در پی پناهنده شدن یکی از اعضای تیم احمدی نژاد به نیویورک، عضو ناظر مجلس بر شورای ناظران صدا و سیما می گوید که این فرد از کارکنان نهاد ریاست جمهوری است و احمدی نژاد باید پاسخگو باشد.
هفته گذشته خبری منتشر شد که حسن گلخندان که به عنوان یکی از اعضای تیم خبری اعزامی صدا و سیما به همراه محمود احمدینژاد به آمریکا سفر کرده بود، پس از پایان سفر هیئت ایرانی، به تهران بازنگشت و به دولت آمریکا پناهنده شد.
گفته شد که خانواده این تصویربردار صدا و سیما چندی پیش به ترکیه رفتهاند.
اینک بیژن نوباوه در گفتوگو با خبرنگار قانون، خبر منتشره درباره اینکه فرد پناهنده شده به آمریکا از فیلمبرداران صدا و سیما بوده است را تکذیب کرد و افزود: با توجه به تحقیقاتی که انجام دادهام فرد پناهنده شده به آمریکا، از اعضای هیات همراه احمدی نژاد و نهاد ریاست جمهوری بوده است و هیچ ارتباطی به سازمان صدا و سیما نداشته است.
عضو ناظر مجلس بر شورای ناظران صدا و سیما تاکید کرد که نیروهای صدا و سیما معمولا به اینگونه سفرهای کاری زیاد می روند و این بار اول نیست و در خصوص این تیم اعزامی صدا و سیما به نیویورک نیز با خبرنگار تیم صحبت کردهام و وی نیز این مباحث را تکذیب و اعلام کرده که همه اعضای گروه اعزامی سازمان، به کشور بازگشته اند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: اینطور که به نظر می رسد فرد مورد نظر که به عنوان فیلمبردار یا عکاس مطرح شده است، اصلا فیلمبردار نبوده و با این عنوان سعی در بزرگ کردن وی داشتهاند، البته همیشه این افراد از طرف دشمنان مورد طمع قرار گرفته و دامی برای آنها پهن می شود.
وی خاطر نشان کرد: بارها پیش آمده که پلیس آمریکا و FBI با این افراد ارتباط برقرار کرده و با وعده و وعید سعی در فریب آنها داشته اند، لذا بعید نیست که چنین اتفاقی برای فرد مورد نظر نیز رخ داده باشد.
روز گذشته یکی از رسانه های اسراییلی مدعی شد که این فرد اطلاعات زیادی در خصوص مراکز هسته ای به همراه دارد.
این سایت نوشته است: سال گذشته در زمان حضور احمدی نژاد در سازمان ملل که حسن گلخنبان نیز برای نخستین بار او را همراهی می کرد، نیروهای اطلاعاتی آمریکا توانستند با گلخنبان ارتباط بگیرند و او را متقاعد کنند که فیلم ها و عکس های لازم را بگیرد و در نخستین فرصت بگریزد؛ پیشنهادی که عملی نیز شد و تا تحقق آن، یکسال طول کشید و حسن گلخنبان در این یکسال فرصت تهیه فیلم ها و تصاویر مهم دیگری را در کنار مقامات ایران در اختیار داشت.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در خانه ملت، با بیان اینکه مسئول مستقیم این اتفاق شخص رئیس دولت است، یادآور شد: احمدینژاد باید پاسخگوی عملکرد نیروهای خود باشد.
عضو ناظر مجلس بر شورای نظارت صدا و سیما یادآور شد: متاسفانه افرادی که تا کنون از مجلس شورای اسلامی به صورت سنواتی در این هیاتها حضور داشتهاند، به این سفر دعوت نشدهاند و حتی هیچ یک از اعضای کمیسیون امنیت ملی نیز به این گروه راه نیافتهاند.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم افزود: همه صد و چند نفری که به عنوان هیات همراه احمدی نژاد در این سفرهمراه وی بودهاند به گزینش شخص احمدینژاد به این سفر رفتهاند لذا باید خود وی در این باره پاسخگو باشد.
عبدالناصر مهیمنی، عضو سابق شورای شهر گرگان که ۱۰ روز پیش توسط ماموران امنیتی و به شیوه ای نامرسوم بازداشت شده بود به دلیل وضعیت وخیم جسمانی به بهداری زندان منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، عبدالناصر مهیمنی روزنامه نگار و رییس خانه مطبوعات استان گلستان که از ده روز پیش در بازداشت به سر می برد، به دلیل اعتصاب غذا، امروز دچار وضعیت وخیم جسمانی شد برای درمان فوری به بهداری منتقل شد.
بازداشت به شیوه ای نامرسوم و غیرقانونی
۱۰ روز پیش زمانی که عبدالناصر مهیمنی، فعال مدنی در سفر در تهران به سر می برد و برای بازدید از فرزندان دانشجوی خود در منزل شخصی آنها بود، با هجوم و توهین ماموران امنیتی بازداشت شد. بنا به گفته نزدیکان، زمانی که وی و خانواده به استراحت در منزل مشغول بودند، ماموران علی رغم مخالفت خانواده و همسر وی به طور غیرقانونی به منزل وارد شده و با توهین و ارعاب اقدام به انتقال وی به زندان اوین در تهران کردند.
وی پس از یک روز به زندان امیرآباد گرگان منتقل شد تا به ادامه حبس خود در آنجا بپردازد.
فشار دستگاه های امنیتی در روند صدور حکم
مهیمنی از منتقدین شهرستان گرگان است که در دوران پس از انتخابات و با فشارهای دستگاه های امنیتی استانی که با نیت های شخصی صورت گرفت، در سال ۸۹ یکبار بازداشت شد و پس از آن نیز در دوران آزادی با نگارش نامه هایی عمومی و انتقادی به روندهای غیرقانونی بازداشت خود اعتراض کرد.
پس از آن، با مداخله و ارعاب های پی در پی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و فشار به پروسه های قضایی دادگاه وی، دادگاه انقلاب گرگان وی را به ۱۷ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم و روند دادرسی ها شدیدا تحت تاثیر فشارهای ماموران امنیتی بود که به وضوح صورت می گرفت و مورد اعتراض خانواده مهیمنی نیز واقع شد. پس از آن نیز وی اقدام به شکایت به حکم غیرقانونی خود کرد که آن نیز با ایستادگی ها و دخالت های نهادهای امنیتی با مشکل و خلل مواجه شد.
اعتصاب غذای دوباره
بنا به گفته نزدیکان، عبدالناصر مهیمنی در نخستین دور بازداشت خود در اعتراض به برخوردها و روندهای غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زد، و این در حالی بود که وی تحت نظر پزشک و در حال مصرف داروهای درمانی بوده است.
هم اکنون نیز مهیمنی از نخستین روز بازداشت خود، در اعتراض به دخالت های بی مورد و غیرقانونی با وی، دست به اعتصاب غذا در زندان زده که پس از حدود ۱۰ روز، امروز حال وی بسیار وخیم و برای درمان به بهداری منتقل شد.
بنا به گفته نزدیکان، با توجه به وضعیت شخصی سلامتی وی و همچنین فشارهای وارده، خطر جدی سلامتی وی را تهدید می کند و خانواده وی شدیدا نگران به وجود آمدن خطر های جدی ترر برای وی هستند.
هفته گذشته نیز، ماموران با درخواست مرخصی وی برای شرکت در مراسم ترحیم پدرش مخالفت کرده بودند.
عبدالناصر مهیمنی از فعالان فرهنگی-سیاسی در گرگان است که در چهارمین دهه از عمر سیاسی خود قرار دارد و سابقه فعالیت در صدا و سیما ، شورای شهر، نهاد های مدنی، خانه مطبوعات و نشریات استانی به عنوان سردبیر را دارد.
کلمه: هشتم اسفندماه ۱۳۸۸ بود. میرحسین موسوی در گفت و گویی با کلمه، از نفی خشونت و رعایت اخلاق در جنبش سبز گفت و به تشریح ابعاد بیانیه شماره ۱۷ به عنوان راه حلی برای خروج از بحران پرداخت. او در آن مصاحبه از گسترش آگاهی ها به عنوان استراتژی اصلی جنبش سبز یاد کرد و به صدها اثر هنری اشاره کرد که در دوران حیات جنبش سبز آفریده شده اند؛ و البته از آن زمان تا امروز نیز خلق آنها ادامه داشته است.
میرحسین در پایان آن گفت و گو آرزو کرده بود: «بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود.»
اکنون در حالی که ۶۰۰ روز از بازداشت خانگی او و همسر و همراهش – زهرا رهنورد – و همچنین دیگر همراه استوار جنبش سبز – مهدی کروبی – می گذرد، مجموعه ای از منتخب آثار بصری شامل پوسترها، طرح ها و تصاویر متعلق به معترضان وضعیت موجود کشور در یک کتاب الکترونیک گردآوری شده است تا شاید اولین گام در مسیر تحقق آن آرزوی میر محصور جنبش سبز باشد. بی شک این مجموعه نه کامل وجامع است و نه گویای همه آنچه هنرمندان و اهل ذوق در طول عمر سه ساله جنبش سبز رقم زده اند، و اگر بنای مستندسازی همه آثار متعلق به جنبش سبز باشد، نباید از متن ها، آهنگ ها، اشعار، کلیپ ها و … نیز غافل شد.
نسخه پیدیاف این مجموعه آثار هنری را از این آدرس دریافت کنید.
گردآورنده کوشای این کتاب الکترونیک، در مقدمه آن می نویسد:
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ، فضای فرهنگی هنری کشور چونان جو سیاسی اجتماعی آن دستخوش تغییرات و تحولات بنیادینی شد و پوسته شکنی را در عین رشد و تداوم خود تجربه کرد. زبان، ادبیات، شعر، هنر، موسیقی، سینما، کتاب، وبلاگ ها و رسان ههای مکتوب و مجازی، زیستن در دنیایی جدید را آغاز کردند. این دگرگونی زیستی ناظر بر تغییرات شگرفی در جهان جدیدی بود که فعالان و ساکنان آن می کوشیدند تلاش برای آزادی و شادی و عدالت و رسیدن به حق را با زندگی و هستی روزمره خود پیوند زنند و آن را در
تمام فضاهای عمومی و خصوصی خود، تکرار کنند.
این تغییرات دامنه ای وسیع تر از بازی با کلمات جدید یا خلق اشعار حماسی و ثبت تصاویر جنبش مردمی، نشان از زندگی در قاموسی نوین و تبیین اهداف و آرزوهای مقدسی داشت که نسلی، آنگاه که آرمان های خود را بر امروز خود و نیازهای آتی اش را بر نیازهای آنی خود برتری می بخشد و به این فهم دست می یازد، آن را در خود متبلور می کند. این پوسته شکنی از زیست و زبان و زندگی آغاز شد و تا هنر و تصویر و طرح و گرافیک پیش رفت. طرح ها و نقاشی ها و کاریکاتورهای فراوانی خلق شد که جملگی زبان به اعتراض می گشود و آزادی و حرمت و حق می جست.
این طرح ها گاه به دست طراحان حرفه ای و برجسته و گاه دانشجویان و جوانان و مردم عادی ساخته می شد. مردم پی در پی و متناسب با زمان و تحولات و رخدادهایی که پیش می آمد و زندگی ایشان را به هم می دوخت، طرح بر کاغذ می زدند، منتشر می کردند، در راهپیمایی ها بر دست می گرفتند و همان که کشیده یا طراحی کرده بودند را چون سرودی بر لب می خواندند و بدل به آوازی می کردند که در جمع های خود، محل کار یا خانه یا پارک و رسانه، با هم بخوانند و به یاد هم بیاورند. این همه از پی هم آمد و ریسمانی استوار از ایمان و هویت ملتی تازه متولدشده و از پوسته خود رهیده، تنید و همان شد که مرد
آزاده و نستوه روزگار ما، میرحسین موسوی، درباره اش گفت:
«گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواست های جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟» (۸ اسفند ۸۸)
طرح هایی که در این دفتر به تصویر آمده، همگی با توجه به آنچه در فوق آمد تنظیم و گردآوری شده است. آینه ای است تاریخی از آنچه ملت آفریدند و پیش از انتخابات آغاز کردند و پیش آوردند. این نقوش بر اساس همان توالی تاریخی که رخدادهای واقعه را به هم می پیوست، طرح ها و پوسترها و گرافیک ها و نقاشی ها و تصاویری که خلق می شد، گرد هم آمده است تا این توالی تاریخی؛ تغییرات ذهن، دست و هنر و اندیشه مردم در طول زمان خلق و انتشار این آثار را نشان دهد.
کلمه: دفتر احمدینژاد در اطلاعیه ای اعلام کرد که رییس [ دولت ] وعدهای برای حل دو هفتهای مشکلات مربوط به نرخ ارز نداده است.
این اطلاعیه در واکنش به اظهارات روز گذشته محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام صادر شده که از قول احمدی نژاد گفته بود او وعده داده در مدت دو هفته برای حل و فصل مشکلات مربوط به نرخ ارز اقدام کند.
در این اطلاعیه، نقل قول محسن رضایی از محمود احمدی نژاد که در گفت و گو با روزنامه خراسان منتشر شده بود، «به کلی عاری از حقیقت» و «کذب محض» خوانده شده است.
محسن رضایی در گفت و گو با روزنامه خراسان گفته بود که پس از نشست مطبوعاتی محمود احمدی نژاد در روز چهارشنبه –۱۲ مهرماه- از احمدی نژاد سوال کرده که چه کاری با ارز می خواهد انجام دهد؟ به گفته محسن رضایی، محمود احمدی نژاد به وی اطمینان داده که در همین دو هفته در عمل، اقدامی برای ارز انجام دهد و تغییراتی در این باره رخ دهد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین افزوده بود«حالا منتظر می مانیم تا ببینیم در این دو هفته چه اتفاقی می افتد.»
اطلاعیه پایگاه اطلاع رسانی دولت تاکید کرده است: مطالبی که دیگران از قول رئیس[ دولت] مطرح میکنند، “عاری از هر گونه اعتبار و سندیت” است.
نکته قابل توجه آنکه در روزگار آشفته مدیریت اقتصاد بر ایران محسن رضایی هم دست به قلم شده و از سوی روابط عمومی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام اطلاعیهای صادر کرده و به این توضیح بسنده کرده که “با توجه به اینکه جامعه ما این روزها نیاز به آرامش دارد و بازار ارز نیز نیازمند تلاش و کمک همه جانبه برای دستیابی به تعادل و ثبات است، لذا از هرگونه اظهارنظر درباره اطلاعیه اخیر مرکز روابط عمومی دفتر رئیس [دولت]خودداری میکنیم. “
کلمه – گروه اقتصادی:
همزمان با افزایش نابسامانی اقتصادی و سومدیریت در تخصیص ارز، از واردات صدها خودروی لوکس با ارز دولتی خبر می رسد، آن هم در ایامی که ارز مرجع اختصاص یافته به برخی از صنایع قطع و حتی به طور کلی دسترسی آنها به ارز محدود شده است.
براساس آمار گمرک طی دو ماه گذشته واردات برخی کالاهای لوکس مانند خودرو حتی روندی صعودی داشته است، این در شرایطی است است که در این ایام بیماران با مشکل تامین دارو و تجهییزات پزشکی رو به رو هستند و صنایع مختلف در آستانه فروپاشی قرار گرفته اند. نکته فاجعه آمیز آنکه واردات چنین خودروهایی حتی به پنج درصد جامعه هم مربوط نمیشود.
حالا مجلس از ورود به این موضوع و بررسی آن خبر داده است. عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به مافیای پشت پرده استفاده از ارز مرجع برای واردات غیرضروری می گوید: دستهایی در درون حاکمیت یا در کنار حاکمیت در این قضیه دخیل هستند و ما اطمینان داریم اتفاقاتی نظیر بحران بازار ارز نیز در دست این مافیا است.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با تاکید بر اینکه انتشار اخباری نظیر واردات ۷۵۰ خودروی لوکس در کشور در وضعیت فعلی اقتصادی نگران کننده است، گفت: کمیسیون صنایع و معادن برنامه دارد تا اولویت اختصاص ارز به کالاها را مشخص کند. متاسفانه در شرایط فعلی برای واردات کالاهای بهداشتی و آرایشی میلیاردها دلار هزینه میشود در حالی که به هیچوجه نیازی به این مقدار واردات نیست.
در همین حال، آمار حاکی است که در نیمه نخست امسال بالغ بر ۱۹ هزار دستگاه خودرو با ارزش معادل ۴۲۵ میلیون دلار به کشور وارد شده است.
نگاهی به ترکیب واردات خودرو به کشور نشان می دهد تمامی خودروهای وارداتی به کشور به ترتیب سهم محصول کشورهای کره جنوبی، ژاپن، چین، آلمان و ایتالیا بوده است.
خبر آنلاین گزارش داده است که با افزایش قیمت دلار در بازار داخلی به نظر می رسد تمایل به واردات خودروهای نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه واردکنندگان به سمت خودروهای گران قیمت تر رفته اند، متوسط ارزش هر خودروی وارداتی در شهریور ماه نسبت به مردادماه ۸ درصد افزایش پیدا کرده است.
براساس آمار گمرک در دو ماه مرداد و شهریور سال جاری بالغ بر ۷۳۵۱ دستگاه انواع خودروی سواری به ارزش تقریبی ۱۶۲.۷ میلیون دلار وارد کشور شد. این میزان واردات خودرو به کشور درست در برههای رخ داده که نوسانهای شدید ارزی در همین مدت به وقوع پیوست و تامین ارز برای واردات مواد اولیه بسیاری از صنایع نیز به مشکل خورد. با این وجود سیر صعودی واردات خودرو به کشور در نیمه نخست امسال نشان میدهد که واردکنندگان با کمتر مشکلی از بابت تامین ارز موردنیازشان چه به شکل ارز با نرخ مرجع و چه به شکل ارز با نرخ آزاد مواجه بودهاند.
همچنین در سال گذشته ۵۶۳ دستگاه انواع خودروهای پورشه به ارزش بیش از ۴۹٫۸ میلیون دلار وارد ایران شد. واردات بیش از ۵۰۰ دستگاه پورشه به ایران طی یک سال اتفاقی بیسابقه محسوب میشود. به طوری که فروش پورشه در ایران حتی از شرکت بی.ام.و نیز پیشی گرفته است. این در حالی است که بی.ام.و نسبت به پورشه سابقه بسیاری بیشتری در زمینه فعالیت در بازار خودروی ایران دارد. فروش بی.ام.و در ایران در سال گذشته حتی به نصف فروش پورشه هم نرسید.
نکته جالب اینجاست که براساس گزارش منتشر شده از سوی خبرگزاری ایسنا ۷۸ درصد از این واردات از طریق ارز دولتی انجام شده است. این میتواند نشاندهنده آن باشد که واردکنندگان خودرو از چنان لابی قوی برخوردارند که توانستهاند از رانت خود برای دسترسی به ارز دولتی آن هم در چنین شرایطی استفاده کنند.
بد نیست بدانیم علاوه بر بحران در بازار دارو که بیماران زیادی را با مشکل مواجه ساخته است، صنایع مختلف از جمله صنعت کاغذ که با اقشار مختلف مردم سر و کار دارد، در دو ماه اخیر در حالی به ارز مرجع یا حتی ارز مبادله شده در مرکز مبادلات ارزی برای واردات مواد اولیه دسترسی نداشته که در همین مدت خودروهای فوق لوکسی مانند مازراتی و پورشه بعد از تامین ارز موردنیاز وارد کشور شدهاند.
جالبتر از اختصاص بدون مشکل ارز به واردکنندگان خودرو این نکته است که حاشیه سود فروش خودروهای وارداتی در بازار ایران نیز بسیار بالاست و برخی برآوردها حاکی از آن است که واردکنندگان خودرو از بابت فروش بعضی مدلها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد سود به جیب میزنند.
محسن صالحینیا – معاون امور اقتصادی و صنایع وزارت صنعت، معدن و تجارت پیش از این به ایسنا گفته بود که هیچکدام از صنایع برای واردات مواد اولیه ارز مرجع نمیگیرند و تلاشها بر این است که اختلال به وجود آمده در واردات مواد اولیه صنعتی هرچه زودتر برطرف شود. او همچنین اختصاص ارز مرجع به واردات کالاهایی به جز اقلام اساسی و دارو را تکذیب کرده بود.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان از افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت فولاد خبر داد و گفت: قیمت سیمان در هفته های اخیر ۲۰ درصد افزایش یافته است.
ایرج رهبر در گفتگو با مهر با اشاره به افزایش قیمت در بخش مصالح ساختمانی، اظهار داشت: افزایش قیمت در چند هفته گذشته به خصوص در بخش فولاد و سیمان بسیار نگران کننده بوده به طوری که قیمت فولاد در هفته های گذشته ۱۰۰ درصد افزایش داشته است.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان افزود: قیمت فولاد تا چند هفته گذشته در بازار با نرخ ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰ تومان خرید و فروش می شد اما هم اکنون این رقم به ۲۱۰۰ تا ۲۲۰۰ تومان رسیده است.
وی با بیان اینکه عمده مصرف در بخش ساختمان مربوط به فولاد است، بیان کرد: افزایش قیمت در این بخش تاثیر زیادی را در ساخت و ساز می گذارد و قیمت تمام شده را افزایش می دهد.
رهبر به افزایش ۲۰ درصدی قیمت سیمان اشاره کرد و افزود: فولاد و سیمان دو کالای اساسی در ساخت وساز هستند که افزایش قیمت در این بخش نگرانی زیادی را برای انبوه سازان به خصوص در بخش مسکن مهر به وجود آورده است.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان با اشاره به رکود در بازار مسکن، اظهار داشت: تا زمانی که بازار به ثبات نرسد، رکود در بازار مسکن ادامه دارد، زیرا سازندگان وضعیت مشخصی را برای خرید مصالح ساختمانی ندارند.
وی تصریح کرد: تورم در تمامی بخشهای اقتصادی بطور حتم در قیمت مسکن تاثیر گذار خواهد بود اما در حال حاضر قیمتها با تغییرات لحظه ای روبرو هستند که موجب رکود بازار مسکن شده است.
رهبر با بیان اینکه در حال حاضر نمی توان بازار مسکن را پیش بینی کرد، گفت: باید به انتظار ثبات در بازار باشیم تا آینده بازار مسکن را پیش بینی کنیم.
سردبیر روزنامهی مغرب با اظهار بیاطلاعی نسبت به اتهامات مطروحه علیه «محمد مهدی امامی ناصری» مدیرمسوول این روزنامه تاکید کرد که مجموعا ۴ نفر از مسوولان «مغرب» در بازداشت هستند.
امیر موسی کاظمی در گفتوگو با ایسنا، درباره آخرین وضعیت امامی ناصری و اتهامات وی گفت: مدیرمسوول روزنامه مغرب به مدت یک هفته است که در زندان اوین در بازداشت به سر میبرد و ما کماکان از وضعیت و اتهامات مطروحه نسبت به وی بیاطلاع هستیم.
وی ادامه داد: سه نفر دیگر از پرسنل اداری روزنامه از جمله مدیر مالی، مدیر روابط عمومی و قائم مقام مدیر مسوول روزنامه نیز به همراه آقای ناصری امامی بازداشت شدهاند که هیچ اطلاعی از اتهام آنها نیز در دست نیست.
به گزارش ایسنا، ماموران دادستانی تهران عصر روز دوشنبه -۱۰ مهرماه – با حضور در روزنامه مغرب به بازرسی و مذاکره با مدیر مسوول این روزنامه پرداختند که این بازجوییها در نهایت به بازداشت وی منجر شد.
سخنگوی قوه قضاییه نیز در نشست خبریاش با رسانههای گروهی در این باره گفته بود که مدیر مسوول روزنامه مغرب به اتهامی غیر از اتهام مطبوعاتی، تحت تعقیب قرار گرفته است.
علی اشرف نوری معاون سیاسی سپاه بر نقش سپاه پاسداران در مبارزه با مافیای ارزی مورد اشاره احمدی نژاد تاکید دارد و می گوید شخص رییس دولت از سپاه خواسته است در این امر همکاری کند.
به گزارش کلمه، در نشست خبری هفته گذشته احمدی نژاد بیشترین حملات به نهادهای امنیتی و نظامی انجام شد، اما اینک سپاه مدعی شده است که حلقه بیست و دو نفره مطرح شده توسط رییس هیات دولت خیلی ساختگی نبوده است و در این راستا تعدادی بازداشت شده اند.
پیش از این نیز دادستانی تهران از بازداشت سی نفر از اخلالگران بازار ارز خبر داده بود. این اخبار در حالی منتشر می شود که قرار است وزیر اطلاعات برای پاره ای توضیحات در خصوص آشفتگی بازار ارز به مجلس برود.
اما اینک معاون سیاسی سپاه آن را به جریان شناسی دشمنان انقلاب ربط می دهد و می گوید: در همین حوادث اخیر بازار ارز گفتیم، هر جریانی که بازار را ملتهب کند در پازل دشمن حرکت می کند. جریان های سیاسی می توانند از این سخن تعابیر زیادی کنند اما واقعیت این است که هدف ما فرد یا گروه خاصی نیست. سپاه در این مسیر به وظیفه خود عمل می کند اگر جریانی احساس می کند که مخاطب این سخن است باید خود را اصلاح کند.
معاون سیاسی سپاه می گوید: وقتی که جنگ است تمام دستگاه های کشور احساس مسئولیت می کنند و تنها یک دستگاه نمی تواند مشکل را حل کند. اگر سپاه نیز از توانمندیهایی برخوردار است از کمک کردن دریغ نمی کند زیرا وظیفه سپاه ایجاب می کند که حافظ آرمان های انقلاب و پاسدار اصل نظام باشد.
او معتقد است که اینک دشمن در بخش اقتصاد تمرکز کرده است که بتواند معیشت مردم را دچار مشکل کند و یک نارضایتی عمومی به وجود بیاید مردمی که در حوزه اقتصادی دچار مشکل شدند مطالباتی را از نظام مطرح کنند که در این مطالبات مردمی و به هم ریختگی سیستم اقتصادی دنبال مقصرهایی هم می گردند.
سردار نوری که جانشین یدالله جوانی در معاونت سیاسی سپاه است، می گوید بدنبال وقوع این اتفاق و از دل این اعتراضات، فردی که طرفدار غرب بوده با یک شعار نجات دهنده شرایط اقتصادی، قصد دارد خود را پیروز میدان بیابد، به عبارت بهتر این مساله مطرح شود که اگر می خواهید شرایط بهتر شود باید به این فرد رای بدهید بدین ترتیب سعی می کنند گزینه مورد نظر خود را با تبلیغات فراوان به مردم تحمیل کنند . زیرا در شرایط عادی مردم همه جریان های سیاسی را می شناسند و تابلوی همه شناخته شده است. مردم در حوادث گذشته بسیار هوشیار شدند اما اگر بتوانند مردم را دچار اشتباه محاسباتی بکنند از درون این اشتباه محاسباتی می توانند گزینه مورد نظر را پیروز انتخابات کنندکه مطلوب غرب باشد.
وی مدعی است که امروز سناریو در این حوزه نوشته شده و مجموعه شرایط رصد شده، وجود این سناریو را تایید می کند. با گذشت زمان این سناریو معنی بیشتری پیدا می کند.
معاون سیاسی سپاه که با خبر آنلاین مصاحبه می کند در خصوص ویژگی های این جریان می گوید: یک جریان واحد نیست. ممکن است در آستانه انتخابات هر جریانی که منافع خود را با این سناریو همراه می داند به این جریان بپیوندد. درآستانه انتخابات جریان های سیاسی با وجود مواضع مخالف با هم ائتلاف می کنند همچنانکه در جریان انتخابات سال ۷۶ جریانی که قدرت را در دست داشت با جریان منتقد دولت ائتلاف کرد. مجموع این ائتلاف می تواند غرب را به خواسته خود یک قدم نزدیکتر کند.
این سردار سپاه برای رییس جمهوری ده ویژگی متصور است و می گوید: یک رئیس جمهور باید کارآمد باشد و در شرایط بحرانی بتواند کشور را مدیریت کند. رئیس جمهور باید فردی باشد که بتواند در دهه پیشرفت و عدالت پرچمدار پیشرفت و عدالت باشد. این فرد باید بتواند در مسیر پر سنگلاخ، کشور را برسر منزل مقصود با اقتدار به پیش ببرد. با توجه به اینکه دشمن تلاش دارد تا دل مسئولان را خالی کند یک رئیس جمهور باید شجاع باشد و شجاعت ریسک کارهای بزرگ را داشته باشد. هدایت کلان و راهبری نظام بر عهده ولایت فقیه است رئیس جمهور آینده باید کسی باشد که تدابیر و رهنمودهای ولایت را بشناسد و به درستی آن را عملیاتی کند. بنابر این رئیس جمهور باید ولایت مدار باشد.
وی ادامه می دهد: یک رئیس جمهور باید خدمتگزار مردم باشد. یک رئیس جمهور باید از یک تیم سالم، متعهد،قوی و کارآمد استفاده کند ملاحظات خویشی و قومی و … نباید در کابینه دیده شود. گفتمان رئیس جمهور باید گفتمان ارزشی و انقلابی و مردمی و برخاسته از شعارها و ارزش های انقلاب باشد. نباید خدای ناکرده گفتمانی را مطرح کند که برخلاف گفتمان رایج انقلاب باشد زیرا این کار به کشور آسیب جدی وارد می کند. زیرا در این موارد است که اختلاف به وجود می آید زیرا ناگهان مسئولی سخنی را مطرح می کند که با گفتمان اصلی انقلاب سازگاری ندارد و منجربه منازعه و درگیری در کشور می شود. ویژگی مهم دیگر رئیس جمهور، استکبار ستیزی است زیرا انقلاب فکری و فرهنگی ما استکبار ستیزی است و رئیس جمهور باید از روحیه استکبار ستیزی برخوردار باشد. هر وقت احساس کند که منافع ملت توسط استکبار پایمال شده است محکم از آن دفاع کند. اگر رئیس جمهوری این شاخص را داشته باشد رئیس جمهور مطلوبی است البته شاخص های دیگری هم می توان برشمرد که ساده زیستی و پاک دستی و … است.
وی بدون اشاره به تاکید مکرر امام خمینی بر عدم دخالت سپاه در انتخابات و بدون توجه به خدشه وارد شدن به اعتبار سپاه به دلیل سیاستهای غیر مردمی و درخلاف جهت ارزشهای دفاع مقدس ادعا کرد: ضد انقلاب تلاش دارد تا یک نهاد تاثیر گذار در عرصه دفاع مقدس، دستاوردهای علمی و دفاع از ارزش های انقلاب مثل سپاه را زیر سوال ببرد. شما شاهد هستید که با مصاحبه هریک از فرماندهان سپاه آنها چگونه موج سواری می کنند و سپاه را متهم می کنند. این اقدام آنها مساله ای طبیعی است. اما آیا اقدام سپاه در انتخابات دخالت است؟ شاید کسی در پاسخ، مصداقی را عنوان کند که یک فردی در فلان جا این حرف را زد. اما با استناد به این یکی دو مصداق فردی نباید یک سازمان را متهم به دخالت در انتخابات کرد.
معاون سیاسی سپاه در توجیه این دخالت می گوید: سپاه در عرصه سیاسی باید جریان شناس باشد تا زمانیکه جریانی را نشناسد چگونه می تواند تشخیص بدهد که این جریان برانداز است یا اینکه در جهت منافع ملی حرکت میکند؟سپاه با این کار به مردم خدمت کرده و در نهایت روشنگری می کند. برای روشنگری باید سناریوهای دشمن شناخته شود.
وی میگوید سپاه همیشه ولایی بوده و خود را موظف می داند تا از ولایت فقیه حمایت کند و هر جریان سیاسی که با ولایت همراه بوده و از ارزشهای انقلاب دفاع کند مورد تایید سپاه است. اگر جریان سیاسی در جبهه براندازان قرار گرفت سپاه نمی تواند سکوت کند و به بهانه اینکه این مساله مربوط به یک جریان سیاسی خاص است سکوت کند.سپاه بنا بر مسئولیت خود موظف است در برابر چنین جریان هایی روشنگری و در صورت اقدام به براندازی، با آنها با قاطعیت برخورد کند. نکته دیگر این است که سپاه با توجه به هویت سازمانی اقدامی را انجام می دهد یعنی اینکه من با لباس و کسوت سازمانی در حال فعالیت هستم و باید محدودیت ها و معذوریت ها را مورد توجه قرار بدهم اما زمانی به عنوان شهروند ظاهر می شوم که قطعا دیگر محدودیت های سابق در مورد من وجود ندارد. من به عنوان شهروندی که از حق رای برخوردار است باید برای رای دادن تحقیق کرده و جریان ها را بشناسم شما نمیتوانید به یک عضو سپاه این توصیه را بکنید که به دلیل عضویت در یک نهاد نظامی هنگام رای دادن باید چشم و گوش بسته رای بدهد.حال اگر چنین فردی با اگاهی کامل رای خود را به صندوق انداخت آیا این مصداق دخالت در انتخابات است.
کلمه-سجاد اعرابی:
در حالی که ششصدمین روز زندان خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد همراهان جنبش مردمی سبز را سپری می کنیم که این روزها واقعیات و رویدادهای سیاسی و اقتصادی چه در جامعه و چه دولت نشان از به وقوع پیوستن پیش بینی ها و تذکرات آنها یکی پس از دیگریست.
این روزها در حالی بعضی از رسانه ها و فعالان سیاسی مدعی اصولگرایی نسبت به کفایت و صلاحیت دولت و شکست سیاست های آن سخن می گویند که نگاهی به بیانیه ها و سخنان ۳ سال پیش میرحسین موسوی نشان از به وقوع پیوستن انذارهایی است که وی پیشتر به حاکمان داده بود.
در جدیدترین مورد سایت الف متعلق احمد توکلی با انتشار مقاله ای انتقادی، نسبت به ضرورت بازگشت اعتماد به مردم و جامعه سخن گفته است، موردی که میرحسین موسوی بارها بر آن انگشت گذاشته بود.
اعتماد را به مردم بازگردانید
سایت توکلی با انتشار مقاله ای هشدار داده است که علت بی نظمی و خروج کنترل اوضاع آشفته از دست دولت به خصوص در حوزه اقتصاد، شکننده بودن روابط دولت و جامعه و ضعیف شدن اعتماد مردم است.
در این مطلب آمده است: «وضعیت بازار ارز به نقطه ای رسیده است که حتی مدافعان قشری بازار نیز حاضر نیستند در چنین شرایطی نسخه اقتصادی بپیچند. کسانی که علم اقتصاد را با تاکید بر نهادها رسمی و غیر رسمی و رفتار اجتماعی و سیاسی مردم تحلیل می کنند باور دارند که در شرایط بی اعتمادی اجتماعی، مدل های اقتصادی دیگر پاسخگو نیست و باید از طریق روش های غیر اقتصادی ابتدا اعتماد را بر اجتماع حاکم کرد.»
این مقاله با انتقاد از رفتارها و سیاست های غلط دولت احمدی نژاد نوشته است: «رفتار دوگانه مردان اقتصادی دولت و سیاست های متناقض و اظهارات شوک آلود و تصمیمات خلق الساعه و تولید گریز و خلف وعده ها و غیرقابل پیش بینی بودن اقدامات و فرار کردن از زیر بار مسئولیت و اظهارات تنش زا و تورم لجام گسیخته و مواردی از این دست باعث شده است تا جامعه نسبت به نسخه های اقتصادی مقاومت نشان دهد.»
در پایان، این مطلب دعوت به بکارگیری سیاستهایی برای بازگشت اعتماد بین مردم و نظام کرده و در بخش انتهایی مطلب آمده است: «اصلاحات در بازار ارز از طریق روش های اقتصادی دیگر ممکن نیست. باید با تصمیمات سیاسی ابتدا اعتماد و اطمینان را به جامعه برگرداند. پیش از انکه بی اعتمادی از بدنه دولت به حاکمیت منتقل شود لازم است بزرگان نظام، فراتر از دولت، تصمیمی عاجل اتخاذ کنند.»
هشدارهایی که جدی گرفته نشد
این روزها در حالی رسانه های محافظه کار و شخصیت هایی مستقل و نماینده های اقلیت در این جبهه نسبت به خطرات و نتایج سیاست ها و رفتارهای غلط دولت هشدار می دهند، که باید بیانیه ها و سخنان و هشدارهای مهندس موسوی را در روزهای پیش و پس از انتخابات به آنان یادآور شد، انذارهایی که نه تنها مورد توجه واقع نشد بلکه دستاویزی برای تاخت و تاز بیشتر حاکمیت بر وی و منتقدین سیاست ها شد.
میرحسین موسوی بارها در بیانیه ها و هشدارهای خود به حاکمان آنها را چه در زمینه های سیاسی و چه اقتصادی و فرهنگی از بروز رفتارهایی که اعتماد مردم را از بین می برد، بازداشته بود. به طور نمونه آنجا که وی در روزهای پس از انتخابات و سرکوب معترضین با دعوت از حاکمان به آرامش نوشت:
به عنوان یک علاقمند توصیه میکنم از برخورد خشن با حرکتهای خودجوش مردم خودداری کند و اجازه ندهد که اعتماد مردم خدشه دار شود.
وی در بیانیه شماره یازده خود با انتقاد از کسانی که گفته بودند وی به دنبال بر هم زدن آرامش است، پاسخ داده بود:
«برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست.»
وی در ایام پس از انتخابات هشدار داده بود که :
«…از رویدادی که بنا بود سرمایهای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که میتوانست در فرآیندی منصفانه و بیطرفانه مهار شود با بیتدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانههای دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمتآمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشتههای اعتماد میان مردم و حکومت نیست»
همچنین در مورد آشفتگی های اقتصادی مهندس موسوی این اوضاع را از قبل دیده و نسبت به آن تذکر داد. وی در سخنرانی خود در جمع دانشجویان مازندران گفته بود:
نماد برنامههای دفعی منحل کردن سازمان مدیریت و برنامهریزی است. شوراهای تصمیمگیر و اثرگذار و دستگاههای برنامهریزی نظیر شورای پول و اعتبار و شورای عالی آموزش و نزدیک به ۱۸ شورای مهم را ظرف یک شب منحل یا در کمیسیونهای دولت ادغام کردند؛ بنابراین اصلا غیرعادی نیست که نقدینگی به بیش از دو برابر رسیده است.
کم نیست سخنان و جملاتی که در آن بارها و بارها از سیاستهای غلط و دفعی در همه حوزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انتقاد شد، اما در برابر آن حاکمیت و رهبری به حمایت محکم از ریس دولت پرداخت و منتقدین را متهم به سیاه نمایی کرد.
آیا بازهم منتظر رویدادهای دیگر خواهند بود؟
با به وقوع پیوست پیش بینی ها و ملاحظات و انتقادات مهندس موسوی چه در زمینه های فساد اقتصادی، بی اعتمادی اجتماعی و آشفتگی و ناامنی های سیاسی، حال باید دید آیا حاکمیت همچنان می خواهد دفاع و پشتیبانی خود از دولت و سیاستهای آن را ادامه دهد و یکی پس از دیگری شاهد شکست ها و بحران های هزینه آور برای کشور باشد؟
قطعا دور از ذهن نیست به وقع پیوستن دیگر بحران هایی که همراه در حصر جنبش سبز قبلا خبر ار آنها داده بود. باید دید آیا بازهم اصرار حاکمان بر رفتارهای پیشین خود و سرکوب مخالفان در عین واقعیت تذکرات و انتقادات آنان ادامه خواهد یافت یا خیر.
کلمه – بیتا موحد:
"اگر فکر می کنید با حبس و حصر رهبران جنبش سبز، حرکت مردم خاموش می شود، گمان خامی است. جنبش ریشهدارتر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. …. بنده و برادر کروبی و دیگران همراهان کوچکی با مردم هستیم. آنها جا دارد از خشم روزافزون مردم بترسند نه از ما."
پس از ماه ها فشار تبلیغاتی و فضاسازی رسانه ای در حالی که قوه قضاییه هیچ دستاویزی برای محدود کردن رهبران جبنبش سبز نداشت، ۲۷ بهمن ماه با قطع آخرین ارتباطات و عزل محافظان، حبس خانگی میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد وارد مرحله نهایی خود شد.
حبسی که امروز به ششصدمین روز خود رسیده است. خانه ای در کوچه اختر، خیابان پاستور در نزدیکی بیت رهبری و ساختمان ریاست جمهوری، توسط نیروهای امنیتی که مستقیم تحت مدیریت بیت رهبری هستند به اشغال در آمده است.
کیوسک نگهبانی کوچکی که سالها مهمان کوچک اختر بود را هم تاب نیاورده بودند و از سر کوچه برداشته بودند که شاهدی نباشد بر یورش شبانه آنها.
بن بست اختر را که شاهراه امید میلیون ها ایرانی است فقط یک خانه دارد. خانه ای که پنجره هایش را هم با آهن جوش داده اند. خانه پر از دوربین و نور افکن است. حتی بن بست را هم با دیواری آهنین پوشانده اند .در ماههای اول حتی سه ماه هم شد که به دختران میرحسین اجازه ندادند از حال پدر و مادر جویا شوند. می گویند حکم دادستانی دارند، اما طی ششصد روز هنوز عاجزند از ارائه یک کارت شناسایی و یک حکم قضایی.
لشکر کشی خیابانی کردند برای نقاشی که طرح زندگی بر کوچه های ایران می کشید و بذر امید در هر گوشه ای می افشاند تا جوانه های آن در بهاران آزادی بر سر هر کوی و برزنی شکوفه دهد و ندای ایرانی آباد را طنین انداز شود.
ششصد روز که گذشته هنوز نه شورای امنیت ملی بیانیه ای داده و نه هیچ یک از نهادهای قضایی و امنیتی توان پاسخگویی به افکار عمومی را داشته اند که ” بای ذنب ” نخست وزیر هشت سال دوران دفاع مقدس را به حبس برده اند و در بر او بسته اند و از همه حقوق انسانی و شهروندی اش محروم کرده اند.
اگر آن زمان که برای اولین بار گالیله را به جرم حق گویی حبس خانگی کردند، دیکتاتور زمان توانست حکمی از کلیسای کاتولیک برای این اقدام غیر انسانی داشته باشد اما امروز مستبدان دینی حتی شهامت برپایی یک دادگاه فرمایشی را برای صدور حکم تشریفاتی “حصر خانگی رهبران جنبش سبز” ندارند.
حفظ نظام به هر قیمت
حصر بیست ماهه ای که مشکلی از حاکمان کم نکرد و بر مشکلاتشان افزود. ریزش حامیان رهبری، نابسامانی اقتصادی، بی اعتباری بین المللی، جبهه بندی های تازه در میان به اصطلاح اصولگرایان و خط و نشان کشیدن های آنان در برابر هم و قهر و چموشی رییس دولت منتصب همه از پیامدهای این حبس غیرقانونی است.
طی این مدت، با مجوز و بی مجوز، ماموران حکومتی بارها به ستادها و دفتر نخست وزیر دوران دفاع مقدس حمله کرده اند هر چه بوده با خود برده اند و معلوم نیست حاکمیت با این همه کامپیوتری که هر روز از دفتر و خانه ای می برد بدنبال کدام اطلاعات است که این همه تلاش و ربایش رای بی نتیجه گذاشته است.
زندانبانان بارها با تهدید و ارعاب تک تک اعضای خانواده به صراحت اعتراف کرده اند که ” مسئولیتی در برابر سلامتی زندانیان خود ندارند و برای آنها تنها یک چیز مهم است: حفظ نظام به هر قیمت!” نه به صغیر رحم دارند و نه به کبیر. یکی را در کنکور رد می کنند. یکی را بازداشت، یکی را اخراج، یکی را ممنوع الخروج و دیگری را دادگاهی و …
یکی از مامورها مدام تکرار می کند "این گردن من رو می بینید تبر نمی تواند آن را بزند. مثل کوه می ماند." "من از موضع قدرت دارم با شما صحبت می کنم ما از راس حکومتیم!" می گویند فرمان از بالا دارند. از بالاترین مرجع حکومتی. اما نام نمی برند که کیست و چیست.
آنها توضیح نداده اند که چگونه کسی را که هشت سال در سخت ترین دوران سکاندار دولت این نظام بوده، در حالی که بازداشت او علاوه بر نداشتن مبنای عقلی و حقوقی حتی از سوی چند مرجع تقلید غیر شرعی و غیر قانونی خوانده شده، همچنان در بازداشت نگه می دارند و با این رفتار بدترین ضربه را به نظام وارد می سازند و همزمان ادعای حفظ آن را مطرح می کنند.
من اینجا، شما آنجا، همه دعا کنیم
اینگونه به دنبال حفظ نظامند که حتی دختران میرحسین از دیدارهای منظم و قاعده مند محرومند و این فقط دختران نیستند که پدر و مادر پیر زهرا رهنورد هم از دیدار منظم فرزند محرومند. پدر میرحسین در آرزوی دیدار پسر در بندش، دار فانی را وداع می گوید و خواهران و برادران و همه کسانی که بنوعی با یا اسطوره های صبر و ایستادگی در تماسند، در فشار مضاعف هستند تا شاید سربازان گوش به فرمان بتوانند، برای خوشامد نظام کاری انجام دهند.
ماموران که عصبانی می شوند همین تماس ها و دیدار های گاه به گاهی هم قطع می شوند. دختران اگر کلامی از دیدارهای معدود به کسی واگویند باز خشم ماموران را بر می انگیزد. حتی زمانی که میرحسین موسوی را برای عمل جراحی به بیمارستان منتقل می کنند باز این جامعه و افکار عمومی است که در تب التهاب بی خبری می سوزد. نه خانواده می تواند خبری بدهد و نه آنان که با حکم یا بی حکم، در به روی نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس بسته اند.
دخترها اما دلتنگ پدر می شوند و در این دیدارها و تماس های کوتاه تلفنی نمی توانند کتمان کنند این همه دوری و بی خبری را. و پدر که صمیمانه به آنها می گوید او هم دلتنگ است، اما اشکالی ندارد، “من اینجا و شما هم آنجا با دل های تنگ دعا کنید دعای دل تنگ اثرگذارتر است. اشک های ما جمع، دعا هایمان اثرگذار و دلهایمان با صفا تر می شود.”
آینده روشن است
اینکه با چه فیلتری خبرها را به میرحسین می دهند کسی اطلاع ندارد. اما برای او که پیر عرصه سیاست است شاید نیازی نباشد. او از سه نقطه های خبرهای دختران و جاهای خالی آن خبرهای واقعی را می فهمد و تحلیل خودش را دارد. اما حکومت نگران است که صدای میرحسین به گوش مردم برسد و این همه سختگیری و محدودیت هم برای همین است که نکند پیامی و نکته ای از این دیدارها به اطلاع افکار عمومی برسد.
موسوی اما با همه این حصرها و محدودیت ها بر سر پیمان خود با مردم ایستاده است. وقتی حتی با چند کلامی که از وی نقل می شود، ایمان او بر آرمان هایش باز بر مردم نمودار می شود یا آن زمان که حتی در حبس و حصر ماموران به حضور ” مقام ارشد قضایی” معترض می شود یا آن زمان که فریاد بر می آورد که اسنادی کاملا محرمانه از خانه اش به غارت رفته است.
در همه این بیست ماهی که میرحسین در حبس بوده است شاید بیشتر از چند جمله به نقل از او منتشر نشده است. اما گویی این سیاستمدار مردمی پیش بینی همه این روزها را کرده بود و بیانیه هایی که از اولین روز پس از ۲۲ خرداد از خود به جای گذاشت، بازگو کننده همه آنچه بود که پیش آمد، از تاثیر یارانه ها و سومدیریت های اقتصادی، از بلندپروازی ها و جار و جنجال های هسته ای، از شکاف عمیق دولت و مردم، از بی اعتمادی جامعه به صاحبان قدرت، از راهکارهای گفته بود و استفاده از عقل جمعی، آزادی مطبوعات و انتخابات آزاد. او هر چه شرط بلاغ بود همه را بارها بازگفته بود و شاید همین یک جمله از او برای کسانی که باز تشنه شنیدن کلامی از او بودند کافی است ” آینده روشن است.”
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، نخبگان و سرمایههای کشور اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی را سرمایههای اساسی و اصلی پیشرفت و توسعه کشور خواند و با ابراز تأسف از افراطیگری و مدیریت برخی افراد تندرو و ناکارآمد در کشور گفت: پس از پیروزی انقلاب به تدریج بنیانهای خوبی به لحاظ انسانی و مادی در کشور شکل گرفت و در عین کمبود سرمایه و امکانات، تولید و اقتصاد احیا و خودکفایی قابل قبولی محقق شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی در کنار دو قشر مدیران و روحانیت اصیل را هدف کید و دشمنی مغرضان و قدرتطلبان منحرف خواند و تصریح کرد: اگرچه افراطیون و باندبازان نتوانستند دلسوزان کشور اعم از مدیران کارآمد و علمای دلسوز و نیز دانشگاهیان فرهیخته را نابود کنند، اما آنان را متفرق و خانهنشین کردند و وضع کنونی جامعه، تا حدود زیادی ناشی از انزوای ناخواسته نخبگان کارآمد کشور است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی، عضو مجلس خبرگان رهبری جرأت و شهامت پذیرش اشتباه و اصلاح ناکارآمدیها را قدم اول اصلاح امور و برگشت به مسیر درست خواند و گفت: در کنار بیان افتخارات بزرگ نظام اسلامی، باید برخی کوتاهیها هم به مردم گفته شود و از آنان مدد بجوییم تا با اتحاد و همدلی و حضور فعال همه دلسوزن و وفاداران به انقلاب و نظام اسلامی، مشارکت ملی را افزایش دهند.
وی افزود: تنها با حضور و مشارکت فعال همه اقشار مردم است که توطئههای داخلی و خارجی خنثی و راه پیشرفت و توسعه کشور هموار خواهد شد.
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به پرسش گروهها، افراد و اقشار گوناگون کشور در دیدارهای متعدد در مورد انتخابات ریاست جمهوری، به وجود و حضور افراد پرانرژی، توانمند، خوشفکر و کارآمد برای اداره کشور در میان نیروهای موجود و دلسوز کشور اشاره و تصریح کرد: مهمتر از تعیین شخصی لایق برای مدیریت اجرایی کشور، اصلاح روندهای مدیریتی و تضمین مسیر صحیح انتخاب و مشارکت و حضور فعال مردم در تعیین سرنوشت خود ضروری است و در این راه من نیز در حد توان از هیچ کمکی دریغ نخواهم داشت.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام «وحدت ملی» را نه به معنای ادغام نیروها و سهمخواهیهای گروهی، بلکه به عنوان فراهم کردن زمینه حضور همه وفاداران به انقلاب و قانون اساسی خواند و گفت: اگر زمینه مشارکت فعال و عادلانه و برابر همه سلایق فراهم شود، آنچه با انتخاب قانونی و آزاد مردم به دست میآید، مورد پذیرش و حمایت همه خواهد بود و پس از آن ناکارآمدیها کاهش و روند پیشرفت و توسعه هموار خواهد گردید.
آیتالله هاشمی رفسنجانی به وجود استعدادها و امکانات خدادادی و فراوان کشور اعم از مادی، انسانی، فرهنگی و جغرافیایی اشاره کرد و با اشاره به متوقف شدن قانون هدفمندی یارانهها، ناتوانی در اجرای صحیح این قانون را علت این امر خواند و گفت: اگر هدفمندی یارانهها مطابق قانون و درست اجرا میشد میتوانست در کنار سیاست خارجی فعال و براساس همکاری متقابل بینالمللی زمینههای رشد و شکوفایی اقتصادی و تولیدی کشور را به خوبی فراهم و خطرات خارجی نیز مرتفع کند.
در ابتدای این دیدار دکتر علیمحمد حاضری دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها نتیجه و حاصل مباحث کارشناسانه این تشکل را به قرار زیر بیان کرد:
- نگرانی از وضعیت کشور و فشارهای طاقتفرسا بر مردم
- لزوم شفافسازی مواضع نخبگان و شخصیتها و اطرافیانشان
- بخشی از ناکارآمدیها حاصل بیتوجهی به واقعیات جهانی و دستاوردهای علمی بشریت است.
- ضرورت اصلاح روندها و رویکردها برای پیشگیری از خسارات بیشتر و جبرانناپذیر.
- اصلاح روندها و رویکردها به اصلاح باورها و اعتماد ملی نیاز دارد.
همچنین دکتر رهامی استاد حقوق دانشگاه تهران و دکتر سیدمحمد حسینی استاد دانشگاه شهید بهشتی به تشریح دیدگاههای خود پیرامون اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه پرداخته و با تأکید بر لزوم پیشگیری از فروپاشی اجتماعی و فرهنگی کشور حضور فعال دلسوزان و سلایق گوناگون جامعه در انتخابات آینده را یکی از راههای خروج کشور از وضع کنونی و افزایش مشارکت مردم عنوان کردند.
دکتر حسینی همچنین بر تبدیل نقش فردی علما و روحانیون به نقش و همکاری جمعی همانند دوران انقلاب اسلامی برای اصلاح امور تأکید کرد.
کلمه – زهره نقیبی:
«فلاکت اقتصادی»؛ این بهترین توصیف از حال امروز اقتصاد ایران است که از تریبون صحن علنی مجلس و از زبان یک نماینده حامی سابق احمدی نژاد هم به آن اعتراف شده است. فلاکتی که تنها دامن اقتصاد را نگرفته و مساله همه مردم ایران است که مستاصل از ناکارآمدی سیاست های اقتصادی حکومت و دولتی ناخواسته، باید تاوان این مشکلات را با قیمت های سرسام آور و گرانی های دنباله دار پس دهند. گرانی و افزایش قیمت ها از گوشت و مرغ و لبنیات و تخم مرغ تا دیگر محصولات نقطه مشترک گلایه های این روزهای مردم است.
به گزارش کلمه، تنها دلار در گرانی، یکه تاز بازار ایران نیست و به همراه خود نرخ همه کالاها را هم بالا می برد. حالا دیگر سراغ نرخ هر کالاهایی از هر صنفی را که بگیری تابع قیمت ارز است. با ضابطه یا بی ضابطه؛ متاثر یا بی تاثیر از این بازار، نرخ ها وابسته به بازار ارز شده است. به همین علت است که باید همچون بازار ارز، لحظه ای منتظر قیمت های جدید باشیم؛ مطابق آنچه در چهارراه استانبول رقم می خورد. اما بازار خارج از دلار خاصیت متفاوتی هم دارد: قیمتی که بالا رفت دیگر برگشت پذیر نیست. حتی اگر دلار کمتر شود، قیمت ها در دیگر بازارها بیشتر می شود اما کمتر از قبل محال است.
ریال سقوط می کند و در این سراشیبی، قدرت خرید و سفره های نیمه خالی ایرانیان را هم با خود پایین می برد. از هفته گذشته تا همین امروز این سراشیبی شتاب بیشتری به خود گرفته است. در این میان مشخص نیست دولت که به راحتی از مسوولیت خود در قبال بازار ارز شانه خالی کرده و آن را مرتبط با تحریم و عوامل شیطان و… خوانده، در مورد مدیریت و نظارت بر تنظیم بازار کالاهای اساسی مردم چه پاسخی دارد. پاسخ دولت و دیگر مسوولان حکومت هر چه باشد، برای مردم اما اهمیتی ندارد؛ آنها از مسوولان قطع امید کرده اند. این موضوعی است که برخی شهروندان در گفت و گو با خبرنگار اعلام می کنند.
به اعتقاد مردم «باید دعا کنیم وضع را از این بدتر نکنند چون هر چه می گذرد مشکلات بیشتر می شود.» پای صحبت مردم که بنشینیم، متوجه می شویم که حتی از طرح گلایه های خود در مورد رشد تورم و افزایش بی سابقه قیمت ها هم ناامید شده اند. مردم دیگر اعتمادی به حکومت و تدبیر و مدیریت و سیاست های اقتصادی و غیر اقتصادی آن ندارند. چنانچه وقتی یکی از شهروندان را در مورد قیمت ها مورد سوال قرار می دهم، می گوید: این سوال و جوابها چه فایده ای دارد. همه می دانند در مملکت چه خبر است. از دست شما چه کاری ساخته است؟ حرف های من چه فایده ای دارد؟ کسی به فکر مردم نیست.
پای صحبت مردم
گشت و گذاری در شهر نشان می دهد که اعتراض بازاریان در اصناف خارج از محدوده بازار هم بی تاثیر نبوده و حالا دیگر مدتهاست رفت و آمدها حتی به خرده فروشی ها مثل سابق نیست. این را خود مغازه داران خرده فروش می گویند که: مردم فقط برای نیازهای خیلی ضروری خرید می کنند. قیمت ها بالا رفته اما ما جنس را می آوریم ولی اوضاع کساد است.
این موضوعی است که در گفت و گوی شهروندان هم می توان به آن پی برد. خانم میانسالی می گوید: کسی از نخوردن نمرده است. کم جان می شویم اما طاقت ما توی جمهوری اسلامی زیاد شده است. وقتی قدرت خرید نداریم چکار کنیم.
او که خانه دار است با انتقاد از افزایش قیمت ها می گوید: الان دیگر در کشور صحبت قشر متوسط و فقیر و دارا نیست. همه مردم به سختی امورات خود را می گذرانند. مگر درآمدها چقدر است که هر روز نرخ ها را بالا می برند. شب می خوابیم صبح یه قیمت جدید می دهند.
خانم جوانی را در مورد کاهش قدرت خرید مردم مورد سوال قرار می دهم او از این گله مند است که چرا مردم به وضع پیش آمده انتقادی نمی کنند. این شهروند می گوید: مردم غیرت ندارند و باید بریزند به خیابان ها. برای آدم گرسنه فرقی ندارد که در زندان باشد یا خانه. مرگ یک بار شیون هم یک بار. باید تکلیف خودمان، را خودمان مشخص کنیم.
مردی که خود را بازنشسته معرفی می کند، هم اشاره دارد: خیلی چیزها را نمی شود گفت. مردم با سیلی صورت خود را سرخ می کنند. او ادامه می دهد: همین شما خبرنگارها شب ها سری به محله ها بزنید، ببینید که برخی روزی خود را از سطل های زباله دنبال می کنند. شرم دارد.
براساس گزارش های منتشر شده، حداقل هزینه خانوار ساکن تهران در طول یک ماه، یک میلیون و ۲۱۶ هزار تومان است. این را باید مقایسه کرد با حداقل حقوق کارمندان و یا دستمزد کارگران که برای سال ۱۳۹۱ ۳۹۲ هزار تومان تعیین شده است و افزایش قیمت کالاهای اساسی در اثر نوسانات نرخ ارز را هم به آن اضافه کنید تا حساب سبد مصرفی خانوارها ملموس تر شود. آماری که حکایت از خروج بسیاری از کالاها از سبد مصرفی خانوارها دارد. در همین زمینه عثمانی عضو کمیسیون بودجه مجلس امروز در صحن مجلس از مسوولان خواسته تا به ناتوانی و ساستهای غلط خود اقرار کنند. او احمدی نژاد را مورد خطاب قرار داده که “تورم لجام گسیخته دیگر نه قابل انکار است و نه قابل نسبت دادن، باور بفرمائید که اجناس مغازه سر کوچه خودتان هم گران شده است، اگر باور نمیکنید، بپرسید. ”
با شهروند دیگری هم صحبت می شوم، نظرش بر این است که نه من مصرف کننده و نه تولیدکننده هیچ سودی از این گرانی ها نمی برند و سود فقط به جیب دولت می رود.
دیگری هم معتقد است که وقتی قرار بود طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شود، همه می گفتند ای وای! قیمت بنزین چقدر خواهد شد. حالا باید گفت کدام کالا را می توان سراغ گرفت که گران نشده باشد.
او که خود کارمند دولت است، توضیح می دهد: حساب کنید از ابتدای سال چند بار قیمت ها را گران کردند. اگر حقوق منِ کارمند هم با این گرانی ها بالا می رفت حرفی نبود. اما این وضع یعنی سرکوب مردم که دائم قیمت های جدید تحمیل کنید و درآمدشان را ثابت نگه دارید.
عثمانی نماینده مجلس در این مورد هم چنین با اعتراف به اینکه تورم دزدی از جیب فقراست، گفته است: آقای احمدینژاد سیاستها و تصمیمات شما منجر به دزدی از جیب فقرا شده است، شما ماهانه حدود ۵۰ هزار تومان یارانه به هر نفر از افراد خانواده پرداخت میکنید و به یک جیب میریزد، ولی از آن جیب تا ۲۰۰ هزار تومان خارج میکنید. وی افزوده است: شما ۱۵ درصد به حقوق کارکنان اضافه میکنید ولی تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی به قشر آسیبپذیر وارد میکنید.
یکی از شهروندان اشاره می کند: برنامه ساعت هشت و نیم صدا و سیما اعتصاب مردم عربستان را نشان داد که برای گرانی تخم مرغ اعتصاب کرده بودند. مردم ما از عرب ها کمتر هستند. اعتقاد این شهروند تهرانی آن است که مردم ایران با هم وحدت ندارند.
او ادامه می دهد: خیلی ها دیگر قید خرید و خورد و خوراک را زده اند و با حداقل ها زندگی می کنند، باید منتظر بحران سوء تغذیه در کشور باشیم. این چه کشوری است که یک روز بحران مرغ، یک روز بحران تخم مرغ، یک روز بحران گوشت، یک روز بحران ارز دارد.
دانشجویی هم توضیح می دهد: من نمی دانم دلار چه تاثیری روی نرخ کرایه تاکسی ها دارد که به محض گران شدن نرخ دلار حتی اینها هم کرایه ها را افزایش دادند. او با بیان اینکه در این مملکت هر کی برای خود یک سازی می زند، ادامه می دهد: از بالا تا پایین کشور روی هواست.
شهروندی که خود را معلم آموزش و پرورش معرفی می کند، می گوید: آقای خامنه ای اصلا خبر دارد در مملکت چه می گذرد؟ قیمت ماست و تخم مرغ را به عنوان حداقل های زندگی می داند؟ مردم را بیچاره کردند. یک باره بگویند کشور تعطیل، و خیال همه را راحت کنند.
درصد افزایش قیمت ها چه میزان است؟
این را حتی فروشندگان هم نمی دانند که درصد افزایش قیمت ها چه میزان است و یا شاید درصد افزایش قیمت از دستشان خارج شده است.
یکی از خرده فروش ها را در مورد درصد افزایش قیمت ها مورد سوال قرار می دهم که می گوید: رشد قیمت ها از درصد گذشته و لحظه ای تغییر می کند. خیلی از کالاها مثل شیر و مواد لبنی را اصلا برای فروش نمی آوردیم. اما باز چاره ای نیست. هر روز برای فروش نرخ جدید دریافت می کنیم. مثلا تخم مرغ را روزانه قیمت می گیریم و افزایش می دهیم یا مثلا لامپ ۲۰۰ را ۸۵۰ تومان به مشتری می فروختیم الان برای خرید رفتیم گفتند ۱۷۰۰ به ما قیمت دادند.
او افزایش قیمت های اخیر را شامل کالاهای مختلف از لبنیات و تخم مرغ و برنج و… می داند.
از خرده فروش دیگری در مورد درصد افزایش قیمت ها سوال می کنم که می گوید: ساعتی قیمت ها تغییر می کند. من چه درصدی به شما بگویم.
او که معتقد است هیچ قشری از این وضعیت سودی نمی کند ادامه می دهد: دلار ۴۴۰۰ تومان شده، توی همین یک هفته پدر مردم را در آوردند.
او توضیح می دهد: من هم جنس را گران تر باید بخرم تحویل مشتری بدهم. مردم هم که مثل گذشته خرید نمی کنند. بنابراین برای من هم سودی ندارد.
در همین زمینه خبرگزاری فارس در گزارشی به سوء استفاده برخی فروشندگان اشاره کرده که گوشت بستهبندی را دو برابر نرخ معمولی به فروش می رسانند.
در این گزارش آمده: در حالی که یک کیلوگرم گوشت گوسفندی حدود ۲۰ هزار تومان است اما در مغازههای تهران به صورت قطعهبندی شده مغز راسته گوسفندی را کیلویی ۴۳ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه میکنند. همچنین قیمت یک کیلوگرم فیله گوسفندی ۴۰ هزار تومان، ران گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰تومان، ماهیچه سردست گوسفندی ۲۶ هزار ۴۰۰ تومان، گل ماهیچه گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان، کتف و دست گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان عرضه میشود.
همچنین در حالی که قیمت یک کیلوگرم گوشت گوساله حدود ۲۲ هزار تومان است فیله گوساله به صورت قطعهبندی شده کیلویی ۳۳ هزار و ۵۰۰ تومان به فروش میرسد. استیک گوساله ۲۳ هزار و ۵۰۰ تومان، گل ماهیچه با استخوان ۲۱ هزار و ۲۰۰ تومان، ماهیچه گوساله ۲۱ هزار و ۲۰۰ تومان راسته گوساله ۲۱ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه میشود.
موضوعی که مردم در مورد کالاهای لبنی هم به آن اشاره می کنند که هر روز حجم آن ها کمتر می شود، اما بالاتر از قیمت های قبل به مردم فروخته می شود.
با یکی از شهروندان که برای خرید مراجعه کرده در مورد قیمت ها سوال می کنم که می گوید: قیمت ها فاجعه است. والله از دست ما هم خارج شده که دیروز قیمت تخم مرغ یا گوشت و مرغ و…چقدر بوده است. ما هم گیج شدیم از این قیمتها. با پنبه سر می برند. او می گوید: شما را به خدا بنویسید مردم توان اداره زندگی خود را ندارند. هرچند امید بهبودی هم نیست.
شهروندی هم نظرش این است که بازاری ها تا منافع شان به خطر افتاد به خیابان آمدند. بهتر است بدانند که مردم مدتهاست به بدبختی و فلاکت افتاده اند.کاش از درد مردم هم می دانستند که با گرانی چگونه گذران زندگی می کنند.
خانمی هم که از گرانی هم گله مند است به این جمله بسنده می کند که ” آهِ مردم ” بالاخره این رژیم را ساقط می کند. اینها به فکر مردم نیستند.
پیرمردی هم معتقد است که مردم بازیچه عوامل انگلیس شده اند که حکومت ایران الان دست شان هست. اگر این آقایان مسلمان بودند و با مردم از یک خون و ریشه بودند که سر مردم این همه بلا نمی آوردند.
انتقادها به گرانی ها و مشکلات اقتصادی که انتقادات مراجع و ائمه جمعه را هم بیش از قبل بلند کرده و در میان صف منتقدان نمایندگان مختلف مجلس هم اضافه شده است، دردی از مشکلات مردم حل نمی کند و بهتر است در عمل برای خروج از این بحران ها فکری اتخاذ شود. هفته گذشته آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع خواست برای حل مشکلات مردم وارد میدان شوند.
در مجلس هم از میان انتقادات فراوان می توان به سخنان عوض حیدرپور اشاره کرد که از تریبون صحن مجلس با اعتراف به اینکه ما به فلاکت اقتصادی افتاده ایم، گفت: مردم به دلیل مشکلات اقتصادی نگرانند، مردم نگران نان، پنیر، آب، ماست و لوازم التحریر و بیکاری و اشتغال هستند.
حیدرپور با تأکید بر اینکه نقدینگی بر کشور لجامگسیخته است، تصریح کرد: آقای احمدینژاد نقدینگی را از ۴۰هزار میلیارد به ۴۰۰هزار میلیارد افزایش داده است و این یعنی یک رشد ۱۰ برابری، در حالیکه رئیس جمهور پیشین نقدینگی را از ۲۰هزار میلیارد به ۴۰هزار تومان رساند و دولت را تحویل داد. آقای احمدینژاد بطور شفاف به مردم و به مجلس دروغ میگوید.
مساله آمارسازی دولت و انتقاد به عدم ارائه آمار واقعی نرخ تورم ۴ تیرماه از سوی علی لاریجانی رییس مجلس نیز مطرح شد که با اعلام نرخ تورم ۲۹ درصدی، عدد واقعی را بالاتر از این خواند که البته بد نیست از رییس مجلس قوه قانونگذار امروز سراغ نرخ تورم واقعی را بگیریم که با رشد نرخ دلار طی این دو هفته و به تبع آن افزایش سرسام آور قیمت کالاهای اساسی نرخ واقعی را چه عددی اعلام می کند آن هم در روزهایی که هنوز از آمار بانک مرکزی هم خبری نیست. اگر چه به آمارهای آقای لاریجانی هم سخت می شود اعتماد کرد وقتی کارشناسان تورم واقعی کشور را سه رقمی اعلام می کنند. چنانچه حسین راغفر کارشناس اقتصادی اخیرا در گفت و گو با الف گفته است: تورم در کشور ما در ماهای اخیر بالای ۶۰-۵۰ درصد بوده است که اکنون سه رقمی است.
در حالی که فرمانده ناجا ادعا کرده بود که کشور در امن ترین شرایط بسر می برد، طی بیست و چهار ساعت گذشته مقامات انتظامی از دو بمب گذاری خبر داده اند.
فرمانده نیروی انتظامی گفته است: موضوع کشف بمب در پارکینگ حرم امام خمینی(ره) در حال بررسی است.
سردار اسماعیل احمدی مقدم صبح دوشنبه در حاشیه دیدار با سفرا، کارداران و وابستگان نظامی مستقر در ایران در جمع خبرنگاران در مورد کشف بمب در پارکینگ شماره یک حرم حضرت امام خمینی(ره) اظهار داشت: وظیفه حراست و تامین امنیت حرم امام و آستان قدس بر عهده تولیت و سایر نیروها است اما ما نیز در این زمینه با آنها همکاری میکنیم.
وی افزود: موضع کشف بمب نیز هم اکنون در حال پیگیری است که به زودی در این مورد اطلاع رسانی میشود.
در همین حال، معاون سیاسی امنیتی استاندار خراسانرضوی تهدید به بمبگذاری دو شب پیش پارکینگ حرم رضوی را تایید کرد.
سردار محمد غفاری با تایید خبر تهدید به بمب گذاری دو شب پیش اطراف حرم مطهر رضوی خاطرنشان کرد: شب گذشته فردی ناشناس از طریق تلفن عمومی با ۱۱۰ تماس گرفته و اعلام میکند بمبی در پارکینگ شماره یک حرم مطهر رضوی کار گذاشته است.
وی گفت: بعد از تماس این فرد ناشناس مامورین امنیتی، انتظامی، اورژانس و آتشنشانی به سرعت به محل اعزام شدند.
غفاری با تاکید بر اینکه از ساعت ۲۲:۲۴تا ساعت ۳۵بامداد تمام خودروها و محوطه پارکینگ که مملو از خودرو بوده است به سرعت توسط ماموران چک و خنثی میشود اظهارکرد: تمامی خودروها و محوطه پارکینگ توسط ماموران زبده دستگاههای امنیتی و انتظامی به سرعت و دقت بسیار بالایی چک و خنثی شد و هیچ بمبی کشف نشد.
محمد رضا خاتمی با بیان ویژگی های اصلاح طلبان می گوید: این دندان طمع را از همه بکشم. من اعلام میکنم که در هیچ زمانی اصلاحطلبان برای براندازی این نظام هیچگونه اقدامی نخواهند کرد و مخالف جدی آن هستند. اصلاحطلبان تمام تلاششان را میکنند که این نظام را اصلاح کنند، اما اگر نظام اصلاحپذیر نبود و اصلاح نشد وارد فاز دیگری نخواهند شد.
او که با روزنامه اعتماد گفت و گو می کرد با تشریح شرایط سیاسی کشور گفته است: امروز اگر این سیاستها تغییر نکند، حتی اگر برای کاستن از فشارهای خارجی اجازه بدهند شاخصترین چهره اصلاحطلب هم وارد انتخابات شود و پیروزیاش را هم اعلام کنند، باز هم چیزی تغییر نمیکند و همین جنگ و دعواها بلکه شدیدتر از قبل ادامه خواهد یافت.
محمدرضا خاتمی معتقد است: شرایطی که به وجود آمده، نیاز به اصلاحطلبی را بیش از گذشته کرده است. وضعیتی که الان کشور در آن به سر میبرد، مطلوب هیچکس نیست. چه آنهایی که در درون حاکمیت هستند و چه منتقدان، همه به نامناسب بودن اوضاع اعتراف دارند. این بد بودن هم در یک زمینه نیست که مثلا بگوییم اوضاع سیاسی بد است. چون به همان میزان که اوضاع سیاسی بد است، اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی هم نگرانکننده است.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
با توجه به آنچه که از پایان کار دولت اصلاحات تا امروز اتفاق افتاد و نتیجه تلاشهای اصلاحطلبان برای اصلاح امور در چارچوب قانون اساسی، به نظر شما اصلاحات به بن بست رسیده یا همچنان راهی برای ادامه دادن این روش وجود دارد؟
به عقیده من شرایطی که به وجود آمده، نیاز به اصلاحطلبی را بیش از گذشته کرده است. وضعیتی که الان کشور در آن به سر میبرد، مطلوب هیچکس نیست. چه آنهایی که در درون حاکمیت هستند و چه منتقدان، همه به نامناسب بودن اوضاع اعتراف دارند. این بد بودن هم در یک زمینه نیست که مثلا بگوییم اوضاع سیاسی بد است. چون به همان میزان که اوضاع سیاسی بد است، اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی هم نگرانکننده است. به همین دلیل این سیاست قابل ادامه دادن نیست و وضعیت فعلی نمیتواند دوام پیدا کند. اما درباره اینکه چه راهحلی برای این مشکل داشته باشیم، به نظر من تجربه تاریخی به ما میگوید که باید سنگی روی سنگ بگذاریم. یعنی نمیتوانیم با نفی همه گذشته و شروع از نقطه صفر، به آرزوها و مطالبات خود برسیم. این تجربه سنگینی بوده که ملت ایران در طول یک قرن گذشته و به ویژه در طول سالهای بعد از انقلاب آن را آزموده است.
بنابر این عقیده من این است که مردم خواهان اصلاح هستند و میخواهند که روندها بهبود پیدا کند، اما خواهان زیر و رو شدن همهچیز نیستند. من با این برداشت و به دلیل اینکه این خواسته را یک خواسته ملی و عمومی میدانم، معتقدم اصلاحات هنوز در بهبود اوضاع کشور حرف اول را میزند.
شما از خواست مردم سخن میگویید در صورتی که آنچه به عنوان شکست یا بن بست اصلاحات مطرح میشود از رویگردانی مردم ناشی نشده است، بلکه سوال اینجاست که آیا روش اصلاحطلبانه برای تامین خواستههای مردم پاسخگو هست یا نه؟
آنچه که معمولا گفته میشود این است که ما با شرایطی روبهرو هستیم که این شرایط علائم و نشانههای اصلاحپذیری را از خود نشان نمیدهد. شاید در حاکمیت کسانی باشند که در برابر تغییر ولو کوچک میخواهند مقاومت کنند ولی به نظر من این حرف درستی نیست که بگوییم هر آن چیز که آنها میخواهند همان میشود. ممکن است اراده آنها این باشد که همین وضعیت را ادامه دهند و هیچ راه و مجالی برای اصلاحات باقی نگذارند. اما تجربههای انسانی نشان میدهد که در بستهترین حکومتها ، وقتی اراده ملی شکل میگیرد و خواستههای مردمی تجمیع پیدا میکند و مطالبات ملی روشن میشود، آن حاکمیت چارهیی ندارد جز اینکه در مقابل این خواسته تسلیم شود. اما مساله مهم این است که ما به عنوان منتقدان وضع موجود و به عنوان کسانی که خواستار اصلاحات هستیم، نباید صبر و حوصله خودمان را از دست بدهیم. باید بدانیم که تاریخ برای یک سال و دو سال و پنج سال و ده سال نوشته نمیشود. تجربه بشری نشان میدهد که آنچه ماندگار شده است حرکتهای اصلاحطلبانه است و حتی یک انقلاب پس از زیر و رو کردن همهچیز اگر نخواهد به اصلاحات دست بزند و بخواهد بر پایه همان ساز و کارهای رژیم قبلی مشی کند محکوم به فنا است. درباره اصلاحات هم بارها گفته شده است که به تدریج و در طول زمان و با حرکتهای مستمر و مداوم، یک نهضت یا جنبش یا یک حرکت اصلاحطلبانه به نتیجه میرسد. بنابراین ما نمیخواهیم انقلاب کنیم. چون اگر حتی شدنی باشد نتیجه آن پس از چند سال یا چند دهه همان خواهد شد که اکنون با آن دست به گریبان هستیم.
به نظر من، اگر ما صبر و حوصله داشته باشیم، آینده به نفع اصلاحات است، چون این سیستم بدون اصلاحات و بدون تغییر در سیاستها نمیتواند ادامه مسیر بدهد. مخالفان سرسخت اصلاحات روز به روز عِده و عُدهشان کمتر میشود، توانشان کاهش مییابد، قدرت سازماندهی و تشکیلات آنها تحلیل میرود و مهمتر از همه ایده و انگیزه آنها هم رنگ میبازد. من معتقدم حتی در درون حکومت کسانی هستند که بسیار در برابر اصلاحات سرسختی میکنند، در کنار همان افراد، نیروهای دیگری هستند که در حال پذیرش این واقعیت هستند که راهی جز اصلاحات وجود ندارد و کم و بیش ما آثار و علائم این را میبینیم. به همین دلیل من خیلی امیدوارم به اینکه اصلاحات سرانجام نیکویی خواهد داشت. البته در عین حال باز هم تاکید میکنم که نباید عجله داشت و فکر نمیکنیم با یک انتخابات یا در عرض کمتر از چهار یا پنج سال، ما بتوانیم به نتیجه برسیم، اما آینده از آن اصلاحطلبان است. باید به این نکته هم توجه کرد که اصلاحطلبان در درون کشور از قدرت فکری و ایدهپردازی خوبی برخوردارند و تجربه سازماندهی و انسجام خوبی هم داشتهاند که هنوز هم این انسجام کم و بیش وجود دارد. گفتمان غالب در جامعه هم گفتمان اصلاحات است. پس تردیدی نیست که این گفتمان سرانجام به نتیجه خواهد رسید و کار خود را خواهد کرد.
این صبر شما چه تفاوتی با انفعال دارد؟ اینکه منتظر باشید تا حاکمیت به این نتیجه برسد که شما میتوانید کشور را بهتر اداره کنید، میتواند باعث انزوا و حذف شما شود. حاصل جمع نارضایتی عمومی از وضع موجود و بیاثر بودن اصلاحطلبان هم، همانطور که گفتید ممکن است به یک اراده عمومی برای تغییر منجر شود. اما تضمینی نیست که این اراده در صورت تحقق و سرریز شدن، کار را به دست اصلاحطلبان بسپارد.
اصلا اینطور نیست که ما منفعل و بیاثر باشیم. اگرچه به دلیل شرایط حاکم بر کشور و مسائل سیاسی و امنیتی موجود، اصلاحطلبان نمیتوانند آن طور که باید و شاید خود را بروز بدهند اما این به معنای منفعل بودن و کنار نشستن نیست. اصلاحطلبان با وجود همه شرایط سخت و فشارهایی که وجود دارد، هر آنچه را که برای اداره کشور لازم است، نه تنها حفظ کردهاند، بلکه آن را پرورش و گسترش هم دادهاند. طبعا در این فشارها عموم مردم از این اقدامات اطلاع ندارند. اما این طور نیست که اصلاحطلبان در خانههای خود نشسته باشند و دعا کنند که فرجی حاصل شود بلکه از تمام توان وامکاناتشان برای اینکه بتوانند این وضعیت را تغییر دهند استفاده میکنند، نه اینکه منتظر باشند تا حوادثی خارج از اراده آنها اوضاع را تغییر دهد. البته این موارد هم ممکن است باشد. مثلا مسائلی مانند ناکارآمدی دولت در اداره کشور، باعث نفوذ کلام اصلاحطلبان و افزایش اعتماد عمومی به آنها شده و در واقع به کمک اصلاحطلبان آمده است. ولیکن این طور نیست که اصلاحطلبان منتظر بنشینند تا دولت در جایی ناکارآمدی خود را نشان دهد و بعد اصلاحطلبان سوت و کف بزنند.
به این دلایل است که میگویم اصلاحطلبان نهتنها گفتمان غالب هستند، بلکه نسبت به هر جریان سیاسی دیگری در کشور، امکانات غالب هم دارند و کسانی که از نزدیک با اصلاحطلبان آشنایی دارند به این مسائل توجه دارند. با در نظر گرفتن همه این موارد من کاملا به آینده امیدوارم. این را هم اضافه کنم که تاکید من بر لزوم صبر و حوصله به این معنا نیست که منتظر آینده خیلی دوری هستیم.
اما همچنان من به پاسخ این سوال نرسیدم که اگر نارضایتی عمومی در همین دوران بیرون گود بودن شما، تبدیل به یک حرکت شد، شما چه خواهید کرد تا این حرکت عمومی، اصلاحطلبی را بر سایر روشها ترجیح دهد؟
البته نمیتوان در عرصه جامعه به فعل و انفعالات مختلف توجه نکرد. این فرضیهیی که مطرح میکنید درست است. یعنی اگر حکومتی باشد که همه راههای اصلاح را ببندد، طبعا نتیجه آن، میدان دادن به انقلابیون و امکان دادن به کسانی است که میگویند اصلاحات در این مملکت جواب نمیدهد و باید به شیوههای دیگر عمل کرد. اما حتی خود تجربه انقلاب ما نشان میدهد که لزوما انقلاب به معنای حل شدن مشکلات و مسائل نیست. بنابراین ما نباید اجازه دهیم وضعیت به جایی برسد که همه راههای اصلاحات مسدود شود. شاید الان یکی از روشهایی که اصلاحطلبان اتخاذ میکنند همین مساله است. ما میتوانیم کاری کنیم که جریان مخالف اصلاحات آنقدر به تندروی رو بیاورد که همه راههای اصلاحات بسته شود. اما میتوانیم به گونهیی هم رفتار کنیم که طرف مقابل متوجه شود نمیتواند بدون بخش عمدهیی از جامعه، مدیران، کارآفرینان و نیروهای باتجربه، کشور را اداره کند. این هم یک روش است که در میان اصلاحطلبان مورد توجه بوده است. شاید اگر گاهی مواضعی مطرح میشود که به مذاق برخی اصلاحطلبان و دیگر منتقدان نظام خوش نمیآید، به علت این استراتژی اصلاحطلبان است. چون در کنار حکومت ما هم میتوانیم به تندروان کمک کنیم که جریان اصلاحات به بنبست برسد، اما معتقدیم که نباید این کار را انجام دهیم. به عنوان مثال در طول سه سال گذشته بیشترین فشار روی اصلاحطلبان بوده است. از ممنوعیتها و محرومیتها تا زندانها و گرفتاریهای مختلفی که احتیاج به بازگو کردن ندارد و همه از آن باخبر هستند. یکی از اهداف اصلی این فشارها این بوده که ما را از این دایرهیی که معتقدیم دایره نظام و قانونمداری هست بیرون بیندازد و ما دست به رفتارهای خشونتآمیز بزنیم یا از اصول شناخته شده اصلاحات دست بکشیم. میخواستند ما دست به کارهای غیرقانونی و ساختارشکنانه بزنیم یا به خارجیها پناهنده شویم. اما با وجود همه تبلیغاتی که کردند، اصلاحطلبان با درک درست مطلب، زیر این فشارها عصبانی نشدند و از کوره در نرفتند. در حقیقت اصلاحطلبان مرزهای هویتی و حرکتی را که برای خودشان تعریف کرده بودند، نشکستند و وارد صحنهیی که خواسته مخالفان اصلاحات بود نشدند. رفتار اصلاحطلبان باعث شد که تیغ تندروها کند شود و در درون حاکمیت هم جا برای میانهروترها کمی فراخ شود. امروز در جامعه ما به درستی شکست سیاستهای سه سال گذشته که البته ریشه حداقل یک دههیی دارد مشخص شده است. من فکر میکنم در رسیدن به نقطه شکست این سیاستها، اصلاحطلبان نقش مهمی داشتند و این یعنی اصلاحطلبان منفعل نیستند، بلکه برنامه دارند و ممکن است در یک مقطع، برنامه آنها ایستادگی و مقاومت و صبر باشد. ممکن است مانند زمانی که در حاکمیت بودند و امکانات داشتند، در عرصههای پر سر و صدا نمایان نشوند. اما برای تحکیم اصلاحات و زمین گیر کردن حرکتهای ضد اصلاحات، استراتژیها و تاکتیکهایی داشتند که به عقیده من در مجموع موفق بوده است. اگر از این دید نگاه کنیم، ما دوران سختی را گذراندهایم. اما این دوران سخت را با موفقیت گذراندهایم و الان به نظر من مهمترین دستاورد ما این است، که بعد از سه سال که کمر به نابودی کامل اصلاحات بسته بودند، اصلاحات نه تنها از هشت سال قبل و از سال ۷۶ که محل اوجگیری این جریان بود، ضعیفتر نشده، بلکه قویتر هم شده است. این پتانسیلی است که باید به آن توجه کرد.
شما معتقدید که صبر و سکوت و عمل شما مبتنی بر برنامه و تاکتیک است و اینکه جامعه از آن بیخبر است به دلیل فشارها است. اما وحدت رویه در بین اصلاحطلبان دیده نمیشود و به عنوان نمونه در انتخابات مجلس نهم، مردم شاهد بودند که چهرههای شاخص اصلاحات از لزوم برگزاری انتخابات آزاد سخن گفتند و اعلام کردند در این انتخابات شرکت نمیکنند، اما آقای خاتمی در انتخابات شرکت کرد و رای داد. این تناقضات هم بخشی از برنامه یا تاکتیک شماست؟ اینکه اعلام میشود اصلاحطلبان کاندیدا ندارند و باز برخیها به نام اصلاحطلب در انتخابات شرکت میکنند نشان از تفرق آرا نیست؟
من گمان نمیکنم اینطور باشد. شما یک مثال خاص مثل رای دادن آقای خاتمی را مطرح میکنید. اما من دقیقا میخواهم بگویم در جریان انتخابات مجلس نهم، هماهنگی و انسجام و وحدت رویهیی که اصلاحطلبان داشتند، در طول تاریخ اصلاحات بینظیر بوده است. اگر آن قطعه خاص رای دادن آقای خاتمی را کنار بگذاریم، که البته آن هم توجیهات و منتقدانی دارد، اصلاحطلبان یکصدا یک حرف را زدند. آقای خاتمی یکسری شرایط را تعیین کرد، همه آن شرایط را تایید کردند و گفتند اگر این شرایط نباشد ما به هیچوجه کاندیدا معرفی نمیکنیم. شما ممکن است بگویید یک افرادی به اسم اصلاحطلب حرفهایی میزنند یا وارد انتخابات شدند. خب مگر آنها در جامعه چقدر برد دارند؟ چه کسی اینها را به عنوان نماد اصلاحات میشناسد؟ ما نباید در دام رسانههای وابسته به محافل اصولگرایان بیفتیم که هر روز یک اصلاحطلب میتراشند و سعی میکنند اصلاحطلبان قلابی را به عنوان اصلاحطلبان واقعی به مردم معرفی کنند و البته نقشهشان هم نگرفته است. اصلاحطلبی یک جریان با هویت است که مرزهای آن کاملا مشخص است و در طول سه سال گذشته موضعگیریهای صریحی راجع به همه مسائل داخلی، خارجی، اقتصادی و سایر مسائل داشته است. ممکن است فشارها مانع از این شود که مواضع ما به گوش مردم برسد. اما همین امروز شما در جامعه نظرسنجی کنید و بپرسید اصلاحطلبها یعنی چه کسانی؟ کاملا مشخص است که نتیجه چیست. من فکر میکنم جریان اصلاحات در طول این مدت به انسجامی رسیده که بینظیر است. وحدت عملی که ما امروز به آن رسیدیم در طول سالهای گذشته بینظیر بوده است. شما به انتخابات سال ۸۴ نگاه کنید. تفرق و عدم انسجامی که ما آن زمان داشتیم را با انتخاباتهای بعد از سال ۸۴ مقایسه کنید. ما در انتخابات مجلس هشتم با وجود اینکه یکسری از اصلاحطلبان شرکت در انتخابات را قبول نداشتند و کاندیداهایی که بودند را خیلی مناسب نمیدانستند اما باز هم به وحدت رسیدند و کسی ساز مخالف نزد. اوج این وحدت هم همین انتخابات اخیر مجلس بود. اگر ما یک حرکت فردی آقای خاتمی را کنار بگذاریم که آن هم قابل بحث است، وحدت مواضع اصلاحطلبان در این انتخابات بینظیر بود. مهمتر از این وحدت هم نتیجه آن بود. یعنی با وجود اینکه اصلاحطلبان رسانه عمومی و رسمی برای اعلام مواضع خود ندارند، با وجود اینکه تحت فشار هستند اصلاحطلبان وقتی برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری اراده کنند، این اراده در جامعه ما اثرگذار است. بنابراین من ادعای متفرق بودن اصلاحطلبان را قابلقبول نمیدانم و اینکه تصور شود در میان اصلاحطلبان هر کس حرف خودش را میزند، تصور صحیحی نیست. البته اصلاحطلبان همیشه در درون خود به نیروهایشان آزادی عمل دادهاند و با وجود اینکه ممکن است خوششان نیاید اما مانع اظهارنظر افراد نمیشوند. حتی در میان احزاب و گروههای اصلاحطلب هم ممکن است این مباحث مطرح باشد که نمیتوان آن را به معنای تفرق دانست.
من بار دیگر تاکید میکنم که اصلاحطلبی یک جریان شناسنامهدار با هویت است، جریانهای اصلی و رهبران آن برای مردم شناخته شدهاند و مردم به آنها نگاه میکنند و در بسیاری از موارد مردم حرکات خود را با آنها تنظیم میکنند. ممکن است هرکسی بیاید به عنوان اصلاحطلبی حرفی بزند، اما مردم از جریانها و افراد شناخت کامل دارند و این نقطه قوت اصلاحطلبی است که با وجود همه تلاشهای مخالفان، توانسته هویت خود را حفظ بکند.
برنامه مشخص شما برای انتخابات مجلس نهم چه بود؟
برداشت من از حرکت اصلاحطلبان این بود که اولا هیچوقت نگفتند انتخابات را تحریم میکنند بلکه گفتند این حق ماست که تصمیم بگیریم در یک انتخابات کاندیدا معرفی بکنیم یا معرفی نکنیم. این حق ماست که اظهارنظر کنیم و بگوییم این انتخابات حداقل موازین یک انتخابات آزاد را دارد یا ندارد و به مردم اعلام کنیم. اما ما این حق را برای خود قائل نیستیم که برای مردم تعیین تکلیف کنیم. ما نمیتوانیم به مردم بگوییم که شما در انتخابات شرکت بکنید یا شرکت نکنید. آنها هیچوقت این کار را نکردند چون نمیخواهند قیم مردم باشند. آنها به مردم اعلام کردند که از دیدگاه ما این انتخابات چنین شرایطی دارد و ما هم در این انتخابات نخواهیم بود و کاندیدا معرفی نمیکنیم. اما برای مردم تعیین تکلیف نمیکنیم و این خود مردم هستند که تصمیم میگیرند. این کلیت برنامهیی بود که هیچوقت اصلاحطلبان از آن تخطی نکردند. حالا ممکن است یک نفر هم بیاید و صریحا از مردم بخواهد که در انتخابات شرکت نکنند، اما این یک اعلام شخصی است و نه موضع اصلاحطلبان و البته منافاتی هم با اصول اصلاحات ندارد.
آیا درباره علت مشکلات کشور هم این وحدت نظر بین بدنه اجتماعی و گروههای سیاسی، اصلاحطلب و مهمتر از آن در میان چهرهها و گروههای شناخته شده اصلاحات وجود دارد؟ به بیان صریحتر شما فکر نمیکنید در بدنه اجتماعی و حتی در لایههای بالاتر جریان اصلاحات درباره علت مشکلات هم اختلاف نظر هست؟ به این معنا که عدهیی مشکل را در اصل نظام میدانند، برخی مشکل را در وجود نهادهای خاص در قانون اساسی میدانند و به دنبال ایجاد تغییر در قانون اساسی هستند و برخی دیگر اساسا معتقدند که در چارچوب همین نظام و همین قانون اساسی باید امور اصلاح شود و برخی دیگر فقط به اشخاصی که الان در راس کار هستند نقد دارند و با هیچ بخشی از کلیت ساختار مشکلی ندارند؟
من میخواهم باز هم تاکید کنم جریان هویتدار و شناخته شده اصلاحات، در این موارد در عمل اختلاف ندارند و البته من الان قصد ندارم وارد تئوری عمل اصلاحات شوم. در عمل همه نیروهای اصلاحطلب میگویند ما میخواهیم در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنیم. این چارچوب قانون اساسی هم به این معنا نیست که این قانون هیچ عیب و ایرادی ندارد. اما باید در طول زمان و با راهکارهایی که در خود قانون اساسی وجود دارد یا راهکارهای دیگر قانون اساسی اصلاح شود. اصلاحطلبان بچههای این انقلاب هستند، برای این انقلاب زحمت کشیدهاند، شهید دادهاند، مجروح شدهاند، بسیاری از اصلاحطلبان از خانواده شهدا هستند، جانباز هستند، در جنگ حضور داشتهاند، در جریانهای ضدنفاق و ضدترور شرکت داشتهاند. اما در اصل نظام هیچ تردیدی ندارند و قرائتی از نظام دارند که با قرائت مخالفان اصلاحات تفاوت دارد. قرائت مخالفان اصلاحات از نظام متاسفانه یک قرائت بسته و محدود است، در حالی که ما از نظام یک قرائت دموکراتیک داریم. من نمیخواهم بگویم هرکاری که امام کرده صددرصد درست بوده، اما معتقدیم کلیت تصویری که امام از نظام ترسیم کرده بود، یک تصویر دموکراتیک است؛ نظامی که مبتنی بر رای مردم است و هیچ کس حق ندارد در رای مردم دخالت کند. اتفاقی که افتاده انحرافاتی است که در طول این سالها ایجاد شده است. همه اصلاحطلبان روی این موارد اتفاق نظر دارند. من نمیدانم کجا و کدام اصلاحطلب گفته است که نظام باید عوض شود . من نمیگویم همه اصلاحطلبان راجع به اصل ولایت فقیه یک جور فکر میکنند و یک اعتقاد دارند. اما در اینکه ما به این قانون اساسی که یک اصلش هم ولایت فقیه است، التزام داریم، تردیدی وجود ندارد. حرف ما این است که حتی ولایت فقیه هم چارچوب اختیاراتش را قانون اساسی مشخص کرده است. با این شرایط همین نظامی که دو گروه اقتدارگرای داخلی و برانداز خارجی سعی میکنند نشان بدهند یک نظام دیکتاتوری است، ما میخواهیم بگوییم همین نظام ولایت فقیه میتواند یک نظام دموکراتیک باشد.
فکر میکنید همچنان در چارچوبی که برای خودتان تعریف کردید میتوانید مردمسالار بودن نظام را به این دو گروهی که نام بردید بقبولانید؟ به ویژه درمقابل مخالفان داخلی خودتان ابزار و امکان تثبیت مواضعتان را دارید؟
ممکن است در عمل ما بعدا به مشکلاتی برخورد کنیم و نیاز به اصلاحات دیگر هم احساس شود. اما اصلاحطلبان درون این چارچوب کار میکنند و به دنبال کار و روش دیگری نیستند. اتفاقا آنهایی که سعی میکنند قرائتی متفاوت از نظام ولایت فقیه ارائه دهند اصلا از بابت مخالفان خارجی و براندازان احساس خطر نمیکنند؛ بلکه همه نگرانی آنها از بچه مسلمانهایی است که به نظام و انقلاب اعتقاد دارند اما واقعا طرفدار مردمسالاری هستند و میخواهند این نظام را مردمسالارانه اداره کنند. نقطه ضعف مخالفان اصلاحات هم همینجاست. چون نه میتوانند از نیروهای اصلاحطلب، ایراد اخلاقی بگیرند، نه میتوانند ایراد اقتصادی بگیرند و نه میتوانند آنها را به خارج منتسب کنند. با وجود همه فشارها، این بچههای اصلاحطلب در داخل مملکت ماندهاند و دارند کارشان را میکنند. هیچوقت هم از کوره در نرفتهاند و از حدود قانونیشان خارج نشدهاند. خب مخالفان احساس میکنند، برخوردی که باید با اصلاحطلبان شود، باید شدیدتر از برخوردی باشد که با براندازان خارجی میکنند. به نظر من اصلاحطلبان در این زمینهها اتفاقا در عمل وحدت کامل دارند، اگرچه ممکن است در نظرات آنها مثلا درباره ولایت فقیه اختلاف وجود داشته باشد. ما همه متفقالقولیم که چارچوب عمل همه ما قانون اساسی است، با وجود همه ایراداتی که نسبت به آن داریم. ما حق خودمان میدانیم که این ایرادها را بیان کنیم. ما خودمان را سانسور نمیکنیم که بیاییم و اعلام کنیم قانون اساسی بدون عیب و ایراد است ولی تا وقتی که این قانون هست به آن پایبندیم و در چارچوب آن عمل میکنیم. من معتقدم که خطر در قانون اساسی نیست .
اگر به چنین نقطهیی برسیم جریان اصلاحطلب چه خواهد کرد؟
من این نکته را میخواهم صریحا اینجا اعلام کنم و این دندان طمع را از همه بکشم. من اعلام میکنم که در هیچ زمانی اصلاحطلبان برای براندازی این نظام هیچگونه اقدامی نخواهند کرد و مخالف جدی آن هستند. اصلاحطلبان تمام تلاششان را میکنند که این نظام را اصلاح کنند، اما اگر نظام اصلاحپذیر نبود و اصلاح نشد وارد فاز دیگری نخواهند شد. ممکن است گوشهگیری و سکوت پیشه کنند یا به دنبال کار و زندگی خود بروند. اصلاحطلبان در عرصه سیاسی که ارتباط با حاکمیت پیدا میکند، هیچوقت، تاکید میکنم هیچوقت وارد فاز براندازانه نخواهند شد. ما پرچم براندازی را برای همیشه در جبهه اصلاحطلبان پایین کشیدهایم. آقایان خیلی تلاش کردند و به ویژه در طول این سه سال تلاش مضاعفی صورت گرفت تا اصلاحطلبان را به براندازی بکشانند چون میدانستند اگر اصلاحطلبان وارد این فاز شوند به راحتی آب خوردن از بین خواهند رفت. اما اصلاحطلبان وارد این دام نشدند. ما شدیدترین انتقادات را داریم و آنها را عنوان میکنیم. اما این انتقادات را به نظام نسبت نمیدهیم، چون فکر میکنیم این نظام برآمده از خواستههای ملی مردم این کشور است و همه ما برای تحقق این نظام زحمت کشیدهایم. ما حاضر نیستیم به همهچیز پشت پا بزنیم تنها به این دلیل که یک عده خاص، این نظام را به انحراف کشاندهاند. اصل این نظام مال ماست و از آن دفاع میکنیم و برای اصلاحش هم تمام تلاشمان را خواهیم کرد. هرچند عدهیی تلاش میکنند بگویند نظام یعنی این فرد یا این نهاد ولی به نظر من نظام یعنی آرمانهایی که مردم برای آن انقلاب کردند و به هیچ فرد و گروهی وابسته نیست که رفتن او باعث تضعیف نظام شود.
فرض میکنیم دوباره اصلاحطلبان بتوانند دولت را در دست بگیرند و در بهترین شرایط مانند سالهای ۷۸ تا ۸۲، مجلس را نیز در دست داشته باشند. با در نظر گرفتن همه شرایط و ساختارهای حکومتی موجود، فکر میکنید کاری میتوانید انجام دهید یا باز هم همان اتفاقاتی که در هشت سال دولت اصلاحات افتاد تکرار خواهد شد؟
در آن صورت همهچیز تغییر خواهد کرد. شرایط امروز با دوران اصلاحات اصلا قابل مقایسه نیست. شما تصور کنید در سال ۷۶ جنبشی شکل گرفت که در واقع یک «غافلگیری ناخواسته» بود. چون نه اصلاحطلبان و نه حاکمیت انتظار چنین چیزی را نداشتند. بعد از آن هم ۱۶ سال تجربیات عظیم انسانی و اجتماعی را هم ما و هم حکومت داشتهایم. فراز و نشیبهای فراوان، دعواها و آشتیها و همکاریها و قهرها داشتهایم. من معتقدم آنچه که شما فرض گرفتید بالاخره اتفاق خواهد افتاد و این اتفاق زمانی که روی دهد یک خواسته آگاهانه از طرف جامعه، حاکمیت و اصلاحطلبان خواهد بود. چون این اتفاق آگاهانه خواهد بود، حتما مقتضیات آن هم رعایت خواهد شد. یعنی مثلا درباره آزادیهای مدنی که وجود داشت، این آزادیها حتما دوباره تحقق پیدا خواهد کرد اما هم حاکمیت و هم اصلاحطلبان با تجربهیی که از برخی تندرویها و نتایج آنها دارند، خطوط قرمزی که طرف مقابل را تحریک میکرد، رعایت خواهند کرد. بنابراین اتفاقی که خواهد افتاد برخلاف اتفاق ۱۶ سال پیش که ناخواسته بود، اینبار به صورت آگاهانه و خواسته شده خواهد بود.
یعنی مشکل اصلاحات در رعایت نکردن خطوط قرمز بود و از سوی مقابل مشکلی در آینده ایجاد نخواهد شد؟
جامعه ما عوض شده و اصلاحطلبان تجربیات زیادی کسب کردهاند. من معتقدم ما در طول دو دهه گذشته یک انقلاب اجتماعی بزرگ داشتهایم. و این انقلاب آثار و تبعات خود را لامحاله در همه بخشها و از جمله حاکمیت خواهد گذاشت و حتی اصلاحطلبان را هم مجبور به بازبینی در رفتارهای خود خواهد کرد. درست است که ما در طول چند سال گذشته با هجمه همهجانبه به همه مظاهر این انقلاب روبهرو بودهایم اما به نظر من دست و پا زدن از روی ناچاری بوده است. شما مطمئن باشید که اگر طرف مقابل به این عقلانیت برسد که با این شیوه دیگر کشور قابل اداره کردن نیست و نیاز به حضور اصلاحطلبان هست، و این امکان فراهم بشود که اصلاحطلبان یا هر نیروی وطنپرست و دلسوز دیگری با امکانات و قوا و خرد جمعی خود وارد عرصه بشوند، نه اینکه طرف مقابل برای ما تعیین کند که چه کسی و چگونه وارد انتخابات شود، ما یک مرحله بسیار مهم در توسعه ایران را پشت سر خواهیم گذاشت. چون ما مردم فهیم و نخبگان فکور و درد آشنایی داریم که از همه تجربیات گذشته برای آینده استفاده خواهند کرد.
این وعدهها مربوط به زمانی است که به گفته شما، امکان حضور اصلاحطلبان بدون اعمال نظرهای فرادستی، موجود باشد. در شرایط فعلی واقعیت فضای سیاسی این است که شما فعلا امکان این کار را ندارید. با این حساب ترجیح میدهید با گزینههای حداقلی وارد انتخابات شوید تا فقط در عرصه سیاسی باقی بمانید یا همچنان به گزینهیی به عنوان نماینده خواستههای حداکثری اصلاحطلبان فکر میکنید؟
در اینجا چند نکته وجود دارد. اول اینکه اصلاحطلبان حضور در قدرت به هر قیمتی را دیگر قبول ندارند. زمانی استراتژی بخشی از اصلاحطلبان این بود و از زمان مجلس هفتم این نظر مطرح شده بود و همواره در میان اصلاحطلبان مورد مناقشه بود اما امروز دیگر همه به این نتیجه رسیدهاند که به هر قیمتی نباید به دنبال حضور در قدرت باشیم. نکته دوم این است که اصلاحطلبان «انتخابات» را شاخص مهمی برای دموکراسی و حضور در قدرت میدانند. یعنی دوست ندارند با روشی غیر از روش انتخابات وارد قدرت شوند. مثلا لابی کردن با حاکمیت و مثلا توافق بر سر اینکه این بخشها دست ما باشد و آن بخشها دست شما باشد، یا اینکه امور اجرایی دست فلان گروه باشد و مجمع تشخیص دست شما باشد یا طرحهایی از این دست حتی اگر امکانش هم موجود باشد، در برنامههای اصلاحطلبان جایی ندارد. چون معتقدند که باید با رای مردم سر کار بیایند. اما مساله بعدی که وجود دارد، این است که انتخابات استاندارد یک سری شاخص دارد. این شاخصها هم باید نمود عینی داشته باشد و نمیتوان با قول و قرار نسبت به وجود این شاخصها ابراز اطمینان کرد. اینکه مثلا من به شما قول بدهم انتخابات خوب برگزار شود تضمین مناسبی برای برگزاری یک انتخابات استاندارد نیست. برای پذیرش این قولها یکسری مسائل باید قبل از وعده دادن خودشان را نشان دهند. من اصلا قصد ندارم وارد محتوای انتخابات سه سال قبل و مسائل مربوط به آن شوم، اما بالاخره ما از این انتخابات یک تجربه داریم، آن انتخابات موجب شده که بخشهای عمدهیی از جریان اصلاحات زندانی شوند و دچار گرفتاریها و محدودیتهای بسیار سنگینی شوند. بنابراین برای اینکه ما بخواهیم از انتخابات آینده حرف بزنیم، ابتدا باید نتیجه عواقب آن انتخابات مشخص شود.
اما آقای خاتمی گفته بود که ما گذشت میکنیم.
اینکه اصلاحطلبان میگویند ما گذشت میکنیم به این معنا نیست که حافظه خود را پاک میکنیم و میگوییم همه چیز گل و بلبل است. بلکه ما میگوییم گذشته برای ما عبرت است و میخواهیم به آینده نگاه کنیم. ما گذشته را به چشم عبرت نگاه میکنیم و نگاه انتقامگیرانه و کینهتوزانه نداریم. اما حرفمان این است که شما در انتخابات قبل یکسری هزینهها را به ما تحمیل کردید. البته من معتقدم بخش عمده هزینهها به ملت تحمیل شد. ولی به هر حال بخشی از این هزینهها هم به اصلاحطلبان تحمیل شد. این اراده باید نشان داده شود که میخواهند این هزینهها را جبران کنند. بنابراین برگزاری انتخابات آزاد، به این معناست که قبل از فرا رسیدن روز انتخابات فضایی حاکم شود که همه احساس کنند میتوانند حضور تاثیرگذار داشته باشند و رای مردم هم محترم است.
در فضای کنونی و مشخصا انتخابات ریاستجمهوری همه اصلاحطلبان منتظر فراهم شدن چنین فضایی هستند؟ آیا وحدتی که از آن سخن گفتید، در این شرایط هم وجود دارد؟
بخشهایی از جریان اصلاحات به شرایط خوشبین هستند. اما گذر زمان در حال تبدیل کردن این خوشبینی به بدبینی است. من خبر دارم برخی از دوستانی که داشتند خودشان را برای شرکت در انتخابات آماده میکردند، با رصد کردن فضا دارند یکی یکی کنار میکشند. برای اینکه احساس میکنند بالاخره سرمایهیی در میان ملت دارند و نمیخواهند این سرمایه و اعتبار را به آسانی از دست بدهند. همه اینها امید داشتند که جریان مقابل بر سر عقل بیاید و میدانهایی را باز کند، اما هرچه جلوتر میرویم، میبینیم نه تنها میدان باز نمیشود بلکه بستهتر هم میشود. بنابراین کسانی که عرق ملی دارند و به دنبال منافع ملی هستند و در عرصه انتخابات منافع شخصی خود را جستوجو نمیکنند، احساس میکنند این میدان جای بازی آنها نیست و کنار میروند.
فکر میکنید تغییر قابل ملاحظهیی در رفتار سیاسی جریان مقابل اصلاحات صورت پذیرد یا همچنان اصلاحطلبان بیرون از عرصه خواهند بود؟
من باز هم میگویم باید ابتدا نشانههای یک انتخابات آزاد حس شود. این هم در حد سخنرانی و قول و حرف فایده ندارد و باید در عمل خود را نشان دهد. به نظر من اصلاحطلبان بر اساس شرایطی که وجود دارد میتوانند در تاکتیکهای چندگانهیی که دارند، نحوه حضور خود را در انتخابات مشخص کنند. اما اگر شرایط مثل همین وضعیت امروز باشد، اصلاحطلبان هیچ رغبتی برای شرکت در انتخابات ندارند. حالا باید منتظر باشیم و ببینیم در آینده چه تغییر و تحولاتی در کشور اتفاق خواهد افتاد.
با این توضیح شما، امکان حمایت اصلاحطلبان از یک گزینه معتدل اصولگرا که اخیرا چندبار توسط برخی افراد پیشنهاد شده، منتفی است؟
این تصور خیلی سادهانگارانه است که ما از یک کاندیدای اصولگرا ولو معتدل حمایت کنیم. عدهیی از دوستان تصور میکنند که همه مشکلات ناشی از آقای احمدینژاد است و اگر او برود همهچیز درست میشود. البته من منکر این نیستم که سلیقهها و نحوه مدیریتها در کشور تاثیرات مهمی دارد، اما تغییر اساسی با تغییر یک رییسجمهور شکل نمیگیرد.
در واقع علاوه بر تغییر فضا منتظر تغییر سیاستهای فرادستی هم هستید. این تغییر را چگونه احساس خواهید کرد؟
ببینید سیاستی که از آن حرف میزنیم این بود که میگفتند اگر حاکمیت یکدست باشد و همه قوا یک خط و هماهنگ باشند، همهچیز درست میشود. اینها میگفتند همه مشکلات از اینجا ناشی میشود که درون مجلس عدهیی یک حرف میزنند، در دولت حرف دیگری زده میشود و سایر نهادهای حاکمیتی نظر دیگری داشتند. اینها میگفتند اگر همه یکدست شوند مشکلات حل میشود و همین کار را هم کردند. اما سیاست آنها امروز شکست خورده است و در عین حال همچنان برخی آقایان این شکست را قبول ندارند. بلکه میگویند سیاست یکدست کردن حاکمیت سیاست خوبی است و احمدینژاد نتوانسته مجری خوبی برای این سیاست باشد. اینها به دنبال آوردن یک چهرهیی بهتر از احمدینژاد برای سیاست یکدستسازی حاکمیت هستند.
با این حساب میتوان گفت ورود اصلاحطلبان به عرصه حاکمیت از ابتدا اقدامی بینتیجه بوده است؟
من درباره شرایط امروز صحبت میکنم. در سال ۷۶ چنین شرایطی وجود نداشت اما بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات یک استراتژی جدید از طرف مقابل اتخاذ شد، این استراتژی به تدریج پرورش پیدا کرد و تکمیل شد تا اینکه در سال ۸۴ به بار نشست. اینها به این سادگی حاضر نیستند سیاستهایی را که اجرا کردهاند تغییر بدهند. تا زمانی که این سیاستها تغییر نکند، چه یک اصلاحطلب رییسجمهور شود، چه یک محافظهکار، چه تندرو و چه معتدل، نهایتا در حد خیلی مختصر، اوضاع تغییر خواهد کرد. اما اگر سیاستها تغییر کند آن وقت بحث دیگری است. ممکن است سیاستها واقعا عوض شود، ولی آقایان بگویند ما با شما چند نفر مشکل داریم و روی شما حساسیت وجود دارد و نمیخواهیم شما چند نفر بیایید. اگر ما بدانیم سیاستها تغییر کرده است، هیچ مشکلی نداریم. اگر ما مانع تغییر سیاستها هستیم حاضریم کنار برویم. ما میگوییم اگر سیاستها عوض شود و انتخابات آزاد برگزار شود و در آن انتخابات همین آقای احمدینژاد هم به عنوان رییسجمهور انتخاب شود، همه در چارچوب قانون میپذیریم. اما اصل جای دیگری است. اصل این نیست که حسن بیاید یا حسین بیاید. امروز اگر این سیاستها تغییر نکند، حتی اگر برای کاستن از فشارهای خارجی اجازه بدهند شاخصترین چهره اصلاحطلب هم وارد انتخابات شود و پیروزیاش را هم اعلام کنند، باز هم چیزی تغییر نمیکند و همین جنگ و دعواها بلکه شدیدتر از قبل ادامه خواهد یافت.
با این حساب دوباره به همان نقطه ابتدای بحث میرسیم. یعنی اینکه اصلاحطلبان توان تغییر شرایط را ندارند و شرایط باید از محل دیگری تغییر کند و اگر این تغییر در محل خودش صورت بگیرد، یک نیروی اصلاحطلب یا حتی نیروی غیر اصلاحطلب میتواند اوضاع را بهتر کند. در واقع بهتر شدن اوضاع از دست شما خارج است و راهی هم برای تغییر اوضاع ندارید و باید امیدوار باشید که سیاستها تغییر کند.
برخی از دوستان تصور میکنند که اگر در حاکمیت نباشیم هیچگونه اثرگذاری نخواهیم داشت. اما اینطور نیست. با این اوضاع و احوال که فعلا در کشور هست، تحریمهای شدید بینالمللی، مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری و در مجموع وضعیت حاد و خاصی بر کشور حاکم شدهاست. در این شرایط ما نمیتوانیم با دعوا برای تغییر سیاستها تلاش کنیم. ما روی مواضع خود ایستادهایم اما در این شرایط مواضع خود را با زور و فشارهای غیرعادی نمیخواهیم محقق کنیم. ما معتقدیم ارتباطمان با بدنه جامعه باید برقرار باشد که هست، معتقدیم باید سازماندهی وجود داشته باشد که دارد، معتقدیم باید همه امکانات را برای اداره کشور، آماده و مهیا کرد که این کار شده است. ما معتقدیم هیچ قدرتی در بلندمدت نمیتواند در برابر اراده قوی ولی مسالمتآمیزی که داخل کشور وجود دارد و روزبهروز هم قویتر میشود، مقاومت کند. به عقیده من اوضاع درون حاکمیت هم امروز نسبت به سه سال قبل خیلی فرق کرده است. آنهایی که آن زمان قهاریتشان بر همه غلبه میکرد امروز دیگر آن قدرت را ندارند، نه به دلیل اینکه فقط نمیتوانند بلکه درون خودشان به لحاظ توجیه فکری هم به مشکل خوردهاند. ما توانایی این را داریم که در یک تعامل سازنده و مثبت و نه یک تعامل خشونتگرای براندازانه، این تغییرات را به تدریج نهادینه کنیم و حتی بتوانیم سیاستهای بالادستی را نیز به تدریج تغییر دهیم.
این تغییر تدریجی ممکن است تا قبل از انتخابات سال آینده به نقطه مطلوب شما برسد؟
ممکن است این تغییرات در انتخابات پیش رو حاصل نشود و هنوز ما نشانهیی از آن ندیدهایم. اما این اطمینان را داریم که تغییرات در آیندهیی نهچندان دور خودشان را نشان خواهند داد.
میتوانیم از مجموع حرفهای شما اینطور نتیجهگیری کنیم که اصلاحطلبان وقتی به عرصه برمیگردند که اگر کاندیدای آنها رییسجمهور شد، دیگر تدارکاتچی نباشد؟
نه، ما میگوییم اصلاحطلبان زمانی میآیند که انتخابات آزاد باشد. وقتی انتخابات آزاد با مقدمات و مشخصاتی که گفتیم برگزار شود، معنایش این است که سیاستهای اصلی تغییر کرده است. وقتی این سیاستها عوض شود حتی لزوم و تاکیدی نداریم که حتما یک اصلاحطلب رییسجمهور شود. بلکه یک اصولگرای عاقل هم میتواند وضعیت مملکت را سر و سامان دهد. ما هیچوقت نگفتهایم یا ما یا هیچکس! اصلا هدف اصلاحطلبی نهادینه کردن مردمسالاری است، خواه ما رییسجمهور باشیم و خواه نباشیم. هدف برگزاری انتخابات آزاد است. برگزاری انتخابات آزاد یعنی اعلام عملی تغییر سیاستها و یعنی همه چیز و همه کس در چارچوب قانون.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه ستادی فراقوه ای برای مدیریت اقتصادی کشور لازم است گفت : می دانید که مسائل اقتصادی در خلا اتفاق نمی افتد و یک تعامل گسترده و تمام عیار با همه حوزه های دیگر حیات جمعی دارد . بنابراین به همان اندازه که می شود شرایط اقتصادی کنونی را ریشه یابی اقتصادی کرد امکان ریشه یابی فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی هم برای آن وجود دارد .
فرشاد مومنی در گفتگو با الف با اشاره به وضعیت پیش آمده در حوزه اقتصاد و تورم افسارگسیخته و وضعیت تولید گفت : مساله مهم این است که به لحاظ نظری همگان کم و بیش قبول دارند که قاعده بازی اقتصاد در ساخت سیاسی تعریف و تعیین می شود ،بنابراین کانون اصلی اختلال ها و ناهنجاری هایی که در حوزه اقتصاد مشاهده می کنیم به ناهنجاریها و و ناتوانیها و اشتباهات فاحشی که در عرصه سیاستگذاری اقتصادی اتفاق افتاده مربوط است.
وی در ریشه یابی سیاست گذاری اقتصادی به سند لایحه بودجه سال ۹۱ اشاره کرد و اظهار داشت: نکته بسیار مهمی که به نظر می رسد در شرابیط کنونی باید با تامل و دقت بیشتری مورد توجه قرار بگیرد این است که که اگر ما بخواهیم صادقانه و عالمانه درجستجوی ریشه یابی مسائل باشیم به گمان من سند لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ یک مأخذ بسیار با اهمیت خواهد بود .
مومنی افزود : زمانی که دولت با تاخیر بیش از حد و غیر عادی سند لایحه بودجه را به مجلس تقدیم کرد در ارزیابی هایی که توسط کارشناسان و دانشگاهیان و مرکز پژوهشهای مجلس صورت گرفت، مشخص شد که یکی از مهمترین اشکالات آن سند این است که دولت مساله تحریم را مطلقا ندیده و یا فرض کرده که مساله تحریم ها هیچ اختلالی در عملکرد اقتصادی کشور ایجاد نمی کند . در آن زمان آن رویکرد دولت رویکرد کاملا غیرواقع بینانه ارزیابی می شد .
عضو مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد تصریح کرد : برای تحلیل شرایط کنونی اقتصاد ایران، سند بودجه می تواند یک گواه بسیار مناسب و کلیدی باشد . در لایحه بودجه پیش بینی شده بود که تولید و صادرات نفت ایران افزایش می یابد و فرض شده بود که کشور برای واردات و صادرات اقلام غیر نفتی با هیچ مشکلی روبرو نیست . این چیزی است که در سندلایحه بودجه که خود دولت ارائه کرد، وجود داشت و هنوز نمایندگان مجلس در آن دخالتی نکرده بودند که کسانی بخواهند فرافکنانه و غیرواقع بیانه آن را به تغییرات مجلس نسبت بدهد .
استاد توسعه دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه گفت: دولت در آن سند به صراحت یک تراز صوری در بودجه ایجاد می کند به طوریکه مجموع منابعی که از محل وام گیری داخلی، وام گیری خارجی و انتشار اوراق مشارکت پیشبینی شده، حجمش ۴/۲ برابر درآمد سهم نفت در بودجه عمومی دولت است.
مومنی اضافه کرد : از همان زمان این وضعیت بسیار شکننده و ناگواری که محصول سهل انگاری ها و اشتباهات فاحش دولت در عرصه سیاستگذاری اقتصادی بوده است مشخص شد . گرفتاری اقتصادی ایران فقط این نیست که این دولت به طریق غیر متعارفی کشور را وابسته به نفت کرده و یا اینکه درامد انبوه نفتی طی ۷ساله گذشته را با ناکارآمد ترین شکل و با فساد آمیز ترین رویه خرج کرده است، بلکه مساله اصلی این است که در سال هشتم مسئولیت این دولت، کار به جایی رسیده که فقط از طریق گروگانگیری دولت بعدی و تحمیل تعهدات غیرعادی به دولت آینده امکان حل و فصل مسائل مالی دولت در سال ۱۳۹۱ وجود خواهد داشت.
منتقد سرشناس سیاست های اقتصادی دولت های سازندگی و اصلاحات تصریح کرد: شخصا در سمیناری در دانشگاه علامه پیش بینی کردم که حتی اگر عملا عوامل بیرونی هیچ نقشی در اقتصاد نداشته باشند به قاعده ان تصویری که دولت از مالیه خود ارائه کرده است پیش بینی می کنم که سال ۹۱ توسط دولت به یک سال پر تنش ، بی ثبات و تشدید کننده رکود تورمی منجر شود که متاسفانه این هشدار توسط نهادهای نظارتی در زمان خودش جدی گرفته نشد و نتیجه عملی مساله هم این است که الان با پرداخت هزینه های بسیار گزاف با این واقعیت پر خسارت روبرو هستیم .
مومنی در ادامه گفت: به گمان من و همانطور که در آن سخنرانی در فروردین ماه سال گذشته به آن اشاره کردم دولت نه توانایی و نه انگیزه اصلاح رویه ها و سیاست های خود را دارد و بنابراین فقط از طریق یک کانال فراقوه ای می توان یک بازنگری بنیادی در ساختار حریم های دولت اتخاذ کرد و تنها اگر چنین چیزی اتفاق بیافتد این امکان وجود دارد که ما بتوانیم با خسارت های کمتری از شرایط فعلی عبور بکنیم .
مومنی با اشاره به برخی رویه های فساد زا در رفتار مالی دولت خاطر نشان کرد : دولت از کانال سند لایحه بودجه وارد کانون اصلی اسراف و رفتارهای ناهنجار در عرصه مالی ، بازکردن مجاری فوق بودجه ای ، میدان دادن به فساد های گسترده مالی و ایجاد یک فضای بی ثبات در فضای کلان اقتصاد شده است و بدون تردید می توان گفت که کانون اصلی این مشکلات فعلی اقتصادی ایران سیاست های نادرست دولت بوده و تحریم ها تنها یک عنصر تشدید کننده این مشکلات است .
مومنی با بیان اینکه راه حل خروج از وضع فعلی ایجاد یک ستاد اقتصادی فراقوه ای است تاکید کرد: اگر همین الان از طریق یک نظارت و اقدام فراقوه ای دولت محکوم و مجبور به پایبندی به انضباط مالی بشود می توانیم از شرایط فعلی با خسارت کمتری خارج شویم . بنابراین بطور مشخص یک ستاد فراقوه ای برای مدیریت اقتصادی کشور لازم داریم و این ستاد حتما باید به صورت غیر سیاست زده ترکیب آن انتخاب شون. کسانی در این ستاد باید انتخاب شوند که صلاحیت کارشناسی به همراه استقلال رای و پایبنبدی به شرافت حرفه ای و اخلاقی را داشته باشند و اینکه دولت باید تضمین کافی دهد که به رهنمودهای آن ستاد توجه داشته باشد .
در حالی که در زمان ریاست احمد توکلی در مرکز پژوهش های مجلس همواره گزارش ها برای اطلاع عموم منتشر می شد، رئیس جدید این مرکز در خصوص علت انتشار گزارش از سوی این مرکز درباره نوسانات شدید بازار ارز گفت: راهکارهای مرکز پژوهش ها، راهکارهای همگانی نیست بلکه راهکارهای تخصصی است که مسئولان باید در پیش بگیرند و ما این کار را در سطوح مسئولان انجام دادیم.
کاظم جلالی رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی امروز دوشنبه در کنفرانس خبری در خصوص علت عدم انتشار گزارش از سوی این مرکز درباره مشکلات بازار ارز گفت: به نظر من بعضی اوقات مصاحبه ها و حرف هایی که از مراکز مختلف زده می شود در بی نظمی های بازار بی نقش نیست، در زمان التهاب بازار باید همه دست به دست هم بدهیم تا آرامشی را در فضای اقتصادی ایجاد کنیم.
این اظهارات در حالی مطرح می شود که نمایندگان مجلس از احتمال برکنار تیم اقتصادی احمدی نژاد و عدم کفایت سیاسی رییس هیات دولت خبر داده اند.
به گزارش مهر، وی ادامه داد: متاسفانه بعضا نوع نگاه ها و رویکردهای سیاسی غلبه پیدا می کند و به نوعی یقه گیری انجام می شود که مناسب نظام جمهوری اسلامی نیست.
نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی در خصوص اقدامات مرکز پژوهش ها در پی دغدغه های مجلس برای بازار ارز گفت: مرکز پژوهش ها در همان زمان نیز گزارشات خود را به مسئولان مختلف ارائه کرد.
جلالی افزود: ما هم خلق الساعه نمی توانیم یک فکر را ابداع کنیم و یا سخن بگوییم بنده هم در این زمان کمتر سخن گفتم که به دلیل ریاستم در مرکز پژوهش ها بود. به این دلیل که مسئولیتم در سخن گفتن بیشتر است و باید حساب شده تر صحبت کنم لذا فکر می کنم در هر موضوعی لازم نیست همه برای حرف زدن از هم سبقت بگیریم.
وی ادامه داد: در همین مدت بنده جلسات مختلفی را با مسئولان بخش های اقتصادی کشور داشتم در جلسات مختلفی هم که مسئولین و ریاست مجلس با صاحبنظران اقتصادی تشکیل دادند، حضور داشتم به هر حال من راه حل را در موضع گیری و مصاحبه نمی بینم.
همزمان با شدت یافتن انتقادات به دولت دهم، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با تاکید بر اینکه سوء تدبیر، نادانی، کم تجربگی و به بازی نگرفتن افراد با تجربه در دولت موجب کاهش ارزش پول ملی شده است، گفت: اگر لازم باشد تیم اقتصادی دولت را برکنار کنیم، مجلس پای این امر ایستاده است و غربی ها بدانند که نقش تحریم ها در اتفاقات افتاده ناچیز است.
در همین حال یکی از نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد می گوید: اگر آقای او به سوالات نمایندگان بد جواب بدهد، ممکن است نمایندگان به عدم کفایت سیاسی هم فکر کنند. یک بار عدم کفایت سیاسی ایشان در زمان خانه نشینی آقای احمدی نژاد در مجلس هشتم امضا شد و به حد نصاب هم رسید ولی چون وی فردای آن روز به سر کار برگشت، مساله منتفی شد.
ثروتی که از مجلس هفتم نماینده است می گوید این بار طرح سوال از رئیس دولت با دفعه قبل فرق می کند. ضروت اقدام به این کار در شرایطی که آرامش نیاز جدی کشور است، موضوعی است که خود او بدان تاکید دارد ولی می گوید سوالشان با هدف حل مشکلات موجود اقتصادی کشور است.
عوض حیدرپور، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با مهر درباره ادعای آمریکا و اسرائیل مبنی بر تأثیرگذاری تحریم ها بر اقتصاد ایران پس از نشست خبری رئیس جمهور ، گفت: اقتصاد ما در شرایط سختی قرار دارد و عوامل بسیار متعددی در این زمینه دخیل هستند که همه این عوامل نیز مربوط به این دولت نمی شوند.
حیدرپور تصریح کرد: بخشی از این عوامل به قبل از پیروزی انقلاب، قسمتی به بعد از انقلاب، ساختارهای اقتصادی ، جنگ و پیشرفت و توسعه ای که شروع کرده ایم بازمی گردد.
به گفته این نماینده مجلس، آنچه که اکنون و به ویژه در دولت دهم به این موضوع اضافه شده است، سوء تدبیر و مدیریت است که این فرآیندها به دلیل نادانی، کم تجربگی و به بازی نگرفتن افراد با تجربه سرعت بیشتری به خود گرفته است.
وی تأکید کرد: البته تحریم ها هم در شرایط اقتصادی کنونی تأثیر گذاشته است اما نقش تحریم ها آنقدر زیاد نبوده که سوءرفتار و اقداماتی از این دست نقش داشته است.
حیدر پور خاطر نشان کرد: اگر غربی ها گمان می کنند که تحریم بوده است که شرایط اقتصادی را سخت کرده ، فکر غلطی دارند؛ ما مشکلات را می دانیم و قطعا آنها را رفع خواهیم کرد.
وی افزود: اگر لازم باشد تیم اقتصادی دولت را برکنار کنیم، مجلس پای این امر ایستاده است و غربی ها بدانند که نقش تحریم ها در اتفاقات افتاده ناچیز است.
حیدر پور با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران رو به پیشرفت و توسعه است، درباره سخنان رئیس دولت در نشست خبری درباره وضعیت اقتصادی و نقش تحریم ها گفت: آقای احمدی نژاد باید خود را آنالیز کند؛ حرف های خود و واکنش های غرب را تحلیل کند و خود را از مشورت خوب و اقتصاددان ها محروم نکند.
وی تأکید کرد: احمدی نژاد حلقه ای را به دور خود درست کرده و خودش را از نظر کارشناسی و افراد خبره محروم کرده و فکر می کند ذوالفنون است.
در حالی که رئیس بنیاد سینمایی فارابی در اصفهان در جمع خبرنگاران خبر از مرگ ابوالفضل پورعرب بازیگر سینمای ایران داد، فرزندش از سلامت کامل وی خبر می دهد!
سید احمد میرعلایی رئیس بنیاد سینمایی فارابی خبر در گذشت این بازیگر سینمای ایران را روز دوشنبه ۱۷ مهر در جشنواره فیلم کودک اصفهان اعلام کرد.
اما دقایقی قبل پوریا پورعرب فرزند این بازیگر در گفت و گو با خبرگزاری ها اعلام کرد که خبر مرگ او شایعه بوده و پدرش در سلامت کامل به سر میبرد.
مهدی احمدی، تهیهکننده سینما با اعلام خبر فوت پورعرب، گفته بود: این اتفاق صبح امروز در بیمارستان افتاده است و پیگیر برپایی مراسمهای این بازیگر هستیم.
در همین حال، سیداحمد میرعلایی که از درگذشت ابوالفضل پورعرب خبر داده بود، با تکذیب این خبر، برای این هنرمند سینما آرزوی سلامتی کرد.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی گفت: «در حین مصاحبه مطبوعاتی صبح امروز (۱۷ مهر)، از اردشیر ایراننژاد یادی شد و آقای احمدی یادداشتی دادند و خواستند یادی هم از ابوالفضل پورعرب شود که من نام ایشان را هم اعلام کردم.»
او ادامه داد: «تمام اینها یاد کردن از یک هنرمند سینما بود و هیچگونه قصدی در کار نبوده است و برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم.»
مهدی احمدی تهیهکننده سینما که این خبر را اعلام کرده بود، گفت: «صبح امروز طی تماسی از تهران این خبر را به من اعلام کردند و ما عجولانه و بدون تحقیق و به احترام ایشان که از هنرمندان خوب ما هستند، خواستیم در شروع جشنواره یادی از ابوالفضل پورعرب شود.»
او در ادامه گفت: «ضمن عذرخواهی از خانواده ایشان و علاقهمندانشان و همچنین رسانهها که این خبر را به نقل از من منتشر کردند، برای پورعرب آرزوی طول عمر و سلامتی میکنم.»
چند روز پیش، عکسهای تکاندهندهای که از ابوالفضل پورعرب، سوپراستار دههی ۶۰ و ۷۰ در فضای اینترنتی منتشر شد، مخاطبان را متاثر کرد.
ابوالفضل پورعرب که با فیلم «عروس» بهروز افخمی در سال ۱۳۶۹ مطرح شد، متولد ۱۳۴۰ در تهران است و تحصیلات خود را در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشسرای هنر به پایان رسانده و سال ۱۳۵۹ با فعالیت در تئاتر و بازی در نمایش «ماموریت حساس» کار هنری خود را آغاز کرده است.
او با فیلم «زخمه» به کارگردانی خسرو ملکان در سال ۱۳۶۲ وارد سینما شد و در ادامه در فیلم «دزد و نویسنده» به عنوان دستیار کارگردان فعالیت کرد.
ابوالفضل پور عرب به عنوان جوان اول فیلمهای دهه ۷۰ نقشهای زیادی را بازی کرد که از جمله آنها میتوان به «قربانی»،«آواز تهران»، «نرگس»،«رابطه پنهانی»،«مهاجران»،«سوء ظن»،«دوروی سکه»،«نیش»،«چهره»،«مرضیه»،«بهشت پنهان»،«در کمال خونسردی »،«بیقرار»،« مردی شبیه باران»، «قاصدک»،«حماسه قهرمانان»،«غریبانه»،«بادوشقایق»،«جوانی»،«مردی ازجنس بلور»،«عشق کافی نیست»،«معصوم»،«دستهای آلوده»،«رقص شیطان»،«همسر دلخواه من»،«تیک» و «زندانی ۷۰۷» اشاره کرد.
این بازیگر از اوایل دهه ۸۰ دوران کم کاریاش در سینما آغاز شد و بیشتر در مجموعههای تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت.
ابوالفضل پورعرب در سال ۱۳۷۵ برای فیلم «مردی شبیه باران» موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شده است.
همچنین برای فیلم «عروس» از جشنواره پیونگ یانگ جایزه بازیگری گرفت.
محمد تقی کروبی در یادداشتی با انتقاد شدید از وضعیت اقتصادی کشور می گوید: تک تک ایرانیان با علم و آگاهی از مسیر فعلی باید در این مورد تصمیم بگیرند و هر گونه تقیه و سکوت از سوی سیاستمداران و صاحبان اندیشه می تواند عوارض سنگینی بر ملت و کشور در آینده نزدیک تحمیل کند.
وی در یادداشتی که وبسایت شخصی اش منتشر شده می نویسد: درک واقعیت و یا قبول اشتباه می تواند زمینه ساز حرکت های مثبت آتی شود ولو آنکه با هر عبارتی از جمله مصلحت و یا پیروزی تزئین شود. باید اذعان کرد که این رفتار سخیف و کم سابقه کشور را در گردابی گرفتار کرد که سال های سال عقلای این سرزمین نمی توانند عوارض اش را امحا کنند. دیگری نیز در حساس ترین برهه تاریخی این کشور و در مهمترین مذاکرات با ۱+۵ می خواهد با حکم و فتوا قاعده الزام آور حقوقی در حقوق بین الملل ایجاد کند.
فرزند مهدی کروبی با انتقاد از سیاست های هسته ای که منجر به اتخاذ تصمیمات بین المللی علیه کشور شد می افزاید: اینکه عده ای می گویند اینبار ما می خواهیم ثابت کنیم در مقابل تحریم های بین المللی می شود ایستاد سخن هجو و ناحسابی است که در چند سال برابر است با جان صد ها هزار ایرانی بی گناه.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
سخنان آقای احمدی نژاد در کنفرانس خبری هفته گذشته حاکی از تداوم روند اداره مملکت به روش غیر علمی داشت که از این بابت براین رئیس علم گریز حرجی نیست. ایشان در این کنفرانس در کنار علنی کردن تقابل مستقیم دولت با شخص رهبری و نهادهای ذیربط برای اولین بار به کارایی تحریم های بین المللی اشاره کرد و وضعیت آشفته فعلی را ناشی از تحریم های بین المللی و عوامل داخلی دانست. اعتراف به کارایی تحریم های بین المللی در نظام شعار محور ایران باب جدیدی است که لازم است با خوشبینی از آن در جهت بازگشت به عقل و خرد جمعی برای نجات کشور استقبال کرد. شاید به نگارنده اشکال کنید که این موضوع بدیهی و روشن را آحاد مختلف جامعه می دانستند پس چرا باید درک دیر هنگام مقامات و در زمانی که پول ملی ۷۵ درصد از ارزش خود را از دست داده و کشور در بحرانی عمیق فرو رفته را تحسین کرد. یا آنکه با توسل به اعداد، ارقام، رسوایی ها و پرونده های جاری به نهادینه شدن فساد در ارکان قدرت اشاره کنید و مدعی شوید که اعمال چند ماه تحریم نفتی و بانکی دلیل اصلی بحران امروز اقتصادی کشوری که بیش از۶۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشته نیست. اگر حوصله داشته باشید با هم به این مهم هم خواهیم رسید. درک واقعیت و یا قبول اشتباه می تواند زمینه ساز حرکت های مثبت آتی شود ولو آنکه با هر عبارتی از جمله مصلحت و یا پیروزی تزئین شود.
در چند سال گذشته بارها شاهد سخنانی از مقامات نظام بودیم که در تعارض مستقیم با مسئولیت دولت ها در حقوق بین الملل محسوب می گردد. بطور مثال یکی با بکار گیری ادبیات سخیف و کوچه بازاری به تهاجم بی محابا به سازمان های بین المللی رو آورد و بجای توبیخ، سوال و استیضاح برای حرف های ناحساب اش از سوی تمامی مراکز قدرت مورد لطف و محبت خود قرار گرفت. نادیده گرفتن نزاکت بین المللی انقلابی گری تعریف شد و انذار از عواقب آن خودباختگی. در این میان صاحب سخن بدون توجه به پیامد های حقوقی سخنان اش، جسورانه تر تعهدات بین المللی را بی ارزش خواند و نهادهای بین المللی را به سخره گرفت. هنگامیکه پرونده کشور به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده شد، به جای تلاش در جهت حل معضل به تقابل با ساختار های حقوقی بین المللی مبادرت کرد و زمانیکه قطعنامه های الزام آور شورای امنیت مطابق فصل هفتم منشور ملل متحد یکی پس از دیگری تصویب شد با تمسخر آن ها را ورق پاره ای بیش نخواند و به شورای امنیت توصیه کرد آنقدر قطعنامه صادر کند تا قطعنامه دانش پاره شود. سخنان جنجال برانگیز دیوار بی اعتمادی را بلندتر کرد و اجماع کم نظیر بین المللی علیه کشورمان را مستحکم تر. باید اذعان کرد که این رفتار سخیف و کم سابقه کشور را در گردابی گرفتار کرد که سال های سال عقلای این سرزمین نمی توانند عوارض اش را امحا کنند. دیگری نیز در حساس ترین برهه تاریخی این کشور و در مهمترین مذاکرات با ۱+۵ می خواهد با حکم و فتوا قاعده الزام آور حقوقی در حقوق بین الملل ایجاد کند.
در این میان امید دستیابی به حقوق مسلم کشور در انرژی هسته ای به شفاعت و یا معجزه روسی واگذار شده و حقوق کشور از خزر تا خلیج فارس عملا به همسایگان شمال و جنوب تقدیم تا بدون دغدغه به برداشت حداکثری خود از ذخایر بستر و زیر بستر بپردازند. کشور را دربست در تمامی حوزه های اقتصادی مستعمره مدرن روس ها و چینی ها کردیم اما دریغ از روشن شدن یک لامپ و سوخت گذاری موثر در یک نیروگاه. آنقدر بر طبل غنی سازی کوفته ایم که به تابویی مبدل شده که دیر بجنبیم این تابو به تابوتی برای همه مان مبدل می گردد.
همانطور که میدانیم قطعنامه های مصوب شورای امنیت ملل متحد برای اولین بار در تاریخ ایران با این سازمان طبق فصل هفتم منشور حاوی تحریم هایی اساسی علیه کشورمان شد. در کنار قطعنامه های شورای امنیت و در جهت فشار مضاعف، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا، ژاپن و کره جنوبی اقدام به وضع تحریم های یکجانبه ایی فراتر از قطعنامه های شورای امنیت نمودند بطوریکه نظام بانکی، بیمه ای و درآمد های ارزی کشور را فلج کنند. تحریماز جمله ابزار و اقداماتی است که از بدو تشکیل شورای امنیت بعنوان ضمانت اجرا در موارد تهدید یا نقض صلح و امنیت بینالمللی و برای وادار کردن دولت مورد نظر به انجام تعهدات و یا تغییر رفتار خود به کار گرفته شدهاند. ماده ۴۱ منشور ملل متحد در این راستا تدوین گردیده است و اگر تحریم اقتصادی موجب تمکین نگردد آنگاه مطابق ماده ۴۲ مسیر برای استفاده از قوای قهریه باز می گردد. مقامات سیاسی و نظامی کشور بدون توجه به عوارض سخنان شان بارها از اعمال تحریم ها استقبال کردند و آن را فرصتی تاریخی برای کشور دانستند. شاید بارها این عبارات را از مسئولین مختلف حکومتی شنیده باشید:
تحریم فرصتی تاریخی برای جهش ملت ماست، باید ان را غنیمت بشماریم؛
از برقراری تحریم ها باید روزانه خدا را شکر کنیم؛
تحریم فرصتی است برای شکوفایی.
برخی از نظامیان و ائمه جمعه نظیر آقایان جنتی، خاتمی و علم الهدی هم در ابن باب اظهار فضل کردند که بدلیل آنکه این نوشتار فکاهی نیست از آن صرف نظر می کنم. آنقدر این جملات را در کنار دکترین اقتصاد مقاومتی تکرار کردند که کمتر کارشناسی تصور می کرد به این سرعت ورشکستگی سیستم اقتصادی آشکار شود. درآمد های نجومی ۷ سال گذشته این تصور را بوجود آورده بود که در صورت اعمال تحریم ها شدید بین المللی کشور حداقل چند سال می تواند به مسیر اقتصادی خود ادامه دهد. غافل از آنکه تحمیل اراده جمعی کوچک به ملتی نتیجه ای جز این نداشته و نخواهد داشت. آن روز که سازمان مدیریت و برنامه ریزی یک شبه منحل شد، با ساتور نظارت استصوابی مجلس یکدست و فرمایشی شد، دستگاه قضا از اساس بی خاصیت گردید، انتخابات ریاست جمهوری مهندسی شد، برای ابقای دولتی نامشروع ندای مسالمت آمیز مردم در گلو خفه شد، بزرگان کشور در حبس قرار گرفتند، نیروهای اصیل انقلاب خانه نشین شدند، زندان ها مملو از اندیشمندان شد و از همه مهمتر نظامیان کنتوراتی سیاست،اقتصاد، ورزش، دانشگاه، حوزه و درمان را در اختیار گرفتند باید پیش بینی می شد چه بر سر این کشور و انقلاب آورده شد. بگذریم که در ابن باب سخن بسیار است.
در حالیکه تنها سه ماه از اجرایی شدن تحریم های نفتی و بانکی از سوی اتحادیه اروپا و دیگر متحدان می گذرد شاهد سونامی سقوط ارزش پول ملی به میزان ۷۵ درصد و رشد کم نظیر قیمت ها بودیم. به قول یکی از نمایندگان همین مجلس فلاکت اقتصادی. این در حالی است که اروپا و آمریکا خود را برای دور تازه ای از تحریم ها آماده می کنند که در آن صورت باید منتظر شوک بعدی باشیم. کمتر کسی است که شرایط فعلی بر او اثر نکرده باشد مگر عده ای که به تعبیر پدر بزرگوار دربندم نان شان در تحریم و دعوی است. آری آنان با ایده دور زدن تحریم ها این روزها شرکت ها ی صوری در دبی و جزایر بی نام و نشان تاسیس کردند و در این مدت کوتاه با رانت ارز دولتی و یا عنوان حق العمل کاری ثروت نامشروع بی حسابی رقم زدند که محمد رضا پهلوی و پدرش در پنجاه سال حکومت نتوانستند در رویای شان ببینند.
اگر به این واقعیت توجه کنیم که مقامات کشور ما در دهه چهارم حکومت شان هنوز هم از درک بدیهی ترین مباحث حقوق بین الملل گریزان هستند، آنگاه ارزش اعتراف دیر هنگام رییس دولت مستقر را بهتر درک می کنیم. اعترافی که می تواند زمینه ساز توافق های آتی گردد. فقدان قدرت دولت و حکومت در کنترل بازار آشفته ارز، کشور را در آستانه ورشکستگی قرار داده است و کیست که نداند عمیق تر شدن بحران موجود میان ایران با جامعه بین المللی و تداوم تحریم ها و افزایش دامنه آن نه تنها حوزه اقتصاد بلکه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.امیدوارم مقامات سیاسی کشور با درس گرفتن از بحران اخیر و نگاه به عاقبت کشورهای تحت تحریم در چند دهه گذشته به این امر رسیده باشند که حقوق بین الملل، مجموعه قواعد الزام آور بین المللی در روابط دول و اشخاص بین المللی است که بر پایه معاهدات،عرف، اصول عمومی حقوق، رویه قضائی و سایر منابع فرعی این حقوق قرار دارد. با توسعه و تکامل حقوق بین الملل، فعالیت دولت ها در عرصه های بین المللی در مسائلی از قبیل حقوق بشر، بهداشت، فرهنگ و اقتصاد رو به فزونی بوده و دامنه اختیارات آنان در چارچوب مرزهای ملی چه بخواهند و یا نخواهند روز به روز محدود تر می گردد. شناخت دقیق از حقوق بین الملل این امکان را به دولت ها می دهد تا با مشارکت فعال در عرصه های بین المللی از ظرفیت آن برای منافع ملی بهره گیرند، اما انکار آن موجب محرومیت از حقوق و الزام در انجام تکالیف و تعهدات خواهد شد.
پرونده هسته ای کشور در پرتو اشتباه و بی تدبیری مستقیم مسئولان اجرایی از آژانس بین المللی به شورای امنیت ارسال شد و نهیب جدی حقوق دانان مستقل و فهیم کشور که عوارض زیان بار حقوقی آن را با توجه به قضایای قبلی هشدار میدانند به سادگی نادیده گرفته شد. اگر بدنبال استیفای حقوق مسلم این ملت در موضوع مورد مناقشه اخیر هستیم باید بدانیم که مسیر انتخابی نه تنها ره به جایی نمی برد بلکه ملک و مملکت را در فلاکتی جانکاه گرفتار می کند. احقاق حقوق کشور در حوزه های مختلف از جمله دستیابی به انرژی هسته ای را باید از راهکارهای حقوقی و با اعتماد سازی بین المللی دنبال کرد. باید به این واقعیت توجه کرد که قطعنامه های مصوب شورای امنیت علیه کشورمان حتی اگر برخلاف عدالت و انصاف و بواسطه اعمال نفوذ دول قدرتمند تنظیم و تصویب شده باشد، لیکن آثار حقوقی آن مطابق تعهد کشورها در منشور ملل متحد ساری و جاری است. تلاش در جهت رفع نگرانی های بین المللی نه با فتوا حاصل می شود و نه با سخنان تهدید آمیز. از گرفتار کردن کشور در تله تحریم درس گرفته و پیش از آنکه کشور در انزوای بیشتر قرار گیرد و حلقه محاصره تنگ تر شود در نشست آتی به حل و فصل موضوع در چارچوب پادمان و آژانس بین المللی اقدام نمائیم. هر کس بر مسیر اشتباه فعلی که برابر است با تداوم و گسترش تحریم های بین المللی اصرار ورزد باید همزمان هزینه های مادی و معنوی آن که اعم است از مرگ، ویرانی و آوارگی میلیون ها ایرانی را پذیرا باشد. هزینه انسانی تحریم اگر از جنگ بیشتر نباشد کمتر نیست. تجربه تلخ عراق در خلال سال های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ که منجر به کشته شدن نزدیک به یک میلیون کودک بر اثر فقدان دارو و غذا گردید، گواهی است بر این ادعا. ارمغان تحریم های جامع نظیر آنچه در قبال رژیم آپارتاید، رودزیای جنوبی، لیبی، لیبریا، آنگولا و عراق اعمال شد جز فقر، فلاکت، ویرانی و سقوط چیز دیگری نبوده است که اینبار کشور ما بخواهد تجربه کند. رژیم های تحت تحریم علاوه بر هزینه های بسیار سنگین انسانی بر ملت خود، در نهایت بواسطه جنگ و یا شورش های داخلی یکی پس از دیگری فرو ریختند. اینکه عده ای می گویند اینبار ما می خواهیم ثابت کنیم در مقابل تحریم های بین المللی می شود ایستاد سخن هجو و ناحسابی است که در چند سال برابر است با جان صد ها هزار ایرانی بی گناه. بر این باورم که تک تک ایرانیان با علم و آگاهی از مسیر فعلی باید در این مورد تصمیم بگیرند و هر گونه تقیه و سکوت از سوی سیاستمداران و صاحبان اندیشه می تواند عوارض سنگینی بر ملت و کشور در آینده نزدیک تحمیل کند.
برای چندمین روز متوالی بازار ارز در سایه نیروهای امنیتی و انتظامی شاهد دستگیری تعداد دیگری از دلالان ارز بود.
بعد از دستگیری سی نفر که دادستانی از آنان بعنوان اخلالگران ارز نام برده است، صبح امروز دور جدید دستگیری و جمع آوری دلالان ارزی از مرکز ارزفروشان تهران آغاز شد.
اما خبرنگار مهر لحظاتی قبل از مرکز ارز فروشان تهران ( چهارراه استانبول تا میدان فردوسی) گزارش داد که کسب و کار صرافیهای واقع در این منطقه به صورت عادی است!
این گزارش می افزاید: دلار ۲۸۵۰ تومانی صبح امروز روی تابلوی صرافیها قرار گرفته، در انتظار موج جدید کاهش قیمت است؛ دلاری که گفته میشود براساس برخی فرمولهای ارزی، قیمت واقعی آن حول و حوش ۲۰۰۰ تومان است.
غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در مورد علل کاهش قیمت ارز گفته است: “یکی از این عوامل، دستگیری برخی از اخلالگران در بازار ارز بود، چرا که این دلالان به قیمتسازی و تعیین نرخهای صوری میپرداختند که با دستگیری آنها، حالت گیجی و سردرگمی بین دلالان درجه دو و سه بازار پدید آمد. دیگر کسی نیست که نرخهای جدید بدهد و یا نرخ سازی کند.”
در عین حال، همکاری و هماهنگی بانک مرکزی، صرافان و دستگاههای ذیربط میتواند بازار ارز را از آشفتگی خارج کند و دیگر شاهد بیثباتیها در این بخش نباشیم.
در همین حال، همزمان با چند نرخی بودن معاملات ارزی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با تاکید بر لزوم نظارت بر نحوه تخصیص ارز، از طرح مشترک مجلس و دولت به منظور تامین ارز با قیمت ۱۸۰۰ تومان برای واحدهای اشتغالزا خبر داده است.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با انتقاد از بدون مدیر و سرپرست بودن سازمان هدفمندی یارانه ها و با تاکید بر اهمیت این سازمان گفت: به نظر می رسد دولت قصد ندارد برای این سازمان ریاست دائم تعیین کند تا پاسخگویی مناسبی نیز در قبال برخی ابهامات اجرای قانون هدفمندی و توزیع یارانه ها نداشته باشد.
ابراهیم نکو در گفت وگو با خانه ملت گفت: سازمان هدفمندی یارانه ها که از چند روز گذشته با اتمام مهلت قانونی سرپرستی ریاست پیشین این سازمان، آقای مرادی بدون رییس و سرپرست در حال فعالیت است، در حال اجرای مهم ترین طرح اقتصادی کشور است واز این حیث اهمیت بسیار زیادی دارد.
نماینده مردم شهرستان های رباط کریم و بهارستان در مجلس در ادامه این مطلب افزود: این سازمان با توجه به اهمیتی که در عرصه اقتصادی دارد باید از ابتدا ریاست دائم برای آن در نظر گرفته می شد اما این اتفاق نیافتاد و در این خصوص دولت کوتاهی جدی کرد.
نکو با انتقاد از سیاست های دولت در جابه جایی مدیران سازمان های مختلف تاکید کرد: مشکلات اقتصادی امروز جامعه از جمله بازار بی ثبات ارز و تنش های مکرر در بازارهای اقتصادی اجرای فاز دوم هدفمندی را در شرایط حاضر غیر ممکن ساخته است اما این مسئله به هیچ عنوان توجیه قابل قبولی برای بدون رییس و سرپرست گذاشتن این سازمان نیست.
وی ادامه داد: این بحث باید جدی گرفته شود چرا که برای اجرای طرح بزرگ و مهمی همچون هدفمندی یارانه ها، باید برای سازمان متولی این برنامه ریاست دائمی انتخاب شود تا ساز و کار اجرایی صحیح برای آن درنظر گرفته شود.
نکو با انتقاد از وضعیت مدیریتی موجود بر سازمان هدفمندی یارانه ها افزود:ریاست موقت تا به امروز نتوانسته است پیش بینی لازم و مناسب را برای اجرای قانون هدفمندی یارانه ها داشته باشد و این سازمان باید دارای ریاست دائم باشد تا در زمان مقتضی پاسخگوی مجلس نیز باشد.
وی تصریح کرد: عدم پاسخگویی به این مسئله معظل مهمی است و جای تاسف بسیار است که امروز سازمان هایی با ریاست دائم پاسخگوی معایب مدیریت خود نیستند چه رسد به ریاست های موقت.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس تاکید کرد: به نظر می رسد دولت قصد ندارد برای این سازمان ریاست دائم تعیین کند تا پاسخگویی مناسبی نیز در قبال برخی ابهامات اجرای قانون هدفمندی و توزیع یارانه ها نداشته باشد.
مدیرکل مدیریت بحران استان یزد در نشست خبری خود گفت: خسارت ناشی از خشکسالی سال گذشته بالغ بر ۴۳۰ میلیارد تومان بوده است.
به گزارش ایلنا، غلامرضا برزگری در این جلسه هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی را گرامی داشت و افزود: این هفته بهانه ای است تا مسئولین به خود یادآوری کنند که ایران جزو ۱۰ کشور حادثه خیز دنیاست.
مدیرکل مدیریت بحران استان یزد حوزه اصلی مأموریت سازمان مدیریت بحران کشور را حوادث غیرمترقبه و سوانح بزرگ انسان ساز عنوان کرد و با اشاره به عمده ترین حوادث طبیعی در استان یزد، اظهار داشت: از سال ۱۳۷۷ تاکنون سالانه بین هزار تا ۱۵۰۰ زلزله بالای یک ریشتر در این استان ثبت شده است.
وی از زلزله طبس در سال ۱۳۵۷ با قدرت هفت و شش دهم ریشتر به عنوان بزرگترین زلزله کشور در یکصد سال گذشته یاد کرد.
برزگری خاطرنشان ساخت: ساخت ایستگاه های لرزه نگاری در یزد و طبس، ساخت مرکز لرزه نگاری طبس، ساخت ۷ مرکز مدیریت بحران استان و سالن های چند منظوره بخشی از تمهیدات استان برای مقابله با زلزله است.
او همچنین به واقعه زلزله در آذربایجان شرقی پرداخت و اظهار داشت: با اجرای طرح حضرت زینب(س)، ۱۸دستگاه خودروی کمک دار با ۶۲۳ بسته اهدایی- معنوی به روستاهای زلزله زده در مناطق صعب العبور اعزام شدند و پیام نوع دوستی مردم استان یزد را به حادثه دیدگان ابلاغ کردند.
وی همچنین در خصوص پدیده خشکسالی گفت: استان یزد طی ۴۳ سال گذشته تنها ۶ سال پرآب را تجربه کرده است.
مدیرکل مدیریت بحران استان یزد، وضعیت این استان از لحاظ بارندگی در ۱۳ سال گذشته تاکنون را خشک و خیلی خشک توصیف کرد.
این مقام مسئول درصد کاهش بارندگی سال ۹۱-۹۰ نسبت به متوسط ۹ ماهه مشابه قبل به تفکیک شهرستان ها را یادآور شد و اظهار داشت: شهرستان یزد با منفی ۵۳ درصد، بالاترین میزان کاهش را به خود اختصاص داده است.
برزگری خسارت برآورد شده در رابطه با خشکسالی، سیل، طوفان و تگرگ در سال بارندگی۹۱-۹۰ را ۴۳۵ میلیارد تومان اعلام کرد.
حجاری موجود در تنگ واشی ۵۸ سال پیش در فهرست میراث تاریخی ثبت شده و اکنون سازمان میراث فرهنگی قصد دارد تا کل منطقه گردشگری تنگه را در فهرست میراث طبیعی ثبت کند.
به گزارش مهر، تنگه واشی یا تنگه ساواشی در حدود ۱۷ کیلومتری شهرفیروزکوه با داشتن آب و هوای مناسب در تابستانها، میزبان جمعیت کثیری از مسافران و گردشگران است این محوطه دارای کتیبه معروف دوره قاجار است که به دستور فتحعلیشاه ساخته شده است.
این نقش برجسته ۱۸۵ ساله با ابعاد شش در هفت متر، وقایع زمان فتحعلی شاه را روایت می کند. بزرگترین نقش برجسته این کتیبهها، نقش شکارگاه با تصویر اسب، نیزه و شکارهایش است که در اطراف آن میتوان عباس میرزا، علی قلی میرزا و علی نقی میرزا پسران فتحعلی شاه و همچنین نوادگانش را در حال شکار دید.
این کتیبه ۵۸ سال پیش با شماره ۱۰۲۵ در فهرست میراث غیر منقول به ثبت ملی رسید اما پس از مدتها سازمان میراث فرهنگی دوباره میخواهد این محوطه را ثبت کند.
آتوسا مومنی معاون حفظ و احیای آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی درباره اینکه چطور یک اثر ملی پس از سالها دوباره ثبت می شود به خبرنگار مهر گفت: اداره کل میراث فرهنگی استان تهران مراحل پایانی پرونده میراث طبیعی تنگه واشی را برای ارسال به شورای ثبت آثار تاریخی انجام داده است ثبتی که سالها قبل انجام شده محدود به حجاری تاریخی آن به عنوان اثر تاریخی غیر منقول بوده است اما پرونده ای که اکنون در حال تدوین است منوط به کل محدوده تنگه واشی آن هم به عنوان محوطه و میراث طبیعی است.
وی ادامه داد: ضوابط و مقررات حاکم بر آثار تاریخی با میراث طبیعی متفاوت است و هر کدام از سازمانها را در جهت حفاظت از آن موظف به وظایفی خاص می کند. از سوی دیگر هر کدام اعتبارات مختلفی را برای انجام عملیات حفاظت جذب خود می کنند در ضمن اینکه هر کدام از اعتبارات صرف موارد متفاوتی می شود یکی در جهت حفاظت از نقش برجسته و دیگری در صورت تصویب صرف حفاظت از محوطه خواهد شد پس حتی دومین پرونده در صورت ثبت در میراث ملی هیچ منافاتی با اولین ثبت انجام شده ندارد.
شاید ثبت محوطه تنگه واشی به عنوان میراث طبیعی باعث شود تا دستگاههای مرتبط با این موضوع را ملزم به حفاظت از محوطه و ساماندهی به حضور گردشگران در آن مکان گردشگری کرد.
سیدحسین رونقی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه با بیان این جمله که “در حال حاضر، بیپناهی مردم زلزله زده در سرما، دل هر انسانی را به درد میآورد که نتیجهٔ بیکفایتی و وعدههای دروغین مسئولان است. مردم زلزله زده پناهگاهشان هنوز آوار خانههایشان است. کودکان و زنان مصیبت دیده هنوز از درد و رنج تغذیه میکنند” از وضعیت زلزله زندگان آذربایجان ابراز نگرانی کرده است.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در نامه خود با اشاره به اصل ۳۷ قانون اساسی تاکید کرده “بدون هیچ مدرک و اتهامی مجرم خطاب شدیم و برای اقرار به کارهای نکرده تحت فشار قرار گرفتیم که چنین اقرارهایی فاقد ارزش و اعتبار است” تصریح کرده است: من از حضرتعالی درخواست دارم مامورانی را که ما امدادگران را ضرب و شتم کردند، قضاتی را که ناعادلانه و به نادرستی قضاوت کردند و آنانی را که سعی کردند کمکهای امدادگران را وارونه جلوه دهند، به میز محاکمهای بکشانید که در آن اندکی از عدل علی جاری باشد. عدلی که از ظلم و حق کشی بیزار است و از انسانیت پشتیبانی میکند. من اعتقاد دارم که کار ما انسانی و درست بوده و همچنان از کمک به مردم دفاع میکنم و حاضرم در این راه از جان خود نیز بگذرم و مطمئنا در قبال ظلمی که بر امدادگران رفته سکوت نخواهم کرد تا دادرسی عادل از حق ما دفاع کند.
سیدحسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد. او پس از مدت ها تعلل و معطلی و پس از چند مرحله اعتصاب غذا و دارو، در نهایت چند هفته پیش به مرخصی درمانی آمد که به بازداشت وی در کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان منتهی شد.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای آیت الله لاریجانی، ریاست محترم قوه قضاییه
وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ
چون میان مردم داورى می کنید، به عدالت داورى کنید/ سوره النساء آیه ۵۸
با سلام و عرض ادب
باری دیگر شاهد بودیم که حادثهای ناگوار ایران را در اندوه فرو برد، حادثهای که جان صدها هم میهن ما را گرفت، هزاران نفر را بیخانمان کرد آن هم بخاطر عدم آینده نگری و بیتدبیری مسولان مربوطه بوده است که چنین فجایایی هرچند سال یکبار تکرار میشود چنانچه آیت الله خمینی در این رابطه عنوان کردهاند که: “البته یک گلههایی هست از این هایی که میخواهند مسائل را اجرا کنند در {مناطق زلزله زده}، آنجاها خیلی ازشان شکایت است به اینکه کار صحیح نمیکنند، بد عمل میکنند، به مردم تعدی میکنند.”
و ما امروز شاهد کم کاری مسولان و تعدی نهادهای امنیتی و انتظامی به امدادگران هستیم. همانگونه که پیش از این در نامهای خطاب به آیت الله خامنهای عنوان کردم برخورد بیرحمانه و غیر انسانی برخی از نهادهای اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی با مردم روز به روز لجام گسیختهتر میشود نه مرزی میشناسد و نه حریمی. با این حال ایرانیان که در تمام دوران تاریخ هم نوع دوستی و انسانیت شان را به حاکمان و… ثابت کردهاند این دفعه نیز همه بر اساس وظیفهٔ انسانی و ملی به یاری مردم مصیبت زده و زلزله زدهٔ آذربایجان شتافتند و ما نیز کنار آنها. باور داشتیم که روزگار مرگ انسانیت نیست.
ریاست محترم قوه قضاییه
ما بر اساس وظیفه انسانی در بدترین شرایطی که مردم زلزله زده پشت سر میگذاشتند برای کمک و امداد به مناطق زلزله زده شتافتیم تا بتوانیم همدردی کنیم با آنان که عزیزانشان را از دست داده بودند، تا بتوانیم مرهمی باشیم بر زخمهای آنان. ما راضی نشدیم همانگونه که آیت الله خمینی گفته بودند “راضى نشوید که شما و اطفال عزیزتان در آسایش باشند و خواهران و برادران و عزیزان آنان در رنج تَعَب. بدانید که این حوادث دردناک جنبه آزمایش و امتحان نیز دارد. همان طور که در زلزله قبل با آن همت بزرگ انسانى آن چنان به کمک شتافتید که در مدت کوتاهى زاید بر احتیاجات اولیه اسباب رفاه آنان را فراهم کردید؛ امید است در این ایام هم- که سرما بیشتر است- همان طور عمل کنید.”
فراتر از آن ما از نزدیک شاهد بودیم چگونه مردم زلزله زده از سرما شبها میکشند و رنج آنها را با همه وجود حس کردیم که بسیاری از مسئولان آن هنگام در آسایش بودند و فارغ از فکر مردم مصیبت دیده ارسباران به گفتهٔ آیت الله خمینی چنین مسئولی “برای اغفال مردم تظاهر به دلسوزی برای زلزله زدگان میکند که به هیچ وجه در محیطی که زلزله خیز است هیچ اقدامی برای حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است” و اما بیش از هر مسئلهای در حال حاضر، بیپناهی مردم زلزله زده در سرما، دل هر انسانی را به درد میآورد که نتیجهٔ بیکفایتی و وعدههای دروغین مسئولان است. مردم زلزله زده پناهگاهشان هنوز آوار خانههایشان است. کودکان و زنان مصیبت دیده هنوز از درد و رنج تغذیه میکنند.
جناب آقای لاریجانی
اساسا حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد که اگر این گونه باشد هیچ انسانی به اعتراض بر ضد ظلم و بیعدالتی مجبور نمیشود. ما امدادگران بازداشت شده برخلاف اصل ۲۳ قانون اساسی تفتیش عقاید شدیم و برخلاف اصل ۳۲ قانون اساسی بدون حکم و با ضرب و شتم شدید بازداشت و بدون تفهیم اتهام روزهای بسیاری را در بازداشتگاه امنیتی اداره اطلاعات تبریز به سر بردیم.
بر اساس اصل ۳۷ قانون اساسی بدون هیچ مدرک و اتهامی مجرم خطاب شدیم. برخلاف اصل ۳۸ قانون اساسی برای اقرار به کارهای نکرده تحت فشار قرار گرفتیم که چنین اقرارهایی فاقد ارزش و اعتبار است. برخلاف اصل ۳۹ هتک حرمت و حیثیت شدیم و توهینهای بسیاری به ما عقایدمان و خانوادههایمان شد. و اینها جزیی از جفاهای صورت گرفته در حق انسان هایی ست که ندایی جز ندای انسانیت سر ندادند و کاری جز کمک و امداد نکردند اما به ناحق بازداشت و زندانی شدند. جنابعالی نباید در مقابل این بیعدالتیها بیتفاوت باشید. مگر نه این است که خداوند از علما پیمان گرفته است که در برابر ظلم و ستم ستمگران ساکت آرام نمانند؟؟
ریاست محترم قوه قضاییه
همانگونه که امام علی فرموده است “این راه و رسم دادگری نیست که سرنوشت داوری به گمانه زنی سپرده شود” ما جمعی از ایرانیان بودیم که فارغ از هر کیش و آیین و عقیدهای برای کمک به مردم زلزله زده، تمام سختیها را به جان خریدیم. جرم ما انسانیت بود و دیدیم که چگونه عدهای قانون شکن و قانون گریز عدالت را به زنجیر کشیدند و انسانیت را کشتند.
من از حضرتعالی درخواست دارم مامورانی را که ما امدادگران را ضرب و شتم کردند، قضاتی را که ناعادلانه و به نادرستی قضاوت کردند و آنانی را که سعی کردند کمکهای امدادگران را وارونه جلوه دهند، به میز محاکمهای بکشانید که در آن اندکی از عدل علی جاری باشد. عدلی که از ظلم و حق کشی بیزار است و از انسانیت پشتیبانی میکند. من اعتقاد دارم که کار ما انسانی و درست بوده و همچنان از کمک به مردم دفاع میکنم و حاضرم در این راه از جان خود نیز بگذرم و مطمئنا در قبال ظلمی که بر امدادگران رفته سکوت نخواهم کرد تا دادرسی عادل از حق ما دفاع کند.
امیدوارم مسئولان قضایی با قدردانی از این امدادگران، رنجهایی را که به ناحق بر آنان و خانوادههایشان تحمیل شده است را تسکین دهند و جوانه سبز انسانیت و هم نوع دوستی را آبیاری کنند و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده: نگذارید حق به باطل آمیخته شود و حقیقت پنهان بماند.
ما کار میکنیم.
با سینههای پر شده از شوق زیستن.
با چهرههای شاداب چون باغ نسترن،
با دیدگان سرشار، از دوست داشتن!
ما عشق میفشانیم،
چون دانه در زمین.
همراه مردمانیم
از بند رستگانیم
آزاد، نیک بخت!!
جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر نداریم ناجوانمردی ست
پس چرا ما نتوانیم که این سان باشیم؟
به خود آییم و بخواهیم که
انسان باشیم…
با سپاس و احترام
سیدحسین رونقی ملکی
بند ۳۵۰
زندان اوین
«هوگو چاوز» رئیس جمهوری سوسیالیست ونزوئلا با کسب اکثریت آرا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور درسمت خود ابقا شد.
به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، شورای ملی انتخاباتی ونزوئلا اعلام کرد که چاوز در جریان یک رقابت بسیار فشرده با «انریکه کاپریلس» رقیب خود، در انتخابات یکشنبه پیروز شده است.
بنا بر اعلام شورای انتخاباتی ونزوئلا، چاوز موفق به کسب ۵۴ درصد آرا شده و کاپریلس ۴۴ درصد آرا را از آن خود کرده است.
کاپریلس بعد از پایان رای گیری در جمع هواداران خود گفت که به نتیجه انتخابات و رای مردم احترام خواهد گذاشت. وی در این باره گفت: «برای اینکه پیروزی را یاد بگیریم باید شکست را نیز یاد گرفته باشیم.»
چاوز گفته بود که برای تکمیل «انقلاب بولیواری» خود لازم است که یک دوره دیگر به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شود.
مقامهای مسئول اعلام کردهاند که انتخابات روز گذشته، نزدیکترین رقابت انتخاباتی در ونزوئلا طی ۱۰ سال گذشته بوده است.
فوق تخصص بیماری های تنفسی در کرمانشاه گفت: معمولا عوارض بیماری آزبست بعد از سنین ۳۰ یا ۴۰ سال خود را نشان می دهند به همین خاطر است که این بیماری معمولا بیماری افراد مسن محسوب می شود و در کارگران سالخورده معادن بیشتر به چشم می آید.
به گزارش مهر، بسیاری از تختهای بیمارستانی در استان کرمانشاه در اشغال کارگرانی است که به دلیل ناایمن بودن محیط کار دچار آسیبهای قطع عضو و یا بیماری های پوستی و ریوی شدهاند.
دست ها ی پینه زده، قامتی رنجور و خمیده، رنج بردن از درد پا وکمر و چهره ای که به زحمت لبخند می زند، حاکی از چندین سال زحمت و تلاش در شغل و کاری پرزحمت است کاری که شاید خیلی از جوانان امروزی تحمل یک روز انجام دادن آن را نداشته باشند.
حتی فکر کردن به این موضوع هم سخت است که فردی بخواهد بیشتر از آنکه نور و روشنایی ببیند به تاریکی و هوای بسته و آلوده انس بگیرد و خم به ابرو نیاورد.
مشاغلی که تهدیدی است برای معلول شدن، فلج شدن و شاید هم مرگ؛ و او با بی تفاوتی این تهدید را نادیده گرفته و با دستانی تاول زده، دل زمین را تیشه می زند و آن را از هم می شکافد و پیش می رود.
کارکردن در معدن سخت ترین شغل جهان است و بالاترین نرخ مرگ و میر و بیماری های تنفسی را از آن خود کرده است، بسیاری از معدنچیان مجبورند به جای استشمام در هوایی پاک وآزاد، هوایی مملو از گرد وغبار را مهمان ریه خود کنند و متوجه آثار وضررهای بلند مدت آن نشوند.
چنین مشاغلی که باعث آسیب رساندن به مجرای تنفسی و بروز آن در دراز مدت می شوند کم نیستند، اما موضوع درواقع بحثی است که در رابطه با بیماری های ریوی ناشی از شغل است، بسیاری از شغل ها با موادی در ارتباطند که این مواد حتی مقدار اندکی از آن می تواند برای سیستم تنفسی بسیار آسیب زننده باشد و مشکل ایجاد کند و به همین دلیل این افراد معمولا دچار عوارض می شوند هر چند که عوارض ممکن است بسیار طولانی مدت باشد و خیلی دیر خودش را نشان دهد.
این بیماری ها معمولا با نام بیماری های تنفسی مرتبط با شغل خوانده می شوند.
جوشکارانی که هر روز با وسایل و آهن آلات سنگین دست و پنجه نرم می کنند و در هوای سرد زمستانی که یخ زدگی این وسایل چند برابر می شود با دستانی نحیف، آن ها را جابه جا می کنند و در معرض انواع مواد شیمیایی قرار می گیرند تا از آهن آلات سرد و یخ زده در و پنجره های فولادی بسازند، کم نیستند.
کسانی که با سیمان سر و کار دارند شاید نمی دانند که خود سیمان می تواند عارضه های ریوی بسیار جدی ایجاد کند و یا افرادی که در شهرهای شلوغ و پر جمعیت و پر از دود مرتبا در خیابان ها در حال تردد هستند و همواره در معرض آلودگی قرار می گیرند برای این افراد هم طبیعی است که بسیار در معرض بیماری های ریوی قرار بگیرند، متاسفانه دیده شده که در برخی از مشاغل، افراد خانواده هم در معرض خطر قرار می گیرند.
استنشاق این مواد شیمیایی از راه تنفس و بیماری ها و التهاباتی که در دراز مدت خود رانشان می دهند مثل خس خس سینه، سردردهای شدید، احساس تنگی در قفسه سینه، کم شدن روشنایی و بینایی چشم چه در شغل هایی که خیلی سنگین هست و چه در شغل هایی که ظاهرا شغل های راحتی است، به چشم می خورد.
فوق تخصص بیماری های تنفسی در کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به ظاهر شدن بیماری آزبست در سنین بالا، افزود: معمولا عوارض این بیماری بعد از سنین ۳۰ یا ۴۰ سال خود را نشان می دهند، به همین خاطر است که این بیماری معمولا بیماری افراد مسن محسوب شده و در سنین بالا خودش را نشان می دهد و مشکلات آن بسیار جدی خواهد بود.
دکتر معینی تصریح کرد: بیماری آزبست با نام پنبه نسوز شناخته می شود ، این پنبه نسوز الیاف و موادی در داخل خودش دارد که بسیار می تواند مشکلات بسیار جدی برای سیستم تنفسی افراد ایجاد کند، متاسفانه به خاطر کاربرد زیادی که درواقع این ماده در صنایع دارد در برخی از کشورها از آن چشم پوشی نمی شود و همین مسئله باعث می شود افرادی که با این مسئله سر و کار دارند بسیار در معرض خطر قرار گیرند.
وی با اشاره به اینکه از این ماده معمولا در صنایعی با عنوان عایق های حرارتی و کارخانه های سیمان استفاده می شود، گفت: با توجه به اینکه این افراد در چنین محیط هایی کار می کنند دچار بیماری و اختلالاتی خواهند شد که از این بین می توان به اختلالات ریوی مثل التهاب بافت های ریوی یا مجاری تنفسی در افرادی که با این ماده سروکار دارند دیده شده که در ابتدا با سرفه و در مراحل پیشرفته با تنگی نفس همراه باشند.
معینی با اشاره به اینکه در استان کرمانشاه سعی شده استفاده از این ماده به حداقل برسد در خصوص دیگرمشاغل تاثیرگذار بر سیستم ریوی افراد گفت: افرادی که با جوشکاری سر و کار دارند و شغل آن ها جوشکاری است ، معمولا در جوشکاری مواد شیمیایی ایجاد می شود که این مواد شیمیایی تفس می شود و این مواد از طریق سیستم تنفسی به ریه منتقل می شود و ممکن است به شکل یک التهاب و یا عوارض بسیار طولانی مدت آشکار شود و حجم های ریوی کاهش پیدا می کند و این ها مشکلات بسیار جدی تنفسی پیدا می کنند.
معینی با بیان این مطلب که آقایان به دلیل گذراندن زمانی بیشتر در مشاغلی که با مواد شیمیایی در ارتباطند، بیشتر در معرض بیماری های تنفسی هستند، ادامه داد: ارضه ریوی در طولانی مدت ایجاد می شود و به همین دلیل هم جوشکاران یا اطلاع ندارند و اگر هم اطلاع دارند پیشگیری نمی کنند.
وی با بیان این مطلب که اگر علائمی مانند سرفه التهاب های سیتم عصبی در افرادی که با چنین مشاغلی درارتباطند مشاهده شود حتما باید به پزشک متخصص مراجعه کنند.
وی در خصوص ایمنی و بهداشت محیط کار جهت جلوگیری از مبتلاشدن به بیماری های تنفسی گفت: استفاده از ماسک مانند فیلتری در مقابل موادشیمیایی برای کارگران معدن، جوشکاران و کلا تمامی افرادی که با موادشیمیایی و گرد وغبار در ارتباطند عمل می کند.
به علت عوارض غیر قابل درمان و ناتوانی دائمی ناشی از ابتلاء به این بیماری انجام اقدامات پیشگیرانه در معادن، کارخانه های سیمان و مشاغل در ارتباط با مواد شیمیایی در استان، به خصوص اقدامات سطح اول پیشگیری موثرترین روش های جلوگیری از بروز این بیماری ها هستند که باید مورد توجه کارفرمایان، کارگران و متخصصین سلامت شغلی کرمانشاه قرار گیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر