-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

Posts from Global Voices Farsi for 11/12/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



هرگاه یکی از شهروندان میانمار می‌گوید نام خانوادگی ندارد، خارجی‌ها معمولا دلیلش را می‌پرسند. میانمار احتمالا یکی از معدود کشورهایی است که در آن ٩٠ درصد جمعیت نام خانوادگی یا فامیلی ندارند. اعضای یک خانواده نام‌هایی کاملا متفاوت دارند و تعداد لغات این نام‌ها می‌توانند بسیار متفاوت باشد.

«میانمارچیست» درباره نحوه منحصر به فرد نام گذاری در میانمار می‌‌نویسد:

برای ما، مردم میانمار، نام خانوادگی کلمه‌ای است که در داستان‌های انگلیسی می‌بینیم. شاید باورتان نشود! ما اصلا نام خانوادگی نداریم. برای همین هم در هیچ کدام از فرم‌هایمان در میانمار، پس از «نام» جای خالی دیگری برای پر کردن نداریم.

یک فروشنده نی شکر اهل میانمار. عکس از Flickr صفحه Michael Foley استفاده شده طبق قرارداد CC License

 

سپس توضیح می‌دهد که مردم میانمار چطور فرم‌هایی را که نیاز به نام و نام خانوادگی دارند، پرمی‌کنند:

ولی هر وقت می‌خواهیم فرم‌های آن-لاین را پر کنیم، مجبوریم گزینه‌ی اجباری نام خانوادگی را هم پر کنیم. خب، چه می‌نویسیم؟ من دو کلمه‌ی اول اسمم را به عنوان نام و کلمه‌ی آخر را به عنوان نام خانوادگی می‌نویسم. یعنی همین طور الکی؟ خب حالا شاید بخواهید بدانید هر اسم چند کلمه دارد. تنها جواب درستی که می‌توانم بدهم این است که «بستگی دارد.» بله کاملا به این بستگی دارد که پدر و مادرتان یا هر کس که نام گذاری می‌کند، چقدر خلاق باشد.

«توبی‌مد» (Twobmad) توضیح می‌دهد سر و کار داشتن با اسم‌های میانماری در جوامع خارجی چقدر سخت است:

هر وقت مجبور بودم گزینه‌هایی از قبیل نام، نام وسط و نام خانوادگی را پر کنم، گیج می‌شدم. پس از زندگی در یک کشور خارجی می‌بینم چنین چیزی برای دیگران هم اتفاق می‌افتد و دوستانم می‌خواهند بدانند چطور باید صدایم بزنند. آن‌ها هم گیج شده‌اند. چون وقتی اسمم را صدا می‌زنند با اسمی که خانواده و جامعه قبلی‌ام استفاده می‌کرده است فرق دارد. اگر نام اولم را بگویند، برای من که تا به حال آن را نشنیده‌ام عجیب به نظر می‌رسد.

«با کاونگ» (Ba Kaung) درباره نام گذاری در میانمار که اعتقادات طالع‌شناسی را هم دربر دارد، وبلاگی نوشته است:

چند سال بعد، پس از دیدن فرهنگ‌های متفاوت دنیا، متوجه شدن نام گذاری در برمه در نوع خود منحصر به فرد است. این نام گذاری مخلوطی از انتخاب یک خصوصیت پرهیزکاری خاص برای نوزاد و محاسبات طالع‌شناسی روزی است که نوزاد طبق تقویم قمری برمه در آن به دنیا آمده است.

او همچنین عناوینی را توضیح می‌دهد که در زبان میانماری به کار می‌رود و برای مردمش مهم هستند ولی گاهی خارجیان را گیج می‌کنند. مثلا U (اوو تلفظ شود) در U Thant. به علاوه افرادی که اسم‌شان تنها یک کلمه است، نمی‌دانند چطور توضیح بدهند که نام خانوادگی‌شان در اصل نام اول‌شان است و عناوین U، Ma و یا Daw نام‌شان نیست.

هنگام خطاب کردن افراد، عناوین احترام اهمیت بسیار زیادی برای مردم میانمار دارند. مخاطب براساس سن، رابطه و جنسیتش عنوان احترامی قبل از اسمش دریافت می‌کند. خطاب کردن کسی با اسم کوچک نوعی گستاخی طلقی می‌شود.

عناوین زیر قبل از اسم کوچک جوانان قرار می‌گیرد

Ko برای مذکر

Ma برای مونث و همچنین یک عنوان رسمی

Maung عنوان رسمی برای مذکر

عناوین زیر مقابل اسم افراد بزرگسال قرار می‌گیرد

U یا Oo  برای مذکر و همچنین عنوان رسمی

Daw برای مونث و عنوان رسمی

چون نام خانوادگی در میانمار وجود ندارد، خانم‌ها پس از ازدواج  نیاز به تغییر هیچ بخشی از اسم‌شان ندارند. دارانا می‌نویسد:

پروژه‌ی سومم یادگیری تلفظ صحیح نام همکارانم بود. نام‌های برمه‌ای بستگی به روزی در هفته دارند که نوزاد در آن به دنیا آمده است. نام خانوادگی هم وجود ندارند. یعنی زن‌ها پس از ازدواج همان اسم خود را دارند… چیزی که به نظر می‌رسد زنان همکارم خیلی به آن افتخار می‌کنند!

از طرف دیگر، بعضی خانواده‌ها که از نسل هندی‌ها و مسیحی‌ها هستند، نام خانوادگی انتخاب می‌کنند. لاین‌اسلیر نوشته است که تعداد معدودی در میانمار نام خانوادگی دارند:

برخی مانند سیستم انگلستان دوست دارند از نام پدرشان استفاده کنند. Aung San Suu Kyi یعنی دختر Aung San و Hayma Nay Win یعنی دختر Nay Win. با این حال این موارد نادر هستند. به جای استفاده از اسم فردی دیگر، مردم برمه ترجیح می‌دهند نوزادانشان را طبق طالع‌شناسی نام گذاری کنند. بعضی اقوام در میانمار نام خانوادگی دارند. بعضی مسلمانان و مسیحیان هم نام پدرها و پدربزرگ‌های‌شان را روی نوزادان می‌گذارند.

او در آخر اشاره می‌کند که دولت میانمار باید ثبت خانوادگی را آغار کند چون بدون آن پیدا کردن شجره‌نامه یک خانواده بسیار سخت است:

نام خانوادگی نداشتن یک مشکل دارد. پیدا کردن ٥ جد قبل یک فرد بسیار سخت است. اگر میانمار مرکز ثبت احوال داشته باشد چندان سخت نیست. امیدوارم دولت چنین مرکزی را راه اندازی کند. راستی، فهمیدم ما تنها کشوری نیستم که در آن مردم نام خانوادگی ندارند. تازه متوجه شدم چند قوم آسیایی دیگر هم هستند که از نام خانوادگی استفاده نمی‌کنند.


 


ایده‌های خوب فراتر از مرزها می‌روند و این ایده جالب، با دوچرخه این کار را می‌کند. یعنی با Bicicloteca (بی‌سیکلوتِکا) [پرتغالی]: نام پرتغالی برای دوچرخه‌ای که کتابخانه‌ای کوچک را در شهر سائو‌پائولوی برزیل جا به جا می‌کند

چون شرط امانت دادن کتاب در کتابخانه‌ها داشتن کارت شناسایی و گواهی اقامت است، مدارکی که افراد بی‌خانمان از داشتنشان محرومند، این پروژه به روشی مبتکرانه و پویا مردم، به ویژه آنهایی که در خیابان زندگی می‌کنند، را تشویق به خواندن می‌کند.
فکر اولیه‌ی بی‌سیکلوتکا از همین نیاز به وجود آمد و شهروندان سائوپائولو، رسانه‌ها و موسسات هم از این طرح حمایت کردند. با رسیدن آگوست ۲۰۱۲ بیش از یک سال است که بی‌سیکلوتکا در حال توزیع کتاب و ترویج کتابخوانی است.

The Bicicloteca at Praça da Sé, São Paulo. Photo from GreenMobility on Flickr (CC BY-NC 2.0)

بی‌سیکلوتکا در میدان «پراسا دا سه» (Praça da Sé) در سائوپائولو.
عکس از GreenMobility از Flickr
(CC BY-NC 2.0)

راننده‌ی بی‌سیکلوتکا رابسون مِندونسا، یک کتابدار ۶۱ ساله است که زمانی در خیابانهای سائوپائولو زندگی می‌کرد. خواندن کتاب مزرعه حیوانات جورج اورول دیدش را به زندگی تغییر داد؛ که خود نشان دهنده‌ی این است که کتاب خواندن می‌تواند زندگی انسان‌ را متحول کند.

رابسون مندونسا راه را باز گذاشته است تا دیگران نیز بتوانند دنباله‌رو او باشند: او به همراه آنهایی که مجله ی اوکاس (Ocas) [پرتغالی] را می‌فروشند، مجله ای که در پست دیگری [انگلیسی] از آن سخن گفتیم، به خیابان می‌رود و «جنبش دولتی برای جمعیت بی‌خانمان (Movimento Estadual da População em Situação de Rua) را نیز رهبری می‌کند که از هزاران نفر بی‌خانمان دفاع می‌کند.

ویدئوی زیر نحوه کار بی‌سیکلوتکا در سائوپائولو را نشان می‌دهد: [پرتغالی]

 

فکر اولیه این طرح بخشی از فعالیت‌های موسسه موبیلیداد ورده (IMV موسسه حرکت سبز) [پرتغالی] است ، موسسه‌ای داوطلبانه و خصوصی که فعالیت‌هایش بر یافتن شیوه‌های متفاوت و کم هزینه برای حمل و نقل شهری متمرکز است. رئیس این سازمان، لینکلن پایوا، از طریق ای-میل برایمان توضیح داد که این طرح چطور آغاز شد:

A Bicicloteca é um movimento independente que nasceu em diversos lugares do mundo com o objetivo de chegar onde as bibliotecas tradicionais não chegam e da forma mais simples e barata possível. A bicicloteca dos Moradores de rua nasceu depois de um encontro que eu tive com o Robson Mendonça, ex-morador de rua que saiu das ruas depois de ter lido "Revolução dos Bichos". O instituto doou a primeira bicicloteca e depois vieram outras doadas pela iniciativa privada.

بی‌سیکلوتکا یک جنبش مستقل است که در کشورهای مختلف دنیا شروع شده است. هدف این جنبش رفتن، به ساده‌ترین و ارزان‌ترین نحو ممکن، به مکان‌هایی است که کتابخانه‌های سنتی نمی‌توانند بروند. ایده بی‌سیکلوتکا برای افراد بی‌خانمان پس از جلسه‌ای به وجود آمد که با رابسون مندونکا، خیابانگردی که پس از خواندن مزرعه حیوانات دست از خیابانگردی برداشت، داشتم. موسسه اولین بی‌سیکلوتکا را به او اهدا کرد و بقیه دوچرخه‌ها هم پیرو آن توسط موسسات خصوصی دیگر اهدا شدند.

در چند سال گذشته، بی‌سیکلوتکا با داشتن مجموعه‌ای بالغ بر ٣٠ هزار کتاب، بیش از ١٠٧ هزار کتاب را بی‌هیچ بوروکراسی به امانت داده است. در حال حاضر موسسه موبیلیداد ورده سرپرستی این پروژه و گسترش دادن آن به سازمان‌های خصوصی علاقمند را برعهده دارد. از دیگر فعالیت‌های بی‌سیکلوتکا، قرض دادن کتاب‌های بریل به افراد نابینا، برگزاری فعالیت‌های متفاوت در میدان‌های عمومی و ارایه پیاده‌روی‌های تاریخی در خیابان‌ها است.

Logomarca do projeto, publicada no Flickr do GreenMobility sob licença Creative Commons BY-NC 2.0

لوگوی پروژه توسط GreenMobility در فلیکر  (CC BY-NC 2.0)

نامزدی دریافت پرمیو سیدادو ساستنتاول [پرتغالی - جایزه شهروند پایدار] در رده محیط زیست و فرهنگ، نشانه تاثیر مثبت این طرح و شناخت ارزش‌هایش است.

حتی در بدترین شرایط که ممکن بود پایان‌بخش این طرح باشد، شهر سائو پائولو خوش‌نیتی و احترامش را به این طرح نشان داد. در سپتامبر ٢٠١١، بی‌سیکلوتکا دزدیده شد ولی انعکاس فوق‌العاده این خبر در رسانه‌های محلی به پافتن این دوچرخه کمک کرد. این حادثه ناگوار تبدیل به حرکتی در موور [پرتغالی]، یک پایگاه اینترنتی خودگردان مردمی شد. ویدئو زیر درخواستی برای اهدا ١٢ هزار رئال برای ساخت دو بی‌سیکلوتکا است:

نوآوری جدید بی‌سیکلوتکا ارایه اینترنت مجانی توسط انرژی خورشیدی است. این اینترنت مختص بی‌خانمان نیست. بی‌سیکلوتکا بی‌هیچ محدودیتی دسترسی به اطلاعات، سرگرمی و فرهنگ را آزادانه در اختیار همگان؛ کارگران و دانش آموزان، قرار می‌دهد.

بی‌سیکلوتکا هر کجا که در برزیل می‌رود، این پیام را همراهش می‌برد: یک کتاب می‌تواند یک زندگی را تغییر دهد. ایده‌ای مشابه در ارگان‌هایی دیگر مانند کتابخانه‌های بدون مرز دیده می‌شود که با برپایی کتابخانه‌های سیار امکان خواندن کتاب برای افراد حادثه دیده و محتاج هایتی را فراهم کرده است. دنیا هنوز هم جای زیادی برای دیدگاههای خلاقه جهت به وجود آوردن کتابخانه دارد.



 


International Day to End Impunity

IFEX روز ۲۳ نوامبر را به عنوان روز جهانی پایان دادن به مجازات در جهت برقراری عدالت برای مدافعین آزادی بیان معرفی کرد.

(more…)


 


منابع نزدیک به مخالفین حکومت ایران می‌گویند احتمالاً ستار بهشتی وبلاگ‌نویس و فعال اینترنتی به «علت شکنجه» در هنگام بازداشت کشته شده است. بهشتی هفته گذشته در منزلش دستگیر شد. خواهرش می‌گوید: «مقامات از ما خواسته‌اند برای او یک قبر آماده کنیم و فردا جسدش را تحویل بگیریم.»


 


گزارشگران بدون مرز “در مورد سلامتی هشت زن زندانی عقیدتی که پنج روز پیش در اعتراض به رفتار غیر انسانی و وضعیت تحقیر‌آمیز زندان دست به اعتصاب غذا زده‌اند شدیداً نگران است.” در میان این زندانیان سه زن روزنامه‌نگار و فعال اینترنتی شامل مهسا امرآبادی، ژیلا بنی‌یعقوب و شیوا نظر‌آهاری دیده می‌شوند.


 


این مطلب بخشی از پوشش ویژه ما از اعتراضات 2011/12 بحرین است.

منابع رسمی از کشته شدن دو کارگر خارجی و جراحت شدید سه تن دیگر در پنج انفجار جداگانه بمب در مناطق غدیبیه و عدلیه در منامه پایتخت بحرین خبر می‌دهند.

اما کاربران توئیتر در صحت این اخبار تردید دارند و خواهان دستیابی به راه حلی برای پایان دادن به ناامنی حاصل از اعتراضات ضد حکومتی هستند که از 14 فوریه 2011 آغاز شده است.

عادل مرزوق ژورنالیست در تبعید توئیت کرده است:

٥ تفجيرات وهمية واعلان مقتل الاسيويين ليس عبثيا، يريدون امتصاص الادانات الدولية لقرار منع التظاهر والمسيرات وتحويلها لادانة الارهاب

@adelmarzooq: پنج انفجار موهومی و خبر کشته شدن آسیایی‌ها بی‌دلیل نیست. آن‌ها می‌خواهند محکومیت‌های بین‌المللی را که علیه ممنوعیت اعتراضات و راه‌پیمایی‌ها به راه افتاده کمرنگ کنند و آن را به سمت محکوم کردن تروریسم سوق دهند.

احمد حبیب می‌پرسد:

اذا كانت الانفجارات استهدافا للأجانب فهم بكثرة في القرى ولم يتعرض لم أحد فما الداعي للذهاب للعدلية وام الحصم؟!

@ahmdhabib: خارجی‌های زیادی در روستاها زندگی می‌کنند. پس اگر آنان هدف انفجارها بوده‌اند چرا هیچ‌کس به این مکان‌ها حمله نکرده؟ چرا عدلیه و ام الحسن در مرکز منامه مورد حمله قرار گرفته است؟

منصور الجمری سردبیر روزنامه الوساط می‌نویسد: :

نأمل من وزارة الداخلية ان تنشر في مؤتمرها الصحفي اسماء وجنسيات القتلى والجرحى، اذ من حق وسائل الاعلام معرفة التفاصيل. وشكرا.

@MANSOOR_ALJAMRi: امیدواریم وزارت داخلی در کنفرانس مطبوعاتی خود به نام و ملیت کشته‌شدگان و مجروحان اشاره کند. این حق رسانه‌ها است که در جریان جزئیات قرار بگیرند. متشکرم.

ابوعمرالشفیعی می‌پرسد:

هل هناك أخبار عن الاسيويين الذين تعرضوا لحادث دس من قبل احد الدوريات الامنية قبل أيام ؟ هناك روائح كريهه تختق الاجواء هذة الايام ؟

@ALSHAF3EE: چه خبر از چند آسیایی که چند روز قبل توسط ماشین‌های پاترول پلیس زیر گرفته شدند؟ این روزها بوهای بد مشمئزکننده‌ای به مشام می‌رسد.

حسین یوسف یکی از مخالفین در تبعید اضافه می‌کند:

من حق الشعب ان يتسائل عن مصير التحقيق في دهس مركبة تابعة للداخلية آسيويين بين العكر والمعامير في #البحرين، حيث القاتل معروف


@hussain_info
: این حق مردم است که در جریان تحقیقات در مورد زیر گرفتن آسیایی‌ها توسط ماشین وزارت داخلی و شناسایی قاتلین در واقعه‌ای که در حد فاصل مناطق عکر و معامیر رخ داد قرار بگیرند.

سید احمد العلوی در این مورد تردید بیشتری دارد:

الشخص الذي عرض على أنه قتيل الانفجار إذا كان موته بسبب ركله للقنبلة محلية الصنع كيف سيصل التفجير لرقبته دون رجله وبطنه وصدره عجيبه هالقنبلة

@SAalalawi: فردی که به عنوان قربانی انفجار نشان داده شده به علت پاگذاشتن روی یک بمب محلی کشته شده است. انفجار چگونه می‌تواند به گردن او آسیب بزند اما هیچ صدمه‌ای به پاها، شکم و سینه‌اش وارد نکند؟ این یک بمب غیرمعمولی است!

سبیکه الشملان نیز با طنزی ناباورانه به موضوع می‌نگرد:

@Sabeeka_A: بازگشت به نقطه صفر. چه کسی گفته ما باید از جایمان تکان بخوریم؟

او سپس می‌پرسد:

في أحد سمع التفجيرات؟ بأذونه؟ لاترد على هالسؤال إذا ماسمعت/سمعتي بأذونك/ج

@Sabeeka_A: آیا کسی صدای انفجار را با گوش‌های خودش شنیده است؟ اگر با گوش‌های خودتان صدای انفجار را نشنیده‌اید به این سوال پاسخ ندهید.

نور بهمن مطلب دیگری را طرح کرده:

@noorbahman: بمب یک قربانی را می‌کشد اما خرابی‌هایی را هم در اطراف او به بار می‌آورد.

سلما می‌پرسد:

@salmasays: آه…کجا هستند رسانه‎‌های مستقل و آزاد وقتی به آن‌ها نیاز داریم… .

این بی‌اعتمادی شدید ریشه‌های عمیق‌تری دارد که عیاد ابراهیم به آن اشاره کرده است:

الكل يجذب و أنا صرت ما اصدق أي أحد، لا حكومة ولا جمعيات ولا بطيخ.

@eyade: همه دروغ می‌گویند و من واقعاً به هیچ‌کس باور ندارم. نه حکومت، نه مخالفین. هیچ‌کس.

مراد الحیکی خواستار یک راه حل سیاسی است. او می‌گوید:

كل ما تأخر الحل السياسي تعقدت الأمور أكثر وصعب حلها … دماء الناس تقوض العقل

@muradalhaiki: هرقدر راه حل سیاسی به تاخیر بیفتد مشکلات بیشتر می‌شود و حل آن‌ها سخت‌تر. خون مردم همه را به تعقل فرا می‌خواند.

این مطلب بخشی از پوشش ویژه ما از اعتراضات 2011/12 بحرین است.



 


A girl child worker from Yemen

“نون عربیه” کاربر توئیتر این عکس را که توسط امین الغابری از یک کودک کارگر یمنی گرفته شده به اشتراک گذاشته است.

(more…)


 


در مصاحبه با یک شبکه‌ی تلویزیون اسرائیلی، رئیس حکومت خودگردان فلسطین، محمود عباس، «حق بازگشت» خود به شهر محل تولدش، صفاد، را، که هم‌اکنون منطقه‌ای در شمال اسرائیل است، واگذار کرد.

«دیدار از آنجا [صفاد] حق من است، اما زندگی در آنجا نیست»، عباس گفت. او اضافه کرد، «باور من این است که کرانه‌ی غربی و نوار غزه فلسطین هستند و سایر نقاط اسرائیل».

«حق بازگشت» فلسطینی‌ها به چه معنی است؟

اظهارات عباس ضربه‌ای به «حق بازگشت» فلسطینیان و واگذاری آن است. طرفداران این اصل اعتقاد دارند که ده‌ها هزار پناهنده‌ی فلسطینی و فرزندان آنها حق بازگشت به شهر وطن خود که از آن آواره شده بودند را دارند و حق دارند هر ملکی که در اثر ‌اشغال فلسطین در ۱۹۴۸ و جنگ شش روزه‌ی ۱۹۶۷ از آنها سلب شده است را بازخواست کنند.

صد البته، در طول پاکسازی قومی فلسطین در ۱۹۴۸، به شرح مورخ اسرائیلی «ایلان پاپه»، در راستای تاسیس دولت اسرائیل و به دست سازمان‌های شبه‌نظامی یهودی هاگانا و هَ‌اِرگون، صدها روستای فلسطینی تخریب شدند و ده‌ها هزار فلسطینی به زور از خانه‌های خود رانده شدند.

به‌علاوه، در نتیجه‌ی جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل، که در طی آن اسرائیل با کشورهای عرب همسایه‌اش، یعنی مصر، سوریه و اردن وارد جنگ شد، هنگامی که نوار غزه و کرانه‌ی باختری به اشغال اسرائیل در آمد، هزاران نفر دیگر از فلسطینی ها از این سرزمین‌ها آواره شدند.

بنا بر گزارش آژانس امداد و فعالیت سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی، تعداد پناهندگان فلسطینی ۵ میلیون نفر تخمین زده شده است. در طول دهه‌ها، تقاضای رسمی فلسطینیان برای «حق بازگشت» به آنچه که امروز به عنوان دولت اسرائیل شناخته می‌شود، نمایانگر مانعی کلیدی در مذاکرات اسرائیل و فلسطین بوده است. بازگشت فلسطینیان در چنین مقیاسی باعث تغییر جمعیتی عمده به ضرر جمعیت یهود در اسرائیل خواهد شد واین چیزی است که اسرائیل اجازه نمی دهد که اتفاق افتد.

واکنشات در رسانه‌های اجتماعی:

منیره (Munnera), یک فلسطینی ساکن قطر، درتوییتی می‌نویسد:

#Abbas speaks for himself and only himself. Palestinians will never give up their ‘right to return'.

عباس از طرف خودش حرف می‌زند. فلسطینیان هیچ‌گاه از حق بازگشتشان دست نمی‌کشند.

رَفیف زیاده (Rafeef Ziadah)، یک شاعر نمایشی و فعال اجتماعی فلسطینی، ساکن لندن، دیدگاه مشابهی دارد:

Abbas does not speak for any Palestinian refugee, we did not elect him…

عباس از زبان هیچ یک از پناهندگان فلسطینی حرف نمی‌زند. ما او را انتخاب نکردیم…

شیماء می‌پرسد آیا عباس دارد از تقاضای فلسطینیان به «حق بازگشت» دست می‌کشد؟:

#Abbas says he has no right to return to the place of his birth (Safed) as a resident but visit it as a tourist. Is he conceding the ROR [right of return]?!

عباس می‌گوید حق بازگشت به محل تولدش برای سکونت ندارد اما می‌تواند به آن سفر کند. آیا دارد از «حق بازگشت» کوتاه می‌آید؟

«نام من زینه است. من به وطنم اِجزم در حیفا باز خواهم گشت.»، «نام من یاسمین است. من به وطنم اجزم در حیفا باز خواهم گشت.» عکس از کاربر توییتر @SafaAMadi

بیانات عباس برای نویسنده‌ و دانشگاهی فلسطینی احمد مسعود، باز هم ساکن لندن، تعجبی نداشت:

Why is everyone surprised about what #Abbas said but never do when he goes to negotiate? The guy sold out ages ago #Palestine #Belfour

چرا همه از این حرف‌های عباس متحیر شده‌اند در حالی که هیچ‌گاه از رفتن او پای میز مذاکره متحیر نمی‌شوند؟ این مرد سال‌هاست که فروخته شده است.

آسا وین‌استنلی (Asa Winstanley), ویراستار انتفاضه‌ی الکترونیکی (Electronic Intifada) عباس را «کلب» [معادل عربی سگ] می‌خواند برای چنین انکار تلویزیونی شده‌ای. او می‌نویسد:

Abbas goes on Israeli TV and personally renounces his right to return. And yet he still didn't grovel enough for Israelis. Bow lower, kalb [dog]

عباس به تلویزیون اسرائیلی می‌رود و شخصا حق بازگشت را نفی می‌کند. هنوز به اندازه‌ی کافی خود خوار اسرائیلی‌ها نکرده است. بیشتر تعظیم کن، «کلب» [سگ]

در «انتفاضه‌ی الکترونیکی»، «نور جوده»، یک معلم فلسطینی ساکن رام‌الله این‌گونه به عباس پاسخ می‌دهد:

My father is almost 80 years old and he has more than the right to visit Isdoud. I, and my siblings, have more than the right to see the grass of where a village once stood. I have the right to return and rebuild Palestine from the ground up. All of it. And so does every refugee and their descendents.

The kids from Safad living in Shatila and Ein el-Hilweh, and all the camps of Lebanon, are not dreaming of your Ramallah, Mr. President. They are dreaming of their Safad.

If I or they want to sign away our right of return, we will let you know.

Don't mistake your people's exhaustion and frustration for surrender. Don't mistake the young people's re-organizing and re-acquainting themselves with their own history for lack of vision.

پدر من نزدیک ۸۰ سال دارد و او بیش از یک حق برای بازگشت به و بازدید اِسدود دارد. من، و برادر و خواهر هایم، بیش از یک حق برای دیدن سبزه‌زارانی که زمانی روستایی بود را داریم. من حق بازگشت و بازسازی فلسطین از صفر را دارم. تمامی اش را. و هم‌چنین است برای تمام پناهندگان و فرزندانشان.
کودکان اهل صفاد که در شاتيلا و عين الحلوه زندگی می‌کنند، یا هر یک از اردوگاه‌های لبنان، رویای رام‌الله را در سر ندارند،‌ جناب رییس دولت. آن‌ها رویای صفادشان را دارند.
اگر من یا آنها خواستیم از حق بازگشت خود برگردیم خبرتان می‌کنیم.
خستگی و سرخودگی مردمت را به تسلیم تعبیر نکن.
جوانانت را، سازمان‌دهی مجددشان و آشنا کردن مجدد خود را با تاریخ‌شان به حساب فقدان بصیرت و هدف نگذار.

بیانیه‌ی بالفور:

بیانات تلویزیونی عباس مصادف بود با نود و پنجمین سالگرد بیانیه‌ی ۱۹۱۷ بالفور، که «اولین بیانیه‌ی مهم توسط یک قدرت جهانی بود به نفع «خانه‌ی ملی» یهودیان در آنچه فلسطین شناخته می‌شد.»

این بیانیه (به تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷) نامه‌ای بود نوشته‌ی وزیر خارجه‌ی وقت بریتانیا، آرتور جیمز بالفور، خطاب به لُرد روت‌شیلد، رهبر جامعه‌ی یهود بریتانیا. در این نامه، بالفور از جانب بریتانیا ابراز «همدردی با آرمان‌های صهیونیستی بهودیان» و جانب‌داری از «احداث یک خانه‌ی ملی برای بهودیان در فلسطین» نموده است.

آسا وین‌استنلی در توییتی می‌نویسد:

The 95th anniversary of the Balfour Declaration that led to the destruction of Palestine. I have unending contempt for British Empire

نود و پنجمین سالگرد بیانیه‌ی بالفور که به تخریب فلسطین انجامید. نفرت من از امپراطور بریتانیا پایان ناپذیر است.

او همچنین اضافه می‌کند:

As a Welshman I feel I must point out it's a disgrace David Lloyd George was the Prime Minister responsible for the Balfour Declaration

به عنوان یک اهل وِلز، باید عرض کنم باعث شرمندگی است که «دیوید لوید جُرج» نخست وزیر مسئول بیانیه‌ی بالفور بوده است.

کاربر توییتر @Tsharrafna این نظر را داده است:

#Abbas' treacherous statements coincided with the anniversary of history's most treacherous incident: the Balfour Declaration. #Balfour

بیانات خیانت‌گرانه‌ی عباس مصادف با سالگرد خیانت‌آمیزترین واقعه‌ی تاریخ: بیانیه‌ی بالفور.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به globalvoices-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به globalvoices@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته