-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

Latest News from Norooz for 08/29/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آنچه درادامه آمده است فرازی است از کتاب حجیم " حزب توده " از شکل گیری تا فروپاشی (1320- 1368) " به کوشش جمعی از پژوهشگران " منتشره توسط " موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی " وابسته به وزارت اطلاعات در بهار 1387 :
"اصولاً تلقي ماركسيسم از مسئله حزب يك تلقي شبه حزبي است. به عبارت ديگر ، همان رابطه اي كه مذهب ميان انسان و خدا برقرار مي سازد ماركسيسم مي كوشد تا ميان فرد و حزب ايجاد كند. اديان الهي با ايجاد يك رابطه معنوي ميان انسان و خدا جوهر آدمي را از اوئي و به سوي اوئي مي دانند و كمال آدمي را حركت به سوي او مي شمرند. طبيعي است كه اين رابطه بيش از هر چيز يك نياز روحي آدمي است و در شرايطي كه اين نياز توسط مذهب برآورده نشود جاي ان را سمبل هاي كاذب (بت ها) پر مي سازد٠از همين روست كه، به طور مثال، اگوست كنت، فلسفه اثباتي خود را به شكل يك سازمان مذهبي ارائه داد٠ماركسيسم نيز ميكوشد تا اين خلا ذاتي روان آدمي و نياز او را در اتصال به يك قدرت مطلق ، با رابطه انسان و حزب پر سازد.
بنابراين جوهره و مضمون رابطه عضو حزب در ماركسيسم ، رابطه استحاله در سازمان حزبي است. از ديدگاه ماركسيسم ، كمال در حل شدن فرد (اينديويدوال) در جمع (كلكتيو) است و لذا روانشناسي ماركسيستي يك روانشناسي اصالت الاجتماعي ( كالكتيويست) است. عاليترين تبلور و قله كمال جمع از ديدگاه ماركسيسم حزب است و لذا اوج كمال انسان مستحيل شدن در حزب است٠
حزب ماركسيستي، همانگونه كه خواهيم ديد، بيش از هر چيز يك سيستم ماشيني است كه پيچ و مهره هاي آن را اعضا يعني انسانها ميسازند. اين ماشين داراي هويت واقعي شمرده ميشود و نه تنها از آحاد انسان ها ، بلكه حتي از طبقه اي كه خود را نماينده آن مي شمرد، يعني طبقه پرولتاريا، نيز برتر قرار مي گيرد ،زيرا حزب ماركسيستي (پيشاهنگ پرولتاريا) و اوج كمال مادي و معنوي اوست٠ بدين سان در احزاب كمونيست ، فرد به كلي در ماشين حزبي مستحيل و مفروق است. از آنجا كه سكان اين ماشين به دست رهبران (پوليت بورو يا هيات سياسي) و بالاخره به دست دبير كل يا جمع دبيران حزب است بنابراين در تحليل نهايي در حزب ماركسيستي عضو به آلت بي اراده اي در دست رهبري تبديل مي گردد.
تجلي اين رابطه ميان عضو و حزب در روانشناسي ماركسيستها بارز است، تا بدان حد كه سوگند خوردن به حزب جايگزين سوگند به خدا مي شود. اين بت پرستي حزبي (فيتيشيزم حزبي ) داراي آثار مخرب فروان در روان انسان است و به تدريج به مسخ هويت و فرديت آدمي مي انجامد. اين ويژگي نه تنها در حزب توده بلكه در بقيه گروه هاي ماركسيستي ايران و در سازمان مجاهدين خلق (منافقين) نيز بارز است. وجه تشابهي كه برخي محقيقن غربي ميان دو مسلك ماركسيسم و فاشيسم قائلند ، بيشتر ناظر به همين استحاله فرد در سازمان و (فيتيشيزم سازماني) است٠"( ص 394 )
در باره این کتاب جداگانه باید به بررسی و نقد پرداخت اما الحق و الانصاف که این فراز کتاب درآسیب شناسی نظام های سیاسی مارکسیستی و نقشی که برای احزاب کمونیستی و اعضایش قائل بودند به بیراهه نرفته، ولی سئوال این است که آیا رخدادهمین وضعیت در ارتباط با نظام سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و قرائت رسمی و عملی ای که از " ولایت فقیه " ارائه می شود، مطرح نیست؟ و آیا شعار " ذوب در ولایت " و " نظام ولائی " و " ولایتمداری " معنایی جز اینکه افراد و گروهها و قوا و نهادهای حاکم به " آلت بي اراده اي در دست رهبري " تبدیل شوند، دارد؟ اینکه در جمهوری اسلامی موجود برخلاف تصریح قانون اساسی اجازه فعالیت و میدان به احزاب سیاسی و تشکل های مردمی مستقل داده نمی شود و گفته می شود که با بودن مقام ولایت دیگر نیازی به این احزاب و تشکل ها وجود ندارد و برپایه این نظر حاکمیت تا مرز انحلال و تعطیل احزاب و تشکل های مدنی و صنفی به پیش رفته است آیا جز عکس برگردان نظام های کمونیستی و جایگزین کردن " حزب پادگانی " بجای " حزب کمونیست " نیست؟
نویسندگان کتاب به درستی نوشته اند :" اديان الهي با ايجاد يك رابطه معنوي ميان انسان و خدا جوهر آدمي را از اوئي و به سوي اوئي مي دانند و كمال آدمي را حركت به سوي او مي شمرند." اما این گزاره که درادامه آورده اند:" طبيعي است كه اين رابطه بيش از هر چيز يك نياز روحي آدمي است و در شرايطي كه اين نياز توسط مذهب برآورده نشود جاي ان را سمبل هاي كاذب (بت ها) پر مي سازد " محل اشکال است و تامل فراوان می طلبد چرا که اگر " رابطه معنوي ميان انسان و خدا " و اصل " از اویی و بسوی اویی " و " توحید " دریک جامعه مذهبی و توسط عالمان دینی بدرستی تبیین و عمل نشود بازهم امکان جایگزینی " سمبل های کاذب(بت ها) " بجای " خدا " بصورتی بدتر وجود دارد، چراکه " عالمان دینی " می توانند بجای " خدا " بنشینند و جامعه را به بیراهه برند، ودر نتیجه همان بلایی که بر سر نظام های کمونیستی آمد بر سر نظامی دینی هم بیاید، واین همان مطلب بس مهمی است که خداوند آنرا در آیات قرانی متذکر شده است که به مقتضای بحث فقط به ذکر دوآیه ای می پردازم که برجایگزینی " عالمان دینی " بجای " خدا " تصریح دارد.
خداوند در سوره توبه آیه 31 می فرماید:" اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏گردانند " آیا از این روشنتر می شود ازخطرجایگزینی " عالمان دینی " بجای " خدا " سخن گفت؟ و بدنبالش هشدار داد :" اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مى‏خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى‏دارند و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند ايشان را از عذابى دردناك خبر ده (آیه۳۴). آیا آنانی که در جمهوری اسلامی دم از " ذوب در ولایت " و " ولایتمداری " می زنند، و اطاعت بی چون و چرا از " ولایت فقیه " را می خواهند جز آن است که همان رفتاری را از آحادمردم می طلبند که عالمان دین یهود و مسیحی ( احبار و رهبان ) از مردم می طلبیدند یا در نظام های کمونیستی از اتباع کشورشان خواسته می شد؟
واقعا جای تامل بسیاردارد که از کیسه بیت المال برای نوشتن کتابهایی همچون این کتاب هزینه شود به این اعتبار که در مورد اندیشه و احزاب و نظام های مارکسیتی روشنگری شده و افراد و گروهها بدام این اندیشه و احزاب نیافتند اما ای کاش برای پاسداشت این هزینه ها به این نیز بها داده می شد که از تجربه های برآمده از اندیشه های ایدئولوژیک و احزاب و نظام های مارکسیستی درس آموزی می شد تا جمهوری اسلامی در عرصه عمل اجتماعی به همان دامی نیافتد که اینها افتادند و به همان بلاها و آسیب هایی که اینها بدان مبتلا شدند، مبتلا نشود. تفسیری از اسلام که بخواهد " عالمان دینی " یا " ولایت فقیه " را بجای " خدا " یا " نماینده خدا " بنشاند، و مسلمانان را به " اطاعت بی چون و چرا " و " ذوب در ولایت " فرابخواند قطعا تفسیری ناسازگار با آیات فراوان قرآنی و نوعی دعوت به " شرک " و " بت پرستی " است، و دریک کلام تفسیری است که " پرستش حزب " در نظام های کمونیستی را به " ذوب در ولایت " درنظام دینی تحویل کرده، و درعمل سیاسی نیز " دیکتاتوری ولائی " را جایگزین " دیکتاتوری حزبی " می کند بااین تفاوت که دیکتاتوری و استبداد دینی بسی بدتر از دیگر استبدادهاست چراکه به مهمترین نیاز طبيعي انسانها كه رابطه با خداست و بنابرنظر نویسندگان کتاب :" این رابطه بيش از هر چيز يك نياز روحي آدمي است " ضرر میزند و اسباب گریز آدمیان از دین و دینداری می شود، موضوعی که متاسفانه شواهد و علائم آنرا بخوبی می توان در اوضاع و احوال اینروزهای کشورمان به فراوانی مشاهده کرد.


 


جبهه مشارکت ایران اسلامی همزمان با برگزاری اجلاس کشورهای غیرمتعهد درتهران با صدور بیانیه ای دیدگاه خود را نسبت به برگزاری این اجلاس و نقشی را که کشورهای عضو باید در عرصه داخلی و بین المللی داشته باشند، بیان داشته است.

در بخشی از این بیانیه تاکید شده است : جهان امروز ما جهانی پر از نگرانی و دلهره است. در شرایطی که نظام زور و سلطه و فریب ، تعیین کننده اصلی مناسبات بین المللی است مستقل ماندن و منادی صلح و عدالت بودن امری دشوار است.شرط اصلی این امر آن است که دولتها نماینده واقعی ملتها و برآمده از آرای واقعی آنها باشند. متاسفانه غالب دولتهای عضو جنبش عدم تعهد ، تعهدی به آزادی و دموکراسی و پیشرفت ملتهای خود ندارند و به همین دلیل علیرغم برخورداری از امکانات فراوان در عرصه بین المللی هم اثر گذاری چندانی ندارند. و به همین سبب می بینیم که امروز مظلوم ترین ملت در دوران معاصر ، فلسطین ،عضوی از این جنبش است که کشورهای عضو عدم تعهد هیچگاه نتوانسته اند در برابر زیاده خواهی و توسعه طلبی نژاد پرستانه رژیم اشغالگرقدس مانعی ایجاد کنند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم

برگزاری شانزدهمین اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران فرصتی است تا ملت بزرگ ما به رسم سنت دیرینه ایرانیان تمام مراتب مهمان نوازی را به جا آورده و از همه این دولتمردان می خواهد تمام تلاش و همت خود را در مسیر صلح جهانی و آزادی ملتها بخصوص ملتهای خود به کار گیرند.
جهان امروز ما جهانی پر از نگرانی و دلهره است. در شرایطی که نظام زور و سلطه و فریب ، تعیین کننده اصلی مناسبات بین المللی است مستقل ماندن و منادی صلح و عدالت بودن امری دشوار است.شرط اصلی این امر آن است که دولتها نماینده واقعی ملتها و برآمده از آرای واقعی آنها باشند. متاسفانه غالب دولتهای عضو جنبش عدم تعهد ، تعهدی به آزادی و دموکراسی و پیشرفت ملتهای خود ندارند و به همین دلیل علیرغم برخورداری از امکانات فراوان در عرصه بین المللی هم اثر گذاری چندانی ندارند. و به همین سبب می بینیم که امروز مظلوم ترین ملت در دوران معاصر ، فلسطین ،عضوی از این جنبش است که کشورهای عضو عدم تعهد هیچگاه نتوانسته اند در برابر زیاده خواهی و توسعه طلبی نژاد پرستانه رژیم اشغالگرقدس مانعی ایجاد کنند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی در هر حال بقای این جنبش را همچنان مایه امید و نقطه حرکت برای تحقق آرمانهای منشور ملل غیرمتعهد می داند و برای اجلاس شانزدهم آن در راستای منشور متعالی بنیانگزاران فقید آن آرزوی توفیق می کند.
ما در عین حال نمی توانیم تاسف خود را از شرایط حاکم بر کشورمان ابراز نکنیم. ای کاش ایران در زمانی میزبان این اجلاس می بود که دولتی مردمسالارو برآمده از رای واقعی شهروندان بر آن حاکم بود. ای کاش در زمان برگزاری اجلاس زندانهای کشور پر از سیاستمداران برجسته ، اساتید دانشگاه و دانشجویان، نخبگان علمی و فرهنگی، روحانیون و فعالان مدنی، حقوق دانان و وکلا و کارگران و معلمان نبود، و ای کاش ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران نبود.
ای کاش نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی از حد اقل آزادیهای مصرح در قانون اساسی برخوردار بودند و مثلا می توانستند آزادانه به هموطنان زلزله زده خود کمک کنند. و ای کاش مطبوعات و رسانه های کشور می توانستند بدون ترس و واهمه دیدگاه های ملت را بازتاب دهند و ای کاش و ای کاش.....
جبهه مشارکت ابران اسلامی علیرغم این همه نابسامانی ، بار دیگر به مهمانان این اجلاس خوش آمد می گوید و از همه مردم صبورو عزت مند ایران درخواست می کند هر چند با دل خونین ، اما با لب خندان عظمت ایران و ایرانی را به نمایش بگذارند و به همه جهانیان نشان دهند که ایران واقعی منادی صلح و آرامش و رفاه و همزیستی بین همه انسانها است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
6/6/1391
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته