آمارهای رسمی بانک مرکزی نشان می دهد که حجم اسکناس و مسکوکات در گردش در پایان تابستان سال ۹۰ به ۳۱٫۷ هزار میلیارد تومان رسیده است که بیش از ۱۷٫۵ هزار میلیارد تومان از آن در سه سال آخری که آمار آن منتشر شده، یعنی از نیمه دوم سال ۸۷ تا پایان شهریورماه ۹۰ چاپ شده است. این بدین معناست که رقم پول های چاپ شده در این سه سال، از میزان مربوط به کل تاریخ پول قبل از آن بیشتر بوده است.
به گزارش کلمه، مقایسه این ارقام با آنچه رئیس بانک مرکزی درباره میزان نقدینگی کل بیان کرده نیز نشان می دهد که دولت احمدی نژاد در اقدامی تاریخی و بی سابقه، از سال ۸۷ تا نیمه نخست سال ۹۱ یعنی در عرض چهار سال عمر دولت دهم، معادل ۲۴٫۵ هزار میلیارد تومان به حجم پول در گردش کشور اضافه کرده و در این زمینه رکورد زده است.
بر اساس گزارشی که خبرآنلاین منتشر کرده، عدم تعادل در اقتصاد ایران طی سالهای اخیر عواقب زیادی را به دنبال داشته است، یکی از این عواقب، رشد بی رویه تورم و قیمت ها بوده است که ریشه در افزایش شدید نقدینگی در مقایسه با افت رشد بخش واقعی اقتصاد دارد.
این عدم تعادل در فضای اقتصاد ایران باعث فرار سرمایه از فضای مولد اقتصادی کشور به سوی بازارهای سفته بازی مانند ارز و طلا شده و متاسفانه اجرای قانونی به نام هدفمندی نیز به دلیل فشاری که بر بدنه تولید داشته، به این فرار سرمایه ها سرعت داده است.
مقایسه نرخ رشد ۳٫۳ درصدی طی سالهای ۸۷ تا ۹۰ در مقایسه با رشد ۴۵٫۵ درصدی چاپ اسکناس و ۲۵ درصدی رشد نقدینگی به خوبی گویای این وضعیت است.
آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد طی نیمه دوم سال ۸۷ تا نیمه اول سال ۹۰ بالغ بر ۱۷٫۵ هزار میلیارد تومان اسکناس و مسکوک، چاپ و ضرب شده و این درحالی است که کل پول منتشر شده در سالهای ۱۳۷۷ تا نیمه اول سال ۸۷ بالغ بر ۱۲٫۵ هزار میلیارد تومان بوده است.
نکته جالب ترکیب این پول در گردش است، براساس آخرین ترازنامه منتشره از سوی بانک مرکزی که مربوط به سال ۸۸ است، در این سال ۱۰٫۴ هزارمیلیارد تومان اسکناس، ۱۳٫۳ هزار میلیارد تومان ایران چک و در نهایت ۱۰۴ میلیارد سکه در گردش وجود داشته است.
مقایسه عملکرد روسای بانک مرکزی در چاپ پول |
نام رئیس کل بانک مرکزی | سال | حجم اسکناس و مسکوک | جمع انتشار پول طی دوره | متوسط نرخ رشد طی دوره | میزان نقدینگی در کل دوره |
محسن نوربخش | سال۷۷ | ۲۰۳۴٫۵ | ۲,۰۰۶ | %۳٫۴ | ۲۸,۳۲۴ |
سال۷۸ | ۲۴۱۳٫۴ |
سال۷۹ | ۲۷۵۵٫۵ |
سال۸۰ | ۳۱۷۹ |
سال۸۱ | ۳۷۵۱٫۷ |
ابراهیم شیبانی | سال۸۲ | ۴۲۸۴٫۳ | ۳,۰۶۵ | %۶٫۱ | ۱۰۳,۳۶۵ |
سال۸۳ | ۴۸۸۹٫۴ |
سال۸۴ | ۵۶۵۰٫۲ |
سال۸۵ | ۶۸۱۰٫۹ |
نیمه اول سال۸۶ | ۶۸۱۷٫۱ |
طهماسب مظاهری | نیمه دوم سال۸۶ | ۸۹۲۴٫۸ | ۷,۴۴۱ | %۵٫۳ | ۲۱,۹۴۳ |
نیمه اول سال۸۷ | ۱۴۲۵۷٫۸ |
محمود بهمنی | نیمه دوم سال ۸۷ | ۲۰۷۲۴٫۷ | ۱۷,۵۳۵ | %۳٫۳ | ۱۵۱,۱۸۶ |
سال۸۸ | ۲۳۸۴۰٫۳ |
سال۸۹ | ۳۳۱۳۸٫۷ |
نیمه اول سال۹۰ | ۳۱۷۹۲٫۸ |
منبع: بانک مرکزی ارقام: میلیارد تومان |
این ترکیب نشان می دهد در عمل به دلیل افزایش قیمت های اتفاق افتاده، ایران چک ها با سهم ۵۶ درصدی در گردش پولی کشور به خود اختصاص داده است، این میزان ایران چک معادل ۲۶۷ میلیون برگه ایران چک ۵۰ هزار تومانی است که به اقتصاد کشور تزریق شده اند.
محمود بهمنی در ۱۹ شهریور ماه در حاشیه همایش بانکداری اعلام کرد حجم نقدینگی در اقتصاد ایران به ۳۸۷ هزار میلیارد تومان رسیده است، اگر نسبت اسکناس و مسکوت در جریان را به حجم نقدینگی مانند سالهای ۸۷ تا ۹۰ معادل ۱۰ درصد باقی مانده باشد می توان برآورد کرد کل حجم اسکناس و مسکوکات در جریان به رقمی معادل ۳۸٫۸ هزار میلیارد تومان رسیده باشد که در این صورت می توان گفت، مسئولین پولی کشور طی سالهای ۸۷ تا نیمه نخست سال ۹۱ یعنی طی چهار سال معادل ۲۴٫۵ هزار میلیارد تومان به حجم پول در گردش کشور اضافه کرده اند که این رقم نوعی رکورد به حساب می آید.
غلامرضا مقدم، عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی در گفتوگو با ایسنا، درباره نتایج این پژوهش توضیح داد: دادهها حاکی از آن است که دانشجویان دختر یک ساعت بیشتر از پسران در طول شبانهروز برای استراحت، بهداشت و نظافت شخصی خود وقت میگذارند.
نتایج این پژوهش ممکن است با تصور سنتی ما درباره دانشجویان- کسانی که همیشه وقت خود را پای جزوه و کتاب میگذرانند- متفاوت باشد.
به گفته مقدم فعالیتهایی که در مطالعات «صرف وقت» بررسی میشود یک دستهبندی بینالمللی دارد که وی از این میان، «مراقبت و نگهداری از خود؛مانند فعالیتهای شخصی، استراحت، بهداشت و سلامت و…»، «فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و تفریحی»، «آموزش»، «استفاده از رسانههای گروهی»، «اشتغال در قبال دریافت مزد» و «فعالیتهای مربوط به درون خانه مانند نگهداری از کودک، نظافت منزل و …» را برای سنجش انتخاب کرده است.
شبانهروز دانشجویان چطور میگذرد؟
نتایج این پژوهش درباره صرف وقت دانشجویان تهرانی نشان میدهد که دانشجویان در طول شبانهروز ۱۱ ساعت و ۳۰ دقیقه از وقت خود را صرف استراحت، بهداشت و نظافت شخصی میکنند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر نتایج این پژوهش را این گونه توضیح داد: دانشجویان بهصورت تقریبی شش ساعت و ۳۰ دقیقه را صرف حضور در کلاسها و فراگیری رسمی میکنند و نزدیک به سه ساعت از وقت خود را نیز به استفاده از رسانههای دیداری و شنیداری میگذرانند.
به گفته او فعالیتهای تفریحی و فرهنگی هر دانشجو در طول روز تقریبا ۴۰دقیقه است و یک ساعت و ۲۰ دقیقه نیز صرف مشارکت اجتماعی و حضور آنان در میان دوستان و خویشان میشود.
جالب اینجاست که آنها در طول روز تنها ۹ دقیقه ورزش میکنند و ۲۳ دقیقه فعالیت شغلی دارند.
میانگین حضور در کلاسهای درس
طبق یافتهها میانگین حضور در کلاس و دانشگاه برای دانشجویان ۶ ساعت و ۳۰ دقیقه است اما زمان صرف شده در دانشگاه و کلاس برای دانشجویان کارشناسی، سه ساعت بیشتر از مقاطع دیگر است.
بیرون از دانشگاه نیز درس میخوانند؟
به گفته پژوهشگر این طرح، در مطالعه درس و انجام تکالیف خارج از کلاس، مقطع دکترای تخصصی با ۳ ساعت صرف وقت در شبانه روز، جلوتر از سایر مقاطع تحصیلی است.
مطالعات درسی و انجام تکالیف در دانشجویان علوم پایه ۱۶۲ دقیقه و در دانشجویان فنی ۱۵۶ دقیقه است که پس از دکترای تخصصی در رتبههای بعدی قرار دارند.
در این میان کمترین وقت برای انجام تکالیف خارج از چارچوب نیز برای دانشجویان هنر و علوم انسانی بوده است.
خویشان و دوستان چه مقدار از زمان دانشجویان را به خود اختصاص میدهند؟
مقدم همچنین میگوید: دانشجویان بهطور میانگین تنها ۱۵دقیقه از وقت خود را در حضور خویشان و دوستان میگذرانند. البته این در مورد دانشجویان دختر ۱۸ دقیقه و برای دانشجویان پسر ۱۲ دقیقه بوده است.
دانشجویان فعالیتهای جنبی مناسب و کافی دارند؟
بنا بر یافتهها فعالیتهای تفریحی- فرهنگی نیز ۴۰ دقیقه از شبانهروز دانشجویان را به خود اختصاص میدهد. این برای دانشجویان پسر ۵۰ دقیقه و برای دانشجویان دختر ۳۰ دقیقه است.
اما در این میان دانشجویان دکترای حرفهیی با فاصلهای زیاد از میانگین سایر دانشجویان تنها هشت دقیقه را صرف فعالیتهای تفریحی- فرهنگی میکنند.
مطالعات «صرف وقت» زیرساخت مهم فعالیتهای پژوهشی
مقدم درباره اهمیت انجام مطالعات صرف وقت خاطرنشان کرد: این مطالعات هماکنون یکی از الگوهای ارزیابی میزان توسعه یافتگی و در واقع یکی از مهمترین زیرساختهای پژوهشی کشورهای توسعه یافته دنیاست.
به گفته وی الگوهای گذراندن وقت به شدت متأثر از زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه است در واقع فعالیتهایی که افراد در طول شبانه روز وقتشان را صرف آن میکنند الگوهایی را نمایان میکند که مؤید سبک خاص زندگی آنهاست و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است.
عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی با اشاره به اینکه مطالعات صرف وقت دانشجویان به دلیل اهمیتی که این قشر به عنوان آیندهسازان جامعه دارند، از اهمیت مضاعفی برخوردار است، اظهار کرد: این مطالعه با دستیابی به مواردی جزئی از فعالیتها و تعاملات دانشجویان، خواهد توانست یک تصویر گویا از فضای رفتاری و عملی حاکم بر دانشگاه با تأکید بر گذران وقت دانشجویان در حوزههای مختلف ارائه کند و برای سازمانهای برنامهریز و مرتبط با امور دانشجویی اطلاعات پایهیی و در مرحله بعد کاربردی را برای برنامهریزی و مدیریت امور فرهنگی فراهم آورد.
این پژوهش که با مشارکت ۱۱۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران- الزهرا(س)، تربیت مدرس، تهران، شهید بهشتی،علامه طباطبایی، صنعتی امیرکبیر، صنعتی شریف، هنر، علوم پزشکی تهران، علوم پزشکی شهید بهشتی و علوم پزشکی ایران- انجام شد، ضمن آنکه میتواند معایب برشمرده حاصل از کارهای جزئی و چندپاره را کاهش دهد، زمینهای را برای ارائه یک تصویر کلان و جامع از فضای دانشجو و دانشگاه ارائه میدهد.
این دانشجویان بر اساس فهرست وزارت علوم و به تفکیک رشته، جنسیت و سطح تحصیلی تفکیک شدهاند تا نتایج آمار قابل تعمیم به تمام دانشجویان و دانشگاههای شهر تهران باشد.
مهدی محمودیان روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی شهر در یادداشتی کوتاه خطاب به سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان به بهانه ی تولد وی با ابراز نگرانی از تهدید کسور به جنگ نوشته است: ظاهراً برخی از دولتمردان ما نیز برای فرار از مسئولیت مشکلات خود ساخته داخلی و فرافکنی علت آن چندان بی میل به این اتفاق نیستند.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی در بخشی از یادداشت خود آورده است: شما و همه دوستداران ایران بدون در نظر گرفتن گرایشات سیاسی آنها خواه ساکن در کشور باشند و خواه مقیم دیگر کشورها می توانید بر خلاف شیپورهای تبلیغاتی در هر دو سوی میدان با انذار به دولتمردان داخلی و خارجی و مهمتر از آن با آگاهی بخشی به مردم درباره عواقب ویرانگر جنگ مانعی جدی بر سر راه این بلای خانمان سوز که قطعاً نابودی سرمایه های عظیم انسانی و اقتصادی و عقب ماندگی بیشتر کشور از گردونه توسعه و پیشرفت را به همراه خواهد داشت ایجاد نمایید و با این کار خدمتی بزرگ به همه ایرانیان و حتی بسیاری از مردم جهان انجام دهید.
مهدی محمودیان که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی در ایام حبس در زندان رجایی شهر کرج نامه های درباره وضعیت اسفناک این زندان و ایام بازداشت خود نوشت که موجب فشارهای بیشتر بر وی شد. محمودیان نوروز امسال پس از دو سال نیم حبس بی وقفه، به مرخصی آمد تا مشکل ریه خود را که در ایام زندان ایجاد شده بود، درمان کند. او همچنین به مشکلات قلبی، فشار خون و روده دچار است که به این خاطر چند بار در بیمارستان بستری شده است.
متن کامل این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای خاتمی سلام
امروز در حالی این نامه را از تبعیدگاه رجایی شهر برای شما می نویسم که به ناحق و به جرم ناکرده همانطور که می دانید بیش از سه سال است به دور از خانواده در زندان به سر می برم. اما با این وجود عهدی که با مردم داشته ام را فراموش نکرده ام و همچنان به اندازه توان و امکان برای تغییر شرایط تلاش می نمایم.
شاید رسم نباشد که کوچکتر این گونه به بزرگتر پیام تبریک بفرستد و دور از ادب ایرانی باشد که بخواهم از این طریق محبتی که جنابعالی در سالروز تولدم نسبت به دختر دلبندم و پدر و مادر عزیزم ابراز داشته اید را پاسخ گفته باشم، اما نگرانی حاصل از شرایط کنونی جایی برای رعایت این مسائل باقی نگذاشته است.
تصمیم داشتم در یک جمله برایتان بنویسم “خاتمی عزیز تولدتان گرامی باد” اما راستش را بخواهید دلم نیامد تا از این فرصت بهره بیشتری نبرده بنابراین با اجازه شما دو سه جمله دیگر هم خدمتتان عرضه می دارم.
همانطور که مستحضر هستید در این ایام صدای جنگ از هر سو بگوش می رسد و جنگ طلبان بین المللی و در رأس آنها دولت صهیونیستی خواهان هستند که از سیاست ورزی نابخردانه دولتمردان ما در عرصه بین المللی همانطور که تاکنون بهره برده اند این بار نیز به بهانه دیگر بهره خود را برده و با راه اندازی جنگی دیگر هزینه ای گزاف و جبران ناپذیر بر ملت عزیز ما تحمیل نمایند. این در حالیست که ظاهراً برخی از دولتمردان ما نیز برای فرار از مسئولیت مشکلات خود ساخته داخلی و فرافکنی علت آن چندان بی میل به این اتفاق نیستند.
در چنین شرایطی رفع این مشکل نیازمند حضور فعالانه تر جنابعالی هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه عمومی می باشد.
شما و همه دوستداران ایران بدون در نظر گرفتن گرایشات سیاسی آنها خواه ساکن در کشور باشند و خواه مقیم دیگر کشورها می توانید بر خلاف شیپورهای تبلیغاتی در هر دو سوی میدان با انذار به دولتمردان داخلی و خارجی و مهمتر از آن با آگاهی بخشی به مردم درباره عواقب ویرانگر جنگ مانعی جدی بر سر راه این بلای خانمان سوز که قطعاً نابودی سرمایه های عظیم انسانی و اقتصادی و عقب ماندگی بیشتر کشور از گردونه توسعه و پیشرفت را به همراه خواهد داشت ایجاد نمایید و با این کار خدمتی بزرگ به همه ایرانیان و حتی بسیاری از مردم جهان انجام دهید!
امید که شصت و نهمین سالروز تولد شما با رفع کامل این مشکل و استقرار امنیت و آرامش در کشور همراه گردد!
عمرتان دراز و برای ملت پر فایده باد!
مهدی محمودیان
بیستم مهرماه نود و یک
تبعیدگاه رجایی شهر
بیشتر گردشگران مشهد را به لحاظ وجود بارگاه امام هشتم(ع) به عنوان یکی از مقاصد سفر زیارتی میشناسند. اما در این سفر زیارتی از سایر جاذبههای گردشگری مشهد نیز دیدن میکند. آرامگاه نادرشاه یکی از این جاذبههاست که در واقع بعد از بارگاه امام رضا (ع) میتوان از آن به عنوان مهمترین جاذبه گردشگری و تاریخی مشهد نام برد که هر سال گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب میکند.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی؛ مجسمه نادر سوار بر اسب در محلی مشخص شده در طرح مقبره نصب شد. این کار در اواخر دهه ۳۰ آغاز و تا اوایل دهه ۴۰ ادامه یافت و تبدیل به باغ موزه نادرشاه شد که هم اکنون تحت مدیریت سازمان میراث فرهنگی اداره میشود.
مجسمه نادر شاه سوار بر اسب به همراه تنی چند از سربازانش بر فراز یک حجم سنگی مرتفع قرار گرفتهاست. این مجسمه توسط ابوالحسن صدیقی سازنده مجسمه فردوسی تهران و ابو علی سینا در همدان ساخته شده است. مصالح مقبره بیشتر از سنگهای خشن و سخت گرانیت کوهسنگی مشهد است. بعضی از قطعات سنگ بسیار بزرگ انتخاب شده تا تداعی کننده مقبره دوم ساخته خود نادرشاه باشد.
ولی چندی است که رگههای سفید رنگ که تعداد آنها بسیار زیاد است روی مجسمه نادر جا خوش کردهاند. رگههایی که نشان از اسیدی شدن این مجسمه عظیم دارند. تخریبی که ناشی از تلفیق فضولات پرندگان با آب باران و آلودگیهایی است که طی نیم قرن روی مجسمه نادر باقی ماندهاند بی آنکه مرمت و پاکسازی از سوی مسئولان امر انجام شود.
شنیدهها حاکی از آن است، در عکسهایی که از نمای بالایی مجسمه نادر گرفته شده، علاوه بر اسیدی شدن، ترکها و شکافهایی در کلاه نادر و همراهانش نیز دیده شده که نیاز به مرمت و بازسازی دارند. اینگونه است که مسئولان سازمان میراث و گردشگری پس از گذشت نیم قرن به فکر مرمت و تمیز کردن مجسمه نادر افتادهاند و این روزها به غیر از رگههای اسیدی و ترکها، نردبان فلزی مرمتگران نیز به نمای نا زیبای این جاذبه گردشگری افزوده شدهاست.
به گفته “غلامحسین محمدیان” مدیر مجموعه نادر قرار است مرمتگرانی از تهران برای انجام عملیات پاکسازی و مرمت به مشهد سفر کنند و جلوی ادامه اسیدی شدن و تخریب مجسمه نادر را بگیرند.
کلمه – گروه کارگری: آتش بحران اقتصادی هر روز کارخانه های بیشتری را در دام رکود و ورشکستگی می سوزاند و آنها را به تعطیلی می کشاند. در ماه های گذشته جامعه کارگری تنها با حقوق زیر خط فقر آن هم معوقه، اخراج کارگران و بی عدالتی و بی قانونی در حوزه کار و معیشت روبه رو بوده است اما مدتی است که تعطیلی کارخانه ها به رویدادهای هر روزه جامعه کارگری تبدیل شده است. با ادامه این روند و بی تدبیر مسئولین کشور باید منتظر فاجعه ای عظیم در زیست مردم باشیم.
به گزارش کلمه، کارگران و مزدبگیران اولین قربانیان این فاجعه عظیم هستند چراکه هیچ ابزاری جز فروش نیروی کار ندارند و با تعطیلی کارخانه ها و بیکار شدنشان چرخه زیست و حیاتشان مختل می گردد. با گرانی های روز افزون و دستمزدهای ناچیز کارگران قادر به تأمین مواد غذایی زندگی خانواده خود نیستند. گوشت و برنج مدتهاست که از سبد غذایی جامعه کارگری حذف شده است. ادمه این روند فروپاشی زیست میلیون های کارگر را در کشور رقم خواهد زد.
دستمزدهای معوقه و اخراج کارگران
شرکت پوشش راه وابسته به بخش خصوصی، یکی از پیمانکاران وزارت راه و شهر سازی در شهرستان طبس است که به سبب پرداخت نشدن صورت وضعیتهای مالی این شرکت توسط این وزارت خانه، هم اکنون تعطیل شده و حقوق معوقه ۴۳ کارگر آن از فروردین ماه سال جاری به تعویق افتاده است. این شرکت پیمانکار جاده دیهوک به راه ور و همچنین دیهوک به فردوس است و اغلب کارگران آن با سوابق بالا به عنوان کارگر ساده، راننده ماشین آلات سنگین و نگهبان در این واحد فعال هستند. محور دیهوک به راه ور و همچنین دیهوک به فردوس پروژه ملی است وطرف قرار داد این پیمانکار شرکت ساخت و توسعه راه کشور است که متاسفانه میزان بدهی به شرکت پوشش راه حدود سه میلیارد تومان بوده که بدلیل عدم اختصاص بودجه به این پروژه مطالبات پیمانکار به تعویق افتاده و به تبع کارگران نیز بیکار شدهاند.
در ماهشهر نیز کارخانه لوله سازی سدید تولیداتش را متوقف کرده و ۱۷۰ کارگر آن در آستانه بیکاری قرار دارند. کارخانه لولهسازی سدید یکی از ۳ کارخانه بزرگ لوله سازی در کشور است که با ظرفیت تولید ۷۰۰ هزار تن لوله به سبب مشکلات نقدینگی و نداشتن توان تولید در آستانه تعطیلی قرار گرفته است. واردات بیرویه لوله با قیمتی کمتر از تولید داخلی توانسته است بخش اعظمی از بازار فروش این کارخانهها را تصاحب کند و به دلیل ارزانی لولههای وارداتی بسیاری از مشتریان کارخانه لوله سازی از خرید تولیدات داخلی خوداری میکنند.
در آمل نیز کارخانه تولید کنننده آب معدنی پلور با ۲۵۰ کارگر طی هفته گذشته تعطیل شد. واحد تولید کننده پوشینه بافت در محمود آباد مازندران نیز با تعداد زیادی از کارگران تمدید قرار داد نکرده است و همچنین کارخانه هیوا الکتریک بابلسر نیز از پرداخت ۶ ماه از حقوق معوقه ۵۵ کارگر خود خودداری میکند. متاسفانه طی چند سال گذشته حدود ۶۰ درصد از کارخانجات در شهرک های صنعتی مازندران به لحاظ سیاستهای غلط اقتصادی، خصوصی سازی بواسطه اجرای نادرست اصل ۴۴ قانون اساسی و واردات بیرویه کالاهای خارجی، تعطیل و یا در آستانه تعطیلی قرار دارند.
در اهواز نیز در پی مرخصی اجباری بیش از ۲۰۰ کارگر شرکت پیمانکاری کیسون (مجری قطارشهری اهواز)، حکم خاتمه همکاری حدود ۱۰۰ نفر از این کارگران که در مرخصی اجباری به سر میبردند ابلاغ شده بود که این تعداد هم اکنون به ۳۷۸ نفر رسیده و از آنان خواسته شده است جهت تسویه حساب ودریافت سه ماه از ۵ ماه حقوق معوقات خود به امور مالی شرکت مراجعه کنند. دلیل این امر اتمام اعتبارات قطار شهری اهواز اعلام شده است. با اخراج این کارگران حدود هزار نفر دیگر در این کارگاه فعال هستند که ۵ ماه از حقوق معوقه دارند. کارفرما از این کارگران اخراجی خواسته است با دریافت دو ماه از مجموع معوقات حقوقی به صورت الحساب، تسویه حساب کنند و مابقی مطالباتشان را در زمان نامعلومی در آینده پیگیری کنند.
تجمعات اعتراضی
در هفته گذشته حدود ۲۰۰ راننده شرکت واحد تهران در مقابل ساختمان شورای شهر واقع در خیابان بهشت تجمع کردند. رانندگان شرکت واحد علت تجمع خود را تبعیض در ارائه مزایای شغلی میان پرسنل این مجموعه و رانندگان خواندند اما معاون شهردار تهران مدعی شد علت این تجمع کاهش ارزش پول کشور است. یکی از کارگران معترض به ایلنا گفته است: ما از مدیران سوال داریم که چرا افزایش قیمت بهای اتوبوسها از ۲۰ به ۲۰۰ تومان تاثیری بر حقوق رانندگان شرکت واحد نداشته است؟ چرا وقتی بحث ۱۰ در صد حق جذب مطرح میشود میگویند مدیر عامل شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه موافقت نمیکند. یکی دیگر از تجمع کنندگان معترض با اشاره به برخی تبعیضها گفت: یک مقرری برای کارکنان شهرداری به عنوان ۱۰ درصد حق جذب مصوب شده که شامل زحمت کشان شرکت واحد نمیشود. همچنین پاداشی که به عموم پرسنل شهرداری داده میشود شامل رانندگان شرکت واحد نمیشود. متاسفانه تا به امروز پاسخی برای خواستههای به حق خود دریافت نکردهایم. به گفته کارگران معترض این اعتراض صنفی به صورت محدود برگزار شده بود تا حمل و نقل شهروندان در سطح شهر دچار اختلال نشود.
فشار بر فعالان کارگری مستقل
رضا شهابی، فعال کارگری با گذشت یک ماه از زمان تعیین شده توسط پزشک متخصص جهت معاینه وی همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین و در انتظار تصمیم دادستانی در اعزام وی به بیمارستان بسر میبرد. به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، این عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد و اتوبوسرانی تهران که از بیماری آرتروز گردن و عفونت محل جراحی رنج میبرد میبایست در بیستم شهریور ماه جهت انجام معایانات پزشکی به بیمارستان اعزام میشد که تاکنون دادستانی اجازه آن را صادر نکرده است. عدم اعزام به موقع این زندانی موجب تشدید بیماری وی شده است به طوری که علاوه بر احساس درد از ناحیه چپ گردن هم اکنون از ناحیه راست گردن نیز احساس درد میکند و تحمل حبس برای این زندانی در این شرایط غیر ممکن شده است. بهداری زندان اوین نیز که تنها پزشک عمومی در آن مشغول به کار است تنها با تجویز داروهای مسکن سعی در تسکین موقتی آن بر آمده است و عملا هیچ اقدام در خور و شایستهای نمیتواند انجام دهد.
افشین اسانلو برادر منصور اسانلو عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه که در پاییز ١٣۸۹ بازداشت شده بود، در نامه ای به فدراسیون بین المللى کارگران حمل و نقل ( آ تى اف ) و سازمان جهانى کار ( آ ال او ) از دردها و آلامی گفته است که در این مدت بر او آمده است. او در این نامه از شکنجه های خود چنین گفت: ”
به مدت پنج ماه در سلولهاى انفرادى ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجویى و شکنجه قرار گرفتم. شکنجه هاى نظیر زدن کابل به کف پا، وادار کردن به دویدن با همان پاهای زخمى و کابل خورده ، بازجوییهای طولانى مدت به مدت هفده – هجده ساعت، فحش های رکیک و ضرب و شتمِ این جانب به صورت دسته جمعى که باعث شکسته شدن چند تا از دنده ها و همینطور دندانهایم شد.” این فعال کارگری زندانی در این نامه همچنین از ضرورت شکل گیری نهاد صنفی مستقل کارگری سخن گفت و نوشت: ” تنها گناه من پیگیری خواسته هاى به حقى است که کارگران شرکت واحد به آن واقف شده و آن را مطالبه میکنند، که با دستگیرى و زندانى آنها این خواسته ها از بین نمیرود. ضرورتهایى مانند به وجود آمدن یک نهاد صنفى مستقل کارگرى جهت احقاق حقوق حقه و قانونى طبق موازین وزارت کار در جهت تامین امنیت شغلى، بهبود دستمزدها متناسب با میزان تورم جلوگیرى از پرداخت سلیقه اى حقوق و مزایا، عقد قراردادهای دائم بین کارگر و کارفرما ، پایبند کردن دولت در کمک و تسهیل پرداخت بیمه تامین اجتماعى، نظارت در تعاونیهاى حمل و نقل که دیگر کاملا خصوصى شده و انحصاری بهره برداری میشود و تنها نام تعاونى را یدک میکشند، غیر قابل انکار می باشد.”
در هفته گذشته دو عضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری با نام های یدالله صمدی و غالب حسینی به ستاد خبری سندج فراخوانده شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. این دو فعال کارگری در خرداد ماه گذشته در جریان حمله نیروهای امنیتی و نظامی به مجمع سالیانه کمیته هماهنگی نیز بازداشت شده بودند.
همچنین عادله چراغی همسر علیرضا عسگری، چندی پیش بازداشت شد. خانم چراغی هیچگونه فعالیتی صنفی نداشته اند و در روز مجمع عمومی نیز تنها به دلیل حضور در محل که کارگاه خیاطی ایشان در آنجا قرار داشت بازداشت شد که البته با روشن شدن عدم ارتباط اش با کمیته و فعالیت های کارگری به سرعت آزاد شد. این اقدام نیروهای امنیتی در راستای فشار بر کارگران و فعالان کارگری است، اقدامی که مشابه آن چندی پیش با به دادگاه کشیدن شهناز سگوند، همسر علی نجاتی، اتفاق افتاد. عادله چراغی همچنین از مشکل قلبی رنج می برد.
در هفته گذشته دو تن از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز در دادگاه انقلاب سندج محکامه شدند. پس از گذشت نزدیک به هفت ماه از برگزاری اولین دادگاه مظفر صالح نیا و شریف ساعد پناه، این کارگران بار دیگر روز ۱۵ مهر ماه و با حضور وکیل خود آقای محمد قوامی در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج مورد محاکمه قرار گرفتند. شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، بدنبال بازداشت از سوی نیروهای امنیتی در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۹۰، روز ۲۹ همان ماه از زندان آزاد شدند و اولین جلسه محاکمه آنان روز ۲۵ اسفند ۱۳۹۱ برگزار شد اما دادگاه به دلیل عدم وجود مستنداتی دال بر تایید اتهامات آنان، هیچ حکمی در مورد این کارگران صادر نکرد و آنان بار دیگر با همان اتهامات قبلی امروز ۱۵ مهر ماه مورد محاکمه قرار گرفتند. اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی بیست هزار کارگر به وزیر کار بودند. مسئولین کشور به جای پاسخ گویی به خواست کارگران برای افزایش دستمزد دور تازهای از فشار بر فعالان کارگری و سندیکایی را آغاز کردهاند.
سخنگوی هیئت رئیسه مجلس اعلام کرد طرح استیضاح وزیر جهاد کشاورزی با ۳۵ امضا تحویل این هیئت شده است.
عبدالرضا مصری نماینده مردم کرمانشاه و سخنگوی هیئت رئیسه مجلس با تأیید تحویل طرح استیضاح صادق خلیلیان وزیر جهادکشاورزی به این هیئت، اظهار داشت: طرح استیضاح وزیر جهادکشاورزی با ۳۵ امضا تقدیم هیئت رئیسه شده است.
وی همچنین درباره زمان اعلام وصول این طرح در صحن علنی، ابراز بیاطلاعی کرد.
به گزارش فارس، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس در ادامه با اشاره به طرح سؤال از رئیسجمهور که با ۱۰۲ امضا به این هیئت واصل شده، تصریح کرد: هیئت رئیسه با توجه به اینکه طرح سؤال از رئیس[دولت] درباره نوسانات بازار ارز بوده، آن را فقط به کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع داده است.
امروز در بازار تهران قیمت دلار و برخی ارزها درج قیمت شد.
به گزارش فارس، قیمت دلار بر روی تابلو صرافیها از ۳۲۶۰ تومان تا ۳۲۹۰ تومان برای فروش قیمتگذاری شده بود و قیمت خرید هم حدود ۱۰ تومان کمتر از قیمت فروش بود.
همچنین با قیمت درج شده تنها ۵ هزار دلار به متقاضیان فروخته میشد. یورو هم امروز در بازار حدود ۴۲۸۰ تومان معامله شد.
این گزارش حاکی است قیمت سکه بهار آزادی امروز در بازار یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بود و یک میلیون و ۲۶۰ تا ۲۸۰ هزار تومان نیز خریداری میشد.
کلمه- گروه کارگری: مذاکرات نمایندگان کارگران صنایع فلزی ایران با مسوولان وزارت کار که در پی تجمع بیش از ۶۰۰ کارگر این کارخانه صورت گرفته بود، بدون هیچ نتیجه ای پایان یافت و کارگرانی که ماه ها از حقوق خود محروم مانده اند، دست خالی به خانه های خود بازگشتند.
بیش از ۶۰۰ کارگر صنایع فلزی ایران یک و دو امروز در اعتراض به بیتوجهی مسئولان دولتی و مدیران کارخانه در خصوص پرداخت مطالبات و معوقات حقوقیشان، صبح امروز در مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تجمع کرده بودند که در نهایت کار به مذاکره میان نمیاندگان وزارت کار و نمایندگان شورای اسلامی کارخانههای صنایع فلزی ادامه یافت.
ایلنا به نقل از پروین محمدی نماینده کارگران صنایع فلزی ایران، مذاکرات امروز نمایندگان کارگران این مجموعه صنعتی با مسئولان وزارت کار را بیحاصل خواند و نوشت: کارگران این مجموعه، عصبانی و ناراضی به خانههای خود بازگشتند.
در حالی که ۱۱ ماه است کارفرمای کارخانه صنایع فلزی، حق بیمه کارگران را پرداخت نکرده است، مسئولان وزارت کار اعلام کردهاند که خود کارگران این مبلغ را واریز کنند تا سازمان تامین اجتماعی برای بازنشسته کردن آنان اقدام کند. این سخنان موجب ناراحتی کارگرانی شد که ۳ ماه است حقوق خود را دریافت نکردهاند.
در طول این مذاکرات، کارگران این دو مجموعه نیز در محوطه پایینی وزارت کار تجمع کرده و منتظر نتایج مذاکرات نمایندگان خود با مسئولین وزارت کار بودند. آنها با نصب بنرهایی بر سر در وزارت خانه، خواهان رسیدگی به خواسته های خود شده بودند.
کارگران معترض هم چنین خواستار دیدار با وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند که به آنها گفته شده است وزیر به مشهد سفر کرده است.
نماینده کارگران صنایع فلزی در مورد دلایل اعتراض کارگران به ایلنا گفت: ۵ ماه از حقوق و بیمه معوقه کارگران صنایع فلزی با احتساب ماه مهر هنوز پرداخت نشده است.
به گفته ولی اله موحد، در آخرین تجمع کارگران مقابل وزارت صنایع که در تاریخ شنبه ۲۵ شهریور ماه ۹۱ صورت گرفت، وعده پرداخت معوقات ۸ ماهه کارگران داده شد که متاسفانه مسئولان کارخانه با پرداخت سه ماه از معوقات حقوقی کارگران، از پرداخت مابقی طلب کارگران خودداری میکنند.
در این زمینه، پروین محمدی یکی دیگر از نمایندگان کارگران اضافه کرد: در آخرین تجمع کارگران، با حضور یکی از مالکان کارخانه در وزارت صنایع و و دادن چک برای پرداخت بدهیهای کارخانه به کارگران، این تجمع خاتمه یافت اما متاسفانه چک دریافتی نقد نشد و کارگران به بخش اعظمی از مطالبات حقوقی خود نرسیدند.
این کارگر افزود: بعداز تجمع مبلغی به کارگران پرداخت شد ولی همچنان سالن شماره یک صنایع فلزی ۱۱ ماه بیمه و ۵ ماه حقوق و همچنین سالن شماره دو ۵ ماه حقوق و ۵ ماه بیمه طلب دارند.
پیش از این در تجمع دیگری با حضور یکی از مالکان کارخانه در وزارت صنایع و دادن چک برای پرداخت بدهیهای کارخانه به کارگران، این تجمع خاتمه یافت اما متاسفانه چک دریافتی نقد نشد و کارگران به بخش اعظمی از مطالبات حقوقی خود نرسیدند و امروز هم با جلسه ای بی حاصل با وزارت کار خاتمه یافت.
کلمه- گروه اجتماعی: پیامد تحریم های بین المللی و گرانی ارز باعث استیصال بیماران در داروخانه ها و مراکز درمانی شده و این حوزه را با بحرانی واقعی مواجه ساخته است.
براساس جدیدترین آمار منتشره از سوی تجارت نیوز، این لیست شامل ۵۰ قلم داروی وارداتی و ۴۰ قلم داروی تولید داخل است که از داروهای حاجب برای رادیولوژی تا درمان دیابت، داروهای شیمیدرمانی و انواع داروهای بیماریهای خاص و سایر نارساییهای معمولی دیگر گسترده است.
هر چند ایران در برهههایی با لیست نایابی های بیش از ۳۰۰ قلم دارو نیز مواجه بوده است ولی نقطه تمایز آن دوران با امروز در تحریمهای شدیدتری است که در حوزه پولی و بانکی وجود دارد و عملاً فرآیند واردات دارو و مواد اولیه را با مشکل جدی مواجه میکند. این در حالی است که آشفتگیهای روانی ناشی از تحریمها در حوزه سلامت امروز شاید چند برابر سالهای قبل باشد و راهکاری هم برای کاهش این لیست هنوز از طرف وزارت بهداشت وجود ندارد و احتمالاً باید منتظر بزرگتر شدن این لیست در آینده نیز باشیم.
از آغاز اعمال تحریمهای اقتصادی و تاثیر سوء آن بر حوزه سلامت، به تدریج شاهد پیشروی بهسوی وضعیتی بحرانی در زمینه صنعت دارویی کشور هستیم. ابتدا زمانی کمبود اقلام دارویی توجه همگان را به خود جلب کرد که افرادی از جامعه که مبتلا به بیماریهای خاص بودند و نیازی حیاتی به دارو داشتند با معضل کمبود اقلام دارویی مورد نیاز خود روبهرو شدند. از آنجا که ماهیت اینگونه از بیماریها ایجاب میکند که مصرف داروها به صورت مستمر باشد، حتی وقفهای کوتاه نیز میتواند آثار و عواقب بیبازگشتی به همراه داشته باشد. بارها پیش آمده که این بیماران، سرخورده از همهجا حتی به داروخانه عادی هم مراجعه میکنند و سراغ «راههای دیگر» را میگیرند ولی تقریباً راه دیگری وجود ندارد.
بیانیههای کانون هموفیلی ایران، انجمن اماس ایران و سایر تشکیلات غیردولتی مربوط به بیماریهای خاص همگی حاکی از ضرورت رسیدگی فوری به این معضل جدی است. اما این، تنها نقطهای ملتهب از گستره پرتنشی است که عوارض تحریمها را به صورتی تدریجیتر درک میکند. بیماران خاص درصد کوچکی از جامعه را تشکیل میدهند اما کمبود تدریجی داروهای عادی که میبایست در داروخانههای سراسر کشور توزیع شوند بر بخش بسیار وسیعتری از جامعه تاثیر میگذارند.
هند و چین جایگزین غرب
به باور بسیاری از متخصصان صنعت داروسازی مهمترین کمبودی که تحریمها بر پیکره سلامت کشور تحمیل میکنند، کمبود مواد اولیه داروهای ساخت داخل است. در حال حاضر، با وجود اینکه بسیاری از داروهای مورد نیاز در داخل کشور تولید میشوند اما مواد اولیه تمامی این داروها جزو اقلام وارداتی محسوب میشوند.
به بیانی دقیقتر، تا پیش از آغاز تحریمها ۹۴ درصد از مواد سازنده داروهای ژنریک ساخت داخل، از کشورهای دیگر (به خصوص اروپای غربی و آمریکای شمالی) وارد میشدند. با گذشت زمان، از سویی ذخایر مواد اولیه کارخانههای داروسازی خالی میشوند و از سوی دیگر- با وجود اینکه این مورد جزو موارد مشمول تحریم نیست- عدم امکان گشایش اعتبار ارزی در بانکهای دیگر کشورها، ایران را از توانایی خرید این مواد اولیه محروم میسازد. در چارهاندیشی برای رفع این معضل، مسوولان امر گویا چاره را در این دیدهاند که این اقلام را از کشورهای دیگر مانند هند و چین و برخی کشورهای اروپای شرقی تهیه کنند که این رویکرد، قطعاً بر کیفیت تولید داروهای ژنریک در داخل تاثیر میگذارد. نتیجه آنکه درخوشبینانهترین حالت باز هم بسیاری از بیماران دچار مشکلات ناخواسته ناشی از مصرف داروها میشوند چرا که صرفنظر از مرحله فرمولاسیون و سنتز دارویی، ترکیبات غیرفعال موجود در یک دارو میتوانند گاهی سبب بروز عوارض جانبی ناخواسته شوند و ترکیبات فعال دارو نیز با درجه خلوص کمتری مورد سنتز قرار گیرند. البته هنوز با قطعیت نمیتوان گفت که تمامی داروهایی که با مواد اولیه کشورهای فوقالذکر تولید شدهاند حتماً از اثربخشی کمتری برخوردارند چرا که این امر نیاز به انجام آزمایشات و پژوهشهای علمی دارد و تنها نمیتوان به یافتههای میدانی تکیه کرد اما موارد بسیار زیادی از بیمارانی وجود دارند که در چند سال اخیر همواره از مصرف داروهای جایگزین و عوارض آنها شکایت داشتند. به هر حال با اینکه هماکنون نیز تعدادی از داروهای داخلی را نیز میبینیم که کمیاب شدهاند اما به نظر میرسد این مساله در آیندهای نزدیک به شکل گستردهتری خود را نشان خواهد داد و علت اینکه چرا کانون توجهات به سمت نایاب شدن یا گران شدن اقلام دارویی خارجی است را میتوان در تغییر منبع تهیه مواد اولیه و همچنین ذخایر مازاد کارخانههای داروسازی از سالهای قبل دانست.
عوارض نمونههای داخلی
گذشته از کمبود مواد اولیه، بعد محسوستر این جریان در رابطه با نایابی و کمیابی اقلام دارویی ایرانی و خارجی است که گاه به صورت دورهای از دسترس دور میشوند و گاهی نیز این دورهها از سال هم تجاوز میکند. در حال حاضر بیشتر از ۸۰ درصد مواد اولیه مورد نیاز برای تولید داروهای داخلی وارداتی است. در مواردی مشاهده میشود که داروهای یک شرکت خاص به طور کلی از قفسههای دارو خالی شدهاند. به عنوان مثال، بسیاری از محصولات شرکتهای pfizer آمریکا، apotex کانادا و hexal آلمان را دیگر در داروخانهها نمیبینیم.
با اینکه نوع داخلی این داروها فعلاً در داروخانهها کم و بیش وجود دارد اما مصرف نمونه داخلی همواره با عوارضی همراه بوده است. نکته اول این است که بسیاری از پزشکان بیماران خود را توصیه به مصرف نمونههای خارجی برای گرفتن نتیجه بهتر میکنند و به تدریج این مساله تبدیل به یک باور فرهنگی شده است. نکته دوم اینکه هنگامی که برخی از بیماران (مثلاً برای بیماری دیابت یا اختلالات اعصاب و روان) سالها یک داروی خاص را مصرف کردهاند، اکنون که چارهای جز مصرف نمونه مشابه ایرانی آن ندارند به یکباره متوجه میشوند که گاهی داروی جدید اثر سابق را ندارد و یا شاید دچار عوارض جانبی جدیدی شدهاند. این مساله در مورد داروهایی مانند فنی توئین و والپروات سدیم که در درمان اختلالات تشنجی و سایر اختلالات نورولوژیک و سایکولوژیک به کار میروند تغییر نوع دارو (به دلیل احتمال تغییر غلظت خونی دارو در بدن، حتی به مقدار کم) برابر با ریسک عود مجدد اختلالی است که کنترل شده بود.
اما شاید مساله مهمتر زمانبر بودن تغییر ترکیبات داروهای جدید و جایگزین کردن آنها باشد زیرا وقتی داروی تولید داخل با مواد اولیه دیگری تولید میشود فرآیند تست پایداری و کیفیت دارو بسیار زمانبر خواهد بود. به عنوان مثال بسیاری از کارشناسان معتقدند حتی اگر رنگ داروها عوض شود مصرفکننده برای خرید آن مشکل دارد طوری که بیماران قلبی همراه به مصرف پروپنانول ۲۰ به رنگ قرمز عادت دارند و اگر این قرص با رنگ سفید به بازار عرضه شود بیماران در مصرف دارو دچار مشکل میشوند.
لیست داروهای کمیاب و نایاب
اما آثار سوءتحریمهای اقتصادی در زمینه صنایع دارویی کشور تنها به کمبود مواد اولیه و اقلام دارویی خارجی و داخلی محدود نمیشود بلکه عوارضی دیگر را نیز با خود به همراه آورده است:
اوضاع نابسامان داروخانهها
در نگاه نخست اینطور به نظر میرسد که این تغییرات شتابان، شهروندان عادی را درگیر کرده اما اگر از دیدی کلانتر به مساله نگاه کنیم، تمامی اجزای چرخه «سلامت» از مدیران و مسوولان، کارخانههای داروسازی، شرکتهای پخش و توزیع دارو، بیمارستانها و در نهایت داروخانهها نیز از این محدودیتهای تحمیلشده زیان میبینند. به عنوان مثال داروخانه که از منظری دیگر یک واحد اقتصادی نیز به شمار میرود مدتی است در فشاری دوسویه قرار گرفته است. از یک سو شرکتهای بیمه طرف قرارداد با داروخانهها همواره با تاخیری چندماهه و بدون شیوهای سازمانیافته به داروخانهها بدهی خود را میپردازند و از سوی دیگر به دلیل اینکه شرکتهای توزیع دارو خود نیز در شرایط مالی به سامانی قرار ندارند داروخانهها را مجبور به پرداخت زودتر میکنند.
نمک روی زخم بیماران
از طرف دیگر افزایش شدید قیمت برخی از اقلام دارویی (۳۰ تا ۴۰درصد) در طی دو سه ماه گذشته باعث شده که برخی از بیماران را از ادامه روند درمان خود باز دارد که خود این مساله در نهایت نتیجهای بسیار زیانبارتر و پرهزینهتری به بار میآورد. در حال حاضر بسیاری از بیماران دیابتی یا سرطانی با مراجعه به داروخانهها درخواست تعداد زیادی دارو میکنند که این عامل نهتنها داروخانه را با کمبود دارو مواجه میکند بلکه بیماران نیز در نگهداری تعداد زیاد دارو دچار مشکل میشوند و در بسیاری از موارد داروها در منزل بیماران فاسد میشود. این مشکل باعث شده است تا داروخانه ۱۳ آبان مهمترین داروخانه فروش داروهای خاص در کشور سیستم سهمیهبندی دارو را برای فروش در پیش گیرد. همچنین مساله احتکار که همیشه در زمان کمبود موجودی و افزایش تقاضا اتفاق میافتد اکنون نیز بازار دلالان ناصرخسرو، این غده سرطانی صنعت درمان را گرمتر کرده است.
از طرف دیگر شنیده میشود که برخی از اقلام دارویی که در کشور نایاب شدهاند از طریق قاچاق وارد کشور میشوند. پرواضح است که این اجناس میتواند بدون هیچ سنجش و نظارتی شرایط بیماران را پیچیدهتر کند. همچنین افزایش قیمتها و نایاب شدن برخی از داروها، گاهی بیماران را به سوی «دکترهای گیاهی» میفرستد. کسانی که بدون هیچگونه تخصصی آزادانه اقلام مجهولی را تجویز میکنند که در بسیاری از موارد دیده شده نهتنها بیماری اولیه درمان نشده بلکه مشکلات جدیدی را نیز بر آن اضافه کرده است.
کیوان صمیمی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر در نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای با ابراز نگرانی از شرایط کشور با تاکید بر اینکه “اگر انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است” آرزو کرده است که شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند.
به گزارش کلمه، این فعال سیاسی و مبارز پیش از انقلاب در نامه ی خود با بیان اینکه “اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید” تاکید کرده است: برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او که تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است تنها یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.
این زندانی سیاسی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و سه سال است که در زندان به سر می برد، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود دارد. او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
آقای خامنه ای از تکبیر و تاییدهای نمایشی باید عبور کرد
بنام خدا
جناب آقای آیت الله خامنهای، با سلام
بعد از گذشت ۴۷ سال که از نخستین بازداشت کوتاه مدتم میگذرد و مسائلی که در این دههها درگیرشان بودهام، حق دارم نسبت به وضعیت مردم و کشور نگران باشم و در نتیجه احساس مسئولیت کنم. خروجی این احساس مسئولیت نیز پس از سالها گفتن و نوشتن ولی اصلاحی ندیدن، انتقاد از شخص اول مملکت است.
در خصوص مسئله انتقاد، علاوه بر اتکا به متون فراوان عقلی و دینی، به صحبتهای خودتان هم استناد میکنم که در چندین جا گفتهاید (انتقاد، مخالفت و بیان صریح و شجاعانه عقاید بلا اشکال است… اگر کسی دنبال براندازی نیست ولی با سلیقه و تفکر سیاسی ما مخالف است، نباید امنیت را از او سلب کنیم زیرا در کشور آرا و عقاید مختلفی وجود دارد… اینکه میگویم دشمنی نباشد به این معنا نیست که انتقاد هم نباشد، حتی اعتراض به نظرات خاص رهبری نیز به معنای ضدیت با رهبری نیست). بنابراین اگر در این نامه ی کوتاه، انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است.
و اما بعد،
آقای خامنهای، در مورد فشارها و تهدیدات خارجی چه کاری میخواهید بکنید؟ میدانید که سلطه گران جهانی به سرکردگی آمریکا در جهت استراتژی (مهار ایران) کاملا برنامه ریزی شده در حال پیشروی هستند. این حرکت رو به جلو را میتوان در مقایسه وضعیت اکنون یا حتی یک سال پیش، کاملا تشخیص داد. اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید. برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که گویا مدتی بخشی از آن را هم ارائه دادهاند. علاوه بر آن، مطالعه دکترین ایالات متحده، پیگیری مداوم راهبردها و تاکتیکها آمریکا در جهان و منطقه، بررسی گزارشهای مراکز پژوهشی استراتژیک آمریکا از جمله مصاحبه سال گذشته مرکز پژوهشهای جهانی با استراتژیست پرنفوذ هنری کیسینجر، واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
به رغم همه این موارد، عقل و تجربیات تاریخی ثابت کرده است که یک راه مطمئن برای مصونیت تهدیدهای خارجی باقی میماند و آن هم انسجام داخلی است ولی متاسفانه حکومت اسلامی ایران (شاید به استثنای چند ماه اول عمر آن) نیز همانند رژیم سابق، خلاف جهت این انسجام عمل کرده است. البته شما باهوشتر از این هستید که انسجام و وحدت ملی را به حضور خیابانی تنها بخشی از مردم که آن هم به علت ماموریتهای اداری، رودربایستیهای رفاقتی و امثالهم و فقط در مورد برخی با اعتقاد قلبی است تقلیل دهید.
بنابراین لازم است با باز کردن چشم بر روی واقعیتها، هر چه زودتر از تکبیر و تایید گرفتنهای نمایشی یا محدود، عبور کرد و اجازه داد همه مردم و نمایندگان واقعی شان بدون ترس و در جهت نزدیک شدن به مطالبات قانونی خود، فعالیت مدنی و حزبی داشته باشند تا انسجام و مشارکت در ساختن خانه و وطن خویش را لمس کنند. در این باز کردن فضا نیز نباید نگران طرح شدن اندک مطالبات تند احتمالی در عکس العمل به فشارهای ۳۳ ساله بود زیرا مردم با بهره گیری از تجربیات گذشته، به مجرد مشاهده اصلاح رویهها و همراهی مسئولان، با آن برخوردی ماندلایی خواهند کرد.
آقای آیت الله خامنهای، شما با میدان دادن به صاحبان همه آرا و سلیقههای موجود در کشور که در جمله خودتان که در اوایل این نامه هم آمده و ذکر کردهاید را عملی نکنید و بسیاری از نیروهای امنیتی تان از محدود کردن منتقدان دست برندارند، نمیتوانید شرایط لازم برای اقشار مرجع در نقد و اظهار نظر آزادانه پیرامون مسائل کشور را ایجاد کنید و در نتیجه احساس مشارکت عمومی که زیربنای انسجام ملی است را برانگیزانید. البته برای به دست آوردن انسجام داخلی و وحدت ملی که تنها سپر موثر در برابر تهدیدات استکبار جهانی است، باید هزینههای آن را هم بپردازید زیرا در مناسبات اجتماعی و حتی کل نظام هستی رسیدن به هیچ دستاوردی بدون پرداخت هزینه ممکن نیست. هزینه حاکمیت برای به دست آوردن آشتی ملی و کمکهای فراگیر مردمی، محدود شدن همه صاحبان قدرت از جمله رهبری به حدود و ثقور است که قانون اساسی، این میثاق ملی، مشخص کرده است.
بنابراین در خاتمه این نکات مختصر و به عنوان یکی از مدافعان همیشگی ارزشهای انقلاب، تنها راه نجات کشور از فشارهای کنونی را در ایجاد انسجام فراگیر واقعی نه صوری، از طریق اجرای بدون تنازل قانون اساسی و استیفای حقوق ملت میدانم و به شما که رهبر کشور هستید یادآوری میکنم چنانچه تندرویهای فعلی و عدم مشارکت ملی ادامه پیدا کند، مسئولیت ظلمهایی که به هموطنان روا میشود، برهم خوردن نظم ظاهری موجود، اتفاقات تخریبی خارجی و احیانا داخلی، تجزیه احتمالی کشور، فروپاشی و سایر مسائل ناشی از سلطه قدرتهای زیاده خواه خارجی یا تشدید فشارهای داخلی در درجه نخست بر ذمه شخص جنابعالی خواهد بود.
در جمله پایانی نامهام آرزو دارم شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند. و آنگاه پشیمانی؛ یک پشیمانی تاریخی برای مسببین اصلی و نیز تعیین کنندگان و بیجواب در مقابل مردم، تاریخ و خداوند.
چنین مباد
کیوان صمیمی
مهر ماه ۱۳۹۰
زندان رجایی شهر
احمد قابل پژوهشگر نواندیش دینی در وضعیت نیمه کما به سر می برد.
براساس گزارش های رسیده به کلمه وضعیت احمد قابل محقق نواندیش دینی نامساعد گزارش می شود و پزشکان از بهبود وضعیت جسمی وی ناامید هستند.
احمد قابل که سال گذشته به دنبال تشخیص تومور مغزی از زندان به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، هم اکنون در وضعیت نیمه کما به سر می برد.
وی اوایل تیر ماه نیز بار دیگر برای در آوردن ترکش دوران دفاع مقدس تحت عمل دیگری قرار گرفت و اواخر تیر نیز بعد از عمل دشوار جراحی مغز دوران نقاهت، در بیمارستان میلاد تهران بستری شد.
این محقق نواندیش دینی، آذر ماه ٨٨ در حالی که بعد از فوت آیت الله العظمی منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر میکرد، بازداشت شد. این شاگرد برجسته مرحوم آیت الله العظمی منتظری، طی سال های اخیر بارها به دلیل انتقادات خود به حاکمیت، مورد بازداشت و تهدید قرار گرفته بود و در یکی از آخرین بازداشت هایش دچار بیماری و مشکلات مغزی حاد شده است و پزشکان از وجود تومور در مغز وی خبر داده اند.
اولین جلسه دادگاه وی، در حالی که او را با پابند و دستبند به جلسه دادگاه آورده بودند، در اردیبهشت ٨٩ برگزار شد و پس از تحمل حدود ١٧٠ روز زندان، با قرار وثیقه آزاد شد.
این منتقد اندیشمند، بار دیگر در شهریور ٨٩ و در پی اظهار نظر در مورد اعدام های خودسرانه، دسته جمعی و پنهانی در زندان وکیل آباد مشهد، بازداشت شد.
از موارد اتهامی احمد قابل، می توان به سخنرانی های وی در مشهد، نجف آباد و فریمان و همچنین مصاحبه های وی با رسانه های خبری و انتقاد از سیاست های نظام اشاره کرد.
برادر وی، هادی قابل درباره احتمال ارتباط بیماری احمد قابل با فشارهای دوران زندان، به کلمه گفته بود: اینکه حالا این منشا این قضیه چیست را دیگر من نه پزشک هستم و نه تخصصم این است که بگویم منشا اینکه ایشان دچار یک چنین عارضه ای شده چیست. با این حال برخی وضعیت فعلی احمد قابل ناشی از جراحات جنگ و به دلیل اینکه وی مجروح شیمیایی است می دانند و البته دوران زندان و بازداشت و عدم رسیدگی به حال ایشان را در تشدید این وضعیت بی تاثیر نمی دانند.
هادی قابل پیش از این همچنین در گفت و گو با کلمه، با اشاره به اینکه برادرش در گذشته مشکل خاصی نداشته است تصریح کرده بود: سال گذشته یعنی در واقع حوالی بعد از ایام عید و در تابستان سال گذشته بود که در یکی از ملاقات ها وقتی ما رفتیم زندان، مشاهده کردیم که وضعیت ایشان وضعیت خوبی نیست و حالت نیمه فلج دارد و زیر بغلش را گرفته و آورده اند برای ملاقات. ملاقات حضوری بود و همراهانی که ایشان را آوردند من را کشیدند کنار و توضیح دادند که ایشان ده پانزده روز است که در زندان وضعیت نابسامانی دارد و تعادل ندارد و چند بار زمین خورده و از تخت افتاده و قادر نیست که حتی لباسش را تنش کند. به من اخطار دادند که ایشان در حمام و دستشویی هم زمین خورده اند و این عدم تعادل نشانگر این است که مریضی شان حاد است. که خب ما بعدش اقدام کردیم و با پیگیری ایشان را از زندان منتقل کردیم بیمارستان.
به گفته وی، در اولین سی تی اسکنی که گرفتند تشخیص تومور مغزی دادند و اعلام کردند که این تومور را که خیلی هم رشد کرده و به سمت چپ ایشان آسیب رسانده باید سریع تر عمل شود.
سال گذشته نیز مرضیه پاسدار، همسر احمد قابل، گفته بود: از زمان فوت آیت الله منتظری که ایشان را دستگیر و بازداشت کردند بعد از شش ماه مشکلات جسمانی اشان شروع شد. به طوری که قلبشان ناراحتی پیدا کرد و پیش متخصص قلب رفتند و الان دارو مصرف می کنند و بعد از آن هم که چشمشان مشکل پیدا کرد. اما این عدم تعادل بیماری جدیدی است.
وکیل مدافع محمد توسلی، اولین شهردار پس از انقلاب از ابلاغ حکم ۱۱ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیتهای حزبی، تشکیلاتی، مطبوعاتی موکلش خبر داد.
ایمان میرزازاده در گفت وگو با ایسنا، با بیان اینکه حکم محکومیت موکلم از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی ابلاغ شده است، گفت: بر اساس این حکم، آقای توسلی به ۱۱ سال حبس تعزیری به استناد مواد ۴۹۸ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و نیز ۵ سال محرومیت از فعالیتهای حزبی، تشکیلاتی، مطبوعاتی و … به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به عنوان مجازات تتمیمی محکوم شده است.
فریده غیرت – یکی دیگر از وکلای مدافع توسلی نیز گفت: چهارشنبه هفته گذشته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی با بنده تماس گرفته شد تا صبح امروز جهت ابلاغ حکم آقای توسلی به دادگاه مراجعه کنم.
وی با بیان اینکه این حکم در مرحله بدوی صادر شده و قطعی نیست، تصریح کرد: ۲۰ روز فرصت داریم تا لایحه اعتراضی خود را به دادگاه تجدید نظر استان ارائه کنیم.
محمد توسلی اولین شهردار تهران پس از انقلاب و عضو نهضت آزادی که پیش از این کلمه از احضار او به دادگاه انقلاب برای پرونده ای مختومه شده خبر داده بود؛ شهریور ماه سال جاری در دادگاه حاضر شد و با اعلام غیر قانونی دانستن دادگاه و محتویات پرونده، اعلام کرد که او و وکلایش دفاعی نخواهند داشت، چرا که پرونده را ارادهای امنیتی تنظیم کرده و نتیجه آن نیز از پیش مشخص است.
رسیدگی به اتهامات وارده به این فعال سیاسی قبل و پس از انقلاب، روز دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ به طور غیرعلنی و بدون حضور هیات منصفه، با حضور وکلای وی، فریده غیرت و ایمان میرزازاده در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
بر اساس این گزارش، کلاسه پرونده مندرج در احضاریه، مربوط به بازداشت ۲۶ خردادماه سال ۸۸ است که این پرونده براساس اظهارنظر بازپرس آن قبلاً مختومه اعلام شده بود. شایان ذکر است که کلاسه یاد شده توسط قاضی حیدری فرد پایهگذاری شده که در ماههای اخیر به اتهام تیراندازی به سوی مردم، تخریب اموال، جرایم امنیتی و از جمله حمل سلاح گرم، قاچاق عتیقه و نگهداری مواد مخدر بازداشت شده است.
محمد توسلی به دلیل عدم توجه قاضی صلواتی به دلایل ابرازی پیرامون عدم صلاحیت ذاتی دادگاه انقلاب در رسیدگی به اتهامات مطروحه علیه اعضای احزاب سیاسی و عدم رعایت شروط مقرر در اصل ۱۶۸ قانون اساسی و مقررات مندرج در قانون احزاب، ضمن تقدیم لایحه اعتراضی و با تصریح و تاکید بر روند رسیدگی و بازداشت غیرقانونی خود و غلبه نگاه امنیتی بر ضوابط قضایی و عدم توجه رییس دادگاه و سایر مقامات مسوول قوه قضاییه نسبت به اعمال فشارهای جسمانی و روانی غیرقانونی که بر وی در طول مدت بازداشت روا شده و مخدوش بودن اوراق پرونده، سکوت کرده بود.
مهندس توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران، پیش از این طی نامهای منتشر نشده خطاب به رییس قوه قضاییه، موارد نقض حقوق قانونی خود و همچنین تضییقات وارده در ایام بازداشت را اعلام کرده است. اما مقامات قضایی هیچ اعتنایی به این دادخواهی نداشتهاند. از این رو، وی ارائه هرگونه دفاعیات را غیرضروری و بیفایده دانسته و با غیرقانونی تلقی کردن جلسه دادگاه، قاضی صلواتی را از تصمیم خود مبنی بر سکوت و عدم ارائه دفاعیات باخبر ساخته بود.
وی قصد دارد به زودی ضمن اعلام رفتار غیرقانونی ماموران امنیتی و شرح دوران بازداشت اخیر، دلایل سکوت خود را طی یک بیانیه رسمی به اطلاع ملت ایران برساند.
پیش از این نیز دکتر یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران با اعتراض به صلاحیت دادگاه انقلاب و عملکرد نهادهای قضایی و امنیتی، ضمن برانداز دانستن کسانی که در کسوت حاکمیت، قوانین رسمی کشور و اصول قانون اساسی را نقض می کنند، سکوت کرده و حاضر نشده بود تا با ارائه دفاعیات، دادگاه را به رسمیت بشناسد.
معاون امور شهرستانهای خانه کارگر معتقد است هزینه سوءمدیریت دولت را کارگران پرداخت میکنند.
به گزارش ایلنا، حسن صادقی در نشست سالیانه دبیران اجرایی خانههای کارگر سراسر کشور که در استراحتگاه کارگران چمخاله برگزار شد، اظهار کرد: عدم شفافیت دولت هر روز ضربات سنگینی را به بدنه جامعه کارگری وارد میکند و با این روند تلاشهای سایر دستگاهها هم راه به جایی نمیبرد.
صادقی با اشاره به بیتوجهی مقامات دولتی در تهران و شهرستانها به هشدارهای دبیران اجرایی خانه کارگر، افزود: وضعیت جامعه کارگری هر روز بدتر از دیروز است و سالی که گذشت یکی از سختترین سالها برای کارگران بود چرا که قدرت خرید جامعه کارگری امسال به یک سوم تقلیل پیدا کرد، و این اتفاق در دولتی رخ داده است که شعار عدالت محوری، مبارزه با فساد و فقر و تبعیضاش گوش فلک را کر کرده است.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری کشور معتقد است حاصل پرداخت نقدی یارانهها بر خلاف اهداف اعلامیاش، فقیرتر شدن فقرا و غنیتر شدن اغنیا بوده است چرا که با حذف یارانهها عملا هزینهای چندین برابر سابق بر خانوادههای کارگری تحمیل میشود که پرداخت نقدی دولت جوابگوی آن نیست.
این فعال کارگری با با ابراز نگرانی از بیثباتی و افزاریش نرخ ارز در کشور، متذکر شد: افزایش نرخ ارز در حوزه مصرف دامن کارگران و بازنشستگان را بیش از سایر اقشار میگیرد، به این دلیل که باعث بیثباتی سرمایه گذاری و به تبع تعطیلی واحدهای اشتغالزا و نهایتا بیکاری کارگران میشود.
معاون دبیرکل خانه کارگر در امور شهرستانها، با طرح این پرسش که آیا باید هزینه سوء مدیرت دولتیها را کارگران پرداخت کنند، ادامه داد: عدم شفافیت دولت هر روز ضربات سنگینی را به بدنه جامعه کارگری وارد میکند و با این روند تلاشهای سایر دستگاهها هم راه به جایی نمیبرد.
حسن صادقی در ادامه این سخنرانی، با انتقاد از تغییر ۸ مدیرعامل در مدت ۷ سال فعالیت دولت در سازمان تامین اجتماعی، اظهار کرد: تغییر قانون تامین اجتماعی که توسط سعید مرتضوی وعده داده شده است مشکلات عدیدهای را برای بازنشستگان فعلی و کارگران امروز که فردا بازنشسته خواهند شد به وجود میآورد و اگر قرار است تغییری در قوانین تامین اجتماعی صورت پذیرد باید در بین فعالان و پیشکسوتان جامعه کارگری به نظر خواهی گذاشته شود.
معاون دبیرکل خانه کارگر با تاکید بر اینکه نباید «سلیقهها» بر سازمان عظیم بیمهگری که بیش از ۴۰ درصد مردم را تحت حمایت دارد حکومت کند، اظهار کرد: در بیمه مکمل شکل جدید از ایجاد هزینهها را برای درمان به وجود آوردهاند که عملا سیستم درمان مستقیم را با مشکل رو به رو میکند و از کانونهای بازنشستگان انتظار داریم که جامعه بازنشستگان را به این سو هدایت نکنند.
صادقی در بخش دیگری از این سخنرانی با انتقاد از نگاه قیم مابانه به حوزه کار و تولید، افزود: راه اصلاح قانون کار فقط مذاکرات چند جانبه در فضایی عادلانه است در صورتی که امروز شاهدیم پیشنویس تغییر ۷۴ ماده قانون کار بدون طی این فرایند به نهادهای ذیربط ارائه شده است.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری، با اشاره به استمرار تبلیغات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص حتمی بودن اعمال تغییرات مورد نظر دولت در قانون کار، هشدار داد: در صورت ادامه این وضعیت در روز ۲۹ آبان ماه جاری، در سالروز تصویب قانون کار، در یک اجتماع سراسری در تهران به دفاع از حیثیت کارگران خواهیم پرداخت و تجربه سالهای گذشته ثابت کرده است که میتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
نماینده کارگران بیکار شده مجموعه صنعتی پارت لاستیک مشهد، از بیکاری حدود۱۰۰۰ کارگر این کارخانه در یک سال گذشته خبر داد.
این فعال کارگری در این باره به ایلنا گفت: کارخانه پارت لاستیک مشهد در سال گذشته ۲۵۰۰ کارگر داشته است اما در طول یک سال گذشته حدود ۱۰۰۰ کارگر این کارخانه تعدیل شدهاند و کارگران شاغل فعلی نیز با چندین ماه حقوق معوقه رو به رو هستند. همچنین تعداد زیادی از آنها به صورت روز مزدی برای کارخانه کار میکنند.
این کارگر در پایان اظهار داشت: مجموعه صنعتی پارت لاستیک، قطعات لاستیکی کارخانههای ایران خوردرو و سایپا را تولید میکند. تحریمهای ضد بشری و برخی سیاستهای نادرست اقتصادی باعث کاهش خرید دو کارخانه ایران خوردرو و سایپا از مجموعه صنعتی مذکور شده و برای این کارخانه مشکل به وجود آورده است.
لازم به ذکر است ایرج یزدانبخش، مدیریت مجموعه صنعتی پارت لاستیک در پیگیری خبرنگار ایلنا از وضعیت این مجموعه، اظهار داشت که بهتر است این موضوع در شرایط فعلی مسکوت باقی بماند.
در همین زمینه، یکی از نمایندگان استان خراسان رضوی در مجلس، با تایید خبر بیکاری ۱۰۰۰ کارگر کارخانه پارت لاستیک مشهد در طول یک سال گذشته، این اقدام را نوعی باج گیری کارفرمایی خواند.
امیر حسین قاضیزاده در این باره به ایلنا گفت: بسیاری از کارخانه دارها یاد گرفتهاند که تعداد زیادی از کارگران را فلهای اخراج کنند و از این طریق با تحت فشار گذاشتن دولت، وامهای کلان دریافت کنند.
وی در ادامه افزود: این عمل اسمی به جز باج گیری ندارد و در انتها هم مشخص نیست وام دریافتی کجا خرج میشود.
این نماینده مجلس در پایان اظهار داشت: البته بسیاری از کارخانهها هم هستند که بیش از ۳۰ سال، شرافتمندانه به کار خود ادامه داده و در شرایط اقتصادی بد فعلی به مشکل بر خوردهاند. اگر مجموعهای نیاز به کمک داشته باشد این کارخانهها هستند
رییس انجمن مددکاران اجتماعی کشور گفت: آموزش و پرورش همیشه از واقعیتها فرار کرده است و جای تاسف است که در دوره آقای حاجی بابایی، وزارت آموزش و پرورش در کتمان واقعیتها در ارتباط با آسیبهای اجتماعی سنگ تمام گذاشت.
سید حسن موسوی چلک رییس انجمن مددکاران اجتماعی کشور در گفتوگو با ایلنا گفت: از یک دهه قبل تا به امروز به دلیل افزایش جمعیت، ترکیب سنی جوانی در کشور شکل گرفته است. بیشتر جمعیت کشور را جوانانی تا سن ۲۹ سال تشکیل میدهند که این ترکیب بالا طبیعتا مسایلی را متوجه خود خواهد کرد و طبیعی است تعداد افرادی که در سنین پایین، در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند تشدید خواهد شد.
وی افزود: تغییری که امروز در برخی از آسیبهای اجتماعی داریم به ویژه در مورد استعمال موادمخدر که از گرایش مصرف کنندگان از مواد سنتی به موادصنعتی روانگردان افزایش یافته است با توجه به ویژگی این مواد به گونهای است که افراد نوجوان و جوان را با خود درگیر میکند.
وی ادامه داد: بخش دیگری از آسیبهای اجتماعی در سنین نوجوان و جوان مربوط به فضای مجازی و سایبری است به این دلیل که در این حوزه افرادی که بیشتر در معرض آسیب هستند در سنین نوجوانی و جوانی قرار دارند و به طور طبیعی افرادی که پا به سن میگذارند از آسیبهای این چنین دور خواهد شد.
وی تاکید کرد: در بحث آسیبهای اجتماعی باید به موضوع تکنولوژی اشاره کرد و امروز کاربرد موبایل در سنین نوجوانی و جوانی از یک ابزار ارتباطی صرف خارج شده است و امکان استفاده از بلوتوث و پیامک با محتوای غیرقابل مدیریت افزایش چشمگیری در نسل جوان داشته است.
وی تاکید کرد: رسانهها تاثیر ویژهای در جوانان و نوجوانان میگذارند و مسئولیت رسانههای کشور این است که با تولید محتوای درست از آسیبهای اجتماعی در سنین نوجوانی و جوانی بکاهد.
وی ادامه داد: کانونهای اصلاح تربیتی که در کشور به وجود آورده است برای نوجوانان و جوانانی است که مرتکب بزه میشود.
وی افزود: تنوع و آسیبهای فعلی و آسیبهای پیش رو یک تهدید جدی برای نوجوانان و جوانان محسوب میشود و متاسفانه بسیاری از درگیریهای خشونت بار منجر به قتل و جرح در سنین پایین رخ میدهد و شما اگر در زندانها مشاهده کنید آمارها نشان میدهد که آسیبهای اجتماعی، سنین پایین را تهدید میکند.
وی با اشاره به این مطلب که جنس آسیبهای اجتماعی امروز بیشتر متوجه پسران است گفت: جنس آسیبهایی که داریم وجه غالب آن پسران را تهدید میکند اما این موضوع دلیلی بر مصون بودن دختران نیست.
وی تاکید کرد: با توجه به اینکه آسیبها بیش از پیش نسل جوان جامعه را تهدید میکند، باید دو حوزه در کشور فعال شود یکی آموزش و پرورش و دیگری دانشگاهها که به طور طبیعی این دو حوزه از کودکی تا جوانی میزبان فرزندانمان در حوزه آموزش و دانش هستند.
وی گفت: متاسفانه آموزش و پرورش و وزارت علوم ما در خواب مطلق هستند اقدامات آنها قطرهای است در مقابل اقیانوس اقداماتی که لازم است برای مقابله با آسیبهای اجتماعی انجام شود.
وی افزود: متاسفانه آموزش و پرورش کارنامههای بسیار بدی در این حوزه دارد و بسیاری از آسیبهای اجتماعی را کتمان میکند، آموزش و پرورش همیشه از واقعیتها فرار کرده است و جای تاسف است که در دوره آقای حاجی بابایی وزارت آموزش و پرورش در کتمان واقعیتها در ارتباط با آسیبهای اجتماعی سنگ تمام گذاشت.
رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین از ادامه تعدیل نیرو و کاهش فعالیت و تاخیر در پرداخت مطالبات کارگران در واحدهای قطعه سازی استان قزوین خبر داد و تاکید کرد: نباید گذاشت قطعهسازیها به سرنوشت صنعت نساجی دچار شوند.
محمد احمدی در توضیح این خبر به ایلنا گفت: هم اکنون بحران اقتصادی کارخانههای خودروسازی به واحدهای قطعه سازی نیز منتقل شده و عمده مشکل این واحدها کمبود نقدینگی و تاخیر در بازپرداخت تعهدات بانکی است.
وی افزود: در نتیجه این امر از مدتی قبل واحدهای قطعه سازی استان قزوین تعدیل نیروی انسانی و کاهش ساعات کار روزانه خود را در دستور کار قرار دادهاند.
این فعال کارگری بابیان اینکه در استان قزوین نزدیک به ۶۰ کارخانه و کارگاه قطعه سازی فعالیت دارد؛ یادآور شد: تا قبل از تغییر شرایط در هر واحد تولیدی از ۵۰ تا ۲ هزار کارگر مشغول به کار بودند.
وی با بیان اینکه کمسیون کارگری استانداری قزوین در جریان اخراج کارگران قرار دارد؛ گفت: ادامه وضعیت پیش آمده میتواند به تکرار فاجعه بحرانهای کارگری واحدهای نساجی منجر شود و باید از تکرار این سرنوشت ترسید.
احمدی گفت: درحال حاضر در برخی واحدهای قطعه سازی به دلیل اعمال سیاستهای تعدیلی تعداد کارگران از ۸۰۰ به ۲۰۰ نفر کاهش و میزان ساعات کار روزانه به سه روز کاری تک شیفت کاهش یافته است.
به گفته رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین تاخیر در پرداخت مطالبات کارگران باقیمانده نیز از دیگر اتفاقاتی است که در واحدهای تولیدی قطعه سازی استان قزوین روی داده است.
احمدی با یادآوری اینکه هم اکنون برای کارگران باقیمانده واحدهای قطعه سازی دریافت حقوق و مزایا با تاخیر سه ماهه به یک عادت تبدیل شده است؛ گفت: این درحالی است که میزان هزینههای ابتدایی زندگی در استان قزوین با استان تهران برابری میکند.
نسیم سلطانبیگی فعال دانشجویی امروز برای اجرای حکم ۳ سال حبس خود به زندان اوین رفت.
به گزارش کلمه، نسیم سلطان بیگی فعال دانشجویی سابق دانشگاه علامه طباطبایی، با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد که شامل ۳ سال حبس تعزیری به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و یک سال به علت «تبلیغ علیه نظام» است و دو سال حکم تعلیقی نیز از سال ۸۵ به آن اضافه شده است. این حکم سپس با اعتراض وی به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود.
نسیم سلطانبیگی پیش از این سابقه بازداشت دیگر را هم دارد. آذرماه ۱۳۸۶ که با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومان آزاد شد و همچنین در تجمع فعالین جنبش زنان در ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۵ بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
سلطان بیگی تا کنون به عنوان خبرنگار حوزه های محیط زیست و شهری در خبرگزاری ها و روزنامه های مختلفی چون سبز پرس و شرق و آرمان همکاری داشته است.
او در آخرین پست در صفحه فیس بوک خود پیش از رفتن به اوین نوشت:
“و زمین انقدر چرخید تا بالاخره روی نقطه اوین ایستاد… دوباره زنگ ها نواخته شد، در ها به صدا درآمد و احضاریه ها از راه رسید… دیگر وقت رفتن است و فریاد لحظه ها، آماده باشی بی امان است… روزگار غریبی است نازنین… روزگاری که در آن حتی خودی ها هم به بند کشیده می شوند، چه به برسد به ما غیر خودی ها… این روزها حتی هوا هم در تلاطم است و حوادث در پی یکدیگر بی امان می آیند و در کوران همین حوادث بود که
بالاخره زنگ ها برای من هم به صدا درآمد… زنگ هایی که دیر زمانی بود انتظارش را می کشیدیم… باید رفت… باید برای سومین بار رفت… و نمی دانم این درهای بزرگ و دیوارهای قطور تا چند میزبان من و بیشمارانی چون من خواهند بود… مگر در صدای ما چه بود که اینگونه به بند کشیده شد؟ سیاهی شاید زمانی یا دیر زمانی کودکانه بپندارد که آزادی را توان در بند کردنش است… جرم من باور کردن است… باور کردن دنیایی انسانی که در آن انسان گرگ انسان نیست… جرم من روزها را شمردن برای رسیدن به چنین دنیایی است… این روزها مدام با خودم زمزمه می کنم… من… رویایی دارم، رویای آزادی… رویای یک رقص بی وقفه از شادی… من… رویایی دارم از جنس بیداری… رویای تسکین این درد تکراری… درد جهانی که از عشق تهی می شه… درد درختی که می خشکه از ریشه… درد زنانی که محکوم به آزارن… یا کودکانی که تو چرخه کارند… تعبیر این رویا درمون دردامه، درمون این دردا تعبیر دنیامه… رویای من اینه، دنیای بی کینه… دنیای بی کینه، رویای من اینه… من… رویایی دارم، رویای رنگارنگ… رویای دنیایی سبز و بدون جنگ… من…. رویایی دارم که غیر ممکن نیست… دنیایی که پاک از تابلو های ایست… دنیایی که بمب و موشک نمی سازه، موشک روی خواب کودک نمی ندازه، دنیایی که تو اون زندونا تعطیلن، آدمها به جرم پرسش نمی میرن… نمی میرن….”
بیش از ۶۰۰ کارگر کارخانههای صنایع فلزی یک و دو در مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، بیش از ۶۰۰ کارگر صنایع فلزی ایران در اعتراض به بیتوجهی مسئولان دولتی و مدیران کارخانه در خصوص پرداخت مطالبات و معوقات حقوقیشان، صبح امروز در مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تجمع کردند.
نماینده کارگران صنایع فلزی در مورد دلایل اعتراض کارگران به ایلنا گفت: ۵ ماه از حقوق و بیمه معوقه کارگران صنایع فلزی با احتساب ماه مهر هنوز پرداخت نشده است.
ولی اله موحد با بیان مطلب فوق تصریح کرد: در آخرین تجمع کارگران مقابل وزارت صنایع که در تاریخ شنبه ۲۵ شهریور ماه ۹۱ صورت گرفت، وعده پرداخت معوقات ۸ ماهه کارگران داده شد که متاسفانه مسئولان کارخانه با پرداخت سه ماه از معوقات حقوقی کارگران، از پرداخت مابقی طلب کارگران خودداری میکنند.
در این زمینه، پروین محمدی یکی دیگر از نمایندگان کارگران اضافه کرد: در آخرین تجمع کارگران، با حضور یکی از مالکان کارخانه در وزارت صنایع و و دادن چک برای پرداخت بدهیهای کارخانه به کارگران، این تجمع خاتمه یافت اما متاسفانه چک دریافتی نقد نشد و کارگران به بخش اعظمی از مطالبات حقوقی خود نرسیدند.
این کارگر افزود: بعداز تجمع مبلغی به کارگران پرداخت شد ولی همچنان سالن شماره یک صنایع فلزی ۱۱ ماه بیمه و ۵ ماه حقوق و همچنین سالن شماره دو ۵ ماه حقوق و ۵ ماه بیمه طلب دارند.
این تجمع تا لحظه تنظیم این خبر ادامه دارد و اخبار تکمیلی ارسال خواهند شد.
فاطمه هاشمی در گفت و گویی با نشریه تجارت فردا تصریح کرد: مهدی در تلفنی که به پدرم داشته، گفته در این مدت سئوالهای جدی هم از من پرسیده نشده است و بیشتر توی یک اتاق انفرادی هستند.
وی گفت: یک موضوع راتلاش میکنند روشن نشود. باید بدانید که فائزه از آقای تاجیک هیچ شکایتی به خاطر توهین ها در حرم شاه عبدالعظیم نداشت . پس آقای تاجیک را به خاطر فائزه دستگیر نکردند. آقای تاجیک را به خاطر توهینهایی که به دستگاه قضایی کرد، بازداشت کردند. پس شاکی آقای تاجیک دستگاه قضایی است . الان هم اگر زندان است نه به خاطر شکایت و توهین به خانواده هاشمی، بلکه به خاطر شکایت دستگاه قضایی در آنجا به سر میبرد. توهین هایی که در مصاحبه روزآنلاین به بخشهای دیگر کشور داشت. اما واقعا حکمی که به فائزه دادند از نظر خانواده ناعادلانه است . چون فائزه از نظر خانواده هیچ کاری انجام نداد.
دختر هاشمی رفسنجانی گفت:توهین کنندگان چندین نفربودند. تنها هم فائزه مورد بی حرمتی قرار نگرفت. بلکه چند تن از اعضای خانواده ما بودند . حتی مورد ضرب و شتم فیزیکی هم قرار گرفتند.به بیمارستان رفتند. شکستگی دست پیدا کردند. بااین حال خانواده ما هیچ شکایتی نکرد. چون صلاح کشور را در این دید. اما در چنین شرایطی حکم ناعادلانه را برای فائزه صادر کردند. به عبارتی در آن برخورد ، ما هم فحش شنیدیم و هم کتک خوردیم و هم حکم زندان گرفتیم. طرف مقابل هم نه به خاطر توهین و ضرب و شتم خانواده ما، بلکه به خاطر توهین به دستگاه قضایی آن هم در مصاحبه با یک رسانه خارجی محکوم به زندان شده است.
فاطمه هاشمی تصریح کرد:متاسفانه فضا برای بها دادن به این افراد فراهم شده است. اگر نظام به این افراد بها ندهد و فضا را در اختیارشان قرار ندهد چنین اتفاقی نمی افتد. چون ما در دین اسلام توهین را گناه میدانیم .
وی با بیان اینکه مهدی با هیچ نقشهای نیامده است افزود: مهدی یک سال و نیم قبل که کارش در دانشگاه آزاد آکسفورد تمام شد و دیگر نیازی به ماندن دائم نداشت و میتوانست با سفر به ایران و انگلیس کارهایش را انجام دهد، تصمیم به برگشت گرفت. و همان طور که گفته شد در داخل ایران مخالفتهای شدیدی با برگشت مهدی صورت میگرفت و مسئولین در تماس با پدرم بر این موضوع تاکید میکردند و پدر هم همین پیغام را به مهدی میداد. حتی همین سفری که من و یاسر رفتیم، پیغام بردیم که سفرت را عقب بنداز؛ اما مهدی تصمیمش را برای برگشت گرفته بود و میگفت نبود من در ایران، این فرصت را به سیاسیکاران میدهد که علیه خانواده ما هجمههایشان را ادامه دهند و من از آنجا که میدانم هیچ خطایی در این باره مرتکب نشدهام ، باید بیایم و جوابگو باشم.
وی افزود:این بازی سیاسی بود؛ یک سیاسیکاری؛ آنها میگفتند اگر مهدی خارج از کشور باشد، همیشه می توانیم این حرف و حدیثها و حاشیهها را زنده نگه داریم؛ اما اگر بیاید یک بار برای همیشه این موضوعات مطرح و بعد هم تمام میشود.دلشان نمیخواست این حرفها هیچ وقت تمام شود. مهدی هم خودش همین حدث و گمان را می زد.
فاطمه هاشمی با اشاره به تحلیل های انجام شده درباره بازداشت فائزه گفت:اما دستگیری فائزه با آن شیوه بد، آن هم در حالی که فائزه آماده بود تا خودش را به اجرای احکام معرفی کند، تنها برای این بود که یک رعب و وحشت را در دل مهدی ایجاد کنند تا برنگردد. مهدی با برگه عبور در حال آمدن به تهران بود و وقتی من با نماینده وزارت اطلاعات در کنسولگریمان در دبی صحبت میکردم، ایشان میگفتند ما به پلیس دبی اعلام می کنیم که مهدی هاشمی با برگه عبور از دبی به سمت تهران نیاید. ما میگفتیم خوب مهدی میخواهد ایران بیاید و شما میگویید چرا بر نمیگردد حالا برای چه میخواهید آمدنش را تا آماده شدن پاسپورتش به تاخیر بیاندازید .میگفتند که او نباید با برگه عبور بیاید. به عبارتی تلاش می کردند که او به تهران نیاید.
وی افزود:تلفنهای ناشناسی به من در دبی میشد. افرادی که هویتشان را اعلام نمیکردند اما میگفتند مهدی نیاید، صلاحش نیست؛ وضعیت خوب نیست؛ چهار تا تلفن از افراد ناشناس با این ادبیات مشترک داشتم.
دختر هاشمی رفسنجانی گفت:من فکر میکنم برخی ها در ۳۰ سال انقلاب توانستند تنها با حرف و تهمتهای زبانی که به خانواده هاشمی میزنند تا بتوانندخودشان را سرپا نگه دارند؛ یک روزی اگر بهاین شایعات خاتمه داده شود، این افراد دیگر چه حرفی برای گفتن دارند؟ روزی که آقای لاریجانی مسئولیت را برعهده گرفتند، تمام ۵ فرزند آقای هاشمی نامهای به ایشان دادیم و از ایشان خواستیم که با این روند تهمت زنی به ما برخورد کند و ما آمادگی پاسخگویی در هر جایی را داریم. که متاسفانه هیچ وقت به این موضوع رسیدگی نشد.
فاطمه هاشمی گفت: مهدی در تلفنی که به پدرم داشته، گفته در این مدت سئوالهای جدی هم از من پرسیده نشده است و بیشتر توی یک اتاق انفرادی هستند. برخورد مناسبی با وی صورت گرفته ، به گفته خودش، در اتاقش سرویس بهداشتی وجود دارد و یک پتو دارد که میخوابد و خواستار کتاب ربای مطالعه بود.
وی درباره برگزاری دادگاه مهدی هاشمی گفت: خودش دوست دارد دادگاهش علنی باشد. تا مردم بیشتر در جریان قرار بگیرند .
فاطمه هاشمی درباره نامه حمزه کرمی نیز گفت: قبل از اینکه نامه حمزه کرمی بیرون بیاید، ما میدانستیم، چه فشاری بر آنها حاکم است؛ از طرفی طبق فرمایش ایشان( رهبری) در نماز جمعه صحبت کسی علیه دیگری، اتهامی را برای فرد دوم ایجاد نمی کند. مگر سندی باشد یا فرد خودش آن راتایید کند؛ به همین دلیل بر اساس فشاری که به آقای کرمی آمده و حرفهایی که زده سندی علیه مهدی و جرمی علیه وی ایجاد شود. مگر اینکه خلافی بخواهد رخ بدهد.
یک فعال سیاسی با اشاره به توقیف شرق توضیح داد: آنچه دستاویز بستن شرق شد یک موضوع خنده دار و کودکانه بود و عجیبتر ورود وزیر ارشاد به این ماجرا و برخورد ناشایست ایشان بود.
به گزارش ملی مذهبی، احمد شیرزاد درباره کارتون کشیده شده در روزنامه «شرق» و کارتونیست آن هادی حیدری توضیح داد: در کشور ما وقتی افراد آخرین دهههای عمر خود را میگذرانند تازه مورد توجه قرار گرفته و به یاد تجلیل از آنها میافتند اما من به خودم جرات میدهم که این چنین نکنم و در سنین جوانی از هادی حیدری تشکر کنم. به باور من هادی حیدری از استعدادهای کم نظیر هنری در دوره ماست و تا جایی که درک من اجازه میدهد فکر میکنم ایشان سالهای اوج خود را طی میکند و امیدوارم سالهای سال در اوج بماند.
این فعال سیاسی سپس ادامه داد: وقتی به طرحهای هادی حیدری نگاه میشود اوج خلاقیت و هنرمندی و برخی ایدههای مبتکرانه را در آن میتوان دید. طرحهای او بسیار انسانی لطیف و جذاب است و کمتر از زوایا و خطوط خشن و شکننده در آن استفاده شده است. خطوطی که در طرح هادی استفاده میشود نشان دهنده طبع لطیف و روح خوش ذوق اوست.
به گفته این استاد دانشگاه حیدری مفاهیم را در قالب طرح به بیننده منتقل میکند و کمتر از جملات در کنار طرحهایش استفاده میکند.
شیرزاد با بیان این نکته که شاید بتوان به جرها گفت در دو دهه اخیر در کشور شاهد رشد کارتون و کاریکاتور در کشور بودهایم و آقای حیدری تنها نیست، بلکه گلی است در یک مزرعه گل. بنابراین اگر جامعهای بخواهد با هنرمندانی این چنینی برخوردهای ناشایست انجام دهد ناسپاسی به درگاه خداوند کرده است.
وی در ادامه سخنانش به توقیف روزنامه شرق اشاره و تصریح کرد: بعد دیگر این ماجرا به قدرت تحمل بسیار پایینی که در میان رجل سیاسی کشور وجود دارد باز میگردد. متأسفانه این روزها رجل سیاسی ما بسیار کم صبر، شکننده و بدبین شدهاند و به اندک نسیمی پر پر میشوند و به همین دلیل طبع لطیف هنرمندان را بر نمیتابند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مشاهده میشود که یک نوع بدبینی به کارتون و طرح در میان رجل سیاسی دیده میشود و فکر میکنند موضوعی که در یک کارتون مطرح میشود باید بسیار واضح و مطابق طبیعت باشد درحالیکه این طور نیست و اگر طرحی چنان عیان باشد دیگر نام کارتون نمیتوان بر ان نهاد.
شیرزاد با یادآوری دوران گل آقا که طرح چهره فعالان و رجل سیاسی کشور به راحتی کشیده میشد و هیچ نوع برخوردی هم صورت نمیگرفت خاطر نشان کرد: ما خاطرات خوشی از آن دوران داریم. روزگاری که صبر فعالان سیاسی از طریق همین طرحها بالا رفت.
نماینده سابق مجلس هم چنین در ادامه گفتههایش اظهار کرد: اگر فضای سیاسی یک فضای مدارا گرا نه باشد و افراد بتوانند همدیگر را تحمل کنند فضای مناسبی در جامعه ایجاد میشود. البته ناگفته نباید گذاشت که بخشی از این مدارا به تحمل رجال سیاسی باز میگردد.
این فعال سیاسی سپس با اشاره به توقیف شرق توضیح داد: آنچه دستاویز بستن شرق شد یک موضوع خنده دار و کودکانه بود و عجیبتر ورود وزیر ارشاد به این ماجرا و برخورد ناشایست ایشان بود.
وی با بیان اینکه گویی در این مسئله نوعی انتقام کشی مطرح بود ادامه داد: چسباندن موضوع دفاع مقدس به طرح هادی حیدری موضوعی نچسب بود و تعجب آور هم بود و آن تصویر هیچ توجیهی مبنی بر توهین به رزمندگان در آن موجود نبود.
آن صحنه را در هیچ کجای دفاع مقدس ندیدهایم و تنها در بخشی از فیلم لیلی با من است به تصویر کشیده شده که آن هم یک فیلم است.
شیرزاد گفت: واقعاً به نظر میآید که باید خیلی بدبین و خیلی بد سلیقه بود که این چنین برداشتی را از طرح هادی حیدری کرد. هادی حیدری در دوران دفاع مقدس بزرگ شده و در دامن فرهنگ جبهه و جنگ بوده است و به هیچ وجه به دنبال ارائه چنین تصویری از جنگ نبوده و نخواهد بود.
وی افزود: در آینده هم ممکن است هزاران طرح کشیده شود که مشابه آن را بتوان در جاهای دیگر پیدا کرد در ان صورت باید این هنر را تعطیل کرد.
این نماینده مجلس ششم با اشاره به توهینهایی که به نمایندگان اصلاح طلب در دوران گذشته انجام میشد اشاره کرد و گفت هیچ نمایندهای حتی شکایت نمیکرد و اگر شکایتی هم میشد رسانههای توهین کننده حکم تبرئه میگرفتند.
وی با ابراز اینکه متأسفانه استانداردها در کشور ما یکسان نیست و برخورد با روزنامههای اصلاح طلب و اصولگرا یکسان نیست توضیح داد: مثلاً فرزندان هاشمی به زندان برده میشوند و گفته میشود همه در برابر قانون یکسانند اما گویی برخی در برابر قانون برابرترند و خدا نکند که حرفی را بخواهیم به زور به چیزی بچسبانیم.
کلمه: محمد نوری زاد، کارگردان، نویسنده و جهادگر دفاع مقدس، هشتمین قسمت از فیلم کوتاه خود با عنوان «شعبون بیمخها» را در اینترنت منتشر کرد.
این دهمین فیلم کوتاه نوریزاد و هشتمین قسمت از مجموعه «شعبون بیمخها» است که همانند قسمت های پیشین، مخاطب اصلی آن رهبری است؛ او که به نوشته نوری زاد باید یک بار و برای همیشه تکلیف خود را با جماعت شعبون بی مخ ها روشن کند.
نوریزاد در معرفی این قسمت از فیلم کوتاه خود می نویسد: شعبون بی مخ ها درهمه ی ادوارتاریخی شان تماشایی بوده اند. در زمان ما تماشایی ترند. علت را در این بدانید که هر عربده ای که می کشند بلافاصله در هزاران شبکه ی مجازی تکثیر می شود.
او سپس به این اشاره می کند که شعبون بی مخ ها از هر قشر و گروهی ممکن است باشند، و می نویسد: شعبون ها روحانی و غیرروحانی ندارند. سپس تاکید می کند که در این قسمت به یک روحانی پرداخته که به گفته او، جهل را بر طبق اخلاص می نهد و از آن تن پوشی برای فریب مردمان می دوزد.
قسمت اول این فیلم کوتاه را در اینجا، قسمت دوم را در اینجا، قسمت سوم را در اینجا، قسمت چهارم را در اینجا، قسمت پنجم را در اینجا، قسمت ششم را در اینجا و قسمت هفتم را در اینجا می توانید ببینید. هشتمین قسمت از فیلم کوتاه «شعبون بیمخها» را هم در زیر مشاهده کنید:
برای دریافت این ویدیو اینجا کلیک کنید.
همچنین می توانید این ویدیو را از طریق یوتیوب در این آدرس ملاحظه فرمایید.
سید محمد صدر، معاون عربی آفریقای وزیر خارجه دولت اصلاحات، در گفت و گو با روزنامه اعتماد از پیامدهای دیپلماسی تهاجمی سخن گفته و به نقد چندجانبه سیاست خارجی کشور در سالهای اخیر پرداخته است. مشروح این گفت و گو را با هم میخوانیم:
سه دهه از حیات سیاسی جمهوری اسلامی میگذرد. آیا در این سه دهه سیاستخارجی کشور به یک وضعیت ثبات رسیده است؟ آیا میتوان گفت این سیاست خارجی از یک الگوی واحد پیروی میکند؟
سیاست خارجی به معنای تنظیم روابط با دیگر کشورها، سازمانها، مجامع و مردم دنیاست که برای تامین منافع و توسعه کشور و گسترش اندیشهها به وجود میآید. هر سیاست خارجیای که بتواند به این اهداف دست پیدا کند، یک سیاست خارجی موفق و خوب است. از ابتدای انقلاب تاکنون، ما برنامههای گوناگونی در حوزه سیاست خارجی داشتهایم. البته ذکر این نکته لازم است که پس از انقلاب و با شروع جنگ، همانگونه که خود جنگ به ایران تحمیل شد، حتی سیاست خارجی آن زمان را هم جنگ به ایران تحمیل کرد. میتوان گفت یک سیاست خارجی تحمیلی داشتیم که تحت تاثیر جنگ بود. الگوی بعد از جنگ، سازندگی کشور بود که در این دوره روابط با کشورها تغییر کرد و بهبود یافت اما برخلاف خواستههایی که دولت سازندگی داشت، به دلیل اینکه در سیاست داخلی بهشدت بسته بود، این دولت به شکل جدی در برقراری رابطه با کشورها موفقیتی کسب نکرد. پس از آن دولت اصلاحات با رویکرد تنشزدایی و اعتمادسازی وارد میدان شد که در همه زمینهها موفق بود. بعد از آن نوبت به دولت نهم و دهم رسید که در ابتدا با سیاستهای به قول خودش «تهاجمی» وارد مباحث سیاست خارجی شد. در حوزه سیاست خارجی این رویکرد به هیچوجه نه منبع تئوریک و علمی و نه مبنای کارشناسی و تجربی داشت. از همان روزهای نخستین، این بحث مطرح شد که ما اصلا سیاست خارجی تهاجمی نداریم و چنین چیزی معنی ندارد. در واقع تهاجم دیپلماتیک به معنای فعال شدن دیپلماسی، فعالیت کردن و گسترش روابط با کشورها وجود دارد اما سیاست خارجی تهاجمی اصلا معنی ندارد زیرا تهاجم بعد نظامی هم دارد. از همان موقع هم گفته میشد که این سیاست راه به جایی نمیبرد. البته در روزهای اول این نظر وجود داشت که چون دولت جدید است و شخص آقای احمدینژاد ورودی به مسائل سیاست خارجی ندارد، به مرور زمان اصلاح میشود اما متاسفانه اینگونه نشد و نتیجه این سیاست تهاجمی موضعگیریهای جنجالی و تند علیه کشورها بود. این برخوردها سبب شد برداشتی که از دولت و از آقای احمدینژاد در جامعه بینالمللی به وجود آمد، مناسب نباشد. اصطلاحاتی که ایشان به کار میبرد، بیشتر اصطلاحات مکانیکی بود تا در سطح یک سیاستمدار. این مسائل قطعا برای دولتهای خارجی بهویژه کشورهای همسایه ایران به عنوان کشورهایی که بهشدت محافظهکار هستند، حساسیتی با این مضمون که این فرد و این دولت قابل پیشبینی نیست، ایجاد کرد. اگر در دنیا یک دولت به عنوان غیرقابل پیشبینی شناخته و معرفی شود، معنایش این است که روی هیچ کدام از حرفها و موضعگیریهای این دولت نمیتوان حساب کرد چون ممکن است چند روز بعد برخلاف موضع کنونی، موضع بگیرد و عکس عملکردی که امروز دارد، عمل کند. میتوانیم نتیجه اعمال چنین سیاستهایی را امروز مشاهده کنیم. زمانی که درباره قطعنامههای سازمان ملل گفته میشد این قطعنامهها ورق پارهیی بیش نیست، همان موقع مطرح کردیم که فشار بینالمللی به گونهیی نیست که یک یا دو ساعته جواب دهد بلکه آثار آن بین دو تا شش سال بعد آغاز میشود؛ به دلیل اینکه اقدامات دیپلماتیک تدریجی و آهسته منتها محکم و مستمر است. البته آثار چنین سیاستهایی را اکنون مشاهده میکنیم. این را هم باید بگویم که متاسفانه بعد از مدتی متوجه اشتباه بودن این رویکرد شدند و با ۱۸۰ درجه تغییر، موضع دولت در سیاست خارجی به موضع انفعالی تبدیل شد.
پرسشی که اینجا به وجود میآید، این است که نوع برخوردها در چارچوب سیاست خارجی روند کاملا مشخصی است و حتی ادبیات خاص خود را دارد. به نظر میرسد این دولت قصد داشت با رویکرد تهاجمی چارچوب سیاست خارجی و حتی ادبیات خاص دیپلماتیک را عوض کند. چرا این ادبیات شناخته شده به کار گرفته نشد و در راستای سیاست خارجی دولت قرار نگرفت؟
اصلا یکی دیگر از اشکالات دولت آقای احمدینژاد همین است که ایشان به دلیل یکسری دیدگاههای خام، کارهای انجام شده، تجربههای به دست آمده و روشهای دیپلماتیک شناساییشده را کنار گذاشت و کوچکترین استفادهیی از ۲۷ سال تجربه جمهوری اسلامی ایران نکرد با این نگاه که همهچیز گذشتگان باطل است و فقط او متوجه مسائل میشود. حال آنکه نتیجه این برداشت را در سیاست خارجی نیز دیدیم. این تفکر درصدد بود دستاوردی نو به بار بیاورد اما نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه ایران را به کهنگی کشاند.
میتوان جمعبندی کرد که همان رویکردی که در سیاست داخلی و در قبال کسانی که با آنها هم نظر نبودند انجام دادند، در سیاست خارجی هم به کار بردند با این تبصره که متوجه نبودند در سیاست خارجی اوضاع به کلی متفاوت است…
بله! حتما همینطور است زیرا سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است.
در دورهیی حضور داریم که در دنیا و به ویژه در منطقه حوادث بزرگی اتفاق افتاده یا در حال رخ دادن است. اگر اجازه دهید بر مبنای تعریفی که شما از سیاست خارجی ارائه دادید، نظری بیندازیم به سیاست خارجی ایران. برای آغاز هم میخواهم نگاهی داشته باشیم به رویدادهای منطقه خاورمیانه. در کشورهای عربی در این دو سال اتفاقاتی افتاده و کشورهایی دچار قیام و سرنگونی رهبرانی شدند که سالها بر مسند قدرت تکیه زده بودند. شکل و رویکرد سیاست خارجیمان را نسبت به این کشورها چگونه ارزیابی میکنید و چه تبیینی از این موضوع دارید؟
خیزش مردم کشورهای عربی بر ضد دیکتاتورها و بیداری مسلمانان اتفاق بسیار مبارکی است. به دلیل عقدهیی که در دل مردم خاورمیانه نسبت به اسراییل بوده و هست، بحث مقاومت در برابر اسراییل تنها چیزی بود که برای مردم مهم تلقی میشد و این سبب شده بود که تمام ابعاد دیگر مسائل اجتماعی و سیاسی تحت تاثیر این موضوع قرار بگیرد. مسائلی چون دموکراسی، آزادیخواهی، حقوق انسان و… در برابر اشغالگری اسراییل به کلی فراموش شده بود در حالی که آن عقده، تمام کشورهای عربی را فرا گرفته بود. نتیجه این فراموشی این بود که دیکتاتورهایی که در کشورهای عربی حاکم شده بودند، به دلیل این قضیه مورد سرزنش مردم قرار نمیگرفتند یا به شکل بسیار محدودی این اتفاق میافتاد یعنی در واقع خواستههای مردم برای حقوق و آزادیهایشان در این ۶۰ ساله فراموش شده بود اما خوشبختانه در دو ساله اخیر این مشکل جهان عرب حل شد و مردم نسبت به حقوق خود، آزادی، دموکراسی، انتخابات و تعیین حق حاکمیت بازآگاهی پیدا کردند و رهبران دیکتاتور خود را سرنگون ساختند. شما اگر این مجموعه را خلاصه کنید، میبینید که بیداری مسلمانان، بهار عربی یا جنبشهای ضداستبدادی در شعار انقلاب ایران بر پایه شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» هم منشا دارد. به بیانی جمهوری اسلامی یعنی جمهور مردم تصمیم میگیرد که چه کند یعنی حکومت مردم بر مردم و این شعار انقلاب بود. در بهار عربی هم همین شعارها داده میشد اما بسیار متاسفم که باید بگویم عملکرد دولت نهم و دهم به گونهیی بود که موقعیت ایران را چنان در جامعه بینالملل پایین آورد و چنان در کشورهای اسلامی و عربی جایگاه ما متزلزل شد که در بهار عربی و در انقلابها و جنبشهای منطقه، اثری از ما نمیبینید. اصلا به گونهیی است که رهبران کشورهایی چون تونس و مصر رسما اعلام میکنند که ما هیچگونه الگوپذیری از ایران نداریم. اوضاع به گونهیی پیش رفته که رهبران این کشورها دائما اشاره میکنند که به هیچوجه دنبال الگوپذیری از انقلاب ایران نیستند و متاسفانه به صورت غیرمستقیم الگوی ترکیه را مورد تایید قرار میدهند.
این عملکرد چگونه بوده که ما را به اینجا رسانده است؟
این عملکرد را باید در ابعاد مختلف بررسی کرد. نخستین نیازهای ضروری هر مملکتی نیازهای اقتصادی است. الان وضعیت اقتصادی مردم ایران چگونه است؟ گرانی و تورم چگونه است؟ قطعا توسعه اقتصادی، کنترل تورم، کنترل بیکاری و وضعیت معیشتی مردم چیزهایی است که باید الگو باشد. این روزها چند بار شنیده شده که مقامات رسمی میگویند بیش از ۳۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند. وضعیت کارگران و کارمندان دولت چگونه است؟ در مسائل فرهنگی وضعیت دانشگاهها و دانشجویان چگونه است؟ هنرمندان و فرهیختگان کشور در چه شرایطی هستند؟ از همه این مسائل مهمتر، بحث اخلاق است. دروغ، فساد اقتصادی و این میزان اختلاس اصلا در گذشته و در سطوح بالای کشور به ویژه در دولت مهندس موسوی و دولت اصلاحات وجود نداشت. در حوزه سیاست خارجی نیز با یک دولت منزوی هم در ارتباط با کشورها و هم در ارتباط با سازمان ملل مواجه هستیم. این عملکردها اصلا قابل الگوبرداری است و میتواند سبب جذب جوانان انقلابی کشورهای دیگر شود؟
بحث مهم دیگری که این روزها در جامعه بینالملل وجود دارد و ما نیز با آن درگیر شدیم، رویدادهای بحرین و سوریه است. جمهوری اسلامی از یکسو از معترضان بحرینی پشتیبانی کرد و در سوی دیگر کنار دولت سوریه ایستاد. این پارادوکس در سیاست خارجی ما چگونه قابل توضیح است؟
اگر بخواهیم یک نگاه منصفانه و علمی داشته باشیم، این دو کشور مسائلشان عین هم است یعنی در هر دو کشور بحرین و سوریه یک اقلیت حکومت میکند که دیکتاتور است و با تمام قدرت، اکثریت کشور را سرکوب میکند. در بحرین اکثریت کشور که شیعه هستند، نقش زیادی در حاکمیت ندارند و حاکمیت به معنای واقعی، خودش را به آنها تحمیل میکند، در سوریه هم اقلیت علویها خودش را با فشار تمام بر اکثریت مردم سوریه تحمیل کرده، منتها روشی که در سوریه اعمال میشود، خیلی خشنتر از روشی است که در بحرین وجود دارد. این یک واقعیت است و در هر دو کشور اعتراضها با تظاهرات مردمی شروع شد. تظاهرات در این دو کشور دقیقا مانند تظاهراتی بود که در مصر و تونس و لیبی و یمن به پیروزی رسید، یعنی به واقع بیداری مسلمانها در این دو کشور مانند بقیه کشورها بوده است. طبیعی است که برخورد ما با این دو کشور مثل برخوردمان با کشورهای دیگر باشد که مردم مسلمان در آنها حرکت ضداستبدادی را آغاز کردند اما به دلیل همان انزوا، ما در سیاستخارجی نتوانستیم در هیچکدام از این دو کشور کار مثبتی انجام دهیم. اگر ایران کشوری بود که رابطه خوبی با کشورهای حاشیه خلیجفارس داشت، با توجه به موقعیتی که در بحرین دارد و اعتمادی که شیعیان دارند، میتوانست میان شیعیان و دولت بحرین میانجیگری کند. دقیقا این قضیه درباره سوریه هم صادق است. هر چند الان دیگر درباره سوریه کار از میانجیگری گذشته اما حدود یکسال پیش که هنوز جنبش مردم سوریه وارد فاز نظامی نشده بود، بر این باور بود که دولت ایران باید میان بشار اسد و معارضان میانجیگری کند تا این قضیه حل شود؛ البته یکی از بزرگترین اشتباههای بشار اسد این بود که از همان روز اول که تظاهرات مردم مسالمتآمیز بود، آن را با توپ و تانک مورد حمله قرار داد. یعنی عملکرد بشار اسد بود که جنبش مردم سوریه را به فاز نظامی کشاند.
با نگاه به رویکرد ما نسبت به این دو کشور، آیا سیاست خارجی دولت بر مبنای ارزشها و آرمانها تعیین میشود یا بر مبنای منافع ملی؟
فکر میکنم چون در سیاست خارجی استراتژی مشخصی وجود ندارد، نمیتوانیم در ارتباط با سایر کشورها منافع ملی و حتی منافع مسلمانان منطقه را تامین کنیم. موضوعی که در ارتباط با میانجیگری ایران مطرح کردم، دقیقا در چارچوب منافع مردم مسلمان منطقه بود. متاسفانه چون دولت فعلی ایران این نفوذ را ندارد، نمیتواند کار مثبتی انجام دهد و در نتیجه نه در جهت منافع ملی حرکتی انجام میشود، نه در جهت منافع مسلمانان.
اجازه دهید نگاهی هم به کشورهای شمال آفریقا داشته باشیم که الان در حال برگزاری انتخابات هستند. نگرش شما نسبت به آینده روابط این کشورها با ایران به ویژه در یک سال آینده که از عمر دولت دهم باقی مانده، چگونه است؟
الان در این کشورها مسلمانان بر مسند امور قرار گرفتهاند و قطعا نسبت به انقلاب و ایران دید مثبت دارند؛ اما نسبت به دولت نهم و دهم دید مثبت ندارند. این موضوع را باید تفکیک کرد. در نتیجه به نظر میرسد اکنون حرکات اندکی در جهت بهبود روابط انجام دهند اما منتظر دولت بعدی ایران خواهند بود تا شیوه تعاملشان را گسترش دهند.
موضوع دیگری که در بحث از سیاست خارجی ایران مطرح میشود رویکرد خاص این دولت نسبت به مسائل هستهیی و بیاعتنایی به قطعنامههای سازمان ملل است. ما در زمینه مسائل هستهیی با چند قطعنامه و تحریم شدید بینالمللی روبهرو شدیم که هر روز هم جدیتر میشود و اثرات آن را درک میکنیم. نسبت این مسائل و رویکرد دولت در سیاست خارجی به چه صورتی است؟ ما با چه مهرهیی در ساختار نظام بینالملل بازی میکنیم و چرا به اینجا رسیدهایم؟
مهمترین مساله در اینجا شناخت نظام بینالملل است. بعد از این شناخت است که میتوان به برنامهریزی پرداخت و در راستای آن حرکت کرد. اگر از نظام بینالملل که راس آن سازمان ملل است، این شناخت وجود داشت، باید میدانستند هر سال که به آنجا سفر کنند و در سخنرانیهای خود شعارهایی دهند، هیچ مشکلی از کشور حل نمیشود. معلوم است که نظام بینالملل و سازمان ملل را نمیشناسند و بر مبنای همین عدم شناخت هم گفته میشود که قطعنامهها ورقپارهیی بیش نیست یا اینکه اینقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود و چنین ادبیاتی که در گذشته شنیدهایم. همان موقع که کار افتاد دست دولت نهم، بارها گفته میشد که پرونده هستهیی ایران نباید از آژانس بینالمللی انرژی هستهیی به شورای امنیت برود چون ما در آژانس قدرت مانور بیشتری داریم تا شورای امنیت زیرا در شورای امنیت امریکا حضور دارد و حرف اول را میزند اما معتقد بودند که اصلا چنین اتفاقی نمیافتد، بعد هم که این اتفاق افتاد، گفتیم باید کاری کنیم که قطعنامه تحریم علیه ایران صادر نشود و خط قرمز ما صدور قطعنامه تحریم است و نباید این اتفاق بیفتد اما معتقد بودند که قطعنامهیی علیه ایران صادر نمیشود و ما باید به پشتیبانی چین و روسیه دلخوش باشیم. دستگاه سیاست خارجی دولت پس از صدور پیاپی قطعنامهها، همچنان معتقد بود که قطعنامه بعدی صادر نمیشود و دیدید که این اتفاقها هم افتاد و شش قطعنامه علیه ما صادر شد. این مساله نشان از چه دارد؟ نشان از این دارد که ساختار نظام بینالملل و سازمان ملل و شورای امنیت و قطعنامههای شورای امنیت و قطعنامههای تحریم برای دستگاه شناختهشده نیست. البته به مرور زمان مجبور به شناخت میشوند چنانچه الان شناختهاند. یعنی الان که وضعیت اقتصادی و تحریم نفت و تحریم بانک مرکزی و… اتفاق افتاده، به شناخت رسیدهاند و متاسفم که بگویم اگر به توصیههای ۶ سال قبل توجه میشد این اتفاقها نمیافتاد.
درباره مساله تحریمها شاید زمان مناسبی باشد که این سوال پرسیده شود چرا در ماجراهای صدور قطعنامه علیه سوریه در شورای امنیت روسیه و چین چند بار قطعنامهها را وتو میکنند اما این اتفاق برای ما نمیافتد؟ در حالی که ما بارها و بارها با روسیه و چین ارتباط برقرار کردهایم و مدعی روابط بسیار نزدیکی هم هستیم.
این موضوع هم به معنای عدم شناخت ما از سیاست روسیه و چین است. آقای احمدینژاد همان موقع که میگفت قطعنامه علیه ما صادر نمیشود به روسیه امید داشت و فکر میکرد روسیه و چین قطعنامه علیه ایران را وتو میکنند. باید پرسید نتیجه این سیاستها چه شد جز اینکه اقتصاد ما به چین وابسته شده و حجم زیادی از واردات ما هم از این کشور است یعنی این کشور هم استفاده سیاسی از ما میبرد و هم استفاده اقتصادی و کوچکترین امتیازی هم به ما نمیدهد. آنگونه که گفته میشود این کشور الان نفت را هم ارزانتر از ما میخرد در حالی که به پیروی از تحریمها خرید نفت خود از ایران را کاهش داده است. درباره روسیه هم تجربه نشان داده که این کشور با برگ ایران، با امریکا بازی میکند و امتیازاتی را از امریکا میگیرد و در مقابل آن چیزی را که میخواهد به او میدهد. روسیه همواره نشان داده است که اصلا اصولی در سیاست خارجی ندارد و به هیچوجه نمیشود روی حرفهای این کشور حساب باز کرد. یعنی در آخرین لحظه منافعش بر همهچیز ترجیح دارد. آقای احمدینژاد به روسیه اطمینان کرد و امید داشت با کمک این کشور قطعنامه علیه ما تصویب نشود که متاسفانه شد.
چرا برای سوریه این اتفاق نیفتاد؟
بحث آنها در اینجا دیگر تنها سوریه نیست بلکه میخواهند نظام بینالملل به هم نریزد. روسیه و چین میگویند اگر کاری قرار است انجام شود باید تصمیمها در شورای امنیت گرفته شود. آنها میخواهند در تغییرات نظام بینالملل نقش داشته باشند. بحث چین و روسیه بر این موضوع تمرکز دارد که طرحها به شورای امنیت برود و در صورت تمایل همه کشورهای عضو قطعنامه تصویب شود. میتوان چنین نتیجه گرفت که از یک سو بحث منافع روسیه به ویژه درباره مسائل نظامی در سوریه و از سوی دیگر جلوگیری از به هم خوردن نظامی که چین و روسیه در آن حضور دارند و میخواهند نقش خود را در آن ایفا کنند سبب شد که آنها از سوریه حمایت کنند.
مبحث دیگری که وجود دارد این است که ما در این ۳۰ سال تسامح و تساهلی پیرامون بلوک شرق و خیلی از کشورهای دیگر به کار بردهایم اما در قبال غرب و به ویژه امریکا این رویکرد را نداشتیم. این همکاری با کشورهای شرقی و عدم نتیجهگیری از آن، نمیتوانست در قبال رابطه با غرب هم به کار رود؛ شاید نتایج بهتری به دست میآمد؟
این قضیه که شما میگویید درست است ولی این ماجرا تا حدود زیادی طبیعی است. شعار اول انقلاب ایران استقلال به معنای عدم وابستگی بود؛ شاه و پدرش در زمانهای مختلف به امریکا و انگلیس وابستگی داشتند. بنابراین طبیعی بود که بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، رابطه با امریکا دیگر دوستانه نباشد و به سابقه تاریخی آن نگاه شود. واقعیت هم این است که امریکا و انگلیس نسبت به ایران دشمنی زیادی انجام دادند. از آن طرف ماجرا رابطه با کشورهای شرقی هم طبیعی بود چراکه میگویند «دشمن دشمن من، دوست من است.» شوروی و کشورهای بلوک شرق همه رقیب امریکا بودند و جهان آن روز جهانی دو قطبی بود. هر چند جمهوری اسلامی نمیخواست وابسته به این دو قطب باشد و به همین دلیل به عضویت جنبش غیر متعهدها درآمد و برقراری رابطه با تمام کشورها جز اسراییل را در برنامه سیاست خارجی خود قرار داد اما طبیعی بود که حساسیت بیشتری داشته باشد نسبت به قطبی که سابقه استعمار در ایران دارد.
به عنوان سوال پایانی چه تبیینی از سیاست خارجی ما در یکسال آینده دولت آقای احمدینژاد دارید؟
همین که به رابطه امروز ما با همسایگان دقت کنید، پاسخ پرسش خود را گرفتهاید. در رابطه با ترکیه کار به جایی رسیده که درباره قضیه سوریه، اردوغان جمله تندی علیه مسوولان جمهوری اسلامی گفت. اکنون رابطه ما با عربستان، امارات، کویت، بحرین و… چگونه است؟ از سوی دیگر افغانستانی که به آن میزان برای او هزینه کردیم الان پیمان استراتژیک با امریکا بسته است. ببینید که در همین اواخر با یافتن بهانههایی مانند ترور سفیر عربستان در امریکا قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با چه تعداد رایی علیه جمهوری اسلامی صادر شد. اینها نشانه چیست جز انزوا؟
کیومرث پور احمد، کارگردان منتقد وضع موجود که سال ها در حوزه سینمای کودک سکوت کرده بود، در چهارمین روز از جشنواره کودک در یکی از نشست های جنبی این جشنواره، زبان به انتقاد از اوضاع فعلی سینما و اکران گشود و از عملکرد وزارت ارشاد نیز به شدت انتقاد کرد.
به گزارش کلمه، پوراحمد که از وضع سینمای کودک نیز گلایه می کرد، اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد را اداره سانسور نامید و پس از گفته های فیلمسازان حاضر در نشست «سینمای کودک، سینمای نوجوان، اشتراک ها و تفاوت ها» و در جمع بندی سخنان ایشان، تنها راهکار بهبود شرایط اکران را تعطیل شدن سینما و همه نهادها به عنوان بهترین راه حل ذکر کرد!
او این سخنان را در پایان آخرین نشست از بیست و ششمین جشنواره کودک با عنوان سینمای کودک، سینمای نوجوان، اشتراک ها و تفاوت ها بیان کرد که شب گذشته در هتل کوثر با حضور جمع زیادی از سینماگران و اهالی رسانه از جمله احمدرضا گرشاسبی، حسام نواب صفوی، شفیع آقامحمدیان، کیومرث پور احمد، فیروز حسن زاده، وحید نیکخواه آزاد، پویا امینی، محمود گبرلو و علی اعلایی برگزار شد.
پور احمد در میان گفته هایش از ترفند وزارت ارشاد برای توقیف فیلمهای تازه تولید شده هم پرده برداشت و گفت: اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد برای توقیف فیلمهای تازه تولید شده، فیلم هایی را که سالها پیش توقیف بوده اند و شرایط اکران آنها فراهم نبوده اکران می کند.
بر اساس گزارش سینماپرس، در چهارمین روز از جشنواره کودک نشست های جنبی جشنواره با حضور پر رنگ سینماگران حال و هوای انتقادی تری به خود گرفتند. در این روز تنها سه فیلم در سینمای اهالی رسانه اکران شدند،
در نشست مذکور که همچون سال های گذشته بحث های زیادی در مورد مشکلات اکران مطرح شد، اختلاف نظرهای بسیاری میان وحید نیکخواه آزاد و سیروس حسن زاده وجود داشت. سیروس حسن زاده تاکید می کرد که برگزاری ابن جشنواره برای سینماگران غنیمت محسوب می شود و بودن آن بهتر از نبود آن است این در حالی بود که وحید نیکخواه آزاد نظر متفاوتی داشت و معتقد بود می توان با کارشناسی های بیشتر به سینمای کودک بهبود بخشید.
در حالی که بسیاری از اهالی رسانه انتظار داشتند با توجه به انتقادهای مطرح شده در این نشست احمد میرعلایی در این زمینه پاسخگو باشد وی ترجیح داد در این نشست صحبتی نداشته باشد.
مرتضی مبلغ
این روزها جامعه ایران شاهد منازعات دامنهدار بین دو جریان اصولگرا، یعنی جریان دولت و جریان منتقد دولت است. این منازعات که دامنه آن تا مصاحبههای روسای قوای مقننه و مجریه نیز گسترش یافته، با اوجگیری التهابات و نابسامانیهای اقتصاد کشور مقارن است. برجستهترین نکتهیی که در همه انتقادها، اتهامات و تخطئه کردنها به چشم میخورد، شانه خالی کردن طرفهای منازعه از پذیرش مسوولیت شرایط نابسامان و اسفبار به وجود آمده و فرافکنی آن به سوی طرف مقابل و دیگران است. طرفهای منازعه نهتنها خود را بیتقصیر و دیگران را مقصر قلمداد میکنند، بلکه مدعی میشوند که ما قبلا گفته بودیم که چنین و چنان میشود، و حتی خود را تواناترین، کارآمدترین و عالیترین میدانند، آن هم نه نسبت به دوران خود، بلکه گاهی نسبت به کل تاریخ کشور!
رییس قوه مجریه که در سالهای گذشته تقریبا همه اختیارات و امکانات کشور در حمایت و پشتیبانی او بوده است، امروز به جای پذیرش مسوولیت و ادای توضیحات پیرامون شرایط به وجود آمده، از خود سلب مسوولیت میکند و رییس قوه مقننه که در جایگاه نظارت بر عملکرد دولت نشسته و همه قوانین پشتیبان سیاستها و تصمیمهای اقتصادی سالهای گذشته را امضا و ابلاغ کرده است نیز عمده تقصیرها را متوجه رفتارها و سیاستهای دولت میداند اما گویا همه فراموش کردهاند که برخی سیاستها و برنامههای غلط و خطرساز خود آنان در سالهای گذشته بوده که کشور را به این روزهای خطرناک رسانده است.
دو سال پیش بود که همه آنان برای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها جشنها به پا کردند و در بوق و کرنای عظیم تبلیغاتی، آن را به عنوان یک پیروزی و موفقیت تاریخی و بینظیر اعلام کردند و بسیار فخر فروختند که هیچ دولتی جرات و شهامت اجرای این طرح باشکوه را نداشت. اما در همان زمان همچون آفتاب روشن بود که آنان دست به چه اقدام خطرناکی میزنند در حالی که گوششان هم به هیچ اندرز و هشداری بدهکار نبود.
در همان زمان با یک حساب ساده مشخص بود که درآمد حاصل از هدفمندسازی یارانهها نه تنها هیچ کمکی به صنعت و تولید و توسعه نمیکند بلکه حتی کفاف پولی که به مردم میپردازند را هم نمیدهد. همان روزها مشخص بود که علاوه بر کل درآمد حاصل از هدفمندی، باید حداقل سالانه هشت هزار میلیارد تومان هم به آن اضافه و به مردم پرداخت کرد. این امر بر هیچ یک از دستاندرکاران این طرح در هیچ یک از ارکان کشور پوشیده نبود، اما هیچکس دم نزد و همگی هلهلهکنان گوش خود و جامعه را پر کردند.
هدفمندسازی یارانهها بدان معنی است که حجم بزرگی از درآمدهای حاصل صرف تولید و صنعت و کشاورزی و توسعه زیرساختهای کشور شود و بخش کمتری از آن به مردم بازگردانده شود، اما اینکه کل درآمد حاصله به اضافه حجم عظیمی از پول نقد مجددا و به طور مستقیم به جامعه بازگردد، جز یک اقدام مصیبتبار و خطرناک نیست. از همان ابتدا معلوم بود که پولی که با منت تمام و به عنوان شربت شیرین به کام مردم ریخته شد و آنچنان به آن تبرک بخشیدند که از آن به عنوان پول امام زمان یاد کردند، شرنگ تلخی بیش نیست و جامعه را با رنج و گرفتاری فراوان مواجه خواهد ساخت. تزریق نقدینگی وحشتناک، آنهم به صورت مستقیم، یکی از مهمترین عوامل نابسامانیهای امروز است که آن را با فرافکنی به یکدیگر و به سایر عوامل نسبت میدهند.
آن زمان که بیمحابا مدیران لایق، توانمند و باتجربه با انواع اتهامها از مصادر اداره کشور کنار گذاشته و به جای آنان بسیاری از افراد بیتجربه، کمتجربه و ناکارآمد با صدها شعار ارزشی و مردمی نشانده شدند، به روشنی مشخص بود که قطار مدیریت جامعه به کدام سو میرود و چه نتایج ناگواری بر روندی که راه افتاده است، مترتب خواهد شد.
صدا و سیما و سایر رسانههای اصولگرا که سالها به طور تمامقد در خدمت سیاستهای نادرست و ناکارآمد بودند و امروز به تدریج مواضع منتقدانه به خود گرفتهاند، بیش از دیگران باید خود را مورد سوال و بازخواست و سرزنش قرار دهند که چرا و چگونه با ارتزاق بیتالمال، رسالت مهم رسانهیی خود را فرو گذاشته و منافع ملی و عمومی را نادیده انگاشتند. دهها مثال مشابه میتوان فهرست کرد که وضع به همین منوال بوده است و سایر روندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز که هیچ دستکمی از وضعیت اقتصادی ندارند، محصول همان رفتارها و سیاستها و برنامههای نادرست و ناکارآمد بوده است.
اما آنچه مهم است، آن است که با کمال تاسف و تاثر، امروز هم که دیگر نادرستی بسیاری از سیاستها و برنامهها و رفتارها و گفتارها روشن شده و آثار ناگوار خود را در جامعه نشان داده است، نهتنها خبری از پذیرش خطاها و عذرخواهی از مردم و تلاش برای جبران خطاها نیست، بلکه همچنان بر روند گذشته تاکید میشود و با شدت بیشتر ادامه مییابد و در کمال شگفتی نیز به آن افتخار میشود. آقایان حتی برای یک لحظه هم از گذشته درس نمیگیرند و فکر نمیکنند که خطای رفتار امروزشان به مراتب مخاطرهآمیزتر از خطاهای گذشته است.
شرایط امروز که همه در نقد آن مسابقه گذاشته و حاضر به قبول مسوولیت و پذیرش خطا و عذرخواهی از مردم نیستند، حاصل رفتارها و خطاهای گذشته است و رفتارها و خطاهای امروز در آینده نزدیک، محصول ناگوارتر و مصیبتبارتری در پی خواهد داشت. این منازعات و فرافکنیها چیزی جز وارد کردن زخمهای پی در پی بر پیکر خسته و رنجور جامعه نیست.رفتارهای متضاد، انکار حقایق، خودشیفتگیهای بیپایان، نادیده گرفتن خطاها، دیگران را به جای خود مقصر دانستن، خود را منزه پنداشتن، پاسخگو نبودن و امثال اینها ادامه روند گذشته و تشدید مشکلات و مصائب است.
رفتارها و واکنشهای امروز کسانی که عوامل اصلی و عمده وضع موجود بودهاند، همچون رفتار کسی است که بر شاخه نشسته و بن میبرد و در واکنشی به هشدارها به جای دست کشیدن از بریدن شاخه، به بریدن ادامه داده و آن را تشدید میکند، با این تفاوت که در اینجا شاخه عبارت است از جامعه و ملت و نظام و انقلاب. باید دانست که هیچ راهی جز توقف این گونه رفتارها و سیاستها و بازگشت به مسیر صلاح و سداد نیست. این امر نیز جز با قبول مسوولیت شرایط پدیدآمده توسط همه کسانی که در سالهای گذشته مسبب پیدایش آن بودهاند، نیست.
قبول مسوولیت نیز مستلزم اعتراف به اشتباه و عذرخواهی از مردم است و گام اساسی نیز تلاش برای جبران خطاها و اشتباههاست. برای جبران خطاها هیچ راهی جز تجدیدنظر در نحوه اداره کشور نیست و این امر نیز جز با به صحنه آوردن مدیران توانمند و مجرب و ایجاد فضای باز و بانشاط سیاسی و از همه مهمتر و اساسیتر، ایجاد شرایط برگزاری انتخابات آزاد و سالم در کشور میسر نخواهد شد.
امید است کسانی که به طور مداوم دم از انقلاب و ارزشها و اسلام و نظام میزنند، لحظهیی به خود آمده و با الهام از بدیهیترین و در عین حال ضروریترین آموزههای اسلام و انقلاب، از نتایج ناگوار سیاستها و برنامههای خود درس گرفته به جای فرو رفتن هر چه بیشتر در گرداب مشکلات که حاصلی جز درد و رنج افزونتر برای جامعه در پی نخواهد داشت، به راه صلاح و صواب بازگشته و شرایط بازگشت اداره کشور به مسیر سازنده و تعالیبخش را فراهم کنند.
منبع: اعتماد
توجه به حل مشکلات معیشتی، لزوم نگاه ویژه به حقوق و کرامت انسانی آحاد جامعه و مقابله با فضای بی اخلاقی و اتهام زنی و جلوگیری از رویکرد روز افزون طرد نیروهای دلسوز انقلاب از جمله مباحث صورت گرفته در دیدار سیدهادی خامنه ای و سید علی اکبر محتشمی پور با آیات عظام، صافی گلپایگانی، موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، بیات زنجانی و احمد منتظری بود.
به گزارش خبرنگار کلمه، سیدهادی خامنه ای دبیر کل مجمع نیرو های خط امام و سیدعلی اکبر محتشمی پور عضو مجمع روحانیون مبارز به همراه اعضای سازمان جوانان و دانشجویان مجمع نیروهای خط امام در سفری مشترک به شهر مقدس قم با جمعی از مراجع عظام تقلید، علما و اساتید حوزه علمیه قم دیدار و گفتگو کردند.
این دو روحانی اصلاح طلب و جوانان خط امامی با آیات عظام، صافی گلپایگانی، موسوی اردبیلی، یوسف صانعی و بیات زنجانی دیدارهای جداگانه ای انجام دادند، در این سفر همچنین با حجت الاسلام والمسلمین احمد منتظری فرزند آیت الله العظمی منتظری دیدار و گفتگو کردند.
در ادامه دیدارها این جمع با برخی از اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و اساتید و فضلای حوزه پیرامون مسائل و موضوعات مختلف فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در طول این دیدار ها در شهر مقدس قم برخی موضوعات محوری مورد توجه قرار گرفت.
توجه به حل مشکلات معیشتی، لزوم نگاه ویژه به حقوق و کرامت انسانی آحاد جامعه و مقابله با فضای بی اخلاقی و اتهام زنی و جلوگیری از رویکرد روز افزون طرد نیروهای دلسوز انقلاب و تاکید بر اتخاذ رویکردی صداقت محور با ملت برای حل مشکلات جامعه از جمله مباحث صورت گرفته در این نشست ها بود.
در حالی که خبرهای منتشره حکایت از این داشت که طرح سوال از احمدی نژاد در پی آشفتگی بازار ارز است، در متن نهایی این طرح علاوه بر موضوع نابسامانی بازار ارز، علت استفاده از ارز خارجی برای واردات خودرو و افزایش واردات گندم نیز از رئیس دولت سوال شده است.
به گزارش مهر، طرح سوال از رئیس دولت چهارشنبه گذشته با امضای ۱۰۲ نماینده مجلس به هیات رئیسه تقدیم شد. سوال از علت آشفتگی بازار ارز و علت واردات گندم در حالی که بخشی از گندم تولیدی خوراک دام و بخشی به کشورهای همسایه قاچاق می شود، محورهای اصلی این طرح است.
متن سوال از رئیس دولت به این شرح است:
باسمه تعالی
سؤال از رئیس جمهور
هیئت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی
با اهداء سلام
به استناد اصل هشتاد و هشتم قانون اساسی و مواد ۱۹۶ و ۱۹۷ آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، به منظور رفع ابهامات و تنویر افکار عمومی، بدین وسیله سؤال ذیل از رئیس جمهور محترم که به امضای ۱۰۲ نفر از نمایندگان محترم رسیده است جهت ارجاع به کمیسیون مربوط تقدیم می شود:
جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم
با سلام و تحیت، همان طور که مستحضر هستید، از اسفند ماه ۱۳۹۰ تا امروز، خصوصا در شهریور ماه و نیمه اول مهرماه ۱۳۹۱، قیمت ارز خارجی نوسان زیادی داشته که باعث کاهش شدید ارزش پول ملی گردیده است، به طوری که پس از خودداری یک ماهه بانک مرکزی از تزریق ارز به بازار، در روز سه شنبه ۲۱/۶/۹۱ دلار هنگام صبح ۲۲۰۰ تومان، ظهر ۲۵۰۰ تومان و شب ۲۷۰۰ تومان قیمت گذاری شد و در روز ۱۱/۷/۹۱ نیز به نزدیک ۴۰۰۰ تومان رسید. این امر باعث افزایش شاخص تورم توام با رکود اقتصادی شده و فعالان اقتصادی را از برنامه ریزی برای کار خود بازداشته است.
نظر به این که وزیر امور اقتصادی و دارایی خود را از نظر حقوقی پاسخگوی مسائل ارزی نمی داند و رئیس کل بانک مرکزی نیز از حضور در مجلس خودداری ورزید و به طور کلی مسئولان اقتصادی کشور تلویحا نشانی جناب عالی را به عنوان تصمیم گیر اصلی می دهند و از طرفی مطابق قانون پولی و بانکی کشور مسئول تنظیم و اجرای سیاست ها و مقررات مربوط به معاملات ارزی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است و طبق بند (۵) ماده (۱۰) قانون برنامه چهارم توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ریاست مجمع بانک مرکزی بر عهده رئیس جمهور قرار گرفته و همچنین تمام مصوبات شورای پول و اعتبار، کمیسیون اقتصادی دولت و کار گروه ویژه تحریم باید به تایید جناب عالی برسد، مستدعی است درباره علت تعلل دولت در تصمیمگیری در خصوص تنظیم بازار ارز و رهاسازی آن در مدت مذکور توضیح بفرمایید.
درچنین شرایطی که موجودی ارز خارجی کشور باید با رعایت دقیق اولویت ها تخصیص یابد چرا کارهایی برخلاف این تدبیر صورت گرفته است؟ مثلا در شش ماه اول سال ۹۱ ، مطابق اسناد گمرک، تعداد ۱۵۷۰۰ خودروی خارجی با ارز مرجع وارد شده است و یا در اثر سختگیری در تعیین قیمت تضمینی خرید گندم و صرف نکردن این قیمت برای کشاورزان، بخشی از گندم تولیدی به صورت خوراک دام مصرف شده و بخشی نیز به کشورهای همسایه قاچاق گردیده است و در نتیجه دولت ۵/۲ میلیارد دلار صرف واردات گندم کرده است. آیا این قبیل کارها با اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر انقلاب سازگار است؟
۱۹/۷/۹۱
۱۰۲ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی
یک فعال کارگری معتقد است با محدودیتهایی که دولت جهت جلوگیری از افزایش قیمت کالاها ایجاد میکند، واحدهای تولیدی به دردسر میافتند و در این مواقع اولین و سادهترین راه تعدیل کارگران است.
حمید حاج اسماعیلی در این باره به ایلنا گفت: تحریمها و سیاستهای نادرست اقتصادی چند سال اخیر، کشور را درگیر دو بحران تامین معیشت کارگران و تامین هزینه فعالیت کارفرمایان کرده است.
او ادامه داد: نوسانات نرخ ارز تاثیر مستقیمی بر وضعیت واحدهای تولیدی دارد. زمانی که هزینه تهیه مواد خام کارگاهها افزایش پیدا میکند متعاقبا هزینه تولیدات این کارگاهها نیز بالا میرود. قیمت برخی کالاها اگر به تناسب مواد خام افزایش یابد مشتری آن را خریداری نمیکند. از جانب دیگر با محدودیتهایی که دولت جهت جلوگیری از افزایش قیمت کالاها ایجاد میکند، واحدهای تولیدی به دردسر میافتند و در این مواقع اولین و سادهترین راه تعدیل کارگران است.
حاج اسماعیلی تصریح کرد: بنابراین مهمترین وظیفه دولت حفظ فرصت شغلی کارگران و در نتیجه تامین نقدینگی و سر پا نگه داشتن کارگاههایی است که به مشکل برخوردهاند.
این فعال کارگری در پایان با اشاره به دستمزد اندک کارگران در سطح کشور گفت: متاسفانه مکانیزم شورای عالی کار برای تعیین دستمزد ناکارامد است و نیاز به تجدید نظر در سازوکار خود دارد. در مرحله تعیین حداقل دستمزد مواردی همچون خط فقر، دستمزد منطقهای، جغرافیایی و مسائل صنفی در نظر گرفته شود. البته در شرایط فعلی میتوان یارانههایی را در غالب بهداشت و درمان و یا وامهای های مسکن در اختیار کارگران قرار داد.
اگرچه دولت با تلاش فراوان هر ماه یارانه نقدی را به حساب مردم ریخته است، اما با تاخیرات تدریجی و قدم به قدم دولت، طی ۲۲ مرحله واریز یارانه های نقدی به حساب مردم، می توان گفت عملا یک ماه یارانه نقدی پرداخت نگردیده است.
به گزارش بازتاب، محمود احمدی نژاد در پاییز سال ۱۳۸۹ شخصا در یک برنامه زنده تلویزیونی آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه ها را اعلام و تاکید کرد در این طرح، یارانه نقدی قبل از آغاز هر ماه به حساب مردم واریز می شود.
در مرحله اول پرداخت یارانه نقدی نیز این مبلغ به صورت دو ماهه و قبل از اجرای طرح به حساب مردم واریز شد، اما به تدریج با گذشت زمان، واریز یارانه های نقدی به جای دو ماه به یک ماه تبدیل شد و زمان واریز هم از قبل از شروع ماه به اوائل، سپس به اواسط و اکنون در حال تبدیل شدن به اواخر ماه است.
شاید در نگاه اولیه، روزهای واریز شدن یارانه نقدی تفاوتی نکند؛ اما در پرداخت هایی که سقف انتهایی ندارند، یعنی باید به صورت مداوم پرداخت شوند، تغییر در روز پرداخت و تبدیل شدن پرداخت قبل از ماه به آخر ماه بعد، به معنای پرداخت نشدن یک ماه مستمری می باشد.
به عبارت دیگر، دولت به جای آن که یارانه ماه آبان را در اواخر مهر پرداخت کند، این یارانه را در اواخر آبان پرداخت می کند و به همین ترتیب در ماه آذر و دی نیز تاخیر ایجاد می شود و در عمل یک ماه پرداخت نقدی انجام نمی شود.
همانگونه که جدول زیر نشان می دهد، نتیجه این تاخیرات تدریجی موجب شده است در سال ۱۳۹۰ عملا یازده مرحله پرداخت یارانه نقدی به جای دوازده مرحله صورت بگیرد. علت آن است که اواخر سال ۸۹ یارانه قبل از ماه واریز می شد، اما بعدا واریز به اوایل و اواسط همان ماه موکول شد.
پنجره هایی که به دلیل فرهنگ غلط همسایگی باید با ضخیمترین پرده ها پوشانده شود و در تمام طول روز، فضای خانه از لمس نور طبیعی آفتاب بی بهره بماند. به واقع ما در ایران، از آفتاب میگریزیم. تنها منبع غنی از این ویتامین، نور خورشید است و صرفا در اثر مواجهه با آفتاب، سنتز ویتامین D اتفاق میافتد که این شیوه دریافت هم در ایران به دلایل عدیده امکانپذیر نیست.
نتایج پژوهشهایی که از ابتدای دهه ۸۰ در شهرهای پرجمعیت کشور انجام گرفته نسبت به کمبود شدید ویتامین D در جمعیت این شهرها هشدار میدهد. هشدارها که مبتنی بر نتایج تحقیقات درباره جمعیت کودک، جوان و میانسال شهرهای مورد مطالعه بوده حاکی از آن است که کمبود ویتامین D که یکی از ویتامینهای موثر در پیشگیری از پوکی استخوان، افسردگی، ابتلا به بیماریهای گوارشی، ابتلا به MS، ابتلا به دیابت، چاقی و فشار خون است اکنون در جمعیت بزرگسال و کودک کشور از میانگین ۵۰ درصد هم فراتر رفته و با وجود آنکه گزارش این کمبود از سالهای ۸۸ و ۸۹ در اختیار مسوولان تامین امنیت غذایی کشور و غنیسازی مواد غذایی از جمله وزارت آموزش و پرورش و دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت قرار گرفته اما تیرنگ نیستانی، سرپرست آزمایشگاه پژوهشهای تغذیهیی به «اعتماد» میگوید که هنوز هیچ یک از مواد غذایی با ویتامین D غنیسازی نشده است. فقدان ویتامین D در مواد غذایی مصرفی کشور در حالی است که به تایید متخصصان تغذیه، ویتامین D سبب جذب کلسیم و فسفر توسط رودهها میشود اما با نگاهی به آمار جمعیتی که دچار کمبود ویتامین D هستند میتوان این پیشفرض را نزدیک به یقین دانست که کمبود کلسیم ناشی از دریافت این نوع ویتامین هم در جمعیت کشور رقمی قابل توجه باشد.
آفتاب بر سرمان به وفور میتابد
کارشناسان محیط زیست تایید میکنند کشورهای واقع در کمربند بیابانی دنیا؛ خاورمیانه و شمال آفریقا، بیشترین میزان دریافت نور خورشید را نسبت به سایر کشورهای دنیا دارند. در حالی که به گفته متخصصان تغذیه، بیش از ۸۰ درصد دریافت ویتامین D از طریق مواجهه با نور آفتاب صورت میگیرد و ۱۰ الی ۱۵ دقیقه قرار گرفتن روزانه بدن در مقابل نور بیواسطه خورشید میتواند نیاز دو هزار واحدی به این ویتامین موثر را تامین کند. نقش مواد غذایی همچون غلات و برخی سبزیها و میوهها، کره، روغن کبد ماهی، زرده تخممرغ، خامه، جگر، ماهی ساردین و گوشت قرمز و قارچ در این فرآیند فقط ۲۰ درصد اعلام شده اما احتمالا این سوال را باید در خفا مطرح کرد که چرا ۸۰ درصد مردم ایران دچار کمبود ویتامین D هستند. نیستانی در پاسخ به راهکار رفع کمبود ویتامین D میگوید: «واقعیت این است که برخلاف بسیاری از ویتامینهای موجود در مواد غذایی، مقادیر زیادی از ویتامین D در مواد غذایی وجود نداشته و صرفا در ماهیهای چرب و روغن کبد ماهی به فراوانی یافت میشود. مقادیر بسیار کمی از نوع ویتامین D2 در قارچ وجود دارد و مقدار این ویتامین در زرده تخممرغ هم بسیار کم است. تنها منبع غنی از این ویتامین، نور خورشید است و صرفا در اثر مواجهه با آفتاب، سنتز ویتامین D اتفاق میافتد که این شیوه دریافت هم در ایران به دلایل عدیده امکانپذیر نیست که مهمترین دلیل، مسائل فرهنگی است. آلودگی هوا هم مانع از دریافت ویتامین D شده علاوه بر آنکه استفاده از کرمهای ضدآفتاب هم مانع از سنتز ویتامین D میشود اما عامل مهم، نوع زندگی ما است که وقتی از ساعات اولیه صبح تا پایان غروب در محیطهای سربسته و فاقد نور طبیعی کار میکنیم، از دریافت این ویتامین محروم میمانیم.»
دختران دبیرستانی اصفهان، چهار برابر پسران کمبود ویتامین D دارند
نتایج تحقیقی که در سال ۸۳ در شهر اصفهان و از سوی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد نشان داد به علت دوری از نور خورشید، کمبود ویتامین D در دختران دبیرستانی شهر اصفهان چهار برابر شایعتر از پسران است. بر مبنای نتابج این تحقیق که ۳۱۸ دانشآموز، ۱۵۳ پسر و ۱۶۵ دختر در گروه سنی ۱۴ تا ۱۸ سال مورد مطالعه قرار گرفته بودند، کمبود ویتامینD 2/46 درصد گزارش شد که ۱/۷۲ درصد از دختران و ۳/۱۸ درصد از پسران دچار کمبود شدید ویتامین D بودند.
بیش از ۵۰ درصد ایرانیان کمتر از ۴۰ سال، کمبود ویتامین D دارند
مردادماه سال ۸۸، دکتر فرهاد غریبدوست ، رییس مرکز روماتیسم ایران بر مبنای نتایج پژوهش انجامشده در سال ۸۸ در این مرکز خبر داد که بیش از ۵۰ درصد افراد کمتر از ۴۰ سال کشور از کمبود ویتامین D رنج میبرند. به گفته وی جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق، ۶۸۹ بیمار مراجع به مرکز روماتیسم ایران بودند و کمبود ویتامین D در ۵۴ درصد زنان و ۳۶ درصد مردان کمتر از ۴۰ سال مراجعهکننده به این مرکز مورد تایید قرار گرفت. وی همچنین به نتایج مطالعات مشابه پیشین در استانهای گلستان، خراسان رضوی، فارس، بوشهر و آذربایجان شرقی اشاره کرد و از کمبود ۴۴ الی ۵۴ درصدی ویتامین D در جمعیت مورد مطالعه خبر داد.
نیمی از زنان ایرانی دچار کمبود ویتامین D هستند
آبانماه سال ۹۰، حسین دلشاد، قائممقام پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، اعلام کرد: بر اساس نتایج مطالعاتی که توسط پژوهشکده غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده؛ تقریبا تمام افراد جامعه در معرض خطر کمبود ویتامین D قرار دارند و حدود نیمی از افراد جامعه بهویژه زنان در ایران به کمبود شدید ویتامین D مبتلا هستند. وی دلایل عمده کمبود ویتامین D را نوع تغذیه، آلودگی هوا و چاقی دانست و با اشارهیی تلویحی، خورشید را منبع اصلی این ویتامین معرفی کرد. اشاره پنهان او در این جملات خلاصه میشد: «مهمترین منبع جذب ویتامین D، پوست بدن است که ۸۰ درصد این ویتامین را از طریق تابش اشعه ماوراء بنفش خورشید دریافت میکند. بنابراین کسانیکه پوست تیره دارند یا اشخاصی که از نور آفتاب محرومند یا افرادی که از کرم ضدآفتاب که مانع جذب شدن ویتامین D است، استفاده میکنند، از جذب این ویتامین به واسطه تابش آفتاب بیبهرهاند و فقط ۲۰درصد جذب ویتامین D از طریق مواد غذایی صورت میگیرد.»
۸۰ درصد مردم کشور کمبود ویتامین D دارند
دیماه سال ۹۰، مجید حاجیفرجی، رییس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، اعلام کرد: بر مبنای نتایج پژوهشهای انجامشده در کشور، بیش از ۸۰ درصد مردم دچار کمبود ویتامین D هستند. حاجیفرجی در همان زمان اعلام کرد: موثرترین راه جبران این کمبود، غنیسازی دوغ مصرفی مردم با ویتامین D است به این معنا که لازم است استانداردهای افزودن مواد مغذی به دوغ تغییر کند تا مردم بتوانند با صرف دو وعده دوغ در روز، هزار واحد ویتامین D دریافت کنند که با این اقدام، ۵۰ درصد از نیاز روزانه مردم به این نوع ویتامین تامین میشود. نیستانی به «اعتماد» میگوید: «از آنجا که سطح سرم ویتامین D در فصول مختلف متفاوت بوده و در زمستان هم کاهش مییابد، برای تعدادی از بیماران مبتلا به دیابت که حدود ۸۰ درصد کمبود ویتامین D داشتند، هزار واحد دوغ غنیشده با ویتامین D توزیع کردیم. نتایج این مطالعه و مصرف روزانه دو وعده دوغ غنیشده نشان داد که سطح ویتامین D در این افراد تا حد قابل توجهی افزایش یافت، علاوه بر آنکه بسیاری از مشکلات مرتبط با دیابت مثل قند خون یا التهاب و چربی خون بهبود یافت. در واقع یک مداخله تغذیهیی ساده، تا حد چشمگیری در وضعیت بالینی این بیماران موثر بود. نتایج فرضیات ما بر تاثیر ژنتیک پاسخ میزبان دیابتی به دریافت ویتامین D هم نشان داد برخی افراد که ژنهای خاصی را در بدن دارند و حدود ۳۰ درصد از جامعه را دربرمیگیرند، ممکن است پاسخ مناسبی به سطوح سرمی ویتامین D نداشته باشند و برای این افراد، علاوه بر توزیع عادی ویتامین D از طریق مواد غذایی غنیشده باید مراقبتهای بیشتری در نظر بگیریم.»
بیش از ۹۰ درصد دانشآموزان شهر تهران کمبود ویتامین D دارند
حاجیفرجی در نیمه دوم زمستان ۹۰ همچنین از نتایج تحقیقی که از سوی این مرکز و در فاصله سالهای ۸۶ تا ۸۷ در ۱۲ منطقه شهر تهران انجامشده خبر داد که بر مبنای این نتایج، بیش از ۹۰ درصد دانشآموزان به کمبود شدید ویتامین D دچار بودند که این کمبود در پسران، ۸۵ تا ۹۰ درصد و در دختران، ۹۰ تا ۹۵ درصد گزارش شده بود. به گفته حاجیفرجی، گزارش این تحقیق در اختیار وزارت بهداشت قرار گرفت و پیشنهاد اعضای انستیتو این بود که شیر و آبمیوه توزیعشده در مدارس، با ویتامین D و کلسیم غنیسازی شود اما این پیشنهاد هنوز در انتظار طرح در شورای سیاستگذاری سلامت است. نیستانی به «اعتماد» درباره جزییات این تحقیق میگوید: «زمستان سال ۸۶ با اجرای یک طرح استانی، ۱۱۰۰ دانشآموز دبستانی ۹ الی ۱۱ ساله از ۶۰ دبستان در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج آزمایشهای ما نشان داد بیش از ۹۰ درصد کودکان شهر تهران در فصل زمستان دچار درجاتی از کمبود ویتامین D هستند و این مساله بسیار تکاندهنده است زیرا وظیفه ویتامین D صرفا تحکیم استخوانها و بافتهای سخت نیست بلکه پژوهشهای جهانی نشان داده کمبود این ویتامین در ابتلا به بیماریهای مزمن، سرطانها، بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای خودایمنی و دیابت موثر بوده و افرادی که در سنین پایین به درجاتی از کمبود ویتامین D مبتلا هستند، به احتمال زیادی به این بیماری مبتلا خواهند شد و در صورت ابتلا، به نوع شدیدتری از بیماری مبتلا میشوند. البته نقش ویتامین D را نباید در کاهش پوکی استخوان نادیده گرفت و متاسفانه آمارها نشان میدهد که سن ابتلا به پوکی استخوان کاهش یافته است. پس از انجام این تحقیق، طرح غنیسازی شیر مدارس با ویتامین D را اجرا کردیم و نشان دادیم که حتی با غنیسازی شیر با صد واحد ویتامین D کمبود این ویتامین در کودکان حتی تا حد مطلوب هم رفع نمیشود و لازم است استراتژی کمکی برای مقابله با این معضل اجرا شود.»
مردمی که از آفتاب می گریزند
با وجود آنکه ایران کشور بی آفتابی نیست، اما مشکلاتی طی سالیان اخیر سبب شده شهروندان به ویژه ساکنان کلانشهرها که زندگی روزمره فرصت فراغت کمتری برایشان باقی می گذارد، چندان مجالی برای ملاقات با آفتاب نداشته باشند. والدینی که از بیم ناامنی خیابانها و تردد دیوانه وار خودروها ترجیح می دهند فرزندانشان از آفتاب بی بهره بمانند تا آنکه عطش نگرانی از هر دقیقهیی که کودک در خیابان های ناایمن حضور دارد، ایام را بر والدین زهر کند. به دلایل مختلف، اکثریت استخرهای شنا برای بانوان، سرپوشیده و بی نصیب از نور طبیعی آفتاب است. پنجره هایی که به دلیل فرهنگ غلط همسایگی باید با ضخیمترین پردهها پوشانده شود و در تمام طول روز، فضای خانه از لمس نور طبیعی آفتاب بی بهره بماند.
به واقع ما در ایران، از آفتاب میگریزیم.
منبع: روزنامه اعتماد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر