-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 08/22/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کتاب «تکاپوی اصلاح طلبی» مجموعه ای از مقالات روزبه میرابراهیمی٬ روزنامه نگار ایرانی و صاحب امتیاز و سردبیر نشریه «ایران در جهان» است که در ۲۲۶ صفحه از سوی موسسه غیرانتفاعی « Non-Stop Media » منتشر شده است. این مجموعه شامل بیش از ۴۵ مقاله و یادداشت مرتبط با مسایل ایران است که به همراه حاشیه های مطالب منتشر شده است.

این کتاب در همه نقاط دنیا از طریق سایت آمازون قابل خرید است. به لینک زیر مراجعه کنید تا از طریق آمازون کتاب را خریداری کنید.

لینک به صفحه آمازون


 


کارشناس خاورمیانه میشائل لودِرس می گوید غرب هیچگاه تلاش نکرده ایران را در سطح خود بداند و با این کشور گفتگو کند. به گفتۀ وی غرب پیوسته در انزوای ایران کوشیده است.

تاگس تسایتونگ: آقای لودرس، به نظر شما سیاست غرب این روزها به ما حسی می دهد که گویی چیز ناخوشایندی را قبلاٌ هم دیده ایم. می گویید خبیث جلوه دادن کنونی ایران «تا حتی یکایک جمله بندی ها» شبیه کاری است که با عراق شد.

میشائل لودرس: در عراق شاهد بودیم چگونه نهادی از وین سالها دنبال سلاح های کشتار جمعی گشت و پیدا نکرد. بااین وجود جنگ شد – برمبنای گمانی که هیچگاه تقویت نشد. مشکل اینجاست: نتیجه بررسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی را می توان بسیار مختلف تفسیر کرد. در مورد ایران صادق است: البته که ایران اجازۀ سر در آوردن از اسرار نظامی خود را به آژانس نمی دهد که بعد در وین منتشر بشود، و در نتیجه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل هم به آنها دسترسی داشته باشند.

بنابراین ممکن است ایران سلاح اتمی در اختیار داشته باشد؟

علی الاصول بله. اما تاکنون دبیرکل آژانس و سازمان سیا و سازمان اطلاعات اسرائیل هماهنگ می گویند شواهد قابل استنادی ندارند که ایران بمب اتمی می سازد. باید این حرف را جدی گرفت.

اینکه خبیث جلوه دادن ایران نیست.

البته که نیست. این کار را در سطح سیاسی می کنند. دست بالا از زمانی که رئیس جمهور آمریکا بوش در سال ۲۰۰۲ «محور شرارت» را مطرح کرد، ایران شرِ مجسم به حساب می آید. وقتی هم احمدی نژاد با حرف های یهودستیزانۀ خود در آتش نفت ریخت فرصت مناسبی برای کسانی پیدا شد که ایران را بدون این هم تهدید بزرگ ژئوپولیتیکی می بینند.

فقط ظاهراٌ موضوع بر سر این است که آیا ایران بمب اتمی می سازد یا نه. در واقع این مسئله وسیله ای است برای این هدف که پرسش دیگری را پاسخ دهند: ما در غرب با ایران چه کنیم، که علاوه بر سوریه آخرین کشور در خاورمیانه و نزدیک است که سیاست طرفدار غرب ندارد؟

«سیاستِ طرفدار غرب ندارد» – مسبب و واکنش را با هم جابجا نمی کنید؟ وقتی ایران اسرائیل را تهدید می کند غرب باید واکنش نشان دهد.

ما حالا باید «تهدید» را تعریف کنیم. به ایران دو اتهام زده می شود. یکم اینکه برنامۀ هسته ای به منظور تولید بمب اتمی دارد. دلیلی برای این ادعا در دست نیست. دوم اینکه از سازمان هایی چون حماس و حزب الله حمایت می کند که در غرب به عنوان سازمان های تروریستی شناخته می شوند.

برای این حرف دلایلی وجود دارد.

بله، اما ایران این کار را به دلایل مشخص سیاسی انجام می دهد. اگر غرب بخواهد می تواند اینجا مصالحه ای کند. اما غرب هیچگاه تلاش نکرد ایران را در سطح خود بداند و با این کشور گفتگو کند بلکه فقط کوشید ایران را زیرفشار بگذارد و هرچه بیشتر منزوی کند. فراموش نکنیم: رئیس جمهور وقت ایران خاتمی در سال ۲۰۰۳ پیشنهاد کرد حمایت از حزب الله و حماس را متوقف کند و حتی جانشینش احمدی نژاد دنبال عادی سازی مناسبات با ایران بود. اما دولت بوش هرگونه پیشنهاد مذاکره را رد کرد.

شما به شدت مخالف تحریم های تازه شدت یافته هستید زیرا می گویید در پایان به روحانیون کمک می کند.

البته که با کاهش صادرات نفت حکومت هم ضرر می کند. اما طبقۀ متوسط، یعنی عامل تحولات اجتماعی- اینان طرفدار جنبش سبز نیز بودند- با این تحریم های شدید دچار فقر می شوند. به جهت تورم و کمبود کالا و اوضاعِ هرچه سخت تر مالی برای خانواده ها.

امااکنون اتفاق دیگری نمی افتد؟ دولت احمدی نژاد هرچه بیشتر مورد انتقاد اتاق بازرگانی قرار می گیرد. اتاق بازرگانی می گوید سیاست دولت تورم را افزایش می دهد، مقرارات گمرکی فاجعه بارند. ابتدای سال رئیس قوۀ قضایی دلالان ارزی را تهدید به مجازات مرگ کرد زیرا ارز در برابر ریال گران شده بود، در پی آن رئیس اتاق بازرگانی مجبور شد توضیح دهد که نرخ ارز را نمی توان با مجازات مرگ اداره کرد. آیا مقاومت از داخل صورت نمی گیرد؟ آیا تحریم ها جنبۀ مثبتی هم ندارند؟

من فکر نمی کنم که طبقۀ متوسط به مخالفت با حکومت می پردازد، بلکه این طبقه قبل از هر چیز ترس دارد. از نظر اقتصادی هر چه بیشتر زیرفشار می رود و اصولاٌ این توان را ندارد که فعالیت سیاسی کند. این نکته دلیل این هم هست که چرا جنبش های مخالف در ایران به استثنای مجاهدین خلق که به شیوۀ استالینی عمل می کنند مخالف تحریم ها هستند. تحریم ها همۀ کسانی را که می خواهند طبق اصول بازار و با جهت گیری غربی کار تجاری کنند از بازار می راند.

این روزها در این باره گمانه زنی می شود که آیا اسرائیل قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به ایران حمله می کند یا نه.

در حال حاضر هیچ معلوم نیست که آیا با این وجود این حمله صورت می گیرد یا نه. اوباما اصولاٌ هیچ علاقه ای ندارد قبل از انتخابات علیه ایران اقدام کند. با این وجود آمریکایی ها به حضور خود در منطقه افزایش چشمگیری داده اند و چهار ناو هواپیمابر در خلیج فارس مستقر کرده اند. اما ناتانیاهو و وزیردفاعش ایهود باراک مشکل دیگری هم دارند: کارشناسان امنیتی اسرائیل و ژنرال ها و نیز فرد برجسته ای چون هالوی رئیس سابق موساد علناٌ مخالفت خود را با تکروی اسرائیل ابراز داشته اند.

نویسندۀ اسرائیلی داوید گروسمان در زمان نه چندان دور در روزنامۀ فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ جنون خود بزرگ بینی ناتانیاهو را که در کشور تا حد زیادی مورد پذیرش است به عنوان خطر جنگ اعلام کرده است. به نظر شما منطقی است؟

بی گمان. برای من خیلی جای نگرانی دارد که مسئلۀ جنگ و صلح وابسته به یک سیاستمدار است که ظاهراٌ ارتباطش را با واقعیت از دست داده است. اگر کشورهای غربی تهدید کنند در صورت حمله ای که مغایر قوانین بین المللی باشد مناسبات خود را با اسرائیل قطع می کنند بر ناتانیاهو اثر خواهد کرد. اما چنین تهدیدی در درجۀ اول برای دولت آلمان کاملاٌ تصور ناپذیر است.

ایران این روزها از نو تأکید کرده است در صورت دخالت غرب به طرفداری اسد وارد جنگ شود. برای وضعیت خاورمیانه به چه معناست؟

خواستۀ سرنگونی اسد از سوی اتحادیۀ اروپا و آمریکا و ترکیه و نیز سعودی ها به هیچ رو با جنایت های وصف ناپذیر دیکتاتور سوریه ارتباط ندارد. بلکه به این نکته مربوط است که سوریه اکنون آخرین متحد باقی ماندۀ ایران در منطقه است. برعکس، این خواسته که کشور دیگری را به منطقۀ نفوذ غرب نبازند تهران و پکن و مسکو را به هم پیوند می دهد. برای همۀ آشکار است که روسیه و چین و ایران بعد از سقوط اسد دیگر در سوریه حرفی برای گفتن ندارند. از این رو تا آخر از اسد حمایت خواهند کرد.

شما خسته نمی شوید که ناراحتی خود را از این نکته بیان کنید که «غرب» هیچ متوجه نمی شود جنگ علیه ایران تا چه می تواند برای خودش و به ویژه اروپا خطرناک باشد.

ما از لبنان و سوریه گرفته تا پاکستان با فروپاشی گستردۀ حکومت ها روبرو هستیم. ایران تنها قطب آرامش در منطقه است. اگر به ایران حمله کنند در اینصورت در منطقه ای به وسعت اروپای غربی دیگر مرزی برای گروه های خشونت طلبی وجود نخواهد داشت که هرکدام بیرق نوعی جهاد را برافراشته اند و علیه غرب می جنگند. از نظر نظامی و سیاسی وضعیتی است که دیگر اداره شدنی نیست.

مقایسه پذیر با افغانستان؟

افغانستان را به توان ده کنید. کاملاٌ مشخص است: اگر به ایران حمله کنند این کشور انتقام خواهد گرفت و از همۀ گروه های خشونت طلب حمایت خواهد کرد تا با تمام توان به غرب آسیب بزند. حمله به ایران تمام منطقه را به آتش خواهد کشید. اروپایی ها هنوز متوجه نشده اند چه خطرهایی آنها را تهدید می کند.

و این خطرها عبارتند از؟

به عنوان انتقام حمله های تروریستی انجام خواهد گرفت و قیمت های نفت منفجر خواهد شد. افزون بر این موج سنگین پناهندگی خواهیم داشت. ایالات متحدۀ امریکا به مدد اقیانوس اطلس از این مشکلات هنوز مصون است، اروپا نه. تا به امروز اما اتحادیۀ اروپا مواضع آمریکا را تکرار می کند. تاکنون دولت آلمان اذعان نکرده که سیاست در افغانستان اشتباه بود، به همین سادگی اشتباه.

رسانه ها چه نقشی در بررسی اشتباهات دارند؟

نقش در خور تحسینی نداشته اند. بیشتر نویسندگان سرمقاله های رسانه های مطرح برآنند که در صورت حملۀ اسرائیل ما باید طرف این کشور را بگیریم. حتی اگر حمله مغایر قوانین بین المللی باشد. این موضع گیری نابخردانه و خطرناک است. با توجه به تجربه های عراق و افغانستان که واقعاٌ نمی توان این موضع را گرفت! اینکه با کمک دخالت های نظامی غرب حکومت های طرفدار غرب را بر سرکار بیاورند کاملاٌ ناکام مانده است.

برخی اکنون به رئیس جمهور فرانسه اولاند امید بسته اند.

اولاند هنوز تازه کار است. اگر کار سخت شود علیه آمریکا موضع نخواهد گرفت.

بنابراین مخالف جدی وجود ندارد؟

در حال حاضر کسی را نمی بینم. در این میان امکان بالقوۀ اوج گیری بحران بسیار بالاست: زیرا روسیه و چین دخالتی را در ایران بر نمی تابند، اینها طرف تهران را خواهند گرفت. هر دو حاضر نیستند در سوریه در برابر غرب کوتاه بیایند. ایالات متحدۀ امریکا از اسرائیل حمایت خواهد کرد، اتحادیۀ اروپا نیز – و آنچه بعد اتفاق می افتد، آدم به چنین وضعیتی هیچ دلش نمی خواهد فکر هم کند.

اگر میت رامنی به قدرت برسد چه می شود؟

در اینصورت وقوع جنگ علیه ایران موضوعی تمام شده است.

* مصاحبه از: اینِس کاپِرت / در: تاگس تسایتونگ


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته