-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

Latest News from Kaleme for 08/29/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



۱۲ زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای نوشته اند: آسیب اجتماعی ملی ما چیزی نیستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سیاست های دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بی اعتنایی به جان و حیثت و سلامت انسان ها.

به گزارش کلمه در بخشی دیگر از این نامه با تاکید بر اینکه ما از نکبت و فقر و محرومیت سخن می گوییم، آمده است: مسئولانی که به وظایف خود عمل نکرده اند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلی ترین موهبت های بشری یعنی آزادی و کرامت انسانی بوده اند افزایش شمار متکدیان، کودکان خیابانی، معتادان و تن فروشان تیرهای تازه ای به قلب ما که در سینه در آرزوی بهروزی همگانی می طپد خنجر می زند. ما زندانیان سیاسی آماده ایم از همین جا تشکلی گسترده و مردم پایه را با حضور فعال و نافذ آسیب دیدگان و آسیب پذیران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذیرفته شده برای یاری های انسانی و ریشه ای بنا کنیم.

عبدالفتاح سلطانی، فریبرز ریس دانا، سیامک قادری، محمد داوری، محمد سیف زاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فریدون صیدی راد، سعید متین پور، مصطف نیلی، مهدی خدایی، سعید جلالی فر این نامه را امضا کرده اند.

متن کامل این نامه به گزارش کلمه به شرح زیر است:

محرومیت ها، مسائل و آسیب های اجتماعی، گرچه در همه جوامع امروز بشری وجود دارد و از مرزهای رنج و حقارت و خشونت فراتر هم رفته است و گرچه این بیماری های اجتماعی علیه حیثیت بشری روز به روز افزایش می یابند اما گستردگی و عمق فاجعه آفرینی آن در جوامع مختلف متفاوت است.

هرچه لجام گسیختگی قدرت اقتصادی به زیان بهزیستی همگانی، بیشتر و همراه با آن هر چه فقر و عقب ماندگی احتماعی فزونتر می شود، در پی آن ها آلام اجتماعی هم زیادتر می شوند. به هر حال تجربه سالیان دراز بشری و آزمون اجتماعی ما در کشورمان، ایران، به ما آموخته است که حاصل جمع کارکرد و ساختار دولت ها و نظام اجتماعی- اقتصادی می توانند مصیبت آسیب های اجتماعی را به آن سوی آستانه ای که حیات و امنیت اجتماعی را به طور جدی تهدید می کنند برسانند. دولت های عصر ما بی تردید باید در برابر مردم و نیازهای بشری ایشان پاسخگو باشد. ممکن است میزان عملی پاسخگویی بستگی به توان واقعی مالی و فرهنگی و مدیریتی جامعه داشته باشد و توقع از دولت ها را محدود کند، اما هرگز این خواست انسانی را که دولت ها باید پاسخگو باشند را نقض نمی کند.

ضرورت پاسخگویی دولت ها به نیازهای ایمنی و رفاه و سلامت اجتماعی آنگاه بسیار جدی تر می شود که دریابیم سیاست ها و سمت گیری های دولت، خودشان پدید آورنده مسائل، محرومیت ها و آسیب های اجتماعی بوده اند. دولت هایی که منابع مالی کافی، نیروی نظامی و انتظامی بسیار قوی دارند و ادعای ثبات و قدرت می کنند در سایه نظارت و تسلط آن ها بخش کوچکی از جامعه شامل قدرت مداران اقتصادی و وابستگان حکومت، به ثروت های باد آورده دست یافته اند و مدام ثروت های مردمی و ملی را تصاحب و به خارج روانه می کنند، به هیچ عنوان نمی توانند در مقابل فقر و فساد و له شدگی انسان های محروم دست خود را بشویند. آن ها نه تنها مسئول بلکه عامل پیدایی بدبختی ها و حرمان های اجتماعی اند. ابتدایی ترین حق، و حتی تکلیف مردم، اعتراض نسبت به این نابسامانی ها و سیاست های پدید آورنده آن است.

تکدی گری، کودکان خیابانی و زنان تن فروش، که معمولا آمیزه های دهشتناک از بزهکاری و اعتیاد به مواد مخدر را نیز در خود جمع می آورند، از اصلی ترین عارضه های بیماری اجتماعی اند. در میهن ما، شوربختانه، این عارضه های شایع و خطر آفرین به تهدید جدی سلامت و ایمنی فردی و اجتماعی تبدیل شده اند. این ها به اضافه مصرف و تجارت مواد مخدر میلیون ها نفر را به کام مرگ و فرومایگی کشانده اند.

این ها جنبه هایی از آسیب اجتماعی ملی ما هستند که خود چیزی نیستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سیاست های دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بی اعتنایی به جان و حیثت و سلامت انسان ها. ما از نکبت و فقر و محرومیت سخن می گوییم، اما برای آن که واقعیت نادیده گرفته شدن حیات انسان را دریابیم فقط کافی است توجه کنیم که وقوع زلزله بر بنیاد فقر و ناامنی خانه های مردم در آذربایجان جان صدها و سلامت هزاران و خانه و کاشانه ده ها هزاری را گرفت. در تعطیلات سه روزه اخیر، بنا به آمارهای رسمی، فقط ۱۳۰ نفر در جاده ها جان باخته اند و این به جز زخمی و معلول شدگان چندهزار نفری و خسارت های مالی و فشار بر بنیه ی خانوارهای با توان است.

ما از نکبت و فقر و محرومیت می گوییم پس بگذارید یاد آورر شویم که برآوردها در مورد شمار معتادان کشور از ۲ میلیون تا ۵ میلیون نفر حکایت دارند.این ها جوان ها و امیدهای آینده ما هستند که خاکستر می شوند و برباد می روند.

نتایج بررسی های کارشناسان و پژوهشگران می گوید بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار کودک کار و خیابان در ایران با مشقت و ناکامی و فقر زندگی می کنند. این گل های معصوم در سرزمینی که سالانه تا ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است و در همانجا که فرزندان اقلیتی محدود و مرفه در ناز و نعمت به سر می برند و از گل نازک تر به پایشان نمی رود ، پای برهنه در داغی تابستان و یخبندان زمستان و با انواع وسائل عادی و یا غیر عادی و گاه بی شرمانه، برای امرار معاش در خیابان ها ویلانند.

بررسی ها از حضور ده ها هزاری و حتی چند صد هزاری از زنان خیابانی و زنانی تلفنی و ساکن در خانه های خاص حکاست دارد که عمدتا از شدت فقر و محرومیت حاد به این حرفه ضد اجتماعی و ضد حیثت انسانی پناه می برند. آن ها چند سالی پس از آغاز کار حرفه ای در منجلاب فقر و اعتیاد و ناامنی و خشونت های بدنی و رفتاری وحشیانه گرفتار می آیند.

متکدیان بی تردید زاده فقر و بیکاری در جامعه ای هستند که می تواند به ثروت اندوزی کلان و هزینه های نا لازم دولتی فرصت بدهد اما نمی خواهد از طریق دولت خدمات حمایتی و رفاهی و تامین شغل برای همگان را که دستور موکد قانون اساسی است، ارائه کند. در برنامه های رسانه ها به عوض پرداختن به ریشه های این درد و درمان جویی و جمع آوری نظرهای مستقل و آزاد کارشناسان و فعالان اجتماعی خبره و بی طرف مدام تبلیغ می کنند که متکدیان همه اشان فریبکارند و هر کدامشان را از اعضای باندهای منحرفی می دانند که از بیخ و بن برای خجالت زده کردن جامعه و بردن آبروی نظام به میدان ها فرستاده شده اند.

هما این کارها و ظاهر سازی ها فقط برای آن نیست که دولت از مسئولیت خود و بی کفایتی در تامین سلامت امنیت اجتماعی بگریزد، این کارها همچنین برای آن است که فرصت فراهم آید تا ثروت اندوزان در زیر سایه وجدان به خواب فرو برده شده جامعه به کار خود در خارج کردن ارزش های آفریده شده مردم، به ویژه کارگران و خرده پاها و کم بضاعت ها، از دستشان ادامه دهند و حاصل را به خارج بفرستند و از نظرها پنهان بمانند. دستگیری گاه به گاه و عملیات نمایشی در مورد چند تنی از مفسدان که باید قربانی شوند تا اعتراض ها مفری نیابد، چیزی از واقعیت بی عدالتی و فساد که زاینده فقر و تن فروشی و اعتیاد است نمی کاهد. راستی چه کسانی ریاکارند؟ متکدیان و تن فروشان و قربانیان مواد مخدر و یا مسئولان این مصائب اجتماعی که برای پوشاندن اثر کار خود به جهل نوین دامن می زنند؟ چه کسانی ریاکارند، له شدگان و نفرین شدگان و داغ نکبت خوردگان یا صاحبان نیرنگ باز زر و زور و تزویر که با بخشی از منابع در اختیار آنها و با تغییر در ساخت قدرت آن ها می توان مبارزه واقعی و ریشه ای و ثمربخش را به انجام رسانید؟

بدترین و وهن آورترین اقدام و تصمیم سیاسی دولت در مقابل مصائبی که باید پاسخگوی آن باشد، کار اخیر آن در پاکسازی خیابان ها به هنگام حضور روسا و نمایندگان در اجلاس غیر متعهد هاست. دولت تصمیم گرفته است کودکان خیابانی، زنان تن فروش، متکدیان و معتادان قابل تشخیص و خلاصه خیابان نشین ها را جمع آوری کند. این کار اگر برای بیمه کردن چهره میهمانان دربرابر تکدر ناشی از مشاهده این آسیب هاست هم بی ثمر است هم ریاکارانه زیرا شمار زیادی از آن ها در سرزمین خود با این مصیبت ها روبه رویند و تقریبا همه هم می دانند واقعیت در جامعه میزبان چیست. این کار اگر برای نشان دادن چهره ای خوش از جامعه ایرانی است، بی ثمر است و نیرنگ بازانه زیرا خبر این اقدام پیشاپیش در همه جا طنین انداخته است. این کار اگر برای حفظ امنیت خانم ها و آقایان میهمان است، کاری بیهوده است و ظاهر سازانه زیرا قربانیان فقر و نکبت هرگز در میان تروریست ها و برهم زنندگان نظم جای نداشته اند، برعکس این عاملان بدبختی آنانند که مدام به سرکوب دیگران و وحشت آفرینی مشغولند.

ما روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و فعالان اجتماعی و کارگری که هر یک به دلیل احساس مسئولیت و اقدام مشروع و قانونی و به حق در برابر ستم ها و محرومیت هایی که حیات اجتماعی ما را تهدید می کند به بند ۳۵۰ سیاسی زندان اوین آورده شده ایم، ما که خود را بیش از هر چیز آزادیخواه می دانیم و به حضور و رشد آسیب دیدگان اجتماعی در جامعه خود اعتراض داریم. فقر و محرومیت، دشمن آزادی فردی و اجتماعی بوده است. مسئولانی که به وظایف خود عمل نکرده اند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلی ترین موهبت های بشری یعنی آزادی و کرامت انسانی بوده اند افزایش شمار متکدیان، کودکان خیابانی، معتادان و تن فروشان تیرهای تازه ای به قلب ما که در سینه در آرزوی بهروزی همگانی می طپد خنجر می زند. ما زندانیان سیاسی آماده ایم از همین جا تشکلی گسترده و مردم پایه را با حضور فعال و نافذ آسیب دیدگان و آسیب پذیران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذیرفته شده برای یاری های انسانی و ریشه ای بنا کنیم.

ما می توانیم با بکارگیری توان و افزایش آگاهی ها برای ستیز علیه جهل و فقر ومحرومیت و یاری رسانی به قربانیان بلایای اجتماعی اقدام کنیم. انگیزه های اصلی ما نگرانی برای هستی جامعه مان است. ما با تمام وجود خواهان نجات قربانیان جامعه هستیم و کسانی را که آن ها را مزاحم و مخل خوشی و قدرت ورزی خود می دانند محکوم می کنیم.

ما این آخرین اقدام دولت برای خیابان آرایی ظاهر سازانه را زشت و خشن و ریاکارانه تشخیص می دهیم. این بزک کردن خیابان، آن هم به قیمت فشار بیشتر بر قربانیان فقر و جهل و خودکامگی و نامعلوم بودن سرنوشت بعدی آنان پس از پایان اجلاس و میهمانی ، دل همه ما را به درد آورده است.

این گونه پاکسازی هیچ کمکی به آسیب دیدگان جامعه ما نمی کند بلکه نگران کننده و تشدید کننده فلاکت است.

این دارندگان داغ اجتماعی بزه و آسیب بر پیشانی، هم نوع، هم میهن و فرزندان و خویشان ما هستند. ما سخت نگران کودکان و نوجوانان فلاکت زده ایم. واقعا اجلاس غیر متعهدها به چه چیز تعهدی ندارد؟ به تلخکامی و سرنوشت تیره بشر؟

امضا کنندگان:

عبدالفتاح سلطانی، فریبرز ریس دانا، سیامک قادری، محمد داوری، محمد سیف زاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فریدون صیدی راد، سعید متین پور، مصطف نیلی، مهدی خدایی، سعید جلالی فر

بند ۳۵۰ زندان اوین

شهریور ۹۱


 


رئیس‌جمهور مصر پیش از سفر خود به تهران از قدرت‌های جهانی روسیه و چین خواست به بشار اسد کمک کنند تا از قدرت کناره‌گیری کند. این در حالی است که برخی در ایران امیدوار بودند با همراهی مصر زمینه‌هایی را برای حمایت بیشتر از بشار اسد فراهم کنند.

رئیس‌جمهور جدید مصر در نخستین مصاحبه بین‌المللی خود ورود به جهان دیپلماسی را با بحران سوریه آغاز کرد. محمد مرسی پیش از آنکه رهسپار چین و ایران شود، از متحدان بشار اسد خواست تا به او برای کناره‌گیری از قدرت یاری رسانند.

به گزارش دویچه وله، وی در نخستین مصاحبه بین‌المللی خود با خبرگزاری رویترز گفت: «زمان آن فرارسیده که به این خونریزی پایان داده شود و مردم سوریه به حقوق کامل خود دست یابند.» وی افزود: «رژیمی که مردم خود را می‌کشد باید از صحنه ناپدید شود.»

مرسی ۶۱ ساله که نامزد جنبش اخوان‌المسلمین مصر برای ریاست‌جمهوری بوده ‌است، پیش از سفر به چین و ایران، که از متحدان رژیم سوریه به‌شمار می‌آیند، این سخنان را بیان داشت. وی قرار است در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در تهران شرکت و سخنرانی کند.

به گزارش کلمه، برخی در ایران امیدوار بودند حضور محمد مرسی را به معنای همراهی مصر با سیاست های دولت جمهوری اسلامی در قبال سوریه معرفی کنند و احیانا در این باره اظهارنظری از قوی او نیز منتشر کنند. با این حال وی پیش از آنکه به تهران یا قبل از آن به پکن وارد شود، آب پاکی را روی دست طرف های چینی و ایرانی خود ریخت و درباره سوریه موضعی صریح علیه بشار اسد اتخاذ کرد.

مرسی چندی پیش پیشنهاد تشکیل یک کنفرانس منطقه‌ای با شرکت نمایندگان کشورهای ترکیه، عربستان، مصر و ایران را داده بود تا راه‌حلی برای بحران سوریه یافت شود. مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند قصد دارند در اجلاس سران غیرمتعهدها طرح جدیدی برای خروج از بحران سوریه ارائه دهند. در این طرح، بشار اسد در قدرت باقی می‌‌ماند.

اما آقای مرسی در مصاحبه خود درباره امکان اصلاحات در سوریه گفت: «در این شرایط فضایی وجود ندارد تا بتوان از اصلاحات سخن گفت؛ مسئله بر سر تغییر است.»

رئیس‌جمهور مصر موضع کشورش در قبال بحران سوریه را یکبار دیگر تکرار کرد و گفت که “دوستان مردم سوریه در چین و روسیه و دیگر کشورها” باید از مردم عادی سوریه حمایت کنند. وی هم‌زمان هر گونه مداخله نظامی خارجی در این کشور را رد کرد.

 

در همین باره بخوانید: سفر چهار ساعته مرسی به ایران؛ آیا گره کور روابط با مصر باز خواهد شد؟


 


علی مزروعی

برگزاری شانزدهمین اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد درتهران باردیگر توجهات را به سمت نقشی که تجمع این کشورها می تواند در عرصه بین المللی و رقابتها و منازعات جاری بین کشورها و تحولات درونی این کشورها داشته باشد، جلب کرده است. برای اینکه دریافت شود که جنبش عدم تعهد چه نقشی را در بدو تاسیس برای خود تعریف کرده بود؟ و درعمل چه کرده است؟ و امروز در کجای کار است؟ نگاهی کوتاه به سوابق و عملکرد آن می تواند روشنگر باشد.

نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی که بعدها به غیرمتعهدها معروف شدند، در سال ۱۹۵۵ درکنفرانس باندونگ در شهر باندونگ اندونزی انجام شد. جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و احمد سوکارنو رؤسای وقت حکومت کشورهای هند، مصر و اندونزی در این اجلاس اندیشه تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند. چون این اتفاق کمی بعد از استقلال هند رخ می‌داد تحت تأثیر جهان بینی ماهاتما گاندی نیز قرار داشت.

تشکل کشور‏های غیر متعهد در سال ۱۹۶۱ میلادی برابر با۱۳۴۰ خورشیدی در اوج جنگ سرد و فضای دوقطبی بین غرب و شرق با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه سرمایه‌داری (امپریالیسم)، قرار داشتند، تشکیل شد. نام جنبش ابتدا «Non-Commitment» به معنی «غیرمتعهد» بود اما سریعاً به نام جدید «NAM» ((Non Alignment Movement تغییر یافت؛ با این حال در فارسی این جنبش به همان نام «غیرمتعهد» شناخته می‌شود.

اولین اجلاس سران عدم تعهد با حضور مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی، قوام نکرومه رهبر غنا، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند و احمد سوکارنو رهبر استقلال اندونزی در سال ۱۹۶۱ در شهر بلگراد پایتخت کشور یوگسلاوی برگزار شد و این سازمان رسما موجودیت خود را اعلام کرد.
اعضای این جنبش تلاش داشتند در دوران جنگ سرد با تکیه براصول بنیادین آن به عنوان وزنه تعادل بین دوبلوک عمل کرده و پرده حفاظی برای کشورهای مستقل فراهم آورند اما اینکه چقدر توانستند به تحقق این امر یاری رسانند خود محل بحث و مناقشه بسیار است. با پایان جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دچار نوعی بی‌هویتی شده و دلیل وجود این جنبش که ایجاد موازنه منفی بین دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بین رفت. عده‌ای را فرض بر این است که جنبش عدم تعهد وارث موازین ضد آمریکایی یا همان ضد امپریالیستی است. این در حالیست که بسیاری از تحلیلگران سیاسی فلسفه وجودی چنین سازمانی را وابسته به جهان دوقطبی می‌دانند و دلیلی برای ادامه حضور جنبش در صحنه بین‌المللی با معیارها و مختصات دوران جنگ سرد نمی‌بینند. ۱۱۸ کشور جهان از جمله ایران، که تقریباً بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل می‌دهند، عضو جنبش عدم تعهد می‌باشند. برپایه سنت جاری سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هر ۳ سال یکبار در اجلاسی با همین نام گرد هم می‌آیند تا به بررسی نقش این تشکل در عرصه تحولات جهانی بپردازند.

اصولی که این جنبش بر پایه آنها شکل گرفته عبارتند از : احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت یکدیگر، برابری و منافع متقابل، عدم تجاوز به یکدیگر، همزیستی مسالمت آمیز، وعدم دخالت در امور داخلی یکدیگر. از دیگر اصول این جنبش عدم دادن پایگاه نظامی به کشورهای دیگر است. قرار براین بوده جنبش در طی مسیر ساختاری نسبتا الزام آور تبیین کند تا کشورهای عضو خود را در یک بازه زمانی در انطباق با این اصول تصحیح کنند و به اصول بنیادین جنبش بازگردند. « نقشی که انتظار می رفت » اینکه جنبش باید خود را جدی بگیرد و به سوی ساختارهای جدی الزام آور حرکت کند و با روند معقولی برای ایفای نقش در اهداف اساسی جهانی گام بردارد که تاکنون چنین نبوده است.

با برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران مسئولیت اداره این تشکل برای سه سال آینده به جمهوری اسلامی ایران منتقل شده است، و حاکمیت مستقر تلاش کرده با صرف هزینه فراوان تا آنجا که می تواند از برگزاری این اجلاس برای مشروعیت بخشی و ترمیم چهره مخدوش شده خود درعرصه داخلی و بین المللی استفاده نماید. برپایه اطلاعات منتشره به رغم وضعیت بداقتصادی مردم و تشدید تحریم ها حداقل ۶۰۰ میلیون دلار برای برگزاری این اجلاس هزینه شده و برای اینکه هیچ صدای اعتراض یا کنشی که پیام آور نارضایتی شهروندان از وضعیت جاری در کشور باشد به گوش شرکت کنندگان دراجلاس نرسد، تمهیدات ویژه ای از سوی حاکمیت در روزهای برگزاری اجلاس تدارک شده است که ازجمله آنها تعطیلی اجباری و برقراری نوعی حکومت شبه نظامی درتهران می باشد. حاکمیت مستقر که در سایه عملکرد ماجراجویانه در عرصه سیاست خارجی از سویی باعث فشار و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی و انزوای کشورمان شده، و از سوی دیگردرعرصه داخلی نیز بدلیل انجام کودتای انتخاباتی از مشروعیت و حمایت کافی مردمی برخوردار نیست، تصور می کند با برگزاری اجلاس نمایشی و پرسروصدا کشورهای غیرمتعهد می تواند از این وضعیت بغرنج و بحرانی خود را رهایی بخشیده و وجهه ای تازه ای برای خود فراهم آورد، اما واقعیت های جاری گواهی بر تحقق این تصور نمی دهد.

حاکمیت مستقر درایران باید براین نکته تفطن داشته باشد سه سال پیش که پانزدهمین اجلاس کشورهای غیرمتعهد در شرم الشیخ مصر برگزار شد ریاست اجلاس در دستان حسنی مبارک رئیس جمهور مادام العمر مصر بود که امروز در هنگامه برگزاری شانزدهمین اجلاس در پی جنبش اعتراضی مردم مصر سرنگون و با حکم دادگاه در زندان بسر می برد و انتظار مرگ می کشد، و این می تواند سرنوشت حاکمیت هر کشور غیرمتعهدی باشد که در لوای این تشکل بخواهد از تامین حقوق شهروندانش طفره رود و پایبند به موازین دموکراسی و حقوق بشر نباشد. اگرکشورهای غیرمتعهد می خواهند نقشی تاثیرگذار در عرصه جهانی و تحولات جاری داشته باشند، و « نقشی که انتظار می رفت » بدرستی بازی کنند شرطش این است که ابتدا به خانه خود برسند و از مشروعیت و پشتوانه کافی مردمی برخوردار باشند چراکه :” ذات نایافته از هستی بخش – کی تواند که بود هستی بخش؟” برای حاکمیت مستقر در ایران باید تحولات سه سال گذشته مصر که ریاست این تشکل را داشت بسی عبرت آموز باشد و بداند که آنچه سرنوشت و جایگاه یک نظام و کشور را در داخل و خارج تعیین می کند مردم آن کشور هستند نه عضویت و ریاست دراین سازمان یا آن تشکل جهانی، و اگر ایران می خواهد نقشی تاثیرگذار در دوره ریاستش براین تشکل داشته باشد باید از وضعیت بغربج و بحرانی که درعرصه داخلی و خارجی بدان گرفتارآمده است بدرآید، و شرط انجام این هدف آشتی ملی و گردن نهادن به حقوق ملت است در غیر اینصورت دور نیست که شاهد تجربه مصر در ایران باشیم.

منبع: جرس


 


در حالیکه عیسی سحرخیز بیش‌از شش‌ماه در “حصر بیمارستانی” و تحت مداوا بود، هم‌زمان با اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها و مقارن ساعت ۱۰ شب سه‌شنبه، هفتم شهریور به زندان اوین منتقل شد.

به‌گزارش ندای سبز آزادی، ماموران تنها اجازه دادند تا سحرخیز داروهایش را همراه با خود را ببرد این درحالی است که کماکان از وی به‌صورت یک روز درمیان “خون‌گیری” می‌شود و پزشکی قانونی پیشتر نظر خود مبنی بر “عدم تحمل کیفر” در خصوص وضعیت پزشکی سحرخیز را صادر کرده بود.

مدیرمسئول ماهنامه توقیف شده آفتاب پیشتر گفته بود: چنانچه قانون درخصوص پرونده قضایی وی رعایت نشود و برخلاف نظر پزشکان معالج؛ وی را دوباره به زندان منتقل کنند، از همان روز نخست دست به اعتصاب‌غذا خواهد زد.

منابع بیمارستانی می‌گویند پزشکان معالج وی در ماه مبارک رمضان سحرخیز را به دلیل مشکلات کلیوی و قلبی از روزه گرفتن منع کرده بودند.

این فشارها درحالی نسبت به زندانیان سیاسی وارد می شود که کمتر از ۲۴ ساعت به ورود بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران باقی نمانده است و شرایط حاد پزشکی سحرخیز از طرق مختلف به دبیرکل گزارش شده است.


 


محسن امین‌زاده تحت مراقبت‌های شدید قرار گرفت.

به گزارش ندای سبز آزادی، سه‌شنبه هفتم شهریورماه مامورانی که از محسن امین‌زاده مراقبت می‌کردند، تعویض شده‌اند و محدویت‌های بیشتری برای وی در بیمارستان اعمال می‌شود.

منابع بیمارستانی می‌گویند: ماموران مراقب از محسن امین‌زاده، معاون پیشین وزارت امورخارجه در دوران اصلاحات، صبح امروز جای خود را به ماموران دیگری دادند.

در این تغییر و تحول که در آستانه‌ی ورود دبیرکل سازمان ملل صورت گرفته است، محافظان قبلی امین‌زاده که به یونیفورم سازمان زندان‌ها ملبس بودند و دو سرباز زندان اوین آنان را همراهی می‌کردند جای خود را به ماموران “شخصی‌پوش” داده‌اند.

منابع بیمارستانی از اینکه این ماموران به نیروهای سپاه‌پاسداران تعلق دارند یا وزارت اطلاعات، اظهار بی اطلاعی کردند.


 


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

خلوص و صداقت دو ویژگی اخلاقی هستند که در دین ارزش ویژه و خاص دارند و به همین جهت در کنار ارزش های دیگر و هم عرض با آنها قرار نمی گیرند، بلکه حاکم بر همه آنها بوده و ملاک و معیار ارزش همه ارزش های اخلاقی و دینی هستند. یک عمل یا یک منش در صورتی ارزش دینی و اخلاقی دارد که با خلوص و صداقت همراه باشد، و اگر اینگونه نباشد نه تنها ارزش ندارد، بلکه ضد ارزش است. عملی که در راستای خدمت به خلق خدا انجام می گیرد، اگر با نیت درست و همراه با صداقت و راستی باشد ارزشمند است و اگر با نیت رسیدن به پست و مقام و قدرت باشد و همراه با فریب و دغل و تقلب باشد همین عمل، ارزش اخلاقی و دینی خود را از دست می دهد و مصداق بد اخلاقی و شرک و بی تقوایی می گردد.

پیامبر خدا(ص) می فرماید: «پاداش در مقابل خلوص است و قبولی عمل به نیت وابسته است» و می فرماید: «خالصانه دینداری کن؛ آنگاه، عمل اندک برای تو کافی است» (مجیدی خوانساری، نهج الفصاحه، ص۲۶). امام علی(ع) می فرماید: «اخلاص ملاک و معیار عبادت است» و می فرماید: «اخلاص نهایت دین است» و می فرماید: «اخلاص اوج ایمان است» (غرر الحکم، ح۸۵۹ و ۷۲۷ و ۸۶۰) و می فرماید: «رهایی و نجات در اخلاص است» (تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۵۴).

پس مطابق سخنان فوق ارزش هر عملی به نیت انجام دهنده آن بستگی دارد و خلوص و پاکی نیت معیار ارزش هر فعل و عمل است. راستی و صداقت نیز همین وضعیت را دارد. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «راستی پیشه کنید؛ زیرا راستی به سوی نیکی و نیکی به سوی بهشت هدایت می نماید و انسان باید پیوسته راست بگوید و راستی بجوید تا در پیشگاه خداوند، صدّیق محسوب گردد. و از دروغ بپرهیزید؛ زیرا دروغ به سوی بدی و بدی، به سوی جهنم سوق می دهد. انسان پیوسته دروغ می گوید و دروغ می جوید تا اینکه در پیشگاه خداوند کذّاب محسوب می گردد» (سنن ترمذی، ج۳، ص۲۳۵؛ به نقل از نهج الفصاحه، پیشین، ص۳۹۹). و می فرماید: «به شایستگی راستی پیشه کنید اگر چه پندارید هلاکت در آن است، زیرا نجات در آن است. و از دروغ دوری کنید اگر چه پندارید که نجات یابید، زیرا هلاکت در آن است» (کنزالعمال، ح۶۸۵۶). امام علی(ع) می فرماید: «راستی، زبان حق است» و می فرماید: «راستی مایه درستی همه چیز است و دروغ مایه تباهی همه چیز است» و می فرماید: «راستی امانتداری است و دروغ خیانت» (غرر الحکم، ح۲۷۵ و ۱۱۱۵ و ۱۶) و می فرماید: «ایمان آن است که راستی را، اگر چه به زیانت باشد، بر دروغ، گرچه به سودت باشد، ترجیح دهی» و می فرماید: «ارزش انسان به اندازه همت اوست و راستی او به اندازه انسانیتش» (نهج البلاغه، حکمت ۴۵۸ و ۴۷).

پس راستی و صداقت یک ارزش دینی و اخلاقی عادی نیست بلکه ارزشی است که ملاک و معیار است. امام صادق(ع) می فرماید: «فریب نماز و روزه مردم را نخورید؛ زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه عادت می کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس می کند؛ بلکه آنان را به راستگویی و امانتداری بیازمایید» (کافی، ج۲، ص۱۰۴).

صداقت و راستی هم رستگاری نهایی را در پی دارد و هم عزت و سربلندی دنیوی را. امام علی(ع) می فرماید: «راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری» (نهج البلاغه، خطبه ۸۶).

شخصیت و ارجمندی دو شهید بزرگوار، رجایی و باهنر، که در روز هشتم شهریور سال ۶۰ هجری ناجوانمردانه به شهادت رسیدند و به ملکوت اعلی پر کشیدند، اعمال ظاهریشان نبود. همه ارجمندی و ارزش آنها، که باعث ماندگاری آنان در تاریخ و قلب و دل ملت شده، خلوص و صداقت آنان بوده است. آنان در پی خدمت صادقانه و مخلصانه بودند. آنان مخلصانه عمل می کردند و فیلم بازی نمی کردند. رجایی ساده زیست بود و در ساده زیستی به مولایش علی(ع) اقتدا کرده بود. اما اینگونه نبود که این ساده زیستی را حربه ای برای عوام فریبی قرار دهد و آن را در کوی و برزن اعلام کند و برای خود شأن و جایگاهی قائل شود که وسایل شخصی کهنه خود را به مزایده بگذارد و …

رجایی و باهنر هنرشان صداقتشان بود. آنان حاضر نبودند که برای رسیدن به قدرت از هر دروغ و فریب و حیله و تقلبی استفاده کنند.

نام کابینه رجایی و باهنر با خلوص و صداقت عجین شده است و بسیار ناروا و ظلم است که اشخاص و دولت هایی که نامشان با ریاکاری و دروغ و فریب و حیله گرده خورده است با این افراد مقایسه شوند. سالگرد شهادت این فرزانگان هفته دولت اعلام شده است. آری این هفته، هفته بزرگداشت همه دولت هایی است که برای خدمتگزاری به ملت تلاش و فداکاری کرده اند و در سخت ترین زمان ها و حتی در زمان جنگی وحشتناک و بدون بودجه کشور را اداره کرده اند و اخلاق و کرامت انسان را زیر پا نگذاشته اند و بلکه آن را پاس داشته اند. این هفته، هرگز هفته بزرگداشت دولت هایی نیست که سرمایه افسانه ای ملت را با بی کفایتی و بی لیاقتی و عدم تدبیر خود به باد داده اند و فقر و مسکنت و بدبختی برای ملت به ارمغان آورده اند. دولت هایی که نه تنها از آبادانی دنیای مردم چیزی باقی نگذاشته اند، بلکه به دیانت و اخلاق آنان ضربات جبران ناپذیری وارد کرده اند و نه تنها کرامت انسان را پاس نداشته اند بلکه آن را لگد مال کرده اند. پس در هفته دولت، در واقع خلوص و صداقت را پاس می داریم و نه ریاکاری و دورغ و فریب و حیله را.

منبع: وبلاگ نویسنده


 


براساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران هر خانواده ایرانی در ماه به طور متوسط حداقل ۶۰ هزار تومان کسری درآمد دارد. درآمد یک خانوار شهری در سال ۸۹ به میزان حداقل ۶ و حداکثر ۱۶میلیون تومان و درآمد یک خانوار روستایی نیز حداقل ۴.۸ و حداکثر ۱۱.۶ میلیون تومان اعلام شد.

به گزارش مهر، بررسی جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای شهری در سال ۸۹ نشان می دهد که متوسط افراد شاغل خانوارهای نمونه گیری شده ۰.۹۹ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد ۱.۴۱ نفر بوده است.

همچنین خانوارهای با یک نفر شاغل با سهم ۵۷.۴۹ درصد از کل خانوارهای نمونه بیشترین و خانوارهای دارای ۵ نفر شاغل و بیشتر با ۰.۲۷درصد کمترین تعداد خانوارها را به خود اختصاص داده اند. همچنین ۲۴.۳۹ درصد از خانوارها نیز بدون فرد شاغل بوده اند.

۶۶.۳۴ درصد از کل سرپرستان خانوار بررسی شده در سال ۸۹ شاغل و ۱.۸۸ درصد نیز بیکار بوده اند. همچنین ۲۹.۷۹ درصد درآمد بدون کار داشته اند، ۰.۱۴ درصد محصل و ۰.۸۴ درصد نیز خانه دار بوده اند.

در مقایسه با آمار سال ۸۸ تفاوت هایی در این بخش وجود دارد به نحوی که ۶۷.۵۸ درصد از سرپرستان خانوار در سال ۸۸ شاغل و ۲.۶۸ درصد بیکار بوده اند. همچنین ۲۷.۷۱ درصد در این سال درآمد بدون کار داشته اند و ۰.۱۹ درصد محصل و ۰.۷۸ درصد هم خانه دار بودند.

طی سال ۸۹ بررسی ۱۸هزار خانوار نشان داد که ۱۲.۵۶ درصد در بخش عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل موتوری و موتورسیکلت ها، کالاهای شخصی و خانگی اشتغال داشته اند. ۱۰.۵۶ درصد در صنعت، ۱۰.۳۴ درصد در ساختمان، ۱۰.۰۲ درصد در حمل و نقل، ارتباطات و انبارداری، ۵.۰۹ درصد در اداره امور عمومی، دفاع و تامین اجتماعی اجباری، ۴.۳۰ درصد در کشاورزی، شکار و جنگلداری، ۳۳.۶۶ درصد غیرشاغل و ۱۳.۴۸ درصد نیز در دیگر فعالیت های اقتصادی بوده اند.

۵.۴۶ درصد جامعه آماری در سال ۸۹ کارفرما، ۲۱.۷۲ درصد کارکن مستقل، ۱۱.۹۴ درصد مزد و حقوق بگیر عمومی، ۰.۱۴ درصد مزد و حقوق بگیر تعاونی، ۲۷.۰۵ درصد مزد و حقوق بگیر خصوصی، ۰.۰۳ درصد کارکن فامیلی بدون مزد و ۳۳.۶۶ درصد نیز غیرشاغل بوده اند.

همچنین طبق نتایج به دست آمده، متوسط درآمد اظهار شده سالیانه یک خانوار شهری در سال ۸۹ برابر با ۱۰میلیون و ۶۱۵ هزار و ۵۹۷ تومان بوده است که نسبت به سال قبل تر از آن به میزان ۱۳.۴ درصد رشد داشته است.

بررسی منبع تامین درآمد خانوارهای شهری نشان می دهد که ۴۹.۴ درصد درآمد از محل درآمدهای متفرقه، ۳۳ درصد از مشاغل مزد و حقوق بگیری و ۱۷.۶درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی خانوار، تامین شده است. خانوارهایی که فعالیت اصلی آنها استخراج معدن بود درآمد سالیانه خود را ۱۶میلیون و ۹۷۷ هزار و ۵۸۲ تومان اعلام کردند.

کمترین میزان درآمد سالیانه نیز مربوط به گروه خانوارهای معمولی دارای مستخدم بود که درآمد اظهار شده سالیانه آنها ۶ میلیون و ۵۹۰ هزار و ۵۹۶ تومان اعلام شد.

همچنین ترکیب درآمد سالیانه یک خانوار شهری در سال ۸۹ نشان می دهد که ۳۳ درصد افراد دارای درآمد از بخش حقوق بگیری بوده اند، ۴۹.۴ درصد از درآمدهای متفرقه و ۱۷.۶ درصد نیز از مشاغل آزاد کسب درآمد کرده اند.

در این بخش متوسط تعداد افراد شاغل در حدود ۲۰ هزار خانوار بررسی شده ۱.۳۴ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد ۱.۴۸ نفر بوده است. خانوارهای دارای یک نفر شاغل با سهم ۵۰.۱۷ درصد از کل خانوارهای نمونه بیشترین و خانوارهای ۵ نفر شاغل و بیشتر با ۱.۸۰ درصد؛ کمترین تعداد خانوارهای نمونه را به خود اختصاص داده اند، در این بخش، خانوارهای بدون فرد شاغل ۱۸.۱۸ درصد از خانوارهای نمونه را تشکیل داد.

بررسی فعالیت اصلی و محل کار سرپرست خانوار روستایی در سال ۸۹ نشان می دهد که ۳۷.۶۷ درصد از سرپرستان خانوار در بخش کشاورزی، شکار و جنگلداری، ۱۲.۴۰ درصد در بخش ساختمان، ۷.۰۳ درصد در حمل و نقل، ارتباطات و انبارداری، ۵.۶۲ درصد عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت ها و کالاهای شخصی و خانگی، ۵.۳۱ درصد در صنعت، ۱.۵۹ درصد در بخش اداره امور عمومی، دفاع و تامین اجتماعی اجباری و ۵.۵۱درصد نیز در سایر بخش ها به کار اشتغال داشته اند.

طبق نتایج به دست آمده، متوسط درآمد اظهار شده سالیانه یک خانوار روستایی در سال ۸۹ به میزان ۵ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۶۸۷ تومان بوده که نسبت به سال قبل از آن به میزان ۱۳.۲ درصد رشد داشته است. بررسی منبع تامین درآمد خانوار روستایی در سال ۸۹ نشان می دهد که ۳۲.۶ درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، ۳۴.۲ درصد از مشاغل کشاورزی و غیرکشاورزی و ۳۳.۲ درصد نیز از منابع متفرقه به دست آمده است.

خانوارهای روستایی که در بخش های واسطه گری مالی بوده اند درآمد سالیانه خود را ۱۱ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۶۷۸ تومان اعلام کردند و همچنین خانوارهایی که سرپرست آنها در بخش ساختمان به کار اشتغال داشته اند نیز درآمد سالیانه خود را ۴ میلیون و ۸۶۷ هزار و ۲۹۲ تومان اعلام کردند که کمترین درآمد در سال ۸۹ بوده است.

ترکیب درآمد یک خانوار روستایی در سال ۸۹ نیز نشان می دهد که ۳۲.۶ درصد خانوارهای روستایی در سال ۸۹ درآمد خود را از طریق حقوق بگیری، ۳۳.۲ درصد از طریق متفرقه و ۳۴.۲ درصد نیز از طریق مشاغل آزاد کسب درآمد کرده اند.


 


کلمه:‌ به اطلاع مخاطبان گرامی و همراهان سبز که قصد امضای نامه به بان کی مون را داشته اند، می رساند که از ساعتی پس از آغاز جمع آوری امضا برای نامه شهروندان ایرانی به بان کی مون، حملات شدید سایبری علیه سایت کلمه و آدرس امنی که برای جمع آوری امضاها در نظر گرفته شده، آغاز شده است.

با این حال تیم فنی کلمه تلاش خود را برای مقابله با این حملات آغاز کرده و به مخاطبان گرامی اطمینان می دهند که نخواهند گذاشت کار جمع آوری امضا برای این نامه متوقف شود و این تلاش در سه روز آینده هم ادامه خواهد یافت.

در ضمن، به کاربران بابت امنیت این شیوه جمع آوری امضا اطمینان داده می شود و هیچ نگرانی امنیتی از این بابت وجود ندارد. تلاش حمله کنندگان سایبری وابسته به حکومت برای کند کردن و ایجاد اختلال لحظه ای در فعالیت سرور از طریق افزایش کاذب حجم درخواست ها نیز به یاری خدا و با تلاش تیم اجرایی کلمه ناکام خواهد ماند.


 


کلمه – زهره نقیبی:

محدودیت، مزاحمت و فشار بر رفت و آمد مردم و تردد خودروها که از ابتدای هفته جاری آغاز شده بود با تشدید فضای امنیتی نظامی در پایتخت و استان های همجوار و دیگر شهرهای کشور از شب گذشته شدت گرفته تا جو شبه حکومت نظامی روزهای اخیر، شکل کامل یک پادگان نظامی به خود بگیرد.

احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی با اعتراف به شکل گیری فضای حکومت نظامی در تهران، آن را به عنوان پوشش حفاظتی نشست سران جنبش غیرمتعهدها با حضور ۸۵۰ تیم امنیتی-انتظامی تعبیر کرده است.

علاوه بر ممنوعیت تردد برای شهروندان و خودروها، با اصناف مختلف برای تعطیلی اجباری طی امروز و روزهای آینده اتمام حجت شده است. این اقدام که برخلاف قانون با توسل به زور و بدون ابلاغ بخشنامه صورت می گیرد، در حالی است که حسین ساجدی نیا رییس پلیس تهران مدعی شده تمامی اصناف و بازار در این مدت فعال بوده و مشکلی برای فعالیت آنها وجود ندارد.

این فضای نظامی از شمال تا جنوب تهران را در برگرفته است، به گونه ای که ماموران حتی مانع کسب و کار مغازه های حوالی بزرگران نواب و انقلاب شده اند.

مسوولیت تمام آنچه از چهره نظامی پایتخت و دیگر شهرها در برابر مردم قرار گرفته، با سپاه است. محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه اذعان کرده که ستاد فرماندهی کل قوا، مسئولیت حفظ امنیت اجلاس کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها در تهران را به سپاه سپرده است. او برگزاری موفقیت‌آمیز نشست سران غیرمتعهدها را یک “پیروزی در نبرد سیاسی- رسانه‌ای” برای ایران توصیف کرده است.

این ها همه دست به دست هم داده تا موج نارضایتی مردم از شکل گیری چنین فضایی شدت بگیرد. گزارش زیر حاوی بخشی از انتقادها و گلایه های مردم به رویه ای است که حکومت برای میزبانی یک اجلاس در قبال شهروندان خود طی روزهای اخیر در پیش گرفته است. خبرنگار کلمه به سراغ مردم تهران رفته و از آنها درباره اجلاس غیرمتعهدها پرسیده است.

*       *       *

پای صحبت مردم که می نشینی، کمتر شهروندی است که نسبت به صرف هزینه های میلیاردی برای برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها گلایه نکند و از سویی به ایجاد فضای نظامی در پایتخت معترض نباشد.

شهروندی از محدودیت های اعمال شده طی روزهای اخیر در خیابان ها و بزرگراه ها و اتوبان های تهران ابراز نارضایتی کرده و اشاره می کند: این محدودیت ها در حالی است که طی روزهای گذشته به طور مشخص این مسیرها را اعلام نکردند و از رادیو و اخبار می گویند مشکلی برای عبور و مرور نیست اما به خیابان که می آیید تازه متوجه مشکلات و برخورد نامناسب آنها خواهید شد.

او اشاره می کند برای برگزاری یک اجلاس، مجوز بدترین برخوردها با مردم را تنها برای اینکه در خانه بمانند صادر کردند.

یکی از ساکنین ولنجک از اجبار برای خروج از تهران توسط دولت خبر داده و توضیح می دهد: این اجبار برای کسانی که روبه رو و اطراف سالن اجلاس هستند به شکل کاملا دستوری و با پرداخت وجوهی روزانه به آنها بوده است.

سوال شونده دیگری اینگونه نظرش را مطرح می کند که در کشورهای مختلف مثل همین ترکیه همسایه هر هفته و هر ماه شاهد اجلاس های مهم هستیم که نه کشورشان را برای میزبانی تعطیل می کنند و نه مردمشان را مجبور به خروج از شهر. خدا رو شکر که کمتر از این دست میزبانی ها به ایران می دهند وگرنه کشور نیمه تعطیل مان دائم التعطیل می شد!

راننده ای هم از ایست های بازرسی طی روزهای اخیر گله مند است و با عصبانیت توضیح می دهد: خسته مان کردند. عیش و کیف اجلاس برای خودشان است و فقط دردسر و زحمت آن برای مردم است. نمونه اش همین به هم زدن کسب درآمد ما راننده ها است. مردم از گرسنگی نان شب ندارند، آن وقت پول های میلیاردی برای میهمانان اجلاس هزینه کرده اند.

مرد میانسالی نیز با انتقاد از اینکه به زور می خواهند برای برگزاری یک اجلاس مردم را از تهران بیرون کنند، می گوید: به بهانه برگزاری اجلاس و با هدف خروج مردم از تهران هدیه بنزین داده اند که همین برایشان هزینه ۷۰۰ میلیارد تومانی داشته است. سوال من این است که حضور مردم چه مزاحمتی برای آقایان دارد. چه اشکالی دارد شهر در حالت عادی خود باشد.

او به این گلایه ها، این را هم اضافه می کند: البته با این همه اقدامات جمعیت زیادی از مردم سفر نرفته اند. چون تعطیلات عید فطر همین هفته گذشته بود و مردم سفرهایشان را رفته اند و تهران همانطور که می بینید مثل سابق است.

استقرار صدها ایست بازرسی با ایجاد ترافیک و مزاحمت برای شهروندان، تجسس سختگیرانه و در مواردی توقیف خودروها، بستن خیابان‌ها و اتوبان‌ها و ایجاد مسیرهای انحرافی، ایجاد مانع و مسدود کردن بخشی از معابر شهری و بین شهری، برقراری مقررات منع آمد و شد، ممانعت از عبور و مرور در برخی خیابان‌ها و بزرگراه‌ها از محدودیت های روزهای اخیر در تهران بوده که حالا با تعطیلی تهران شدت بیشتری گرفته است.

نگاه یکی از شهروندان این است که هدفشان اذیت کردن مردم است تا خسته شوند و یا در خانه بمانند و یا به مسافرت بروند. همین ایست های بازرسی روزهای اخیر، خیلی هایشان نمایشی است تا فقط با ایجاد ترافیک باعث کلافه و عصبانی کردن مردم شوند و آنها را مجبور کنند از تهران بیرون بروند.

شهروندی هم این تعبیر را به کار می برد که خر را با بارش دارند جابه‌جا می کنند و آن وقت اینجا برای مردم بازرسی و تفتیش گذاشته اند و کشور را تعطیل کرده اند. او ادامه می دهد : خاک بر سر ما که نیروی انتظامی و پلیس و سپاه هر بار به بهانه مختلف بر سر مردم خراب می شوند. اعصاب برایمان نگذاشتند.

دیگری نیز از وجود فضای نظامی به موازات تهران در دیگر شهرها از جمله مشهد، اصفهان و.. خبر می دهد و می گوید: در همین تهران گفته می شود ۱۷۰ هزار نیروی امنیتی را برای ۷ هزار میهمان گذاشته اند. دیگر شما حساب کنید امنیت این کشور چقدر است که برای این تعداد میهمان این همه نیرو را به حالت آماده باش قرار داده اند و فقط باعث سلب امنیت و دردسر برای مردم شده اند.

فضایی مشابه آنچه در تهران حاکم است در بیشتر شهرهای کشور به چشم می خورد. در همین زمینه اسکندر مومنی که این روزها سمت ریاست کمیته ترافیک اجلاس سران غیرمتعهدها را عهده دار شده، اعلام کرده است: با توجه به سفر میهمانان به شهرهای دیگر برنامه ریزی های ترافیکی برای ۱۲ استان انجام شده است.

با این حال، نگاه خانم میانسالی هم در این مورد این است که می گوید باید امنیت شهر را تامین کنند. این اقدامات لازم است. وقتی از او علت را جویا می شوم توضیح می دهد بالاخره اگر این کارها را نکنند ممکن است منافقین بمب گذاری کنند.

علاوه بر مزاحمت های مردمی طی روزهای اخیر که از شب گذشته شدت گرفته و برخی از شهروندان از برخورد نامناسب شب گذشته نیروهای لباس شخصی در بزرگراه ها سخن می گویند، در کنار حضور پرتعداد نیروهای مسلح در خیابان‌ها، بسیاری از اماکن و نهادهای اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی هم به شکل دستوری مجبور به تعطیلی فعالیت خود شده اند.

به مراکز هنری از جمله سالن‌های نمایش دستور داده شده که از هفتم تا یازدهم شهریور ماه اجازه فعالیت ندارند. به برخی نهادهای فرهنگی غیردولتی نیز دستورات مشابهی رسیده است.

کتابفروشی‌ها نیز وضعیتی مشابه دارند و وزارت ارشاد به اتحادیه ناشران و کتابفروشان اعلام کرده که تعطیلی از ۷ تا ۱۱ شهریور، مصوبه دولت است و باید اجرا شود. حال آنکه بر اساس قانون، هیات دولت رأسا حق تعطیلی واحدهای صنفی را ندارد.

مصوبه‌ دولت علاوه بر بانک‌ها و ادارات، شامل تعطیلی دفاتر اسناد رسمی در پنج روز مذکور هم می‌شود و گفته شده که بازار تهران هم تنها به دلیل احتمال قصد میهمانان خارجی برای مراجعه خرید باز خواهد بود.

با یکی از فعالین بخش خصوصی هم صحبت می شوم که می گوید: اقتصاد کشور که کلا خوابیده و حالا هم برای یک اجلاس همین درآمد نیم بند ما را تعطیل کردند.

او پیشنهاد می کند که زیان حاصل از این تعطیلی را که به اقتصاد و بخش های مختلف کشور تنها برای برگزاری یک اجلاس وارد می شود، رسانه ها محاسبه و اعلام کنند.

وی اضافه می کند: اگر این محدودیت ها برای یک اجلاسی با میهمانان کشورهای مطرح بود، باز جای گلایه نداشت. اما بیشتر کسانی که دعوت ایران را پذیرفتند، کشورهای گرسنه اند که برای سیر کردن شکمشان در این اجلاس حاضر شدند.

نظر شهروند دیگری هم بر این است که بخشی از مشکلات و محدودیت ها و فشارها به مردم برای برگزاری این اجلاس به خودِ مردم بر می گردد.

او می گوید: برخی ها هنوز دولت نزده می رقصند و جلوتر از آن به استقبال تعطیلی می روند. در حالی که باید بدانند در شرایط کشور ایران که هیچ شهروندی حق اعتراض ندارد، باید اعتراض مدنی را با تمرد از دستورات دولت نشان داد. وقتی می گویند بیرون نیایید، باید همه در خیابان ها باشند.

شهروندی هم نگرانی خود را از فضای حاکم شده بر تهران اینگونه اعلام می کند که مبادا اجلاس بهانه ای شود و بعد از این هم جو نظامی در کشور استمرار داشته باشد.

دانشجویی را در مورد برگزاری این اجلاس مورد سوال قرار می دهم که می گوید: اگر منفعتی برای کشور داشت جای گلایه نبود. اما لیست و سطح شرکت کنندگان نشان می دهد که اوضاع از چه قرار است.

به اعتقاد او، علت محدودیت های تعیین شده برای مردم در طول برگزاری اجلاس ناشی از ترس و نگرانی حکومت از مردم است که مبادا اعتراض خود را از شرایط حاکم بر کشور اعلام کنند.

از سوی دیگر با وجود فضای پادگانی شکل گرفته در پایتخت و دیگر شهرها، در و دیوارهای شهر اما مزین به نمادها و پیام های صلح و آشتی شده تا چهره ای متفاوت از آنچه در داخل کشور به چشم می خورد به میهمانان خارجی عرضه شود. تفاوتی که بیش از همه مردم داخل کشور هستند که رنج آن را می برند و حقیقت آن را لمس می کنند.

حقیقتی که رسانه های سبز را به سمت فرخوان الله اکبر رسانه‌های سبز؛ چهارشنبه و پنج شنبه، ساعت ده شب سوق داده که از مردم خواسته اند فریاد اعتراض و حق خواهی خود را بار دیگر از بام های شهر در کل ایران طنین انداز کنند.

شورای هماهنگی راه سبز امید نیز با ارائه گزارشی از آخرین وضعیت مهندس میرحسین موسوی و هراس ماموران امنیتی از وی و همچنین اعلام جزئیات بازگرداندن عجولانه میرحسین موسوی به زندان خانگی پس از عمل آنژیو در بیمارستان قلب، از هموطنان درخواست کرد «با استفاده از تمامی ابزارها و امکان‌های مشروع و قانونی و مسالمت آمیز که در اختیار دارند، صدای اعتراض خود را نسبت به ادامه‌ یافتن حبس غیرقانونی و ضدانسانی رهبران و فعالان جنبش سبز بلند کنند؛ و در هنگامه‌ی برگزاری اجلاس نمایشی و پرهزینه‌ی سران عدم تعهد در تهران، از اطلاع‌رسانی در مورد وضع زندانیان آزاده‌ی جنبش سبز، و تعقیب خواسته‌های مشروع خود به شیوه‌های مسالمت‌آمیز ممکن دریغ نکنند.»

در همین باره:

استقرار وضعیت شبه حکومت نظامی در تهران/ حضور هزاران نیرو با سلاح گرم در خیابان‌ها

دستور پنهانی دولت برای سانسور رسانه‌ها در زمان اجلاس غیرمتعهدها + سند

درخواست یک زندانی سیاسی بند ۳۵۰ از سران غیرمتعهدها: فریاد آزادی‌خواهی ایرانیان را به گوش جهانیان برسانید

جبهه مشارکت: دولتهای غیر متعهد، به آزادی ملتهای خود متعهد باشند

فراخوان الله اکبر رسانه‌های سبز؛ چهارشنبه و پنج شنبه، ساعت ده شب

امضا کنید/ دعوت شهروندان ایرانی از بان‌کی‌مون برای پیگیری وضعیت همراهان زندانی جنبش سبز

 


 


جمعی از همکاران سابق مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی- اجتماعی وزارت کشور اصلاحات، با حضور در منزل این زندانی سیاسی که بیش از دو سال از اجرای حکمش در شرایط ایزوله و قرنطینه و انفرادی نوبه ای می گذرد، عید فطر را به خانواده او تبریک گفته از ایشان دلجویی کردند.

به گزارش نوروز، در این دیدار استانداران دولت خاتمی از آخرین وضعیت همکار پیشین خود جویا شدند و همسرتاجزاده ضمن تشکر از این حضور مهربانانه شرحی از وضعیت پزشکی ایشان ارائه کرد و گفت: بی شک اگر مسئولین قضائی توجه جدی به سلامت و بهداشت زندانیان مبذول ندارند وضعیت خطرناکی برای ایشان پیش خواهد آمد که این وضعیت برای کسی که در انفرادی و ایزوله است به مراتب نگران کننده تر خواهد بود.

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در این دیدار تأکید کرد اگر مقامات امنیتی سپاه، که مسئولیت گرفتن حکم بازداشت همسرم و تعدادی از دوستانش را از دادستان معزول و متهم ردیف اول فاجعه کهریزک را سه روز پیش از کودتای انتخاباتی و ایجاد شرایط سخت بازجویی و اعمال فشار بر ایشان را فراهم کردند، وارد عمل نشوند هیچ گونه اقدام درمانی برای زندانیان تحت نظر ایشان انجام نمی شود و این پاس کاری میان قوه قضائیه و سازمان زندان ها و سپاه مشکلات را برای آقای تاجزاده و دیگر دوستان که در بند عمومی هستند، بیشتر می کند! همسرتاجزاده ضمن تمجید از روحیه عالی همسرش در تمام این سه سال و سه ماه که بخش اعظمش در انفرادی و شرایط بسیار سخت گذشته است، گفت من در تمام ملاقات ها از او انرژی مثبت می گیرم و ایمان و اخلاصش را شگفت زده تحسین می کنم.

همکاران پیشین رئیس ستاد انتخابات دولت اصلاحات نیز ضمن تقدیر از صبوری و ایستادگی خانواده تاجزاده، با تأکید بر سجایای اخلاقی و عملکرد مؤمنانه تاجزاده در تمام مدت خدمتگزاری اش، از اعمال شرایط عجیب و مبدعانه در مورد او اظهار تأسف کردند و گفتند با این نوع برخوردها دیگر انگیزه ای برای خدمت صادقانه هیچ کارگزاری در نظام باقی نخواهد ماند. ایشان هم چنین اظهار امیدواری کردند که هرچه زودتر همه زندانیان سیاسی آزاد و عزیزان در حصر رها شوند و امنیت و آرامش و شرایط انتخابات عادلانه و آزاد در کشور فراهم شود.


 


کلمه: در آستانه سفر بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، به تهران برای شرکت در اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، درخواست‌هایی از سوی فعالان سبز و منتقدان مسالمت‌جو برای او ارسال شده تا عالی‌ترین مقام سازمان ملل را از شرایط حاکم بر ایران و به ویژه نگهداری رهبران جنبش سبز در زندان خانگی، آگاه کند و فعالیت‌های متعددی نیز در این زمینه انجام گرفته یا در حال انجام است.

اما برای حضور امن و آسان عموم مردم در این حرکت، کلمه امکانی ویژه جدیدی را تدارک دیده تا شهروندان بتوانند مستقیما درخواست‌هایشان را برای بان‌کی‌مون ارسال کنند و نیز بستری امن برای ارسال نامه‌های آحاد ایرانیان به دبیرکل سازمان ملل فراهم شود.

صفحه‌ای که در آدرس https://secure-kaleme.com قرار گرفته و با تایپ آدرس kaleme.com/didar نیز به سادگی قابل دسترسی است، در واقع بخشی از سایت کلمه است که برای سهولت دسترسی و ایجاد امنیت مضاعف برای کاربران، در آدرسی جداگانه ایجاد شده است. مخاطبان و شهروندان گرامی می‌توانند در این آدرس، به امضای درخواست از بان‌کی‌مون برای دیدار با موسوی، رهنورد و کروبی بپردازند.

کمتر از سه روز فرصت باقی است تا دبیرکل سازمان ملل را از شرایطی که بر کشورمان حاکم است و به ویژه خواست عمومی برای دیدار وی با همراهان محصور و زندانیان دربندمان آگاه کنیم.

در متن کوتاهی که برای امضا خطاب به بان کی مون تهیه شده، آمده است: شما در حالی به کشور ما سفر می‌کنید که بیش از یک سال و نیم است میرحسین موسوی، نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری، به همراه همسرش و نیز آقای کروبی، دیگر همراه جنبش سبز، بدون برگزاری هیچ دادگاه و بدون رعایت هیچ قانونی در بازداشت خانگی بوده و با تحمل انواع مشقت‌ها از چشم مردم و خانواده خود دورند. ما شهروندان معترض ایرانی از شما می‌خواهیم که در بازدید خود از تهران با این رهبران بی‌گناه به بند کشیده شده ملاقات کنید و ما را از سلامت و وضعیت ایشان مطمئن سازید و نیز در دیدار با حاکمان، آنان را به رعایت موازین و قواعد انسانی در برخورد با منتقدان و مخالفان فرا بخوانید و به نقض حقوق بشر در کشور ما اعتراض کنید.

این نامه قرار است با امضای شهروندان ایرانی به دبیرکل سازمان ملل ارسال شود. برای جمع آوری و ارسال دقیق و امن امضاها، کاربران از طریق سایت امن کلمه به صفحه «فراخوان مردمی برای دیدار بان کی مون با موسوی» متصل شده و درخواست را امضا می‌کنند.

بر اساس گزارش تیم فنی کلمه، آدرس ایمیل افراد امضا کننده توسط یک کلید بلند که فقط یک نسخه از آن موجود است، رمزگذاری و در سرور نگهداری می شود‪.‬ امضا کنندگان لازم است برای اطمینان از امنیت و امضای خود، به "‪https‬" در ابتدای آدرس صفحه‌ای که امضا می‌کنند، دقت کنند.

این نامه در سه روز آینده برای جمع آوری امضاها در صفحه مذکور قرار خواهد داشت و به محض رسیدن تعداد امضاهای نامه به ۱۰ هزار امضا، بر اساس هماهنگی‌های انجام شده، همه‌ی امضاها پرینت شده و به همراه آن کلید، با پست سفارشی به سازمان ملل ارسال خواهد شد و همزمان، به دفتر سازمان ملل در تهران نیز تحویل می‌شود.

به این صفحه بروید و نامه خطاب به بان کی مون را امضا کنید. دوستان و آشنایان خود را نیز برای این کار خبر کنید. معرفی فوری این صفحه و پروژه را هم فراموش نکنید. آخرین فعالیت‌ها در این زمینه را هم می‌توانید در فیس‌بوک و تویتر کلمه دنبال کنید.


 


پس از انتقال امدادگران بازداشت شده در کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان آذربایجان  از زندان مرکزی تبریز به مکانی نامعلوم خبری از سرنوشت آنها در دست نیست.

به گزارش خبرنگار کلمه، بعد از ظهر شنبه چهارم شهریور ماه ۹۱ امدادگران بازداشت شده در کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان آذربایجان توسط مامورین وزارت اطلاعات از زندان مرکزی تبریز به مکان نامعلومی منتقل شدند و خبری از سرنوشت آنها در دست نیست.

گزارش ها حاکی از ضرب و شتم فیزیکی حسین رونقی و خونریزی وی بر اثر ضربات بازجوهای اطلاعات اهر و تبریز به محل جراحی این کوشنده حقوق بشر دارد و براین اساس وضعیت جسمی وی بسیار وخیم وخطرناک گزارش شده است.

همچنین وی به همراه سایر بازداشت شده ها دست به اعتصاب غذای خشک زدند و همین امر باعث تشدید خونریزی کلیه های تازه عمل کرده اش شده و باتوجه به اینکه مقامات قضایی و امنیتی اجازه درمان و مصرف دارو به این زندانی بیمار را ندادند نگرانی ها نسبت سلامتی وی افزایش یافته است.

نکته شایان توجه این است که یک مقام اطلاعات سپاه در رابطه با بازداشت حسین رونقی به یکی از بستگان رونقی بیان کرده “سپاه با بازداشت حسین رونقی مخالف بوده و از بازداشت وی اطلاعی نداشتند .

وی گفته مرخصی درمانی رونقی با هماهنگی سپا ه و مقام قضایی انجام گرفت و در طول مدت حضور حسین درخارج از زندان ایشان فعالیت سیاسی یا تحرک مشکوکی انجام نداده بود و به همین دلیل ما سه بار تا قبل از بازداشتش با تمدید مرخصی وی موافقت کردیم.

این مقام اطلاعاتی گفته: اگر سپاه را از بازداشت او مطلع می کردند حتما مخالفت می کردیم چرا که رونقی متهم اطلاعات سپاه بوده و اشراف کامل بر رفتار و عملکرد او داشتیم و اگر نیاز به برخورد با رونقی بود قطعا ما خودمان انجام می دادیم.

وی در پایان گفته با ادامه بازداشت وی نیز موافق نیستیم.


 



 


کلمه- گروه کارگری: دو کارگر تبعه افغان عصر دیروز حین حفر چاه در ساختمانی نیمه کاره در قم جان خود را از دست دادند.

ایلنا خبر داد که این حادثه زمانی روی داد که یکی از کارگران که در بالای چاه بالابر مشغول درآوردن آوار بوده براثر برق گرفتگی به داخل چاه سقوط می‌کند و بـراثر این سقوط کـارگر حفار در کف چاه نیز جان خود را از دست می‌دهد. فرمانده ایستگاه آتش نشانی ۱۲۵ دلیل این حادثـه را بی‌احتیاطی در نصب برق به دستگاه بالابر و مهارت ناکافی کارگر عنوان کرد.

مواجه با چنین رویدادهای تلخی به تجربه روزینه کارگران ما تبدیل شده است. روزی نیست که جامعه کارگری با مرگ همکاران خود به علت عدم رعایت ضوابط فنی و بهداشت کار مواجه نشود.

به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان پزشکی قانونی کشور،‌ تنها در سال گذشته ۱۵۰۷ نفر بر اثر حوادث کار در کشور جان خود را از دست دادند. این امار نسبت به سال ۱۳۸۹ نزدیک به ۱۶٫۸ درصد افزایش داشته است و از سال ۱۳۸۱ تا کنون هر ساله بر میزان این مرگها افزوده می شود. بطوریکه رقم ۴۶۱ کشته در سال ۱۳۸۱ به ۱۵۰۷ کشته در سال ۱۳۹۰ رسیده است.

بر اساس این گزارش در سال‌های متوالی عمده دلایل مرگ افراد در حوادث کار مربوط به سقوط از بلندی و پس از آن برخورد جسم سخت است به نحوی که در سال گذشته ۳۷٫۹ درصد مرگ های ناشی از حوادث کار به دلیل سقوط از بلندی و ۲۸٫۵ درصد نیز به دلیل برخورد جسم سخت بوده است.

ماده ۸۵ قانون کار رعایت بهداشت کار را الزام اور دانسته است و ماده ۹۵ نیز کارفرما را مسئول اجرای این ماده دانسته است. متن این مواد به شرح ذیل است:

‌ماده ۸۵ – برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی که از طریق شورای عالی حفاظت فنی (‌جهت تأمین حفاظت‌فنی) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (‌جهت جلوگیری از بیماری حرفه‌ای و تأمین بهداشت کار و کارگر و محیط کار) تدوین می‌شود، برای‌کلیه کارگاه‌ها، کارفرمایان، کارگران و کارآموزان الزامی است.

‌ماده ۹۵ – مسئولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار بر عهده کارفرما یا مسئولین واحدهای موضوع ذکر شده در ماده ۸۵ این قانون‌خواهد بود. هر گاه بر اثر عدم رعایت مقررات مذکور از سوی کارفرما یا مسئولین واحد، حادثه‌ای رخ دهد، شخص کارفرما یا مسئول مذکور از نظر‌کیفری و حقوقی و نیز مجازاتهای مندرج در این قانون مسئول است.

عدم رعایت قوانین بهداشت کار و ناکارامدی دولت در نظارت بر اجرای ان هر ساله موجب مرگ و یا معلول شدن هزاران کارگر می شود. نظارت بر حسن اجرای این قوانین بر عهده دولت است که متاسفانه در این حوزه هم قانون گریزی صورت می گیرد. بر اساس ماده ۹۶ قانون کار وظیفه اجرای صحیح ضوابط فنی و بهداشت کار به عهده اداره کل بازرسی وزارت کار و امور اجتماعی است. نمایندگان مجلس به عنوان وکیل مردم در حاکمیت موظف هستند که وزیر کار را بواسطه عدم رعایت ماده ۹۶ بازخواست کنند تا مشخص گردد که ناکارامدی و بی کفایتی دولت در عدم اجرای این قوانین، چقدر در تکرار این فاجعه های انسانی نقش دارد.


 


جبهه مشارکت ایران اسلامی همزمان با برگزاری اجلاس کشورهای غیرمتعهد درتهران با صدور بیانیه ای دیدگاه خود را نسبت به برگزاری این اجلاس و نقشی را که کشورهای عضو باید در عرصه داخلی و بین المللی داشته باشند، بیان داشته است.

به گزارش نوروز، در بخشی از این بیانیه تاکید شده است: جهان امروز ما جهانی پر از نگرانی و دلهره است. در شرایطی که نظام زور و سلطه و فریب ، تعیین کننده اصلی مناسبات بین المللی است مستقل ماندن و منادی صلح و عدالت بودن امری دشوار است.شرط اصلی این امر آن است که دولتها نماینده واقعی ملتها و برآمده از آرای واقعی آنها باشند. متاسفانه غالب دولتهای عضو جنبش عدم تعهد ، تعهدی به آزادی و دموکراسی و پیشرفت ملتهای خود ندارند و به همین دلیل علیرغم برخورداری از امکانات فراوان در عرصه بین المللی هم اثر گذاری چندانی ندارند. و به همین سبب می بینیم که امروز مظلوم ترین ملت در دوران معاصر ، فلسطین ،عضوی از این جنبش است که کشورهای عضو عدم تعهد هیچگاه نتوانسته اند در برابر زیاده خواهی و توسعه طلبی نژاد پرستانه رژیم اشغالگرقدس مانعی ایجاد کنند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

برگزاری شانزدهمین اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران فرصتی است تا ملت بزرگ ما به رسم سنت دیرینه ایرانیان تمام مراتب مهمان نوازی را به جا آورده و از همه این دولتمردان می خواهد تمام تلاش و همت خود را در مسیر صلح جهانی و آزادی ملتها بخصوص ملتهای خود به کار گیرند.

جهان امروز ما جهانی پر از نگرانی و دلهره است. در شرایطی که نظام زور و سلطه و فریب ، تعیین کننده اصلی مناسبات بین المللی است مستقل ماندن و منادی صلح و عدالت بودن امری دشوار است. شرط اصلی این امر آن است که دولتها نماینده واقعی ملتها و برآمده از آرای واقعی آنها باشند. متاسفانه غالب دولتهای عضو جنبش عدم تعهد، تعهدی به آزادی و دموکراسی و پیشرفت ملتهای خود ندارند و به همین دلیل علیرغم برخورداری از امکانات فراوان در عرصه بین المللی هم اثر گذاری چندانی ندارند. و به همین سبب می بینیم که امروز مظلوم ترین ملت در دوران معاصر، فلسطین، عضوی از این جنبش است که کشورهای عضو عدم تعهد هیچگاه نتوانسته اند در برابر زیاده خواهی و توسعه طلبی نژاد پرستانه رژیم اشغالگرقدس مانعی ایجاد کنند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی در هر حال بقای این جنبش را همچنان مایه امید و نقطه حرکت برای تحقق آرمانهای منشور ملل غیرمتعهد می داند و برای اجلاس شانزدهم آن در راستای منشور متعالی بنیانگزاران فقید آن آرزوی توفیق می کند.

ما در عین حال نمی توانیم تاسف خود را از شرایط حاکم بر کشورمان ابراز نکنیم. ای کاش ایران در زمانی میزبان این اجلاس می بود که دولتی مردمسالارو برآمده از رای واقعی شهروندان بر آن حاکم بود. ای کاش در زمان برگزاری اجلاس زندانهای کشور پر از سیاستمداران برجسته، اساتید دانشگاه و دانشجویان، نخبگان علمی و فرهنگی، روحانیون و فعالان مدنی، حقوق دانان و وکلا و کارگران و معلمان نبود، و ای کاش ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران نبود.

ای کاش نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی از حداقل آزادیهای مصرح در قانون اساسی برخوردار بودند و مثلا می توانستند آزادانه به هموطنان زلزله زده خود کمک کنند. و ای کاش مطبوعات و رسانه های کشور می توانستند بدون ترس و واهمه دیدگاه های ملت را بازتاب دهند و ای کاش و ای کاش…..

جبهه مشارکت ابران اسلامی علیرغم این همه نابسامانی ، بار دیگر به مهمانان این اجلاس خوش آمد می گوید و از همه مردم صبورو عزت مند ایران درخواست می کند هر چند با دل خونین ، اما با لب خندان عظمت ایران و ایرانی را به نمایش بگذارند و به همه جهانیان نشان دهند که ایران واقعی منادی صلح و آرامش و رفاه و همزیستی بین همه انسانها است.

جبهه مشارکت ایران اسلامی

۶/۶/۱۳۹۱


 


هزاران تن از شهروندان کویت در اعتراض به تغییرات قانون انتخابات این کشور که گفته می‌شود مواضع اپوزیسیون را در انتخابات پیش روی تضعیف می‌کند، دست به تظاهرات زدند.

به گزارش رویترز، در این تظاهرات که شب گذشته، ششم شهریورماه، در مقابل پارلمان کویت در میدان اراده برگزار شد، حدود سه هزار تن حضور یافتند که بیشتر آنان مردانی بودند که لباس سنتی کویتی‌ها را بر تن داشتند.

میدان اراده در سال گذشته صحنه تظاهرات‌ متعددی علیه حکومت بود‌ که هزار تن از فعالان سیاسی جوان، نمایندگان اپوزیسیون در پارلمان کویت و حامیانشان در آنها شرکت کردند.

اوایل این ماه دولت کویت از دادگاه عالی این کشور درخواست کرد حکم به اجرای قانونی بدهد که کویت را به پنج حوزه انتخاباتی تقسیم می‌کند. کویت می‌گوید این تغییرات برای برطرف کردن چالش‌های قانونی در انتخابات آینده ضروری است.

اما برخی سیاستمداران و فعالان اپوزیسیون، دولت کویت را متهم کرده‌اند که با انجام این تغییرات در حوزه‌های انتخاباتی قصد دارد که از تشکیل اکثریت اپوزیسیون در پارلمان بعدی جلوگیری کند.

کویت قانون انتخابات را در سال ۲۰۰۶ تغییر داد که به موجب آن حوزه‌های انتخاباتی از ۲۵ حوزه به پنج حوزه کاهش می‌یافت تا از این طریق احتمال “خرید و فروش رأی و نفوذ قبایل بر انتخابات” را کاهش دهد. بر این اساس همچنین احزاب سیاسی از تشکیل فراکسیون‌های قبیله‌ای در پارلمان برای در اختیار گرفتن اکثریت کرسی‌ها منع می‌شوند.

اختلافات شدید در کویت مانع از سرمایه‌گذاری در این کشور عضو اوپک شده که تنها در طول شش سال شاهد رفت و آمد هشت دولت بوده ‌است.

تظاهرکنندگان کویتی که شب گذشته در هوای ۴۵ درجه سانتیگراد بالای صفر به خیابان آمده بودند همچنین به حکم چند ماه پیش دادگاه کویت مبنی بر منحل شدن پارلمان این کشور که اکثریت آن در اختیار اپوزیسیون بود اعتراض کردند. در ماه ژوئن حدود چهار هزار کویتی به حکم دادگاه اعتراض کردند و آن را کودتا علیه قانون اساسی نامیدند.


 


کلمه – صحرا عابدی:

سلام آقای بان کی مون

من یکی از شهروندان ایرانی هستم، یکی از همان شهروندانی که به میر حسین موسوی رای داد و در کمال ناباوری رای او خوانده نشد و او معترض رای خود شد و در مقابل حق از دست داده خود اعتراض کرد، اعتراضی که شاید در دنیا بی نظیر بود. شما حتما تا به حال خیلی از فیلم های اعتراضی را در دنیا دیده اید، جوانان خشمگینی که بانک ها را آتش می زنند و شیشه های مغازه ها را می شکنند و … اما ما در سکوت به خیابان آمدیم و حضور میلیونی ما حتی منجر به شکستن یک شیشه نیز نشد، اما متاسفانه نیروهای امنیتی و نظامی به روی مردم آتش گشودند و خشونت آغاز شد و دیدید در رسانه ها آنچه که بر ما رفت هرچند که بازهم تمام تلاش ما بر این بود و هست که وارد پروسه خشونت نشویم و حتی زمانی که ماموران نظامی و امنیتی در میان مردم گرفتار می شدند، جوانان به دور آنان حلقه می زدند تا مبادا به آنان گزندی وارد شود.

بگذریم از داستان آن روزها که بارها و بارها روایت شده، به هرحال نتیجه آن انتخابات شد بازداشت صدها نفر از شهروندان معترض و همچنین فعالان سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری و روزنامه نگاران. در میان بازداشت شدگان جوانانی بودند که فقط و فقط در ستاد های انتخاباتی فعال بودند، جوانانی مانند عماد بهاور که در یک حزب قانونی مشغول به فعالیت بود و سعی در ترویج دموکراسی و حقوق بشر داشت، او مسوول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران است یکی از قدیمی ترین احزاب ایران که همواره بر آزادی و دموکراسی و رعایت حقوق بشر تاکیید داشته است. این جوان ۳۰ ساله به ده سال زندان محکوم شده است اما برای چه و چرا را کسی نمی داند؟ شما دبیر کل سازمان ملل هستید، سازمانی که یکی از وظایفش پیگیری مسائل مربوط به حقوق بشر است. خوب است اکنون که شما به تهران می آیید، سراغی از این جوان و ده ها جوانی که مانند او هستند بگیرید. عماد بهاور و تمامی عمادهای این سرزمین قربانیان نقض حقوق بشر هستند. از مسوولان جمهوری اسلامی سوال کنید که چرا یک جوان را به دلیل فعالیت های سیاسی به ده سال زندان محکوم کرده اند.

آقای بان کی مون، راستی یک دوست قدیمی را نیز به یاد آورید: محسن امین زاده، معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در سال های نه چندان دور. او از دوستان شما هست، گویا یکی از کیف هایی که شما در دست می گیرید هم هدیه این دوست قدیمی است، آیا می دانید او این روزها کجاست؟ محسن امین زاده در حال حاضر در بیمارستان قلب تهران بستری است، او را پس از انتخابات بازداشت کردند، نزدیک به ۹ ماه را در سلول انفرادی سپری کرد، تا آنجا که می دانم سلول انفرادی و حضور طولانی مدت در آن از موارد نقص حقوق بشر است. محسن امین زاده بارها و بارها در زندان تحت فشار قرار گرفت تا به دروغ اعتراف کند که جاسوس بوده و … شما او را می شناسید. محسن امین زاده مرد شریفی است که عاشق کشورش است. اگر وقت دارید در طی اجلاس یک بار به بیمارستان قلب سر بزنید، جایی که او پس از طی مدت زمان طولانی حضور در زندان، چه در بند عمومی و چه در انفرادی، اکنون در آن جاست، به اتاق او که بروید سه سرباز را می بینید، او حتی در بیمارستان هم زندانی است.

محسن امین زاده و عماد بهاور فقط دو نمونه هستند از میان صدها زندانی سیاسی و اعتقادی که این روزها از تهران تا کرج و تبریز و اهواز و بهبهان و دیگر شهرهای ایران، فقط و فقط به جرم اندیشیدن، نوشتن، فکر کردن و فعالیت سیاسی داشتن در بند هستند؛ مانند ضیاء نبوی، مجید دری، مصطفی تاجزاده، بهمن احمدی امویی، بهار هدایت، مجید توکلی، احمد زید آبادی، مهسا امر آبادی، مسعود باستانی، محسن میردامادی، بهزاد نبوی، فیض الله عرب سرخی، محمد حسین نعیمی پور، عبدالله مومنی و ….

راستی آقای دبیر کل! گفته اند که قرار است شما دیداری نیز با رهبر جمهوری اسلامی داشته باشید. اگر رفتید از راننده بخواهید شما را دو کوچه قبل تر پیاده کنند، جایی که مرکز دلنگرانی های بسیاری از مردم ایران است. اسم کوچه ای که می خواهم به شما معرفی کنم، کوچه اختر در خیابان پاستور است، در این کوچه مردی با همسرش زندگی می کند که ۸ سال نخست وزیر این کشور بود، ۲۰ سالی به خانه رفت و به کار فرهنگی مشغول شد تا زمانی که احساس کرد کشورش به او نیاز دارد، او کاندیدای ریاست جمهوری شد و میلیون ها نفر که از او خاطره خوب داشتند و مدیریت او را می شناختند و می دانستند می توان کشور را از بحرانی که به آن دچار شده نجات دهد و از همه مهمتر می دیدند او برخلاف دیگران به مردمش دروغ نمی گوید، به او رای دادند. اما همان طور که در اول این نامه نیز نوشتم، رای ها خوانده نشد و بعد از آن تمام آن اتفاقات افتاد. این مرد به همراه همسرش در کنار مردم ایستاد. میر حسین موسوی و زهرا رهنورد دو همراه جنبش سبز مردم ایران شدند و بر سر حقوق از دست رفته مردم خود ایستادند. نهایتا هنگامی که بهار عربی شروع شد و در مصر و تونس مردم برای آزادی و عدالت به خیابان ها آمدند، میرحسین موسوی به همراه دیگر همراه جنبش سبز مهدی کروبی از مردم خواستند که به خیابان بیایند و از حرکت آزادی خواهانه مردم منطقه حمایت کنند. اما پس از این اقدام که انجام آن حق هر ملتی هست، رهبران جنبش سبز زندانی شدند، آن هم در خانه های خود. میر حسین موسوی و زهرا رهنورد از آن روز در زندان خانگی به سر می برند، از دیدن فرزندان خود محروم اند و هر از گاهی فقط با اجازه مقامات امنیتی می توانند در حضور ده ها مامور دختران خود را ببینید. در واقع آنان از تمام حقوق شهروندی و انسانی خود محروم شده اند. شما می دانید حبس خانگی چیست و چقدر سخت است، دنیا تازه تجربه خانم آنگ سان سوچی را پشت سر گذاشته و با این واژه بیگانه نیست. حبس خانگی ظلم در ظلم است، زندان در زندان. در همین روزها که شما به تهران می آیید، میر حسین موسوی به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد، حضور او در بیمارستان بسیار کوتاه بود و پس از گذشت یک روز ماموران امنیتی او را با عجله به زندان خانگی بازگرداندند، در حالی که باید تحت مراقبت های ویژه قرار می گرفت، و بسیاری از مردم را و خصوصا دخترانش را در اضطراب و نگرانی نگه داشتند. اکنون که شما تا آن خیابان می روید، بی زحمت به کوچه اختر هم سری بزنید و مردمی را از نگرانی خارج کنید.

با احترام
یک شهروند


 


محمد کیانوش راد

آندره ژید در توصیف وضعیت رو به افول اتحاد جماهیر شوروی، پس از بازگشت از شوروی می‌نویسد: «ما خیلی از مرحله پرت هستیم. به من می‌گویند وضع حاضر را بپذیر، چون تمام نابسامانی‌ها گذراست و مرحله‌ای موقتی بیش نیست، پله‌ای از پلکان است. ولی این پلکانی نیست که اتحاد جماهیر شوروی از آن بالا برود، بلکه از آن پائین می‌آید. وقت آن رسیده است که به عنوان اعلام خطر فریاد بزنیم: ایست». در آن زمان کمتر کسی از هیئت حاکمۀ شوروی، قادر به فهم یا قبول و یا احتمال درستی سخنان امثال ژید را می‌دادند. و گروهی نیز برای حفظ منافع و موقعیت خویش به دروغ و با تبلیغات سرسام آورشوروی را بهشت روی زمین می‌نامیدند. ارائۀ آمار‌های سراسر دروغ دستگاههای حکومتی، همه بر پیشرفت شوروی گواهی می‌داد اما واقعیت آن بود که جامعه از درون و در تمامی جنبه‌ها در حال فروپاشی بود. واقعیتی که از چشم ناظران واقع بین مخفی نبود.

اعلام خطر را ژید ۲۰ سال پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و ۵۲ قبل از فروپاشی شوروی در توصیف وضعیت اسف بار و رو به اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی اعلام می‌دارد. در حالی که دیگر رفقای روسی، یعنی مائوئیست‌ها، امپریالیست‌ها را ببرهای کاغذی می‌خواندند، خود از درون دچار پیری زودرس گردیده بودند. این اعلام خطری که شیفتگان چشم بسته وسرسپردگان رژیم ایدئولوژیک شوروی، آنرا به سُخره گرفته و یا با دم دست‌ترین سلاح یعنی اتهام خیانت به آرمان ‌ها و اصول انقلاب آنرا تخطئه کردند.

ژید در مقابل منتقدانش می‌نویسد: «بله، اتحاد جماهیر شوروی ماه به ماه تغییر می‌کند و به همین مناسبت هم هست که به وحشت افتاده‌ام. ماه به ماه وضع اتحاد جماهیر شوروی خطرناک‌تر می‌شود و از آنچه ما منتظر بودیم باشد و یا بشود، پیش از پیش دور می‌گردد». گسترش فساد و ناکارآمدی اداری و حکومتی و بروز تناقضات گفتاری و رفتاری در میان دولت مردان و گنده گویی‌ها و سراب نمایی‌های بیمار گونه مسئولان اتحاد جماهیر شوروی نه تنها از

دید تحلیل گران تیز بین، که از دید هر تحلیل گر تازه کاری نیز پنهان نبود. اما چشم‌ها قرار بود بسته بماند. و غرور و تعصب از یکسو و ظهور «طبقه جدید» (تعبیری که می‌لوان جیلاس بر گروه جدید انقلابی تازه به قدرت رسیده می‌گذارد) و پیوند منافع این طبقه جدید با حفظ نظامِ غیز منعطف اقتدار گرا. نظامی که حتا از دوره ایدوئولوژیک خویش – جز در شعارهای تکراری و خسته کننده – فاصله گرفته و دیری از آن نیز عبور کرده بود. همه شواهد و قرائن، بر گسترش و فراگیر شدن روز به روز بحران در نظام شوروی خبر می‌داد. اما همچنان شوروی بهشت سوسیالیست‌ها تلقی می‌شد.

ژید خطاب به رفقای انقلابی و آرمان خواه و اصول گرا! می‌نویسد: «رفقا اعتراف کنید که خود شما نیز دارید دچار اضطراب می‌شوید. و با اندوهی رو به ازدیاد از خودتان می‌پرسید که (مثلاً در مورد محاکمات مسکو) که آخر تا کی باید تائید کنیم؟ دیر یا زود چشم‌های شما نیز باز خواهد شد. چشم‌های شما مجبور به باز شدن است و آنوقت که شما – شما شرافتمندان – از خود خواهید پرسید که چطور توانسته‌ایم این همه مدت چشم‌های خود را بسته نگهداریم»

نظام اقتدار گر و سلطه گر و مطلقۀ اتحاد جماهیر شوروی نمونه‌ای عینی و واقعی و تمام عیار و دم دستی از سیستمی است که با ضعیف کردن مطلق جامعه مدنی از یکسو و تقویت و انحصار قدرت مطقۀ خویش، شاهدی بی‌بدیل برای به بن بست رسیدن حکومت‌های خودکامه و مطلقه است. به عقیدۀ هابرماس، از نظر اجتماعی بحران به وضعیت یا مرحله‌ای از عمر یک نظام سیاسی و اجتماعی معطوف می‌گردد که در آن، توانایی یا ناتوانایی سیستم و نظام سیاسی در مواجهه با بحران نمودار می‌گردد. توانایی نظام سیاسی برای حل بحران و عبور از آن و یا غلبه بحران بر سیستم سیاسی و اجبار ناخواسته بر اصلاحات و تغییرات حتمی در سیستم، سرنوشت محتوم نظام‌های دچار بحران بوده و خواهد بود.

از نظر مفهومی، بحران‌ها هنگامی حادث می‌شوند که ساختار نظام اجتماعی یا سیاسی، کمتر از حد لازم برای ادامه موجودیت نظام از توانمندی و کارآمدی داخلی یا خارجی برخوردار باشد. وجود تناقضات ساختاری و ناکارآمدی سیستم اجرائی و اداری در دل نظام‌هایی چون اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق سابق، و عدم تلاش برای تقویت ساختار‌ها و نهادهایی که موجبات پذیرش تغییرات اصلاحی مطلوب را در درون سیستم سیاسی بوجود می‌آورد، باعث به نقطه اوج رساندن بحران و از کارافتادگی نهایی نظام سیاسی و تحکیم وضعیت آشتی ناپذیر میان مردم و نظام سیاسی را به دنبال داشت.

پرواضح است که درک و آگاهی و اذعان و اعتراف بروجود بحران گام اول برای هرگونه تلاش، به منظورفعال سازی نهاد‌ها و ساختار‌هایی است که امکان تفاهم سازی میان نهادهای متعارض، سازش و مصالحه میان کنشگران تاثیر گذار سیاسی، درک و پذیرش ضرورت اصلاحات در زمانِ مناسب خود را فراهم می‌سازد. اهمیت اقدامات مناسب در زمان مناسب، شاه کلید حل بسیاری از بحران‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. گسترش بحران و اوج گیری تضادهای آشتی ناپذیر میان نظام و مردم – (یا بخش‌های قابل توجهی از مردم) و ناتوانی سیستم‌های اقتدارگرا در حل بحران‌های فزاینده، نا‌گذیر و دیر یا زود اینگونه نظام‌ها را به عقب نشینی و انعطاف پذیری – هر چند در افق دراز مدت خواهد کشاند، اما مساله اساسی که پاشنه آشیل تقریباً همه این نوع نظام هاست و به نوش دارو پس از مرگ سهراب می‌ماند آنکه، حاکمان اینگونه نظام‌ها، اراده حل بحران و انجام اصطلاحات را در زمان غیرمناسب و اصطلاحاً در وقت تمام شدۀ بازی آغاز می‌کنند. آغازی که نقطه پایان نظام های غیر دموکراتیک وسلطه گراست.

تجربه کشورهای سوسیالیستی و حوادث پیش روی امروز کشورهای خودکامۀ منطقه، ضرورت تأمل و تدبر و اتخاذ سیاست‌های راهبردی مثبتی بر تقویت جامعه مدنی و نهادهای برخاسته از آن را برای تمامی رژیم‌های سیاسی منطقه و جهان دو چندان می‌کند. امروزه بستر حل بحران‌های گوناگون اجتماعی و حل معارضات میان مردم و دولت‌ها، تنها با حاکمیت نظام‌های مردم سالار، غیر انحصاری، غیر مطلقه، غیر طبقه‌ای و مبتنی بر رعایت حقوق بشر و روش‌های دموکراتیک امکان پذیر خواهد بود.

تقویت عناصر و نهاد‌ها و ساختارهای جامعه مدنی از جمله – احزاب – که کار ویژه تأمین هژمونی یا رهبری سیاسی را در جامعه بر عهده داشته و فرایند جامعه پذیری سیاسی و نقد برنامه‌ها و روش‌های حکومت و نیز مکانیسم گفتگو و مصالحه را تسهیل می‌کند یکی از مهم‌ترین نهادهای واسطه‌ای برای حل منازعه و مناقشات میان دولت – مردم می‌باشد. احزاب یکی از مهم‌ترین کارکردهای کاهش بحران‌های سیاسی و ممانعت از بروز آشوب و هرج و مرج را بر عهده دارند و به تعبیر آنتونیو گرامشی «اگر دولت‌ها تجلی‌گاه قدرت قهریه و کیفری روابط قانونی حاکم بر یک جامعه است، احزاب نیز تبلور تن دادن گروهی از نخبگان به چنین قوانینی‌اند».

گفتمان حقوق بشر و دموکراسی خواهی، گفتمان زمانۀ ماست. دموکراسی گرچه در بستر جامعه غربی به وجود آمده است، اما محصول اندیشه و تجربه کمال یافته بشری است. دیر یا زود، خواسته یا نا‌خواسته، آرام آرام بر جوامع بشری از جمله کشورهای منطقه خاورمیانه نیز حاکم خواهد شد. وضعیتی که در تونس، مصر، لیبی، یمن و امروز در سوریه شاهد آن هستیم.

منبع: نوروز


 


“زیر پا گذاشتن دستاوردهای انقلاب از جمله قانون کار به زیان کارگران و سایر اقشار جامعه خواهد بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مهم‌ترین دستاورد کشور در حوزه کار و اشتغال تدوین قانون کار، قانون الزام تامین اجتماعی، قانون نوسازی و بازسازی صنایع، قانون بازشستگی در مشاغل سخت و زیان آور بوده است که متاسفانه هیچ کدام به خوبی اجرا نشده است.”

نصرالله دریا بیگی، دبیر خانه کارگر مازندران با اعلام این مطلب، اجرای قانون کار و تنقیح (استخراج و بیان معنی صحیح و اصلی از میان معانی متعدد احتمالی) قوانین و مقررات جاری بازار کار را از مهم‌ترین وظایف مسئولان در هفته دولت دانست. این فعال کارگری با تاکید بر نظارت بر حسن اجرای قوانین کار به ایلنا گفت: دولت ضمن رعایت حقوق و منافع کارگران باید تمامی توان خود را جهت نظارت در اجرای قوانین کار به کار گیرد.

این دغدغه ها در میان جامعه کارگری در حالی رو به فزونی است که دولت در اصلاحیه قانون کار در پی از بین بردن حداقل های است که در راستای تامین حقوق کارگران در قانون کار گنجانده شده بود. در این اصلاحیه محدویت ها برای اخراج کارگران و اعلام حداقل دستمزد پائین تر از نرخ واقعی تورم، به نسبت قانون فعلی کمتر شده است و آزادی عمل بیشتری به کارفرمایان برای استثمار و تضییع حقوق کارگران داده شده است. تسهیل برای گسترش قرارداد های موقت برای کارهای که جنبه مستمر دارند و تداوم خارج بودن کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار، از دیگر مواردی است که در اصلاحیه قانون کار بر ضد حقوق کارگران تنظیم شده است.


 


محمد توکلی دبیر کانون صنفی معلمان کرمانشاه از سوی افراد ناشناس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

محمد توکلی در گفتگو با خبرنگار آژانس خبری موکریان ضمن اعلام این خبر اظهار داشت: پنج شنبه شب دوم شهریورماه جاری، با چند تن از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان و به همراه خانواده، جهت صرف شام به پارک آبیدر رفته بودیم که چند نفر لباس شخصی برای بازداشت بنده و دیگر اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان به محل آمدند.

محمد توکلی افزود: ما از آنها درخواست کارت شناسایی نمودیم ولی از نشان دادن کارت خودداری کردند و پس از این درخواست من را به داخل ماشین برده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند که با وساطت اطرافیان، درگیری خاتمه و این افراد محل را ترک کردند.

این فعال صنفی در خاتمه عنوان نمود که در نظر دارد موضوع را از طریق نمایندگان کرمانشاه و کردستان و مراجع قضایی و دیگر مسئولین مربوطه پیگیری نماید.

یادآور می گردد محمد توکلی دبیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ کرمانشاه، ظرف چند سال گذشته به خاطر فعالیت های صنفی چندین بار احضار و بازداشت شده است


 


یک روز پس از انتخابات ۲۲ خرداد، در شبی که روزش رای خود را جستجو می کردیم، به یک باره آسمان شهر پر از صدای اعتراض شد، مردم پس از آنکه ندای همراهانشان را شنیدند، به پشت بام ها رفتند و هم صدا شدند: ” الله اکبر”، “مرگ بر دیکتاتور”. خدا را به بزرگی خواندیم که او بزرگتر از هر دیکتاتوری است. و به دیکتاتوری “نه” گفتیم که بزرگترین شر ایرانمان است.

بانگ الله اکبر مردم ایران ندایی شد برای جهانیان، تصاویر شبانه بود که منتشر می شد از صدای اعتراض یک ملت و این گونه مردمی که رایشان دزیده شده بود صدای خود را به گوش جهان رساندند.

اکنون بخشی از روسای کشورهای مختلف برای جنبش عدم تعهد مهمان کشورمان شده اند درحالی که بسیاری از همراهان و یاران جنبش سبز کماکان در زندان هستند و سه همراه همیشگی شیخ مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در حبس خانگی به سر می برند. میهمانان خارجی در حالی به ایران می آیند که یک هفته قبل از آن میر مردم به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد.

باید دوباره اعتراض کنیم، خدا را فریاد کنیم، به بزرگی، به یگانگی. باید به مردم دنیا و سران مختلف کشورها نشان دهیم که ایرانیان تسلیم دیکتاتوری نشده اند و کماکان بر سر عهد خود ایستاده اند. باید بار دیگر بیشماری خود را نشان دهیم. بار دیگر به دیکتاتوری نه بگوییم. آزادی خواهی مردم ایران را به گوش مهمان ها برسانیم.

چهارشنبه و پنج شنبه آسمان را پر ستاره خواهیم کرد، چهارشنبه و پنجشنبه ساعت ده خدا را دوباره به بزرگی فریاد خواهیم زد.

سایت خبری تحلیلی کلمه – سحام نیوز – جنبش راه سبز (جرس) – ادوار نیوز – پایگاه اطلاع رسانی نوروز – سایت خبری، تحلیلی امروز – ندای سبز آزادی – ندای آزادی


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته