-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 11/21/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/8/30




 

مسیح علی‌نژاد

کسی به طنز گفته است که پزشکی قانونی کشور اعلام کرده «امام حسین» بر اثر مرگ طبیعی در گذشت. من هم به آن اضافه کردم که ظاهرا یکی از نمایندگان مجلس هم گفته که آن ۷۲ نفر هم در مرگ طبیعی امام حسین نقش داشتند.


حالا همین طنز ساده را در میان یک جمع مذهبی به عنوان آزمایشِ میزانِ حساسیتِ آنها بیان کنید. به نظرم نه تنها به مذاق حکومت بلکه به مذاق «بخش هایی» از کسانی که با آنها زندگی می کنیم هم خوش نمی آید و اتفاقا همان کسانی منظورم هستند که خیلی خودشان را قاطی مرگ های طبیعیِ زندانیانِ نمی کنند و اصلا ماجرای ستار بهشتی و هدی صابر و دیگران و دیگران را نمی خواهند بشنوند اما در چند فرسخی شان اگر صدای نوحه و عزایی بلند شود، می روند ببینند این دسته از کدام محل آمده.

کاش گوش ما برای دردهای همسایه هامان هم تیز بود و حداقل می پرسیدیم این صدای گریه از خانه کدام همسایه بلند شده است، نعمتِ یک حکومت، ملتی است که پرسش نمی کند. و مهمتر از همه اگر جانِ انسان فارغ از اینکه «امام» باشد یا همسایه ای «گمنام» ارزش محسوب می شد، جهان جای بهتری بود…

* تیتر از سی‌میل

blogs@30mail.net




 
 

1391/8/30




 

سیدرضا شکراللهی
خوابگرد

خیال می‌کردم دیگر خط‌کشی کژ و کوژتر از رأی‌دادن به دولتِ نظرنزدیک برای اثبات مسلمانی مردم ‌نسازند و علم نکنند، ولی کور خوانده‌ام انگار. خط‌کش‌های مسلمانی هر روز قِناس‌تر از دیروز تولید می‌شوند. با این همه، باز هم در خیالم نمی‌گنجید که رونق مسلمانی روزی چنان از میان برود که نه تنها شخص موسوی گرمارودی بشود خطکش مسلمانی که خودش خط‌کشیّتِ خویش را هم اعلام کند. اما گویا پس از لعن صادق هدایت و بی‌شرف خواندن او، ابلاغ هم فرموده است که هر که با او نیست، مسلمان نیست! برای ایشان که نیز فرموده‌ اهل معامله ‌است، به گمانم باید خشنود بود که در کربلا نبوده است؛ وگرنه با این همه سکوتِ او و دیگر نویسندگان دولتی در برابر ستمی که در زمان حیات‌شان بر مردم‌شان می‌رود، هیچ معلوم نبود در کربلا شمشیرش را با شرافت می‌زد یا بر شرافت!

پ.ن
موسوی گرمارودی: شرم دارم بر نویسنده‌ای که «توپ مُرواری» را می‌نویسد و در آن سراسر به اهل بیت (ع) توهین می‌کند، لعن نفرستم. اگر مسلمانیم، وظیفه‌ی ماست که بگوییم چه انسان‌های بی‌شرفی در روزگار ما در مورد ائمه (ع) قلم زده‌اند... کسانی که به اظهارات من واکنش نشان می‌دهند و به حرف‌های هدایت در این اثر بی‌اعتنا هستند، بالاخره یا مسلمان اند و یا نیستند... من با تاج سر بشریت معامله کردم. قسمت این را نداشتم که در دوران حیات امام (ع) زنده باشم و در کربلا در رکابش بجنگم، اما امروز با این روشنگری، در رکابش شمشیر می‌زنم. [+]

blogs@30mail.net




 
 

1391/8/30





احمد زیدآبادی، روزنامه نگار زندانی و دبیر کل سازمان ادوار تحکیم وحدت به دلیل تشدید مشکلات جسمی در بیمارستان بستری شده است.

بر اساس گزارش ها آقای زیدآبادی در دوران زندان دچار "مشکلات حاد ریوی" شده است.

نزدیکان او به بی بی سی فارسی گفته اند نزدیک به شش ماه است که نشانه برخی از بیماری ها از جمله تپش قلب، مشکلات تنفسی و عفونت های مداوم دهانی در آقای زیدآبادی دیده می شود و ادامه این وضعیت باعث نگرانی های جدی درباره سلامت او شده است.

بر اساس گزارش ها، بستری شدن آقای زیدآبادی در بیمارستانی در تهران برای معاینات دقیق تر به توصیه پزشکی قانونی زندان رجایی شهر صورت گرفته است.
 

احمد زیدآبادی در ۲۳ خرداد ۸۸ تنها ساعاتی پس از اعلام نتایج انتخابات جنجالی ریاست جمهوری دهم از سوی ماموران امنیتی بازداشت و ۱۴۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین تحت شکنجه برای حضور در دادگاه نمایشی قرار گرفت اما با وجود شکنجه های شدید جسمی و روحی حاضر به پذیرش اعترافات ساختگی نشد.

وی در آذر ماه ١٣٨٩ از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال زندان و تبعید در گناباد و ممنوعیت دائم از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی محکوم شد. این رای در دی ماه همان سال از سوی دادگاه تجدید نظر شد.

احمد زیدآبادی برنده جایزه قلم طلایی سال ٢٠١٠ موسسه جهانی مطبوعات و جایزه جهانی آزادی مطبوعات سازمان یونسکو و گیامورو کانو در سال ۲۰۱۱ است.

منبع: کلمه و بی‌بی‌سی




 
 

1391/8/30




 

ایمایان

حواشی پس از قتل ستّار بهشتی بهترین شاهد برای کسانی است که معتقدند- بی‌آنکه با واژه‌های «نظام»، «حاکمیّت» یا مانند آن بازی کنیم- وضع موجود که ترکیبی از ساختار حقوقی، ساختار حقیقی و افراد قرارگرفته بر مسند قدرت است، اصلاح‌پذیر نیست. به این معنا که خروج از مشارکت در حاکمیّت، به‌کارگیری انواع روشهای مسالمت‌آمیز نافرمانی مدنی، تهدید به از دست‌دادن پشتیبانی مردمی و مجبور کردن نظام به امتیازدهی، مسالمت‌آمیزترین راه است که بین دو سر انقلاب و اصلاح قرار گرفته است.
  
شاید برای عدّه‌ای، واکنش قوّه قضائیّه درباره مرگ ستّار بهشتی اندک امیدی ایجاد کرد که شاید عدّه‌ای بخواهند - نه برای برپایی عدل یا اصلاح رفتار خود بلکه- برای کاستن از فشار افکار عمومی داخلی و نهادهای بین‌المللی کاری بکنند. امّا ادّعای طبیعی بودن مرگ جوان سالم سی‌وپنج ساله که سالم به محبس می‌رود و مرده بیرون می‌آید، آب پاکی بر دستان امیدواران ریخت. اینجا سه نکته گفتنی است:  
یک. چنانچه در تصویر بالا می‌بینید نشریّه پرتو سخن متعلّق به مصباح یزدی انتخابات ایران را با امریکای جهانخوار مقایسه کرده است. اتّفاقاً بد نیست که آقایان چنین کنند برای مثال طیف وسیع کاندیداها، نظارت استصوابی مداخله‌جویانه، غربال کردن نامزدها، آزادی بیان و روند قانونی انتخابات در دو کشور را مقایسه کنند، نه فقط اینکه آنجا شکست‌خورده نتیجه را پذیرفت و اینجا خیر.
 
بر همین قیاس است مقایسه‌ی ابوغریب و گوانتانامو با اوین و کهریزک. برهنه‌کردن افراد، ترساندن آنها و انواع شکنجه را با موارد مشابه موجود در ایران یعنی رفتاری که با نوری‌زاد و پناهی و کرمی و بسیاری دیگر شد مقایسه کنید (که در هیچکدام قابل توجیه نیست) امّا مرگ یا قتل افراد حساب دیگری دارد. تفاوت نظام دموکرات و دیکتاتوری این نیست که در نظامی که دموکراسی حاکم است مأموری اشتباه نمی‌کند بلکه نکته اینجاست که در صورت بروز خطا با فرد خاطی برخورد می‌شود. اینجا هم قاتل بنی‌یعقوب یا کاظمی- که واقعاً به خاطر هیچ بود- خود فرد حاکم نیست امّا وقتی به آن رسیدگی نکردند، حالا دیگر تمام زمامداران در آن قتلها شریکند. آنجایی که وزارات اطّلاعات دولت خاتمی از اصابت جسم سخت گفت و انگار به چنین چیزی مرگ طبیعی نمی‌گویند، چه کسی محاکمه شد؟ 
 
دو. خطاب من در اوّلین ایمایی که درباره‌ی قتل ستّار نوشتم، بیهوده به کسانی که هنوز در پی شرکت در انتخابات هستند نبود. درباره‌ی طبیعی بودن یا نبودن فوت یا قتل ستّار بهشتی چه کسی می‌تواند اظهار نظر کند؟ قطعاً یک‌ مرجع بی‌طرف. پزشکی قانونی اجازه ندارد بدون هماهنگی با نهادهای امنیّتی نظری بدهد، آقایان فکر کرده‌اند که به جای انکار واقعه، ابتدا پز طرفداری از عدالت می‌دهند بعد با اعلام نظر «کارشناسی» آنرا ماستمالی می‌کنند. این اواخر، اختلاف نظر قدیم پیرامون نامه آیت‌الله خمینی درباره‌ی نهضت آزادی دوباره رخ نمود. خوشبختانه نامه موجود است، انتساب یا عدم انتساب آن را فقط یک گروه کارشناسی بی‌طرف می‌تواند اعلام کند (که کرده است) نه مؤسّسه‌ای که نمی‌تواند و نمی‌خواهد که با یک اعلام نظر، تمام حرفهای امثال مرحوم منتظری را- که بسیاری از تصمیمهای خمینی در اواخر عمر متعلّق به اطرافیان او بود- تأیید کند.
 
دو مورد بالا را در نظر داشته باشید؛ انتخاباتی در ایران می‌تواند آزاد باشد که شورای نگهبان دست از نظارت استصوابی بردارد نه اینکه ناظر و داور یک مسابقه، خود در آن ذی‌نفع هم باشد. تا زمانی که چنین است هیچ انتخاباتی در ایران آزاد نخواهد بود. همانطور که پزشکی قانونی طرف قوّه قضائیّه و نیروی انتظامی را می‌گیرد یا مؤسّه نشر آثار رهبر انقلاب طرف امام خود را، شورای نگهبان هم طرف نامزد پیرو رهبر نظام را خواهد گرفت کما اینکه  در انتخابات ۸۸ گرفت. یا باید ناظر انتخابات کاملاً بی‌طرف و مورد تأیید دو جناح اصلی قدرت (طرفداران و منتقدان رهبر) باشد یا انتخابات بی‌معناست.
سه. به نظرم بوی احتمال یک توطئه‌ی زشت هم می‌آید. میرحسین، رهنورد و کرّوبی هرسه در سنینی هستند که نیاز به مراقبت دائم پزشکی دارند، از طرفی نظام در پاک‌کردن تهدید مخالفان خود با مرگهای طبیعی و غیرطبیعی مهارت دارد( مثالها بسیار زیاد است) در چند روز اخیر نیز خبر بیماری میرحسین و کروبی به گوش می‌رسد. اگر اینها آزاد شوند یک مشکل وجود دارد، اگر باقی بمانند یک مشکل دیگر؛ وقتی راهی به نام نظر کارشناسان پزشکی برای اعلام طبیعی بودن مرگ افراد دربند هست، ممکن نیست در موارد دیگر به کار گرفته شود؟ توجّه داشته باشیم که این احتمال، از به‌کارگیری شیوه‌هایی که پزشکان عادی قادر به تشخیص آن نیستند تا نرساندن امکان مداوا را در بر می‌گیرد. برای تکرارنشدن خطاهای گذشته هیچ تضمینی نیست امّا اطّلاع‌رسانی همگانی و تمکین نکردن به نظرات فرمایشی کارشناسی و یادآوری تمام فجایع گذشته و پاسخ‌خواهی از نظام، تنها راه در دسترس است. حاکمیّت باید بداند که نمی‌تواند در هیچ عرصه‌ای، هم بازیگر و هم داور باشد.
 
پ.ن: تصویر بالا نشانگر دلمشغولی مداوم طرفداران نظام است. مدّعی هستند که آبها از آسیاب افتاده و فتنه خوابیده ولی خود نشان می‌دهند که نام و یاد میر زنده است، نگرانند و ناچارند که به آن بپردازند. تناقض تلخ و درخور تأمّلی است.
 
* تیتر از سی‌میل
blogs@30mail.net
 



 
 

1391/8/30





رئیس انجمن بی‌هوشی ایران اعلام کرده است که داروهای بی‌هوشی در کشور کمیاب شده و بخش‌های خصوصی و دولتی مجبور شده‌اند که از داروهای نسل قبل (از رده خارج شده) استفاده کنند.

محمدمهدی قیامت به خبرگزاری فارس گفته  است که داروهای بی‌هوشی ۲۰ سال پیش به دلیل کیفیت پایین از فهرست دارویی ایران حذف شده بود اما این داروها به‌خاطر کمبود وارد بازار شده‌ و موجب نگرانی درمورد جان بیماران شده است.

او به نام داروهای بی‌هوشی از رد خارج شده اشاره نکرده اما تاکید کرده است که این داروها می‌توانند عوارض کبدی و کند شل شدن عضلات را درپی داشته باشند.

به نظر می‌رسد کمبود داروهای بیهوشی به دلیل تاثیرات تحریم‌ها و نبود ارز کافی برای تامین دارو باشد.

براساس اعلام  وزارت بهداشت ایران از دو و نیم میلیارد دلار ارز موردنیاز برای واردات دارو در سال جاری، تنها ۶۰۰ میلیون دلار ارز دولتی به این موضوع تعلق گرفته است.

اخیرا اعلام شده که در تقسیم‌بندی جدید ارز دولتی، دارو و تجهیزات پزشکی در اولویت هشتم قرار گرفته است.

قاسم آبخضر، رئیس انجمن تجهیزات پزشکی و دندانپزشکی، با اعلام این خبر به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است که با وجود تلاش مسئولان وزارت بهداشت، ارز تخصیصی دارو و تجهیزات پزشکی به اولویت هشتم سقوط کرده و این «بی‌توجهی به نیازهای اساسی مردم و اضطرار عمومی است.»

منبع: فارس و مردمک




 
 

1391/8/30





مهدی کروبی و میرحسین موسوی  روز دوشنبه ۲۹ آبان توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی به بیمارستان منتقل و پس از ساعاتی به محل حبس بازگردانده شدند.

سحام‌نیوز، وبسایت نزدیک به آقای کروبی، گزارش داده که درپی بروز «علائم هشداردهنده» در وضعیت جسمانی آقای کروبی، ماموران او را در یک بیمارستان متعلق به نهادهای امنیتی بستری کردند.

طبق این گزارش آقای کروبی در دو هفته گذشته دچار «کاهش شدید وزن، بی‌اشتهایی، سرگیجه و حالت تهوع شده و خانواده بارها درمورد وضعیت جسمی او تذکر داده بودند».

به نوشته سحام نیوز آقای کروبی از ۶۵۰ روز پیش تاکنون که در حصر خانگی است در جایی به جز منزل شخصی‌اش و جدا از همسرش به‌سر می‌برد.

وبسایت کلمه نیز خبرداده که میرحسین موسوی روز دوشنبه توسط ماموران دولتی برای انجام آزمایش‌های پزشکی و تست قلب به بیمارستان اعزام شده و پس از ساعتی به زندان خانگی منتقل شده است.

 براساس این گزارش قرار بوده که در بیمارستان تست ورزش نیز روی آقای موسوی انجام شود اما انجام آن به زمان دیگری موکول شده «زیرا پزشکان احتمال داده‌اند که این تست فشار زیادی بر بدن این رهبر مخالفان وارد کند».

به نوشته کلمه آقای موسوی در دو هفته گذشته دچار درد قلبی و نوسان شدید فشار خون شده است، بیماری که پیش از زندان خانگی او «سابقه» نداشته است.

میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی که به عنوان رهبران مخالفان دولت ایران شناخته شده‌اند از بهمن ماه سال ۸۹ تاکنون در حصر خانگی زندانی شده‌اند. خانم کروبی مدتی بعد از حصر خانگی آزاد شد.

منبع: کلمه، سحام‌نیوز و مردمک

 




 
 

1391/8/29




فریده کلهر


بارها پیش آمده است که در رسانه‌های جمعی شنیده‌ایم، دانشمندان ایرانی موفق به ساخت دارویی گران‌قیمت شده‌اند که تولید آن در انحصار یک یا چند کشور خاص بوده است.(+) خوانده‌ایم که با راه‌اندازی خط تولید یک کارخانه در تولید محصولی یک قدم به خودکفایی و عدم وابستگی به واردات نزدیک شده‌ایم. در همه این خبرها به نوعی به رشد و شکوفایی تولید ملی در کشورمان و گسترش مصرف کالای داخلی، عدم وابستگی به واردات و خودکفایی ایران و شکست تحریم‌ها اشاره می‌شود؛ اما آیا تولید محصولات داخلی می‌تواند نشان دهنده خودکفایی و عدم وابستگی ما به واردات باشد؟

امروزه ملاک برتری یک کالا تنها به تولید انبوه رساندن آن نیست. هر کالایی برای رقابت با رقبای خارجی خود باید بتواند بازار فروش خوبی داشته باشد و بازار فروش زمانی رونق می‌گیرد که کالای تولید داخل از نظر کیفیت در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند رقبای خارجی خود را کنار بزند و از آن‌ها پیشی بگیرد. اما برای خریدار ایرانی هنوز هم جنس ایرانی در مقایسه با جنس خارجی مصداق بی‌کیفیتی است و خریدار ایرانی هنوز هم ترجیح می‌دهد کالای خارجی خریداری کند حتی اگر کالای بی‌کیفیت چینی باشد. درباره داروهای مورد تجویز هم بارها پیش آمده است که پزشکان نمونه خارجی را به نمونه داخلی ترجیح می‌دهند.

از سوی دیگر نوسانات قیمت ارز و افزایش قیمت دلار که بر اثر افزایش تحریم‌ها به وجود آمد و به دنبال آن مدیریت نادرست منابع ارزی، بار دیگر این نکته را به ما یادآور شد که ما در زمینه تولید محصولات نه تنها خودکفا نشده‌ایم، بلکه میزان وابستگی‌مان بیشتر نیز شده است. کافی است تا نگاهی به لیست کالاهای غیرضروری که هفته پیش توسط وزیر صنایع وارداتشان ممنوع اعلام شد بیاندازیم. (+) از کالاهای اساسی‌تر مانند لوازم خانگی، کلیه اقلام کشاورزی، انواع وسایل آشپزخانه، موتورسیکلت، دوچرخه، موبایل و رایانه و اجزای آن (که نیاز به تکنولوژی پیشرفته‌تری برای تولید دارند) که بگذریم، باقی محصولاتی هستند که به دانش و تخصص کمتری برای تولید نیاز دارند.

نمی‌توان بسیاری از دست‌آوردهای علمی هم‌وطنان در زمینه تولیدات دارو و اختراع ماهواره و… را نادیده گرفت. حتی نمی‌توان منکر تولید داخلی کالاهایی از جمله مصنوعات پلاستیکی، انواع کاغذدیواری و کاغذ توالت، انواع لوازم التحریر، ابزارهای دستی، تلفن ثابت، لوله و شیلنگ و ماشین حساب که البته به تکنولوژی پیشرفته‌ای هم برای تولید نیاز ندارند، شد. اما قرار گرفتن این کالاها در فهرست کالاهای وارداتی نشان می‌دهد که کالای تولید داخل هنوز به کیفیتی نرسیده است که بتواند در رقابت با نمونه مشابه خارجی خود قرار بگیرد و نیاز ما به واردات را کاملاً رفع کند. با این حساب آیا هنوز هم کسی می‌تواند ادعای مبنی بر خودکفایی در تولید چندین کالا را نشانه عدم وابستگی ما به واردات و مسیر روبه رشد به سوی آینده‌ای عاری از وابستگی بداند؟


تیتر از سی‌میل




 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته