-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 08/21/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

ندای سبز آزادی ـ مریم مدنی: وزیر راه و شهرسازی یک هفته پس از وقوع زلزله آذربایجان و خرابی روستاهای اطراف این استان، از بازسازی خانه‌های خراب شده پیش از شروع فصل سرما خبر داد.

علی نیکزاد گفت: «مردم باید بدانند با تجربه بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و اهتمام استانداری آذربایجان شرقی، امکان بازسازی همه واحدهای مورد نیاز در 45 روز امکان‌پذیر است.»

وی همچنین اعلام کرد که اگر اسکان در بم هفت ماه به طول انجامید، این کار در روستاهای اهر، ورزقان و هریس در کمتر از یک هفته انجام پذیر است.

همچنین معاون اول احمدی‌نژاد در بازدید از روستاهای زلزله زده اعلام کرده که مناطق آسیب دیده ظرف دو ماه بازسازی می‌شود. محمدرضا رحیمی گفته است که ما تلاش می‌کنیم قبل از شروع زمستان، منازل و خانه‌های آسیب دیده بازسازی شوند.

محمد نجار، وزیر کشور نیز در بیست و چهارم مردادماه از تخصیص اعتبار لازم برای بازسازی این مناطق خبر داد و گفت: « کار بازسازی مناطق آسیب دیده از زلزله در آذربایجان شرقی از امروز آغاز می‌شود.»

 

گلستان سیل زده، در انتظار تامین اعتبار

این وعده ها و ادعاها درحالی مطرح می شود که استان گلستان که پیش از آذربایجان دچار بلای طبیعی دیگری شده بود، همچنان در انتظار تامین اعتبار برای بازسازی است.

سیلاب اواخر تیرماه و اوایل مردادماه در 75 روستا و 9 شهر استان گلستان خسارات فراوان به جای گذاشته است. خساراتی که شامل بخش‌های زیربنایی، اقتصادی، کشاورزی و مرگ 6 نفر در این استان شده است.

اما عیسی امامی، دبیر مجمع نمایندگان استان گلستان هفته گذشته اعلام کرد که مصوبه پرداخت خسارات سیل هنوز به استان ابلاغ نشده است.

معاون بازسازی و بازتوانی سازمان مدیریت بحران کشور نیز خبر داده که پس از تصویب دولت، بخشی از خسارت 940 میلیارد ریالی سیلاب به گلستان، پرداخت خواهد شد. اما وی نه از زمان تصویب این امر از سوی دولت خبر داده و نه میزان دقیق این غرامت را بیان کرده است.

 

بم، شهر کانکس‌ها باقی ماند

اگر سیل در گلستان، تنها 6 کشته به جای گذاشت، زلزله در بم چند ده هزار کشته و به همان میزان یا بیشتر بی خانمان داشت.

بی‌خانمان‌هایی که هنوز پس از گذشت هفت سال از داشتن حتی یک اتاق آجری محروم هستند و در تمام این سال‌ها در کانکس زندگی کرده و به امید حمایت و کمک دولت بوده‌اند.

زلزله روز پنجم دی ماه سال 1382 فاجعه‌ای انسانی بود که هنوز آثار آن پس از هفت سال برجای مانده است.

سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، سه روز پس از زلزله بم با حضور در این شهر گفته بود: «مصیبت آن قدر زیاد است که هر کار بشود، کم است.»

وی همچنین تاکید کرده بود بازسازی بم باید طی 18 ماه صورت گیرد. 18 ماه گذشت و عمر دولت دوم خاتمی نیز به پایان رسید اما بازسازی بم خاتمه نیافت. ابعاد فاجعه آنقدر گسترده بود که پس از گذشت این زمان، با وجود کار شبانه‌روزی و حدود 90 درصد آواربرداری و پاکسازی معابر و واگذاری 80 درصد چادر، کانکس و مسکن موقت و ساخت تعدادی مراکز آموزشی و اداری و خدماتی دائم و ساخت مسکن دائم برای 20 درصد از شهروندان بمی، این شهر و روستاهایش همچنان نیازمند تلاش بی وقفه برای سرپاشدن بودند.

آنچه بعد از هفت سال در شهر بم به چشم می‌خورد، پیشرفت بسیار اندک در 5 سال گذشته است.

شهریور سال 1385 وزیر مسکن و شهرسازی تاکید کرد که کار بازسازی شهر بم تا پایان شهرویر ماه 1386 به اتمام می‌رسد. وی علت تاخیر در بازسازی این شهر را مشکل تامین اعتبار دانسته بود.

همچنین در فروردین ماه سال 1385 ستاد حوادث غیرمترقبه شهر بم از بازسازی همه روستاهایی که در زلزله شهر بم آسیب دیده‌اند، خبر داد.

این ستاد همچنین اعلام کرد که بازسازی کامل شهر بم تا آخر همان سال به پایان می‌رسد. این درحالی بود که فرماندار بم، مجید اعتمادی با کند دانستن میزان پیشرفت بازسازی شهر بم، اعلام کرده بود که تا آن زمان فقط 5-6 درصد مردم شهر زلزله زده بم صاحب خانه شده‌اند.

وی برخلاف ستاد حوادث غیرمترقبه که بازسازی سریع بم را به دلیل دریافت 95 میلیارد کمک نقدی خارجی عنوان کرده بود، گفت که کمک‌های خارجی هرگز به بم نرسید و بسیاری از تعهدات بانک جهانی و کشورهای عربی در رابطه با کمک به زلزله زدگان بم محقق نشد که ازجمله آنها کمک چهار میلیون دلاری عربستان و کشورهای عربی بوده است.وی همچنین تاکید کرده بود که در واقع بم هنوز خرابه است.

اما خرابه‌ای که قرار بود تا پایان سال 85 یا شهریور 86 یک شهر کامل شود، همچنان به خرابه شبیه تر است.

براساس گزارش‌ها در این شهر هنوز اکثر کسبه و پزشکان و مردم دیگر در کانکس‌ کار می‌کنند. آنچنان که بم، نام شهر کانکس‌ها را برای خود پذیرفته است.

 

خرمشهر، سی سال در انتظار آب

اما جز بم، شهر دیگری در ایران هست که روزگاری با خاک یکسان شد و در همه سی سال گذشته با وجود تلاش شهروندانش، نتوانسته به روزگار گذشته‌اش بازگردد.

خرمشهر حدود سه دهه پیش نه به دلیل وقوع بلایای طبیعی، بلکه به خاطر جنگ میان ایران و عراق، سه سال از خاک ایران جدا شد. خونین شهر بعدتر و با شجاعت و شهادت جوانان ایرانی، در سال 61 آزاد شد. از آن زمان تاکنون که سی سال از آزادی‌اش می‌گذرد، خرمشهر همچنان در انتظار امکانات اولیه برای زندگی مردمان خود است.

این شهر که به گواه شاهدان عینی در روز آزادی‌اش با خاک یکسان شده بود، خیلی زود پذیرای ساکنان سابقش شد. خرمشهری‌هایی که به همان شهر با خاک یکسان شده بازگشتند تا به کمک دولت و مردم دوباره شهرشان را بسازند. سی سال از آن روزها می‌گذرد و با وجود تامین 85 درصد از درآمد کشور از منابع نفتی آبادان و خرمشهر، زیرساخت‌های اقتصادی این شهر و همسایه‌اش آبادان که تا مرز اسارت به دست عراقی‌ها رفته بود، هنوز به شکل سابق در سال 1359 و پیش از آن برنگشته است.

خرمشهر هنوز سیستم فاضلاب درستی ندارد و با اینکه بودجه ساخت فاضلاب برای آن 70 میلیارد تومان تخمین زده شده، اما سالانه تنها 4 میلیارد تومان به این شهر اختصاص می‌یابد.

به گفته عبدالله سامری، نماینده پیشین خرمشهر، بسیاری از اعتبارات در دوران بازسازی به این شهرستان وارد شد که با عدم مدیریت صحیح از بین رفت.

محمود احمدی‌نژاد در دوم خرداد سال 1388، بیست روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری به خرمشهر رفت و در جمع مردم این شهر گفت: «مردم خرمشهر ۲۰ سال است که در تلاشند که با دست خالی شهر خود را آباد کنند و خرمی آن را دوباره برگردانند. از نظر بنده کارها در شان مردم خرمشهر نیست و نیازهای مردم خرمشهر رفع نشده است. مشکل اولیه مردم خرمشهر آب است.»

وی گفت: «اقداماتی انجام شده و بالاخره مشکل آب این شهر به طوری که مردم این شهر انتظار دارند حل نشده طرح بزرگی در حال انجام است که انتقال آب از کرخه به این منطقه است که این پروژه با سرعت خوبی در حال انجام است و بنده امیدوارم این پروژه نیمه تمام رها نشود تا به خرمشهر برسد. مشکل دوم اشتغال است. تمام زیربناهای اشتغال آبادان و خرمشهر از بین رفته البته کارهای مفیدی تا به امروز انجام شده اما روشن است که هیچ کدام پاسخگوی نیاز جوانان خرمشهر و آبادان نیست ونیازمند کارهای جدیدی هستیم.»

احمدی نژاد وعده داد که ریشه بیکاری را نه تنها از خرمشهر که از خوزستان برکند.

اما مشکلات خرمشهر خیلی زود از سوی دولت به فراموشی سپرده شد. آنچنان که سوم خرداد سال 90 احمدی نژاد حتی به خرمشهر نرفت و مشکل بیکاری و آب شرب خرمشهر هم هنوز برجای خود بود.

خرداد امسال هم احمدی نژاد نه تنها به خرمشهر و حتی آبادان نرفت، بلکه در مراسم بهره برداری از دو طرح پتروشیمی در بندر ماهشهر شرکت کرد.

به گفته نماینده خرمشهر، بیکاری در خرمشهر معضل بزرگی است و بسیاری از جوانان جویای کار، برای گریز از این مشکل به شهرهای مجاور عزیمت می‌کنند.

مردم خرمشهر همچنین از بیکاری، محرومیت از آب آشامیدنی، وجود گرد وغبار آزاردهنده، و نداشتن حداقل امکانات رفاهی در رنج هستند.

با چنین وضعی در گلستان و بم و خرمشهر و دیگر نقاط محروم کشور، وزیر راه دولت احمدی نژاد مدعی شده که روستاهای زلزله زده و با خاک یکسان شده ی آذربایجان طی 45 روز ساخته شود.

این در حالی‌ست که اکنون طبق آخرین گزارش‌ها مردم این روستاها از  کمبود آب آشامیدنی و نداشتن حمام صحرایی در معرض انتشار و ابتلا به بیماری‌های عفونی بوده و با نزدیک شدن به فصل سرما، مشقاتی که متوجه زلزله زدگان خواهد شد، افزایش خواهد یافت.


 


 سید مصطفی تاجزاده در نامه ای که از قرنطینه زندان اوین به همسرش نوشته است به بیان بخشی از خاطرات خود در خصوص وقایع رخ داده در انتخابات مجلس ششم پرداخته است.

به گزارش نوروز، عضو مرکزیت جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه خود به فخرالسادات محتشمی پور با تاکید بر ضرورت انتشار خاطراتی که در فهم بهتر رخدادهای تاریخی و کشف حقیقت موثر هستند، از تصمیم خود برای شرح برخی از خاطراتش خبر داده است.

این زندانی سیاسی در اولین نامه خود با شرح خاطره ای از پشت پرده وقایع رخ داده در انتخابات مجلس ششم بار دیگر بر تخلف جنتی در ابطال بیش از ۷۰۰ هزار رای مردم تهران برای حذف علیرضا رجایی و فرستادن حداد عادل به مجلس تاکید می کند.

رییس ستاد انتخابات دولت اصلاحات در نامه خود با اشاره به اینکه حتی مسئول سایت کامپیوتر شورای نگهبان نیز بر درستی نتایج اعلامی وزارت کشور و رأی نیاوردن حدادعادل صحه گذاشته است، بیان می کند که از این مقام رسمی شورای نگهبان خواسته است تا با توجه به سابقه آشنایی اش با رهبر جمهوری اسلامی در نامه ای به رهبری حقایق انتخابات را آن طور که خود شاهد بوده، شرح دهد که این درخواست از سوی وی اجابت شده است.

تاجزاده در بخشی از این نامه آورده است :" کاری که من برای ممانعت از تحریف حقایق انجام دادم این بود که اولاً مکاتبات ستاد انتخابات کشور را با شورای نگهبان و هیأت های نظارت منصوبش در انتخابات مجلس ششم، منتشر کردم و اقدام دوم آن بود که بعد از تشکیل دادگاه دیگر به بیت رهبری نرفتم تا به سهم خویش به این ستم آشکار، نه به خودم که کسی نیستم بلکه به مردمی که نتوانستم به طور کامل از حقوقشان دفاع کنم، اعتراض کرده باشم."

متن کامل این نامه که در اختیار سایت نوروز قرار گرفته است به شرح ذیل می باشد:

نامه اول تاجزاده به همسرش

به نام خدا

همسر عزیزم سلام!

به اعتقاد من برخی خاطرات در فهم رخدادهای تاریخی و کشف حقیقت نقش مهمی ایفا می کنند. بنابراین انتشار آن ها در فرصت مناسب لازم است. بر این اساس تصمیم گرفته ام بخشی از خاطراتم را که روشنگر برخی حوادث گذشته اند، برایت شرح دهم. بدان امید که به سهم خود از تکرار تصمیم ها و اعمال نادرست جلوگیری کنم.

کمتر از ۴۸ ساعت از انتخابات مجلس ششم نگذشته بود و شمارش آرای رأی دهندگان در حوزه انتخابیه تهران، اسلام شهر، شمیرانات و شهرری تمام نشده بود که شورای نگهبان در اقدامی بی سابقه و با صدور اطلاعیه ای خواهان بازشماری یک سوم آراء در حوزه مذکور شد.

برای این که عصبانیت آقای جنتی از نتایج انتخابات، به ویژه در تهران، مشکلی ایجاد نکند، مصلحت دیده شد من که رئیس ستاد انتخبات کشور بودم، در فرمانداری تهران مستقر شوم و موضوع را مدیریت کنم.

روز سوم یا چهارم حضورم درفرمانداری بود که آقای مهندس بنی هاشم، مسئول سایت کامپیوتر شورای نگهبان، که به نمایندگی آن شورا در جلسات مربوطه شرکت می کرد، مرا به گوشه ای برد و گفت که می خواهد از من حلالیت بطلبد. با تعجب علت را جویا شدم؟ گفت: «من قبل از همکاری نزدیکمان در این چند روز، نظرم نسبت به شما منفی بوده بنابراین وقتی آقای نوری وزیر کشور شد و شما را به عنوان معاون سیاسی خود انتخاب کرد، تعجب نکردم. زیرا که هردو را از جنس هم می دانستم و هیچ کدامتان را قبول نداشتم. اما آقای موسوی لاری را با این که اصلاح طلب است، فردی متدین و معتدل می دانم. بنابراین انتظار داشتم وقتی وزیرکشور شد، شما را عوض کند. ولی اکنون به این نتیجه رسیده ام که چقدر خوب شد وی شما را تغییر نداد. شما در این چند روز ثابت کردی آن چه برایت مهم است اجرای قانون است و در این جایگاه برایت مهم نیست که چه کسی رأی می آورد. در هرحال من درباره شما اشتباه فکر می کردم و اکنون حلالیت می طلبم.»

عزیزم!

نمی دانم اگر جای او بودم آنقدر آزاده بودم که با فردی از جناح رقیب چنین رفتار جوانمردانه ای بکنم یا نه! به ویژه آن که تصور عمومی براین بود که من برادرش را که استاندار قم بود، برکنار کرده ام. وی اما درادامه به موضوعی اشاره کرد که تاحدودی وجدانش را معذب ساخته بود و توضیح داد که در هر انتخابات مجلس، معمولاً بین ۲۵ تا ۲۷ نفر از فهرست اصولگراها و بقیه را تا ۳۰ نامزد به داوطلبان اصلاح طلبی که قبول دارد، رأی می دهد. وی گفت در انتخابات مجلس ششم نیز به همین شیوه رأی داده است. بنابراین نه تنها به آقای حدادعادل رأی داده است بلکه یک تارموی او را با صدتا آقای علیرضا رجایی عوض نمی کند( با پوزش از آقای دکتر رجایی عزیز برای نقل قول ایشان) اما چه کند که آقای حدادعادل در این انتخابات رأی نیاورده و اقای رجایی رأی آورده است. روشن است که بیان چنین حقیقتی توسط مسئول سایت کامپیوتری شورای نگهبان چقدر برای امثال آقای جنتی که درصدد اثبات مخدوش بودن نتایج اعلامی وزارت کشور و رأی آوردن آقای حدادعادل بودند، تلخ بود و از این جهت وی فشار زیادی متوجه خود احساس می کرد که با توجیهات گوناگون با ادعاهای خلاف واقع همراهی کند. او را بوسیدم و عرض کردم علائق و سلائق سیاسی ما یک مسأله است که خود را هنگام رأی دادن نشان می دهد اما در جایگاه مجری و ناظر انتخابات تنها وظیفه ما امانت داری آرای مردم است و هیچ دلیل و توجیه شرعی یا سیاسی نمی تواند و نباید آن را مخدوش کند و او نیز به حق چنین کرده است. با وجوداین آقای جنتی یک چهارم آرای مردم تهران را باطل کرد(بیش از ۷۰۰ هزار رأی) تا آقای علیرضا رجایی را حذف کرده و به جای او آقای حدادعادل را روانه مجلس سازد.

چند ماه بعد، هنگام تشکیل جلسات دادگاه رسیدگی کننده به شکایت آقای جنتی از این جانب، آقای بنی هاشم در تماسی تلفنی آمادگی خود را برای شرکت در دادگاه و دادن شهادت بر صحت عملکرد و قانونمداری من به قاضی اعلام کرد.تشکر کردم و گفتم که من از قاضی و مسئولان قوه قضائیه رسماً، مکتوب و شفاهی، درخواست کرده ام که برای روشن شدن حقیقت چندنفر را از جمله اعضای هیأت نظارت بر انتخابات استان تهران را که منصوب آقای جنتی هستند، به دادگاه احضار کنند و توضیحات آنان را بشنوند. اما زیربار چنین درخواستی نمی روند زیرا می دانند آنان شهادت خواهند داد که دوبار بازشماری آراء صحت عملکرد مجریان انتخابات و درستی شمارش آرای اولیه را تأیید می کند. پس آمدن او به دادگاه عملاً منتفی است. در حقیقت بنا بر کشف حقیقت نیست و قرار است که من از وزرات کشور حذف شوم. اما به آقای بنی هاشم گفتم تو کار دیگری را که برای من مهم است، می توانی انجام دهی. پرسید چه کاری؟ گفتم: با توجه به سابقه آشنایی با مقام رهبری با شما در خراسان و اعتمادی که ایشان به شما و برادرتان(نماینده کنونی مشهد در مجلس) دارد، ممنون خواهم شد چنانچه با ارسال نامه ای برای شخص ایشان، حقایق انتخابات را آن طور که خود شاهد بوده ای، شرح دهی. وی پذیرفت که این کار را انجام دهد به شرطی که من نسخه ای از نامه را نخواهم. زیرا مایل نیست از نامه اش علیه شورای نگهبان استفاده شود. بلافاصله موافقت خود را اعلام کردم مشروط برآن که نامه را به دست دوست مشترکمان، آقای سید علی مقدم، از اعضای نهاد رهبری بدهد تا او عیناً و بدون دخل و تصرف به دست ایشان برساند زیرا مطمئن نبودم دیگران این نامه را به ایشان تحویل دهند. وی قول داد شخصاً نامه را تحویل آقای مقدم بدهد. و بعد به من اطلاع داد که این کار را کرده است.

فخری جان!

حدود ۱۲ سال از آن روزها می گذرد. دادگاه تجدیدنظر مرا از اتهام تقلب تبرئه کرد اما به علت اول، عدم همکاری با سازمان بازرسی کل کشور و دوم، دخالت در وظایف فرمانداری تهران محکوم نمود. تا هم از وزارت کشور اخراج شوم و هم در افکار عمومی تبلیغ کنند که فلانی محکوم شده است. به شکایت من هم از آقای جنتی هرگز رسیدگی نکردند تا مبادا عامل اولین تقلب بزرگ انتخاباتی پس از رحلت امام مشخص شود. اما کاری که من برای ممانعت از تحریف حقایق انجام دادم این بود که اولاً مکاتبات ستاد انتخابات کشور را با شورای نگهبان و هیأت های نظارت منصوبش در انتخابات مجلس ششم، منتشر کردم و اقدام دوم آن بود که بعد از تشکیل دادگاه دیگر به بیت رهبری نرفتم تا به سهم خویش به این ستم آشکار، نه به خودم که کسی نیستم بلکه به مردمی که نتوانستم به طور کامل از حقوقشان دفاع کنم، اعتراض کرده باشم.

دوستت دارم و همیشه دعاگویت هستم.

مصطفی – اوین


 


 امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز عید فطر این شهرستان گفت: توصیه خیرخواهانه و دلسوزانه ما به مسئولین نظام آن است که در شرایط کنونی جهان و منطقه، بیشتر تلاش کنند که دل مردم را به دست آوردند.

مولوی عبدالحمید  با بیان اینکه "سیاست‏های نظام وحی منزّل نیستند" گفت: می طلبد که مسئولین نظام در شرایط کنونی و با توجه به تحریم‏های بین المللی و ناعادلانه ای که درسطح وسیع برای ایجاد فشار بر ایران اسلامی وضع و به اجرا گذاشته شده اند، برای خارج کردن ایران از انزواء، سیاست‏های خود را تغییر دهند، زیرا سود و زیان سیاستهای مسئولان به همه ما بر می گردد.

به گزارش سنی آنلاین وی از مسئولان نظام خواست که با دوراندیشی و سعه صدر به اعتقادات مختلف، قومیت‏ها و همه جناح‏های سیاسی فرصت بیان دیدگاههایشان را بدهند و با به دست آوردن دل مردم مقاومت آنان را در برابر فشارها بیشتر کرده و دشمنان را مأیوس کنند.

مولوی عبدالحمید در ادامه افزود: مسئولان باید برای فشارهای اقتصادی مردم، بیکاری، خشکسالی و ضرر و زیان‏های ناشی از آن چاره اندیشی کنند و با ایجاد اشتغال، افزایش مبادلات مرزی و برقراری عدالت در جامعه و رسیدگی به امور مردم اثرات فشارهای بین المللی بر کشور را کاهش دهند.

امام جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به انتصاب حاتم نارویی؛ استاندار جدید سیستان و بلوچستان، گفت: انتصاب استاندار جدید با توجه به ارتباط وی با اقوام و مذاهب مختلف و قرابت نژادی و یا اعتقادی وی با بلوچ و سیستانی و شهرستانی نشان دهندۀ این است که دولت محترم همه بافت‏های منطقه را در انتصاب ایشان در نظر گرفته است و ما این انتصاب را به فال نیک می گیریم.

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: آنچه مهم و حیاتی و انتظار همه اقوام و مذاهب است، آن است که سیاست نظام به گونه ای باشد که در خور و شأن نظام باشد و همه اقوام و مذاهب، زبان‏ها و گویش‏های مختلف در سیاستگذاری‏های نظام دیده و در نظر گرفته شوند.

وی  افزود: تحقق شعار وحدت در عمل بدون در نظر گرفتن منافع اقوام و مذاهب و خواسته های آنان و استفاده از افراد توانمند همه مذاهب در مدیریت‏های استانی و کشوری، امکان پذیر نیست.

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: وحدت واقعی و همگرایی و همدلی مردم در گرو به دست آوردن دل همه مردم و ایجاد تعادل در مدیریت‏هاست که خواسته تک تک مرد و زن است.

مدیر حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان اظهار داشت: اقوام ساکن در استان و دو مذهب شیعه و سنی قرون متمادی با یکدیگر ارتباط داشته اند و ما اطمینان داریم که اگر تعادل در کشور رعایت شود و همه با یک نگاه دیده شوند، تعامل واقعی ایجاد می شود و رضایت خدا و مردم حاصل می شود.

مولوی  عبدالحمید در ادامه گفت: امنیت منطقه زمانی تأمین می شود که اخوت و برادری تحکیم شود و تعادل در واگذاری مسئولیت‏ها بین شیعه و سنی برقرار باشد. انتصاب استاندار جدید باعث امیدواری مردم نسبت به تحقق این امر شده و وی می تواند با اختیاراتی که دارد و در صورتی که دستش باز باشد، دلهای مردم استان را به یکدیگر نزدیک کند.

 


 


سهام بانک دویچه بانک آلمان پس از انتشار خبر تحقیق درباره همکاری این بانک با ایران یک و نیم تا دو درصد سقوط کرده است.

به گزارش بی بی سی فارسی این بانک متهم به همکاری با ایران برای دور زدن تحریم ها است.

مقامات این بانک و وزارت دارایی امریکا این خبر را نه تائید کرده اند و نه تکذیب.

براساس گزارش نیویورک تایمز اداره نظارت بر امور مالی آمریکا سرگرم بررسی معاملات دویچه ‌بانک و برخی موسسات مالی دیگر با ایران، سوریه و سودان است. در صورت اثبات نقض قانون تحریم‌های آمریکا، مجازات سنگینی در انتظار این بانک‌ها خواهد بود.

 


 


حاجیه رجایی، خواهر شهید محمدعلی رجایی درگذشت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،حاجیه رجایی همزمان با عید سعید فطر به رحمت ایزدی پیوست.

وی در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در روز عید غدیر خم در شهر قزوین تولد یافت و به همین خاطر “حاجیه” نام گرفت.

حاجیه رجایی فرزند چهارم خانواده ای مذهبی و دارای ۵ برادر و خواهر بود که اکنون از میان آنها یک خواهر و یک برادر در قید حیات هستند.

پیکر وی روز گذشته تشییع و در قطعه ۹۶ بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. مراسم ترحیم وی نیز فردا سه شنبه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد النبی واقع در خیابان کارگر شمالی برگزار می شود.


 


شاخه های جوانان احزاب اصلاح طلب طی بیانیه ای با استقبال از آزادی تعدادی از آزادی زندانیان سیاسی، اظهار امیدواری کردند که این حرکت مثبت ادامه یافته و با جایگزینی دیگر محکومان سیاسی که بیرون از زندان به سر می برند، به روند پیشین باز نگردد.

به گزارش کلمه، در این بیانیه همچنین ضمن درخواست رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی، از مواضع تنش زدای خاتمی و بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی به عنوان راهکارهای اصلاح طلبان برای خروج از بن بست سیاسی یاد شده است.

پیش از این کلمه گزارش داده بود ۷۵ زندانی سیاسی تا بامداد پنجشنبه آزاد و ۹ زندانی سیاسی نیز شامل تخفیف در مجازات خود شده اند. این اسامی شامل ۷ زندانی از بند زنان، ۶۹ زندانی بند ۳۵۰، قاسم شعله سعدی که محکومیتش به پایان رسیده و همچنین ۹ زندانی است که مشمول تقلیل و تخفیف مجازات شده اند.

متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته است، در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (المائدة – [۸)]

“ای کسانی که ایمان آورده اید ، برای خدا ، حق گفتن را بر پای خیزید و به عدل گواهی دهید دشمنی با گروهی دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید، عدالت ورزید که به تقوی نزدیک تر است و از خدا بترسید که او به هر کاری که می کنید آگاه است.”

در آستانه عید سعید فطر، تعدادی از زندانیان اعتراضات پس از انتخابات سال ٨٨ به همراه تعداد دیگری از زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی آزاد شدند و به جمع خانواده های خود بازگشتند. شاخه های جوانان احزاب اصلاح طلب ضمن تبریک به خانواده ی این عزیزان و همه ی مردمِ آزادی خواهِ ایران، ضمن استقبال از این حرکت قوه قضاییه خوشحالی خود را از این اتفاق مبارک اعلام می دارند.

ما در شرایطی که هنوز تعدادِ زیادی از هموطنان مان صرفا به دلیلِ اعتراض به نتیجه انتخابات و حمایت از کاندیدای محبوب خود بعضا تحتِ شدیدترین فشارها قرار داشته و همچنان مقاوم و صبور در حبس به سر می برند، آزادی تعدادی از این عزیزان توسط قوه ی قضاییه را گامی مثبت و مدبرانه در جهت کاهش تنش ها در کشور و دور شدن از فضای کینه و نفرت و انتقام می دانیم.

مسلما آزادی زندانیانِ سیاسی و رفعِ حصر آقایان موسوی و کروبی و سرکار خانم رهنورد به عنوانِ خواسته ی به حقِ معترضین توسط قوه ی قضاییه نه تنها مشکلِ امنیتی نخواهد داشت بلکه در شرایطِ تهدید خارجی، تحریم ها و سوء استفاده برخی اپوزیسیون وابسته که دل در گرو گوشه چشم خارجی یا دخالت های متوهمانه نظامی دشمنان ملت بسته اند، به کاهش فاصله و کدورت بین نیروهای متکثر معتقد به انقلاب و تعامل و اصلاح درونزا و قانونی منجر خواهد شد.

به گمان ما، نیروهای اصلاح طلب در چارچوب مواضع اصولی، تنش زدا و دلسوزانه ی حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای خاتمی و بیانیه راهگشا و متین شماره ۱۷ جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، زمینه های لازم برای برونرفت از شرایط بن بست سیاسی موجود را به سهم خود نشان داده اند و اینک این قبیل رویکردها در آزادی زندانیان سیاسی را نیز امیدوارانه به چشم تحرکی در جریان حاکم برای این مقصود شریف ملی ارزیابی می کنیم. و امیدواریم این خوشبینی با ادامه روند آزادی دیگر زندانیان سیاسی و پرهیز از جایگزینی زندانیان آزاد شده با دیگر محکومان سیاسی که در بیرون از زندان به سر می برند، هرچه بیشتر محقق شود و امیدها برای بهبود شرایط موجود و حرکت به سمت پیشرفت و توسعه و آرامش برای همه شهروندان و نیروهای قانون مدار در چارچوب نظام و آرمان های انقلاب، هرچه بیشتر بارور شوند.

در خاتمه با تبریک فرا رسیدن عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه مومنان در ماه مبارک رمضان، امیدواریم از برکات معنوی ضیافت الهی در این ماه عزیز، فضای سیاسی کشور بهره مند شده و شاهد رفع کدورت ها، غلبه تدبیر و عطوفت بر کینه ها، آزادی همه زندانیان سیاسی و حرکت جمعی و ملی به سوی اهداف والای انقلاب اسلامی باشیم.

والعاقبة للمتقین

شاخه های جوانان احزاب اصلاح طلب

۳۰ مرداد ۱۳۹۱
 


 


سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در نامه ای به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، با اشاره به اجلاس پیش رو در تهران تاکید کرده است: مردم آزادی‌خواه ایران از شما توقع دارند تا در اجرای وظایفی که منشور سازمان ملل متحد برعهده‌ی شما گذاشته است از فرصت دیدار از کشور برای ملاقات با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و نمایندگان سازمان های سیاسی و مدنی ـ که به‌طور غیرقانونی تعطیل و از فعالیت منع شده‌اند ـ استفاده کنید. آنها هم‌چنین از شما انتظار دارند تا در نطق رسمی خود در اجلاس، مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی و نیز در ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی، نارضایتی و اعتراض خود به سیاست ضددموکراتیک سرکوب در ایران را ابراز نمائید.

به گزارش کلمه، اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی در نامه ی خود آورده است: مقام‌های جمهوری اسلامی می‌باید در جهت آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی، تضمین آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز و آزادی احزاب و مطبوعات و تضمین انتخابات آینده با رعایت استانداردهای بین‌المللی انتخابات آزاد، سالم و منصفانه تحت فشار گیرند.

به گفته ی سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، مردم صلح‌طلب ایران به‌حق از دبیر کل سازمان ملل انتظار دارند تا تمامی مساعی خویش را برای تنش‌زدایی در پرونده‌ی هسته‌ای ایران و حل و فصل مسالمت‌آمیز آن از طریق گفت‌وگو و تعلیق تحریم‌های اقتصادی که موجب فشار مضاعف بر مردم ایران می‌شود و نیز رفع هرگونه خطر حمله نظامی علیه ایران به‌کار گیرد.

متن کامل نامه ی سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد به گزارش کلمه به شرح زیر است:

دبیرکل سازمان ملل متحد

عالیجناب بان کی مون

دبیرکل محترم سازمان ملل متحد

با درود

جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای عضو سازمان ملل متحد، و مکلف به رعایت تعهدات ناشی از منشور ملل متحد است. به موجب ماده ۹۷ این منشور، دبیر کل سازمان ملل متحد به‌عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی این سازمان، مسئولیت پیگیری اجرای مفاد منشور و تحقق اهداف مندرج در آن (ازجمله مفاد بند ۳ ماده ۱ ناظر به رعایت حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین انسان‌ها) را برعهده دارد.

حق تعیین سرنوشت بنیادین حق بشری است که یکی از مهمترین جلوه‌های آن حق بر داشتن حکومتی برخاسته از خواست و اراده مردم می باشد. این حق و اجزای آن- از جمله حق آزادی عقیده، بیان، مذهب، احزاب و تشکل‌ها و تجمع‌های مسالمت‌آمیز، حکومت قانون، انتخابات آزاد، حق شهروندان بر انتخاب سیستم حکومتی از طریق سازو کارهای قانون اساسی، شفافیت و پاسخگویی حکومت-در اسناد بین‌المللی مورد شناسائی قرار گرفته و در قطعنامه‌ها و تصمیم‌های مکرر کمیسیون حقوق بشر و شورای حقوق بشر بر آنها تاکید شده و جنبه‌ی عرفی یافته است؛ حقی که متاسفانه از مردم ایران سلب شده است.

اطمینان دارم که جنابعالی از وضع سرکوب سیاسی در ایران، بویژه تحولات بعد از انتخابات نمایشی خرداد ۱۳۸۸، کاملا مطلعید. سه سال پس از سرکوب خشونت‌بار و بی‌رحمانه‌ی جنبش مدنی و مسالمت‌آمیز مردم ایران (جنبش سبز)، ساختار اقتدارگرای حاکم، کشور را به زندانی بزرگ تبدیل کرده و تمامی اشکال سرکوب سیاسی و نقض آشکار حقوق اولیه و بنیادی مردم ایران را تشدید نموده است.

حصر و حبس غیرقانونی و فاقد هرگونه مبنای حقوقی آقای میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی از بهمن ۱۳۸۹ تاکنون به‌روشنی نمایانگر وضع سرکوب سیاسی در ایران است. تعطیلی غیرقانونی احزاب سیاسی، توقیف اجباری مطبوعات مستقل، افزایش مدام فشار بر کنشگران دانشجوئی و فعالان حقوق زنان و بی‌توجهی به حقوق اقلیت‌ها و فعالین آنها، تنها بخشی از واقعیت تلخ زندگی در ایران است.

تلاش اخیر برای رد صلاحیت دانشجویان دختر از تحصیل در بسیاری از رشته‌های درسی دانشگاهی بیانگر تشدید روند تبعیض علیه زنان در کشور است. به‌علاوه، گزارش‌های روزانه از سرکوب آشکار تمامی اشکال فعالیت سیاسی و مدنی و نقض سازمان یافته‌ی حقوق بشر زندانیان شامل تهدید و ارعاب به اشکال مختلف، حبس غیرقانونی، بدرفتاری و شکنجه، و خودداری عامدانه از تامین مراقبت و مداوای پزشکی زندانیان بیمار تصویر بسیار تیره‌ای از وضع سیاسی واقعی در کشور ارائه می‌کند. گزارش‌های دکتر احمد شهید (گزارشگر ویژه سازمان ملل در وضع حقوق بشر در ایران) که شما به آنها اشراف کامل دارید، شاهدی گویا از سرکوب شدید در کشور ما هستند.

همچنان‌که اطلاع دارید اقتدارگرایان حاکم بر ایران به آقای احمد شهید اجازه حضور در ایران را نداده‌اند و مقام‌های قضائی کشور (از جمله رئیس قوه قضائیه، دادستان کل کشور و نیز نمایندگان آنها در جلسات شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد) همواره یافته‌های گزارش‌های آقای احمد شهید، به‌ویژه در مورد وجود زندانی سیاسی در ایران را به‌طور قاطع رد کرده‌اند. آنها حتی این ادعای غریب را مطرح کرده‌اند که انتخابات سال ۱۳۸۸ در ایران دموکراتیک‌ترین انتخابات در جهان بوده و آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد تحت حصر خانگی نبوده بلکه در خانه‌ی خود به زندگی عادی مشغولند.

حضور احتمالی شما در اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها فرصت مناسبی است تا صحت این ادعاها ثابت شود. مردم آزادی‌خواه ایران از شما توقع دارند تا در اجرای وظایفی که منشور سازمان ملل متحد برعهده‌ی شما گذاشته است از فرصت دیدار از کشور برای ملاقات با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و نمایندگان سازمانهای سیاسی و مدنی ـ که به‌طور غیرقانونی تعطیل و از فعالیت منع شده‌اند ـ استفاده کنید. آنها هم‌چنین از شما انتظار دارند تا در نطق رسمی خود در اجلاس، مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی و نیز در ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی، نارضایتی و اعتراض خود به سیاست ضددموکراتیک سرکوب در ایران را ابراز نمائید.

مقام‌های جمهوری اسلامی می‌باید در جهت آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی، تضمین آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز و آزادی احزاب و مطبوعات و تضمین انتخابات آینده با رعایت استانداردهای بین‌المللی انتخابات آزاد، سالم و منصفانه تحت فشار گیرند.

آزادیخواهان ایران و فعالان جنبش سبز همواره مخالفت اصولی خود را با ماجراجویی‌های بین‌المللی اقتدارگرایان حاکم اعلام نموده و همواره از تنش‌زدایی در روابط بین‌المللی و حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلاف‌های موجود از طریق گفت‌وگو حمایت کرده‌اند. مردم صلح‌طلب ایران به‌حق از دبیر کل سازمان ملل انتظار دارند تا تمامی مساعی خویش را برای تنش‌زدایی در پرونده‌ی هسته‌ای ایران و حل و فصل مسالمت‌آمیز آن از طریق گفت‌وگو و تعلیق تحریم‌های اقتصادی که موجب فشار مضاعف بر مردم ایران می‌شود و نیز رفع هرگونه خطر حمله نظامی علیه ایران به‌کار گیرد.

خواست‌های دموکراتیک و عادلانه‌ی مردم ایران سزاوار حمایت جامعه بین‌المللی و بیش و پیش از همه، توسط سازمان ملل متحد و شخص دبیرکل آن است. موقعیت شما به‌عنوان بلندپایه‌ترین مرجع بین‌المللی مسئول حفظ و حراست از حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی، نقش و جایگاه ویژه‌ای به شما اعطا کرده است. ما برای شما در انجام این مسئولیت تاریخی آرزوی توفیق داریم.

اردشیر امیرارجمند

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید

۲۸ امرداد ۱۳۹۱

ترجمه انگلیسی پیام

۱۸August 2012

Excellency,

I have the honor of writing with regard to the 16th Summit of the Non-aligned Movement (NAM) which will be held in Tehran, Iran, from 26-30 August 2012, and would like to bring the following to your august attention.

The Islamic Republic of Iran, a member of the United Nations, is duty-bound to comply with the obligations emanating from its Charter-based commitments. Simultaneously, in accordance with Article 97 of the Charter, the Secretary-General, the chief administrative officer of the Organization, is also entrusted with the responsibility to pursue the implementation of the provisions of the Charter towards the realization of its objectives and purposes – including, as stipulated in paragraph 3, Article 1, the protection and promotion of human rights and fundamental freedoms. Similarly, the right to self-determination, as a fundamental human right, is best manifested in the right of peoples to choose freely the system of government through constitutionally-based mechanisms and guarantees. This fundamental right, comprising of, inter alia, the rights of freedom of speech, belief, religion, peaceful assembly, rule of law, free elections, transparency, and accountability of the government, which have been recognized in international human rights instruments as well as reiterated in numerous decisions and resolutions of the Human Rights Commission and the Human Rights Council and have become part of the customary international law, have been denied the Iranian people.

I am sure you are fully apprised of the state of political repression in Iran today, and especially what has transpired since the fraudulent elections in June 2009. Three years after the ruthless suppression of the popular peaceful, civic movement – The Green Movement – the ruling authoritarian apparatus, besieged by a pervasive barrack’s mentality, has turned the whole country into a huge prison and systematically intensified all forms of political suppression and blatant violation of the basic and fundamental human rights of the Iranian people. Continued detention since February 2010 of Mr. Mir-Hossein Mousavi, his wife Dr. Zahra Rahnavard, and Mr. Mehdi Karrubi under illegal house arrest without any indictment or legal procedure vividly reflects the state of political suppression in Iran today. Illegal banning of political parties, forced closure of independent press, ever-increasing pressures on students and women activists, and disregard of the rights of minorities and their activists is a sad fact of life in the Iran. The recent campaign directed at the disqualification of women from enrollment in many academic fields is also reflective of the intensification of discrimination against women. Moreover, daily reports of open repression of all kinds of political and civil activity and systematic abuse of the rights of detainees, inclusive of pervasive and organized threats and intimidation of different kinds, illegal detention, mistreatment and torture, and denial of urgently needed medical care and treatment paint a very grim picture of the actual political situation in the country. The periodic reports by Dr. Ahmad Shaheed, United Nations Special Rapporteur – with which you are closely familiar – provide ample evidence for the on-going brutal violations in Iran.

As you are aware, the ruling authoritarian clique has denied Dr. Shaheed the opportunity to visit the country. Judicial authorities, inclusive of the Head of the Judiciary and the Public Prosecutor, as well as their representatives at the meetings of the Human Rights Council, have systematically and categorically denied the findings of Dr. Shaheed’s reports, including with regard to the existence of political prisoners in Iran. They have even gone so far as to make the ludicrous claims that the 2009 elections in Iran had been the most democratic election in the world and that Mssrs. Mousavi and Karrubi and Mrs. Rahnavard are not under house arrest and live their ordinary lives in their own homes.

Mr. Secretary-General,

Your expected participation at the NAM Summit will provide a unique opportunity to corroborate the veracity of such ludicrous claims. The freedom-loving people of Iran justifiably expect the Secretary-General of the United Nations, in fulfillment of the solemn responsibities entrusted to him under the Charter, to utilize his visit to the country to meet with Mssrs. Mousavi and Karrubi and Mrs. Rahnavard, families of political prisoners, and representatives of illegally banned civil and political organizations. They also expect you to express, in your official address to the Conference, interviews with the Iranian and foreign press, as well as in the course of the meeting with the Supreme Leader, strong disapproval and objection to the current anti-democratic and repressive policies in Iran. The authorities in Tehran should be pressured into immediate and unconditional release of all political prisoners, restore the constitutional rights of freedom of assembly, press and political activity, and ensure the freedom, health and fairness of the presidential elections next year.

Mr. Secretary-General,

The freedom-lovers of Iran and the Green Movement activists have as a principle systematically opposed the adventurist foreign policy of the ruling authoritarian apparatus and have always believed in détente in international relations and peaceful resolution of disputes through dialogue and diplomacy. To this end, the peace-loving people of Iran expect the United Nations Secretary-General to exert his utmost to ensure peaceful resolution of the current dispute on the nuclear issue, including through the suspension of unjust economic sanctions further worsening the suffering of the Iranian people as well as to prevent military action against the country.

The democratic aspirations and the just demands of the Iranian people do indeed deserve to be supported, by the entire international community, and first and foremost, by the United Nations and the person of the Secretary-General. Your position as the highest international authority entrusted with the responsibility for the protection and promotion of universal human rights accords you a special place and role in this regard. We wish you success in discharging of this historical mission.

Ardeshir Amirarjomand

Spokesman

The Coordinating Council for the Green Path of Hope

Paris

H.E. Mr. Ban Ki-moon

Secretary-General

United Nations

New York


 


بار دیگر گلوله های نفتی موسوم به «تاربال» در بخش های مختلفی از پهنه نوار ساحلی استان گیلان مشاهده شدند.

به گزارش پایگاه خبری فضای سبز و  محیط زیست ایران این آلاینده های نفتی همراه امواج از اواخر هفته گذشته به ساحل آمدند.

براساس این گزارش یکی ازمحلهایی که تاربال ها به تعداد چشمگیر و در اندازه های درشت به چشم می خورد، ساحل منطقه «سنگاچین» در هفت کیلومتری غرب انزلی بود که متعاقب تماس اهالی، اداره کل بنادر و دریانوردی برای جمع اوری این گلوله های نفتی اقدام کرد.

«فرهاد منتصر کوهساری»، مدیر کل بنادر و دریانوردی استان گیلان در پاسخ به این سوال که «منشا این گلوله های نفتی کجا و چیست» گفت: پاسخ به این سوال ساده نیست و یقیناً بررسی های دقیق تر را می طلبد. در این مورد هم منبع آلودگی هنوز ناشناخته است، اما طبق تجارب کارشناسان منطقه خزر، گمانه زنی ها منشا اصلی بروز آلودگی های این چنینی در خزر را، ناشی از تاسیسات نفتی جمهوری آذربایجان می دانند؛ چراکه این کشور با داشتن بیشترین تعداد حلقه های چاه نفت، تاسیسات قدیمی و حتی متروکی دارد که احتمال نشت از آنها زیاد ارزیابی می شود.

طبق تعاریف موجود، نفت خام یا نفتی که به طور تصادفی از تاسیسات، دکل های نفتی، لوله ها، تانکرها و... وارد دریا می شود، در اثر عوامل جوی و تابش خورشید و تبخیر اجزای سبکتر، تغلیظ شده و حالتی قیر گونه به خود می گیرد که جریان باد و امواج آنها به صورت توده در آورده و به ساحل می راند.ماندگاری تاربال نیز در ساحل، تابع عوامل مختلفی از جمله نوع و جنس ساحل است. این توده ها نسبت به تغییرات جوی مقاوم اند و گاه ممکن است با لایه ایی از ماسه پوشیده شده و از دید خارج شوند.

در عین حال تاربال در برابر آفتاب تبدیل به توده ایی چسبناک می شود که در صورت چسبیدن به هر جسم ثانوی از اعم کفش یا پا و بدن شناگران، جداسازی آن بسیار دشوار است و به همین دلیل، اغلب موجب نگرانی پلاژداران، به ویژه در فصل تعطیلات و شنا است.

در تابستان سال ۸۸ نیز حجم عظیمی از تاربال ها به میزان ۱۴ تن به سواحل گیلان رسیده بود که به طور کامل توسط اداره کل بنادر و دریانوردی گیلان جمع آوری شد.

اما  آنچه در این مورد در خور توجه است، لزوم اقدام کشورهای منطقه در خصوص پیشگیری این موارد است.


 


ندای سبز آزادی - سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب که از ساعاتی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بازداشت شد، همچنان در قرنطینه به سر می برد و بیست و چهارم مردادماه، دومین سالگرد حبس او در قرنطینه زندان اوین است.

او که تاوان حق طلبی و عدالت محوریش را می دهد، بی هیچ جرمی از حداقل حقوق یک زندانی نیز بی بهره است.

تاج زاده زبان گویای ملتی است که آزادیش را به غارت برده اند و فرزندانش را به حبس کشانده اند.

این آزاده سرفراز در سومین سال حبس غیرقانونی اش همچنان به روشنگری می پردازد و هر روز پرده ای از روی مفاسد و ندانم کاری های حکومتی بر می دارد که مدیران لایقش در زندان و متملقان به کرسی قدرت رسیده اند.

در سالگرد قرنطینه این آزاده سرفراز، ندای سبز آزادی اقدام به انتشار  یادنامه ای از این دلاور اوین کرده است.

آنچه در پی می آید، یادداشت علی افشاری، فعال سیاسی و عضو برجسته دفتر تحکیم وحدت در سال های گذشته است که بدین مناسبت به رشته تحریر درآمده است. 

تاجزاده، گذار از اقتدارگرایی آرمان گرایانه تا دموکراسی غیر ایدئولوژیک 

علی افشاری

هر نگاهی به مصطفی تاجزاده داشته باشیم اما  این واقعیت را نمی شود نادیده گرفت که وی فردی تاثیرگزار در تحولات سیاسی دو دهه اخیر کشور بوده است. فعالیت های مستمر او، مهارت بالای سیاسی و تشکیلاتی و تلاش های خستگی ناپذیر در تعقیب باور های سیاسی و اعتقادی اش از وی چهره متمایزی ساخته است.

وی کوشش گر سیاسی پر کاری است که سیاست را وادی می داند که باید در آن  فعالیت مستمر و آگاهانه داشت. تلاش کرد ، تولید نمود و در برابر مشکلات و تنگنا ها سر خم فرو نکرد.

وی هیچگاه منفعل و نا امید نمی شد . پشتکار تحسین بر انگیز وی باعث شده است تا مصطفی تاجزاده نامی مهم در عرصه سیاسی کشور باشد . وی در زمینه  اینک نیز چهره ای شاخص در میان زندانیان سیاسی است که نه تنها زندان بر وی تاثیر بازدارنده نداشته بلکه ضمن ایجاد تحولات مثبت کماکان به فعالیت های انتقادی اش ادامه می دهد و نظرات وی در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار است. او از جمله افرادی است که شخصیت حقیقی اش اکنون در عرصه عمومی کشور مورد توجه بوده و صاحب وزن است. بی تردید مدیریت قاطع و کار آمد وی در معاونت سیاسی وزارت کشور و اراده محکم وی در اجرای توسعه سیاسی نقشی اساسی دارد و سمت گیری های بعدی در حمایت از دموکراسی و نقد صریح استبداد دینی به وی منزلتی در بین نیرو هیا دموکراسی خواه بخشیده است.

او در فاجعه کوی دانشگاه نیز عملکرد خوبی داشت. علی رغم مقامی که داشت و علی القاعده باید در فکر  آرام کردن اعتراضات در زود ترین زمان ممکن می بود. اما وی بی تکلف در بین دانشجویان بود و تا آخر از خواسته های دانشجویان دفاع می کرد. اتهامات سنگینی از ناحیه سپاه و نهاد های زیر نظر خامنه ای  به وی وارد شد ولی کوتاه نمی آمد. اگر دیگر مدیران خاتمی و خود وی نیز روحیه او و دکتر معین را داشتند ، چه بسا سرنوشت جنبش اعتراضی کوی دانشگاه تهران نا فرجام نمی شد.

با تاجزاده  از ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی در سال ۱۳۷۵ از نزدیک  آشنا شدم و این آشنایی و شناخت  تا به امروز ادامه داشته است . اما  علی رغم اختلاف نظر ها جدی با وی که گاهی به رویارویی های نوشتاری و کلامی تندی نیز انجامید ، همواره شجاعت او را ستوده ام. او در بیان آنچه درست می داند پروای هیچ چیز را ندارد.

سیاستمداری صاحب اصول است. اهل موج سواری و پوپولیسم نیست. کاری ندارد که حرفش ممکن است وجهه اش را کم  و یا زیاد کند. به آنچه حقیقت می داند عمل می کند. آغوشش برای پرداخت هزینه نیز باز بوده و اکنون پس از گذشت سه سال در زندان و تحمل سختی های  ان به خوبی نشان داده است که قدرت به خودی خود برای وی بی معنا است .

او چه زمانی که در قدرت بود و چه زمانی که در بیرون آن قرار گرفت ، بر اساس دیدگاه هایش عمل می کرد. او عمیقا به نظام جمهوری اسلامی معتقد است اما به روایتی از آن باور دارد که بین اسلامیت و جمهوریت آشتی بر قرار می کند.

اما تاجزاده بعد از زندان تفاوت های چشمگیری با تاجزاده پیش از زندان دارد. اوبا مشاهده آنچه بر سرش رفت با شجاعت اشتباهات خود و همفکرانش در اول انقلاب در عدم دفاع از حقوق دگر اندیشان را بیان داشت. بمانند برخی عمل ننمود که زمان برخورد با خود شان را نقطه شروع نقض حقوق بشر و سرکوب سیاسی در ایران بشمار می آورند.

اصلاح طلبی برای تاجزاده هم تاکتیک است هم استراتژی. اما شهامت وی در نقد بی پروای رهبری نشان می دهد که او به الزامات این نگرش پایبند است. برداشت درست از اصلاح طلبی و لازمه موفقیت آن اصلاح عملکرد رهبری و موافقت وی با تغییرات مردم پسند است. بنابراین او ضمن اینکه از اجرای بی تنازل قانون اساسی دفاع می کند همزمان نیز به نکوهش از مانع اصلی اصلاحات می پردازد و لزوم تغییر عملکرد وی و تخلفاتش از قانون اساسی را گوشزد می سازد.

تاجزاده یک فرد نیست او نماینده بخشی از کارگزاران و مدافعان جمهوری اسلامی است که از اقتدار گرایی آرمانگرا به دموکراسی غیر ایدئولوژیک تغییر موضع دادند. آنها در زمان جوانی شیفته تفکرات دکتر شریعتی بودند و فکر می کردند حکومت  ایدئولوژیک بر مبنای تفسیر انقلابی از شیعه رهایی و رستگاری را برای جامعه به ارمغان می آورد. آنها الگوی این تفکر را در آیت الله خمینی دیدند  وبا همه وجود به حمایت از وی و تثبیت جمهوری اسلامی  پرداختند. آنها به غلط  حاضر شدند با روش های اقتدار گرایانه  و غیر دموکراتیک حریفان  و مخالفان را با خشونت سیاسی از میدان به در کنند. چرا که دموکراسی بدون پسوند و قید ارزشی برای آنها بی معنا بود. این جریان در بین اردوگاه غرب و شرق به دنیال طرح اسلام و حکومت دینی به عنوان بدیل بود. اما تاجزاده و امثال وی که طیف چپ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ر اتشکیل می دادند. از ابتدا به اسلام فقاهتی نظر مثبتی نداشتند. ارزش  آیت الله خمینی از دید آنها به خاطر نظریه ولایت فقیه نبود بلکه عزم وی در مبارزه و تلاش برای حاکمیت آرمان های تشیع انقلابی بود. در واقع آنها از دید آرمانگرایانه و شبه مدرن از جمهوری اسلامی و حکومت دینی دفاع می کردند. برخورد تعقلی داشتند نه تعبدی. توجهی به قدرت و ثروت نداشتند. زندگی ساده تاجزاده و سلامت اخلاقی و اقتصادی او گواه این ماجرا است. اما تغییرات سیاسی پس از فوت آیت الله خمینی در صحنه حکومت وی را به فکر انداخت.

نتیجه این دوره فترت و بازنگری در وی و دیگر همفکرانش صرفا روبنایی نبود بلکه باعث تغییر نگرش جدی شد. از این مقطع به بعد آنها با عبور از اشتباه گذشته خود مدافع دموکراسی غیر ایدئولوژیک شدند. تاجزاده این سیر تحولات را با  گام های صعودی و به تدریج طی کرد و اینک به صراحت از اشتباهات گذشته خود می گوید.

تحولات تاجزاده فقط در بعد سیاسی محدود نمی شود. بلکه در یکی از آخرین نامه هایش از زندان به همسرش توضیح می دهد که چگونه نگاهش به فرهنگ ، موسیقی و  زندگی  و دنیا تغییر یافته است. شجاعت وی در بیان این تغییر و گفتگو پیرامون آن که در بین اهالی سیاست ایران نادر است، برای من ارزش زیادی دارد. پس از این نامه احترام من به وی افزون شد.

بدینگونه زندان اگر چه سختی های زیادی را به وی و بخصوص خانواده اش تحمیل کرده اما در عین حال برکات زیاد و تاثیری مثبت در تحول شخصیتی وی داشته است. چهره تاجزاده پس از حبس  دوست داشتنی تر و مفید تر برای گذار به دموکراسی به نظر می رسد. مطالب وی از زندان منابع مهمی در تبیین رویکرد های مناسب در موقعیت های سیاسی پیشرو است.

امیدوارم هر چه زود تر وی  و دیگر زندانیان سیاسی  آزاد شوند و رهایی آنها با جشن زوال استبداد دینی همراه گردد.

طنز تاریخ در آنجا است که وی در حالی به دستور رهبری در زندان است، و در دهه هفتاد و هشتاد در لیست سیاه وی بود و بار ها از خاتمی خواسته بود تا وی از معاونت سیاسی وزارت کشور عزل شود، که روزگاری با توصیه وی و وساطتش ، پدر خانم سنتی تاجزاده، رضایت به وصلت داماد از فرنگ برگشته با دخترش داد. اینک در اصل تاجزاده در دست عاقد ازدواج خود اسیر است.

البته دستگاه ولایت فقیه خیلی زود تر در اندیشه به حبس افکندن تاجزاده بود. در زندان  ۵۹ سپاه به هنگام بازجویی توسط اطلاعات موازی در پرونده موسوم به "براندازی خاموش" متوجه عمق کینه آنها به وی شدم. در همان زمان می خواستند با پرونده سازی او را بازداشت کنند. امری که پس از تاخیری ۹ ساله به وقوع پیوست.


 


در حالی که در اثر زلزله شش ریشتری هفته پیش کشورمان صدها تن کشته شدند، زمین لرزه 6/6 ریشتری اندونزی چهار قربانی بر جای گذاشت.

به گزارش ایسنا، بنابر اعلام مرکز لرزه‌نگاری آمریکا، روز شنبه زمین لرزه‌ای به بزرگی 6/6 ریشتر در مقیاس امواج درونی زمین شهر «پالو» را لرزاند.

طبق گزارش مرکز مدیریت بحران این کشور، در این حادثه طبیعی چهار تن جان خود را از دست دادند و هفت تن دیگر نیز به دلیل جراحت روانه بیمارستان شدند.

همچنین بنابر اعلام رسانه‌های داخلی اندونزی، پس از وقوع این زمین لرزه ساکنان مناطق زلزله‌زده هراسان به خیابان‌ها هجوم آوردند.

بر اثر این زمین‌لرزه تعدادی از مسیرهای ارتباطی مسدود شد که نیروهای امداد و نجات تلاش کردند با باز کردن مجدد مسیرها عملیات امدادرسانی را با سرعت بیشتری انجام دهند.

به گزارش شبکه‌خبری CNN، اندونزی به دلیل قرار گرفتن روی چندین گسل مستعد زمین‌لرزه‌های متعددی است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته