-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 10/11/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



چندین ماه پس از تحریم های سفت و سخت به رهبری امریکا در برابر برنامه اتمی ایران، رهبران این کشور سوگند یاد کردند که هرگز تسلیم فشارهای غرب نشوند و باور تاثیر جدی چنین اقداماتی را به ریشخند می گرفتند. ولی یک هفته پس از آن که ارزش ریال به گونه تکان دهنده ای 40 درصد کاهش یافت، و سرو صداها و تظاهرات در پایتخت آغاز شد هیچ کس دیگر از هزینه های رو به فزونیِ رویارویی با امریکا و غرب یادی نمی کند.

در پایتخت ایران، تنها چیزی که می توان درباره اش حرف زد ریال است و زیر و رو شدن زندگی در هفته وحشتناک اخیر. همان چند دقیقه ای که سوار آسانسور می شوی یا برای خرید به سوپر مارکت می روی، شایعه ها و خبرهای تازه ای درباره کاهش نرخ ارز و گمانه زنی ها را می شنوی و هر کسی به نوبه خود مقصر را شناسایی می کند.

«بهتر است همین حالا بخرید» این توصیه برنج فروش به عباس شهرابی است، نگهبان بازنشسته کارخانه، که می خواهد 900 پوند برنج (برابر 408 کیلوگرم) برای مصرف یه سال خانواده پر جمعیتش فراهم کند. برنج از اصلی ترین خوراک روزمره ایرانی ها است.

پنجشنبه آقای شهرابی وقتی منتظر اتوبوس بود سیگار پشت سیگار دود می کرد و ادامه داد: وقتی داشتم پولم را در می آوردم، به فروشنده تلفن شد و وقتی گوشی را گذاشت گفت که قیمت همین حالا 10 درصد بالا رفته است. البته پول را پرداختم چون معلوم نیست فردا قیمت چه قدر خواهد شد.

در حالی که تنها شمار کمی از مردم واقعا نیاز دارند که ریال را به ارز خارجی تبدیل کنند، ارزش ریال یکی از معدود شاخص های اقتصاد دولت است. سقوط ریال موجب بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی شده است.

در تهران بسیاری از شهروندان روز خود را صرف زنگ زدن به صرافی و مراجعه به بانک می کنند؛ اندیشناک و دل نگران که آیا می توانند ریال خود را همان جا بفروشند یا باید منتظر معجزه ای بنشینند که نرخ را به ترازهای پیشین برگرداند؛ شاید هم منتظر تظاهراتی معتدل ناشی از هراس و نگرانی، شبیه آن چه هفته پیش رخ داد.

«نوسانات آن قدر بزرگ است که هیچ کس نمی داند آیا بهتر است صبر کرد و یا هر چه سریعتر ریال را به ارز خارجی تبدیل کرد؟» احمد 65 ساله که تاکسی به سوی صادقیه را «با دیگر مسافران شریک شده است» ادامه می دهد: «جانم به لب رسیده است». احمد فروشنده لباس است و چون دیگران از ترس مجازات مقامات نخواست نامش فاش شود می افزاید: «می خواهم زندگی عادی داشته باشم، ولی از صبح تا ظهر و از ظهر تا شب، همه با نگرانی درباره ارز قدرتمند حرف می زنند.»

مانند بسیاری از ساکنان پایتخت، روز سه شنبه احمد نیز به کنفرانس خبری رئیس جمهور محمود احمدی نژاد گوش کرده بود، به امید این که شاید راهی برای سر و سامان دادن به این اوضاع به هم ریخته پیشنهاد کند. ولی آقای احمدی نژاد به جای راه حل، ضعف و سقوط ارزش ریال را به دلالان ارز و تحریم ها نسبت داد و گفت که طبیعی است که وقتی نفت تنها به مقادیر کوچک به فروش می رود و مبادلات بانکی بین المللی با دشواری روبروست، طبیعی است که ارز داخلی با افت ارزش روبرو می شود. مخالفان وی می گویند که وی سوء مدیریت اقتصادی خود را به گردن نمی گیرد و از آن طفره می رود. وی حتا تا آن جا پیش رفت که تهدید کرد مسند خود را ترک می کند.

«اوضاع را خراب کرده و حالا می خواهد ول کند و در برود.» این را احمد درباره رییس جمهور می گوید. مسافر دیگری در تاکسی حرف او را قطع می کند: «نه» و می افزاید: «رهبران ما همه شان اشتباه می کنند ولی می خواهند همه چیز را گردن احمدی نژاد بیندازند.»

درست فردای همان روز، چهارشنبه، زمانی که پلیس ضد شورش سوار بر موتور سیکلت دلال های ارز را در نزدیکی بازار تهران پراکنده می کرد و اجازه ایستادن به آن ها نمی داد، درگیری ها بالا گرفت. دولت آن ها را به ایجاد بحران ارز متهم کرده است. در بازار، مرکز مهم تجاری، مغازه داران درها را بسته و کرکره ها را پایین کشیده بودند و صدها شهروند تهرانی در اعتراض به شرایط بد اقتصادی به تظاهرات آنان پیوستند.

در حالی که زندگی به ظاهر به حالت عادی بازگشت ولی در روز پنج شنبه، فوران خشم عمومی نشانگر احساس عمیقی ناامیدی است که همواره در میان بسیاری از ایرانیان قوت گرفته است.

کارشناسان درباره منشا بحران همرای نیستند که آیا از سوء مدیریت قدیمی تهران ناشی می شود و یا از تحریم هایی که به رهبری ایالات متحده، به خاطر خودداری این کشور از توقف برنامه غنی سازی اورانیوم بر آن تحمیل شده اند. غرب به هداف برنامه هسته ای ایران مشکوک است و باور دارد که ایران از آن به عنوان پوششی برای تولید و گسترش جنگ افزار بهره می برد.

علت هر چه که باشد، بسیاری که به ماجرا خوشبین نیستند بر این باورند که طبقه متوسط که روزی پرجوش و خروش و زندگی بود اکنون دیگر تنها نفس می کشد ولی در واقع زندگی نمی کند.

برای میثم که فرزند شهید جنگ ایران و عراق است، یک دهه رفاه نسبی و و نوآوری های فناوری به وی امکان سفر را داد و از وی یک وبلاگ نویس برجسته ساخت؛ منتقد به همان نظامی که پدرش در راه دفاع از آن جان باخته بود. میثم به جای امید برای کشته شدن در میدان جنگ برنامه راه اندازی شرکت اینترنتی خود را عملی کرد.

رویاهای وی اکنون بر باد رفته اند. می گوید: «حتا نمی توانم به آینده فکر کنم. به فردا، پس فردا یا هفته بعد.» سفر خارجی که دیگر خارج از بحث است. یک فنجان قهوه در دوبی، امارات متحده عربی یا استانبول- سفرهای مورد علاقه ایرانی ها- با محاسبه به ریال، سه برابر شده است. پدر و مادر دانشجویان خارج از کشور فرزندانشان را بازگردانده اند، زیرا هزینه اجاره و شهریه دانشگاه در کشورهایی مانند فیلیپین و مالزی برای ایرانی ها غیر قابل پرداخت شده است.

«به پسرم گفته ام برگردد خانه.» این را شهباز، 60 ساله که سهامدار یک چاپخانه است می گوید و ادامه می دهد که تمام عمر پسر و دخترش را به درس خواندن در خارج از کشور تشویق می کرده است. می گوید: «از دست می رویم. آینده اش بر باد رفته است. من هرگز شاهد فارغ التحصیل شدن فرزندم نخواهم بود و او نیز نمی تواند کاری پیدا کند.»

در میان جامعه افغانی های این کشور، که ترکیبی از پناهنده ها و نیروی کار میهمان را می سازند، برخی درباره رفتن از ایران گفتگو می کردند. پول رایجشان، افغانی، به گونه قابل توجهی در برابر ریال قدرت گرفته است که این به مفهوم کاهش هر چه بیشتر دستمزد ناچیز آن هاست.

امین پس از آن که جان خود را برای رسیدن به ایران به خطر انداخت گمان می کرد که به خاطر پیدا کردن کار جاروکشی در طبقه ای بزرگ از یک آپارتمان گران قیمت در تهران شانس آورده است. اکنون می گوید گمان می کند گویی به رایگان کار می کند. با شرم می گوید: «در افغانستان می توانم پوی بیشتری بابت کارم در بیاورم.» و رویش را بر می گرداند. می گوید: «این جا مردم با من خوبند ولی باید به فکر خانواده ام باشم و برگردم.»

میترا، 47 ساله، مربی رقص، از کلاس رقصی بر می گردد که در هفته چند بار در آن درس می دهد. آماده می شود که به فروشگاه لباسی برود که با شوهرش آن را اداره می کنند. زمانی که آخرین نرخ ریال را شنید چشم هایش از اشک پر شد. «تنها امیدم این است که پسر 23 ساله ام را از این جا به در ببرم.» میترا در تلاش بود که پسرش را به کانادا بفرستد، جایی که صدها هزار ایرانی در آن زندگی می کنند؛ که سفارت کانادا نیز ماه پیش بسته شد. اکنون می گوید: «باید به آنکارا بروند، در ترکیه، برای مصاحبه ویزای پسرش. و اضافه می کند: «ولی اگر بتواند برود می ارزد که تمام دار و ندارم را برایش هزینه کنم.»

در بازار ارز تهران، پس از حمله روز چهارشنبه، صرافی ها و دلالان به آرامی خرید و فروش ارز را از سر می گیرند. با این حال کمتر کسی به فروش دلار رغبت نشان می دهد. وقتی مقامات دولتی اعلام کردند که به محض گشایش مرکز تبادل ارز، ریال تقویت می شود، بسیاری از معامله گران شک داشتند. اکبر، یک فروشنده ارز می گوید: «تا زمانی که تحریم ها به وقت خود باقی اند ریال همچنان سقوط می کند.»

از:توماس اردبرینگ // در: نیویورک تایمز

عکس: بازار تهران


 


به نظر شما اکتبر سورپرایز امسال چه خواهد بود؟ علاقه مندان موضوع سیاست همواره منتظر وقوع حادثه ای پیش بینی نشده هستند که ممکن است نتیجه انتخابات را عوض کرده و کارزارهای انتخاباتی و کاندیداها را مجبور به بازنگری همه مفروضات آنها کند.

وقتی که تقویم به ماه اکتبر ورق می خورد اذهان مردم و به خصوص بچه ها معطوف به سرخوشی پاییز و تداعی اشکال مختلف ایجاد شده با کدو و مراسم هالووین می شود. اما برای علاقه مندان به موضوع سیاست، به خصوص در سال انتخابات مثل امسال، ماه اکتبر مترادف با احتمال وقوع حادثه ای پیش بینی نشده است که ممکن است نتیجه انتخابات را عوض کرده و کارزارهای انتخاباتی و کاندیداها را مجبور به بازنگری همه محاسبات آن ها کند.

تا حالا که نهم اکتبر است، مردم شاهد دو اتفاق غیرمنتظره در همین سطح بوده اند. اولین آن، عملکرد ضعیف اوباما رئیس جمهور فعلی آمریکا در مناظره هفته قبل بود و دومین خبر غافلگیرکننده انتشار آمار مربوط به سطح اشتغال مبنی بر کاهش نرخ بیکاری به کمتر از ۸ درصد بود که درست ۴۸ ساعت بعد از واقعه نخست اتفاق افتاد.

چه کسی می داند، اما به هر حال تاریخچه کوتاه اکتبر سورپرایزهایی که تا به حال اتفاق افتاده این موضوع را تداعی می کند که سال ۲۰۱۲ هنوز هم ممکن است یک اکتبر سورپرایز تمام عیار ایجاد کند.

هشت سال بعد، ایده «اکتبر سورپرایز» در فرهنگ سیاسی جای خود را کاملا باز کرد حتی اگر هیچگونه سورپرایزی هم اتفاق نمی افتاد. جمهوری خواهان بر این عقیده بودند که جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا منتظر اعلام آزادی گروگان های آمریکایی در ایران تا روزهای آخر قبل از انتخابات بود. اما هرگز چنین اتفاقی نیافتاد و جیمی کارتر بازنده آن انتخابات شد. ایران موافقت کرد تا گروگان ها را در روز تحلیف ریاست جمهوری رونالد ریگان آزاد کند.

این قضیه اولین بار در سال ۱۹۷۳ و در دوران کارزار انتخاباتی ریچارد نیکسون اتفاق افتاد. در حالی که افکار عمومی در آمریکا معطوف به جنگ ویتنام بود، مشاور امنیت ملی نیکسون، هنری کیسینجر بدون مقدمه و بدون ارایه هیچگونه شواهدی در ماه اکتبر اعلام کرد که ما در ویتنام به صلح دست یافته ایم. دمکراتها بلافاصله کیسینجر را به باد انتقاد گرفته و اظهار کردند که اعلانیه او فقط جنبه سیاسی و نه سیاستگذاری داشته است. حتی نیکسون هم در آن زمان به رئیس کارمندان کاخ سفید، باب هالمدن گفته بود که او چنین نظری نداشته است.

هشت سال بعد، ایده «اکتبر سورپرایز» در فرهنگ سیاسی جای خود را کاملا باز کرد حتی اگر هیچگونه سورپرایزی هم اتفاق نمی افتاد. جمهوری خواهان بر این عقیده بودند که جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا منتظر اعلام آزادی گروگان های آمریکایی در ایران تا روزهای آخر قبل از انتخابات بود. اما هرگز چنین اتفاقی نیافتاد و جیمی کارتر بازنده آن انتخابات شد. ایران موافقت کرد تا گروگان ها را در روز تحلیف ریاست جمهوری رونالد ریگان آزاد کند.

گرچه اکتبر سورپرایز پدیده ای بود که در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ متولد شد، اما در سال ۲۰۰۰ تجربه عینی آن اتفاق افتاد. یعنی زمانیکه فقط پنج روز به انتخابات مانده بود، اعلام شد که کاندیدای جمهوری خواهان یعنی جرج دبلیو بوش فرماندار ایالت تگزاس، به علت رانندگی به هنگام مستی در اوایل دهه ۱۹۷۰ دستگیر شده است. بوش برتری حدود ۵ درصدی خود را نسبت به الگور، معاون رئیس جمهوری از دست داد و محبوبیت عمومی او برای کسب آراء از دست رفت گرچه انتظار می رفت که پیروز انتخابات باشد.

چهار سال بعد، نوار ضبط شده ای از اسامه بن لادن انتشار یافت. جان کری نامزد دمکراتها برای ریاست جمهوری در مورد این واقعه به خبرگزاری اسوشیتتد پرس گفت «این اتفاق کل ساختار پنج روز پایانی منتهی به انتخابات را برهم زد به گونه ای که نظر مردم را در مورد واقعه یازده سپتامبر آشفته کرد.»

اکتبر سورپرایز سال ۲۰۰۸ این بار در ماه سپتامبر اتفاق افتاد یعنی زمانی که بخش مالی آمریکا دچار بحران شد و مک کین نامزد جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری هنوز بر این نکته پافشاری می کرد که «بنیان های اقتصادی از استحکام کافی برخوردارند.»

البته برای اینکه شاهد اکتبر سورپرایز امسال باشیم شاید هنوز بایستی ۲۲ روز دیگر صبر کنیم.

* از:کریس سیلیزا / در: روزنامه واشنگتن پست

ترجمه : پارسا آزاد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته