امروز: كيهان
«اينجا تهران پايتخت جنبش عدم تعهد» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به ثقلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
جنبش عدم تعهد در يك پويش تاريخي پنجاه وچند ساله اكنون به قله تهران رسيده است. نشست تهران هرچند شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد است اما به يك معنا، منحصر به فردترين نشست اين مجموعه بين المللي در نيم قرن گذشته است. اجلاس تهران به عبارتي نقطه تلاقي و تقاطع 3سؤال مهم است. اينكه؛ مقصد «جنبش» عدم تعهد كجاست؟ اين جنبش اكنون در پويشي 50 ساله كجا ايستاده است؟ و نقش ايران به عنوان رئيس جديد اين جامعه بزرگ بين المللي در زمينه نزديك كردن موقعيت فعلي با مقصد كدام است؟ در اين ميان پرسش چهارم رخ ميكند و آن اينكه حاملان انقلاب اسلامي ميتوانند كدام ظرفيت را براي ايفاي نقش تاريخي ايران فراهم كنند؟
1- تاريخ براي قرنها عادت كرده بود كه قدرتمندان و مستكبران و فراعنه خواب از چشم مستضعفان بربايند. خواب ناز نصيب قدرتمندان بود و كابوس و اضطراب، سهم مستضعفان. و خدا اول بنيانگذار «جنبش» عدم تعهد بود كه اين نسبت را به هم ريخت و به وعده خود عمل كرد. «ونريد ان نمنّ علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه ً و نجعلهم الوارثين». احمد سوكارنو، جواهر لعل نهرو و جمال عبدالناصر كه نيم قرن پيش بنيان جنبش عدم تعهد را گذاشتند، شخصيتهاي ستودني هستند اما آن كه خواب از چشم استكبار و استعمار ربود، خدا بود. كه كابوس را در خلوت بارگاه فرعون، به جان او انداخت.
فرعون پس از آن كابوس خواب راحت نداشت تا آن روز كه به آخر خط رسيد. دو هزار و چند صد سال پس از ماجراي فرعون، ابرمردي كه خواب از چشم ابرقدرتهاي غرب و شرق گرفت، نه تيتو و نهرو بود، نه عبدالناصر و سوكارنو. روح خدا خميني(ره) بود كه در كالبد ملتهاي ستمديده و آزاده روح عزت و جنبش را دميد و در مصاحبه با خبرنگار مجله آمريكايي تايم فرمود «ما معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي را كه تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجيده ميشده است، شكسته ايم. ما خود چهارچوب جديدي ساخته ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفته ايم. از هر عادلي دفاع ميكنيم و به هر ظالمي ميتازيم، حال اسمش را هرچه ميخواهيد بگذاريد.
ما اين سنگ بنا را خواهيم گذاشت، اميد است كساني پيدا شوند كه ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراي امنيت و ساير سازمانها و شوراها را بر اين پايه بنا كنند نه بر پايه نفوذ سرمايه داران و قدرتمندان كه هر موقعي خواستند، هر كسي را محكوم كنند. آري با ضوابط شما من هيچ نميدانم و بهتر است كه ندانم.» (صحيفه نور، جلد ششم، صفحه 339)
ايران اكنون فاصله ظرفيت (مقصد) و فعليت پويش تاريخي عدم تعهد را به حداقل رسانده است. ايران همين امروز نه اينكه صرفا شعار عدم وابستگي به قدرتها را بدهد، بلكه با اقتدار خود از يك سو و مركزيت جبهه مقاومت و بيداري از جانب ديگر، خواب از چشم زورگويان جهاني گرفته است. همين روزها در رسانهها و محافل جهاني حداقل 2 بار گفته شد كه ايران خواب از چشم اسرائيل گرفته است. نوبت اول شيمون پرز بود كه گفت تصور درگيري يك جانبه با ايران خواب از چشمان من ميربايد و باعث ميشود شبها خواب به چشمان من نيايد. بار دوم، نيويورك تايمز بود كه با اشاره به حضور نمايندگان يكصد كشور- و رئيس جمهور مصر و دبيركل سازمان ملل- به رغم مخالفتهاي آمريكا و اسرائيل تصريح كرد «اجلاس تهران خواب از چشم مقامات اسرائيل ربوده است.»
2-مانور اعضاي جنبش عدم تعهد در تهران فقط سيلي به گوش اسرائيل نيست. يك كشيده آبدار است كه همزمان در گوش آمريكاييها و متحدان اروپايي آنان در گروه 1+5 نيز صدا ميكند. نشريه لوپوئن صداي اين سيلي را شنيد كه همين مطلب را تيتر خود كرد و روزنامه نيويورك تايمز لطفي در قبال واقعيت نميكند اگر مينويسد «سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اعلام كرده بود ايران لايق ميزباني نشست عدم تعهد نيست. اما وقتي حتي بان كي مون هم با وجود مخالفت علني آمريكا به تهران ميرود ديگر نميتوان گفت ايران را منزوي كرده ايم. پيام اجلاس تهران با حضور انبوه هيئتها روشن است، يعني اين جامعه جهاني نيست كه با ايران مشكل دارد بلكه آمريكا و متحدان او هستند كه مشكل دارند» و به قول وال استريت ژورنال «نتايج استراتژي ضد ايراني آمريكا بر محور سازمان ملل اين روزها رضايت بخش نيست. تهران اكنون ميزبان 120كشور است و همين، شرمندگي بيشتر را متوجه رئيس جمهور آمريكا ميكند كه بعد از 3 سال تلاش براي انزواي ايران، حالا حتي دبيركل سازمان ملل را هم در مسير خلاف هدف خود ميبيند.»
اما صدها سند از اين دست با همه اهميت، تماميت اقتدار ايران را بازگو نميكنند. واقعيت اين است كه آمريكا از بستر جنگ جهاني دوم به عنوان ابرقدرتي بلامنازع بيرون آمد، آن قدر قدرتمند كه به فاصله 64 سال توانست اتحاد جماهير شوروي و بلوك شرق را حد فاصل سالهاي 1991 تا 2000 ميلادي از هم متلاشي كند. آمريكا پس از آن خيز برداشت تا خاورميانه بزرگ را از هم بدرد. استراتژي بزرگ آنها اين بود كه تا سال 2025 تمام كشورهاي منطقه را مانند افغانستان و عراق شخم بزنند.
اما 11سال بعد يك استراتژيست پيش كسوت و هم حزبي باراك اوباما دست روي يك فاجعه بزرگ گذاشت. روزهاي پاياني مارس 2011 (اوايل فروردين 1390) زبيگنيو برژينسكي مشاور اسبق امنيت ملي دولت آمريكا با سي ان ان مصاحبه كرد و گفت «فكر ميكنم همه اين واقعيت را فهميده ايم كه نفوذ آمريكا در خاورميانه رو به افول است. شايد اين آغاز مرحلهاي بزرگ باشد. ما ديگر نميتوانيم از نفوذ خود استفاده كنيم. ما بايد مراقب ايران باشيم و ضمن توجه به عربستان و اردن و مصر و اسرائيل، نبايد از انگيزه انقلابهاي مردم عرب غافل شويم.»
اجلاس بين المللي تهران شاهد و سند مهمي بر درستي تعبير برژينسكي درباره افول نفوذ و اقتدار آمريكاست. قدرت آمريكا و رژيم صهيونيستي علي الدوام رو به تحليل ميرود.
افغانستان، عراق، سوريه، لبنان، مصر، تونس، يمن و... در رأس همه اينها «اقتدار ايران» يكي دو نمونه منحصر به فرد نيستند كه بتوان ادعا كرد به عنوان استثنا و برخلاف قاعده، تبديل به ميدان آزمون زوال قدرت و نفوذ آمريكا شدهاند. هرچه زمان پيش ميآيد از قدرت محاسبه و پيش بيني مستكبران كاسته و متقابلا بر حجم غافلگيري و ضربه پذيري آنها افزوده ميشود.
3-ايفاي نقش دوران ساز ايران در اين نقطه عطف جهاني و پيچ مهم تاريخ، موكول به ايجاد ظرفيتها و مجالي است كه همه حاملان انقلاب اسلامي فراهم ميآورند يا دريغ ميكنند. حاملان گفتمان اصولگرايي در يك دهه اخير در ايران و جنبشهايي چون حزب الله و حماس و مجلس اعلا و حزب الدعوه و اخوان المسلمين و انبوه گروههاي مبارز شيعه و سني در اكناف خاورميانه، هركدام به نوبه خود در ظرفيت سازي براي عبور عزتمندانه خاورميانه اسلامي از اين پيچ مهم ايفاي نقش كردند. جبهه حزب الله و حماس و جهاد اسلامي در شمال و جنوب فلسطين- و اكنون اسلامگرايان در قاهره- هستند كه از اشغالگران قدس شريف زهر چشم ميگيرند و از خواب آنان كابوس ميسازند. در اين ميان جفا در حق واقعيت است اگر ولو در حد يك عبارت، جملات قصار نشريه آمريكايي نشنال ريويو به نيابت از صدها استراتژيست و رسانه و اتاق فكر غربي را بازگو نكنيم كه «واشنگتن در حال واگذاري جنگ به ايران در چند جبهه است بي آن كه راهبردي براي شكست دشمن اصلي اش داشته باشد... بهار انقلابهاي عربي، بهار ايران و آيت الله خامنهاي است.»
جمهوري اسلامي
«اقتصاد، اولويت اجلاس سران عدم تعهد» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه دذر آن ميخوانيد:
تهران در هفته جاري ميزبان شانزدهمين اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد است و همين اتفاق، كشورمان را به يكي از كانونهاي اصلي رايزنيهاي سياسي در جهان تبديل كرده است. سؤال مهم در مورد اين اجلاس و اهميتي كه برگزاري آن در مركز سياسي جمهوري اسلامي ايران دارد اين است كه چنين رويدادي در شرايط فعلي و با توجه به آرايش سياسي، اقتصادي و حتي نظامي جهان، چه تأثيري بر وضعيت ايران، منطقه پرتنش خاورميانه و كل جهان بر جا خواهد گذاشت؟
هر چند يافتن پاسخهائي دقيق و همه جانبه براي اين پرسش مستلزم بررسي تمامي زاويههاي مطرح در اجلاس تهران است اما ميتوان با اولويت بندي مسائل مختلف، به دو نكته اساسي در اين مورد اشاره كرد؛ نخست نقشي كه برگزاري اين اجلاس در سنگينتر كردن كفه ترازوي معادلات بينالمللي به نفع ايران ميتواند ايفا كند و دوم تأثيري كه ايران به عنوان ميزبان اجلاس شانزدهم سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد ميتواند در تغيير و تصحيح مسير آينده اين جنبش داشته باشد.
اينكه اجلاس براي ما چه ميتواند داشته باشد؛ همانگونه كه مسئولان، صاحبنظران و ناظران داخلي و خارجي تاكنون بارها بيان كردهاند، نفس برگزاري اجلاسي با اين اهميت و در چنين سطحي، خود به معناي رنگ باختن راهبرد منزويسازي جمهوري اسلامي ايران خواهد بود؛ راهبردي كه دشمنان و بدخواهان ايران اسلامي با تمام قدرت به دنبال عملياتي كردن آن هستند.
حضور تعداد زيادي از سران و هيأتهاي مختلف سياسي از كشورهاي متعدد در هر سطح و اندازهاي كه باشد به خودي خود ميتواند گام مؤثري در نافرجام ساختن بيش از پيش برنامههاي دشمنان كشورمان در راستاي منزوي ساختن ايران باشد. بيترديد حضور اين هيأتهاي پرتعداد تنها به منظور شركت در جلسات اجلاس نيست و ملاقاتهاي پردامنه و وسيعي در حاشيه و خلال اجلاس ميان اعضاي هيأتها و مقامات، مسئولان و فعالان غيردولتي ايراني نيز انجام ميشود كه خروجي اين ديدارها، انعقاد تفاهم نامهها و قراردادهاي متعدد اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي خواهد بود. به همين جهت، كاملاً به جاست اگر نفس برگزاري اين اجلاس و ملزومات و پيامدهاي آن را رويداد مثبتي در راستاي حضور بيش از پيش ايران در مراودات و معادلات جهاني ارزيابي كنيم.
اما درباره نقشي كه ايران بايد براي آينده جنبش عدم تعهد ايفا كند بايد گفت مرور فلسفه شكل گيري جنبش عدم تعهد و آنچه طي سالهاي سپري شده از عمر آن نشان ميدهد اين است كه چنانكه نفس تشكيل اين جنبش برپايه و عدم وابستگي كشورهاي پايه گذار به يكي از دو بلوك قدرت جهاني در آن دوره يعني كشورهاي سرمايهداري و كشور كمونيستي بود؛ اين رويكرد سلبي در سالهاي پس از تشكيل جنبش نيز همچنان تداوم يافته است. به عبارت ديگر بررسي موضعگيريهاي كشورهاي عضو جنبش نشان ميدهد كه عمدتاً مواضع كشورهاي عضو در سلب و نفي موضعگيريها يا رفتارهاي ديگر بلوكهاي قدرت بوده و همچنان نيز هست. رويكرد جنبش عدم تعهد نسبت به برنامه صلح آميز هستهاي ايران و سنگ اندازيهاي غرب در مسير دستيابي ما به اين حق مسلم نيز از اين قاعده مستثني نيست و چنانكه همواره شاهد نفي رويكردهاي كشورهاي غربي از سوي كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد بودهايم نه ارائه راه حلها يا سياستهاي ايجابي براي هموارسازي مسير كشورها براي دستيابي به انرژي صلح آميز هستهاي. از اين رو به نظر ميرسد دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بايد با استفاده هرچه تمامتر از فرصت ميزباني اجلاس شانزدهم، موضعگيريهاي جنبش را به سمت رويكردهاي ايجابي سوق دهد.
نكته مهم ديگر نيز غفلت كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد از ظرفيتهاي بسيار بالاي اقتصادي موجود است. نگاهي به ظرفيتهاي اقتصادي بسيار بالاي كشورهاي عضو به روشني نشان ميدهد كه اعضاي جنبش به راحتي ميتوانند با نهادسازيهاي مالي، تجاري، ترانزيتي و صنعتي، گردش تجاري و اقتصادي قابل ملاحظه و چشمگيري را مستقل از ساير كشورها فراهم آورند.
آمارهاي موجود به وضوح نشان ميدهد كه مجموع توليد ناخالص داخلي كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد به حدود 10 تريليون دلار ميرسد و به اين ترتيب يك هفتم ارزش اقتصاد جهان در اختيار كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد است.
از سوي ديگر 35 ميليون بشكه از نفت توليدي در جهان توسط كشورهاي عضو جنبش توليد و صادر ميشود و بنابر اين ميتوان جنبش عدم تعهد را يكي از بازيگران اصلي بازار نفت دانست.
رسالت
«چشم انداز آينده جنبش عدم تعهد» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
بيش از نيم قرن است كه از حيات جنبش عدم تعهد ميگذرد. بنيانگذاران جنبش در كوران حاكميت دو قطبي جهان و اوج جنگ سرد جنبش را با اهداف و آرمانهاي زير بنيان گذاشتند.
- حق تعيين سرنوشت، حاكميت و استقلال ملي
- نپيوستن به پيمانهاي نظامي چند جانبه
- استقلال عمل كشورهاي عضو در برابر نفوذ بلوكهاي سياسي و قدرتهاي بزرگ
- مبارزه با امپرياليسم، نفي نژاد پرستي و اشغال خارجي
- همكاري سياسي و اقتصادي براساس اصل برابري در حاكميت
- دموكراتيزه كردن روابط بينالملل
هند پس از نهرو، مصر پس از ناصر، يوگسلاوي پس از تيتو و اندونزي پس از سوكارنو بويژه پس از فروپاشي امپراتوري شوروي عملا در مسيري افتادند كه با آرمانها و اهداف جنبش فاصله گرفتند. اما جنبش عليرغم همه فراز و فرودها ماند و به حيات خود ادامه داد.
امروز جنبش عدم تعهد بزرگترين تجمع كشورهاي دنيا بعد از مجمع عمومي سازمان ملل است. اين تجمع هم از نظر كيفي و هم از نظر كمي فوق العاده مهم و تاثيرگذار است.
فلسفه وجودي جنبش عدم تعهد يك فرياد تاريخي استقلال طلبانه از قطبهاي قدرت در جهان است. مصداق اتم و اكمل اين فرياد را در نيم قرن اخير فقط در ملت ايران ميتوان نشان داد.
نهضت اسلامي امام خميني(ره) يك جنبش تاريخي استقلال طلبانه بود و از همان ابتدا با شعار نه شرقي، نه غربي به نفي قدرتهاي سلطه طلب جهاني پرداخت. نهضت اسلامي از يك سو گلوي استبداد و رژيم وابسته به قدرتها را در داخل ميفشرد و از سوي ديگر پنجه در پنجه قدرتهاي بزرگ انداخت. ملت ايران هزينه اين رويكرد استقلال طلبانه را در راهپيماييهاي باشكوه سالهاي 56 و 57 و با دادن هزاران شهيد پرداخت تا بتواند يك الگوي عملي در ميان ملتهاي جهان از يك كشور مستقل ارائه دهد. برگزاري كنفرانس عدم تعهد در تهران يك فرصت تاريخي براي بازخواني فلسفه وجودي جنبش و يك باز تعريف از اتحاد و همبستگي در قالب جنبش عدم تعهد است.
اكنون تركيب قدرت در جهان تغيير كرده است و اصلا شباهتي با معادلات قدرت در ابتداي شكلگيري جنبش و حتي پايان قرن بيست و نيز دهه اول قرن بيست و يكم ندارد. امروز ما در برابر يك پيچ بزرگ تاريخي و گذار به مرحله جديدي از حيات سياسي بشر قرار داريم. بيداري اسلامي در منطقه و جنبش ضد سرمايهداري در درون جهان كاپيتاليسم يك فرصت عظيم است كه جنبش به بازسازي خود براساس اهداف اوليه بپردازد. اگر جنبش بخواهد نزديكترين راه را براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده انتخاب كند چارهاي ندارد جز اينكه از الگوي ايران در برخورداري از استقلال سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي پيروي كند.
اكنون قدرتهاي نوظهوري در جهان پديد آمدهاند كه در مركز ثقل آن ايران اسلامي قرار دارد. ايران يك كشور تاثيرگذار در منطقه و جهان است. فلسفه اين تاثيرگذاري در اين است كه وامدار هيچ قدرت جهاني نيست و در برابر همه آنها با قدرت ايستادگي كرده است.
جنبش عدم تعهد اگر بخواهد به حيات خود ادامه دهد نشست تهران را بايد يك فرصت بداند و شكلگيري يك حركت مستقل از قدرتهاي جهاني را بهطور جدي پايهريزي كند. جنبش نبايد به سمت سلطهگري رود و نه سلطه هيچ قدرتي را بپذيرد اين يعني بازگشت به اهداف اوليه! اگر جنبش در اين پيچ تاريخي كه در پيش داريم پوست اندازي نكند از اين گردنه به سلامت عبور نخواهد كرد. شرط اين پوست اندازي آن است كه كشورهاي محور و كليدي در جنبش از سياستهاي آمريكا و غرب در جهان فاصله بگيرند و موضع مستقل خود را حفظ كنند. ايران تنها كشوري است كه با راهبرد نه شرقي، نه غربي توانسته است از مهلكه ورود به قطببنديهاي تو به تو جهان فاصله بگيرد و حيثيت مستقل خود را حفظ كند.
ايران تنها كشوري است كه با سياست نه شرقي، نه غربي با اهداف جنبش همخواني ذاتي دارد. چرا كه ايران مخالف هرگونه سلطه قدرتهاي استعماري درجهان است. انقلاب اسلامي ايران با در افتادن با آمريكا، شوروي سابق و ديگر قدرتهاي منطقهاي عملا در راه اهداف جنبش عدم تعهد گام برداشته و هزينههاي گزاف هموار سازي اين مسير خطرناك را پرداخته است. لذا كشورهايي كه اكنون ميخواهند به بلوك ايران بپيوندند نيازي به پرداخت هزينه ندارند.
120 عضو جنبش عدم تعهد عملا بخش عظيمي از جهان را هم بهلحاظ جمعيتي و هم به لحاظ اقتصادي و سياسي تشكيل ميدهند. اگر يك بازگشت درست و واقعي به آرمانهاي اوليه جنبش صورت گيرد هيچ قدرتي توان ايستادگي در برابر آن را نخواهد داشت. وقتي كشوري مثل ايران به تنهايي ميتواند با تكيه بر اراده ملت و نبوغ رهبري، هوشمندانه از سد قدرتهاي بزرگ عبور كند و شاهد استقلال را در آغوش كشد، 120 كشور قدرتمند عضو عدم تعهد به مراتب اولي با اتحاد و همبستگي، توانايي اين كار بزرگ را خواهند داشت.
نوسازي راهبرد جنبش عدم تعهد سخت نيازمند فلسفه سياسي امام(ره) بويژه در بعد سياست خارجي است. فهم درست اين فلسفه علم مبارزه با قدرتهاي جهاني و حركت بر مبناي استقلال ملتها و دولتهايي است كه بخواهند با عزت و كرامت انساني زندگي كنند. فقط با اين نگرش است كه ميتوان چشمانداز آينده جنبش عدم تعهد را روشن و شفاف ديد.
تهران امروز
«غیرمتعهدها و سیستم ناعادلانه جهاني» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دكتر محمود محمدی است كه در آن ميخوانيد:
در اجلاس پانزدهم در شرم الشیخ مصر، جمهوری اسلامی ایران به عنوان میزبان شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها معرفی شد که از 28 تا 30 آگوست ( 7 تا 10 شهريور) با دستور کار اجلاس های قبلی و پیشنهادات جدید تشکیل می شود و تاکنون بسیاری از کشورها برای حضور اعلام آمادگی کردهاند. جنبش ظرف بیش از 60 سال گذشته، تاثیر بسزايی بر تغییر رویکرد سیستم جهانی داشته است. فعالیت جنبش متشکل از کشورهای آسیايی-آفریقايی از سال 1955 نشست باندونگ را می توان به سه دوره تقسیم کرد:
1 -دوره شکل گیری هویت و همگرايی جنبش و ایفای نقش در سازمان ملل متحد و نظام دو قطبی جهان(1990 - 1955)
این دوره از سال 54 تا 61 که اولین کنفرانس در بلگراد در سال 1961 تشکیل شد. سه نشست مقدماتی از جمله اجتماع برگور در دسامبر 1954 اندونزی تشکیل شد که نشست مقدماتی باندونگ بود. در باندونگ نمایندگان 29 کشور آسیايی- آفریقايی گرد هم آمدند؛ از جمله مبتکرین اولیه جنبش عدم تعهد رهبران هند، مصر، اندونزی و غنا تا بنیان قدرتی نوین را بین دو قطب قدرت شرق و غرب بنا نهند.
اجلاس های جنبش هر سه سال در یک کشور تشکیل جلسه داد و از 1961 تا اجلاس 1989 یوگسلاوی تعداد اعضای جنبش از 29 کشور به 107 کشور ارتقا یافت. طی این سالها در 1964 مصر- 1970 زامبیا- 1973 الجزایر- اجلاس 1976 سریلانکا- 1979 کوبا و 1983 هند بهجای بغداد (بهدلیل جنگ با ایران) و در 1986 در زیمبابوه و 1989 یوگسلاوی میزبان جنبش عدم تعهد بودند.
اجلاس چهارم جنبش در الجزایر پس از کسب استقلال روح تازهای به تلاشهای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دمید. به استعمارزدايی توسعه اقتصادی، رفع تبعیض نژادی در آفریقا، شکاف میان کشورهای غنی و فقیر، اختلافات منطقه ای در آسیا-آفریقا، خاورمیانه و حذف و محدود کردن حق وتو برای پنج عضو دائم شورای امنیت و ایجاد دفتر هماهنگی بین جنبش و سازمان ملل تصمیمات اساسی اجلاس الجزایربود. خاطرات تلخ برخی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد از سیاستهای استعماری کشورهای غربی موجب شده بود تا برخی اعضای جنبش از فشار غرب بهطور مقطعی به شرق گرایش یابند. نظیر مصر، الجزایر، کوبا، هند، آفریقای جنوبی، افغانستان، ویتنام که به طرق مختلف برای کسب استقلال، آزادی، رفع تبعیض نژادپرستی و آپارتاید- حملات اسرائیل علیه حق حاکمیت ملی، با کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت در ستیز بودند، دوران سختی بود. زیرا حتی درخواست عضویت آنان نیز در سازمان ملل توسط این قدرتها برخلاف منشور ملل متحد وتو می شد.
2 - دوره سمت گیری جدید جنبش عدم تعهد در معادلات جدید بین المللی بعد از پایان جنگ سرد(2001 - 1990)
در دهمین اجلاس سال 1992 در جاکارتا، اصلی ترین موضوع جنبش به تغییر نظام دوقطبی و نگرش و سمت گیری جدید جنبش به سیستم نوین بینالمللی اختصاص یافت. مهمترین تصمیم جنبش ارتقای نقش آن در تحولات جدید بین الملل بود. گرچه اشغال کویت توسط عراق و طرح حمله آمریکا به عراق نیز موضوع سخنرانی سران جنبش بود. اجلاس های بعدی جنبش از 1992 جاکارتا و 1995 کلمبیا و 1998 در آفریقای جنوبی به موضوعات زیر توجه نمود: اختلاف منطقه ای، نژادپرستی و تبعیض نژادی، مشکلات اقتصادی جهان سوم، تجدید ساختار سازمان ملل متحد با همکاری های جنوب-جنوب، گفتو گوی تمدنها و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای که خوشبختانه اجلاس 1998 با 114 کشور در آفریقای جنوبی (پس از لغو آپارتاید) به ریاست نلسون ماندلا تشکیل شد که تحول بزرگی را در جنبش عدم تعهد و اتحادیه آفریقا موجب گردید.
3 - دوره سوم را می توان دوره تاثیر گذاری و ایفای نقش جنبش عدم تعهد در معادلات جهانی نام نهاد
(2012-2001)
تشکیل اجلاس در فوریه 2003 در مالزی بعد از حادثه 11سپتامبر در نیویورک و حمله آمریکا به عراق در سال2003 رخ داد. سران کشورها توجهي جدی به مبارزه با تروریسم و حمله آمریکا به عراق معطوف داشتند. اجلاس چهاردهم سال 2006 در کوبا و پانزدهم در سال 2009 در مصر با حضور 118 کشور برگزار شد که 55 درصد جمعیت جهان و دو سوم اعضای سازمان ملل را تشکیل می دادند. در این نشست با شعار همبستگی بین المللی برای صلح و توسعه و حل عادلانه مسئله فلسطین، خلع سلاح هسته ای، استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، غنی سازی اورانیوم در ایران و حق استفاده صلح آمیز کشورها از انرژی هستهای و اصلاح ساختار سازمان ملل در دستور کار جنبش قرار داشت.
اگر جنبش عدم تعهد تاکنون موفق به حذف وتو نگردیده، اما در اصلاح ساختار سازمان ملل متحد در سال های 2002 تا 2005 نقش تعیین کننده ای داشته است. کشورهای دارنده حق وتو نیز اصلاح ساختار سازمان ملل را بیشتر معطوف به طرح افزایش اعضای جدید و ایجاد مکانیسم برای مداخلات بشر دوستانه و ارتقای حقوق بشر با تشکیل شورای حقوق بشر نمودند. تاسیس کمیسیون صلح سازی و حفاظت در برابر جنایت علیه بشریت و نسل کشی و جرائم جنگی استفاده کرد. موضوع اصلاح ساختار به لحاظ تبلیغاتی و روانی مطرح شد. اما به لحاظ عملی تنها موضوعاتی را در بر گرفت که دغدغه قدرتهای مسلط بر شورای امنیت و قدرتهای نوظهور اقتصادی نظیر ژاپن، آلمان و هند بود و نه نظر پیشگامان اصلاح منشور در حذف وتو و تلاش جنبش عدم تعهد در محدود کردن قدرت 5 عضو دائم شورای امنیت.
وطن امروز
«ندای استکبارستیزی در اجلاس تهران» عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم محمد سلیمانی است كه در آن ميخوانيد:
کشورهای عضو جنبش عدمتعهد همانطور که از نامش پیداست وابسته به نظام سلطه نیستند و هیچگاه حاضر نبودهاند رهرو یا پیرو سیاستها، خطمشی یا تصمیمگیریهای استکبار جهانی شوند، از سوی دیگر این کشورها درصددند با انسجام و ترسیم نقشه راه پیشرفت به دور از هرگونه وابستگی سرنوشت خود را در مسائل مختلف مختارانه تعیین کنند.
حضور کارشناسان، روسا و نمایندگان اعضای جنبش عدمتعهد از اقصینقاط جهان در ایران آن هم در شرایط کنونی کشور بسیار حائز اهمیت و پرمعناست، چرا که این اعضا با حضور چند روزه در کشورمان به خوبی لمس خواهند کرد که ایران اسلامی کشوری متمدن، امن و مهد صلح و دوستی است.
در واقع برگزاری چنین نشستی موجب میشود ایران اسلامی از هر حیث در جهان بیمه شود چرا که ملت ایران هماکنون با آغوشی باز از تمام کشورهای عضو استقبال میکند تا با انسجام و همیاری، همراه با دیگر اعضای جنبش عدمتعهد، تمرکز بر پیشرفت کلی تمام جوامع بشری استکبارستیز حاضر در ایران، معنا و مفهوم استقلال کشورها را به گوش جهانیان برساند. در حقیقت برگزاری چنین نشستی موجب میشود نمایندگان عضو جنبش عدمتعهد پیشرفتهای ایران را از نظر اقتصادی و سیاسی به ارمغان ببرند و تایید و اعلام کنند ایران اسلامی از آرامش بسیار مناسبی برخوردار بوده و در بیشتر حوزههای اقتصادی با مجاهدت و کار و تلاش بیوقفه به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمده است.
از سوی دیگر دنیا اکنون به خود آمده است که دیگر خبری از فضای دوقطبی نیست و پس از تاسیس جنبش عدمتعهد که بیش از 50 سال از آن میگذرد، دنیا شاهد تحولات سیاسی و اقتصادی خاصی شده و بیشتر کشورهای استقلالطلب و انقلابی همواره به دنبال استقلال سیاسی و اقتصادی بوده و به توفیقات قابل توجهی دست یافتهاند. همانطور که گفته شد انگیزه اصلی تشکیل این سازمان بزرگ بینالمللی یعنی اعلام عدم تعهد، وارستگی از نظام سلطه است. اکنون همه دست در دست هم مینهند تا با نشستهای ادواری که هر چند سال به اعضای جنبش نیز افزوده میشود، به توفیقات خاصی در ابعاد اقتصادی، تجاری و... برسند. اين موضوع زمینههایی را برای بهرهبرداری موثر از این فرصت و برقراری ارتباطات تجاری و... فراهم میکند.
اجلاس روسای کشورهای عضو جنبش عدمتعهد با حضور سران بیش از 120 کشور جهان اکنون به ریاستجمهوری اسلامی ایران در آستانه برگزاری است. حضور کشورهای عضو این جنبش در اجلاس تهران بیتردید فرصت مناسبی برای ایران و دیگر کشورها خواهد بود تا ضمن ارتقای همکاریهای اقتصادی جایگاه خود را در دنیا به عنوان گروهی بسیار قدرتمند تثبیت کنند. جنبش عدمتعهد بیشک یکی از مجموعههای تاثیرگذار بر روند تحولات جهانی است چرا که این جنبش علاوه بر پایان دادن به دوران استعمار به تریبونی آزاد برای اعلام نظرات و مواضع کشورهای جهان سوم و درحال توسعه تبدیل شده است.
علاوه بر این با توجه به اینکه ریاست این دوره به جمهوری اسلامی رسیده است، با سخنانی که از سوی مسؤولان کشورمان در جمع اعضای جنبش مطرح میشود، پیام ملت ایران به سراسر جهان بهطور تفصیلی مخابره میشود و همه دوربینهای حاضر در اجلاس عظمت این نشست باشکوه را به معرض دید جهانیان میگذارند برگزاری چنین نشستی موجب میشود موفقیتهایی حاصل شود چرا که ایران در این نشست خواهان صلح، دوستی، سعادت و خوشبختی تمام جوامع بشری است.
حمايت
«تأثیر جنبش غیر متعهدها بر معادلات جهانی» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم پرویز سروری است كه در آن ميخوانيد:
جنبش غیر متعهدها بزرگترین مجمع بینالمللی بعد از سازمان ملل است و اینکه چنین مجموعهای بتواند این حجم وسیعی از اعضا را در درون خود جای دهد، نشاندهنده اثرگذاری این جنبش در نظام بینالمللی است. اما آنچه باید به آن توجه کرد این است که جمهوری اسلامی در مقطع حساسی اجلاس غیر متعهدها را میزبانی میکند؛ به تعبیر دیگر اکنون دنیا در برهه مهم تاریخی خود قرار دارد و تقابل نظام سلطه و ایران به مراحل پایانی رسیده است؛ از اینرو هر کدام از این دو سعی دارند با رویکرد خود از این پيچ تاریخی عبور کنند.
آمریکا و غرب با ابزاری کردن سازمان ملل متحد عملا این سازمان را از خاصیت انداخته و بین اعضای آن شکاف عمیقی ایجاد کردهاند؛ به همین دلیل نیز امروز سازمان ملل فاصله زیادی از چشماندازی که از ابتدا برای آن ثبت شده بود دارد. به عبارت دیگر، امروز سازمان ملل برده نظام سلطه و آمریکا شده است و به دنبال این است که مطالبات غرب را از مجرای شورای امنیت به سایر کشورها تحمیل کند.
در اوضاعی که دیوار بیاعتمادی بلند بین جامعه بینالملل و سازمان ملل متحد به وجود آمده است و شاهد سوءاستفاده قدرتهای بزرگ از این سازمان برای رسیدن به سلطهطلبیهایشان هستیم، جنبش غیر متعهدها میتواند نقش بسیار مهمی در تعادلبخشی به سازمان ملل متحد بازی کند و جلوی تکرویهای این سازمان به نفع نظام سلطه را بگیرد. از اینرو، میتوان اذعان کرد با توجه به برگزاری اجلاس سران این جنبش در تهران و انتقال ریاست آن به جمهوری اسلامی، بهترین موقعیت در اختیار ایران برای تغییر در ساختارهای مجامع بینالمللی به ویژه سازمان ملل متحد قرار گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران باید از این فرصت طلایی نهایت استفاده را ببرد و با ایجاد یک دبیرخانه مقتدر و متمرکز زمینه پیگیری و ایجاد فضای مناسب برای تصمیمسازیها و تاثیرگذاری جنبش در نهادهای بینالمللی را فراهم کند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی میتواند زمینهرا برای تقویت منشوری موثر برای جنبش غیر متعهدها ایجاد کند، همچنین زمینه اصلاح رفتار برخی اعضا را که به ترمزی برای فعالیتهای جنبش غیر متعهدها تبدیل شدهاند، فراهم کند تا حوزه اثرگذاری این جنبش در نظام بینالمللی افزایش یابد.
به طور کلی باید تاکید کرد که اجلاس تهران با توجه به قرار گرفتن در حساسترین مقطع زمانی، مهمترین نشست جنبش غیر متعهدها در طول عمر این جنبش محسوب میشود و بر این اساس امید میرود کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها با درک حساس بودن اوضاع، جنبش را به سمت تاثیرگذاری در معادلات جهانی سوق دهند.
آفرينش
«نشست تهران و پيام آن به غرب» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد:
سرانجام اجلاس تهران آغاز شد و در روزهاي آتي اهميت و بارسياسي آن افزوده خواهد شد. آغاز اين اجلاس پيامهاي بسياري را براي غرب به همراه داشت كه مهمترين آن به تل آويو است و اثبات كرد كه به رغم تبليغات سياسي مبني بر قريب الوقوع بودن حمله نظامي به ايران، اين اجلاس در بهترين و بالاترين سطح ديپلماتيك آغاز و درحال برگزاري است.
از پيامهاي ديگر اين نشست، شكست برنامههاي غرب درجهت انزواي سياسي ايران بر سر پرونده هستهاي بود. تا آخرين ساعات پيش از آغاز اجلاس كشورهاي غربي به ويژه آمريكا و اسرائيل، با فشار به كشورهاي عضو جنبش و سازمان ملل درصدد خنثي سازي نقش تهران در برگزاري اين اجلاس بودند. به طوري كه مقامات وزارت خارجه آمريكا علناً اعلام كردند كه حضور كشورهاي مختلف در سطح بالاترين مقامات باعث كسب وجهه بين المللي براي تهران خواهد شد.
اما نه تنها اين خواسته آنها محقق نگرديد بلكه در طول تاريخ برگزاري نشست دورهاي جنبش غيرمتعهد ها، اجلاس تهران يكي از نادرترين نشستها از جهت حضور سران و بالاترين مقامات سياسي و ديپلماتيك كشورهاي عضو ميباشد.
نكته بسيارمهم ديگر اينكه ايران به مدت 3 سال با رياست اين جنبش، نقشي عميق تر و موثر تر در معادلات جهاني ايفا خواهد كرد، به طوري كه خواسته نظام سلطه جهاني براي در انزوا قرار دادن نظام جمهوري اسلامي ايران عملا بي معنا شده وظرفيت درخور توجهي براي مقابله با خواستههاي غير قانوني عليه ايران ايجاد خواهد شد.
از ديگر پيامهاي اين اجلاس به غرب، نقش و تاكيد جمهوري اسلامي بر بيداري اسلامي به عنوان رياست اين جنبش خواهد بود.
با برگزاري اين اجلاس، ايران اسلامي به عنوان پرچمدار انقلابهاي آزادي خواهانه و مستقل ترين عضو جنبش عدم تعهد، در محور اصلي حركتهاي بيداري اسلامي در منطقه قرار گرفته و به قول رهبرمعظم انقلاب اسلامي "پيام انقلاب ايران امروز در غرب نيز طنين انداز شده" و با عناويني چون جنبش "والستريت" شكوفا گشته است. قطعاً حضور سران بيش از 120 كشور دنيا در تهران موجب آشنايي و درك انديشههاي انقلابي و آزادي خواهانه ايران اسلامي خواهد گشت.
پيام اين اجلاس ضربه مهلكي بر وجهه و اعتبار سردمداران غرب خواهد زد، به طوري كه نزد افكار عمومي تحريمها و فشارهاي سياسي و اقتصادي را كه در چند سال اخير متوجه ايران نمودهاند نقش برآب و بي تاثير خواهد كرد. غرب با صرف هزينههاي گزاف توسط غولهاي رسانهاي خود همواره تلاش كرده است كه ايران را كشوري خشن و خشونت طلب نشان دهد كه نام آن باعث رعب و وحشت ملتها گردد!
اما امروز دنيا و تمام ملتها مشاهده خواهند كرد كه ايران اسلامي در امنيتي مثال زدني قرار دارد كه ملت آن در كمال صلح جويي و تمدن، پلههاي ترقي را باسرعتي مثال زدني طي ميكنند. امروز كشورهاي شركت كننده در تهران متوجه خواهند شد كه تحريمهاي همه جانبه نه تنها حركت رو به رشد ايران را كند نكرده بلكه امروز دانشمندان ايراني در بسياري از علوم سرآمد جهانيان قرار گرفتهاند.
امروز نمايندگان نيمي ازجهان با حضور درتهران و ديدن نام وچهره شهداي هستهاي كشورمان، چهره واقعي و خصومت طلب آنهايي كه ايران را به تروريسم متهم ميكنند را خواهند شناخت و برحقانيت صلح آميز بودن فعاليتهاي هستهاي ايران پي خواهند برد.
يقين داريم كه مسولان اين فرصت را مغتنم ميشمارند و اميدواريم برگزاري اين اجلاس در كشورمان نقطه عطفي باشد براي گسترش مناسبات سياسي، اقتصادي و فرهنگي با ساير كشورها و تريبوني باشد براي رساندن پيام صلح و آزدي خواهي جمهوري اسلامي ايران به سراسر جهان.
مردم سالاري
«جنبش غيرمتعهدها ميراث ماندگار دکتر مصدق» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم حميد خوش آيند است كه در آن ميخوانيد:
برگزاري اجلاس بين المللي سران غيرمتعهدها در تهران را بايد با توجه به انتقال رياست اين جنبش از مصر به ايران آن هم در مقطع کنوني نظام جهاني و تقارن آن با تحولات منطقهاي و همچنين ميزباني جمهوري اسلامي، اجلاسي حائز اهميت براي كشور ارزيابي کرد. با توجه به نقش و جايگاه ايران در معادلات منطقهاي و مناسبات بين المللي، برپايي اين اجلاس در تهران فرصت بزرگي است كه بايد به خوبي از آن استفاده کرد و آن را مغتنم شمرد.
محققاً جنبش غير متعهدها ميراث ماندگاري است که توسط ايرانيان به جامعه جهاني به ارث رسيده است کما اينکه شکل گيري اين جنبش و تأسيس آن اساساً ريشه در انديشههاي سياسي و رفتارها و رويکردهاي سياست خارجي دکتر محمد مصدق که اولين مبتکر سياست «موازنه منفي» به عنوان رويکردي نوين در جهان سوم و در ميان ملل استعمار زده است، داشته و در اين راستا از او بايد تحت عنوان «پدر معنوي جنبش غير متعهدها» ياد کرد.
بنابراين از اين نکته نظر مطالعه و بررسي چگونگي شکل گيري غير متعهدها بدون توجه به نقش و تأثيرات الهام گونه مصدق در پيدايش آن، امري در نهايت بي انصافي و بي عدالتي خواهد بود. چرا که از مصدق بايد به عنوان پدر جنبشهاي ضد استعماري جهان نام برد که نه تنها در ايران بلکه در اقصي نقاط جهان از آسيا گرفته تا آفريقا و اروپا و آمريکا و در بين همه گروهها و مکاتب فکري و سياسي اعم از چپ و راست از جايگاهي به مراتب بالا، ارزشمند و احترام برانگيز برخودار است که هر انسان مبارز، استکبار ستيز و آزاديخواهي را در مقابل عظمت روح و فکر و انديشه جسور خويش به تعظيم وا ميدارد.
آنچه مشخص است اين است که جنبش غير متعهدها که بعد از مجمع عمومي سازمان ملل متحد بزرگترين سازمان بين المللي كه دو سوم كشورهاي عضو مجمع عمومي سازمان ملل را شامل ميشود محسوب ميگردد، ميراث ماندگاري است که با الهام از تفکرات ضد استعماري مصدق پا به عرصه جهان گذاشته است. در اين راستا لازم به توضيح است که با پايان يافتن جنگ دوم جهاني، کشورهاي فاتح جنگ بويژه آمريکا و شوروي دچار اختلافات و رقابتهاي شديدي شدند بطوري که اين رقابتها باعث بلوک بندي کشورهاي جهان در دو بلوک شرق و غرب شد.
بنابراين در اوج جنگ سرد و فضاي دو قطبي بين غرب و شرق رهبران چند کشور که خارج از قطب بندي جهاني بودند، با هدف ايجاد وحدت ميان کشورهايي که نه در اردوگاه کمونيسم و نه در اردوگاه سرمايهداري (امپرياليسم) قرار داشتند، در سال 1961 ميلادي برابر با 1340 خورشيدي جنبش عدم تعهد را پايهگذاري کردند. رهبران مؤسس اين جنبش جواهر لعل نهرو (نخست وزير هند)، مارشال تيتو (رئيس جمهور يوگسلاوي)، احمد سوکارنو (رئيس جمهور اندونزي) و جمال عبدالناصر (رئيس جمهور مصر) بودند. برخورداري از سوابق طولاني در جهت مبارزات ضد استعماري خصوصيت مشترک اين چهار رهبر سياسي بود. اولين گردهمايي اعضاي جنبش عدم تعهد در کنفرانس باندونگ (اندونزي) در 18 آوريل 1955 صورت پذيرفت.
در اين کنفرانس نطفه جنبش عدم تعهد منعقد شد و دو جبهه متفاوت حاضر در کنفرانس نيز که يکي خواهان مبارزه با استعمار (مانند هند و اندونزي) ديگري مانند مبارزه با کمونيسم (مانند پاکستان و سيلان) بودند، نظرات خود را به يکديگر نزديک کردند و در يک گروه فراگير عليه استعمار و استثمار چه شرقي و چه غربي متحد شدند. احترام متقابل به تماميت ارضي کشورها؛ عدم تجاوز؛ عدم دخالت کشورها در امور داخلي يکديگر؛ مساوات کشورها و همزيستي مسالمت آميز، اصول پنجگانه اين جنبش بود که به پيشنهاد جواهر لعل نهرو در اعلاميه نهايي کنفرانس گنجانده شد. برخي بر اين باورند که پس از پايان جنگ سرد و فروپاشي اردوگاه سوسياليسم، کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد نيز دچار نوعي بي هويتي شده و دليل وجود اين جنبش که ايجاد موازنه منفي بين دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بين رفت. عدهاي ديگر را نيز فرض بر اين است که جنبش عدم تعهد وارث موازين ضد آمريکايي يا همان ضد امپرياليستي است.
اين در حاليست که بسياري از تحليلگران سياسي فلسفه وجودي چنين سازماني را وابسته به جهان دوقطبي ميدانند و دليلي براي ادامه حضور جنبش در صحنه بين المللي با معيارها و مختصات دوران جنگ سرد نميبينند. در هر صورت قريب به 120 کشور جهان از جمله ايران که تقريباً بيش از دو سوم اعضاي سازمان ملل متحد را تشکيل ميدهند، عضو جنبش عدم تعهد هستند. هماکنون کشور مصر رياست دورهاي اين جنبش را بر عهده دارد که در اجلاس آتي تهران قرار است رياست اين جنبش براي مدت سه سال متوالي به ايران منتقل شود. گفتني است که سران کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد هر 3 سال يکبار در اجلاسي با همين نام گرد هم ميآيند. ايران که به دليل عضويت در پيمان نظامي مرکزي سنتو که در تضاد با اصلي ترين مبناي فکري شکل دهنده جنبش يعني بي طرفي و عدم وابستگي به شرق و غرب بود، از عضويت در اين جنبش محروم مانده بود، نهايتاً در سال 1979 پس از پيروزي انقلاب به جنبش عدم تعهد پيوست.
در سالهاي اوليه حيات جنبش، ايرانيان نام آن را به «جنبش ناوابستگان» ترجمه ميکردند. اما به دليل عدم اقبال عمومي نام «غيرمتعهدها» مصطلح گرديد. ايران بعد از پيوستن به جنبش در اجلاس سران 1979 درهاوانا و از آن به بعد در همه نشستهاي مختلف اين جنبش حضور داشتهاست. لغو برگزاري هفتمين اجلاس سران در بغداد به دليل تجاوز نظامي عراق به ايران و انتقال اين اجلاس به دهلي نو از مهمترين رويدادهاي جنبش به حساب ميآيد. اما همانطور که ذکر شد مصدق، گرچه در کنفرانس تشکيل جنبش غير متعهدها حضور جسمي نداشت وليکن نقش او را در شکل دهي به فضايي که منتهي به تأسيس جنبش غير متعهدها شد بايد بي بديل ارزيابي کرد.
مصدق در آن مقطع زماني دو ميراث ماندگار يعني يکي نهضت ملي شدن صنعت نفت يا همان «نهضت ملي» در سطح داخلي، و ديگري «جنبش غير متعهدها» در سطح جهاني از خود به يادگار گذاشت.
ملت ما
«اجلاس نم بستر آرزوهاي ايران» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد حسن آصفري است كه در آن ميخوانيد:
موضوع اجلاس غيرمتعهدها بسيار حائز اهميت است چراكه هدف اجلاس جنبش عدمتعهد در رابطه با اجلاس جهان دوقطبي بوده و در آن مرز بين دوقطبي شدن كشورها به دو دسته شرق و غرب را از بين ميبرد. اين اجلاس براي رهايي از وابستگي به كشورهاي قدرتمند جهان شكل گرفته و با حضور 120 كشور عضو در آن، رسيدن به هدف مذكور را تا حد قابلتوجهي امكانپذير ميكند. همچنين حضور بسياري از كشورها و جايگاه اين اجلاس در جهان ميتواند مسير تصميمات را به سمتي پيش ببرد كه جنبش عدمتعهد در نهايت درقالب فراكسيون بزرگ در جامعه ملل ايفاي نقش كند و خواستههاي خود را به تصويب سازمان ملل برساند.
از جهت ديگر با توجه به اينكه تمام كشورهاي عضو در 5 قاره جهان حضور دارند، تصميمات آنها اگر اصولي و با فكر و كار كارشناسي باشد، ميتواند اثرگذار در ساير قارههاي جهان نيز باشد. لذا اگر اتحاد و همدلي بين اين كشورها شكل گيرد، ميتوانند در بخشهاي منفي با يكديگر به اجماع برسند و درقالب بحثهاي مسالمتآميز و با گفتوگو حلوفصل كنند. گفتني است اجلاس عدمتعهد از ابعاد مختلفي داراي اهميت است.
از بعد اقتصادي ميتواند بسيار تاثيرگذار باشد و جايگاه ويژهاي داشته باشد. در اين خصوص اگر تمام اعضاي حاضر در اجلاس عدمتعهد بتوانند بر سر واحد پولي مشخصي به اشتراك برسند، ميتوانند با واحد پولي با عنوان عدمتعهد، فعاليتهاي اقتصادي مختص به خود را انجام دهند. محقق شدن اين امر، در شرايطي كه واحدهاي پولي دلار و يورو در شرايط نابساماني قرار دارند، ميتواند بر مشكلات اقتصادي حاكم بر برخي كشورها فائق آمده و آنها را رفع و رجوع كند.
همچنين از نظر توليدي هم بسياري از كشورهاي عضو، در حوزه نفت نقش پررنگي داشته و حتي تعدادي از آنها مانند ايران در تصميمات كشورهاي اروپايي و امريكا تاثيرگذار هستند، به همين دليل با وجود منابع نفتي عظيم در برخي كشورهاي عضو جنبش عدمتعهد، ميتوان نوعي سلطه اقتصادي بر كشورهاي قدرتمند را از سوي اعضاي عدمتعهد به وجود آورد. اين قابليتي است كه به دليل اهميت چشمگير آن، نميتوان از آن غافل شد. در نتيجه اين موضوع با تاييد كميته مخصوص به خود ميتواند در اجلاس مطرح شده و به نقد و بررسي گذاشته شود.
اجلاس عدمتعهد همچنين در بحث قطعنامهها و بيانيههايي كه در شوراي امنيت صادر ميشوند، ميتواند نقش موثري داشته باشد. باتوجه به اينكه 120 كشور از مجمع عمومي سازمان ملل در اين اجلاس عضو هستند، در نتيجه ميتوانند در نوع خود هريك به تنهايي تاثيرگذار باشند و با صدور بيانيههايي جنبش عدمتعهد را براي اشتراك و اتحاد هرچه بيشتر آنها، به نتيجه برسانند. تمام اين موارد مشروط بر فعال بودن دبيرخانه جنبش است. امري كه متاسفانه در زمان رياست مصر بر اجلاس عدمتعهد شاهد نبوده و نتوانستند خيلي مطلوب عمل كنند.
اما حال كه برگزاري و رياست سه ساله آن به ايران رسيده است، به دليل وجود انگيزه بسياري كه در جمهوري اسلامي ايران وجود دارد، ميتواند خود را دبيرخانهاي فعال نشان دهد. اين مسائل كه مطرح شد در بعد بينالمللي بوده و در بعد داخلي هم ابعادي وجود دارد كه به شكلگيري نتايج مطلوب از اين مسئله قوت ميبخشد. بهطور كلي بخش اعظمي از مسائلي كه در حوزه ديپلماسي خارجي مطرح ميشود، بايد مشروط به منافع و موضوعات داخلي يك كشور باشد و با توجه به حضور بسياري از سران و روساي جمهور ميتواند بر موقعيت داخلي تاثيرگذار باشد.
با توجه به اين موضوع كه امريكا به همراه برخي كشورهاي غربي به دنبال ايجاد پديدهاي به نام ايرانهراسي هستند و جو بسياري از رسانهها را در همين راستا شكل دادهاند، لذا جمهوري اسلامي ايران بايد از حضور روسايجمهور استفاده لازم را داشته باشد. اين شرایط از امروز براي ايران بهترين موقعيت به شمار ميرود و ميتوان با استفاده از آن به بسياري از مشكلات حتي مشكلات موجود در محيطزيست خاتمه داد. همچنين با توجه به جايگاه جنبش عدم تعهد، دشمن به دنبال كمرنگ نشان دادن آن بوده و اجلاس با آگاهي از اين موضوع ميبايست با بيانيهاي قاطع و محكم خلاف اين موضوع را به اثبات برساند.
از ديگر مواردي كه در زمين داخلي تاثيرگذار خواهد بود، حضور هيئت و كارگروههاي مختلفي است كه همراه هيئت كارشناسي و وزراء به كشورمان ميآيد. كارگروههاي اقتصادي اين هيئت ميتواند براي ايران منافعي را در پي داشته باشند از اين رو مسئولان ايراني بايد با آگاهي از اين مسئله كارگروههاي اقتصادي خود را در روزهاي برگزاري اجلاس عدم تعهد پركارتر و با برنامهتر از قبل كنند و به منافع اقتصادي بهبود بخشند. همچنين قرار دادن مسائلي مانند بازديد از كارخانهها و پالايشگاههاي صنايع نفتي و غير نفتي و بازديد از صنعت خودروسازي ميتواند از مواردي باشد كه پيشرفتهاي ايران را به اعضاي عدم تعهد اثبات كند.
حتي اهميت اين بازديدها ميتواند تا حدي عمل كند كه در راستاي آن اعضا را قانع كند ايران به دنبال بهرهگيري از سوخت هستهاي در جهت امور صنعتي و پزشكي بوده و به دنبال ساخت تجهيزات و سلاحها و موشكهاي هستهاي نيست. اين اتفاق در آينده مذاكرات ايران هم تاثيرگذار خواهد بود. همچنين با توجه به اينكه آينده جهان، آيندهاي است كه بايد بيشتر از سوختهاي هستهاي استفاده شود، لذا جمهوري اسلامي ايران بايد از موقعيت اين جنبش استفاده كند و آگاهسازي نسبت به اين موضوع مهم را يادآوري كند.
ما اميدواريم مسئولان برگزاركننده اجلاس «نم» با توجه به آن موقعيت، به سادگي از كنار آن عبور نكرده و از آن نهايت بهره را ببرند. جمهوري اسلامي ايران اميد زيادي به اين جنبش و تاثيرات و پيامدهاي آن دارد و بر اين اساس به دنبال برگزاري متفاوت از اجلاسي ديگر از اجلاس عدم تعهدها است و قصد دارد خروجي مناسبي هم به دنبال آن براي كليه اعضا داشته باشد. اين اجلاس ميتواند جايگاه ايران را براي تمام جهان از جمله امريكا روشن كند و بر اين اساس پس از پايان اجلاس و رياست سه ساله ايران هم، ميتوان با سابقه روشن به كارها و اهداف سند چشمانداز ادامه داد.
دنياي اقتصاد
«ضرورت همراستايي سياستهاي پولي و ارزي» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است كه در آن ميخوانيد:
بر اساس اظهارات رييسكل بانك مركزي، «بانك مركزي نسبت به سالهای گذشته بيش از آن ميزاني كه براي خروج ارز بهطور رسمي نياز بوده، ارز فروخته است.
ایشان همینطور گفتند: كسري ارزي نداريم، اما ذهن مردم به گونهاي شده كه برخي ارز خارجي را ميخرند و پسانداز ميكنند، در حالي كه نبايد اينگونه باشد.»
یکی از کارکردهای پول، ذخیره ارزش است. مردم معمولا بخشی از درآمد خود را خرج میکنند و بخشی را هم پسانداز میکنند تا در آینده استفاده كنند که در این خصوص بارزترین مثال، پسانداز خانوارها برای تهیه مسکن است. اما در شرایط تورمی کارکرد ذخیره ارزش دچار خدشه میشود. به همین دلیل قانونگذار، راهکار جبرانی برای این موضوع پیشبینی کرده که همان ماده 92 قانون برنامه پنجم است.
تمکین به ماده قانونی فوق باعث شد قیمت ارز در سال گذشته و در اوایل بهمنماه که با افزایش چشمگیری مواجه شده بود یک مرتبه و برای یک دوره چهار ماهه وارد روندی کاهشی شود (نمودار زير). این در شرایطی بود که نرخ تورم میانگین و نقطهای در دی ماه 91 بهطور مشترک حدود 21 درصد بود، اما هماکنون نرخ تورم میانگین و نقطهای به ترتیب به 23 و 27 درصد رسیده، در شرایطی که روند تغییرات تورم میانگین، افزایشی بوده و این روند، حداقل تا بهمن ماه تغییر نخواهد کرد. البته آخرین آمار تورم مربوط به تیر ماه میباشد. این در حالی است که نرخ سود بانکی برای امسال همچنان ثابت مانده است؛ بنابراین اگر شورای پول و اعتبار به وظیفه قانونی خود عمل کند میتوان یک بار دیگر شاهد آغاز یک دوره کاهشی برای قیمت ارز بود. اما برخی کارشناسان با افزایش نرخ سود بانکی مخالفند؛ به این دلیل که به تولیدکنندگان آسیب میرساند و در نهایت اقدامی تورمزا خواهد بود. در پاسخ به این کارشناسان باید گفت به سه دلیل استدلال آنها قابل پذیرش نیست:
اول آنکه هر اقدامی که جلوی افزایش قیمت ارز را بگیرد اقدامی ضد تورمی محسوب میشود نه تورمزا. دوم آنکه تولیدکنندگان با افزایش ناچیز قیمت فروش محصولات خود میتوانند از عهده افزایش سود بانکی برآیند و سوم آنکه با افزایش سود بانکی تقاضاهای رانتجویانه از بازار پول حذف میشود و این خود باعث رفع کمیابی شدید نقدینگی میشود که در این صورت بانک مرکزی میتواند عرضه پول را کاهش داده و تورم را مهار کند.
طبیعی است روند کاهشی تورم منجر به روند کاهشی سود بانکی میشود و کاهش سود بانکی هم تنها در این وضعیت است که مضر نبوده، بلکه همچون کیمیا و نوشدارو برای اقتصاد عمل میکند.
در هر صورت، افزایش سود بانکی در شرایط فعلی مزایای زیادی دارد که چون قبلا در «دنیایاقتصاد» مطرح شده در اینجا به آن نمیپردازیم. نتیجه آنکه اگر میخواهیم خریداران ارز، پول خود را در بانک نگه دارند، چارهای جز تمکین به ماده 92 قانون برنامه پنجم نیست. به عبارت دیگر سود سپرده یکساله بانکها هماکنون نباید کمتر از 24 درصد باشد.
گسترش صنعت
«از چاله به چاه» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم دکتر مهدی فتحالله است كه در آن ميخوانيد:
در حالی طرح انتزاع همه اختیارات، وظایف و امور مربوط به سیاستگذاری، برنامهریزی مربوط به بخش کشاورزی از وزارت صنعت، معدن و تجارت و الحاق آن به وزارت جهاد کشاورزی در قالب طرح دوفوریتی (اضطراری) در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است که انتقادات بسیاری در این خصوص وجود دارد. چرا که براساس طرح مذکور و در صورت تصویب نهایی این طرح، تمامی امور مربوط به تجارت بخش کشاورزی، اعم از صادرات، واردات، تنظیم بازار داخلی، امور گندم، آرد و نان، فرش دستباف، صنایع تبدیلی و تکمیلی و صنایع غذایی همراه با تمامی نیروهای انسانی، شرکتها، موسسات تحقیقاتی و پژوهشی، امکانات منقول و غیرمنقول، داراییها، بودجه و اعتبارات، یارانه و تعهدات از وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت منتزع و به وزارت جهاد کشاورزی ملحق میشود.
در عین حال اتخاذ تصمیم درخصوص تعیین و ابلاغ تعرفهها، سهمیههای مقداری در واردات، نوع واردات و ابزارهای تعرفهای درخصوص مفاد این قانون صرفا بر عهده وزارت جهاد کشاورزی خواهد بود.
واگذاری امور مربوط به سیاستگذاری و برنامهریزی تجاری در بخش کشاورزی، صنایع غذایی و فرش دستباف به وزارت جهاد کشاورزی و جدایی آن از وزارت صنعت، معدن و تجارت این پرسش را ایجاد کرده است که متولیان این طرح براساس چه رویکرد و با چه توجیه و استدلال کارشناسی پیشنهاد یادشده را دادهاند. نکته قابل توجه این که در سالهای گذشته تمرکز اختیارات، مسئولیتهای وظایف وزارت جهاد کشاورزی همواره دستخوش تغییراتی از این دست بوده است، ازجمله انتزاع سازمان چای.
چنین سابقهای بیش از هر چیز نشان میدهد تولیت چای کشور هیچگاه در جایگاه شایسته خود قرار نگرفته است.
آنچه مسلم است بخش کشاورزی طیف وسیعی از بخشها ازجمله محصولات زراعی و باغی، محصولات جنگلی، مرتعی، شیلات و آبزیان، دام، طیور و پرندگان و صنایع تبدیلی دربر دارد.
بهعنوان مثال بخش جنگلها و مراتع کشور آنچنان اهمیت دارد که میتواند کاندیدی برای ایجاد وزارت جنگل و مراتع باشد. حال این که اگر امور مربوط به تولید و تجارت فرش دستباف و صنایع غذایی و محصولات کشاورزی هم به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شود، درواقع این اقدام میتواند به تضعیف موقعیت کنونی (جنبه نظارتی این وزارتخانه در امور مربوط به تجارت خارجی محصولات کشاورزی) آن شود.
از طرفی در حال حاضر رویکرد نوین جهانی در بخش صنایع غذایی در مقایسه با یک دهه پیش بهشدت تغییر کرده است بهطوریکه گستره فعالیت صنایع غذایی به تولید غذاهای ارگانیک، تولید غذاهای سالم از قبیل فرآوردههای گیاهی، کمکالری، آبمیوهها و غذاهای آماده مصرف، ترکیبات غذایی مثل طعمدهندهها، آنزیمها، پایدارکنندهها معطوف است که منجر به تقویت روابط پسین با بخشهای صنعتی دیگر شد. بخش کشاورزی به دلیل داشتن نقش حیاتی در تامین غذای مورد نیاز کشور، تحقق امنیت غذایی و توسعه پایدار لزوم اتخاذ سیاستهای درونگرایی توسط وزارت جهاد کشاورزی را اجتناب ناپذیر میکرد که عمدتا معطوف به رشد تولید و اشتغال بود.
افزودن مدیریت تمام امور مربوط به صادرات و واردات محصولات کشاورزی، فرش دستباف و صنایع غذایی به آن وزارتخانه، آنهم در شرایط دشوار فعلی، از چاله درآمدن و به چاه افتادن است. مدیریت تجارت خارجی کالاهای غیرنفتی در کشور باید براساس یک سیاستگذاری متمرکز صورت پذیرد. اینکه به بهانه اشتغال و تولید بخش کشاورزی، حوزه تجارت خارجی کالاهای غیرنفتی را در شرایط فعلی به خطر بیندازیم کاری ناصواب و غیرمعقول است زیرا ممکن است این شیوه در کوتاهمدت در برخی حوزهها توفیقی حاصل کند اما بدون شک در درازمدت ما را با مشکل جدی بهویژه در حوزه رقابتپذیری فرش دستباف و صنایع غذایی مواجه خواهد ساخت. در شرایط فعلی بیشتر از ۸۰ درصد تولیدات فرش کشور که رقمی حدود ۶۰۰ میلیون دلار را در سال شامل میشود، به خارج صادر میشود که این امر گویای این واقعیت است که هر گونه رونق در صنعت فرشدستباف کشور بستگی به بازاررسانی و توجه به عوامل طرف تقاضای جهانی دارد.
به هرحال هر رویکردی که قرار است در ساختار وظایف و اختیارات وزارتخانههای مورد مطالعه در حوزههای مربوطه تغییری ایجاد شود، باید ملاحظاتی که به آنها اشاره شد، در نظر گرفته شود، نه اینکه صرفا انتزاع اسمی و خلاف مواد قانون برنامه پنجم توسعه صورت بگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر