محمدباقر نوبخت، معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک، با اشاره به نامگذاری سال جاری برای «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و نیز شرایط کشور در اقتصاد مقاومتی، آمادگی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای ارائه دیدگاههای کارشناسانه در جهت ارتقای تولید داخلی اعلام کرد.
او گفت: مسئولین کشور در صورتی که به قوانین مصوب مجلس در خصوص بودجه، هدفمندی یارانهها و نیز دیدگاههای کارشناسان دلسوز کشور توجه میکردند بسیاری از موانع کنونی تولید و صنعت کشور وجود نداشت.
به گزارش بازتاب، وی با اشاره به اینکه متأسفانه سطح خوداتکایی در تولیدات کشاورزی و غذایی کشور از ۷۵ درصد به ۵۵ درصد تقلیل یافته، ظرفیتهای موجود در صنایع غذایی و کشاورزی را بسیار بالا خواند و خواستار مساعدت جدّی دولت به بخش خصوصی در شرایط اقتصاد مقاومتی شد.
با گذشت نزدیک به سه ماه از بازداشت میرطاهر موسوی، استاد دانشگاه و نماینده مردم کرج در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، نگرانی درباره سلامتی وی افزایش یافته است.
به گزارش جرس، طبق خبرهای دریافتی از طریق بستگان و نزدیگان میرطاهر موسوی وی تا کنون چهار بار در زندان در شرایط خطرناک جسمی قرار گرفته است و یک بار از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین به بیمارستان آیت الله طالقانی منتقل شده است.
میر طاهر موسوی از بیماری های متعددی از جمله بیماری قلبی رنج می برد و تحت نظر پزشک بود، به نحوی پزشکان معالج وی اعلام کرده اند او به هیچ وجه نباید در محیط بسته و شرایط ایزوله قرار گیرد. این نظر تخصصی پزشکان از سوی خانواده موسوی به مسئولان زندان و بازپرس منتقل شده است اما او همچنان در سلول های بند ۲۰۹ اوین بسر می برد.
نزدیکان موسوی معتقد هستند با توجه به نظر پزشکان، بدیهی است که مسئولیت هر حادثه ای برای وی مستقیما متوجه مسئولانی است که وی را بدون هیچ توجیه قانونی در زندان نگه داشته اند.
از طرف دیگر هنوز اتهام میرطاهر موسوی به صورت رسمی اعلام نشده است و تنها سایت های وابسته به نهادهای امنیتی اخباری چون نقش موسوی در “به انحراف کشیدن علوم انسانی” را به عنوان اتهام وی اعلام کرده اند.
میرطاهر موسوی استاد جامعه شناسی و نماینده مجلس و فرماندار اسبق کرج در دهه اول انقلاب بود که در سال ۱۳۸۸ به عنوان عضو ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی فعالیت می کرد و پس از انتخابات به فعالیت های علمی و دانشگاهی خود بازگشت و به امور خیریه پرداخت و دیگر حضور سیاسی از او مشاهده نشد.
وی سال گذشته از سوی انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان دبیر همایش ملی اسیب شناسی اجتماعی ایران انتخاب و فعالیت های زیادی انجام داد. با وجود اینکه بسیاری از سازمان های دولتی هم جزو حامیان همایش بودند، وزارت اطلاعات از برگزاری آن جلوگیری کرد.
نائب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به اینکه عدم پرداخت مطالبات ۱۸ هزار نفر از بازنشستگان فولاد مشکلات جدی ایجاد کرده است، گفت: شخص رئیس[دولت] برای تعیین تکلیف سریع آنها باید اقدام کند.
محمدرضا پور ابراهیمی در گفتوگو با فارس درباره مشکلات بخش تولید با اشاره به ضرورت متنوع کردن راههای تأمین کسری بودجه دولت، افزود: استفاده از روشهای گوناگون در این مسئله از جمله انتشار اوراق مشارکت ضروری به نظر میرسد.
نماینده مردم کرمان و راور در مجلس خاطرنشان کرد: اصلاح عملکرد مالیات ارزش افزوده، نحوه وصول و همچنین اعمال قوانین لازم در خصوص تشکیل کمیسیونهای وضعی تجدید نظر و شوراهای مالیاتی بر ساماندهی این وضعیت تأثیر مناسبی بر بهبود فضای کسب و کار دارد.
وی همچنین با اشاره به بدهیهای دولت به پیمانکاران بخش خصوصی، ادامه داد: در حال حاضر بخش زیادی از واحدهای اقتصادی مرتبط با بحث پیمانکاری است که عدم انجام تعهدات دولت اثرات زیانباری را در توقف فعالیتهای عمرانی دولت داشته است.
نائب رئیس کمیسیون اقتصادی با اشاره به چگونگی بهبود فضای کسب و کار در مدیریت اقتصاد کشور، افزود: با توجه به اینکه قانون بهبود فضای کسب و کار در مجلس تصویب شد اما جای تأسف است که هنوز این قانون از سوی دولت ابلاغ نشده و همچنان مشکلات فراوانی در خصوص فضای مرتبط با بحث کسب و کار داریم.
۱۸ هزار بازنشسته صندوق فولاد سردرگم هستند
وی در خاتمه با اشاره به عدم تعیین تکلیف بازنشستگان صندوق بازنشستگی فولاد، گفت: کارکنان این بخش دچار مشکلات جدی شدهاند به نوعی که بین وزارت صنعت و وزارت رفاه اجتماعی سردرگم هستند و عدم پرداخت مطالبات آنها مشکلات جدی را برای ۱۸ هزار نفر از بازنشستگان صندوق فولاد ایجاد کرده است.
به گفته ی وی رئیس[دولت] باید هرچه سریع تر برای تعیین تکلیف سریع بازنشستگان و انتقال آنها به سایر زیرمجموعهها اقدام کند.
کلمه- گروه اقتصادی: افزایش بی رویه قیمت ارز فقط بر روی مایحتاج روزانه مردم و مواد غذایی نیست که تاثیر می گذارد بلکه بر روی کارخانه ها و واحدهای تولیدی و حتی قیمت نفت نیز اثر گذار خواهد بود و اقتصاد کشور را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
در حالیکه قیمت لبنیات روز به روز در حال افزایش است و دیگر محصولات نیز از قیمت رو به رشد ارز تاثیر می پذیرند؛ رییس انجمن انبوه سازان مسکن و ساختمان کشور گفت: “افزایش نرخ ارز موجب شد تا مصالح ساختمانی در این مدت ۱۰ تا ۱۵ برابر افزایش یابد.”
به گزارش ایلنا مجتبی بیگدلی با اشاره به افزایش قیمت آهن نیز گفت: وزیر صنعت، معدن و تجارت باید پاسخگوی افزایش قیمت آهن باشد.چرا غضنفری پاسخگوی افزایش قیمت آهن به کارآفرینان و فعالان بازار مسکن نیست؟ دولت نیز هیچ حمایتی از انبوه سازان نمی کند این درحالی است که نمایندگان مجلس نیز اصلا عملکرد مناسبی را در این خصوص نداشته اند.”
او با بیان اینکه ۱۲۰۰ گروه شغلی مرهون فعالیت صنعت ساختمان است گفت: ” به جای اینکه هر روز مشکلات انبوه سازان تسهیل شود اما سیاست های انقباضی جدید ایجاد می شود.”
بیگدلی سال تولید ملی را تیرخلاصی به انبوه سازان وکارآفرینان در بخش ساختمان کشور می داند.
از سوی دیگر با بالا رفتن قیمت دلار واحدهای تولیدی بیشتر از هر نهاد اقتصادی دیگر آسیب می بینند و بر اساس گزارش های رسمی بسیاری از واحد های تولیدی در این روزها در حال تعطیلی و اعلام ورشکستگی هستند و کارگران بیشماری که بیکار می شوند. از این رو رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی گفته است که هر واحد تولیدی که فکر میکند در آستانه ورشکستگی قرار دارد و یا اینکه از سوی مراجع اجرایی به آنها کمکی نمیشود میتواند گزارش خود را به کمیسیون اصل ۹۰ ارسال کند تا این کمیسیون به نامه آنها رسیدگی کند.
محمدعلی پورمختار درگفتوگو با ایلنا در رابطه با اینکه ۵ شرکت تولیدی لبنیات در کشور طی نامهای به وزیر صنعت و تجارت و معدن اعلام کردند که اگر به این واحدها کمک مالی نشود تا ماه دیگر ورشکست خواهند شد گفت: ” نمیدانم علت نامه نوشتن این شرکتهای تولیدی چیست چرا که با گران شدن اقلام در کشور قیمت لبنیات و شیر نیز دو برابر افزایش یافته است.”
اما از دیگر سو این گرانی ها در حالی رخ داده که قیمت جهانی نفت نیز با افزایش به ۱۱۴٫۱۵ دلار در هر بشکه رسید. براساس این گزارش، هم اکنون قیمت هر بشکه نفت سبک آمریکا در بازار نیویورک برای تحویل در ماه نوامبر با ۲۲ سنت افزایش به بیش از ۹۲٫۳۱ دلار رسیده است. قیمت نفت آمریکا روز گذشته نیز با ۲۴ سنت افزایش به بیش از ۹۲٫۰۹ دلار رسیده بود.در بازار لندن نیز هر بشکه نفت برنت دریای شمال برای تحویل در ماه نوامبر با ۱۵ سنت افزایش به بیش از ۱۱۴٫۱۵ دلار رسیده است.
قیمت نفت افزایش پیدا می کند کما اینکه در سال های گذشته نیز قیمت نفت به بالاترین میزان خود در طی سال های پس از انقلاب رسیده بود اما برای مردم سهی از نفت نیست، خصوصا که این روزها با افزایش تحریم ها و نخریدن نفت ایران سهم مردم ایران از این موهبت الهی کمتر نیز شده است.
تعدادی از اقوام میرحسین موسوی و زهرا رهنورد روز گذشته با این دو همراه در حصر جنبش سبز دیدار کردند.
به گزارش کلمه، این دیدار بدون حضور مشهود نیروهای امنیتی در منزل محصور میرحسین موسوی با حضور پدر و مادر خانم رهنورد و خواهران ایشان و خانواده شهید موسوی برگزار شد.
میرحسین موسوی در این دیدار سه ساعته از زندانیان سیاسی یاد کرده و با بیان اینکه آنها در شرایط بدی هستند برای آزادی و سلامتی شان دعا کرد.
نخست وزیر دوران دفاع مقدس در دیدار از وضعیت معیشتی زندگی مردم نیز ابراز نگرانی کرده است.
وی به حاضران گفت که سلام من را به ملت ایران برسانید. وی همچنین گفته است ما راضی به رضای خدا هستیم.
کلمه- زهرا صدر:
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، وکیل محبوس در بند زنان زندان اوین با اعلام خبر اعتصاب غذای وی در زندان می گوید: من امروز خیلی اصرار کردم که از اعتصاب غذا صرف نظر کند اما می گفت من هیچ کاری اینجا از دستم بر نمی آید و آخرین راه اعتراض برای من همین اعتصاب غذا است. شما تصور کنید یک وکیل لایحه ی دفاعیه ی خودش را که دادسرا خواسته محاکمه کند، ناچار شده روی یک دستمال کاغذی بنویسد و آن را هم ازش گرفته اند به عنوان یک کار غیرقانونی و از آن تاریخ ملاقات حضوری بچه ها را قطع کردند. من نگران همسرم هستم، او در حال حاضر هم از شدت ضعف و لاغری قیافه اش درست قابل شناسایی نیست برای کسانی که در این مدت او را ندیده اند چه برسد از این به بعد.
خندان در گفتگو با کلمه تاکید می کند: مشکل اصلی با نسرین ستوده همین پیگیری پرونده های فعالان سیاسی بوده و است. آن ها از اینکه کسی پیگیر این پرونده هاست ناراحت بودند کما اینکه در بازرسی هایشان تعدادی از پرونده های ایشان را برده بودند. در حالی که این کار خلاف قانون است و محتویات پرونده های قضایی محرمانه است و به هیچ وجه کسی حق دسترسی به آن را ندارد.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم "اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر" به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
فشارها بر این وکیل زندانی که خود پیش از این وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی و دانشجویان دربند بوده است از طریق خانواده ی خود اتفاق جدیدی نیست، تیرماه امسال گزارش شده بود که شعبه دوم دادیاری دادسرای شهیدمقدس تهران با ارسال نامه های جداگانه به رضا خندان همسر و مهراوه دختر نسرین ستوده وکیل دادگستری، آنها را ممنوع الخروج کرده است. هیچ دلیلی در برگه احضاریه ای که برای مهراوه و رضا خندان صادر شده برای صدور این قرار ذکر نشده و می توان آن را بخش دیگری از اعمال فشار روانی بر روی زندانیان سیاسی دربند ارزیابی کرد.
مهراوه خندان فرزند نسرین ستوده تنها ۱۲ سال ونیم دارد و مشخص نیست که به چه دلیل با چنین محرومیتی مواجه شده است. این اولین بار است برای فرزند نوجوان یک زندانی سیاسی قرار ممنوع الخروجی صادر می شود.
کلمه پیش از این گزارش داده بود که رضا خندان همسر نسرین ستوده از دریافت احضاریه ای در زندان توسط همسرش خبر داده که بر اساس آن یکشنبه ۳۱ اردیبهشت باید در شعبه ی یک دادگاه انتظامی وکلا حاضر شود. اما هفته ی پس از آن مخابره شد که ماموران تا ساعت پایانی جلسه و زمان رسیدگی دادگاه از اعزام او برای شرکت در دادگاه خودداری کردند.
تیرماه سال جاری نیز گزارش شد که مطابق احضاریه ای که از طرف شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا برای رسیدگی به تعلیق پروانه وکالت نسرین ستوده در زندان ابلاغ شده بود وی باید یکشنبه ۱۸ تیر ماه در محل کانون وکلای مرکز حاضر می شد. اما علی رغم حضور قضات دادگاه انتظامی وکلا و حضور خانواده و دوستان نسرین ستوده، مسئولین از اعزام او برای چندمین بار متوالی به محل دادگاه خودداری کردند.
متن کامل گفتگوی کلمه با رضا خندان همسر این زندانی سیاسی را با هم می خوانیم:
همسر شما برای دومین بار دست به اعتصاب غذا زدند، درباره ی علت این تصمیم بفرمایید.
همسر من از هفته ی گذشته به دلیل شرایط سختی که خصوصا اخیرا شدیدتر هم شده است تصیم داشت که دست به اعتصاب غذا بزند که من مفصل با ایشان صحبت کردم و ازش خواستم که فرصتی بدهد تا بتوانم با دادستانی صحبتی داشته باشم و پیگیر نامه ای که خودش نوشته بود، برای رفع محدودیت ها، باشم. تا این هفته هم صبر کرد اما خب وقتی در ملاقات امروز که اطلاع دادم که دادستانی پاسخی به پیگیری های من و نامه اش نداده، خبر داد که اعتصابش را شروع کرده است.
محدودیت ها دقیقا چه مواردی هستند و دلیل دادستانی برای اعمال این محدودیت ها چیست؟
ما از اول همواره مشکلاتی داشتیم درباره ی ملاقات ها و احضارها و تهدیدها، خصوصا روی خانواده که طبعا حساسیت همسر من است و در حال حاضر مدتی است که این فشارها بیشتر شده و تمرکز آن را بر روی بچه های ما گذاشتند. دخترم را ممنوع الخروج کردند و اخیرا از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تماس گرفتند در رابطه با آن ممنوع الخروجی ما را شفاها احضار کردند، که همسرم از این هم خبر دار شد. از طرفی ملاقات های حضوری ما هم بیش از سه ماه است که توسط دادستانی قطع شده، ملاقات های کابینی ما را هم به روزهای چهارشنبه تبعید کردند که مانند بقیه روزهای یکشنبه نباشیم تا اینگونه بتوانند ما را منزوی کرده و تحت کنترل داشته باشند. از سوی دیگر دختر من روزهای چهارشنبه ۴ ساعت درس ریاضی دارد که منطقا نمی تواند هر هفته غیبت کند و از اول مهرماه فقط یک بار توانسته به دیدن مادرش بیاید. و وقتی که مهراوه نمی آید رفتن ما بی او کمی سخت و تلخ است. تقاضا کردیم که روز را تغییر بدهند، درخواست کردیم مثل بقیه یکشنبه باشد و یا هر روز دیگری غیر از این روز که مخالفت کردند. مشکل دیگر هم بحث تلفن است که ۱۸ ماه است تلفن های زندانیان سیاسی قطع شده و این بی خبری برای یک مادر در طول هفته آزار دهنده است.
فکر می کنید اعتصاب غذا نتیجه دهد؟
نمی دانم. من امروز خیلی اصرار کردم که از اعتصاب غذا صرف نظر کند اما می گفت من هیچ کاری اینجا از دستم بر نمی آید و آخرین راه اعتراض برای من همین اعتصاب غذا است. شما تصور کنید یک وکیل لایحه ی دفاعیه ی خودش را که دادسرا خواسته محاکمه کند، ناچار شده روی یک دستمال کاغذی بنویسد و آن را هم ازش گرفته اند به عنوان یک کار غیرقانونی و از آن تاریخ ملاقات حضوری بچه ها را قطع کردند. من نگران همسرم هستم، او در حال حاضر هم از شدت ضعف و لاغری قیافه اش درست قابل شناسایی نیست برای کسانی که در این مدت او را ندیده اند چه برسد از این به بعد.
این فشارها چقدر به اینکه خانم ستوده خودشان وکیل هستند و پیش از پیگیر پرونده ی فعالان سیاسی و دانشجویان دربند بوده اند مربوط است؟
مشکل اصلی با نسرین ستوده همین پیگیری پرونده های فعالان سیاسی بوده و است. آن ها از اینکه کسی پیگیر این پرونده هاست ناراحت بودند کما اینکه در بازرسی هایشان تعدادی از پرونده های ایشان را برده بودند. در حالی که این کار خلاف قانون است و محتویات پرونده های قضایی محرمانه است و به هیچ وجه کسی حق دسترسی به آن را ندارد.
واکنش فرزندانتان را به خبر اعتصاب مادرشان چه بود؟
… بله… در حال حاضر به دلایلی که حتما برایتان قابل درک است نمی توانم در این باره صحبت کنم…
نشست نقد و بررسی مجموعه ترانه «بی چتر و بارانی» سروده عبدالجبار کاکایی برگزار می شود. این کتاب توسط انتشارات شانی به چاپ رسیده است.
به گزارش هنرنیوز، این نشست از ساعت ۱۶ روز شنبه ۲۹ مهر با حضور محمد صالح علا، محمدعلی بهمنی، افشین یدالهی، اهورا ایمان و ابراهیم اسماعیلی به همراه مولف اثر در سالن آفتاب تالار ایوان شمس (واقع در ابتدای اتوبان کردستان تهران) برگزار میشود.
جلسات نقد و بررسی شعر و ترانه در کانون ادبی زمستان شنبههای هر هفته برگزار میشود و شنبههای پایانی هر ماه هم آخرین کتابهای شعر و ترانه منتشرشده در بازار کتاب مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
عزت الله ضرغامی اعلام کرد که دوره سانسور و جلوگیری از نشر اطلاعات دیگر سرآمده است. او این موضوع را در انتقاد از توقف پخش شبکه های تلویزیون جمهوری اسلامی در ماهواره هاتبرد بیان کرد.
رئیس سازمان صدا و سیما که صبح امروز در اجلاس اتحادیه رادیو و تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه سخن می گفت، تأکید کرد: برخی میخواهند با حذف شبکههای ما از ماهوارهها و شبکههای کابلی کشورهای غربی از انتشار این صدای نو و متفاوت جلوگیری کنند، غافل از آنکه دوران سانسور و جلوگیری از نشر اطلاعات دیگر سرآمده است.
به گزارش کلمه، رئیس رسانه انحصاری کشور که بارها از هرگونه تلاش در جهت ایجاد رسانه های کوچک خصوصی جلوگیری کرده و کار را به برخورد قضایی و امنیتی کشانده، این سخنان را در جمع بیش از ۶۰۰ نفر از روسا و مقامات عالی رتبه رادیو و تلویزیون های کشورهای مختلف بیان کرد.
اما وی توضیح نداد که آیا در ایران هم دوره سانسور و جلوگیری از آزادی اطلاعات و آزادی بیان و دیگر ابعاد آزادی به سر آمده است یا این ادعا فقط درباره جهان خارج از مرزها مصداق دارد.
رییس صدا و سیمای دولتی و بی رقیب کشور، با اشاره به اتفاقات اخیر در راستای حذف شبکههای ایرانی از ماهواره، یادآور شده است: در حال حاضر تلاشهایی وجود دارد تا با حذف این نوع شبکهها از ماهوارهها و شبکههای کابلی کشورهای غربی از انتشار این صدای نو و متفاوت جلوگیری کنند، غافل از آنکه دوران سانسور و جلوگیری از نشر اطلاعات دیگر سرآمده است. در دوران رسانههای مدرن امکان از دور خارج کردن شبکههایی نظیر پرس تی وی و العالم وجود ندارد و هم اینک دهها میلیون نفر به سایتهای این دو شبکه مراجعه میکنند و به اخبار و اطلاعات جدید دسترسی پیدا میکنند.
وی همچنین گفت: آنچه طنز تلخ روزگار ماست اینست که نظام رسانهای غرب که تلاش بر سانسور پیام شبکههای مستقلی همچون پرس تی وی دارد در قبال توهین بزرگی که در ماه گذشته به مقدسترین چهره جهان اسلام صورت گرفت سکوت کرده است و تحت عنوان پرهیز از سانسور مانع از پخش فیلم سراسر افترا و توهین به ساخت پیامبر بزرگ الهی حضرت محمد (که درود خدا بر او باد) بر روی شبکه YouTube نمیشود. در حال حاضر جامعه بشری از نوعی فقر فرهنگی و سیاسی و تمدنی در بخش هایی از گستره وسیع خود رنج میبرد و باید حرکت آگاهی بخش رسانه ها در جهت زدودن این نارسایی ها از سرعت و شتاب بیشتری برخوردار شود.
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به آژانسهای گردشگری هشدار داده است که اگر در طول یک سال، ۵۰ تور خارجی وارد نکنند، مجوز فعالیت آنها را تمدید نمیکند.
این خبر ضمن نگرانیهایی که در میان اجراکنندگان تورهای داخلی و خارجی ایجاد کرد، عدهای را هم متعجب کرد که این سازمان چگونه میتواند آژانسها را به انجام چنین کاری مجبور یا آنها را به انجام یکسری فعالیتها محدود کند که مدیرکل دفتر امور مراکز و خدمات گردشگری در اینباره چنین توضیح داد: برای تمدید مجوز، دو گزینه ورود ۵۰ تور خارجی یا اجرای ۱۰۰ تور داخلی را در نظر گرفتهایم و آژانسها باید به واژه «یا» توجه بیشتری نشان دهند.
مرتضی شریفی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: بیشتر دفاتر خدمات مسافرتی که در حوزه ورود گردشگران خارجی کار میکنند، عضو جامعه تورگردانان هستند که تعداد آنها بین ۱۷۰ تا ۱۸۰ آژانس است؛ ولی ما بررسیهایی را انجام دادیم و متوجه شدیم دفاتری هم هستند که گردشگر خارجی وارد میکنند؛ اما عضو این جامعه نیستند.
وی ادامه داد: ما پیگیریم تا این دفاتر نیز به عضویت جامعهی تورگردانان ایران درآیند و این جامعه را بتوان بهعنوان مرجع یا یک تشکل صنفی مربوط به تورهای ورودی کل کشور مطرح کرد، چراکه این کار برای ساماندهی آمارها و آژانسهای واردکنندهی تورهای خارجی مفید است.
او دربارهی تکلیف آژانسهایی که فقط تور خروجی اجرا میکنند طبق این بخشنامه، بیان کرد: این دفاتر باید برای تمدید مجوزشان، مستنداتی را دال بر فعالیتهایی که در یکی از دو حوزهی ورود تور یا اجرای تورهای داخلی دارند، ارائه کنند تا براساس آن مجوز بند «ب» (اجرای تورهای گردشگری) آنها تمدید شود و اگر این مستندات را نداشته باشند، مجوز آنها تمدید نمیشود.
شریفی در عین حال تأکید کرد: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری طبق آییننامه و بخشنامههای موجود، رفتار میکند و هیچ عملی را خارج از ضوابط انجام نمیدهد. دفاتر خدمات مسافرتی هم طبق این آییننامهها موظف به رعایت دستورالعملهای موجود هستند.
وی گفت: خط مشی و سیاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این است که دفاتر خدمات مسافرتی صرفا در تور خروجی کار نکنند تا در این شرایط، با اجرای تورهای داخلی و ورودی چرخش مالی در کشور اتفاق افتد و به اقتصاد کشور نیز کمک شود.
او در پاسخ به اظهار تعجبها و نگرانیهای برخی مدیران دفاتر خدمات مسافرتی دربارهی این بخشنامه، اظهار کرد: این بخشنامه براساس خط مشی و سیاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین تکلیفی که مادهی ۳۰ آییننامهی نظارت و برنامهی پنجم توسعه تعیین کرده، تعریف شده و این یک تکلیف قانونی است و سازمان هم بهعنوان متولی صدور مجوز میتواند سیاستگذاری و نظارت داشته باشد.
شریفی سپس بیان کرد: مشکل برخی مدیران آژانسها این است که آییننامهها و بخشنامهها را درست مطالعه نمیکنند و وقتی مشکلی پیش میآید، سازمان را زیر سوال میبرند.
او همچنین دربارهی معیار انتخاب عدد ۵۰ برای تورهای ورودی در شرایطی که هجمهی تبلیغات جهانی دربارهی جنگ و تحریم علیه ایران شدت یافته است و همچنین عدد ۱۰۰ برای تورهای داخلی با توجه به شرایط اقتصادی کشور، گفت: ما این تعداد را براساس میانگین تورهای سالهای قبل و به نسبت آژانسهای فعال و پس از بررسی، تعیین کردهایم و این اعداد همینطوری مشخص نشدهاند.
شریفی همچنین در پاسخ به این پرسش که اگر آژانسی کمتر از این تعداد تور داشت، مجوز آن تمدید نمیشود؟ اظهار کرد: ما با آگاهی، این بخشنامه را تهیه کردیم و جلسهای هم با جامعهی تورگردانان داشتیم. ضمن آنکه آمارها و جوایز صادراتی تورها دست ماست و فکر میکنیم اجرای این تورها در توان آژانسهای ما باشد.
بیش از ۵ هزار کارگر کارخانه گیتیپسند اصفهان به جهت تشدید بحران نقدینگی در این واحد تولیدی با تعویق ۵ ماه حقوق و کاهش شیفتهای کاری مواجه شدهاند.
به گزارش ایلنا در اصفهان، مدیر عامل گروه صنعتی گیتی پسند از کاهش ظرفیت تولید برخی از واحدهای این گروه به ۴۰ تا ۵۰ درصد خبر داد و گفت: از مشکلات ما این است که امکان گشایش «ال سی» وجود ندارد، خرید نیز نقدی است و باید پول را حواله کرد و مواد اولیه نیز ۲۰ تا ۳۰ درصد نسبت به سال گذشته گرانتر شده است. در این شرایط اگر قرار باشد ضریب تولید به سال گذشته برسد باید دو برابر سرمایه در گردش به واحدهای تولیدی تزریق شود.
به گفته مصطفی وعیدی، این کارخانه یکی از صنایع پایین دست پتروشیمی است که با ظرفیت تولید ۱۲۰ هزار تن مواد ترکیبی، مواد اولیه بسیاری از کارخانجات پلاستیکی کشور را تامین میکرد و قرار بود تا پایان امسال ظرفیت خود را به ۱۸۰ هزار تن افزایش دهد.
او با رد خبر ورشکستگی این گروه صنعتی اعلام کرد: بانک مرکزی چند ماه قبل به ما اعلام کرد که سرمایه مردمی را به آنها بازگردانیم تا بتوانیم از هشت بانک عامل، مبلغ ۵۰ میلیارد تومان وام دریافت کنیم اما هنوز این دستور ابلاغ نشده است. با این وجود بسیاری از بانکهای استان اصفهان از پرداخت این تسهیلات شانه خالی میکنند چرا که معتقدند با اینکه حسابرسیها نشان میدهد داراییهای این شرکت، بیش از مبلغ بدهی آن است اما باید تکلیف بدهیهای معوقه نیز مشخص شود.
بلاتکلیفی کارگران
یکی از کارگران گیتی پسند اصفهان نیز در گفتگو با ایلنا اظهار داشت: از ابتدای سال، جریان واریز ماهانه و منظم حقوق به حساب کارگران متوقف شد و پرداختها دیر به دیر و نامنظم انجام شده است.
این کارگر ۳۲ ساله که بیش از ۷ سال است در یکی از واحدهای این گروه صنعتی فعالیت میکند، نگرانی اصلی کارگران را از دست دادن شغل عنوان کرد و گفت: در ماههای اول هنوز امیدوار بودیم که مشکل حل میشود. بنابراین عقب ماندن حقوق را تحمل میکردیم اما پس از آنکه تعداد شیفتهای کاری به شدت کاهش یافت مدیران شرکت گفتند مشکلات تا مدتها ادامه خواهد داشت و با این شرایط اگر قادر به ادامه همکاری نیستید میتوانید بروید.
برخی از کارگران نیز مانند حجت ۲۶ ساله که ۵ سال سابقه کار در این کارخانه را دارد، پس از گذشت ماهها تعویق حقوق و بینظمی شیفتهای کاری، خسته شدهاند و میگویند دنبال پیدا کردن کار دیگری هستند تا بتوانند با توجه به تورم و افزایش روزافزون قیمت کالاها، معیشت خانواده خود را تامین کنند.
احتمال بیکاری ۵ هزار کارگر
دبیر اجرایی خانه کارگر اصفهان نیز مشکلات کارگران این واحد تولیدی را تایید کرد و افزود: بسیاری از واحدهای تولیدی در حال حاضر مشکل کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش برای تامین مواد اولیه روبرو هستند که در صورت رسیدگی نشدن به آن، بسیاری از کارگران موجود بیکاری میشوند.
اصغر برشان با اشاره به اینکه در حال حاضر گیتی پسند اصفهان ۵ هزار کارگر فعال را بصورت مستقیم تحت پوشش دارد، خاطرنشان کرد: عدم همراهی و همکاری سیستم بانکی به منظور تقویت تولید و رفع موانع بیکاری با شعار و رویکرد تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی مغایرت دارد.
گفتنی است گروه صنایع گیتی پسند اکنون بیش از ۵۰۰۰ نفر پرسنل و کارگر– ۴ دفتر فروش و انبار در داخل کشور و حدود ۵۰۰۰ نمایندگی توزیع و فروش محصولات درداخل کشور دارد و همچنین محصولات صادراتی این گروه صنعتی به کشورهای کنیا، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، عراق، ارمنستان، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و ترکیه صادر و با عقد قرارداد و همکاری با شرکت FLXT آلمان در حال ورود و عرضه محصولات به سایر کشورهای اروپایی و آسیائی است
کلمه – گروه اقتصادی: آخرین گزارش ها از بازار آزاد معاملات ارز در تهران حاکی است که قیمت دلار آمریکا از مرز ۴۰۰۰ تومان فراتر رفته و نرخ سکه بهار آزادی (طرح جدید) هم به یک میلیون و پانصد هزار تومان رسیده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، صبح امروز در صرافی های تهران (خیابان های جمهوری و فردوسی) بین ۳۷۰۰ تا ۳۹۰۰ تومان معامله می شد که وقتی به ساعات ظهر رسید، قیمت های معاملات غیر رسمی از مرز ۴ هزار تومان گذشت.
این در حالی است که همچنان جو امنیتی بر بازار حاکم است و به ویژه در محدوده چهارراه استانبول، حضور نیروهای پلیس و لباس شخصی همچنان مشهود است. این فضا، با تهدیدهای علنی در رسانه ها و نیز دستگیری های پراکنده همراه بوده است.
اما به نظر می رسد که مهار کار از دست دولت و بانک مرکزی خارج شده و اقتصاد می خواهد به حاکمیت ثابت کند که مانند سیاست، گوش به فرمان نیست و با بگیر و ببند هم نمی توان رویاروی واقعیت های آن ایستاد؛ واقعیت هایی که مستقیما ناشی از سیاست های دولت و متحدانش در این سالهاست.
گزارش های در اختیار کلمه حاکی از این است که به تازگی مشاور وزیر اقتصاد در جلسهای گفته است از اول سال تا کنون ۲۴ میلیارد دلار به بازار تزریق کردهایم و نتیجه نگرفتیم.
به گفته این مقام دولتی، آخرین راه حلی که به نظر دولت رسیده، دادن مسئولیت مهار بازار ارز به وزارت اطلاعات است؛ هرچند خود او هم اذعان کرده که این یک راه حل مسکن گونه و موقت است و اصل مشکل را حل نمیکند.
اما به نظر نمی رسد حتی این راه حل هم جواب داده باشد، آنچنان که می بینیم با وجود همه برخوردهای امنیتی و پلیسی، قیمت دلار همچنان سر باز ایستادن ندارد.
بر اساس گزارش ها، قیمت سکه هم امروز افزایش یافت و سکه طرج جدید به ۱۵ میلیون ریال رسید و سکه طرح قدیم اما ۵۰ هزار تومان کمتر معامله می شود.
قیمت دلار آمریکا در حالی از ۴۰۰۰ تومان عبور کرده که بانک مرکزی امروز نرخ ارز مبادله ای را برای هر دلار ۲۵۴۵ تومان اعلام کرده است.
پیش بینی فعالان بازار این است که نرخ دلار پس از نوسان اندک در امروز و فردا، در هفته آینده همچنان در محدوده چهار هزار تومان بماند، هرچند فاصله ۱۵۰۰ تومانی نرخ ارز غیر مرجع و قیمت معاملات واقعی هم چیزی نیست که برای بازار قابل تحمل باشد و اگر قیمت ارز مبادله ای افزایش نیابد، ممکن است بار دیگر شوک و التهاب، بازار تولید و مصرف را فرا بگیرد.
با ادامه ی روند ممنوعیت از فعالیت و فشارها بر اهل سنت، چهار معلم دیگر در استان کردستان ممنوع التدریس شدند.
به گزارش سایت موکریان، چهار تن از معلمان شهرستان دیواندره واقع در استان کردستان به اسامی زیر ممنوع التدریس شدند: صابر خالدیان، دبیر دینی و عربی، لیسانس، ۲۳ سال خدمت/ رئوف حسینی، دبیر دینی و عربی راهنمایی، لیسانس، ۱۸ سال سابقه/ ادریس رنجبر، مشاور ابتدایی، لیسانس، ۱۲ سال سابقه/ عطاالله سلیمی، دبیر علوم تجربی، لیسانس، ۲۳ سال سابقه.
پیش از این نیز در دو نوبت، ۲۱ نفر از دبیران و معلمان اهل سنت کردستان که آنها هم از اعضای مکتب قرآن بودند، ممنوع التدریس شده بودند.
آیین اختتامیه چهارمین دوسالانه نقاشی دامونفر جمعه ۲۸ مهر، ساعت ۵ عصر در گالری پردیس ملت برگزار خواهد شد.
به گزارش ایسنا در این مراسم نقاش برتر زیر ۲۵ سال ایران که جایزه سفر مطالعاتی به آلمان و حضور در آکادمی هنری فابرکاستل را دریافت می کند، معرفی میشود.
چهارمین دوسالانه نقاشی دامونفر که از ۱۴ مهر ماه با رقابت ۱۰۴۰ نقاش زیر ۲۵ سال از سراسر ایران آغاز شد، عصر جمعه با آرای فرح اصولی (رئیس)، فرشید مثقالی، بابک اطمینانی، بهرنگ صمدزادگان و رعنا فرنود پنج نقاش برتر زیر ۲۵ سال ایران را خواهد شناخت، ضمن آنکه نقاش برتر از نگاه مردم نیز معرفی و جایزه نفیسی دریافت خواهد کرد.
مراسم اختتامیه را شهرام شکیبا مجری طنز پرداز اجرا میکند و در این مراسم در بخش ویژهای از لیلی گلستان، گالری دار پیشکسوت تجلیل میشود.
در این بخش علاوه بر نمایش فیلم کوتاهی درباره او، از ربع قرن گالریداریاش تقدیر به عمل خواهد آمد.
لیلی گلستان متولد ۱۳۲۳ پس از اتمام دوره راهنمایی به پاریس رفت. در مدرسه “هنرهای تزئینی پاریس” طراحی پارچه و لباس، تئاتر خواند.
در کنار آن به کلاسهای آزاد سوربن رفت و دوره کامل تاریخ هنر دنیا و تاریخ ادبیات فرانسه راخواند. بعد به تلویزیون ملی ایران رفت و طراح لباس نمایشنامههای تلویزیونی شد و سپس مدیر برنامه کودکان، نوجوانان و جوانان شد.
در سال ۱۳۴۸ اولین کتابش منتشر شد و تا کنون کتابهای بسیاری از جمله سهراب سپهری، شاعر-نقاش، مصاحبه با مارسل دوشان، درباره رنگها، زندگی با پیکاسو، مارک روتکو، وان گوگ، مارسل دوشان از حاضر آمادهها حرف می زند، بیگانه، نیچه … منتشر کرده است.
وی از سال ۱۳۶۷ گالری گلستان را با دو هدف عمده کشف استعدادهای جوان و حمایت آنها و فراهم کردن امکانات و تسهیلات برای اینکه مردم عادی هم – جدا از مجموعه داران- بتوانند اثر هنری بخرند راه اندازی کرده است.
این مراسم عصر جمعه در سینما گالری پردیس ملت (طبقه دوم) با سخنرانیها، ویدئو کلیپهای مختلفی همراه است و ورود عموم برای حضور در این مراسم آزاد خواهد بود
شاهین زینعلی زندانی سیاسی، از اعضای سابق شورای تهران دفتر تحکیم وحدت که جهت گذراندن دوران محکومیت خود در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد، پنجشنبه گذشته از ملاقات با خانواده محروم شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، پنجشنبه گذشته بیستم مهرماه برادر شاهین زینعلی که برای دیدار کابینی با این زندانی سیاسی به زندان رجایی شهر کرج مراجعه کرده بود موفق به دیدار با برادر خود نشد.
ماموران زندان رجایی شهر کرج بدون ارائه هیچ توضیحی اعلام کردند شاهین زینعلی ممنوع الملاقات است و این ممنوعیت از ملاقات در حالی رخ داده است که سه شنبه ۲۵ مهرماه مصادف با زادروز این فعال سیاسی و دانشجوی محروم از تحصیل می باشد.
شاهین زینعلی ۷ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و بر اساس حکم صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به دو سال و نود و یک روز حبس به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی منجر به اغتشاش و مصاحبه با رسانه های بیگانه و پرداخت مبلغ یک میلیون و پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم شد.
این فعال سیاسی بعلت تکذیب نکردن موضع گیرهای خود در زندان از بهمن ماه سال گذشته از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده است.
رئیس اتحادیه چایکاران کشور علت کاهش اشتغال در بخش چای را به صرفه نبودن تولید دانست و گفت: در دهه ۶۰ دستمزد روزانه یک کارگر با فروش چند بسته چای تامین میشد اما امروز برای تامین هزینه روزانه ۳۰ هزار تومانی یک کارگر باید در حدود ۴۰ کیلوگرم برگ چای فروخته شود.
ایرج هوسمی با اشاره به رها شدن ۵۱ درصد از باغات بزرگ کشت چای در کشور به ایلنا گفت: اشتغال بیش از نیمی از کارگران در خانواده بزرگ چای – از تولید گرفته تا بسته بندی – درخطر نابودی کامل است و تنها اشتغال ۴۹ درصد از خرده مالکانی که زیر ۲ هکتار چای کشت میکنند با وجود مشکلات فراوان حفظ شده است.
او افزود: تولید ۶۸ هزار تنی چای مرغوب کشور در سالهای ۶۹ تا ۷۱ به سبب عدم توجه به صنعت چای کشور از سوی دولت و سیاست گذاریهای غلط در این حوزه، اکنون به ۲۵ هزار تن رسیده است.
به گفته رئیس اتحادیه چایکاران کشور حداقل درطول یک سال برای هر هکتار چای ۲۵۰ کارگر چای کار مورد احتیاج است که این تعداد هم اکنون به سبب رها شدن باغات توسط مالکانشان، شغل خود را از دست دادهاند.
هوسمی با تاکید بر اینکه اشتغال در این حوزه در خطر نابودی است، افزود: دلیل اصلی نابودی صنعت چای کشور، سیاستگذاریهای غلط دولت در حوزه کشت چای و واردات بیرویه این محصول کشاورزی بوده است.
او همچنین اضافه کرد: قیمت چای هم دوش سایر کالاها با تورم رشد قیمتی نداشته و چایکاران با توجه به افزایش چند برابری هزینهها، کشت چای را مرقوم به صرفه نمیدانند.
بیماری سالک طی چند سال اخیر در استان ایلام افزایش یافته و این بیماری در شهرستان دهلران وضعیت بسیار نگران کننده ای دارد.
به گزارش مهر، سالک یک نوع بیماری پوستی مشترک انسان و حیوان است که از طریق نیش پشه خاکی آلوده به انگل به هنگام تغذیه خون بیمار به انسان سالم منتقل می شود و به دوشکل (نوع خشک شهری) و (نوع مرطوب روستایی) است.
استان ایلام هفتمین استان کشور است که در معرض سالک است و شهرستانهای دهلران و مهران را به عنوان کانون سالک استان ایلام می دانند و کارشناسان معتقدند که نوع سالک در این دو شهرستان روستایی است.
عبدالصاحب شریفی رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان دهلران در این ارتباط گفت: وضعیت سالک در این شهرستان بسیار نگران کننده است و شبکه بهداشت و درمان شهرستان به صورت مستمر برای به حداقل رساندن آمار سالک در تلاش است.
وی بیان داشت: شبکه بهداشت و درمان به تنهایی قادر به ریشه کن کردن یا به حداقل رساندن سالک در این شهرستان نیست و برای مقابله با این بیماری باید دستگاه ها و مسئولان شهرستان این شبکه را یاری کنند.
رئیس شبکه بهداشت و درمان دهلران اظهار داشت: در سال گذشته برای پیشگیری از بیماری سالک بیش از سه هزار تراکت آموزشی و ۵۰۰ بنر در مکان های عمومی شهرستان توزیع و نصب شده است.
وی افزود: امسال دو مرحله سم پاشی در فروردین ماه و اردیبهشت ماه انجام شده ولی متاسفانه به علت عدم تمکین مالی مرحله سوم آن که شهریور ماه بوده انجام نشده است.
شریفی یکی از عواملی را که باعث افزایش سالک در شهرستان دهلران شده وجود نخاله سطح شهر دانست و گفت: شهرداری در این راستا اقداماتی انجام داده ولی باید در جهت جمع آوری نخاله سطح شهر به صورت مستمر و ضربتی عمل کند و جمع آوری روزانه نخاله را در دستور کار خود قرار بدهد.
این مسئول اظهار داشت: بیشترین افراد مبتلا به بیماری سالک در سالهای گذشته در مناطق جنوب شهر یعنی مناطق سه و چهار بوده ولی متاسفانه در حال حاضر مناطق شهری یک و دو به این بیماری مبتلا شده اند.
رئیس شبکه بهداشت ودرمان شهرستان دهلران گفت: برای پایین آمدن آمار سالک باید مردم شهرستان هم کمک کنند و از ریختن زباله به خصوص نخاله در سطح شهر خودداری کنند چرا که یکی ازعوامل مهم بیماری سالک نخالهای ساختمانی است.
فاطمه اورامن کارشناس مسئول بیماریها گفت: پشه سالک هنگام غروب آفتاب تا نزدیک صبح فعالیت می کند.
وی افزود: مردم در غروب آفتاب که قصد خارج شدن از منزل یا رفتن به پارک دارند توصیه می شود از قلم دفع حشرات استفاده کنند و حتی در منزل هم از این قلم برای پیشگیری استفاده کنند.
کارشناس مسئول بیماری های شبکه بهداشت و درمان شهرستان دهلران عمده ترین مشکل افزایش بیماری سالک در شهرستان دهلران را وجود نخاله های ساختمانی و رها شدن زباله ها در سطح شهر توسط شهروندان وجود سگ های ولگرد دانست و اظهار داشت: تا زمانی که تمام نخاله ها و سگ های ولگرد در سطح شهرستان جمع آوری نشوند ما شاهد افزایش سالک در این شهرستان خواهیم بود.
وی با انتقاد از جمع آوری زباله های سطح شهر دهلران گفت: متاسفانه نحوه جمع آوری زباله در شهر دهلران استاندارد نیست.
اورامن افزود: برای کنترل سالک در شهرستان برنامه اجرایی در این خصوص تدوین شده و در آن شرح وظایف کلیه ادارات در آن معین شده است و طی نامه آیین نامه ای به شهرداری دهلران ابلاغ شده ولی متاسفانه شهرداری اقدامات موثر و مستمر در این زمینه نداشته است.
کارشناس مسئول بیماریها شبکه بهداشت شهرستان دهلران اظهار داشت: در سالهای گذشته برای کنترل سالک در شهرستان در مراکز بهداشتی دوره های آموزشی برگزار کردیم و امسال هم به کلیه ادارات و دوایر دولتی برای آموزش پرسنل و خانواده های آنها اعلام آمادگی کردیم ولی متاسفانه هنوز هیچ یک از ادارات در سطح شهرستان استقبال نکرده اند.
وی عنوان کرد: بیماری سالک در شش ماه دوم سال شدت پیدا می کند.
کارشناس مسئول بیماریهای شبکه بهداشت ودرمان شهرستان دهلران اظهار داشت: در تحقیقاتی که در گذشته در خصوص نوع سالک در شهرستان دهلران انجام شده مشخص شد این سالک از نوع (مرطوب) است ولی شواهد در سالهای اخیر نشان از تغییر نوع سالک در این شهرستان است.
وی گفت: شهروندان باید درهای ورودی خود را با توری خیلی ریز و آغشته به سم یا در صورت امکان از پرده های آغشته به سم استفاده کنند تا مانع ورود پشه سالک به درون خانه شوند و راهکار دیگر پیشگیری از نیش پشه سالک استفاده از پشه کش برقی در خانه است.
اورامن افزود: باتوجه به وجود بیماری سالک در شهرستان به شهروندان توصیه می شود هر گونه زخمی که بیشتراز ۱۴ روز طول بکشد می توان نشان از بیماری سالک باشد که هرچه سریع تر باید به مراکز بهداشتی در مانی مراجعه کنند.
این کارشناس بیماریها گفت: افرادی که زودتر اقدام به درمان بیماری سالک کنند جای زخم آن کمتر خواهد ماند.
جلال بیروند پدر کودک سه ماهه که دچار بیماری سالک شده، گفت: صبح که از خواب بیدار شدیم صورت بچه ام حالت گزیدگی پشه داشت که بعد از دو روز این گزیدگی حالت زخم به خود گرفت که بلافاصله بچه ام را به درمانگاه بردم و مداوای اولیه را روی او انجام دادند و بعد از انجام آزمایش مشخص شد که این زخم سالک است.
وی بیان داشت: دکتر با تجویز آمپول برای بهبودی وی اقدام کرد که روز به روز زخم سالک روی گونه کودکم بیشتر گود می شود که بلافاصله به متخصص پوست مراجعه کردم و دکتر متخصص گفت درمانگاه نباید آمپول ها را به صورت عضلانی می زد و باید در زیر پوست جایی که گزیدگی سالک بوده تزریق می کردند و متخصص با تجویز دارو برای بهبود کودک سه ماه من کمک کرد.
این شهروند دهلرانی افزود: امیدوارم مسئولان شهرستان برای مقابله با سالک در این شهرستان چاره اندیشی کنند چراکه در حال حاضر صورت فرزند من دچار گزیدگی پشه سالک شده به طوری که بعد از خوب شدن زخم جای آن در صورت وی ماندگار می شود.
وی که در جنوب شهر دهلران زندگی می کند، گفت: متاسفانه در کنار منازل ما در حاشیه شهر پر است از نخاله و زباله که توسط مردم ریخته شده است که جا دارد شهرداری دهلران نسبت به جمع آوری این نخاله ها که کم هم نیستند اقدم کنند.
زینب عینی شهرون دیگر دهلرانی که خود و دختر خردسالش دچار بیماری سالک شده اند، گفت: بسیار برایم سخت و ناراحت کننده است که خودم و دخترم سالک بگیریم.
وی افزود: خیلی برای دخترم نارحت می شدم چرا که هر دو روز یک بار باید آمپول می زد و وقتی اشک های او را می دیدم نفسم در سینه حبس می شد و توان شنیدن گریه های او را نداشتم چراکه آمپولها دگر امانش را بریده بودند.
این شهروند اظهار داشت: در حال حاضر زخم سالک دخترم و خودم خوب شده ولی جای آنها ماندگار شده است.
وی گفت: امیدوارم مسئولان شهرستان برای ریشه کن کردن ساک در این شهرستان اقدامات موثری انجام بدهند.
خبرگزاری بحرین از توقف پروازهای هواپیمایی گلف ایر به ایران خبر داده است.
بنا بر این گزارش، این شرکت هواپیمایی اعلام کرده است که سازمان هواپیمایی ایران مشکلاتی برای تایید زمان پروازها دارد و توقف پروازها از همین رو صورت گرفته است.
به گزارش رویترز، شرکت هواپیمایی گلف ایر، امیدوار است که از سال آینده میلادی این پروازها از سر گرفته شود.
به گزارش رادیو فردا این خبرگزاری میافزاید از آغاز اعتراضات در بحرین که به بحران در روابط تهران – منامه نیز دامن زده است، میزان پروازها میان دو کشور کاهش چشمگیری داشته است.
عبدالفتاح سلطانی، وکیل حقوق بشری محبوس، به دلیل بیماری های گوارشی و معده نیاز فوری به درمان در خارج از زندان را دارد با این حال هنوز مقامات قضایی با انتقال او به بیمارستان موافقت نکرده اند. همچنین از همسر این وکیل که توسط نیروهای امنیتی تهدید به سکوت شده، خواسته شده است که به جای همسرش اظهار ندامت و بر علیه او اعتراف کند.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مائده سلطانی، دختر این وکیل و فعال حقوق بشر گفت:« پدرم به شدت از ناحیه معده و دستگاه گوارش در رنج است. پس از یکسال حبس بالاخره حدود دو هفته پیش او به خارج از زندان برای انجام آزمایشات تخصصی و معاینه فرستاده شد. طبق گفته پزشک پدر نیاز فوری برای درمان در خارج از زندان را دارد اما علیرغم اینکه خانواده ام بارها از مسولان پیگیر مداوای او شده اند به بیرون برای مداوا منتقل نشده است.»
عبدالفتاح سلطانی از وکلای برجسته حقوق بشر ایران روز شنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و در تاریخ ۱۸ دی ماه(۱۳۹۰) در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباسی با سه اتهام روبه رو شد: گرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر. او به ۱۳ سال حبس در تبعید در شهر برازجان و ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شد.
این وکیل که پیش از این چند جایزه معتبر حقوق بشری را دریافت کرده است به تازگی در تاریخ ۱۴ جایزه مهرماه حقوق بشر اتحادیه بین المللی کانون های وکلای دادگستری را دریافت کرد و مهناز پراکند، وکیل دادگستری و از وکلای سابق آقای سلطانی به همراه مائده سطانی، دخترش این جایزه را در دوبلین ایرلند به نمایندگی او دریافت کردند.
مائده سلطانی با اشاره به اینکه مادرش تحت فشار است گفت:« مادرم هر بار که برای پیگیری کارهای پدرم به دادگاه می رفت به صورت شفاهی تهدید می شد و حتی مدتی پس از اعلام حکم دادگاه تجدید نظر پدرم منشی دفتر یکی از مسولان قضایی که اسمش را نمی دانم به مادرم گفته بود حالا که همسرت اظهار ندامت نمی کند شما به جای او می توانید اظهار ندامت کنید. نمی دانم اگر مادرم به جای پدرم اظهار ندامت می کرد او آزاد می شد یا نه. اما بهرحال این صحبت به صورت شفاهی گفته شده بود.»
دختر عبدالفتاح سلطانی گفت: «مادرم چندین ماه است که دیگر با رسانه ها گفتگو نمی کند و روابطش با رسانهها بسیار محدود است. با این حال فشارهای متعددی بر مادرم می آورند که به نوعی پدرم را آزار دهند. مادرم را یکسال پیش به اتهام اینکه جایزه حقوق بشر نورنبرگ را به نمایندگی پدرم گرفته است چندین بار به دادگاه احضار کردند، ممنوع الخروجش کردند و هنوز پرونده اش در جریان است. در مدت ۶ روزی که مادرم را به این اتهام بازداشت کرده بودند، بازجویانش خواسته بودند تا مادرم با آنها همکاری کند و برعلیه پدرم اعتراف کند. همه اینها فشار روحی است روی کسی که اصلا فعال سیاسی نیست.»
معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی معلم بازنشسته که هیچگاه فعال سیاسی نبوده است در تیرماه سال ۱۳۹۰ ۶ روز به اتهام دریافت جایزه حقوق بشر نورنبرگ بازداشت شد. اتهام او «مشارکت در کسب مال حرام از طریق گرفتن جایزه حقوق بشر» نورنبرگ بود.
این جایزه به عبدالفتاح سلطانی داده شده بود که به دلیل آنکه این وکیل ممنوع الخروج بود همسرش به آلمان رفت و جایزه را به نمایندگی او گرفت. همچنان این پرونده مفتوح است و تا به حال دوبار معصومه دهقان به دادگاه برای این اتهام احضار شده است.
دختر عبدالفتاح سلطانی همچنین با اظهار اینکه آنها هنوز امیدوار به آزادی این وکیل هستند و وکلایش اعادی دادرسی را به دادگاه ارائه کرده اند، گفت:« با توجه به اینکه پدرم از نحوه تشکیل دادگاه و کلیت اتهامات و حکم معترض بود همراه با وکلایش اعادی دادرسی را کرده اند و ما اکنون منتظر جواب آن هستیم. ما امیدواریم قضاتی که در این مرحله به پرونده پدر رسیدگی می کنند قضات منصف و بی طرف باشند و عادلانه رسیدگی کنند. اگر اینگونه باشد حتما پدر آزاد خواهد شد.»
در ادامه بحران اقتصادی موجود، مدیریت اداری کارخانه چرم مغان اردبیل، از تعطیلی این کارخانه به دلیل گرانی حاملهای انرژی خبر داد.
به گزارش ایلنا، مطلب فروتن در این باره گفت: پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها به دلیل گرانی انرژی و به تبع آن بالا رفتن هزینه حمل و نقل و…، کارخانه چرم مغان اردبیل تعطیل شد و ۱۵۰ کارگر این کارخانه، کار خود را از دست دادهاند.
وی افزود: ما به دنبال این هستیم که در صورت بهبود شرایط اقتصادی کشور، کارخانه را مجددا راه اندازی کنیم.
فروتن در پایان اظهار داشت: در صورت راه اندازی مجدد کارخانه، این واحد تولیدی جهت حفاظت از محیط زیست استان اردبیل به خارج شهر منتقل میشود.
یک استاد برجسته حوزه با انتقاد شدید از سیاست حذف یارانه ها و پرداخت نقدی به مردم، از سوء مدیریت موجود در کشور انتقاد کرد و از اینکه دولت فعلی حتی ذخایر ارزی باقی مانده از دوران خاتمی را هم بی برنامه هزینه کرده، ابراز تاسف کرد و گفت: آدم واقعا متاسف می شود که آن میزان منابع حساب ذخیره ارزی که آن سید مظلوم جمع کرده بود، اینچنین بی برنامه هزینه شد.
آیت الله محمدعلی گرامی در گفت وگو با ایلنا با اشاره به اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و پرداخت یارانه نقدی اظهار داشت: یارانه ها را به نفع نمیدانم، از اول هم به نفع نمیدانستم. دولت به جای اینکه هزینههای گزافی برای پرداخت پول به مردم متحمل شود میبایست این پول را مدیریت میکرد تا در چرخه اقتصاد تولید محور به کار آید.
این مرجع تقلید در ادامه افزود: پرداخت یارانه نقدی در نهایت به نفع خانوارهایی شد که تعداد فرزندان بیشتری نسبت به متوسط جامعه دارند. این افراد با توجه به متوسط فرزند در شهرها بیشتر روستایی بودند و عملا یارانه نقدی به خانوادههای شهری که دارای فرزندان کمتری هستند سود چندانی نرساند.
آیت الله گرامی ضمن تاکید بر اشتباه بودن پرداخت یارانه نقدی به مردم تصریح کرد: بهتر بود این هزینه گزاف در تولید سرمایهگذاری میشد تا با تاسیس کارخانهها سطح اشتغال نیز افزایش یابد و از این طریق مردم به سطح بالاتری از رفاه برسند.
وی با اشاره تاسیس حساب ذخیره ارزی خاطرنشان کرد: اگر آن ذخیره نبود که الان وضعیت کشور چنین نبود. آن همه ذخیره کجا رفت؟ نفت را بشکه ای ۱۲۰ دلار فروختند باز هم دولت با مشکل مالی مواجه است. الان خیلی از بودجه ها حتی قطع شده، حتی در حوزه و دفتر تبلیغات اسلامی هم بودجه ها قطع شده است. آدم واقعا متاسف می شود که آن میزان منابع حساب ذخیره ارزی که آن سید مظلوم جمع کرده بود، اینچنین بی برنامه هزینه شد.
این چهره شاخص حوزوی ادامه داد: این نشان میدهد که مدیریت اشکال دارد. وسط کار هم که صلاح نیست، مدیر تغییر کند چون هرج و مرج ایجاد میشود. اما واقع این است که من از همان اول کار پیش بینی میکردم که این نوع مدیریت نتیجه نمیدهد. کار که با شعار جلو نمیرود. حتی بعضی از ادبیات آنها هم خوب نیست، وقتی با دشمن می خواهید صحبت کنید، نباید حرفهای سبک بزنید، ادبیات باید متین باشد.
فاطمه هاشمی، رئیس بنیاد امور بیماریهای خاص میگوید به خاطر تحریمها تهیه دارو برای بیماران خاص با مشکل مواجه شده و همزمان گزارشها حاکی از افزایش قیمت و کمبود برخی داروها به خاطر «تحریمها» است.
هاشمی می گوید: “تالاسمی، هموفیلی و بیماران دیالیزی، سه دسته اصلی بیماران خاص هستند که البته فعلا چون سرطان و ام اس هم تحت پوشش قرار نگرفته اند، بنیاد آنها را هم حمایت میکند.”
به گزارش تابناک، فاطمه هاشمی گفت: “بیشتر از همه در داروهای بیماران سرطانی و ام اس در تنگنا هستیم. البته بیماران تالاسمی و دیالیزیها هم سختیهایی دارند و همه اینها بر اثر مشکلاتی است که ریشه در تحریم بانکی و سختی در انتقال ارز دارد.”
رئیس بنیاد امور بیماریهای خاص میگوید که این داروها مصارف دیگری ندارند و با جان مردم سر و کار دارد و پیرامون نامه به دبیر کل سازمان ملل گفت: “متاسفانه تغییری رخ نداده و حتی وضعیت مشکلتر هم شده است. انتقال ارز به آسانی انجام نمیشود و در زمینه تجهیزات پزشکی با دو مشکل عمده روبهرو هستیم؛ از یک سو، داروهای وارداتی که مشمول بیمه نمیشوند، از شمول ارز مرجع خارج هستند و با نوسانات نرخ ارز دچار چالش میشوند و از سوی دیگر، تهیه برخی از تجهیزات پزشکی مانند دستگاههای دیالیز به سختی افتاده است. روزی نیست که برخی از مردم تماس نگیرند و از کمبود و یا نرخ گران داروها گلایه نکنند.”
فاطمه هاشمی همچنین تاکید کرد: “همه اقلام مورد نیاز ما بسیار روشن و شفاف هستند و هیچ کاربرد مشترکی ندارند؛ هرچند حتی اگر این چنین هم باشد، نمیتوان مانع از فرستادن آنها به کشورمان شد، چرا که حکم غذا را برای بیماران دارد و مستقیم با جان شمار بسیاری از مردم ارتباط پیدا میکند.”
این مقام مسئول گفت: “بیشتر از همه در داروهای بیماران سرطانی و ام اس در تنگنا هستیم. البته بیماران تالاسمی و دیالیزیها هم سختیهایی دارند و همه اینها بر اثر مشکلاتی است که ریشه در تحریم بانکی و سختی در انتقال ارز دارد.”
مثلا در زمینه بیماران دیالیزی با کمبود تجهیزات یک بار مصرفی مانند صافی مواجه هستیم و یا پودر بیکربنات مورد نیاز این دسته از بیماران را به سختی تهیه میکنیم.
به گفته وی، به عنوان نمونه در زمینه بیماران دیالیزی کمبود تجهیزات یک بار مصرفی مانند صافی وجود دارد و یا پودر بیکربنات مورد نیاز این دسته از بیماران را به سختی میتوان تهیه کرد.
رئیس بنیاد بیماریهای خاص پیرامون راه برون رفت از وضع موجود تاکید کرد “همان راهکاری که در نامه به بان کی مون مطرح کردیم؛ با توجه به ارتباط بانک کشاورزی با سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) و تحریم نکردن آن، میتوان با هماهنگی سازمان بهداشت جهانی به این بانک اجازه داد که گشایش اعتبارات اسنادی مربوط به دارو و تجهیزات پزشکی را انجام دهد، چرا که صدور این مجوز، میتواند گرهگشای بسیاری از بیماران و خانوادههایشان در کشورمان شده و کمترین کاری باشد که دبیر کل سازمان ملل در راستای کاستن آثار زیانبار تحریم بر سلامت مردم و دفاع از حقوق بشر انجام دهد. به باور ما، تحریمها ظلم به مردم است و منتظر اقدام عملیاتی دبیر کل سازمان ملل در پایان دادن به این ظلم هستیم، نه اینکه تنها محکوم کنند و حرف بزنند.”
کلمه: امروز روز اول ذی حجه است؛ آغاز ماه حج و بندگی، ماه قربان و غدیر. حجاج امسال این روزها در دیار وحی به سر می برند و آماده حضور در مناسک حج می دهند. احرام و لبیک برای طواف و سعی و میقات و قربانی. آمادگی برای پیوستن به میلیون ها دل همکیش و همراه در مشعر و منا و مروه و صفا.
یکی از ذخیره های فرهنگی ما از زمان های دور تا کنون، سفرنامه بوده و یکی از مرسوم ترین سفرنامه ها، سفرنامه های سفر حج است. سفرنامههای حج، گنجینههای پایانناپذیری از ادبیات و فرهنگ این مرز و بودم بوده اند که به کار شناخت بسیاری از ابعاد دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تمدنی زیست تاریخی ایرانیان و مسلمانان می آیند، و می توانند هر کدام حال و هوای زمانه خود را به تصویر بکشند. از جمله سفرنامه های معروف حج که در فرهنگ ما ماندگار شده، می توان به سفرنامه ابن بطوطه، سفرنامه ابن جبیر، سفرنامه ابن رشید، سفرنامه بکری، سفرنامه ناصری، حدیث قافله ها، سفرنامه حاج علیخان اعتمادالسلطنه و … اشاره کرد. در دوران معاصر نیز در رأس همه سفرنامه های حج، می توان به خسی در میقات جلال آل احمد و کتاب حج دکتر شریعتی اشاره کرد که به دلیل شهرت نویسندگان و همچنین نوع ادبیاتشان از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. شریعتی در کتاب حج خود همهی زیباییهای سرزمین مکه و جلوههایی از خانهی کعبه را به زیبایی و با بیانی معنوی به مخاطبان امروزین نشان داده و جلال آل احمد نیز در سفرنامهی خود مسائل اجتماعی را با طنزی پنهان بیان کرده است.
آنچه در زیر می خوانید، سفرنامه دیگری درباره سفر معنوی حج است؛ که به قلم سید علیرضا بهشتی شیرازی نگاشته شده. او مشاور میرحسین موسوی و زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین است، از شاگردان عارف فقید مرحوم اسماعیل دولابی و نیز دبیر هیات دولت در زمان نخست وزیری میرحسین. این سفرنامه حاصل سفر علیرضا بهشتی شیرازی در سال ۱۳۶۱ به مکه مکرمه است که متن آن پیش از این هم در کتاب فصل قاموس، دفتر دوم، شماره بهار ۱۳۶۲ به چاپ رسیده است.
او در این سفرنامه، جزئیاتی از لحظه لحظه ی سفر خود را شرح می دهد؛ از زمانی که سوار هواپیما می شوند و نحوه برخورد میهمانداران و مسافران تا حرف ها و غرولندهایشان. او از میقات می گوید، هم از سختی های راه و هم از لحظات معنوی: ” آسمانی کم ستاره، با ماهی در میان. دشتی پست و بلند و بوتههایی در هر سو، تپهای کوتاه و بر روی آن یک چهاردیواری سفید. اضطرابی همه جا گیر. همهمهای وصفناپذیر. تنهایی، غربت، نوعی سکوت پرزمزمه، نوعی بیچارگی عمیق؛ اینجا را «جُحفه» میگویند.” در این سفرنامه گر میگری وقتی میگوید: «خدایا آمدم» و بعد «لبیکی» و بعد «اللهم لبیک».
بسیار دیده شده که وقتی زندانیان سیاسی از حبس خلاص می شود، دوستان و نزدیکان به آنها «حجکم مقبول» می گویند؛ که طنزی در آن نهفته است و حقیقتی، و حقیقتش این است که زندان و به خصوص سلول انفرادی هم برای حق طلبانی که به جرم فعالیت سیاسی به زندان افتاده اند، به مانند حج است. اکنون علیرضا بهشتی در این حبس حج گونه است و ما می خواهیم با او در سفر حجی که سه دهه قبل سفرنامه اش را نوشته، همراه شویم؛ سفری پر از عشق که این عارف اهل دل از همه چیزش نوشته و گفته:
از ضعف های جسمانی و سستی ها: ” بعد از نماز، باز در میانه عهد و قرار برای بیدار ماندن مثل نعشی افتادم؛ خوابم برد. قابل عرض چیزی ندارم جز اینکه زانوی من مثل بچهننههایی کتک خورده هر وقت با پشتی صندلی جلو حرفش میشود، چقُلیکنان آدم را بیدار میکند، هر چقدر هم که بیمحلی کنی فایده ندارد.”
و از همسفران :” پیرمردی پشت سر من نشسته است، میگوید آخر برای همه این بار اول است؛ اگر ارتباط کیک یزدی و سینه مرغ را نمیفهمند و در سینی غذا دنبال پلو میگردند دفعه اول است. در هر حال مسافرین همه خود را بدهکار میدانند و مهماندارها طلبکار.”
و از لحظات نزدیک شدن به خدا و از خانه دوست:” آخر به حصور دائمی خداوند در همه چیز یک لحظه نگاه کن! ببین که هیچ چیز جز یک «باش» نیست! ساقه گل نحیف باش و سبز! و ای تیغ، بر پیکر او با زمختی تمام بروی! و ای آوند از لابلای این ظرافت راه خود را پیدا کن و ای برگ قبله تو آفتاب باد و ای سایه از صبح تا شام به سجده بیافت.”
کلمه اولین قسمت از این سفرنامه را در اختیار خوانندگان علاقه مند قرار می دهد و قسمتهای بعدی نیز در طول اولین دهه ی این ماه، در کلمه منتشر خواهد شد:
سفر به قبله
سید علیرضا بهشتی (شیرازی)
بسمالله الرحمن الرحیم
در هواپیما هستیم. نقص فنی، یک ساعت تأخیر، هوای گرم و … دنیایی است. مهماندارها انگار خیلی حسرت پرواز تهران ـ لندن را میخورند. اصلاً حوصله ندارند. همچو حرف میزنند که انگار سر کلاس کودکستان هستند و باید به یک مشت بچه شرور و کودن نشستن روی صندلی را یاد بدهند. آن هم صندلی «اتود» شده یک هواپیما … به هر حال دنیایی است. مهماندارهای زن وقتی راه میروند انگاری که فریاد میزنند: گیر عجیب املهایی افتادیم. مردها هم به طرزی دیگر همین را میگویند. در عوض به جای همه این تلخیها همسفرهامان باصفا هستند.
یک روحانی، تازه که سوار شده بود رفت جلو. گفت میخواهم مقداری در مورد مسئله قدس توضیح بدهم که صدای غُرغُر مهماندارها درآمد.
باانصافترهایشان روترش کردند، بقیه زیر لب چیزکی گفتند و یکی هم با لحنی که بهتر میدانید اعتراض کرد: حاجآقا انگار خیلی عجله دارید. بندهخدا آقای روحانی گویا در طول سالها از قبیل این صحنهها خیلی دیده بود که با مهارتی ویژه ساکت شد و هیچ نگفت.
اما در این یک ساعت تأخیر و انتظار اگر از سکههای قدس نگویند، آخر چه بگویند؟
مهماندارها که بداخلاقی میکنند مسافرین آن را به حساب رویه معمول میگذارند. آخر در تاکسی که سوار میشوی راننده حق بدخلقیهایی از این قبیل را دارد، چرا در هواپیما که خیلی بزرگتر است مهماندارها این حق را نداشته باشند!؟
پیرمردی پشت سر من نشسته است، میگوید آخر برای همه این بار اول است؛ اگر ارتباط کیک یزدی و سینه مرغ را نمیفهمند و در سینی غذا دنبال پلو میگردند دفعه اول است. در هر حال مسافرین همه خود را بدهکار میدانند و مهماندارها طلبکار.
یادش بخیر آن دفعه که از فرنگ برمیگشتیم همین خانمها و آقایان هواپیمایی چقدر مؤدب بودند؛ همین دو سال پیش را میگویم، همهاش لبخند میزدند، اینقدر برای آدم چای و نوشابه و غذا میآوردند که آدم کلافه میشد، یادش بخیر….!
به هر حال از حق هم نمیتوان گذشت کسانی که یک عمر با آدمهای شیک که هر کدام حداقل یک زبان خارجی میدانند سروکار داشتهاند را ول کنند و بیایند وسط یک مشت زن چادری و مرد ریشو که هی میخواهند صلوات بفرستند، راستی که ظلم است.
یکی از مهماندارها آدم جالبی است. تازه که وارد هواپیما شده بودیم هر یک دوری که از جلو صندلی ما رد میشد با لحنی آمرانه میگفت صلوات. با ریش تراشیده (دو تیغه) و کراوات، فرمان صلوات میداد. دو سه بار که این کار را تکرار کرد انگار خودش هم فهمید که بهش نمیآید، شروع کرد به بداخلاقی. به بغل دستی ما گفت آب میخواهید، گفت آره ولی میترسم بگم. یارو از کوره در رفت «شما همهاش خودتان را میخواهید، اصلاً فکر دیگران نیستید» و بعد سه چهار بار انگار که دیگر کلمه و جمله مناسبی برای ابراز در چنته نداشته باشد گفت «اصلاً فکر دیگران نیستید». بغل دستی ما خندهای کرد، نمیدانم از کدام رو شاید برای خالی نبودن عریضه. در هر حال او هم تصور کرده بود که اینطور صحبت کردن نوعی رسم بینالمللی است.
مهماندار دیگری هم هست که آدم خوبی است. نیم ساعت پیش توی راهروهای هواپیما راه افتاده بود طرز بستن کمربند را یاد همه میداد. میگفت حتماً یاد بگیرید، خیلی مهم است. خیلی مهم است، خیلی مهم …!
آن روحانی که اول وارد شدن به هواپیما میخواست برای مسافران صحبت کند بالاخره بلند شد. مطالب بسیار دقیقی را میگوید، میگوید اگر میخواهید با مشکل و تلخی روبرو نشوید زود رفیق بشید. بد سفری نکنید. میگوید ناخنهای پا را حتماً بگیرید زیرا در حین طواف به پاشنه مردم میخورد و آنها را زخمی میکند (زخم زدن به دیگران به دَرَک) خودتان نجس میشوید و طوافتان اشکال پیدا میکند. میگوید رعایت ضعیفان را بکنید و … حرفهای مهمی میزند، خوب است بشنوم، نوشتن بماند برای فرصتی دیگر …
صحبت بر سر این بود که آنجا (یعنی در مکه و مدینه) حجاج «خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» را به عربی بگویند که بر سر مکسور یا مفتوح بودن ف «احفظ» بحث در گرفت و صحبت به اینجا رسید که یک بار بر سر املاء قورمه که آیا با غین است یا با قاف بحث بود که مؤمنی پیدا شد و گفت با هیچکدام با سبزی و گوشت. مثال خوبی بود لیکن به هر حال احفظ یا باید مکسور باشد و یا مفتوح. انسانهای جالبی هستند در این دور و بر، همه با صفا. آدم یاد پروازهای تهران فرنگ که میافتد با خود میگوید بداخلاقی مهماندارها به صفای حاجیها میارزد. یکی اصرار دارد که حتماً خود او به مابقی آب بدهد، دیگری یک کیسه گز آورده است تا حجاج شیرینکام باشند. آن روحانی کاروان مسئله میگوید. یکی از مهماندارها انگار که به این همه پاکدلی غبطه میخورد، آمده است به روحانی کاروان میگوید که وضو گرفتن در دستشویی هواپیما درست نیست، ترشح میکند، مستراح هم که به کلی خارجکی است و به کلی خراب.
دیگری میگوید آقاجان پسته، آجیل، گز دارید روغن ریخته را نذر امامزاده کنید، همه اینها را در فرودگاه جده میگیرند و دور میریزند، خیر پدر و مادرتان همین الان آن را به حاجیها بدهید.
و دیگری سکه قدس پخش میکند، به هر کس ۵ تا، بعد ۲ تایش را میگیرد تا به همه برسد…
یکی در آن پشت سر روضه میخواند، دیگری میگرید و آنکه مهماندار است چه احساس بیگانگی عمیقی دارد.
بلندگوی هواپیما شده است مرجع دستورالعملهای اکید نظامی: آقایان و خانمها، الان غذا را در بستهبندیهای از پیش تهیه شده میآورند و آن را که خوردید خوب جمع کنید. دقت کنید که حتماً کش دورش را بیندازید…
ساده حاجیهای همسفر ما که مثل بچههای کلاس اولی همه این حرفها را گوش میکنند، حتماً تصور میکنند که اگر کش را برای بستن احرامشان بردارند، ممکن است هواپیما سقوط کند.
پشت بلندگو حرف بر سر کش بود و در میان مسافران حرف از ضرورت توجه به نکات معروضه که نزدیک بود از کوره در بروم. با خود گفتم سرم هم اگر برود کش را نخواهم انداخت. اینکه نشد کار، اینها زوار خانه خدا هستند. با خود گفتم که حتماً خواهد آمد و خواهد گفت کش را گم کردی و خواهم گفت خیر، شما باید به انسان مترقی مثل من حق بدهید که از گرایشات ارتجاعیِ کش بیزاری جوید و حساب خود را از دیگران سوا کند. لیکن گویا وقت جمع کردن غذا یارو از چهرهام فهمید. سرش را زیر انداخت و رفت. در عوض تلافیاش را سر حاجی دیگری درآورد، مرد جاافتادهای بود و با هزار زحمت خواست به طرف بفهماند که ما این کشها را برای بستن حولهای که روی دوش میاندازند احتیاج داریم. یک سنگ لای حوله میگذاریم، یک پیچ بهش میدهیم و بعد کش را دورش محکم میکنیم. لیکن مخاطب که علاقهای به شنیدن نداشت، انگار که بخششی بزرگ کرده باشد و انگاری که بگوید «آقای ۴۵ ساله این بچه بازیها از شما بعید است» باشدی گفت و رفت.
نمیدانم این مهماندارها را چه میشود. حتماً درد بر سر اختلاف فرهنگی است و الا نباید ذاتاً اینگونه که من گفتم باشند.
* * *
ادامه دارد
احمد قابل پژوهشگر و نواندیش دینی که ماه هاست با بیماری دست و پنجه نرم می کند از جمله منتقدانی بود که گرچه بارها با بازداشت و تهدید و فشار سعی در خاموش نگه داشتنش بود، اما هیچ گاه حتی در ایام بستری بودن در بیمارستان سکوت را جایز ندانست.
به گزارش کلمه، این شاگرد برجسته ی مرحوم آیت الله العظمی منتظری از اولین مبارزان سیاسی بود که در همان روزهای ابتدایی پس از انتخابات و در اوج سرکوب اعتراض های فعالان و مردم با انتشار نامه ای که خود آن را وصیت نامه خوانده به تشریح وضعیت پرداخته و دلایل خود را برای اثبات “تقلب و کودتای انتخباتی” تبیین کرد.
احمد قابل در نامه ای که سی ام خرداد ماه سال ۸۸ منتشر شد با بیان اینکه ” در روزهای پایانی فروردین ۱۳۸۷ در بیانیهای آشکار، رهبری کشور و باند حامی او را با ذکر دلایل گوناگون، به “براندازی نظام” متهم کردم و اکنون همهی کسانی که کودتای فعلی بر علیه حق قانونی و خواست آنان انجام گرفته، بر صحت آن اتهامات و “مجرم بودن متهمان” گواهی میدهند” تاکید کرده بود: البته ایشان و بسیاری از دوستان آقای موسوی هم فکر نمیکردند که میرحسین، تا این اندازه مقاومت کند. تصور همگان این بود که در برابر مواضع رهبری، ایشان نیز مثل آقای محسن رضائی، کوتاهآمده و تمکین خواهد کرد.
به اعتقاد وی بازداشتهای گستردهی سیاسیون و حتی فعالان ستادهای نامزدهای اصلاحطلب و قطع ارتباطات تلفنی و رسانههای مربوط به مخالفان کودتا، چهرهی عریان «کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸» را نمایان ساخت. سرکوب شدید تجمعات مردمی در روز ۲۳ خرداد و حضور گستردهی نیروهای مسلح و تشدید فوقالعادهی فضای امنیتی، تمامی اجزاء پازل این کودتا را درکنارهم قرار داد تا در برابر اقدام غیرقانونی کودتاچیان، هیچ مقاومتی نشود.
این جانباز دوران دفاع مقدس در نامه ی خود با یادآوری اینکه در موارد مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، سالها است که از «لزوم نظارت بینالمللی» دفاع کرده با طرح این پرسش که “چرا حاکمان فعلی ایران و حامیان آنها، با طرح «نظارت بینالمللی بر انتخابات ایران» رنگ از چهرهشان میپرد و برای فرار از پاسخگویی، بدون هیچ منطقی، به جوّسازی پرداخته و رگهای گردنشان بیرون میزند و با پرخاش و هتاکی، خواستاران نظارت بینالمللی را به انواع تهمتهایی که تنها شایستهی خودشان است، متهم میکنند؟!!” نتیجه گرفته بود: کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ علیه ملت ایران و تصمیم قاطع او به «ریاست جمهوری میر حسین موسوی» نشان میدهد که علتالعلل تمام آن مخالفتها، مقاصد سوء کودتاگرانه بر علیه حق حاکمیت ملت بوده و هیچ دلیل دیگری نداشته و ندارد.
وی در بخشی از این نامه پرسیده بود: آیا ایشان از جنایات «کوی دانشگاه» و خیابان آزادی، و شهرهای اصفهان و شیراز، و شهادت مردم غیر مسلح، که به دست نیروهای رسمی و مهاجمان مسلح تحتالحمایهی آنها انجام گرفته، صریحا موضعگیری میکردند تا متهم به رضایت به آنان جنایات نمیشدند. مگر جرم آنان چیزی جز دفاع آرام و منطقی از حقوق قانونی خود و مردم بوده است؟ مگر راهپیمایی و اجتماعات و اعتراضات منطقی و غیر خشونتبار، طبق قانون اساسی کشور، آزاد نیست؟ کدام اصلاحطلبی را سراغ دارید که رویکردهای خشونتبار را تأیید کرده باشد؟!!
به اعتقاد احمد قابل، منطق «چماق و هویج» دیرزمانی است که از ارزش تهیشده و جز خندهی تمسخر، بر لب نمیآورد. بهتر است که فکری برای ساماندهی کشور بر اساس قوانین رسمی و منطبق با حق حاکمیت ملت بکنند و زبان تهدید و روش استبدادی را کنار گذارند.
این مبارز سیاسی که از همان زمان به این روزهای کشورمان می اندیشید تصریح کرده بود: کودتاچیان بدانند که ریختن خون فرزندان ملت، که خود به «حماسهآفرینی آنان و کسب عزت برای ایران و جمهوری اسلامی، در انتخابات اخیر» اقرار کردهاند، جز ننگ و نفرت و عذاب الهی در دنیا و آخرت را برای آنان درپی نخواهد داشت. پس از خدا بترسند و خون فرزندان ملت را نریزند، که در منطق شریعت محمدی(ص) ریختن خون یک نفر بهناحق، همچون کشتار تمامی آدمیان است.
دست های ما امروز در حالی برای طلب شفاعت و بهبودی احمد قابل رو به آسمان است که دعای خیر او که نوشته بود؛ “خدایا به حاکمان این ملت، حیاء و عفت و شعور عنایت کن که از زیاده خواهی دست بردارند و به جایگاه قانونی خود برگردند و حق حاکمیت ملت را با تمام لوازم آن بپذیرند و بیش از این چهرهی دین تو و شریعت محمد مصطفی(ص) و رویکرد علیبن ابیطالب(ع) را ملکوک نکنند. خدایا به ملت ما علم و آگاهی و توفیق بهرهگیری کامل از خرد خود و خردمندان عالم را عنایت کن تا بیش از این زیر بار ستم و استبداد نمانند و عزت، امنیت، عدالت، رفاه، تندرستی و شادی و نشاط را در ادامهی زندگی فردی و اجتماعی خود تجربه کنند و هرگز از این نعمت ها جدا نشوند” همواره همراه مردم سرزمینمان است.
متن کامل این وصیت نامه برای ثبت در تاریخ و یادآوری آن برای آنان که هنوز امیدی به باز شدن چشم ها و قلب هایشان می رود به شرح زیر است:
کودتای ۲۳ خرداد ۸۸
احمد قابل
تاریخ انتشار ۳۰ خرداد ۸۸
ایران در این روز و شبهای تاریخی، در برابر “کودتای رهبری و برخی فرماندهان سپاه پاسداران و حامیان دولت فاسد و دروغگو” با تمام وجود ایستاده است. کودتایی به سبک “نظامیان ترکیه” بر علیه رأی و گرایش دموکراتیک و آزادیخواهانهی مردم. کودتایی که در پی نادیدهگرفتن “حق حاکمیت ملت” بوده و هست، آنهم ملتی که صرفا در چارچوب “قانون اساسی جمهوری اسلامی” حقوق قانونی و مشروع خویش را مطالبه میکند و هنوز هم خود را ملتزم به قانونی میداند که رهبری و باند کودتاچی او، هرگز به آن ملتزم نبوده و پیدرپی آن را نادیده گرفته و این پیمان و میثاق ملی را نقض کردهاند.
در روزهای پایانی فروردین ۱۳۸۷ در بیانیهای آشکار، رهبری کشور و باند حامی او را با ذکر دلایل گوناگون، به “براندازی نظام” متهم کردم و اکنون همهی کسانی که کودتای فعلی بر علیه حق قانونی و خواست آنان انجام گرفته، بر صحت آن اتهامات و “مجرم بودن متهمان” گواهی میدهند.
در بطلان نتایج اعلامشده، تردیدی نمیتوان کرد. چرا که همهی شواهد و قرائن از “عزم پیشین کودتاچیان” برای معرفی احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور، حکایت میکند. عمدهترین این شواهد عبارتاند از:
۱- در تاریخ ۲۰ خرداد (۲ روز پیش از رأی گیری) رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران در مصاحبه با هفتهنامهی “صبح صادق” ارگان رسمی سپاه پاسداران، ضمن متهم کردن هواداران میرحسین موسوی به “تلاش برای راه انداختن یک انقلاب مخملی” رسما تهدید کرده بود که “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انقلاب مخملی در ایران را در نطفه خفه خواهد کرد”.
پیش از آن هم برخی چهرههای بانفوذ جناح راست از “محال بودن برگشت اصلاحطلبان به قدرت و عدم اجازه از سوی جناح متبوعشان برای چنین اتفاقی” سخن گفته بودند.
۲- در نیمهشب ۲۲ خرداد، برخی خبرگزاریها و روزنامههای وابسته به کودتاچیان از پیروزی نامزد خود با میزان رأیهای که هنوز شمارش نشده و فردای آن روز رسما اعلام گردید، خبر داده بودند. حتی برخی از آنان از دو روز قبل نیز همین درصد آراء را منتشر کرده بودند.
شخص احمدینژاد نیز یکهفته قبل از پایان تبلیغات در جمع اعضای ستاد خود گفته بود: “من پیروز قطعی هستم و تعجب میکنم که دیگران چرا خودشان را بیهوده معطل میکنند”.
آن روزها این سخنان و موضعگیریها را حمل بر “جنگ روانی” میکردند ولی اکنون معلوم میشود که “با کشف و شهود از عالم غیب خبر دادهاند!!”
۳- اعلام نظر ناگهانی و شتابزدهی آقای خامنهای در مورد انتخابات ریاست جمهوری در ساعت ۱۰ صبح ۲۳ خرداد و “تایید صحت آن و تشکر از امانتداری مجریان و ناظران، و تبریک به فرد منتخب و اعلام جشن پیروزی” و در حقیقت، اعلام “پایان قطعی پروژهی انتخابات با پیروزی حامیان خویش” قبل از اعلام نتیجهی نهایی از سوی وزارت کشور و پایان مهلت رسیدگی به شکایات توسط شورای نگهبان و تأیید صحت انتخابات از سوی این نهاد (که طبق قانون اساسی، تنها نهاد قانونی صاحب صلاحیت برای اظهارنظر قطعی در مورد انتخابات است)، نشانگر عزم پیشین رهبری برای معرفی “چوپان دروغگو” به عنوان “رئیس جمهور منصوب رهبری” است.
این اقدام رهبری، مصداقی برای سخن رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران در مورد “در نطفه خفه کردن انقلاب سبز و مخملی طرفداران میرحسین موسوی” بود. ایشان با “تعجیل در اعلام نتایج و بستن پروندهی انتخابات” میخواست خود و حامیانش را از شر “رئیس جمهوری اصلاحطلب” و “انقلاب سبز” وی، راحت کند و چهارسال را آسوده سپری کند.
البته ایشان و بسیاری از دوستان آقای موسوی هم فکر نمیکردند که میرحسین، تا این اندازه مقاومت کند. تصور همگان این بود که در برابر مواضع رهبری، ایشان نیز مثل آقای محسن رضائی، کوتاهآمده و تمکین خواهد کرد.
۴- طبق اقرار و اعتراف شخص آقای خامنهای، در این دوره، بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردمی که در انتخابات گوناگون گذشته شرکت نمیکردند نیز به میدان آمدند.
تردیدی نیست که این افراد، کسانی بودند که در طول سالهای گذشته، بهخاطر “مخالفت با سیاستهای مسئولان کشور و نتیجه بخش ندانستن حضور خود برای تغییر وضع موجود” از شرکت در رأیگیریها، پرهیز میکردند و اکنون که به میدان آمده بودند، برای “تغییر اوضاع” بوده است و نه “ادامهی وضع موجود”. اما عملا این رأی به نفع احمدی نژاد “مصادره” شده است و رأی او را به میزان “بیش از ۱۰ میلیون رای افزون برتعداد آرائی که آخرین نظرسنجیهای علمی نشان میداد” اعلام کردهاند. گویی این جمع تازهبهمیدانآمده، عاشق احمدینژاد بودهاند و برای زدن “مشت محکم به دهان مخالفان وی” به میدان آمدهاند!!
۵- در کنار دروغ آشکار ۲۴ میلیون رأی احمدی نژاد (و فقط معادل نیمی از آن برای آقای موسوی)، یکی از آشکارترین دروغهای انتخاباتی این دوره در مورد رأی آقای کروبی است که هر انسان آگاهی را آزار میدهد.
کینهی آقای خامنهای از شعار “تغییر” آقای کروبی و وجود برخی چهرههای سرشناس پیرامون ایشان و برنامههای مختلفی که ارائه کرده بود و لزوم پاسخ احمدینژاد به “خط و نشان کشیدن اقای کروبی در دوسال پیش برای وی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری”(که اکنون زمانش رسیده بود) انگیزههای کافی برای “نشاندادن اثر کینه و انتقام، در اعلام نتیجهی آراء او” را فراهم ساخته بود.
کینهی حاکمیت کودتایی از کروبی، دلایلی چون صراحت او در “اعتراض به: قتل زهرا بنی یعقوب، نظارت استصوابی و رد صلاحیتها، در برنامهی تبلیغی تلویزیونی” و امثال آن را نیز داشته است.
۶- افزایش ۱۰ برابری صندوقهای سیار، که عملا دور از چشم ناظرین نامزدها، امکان همهگونه تقلب را فراهم میکرد و بیاعتنایی به اعتراض نامزدها نسبت به این افزایش غیر منطقی، یکی دیگر از شواهد این ماجرا است.
۷- نداشتن ناظر در بسیاری از صندوقها از سوی نامزدها، بهخاطر کارشکنیهای وزارت کشور و فرمانداریها، امکان جابجایی آراء را فراهم ساخته بود و کسی باور نمیکند که دولتی که پیش چشم مردم دروغ میگوید و فسق علنی انجام میدهد و آمار را وارونه جلوه میدهد، از جابجایی آراء و وارونه کردن آمار رأی مردم، پروایی داشته باشد.
۸- راهندادن ناظرین نامزدها در بسیاری از موارد و مراحل مربوط به “آماده کردن صندوقها، رأی گیری و شمارش” و خصوصا در “اتاق تجمیع آراء” و بیرونکردن کارکنان رسمی وزارت کشور و شمارش غیرمتعارف آراء ایندوره، زمینهی دستبرد به آراء مردم را فراهم کرده بود. این رفتار غیرقانونی، اعتماد به نتایج رسمی را مخدوش میکند.
۹- این دولت پیش از این و در “رأی گیری برای مجلس هشتم” نیز صحنههای آشکاری از تقلب را رقم زده بود. مثلا یکی از حامیان دورهی پیش احمدینژاد (که فعلا منتقد او است) رسما در مصاحبهاش اعلام کرده بود که “من با خانوادهام در یکی از شعب رأی گیری، حاضر شده و رأی دادهایم ولی با کمال تعجب، در همان صندوق، رأی مرا “صفر” اعلام کردهاند”. این داستان مشابه همان چیزی است که برای مرحوم “مدرس” در دورهی رضاخان اتفاق افتاده بود.
وقتی چنین وقاحتی در تقلب رأی مردم از این مجریان و ناظران بهثبت رسیده است و فردی از اردوگاه خود آنان به آن اعتراف میکند، خیانت آنان در امانت آراء مردم، قطعی و مسبوق به سابقه است. بنا بر این، شهادت آنان به صحت انتخابات، از نوع “شهادت فاسق” و شرعا و عقلا غیر قابل اعتماد است.
۱۰- گزارشهای فراوانی از نیروهای مردمی حاضر در صحنههای مختلف انتخاباتی در مورد “رأی گیری از افراد زیر ۱۸ سال و بدون ثبت در شناسنامه” یا “جابجایی آرائ میر حسین موسوی و کروبی و رضائی به نفع احمدی نژاد” به ستادهای نامزدهای مغبون، رسیده است که موجبات اعتراضات آنان را طی بیانیهها و اعتراضات کتبی به مراجع قانونی، فراهم کرده است.
سابقهی “خیانت در امانت آراء ملت” به ضمیمهی این گزارشات متکی بر تخلفات رسمی، شواهد معتبری برای عدم اعتماد به نتیجهی اعلام شده به صورت رسمی را فراهم کرده است.
۱۱- آقای خامنهای و باند کودتاچی وی، اگر خواهان حقیقت بودند، از طرح «کمیتهی صیانت از آراء مردم» استقبال میکردند. آنها نه تنها استقبال نکردند که طراحان را به «اهانت به نظام و همراهی با دشمنان» متهم کردند تا زمینهی کودتای خود را فراهم کنند.
در فرهنگ عمومی این کشور این سخن حکیمانه را همه پذیرفتهاند که «آن را که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است» (حتی آقای خامنهای در پاسخ یکی از یاران قدیمی خود در قضیهی پول گرفتن از شهرام جزایری، به همین مطلب اشاره کرده بود). اکنون نیز با همین منطق، میتوان پرسید که چرا از «نظارت مردم» نگران میشوند و آن را مخالف منافع خود میپندارند؟ آیا قصد خیانتی داشته و دارند که از نظارت دیگران بر خویش، اینگونه میهراسند و همه را متهم به همراهی با دشمن میکنند؟
بازداشتهای گستردهی سیاسیون و حتی فعالان ستادهای نامزدهای اصلاحطلب و قطع ارتباطات تلفنی و رسانههای مربوط به مخالفان کودتا، چهرهی عریان «کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸» را نمایان ساخت. سرکوب شدید تجمعات مردمی در روز ۲۳ خرداد و حضور گستردهی نیروهای مسلح و تشدید فوقالعادهی فضای امنیتی، تمامی اجزاء پازل این کودتا را درکنارهم قرار داد تا در برابر اقدام غیرقانونی کودتاچیان، هیچ مقاومتی نشود.
۱۲- در موارد مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، سالها است که از «لزوم نظارت بینالمللی» دفاع کردهام. دلایل قانونی و عقلی برای این مطلب وجود دارد:
یکم؛ دولت ایران در زمان رهبری آقای خامنهای، عضویت در کنفرانس بینالمجالس را پذیرفته است و آن را به رسمیت شناخته است.
دوم؛ طبق مصوبات این کنفرانس، انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس کشورهای عضو، باید با نظارت بینالمللی انجام گیرد.
سوم؛ ایران تاکنون چندبار به عنوان «ناظر» در انتخابات چند کشور حضور داشته و با پذیرش حضور خود به عنوان ناظر، روند اعمال نظارت بینالمللی بر انتخابات کشورها را عملا تأیید کرده و به رسمیت شناخته است.
چهارم؛ دولت و حکومتی که عملا روند «نظارت بینالمللی» را پذیرفته، نمیتواند از نظارت بینالمللی بر انتخابات خود، جلوگیری کند. این حقی «دو سویه» است و هیچ کشوری مجاز نیست که فقط یک سویهی آن را بپذیرد و سویهی دیگر را انکار کند.
اکنون باید پرسید که: چرا حاکمان فعلی ایران و حامیان آنها، با طرح «نظارت بینالمللی بر انتخابات ایران» رنگ از چهرهشان میپرد و برای فرار از پاسخگویی، بدون هیچ منطقی، به جوّسازی پرداخته و رگهای گردنشان بیرون میزند و با پرخاش و هتاکی، خواستاران نظارت بینالمللی را به انواع تهمتهایی که تنها شایستهی خودشان است، متهم میکنند؟!!
کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ علیه ملت ایران و تصمیم قاطع او به «ریاست جمهوری میر حسین موسوی» نشان میدهد که علتالعلل تمام آن مخالفتها، مقاصد سوء کودتاگرانه بر علیه حق حاکمیت ملت بوده و هیچ دلیل دیگری نداشته و ندارد.
۱۳- آقای خامنهای در دیدارش با اعضای ستادهای نامزدها در تاریخ ۲۶ خردادماه ۱۳۸۸ ادعا میکرد که: «همهی کسانی که در انتخابات شرکت کردهاند، چه رئیس جمهور منتخب!! و چه دیگران که رای اقلیت را دارند، همه از نظر نظام، مردم ایران هستند و برای نظام فرقی ندارند. همه محترماند و موافق و مدافع نظام جمهوری اسلامیاند!!».
گویی هیچکس نمیپرسد که چرا طرف اقلیت (به ادعای ایشان) در تمام دوران رهبری ایشان از امکانات صداوسیما محروماند و طرف مقابل تمام امکانات را به مصادرهی خود درآورده است.
ایشان از «لزوم توجه در سخنان بهگونهای که تحریککننده نباشد» سخن گفت. کیست که نداند که بیشترین اهانتها و تهمتهای ناروا را شخص ایشان بر علیه همان اقلیت ادعایی در طول این سالیان، بر زبان رانده و منتشر کرده است.
ایشان بهگونهای سخن میگفت که گویا هیچ اتهامی متوجه خود وی نیست!! تمامی اقدامات اخیر در سایهی حمایتهای آشکار ایشان از باند کودتاچی، رقمخورده است.
۱۴- ایشان از «لزوم موضعگیری شفاف در برابر خشونتطلبان و اغتشاشگران و مهاجمان به اموال عمومی و خصوصی و جنایتکاران» سخن گفتند. کاش یادی از «شهیدان ۲۵ و ۲۶ خرداد» نیز میکردند و لااقل اظهار تأسف میکردند.
آیا ایشان از جنایات «کوی دانشگاه» و خیابان آزادی، و شهرهای اصفهان و شیراز، و شهادت مردم غیر مسلح، که به دست نیروهای رسمی و مهاجمان مسلح تحتالحمایهی آنها انجام گرفته، صریحا موضعگیری میکردند تا متهم به رضایت به آنان جنایات نمیشدند.
آیا از جنایاتی که آقای اعلمی در محدودهی محل سکونتش گزارش کرده است و یا حمله به مجتمع مسکونی سبحان که هردو مورد از سوی نیروهایی که مسلح بودهاند به انجام رسیده و نیروی انتظامی هم متعرض آنان نشده است، بیخبر هستند؟!! آیا شکستن شیشههای آپارتمانها و اتومبیلهای ساکنان و تهدید و فحاشیهای آنان بهخاطر تکبیرگویی ساکنان، از نظر ایشان جرم است یا خیر؟ آیا از عکسهای منتشره در مورد هجوم نیروهای رسمی ضدشورش به منازل شخصی و ضرب و شتم مردم و مجروح ساختن آنان و صدمه زدن به اتومبیلهای پارک شده در کوچهها بیخبرند؟!!
آیا از وحشیگریهای مهاجمان به کوی دانشگاه تهران اطلاعی ندارند؟!! آیا عکسهای اتاقها و ورودی ساختمانهای کوی را مشاهده نکردهاند؟!!
آیا تکرار این موارد ناشی از «عدم پیگیری جنایت قبلی در کوی دانشگاه» نبوده و نیست؟!! آیا اشک ریختن چند سال قبل، کفاف آنهمه جنایت را داد؟ و آیا امروز هم سکوت ایشان در برابر جنایاتی که مهاجمان تحتالحمایة مرتکب میشوند، توجیه شرعی و قانونی دارد؟!! مگر ایشان «فرمانده کل قوا» نیست؟ و هزاران پرسش دیگر که متأسفانه هیچ پاسخی نداشته و ندارد.
آنانی که در برابر شهادت مظلومانهی «زهرا بنییعقوب، ابراهیم لطف اللهی و…» در زندانها و بازداشتگاه های رسمی حکومتی سکوت کردهاند و آن را از «کشیده شدن خلخال از پای یک یهودیه» کمتر ارزیابی میکنند، امروز ثمرهی آن همه جنایت و «امضای آنها با سکوت» را برداشت میکنند.
۱۵- ظاهرا ایشان هیچ شرمی از آنهمه اظهار وحدت و همبستگی در حضور افرادی که صمیمیترین دوستان و همکاران ستادهاشان را در زندان میدیدند، نداشت و بهگونهای نصیحت میکرد که انگار همه آزادند و هیچ اتفاقی نیافتاده است!! کجای آن ادعاها با دستگیری گستردهی سیاسیون همخوانی دارد؟!! آیا یکبار اقدام به کشتن «سعید حجاریان» برای نیروهای کودتاچی کفایت نمیکرد که «جسم تکیدهی او» را نیز برنمیتابند و بازداشت میکنند؟!! جدا شرمآور است.
مگر جرم آنان چیزی جز دفاع آرام و منطقی از حقوق قانونی خود و مردم بوده است؟ مگر راهپیمایی و اجتماعات و اعتراضات منطقی و غیر خشونتبار، طبق قانون اساسی کشور، آزاد نیست؟ کدام اصلاحطلبی را سراغ دارید که رویکردهای خشونتبار را تأیید کرده باشد؟!!
منطق «چماق و هویج» دیرزمانی است که از ارزش تهیشده و جز خندهی تمسخر، بر لب نمیآورد. بهتر است که فکری برای ساماندهی کشور بر اساس قوانین رسمی و منطبق با حق حاکمیت ملت بکنند و زبان تهدید و روش استبدادی را کنار گذارند.
عامل اصلی ناهنجاریها در کشور، قانونگریزی مسئولان برتر کشور است و اگر همه به قانون تمکین کنند، هنجارها برمیگردد و حقوق همگان تامین میشود.
۱۶- اکنون و پس از این تجربهی با ارزش ملت ایران، و پس از عزم جدی ملت برای دفاع از حق حاکمیت خویش که اوج آن را در راهپیمایی کمنظیر آنان در زیر سایهی «تهدیدهای وزارت کشور، لباس شخصیهای مسلح، نیروهای رسمی ضد شورش، دادستانی کل و تبلیغات و تهدیدهای وسیع صدا و سیمای حکومتی بر علیه شرکت کنندگان» در روز دوشنبهی سبز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ خورشیدی، مشاهده شد، باید همهی مردمی که رأی آنان به تاراج کودتاچیان رفته است، هشیار باشند و از همراهی و حتی بیتفاوتی در برابر کسانی که از دستیازیدن به رفتارهای خوشونتبار و صدمهزدن به آموال عمومی و خصوصی پرهیز نمیکنند، شدیدا پرهیز کنند(که پرهیز میکنند) و با حفظ متانت در برخوردها و بهرهگیری از حقوق قانونی خود، تا میتوانند، مدارک قطعی هجوم نیروهای کودتاچی به اموال مردم را در اختیار ستادهای رئیسجمهور منتخب ملت ایران که آقای میر حسین موسوی است، قرار دهند و یا آن را به رسانههای عمومی برسانند و اگر امکان انتشار آن را دارند، خود اقدام به انتشار آن کنند.
پرهیز از انتشار اخبار ناصحیح و دقت در انتشار اخبار صحیح و تلاش و کوشش پیگیر برای آگاه کردن مردم از ظلم و ستمی که بر آحاد ملت میرود، با استفاده از تمامی امکانات متعارف و منطقی، وظیفهی عقلی و شرعی همه است.
۱۷- تجدید انتخابات ریاست جمهوری اخیر، تنها با چنین سازوکاری به حاکمیت ملت، منتهی میشود. گوش به اتهامات بیهودهی کودتاچیان و حامیان آنها نسپریم که دائما با اتهام واهی «تسلیم در برابر بیگانگان» مردم را به تسلیم مطلق در برابر زیادهخواهیهای خود و در حقیقت به «بردگی خویش» فرا میخوانند.
هرگز و از هیچفرد حقیقی یا حقوقی نباید پذیرفت که از این پس در ایران، انتخاباتی بدون نظارت بین المللی را به ملت ایران تحمیل کند. دلایل کافی برای بیاعتمادی به حاکمانی که بارها آزمودهاند، به فراوانی وجود دارند و منطقی و معقول نیست که مجددا در دامی بیافنند که بارها افتادهاند.
در پایان، یادآوری چند نکته را ضروری میدانم؛
۱- کودتاچیان بدانند که ریختن خون فرزندان ملت، که خود به «حماسهآفرینی آنان و کسب عزت برای ایران و جمهوری اسلامی، در انتخابات اخیر» اقرار کردهاند، جز ننگ و نفرت و عذاب الهی در دنیا و آخرت را برای آنان درپی نخواهد داشت. پس از خدا بترسند و خون فرزندان ملت را نریزند، که در منطق شریعت محمدی(ص) ریختن خون یک نفر بهناحق، همچون کشتار تمامی آدمیان است.
آیا از «شرکت کنندگان در انتخاباتی که کودتاچیان نیز به آن افتخار کرده و میکنند» با «خشونتورزی و سلب حقوق قانونی» تشکر میکنند؟!!
ملت ایران کشتهشدگان وقایع اخیر در کوی دانشگاه و خیابانها را به عنوان «شهیدان حاکمیت ملت» میشناسد و قدردان خونهای پاک آنان خواهد بود. حاکمیت نیز شرعا نسبت به این خونها ضامن است.
۲- نیروهای مسلح و امنیتی، که کودتاگران به اتکای قدرت سلاح آنان، به این خیانت بزرگ دست زدهاند، از اعمال خشونت بر علیه مردم خود بپرهیزند. حتی اگر از خدا و نظارت مطلق او و ثبت و ضبط رفتار خود در نامهی عملشان برای حسابرسی دقیق روز جزا، پروا نمیکنند، بهیادآورند که مأموران حکومت پهلوی در روزهای درگیریهای خیابانی و تظاهرات مردم، چه عاقبتی پیدا کردند.
آن روز نه امکانات تصویر برداری کنونی وجود داشت تا جنایات مختلف را ثبت و ضبط کند و نه امکان اطلاع رسانی وسیع امروز در اختیار بود. باید متوجه باشند که همهی خشونتهای آنان از سوی مردم، تصویر برداری میشود و فردا از چنگ عدالت نمیتوانند بگریزند. پس برای دنیای خویش هم که شده، از جرم و جنایت بپرهیزند و خود را فدایی ملت، بدانند.
۳- روزی هشدار داده شد که شعار «ارتش فدای رهبر» و یا اصرار بر تکرار «جانم فدای رهبر» در مراسم نظامی و انتظامی، از سوی پرسنل نیروهای مسلح، روزی آنان را در برابر ملت قرار خواهد داد و یا این قابلیت را دارد که چنین مصافی را تدارک ببیند. امروز و پس از بیتوجهی نیروهای سیاسی به آن هشدار، شاهد این تقابل و رویارویی هستیم.
این تجربه، برای همه باید درس عبرتی باشد تا به «ریشهکنی فرهنگ جان نثاری برای مستأجران قدرت» منجر شود و تنها ملت و کشور را به عنوان صاحبان حقیقی قدرت، شایستهی جان نثاری، معرفی کند. خصوصا باید فرزندان ملت در نیروهای مسلح را هشیار کند که هرگز خود را جاننثار رهبر و مستأجران قدرت قرار ندهند و تنها خود را فدایی ملت بدانند و برای حفاظت از حقوق آنان قدم بردارند.
۴- شعار «الله اکبر» شعار اصلی همهی مردم است و کودتاچیان نمیتوانند بهدروغ، مخالفان خود را به بیدینی متهم کنند، ولی نباید از شعار محوری «حق حاکمیت ملت» لحظهای غفلت شود. مقاومت ملت در قضیهی اخیر و با استفاده از راهکارهای قانونی، هیچ چیز جز «دموکراسی و آزادی بیان و آزادی انتخاب» را هدف قرارنداده است. مبادا بهخاطر خوشآمد این و آن، از شعار و هدف محوری این اقدام ملی، غفلت شود.
۵- عالمان دین و شریعت، وجههی خود را از «حقطلبی» و «دفاع از حق» بهدست آوردهاند و شایسته است که آبروی خود را در این جهت مصرف کنند. مبادا تسلیم کودتاچیان شوند و نتایج غیرواقعی اعلام شده را تأیید کنند. اعتبار آنان در گرو همراهی با کسانی است که از «دروغ، فریب، خدعه، کینهتوزی، پیمانشکنی، خیانت در امانت و…» پرهیز میکنند و قدرت را «طعمه» نمیشمارند و تنها «منافع ملت» را میخواهند. راست گفت رسول خدا(ص) که فرمود: «لاتنظروا الی کثرة صلاتهم و صومهم… و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الأمانة؛به زیادی نماز و روزهی آنان نگاه نکنید (و آن را ملاک ارزیابی قرار ندهید) ولی به صداقت و امانتداری آنان نگاه کنید(و آن را ملاک ارزیابی قرار دهید)».
۶- آقای خامنهای تا کنون به خیرخواهی خیرخواهان هیچ توجهی نکرده است. امروز او در جایگاهی قرار گرفته است که دوستان سابق خود را نیز دربرابر خود قرار داده است. آقایان؛ هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، میرحسین موسوی و… کسانی هستند که تا دیروز مورد اعتماد بوده و با حکم وی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودهاند. امروز چه شده است که همهی اینها فدای احمدینژاد و چند چهرهی سپاهی میشوند؟ آیا قدرت تفویض شده در قانون اساسی به رهبری نظام، ایشان را قانع نمیکند که نهادهای انتخابی را نیز با حربهی غیرمنطقی «نظارت استصوابی» میخواهد به مجموعهی اقتدار خویش بیافزاید؟ چرا به حد خود قانع نیست و سخن امیرمؤمنان را آویزهی گوش خود نمیسازد که؛ «رحم الله إمرءا عرف قدره و لم یتعد طوره؛خدا رحمت کند کسی را که اندازهی خویش نگهدارد و از آن تجاوز نکند». آیا تردیدی وجود دارد که توصیهی علوی(ع) برای ایشان از توصیههای سپاهی و مصباحی و احمدینژادی بهتر است؟!!
۷- در ورای اهانتهای بیوقفهی کودتاچیان به آقای هاشمی رفسنجانی و حامیان وی، دست پنهان کسانی دیده میشود که برای «رهبری آینده» میخواهند موانع را از سر راه خود بردارند. ادعاهای دروغین «مبارزه با فساد اقتصادی» و یا مبارزه با «رانتخواری» تنها پوششی برای پنهان نگهداشتن آن مقاصد شوم است.
آنها میدانند که در هردو صورت اقدام به حذف آقای خامنهای یا اتفاق طبیعی برای ایشان، تازه با مانعی به نام «هاشمی رفسنجانی» مواجه میشوند که هنوز در بین خبرگان، از مقبولیت برخوردار است. مقبولیتی بیش از مقبولیت آقای خامنهای در خبرگان سال ۱۳۶۸ و این مانع را پیش از حذف آقای خامنهای یا اتفاق طبیعی برای وی، باید از سر راه خود بردارند.
من هیچ علاقهای به آقای رفسنجانی نداشته و ندارم و اساسا به لحاظ شخصی، به ایشان در قامت یک مسئول سیاسی، اعتماد نکرده و نمیکنم و علیرغم تبری جستن از ظلم و ستمی که به ایشان از جانب کودتاچیان میشود (وحتی ملتزم بودن به دفاع از حقوق شهروندی و شرعی ایشان، همچون سایر شهروندان ایران زمین) ولی این اتفاقات را، کیفر دنیایی رفتار نامشروع سیاسی ایشان و همدستی طولانی وی با آقای خامنهای، در ظلم و ستم میدانم.
گرچه ایشان گفتهاند که «منتظری نظام نخواهند شد!!» ولی باید بدانند که اولا ؛«بدخواهان در دستگاههای؛ دولتی، قضائی، اطلاعات سپاه و دفتر رهبری» مصاف و درگیری بین آیة الله خمینی و آیة الله منتظری را پدید آوردند و امروزه نیز همان افراد در همان ارگانها، این پدیده را تکرار کردهاند. ثانیا؛ هردو طرف ماجرا در بسیاری از جهات معنوی و بسیاری از عملکردهای سیاسی در هردو صحنهی پیشین و امروزین، متفاوتاند و قیاس آنان «مع الفارق» است. ثالثا؛… شرح آن هجران و آن خون جگر// این زمان بگذار تا وقت دگر!! رابعا؛ آن اتفاق را چه مثبت ارزیابی کنید و چه منفی، اکنون گرفتار نتایج همان ماجرا هستید و هستیم. پس میتوان از نتایج و بهرهها، به مثبت بودن یا منفی بودن آن واقعه پیبرد.
۸- به گمان من، این واقعه، جز با بازگشت کودتاچیان به قانون و «بسندهکردن به محدودههای قانونی خود» و «پذیرش بیچون و چرای حق حاکمیت ملت» پایان نمیپذیرد. حتی اگر با سرکوب شدید و کشتن و دستگیری آحاد ملت از سوی کودتاچیان مواجه شود. ملت ایران چیزی برای ازدستدادن ندارد. آبرو، منافع، عزت و شرف او مدتهای مدیدی است که مورد تاراج ستم قرار گرفته و هرروزه شاهد بهخاک افتادن سروقدی از عزیزان خود است. خواستهی آنان چیزی جز «توقف ظلم و ستم و بازگشت به قانون و تن دادن به حق حاکمیت ملت نیست».
طبیعی است که هیچگونه رفتار غیرقانونی و خصوصا خشونت بار، مورد تأیید ملت صلح جو و اصلاحطلب ایران نیست. البته در برابر تجاوز و تعدی و خشونتورزی کودتاچیان نیز باید اعتراض کنند و هرگز سکوت نکنند. تجربهی این ملت نیز تنها از مصاف «گل و گلوله» حکایت میکند و مطمئنا از جانب ملت، تنها «گل» عرضه میشود. بهتر است که مسئولان کشور از کودتاچیان بخواهند که قدری شرم و حیا داشته باشند و رفتار مسالمت آمیز را با تحریک جوانان و هجوم ناجوانمردانه به مردم، به خشونت نکشانند، چرا که بیشترین ضرر و خسارت را حاکمیت خواهد برد.
مصاف نابرابر ظالم و مظلوم، حتی اگر با شکست ظاهری مظلوم همراه شود، چیزی جز ننگ ابدی برای ستمگران را به ارمغان نمیآورد. اصرار بر این روند منحط و نابرابر، باید متوقف شود.
خدایا به حاکمان این ملت، حیاء و عفت و شعور عنایت کن که از زیاده خواهی دست بردارند و به جایگاه قانونی خود برگردند و حق حاکمیت ملت را با تمام لوازم آن بپذیرند و بیش از این چهرهی دین تو و شریعت محمد مصطفی(ص) و رویکرد علیبن ابیطالب(ع) را ملکوک نکنند.
خدایا به ملت ما علم و آگاهی و توفیق بهرهگیری کامل از خرد خود و خردمندان عالم را عنایت کن تا بیش از این زیر بار ستم و استبداد نمانند و عزت، امنیت، عدالت، رفاه، تندرستی و شادی و نشاط را در ادامهی زندگی فردی و اجتماعی خود تجربه کنند و هرگز از این نعمت ها جدا نشوند.
خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خوشنود باشی و ما رستگار
یکی از موضوعات جدی و معنادار در آیین حج، برگزاری مراسم عبادت خداوند به شکل و با رعایت شروطی است که در آن مساوات و یکرنگی و یگانگی میان عموم مسلمانان تا جایی که ممکن است حفظ شده و از تشریفات و خاصه طلبیها به جد دوری شود. شهید دکتر بهشتی در سخنرانیهایی که به پیش از انقلاب اسلامی باز میگردد بر رعایت این شرط اساسی در حج به منزله یکی از راههای خودسازی و انسان سازی در اسلام تاکید فزاینده دارد.
متن زیر بخشی از کتاب «حج از دیدگاه قرآن» آخرین اثر منتشر شده شهید آیتالله دکتر بهشتی است که به همت بنیاد نشر آثار و اندیشههای آن شهید و توسط انتشارات روزنه به تازگی به چاپ رسیده است. این متن به نقل از سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های آن شهید در کلمه منتشر می شود.
یکی دیگر از چیزهائی که انسان در حج میبیند و لذت میبرد همان نزدیک بودن زندگیها به یکدیگر است. البته با کمال تأسف مصریها و در این اواخر ما ایرانیها این حالت حج را هم به هم زدهایم و حج هم لوکس، دولوکس و ممتاز و متوسط و پایین و از این حرفها شده است، کسانی که به حج مشرف شدهاید دیدهاید که عده زیادی از مردمی که به حج میآیند مردم فقیری هستند. اکثریت حجازیها فقیرند نه ثروتمند. برای اینکه اکثریت حاجیها همان اعرابی هستند که پیرامون مکه زندگی میکنند اینها نظیر زوار حضرت عبدالعظیم برای تهران یا زوار قم هستند. شما در این زیارتگاهها در ایام زیارتی که میروید عده زیادی از مردم را میبینید که حرکت کرده و به آنجا آمدند. در موقع حج عملاً مردمی که در اجتماع بزرگ حج زندگی میکنند از حداقل زندگی بهرهمند هستند و همه هم تقریباً با همان حداقل زندگی میکنند.
حج، اگرچه نمیگویم یک نمونه از زندگی اقتصادی بدون فاصله است، اما لااقل با فاصله کم است همراه با تعیین حداقل زندگی برای این مردم که کسی گرسنه و فاقد موارد اولیه زندگی در آن جامعه نباشد. مسلمانها میتوانند سالی یکبار نمونه عملی آن را در موقع حج ببینند اما همینطور که عرض شد اگر اشرافیگرائی عدهای از حجاج بگذارد. ما خیلی متأسفیم که ما خود عرضه نداشتیم و نداریم که تا وقتی کار بدست خودمان است این جنبهها را به دقت رعایت کنیم حتی بعضی از علمای دینی ما به جای اینکه خودشان کمک کنند به این امر، با کمال تأسف باید بگویم عملاً موقعی که حج میگذارند، حج آنها هم مشوق نوعی امتیازطلبی است. چون آن موقع که بنده مشرف بودم بعضی از مراجع هم مشرف بودند امتیازاتی را که در آن موقع حج داشتند من حیت المجموع تقریباً ثروتمندترین حجاج هم نداشتند. اتفاقاً آقائی که من از محبت شخصی او همیشه تشکر کردهام خواست نسبت به خود ما هم چنین وضعی را تا مقداری عمل کند که من یکی دو بار هم تذکر دادم و تا آنجا هم که میسر بود جلوی او را گرفتم.
وقتی من وارد جده شدم قرار بود با یک گروه از رفقائی که نستباً این اصل را رعایت میکردند باشم که نشد لذا در آنجا به یک کاروانی ملحق شدیم. مسئول گروه ضمن حرفهای محبتآمیز گفت که ما این امکانات را داریم و میتوانیم برای شما و همراهانتان چنین و چنان کنیم و از این قبیل حرفها. گفتم من به شما بگویم که من به حج آمدهام یعنی به سفری که اگر در مزاج خودم این بیماری امتیازطلبی وجود دارد در این چند روز معالجه شوم. حال شما میگوئید ما میتوانیم در این سفر برای شما امتیازات چنین و چنان درست کنیم؟ با صراحت به شما بگویم که من از آنهائی هستم که میتوانم با همین عبائی که بر دوشم است مراسم حج را بگذارم اگر هم میبینید توی کاروانی آمدهام برای این است که آگاهی ندارم و همراه من هم زن است و میترسم وظایفی را که نسبت به آنها دارم نتوانم در این شرایط درست انجام بدهم والا چه بسا اصلاً با کاروان نمیآمدم برای اینکه حج، این چنین است و بعد به او گفتم شما اگر میخواهی خدمتی به حاجی بکنی این باشد که او را راهنمایی درست بکنی که اعمالش را چگونه بجا بیاورد وظایفش چگونه باشد، کجا برود، چه جاهایی را ندیده نگذارد و برگردد چه بسا سفر دیگری نصیب او نشود و دیگر این فرصت را پیدا نکند. اما بزرگترین محبت این است که برای ما امتیاز قائل نشوی.
و بعد دیدم متأسفانه بعضی از علما که در آن سفر بودند در آنجا مثل اینکه هیچ توجه نداشتند که باید عمل آنها هم عملی باشد که دیگران را به نفی امتیازات لااقل در این چند روز تشویق کند حتی کار به جائی رسید که در حرم پیغمبر اکرم(ص) عدهای دور آقا حلقه میزدند و مثل زنجیر دست میگرفتند و ایشان را وارد میکردند و برایش سلام و صلوات ختم میکردند. من واقعاً تعجب کردم که این دیگر چیست و چگونه نقشی است که ما میتوانیم داشته باشیم؟ وقتی ما عملاً از نظر عمل فردی و عمل اجتماعی نتوانیم حجاجبی را که از جامعه ما به سوی حج میروند و مسئولانی را که آنها را اداره میکنند طوری تربیت و راهنمایی کنیم و طوری در جریان بگذاریم که لااقل در این چند روزه حج در مقابل این مسائل باشیم، چه کاری میتوانیم بکنیم؟ آن وقت تذکر میدهند که درباره حج به عنوان یک کنگره هم خوب است صحبت کنید. گفتم صحبت میکنیم ولی فعلاً این کنگره را رسیدگی کنیم. (چون کنگره به معنای این لبههای عمارت است) به یکی از این لبههای کنگره که مربوط به خودمان است برسیم چه میکنیم؟ مکه میرویم چه میخواهیم بکنیم؟ چرا همه چیز مسخ میشود؟ حجمان هم مسخ میشود، حج یک عالم برجسته هم حتی مسخ میشود. برجستگی یک عالم برجسته، در این است که در مراسم حج این اظهار امتیازات از او دیده نشود.
کلمه: پس از آنکه تلاش محمدعلی رامین برای جا انداختن لفظ “امام خامنه ای” طی سال های گذشته به نتیجه نرسید، این بار محمدتقی مصباح یزدی بر ضرورت این واژه برای رهبری تاکید کرده است.
به گزارش کلمه، مصباح یزدی آنگونه که در گزارش ها آمده، با بیان اینکه تعابیر مختلفی برای امامت وجود دارد، گفته است: در لفظ، عرف عام و اصطلاح، معانی زیادی برای امام در نظر گرفته شده است که از جمله در لغت به معنای پیشرو، و در عرف به معنای انسانهایی است که پیشاپیش انسانهای دیگر هستند و هدایت جامعه را عهده دارند
وی با اشاره به اطلاق لفظ «امام» به حضرت امام(ره) و رهبری ادامه داده: اینکه برخی بکار بردن این لفظ را اشکال می کنند باید بدانند که در این روزها امام به معنای پیشوا است، یعنی کسی که متصدی هدایت و راهنمایی مردم است که از جمله موارد آن مانند امام جماعت، امام جمعه و … می باشد.
مصباح یزدی در زمانی که امام خمینی برای برپایی حکومت اسلامی تلاش می کردند براین باور بود که تا زمان ظهور امام زمان نباید حکومتی تشکیل شود. در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی وی در هیچ عرصه اجتماعی و سیاسی حضور نداشت و پس از ارتحال امام حضور وی در صحنه های سیاسی به قدری پررنگ شد که در حال حاضر از وی به عنوان پدر معنوی جبهه پایداری نام برده می شود.
پیش از این محمدعلی رامین، مشاور نزدیک احمدی نژاد که گفته می شود متهم به جاسوسی است، در توجیه استفاده از لفظ امام برای رهبری گفته بود: وقتی از واژه امام استفاده نشود یعنی، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
پس از آن بود که تلاش هایی برای جا انداختن این واژه صورت گرفت اما همانطور که رامین گفته بود “مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! ”
بدین ترتیب اصرار برای استفاده از پیشوند امام برای آیت الله خامنه ای طی سالهای گذشته به نتیجه نرسیده است و به نظر می رسد اکنون مصباح یزدی برای این کار پا پیش گذاشته است.
این در حالی است که همزمان و به طور موازی، منصوبان و منتسبان به رهبری در تلاش اند تا با اغراق و زیاده گویی، شخصیتی ماورایی از وی ارائه دهند.
موج زیاده گویی ها و مبالغه ها در خصوص ویژگی های رهبری هم اولین بار توسط مصباح یزدی و شاگردانش مطرح شد که تلاش می کردند مقام ولایت فقیه را تا سطح ائمه و پیامبر و ارتباط خاص با امام زمان بالا ببرند.
پس از آن بود که سعیدی امام جمعه منصوب رهبری در قم در یک سخنرانی و به نقل از خواهر رهبری گفته بود که وی هنگام تولد وقتی میخواست از بدن مادر خارج شود «یا علی» گفته و قابله هم در پاسخ گفته است: علی نگهدارت!
طی هفته های اخیر هم محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبری ادعا کرد "رهبر معظم انقلاب دانشمندی است که در تمام رشتههای علمی اطلاعات دارد"!
گفتنی است در سال ۱۳۵۱، در شرایطی که امام خمینی در داخل و خارج از ایران، حتی از سوی نزدیکترین یاران خود همچنان "آیتالله " یا "آقا " خوانده میشدند، امام موسی صدر را در سطح مهمترین مطبوعات جهان عرب در مصاحبه هایش ایشان را "امام" نامید.
پس از آن نیز در پی شهادت مصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶، حسن روحانی سخنانی در مراسم ترحیم وی عنوان کرد که نوار آن تا ماهها بعد توسط مردم توزیع می شد. حسن روحانی در آن سخنرانی با اشاره به آیات مختلف قرآن کریم در باره حضرت ابراهیم ، آیه “انی جاعلک للناس اماما” را قرائت و تفسیر کرد و در پایان، نام حضرت آیت الله العظمی خمینی را با پیشوند “امام” به کار برد. این نخستین باری بود که نام بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، به صورت علنی “امام خمینی” خوانده شد؛ به صورت مردمی و بدون برنامه ریزی از بالا.
لقبی که خیلی زود توسط مردم پذیرفته شد و هنوز پس از دو دهه از ارتحال ایشان، “امام خمینی” عنوان شناخته شده ای برای بنیانگذار جمهوری اسلامی است و مصنوعی و تصنعی هم به نظر نمی رسد.
در ادامه سلسله همایشهای هنری و فرهنگی که در حمایت از زلزلهزدگان آذربایجان شرقی برگزار می شود، مراسم «شبی با داستان برای زلزلهزدگان آذربایجان» با حضور جمعی از داستاننویسان سرشناس، روز پنجشنبه این هفته در مرکز همایشهای پارک ورشو برگزار خواهد شد.
این نشست دومین سلسله از این دست نشستهاست که اولین آن را عنوان «شبی با شاعران» در کافه لالهزار برگزار شد.
در همایش «شبی با داستان برای زلزلهزدگان» که پنجشنبه ۲۷ مهرماه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ در پارک ورشو واقع در خیابان نجاتاللهی برگزار میشود، داستاننویسانی چون یونس تراکمه، امیرحسین چهلتن، فرزانه کرمپور، جواد مجابی، مهسا محبعلی، هوشنگ مرادی کرمانی، جمال میرصادقی و پیمان هوشمندزاده حضور دارند.
این همایش با همکاری بنیاد فرهنگی ایرج بسطامی، خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن یاری کودکان در معرض خطر برگزار خواهد شد.
لازم به ذکر است که در این همایش خانم شَری نجفی، مسئول انجمن یاری کودکان در معرض خطر، گزارشی از آخرین مسائل و نیازمندیهای منطقه ارائه میدهند. در این مراسم فیلم «فروریخت» که تصاویر مستندی از مناطق زلزلهزده در روزهای ابتدایی زلزلهست نیز پخش خواهد شد.
همچنین به منظور جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان جهت شرکت در همایش بلیتی به فروش میرسد که علاقهمندان میتوانند برای تهیه آن به مراکز اعلامشده در این فراخوان رجوع کنند.
همچنین کتابهای داستانی نویسندگان یادشده به امضای ایشان در محل برگزاری همایش به فروش خواهد رسید و صندوق خیریهای هم برای جمعآوری وجود نقدی خیرین در محل برپا خواهد بود. علاقهمندان میتوانند تا روز برگزاری مراسم، بلیت را از مؤسسهی فرهنگی-هنری کارنامه، کتابفروشی روزبهان و مؤسسهی مطالعاتی رخداد تازه تهیه کنند.
تمامی در آمد و عواید این مراسم به منظور کمک به مردم مناطق زلزلهزده استان آذربایجان شرقی صرف خواهد شد.
در پی گرانی ارز، هزینه های مواد و تجهیزات دندانپزشکی نیز بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.
به گزارش مهر، دکتر علی تاجرنیا روز سه شنبه در حاشیه برگزاری نخستین کنگره بین المللی زیبایی و ایمپلنت ICOI در منطقه خاورمیانه در مرکز نمایشگاههای بین المللی تهران، گفت: در حوزه درمانهای دندانپزشکی و ایمپلنت، بسیاری از شهروندان کشورهای همسایه و فراتر از منطقه و ایرانیان خارج از کشور به ایران می آیند که نشان دهنده سطح بالای دندانپزشکی و ارزان بودن این خدمات در کشورمان است.
دبیر اجرایی نخستین کنگره بین المللی زیبایی و ایمپلنت ICOI در منطقه خاورمیانه از ایمپلنت به عنوان یک علم نسبتا جوان در کشورمان نام برد و افزود: در حوزه درمانهای ایمپلنت هنوز توانمندیهای لازم را پیدا نکرده ایم.
تاجرنیا در عین حال از رونمایی اولین ایمپلنت ساخت ایران مطابق با استانداردهای جهانی خبر داد و گفت: این محصول تا پایان امسال رونمایی خواهد شد.
وی ادامه داد: در حال حاضر یکی از مشکلات و معضلات ما این است که ایمپلنت را یک درمان لوکس می دانیم در حالی که نگاهمان باید نسبت به ایمپلنت عوض شود. زیرا مشکلاتی که از ناحیه خرابی دندانها متوجه سلامت فرد است، می تواند عوارض ناگواری به همراه داشته باشد.
تاجرنیا از اختلال در تکلم، زیبایی، مسائل روان شناختی و… به عنوان برخی مشکلات ناشی از خراب بودن دندانها نام برد و افزود: متاسفانه نوسانات ارزی طی ماههای گذشته باعث شده تا هزینه تمام شده خدمات درمانی ایمپلنت به شدت افزایش یابد و مردم نتوانند از این درمان استفاده کنند.
وی با انتقاد از بیمه ها در پوشش ندادن خدمات دندانپزشکی، گفت: پوشش بیمه ای در حوزه دندانپزشکی بسیار ضعیف است و اگر این نگاه عوض نشود، ممکن است این خدمات از سبد خانوار حذف شود.
دبیر اجرایی نخستین کنگره بین المللی زیبایی و ایمپلنت ICOI در منطقه خاورمیانه با اظهار تاسف از نبود دنداپزشک در راس وزارت بهداشت، افزود: دولت بایستی شرایط ایجاد کند که هزینه درمان ایمپلنت کمتر شود و همه بتوانند از این خدمت دندانپزشکی استفاده کنند.
وی با اشاره به گلایه دندانپزشکان از بالا بودن هزینه های خدمات دندانپزشکی در کشور، گفت: امیدواریم خانم وزیر به قولش در مورد بیمه خدمات دندانپزشکی و ارتودنسی که ۴ سال پیش وعده آن را داد، عمل کند.
تاجرنیا با عنوان این مطلب که هزینه های مواد و تجهیزات دندانپزشکی به دنبال بازار متلاطم ارز در کشور بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش یافته است، افزود: این افزایش قیمت حتی در موارد مصرفی مثل دستکش، ماسک و… نیز مشاهده می شود.
صفحه فیس بوک روزنامه کلمه
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر