رئیس سازمان بازرسی کل کشور در واکنش به اظهارات احمدی نژاد گفت: دستگاههای امنیتی صحت گفتههای رئیس جمهور را بررسی کنند و ۲۲ نفری را که ایشان میفرمایند سر حلقه نوسانات اخیر بازار هستند را به مردم معرفی کنند.
به گزارش نامه نیوز، مصطفی پورمحمدی که در جمع اعضای اتاق بازرگانی استان سیستان و بلوچستان سخن میگفت، در واکنش به صحبت های احمدی نژاد در کنفرانس خبری خود، تصریح کرد: من از صحبتهای ایشان متاسفم، ایشان اعلام کردند که سر حلقه تمام آشفتگیهای اخیر یک تیم ۲۲ نفره هستند، اگر اینطور است دستگاههای اطلاعاتی وارد عمل شوند و با این تیم برخورد کنند.
وی با طرح این سوال که چرااحمدی نژاد با فرافکنی مشکلات موجود را به گردن دیگران میاندازد، تصریح کرد: یکی از مهمترین عوامل افزایش قیمت ارز وجود تحریم هایی است که علیه کشورمان صورت گرفته است. همه بار سنگین تحریم ها را قبول دارند، اما این دلیل نمیشود که برای این مشکلات و نحوه مواجهه با تحریم ها تدبیر نکنیم. مردم تحریمها را میفهمند اما این دلیل نمیشود برای رفع این مشکلات فعالیت موثری نداشته باشیم.
احمدی نژاد در اظهاراتی در کنفرانس خبری امروز خود گفت: یکی از نهادهای اطلاعاتی گزارش آورده است و میگوید ۲۲ نفر سر حلقه هستند و تمام آشفتگیها را اینها ایجاد میکنند. من حالا باید چه کار کنم؟ مشخص است چه نهادهایی باید وارد عمل شوند.
اظهارات علی لاریجانی رییس مجلس در خصوص مشکلات بنیادی اقتصاد کشور و کم تاثیر بودن تحریم ها در مقایسه با سومدیریت هاو انتقاد وی به سیاست های اقتصادی دولت، احمدی نژاد را به واکنش واداشت.
رئیس مجلس شورای اسلامی باانتقاد شدید از سیاست های اقتصادی دولت و با بیان اینکه ۸۰ درصد مشکلات کشور ما مدیریتی است و تأثیر تحریمها بیشتر از ۲۰ درصد نیست، گفت که روشهای «رابینهودی در اقتصاد» هیچوقت جواب نمیدهد.
این همان سخنی بود که احمدی نژاد در پاسخش با طنز گفت: پس نظرات ایشون حتما تاثیر داره!
او در نشست خبری دیروز خود خبرگزاری فارس که علی لاریجانی با آن گفت و گو کرده بود را امنیتی خواند و بشدت از آن انتقاد کرد و خواست که سیاسی کاری نکنند.
رییس مجلس با انتقاد از سیاست های اقتصادی احمدی نژاد در خصوص گرانی های اخیر افزود: بخشی از مسائلی که درباره وضعیت فعلی تورم، گرانی و نرخ ارز مطرح است، به تحریمها مربوط میشود و بخش زیادی هم به رفتار دولت در گذشته برمیگردد.
بیانضباطی مالی-پولی، کشور را به اینجا رسانده است
رئیس مجلس با بیان اینکه هماکنون نقدینگی در کشور افزایش یافته است، گفت: نقدینگی در کشور ما از حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان طی ۷ سال گذشته به ۳۹۵ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. وقتی این نقدینگی جمع شد، اگر راههای سرمایهگذاری در تولید مقابل آن باز باشد، به سمت تولید میرود، ارزش افزوده ایجاد میشود و تورم به دنبال نخواهد داشت اما اگر تولید، رکود داشته باشد این نقدینگی به سمت تولید نمیرود، بلکه به سمت کارهای کاذب سوق پیدا میکند، مثل دلالی یا کارهای دیگر و این امر عملاً باعث رشد ما نخواهد شد.
وی با بیان اینکه بخشی از مشکلات از برخی رفتارهای بانکی خلاف قاعده نشأت میگیرد ادامه داد: فرض کنید که بدهی بانکهای کشور به بانک مرکزی در طول چند سال اخیر حدود سه برابر شده است، این بدهی به طور طبیعی باید سر موقع پرداخت شود اما وقتی این کار انجام نشود، به معنی پول پرقدرت است، پول پرقدرت اثرات تورمی مضاعفی دارد؛ پس یک بیانضباطی مالی-پولی، کشور را به اینجا رسانده است.
مردم نمیخواستند سه برابر پول یارانه از جیبشان برود
لاریجانی با اشاره به موضوع هدفمندسازی یارانهها، تصریح کرد: در قانون هدفمندسازی یارانهها از ابتدا موضوع تورم مطرح بود، چون مردم که دلشان نمیخواست ۴۵ هزار تومان در این جیبشان بگذارند و سه برابر از جیب دیگرشان بردارند، آنها دلشان میخواست هدفمندی یارانهها منجر به بهرهوری بالاتر در تولید، صرفهجویی و رونق اقتصادی کشور شود؛ به همین دلیل در مجلس مصوب شد که ۳۰ درصد درآمد یارانهها به بخش تولید اختصاص یابد اما این مصوبه اجرایی نشد به همین دلیل تولید دچار رکود شد.
رئیس مجلس ادامه داد: البته اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها به خودی خود نقدینگی در کشور را افزایش داد و پرداخت یارانه ۴۵ هزار تومانی به مردم منجر به افزایش نقدینگی در کشور شد، اما اگر در کنار آن تولید رونق پیدا میکرد و کارخانجات به صورت ۳ شیفت فعالیت میکردند، این نقدینگی به سمت تولید میرفت؛ اینکه مجلس مصوب کرد ۳۰ درصد درآمد اجرای قانون یارانهها به بخش تولید اختصاص یابد، محقق نشد و وقتی طرحی ناقص اجرا میشود، این اثرات را هم دارد.
بخش کمی از مشکلات اقتصادی ما مربوط به تحریمهاست
وی با تأکید بر اینکه اقتصاد ما دارای مشکلات درونی است، ادامه داد: وزارت اقتصاد و صنعت، معدن و تجارت اعتباری حدود ۲۶ هزار میلیارد تومان تهیه کردند تا به عنوان تسهیلات بانکی پرداخت شود، ولی این رقم با توجه به نرخ ارز باید خیلی بیشتر باشد چون اگر کارخانجات قبلاً با ۱۲۰۰ تومان ارز خریداری میکردند حالا باید با نرخ ۳ هزار تومان ارز بخرند، بنابراین باید حدود ۳ برابر پول در گردش داشته باشند؛ موضوع این است که قبلاً وقتی کارخانهای میخواست ال سی باز کند، باید ۱۵ درصد پرداخت میشد و مابقی را وقتی کالا وارد میشد، پرداخت میکرد اما حالا میگویند ۱۰۰ درصد رقم را پرداخت کنید و گاهی حتی ۲۰ درصد هم اضافه میگیرند که مطمئن باشند؛ اینکه کمک به تولید نیست.
باید با مردم روراست حرف بزنیم
وی با تأکید بر اینکه در مورد موضوع کنترل ارز هم راههای معقولتری وجود دارد، توضیح داد: ما باید با مردم روراست حرف بزنیم، درآمد ارزی ایران کاهش پیدا کرده است و ما باید با مردم صحبت کنیم و بگوییم که مجبوریم مقداری از درآمد کشور را برای مایحتاج عمومی مردم و دارو مصرف کنیم و با دلار ۱۲۲۶ تومانی بدهیم که ارزانتر شود و بخشی هم برای تولیدات کارخانجات اختصاص یابد.
لاریجانی با بیان اینکه باید ارز را با نرخ ثابت نه به نرخ روز به کارخانجات بدهیم گفت: وقتی به نرخ روز به کارخانجات ارز بدهید، هیچکس نمیداند با چه برنامه ارزی، تولیدات خود را داشته باشد، این موضوعات راهحلهایی دارد و البته کار دولت است نه کار مجلس.
وی با بیان اینکه نباید نرخ ارز بالا برود، یادآور شد: بالا رفتن نرخ ارز هم مشکلاتی دارد اما باید حل شود؛ اگر در صنعت رونق ایجاد کنید، خود به خود تورم پایین میآید و اشتغال ایجاد میشود، در حالی که با وضعیت فعلی بسیاری از کارخانههای کوچک و متوسط زیر ۵۰ درصد کار میکنند، بعضیهایشان هم تعطیل شدند، در حالی که میتوانند به صورت سه شیفت کار کنند.
وی ادامه داد: این مسائل است که مشکلات تورمی ایجاد میکند، چون شما پول ارز را دادید، ساختمان ساختید، آب و برق و تلفن و همه چیز برایشان درست کردید و سرمایهگذاری در اینجا صورت گرفت و به تولید نرسید؛ در حالی که باید پول در گردش کارخانجات را از طریق تسهیلات بانکی به آنها ارائه و در اولویت قرار دهیم.
مسکن مهر اولویت اشتباهی است
رئیس مجلس با بیان اینکه هماکنون “مسکن مهر” برای دولت اولویت شده است افزود: حجم انبوهی از تسهیلات به مسکن مهر داده میشود، در حالی که این موضوع به تولید کمکی نمیکند؛ بنابراین حتماً اولویت اشتباهی است.
وی ادامه داد: گزارشی به بنده داده بودند که در آن اعلام شده ۵۴ درصد تسهیلات در سال گذشته به مسکن مهر اختصاص یافته است، مسکن مهر موضوع مهمی است ولی اگر کشوری متوازن حرکت نکند، در اقتصاد مشکلاتی به وجود میآید؛ قرار بود ۳۰ درصد درآمد اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها به بخش تولید اختصاص یابد که مطلقاً اختصاص نیافته است، مجلس این موضوع را پیگیری و گزارشی در این زمینه ارائه کرد که در صحن علنی قرائت شد و به دلیل تخلفی که صورت گرفته بود به قوه قضائیه ارسال شد.
۸۰ درصد مشکلات کشور ما مدیریتی است
رئیس مجلس با بیان اینکه هیچوقت در اقتصاد روشهای رابینهودی جواب نمیدهد، خاطرنشان کرد: وقتی که نقدینگی در کشور را بالا میبردند باید به این موضوع فکر میکردند، حالا هم باید با مردم گفتوگو کرد و آرامآرام شرایطی را به وجود آورد تا به سمت تولید پیش رفت، در این صورت نقدینگی سیّال که یک روز به سمت مسکن یا ارز یا به سمت طلا میرود، کنترل میشود اما این اراده باید وجود داشته باشد.
وی با تأکید بر اینکه میزان تأثیر تحریمها در اقتصاد کشور ما بیشتر از ۲۰ درصد نیست، یادآور شد: ۸۰ درصد مسائل و مشکلات اقتصادی ما مربوط به سیستم مدیریتی است و اتفاقاً موضوع اشتباهی که غربیها تصور میکنند، این است که به خاطر تحریمها توانستند اقتصاد ما را متلاطم کنند، ولی ما خودمان باید متوجه این موضوع باشیم.
لاریحانی با طرح سؤالی گفت: باید پرسید آیا رشد نقدینگی در داخل کشور، ربطی به تحریمها داشته است؟ شما نقدینگی را افزایش دادید، اینکه بیشتر تسهیلات را به مسکن مهر دادید، چه ربطی به تحریم دارد؟ پس اشکال کار در جای دیگری است که باید حل شود .
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا مسئولان با قصد و غرض آدرس غلط میدهند یا خیر؟، گفت: بنده واقعاً روشهای پیامبرگونه ندارم که ببینم نیّات آنان چیست، ولی هر نیّتی هم که داشته باشند، اشتباه است.
رئیس مجلس با بیان اینکه استراتژی غرب هماکنون این است که به افکارعمومی دنیا بقبولاند که با تحریمها، توانسته وضعیت آشفته در اقتصاد ایران ایجاد کند، تصریح کرد: هر آدرسی که این تحلیل را تقویت کند، آنها را مصممتر میکند که فشارهایشان را افزایش دهند.
کلمه- گروه اجتماعی: یک هفته پس از انتشار کاریکاتور هادی حیدری در روزنامه شرق و توقیف این رسانه، موضع گیری ها و اظهار نظرها در این باره همچنان ادامه دارد.
به گزارش کلمه، این در حالی است که مهدی رحمانیان از چهارشنبه گذشته برای چهار روز بازداشت شد و هادی حیدری هم دو روز را در این هفته در داسرا گذراند.
روزنامه نگاران، کاریکاتوریست ها و طنزپردازان، اهالی هنر و رسانه و حتی برخی از سیاستمداران هم به ابعاد مختلف این کاریکاتور و برخوردهای صورت گرفته با آن پرداخته و هر یک به نحوی اعتراض خود را اعلام کردند.
هرچند که پس از مدتی مطرح شد که این تصویر برای اولین بار توسط کمال تبریزی در فیلم لیلی با من است تصویر سازی شده و بیشتر خلاقیتی است برای یک فیلم از سوی کارگردان که در همه ی آثار هنری مرسوم است و در واقع پیش از آن در هیچ صحنه ای از جنگ به این شکل وجود نداشته، اما به اسم جنگ و دفاع مقدس و خون شهدا به روزنامه شرق و اهل رسانه تاخته اند و این کاریکاتور را بهانه ای برای توقیف این روزنامه تبدیل کرده اند.
در همین باره بخوانید:
«نخند! شهید دادیم»؛ یا تصویری از دفاع مقدس برای جنگ ندیده ها
دست از سر رزمندگان و دفاع مقدس بردارید؛ توهین شمایید
نامه طنزپردازان در انتقاد از سوء تفاهم ها درباره کارتون هادی حیدری
نامه ۲۵ خانواده شهید و رزمنده دوران دفاع مقدس در حمایت از کاریکاتوریست شرق
بیانیه ۱۶۰ روزنامهنگار: توهین به رزمندگان، دورترین تلقی ممکن از کاریکاتور روزنامه شرق است
حسین زمان: چه کسی گفته که شما مدافع حرمت بسیجیان و رزمندگانید؟
کمال تبریزی: کاریکاتور روزنامه شرق، شرح امروز ما بود
کمال تبریزی، خالق آثاری درباره دفاع مقدس همچون «لیلی با من است» و «شیدا»، در یادداشتی درباره ماجرای کاریکاتور روزنامه شرق با عنوان «اندر معانی کاریکاتور شرق» نوشته است: اول باید در نظر داشته باشیم که اثر هنری -از هر نوعی که باشد- یک معنا نزد خالق اثر دارد و بسیاری معانی و استنباط، نزد مخاطبین که بسته به جهان بینی و نوع نگرش و حال و احوال هریک از آنان دارد و با این تفسیر، باید پرسید که معنی کاریکاتور از نظر خالق اثر، یعنی آقای هادی حیدری چیست؟ هرچه که باشد خودش که به صراحت می گوید در معنی مورد نظرش توهینی به رزمندگان عزیز و شهدای گرانقدر دفاع مقدس، هرگز نیست و قاعدتا باید همین اندازه را از او پذیرفت. اما در عین حال، و در ظاهر و جزئیات کاریکاتور هم اثری از آثار جبهه و دفاع مقدس نیست. پس می توان پذیرفت که معنی مورد اتهام، در استنباط بعضی از مخاطبین بوده و ابداً مربوط به معنی مورد نظر آقای هادی حیدری نیست و نمی تواند مبنای اتهام به او باشد.
در ادامه ی این یادداشت که در ایران آباد منتشر شده آمده است: می خواهم خودم را به عنوان یکی از مخاطبین، مثال بزنم؛ من وقتی کاریکاتور را دیدم؛ معنی ای که از آن استنباط کردم؛ مقایسه و تفاوت زمان حال، با گذشته پرافتخار دوران دفاع مقدس بود. کاریکاتور به من گفت : یادش بخیر دورانی که رزمندگان اسلام، همچون صحنه ای که در فیلم لیلی با من است” بود؛ روبان مطهر به اسامی معصومین (ع) به پیشانی یکدیگر می بستند؛ اما امروز عده ای که از فرهنگ بسیج و بسیجیان فاصله گرفته اند؛ (به شهادت وضعیت افرادی که در کاریکاتور می بینیم) به چشمان هم چشم بند می زنند تا حقیقت دیده نشود!
کمال تبریزی کارگردان و نویسنده سینما در پایان تصریح کرده است: در هر صورت باید توجه داشت که زمان کاریکاتور با توجه به طراحی فضای آن، مربوط به حال و یا آینده می تواند باشد و نه گذشته پرافتخار دفاع مقدس که باز هم تاکید می کنم؛ اثری از آن، در فضا و طراحی کاریکاتور موجود نیست.
عبدالجبار کاکایی: تحلیل کاریکاتور شرف برای سرگرم کردن خلایق و باز داشتن از اندوه معیشت بود
عبدالجبار کاکایی هم در یادداشتی در وبلاگ خود، درباره موضوع توقیف روزنامه شرق نوشت:
چنان به روشنی راه دارم اطمینان
که چشم بسته نظر باز خط فرمانم
یکی از بیت های معروف سال های جنگ بود که زمزمه می شد و به وصیت نامه ها و سنگ قبر ها راه پیدا کرده بود .تبعیت ابراهیمی به نوعی راهبرد استراتژیک جنگ بود در جامعه شناسی جنگ این نوع از هدایت جنگ ها به مشی ابراهیمی شهرت دارد . در مشی ابراهیمی ایمان به شهود پیشوا زمینه ساز صفات برجسته اخلاقی جنگ است مانند فدا کاری و ایثار و رشادت و …
جنگ هشت ساله با تمام فراز و فرودش و نقاط ضعف و قوتش تن به هیچ انکار تاریخی نمی دهد این گره کور عصر عثمانی باید روزی گشوده می شد و به تخلیه حافظه ی تاریک و تاریخی دو ملت می انجامید و شرایط تاریخی منطقه نقطه ی طلایی وقوع آن را فراهم کرد .
چند روز پیش طرحی هنرمندانه از کاریکاتوریست روزنامه شرق آقای حیدری که باطنا بی ارتباط با موضوع جنگ بود حسن تعلیلی شد برای سرگرم کردن خلایق و باز داشتن از اندوه معیشت که مایه ی تاسف است.
دوست داشتم کسی حتی به شوخی بگوید نسبت این تصویر به جنگ با چاشنی عرفان مستتر در ادبیات جنگ قابل اغماض است .
دوست داشتم کسی بیاید و دهها ورد و وصیت و نوشته را که تاکید بر چشم بسته پیمودن راه و اطمینان به مشی پیشوا بود سند می آورد و گره بسته را می گشود
دوست داشتم ایمان ابراهیمی هنوز دردل منتقدان امنیتی بود و برای رویت تجربی چشم شانی قایل نبودند
دوست داشتم اکنون که خود طراح و هنرمند برائت خود را از نقد جنگ! اعلام کرده حد اقل مشی معمول مسلمانی یعنی رافت دینی چاره گشا می شد.
اما تنبیه یک هنرمند و تعطیلی یک روزنامه سیلی دیگری بود تا روشنفکری دینی از خواب آرمانی خود بیدار شود و برای انسداد عروق اندیشه در آرمان شهرش چاره ای بیاندیشد.
حبیب الله صادقی: این طرح با ترجمه ای که شده، متفاوت است
حبیبالله صادقی، هنرمند پیشکسوت و عضو فرهنگستان هنر نیز در یادداشتی در این باره که در خبرآنلاین منتشر شد، نوشت: نقد به روزنامه شرق و یا تحلیل درباره آرا و آثار هنرمند دلیل راه متفاوت و دیگری میطلبد. طرح ارائهشده به نظر و باور اینجانب با شناختی که از خانواده هنرمند و پدر ارجمندشان و اینکه ایشان دورهای نزد بنده به امر طراحی و آموزش آن پرداختهاند و زندگی عاطفی و معنوی این هنرمند را از نزدیک شاهد بودهام، دلیل مدعایی که اعلام شده، به نظرم دور از ذهن است.
صادقی که طراح، نقاش، گرافیست، تصویرساز و کاریکاتوریست است و در دورهای ریاست موزه هنرهای معاصر را بر عهده داشته است، در دفاع از هادی حیدری نوشت: این طرح با معنای تصویری که ترجمه شده، متفاوت است و به نظر کارشناسی اینجانب، طرح فوق چون طرح مجرد و آزادی در صفحه بود و تنها دلیلی که منتقدان به این معنا اشاره روا داشتهاند، این است که همزمان با روزهای بزرگ غیرت و شرف و عزت ما یعنی هفته دفاع مقدس منتشر شده و این دلیل، دلیل محکم و قابلی نیست که بتوان از این زاویه به هنرمند دینباوری چون هادی حیدری این معنا را اعلام کنیم که خدای ناخواسته این طرح معنای دیگری میدهد.
ابوالحسن مختاباد؛ تفسیرهای نامربوط از یک کاریکاتور و خاطره از شهرام ناظری
همچنین سید ابوالحسن مختاباد با نگارش یادداشتی نظر خود را درباره برخورد با کاریکاتور روزنامه شرق اعلام کرده است. یادداشت مختاباد به این شرح است:
آغاز: تا لحظه نگارش این یادداشت، نه مدیر مسئول روزنامه «شرق» و نه آقای هادی حیدری و نه بسیاری از روزنامهنگارانی که عاشق این آب و خاکند، مسلمانند و دوستدار وطن و غیرت و تعصبی نسبت به تاریخ جنگ ایران و هشت سال دفاع جانانه از آب و خاک خود دارند، نپذیرفتند برداشتی را که بابت آن، این روزنامه بسته شده است.
به معنای دیگر،این گروه معتقدند در این کاریکاتور هیچ نشانه و نمادی که به شکل مستقیم و حتی غیرمستقیم نشان دهد شخصیتهای موجود در آن رزمنده و جبههای هستند، نیست. در طیف مقابل هم از قرار انشقاقی حاصل شده و برخی از چهره های دانشگاهی حوزه فرهنگ در آن طیف از این قیاس انگشت حیرت به دندان گزیدند که از جمله آنها نوشته دکتر کچوییان در سایت «الف» است. گذشته هادی حیدری هم چنین امری را تایید نمیکند. شخص نگارنده حداقل در دهها نشست هنری و فرهنگی با تراز بالا، حضور داشته که هادیخان ،قاری قرآن آن بوده است.حتی برخی شبهای احیاء در ایام ماه مبارک رمضان و روزهای شهادت مولیالموحدین که مراسم دعا و قرآن خوانی رونق و رواجی شکوهمند دارد، این هادی حیدری بود که صدای پخته و پرورده اش در دعای جوشنکبیر گوش من و برخی از دیگر شهروندان حاضر در آن مراسم را مینواخت. چنین شخصی با این پیشینه،چنان که خود هم گفته است، چرا باید یکی از نقاط شکوهمند تاریخ این مرز و بوم را به سخره بگیرد؟
میانه: یکی از خاصیتهای اثر ادبی وهنری برداشتهای مختلفی است که نسبت به آن میشود. مولانا جلال الدین رومی که این روزها با بزرگداشت او هم مصادف است، در دیوان شمس اشاره دارند به مفهوم حقیقت وآن را به مثابه آیینهای فرض میکنند که ازآسمان به زمین میافتد و میشکند و صدها تکه میشود. هر تکه آن به دست شخصی میافتد و آن شخص بر این گمان است که تمامی حقیقت را نزد خود دارد در حالی که وی تنها بخشی کوچک از حقیقت را حمل میکند.
خالق ارواح زآب و زگل
آینهای کرد و برابر گرفت
زآینه صد نقش شدو هر یکی
آنچه مر او راست میّسر گرفت.
اثر هنری و ادبی هم چنین وضعیتی دارد. کمتر کسی است که بیتی از حافظ را بخواند و برداشت مطابق سلیقه و نگاه خود را بر آن بار نکند. همین برداشتهاست که متاسفانه اسباب دردسر میشود، به خصوص هنگامی که با غرض و سوء نیت وبرای از میدان به در کردن رقیب به کار رود.
نگارنده به یاد دارد استاد شهرام ناظری ماجرایی را برای اشعار مربوط به آلبوم گل صدبرگ برایم تعریف میکرد.در سالهایی(اوایل دهه شصت) که اشعار این آلبوم برای دریافت مجوز به شورای شعر دفتر موسیقی وقت(مرکز سرود و آهنگهای انقلابی وزارت ارشاد) فرستاده شد، استاد زنده یاد مهرداد اوستا هم در آن شورا عضویت داشت. آقای ناظری تعریف میکردند روزی یکی از مسئولان و دستاندرکاران این شورا که در انقلابیگری اش از بزرگان نظام هم کیلومترها جلوتر بود و خود را در جایگاه خدایی میدید که نسبت به تمامی امور پیدا و پنهان افراد آگاه است، آقای ناظری را خواست و دو شعر« اندک اندک جمع مستان میرسند» و «چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون» را جلوی ایشان گذاشت و گفت:این دو شعر بر علیه نظام جمهوری اسلامی است. آقای ناظری گفت: نزدیک بود از تعجب و شگفتی شاخ در بیاورم.چشمهایم را گرد کردم و گفتم آخه این شعر ۷۰۰ سال قبل توسط مولوی گفته شده و چه ربطی به جمهوری اسلامی دارد؟ و در مقابل از این دانای داناها شنید:الان عرض میکنم.
شما در بیت دوم خواندهاید:
اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان میرسند
و سپس گفتند: «نیستان»که رفتند منظورتان درست بود؛ یعنی رژیم منحوس پهلوی به درک واصل شد، و به جای آن جمهوری اسلامی آمد، اما شما نوشتهاید که هستان میآیند در حالی که ما آمدیم و مستقر شدیم، این هستان کیهستند که قرار است به جای ما بیایند؟ و در ادامه هم گفت که شعر دوم شما هم کلا بر علیه آیتالله خمینی رهبر انقلاب است و به همین دلیل ما به این کارتان مجوز انتشار نمیدهیم.
خدا مرحوم مهرداد اوستا را بیامرزد که هم ناظری را میشناخت و هم درک و دریافتی عمیق از اشعار کهن و نو داشت و خود هم شاعری شهیر و شناخته شده بود. او ورقه را از زیر دست آن بنده خدا گرفت و گفت: این مزخرفات چیه میگی ؟ آقای ناظری را من می شناسم و شعر هم مال مولاناست و ربطی به این چیزها ندارد.
یکی دو ماه بعد کار گل صدبرگ منتشر شد و اتفاقا همین تصنیف اندک اندک از جمله تصانیف و قطعاتی بود که بارها و بارها در جبههها پخش شدو قطعا رزمندگان و دلیران این مرز و بوم از آن خاطرات بسیاری در ذهن دارند. یک لحظه در ذهن خود تصور کنید که مرحوم مهرداد اوستایی نبود و کاری چنین که در مثلث هنری ناظری،ذوالفنون و قاسمی و دیگر نوازندگان این اثر منتشر شد، بر اثر نگاه سلیقهای و من درآوردی آدمی ناآشنا به شعر و موسیقی مجوز انتشار نمیگرفت. آن زمان ما و نسل قبل و بعد ما از یکی از آثار شنیدنی و به یادماندنی موسیقی عصر خود محروم میشدیم.
قصد از مثال یاد شده قیاسی آن اثر با کاریکاتور آقای هادی حیدری نیست که او هم موضوعی بشری را دستمایه کار خود قرار داده است. جهل و نادانی که به گفته بزرگان دینی ما در زمره چاره ناپذیرترین موارد است چنانکه مولانا در مثنوی حکایتی از عیسی مسیح می آورد که فردی او را می بیند که در کوه ها در حال فرار است. از او می پرسد یا عیسی تو که هر نوع بیماری را شفا می دهی و مرده را زنده می کنی از چه می گریزی که عیسی می گوید از جاهل چون تنها کسی است که من نمی توانم او را علاج کنم. چرا که او چشم و بینشی ندارد که چیزی را ببیند و اصولا کور است و چشم بر هر چیزی می بندد.این کاریکاتور هم چنین مفهومی را دستمایه قرار داده بود.
انجام: با چنین پیش زمینهای آیا نمیتوان نسبت به نگاههای این گونه به آثار هنری و فرهنگی و ادبی تردیدهای جدی روا داشت.
نگارنده برای نظر آنانی که چنین تفسیر نامربوطی را به این کاریکاتور چسباندند احترام قائل است،اما آیا واقعا قوه قضاییه و هیئت نظارت بر مطبوعات( با وجود چهرههایی چون جناب مطهری و آقای دکتر حسین انتظامی)چنین قضاوت و برداشتی را نسبت به این کاریکاتور دارند؟ پرسش به این پاسخ سخت است چرا که اصولا درباره کار هنری ،چه شعر،چه سینما،چه موسیقی و تصویر و عکس و نقاشی سخت است و، و سختترآنجا که ما وجدان خود را قاضی کنیم و بدانیم روز حساب و کتابی هست و به قول حافظ:
روزی که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
نظرخواهی سهیل محمودی از هنرمندان دفاع مقدس
سهیل محمودی شاعر و استاد دانشگاه نیز در مطلبی با انتقاد از نحوه برخورد با کاریکاتور روزنامه شرق که موجبات توقیف این روزنامه را فراهم آورد، در این باره از هنرمندان دفاع مقدس نظرخواهی صورت داده است. سهیل محمودی در مطلب خود نوشت:
نیم جو از کائنات حسی و عقلی
بر سرِ بازار کن فکان به نماند
سعید طایی (شاعر عهد غزنویان)
نمی دانم چرا اهل سیاست که هیچ سررشته ای در امور هنری ندارند_ و البته در همه ی امور عالم صاحبنظرند ! این روزها به بهانه ی یک کاریکاتور این همه نظر تخصصی و تحلیلی ارائه می فرمایند…!
لطفا اجازه بدهید هنرمندان و اصحاب هنر و ادبیات و مطبوعات هم شاید نظری داشته باشند شاید این همه هنرمند و صاحب اندیشه هم توان تحلیل یک طرح و تصویر را داشته باشند! و بگویند: آنگونه که شما می فرمایید ،نیست ! می دانم که در این حوالی هیچ چیزی به تخصص لازم ،نیازی ندارد! اما شاید اینان هم طفلکی ها چیزی سرشان بشود!
آقایان تصمیم گیرنده لطفا قدری یواش تر…یادتان باشد: هنرمند میزبان تاریخ است و سیاستمدار میهمان تاریخ.
و اما یک پیشنهاد صادقانه و خیرخواهانه:
لطفا اهل سیاست و مدیران دولتی فرهنگی ،از هنرمندان شناخته شده ی روزگار و کسانی که در هنر سالهای دفاع مقدس دستی داشته اند، در باره ی کاریکاتور روزنامه ی شرق و مفهوم و منظور آن نظرخواهی کنند. فکر می کنم و خاطرجمع هستم در این صورت نتیجه ای مطلوب و به دور از هیجان و بدون حب و بغض به دست خواهد آمد.
این پیشنهاد ساده و خیرخواهانه به نفع هنر و فرهنگ ، آرامش مملکت ، حفظ شان رزمندگان عزیز ،طراح طرح و همه خواهد بود.
در ادامه نظر چند تن از هنرمندان شاخص دفاع مقدس را که ذیل نظرخواهی سهیل محمودی آمده می خوانید:
علی رضا قزوه: بله اتفاقا پیشنهاد خوبیه. با دکتر ترکی عزیز استاد دانشگاه تهران و دوست سالهای قدیم هم صحبت می کردیم او هم می گفت حقش نبوده که این بنده خدا را بگیرند. او هم این حس را نداشته که این کاریکاتور توهین بوده. برای من مهم همان حرف مصاحبه ایشان است که گفته من خاک پای بسیجی ها هستم. همین جمله برای رهایی این هنرمند سند است. اهل سیاست بنشینند کار خودشان را بکنند کاش ما روزی برسیم به تخصص گرایی و در این موارد لااقل از مسعود شجاعی طباطبایی و آقای بیژنی و این هنرمندان سوال کنیم یا از شاعران و نویسندگان.
این که خط و ربط شرق چه بوده و باشد یا نباشد مسئله ی دیگری ست ولی حساب این بنده خدا را باید از آنها سوا کرد. من به عنوان یک هنرمند این جامعه و یک ادبیات شناس بعد از سی سال و چهل کتاب احساسم این نیست که این کاریکاتور توهین است من هم چنین حسی را برنداشت نکردم و ایشان از بچه های خوب و با معرفت کشورند و اصلا در خط اهانت به رزمندگان نیستند. بهترین شیوه همین است که از تعدادی دیگر هم بپرسند چون به هر حال یک کار هنری ست و هنرمندان بهترین قاضی این پرونده می توانند بود
عبدالجبار کاکایی: سلام سهیل عزیز رفتاری که نقادی را هتاکی می داند گوشش بدهکار این حرف ها نیست به نظر من حتی اگر قصد این هنرمند نقد جنگ باشد باید روی کرسی آزاد اندیشی بنشیند نه صندلی دادگاه.
علی هوشمند: سالهاست با افتخار برای رزمندگان می سرایم و می نویسم در حد بضاعت خودم … اما از این کاریکاتور چنین برداشتی نداشته ام. برداشتی که برخی رسانه ها و شخصیت های عجول سیاسی از آن داشته اند. خداوند عاقبت همه را ختم به خیر کند.
جواد علیزاده: کاریکاتوریست جنایتکار نیست
در همین راستا جواد علیزاده که ۲۲ سال است سردبیر مجله طنز و کاریکاتور است نیز در گفتگویی با عصر ایران داشته که در آن تصریح کرده: هیچ ویژگی و نمادی در آن کاریکاتور وجود نداشت که فضای جنگ را نشان دهد. نه لباس رزمنده ها بر تن آن افراد بود و نه سایر ویژگی های جبهه در آن کاریکاتور دیده می شد. متاسفانه کسانی که چنین برداشتی از آن کاریکاتور کرده اند، تقدس و حرمت رزمندگان را با این ادعاها و اعتراضاتشان می شکنند.
این کاریکاتوریست کهنه کار در ادامه افزوده است: در دوران جنگ ایران و عراق هم در کشور ما نشریات طنز منتشر می شدند و از شرایط موجود کشور انتقاد می کردند. انتقاد از گرانی، مضمون بسیاری از کاریکاتورهای ما در دوران جنگ بود. مثلاً ما کاریکاتوری کشیدیم که کسی از یک بقال سوال می کرد قیمت “پوشک” را روی چه اصلی گران کرده ای؟ او هم جواب داده بود: روی اصل “موشک”!
متن کامل این گفتگو را با هم می خوانیم:
شما جزو کاریکاتوریست هایی هستید که به نفع کاریکاتوریست روزنامه شرق موضع گیری کرده اید. چرا معتقدید کاریکاتور شرق توهین آمیز نبود؟
به چند دلیل: اول اینکه، ویژگی های جغرافیایی و مکانی کارتون های مطبوعاتی باید مشخص باشد و یا اینکه بر اساس خبر یا رویداد خاصی کشیده شده باشند. کاریکاتور شرق این ویژگی ها را نداشت.
دوم اینکه کاریکاتور روزنامه شرق مصداق طنز سیاه بود. این جور کارتون ها، خیلی کلی هستند. کارتون روزنامه شرق هم این گونه بود. بنابراین به هیچ وجه نمی توان گفت آن کاریکاتور صد در صد درباره رزمندگان جنگ بوده است.
هیچ ویژگی و نمادی در آن کاریکاتور وجود نداشت که فضای جنگ را نشان دهد. نه لباس رزمنده ها بر تن آن افراد بود و نه سایر ویژگی های جبهه در آن کاریکاتور دیده می شد. متاسفانه کسانی که چنین برداشتی از آن کاریکاتور کرده اند، تقدس و حرمت رزمندگان را با این ادعاها و اعتراضاتشان می شکنند.
این نکته را هم بیفزایم که به نظر من ، مسؤولان کشور ما در قبال کاریکاتور سعه صدر دارند. کاریکاتور در زمان انقلاب نقش خیلی مهمی در مطبوعات آن زمان داشت. من خودم در آن زمان در روزنامه کیهان کار می کردم و در آن روزهای خون و آتش و گلوله، تاثیر کاریکاتور را در پیشبرد حرکت انقلابی مردم ایران به وضوح دیده ام.
من جزو معدود کسانی بودم که هر روز یک کاریکاتور درباره وقایع انقلاب می کشیدم و به همراه دوستانم، از جانب ساواک و ارتش و … بارها تهدید شدیم. کاریکاتور شاه را هم یکی دو روز قبل از سقوط نظام پهلوی کشیدم.
می خواهم بگویم مسؤولان نظام جمهوری اسلامی به خوبی می دانند که آزادی یکی از شعارهای انقلاب ما بود و آزاداندیشی یکی از لوازم آن است. همین باعث شده که در مجموع در دوران پس از انقلاب، مقامات حکومتی کاریکاتور را در مطبوعات ما تحمل کنند.
در دوران جنگ ایران و عراق هم در کشور ما نشریات طنز منتشر می شدند و از شرایط موجود کشور انتقاد می کردند. انتقاد از گرانی، مضمون بسیاری از کاریکاتورهای ما در دوران جنگ بود. مثلاً ما کاریکاتوری کشیدیم که کسی از یک بقال سوال می کرد قیمت “پوشک” را روی چه اصلی گران کرده ای؟ او هم جواب داده بود: روی اصل “موشک”!
من بعید می دانم که در زمان جنگ، نشریات طنز در عراق منتشر شده باشد اما در ایران چنین نشریاتی منتشر می شدند و از وضع موجود کشور انتقاد هم می کردند.
پس علیرغم برخوردهای گاه به گاه، به طور نسبی باید گفت که در مقامات کشور ما، سعه صدر نسبت به کاریکاتور وجود دارد. ولی بعضی از مسئولان تحملشان کمتر است و گاهی به دلیل چاپ یک کاریکاتور، با مطبوعات کشور چنین برخوردهایی می کنند. فکر می کنم این برخوردها به نقض غرض و نتایج عکس بینجامد.
به طور کلی کاریکاتور می تواند با افزایش انتقادپذیری، ایجاد تعادل و تلطیف فضای جامعه، تاثیر مهمی در ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه داشته باشد.
یک کاریکاتوریست، وقتی که به صورت علنی در روزنامه های رسمی کشور کار می کند و امضایش نیز زیر اثرش وجود دارد، طبعاً نمی تواند سوءنیت داشته باشد. اگر هم گاهی کسی تفسیری بدبینانه از یک کاریکاتور داشته باشد، ما هیچ تکنولوژی و دستگاهی نداریم که بخواهیم نیت واقعی کاریکاتوریست را از کشیدن یک کارتون کلی بی مکان و بی زمان تشخیص دهیم.
برخی از منتقدان هم می گویند چون این کاریکاتور در هفته دفاع مقدس منتشر شده، انتقادش متوجه رزمندگان دوران جنگ است.
من خودم حدود بیست سال پیش در روزنامه ابرار، در ستونی با عنوان ” با عرض معذرت “، هر روز یک کاریکاتور می کشیدم. من آن موقع درگیر انتشار نشریه خودم بودم و به همین دلیل، هر هفته چهار پنج کاریکاتور به روزنامه ابرار می دادم و دیگر زمان انتشار آنها دست من نبود.
سردبیر و صفحه آرا تصمیم می گرفتند در چه روزی کدام کاریکاتور را منتشر کنند. چون کاریکاتورهای من بر اساس سوژه روز نبودند و کهنه نمی شدند. بعضی کاریکاتورها اگر دو روز دیرتر منتشر شوند، دیگر به درد انتشار در روزنامه نمی خورند.
کارتون روزنامه شرق هم زمان و مکان مشخصی نداشت. من فکر نمی کنم تعیین زمان انتشار این کاریکاتور با شخص کاریکاتوریست بوده باشد. در این موارد، سردبیر و صفحه آرا تصمیم می گیرند. ممکن است در فلان روز، روزنامه بخواهد فلان آگهی را منتشر کند و جایی برای انتشار کاریکاتور در صفحه مربوطه نداشته باشد. مسائل فنی هم گاهی موجب جابجا شدن روز انتشار کاریکاتورهایی می شود که با توجه به سوژه های روز کشیده نشده اند.
بعید می دانم که کاریکاتوریست روزنامه شرق گفته باشد چونکه ما در هفته دفاع مقدس هستیم، پس این کاریکاتور باید در همین هفته منتشر شود.
من این کاریکاتوریست را می شناسم. هادی حیدری، جوانی است که قاری قرآن بوده. در تمام سخنرانی های مرحوم صابری در مجله گل آقا، هادی حیدری حضور داشت و جلسه پس از قرائت قرآن از سوی او، شروع می شد. علاوه بر این، تا جایی که من می دانم، پدر ایشان هم از رزمندگان دوران جنگ بوده اند. با توجه به همه این نکات، من بعید می دانم که هادی حیدری آن کاریکاتور را با سوءنیت کشیده باشد.
شما وقتی این کاریکاتور را دیدید، چه چیزی به ذهن تان خطور کرد؟
چیز خاصی به ذهنم نیامد. این را در نهایت صداقت به شما می گویم. من ارتباط چندانی هم با این دوستان ندارم که فکر کنید می خواهم از آنها حمایت کنم. شاید سالی یکبار هم آنها را نبینم. من این کاریکاتور را اولین بار در سایت های اینترنتی دیدم. به این کاریکاتورها Gaghumour می گویند. یعنی کاریکاتورهای طنز سیاه؛ کاریکاتورهایی که اصطلاحاً جشنواره ای اند و کارتون های ژرونالیستی نیستند.
به کارتون های مطبوعاتی، کارتون ادیتوریال می گویند. این قبیل کارتون ها شرح و مکان و فضا دارند و مدلولشان کاملاً مشخص است. مکتب طنز سیاه از دهه ۱۹۷۰ در فرانسه شکل گرفت.
کارتون های طنز سیاه از مفاهیمی کلی، مثل حماقت های انسان، حرف می زنند. مثلاً جمعی از انسان ها را به تصویر می شکند که دست همه آنها در جیب یکدیگر است. ما در این جا اصلاً نمی توانیم بگوییم این کاریکاتور مشخصاً درباره چه کسانی است. کاریکاتور روزنامه شرق هم دقیقاً این طور بود.
دوست نکته سنجی می گفت حتی اگر در این کاریکاتور فضای جنگ هم ترسیم شده بود و آن افراد هم به شکل رزمندگان کشیده می شدند، بستن چشم های آنها می تواند دال بر چشم بستن آنها بر دنیا باشد.
بله، این طور هم می توان گفت. البته کاریکاتوریست چنین منظوری هم نداشته. چون اگر او می خواست چنین پیامی منتقل کند، دقیقاً باید لباس جنگ و فضای جبهه را هم در کاریکاتورش به تصویر می کشید.
این یک کاریکاتور کلی است و می تواند حتی درباره “انسان در کره زمین” باشد. ممکن است بگوییم این کاریکاتوری است درباره چشم بستن انسان بر روی واقعیت. هیچ مکان و جغرافیای مشخصی در این کاریکاتور نیست.
ولی درباره نکته شما، باید بگویم همین الان که لباس جنگ و فضای جبهه در این کاریکاتور وجود ندارد، کلی برداشت منفی از آن صورت گرفته است. یعنی اگر کاریکاتوریست حسن نیت هم داشته باشد و فضای جبهه را هم می کشید و پیامش این بود که رزمندگان دوران جنگ، چشم خود را بر روی دنیا و مادیات بستند و به جبهه های جنگ رفتند، باز هم کاریکاتور او مشکل آفرین می شد؛ چون مساله جنگ، مساله بسیار حساسی است. ولی این کاریکاتور اصلاً ربطی به جبهه و جنگ ندارد و دامن زدن به این موضوع، به ضرر قهرمانان دفاع مقدس است.
کاریکاتور، کار تخصصی من است و در دوران جنگ هم، من و آقای صادقی و یکی دو نفر دیگر از دوستان، بیشترین کایکاتورها را در دفاع از ارزش ها و علیه صدام کشیدیم. سوابق من روشن است و با حسن نیت می گویم که کاریکاتور روزنامه شرق درباره رزمندگان دوران جنگ بوده باشد.
بعضی ها هم گفته انددر صف ایستادن مختص رزمندگان نیست.
بله، من خودم بارها راجع به “صف” کاریکاتور کشیده ام ، صف مرغ، صف گوشت، صف جنس کوپنی و … باور کنید بودن کاریکاتور به نفع نظام است. کاریکاتوریست یک مصلح اجتماعی و آسیب شناس است که دردهای اجتماع را در اثر خودش منعکس می کند. با اثری که با امضا در یک روزنامه منتشر می شود، نباید مثل یک کاریکاتور بدون امضا در یک شبنامه برخورد کرد.
اصلاً به نظر من، کاریکاتوریست ها باید مصونیت قضایی داشته باشند. آنها خودشان را به خطر می اندازند تا دردهای اجتماعی را منعکس کنند. کار آنها به تسکین مخاطب و جلب توجه مسئولان به مشکلات اجتماعی منجر می شود.
تحمل کاریکاتور به نفع نظام است. اگر یک تعمیرکار به من بگوید ماشینت فلان عیب را دارد، آیا من باید یقه او را بگیرم و به او بگویم چرا از ماشین من ایراد گرفتی؟ کاریکاتور هم در جامعه چنین نقشی دارد. کاریکاتوریست ها نه درآمدی دارند نه آینده ای. آنها آدم های عاشقی هستند که مشکلات اجتماع را با زبان طنز مطرح می کنند.
به نظر می رسد جامعه ما به طور کلی به کاریکاتور حساسیت دارد. مثلاً وقتی یدالله سحابی فوت شد، روزنامه نورزو کاریکاتور او را در حال پرواز با فرشتگان کشید اما برخی از خوانندگان نوروز به همان کاریکاتور هم اعتراض کردند.
بله، فرهنگ تصویری در جامعه ما هنوز جا نیفتاده است. فرهنگ ما بیشتر شفاهی و مکتوب است. خیلی از مردم کاریکاتور را نشانه تمسخر می دانند! ما سال ها پیش مسابقه کاریکاتور برگزار کردیم. همیشه کاریکاتور چهره های خارجی کشیده می شد اما آن بار گفتیم شرکت کنندگان در مسابقه، کاریکاتور مرحوم تختی را بکشند. ولی خیلی ها به ما اعتراض کردند و گفتند شما می خواهید تختی را مسخره کنید.
فرهنگ تصویری هنوز در جامعه ما نهادینه نشده است. ضمن اینکه در سال های اخیر، کاریکاتوریست های دانمارکی و فرانسوی، کارهای زشتی انجام داده و به ادیان بی حرمتی کرده اند و همین موجب شده که حساسیت نسبت به کاریکاتور در جامعه ما بیشتر شود و کاریکاتوریست ها در کشور ما بیش از حد زیر ذره بین قرار گیرند.
چه زمانی می توان یک کاریکاتوریست را به دادگاه کشاند؟ و اصلاً مرز بین کاریکاتور و تمسخر را چطور می توان ترسیم کرد؟
ما قانون مطبوعات داریم. در قانون مطبوعات ما، کشیدن کاریکاتور افراد مجاز است جز چهره های مذهبی و روحانی. هیچ کاریکاتوریستی هم در ایران از خطوط قرمز ترسیم شده در قانون مطبوعات عبور نمی کند.
ولی فرض کنیم کسی کاریکاتوری کشید که به فلان شخصیت روحانی شباهت داشت و این شباهت با هزار و یک اما و اگر مسجل شد، کاریکاتوریست باید در دادگاه مطبوعات با حضور هیات منصفه در این باره پاسخگو باشد. کاریکاتوریست جنایتکار که نیست! او حسن نیت دارد. با اسم و امضای مشخص در روزنامه ای مشخص دیدگاه خودش را مطرح می کند. به همین دلیل باید با سعه صدر با او برخورد شود.
احمدی نژاد: من نبودم
در ادامه انتقادات از عملکرد وزارت ارشاد و سیستم قضایی محمود احمدینژاد ساعتی پیش در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه اعتماد مبنی براینکه شما هفته پیش عنوان کردید که اقدامات قوه قضاییه مستقل از شماست و شما دخالتی در تصمیمات آنها ندارید حالا درست زمانی که شما در سفر نیویورک به سر میبردید سه تن از وزرایتان علیه توقیف روزنامه شرق جبهه گرفته و مصرانه خواستار توقیف آن بودند نکند عملکرد وزرای شما مستقل از کابینهتان باشد، با بیان اینکه این اتفاق در غیاب من رخ داده است گفت: مشی دولت ما مشی روشنی است و دولت ما حداکثر تحمل ممکن را داشته است. آزادی در دولت ما نزدیک به آزادی مطلق بوده است.
احمدینژاد در ادامه ضمن اشاره به عملکرد اشتباه وزیر ارشاد در مقابل توقیف روزنامه شرق افزود: کار وزیر ارشاد اشتباه بوده و من آن را تائید نمیکنم اما ارزشهای دفاع مقدس برای همه مقدس و مورد احترام است و همه باید به آن احترام بگذارند.
کلمه-گروه سیاسی: آقای محسن رفیق دوست باردیگر با تحریف واقعیات تاریخ جنگ، دولت میرحسین موسوی را متهم به اخلال در جنگ کرد چنانکه در مصاحبه قبلی خود مدعی فتح الفتوحات و فتح بغداد شد؛ فتحی که دولت میرحسین با کارشکنی مانع آن شد.
آقای رفیق دوست بدون توجه به اینکه میرحسین موسوی در زندان خانگی امکان پاسخگویی و دفاع را ندارد همچنین می گوید: “پیش از سال ۸۸ با موسوی ارتباط داشتم و گاهی از ایشان تشکر می کردم و می گفتم شما می توانستید برای انقلاب شر شوید ولی نشدید! چرا که ایشان اختلاف نظر زیادی در دوران نخست وزیری با رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) داشته و اصلا هم زیر بار نمی رفتند. البته این را هم باید بگویم که میرحسین موسوی مخالف کارها نبود ولی حماسه ای هم پدید نیاورد برای همین نمی توانم واژه خائن را برای ایشان انتخاب کنم!”
البته این اولین باری نیست که آقای رفیق دوست تاریخ جنگ را تحریف می کند. وی پیش از حبس غیرقانونی نخست وزیر دوران دفاع مقدس نیز روایات کذبی از جنگ گفته بود و ادعای فتح بغداد را کرده بود که دولت وقت با کارشکنی های خود مانع آن می شده است.
به گزارش کلمه، خوشبختانه میرحسین موسوی در ماههای منتهی به حصر به تحریف های آشکار تاریخ جنگ و دفاع مقدس توسط آقای رفیق دوست و شرکای تجاری ایشان در نهادهای خاص پاسخ داده بود و حتی گفته بود که اگر لب به سخن بگشاید خیلی از مسایل افشا خواهد شد و نقش خیلی از افرادی که این روزها تریبون ها را به تصرف خود در اورده اند روشن خواهد شد.”
نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در سخنانی که در ۴ مرداد ۱۳۸۹ در کلمه منتشر شد در واکنش به این تحریف ها گفته بود:
این روزها عده ای مدعی شده اند که می خواستند بغداد را فتح کنند و دولت آن زمان مانع آن شده بود. بنده هنوز لب به سخن درباره دهه اول انقلاب باز نکرده ام و هیچ گاه هم میل نداشته ام در این باره صحبت کنم ولی ظاهرا مجبورم در صورت ادامه این تحریف ها برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجسته ای که در این میان سهمم عمده داشتند ناگفته های خود را بگویم و نیز بگویم که استعفای سال ۶۷ بر سر چه بود. موسوی ادامه داد: آن وزیر سابقی که خود می داند چگونه به اینجانب تحمیل شد در عین آنکه بیش از همه در جریان سر ریزشدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود حالا می گوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت ما بغداد را فتح می کردیم. شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم. بنده می گویم شما که نمی دانم به تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید انجام دادید اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید."
آقای رفیق دوست همچینین در مصاحبه اخیر خود نیز همانند مصاحبه سال های قبل به مدیران دولت خصوصا بهزاد نبوی افترا زده بود. اگر چه آقای بهزاد نبوی نیز در زندان است و امکان دفاع از خود را دربرابر تحریف های آقای رفیق دوست از جنگ ندارد اما خوشبختانه میرحسین موسوی در همان سخنان نیز به تحریف فرصت طلبان و کیسه دوزان از دفاع مقدس درباره مدیران دوران جنگ پاسخ داده و گفته بود:
بعد از آنکه به تعبیر این وزیر سابق توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت سپرده شد تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد .بنده به دلایل گوناگونی فعلا فقط به اشاره می گویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که به قول مرحوم ظهیر نژاد در کمیته پشتیبانی جنگ "زیپ مرزها در حال باز شدن" بود و فاو و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست اینجانب تشکیل شد هم جناب رحیم صفوی جانشین فرمانده سپاه وهم جناب حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی در گزارشهای خود به اعضای جلسه گفتند که شما خوزستان را از دست رفته فرض کنید… .
بنده در آن زمان به این شرط مسوولیت ریاست ستاد فرماندهی کل قوا را قبول کردم که با خود تعدادی از مدیران برجسته و مدیران همکار را در ستاد شرکت بدهم.
یکی از برجسته ترین و تاثیر گذار ترین آنها آقای بهزاد نبوی بود که می دانیم این روزها چه گرفتاری هایی دارد. تصمیمی که ستاد آن روزها در کنار فرماندهان نظامی و این مدیران برجسته گرفت تغییر اساسی در آرایش جبهه ها بود و قرار شد که در کمترین زمان ممکن به کمک همه امکانات کشور، نیروهای موجود در کردستان به خوزستان منتقل شوند و با فعالیت استاندار استان خوزستان که همین برادر عزیز و مبارزمان محسن میردامادی بود و سایر مدیران استانی اقداماتی برای مقابله با تهاجم حتمی دشمن صورت گیرد. پیش بینی ستاد درست بود ودر فاصله بسیار کمی یکی از شدیدترین حملات از سوی صدام انجام شد و یکی از حماسی ترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس که با شهادت بسیاری از فرزندان کشورمان قرین بود ،اتفاق افتاد و دشمن آن چنان تو دهنی خورد که بعد از آن دیگر نتوانست حمله ای را سامان دهد و حداکثر از منافقین حمایت کرد که آن خیانت بزرگ با پشتیبانی نیروهای صدام علیه کشور انجام شد و مردم با مقاومت خود آنها را خرد کردند ."
آقای رفیق دوست همچنین در مصاحبه اخیر خود مطابق هجمه های ناجوانمردانه و قدرنشناسانه سالهای قبل، مدعی کار شکنی دولت در بودجه دهی به جنگ شده بود. قاعدتا ایشان نباید فراموش کرده باشد و خود را پیش از این مخاطب سخنان میرحسین یافته است که در برابر تهمت زنندگان که امروز با انگیزه های مادی یا ترس از بیرون آمدن پرونده های فساد، دفاع مقدس را با قرائت درباری تفسیر می کنند یاد آوری کرده بود که:
"من باور نمی کنم که شما فراموش کرده باشید که چهار میلیارد دلار از شش میلیارد دلار در آمد نفتی کشور هزینه جبهه ها و جنگ می شد و آن دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برا ی حفظ کیان کشور بود که آن هم می تواند در خدمت دفاع مقدس تعبیر شود .شما مرا مجبور می کنید بگویم علیرغم نتیجه درخشان دفاع مقدس که به بهای نثار خون های بسیار و جانفشانی رزمندگان جان برکف یک سانتیمتر از خاک کشور تقدیم دشمن نشد و این دومین مورد در طول جنگ های کشورمان از زمان فتحعلی شاه تا انقلاب اسلامی بود ، اگر پیوندی قوی تر بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های بهتری از عملیات گرفته می شد. فتح بغداد با تحویل دولت به چند فرمانده نظامی امکان پذیر نبود. بلکه برای شکست قطعی دشمن لازم بود از همان اول رابطه دولت با اداره عملی جنگ و طراحی های نظامی قطع نشود که چگونگی قطع این ارتباط داستان دیگری دارد که شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازم."
البته میرحسین موسوی به زندان خانگی رفت و این امکان را نیافت که چگونگی این قطع ارتباط و نیز ابعاد کارشکنی ها و بی کفایتی هایی که در جنگ رخ داد باز گو کند. میرحسین به حصر رفت تا امثال آقای رفیق دوست «به فرموده و با اشاره حاکمان»، با فراغ بال به تحریف تاریخ جنگ برای امیال شخصی و تسویه حساب های سیاسی بپردازند.
در پایان این اندرز میرحسین نیز شاید برای آقای رفیق دوست آموزنده باشد، به این امید که ایشان برای کوچکترین وعده های دنیوی، بازیچه دست اربابان قدرت در تحریف ارزشمند ترین ارزشهای این آب و خاک نشوند. آنجا که میرحسین خطاب به تحریف گران امروزی گفت:
" اگر شما واقعا به خون شهدا و تلاش جهاد گران و مقاومت همه جانبه همه ملت و دولت در این جنگ سر نوشت ساز احترام می گذارید و نمی خواهید از حماسه دفاع مقدس برای خود قبایی بدوزید تن به خواسته های تحریف گران تاریخ و سیاست بازهای تاریخ ندهید ."
فاعتبروا یا اولی البصار…
کلمه: احمدی نژاد در نشست خبری امروز خود، هیچ یک از حامیان سابق را بی نصیب نگذاشت. آنها که بیش از هفت سال او را در یکه تازی ها و قانون شکنی ها و صرف بودجه های میلیاردی و اجرا کردن طرح های مختلف بی حاصل و … بی قید و شرط حمایت کرده بودند، اکنون پاسخ این حمایت های فراقانونی بی حد و حصر را گرفتند و شاهدند که رئیس دولت حق آنها را کف دستشان گذاشت.
به گزارش کلمه، امروز سه شنبه ۱۱ مهرماه ۱۳۹۱ در خاطر حاکمان مدعی اصول خواهد ماند؛ چرا که هزینه کردن تمام سرمایه های اجتماعی و اقتصادی نظام و انقلاب و کشور در هفت سال گذشته برای حمایت از دولت، نتیجه اش جز شمشیر در هوا چرخاندن و و به همه نزدیکان زخمی وارد کردن و در برابر همه حامیان سابق جبهه گیری کردن، نبود.
از رهبری که نظرش را به او نزدیک کرد تا لاریجانی که بارها در مسیر حمایت از احمدی نژاد و دولتش قانون را هم زیر پا گذاشت، و ولایتی که بارها در دفاع از سخن گفت، و دستگاه قضایی که خیلی ها را به خاطر روی کار نگه داشتن او قربانی کرد، و خبرگزاری فارس و حامیان نظامی و امنیتی آن که دهها و صدها بار صداقت و حقیقت را به پای این رئیس دولت ذبح کردند، و سازمان تبلیغات و خبرگزاری مهر و دیگران؛ هیچ یک از تعرض احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی امروز بی نصیب نماندند؛ تا اکنون پس از این همه هزینه کردن برای او، نه رویی برای عزل و برکناری او داشته باشند و نه چاره ای برای بدگویی و بدکاری او که خود از سالیان قبل برای دفع دیگران اینجا کاشته بودند و حالا گریبانگیر خودشان شده.
به همین خاطر است که می توان با قاطعیت گفت این روز و این سخنان در خاطره همه متحدان و حامیان رئیس دولت در این سالها خواهد ماند.
* * *
رئیس دولت عصر امروز در یک نشست خبری با اشاره به نوسانات شدید قیمت ارز، بار دیگر به عوامل داخلی در ایجاد اخلال در بازار ارز پرداخت و مدعی شد کسانی که تصمیمات را بر دولتش تحمیل کرده اند، حالا منتقد شده اند.
وی بدون اشاره به نام رییس مجلس در خصوص علل افزایش قیمت ارز گفت: وقتی تحریمها اثر ندارد بر نوسانات ارز پس لابد تصمیمات ایشان تاثیرگذاربوده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی امروز در گفت و گو با خبرگزاری فارس، با بیان اینکه ۸۰ درصد مشکلات کشور ما مدیریتی است و تأثیر تحریمها بیشتر از ۲۰ درصد نیست، گفت که روشهای «رابینهودی در اقتصاد» هیچوقت جواب نمیدهد.
احمدی نژاد با وابسته خواندن خبرگزاری فارس به نیروهای امنیتی نظامی ابراز تاسف کرد که این مصاحبه با یک خبرگزاری وابسته به نهاد نظامی-امنیتی (فارس) بوده است و این چنین خبرگزاریای تنها به دولت انتقاد دارد.
وی خطاب به خبرگزاری فارس گفت که بعنوان رییس هیات دولت که بودجه این خبرگزاری ها را تامین می کند، می گویم که اینقدر سیاسی عمل نکنید!
وی با اشاره به تحریم به عنوان عامل بیرونی به کاهش فروش نفت و تحریم مبادلات نفتی پرداخت.
رییس هیات دولت عملکرد شش ماهه خبرگزاری فارس را یک جنگ روانی علیه دولت خواند و گفت: کسی نباید روی شاخه بنشیند و آن را ببرد.
احمدی نژاد از این تحریم بعنوان جنگ پنهان نام برد و گفت: دشمن تصور می کند با این فشارها می توانند با ملت مقابله کنند.
وی توضیحات بیشتر را به زمان بعد موکول کرد.
رییس هیات دولت از عوامل داخلی بعنوان همراهان دشمن خارجی یاد کرد و گفت تجارت خارجی سهم بالایی در کشور ندارد، اما آثار روانی زیادی در بازار دارد.
او معتقد است که همیشه عده ای واردات را به قیمت کالاهای داخلی گره می زنند.
احمدی نژاد می گوید: بانک مرکزی به اندازه کافی ارز وارد بازار کرده است و ارز مورد نیاز را برای صادرات تامین کرده است.
وی با بیان اینکه “بانک مرکزی ارز کالاهای وارد شده را با توجه به شرایط موجود تامین کرده است”، گفت: پرسش این است که آیا نوسانات به خاطر مشکلات اقتصادی است؟ در حالی که پاسخ “خیر” است. به خاطر سیاست های اقتصادی دولت است که اینها علم کرده اند؟ خیر! کی از نهادهای اطلاعاتی گزارش آورده و گفته ۲۲ نفر سرحلقه هستند و آنها بازار را آشفته می کنند.ایستاده اند و موبایل دستشان است می گویند ۲۰۰ تا بنداز بالا،۵۰۰ تا بنداز بالا.
احمدی نژاد با انتقاد از کسانی که دولت را سیبل قرار داده اند ادعا کرد که این حلقه های یک برنامه است. مصاحبه می کنند و تمام برنامه های دولت را زیر سوال می برند . می گویند که دولت باعث این است. وقتی یک مسابقه ورزشی برنده می شیم همه هستند اما وقتی یک مشکلی ایجاد می شود فقط دولت است.
وی مدعی شد: برخی می آیند تصمیم گیری می کنند و تحمیل شده بر دولت اما آثار و تبعات آن که می آید نیستند.
احمدی نژاد با تاکید بر اینکه کسی در ایران توهین به رهبری را نمی پذیرد، در مورد بازداشت جوانفکر گفت از کسانی که جوانفکر را بازداشت کردهاند باید دلیل کارشان را پرسید. قطعا این کار درستی نبود.
وی گفت که رایزنی های لازم را برای مشاور خود انجام خواهد داد. احمدی نژاد مدعی شد که حق جوانفکر آن نبوده است.
احمدی نژاد احتمال مذاکره مستقیم با امریکا را غیرممکن ندانست و مدعی شد در روابط بین الملل اصل بر مذاکره است، اما در حال حاضر شرایط آن مهیا نیست.
رییس هیات دولت در مورد مساله هسته ای نامی از رهبری نبرد و مدعی شد ملت و احمدی نژاد عقب نشینی نمی کند.
او امریکاییان در خارج کردن مجاهدین خلق از لیست تروریست ها را مانند ” برخی ا ز دوستان داخلی” دانست که قدرت تحلیل خود را از دست داده اند.
احمدی نژاد واکنش وزیر ارشاد نسبت به کاریکاتور هادی حیدری را اشتباه دانست و بار دیگر ادعا کرد در ایران میزان آزادی نزدیک به مطلق است.
او گفت که این تصمیم در غیابش گرفته شده است.
احمدی نژاد در پاسخ به سوال خبرنگار فارس، با ادعای اینکه کار این رسانه جنگ روانی است، اظهار نظر کرد که من تنها کسی هستم که جرات می کنید اینگونه در برابرش سخن بگویید. قوه قضاییه، مجلس، شهرداری تهران و .. هیچ کدام جای سوال ندارند؟
او از انتقادات رهبری در حوزه فرهنگی نیز با طعنه یاد کرد و گفت همه در انتقاد آزادند و خود ما هم منتقدیم!
رئیس دولت همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری که می گفت احمدی نژاد قبلا قیمت واقعی دلار را ۷۰۰ تومان اعلام کرده، گفت: شرایط اقتصادی ما الان واقعی نیست بنابراین اعداد موجود واقعی نیست. در شرایط درست اقتصادی باید قیمت واقعی را دربیاوریم که همان عددهایی است که قبلا گفته ام.
محترم رحمانی مدیر کتابفروشی چشمه در قزوین که مدتی پیش کتابفروشی اش توسط عده ای از مامورین پلمپ شده است، در دلنوشته ای خطاب به کتاب های کتابفروشی اش حکایت بستن این کتابفروشی را درد دل کرده است.
به گزارش سایت ملی مذهبی، این فعال فرهنگی در نامه ی خود نوشته است: کتاب های بسیار عزیز من! خودمانیم شما که همواره میوه ممنوعه آگاهی را به خوانندگان می دهید چگونه می خواهید با آن هایی که قدرت خود را بر هر چیز ترجیح می دهد تعیین نسبت و تعامل نمایید.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
کتاب های بسیار عزیزم! من مقصر نیستم
اول می خواستم این نامه رابه یکی از مسئولین در قوه قضاییه ،مجریه و یا مقننه … بنویسم . امابه این نتیجه رسیدم که نتیجه ای نخواهد داشت چرا که فروشگاه کتاب باهمکاری مقام قضایی، اداره اماکن، حراست اداره ارشاد والبته به دستوروزارت اطلاعات پلمپ شده وانگشتان اشاره همه هم به سوی یک دیگر نشانه می رود واما درنهایت به سوی اداره اطلاعات شهرقزوین که برمبنای قانون نانوشته روابط قدرت قرارنیست به هیچ کس بویژه به ماپاسخگوباشد!
بعد خواستم خطاب نامه ملت ایران باشد. اما ملتی که خود این همه مسائل و مشکلات دارد پلمپ یک کتابفروشی تنها غرورش را جریحه دارتر و غم بارتر می کند و من چنین چیزی را نمی خواهم!
برای همین تصمیم گرفتم به خودکتاب هایم که این روزهاخیلی دلتنگ هم می باشیم نامه بنویسم اگر دوست داشتید نامه مرا بخوانید تا برای آزادی بیان وقلم دراین سرزمین کاری بکنیم.
***
کتاب های بسیار عزیزم!
سلام مرا همراه با دلتنگی هایش بپذیرید و از این که شان شما پاس داشته نمی شود از من دلخورنباشید. باورکنید من مقصرنیستم. پیش خودتان می گویید ما که سال ها صاف ایستاده منتظر می مانیم تا کسی بیاید ما را از قفسه بردارد، به خانه اش ببرد، بخواند وخستگی ما دربرود ؛ آیا مستوجب این همه تنهایی می باشیم؟ یعنی حتی ازچشمان نوازش گرمشتاقان محدودمان هم باید محروم بمانیم؟
کتاب های بسیارعزیزم!
نمی دانم این با رتقصیراز صاحبان شماست یا طبق معمول از خود شماست؟ چون نه کسی پاسخی می دهد ونه هیچ دلیلی برای به اسارت رفتن شما ارائه می گردد. به خدا برای آزادی شما ازاسارت در تمامی نهادهای قانونی دراین شهربه صدا درآمده است(البته درحد توان). ظاهراکسی با شما مشکلی ندارد. اما این تنها ظاه رقضیه است .خودمانیم با کتاب همیشه مشکل داشته اند، مثل انتخابات، حق شهروندی و… شماهم ظاهرا تحمل می شوید ، سالی یک بارنمایشگاهی وخبری و…. اما اهالی کتاب سرگردان اند برای کسب مجوز و دورزدن ممیزی و….
کتاب های بسیارعزیز من!
خودمانیم شما که همواره میوه ممنوعه آگاهی را به خوانندگان می دهید چگونه می خواهید با آن هایی که قدرت خود را برهرچیزترجیح می دهد تعیین نسبت وتعامل نمایید.
این شمایید که موردخشم وغضب پلمپ کنندگان می باشید والاما که هرچه داریم ازخود شما داریم . پس چطورازمن بازخواست می کنید چراپلمپ شده اید؟ خواندن تان جرم اول هرکسی دراین دیاربوده است. واین شمایید که قرن هاست موردغضب هرآن که دراین دیاراسب رانده واسب تازیده بوده اید. ومگر این شما نبودید که درهرحمله وهجوم هزاران هزا ردر آتش سوزانده ، به اسارت رفته ویا از میان برده شده اید. حالاکه درقرن بیست ویکم!! مسئولین درروابط قدرتمند خویش با زبان قانون! وبا استفاده از آن شما را پلمپ کرده اند! شما چندهزارجلد کتاب به زندان افتاده در به روی شما پلمپ شده است. برایتان به سراغ مقام قضایی! اداره اماکن! اداره ارشاد، اداره بازرگانی ، صنایع ومعادن و…. رفته اند: اولی مجهول است وآقای ایکس چون الحمدلله خانم ها دستشان از قضاوت دراین امورکوتاه است. واین آقای ایکس نه نام ونه جای مشخصی دارد. دومی ازقضاهم جای مشخص دارد وهم شخص معلومی است امامسئولیت نمی پذیرد وتنها انگشت اشاره اش به سوی اداره اطلاعات می برد: "ازمافقط یک ماموربرای پلمپ خواستند حکم قضایی هم داشتند. بقیه به شما و به آن هامربوط است ". سومی یعنی اداره ارشاد جایگاه فرهنگ است اماتاکید می کند چند کتابی از دکترسروش دارید که مجوزش برای سال های ۹۰ لغوشده ومشکل دارد اما این چند کتاب جمع آوری شود نیازی به پلمپ نیست!
کتاب های بسیارعزیزم!
داستان ادامه دارد به قول مادربزرگ باید کفش هایی فولادین، عصایی آهنین و دلی چون شیرداشته باشی که از هفت خان قدرت دراین سرزمین درگذری… می دانم دلتنگ صاحبان تان می باشید. همان ها که حتی اگرپول ندارند بخرند به سراغ تان می آیند، نشانتان می کنند، دستی بر سروصورت خسته تان می کشند، با هزار عز و التماس کنارتان می گذارند و قول می دهند اگر پول به دستشان آمد حتما بیاییند و ببرنتان! نمی دانید آنان چه خون و دلی می خورند وقتی می بینند حتی دیگر از نگاه کردن، لمس کردن و…. باز پس مانده اند! اما من چه کنم که در این دیار، در شهر و در گوشه ی پاساژی متروک و خلوت نیز نمی گذارند به هم دل بسپاریم و کورسوی خانه فرهنگ (خود تعبیری است از هر کتابفروشی و….) را آن هم با هزارخون و دل روشن نگه داریم.
کتاب های بسیارعزیزم!
در تعریف روابط قدرت و در منطق خشک آن شما و ما جایی نداریم که بازی کنیم. زورشان براحتی بر ما می چربد. پس جز تحمل توام با درد و رنج این دوران سخت و گذرناپذیر در ایران؛ حتی اگر نگذارند دست در دست هم دهیم به مهر! قلب در قلب هم می دهیم و این بار هم با یک سبد گل صلح و دوستی باز به استقبال آینده ی مبهمی می رویم که سرنوشت ما در آن رقم می خورد. چه اگر از تاریکی راه در امان نیستیم به رهگشایی پایانش ایمان داریم.
محترم رحمانی
دهم مهر ماه ۱۳۹۱
به دنبال عدم موفقیت نمایندگان کشور در پیشبرد مذاکرات هسته ای، سه هفته پیش جلسه ای در بیت رهبری و با حضور سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس گروه مذاکره کننده ایران با اتحادیه اروپا و گروه ۵+۱ برگزار و نسبت به مدیریت پرونده هسته ای، انتقادات شدیدی به جلیلی شد.
به گزارش رسیده به کلمه همچنین در این جلسه طولانی که صالحی وزیر امور خارجه نیز حضور داشته، وی گزارشی از کاهش روابط دیگر کشورها با ایران و تضعیف موقعیت بین المللی ایران ارائه می دهد. صالحی در این جلسه می گوید: “در حال حاضر بسیاری از کشورهای اروپا و آمریکای شمالی حتی در سطح مدیرکل وزارت خارجه شان هم پاسخ گوی تماس و درخواست های ما نیستند و ارتباط با مقامات بالاتر و وزرا نیز مطلقا امکان پذیر نیست.”
در این جلسه همچنین درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا گفت و گو میشود و جمع بندی این جلسه اینگونه بوده که که با توجه به محوریت مشکلات سیاست خارجی در بحث هسته ای و نقش اصلی آمریکا در تشدید، تداوم یا حل این مساله، و با توجه آرایش سیاسی قدرت در آمریکا و مواضع تندتر جمهوری خواهان و نامزد این حزب یعنی میت رامنی علیه ایران، ترجیح ایران در انتخابات آمریکا، پیروزی اوباما است و برای کمک به این هدف، مجموعه مواضع نظام باید در جهت تقویت نامزد دموکرات ها بوده و یا حداقل از سوی ایران رفتاری که موجب تضعیف موقعیت اوباما در این انتخابات شود، صورت نگیرد.
فیض الله عرب سرخی که از روز شنبه در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و برخورد توهین آمیز در اعتصاب غذا بود، امروز با بستری شدن در بیمارستان امام خمینی، به اعتصاب غذای خود پایان داد.
به گزارش کلمه، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز از زندان اوین به بیمارستان امام خمینی منتقل و برای ادامه درمان بستری شد.
چند روز پیش بدنبال پیگیری های مکرر خانواده، این زندانی سیاسی به بیمارستان منتقل شده است اما سربازی که به عنوان مامور زندان همراه وی بود به نام “چوگان” از ادامه کار پزشک و درمان وی جلوگیری کرده و با برخورد نامناسب و زننده با اطرافیان، او را از بیمارستان به زندان بازگردانده اند.
رییس مرکز فرش دولت اصلاحات طی یک ماه گذشته از درد شدید در ناحیه ستون فقرات رنج می برد و قادر به حرکت معمولی بدون استفاده از عصا یا کمک همبندان خود نیست و بنابر توصیه کمسیون پزشکی باید هر چه سریعتر مورد مداوا قرار گیرد.
هفته گذشته این زندانی سیاسی از بند ۳۵۰ زندان اوین به بهداری اعزام شد تا ترتیب انتقال وی به بیمارستان برای انجام آزمایشات پزشکی ضروری (عکسبرداری و ام آر آی) صورت گیرد اما دکتر رضازاده، رییس بهداری اوین که برابر سوگند پزشکی موظف به رسیدگی و تسریع امور پزشکی بیماران است، احتمالا هماهنگ با نهاد امنیتی و اطلاعاتی مانع از انجام اقدامات پزشکی و اعزام وی به بیمارستان شد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز با ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی و جسمی فیض الله عرب سرخی و دیگر اعضای این سازمان بر ضرورت تسریع درمان و رعایت حقوق ایشان و سایر زندانیان سیاسی تاکید و نسبت به مسوولیت مسئولان امر درهمه رده ها هشدار می دهد.
فیض الله عرب سرخی رزمنده دوران جنگ و معاون وزیر بازرگانی دولت خاتمی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به گذراندن ۵ سال حبس محکوم شده است.
در حالی که سردار رادان از شناسایی دلالان بازار ارز خبر می دهد، فرمانده ناجا می گوید: به دلیل ضعف قوانین، همه اخلال گران اقتصادی که در بازار ارز و سکه مشکل ایجاد کرده بودند، پس از دستگیری توسط نیروی انتظامی،از سوی دادستانی آزاد شدند.
همزمان با سیر صعودی قیمت ارز که صبح امروز بنا به گزارش برخی از خبرگزاری ها تا ۳۹۰۰ تومان هم رسید، محمد کشتیآرای، رییس اتحادیه طلا و جواهرفروشان ایران، اعلام کرد که به دلیل نامشخص بودن قیمت طلا و دلار، خرید و فروش دراین بازار متوقف شده است.
در همین حال، رییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برخی افراد عمدا در نوسانات ارزی تاثیرگذار هستند، اظهار کرد: این افراد در راستای پیگیریهای مسوولان مربوطه دستگیر شدهاند.
سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در گفت و گو با ایلنا گفت: هر زمان بانک مرکزی از ما در خواست کند که با اخلال گران اقتصادی برخورد کنیم وارد عمل خواهیم شد.
وی در ارتباط با احتکار کالا به دلیل نوسانات نرخ ارز در کشور افزود: در ارتباط با احتکار کالا، پلیس به طور مستقیم نمی تواند دخالت کند و فضا را پلیسی و امنیتی کند اما اگر از پلیس بخواهند که با این مقوله برخورد کند پلیس اقدامات لازم را انجام خواهد داد.
در همین حال، رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی در خصوص برخورد با دلالان بازار ارز ادعا کرد: شناسایی های لازم انجام شده است و برخورد در یک کارگروه ویژه انجام می شود. به موقع و در زمان مناسب در این خصوص اطلاع رسانی می کنیم.
پیش از این احمدی نژاد نیز مدعی شده بود که برخی آگاهانه و برای ضربه زدن به دولت در بازار ارز اخلال می کنند.
کلمه – گروه اجتماعی: سرانجام با بالا گرفتن بدهی ها و مشکلات مدیریتی اقتصادی و ناآرامی های گسترده در بازار ارز، دولت تصمیم به توقف ارائه ارز دانشجویی گرفت، سیاستی که بیش از پیش ناتوانی دولت در کنترل بازار ارز را نمایان می کند.
به گزارش کلمه، بنا به اعلام و بخشنامه بانک مرکزی، علی رغم آنکه وزارت علوم نیز پیشتر آن را رد کرده بود، طرح ارائه ارز دانشجویی به قیمت بانک مرکزی به دانشجویان خارج کشور متوقف شده است.
این در حالی است که به گفته معاون بورس وزارت علوم، هم اکنون نزدیک به ۵۰ هزار دانشجو در دانشگاههای خارج از کشور به تحصیل مشغول هستند که با همین ارز زندگی می کنند. این مدیر دولتی که خود منتقد سیاست جدید دولت است، می گوید: باید برای حذف ارز تحصیلی غیربورسیه ها یک خروار استدلال وجود داشته باشد.
او خاطرنشان می کند: ۸۲ درصد این دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی قرار دارند و به دلیل نبود ظرفیت کافی این دانشجویان مجبور به خروج از کشور هستند. در صورتی که ارز این دانشجویان را تامین نکنیم بهانه دست افراد سودجو برای سوء استفاده از این دانشجویان داده ایم و دامهای بسیاری برای آنان پهن می شود.
جمعی از دانشجویان معترض نیز روز یکشنبه جلوی مجلس تجمع کردند. آنها روز یکشنبه هم در مقابل بانک مرکزی تجمع کرده بوند و با نوشتن نامهای خطاب به رئیس بانک مرکزی کشور خواستار رسیدگی به این امر شدند که پاسخی دریافت نکردند.
این دانشجویان تجمع کننده، این بار به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و بر اساس گزارش خبرگزاری خانه ملت، اعلام کردند که اگر از سوی نمایندگان مجلس به درخواست آنها پاسخ دقیقی داده نشود در ادامه اعتراضات به سمت دفتر ریاست جمهوری میرویم.
ارز دانشجویی، فقط برای بورسیه ها
خبر توقف طرح ارائه ارز دانشجویی را شخص وزیر اقتصاد در واپسین روز شهریور ماه اعلام کرد. شمس الدین حسینی در مصاحبه با خبرنگاران با اشاره به دانشجویانی که به صورت های مختلف در خارج تحصیل می کنند، گفت: اصولا دو گروه دانشجو داریم؛ عدهای خودشان تصمیم گرفتند برای تحصیل از کشور خارج شوند که بورس هم نیستند که طبیعی است بانک مرکزی هیچ وقت برای تامین ارز آنها تعهدی نداشته و آنها میتوانند از بازار استفاده کنند. اما در مورد کسانی که بورس هستند و در ساز و کارهای رسمی اعزام شدهاند میتواند از ارز مرجع استفاده کنند.
وی در این مصاحبه که در تلویزیون نیز پخش می شد، ادعا کرد: ما ظرفیت لازم برای تحصیل دانشجویان در داخل کشور را داریم و لذا ضرورتی ندارد دانشجویان به خارج از کشور بروند.
تناقض گویی های وزارت علوم و بانک مرکزی
پیش از آنکه وزیر اقتصاد راسا اقدام به توقف این طرح کند، رسانه ها شاهد تناقضات در اعلام و ادعاهای وزارت علوم و سازمان های اقتصادی بودند.
وقتی که رسانه ها زمزمه های توقف این طرح را شنیده بودند و به سراغ مسوولان وزارت علوم رفتند، مسلمی نائینی در پاسخ ادعا کرده بود: مقامات بانک مرکری به ما اعلام کردند که برنامه خاصی در ارتباط با حذف دانشجویی نداشته و دستوری نیز تاکنون در این زمینه شنیده نشده است. کامران دانشجو، وزیر علوم نیز پیش از معاون خود، در حاشیه نشست انجمن های اسلامی این ادعا را مطرح کرده بود: وزارت علوم برنامه ای برای توقف ارز دانشجویی ندارد.
از سویی دیگر بهمنی، رییس کل بانک مرکزی نیز در نخستین روزهای مرداد ماه ادامه ی توزیع ارز دانشجویی را تایید کرده بود. محمود بهمنی در جلسه مشترک اعضای کمیسیون های صنایع و معادن و اصل نودم مجلس، نمایندگان اقتصادی دولت و نمایندگان بخش خصوصی افزود: ما ارز دانشجویی و ارز بیماران را قطع نکردهایم.
اما بخشنامه مهرماه همین دستگاه سیاستگذار اقتصادی بود که تغییر سیاست آن را رسما اعلام کرد، امری که به وضوح متاثر از وضعیت آشفته بازار ارز و ناتوانی دولت در کنترل آن بوده است. در بخشنامه جدید بانک مرکزی توزیع ارز به قیمت بانک مرکزی فقط به بیماران و دانشجویان بورسیه اختصاص می یابد و هرگونه خدمات ارزی مشابه به دانشجویانی که خود خروج از کشور را انتخاب کرده اند متوقف می شود.
پیش از این نیز نمایندگان مجلس خواهان توقف این بسته حمایتی شده بودند.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه ارز دانشجویی جزء ارزهای غیرضروری به شمار میآید و باید حذف شود، گفت: با حذف ارز دانشجویی جلوی فرار مغزها از کشور گرفته میشود.
ارسلان فتحی پور در گفتگو با مهر درخصوص طرح کمیسیون اقتصادی برای حذف ارز دانشجویی اظهارداشت: براساس مطالعات و بررسی های صورت گرفته، به این نتیجه رسیدیم که ارز دانشجویی جزء ارزهای غیرضروری به شمار می آید و باید حذف شود.
ارز دانشجویی، آغازی از سال ۶۴
آغاز توزیع ارز دانشجویی به دهه ۶۰ بر می گردد. زمانی که دولت با صدور مصوبه ای تصمیم گرفت برای ساماندهی به پرداخت ارز دانشجویی قانون اعزام دانشجو را تصویب کند. بر اساس قوانین مصوب، با مشخص شدن شرایطی دولت متعهد به اعزام دانشجویان برای تحصیل در دانشگاههای خارج کشور با توجه به ظرفیت داخلی کشور، بازار ارز و ضرورت رشته تحصیلی برای کشور کرد. در قالب همین بسته حمایتی، ارائه خدمات ارزی به دانشجویان نیز برقرار شد و در ازای آن دولت از دانشجویان تعهد خدمت پس از اتمام تحصیلات اخذ می کرد.
اما در سال گذشته و با آشفتگی فراوان بازار ارز کشور و ناتوانی و تناقض گویی های مسوولان اقتصادی درباره این وضعیت، دولت احمدی نژاد تصمیم به ارائه ارز به قیمت مصوب بانک مرکزی به دانشجویان محصل در خارج کشور در قالب همین قوانین کرد. این امر با راه اندازی سایت «نشا» و ارائه معرفی نامه ی وزارت علوم و خارجه به بانک ها برای خانواده های دانشجویان صورت گرفت و تا چندی پیش نیز ادامه یافت.
اما هم اکنون، با آشفته تر شدن و خارج شدن بازار ارز از ثبات، بالا رفتن بدهی های دولت و کمیاب و گران شدن ارزها در بازار دولت به بکباره تصمیم به توقف اجرای این سیاست حمایتی کرده است. خبرگزاری دولتی فارس نیز با ارائه گزارشی در همین رابطه به نقد سیاستهای دولت پرداخته است و به افشای عدم مسوولیت پذیری دولت در جدی گرفتن اخذ تعهد از دانشجویان بورسیه پرداخته است.
صعود کهکشانی ارز و بلاتکلیفی خانواده دانشجویان
اکنون با توقف این طرح، خانواده های دانشجویان محصل در خارج کشور به شدت نگران آینده ی فرزندان خود و تامین اقتصادی آنها هستند. از جمله مشکلاتی که این روزهای این خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند می توان به صعود ساعتی قیمت ارز اشاره کرد و وضعیت آشفته بازار ارز که ارسال پول به خارج را هم بیش از پیش با مشکل و هزینه روبرو کرده است. این روزها با مراجعه به صرافی ها می توان خانواده هایی را دید که ساعتها در بازار به جستجو در صرافی های برای تهیه ارز و ارسال آن به فرزندان خود می پردازند.
در کنار این مشکلات سیاستگذاری های نامناسب وزارتخانه های مسوول در زمینه آموزش عالی نیز شرایط را بیش از پیش برای تحصیل سخت کرده است. اجرای سیاستهایی همچون تفکیک جنسیتی کلاسها علی رغم امکانات و فضای محدود، محدودیت انتخاب رشته برای دختران، ستاره دار و محروم کردن بسیاری از متقاضیان از تحصیل از جمله مواردیست که هم ادامه تحصیل را برای گروههای مختلف دانشجویی سخت کرده و هم از طرفی درهای خروج از کشور برای ادامه تحصیل را به دلیل بحرانهای اقتصادی برای آنان بسته است.
باید دید نهادهایی همچون مجلس که با پیش قدم شدن در توقف ارائه ارز دانشجویی ادعای کاهش فرار مغزها با این راه را بیان می کنند، تا چه میزان با این دید می توانند مشکلات واقعی در سیاستها و سیستم آموزشی را فراموش کرده و با طرح های حاشیه ای تنها برای مدتی محدود مسکنی برای مشکلات تجویز کنند. قطعا در این مورد مجلس و نهادهای اقتصادی چون بانک مرکزی که مسوول تنظیم بازار ارز هستند، باید به دانشجویان و خانواده های آنان در قبال عدم مهیا کردن شرایط مناسب تحصیل در داخل کشور پاسخگو باشند.
کلمه – گروه اقتصادی: همزمان با انتقاد شدید رئیس اتاق بازرگانی تهران از عملکرد ارزی دولت و درخواست محاکمه تصمیم گیران فعلی، که با طرح موضوع عدم کفایت احمدی نژاد از سوی یک نماینده و سانسور ان در خبرگزاری مهر همراه شد، برخی نمایندگان هم در اظهارنظرهای خود به ناکارآمدی دولت اشاره کرده اند و دبیرکل جامعه اصناف و بازار هم که از جمله احزاب بانفوذ جریان اصولگرا به شمار می رود، از “بی کفایتی” مجریان سخن گفته است.
به گزارش کلمه، همزمان با این انتقادها، از مجلس خبر می رسد که جمع آوری امضاها برای سؤال دوباره از احمدی نژاد به مراحل نهایی رسیده و به گفته محمد بیاتیان نماینده بیجار، به زودی این طرح سوال تقدیم هیات رئیسه خواهد شد.
احمد کریمی اصفهانی امروز دولت را “فاقد صلاحیت هرنوع تصمیم گیری” برای بازار ارز دانسته و گفته است: قانون هرچقدر هم که خوب و جامع باشد اما مجری بی کفایتی داشته باشد به هیچ نتیجه ای نمی رسیم.
دبیرکل جامعه اصناف و بازار با اشاره به طرح جدید دولت در راه اندازی مرکز خرید و فروش ارز با نرخ ۲ درصد زیر قیمت بازار آزاد، خاطرنشان کرده: ما از قبل از اجرای این طرح اعلام کرده بودیم که این طرح راهگشا نیست و موجب افزایش نرخ ارز می شود. ما مجریان توانمند نداریم بنابراین مردم اعتماد نمی کنند و و سرمایه های خود را تبدیل به ارز می کنند.
وی با اشاره به علت گرانی سایر کالاها افزوده است: علاوه بر تاثیر افزایش نرخ ارز در گرانی ها در برخی کالاها، خود دولت نیز قیمت ها را افزایش داده است؛ مثلا دولت قیمت محصولات شیمیایی و پتروشیمی را با توجه به اینکه هیچ ارزی در تولیدات این کارخانجات صرف نمی شود، حدود ۵۰ درصد افزایش داده و ایران خودرو نیز تولیدات خود را به بازار عرضه نمی کند که این اقدامات به گرانی ها دامن زده و اوضاع را نابسامان کرده است و سایر تولیدکنندگان و فروشندگان نیز به تبع دولت قیمت های خود را افزایش داده اند.
همزمان هادی قوامی نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز دلیل اصلی نابسامانی در بازار ارز را ناکارآمدی مدیریت دولت عنوان کرده و گفته است: سود ناشی از افزایش قیمت دلار از جیب مردم فقیر و کارمندان و کارگران به دست میآید و مالیات تورمی بدترین نوع مالیات و یک برداشت محترمانه از جیب کارگران و کارمندان توسط دولت به شمار میرود.
محمدرضا باهنر هم امروز در نشست خبری خود وعده داده که قیمت ها حبابی هستند و به زوی شکسته خواهند شد! وی ادعا کرده که دولت هیچ کمبودی در عرضه ارز ندارد و میتواند مدتها ارز به بازار تزریق کند.
وزیر صنعت و معدن و تجارت هم امروز در مصاحبه با واحد مرکزی خبر، وعده داده که به تدریج مرکز مبادلات ارزی جایگاه خود را پیدا می کند و آرامش در بازار حاکم خواهد شد!
نادر قاضی پور صبح امروز در مصاحبه ای که در خبرگزاری مهر منتشر و به سرعت حذف شد، درخصوص تلاش جمعی از نمایندگان برای ارائه طرح دو فوریتی ممنوعیت فروش ارز در بازار آزاد اظهارداشت: ما با این طرح می خواهیم عدم کفایت اقتصادی رئیس جمهور را مطرح و تاکید کنیم که او نمی تواند بازار را مدیریت کند و این آشفتگی را سامان دهد.
رئیس اتاق بازرگانی تهران با انتقاد شدید از برخی برخوردهای سلیقهای در مورد بازار ارز گفت: هیچکس حق ندارد به هر دلیلی منافع ملی را به خطر بیندازد و باید همان طور که در شرایط جنگی، افراد بی انضباط را به دادگاه نظامی میبرند، افرادی که آثار تصمیماتشان به کشور لطمه میزند، باید محاکمه شوند.
این اظهار نظرها نشان می دهد بحث طرح عدم کفایت احمدی نژاد با سالها تاخیر، بالاخره بین نمایندگان مطرح شده است.
هرچند به نظر نمی رسد ترس های نمایندگان جناح حاکم و حمایت بی حد و حصر رهبری، اجازه چنین تصمیمی را به مجلس بدهد؛ اما نفس طرح چنین موضوعی نشان می دهد که مدعیان اصولگرایی هم در نهایت، و البته با تاخیر، به سوء مدیریت و نقص در کفایت دولت فعلی و رئیس آن معترف شده اند.
اما طبعا تا یافتن توجیهات کافی برای حمایت های فراقانونی خود در این سالها از احمدی نژاد و به خصوص تعاریف و تمجیدهای عجیب رهبری از این دولت که با نتیجه ی عملکرد آن یکسره مغایر است، مطرح شدن بی کفایتی رئیس دولت و احتمالا برکناری او امکان بیان ندارد.
کلمه – گروه اجتماعی: پس از سه دور اظهارات ضد و نقیض مسئولان کشور درباره علت فیلترینگ جی میل، این بار نوبت به دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه رسید تا به اظهارنظر در مورد علت فیلتر شدن سرویس های گوگل بپردازد و کلکسیون دروغ ها و تناقض گویی های مسوولان در این مورد را به عدد ۴ برساند.
به گزارش کلمه، محسنی اژه ای سه توجیه قبلی در این باره را کنار گذاشت و علت فیلترینگ جی میل را “مشکل فنی” خواند. سخنگوی قوه قضاییه در نشست خود با خبرنگاران با اشاره به انتشار بخشی از فیلم توهین به پیامبر اسلام در وبسایت یوتیوب٬ همچون دیگر مسوولان بر طبل دروغی تازه کوبید که “در پی این اقدام در کارگروه فیلترینگ تصمیم گرفته شد این سایت فیلتر شود”
وی مدعی شد: "سایت یوتیوب قبلا از سوی گوگل خریداری شده بود که همزمان با فیلترینگ سایت یوتیوب در گوگل و جیمیل اخلال ایجاد شد. در جلسه چهارشنبه کارگروه مصوب شد از هر امکان فنی استفاده شود تا همزمان با فیلتر شدن یوتیوب مردم از جیمیل محروم نشوند."
اظهارنظر این مقام دستگاه قضایی از این نظر مهم بود که پیش از این وزیر ارتباطات و فنآوری ترجیح داده بود توپ ندانم کاری ها در مورد علت فیلترینگ گوگل و جی میل را به زمین این مجموعه بیندازد و اعلام کند که فیلترینگ با حکم قضایی صورت گرفته است. اما حالا دادستان کل کشور می گوید: مشکل فنی بود!
این مقام قضایی حتی این کار را هم نکرده بود که قبل از حضور در نشست خبری خود با خبرنگاران، حداقل واکنش های قبلی به فیلترینگ این سرویس های اینترنتی را در سایت های خبری مرور کند تا با آگاهی بیشتری در مقام پاسخ برآید و از این موضوع مطلع شود که سایت یوتیوب خیلی قبل تر، در جریان حوادث پس از انتخابات فیلتر شده بود و قاعدتا هر کاربر فعال اینترنت در داخل و خارج از کشور، از این موضوع مطلع است که دسترسی به سایت یوتیوب در ایران بدون فیلترشکن ممکن نیست.
بدین ترتیب محسنی اژه ای که به ظاهر در مقام پاسخگویی و شفاف سازی از سوی این دستگاه ظاهر شده بود، نیز زنجیره دروغ های سایر مسئولان را دنبال کرد تا این احتمال را تقویت کند که مسئولانی که خود از علت واقعی فیلترینگ این سرویس ها بی خبر بوده اند، ترجیح داده اند آن را با فیلم توهین به پیامبر در سایت یوتیوب پیوند بزنند و از این نا آگاهی به عنوان یک ابزار تبلیغاتی سود ببرند.
پیش از او هم آقامیری عضو کمیته فیلترینگ مدعی شده بود که فیلتر شدن این سایت ها ربطی به فیلم توهین به پیامبر ندارد و اینگونه اظهارنظرها را فرافکنی خوانده بود. او گفته بود که جی-میل «ناخواسته» مسدود شده و در صورتیکه راهحلی فنی برای این تفکیک پیدا شود، «رفع فیلتر» خواهد شد!
پیشرفت فنی مهمی! که ظاهرا در همین چند روز اتفاق افتاده و به رفع فیلتر از جی میل منجر شده است.
آقامیری هم چنین در حالی مدعی شده که «اخیرا موتور جستجوی گوگل برای دور زدن سیستم فیلترینگ ایران از پروتکل جدید https استفاده کرده " که در واقع کاربران ایرانی همه می دانند حدود سه سال است که جی میل وارد این سیستم شده و تمام خدمات سرویس ایمیل خود را با استفاده از پروتکل SSL ارئه می دهد.
ماجرای اجباری شدن استفاده از https در جی میل نیز به گزارش های مکرر کاربران ایرانی در سال ۸۸ بر می گردد از تلاش حکومت برای شنود محتوای ایمیل های خود شکایت داشتند و گوگل نیز برای امن کردن تبادل اطلاعات کاربران اینترنت در ایران، چنین تغییری را ایجاد کرد. با چنین پیش زمینه ای، فیلترینگ جی میل سؤالبرانگیزتر از قبل به نظر می رسد و می توان آن را تلاشی با هدف مداخله و کنترل بیشتر محتوای اطلاعات شخصی کاربران ارزیابی کرد؛ همان نگرانی اساسی که در خصوص ایمیل های موسوم به ملی هم وجود دارد.
همزمان با آغاز آنچه از سوی مسوولان اجرای فاز اول شبکه ملی اطلاعات نامیده شد، سرویس های گوگل در کشور محدود و یا به کلی فیلتر شد. مسوولان دولتی پیشتر گفته بودند بهرهگیری از ایمیلهای ملی موجب فیلترینگ ایمیلهای خارجی نخواهد شد.
با این حال روز یکشنبه، دوم مهر خبرگزاری ایلنا در خبری به نقل از عبدالصمد خرمآبادی، دبیر "کارگروه مصادیق محتوای مجرمانه" گزارش کرد که سایتهای گوگل و جیمیل در سراسر کشور فیلتر خواهند شد.
او با این ادعا که این امر به دلیل "درخواستهای مکرر مردم" انجام میشود، گفته بود: این درخواستها واکنشی به انتشار فیلم "بیگناهی مسلمانان" بوده است.
این در حالی است که پس از آن رضا تقی پور وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات ادعای دیگری را مطرح کرد و گفت: "اختلال در جی میل به دلیل عدم رعایت قوانین کشورمان و حکم دادگاه قوه قضائیه است."
رضا تقی پور همچنین ادعا کرد که سرویس جستجوگر اینترنتی گوگل در ایران هیچ مشکلی ندارد؛ حال آنکه بر اساس گزارش های متعدد، حتی دامین اصلی گوگل دات کام نیز در برخی شهرها و ISP های خدمات دهنده اینترنت، فیلتر شده است.
نکته قابل تامل در پاسخ وزیر دولت احمدی نژاد این بود که از وضعیت ایجاد شده برای سرویس پست الکترونیکی گوگل(جی میل) نیز با عنوان "اختلال" یاد کرد و ضمن آن گفت: "هر زمانی تصمیم بگیرند جی میل نیز رفع اختلال می شود."
اما پس از تناقض گویی در ادعاهای این سه مسئول دولتی با ادعای محسنی اژه ای شکی باقی نماند که اینترنت حلال و پاک و ملی ما را به ناکجاآباد خواهد برد، به طوری که حتی مسئولان ارشد دولتی و قضایی هم از مسیر و سرانجام آن خبر ندارند.
در چهار ماه گذشته ۲۱۰ نفر از کارگران کارخانه پارلو ساوه هیچ دستمزدی دریافت نکردهاند.
مهدی زمانی نوری، دبیر اجرایی خانه کارگر ساوه در این باره به ایلنا گفت: چهار ماه از معوقات حقوقی ۲۱۰ کارگر کارخانه پارلو به دلیل تشدید بحرانهای مالی کارخانه پرداخت نشده است.
او افزود: با وجود مطلوب بودن شرایط تولید و کار در این واحد تولیدی و جذب سفارشات مکرر کار از سوی سازمانهای توسعه مدارس، متاسفانه به دلیل کمبود نقدینگی، این واحد تولیدی از پرداخت چهار ماه از حقوق کارگران خوداری کرده است.
او گفت: خوشبختانه کارخانه پارلو در زمینه صادرات به کشورهای خارجی از جمله گرجستان، ارمنستان، کویت و امارت و… نیز فعالیت داشته است.
معوقات کارگران تا سه ماه آینده پرداخت خواهد شد
امیر اصغری، مدیر عامل کارخانه پارلو نیز در ادامه با تایید خبر تاخیر در پرداخت حقوق کارگران افزود: مشکلات نقدینگی که به علت منع واردات مواد اولیه تولید ایجاد شده، باعث شده است این واحد تولیدی نتواند به منابع مالی لازم جهت پرداخت حقوق کارگران خود دسترسی داشته باشد.
او افزود: ۲۰۰۰ تن مواد اولیه کارخانه پارلو که از کشور کره خریداری شده به دلیل تحریمهای اقتصادی هنوز وارد کشور نشده است و این در حالی است که کارخانه نقدینگی خود را برای تأمین و تهیه این مواد پرداخت کرده است و اکنون توان پرداخت دستمزد کارگران را نداریم.
او در ادامه با اشاره به اینکه مشکلات ناشی از تحریمها دامنگیر کارگران نیز شده است، افزود: کارخانه پارلو طی دو الی سه ماهه آینده کلیه مطالبات معوقه کارگران را پرداخت خواهد کرد.
اوگفت: ۸۰ الی ۹۰ درصد مواد اولیه ورق گالوانیزه و سایر مواد اولیه مورد نیاز از کشور کره خریداری و مقدار کمی نیز از تولیدات داخلی استفاده میشود.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۹۰ مقدار ۵۰۰۰ تن ورق از کره وارد و امسال نیز با خرید نقدی و پرداخت وجه ۲۰۰۰ تن ورق از کره خریداری نمودهایم که متأسفانه از یکسو کارخانه در تنگنای مالی قرار گرفته و از سوی دیگر بعلت تحریم اقتصادی قادر به دریافت مواد اولیه خریداری شده وارداتی نیستیم.
اصغری در ادامه با تاکید بر حل مشکلات واحدهای تولید تصریح کرد: امروزه برخی از کارخانجات و واحدهای صنعتی و تولیدی کشور بدلیل رکود و محاصره اقتصادی در حال تعلیق و اخراج نیروی کار و یا تعطیل میباشند.
وی در ادامه اضافه کرد: این واحد تولیدی با وجود تمامی مشکلات تا به امروز توانسته است اشتغال و امنیت شغلی ۲۱۰ کارگر خود را حفظ کند.
در صورت تامین مالی، ۸۰۰ نفر را جذب خواهیم کرد
در این زمینه مدیریت اجرایی کارخانه پارلو نیز اظهار داشت: کارخانه پارلو در حال حاضر در یک شیفت کاری با ۲۱۰ کارگر مشغول به فعالیت است که در صورت حمایت مالی دولت و تأمین سرمایه در گردش، قادر به ایجاد ۳ شیفت و جذب ۸۰۰ جوان بیکار و جویای کار خواهد بود.
شاه حسینی افزود: این کارخانه هیچگونه بدهی به سازمانهای دارایی، تأمین اجتماعی، شرکت شهر صنعتی کاوه و خدمات عمومی شامل آب، برق، گاز و… ندارد و طی ۳۷ سال گذشته تنها در چهار ماه اخیر نتوانسته است معوقات حقوقی کارگران خود را پرداخت کند.
گفتنی است کارخانه پارلو واقع در شهرصنعتی کاوه وابسته به بخش خصوصی تولید کننده انواع ورقهای رنگی، آلومینیوم، گالوانیزه، آکوزینک، ساندویچ پانل و عایقهای پلی اورتان، پشم سنگ، ای پی اس، کانکس و خانههای پیش ساخته است.
متاسفانه افزایش درآمدهای نفتی همواره با افزایش فساد اقتصادی و اداری همراه بوده است و هر چه این درآمدها بیشتر شدهاند و اختیار دولتها بیشتر و نظارت بر نحوه مدیریت این منابع کمتر شده فساد بیشتر شده است که نمونههای آن را طی همین چند سال اخیر شاهد هستیم که هم درآمد افزایش بیسابقهیی داشته است و هم فساد
نکته قابل توجه، کاهش شدید سرمایه اجتماعی در جامعه است. اشکال مختلف ناامنیهای اقتصادی – اجتماعی جامعه را خودخواهتر میکند. افراد تنها نگران وضعیت خود و وابستههای نخست خود هستند. در چنین شرایطی اعتماد مردم به هم فرسوده میشود. حس نوعدوستی از میان برمیخیزد. اخلاق اجتماعی و هنجارهای فرهنگی رنگ میبازند
حسین راغفر، استاد اقتصاد معتقد است: جامعه ما به دلیل افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، جامعه همگنی نیست که بتوانیم آن را در یک طبقه از نیازها قرار دهیم. به گفته او وضعیت اقتصادی جامعه ما طی چند سال گذشته به سمتی پیش رفته که طبقه فقیر که گرفتار تامین معیشت است، بزرگتر شده، طبقه متوسط به سمت پایین ریزش داشته و کوچکتر شده و همزمان گروهی تحت عنوان «ابرثروتمندها» به طرز بیسابقهیی در جامعه خودنمایی میکند.
راغفر در گفت و گو با روزنامه اعتماد، فراتر از افول توان اقتصادی مردم و تورم این روزها، بیشتر از همه نگرانی خود از «سرریزهای اجتماعی تورم» را تشریح میکند. به گفته او امروز بیش از هر زمان دیگری آثار و تبعات شاخصهای منفی رفاهی بر رشد ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی نمایان است. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو اساس بحث ما درباره وضعیت رفاه اجتماعی در ایران است. همانطور که خودتان میدانید، این نظریه نیازها را به پنج طبقه، نیازهای زیستی، نیازهای اجتماعی، نیاز به احترام و عزت نفس و نهایتا نیازهای مربوط به خودشکوفایی و نیازهای معنوی و اخلاقی تقسیم کرده است. بر اساس این نظریه، اکثریت جامعه ما در شرایط فعلی در چه مرحلهیی از این هرم قرار دارند؟
به نظر میرسد این سلسله مراتب نیازها با توجه به موقعیت اقتصادی- اجتماعی افراد یا خانوارها در جامعه معنا پیدا میکند و نمیتوان کلیت جامعه را در یکی از این سلسلهمراتب قرار داد. جامعه ما به دلیل افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی یک جامعه همگن و متوازن نیست که بتوانیم آن را در یک طبقه از این سلسلهمراتب بگنجانیم. گروهی هستند که هنوز نیازهای اولیه آنها تامین نشده است و گروهی هستند که با وجود تامین نیازهای اولیه به دلیل بهرهمندی از منابع بادآورده به خانواده، دچار آنچنان آسیبهای فرهنگی و روحیای هستند که به نظر میرسد در مرحله نیاز به احترام گرفتار آمدهاند و از آن فراتر نخواهند رفت. کمبود جلبتوجه و احساس سیریناپذیری آن در میان این گروه اخیر الگوی مصرفی جنونآمیزی را دامن زده است که کمتر در دنیای متمدن به چشم میخورد. مصرف برای متمایز کردن خود از دیگر همطرازهای مالی و اقتصادی، به استفاده از خودروهای چند میلیاردی و خانههایی با در و دستگیره طلا و مصرف بستنی طلا و از این قبیل منجر شده است بنابراین باید ببینیم که چه گروهی مورد توجه هستند. اما وقتی سخن از سیاستگذاریهای رفاه اجتماعی است، نگرانی سیاستگذار از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی کاستن از این نابرابریهاست و به این منظور توجه به گروههای پایین درآمدی و ارتقای توانمندیهای آنها در اولویت سیاستهای عمومی و رفاه اجتماعی قرار میگیرد. از این رو موضوع سوال را میتوان به ارزیابی موقعیت پایین درآمدی در جامعه امروز ایران محدود کرد.
این طبقه دارای درآمد محدود چه ویژگیهایی دارند و اساسا آیا بین خود این گروههای درآمدی هم تفاوتی وجود دارد؟
در ارزیابی همین گروههای با درآمد پایین طیف وسیعی از افراد و خانوارها با فرهنگهای متفاوت و رفتارهای کاملا متمایز روبهرو هستیم. گروهی را میتوان به مادون طبقه منتسب کرد که ویژگی اینها در پایینترین سلسلهمراتب طبقاتی است. اینها نوعا طبقهیی از افراد فاقد شغل و بیکار هستند که به دلیل محرومیتهای گوناگون قابلیت استخدام شدن هم ندارند و به همین دلیل هر روز از جریان اصلی جامعه بیشتر فاصله میگیرند و زندگی در انزوا بر آنها تحمیل میشود.
این به اصطلاح «مادون طبقه» چه خصلتهای بارزی دارند و چرا اساسا به آنها «مادون طبقه» میگوییم؟
معمولا ویژگی آنها این است که تحصیلات ناچیزی دارند و بنابراین شغلی برای آنها وجود ندارد. رفتار همین گروه مادون طبقه را میتوان از نظر اقتصادی فضایی و مکانی – مناطق حاشیهیی و اسکان غیررسمی شهری- بررسی کرد. از نظر اقتصادی، مادون طبقه ردهیی از انسانها هستند که دچار استضعاف اقتصادی هستند و علت استضعاف آنها عموما این است که از دسترسی به بازار کار منع شدهاند با این توجیه که آنها نیروی کار قابل استفاده ندارند. معتادان و به ویژه معتادانی که فاقد تخصص و تحصیلات هستند از جمله این افرادند. منافع مادی بخشهای ثروتمند و ممتاز جامعه وقتی بهتر تامین میشود که اساسا این آدمها از جامعه حذف شوند. بنابراین برای این گروه به احتمال زیاد فرصتهای دیگری برای رسیدن به نیازهای احترام و خودشکوفایی پدید نمیآید. حتی همین گروهی که شاید بتوان آنها را با عنوان مادون طبقه تعریف کرد خود یک گروه همگن نیست. چه بسا بتوان آنها را به لحاظ رفتاری در درون خودشان در چهار زیرگروه از هم متمایز کرد؛ نخست فقرایی هستند که تبدیل به موجودات منفعلی شدهاند و به تکدیگری میپردازند. در دسته دوم جنایتکاران خیابانی قرار دارند که به راهزنی، جیببری و خفتگیری مشغولند و معتاد به مواد مخدر هستند. دسته سوم افرادی هستند که اگرچه برای کسب معاش به خشونت متوسل نمیشوند اما در اقتصاد زیرزمینی فعال هستند. آنها در تولید و توزیع بسیاری از کالاهای غیرمجاز و قاچاق فعال هستند. دسته چهارم در این گروه کارتنخوابها و معتادانی هستند که آثار نکبت اعتیاد از ظاهر آنها کاملا نمایان است.
در حال حاضر بزرگترین طبقه درآمدی جامعه ما چه طبقهیی است؟
طبقه فقیر که گرفتار تامین معیشت است بزرگتر شده، طبقه متوسط به سمت پایین ریزش داشته است و کوچک شده و همزمان گروه ابرثروتمندها هم به طرز بیسابقهیی در جامعه خودنمایی میکنند. این نابرابریها گروهی در تقلای معاش، گروهی نگران از وخامت اقتصاد، و گروه قلیلی برنده اوضاع.
به نظر میرسد وضعیتی که شما توصیف کردید تا حدودی با گزارش توسعه انسانی که وضعیت رفاهی یک جامعه را مورد بررسی قرار میدهد، متناقض است. بر اساس این گزارش کشور ما با داشتن شاخص توسعه انسانی ۷۰/۰ رتبه هشتاد و هشتم را در بین ۱۷۸ کشور در سال۲۰۱۱ به دست آورده است و با استناد به این شاخص، جزو کشورهای با «توسعه انسانی بالا» قرار گرفته است. به نظر شما با توجه به شرایط جامعه، این شاخص تا چه حد بیانگر وضعیت واقعی است؟
شاخصهای مورد استفاده برای ارزیابی رتبه توسعه انسانی کشورها هنوز بسیار خام هستند تا بتوانند وضعیت واقعی کشورها را تعیین کنند. این شاخص شامل سه مولفه اقتصادی، وضعیت سلامت و وضعیت سوادآموزی و تحصیلات است. برای مولفه اقتصادی درآمد سرانه را قرار میدهند که شاخص بسیار خام و ناقصی برای تعیین وضعیت توسعهیافتگی یک جامعه است. در حال حاضر قطر از بالاترین سطوح درآمد سرانه در دنیا برخوردار است و همین امر یکی از دلایل رتبه بالای این کشور در ارزیابی وضعیت شاخص توسعه انسانی است که یک مستعمره کوچک ایالات متحده است و نیروی انسانی آن کمترین نقش را در توسعه اقتصادی این کشور ایفا میکنند. منبع اصلی درآمد این کشور از استحصال منابع نفت و گاز آن توسط شرکتهای امریکایی تامین میشود که عمدتا منابع مشترک کشور ما هستند. برای ارزیابی شاخص سلامت از شاخص بسیار خام امید به زندگی در بدو تولد استفاده میشود. امید به زندگی در کشور فقیری مثل سریلانکا بالاتر از امید به زندگی در بسیاری از کشورها با درآمد متوسط است. برای شاخص تحصیلات از شاخص سوادآموزی استفاده میشود و اینکه چه درصدی از جامعه سواد خواندن و نوشتن دارند بدون توجه به اینکه کیفیت این آموزش چیست و چه تاثیری روی کارایی افراد و تولید سرانه میگذارد. بعد هم این شاخصها با هم تلفیق میشوند که شیوه تلفیق این سه شاخص برای تعیین یک شاخص ترکیبی نیز مورد مناقشه است. به این ترتیب ملاحظه میشود این شاخص عملا اطلاعات چندانی درباره وضعیت توسعه انسانی یک کشور به ما نمیدهند. اطلاعات بسیار زیادی لازم است تا این شاخص ساخته شود و چون این اطلاعات در همه کشورها جمعآوری نمیشوند، تعیین شاخصی دقیقتر امکانپذیر نمیشود. به عنوان مثال درباره کشور خود ما در شرایط کنونی سالانه دهها هزار نفر از دانشآموختگان دانشگاهی از کشور خارج میشوند و عمدتا دلیل آن وضعیت اقتصادی کشور، فقدان شغل و آینده صنفی مبهم و همراه با نااطمینانی زیاد این جمعیت بزرگ از دانشآموختگان است. اما این ملاحظات در محاسبه شاخص توسعه انسانی و تاثیر آنها بر بهرهوری و تولید ثروت کشورها درنظر گرفته نمیشوند. بنابراین ناکارآمدی این شاخص روشن است.
از این شاخص که بگذریم، بحث اصلی ما بررسی سابقه و اساس شکلگیری تامین اجتماعی در دنیا و در کشور خودمان است. اساس به وجود آمدن مبحث و اقداماتی تحت عنوان تامین اجتماعی به کجا برمیگردد؟
یکی از اصلیترین دلایل حمایتهای رفاهی و تشکیل تامین اجتماعی در همه کشورها تامین استقلال فردی است. ابزارها و اقداماتی که بتوانند به ارتقای امنیت روانی و جسمانی شهروندان کمک کنند، میتوانند به استقلال فردی او نیز یاری رسانند. یکی از اصلیترین شاخصهای استقلال فردی کسب حداقل درآمد کافی برای تامین حداقل نیازهای اساسی و توانایی برای رشد توانمندیهاست. اصلیترین منبع تامین این حداقل نیازها داشتن یک شغل شایسته است. بنابراین اصلیترین مسوولیت دولتها تامین شغل برای همه آحاد جامعه است و به دلیل همین مسوولیتهای اجتماعی است که اگر فردی به دلیل شرایط اقتصادی بیکار شود بیمه بیکاری به کمک فرد بیکار میآید تا فرصت یافتن شغل دیگری را داشته باشد.
اگر بخواهیم تامین اجتماعی در کشورهای پیشرفته را با کشور خودمان مقایسه کنیم، کشور ما در چه مرحلهیی قرار میگیرد و این کشورها در چه وضعیتی قرار دارند؟
در بسیاری از کشورهای اروپایی این نظام حمایتی شامل حمایت از اقشار مختلف آسیبپذیر همچون فقرا، کودکان، معلولین، ازکارافتادهها، سالمندان و نیز افراد بیکار میشود. طیف بزرگی از خدمات از جمله مزایای بیکاری، مزایای سالمندی، مزایای از کار افتادگی و خدمات عمومی گستردهیی از جمله خدمات سلامت و آموزش و تحصیلات رایگان هستند. همه این خدمات با این فلسفه ارائه میشوند که افراد بتوانند در صورت مواجهه با بحرانها و مشکلات، استقلال خود را حفظ کنند و مجبور نشوند تن به استثمار و بردگی بدهند. نخست اینکه بسیاری از مزایای برشمرده شده، در کشور ما اصلا پرداخت نمیشوند. دوم اینکه دولت با حذف وزارت رفاه اجتماعی و ادغام آن با وزارت کار اصلا صورت مساله را پاک کرده است. وقتی وزیر کار و رفاه اجتماعی در مقابل مهمترین مساله اقتصادی اجتماعی کشور یعنی بیکاری سلب مسوولیت میکند و در هیچ جای دیگری در دولت مسوولی برای پاسخگویی در مقابل بیکاری گسترده وجود ندارد میتوان تفاوت در نوع نگاه به انسان و نیز استقلال او در سیاستهای اجتماعی را مشاهده کرد.
نظریهیی که در این زمینه مطرح است این است که در کشور ما فرآیند شکلگیری بیمهها و تامین اجتماعی به صورت منسجم و تدریجی توسعه نیافته، بلکه به یک باره و به دلیل افزایش غیرمنتظره درآمدهای نفتی به نوعی یک تفکر رفاهی در ذهن سیاستمداران و عموم مردم ایجاد شده است. به همین دلیل کارشناسان معتقدند تا زمانی که در کشور ساختار و نظام متناسب اقتصادی تحققنیافته و وضعیت اشتغال و تولید و وابسته با آن بهرهوری کار ارتقا پیدا نکند، گسترش حوزه تامین اجتماعی در حوزههای رفاهی (حمایتی) و حتی بیمههای اجتماعی با چالشهایی جدی و اساسی همراه خواهد بود. به همین دلیل میتوان ادعا کرد شکلگیری اولیه و روند توسعه این فرآیند حالت طبیعی و موزون، مشابه تحولات انجام شده در کشورهای غربی، نداشته است. نظر شما درباره این نوع تبیین چیست؟
البته ارتباط تنگاتنگی بین نظام اقتصادی و سیاستهای رفاهی وجود دارد و نیز نقش درآمدهای نفتی در شکلگیری نظام حمایتهای اجتماعی در ایران یک واقعیت تاریخی است. اما علاوه بر این موارد باید به شکلگیری نظامهای رفاهی در اثر فشار جنبشهای اجتماعی از پایین به بالا در کشورهای صنعتی با نظامهای پیشرفته رفاه اجتماعی اشاره کرد. اینکه نظامهای اجتماعی در غرب صنعتی هیچ کدام با اراده رهبران سیاسی شکل نگرفت بلکه دولتها تحت فشار تقاضاهای اجتماعی و البته در واکنش به شرایط اقتصادی و اجتماعی مجبور به تن دادن به خواستههای مردمی شدند. به همین دلیل این جنبشهای اجتماعی خود تبدیل به نهاد اجتماعی شدند و گروههای ذینفع از آن پاسداری کردهاند و به تدریج تبدیل به یک نهاد اجتماعی برای پاسداری از یک مجموعه از ارزشها شدند. این فرآیند خود یکی از دلائل رشد نهادهای غیردولتی و مردمی شد که از ابزارهای ضروری توسعه اجتماعی هستند. در ایران این فرآیند همواره محصول ابتکارهای مدیریت کلان کشور بوده است و نه فشار تقاضاهای اجتماعی؛ به همین دلیل هم بعد از کنار رفتن فرد مبتکر، اگر نه ناگهانی، به تدریج آن اقدام و ابتکار به فراموشی سپرده شده است. تاریخ اجتماعی کشورهای صنعتی مشحون از تلاشهای جنبشهای اجتماعی و شکلگیری نهادهای مرتبط است که البته با کمک همین حکومتها برای بهرهگیری از مزایای اجتماعی چنین جنبشهایی نهادینه شدهاند. شکلگیری تامین اجتماعی، حمایتهای اجتماعی و بیمههای اجتماعی و بسیاری از تعاونیهای مردمی را باید در این فرآیند ردیابی کرد.
نقش و تاثیر سیاستهای دولتها در دورههای مختلف و برخورد آنها با درآمد حاصل از نفت و شکلگیری رانت نفتی و توسعه ناموزون ناشی از آن را در وضعیت رفاه اجتماعی موجود جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
این سوال بسیار کلی است و پاسخ مشخصی ندارد. سخن از کدام دولت است؟ در زمان ملی شدن نفت با وجود مضایق اقتصادی، دولت وقت طرح تامین اجتماعی را به تصویب میرساند. در هفت سال گذشته با وجود صدها میلیارد دلار درآمدهای نفتی وضعیت حمایتهای اجتماعی بهشدت آسیب خورده است. بنابراین نمیتوان سیاستهای دولت را یکسره زیر سوال برد. اما اگر منظور ارتباط بین ناهنجاریهای اقتصادی- اجتماعی با رانتهای حاصل از درآمدهای نفتی است این نکته درستی است که متاسفانه افزایش درآمدهای نفتی همواره با افزایش فساد اقتصادی و اداری همراه بوده است و هر چه این درآمدها بیشتر شدهاند و اختیار دولتها بیشتر و نظارت بر نحوه مدیریت این منابع کمتر شده فساد بیشتر شده است که نمونههای آن را طی همین چند سال اخیر شاهد هستیم که هم درآمد افزایش بیسابقهیی داشته است و هم فساد. رشد فساد به معنای اتلاف منابع عمومی و افزایش نابرابریهاست که هر دو یکدیگر را تقویت میکنند و تاثیر منفی بر رفاه اجتماعی دارند. ارتباط بین رشد فساد و کاهش رفاه اجتماعی یک پدیده شناخته شده است.
درباره پیامدهای اجتماعی ناشی از این وضعیت اقتصادی و آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی بیشتر توضیح دهید.
امروزه از هر زمان دیگری آثار و تبعات شاخصهای منفی رفاهی بر رشد ناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی نمایانتر است. سیاستهای غلط اقتصادی طی هفت سال گذشته آثار خوبی نداشته است که از جمله آنها تورم بالا است که خود تورم هزینههایاقتصادی و اجتماعی دارد که از جمله آنها، تعطیلی برخی واحدهای تولیدی به دلیل از دست دادن مزیت نسبی خود در مقابل کالاهای خارجی، رکود و به دنبال آن گسترش بیکاری، کاهش درآمد خانوارها و به ویژه کاهش قدرت خرید خانوارهای با درآمد ثابت که اینها به نوبه خود موجب رشد نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی میشوند که این نابرابریها خود منشأ بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی – اجتماعی است که هر یک موضوع یک پژوهش مهم است. مساله مهمتر در چنین شرایطی این است که با سرپوش گذاشتن بر چنین نابسامانیها، نه تنها نمیتوان از قدرت تخریبی آنها کاست بلکه میتواند خود به صورت عاملی برای افزایش این نابسامانیها عمل کند.
به طور مشخص شما تاثیر وضعیت گرانی و تورمهای اخیر موجود در جامعه را در آینده رفاهی و اجتماعی جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
به طور مشخص به تورم اشاره کنیم. تورم خود یک عامل مهم توزیع درآمد و ثروت است که به نفع ثروتمندان و به زیان فقرا و افراد کمدرآمد عمل میکند. در تورم ارزش پولی داراییهای داراها با افزایش قیمتها افزایش مییابد اما نادارها که دارایی ندارند یا دارایی اندکی دارند فاصلهشان با گروه دارا بیشتر میشود. برای دستیابی به نیازهای اساسی مثل مسکن نسبت به پیش از تورم باید مبلغ بیشتری بپردازند. اما چون معمولا اینگونه افراد از مشاغلی با درآمد ثابت برخوردارند- اگر اصلا شاغل باشند که درآمدی داشته باشند- قدرت خرید آنها در اثر تورم کاهش مییابد، بنابراین توانایی دسترسی آنها به نیازهای اساسی مثل مسکن کاهش پیدا میکند. اما مساله به همین جا ختم نمیشود. درباره جامعه خود ما، همین مساله نااطمینانیهای ناشی از تورم یکی از دلایل اصلی فرار مغزها – سرمایههای انسانی ثروتساز- فرار سرمایههای مالی از کشور، تعطیلی برخی واحدهای تولیدی در داخل، رشد برخی فعالیتهای ناسالم دلالی و واسطهگری در اقتصاد- که خود عامل دیگری برای تورمهای بعدی است- ، رشد اقتصاد زیرزمینی و قاچاق در کشور است.
برخی واحدهای تولیدی به دلیل افزایش هزینههای تولیدی قادر به رقابت با کالاهای خارجی نخواهند بود و مجبور به تعطیل کردن واحد تولیدی میشوند. نتیجه آن کاهش عرضه در اقتصاد و بیکاری است. همزمان به دلیل افزایش قیمتهای داخلی و فاصله بین قیمتهای داخلی و خارجی، جاذبههای قاچاق بیشتر میشود. فرد بیکار درآمد خود را از دست میدهد و فقیرتر میشود. کشوری که دهها میلیون از منابع خود را صرف تربیت یک دانشآموخته میکند در اثر سیاستهای غلط اقتصادی به سهولت سرمایههای انسانی و کارآفرینی را که منشأ اصلی خلق ثروت در هر جامعهیی هستند از دست میدهد. اما هنوز آثار و تبعات تورم پایان نیافته است. برخی ازصاحبان واحد تولیدیای که در اثر تورم مجبور به تعطیلی واحد خود شد، منابع خود را تبدیل به پول نقد میکند یا آن را وارد فعالیتهای سفتهبازی و دلالی میکند که هم به افزایش تورمهای بعدی منجر میشود و هم به دلیل اینکه حالا دیگر قابل ردگیری نیست، مالیات نمیپردازد و ضمن کاهش درآمدهای دولت موجب رشد اقتصاد غیررسمی شده است؛ همه این موارد منجر به افزایش نااطمینانی در اقتصاد کشور میشود. همه این افراد احساس ناخوشایندی نسبت به سیاستهای اقتصادی کشور خود پیدا میکنند و نابسامانیهای زندگی خود را محصول کمتوجهی و بیمسوولیتی برخی سیاستگذاران کشور میدانند که تاثیر مستقیمی بر سرمایههای اجتماعی در کشور دارد. اینها بخشی از سرریزهای اقتصادی تورم کنونی است که به خاطر سیاستهای غلط اقتصادی دولتهای نهم و دهم پدید آمدهاند. هزینههای اجتماعی آن کاملا مشخص است.
هشداری که مدتهاست کارشناسان درباره آن صحبت میکنند، بحثهای مربوط به از بین رفتن طبقه متوسط در جامعه و تبدیل شدن جامعه به دو گروه فقیر و غنی است. از آنجایی که معمولا طبقه متوسط در هر جامعهیی اشاعهدهنده و حافظ ارزشهای اجتماعی هستند؛ عوارض این وضعیت را در زمینه اخلاقیات و ارزشهای اجتماعی در جامعه چطور میبینید؟
در توضیحات بالا به متضررین تورم اشاره کردم. بسیاری از این متضررین از میان خانوارهای با درآمد ثابت و متعلق به دهکهای درآمدی میانی هستند که در اثر تورم قدرت خرید خود را از دست میدهند و به تدریج به سمت گروههای کمدرآمد سوق داده میشوند. متاسفانه محاسبات توزیع درآمد به خوبی این نکته را منعکس میکند. اما نکته قابل توجه، همانطور که در توضیح سرریزهای اجتماعی تورم اشاره شد، کاهش شدید سرمایه اجتماعی در جامعه است.
برای برون رفت از این شرایط یا حداقل بهتر شدن این وضعیت چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
در چنین شرایطی باید سیاستهای کلان تغییر کند و جامعه از همه ظرفیتهای خود برای برون رفت از بن بست به وجود آمده بهره گیرد. از جمله باید زمینهها را برای بازگشت اعتماد به صاحبان سرمایههای فکری و مالی فراهم آورد. انباشت سرمایههای فکری و مالی شرط رشد اقتصادی و گذار از این شرایط است.
حکایت مدیریت پسماند در شهر اراک همچنان به عنوان معضلی تکراری و بیسرانجام ادامه دارد و نبود برنامه و هماهنگی بین دستگاههای مرتبط مانع از اجرای این وعدهها شده است.
به گزارش ایلنا، این در حالی است که اجرای روشهای اصولی و علمی جمع آوری و دفن زباله اکنون در بسیاری از شهرهای کشور به انجام طرحهای کارشناسی و مدرن برای مدیریت پسماندها منجر شده است.
چاههای آب آشامیدنی در معرض خطر
اما زبالههای شهر اراک در منطقه امان آباد و در نزدیکی ۱۳ حلقه از چاههای آب آشامیدنی در حالی همچنان به روش سنتی دفع میشوند که بارها نسبت به احتمال آلودگی منابع آبی به دلیل نفوذ شیرابهها هشدار داده شده است.
اگرچه درخصوص احتمال آلودگی چاههای آب امان آباد به شیرابه زبالهها اظهارات متناقضی مطرح میشود اما به گفته مسئولان امر هنوز مطالعه و بررسی دقیق و کارشناسی در این خصوص انجام و به کارگروه پسماند استان ارائه نشده تا بحث احتمال آلودگی منابع آبی این منطقه به شیرابه زبالهها تایید و اثبات شود.
اما با توجه به حساسیت و اهمیت این موضوع و ضرورت توجه به بهداشت و سلامت شهروندان قطعا دستگاههای مسئول باید پاسخگوی دلایل عدم انجام این مطالعات و نامشخص بودن احتمال آلودگی چاههای آب پس ازگذشت سالها از انجام روش سنتی دفن زباله در منطقه امان آباد باشند.
امکان آلودگی آبهای شرب به شیرابه زباله وجود دارد
کارشناس محیط زیست شرکت آب منطقهای استان مرکزی با بیان اینکه مشکل اصلی، روش غیراصولی فعلی دفن زباله هاست گفت: تا زمانی که انواع زبالههای شهر اراک به روش نادرست و غیر اصولی در منطقه امان آباد رها شوند امکان آلودگی محیط و آب وجود دارد.
عظیمی تصریح کرد: در خصوص اینکه آیا این روش دفن زباله در منطقه امان آباد که در نزدیکی ۱۳ حلقه چاه آب آشامیدنی قرار دارد مشکل ساز شده و نفوذ شیرابه زبالهها آلودگی چاههای آب را به همراه داشته است یا خیر هنوز نمیتوان اظهار نظر دقیق و قطعی ارائه کرد.
وی افزود: گستره آلودگی ناشی ازنفوذ شیرابهها برای ما نامشخص است اما قطعا با توجه به اشکالات اساسی موجود در روش دفن زباله، شهرداری باید با اجرای روش درست و اصولی از خطراحتمال آلودگی منابع آبی موجود در این منطقه جلوگیری نماید.
این کارشناس اظهار داشت: انجام چنین روشی در دفن زباله در هر منطقه دیگری به جز امان آباد نیز احتمال آلودگی منابع آبی و تهدیدات زیست محیطی را به دنبال خواهد داشت.
آب منطقهای تاکنون مطالعه کارشناسی نکرده است
کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست استان مرکزی نیز درگفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه تا کنون نه شهرداری و نه شرکت آب منطقهای به عنوان متولیان اصلی این موضوع مطالعه و بررسی کارشناسی دقیق و مستند علمی انجام ندادهاند افزود: هیچ گزارشی مبنی برنفوذ شیرابه زبالهها به به منابع آبهای زیرزمینی به کارگروه پسماند ارائه ندادهاند درحالی که حفاظت از منابع آب از وظایف اصلی شرکت آب منطقهای است و باید با نمونه گیری و بررسی آب چاههایی که در مسیر حرکت شیرابه زبالهها قرار دارند نتایج مربوطه را در خصوص آلودگی یا عدم آلودگی منابع آب به کارگروه پسماند استان ارائه میکردند.
روش دفن زباله در اراک در هیچ شهر دیگری مرسوم نیست
معصومه خیری با تاکید براینکه بحث آلودگی چاههای آب امان آباد به شیرابه زباله تنها درحد حرف و احتمالات است و تا کنون این موضوع به اثبات نرسیده است تصریح کرد: روش فعلی جمع آوری و دفن زباله در شهر اراک درهیچ یک از شهرهای کشور مرسوم نیست وبا توجه به انجام این روش، احتمال آلودگی منابع آبی زیرزمینی و سایر خطرات زیست محیطی دور از انتظار نیست.
وی افزود: شهرداری باید با اجرای روش اصولی حتی ازاحتمال آلودگی منابع آبی نیزجلوگیری میکرد.
خیری خاطرنشان کرد: با وجود اینکه مدتهاست وعده اجرای روشهای جدید و علمی جمع آوری، بازیافت و دفن زباله توسط شهرداری داده شده اما تاکنون هیچ کدام از این وعدهها اجرا نشده است در حالی که شهرداری باید با اجرای روشهای درست و اصولی حتی از احتمال آلودگی منابع آبی نیز جلوگیری میکرد.
وی تاکید کرد: هر زمانی که مطالعات علمی وجود این آلودگی را اثبات کنند دیگر هیچ زمانی برای انجام اقدام پیشگیرانه و جبران خسارتهای وارده به سلامت مردم وجود ندارد.
وی ادامه داد: البته اخیرا مقرر شده سازمان مدیریت پسماند شهرداری اراک بررسیهای لازم را دراین ارتباط انجام داده و گزارش نهایی را به کارگروه پسماند ارائه دهد.
تاکنون مشکلی مبنی برآلودگی چاههای آب امان آباد مشاهده نشده است
اما معاون بهره برداری شرکت آب و فاضلاب استان ضمن رد بحث آلودگی چاههای امان آباد به شیرابه حاصل از زبالههای موجود دراین منطقه گفت: چاههای امان آباد به صورت مستمر تحت کنترل هستند و درانواع نمونه گیری و آزمایشهای میکروبی و شیمیایی که تا کنون انجام شده هیچ مشکلی ناشی ازآلودگی مشاهده نشده است.
وی تصریح کرد: اگر گزارشی درخصوص آلودگی این منابع آب ارائه شود قطعا چاههای آلوده از مدار بهره برداری خارج شده و در بخش آب شرب استفاده نخواهند شد.
خبری که دقایقی پس از انتشار از خبرگزاری مهر حذف شده، نشان می دهد بحث طرح عدم کفایت احمدی نژاد با سالها تاخیر، بالاخره بین نمایندگان مطرح شده است.
به گزارش کلمه، هرچند به نظر نمی رسد ترس های نمایندگان جناح حاکم و حمایت بی حد و حصر رهبری، اجازه چنین تصمیمی را به مجلس بدهد؛ اما نفس طرح چنین موضوعی نشان می دهد که مدعیان اصولگرایی هم در نهایت، و البته با تاخیر، به سوء مدیریت و نقص در کفایت دولت فعلی و رئیس آن معترف شده اند.
اما طبعا تا یافتن توجیهات کافی برای حمایت های فراقانونی خود در این سالها از احمدی نژاد و به خصوص تعاریف و تمجیدهای عجیب رهبری از این دولت که با نتیجه ی عملکرد آن یکسره مغایر است، مطرح شدن بی کفایتی رئیس دولت و احتمالا برکناری او امکان بیان ندارد.
خبری که در خبرگزاری مهر منتشر و به سرعت حذف شد، بدین شرح است:
نادر قاضی پور در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر، درخصوص تلاش جمعی از نمایندگان برای ارائه طرح دو فوریتی ممنوعیت فروش ارز در بازار آزاد اظهارداشت: ما با این طرح می خواهیم عدم کفایت اقتصادی رئیس جمهور را مطرح و تاکید کنیم که او نمی تواند بازار را مدیریت کند و این آشفتگی را سامان دهد.
وی ادامه داد: نمی شود در این مملکت یک شبه قیمت دلار هزار تومان افزایش یابد اما کسی مدیریت نکند.
به گزارش مهر، پیش از این ابراهیم نکو عضو هیات رئیسه کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کرده بود تدوین طرح دو فوریتی ممنوعیت فروش ارز آزاد در بازار، به منظور سامان دهی وضعیت آشفته بازار صورت می پذیرد.
وی یادآور شده بود: در حال حاضر شبهات فراوانی درباره حذف ارز آزاد وجود دارد چرا که این امر مشکلاتی را در بازار به وجود می آورد و طرح دو فوریتی پارلمان در جهت رفع مشلات این حوزه صورت گرفته است.
عادل فردوسی پور پرده از اتفاقی تلخ برداشت که نشان می دهد، هادی آیت اللهی نایب رئیس کفاشیان و یکی از عوامل انتخاب مجدد کفاشیان به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال با آرایی انتخاب شده که آرای واقعی نبوده اند و در این میان نقش کفاشیان کاملاً هویدا است.
به گزارش خبرآنلاین؛ برنامه دوشنبه شب ۹۰، تصاویری را پخش کرد که نشان می داد، جعفر جعفری، مدیر باشگاه فجر شیراز، رای ها را در جیبش گذاشته است، همچنین ۳ رای دیگر را به نمایش کشید که مثل نماینده آموزش و پرورش، مسئول تیم شهر خرامه و دبیر هیات فوتبال ممسنی که آرای شان، واقعی نبوده و مخدوش بوده اند.
کمانه، رئیس اداره کل تربیت بدنی استان فارس که خودش هم متهم بود همه نوع تلاشی کرده تا مجمع هیات فارس را از حد نصاب بیاندازد، در این برنامه گفت: «مجمع شکل قانونی نداشت. ما از ابتدا خواستیم تا این مجمع به دلایل مشکلاتی که داشت، برگزار نشود و هیچ سندی نیست که بیاورید و اثبات کنید، ما مانع از حضور کسی در مجمع شده باشیم. ما از آقای کفاشیان خواستیم که این مجمع را برگزار نکند اما این کار را نکردند. الان هم ما مدارک تخلفات را به وزارت گزارش دادیم.»
بعد از او ، جعفر جعفری، مدیر باشگاه فجر که زیر بار فشار بود ، گفت:« من نمی دانم چه اتفاقی برای رای های مخدوش افتاده ولی شاید همان طور که نماینده آموزش و پرورش گفت ، در مجمع حضور نداشت.» او بعد از این خداحافظی کرد تا از زیر فشار اتهام تخلف در انتخابات خارج شود. این درحالی بود که اصلا معلوم نشد ، رایی را که جعفری در جیبش گذاشته ، چه بوده است.
ترابی نماینده آموزش و پرورش در مجمع هیات شیراز روی خط برنامه ۹۰ رفت و تاکید کرد :«من در مجمع رای ندادم و نمی دانم این رایی که در سالن افتاده چه بوده است؟» دقایقی بعد زکی پور، دبیر هیات فوتبال شیراز درباره این اتفاقات گفت:«ما به رغم فشاری که برای تعلیق شده بود ، ۳۹ نفر را در مجمع داشتیم. ما جای آقای ترابی رای سفید در صندوق انداختیم. این رای ممسنی هم توسط دبیر هیات به صندوق انداخته شده است.»
لحظاتی بعد خسروی، رئیس هیات فوتبال ممسنی هم روی خط آمد و گفت:«من به هیچ وجه به دبیرم اجازه ندادم که جای من برود رای بدهد . به او نامه ای هم ندادم . من از هیچ کس ترسی ندارم هیچ کس به من نگفت بیا یا نیا. من خودم احساس کردم که اتفاقات خوشایندی نمی افتد. برای همین شرکت نکردم ، هیچ کس حق نداشت از طرف من برود رای بدهد.»
زکی پور ، در ادامه هم همچنان تاکید داشت رای ممسنی قانونی بوده و دبیر ممسنی، نامه ای به همراه داشته که در مجمع رای بدهد.
بعد از این آب پیما ، مدیر باشگاه آبفای خرامه روی خط آمد و گفت:« من رایی در مجمع ندادم و کسی هم از طرفم به مجمع نرفت اما کسی که از شهر خرامه رای داد ، رئیس هیات فوتبال شهر بوده که برای خودش هم حق رای داشته است.»
درحالی که عادل فکر می کرد یکی از آرای مخدوش آن حل شده است، ناگهان، زکی پور به اصرار گفت که آنها نماینده باشگاه آبفا را هم در انتخابات داشته اند و از آنها رای گرفته اند. لحظاتی بعد با این گفته ناگهانی دبیر هیات فارس باری دیگر قصه به جریان افتاد. براتی کارشناس حقوقی فوتبال، روی خط برنامه آمد و تاکید کرد با این تصاویر و هر یک از این آرای مخدوش می توان انتخابات را باطل کرد.
رئیس اتحادیه سراسری فروشندگان میوه و تره بار استان تهران با بیان اینکه قیمت هرکیلوگرم پرتقال وارداتی مصری نسبت به هفته گذشته ۶۰۰ تومان افزایش یافته است، قیمت هرکیلوگرم خرمالو را در میدان مرکزی میوه و تره باردرحدود ۴۰۰۰ تومان اعلام کرد.
به گزارش مهر، حسین مهاجران درخصوص قیمت خرمالو در بازار اظهار داشت: درحال حاضر قیمت هرکیلوگرم خرمالو در میدان مرکزی میوه و تره بار درحدود ۴۰۰۰ تومان است.
وی همچنین درخصوص قیمت پرتقال در بازار گفت: قیمت هرکیلوگرم پرتقال وارداتی مصری نسبت به هفته گذشته ۶۰۰ تومان افزایش یافته است.
به گفته رئیس اتحادیه سراسری فروشندگان میوه و تره بار استان تهران هر کیلوگرم پرتقال مصری از ۲۲۰۰ به ۲۸۰۰ تومان افزایش یافته است.
وی در ادامه درباره قیمت نایلون در بازار نیز گفت: متاسفانه قیمت هر کیلوگرم نایلون نسبت به هفته قبل ۱۰۰۰ تومان افزایش یافته است به طوری که قیمت هرکیلوگرم نایلون از ۵۵۰۰ به ۶۵۰۰ تومان رسیده و این موضوع در گرانی میوه موثر است.
مهاجران افزود: البته قیمت این میوه ها در خرده فروشی های سطح شهر با احتساب سود ۳۵ درصدی محاسبه و عرضه می شود.
در حالی که این روزها هواداران پرسپولیس در مقابل ورزشگاه درفشیفر جلوی علی کریمی را برای بازگشت به تیم میگیرند، یک مادر درخواست دیگری از وی داشت.
به گزارش نامه، پس از اخراج علی کریمی از سوی مانوئل ژوزه این بازیکن در ورزشگاه درفشی فر حاضر می شود و به طور اختصاصی تمرین می کند.
همواره هنگام خروج کریمی از مجموعه درفشی فر، هواداران پرسپولیس جلوی خودروی وی را گرفته و می خواهند که به تیم برگردد و در این خصوص با وی گفت و گو می کنند.
روز گذشته یک مادر که کودک هفت ماهه اش را در بغل داشت از کریمی خواست به صحبت هایش گوش دهد.
در حالی که همه فکر می کردند وی نیز خواهان بازگشت کریمی به پرسپولیس است، از بیماری خاص فرزندش که هزینه های سنگینی دارد سخن گفت و درخواست کمک کرد.
حاضران در صحنه اعلام کردند کریمی تمام هزینه های درمان این کودک را تقبل کرد.
رئیس اتاق بازرگانی تهران با انتقاد شدید از برخی برخوردهای سلیقهای در مورد بازار ارز گفت: هیچکس حق ندارد به هر دلیلی منافع ملی را به خطر بیندازد و باید همان طور که در شرایط جنگی، افراد بی انضباط را به دادگاه نظامی میبرند، افرادی که آثار تصمیماتشان به کشور لطمه میزند، باید محاکمه شوند.
به گزارش مهر، یحیی آل اسحاق در نشست هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران با انتقاد شدید از اوضاع فعلی ارز در بازار گفت: شرایط التهابی ارز به سر می بریم که آثار آن بر تمامی حوزه های اقتصادی، بنگاهها و حتی افراد جامعه موثر است و به این ترتیب به نظر می رسد قدرت خرید مردم نصف شده است.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران افزود: با توجه به فضای موجود، شناخت برای کنترل وضعیت نکته اولی است که باید مورد توجه قرار گیرد و بخشی از این التهابات مربوط به تحریم است .
وی تصریح کرد: اگر شرایط فعلی را به عنوان جنگ و تهدید جدی حساب کنیم می توان فرض کرد که همان طور که اگر دشمن به عسلویه موشک بزند بلافاصله آژیر قرمز به گوش می رسد هم اکنون نیز دشمن با ابزار دیگری همچون تحریم ها و جلوگیری از عبور و مرور کشتی ها و عدم پذیرش بیمه آنها قصد دارد به ما حمله کند اما ابزارش موشک نیست.
به گفته آل اسحاق آنها دقیقا با ما وارد جنگ شده اند بنابراین در شرایط جنگی همان طور که آنها برنامه و افسر عملیاتی دارند ما نیز باید خود را تجهیز کنیم.
وی معتقد است مجموعه سیاستها و تدابیری که در طول تاریخ گذشته برای اقتصاد در نظر گرفته شده هم اکنون آثار خود را بروز داده و بنابراین، تدبیر و مدیریت در شرایط موجود باید صورت گیرد.
به گفته رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، به دلایل داخلی و خارجی هم اکنون شرایط غیرنرمال و متلاطمی بر اقتصاد حاکم شده که نیاز به تدابیر ویژه و برخوردهای خاص دارد.
وی با انتقاد شدید از برخی برخوردهای سلیقه ای در مورد بازار ارز خاطر نشان کرد: هیچکس حق ندارد به هر دلیلی منافع ملی را به خطر بیندازد و باید همان طور که در شرایط جنگی افراد بی انضباط را به دادگاه نظامی می برند، افرادی که آثار تصمیماتشان به کشور لطمه می زند، باید محاکمه شوند. آل اسحاق تاکید کرد: فردی که قدرت اداره شرایط بحران را ندارد نباید همچنان بر سر کار خود مشغول باشد.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران با بیان اینکه اگر امروز در حوزه معیشت مردم برنامه ریزی صحیح صورت نگیرد، قدرت خرید مردم نصف می شود، خاطر نشان کرد: اگر درست برنامه ریزی کنیم از این شرایط با موفقیت بیرون خواهیم آمد.
آل اسحاق اظهار داشت: هم اکنون در شرایطی قرار داریم که درآمدهای کشور در چند نقطه دنیا محدود شده و چند کشور مشخص همچون چین، ژاپن و هند درآمدهای ما را در اختیار دارند، بنابراین باید با آنها تهاتر انجام دهیم.
وی از وضعیت فعلی اتاق مبادلات ارزی به شدت انتقاد کرد و گفت: امیدوار بودیم اتاق مبادلات ارزی بتواند مشکلات را حل کند اما متاسفانه وصل کردن یک مکان آرام به یک بخش متلاطم خود تایید اوضاع متلاطم است.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران خطاب به مسئولان بانک مرکزی گفت: شما بر روی موج سوار شدید تا بازار ارز را کنترل کنید اما اگر اجازه دهید که قیمت بالا برود، عملا اتاق مبادلات ارزی کارآیی خود را از دست خواهد داد، بنابراین سیر قیمت ارز باید نزولی باشد.
آل اسحاق ادامه داد: واقعیت این است که بانک مرکزی باید با واقعیات تولید مواجه شده و برای آن چاره اندیشی کند. بر این اسا، تامین ارز باید از تلاطم بیرون کشیده شده و سیر نزولی به خود گیرد. وی در پایان تاکید کرد: نظام تدبیر و مدیریت ارزی را باید بازنگری کنیم، چرا که نظام فعلی جواب نمی دهد.
مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی از بروز گرد غبار در شرق کشور به دلیل وزش باد شدید طی ۲۴ ساعت آینده خبر داد.
عبدالرضا امیدوار شهری با بیان این مطلب افزود: براساس نقشه های پیش یابی هواشناسی طی ۲۴ ساعت آینده دربرخی نقاط سواحل دریای خزر در ساعات بعد از ظهر افزایش ابر، وزش باد و بارش پراکنده رخ خواهد داد.
به گفته وی، به دلیل افزایش سرعت وزش باد در شرق کشور بویژه منطقه زابل برای مناطق مذکور وزش باد شدید همراه با گرد و خاک پیش بینی می شود. در سایر نقاط کشور در سه روز آینده جوی پایدارحاکم است.
مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی همچنین درباره وضعیت هوای تهران گفت: فردا آسمان تهران صاف تا کمی ابری گاهی با رشد ابر در ارتفاعات همراه است و بیشینه دما در پایتخت با یک درجه کاهش نسبت به روز گذشته معادل ۲۸ درجه سانتیگراد و کمینه دما مانند روز گذشته، ۱۷ درجه سانتیگراد پیش بینی می شود.
مهدی هاشمی پس از بازداشت در بند ۲۴۱ اوین، متعلق به وزارت اطاعات نگهداری می شود.
به گزارش کلمه، مهدی هاشمی شامگاه یکشنبه از امارات وارد فرودگاه امام خمینی تهران و پس از تفهیم اتهام توسط مقامات دادستانی روز دوشنبه برای رسیدگی به اتهامات در دادسرای شهید مقدس حاضر شد.
فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی از همان زمان بازداشت به بند ۲۴۱ که از بندهای وزارت اطلاعات در زندان اوین است، منتقل شده و هم اکنون تحت بازجویی است.
همچنین در خبری دیگر گزارش شده که یک هفته پس از بازداشت حسن معادیخواه جهت اجرای حکم حبس، وی نیز از بند ۳۵۰ به بند ۲۴۱ زندان اوین منتقل شده است.
یکی از نزدیکان حسن معادیخواه با اعلام این خبر به کلمه گفت که خانواده معادیخواه روز دوشنبه برای ملاقات با وی به زندان اوین مراجعه کرده بودند ولی موفق به ملاقات وی نشدند.
انتقال غیر قانونی این زندانی سیاسی که در حال تحمل حکم دوسال و نیم حبس خود است در حالی صورت می گیرد که به نظر می رسد همزمان با بازداشت مهدی هاشمی رفسنجانی و بازجویی از وی، دور جدید بازجویی از حسن معادیخواه با تحت فشار قراردادن او جهت پرونده سازی برای مهدی هاشمی آغاز شده است.
منایع خبری گزارش می دهند که طی روزهای گذشته تعدادی از نزدیکان مهدی هاشمی و از جمله چندتن از زندانیان حوادث پس از انتخابات ۸۸ که دوره محکومیت شان به پایان رسیده و آزاد شده اند جهت تکمیل پرونده مهدی هاشمی به دادسرای مقدسی مستقر در اوین احضار و تحت فشار قرار گرفتند.
بند ۲۴۱ که یکی از بندهای زندان اوین است که تحت نظر حفاظت اطلاعات قوه قضاییه است.
حسن معادیخواه که شنبه شب در پی احضار شبانه به دادسرای اوین بازداشت و ابتدا به بند ۲۰۹ و سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده بود، ۲۷ خرداد سال ۸۸ به اتهام اجتماع و تبانی بازداشت و پس از مدتی با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
سایت های وابسته به حاکمیت وی را یکی از مرتبطین اصلی مهدی هاشمی در جریان وقایع سال ۸۸ و ماجرای اختلاس سازمان بهینه سازی سوخت معرفی کرده اند.
حسن معادیخواه فرزند حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه، وزیر ارشاد در کابینه اول میرحسین موسوی بود که اکنون مسئولیت بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی را بر عهده دارد.
کلمه: سی و ششمین نشست خبری محسنی اژه ای در حالی انجام شد که او هیچ خبر جدیدی برای افکار عمومی نداشت و در برابر خبرنگاران یکی از اهل مطبوعات را تهدید به تعقیب قضایی کرد. مثل همیشه از پرونده مفتوح مرتضوی خبر داد و نگفت چرا دادگاه این متهم جنایت کهریزک هنوز به دادگاه فرا خوانده نشده است.
او در حالی احکام متهمان بیمه ایران را برای خبرنگاران بازگو کرد که محمدرضا رحیمی متهم ردیف اول این پرونده، معاون احمدی نژاد است و حتی برای توضیح هم به دادگاه خوانده نشده است.
محسنی اژه ای که از مشوقان خاوری برای بازگشت به کشور بوده است، به آیت الله هاشمی رفسنجانی توصیه کرده بود که مهدی به تهران بازنگردد! چرا که شرایط مناسب نیست. اما او نمی گوید این شرایط چیست.
فاطمه هاشمی رفسنجانی هم تصریح کرده بود که عده ای از مقامات امنیتی و اطلاعاتی مایل نبودند که مهدی به کشور بازگردد.
این در حالی است که طی سه سال گذشته اتهامات دور از ذهنی به این فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام زده شده و افراطیون با جو سازی حتی از اعدام مهدی هاشمی سخن به میان آورده بودند.
دادستان کل کشور که قرار است دو سال دیگر هم در سمت سخنگویی قوه قضاییه باقی بماند باز هم از پرونده مفتوح مرتضوی سخن گفت. اما توضیح نداد چرا در فراخواندن وی به دادگاه تعلل می شود.
او به هیچ یک از سوالات کلمه پاسخ نداد و هیچ اشاره ای به زندانیان سیاسی و حبس غیرقانونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی نکرد.
غلامحسین محسنی اژهای خود با اشاره محکومیت متهمان پرونده بیمه گفت: متهم اول پرونده اختلاس از بیمه ایران به حبس ابد، انفصال از خدمت دولتی و رد مال چند میلیارد تومانی محکوم شدند.
محسنی اژهای درباره احکام صادر شده درباره متهمان این بخش از پرونده گفت: دادگاه برای متهمان احکامی مانند محکومیت به حبس ابد، ۲۵، ۲۳، ۱۵ سال و کمتر و همچنین جریمه نقدی تا ۱۰۱ میلیارد ریال، رد مال تا ۶۶ میلیارد ریال و انفصال دائم و موقت برای برخی متهمان در نظر گرفته است.
وی ادامه داد: متهم ردیف اول پرونده برای سه جرم مختلف به ترتیب به حبس ابد، ۵ و ۲ سال حبس، جریمه نقدی به میزان ۱۰۱ میلیارد و ۵۹۲ میلیون ریال و رد مال به مبلغ ۲۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال محکوم شده است.
سخنگوی قوه قضاییه گفت: متهم ردیف دوم نیز به حبس ابد، انفصال دائم از خدمات دولتی، جریمه نقدی ۶۴ میلیارد و ۵۹۲ میلیون ریال و رد مال ۳۳ میلیارد و ۲۹۶ میلیون ریالی محکوم شده است. متهم ردیف سوم نیز به حبس ابد، انفصال دائم از خدمات دولتی، جریمه نقدی ۶۶ میلیارد و ۵۹۲ میلیون ریالی و همچنین رد مال به مبلغ ۳۵ میلیارد و ۷۹۶ میلیون ریالی محکوم شده است.
به هاشمی رفسنجانی گفتم مهدی نیاید بهتر است
سخنگوی قوه قضاییه گفت: یکبار در پاسخ به سؤال آیتالله هاشمی رفسنجانی گفتم از نظر شخص من مهدی نیاید بهتر است.
وی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه وکیل خانواده هاشمی مدعی شده که علیاکبر هاشمی رفسنجانی گفته است بارها مهدی هاشمی قصد ورود به کشور را داشته اما دادستان کل کشور و رئیس دستگاه قضا مانع از حضور وی شده است در این باره توضیحی ارائه فرمایید که محسنی اژهای گفت: آقای هاشمی رفسنجانی سه نوبت از من درباره بازگشت مهدی هاشمی و رسیدگی به اتهامات وی پرس و جو کرد که من در هر نوبت مطلبی متفاوت گفتم.
وی افزود: بار اول ایشان درباره بازگشت مهدی پرسید که من به وی گفتم از نظر حقوقی مهدی باید برگردد تا به اتهاماتش رسیدگی شود و تکلیف پروندهاش مشخص شود در همان دفعه به ایشان گفتم که اگر نظر شخصیمان را بخواهید به شما میگویم که بهتر است مهدی به کشور برگردد.
محسنی اژهای گفت: مرتبه دوم اکبر هاشمی رفسنجانی از من باز هم درباره بازگشت مهدی پرسید که این بار نیز به وی گفتم از نظر حقوقی مهدی خوب است به کشور بیاید تا به اتهاماتش رسیدگی شود اما این بار بر خلاف دفعه قبل به وی گفتم اگر مشورت شخصی من را میخواهید صلاح نیست که مهدی به کشور برگردد.
دادستان کل کشور گفت: البته دفعه سوم زمانی که درباره بازگشت به مهدی هاشمی از من سؤال پرسیده شد به پدر ایشان گفتم از نظر حقوقی همچنان معتقدم که مهدی باید برگردد اما اگر شما از من مشورت میگیرید این بار نمیدانم بهتر است که مهدی بیاید یا در خارج از کشور بماند.
سخنگوی دستگاه قضا گفت: البته به شما این نکته را عرض کنم که ما میتوانیم در دستگاه قضایی مانع از خروج افراد داخل کشور به خارج شویم اما در دستگاه قضایی این قدرت وجود ندارد که بخواهد مانع از ورود افراد به داخل کشور آن هم ایرانیها بشود.
وی گفت: بر اساس این مطلب مهدی هر زمان که میخواسته میتوانسته به کشور باز گردد و من هم جلوی او را نگرفتم بلکه فقط یکبار آن هم فقط با آن کیفیتی که گفتم به پدرشان عنوان کردم که به صلاح نیست در این برهه به داخل کشور بازگردد.
محسنی اژهای خاطرنشان کرد: یکبار هم دو نفر از فرزندان هاشمی رفسنجانی زمانی که من در دولت هنوز حضور داشتم به دفتر من مراجعه کردند و من آنجا به ایشان گفتم بهتر است یکبار برای همیشه به تمام اتهاماتی که در سطح کشور درباره شما مطرح میشود رسیدگی شود.
در حالی که احمدی نژاد ادعا می کند دست هایی برای ایجاد اختلال در بازار ارز مشغول هستند، محسنی اژه ای می گوید: پروندههایی بوده و به ما ارجاع شده اما هیچ کدام از این پروندهها اهمیتش به اندازه تغییرات ایجاد شده در بازار نبوده است بلکه عموماً پروندههایی بوده که دارای ابعاد کمتری بوده است.
سخنان خبرنگار روزنامه ایران قابل تعقیب قضایی است
وی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که از وی درباره اجرای حکم علی اکبر جوانفکر پرسیده بود گفت: شما در سؤال خودتان اشاره کردید که آقای جوانفکر شکایتی کرده از قاضی صلواتی که این شکایت مورد رسیدگی قرار نگرفته است و مطلب دیگر اینکه گفتید دادستان تهران اصرار دارد تا پرونده اتهامی جوانفکر را پرونده امنیتی قلمداد کند که همه این موارد جای تعقیب شما را باقی میگذارد و میتوان بدون شکایت خصوصی به جرم افترا شما را تعقیب قضایی کرد.
محسنی اژهای گفت: شما از کجا میدانید که به شکایت آقای جوانفکر رسیدگی نشده است و نتیجهای در بر نداشته است. آیا درست است که چون نتیجه رسیدگی به نفع آقای جوانفکر نبوده است شما افترا بزنید و بگویید به این پرونده رسیدگی نشده است.
وی گفت: علی اکبر جوانفکر ۳ اتهام داشت که یکی از آنها در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار گرفت که باید بر اساس قانون این فرد به دو سال حبس محکوم میشد اما قاضی یکسال حبس بر روی در نظر گرفت که این حکم مورد تایید قرار گرفت.
وی تصریح کرد: ۲ اتهام دیگر در دادگاه مطبوعات متوجه علی اکبر جوانفکر بود که بر اساس هر کدام آنها باید به ۶ ماه حبس محکوم میشد اما در مرحله تجدیدنظر خواهی دادگاه دو عنوان اتهام را یکی تشخیص داده و به این ترتیب فقط ۶ ماه حبس برای این فرد تایید شد.
در حالی که قوه قضاییه در فضایی سیاسی و امنیتی به احکام رسیدگی می کند، سخنگوی قوه قضائیه می گوید: امیدواریم با فضا سازیهای موجود، قضات در روند رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی تحت تأثیر این فشارها قرار نگیرند.
وی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که از وی درباره سرنوشت پرونده قضایی مرتضوی پرسیده بود گفت: بخشی که به لحاظ کیفری مورد رسیدگی قرار گرفت دفعه گذشته هم گفتم که مورد نظر بازپرس پرونده است و پس از اعلام نظر بازپرس قطعا به دادگاه خواهد رفت.
یکی از خبرنگاران خطاب به محسنی اژهای گفت: یکی از عالیترین مقامات کشوری عنوان کردهاند که تمام تلاش خود را خواهند کرد تا آزادی علی اکبر جوانفکر را فراهم کند گفت: اگر ایشان راهحل قضایی در نظر دارند خوب است به ما ارائه کنند و پیگیری کنند و پس از آن نتیجه مشخص شود.
خطاب او به احمدی نژاد است که می خواهد موضوع جوانفکر را از طریق رهبری پیگیری کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر