سید مصطفی تاجزاده در نامه ای که خطاب به پدرو مادر راشل کوری، دختر آمریکایی که در غزه زیر چرخهای بولدوزر اسراییلی شهید شد، به مقایسه رفتار نظامیان در اسراییل، سوریه و ایران پرداخته است.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی در نامه خود معتقد است دیکتاتور سوریه نیز می کوشد ارتش کشورش را "اسرائیلی " کند ودر این مسیر اسرائیلیهمان رفتاری را با شهروندان خودش به عمل می آوردکه ارتش اسرائیل همواره بر علیه فلسطینی ها روا داشته است.
عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی با شاره به اینکه در ایران نیز برخی نظامیان کودتا مشرب کوشیدند نیروهای سپاه وبسیج را تبدیل به یک ابزار دست آموز جهت تسخیر حوزه های سیاسی واقتصادی کشور کنند مینویسد:"سبعیتی که درجریان عبور ماشین نیروی انتظامی از روی بدن شبنم سهرابی درعاشورای سبز ایران به نمایش درآمد به هیچ وجه دست کمی از سبعیت عبوربولدوزر اسرائیلی از روی بدن راشل کوری نداشت اما فرمانده راننده ایرانی برخلاف همکار اسرائیلی اش نتوانست عمل خود را تبدیل به یک رویه معمول وجریانی کند."
عضو شواری عالی امنیت ملی دولت اصلاحات با ابراز نگرانی از احتمال حمله اسراییل به ایران می نویسد:" امروزه براثر بی تدبیری ها،بی کفایتی ها وبهانه سازان حاکمیت کنونی خانه های ما نیز درموقعیتی کاملا آسیب پذیر درقبال تهاجم یک رژیم بهانه جو وجنگ افروز قرارگرفتهاست.دقیقاهمین تلاقی وتقارن نامبارک وهمدستی اعلام نشده میان بهانه سازانوبهانه جویان است که امروزه می بایست به کمک تجربه موفق راشل کوری وهمفکران او درجامعه جهانی درمعرض افشاگری قرارگیرد."
این زندانی سیاسی در بخش دیگری از نامه خود آورده است: "تازمانی که خیابان ها وسازمان های مردم نهاد وصندوق های انتخابات لبریزازحضور نیرومند جامعه مدنی وطبقه متوسط واقشار مدرن شهری بود،شبح جنگ وتحریم درفاصله ای معین ودور ازآسمان کشورمان قرارداشت وامروزه با خالی کردن خیابان ها وفضاهای عمومی شهری وبا خلوت کردن صندوق های انتخابات وبا نظامی سازی فضاهای شهری وعمومی،کشورمان در آسیب پذیرترینموقعیت درقبال تهاجم محتمل صهیونیستی قرارگرفته واقتدارگرایان به این ترتیب از ایران یک هدف تهاجم پذیر می سازند."
متن کامل نامه تاجزاده به همراه ضمیمه آن ( مقاله زیبایی های جامعۀ مدنی که ده سال پیش و در روزنامه شرق چاپ شده بود) در پی می آید:
خانم وآقای کوری
دستگاه قضایی اسرائیل درامتداد راهی که بولدوزور ارتش اشغال گرازمیان خانه فلسطینی ها گشوده بود یک بار دیگر از روی پیکر پاک فرزند شما عبور کرد وحکم به برائت بولدوزررانقاتلداد.اما وقتی مادری قهرمان همچون شما می گوید:" داستان راشل چیزی جز امید به دنیایی امن تر نیست.دنیایی که درآن نظامیان نتوانند هرآنچه دلشان خواست بکنند" وپدر راشل درهمان دادگاه عزم خود برای پاره کردن زره مصونیت حقوقییک ارتشتجاوزگررا به نمایش جهانیان می گذارد،امیدواری جهانی برای تحقق این رویا افزایش می یابد.
امیدی که البته دربدو پیدایش خودخالی ازنوعی بیم ها ونگرانی های موقتی نیست.شما صدور حکم برائت قاتل راشل را یک روز بد برای حقوق بشر وبرای حاکمیت قانون نامیدید ومن می خواهم اضافهکنم یک روز بد برای همه ماایرانیان وسوری ها وعربها وهمه ساکنین این خطه مظلوم دنیا.زیرا متاسفانه مسئله مصونیت آهنین نظامی ها فقط یک مسئله اسرائیلی نیست .دیکتاتور سوریه نیز می کوشد ارتش کشورش رادرهمان معنایی حقوقی وقضایی که شما گفتید "اسرائیلی " کند ودر این مسیر اسرائیلیهمان رفتاری را با شهروندان خودش به عمل می آوردکه ارتش اسرائیل همواره بر علیه فلسطینی ها روا داشته.اما چنین تقلیدی از ارتش اسرائیل،دریک جامعه مسلمان متضمن ریسک بالایی برای دیکتاتورهاست.
اگر دراسرائیل آنچنان که شما به درستی خاطرنشان کردید،ادعاوشعار"اخلاقی ترین ارتش دنیا" کارکردمغز شویی نظامیان رابرعهده گرفته وتوجیهی ایدوئولوژیک برای جنایات بیشتر سر هم کرده،در کشوری مسلمان چون سوریه نمی توان چنین دیواری بین نظامیان ومردم کشیدودیدیم که بشار اسد تاروزی که کمتر می کشت ومدعی بود پاسخ تظاهرات مدنی معترضین را با تظاهرات رانتی-دولتی می دهد دچار بحران کمتری بود ودرست از لحظه ای که فرمان صدور آتش برعلیه تظاهرکنندگان را صادر کرد با روند رو به رشد نافرمانی ارتش خود مواجه گردید ونطفه های یک ارتش آزاد وحر از دل همین نافرمانیوتمرد نظامیبیرون زد.
در ایران نیز اگرچه برخی نظامیان کودتا مشرب کوشیدند نیروهای سپاه وبسیج را تبدیل به یک ابزار دست آموز جهت تسخیر حوزه های سیاسی واقتصادی کشور کنند وعزم خودرا برای کشتاری که درمحافل خودی میزان آنرا "میلیونی" برآورد کرده بودند به نمایش گذاشتند اما خیلی زود دریافتند که ماشین نظامی ایران را نمی توان تبدیل به بولدوزر های ارتش اسرائیل کرد وازروی بدن ها وخانه های مردم عبور داد.سبعیتی که درجریان عبور ماشین نیروی انتظامی از روی بدن شبنم سهرابی درعاشورای سبز ایران به نمایش درآمد به هیچ وجه دست کمی از سبعیت عبوربولدوزر اسرائیلی از روی بدن راشل کوری نداشت اما فرمانده راننده ایرانی برخلاف همکار اسرائیلی اش نتوانست عمل خود را تبدیل به یک رویه معمول وجریانی کند.درست است کهدر ایرانراننده ماشین نیروی انتظامی درپشت حصارهای آهنین یک مصونیت ظالمانه پنهان گردید ومادردردمند وستمدیدهشبنم برخلاف شما نتوانست قاتلین دخترش را حتی به محکمه ای صوری وفرمایشیبکشاند ،اما درهمان حال نیروی مدنی یک ملت توانست ماشین خونریزییک قدرت کودتاییرا متوقف کند واز پیشروی بیشتر باز بدارد.
خانم وآقای کوری!
ده سال قبل من با الهام ازواژگانبیانیه شما به مناسبت مرگ راشل،عنوان "زیبایی های جامعه جهانی" رابرای مقاله خودم درروزنامه "شرق" انتخاب کردم وامروز نیز وقتی می گویید که به مبارزه خوددرجهت به محاسبه کشاندن نظامی هاوبرعلیه سیستم مصونیت آهنین آنان،به مبارزه خود ادامه خواهید داد،با خود می گویم ای کاش بساط آزادی های عصر اصلاحات توسط کودتای انتخاباتی اخیر برچیده نشده بود ومن می توانستم درمطبوعات کشورم مقاله ایدیگربا عنوان "زیبایی های جامعه جهانی وزشتیهای جامعه امنیتی ونظامی مداخله گردرسیاست" بنویسم.
فرزند شما وهم اندیشان اودرجامعه جهانی مقاومت،درست درزمانی که بنیاد گرایی بن لادنی وملا عمری درخاورمیانه می کوشید تروریسم را به عنوان تنها گزینه مبارزه با اشغالگریوتروریسم دولتی اسرائیلعرضه نماید راهی جدید ومدنی گشودند که بعد هااشکال پیشرفته آن،درجریان بهار عربی درمصر وتونس جلوه ای توده ای درخیابان های عرب یافت.نسل من از هنگامی که خودرادرگرماگرم یک نبرد بی امان درمبارزه با دیکتاتوری شاه واشغالگری اسرائیل شناخت همواره می کوشید بین حمایت از حقوق بشری فلسطینی ها وارزش های جهانشمول ویا آنچه که شما دربیانیه خود "زیبایی های جامعه جهانی" نامیدید پیوند واتصال برقرار کند. متاسفانه امروزه یک انحراف بزرگ درمسیر مبارزه با اشغالگری اسرائیل پدید آمده که می کوشد ضمن گسستن آن پیوند مبارک،اتصالی تازه میان دفاع از حقوق فلسطینی ها وگفتمان نازیستی انکار هولوکاست ابداع نماید.
یاد وخاطره راشل کوری از آنروبرای ما گرامی والهام بخش است که نشان می دهد برای دفاع ازحقوق فلسطینی ها نیازی به عاریت گرفتن گفتمان فاشیستی ونازیستی انکار هولوکاست وتبرئه هیتلر نیست،ودلیلی ندارد که ما حقوق بشر ودموکراسی وسایر ارزشهای جهانی را به بهانه مبارزه با اسرائیل وتجاوزگری او به تعلیق درآوریم.
راشل کوری درهمان نقطهخاکیمبارزه وشهادت خود برای ما یادآور طعم خاک وخانه وخانمان فلسطینی ها است واین درحالی است کهگفتارنازیستی انکار هولوکاست می کوشد تشخص ،مادیت ومعنویت این امورملموس رادرپس ابرهای تاریک تاریخ قرن گذشته هاله پوشی کند.راشلکوریهمچنان که من درآن مقاله آوردم درنامه خود خطاب به شما می نوشت :"فکر نمی کنم دراینجا بچه ای باشد که هرگزدرخانه ای زندگی کرده باشد که تانک های اسرائیلی دیوارش را سوراخ نکرده وبرج های ارتش اشغالگر از فاصله نزدیک آن را زیر کنترل نگرفته باشد."
مسئله اودرچنین سطحی از تماس بلاواسطه با واقعیت ملموس اشغالگری وتجاوز،مقاومت درمقابل شهرک سازی بر فرازویرانه های خانه ها واراضیفلسیطنی ها بود ونه بحث های انتزاعی در انکار هولوکاست.به همین لحاظ مبارزه راشل کوری از آن رو برای ما اهمیت دارد که امروزه براثر بی تدبیری ها،بی کفایتی ها وبهانه سازان حاکمیت کنونی خانه های ما نیز درموقعیتی کاملا آسیب پذیر درقبال تهاجم یک رژیم بهانه جو وجنگ افروز قرارگرفتهاست.دقیقاهمین تلاقی وتقارن نامبارک وهمدستی اعلام نشده میان بهانه سازانوبهانه جویان است که امروزه می بایست به کمک تجربه موفق راشل کوری وهمفکران او درجامعه جهانی درمعرض افشاگری قرارگیرد.
امروز ما برای دفاع از خانه های خود درتهران وشیراز وتبریز وسنندج وهمه ی شهرها وروستاهای کشورمان درمقابل تهاجم رژیمی صهیونستی که از صبح تاشام برطبل جنگ می کوبد به سپری ا نسانی وجبهه ای فراگیروملی وجهانی و مدنی نیاز داریم که فرزند شما درصف مقدم آن قرارداشت.متاسفانه جامعه مدنی کشورما که درعصر شکوهمند اصلاحات سدی استوار برعلیه تجاوز بیگانگان وبرعلیه دست اندازی نظامیان به حوزه های اقتصادی وسیاسی برافراشته بود امروزه از دوسو درمعرض تهاجم قرارگرفته:از یک سو تحریم های غیرانسانی وغیر قانونی ضد ایرانی است که هستی طبقه متوسط را درمعرض تهدید مستقیم قرارداده واز دیگر سو اقتدارگرایان داخلی راداریم که درهمان زمین اتمی وهسته ای مطلوب اسرائیل بازی می کنند وتوان عوض کردن عرصه مبارزه ومقاومت را ندارند.
راشل کوری های ما یا همان فعالین عرصه جامعه مدنی که تلفیقی شایسته بین فعالیت مسالمت جویانه محلی وارزشهای جهانی ایجادکرده بودند اکنون درمعرض تهدید وزندان وتبیعد وانفعال وخانه نشینی قرارگرفت اند واین قبل از هرچیز وبیش از هرچیز مطلوب رژیمی اشغالگر ومتجاوز است که دربدو تاسیس خود فلسطین را به شکل "سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین" دید واکنون می کوشد ایران را به شکل سرزمینی فاقد جامعه مدنی وبه شکل رآکتوری هسته ای به وسعت یک کشور ترسیم کند.آیا این همین تصویری نیست که اقتدارگرایان نیز درترسیم آن با اسرائیل همدستی می کنند؟
تازمانی که خیابان ها وسازمان های مردم نهاد وصندوق های انتخابات لبریزازحضور نیرومند جامعه مدنی وطبقه متوسط واقشار مدرن شهری بود،شبح جنگ وتحریم درفاصله ای معین ودور ازآسمان کشورمان قرارداشت وامروزه با خالی کردن خیابان ها وفضاهای عمومی شهری وبا خلوت کردن صندوق های انتخابات وبا نظامی سازی فضاهای شهری وعمومی،کشورمان در آسیب پذیرترینموقعیت درقبال تهاجم محتمل صهیونیستی قرارگرفته واقتدارگرایان به این ترتیب از ایران یک هدف تهاجم پذیر می سازند.تجربه سالهای اخیر نشان می دهد که همواره نسبتی مستقیم ومعنا دارمیان ازدحام تظاهراتی وخیابانی صندوق ها وهیجان وهیاهوی پرطراوت مجلس ومطبوعات با امنیت کشورمان ومصونیت آن درقبالتهاجم نظامی جنگ طلبان امریکا واسرائیل حکفرما بوده است واین به سود اسرائیل است که همه هویت کشورمان به انرژی هسته ای تقلیل یاید.از سوی دیگر متاسفانه سخنگویان رسمی کشورمان نیزوقتی درمقابل چالشهایجهانی انبان خود را تهی ازاستدلال می بینند پناهگاهی جز توسل به حربه "پیشرفت هسته ای" نمی یابند.
وقتی نتوان هویت کشور را به کمک جمعیت جوان وروند فزاینده اقشار نوین شهری وطبقه متوسط شهری وجامعه مدنی ومطبوعات آزاد ورشد اقتصادی مطلوب ونظام انتخاباتی آزاد ورقابتی ومنصفانه تعریف کرد ونتوانقدرت نرم کشور رادرجاذبه های مدنی آن دید وبرپایه مجوزی که مشروعیت مردمی دراختیار می گذارد خواهان ورود به جامعه جهانی بود،انرژی هسته ای کارکرد رخنه پوشی هزار عیب نهان را به خود می گیرد.انرژی هسته ای اگر چنین قدرتی داشت اکنون دیوار برلین برهمان صلابت نخستین خود پابرجا واستوار بود ومانع فروپاشی شوروی می شد وکره شمالی هم به جای اینکه باکمپ های ملیونی گرسنگی وزندانیان وبازداشت گاههای عظیم مخالفین تعریف شود در صف مقدم پیشرفت جهانی قرار می گرفت وبربام تمدن جهانی مشرف می شد.
سید مصطفی تاجزاده
مهر 1391
قرنطینه زندان اوین
ضمیمه:
زیبایی های جامعۀ مدنی
جنبش هم بستگی بین المللی: راشل کوری دختر دانشجوی 23 ساله آمریکایی و از داوطلبین این جنبش که برای تشکیل سپر انسانی و حفاظت از جان انسان های بی گناه به نوار غزه رفته بود، در مقابل یک بولدوزر اسرائیلی که به طرف او می آمد، ایستاد. وقتی بولدوزر از توقف خودداری کرد، او از خرابه هایی که آن جا جمع شده بود، بالا رفت تا با توجه به این که ژاکت فلوروسنس نیز به تن داشت مستقیماً مقابل چشم راننده قرار بگیرد. بولدوزر به پیشرفت خود ادامه داد... و راشل جان به جان تسلیم کرد. جنبش هم بستگی بین المللی از جامعه جهانی می خواهد سکوت خود را در مورد نقض وحشیانه حقوق بشر توسط اسرائیل بشکند. اعضای جنبش یا شهروندان جهانی می کوشند از جان و حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، به این دلیل که نهادهای بین المللی حاضر به انجام این کار نیستند... فلسطینی ها روزانه به قتل می رسند، ولی امروز یک آمریکایی زیبا، باوجدان و مدافع حقوق بشر برای حفاظت از یک خانواده فلسطینی به قتل رسید. (اطلاعیه 5 مارس 2003، 15 اسفند 1381)
پدر و مادر راشل کوری: ما اکنون در حال سوگواری هستیم و تلاش می کنیم جزئیات مربوط به مرگ راشل را در نوار غزّه به دست آوریم. ما فرزندانمان را طوری تربیت کرده ایم که زیبایی های جامعه جهانی و خانواده را پاس بدارند و افتخار می کنیم که راشل توانست براساس باورهایش زندگی کند. او سرشار از عشق و احساس وظیفه به هم نوعانش در همه جای گیتی بود. او جانش را برای دفاع از آنان که خود بی دفاع هستند، گذاشت. راشل از نوار غزّه برای ما می نوشت و ما مایلیم تجارب او را از زبان خودش در رسانه ها منتشر کنیم. (بیانیه به مناسبت مرگ راشل، 6 مارس 2003، 16 اسفند 1381)
راشل کوری: حالا دو هفته و یک ساعت است که در فلسطین هستم و هنوز نمی توانم واژه هایی پیدا کنم که وضع این جا را شرح دهد. فکر نمی کنم در این جا بچه ای باشد که هرگز در خانه ای زندگی کرده باشد که تانک های اسرائیلی دیوارش را سوراخ نکرده و برج های ارتش اشغالگر از فاصله نزدیک آن را زیر کنترل نگرفته باشد. فکر می کنم، هرچند مطمئن نیستم، که حتی کوچک ترین بچه های این جا می فهمند که زندگی در همه جای جهان به این شکل نیست. دو روز پیش یک بچه هشت ساله با شلیک یک تانک اسرائیلی کشته شد و بچه های این جا نام او را در گوش من زمزمه می کنند، علی! یا پوسترهای او را روی دیوار نشان می دهند. بچه ها همین طور دوست دارند مرا به تمرین عربی شکسته بسته وادار کنند و از من می پرسند «کیف شارون ؟»، «کیف بوش؟» و می خندند. وقتی من با عربی ناقص می گویم «بوش مجنون، شارون مجنون» ، البته این چیزی نیست که به آن معتقدم، بعضی بزرگ سالان که انگلیسی می دانند حرف مرا تصحیح می کنند. «بوش مجنون نیست تاجر است» امروز سعی کردم یاد بگیرم بگویم «بوش یک وسیله است» ولی فکر نمی کنم درست ترجمه شود. به هر حال این جا هشت ساله هایی هستند که درباره ساختار قدرت درجهان خیلی بیشتر از آن می دانند که من چند سال پیش می دانستم، حداقل درباره اسرائیل چنین است. (نامه به پدر و مادر، 7 فوریه 2003، 18 بهمن 1381)
روزنامه القدس العربی (چاپ لندن): یکی از اعضای پارلمان اسرائیل با استناد به برخی اسناد و مدارک اعلام کرد که از اکتبر سال 2000 تا به حال، نیروهای اسرائیلی 487 کودک فلسطینی را به شهادت رسانده اند. این عضو کنست افزود بین این قربانیان 242 تن از کودکان غزّه، 230 تن از کودکان باختری و 15 تن دیگر از کودکان بیت المقدس بودند.
روزنامه شرق 12/8/1382 ( این نوشته همچنین در کتاب "جراحی با تبر" نوشته مصطفی تاجزاده منتشر شده است.)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر