امروز: خانواده زندانی سیاسی، سید مصطفی تاجزاده، سومین نامه خود را در حالی به رییس قوه قضاییه نوشته اند که این فعال محبوس جنبش سبز و مقام دولت اصلاحات نزدیک به دوسال است که دوران محکومیت خود را در بند قرنطینه به صورت ایزوله و انفرادی سپری می کند.
به گزارش کلمه، خانواده عضو دربند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب تا کنون سه نامه سربسته به رییس قوه قضاییه نوشته اند که تمامی آن ها بدون پاسخ مانده است و از این رو تصمیم گرفته اند که چهارمین نامه خود را از باب امر به معروف و نهی از منکر و از باب اصرار بر تأدیه حقوق حقه شان، با قید سرگشاده بودن منتشر کنند تا شاید جوابی برای سؤالات خود بیابند.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
چهارمین نامه خود را خطاب به حضرت عالی هم زمان با عید سعید فطر در حالی می نویسیم که از ارسال خصوصی آن به شرط رسیدن به دست شما و رویت آن و بویژه پاسخ گویی هم چنان ناامید هستیم چرا که طی این مدت اندکی بیش از دو سال که از حبس دوباره سید مصطفی تاجزاده، مؤمن آزادۀ دربند در قرنطینه و ایزوله و انفرادی نوبه ای می گذرد، پاسخی به نامه ها و سوالات مکررمان در باب بی قانونی ها و بی عدالتی ها که در حق ایشان و خانواده شان شده است، نگرفته ایم. لذا از باب امر به معروف و نهی از منکر و از باب اصرار بر تأدیه حقوق حقه مان، نامه چهارم را به فاصله نزدیک چهار ماه از عدم پاسخ گویی به نامه سوم، با قید سرگشاده بودن منتشر می کنیم باشد که واسطه خیری پیدا شود و آن را به نظر و سمع تان برساند و بالاخره جوابی برای سؤالات ما بیابید و سریعاً بفرمایید!
جناب آقای لاریجانی
مستحضرید که فرزند راستین امام و انقلاب و خدمتگزار واقعی و همیشگی مردم «سید مصطفی تاجزاده» (که بدون ارتکاب هیچ جرمی، فردای انتخابات ۸۸ و با حکمی که سه روز قبل از انتخابات توسط اول متهم کهریزک دادستان محکوم مصونیت یافته، امضاء شده بود، به اسارت قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد)، چند روزی است که دو سالگی اسارت مظلومانه اش را در شرایط قرنطینه و ایزوله و انفرادی نوبه ای پشت سر گذاشته است. این در حالی است که طبق قانون، گذراندن دوران حکم باید در بند عمومی و با رعایت حقوق زندانی (مصرح در قوانین مصوب) باشد.
سید مصطفی تاجزاده که صرفا به دلیل داشتن نظرات و دیدگاه های انتقادی و بیان مشفقانه آن به شکل کینه توزانه ای مورد مجازات قرار گرفته هم چنان سوالات سه گانه اش را از دستگاه قضایی که حضرت عالی و دیگر مسئولان نظام مکرر بر مستقل و پای بند به قانون بودنش تأکید و مباهات داشته و دارید، مطرح می کند. وی می پرسد: من به کدامین جرم درست فردای انتخابات مورد بازداشت و پس از آن مورد بازجویی، فشار و ضرب و شتم، محاکمه در دادگاه ناصالح و عمومی و باکیفرخواست جمعی و ایجاد شرایط صعبی افزون بر سایر زندانیان سیاسی بعد از انتخابات قرار گرفته ام؟ چرا به شکایاتم از آقای جنتی و کودتاگران انتخاباتی رسیدگی نمی شود و بالاخره چرا از حقوق خود به عنوان یک زندانی سیاسی محروم هستم؟
رئیس محترم قوه قضائیه
به خوبی مستحضرید که آقای تاجزاده از روز اول بازداشت غیرقانونی خود در بازداشت گاه غیرقانونی دو الف متعلق به سپاه، به این امر معترض بوده و بدون آن که در دادگاه از خود دفاع کند به شش سال حبس محکوم شده است. خانواده، دوستان و آشنایان و همکاران سابق ایشان و خیل عظیمی از هم وطنان از سراسر کشور منتظر دریافت پاسخ سؤالات آقای تاجزاده هستند که شاید لازم باشد در یک مناظره تلویزیونی به شکل مستقیم همه عزیزان در جریان آن قرار بگیرند تا تاریخ معاصر ما شاهد استقلال دستگاه قضائی و شهامت مدعیان قانون گرایی باشد و این مهم در تاریخ ثبت و ضبط گردد!
اما اینک با توجه به دو ساله شدن شرایط غیرقانونی تحمیلی به سید مصطفی تاجزاده فرزند انقلاب و امام و مردم، تنها عدم اجرای قانون نیست که در میان مردم، خانواده تاجزاده و دوست دارانش نگرانی ایجاد کرده است بلکه نتیجه آن است که باعث تشدید نگرانی هاست. یعنی روزه اعتراضی ایشان که از بیستم آبان ماه سال ۸۹ آغاز شده و از فردای هر فطر و هر مرخصی کوتاهی ادامه داشته است. و این از اعتصاب غذای سایر زندانیان سیاسی و معترضین به اقدامات غیرقانونی در زندان به مراتب می تواند برای سلامتی این زندانی خاص جمهوری اسلامی و برای مشروعیت نظام امنیت و قضاء مخاطره آمیزتر باشد!
جناب لاریجانی
مستحضرید که رئیس ستاد انتخابات دولت اصلاحات که متأسفانه دستگاه قضا در آن زمان درمورد ایشان و آقای جنتی کاملا تبعیض آمیز عمل کرد و هنوز مصونیت آهنین شاکی اول، شاکی دوم را از ارائه دعوی به دادگاه صالح باز داشته است، بر اثر حکم ناعادلانه ای که در دادگاه غیرقانونی برایشان داده شده و براثر استمرار حضور در محیط غیربهداشتی زندان و مهم تر از آن بی توجهی و اهمال در وضعیت پزشکی شان، دچار عوارضی از جمله خون ریزی چشم و در نیتجه آن تاری چشم و نیز تشدید آرتروز گردن شده اند که به گفته پرشکان روزه داری مستمرشان می تواند تشدید کننده آن ها باشد. لذا ما خانواده این آزاده دربند از شما به عنوان رئیس قوه مستقل قضا سؤال می کنیم پایان روزه داری عزیزمان چه روزی است؟!
ما از شما و مقامات مافوقتان درخواست آزادی این بنده خالص خدا را که باید برای رهایی همه ما از قید و بند نفس دعا کند، نداریم و حتی از جانب او اجازه نداریم که برای مرخصی و ملاقات حضوری درخواستی بدهیم که مبادا از درجه توکلمان به خدای باری که هرگونه درخواستی را جز از بارگاه کبریایی اش شرک می داند، بکاهد! اما در مورد انتقالش به بند عمومی پس از گذشتن دو سال و شش روز و به عبارتی دو سال و بیست و شش روز( طبق تفاوت ماه شمسی و قمری ) صراحتاً پرسش می کنیم و منتظر جواب می مانیم.
سکوت شما به این چهارمین نامه و به این سؤال استراتژیک و سرنوشت ساز برای عزیزما و خودمان که وظیفه حفظ و حراست جانش را در زمانی که متأسفانه نظام اسلامی برای جان فرزندانش و شهروندان خدوم کشورمان ارزشی قائل نیست، در روزهای پیش رو، تکلیف دیگری را برای ما که سلامت جان عزیزدربندمان با هیچ درّ و گوهری قابل معاوضه نیست، مقدر خواهد کرد که انشاء الله با تدبیر شما و مقامات مافوقتان نیازی به اقدامات بعدی خانواده نباشد.
والعاقبة للمتقین
خانواده آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده
۳۰/۵/۱۳۹۱
رونوشت:
- رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
- رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
- مراجع عالیقدر تشیع
- کمیسیون حقوق بشر اسلامی
- سایر نهادها و شخصیت حقوقی مستقل
امروز: در پی احضار ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری و ریحانه طباطبایی، به زندان اوین، مجید دری در نامهای خطاب به این سه تن، نسبت به اجرای احکام زندان آنان اعتراض کرده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، ژیلا بنییعقوب و شیوا نظرآهاری که پیش از این نیز چند بار از سوی " دایره اجرای احکام زندان اوین" احضار شده بودند، این بار با اخطاری مبنی بر "ضبط وثیقههایشان" مواجه شدهاند. همچنین ریحانه طباطبایی نیز در روزهای گذشته به زندان احضار شده است.
ژیلا بنییعقوب به یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامهنگاری،شیوا نظرآهاری، به ۴ سال حبس تعزیری همراه با تبعید به زندان شهر کرج و ۷۴ ضربه شلاق و ریحانه طباطبایی به ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
متن کامل نامه مجید دری در زیر میآید:
زنان و مردان سوزان هنوز دردناکترین ترانههاشان را نخواندهاند
سکوت سرشار
سکوت، بیتاب از انتظار است
سردردهای بیامان و پیاپی، انگار درد جای دیگری نمیشناسد جز این ناچیز جای
فضای تنگ، تنگ تنگ تنگ که حسرت فریادی را هم بر دل مینهد . فریادی که خالی شوی، سبک شوی، بگریزی. بگریزی از این ازدحام . از این ظلم، از این بیداد. کسی نیست به فریادم برسد.؟ فریارس
فریادهای جگرسوز مادران هم یعنی بی اثر مانده. یعنی آنچه کوه را هم از جا میکند و دیاری را کن فیکون. دیگر اثر ندارد.؟ دیگر جواب نمیدهد؟ مادر، مادران، مگریید که بر فراز آسمان، خدا هم خود را به خواب زده که اگر خفته بود، صدها بار خوابش آشفته میشد.
مادر ژیلا، مادر شیوا، مادر ریحانه . مگریید که اشکهایتان را، همچون اشکهای مادر من و دیگران که سالهاست چون جوی روان است و چون دریا پر تلاطم به هیچ نمیگیرند. وای از این زمانه...
ژیلا!
به نام میخوانیمت که میدانی چقدر جایگاهت بلند است. بهمن تو چه میکشد از پس رفتنت به زندان؟ بهمنی که هرگاه دیر به دیدنش میآمدی مرا هم که به او نزدیک بودم، از خود میراند و شرمسار و سربهزیر با حجب و حیای همیشگیاش مینالید: "میخوام تنها باشم". حال باید سالی را گوش ببرد از شنیدن نامش از بلندگو که به شوق دیدار تو پر میکشید که ملاقاتت کند، که ببیندت، که بشنودت و دردهای چند روزه را با یگانه همدردش در میان نهد. بهمن اما میداند، ژیلایش قرص و محکم است. میداند وا نمیدهد. میداند سربلند است و پیروز. اما درد تنهایی، غم دوری از عزیز، اینها را نمیفهمد. هجوم میآورد و ویران میکند و بیتوته. تنها دیدار است که اندکی تسلایش میدهد. هرچند پشت شیشه و با گوشیهای ملاقات کابینی. بهمن روزهای سختی در پیش دارد و ژیلا روزهای سختتری.
ژیلا حال، هم دردِ خود را دارد و هم دردِ بهمن و ماد و هم دیگران را. ژیلا را باید بشناسی و احساس کنی تا بفهمی درونش چیست.
ژیلا!
بهمنت چشم به راهت است و نگران. تو باید سالم بمانی. از خود چون دری محافظت کنی تا باز در انگشتری بهمن بنشینی و باز به گوش هم از روزهای سخت رفته و خوب نیامده ترانه بگویید. لحظههای سخت، سخت میگذرد. سخت باش و پاینده. چشم به راهتیم. راستی ژیلا جان، میلادت فرخنده. زادروزت به شادی. تولدت مبارک.
که میدانست این میلاد خاری میشود بر چشم استبداد نه گوهری بر تاج فرعون. بر خودت ببال که میبالیم به تو
شیوا!
طاقت بیار! یادت هست این اسمِ رمز ما بود و بهانهای تا سرود" شیوا" سروده شود آنهم در بند ۳۵۰٫ نمیدانم شنیدهای یا نه، اما ضیا(نبوی) استعدادش در این امر بسیار درخشید با کمک دیگران البته. چقدر خندیدیم
شاید، بتوان دوریات را تاب آورد. اما دریغ، خندههای هرچند ناخواستهات دردی میشود بی درمان.
چه حرفها که در این مدت آوار نکردند روی سرت، انگار هرکه به زندان نیست، متهم است. اتهامی که اینان از آن میگذرند و دوستان نمیگذرند. از نزدیک میشناختمت. میدانم در دل چه داری و حالت چهگونه است. میدانم آزادی را برایت قفسی کردند. میدانم سکوت کردی که اینان چه میکنند با شرافت آدمی.
تو با آبرویت ایستادی. کاری که از پس ما برنیامد. این آفرین ندارد؟
آنان که زیاده حرف میزنند و میخواهند بر زمینت بزنند، سنگ بر جوی آزادیخواهی میافکنند تا سدی بسازند و طعمهای صید کنند. آنها از شرافت به باد رفتهشان محافظت میکنند.
شیوا! طاقت بیار. طاقتی بیش از دیروز. در این مدت توانمان تحلیل رفته، اما همتمان افزون شده. یادت نرود ما را پس از آمدنت. دل تنگی را که میدانی چیست، دلتنگت هستیم، دلتنگت میمانیم. زیاد
کاش میشد به جای هر کلامی، صدای خندههایت را میشنیدم. کاش میشد، زمان میایستاد و میماندی. کاش....
ریحانه!
دوست دیر آمده و زود رفته. شرم داشتی از میزان حبست حرف بزنی" ۶ ماهم جای حرف زدن داره، آدم خجالت میکشه بگه ۶ ماه"
بدان؛ میزان حبس مهم نیست، بحث بر سر رفتن است. فرصت نشد خیلی از حرفها را برایت بگویم، زمان نماند و رفت. وقت نداشتی، سرت شلوغ بود، پرکار و پر مشغله، آنسان که نمیتوان میزان رفاقت را به ماه و سال شمرد. چه آنگاه که دل فرمان دهد، هر سد و معبری از جا کنده و دوستی چنان پر برگ ، پر رنگ میگردد و دل چنان سفره میشود که خود انگشت به دهان میمانی این منم؟!. حبس هم همین است. با رفتنت خانواده و دوستانت بیش از تو ضربه میخورند و در خود فرو میروند، کم و زیاد ندارد حبس. تو خود نیستی که ببینی چه میشود. با اینکه ارتباطات زنداان، روابطی سست و به شدت شکننده است و هیچ امید و اعتمادی بدان نمیتوان داشت. اما تو فارغ از اینها بودی و رها از هر باید و نبایدی، برهم زننده معادلات. برهان خلف!
کاش میشد حکمات را به من میدادی با جان و دل میکشیدم. حبس تو مال من. کار و تلاش، حتی اگر یادی از من هم نکنی از ان تو.
پس به یاد داشته باش، حبس تو را هم من کشیدم.
ریحانه، شیوا، ژیلا
شما میروید و ننگی دیگر بر پیشانی ظالمان داغ میکنید. جا داشت با خبر اجرای حکم شما این سوال مطرح میشد که اصلا به چه جرمی حبس دادید که اجرا کنید؟
شما که داعیه آزادی و آزادیخواهیتان گوش فلک را کر کرده. چطور است که تاب شنیدن حرف را هم ندارید؟ حتما حرفهای رئیس قوه قضائیه مبنی بر رعایت حقوق بشر در ایران، همینهاست. پس با افتخار در پرونده دستگاه قضاییتان لحاظ کنید که فردا زمان افتخار فرا میرسد. به همه بگویید ، ما زن و مرد نمیشناختیم. هر که در مقابلمان میایستاد تا حتی کوچکترین حرفی میزد، چنان برخورد میکردیم که مایه عبرت دیگران شود. مادران ما اگرچه میگریند اما در دل به داشتن چنین فرزندانی که آموزه خودشان بوده است، افتخار میکنند.
مادر ریحانه، شیوا و ژیلا و دیگران میگریند ، میگریند از دوری فرزندانشان. با این اشکها هم خود را تسلی میدهند و هم ما را.
در ادامه راه، هم ما را در ادامه راهمان به سوی آزادی مصممتر میکنند. با این اشکها روزی سیلی میسازند بنیان کن. که هیچ ظلم و ظالمی را مفری نباشد. درود بر شرف این شیرزنان که میآموزند مرد بودن، تنها نرینه بودن نیست که صد نکته غیر از آن را میباید.
کاش کسانی پیدا میشدند و در اعتراض به حکم فعالین حقوق بشری و مدنی وبه خصوص این سه تن، کمپیمنی راهاندازی نموده، امضا جمع میکردند تا دست کم نشان دهیم، هنوز بیتفاوت نشدهایم. هنوز رگ داریم و پی. جرأت و شهامت و مردانگی درونمان نمرده و اگر لب فرو بستهایم. ساکت ننشتهایم.
به عنوان اولین نفر اعتراض خود به اجرای حکم این دوستان اعلام نموده و از تمامی نهادهای حقوق بشری میخواهم نسبت به این موضوع سکوت نکرده و عکسالعمل نشان دهند.
نشان دهند که تنها موضوع جنگ، آنچه در سوریه رخ میدهد، ملاک نیست و نسبت به مسائل حقوق بشری هم حساسند. تا دیر نشده اقدام کنید.
سه یار زندانی، به بقیه دوستان به خصوص مهسا سلام گرم مرا برسانید. جای خالی مهسا کم بود، شما هم میروید؟! کاری از دستم بر نمیآید. جز آرزوی سلامتی و آزادی هر چه زودترتان.
آه اگر آزادی سرودی میخواند، کوچک
کوچکتر حتی از گلوگاه یکی پرنده.
دوست ، برادر و همرهتان. مجید دری./ زندان بهبهان
امروز: تاجزاده جسور و شفاف، مطالبات جنبش سبز را بازخوانی میکند و از درون اوین، آگاهی و امید میپراکند.
درآمد
این مکتوب هرچند به بهانهی سپری شدن دو سال از حبس غیرقانونی دکتر مصطفی تاجزاده در قرنطینه نگاشته میشود، و اگرچه حکم یادکردی از یک «اصولگرا»ی «اصلاحطلب» دارد، اما فراتر از آن، میکوشد همزمان با ادای احترام به مرد آزاده و ایراندوست، برخی دیدگاههای ارزشمند و راهبردی وی را برای سبزها بهاجمال مرور کند.
رویکردها و مواضع قابل تمجید و درسآموز تاجزاده، بهخصوص از این زاویه که وی تا پیش از کودتای انتخاباتی 1388 همواره در کنار و متن حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی حضور داشته، و یکی از مهمترین فعالان و حامیان حضور در رقابتها و روندهای انتخاباتی بوده، قابل تأمل است.
پس از ماهها تحمل فشار و خشونت و بدرفتاری و توهین در سلولهای انفرادی بندهای امنیتی و ویژهی اوین، او اینک دو سال است که دور از دیگر زندانیان سیاسی، خشونت و محدودیتی ویژه را با ایمان و «روزه» صبوری میکند.
تاجزاده ـ چنانکه خود تاکید میکند ـ ازجمله کسانی بود که برخلاف تصور رهبر جمهوری اسلامی و فرزندش مجتبی، و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی مسلط در حاکمیت، و نیز ـ بهخصوص ـ بازجوهای او ـ در برابر فشارها و مشقات تحمیلی، استوار و متوکل و امیدوار به راه، ایستاد.
تاجزاده خود گزارش میدهد: «رهبری در جلسات خصوصی میگفت که روشنفکران را میشناسد و میداند که آنان با اولین سیلی به همه چیز اعتراف خواهند کرد و ساکت میشوند. اما وی فراموش کرده بود که امثال بهزاد نبوی و ابوالفضل قدیانی آزمون خود را در زندانهای رژیم ستمشاهی پس دادهاند. مهمتر آنکه ما چیزی نداریم که ترس از دست دادنش زبون و ذلیلمان سازد. چیزی هم نمیخواهیم که ناچار به چاپلوسی و مجیزگویی شویم. توکل به خداوند، نداشتن و نخواستن ما را بیمه کرده است. محکومیتهای سنگین فرمایشی از یکطرف ذهن و زبانمان را بازتر و شفافتر نموده و از طرف دیگر فاصلهها را با مردم، بهویژه نسل نو که آیندهسازان این آب و خاکاند، به حداقل ممکن رسانده است. اکنون همه سبزِ سبز شدهایم و خداوند را از این بابت سپاسگزاریم.»
اعترافها و عذرخواهیهای تاجزاده
کودتای انتخاباتی 22 خرداد 1388 با وجود عوارض سوء و ناگواراییهایش، برای دموکراتیزاسیون و جامعه مدنی ایران کم خیر و برکت، نداشته است؛ شمار کسانیکه به نقد خویش پرداختند، کم نبود. انتقادهای درونی آنان، مجالی ارزشمند برای همدلی هرچه بیشتر نیروهای دموکراسیخواه و استبدادستیز مهیا ساخته است. این همان چیزی است که تاجزاده از آن با «سبز شدن» تعبیر میکند.
از جمع کسانیکه در سه دههی نخست حیات جمهوری اسلامی، همراه ساختار سیاسی قدرت بودهاند، تاجزاده جزء آنانی است که پس از کودتای انتخاباتی، تیغ تیز اعتراف و پوزش خواهی بهدست گرفت، و به نقد خویش و انتقاد از برخی روشها و مواضع سیاسی خود پرداخت. «آقا مصطفا» این را برای خود «توفیقی الهی» توصیف میکند و میگوید: «بعضی بازجوها میکوشیدند با یادآوری مواردی از افراط کاریهای دهه نخستین انقلاب، مرا و خط امامیهای آن دوره و اصلاحطلبان کنونی را «فاشیست» معرفی کنند. متقابلاً من هم با یادآوری برخی رفتارهای فاشیستی که در همین ایام، در پیش دیدگان ملت ایران تکرار میشود، توضیح دادم که همه ما در آن دوره خطاهای جدی داشتیم، اما شما همین امروز به جای آنکه جوانب مثبت رفتار ما را ادامه دهید، همان خطاها را در شرایطی که کشور نه در حال جنگ است و نه از تروریسم گسترده و کور رنج میبرد، ادامه میدهید. به همین دلیل دیگر نمیتوان آن را «خطا» نامید و ناشی از بیتجربگی انقلابیون دانست. خطای ما این بود که در مقابل برخی رفتارهای دادگاه های انقلاب موضع نگرفتیم... سکوت تأییدآمیز دربارهی نحوه محاکمات دادگاه انقلاب خطای ما بود... اعتراف میکنم که اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آیتالله شریعتمداری و برای حفظ حریم مرجعیت اعتراض میکردیم، کار به جایی نمیرسید که امروز حرمت مراجع و عالمان حتی در صدا و سیما مورد تعرض قرار گیرد... باید از برخوردهای ناصوابی که با مهندس بازرگان و دکتر سحابی صورت گرفت، عذر خواست و نیز باید از همه سیاسیونی که خواهان فعالیت قانونی بودند و حقوقشان به بهانههای مختلف نقض شد، پوزش طلبید. همچنین باید از تحمیل یک سبک زندگی به شهروندان و دخالت در حریم خصوصی آنان معذرت خواست. خطای ما آن بود که تصور میکردیم ما انسانهای متوسط قادریم در میخانهها را ببندیم، بدون آنکه لازم باشد درهای تزویر و ریا را باز کنیم. اشتباه ما این بود که در عمل به برخی امور عرفی تقدس بخشیدیم، غافل از آن که تلاش مذکور عقیم و نتیجه اش عرفی شدن بسیاری از مقدسات است. بزرگترین خطای ما تعمیم مناسبات سیاسی در عصر "عصمت" به عصر "غیبت" بود. نتیجه چنین بینشی سست کردن پایههای اعتقادی شهروندان و تضعیف مبانی ایمانی و اخلاقی جامعه بوده است.»
تاجزاده در اوج نقد استبداد و مقابلهی صبورانه و بزرگدلانه با تمامیتخواهان، و از درون زندان انفرادی و قرنطینهی ناجوانمردانهی تحمیلی، دو نکتهی مهم را به خود، سبزها و دموکراسیخواهان یادآور میشود: انتقاد از خود و پرهیز از کینهورزی و خشونتجویی و نفرت: «همان طورکه نباید هیچ نفرت و کینهای را از زندان به جامعه منتقل کنیم، باید مانع تکرار خطاهای عصر انقلاب در عصر کنونی شویم. شرط ضروری این کار پذیرش خطاها و آمادگی برای پاسخگویی به اتهامهای نسل جدید است. ما نیز باید آشکارا به ملت ایران بگوییم که واقعاً چه چیز را خطا مینامیم و از چه چیز هنوز دفاع یا به آن مباهات میکنیم. اکنون به برکت جنبش سبز، شرایطی فراهم شده تا بسیاری از طرفهای درگیر منازعات خونین دهه ۶۰ با بازخوانی انتقادی آن سال ها به این نتیجه برسند که آن همه خشونت و خونریزی «ضرورت تاریخ» نبود و می شد از بروز آن رخدادهای تلخ و ناگوار اجتناب کرد، باید این فضای نقد را زنده نگه داشت؛ زیرا انرژی فوقالعادهای آزاد خواهد شد که میتواند عقبماندگی ملی و نیز تنگ نظری، انحصارطلبی و بیاعتنایی نسبت به دیگری و حقوق او را در عرصه سیاست، پشت سر گذارد.»
اشاره به مرکز ثقل قدرت و حاکم خودکامه
اگر در دوران اصلاحات، تلاشهای آیتالله خامنهای برای به حاشیه راندن خاتمی و اصلاحطلبان، و نیز عزم وی برای سازماندهی ساختار سیاسی قدرت مبتنی بر آراء و سوگیریهای خود، محسوس شد، پس از 22 خرداد این وضع بیش از پیش آشکار گردید. جایگاه ولایت مطلقه فقیه از پرده برون افتاد؛ ارادهی رهبر جمهوری اسلامی مشخص گردید؛ نقش رأس نظام سیاسی در منتفی ساختن رقابت انتخاباتی و خشونتها و بازداشتها عیان شد؛ و از نظام اقتدارگرا و سرکوبگر متکی به شخص (حاکم خودکامه) رونمایی بهعمل آمد. این وضع را برخی کنشگران سیاسی (ازجمله عیسی سحرخیز، محمد نوریزاد، و ابوالفضل قدیانی) بهصراحت مورد اشاره و نقد قرار دادند. تاجزاده ازجمله منتقدان جسور وضع سیاسی مستقر، آنهم از درون قرنطینه بود.
وی تصریح میکند که «رهبر جمهوری اسلامی از سالها پیش به این جمعبندی رسیده بود که بزرگترین مانع پیشرفت کشور، یک صدا نبودن حکومت و عدم تبعیت بی قید و شرط اصلاح طلبان از منویات وی و نقد سیاستهای نادرست حاکم توسط آنان است. براساس چنین نگرشی، بهویژه بعد از تشکیل مجلس ششم، حذف اصلاحطلبانی که مؤثر تشخیص داده شده بودند، در دو مرحله، ابتدا از ارکان حکومت و سپس از جامعه مدنی در دستور کار نهادهای اطلاعاتی - امنیتی و قضایی قرار گرفت. به همین دلیل زمانی که دستور بازداشت فعالان انتخاباتی منتقد حکومت مطلقه فردی را سه روز قبل از انتخابات ۸۸ صادر کرد، هرگز وقوع حماسه جاوید ۲۵ خرداد را سه روز بعد از انتخابات، پیشبینی نمیکرد... نتایج یکدست شدن حکومت و تمرکز همه اختیارات و قدرتها در دست یک نفر را امروز در همه قلمروها میتوان مشاهده کرد.»
به عقیدهی تاجزاده: «امروز همگان چه طرفداران و وابستگان به حاکمیت و ارادتمندان به رهبری و چه منتقدان و مخالفان در این نکته اتفاق نظر دارند که تغییر شرایط موجود و تغییر نحوه برخورد با ناراضیان به تصمیم رهبری بستگی دارد و نه هیچ کس دیگر. این اعتراف و اتفاق نظر به نوبه خود گویای حقیقت دیگری نیز هست و آن این که شرایط موجود و نحوه برخورد با ناراضیان براساس تصمیم رهبری سامان یافته است.»
وی در مکتوبهای متعدد و اظهارنظرهای گوناگون، بهصراحت، مرکز ثقل قدرت را مورد خطاب، نقد و اشاره قرار میدهد. رویکردی که درصورت مواجههی واقعبینانه و منصفانه و شجاعانه با شرایط نامطلوب سیاسی کشور، گریزی از آن نیست.
راهبرد؛ بهسوی انتخابات آزاد، سالم و عادلانه
تاجزاده برای تحلیل شرایط کشور، و طراحی راهبرد، نقطه عزیمت مشخص دارد: وقوع کودتای انتخاباتی در سال 1388 و سوء استفادهی تمامیتخواهان از مشارکت سیاسی ستایش برانگیز مردم در خرداد آنسال. اینگونه است که انتخابات ریاست جمهوری دهم را بهمثابهی نقطه عطف، ارزیابی میکند. از نظر وی گذار به دموکراسی و پیشبرد و گسترش و تعمیق دموکراتیزاسیون دیگر با نظرداشت به شکاف در ساختار سیاسی قدرت، و در روندها و اشکالی چون انتخابات شبه دوم خردادی ممکن و وافی به مقصود نیست. وی تصریح میکند: «تا پیش از 22 خرداد طرفدار این بودم که حتیالامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم؛ یعنی درعینحال که به شیوه برگزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه مولفهها، یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات نیز تشدید شود. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببریم و آن را از رسمیت بیاندازیم. راه وسط نداریم اصلاحطلبان و سبزها در انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت می کنند.»
تاجزاده بهدرستی تاکید میکند که «از نظر عملی، شعار استراتژیکی برای جنبش سبز ایجاد شده که از مشروطه تاکنون نیز خواست اصلی اصلاحطلبان و تمامی آزادیخواهان بوده است: حق حاکمیت ملی و انتخابات آزاد.»
او در زاویهای میایستد که منظر بیانیه 17 موسوی است؛ تاجزاده میگوید: «کشور ایران یک راه برای سعادت دارد که آن نیز انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد نیز مولفههای خاص خود را دارد. انتخابات آزاد یعنی آزادی قلم، اندیشه و بیان و سبک زندگی، یعنی آنکه احزاب آزاد باشند، آزادی تجمعات وجود داشته باشد، اتحادیهها و تشکلهای غیردولتی و سندیکاها آزادی عمل داشته باشند.»
تاجزاده به انتخابات آزاد، سالم و عادلانه با لوازم و شرایط خاصاش نظر دارد: «یکی از ابعاد انتخابات آزاد و سالم این است که مجریان و برگزارکنندگان یا باید کاملا بیطرف باشند یا آنکه در برگزاری انتخابات از تمام گرایشاتی که نامزد دارند بر سر صندوقهای رای و شمارش آراء حضور داشته باشند. نمیتوانیم بگوییم انتخابات سالم است اما رییس هیات بر نظارت آن آقای جنتی باشد که برای اصولگرایان جلسه میگذارد تا وحدت خود را حفظ کنند. یا آنکه آقای یزدی نایب رییس شورای نگهبان باشد درحالیکه خود رسما یک طرف دعوا با اصلاحطلبان و حتی نامزدهای مستقل است. طبق قانون نباید کسانی که در هیات نظارت حضور دارند وارد انتخابات شوند... وقتی گفته میشود انتخابات آزاد باید سازو کارهایی را در نظر گرفت، یعنی از همان ابتدا باید به تمام امور دقت کرد، از تایید صلاحتها گرفته تا هیات اجرای و نظارت، رادیو و تلویزیون و مطبوعات، همه باید در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گیرند و قوای حکومتی نباید این امکان را داشته باشند که به نفع یک گروه و یا جریان خاص وارد انتخابات شوند.»
او از همین منظر، راهبرد مطلوب و راهکارهای اعتراضی خود را مورد اشاره قرار میدهد: «استراتژی عملی جنبش سبز باید رسیدن به انتخابات آزاد باشد. از نظر تاکتیکی نیز روزه، اعتصاب غذا، اجتماع خیابانی و کارهای اینچنینی میتواند بسیار مفید باشد؛ به هیچ وجه نباید سکوت کنیم.»
سهسال پس از کودتای انتخاباتی، سیدمصطفی تاجزاده بهعنوان یکی از برجستهترین نمادها و ترازهای سبزها، از منظری اصولگرایانه و اصلاحطلبانه، جسور و رادیکال و شفاف، مطالبات جنبش سبز را بازخوانی میکند و از درون قرنطینهی اوین، شور و آگاهی و صبوری و امید میپراکند.
منبع: جرس
امروز: به گزارش منابع اقتصادی، حجم تجارت ایران و چین در چهار ماه نخست ۱۳۹۱ با كاهش ۲.۷ درصدی بالغ بر ۳.۷ میلیارد دلار شد. این درحالیست که واردات نفت چین (بزرگترین واردكننده نفت ایران) در ماه ژوئیه نیز، نسبت به ماه قبل تر (ژوئن)، ٢۸ درصد و نسبت به دوره مشابه سال قبل ٣۰ درصد كاهش یافت.
به گزارش ایسنا، براساس تازهترین آمار گمرك، صادرات ایران به چین در چهار ماه نخست امسال با كاهش ۱۱ درصدی به رقم ۲.۶ میلیارد دلار رسید. این در حالی است كه در همین مدت واردات قانونی ایران از چین با رشد چهار درصدی به بیش از ۲.۱ میلیارد دلار رسید.
به این ترتیب حجم تجارت غیرنفتی ایران و چین در چهار ماه نخست ۱۳۹۱ با كاهش ۲.۷ درصدی به بیش از ۳.۷ میلیارد دلار رسید.
سنگآهن، پلیاتیلن و متانول اصلیترین محصولات صادراتی ایران به چین در سال جاری تاكنون بودند. در حالی كه تراكتور، مواد شیمیایی، لوله، موتورهای پیستونی، ماشینآلات مكانیكی، قطعات خودرو، آهن و فولاد و پلیاستایرن عمدهترین محصولات وارداتی ایران از چین به شمار میروند.
آمارهای منتشر شده از سوی نهادهای اقتصادی كشور حاكی از آن است كه بیشترین حجم كالای قاچاق موجود در بازار ایران مربوط به محصولات وارداتی از چین است. با این وجود اسدالله عسگراولادی - رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین، در یكی از مصاحبههای خود عنوان كرده كه "اگر هماکنون کیف و کفش، پارچه و لباس، اسباببازی و ابزار برقی مانند لامپ چینی که کمکیفیت هستند از بازار جمع شوند، در مجموع سه درصد از کل کالاهای مصرفی وارداتی چینی به کشور را تشکیل میدهند. این در شرایطی است که اگر حجم کالاهای وارداتی از ترکیه را در نظر بگیریم، حجم کالاهای بیکیفیت وارداتی از آن رقم، بیش از ۱۰ درصد است و به عبارتی بیش از ۱۰ درصد کالاهای وارداتی از ترکیه بیکیفیت هستند."
کاهش واردات نفت
طی روزهای اخیر نیز گزارشی منتشر شده بود مبنی بر اینکه واردات نفت چین (بزرگترین واردكننده نفت ایران) در ماه ژوئیه نیز، نسبت به ماه قبل تر (ژوئن)، ٢۸ درصد و نسبت به دوره مشابه سال قبل ٣۰ درصد كاهش یافته است.
امروز: رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبرد دفاعی گفت: ایران هیچگاه ضربات اول را نمیزند و هیچ وقت آغازگر تهاجمی نبوده و نیست اما درصورت تهاجم قطعا ضربه ایران موقت نخواهد بود.
به گزارش فارس، دریابان علی شمخانی رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبرد دفاعی با اشاره به اظهارات و تهدیدات سران رژیم صهیونیستی علیه ایران گفت: ایران هیچگاه ضربات اول را نمیزند و هیچ وقت آغازگر تهاجمی نبوده و نیست اما درصورت تهاجم، قطعا متقابل ایران موقت نخواهد بود و آنها میتوانند این موضوع را تست کنند و نتیجهاش را ببینند.
وی افزود: بعد از جنگ تحمیلی تا الان، 28 سال است که دشمن ما را تهدید نظامی میکند اما علت عدم اقدام عملی آنها، قدرت ایران است. تراز قدرت در جمهوری اسلامی ایران یکی از علتهای اصلی عدم تهاجم دشمن به ایران محسوب می شود.
شمخانی تاکید کرد: این قدرت از حمایت مردمی تا قدرت نیروهای مسلح ترکیبی را ایجاد میکند که هزینه اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را فراتر از منفعتش در ذهن تصمیمگیرندگان این تهدیدها قرار داده است.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبرد دفاعی ادامه داد: تا زمانی که ما بتوانیم این معادله را حفظ کنیم که راهش ناشی از پیوستگی حکومت و مردم است، به طور قطع تهاجم علیه ایران در صحنه تبلیغات و رسانه باقی خواهد ماند اما روزی که این معادله بشکند آنها از هر فرصتی برای پیشبرد مقاصد خودشان از جمله استفاده از قدرت نظامی بهره می برند.
* ناکارآمدی سپر دفاع موشکی منطقه با تدابیر ایران
شمخانی همچنین با اشاره به استقرار سپر دفاع موشکی در برخی کشورهای همسایه ایران گفت: آنها حساب کردند که جمهوری اسلامی ایران چه قدرتهایی را در اختیار دارد و به 3 قدرت بازدارندگی رسیدند که یکی از آنها قدرت موشکی ایران است و برای مقابله با این قدرت موشکی، با میلیاردها دلار سپری را تحت عنوان سپر دفاع موشکی طراحی کردند.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبرد دفاعی تاکید کرد: اما خود آنها هم اشاره میکنند که این سپر و گنبد یک موضوع تضمین کننده صددرصد نیست و جمهوری اسلامی هم راهکارهایی را مدنظر قرار داده که بتواند تأثیر این سپر را که بیتأثیر نیست به سمت کاهندگی هدایت کند.
امروز: مصطفی محمدنجار با اشاره به برقراری امنیت کامل برای اجلاس عدم تعهد گفت: تهران و شهرهای اطراف آن از امن ترین شهرهای جهان هستند و ما برای برگزاری این اجلاس هیچ مشکلی نداریم.
به گزارش فارس، مصطفی محمدنجار وزیر کشور در پایان جلسه هیئت دولت، در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی درباره نحوه امدادرسانی به زلزلهزدگان و آسیبدیدگان زمینلرزه در استان آذربایجان شرقی گفت: خوشبختانه در مدت بسیار کوتاهی، کمکهای گوناگون امدادرسانی به افراد آسیب دیده انجام شد که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.
وی با اشاره به برنامهریزی برای اسکان دائم زلزلهزدگان تصریح کرد: حدود 60 میلیارد تومان کمکهای بلاعوض و 425 میلیارد تومان کمک و تسهیلات بانکی برای بحث بازسازی از سوی دولت تصویب شد.
وزیر کشور در پاسخ به سؤال دیگری در خصوص آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای برقراری امنیت در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران گفت: خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران و شهرهای آن جزو امنترین شهرهای جهان محسوب میشوند و در خصوص برگزاری اجلاس نیز برنامهریزیهای بسیار خوبی صورت گرفته است.
وزیر کشور همچنین از برنامه بازدید برخی سران کشورها از شهرهای دیگر ایران از جمله اصفهان خبر داد.
امروز: به گفته مدیر کل شهرسازی و طرحهای شهری تهران به لحاظ کارشناسی مطالعه جدی در خصوص جدایی ری از تهران نشده است.
به گزارش فارس، با جدایی ری از تهران دست سودجوها باز میشود و آن روال منطقی و کنترلی که یک نظام مدیریت یکپارچه شهری بر ساخت و سازها دارد از مسیر منحرف شده و به بیراهه میرود.
مجید پاکساز، مدیرکل شهرسازی و طرحهای شهری تهران در خصوص تبعات جدا شدن شهرری از تهران با بیان این مطلب گفت: ری، تهران و شمیرانات فرزندان البرز هستند که به لحاظ مباحث زیست محیطی، اجتماعی، شهرسازی و... به یکدیگر وابستگی دارند.
وی با بیان اینکه این سه عضو در زمینههای مختلف بهم پیوسته هستند افزود: هرگاه یکی از این سه عضو را از مابقی جدا کنیم علاوه بر ضربه زدن به آن عضو سایر اعضا نیز آسیب میبینند بنابراین جدایی ری از تهران به لحاظ کارشناسی منطقی نیست.
پاکساز با اشاره به طرحهای توسعه شهری تهران تاکید کرد: سالهاست که استخوانبندی شهر تهران مبتنی بر یک نظام یکپارچه که به لحاظ طبیعی متصل با شمال و جنوب شهر است طراحی شده و استقرار این نظام در پیکره شهر موجب شده است که یک نظام واحد شهری شکل بگیرد بنابراین به لحاظ کارشناسی قطع این ارتباط و استخوانبندی ممکن نیست.
ری دوباره به تهران بر میگردد
مدیر کل شهرسازی و طرحهای شهری با بیان اینکه نباید شهر به لحاظ فیزیکی و کالبدی از هم جدا شود اظهار داشت: اعمال سلیقه و تصمیمات مدیریتی در این زمینه بار منفی به دنبال دارد که این بار منفی موجب پاره شدن مویرگها و اتصالات ضعیف میشود که این پارگی و جدایی تبدیل به چرک مرده و معضل خواهد شد.
پاکساز ادامه داد: باتوجه به اینکه به لحاظ کارشناسی خیلی در خصوص جدایی ری از تهران مطالعه نشده و یا حداقل آسیبشناسی نشده است پیش بینی میشود که در صورت اجرا، این شهر به تهران برمی گردد تا به یکپارچگی اولیه منتج شود.
به گفته وی حتی اگر جدایی ری از تهران به صورت دستوری اجرا شود با توجه به تمام جاذبهها و برآیندهایی که وجود دارد دوباره این عضو به سایر اعضا میپیوندد و تنها زمان، انرژی و منابع را با اجرای این طرح از دست دادهایم و اتلاف در این زمینه صورت گرفته است.
پاکساز با اشاره به اینکه طرحهای تهران از دیرباز به صورت یکپارچه دیده شده است اضافه کرد: طرحهای تهران طرحهای توسعهای مدت دار است که بخشی از آن در جنوب شهر که همان منطقه ری است باید اجرایی شود.
وی به مرکز تجارت جهانی در منطقه ری اشاره و اظهار کرد: در طرحهای اخیر فعالیتهایی از جمله مرکز تجارت جهانی و محورهای اقتصادی و محرکهای توسعه زا در جنوب شهر طراحی و ساماندهی شد تا این طرحها بتواند علاوه بر ارتقا کیفیت شهری و محرک توسعه شدن ارزش افزوده نیز برای شهروندان حوزه جنوب ایجاد کند.
پاکساز ادامه داد: به طور حتم با جدایی ری از تهران، تجدید نظری نیز باید در طرحها ایجاد شود که همین امر ممکن است خیلی از پازلهای موجود شهر را دستخوش تغییرات کند و حتی در بعضی بخشها تصمیماتی گرفته شود که آن تصمیمات در بعضی نقاط دیگر همخوانی نداشته باشد و به کل شهر آسیب وارد شود.
مدیر کل شهرسازی و طرحهای شهری تهران در پاسخ به اینکه آیا ری برای شهر تهران ضرر ده بوده است افزود: اگر یک جایی برای شهر ضرر ده هم باشد باید نگاه غیر مادی هم داشته باشیم به عبارتی نباید کالبد شهری را به هم بریزیم و حتی اگر بخشی از آن از نظر مادی ضررده باشد باید با توجه به مسائل زیست محیطی، اجتماعی و شهرسازی به آن نگاه کرد.
وی اضافه کرد: اگر شهرری برای تهران ضررده هم بوده باشد شهرداری تهران این هزینه را میپرداخت تا آسیبهای اجتماعی، زیست محیطی و... که در صورت جدایی به کل پیکره شهر وارد میشود ایجاد نشود.
پاکساز در پاسخ به این پرسش که در صورت جدایی ری از تهران اجرای طرح تفصیلی در منطقه 20 به چه صورت خواهد بود و آیا این موجب سرگردانی شهروندان نمیشود گفت: هر شهر باید یک طرح داشته باشد و طرحی که برای یک شهر تهیه میشود نیاز به کار کارشناسی دارد و بنابراین با جدایی ری از تهران مردم شهرری مدتها بلاتکلیف میمانند تا طرحی جدید در آن اجرا شود.
مدیر کل شهرسازی و طرحهای شهری تصریح کرد: طرحی که کارشناسی شده نباشد هم به لحاظ مالی ضرر و زیان به شهر وارد میکند هم به لحاظ کالبدی ممکن است به جای آباد کردن شهر به تخریب آن بینجامد.
به گفته پاکساز دست سودجوها نیز با جدایی ری از تهران باز میشود و آن روال منطقی و کنترلی که یک نظام مدیریت یکپارچه شهری بر روی ساخت و سازها دارد از مسیر اصلی منحرف شده و به بیراهه میرود.
امروز: سفر وزیر برق عراق به ایران، اختلاف حساب ۳۸۴ میلیون دلاری در صادرات برق به این کشور را عیان کرد؛ درحالیکه مجید نامجو این رقم را ۴۰۰ میلیون دلار اعلام کرده ،وزیر برق عراق این عدد را ۱۶ میلیون دلار میداند. در عین حال رئیس کمیته برق مجلس با استناد به برگزاری جلسات با کارشناسان توانیر بدهی محاسبه شده از سوی کارشناسان را ۵۰۰ میلیون دلار عنوان میکند.
به گزارش خانه ملت؛ پس از اظهارات وزیر برق عراق در تهران، اختلاف حساب میلیون دلاری ایران وعراق در زمینه مطالبات صادرات برق ایران به همسایه غربی آشکار شد، اختلافی ۳۸۴ میلیون دلاری.
پس از سخنان تعجب برانگیز وزیر برق عراق در این باره وزیر نیروی کشورمان، گفت: در حالی که ایران ماهانه ۸۰ میلیون دلار صورت وضعیت هزینه برای طرف عراقی صادر میکند در اخذ مطالبات اختلاف حسابها طبیعی است که وزیر برق عراق نیز دستور داده است این مسیر کوتاه شده تا اختلاف حسابها برطرف شود.
به گفته وی در حال حاضر مطالبات ایران از عراق بابت صادرات برق ۴۰۰ میلیون دلار است که سعی میشود در مذاکرات با طرف عراقی اختلاف حسابها برطرف شود و هیئتی برای رسیدگی به این موضوع تشکیل شود که قطعا وزیر برق عراق برای حل این مشکل کمک خواهد کرد.
حسین امیری خامکانی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری خانه ملت درباره میزان بدهی برقی عراق به ایران که وزیر برق عراق مدعی بدهکاری ۱۶ میلیون دلاری ولی وزیر نیروی کشورمان این رقم را ۴۰۰ میلیون دلار اعلام کرده است، گفت: در جلساتی که با مسئولان توانیر و مسئولان وزارت نیرو برگزار کردیم عدد کارشناسان ۵۰۰ میلیون دلار بود.
نماینده مردم زرند در مجلس شورای اسلامی افزود: اینکه نحوه محاسبه وزارت نیرو و وزارت برق عراق به چه شکل بوده است که چنین اختلافی در محاسبات روی داده است را باید مسئولان وزارت نیرو پاسخ دهند.
وی ادامه داد: حتی در جلسات برگزار شده کمیسیون انرژی با مسئولان وزارت نیرو این پیشنهاد مطرح شد که پس دریافت بدهکاری ۵۰۰ میلیون دلاری عراق به ایران این مبلغ به طلبکاران وزارت نیرو پرداخت شود.
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه بخش خصوصی صنعت برق طلب فراوانی از وزارت نیرو دارد، افزود: در شرایط کنونی بخش خصوصی در حال اجرای پروژههای گوناگونی در سراسر کشور است و نیاز به سرمایه در گردش در این بخش وجود دارد و پسگیری مطالبات از عراق ضرورت دارد.
احتمالاً به وزیر عراق گزارش اشتباه دادهاند
امیری خامکانی با تأکید بر اینکه باید اختلاف حسابها میان عراق و ایران حل شود، احتمال داد که به وزیر برق عراق گزارش اشتباه رسیده باشد.
رئیس کمیته برق کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه وزارت نیرو و وزارت خارجه باید بدهی برقی عراق به ایران را پیگیری کنند، یادآو شد: قطعاً هم مجلس و هم دولت اجازه نخواهند داد که حقی از ایران ضایع شود.
امروز: برای درک ابعاد آنچه هفته پیش تحت عنوان آزادی دسته جمعی زندانیان سیاسی اعلام و عملی شد، هیچ چیز بهتر از عدد و رقم نمی تواند واقعیت را نشان دهد. گزارشی که در پیش رو دارید، ترکیب و مشخصات زندانیان آزاد شده را در کنار فهرستی از زندانیان سیاسی که هنوز در حبس مانده اند، به نمایش می گذارد.
در همین باره بخوانید: آیا آزادیهای اخیر زندانیان، معنای سیاسی ویژهای داشت؟
مجموعه بررسی های خبرنگاران کلمه نشان می دهد روز چهارشنبه هفته قبل براساس آنچه دادستان تهران عفو رهبری خوانده بود؛ ۴۰ فعال مدنی، ۷ محکوم به جاسوسی، ۵ زندانی توهین به مقدسات دینی، ۶ روزنامه نگار و ۵ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده اند، و در کنار اینها ۹ زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین نیز مشمول تخفیف مجازات قرار گرفتند.
بر اساس این بررسی ها، در این میان ۲۱ تن از کسانی که آزاد شدند تقریبا تمام دوران محکومیت خود را جز چند ماه و یا حتی چند هفته ی پایانی گذرانده بودند، که نشان می دهد لااقل بخشی از این آزادی ها اگر امروز هم تحت عنوان عفو اتفاق نمی افتاد، حداکثر تا پایان سال به صورت طبیعی انجام می گرفت و بدین ترتیب لااقل در این بخش باید نگاه خوش بینانه نسبت به باز شدن فضا و بازگشت به درایت در سیستم قضایی و حاکمیت را مورد تردید قرار داد.
گذشته از این تقسیم بندی، بررسی ها نشان می دهد اکثر کسانی که هنوز با احکام های سنگین در زندان های کشور نگه داشته شده اند، همان کسانی هستند که از بدو ورود به زندان، ، به رغم قرار داشتن در حبس، به مناسبت های مختلف بیانیه ها و نامه هایی را در اعتراض به روندهای انحرافی و غلط موجود منتشر می کردند. کسانی که حتی محرومیت از اولین حقوق قانونی همچون تماس تلفنی، مرخصی و ملاقات حضوری نتوانست از پیگیری مطالبات به حق خودشان باز دارد.
بررسی های صورت گرفته در خصوص زندانیان سیاسی باقی مانده در زندان هم نشان می دهد تنها در بند ۳۵۰ اوین حدود ۲۰ فعال حزبی و ستادی، ۸ روزنامه نگار و فعال رسانه ای، ۱۵ فعال کارگری و دانشجویی، ۷ فعال حقوق بشر، ۱۰ فعال فرهنگی و اجتماعی، ۱۷ محکوم به ارتباط و هواداری سازمان مجاهدین خلق و ۱۰ شهروند معترض نگهداری می شوند که برخی از آنان در این سه سال حتی یک بار نیز به مرخصی نیامده اند و یا با وجود مشکلات نگران کننده جسمی، روند درمان برایشان متوقف شده و یا با سختی های زیاد در حال اجراست.
ناگفته نماند که در بند زنان، بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ و دو الف، زندان رجایی شهر و همچنین زندان های شهرستان ها نیز تعداد زیادی زندانی سیاسی نگهداری می شوند که آمار دقیقی از آنها موجود نیست.
همچنین آخرین گزارش های رسیده به کلمه از بند ۳۵۰ زندان اوین، جایی که هم اکنون بیشترین تعداد از زندانیان سیاسی پس از انتخابات در آن نگهداری می شوند، نشان می دهد بر خلاف ادعای دادستان تهران که صبح روز آزادی گروهی از زندانیان، ادعا کرده بود عده ای زندانی نادم و خواستار عفو در شرف آزادی هستند، از زمان آغاز اعلام اسامی این زندانیان برای جمع کردن وسایل خود تا هنگام خروج آنان از بند برای آزادی، یعنی در حدود ساعت ۱۱ چهارشنبه شب، لحظه ای شعارهای اعتراضی زندانیان سبز قطع نشد و چه آنها که در حال آزادی بودند و چه همراهانشان که در زندان ماندنی بودند، همگی با فریادهای "یا حسین، میرحسین" و "نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی" و سرودهای "یار دبستانی"، "ای ایران" و "سر اومد زمستون" به ابراز همدلی و همبستگی با یکدیگر می پرداختند و این شعارها و سرودها تا آزادی آخرین نفرات از بند نیز ادامه داشت.
اما با این حال، هنوز نام هایی از جمله نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهسا امرآبادی، محبوبه کرمی، امیرخسرو دلیرثانی، سیدمهدی خدایی، محمد داوری، محمد سیف زاده، بهنام ابراهیم زاده، محمدصدیق کبودوند، ابوالفضل عابدینی نصر، سماء نورانی، سیامک قادری، حسین زرینی، سیدمحمد ابراهیمی، آرش سقر، افشین اسانلو، علیرضا رجایی، محمدحسین نعیمی پور، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی، فیض الله عرب سرخی، بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، محمد طاهر قزوینی، عماد بهاور، ابوالفضل قدیانی، عبدالله مومنی، بهمن احمدی امویی، سیاوش حاتم، سعید متین پور، مسعود پدرام، کیوان صمیمی، سیدامیر خرم، عبدالفتاح سلطانی، عیسی سحرخیز، محسن امین زاده، حسن اسدی زید آبادی، بابک داشاب، مجید دری، مجید توکلی، احمد زیدآبادی، حشمت الله طبرزدی، رسول بداغی، محمدامین هادوی، ضیا نبوی، مسعود باستانی، مهدی محمودیان، رضا شهابی، محسن میردامادی، احمد هاشمی و بسیاری دیگر همچنان به اتهامات سیاسی در زندان به سر می برند و خانواده های بسیاری از اینان، نه حتی برای آزادی و نه برای مرخصی هایی که در قانون به عنوان حق برای هر فرد زندانی رسمیت یافته، بلکه برای مرخصی درمانی و حتی ملاقات حضوری مجبورند ساعت ها در دادستانی و دادگاه انقلاب معطل شوند و با رفتارهای نسنجیده و شنیع رو به رو باشند تا آیا به آنها پاسخ مثبت داده شود یا خیر.
در کنار آزادی گروهی از زندانیان سیاسی که با در زندان ماندن دهها زندانی سیاسی دیگر همراه شده است، ضروری است به احضارهای متعدد هفته های اخیر نیز اشاره شود. در کنار این نگاه گذرا به آزاد شدگان هفته گذشته، حساب و کتابی ساده از اسامی آزاد شدگان و بازماندگان و احضارهایی که در ایام ماه مبارک رمضان صورت گرفت تا فعالان سیاسی و مدنی که حکم حبس داشتند برای اجرای حکم به زندان معرفی شوند، نشان می دهد که آزادی های اخیر را بیشتر باید نمایشی از سوی حاکمیت برای منحرف کردن اذهان در آستانه اجلاس سران کشورهای متعهد، زلزله ی آذربایجان و بی توجهی دولتی ها به این رخداد تلخ و همچنین فشارهای اقتصادی موجود بر روی مردم تلقی کرد.
در زیر، فهرست گروهی از زندانیانی که چهارشنبه اخیر از زندان آزاد شدند، به همراه مدت بازداشت و دوران محکومیت آنها در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. با نگاهی به این فهرست به سادگی می توان دریافت که آزاد کردن زندانیانی که بعضا تا هفته ها و حتی روزهای پایانی محکومیت خود در حبس نگه داشته اند، باید عفو و رافت نام بگیرد یا ژست و نمایشی سیاسی برای اعلام اعدادی بالا برای مقاصد سیاسی آینده:
علیرضا اخوان: فعال کارگری که سیزدهم خرداد ۱۳۸۹ بازداشت و تا هشتم تیر ۱۳۸۹ در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی بود و پس از آن با وثیقه هفتاد میلیون تومانی آزاد شد. دادگاه این فعال کارگری را به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به یک سال و نیم حبس تعزیری به اضافه یک سال و نیم حبس تعلیقی محکوم کرد.
امیراحسان تهرانی سخاوت: امیراحسان تهرانی سخاوت خواننده ترانه های اعتراضی به اتهام عضویت در گروه های حقوق بشری و تبلیغ عیله نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این خواننده معترض در ۱۷ اسفند ۸۸، بعد از حوادث انتخابات، در پی بازداشت گسترده فعالین حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه بازداشت و حدود ۲ هفته در سلول های انفرادی بند ۲-الف سپاه پاسداران گذراند. وی فروردین ۱۳۹۰ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه غیر قانونی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران محاکمه شد.
محسن جوادی افضلی: محسن جوادی افضلی از فعالان فرهنگی بازداشت شده در روز عاشورای ۱۳۸۸ است که به مدت ۲ هفته در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زیر فشار بازجوییها بوده است. این فعال فرهنگی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت کشور به ۲ سال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم و در ۱۳۹۰/۵/۸ به زندان اوین احضار شد تا دوران محکومیت خود را بگذراند.
آبتین جهانیان: آبتین جهانیان، دانشجوی سینما که به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی بازداشت و به ۳ سال حبس محکوم و سپس با قید وثیقه آزاد شده بود، ۳۱ تیر ۹۱ برای گذراندن دوران حبس خود مجددا به زندان اوین فراخوانده شد.
حمیدرضا خادم: حمیدرضا خادم فعال سیاسی و کنشگر حقوق بشر، نویسنده، فعال سیاسی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸که در شانزدهم آذر ۱۳۸۹ از سوی شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. موارد اتهامی وی اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در قالب نگارش مقاله و مصاحبه با رسانه ها اعلام شده است. حمید رضا خادم پنج شنبه ۲۱ مهر ۹۰ خود را به زندان اوین برای سپری کردن دوران محکومیتش معرفی کرد.
سپهر ابراهیمی: جزو هشت تن از کسانی بود که برداشت خاصی از آیین اسلام و دین را در یک انجمن گفتگوی اینترنتی مورد نقد و بحث قرار داده بودند و ازتیرماه تا بهمن ماه ۱۳۸۹ بازداشت و به ٨ سال زندان محکوم شد.
علی سالم: فعال دانشجویی که روز بیست و یک فروردین ماه ۹۱، در پی مراجعت به زندان اوین برای اجرای حکم دو سال حبس تعزیری بازداشت و به بند ۳۵۰ این زندان منتقل شد. این فعال دانشجویی پیش از شرکت در تجمع روز ۱۶ آذر بازداشت و در شعبۀ ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری محکوم کرد.
محمدحسین سهرابی راد: محمد حسین سهرابی راد، یکی از زندانیان سیاسی گمنام که در ارتباط با قضایای بازداشتگاه کهریزک بازداشت شد. سهرابی راد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از اعضای ستاد مهدی کروبی نیز بوده، به اتهام تشویش اذهان عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشراکاذیب و توهین به مقامات در شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده و از ماه شهریور ۸۸ در زندان نگهداری می شد.
محمداسماعیل صحابه تبریزی: اسماعیل صحابه از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت و عضو ستاد ۸۸( ستادحامیان موسوی و خاتمی) در حین مراسم دعای کمیلی که در منزل پدر همسر شهاب طباطبایی برای آزادی او برگزار شده بود بازداشت شد .وی مرداد ماه سال ۸۹ در دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، به جرم نقش داشتن در برگزاری کمیل سبز، به چهار سال حبس تعزیری محکوم و در ابتدای بهمن ماه سال ۸۹ برای اجرای حکم خود به زندان اوین فرا خوانده شد.
سروش صفاوردی: سروش صفاوردی به اتهام اجتماع و تبانی، اقدام علیه امنیت ملی به ۳ سال زندان محکوم شد و از ۲۵ اردیبهشت ۹۰ در زندان به سر می برد.
میکائیل عظیمی: میکائیل عظیمی از شاگردان شهید هدی صابر و از نزدیکان نیروهای ملی-مذهبی برای اجرای حکم ۲ ساله خود در تاریخ ۲۹ خرداد ۹۱ به زندان اوین رفت. میکائیل عظیمی در خرداد ۱۳۸۲ همراه چند تن از دوستان خود به اتهام تشکیل سازمان غیر دولتی «سپهر اندیشه » بازداشت شد. عظیمی که در این مقطع در بند «دو الف سپاه» بازجویی و به اقدام علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی یک تشکل غیردولتی(ان جی او) و ارتباط با نیروهای ملی-مذهبی متهم شد.
سارنگ اتحادی: زندانی بهایی که در تاریخ ۲۰ تیرماه ۹۱ بازداشت شد.
ناصر آذر نیا: ناصر آذرنیا، از بازداشتی های عاشورای سال ۸۸، که به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد. ناصر آذرنیا از تاریخ ۲۵ مرداد ماه سال ۹۰ برای گذران دوران محکومیت خود راهی زندان اوین شد.
معصوم فردیس: معصوم فردیس، زندانی سیاسی ۵۷ ساله، در زمان نخستین بازداشت خود عهدهدار پست معاونت وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات و همچنین رییس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی بود. او به اتهام جاسوسی بازداشت و در دادگاه بدوی به شش سال زندان محکوم شده است. اما چندی بعد این حکم در دادگاه تجدید نظر نقض شده و در نهایت دیوان عالی کشور نیز وی را از همه اتهامات وارده تبرئه کرده است. جرم واقعی این معاون سابق وزارت ارتباطات، مخالفت با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در واگذاری اپراتور دوم تلفن همراه به نهادهای امنیتی و عدم همراهی با خواستههای آنان است. بهرغم نقض رای دادگاه بدوی و صدور حکم برائت برای معصوم فردیس در شعبه دادگاه تجدید نظر و همچنین دیوانعالی کشور، برخلاف نص صریح قوانین قضایی، وزارت اطلاعات با هدف تسویه حساب و نوعی انتقامگیری، همچنان این زندانی سیاسی را به صورت غیرقانونی در زندان نگه داشته بود.
عرفان قانعی فرد: روزنامه نگاری که کمتر از یک ماه پیش به زندان احضار شد.
محمدمهدی کریمان اقبال: هنرمند سبز و فعال سیاسی که ۱۱ آبان ۱۳۸۸ در تهران بازداشت و ۷ ماه در بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زیر نظر وزارت اطلاعات و ۴۰ روز را در سلول انفرادی به سر برد. وی توسط قاضی صلواتی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۴ سال حبس تعزیری محکوم و به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد .در رای صادره جرایم وی توهین به رهبری از طریق خواندن اشعار مذهبی در دارالزهرا (س)، تبلیغ علیه نظام از طریق شعارنویسی "مرگ بر روسیه" و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق شرکت در تجمعات پس از انتخابات ذکر شده بود.
مهدی کوهکن: زندانی سیاسی که در پی حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و به سه سال و نیم زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت پنج میلیون ریال محکوم شده بود.
علیرضا کیا: اول اسفند ماه ۸۹ که به دلیل شرکت در تجمعی به منظور اعتراض به حبس خانگی رهبران جنبش سبز برگزار شده بود، بازداشت شد .این جوان ۲۱ ساله با اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی و اخلال در نظام عمومی توسط نیروهای امنیتی مواجه شد. او جزو زندانیانی بود که هفته پیش حکم شلاقش در زندان اوین به اجرا در امد.
امیر لطیفی: امیر لطیفی اواخر تیرماه ١٣٨٩ بازداشت و به هفت سال زندان و ٧۴ ضربه شلاق محکوم شد. حکم شلاقش در زندان هفته پیش قبل از آزادی اجرا شد.
رحمان بوذری: رحمان بوذری، روزنامه نگار و دبیر سرویس اندیشه شرق که ۳۰ اردیبهشت ۹۱ برای اجرای دو سال حبس تعزیری به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. این مترجم که خرداد ماه سال گذشته بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود به هفتاد و چهار ضربه شلاق نیز محکوم شد که این حکم پیش از آزادی اجرا شد.
شهاب دهقانی: زندانی بهایی که در ۲۰ تیر ۹۱ بازداشت موقت شده بود.
عادل محمدحسینی: عادل محمدحسینی ۱ مرداد ۹۱ به دنبال فراخوان تعدادی از فعالان سیاسی و دانشجویان به زندان، عادل محمد حسینی راهی اوین شد. شعبه پانزده دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی صلواتی او را به شش ماه حبس تعزیری و یک و نیم میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. عادل محمد حسینی دی ماه سال ۸۹ بازداشت شد و پس از چندی پس از تبدیل قرار بازداشت موقت وی به قرار وثیقه به طور موقت آزاد شد.
حمیدرضا مقدسی: روز عاشورا ۸۸ بازداشت و پس مدتی با قید وثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب شعبه ۲۸ به ریاست قاضی مقیسه به جرم اجتماع و تبانی، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. او در تاریخ ۲۱ خردادماه ۹۰ برای گذراندن این دوره ی محکومیت خود را به زندان اوین معرفی کرد.
علی ملاحاجی: روز دوشنبه ١۴ تیرماه ۹۱ علی ملاحاجی دانشجوی مهندسی پزشکی قزوین برای گذراندن دوران محکومیت یک ساله حبس خویش به زندان اوین فراخوانده شد. او ٢۵ بهمن ١٣٨٩ به دنبال حضور در تظاهرات همبستگی با حرکتهای مردمی در منطقه، به ویژه قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصر علیه حکومت استبدادی در تهران بازداشت شده و ۴۵ روز را در بند امنیتی ٢۴٠ گذرانده بود.
علی ملیحی: علی ملیحی روزنامه نگار و عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت در ۲۰ بهمن سال ۸۸ با بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و در تاریخ ۲۲ اردیبهشت سال ۸۹ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه با اتهاماتی نظیر "اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمعات غیرقانونی، نشر اکاذیب و توهین به محمود احمدی نژاد" محکوم شد.
هومان موسوی: وبلاگ نویس در ۱۲ فروردین ۸۹ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و به مدت ۹ ماه در سلولهای انفرادی ۲۰۹ نگهداری و در اردیبهشت سال ۹۰ در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. حکم شلاق او پیش از آزادی در زندان اجرا شد.
رضا مولوی: رضا مولوی استاد دانشگاه دارهام و صاحب کرسی مدیریت مرکز مطالعات ایران در دارهام از نخبگانی بود که به دعوت دولت ایران جهت حضور در همایش نخبگان ایرانی خارج از کشور، دو سال پیش به ایران عزیمت کرد، اما هنگامی که قصد بازگشت به انگلستان را داشت توسط وزارت اطلاعات بازداشت و پس از گذراندن ۶ماه حبس در بند ٢٠٩ زندان اوین، توسط قاضی صلواتی رییس شعبه ١۵ دادگاه انقلاب تهران به ٣سال حبس تعزیری محکوم و پس از تایید حکم روانه بند ٣۵٠ زندان اوین شد.
علی گودرزی: از بازداشتی های عاشورای ۸۸ که سه سال حکم داشته و از این مدت و یک سال و نیم آن را گذرانده بود.
هادی عرب قبادی: هادی عرب قبادی که هم پرونده ای با حمزه کرمی بود، سال گذشته حکم هشت سال حبسش به پنج سال کاهش یافت و اینک پس از سه سال آزاد شد.
مهدی فراهانی، علی مصطفایی، ابراهیم شکویی زاده، مهدی رضایی: با هم در برج مراقبت کار می کردند که با شرکت همکار خود به مشکل برخوردند و پس از یک اعتراض صنفی بازداشت و به شش ماه حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شدند و از این مدت سه ماه را گذراندند.
رامین چاووشی: به اتهام جاسوسی در حبس به سر می برد و از دو سال محکومیت فقط چهل روز آزادیش مانده بود.
امیرعبدالله کاظمی: امیر عبدالله کاظمی که از بازدداشتی های انتخابات بود به سه ماه حبس محکوم شده بود که یک هفته پیش به زندان رفته بود.
مشتاق فروهر پاک: مشتاق فروهر پاک نیز از بازدداشت شده های پس از انتخابات بود که به یکسال حبس تعزیری محکوم شده بود و حدود پنج ماه از آن باقی مانده بود.
رضا عزیزی: رضا عزیزی که سعی در دزدیدن هواپیمای ایران سوریه را داشت و تهدید به هواپیما ربایی کرده بود و به دو سال حبس محکوم شده بود. از این مدت کمتر از دو ماه مانده بود.
کیوان شیرازی: کیوان شیرازی که پس از انتخابات بازداشت شده و به شش ماه محکوم شده بود و سه ماه از آن را گذراند.
حسام شهسواری: از سه سال حبس دوسال آن را تحمل کرده بود.
امیر بهمنی: امیر بهمنی نیز که بازداشتی پس از انتخابات بود از سه سال حبس دوسال آن را تحمل کرد.
محمد رضا پونکی: محمد رضا پونکی به اتهام توهین به مقدسات هشت سال حبس محکوم شده بود که دو سال از آن را گذراند.
حمید رضا ایزد یاری: حمید رضا ایزد یاری نیز که از بازداشتی های پس از انتخابات بود حدود ۱۵ ماه از دوسال ونیم حبس خود را تحمل کرد.
محمدتقی نژاد کاشانی: محمدتقی نژاد کاشانی چهار ماه داشت که دوماه ان را گذراند.
محسن پور ضیایی: محسن پور ضیایی یکسال حبس محکوم بود که چهار ماه را تحمل کرد.
علیرضا سمیعی: علیرضا سمیعی دوسال حکم داشت که چند روز قبل از آزادی به زندان آمده بود.
عبدالرضا دهقان: عبدالرضا دهقان متهم به جاسوسی بود که یکسال حکم داشت و یک ماه دیگر آزاد می شد.
آرش ریکی: آرش ریکی زندانی دیگر متهم به جاسوسی بود که دوسال حکم داشت و تنها دوماه به آزادیش مانده بود.
حسین ثابت: حسین ثابت که به شش سال حبس به اتهام جاسوسی محکوم شده بود با گذراندن چهار سال حبس آزاد شد.
امیر مقامی فر: در شب سه شنبه ۲۰ تیرماه جاری، همزمان با یورش گسترده نیروهای امنیتی به منازل بهاییان ساکن تهران و بازداشت تعدادی از این شهروندان، امیر مقامی فر که از مهمانان حاضر در منزل عادل نعیمی بوده، به همراه عادل نعیمی و الهام فراهانی(همسر عادل نعیمی) و تعداد دیگری از مهمانان بازداشت شده بود.
فرزان متین اصل: فرزان متین اصل که به اتهام مسیحی شدن به دوسال ونیم محکوم شده بود نیمی از آن را گذرانده و یازده ماه به اتمام آن مانده بود.
بیژن مرادی: بیژن مرادی هم که به شش ماه حبس محکوم بود دو ماه دیگر آزاد می شد.
حسین تبریزی و احمد ربیعی: حدود دو ماه از حبس شش ماهه خود را گذرانده بودند.
قاسم شعله سعدی و قسلانی پور: این دو، زندانیان سیاسی ای بودند که با پایان دوره محکومیت خود آزاد شد.
دهها زندانی سیاسی در عید فطر هم از آزادی و مرخصی بیبهره ماندند
امروز: معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور از افزایش 30 لیتری بنزین خودرو ها برای شهریور ماه به عنوان عیدی خبر داد.
به گزارش مهر، بهروز مرادی معاونت برنامه ریزی ونظارت راهبردی رئیس جمهور در حاشیه برگزاری جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران از افزایش 30 لیتری سهمیه بنزین خودروها در شهریور ماه خبر داد.
به گفته مرادی این 30 لیتر بنزین عیدی دولت به مناسبت عید فطر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر