-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه

Latest News from Emrooz for 11/18/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال کارگری دربند که روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شده بود، روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد. وی هم اکنون در قرنطینه اوین نگهداری می شود و از وضعیت وی خبری در دست نیست.

به گزارش کلمه، صبح روز پنجشنبه وقتی ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز منتقل شد، بازداشتگاه های نیروی انتظامی و حتی خود زندان اهواز بنا به دستور رئیس نیروی انتظامی از پذیرش وی خودداری کردند.

روز جمعه ظهر دوباره با خواست مقامات ارشد قضایی و دستور مستقیم دادستانی ابوالفضل عابدینی به تهران بازگردانده و جمعه شب ساعت ۱۱٫۴۵ دقیقه وارد زندان اوین شده است.

بر اساس این گزارش تا روز گذشته هیچ اطلاعی از وی در دست نبوده اما بعد از ظهر دیروز اسم این زندانی سیاسی در حالی در بند قرنطینه زندان اوین ثبت شده که هنوز معلوم نیست قرار است وی به کجا منتقل شود.

پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.

ابوالفضل عابدینی یکی از زندانیان سیاسی سبز حاضر در بند ۳۵۰ زندان که طی روزهای گذشته بعنوان شاهد مقابل بازپرس ویژه قتل ستار بهشتی حاضر شده و در مورد وضعیت و نامه ستار بهشتی شهادت داده بود، پنجشنبه بدون اطلاع قبلی به زندان اهواز تبعید شد.

همچنین روز گذشته ۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کردند.

در بخشی از این نامه با بیان اینکه پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود، آمده بود: در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود.


 


امروز: پنج روز پس از انتقال سعید مدنی از بند امنیتی ۲۰۹ به عمومی ۳۵۰ اوین بار دیگر، خواست غیر قانونی بازجویان وزارت اطلاعات بر تصمیم مقامات قضایی غلبه کرده و این فعال ملی - مذهبی مجددا به بازداشتگاه ۲۰۹ منتقل شد.

به گزارش کلمه، سعید مدنی هفته گذشته در حالی به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد که بار دیگر در تیر ماه سال جاری با دستور قضایی به بند رفته بود اما تنها ۲۴ ساعت بعد بازجویان او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند.
انتقال مجدد این فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی در پی آن صورت می گیرد که در دومین جلسه دادگاه که روز چهارشنبه هفته گذشته با حضور بازجویان برگزار شد قاضی پیرعباسی تحت فشار بازجویان اعلام نقص در تحقیقات کرده است تا پرونده بار دیگر به دادسرا ارسال شود.
بر همین اساس در یک روند فوق العاده و امنیتی کمتر از ۲۴ ساعت پس از برگزاری دادگاه سعید مدنی مجددا در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته و به بازداشتگاه ۲۰۹ منتقل شده است.
گفتنی است سعید مدنی در میان زندانیان جنبش سبز تاکنون به شکل کم سابقه ای از طریق نگهداری در بازداشتگاه های امنیتی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است به شکلی که قریب یه ۱۱ ماه تاکنون در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات محبوس بوده است.
سعید مدنی که هفدهم دیماه سال گذشته توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد، دو ماه ونیم در سلول انفرادی نگهداری شد و در جلسات بازجویی متعدد تحت شدیدترین فشارها و شکنجه ها قرار گرفت. این استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی پس از بازداشت بیش از سه ماه از هرگونه ارتباطی با خانواده خود محروم بود.
در ابتدای تیر ماه سال جاری به دستور بازپرس پرونده و علیرغم مخالفت وزارت اطلاعات وی به بند ۳۵۰ منتقل شد که به دستور بازجویان یک روز بعد مجددا به بازداشتگاه ۲۰۹ بازگردانده شد. در همین حال و با آغاز دور جدیدی از فشارها به این فعال سیاسی و پژوهشگر جنبش سبز یکبار دیگر مقامات امنیتی با انتقال وی به بند ۳۵۰ زندان اوین مخالفت کردند.
بازجویان سعید مدنی از ابتدا به وی تاکید کرده بودند که تنها در صورت اعتراف به خواسته های آنها با انتقال او به زندان عمومی موافقت می کنند که این خواسته هیچگاه از سوی وی مورد قبول واقع نشد.


 


امروز: گرچه بالا بودن قیمت محصولات صیفی در خارج فصل تا حدی طبیعی است، اما با افزایش تولید گلخانه‌ای و تقویت صنایع تبدیلی می توان جلوی این نوسان شدید را گرفت.

افزایش قیمت صیفی‌جات و محصولاتی که قابلیت انبارداری کمتری دارند و فسادپذیر هستند، در فصول خارج از برداشت گرچه طبیعی به نظر می‌رسد، اما می‌توان با مدیریت درست جلوی افزایش قیمت بی‌رویه و غیرمنطقی را گرفت.

بر اساس این گزارش، قیمت گوجه‌فرنگی گلخانه‌ای در بازار به کیلوگرمی ۳۵۰۰ تومان رسیده است و این چرخه به سریال تکراری سالانه در این فصل تبدیل شده است.

محصولات صیفی سالهاست که در کشور سالهای پرتولید با قیمت کمتر و سال‌های کم‌تولید قیمت بالاتر را تجربه می‌کند که اقتصاد‌خوانده‌ها به آن می‌گویند عرضه و تقاضا دارای تابع منحنی تار عنکبوتی است.

در این حالت میزان عرضه و تولید سال آینده را قیمت فعلی بازار مشخص می‌کند و بنابراین یکسال تولید بیشتر و به دنبال عرضه بالا قیمت کاهش می‌یابد و سال دیگر تولید کمتر عرضه کمتر و قیمت بالاتر می‌رود.

اما در کنار تولیدات مزرعه‌ای بخش زیادی از محصولات صیفی کشور در گلخانه‌ها تولید می‌شود که می‌تواند بخش قابل توجهی از نیاز مردم را در فصول خارج کشت تامین کند.

تحلیل نیاز مردم، تولید و عرضه به بازار برای مدیران و تصمیم‌گیران کشور کاملا مشخص است، هر ساله کشور در این فصل سال با افزایش قیمت گوجه‌فرنگی مواجه است و این چرخه همچنان تکرار می‌شود.

به گزارش فارس، ایران با تولید ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تن گوجه‌فرنگی مقام هفتم دنیا را دارد، بنابراین می‌توان با افزایش فرآورده‌های این محصول و تزریق به بازار و نیز حمایت از تولیدکنندگان گلخانه‌ای جلوی نوسان بازار را که تنها سود چند برابری آن به جیب دلالان و واسطه‌ها می‌رود و مصرف کنندگان را دچار زیان مضاعف می‌کند گرفت.


 


امروز: معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی، به یک سال حبس تعزیری و ممنوعیت خروج از کشور برای پنج سال محکوم شد.
به گزارش جرس، مائده سلطانی فرزند وی با بیان این خبر افزود: حکم یک سال حبس مادرم که توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده، به مدت پنج سال تعلیق شده است.

با گفته مائده سلطانی معصومه دهقان در دادگاه منجر به صدور حکم، حضور نداشته و دادگاه با حضور یکی از وکلای وی تشکیل شده است.

معصومه دهقان، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و همسر عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، پیرو احضاریه‌ای که روز یازدهم تیر ماه دریافت کرده بود، صبح روز ۱۴ تیرماه سال گذشته به دادسرای اوین مراجعه کرده و در آن‌جا بازداشت شد.

دهقان، در سال ۲۰۰۹ که عبدالفتاح سلطانی برنده جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان شد، به جای همسرش که در آن زمان ممنوع‌الخروج بود، به آلمان آمد و این جایزه را دریافت کرد.


 


امروز: عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی در دومین نامه ی خود با بیان اینکه می دانم که سیل اتهامات و حملات دوباره نثار این مادر رنج کشیده خواهد شد اما قضاوت با مردم است نوشته: آنها که می گویند هاشمی رفسنجانی نفوذ دارد، اکنون باید پاسخ دهند که این چه نفوذی است که بیش از یک ماه و نیم دختر و پسر ایشان دربند هستند و چون دیگر فرزندان این سرزمین یکی بیش از یک ماه است که در سلول های انفرادی به سر می برد و دیگری نیز چون دیگر زنان و دختران آزاده، در بند زنان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کند. این چه نفوذی هست که حتی هاشمی رفسنجانی نمی تواند پسرش بیمارش را به گواهی پزشکان ناراحتی قلبی دارد را در بیمارستان نگه دارد؟ این چه نفوذی است که پسر او را از بیمارستان می دزدند و با اون شرایط و به شکل مخفیانه خارجش می کنند و او نمی تواند حتی اعتراض کند؟

به گزارش کلمه، همسر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس جمهور اسبق کشورمان در ادامه ی نامه ی خود تصریح کرده است: البته هاشمی مقتدر است و حجم حملات نشانگر اقتدار اوست، و تاکنون نتوانسته او را از میدان بدر کند، اما اقتدار او در استقامت و نفوذ کلام و دفاع از حقوق مردم است، نه در تعلیل وظایف دستگاه های قانونی! اتفاقا آنها هستند که به دلیل اقتدار هاشمی، همه دستگاه های کشور را در خدمت اغراض سیاسی خود قرار داده اند و آنها باید پاسخگو باشند.

مادر مهدی و فائزه هاشمی دو زندانی سیاسی که این روزها در زندان اوین به سر می برند پیش از این نیز در نامه ای به خدا نوشته بود: گاهی با خود می گویم تو که بیش از ده سال زندان و شکنجه آقای هاشی را در زمان طاغوت تحمل کردی، چطور چند روز زندانی شدن فرزندانت را تاب نمی آوری؟ از من می پرسند، باز هم کوس رسوایی این و آن بر بام ها انداخته ای! هشدارم می دهند، چیزی نگو که اجانب سوء استفاده کنند. و من برآنم که به همه ی این پرسش ها پاسخ دهم. بازهم با شما همه بچه های سرزمینم سخن خواهم گفت.

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

همیشه تبلیغ می کردند که هاشمی رفسنجانی چنان نفوذی دارد که نمی گذارد فرزندانش محاکمه شوند. مردم عزیز کشورم به این مادر سرد و گرم روزگار چشیده فرصت دهند که در این یادداشت به این ادعا پاسخ دهد.

اولا اگر هاشمی چنان نفوذی دارد که قانون و قضا را هم تعطیل کند، چه کسی باید پاسخگو باشد؟ دستگاه قضایی اثر پذیر که بر مدار قانون عمل نمی کند و مجری اراده سیاسیون است و نیز نهادهای نظارتی و بالاتر که نمی توانند، جلوی اعمال نفوذ را بگیرند، یا هاشمی که به ادعای آقایان چنان مقتدر است که در همه جا اراده اش را حاکم می کند؟ این مدعیان نادان، جز اثبات بی عرضگی مسوولان نتیجه ای دیگر از دعوی خود نمی گیرند. اتفاقا این هاشمی رفسنجانی است که همواره از اعمال نفوذ سیاسی و خارج از چارچوب قانون در دستگاه قضایی نالیده است.

ثانیا کسی در کشور نیست که جواب بدهد، هاشمی رفسنجانی دست کم، ۱۶ سال است که همه قوای حاکم در کشور کمر به تضعیف او بسته بند هرکس از راه می رسد، حمله ای به او می کند، اگر این همه نفوذ دارد، چرا جلوی این حملات را نمی گیرد؟ آن دم مسیحایی که می تواند دستگاه قضا و همه نهادهای کشور را مسخ هاشمی کند، کجاست که نتوانست جلوی هزاران هزار حمله را از همه تریبون های رسمی و غیر رسمی کشور بگیرد.

البته هاشمی مقتدر است و حجم حملات نشانگر اقتدار اوست، و تاکنون نتوانسته او را از میدان بدر کند، اما اقتدار او در استقامت و نفوذ کلام و دفاع از حقوق مردم است، نه در تعلیل وظایف دستگاه های قانونی! اتفاقا آنها هستند که به دلیل اقتدار هاشمی، همه دستگاه های کشور را در خدمت اغراض سیاسی خود قرار داده اند و آنها باید پاسخگو باشند.

آنها که می گویند هاشمی رفسنجانی نفوذ دارد، اکنون باید پاسخ دهند که این چه نفوذی است که بیش از یک ماه و نیم دختر و پسر ایشان دربند هستند و چون دیگر فرزندان این سرزمین یکی بیش از یک ماه است که در سلول های انفرادی به سر می برد و دیگری نیز چون دیگر زنان و دختران آزاده، در بند زنان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کند. مهدی باید از زندان آزاد می شد چون مطابق قانون یک ماه دوران انفرادی خود را گذرانده بود اما خلاف قوانین قضایی کشور کماکان در انفرادی است و از نفوذ پدرش نیز خبری نیست! این چه نفوذی هست که حتی هاشمی رفسنجانی نمی تواند پسر بیمارش را به گواهی پزشکان ناراحتی قلبی دارد را در بیمارستان نگه دارد؟ این چه نفوذی است که پسر او را از بیمارستان می دزدند و با اون شرایط و به شکل مخفیانه خارجش می کنند و او نمی تواند حتی اعتراض کند؟

رابعا- فرض کنیم که مهدی از چنگ قانون فرار کرده و نمی خواسته که برگردد. مگر قانون اجازه محاکمه غیابی را نمی دهد. چرا پیش از دو سال تعلل کردند؟ پاسخ روشن است: مهدی در تبعید که محاکمه نشود، برای تداوم حمله سیاسی علیه هاشمی رفسنجانی مفید تر است تا مهدی محاکمه شده. اگر محاکمه اش عادلانه باشد، معلوم می شود که جرمی نداشته یا اگر هم محکمه او را مجرم بداند و حکمش اجرا شود، دیگر دستاویزی برای متهم کردن هاشمی باقی نمی ماند! حالا معلوم شد که اساسا مسئله قضایی نیست و چرا آنها نمی خواستند مهدی برگردد.

خامسا- حالا که فائزه زندان رفته، مهدی برگشته و خود را به دستگاه قضایی سپرده، پدرش نیز صراحتا اعلام کرده که فرزند او هم مانند همه آحاد مردم ایران است و جریان بازجویی ادامه دارد، دیگر آن بدخواهان چه چیزی دارند بگویند؟ و چرا همچنان رها نمی کنند؟ و چه پاسخی برای فریب افکار عمومی دارند.

می دانم که سیل اتهامات و حملات را نثار این مادر رنج کشیده خواهند کرد. اما اولا قضاوت با مردم است و ثانیا خواهند دید که مادر همه بچه های این سرزمین همچنان مقاوم است.

دیگر دستاویزی برای متهم کردن هاشمی باقی ندارند


 


امروز: در ادامه گزیده ای از مصاحبه آذر منصوری که معاونت سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت را در کارنامه خود دارد با آرمان می آید:

•همین که تمامی طیف‌های اصلاح‌طلب به دنبال اجماعی در بین خودشان هستند و به دنبال برگزاری انتخاباتی رقابتی هستند و این فصل مشترکی است که در بین این مجموعه وجود دارد و همچنین گمان می‌کنم دغدغه‌ای است که در تمام جامعه وجود دارد و درنهایت این امیدواری را داریم که همین دغدغه‌ها و همین تلاش‌ها منجر به حضور فعال اصلاح‌طلبان و اجماع آنها برای به دست آمدن نتیجه‌ای مطلوب بشود چراکه به نظر من نتیجه این بحث، مسئله کلی برای اصلاح‌طلبان است.

•مسلم است که تندروی‌ها در این سال‌ها هزینه‌هایی داشته است و نتیجه هفت سال اجماع سراسری اصولگرایان، واقعیتی است که وجود دارد، واقعیتی که باعث شده شرایط به‌گونه‌ای بشود که برخی از مدافعین دولت فعلی از وضعیت موجود انتقاد می‌کنند و حتی برخی از اصولگرایان نقد اصولگرایی را آغاز کرده‌اند و دوست ندارند ضعف‌های دولت به آنها منتسب بشود ولی در شرایط فعلی با توجه به برخی عملکردهای دولت، این اصولگرایان هستندکه باید به این سوال پاسخ دهند برای نجات و خلاصی از مشکلات پیش رو چه چشم‌اندازی پیش رویشان هست و اساسا اگر بنا بر حذف اصلاح‌طلبان باشد، برنامه مستقیم اصولگرایان چیست. این سوال، سوال خیلی جدی‌ای است که در درجه اول اصولگرایانی که با اجماع حداکثری خودشان تلاش کردند اصلاح‌طلبان را از دایره قدرت خارج کنند و دولت فعلی را مستقر کنند، باید پاسخ دهند که چه برنامه‌ای برای حل مشکلات دارند. اگر برنامه‌ای دارند چرا در این هفت، هشت سال عملی نشد و درنهایت اینکه چه جوابی دارند به مردم بدهند.

•فکر می‌کنم بخش‌هایی از اصولگرایان به این نتیجه رسیده و فهمیده‌اند که یکدستی برای کشوری که متشکل از تفکرات گوناگون است، پیامدهای منفی دارد. تجربه سال‌های دولت‌های نهم و دهم نشان داد که یکدستی نتیجه خوبی نداشته است. به‌طور کلی سوال شما را این‌گونه جواب می‌دهم که بخش‌هایی از اصولگرایان این نتیجه را به‌دست آورده‌اند اما مهم‌تر از نتیجه‌گیری آنها، این است که چه تلاشی برای حضور تمام سلیقه‌های مختلف در جنبه مشارکتی دارند.

•با توجه به تجربه‌های این چند سال، قطعا اگر آن بخش واقع‌بین جناح اصولگرا بتواند تاثیرگذار باشد، شاهد میانه‌روی خواهیم بود ولی چنانچه این اتفاق نیفتد و بخواهد همین روند را ادامه بدهند، پیش‌بینی میانه‌روی مشکل است. از طرفی نه‌تنها در کشور ما بلکه در دنیای امروز، پیش‌بینی آینده، کاری بسیار دشوار است بنابراین فقط می‌توانیم بگوییم امیدواریم این اتفاق بیفتد و شاهد میانه‌روی باشیم.


 


امروز: فاطمه امیرانی «همسر شهید باکری» نوشتاری برای همسر شهید زین الدین در آرمان نوشت:

هفته آخر آبان حامل یک خاطره تلخ از زندگی پرماجرای ماست که دوست دارم کاش می‌شد از آن فرارکرد. اما اگر من هم یادم نباشد با صدای زنگ یک تلفن که از آن سوی خط همسر شهید مهدی زین‌الدین پیام رسیدن سالگرد شهادت را یادآوری می‌کند و باز من می‌مانم، با غصه‌ای که انگار همیشه تازه است و به عادت نپیوسته. وقتی در تابستان سال 63 که فقط چند ماهی از شهادت حمید و ابراهیم (شهید همت) می‌گذشت با همسر شهید همت تصمیم گرفتیم با هم به قم برویم. هر کدام برای خود دلایلی داشتیم. من از ارومیه فرار می‌کردم از شهری که حمید آن را ترک و به من توصیه کرد به آنجا برنگردم.

نمی‌دانم شاید از این می‌ترسید جو سیاسی‌ای که علیه برادران باکری بود، گریبانگیر من هم بشود و احساس خودم این بود که ارومیه آخر خط است. ولی من باید به‌خاطر بچه‌هایم یک نقطه شروع دیگر پیدا کنم. به هر حال با موافقت آقا مهدی بقیه اعضای خانواده برخلاف خواسته قلبی‌شان به هجرت ما به قم رضایت دادند. و من با پیام خانم همت وسایل خانه را در یک کامیون ریخته و با همراهی آقا مهدی عازم قم شدیم. خانم همت و بچه‌هایش به همراهی برادر صالحی که یکی از بسیجیان کم‌سن‌وسال با فهم بالا و مورد علاقه و اعتماد همت بود، به قم آمد. با چند ساعت پرسه زدن در هوای گرم درکوچه پس‌کوچه‌های قم فهمیدیم خانه مناسب در آن فرصت کوتاه پیدا نمی‌شود. آقا مهدی گفتند یکی از دوستانم (مهدی زین‌الدین) پیشنهاد داده در خانه او ساکن شوید.

با این خبر خوب، به مغازه کتابفروشی پدر آقا مهدی زین‌الدین رفتیم و کلید خانه را گرفتیم. در یکی از کوچه‌های خیابان باجک قرار داشت. وقتی آقا مهدی در را باز کردند، وارد منزلی شدیم که ساکنانش برای کمک به هموطنانی که به دلیل جنگ تحمیلی از شهر‌هایشان آواره شده‌اند، خانه و کاشانه خود را ترک و در اهواز زندگی می‌کردند. برادر صالحی و آقا مهدی با دقت وسایل آنها را در گوشه‌ای جمع کردند و وسایل ما با نظاره چشمان نگران آقا مهدی و اشک‌های مادرم پهن شد. درخت دم در این خانه خشک شده بود و بقیه درخت‌های محله سرسبز بودند و این بهترین مشخصه برای دادن آدرس بود. آقا مهدی زین‌الدین لطفش شامل حال ما بود بلافاصله به توصیه ایشان یک خط تلفن برای ما آوردند. تا بدین‌وسیله، خانواده‌هایمان و مخصوصا آقا مهدی باکری با ما در تماس باشند.

ایام محرم رسید. من و خانم همت هر شب دست بچه‌ها را گرفته و در عزاداری که برای امام حسین(ع) در میدان باجک برپا بود، شرکت می‌کردیم و شبی مداح برای تجلیل از خانواده شهدا از همه نام برد «پدران شهید و مادران شهید و برادران شهید و خواهران شهید و بعضی‌ها که دست فرزندان شهدا را گرفته‌اند» خانم همت که شوخ‌طبعی اصفهانی را داشت، گفت فاطمه بلند شو برویم آن آخری ما بودیم که نمی‌توانند اسم‌مان را بیاورند. یک روزی با صدای وحشت‌زده خانم همت از جا پریدم و با موجوداتی در کمد که به ساک لباس‌های شهید همت حمله کرده بودند و بخشی از آنها را برای ارتزاق خود انتخاب و خورده بودند، روبه‌رو شدیم با چند تلفن فهمیدیم این موجود، موریانه است. دست به کار شدیم، درسی به آنها بدهیم تا دیگر هیچ موجودی به خود جرأت نزدیک شدن به اموال و خاطرات شهیدان را ندهند.

اوایل آبان 63 زن جوانی با یک دختر کوچک که یکسالش بود به دیدن ما آمد. از ابراز احساسات خانم همت فهمیدم با هم رفیق هستند و در کلاس‌های عقیدتی باهم بودند و درضمن ایشان همسر مهدی زین‌الدین که ما ندیده، شرمنده ایشان بودیم، هستند. حامل پیامی از همسرشان بودند، مهدی می‌گوید: «اگر موافق هستید با هم به خانه‌ای که سپاه داده، نقل‌مکان کنیم» بلافاصله جلسه اضطراری با خانم همت تشکیل دادیم که حتما مسئله‌ای راجع به خانه پیش آمده و مجبوریم پیشنهاد را قبول کنیم و همان لحظه به ذهن‌مان نرسید که ما دو زن بدون همسر چگونه می‌خواهیم با ایشان که همسرشان خوشبختانه در قید حیات هستند، در یک واحد آپارتمانی زندگی کنیم؟

به هرحال به سرعت من برای بازدید خانه رفتم. یک واحد مسکونی واقع در همسایگی سپاه قم در میدان امام که دو طبقه بود، طبقه اول که مرتب بود در اختیار برادر پاسداری با همسرش بود. طبقه دوم که انباری بسیج بود، قرار شد به سکونت ما سه خانواده با 5 فرزند اختصاص داده شود. سابیدن‌ها شروع شد تا خانه را از نظر بهداشتی قابل سکونت کنیم و در تقسیم اتاق‌ها دو اتاق که یکی در اندرونی بود، نصیب خانم همت با بچه‌هایش و با بهره گرفتن از هوش و تفکر بسیار اتاق بیرونی را به خانم زین‌الدین دادیم که وقتی همسرش به ایشان سر می‌زند، راحت باشند و سالن بزرگی که مشرف به محوطه سپاه بود نصیب من و بچه‌هایم شد و به زحمت با خرید یک قطعه موکت دیگر کف اتاق فرش شد. یک هفته از جابه‌جایی نگذشته بود، روز 27 آبان قرار بود برای شام خانم زین‌الدین کوکوی سیب‌زمینی بپزد و داشت مقدمات آن را فراهم می‌کرد که صدای زنگ در به صدا درآمد. شهید حسن ترابیان از بچه‌های لشکر حضرت رسول(ص) با همسرش آمده بودند.

معمولا هر وقت این شهید عزیز برای مرخصی به قم می‌آمد به ما هم سر می‌زد. از رنگ و روی پریده معلوم بود اتفاقی افتاده. من و خانم همت را به گوشه‌ای بردند و خبر دادند که مهدی و مجید زین‌الدین در غرب کشور به کمین ضدانقلاب افتاده و هر دو برادر شهید شده‌اند و ما مات و متعجب از اینکه چرا کسی به سراغ همسرش نیامده تا خبر را بدهد؟ از ما خواستند که یک جوری خانم زین‌الدین را آماده کنیم. غافل از اینکه قبول این حادثه برای ما بسیار سنگین بود. بالاخره به او گفتیم برادرشوهرش شهید شده و منتظر ماندیم کسی از نزدیکانش به او خبر شهادت همسرش را بدهد و گریه‌های من و خانم همت شروع شد.

با دیدن خانم زین‌الدین چشم‌هایمان را از او می‌دزدیدیم تا‌ اینکه دیدیم مشغول اطو زدن لباس مهدی شد که ما با کلی ترفند، او را از اطو کردن منصرف کردیم. در ضمن او عادت داشت هر روز صبح پرده اتاق مرا کنار بزند و مراسم صبحگاه سپاه را به لیلا (دختر شهید زین‌الدین) نشان دهد. و من شب متوجه شدم پلاکاردی که در آن شهادت مهدی زین‌الدین را به همه تبریک گفته بودند به دیوار روبه‌رو نصب شده و من با این فکر که فردا صبح چگونه مانع دیدن لیلا و مادرش بشوم! به پیشنهاد من هر 2 نفر، شب را پیش من خوابیدند و من تا صبح بالاسر آنها گریه کردم. تا اینکه صبح پدر خانم زین‌الدین دنبال دخترش آمد و او در خیابان با پلاکاردی که بر سردر مغازه پدرش نصب شده بود، متوجه شهادت همسرش شد.

شهید مهدی باکری که برای حضور در جلسه‌ای تهران بودند، در قم به دنبال ما آمدند تا ما را برای تشییع ببرند و بچه‌ها تا آقا مهدی را دیدند، گفتند «عمو، عمو بابای لیلا هم رفت توی تابلو» بعدها یکی از دوستان شهید زین‌الدین (او هم شهید شد) که در آن ماموریت همراه او بود نقل کرد: «داشتیم می‌رفتیم مهدی گفت برای سه خانواده شهید خانه‌ای گرفته‌ام. گفتم همت و باکری را می‌دانم سومی کیست؟ جواب داد خانواده خودم». در نزدیکی‌های شهادت حمید خواب دیدم من و بچه‌هایم تنها در یک دره پر از برف هستیم و من سرما را با تمام وجود احساس می‌کردم.

انصافا شرایط زندگی ما بعد از حمید همین‌طور بود. مشکلاتی که شاید برای دیگران آسان و پیش‌پاافتاده بود، برای ما اگر ذره‌ای هم بود وقتی از آن بالا رها می‌شد به ما که می‌رسید بهمنی بود که ما به سختی رفع می‌کردیم. شهادت مهدی زین‌الدین یک یادگار داشت و آن هم مثل بقیه فرزندان شهدا، فقط لیلا بود. و به لیلا می‌گویم «لیلا جان سال‌ها در کنارت بودم و انتخاب حضور در کنار تو، به‌عهده پدر بزرگوار تو بود احساس می‌کنم او آگاهانه ما را انتخاب کرد و من بنده سر تا پا تقصیر شرمنده تو هستم. من در آن زمان کوتاه موفق به دیدن پدرت نشدم و دعا می‌کنم بتوانم روزی که پدرت را ملاقات می‌کنم برای همه کم‌کاری‌هایم در قبال عزیزی مثل شما، توجیهی داشته باشم. لیلا جان شرمنده»


 


امروز: عضو هیأت رئیسه مجلس با بیان اینکه رئیس‌جمهور در آخرین روز مهلت قانونی خود به مجلس می‌آید، گفت: رئیس جمهور ۱۴ آذر برای پاسخ به سؤال نمایندگان در صحن علنی حاضر خواهد شد.

به گزارش خانه ملت، حسین سبحانی‌نیا با بیان اینکه رئیس‌جمهور در آخرین مهلت خود به مجلس می‌آید، گفت: ۱۴ آذر روز حضور رئیس جمهور در مجلس است.

نماینده مردم نیشابور و فیروزه در مجلس شورای اسلامی افزود: با توجه به اینکه رئیس جمهور این هفته نمی‌آید و هفته بعد نیز زمان سرکشی نمایندگان به حوزه‌های انتخابیه‌شان است، لذا تنها زمان باقی‌مانده برای حضور رئیس جمهور، سه‌شنبه ‌۱۴ آذر خواهد بود.


 


امروز: شبکه ایران وابسته به موسسه ایران که ارگان دولت محسوب می شود در گزارشی به تصمیمات رانت ساز وزیر صنایع بشدت انتقاد کرد:
به گزارش بازتاب در این گزارش آمده است: حدود یک هفته پس از آنکه اعلام ممنوعیت واردات 77 قلم کالا ازجمله خودرو، لوازم خانگی، کامپیوتر و موبایل به ایران، باعث اختلال عرضه در بازار این کالاها شد، سازمان توسعه تجارت از برداشته شدن ممنوعیت واردات رایانه و موبایل خبر داد. ساعاتی قبل نیز رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی، رفع ممنوعیت واردات لوازم خانگی را وعده داد.
روز سه‌شنبه 23 آبان، به نقل از ساسان خدایی، معاون مدیر کل دفتر مقررات واردات و صادرات سازمان توسعه تجارت، از بازنگری در فهرست کالاهای ممنوعه وارداتی خبر داد. به گفته خدایی قرار است فهرست نهایی روز شنبه اعلام شود.
آنطور که از گفته‌های مسئولان ممکن است ممنوعیت واردات کالاهایی مثل خودرو، رایانه، تلفن همراه، لوازم خانگی برداشته شود.
در مدت یک هفته ای که از تصمیم سازمان توسعه و تجارت در مورد ممنوعیت واردات کالاهای اولویت 9 و 10 می گذرد بارها این تصمیم از سوی مسئولان مختلف این سازمان تغیییر کرده و هر روز خبری هایی مبنب بر اینکه "ممنوعیت واردات فلان کالا برداشته می شود یا نه ممنوعیت واردات به قوت خود باقی است" به گوش می رسد.
دلایل مختلفی هم برای این تایید و لغو شدن ها عنوان می شود که در نوع خود جالب است. مثلا در مورد ممنوعیت واردات رایانه گفته شده چون بیش از 90 درصد نیاز کشور در مورد این کالا از طریق واردات است بنابراین واردات آن از سر گرفته می شود.
در فهرست کالاهای ممنوعه وارداتی نام اقلامی به چشم می‌خورد که هیچ مشابه تولید داخلی ندارند و ممنوع شدن واردات آنها به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تنها به تشدید قاچاق این کالاها به کشور دامن خواهد زد. از جمله این کالاها می‌توان به رایانه و بسیاری از تجهیزات مربوط به آن و همچنین برخی از انواع لوازم خانگی اشاره کرد.
همچنین برخی از کالاهای وارداتی نیز اگرچه دارای مشابه تولید داخلی هستند اما میزان تولید داخلی آنها پاسخگوی نیاز بازار نیست و به همین دلیل ممنوع شدن واردات این کالاها نیز می‌تواند قاچاق آنها را به کشور بیشتر کند.
اما اینجا سوالی که به ذهن هر شهروندی می رسد این است که مسئولان مگر قبلا از اتخاد تصمیم ممنوعیت واردات رایانه نمی دانستند که کشور به این واردات نیاز دارد؟
با اعلام ممنوعیت واردات اولین اتفاقی که در بازار افتاده احتکار و افزایش یک شبه قیمت این نوع کالاها است. برای نمونه می توان به لوازم خانگی اشاره کرده که قیمت ها در آن سر به فلک می کشد.
وقتی تصمیمات در مورد ممنوعیت یا عدم ممنوعیت واردات یا صادرات کالاها ساعتی عوض می شود رانت اقتصادی را برای کسانی فراهم می آورد که پیشتر اطلاعات کاملی در مورد این تصمیم گیری ها دارند. شاید مسئولان هم خود متوجه این موضوع نباشند که یک روز یا یک هفته تصمیم گیری غلط رانت هایی به جیب کسانی سرازیر می کند که اطلاعات کامل از تصمیم آن ها دارند.
ضربه جبران ناپذیر به اقتصاد کشور
دکتر عباسعلی ابونور، استاد دانشگاه و اقتصاد دان در مورد تصمیمات خلق الساعه در وزارت صمت می گوید: این نوع تصمیم گیری ها ضربه ای جبران ناپذیر در کوتاه مدت و بلند مدت به اقتصاد کشور وارد می کند.
ابونوری می گوید: اگر استراتژی توسعه مشخص باشد . استراتژی افزایش صادرات یا جایگزینی واردات به موقع اعمال می شود.
مثلا به هیچ عنوان حق نداریم از صادرات کالایی جلوگیری کنیم حتی کالایی که مورد نیاز کشور است چون فرد سازمان یا شرکتی که این کالا را صادر می کند سال ها طول کشیده تا بازار فروش مطمئنی را پیدا کرده وقتی خیلی راحت می گویم صادرات ممنوع دیگر این بازار به راحتی برای ما بدست نمی آید.
وی می گوید: چون استراتژی مشخص نیست در تصمیم گیری ها سریع اقدام می کنیم بودن اینکه جوانب کار را در نظر بگیریم.
به گفته ابونوری تصمیم گیری های آنی که موجب سودآوری باد آورده برای عده ای می شود از نظر فقهی حقوقی و علمی غیرقابل قبول است و باعث کاهش اعتماد مردم به تصمیم گیری ها می شود.
شل کن سفت کن وزارت صمت به ضرر نظام عرضه و تقاضا
دکتر عبدالمجید شیخی، اقتصاددان نیز با اشاره به گفته های یک هفته گذشته مسئولان وزارت صنعت می گوید:‌تصمیمات عجولانه، متلاطم و روزمره نشانه بی برنامه گی این وزارت خانه در مورد تنظیم بازار است.
وی می گوید: این بی برنامه گی بازار کالا و خدمات را به هم ریخته و به حال خود رها کرده است.
به گفته شیخی این نوع تصمیم گیری موجب رانت خواری می شود و اعتماد به آینده را بین عامل مختلف اقتصادی از جمله مصرف کننده و تولید کننده از بین می برد.
وی می افزاید: اعلام ناگهانی ممنوعیت واردات ولع مصرف را افزایش می دهد چون همه به این باور می رسند که جهت قیمت ها کاهشی نخواهد شد بنابراین به خریدهایی می پردازند که ممکن است نیازی هم ندارند. مصرف کننده با این تصمیمات آنی نسبت به بازار آتی متعادل و آرام ناامید می شود تولید کننده هم نمی تواند روی برنامه ای درازمدت سرمایه گذاری کند.
شیخی می گوید: شل کن سفت کن وزارت صنعت عرضه و تقاضا را به هم ریخته است.
شیخی تاکید می کند:‌عوض کردن تصمیمات در چند روز نشان از فقدان تدبیری برای تنظیم بازار است و این ایراد به وزارت صمت وارد است.
ممنوعیت واردات هیچ کالایی لغو نشده است
از سوی دیگر حسین پرسان، مدیرکل روابط عمومی وزارت صمت می گوید: تصمیم گیری در مورد ممنوعیت واردات 77 قلم کالا عوض نشده است.
پرسان این لغو ممنوعیت را فقط منوط به انتشار رسمی بیانیه از سوی این وزارتخانه می داند و تاکید می کند: وتی بیانه ای منتشر نشده هیچ اظهار نظری اعتبار ندارد.


 


امروز: فرهاد توحیدی(سخنگوی و رئیس هیات مدیره خانه سینما) می‌گوید که فعالیت خانه سینما فقط با حفظ تمامی وظایف آن قابل قبول است.
به گزارش ایلنا، فرهاد توحیدی با اعلام این مطلب گفت: تمامی اقدامات هیات مدیره و مجمع اصناف سینمایی بر مبنای احیای خانه سینما است و اگر قرار است که خانه سینما فارغ از مسئولیت‌های خود فعالیت کند؛ نباشد بهتر است.
وی ادامه داد: هرگز مساله احیاء خانه سینما منهای نقش اصلی آن یعنی حمایت و حفاظت از اهالی سینما و صنوف سینمایی مدنظر ما نبوده است و هرگز خانه سینما مورد معامله مدیران قرار نگرفته است.
توحیدی با انتقاد از بعضی سخنان پیرامون تبدیل خانه سینما به یک باشگاه فرهنگی افزود: تعجب می‌کنم کسانی که در دوره‌ای دنبال انحلال خانه سینما بودند و طرف مشورت قرار می‌گرفتند حالا مدافع خانه سینما شده‌اند.
وی با ابراز امیدواری از فعالیت مجدد و کامل خانه سینما گفت: آنچه که در دیدار با محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت مطرح شد اصلاح اساسنامه بود و‌‌ همان طورکه فخیم‌زاده پیش از این اعلام کرد رییس دولت گفت که بهانه اساسنامه را از دست آقایان بگیرید و مانیز بنا را بر اصلاح بندهای مورد مناقشه گذاشتیم و بعد از اصلاح این بند‌ها اساسنامه اصلاح شده به دفتر رئیس دولت ارسال می‌شود.
وی ادامه داد: رئیس دولت تاکید داشتند که هیات مدیره خانه سینما و مدیران آن تا تصویب و اصلاح اساسنامه در مراجع قانونی به فعالیت خود ادامه دهند و بعد از تصویب اساسنامه مجمع عمومی و قانونی تشکیل شود و بعد از آن مدیریت را به افراد جدید واگذار کنند.
توحیدی با انتقاد از بعضی رفتار‌ها افزود: اما بعضی مدیران فرهنگی دو روز بعد از دیدار با رئیس دولت نامه‌ای که تاریخ آن مربوط به یک ماه قبل از دیدار با رئیس دولت بود را مبنی بر انحلال خانه سینما منتشر کردند.
توحیدی تاکید کرد: ما فارغ از این رفتارهای ضد و نقیض و تناقضی که در عملکرد بعضی مدیران است به تفاهمی که در دیدار با رئیس دولت داشتیم پایبند هستیم و اساسنامه اصلاح شده رابرای دفتر رئیس دولت ارسال می‌کنیم و با دفتر ایشان در ارتباط هستیم.
وی تاکید کرد: تعطیلی خانه سینما شمار یک هم براساس تصمیم گیری هیات مدیره و فقط در راستای دیدار با رئیس دولت و انجام تفاهمات است.
فرهاد توحیدی با انتقاد از تشکیل صنوف سینمایی جدید گفت: اینکه دولت در مسیر تاسیس اصناف دخالت کند و با هر ترفندی از تطمیع تا راههای دیگر دنبال تشکیل هیات موسس باشد؛ درست نیست.
وی ادامه داد: اساسنامه‌ای که ارشاد به عنوان تشکیل یک صنف جدید ارائه می‌کند مشخصات صنف ندارد بلکه فقط منجر به تاسیس یک انجمن فرهنگی می‌شود و انجمن‌هایی هم که اینگونه تشکیل می‌شوند مقبولیت ندارند زیرا صنف باید در یک حرکت درست از پایین به بالا تشکیل شود و هیات موسس آن ابتدا بایددر معرض قضاوت و ارای بدنه صنف قرار بگیرند در حالی که اصل‌ترین ضعف این انجمن‌ها این است که مجمع عمومی ندارند..
وی ادامه داد: متاسفانه گروهی از مدیران فرهنگی یک روندی را شروع کرده‌اند و فقط هدفشان این است که یک گزارش آماری به مدیران بالایی خود بدهند به همین دلیل کار تاسییس صنوف را به جد پیگیری می‌کنند فارغ از اینکه صنوف واقعی سینماگران در جای دیگر با مقبولیت و مشروعیت فعالیت می‌کنند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته