-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۱۲, جمعه

Latest News from 30Mail for 11/02/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/8/11




دادگاهی در کانادا حکم مسدود کردن اموال ایران در کانادا از جمله سفارت تهران در اوتاوا و مرکزی فرهنگی سابق در تورنتو را صادر کرد.

به گزارش روزنامه کانادایی "نشنال پست" صدور حکم مسدود کردن اموال ایران در کانادا در ارتباط با شکایت یک خانواده آمریکایی و صدور حکم در دادگاهی در آمریکا صدر شده است.

بنا بر این گزارش، خانواده یک دانشجوی آمریکایی که 10 سال پیش در انفجاری در دانشگاه هیبرو در بیت المقدس کشته شده است، صاحب شکایت هستند. آن ها از جمهوری اسلامی ایران، به عنوان حامی گروه فلسطینی حماس که عامل انفجار شناخته شده، شکایت کرده اند.

املاک متعلق به ايران فعلا مسدود و زير نظر دستگاه قضايی باقی خواهند ماند تا در مورد استفاده از اين املاک برای راضی کردن خانواده شاکی در مرحله بعد تصميم گيری شود. اين تصميم قاضی دادگاه اونتاريو يک پيروزی مهم در پيگيری شکايت خانواده «مارلا بنت» عليه حکومت ايران تلقی می شود.

اموال ايران در کانادا که شامل حکم دادگاه خواهند شد عبارتند از ساختمان چهار طبقه سفارت ايران در اوتاوا که از دو ماه پيش به دستور دولت کانادا تعطيل شد؛ يک ساختمان يک طبقه در شهر تورنتو که سابقا محل مرکز مطالعات ايران بود ولی در حال حاضر خالی است و همچنین يک ساختمان بزرگ صنعتی در شهر اوتاوا که محل دفتر فرهنگی ايران بوده ولی سند آن به نام جمهوری اسلامی ايران ثبت شده است.

دادگاه آمریکایی، دستگاه های اطلاعاتی ایران را به پرداخت ۱۳ میلیون دلار غرامت محکوم کرده است.


در شهریورماه امسال کانادا با نام بردن از ایران به عنوان بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی، سفارت خود در تهران را تعطیل کرد و برای دیپلمات‌های ایرانی مستقر در این کشور مهلتی پنج روز تعیین کرد تا خاک این کشور را ترک کنند.

جان بِرد، وزیر امور خارجه کانادا در توضیح دلیل این تصمیم کشورش، از حکومت ایران به عنوان «بدترین حکومت» از لحاظ نقض حقوق بشر یاد کرد و در عین حال تأکید کرد که ایران ضمن «پناه دادن به تروریست‌ها» به «حمایت» از آن‌ها نیز می‌پردازد.

منبع: رادیو فردا

مرتبط:

کانادا رابطه دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد

 




 
 

1391/8/11





محمد نوری زاد، نویسنده و فیلمساز مخالف دولت امروز در نمایشگاه مطبوعات مورد حمله «لباس شخصی‌ها» قرار گرفت.

آقای نوری‌زاد برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات رفته بود، پس از اینکه  تعدادی از جوانان حاضر در آن محل از او سوالاتی کردند، با حمله و هتاکی آنان رو به رو شد. خبرگزاری شبستان می نویسد این سوالها در باره مواضع او نسبت به بهائیان بوده است.

از برخورد با آقای نوری‌زاد فیلمی هم منتشر شده که درآن شعارهایی همچون «مرگ بر منافق» شنیده می شود. 

فیلم را در بخش چندرسانه ای سی میل ببینید.

بر اساس گزارش‌ها، آقای نوری‌زاد دیدار از نمایشگاه مطبوعات را نیمه‌کاره رها کرده است.

محمد نوری زاد که طی سه سال گذشته بارها بازداشت و زندانی شده است، در نامه های صریح و انتقادی خود به رهبر جمهوری اسلامی به نقاط ضعف حکومت او می پردازد.

وی همجنین با ساخت ویدئو کلیپ هایی از مداخله لباس شخصی ها در امور سیاسی کشور انتقاد کرده است.

منبع: ندای سبز آزادی و شبستان




 
 

1391/8/10




 

لنگ‌دراز

صبح روز بعد که بیدار شدم از زیر پتو شروع کردم به چک کردن گوشیم و پیغام‌ها. کسی که چند سال بود معاشرتی با هم نداشتیم و درست یادم نمی‌اومدش هم ایمیل زده بود که زنده‌م یا باد بردتم یا چی. داشتم فکر می‌کردم خدایا این کیه. خدایا نمی‌گی کیه اقلا گرا بده در چه حد صمیمی بودیم که جواب رو تو همون سطح تنظیم کنم. بعد شروع کردم به خوندن خروجی خبرگزاری‌ها، تا آدم‌ها که از طوفان می‌پرسن بر مطلب مسلط باشم و ماجرا رو براشون هماهنگ با اون‌چه که شنیدن تعریف کنم.

البته که تا صبح نخوابیدیم و بالشت‌ها رو پشت پنجره چیده بودیم و باد و بوران به شیشه می‌کوبید و صدای هول‌ناک می‌داد و عوض خونه حس می‌کردی ترک موتور گازی نشستی. ولی حسی که اخبار، فیلم‌ها و عکس‌ها به آدم می‌دادن تا خرخره به اغراق آلوده بود. به نظرم طوفان مزبور ده درصد اخبار روز رو اگه به خودش اختصاص می‌داد عدل علی در موردش اجرا شده بود. این‌جور که هشتاد درصد سرفصل‌ خبرها رو خورده بود ولی به زیتون قسم که حقش نبود. گلایه‌ای نیس البته. بازار خبر مثل هر مارکت دیگه‌ئی بر اساس عرضه و تقاضا می‌چرخه. من خودم جزئی ازین جریانم. در شرایط برابر به اتفاقی که توی لندن بیفته بیشتر توجه می‌کنم تا اتفاقی در دهکده‌ئی بین مرز رواندا و کونگو.

سال هشتادوچهار من بیست ساله بودم. یه شب بارون شدیدی می‌زد و من کنار متروی شریف منتظر بودم. خطی و تاکسی نبود و واستاده بودیم به امید اتوبوس‌های میدون صنعت. من چتر نداشتم و در بحبوحه‌ی مکالمه‌ی تلفنی درام خونینی بودم و تو چاله‌ی آب و گل هم فرو رفته بودم که البته از گیجی خودم بود. یادمه صدای هوهو می‌اومد و مقنعه‌م از سرم افتاده بود دور گردنم و بلاخره تلفن رو روی طرف قطع کرده بودم. گوشی رو که سروندم توی جیب خیس روپوشم یه صدای شلپ خفه‌ئی داد. من روی فضای تیره‌وتار و مبهم روبه‌رو خیره مونده بودم و به اقتضای سنم حس ‌می‌کردم دارم بالاترین حد فلاکتی که بشر به خودش دیده رو تجربه می‌کنم. دو ساعت بعد ازون لحظه‌ی غم‌بار رسیده بودم خونه. مامانم مسافرت بود و داداشم رو خاطرم نیس که کجا بود و بابام هم توی اتاقش خواب بود. به هرحال کلید که انداختم خونه نیمه‌ خالی و تاریک بود تا پازل فلاکتم کامل‌تر شه.

طبیعتا ماجرای سوزناکم ارزش خبری خاصی نداشت و من برای کسی تعریفش نکردم و کسی بابتش دل‌داریم نداد و شبش هم هیچ ایمیل و پیغامی نگرفتم که هی، چطوری، زنده‌ئی یا تو بارون غرق شدی یا که چی. تو غربت و کربلای بیست‌ سالگی خودم روی خودم مرهم گذاشتم و مفصل مسواک زدم و خوابیدم.

دنیا اگه حساب و کتاب درستی داشت فردای اون روز باید روزنامه‌ها تیتر یک نه، ولی دیگه تیتر دو کار می‌کردن که بارون دیشب موجی از فلاکت و اندوه برای بیست‌ساله‌ها به بار اورد. بعد تو شرح مطلب عکسی از من -یا حالا تو- می‌زدن که با مقنعه‌ی شره کرده لب جدول واستادیم. دیگه خوب همین التیام بود برامون. یه چند روز این‌ور اون‌ور که می‌رفتیم مردم هوامون رو داشتن. تو تاکسی بغل‌ دستی کرایه‌مون رو حساب می‌کرد، راننده شب‌پره پخش می‌کرد خلق‌مون باز شه. پیاده‌ که می‌شدیم راننده می‌گفت مث‌که روزنامه نوشته این بچه‌ها تو بارون روحیه‌شون رو باختن. حاج‌خانومی که صندلی عقب نشسته بود تائید می‌کرد که بعله پسر منم میدون آرژانتین بوده که بارون می‌زنه و یه حالی می‌شه. دیگه ما فرداش خیس و پکر دم بیهقی پیداش کردیم باهاش صحبت کردیم اومد خونه.

اتفاق‌ها رو فقط کیفیت‌شون تبدیل به خبر نمی‌کنه. جغرافیایی که بستر اون اتفاقه تعیین می‌کنه تو خبری یا نع. وگرنه در ما طوفانی سخت‌تر ازین هم اومده بود قبلا.

* تیتر از سی‌میل




 
 

1391/8/10




 

علیرضا مجیدی
یک‌پزشک

در زمان زلزله آذربایجان، در کنار همه دردها و همچنین جلوه‌های زیبای همیاری مردم ایران با هم، شاهد یک پدیده عجیب حاشیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی هم بودیم. کاربرانی پیدا شده بودند که به طمع لایک و محبوب شدن، عکس‌های خبرگزاری‌ها یا دیگر کاربران را برمی‌داشتند و با مخدوش کردن واترمارک عکس‌ها، آنها را به نام خود جا می‌زدند، آنها حتی گاهی از عکس‌هایی که اصلا مربوط به حادثه هم نبودند استفاده می‌کردند.

هم در ایران و هم در دیگر کشورها گاه کاربرانی پیدا می‌شوند که با اهداف خاص با انتشار عکس‌ها و ویدئوهای جعلی، باعث می‌شوند که کار دیگر شهروند-خبرنگارها لوث شود.

و جالب است که حالا در پی توفان «سندی» هم چیز مشابهی رخ داده است، طوری که آتلانتیک، یک صفحه از سایت خود را به جدا کردن و غربال عکس‌های جعلی از عکس‌های حقیقی اختصاص داده است.

متمایز کردن این عکس‌ها گاهی اصلا راحت نیست. مثلا این عکس را شاید بعضی از ماها فتوشاپی بدانیم، در صورتی که این عکس واقعی است و مادر طبیعت بعد از خشم خود خواسته است، جلوه‌ای متفاوت با خلق یک رنگین‌کمان دوگانه بیافریند:

این عکس هم، شاخص‌هایی دارد که آدم را به شک می‌اندازد که نکند دستکاری شده باشد، اما این عکس هم جعلی نیست، ساختمانی که در میان انبوه ساختمان‌های به خاموشی رفته دیگر، به یاری ژنراتورهای برق؛ روشن باقی مانده است، مقر «گلدمن ساکس» است.

اما عکس‌هایی هم منتشر شده‌اند که جعلی‌اند، مثلا این عکس از فیلم The day after tomorrow گرفته شده است:

این عکس فتوشاپی هم قدیمی است و ربطی به توفان سندی ندارد:


شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اشتراک عکس و ویدئو بالقوه امکان اتتشار سریع خبر و محتواهای چندرسانه‌ای مردم عادی را می‌دهند، اما چون فاقد یک مکانیسم کنترلی هستند، امکان دارد که در هنگام وقوع حوادث مهم، حاوی اطلاعات، عکس و ویدئوهای جعلی یا گمراه‌کننده هم باشند.

البته با یاری گرفتن از خرد جمعی می‌توان در بسیاری از اوقات، این اطلاعات غلط را غربال کرد، تکنیک‌های مختلفی برای این کار وجود دارند:

- پیش از هر چیز ذهنمان باید آماده باشد که هر چیزی را که می‌بینیم، یک امر مسلم تلقی نکنیم و لایک‌های پرشمار قبلی، باعث نشوند که ما هم همرنگ جماعت شویم.

- در بسیاری از موارد مطابقت دادن خبرها با هم، باعث می‌شوند که خبر نادرست خودش را نشان بدهد.

- در مورد محتواهای چندرسانه‌ای، کارشناسان می‌توانند به سادگی نظر بدهند، به علاوه مردم عادی هم می‌توانند در بسیاری از موارد متوجه تناقضات حاکم بشوند.




 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته