-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 08/27/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

محمدرضا عالی پیام ملقب به “هالو” شاعر معترض و مردمی که هفته گذشته بازداشت شده بود با وجود قرار سی میلیون تومانی صادر شده توسط دادسرای اوین، به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.

به گزارش کلمه، محمدرضا عالی پیام، روز بیست و هشت مرداد توسط پلیس امنیت بازداشت و سی و یکم مرداد پس از آنکه توسط قناعت کار دادیاری شعبه سوم دادسرای شهید مقدس اوین به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی تفهیم اتهام شد به بند زندانیان سیاسی و امنیتی منتقل شد.

هر چند برای این شاعر مردمی که دلیل بازداشت او را سرودن شعرهای اعتراضی عنوان کرده اند، وثیقه سی میلیون تومانی صادر شده اما او کماکان در زندان به سر می برد.

محمدرضا عالی پیام عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران، عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران، انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما، عضو چند انجمن ادبی هنری تهران مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت، مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا است اما اما چند سالی ست که به شعر و شاعری روی آورده است.

اولین شعر این شاعر معترض در اوین در پی می آید:

در بهمن پنجاه و هفت، این را

دارم به خاطر بین آن آشوب

بر روی دیوار اوین، شخصی

بنوشت این جمله به خط خوب:

“مردم بدانید این که خیلی زود

با سرنگونی رژیم شاه

با همت روحانیون، زندان

تبدیل می گردد به دانشگاه ”

بعد از گذشت سال های سال

همواره با خود کرده ام تکرار

پس کو؟ چه شد آن وعده های خوب

پس کی محقق می شود این کار؟

تا این که افتادم به زندان و

دیدم به چشم خویشتن اینجا

مملو دانشجو و استاد است

این گونه زندان گشت: دانشگاه


 


همزمان با برگزاری اجلاس سران و امنیتی شدن پایتخت، رییس پلیس امنیت اخلاقی ناجا تغییر کرد. 

به گزارش فارس، سرهنگ مسعود زاهدیان به عنوان رئیس جدید پلیس امنیت اخلاقی ناجا جایگزین سردار احمد روزبهانی شد.

سرهنگ زاهدیان پیش از این به عنوان مدیر کل مقابله با عرضه ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری مشغول فعالیت بود.
 
طی ماه های گذشته رفتار نیروهای گشت ارشاد نارضایتی زیادی در سطح جامعه ایجاد کرده بود. 

 

 

 

 

 


 


امدادگران بازداشتی کمپ سرند در نامه ای سرگشاده خطاب به رییس قوه قضاییه با تاکید بر این که حضور آنان در مناطق آسیب دیده تنها برای کمک به هموطنان آسیب دیده بوده است از او خواسته اند تا روند کمک رسانی به زلزله زدگان ادامه پیدا کند.

 در بخشی از این نامه آمده است: از ابتدای حضور ما و ایجاد کمپی مستقل برای امدادرسانی به آسیب دیدگان، برخی نیروهای انتظامی و امنیتی به جای تسهیل راه‌های امدادرسانی برای این امدادگران، نسبت به این حضور انسانی موضع‌گیری و مخالفت کرده و تلاش کردند با تغییر ماهیت انسانی و خیرخواهانه این اقدامات، آن را وارونه جلوه دهند.

 در آخرین ساعات روز چهارشنبه مورخ یک شهریور ماه ۱۳۹۱ تعداد ۳۵ نفر از نیروهای اجتماعی ایران که به یاری زلزله‌زدگان آذربایجان رفته بودند در حمله شبانه نیروهای یگان ویژه به کمپ روستای سرند بازداشت شدند.

بازداشت شدگان ابتدا به مقر پلیس امنیت تبریز انتقال داده شدند و بعد از بازجویی توسط نیروهای حفاظت و اطلاعات ناجا به بند قرنطینه زندان تبریز انتقال یافتند.

متن کامل نامه این امدادگران بازداشتی به شرح زیر است:

جناب آقای لاریجانی ریاست محترم قوه‌ی قضائیه

انسان دوستی و کمک به هم نوع امری خداپسندانه و اخلاقی است که صرف نظر از مسایل مذهبی، نژاد، رنگ و قومیت، مورد تائید همگان است. زلزله‌ای که چندی پیش برخی از شهرهای کشور را به لرزه درآورد، بسیاری از هم‌وطنان ما را در سوگ عزیزانشان نشاند و بسیاری دیگر را از خانه و کاشانه‌ی خود محروم ساخت. اما این واقعه‌ی تلخ، باعث شد تا بار دیگر ایثار و نوع دوستی ایرانیان، بر همگان اثبات شود.
جناب آقای لاریجانی
ما نیز صرف نظر از گرایشات مذهبی و سیاسی و عقیدتی، تنها به قصد کمک به هم‌وطنان آسیب دیده به محل وقوع زلزله آمدیم و در بدترین شرایط و کمترین امکانات، تلاش کردیم تا با جمع آوری کمک‌ها و اقلام اهدایی و رساندن آن به مناطق زلزله زده و در نهایت پخش آن بین روستاییان آسیب دیده، قدمی در راه امدادرسانی به این عزیزان برداشته باشیم. این در شرایطی است که قهر طبیعت بر خلاف ظاهر ویرانگرش عملاً تاثیری عکس نهاد و موجبات افزایش حس انسان دوستی میان هم‌وطنان را فراهم نمود.
از ابتدای حضور ما و ایجاد کمپی مستقل برای امدادرسانی به آسیب دیدگان، برخی نیروهای انتظامی و امنیتی به جای تسهیل راه‌های امدادرسانی برای این امدادگران، نسبت به این حضور انسانی موضع‌گیری و مخالفت کرده و تلاش کردند با تغییر ماهیت انسانی و خیرخواهانه این اقدامات، آن را وارونه جلوه دهند.
لازم به ذکر است نیروهای امدادگر در طول این زمان ثابت نبوده و به صورت متغیر افراد داوطلب دیگر برای کمک رسانی به کمپ مذکور مراجعه کرده و در کنار دیگران به فعالیت امدادی می‌پرداختند.
اکنون نیز خواسته ما نه آزادی خودمان و یا پرداختن به وضعیت بهداشتی و در مانی خود، بلکه ادامه‌ی روند امدادرسانی در بهترین شرایط به مردم آسیب دیده از زلزله و حتی الامکان اعاده‌ی وضعیت معیشتی سابق ایشان است.

 

امدادگران بازداشتی کمپ سرند
حسین رونقی، نوید خانجانی، واحد خلوصی، شایان وحدتی، حسن رونقی، فرید روحانی، مرتضی اسماعیل پور، حمیدرضا مسیبیان، علی محمدی، محسن سامعی،مسعود وفابخش، هومن طاهری، دانیال حسنی، بهرام شجاعی ، محمد ارجمندی راد، اسماعیل سلمان پور، محمد امین صالحی، بهروز علوی، میلاد پناهی پور، سپهر صاحبان، امیر روناسی.


 


 سیدهادی خامنه‌ای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام در دیدار جمعی با اعضای این تشکل اصلاح طلب در پاسخ به سوال اظهارات برخی افراد که شرط بازگشت اصلاح طلبان به صحنه سیاسی را توبه از گذشته و عذرخواهی آنان دانسته‌اند گفت: اولاً این حرف‌ها از سطح گویندگان آن بزرگتر است و بهتر است اول حد و حدود خود را بشناسند بعد لب به سخن باز کنند ثانیاً اصلاح طلبان با توصیه کسی نیامده‌اند که حالا با توصیه فرد دیگری بخواهند برنامه خود را تعیین کنند. این جریان همانگونه که قبلاً گفته شده یک جریان اجتماعی است و ریشه در تحولات فکری و فرهنگی جامعه ایران دارد.

به گزارش کلمه، به گفته سیدهادی خامنه‌ای اصلاح طلبان بخشی از نیروهای فعال در صحنه سیاسی معاصر ایران و از جمله انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری جمهوری اسلامی هستند که نه کسی می‌تواند سابقه و تبار آن‌ها را انکار کند و نه می‌شود مانع حضور و تاثیرگذاری آنها در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران شد.

سیدهادی خامنه ای تاکید کرد: سابقه اصلاح‌طلبی در تاریخ معاصر به پیش از مشروطه باز می‌گردد و افرادی نظیر امیر کبیر، سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزای شیرازی، آیت اله نایینی و آخوند خراسانی را باید در همین مسیر دانست.

وی در ادامه با اشاره به اینکه اصلاح طلبی گاهی در محدوده‌ای خاص بوده تصریح کرد: مثلا آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و آیت اله بروجردی را می‌توان اصلاح‌گران برجسته در نهاد روحانیت دانست و گاهی اصلاح طلبی با احیای تفکر دینی همراه بوده که آقای مطهری، آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی و آقای بهشتی را باید در همین گروه دید و در مواردی هم اصلاح‌گری و احیاگری علاوه بر جنبه‌های فکری و فرهنگی تحولات عمیق اجتماعی را نیز به دنبال داشته که پیش از انقلاب اسلامی با فعالیت های امام موسی صدر در لبنان همراه بود و اوج آن هم با انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی دیده شد.

سیدهادی خامنه ای همچنین خاطرنشان کرد: به همین دلیل ما معتقدیم اصلاح‌طلبی موضوعی ریشه دار است که نمی‌توان آن را انکار و یا کنار زد. اصلاح طلبی با ضرورت‌های فکری، فرهنگی و اجتماعی توأم است و حقیقتی جاری در حیات تاریخی همه ملت‌هاست.

به گفته وی کسانی که با اصلاح طلبی مخالفند و یا آن را مرده می‌دانند ناخودآگاه با ایستایی، تحجر و جمود همراه شده‌اند و در حقیقت، مرده‌اند. اگر عده‌ای از اصلاح قوانین و روندها با هدف افزایش کارآمدی نظام و خدمت بهتر به مردم سخن گفتند و خواستار درک شرایط زمان و مکان شدند، نباید از آنها ترسید و یا متهم به خیانتشان کرد بلکه باید سپاسگزار آنها شد.

وی افزود: اصلاح طلبی نه با یک انتخابات شروع می‌شود و نه با چند برخورد سیاسی خاتمه می‌یابد. ما به آنچه که در چارچوب قوانین رسمی کشور و برای اصلاح امور ضروری بدانیم عمل می‌کنیم و در هر شرایط زمانی هم تصمیم مقتضی را اتخاذ خواهیم کرد و اساساً اصلاح طلبی خط پایان ندارد.

این نماینده سابق مجلس گفت: اصلاح طلبان بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی، شایسته سالاری، حفظ شأن نظارتی مجلس، رفع تبعیض از زنان، رعایت کرامت انسان، بهبود سازوکارهای اقتصادی، شفافیت در اقتصاد و سیاست، قانون‌گرایی، آزادی بیان و مواردی شبیه به این ها تاکید می‌کنند و نگران رواج دروغ، تحجر، خرافه و قانون شکنی در کشورهستند اگر کسی با این خواسته‌ها سر سازگاری ندارد باید فکری به حال خود کند والا ضرورتِ این‌ها را هیچ عقل سلیمی انکار نمی کند.

دبیرکل مجمع نیروهای خط امام با بیان خاطره‌ای از مجلس سوم گفت: مدتی پس از پایان جنگ خبردار شدیم برخی افراد بدنبال دور زدن مجلس برای پیشبرد برنامه‌های خود هستند. به محض اطلاع از این موضوع با جمعی از دوستان همفکر در مجلس که همگی از اصلاح‌طلبان امروز هستند مشورت کردیم و نامه‌ای را خدمت امام نوشتیم که اتفاقاً متن آن را هم من تنظیم کردم. در آن نامه به این مسئله و موارد مشابه اشاره شد و تأکید کردیم که برخی رفتارها در زمان جنگ قابل توجیه بوده اما امروز چه دلیلی دارد که قوانین و روال رسمی ادارۀ امور کشور کنار گذاشته شود؟ در حقیقت این نامه، نقدی به شیوه‌ها و رفتارهای قانون‌شکنانه عده‌ای خاص بود. وقتی نامه به عرض امام رسید ایشان در کمال متانت، هوشیاری و درایت، تذکر نمایندگان را پذیرفتند و گفتند حق با شماست. اگر کارهایی هم در گذشته شده مربوط به زمان جنگ بوده، الان همه امور باید به روال قانونی خود بازگردند. آن نامه و پاسخ امام از اسناد ماندگار آن سال‌هاست و نمونه روشنی از ضرورت اصلاح طلبی و اصلاح پذیری نظام است و ما همچنان در همان مسیر هستیم و نه تنها پشیمان نیستیم که به راه خود ایمان داریم و مصمم‌تر از گذشته‌ایم

وی ادامه داد: بد نیست کسانی که اصلاح طلبان را به توبه و عذرخواهی دعوت می‌کنند نیم نگاهی هم به کسانی داشته باشند که مسئول مشکلات اقتصادی امروز هستند. کسانی که شأن نظارتی مجلس را حفظ نکردند، مدیرانی که ارزش پول ملی را از بین بردند و تورم افسار گسیخته فعلی را سر سفره مردم نشاندند. همان کسانی که بستر مفاسد اقتصادی را ایجاد کردند و دم بر نمی‌آورند، دستگاههایی که در برابر حوادثی مانند زلزله اخیر به مسئولیت خود درست عمل نکردند، جریاناتی که دروغ و ریا و خرافه را دامن زدند و خلاصه کسانی که نه تنها مشکلات مردم را حل نکردند که مشکلات زیادی را هم برای مردم و نظام در داخل و خارج به وجود آوردند آیا نباید از اینها خواست که حداقل از مردم عذرخواهی کنند؟ شاید چون این آقایان از جناح و طیف خودشان هستند باید همه جانبه از آنها حمایت کرد و هیچ نقدی را متوجه آنها ندانست؟ آیا این رفتار عادلانه و منصفانه است؟

این روحانی اصلاح طلب همچنین با ابراز خشنودی از آزادی شماری از زندانیان گفت: آزادی زندانیان را به خانواده صبورشان تبریک می‌گوییم و امیدواریم سایرین بویژه آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد نیز هرچه سریعتر آزاد شده و به صحنه فعالیت و تلاش اجتماعی بازگردند.

رئیس کمیسیون اقتصادی در مجلس در سالهای جنگ تحمیلی خاطر نشان کرد: این روزها که مشکلات اقتصادی مردم افزایش یافته است خود به خود سوالی در ذهن نقش می‌بندد که چه کسانی بحران‌های اقتصادی را مدیریت می‌کنند؟ آیا بهتر نبود از کسانی که تجربیات مهمی در این عرصه دارند استفاده می‌شد؟ آیا جای تاسف نیست که از تجربه و مشورت شخصیتی مانند مهندس موسوی در این زمینه استفاده نمی‌شود؟ حتی افراد دیگری از همکاران ایشان چرا نباید طرف مشورت باشند؟ امروزه در مباحث مرتبط با توسعه، از نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین سرمایه‌ها یاد می‌شود آیا این افراد از سرمایه‌های اجتماعی ما نیستند؟ من در سالهای جنگ از نزدیک شاهد تلاش بسیاری از مدیران اجرایی و کارشناسان بودم که با تعهد و کارآمدی از عهده مشکلات ناشی از تحریم‌ها، کاهش درآمد نفتی و جنگ و موشکباران ‌ها بر می‌آمدند و امروز متاسفانه اثری از آنها در صحنه اجرا و تصمیم سازی‌ها و تصمیم‌گیری ها نیست. البته ما منکر ضرورت کشف استعدادهای جدید نیستیم اما این مسئله نافی استفاده از تجربه گذشتگان نیست.

به گفته ی وی همان زمان روش سهمیه بندی که تضمین رعایت الگوی مصرف بود و نیازهای ضروری همه مردم و بویژه اقشار محروم و مستضعف را تأمین می‌کرد با اعتراض و انتقاد جناح راست همراه بود در حالی که الان صحبت از اجرای همان طرح می‌شود و تازه معلوم نیست بتوانند آن را درست اجرا کنند. جالب اینکه در زمان جنگ نه درآمد نفت تا این اندازه بود نه شاهد فساد و اختلاس ‌های امروزی بودیم.

وی در این دیدار که به مناسبت عید سعید فطر انجام شد ضمن تبریک عید گفت: عبادت و روزه‌داری در ماه مبارک رمضان، توفیقی بزرگ است که خداوند نصیب بندگان خود می‌کند و اگر چه موجب تقرب به حقیقت مطلق است اما مهم‌ترین آثار و برکات آن را باید در اصلاح اخلاق فردی و اجتماعی جستجو کرد.

سیدهادی خامنه‌ای تاکید کرد:  فاصله گرفتن از دروغ، ریا، غیبت و بسیاری از رذایل اخلاقی که در آداب روزه‌داری آمده حاکی از اهمیتی است که اسلام برای اصلاح فرهنگی و اخلاقی جامعه قایل است.

وی افزود: در ادعیه ماه مبارک رمضان ضمن آشنا کردن با مفاهیم بلند توحیدی می‌بینید که در فرازهای مختلف، از خداوند خواسته می‌شود که علاوه بر توفیق بندگی، اخلاق ما هم اصلاح شود تا به حقیقت بندگی نزدیک شویم. به همین دلیل باید از خداوند خواست برکات این ماه در عمق جان‌ها باقی بماند تا منشأ تحول افراد و نهایتاً اصلاح جامعه گردد.

سیدهادی خامنه‌ای در ادامه با اشاره به حادثه زلزله اخیر در آذربایجان و تسلیت به مردم شریف این مناطق گفت: زلزله آذربایجان که منجر به کشته و مجروح شدن شماری از هموطنان و بی‌خانمانی تعداد دیگری شد، غم بزرگی را در هفته‌های اخیر بر دل‌ها نشاند.

وی خاطر نشان کرد: در این حادثه با وجود انتقاداتی که به نحوه امداد رسانی دستگاه‌های رسمی و برخی رسانه‌ها وارد است، شاهد مشارکت خوب اقشار مختلف مردم و نهادهای مدنی بودیم که حاکی از رشد و بالندگی جامعه ‌و احساس مسئولیت و همت و حمیت ملی ایرانیان بود که باید همه قدردان آن باشند.


 


سید ابراهیم نبوی

 

 

 

 

 

زنان؛ سلاطین رسانه، سیاست و اقتصاد

فهرست قدرتمندترین زنان جهان منتشر شد. البته این کار خوبی است، بعضی اوقات آدم مثل دائی جان ناپلئون فکر می کند همه دنیا را انگلیسی ها اداره می کنند، بعد که لیست مردان و زنان قدرتمند دنیا را می بینیم تازه می بینیم انگلیسی ها خیلی هم بر جهان حکومت نمی کنند. نشریه فوربس که وظیفه الهی انتشار لیست ترین های دنیا را بخصوص در حوزه قدرت و ثروت به عهده دارد، همین یکی دو روز قبل فهرست صد زن پر قدرت جهان را منتشر کرد.

آنگلا مرکل، هیلاری کلینتون، دیلما روسف، ملیندا گیتس، جیل آبرامسون، میشل اوباما، سونیا گاندی، کریستین لاگارد، جانت ناپولیتانو و شریل سندبرگ ده زنی هستند که به عنوان مقتدرترین زنان امسال شناخته شده اند. تقریبا یا کمی عادلانه تر بگویم تحقیقا همه این زنان با زحمات و کوشش های فراوان و طولانی خود به قدرت کنونی رسیدند.

زنان قدرتمند، وقتی بیست ساله بودند

وقتی آنگلا مرکل بیست ساله بود پدرش کشیش بود و در آلمان شرقی در رشته زبان روسی و ریاضیات درس می خواند، او از مبارزانی بود که در برداشتن دیوار برلین نقش داشت. اجداد میشل اوباما، هم از سوی پدر و هم از سوی مادر برده بودند، او در سن بیست سالگی از یک خانواده فقیر بالا آمد و جامعه شناسی و سپس حقوق خواند. هیلاری کلینتون هم وقتی بیست ساله بود، تازه شروع کرده بود به علوم سیاسی خواندن، او که در یک خانواده متوسط بزرگ شده بود می گوید بطور جدی در بیست سالگی فکر کردم که آیا من توانایی پذیرش مسوولیت رفتارهای سیاسی و عواقب سنگین آن را دارم؟ و بعد از اینکه دانستم دارم وارد سیاست شدم. اما حال دیلماروسف در بیست سالگی از بقیه بدتر بود. او از سن بیست سالگی تا ده پانزده سالی تقریبا همیشه در حال درگیری، زندگی مخفی، رفتن به زندان، شکنجه و مبارزه برای رسیدن به آرمانهایش بود. در همان جوانی با چه گوارا ملاقات کرده بود و برای مدتی طولانی فراری بود و هر روز در یک خانه زندگی می کرد.

ملیندا گیتس در بیست سالگی خیلی کاری به سیاست نداشت، دختری درس خوان و از آن بچه عینکی های دیوانه کامپیوتر بود که به کالج دوک رفته بود تا کامپیوتر و اقتصاد بخواند. هرگز فکر نمی کرد ۲۵ سال بعد به جایی برسد که بنیادش در شش سال ۱۴ میلیارد دلار صرف امور خیریه کند، یعنی مبلغی بیش از کل پولی که بنیاد راکفلر در طول صد سال صرف امور خیریه کرده بود. سونیا گاندی ایتالیایی هم وقتی در لندن بود به تنها چیزی که فکر نمی کرد رسیدن به قدرت بود، در سن بیست سالگی او با راجیو گاندی پسر ایندیرا گاندی نخست وزیر هند دوست شده بود. راجیو گاندی پیشخدمت یک رستوران یونانی بود، سونیا نیز همکار او، آنها تا سالها و حتی پس از زندگی در کنار ایندیرا گاندی ترجیح می دادند وارد سیاست نشوند. اما جانت ناپولیتانو اینطور نبود. او که از خانواده ای متوسط بالا آمده بود، در سن بیست سالگی در دانشگاه سانتاکلارای کالیفرنیا درس می خواند و تازه می خواست وکیل بشود.

وضع کریستین لاگارد فرانسوی هم خیلی متفاوت نبود، او در سن بیست سالگی آن طرف آمریکا در مریلند دانشجو بود و از بورس تحصیلی استفاده می کرد و همزمان در ساختمان کنگره آمریکا کار می کرد تا بتواند خرج تحصیلش را در بیاورد. در وسط این همه تکلیف جیل آبرامسون از همه روشن تر بود، او در سن بیست سالگی همزمان با تحصیل در دانشگاه در مجله تایم کار می کرد، البته در آن زمان اصلا تصورش را هم نمی کرد که چهل سال بعد اولین سردبیر روزنامه نیویورک تایمز شود که ۱۶۰ سال سابقه داشته است. البته شریل سندبرگ کمی عادی تر از بقیه بود، او برای تغییر دادن دنیا ساخته شده بود. از آنهایی که روح تجارت را می شناسند، او می تواسنت هر موسسه ای را به محلی پولساز تبدیل کند. در سن بیست سالگی در هاروارد درس می خواند، بعدها عضو هیات مدیره والت دیسنی، موسسه زنان برای زنان، استارباکس، گوگل و فیس بوک شد. او از آنهایی بود که هر پیشنهادش می توانست میلیونها دلار پول تولید کند. همه این کارها را وقتی کرد که هوز چهل سالش نشده بود.

دموکراسی، راه رشد زنان بزرگ

raport_91060510_angela_merkel_0.jpg

در ابتدای فهرست فوربس درباره قدرتمند ترین زنان جهان آنگلا مرکل آلمانی قرار دارد. مرکل اولین صدراعظم زن آلمان و یکی از هشت صدراعظم قدرتمند آلمان پس از سقوط هیتلر است. پدرش کشیش بود و خودش ریاضی و فیزیک خوانده و همسرش که همواره از قدرت دور است دانشمند شیمی است. مرکل از سن ۲۵ سالگی همیشه در موقعیت قدرت قرار داشته است. از ۳۶ سالگی عضو بوندستاگ بود و در کابینه هلموت کهل وزیر زنان و جوانان و در کابینه شرودر وزیر محیط زیست بود.

raport_9106051_hillary_clinton.jpg

هیلاری کلینتون( آمریکا) وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا نفر دوم زنان قدرتمند جهان است. او پس از تحصیل در دانشگاه ییل در رشته حقوق فعالیت سیاسی را آغاز کرد. وقتی ۲۸ ساله بود با بیل کلینتون ازدواج کرد. در همان زمان عضو کمیته تحقیق درباره رسوائی واترگیت در زمان نیکسون بود. از سن ۳۳ سالگی بانوی اول آرکانزاس شد و ۱۲ سال در این موقعیت بود. بعد بانوی اول آمریکا شد و هشت سال بانوی اول آمریکا بود. در جریان مونیکا لوینسکی با تصمیمی عاقلانه هم بیل کلینتون را از سقوط نجات داد و هم اعتباری فراوان برای خود کسب کرد. او جلوی دوربین حاضر شد و بیل کلینتون را بخشید. هیلاری کلینتون از سال ۲۰۰۰ سناتور شد و جزو اولین زنان سناتور آمریکایی بود. هیلاری سپس برای انتخابات رقیب اوباما شد، اما نتوانست بر او پیشی بگیرد، هیلاری پس از انتخاب اوباما وزیر خارجه آمریکا شد و سی سال است که همیشه یکی از شخصیت های مهم سیاسی آمریکاست.

raport_9106052_dilma_russeff.jpg

اما  دیلما روسف( رئیس جمهور برزیل) در مقام سوم نشسته است. دیلما روسف البته قبل از اینکه در مقام سوم بنشیند دوماه قبل محمود احمدی نژاد را که سرش را مثل برخی جانداران پائین انداخته بود و رفته بود برزیل ملاقات نکرد و علت عدم پذیرش درخواست ملاقاتش را هم کشف تفاوت فرهنگی برزیل و ایران توسط انگشت های یک دیپلمات ایرانی اعلام کرد. دیلما روسف که پدرش بلغاری است، در برزیل به مبارزه با حکومت پرداخت، سالها مبارزه مخفیانه کرد. همراه داسیلوا بود و مدتی نیز وزیر بود.

raport_9106053_bill-melinda-gates.jpg

ملیندا گیتس( آمریکا) همسر بیل گیتس مدیر بنیاد خیریه بیل و ملیندا گیتس و از مدیران سابق مایکروسافت چهارمین زن پرقدرت جهان است و بنیاد او یکی از فعال ترین موسسات خیریه جهانی است.

raport_9106057_jill_abramson.jpg

roport_9106059_michelle-obama.jpg

جیل آبرامسون(آمریکا) سردبیر نیویورک تایمز پنجمین زن قدرتمند و میشل اوباما( آمریکا) همسر باراک اوباما ششمین زن قدرتمند جهان است. میشل اوباما دکترای حقوق از دانشگاه هاروارد دارد.

raport_9106055_sonia_gandhi.jpg

سونیا گاندی بیوه راجیو گاندی ایتالیایی الاصل است و ریاست پارلمان هند را به عهده دارد، او در هشت سال گذشته تقریبا هر سال جزو ده زن اصلی قدرتمند جهان بود و امسال هفتمین زن پرقدرت جهان شد. شاید حضور سونیا گاندی به عنوان یک خارجی الاصل در کشوری مانند هند یک اتفاق ویژه تاریخی باشد. او هندی تر از هر هندی که بشود گمان کرد محبوب و شریف است و همیشه مورد احترام مردم هند بوده است. سونیا گاندی چهارمین گاندی هند، پس از مهاتما گاندی که به لحاظ خویشاوندی ربطی به بقیه گاندی ها ندارد، ایندیرا گاندی و راجیو گاندی سه گاندی بودند که نخست وزیر هند بودند. پس از واچپایی، سونیا گاندی در انتخابات هند پیروز شد، اما وقتی مخالفانش اعلام کردند که بخاطر اصلیت غیرهندی او صلاحیت او را برای نخست وزیری رد می کنند، او در یک سخنرانی شگفت انگیز از نخست وزیری استعفا داد تا همچنان رئیس پارلمان بماند. سونیا گاندی از ۱۹۹۸ رئیس پارلمان هند شد و از آن زمان ۱۴ سال طولانی ترین رئیس پارلمان هند بود. در آخرین انتخابات او بدون هیچ رای مخالفی رئیس پارلمان هند شد.  

raport_9106056_christine_lagarde.jpg

هشتمین زن پرقدرت جهان کریستین لاگارد وزیر دارائی سابق فرانسه و رئیس کنونی صندوق بین المللی پول است. او اولین زنی است که رئیس صندوق بین المللی پول شد. نیکولاسارکوزی که فرانسه قدرت خود را در جهان مدیون هوشمندی او در عرصه بین المللی است، ریاست او را بر صندوق بین المللی پول نشانه پیروزی فرانسه دانست.

raport_9106054_napolitano.jpg

جانت ناپولیتانو نهمین زن قدرتمند جهان و چهارمین شخصیت قدرتمند حکومت آمریکا، وزیر امنیت داخلی ایالات متحده آمریکا در دولت باراک اوباماست. او نیز مانند سونیا گاندی ایتالیایی الاصل است . وی در سن ۴۷ سالگی در انتخابات آریزونا فرماندار این ایالت شد و با ۴۶ درصد آرا و اختلاف کمتر از یک درصد آرا بر نامزد جمهوریخواه ایالت پیروز شد. او چهار سال بعد در همین ایالت با ۶۲ درصد آرا یعنی ۱۸ درصد بیش از انتخابات قبلی بر رقیب جمهوریخواه خود پیروز شد و با رای مردم در قدرت باقی ماند تا در کنار اوباما به یکی از مهم ترین چهره های اداره کننده آمریکا تبدیل شود. او هرگز ازدواج نکرد و گفته است که با کارش ازدواج کرده است.

raport_9106058-sandberg.jpg

شرلی سندبرگ ۴۲ ساله و فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد دهمین زن قدرتمند سال ۲۰۱۲ است. او نخستین زن عضو هیات مدیره فیس بوک است و یکی از عوامل موفقیت تجاری و اجتماعی شبکه فیس بوک بوده است. او در دوره بیل کلینتون با وزارت خارجه آمریکا کار می کرد. در سن ۳۰ سالگی به گوگل پیوست و از مدیران اقتصادی و تجاری گوگل بود. وی از سال ۲۰۰۸ به فیس بوک پیوست و باعث شد این شبکه به کارآیی اقتصادی برسد.

نکته مهم در مورد زنان پرقدرت سال ۲۰۱۲ این که همه آنها تحصیلکرده اند و اغلب آنان فارغ التحصیل دانشگاههای آمریکا هستند، همه آنها در خانواده های متوسط یا کم درآمد رشد کرده اند، شش نفر از این ده نفر در آمریکا رشد کرده و چهار نفر دیگر منشاء اروپایی دارند( حتی دیلماروسف منشاء بلغاری و سونیا گاندی منشاء ایتالیایی دارد)، هفت نفرشان سابقه فعالیت در احزاب دموکرات یا حامی حقوق بشر دارند و سه نفرشان سابقه چپ دارند یا هنوز چپ هستند. اغلب آنها تحصیلات رشته حقوق یا تجارت دارند. هفت نفر به دلیل فعالیت های سیاسی و سه نفر به دلیل فعالیت های رسانه ای قدرت دارند. تقریبا همه این زنان با انتخاب مردم یا فعالیت رسانه ای قدرت به دست آورده اند. چهار زن همسر سیاستمدار قدرتمند داشتند و شش زن همسرانی عادی دارند.

کلاه قرمزی و بچه ننه بدون آقای همساده

raport_91060512_kolahghermezi.jpg

البته نبودن آقوی همساده خودش به تنهایی مصیبت بزرگی است، ولی به هر حال چه کنیم، همیشه که نمی شود همه چیز باهم باشد. ظاهرا پخش کلاه قرمزی از سیما در توجه مردم به محبوب ترین شخصیت کودکانه سینمای ایران، یعنی عروسکی دوست داشتنی به نام کلاه قرمزی نقش فراوانی داشته است. فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و بچه ننه» با رسیدن به فروش ۸۰۰ میلیونی، خود را به باشگاه میلیاردی ها نزدیک کرد. «کلاه قرمزی و بچه ننه» که با استقبال جالب توجه سینماروها در اکران مواجهه شده، شب گذشته ۱۵۰ میلیون تومان در سینماهای تهران فروش کرده‌ و بدین ترتیب جمع فروش کلی خود را به ۸۰۰ میلیون تومان رسانده است. در حالی فیلم ایرج طهماسب این روزها جان دوباره ای به گیشه سینمای ایران داده است، که با حل شدن اختلافات حوزه هنری و شهرداری از یک سو و شورای صنفی نمایش در سوی دیگر، تعداد سینماهای نمایش دهنده این فیلم در تهران افزایش یافته و با اضافه شدن سینما آزادی، جمع سینماهای نمایش دهنده «کلاه قرمزی و بچه ننه» به ۳۰ سالن سینما افزایش یافته است. وجود این فیلم در زمانی که با اکران زورکی فیلمهای سیاسی تبلیغاتی مورد حمایت پلیس و حکومت مثل قلاده های طلا و فیلمهای مشابه سالن های سینما از خانواده ها خالی شد یک اتفاق خوب برای اقتصاد در حال نابودی سینمای ایران است.

اقتصاد مقاومتی، حاصل قرابت دولت و رهبر

raport_91060511_khaaaa.jpg

آیت‌الله‌‌ خامنه‌ای که با دولت دیدار کرده بود، همین سه روز قبل، «اقتصاد مقاومتی» را تنها راه ادامه روند پیشرفت کشور دانست و بدون ذکر قیمت مرغ و گوشت و نان و اجاره خانه، هفته دولت را فرصتی برای تشکر از خدمات قوه مجریه و مسئولان و کارکنان دستگاه ها خواند و گفت: « شما به پرکاری مشهور هستید؛ همین ویژگی را با جدیت و تا لحظات آخر فرصت خدمت به مردم و کشور، حفظ کنید.» وی که اصلا نگران کمبودها نبود، در حالی که از گفتن این حرفها خجالت می کشید، تا حدی گفت: « عمده این مشکلات به مسائل معیشتی قشرهای متوسط و ضعیف مربوط می شود که باید برای برطرف کردن آنها،‌ جداً همت و برنامه ریزی کرد.» وی سریعا به انتقاد خودش جواب داد: « بخشی از مسائل ناشی از تورم است البته ما کمبود کالا در کشور نداریم اما گرانی و کاهش قدرت خرید مردم، باید علاج شود که در این زمینه همه بخش های ستادی و عملیاتی مسئولند.»

همین آیت الله خامنه ای، و نه البته یک آیت الله خامنه ای دیگر مثل هادی یا حسن یا اصغر خامنه ای بلکه دقیقا همین آیت الله خامنه ای نسبت به اوضاع اقتصادی و گران شدن قیمت گوشت و مرغ شدیدا واکنش نشان داد و در در دیدار با نمایندگان مجلس گفت : « معیشت که نیست، دین هم نیست» ایشان در حالی که بسیار غصه دار بودند نسبت به شرمندگی پدر یک خانواده درناتوانی اش برای تأمین امرار معاش زندگی، اظهار داشت :‌ « کدام نقض کرامت انسانى بالاتر از این که انسانى، رئیس عائله‌اى، پدر خانواده اى، در جامعه اى که در آن همه چیز هم هست، نتواند اولیات زندگى فرزندان خودش را تأمین کند؟ کدام تحقیر از این بالاتر است ؟ یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمى خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمى کنیم؛ یک وقت ایام عید که می شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى کنند. در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمى کند.» وی ادامه داد: « اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانی در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانسته اند براى خودشان آلاف و الوف و زندگی‌هاى تجمّلى فراهم کنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن مثل ریگ هیچ اهمیتى ندارد، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان وعناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور ومناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟ شما مى خواهید جواب چه کسى رابدهید؟ شما مى خواهید دل چه کسى را خوش کنید؟ شما مى خواهید چه کسى از شماراضى باشد؟»

نه عزیزان من! اصلا تعجب نکنید، آیت الله خامنه ای این حرف ها را امسال در اعتراض به گوشت کیلویی بیست هزار تومان و مرغ کیلویی هشت هزار تومان نگفته است. این سخنرانی ها مربوط به سیزده سال قبل است. زمان دولت خاتمی و نمایندگان مجلس ششم ... زمانی که مرغ قیمتش زیر هزار تومان بود، بهترین گوشت کیلوئی حداکثر پنج هزار تومان بود و به همین دلیل است که یک رهبر فرزانه و عادل و بصیر و بی نظیر می شود، الکی که نیست.

ده خبر برگزیده فالس نیوز

فالس نیوز بقول علی دائی خودمان که حقیقت را در مورد این سایت باید از زبان او شنید، دیشب تقریبا در ساعت یازده شب به وقت تهران، حالا یک ساعت عقب یا جلو، در بخش خبرهای برگزیده این ده خبر را به عنوان آخرین خبرها نوشته بود. یعنی وقتی خبرها را نگاه می کنید، انگار در همه جای جهان دائم هواپیماها دارند سقوط می کنند، پلیس ها مردم را به رگبار می بندند، شیر و ببر در خیابانهای آلمان به مردم حمله می کند، مردم لندن کف جوب دراز کشیدند و از گرسنگی می میرند، و در کشور خودمان روسای جمهور جهان و پادشاهان عالم در فرودگاه منتظرند که بروند دست آقا را ببوسند، و تنها خبر قابل ذکر فوتبال است و فوتبال است و فوتبال....

- سقوط هواپیما در کانادا

- فیلم پاره کردن پیراهن بنگر توسط نکونام

- شاهکار پلیس نیویورک

- مدافع استقلال: یک ریال هم نگرفتم

- ببرکشون در باغ وحش کلن

- فیلم تیراندازی منجر به مرگ در نیویورک

- قاتل نروژی: ببخشید که بیشتر نکشتم

- وحید شمسایی خط خورد

و دو خبر اصلی از ایران

حضور ۲۷ رئیس جمهور، ۲ پادشاه و ۷ نخست وزیر در اجلاس تهران

احمدی نژاد پیروزی در المپیک را مجددا تبریک گفت

به یزدان اگر ما خرد داشتیم.....

ای میل ات را باز می کنی نصف ای میل ها همین است که " به یزدان اگر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم" وارد اینترنت می شوی، از هر ده تا جمله یکی همین است که " به یزدان اگر ما خرد داشتیم...." به رفیق ات زنگ می زنی که چرا از زنش جدا شده، می گوید" به یزدان اگر من خرد داشتم/ کجا این سرانجام بد داشتم" به رفیق ات می گوئی چی شد خواهرت با این مردک بی شعور ازدواج کرد؟ می گوید " به یزدان اگر او خرد داشتی/ کجا این سرانجام بد داشتی؟" شب خواب می بینی پدرت به خوابت آمده و برایت گریه می کند. می پرسی بابا چی شده؟ می گوید توی جهنم هستم. می گویم برای چی؟ تو که این همه کارهای خوب کرده بودی؟ یک دفعه می گوید: " به یزدان بابات گر خرد داشتی/ کجا این سرانجام بد داشتی؟" اصلا این " به یزدان" شده مثل خاکشیر که هم برای دل درد خوب است، هم برای سردرد، هم برای پسر دار شدن، هم برای رشد قد، هم برای درمان سرطان و اصولا هر روز باید صدبار آن را خواند و دویست بار نوشت. از همه مهم تر اینکه عده ای به عنوان شعر فردوسی آن را نقل می کنند و یک شعری را هم می خوانند که فردوسی در قرن چهارم سرنوشت جمهوری اسلامی را همراه با قتل کسروی و کنفرانس گوادالوپ و خراب شدن قبر رضا شاه و اعدام های سال ۶۷ و جنگ عراق و حمله نظامی آمریکا به افغانستان را پیش بینی کرده. بعد که شاهنامه را ورق می زنی می بینی آن مرحوم هر اشتباهی هم کرده باشد، این شعر را نگفته. و نکته این است که اصولا شعر مذکور با اغلب باورهای کسانی که روزی چهل بار نذر دارند این شعر را بخوانند تضاد دارد. برای چی؟ به دلایلی که عرض می کنم:

اول، به کدام یزدان؟ اغلب کسانی که این شعر را تکرار می کنند از اساس به خدا باور ندارند، چرا کسی که چنین اعتقادی ندارد به یزدان قسم می خورد؟

دوم، اغلب کسانی که این جمله را می خوانند منظورشان از اینکه ما خرد نداشتیم این است که دیگران یا شما خرد نداشتید، واقعا برای توهین به همه راهی بهتر از این نیست؟

سوم، اگر سرشت بد ما ناشی از بی خردی است، این همه استدلال های ما که انقلاب کار گوادالوپیست ها بود، آخوندها انگلیسی اند، خارجی ها بد هستند، عرب ها و اسلام پدرمان را درآورده یعنی چه؟ اگر خودمان خرد نداشنیم چرا به بقیه فحاشی می کنیم؟

چهارم: چطور می شود که ما می پذیریم که نه فقط من، بلکه همه ملت ایران و نه فقط این ملت ایران، بلکه همه ملت ایران در طول تاریخ بی خرد بودند و از طرف دیگر همه دانشمندان آمریکا و پزشکان متخصص در کانادا و همه دانشمندان تاریخ اسلام و هر چه آدم فهمیده در دنیاست همه ایرانی اند و ما بالاترین ضریب هوشی جهان را داریم.

جان من جیک ثانیه فکر کنید، احمقانه تر از این شعر که هر کسی از صبح تا شب اگر صدای مشکوکی صادر کند زرت و زرت همه مان این شعر را می نویسیم چیزی وجود دارد؟ من مطمئنم کسانی که این شعر را تکرار می کنند( چهل مرتبه) حتی یکی شان سه دقیقه هم روی این شعر فکر نکرده اند. آدم با این صراحت و با قسم به یزدان خودش و جد و آبادش را به بی خردی متهم می کند بعد وقتی به او می گویی بی شعور می خواهد تو را بکشد.

خودت می گویی.

اصلا به من چه.

من همانی که خودت گفتی تکرار کردم.

اقرار العقلا علی انفسهم جائز، یا بقول عرب ها اعتراف افراد در مورد خودشان رواست. من واقعا هنوز نمی توانم درک کنم که چرا ما در تاریخ و فرهنگ مان یک عالمه چیزهای خوب داریم که از آن متنفریم و خیلی چیزها در فرهنگ و تاریخ مان نداریم که به آنها مفتخریم.

جهت اطلاع عرض شد.


 


ندای سبز آزادی ـ رضا ماندگار: در آستانه برگزاری جنبش عدم تعهد در تهران، طیف های و گروه های مختلف سیاسی پیگیر وضع حقوق بشر در ایران، و منتقد اوضاع حاکم بر کشور، با ارسال نامه های جداگانه برای دبیرکل سازمان ملل متحد و نیز سران و هیات های دیپلماتیک شرکت کننده در اجلاس، از آنها خواسته اند به وضع حاکمیت اقتدارگرا در ایران و سرکوبی که متوجه فعالان سیاسی و جنبش سبز است، توجه و زندانیان سیاسی را ملاقات کنند.

ده‌ها کنشگر سیاسی و مدنی، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، سفیران سبز امید، سازمان فداییان خلق (اکثریت)، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، کنشگران ملی ـ مذهبی خارج از کشور، جمعی از وبلاگ‌نویسان، دکتر محمد ملکی، و بیش از ۴۰۰ مدافع حقوق بشر در نامه‌هایی جداگانه به دبیرکل سازمان ملل و سران کشورهای عدم تعهد، دغدغه‌های خود را در آستانه اجلاس تهران مطرح کرده‌اند.

در زیر مهمترین نکات و محورهای مطرح شده در نامه‌های مزبور به اجمال مرور شده است.

نامه‌ی ده‌ها کنشگر سیاسی به سران شرکت کننده در اجلاس

ده ها تن از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و کنشگران مدنی و حقوق بشری ایرانی، با ارسال نامه ای به سران و اعضای شرکت کننده در اجلاسی که قرار است با صدها میلیارد تومان هزینه در این هفته برگزار شود، تاکید کردند که «اهداف این جنبش در سطح بین المللی به نتیجه نخواهد رسید مگر زمانی که کشورهای عضو این جنبش در مسیر استقرار دموکراسی و احترام به حقوق اساسی شهروندان خود قرار گرفته باشند.»

این نامه افزوده است: «ما امیدواریم در زمانی که خاورمیانه درگیر دگرگونی های تشنج بار و بسیاری از جوامع منطقه با وضعیت نامعلومی درگیر هستند، شما ملت ما را در راه عادلانه برای پیشبرد ارزش های دموکراسی و احترام به حقوق بشر در ایران و به ویژه وضعیت زندانیان سیاسی یاری دهید.»

در این نامه تاکید شده است: «سرکوب سیاسی پس از تقلب در انتخابات ریاست جهوری ایران در خرداد ۱۳۸۸ به زندانی شدن صدها کنشگر اجتماعی- سیاسی، رهبران اصلاح طلب و دولتمردان عالی‌ رتبه پیشین انجامید. آقای موسوی نخست وزیر و آقای کروبی سخنگوی پارلمان، و بسیاری دیگر، از جمله وکلا، معلمان، دانشجویان و کنشگران حقوق زنان و کارگران که برای برگزاری یک انتخابات عادلانه و آزاد ایستادگی کرده اند، اینک در زندان ها مورد اذیت و آزار قرار دارند و شایستهء حمایت ما هستند.»

امضاکنندگان این نامه (ازجمله: علی‌ افشاری، عبدالعلی بازرگان، محمد برقعی، فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، احمد صدری، رضا فانی‌، مهدی فتاپور، حسن فرشتیان، مرتضی‌ کاظمیان، محسن کدیور، ملیحه محمّدی، علی‌ مزروعی، علی‌اکبر موسوی خوئینی، فرخ نگهدار، سید ابراهیم نبوی، و حسن یوسفی اشکوری) افزوده اند: «با توجه به شرایط خطرناکی که گریبانگیر ملت ایران شده است، از شما تقاضا داریم که هنگام شرکت در شانزدهین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، نگرانی خود دربارهء زندانیان سیاسی را به مسئولان ایران ابلاغ فرمایید. اطمینان داریم که اقدام دیپلماتیک شما نقش ارزشمندی در مبارزهء ما برای ارج نهادن به کرامت انسانی، حاکمیت قانون، و عدالت برای زندانیان سیاسی ایفا خواهد کرد. چنین اقدامی، مقامات ایران را زیر فشار قرار داده، وادار به تجدید نظر در زمینهء سرکوب منتقدان و مخالفامان سیاسی خواهد کرد.»

نامه امیرارجمند به دبیرکل سازمان ملل متحد

در نامه ای دیگر، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در نامه ای به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، با اشاره به اجلاس پیش رو در تهران تاکید کرد: «مردم آزادی‌خواه ایران از شما توقع دارند تا در اجرای وظایفی که منشور سازمان ملل متحد برعهده‌ی شما گذاشته است از فرصت دیدار از کشور برای ملاقات با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و نمایندگان سازمان های سیاسی و مدنی ـ که به‌طور غیرقانونی تعطیل و از فعالیت منع شده‌اند ـ استفاده کنید. آنها هم‌چنین از شما انتظار دارند تا در نطق رسمی خود در اجلاس، مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی و نیز در ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی، نارضایتی و اعتراض خود به سیاست ضددموکراتیک سرکوب در ایران را ابراز نمائید.»

مشاور ارشد میرحسین موسوی در نامه ی خود افزوده است: «مقام‌های جمهوری اسلامی می‌باید در جهت آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی، تضمین آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز و آزادی احزاب و مطبوعات و تضمین انتخابات آینده با رعایت استانداردهای بین‌المللی انتخابات آزاد، سالم و منصفانه تحت فشار گیرند.»

دکتر اردشیر امیرارجمند در نامه ی خود افزوده بود: «مردم صلح‌طلب ایران به‌حق از دبیر کل سازمان ملل انتظار دارند تا تمامی مساعی خویش را برای تنش‌زدایی در پرونده‌ی هسته‌ای ایران و حل و فصل مسالمت‌آمیز آن از طریق گفت‌وگو و تعلیق تحریم‌های اقتصادی که موجب فشار مضاعف بر مردم ایران می‌شود و نیز رفع هرگونه خطر حمله نظامی علیه ایران به‌کار گیرد. »

وی همچنین تصریح کرده است که «خواست‌های دموکراتیک و عادلانه‌ی مردم ایران سزاوار حمایت جامعه بین‌المللی و بیش و پیش از همه، توسط سازمان ملل متحد و شخص دبیرکل آن است. موقعیت شما به‌عنوان بلندپایه‌ترین مرجع بین‌المللی مسئول حفظ و حراست از حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی، نقش و جایگاه ویژه‌ای به شما اعطا کرده است.»

سازمان فداییان خلق و اجلاس عدم تعهد

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، نیز در نامه ای به سران شرکت کننده در اجلاس عدم تعهد تاکید کرد که «اعضا و یا ناظران جنبش کشورهای غیرمتعهد منفرداً می توانند نقش مهمی را در کمک به حل و فصل بن بست هسته ای در این مذاکرات ایفا کنند. ما قویاً از موضع جنبش غیرمتعهد دایر بر اجرای قطعنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی حول نظام پادمانی و کاربست پروتکل الحاقی حمایت می کنیم. ما شما را به استفاده از مناسبت اجلاس سران در تهران برای یافتن راه حل های عملاً ممکن مسئله هسته ای که متضمن احترام به حق توسعه انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز و نیز اقتدار فرآیند راست آزمائی آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) باشند، تشویق می کنیم.»

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) همچنین با اشاره به این نکته که «اصول و اهداف جنبش کشورهای غیرمتعهد همچنین در مورد وظیفۀ هر دولت عضو آن به رعایت کامل و با حسن نیت معاهدات بین المللی آن عضو و محکومیت نقض سیستماتیک و فاحش حقوق بشر صراحت دارد» افزوده است: «متاسفانه، میزبان شما در اجلاس تهران اصول فوق را رعایت نمی کند. گرچه ایران پنج معاهده بین المللی مربوط به حقوق بشر (از جمله میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد) و دو پروتکل اختیاری کنوانسیون مربوط به حقوق کودک را امضا کرده است، اما این معاهدات بطور سیستماتیک توسط جمهوری اسلامی ایران نقض می شوند.»
در این نامه همچنین آمده است: «هزاران نفر از مردم، از جمله فعالان احزاب سیاسی، مدافعان حقوق بشر، اعضای سازمان های جامعه مدنی، روزنامه نگاران، وکلا، فعالان اتحادیه های کارگری و شهروندان عادی در بازداشت یا در زندان های جمهوری اسلامی اسیرند. بسیاری از آنها شکنجه شده اند، خانواده هایشان مورد تهدید قرار گرفته اند و امکان معیشت از آنان سلب شده است. هزاران نفر دیگر تحت مراقبت همه جانبه ارگان های بیشمار امنیتی در استخدام جمهوری اسلامی قرار دارند. آزادی تجمع وجود ندارد، آزادی عقیده و آزادی بیان به شدت محدود شده اند و فضای ترس بر کشور حاکم شده است؛ فضائی که شهروندان را به سکوت و یا فرار از کشور وادار می سازد.»

این سازمان چپ‌گرا از مقام های سیاسی و هیات های دیپلماتیک خواسته است که «از نفوذ خود بر میزبان اجلاس سران در تهران استفاده کنید و به مقامات ایران یادآوری نمائید که به اجرای منشور سازمان ملل و معاهدات بین المللی مربوط به حقوق بشر متعهد بماند.»

توقف اجرای احکام اعدام؛  آزادی تمام زندانیان سیاسی و پرهیز از حبس مجدد کسانی که موقتاً تا اختتام اجلاس آزاد شده اند؛ رعایت تعهدات داده شده به سازمان ملل ـ تعهداتی که در مناسبت های خاص سپرده اما هرگز به اجرا گذاشته نشده اند ـ دایر بر دعوت از گزارشگر ویژه سازمان ملل در وضع حقوق بشر در ایران و دعوت از دیگر نمایندگان ویژه سازمان ملل برای دیدار از ایران از طریق اعلام عمومی تاریخ نخستین دیدار؛ دیدار با تعدادی از رهبران سیاسی، از جمله با میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد شوید و در جریان اجلاس برای ملاقات دیپلمات هایتان با زندانیانی همچون رضا شهابی، نسرین ستوده، نرگس محمدی، کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، فریبرز رئیس دانا، بهمن احمدی اموئی، ابراهیم یزدی، مصطفی تاجزاده، محمد صدیق کبودوند، عبدالفتاح سلطانی، عاطفه نبوی، شبنم مددزاده فران حسامی و ... ازجمله درخواستهای مطرح شده در این نامه است.

«استقرار مکانیسمی برای نظارت متقابل روندهای انتخاباتی در میان جنبش غیرمتعهد، به شمول اعزام ناظرانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٣ در ایران» از دیگر تقاضاهای مطرح شده توسط فداییان است.

نامه سفیران سبز امید به رییس جمهور مصر

« سفیران سبز امید» در نامه‌ای به دکتر محمد مرسی، رئیس جمهوری عربی مصر به عنوان «بخشی از جنبش سبز ایران، که میراث دار یک صد سال تلاش و مبارزه مردم ایران علیه استبداد است»، نوشتند: «رهبران جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی طبق قانون اساسی که برگزاری راهپیمایی بدون حمل سلاح را آزاد می داند برای تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ در خواست راهپیمایی جهت اعلام هبستگی با مردم مصر و تونس را دادند. بعد از این فراخوان مردم زیادی در تهران به خیابان آمدند، اما در کمال ناباوری حتی تجمع برای اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس نیز سرکوب و از آن تاریخ که بیش از یک سال و نیم می گذرد رهبران ما در بازداشت خانگی به سر می برند و فعالان سیاسی بسیاری همچنان در زندان‌ها هستند و حاکمیت مرکزی ایران علاوه بر تحدید شدید آزادی‌های داخلی‌، به حمایت‌های بی‌ چون و چرا از دیکتاتوری‌های منطقه‌ای بمانند سوریه نیز ادامه میدهد.»

سفیران سبز امید خطاب به محمد مرسی نوشتند: «شما خود زندانی سیاسی بوده و در کشورتان زندانیان سیاسی زیادی داشته اید و تجربه‌ای مانند آنچه ما اکنون داریم را در کارنامه خود دارید... اکنون که به عنوان رییس جمهور برآمده از یک قیام مردمی به کشور ما سفر می کنید در دیدار‌های خود با حاکمان کشورمان از وضعیت رهبران جنبش سبز که بعد از درخواست راهپیمایی برای اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس در حصر بسر می برند سوال کنید. سرنوشت دیکتاتورهایی که به رای مردمشان پشت کردند را به آنها یادآور شوید و از آنها بخواهید که بجای تکیه کردن بر نهاد‌های نظامی برای اداره کشور، گوش به حمایت‌های مردمی فرا دهند. این اقدام شما میتواند گامی در جهت پیوند بیشتر مردم کشورهای منطقه باشد.»

نامه جمعی از بلاگرها به روسای کشورهای عدم تعهد

در واکنشی دیگر، جمعی از وبلاگ نویسان ایران در نامه ای به رؤسای کشورهای غیرمتعهد، نوشتند: «آمار تکان دهنده زندانیان سیاسی، فعالین حقوق بشری، روزنامه نگاران، و شهروندان معترض ، ایران را در جایگاه یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر در جهان قرار داده است. بی دلیل نیست که حاکمان جمهوری اسلامی تا کنون اجازه ورود "احمد شهید" ناظر حقوق بشر سازمان ملل به ایران جهت بازدید از زندان ها را نداده اند. چرا که حکومت سرکوبگر ایران به خوبی میداند که گزارش یک ناظر بی طرف، صدای عدالت خواهی انسان هایی که تنها جرمشان مطالبه انتخاباتی آزاد و شفاف بوده است   را  از داخل زندان های مخوف به گوش جهانیان خواهد رسانید و پرده از نقض گسترده حقوق بشر در ایران برخواهد داشت.»

ولابگ نویسان در نامه ی خود از سران عدم تعهد خواسته اند که «حضور خود در تهران را مشروط به اجازه بازدید از زندان های اوین، رجایی شهر کرج، و کارون اهواز جهت دیدار با زندانیان سیاسی و همچین دیدار با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد که بیش از ۱۹ ماه است که در حصر خانگی و بدور از تمامی حقوق مسلم یک زندانی سیاسی بوده اند، نمایید.»

آنان با یادآوری سخنان جواهر لعل نهرو به عنوان یکی از بنیان گذاران جنبش غیرمتعهدها از سران کشورهای مزبور درخواست کرده اند که «نهایت مساعی خود را برای اجرای مفاد مندرج در اساس نامه آن جنبش در راستای احترام به حقوق انسان ها نه به عنوان یک زینت، بلکه به عنوان یک پیش شرط اساسی بکار گیرند«؛ «آنجایی که آزادی تهدید شده است، آنجایی که عدالت ترسانده شده است، آنجایی که تجاوز صورت گرفته است، ما نمیتوانیم و نباید خنثی و بدون عکس العمل باشیم.»

نامه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

«سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان» در نامه‌ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل و نیز اعضای جنبش عدم تعهد، خواستار توجه به نقض حقوق بشر در ایران شد. در این نامه به «اعدام‌های گسترده» در ایران، به ویژه اعدام نوجوانان و زندانیان سیاسی، شکنجه‌ها‌ی فیزیکی و روحی، نابرابری‌های حقوقی بین زنان و مردان و نیز «بی‌حقوقی» اقلیت‌های مذهبی، قومی و زبانی اشاره شده است.

در این نامه خطاب به‌بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل، آمده است: «حضور شما در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران فرصتی است تا به استحضار برسانیم که نفوذ برخی دولت‌های ناقض حقوق بشر در شورای حقوق بشر ملل متحد و ممانعت آن‌ها از اتخاذ هرگونه اقدام مثبت این شورا، در جهت جلوگیری از نقض حقوق بشر در جهان، مدافعان حقوق بشر، بویژه مدافعین کرد و ایرانی را نگران و ناامید کرده است. نقض حقوق بشر مردم کردستان و نقض حقوق اقلیت‌های ملی و قومیت‌های ایرانی متاسفانه مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.»

نامه مزبور همچنین در مورد وضع کردهای ایران نوشته است: «مردم کرد در ایران به رغم آن‌که از لحاظ جمعیت، سومین ملیت ساکن در کشورند اما موجودیت و هویت فرهنگی، زبانی و سیاسی آن‌ها بطور غم‌انگیزی در آستانه نابودی قرار گرفته است. این مردم که سال‌هاست صلیب خود را به دوش می‌کشند از سرکوب و تبعیض و اجحاف و ستم مضاعف رنج می‌برند، از هیچ‌گونه حقوق سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برخوردار نیستند، هیچ‌گونه مشارکتی در اداره امور کشور ندارند و حتی در اداره امور محلی نیز شرکت داده نمی‌شوند. احزاب و سازمان‌های سیاسی کرد اجازه فعالیت ندارند و حتی سازمان‌های غیردولتی و غیرسیاسی همانند سازمان حقوق‌بشر کردستان با سرکوب مواجه هستند.»

در این نامه تاکید شده که هم اکنون ده‌ها نفر  از زندانیان کرد با خطر مجازات اعدام مواجه‌ یا در انتظار اجرای حکم اعدام‌اند یا تعداد زیادی از آن‌ها با «اتهام‌هایی بی‌پایه و اساس، ‌ به حبس‌های بسیار سنگین محکوم شده‌اند».
نامه مزبور می افزاید: «مردم کردستان و مدافعان حقوق بشر کردستان انتظار دارند که مجمع عمومی و ارکان‌های حقوق بشری، مانع از ادامه نقض و تجاوز به حقوق مردم کرد و اقلیت‌های ملی سرکوب شده در ایران شود.»

نامه کنشگران ملی – مذهبی خارج از کشور

کنشگران ملی – مذهبی خارج از کشور نیز در نامه ای خطاب به سران کشورهای غیرمتعهد ضمن یادآوری و تجلیل از فلسفه جنبش غیرمتعهدها نوشته اند: «اگر در گذشته استقلال حکومت ها وعدم وابستگی کشورها مورد نظر بود، امروزه دامنه آن، استقلال ملت ها را نیز در برابر حکومت های خودکامه در برمی گیرد. امروزه فعالین سیاسی واجتماعی نه تنها استقلال حکومت ها در صحنه بین المللی را طلب می کنند، بلکه خواستارحقوقی هستند تا ملت ها نیز با استقلال رای بتوانند آزادانه در اداره کشورشان مشارکت کنند ومانع اعمال زور حاکمان برای ایجاد خفقان و ممانعت آنها از استقلال فکری و فعالیت سیاسی ملت شوند. ملتی که استقلال عمل و حق اظهار نظر درامور کشورخودش را نداشته باشد، چگونه می تواند فهم درستی از استقلال در صحنه جهانی داشته و ایجاد رابطه سالم با دیگر کشورها را مفهوم عمیق تری از همه کس ستیزی بداند؟»

کنشگران ملی – مذهبی خارج از کشور در بخش دیگری از نامه خود افزوده اند: «از شما سران کشورهای غیرمتعهد انتظار می رود در مدت حضورتان در تهران ازحکومتگران ایران بخواهید به شما اجازه دیدار با سران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی و سایر آزادگان اسیر را بدهند تا واقعیت ها را بهتر بشناسید. شما که به خاطرتلاش برای استقلال ملت ها شناخته شده اید شایسته نیست باسکوت تان توجیه گر و تایید کننده حکومتی باشید که به بهانه واهی مبارزه با بیگانگان و پاسداری از استقلال کشور به سرکوب ملت خود می پردازد.»

در این نامه همچنین آمده است: «ملت ایران با تمام بی عدالتی و ظلمی که تحمل کرده، هم چنان بر مبارزات قانونی و مسالمت آمیزخود پای می فشارد و بر این باور است که هر گامی در افشای واقعیت آنچه در ایران می گذرد، در راستای سلامت مبارزات ملت های منطقه است و سنگری مستحکم در مقابل سیاست های تجاوزگرانه دولت های استعمارگر و ایادی شان در منطقه می باشد که می کوشند خیزش های مردمی منطقه را به انحراف بکشانند و بهاری را که امید است از بیداری ملت ها حاصل شود به خزان تبدیل کنند. سیاستی که حاصلش یا تسلط حکومتهای مستبد خواهد بود یا وابسته به ابر قدرت ها، که هردو آفت استقلال واقعی ملت ها خواهند بود. رسالتی که از سران کشورهای غیر متعهد در این زمان انتظار می رود، تلاش برای تحقق استقلال ملتها ست، نه بسنده کردن به استقلال حکومتها.»

نامه چند صد فعال سیاسی به دبیرکل سازمان ملل

در جدیدترین نامه، بیش از ۴۰۰ فعال سیاسی  و کنشگر مدنی در نامه ای به بان کی مون، سفر دبیرکل سازمان ملل به تهران را «فرصتی نیکو برای ارزیابی مستقیم از وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران» ارزیابی کرده و نوشته اند: «بی‌تردید مشاهده و بررسی همه مشکلات حاد نقض حقوق بشر در ایران در فرصت کوتاه سفر شما میسر نیست. اما بررسی اجمالی موارد مهم و اضطراری شدنی و ضروری است. گفتگو و نظارت شما می تواند نقشی مهم در جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع و بهبود نسبی وضع موجود داشته باشد. همچنین بازدید شما از زندان اوین و گفتگوی مستقیم با زندانیان عقیدتی، تاثیری مثبت بر روند رعایت موازین حقوق بشری و کرامت انسانی در ایران خواهد داشت.»

امضاکنندگان این نامه (ازجمله: داریوش آشوری، امین احمدیان، جمشید اسدی، سیدکوهزاد اسماعیلی، علی افشاری، محمدجواد اکبرین، آسیه امینی، مهدی امینی زاده، عبدالعلی بازرگان، احمد باطبی، حسین باقرزاده، سعید پیوندی، نیره توحیدی، مجید تولائی، مهدی جامی، سعید حبیبی، بیژن حکمت، مهدی خان بابا تهرانی، فریبا داوودی مهاجر، مهرداد درویش پور، علی اصغر رمضان پور، حسن سربخشیان، محمود صدری، اشکبوس طالبی، کاظم علمداری، مهدی فتاپور، مهرانگیز کار، مرتضی کاظمیان، کاظم کردوانی، مجید محمدی، ملیحه محمدی، حنیف مزروعی، سیدعلی اکبر موسوی خوئینی، یاسر میردامادی، سیدابراهیم نبوی، فرخ نگهدار، مهدی نوربخش، شاهین نوربخش و محمدرضا نیکفر) افزوده اند: «از آنجا که سازمان ملل، در اصل سازمان ملل متحد است و تلاش شما و دیگر مسئولین سازمان ملل تاکنون چنین بوده که این سازمان به پناهگاه و مرجع دادخواهی ملل دنیا تبدیل شود، لذا دولت‌ها باید مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون‌های الحاقی و قوانین بین المللی را مقدم بر قوانین داخلی‌شان رعایت کنند و نسبت به هر گونه تضییع حقوق شهروندان پاسخگو باشند.»

در این نامه تاکید شده است: «مردم ایران که دهه هاست از نقض سیستماتیک، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر، آزادی‌های اساسی و پایمال شدن کرامت انسانی قبل و بعد از انقلاب در رنج هستند، از شما انتظار دارند بنا به جایگاهی که دارید و بر اساس منشور ملل متحد پشتیبان مطالبات آنها باشید. پیگیریهای شما می تواند مسیر به بن بست خورده ماموریت دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به حقوق بشر در ایران را تحرکی مجدد بخشد.»

امضا کنندگان نامه «به نام انسانیت و آرمان‌های بلند منشور ملل متحد» از بان کی مون خواسته اند: «پیگیری پیرامون نقض حقوق بشر و تقاضا برای پایان دادن به خشونت و تبعیض دولتی در ایران، اعطای مرخصی فوری به زندانیان سیاسی که از بیماری‌های حاد رنج می برند و آزادی تمامی زندانیان عقیدتی، سیاسی و بی‌گناه را سرلوحه مذاکرات خود با مقامات حکومت قرار دهید وبا اهتمامی جدی ملاقات با مهندس میر حسین موسوی، سرکار خانم زهرا رهنورد و حجت الاسلام مهدی کروبی در فضایی آزاد و به دور از ارعاب نیرو‌های امنیتی را خواستار شوید.»

نامه دکتر ملکی به سران شرکت کننده در اجلاس

و سرانجام دکتر محمد ملکی، فعال ملی- مذهبی و نخستین رئیس دانشگاه تهران نیز در نامه ای به «سران شرکت کننده در اجلاس کشورهای غیرمتعهد در تهران» با اشاره به سوابق زندان خود، و این که وی در آستانه ۸۰ سالگی و مبتلا به بیماری های گوناگون از جمله سرطان پروستات و نارسایی قلبی است و به علت وخامت وضع سلامتی بالاجبار او را به مرخصی فرستاده اند، نوشته است: «به نام یک ایرانی که از اعمال ضدانسانی این حکومت زجرها برده و دردها کشیده و شاهد رنجهای مردمش بوده از شما استدعا دارم که به زندانهای سیاسی ایران، که حکومت آنها را زندانهای امنیتی نام نهاده، سربزنید و با وکلای دادگستری، دانشجویان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و مدنی که در این زندانها در بدترین شرایط هستند ملاقات کنید تا بر شما معلوم گردد رفتار حکومتی که از شما دعوت به حضور در ایران نموده با دگراندیشان و منتقدانش چگونه است.»

وی لیستی از زندانیان سیاسی را برای دبیرکل سازمان ملل و هیات های دیپلماتیک فهرست کرده است.
آیا این نامه و دیگر نامه ها منجر به نتیجه سیاسی و اقدام معناداری از سوی دبیرکل سازمان ملل متحد و سران کشورهای شرکت کننده در اجلاس عدم تعهد در تهران خواهد شد؟


 


بانک ایتالیایی یونی‌کردیت تایید کرده است که با دولت آمریکا برای تحقیق بر روی نقض احتمالی تحریم‌های بانکی و مالی علیه ایران همکاری می‌کند.

مطابق گزارش‌های روزنامه فایننشیال تایمز و خبرگزاری رویترز، که البته به تایید خود بانک یونی‌کردیت نرسیده، احتمال می‌رود این بانک تحریم‌هایی را که علیه ایران وضع شده‌اند شکسته باشد.

هیپوورین‌بانک، موسسه مالی آلمانی که در سال ۲۰۰۵ به مالکیت یونی‌کردیت در آمد، در کانون تحقیقات قرار دارد.

به گزارش بی بی سی فارسی در تازه‌ترین بیانیه‌ای که توسط این بانک منتشر شده، بدون این که نامی از ایران برده شود گفته شده است که این بانک بابت نقض احتمالی تحریم به دادگستری ایالات متحده پاسخگو است.

یونی‌کردیت اولین بانکی نیست که به نقض تحریم‌های ایران متهم می‌شود.

ماه گذشته سنای آمریکا گزارشی را منتشر کرد که حاوی جزئیاتی از همکاری بانک اچ‌اس‌بی‌سی بریتانیا با ایران در فعالیت‌های پولشویی بود.

پیش از آن هم بانک بریتانیایی استاندارد چارترد، که عمدتا در خاورمیانه و شمال آفریقا فعال است، پس از متهم شدن به مخفی‌کاری ۲۵۰ میلیارد دلاری مبادلات مالی ایران پذیرفته بود که ۳۴۰ میلیون دلار جریمه بپردازد.

رویال بانک اسکاتلند و دویچه بانک آلمان هم با اتهامات مشابهی مواجه هستند.


 


بدنبال امنیتی شدن فضای شهر و آماده باش کامل پلیس تهران، معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت اجتماعی شهر تهران گفت: همزمان با برگزاری اجلاس سران عدم تعهد ۱۴۰۰ متکدی از سطح شهر تهران جمع‌آوری شدند. 

به گزارش همشهری آنلاین، رضا جاگیری با اشاره به برگزاری اجلاس سران عدم تعهد، گفت: برای این اجلاس ستادی تشکیل داده و آسیب‌دیدگان را به طور کامل از سطح شهر پاکسازی کردیم.

معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت اجتماعی با تأکید بر این موضوع که تمامی متکدیان، فال‌فروشان، کبریت‌فروشان و غیره را از سطح شهر جمع‌آوری کرده‌ایم، گفت: ۱۴۰۰ نفر را ظرف ۲۰ روز از سطح شهر جمع‌آوری کرده‌ایم.

وی با تأکید بر این موضوع که کمیته‌ مشترکی بین شهرداری، بهزیستی، پلیس و کمیته امداد تشکیل شده است، گفت: هماهنگی‌هایی صورت گرفته و افراد جمع‌آوری شده را به مراجع ذی‌صلاح اعزام کرده‌ایم.

به گفته جاگیری، تعداد از دستفروشان را تحویل بهزیستی داده و همچنین هماهنگی‌هایی صورت گرفته و تعدادی از اتباع خارجی متکدی را رد مرز کرده‌ایم و افراد متکدی شهرستانی را به شهر‌هایشان برگردانده‌ایم.

معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت اجتماعی تأکید کرد: هماهنگی خوبی در این زمینه صورت گرفته است.

وی در پاسخ به این پرسش که بعد از اجلاس عدم تعهد دوباره متکدیان در سطح شهر حضور یابند، گفت: تلاش می‌کنیم که این اتفاق صورت نگیرد.


 


اتحاديه کميته‌های محلی هماهنگی اعتراض‌های سوريه اعلام کرد که روز شنبه، چهارم شهريورماه، حدود ۴۴۰ نفر در اين کشور کشته شدند.

به گزارش رادیو فردا حدود ۳۰۰ نفر از قربانيان از شهرک داريا در حومه دمشق هستند که در کشتار روی داده پس از يورش نيروهای دولتی به اين شهرک، جان خود را از دست دادند.

شهرک داريا در کنترل ارتش آزاد سوريه – مخالفان مسلح بشار اسد ریيس جمهوری اين کشور- قرار داشت که دو روز پيش نيروهای دولتی پس از چند روز گلوله باران توپخانه‌ای به اين شهر يورش برده و با بيرون راندن معترضان مسلح، کنترل آن را باز پس گرفتند.

به گزارش خبرگزارش فرانسه، شورای ملی سوريه که در آن طيف‌های گسترده‌ای از معترضان حضور دارند، اعلام کرد که دستکم ۳۰۰ نفر در کشتار داريا کشته شدند که جنازه حدود ۱۲۰تن از آن‌ها شامگاه شنبه در مسجد ابو سليمان الدرانی يافته شد. گفته می‌شود که اين مسجد در معرض گلوله باران توپخانه‌ای نيروهای ارتش سوريه قرار گرفت.

تلويزيون دولتی سوريه بدون اشاره به شمار کشته شدگان تصاويری از شهر پخش کرد و اعلام کرد که کنترل شهر توسط نيروهای دولتی باز پس گرفته شده است. بنا به گزارش خبرنگار تلويزيون دولتی سوريه، نيروهای ارتش اين کشور موفق شدند «تروريست‌ها» را به سختی شکست دهند.

مقام‌های سوری از ابتدای آغاز اعتراض‌ها، از وجود توطئه‌ای خارجی عليه سوريه سخن می‌گفتند. آن‌ها به مخالفان «تروريست» می‌گويند.

فعالان سوری فيلم‌هايی ويدیویی بر روی شبکه اينترنت منتشر کردند که جنازه ده‌ها جوان را در مسجد ابو سليمان الدرانی نشان می‌دهد. بسياری از اين جوانان از ناحيه سر يا سينه مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند.

بنا بر اين گزارش، جنازه‌ها در مناطق مختلف شهر از جمله منازل، پناهگاه‌ها و زير زمين‌های خانه‌ها مسکونی پراکنده شدند. اکثر شکته شدگان از جوانان هستند.

منابع معترضان می‌گويند که سربازان دولتی و لباس شخصی‌های هوادار حکومت، به اين ساختمان‌ها يورش برده و اعدام‌هايی گروهی اجرا کردند. شماری از قربانيان از فاصله نزديک به صورت، گردن يا سر آن‌ها شليک شده بود.

خبرگزاری رويترز به نفل از فعالان سوری هم از کشته شدن افراد کامل چند خانواده در داريا خبر داده است که شماری از آن‌ها زن و کودک هستند.

بنا بر اعلام همين خبرگزاری، گلوله باران توپخانه‌ای شهر المعضميه در حومه دمشق هم از سر گرفته شد. از مناطقه کفر سوسه در دمشق پايتخت سوريه نيز صدای چندين انفجار شنيده شد.

در شهر حلب، درگيری سنگينی ميان نيروهای دولتی و ارتش آزاد سوريه در نزديکی فرودگاه بين المللی اين شهر روی داد. شنبه شهرهای درعا، ديرالزور و حماه هم شاهد درگيری و گلوله باران برخی مناطق توسط توپخانه ارتش دولتی سوريه بودند.

بنا بر اعلام شورای ملی سوريه، شهر حمص از ۸۰ روز پيش در محاصره نيروهای دولتی است؛ از اين رو به دليل کمبود مواد مورد نياز از جمله آذوقه و دارو، اين شهر در آستانه يک فاجعه انسانی قرار گرفته است.

ديده‌بان حقوق بشر سوريه ماه ميلادی جاری (آگوست) را خونبار‌ترين ماه از زمان آغاز بحران سوريه اعلام کرد.

بنا بر اين اعلام، در ۲۵ روز گذشته، چهار هزار نفر در سوريه کشته شدند که سه هزار تن از آن‌ها غير نظامی، ۹۱۸ تن نظامی وابسته به نيروهای دولتی و ۳۸ تن از نيروهای ارتش آزاد سوريه هستند.


 


سخنان اخیر محمدرضا باهنر، واکنش های بسیاری را برانگیخت. ادعاهای دروغین او درباره رای کروبی و برخی مسئولان ستاد او، در کنار اعتراف وی به تقلب و دستکاری آرا در انتخابات مجلس، از جمله نکات بااهمیتی بود که در فضای سیاسی کشور بازتاب داشت.

 اسماعیل گرامی مقدم در گفت و گو با کلمه، به این اظهارات واکنش نشان داده و ضمن بیان ناگفته های بسیاری از تقلب های انتخاباتی سالیان گذشته، وزارت کشور دولت احمدی نژاد را به مهندسی چند انتخابات اخیر و دست بردن در آرای مردم متهم کرده است.

این نماینده سابق مجلس برای این ادعای خود نیز شواهد متعددی را ذکر کرده و از جمله در خصوص انتخابات گذشته مجلس، به ارائه مستندات آماری آشکاری پرداخته است که نشان می دهد عدد مشارکت در انتخابات واقعی نیست و روی نمودار برده شده و مسئولان دولتی حتی این کار را هم با ناشی گری انجام داده اند و درصدهایی که اعلام کرده اند به تنهایی نشان از دستکاری شدن اعداد و ارقام دارد.

وی همچنین خاطره های خواندنی متعددی را درباره انتخابات دوره های مختلف بیان کرده و برنامه جریان مدعی اصول برای تغییر قانون انتخابات را نیز نشانه ای دیگر حاجی از اعتراف به تقلب دولت در چند انتخابات اخیر دانسته است. او همچنین از باهنر پرسیده است وقتی خود او دولت هم جناح خود را به تقلب متهم می داند، چطور انتظار دارد اصلاح طلبان و منتقدان بپذیرند در حالی که نمایندگان نامزدهایشان از شعب رای گیری اخراج شدند و تمامی سیستم ارتباطی پیامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که آنها را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای مورد اعتراف باهنر به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟!

متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است: 

 

در روزهای گذشته آقای سید مصطفی تاج زاده در نامه ای که به همسرشان نوشته بودند، به دستکاری آراء انتخابات و جا به جایی آرای آقای علیرضا رجایی با حداد عادل اشاره کرده بودند. ظاهرا جناب عالی در زمان برگزاری انتخابات مجلس ششم، عضو کمیته مرکزی بازرسی انتخابات کشور بودید. آیا در جریان این جابه جایی هستید؟

ضمن تقدیر و تشکر از جنابعالی و همکارانتان در مسئولیت سنگین رسانه ای، باید عرض کنم همزمان با پذیرفتن بازشماری آراء یک سوم صندوق های تهران توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، اینجانب با حکم آقای موسوی لاری وزیر کشور وقت به عنوان بازرس ویژه در بازشماری آرای تهران در سایت شمال تهران منصوب و مستقر شدم و با دیگر همکارانم ناظر بر روند بازشماری آراء توسط نمایندگان هیئت های اجرائی و هیئت های نظارت بودیم. در آن یک هفته که شبانه روز در سایت فرمانداری شمیرانات مستقر بودیم، آنقدر دقت عمل اعضای ناظرین ومجریان از حساسیت بالایی برخوردار بود که برخی از صندوق های پرحجم را گاهی تا سه مرحله شمارش مجدد می کردند و این روند در سایت جنوب که در شهر ری مستقر بود نیز با همین کم و کیف ادامه داشت.

روند بازشماری آرا همچنان ادامه داشت و خاطرم هست درحالی که یک چهارم صندوق های تهران بازشماری شده بود و به سمت اتمام یک سوم صندوق ها پیش می رفت، نتایج بازشماری ضمن اینکه دلالت بر صحت شمارش آراء درمرحله اول را داشت، آراء آقای علیرضا رجایی افزایش یافته بود و این گزارش ها به طور مرتب توسط نمایندگان شورای نگهبان به آقای احمد جنتی گزارش می شد؛ تا اینکه همانگونه که آقای مصطفی تاج زاده در نامه اخیرشان به درستی اعلام کردند، دبیر شورای نگهبان به طور یکطرفه دستور توقف بازشماری آراء را دارند و سپس با ابطال ۷۰۰ هزار رای مردم تهران، جابه جایی های نفرات آخر لیست به دلخواه شورای نگهبان تغییر کرد.

در تمامی جلساتی که تا ماهها به صورت مشترک میان هیئت های اجرائی و شورای نگهبان وجود داشت و ما هم به عنوان بازرسان انتخابات شرکت داشتیم و حتی کار به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس کشید، همواره مسئولین سایت شورای نگهبان بر صحت انتخابات در شمارش اولیه تاکید می کردند و هرگز بازشماری آراء را نیز مورد کوچک ترین تردید قرار نمی دادند. در حقیقت آقای تاج زاده قربانی مسئولیت پذیری و حفظ امانت داری دردفاع از رای ملت شد و از خدمات دولتی تعلیقش کردند.

آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان درمصاحبه خود مدعی شده اند که دولت و وزارت کشور مجری انتخابات نیست. نظر شما در این خصوص چیست؟

راستش من خیلی تعجب کردم که چرا آقای کدخدایی این اظهار نظر را کرده است و کمی هم به اصل خبر شک کردم و به همین دلیل اصل مصاحبه ایشان را مجددا مطالعه کردم، اگر واقعا ایشان نمی دانند هیئت های اجرائی به پیشنهاد فرمانداران و استانداران برای اجرای انتخابات به هیئت های نظارت معرفی و سپس با حکم فرمانداران و استانداران به این سمت منصوب می شوند، وای به حال شورای نگهبانی که سخنگوی آن فاقد حداقل اطلاعات درباره فرایند انتصاب مجریان انتخابات است و یا در جهت کتمان سازی حقایق اظهار نظر می کند!

روشن است که وزارت کشور نه تنها به عنوان مجری انتخابات مسئولیت لجستیک انتخابات را دارد، بلکه به عنوان مجری مسئول برگزاری انتخابات علاوه بر تعیین هیئت های اجرائی، نمایندگان فرمانداران به عنوان رئیس هرشعبه اخذ رای توسط فرمانداران انتخاب می شود.

تحلیل شما از اینکه برخی در جریان مدعی اصول گرایی قصد تغییر قانون انتخابات را دارند، به نحوی که دیگر وزارت کشور مسئول اجرای انتخابات نباشد، چیست؟

خوب مسلم است که آفتاب آمد دلیل آفتاب، قریب به اتفاق مسئولین حکومتی چه در مجلس و چه در شورای نگهبان به دلیل اشراف بر روند تخلفات گسترده انتخاباتی در سه انتخابات گذشته که توسط دولت احمدی نژاد به اجرا در آمده، هیچ اعتمادی به این مجری ندارند.

خود من به خاطر دارم پس از انتخابات شورای سوم و مجلس هشتم به آقای مهندس باهنر عرض کردم این شتری است که روزی بر در خانه شما اصولگرایان نیز خواهد نشست. اما چرا می گویم آفتاب آمد دلیل آفتاب؟ به این دلیل که سماجت و پیگری جدی مسئولین حکومتی برای تغییر مجری انتخابات، یک دلیل قطعی بر درستی اعتراض معترضان انتخابات سال ۸۸ به وقوع تقلب در انتخابات گذشته بوده است. در واقع امروز شعار رای من کو با ادبیات سیاسیون جناح اصول گرا به شعار تغییر مجری انتخابات تغییر شکل یافته است.

این اعتراف بخش هایی از حاکمیت به تقلب در انتخابات پیشین که در تغییر طرح مجری انتخابات کاملا مستتر است، جنبه سهوی یا اختیاری ندارد بلکه کاملا جنبه اجباری و انتخابی دارد؛ به این معنی که اگر این هزینه را، یعنی اعتراف به تقلب در انتخابات توسط بخش هایی از حاکمیت را در قالب تغییر مجری انتخابات، امروز پرداخت نکنند فردای روز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باید شکست از نامزد مورد علاقه و مورد حمایت آقای احمدی نژاد را بپذیرند و یا در خیابان ها فریاد بزنند رای من کو؟!

شما به عنوان سخنگوی جناب آقای کروبی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به طور طبیعی با رئیس ستاد انتخابات یعنی غلامحسین کرباسچی به طور مدام در تماس و ارتباط بوده اید. سخنانی که اخیرا به نقل از محمدرضا باهنر منتشر شده، در خصوص ربط رئیس ستاد انتخابات آقای کروبی به رجال سیاسی بودن یا نبودن آقای کروبی را چگونه ارزیابی می کنید؟

چند نکته را باید عرض کنم. نکته اول؛ اینکه آقای کرباسچی به آقای کروبی رای نداده یک دروغ بزرگ است و دلیل این دروغ هم خیلی روشن است. عاملین تقلب در انتخابات سال ۸۸ به دلیل باوراندن رای ساختگی آقای کروبی ناگزیر بودند پروژه توطئه ای را علیه آقای کرباسچی پی ریزی کنند، به همین دلیل درست بعد از انداختن رای آقای کرباسچی که به شهادت بسیاری از دوستان که همراه ایشان بودند کاملا مخفی بود، سایت های منتسب به جریان دولت این دروغ شاخ دار را در رسانه های خود انعکاس دادند.

نکته دوم؛ اینجانب به عنوان سخنگو و مشاور آقای کروبی که از اوایل اسفند ماه سال ۸۷ کارم را با آقای کرباسچی به طور دائم به مدت ۴ الی ۵ ماه یعنی تا شهریور ماه سال ۸۸ آغاز کردم، شاهد بودم که آقای کرباسچی در مقام رئیس ستاد انتخابات شبانه روز سر از پا نمی شناخت و تعداد پرشمار سفرهای ایشان به مناطق مختلف کشور برای سخنرانی به حمایت از آقای کروبی که به طور مدام هم متن آنها روی سایت ها قرار می گرفت، تعداد مصاحبه های آقای کرباسچی با مطبوعات و رسانه ها، تعداد جلسات ایشان با گروه ها و تشکل های سیاسی، صنفی و اقوام همه و همه نشان می دهد ایشان با تمام وجود مردانه به نفع آقای کروبی وارد عرصه انتخابات شد. مگر می شود باور کرد دبیرکل حزبی، علی رغم پرداخت هزینه های سنگین وارد حمایت از نامزدی در انتخابات بشود و این همه ناروا و ناسزا بشنود و آن وقت به نامزد مورد حمایتش رای ندهد؟!

نکته سوم؛ اگر حتی به مانند ذهن مسموم آقای باهنر، سیاسی هم به مسئله نگاه کنیم، بدان معنی که آقای کرباسچی تمایل داشته است آقای موسوی رای بیاورد و با کابینه ایشان همکاری کند! خوب مسلما عقل سیاسی دراین شرایط هم ایجاب می کند رئیس ستاد انتخابات به نامزدی آقای کروبی رای دهد تا قدرت چانه زنی نامزد مورد حمایتش افزایش یابد.

چهارم؛ میزان کسب آراء واقعی هر نامزد، مدیریت رئیس ستاد انتخابات را نشان می دهد. چگونه ممکن است فردی به مانند آقای کرباسچی از این مهم غافل شده باشد و چگونه می شود باور کرد که ایشان اقدامی علیه آبروی مدیریتی خود و سوابق خود کرده باشد؟

پنجم؛ رجال سیاسی بودن آقای کروبی هزار و یک دلیل دارد که من ناگزیرم به همان دلیلی که آقای باهنر می گوید آقای کروبی با انتصاب آقای کرباسچی رجال سیاسی بودن آقای کروبی زیر سوال است اشاره کنم. باید عرض کنم آقای مهندس باهنر! همین که آقای کروبی مدیری را به عنوان رئیس ستاد انتخابات خود منصوب کرد که مدیریت عالی او در شهرداری تهران تاکنون تجربه نشده است و به تعبیر بسیاری از متخصصین امور شهرداری بایستی مجسمه او را به طلا گرفت، حقیقتا آقای کروبی با این انتصاب مهر دیگری برپرونده رجال سیاسی خود زده است.

ششم؛ خوب است همکار محترم بنده در مجلس هفتم وقتی مصاحبه می کنند قبل از ارائه آمار حداقل به اینترنت مراجعه کنند و اعداد و ارقام را به درستی استخراج کنند تا کمتر پرت و پلا بگویند! جهت اطلاع آقای باهنر عرض می کنم آقای کروبی در انتخابات نهم ۵ میلیون و صدهزار رای و آقای احمدی نژاد ۵ میلیون و ششصد هزار رای آورده بودند.

کلام آخرم به ایشان این است که قدری به سخنان و سفارش های پیشوایان دینی نظیر امام حسین (ع) توجه داشته باشند که در میدان کارزار فرموده اند: اگر دین ندارید حداقل آزادمرد باشید.

آقای باهنر! این چه انصاف و مردانگی است که شما به خرج می دهید و این چه هنری است در حالی که آقای کروبی ۲۰ ماه است در حصر خانگی است و قادر به دفاع از خود نیست، علیه او اظهار نظر می کنید؟

آقای باهنر در همین مصاحبه مدعی است خود او نفر پنجم انتخابات دوره نهم بوده است و به واسطه دستکاری به رتبه ۲۵ تنزل یافته است. چرا اینک ایشان مدعی این تقلب در این انتخابات شده است؟

من از آقای باهنر این سوال را دارم؛ شما که همه اصولگرا هستید و صرفا به دلیل نقدهای کوچکی که به آقای احمدی نژاد داشته اید، معتقدید دستگاه اجرایی او در انتخابات رای شما را به طور فاحش جابه جا کرده است، آن هم در حضور اعضای شعب اخذ رای که اکثریت آن از حامیان شما هستند! پس چگونه ما باور کنیم با همین استدلال شما و در حالی که نمایندگان نامزدهای ما از شعب رای گیری اخراج شدند و تمامی سیستم ارتباطی پیامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که ما را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای شما به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟!

بله، سخن آقای باهنر درخصوص جابه جایی رایش کاملا درست است، و هر تحلیلگر انتخاباتی در یک محاسبه ساده به سطح معنی دار رای آقای باهنر با تقریب کمتر از یک هزارم دست می یابد که پنج نفر اول دو لیست در صدر لیست قرار گرفته اند اما فقط یک نفر یعنی آقای باهنر به رتبه ۲۵ کوچ کرده است که همه می دانند آقای باهنر جایگاه مجلسی اش حتی از آقای حداد عادل هم برتر است.

اما من به آقای باهنر عرض می کنم برادر محترم! نه تنها آراء شما در مجلس نهم جابه جا شده بلکه آراء لیست آقای مطهری نیز جابه جا شده است، مگر می شود در غیاب اصلاح طلبان حامیان اصولگرایان از میان سه لیست اصلی، از هر دو لیست تقریبا” ۱۵ نفر انتخاب کنند و از لیست سوم صرفا سرلیست را انتخاب کنند!

خیر، برادر عزیز! از آقای علی مطهری ترسیدند و رای او را اعلام کردند، ولی از یاران علی مطهری که جملگی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند نگرانی وجود نداشت به همین دلیل در خصوص افرادی نظیر حمیدرضا کاتوزیان که از منتقدان جدی دولت بود، به همین میزانی که در رای شما دستکاری شد در رای ایشان نیز دستکاری شده است و خوب است بیش از این جرات به خرج دهید و به جای اینکه به موضوعات بی اساس و دروغ پراکنی ها بپردازید، از حقوق ضایع شده ی دیگر همکارانتان دفاع کنید.

درباب انتخابات مجلس نهم هم خوب است یک نکته را به آقای باهنر و همفکران ایشان یادآوری کنم و آن این است که دستکاری در انتخابات نهم محدود به موردی که آقای باهنر و یا مواردی از این دست نمی شود، بلکه دستکاری در افزایش کل آراء تا ۶۴% نیز مشهود است.

آقای باهنر! رشته تحصیلی شما مهندسی است و خوب به خاطر دارید در دروس پایه و تخصصی، هنگامی که دانشجویان نمراتشان از ۵۰% به پایین کاهش می یابد، اساتید مربوطه به ناچار نمره هر دانشجو را با یک ضریب ثابت مثلا ۳۰% روی نمودار و منحنی می برند. در انتخابات مجلس نهم با عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات، آراء ماخوذه به مانند نمرات دانشجویان به زیر ۵۰% کاهش یافت و در اینجا وزارت کشور در جای استاد نشست! و کل آراء هر حوزه انتخابیه را با ضریب ۳۰% روی نمودار برد، بی آنکه توجه کند استاد وقتی نمرات را روی نمودار می برد برایش مهم نیست که چند درصد به کل نمرات اضافه شده است، و درست این اشتباه را وزارت کشور در انتخابات نهم انجام داده است و به همین دلیل وقتی که آراء ۳۱ استان را بر اساس اعلام سایت وزارت کشور با هم جمع می کنیم و متوسط مشارکت را محاسبه می کنیم، میزان مشارکت ۷۹% به دست می آید نه ۶۴% زیرا وزارت کشور مجریان و ناظرین این خطای بزرگ را انجام داده اند و تصور کرده اند اگر مشارکت ۳۴% را با ضریب ۳۰% روی نمودار ببرند ۶۴% مجموع آراء می شود، درحالی که توجه نکردند توزیع این ۳۰% منجر به افزایش درصد آراء در کل استانها می شود و بدین ترتیب نسبت درصد کل استانها ۷۹% می شود.

البته از اعداد و ارقام که خارج شویم، سوالات دیگری هم مطرح می شود؛ از جمله این که نظامی که ادعا می کند ۶۴% مردم را پس از انتخابات پر مسئله ی سال ۸۸ به پای صندوق رای آورده است! چه نیازی دارد و چه هراسی دارد که باید این همه زندانی سیاسی داشته باشد، رهبران جنبش سبز در حصر خانگی باشند، آب بازی جوانان در پارک ها تحمل نشود، اعتراض مردم استان های آذربایجان در حمایت از محیط زیست به خشونت کشانیده شود، حمایت خودجوش مردم از زلزله زدگان به یک مسئله امنیتی تبدیل شود، مراسم های دعای کمیل که برگزار کنندگان آن از منتقدین هستند به تعطیلی کشانیده شود و … در یک کلام چه نیازی به این همه فشار محدودیت بگیر و ببند است؟

استنباط شما از اظهارات برخی از اصولگرایان درخصوص تغییر مجری انتخابات چیست؟ و آیا در آینده نیز احتمال می دهید افراد دیگری از جناح اصولگرا زبان به اعتراف درخصوص دستکاری انتخابات بگشایند؟ و خود شما در این باره اطلاعاتی دارید که به افزایش آگاهی های عمومی کمک کند؟

بله، من باور دارم چه دیر و چه زود، چه امروز و چه فردا، چه در پیشگاه ملت و چه در پیشگاه الهی، روزی آنهایی که شاهد روند تخلفات و تقلب ها در انتخابات برگزار شده توسط دولت های نهم و دهم سکوت اختیار کردند روزی زبان به اعتراف های سنگین خواهند گشود؛ از جمله آقای محمدباقر قالیباف (فارغ از اینکه ایشان را مدیری لایق و شایسته می دانم) روزی ناگفته های انتخابات نهم و دستکاری در نتایج انتخابات شوراهای سوم را خواهد گفت. همین آقای باهنر نیز روزی آنچه بر انتخابات شورای سوم، مجلس هشتم در تهران و آنچه در انتخابات دهم ریاست جمهوری گذشت را با تمامی جزئیات می داند و خواهد گفت، آقای مصطفی پورمحمدی (وزیر سابق کشور) بهتر از هر کسی در جریان روند مهندسی آراء توسط مدیران زیرمجموعه خود قرار دارد و او روزی بایستی از رمز و رازهای مهندسی انتخابات پرده ها بردارد و سخن ها بگوید. من در اینجا گوشه ای از آنچه را که خودم شاهد بودم و مربوط به انتخابات شوراهای سوم می شود، برایتان بازگو می کنم.

پس از اعلام پایان مهلت رای گیری در حوزه انتخابیه تهران، در زمانی که انتخابات شوراهای سوم و انتخابات مجلس خبرگان همزمان برگزار می شد، اینجانب و تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب پس از مشاهده ی جابه جایی غیر قانونی صندوق های رای به سایت های پنجاه گانه که از قبل تعیین شده بود، به عنوان اعتراض به وزارت کشور مراجعه کردیم و با آقای ثمره هاشمی معاون سیاسی وقت و رئیس ستاد انتخابات و آقای موسی پور معاون پارلمانی وقت وزارت کشور ملاقات کردیم. پس از اعتراض ما به روند شمارش آراء که کاملا” خلاف قانون بود و بایستی طبق قانون شمارش آراء در شعب اخذ رای انجام می شد، آقای ثمره هاشمی هیچ پاسخی برای ما نداشت و تنها گفت ما مجری انتخابات هستیم و سلیقه ما این است که صندوق ها را در خارج از شعب اخذ رای شمارش کنیم!

با پافشاری ما، آقای مصطفی پورمحمدی به ما نمایندگان مجوز بازدید از سایت های شمارش آراء را دادند و ما در مدت سه روزه ی بازدید از این سایت های شمارش آراء چیزی جز پیشتازی لیست مشترک اصلاح طلبان به طور قاطع ندیدیم. اما در روز چهارم، وقتی وزارت کشور بخشی از آراء را اعلام کرد، دیدیم یکسره در جهت خلاف روند شمارش آراء در سایت های پنجاه گانه است. به همین دلیل ما نمایندگان معترض، به پیشنهاد آقاییان هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی، مجددا برای اعتراض به وزارت کشور مراجعه کردیم و چون نتیجه ای از ملاقاتمان با مسئولین رده اول انتخابات نگرفتیم، وزارت کشور را با دلخوری ترک کردیم.

ساعت ۸ همان شب خود من مذاکره تلفنی با آقای موسی پور داشتم و ایشان به من گفتند شما و نمایندگان معترض به فرمانداری تهران مراجعه کنید و آقای وزیر کشور هماهنگ کرده اند که شما از سایت فرمانداری تهران بازدید کنید و در جریان شمارش آراء و اعلام نتایج قرار بگیرید. پس از آن بی درنگ با نمایندگان معترض تماس گرفتم و از آنها خواستم راس ساعت ۱۱ شب در فرمانداری تهران حاضر شوند وقتی که من به اتفاق آقای سید رضا نوروززاده به فرمانداری تهران رسیدیم، آقایان شیخ قدرت الله علیخانی، نورالدین پیرموذن، محمدرضا تابش، اسماعیل جبارزاده و محمد علیخانی هم در آنجا حضور داشتند. ضمنا آقای جهانبخش خانجانی نیز به نمایندگی از نامزدهای معترض در فرمانداری تهران حضور داشتند و جمع ما هرچه تلاش کردیم فرماندار تهران را قانع کنیم که بایستی از سایت بازدید کنیم، موفق نشدیم.

ساعت یک بامداد دوباره با آقای موسی پور تلفنی صحبت کردم و ایشان را در جریان مقاومت فرمانداری تهران از ورود ما به سایت قرار دادم، ایشان دوباره تاکید کردند وزیر کشور گفته است من با آقای دانشجو استاندار وقت هماهنگ کرده ام تا شما حتما از سایت بازدید کنید. اما تلاش ما تا ساعت ۳ بامداد بی نتیجه ماند و آقای فرماندار وقتی جدیت ما را دید، جلوی درب سایت مانع از ورود ما به سایت شمارش آراء شد و در جواب ما که به او گفتیم ما با هماهنگی وزیر کشور می خواهیم از سایت بازدید کنیم، او پاسخ داد رئیس من آقای دانشجو است (استاندار وقت تهران)، و بدون اجازه آقای دانشجو اجازه ورود نمی دهم. (یادآوری می کنم رتبه برادر آقای دانشجو نیز در تمامی سایت هایی که ما بازدید کردیم، هرگز از چهلم بالاتر نیامده بود.) ساعت ۸ صبح آقای سیدرضا نوروززاده در نطق قبل از دستور به روند تخلفات غیرقانونی و مهندسی انتخابات توسط مجریان پرداخت و آقای محمدرضا باهنر نیز به رد اعتراضات ما پرداخت و پیروزی اصولگرایان را در انتخابات تبریک گفت. حالا امروز پس از ۶ سال، این شتر مهندسی انتخابات به اعتراف آقای باهنر جلوی درب خانه ایشان نیز نشسته است.

اما پیگیری ما نمایندگان اصلاح طلب در مجلس هفتم به همین جا ختم نمی شود. روز بعد به اتفاق نامزدهای معترض اصلاح طلب با آقای حسین فدایی به عنوان رئیس کمیته نظارت بر انتخابات ملاقات کردیم و ما صرفا از او اعلام آراء صندوق به صندوق تهران را تقاضا کردیم. او گفت ما ناظرین وظیفه نداریم آراء انتخابات را به نامزدهای انتخابات نشان دهیم.

سپس همین جمع با آقای حداد عادل به عنوان رئیس مجلس در دفتر ایشان ملاقات کردیم و آقای محمدعلی نجفی که به استناد شمارش آراء در هر پنجاه سایت شمارش آراء نفر اول تهران بود، در جمع بندی سخنانش خطاب به آقای حداد عادل گفت: اگر نتایج انتخابات صندوق به صندوق به طور جداگانه اعلام نشود، با این روند غیر قانونی شمارش آراء در تهران، این انتخابات تیره ترین انتخابات پس از انقلاب است که آقای حداد عادل بسیار برافروخت. ایشان اعلام نتایج انتخابات را وظیفه وزارت کشور خواند و مجلس را تنها ناظر بر انتخابات دانست.

همین جمع نمایندگان مجلس سوال مشترکی را در ۵ بند از آقای مصطفی پورمحمدی تقدیم مجلس کردیم و در جلسه کمیسیون امنیت ملی آقای پورمحمدی قول دادند فردا صبح لیست آراء انتخابات تهران را به تفکیک شعب اخذ رای بر روی سایت وزارت کشور قرار دهند. اما تا شش ماه بعد ما به طور مداوم از وزارت کشور پیگیری کردیم و هرگز این آراء بر روی سایت وزارت کشور قرار نگرفت. بعد از آن هم به مدت یک سال و نیم از هیئت رئیسه مجلس و شخص آقای باهنر که مسئول در دستور قرار دادن سوالات نمایندگان مجلس بود پیگیری کردیم، اما با مقاومت ایشان هرگز سوال ما در دستور علنی مجلس قرار نگرفت.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته