کلمه: پس از آنکه برادران لاریجانی در پی هشدارهای رهبری نسبت به علنی کردن اختلافات نامه نگاری کردند، احمدی نژاد نیز نامه نوشت وبر نکته ها و گفته های خود در نامه به قاضی القضات بار دیگر تاکید کرد.
در این نامه که نسبت به نوشته برادران لاریجانی طولانی تر است و به برخلاف نامه روسای قوای مقننه و قضاییه که به تعارفات و قبول تذکرات اکتفا کرده اند، احمدی نژاد به مشکلاتی که پیش راه او و کابینه اش هست اشاره کرده و تصریح نموده که جایگاه ریاست جمهوری بعد از رهبری بالاترین مقام رسمی کشور است. همین مساله ای که مورد تردید و سوال رییس قوه قضاییه قرار گرفته بود.
احمدی نژاد، هشدارهای عتاب آلود آیت الله خامنه ای را ” تذکر بموقع ” خوانده و بر ادامه مشی خود در دولت تاکید نموده و نوشته است: مانند همیشه تمام هم خود را مصروف خدمتگزاری بی منت و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و صیانت از حقوق اساسی ملت خواهد کرد و بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود و مانند گذشته و برای مصالح کشور همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد.
احمدی نژاد که بر این باور است، رییس قوه مجریه مسئول اجرای قانون اساسی است در نامه خود به رهبری بر این برداشت تاکید دوباره کرده و افزوده است: مطمئن هستم که جنابعالی بر پاسداری قاطع از قانون اساسی و به ویژه از حقوق اساسی ملت و همچنین صیانت از جایگاه رفیع رییس جمهوری منتخب ملت که بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و مجری قانون اساسی است، تاکید دارید و با هر اقدامی که اختیارات و مسئولیت های مهم او را مخدوش نماید، مخالفید.
رییس هیات دولت در نامه خود ادعای پیشین خود را تکرار کرده و به نقش دشمنان و بدخواهان پرداخته و اضافه کرده است: به واسطه طراحی دشمنان ،ملت و کشور در فشارند. اینجانب و همکارانم در دولت برای تدبیر امور و مقابله با توطئه های دامنه دار و وسیع بدخواهان و برای کاهش فشار بر مردم و پیشبرد امور کشور تمام توان خود را به طور شبانه روزی به کار بسته ایم لیکن ابعاد مسئله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است که امروز در خط مقدم این جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد.
احمدی نژاد که خود متهم است با مهندسی آرا کرسی ریاست جمهوری را کسب کرده است، در نامه خود از ” شائبه تضعیف نقش مردم” پرداخته و نوشته است: این امر در شرایط کنونی از اهمیتی به مراتب بالاتر برخوردار است و ضرورت دارد از هرگونه اقدام و رفتار که شائبه تضعیف نقش محوری اراده مردم در اداره کشور و یا حضور حداکثری آنان در انتخابات است به جد پرهیز گردد . دولت با تمام توان در خدمتگزاری همه جانبه به ملت حاضر و در صدد زمینه سازی تحقق این امر است .
برخلاف نامه پرنکته احمدی نژاد، رییس مجلس در نامه ای به تعارفات معلوم و تبریک عید غدیر پرداخت و نوشت “رهنمودهای ناصحانه و وخیرخواهانه حضرت عالی در باب توجه به حساسیت شرایط کشور بسیار ارزشمند ، سنجیده و به موقع ایراد گردید و قطعا رعایت دستورات ولی امر مسلمین توسط مسئولین کشور در ایجاد فضای وحدت و اخوت مخصوصا در آستانه عید سعید غدیر که مظهر برادری اسلامی است، واجب و ان شالله باعث سعادت و سر افرازی ملی خواهد بود”.
همچنین صادق لاریجانی در نامه ای مشابه با تبریک عید غدیر نوشته است: ،پیام وحدت بخش آن عزیز به مسئولان و سران سه قوه که نشات گرفته از سر چشمه زلال ولایت است با جان و دل دریافت شد.
پس از آخرین تماس تلفنی مهدی هاشمی از بند دو الف سپاه با پدر خود، خانواده هاشمی رفسنجانی نگرانی های جدی از بابت وضعیت سلامت وی پیدا کرده اند.
بنا به گزارش رسیده کلمه، پرونده مهدی هاشمی هم اکنون با مدیریت و محوریت سه نفر دنبال و هدایت می شود که طائب و محسنی اژه ای دادستان کشور از جمله آنان هستند. گفته می شود علی رغم آنکه اژه ای موافق آزادی موقت مهدی هاشمی با قرار وثیقه است اما طائب با این امر مخالف است و اعتقاد به نگه داشتن وی تا زمان انتخابات دارد.
وی که چند روز پیش و پس از یک هفته بی خبری، با خانواده اش تماس گرفته بود توانست در حضور و نظارت بازجو با پدرش صحبت کند، اما وقتی خواست با مادر خود نیز مکالمه داشته باشد، این تماس تلفنی قطع شد.
وی در این مکالمه تلفنی ضمن انتقاد از وضعیت نگهداری خود گفته است که بوی تعفن و سرویس بهداشتی سلول بسیار آزار دهنده است.
بر اساس این گزارش هم اکنون و در این روزها شرایط خواب مهدی هاشمی دچار به هم ریختگی عجییبی شده که برای خانواده ایجاد نگرانی کرده است. وی که پیش از این تنها حدود سه ساعت در شبانه روز می خوابیده است، اما اکنون در طول روز نیز احساس عدم هوشیاری می کند. این نگرانی از بابت داروهایی هستند که هم اکنون به مهدی هاشمی داده می شود.
مدیریت پرونده زیر نظر هیات سه نفره؛ برگی برای بازی در صحنه انتخابات
به گفته یکی از مقامات امنیتی، پرونده مهدی هاشمی هم اکنون با مدیریت و محوریت سه نفر دنبال و هدایت می شود که طائب و محسنی اژه ای دادستان کل کشور از جمله آنان هستند. گفته می شود علی رغم آنکه اژه ای موافق آزادی موقت مهدی هاشمی با قرار وثیقه است اما طائب با این امر مخالف است و اعتقاد به نگه داشتن وی در زندان تا زمان انتخابات دارد.
بر اساس این گزارش طائب معتقد است از تداوم حضور مهدی هاشمی در زندان می توان به عنوان برگ برنده ای در انتخابات پیش رو استفاده کرد.
اگر سند دارید رو کنید
همچنین گزارش رسیده به کلمه حاکی است که مهدی هاشمی تاکنون با سه نفر از جمله محمدرضا رجبی، زندانی سیاسی و جانباز شیمیایی، حسن معادیخواه فرزند عبدالمجید معادیخواه وزیر ارشاد دولت رجایی، و امیرعلی آقایاری از دیگر زندانیان سیاسی در زندان روبرو شده است. این ارتباطات درباره پرونده وی و سخنانی بوده که این افراد درباره مهدی هاشمی داشته اند. هاشمی، اعترافات و ادعاهای مطروحه علیه خود را در شرایط زور، غیرعادی دانسته و آنها را خلاف واقع عنوان کرده و تاکید کرده اگر سندی از من دارید ارائه دهید.
علی رغم آنکه سایت ها و رسانه های وابسته به جریان حاکم پیش از بازداشت و در زمان بازداشت مهدی هاشمی تبلیغات و هجمه های بی پایانی علیه هاشمی و فرزندان وی داشتند و اتهامات اقتصادی به آنها وارد می کردند، اما تا کنون اثر و ادعایی از موارد اقتصادی در پرونده وی طرح نشده است و پرونده وی نیز همچون سایر زندانیان سیاسی به اعتراضات پس از انتخابات گره خورده است.
درپی اعتراض جمعی از جانبازان شیمیایی به نبود واکسن آنفلوآنزا، رئیس اداره آنفلوآنزا و مراقبت های مرزی وزارت بهداشت گفت: «امسال کمبود واکسن داریم. در تلاشیم راه های ورود این بیماری را سد کنیم»
به گزارش فارس، محمد سروش، رئیس اداره آنفلوآنزا وزارت بهداشت ضمن تایید کمبود این واکسن در مورد آنفلوآنرا متاسفانه امسال با کمبود واکسن مواجه هستیم که امیدواریم حل شود.
سروش ادامه داد: «در همین زمینه یکی از اقدامات مهم کنترل تمام زائران عتبات عالیات در عراق است و تمام زائران و اتوبوس های آنها اعم از کاروان های سازمان حج و زیارت و زائران انفرادی کنترل می شود و آموزش های لازم برای پیشگیری از بیماری به آنها ارائه می شود.»
در همین حال “خبرآنلاین” نیز به نقل از یک مقام مسوول در بنیاد شهید اعلام کرد، این بنیاد برای تامین واکسن های مورد نیاز خود با وزارت بهداشت مکاتبه کرده اما مشخص شده است که وزارت بهداشت امسال اقدامی برای واردات این واکسن ها صورت نداده است.
مسوولان وزارت بهداشت، کمبود ارز را دلیل وارد نشدن به موقع دارو اعلام می کنند.
تیم ملی والیبال نوجوانان کشورمان در فینال نهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا، از سد چین گذشت و برای ششمین بار قهرمان آسیا شد.
تیم والیبال نوجوانان ایران در دیدار نهایی مسابقات قهرمانی آسیا عصر امروز به مصاف چین رفت و با نتیجه ۳ بر ۲ از سد حریف خود گذشت.
به گزارش فارس، شاگردان ایرج مظفری، ستهای دوم، چهارم و پنجم این دیدار را به ترتیب با نتایج ۲۵ بر ۲۱، ۲۸ بر ۲۶ و ۱۵بر ۸ به سود خود پایان دادند و تنها ستهای اول و سوم را با نتایج ۲۵ بر ۲۱ و ۲۵ بر ۲۳ به حریف خود واگذار کردند تا در مجموع ۳ بر ۲ فاتح این دیدار شوند و به عنوان قهرمانی این دوره از رقابتها دست یابند.
تیم ایران، تاکنون ۷ دوره متوالی در فینال رقابتهای والیبال نوجوانان آسیا حضور پیدا کرده و طی آن توانسته است به ۶ عنوان قهرمانی و یک عنوان نایب قهرمانی دست یابد.
نوجوانان ایران پیش از این و با حضور در جمع ۴ تیم برتر این دوره از رقابتها، جواز صعود به مسابقات جهانی ۲۰۱۳ مکزیک را کسب کرده بودند. پیش از این دیدار نیز ۲ تیم ژاپن و کرهجنوبی در دیدار ردهبندی به مصاف هم رفتند که در پایان ژاپن موفق شد با نتیجه ۳ بر ۲ از سد حریف خود بگذرد و به عنوان سوم دست یابد.
اموال متعلق به جمهوری اسلامی ایران، از جمله اموال سفارت ایران در اتاوا و مرکز فرهنگی سابق ایران در تورنتو، مسدود شده است.
بر اساس گزارش روزنامه “نشنال پست” کانادا که رادیو فردا از آن خبر داده، این اموال با حکم دادگاهی در اونتاریو و در ارتباط با شکایت یک خانواده آمریکایی و صدور حکم دادگاه در آمریکا، مسدود شده است.
این دادگاه، دستگاه های اطلاعاتی ایران را به پرداخت ۱۳ میلیون دلار غرامت محکوم کرده است.
خانواده مارلا بِِِنِت، دانشجوی اهل سن دیاگوی آمریکا، ایران را به عنوان حامی حماس، به دست داشتن در انفجاری در ۱۰ سال پیش در دانشگاه “هیبرو” در بیت المقدس متهم کرده بودند.
Who has given you permission to manipulate an entire nation’s vote in plain view of the world at large, while imposing policies based on adventurism and tyranny? Who has given you permission to be the cause of our country’s deteriorating economic and political conditions? Stop cheering amongst yourselves and instead hold a referendum to determine whether the people of this nation approve of such destructive policies.
Mir Hossein Mousavi
Tuesday October 5th, 2010
میر حسین موسوی، ۱۳ مهر ۱۳۸۹
پس از اعتصاب غذای ۹ زندانی سیاسی بند زنان اوین در اعتراض به هتک حرمت و تعرض در بند زنان و بازرسی غیر معمول، ۳۳ بانوی محبوس در این بند نامهای را خطاب به رییس زندان اوین نوشتند.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه با اشاره به رفتار توهین آمیز و بازرسی بدنی ای که مصداق آزار جنسی بوده آمده است: چیزی که قابل گذشت نیست رفتار وحشیانه بعضی از ماموران در بازرسی بدنی است که دور از شان و مصداق بارز تعرض و هتک حرمت به شمار میآید و قلم از بیان صریح آن شرم دارد. باتوجه به انواع دوربینهای امنیتی و سختگیری در رفت آمدها و نقل و انتقال وسایل و غیره و با توجه به وجود ابزار الکترونیکی مناسب که میتوانست برای بازرسی بدنی بکار رود و یا دست کم محترمانه باشد بر ما معلوم نیست که چرا چنین رفتار توهین آمیزی صورت گرفته است.
روز گذشته کلمه گزارش داده بود که در پی یورش روز سه شنبه ی نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین به بند زندانیان زن سیاسی که با هتک حرمت و آزار آنها همراه بود، تعدادی زندانیان این بند دست به اعتصاب غذای دسته جمعی زده اند.
حمله کنندگان به بند بانوان که شامل حدود ۲۰زن از نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین بودند با ورود به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی باعث بر هم زدن نظم و سلب آسایش آنان شده و پس از یورش به بند سیاسی بانوان زندانیان را به شکل توهین آمیزی بازرسی بدنی کردند.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
ریاست محترم زندان اوین، جناب آقای رشیدی
باسلام
به استحضار میرساند که صبح روز سه شنبه ۹آبان تعداد زیادی از ماموران زن برای بازرسی به بند زنان زندانی سیاسی مراجعه کردند. از این میگذریم که در نهایت تنها مورد به ظاهر خلافی که مشاهده شد وجود چند عدد «ام پی تری» (mp۳) حاوی موسیقی و مطالب آموزشی زبان بود که دربندهای عمومی زنان آزادانه و به فور یافت میشود و متاسفانه بدون دلیل موجه ما را از داشتن آن محروم کردهاند تا ناگزیر از پنهان کاری شویم. از این هم میتوان گذشت که از یک ساعت هواخوری هفتگی خود محروم شدیم و در طول بازرسی بیجهت ما را در باشگاه زندانی کردند.
اما چیزی که قابل گذشت نیست رفتار وحشیانه بعضی از ماموران در بازرسی بدنی است که دور از شان و مصداق بارز تعرض و هتک حرمت به شمار میآید و قلم از بیان صریح آن شرم دارد. باتوجه به انواع دوربینهای امنیتی و سختگیری در رفت آمدها و نقل و انتقال وسایل و غیره و با توجه به وجود ابزار الکترونیکی مناسب که میتوانست برای بازرسی بدنی بکار رود و یا دست کم محترمانه باشد بر ما معلوم نیست که چرا چنین رفتار توهین آمیزی صورت گرفته است.
بدیهی است که زنان زندانی سیاسی از این پس اجازه چنین بازرسیهای نامعمول و توهین آنیزی را نخواهد داد و مصرانه خواستار عذرخواهی مقامات مسوول، تعهد ایشان دربارهٔ عدم تکرار چنین رفتاری با زنان زندانی وعودت وسایل بازداشت شده به زندانیان یا به خانوادهٔ آنها هستیم.
اسامی امضا کنندگان:
فائزه هاشمی، محبوبه کرمی، نسیم سلطان بیگی، مهسا امرآبادی، راحله زکایی، منیژه نجم عراقی، نسرین ستوده، لوا خانجانی، شیوا نظرآهاری، لادن مستوفی مآب، ژیلا بنی یعقوب، میترا زحمتی، مهوش شهریاری، حکیمه شکری، ژیلا کرمزاده، شبنم مددزاده، کفایت ملک محمدی، مریم اکبری منفرد، کبری بنازاده، نازنین دیهمی، فاران حسامی، فریبا کمال آبادی، بهناز زاکری، مطهره بهرامی، نگاره حایری، صدیقه مرادی، صغری غلامنژاد، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، نوشین خادم، مریم جلیلی، بهاره هدایت، محبوبه منصوری و بسمه الجبوری
November 1st 2012 – [Kaleme] 33 female political prisoners behind bars at Evin prison have written an open letter to the head of Evin prison. The letter comes on the heals of a hunger strike launched by 9 female political prisoners protesting the highly unusual search and desecration and harassment of female political prisoners at the hands of prison guards during a recent raid of the women’s ward.
The complete content of the letter as provided to Kaleme is as follows:
To Mr. Rashidi, the head of Evin Prison,
Greetings. We would like to inform you that on Tuesday morning of October 30th, 2012, a large number of female agents arrived at Evin’s female ward with the intent to conduct an inspection. Let us assume [for the sake of argument] that we would be able overlook the fact that the apparent contention was over a number of MP3 CDs found in the female ward; CDs that contained music and language courses and were hidden as the result of the unfortunate banning of such items, leaving us with no other recourse but to hide them. Let us assume for a moment that we could also overlook the fact that we were deprived of our one hour a week access to fresh air when we were unnecessarily detained while the inspection of the ward was taken place. It goes without saying, however, that the brutal behavior by some agents during the bodily searches of the female prisoners cannot and will not be forgiven, for this violent and obvious act of aggression and desecration is so reprehensible that putting pen to paper to describe it renders one ashamed and disgraced.
Given the existence of a myriad of security cameras watching our every move and the restrictions imposed upon prisoners regarding what is allowed to be entered into the ward, not to mention the modern, electronic tools available for conducting bodily searches at minimum in a respectable manner, we are at a loss for words regarding why prison authorities have resorted to such insulting behavior.
Clearly moving forward, the female political prisoners will not allow such unusual and degrading inspections to take place. To this end, we the signatories urgently demand an apology from the authorities responsible for such an act. We further demand that the authorities in question ensure that such an act is not repeated and request that the items confiscated be returned either to the female political prisoners or to their respective family members.
Signatories:
Faezeh Hashemi, Mahboubeh Karami, Nasim Soltan Beygi, Mahsa Amrabadi, Raheleh Zakaiii, Manijeh Najam Araghi, Nasrin Sotoudeh, Leva Khanjani, Shiva Nazarahari, Ladan Mostoufi Maab, Jila Baniyaghoub, Mitra Zahmati, Mahvash Shahriyari, Hakimeh Shokri, Jila Karamzadeh, Shabnam Madadzadeh, Kefayat Malek Mohammadi, Maryam Akbari Monfared, Kobra Banazadeh, Nazanin Deyhami, Faran Hesami, Fariba Kamal Abadi, Behnaz Zakeri, Motehareh Bahrami, Negareh Haeri, Sedigheh Moradi, Soghra Gholamnejad, Reyhaneh Haj Ebrahim Dabagh, Noushin Khadem, Maryam Jalili, Bahareh Hedayat, Mahboubeh Mansouri, Basma Aljabouri
به مناسبت اعیاد غدیر خم مراسم جشنی از سوی خانه کارگر بهشهر در محل این تشکیلات برگزار شد.
به گزارش ایلنا، در این مراسم نصرالله دریابیگی دبیر اجرایی تشکیلات خانه کارگر مازندران کارگران چیت سازی بهشهر را از مظلومترین قشر جامعه نام برد و گفت: امروز به دلیل سیاستهای غلط دولت در واگذاری کارخانجات به بخش خصوصی بسیاری از کارگران مازندرانی خانه نشین شدهاند و در این بین کارگران چیت سازی بهشهر و خانوادههایشان امروز در بدترین شرایط معیشیتی قرار گرفتهاند.
وی با اشاره به برگزاری مجلس کارگری ایران در هفته آینده در تهران اظهار داشت: تشکلات خانه کارگر هم در این مجلس حضور خواهد داشت تا ببینیم کسانی که شعار حمایت از مظلومین و محرومین میدادند و دم از تقسیم عادلانه ثروت و ایجاد اشتغال میزدند برای مشکلات حال حاضر کارگران که چندین ماه حقوق دریافت نکردهاند چه خواهند کرد.
دریابیگی با بیان اینکه کارگران امروزه با دغدغههای شدید معیشتی روبرو شدهاند، افزود: چه عدالتی است که بعضی کارمندان بلند پایه دولتی در سازمانهایی که اساسشان از حق بیمه کارگران است بعضاً حقوقهای بالا دریافت کنند ولی بازنشستگان حتی توان تامین مایحتاج زندگی خود را نداشته باشند.
دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران با یادآوری این مطلب که این تشکیلات به هیچ سازمان دولتی وابسته نیست اظهار داشت: خانه کارگر بهشهر را با چنگ و دندان راه اندازی کردهایم و دست نیاز به سوی هیچ مدیری دراز نخواهیم کرد.
وی مهمترین مشکل کارگران را عدم تناسب میان دخل و خرجهای زندگی دانست و بیان داشت: مشکلات فراوانی گلوی کارگران را فشرده است.
دریابیگی ادامه داد: حدود سبد هزینه یک خانوار در شهرستان بهشهر نزدیک به یک میلیون تومان است در صورتی که دستمزد کمتر از ۵۰۰ هزار تومان تعیین شده است.
وی جریان خصوصی سازی را عامل تعطیلی بسیاری از کارخانجات دانست و اذعان داشت: این جریان سبب شده تا قدرت خرید کارگران بطور چشمگیری کاهش یابد.
دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران همچنین به واردات بیرویه کالاهای خارجی اشاره کرد و بیان داشت: واردات کالاهای بیکیفیت چینی باعث شده تا کارخانههای بسیاری به تعطیلی کشیده شوند.
دریابیگی با بیان اینکه امروزه هدفمندی یارانهها هم به یکی از مشکلات بارز کشور تبدیل شده است افزود: قیمت حاملهای انرژی بالا رفته در حالی که ارزش پول کشور به شدت کاهش یافته است.
وی افزود: در چنین شرایطی تزریق پول در جامعه نیز باعث ایجاد تورم و افزایش قیمت مواد اولیه شده است که شهرکهای صنعتی را به قبرستانی از ماشین آلات تبدیل کرده است
ستار بهشتی فعال مدنی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه های اجتماعی فیس بوک توسط پلیس فتا بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، این فعال مدنی بعد از تحمل شکنجه های فراوان که هنوز آثار آن بر روی سر، صورت، دست ها و بدن وی مشخص است بازجویی های طاقت فرسایی را پشت سر گذاشته است.
شکنجه وی برای گرفتن اعتراف و پذیرفتن خواست بازجویان فتا بوده است.
ستار بهشتی هفتم آبانماه در منزل شخصی اش در رباط کریم توسط ماموران پلیس فتا بازداشت شد. این زندانی سیاسی ۳۵ ساله و یک کارگر ساده میباشد که در هنگام بازداشت نان آور خانواده اش بود.
به دنبال لغو نمایش فیلم قصه ها ساخته رخشان بنی اعتماد کارگردان این فیلم یاداشتی را منتشر کرده است.
به گزارش ایلنا متن این یادداشت که با دیالوگی از فیلم قصه ها شروع شده است بدین شرح است:
هیچ فیلمی، هیچ وقت، تو هیچ کُمُدی نمونده،
بالاخره یه روز، یه جایی دیده میشه.
چه سازندهاش زنده باشد، چه مرده…
«دیالوگی از فیلم قصهها»
در نمایشی محدود، قرار بود آخرین فیلمم روز جمعه دوازدهم آبان در پردیس سینمایی قلهک دیدهشود. نمایش فیلم «قصهها» را لغو کردند.
رخشان بنیاعتماد
۱۰ آبان ۱۳۹۱
حسین زمان در صفحه فیس بوک خود نوشت: لحظاتی پیش، پس از باخبر شدن از ضرب و شتم دوست و برادر عزیزم آقای نوریزاد در نمایشگاه مطبوعات تماس تلفنی داشتم و خوشبختانه ایشان سلامت بودند و همچنان مصمم و محکم.
به گزارش کلمه این هنرمند مردمی و متعهد در ادامه ی پست خود آورده است: بنا به گفته ایشان که قطعا جزئیات آن را خودشان بیان خواهند کرد عدهای در داخل نمایشگاه با ایشان به بحث و مجادله میپردازند که با خونسردی و متانت آقای نوریزاد مواجه میشوند و این متانت و خونسردی ایشان را بر نمیتابد و پس از فحاشی و ناسزا گویی به ایشان حمل ور میشوند که عدهای از جوانان حاضر مانع از صدمه آقای نوریزاد شده و ایشان را از محل دور میکنند.
در ادامه ی این متن آمده است: تعریف آقای نوریزاد از این افراد برایم جالب بود ایشان میگفت: دلم برای این جوانان میسوزد چرا که پر از شور و شعف میباشند ولی متاسفانه تعقل را از ایشان گرفتهاند. خداوند این مرد بزرگ را برای ما حفظ نماید.
به گزارش ندای سبز آزادی، محمد نوریزاد که برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات رفته بود، پس از اینکه تعدادی از جوانان حاضر در آن محل از او سوالاتی کردند، با حمله و هتاکی آنان رو به رو شد.
این جوانان که در بحث با نوری زاد بر سر موضوعات روز به تفاهم نمی رسند، پس از فحاشی و ناسزا گویی به او حمله ور می شوند و به قول یکی از شاهدان لگدی به وی نثار می کنند.
بر اساس این گزارش با مداخله تعدادی از حاضران، آسیبی به نوری زاد نرسیده و او محل نمایشگاه را ترک کرده است.
محمد نوری زاد که طی سه سال گذشته بارها بازداشت و زندانی شده است، در نامه های انتقادی خود به رهبری به نقاط ضعف حکومت می پردازد.
وی همچنین با ساخت ویدئو کلیپ هایی از مداخله لباس شخصی ها در امور سیاسی کشور بشدت انتقاد کرده است.
کلمه – گروه اقتصادی: در حالی که کاغذ پاره های تحریم بین المللی عملا ایران را به سمت در پیش گرفتن سیاست نفت در برابر غذا سوق داده است، خبرگزاری سپاه با ذوق زدگی در خبری نوشت: ایران بهرغم تحریمها توانسته است ۱۱۰ هزار تن گندم از آلمان خریداری کند و هم اکنون یک کشتی فلهبر در حال بارگیری ۶۰ هزار تن گندم آلمان برای ارسال به ایران است.
به گزارش کلمه، ذوق زدگی از اینکه در ظاهر تحریم ها باعث نشده روند واردات گندم به کشور متوقف شود در حالی است که واقع ماجرا نوعی تحریم مضاعف کشور است. برای کشوری که خود ۱۴ میلیون تن تولید گندم داشته و تنها به ۱۰ میلیون تن از این میزان نیاز دارد، چه نیازی به ۱۱۰ هزار تن گندم آلمان دارد؟
این سوالی است که خبرگزاری سپاه حاضر به طرح آن و پیگیری پاسخش نیست، چون به سرانجامی جز موفقیت تحریم و ناچار بودن ایران از فروش نفت و دریافت گندم به جای پول بابت آن ندارد. فارس به نقل از رویترز گزارش داده است: منابع اروپایی اعلام کردند ایران اخیرا ۵۰ هزار تن گندم از بازار آلمان خریداری کرده است. قرار است این محموله در ماه نوامبر یا دسامبر تحویل ایران شود. بر اساس این گزارش یک کشتی فلهبر نیز هم اکنون در حال بارگیری ۶۰ هزار تن گندم در هامبورگ آلمان است که قرار است این محموله به سمت ایران ارسال شود. ایران این محموله را در تابستان خریداری کرده است.
خبرگزاری سپاه از این خبر داده که “ایران طی ماه های اخیر و به رغم محدودیت های بانکی غرب توانسته است میلیون ها تن غله از بازارهای جهانی حتی اروپا و آمریکا خریداری کند”؛ اما این نهاد وابسته به سپاه اشاره ای نکرده که این اجبار ایران برای دریافت گندم و غلات به جای دلار و یورو، کشاورزان را آنچنان زمینگیر کرده که تولیداتشان به دلیل روانه شدن سیل گندم از چین و هند و پاکستان و … به سمت ایران، یا سر از مرغداری ها در آورده و یا راه قاچاق را در پیش گرفته است.
بدین سان، شاهدیم که اقتصاد مقاومتی و سوق دادن کشور به سمت سیاست نفت در برابر غذا، هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد. کشور عزیز ما، با سابقه برپایی جشن خودکفایی گندم در سالیان نه چندان دور، این روزها به مقصدی تبدیل شده است برای گندم هایی از کشورهای مختلف. در گزارش کلمه در ابتدای همین هفته آمده بود که بعد از فروش تهاتری نفت با گندم از کشورهایی چون چین و هند و پاکستان، حالا خبرها حاکی از آن است که قرار است گندم های آمریکایی هم به جای بدهی شرکت نفتی "رویال داچ شل" روانه ایران شوند؛ تا تنها فروش نفت نباشد که با مبادله کالا صورت می گیرد، بلکه بعد از تحریم معاملات بانکی، مطالبات نقدی ایران هم نه به صورت نقدی، بلکه با کالا تسویه شود.
کلمه پیش از این هم گزارش داده بود که این روزها دولت احمدی نژاد دارد با یک تیر دو نشان می زند؛ هم تولید ملی را نابود می کند و هم به سرمایه های جبران ناپذیر نفتی کشور چوب حراج می زند. می خواهند منابع نفتی را به هر قیمت بفروشند؛ حتی به بهای اینکه در عوض آن گندم وارد شود، ولو این گندم ها آلوده هم باشند، و حتی اگر این واردات به بهای هدر شدن زحمات و تولیدات کشاورزان تمام شود.
بر اساس گزارشی که همین خبرگزاری فارس فاش کرده بود، تولید گندم کشور برای امسال به ۱۴ میلیون تن رسیده است؛ نیاز مصرفی کشور ۱۰ میلیون تن برآورد شده؛ با این حال دولت تصمیم گرفته ۶ میلیون تن گندم وارد کند؛ نیمی از این میزان یعنی ۳ میلیون تن گندم نیز قرار است از هند وارد شود، کشوری که یکی از معدود خریداران فعلی نفت ایران است.
همچنین پیش از این در کلمه گزارش شده بود که دولت با همت مضاعفی که امسال برای نابودی تولید ملی به خرج داده، می خواهد گندم کشاورزان هموطن را با قیمتی معادل کاه بخرد و همزمان از هند گندم آلوده وارد کند. پیش تر از آن هم کلمه گزارش داده بود که کار اقتصاد مقاومتی حاکمیت فعلی به اجرا خودخواسته سیاست نفت در برابر غذا رسیده و نیز از آمار تکاندهنده نابودی محصولات کشاورزی خبر داده بود.
جمعی از هماهنگ کنندگان نامه ۲۰ هزار امضایی کارگران خطاب به وزیر کار، با حضور در غرفه ایلنا بر ضرورت بازنگری مزد کارگران تاکید کردند.
به گزارش ایلنا، چهار تن از کارگرانی که چندی پیش در دو مرحله اقدام به جمع آوری ۲۰ هزار امضا از کارگران نقاط مختلف کشور در اعتراض به تاثیرات قانون هدقمندی یارانهها بر تعطیلی واحدهای تولیدی و بیکاری کارگران و همچنین کاستی دستمزد قانونی به نسبت تورم موجود و سایر مشکلات جامعه کارگری کرده بودند، با حضور در غرفه ایلنا در نوزدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها، به طرح دیدگاههای خود در خصوص وظایف مطبوعات نسبت به انتشار اخبار کارگری پرداختند.
جعفر عظیمزاده، پروین محمدی، شاپور احسانی و جلیل محمدی از فعالان مستقل کارگری بر ضرورت توجه بیشتر مطبوعات داخلی به مشکلات معیشتی کارگران تاکید کردند و به طرح عمده مشکلات جامعه کارگری پرداختند.
جعفر عظیمزاده از فعالان مستقل کارگری به وضع نامناسب معیشتی امروز کارگران اشاره کرد و گفت: امروز پایه مزد یک کارگر کمتر از ۵۰۰ هزار تومان است و این در شرایطی که تحت شرایط نامساعد اقتصادی کنونی از یک سو قدرت خرید کارگران روز به روز کاهش یافته و از سوی دیگر از امنیت شغلی آنها هر لحظه بیشتر کاسته میشود. او تاکید کرد: دولت به عنوان متولی جامعه باید به حال کارگران چاره اندیشی کند تا از بروز ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه جلوگیری شود.
پروین محمدی نیز با انتقاد از نوع نگاه مسئولان دولتی به کارگران، گفت: امروز در حالی صحبت از ضرورت بازنگری و تغییر قوانین کار و تامین اجتماعی میشود که اقدام خاصی در خصوص بهبود وضع معیشتی کارگران شاغل و بازنشسته صورت نگرفته است. این فعال کارگری افزود: به عنوان مثال مسئولان سازمان تامین اجتماعی مدتی است که به استناد برنامه پنجم توسعه از ضرورت تغییر قانون تامین اجتماعی صحبت میکنند و با اشاره به وضعیت کشورهای صنعتی، کاهش تعهدات بیمهای افزایش سن بازنشستگی را ضروری میبینند. این در حالی است که امنیت شغلی و مزد کارگران ایرانی هیچ تناسبی با کارگران غربی ندارد و مسئولان دولتی هیچگاه امنیت شغلی و اقتصادی مزد بگیران ایرانی را با غرب مقایسه نمیکنند.
شاپور احسانی زند از دیگر هماهنگ کنندگان طومار ۲۰ هزار امضایی کارگران، با انتقاد از پایین نگه داشتن قدرت خرید کارگران گفت: دستمزدهای کنونی بیش از هر زمان دیگری به شان و منزلت انسانی مزدبگیران شاغل و بازنشسته ضربه میزند. نماینده سابق کارگران پروفیل ساوه گفت: شرایط اقتصادی امروز دستمزد کارگران را به زیر خط فقر کشانده است. این فعال کارگری با اشاره به انعکاس ضعیف اخبار کارگران در رسانههای داخلی، گفت: در خلاء رسانهای که وجود دارد بسیاری از کارفرمایان با وجود آنکه به تسهیلات اعتباری بانکها دسترسی دارند، با انتقال سرمایههای خود به بازارهای دیگر اقتصادی همین حقوق ناچیز کارگران را با تاخیر پرداخت میکنند.
جمیل محمدی، دیگر فعال مستقل کارگری نیز از نحوه پرداختن رسانههای مختلف داخلی به مسائل کارگری انتقاد کرد و گفت: در کشور ما رسانههای تخصصی متعددی منتشر میشود اما کمتر رسانهای اخبار کارگری را منتشر میکند. او با بیان اینکه کارکنان و اعضای هیاتهای تحریریه در رسانهها خود مزدبگیر هستند اما نسبت به اخبار کارگری حساسیت لازم را ندارند، گفت: رسانهها به دلیل ارتباطی که با دستگاههای اجرایی دارند میتوانند وضعیت نامناسب کنونی را به مسئولان منتقل کنند.این عضو هماهنگ کننده نامه ۲۰ هزار امضایی گفت: خوب است رسانهها در کنار انعکاس رویدادهای مختلف خبری به مسائل کارگری نیز توجه بیشتری داشته باشند.
به گزارش کلمه، جعفر عظیم زاده، پروین محمدی و شاپور احسانی راد از اعضاء هیت مدیره “اتحادیه آزاد کارگران ایران” هستند و جلیل محمدی عضو “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” است که در حمله مسلحانه نیروهای امنینتی و نظامی به مجمع عمومی سالانه این کمیته در خرداد ماه گذشته دستگیر شده بود و مدتی را در زندان سپری کرده بود. انعکاس دیدگاه های فعالان کارگری مستقل در ایلنا می تواند گام های آغازین برای همکاری بیشتر تشکل های کارگری مستقل و انعکاس صدای آنها در رسانه های کارگری غیر مستقل و وابسته به دولت و حاکمیت باشد. روز گذشته نیز دیدگاه های برخی از اعضاء سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در ایلنا منعکس شده است. ادامه این روند می تواند خواست ها و مطالبات جامعه کارگری و اعتراض به بی قانونی های در حوزه کار را به یکی از موضوعات منازعه فعالان سیاسی و مدنی با یکه سالاران و قانون گریزان حاکم تبدیل کند. امری که هنوز خلاء آن در جنبش دموکراسی خواهی فعال در سپهر سیاسی ایران کاملا مشهود است.
از نیمه شب گذشته و مغازه دارهای پایتخت هم کرکره ها را پایین کشیده اند و به کسب و کار در این شهر چند میلیونی پایان داده اند. در خنکای یکی از همین شب های پاییزی، در گوشه ای از شهر، در کنار یکی از داروخانه های شبانه روزی پسرکی با پاکت های فال حافظ گوشه ای کز کرده است و با نگاه معصومانه اش به دنبال مشتری برای باقیمانده فال هایش می گردد.
هیچ کدام از مشتری های داروخانه شبانه روزی میدان فاطمی نیم نگاهی هم به چشمان پسرک ۸ ساله فال فروش نمی اندازند و بی معطلی نسخه هایشان را می پیچند و در تاریکی شب گم می شوند. به سراغش می روم و از سن و سالش می پرسم، از این که مدرسه می رود یا نه، از این که این موقع شب چرا به جای خانه اینجاست و فال می فروشد؟ برای تمام سوال هایم جوابی دارد ولی برای جواب دادن به سوال هایم شرط دارد و آن هم خریدن یکی از فال هایش است. می گوید نامش علی است و ۸ سال دارد. همراه پدرش برای کار به این منطقه می آید و در کنار داروخانه میدان فاطمی کار می کند و پدرش چند خیابان آن طرف تر در کنار بیمارستان کودکان تهران بادکنک می فروشد. علی کم حرف است و به هزار ترفند شاید بتوان حرفی از او بیرون کشید، می پرسم: مگر فردا نباید بروی مدرسه؟ لبخند تلخی می زند و می گوید: مدرسه نمی روم که. تازه دم صبح بابا می آید دنبالم و تا برسیم قرچک ورامین ساعت از ۹ هم گذشته. اما مدرسه رفتن را دوست دارم، ولی حیف که مادرم مریض است و باید حسابی کار کنیم تا از پس خرج و مخارج او برآییم.پیرمردی هم درست کنار در ورودی داروخانه روی صندلی نشسته و همان چیزهایی را که علی در بساط دارد، می فروشد. علی می گوید: مثل این که این پیرمرد سال هاست اینجا کار می کند و مردم و مشتریان داروخانه ترجیح می دهند از او فال و آدامس بخرند. حتی برایش شام هم می آورند.بیمارستان کودکان تهران با میدان فاطمی فاصله زیادی ندارد؛ چند خیابان آن سو تر و در تقاطع خیابان طالقانی با ولیعصر. سری هم به آنجا می زنم تا از پدر علی بپرسم چرا او را به مدرسه نمی فرستد و مجبورش می کند این موقع شب در خیابان های شهر فال بفروشد. مرد با دسته بزرگی از انواع بادکنک ها مقابل بیمارستان ایستاده و منتظر است تا پدر و مادرهایی که بچه های کوچکشان را به این بیمارستان آورده اند موقع خارج شدن از بیمارستان از او بادکنک بخرند. می پرسم شما پدر علی هستی؟ با نگرانی جواب می دهد «بله طوری شده؟» وقتی خیالش از سلامت پسر راحت می شود می گوید: کار دارد و حاضر نیست به سوال های تکراری من جواب بدهد. می گوید: هزار و یک مشکل دارد.
داستانی دیگر…
مرد می رود و این یعنی پایان کار ما در این گوشه از شهر. باید رفت و جاهای دیگر را هم دید. اگر یک کیلومتر از ساختمان مجلس شورای اسلامی به سمت شرق تهران بروی حوالی میدان شهدا، درست مقابل اتاقک خودپرداز بانک ملی ایران باز هم می توانی داستان تکراری علی و پدرش را ببینی. بانک ملی میدان شهدا با چهار دستگاه خودپرداز در این ساعت از شب هم مشتری های زیادی دارد و پسر بچه ای از این فرصت استفاده کرده و برای کاسبی به این قسمت از شهر آمده است. پایین پله های اتاقک خودپرداز بانک نشسته و زل زده به عابرانی که برای گرفتن پول به این بانک آمده اند. چند دقیقه ای از پشت شیشه خودرو در رفتار او و مردم دقیق می شوم، آدم هایی که بی تفاوت از کنار پسر بچه ای هم سن و سال فرزندشان در این ساعت از شب می گذرند. در طول این چند دقیقه هیچ کسی حتی توقفی کوتاه هم در کنار پسرک فال فروش نمی کند تا حداقل اگر فالی نمی خرد حالی از او بپرسد. به سراغش می روم و باز هم همان سوال های تکراری. می گوید: ۱۳ ساله است و مدرسه هم می رود. برای خودش ساعت کاری دارد و تا نیم ساعت دیگر کار و کاسبی را تمام می کند و می رود خانه. نامش حمید است و با پدر و دو برادرش کار می کنند تا شاید بتوانند از پس هزینه های زندگی بر بیایند. زیاد هم اهل صحبت کردن نیست و ترجیح می دهد به جای حرف زدن با آدم ها، فال هایش را بفروشد. ناگهان با دیدن خودروی ون سفید رنگ شهرداری از جایش بلند می شود و خودش را پشت شمشادها پنهان می کند. گویی خلاف کاری، خودروی گشت پلیس دیده باشد. به ماشین دقیق می شوم، رویش نوشته خودروی جمع آوری متکدیان و افراد بی خانمان. ترسش به جاست چون او نه بی خانمان است، نه متکدی، او کودکی است از جنس بچه های کار که تا این ساعت از شب فال می فروشد تا شاید باری از دوش خسته پدر بردارد. از این قبیل کودکان اما در روشنایی روز خیابان های پایتخت بسیار می توان یافت. کودکان کاری که به جای رفتن به مدرسه و یا حتی بعد از تعطیل شدن از مدرسه در سر چهارراه های اصلی شهر فال یا گل می فروشند. برای دیدنشان در روز نیازی به ذره بین برداشتن نیست و می توان با گذر از هر خیابان و گذری آن ها را دید. کودکانی که باید پشت میزهای مدرسه درس بخوانند و اوقات فراغتشان را مانند دیگر بچه های هم سن و سالشان در کنار خانواده و دوستان سپری کنند.
منبع: علیرضا کافی / روزنامه خراسان
بدنبال کارشکنی مدیریت پتروشیمی بندر امام و مافیای شرکتهای پیمانکاری در صنعت پتروشیمی در حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم با کلیه کارگران پیمانکاری، از اوایل هفته جاری موج جدیدی از اعتصاب در شرکتهای مجموعه پتروشیمی بندر امام از سوی کارگرانی که هنوز تبدیل وضعیت نشده اند، آغاز شده است.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، این اعتصاب از روز شنبه ششم آبانماه از شرکت کیمیا آغاز شده است و از روز سه شنبه کارگران شرکت فراورش و بخشی از کارگران شرکت بسپاران نیز به اعتصاب پیوسته اند. مدیر عامل شرکت فراورش در میان کارگران اعتصابی حاضر شد و تلاش کرد آنان را به پایان دادن به اعتصاب قانع کند اما کارگران اعتصابی بر خواست خود مبنی بر اجرای فوری و کامل حذف شرکتهای پیمانکاری پای فشردند.
هزاران کارگران پتروشیمی بندر امام و دیگر پتروشیمی های منطقه ماهشهر پس از ۱۸ ماه اعتراض بشکل اعتصاب، راهپیمایی و تجمع، در تیر ماه سالجاری به پیروزی قطعی دست یافتند و روند تبدیل وضعیت کارگران شرکتهای پیمانکاری به کارگران با قرارداد مستقیم از آن تاریخ آغاز شد. اما با گذشت بیش از چهار ماه از آنزمان، تاکنون فقط حدود سی درصد از این کارگران تبدیل وضعیت شده اند و مدیریت پتروشیمی و مافیای شرکتهای پیمانکاری دست در دست هم مابقی کارگران را در حالت بلاتکلیفی نگه داشته اند به همین دلیل از روزشنبه ششم آبانماه جاری، این کارگران از شرکت کیمیا اعتصاب خود را آغاز کردند.
بر اساس این گزارش کارگران اعتصابی اعلام کرده اند با توجه به تعطیلات پیش رو، چنانچه پس از پایان تعطیلات به خواستهایشان رسیدگی نشود اعتصاب خود را که اینک در محل هر شرکت بطور جداگانه ای ادامه دارد به اعتراض یکپارچه ای تبدیل خواهند کرد و همچون دوره های قبلی اعتراضاتشان، متحدانه به سوی دفتر مرکزی پتروشیمی بندر امام راهپیمایی خواهند کرد و در آنجا به تجمع و اعتراضات خود ادامه خواهند داد
محسن میردامادی، نماینده ی مجلس ششم محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین پیش از ظهر امروز به مرخصی دو روزه آمد.
به گزارش خبرنگار کلمه، محسن میردامادی دبیرکل دربند جبهه مشارکت ایران اسلامی پس از ماه ها حبس در بند ۳۵۰ زندان اوین ساعاتی پیش به مرخصی دو روزه آمد.
میردامادی پس از انتخابات خرداد ۸۸ در تاریخ ۳۰ خرداد ماه بازداشت شد و تا اسفند ۸۸ که به مرخصی بیاید را در سلول های بند دو الف ویژه سپاه سپری کرد.
هوشنگ پوربابایی، وکیل میردادمادی، اتهامات موکل خود را اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام اعلام کرد و گفت: دادستان در ادعا نامه خود با استناد به مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی ،خواستار مجازات موکلم شد. در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه محسن میردامادی در دادگاه بدوی به شش سال حبس و ده سال ممنوعیت از فعالیت حزبی و مطبوعاتی محکوم شد.
کلمه: با گذشت یک ماه از نشست خبری جنجالی احمدی نژاد، سایت نزدیک به احمدی توکلی منتقد جدی رییس هیات دولت در مطلبی با عنوان رییس دولت تبدیل به ابزارجنگ نرم دشمن شده است، به نقد سیاست های احمدی نژاد پرداخت.
سایت الف نامه احمدی نژاد به رییس قوه قضاییه را مصداق جنگ روانی دانسته که دستمایه رسانه های خارجی شده است.
در این یادداشت که نویسنده مدعی شده با روند پژوهی از سرتئوری «توسعه ارتباطات و ارتباطات توسعه» بخواهیم بررسی شده است، با مروری بر گفته های رییس هیات دولت مبنی بر ” «احمدی نژاد تنها کسی است که می توانید در مقابلش این طور صحبت کنید.» یا « تنها کسی که در این کشور جواب می دهد ما هستیم» یا « ما یک خط می نویسیم خداحافظ» یا «توجه داشته باشید همه اتفاقات در زمانی که من در کشور نبودم رخ داده است»” تصریح کرده است تأثیر این نکات را که تقریباً از بعد این جلسه تاکنون دستاویز تحلیل های رسانه های بیگانه قرار گرفته و آقای رئیس دولت را به ابزاری برای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است.
نویسنده با اشاره به فرازهایی از سخنان احمدی نژاد می نویسد: «هر اتفاقی در فضای رسانه رخ می دهد. یک جمله صادر می شود و تا به آن سوی دنیا برسد صدجور تغییر می کند.» برآیند نکات اشاره شده این است که کسی در کشور پاسخگو نیست و اگر هم جواب می دهد مورد هجمه قرار می گیرد. ترکیب هایی مانند: «تنها کسی»، «تنها کسی که در این کشور» نکته قابل تأملی است که کشف معنای مکنون کلام ایشان در این خصوص که « وقتی من در کشور نبودم رخ داد» می توان این باشد که اگر ایشان نمی تواند اتفاقات دیگری هم رخ دهد و این کلام بسیاری از ساختارها و نظام ها را مخدوش کرده و زیر سوال می برد.
وی می گوید که با نگاه علمی به این نشست خبری که متاسفانه از شبکه هایی هم به صورت زنده پخش شد متوجه می شویم اغتشاش و عدم یکدستی در این گفتگو در بسیاری از موارد مقدمات و صحبتها یا بسیاری از فرمایشات ایشان در آن کنفرانس خبری توسط خودشان نقض می کند. اما یک محور واحد هم داشت، محوری که سعی در توسعه ارتباطات و بهره گیری از کار بستهایی برای آینده ای محتمل ترسیم می کرد و به سهولت قابل مشاهده است، مثلاً: « آیا تمام اشکالات متوجه دولت است، سایر نهادها و قوه های دیگر اشکال ندارند؟ قوه قضائیه نقشش کم است؟» یا «باید ازدستگاه ها و نهادهای فرهنگی سازمانند: صدا وسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه ها،… سوال کنیم» اگر امروز بحث رایج تمام رسانه های غربی تحلیل نامه دولت به رئیس قوه قضائیه برای بازدید از زندان اوین است شاید با تحلیل محتوای مصاحبه ایشان می توان فهمید که در آینده با چه نهادها، دستگاهها و مشکلاتی از سوی ایشان برای طرح و یا اجرای برنامه هایشان مواجه هستیم.
نویسنده بر این باور است که بازدید از زندان اوین برای محمود احمدی نژاد که دارای کمپینی قوی خصوصاً در توسعه ارتباطات است و خود اساساً تبدیل به یک رسانه شده است، کاملاً کاری تبلیغاتی و فراگیر است که بازدید و یا عدم بازدید در این شرایط می تواند برای این کمپین نقش پیش برنده در اهداف داشته و بازی کاملاً برد برد باشد. اما برای جمهوری اسلامی و با توجه به کج اندیشی دشمنان رسانه ای، محملی برای جنگ روانی و فشارهای تبلیغاتی تازه خصوصاً به ملت شریف ایران محسوب می شود.
وی پاسخ احمدی نژاد به نامه محرمانه رییس قوه قضاییه را مصداق جنگ روانی می داند وی نتیجه گیری می کند که جنگ روانی دشمن، بازیابی و بازتولید دائم مفاهیم سخنان رئیس دولت در رسانه های متعدد خصوصاً غربی و محمل قرارگرفتن اینگونه مصادیق در تحلیل ها و تأویل های متعدد و در نهایت تضیع حقوق مردم که موجبات بهره گیری سود جریان و فرصت طلبان را پدید می آورد تعهد به حقوق اساسی ملت است؟
کلمه – گروه کارگری: تعدادی از اعضاء «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه» روز چهارشنبه با حضور در غرفه خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در نوزدهمین نمایشگاه مطبوعات، خواستار انعکاس مشکلات صنفی کارگران در رسانههای داخلی شدند. عباس نژند کودکی، ناصر غلامی، وحید فریدونی و داوود رضوی از جمله اعضاء این سندیکا مستقل کارگری بودند که در گفتگو با ایلنا به تشریح فعالیتهای این تشکل مستقل کارگری و مشکلاتشان پرداختند.
این فعالین کارگری بابیان اینکه رسانههای جمعی وظیفهای کلیدی در تنویر افکار عمومی جامعه دارند برضرورت بازتاب دقیق اخبار کارگری در مطبوعات و فضای رسانهای کشور تاکید کرده و یادآورشدند: هرچند تحت تاثیر شرایط اقتصادی کشور وضعیت معیشت کارگران مناسب نیست اما انتشار اخبار درست کارگری در ایلنا باعث آگاهی جامعه و مسئولان میشود.
به گزارش کلمه، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در سال ۱۳۴۷ تاسیس شده بود که بعدها توسط مسئولین حکومتی، همانند سایر تشکلهای کارگری مستقل، منحل شد و تشکلهای کارگری وابسته به دولت و حکومت همچون شورای اسلامی کار جایگزین آن شد. این سندیکا به همت رانندگان شرکت واحد در سال ۱۳۸۴ بازگشایی شد و از آن وقت تا کنون بارها اعضاء آن مورد شکنجه، ضرب و شتم قرار گرفتند و سالهای زیادی را در زندان سپری کردند، منصور اسانلو، ابراهیم مددی و رضا شهابی از جمله اعضاء این تشکل کارگری مستقل هستند که طعم تلخ سالها زندان و شکنجه را به واسطه فعالیت سندیکایی و دفاع از حقوق حقه کارگران چشیدهاند؛ رضا شهابی از اعضاء این سندیکا با وجود بیماریهای متعدد هنوز در زندان به سر میبرد.
وحید فریدونی یکی از اعضاء سندیکای کارگران شرکت واحد با بیان اینکه کارگران مطابق قانون کار و قانون اساسی میتوانند فعالیت صنفی داشته باشند در این دیدار به خبرنگار ایلنا گفت: متاسفانه برخی افراد چون از فعالیتهای صنفی کارگری برداشتهای نادرستی دارند با فعالان صنفی کارگری سوگیرانه برخورد میکنند.
به گزارش کلمه، در تاریخ ۱۸ مهر ماه گذشته کارگران شرکت واحد در اعتراض به عدم افزایش حق حذب و حق مسکن مقابل شهرداری تهران تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند. معترضین از شهرداری تهران خواسته بودند تا حق جذب و حق مسکن کارگران شرکت واحد را متناسب با سایر کارکنان شاغل در سازمانهای تابعه شهرداری افزایش دهد.
وحید فریدونی در این دیدار در مورد نتیجه این تجمع گفت: در آن روز من به اتفاق سه نفر دیگر از تجمع کنندگان (آقایان کیومرث الفتی، حسین سعیدی و محسن حسینی تبار) به عنوان نماینده کارگران با مسولان مالی و منابع انسانی شهرداری در رابطه با دلایل تجمع و خواستههای صنفی گفتوگو کردیم. در نهایت مسئولان شهرداری وعده دادند تا مطالبات مورد نظر کارگران شرکت واحد هرچه زودتر پرداخت شود.
سید داوود رضوی یکی دیگر از فعالین مستقل صنفی شرکت واحد در جریان بازدید از غرفه ایلنا گفت: در چند سال اخیر فعالین مستقل کارگری شرکت واحد توانستند با جمع آوری امضا و طومارهای دسته جمعی برخی از مطالبات رانندگان و کارگران شرکت واحد را محقق کنند.
وی از احداث استراحتگاه رانندگان در پایانه خط تندرو (بی آر تی) یک، پرداخت پاداش ۳۰ هزار تومانی به رانندگان بی ار تی یک و نیز فراهم کردن امکان استفاده رایگان از امکانات متروی تهران برای تمامی کارگران شرکت واحد به عنوان نمونههایی از این اقدامات یاد کرد و گفت: ما خواهان تعامل با کارفرما و تمامی فعالین صنفی هستیم.
این فعال کارگری همچنین با اشاره به حق ناچیز خوار و بار کارگران شرکت واحد گفت: یکی دیگر از دغدغههای کارگران پرداخت ماهانه ۲۱۰ تومان تحت عنوان حق خوار و بار است.
عضو نهاد صنفی مستقل کارگران شرکت واحد با بیان اینکه این مبلغ در شرایط نامساعد کنونی پاسخگوی نیازهای مالی رانندگان شرکت واحد نیست گفت: از مدتها قبل با جمع آوری امضا تلاش کردیم تا این مبلغ را افزایش دهیم و امیدواریم که مسئولان شرکت واحد با مساعدت خود این امکان را فراهم سازد.
همچنین ناصر غلامی از دیگر فعالین صنفی مستقل شرکت واحد به بیان برخی از مشکلات کنونی کارکنان شرکت واحد پرداخت و گفت: ما خواهان آن هستیم تا از طریق بهبود شرایط کار روحیه کارگران شرکت واحد نیز افزایش یابد. به عنوان مثال در توقفگاه منطقه ۹ شرکت واحد مشکلاتی وجود دارد که باید هر چه زودتر توسط مسئولان و با مساعدت آنها مرتفع شود. در این توقفگاه که چند سال پیش در ابتدای جاده جاجرود دایر شد امکانات رفاهی اولیه وجود ندارد زیرا این توقفگاه در مجاورت محل تخلیه و دفن زبالههای بیمارستانی دایر شده است.
وی با بیان اینکه روزانه بیش از ۱۵۰۰ نفر راننده تعمیرکار، نگهبان و کارگر خدماتی در توقفگاه منطقه ۹ فعالیت میکنند گفت: به دلیل تخلیه مدام زبالههای بیمارستانی هوای توقفگاه همواره غبارآلوده است که تنفس این غبار برای سلامتی کارگران مضر است
کلمه – گروه سیاسی:
در حالی که طی هفته گذشته نامه نگاری سران قوا به یکی از موضوعات اصلی محافل سیاسی و رسانه ای تبدیل شده است، آیت الله خامنه ای از آنان خواست که از علنی شدن اختلافات خودداری کرده و اولتیماتوم داد که از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.
درخواست آیت الله خامنه ای بلافاصله مورد اجابت برادران لاریجانی قرار گرفت و روسای قوه مقننه و قضاییه با ارسال نامه های جداگانه ای بر لزوم پیروی از رهمنودهای رهبری تاکید کردند.
رهبری در سخنانی بی سابقه از واژه خیانت استفاده کرد و در حالی از سران قوا می خواست که اختلافات خود را علنی نکنند که این بار رعایت وحدت را نه در یک جلسه خصوصی با روسای قوا که در یک سخنرانی عمومی هشدار داد. رهبری در حالی اختلافات سران سه قوه را عادی می خواند که پیش از این برای حل اختلافات سه قوا، هیات حل اختلاف و تنظیم روابط سه قوه تشکیل داده و بارها نسبت به پرهیز از جنجال تذکر داده بودند.
همچنین تاکید رهبری در جهت پرهیز از اختلافات در ظرف زمانی انتخابات نشان از آن دارد که مساله انتخابات کماکان برای رهبری بعنوان مساله امنیتی تلقی می شود و ایشان در صدد است تا بار دیگر با امنیتی کردن فضا، یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را هم پشت سر بگذارد.
در این سخنان که به مناسبت سالگرد سیزده آبان در جمع دانش آموزان برگزار شد، وی با لحنی عتاب گونه به برادران لاریجانی و احمدی نژاد گفت: هشدار می دهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگارىها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایهى جنجال و هیاهو و استفادهى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیون هاى بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتى ندارد. مهم این است که همهى ما بدانیم مسئولیتى داریم، همهى ما بدانیم موقعیت حساسى داریم.
رهبری که تاکنون بارها بر لزوم وحدت و پرهیز از اختلافات تذکر داده است، باز هم از سران سه قوه خواست که اختلافات را علنی نکنند و از هر گونه جنجال پرهیز نمایند، هر چند مجلس شورای اسلامی بارها به علت توصیه های رهبری طرح استیضاح و سوال از وزیران و رییس هیات دولت را به تعویق انداخته است، اما رییس قوه مجریه کمتر به این توصیه ها توجه می کند.
رهبری با بیان اینکه اختلافات بین مسئولان مضر است، به میان آمدن این اختلافات به میان مردم را “بدتر” دانست و هشدار داد.
وی در این سخنان به “حمایت” خود از سران قوا اشاره کرد و گفت: باز هم حمایت می کنم – مسئولند، باید کمکشان کرد – امروز دشمن به خاطر حوادث شمال آفریقا، به خاطر پیشرفت علمى ایران – البته آنها می گویند پیشرفت هستهاى، لیکن دروغ می گویند؛ عمدهى مشکل آنها پیشرفت علمى شماهاست – به خاطر تأثیرى که ملت ایران بر روى ملت هاى دیگر گذاشته است، به خاطر این بیدارى اسلامى که پیدا شده، ناراحت و عصبانى است.
پیش از این آیت الله خامنه ای در نماز جمعه بعد از انتخابات بیست و دو خرداد با حمایت قاطع از احمدی نژاد گفته بود که نظرات رییس هیات دولت به نظرات او نزدیک تر است. تاکنون خبری از حمایت مستقیم رهبری از برادران لاریجانی رسانه ای نشده است.
آیت الله خامنه ای ایجاد اختلاف را از کارهای بیگانگان دانست و آن را موذیانه و موریانه وار خواند و اظهار داشت: این جزو کارهاى رائج اینهاست، این کار را از قدیم انجام می دادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسىهاى خبیثند؛ آنها در زمینهى ایجاد اختلاف، از همه کارشناسترند؛ آمریکائىها پیش آنها شاگردى می کنند، از آنها یاد می گیرند! ایجاد اختلاف از راههاى نفوذ، مثل موش هاى دزد، مثل موریانه، وارد شدن و نفوذ کردن؛ اینها جزو کارهاى متعارف آنهاست. ما باید حواسمان جمع باشد. باید اختلافات به حداقل برسد.
در حالی که تعداد زیادی از شهروندان و فعالان سیاسی صرفا به خاطر اختلاف نظر در زمینه نحوه ی اداره کشور در زندان و محدودیت هستند، رهبری اظهار داشت که البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد – دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است – اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد.
رهبری که از علنی شدن این اختلافات انتقاد کرد و گفت: یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مىبیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد.
رهبری در خاتمه در لحنی آمرانه اظهار داشت: اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.
پیش از این نیز محمد یزدی با انتقاد از علنی کردن اختلافات از موضع رییس قوه قضاییه دفاع کرده بود.
کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
۱ . یک هفته قبل، کلمه از تحرکات حاکمیت در بالاترین سطوح برای حرکت به سمت مذاکره با آمریکا خبر داد و درباره علت حضور علی اکبر ولایتی در خاک آمریکا پرسش هایی را مطرح کرد و خواستار شفافیت و روراستی حاکمان با مردم درباره مسائل حیاتی و مرتبط با سرنوشت آنها شد. یک روز بعد هم مطلب دوم کلمه در این باره منتشر شد، که حاوی جزئیاتی از آخرین تلاش ها برای زمینه چینی مذاکره مستقیم ایران و آمریکا و گزارش های متعدد رسانه های بین المللی در این باره بود و ابعاد گسترده تحرکات صورت گرفته از طرف حاکمیت فعلی برای زمینه سازی تعامل با آمریکا را نشان می داد. اما پس از سه روز سکوت، مجموعه رسانه های وابسته به حاکمیت، به نقل از مصاحبه سایت امنیتی مشرق با ولایتی، این خبر را تکذیب کردند؛ تکذیبی آنچنان مبهم که حتی همفکران ولایتی هم باورش نکردند. جالب اینجا بود که در این مصاحبه که در ساعت ۲۳ روز شنبه در مشرق منتشر شد، ادعا شده بود که گفت و گو با ولایتی به صورت حضوری و در حالی انجام شده که او تنها نیم ساعت وقت داشته و می خواسته به دعای عرفه برسد! حال آنکه خبر کلمه در ساعت ۲ بعدازظهر روز پنجشنبه (روز عرفه) و تقریبا همزمان با زمان برگزاری مراسم دعای عرفه منتشر شده بود، و اگر فرض را بر راستگویی سایت مشرق بگذاریم، جالب است که مصاحبه مورد ادعا که دو ماه برایش انتظار کشیده اند، به سرعت ساعت و دقیقه هماهنگ می شود تا به خبر حضور ولایتی در آمریکا واکنش نشان داده شود. هرچند به نظر می رسد انتشار گزارش تکمیلی روز جمعه در کلمه و استنادات متعدد موجود در آن، انتشار واکنش ولایتی را تا بیش از ۲۴ ساعت بعد به تعویق انداخت و به این دو سوال و جواب کوتاه محدود کرد:
آیا جمهوری اسلامی ایران، تصمیمی بر مذاکره مستقیم با آمریکا دارد؟
تا آنجا که من از تصمیمات نظام اطلاع دارم چنین چیزی صحت ندارد.
در برخی خبرهای منتشرشده از سوی رسانههای غربی ادعا شده است که شما مذاکرات مستقیمی با طرف آمریکایی داشتهاید..
از پایه و اساس دروغ است.
۲ . ولایتی البته به زعم خود دروغ نگفته است. در واقع مذاکره مستقیمی صورت نگرفته بود؛ چرا که اساسا کار به این مرحله نرسیده بود و آنگونه که گفته می شود، تلاش های طرف ایرانی برای متقاعد کردن دولت آمریکا به تعامل جدا از ۱+۵ با ایران هم ظاهرا به نتیجه نرسیده است. طبعا ایشان با خود اینگونه توجیه کرده که در عرف دیپلماتیک، مذاکره مفهومی ویژه و متفاوت با دیدار و گفت و گو دارد و وقتی دستور کار مشخص و پروتکل های از قبل تعیین شده وجود نداشته باشد، “مذاکره” محقق نشده است. کلمه هم در یادداشت خود ادعایی درباره وقوع مذاکره مستقیم مطرح نکرده بود و از مراوده و سفر و تلاش و زمینه چینی برای مذاکره سخن گفته بود. تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد، جز اینکه آقای ولایتی به یک خبر واکنش نشان نداده و سایت امنیتی مصاحبه کننده هم از او در این باره چیزی نپرسیده است: بالاخره علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین الملل رهبری، در آمریکا چه می کرده و علت سفرش و برنامه های او در این سفر چه بوده است؟!
۳ . مشاور رهبری، اگر بنای توضیح داشته باشد، می تواند درباره چند موضوع دیگر هم توضیح بدهد؛ از جمله درباره طرف صحبت خود در دیدارهای اخیر، خانم والری جارت، مشاور اوباما که متولد ایران است و سال های آغازین کودکی خود را در شیراز گذرانده است. او همچنین می تواند درباره چگونگی صدور ویزای ورود به آمریکا برای همراهان خود و انتخاب مسیر دوبی برای سفر به ایالات متحده و اینکه چه شده که این سفر از طریق متحد دیرین ایران – عمان – و واسطه مراوده اخیر – قطر – انجام نشده، نیز توضیح دهد. او همچنین – اگر صلاح دید – می تواند درباره علت حضور نیافتن خود در محل کارش (بیمارستان مسیح دانشوری) برای مدت بیش از یک هفته نیز توضیح دهد؛ و لازم است علاوه بر اینها، ولایتی حتی پیش از ملت ایران به وجدان خود توضیح دهد که چرا به دروغ گفته است: “تا آنجا که من از تصمیمات نظام اطلاع دارم چنین چیزی صحت ندارد.”
۴ . مشاور رهبری در امور بین المللی بد نیست درباره اظهار نظر دو مقام دیگر نظام هم توضیح دهد که به ادعای او، برخلاف سیاست های کلی مورد نظر “نظام” سخن گفته اند. اولی رئیس قوه مجریه که در سفر پیشین خود به نیویورک، صراحتا برای مذاکره با آمریکا اعلام آمادگی کرد، و دومی رئیس قوه مقننه که روز دوشنبه گفت: “در مرحله بسیار حساسی قرار داریم و اگر آمریکایی ها با توجه به اهداف و سیاست هایشان یک مقدار جلو بروند کار سخت می شود، ما باید در همین جا با آنها تعیین تکلیف کنیم و آنها متوجه شوند که دوران امپراطوری دروغین تمام شده و امیدواریم جمهوری اسلامی ایران نیز در این وضعیت ظرفیت های داخلی خودش را باور کند. موضوع هسته ای ایران برای غربی ها و آمریکایی ها بهانه ای بیش نیست. ما باید در این شرایط طرح های اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی خود را به طور متوازن پیش ببریم .” معنای این سخنان علی لاریجانی و اظهارات قبلی احمدی نژاد، چیزی جز آمادگی نظام برای ورود به مرحله تعامل با آمریکا است که به ادعای ولایتی، مغایر با تصمیم نظام است؟
۵ . ولایتی اما با همه تجربه خود، ظاهرا در آمریکا بی تجربگی به خرج داده است. او باید حدس می زد که دولت اوباما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری حاضر نخواهد شد امتیاز مهمی به ایران بدهد و به خیال استراتژیست های وطنی از این موضوع به عنوان یک حربه انتخاباتی استفاده کند؛ چه رسد به اینکه پیشنهادی را که قبلا در مذاکره با ۱+۵ مطرح و کنار گذاشته شده بود، دوباره به عنوان دستور کار توافق مستقیم با ایران بپذیرد. تعلیق در برابر تعلیق، پیشنهاد دیروز سعید جلیلی به قدرت های جهانی بود و کاری از پیش نبرد. تکرار این پیشنهاد در برابر آمریکا، آن هم با قید پنج سال برای تعلیق غنی سازی، و در عوض درخواست تعلیق دفعی همه تحریم ها، از زبان یک دیپلمات باتجربه واقعا خنده دار نیست؟ آن روزها که دلسوزان انقلاب، اصلاح طلبان و سیاسیون مستقل هشدار می دادند که تحریم ها کاغذ پاره نیست و با رفتن پرونده به شورای امنیت، کشور در خطر جدی و در موقعیت بی بازگشت قرار می گیرد، همین آقای ولایتی و دیگر مشاوران رهبری نبودند که به آنها اتهام خودباختگی و ناتوانی از درک قدرت ملی می زدند؟
۶ . پاسخ دولت آمریکا به این پیشنهاد روشن، و البته قابل حدس و پیش بینی بوده است: “ایران کتبا این پیشنهاد را به گروه ۱+۵ اعلام کند و موضوع از آن طریق پیگیری شود، ما آماده ادامه گفت و گوها هستیم”! این پاسخ، در این طرف، به درستی تحقیرآمیز و از موضع بالا و به معنای پاسخ منفی به درخواست مذاکره مستقیم ارزیابی شده است. اما آیا همین ارزیابی و پیش بینی آن، پیش از این ممکن نبود؟ این فکر ساده انگارانه، چطور به سر طرح ریزان تحرکات اخیر زده بود که ممکن است آمریکا متحدان اروپایی خود را دور بزند و مستقیما با ایران وارد معامله شود؟ آن هم در آستانه انتخابات آن کشور و در شرایطی که زمان آشکارا در خدمت اثرگذاری تحریم ها و در نتیجه به ضرر ایران است! اینجاست که هشدار میرحسین و دیگر دلسوزان در اذهان زنده می شود که می گفتند و در خفا و آشکار می گویند از السابقون انقلاب کمک بگیرید و دست تنها و خودمحورانه کشور را به مهلکه های بین المللی نبرید و لااقل در حد مشاوره و نظرخواهی از مدیران کارکشته و باتجربه پیشین کمک بخواهید. اگر در همین مورد و موارد مشابه به موقع و به درستی از یاران امام و انقلاب نظرخواهی می شد، راههای بهتری پیش پای حاکمیت نمی گذاشتند؟
۷ . ناکامی موقت تلاش های در جریان برای ایجاد بستر مذاکره، باعث شد که رسانه های قارچ گونه ی وابسته به نهادهای امنیتی تلاش کنند از سویی قصد ابتدایی حاکمیت برای تعامل با آمریکا را انکار کنند و از سویی دیگر علاقه به مذاکره با آمریکا را به دولت احمدی نژاد و جریان انحرافی نسبت دهند. جالب اینجاست که به شکلی مشکوک و عجیب، برخی سایت های مورد علاقه مجاهدین خلق و سلطنت طلبان نیز در تشکیک در خبر مذکور با رسانه های حکومتی همصدا شدند؛ نکته ای که خود به طور مستقل قابل تحلیل است. اما امروز روزنامه دولت به فرافکنی های اصولگرایانه واکنش جالبی نشان داد که نشان می داد خبر تحرکات ولایتی به دولتی ها هم رسیده است. روزنامه ایران از قول مدیرکل نهاد ریاست جمهوری نسبت به احتمال “تکرار سناریوی مکفارلین از سوی محافل خارجی و بعضی گروههای داخلی” ابراز نگرانی کرد و هشدار داد! در واکنش، یکی از سایت های جریان مقابل هم در یادداشتی که به طور زنجیره ای در دیگر سایت های این مجموعه تکثیر شد، نوشت: “با وجود تکذیب مکرر مقامات رسمی کشور و اعلام صریح مخالفت رهبر فرزانه انقلاب با هر مدل گفتوگو با آمریکا، جریان منحرف لانه کرده در دولت تلاش فراوانی میکند تا همسو با رسانههای غربی بر وجود مذاکره پنهانی میان ایران و آمریکا تاکید کند.”
۸ . واکنش عجولانه برخی منابع در انکار اصل ماجرا هم رفته رفته در حال اصلاح است؛ از جمله سایت بازتاب که بلافاصله پس از انتشار خبر حضور ولایتی در آمریکا، خبر کلمه را “مهمترین شایعه امروز در فضای مجازی” خواند و با استدلال هایی ضعیف به رد اصل خبر پرداخت؛ استدلال هایی که از سوی کاربران این سایت هم رد شد. البته بازتاب به فاصله چهار روز به تغییر موضع پرداخت و با انتشار یادداشتی شبیه موضع ابتدایی کلمه مبنی بر لزوم شفاف سازی و پاسخگویی به افکار عمومی، تصریح کرد: “می توان باور نمود که چنین ملاقاتهایی صورت پذیرفته باشد و در صورت وجود چنین ملاقاتهایی نیز افکار عمومی انتقادی به چرایی ملاقاتها نخواهند داشت ،به شرطی که باشفافیت بیشتری حقایق چنین ملاقاتهایی برای مردم تشریح شود،ولی اگر به هردلیلی شفاف سازی نشود، سوالات ناگواری در ذهن افکار عمومی درمورد چرائی این ملاقاتها صورت خواهد پذیرفت ،چه اینکه مردم خواهند گفت دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را…. آنچه به نظر واقعی می آید، این است که همچنانکه پیامبر(ص) در صلح حدیبیه برای سالیانی متمادی منافع کلان امت اسلامی را تضمین نمودند، امروز نیز امت پیامبر می تواند با ابتکاری که مخفی ازمردم نباشد و مردم هم درجریان خبرهای مهم اینچنینی بوده باشند، درجهت دوام وتضمین منافع ملی اسلامی حرکت نماید، تنها خطری که در بطن چنین خبرهایی می تواند وجود داشته باشد ،این است که برای تضمین منافع تیمی بدون اطلاع مردم، تصمیماتی صورت پذیرفته باشد که در این صورت چنین مذاکراتی ،به مصلحت منافع کلان ملی اسلامی نخواهد بود.”
۹ . مشکلی وجود ندارد که برخی نزدیکان ولایتی که برای حضور او در انتخابات آتی ریاست جمهوری تلاش می کنند، بخواهند مطرح شدن چهره ولایتی به عنوان عامل حل مشکلات سیاسی با آمریکا و تنها فرد مورد اعتماد رهبری برای این کار را برگ برنده او بدانند تا فضا را برای حضور او در نقش چهره ای نجات بخش در انتخابات آتی مهیا کنند. مشکل از آنجا آغاز می شود که حتی در موضوعی تا این حد مربوط به سرنوشت ملت، نقش دو عنصر مردم و صداقت ندیده گرفته می شود. همانگونه که پیش از این هم کلمه هشدار داده بود، مذاکره پنهانی و بدون اطلاع ملت، کاری از موضع ذلت خواهد بود و به چیزی جز باج دادن و حراج سرمایه های وطن نمی انجامد. این عین اتفاقی است که این بار و در موارد قبلی هم بارها افتاده است و اگر همین رویه پنهان کاری و مخفی نگه داری برقرار باشد، باز هم رخ خواهد داد.
۱۰ . موضع جنبش سبز، اصلاح طلبان و منتقدان حاکمیت فعلی درباره این گونه مذاکرات مشخص است؛ هیچ ابهامی وجود ندارد و هیچ سوء تفاهمی هم نباید وجود داشته باشد. هرگونه مذاکره با آمریکا و یا هرگونه توافق سرنوشت ساز از سوی حاکمیت، باید با اطلاع مردم و به طور شفاف انجام گیرد. این کار ممکن است؛ حتی اگر حاکمیت خود را به پنهان کاری و عدم صداقت با ملت معتاد کرده باشد. این اعتیاد باید ترک شود و در این زمینه، تمام مفاد یادداشت پیشین قابل تاکید است. نظام نمی تواند پنهانی و غیر مردمی با غرب به توافقی برسد؛ به دو معنا: هم نمی تواند، یعنی چنین تلاشی به نتیجه نخواهد رسید و تجربه اخیر هم آن را نشان داد؛ و هم نمی تواند، یعنی حق ندارد. حق طلبان و آزادی خواهان کشور، همانطور که میرحسین هم تاکید کرده بود، اجازه نخواهند داد حاکمیت “در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.”
اما در مقابل، سران حاکمیت نباید تردید کنند که اگر کوچکترین قدمی در جهت نجات کشور بردارند و قصد حرکت شفاف و مردمی برای تعامل خارجی داشته باشند، اولین کسی که به یاری کشور خواهد آمد، همین جنبش سبز است که مظلوم اما مقتدر، همچنان بر مواضع خود ایستاده و تحقق یک به یک هشدارهای خود را به نظاره نشسته است. امروز نجات کشور و جلوگیری از خطر، حرف اول و آخر جنبش سبز است. این دغدغه ای از موضع منافع ملی و قابل درک و توجیه برای آحاد ملت است. مردم سبز اندیش نیز فراموش نخواهند کرد که همانگونه که میرحسین در یادداشت خود در سال ۸۹ تاکید داشت “قصد از تحریم ها صرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنوشت تلخ عراق و افغانستان در زمان معاصر پیشاروی ماست و هشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی از دولتیان شانس بقای خود را در ادامه این بحران و تشدید مخاصمات و حتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند.”
موسوی اینها را گفته بود و سپس به درستی تاکید کرده بود: “بر جنبش سبز است که بین پایداری بر اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد نماید. ما باید عنصر مقاومت در مقابل تهدید و تعرض خارجی را به عنوان یک ضرورت در کنار سایر مطالبات خود بنشانیم و نشان دهیم که راه خروج از این بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حل هایی است که جنبش سبز در یک سال عمر سر افراز خود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبز باید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد از ضعف و عدم مشروعیت دولت کنونی استفاده و به استقلال، تمامیت ارضی و منافع عالی کشور آسیب رسانند.“
تعدادی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در بیانیه ای با ذکر مواردی به عنوان مثال از برخوردهای بی قانون و اجحاف هایی که در مورد مورد زندانیان سیاسی اعمال می شود تاکید کرده اند: صرف نظر از مساله زندانیان سیاسی، در رعایت ابتداییترین اصول زندانیانی در زندان های عادی و غیر سیاسی نیز اما و اگرهای جدی وجود دارد و زندانها نه به عنوان مکانی برای اصلاح مجرمان که مکانی برای ارتکاب جرایمی چون قاچاق و استعمال مواد مخدر در سطح گسترده، تبهکاری، ضرب و شتم، آزار و حتی برده داری جنسی تبدیل شده است. به عبارت دیگر، زندانها تا حد زیادی مبدل به پایگاهی برای جولان باندهای مافیایی شده است که عمدتا از طریق ارتباطات ویژه با پارهای از کارکنان زندان و حمایتهای آشکار و نهان آنها موفق به سازماندهی و ارتکاب جرایم در داخل و حتی خارج از زندان میشوند.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: این همه، ثمرهٔ عدم صداقت مسوولان رده بالای دستگاه قضا از یک سو و سواستفادههای نمایشی باندهای قدرت در قالب نهادهای قانونی هم چون ریاست جمهوری است که هر از گاهی در پی مطامع سیاسی، از سو مدیریت در زندانها دم میزنند و در آستانه انتخابات به فکر احیای حقوق ملت و یا سرکشی از زندان میافتد!!
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بنام خداوند جان وخرد
ملت شریف و آگاه ایران
چندی پیش صادق آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه اعلام کرد «در ایران چیزی با نام اعدام سیاسی نداریم». این ادعا پیشتر نیز به اشکال مختلف از سوی دیگر مسولان عنوان شده بود و حتی محمود احمدینژاد، وجود زندانیان سیاسی را از اساس منکر است. کتمان وجود زندانیان سیاسی و اعدام سیاسی، بیش از هر چیز نشان ناتوانی نظام در توجیه سرکوب عیان و نهان مخالفان و ناتوانی در توجیه رفتارهای غیر قانونی رایج در مراحل دادرسی و رسیدگی به پرونده متهمان سیاسی است.
در حال حاضر دربند ۳۵۰ زندان اوین آقایان غلامرضا خسروی، محسن دانشپور مقدم، احمد دانشپور، عبدالرضا قنبری و علی زاهد با اتهامات سیاسی و بدون ارتکاب هرگونه عمل مجرمانه، صرفا به اتهام هواداری گروه های سیاسی یا ارتباط با آنها به اعدام محکوم شدهاند که حکم اعدام آقای غلامرضا خسروی، چندی پیش به اجرای احکام زندان اوین برای اجرا ابلاغ شده است. از سوی دیگر جمعی از متهمان سیاسی در سال های ۸۸ و ۸۹ قربانی احکم ناعادلانه اعدام سیاسی گردیدهاند که از جمله آنها میتوان به جعفرکاظمی، محمدعلی حاج آقایی، علی صارمی، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر، مهدی حیدریان، شیرین علم هولی، علی زمانی و آرش رحمانی اشاره کرد.
این عده کسانی بودندکه در زندان اوین حکمشان اجرا شد و بازتاب رسانهای یافت. همچنین دهها نفر از هم وطنان در دیگر استان های کشور، در محاکم ناعادلانه و غیر قانونی بدون رعایت شرایط مندرج در قوانین از جمله تشکیل دادگاه های علنی با حضور هیات منصفه که در اصل ۱۶۸ قانون اساسی در خصوص اتهامات سیاسی بر لزوم رعایت آنها تاکید شده محاکمه و به اعدام محکوم گردیدهاند یا در معرض خطر اجرای حکم قرار دارند.
روند تشکیل محاکم ناعادلانه و ناهمساز با قوانین، برای اتهامات سیاسی سال هاست در جریان بوده که به صدور احکام ناعادلانه از اعدام گرفته تاحبسهای طویل المدت و محرومیتهای طولانی از حقوق اجتماعی برای جمع کثیری از مخالفان و فعالان سیاسی و مدنی و حتی صنفی منجر شده و در عین حال روند غیرقانونی حصر و زندان بدون برگزاری دادگاه و دادرسی منصفانه در برخی موارد از جمله رهبران شجاع جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد اعمال شده است.
در حال حاضر جمع زیادی از این افراد در شرایط اسارت گونه در زندان های مختلف و با محرومیتهای ناعادلانه از حقوق قانونی نظیر حق ارتباط و ملاقات با خانواده و امکان استفاده از مرخصی و حتی در وضعی به مراتب بدتر و سختتر از سایر زندانیان جرایم غیر سیاسی به سر میبرند.
سایه نفوذ عوامل اطلاعاتی، امنیتی و نظامی، در تمام مراحل برخورد با مخالفان سیاسی از آغاز دستگیری و بازجویی تا صدور و اجرای حکم و تمکین تعدادی از مقام های قضایی از دستورات ویژه آنها و در نتیجه عدم امکان رسیدگی عادلانه و منصفانه به پروندههای سیاسی، بر خلاف شرایط مندرج در قانون، امری عادی شده است که مهمترین دلیل اثبات آن نگهداری طولانی مدت برخی از فعالان سیاسی همچون آقایان سعید مدنی به مدت ۱۰ ماه و آرش صادقی به مدت ۹ماه در سلولهای بازداشت گاههای خاص نهادهای امنیتی است که هم چنان این روند غیرقانونی ادامه دارد و این عزیزان بخش زیادی از ایام بازداشت ناموجه خود را در سلول های انفرادی، بدون برخورداری از حقوق قانونی همچون امکان دسترسی به وکیل، یا رعایت حداکثر زمان بازداشت موقت، به سر بردهاند.
دخالت نهادهای امنیتی بر روند قضایی آن چنان است که انتقام گیری را حتی از صدور حکم رها نکرده و فردی هم چون آقای سیدمصطفی تاجزاده را همچنان در شرایط انفرادی و مجزای از دیگران نگهداری میکنند. نهادهای امنیتی دست درازی به قانون را تا آنجا پیش بردهاند که نماینده خود را در بندهای سازمان زندانها که زندانیان سیاسی نگهداری میشوند، مستقر و تمامی اعمال و رفتار زندانیان را رصد میکنند.
این ظلم و ستم آشکار باعث شده است که زندانیان سیاسی مجبور شوند در بسیاری از موارد برای رسیدن به حقوق ابتدایی خویش مثل درمان، ملاقات و… دست به اعتصاب غذا بزنند که آخرین نمونه آن اعتصاب غذای وکیل مدافع متهمان سیاسی خانم نسرین ستوده است که برای نیل به حق ملاقات با فرزندان خردسالش و در اعتراض به ممنوع الخروج شدن فرزندش و اصرار بر رعایت قاعده اصل شخصی بودن مجازات، از جان مایه گذاشته است و کیست که نداند، اعتصاب غذای طولانی و مکرر چه اثرات تخریبی بر جسم و روح و روان شخصی اعتصاب کننده و همبندیانش دارد.
از سوی دیگر صرف نظر از مساله زندانیان سیاسی، در رعایت ابتداییترین اصول زندانیانی در زندان های عادی و غیر سیاسی نیز اما و اگرهای جدی وجود دارد و زندانها نه به عنوان مکانی برای اصلاح مجرمان که مکانی برای ارتکاب جرایمی چون قاچاق و استعمال مواد مخدر در سطح گسترده، تبهکاری، ضرب و شتم، آزار و حتی برده داری جنسی تبدیل شده است. به عبارت دیگر، زندانها تا حد زیادی مبدل به پایگاهی برای جولان باندهای مافیایی شده است که عمدتا از طریق ارتباطات ویژه با پارهای از کارکنان زندان و حمایتهای آشکار و نهان آنها موفق به سازماندهی و ارتکاب جرایم در داخل و حتی خارج از زندان میشوند.
این همه، ثمرهٔ عدم صداقت مسوولان رده بالای دستگاه قضا از یک سو و سواستفادههای نمایشی باندهای قدرت در قالب نهادهای قانونی هم چون ریاست جمهوری است که هر از گاهی در پی مطامع سیاسی، از سو مدیریت در زندانها دم میزنند و در آستانه انتخابات به فکر احیای حقوق ملت و یا سرکشی از زندان میافتد!!
ما زندانیان سیاسی یک بار دیگر توجه ملت شریف ایران را به روند رو به تباهی دستگاه قضایی و سرکوب حقوق مردم در محاکم غیر قانونی و لزوم استقلال واقعی قوه قضاییه از دخالتهای نابجای نهادهای نظامی – امنیتی جلب کرده به جناحها و باندهای ثروت و قدرت در مورد سواستفاده تبلیغاتی از تضییع حقوق زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی، هشدار میدهیم که هرگز نخواهند توانست با مصادره کردن تلاشهای آزادیخواهانه فرزندان مردم ایران، خاطره نارواییها و اجحافهای صورت پذیرفته را که در آن مشارکت فعال داشتتد و خود بخش مهمی از نقشه تقلب انتخاباتی بودند، از اذهان پاک کنند.
امضا کنندگان:
امیرخسرو دلیرثانی. عبدالفتاح سلطانی. سیدمحمد سیفزاده. محمد رضایی. فریبرز رییس دانا. مهدی خدایی. مصطفی نیلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر