در چهارمین نشست صبحانهکاری بازار سرمایه، فعالان صنعت سیمان با بررسی نوسان ارز و رشد ناکافی قیمت ها اعلام کردند فعالیتهای این صنعت دیگر به صرفه نبوده و با سیاست های کنونی شرکت های این صنعت با مشکل مواجه خواهند شد.
صبح امروز چهارمین نشست صبحانه کاری فعالان بازار سرمایه توسط کانون سرمایه گذاری ایران در هتل استقلال برگزار شد تا آثار نوسان ارز و افزایش قیمت محصول سیمان بر آینده شرکت های سیمان تجزیه و تحلیل شود.
به گزارش فارس، در آغاز این جلسه که مدیران شرکت های سیمانی ،سرمایه گذاری ها،حسابداران و مدیران بورس و فرابورس حضور داشتند،بهروز خدارحمی دبیرکل کانون سرمایه گذاری ایران با اشاره به اهمیت نوسان ارز بر صنایع مختلف بورسی گفت:صنعت سیمان و مباحث ارزی و احتمالاً تعاملات بین این دو باعث شد از بزرگان فعال در این صنعت دعوت کنیم تا در این نشست به بحث و تبادل نظر بپردازند.
صنعت سیمان دیگر به صرفه نیست
در این رابطه محمد اتابک رئیس هیئت مدیره انجمن صنعت سیمان گفت: هرچند قیمت محصول سیمان با ۲۲ درصد افزایش مواجه شده اما در مقایسه با صنعت فولاد، دوره بازگشت سرمایه طولانی دارد و آنچنان که به نظر می رسد به صرفه نیست.چون بهای تمام شده سیمان در دوماه گذشته ۲۰ تا ۲۵درصد و خرید قطعات،تجهیزات و ماشین آلات و هزینه های حمل و نقل افزایش یافته و موجب بروز چالش های تازه ایی برای صنعت سیمان شده است.
وی با بیان اینکه باز پرداخت وام های ارزی موجب بروز چالش های دیگری در آینده خواهد شد ادامه داد: با توجه به افزایش نرخ و تقاضای بانک مرکزی مبنی بر خرید ارز آزاد و باز پرداخت اقساط، هزینه تأمین مالی بانکی برای این صنعت از گران ترین نوع تسهیلات بیشتر است.
به گفته این مقام مسئول به دلیل حضور پررنگ واسطه ها، هنوز امکان فروش محصول سیمان به صورت ارزی وجود نداشته و به صورت رقابتی بین کارخانه های سیمان انجام می شود که این روند به صنعت لطمه می زند.
اتابک ضمن امیدواری برای محقق شدن معیار واقعی آزادسازی قیمت سیمان خاطرنشان کرد: تعادل قیمت و عرضه در صنعت سیمان بدون رسیدن به آرامش در سایر حوزه های اقتصادی میسر نخواهد شد و سیاست گذاری یکسان برای حوزه های مختلف غیر منصفانه است.
فرصت دیروز و تهدید امروز صندوق ذخیره ارزی برای سیمانی ها
اسفندیار سالاروند مدیرعامل فارس و خوزستان هم با بیان اینکه صنعت سیمان سابقه ۸۰ سالهای دارد و هم اکنون امکان صادرات بیش از ۱۲ میلیون تن محصول وجود دارد، وجود صندوق ذخیره ارزی را در گذشته یک فرصت و امروز یک تهدید جدی برای صنعت سیمان دانست و گفت:صندوق ارزی برای توسعه صنعت تسهیلات ارزان قیمت ایجاد شده اما اگر مقرر باشد بازپرداخت آن با نرخ آزاد باشد، شرکت های سیمانی قادر به ادامه فعالیت نخواهند بود.
وی با اشاره به اینکه این روش با فلسفه وجودی صندوق مغایر است،ادامه داد: با توجه به بخشنامه های پی در پی بانک مرکزی، شرکت های سیمانی ورشکسته خواهند شد و عدم توجه به نوسانات ارز ضربات مخربی بر این صنعت خواهد زد که برای جلوگیری از آن به عنایت های جدی نیاز است.
نظر حسابرس در مورد چگونگی تسویه ارزی سیمانی ها
هوشنگ خستویی رئیس شورایعالی انجمن حسابداران خبره هم با اشاره به اینکه بانک ها خواستار تسویه بدهی های ارزی با نرخ روز هستند بنابراین این مسائل برای شفاف بودن صورت های مالی باید مورد توجه قرار بگیرد، گفت : وقتی شرایط تورم حاد باشد یعنی ظرف ۱۰۰ سال نرخ تورم بیش از ۱۰۰درصد شود، دیگر نظام بهای تاریخی در حسابداری کاربرد ندارد و باید نظام بهای جاری جایگزین شود.
وی افزود : تمام کارخانه های سیمان که تأسیس شدند بنابر اصل نظام بهای تاریخی با نرخ روز ارز خود در حساب ها ثبت شده اند و بر همان مبنا مستهلک می شوند.یعنی اصل جایگزینی نمی تواند کاربرد داشته باشد بنابراین بدهی شناسایی شده باید با نرخ روز تسعیر شود.
وی در ادامه گفت:اگر بخواهیم این چنین حساب کنیم بی تردید تمام شرکت به افزایش زیان انباشته چندین برابر سرمایه دچار می شوند.
صنعتی که زمانی پیشرو بورس بود
امیر هامونی مدیرعامل شرکت فرابورس هم گفت:وقتی متغیرهای کلان اقتصادی دچار بحران می شوند، افق سرمایه گذاری هم کوتاه مدت شده و مثلا” به جای ۱۰ سال به یکسال تغییر می کند. اما با توجه به مزیت های سرمایه گذاری در بازار سرمایه ،مشاوران می توانند در این برهه افق بلندمدتی را برای سرمایه گذاران ترسیم کنند.
وی ادامه داد: در سال ۸۳ صنعت سیمان گروه پیشرو بورس بود و شرکت های سیمانی طرح های زیادی احداث کردند که هنوز بسیاری از آنها نیمه تمام است.در فرابورس نیز شرکت هایی بدون سهامدار عمده حضور دارند و سهام انها به صورت شناور ازاد است که این امر باعث نارضایتی مردم شده است .
به گفته وی نبود توافق برای قیمت واحد محصول سیمان از چالش های این صنعت است.
رفع مشکل صنعت سیمان با واقعی تر شدن قیمت فروش
حسین زارعی مدیرعامل سرمایه گذاری صنعت و معدن هم با بیان اینکه تغییرات نرخ ارز از نگاه سرمایه گذاران صنعت سیمان باید مثبت باشد گفت:با استفاده از قاعده فیشر اگر نرخ ارز را در سال ۸۰ معادل ۸۰۰ تومان در نظر بگیریم ، این نرخ در سال جاری با توجه به نرخ تورم خارجی و داخلی باید ۳ هزار تومان باشد.بنابراین اگر نرخ فروش محصول سیمان واقعی شود، مشکل این صنعت حل خواهد شد.
کلمه: همسر شهید علیمحمدی، از شهدای هسته ای کشورمان، از برخوردهای دوگانه مسئولان با شهدای هسته ای و خط کشی سیاسی بین آنها انتقاد کرد و گفت که از این سیاسی کاری ها دلزده شده است و شهدا را متعلق به همه ملت می داند، چرا که برای اعتلای نام ایران زحمت می کشیدند.
به گزارش کلمه، منصوره کرمی، همسر “مسعود علیمحمدی” استاد دانشگاه تهران و از دانشمندان هسته ای کشورمان است که بامداد ۲۲ دی ماه ۱۳۸۸ در تهران بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور ترور شد. وی در گفت و گویی کوتاه با سایت خبرآنلاین با لحنی سخن گفته است که کمتر کسی انتظار دارد.
او به انتقاد از برخوردهای سیاسی صورت گرفته با خود و همسرش پرداخته و از بی اعتنایی مسئولان و نهادهای حکومتی به این شهید گفته است. خانم کرمی که با سایت خبرآنلاین گفت و گو کرده، از اینکه بسیاری از مسایل به خاطر ملاحظات سیاسی نادیده انگاشته می شود، ابراز ناراحتی می کند و می گوید: واقعا باعث تاسف است که حق کسی مثل همسر من به خاطر یک سری مسائل سیاسی نادیده گرفته می شود.
به نظر می رسد اشاره همسر شهید علیمحمدی به انتساب او به منتقدان حکومت باشد که از اولین روزهای پس از ترور او مطرح بود و همواره از سوی رسانه های حکومتی انکار می شد. در همان زمان گفته شده بود که وی از جمله امضاکنندگان نامه حمایت از میرحسین موسوی در انتخابات دهم را امضا کرده، در راهپیمایی ۲۵ خرداد شرکت داشته، در اعتراض به حمله به کوی دانشگاه تهران نامه امضا کرده و پس از انتخابات هم منتقد رفتارهای تند حکومت با منتقدان بوده است.
میرحسین موسوی هم در بیانیه ای به مناسبت شهادت دکتر علیمحمدی، او را “استاد سبز دانشگاه تهران” خواند و در عین حال تاکید کرد: “دشمنان ملت ایران برای تحقق منافع خود، قصد دارند از شرایط بحرانی سود ببرند و مسلما این اقدام جنایتکارانه بخشی از طرح وسیعی است که ضرورت دارد همگان فارغ از تمایلات سیاسی، برای کشف ابعاد دیگر آن به مراقبت و تامل بپردازند.”
با این حال به نظر می رسد حکومت به این توصیه دلسوزانه گوش نداده و حتی در مورد کسی که خدمات علمی گسترده ای به کشور داشته و جان خود را هم در این راه فدا کرده است، نمی تواند عینک سیاسینگری و خطکش خودی و غیر خودی را کنار گذارد؛ آنچنان که همسر این شهید اظهار عصبانیت و ناامید می کند و می گوید: متاسفانه رسانه ها و مسئولان برخی سازمان ها و ارگان ها تحت تاثیر بعضی مسائل سیاسی در مورد مسعود نادیده گرفتند و آن طور که باید برای شناساندن او به مردم و جامعه کار نکردند.
خانم کرمی خاطرنشان می کند: مسئولان باید نگاه سیاسی به شهدا هسته ای نداشته باشند و به همه این شهدا صرف نظر از دسته بندی های سیاسی یک جور پرداخته شود نه اینکه نام بعضی ها برجسته تر شود و پررنگ تر و بعضی ها در این میان نادیده گرفته شوند و فراموش…
متن کامل مصاحبه همسر شهید علی محمدی با مقدمه خبرنگار خبرآنلاین به شرح زیر است:
بعد از آخرین دیدارمان در آخرین روزهای سال ۹۰ از میان تمام واگویه هایش این جمله پر از بغضش بدجوری یادم ماند که زندگی دیگر برای امثال ما تمام شده و دیگرخوشی ای برای ما وجود ندارد.این بار هم در یکی از روزهای میانه مهر ماه که به او زنگ زدم لابه لای همه درد و دل هایش دوباره این جمله اش برایم مرور شد. آن هم وقتی گفت فردا عروسی الهام است و من که چه ساده لوحانه آرزو کردم که زندگی شان بعد از این پر باشد از این لحظات خوب و خوش برای او، ایمان و الهام: «دیگرخوشی در زندگی ما تمام شد».
منصوره کرمی همسر شهید علیمحمدی این روزها دلشکسته است و به قول خودش ناامید از برخی برخوردها و رفتارهای جامعه دراین دوسال و ۸ ماهی که از ترور مسعود می گذرد. تا از او پرسیدم که در این مدت رسانه هایمان چقدر در شناساندن چهره علمی شهدای هسته ای به جامعه موفق بوده اند، سفره پر دلش را باز کرد: «خیلی کم و نه تنها رسانه ها که گروهها، سازمان ها و انجمن های مختلف در شناخته نشدن جایگاه علمی همسر من و امثال شهید شهریاری و شهید رضایی نژاد نقش داشتند. کسی نیامده درباره کارهای علمی و اینکه اینها برای ایران چه کار کردند البته تا آنجا که به لحاظ امنیتی امکانش وجود دارد، صحبت کند. به تازگی کارگردانی فیلمی مستند درباره همسرم برای جشنواره دفاع مقدس که در کرمان برگزار شد، ساخت. فیلم درباره کارهای علمی و خصوصیات اخلاقی مسعود بود. او برای ساخت این فیلم به مترو شهید کلاهدوز سر زده بود و از مردم پرسیده بود که مسعود علی محمدی را می شناسند یا نه؟ قریب به اتفاق سوال شوندگان گفته بودند که نمی شناسد! فکر می کنید علت اصلی اش چیست؟ علتش رفتارهای زشت و زننده ای است که این روزها از سوی برخی ارگان ها با ما و در حق این شهدا می شود.
باور کنید هیچ کدام از همکاران همسرم در دانشگاه تهران به غیر از یک نفر برای ساخت این فیلم با ما و کارگردان فیلم همکاری نکردند. آن هم از سر ترس و به خاطر اینکه همسرم به فلان جریان سیاسی که همه می دانند وابسته بوده. حتی بسیج دانشگاه تهران که ایتدا به ما قول همکاری داد در عمل هیچ کمکی نکرد و حواله مان دادند به فیلم هایی که در آرشیو وجود دارد. برای ساخت این فیلم تنها دکتر عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی، دکتر طهرانچی رئیس دانشگاه شهید بهشتی و یکی از همکاران همسرم در دانشگاه تهران حاضر به همکاری و صحبت شدند. این درحالی است که همسر من استاد گروه فیزیک دانشگاه تهران بود و به گفته خیلی ها گروه فیزیک دانشگاه تهران از زمان حضور او رشد کرد.
واقعا باعث تاسف است که حق کسی مثل همسر من به خاطر یک سری مسائل سیاسی نادیده گرفته می شود. واقعیت این است که این روزها خیلی از این رفتارها عصبانی ام و دچار نا امیدی شدم. یک بار گروهی از دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه های مختلف به خانه ما آمده بودند.به آنها گفتم شما فکر می کنید حق الناس چیه؟ همین که زحمات همسرمن که برای پیشرفت علمی کشور انجام داده نادیده گرفته می شود، حق الناس است.
همسر من ۵۵ مقاله چاپ شده با موضوع غیر هسته ای دارد.این تعداد مقاله غیراز مقاله هایی است که پیش از شهادتش آنها را برای تائید فرستاده بود و من نمی دانم از کجا باید پیگیری شان کنم. چرا درباره این مقاله ها جایی صحبت نمی شود؟ چرا نمی گویند که مسعود علیمحمدی در فلسفه حرف برای گفتن داشت؟ چرا نمی گویند که مسعود علی رغم تمام مشغله هایی که داشت، سنتور می زد؟ البته نه حرفه ای وبه صورت آماتور. از کسی هم یاد نگرفته بود. خودش کتاب نت ها را خریده بود و یاد گرفته بود.
اینها حقایقی است که متاسفانه رسانه ها و مسئولان برخی سازمان ها و ارگان ها تحت تاثیر بعضی مسائل سیاسی در مورد مسعود نادیده گرفتند و آن طور که باید برای شناساندن او به مردم و جامعه کار نکردند.
قدر هرکس را به اندازه خودش بدانیم
منصوره کرمی در میان حرف هایش همه تاکیدش روی این نکته بود که مسئولان باید نگاه سیاسی به شهدا هسته ای نداشته باشند و به همه این شهدا صرف نظر از دسته بندی های سیاسی یک جور پرداخته شود نه اینکه نام بعضی ها برجسته تر شود و پررنگ تر و بعضی ها در این میان نادیده گرفته شوند و فراموش: «من یک بار این نکته را به دکتر عباسی گفتم که تا مسعود زنده بود به خاطر شرایط امنیتی درباره کاری که او می کرد، نمی شد صحبت کرد. ولی الان دیگر می شود بخشی از کارهای او را باز هم تا آنجا که که می شود به صورت رسمی اعلام کرد. چرا نباید اعلام شود؟
واقعا دلزده شده ام از این سیاسی کاری ها. این شهدا مال همه اند و برای اعتلای نام ایران زحمت کشیدند. معتقدم اگر شهدای سال ۴۲ نبودند انقلاب ما پیروز نمی شد. اگرشهدای دوران انقلاب اسلامی نبودند، ما شهدای دوران جنگ تحمیلی را نداشتیم. اگر شهدای جنگ تحمیلی نبودند، همسران ما نبودند که در بحث انرژی هسته ای برای ایران کار کنند و اگر آنها نبودند حالا یک سری از مسئولان ما نبودند. بهتر است قدر شهدا را به یک اندازه بدانیم و سیاسی کاری نکنیم و قدر هرکس را به اندازه خودش بدانیم.»
کلمه – گروه بین الملل: رئیس جمهور سوریه در آستانه عید قربان و موعد پیشنهاد اخضر ابراهیمی برای آتش بس، نمایش عفو عمومی به راه انداخته است؛ کاری که در یک سال و نیم گذشته هم چند بار انجام داده بود. او البته به شیوه خاص دیکتاتورها مخالفان خود را مورد لطف و رأفت قرار داده؛ بدین ترتیب که اعدام را به حبس ابد و اعمال شاقه، و اعمال شاقه و حبس ابد را به بیست سال تقلیل داده است!
به گزارش کلمه، بشار اسد در تلویزیون دولتی سوریه اعلام عفو عمومی کرده و ظاهرا می خواهد به مخالفان خود امتیاز دهد. بر اساس اعلام تلویزیون سوریه، این عفو عمومی تمام مجرمانی را که تا روز، سه شنبه (۲۳ اکتبر) مرتکب هر جرمی غیر از جنایات تروریستی شدهاند، شامل میشود. منابع دولتی سوریه گفته اند در این عفو عمومی، مجرمانی بخشیده میشوند که خود را تسلیم دولت کنند.
فرمان عفو عمومی در ۱۳ ماده از سوی بشار اسد صادر شده و در ماده یک آن آمده است: مجازات اعدام به مجازات اعمال شاقه همیشگی یا بازداشت دائم تبدیل می شود و مجازات اعمال شاقه همیشگی به مجازات اعمال شاقه موقت به مدت ۲۰ سال و مجازات بازداشت همیشگی به مجازات موقت به مدت ۲۰ سال تبدیل می شود!
مخالفان اسد اما این اقدام را دروغین و بیشرمانه خواندند. رامی عبدالله رحمان، رئیس گروه ناظر بر حقوق بشر سوریه به خبرگزاریها گفت: «این یک عفو عمومی واقعی نیست. او (بشار اسد) ۱۰۰ زندانی را آزاد میکند ولی ۵۰۰ نفر دیگر را به زندان میاندازد».
به گزارش دویچه وله، تلاشها برای برقراری یک آتشبس میان مخالفان و حکومت سوریه ادامه دارد. اخضر ابراهیمی٬ نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حلوفصل بحران سوریه٬ یکشنبه گذشته با بشار اسد٬ رئیسجمهور سوریه دیدار کرد و از طرفین درگیر خواست که به مناسبت تعطیلات عید قربان سلاحهای خود را زمین بگذارند و زمینه آتشبس چهار روزه را فراهم کنند.
مقامهای سوریه گفتهاند که از آتش بس استقبال میکنند اما شرط پذیرش آن را توقف حمایت غرب و متحدان عرب آن از اپوزیسیون سوریه میدانند.
مخالفان مسلح رژیم بشار اسد هم اعلام کردهاند که در صورت تحقق شروط پنجگانه آنها٬ با اجرای آتشبس موافقت خواهند کرد. شروط مورد نظر مخالفان مواردی نظیر آزادی زندانیان٬ خروج نیروهای نظامی از شهر حمص و توقف بمباران مناطق گوناگون سوریه را در بر میگیرد.
با این حال گزارشها از سوریه حاکی از یک آرامش نسبی در سوریه نیستند. به گفته مخالفان، روز (دوم آبان) دست کم شش نفر در شهر حلب و چهارنفر نیز در شهر حرستا به دست نیروهای نظامی سوریه به قتل رسیدند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده است که جنگندههای ارتش سوریه مناطقی از شهر حلب در شمال این کشور را بمباران کردهاند و درگیریها در نقاط دیگر سوریه هم ادامه داشته است. به گفته گروه ناظر بر حقوق بشر سوریه، مستقر در لندن، یکی از مخالفان مسلح در درگیریهای این شهر که در چند منطقه جریان داشت، کشته شد. بنا بر اعلام همین گروه، در شهر حرستا در حومه دمشق نیز دست کم دو نفر از مخالفان مسلح حکومت سوریه در جریان درگیریها کشته شدند.
تحریمهای غرب غیراخلاقی است
دولت سوریه در نامهای به بان کی مون اعلام کرد که تحریمهای اعمال شده بر سوریه از سوی اتحادیه اروپا، آمریکا و کشورهای دیگر اقدامی «غیراخلاقی و غیرقانونی» است و به کودکان آسیب میرساند. به گزارش روزنامه مصری الیوم السابع، این نامه در واکنش به گزارش لیلی زورقی، نماینده ویژه سازمان ملل در امور کودکان و درگیریهای مسلحانه بود که دو طرف درگیر در سوریه را به هدف قرار دادن کودکان از طریق انفجار، خشونت جنسی و شکنجه متهم کرد.
دولت سوریه اعلام کرد که ادعاهای مطرح شده بیپایه و نادرست بوده و بیشتر از آن که به حقیقت تکیه کند، به اخبار رسانهها و گروههای مخالف اسناد میکند.بشار الجعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل در نامهای که در تاریخ چهارم اکتبر به تحریر درآمد، نوشت: کودکان بیشترین کسانی هستند که از تحریمها و پیامدهای آن بر بخشهای مختلف به ویژه بخش پزشکی آسیب میبینند.
جعفری در ادامه افزود: مشکلاتی که بر سر راه تبدیل کردن پول به دلیل تحریمهای اعمال شده بر بانکهای ملی وجود دارد، بر واردات واکسنهای کودکان و فراهم کردن دارو تاثیر میگذارد. جعفری در ادامه آورد: دولت سوریه خواهان پرده برداشتن از ماهیت غیراخلاقی و غیرقانونی تحریمهای اعمال شده بر سوریه است.
۷۰۰ هزار پناهجوی سوری
کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان احتمال میدهد که شمار فراریان از سوریه نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر باشد. از آغاز ناآرامیها در سوریه بیش از ۳۰۰ هزار نفر ازمردم این کشوربه ترکیه، لبنان و اردن فرار کردهاند.
لبنان با پذیرش بیش از ۱۰۰ هزار سوری یک سوم جمعیت فراری از خاک سوریه را در خود جای داده است. این درحالی است که مناسبات لبنان با سوریه به شدت بحرانی است و لبنان خود در آستانه یک جنگ داخلی قرار دارد. ترور وسام حسن، رئیس سازمان اطلاعات پلیس لبنان ناآرامیهای گستردهای را در بیروت و طرابلس به دنبال داشته و اپوزیسیون لبنان حکومت سوریه را مسئول قتل وی میداند.
اردن نیز بیش از ۱۰۵ هزار سوری را در خاک خود پناه داده است.شمار پناهندگان سوری در ترکیه نیز در همین حدود است. گروهی نزدیک به ۴۳ هزار نفر به خاک عراق پناه بردهاند. اگرچه آمار دقیقی از کل فراریان از سوریه در دست نیست اما کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان این امکان را میدهد که شمار آنها به چیزی نزدیک به ۷۰۰ هزار رسیده باشد.
لزوم یک حمایت بینالمللی از پناهندگان
ملیسا فلمینگ، سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان فراخوان یک حمایت بینالمللی از این پناهندگان را داده و گفته است که کشورهای مجاور نباید همه بار را به دوش بکشند. عده پناهندگان سوری در شمال آفریقا نزدیک به هفت هزار نفر ثبت شدهاست که تقریبا همه آنها در مصر هستند اما مصر میگوید شمار این پناهندگان به بیش از ۱۵۰ هزار نفر میرسد.
سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان از کشورهای اروپایی خواسته است که مرزهای خود را بر روی فراریان از سوریه باز گذارند و آنها را به عنوان پناهنده بپذیرند.
کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان اعلام کرده است که مشغول تدارک عملیات امدادرسانی به ده هزار خانوار آواره شده در حوالی حلب و ادلب در صورت عملی شدن آتش بس در روزهای عید قربان است.
اسد سپر بلای خاورمیانه
به گزارش اینترفاکس، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در یک مصاحبه با نشریه روسی «روسیسکایا گازتا» گفت: به نظر میرسد هربار که امید برای پیشرفت در حلوفصل سوریه افزایش مییابد، فردی تلاش میکند که مانع آن شود و عمدا تلاش میکند که خونریزیها و جنگ داخلی در سوریه ادامه پیدا کند. لاوروف خاطر نشان کرد: برخی گروههای مخالف سوری گفتهاند که کشورهای غربی به آنها میگویند به مبارزات و مقاومت خود ادامه دهند و برای احقاق حقوق خود دست به اسلحه ببرند تا زمانی که رژیم بشار اسد سقوط کند
وزیر خارجه روسیه که کشور متحد بشار اسد در منطقه است و تاکنون ۳ قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه را وتو کرده است، در ادامه افزود: مناقشه در سوریه بخشی از نقشهکشی مجدد ژئوپولتیک خاورمیانه است، جایی که بازیگران متعدد در تلاش برای محافظت از منافع خود هستند و اسد سپربلای این بازی بزرگ ژئوپولتیک است.
لاوروف از اسد دفاع کرد و او را تضمین کننده امنیت اقلیتهای ملی مانند مسیحیان در این کشور دانست؛ مسیحیانی که چندین قرن است در سوریه زندگی میکنند. وزیر خارجه روسیه مدعی شد: همچنان حداقل یک سوم از مردم سوریه از بشار اسد حمایت میکنند.
لاوروف همچنین پیشنهاد اخضر الابراهیمی مبنی بر برقراری آتشبس در تعطیلات عید قربان را پیشنهادی به موقع و مهم توصیف کرد. این مقام ارشد روسیه از دولت سوریه و مخالفان دولت این کشور خواست به پیشنهاد الابراهیمی پاسخ مثبت دهند زیرا این اقدام میتواند قدمی بزرگ در راستای برقراری آتش بس بلندمدت و آغاز روند سیاسی حلوفصل بحران باشد.
فعالان صنعت نساجی و پوشاک در بیانیهای نسبت به احتمال توقف تولید واحدهای نساجی در صورت ادامه روند فعلی تأمین ارز و مواد اولیه هشدار دادند و تهاتر مواد اولیه نساجی با نفت صادرشده به هند و چین را خواستار شدند.
به گزارش فارس، در بیانیهای که توسط تشکلهای صنایع نساجی و پوشاک منتشر شد، آمده است: صنایع نساجی از جمله صنایع مهم و تأثیرگذار در اقتصاد و اشتغال بسیاری از کشورهای جهان به شمار میرود و همواره جایگاه این صنعت در اقتصاد جوامع بی بدیل باقی مانده است. در جمهوری اسلامی ایران نیز علیرغم مشکلات فراوانی که پیشروی صنعتگران صنایع نساجی و پوشاک وجود دارد، نقش این صنعت در اقتصاد و اشتغال غیرقابل انکار است به طوری که بر اساس آمارهای موجود، در حال حاضر تولید منسوجات و پوشاک ۴ درصد از ارزشافزوده، ۱۰ درصد از اشتغال صنعتی و بیش از ۱۰ درصد از هزینههای سبد خانوار را به خود اختصاص داده و سالانه حدود ۸ میلیارد دلار ارزشافزوده در کشور ایجاد میکند.
همچنین علیرغم تحریمهای موجود و کاهش صادرات بسیاری از بخشهای اقتصادی، به ویژه بخشهایی که در سالهای اخیر دولت توجه مناسبی به آنها داشته و تسهیلات منحصر به فردی به آنها اختصاص داده، صادرات صنایع نساجی و پوشاک کشور طی ۶ ماه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته تا ۳۸ درصد افزایش یافته که این امر نشانه همت والای صنعتگران این بخش است.
با توجه به مشکلات عدیدهای که فراروی امر مقدس تولید در کشور قرار گرفته، آن هم در سالی که به نام تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی مزین شده است، تشکلهای صنعت نساجی و پوشاک کشور در گردهمایی در ۲۲ مهرماه به بررسی موانع موجود و یافتن راهکارهای اجرایی جهت برون رفت از شرایط حال حاضر پرداخته و متأسفانه به نتایج امیدوارکنندهای نرسیدند.
لذا بر خود واجب میدانیم این موارد را در آستانه اتمام تحمل تولیدی فعالان صنعت نساجی و پوشاک به شرح آتی به اطلاع رسانده و با اشاره به بیانیه مشترک انجمن صنایع نساجی ایران و اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران در تاریخ ۶ خرداد سال جاری و اعلام راهکارهای حمایت از تولید در ۱۵ ماده که متأسفانه تاکنون اقدام مناسبی در راستای اجرای آنها صورت نپذیرفته، بار دیگر اعلام کنیم که در صورت عدم توجه به مشکلات موجود و راهکارهای پیشنهادی، مسئولیت هرگونه رخدادِ منجر به توقف تولید که کمترین اثر آن بیکاری تعداد زیادی از کارکنان این صنعت است، بر دوش مسئولان مربوطه به ویژه مسئولان صنعت کشور خواهد بود.
۱- یکی از مهمترین دغدغههای صنعتگران تأمین مواد اولیه مورد نیاز تولید است که متأسفانه علیرغم تصمیمگیریهای متعدد دولت در خصوص تخصیص ارز به صنعتگران، از جمله اولویتبندی دهگانه و تشکیل اتاق مبادلات ارزی (که به نظر میرسد هیچیک بر پایه تفکر کارشناسانه نبوده و بیشتر آزمون و خطا است) مشکل تأمین ارز جهت واردات مواد اولیه همچنان پابرجا بوده و هماکنون تولیدکنندگان دیگر به ارز آزاد نیز دسترسی ندارند. در صورت ادامه چنین روندی پیشبینی میشود که صنایع نساجی و پوشاک و در نهایت اشتغال کشور با بحرانی جدی روبرو شوند. لذا در این راستا فعالان این حوزه انتظار دارند تدابیری اتخاذ گردد تا تأمین ارز مورد نیاز جهت خرید مواد اولیه تولید، هرچه سریعتر صورت پذیرفته و تخصیص یابد.
۲- تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش مورد نیاز واحدها به مشکلی اساسی برای فعالان صنعتی تبدیل شده است. لازم به ذکر است که پیش از تحریمهای بینالمللی علیه کشور و قفل شدن سیستم بانکی، امکان خرید مواد اولیه با پرداخت ۱۰ درصد از کل ارزش کالا و از طریق گشایش اعتبار امکانپذیر بود. حال آنکه در حال حاضر فعالان صنعتی جهت تأمین مواد اولیه ملزم به پرداخت ۱۰۰ درصد (در مواردی ۱۳۰ درصد) از ارزش کالا در همان ابتدای امر هستند که با توجه به افزایش ۳ برابری نرخ ارز، نیاز آنها به نقدینگی بیش از ۳۰ برابر گذشته شده که البته سیستم بانکی از تأمین آن عاجز است.
لذا صنعتگران انتظار را دارند که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی، بازپرداخت بدهی آنها به سیستم بانکی، تحت تعریفی شفاف به مدت حداقل دو سال متوقف شده و ضمناً امکان اخذ مجدد تسهیلات برای آنها فراهم شود. این امر در سالهای ابتدای انقلاب نیز مسبوق به سابقه است. بی تردید پس از گذر از بحران کنونی اقتصاد کشور، بازپرداخت اقساط مربوط به تسهیلات دریافتی واحدهای تولیدی به سیستم بانکی به روال عادی باز خواهد گشت.
۳- در پی تحریمهای بینالمللی علیه کشور، متأسفانه سیستم بانکی کشور امکان نقل و انتقال ارز را از دست داده و در نتیجه بخش تولیدی کشور جهت خرید مواد اولیه مورد نیاز با مشکل روبرو شده است. این در حالی است که بخش عمده ای از مطالبات ایران بابت فروش نفت در کشورهایی مانند چین و هندوستان بلوکه شده است،لذا پیشنهاد میشود انتقال ارز بابت واردات مواد اولیه کارخانههای نساجی کشور از طریق تهاتر کالا با نفت صورت گیرد و بانک مرکزی از طریق بانکهای عامل ریال آن را مطابق نرخهای رسمی در داخل کشور از واردکننده دریافت کند و به این ترتیب باری از دوش صنعتگران این بخش برداشته شود تا از اتفاقاتی مانند ورشکستگی واحدها و افزایش بیکاری جلوگیری شود، ضمن اینکه دولت نیز با این روش به بخشی از مطالبات خود خواهد رسید. این موضوع از سال گذشته تاکنون مورد درخواست صنایع نساجی است.
۴- با وجود منابع عظیم نفت و گاز در کشور، متأسفانه به دلیل اتخاذ سیاستهای نامناسب، تأمین مواد پتروشیمی مورد نیاز صنعت نساجی به امری ناممکن تبدیل شده و طی ۶ ماه نخست سال جاری، با افزایش بیش از سیصد درصدی قیمت این مواد در بورس کالا روبرو بودیم که متأسفانه با واکنش مناسب از سوی سازمان حمایت جهت احقاق حقوق مصرفکنندگان روبرو نشده است، همچنین کاهش عرضه این محصولات در بورس کالا، فعالان صنعتی را به این باور رسانده که سیستم عرضه و تقاضای این محصولات در بازار آزاد و بر اساس قراردادهای بلند مدت فیمابین واحدهای پتروشیمی و مصرفکننده مانند قبل از اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها بسیار کارآتر از وضعیت موجود بوده و باید هرچه سریعتر نسبت به خروج عرضه مواد مورد نیاز صنعت نساجی از بورس کالا اقدام شود.
در پایان خاطر نشان میکند: با توجه به افزایش نرخ ارز، قاچاق کالا و به ویژه منسوجات به کشور کاهش قابل توجهی داشته است و لذا فرصت پیش آمده میتواند نقطه عطفی برای شکوفایی مجدد صنعت نساجی کشور و افزایش تولید و صادرات تلقی شود مشروط بر اینکه مشکل اساسی تأمین ارز، نقدینگی لازم و نهایتاً تأمین مواد اولیه واحدهای تولیدی با تدابیری کارشناسانه مرتفع شود. در صورت محقق نشدن این امر و ادامه وضعیت موجود، مسئولان مربوطه باید در خصوص کاهش تولید و پیامدهای ناگوار اقتصادی، صنعتی و کارگری آن پاسخگو باشند.
آن طور که برخی مشتریان میگویند، در حال حاضر قطعات یدکی خودرو در بازار کمیاب و برخی قطعات حتی نایاب هم شدهاند. این وسط ظاهرا بازار با بحران بوق مواجه شده و برخی مشتریان که برای تعویض بوق خودروهای خود به نمایندگیها مراجعه کردهاند، موفق به تامین این قطعه یدکی نشدهاند.
این در شرایطی است که «بوق» به هر حال یکی از اجزای مهم خودرو به شمار میرود و خرابی و از کار افتادن آن حتی میتواند حادثه ساز نیز باشد. به نظر میرسد مشکلاتی که از ابتدای سال جاری گریبان قطعهسازان را گرفته و حتی به کاهش تولید خودروهای داخلی نیز ختم شده، بازار لوازم یدکی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است.
به نوشته دنیای اقتصاد، از ابتدای امسال و به دلیل اوج گرفتن مشکلات مالی در صنایع قطعه و خودرو، توان تولید قطعهسازان به تدریج کمتر شد و به تبع آن تیراژ خودروهای داخلی نیز افت کرد. آمارها نشان میدهد تولید خودرو در شش ماه نخست امسال تقریبا به نصف مدت مشابه سال گذشته رسیده و این موضوع ریشه در بحران تولید قطعهسازان دارد.
حالا این بحران به تدریج دامان بازار لوازم یدکی را نیز گرفته که البته رخ دادن چنین اتفاقی قابل پیشبینی بود. به هر حال وقتی تیراژ قطعه افت کند، خطوط تولید در اولویت هستند و این وسط سر بازار لوازم یدکی بی کلاه میماند.
این در شرایطی است که گفته میشود بازار قطعات یدکی کشور را چینیها قرق کرده و قطعات چینی حتی به خطوط تولید نیز رسوخ کردهاند. در این اوضاع، مشتریان از دو جهت ضرر میکنند: یکی اینکه قطعات چینی در خودروهای زیر پایشان به کار رفته و دیگر اینکه مجبورند برای تامین بخشی از لوازم یدکی مورد نیازشان به سراغ محصولات چینی بروند. این وسط، اما ظاهرا اوضاع «بوق» خیلی بحرانی است و حتی چینیها هم نتوانستهاند نیاز بازار آن را تامین کنند.
در همین باره بخوانید:
گزارش کلمه از وضعیت بحرانی خودروسازان و پیامدهای آن برای معیشت کارگران
هشدار! موج جدید بیکاری در راه است؛ این بار در صنعت خودرو
در آستانه برگزاری یکصد و بیست و هفتمین اجلاس اتحادیه بین المجالس، گروهی از نمایندگان ادوار مجلس ایران، طی نامهای به نمایندگان ملتهای مختلف دنیا، از آنان خواستند تا در برابر روند غیر قانونی حاکم بر پارلمان ایران و همچنین حصر و حبس و بازداشت نمایندگان سابق مجلس احساس مسوولیت کرده، و اعضای ایرانی اتحادیه را به پاسخگویی و رفع محدودیت ها دعوت کنند.
به گزارش جرس، متن نامۀ احمد سلامتیان، حسن یوسفی اشکوری، علی مزروعی، اسماعیل گرامی مقدم، فاطمه حقیقت جو و علی اکبر موسوی خوئینی به اعضای پارلمان های سراسر جهان به شرح زیر است:
نمایندگان محترم حاضر در یکصد و بیست و هفتمین اجلاس اتحادیه بین المجالس
اکنون که در اجلاسی چند روزه در کبک سیتی کانادا حضور دارید، ما به عنوان جمعی از نمایندگان ادوار گذشته پارلمان ایران این نامه را در شرایطی برای شما می نگاریم که تعدادی از همکاران سابق مان اسیر بازداشت و زندان در ایران شده اند.
افرادی که سالها به واسطه پشتوانه رای ملت، در جایگاه رفیع قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون قرار گرفتند و در سخت ترین شرایط ممکن برای نهادینه کردن حکومت قانون در کشورشان تلاش کردند. و متاسفانه بواسطه همین تلاش و پایبندی به حقوق و آزادی های مردم مندرج در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از آنها توسط سیستم نظارتی معیوب موجود در کشور با تیغ تیز و برنده ای تحت عنوان نظارت استصوابی از کاندیداتوری برای حضور در انتخابات های دوره های بعدی محروم گشتند و یا درانتخابات ریاست جمهوری با موضوع عدم سلامت انتخابات مواجه شدند.
اما این محرومیت تنها برخورد غیر قانونی صورت گرفته با نمایندگان منتخب مردم در ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی ایران نبود، بلکه سیستم قضایی ایران، در سه سال گذشته و پس از برگزاری انتخابات مناقشه برانگیز سال ۲۰۰۹، یک بار دیگر تیغ سرکوب را بر تن و جان نمایندگان سابق مجلس نشانه گرفت و هر کدام را به دلایلی واهی و دور از حقیقت محصور، بازداشت و به حبس های طولانی مدت محکوم نمود، به نحوی که کماکان آقایان بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم، محسن میردامادی رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی، میر طاهر موسوی نمایندگان مجلس ششم و فائزه هاشمی نماینده مجلس پنجم در زندان و در شرایط غیر قانونی نگه داری می شوند.
این در حالی است که آقای مهدی کروبی ریاست مجلس شورای اسلامی ایران در دوره های سوم و ششم همزمان با میرحسین موسوی دیگر کاندیدای ریاست جمهوری و خانم زهرا رهنورد، هم اکنون نزدیک به ۶۲۰ روز است که بدون ارائه هیچ حکم قضایی در اتاقی همچون سلول انفرادی خارج از منزل مسکونی خود به سر برده و محصور و بازداشت است.
علاوه بر آن تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس مانند آقایان ابراهیم یزدی (نماینده دوره اول)، محسن صفایی فراهانی، محسن آرمین و علی شکوری راد نمایندگان مجلس ششم به طرق مختلف پس از بازداشت همچنان در معرض خطر زندان هستند.
در اینجا لازم به تصریح است هرچند ایشان بعد از دوران نمایندگی و بنا به اتهامات سیاسی بازداشت شده اند ولی مطابق سند موجود از کیفرخواست عمومی دادگاه (که علنی منتشر شده و پیوست می باشد) و نیز در بسیاری از بازجویی ها ودوران بازداشت به انحای مختلف فعالیت های دوران نمایندگی آنان در مجلس مورد اتهام رسمی و دروغین قرارگرفته است. در مورد آقای ابراهیم یزدی نماینده دور اول مجلس علاوه بر سایر اتهامات مشابه و تکراری طرح ضرورت نظارت بین المللی با استانداردهای اتحادیه بین المجالس برای انتخابات آزاد و منصفانه نیز به عنوان اتهامی دیگر مطرح شده است!
در چنین شرایطی انتظار می رود، شما نمایندگان ملت های مختلف دنیا، در برابر این روند غیر قانونی حاکم بر پارلمان ایران و همچنین حصر و حبس و بازداشت نمایندگان سابق مجلس احساس مسئولیت کرده، و مقامات ایرانی عضو اتحادیه بین المجالس را به پاسخگویی و رفع محدودیت ها دعوت نمایید.
با سپاس و امتنان
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در خارج کشور
احمد سلامتیان نماینده دوره اول، حسن یوسفی اشکوری نماینده دوره اول، علی مزروعی نماینده دوره ششم، اسماعیل گرامی مقدم نماینده دوره هفتم، فاطمه حقیقت جو نماینده دوره ششم و علی اکبر موسوی (خوئینی) نماینده دوره ششم
جسد زنی میانسال در حالی که لباس بیمارستانی به تن داشت و ملحفه ای با آرم دانشگاه علوم پزشکی مشهد به دورش پیچیده شده بود در زیر خاک بیابان های حاشیه مشهد کشف شد.
به نوشته روزنامه خراسان، عصر جمعه گذشته اعضای یک خانواده که برای تفریح به منطقه ای به نام دهنه زو در حدود ۱۰کیلومتری پاسگاه هلالی مشهد رفته بودند در نزدیکی چشمه ای اتراق کردند اما وزش باد موجب خاموش شدن پیک نیک می شد بنابراین برای جلوگیری از خاموش شدن پیک نیک لوازم خود را کنار تخته سنگ بزرگی پهن کردند و مشغول گفت وگو شدند ولی بوی تعفنی که در محل وجود داشت مشام آنان را آزار می داد.
یکی از اعضای خانواده برای پیدا کردن منشاء بو به اطراف رفت و سوراخ بزرگی را روی زمین دید که انواع مگس ها و حشرات داخل آن جمع شده بودند. وقتی این فرد قصد داشت مقداری خاک روی سوراخ بریزد تا جلوی انتشار بوی تعفن را بگیرد ناگهان به ملحفه سفیدی برخورد کرد و به دنبال آن سر جسدی نمایان شد.
اعضای این خانواده که ترسیده بودند بلافاصله موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دادند و دقایقی بعد ماموران انتظامی برای بررسی موضوع به محل اعلام شده عزیمت کردند. ماموران انتظامی با مشاهده جسد زنی که با ملحفه بیمارستانی پیچیده شده بود با حفظ صحنه حادثه، مراتب را به قاضی «علی موحدی راد» (قاضی ویژه قتل عمد) اعلام کردند. با حضور مقام قضایی در دهنه زو، تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد.
جسد مربوط به زنی حدود ۴۰ تا ۵۰ساله بود که موهایش تراشیده شده و روی شانه راستش علامت خالکوبی وجود داشت. پزشک قانونی نیز که به همراه قاضی ویژه قتل عمد در محل کشف جسد حضور داشت پس از معاینه اولیه جسد اعلام کرد حدود ۱۰ تا ۱۲ روز از مرگ این زن می گذرد و آثار تزریقات بیمارستانی نیز روی بدنش وجود دارد اما تایید دقیق این مسائل نیاز به بررسی های بیشتر پزشکی دارد.
این در حالی بود که لباس بیمارستانی نیز بر تن متوفی دیده می شد و خاک های تراشیده شده اطراف هم حکایت از آن داشت که فرد یا افرادی پس از انتقال جسد به بیابان، خاک های اطراف را روی جسد ریخته و آن را دفن کرده اند. بررسی های بیشتر درباره این ماجرا با دستورات ویژه قاضی موحدی راد ادامه دارد.
نخستین مرحله رقابت های دوچرخه سواری جام باشگاه های آسیا در مواد پیست، به مدت ۳ روز در پیست دوچرخه سواری مجموعه ورزشی آزادی تهران برگزار شد و سه رتبه ابتدایی در اختیار سه تیم ایرانی قرار گرفت.
بر اساس گزارش فدراسیون دوچرخه سواری، تیم پیشگامان کویر یزد با ۱۰۱۷ امتیاز به مقام قهرمانی نخستین مرحله رقابت های دوچرخه سواری جام باشگاه های آسیا دست یافت. تیم دانشگاه آزاد اسلامی با ۷۲۲٫۶ امتیاز دوم شد و تیم پتروشیمی تبریز با ۵۰۲٫۵ امتیاز در رده سوم قرار گرفت.
هولی برادر چین با ۴۹۸ امتیاز، پیست آستانه قزاقستان با ۳۶۵ امتیاز، سایکلو چنل توکیو ژاپن با ۲۳۰ امتیاز، مالزی با ۲۲۱٫۵ امتیاز، ازبکستان با ۱۹۴ امتیاز، هنگ کنگ با ۱۷۵ امتیاز، تایوان با ۱۲۹ امتیاز، هندوستان با ۱۱۲ امتیاز، قطر با ۸۳ امتیاز و قزاقستان با ۱۸ امتیاز در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
مهدی فخرزاده بعد از ظهر امروز با تودیع وثیقه آزاد شد.
به گزارش سایت ملی – مذهبی مهدی فخرزاده فعال سیاسی – مذهبی با گرایش ملی -مذهبی و از همکاران نشریه چشم انداز ایران ساعاتی پیش با تودیع وثیقه ۵۰ میلیونی از زندان اوین آزاد شد.
این فعال سابق دانشجویی در دوران تظاهرات ۱۸ تیر پس از حمله به کوی دانشگاه، عضو شورای متحصنین بود که از آن پس نیز چندین بار مورد احضار و بازداشت به عناوین مختلف واقع شده بود.
تشکل ها، سازمان ها، احزاب، مراجع و آیات عظام ، شخصیت ها ی سیاسی و فرهنگی مختلف از جمله سیدمحمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان در پیام هایی درگذشت احمد قابل را تسلیت گفتند.
“آزاد زیست و آزاد هم رفت.” این جمله، توصیفی خلاصه از زندگی جانبازی بی ادعا، اندیشمندی ظلم ستیز و عالمی مبارز در راه آزادی و آزادگی است که در مسیر مبارزه با استبداد دینی حبس های مکرر را هم تحمل کرد اما از مسیر خود بازنگشت و چه خردمندانه در وصیت نامه خود خطاب به ملت مورد تاکید قرار می دهد: وقتی رقیب، در برابر بیانات مکرر و مستدل شما اقدام به بازداشت و زندانی کردن شما می کند و از قدرت متکی بر سلاح خود بهره می گیرد، بزرگترین دلیل بر «فضیلت» شما بر او، آشکار می شود. در بیان حکماء و ائمه ی هدی(ع) این نکته دیده می شود که؛ «الفضل ما شهدت به الأعداء=فضیلت، آن چیزی است که دشمنان(رقبا) به آن شهادت داده اند». آنان با این رفتار خود اقرار می کنند که؛ «توان استدلال و دفاع از رفتار و گفتار خود را ندارند و نمی توانند در منطق و استدلال بر شما پیروز شوند و به همین خاطر باید از حربه ی زور و زندان بهره گیرند» .
به گزارش کلمه، احمد قابل سال گذشته به دنبال تشخیص تومور مغزی از زندان به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او اوایل تیر ماه سال جاری نیز بار دیگر برای در آوردن ترکش دوران دفاع مقدس تحت عمل دیگری قرار گرفت و اواخر تیر نیز بعد از عمل دشوار جراحی مغز دوران نقاهت، در بیمارستان میلاد تهران بستری شد.
این محقق نواندیش دینی، آذر ماه ٨٨ در حالی که بعد از فوت آیت الله العظمی منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر میکرد، بازداشت شد. این شاگرد برجسته مرحوم آیت الله العظمی منتظری، طی سال های اخیر بارها به دلیل انتقادات خود به حاکمیت، مورد بازداشت و تهدید قرار گرفته بود و در یکی از آخرین بازداشت هایش دچار بیماری و مشکلات مغزی حاد شده است و پزشکان از وجود تومور در مغز وی خبر داده اند.
اولین جلسه دادگاه وی، در حالی که او را با پابند و دستبند به جلسه دادگاه آورده بودند، در اردیبهشت ٨٩ برگزار شد و پس از تحمل حدود ١٧٠ روز زندان، با قرار وثیقه آزاد شد.
این منتقد اندیشمند، بار دیگر در شهریور ٨٩ و در پی اظهار نظر در مورد اعدام های خودسرانه، دسته جمعی و پنهانی در زندان وکیل آباد مشهد، بازداشت شد.
از موارد اتهامی احمد قابل، می توان به سخنرانی های وی در مشهد، نجف آباد و فریمان و همچنین مصاحبه های وی با رسانه های خبری و انتقاد از سیاست های نظام اشاره کرد.
احمد قابل، پژوهشگر دینی پس از طی یک دوره بیماری در حالی که ۴۸ ساعت گذشته را در کما به سر برده بود سه شنبه ۲۵ مهرماه ۱۳۹۱ دچار مرگ مغزی شد. روز دوشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۱ ساعت ۳ بامداد، به دنبال وخامت حالش به بیمارستان قائم مشهد منتقل شد و جهت انجام مراحل درمان، بستری شده بود . سه شنبه ۲۵ مهرماه دچار مرگ مغزی شد و در روز اول آبان ماه ۱۳۹۱ از دنیا رفت.احمد قابل، مجتهد و پژوهشگر دینی، ظهر در هنگام مرگ ۵۵ سال داشت.
مراسم تشییع پیکر پژوهشگر و اندیشمند دینی احمد قابل روز چهارشنبه سوم آبان ۱۳۹۱ ساعت ۸:۳۰ صبح از صحن آزادی حرم امام رضا (ع) برگزار می شود.
خانواده احمد قابل با اعلام این خبر در صفحه شخصی فیس بوک این اندیشمند اضافه کرده اند: پیکر این اندیشمند و پژوهشگر در بهشت رضا دفن می شود.
بر اساس اطلاعیه خانواده احمد قابل، مراسم ترحیم مرحوم احمد قابل پنج شنبه صبح از ساعت ۹ تا ۱۱ و عصر از ساعت ۱۴٫۳۰ تا ۱۶٫۳۰ در محل مسجد النبی در خیابان کوهسنگی مشهد و در روز جمعه از ساعت ۹ تا ۱۱ در محل موسسه انصار الحسین واقع در میدان ۱۰ دی مشهد و جمعه عصر نیز بر سر مزار استاد در بهشت برگزار خواهد شد.
به گزارش رسیده به کلمه، دوستداران و نزدیکان مرحوم احمد قابل برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین این رزمنده و اندیشمند از شهرهای دیگر عازم مشهد هستند.
به گزارش کلمه، متن پیام های تسلیت به احمد قابل که هم چنان ادامه دارد، به شرح زیر است:
شورای هماهنگی راه سبز امید: در ستیز با خودکامگی مشهور بود
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
از میان مومنان مردانىاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در همین انتظارند و هرگز عقیده خود را تبدیل نکردند. (سوره احزاب، آیه ۲۳)
استاد فاضل، جناب آقای احمد قابل، آزادهی متقی، ایراندوست مومن، و دین پژوه نواندیش، پس از تحمل هفتهها درد و رنج ناشی از بیماری اوج گرفته، و سالها صبوری در برابر مصائب گوناگون، ازجمله جراحتهای مانده از حضور در دفاع مقدس، دار فانی را وداع گفت.
تلاشهای انسانی آن عالم دینی برای تبیین شریعت عقلانی و تبلیغ دین رحمانی از چشم منصفان و آگاهان پنهان نبود. چنانکه کوششهای وطندوستانهاش در ستیز با خودکامگی و استبداد دینی برای تمامی آزادیخواهان ایران مشهور بود.
پاداش حقیقتطلبی و حقگویی این پژوهشگر وارسته و دلسوز ایرانیان و دغدغهدار منافع ملی اما، زندان بود و تبعید و تهدید و خشونتهای گونهگون اعمال شده از سوی اقتدارگرایان.
استاد احمد قابل، بهمثابهی «فقیه»ی حقیقی در دین، برای دفاع از مکارم اخلاق و حقوق انسانی شهروندان ایرانزمین، هراسی از هیچکس و هیچچیز به دل راه نداد و بیپروا، خودکامگی بهنام دین و اقتدارگرایی و خشونت علیه ایرانیان را به نقد کشید. او همان مسیری را پی گرفت که استاد آزادهاش آیتالله منتظری.
همراهی فقیه آزادیخواه، زندهیاد احمد قابل، با اعتراض میلیونها ایرانی برآشفته از نتایج انتخابات دروغین ۱۳۸۸، نارضایتی شدید او از خشونتهای غیرانسانی و سرکوب خونین هموطنان، و همدلی او با جنبش سبز، در تاریخ مبارزهی مردم ایران برای دموکراسی، و در یاد و خاطرهی تمامی آزادیخواهان منصف و ملی، ثبت و ضبط خواهد ماند.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن تقدیم صمیمانهترین مراتب تسلیت و همدردی خود به خانوادهی محترم قابل، حامیان و همراهان جنبش سبز، و نیز مردم آگاه ایران، امیدوار است روش و منش آن فقیه آزاده و مسلمان وطندوست، چونان مشعلی برای تمامی دغدغهداران آبادی و آزادی ایران، فروزان ماند و دیدگاههای گرانقدر و انسانی آن دینپژوه دموکراسیخواه، مددرسان کوشندگان اجتماعی وطندوست و جنبش سبز مردم ایران شود.
سیدمحمد خاتمی: مصیبتی سنگین برای همه دین باوران و آزادگان حقیقت جو
عالم نو اندیش و دین شناس مؤمن و انسان دوست و پژوهشگر مبارز و دردآشنا، حضرت آقای احمد قابل – که رحمت خدا بر او باد – به دیدار معبود شتافت تا پاداش پاکی و نیکی و تلاش ارجمند فکری و عملی و نیز رنج ها و دشواری هایی که به خاطر خدا و برای خدمت به بندگان او تحمل کرد از منبع کرم و رحمت او دریافت دارد. و گوارا باد بر او این لطف و رحمت الهی.
من این مصیبت سنگین را به همه دین باوران فضیلت دوست و به همه آزادگان حقیقت جو و به همه دوستداران و ارادتمندان این عزیز، بخصوص به برادر دانشمند و والانگر و شکیبای او، حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای هادی قابل و به همسر گرانقدر، باوفا و مقاومش و به فرزندان خوب و گرامی اش و همه بستگان داغدار و بیت شریف قابل تسلیت عرض می کنم و برای آنان از پیشگاه حضرت پروردگار صبر و اجر و سلامتی و برای روان پاک آن فقید سعید آمرزش و رحمت الهی و علو درجات مسألت می کنم.
عاش سعیداً و مات سعیداً
آیت الله العظمی صانعی: فداکار و رنج دیده در راه معرفی اسلام و مبارزه با ظلم و ستم
« وَلَئِن مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لاَِلَى اللهِ تُحْشَرُونَ »
جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ هادی قابل دام توفیقه؛
درگذشت اخوی معظم و روحانی متفکر، فاضل و ریشه یاب در مسائل اسلامی مرحوم حاج شیخ احمد قابل (ره) را به شما و همه وابستگان نسبی و سببی مخصوصاً والده مکرمه صابره، تسلیت عرض نموده و از خداوند رحمان و رحیم حشر آن فداکار و رنج فراوان دیده در راه معرفی اسلام و مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از حریم نورانی ائمه اطهار(علیهم السلام) بالأخص امیرمؤمنان حضرت علی(ع) را با ائمه معصومین (علیهم السلام) خواستار می باشم و برای بازماندگان مخصوصاً همسر محترم ایشان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.
آیت الله العظمی بیات زنجانی: آزاد زندگی کرد و آزاد به ملاقات حضرت دوست رفت
انا لله و انا الیه راجعون
عن ابی عبدالله (ع) قال: اذا مات المؤمن الفقیه ثلمة فی الاسلام ثلم لایسدها شیء— اصول کافی ج۲ ص ۱۰۱
خبر درگذشت عالم شجاع و مبارز مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شیخ احمد قابل موجب تاسف و تاثر گردید.
ایشان عمر خود را وقف کسب کمالات علمی و تفقه دینی کرد و به مدارج عالی رسید و در سایه تفقه دینی خود را با اخلاق فاضله، کرامت انسانی و شجاعت و غیرت دینی را بصورت برجسته و بارز متخلق ساخت و در این مسیر و راه پرزحمت و طاقت، از ملالتی نهراسید و شجاعانه از آن دفاع کرد و بصورتهای گوناگون و مختلف مورد ستم، فشار و آزار قرار گرفت ولی از حریت و فهم و شجاعت و ابراز فکر و عقیده و اسلام اصیل و آزادی و کرامت انسانی دست برنداشت و ذرهای عقبنشینی نکرد. آزاد زندگی کرد و آزاد به ملاقات حضرت دوست شتافت.
اینجانب درگذشت وی را به خانواده بزرگوار و زجردیده و مقاوم بالخصوص اخوی فاضل و فکور ایشان حجتالاسلام والمسلمین شیخ هادی قابل و داماد فاضل و بزرگوارشان حجتالاسلام والمسلمین موسویان تسلیت میگویم و برای بازماندگان آرزوی اجر و صبر و برای آن مسافر الهی آرزوی نزول رحمان و برکات خدایی را دارم.
بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری: هم چون استادش در راه امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی نکرد
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ
دانشمند توانا و مجتهد شجاع حجه الاسلام والمسلمین آقای احمد قابل فرزند برومند مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد قابل به ملکوت اعلی پیوست.
قابل عزیز و بزرگوار ما همیشه و در همه حال به وظیفه انسانی اسلامی خویش عمل نمود. زمانی در جبهه های جنگ دلاورانه به دفاع از وطن پرداخت و زمانی در جبهه تعلیم و تعلّم و تحقیق کوشش فراوان کرد و همچون استاد خویش آیت الله العظمی منتظری هیچگاه در جبهه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت و ارشاد کوتاهی نکرد و آسایش و آرامش خود و خانواده محترم و صبور خویش را بر سر این راه نهاد.
امّا با کمال تأسف قدر او را نشناختند و به جای تکریم، وی را از حقوق اوّلیه انسانی محروم ساختند و تا آخرین زمان سلامتی و کارایی در زندان نگاه داشتند.
اینک او به معبود خویش پیوسته است و زندانبانان با هر نفس خود یک گام به مرگ نزدیک تر می شوند.
آن زمان دیر نیست که ظالم و مظلوم در دادگاه عدل الهی محاسبه گردند: «یَوْمَ لا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ».
زندانیان سیاسی از نظر شرع مبین اسلام و قانون اساسی ایران بی گناهند و نگهداری بی گناه در زندان حتّی برای یک ساعت ظلم است و به نصّ صریح قرآن کریم عذرخواهی آنان در روز قیامت پذیرفته نیست.
امیدوارم زندانبانان او از این فاجعه درس بگیرند و حال که فرصت عذرخواهی و جبران مظالم را در مورد این عزیز مظلوم و راحل از دست دادند در مورد دیگران درک کنند و حقوق از دست رفته زندانیان سیاسی و محصورین و آسیب دیدگان از نابسامانی ها را جبران نمایند.
اینجانب این مصیبت بزرگ را به خانواده محترم و همسر فداکار ایشان و مادر داغدار و صبورش و برادر بزرگوارش حضرت حجه الاسلام والمسلمین هادی قابل و دیگر بستگان و دوستان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم غفران الهی و حشر با اولیای کرام را آرزو می کنم. والسّلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و برکاته.
خانواده مهدی کروبی: در سوگ جانباز بی ادعا و اندیشمند ظلم ستیز
إِنَّا للهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
خبر درگذشت برادر مبارز، جانباز بی ادعا، اندیشمند ظلم ستیز و پژوهشگر نواندیش دینی، آقای احمد قابل موجب تاسف و تاثر بسیار گردید. این ضایعه را به خانواده محترم قابل بویژه والده گرانقدر، همسر و فرزند این عزیز، خواهران و برادران و نیز سایر بستگان آن مرحوم تسلیت عرض می نمائیم. از ایزد یکتا برای این عزیز رحمت و مغفرت و برای بازماندگان که این روزها در سوگ از دست دادن دومین عزیز خود هستند صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می نماییم.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: او هدایتگر آزادیخواهان و سیاستمداران دینی ما بوده است
انا لله و انا الیه راجعون
تسلیت در گذشت عالم آزاده احمد قابل
خبر در گذشت عالمی آزاده و مجتهدی آزاداندیش در روزگاری که بیش از پیش به بزرگان و آزادگان نیازمندیم، سختی ها را دوچندان می کند. احمد قابل، پژوهشگر و روشنگر دینی بی شک از بزرگترین سرمایه های ایران به حساب می آمد که نظرات و اندیشه های او هدایتگر آزادیخواهان و سیاستمداران دینی ما بوده است.
تربیت و پرورش در محضر مرجعی عظیم القدر همچون آیت الله منتظری و حرکت در مکتب آزاداندیشی و دین مداری که در نظریات و روشنگری های منتقدانه وی ظهور کرد، بی شک از بزرگترین نیازهای امروز جامعه دینی ماست. متاسفانه، عدم تحمل و آستانه تحمل پایین اقتدارگرایان حاکم و به بند کشیدن وی نشانه ی تاثیر و نفوذ بالای اندیشه های وی در جامعه دانشگاهی و دینی ماست. تحمل بیش از ۱۰۰ روز زندان انفرادی تاوانی بود که وی برای اندیشه ها و نظراتش پرداخت. امروز نیز پس از تحمل بیشترین سختی ها، فشارها و بیماری وی با رفتن خود، جایی دیگر در حرکت آزادیخواهانه دین مدارانه ایران خالی کرد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، درگذشت احمد قابل پژوهشگر دینی و از شاگردان مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری را تسلیت گفته و خاطرنشان می کند که پایداری و مقاومت وی که همراه با نواندیشی و روشنگری بود بی تردید نام وی را در تاریخ جاودانه خواهد کرد و اجر آزادگی خود را نیز خواهد گرفت.
جبهه مشارکت: پس از حبس های ناروا به لقای حق شتافت
با تاسف و اندوه فراوان عالم ربانی استاد احمد قابل, جانباز جنگ تحمیلی, دین پژوه روشن ضمیر و از شاگردان برجسته فقیه عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی منتظری به دیار باقی شتافت.
مرحوم قابل فقیهی بود که ضمن احاطه به علوم اسلامی و شناخت مقتضیات زمان، درد و تعهدی راستین و بدور از تظاهر به دین محمدی داشت و دغدغه همیشگی او زدودن زنگار تعصب و خرافات از دین رحمت و صلح بود.
تاسف بارتر آنکه این مرد خدا به دلیل حق خواهی و استبداد ستیزی در پی تحولات سیاسی و اجتماعی سال های اخیر چندین بار بازداشت و دچار حبس های ناروا شدد و در زندان دچار عارضه مغزی شد و متاسفانه بدلیل معالجه دیرهنگام، کسالت او به وخامت گرایید و نهایتا این انسان شریف، عالم و آزاده از خیل دوستداران و علاقمندانش جدا شد و به دیار ابدیت پرواز و به لقای حق پیوست.
جیهه مشارکت ایران اسلامی ضمن عرض تسلیت رحلت اندوهبار این عالم ربانی و متفکر نواندیش و سبز به جامعه اخلاقی و ترقی خواه و سبز کشور، خصوصا خانواده شریف، مبارز و خدوم “قابل” ، بویژه برادر مبارز و متعهدمان، حجت الاسلام هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، همسر محترمه و فرزند شریف آن مرحوم، از خداوند متعال برای ایشان غفران و آمرزش واسعه و برای خانواده مکرم ایشان صبر و اجر آرزومند است.
سازمان ادوار تحکیم وحدت : در مبارزه با استبداد دینی تا مرز حبس هم رفت
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ . فصلت/۳۰
در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید
خبر درگذشت اندیشمند شجاع، دین پژوه آزاده و انسان وارسته زنده یاد احمد قابل موجی از تاثر و تالم را در دلهای ما برانگیخت. برای ما که آشناییمان با آموزه های دینی از زاویه نواندیشان دینی و روحانیون نوگرا بود احمد قابل نامی آشنا بود.
او پرورش یافته مکتب فقیه عالی قدر حضرت آیت الله العظمی منتظری (ره) بود که به تأسی از آن عزیز سفرکرده هیچگاه مناسبات قدرت را در بیان دریافتهای نواندیشانه اش از متن مقدس برنتافت و آنگاه که دریافت استبداد دینی چه گونه تیشه به ریشه دینداری امروزمان می زند به مبارزه با آن کمر بست و تا مرز حبس نیز پیش رفت.
احمد قابل نماد نسل روحانیونی است که به رغم برآمدن از مناسبات سنتی حاکم بر حوزه های علمیه هیچگاه در بیان نتایج پژوهشهایشان از قابلیت تطبیق دینداری و دنیای مدرن نهراسیدند و کوشیدند نشان دهند اگر حاکمان به طمع استیلای بر جامعه، دین مردم را به پیرایه نیالایند، در این زمانه نیز می توان مسلمان زیست؛ و اینگونه بود که به غضب قدرت دچار شد ولی همواره در دلهای آزادگان و مومنان واقعی این مرز و بوم جایگاهی رفیع داشته و خواهد داشت.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) از سوی کلیه اعضای خود و همچنین از طرف اعضای دربندش این ضایعه اسفناک را به جامعه ایران، بیت معظم حضرت آیت الله العظمی منتظری (ره) و خانواده معزز قابل تسلیت عرض نموده و برای آن فقید سعید طلب علو درجات در بارگاه باریتعالی را از وی مسئلت دارد.
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور: در راه آزادی و حقوق ملت زندانها و مرارتها کشید
إنا لله و انا إلیه راجعون
مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً
احمد قابل پژوهشگر و از زمره نواندیشان دینی بعد از یک دوره بیماری مزمن و طاقت فرسا به دیار باقی شتافت.
او از شاگردان برجسته فقیه فقید، زندهیاد آیت الله منتظری بود و عمر خود را به ارایه قرائتی عقلانی از اسلام و مبارزه در راه آزادی و تحقق حقوق و حاکمیت ملت ایران صرف کرد، و در این راه متحمل زندانها و مرارتهای بسیاری شد،.
اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، این ضایعه را به خانواده و علاقمندان آن مرحوم تسلیت گفته و ضمن درخواست علو درجات برای آن مرحوم از درگاه باریتعالی، صبر و توکل برای خانواده آن عزیز و به ویژه برادر اندیشمندشان جناب آقای هادی قابل را آرزو میکنند.
کنشگران ملی – مذهبی خارج از کشور: نقاب از چهره ریاکارانه استبداد دینی حاکم برگرفت
به نام او که همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم
درگذشت نا بهنگام عالم دینی وارسته، پژوهشگر دانشور، نویسنده متعهد و مبارز دلیر، زنده یاد "احمد قابل" موجب تأثر و تأسف گردید. بی گمان در میان برآمدگان از حوزه های علمیه معاصر، "احمد قابل" از نوادری بود که دینداری را با آگاهی و دانش، پژوهشگری را با تعهد اجتماعی، نواندیشی را با دلیری در اعلام نظر و مبارزه را با اخلاق و معنویت به گونه ای سازگار درآمیخته بود.
او در عمر نسبتا کوتاه خود راه درازی را طی کرد؛ از حوزه قم برآمد، اما رخت روحانی را برنتافت و آگاهانه آن را به کناری نهاد، با این حال در قلمرو دانش حوزوی و فقهی باقی ماند و راه بازاندیشی در برخی متون و منابع اسلامی (روایی- فقهی) را در پیش گرفت و در سالیان اخیر به نتایج مثبت و درخشانی به ویژه در حوزه پوشش زنان (حجاب) دست یافت و در بازاندیشی و اعلام نظردلیرانه در این حوزه پیشگام گردید.
گرچه احمد قابل از شاگردان زنده یاد آیت الله منتظری و تأثیر پذیرفته از مکتب فکری-فقهی وی بود، اما در تحقیق و واکاوی منابع، شجاعت اعلام نظر مستقل داشت و خردورزی و عقلانیت در روش شناسی و تحقیقات مذهبی او نقش مهمی داشت.
احمد قابل در کنار تحقیقات مستمر علمی خود، در عرصه مبارزات سیاسی و آزادی خواهانه اخیر مردم ایران حضوری مستقیم و فعال پیدا کرد. او از طریق نوشتن و گفتن و نامه نگاری های دلیرانه به عالی ترین مقام سیاسی و دینی کشور حضور خود را در جنبش سبز تثبیت کرد و این امر موجب بازداشت و زندانی شدنش گردید.
وی شجاعانه در بیدادگاه های حکومت از مواضع خود دفاع کرد و نقاب از چهره ریاکارانه استبداد دینی حاکم برگرفت. او همواره از موضع عمدتا دینی، گفتارها و رفتارهای ریاکارانه حاکمیت را نقد می کرد و به چالش می کشید.
احمد قابل از سرمایه های بازاندیشی اسلامی زمان ما بود و می توانست گام های مهم تری در این زمینه بردارد، اما دریغ که زودهنگام از میان ما رفت.
کنشگران ملی-مذهبی خارج از کشور این ضایعه را به خانواده محترم و معزز قابل و به ویژه برادر دلیر و همراه و همگام وی و نیز دوستان و هم فکران آن رادمرد صمیمانه تسلیت و تعزیت می گوید.
جمعی از مقلدان مرحوم آیةالله العظمی منتظری، خانواده های شهداء و روحانیون نجف آباد اصفهان
انا لله و انا الیه راجعون
با تأسف فراوان حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای احمد قابل در پی یک بیماری جانکاه درگذشت و همه را داغدار کرد رحمةالله علیه
او فرزانه ای بود سرافراز و مجتهدی نوپرداز. فریادگری بر ضد استبداد و بی قراری پنجه در پنجه-ی بیداد. منتقدی جسور و زجر دیده ای صبور. پژوهشگری زمان شناس و تحلیلگری ژرف کاو. اصول باوری روشن و روشنفکری مرزبان عقاید حقه. تحجر ستیزی آسیب زدا و غلو گریزی امام شناس. مبلّغ اسلام رحمانی و مخالف اسلام طالبانی. سیاستمداری دیندار و دینداری سیاستمدار.
نویسنده¬ای پرمایه و سخنوری تأثیر گذار. زاهدی آفت ناپذیر و جبهه رفته¬ای سهم ناخواه. ناصحی مشفق و صادقی صریح. مسجونی پیروز و محکومی سربلند. سپهر مهری فراگیر و قانون دانی خواهان قانون گرایی. استادی «استاد» شناس و شاگردی «فقیه» دیده. پرورده¬ای از مکتب فقیه عالیقدر. محبوب نسل نواندیش و عزیز نخبگان. الگوی ژرف اندیشان و افتخار آشنایان. ادیبی سراپا ادب و کوشایی پرتوان. راهگشایی در حوادث واقعه و صاحب¬نظری منصف. با شریعتی عقل پذیر و ایمانی کم¬نظیر. از دست رفته¬ای بی¬همسان و ثلمه¬ای بی جبران…
فمن الله الرحمان علیه الغفران والرضوان
این مصیبت بزرگ بر همگنان و همفکران و دوستداران و علاقه¬مندان و حوزویان و دانشگاهیان مستقل و ظلم ستیزان مبارز و خانواده محترم و خویشان مکرم بویژه برادر ارجمند آن مرحوم حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقای هادی قابل دام ظله تسلیت باد. الهم اغفر له و لنا واحشره مع اولیائه محمد و آله صلواتک علیهم اجمعین.
محمد نوریزاد: خاک ناقابلی که قابل شد
دریغ من از این نیست که انسان وارسته و فهیم و باسواد و اسلام شناس و مجتهد و جبهه رفته و زخم خورده ای چون احمد قابل چرا باید با تنی بیمار به زندان بی دلیل حاکمیت خشن ما بیفتد و کمی بعد در پایانه ای از زندگی فقیرانه اش روی در نقاب خاک کشد، و در نقطه ی مقابل فرد فحاش و بی سواد و عربده کشی چون سید احمد علم الهدی امام جمعه ی مشهد سال به سال بر سپیدی محاسن و غلظت ناسزاهای ناشی از عصبیت بیمارگونش بیفزاید و سید احمد خاتمی در مسیر کشف ناگفته هایی از کسالت علمی و بی ادبی مفرط خویش آسیمه سر شود و احمد جنتی با همه ی عمری که در گمگشتگی اش هدر داده، همچنان متقی و مبسوط الید و صاحب نفوذ باقی بماند؟ این بگویم و بگذرم: اگر همه ی علم و سواد و هیاهوی حوزوی این سه احمد حکومتی را برهم انبار کنند، به گرد پای علم و عقل آن خاک ناقابلی که قابل شد، نمی رسد. روحش شاد و خاک عقلانیتش بر سر من و این جماعت بی عقل.
عبدالله نوری: بی هیچ واهمه ای، شجاعانه حقیقت را پاس داشت
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
“إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ” “سوره ی مبارکه فصلت – ۳۰″
دانشمند مجاهد، فقید سعید مرحوم احمد قابل، پس از تحمل دورانی سراسر رنج و درد جانکاه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و جسم مجروح و رنج دیده اش برای همیشه از زجر مدام و اندوه بی پایان رهایی یافت.
مرحوم احمد قابل در طول عمر با برکت خویش، منشا برکات و خدمات و مجاهدت های علمی و فقهی ارزنده بود. ایمان و اراده سترگ او همواره پشتوانه حرکت، حق طلبی و مسئولیت شناسی قاطبه ی دوستانی بود که از شمع فروزان وجودش بهره ها می گرفتند.
برادر مجاهد ما تمامی ظرفیت فکری و عملی و ارادی خویش را بسان مفسری سختکوش و نستوه و پرامید، با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط، در راه تقویت عنصر عقلانیت و عدالت و جهاد و اجتهاد بکار بست و بی هیچ واهمه ای، شجاعانه حقیقت را پاس داشت.
فقید سعید احمد قابل در اخلاص، صداقت، صفای باطن، سختکوشی، مجاهدت علمی و زبان گویای حق طلبی، بیشترین شباهت ها را به استاد گرانقدر و ارجمندش، فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری رحمة الله علیه داشت و نزد او، جان همواره ارزان ترین غرامتی بود که در طبق اخلاص، در را ه پاسداری از حقیقت و عدالت بذل می کرد.
ایمان بلند و اراده خلل ناپذیر و جسارت کلامش، او را به شخصیتی نمونه و زبانزد تبدیل کرده بود. صلابت روح و استواری ایمان و “سیره ابوذر گونه ” و “سعی سلمانی” او، از او نمادی وجیه و نامدار ساخته بود که آلایش دنیا در برابر تهذیب نفس اش صرفه ای نداشت.
عروج سیمای روحانی و فقدان غم انگیز و حزن آور آن عزیز قلب دوستداران را غرق در ماتم و اندوه نمود و ثلمه ای بود که به سادگی جبران نخواهد شد.
اینجانب رحلت ناباورانه و پرواز عارفانه فقید سعید آقای احمد قابل را به کلیه فرهیختگان و دوستان و بستگان، خصوصا مادر دلسوخته، همسر رنج دیده، فرزند عزیز، خواهران و برادران محترم ایشان به ویژه برادر مجاهد و فاضل ایشان حجة الاسلام و المسلمین آقای هادی قابل و برادر عزیز و ارجمند حجة الاسلام و المسلمین آقای سیدابوالفضل موسویان تسلیت می گویم و از خداوند تبارک و تعالی برای آن عزیز رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.
محسن کدیور: یاور جنبش سبز مکرر از تقلب انتخابات و و حصر و حبس ها انتقاد کرد
در رثای مجتهد مجاهد
سوگنامهی آیت الله احمد قابل
أنّا لله و انّا الیه راجعون
اذا مات المؤمن الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء
آیت الله شیخ احمد قابل شاگرد فاضل آیت الله العظمی منتظری در پنجاه و پنجمین بهار زندگی خود دار فانی را وداع کرد و سبکبار بسوی معبود شتافت. او که از استاد و مراد خود به دریافت درجهی اجتهاد نائل شده بود در دو بُعد علمی و عملی راه مرشد خود را پیمود.
به لحاظ علمی قابل عمر خود را مصروف تحقیقات فقهی کرد و زمانی به دار باقی رهسپار شد که آغاز شکفتگی و بالندگی این مجتهد جوان بود. او به مدرسهی «فقه رهایی بخش» و «اسلام رحمانی» تعلق داشت. از آثار قلمی احمد قابل کتابهای «مبانی شریعت» (۱۳۹۱)، «اسلام و تأمین اجتماعی» (۱۳۸۳) و «نقد فرهنگ خشونت» (۱۳۸۱) منتشر شده است. مجموعه آثار این نویسنده پرکار به دوازده جلد بالغ می شود. آثار منتشر نشدهی وی عبارتند از: وصیت به ملت ایران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، بیم و امیدهای دینداری، شریعت عقلانی، فقه: کارکردها و قابلیتها، احکام بانوان در شریعت محمدی، احکام جزائی در شریعت محمدی، و نقد خودکامگی.
مذاق قابل در همه آثارش فقهیانه بود. او رویکرد خود را «شریعت عقلانی» نام نهاده بود. حقّ فراوانی برای عقل قائل بود و معتقد بود فقیهان سنتی حقّ عقل را آنچنان که شایسته بوده رعایت نکرده اند. او با عقلانیتی نسبتا حداکثری به بازخوانی شریعت محمدی دست یازیده بود. از مخالفت با آراء اجماعی و فتاوای مشهور واهمه ای به دل راه نمی داد و جسارت سخن تازه گفتن داشت. با روایات اهل بیت (ع) بسیار مأنوس بود و می کوشید از لابلای آنها تعالیم سازگار با عقلانیت را بیابد و برجسته کند. آراء ابتکاری و فتاوای بدیع در آثار او کم نیست.
به لحاظ عملی اهل اخلاص و تقوی بود. با اینکه فرزند خانواده ای روحانی بود و پدرش امام جمعه بود، بیست و یک سال قبل دواطلبانه عبا و عمامه را به کناری نهاد. دین را نردبان دنیا نکرد، خالصانه دین ورزی کرد و مخلصانه به تبیین شریعت محمدی کمر همت بست. خطیبی توانا و فقیهی شجاع بود. از سکوت بسیاری از اهل علم در مقابل وهن اسلام و تشیع و ظلمی که بر مردم می رود دلگیر بود. او فقیهان ساکت را «شایستهی توبیخ» می دانست.
همچون استادش از دفاع جانانه از آرمانهای انقلاب اسلامی و رهبری آیت الله خمینی به نقد مشفقانهی جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه رسید. ترکش نزدیک نخاعش که تا دو ماه آخر عمر همنشین دائمیش بود نشان از رشادتهایش در دفاع از استقلال ایران داشت. قابل طی پانزده سال شش بار در تبلیغ آراء انتقادی استاد و نقد مشفقانهی انحرافات نظام جمهوری اسلامی بازداشت و زندانی شد. از باب نصیحت به ائمهی مسلمین و امر به معروف و نهی از منکر به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشت و او را از خودکامگی، استبداد، نقض حقوق مردم و آزادی های مصرح در قانون اساسی برحذر داشت و به خضوع در برابر آراء عمومی، مصالح ملی، رحمت نبوی و عدالت علوی دعوت کرد. پاسخ رهبری به آیت الله احمد قابل چیزی جز زندان نبود. احمد قابل در زندان وکیل آباد مشهد هم ساکت ننشت و راز اعدامهای خلاف شرع و قانون را برملا کرد.
اهمال زندان بانان و ضابطان قوهی قضائیه در اعزام بموقع وی به بیمارستان غیرقابل اغماض است. بعد از کاهش شدید بینائی و چندین بار زمین خوردن و بیهوش شدن و و ناتوانی از انجام حوائج شخصی وی را به بیمارستان فرستادند. پزشکان بلافاصله او را به اتاق عمل بردند و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما دیگر دیر شده بود. بیماری بسیار پیشرفته بود. قابل در بستر ییماری نیز صبور و شاکر بود و با لبی خندان و دلی امیدوار به رحمت حق جان به جان آفرین تسلیم کرد. درگذشت احمد قابل سند دیگری بر بی اعتنائی حاکمان جمهوری اسلامی به رعایت سلامت و جان منتقدان و زندانیان سیاسی است.
احمد قابل از یاوران جنبش سبز بود و مکررا از تقلب نهادینهی حاکمیت در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸انتقاد و از آزادی همه زندانیان سیاسی بویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی دفاع کرده بود. او ماجراجویی های رهبری، سرداران سپاه و احمدی نژاد را به ضرر مصالح ملی ایران می دانست و معتقد بود رجوع به همه پرسی و انتخابات آزاد، سالم و رقابتی راه برون رفت از مخمصهی ناشی از سوء مدیریت و ندانم کاری حاکمیت است. نظارت استصوابی و ولایت مطلقه را خلاف شرع و مخلّ به مبانی اسلام می دانست. قابل مدافع صلح عادلانه و آزادی و حاکمیت ملی بود.
پس از نگارش نامهی انتقادی به رهبری، قابل ممنوع القلم و ممنوع الانتشار و ممنوع الخروج شد و مورد تضییقات و فشارهای فراوان قرار گرفت. نگاهی گذار به میراث پربار فقهی و سیاسی آیت الله احمد قابل نشان می دهد که حاکمان مستبد جمهوری اسلامی در مقابل منطق قوی و براهین متین و نقد مشفقانهی این شاگرد طراز اول منتظری کم آورده بودند و جز زندان و سانسور و دستبد و پابند حرفی برای گفتن نداشتند. شیوهی مواجههی نظام جمهوری اسلامی با مجتهد مجاهدی همچون احمد قابل مهمترین سند انحراف نظام از آرمانهای انقلاب اسلامی است.
حوزه های علمیه مجتهدی جوان را از دست دادند. خانوادهی معزّز قابل درفاصله ی کوتاهی در سوگ دومین عزیز خود نشست. مادر بزرگوار «شهید ابوالقاسم قابل» پس از درگذشت خواهر احمد اینک داغدار احمد است. من این مصیبت را به این مادر دلسوخته، همسر فداکار و فرزند عزیز آن مرحوم، خواهران و برادران گرامی احمد بویژه حجت الاسلام و المسلمین شیخ هادی قابل و حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالفضل موسویان تسلیت عرض می کنم.
در سوگ از برادر عزیز تر و صمیمی ترین دوست خود نشسته ام. خدا رحمت و رضوانش را به این دانشمند پاکباز ارزانی دارد و به همهما توفیق ادامه راهش که همان راه استاد آیت الله العظمی منتظری است عنایت فرماید.
عبدالکریم سروش: قلم در مقابل درگذشت او سرکشی می کند
به یادگار کسی، دامن نسیم صبا
گرفته ایم و دریغا که باد در چنگ است
می نویسم مجتهد مجاهد احمد قابل در گذشت، اما قلم سرکشی می کند و نمی پذیرد که این خبر را بر زبان آورد . گویی از دل من خبردار است؛ که او هم این خبر را باور نکرده است. « دست کاری می کند پنهان ز دل ؟»
امروز به تلخی گریستم چون براستی کمتر کسی را در پاکی و پارسایی و بی تعلقی و سبک باری وآزادگی و دلیری چون او دیده بودم. اولین دیدار من با وی در شهر مشهد بود، وقتی که هنوز مسافرت و مجالست با دوستان ممکن بود. گفتگویمان بر سر روشنفکری و ایدئولوژی بود و البته ناقص و ناشکافته ماند. او بیشتر به معنای ایدئولوژی می اندیشید تا به تاریخ آن و من به عکس .
آخرین بار هم او را در محضر مرحوم آیت الله منتظری در قم دیدم. آقای کدیور و چند تن دیگر هم حضور داشتند. سخن از حکمت و مصلحت در احکام شرعی می رفت. آیت الله منتظری گفت که در نجف به آیت الله خمینی گفتم: احکام شرع که گزاف نیست، پس چرا با زوال عینِ نجاست، بدن حیوان طاهر می شود و بدن آدمی نه؟ آیت الله خمینی در جواب گفت: نکته ی نیکویی است. گفتم ان را در رساله ی عملیه تان بنویسید. گفت نمی نویسم، مصلحت نیست. آقای قابل به میان سخن دوید. و به آیت الله منتظری پیشنهاد کرد: حالا شما بنویسید. ایشان گفت نه! من هم نمی نویسم. مجلس با تبسم همگان ختم شد. پیدا بود که آیت الله منتظری به آن رای تمایل دارد.
مرحوم صالحی نجف ابادی هم قبلا و صراحتا بر این رای رفته بود، گویی آن را از استادش آموخته بود.
نوشته های مرحوم قابل را من به دقت دنبال می کردم و آرا او را در باب ازدواج شریعت و عقلانیت می خواندم و به خاطر می سپاردم.بحث حجاب او را که فقهیانه و دلیرانه بود پسندیدم. تعریضی هم به منِ فقیر داشت که گفته بودم حجاب پرچم پیامبر اسلام است. باری آن فتوای فقیهانه روزی به کار من آمد که دختر خانمی در آمریکا به نزد من آمد . ازداشتن حجاب خسته شده بود و میخواست آن را ترک کند. گفتم از سرِ «نافرمانی» چنین مکن! بگو با فتوای احمد قابل چنین می کنم، تا همچنان در دایره ی اطاعت باشی.
به قول مولانا:
نه قبول اندیش نه رد ای غلام
امر را و نهی را می بین مدام
دریغا گویان …. بر جان پاک و شیفته ی او درود می فرستم و رحمت و رضوان حق را برای او می طلبم و در گوش نسیم ها می خوانم که شوق مرا تا مزار او برسانند.
ای صبا ای پیک دورافتادگان
شوق ما را تا مزار او رسان
یوسفی اشکوری: او هم نقاد شجاع سنت دینی بود و هم منتقد وفادار
به نام رحمان و رحیم که هرچه هست از اوست
درگذشت زودهنگام دوست گرانمایه و عالم دینی وارسته احمد قابل موجب تأسف و تأثر گردید. او که دانشوری دلیر بود دینداری و روشنفکری را به هم آمیخته بود و پارسایی و صداقت را با جهاد و مبارزه اجتماعی و پیکار سیاسی در کنار هم نهاده بود.
او هم نقاد شجاع سنت دینی بود و هم منتقد وفادار و پیگیر قدرت سیاسی و به ویژه قدرت سیاسی و استبداد زیر پوشش دین. زندگی پارسایانه و انسانی او در کنار شفقت بر خلق خدا و مجاهدات اجتماعی و سیاسی به قابل چهره ای دوست داشتنی و قابل احترام بحشیده بود.
در روزگار بی خردیهای منسوب به دین و استبداد دینی و خشونت ورزیهای گسترده به نام دین و غیرت دینی احمد قابل مبلغ «شریعت عقلانی» و «دین رحمانی» بود و از این رو همواره در گفتار و نوشتارش با عنوان «خدای رحمان و رحیم» آغاز می کرد.
در روزگاری که خشونت های دینی و استبداد خشن زیر پوشش اسلام هم سیمای دین را کدر کرده و هم از اعتبار عالمان و مجتهدان دینی و نقش مثبت آنان در جامعه کاسته عالمانی چنین قابل و انسانی چنین صادق بس کم یاب و مغتنم اند.
دریغ در آغاز بلوغ فکری و تکاپوهای علمی اجتهادی ثمربخش احمد قابل از میان ما رفت. او امیدی برای آینده دین ورزی و اجتهاد علمی و نواندیشانه برای ایران و اسلام بود. امید آن که دوستان و همفکران او در حوزه های دینی راه او یعنی «شریعت عقلانی» و «اسلام رحمانی» را با استواری ادامه دهند که استبداد رفتنی است و ایمان و اسلام عقلانی و رحمانی ماندنی.
به خانواده معزز اسلام و بردار دانشمند ومجاهد ایشان حاج شیح هادی قابل و به ویژه همسر داغدار و همراه و هم سنگر وی و دخت گرامی اش صمیمانه تسلیت و تعزیت می گویم. خدایش بیامرزد و بر بازماندگان پاداش نیکو عنایت فرماید.
محمد نوری زاد: روحش شاد و خاک عقلانیتش بر سر من و این جماعت بی عقل
دریغ من از این نیست که انسان وارسته و فهیم و باسواد و اسلام شناس و مجتهد و جبهه رفته و زخم خورده ای چون احمد قابل چرا باید با تنی بیمار به زندان بی دلیل حاکمیت خشن ما بیفتد و کمی بعد در پایانه ای از زندگی فقیرانه اش روی در نقاب خاک کشد، و در نقطه ی مقابل فرد فحاش و بی سواد و عربده کشی چون سید احمد علم الهدی امام جمعه ی مشهد سال به سال بر سپیدی محاسن و غلظت ناسزاهای ناشی از عصبیت بیمارگونش بیفزاید و سید احمد خاتمی در مسیر کشف ناگفته هایی از کسالت علمی و بی ادبی مفرط خویش آسیمه سر شود و احمد جنتی با همه ی عمری که در گمگشتگی اش هدر داده، همچنان متقی و مبسوط الید و صاحب نفوذ باقی بماند؟ این بگویم و بگذرم: اگر همه ی علم و سواد و هیاهوی حوزوی این سه احمد حکومتی را برهم انبار کنند، به گرد پای علم و عقل آن خاک ناقابلی که قابل شد، نمی رسد. روحش شاد و خاک عقلانیتش بر سر من و این جماعت بی عقل.
صدیقه وسمقی: «قابل» آمیزه ای بود از علم و عمل
او زمانی از میان ما می رود که ایران امروز و فردا سخت به وجود او محتاج است . در ویرانه ای که سرمایه های آن به تاراج رفته ، دین و ایمان به آفت خرافات گرفتار آمده ، اخلاق زیر گام های فقر و آز وریا وتزویر ودروغ پایمال شده ومردان دین قبای ترس پوشیده ، عبای حقارت بر سر کشیده و درپستوهای توجیه وعافیت طلبی خزیده اند ، احمد قابل گوهری بود کمیاب.
او آمیزه ای بود از تقوا، شجاعت، سلامت نفس، منطق سلیم ، اندیشه سبز و نو، مناعت طبع و بی نیازی و اینها بود که از او انسانی پرشور ساخته بود. کسی که چون می نگاشت و یا سخن میراند ، استبداد و حامیان جاهل وطماع ونیرنگ باز او را به لرزه درمی انداخت . هرگاه که او با قلم وزبان خود لرزه برجان استبداد می افکند ، من برجان پاک او بیمناک می شدم . چرا که بنیان سست استبداد را توان اینهمه لرزه نیست.
دین وایمان آفت زده ومسلمانی مندرس ونخ نمای مردمان تحت حاکمیت دین بازان ، به اندیشه سبزوعقلانی او نیازمند است؛ اما او فقط مرد علم نبود . او همچون استاد خویش آیت الله منتظری ، علم را به خدمت عمل در آورده بود و هم این ، او را به زحمت ها در افکند و بارها به زندان درافتاد و تا پایان عمر ارزنده خویش لحظه ای از مبارزه با بیداد و دفاع از آزادی و حقوق انسانی ملت ایران باز نایستاد . به راستی از میان آن همه کتاب و دفتر و تجربه در مکتب زندگی کدام درس را می توان یافت که شریف تراز مبارزه با بیداد باشد ؟!
ذکر نام احمد قابل و صفات و ویژگی های او ، یاد آوری این درس شریف و بزرگ زندگی است. درس مبارزه با ستم وستمگر . درسی که ما به آموختن آن محتاجیم . درسی که “قابل” معلم آن بود . قابل رفت. کسی که با شجاعت ، پارسائی ، فداکاری ، حق جوئی ودرک عقلانی خود از اسلام به جنبش آزادی خواهی و استبداد ستیزی ملت ایران جان می بخشید.
روانش شاد و یادش همواره زنده باد …
شرکت نورد و پروفیل ساوه از روز شنبه ۲۹ مهرماه نوبت کاری شب را تعطیل نموده و کارگران شیفت شب را به مرخصی اجباری فرستاده است. این شرکت اکنون روزانه در یک شیفت ۸ ساعته به کار خود ادامه میدهد. هم چنین بعلت کمبود روی، بخش گالوانیزه این کارخانه تولیدش متوقف شده است. کارگران شرکت نورد و پروفیل ساوه ۵ ماه است که حقوقهای خود را دریافت نکردهاند و دفترچههای درمانی تامین اجتماعی این کارگران نیز تمدید اعتبار نشده است.
به گزارش کلمه، کارگران این کارخانه بعد از اینکه با مراجعه به مراجع حقوقی در اعمال قانون مشاغل سخت و زیان آور در مورد خودشان به موفقیت رسیده اند، مورد غضب و خشم کارفرما قرار گرفتند. بدنبال این موفقیت کارگران، کارفرما اقدام به قطع مزایای مربوط به سختی کار همه کارگران کارخانه کرد، بطوریکه میزان دریافتی کارگران ماهیانه از ۵۰ تا ۱۵۰ هزار تومان کاهش پیدا کرد و از سوی دیگر با حذف اضافه کاری، ساعت کار آنان را به ۸ ساعت تقلیل داد. این فشارها با اخراج یکی از کارگران به نام یوسف جلالی، که در پیگیری حقوقی برای اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور نقش پررنگی داشت، همراه بوده است.
روایت زیر را که تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران منتشر کرده با هم می خوانیم:
مسافرانی که از جاده پر ترافیک و قدیمی ساوه به اراک یا اصفهان عبور میکنند در سه کیلومتری شهر ساوه چند هزار متر نردههای شکیل، دو پست نگهبانی با سر در کارخانجات نورد و پروفیل ساوه و یک ساختمان چهار طبقه بسیار بزرگ و مجهز را در سمت چپ جاده خواهند دید. این مسافران که به احتمال زیاد برند معروف لوله و پروفیل ساوه در ذهنشان آشناست هرگز نمیتوانند تصور کنند که کارگران این مجموعه با چه درد و رنجی قوطی و پروفیل، لولههای صنعتی و گالوانیزه و قاب در و زهوار و… را تولید و آنرا در اختیار جامعه قرار میدهند.
تقریبا سی و پنج سال پیش این کارخانه با پنج سالن برش و خطوط تولیدی لوله و پروفیل و نزدیک به صدو پنجاه کارگر شروع به کارکرد و به مرور تعداد خطوط تولیدی و کارگرانش اضافه شد. کارگران قدیمی تعریف میکردند که در آن زمان چگونه و با چه مشقاتی آب آشامیدنی تهیه میکردند و در گرمای طاقت فرسا و زمستان سخت چگونه با کمترین امکانات سرمایشی و گرمایشی تولید میکردند و اکثر کارهای خطوط تولیدی و تعمیرات را به علت قدیمی بودن دستگاهها و کمبود ابزار بوسیله دست و نیروی عضلانی انجام میدادند. ایمنی و بهداشتی عملا وجود نداشت اکثر کارگران قدیمی که من از نزدیک دیدم هر یک چند یادگاری از قطع عضو و جراحات عمیق بر سر و صورت داشتند مضاف بر اینکه دسیک کمر و گردن، آرتروز زانو، ضعف شنوایی، تنگی نفس و شکستگی دست و پا با ایجاد خلل در حرکتهای معمول بدن، انجام کارهای محوله را بقدری دشوار میساخت که باعث تشدید سوانح و ضربه پذیری آنان در حین کار میشد. این کارگران در لباس کثیف و مندرس کارگری بیشتر به انسانهای مفلوک و درماندهای شباهت داشتند که انگار مسخ کار شده بودند و اینطور به نظر میرسید که به غیر از کار چیزی را در زندگی تجربه نکرده بودند. اکثر این کارگران اکنون در قید حیات نیستند و هرگز فرصت نکردند که از حقوق ایام بازنشستگی خود بهرهای ببرند از نظر حقوق و مزایا با توجه به چهار ساعت اضافه کاری همیشگی (شاید هم بیشتر) دستمزدشان بسیار رقت انگیز بود و خودشان تعریف میکردند که ما در آن زمان تقریبا مجانی کار میکردیم. مجموع دریافتی کارگرانی که به عنوان کوتل گذار، جوشکار، سنگ زن، اپراتور و بسته بند در سال ۱۳۶۸ بین ۴ تا ۸ هزار تومان بود.
از سال ۱۳۷۰ با تغییر مدیریت، توسعه و گسترش کارخانه در زمینی چند هزار هکتاری و با در اختیار گرفتن دستگاهای مدرن با پست برق ۶۳. ۵ کیلو وات با ساخت ۲۳ سالن جدید و با بکار گیری هزار و دویست کارگر در دو شیفت ۱۲ ساعته و چهار صد کارگر روز مزد ساختمانی با سرعتی باور نکردنی در کمتر از چند سال به بهره برداری رسید. اما این تکنولوژی مدرن نه تنها برای کارگران آرامش در کار و آسایش در زندگی به همراه نداشت بلکه سرعت و شدت کار دستگاهای مدرن، رنج و عذاب و سختی و استرس در کار، آلایندگی شیمیایی، گردو غبار ذرات فلزی، سروصدای ناهنجار، قطع عضو، مجروح شدن تا کشته شدن در حین کار را برای کارگران به ارمغان آورد و سود سرشارش کارفرما را به حدی چاق کرد که کارخانجاتی در مشهد و کاشان و تهران تا دوبی و آلمان و انگلیس را دایر نمود.
مکانیزم کار در خطوط تولید کارخانجات نورد و پروفیل ساوه استفاده از رولهای فولادی (کویل) از ضخامت ۸/۰ تا ۲۰ میلیمتر در تناژ ۸ تا ۱۸ تن در سایزهای متفاوتی بوسیله دستگاهای عظیم با تیغههای فولادی برش داده میشود تا در خطوط نورد تحت فشار قالبها با محرک DCموتورها به صورت لوله و پروفیل تولید شود. به همین دلیل عبور ورق فولادی با سرعت بیش از ۱۰۰ در دقیقه از میان قطعات فولادی و قالبها سروصدای بسیار گوش خراش (بیش از ۸۵دسی بل) ایجاد میکند. استفاده از آب صابون برای خنک کردن لوله بعد از جوش القایی فرکانس باعث تصاعد گازهای شیمیایی در محیط کار میشود. جدا شدن ذرات فلزی از ورقها در هنگام برش و نورد و گرما و غبار توام با ذرات فلزی، آلاینگی محیط کار را بشدت افزایش میدهد و در این شرایط کارگران باید هر گونه خلل و اشکال در حین کار را رفع و مانع توقف تولید شوند. سرعت و شدت و سختی کار (۱۲ ساعت کار در شیفت شب و روز)، نقص مدیریت صحیح ایمنی و ترس از توقف تولید، چنان فشار جسمی و روانی طاقت فرسایی بر کارگران وارد میکند که هر لحظه آنان را در معرض سوانح ناشی از کار قرار میدهد. در واحدهای پیک لینگ، تستهای هیدرواستاتیک و حدیده گالوانیزه وضعیت بمراتب بدتر از این هم است.
در گالوانیزه دمای وان حاوی سرب مذاب و روی بیش از ۵۰۰ درجه است. بخار سرب حتی از روی پوست جذب بدن میشود و به مرور انسان را دچار اختلال حواس و روان پریش میکند. مواد مذاب به اطراف پراکنده میشوند و کارگران را دچار سوختگی میکنند. بخاری (اسیتم) نیز که برای تمیز کردن داخل لولههای گالوانیزه با فشار زیاد کمپرس میشود همواره برای کارگران خطر ساز میباشد. گرد وغبار سرب و روی، بخار داغ، مذاب گالوانیزه، سر و صدای گوشخراش (بیش از ۸۵ دسی بل) و سختی و شدت کار، زیان آورترین شرایط کاری را برای کارگران در واحد گالوانیزه رقم میزند. در واحد پیک لینگ از فلاکس اسید و آب داغ برای چربی زدایی لولهها استفاده میکنند و پاشش و بخار این مواد شیمیایی کارگران این واحد را همیشه در معرض خطر قرار میدهد. در واحد برش، کارگری به نام رضا صادقی در حین کار درون غلطک تیغههای فولادی برش قرار گرفت و جسد او را قطعه قطعه بیرون کشیدند. چنان ضربه ایی در حین کار به آذر پیرا در واحد پیک لینگ وارد شد که در آمبولانس جان باخت و به بیمارستان نرسید. دو نفر از کارگران به نامهای والی و خاکی در حین کار دچار برق گرفتگی شدند و در جا جان باختند. سختی کار در واحدهای فنی نظیر تاسیسات، مکانیک، تعمیرات جرثقیل، هیدرولیک و…. دست کمی از واحدهای تولیدی ندارند.
کلیه تعمیرات این دستگاهای عظیم و سنگین از قبیل مکانیکی، جوشکاری، آهنگری و… از سه متر زیر زمین تا ده متر ارتفاع توسط واحدهای تاسیسات و مکانیک انجام میپذیرد. کارگران این بخشها اکثر تعمیرات را روی دستگاهای تولیدی که توام با سرو صدای زیاد و آلایندگی محیطی سالن میباشد انجام میدهند. کمتر نیروی واحد تاسیسات و مکانیک و فنی را میتوان یافت که به عارضههای دسیک کمر، آرتروز، ضعف شنوایی، مشکلات ریوی، شکستگی دست و پا، وارد شدن ضربات شدید به سر و صورت و قطع انگشتان دست و پا، دچار نشده باشند.
تحت چنین شرایطی برای کارگران بود که در سالهای ۸۰ تا ۸۲ کارخانجات نورد و پروفیل ساوه ۹۰ درصد از تولیدات خود را به اروپا و سایر نقاط جهان صادر کرد و اعتباری ملی و جهانی بدست آورد و از این ره گذر کارفرمای کارخانه جایزه بیشترین صادرات غیر نفتی را نیز به خود اختصاص داد. کارگران این همه سود و ثروت و خیر و برکت برای حاج آقا تولید کردند اما حاصل اینهمه تولید ثروت و افتخار ملی و جهانی برای کارگران نورد لوله و پروفیل ساوه چیزی جز اشک و خون، جسمهای رنجور، بیشترین آمار حوادث ناشی از کار، سکته قلبی و پنج ماه حقوق معوقه و اخراج و بیکاری نبوده است. کارگرانی که با سختترین آزمایشهای پزشکی سلامتشان تایید میشود و به استخدام (قرارداد موقت) شرکت پروفیل ساوه در میآیند اما بعد از چندین سال کار سخت و طاقت فرسا که دچار عارضههای مختلفی میشوند قرار داد موقت آنها لغو و اخراج میشوند. پزشک و واحد بهداشت این شرکت نه برای سلامتی و گذاشتن مرهم بر زخم کارگران بلکه برای پرونده سازی پزشکی و اخراج کارگران اقدام مینماید. واحد ایمنی این شرکت نه برای جلوگیری از حوادث و تامین ایمنی در محیط کار، بلکه برای پرونده سازی و مقصر جلوه دادن کارگران در حوادث با جمله همیشگی و معروف «سهل انگاری کارگر باعث حادثه شد» بوجود آمده است. اما کارگران نورد و پروفیل ساوه هیچگاه در مقابل این همه ستم کارفرما ساکت نبودند. در سال ۱۳۷۵ اکثر کارگران در مسجد کارخانه اجتماع کردند و خواهان برپایی شورای کارگری شدند. اداره کار ساوه در مجمع عمومی کارگران حاضر شد و انتخابات برگزار شد و کارگران یازده نماینده خود را انتخاب کردند اما فردا صبح همگی نمایندگان کارگران را اخراج کردند. در سال ۱۳۸۶ نیز در یک کشمکش چند ماهه جهت اجرای قانون کار سخت و زیان آور (بازنشستگی ۲۰ ساله) کارگران با ارسال طوماری با ۱۲۰۰ امضا به اداره کار ساوه خواستار تشکل صنفی کارگران با معرفی دو نفر به عنوان نمایندههای خود شدند. اما کارفرما با حمایت اداره کار شهرستان ساوه با اخراج این دو نماینده و بیش از سیصد نفر از کارگران معترض این مطالبه بر حق کارگری را نیز سرکوب کرد.
اما کارگران نورد و پروفیل ساوه هیچگاه ساکت ننشستند و نهایتا موفق شدند تاییدیه کمیته استانی مشاغل سخت وزیان آور را برای اعمال این قانون در کارخانه اخذ کنند. بطوریکه جهت اجرای مراحل نهایی این قانون بیش از دویست نفر از کارگران فرمهای مربوطه را پر کردند با اینحال در حال حاضر با اعمال نفوذ کارفرما و کارشکنی اداره کار شهرستان ساوه، پیگیری مراحل بعدی اعمال قانون مشاغل سخت و زیان آور دچار وقفه شده است و کارفرما برای انتقام جویی از کارگران فشار در محیط کار را بر آنان چندین و چندین برابر کرده است. کارفرمای این کارخانه از طریق جابجایی مداوم محل کار کارگران، تغییر شیفت، قطع اضافه کاری، قطع سختی کار، قطع وام، اخراج و ارعاب و تهدید چنان محیط پلیسی و امنیتی در کارخانه ایجاد کرده است تا کارگران نه تنها از پیگیری مطالبه قانونی خود در مورد مشاغل سخت و زیان آور منصرف شوند بلکه حتی معترض به عدم پرداخت ۵ ماه از دستمزدهای خود نیز نشوند.
کل این مجموعه اوضاع و احوال، کارد را به استخوان کارگران نورد لوله و پروفیل ساوه رسانده است. بدون تردید این کارگران تسلیم شرایط برده وار موجود نخواهند شد و بیش از پیش با اتحاد و همبستگی، دفاع از حقوق انسانی خود را در اولویت قرار خواهند داد.
شاپور احسانی راد نماینده اخرجی کارگران نورد لوله و پروفیل ساوه
و عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران
۲۸ مهر ماه ۱۳۹۱
وزارت اطلاعات در ادامه ایجاد مشکل برای زندانیان سیاسی در ماه های اخیر یکی از بازجویان خود به نام عباسی را در بند ۳۵۰ مستقر کرده و تعدادی از محکومان به جاسوسی برای سیا و موساد را برای فعالیت علیه زندانیان سیاسی به بند ۳۵۰ منتقل کرده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه، نماینده وزارت اطلاعات به این افراد قول داده در ازای جاسوسی و خبرچینی در این بند علیه زندانیان سیاسی و ایجاد تش در بند، آنها امکاناتی همچون تلفن، ملاقات حضوری، مرخصی و تخفیف در حکم و عفو خواهند داشت. این افراد نیز به دلیل نگرانی از وضعیت خود حاضرند دست به هر اقدامی بزنند و مشکلاتی برای زندانیان سیاسی ایجاد کرده اند.
لازم به ذکر است که مسوولیت زندانیانی که دوره محکومیت خود را طی می کنند با سازمان زندان ها و قوه قضاییه است و وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه حق هیچ دخالتی در امور آنها را ندارد ولی در سال های اخیر عملا بازجویان حاکم بر دستگاه های قضایی و قضات بوده و هستند.
به گفته خانواده های برخی از زندانیان سیاسی، اخیرا بازرسان سازمان زندان ها بازدیدی از بند ۳۵۰ زندان اوین داشته اند که در آن با اعتراض زندانیان سیاسی برای این گونه دخالت های مامورین وزارت اطلاعات و استقرار یکی از مامورین ۲۰۹ در بند ۳۵۰ مواجه شدند.
بر اساس این گزارش بازرسان سازمان زندان ها ضمن اظهار بی اطلاعی به گونه ای برخورد کرده اند که نشان دهند کاری از آنها ساخته نیست.
طی روزهای اخیر شرکت پالور واقع در شهر صنعتی کاوه ۳۰ نفر از کارگران خود را اخراج کرده است. اخراج این کارگران پس از آن صورت گرفته که به تعویق ۵ ماه دستمزد خود اعتراض نموده بودند. این کارخانه در زمینه تولید فوم و پلاسفوم فعالیت میکند و قبل از این اخراج سازی حدود ۲۰۰ کارگر در آن مشغول به کار بودند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران در خبری دیگر از تعطیلی بخشهای از کارخانه رانی نیز خبر داده است. کارخانه رانی که یکی از بزرگترین کارخانههای تولید کننده آبمیوه در ایران است و در شهر صنعتی کاوه قرار دارد، از دو هفته قبل تولید و بهره برداری از دو کارخانه خود را متوقف نموده است. این کارخانه دارای دو خط تولید قوطی و تولید آبمیوه میباشد که اکنون تنها بخش تعمیرات و نگهداری این کارخانهها فعال است.
در خبری دیگر تارنمای “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری” از اخراج ۲۰ کارگر کارخانه خورشید زریوار سندج خبر داده است. این کارخانه از زیر مجموعه کارخانجات تولید نوشابه ایستک است که به علت کمبود مواد اولیه برای تولید بخشی از کارگران خود را اخراج کرده است.
روز گذشته جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ای خطاب به لاریجانی خواستار پایان دادن به فشارهای مضاعف بر زندانیان سیاسی شدند.
در بخشی از این نامه آمده است که ما علیرغم مشاهده و تحمل بسیاری موارد عدول از قانون و زیرپا گذاشتن حرمت و کرامت انسانی خود و عزیزانمان و پایمال شدن حقوقمان نمی توانیم درک کنیم که چرا باید جوانان ارجمندمان در بند ستم دچار ظلم مضاعف شوند؟ ما می خواهیم بدانیم آیا این اقدامات غیرحقوقی، غیرشرعی و غیر عرفی را بازجوها و مأموران امنیتی به شما تفهیم و تحمیل کرده اند یا خود و قضات صالح و عادلتان به چنین برداشت های فکورانه و بشردوستانه و انسانی و اخلاقی و عرفانی از آیات الهی و احکام دین مبین رسیده اید که شکنجه هایی مافوق طاقت بشری به زندانی های فهیم و عزیز و کریم و شریفتان تحمیل می کنید.
در پی فشارهای مضاعف و آزار و اذیت های زندانیان سیاسی دربند، بیستم مهرماه برادر “شاهین زینعلی” که برای دیدار کابینی با این زندانی سیاسی به زندان رجایی شهر کرج مراجعه کرده بود متوجه شد که برادرش ممنوع الملاقات است و نتوانست او را ملاقات کند.
این در حالی است که این دانشجوی محروم از تحصیل از بهمن سال گذشته بی دلیل و غیرمنتظره به زندان رجایی شهر منتقل شده است. وی پیش از این تبعید به بند ۲۰۹ سپاه منتقل و مورد بازجویی قرار گرفته بود.
مریم اصلانی، مادر شاهین زینعلی با تاکید بر تداوم فشارها بر فرزندش به “جرس” می گوید: “روز پنج شنبه من زندان رفتم و خدا را شکر اینبار مشکلی پیش نیامد و او را به سالن ملاقات آوردند اما خیلی رنگ پریده و ضعیف شده بود و علتش را نفهمیدم. هر چه هم پرسیدم چی شده؛ چیزی نگفت. طفلک سعی می کرد به ما روحیه بدهد. هفته گذشته وقتی برادرش ساعت ملاقات رفته بود، شاهین را نیاوردند. اول گفتند ممنوع الملاقات است بعد دوباره برادرش پیگیری کرد و آقای خدا بخش به زندان زنگ زد و ماموران در نهایت آخرین جوابی که دادند این بود که شاهین خواب بوده است. روز پنج شنبه که ماجرا را از شاهین پرسیدم، عصبانی بود و می گفت که اصلا او را برای ملاقات نخواسته بودند و منتظر هم بوده است.”
شاهین زینعلی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات است که بر اساس حکم صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به دو سال و نود و یک روز حبس به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی منجر به اغتشاش و مصاحبه با رسانه های بیگانه و پرداخت مبلغ یک میلیون و پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم شده است.
وی یکی از زندانیان سیاسی اوین بود که از غروب روز یکشنبه ۱۵ خرداد ماه طی بیانیه ای ضمن اعتراض به نحوه کشته شدن هاله سحابی از اعتصاب غذای خود در زندان اوین خبر داده و پایان اعتصاب غذای خود را منوط بر تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب و تحقیق در مورد تمامی جنایات ۲سال اخیر به ویژه قتل مظلومانه هاله سحابی دانسته بودند.
خانم اصلانی با غیرقانونی خواندن تبعید فرزندش به زندان رجایی شهر خاطرنشان می کند: “از آن زمانیکه شاهین را به زندان رجایی شهر منتقل کرده اند یک هفته خانمها می توانند برای ملاقات بروند یک هفته آقایان. در حقیقت شاهین را غیرقانونی به زندان رجایی شهر منتقل کرده اند. دوری مسافت تا کرج و یک هفته در میان دیدن فرزندم با توجه به اینکه اصلا تلفن هم نداریم، خیلی سخت است. اینقدر برای پیگیری به دفتر دادستانی مراجعه کردم اما هیچ جوابی ندادند؛ فقط یکبار خدابخش گفت که شیطنت کرده و بیانیه از زندان داده است. این اقدامات هم بعد از اعتصاب غذایی که زندانیان برای شهادت هاله سحابی انجام دادند، رخ داد. همان موقع هم گفتم که تعداد زیادی از زندانیان سیاسی بیانیه ها را امضاء کردند چرا فقط شاهین را به رجایی شهر تبعید کردید و تنها جوابی که دادند این بود که تمام این بیانیه ها زیر سر پسر شماست. من هم گفتم که اگر این حرفی که می زنید درست باشد من به پسرم افتخار می کنم، بعد یک آقای لواسانی نامی آنجا بود، گفت: “وقتی مادرش این است دیگر چکار کنیم؟”
وی تصریح می کند: “ملاقات حضوری نداریم البته با این وضعیت و شرایط زندان رجایی شهر همان بهتر که نداریم. یکبار بعد از عید بطور تصادفی رئیس زندان به ما ملاقات حضوری داد. یک دیواره کوتاه گذاشته بودند خانواده ها اینور نشسته بودند و زندانیان آن طرف. اینقدر وضعیت ناجوری بود. فشرده و چسبیده به هم نشسته بودیم و اصلا صدا به صدا نمی رسید، نه می توانستیم دست هم را بگیرم و نه بچه هایمان را ببوسیم؛ ماموران هم به ردیف پشتمان ایستاده بودند. از آن روز دیگر تقاضایی برای ملاقات حضوری نکردیم چون اصلا فایده نداشت جز عذاب بیشتر…خیلی امکانات و شرایط زندان رجایی شهر بد است اصلا معروف است که زندان رجایی شهر آخر خط است، برای همین بچه ها را برای فشار مضاعف به آنجا می فرستند. حالا تمام اینها را تحمل می کنیم تا اسفند ماه که دوران زندانش تمام شود.
لازم بذکر است که کارمندان حراست دانشگاه در آستانه ی امتحانات نیمه اول سال ۸۹ مانع از ورود شاهین زینعلی دانشجوی کارشناسی دانشکده علوم اقتصادی به دانشگاه شده بودند و کارت دانشجویی او را توقیف کرده بودند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی استان گلستان به سابقه آشنایی خود با مردم خونگرم و مهماننواز گرگان و آققلا قبل از انقلاب اسلامی اشاره و با تأکید به استعداد و توانمندیهای بالای استان گلستان به لحاظ جغرافیایی، طبیعی و انسانی تصریح کرد: پس از انقلاب مردم استان گلستان با تلاش و مجاهدت خود در تمام صحنهها حضور فعال داشتهاند و حضور خیل عظیم رزمندگان و ایثارگران این خطه شهیدپرور به همراه آیتالله نورمفیدی در جبهههای حق علیه باطل سند افتخار استان زرخیز گلستان است.
به گزارش ایلنا، آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه به طرحهای اقتصادی مهم و بزرگی که میبایست در این استان سرسبز و پرآب اجرا میشد، اشاره کرد و گفت: یکی از این طرحها، انتقال آب توسط کانال سراسری از آستارا تا استان گلستان و سایر مناطق این استان بود که با کار کارشناسی دقیق قرار بود ۳ میلیارد مترمکعب بعد از برداشت نیاز سراسر شمال، دشتهای کشاورزی گرگان و ترکمنصحرا را آبیاری کند و مازاد آن به جنوب البرز منتقل شود که اگر این طرح عملی میشد دیگر نیازی به طرحهای عجیبی چون شیرین کردن آب خزر با هزینههای گزاف و انتقال آن به جنوب نبود.
عضو مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش اسلام را اساس و عامل وحدت مردم سراسر کشور اعم از شیعه و سنی خواند و با اشاره به لزوم ارائه الگوی صحیح و رحمانی از اسلام و تفسیری کارآمد از مکتب اهل بیت(ع) تأکید کرد: اگر خدای ناکرده اسلام و مکتب اهل بیت به دلیل عملکرد بد، بی تدبیرها و ناکارآمدیها صدمه ببیند، وحدت ارضی کشور نیز صدمه خواهد دید.
آیتالله هاشمی رفسنجانی هموطنان اهل سنت کشور را همراه و دلسوز انقلاب و نظام اسلامی خواند و گفت: اقلیتها و اقوام کشور همواره وحدت ارضی و سیاسی را مدنظر داشته و در کنار همه مردم، ایرانی یکپارچه و متحد را خواستارند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امام خمینی(ره) را یکی از نوادر و نوابغ تاریخ معاصر جهان و اسلام خواند و با اشاره به کار بزرگ ایشان در ایجاد نهضت، سرنگونی استبداد و تأسیس نظام جمهوری اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت(ع) تصریح کرد: در مقطعی از دوران مبارزه، امام راحل به جرم تدریس فلسفه در حوزههای علمیه مورد اهانت قرار میگرفتند که متأسفانه امروز هم عقبه همان تفکر و اندیشه متحجر وجود دارند و آثار سوء خود را در جامعه میگذارند.
وی افزود: نظام جمهوری اسلامی سرمایه بزرگ تشیّع و جهان اسلام است که پس از ۱۴۰۰ سال بر مبنای ارزشهای مکتب اهل بیت شکل گرفته و خداوند با ایجاد این نظام در ایران اسلامی با امکانات فراوان اقتصادی، مادی و فرهنگی و نیز مردمی صبور، وفادار و دلسوز حجت را بر همه ما برای ایجاد الگویی متعالی، اسلامی و الهی تمام کرده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: سه ضلع اسلام، امام(ره) و مردم، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند و حذف یا تضعیف هر یک از این اضلاع، خیانت به اسلام، مردم و مکتب اهل بیت(ع) است.
عضو مجلس خبرگان رهبری به تأکید همیشگی بنیانگذار جمهوری اسلامی بر حضور مردم در همه عرصهها به خصوص تصمیمات سرنوشتساز کشور اشاره کرد و گفت: جنایت بزرگی مرتکب میشوند کسانی که میخواهند افکار و آرمانهای امام راحل عظیمالشأن را مطرود و مردم و رأیشان را تزئینی و از صحنه خارج کنند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به درخواستهای مکرر حاضران برای حضور بیشتر و مؤثر ایشان در عرصه سیاسی کشور و حل مشکلات تأکید کرد: انقلاب اسلامی ایران مدیون خون مجاهدانی است که همه هستی و وجود خود را صرف اعتلای آن کردهاند و من و امثال من سربازان کوچکی از خیل سربازان بیشمار انقلاب بوده و خواهیم بود و من از هرگونه کمکی در صورت وجود گوش شنوا، برای رفع مشکلات دریغ نکرده و نخواهم کرد.
حسن رضایی نژاد، از متخصصنین یکی از شرکت های فنی – مهندسی طرف قرارداد سازمان زندان ها، روز چهارشنبه هفته اخیر بازداشت شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این متخصص امور فنی و تکنسین تجهیزات حفاظتیِ زندان اوین، روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه بعد از مراجعه به زندان اوین، توسط ماموران امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه منتقل گردید.
بر اساس گزارش مذکور، ماموران امنیتی بعد از بازداشت حسن رضایی نژاد، همراه با وی به منزل ایشان مراجعه کرده و ضمن ارعاب خانواده و تفتیش و بازرسی محل، تعدادی از وسایل شخصی و کاری وی را ضبط و با خود منقل کردند.
هنوز از علت دستگیری و سرنوشت رضایی نژاد خبری منتشر نشده و تلاش خانواده برای آگاهی از وضعیت و محل اصلی بازداشت وی به نتیجه ای نرسیده است.
مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی از بروز بارشهای پراکنده طی چهارشنبه ( ۳ آبان) در شرق کشور خبر داد.
عبدالرضا امیدوار شهری در گفتگو با مهر گفت: براساس نقشههای پیش یابی امروز در غرب، جنوب غرب، دامنههای مرکزی و جنوبی زاگرس، شمال غرب، دامنههای البرز افزایش ابر، وزش باد، رگبار و رعد و برق پیشبینی میشود.
به گفته وی، در این مدت شدت بارش در غرب کشور خواهد بود وسرعت وزش باد در برخی مناطق تحت تاثیر این سامانه قابل توجه خواهد بود.
امیدوار اظهار داشت: روز چهارشنبه تقریبا بارش در نیمه غربی کشور قطع شده و بارشهای پراکنده در نیمه شرقی رخ خواهد داد.
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی تصریح کرد: مجددا از روز پنج شنبه سامانه دیگری وارد کشور شده و در مناطق شمال غرب، غرب، به تدریج دامنههای جنوبی البرز، سواحل شمالی و از روز جمعه علاوه بر نواحی فوق در جنوب غرب، مرکز و سپس با شدت کمتر در شمال شرق سبب ابرناکی، وزش باد و بارش خواهد شد.
وی افزود: در روز یکشنبه از میزان فعالیت این سامانه کاسته شده و در روز دوشنبه سامانه فوق از سمت شمال شرق از کشور خارج خواهد شد.
کلمه- محمدامین هادوی:
ولاتقف ما لیس لک به علم
(اسرا ۳۶)
محمدرضا رحیمی معاون اول احمدینژاد در مراسم روز ملی صادرات، اظهار داشت که صادرکنندگان نباید اجازه دهند دشمن از رفتار آنها شاد شود. وی در حالی که به صادرکنندگان هشدار میداد که ارز خود را در چهار راه استانبول نفروشند، افزود؛ برخی از صادرکنندگان این درخواست دولت را نپذیرفتهاند که باید خطاب به آنها گفت: نوبت ما هم میرسد، البته این سخن از باب تهدید نیست.
اکنون پرسش اصلی این است چرا معاون رییس دولت که خود را بارها نوکر و خدمتگذار مردم خوانده است، بیانی چنین تهدید با صادر کنندگان دارد، آن هم در روز ملی صادرات، یعنی روزی که طبعا باید با آنان خاضعانه و محترمانه سخن گفته شود و به خاطر تلاش های شبانه روزیشان از آنها تقدیر و تشکر شود با آنهایی که سال هاست دولت نسبت به آنان بیتوجه و نامهربان بوده است ولی آنان همواره در تلاش و فعالیتاند که در رقابت با بازارهای جهانی راهی برای ماندگاری و حضور پیدا کنند.
اگر چه دولت سال هاست که به تعهداتش در مورد کمک به صادرکنندگان و حمایت از آنها به خوبی عمل ننموده و حتی جوایز ناچیز صادراتی را هم با سالها تاخیر و بسیار سختگیرانه و با منت به آنها پرداخت کرده است. صادرکنندگانی که برخورد دولت سیدمحمدخاتمی را به یاد دارند که با محبت و علاقه سعی بر حل مشکلات در جهت افزایش صادرات و گسترش آن در بازارهای جهانی داشت اکنون در این دولت شاهد خط و نشانهای معاون رییس جمهور و تهدیدهای وی هستند که میخواهد آنها را به اصطلاح به راه راست برگرداند. این در حالی است که طی سال های اخیر هم دلسوزان در مورد فروش ارزان و بیش از حد دلارهای نفتی در بازار و اینکه این امر باعث خروج سرمایه از کشور و افزایش بیرویه واردات کالاهای بنجل چینی به کشور و حیف و میل سرمایههای ارزی گردیده است هشدار دادهاند.
چرا دولت کنونی در تمام سال های استقرار خود با ریختن روزانه میلیونها دلار اسکناس به نرخ ارزان در بازار سعی در پایین نگهداشتن نرخ ارز در بازار ارز داشته و باعث وارد آمدن میلیاردها دلار خسارت به تولید کنندگان و صادرکنندگان کشور گردیده است و با کمال تاسف، اکنون کار به جایی رسیده است که آمارها و گزارشات نشان از واردات سنگ قبر -تسبیح- عروسک- شیرینی و میوههای لوکس و … که بازار کشور را اشباع کرده و در مجموع فهرست واردات برخی کالاها باعث سرشکستگی تولیدکنندگان ایرانی گردیده است. در این چندساله که قیمت نفت در جهان بشدت افزایش یافته است تنها کشوری که اکثر درآمدهای خود را صرف واردات کالاهای غیر ضروری کرد تنها کشور ما بود وگرنه اکثر کشورهای نفت خیز طبق گزارشات در این چندساله صندوق های ذخایر ارزی عظیمی ایجاد کردهاند که تا سالها میتواند پشتیبان وضع ارزی کشورشان باشد.
دولت قاعدتا باید بخوبی بداند که صادرکنندگان، ارز خود را فورا بصورت ارز یا کالا به کشور برمی گردانند زیرا برای ادامه حیات و فعالیت تولیدی و صادراتی، تهیه مواد اولیه و پرداخت هزینههای خود، نیاز مبرم به آن دارند ولی محمدرضا رحیمی به گونهای سخن گفته است که گویا صادرکنندگان اساسا به پول های حاصل از صادرات خود نیازی ندارند و گویا آنها مانند دولت و شرکتهای دولتی و وابسته به شیر نفت متصل هستند و هرگونه که بخواهند عمل میکنند. معاون رییس دولت باید بداند که صادرکنندگان اگر بیشتر از ایشان دلسوز کشور نباشد یقینا کمتر هم نیستند و از قضا و ایشان و دیگر مسوولان باید صداقت، پرکاری و وطن پرستی را از آنان یاد بگیرند که با وجود همه گونه موانع در کشور از جمله تثبیت نرخ ارز که برخلاف برنامههای چهارم و پنجم توسعه است، و در رقابتهای بسیار شدید جهانی توانستهاند صادرات بخش خصوصی را افزایش و توسعه دهند در حالی که اگر قادر به صادرات سود آور نبودند، واحدشان فورا به ورشکستگی و افلاس کشیده میشد. در مقابل صادرکنندگان دولتی موادی چون میعانات گازی، مواد پتروشیمی، سنگ آهن، مس، گوگرد و فولاد و غیره، حتی اگر با ضرر و پایینتر از قیمت تمام شده کالای خود را بفروشد به دلیل حمایت های دولتی و وصل بودن به شیر نفت هرگز آسیب نمیبینند.
با همه سختیهای تولید و صادرات، اکنون کار به جایی رسیده است که صادرکنندگان در معرض تهدید و ارعاب قرار میگیرند. اما جناب رحیمی که با بیانی تهدید آمیز، صادرکنندگان را ازفروش ارز در چهارراه استانبول نهی میکند، نمیداند که صادرکنندگان اساسا نمیتوانند ارز خود را در چهار راه استانبول بفرشد چون در هیچ کشوری، بانکها میلیونها دلار یا حتی دهها هزاردلار پول نقد به کسی نمیدهند و اگر هم بدهند کشورهای جهان و حتی کشور خودمان اجازه ورود و خروج این همه وجه نقد به اشخاص را نمیدهند و تنها دولتها از این امر مستثنی هستند. اکنون در ایام مصادف با روز ملی صادرات، جا دارد این سوال را مطرح کنیم که آیا دولت در این سالها با صادرکنندگان منصفانه برخورد کرده است که حال از آنها میخواهد که آنها منصف باشند؟ آنچه جراید به طور خلاصه از سخنان جناب رحیمی نقل کردهاند اگر صحیح باشد به قدری دور از واقعیت و خلاف حقیقت است که اگر بخواهد میزانی از پایبندی اخلاقی از خود نشان دهند باید از تمامی صادرکنندگان زحمتکش و پر تلاش کشور عذرخواهی کنند و بدانند که تاکنون هیچ مقام مسوولی اینگونه به صادرکنندگان هتک حرمت نکرده است. آیا پاداش زحمات خداپسندانه صادرکنندگان را اینگونه باید داد؟
هل جزاءاحسان الاحسان
محمد امین هادوی
بند ۳۵۰زندان اوین
از این نویسنده ی دربند بخوانید:
یادداشت محمدامین هادوی از زندان اوین؛ خدمات متقابل دولت و قاچاقچیان
نامه محمدامین هادوی: به داد اقتصاد کشور برسید؛ دولت بی کفایت را پای میز محاکمه بکشید
نامه محمدامین هادوی از زندان: آقای احمد خاتمی! دروغ نگویید
محمدامین هادوی از بند ۳۵۰ اوین: دروغ سراسر کشور را در بر گرفته است؛ چرا همه ساکت اند؟
پوستر/ پیام تبریک نوروزی محمد امین هادوی
در پی شکایت اداره نشر ارزشهای دفاع مقدس از الهه موسوی به دلیل اطلاع رسانی از تخریب جنگل ناهارخوران برای ساخت موزه دفاع مقدس، این خبرنگار فعال محیط زیست در استان گلستان، امروز برای سومین روز پیاپی در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای گرگان حاضر شد.
به گزارش سبزپرس، الهه موسوی در چند ماه گذشته گزارشهای خبری و تصویری متعددی از تخریب اکوسیستم جنگلی در ناهارخوران در رسانههای ملی و استانی منتشر کرده بود که این اقدام او بارها از سوی دهها خبرنگار دیگر در سطح ملی در دیگر رسانهها پیگیری شد اما حالا او به تنهایی متهم به نشر اکاذیب از تخریب جنگل و… است.
موسوی از فعالان رسانهای حوزه محیط زیست است که اکنون سردبیری هفته نامه سلیم در گرگان را نیز عهده دار است و سابقه سردبیری پایگاه خبری سبزپرس را نیز در کارنامه خود دارد. وی پیش از این هم بسیاری از موارد تخریب جنگل و اکوسیستمهای تالابی به ویژه در استان گلستان را پیگیری و رسانهای کرده است.
گزارشهای وی از تخریب جنگلهای گلستان به ویژه پارک ملی گلستان و بررسی علل سیلهای ویرانگر در این استان، نقش عمدهای در آگاهسازی افکار عمومی و جلب توجه مدیران و مسئولان متولی داشته است.
اما اکنون او به علت اعتراض به تخریب جنگل و قطع درختان توسط سپاه گرگان، مورد بازپرسی قرار گرفته است. الهه موسوی، در ماه های گذشته به انتقاد از قطع درختان در منطقه جنگلی ناهارخوران گرگان برای ساخت موزه پرداخته بود، امری که حساسیت نهاهای مسوول پروژه را که وابسته به سپاه هستند، برانگیخت و حتی آنها را به اعمال نفوذ قضایی وا داشت.
چندی پیش پوریانی دادستان گرگان در اثر فشارها و دخالت های سپاه، رسما در مصاحبه های خود، قطع درختان و تخریب جنگل را تکذیب و تهدید کرد اگر کسی به این موضوع بپردازد مورد برخورد قضایی قرار خواهد گرفت. پس از دادستان، سید ابوالحسن میرکریمی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان گلستان نیز این رویه را تایید کرد.
پروژه ساخت موزه در دل جنگل ناهارخوران گرگان که با اعتراضات و انتقادات شهروندان، روزنامه نگاران، فعالان مدنی و محیط زیست مواجه شده، توسط سپاه گرگان مدیریت می شود. این پروژه دارای مجوز رسمی از شهرداری و تایید سازمان حفاطت محیط زیست نیست و پیشرفت آن تماما با فشارهای سیاسی و پنهانی سپاه انجام می شود.
در آخرین جلسه ی شورای شهر گرگان، این امر مورد اعتراض دکتر مصطفی سبطی عضو شورا و رییس جبهه مشارکت گلستان نیز قرار گرفت. وی از شهردار گرگان پرسید که آیا این پروژه دارای مجوز شهرداری است یا خیر؟ کریمی، شهردار گرگان نیز با سکوت و گذشتن از این سوال، تلویحا بر خلاف بودن آن صحه گذاشت.
در همین باره بخوانید:
همراهی نهادهای امنیتی قضایی در افزایش فشار به روزنامه نگاران استان گلستان
نماینده کرج در مجلس در تشریح علت انفجار روز گذشته در کرج و به دنبال آن کشته شدن ۲ نفر گفت: این انفجار به دلیل عمل کردن یکی از خمپارههای جا مانده از مانورهای نظامی در منطقه حصارک بوده است.
محمدجواد کولیوند در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: طبق بررسیهای نیروی انتظامی در بین وسایل دورهگردهایی که لوازم و ضایعات آهن از منطقه حصارک جمع کردهاند یک خمپاره عمل نکرده وجود داشته که بر اثر گرما و یا تخلیه غیراصولی منفجر شده است.
وی افزود: منطقه حصارک در بین کوهها واقع شده است که در آن مانورهای نظامی و یا مانورهای بسیج اعم از رزمایش و یا آموزش در ایام مختلف همچون دفاع مقدس برگزار میشود همچنین در این محل ممکن است نورافشانیهای صورت گیرد که امکان جا ماندن یک خمپاره عمل نکرده بعد از این مانورها و یا نورافشانیها موضوعی محتمل به شمار میآید.
نماینده کرج در مجلس ادامه داد: منطقه حصارک از لحاظ جغرافیایی همسایه شاهینویلا است که این دورهگردها لوازم خود را که محتوی این خمپاره عمل نشده بود را به شاهینویلا آوردند. انتقال به شهر و عواملی چون گرما باعث شده که این خمپاره منفجر شود.
کولیوند در پایان گفت که آخرین اطلاعات حاکی از کشته شدن دو نفر بر اثر این انفجار و مجروح شدن چند نفر است.
بانک جهانی رتبه ایران از نظر فضای کسب و کار در میان ۱۸۵ کشور جهان را ۱۴۵ اعلام کرده است. بدین ترتیب ایران در رده بندی جهانی فضای کسب و کار نسبت به سال گذشته یک پله سقوط داشته است. سال گذشته نیز ایران با ۴ پله سقوط در میان ۱۸۳ کشور جهان رتبه ۱۴۴ را بدست آورده بود.
شاخص کلی فضای کسب و کار بر پایه ۱۱ شاخص کوچکتر با عناوین آغازکسب وکار،کسب مجوز، استخدام نیروی کار، ثبت داراییها،کسب اعتبارات، حمایت از سرمایه گذاری، مالیات، تجارت مرزی، اجرای قراردادها و ورشکستگی و دریافت انرژی برق محاسبه می شود. این شاخص در واقع نشان دهنده سهولت و مناسب بودن هرکشور برای انجام فعالیت های اقتصادی و تجاری است.
بدین ترتیب ایران از نظر سهولت و مناسب بودن برای انجام فعالیت های اقتصادی در میان ۱۸۵کشور در مراتب انتهایی قرار دارد.
مقامات رسمی ایران محاسبات بانک جهانی از وضعیت فضای کسب و کار در ایران را غیر منطبق با واقعیت می دانند و معتقدند رتبه واقعی ایران بسیار بالاتر از رقمی است که بانک جهانی اعلام می کند.
به گزارش فارس، در بین ۱۸۵ کشور جهان، سنگاپور رتبه نخست از نظر فضای کسب و کار را به خود اختصاص داده است و هنگ کنگ، نیوزیلند، آمریکا، دانمارک، نروژ، انگلیس، کره جنوبی، گرجستان، و استرالیا به ترتیب رتبه های دوم تا دهم را به خود اختصاص داده اند.
آغاز کسب و کار در ایران سخت تر شد
بر اساس این گزارش، آغاز کسب و کار در ایران طی یک سال گذشته سخت تر شده است. ایران از لحاظ شاخص آغاز کسب و کار در رتبه ۸۷ قرار دارد که نسبت به سال گذشته ، ۳۴ رتبه سقوط داشته است. ایران از این نظر در گزارش سال گذشته در رتبه ۵۳ جهان قرار داشت.
بانک جهانی علت سخت تر شدن آغاز کسب و کار در ایران را ملزم کردن متقاضیان ثبت شرکت ها به تهیه گواهی عدم سوء پیشینه قضایی عنوان کرده است.
شاخص آغازکسب و کار بر پایه چهار فاکتور محاسبه می شودکه عبارتند از تعداد رویه های قانونی لازم برای آغازکسب وکار، زمان لازم برای آغاز و راه اندازی یک کار، هزینه متوسط آغاز یک کار و حداقل سرمایه لازم برای آغاز یک کار. زمان لازم برای آغاز و راه اندازی یک کار از ۸ روز به ۱۳ روز افزایش یافته است.
هزینه راه اندازی کسب وکار در سال گذشته معادل ۳٫۸ درصد درآمد سرانه بوده که این رقم در سال جاری به ۳٫۳ درصد کاهش یافته است. به علاوه حداقل سرمایه لازم برای راه اندازی کسب وکار در سال گذشته معادل ۰٫۷ درصد درآمد سرانه بوده که این رقم در سال جاری به ۰٫۵ درصد کاهش داده شده است . تعداد رویه های قانونی لازم برای آغاز کسب و کار در گزارش امسال ۷ رویه اعلام شده است.
سقوط دو پله ای از دو جنبه
اگرچه ظاهرا دریافت مجوزهای ساختمانی نیز در طی یک سال گذشته در ایران تسهیل شده است، اما ایران از این نظر در سال گذشته در رتبه ۱۶۴ از بین ۱۸۵ جهان قرار داشت و در گزارش جدید بانک جهانی رتبه ۱۶۶ را به دست آورده است. یعنی دو پله سقوط.
از نظر ثبت دارائی ها نیز رتبه جهانی ایران ۲ پله سقوط داشته است. در سال گذشته رتبه ایران از این نظر ۱۶۳ بود اما طی سال جاری جایگاه ایران به ۱۶۵ کاهش یافته است. در عین حال سهولت ثبت دارائی ها در ایران نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است.
بر اساس این گزارش اگرچه نمره ایران از نظر شاخص های مالیاتی تغییری نکرده اما رتبه ایران از نظر پرداخت مالیات ها ۳ پله نزول کرده و به ۱۲۹ رسیده است. رتبه ایران در سال گذشته از این نظر ۱۲۶ بوده است.
رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت تجارت کالا نیز ۵ پله نزول داشته و از ۱۳۸ در سال گذشته به ۱۴۳ در سال جاری رسیده است. برای صادرات کالا از طریق مرزها در ایران به ۷ مدرک معتبر نیاز است که نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است. زمان صادرات در ایران نیز بدون تغییر مانده و ۲۵ روز برآورد شده است . اما هزینه صادرات در مرزهای ایران برای هر کانتینر افزایش یافته و از ۱۲۷۵ دلار در سال گذشته به ۱۴۷۰ دلار در گزارش امسال رسیده است.
برای نهایی شدن و اجرای قراردادهای تجاری در ایران ۳۹ مرحله وجود دارد که این رقم نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است . برای نهایی شدن قراردادهای تجاری در ایران نیز بیش از ۵۰۵ روز زمان نیاز است که این رقم نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است.
اما رتبه ایران از نظر اجرای قراردادهای تجاری در سطح جهان ۳ پله کاهش یافته و از ۵۰ به ۵۳ رسیده است.
رتبه جهانی ایران از نظر ورشکستگی و تعطیلی شرکت ها
بر اساس این گزارش، رتبه ایران در زمینه ورشکستگی و پایان یافتن یک فعالیت تجاری نیز افزایش داشته و از ۱۱۸ به ۱۲۶ رسیده است. در عین حال زمان مربوط به تعطیلی یک کارگاه اقتصادی در ایران بدون تغییر نسبت به سال گذشته در سطح ۴٫۵ سال باقی مانده است. نرخ احیاء و تجدید حیات اقتصادی نیز بدون تغییر در سطح ۲۳٫۱ درصد باقی مانده است.
ایران از نظر شاخص دریافت انرژی برق توسط شرکت ها نیز رتبه ۱۶۳ را به خود اختصاص داده است. تعداد رویه های لازم در این زمینه ۷ عدد، زمان لازم ۱۴۰ روز و هزینه لازم ۷۸۸٫۴ درصد درآمد سرانه برآورد شده است.
خبرها از برخی پروژه های مسکن مهر در پرند و پردیس حاکیست که در اقدامی یک طرفه و علیرغم امضای قرارداد از سوی متقاضیان، آورده و قیمت نهایی این پروژهها از سوی برخی پیمانکاران افزایش یافته است.
پس از اینکه خبرگزاری فارس در ۱۹ مهر ماه سال جاری گزارشی را مبنی بر برداشت از پروندههای مسدود مسکن مهر بر روی خروجی خود منتشر کرد به تازگی نیز برخی از متقاضیان مسکن مهر پرند در تماس عنوان میکنند که با مراجعه به سایت مسکن مهر متوجه شدند که میزان آورده آنها علیرغم امضای قرارداد و پرداخت آورده اولیه افزایش قابل ملاحظهای یافته است.
خانم احمدی یکی از متقاضیان مسکن مهر پرند گفت: بنده متقاضی یک واحد مسکونی ۵۰ متری در پرند بودم که در زمان امضای قرارداد تمام مبلغ آورده را که دو میلیون و ۱۰۰ هزار تومان میشد را در ۱۰ مرداد ماه امسال یکجا پرداخت کردم.
وی افزود: حال که برای بررسی وضعیت خود به سایت مسکن مهر مراجعه کردهام متوجه شدم که مبلغ ۱۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به میزان آورده بنده اضافه شده که باید آنرا پرداخت کنم.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه واحدهای مسکونی یاد شده ۲۵ میلیون تومان وام دارد و با توجه به میزان آورده ۲ ملیون و ۱۰۰ هزار تومان کل واحد مسکونی بنده حدود ۲۷ میلیون تومان میشد اما حال که ۱۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به مبلغ آورده اضافه شده کل مبلغ واحد مسکونی به ۳۸ میلیون تومان افزایش یافته است.
خانم احمدی خاطر نشان کرد: نکته جالب این افزایش آورده و قیمت نهایی مسکن مهر (پروژه هسا) این است که برخی از واحدهای مسکونی با متراژ بالاتر (۷۰ متر و ۸۰ متر) مبلغ نهایی آنها کمتر از واحد ۵۰ متری بنده است بطوریکه در سایت مسکن مهر برای یک واحد ۷۰ متری با اضافه شدن مبلغ آورده مبلغ نهایی ۳۷ میلیون تومان و برای یک واحد ۸۰ متری ۲۷ میلیون تومان شده است.
حساب مسدودیها هم باید پرداخت کنند
عبدالله عباسی یکی دیگر از متقاضیان مسکن مهر که پرونده او جزء مسدود شدههای مسکن مهر است، گفت: در مرداد ماه سال جاری مبلغ ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان برای واحد ۶۹ متری پرداخت کردم که قرار شد دو میلیون تومان مابقی را در آذر ماه و موقع تحویل واحد مسکونی پرداخت کنم.
وی ادامه داد: در ۱۹ مهر ماه سال جاری متوجه شدم که پرونده بنده مسدود و کل مبلغ ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان برداشت شده است.
وی گفت: با وجود اینکه پرونده بنده مسدود شده و اعلام شده حائز شرایط نیستم با مراجعه به سایت مسکن مهر متوجه شدم که باید ۱۴ میلیون تومان دیگر علاوه بر آن دو میلیون تومان باقیمانده باید پرداخت کنم.
وی گفت: اگر پرونده بنده مسدود شده و حائز شرایط نیستم چرا باید مبلغ ۱۴ میلیون تومان دیگر پرداخت کنم.
اگر مصالح ساختمانی گران شده است به ما ربطی ندارد
امیر مهدی رضایی نیز گفت: بنده متقاضی یکی از واحدهای مسکونی پروژه «هسا» هستم که در مرداد ماه سال جاری برای واحد مسکونی ۶۹ متری پنج میلیون و ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کردم و مقرر شد تا در آخر آذر ماه و در زمان تحویل سه میلیون و ۷۹۰ هزار تومان پرداخت کنم.
وی افزود: امروز با مراجعه به سایت مسکن مهر متوجه شدم که مبلغ ۹ میلیون تومان به میزان آورده بنده اضافه شده است.
وی گفت: مگر نه اینکه ما قراردادمان را با توضیحات و مفاد آن قرارداد با این شرکت امضاء کردهایم پس نباید قرارداد تغییر کند و اینکه مصالح ساختمان گران شده است به ما ربطی ندارد.
وی ادامه داد: در قرارداد به هیچ وجه به این موضوع اشاره نشده است که اگر مصالح ساختمانی گران شد متقاضی باید پول بیشتری پرداخت کند.
کلمه – گروه اقتصادی: دولت با یک تیر دو نشان می زند؛ هم تولید ملی را نابود می کند و هم به سرمایه های جبران ناپذیر نفتی کشور چوب حراج می زند. می خواهند منابع نفتی را به هر قیمت بفروشند؛ حتی به بهای اینکه در عوض آن گندم وارد شود، ولو این گندم ها آلوده هم باشند، و حتی اگر این واردات به بهای هدر شدن زحمات و تولیدات کشاورزان تمام شود. ظاهرا همه چیز کشور قرار است به پای غرور حاکمان فنا شود.
به گزارش کلمه، توجه به این عدد و رقم ها، تمام واقعیت را بی پرده جلوی چشم همگان به نمایش می گذارد: تولید گندم کشور برای امسال به ۱۴ میلیون تن رسیده است؛ نیاز مصرفی کشور ۱۰ میلیون تن برآورد شده؛ با این حال دولت تصمیم گرفته ۶ میلیون تن گندم وارد کند؛ نیمی از این میزان یعنی ۳ میلیون تن گندم نیز قرار است از هند وارد شود، کشوری که یکی از معدود خریداران فعلی نفت ایران است.
این عددها را نه کارشناسان منتقد یا مخالفان حکومت، بلکه خبرگزاری سپاه اعلام کرده است. البته کلمه هم پیش از این گزارش داده بود که دولت با همت مضاعفی که امسال برای نابودی تولید ملی به خرج داده، می خواهد گندم کشاورزان هموطن را با قیمتی معادل کاه بخرد و همزمان از هند گندم آلوده وارد کند.
پیش تر از آن هم در کلمه گزارش شده بود که کار اقتصاد مقاومتی حاکمیت فعلی به اجرا خودخواسته سیاست نفت در برابر غذا رسیده و نیز از آمار تکاندهنده نابودی محصولات کشاورزی خبر داده بود.
اکنون بر اساس گزارشی که خبرگزاری فارس منتشر شده، ایران از سال ۱۹۹۶ به دلیل وجود نوعی قارچ موسوم به سیاهک در گندم تولیدی از این کشور گندم وارد نکرده؛ اما دولت احمدی نژاد قصد دارد این کار را انجام دهد.
بر اساس این گزارش، در روز دوم اکتبر (یعنی حدود سه هفته) یک هیئت ۵۰ نفره هندی برای مذاکره بر سر صادرات گندم به کشورمان سفر کرده بود، چند ماه قبل از آن نیز یک هیئت ایرانی برای بازدید از سلامت گندمهای هندی به آن کشور سفر کرده بود.
این در حالی است که موضوع سلامت گندم هندی همواره محل نگرانی دولتمردان ایرانی بوده است؛ اما سازمان دولتی حفظ نباتات ایران وعده میدهد: هیچ محموله گندمی قبل از مطابقت با استانداردهای داخلی وارد کشور نخواهد شد.
این گزارش با اشاره به اینکه میزان خرید تضمینی گندم امسال از کشاورزان حدود ۳٫۵ میلیون تن بوده است، می افزاید: کارشناسان معتقدند پایین بودن نرخ خرید تضمینی گندم در سال جاری باعث شده به رغم تولید گندم بیش از نیاز کشور گندمهای تولیدی وارد سیلوها نشود. آنها معتقدند بخشی از این تولید به صورت گندم یا آرد به کشورهای همجوار صادر یا قاچاق شده است.
همچنین به گفته کارشناسان به دلیل پایین بودن نرخ خرید تضمینی میزان نگهداری در انبار کشاورزان نیز بیشتر شده و همه اینها باعث شده است گندم کمتری به دولت تحویل داده شود.
حال در شرایطی که تحریم های بین المللی ناشی از سیاست های حاکمیت باعث شده فروش نفت به شدت کاهش یابد و میزان قابل توجهی از همین فروش نیز در ازای دریافت کالا و نه پول انجام گیرد، اظهارات برخی نمایندگان و کارشناسان به این نگرانی دامن زده که دولت احمدی نژاد با در پیش گرفتن سیاست فروش نفت به هر قیمت و به صورت عجولانه به معدود خریداران باقی مانده از جمله چین و هند و پاکستان، در عوض پول نفت به شکلی به واردات محصولاتی همچون گندم و برنج از این کشورها بپردازد که استانداردهای سلامتی برای آنها تایید نشده است و احتمال آلودگی آنها می رود.
زهرا ربانی املشی، عروس آیت الله منتظری، در یادداشتی خطاب به نسرین ستوده، از او خواست جانش را به خطر نیندازد و به اعتصاب غذای خود پایان دهد؛ “چرا که بسیار دیده ایم گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای امثال شما نیست.”
وی همچنین خطاب به نسرین ستوده نوشت: “جرم شما نوع دفاع از موکلینی است که به زعم بعضی ناخوشایند است. اگرکار وکیل، که دفاع است، محدود شود، خود ضایعهای بزرگ خواهد بود. وکیلی که احساس امنیت نکند، طبیعی است که نمیتواند با طیب خاطر خاطر و آرامش از موکل خود دفاع کند.”
نسرین ستوده از هفته گذشته در اعتراض به رعایت نشدن قانون برای خود و کودکانش، دست به اعتصاب غذا زد. جزئیات ماجرا را در گفت و گوی کلمه با رضا خندان همسر خانم ستوده بخوانید.
متن یادداشت زهرا ربانی املشی به نقل از جرس بدین شرح است:
سرکار خانم نسرین ستوده
با سلام و آرزوی سلامتی و رهایی برای شما و همه دربندان عزیز
خبر اعتصاب غذای شما حاکی از فشار روحی و ظلم روزافزون حاکمانی است که نمی خواهند به منطق و قانون تمکین کنند و گوئیا بی خبر از روز حساب، فشار بر روی زندانی را حتی به کودکان معصوم آنها تسری داده اند .
انسان در جایگاه اشرف مخلوقات، دارای احترام و کرامت والایی است و در قانون اساسی هم به این امر اشاره شده است. فردی که در جامعه دستگیر می شود، همانند بقیه انسانها دارای احترام وحقوقی است.همان چیزی که آیت الله منتظری آن را "حقوق اجتماعی زندانی" می نامند و می گویند: “مقصود از حقوق اجتماعی تمام حقوقی است که هر اجتماع بر حسب زمان های مختلف به افراد جامعه خود میدهد; همچون حق ملاقات با خانواده و دوستان، ادامه کسب و کار و تنظیم امور مربوط به آن، تعلیم و تعلم، گرفتن وکیل برای هر امری و از جمله دفاع از خود، حفظ بهداشت و سلامت جسم و جان خود، و نظایر اینها. بر امام مسلمین واجب است که نیازمندیهای زندانیان در زمینه های مادی و معیشتی مانند خوراک، دارو، هوای صاف و ناآلوده، پوشاکهای تابستانی و زمستانی و دیگر نیازمندیها و تسهیلات لازم را فراهم آورد. ونیزاستفاده از امکانات ورزشی و رادیو و تلویزیون و نشریه ها و انجام امور مذهبی، استفاده از مرخصی و ملاقات با بستگان از دیگرحقوق زندانی در ایام حبس است”.
سرکار خانم ستوده جرم شما نوع دفاع از موکلینی است که به زعم بعضی ناخوشایند است. اگرکار وکیل، که دفاع است، محدود شود، خود ضایعهای بزرگ خواهد بود. وکیلی که احساس امنیت نکند، طبیعی است که نمیتواند با طیب خاطر خاطر و آرامش از موکل خود دفاع کند. شخص شما علاوه بر اینکه، طبق اصل ۳۹ قانون اساسی از حرمت یک زندانی برخوردارید که می گوید: “هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد، ممنوع و مستوجب مجازات است” در جایگاه یک وکیل ازحرمت ویژه ای برخوردارید و این حرمتگذاری قبل از اینکه اسلامی باشد انسانی است و در همه کشورهای مدعی رعایت حقوق بشراعمال می شود. توقعی نیست که مثلاً طبق قوانین کشور استرالیا، خانواده های زندانیان به خصوص کودکان آنها تحت حمایت های خدمات دپارتمان های دولتی، امور مالی دولتی و آژانس های غیردولتی، مراکز خدماتی بهداشتی و سلامتی مانند سلامت جسم و روان چه دولتی و چه خصوصی قرار گیرند.
و یا همچون امریکا موسسه ای بسیار گسترده و وسیع برای حمایت و کمک به زندانیان وجود داشته باشد که خدمات مختلفی را به خانواده به خصوص کودکان زندانیان مثل فراهم کردن مدرسه برای تحصیل، مراقبت های پزشکی و رفع نیازهای اساسی و اولیه و یا برپایی جشن های روز مادر و پدر در زندان، تا خانواده ها در کنار زندانیان باشند و کودکان آنها بتوانند والدین خود را ببینند و یا تهیه هدیه برای فرزندان خانواده های زندانیان و ایجاد شرایطی که در ایام عید، در کنار زندانی باشند را انجام دهد.
و یا مانند انگلستان، که خانواده زندانیان می توانند با بیان شرایط خود از کمک های دولتی بهره مند شوند و مراکزی به نام مراکز ملاقاتی ها وجود دارد تا در شرایطی که بستگان زندانی با مشکلاتی روبرو هستند مستقیما با مسوولان مربوطه در میان بگذارند.
بلکه توقع خانواده های زندانی ما حداقلی است که از آن نیز محرومند.
خواهر محترم؛ شما حتماً حال و روز چشم به راه مسافر بودن را درک و احساس کرده اید و حتماً حال پرستار بیماری را که او را در وضع خوبی نمی بینید ولی کاری هم از دستتان بر نمی آید تجربه کرده اید، اکنون حال مهراوه ونیما کوچولوی شما چنین است. به خاطر این دو کودک نگران و چشم به راه مثل همیشه مادرانه ایثار کنید و اعتصابتان را بشکنید و دوستان نگران خود را خوشحال نمایید و سلامتی خود را به خطر نیندازید، چرا که بسیار دیده ایم گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای امثال شما نیست: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا (دلهایی دارند که با آن دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوشهایی دارند که با آنها نمی شنوند). (سوره اعراف آیه ۱۷۹).
به امید سلامت و آزادی شما و همه دربندان سیاسی کشورمان.
زهرا ربانی املشی-۲/۶/۱۳۹۱
کلمه – گروه اجتماعی: ابلاغ احکام متهمان دادگاه بیمه ایران در حالی با تاخیر فراوان آغاز شده که افکار عمومی نهایتا اسم دانه درشت های این پرونده همچون محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد و کامران دانشجو، رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را در بین متهمان و دریافت کنندگان حکم دادگاه نمی شنود و حتی احتمال پیگرد قضایی آنها نیز در این حکم مطرح نشده است.
به گزارش کلمه، دیروز خبرگزاری ها به نقل از قاضی مدیر خراسانی، رئیس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران با اعلام آغاز ابلاغ احکام این دادگاه اعلام کردند: حکم مجازات متهمان پرونده ۱۶۰ برگ است که در آن سه نفر از متهمان به حبس ابد محکوم شده اند. تعدادی دیگر از متهمان پرونده نیز به حبس و جریمه نقدی محکوم شدند.
مصونیت دانه درشت هایی که افکار عمومی را متوجه این پرونده اختلاس کرده بودند در حالی صورت می گیرد که دو سال پیش، الیاس نادران نماینده تهران در مجلس با بیان اینکه افرادی که در بحث مفاسد اقتصادی از رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه مفاسد اقتصادی که اخیرا اعضای آن دستگیر شده اند اطلاعی ندارند، اظهار داشته بود: یا این افرادی که از آقای رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه فساد اطلاعی ندارند یا اینکه اطلاعات آنها ناقص است.
نماینده تهران گفته بود: آقای رحیمی رئیس حلقه فساد در خیابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزیع آن تصمیم گیری می کرده است و اکنون تقریبا همه اعضای این شبکه فاسد اقتصادی در خیابان فاطمی دستگیر شده اند الا معاون اول فعلی احمدی نژاد. اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجرایی اش از دستگیری مستثنی می کنند نه عادلانه است نه پذیرفتنی. شبکه فساد اقتصادی خیابان فاطمی متشکل از افرادی به اسامی جابر ابدالی، الیاس محمودی، مسعودی و برخی افراد بوده که همه این افراد دستگیر شده اند.
این سخنان با واکنش احمدی نژاد رو به رو شد و او مثل همیشه به دفاع از مردانش آمد و گفت: این سخنان و اتهامات بیاساس و صرفا یک حرکت سیاسی است.
با این حال رد پای این دانه درشت ها در این اختلاس بزرگ آنقدر پررنگ بود که به میان نیامدن اسمشان در دادگاه میسر نشد. به طوری که در نهایت با همه تلاش ها، یکی از متهمان از پرداخت یک و نیم میلیارد تومان رشوه به معاون اول احمدی نژاد سخن گفت.
پیش از آن هم، در جلسه نخست نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و زمانی که در توضیح اتهامات متهمان اصلی پرونده دو بار از آقای “م.ر” نام برد این پرونده را به سوژه ای برای رسانه ها تبدیل کرد. در جلسه دوم دادگاه نیز، ذبیحی نماینده دادستان نام "م.ر" "معاون اول با عنوان "ریاست سابق دیوان محاسبات" را در فهرست متهمان این پرونده اعلام کرد و گفت: "در ابتدای جلسه گذشته نام «م.ر» که در جلسه قبل برده شد مربوط به دوران ریاست دیوان محاسبات وقت بوده است و ربطی به سمت فعلی وی ندارد که بدین وسیله اصلاح می شود".
معاون سابق فنی و عمرانی استانداری تهران که از متهمان این پرونده بود نیز در جلسه دادگاه که هفدهم خردادماه برگزار شد، از پرداخت رشوه دو میلیارد ریالی به کامران دانشجو سخن گفت و خاطرنشان کرد که آقای دانشجو در حضور وکیل و خانوادهاش به دریافت این مبلغ اعتراف کرده است، اما در برابر تحویل این مبلغ، سندی نداده است.
در همین باره بخوانید:
کامران دانشجو؛ از تقلب در انتخابات و تصرف در بیتالمال، تا تقلب در کنکور
برخی دیگر از متهمان این پرونده نیز در طول برگزاری جلسات دادگاه خواستار رسیدگی به پشت پرده این ماجرا شده و ادعا کردند متهمان حاضر در دادگاه از فردی دیگر دستور می گرفتند و حلقه مفقوده پرونده مشخص نیست. فردی که هرگز در دادگاه معرفی نشد.
دو سال پیش نیز غلامحسین محسنی اژهای در نشست خبری خود گفته بود که باید به اتهامات محمدرضا رحیمی رسیدگی شود و اظهار کرده بود با توجه به اظهارات سایر متهمان، اتهام متوجه ایشان (رحیمی) هست.
البته دادستان کل کشور هفته گذشته در نشست خبری خود در برابر این سوال افکار عمومی که سرانجام رسیدگی به پرونده دانه درشت ها به کجا می رسد و معاون اول احمدی نژاد به رغم همه وعده ها کی محاکمه می شود، به ذکر این نکته اکتفا کرد که اگر قاضی پرونده است گفته است که دور دوم رسیدگی به پرونده ها آغاز می شود، پس منتظر باشید!
دولتی ها همزمان به افشاگری علیه برادر رئیس قوه قضاییه پرداختند و اتهام زمین خواری او را مطرح کردند تا مانع از پیگیری بیشتر پرونده فساد نزدیکان احمدی نژاد در دستگاه قضایی شوند.
در همین باره بخوانید:
افشاگریهای متقابل دولتیها و لاریجانیها؛ جواد لاریجانی متهم به زمینخواری شد
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه که طی سالهای گذشته متهم به سازش و معامله بر سر پرونده معاون اول احمدی نژاد بوده، ادعا کرده بود که نتیجه دادگاه اختلاس سه هزار میلیاردی و دادگاه بیمه ایران عبرتی ماندگار برای همه کسانی شود که فکر میکنند میتوانند با سوءاستفاده از مناصب و قدرتهای اجرایی و با رانتهای مختلف به مال و ثروت برسند و ملت بزرگوار باید بدانند که تبعیضی در رسیدگی به اتهامات متهمان فساد اقتصادی در هر رده و مقامی که باشند نداریم.
اما نهایتا آنچه رقم خورد، مطابق با پیش بینی افکار عمومی مبنی بر نوعی زد و بند درون حکومت برای مصونیت دانه درشت هایی بود که یکی معاون اول احمدی نژاد است و دیگری رییس ستاد انتخاباتی که فاجعه تقلب در آن، تاریخ سیاسی نظام جمهوری اسلامی را به دو بخش قبل و بعد آن تقسیم کرده است. همان طور که پورمحمدی رییس سازمان بازرسی کشور پیشتر گفته بود بنا به مصالح نظام به پرونده محمدرضا رحیمی رسیدگی نمی شود.
و ماجرا حتی از این هم فراتر رفت و وزیر دادگستری به حمایت صریح رهبری از معاون اول رئیس دولت اشاره کرد و نام بردن از رحیمی به عنوان متهم توسط رئیس کمسیون قضایی را خلاف توصیه رهبری دانست. مرتضی بختیاری گفت: متهم تا زمانی که اتهامش در دادگاه صالحه احراز نشده است و حکمش قطعی نگردیده حق انعکاس نام او نیست.
در همین باره بخوانید:
رحیمی: فرمان رهبری، نقشه راه ما در مبارزه با فساد است
وزیر دادگستری البته نگفت که چرا در خصوص کلیه افرادی که در جریان انتخابات مهندسی شده سال ۱۳۸۸ متهم شدند بدون احراز اتهام در دادگاه صالح، نامشان به طور علنی منتشر شد و صدا وسیما بارها تصاویر آنان را پخش کرد.
رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران و استانداری تهران از یکم خرداد ماه امسال در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد. پیش از این نیز سه جلسه دادگاه در سال ۸۹ برگزار شده بود که قاضی مدیر خراسانی رئیس شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران با توجه به نقص تحقیقات پرونده را به دادسرا بازگرداند.
نهایتا نخستین جلسه دادگاه این پرونده یکم خرداد با حضور ۷۸ متهم بدون حضور رحیمی و دانشجو برگزار شد و در ۱۲ تیرماه امسال به پایان رسید و اینک پس از ۸۴ روز احکام دادگاه، منطبق با انتظار افکار عمومی به “دیگر متهمان” ابلاغ می شود. معاون اول و وزیر علوم کابینه احمدی نژاد اما همچنان مصون از پیگرد مانده اند و پاسخگوی اتهامات خود نیستند.
کلمه: سفرنامه حج سید علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور میرحسین و زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین، در دهه اول ماه ذی حجه امسال در کلمه منتشر می شود. این سفرنامه حاصل سفر علیرضا بهشتی شیرازی در سال ۱۳۶۱ به مکه مکرمه است که متن آن پیش از این هم در کتاب فصل قاموس، دفتر دوم، شماره بهار ۱۳۶۲ به چاپ رسیده است.
از ابتدای دهه اول ذی حجه، قسمت اول این سفرنامه در این آدرس، قسمت دوم در این آدرس و قسمت سوم در این آدرس منتشر شده بود؛ و حالا چهارمین قسمت آن در اختیار خوانندگان علاقه مند قرار می گیرد:
به دستم نگاه میکنم. ای شیء موزون تو از کجا آمدهای؟ چه کسی مویرگها را با این مهارت در زیر پوست تو کشید؟ و شریانهای متورم را؟ با شما هستم ای خطوط به هم پیچیده کف دست! تاکنون کجا بودید؟ ای موهای قد و نیم قد، با چه ظرافتی از سطح ساعد سرزدهاید! ای دست، تو را به جای نمیآورم! از کِی با من بودهای؟ چگونه تا اینجا آمدهای؟ من از تو هیچ نمیدانم. احساس غربت، وصف نکردنی است. بیگانگی با بندهای پا، با استخوانهای ساق. راستی از کجا آمدهاند؟ فشار خون من چند است. چند گلبول سفید در رگهای این بدن کشیک میدهند؟ چند رشته مو بر این پوست روییدهاند؟ من که نمیدانم. ضربان قلب من چند است؟ چقدر عجیب که این بدن مال من است و من از او هیچ نمیدانم! اصلاً انگار او بیخود میرود و من بیخود. اصلاً انگار او را نمیشناسم، بجا نمیآورم. از کجا آمده است؟ چرا اینگونه تا همه جا مرا تعقیب میکند؟ هیچ نمیدانم!
و میترسم سؤال کنم، میترسم بگوید تو را چه کسی به من ضمیمه کرد؟ اگر اینگونه بپرسد راستی چه جوابی دارم؟
عین همین تعجب، عین همین حیرت گویی از دیوار بیت نیز موج میزند. ذرهذرههای سنگ با یکدیگر غریبی میکنند و خانه با ذرهذره آنها. آهای! شما از کجا آمدهاید؟ چه کسی شما را اینگونه خاکستری کرد؟ چه کسی است که نمیگذارد شما از هم بپاشید؟ چه کسی گفته است که سنگ باید روی سنگ بند بگیرد؟ اصلاً چه کسی فرمان داد که ذرات برای ابد یکدیگر را در آغوش داشته باشند؟ گویا این خانه هم پاسخ این سؤالها را نمیداند! یا میداند و خود را به نادانی میزند تا بر سرگردانی من اضافه کند؟
سنگ زیر پا نیز همین حدیث را روایت میکند، گویی که اگر این مدت را در مقابل فشار پاهای من ایستادگی کرده است نه از آن روست که خود میخواهد بلکه اینگونه فرمان دادهاند و اساساً نه از آن رو که خود چیزیست، بلکه چون گفتهاند باش و اینگونه باش. مُهر سجاده گرد است اما نه از آن روز که هست، نه از آن روز که از خود وجودی دارد. بلکه گویا تبلور یک «کُن» است و «کن که نک».
نمیدانم که آیا منظورم را میفهمید؟ به هر حال من دیگر قدرت تعمیق بحث را ندارم. تکرار میکنم. الکترون مُطوّف گویا و از قرار که خود هیچ نیست. تنها تجسم یک کلمه: «باش». آنقدر ریز باش که به چشم نیایی و آنقدر نستوه که از ازل تا ابد گرد هسته با شتابی که هرگز از آن کاسته نشود بگردی و آنقدر عابد که یک لحظهات بی سبحاناله نگذرد.
و خاک گویا که هیچ نیست. تنها اجرای دقیق یک امر؛ «باش»، پاک باش و پرافتخار باش و ایستگاه پسندیده پیشانی، زخمی مهربان برای رویش دانه، بَلاکِش دوران و لگدکوب هر نامرد و جزای چشمان عبرتناپذیر در روز تند باد باش.
داستان حیاتِ کوه نیز گویا جز این نیست و داستان وجود زمین نیز و قصه حرکت کهنه آب در بستر رودخانه و موج بر سطح دریا بر متن سیاره و سیاره در کنج غریبی از آسمان.
گویا هیچ چیز، هیچ چیز نیست مگر فرمانی تخطیناپذیر؛ «باش». ساق نازک کبریت از ده بتوان چند میلیون «باش» تشکیل شده است و فرش زیر پا از چند؟ مصدر این فرمان چه عظمتی را در هر لحظه به نمایش میگذارد. و این خاک خوب و این درخت تناور و این باغ مصفا و این کوه مغرور با این صخره آفتاب سوخته از چند؟ این سیاره با تمام وسعتش و با همه کوچکیاش در برابر هستی و این آسمان بلند و چراغهای بالای سر (ستارگان دوردست را میگویم) و این هستی بیانتها از ده بتوان چند هزار هزار هزار میلیارد «باش» … از چند جزء انفکاکناپذیر که هیچ یک هیچ، نیستند مگر تبلور یک کلمه تشکیل شده است. مصدر این فرمان چه شکوهی را به رخ میکشد و تازه کلمهها که یکی نیستند.
ادامه دارد
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام باقر (ع) میفرماید: «الظلم ثلاثه: ظلم لا یغفره الله، و ظلم یغفره الله، و ظلم لا یدعه الله؛ فاما الظلم الذی لا یغفره الله فالشرک بالله. و اما الظلم الذی یغفره الله فظلم الرجل نفسه فیما بینه و بین الله. و اما الظلم الذی لا یدعه الله فالمدائنه بین العباد؛ ستم سه نوع است: ستمی که خدا آن را نیامرزد و ستمی که خدا آن را بیامرزد و ستمی که خدا ان درنگذرد؛ ستمی که خدا آن را نیامرزد شرک به خداست. ستمی که خدا آن را بیامرزد ظلم به نفس است بین خود و خدا. و اما ستمی که خدا از آن درنگذرد، حقوق انسانها و دینی است که بندگان نسبت به هم دارند (تحف العقول، کوتاه سخنان امام باقر(ع))
دین را در تعریفی کلامی و درون دینی میتوان به «برنامه خدا برای رستگاری انسان» تعریف کرد. مطابق این تعریف هدف اصلی و بلکه تنها هدف دین این است که انسان در مسیری قرار گیرد که به سعادت و رستگاری او منتهی شود. متون دینی ما برای بیان راه رستگاری از تعابیر مختلفی استفاده کردهاند. این تعابیر گاهی جنبه ایجابی و مثبت دارند، چنان که گویی علت و سبب رستگاری را در بر دارند و گاهی سلبی و منفی هستند، چنان که گویی اموری مانع رستگاری هستند که اگر این امور نباشد رستگاری حتمی است. گاهی سخن از تقوا و پرهیزگاری و یا رضایت و خشنودی خداوند یا اطاعت از او و…. به عنوان عامل نجات و رستگاری به میان آمده است. این امور همه ایجابی و مثبت هستند و تحصیل آنها باعث رستگاری میشود. اما گاهی سخن از امری رفته که انسان باید برای رستگاری ان را ترک کند و اگر بتواند از آن پرهیز کند رستگاری او حتمی است. مهمترین واژه قرآنی از این سنخ «ظلم» یا ستم است. از کاربردهای قرآنی این واژه به روشنی استفاده میشود که انسانها یا ظالم و ستمگرند که اهل شقاوتند و یا از ظلم و ستم پرهیز میکنند که اهل سعادت و رستگاری هستند. از این سخن بر میآید که در واقع برای رستگاری انسان یک مانع وجود دارد و آن هم ظلم و ستم است.
در قرآن مجید واژه ظلم و ستم، به عنوان مانع رستگاری انسان، دهها و بلکه نزدیک به صدها بار به کار رفته است. در یک نگاه کلی انسان هر خطایی که میکند یا از هر نعمتی یا امکانی که برای صعود خود استفاده نمیکند ظلم به نفس خود کرده است. مطابق آیات قرانی کافران همان ظالمانند (بقره/ ۲۵۴) و شرک ظلمی بسیار بزرک است (لقمان/۱۳) و خدا حدود و مرزهایی دارد که تجاوز به آنها ظلم است (بقره/۲۲۹) و ظالمان هرگز رستگار نمیشوند (انعام/۲۱؛ یوسف /۲۳). ایمان در صورتی ارزشمند است و در صورتی باعث رستگاری میشود که به ظلم و ستم آلوده نگردد: «کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم و ستم نیالودهاند، آنان ایمنی دارند و آنان هدایت شدهاند» (انعام/۸۲).
با این مقدمه به سخن امام باقر (ع) باز میگردیم. مطابق آنچه گفته شد مطابق ادبیات دینی ما واژه «ظلم» هرگونه تخلف دینی و هرگونه کوتاهی از انجام وظیفه و هرگونه کوتاهی از استفاده از نعمتها یا امکانات الهی که برای رسیدن به رستگاری مقرر شده، ظلم و ستم تلقی میشود. اما این ظلم و ستمها درجات یکسانی ندارند و به یک اندازه انسان را از سعادت دور نمیکنند. امام باقر(ع) در حدیث فوق ظلم و ستم را به سه دسته تقسیم مینماید. معیار و ملاک این تقسیمبندی غفران و بخشش الهی است که در واقع نشان دهنده اهمیت هر یک از آنها نزد خداوند است.
نوع اول ظلم ،شرک است که خود در واقع نوعی کفر است. همانطور که در آیات قرآنی آمده است کفر و شرک ظلمی بزرگ است. مطابق آیات قرآنی، کفر دوگونه است، یکی آنکه کسی باورهای بنیادینش مطابق حق و حقیقت نباشد و دیگری آنکه کسی با حق عناد داشته باشد و با اینکه حق را تمیز میدهد و برای او روشن است به آن گردن نمینهد. در واقع ظلم عظیم و بزرگ که مجازات الهی را در پی دارد این کفر به معنای دوم است (مائده/۷۳). پس کفر یا شرکی که ظلم بسیار بزرگ و نابخشودنی است آن است که فرد در مقابل حق و حقیقت گردن کشی کند و با اینکه حق برای او روشن است تسلیم آن نگردد. کفر به این معنا، در واقع به معنای طغیان در مقابل حقیقت است.
بالاترین درجه کفر که در واقع بالاترین درجه ظلم است، آن است که شخص خود را برتر و بالاتر از حق بپندارد و تنها ملاک و معیار حقانیت را شخص خود بداند و از دیگران تبعیت محض و بی چون و چرا طلب کند. این همان کاری است که فرعون انجام داد و فریاد «انا ربکم الاعلی» سر داد.چنین کسی که خود را حق محض میداند ، در واقع بدترین نوع کفر و شرک را مرتکب شده است. هر انسانی که زیر بار حق نمیرود در واقع به درجهای کافر و مشرک است و ظلمی عظیم نسبت به حق و خود و دیگران مرتکب شده است. این ظلمی است که اگر انسان در زمان حیات خود از آن باز نگردد و آن را جبران نکند باعث دوری ابدی از رحمت الهی و غفران و بخشایش او میگردد.
نوع دوم ظلم در واقع ظلمی است که انسان به خویشتن میکند. این ظلم در رابطه انسان با خدا رخ میدهد. انسانی که در مقابل حق گردنکشی نمیکند و مستکبر نیست، ممکن است در رابطه خود و خدا کوتاهیهایی انجام داده باشد و برای مثال در انجام برخی از عبادیات مانند نماز و روزه سستی کرده یا حق آنها را ادا نکرده باشد. در ادبیات دینی اسلامی از این امور به حق الله تعبیر میشود. کوتاهیها و کاستیهای از این نوع را حتی اگر فرد در زمان حیات خود از آن توبه نکرده باشد و به جبران آنها اقدام نکرده باشد غفران و بخشایش الهی شاملش میشود و خدا از آنها در میگذرد.
اما ظلم نوع سوم، که خدا از آن هرگز در نمیگذرد ،ظلم و ستم به مردم است. این آن چیزی است که در متون دینی ما از آن به «حق الناس» تعبیر شده و تاکید شده است که خدا در رابطه با آن سختگیری میکند و از آن در نمیگذرد. ظلم نوع دوم در واقع تضیع حق خود انسان یا به بیان دیگر حق خداست و روشن است که غفران الهی میتواند شامل حال آن شود. اما جایی که صحبت از حق دیگران باشد، امکان اینکه غفران الهی آن را در بر بگیرد وجود ندارد و از این جهت از ظلم نوع اول هم بدتر است. ظلم نوع اول، یعنی کفر و شرک و طغیان در مقابل حق و حقیقت، با اینکه بسیار بزرگ و عظیم است اما اگر به تضییع حق دیگران نیانجامیده باشد، پس تنها به خدا مربوط است و به هر حال امکان و شأنیت این را دارد که خدا آن را بیامرزد. اما در ظلم از نوع سوم در واقع حق دیگری ضایع شده و به آن شخص مربوط است که از حق خود درگذرد یا نه. ظاهرا به همین جهت امام باقر(ع) در حدیث فوق در رابطه با ظلم نوع اول میفرماید: که «خدا آن را نمیآمرزد» اما در رابطه با ظلم نوع سوم میفرماید: «خدا از آن در نمیگذرد» یعنی خدا حقی را که در این ظلم سوم تضییع شده حتما می ستاند و به صاحبش بر میگرداند و جایی برای آمرزش در آن نیست.
ظلم نوع سوم، یعنی تضییع حقوق انسانها، حتما باید جبران شودو حتی استغفار نزد خداوند برای جبران آن کفایت نمیکند. همه انسانها، و بویژه حاکمان و صاحب منصبان، در معرض این نوع از ظلم و ستم هستند و باید مواظب باشند که حق انسانها را پایمال نکنند و هر گاه متوجه چنین امری شدند برای جبران آن اقدام نمایند و از خدا و مردم عذرخواهی کنند.
اما نکته مهم در رابطه با ظلم و ستم حاکمان و عذرخواهی آنان این است که آنان در واقع باید از ظلم و ستم عذرخواهی کنند و نه چیز دیگر. پیامبر خدا(ص) علاوه بر شأن نبوت و پیامآوری، شأن حکومت بر مردم را نیز دارد و خدا به او دستور داده است که این شأن دوم را باید با مشورت مردم و کارشناسان جامعه به انجام رساند. صحنه جنگ احد را در نظر بگیریم. نظر و رأی پیامبر(ص) و عدهای دیگر از مسلمانان این است که آنان در شهر بمانند تا دشمن به شهر وارد شود و در کوچهها و از پشت بامها به آنان حمله شود. اما پیامبر(ص) با این صحنه روبرو میشود که تعداد زیادی از مردم با این امر مخالفت میکنند و آن را به صلاح نمیدانند. آنان خواهان جنگ در بیرون از شهر هستند. پیامبر(ص) به رأی و نظر آنان احترام میگذارد و آن را میپذیرد و جنگ را به بیرون از شهر میبرد. اتفاقا مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند و البته علت شکست این نبود که جنگ در بیرون شهر بود، بلکه علت نافرمانی عدهای بود که در موضع حساسی قرار گرفته بودند. اما فرض را بر این میگذاریم که اگر مسلمانان در داخل شهر میماندند پیروز میشدند. حال پرسش مهم ایت است که آیا پیامبر(ص) باید از تصمیمی که گرفته و شکست را در پی داشته عذرخواهی و توبه کند؟ پیامبر وظیفه قطعی و مسلمش این بوده که به رأی مردم احترام بگذارد و زمینه ابراز رأی و نظر و حتی مخالفت با رأی و نظر شخص پیامبر(ص) را فراهم کند و او در انجام این وظیفه خطیر کوتاهی نکرده است. وظیفه او این بوده که به رأی و نظر اکثریت جامعه و اکثریت کارشناسان توجه کند و او این وظیفه را به خوبی انجام داده است. اگر او چنین نمیکرد در واقع ظلم و ستم کرده بود و باید نزد خداوند توبه و از مردم عذرخواهی میکرد. اما انجام وظیفه حتمی و مسلم، هر چند نتیجهاش خوشایند نباشد، هرگز ظلم و ستم نیست تا نیاز به توبه و عذرخواهی داشته باشد.
آری! اگر حاکمی و نظامی در تصمیمگیریهای خود جلوی اظهار نظرها را بگیرد و به نظر کارشناسان توجه نکند و تنها یک نفر که در رأس حکومت نشسته سخن بگوید و دیگران تنها به فکر اجرای آن باشند، این عمل چه نتیجهاش خوب و خوشایند باشد و چه نباشد، ظلم و ستم است و نیاز به توبه و عذرخواهی دارد و البته لازمه توبه تغییر این روش ناپسند است. این بسیار ارزشمند است که حاکمی از خطای گذشته خود عذرخواهی کند،اما این در صورتی است که از روش گذشته خود که بیتوجهی به رأی و نظر کارشناسان و جلوگیری از ابراز آن بوده، عذرخواهی کند و قول دهد که روش خود را تغییر دهد. اما اگر تغییر سیاست به همان روش قبلی باشد و در این تغییر سیاست نیز کارشناسان حق اظهار نظر نداشته باشند و حتی اظهار نظر آنان جرم به حساب آید، این ظلمی نابخشودنی است و از نوع ظلم سوم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر