-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 10/31/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/8/9





سیدرضا شکراللهی
خوابگرد


۱) قرارگاه گلف در اهواز، قرارگاه مهمی بود برای هدایت جنگ. جایی که بیش‌تر فرماندهان جنگ و برخی مسئولان کشور از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، میرحسین موسوی و خصوصاً هاشمی رفسنجانی که مسئولیت فرماندهی جنگ برعهده‌ی او بود، از آن خاطره‌های بسیار و عکس‌های کم‌شمار دارند. این قرارگاه که پس از جنگ قرار شد به موزه تبدیل شود، اتاقی دارد که آسایشگاه مشترک همان مسئولان و فرماندهان بود و اکنون جایی ست برای بازدید دیگران. نتیجه‌ی انتخابات پرحادثه‌ی ۸۸ را که اعلام کردند، قسمتی از تابلو این اتاق را هم رنگ سیاه پاشیدند و بعدتر کل تابلو را عوض کردند. عکسی که می‌بینید، در بهمن ماه ۱۳۸۸ گرفته شده است.
 

آسایشگاه قرارگاه گلف در اهواز

 

۲) در سال ۵۷، همسایه‌ای داشتیم که به قول آن روزهای بزرگ‌ترهامان «جاویدشاهی» بود. یک روز از بهمن‌ماه داد و فریاد فحش‌بار این همسایه، اهل محل را بیرون کشید. تیشه‌ای بزرگ به دست گرفته بود و با صورتی برافروخته به زبان لری فحش می‌داد و تند و بلند گام برمی‌داشت. دیگران و ما هم پشت سرش راه افتادیم. رسید سر کوچه که خانه‌ای بود با دیوار کاه‌گلی. شب قبل روی دیوار، بزرگ نوشته بودند «مرگ بر شاه». این را پدرم گفت. آقای همسایه تیشه‌به‌دست جلو «مرگ بر شاه» ایستاد و خشمگین نفس‌های بلند کشید. هیچ کس جرئتِ پیش رفتن نداشت. چند لحظه‌ای به سکوت گذشت تا ناگهان حمله برد به دیوار. و بعد، نوکِ تیشه بود که پی در پی، با خشم و نفرت به دیوار می‌خورد و تنش را می‌خراشید. کوبید و خراشید و کند و خاک به هوا فرستاد و نفس زد و عرق ریخت تا تمام شد. قد راست کرد و آستین به پیشانی خیس کشید و یک قدم عقب ایستاد. فاتحانه خیره مانده بود به دیوار. همه‌ی محل هم گرداگردِ او دست‌رنجش را تماشا می‌کردند. از رنگ سیاهِ شعار دیگر هیچ نشانی نبود، ولی «مرگ بر شاه»، پرجلوه‌تر از قبل روی دیوار حکاکی شده بود.

۳) میرحسین کلمنتیس را هم بخوانید و بنگرید. [+]


تیتر از سی‌میل
 




 
 

1391/8/9




بنفشه
وبلاگ آبی

نگار آذربایجانی در فیلم آینه های روبرو با شجاعت و جسارت تحسین برانگیزی برای اولین بار در یک فیلم بلند سینمائی در ایران به موضوع ترنس سکشوآل ها یا همان دوجنسیتی ها می پردازد و از نگاهی نزدیک تر به زندگی اینگونه افراد و مشکلات آنها پرداخته است. طبق آمارهای رسمی از هر دو هزار کودک در امریکا یک کودک، دوجنسی به دنیا می آید و باز طبق آمار رسمی در ایران سه تا پنج هزار دوجنسیتی  وجود دارند.

اما به چه افرادی دو جنسه گفته می شود؟ عامل تغییر جنین به جنین مونث و مذکر هورمون تستوسترون می باشد. هنگامیکه جنین با این هورمون به اصطلاح شستشو می یابد به جنس مذکر تبدیل می شود اما در ارتباط با جنس مونث این عمل صورت نمی گیرد. به عبارت دیگر زمانی یک جنین تبدیل به جنین مونث می شود که هورمون تستوسترون از جنس ماده آزاد نشده باشد اما گاهی اوقات تقسیم ژنتیکی به صورت طبیعی رخ نمیدهد و کودکی به دنیا می آید که ویژگی های هر دوجنس را دارا می باشد یا به اصطلاح دوجنسی یا میان جنسی می باشد. خوشبختانه حکومت ایران با این مسئله همانطور که در طول فیلم هم به آن اشاره میشود به صورت علمی برخورد کرده و تغییر جنسیت از نظر پزشکی در ایران قانونی می باشد. اما آیا این موضوع در بین عامه مردم هم موضوع شناخته شده و پذیرفته شده  ای ست؟ نگار آذربایجانی در فیلم آینه های روبرو به همین مسئله و نگاه مردم و خانواده ها به آن می پردازد. آدینه که در ظاهر دختر است اما خلق و خو و گرایشات مردانه دارد؛ در سفری که به فرانسه داشته و طی جلسات مشاوره و تست های آزمایشگاهی پی می برد که یک ترنس سکشوآل است و تصمیم می گیرد برای رهایی از سردرگمی ای که سالها با آن دست و پنجه نرم کرده است دست به عمل تغییر جنسیت بزند و خود واقعی اش را پیدا کند اما پدر آدینه- با بازی همایون ارشادی- که به ظاهر انسانی ست متجدد و امروزی اما در باطن پدری ست مستبد و سنتی؛ برای فرار از حرف های مردم می خواهد به زور آدینه را به عقد پسرعمه اش دربیاورد. در طول داستان آدینه به طور اتفاقی با " رعنا"  که زنی سنتی ست و برای امرار معاش و رهایی شوهرش از زندان مسافرکشی می کند، آشنا می شود. رعنا ابتدا آدینه را پس می زند. حتی وقتی به هویت واقعی اش پی می برد به صورتش سیلی می زند و  تغییر جنسیت را جنگیدن با مشیت خدا می داند اما با شناخت بیشتر آدینه و وقتی آدینه به او می گوید که در این دوجنسی بودنش همان قدر نقش داشته که تو در زن بودنت نقش داشته ای، تصمیم می گیرد برای تغییر جنسیت به او کمک کند.  فیلم آینه های روبرو را دوست داشتم. بیشتر به خاطر جسارتی که نگار آذربایجانی در پرداختن به این موضوع به خرج داده است. بازی " شایسته ایرانی" در نقش آدینه و به تصویر کشیدن انزوا و تنهایی اینگونه افراد که مدام توسط جامعه و نزدیکانشان پس زده می شوند قابل تقدیر است. " صابر ابر" هم که مثل همیشه عالی ست حتی اگر فقط و فقط در یک سکانس بازی کرده باشد؛ می توانی با همین یک سکانس تا آخر فیلم سایه بودن و حضورش را در فیلم و  زندگی زنی که عاشقانه دوستش دارد احساس کنی.

برای مطالعه بیشتر در مورد وضعیت دو جنسیتی ها درایران خواندن مقالات زیر پیشنهاد می شود:




 
 

1391/8/9




صادق آنلاین

همان طور که قبلا بار‌ها نوشته بودم و صراحتا در مطلب «

چرا در فضای مجازی موفق نیستیم؟» نوشتم ما هنوز قاعده‌ی فعالیت در فضای مجازی را بلد نیستیم و دوست هم نداریم یاد بگیریم. هنوز هم مانند کبک سرمان را توی برف کرده و بیرون نمی‌کشیم.
هر زمین بازی‌ای قوانینی دارد و اگر این قوانین را ندانیم یا نخواهیم بدانیم جز تمسخر و گل به خود هیچ نتیجه‌ای ندارد، جی میل را فیل‌تر می‌کنند و دوازده میلیارد تومان را به جیب وی پی ان و ساکس فروش‌ها می‌ریزند، به قول خودشان لشکر‌های عجییب و غریب سایبری می‌سازند طوری که آدم حالش از هر چه کلمه‌ی جنگ نرم و افسر جوان جنگ نرم و جبهه‌ی سایبری ایکس و ایگرگ به هم می‌خورد!
همین ناشی‌بازی‌های مجازی ست که باعث می‌شود غیر از خودمان هیچ کس تحویلمان نگیرد. بس که مزخرف، بی‌هدف و چشم بسته در این وادی وارد شدیم و عمده کارمان عکس امام و آقا و فوقش عکس دو تا شهید است و مطالب بلند بالای کپی پیستی که خودمان هم کامل (یا حتی اصلاً) نمی‌خوانیمش. البته این که خودمان به خودمان چه چه و به به می‌گوییم خیلی خوب است و اگر کسی غیر از این گفت و غیر از این کرد انگ «خیلی مذهبی نیست» و «تو زمین دشمن بازی می‌کنه» «این‌ها همه‌اش دلقک‌بازیه» «این لوس بازیا چیه» «چه قدر این سبکه» «این اصلاً بسیجی نیست» و... بهش می‌چسبانیم.
همان‌هایی که در فضای واقعی مذهبی (عمدتاً بسیج دانشجویی که محل تلاقی قشر جوان تحصیل کرده هم هست) حضور دختران غیر چادری را در آن «محیط مقدس» منع می‌کنند و بسیج را ملک پدری خودشان و یک مشت آدم با عقاید و ظاهر خاص می‌پندارند و به مسئول بسیجی که قصد تعامل با هر تشکلی داشته باشد و آن‌ها را دشمن نداند، خرده می‌گیرند، حالا در قالب جدید فضای مجازی مشغول انجام تشعشعاتند.
چرا بسیج باید ترسناک باشد؟ چرا کسی که اهل نماز است دوست ندارد بهش لفظ «مذهبی» اطلاق شود؟ چرا عده‌ای تندرو فقط خود را «مذهبی» و جدیداً «افسر جنگ نرم» می‌دانند؟ به راستی عموم جامعه چه تصوری از «مذهبی‌ها» دارند؟ و چراهای دیگری که وجودشان به خاطر وجود و عملکرد اشتباه و ادامه دار یک عده «انحصار طلب خشک مقدس» است که این روز‌ها کمی هم توی اینترنت می‌چرخند!
برادر من، خواهر من، بگذارید اینجا کمی نفس باشد...

تیتر از سی‌میل




 
 

1391/8/9





مؤسسه پژوهشی لگاتوم (Legatum) که یک موسسه پژوهشی سیاست‌گذاری در لندن است در تازه‌ترین آمار خود درباره شاخص رفاه در کشورها نوشته که ایران در میان ۱۴۲ کشور در رتبه صد و دوم قرار دارد.

مؤسسه لگاتوم در دو سال گذشته فهرست شاخص رفاه را برای ۱۱۰ کشور جهان تهیه می‌کرد که ایران در این فهرست‌ها در سال ۲۰۱۱ در جایگاه ۹۷ و در سال ۲۰۱۰ میلادی در رتبه ۹۲ قرار داشت.

تعیین شاخص رفاه از سوی این مؤسسه با محاسبه هشت شاخص اقتصاد؛ آموزش و پرورش؛ کارآفرینی و فرصت شغلی؛ شیوه حکومتداری؛ تندرستی؛ آزادی‌های فردی؛ امنیت و آسایش؛ و سرمایه اجتماعی انجام می‌شود.

در گزارش جدید شاخص رفاه لگاتوم، بدترین رتبه‌ای که امسال ایران در حوزه‌های یادشده به خود اختصاص داده مربوط به شیوه حکومتداری است که جمهوری اسلامی ایران در این حوزه در میان ۱۴۲ کشور در رتبه ۱۲۶ قرار دارد.

بنا بر این فهرست، بهترین رتبه ایران در سال جاری در حوزه آموزش است که از این نظر در جایگاه ۵۷اُم قرار گرفته است.

به گزارش لگاتوم، تولید ناخالص داخلی ایران در سال جاری ۱۱۵۶۹٫۷ دلار آمریکا است، و متوسط رضایت از زندگی ایرانیان از میان ۱۰ پله در پله ۴٫۷۷ قرار دارد.

بهترین شاخص رفاه سال ۲۰۱۲ در گزارش لگاتوم از آن کشور نروژ است و پس از آن دانمارک، و سوئد قرار گرفته‌اند. بنا بر این شاخص، سطح کلی رفاه در اروپا طی سال جاری رو به رشد بوده‌ است و در این میان هلند، ایرلند و آلمان ارتقاء رتبه داشته‌اند.

منبع: رادیو فردا

 




 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته