امین چالاکی، مسئول اجرایی ستاد میرحسین موسوی در شهر ساوه در انتخابات سال ۸۸ برای اجرای حکم ۴ سال حبس تعزیری خود، به زندان اوین رفت.
به گزارش خبرنگار کلمه، چالاکی که پیشتر در ۲۷ دی ۱۳۸۸ در ساوه به همراه همسر و دختر خردسال ۴ ساله اش بازداشت شده بود، پس از مدتی بازجویی خشن در اداره اطلاعات شهر اراک و سپس انتقال به تهران، با تودیع وثیقه و پس از حدود ۴۰ روز از دوره بازداشت خود آزاد شد.
نکته قابل توجه در دوره بازداشت این خانواده آن بود که بازجوها در اداره اطلاعات اراک، از کودک خردسال ۴ ساله این خانواده، “مانا چالاکی” نیز به صورت جداگانه درباره پدر و مادرش بازجویی کرده بودند تا عملا سن بازداشت و بازجویی در جنبش سبز از سن ۴ سالگی آغاز شود. در این بازجویی از مانا پرسیده می شود که آیا پدرت روز عاشورا چیزی آتش زد؟ که این کودک در پاسخ می گوید “نه، آتش زدن کار احمدی نژادیا بود!” پاسخی که عصبانیت بازجو و پرخاش به پدر و مادر او را در پی داشت.
چالاکی پس از بازداشت، در دادگاه قاضی صلواتی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد و پس از احضارهای گسترده ای که در پی آزادی های اخیر عید فطر صورت گرفت، به زندان اوین رفت تا این تحلیل تقویت شود که یکی از دلایل آزادی های اخیر، باز کردن جا برای سایر زندانیان بوده است.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با یاری اعضای خود اولین محموله کالا را برای کمک به زلزلهزدگان آذربایجان شرقی ارسال کرده و درحال حاضر مشغول امادهسازی محمولهی دوم این کمکها است.
به گزارش ایلنا، محسن هجری، دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان دربارهی کمکهای این انجمن به آسیب دیدهگان زلزلهی اخیر آذربایجان شرقی گفت: به دنبال بیانیهی این انجمن در مورد زلزلهی آذربایجان، دبیرخانهی انجمن فراخوانی خطاب به اعضا و دوستان انجمن داد و از آنها درخواست کرد کمکهای مالی خود را برای اهدا به آسیب دیدهگان زلزله، به این انجمن هدیه کنند.
وی در مورد علت تاکید بر نقدی بودن کمکها گفت: با توجه به تجربهای که از زلزلهی بم داشتیم، میدانستیم که اگر قرار است کالایی برای کمک فرستاده شود، بهتر است به صورت نو باشد. با توجه به این مساله، کمکهای مالی امکان تهیه کالاهای نو را با توجه به اولویتها و نیازهای آسیب دیدهگان را ایجاد میکند.
هجری ادامه داد: به هر حال اعضا و دوستان انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همکاری مناسبی به خرج دادند. بسیاری از بازاریها و فروشندگان کالا هم، وقتی از جریان خریدها برای کمک به آسیب دیدهگان مطلع میشدند، با دادن تخفیف و کمکهای دیگر، همکاری مناسبی را با ما به عمل آوردند.
دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به ارسال نخستین محمولهی کمکهای این انجمن در هفتهی گذشته اشاره کرد و گفت: درحال حاضر سرگرم جمعآوری بخش دوم کمکها هستیم. با توجه به نزدیک بودن فصل سرما و مشکلات ناشی از آن، این محموله بیشتر شامل پوشاک زمستانی است. در کنار این محموله، دبیرخانه در فراخوانی مستقل، از اعضا و دوستان انجمن برای جمعاوری کتابهای گروه سنی کودک و نوجوان دعوت به عمل آورده است.
وی افزود: با گذشت تنها چند روز از این فراخوان، نزدیک به ۳ هزار جلد کتاب جمعآوری شده است. این فراخوان همچنان ادامه دارد و البته به اتمام هم نمیرسد؛ زیرا نیاز مناطق آسیب دیده به خصوص در حوزهی فرهنگی، نیازی طولانی مدت است و ما هم نمیخواهیم درگیر مسائل احساسی بشویم و کمکهایمان صرفآ در کوتاه مدت باشد تا جنبهی سوار شدن بر موج احساسات پیدا کند.
هجری در مورد زمان ارسال محمولهی کتابها گفت: درحال حاضر چیزی نزدیک به ۳۰۰ روستا آسیب دیده است و اگر در هر کدام از این روستاها ۱۰۰ کودک و نوجوان آسیب دیده وجود داشته باشند، حداقل به ۳۰ هزار جلد کتاب برای اهدا به همهی آنها نیاز داریم. ما از نویسندگان و ناشران درخواست کردیم و میکنیم که در این اقدام با ما همکاری داشته باشند و بسیاری هم تاکنون به ما وعدهی کمک در این زمینه را دادهاند. در کنار این انجمن، انجمنها و نهادهای دیگری هم هستند که مشغول جمعآوری کمک هستند که ما از فعالیت آنها هم استقبال میکنیم. در مسائل و کارهای خیر، انجام کارهای موازی و رقابت با یکدیگر بسیار خوب است و هر چه بیشتر شود بهتر است. به هر حال امیدواریم با کمکهایی که به ما و سایر نهادها میشود، خیلی زود شرایط اهدا کمکهای فرهنگی به اسیب دیدهگان فراهم بشود.
دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در پایان گفت: تعدادی از نویسندگان و اعضای انجمن در روزهای گذشته به مناطق زلزله زده رفتهاند. گام بعدی ما، حضور تعداد بیشتری از نویسندگان کودک و نوجوان و در قالبی سازمانیافتهتر توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، در مناطق زلزلهزده است تا با بچههای آسیب دیده از نزدیک دیدار داشته باشند. این اقدام همزمان با ارسال محمولهی دوم کمکهای انجمن (شامل کتاب، اسباببازی و پوشاک) انجام خواهد شد.
بیش از ۷۰ درصد از کارگران استان البرزی با قرارداد موقت مشغول به کارند.
به گزارش ایلنا، عباس میرباذل در جلسه کمیسیون صنعت و معدن استان البرز در خصوص مشکلات بیمه بیکاری این استان گفت: اگر کارگری شغل خوبی داشته باشد به فکر بیمه بیکاری نمیافتد و هیچ کارگری حاضر نیست به خاطر بیمه بیکاری کار خود را از دست بدهد.
معاون اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان البرز در خصوص آیتمهای بیمه بیکاری گفت: بیمه بیکاری دارای آیتمهای مختلفی است که شامل معرفی کردن فرد به اداره فنی و حرفهای جهت آموزش هم میشود و اگر فردی بیسواد باشد به اداره سواد آموزی جهت آموزش معرفی میشود.
وی بیان کرد: در این میان اگر کارخانهای جهت تکمیل منابع انسانی خود بر آید در وهله اول لیست افراد موجود در بیمه بیکاری در اولویت قرار دارد.
میرباذل در ادامه پیرامون قانون کار نیز افزود: در شرایط موجود، قانون کار معضلی برای صنعت به شمار نمیرود.
این مقام دولتی در باره اصلاح قانون کار گفت: بحث اصلاح قانون کار در یک ترکیب سه جانبه به مجلس ارجاع داده شده تا نظرات خود را بگویند.
وی با تاکید بر آموزش قانون کار به مدیران و سرپرستان و خلاهای موجود در بحث سازمانی گفت: در بحث سازمانی، وجود سازمانی که بتواند به حمایت از اصناف و مشاغل بپردازد در استان البرز احساس میشود.
وی در پایان گفت: فقدان انجمن صنفی کارفرمایی در استان البرز با خواستهای ملی مبنی بر وجود نهاد قوی کارفرمایی در کشور سازگار نیست.
محمد داوری، سردبیر سایت سحام نیوز و زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین، روز شنبه گذشته هنگام بازگشت از بیمارستان، توسط مامورین درب ورودی زندان اوین بصورت تحقیر آمیزی مورد بازرسی قرار گرفت.
به گزارش سحام، ماموران حفاظت زندان اوین از وی خواسته بودند که لباس هایش را درآورد و عریان شود. این اقدام ماموران زندان در حالی بوده که ایشان تحت الحفظ با دو مامور، صبح شنبه به بیمارستان اعزام شده و ظهر نیز برگشت داده شده بود و در تمام لحظه ها مامورین همراه وی بوده اند و هیچ ملاقات کننده ای هم نداشته است.
بارها برخوردهای تحقیر آمیز ماموران حفاظت زندان اوین از طریق دستبند زدن، پابند و چشم بند زدن و بازرسی های بدنی، مورد اعتراض زندانیان سیاسی بند قرار گرفته است. این اقدامات در زمان مدیریت قبلی زندان کمی بهتر شده بود اما تقریبا پس از انتصاب مدیریت جدید، این برخوردها تشدید گردیده است.
مدتی پیش ماموران پس از ضرب و شتم ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین که نزدیک به ۷۰ سال سن دارد؛ به ایشان دستبند زدند و با اجبار او را به بیمارستان بردند. در حالیکه این نوع برخورد ماموران زندان امکان حمله قلبی را به وی می داد و جان این زندانی سیاسی در خطر بود.
محمد داوری، اکنون نزدیک به سه سال است که برای گذراندن حکم محکومیت ۵ساله خود در زندان به سر می برد و در این مدت به شدت تحت فشار، محرومیت و محدودیت بوده است.
محمد داوری پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دستگیر شد. دستگیری او پس از نامه ای بود که مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک نوشت. او بعد از انتشار این نامه بازداشت شد و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در صدا و سیما، اقرار کند.
مهدی کروبی در آن روزها طی نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. با این حال محمد داوری به ۵ سال حبس محکوم شد.
محمد داوری جانباز دوران جنگ ایران و عراق است.
مریم صالحی، ۲۵ ساله، دانشجوی تهران از اعضای فعال گروه حامیان حقوق بشر در ایران و از اعضای چندین کمپین حقوق بشری ، سحرگاه روز چهارشنبه ۲۵ مرداد در خانه پدری خود در اراک توسظ ماموران لباس شخصی دستگیر شده است.
به گزارش سایت ملی-مذهبی در این رابطه دو تن دیگر به نامهای صدف بر و روشنک جم که از اعضای گروه حامیان حقوق بشر ایران هستند نیز تحت پیگرد قرار گرفته اند.
صدیقه ماهوری مادر مریم صالحی می گوید که نه تنها ماموران حکم قضایی و یا هیچ گونه کارت شناسایی برای بازداشت از خود ارایه نکرده اند، بلکه با رفتاری بسیار تحقیر آمیز با خانواده وی برخورد کرده و برخی ازاموال شخصی خانواده را با خود برده اند.
از زمان دستگیری تا زمان تهیه این خبر، به رغم تلاش های فراوان خانواده و دوستان مریم صالحی، هیچ گونه اطلاعاتی از محل نگه داری وی در دست نیست.
خانواده ی صالحی بسیار نگران سلامتی و چگونگی وضعیت او هستند. آنها از مجامع و سازمانهای حقوق بشری تقاضای مساعدت دارند.
کلمه: آنچه در زیر میبینید، نامهای است که با امضای پدرام پاک آیین، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد، برای رسانههای مکتوب و اینترنتی کشور ارسال شده و لحن و محتوای آن به خوبی حجم سانسور حاکم بر مطبوعات و سایتهای رسمی را نشان میدهد. در این سند که اولین بار در اینجا منتشر شده، واضح است که سانسور دولتی از اینکه رسانهها چه ننویسند فراتر رفته و به اینکه رسانهها چه بنویسند و چگونه منویات و اهداف حکومت را تبلیغ و ترویج کنند، گسترش یافته است.
جالب است که بر اساس این سند، رسانهها حق ندارند اخبار حوادث منفی را منعکس کنند، تا مبادا به تضعیف اجلاس و ایجاد حواشی منفی پیرامون آن منجر شود؛ رویهای که عینا از سوی صدا و سیما در ماجرای زلزله آذربایجان شرقی به کار گرفته شد و اکنون دولت آن را به همه رسانهها تسری داده است.
به گزارش کلمه، بر اساس این سند، رسانهها حق ندارند چیزی درباره فقدان آزادی و یا تضییع حقوق بشر در ایران بنویسند و همچنین از انتشار مطالب مثبت یا حتی منفی درباره کسانی که به ادعای دولت «طی سالهای گذشته با طرح ادعای واهی به تلاش برای ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه و اقدام علیه امنیت عمومی کشور مبادرت ورزیدهاند» منع شدهاند.
ممنوعیت انتشار اخبار مربوط به اختلاف مسئولان، انعکاس اظهارات منفی درباره اجلاس و نحوه برگزاری و شرکتکنندگان آن و همچنین انتشار هرگونه اظهارنظر یا گزارشی که موجب نگرانی درباره امنیت تهران شود، از قبیل پیش بینی یا هشدار درباره زلزله، نشست زمین در معابر، قطع برق، اخبار قتل و ضرب و جرح و سرقت و … نیز از دیگر محورهای این دستورالعمل سانسور رسانهای است.
جالب اینجاست که همزمان با ارسال این فرمان سانسور که تاریخ پنجم شهریورماه ۱۳۹۱ را در بالای خود دارد، حادثه نشست زمین در میدان منیریه تهران اتفاق افتاده که به مسدود شدن موقت خیابان ولیعصر منجر شده ولی برخلاف حوادث مشابه چند ماه در همان منطقه، اخبار مربوط به آن بسیار محدود و کوتاه در رسانهها منعکس میشود.
انتشار اظهارات منفی و تخریبی صورت گرفته در درون اجلاس نیز از دیگر موارد ممنوع است و مشخصا در نامه دولت به اظهارات شیطنت آمیز احتمالی پیرامون مسائلی همچون مصر، بحرین و سوریه اشاره شده است. مشخص نیست مسئولان دولتی نگران چه اظهارنظری از سوی میهمانان در این زمینه ها هستند که پیشاپیش رسانه ها را از انتشار آنها منع کرده اند.
اخبار دیگر از اجلاس غیر متعهدها
همزمان با ارسال این نامه برای رسانهها، هفته نامه «صبح صادق» متعلق به سپاه پاسداران هم از صرف هزینههای میلیاردی برای اجلاس غیرمتعهدها در تهران دفاع کرد و نوشت: کسب وجاهت بینالمللی نیازمند صرف هزینههایی است که از آن گریزی نیست. این رسانه وابسته به سپاه، این هزینهها را طبیعی خواند و انتقاد مردم از اینگونه ولخرجیهای بیفایده را «کار ضد انقلاب» خواند.
نشریه ارگان سپاه همچنین از دعت سبزها از هزاران میهمان اجلاس عدم تعهد برای دیدار با زندانیان سیاسی هم انتقاد کرد و در این باره نوشت: کسی نمیتواند در مسائل داخلی جمهوری اسلامی دخالت کند.
در همین حال، امروز گزارش شد که دومین روز نشست کارشناسی هیات های شرکت کننده در اجلاس عدم تعهد برگزار نشده و به جای آن، میهمانان به تهران گردی پرداخته اند! مسئولان ادعا کرده اند که آنها در روز اول مذاکرات خود را به پایان رسانده اند و امروز دیگر موضوعی برای گفت و گو نداشته اند.
از دیگر اخبار امروز درباره اجلاس مذکور، اعلام انصراف امیر قطر از سفر به تهران و حضور در اجلاس غیرمتعهدها است. شیخ صباح خالد احمد الصباح، وزیر خارجه کویت، این موضوع را پس از ورود به تهران اعلام کرد و این تغییر موضع را به دلایل شخصی نسبت داد. این در حالی است که پیش از این اعلام شده بود امیر قطر در اجلاس تهران شرکت خواهد کرد.
هنوز مشخص نیست چند نفر از سران کشورها در پایان هفته جاری در اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد حضور یابند و به نظر می رسد بسیاری از کشورها حداکثر در سطح وزیر امور خارجه در این اجلاس شرکت کنند.
اکبر امینی پس از سه روز بازداشت در پلیس امنیت به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، اکبر امینی از بازداشت شدگان روز ۲۵ بهمن سال ۸۹ پس از سه روز بازداشت در پلیس امنیت، ظهر امروز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
بر اساس این گزارش اکبر امینی به اتهام تشکیک در اختلال امنیت عمومی و داخلی کشور در آستانه اجلاس عدم تعهدها (مانند ۲۵ بهمن سال ۸۹) و برگزاری افطاری و دعوت از زندانیان آزاد شده از بند ۳۵۰ اوین بازداشت شده است.
اکبر امینی زندانی سیاسی که سال گذشته پس از تحمل یک سال حکم خود از زندان آزاد شده بود در حالی که عازم پلیس امنیت بود بازداشت شده است.
اکبر امینی در ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۹ با در دست داشتن پرچمی سبز و عکسهای شهدای سبز و میرحسین موسوی از جرثقیلی واقع در چهارراه قصر تهران بالا رفته بود که پس از چند ساعت بازداشت و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
همزمان با برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها، جوانان اصلاح طلب از مردم خواسته اند که چهارشنبه و پنچشنبه در ساعت ساعت ۱۰ شب با فریاد الله اکبر خود، اعتراضشان را به شرایط میرحسین موسوی و مهدی کروبی ابراز کنند.
در این اطلاعیه آمده است: حال که راه هرگونه اعتراض برای ما بسته و فضای شهر امنیتی شده و همچنین اجازه تجمع قانونی در اعتراض به وضعیت جسمی مهندس موسوی داده نمی شود فریادهای شبانه ما نشانگر اعتراضمان به وضع موجود خواهد بود.
جوانان اصلاح طلب در بخش دیگری از بیانیه خود آورده اند که ما جوانان اصلاح طلب این فرصت را مغتنم شمرده و از شما مردم عزیز دعوت می کنیم شبهای چهارشنبه و پنجشنبه همزمان با حضور برخی از سران کشورها با حضور در بامهای تهران در ساعت ۱۰ شب یادآور روزهای اولیه تولد این اعتراض و جنبش مقدس باشید.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جا دارد از یکایک شهروندانی که برای رساندن این پیام سبز هر کدام ستادی بودند و تمامی ستادهای مردمی و رسمی که در انتخابات فعالیت می کردند سپاسگزاری کنیم و تاکید نمایم که تا رسیدن به نتیجهای که کشور ما لایق آن است همچنان به حضور و تلاش آنان نیاز است.
مهندس میرحسین موسوی
مردم شریف ایران، جوانان سبز و اصلاح طلب
در شرایطی که فریاد اعتراض ارام و قانونی شما با شدیدترین و تندترین واکنشهای ممکن مواجه شد، فرزندان انقلاب و ایران به زندان محکوم و دو تن از رهبران جنبش دچار حبس خانگی شده اند در هفته جاری سران کشورهای عضو عدم تعهد میهمان کشورمان هستند، ما جوانان اصلاح طلب این فرصت را مغتنم شمرده و از شما مردم عزیز دعوت می کنیم شبهای چهارشنبه و پنجشنبه همزمان با حضور برخی از سران کشورها با حضور در بامهای تهران در ساعت ۱۰ شب یادآور روزهای اولیه تولد این اعتراض و جنبش مقدس باشید.
حال که راه هرگونه اعتراض برای ما بسته و فضای شهر امنیتی شده و همچنین اجازه تجمع قانونی در اعتراض به وضعیت جسمی مهندس موسوی داده نمی شود فریادهای شبانه ما نشانگر اعتراضمان به وضع موجود خواهد بود.
جوانان اصلاح طلب ایران
صدها نفر از فعالان و مخالفان دولت مغرب با برگزاری تظاهراتی در شهرهای رباط و دارالبیضاء، آزادی بازداشت شدگان سیاسی را که توسط نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شده اند، خواستار شدند.
به گزارش شفقنا به نقل از پایگاه خبری «اسکای نیوز» عربی، در این تظاهرات که اکثریت شرکت کنندگان در آن را اعضای جنبش ۲۰ فوریه این کشور تشکیل می دادند با برگزاری راه پیمایی آرام، خواهان اصلاحات سیاسی و افزایش عدالت اجتماعی در کشور مغرب شدند.
در شهر «دارالبیضاء» پایتخت اقتصادی مغرب حدود ۴۰۰ نفر در تظاهرات ضد دولتی شرکت کردند و تظاهرات مشابهی در رباط با شرکت حدود ۲۰۰ نفر برگزار شد. این تظاهرات تحت تدابیر امنیتی برگزار شد.
یونس فکری از اعضای جنبش ۲۰ فوریه در دار البیضاء گفت: ما برای آزادی دوستانمان که به ناحق بازداشت شده اند تظاهرات می کنیم. وی افزود: تاکید ما بر برگزاری تظاهرات مسامت آمیز است تا به این طریق در راستای تحقق هرچه بیشتر عدالت اجتماعی در مغرب تلاش کنیم.
براساس گزارش سازمان حقوق بشر مغرب، در حال حاضر حدود ۷۰ نفر از جوانان جنبش ۲۰ فوریه مغرب که از مهم ترین مخالفان دولت مغرب به شمار می رود، در زندان های مختلف این کشور در بازداشت به سر می برند.
برگزاری این تظاهرات در حالی صورت گرفت که چند روز پیش پلیس مغرب با با توسل به ابزارهای خشونت آمیز تجمع دهها تن از فعالان این کشور را که در اعتراض به برگزاری مراسم جشن «وفاداری به پادشاه»روبروی پارلمان مغرب تجمع کرده بودند، متفرق کرد.
علیرضا علوی تبار استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی، در یادداشت تازه ای با تاکید بر اینکه به جای بحث در مورد انتخابات باید بر بحث از وضعیت کنونی و راه های خروج از آن تمرکز کنیم، دو اولویت اصلی در شرایط کنونی را زمینه سازی برای “کنش سیاسی جمعی” و هم چنین زمینه سازی برای تثبیت و رسمیت بخشیدن به یک جریان مسالمت جوی مردمسالاری خواه عنوان می کند.
به گزارش کلمه، این فعال سیاسی دستیابی به این اهداف را نیازمند مقدماتی می خواند و از آن جمله معتقد است: برای آنکه بتوانیم به یک “اقدام سیاسی جمعی” دست بزنیم، قبل از هر چیز نیازمند “گفت و گو” در میان خودمان هستیم. باید ادله خویش را با حذف هیجانات همراه آن با یکدیگر در میان بگذاریم. داده های (علائم و نشانه ها و خبرهای) مختلف باید پردازش شده و به اطلاعات تبدیل شوند.
او در این یادداشت تاکید می کند که چارچوب های موجود (مانند تشکل ها و شوراهای هماهنگی) را باید تقویت کرد و در صورت احساس نیاز، چارچوب های تازه ای تاسیس کرد. سخن علوی تبار این است که “اینک وقت آن رسیده است که فراتر از دایره های کوچک فردی و گروهی رفته و میهن دوستی خود را ثابت کنیم.”
کلمه ضمن انتشار یادداشت و دیدگاه آقای علوی تبار آماده انعکاس نقد ها و دیدگاههای متفاوت در این زمینه نیز می باشد و از بیان نظرات گوناگون استقبال میکند.
اولویت چیست؟
علیرضا علوی تبار
این روزها در محافل مختلف با این پرسش مواجه می شویم که “شما می خواهید در انتخابات آینده چگونه موضع بگیرید؟” برخی این پرسش را با همدلی طرح می کنند و برخی دیگر به عنوان مقدمه ای برای نقد و نفی.
تصور می کنم که متمرکز کردن گفت و گوها بر روی مساله انتخابات آتی باعث بی توجهی ما به برخی اولویت های عاجل دیگر شده و در نهایت نتیجه مناسبی را در مورد انتخابات نیز به بار نمی آورد. به نظر می رسد به جای بحث در مورد انتخابات باید بر بحث از وضعیت کنونی و راه های خروج از آن تمرکز کنیم. اگر این تشخیص اولویت را به درستی انجام دهیم در مورد انتخابات نیز می توانیم موضع مناسب گرفته و در موقع خود اقدام مناسب را سامان دهیم. برای ورود به این بحث می کوشم تا کمی در مورد وضع کنونی خودمان توضیح دهم. اما قبل از هر چیز باید روشن کنم که منظور از “ما” چه افراد و جریان هایی است.
به نظرم “ما” شامل همه افراد و جریان هایی می شود که “مردمسالاری” و “جمهوریت” را به عنوان اهداف سیاسی خود تعیین کرده اند و می کوشند تا در چارچوب “ایران” از طریق “راههای مسالمت جویانه” و متکی بر “شهروندان ایرانی” به این اهداف دست یابند. “ما”ی مورد نظر این نوشته افراد و جریانهای خارج از این چارچوب نیستند.
حال اگر به وضعیت این “ما” از جنبه سیاسی نگاه کنید، دو ویژگی آسیب شناسانه بیشتر خود را نشان می دهد. ویژگی اول این است که نیروهای سیاسی ذره ای شده اند و فعالیت های سیاسی خود را در قالب محفل های کوچک ادامه می دهند. امکان تجمع و تبادل نظر جمعی از آنها گرفته شده است. تشکل های اصلی شان با ممنوعیت فعالیت مواجه است و تشکل های فرعی نیز در فضای نا امنی و نگرانی ادامه حیات می دهند. نوعی ترس و هراس از هر نوع تجمع و اقدام جمعی به ویژه در شهرستان ها بر اکثر فعالان سیاسی غلبه کرده است. ویژگی دوم این است که طی سالهای پس از جنبش ۸۸ حکومت با تمام قوا کوشیده است تا واقعیتی به نام “طرفداران مسالمت جوی مردمسالاری” را در داخل ایران انکار کند. مسئولان حکومتی کوشیده اند تا از هر اقدام یا سخنی که به معنای پذیرش وجود چنین جریانی است، پرهیز کنند. گاه با ساختن دوگانگی های مصنوعی کوشیده اند تا دوگانگی واقعی عرصه سیاست را منکر شوند. گاهی نیز با حذف نام ها و تشکل ها خواسته اند تا هر گونه محملی را برای تداوم چنین جریانی انکار نمایند. واقعیت این است که در مقاطعی حکومت به دلایل مختلفی وجود این جریان را به رسمیت می شناخت و تنها می کوشید تا امکان بسیج اجتماعی و طرح شدنش به عنوان یک گزینه قدرتمند و کارآمد را از میان بردارد. اما در سال های اخیر می کوشد تا در اساس امکان وجود چنین جریانی را از میان برداشته و واقعیت آن را انکار کند. گمان می کنم برای ما اولویت اول مقابله با همین دو آسیب کنونی است. ما باید منابع و امکانات محدود خود را برای حل این دو مشکل تخصیص دهیم و به مقاطع و مناسبت های مختلف در راستای حل این دو مشکل نگاه کنیم. به نظر می رسد که در کوتاه مدت می توان دو اولویت اصلی برای خود تعریف کنیم:
یکم، زمینه سازی برای “کنش سیاسی جمعی”
دوم، زمینه سازی برای تثبیت و رسمیت بخشیدن به یک جریان مسالمت جوی مردمسالاری خواه در داخل.
دستیابی به این اهداف، لوازمی دارد. بدون التزام به این لوازم، این دو اولویت تنها به صورت خواسته ای دور از دسترس باقی خواهند ماند. برای آنکه بتوانیم به یک “اقدام سیاسی جمعی” دست بزنیم ، قبل از هر چیز نیازمند “گفت و گو” در میان خودمان هستیم. باید ادله خویش را با حذف هیجانات همراه آن با یکدیگر در میان بگذاریم. داده های (علائم و نشانه ها و خبرهای) مختلف باید پردازش شده و به اطلاعات تبدیل شوند. هر چقدر مشارکت در این گفت و گو گسترده تر باشد، امکان همراهی در مراحل بعدی افزایش خواهد یافت. پس از این گفت و گوی فراگیر، باید به “سازماندهی” پرداخت.
سازماندهی مستلزم “تقسیم کار” و تعیین “محدوده اختیار” و تعیین “مسوولیت” هر فرد یا جریان است. چارچوب های موجود (مانند تشکل ها و شوراهای هماهنگی) را باید تقویت کرد و در صورت احساس نیاز چارچوب های تازه ای تاسیس کرد. به طور مثال، ایجاد “کمیته های تخصصی” برای تدوین راهبردها و خط مشی ها در زمینه های مختلف و ایجاد یک شورای عالی تصمیم گیری نهایی می توانند از جمله چنین نهادهای تازه تاسیس باشند. پس از سازماندهی می توان اقدام به “تصمیم گیری” کرد. تصمیم گیری که توام با “مسوولیت پذیری” آن هم به گونه ای شفاف است. کنش سیاسی جمعی که پس از گام های پیشگفته انجام می شود صدها بار موثرتر از اقدامات پراکنده کنونی است که ما انجام می دهیم.
دستیابی به اولویت دوم نیز لوازم خود را دارد. قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم که جوهره جریان اصلاح طلبی ، “نقد وضع موجود” است. با نقد وضع موجود است که ما از جریان “محافظه کار” به عنوان مدافع وضع موجود متمایز می شویم. اصلاح طلبی یعنی اعلام صریح اینکه ما راهبردها و خط مشی های موجود را در جهت تامین توسعه همه جانبه، امنیت ملی و آرمانهای انقلاب نمی دانیم. روشن است که ریشه بخشی از مشکلات به ضعف ها و کمبودهای موجود در “مجریان و کارگزاران سیاسی” باز می گردد. اما بخشی از آن نیز “مشکلات سیستماتیک” است. یعنی ریشه در ساختارهای توزیع قدرت و تصمیم گیری در کشور دارد و حتی با تغییر کارگزاران سیاسی نیز تکرار خواهد شد. نقادی وضع موجود به معنای توهین به مسئولان فعلی و تحقیر آنها نیست و هدف آن نیز حذف هیچ جریان اجتماعی از صفحه روزگار نیست. هر جریانی می تواند و باید متناسب با وزن اجتماعی خود از قدرت بهره مند شود. مهمترین آرمان ما در مقطع کنونی “ایران بی تبعیض و اخلاقی” است و برای رسیدن به این آرمان کم هزینه ترین راه “دفاع از حقوق قانونی مردم” است.
نه لازم است و نه مفید که ما ویژگی منتقد بودن خود را پنهان کنیم. محافظه کاران اقتدارگرا نیز با سخنان محبت آمیز و دوستانه ما راضی به محدود پاسخگو کردن قدرت خویش نخواهند شد. اصلاح طلبان باید نشان دهند که جریانی پایبند به اصول و قواعد مشخص هستند . این رفتار قاعده مند به معنای پرهیز از گفت و گو و چانه زنی نیست. در هر مناسبت و مقطعی تنها پشت سر افرادی می توان قرار گرفت که “هویت” اصلاح طلبانه خود را آشکار ساخته و به آن افتخار می کنند و با “محافظه کاری” مرزبندی مشخصی دارند. حاکمیت یکدست کشور را با بحران های متعددی مواجه ساخته است. روشن است که مسببان این وضعیت آن را انکار می کنند و یا مسوولیت آن را بر گردن دیگران می گذارند. اما واقعیت روز به روز آشکارتر شده و انکار آن دشوارتر می شود. محافظه کاران اقتدارگرا “ظرفیت” لازم برای حل مشکلات و بحران هایی که ایجاد کرده اند را ندارند. برای تصمیم گیری درست در مورد یک “مشکل” و اقدام مناسب برای حل آن مشکلات ظرفیت ها و توانمندی هایی لازم است که جریان های حاکم که جریانهای حاکم فاقد آن هستند. باور به توانایی دانش انباشته شده در “علوم اجتماعی واقعا موجود” و توانایی بهکارگیری نظریه های این علوم به عنوان یکی از پایه های منطقی هر تجویز و خط مشی اجتماعی، نخستین ظرفیت است. رابطه اندام وار و مبتنی بر اعتماد متقابل با کارشناسان و فن سالاران یک ظرفیت بایسته دیگر است. آشنایی با گفتمان دنیای مدرن برای وارد شدن به گفت و گو با جهان و دفاع اقناعی از منافع و مصالح کشور، یک ظرفیت دیگر است. هیچ یک از این ظرفیت ها، به علاوه دهها ظرفیت نگفته دیگر ، در حاکمیت یکدست موجود، وجود ندارد. بنابراین علی رغم میلیاردها دلار درآمد نفتی حاکمیت یکدست از حل کوچکترین مشکلات نیز عاجز است. محافظه کاران (چه تندرو و چه معتدل!) برای کشور دهها مشکل پدید آورده اند و اینک از حل آنها نیز عاجزند! تداوم و سامان یافتگی در کشور در گرو تغییر جدی در راهبردها و خط مشی ها و طراحان و مجریان آن است. مطمئن ترین نیرو برای ایجاد چنین دگرگونی بهبود خواهان و منتقدان داخلی اند. روشن است که دچار توهم نباید شد. ساختار حقیقی قدرت در ایران ، یعنی توزیع منابع و قدرت و جهتگیری واقعی صاحبان قدرت، به گونه ای نیست که ظرفیت گذار مسالمت آمیز به مردمسالاری در کوتاه مدت وجود داشته باشد. حداکثر ظرفیت دگرگونی برای بهبودخواهان در چند محور خلاصه می شود.
بهبود خواهان می توانند از “خط مشی گذاری مبتنی بر علم اقتصاد و بازگرداندن عقلانیت به تصمیم گیری های اقتصادی” دفاع کنند و برای آن زمینه سازی نمایند. در کوتاه مدت حتی نمی توان به رفع تبعیض ها و رانت خواری های گسترده موجود در اقتصاد نیز چندان امیدوار بود. بهبودخواهان می توانند از “شایسته سالاری و بازگرداندن قانون گرایی به نظام اداری” کشور سخن بگویند و بکوشند تا نظام اداری را که در سال های اخیر شخم زده شده و حداقل شایسته سالاری نیز از آن رخت بربسته است، احیا کنند. اما امکانات آنها در این زمینه نیز محدود خواهد بود و مسیری پر تنش خواهد داشت. در زمینه روابط بین المللی نیز “تنش زدایی و پایدارسازی صلح و تفاهم” محور اقدامات ممکن خواهد بود. اما کیست که نداند بخشی از نیروهای قدرتمند در ایران از تنش و تشنج با جهان سود می برند و منافعی در این تنش دارند. اما به هر حال نمی توان به بهانه وجود موانع و مشکلات نسبت به بحران های کشور بی توجه بود و برای خروج از آنها نکوشید.
در مجموع جریان اصلاحات – چه وجه جنبشی آن و چه وجه بهبودخواهی حکومتی آن – تنها هنگامی می توانند نقش شایسته خود را در آینده ایفاء کنند که “اولویت” های خود را در کنار “تنگناها و محدودیت ها” شناسایی کرده و آنگاه در بستر بحران هایی که کشور با آن دست به گریبان است، اقدام نمایند.
نکته ای که نباید فراموش کرد، این است که جریانی که از آن به عنوان “ما” یاد می کنیم ، جریانی است بسیار متنوع و در درون خود متکثر. البته این تنوع به معنای این نیست که این نیروها هیچ وجه مشترکی ندارند و با بیرون از خود مرزبندی ندارند. همانطور که در آغاز گفته شد، این “ما” هم از نظر هدف (جمهوریت و مردمسالاری) و هم از نظر راهبرد (حفظ یگانگی ایران، مسالمت جویی و اتکا به شهروندان ایرانی) هم جاذبه دارد و هم دافعه. همه کسانی که از لحاظ نظری اهداف و راهبرد این جریان را می پذیرند با آن هویت مشترک می یابند و جذب آن می شوند. داشتن هویت مشخص موجب دفع نیز خواهد شد. اما این دفع ضروری است و در میان مدت به نفع همه خواهد بود. در کنار این وحدت اصولی تفاوت در روش ها و تاکتیک ها را می توان پذیرفت. به شرط آنکه تفاوت ها ما را از چارچوب اصلی خارج نکند و به خنثی شدن نیروها توسط خودمان منجر نشود. در شرایط کنونی باید کم و بیش با اعتماد به یکدیگر طرح بزرگ “گذار مسالمت آمیز و تدریجی” به مردمسالاری را پیش ببریم. تفاوت در روش ها و تاکتیک ها نباید ما را به تقابل با یکدیگر بکشاند. باید به گونه ای رفتار کرد که برآیند همه تلاش ها و اقدامات متنوع ما در جهت واحدی هدایت شود.
دشواری این کار در این است که این هماهنگی عملی در شرایط فقدان مرکزیتی اعلام شده و حاصل انتخابات انجام شود. فرصت برای نقادی و تاکید بر وجوه تمایز زیاد است! در کوتاه مدت بر هماهنگی تاکید کنیم. بخش هایی از حاکمیت وضعیت بحرانی کنونی را درک می کنند. به علاوه می دانند که جریان های حاکمیت حداکثر ظرفیت خود را برای حل مشکلات کشور به نمایش گذاشته اند. باید به عنوان جایگزینی مطمئن و پیش بینی پذیر و برخوردار از تکیه گاه اجتماعی قدرتمند و دربرگیرنده کارشناسان و صاحب نظران قدرتمند، خود را آماده چانه زنی، مذاکره، مبادله و در صورت لزوم سازش کنیم. ایران مقتدر و در برگیرنده همه فرزندانش آنقدر ارزشمند است که برای حفظ آن از خودگذشتگی و فداکاری نشان دهیم. اینک وقت آن رسیده است که فراتر از دایره های کوچک فردی و گروهی رفته و میهن دوستی خود را ثابت کنیم.
یادداشت های قبلی علوی تبار در کلمه:
بازاندیشی در مورد راهبرد و اقدام
با هم به یاد آوریم
صدها کارگر بازارچه پرویزخان، روز گذشته بدلیل عدم پرداخت دستمزد روزانه معوق خود دست از کار کشیدند.
به گزارش کرمانشاه پست، روز گذشته، یکشنبه، صدها کارگر بازارچه پرویزخان بدلیل عدم پرداخت دستمزد روزانه معوق خود که بیش از دو هفته است نشده، دست از کار کشیدند.
یکی از کارگران در این باره می گوید: آقایان هر روز سفره هایشان رنگی می شود و ما کارگران هر روز سفره هایمان خالی.
کارگری دیگر می گوید: سئوال ما اینست چگونه دستمزد روزانه ما را پس از گذشته دو هفته هنوز پرداخت نمی کنند؟!
بر اساس این گزارش از بازارچه خبر می رسد که مسئولان با مراجعه به قصرشیرین و برخی نقاط نزدیک تعدادی از بیکاران را برای کار در بازارچه گسیل داشته اند.
بازارچه پرویز خان مهمترین پایانه صادرات به کشور عراق است.
استاندار البرز ساعتی پیش از تعطیلی ۴ روزه ادارات و دستگاه های دولتی این استان همزمان با پایتخت برای برگزاری اجلاس سران غیر متعهدها در تهران خبر داد. بر این اساس، استان البرز از چهارشنبه هفته جاری تا روز شنبه تعطیل است.
به گزارش مهر، عیسی فرهادی ضمن مهم ارزیابی کردن میزبانی پایتخت از اجلاس سران عضو جنبش عدم تعهد از تصمیم این استان برای تعطیلی چهار روزه ادارات همزمان با تعطیلی پایتخت خبر داد. وی با اشاره به اینکه امروز این تصمیم به ادارات ابلاغ شده است این مهم را تنها در خصوص ادارات دولتی و دستگاه ها برشمرد.
فرهادی اظهار داشت: استان البرز آمادگی ارائه خدمات به میهمانان خارجی را در طول اقامت در ایران دارد و در این خصوص برنامه ریزی های لازم صورت گرفته است.
وضعیت هوا در روزهای برگزاری اجلاس تهران
در همین حال مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی گفت: طی دو روز آینده آسمان تهران بارانی و همراه با رعد و برق میشود.
به گزارش ایسنا عبدالرضا امیدوار شهری اظهار داشت: در بررسی نقشههای هواشناسی طی دو روز آینده سواحل دریای خزر، ارتفاعات البرز و استان کرمان افزایش ابر و رگبار و رعد و برق همراه با وزش باد پیشبینی میشود.
وی گفت: همچنین طی ۳ روز آینده برای شمالغرب کشور، غرب استان هرمزگان، شرق و جنوب استان فارس، دامنههای زاگرس مرکزی و جنوبی در ساعات بعد از ظهر و شب رگبار و رعد و برق و وزش باد و برای مناطق شرقی پدیده گرد و خاک خواهیم داشت.
مدیر کل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی تصریح کرد: طی ۳ روز آینده در سواحل جنوبی دریای خزر دما ۴ تا ۵ درجه افزایش پیدا میکند.
وی اضافه کرد: آسمان تهران از عصر یکشنبه، همراه با افزایش ابر، رگبار و رعد و برق و گاهی با وزش باد بوده و از عصر دوشنبه در آسمان تهران رشد ابر در ارتفاعات همراه با وزش باد و بارش پراکنده باران پیشبینی میشود.
جمع آوری کمک های مردمی به زلزله زدگان آذری با حضور سینماگران در تبریز ادامه پیدا کرد.
به گزارش ایسنا، پرویز پرستویی، کمال تبریزی و رضا میرکریمی اعضای ستاد کمک رسانی سینماگران به زلزله زدگان آذری به همراه رضا کیانیان، رویا تیموریان و مازیار میری یکشنبه ۵ شهریور وارد تبریز شدند و بلافاصله با حضور درمقابل مجتمع فرهنگی سینمایی ۲۲ بهمن که پیش از این اطلاع رسانی شده بود، کمک های نقدی مردم را جمع آوری کردند. سینماگران سپس در مراسم دیگری در سینما ناجی، جمع آوری کمکهای مردمی را ادامه دادند.
در ابتدای این مراسم که تعداد زیادی از حاضران به صورت ایستاده برنامه را دنبال میکردند، سید رضا علوی مدیرعامل سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز ضمن خوش آمدگویی به هنرمندان حاضر گفت: از شما قدردانی می کنم چون آمدید زخمهای ما را ببندید و دستتان را بر سر یتیمان کشیدید.
در ادامه رضا میرکریمی در حالیکه به زبان آذری سخن می گفت اظهار کرد: تجربه زلزلههای قبلی نشان میدهد دیر یا زود بازسازی انجام میشود و بیش از احداث کالبدهای شهری و ساخت وسازها، باید به مسائل فرهنگی توجه کرد.
وی افزود: این توجه میتواند خلاءهای عاطفی بوجود آمده و مشکلات بعد از این وقایع را پوشش دهد و امید به زندگی را در بازماندهها زنده نگه دارد.
این عضو ستاد کمک رسانی سینماگران به زلزلهزدگان آذری با بیان اینکه طرحهایی داریم که در این زمینه اجرا خواهیم کرد گفت: روز دوشنبه پس از بازدید از مناطق زلزله زده و مشورت با مسئولین محلی آنها را اعلام و به اجرا خواهیم گذاشت.
کمال تبریزی دیگر عضو این ستاد هم در سخنانی به زبان آذری اظهار کرد: این استقبال مردم باعث خوشحالی است و خوشبختانه مردم در همه استانها این برخورد را داشتهاند و در کمک رسانی به هم وطنان حادثه دیده واکنشهای مثبتی از خود نشان دادهاند.
رویا تیموریان نیز با بیان اینکه وظیفه خود میدانیم به شکلهای مختلف به یاری حادثه دیدگان بشتابیم، از حاضران برای اعتماد به هنرمندان تشکر کرد.
مازیار میری هم با اشاره به حضور محدود سینماگران در این برنامه گفت: اگر شرایط بود قطعا دو و سه هواپیما از سینماگران به اینجا میآمدند تا نشان دهند آنها هم داغدار و مصیبت دیده هستند.
در ادامه رضا کیانیان خاطر نشان کرد: ما آبرویمان را گذاشتهایم تا بتوانیم به حادثه دیدگان کمک کنیم. وی با اظهار علاقه به مردم آذربایجان گفت: همسر من تبریزی است و وقتی میگویند آذری یاد زیبایی، غیرت و غذاهای خوشمزه میافتم.
در پایان این مراسم پرویز پرستویی خطاب به حاضران گفت: به عنوان کوچکترین از شما میخواهم بازماندگان عزیزان از دست رفته در زلزله را تنها نگذاریم و یادمان نرود این اتفاق برای آنها افتاده است.
وی ادامه داد: متاسفانه خیلی جاها چنین اتفاقاتی افتاده است مانند زلزله بم که خودم پس از مدتی وقتی برای برپایی کارگاه آموزشی به آنجا رفتم دیدم انگار همین دیروز زلزله آمده بود و مشکلات همچنان ادامه داشت.
این عضو ستاد کمک رسانی سینماگران به زلزلهزدگان آذری با بیان اینکه ما تعهد کردهایم تا آخرین لحظه خودمان مستقیما وظیفه کمک رسانی را بر عهده داشته باشیم گفت: نه میخواهیم مدرسه بسازیم و نه خانه و بیمارستان بلکه میخواهیم با اقدامی که میکنیم دل این عزیزان را سالهای سال بدست آوریم و کار ماندگار و همیشگی انجام دهیم.
پرویز پرستویی تاکید کرد: ما میخواهیم با کاری که میکنیم به لحاظ روحی و عاطفی همیشه همراهشان باشیم و میدانیم شما هم این عزیزان را فراموش نخواهید کرد.
روز اول سفر سینماگران به استان آذربایجان شرقی با حضور پرویز پرستویی، رضا کیانیان، کمال تبریزی و رویا تیموریان در برنامه زنده تلویزیونی شبکه «سهند» به پایان رسید.
خانواده های مسئولان هلال احمر که در لیبی به گروگان گرفته شده اند بعد از گذشت یک ماه هنوز اطلاعی از وضعیت جسمانی آنها ندارند و هیچکدام امکان تماس با خانواده هایشان را نداشته اند.
به گزارش مهر، روز یکشنبه ۸ مرداد ماه هیاتی ازسوی هلال احمر جمهوری اسلامی ایران متشکل از هفت نفر به دعوت هلال احمر لیبی از طریق پرواز هوایی به سمت این کشور اعزام شدند. این هیات به صورت کاملا رسمی و با روادید از قبل تهیه شده به عنوان میهمان جمعیت هلال احمر لیبی وارد این کشور شده و در طول اقامت خود در بنغازی با دبیرکل جمعیت و تعدادی از مدیران عالیرتبه و مقامهای محلی در لیبی درمورد موضوعات مختلف گفتگو کردند.
ولی سفر اعضای هلال احمر نا تمام ماند و صبح سه شنبه ۱۰ مرداد ماه در در مسیر به هتل تبسی (مقر اقامتشان) در حال حرکت بوده اند که یک گروه مسلح به آنها حمله ور شده و آنها را به منطقه نامعلومی منتقل می کند. بلافاصله هلال احمر ایران و لیبی این اقدام را محکوم کردند.
گزارشهایی که ساعاتی پس از این گروگانگیری منتشر شد حاکی از آن بود که هیئت هلال احمر ایران که در لیبی به گروگان گرفته شده اند در سلامتی کامل بسر می برند و گروگانگیران از دولت ایران تقاضا کرده بودند در ازای آزادی هیئت هلال احمر ایران، در موضوع آزادی دهها لیبیایی از زندانهای عراق وارد عمل شود.
۷ گروگان ربوده شده چه کسانی بودند؟
پویا حاجیان مدیر روابط عمومی هلال احمر درباره هویت افراد ربوده شده به رسانه ها اعلام کرد: در میان اعضای هلال احمر که ربوده شده اند آقایان منتظر شبر مدیرکل هلال احمر استان تهران، محمدی عراقی معاون امور بین الملل هلال احمر، محمد عباسی مدیرکل حوزه ریاست، بلوچی مدیرکل تدارکات پزشکی، موسوی مشاور رئیس هلال احمر، شاهرضایی معاون درمان هلال احمرو محمد امیر شریفی فرد،کارشناس اموربین الملل بوده اند.
یک ماه بی خبری خانواده های گروگان گرفته شدگان
اما با گذشت نزدیک به یک ماه از این حادثه هنوز خانواده های افراد گروگان گرفته شده خبری از آنها ندارند و دراین مدت حتی یک تماس تلفنی نیز که سلامت آنها را تایید کند، نداشته اند.
محمدی یکی از خانواده های مسئولان گروگان گرفته شده با گلایه از عدم اطلاع رسانی در خصوص وضعیت مسئولان گروگان گرفته شده می گوید: با وجود آنکه این هیات به دعوت رسمی هلال احمر لیبی به این کشور اعزام شده اند هیچ انعکاس خبری در سایت هلال احمر و یا سایر رسانه ها در خصوص سرنوشت این گروگان ها دیده نمی شود.
وی تاکید می کند: این افراد برای کمک های انسان دوستانه به این کشور سفر کرده بودند و باید با شدت عمل بیشتری این موضوع از سوی مقامات هلال احمر ،مجلس و وزارت امور خارجه دنبال شود نه این که پس از گذشت ۴ هفته خانواده ها هیچ خبری از این افراد نداشته باشند.
این عضو خانواده افراد گروگان گرفته شده برگزاری اجلاس سران کشورهای غیر متعهد که وزیر امرو خارجه لیبی نیز در آن حضور دارد را بهترین فرصت برای رایزنی و آزادی گروگان های ایرانی در لیبی می داند.
محمدی چندان از پیگیری های وزارت امور خارجه و هلال احمر در این زمینه راضی نیست و معتقد است در این مدت تنها به خانواده ها وعده و وعید داده شده است.
اعضای خانواده بلوچی و شاهرضایی نیز خبری از اعضای به گروگان گرفته شده شان ندارند و از رسانه ها موضوع آزادی آنها راپیگیری می کنند اما بر خلاف محمدی از پیگیری های هلال احمر رضایت دارند.
عراقی یکی دیگر از اعضای خانواده افراد گروگان گرفته شده از دیدار این خانواده ها با ظاهر رستمی دبیر کل هلال احمر خبر می دهد و می گوید: تلاش های وزارت امور خارجه و هلال احمر جای تشکر دارد. او ادامه می دهد: تاکنون هیچ خبری از این افراد که سلامت آنها را تایید کند نرسیده و هیچ تلفنی هم از سوی آنها نداشته ایم . عراقی از تلاش مسئولان برای استفاده از فرصت اجلاس جهت رای زنی با مقامات لیبی خبر می دهد.
این در حالی است که ابوالحسن فقیه در نشست خبری خود با رسانه ها وعده داده بود ۷ گروگان ایرانی پیش ازآغاز اجلاس آزاد می شوند.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان زنجان با انتشار اطلاعیه ای عنوان کرده است که این جمع مراسم افطاری که هر سال برپا می شد را لغو کرده تا بتواند مبالغ جمع آوری شده برای این مراسم را به دست زلزله زدگان آذربایجان برساند.
به گزارش جرس، در این اطلاعیه ضمن بیان تسلیت و ابراز همدردی آمده است: ملت به دولت درس تحرک مورد انتظار و احساس مسئولیت در قبال جان و مال شهروندان این مرز و بوم را آموخت و به یاد دولتیان آورد که جان فرزندان این ملک سرفراز آنچنان گرانبها، با ارزش و بی بدیل است که اقدامات و واکنش های دیرهنگام مسئولین ذیربط حتی به مقدار ذره ای از غمخواری و حمایت قلبی و عملی مردم نوع دوست ایران نسبت به هم وطنان آسیب دیده شان نمی کاهد .
متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
با قلبی اندوهگین از غم درگذشتگان و آسیب دیدگان زلزله مصیبت بار شنبه مورخه ۲۱/۵/۹۱و عرض تسلیت همدردی با بازماندگان داغدار این حادثه غمبار در شهرهای ورزقان ،هریس ،اهر و روستاهای زلزله زده و ابراز همدردی با آنان ، ما نیز همدل و همراه با موج همیاری و امداد رسانی خودجوش و تحسین برانگیز ملت شریف ایران علی الخصوص مردم نوع دوست استان زنجان ، همراهی و همگامی خود را با خواهران و برادران عزیز در مناطق زلزله زده استان هم زبان وهمسایه مان آذربایجان شرقی ، ابراز و اعلام می داریم که یاور و مددکار دل شکستگان ،داغدیدگان ،مجروحان و آسیب دیدگان این حادثه اندوهبار خواهیم بود.به باور ما در چند روز اخیر شعرنغز و فاخرسعدی شیراز(علیه الرحمه) که می گوید:”بنی آدم اعضای یک پیکرند؛که در آفرینش زیک گوهرند؛چو عضوی به درد آورد روزگار؛دگر عضوها را نماند قرار” به طور گسترده و کارساز سرلوحه کار خیرخواهان و کنشگران مدنی و اجتماعی مردم ایران شد و با صدایی رسا در جای جای میهن طنین انداز گشت. ملتی که به دولت درس تحرک مورد انتظار و احساس مسئولیت در قبال جان و مال شهروندان این مرز و بوم را آموخت و به یاد دولتیان آورد که جان فرزندان این ملک سرفراز آنچنان گرانبها ، با ارزش و بی بدیل است که اقدامات و واکنش های دیرهنگام مسئولین ذیربط حتی به مقدار ذره ای از غمخواری و حمایت قلبی و عملی مردم نوع دوست ایران نسبت به هم وطنان آسیب دیده شان نمی کاهد .
به اطلاع هموطنان و همشهریان عزیز می رساند که با توجه به وضعیت خاص امسال بابت وقوع فاجعه زلزله در استان آذربایجان شرقی ، شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان که در چند سال گذشته و طبق یک سنت حسنه اقدام به برپایی ضیافت افطاری با حضور تعداد کثیری از فعالان سیاسی و مدنی می نمود ، برنامه افطاری امسال خود را که قرار بود در روز جمعه مورخه ۲۷/۵/۹۱ ، برگزار نماید به احترام مردم زلزله زده آذربایجان شرقی و ابراز همدردی با آنان ، لغو کرد تا بتواند با مبالغ جمع آوری شده (برای مراسم افطاری) به کمک و یاری نیازمندان نواحی زلزله زده بشتابد. رجاء واثق داریم که با عنایت و حمایت خاصه هم استانی های بزرگوارمان کمک های مالی بیشتری برای کمک به این حرکت انساندوستانه جمع آوری شده و روانه مناطق زلزله زده خواهد شد.
در پایان خداوند مهربان را می خوانیم که در این ماه رحمت و مغفرت ، الطاف خفیه خود را شامل حال بندگان گرفتار ساخته ،درگذشتگان حادثه زلزله را آمرزیده ، بر معلولان و مجروحان آن شفای عاجل و به بازماندگان و مصیبت دیدگان زلزله بردباری ،تسلی خاطر و سلامتی عنایت فرماید.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان زنجان
طبیعت پیرامون ما با رنگهای فراوان، اغواگر انسان بوده تا به شیوههای به دست آوردن رنگ فکر کند و مواد گوناگون را به کار گیرد تا بتواند احساس خود را با انواع رنگها بیان کند.
به گزارش ایلنا، عقیده دانشمندان بر این است که شناخت انسان از رنگ حداقل به سه تا چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد. شاید انسانهای نخستین هنگام غارنشینی و استفاده از میوهها و گیاهان به رنگ بعضی از میوههای وحشی – همچون آلبالو و شاه توت- پی برده و از آن برای رنگ کردن نقش و تصویر جانوران مورد علاقه یا دیوار محل سکونت و بدن خود استفاده کرده باشند..
استفاده از مواد رنگرزی طبیعی حاصل از گیاهان (ریشه، ساقه، برگ، گل، میوه و دانه) و حشرات و صدفهای دریایی در دربارهای سلطنتی تا قرن نوزدهم ادامه داشت. در سال ۱۸۵۶، یک دانشجوی شیمی به نام ویلیام هنری پرکین William Henry Perkin روش جدیدی در رنگرزی، با استفاده از آنیلین Aniline را کشف کرد. در این زمان با گسترش یافتن علم شیمی رنگ، رنگهای طبیعی به تدریج جای خود را به رنگهای شیمیایی دادند.
هنر رنگرزی یکی از هنرهای زیبا و قدیمی در ایران و خصوصاً استان کردستان بوده، اما با توسعه امکانات و تولید فرشهای ماشینی این هنر به دست فراموشی سپرده شده است.
استان کردستان و شهر سنندج یکی از مناطق هنر خیز منطقه غرب کشور محسوب میشود که در گذشته هنرهای بسیاری در این منطقه رواج داشته و رنگریزی یکی از این هنرها به شمار میرود.
استاد علی ایلامپور یکی از استادان قدیمی هنر رنگرزی در کردستان اظهار داشت: قبل از انقلاب در روستاها و شهرهای استان اکثر زنان و دختران مشغول بافتن فرشهای دستباف بودند که این امر موجب رونق بازار رنگرزی شده بود، اما متاسفانه نزدیک به ۲ سال است که بافت فرش در شهرها و اکثر روستاها کاهش یافته و کمبود بافنده موجب شده بازار رنگرزی رونق خود را از دست بدهد.
وی تصریح کرد: هنر رنگرزی را از سن ۱۵ سالگی زیر نظر حسین پهلوانی یکی از رنگرزان قدیمی سنندج یاد گرفتم و بعد از ده سال در مغازه میرزا دانای ثابتی کار رنگرزی را ادامه دادم و بعداز آن با استاد اوسط ابراهیمی یکی از بهترین استادان رنگرز سنندج در کنار هم رنگرزی تار وپود فرشهای دستباف کردستان را انجام میدادیم.
ایلامپور افزود: از سال ۸۰ کارگاه رنگرزی را در کاروانسرای سنندج به طور مستقل راه اندازی کرده و تاکنون که در خدمت شما هستم به این هنر مشغولم.
وی میگوید: این هنر در قدیم الایام بازار و رونق بسیار خوبی داشت ولی متاسفانه امروزه رونق خود را از دست داده و فراموش شده است.
این هنرمند سنندجی بیان داشت: هنر رنگرزی هنر زیبا و در عین حال مشکلی است و در رنگ کردن تار و پودها باید دقت زیادی شود چرا که این رنگها موجب ارزشمند شدن فرشها خواهند شد.
در این کارگاه ظرفهای بزرگ فلزی مانندی روی کورههای آتش قرار دارد و رنگهای قرمز و آبی در داخل این ظرفها میجوشند و وی با هنر خود خامهها را دسته بندی کرده و در داخل رنگها میاندازد و بعد از مدتی آنها را از داخل ظرف خارج کرده و آویزان کرده تاخشک شوند.
ایلامپور در خصوص خامههای مورد استفاده در فرشها میگوید: اصیلترین خامه که در فرش مورد استفاده قرار میگیرد پشم است که ۸۰ درصد فرش را تشکیل میدهد و بقیه آن را عریش (فرت) و ابریشم است.
وی اظهار داشت: متاسفانه کسی در استان مایل به یادگیری این هنر نیست و باید در بین نسل جوان علاقه ایجاد شود تا بتوان این هنر را به آنها یاد داد و من از جوانان علاقمند میخواهم که این هنر دیرینه را یاد بگیرند تا به دست فراموشی سپرده نشود.
ایلامپور در پایان یادآور شد: هنر رنگرزی در کردستان قدمتی بیش از ۱۵۰ سال دارد و باید سینه به سینه به آیندگان منتقل شود و من به عنوان یکی از استادان این هنر زیبا حاضرم این هنر را به علاقه مندان و هنر دوستان این رشته هنری آموزش دهم.
شاهین دادخواه از مشاوران پیشین شورای عالی امنیت ملی و از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای حسن روحانی در دوران اصلاحات که در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد در نامه ای خطاب به سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد از آنان خواسته است فریاد دموکراسی و آزادیخواهی و عدالت خواهی مردم ما را به گوش جهانیان رسانده و نسبت به خطر ناشی از ماهیت استبدادی این دولت که مردم ما، منطقه و جهان را بطور یکسان تهدید می کند، هشدار دهید.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در بخشی از نامه خود آورده است: اینک شما مهمان کشوری هستید که ملت آن بیش از یکصد سال سابقه ی مبارزات آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه دارد و در این راستا دو انقلاب بزرگ آفریده و چندین جنبش اسلامی را رقم زده ولی با ناکامی رو به رو گردیده و هم اکنون بهترین فرزندان این مرز و بوم صرفا به جرم اعتراضات ارام نسبت به مطالبات سیاسی، در زندان به سر می برند.
شاهین دادخواه، ٢۴ بهمن سال گذشته توسط قاضی پیر عباسی رییس شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب محاکمه و پس از گذشت ٣ماه از آخرین جلسه دادگاه در یک اتفاق کم سابقه شعبه ای دیگر به ریاست قاضی صلواتی برای این زندانی سیاسی ٧سال حبس صادر کرد.
در دادنامه صادره ۵سال از این حکم به حالت تعلیق درآمده است. اتهام وی همکاری با دول متخاصم است که پیش از این ناظران آگاه گفته بودند بازداشت کارشناسان و مشاوران تیم هسته ای سابق به ریاست حسن روحانی در حقیقت تلاشی برای پرونده سازی علیه شخص روحانی وسیاست های هسته ای تیم او است.
متن کامل این نامه که در آستانه اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به نگارش در آمده به گزارش کلمه به شرح زیر است:
سران و نمایندگان بلند پایه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد
ورود شما را به کشور میهن پرستانی همچون نخبگان سیاسی، اساتید ، معلمان، دانشجویان، کارگران، روزنامه نگاران و طیف های مختلف جامعه که به جرم اعتراض آرام نسبت به تقلبات و کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ که هم اکنون در زندان به سر می برند یا بعضی از کاندیداهای ریاست جمهوری آن در حبس خانگی به سر می برند، همچنین کودتاگران و متقلبین و بازیگردانان آن، اشکارا مردم را خس و خاشاک و میکروب میدانند، خیرمقدم عرض نموده و فرصت را غنیمت شمرده و توجه عالیجنابان را به موارد ذیل جلب می نمایم.
شما بهتر از هرکسی می دانید جنبش عدم تعهد یادگار شخصیت هایی همچون جواهر لعل نهرو می باشد.
فریادی علیه استبداد شرق و غرب در عرصه ی بین المللی بوده و در جستجوی آزادی و عدالت بنیان نهاده شده و تلاش های موثر آن بویژه از ربع آخر قرن گذشته راه را برای دموکراسی جهان گشود.
و به دوران جنگ سرد پایان داد و هم اکنون نظام های دموکراتیک از شرق اروپا تا جنوب آفریقا از خاور دور تا خاور نزدیک و میانه را درنوردیده است.
اگرچه جنبش عدم تعهد در ابتدا فریادی علیه استبداد بین المللی بوده ولی فلسفه ی ضد استبدادی آن منحصر به جنبه ی بین المللی نبوده و با هر نوع استبداد در هر شکل و شمایلی در هر سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی در ستیز است.
اینک شما مهمان کشوری هستید که ملت آن بیش از یکصد سال سابقه ی مبارزات آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه دارد و در این راستا دو انقلاب بزرگ آفریده و چندین جنبش اسلامی را رقم زده ولی با ناکامی رو به رو گردیده و هم اکنون بهترین فرزندان این مرز و بوم صرفا به جرم اعتراضات ارام نسبت به مطالبات سیاسی، در زندان به سر می برند.
از شما تقاضا دارم فریاد دموکراسی و آزادیخواهی و همچنین عدالت خواهی مردم ما را به گوش دولت و ملت متبوع خود و به گوش تمامی جهانیان رسانده و نسبت به خطر ناشی از ماهیت استبدادی و ماجراجویانه این دولت که مردم ما، منطقه و جهان را بطور یکسان تهدید می کند، هشدار دهید.
شاهین دادخواه
مشاور پیشین شورای عالی امنیت ملی در زمان حسن روحانی
بنا به اعلام مسئولان سازمان حج و زیارت، سهمیهی ایران برای حج تمتع امسال کاهش یافته و به ۷۵هزار نفر رسیده است.
این در حالی است که احمدی نژاد دو هفته قبل مردم زلزله زده آذربایجان را به حال خود رها کرده و به عربستان سفر کرده بود و سفر خود را نیز موفق و دارای دستاوردهای مهم خوانده بود.
به گزارش ایسنا، بنیامین شکوهفر توضیح بیشتری دربارهی سهمیهی حج تمتع امسال ایرانیها نداد؛ اما با توجه به پیشینهی رایزنیهای مقامات حج ایران با عربستان، ماه مبارک رمضان معمولا زمان تعیینکنندهای برای سهمیهی حج کشورهاست، چراکه عربستان در این ماه سهم اضافهتری را براساس ظرفیت و امکانات خود به کشورها اختصاص میدهد؛ اما فعلا از نتیجهی رایزنیهای امسال ایران و عربستان خبری نیست.
هرچند نمیتوان با صراحت در اینباره سخن گفت، ولی از سخنان مقامات حج کشور اینطور برمیآید که سهمیهی حج امسال برای ایران، همان ۷۵هزار نفر است. در حالی که سال گذشته ایران بیش از ۹۸هزار نفر سهمیهی حج تمتع داشت.
حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد موسوی ـ رییس سازمان حج و زیارت ـ پیشتر گفته بود: سهمیهی حج هر کشور براساس قوانین سازمان کنفرانس اسلامی، با توجه به جمعیت آن کشور تعیین میشود، یعنی به ازای هر یکهزار نفر، یک نفر سهمیهی حج به آن کشور اختصاص مییابد که بر این اساس، سهمیهی حج ایران ۷۵هزار نفر میشود.
البته عربستان سالها بیشتر از این تعداد، سهمیهی حج به کشور ما اختصاص میداد و شاید حالا تصمیم گرفته باشد که قوانین سازمان کنفرانس اسلامی را رعایت کند.
رییس سازمان حج و زیارت که اوایل ماه مبارک رمضان با خبرنگاران صحبت میکرد، از رایزنیها با مقامات سعودی برای افزایش سهمیهی حج ایران خبر داده و گفته بود: قرار است عربستان نتیجهی این مذاکرات و درخواست ایران را برای اختصاص سهمیهی بیشتر، در پایان ماه رمضان اعلام کند.
سازمان حج و زیارت ایران از وزارت حج عربستان ۳۰هزار نفر ظرفیت اضافی درخواست کرده است.
غلامحسین امیرخانی گفت: باید دانست که دنیای هنر و هنرمند قالب پذیر نیست و اعتبار و ارزش هنرمند به این است که استقلال فکری داشته باشد و به ذوق ،اندیشه و وجدان خودش و نه دیگران پاسخگو باشد.
به گزارش ایسنا، رییس شورای عالی خوشنویسی موسسه فرهنگی اکو، که به تازگی از سفر آمریکا بازگشته است، در محل موسسه فرهنگی اکو با اهالی فرهنگ، هنر، رسانه و همچنین دوستان، شاگردان و علاقهمندان عرصه خوشنویسی ایران دیدار و سخنرانی کرد.
امیرخانی در این نشست گفت: خوبی جریان فرهنگی هنری این است که در روند حرکت تاریخی که سالمترین و حقیقیترین جریان است و سیاستها و بعضی از مسایلی که باعث جهتدهی غیرسالم و… است، نمیتواند در روند فرهنگ و هنر اثرگذار باشد.
او به عنوان نمونه تاریخی برای باور صحت مطلب یادآوری کرد و افزود: میرعماد قزوینی که شخصیتی سیاسی در دوره صفویه به شمار میرفت، مورد غضب دستگاه صفوی قرار گرفت. بنابراین وقتی قرار شد کتابی دربارهی مشاهیر خوشنوسی آن دوران نگاشته شود، درباره میرعماد حسنی یک سطر و نیم نوشتند، اما دربارهی آن شاهزادهای که اتفاقا فرد فاضل و خوشنویسی هم بود، سه صفحه. اما نه من، نه شما، هیچ کداممان نام او را به خاطر نداریم و همهی ما میرعماد را میشناسیم.
امیرخانی تاکید کرد: سالمترین جریانی که بیش از همه تاثیرگزاریهای تاریخی و… جریان زندگی انسانی را معنا بخشیده ،تنها جایی افتخارآمیز است که فرهنگ و هنر جریان دارد و شاید همه ما که اینجا جمع شدهایم افتخار کنیم که این سعادت را داشتهایم که در این مسیر قرار گرفتهایم.
استاد خوشنویسی ایران تصریح کرد: به واسطه سمتی که سالها در انجمن خوشنویسان ایران داشتم به اتفاق اساتید دیگر به کشورهای زیادی سفر کردهام. ازجمله این کشورها پاکستان بود که مورد اقبال جامعه دانشگاهی و… قرار گرفتیم. استاد پیر دانشگاهی که ریش سفیدش تا نافش رسیده بود با نگاه کارشناسی، تاریخی و جامعه شناسی با ما سخن می گفت. او عنوان کرد که قضاوت ما نسبت به شما – به عنوان ایران – این است که شما همچون خورشید و ما مثل ستارهی کوچکی هستیم. تا جایی که اگر شما اسلام را به ما معرفی نمیکردید شاید ما نمیپذیرفتیم…!
او با اشاره به اینکه در جامعهی خوشنویسی مقام و احترام بیشتر معنوی بوده تا بهعنوان رشته هنری یادی از استادانی چون حسن و حسین میرخانی، کاوه، زرین خط و … به عنوان بزرگترانی کرد که شاخص بودند و عملکردشان در رفتار نظری و عملی کاملا با فرهیختگی همراه بود.
غلامحسین امیرخانی به عنوان نمونه با اشاره به حرف و حدیثهایی که سالهای اخیر میان برخی از خوشنویسان پیش آمده، این حرف و حدیثها را ناشی از عقب افتادگی عدهای دانست که در عرصه فرهنگی عقب افتادگی خودشان را به جامعه خوشنویسی بسیار عالیمقام تحمیل میکنند.
رییس انجمن خوشنویسان ایران سپس از نسلهای مختلفی یاد کرد که تحولی عظیم در کیفیت خوشنویسی مملکت ایجاد کردند و تصریح کرد که از لحاظ کمیت خیلی از ۵۰ سال پیش جلوتریم.
او در همین رابطه توضیح داد: خوشنویسی زمان ما از نظر تزیین و ترکیب بندی در اقلام مختلف، از کتابت تا کتیبه در مقامی قرار دارد که هیچ وقت نبوده، اما از حیث کیفیت، نسبت به استادان گذشته، عقبتریم؛ چرا که آنها به یقین رسیده بودند.
امیرخانی شرایط اجتماعی حال حاضر ایران را یکی از موجبات این قضیه دانست و در عین حال افزود: هرچند مقایسه گذشته و حال مثل مقایسه عیار ۲۴ و ۲۰ طلاست، اما جوانهایی درحال حاضر ظهور کردهاند که اگر امضایشان را برداریم آثارشان با آثار خوشنویسان طراز اول تاریخ قابل سنجش است.
به تعبیر این استاد خوشنویسی ایران، اکو فرصت تاریخی برای ماست؛ تشکیلات دیگری به نام وزارت خانه و یا نهادهای مختلف فعالیت فرهنگی میکنند که سمت و سو دارند. باید دانست که دنیای هنر و هنرمند قالب پذیر نیست و اعتبار و ارزش هنر به این است که استقلال فکر داشته باشد و به ذوق و اندیشه و وجدان خودش پاسخگو باشد نه به دیگران.
امیرخانی اضافه کرد: موسسه فرهنگی اکو جایی است که این موقعیت را در این زمانه برای همه ما بهوجود آورده است و میتواند ارتباطات فرهنگی خود را با دنیا به گونهیی تنظیم کند که لیاقت ماست.
در حالیکه طی روزهای گذشته اخبار ناگواری از شرایط سخت زندانیان سیاسی و رهبران در حصر جنبش سبز منتشر شده است، اما تاکنون هیچ اراده و تلاشی برای حل و پیشگیری اتفاق های ناگوار در آینده از سوی مقام های ارشد نظام صورت نگرفته است. خانواده سید مصطفی تاجزاده، عضو ارشد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب در حالی چهارمین نامه خود را در اعتراض به شرایط حاد جسمی وی خطاب به مسئولین می نویسند که تاکنون پاسخی نسبت به نامه های گذشته خود دریافت نکرده اند.
در بخشی از این نامه خطاب به رئیس قوه قضاییه آمده است که “سکوت شما به این چهارمین نامه و به این سؤال استراتژیک و سرنوشت ساز برای عزیزما و خودمان که وظیفه حفظ و حراست جانش را در زمانی که متأسفانه نظام اسلامی برای جان فرزندانش و شهروندان خدوم کشورمان ارزشی قائل نیست، در روزهای پیش رو، تکلیف دیگری را برای ما که سلامت جان عزیزدربندمان با هیچ درّ و گوهری قابل معاوضه نیست، مقدر خواهد کرد که انشاء الله با تدبیر شما و مقامات مافوقتان نیازی به اقدامات بعدی خانواده نباشد.”
فخرالسادات محتشمی پور همسر تاجزاده در این زمینه به “جرس” می گوید: “حدود سه سال و سه ماه است که ما در حال نامه نگاری هستیم. درخواستمان هم مشخص است و انتظار زیادی نداریم. اگرچه آزادی همه عزیزان در بند خواست اصلی ماست، اما حفظ سلامتشان بیشتر مد نظر ما است. آقایان باید توجه داشته باشند که این عزیزان امانتهایی در دستشان هستند که مسئولیت جان و حفظ سلامتشان بر عهده آنهاست. مکاتبه اخیر خانواده ما هم در راستای همین مساله بوده است و این چهارمین نامه است که قطعا به دست آقایان رسیده است، زیرا همیشه از این نامه ها در پرونده سازی ها با عنوان مستندات استفاده می شود. (همچنانکه در مورد من و هم در مورد آقای تاجزاده مسبوق به سابقه است) متاسفانه علی رغم اطلاع دقیق از نامه ها و درخواستهای ما، واقعا نمی دانم چه تصمیمی برای آقای تاجزاده گرفته اند؟ زمانی هم که برای آقایان توضیح می دهم که این روزه هایی که آقای تاجزاده می گیرند سبب ضعیف شدن و تحلیل رفتن جسم ایشان می شود و سلامتیشان را به خطر می اندازد، آنها به راحتی می گویند که خب،روزه نگیرد! بعد که می پرسم آیا چه شرایطی سبب شده که آقای تاجزاده دست به روزه داری بزنند از پاسخ طفره می روند.”
این عضو جبهه مشارکت می افزاید: “روزه داری آقای تاجزاده از آبان ماه ۱۳۸۹ در اعتراض به اعمال محدودیتها و فشارها آغاز شده و آنچه که باعث نگرانی شدید ما می شود این است که پزشکان معالج آقای تاجزاده روزه داری را با توجه به شرایط ایشان مضر می دانند. وقتی آب به صورت محدود به بدن برسد، سبب غلظت خون می شود و همین امر مشکلات چشمی برای ایشان بوجود آورده است و سه ماه اهمال و کوتاهی آقایان باعث شد که آقای تاجزاده دچار خونریزی چشم شوند که هنوز هم درمان آن کامل نشده است. در هر حال این روزه داری مداوم نشانه های منفی خودش را دارد نشان می دهد و تاثیرات منفی بر روی سلامتی آقای تاجزاده می گذارد. آقایان هم که سلامتی زندانیان و حتی مجموع شهروندان (با این پارازیت و آلودگیهایی که هیچ کس مسئولیت آن را قبول نمی کند و سلامت کل شهروندان در خطر قرار گرفته است) اهمیتی ندارد و این مسئله مسئولیت ما را بیشتر می کند.”
فخرالسادات محتشمی پور در پاسخ به خبرنگار جرس در خصوص وضعیت میرحسین موسوی که به دنبال عارضه قلبی به بیمارستان منتقل و پس از عمل مجددا به زندان خانگی بازگردانده شد، می گوید: “آقای موسوی و خانم رهنورد در شرایط بسیار بد امنیتی قرار دارند. ببینید زندانیان سیاسی مثل آقای تاجزاده زمانی که در قرنطینه هستند ما به عنوان خانواده حق پرسش و سوال داریم و انتظار پاسخگویی داریم. علاوه بر اینکه حداقل یکبار ملاقات دارم و از حال او باخبر می شویم که از حق هم نگذریم مسئولین در ملاقاتها شرایط ادب را رعایت می کنند، اما تیمی که با آقای میرحسین موسوی در ارتباط هستند، تا آنجاییکه من اطلاع دارم بسیار خشن و بی ادب هستند و فشاری که بر روی این زوج محترم و هم بر روی فرزندانشان است اقتضا می کند که چنین شرایطی بوجود آید.
باید توجه داشت که مشکلاتی که برای اینها بوجود آمده اینگونه نیست که ناشنیده و ناگفته بماند و روزی فاش خواهد شد. زمانیکه برادر محترم آقای میرحسین موسوی که در همین نظام مسئولیت بزرگی بر عهده اش بوده اینقدر احساس ناامنی می کند که نمی تواند در خصوص وضعیت برادرش که محبوب مردم است اظهار نظر کند دیگر چه می توان گفت؟ حداقل می دانیم که مسئولیت زندانیان سیاسی با قوه قضاییه است اما مسئولیت آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد معلوم نیست با کیست؟ طبیعی است که وقتی اینها در تنهایی هستند نگرانیها بیشتر می شود. در بند عمومی وقتی یک مشکلی برای یک زندانی سیاسی پیش بیاید بقیه زندانیان چه از نظر اطلاع رسانی و چه از نظر رفع مشکل به هر نحوی دست به کار می شوند اما در مورد آقای میرحسین موسوی و کروبی و خانم رهنورد که در حصر و تنهایی هستند این نگرانی همیشه برای خانواده اشان وجود دارد و این فشاری مضاعف بر روی آنهاست. به هر حال خانواده آقای میرحسین موسوی را جزو خانواده بزرگ زندانیان سیاسی می دانیم و معتقدیم فشارهای زیادی که بر روی آنهاست شاید فاصله آنها را با ما کمتر کرده، اما قلبا با یکدیگر پیوند داریم و در درد و رنجی که آنها می برند مشترک هستیم. من واقعا وقتی مسائل و مصائب خانواده موسوی را می بینم شرایط و مشکلات خودمان را فراموش می کنم.”
همسر سید مصطفی تاجزاده در ادامه با تاکید براینکه سلامت جان همسرش در خطر است، تصریح می کند: “کاملا مشخص است وقتی قوه قضاییه هیچ مسئولیتی قبول نمی کند مسئولیت هر اتفاقی برای آقای تاجزاده با شخص اول نظام است که همه قوا زیر نظر ایشان است. شاید آقایان خوششان نیاید که این مسئله مطرح شود اما اگر بد است پس این مسئله را حل کنند و گرنه که ناراحتی ندارد. به خاطر همین ما انتظار رسیدگی شخص اول نظام را به این وضعیت را داریم و می خواهیم مسئولین را وادار به پاسخگویی کنند. آیا رئیس قوه قضاییه باید نسبت به این اعمال غیرقانونی در رابطه با زندانیان سیاسی پاسخگو باشد یا نه؟ قانون اساسی ایشان را پاسخگو کرده است و مجلس وظیفه دارد که اگر رئیس قوه قضاییه پاسخگو نبود، او را وادار به پاسخگویی کند. چگونه است که به مجامع جهانی پاسخ می دهند و پاسخهایشان هم پاسخهای دروغ است از جمله اینکه می گویند ما در کشورمان حتی یکنفر نداریم که به خاطر ابراز عقیده زندانی باشد. این اظهارات واقعا باعث تمسخر است و تعجب آور این که در مجامع جهانی حضور می یابند و می گویند انتخابات آزاد برگزار کنید، به حرف ملت گوش دهید و … در حالیکه در کشور خودمان قادر نیستند یا نمی خواهند الفبای دموکراسی را پیاده کنند اما در صحنه جهانی این همه ادعا دارند!”
خانم محتشمی پور با تاکید بر اصلاحات بیان می کند: “با وجود این شرایط آقای تاجزاده هنوز به عنوان یک اصلاح طلب نظریاتش را مطرح می کند و معتقد است که اگر ما قابلیتها و ظرفیتهای داخل نظام و قانون اساسی را استفاده کنیم، می توانیم اعتماد مردم را جلب کنیم و بدون هرگونه دخالت نظام خارجی به کشوری آباد برسیم. ما خودمان را یک اصلاح طلب می دانیم و نمی خواهیم برخوردها و رفتارهای تند و خشن وجود داشته باشد. در گذشته اختلافات را با ریش سفیدی حل می کردند. می گوییم الان یک دعوای خانگی است و این دعوای خانگی با ریش سفیدی و تفاهم حل خواهد شد اما متاسفانه در قرن بیست و یکم با اینهمه بحرانهای جدی داخلی و خارجی حتی قابلیت نظام طایفه ای و قبیله ای را هم ندارند که با ریش سفیدی اختلافات را حل کنند. ما از اصولگراهای معتقد که هرازچندگاهی اظهارنظراتی می کنند می خواهیم تحرک بیشتری از خود نشان دهند.
اینها که اصلاح طلبان را با عناوین اتهامات کاملا کنار گذاشته اند و اینقدر هم قباحت دارند که به چند نفری که نمی توانند اتهامی بچسبانند می گویند باید توبه کنند و …پس حداقل مجموعه ای که خودشان قبول دارند دست به کار شوند. اگرچه آنها هم با کوچکترین اظهار نظر و نقدی از دایره حذف می شوند و روز به روز دایره قدرت طلبان کوچکتر می شود اما با این حال دوستانی که اهل حل و عقد هستند می توانند نقش مثبتی ایفا کنند و تا حدی به حل مسائل کمک کنند.”
وی بار دیگر بر روی وضعیت نامناسب آقای تاجزاده تاکید می کند: “وضعیت جسمانی آقای تاجزاده بسیار نامناسب است. در طول هفته بیست دقیقه وقت ملاقات کابینی داریم که البته تنها من حق ملاقات دارم و دیگر اعضای خانواده آقای تاجزاده ممنوع الملاقات هستند به خاطر همین اطلاع یافتن از وضعیت ایشان برای ما مشکل و محدود است. من حتی به صورت تصادفی از پزشک معالج ایشان شنیدم که آقای تاجزاده دچار سرگیجه های شدیدی می شوند. در شرایطی هم که ایشان در انفرادی هستند اگر بر اثر این سرگیجه زمین بخورند هیچکس نیست که اطلاع دهد و فوری رسیدگی کند. هر حادثه ای ممکن است برای آقای تاجزاده اتفاق بیفتد…”
این عضو جبهه مشارکت در پایان با امیدواری نسبت به آزادی همه زندانیان سیاسی در آینده ای نزدیک می گوید: “ما هر لحظه منتظر آزادی ایشان هستیم و این آزادی در دست آقایان نیست، بلکه اگر اراده الهی تعلق گیرد همه عزیزان در بند آزاد خواهند شد و ما به رهایی ایشان و دیگر عزیزان در بند در آینده ای نزدیک امیدوار هستیم. در هر حال ما از آزادی زندانیانی که در عید فطر آزاد شدند خوشحال هستیم اگرچه این آزادی خیلی با آنچه ما می خواهیم فاصله دارد. خواسته ما آزادی همه زندانیان سیاسی و تمام کسانیکه به خاطر ابراز عقیده و نقد مشفقانه در زندان به سر می برند است. حالا مساله زندانیان گمنامی که خود مسئولین و خانواده های آنها نمی خواهند اطلاع رسانی کنند که مساله قابل توجهی هم هست به کنار اما تعداد زندانیان سیاسی در زندانها زیاد است و در زندانها در شرایط مطلوبی هم به سر نمی برند. ما انتظار عذرخواهی هم از آقایان نداریم بلکه می خواهیم این شرایط خفقانی که در جامعه حاکم شده از بین برود.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر