سیدمصطفی تاجزاده عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی در سومین نامه خود به همسرش، فخرالسادات محتشمی پور، به مقایسه تحولات رخ داده در برخی کشورهای مسلمان پرداخته و از اینکه رهبر ایران بر خلاف رهبران سیاسی این کشورها که به جمع بندی مشترکی برای مبارزه با تک صدایی رسیده اند، هنوز معتقد به سیاست حذفی و حاکمیت تک صدایی است اظهار تاسف کرده است.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی در نامه خود شرط بهره مندی ایرانیان از حقوق اساسی خود را در گرو تبعیت بی چون و چرا از رهبری عنوان کرده و می نویسد: “رهبران مسلمان و مسیحی، شیعه و سنی در عراق و افغانستان، لبنان، فلسطین و نیز در مصر، تونس و یمن به این حقیقت رسیده اند که با ثبات ترین، کم هزینه ترین و موفق ترین روش مدیریت کشور، به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی همگان است. باوجود این در ایران ما شرط بهره مندی از حقوق اساسی، تبعیت بی چون و چرا از رهبریست حتی اگر کشور در مسیر نادرستی قرار گرفته باشد و مدیریت کلان کشور، مردم را با مشکلات عدیده قابل اجتناب مواجه کرده باشد!”
متن کامل این نامه در پی می آید:
به نام خدا
گرامی همسرم سلام!
شیوع اندیشه های بسته و گرایش های فرقه ای در خاورمیانه و به ویژه ظهور قابل توجه اسلام سلفی – تکفیری – خوارجی و در نتیجه خطر بروز نزاع های خونین، اکثر رهبران سیاسی را در جوامع مسلمان برآن داشته است تا با پذیرش و رعایت قواعد دموکراتیک، مشارکت سیاسی تمام جناح ها و گرایش ها را با همه تنوع خود، در اداره کشور جلب کنند و به این ترتیب به توسعه ای همه جانبه همراه با حفظ نظم و ثبات سیاسی دست یابند. به نظر می رسد آنان به این جمع بندی مشترک رسیده اند که انحصارطلبی و تمامت خواهی ریشه و منشأ فتنه و درگیری های فرقه ای و خشونت بار است. به همین دلیل قویاً به مبارزه با تک صدایی برخاسته اند. در زیر فراخوان تعدادی از سیاست ورزان را در هفته های اخیر به نقل از مطبوعات کشور، ذکر می کنم و پس از آن با یادآوری چند نکته درباره ایران نامه ام را به پایان می برم.
۱- راشدالغنوشی رهبر حزب «النهضة» گفت: حزب نهضت تونس با رأی مردمی که بیش از دو دهه تحت حاکمیت دیکتاتوری به سر می بردند و از طریق صندوق های رأی به قدرت رسیده است. بنابرین حزب اسلام گرای «النهضة» به دنبال هم زیستی مشترک با دیگر گرایش ها و رویکردهای جامعه تونس است. وی با رد هرگونه گرایش دیکتاتورمآبانه حزب «النهضة» در رأس حکومت می افزاید: «ما طرح دیکتاتوری را مخفی نکرده ایم و غیر از آنچه از اسلام میانه رو نشان می دهیم که با دموکراسی مطابق است، چیزی نمی خواهیم.»
۲- حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان از گروه طالبان دعوت کرد تا با معرفی نامزد، در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور شرکت کنند.
۳- رئیس جمهور یمن کمیسیونی را با هدف آماده سازی برای برگزاری مذاکرات تفاهم ملی و حل و فصل مناقشات در آن کشور تشکیل داد. این کمیسیون متشکل از ۲۵ نماینده از احزاب سیاسی یمن از جمله جنبش جدایی طلبان مغرب، رهبران شیعه شمال و هم چنین سازمان های غیردولتی است.
۴- میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان با صدور بیانیه ای از تمام رهبران سیاسی این کشور خواست به مذاکرات ملی برای کنار گذاشتن اختلاف ها ادامه دهند. نشست مذاکرات ملی لبنان با حضور جمعی از رهبران سیاسی این کشور چند جلسه تشکیل داد. پایان دادن به اختلافات های سیاسی، سلاح حزب الله و تحولات منطقه مهم ترین مسائل مورد بررسی در این نشست ها اعلام شد.
۵- نوری المالکی نخست وزیر عراق همه طرف های ذی نفع در آن کشور را برای حل و فصل مسائل و اختلافات به مذاکره مستقیم و گفت و گوی رودررو دعوت کرد.
۶- محمد مرسی رئیس جمهور مصر، دولتی با شرکت و حضور وزرایی از احزاب و گرایش های گوناگون تشکیل داد و یک فرد قبطی (مسیحی) را به دستیاری رئیس جمهور منصوب کرد.
۷- خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس می گوید: «آشتی ملی استراتژی مقابله با اشغال گری اسرائیل محسوب می شود.» وی می افزاید: « فلسطین به دو استراتژی روندآشتی ملی فلسطین و دوم مقابله با دشمن صهیونیست نیازمند است.
۸- سید حسن نصرالله در مراسم افطار حزب الله می گوید: « ما در هفتم ماه مه این توان را داشتیم که بر لبنان سیطره یابیم و کشور را تحت کنترل خود درآوریم اما این کار را نکردیم چراکه قبول ندارم یک طایفه یا گروه لبنان را اداره کند.» او به نمایندگی از شیعیان لبنان گفت: « ما نمی خواهیم طایفه حاکم و رهبر لبنان باشیم بلکه خواستار مشارکت همه طوایف براساس احترام متقابل هستیم» و افزود: « حزب الله و شیعیان بیشترین نفع را از تشکیل یک دولت ملی واقعی می برند و تشکیل یک دولت ائتلافی با حضور تمام گروه ها و طوایف لبنانی به نفع ما خواهد بود.»
فخری عزیزم
هم چنان که ملاحظه می کنی رهبران مسلمان و مسیحی، شیعه و سنی در عراق و افغانستان، لبنان، فلسطین و نیز در مصر، تونس و یمن به این حقیقت رسیده اند که با ثبات ترین، کم هزینه ترین و موفق ترین روش مدیریت کشور، به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی همگان است. باوجود این در ایران ما شرط بهره مندی از حقوق اساسی، تبعیت بی چون و چرا از رهبریست حتی اگر کشور در مسیر نادرستی قرار گرفته باشد و مدیریت کلان کشور، مردم را با مشکلات عدیده قابل اجتناب مواجه کرده باشد!
با کمال تأسف باید گفت خود ایشان نیز با طرح چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری عملاً شرط نامزد شدن در انتخابات و تلاش برای حضور در ارکان حکومت را در تمام سطوح، اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری ( یعنی خود ایشان) و نه الزام به قانون اساسی با همه اصول و فصول آن می خواند و به این ترتیب کشور را از نشاط و سرزندگی و رقابت از یک سو و از خدمات بسیاری از شایسته ترین چهره ها که در عین حال از حمایت و رأی اکثریت ایرانیان برخوردارند، از دیگر سو محروم کرده است. با وجود این سیاست حذفی و حاکمیت تک صدایی کنونی جمهوری اسلامی را الگوی جهانیان می خواند، غافل از آن که ملت ایران پیشتاز جهان اسلام در سرنگونی فرعون است ولی حکومت کنونی ما نه تنها مدل منتخب اکثریت قاطع مسلمانان منطقه نیست، بلکه مایه عبرت آنان شده است!
نازنینم!
حدود پنج سال است که درباره پدیده خطرناک «لبنانیزه شدن خاورمیانه» هشدار داده ام. در عصر ارتباطات با ابزارش یعنی اینترنت، ماهواره و تلفن همراه، بیداری ملت ها اجتناب ناپذیر شده و استبداد محکوم به شکست است. اما دموکراسی تضمین شده نیست و جایگزین دیکتاتوری می تواند هرج و مرج و نزاع های خونین داخلی باشد. به ویژه آن که طرفداران اسلام سلفی- خوارجی در اهل سنت و اسلام مصباحی- تکفیری در بین شیعیان مدام بر طبل فرقه گرایی، حذف و خشونت می کوبند و با دموکراسی و صلح سر ناسازگاری دارند. قدرت های بزرگ جهانی نیز در مجموع نزاع هایی هم چون شیعه – سنی و عرب – عجم را بر چالش میان جهان اسلام و دنیای عرب با توسعه طلبی رژیم اسرائیل ترجیح می دهند و جناح جنگ طلب در غرب که تمام تلاششان این است که از اسلام، چهره ای غیرمدنی، خشونت طلب، ضد مدارا، تحمیل گر و عقب مانده ارائه کنند، از چنین درگیری هایی خشنودند. در این شرایط خوشا به حال ملت هایی که رهبرانشان منادی وحدت باشند نه تفرقه. کشورشان و مصالح ومنافع ملت شان را محور دوستی ها و موافقت ها و مخالفت ها بدانند، نه شخص خودشان را. همگان را به گفت و گو و برطرف کردن سوء تفاهم ها و کاهش اختلافات دعوت کنند نه هر روز برچسب جدیدی متوجه منتقدان خود کنند. حقوق همگان اعم از موافق و مخالف خود را پاس دارند، نه این که با اتهامات واهی آنان را حصر و یا روانه زندان ها سازند.
خوشا به حال ملتی که رهبرش پرچم دار انتخابات آزاد و عادلانه باشد نه منادی انتخابات نمایشی و فرمایشی. از آزادی احزاب منتقد و مطبوعات مستقل دفاع کند نه این که طرفدار انحلال احزاب و توقیف فله ای نشریات باشد.
عزیزم!
آزادی به تنهایی تضمین کننده پیروزی و پیشرفت ملت نیست اما جامعه بدون آزادی، قبرستانی است با مردگان متحرک! امید که رهبران ما مصالح و منافع ملی را بر مصالح و منافع شخصی ترجیح دهند.
با احترام
مصطفی
قرنطینه اوین
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای در محکومیت انتشار فیلم موهن و جسارت آمیز به ساحت پیامبر گرامی اسلام، اقداماتی از قبیل تولید و پخش این فیلم نفرت آور را مصداق بارز آسیب و آزار و ترور و تجاوز به حقوق انسان ها دانست و تاکید کرد که اینگونه اقدامات به آتش خصومتها و نفرت ها نفت می ریزد و دشمنی ها را دامن می زند.
این تشکل روحانیون اصلاح طلب با بیان اینکه هرگز نمی توان از ملتهایی که عواطفشان جریحه دار شده و گرامی ترین ارزشهایشان مورد اهانت قرار گرفته است توقع بی تفاوتی و نادیده گرفتن این فجایع را داشت، تصریح کرد: دولت آمریکا اگر می خواهد با تروریزم مبارزه کند و برای تحقق صلح بکوشد به جای تجهیز قوای نظامی خود و صدور سلاح و ایجاد فضای جنگی در همه جهان باید عقلانیت را بر رفتار خود حاکم کند و از دمیدن در نفیر خصومت و خشونت بپرهیزد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه در عین حال از همه امت اسلام خواست که ضمن ابراز مخالفت و اظهار تنفر از این عمل زشت، آرامش و متانت خود را حفظ کنند و نشان دهند که با ظهور آخرین دین و آخرین پیامبر، پیروز همه میدانهای اخلاق، عقلانیت، و حق خواهند بود. این تشکل حوزوی خاطرنشان کرد: اعتراض حق مسلّم همه مردم رنج دیده است ولی التهاب و آشوب و اقدامات خشونت بار، مطلوب دسیسه گرانی است که دست پلید آنان را باید در پس این فجایع دید.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
سلام بر تو ای رحمت خدا بر همه عالمیان، سلام بر تو ای آموزگار بشریت، سلام بر تو ای فخر بنی آدم، سلام بر تو ای قهرمان آزادی و آزادگی، سلام بر تو ای پاک ترین و نجبیب ترین الگوی کرامتهای اخلاقی، سلام بر تو ای اسوه گذشت و مهربانی و خیر خواهی، سلام بر تو ای ختم پیامبران مرسل، سلام بر تو و بر خاندان گرامیت و رهپویان راه روشن تو.
درد و دریغ که در روزگاری که ادعای آگاهی و اندیشه ورزی بشر از همه جا شنیده می شود، در روزگاری که توحش پایان یافته و عقلانیت حاکم بر رفتارها دانسته می شود، در روزگاری که کرامت انسان، احترام به آراء و عقائد و تحمل و رواداری شعار غالب و سکه رایج است سیاه دلانی کج نهاد و تباه بنیاد، پنجه بر چهره ماه می زنند و خورشید را به گل می آلایند.
ندانستن قدر و قیمت نعمتهای خداوندی و از دست دادن فرصتها و ضایع کردن مواهب، آشکار ترین نشانه کم خردی و فرو مایگی افراد و اقوامی است که سعادت را وا نهاده و هلاکت را می جویند. گمان این بود که این روش نابخردانه مربوط به روزگار گذشته بشر و اعصار تاریک نادانی و عقب ماندگی است. اما مع الاسف در دوران موصوف به شکوفایی اندیشه و عقلانیت نیز شاهد رفتارهایی چنین سخیف و درد آوریم. اهانت به ساحت پاک گرانبهاترین موهبت الهی به بشر و درخشان ترین چهره انسانی تاریخ نه تنها از آن جهت درد آورست که جمال قدسی او را در پشت ابرهای جهالت و شرارت پنهان می کند و زیباترین نقش صورت خداگونه انسان در تاریخ بشر را زشت می نماید؛ بلکه افسوسی مضاعف بر این درجه از انحطاط انسان است.
شرم باد بر آنان که برای منافع دو روزه و قدرت دنیوی یا حتی برای غلبه بر رقیبان و انتقام گیری از خصم یا حتی به نیت احقاق آنچه حق خود می پندارند حاضر می شوند به چنین رفتارهای زشت و ناپسندی دست یازند. آیا انسان متمدن، هتاکی و فحاشی و هرزه دری را راه رسیدن به مقصود خود می داند؟ آن هم جسارت به ساحت کسی که دست آورد او رحمت، عقلانیت، مدنیّت، آزادی، مودّت و تعالی معنوی برای بشر بوده است.
بگذارید از منظری دیگر به مسئله بنگریم. با قطع نظر از مقام قدسی خاتم پیامبران و نگریستن به مسئله، نه از موضع مسلمانان دردمند و داغداری که از التهاب جسارت به نبی خاتم می سوزیم و می گدازیم؛ بلکه از نگاه انسانهای منصف و متعادل غیر مسلمان، باز هم فیلم موهن و آکنده از خباثت و جسارت به ساحت مردی که مقتدا و محبوب حدود یک چهارم جمعیت فعلی جهان است عملی زشت و شرم آور است. به جز حیوان صفتان سنگدل، هر انسان سلیمی می فهمد که آزار روحی و شکنجه روانی از هر گونه آسیب و درد جسمانی دردناک تر است. آیا هدف قرار دادن عواطف و احساسات انسان ها و فرو ریختن آتش عذاب بر روح و روان آنها مصداق جنایت علیه بشریت نیست؟ آیا این اقدام دردناک و فتنه برانگیز نمونه ای بارز از تروریزم تلقی نمی شود؟
اینکه ساخته و پخش شدن این فیلم زشت محصول توطئه ای بزرگ و برنامه ای پلید برای آزار مسلمانان و توهین و تحقیر آنان باشد و ابزاری برای ایجاد درگیری و تنش میان مسلمانان و جوامع غربی، یا اینکه صرفا از حماقت و بد طینتی گروهی نادان سرچشمه گرفته باشد؛ این واقعیت را تغییر نمی دهد که این حادثه محصول فضای پرتنشی است که حکومتها غربی خصوصا دولت آمریکا طی سالهای گذشته به ویژه ده سال اخیر در جهان پدید آورده است. آتش جنگی که به بهانه مبارزه با تروریسم در خاور میانه شعله ور شده است تنها در بمب ها و موشکهای فرو ریخته بر سر مردم بی دفاع افغانستان و عراق خلاصه نمی شود. تحریم ها، تهدید ها، توطئه ها و مداخلات نابجا در وضع سیاسی منطقه خاور میانه و شمال آفریقا و فضای مسموم تبلیغاتی در سراسر جهان بر علیه مسلمانان و دامن زدن به اسلام هراسی بخشی از برنامه ی ویرانگر سالهای اخیر زورمداران جهان است. دولت آمریکا حتی اگر از این فیلم تبرّی جوید نمی تواند نقش خود را در دامن زدن به این همه آشوب و خشونت در ده سال اخیر انکار کند. براستی اگر دولتی از نظر در اختیار داشتن ثروت و قدرت در جهان دست بالاتر را دارد نمی باید از نظر رفتار عقلانی و پذیرش مسئولیت نیز بر دیگران پیشی گیرد.
بی شک اقداماتی از قبیل تولید و پخش این فیلم نفرت آور هم خود مصداق بارز آسیب و آزار و ترور و تجاوز به حقوق انسان ها است و هم به آتش خصومتها و نفرت ها نفت می ریزد و دشمنی ها را دامن می زند. هرگز نمی توان از ملتهایی که عواطفشان جریحه دار شده و گرامی ترین ارزشهایشان مورد اهانت قرار گرفته است توقع بی تفاوتی و نادیده گرفتن این فجایع را داشت. دولت آمریکا اگر می خواهد با تروریزم مبارزه کند و برای تحقق صلح بکوشد به جای تجهیز قوای نظامی خود و صدور سلاح و ایجاد فضای جنگی در همه جهان باید عقلانیت را بر رفتار خود حاکم کند و از دمیدن در نفیر خصومت و خشونت بپرهیزد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به ساحت قدسی پیامبر رحمت و خاندان مطهّرش درود می فرستد و این فاجعه تلخ را به همه مسلمانان جهان تسلیت می گوید و این اقدامات زشت و نابخردانه را تقبیح می کند و توطئه گران و دسیسه سازان پشت پرده این ماجرا خصوصا دشمن صهیونیست را محکوم می کند؛ و از همه امت اسلام می خواهد که ضمن ابراز مخالفت و اظهار تنفر از این عمل زشت، آرامش و متانت خود را حفظ کنند و نشان دهند که با ظهور آخرین دین و آخرین پیامبر، پیروز همه میدانهای اخلاق، عقلانیت، و حق خواهند بود. اعتراض حق مسلّم همه مردم رنج دیده است ولی التهاب و آشوب و اقدامات خشونت بار، مطلوب دسیسه گرانی است که دست پلید آنان را باید در پس این فجایع دید.
والسلام علی رسول الله و علی عباده الله الصالحین
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
رمان «کشور دروغگوها» نوشته جانی روداری به فارسی منتشر میشود.
به گزارش ایسنا، مهناز صدری میگوید کتاب «کشور دروغگوها» را ترجمه کرده است. این اثر رمانی کوتاه در ۲۱ فصل است که نویسنده مطرح ایتالیایی جانی روداری آن را نوشته است.
مترجم این اثر در توضیح گفت: من این کتاب را از زبان روسی به فارسی ترجمه کردهام. ماجرای پسری است که به سرزمینی دیگر سفر میکند و میبیند همه آدمهای آنجا دروغ میگویند و ماجراهایی دیگر برایش رخ میدهد. این اثر طنزی گیرا دارد. هرچند این نویسنده برای کودکان و نوجوانان مینویسد؛ اما مخاطب این اثر بزرگسالها هم میتوانند باشند.
پیشتر به قلم صدری، کتابهای «دختری که نمیخواست بزرگ شود» و «جادوگر بیکار؛ قصههایی با سه پایان» از این نویسنده ایتالیایی منتشر شده است.
جانی روداری سال ۱۹۲۰ در دهکدهای در شمال ایتالیا به دنیا آمد. سال ۱۹۳۸ از مدرسه تربیت معلم فارغالتحصیل شد. چند سالی ضمن تدریس در مدارس ابتدایی به تحصیل در دانشگاه نیز پرداخت. بعد از آزادی ایتالیا در سال ۱۹۴۵ همزمان با روزنامهنگاری، نوشتن داستانهایی را در زمینه ادبیات کودکان آغاز کرد. این نویسنده سال ۱۹۷۰ به عنوان برگزیده «هانس کریستین آندرسن» معرفی شد و ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ از دنیا رفت.
محمدامین هادوی در نامه ای خطاب با احمد خاتمی با اشاره به سخنان وی در نماز جمعه ی تهران نوشته است: اظهاراتی از سوی آقای احمد خاتمی امام جمعه تهران در مطبوعات منعکس شد که مطالعه آن به ویژه برای فردی چون من به عنوان زندانی سیاسی جمهوری اسلامی و منتقد سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حکومت، جای بسی تاسف و البته عبرت از آن باب داشت که آیا ممکن است شهوت پست و مقام و قدرت بتواند انسان ها را هر چند در لباس ظاهری پیامبر خدا (ص) به چنین سرنوشت رقت بار و مرتبه ای فرسنگ ها دور از ارزش های دینی، اخلاقی و انسانی برساند؟
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ی خود آورده است: اینجانب بعنوان یک زندانی سیاسی حکومتی که خطیب جمعه و عضو مجلس خبرگانش جناب احمد خاتمی است آمادگی دارم تا با ایشان تعدادی از پرونده های زندانیان سیاسی از جمله پرونده خود را بررسی کرده و انشاالله اینجانب و ایشان طبق همین اظهار نظر اخیرشان با یکدیگر هم قول و هم اعتقاد شویم که حکومتی که افرادی را تنها به دلیل انتقادات و اعتراضات به زندان می اندازد و حتی برای آنان حقوق یک زندانی عادی را به رسمیت نمی شناسد، نه اسلامی است و نه پیرو سیره امامان معصوم (ع).
محمد امین هادوی در مهرماه ٨٩ به اتهام فعالیت هایی از جمله مراجعه به منزل شهدای جنبش سبز و ارتباط و ملاقات با فعالان و رهبران جنبش سبز بازداشت و از سوی قاضی پیرعباسی به تحمل ۶سال حبس محکوم شد.
فرزند هادوی اولین دادستان کل انقلاب پس از پیروزی انقلاب در دوران بازداشت به مدت ۶٠ روز دست به اعتصاب غذای تر زد زیرا ماموران امنیتی جهت تحت فشار قرار نهادن وی فرزندش را نیز بازداشت کرده بودند.
وی هفته ی گذشته نیز در نامه ای دیگر با اشاره به اجلاس غیرمتعهد ها در تهران و آنچه درباره ی این اجلاس از سوی تلویزیون دولتی رخ داد نوشته بود: حکومتی که با وجود ادعاهای مذهبیاش، و آن همه هشدار منابع دینی نسبت به ناروا بودن دروغگویی، به مردم خود بیپروا دروغ بگوید، طبیعی است که براحتی به مردم جهان هم دروغ خواهد گفت.
متن کامل نامه محمدامین هادوی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً
سخنی که از دهانشان برمی آید ناهنجار است، آنان جز دروغ نمی گویند
سوره کهف آیه ۵
هفته گذشته اظهاراتی از سوی آقای احمد خاتمی امام جمعه تهران در مطبوعات منعکس شد که مطالعه آن به ویژه برای فردی چون من به عنوان زندانی سیاسی جمهوری اسلامی و منتقد سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حکومت، جای بسی تاسف و البته عبرت از آن باب داشت که آیا ممکن است شهوت پست و مقام و قدرت بتواند انسان ها را هر چند در لباس ظاهری پیامبر خدا (ص) به چنین سرنوشت رقت بار و مرتبه ای فرسنگ ها دور از ارزش های دینی، اخلاقی و انسانی برساند.
امام جمعه تهران در سخنانی گفته بود که: “زندانیان سیاسی که در زندان هستند به خاطر انتقاد یا اعتراض آنها نیست و اگر تظاهرات مسالمت آمیز داشتند مطمئن باشید زندانی نمی شدند”. یا “آنچه از این افراد شاهد بودیم تیراندازی و اقداماتی نظیر خلع سلاح پاسگاه و آتش زدن مسجد بود….” وی همچنین زندانیان جنبش سبز را به اقدام برای براندازی متهم کرده و این را علت اصلی زندانی بودن آنها دانسته بود.
در پاسخ باید گفت که در حکومتی که بر خلاف دستورات قرآن، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) دروغ سکه رایج آن گردیده است البته بایستی واعظ و خطیب شهر از بر آمدن جنبش سبزی که شعار خود را “دروغ ممنوع” و مبارزه با جهل و فریب قرار داده است وحشت و هراس داشته و جهاد علیه دروغ و کذب را براندازی و واژگونی خود و هم قطارانش تلقی کند.
جناب آقای احمد خاتمی اگر ذره ای انصاف و تقوا داشت دستکم برای آنان که او را به بی اطلاعی از موضوعی که در باب آن سخن می گوید و یا تلاش برای بی اعتباری حتی احکام و آراء دادگاه های غیر قانونی انقلاب متهم نکنند مناسب بود مراجعه ای به پرونده ها و آراء محکومیت همین زندانیان به رغم ایشان عامل تیراندازی و آتش سوزی می داشت تا متوجه شود که بر اساس همین اسناد رسمی حکومتی، مدارک و آلات جرمی که در پرونده چنین زندانیان مضبوط است چیزی نیست جز اوراقی مشتمل بر بیانیه ها، مقالات و مصاحبه هایی که بطور علنی انجام شده و یا شرح مکتوب شنود تماس های تلفنی و یا اینترنتی که حتی علنی نبوده و حاوی انتقاد و اعتراض و بیان مخالفت با سیاست های جاری حکومت بوده که الحمدالله امروز در هر مجلس و محفل رسمی و غیر رسمی فریاد زده می شود و یا اعتراضاتی بر پایه اجبار و تهدید و یا … و این در حالیست که جنبش سبز و اعتراضات میلیونی مردم در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ برغم سرکوب سازمان یافته، خشونت ها، بازداشت ها و حتی شهادت ده ها تن از مردم خداجو و حق طلب معترض در این تجمعات، هرگز از رویکرد و رفتار مدنی مسالمت جویانه خود خارج نشده و همچنان پس از گذشت بیش از سه سال بر اعتراض های عاری از خشونت برای گذار مسالمت به دمکراسی و اصلاح طلبی تاکید دارد.
ایشان در فرازی دیگر از سخنان خود چنان تعجیل و تفریط کرده که با منتقدان هم صدا شده و بی محابا حکومت فعلی را در تضاد با موازین اسلامی و سیره امامان (ع) تصویر کرده و گفته است: “مخالفانی که مخالف سیاسی هستند، انتقادات سیاسی هستند، انتقادات و اعتراضاتی دارند که باید با آنها با سیره امامان یعنی سیره اقناعی برخورد شود، یعنی تلاش کنیم تا مخالفان را قانع کنیم…”
اینجانب بعنوان یک زندانی سیاسی حکومتی که خطیب جمعه و عضو مجلس خبرگانش جناب احمد خاتمی است و تجربه تلخ حبس در بازداشتگاه های امنیتی و چندین ماه حبس در سلول انفرادی و بازداشت فرزند و پرونده سازی برای دیگر اعضاء خانواده ام را نوعی سندسازی برای تسویه حساب سیاسی با والد بزرگوارم که اولین دادستان کل انقلاب ایران بوده است قلمداد کرده ام و آمادگی دارم تا با ایشان تعدادی از پرونده های زندانیان سیاسی از جمله پرونده خود را بررسی کرده و انشاالله اینجانب و ایشان طبق همین اظهار نظر اخیرشان با یکدیگر هم قول و هم اعتقاد شویم که حکومتی که افرادی را تنها به دلیل انتقادات و اعتراضات به زندان می اندازد و حتی برای آنان حقوق یک زندانی عادی را به رسمیت نمی شناسد “نه اسلامی است و نه پیرو سیره امامان معصوم (ع)، آیا واعظ و خطیبانی که بدون اطلاع از موضوعات و یا بر اساس نوشته بولتن ها مسایلی را به خلاف مطرح می کنند خود آشکارترین سند انحراف انقلاب و نظام برآمده از آن نیستند؟ هنگامی که همزمان با سی و سومین سالگرد وفات مرحوم آیت الله طالقانی فقیه آزاد و مبارزی نستوه که اولین امام جمعه انقلاب و ابوذر زمان بود جایگاه او را در تصرف افرادی می بینیم که نه تنها لیاقت و شان آن جایگاه را بلکه عدالت لازم را برای تصدی آن نداشته که با سخنان خود در آن مقام دوست و دشمن رابه تعجب واداشته آنگاه معنای عمیق “انحراف انقلاب” و لزوم ریشه کنی پدیده دروغ و دروغ گویی از ایران اسلامی را بیش از پیش در می یابیم.”فاین تذهبون”
محمدامین هادوی
شهریور ماه ۱۳۹۱
زندان اوین، بند ۳۵۰
شبکه تلویزیونی افغانستانی «طلوع» اعلام کرد که «ملا عمر»رهبر گروه طالبان افغانستان در شهر «کویته» پاکستان کشته شده است.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه اینترنتی روسیا الیوم،این شبکه تلویزیونی گفت که ملاعمر دو روز پیش در زمان خروجش از شهر کویته به سمت«وزیرستان شمالی»در حمله هوایی ناتو کشته شد.
شبکه تلویزیونی افغانستانی به نقل از «لطف الله مشعل»سخنگوی اداره امنیت ملی افغانستان افزود که ملا عمر در زمان حمله هوایی همراه با ژنرال «حامد گل»رئیس سابق دستگاه اطلاعات پاکستان بود.
مشعل همچنین تصریح کرد که شایعه کشته شدن رهبر طالبان در منطقه پیچیده اما هنوز مدرکی برای تایید این شایعه ها پیدا نشده است.
این مسوول افغانستانی افزود که همه تماس های ملا عمر از چندین روز پیش قطع شده است و دولت افغانستان نیز از مکان رهبر طالبان «اطلاعات ویژه »داشت که آنها را در اختیار سازمان اطلاعات پاکستان قرار داد.
از سوی دیگر دولت افغانستان از تایید رسمی کشته شدن ملاعمر امتناع کرد و طالبان نیز این شایعه را رد کرد.
ˈبان کی مونˈ دبیر کل سازمان ملل با محکوم کردن ساحت فیلم موهن ضد اسلامی که موجی از خشونت علیه آمریکایی ها در خاورمیانه بر پا کرده است ، سازندگان این فیلم و کسانی که از آن حمایت می کنند را مسبب این خونریزی ها دانست.
به گزارش خبرگزاری فرانس پرس ˈوانینا مایستراجیˈ سخنگوی سازمان ملل گفت: ˈبان کی مونˈ به دلیل اعمال خشونت بار علیه آمریکایی ها به شدت مضطرب است.
وی افزود: بان کی مون ساخت فیلم ˈ بی گناهی مسلمانان ˈ که به نظر می رسد عمدا با هدف تعصب گرایی وخونریزی تولید شده است را محکوم کرد.
وی تاکید کرد : در این برهه زمانی بسیار بحرانی دبیرکل سازمان ملل از مسلمانان جهان خواهان آرامش وخویشتنداری وضرورت گفت وگو و احترام متقابل است .
فرمانده پلیسراه کشور از شکستن رکورد تردد در جاده چالوس خبر داد و گفت: آمارها نشان میدهد در روز چهارشنبه ۳۷ هزار خودرو در مسیر کرج به چالوس و ۲۷ هزار خودرو نیز در مسیر چالوس به کرج تردد کردهاند.
به گزارش ایسنا سرهنگ محمدرضا مهماندار با اشاره به سفر بیسابقه شهروندان در تعطیلات جاری به استانهای شمالی خصوص در محور کندوان گفت: در حالی که در اوج سفرهای سالهای گذشته و در طول ۲۴ ساعت حداکثر حدود ۳۱ هزار خودرو در مسیر کرج به چالوس و به طور همزمان حداکثر ۱۰ هزار خودرو در مسیر بلعکس یعنی چالوس به کرج تردد کرده بودند ثبت رکورد تردد ۳۷ هزار خودرو از کرج به چالوس و ۲۶ هزار خودرو در مسیر چالوس به کرج در روز چهارشنبه هفته گذشته رکوردی بیسابقه محسوب میشود.
وی با اشاره به اینکه تردد تعداد زیاد خودرو و افزایش تقاضای سفر در مقابل کشش پایین جاده چالوس موجب سنگینی شدید بار ترافیک در این محور شد، گفت: میزان ترافیک در روز چهارشنبه در محور کندوان به حدی بود که رانندگان ۲ تا ۳ برابر زمان معمول را برای رسیدن به چالوس در مسیر ماندند.
فرمانده پلیسراه کشور با اشاره به این که جاده چالوس دیگر کشش بار ترافیک را ندارد از تاخیر در احداث چند ده ساله آزادراه تهران – شمال انتقاد کرد و گفت: مسوولان وزارت راه باید در خصوص معطلی مردم در محورهای شمالی پاسخگو باشند چرا که پلیس با تمام توان وارد شده و زمانی که جاده کشش ندارد عملا کاری از دست پلیس هم ساخته نیست.
وی با بیان این که در صورت ادامه روند فعلی پلیس مجبور است محدودیتهای ترافیکی بیشتری برای جاده چالوس وضع کند خاطرنشان کرد: به عنوان مثال شاید به این جمعبندی برسیم که باید تردد در جاده چالوس بجز خودروهای متعلق به مردم محلی، زوج و فرد شود یا آن که نسبت به دریافت عوارض برای تردد در این مسیر اقدام شود تا میزان سفر از این جاده متناسب با گنجایش این جاده شده و مسافران ساعتها در ترافیک جاده چالوس نمانند.
۷۱ فقره تصادف فوتی و ۴۵۷ فقره تصادف جرحی در تعطیلات اخیر
توقیف ۶۱۰۰ دستگاه خودرو و موتورسیکلت متخلفان
ضبط گواهینامه ۱۲۰۰ راننده متخلف
فرمانده پلیسراه کشور با اشاره به رخداد ۷۱ فقره تصادف فوتی و ۴۵۷ فقره تصادف جرحی در تعطیلات اخیر به ایسنا گفت: در این مدت حدود ۶ هزار و ۱۰۰ دستگاه خودرو و موتورسیکلت متخلفان توقیف و گواهینامه یکهزار و ۲۰۰ راننده متخلف نیز ضبط شده است.
وی با اشاره به اینکه از آغاز تعطیلات اخیر تا کنون با حدود ۵۲ هزار مورد سرعت غیرمجاز، ۱۳ هزار مورد سبقت غیرمجاز و ۸ هزار مورد تجاوز به چپ در جادههای کشور برخورد شده است، گفت: در این مدت حدود ۳ هزار و ۷۰۰ دستگاه خودرو و ۲ هزار و ۴۰۰ دستگاه موتورسیکلت رانندگان و راکبان متخلف توقیف و روانه پارکینگها شدهاند.
خستگی و خواب آلودگی و عدم توجه به جلو، تجاوز به چپ و تخطی از سرعت مهمترین علل رخداد تصادفات تعطیلات اخیر
فرمانده پلیسراه کشور با بیان این که گواهینامه حدود یکهزار و ۲۰۰ راننده متخلفی که میزان نمره منفی آنها به بیش از ۳۰ نمره رسیده بود در این مدت ضبط شد افزود: خستگی و خواب آلودگی، عدم توجه به جلو و عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه با بیش از ۳۲ درصد، بیشترین علت وقوع تصادفات بوده است و پس از آن تجاوز به چپ با ۱۸ درصد، تخطی از سرعت مجاز با ۱۷ درصد و عدم رعایت حق تقدم با ۱۴ درصد در صدر علل رخداد تصادفات بودهاند.
تمامی ۹ سرنشین یک پراید در مهمترین تصادف تعطیلات اخیر کشته شدند
وی به مهمترین تصادف فوتی در تعطیلات اخیر اشاره کرد و به ایسنا گفت: ساعت ۵:۳۰ بامداد پنجشنبه یک دستگاه سواری پراید دو گانه سوز که از مشهد به سمت گرگان در حال حرکت بود در داخل محدوده جنگل گلستان به دلیل خستگی و خوابآلودگی راننده از مسیر خود منحرف شده و با یک دستگاه اتوبوس از مسیر مقابل برخورد کرد.
فرمانده پلیسراه کشور با اشاره به اینکه در این خودرو چهار فرد بزرگسال و پنج کودک از سنین دو تا هشت ساله بودند، افزود: در پی این برخورد دو کودک از خودرو به بیرون پرتاب شده و در دم کشته شدند. در عین حال یک دستگاه تریلی بونکر سیمان اسکانیا نیز از پشت سر به خودرو پراید مذکور برخورد کرد و این خودرو را ۲۵ متر با خود بر روی جاده کشید که در پی این حادثه کپسول گاز خودروی پراید نیز منفجر شده و خودرو آتش گرفت و هفت نفر باقی مانده در خودرو زنده زنده سوختند.
وی به وضعیت ترافیک جادههای کشور اشاره کرد و گفت: ترافیک تمامی محورهای خروجی از استانهای شمالی به سمت تهران سنگین گزارش شده است.
خطیب موقت نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران گفت: با توجه به دشمنیها و تهدیدهایی که علیه ما میشود، از اینکه این اجلاس با عظمت و در امینت کامل برگزار شد خدا را شکر میکنیم و اگر در جایی یک ترقه هم زده میشد، اسم این ترقه، بمب و انفجار میشد اما حتی یک اتفاق کوچک هم رخ نداد.
به گزارش خبرگزاری های رسمی کشور جنتی با بیان اینکه “اجلاس عدم تعهد که در کشور ما برگزار شد، معجزهای در طول دوران انقلاب اسلامی بود”، گفت: همیشه این موضوع ورد زبان بود که ایران منزوی است اما با توجه به حضور سران و اقشار مختلف از ۱۲۰ کشور که به ایران آمدهاند ابهت این اجلاس و ابهت مقام معظم رهبری چنان بر شرکتکنندگان تاثیر گذاشت که اگرچه برخی انتظار داشتند یک عده سکوت کنند و از جلسه بیرون بروند اما هیچگاه چنین رفتارهایی ندیدیم.
خطیب موقت نماز جمعه تهران در ادامه اظهار کرد: شرکتکنندگان در این اجلاس مجذوب فرمایشات مقام معظم رهبری شده بودند و خودشان را در مقابل ایشان کوچک میدیدند و اگرچه پیش از این اسم ایشان را شنیده بودند اما در این اجلاس جایگاه و بیاناتشان را دیدند و تفکراتشان دگرگون شد. قبل از برگزاری اجلاس صحبتهایی به شرکتکنندگان گفته میشد مبنی بر اینکه اگر ایران بروید جانتان به خطر میافتند اما دیدیم که این مزخرفات بود و در همه جا آرامش برقرار بود و رسانههای دنیا نیز این اجلاس را با عظمت یاد کردند و بر این نکته تاکید داشتند که دیگر ایران در انزوا نیست.
خطیب موقت نماز جمعه این هفته تهران، عدالت و همچنین ضدظلم، فقر و بیکاری بودن را از جمله جاذبههای دین اسلام برشمرد و اظهار کرد: تا جایی که توانستهایم، در این مسیر قدم گذاشتهایم و اگر هم کوتاهی شده، خدا ببخشد. جاذبههای ما، منطق، آزادی و عدالت است و اینها برای مردم دنیا مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین بیخود خودتان را خسته نکنید چراکه ما در یک پیچ تاریخی به نفع اسلام و مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای قرار گرفتهایم.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود، از مدالآوران پارالمپیک تقدیر کرده و گفته است: باید از این ورزشکاران تقدیر کنیم، چراکه اینها با زنها دست ندادهاند و ارزش این موضوع از وزنهبرداری بیشتر است. این موضوع نشان داد که شما میتوانید هم ورزشکار، هم مسلمان و هم مدالآور باشید.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه امروز گزارش داد، تفاهمنامه همکاری های دو جانبه اتاق های بازرگانی تهران و کراچی به امضای روسای این دو تشکل رسیده و در آن بر تبادل کالاهای نفتی با مواد غذایی تاکید شده است.
در جلسه امضا و تبادل این تفاهم نامه یحیی آل اسحاق رئیس اتاق بازرگانی ، صنایع ، معادن و کشاورزی تهران نیز در این دیدار خواستار ایجاد یک رابطه اقتصادی سه جانبه میان ایران ، پاکستان و افغانستان شد و برای صدور سالانه ۱۰۰۰ مگاوات انرژی الکتریکی از ایران به پاکستان اعلام آمادگی کرد .
وی همچنین از طرح واردات گوشت گوسفند و برنج پاکستانی به ایران تحت نظر یک هیات پزشکی ویژه برای رعایت استانداردهای بهداشتی حمایت کرد.
با هر زلزله که در یکی از مناطق کشورمان می آید،خطر زلزله در شهر تهران هم جدی گرفته می شود.
به گزارش خبر آنلاین، این موضوع که زلزله در تهران بسیار خطرناک خواهد بود و خسارتهای جبران ناپذیری خواهد داشت را همه مسئولان زلزله شناسی و مسئولان کشور می دانند،با این حال هنوز کار چندانی برای ایمن سازی شهر تهران انجام نشده است.
پیش از این محمدرضا آریا منش معاون پژوهشکده زلزله شناسی در برنامه “زلزله پایتخت واقعیت یا سیاست” در دانشگاه علامه طباطبایی اعلام کرد که زلزله در شهر تهران قطعی است و میزان شدت آن بین ۷ تا ۸ ریشتر خواهد بود و در صورت وقوع زلزله در شهر تهران بیش از ۵ میلیون نفر جان خود را از دست خواهند داد.
وی با بیان اینکه زمان بازگشت زلزله در تهران هر ۱۷۳ سال است می گوید: از آخرین زمان بازگشت وقوع زلزله ۱۵ تا ۲۰ سال می گذرد و ما باید هر لحظه آماده وقوع آن باشیم.
کدام مناطق آسیب می بینند؟
اما با وقوع زلزله کدام مناطق بیشتر آسیب می بینند و گسلهای زلزله در کجا قرار دارد؟ علیرضا جعفری مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران در گفت وگو با ایلنا می گوید: مناطق جنوب تهران در برابر زلزله آسیب پذیرند و مناطق ۱۷، ۱۰، ۱۲، ۱۱، ۱۶، ۱۵، ۱۸، و بخشی از مناطق ۱۳، ۷، ۱۴، ۸ به دلیل وجود بافتههای ناپایدار در برابر زلزله آسیب پذیرند.
وی تاکید می کند: مناطق ۱۲، ۱۰، ۹، ۱۱ که مناطق تهران قدیم هستند به دلیل شبکه معابر نفوذ ناپدیرند نیازمند توجه ویژه هستند چراکه درزمان زلزله خطرناک هستند.
وی با بیان اینکه به دلیل ساخت و سازی بیکیفیت، ساختمانهایی بیکیفیتی داریم، می گوید: متاسفانه ساختمانهای نوساز ما مقاوم نیستند، اگر بخواهیم میزان مقاومت ساختمانها را در برابر زلزله ارزیابی کنیم باید خسارتهای ناشی از این حادثه را بدانیم.
آیت الله العظمی دستغیب از مراجع تقلید مقیم شیراز در پیامی هتک حرمت به ساحت پیامبر اکرم را محکوم کرد.
متن این پیام به گزارش سایت حدیث سرو به شرح زیر است:
بسمه تعالی
قرآن کریم بعنوان معجزهٔ باقیهٔ رسول گرامی اسلام خاتم الانبیاء محمد بن عبد الله(صلی الله علیه و آله و سلم) از هزار و چهارصدو اندی سال تا بحال فریاد می زند که اگر منکر حقّانیت و رسالت من از طرف خداوند عالمیان هستید ده سوره بلکه یک سوره مانند سوره های قرآن بیاورید و تا بحال کسی نتوانسته این کار را بکند.
آری افرادی که در مقابل دلیل و برهان ذلیل و ناتوان هستند و معبودی جز شهوات اختیار نکرده اند ناچار در پی تهمت و افتراء و فحاشی بنحوه های مختلف بوده و هستند و امروز نیز شاهد نحوه دیگری از این گستاخی ها می باشیم که با صرف میلیونها دلار و گماشتن افراد آنچنانی خطائی دیگر و رسوایی بزرگتری ببار آورده اند که ساخت فیلم مستهجن علیه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.
البته اهل کتاب از یهود و نصاری و زردتشتی آنهایی که واقعاً پایبند به دین خود هستند حتماً از این نوع توهینها مبرّا می باشند و ما مسلمانان انتظار داریم علماء و دانشمندان آنها همانند مسلمین جهان این گستاخی را محکوم کنند و اگر هیئت حاکمه آمریکا در اظهار برائت خود صادق است سازندگان این فیلم را به مجازاتی که در شرایع توحیدی برای توهین کنندگان به انبیاء الهی مقرّر گردیده است، برساند.
سید علی محمد دستغیب ۹۱/۶/۲۴
حوالی ساعت ۵ بامداد امروز جمعه ۲۴ شهریور، پدیدهای نورانی در آسمان ایران مشاهده شد. این پدیده مثلثی شکل در راستای جنوبغربی به شمالشرقی در حرکت بود و پس از کم نور شدن در روشنایی آسمان ناپدید شد.
بنا به گزارشهای دریافتی خبرآنلاین از زنجان، دماوند و تهران حاکی است در حوالی ساعت ۵ صبح امروز (جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ مقارن با ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲) ابری درخشان و عجیب مشاهده شد که به سمت رصدگران میآمد. ناگهان این ابر حالت مخروطی به خود گرفت و به مانند مخروطی چرخان به نظر رسید. بعد از مدتی، در زیر این مخروط شیء درخشانی دیده شد که به سمت شمال شرقی به حرکت در آمد و ابر درخشان نیز با فاصله به دنبال آن به راه افتاد.
رصد این ابر و شیء درخشان با استفاده از تلسکوپ نشان داد شیء درخشان که با چشم غیرمسلح به مانند یک ماهواره در حال حرکت بود، مثلثیشکل و دارای چند منبع نورانی بود. در آخر، جسم شبیه به دنبالهداری بسیار بلند شده بود که از سمت شمال شرق تا میانه آسمان ادامه داشت.
نزدیکترین پرتاب موشکی تاییدشده تا این لحظه مربوط به پرتاب چند ماهواره جاسوسی ایالات متحده به وسیله یک فروند موشک اطلس۵ است که ساعت ۲:۰۹ بامداد امروز (جمعه ۱۴ سپتامبر) به وقت ایران انجام شده، لیکن ۳ ساعت اختلاف زمانی این پرتاب با زمان مشاهده پدیده نورانی، احتمال ارتباط این دو مورد را ضعیف میکند.
در خردادماه امسال، پدیده نورانی مارپیچی شکلی در آسمان ایران و کشورهای خاورمیانه در ساعتهای اولیه شب، مردم را بهتزده کرد که چند ساعت پس از آن مشخص شد مربوط به آزمایش موشک بالستیک روسیه بود. عکس داخل این خبر، مربوط به همین پدیده خردادماه است.
یک عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم با بیان اینکه خشم دشمنان از گسترش اسلام موجب بروز اهانت به مقدسات مسلمین است، شرح داد: احتمال دارد اکران فیلم موهن به پیامبر اکرم(ص)، بخصوص مصادف با ۱۱سپتامبر، برای خشمگین کردن مسلمانان و فراهم کردن زمینه بروز واکنش تند و نامعقول از سوی آنها برنامه ریزی شده باشد تا با بهره برداری از پیامدهای آن در افکار عمومی و به وبژه آثاری که در انتخابات آمریکا خواهد داشت، اهداف سیاسی حامیان صهیونیست ها را برآورده کند.
حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضل موسویان در گفتوگو با شفقنا، اهداف ساخته شدن و نمایش فیلم های ضد اسلامی در جهان را مبارزه با گسترش اسلام که موجب خشم و ناراحتی دشمنان خود به ویژه صهیونیست ها شده، دانست و گفت: اینکه اسلام در حال توسعه در جهان است و عده زیادی به آن گرایش پیدا می کنند، موجب شده است دشمنان به وسیله این حرکات زشت و شنیع به مبارزه با اسلام بپردازند.
خشمگین کردن مسلمانان در راستای اهداف سیاسی حامیان صهیونیست ها
او با بیان اینکه ممکن است جریانات سیاسی در این اتفاقات، نقش اساسی داشته باشند، تصریح کرد: احتمال دارد به عنوان مثال به دلیل انتخابات در آمریکا، برخی گروه ها تلاش کنند در جهت برخورد با رقبای خود، اینچنین کارهایی انجام دهند. همزمانی این حرکت با ۱۱سپتامبر نیز می تواند سبب تحریک مسلمانان و به تبع آن، به تغییر افکارعمومی علیه مسلمانان منجر شود. بعید نیست که این برنامه در راستای رسیدن به اهداف سیاسی حامیان صهیونیست ها باشد تا در نتیجه تحریک افکار عمومی بر ضد مسلمانان، گروه هایی که همراهی بیشتری با اسراییل دارند روی کار آیند.
او ادامه داد: اما در کل همانطور که گفته شد می توان خشمگین بودن کسانی که این حرکات را انجام می دهند از گسترش اسلام را علت عمده انتخاب این شکل زشت و غیر انسانی برای مبارزه با اسلام و تخریب آن با اهانت های این چنینی دانست.
هیچ انسان منصفی، اهانت به مقدسات را تأیید نمی کند
موسویان با اعتقاد به اینکه همه انسانها از وجدان و فطرتی الهی برخوردارند، در تحلیل پیامدهای این حرکات در جهان اظهار کرد: هیچ انسان منصف و دارای وجدانی، اهانت به مقدسات جمعیتی عظیم را در جهان، تأیید نخواهد کرد. به طور طبیعی، اینگونه حرکت ها، انسان های پایبند بر فطرت که در جهان کم نیستند را بیشتر به اسلام و پیامبر اسلام (ص) متوجه خواهد کرد. چه بسا این افراد به مطالعه در ارتباط با این موضوع، هدایت شوند و حتی از این طریق برخلاف چیزی که آنها انتظار داشتند، گرایش بیشتری به اسلام صورت گیرد زیرا زشتی این عمل، آن قدر زیاد است که هر انسان صاحب وجدانی را به برخورد و مخالفت بر می انگیزد.
او با تاکید بر این که مسلمانان نمی توانند نسبت به این اعمال و اهانت به مقدسات خود، بی تفاوت باشند، بیان کرد: اینکه برخی می گویند ممکن است به مقدسات مسیحیان نیز توهین شده باشد اما آنها برخوردی انجام ندادند؛ دلیل نمی شود که چون آنها کاری در اعتراض انجام نداده اند، مسلمان ها هم باید همینطور باشند. مسلمانان وظیفه دارند به گونه ای نشان دهند در برابر چنین حرکت هایی سکوت نمی کنند و ناراحتی خود را به صورت علنی و آشکار ابراز می کنند اما نمایش این خشم باید به گونه ای باشد که موجب تضعیف اسلام نشود و چهره زشتی را از اسلام به نمایش نگذارد.
هدف عاملان فیلم موهن: ایجاد واکنش تند مسلمانان و سوءاستفاده از آن
عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم، هدف عاملان اکران این فیلم توهین آمیز را امکان بروز واکنش تند و نامعقول از سوی مسلمانان دانست و اظهار کرد: این واکنش نامعقول در صورت بروز، افکار عمومی مردم دنیا را علیه پیروان اسلام، تحریک خواهد کرد. مسلمانان می توانند از اتفاقات اینچنینی پیش آمده به نفع اسلام و علیه صهیونیسم استفاده کنند. این باید بهترین وسیله باشد برای اینکه مسلمانان چهره زشت صهیونیسم را به جهانیان نشان دهند که چه طور به جای مبارزه منطقی و با دلیل و برهان، به این اعمال ناپسند و اهانت به مقدسات جمعیت بیش از یک میلیاردی مسلمانان روی می آورند اما امکان دارد با تحریک برخی افراد و کارهای تندی که انجام دهند بتوانند از آن، علیه مسلمان ها بهره برداری کنند.
کلمه – گروه اجتماعی: در حالی که هر روز به تعداد زندانیان افزوده می شود و با این حال وضعیت رفاهی زندانیان از حداقل استاندارد برخورد است، رئیس سازمان زندانها از انتقال ۷ هزار نفر از زندانیان تهران که در زندانهای کرج بودند، به زندان جدید تهران در فشافویه خبر داد.
فشافویه یکی از بخشهای شهرستان ری، در جنوب تهران است. قرار بود اوایل سال جاری انتقال زندانیان تهرانی از زندان کرج به این زندان انجام شود که با پایان ماه شهریور اولین گروه هفت هزار نفری به این اردوگاه اعزام شدند.
در حال حاضر ندامتگاه کرج و زندان قزلحصار بیش از ظرفیت استاندارد و حتی چند برابر ظرفیت خود محکوم به زندان را در خود نگهداری می کند.
به گزارش کلمه، برخی از زندانها بیش از ۵ برابر ظرفیت خود زندانی دارند و تغذیه نامناسب، وضعیت بهداشتی ناگوار، رفتار نامطلوب زندانبان از مشکلات جدی در این زندان هاست.
بر اساس آمار سازمان زندان ها، در حال حاضر بیش از ۲۵۰ هزار زندانی در کشور داریم. حال آنکه برخی مقام های قضایی ادعا کرده اند سالانه هشتصد هزار نفر به زندانهای کشور وارد می شوند. اما با وجود این حجم زندانی، زندانهای کشور از حداقل امکانات رفاهی برای زندانیان بیبهره اند.
همزمان با برگزاری اجلاس سران در تهران، مدیر کل حوزه ریاست سازمان زندانها خبر از آزادی ۲۵ هزار تن داده بود. البته گزارشی از این آزادی منتشر نشده است.
خبر از ساخت زندانهای جدید در حالی است که پیش از این مقامات قضایی بر ضرورت حذف زندان و کاهش تعداد زندانیان اظهار نظر کرده بودند.
بر اساس آمار منتشر شده، تعداد زندانیان در سال ۵۷ که منجر به انقلاب اسلامی شد، با توجه به جمعیت ۳۶ میلیون نفری نزدیک به ۱۰ هزار نفر بود. با در نظر گرفتن آمار رشد زندانیان بر اساس جمعیت کشور، باید میزان زندانیان ایران نسبت به دو برابر شدن جمعیت به حدود ۲۰ هزار نفر میرسید. در حالی که تعداد زندانیان نزدیک به ۱۷۰ هزار نفر شده است.
این در حالی است که در دنیا متوسط زندانی به ازای هر یکصد هزار نفر، ۱۴۸ نفر است که این میزان در ایران به ازای هر یکصد هزار نفر، ۲۷۱ نفر است که این میزان تقریبأ دو برابر متوسط جهانی است.
یکی از نمایندگان مجلس چند ماه پیش با اشاره به ساخت هشت زندان جدید و با بیان اینکه اینکه تعداد زندانیان در زندانها آنقدر زیاد است که تا روی پلهها هم میخوابند، خواستار افزایش بودجه سازمان زندانها شده بود. او گفته بود که بودجه سازمان زندانها کفاف تامین لباس و غذای زندانیان را نمی دهد و آن قدر در زندانها مشکل هست که به هر دو نفر یک پتو میرسد.
اینک غلامحسین اسماعیلی در گفتوگو با فارس درباره زمان بهرهبرداری از زندان جدید تهران در فشافویه اظهار می دارد: فاز یک را بهره برداری کردیم و دو فاز دیگر در حال آماده شدن است.
وی ادامه داد: تاکنون ۷ هزار نفر از زندانیان تهران را که در زندانهای کرج بودند به زندان تهران بزرگ در فشافویه منتقل کردیم.
اسماعیلی با اشاره به اعتراض کرجیها به حضور زندانیان تهرانی در این شهر گفت: البته دو زندان از زندانهای کرج مربوط به استان تهران است اما به مرور زمان زندانیان تهران منتقل میشوند.
رئیس سازمان زندانهای استان تهران گفت: برای راهاندازی دو فاز دیگر زندان فشافویه با سرعت در حال فعالیت هستیم و به محض آماده شدن، سایر زندانیان را هم منتقل میکنیم.
پیش از این وزیر دادگستری گفته بود: اردگاه فشافویه ویژه نگهداری محکومین مواد مخدر و زندان فشافویه برای سایر جرایم در نظر گرفته شده است که امیدواریم با راه اندازی این دو، تمامی زندانیانی که در تهران محکومیت پیدا کرده اند و مربوط به استان تهران هستند از زندانهای شهرستان کرج منتقل شوند.
کلمه – آرمان تالشی:
یکی از دلایلی که می تواند مانع تداوم و همه گیر شدن گفتگو در جامعه شود، تشدد مفاهیم و دریافت هایی است که واژگان در ذهن کنشگران ایجاد می کند. در ادبیات سیاسی متداول ما گاهی برای بیان و تفسیر یک موضوع و مصداق واحد، لفظ ها و ترکیب های متنوعی جعل می شود که نه تنها وجهی از وجوه آن مصداق را می پوشاند بلکه حتی از بیان وجه مورد ادعای خویش نیز عاجز است.
در گفتمان اصلاحات ما با مفاهیم به شدت متشتتی مواجه هستیم که مرزبندی آنها شفاف نیست و این باعث سرگردانی شدید فکری در این عرصه شده است. برای نمونه “نظام” کلید واژه مهم و متداولی در گفتمان اصلاحات است ولی در عین حال مفاهیم متعدی بر این واژه حمل می شود، در حالیکه کنشگران سیاسی هر یک تنها وجهی از آنرا افاده می کنند و با این وجوه متعدد و به ظاهر یکسان به گفتگو می نشینند و به خیال خود از یک موضوع واحد سخن می گویند و غافل از آنکه این اشتراک تنها در لفظ و مصداق صدق دارد و دریافت هایشان از این امر کاملن متفاوت است و حتی گاهی نیز تباین دارد. یکی نظام را آرمان های برآمده از انقلاب اسلامی ۵۷ می داند و دیگر نظام را کلیت قانون اساسی می داند و یکی نیز حکام فعلی و سلایق، گفتار و رفتار آنها را نظام می پندارد. واژه های اصلاح، تطور و انقلاب نیز از این ویژگی مبرا نیست.
اصلاح (Re-form)
اصلاح در کاربرد متداول امروزی آن به معنی دگرگونی عامدانه و آرام در امری است که بواسطه آن آدمی شرایط یا وضعیت معینی را به سمت بهتر شدن و کارآمد شدن تغییر می دهد. پیشوند Re- در زبان لاتین به معنی “عقب و برگشت” است. این تکواژ در زبان های هندوژرمنی در معنی عام تری نیز استعمال می شود و “دوباره و تکرار یک عمل” را افاده معنی می کند. در لاتین واژه فرم از ریشه Formtio به معنی “ساخت و صورت” است. ریشه مفهوم رفرم در سنت فکری مغرب زمین به تزهای مارتین لوتر بازمی گردد که در سال ۱۵۷۱ برای اصلاح مسیحیتِ وقت، به منظور بازگشت به حقیقتِ دین مسیح و ساخت و صورت اصلی آن ارائه داده بود. از این منظر می توان گفت که در دل رفرم یک نوع احیاء هم هست و اصلاح و ساخت صورت های جدید با تکیه بر صورت های گذشته اتفاق خواهد افتاد. اما ویژگی احیاء گری در مفهوم اصلاح در بسیاری از موارد فراموش می شود و واژه اصلاح تنها ناظر به دگرگونی آرام و عامدانه در صورت است که از آن طریق دگرگونی در محتوا و کل سیستم را هم شامل می شود.
تطور (E-volution)
تطور در کاربرد متداول امروزی به معنی فرایند رشد آرام، دائمی و بادوامی است که در امری تداوم همیشگی دارد. مفهوم ترقی خواهی و تجدد طلبی در نزد متفکرانی که به دترمینه تاریخی اعتقاد دارند و رخدادهای تاریخی را موجب به امری ایجابی می دانند در این واژه مستتر است. از این منظر جامعه و تمدن یک قوم و ملت و یا کلاِ تمدن انسانی به سان یک ارگانیسم زنده و عقلانی تصور می شود که در دور های تولد، بلوغ و مرگ همواره در حال بازتولید خود می باشد. غربی ها در منابع خود ابن خلدون را واضع این نوع دریافت از هستی و جامعه معرفی می کنند. اگوست کنت، اسپنسر و مورگان از جمله متفکرانی هستند که در جامعه شناسی دریافت شان از حیات اجتماعی انسان مبتی بر مفهوم تطور بود. واژه E-volution با واژه تطور در عربی، به معنی از طوری به طوری شدن، هم ریشه و به لحاظ معنایی هم بسته است. تطور به معنی دگرگونی و از گونه ای به گونه ای شدن در زبان عربی و فارسی مستعمل است. واژه E-volution نیز در لاتین به معنی “به بیرون و جلو غلتیدن” بکار می رفت که مفهوم ترقی و رشد نیز در آن مستتر است.
انقلاب (Re-volution)
انقلاب در کاربرد متداول امروزی به عمل گروهی از انسانها اطلاق می شود که در پی الغای حاکمیت سیاسی موجود و برپایی حاکمیتی نوین در یک سرزمین هستند. این افراد بمنظور تحقق هدف خود، بواسطه سخت جانی حاکمیت سیاسی موجود، به خشونت تحمیلی از جانب حاکمیت می توانند آری بگویند و به خشونت هم می توانند متوسل شوند. این واژه از این وجه مذکور و با این معنی متداولش با ثوره در عربی که با شورش در فارسی هم ریشه و هم بسته معنایی است، قابل تقریب است.
اما در لاتین Re-volution به معنی “به عقب غلط خوردن و به عقب چرخیدن” بکار می رفت. مصدر vlovere در لاتین به معنی “چرخیدن و دگرگون شدن” در حالت کلی است. از این مصدر واژه E-volution به معنی به جلو چرخیدن و واژه Re-volution به معنی به عقب چرخیدن مشق شده است. کپرنیک در سال ۱۵۴۳ میلادی نظریه ای در مورد چگونگی حرکت اجرام آسمانی ارائه داد؛ که امروزه از آن به نام انقلاب کپرنیکی یاد می کنند. نام کتاب او به لاتین De Revolutionibus Orbium Coelestium است که به انگلیسی نام این کتاب به شکل On the Revolution of the Heavenly Spheres ترجمه شده است. کلمه De Revolution در نام این کتاب حرکت دوار و برگشتی اجرام آسمانی را توصیف می کرد و معنی متداول امروزیش در آن زمان مرسوم نبود. حتی حرکت مردم انگلستان در سال ۱۶۸۸ که Glorious Revolution ” انقلاب باشکوه ” نامیده شد، کلمه Revolution در این عبارت به معنی “بازگشت و به عقب غلتیدن از طریق ترمیم وضعیت مشروع قدیمی” دریافت می شد. در سنت فکری غرب این باز-گشت به گذشته بار ارزشی نداشت و از این عمل احیاء، که با نوعی باز-گشت به گذشته همراه بود، گمراهی یا سعادت فهم نمی شد. در تفکر غربی وجه باز-گشت به عقب به مرور از دایره معنایی Revolution حذف شد و این کلمه در معنی ثانویه ای بکار رفت و به هر نوع دگرگونی بنیادین و گسترده اطلاق می شد. با امعان نظر به معنی دوم و ثانویه این واژه است که موجب می شود تا رخدادهای علمی در عرصه صنعت را انقلاب صنعتی (industrial Re-volution ) بنامیم. بدین معنی که در فرایند تدریحی رشد جوامع، یا همان تطور (E-volution )، دگرگونی ریشه ای، رادیکال و بنیادینی که تاثیر شگرفی بر همه شئون هستی دارد، شکل گرفته است.
در قرآن و در زبان عربی نیز واژه انقلاب به معنی دگرگونی و باز-گشت به عقب بکار رفته است. انقلاب در قرآن به معنی حرکت و قلب شدن و دگرگون شدن به گذشته است که مذمت می شود. در قرآن انقلاب به معنی قلب شدن به سمت گمراهی و غی و افول از ترقی آمده است. وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ ( ال عمران ۱۴۴) جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز می گردید (انقَلَبْتُمْ)؟ هر کس که بازگردد (ینقَلِبْ) هیچ زیانی به خدا نخواهد رسانید خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ستمکاران به زودی خواهنددانست که به چه مکانی باز می گردند. ( الشعرا ۲۲۷ ) انقلاب در قرآن به معنی دگرگونی است که به غی و بیراه شدن ختم می گردد. باز-گشتی به عقب و افول از ترقی و کمال است. بعدها در استعمال واژه انقلاب در زبان عربی و فارسی نه تنها وجه و جهت غی گونه این دگرگونی های فراموش شد و از بین رفت، بلکه حتی مفهوم بازگشت به عقب این واژه نیز به نسیان سپرده شد و تنها وجه دگرگونی آن باقی ماند و بعدها بنیادی و ریشه ای بودن نیز به این دگرگونی اضافه شد. انقلاب در سنت فکری قدمای ما دگرگون شدن چیزی از ریشه و اساس و قلب شدن آنرا افاده معنی می کرد. ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ/ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد (حافظ). از این وجه معنایی است که “قلب شدن”، “قلب کردن”، “قلب ماهیت” در زبان فارسی و عربی مستعمل است. کوزه گر خاک را به کوزه قلب می کند. کوزه گر انقلابی در صورت خاک ایجاد می کند و صورت اولیه خاک را از اساس دگرگون می سازد و صورت (Form) جدیدی به ان می دهد و با این کار خاک به کوزه قلب می شود. در این وجه از استعمال این واژه، قلب شدن به دگرگونی بنیادین در صورت خاک اشاره دارد. این دگرگونی حیرت انگیز نیز بود و موجب شور و حال و وجد می شد. با “قلب دریافت کردن” ،”دریافت قلبی” در سنت فکری پیشینیان مان به دریافتی بنیادین و ریشه ای اشاره دارد که این بنیادین بودن آن موجب دگرگونی حال می شود. “منقلب شدن” دگرگونی بنیادین حال بود که به انسان در نسبتی با امری و موضوعی دست می داد. گر یار من برافکند از رخ نقاب رویش / عالم به هم برمی زند از انقلاب مویش (عارف قزوینی)
حال با این مقدمات به اکنون خود بازگردیم و به استعمال این واژه ها در زبان و کنش های گفتاری خود نظری افکنیم. بر اساس وجه دوم استعمال واژه انقلاب و معنوی ثانویه آن، دگرگونی بنیادین، است که می توان از “انقلاب مشروطه ایران” سخن گفت. چرا که آن رخداد دگرگونی بنیادین و ریشه ای بود که در ایران صورت گرفته بود و جامعه ما برای اولین بار دارای قانون اساسی، نهاد دولت و مجلس می شد. ولی از وجه معنی و استعمال متداول واژه انقلاب، یعنی ثوره و شورش، رویداد مشروطه در ایران انقلاب نبود. زیرا این رخداد ثوره و شورشی نبود که در آن عده ای حکومتی را ساقط بکنند و حکومتی دیگر را به جای ان بنشانند. از وجهی دیگر پدیدار مشروطه از این منظر که توسط خود حاکمیت پادشاهی وقت انجام شده بود، حتی با با تحمیل ملت و نخبگان، یک رفرم و اصلاح به معنی متداول لفظ یعنی دگرگونی آرام و عامدانه در نظام پادشاهی بود. “اصلاحات اراضی” در دهه چهل به دلیل اینکه در صورت مالکیت ارباب- رعیتی قلب ماهیت ایجاد کرده بود و از اساس آنرا دگرگون ساخته بود، یک انقلاب به معنی دگرگونی بنیادین بود و همین پدیدار از این وجه که توسط نظام پادشاهی وقت به شکل عامدانه برای سامان بخشیدن امور انجام شده بود یک رفرم و اصلاح بود. رخداد بهمن ۵۷ از این وجه که نظام شاهنشاهی خشونت را بر معترضین تحمیل کرد و اقدام معترضین منجر به سرنگونی نظام شد، یک ثوره بود و از این وجه که همه شئون هستی ما را، فارغ از هر گونه ارزش گذاری، تغییر داد یک انقلاب و دگرگونی بنیادین و ریشه ای بود. اگر رخداد بهمن ۵۷ را از منظر تداومش در سالهای بعد تا کنون مدنظر داشته باشیم، از این وجه که عقب گردی در رفتارها و عملکرد حکام و مسئولین اتقاق افتاد و سنت های قرون وسطایی همچون ربا به شکل علنی و رسمی تحت عنوان “سود” در میان بانک ها متداول گشت، و از وجهی دیگر باز-گشت استبداد و خودکامگی و یکه سالاری فردی از نوع ولایی اش را به همراه داشت، به معنی انقلاب و قلب شدن در قران و بازگشت به عقب و بیراه رفتن بود.
انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ در طول این سال های متوالی با افول از آرمان هایش دگرگونی به عقب و غلتیدن به سنت های قرون وسطی را به همراه داشت. فرایندی که در نحوه زیست اجتماعی و فکری نسل زیادی از مردم بخصوص جوانان در طی این سالها شکل گرفت، که تجلی آن را در پدیدار جنبش سبز مشاهده می کنیم، از این منظر که تدریجی، آرام و گام به گام بود، یک E-volution و تطور است. همین تطور از این لحاظ که در تاریخ پدیدارهای فکری و اجتماعی این سرزمین بسیار بنیادی است و نقطه عطفی تاریخی محسوب می شود و نقشی اساسی و ریشه ای در زندگی این نسل و کنش های سیاسی- اجتماعی او ایفا می کند یک انقلاب زیستی به معنی دگرگونی بنیادین است. دریافت مفاهیم انقلاب و اصلاح به شکل دوگانه و تقابلی انقلاب-اصلاح فاقد اعتبار معنایی و عینیت انضمامی است. تطور، انقلاب و اصلاح در هم تنیده اند و این سه معانی، قائم به ذات نیستند و در تعامل با یکدیگر قوام پیدا می کنند. یک پدیدار می تواند از وجهی اصلاح باشد و از وجهی دیگر انقلاب. لذا با دوگانه انقلاب-اصلاح نمی توان به شناخت دقیق پدیدارهای سیاسی اجتماعی نائل گشت. تا زمانی که این دوگانه در دریافت ما از رخدادهای سالهای اخیر نقش موثری ایفا می کند، ما قادر نخواهیم بود تا ماهیت جنبش سبز و ساز و کارش را تبین کنیم. جنبش سبز دوگانه های زیادی را ملغی کرده است که یکی از آنها دوگانه انقلاب-اصلاح است. جنبش سبز نه ناظر به انقلاب و براندازی نظام موجود است و نه اینکه جانب مفهوم اصلاح نظام موجود را در تقابل با انقلاب و براندازی آن گرفته است؛ بلکه در گفتمان سبز دوگانه انقلاب و براندازی نظام و اصلاح نظام در تعلیق قرار گرفته است. جنبش سبز تنها ناظر به احیاء حقوق معوقه ملت و آرمان های متحقق نشده انقلاب اسلامی است و در این راه قانون اساسی را به عنوان میثاق عمومی و چهارچوب حرکت خود پذیرفته است و در این مرحله اجرابی بدون تنازل انرا هم بر اساس راهکنش (تا کتیک) و هم بر اساس راهبرد (استراتژی) به عنوان اساسی ترین خواست خود مطرح کرده است. از وجه معنی اولیه رفرم می توانیم بگوییم که جنبش سبز به معنی دقیق کلمه رفرم است و معنی احیاء و تکیه بر گذشته را در درون خود دارد. میرحسین در مصاحبه مطبوعاتی خود در ۱۷ فروردین سال ۱۳۸۸ در دفتر روزنامه اطلاعات گفته بود:” من اصلاح طلبی هستم که دائم به اصول مراجعه می کنم”. زهرا رهنورد نیز در دوم خرداد ۱۳۸۸ در سخرانی خود در ورزشگاه آزادی گفت:”من آقای خاتمی را یک احیاء گر می دانم و سپس یک اصلاح گر”. این نوع تفسیر از آقای خاتمی بیان کننده نوع نگاه خانم رهنورد به اصلاح است. ویژگی احیاء گری در گفتمان سبز در مفهوم نظام نیز قابل دریافت است. نظام در گفتمان جنبش سبز نظام موجود فعلی، سازوکارهای موجود در حاکمیت کشور در همه شئون اش، نیست، بلکه نظام خواست ها و آرمان های انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ است که به دلایل متعددی هنوز متحقق نشده است و آنچکه امروز به نام نظام حاکم است نتیجه برانداخته شدن همان خواست ها و نظامی است که قرار بود از دل آن خواست ها شکل بگیرد. نظامی که به گفته کروبی ” ۹۸% رای مردم را همراه خود داشت”. میرحسین در همان مصاحبه مطبوعاتی گفت: “ممکن است کسی اعتقادش را به نظام از دست داده باشد اما در چهارچوب قانون عمل کند، ما حق نداریم مثل کسی که از مدار شهروندی خارج شده با او مواجه شویم. من برای خود قید درست نمی کنم و اینگونه نیست که سریع خط قرمز بکشم و افراد را به غیر نظام یا خودی و غیر خودی تبدیل کنم.” از این منظر جنبش سبز یک انقلاب است. تغییری است بنیادین و ریشه ای در کنش های سیاسی اکنون ما؛ دگرگونی ای اساسی است در دریافت هایمان از مفاهیم رایج در کنش های گفتاری سیاسی مان.
حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی که چندی پیش در کمپ کمک به زلزله زدگان آذربایجان بازداشت و تا به حال در زندان تبریز نگهداری می شد به قرنطینه زندان تبریز منتقل شده است.
به گزارش سحام نیوز، حسین رونقی ملکی جهت انتقال به زندان اوین به قرنطینه زندان تبریز منتقل شده است. وی به علت ضرب و شتم به هنگام بازداشت دچار خونریزی کلیوی شده است.
وضعیت ناپایدار حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر که چندی پیش به علت وضعیت بد جسمانی و جهت ادامه درمان به مرخصی آمده بود، باعث افزایش نگرانی خانواده وی شده است.
این روزها افزایش ناگهانی قیمت کاغذ و نایاب شدن آن موجب نگرانی روزنامه نگاران مستقل ایرانی شده است . تعدادی از مدیران مسئول روزنامه ها و مجلات کشورنیز از افزایش ناگهانی قیمت کاغذ اظهار نگرانی کرده و به همکاران خود گفته اند با ادامه این روند مجبور به تغییراتی در سیستم تحریریه و حتی انتشار نشریات شان هستند .
به گزارش خبرنگاران ایران، طبق گفته های مسوولان دولتی در ایران کارخانههای داخلی تنها قادرند حدود یک سوم از نیازهای داخلی تولید کاغذ کشور را برآورده کنند و دولت برای تنظیم بازار و تعدیل قیمتها نیاز به واردات کاغذ دارد و در این میان ارز مرجع نیز برای واردات کاغذ در نظر گرفته نشده است .این در حالی است که افزایش ناگهانی قیمت ارز در چند ماهه اخیر و کاهش واردات کاغذ موجب شده بازارداخلی تولید کاغذ به شدت به هم ریخته و این موضوع موجب افزایش شدید قیمت کاغذ در کشور شود تا جایی که ادامه روند انتشار تعدادی از روزنامه ها و به ویژه روزنامه های مستقل کشور را با سوال جدی روبرو کرده است.
روزنامه نگاران می گویند همیشه و با آغاز هر محدودیت و مشکلی برای رسانه ها این بدنه تحریریه ها هستند که بیشترین هزینه را می پردازند و خبرنگاران هم دراین میان اولین کسانی هستند که تاوان مشقتهای به وجود آمده را می دهند . کاهش دستمزد، تعدیلهای شغلی ،عدم پرداخت حق الزحمه خبرنگاران حق التحریری ، کاهش کیفیت و … از جمله این مشکلات هستند که خبرنگاران ایرانی این روزها نگران آنها هستند .
شرایط آشفته اقتصادی کشور درماه های اخیر و روند روبه افزایش قیمت ارز تاثیر خود را بر زندگی روزنامه نگاری ایرانی هم گذشته است . تعدادی از آنها در گفتگو با سایت خبرنگاران ایران از پرداخت نامنظم حقوق خود در ماه های اخیر گلایه دارند و حالا کمبود و گرانی کاغذ نیز بر این دغدغه ها افزوده است .
کاهش کیفیت و تعدیل تعداد خبرنگاران اثرات گرانی کاغذ
بنا بر آخرین گزارشها تنها در یک ماه اخیر قیمت کاغذ در ایران ۵۰ درصد گران شده و قیمت به اصطلاح هر بند کاغذ از ۵۰ هزار تومان به ۷۵ هزار تومان رسیده است. منصور مظفری مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد در همین زمینه گفته است: «در سال جدید قیمت کاغذ افزایشی در حدود ۸۰ درصد داشته است. درکنار این افزایش قیمت، واردکنندگان کاغذ و واسطهها، شرایط خود را به بازار تحمیل کردهاند.»
نعمت الله شهبازی، مدیرمسوول روزنامه«گل»، نیز چندی پیش در نخستین نشست اقتصاد رسانه به موضوع گرانی کاغذ اشاره می کند : «افزایش بی رویه و غیرمنطقی قیمت کاغذ در کنار کمبود آن به یکی از معضلات مطبوعات تبدیل شده است . قیمت کاغذ گلاسه از هزار و ۲۰۰ تومان در سال گذشته به حدود دو هزار و ۴۰۰ تومان رسیده است،این در حالی است که خرید کاغذ برای مطبوعات نقدی است اما دریافت درآمد فروش نشریات به صورت خرد انجام شده و زمان بر است، ضمن آنکه قیمت کاغذ کاهی نیز رشد چشمگیری یافته و از کیلویی ۸۰۰ تومان به هزار و ۴۰۰ تومان رسیده است.»
مدیرمسوول روزنامه «گل» مشکل کمبود و گرانی کاغذ، هزینه های چاپ و لیتوگرافی، هزینه دستمزد پرسنل و افزایش هزینه های توزیع با گران شدن قیمت بنزین را از مشکلات کنونی مطبوعات اعلام می کند: « سال گذشته مبلغ زیادی از درآمد آگهی ها توسط سازمان امور مالیاتی کسر شد، در کنار این امر افزایش هزینه انتشار و همچنین کاهش هزینه تولید را نیز باید در نظر گرفت.» .
شهبازی با اشاره به «حذف مطبوعات از سبد خانوار به دلیل افزایش قیمت در راستای پوشش بخشی از هزینه ها»، افزود: «الکترونیکی شدن روزنامه ها در کشورهای اروپایی در کنار روزنامه های مکتوب ادامه دارد و این روزنامه ها هنوز سهم خود را در سبد خانوار حفظ کرده اند.»
مدیرمسوول روزنامه «گل» با اشاره به «کاهش یارانه ارزی پرداختی از سوی وزارت ارشاد به مطبوعات» ادامه داد: «در سال ۸۵ میزان یارانه پرداختی به مطبوعات به صورت ارزی بود و اگر روزنامه ای اقدام به واردات کاغذ می کرد حدود ۲۰۰ میلیون تومان سود نصیبش می شد اما هم اکنون سود عایدی از محل یارانه وزارت ارشاد که ریالی پرداخت می شود به کمتر از یک پنجم کاهش یافته است.»
به گفته وی کاهش کیفیت محتوا، کاهش صفحات، کاهش پرسنل و کاهش کیفیت شکلی صفحات از اثرات کاهش درآمدهای مطبوعات است.
مطبوعاتی ها بیشترین فشار اقتصادی را تحمل می کنند
یکی از خبرنگارانی که با اوگفتگو می کنم در یکی از روزنامه های مستقل مشغول به کار است :« گرانی کاغذ بیداد می کند و روزنامه های دولتی مجالی برای روزنامه های مستقل در استفاده از یارانه و امتیازات محدود نگذاشته اند. این روزها روزنامه نگاران و خبرنگاران بدترین فشارهای اقتصادی را از سر می گذرانند و حالا با مشکل گرانی کاغذ این مشکلات دو چندان شده است و هر روز بیم از دست دادن شغل مان را داریم .در روزنامه ما زمزمه تعدیل نیرو به گوش می رسد و قرار است از هر سرویس یک یا دو نیرو کم شود .سرویس ما الان سه نیروی ثابت دارد و قرار است بعد از تعدیل فقط یک عضو ثابت داشته باشیم و دو عضو دیگر حق التحریری کار کنند این برای ما روزنامه نگاران یعنی اخراج. چون هر کسی می داند که حق التحریری کار کردن برای روزنامه ها یعنی بی پولی و بدبختی.»
او همچنین می گوید که در ماه های اخیر با تاخیر دو تا سه ماهه حقوقش را دریافت کرده اما با این همه هنوز این نوع کار کردن را به حق التحریری کار کردن ترجیح می دهد :« می گویند یعد از تعدیل عده ای می شوند حق التحریر ثابت و همان حقوق را دریافت می کنند اما دیگر روزنامه برایشان حق بیمه رد نمی کند و ساعت مشخص کارهم ندارند اما همه می دانند که این اقدام فرقی با بیکاری ندارد و ما هم به هیچ وجه نمی توانیم از حقوق مان دفاع کنیم .»
این روزنامه نگار که هزینه اجاره خانه و دیگر مسائل اقتصادی از همین حالا نگرانش کرده می گوید :« از همین الان به فکر شغل دیگری هستم چون می دانم که با وجود افزایش ارز و زد وبندهایی که در بازار کاغذ وجود دارد و برخی ها انحصاری واردات آن را در دست گرفته اند به زودی آینده خطرناک تری در انتظارماست.این روزها بیشتر همکارانم به جای اینکه به شغل و کار خود فکر کنند مدام نگران این مسائلند آیا با چنین فکر آشفته ای می توان روزنامه نگار خوبی هم باقی ماند و مطالب با کیفیتی نوشت؟»
معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد نیز درباره همین مشکلات به رسانه ها گفته است :« میدانم این روزها همکاران ما در مطبوعات فشار زیادی را تحمل میکنند، اما با این همه ما هم بیکار ننشسته ایم و موضوع کاغذ مطبوعات را جدی پیگیری میکنیم تامین کاغذ روزنامهها تابع متغیرهای متعددی است؛ به هر حال شرایط ویژه کشور در سال جاری و مسائل ارزی ، باعث شد مشکلاتی در زمینه تامین کاغذ روزنامهها به وجود بیاید.»
محمدجعفر محمدزاده به خبرگزاری مهر همچنین گفته است :« به برخی از مطبوعات کشور مجوز واردات کاغذ را داده و اعلام کرده ایم به کسانی که داوطلب اجرای این کار باشند هم مجوزهای لازم را می دهیم اگر این کاغذها وارد شوند، میتوانند بازار داخل را تنظیم کنند و همچنین بر وضعیت قیمت اثرگذار باشند که امیدواریم هر چه زودتر این اتفاق بیفتد.»
دبیر سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوای ایران ، طاهر شبیری هم در این باره عقیده دارد :«در شرایطی که نرخ ارز و نوسانات آن، بیشترین تاثیر را بر این صنعت گذاشته است؛ ارز مرجع هم به واردات مواد اولیه این صنعت تعلق نمیگیرد. این در حالی است که با نوسانات نرخ ارز و تثبیت قیمتی که دولت پیاده کرده است، ادامه راه برای این صنعت بسیار مشکل شده است.»
چرخ زندگی روزنامه نگاران ایرانی به سختی می چرخد
یکی دیگر از روزنامه نگارانی که با او گفتگو می کنم اکنون در یک نهاد نیمه دولتی مشغول کار است و به صورت حق التحریری با چند روزنامه همکاری دارد: «بعد از انتخابات سال ۸۸ تصمیم گرفتم شغل ثابتی به جز کار در روزنامه ها برای خودم دست و پا کنم. مسله ام فقط محدودیت و سانسور نبود مدتها به این نتیجه رسیده بودم که با کار در مطبوعات نمی توانم چرخ زندگی ام را بچرخانم .بنابراین شغل ثابت و با در آمد نسبتا مناسبی پیدا کردم و تصمیم گرفتم برای علاقه شخصی ام به صورت غیر ثابت با مطبوعات همکاری کنم. اما آنچه برایم عجیب است اینکه در این همه سال تجربه کاری با مطبوعات هرگز پرداخت حق التحریرها تغییری نکرده است .سالها قبل من همان حق التحریری را دریافت می کردم که امروز هم آن را می گیرم . انگار همه قیمتها رشد کرده به جز حقوق و حق التحریر روزنامه نگاران، هر چند من به خاطر حق التحریر کار نمی کنم. اما همیشه وقتی همان مبلغ ناچیز را با تاخیر زیاد می گیرم دلم برای خودمان می سوزد که چرا آنقدر مظلوم واقع شده ایم و همیشه وضعیت معیشتی ما در حد پایین ترین اقشار جامعه است .»
وی با اشاره به بحران اخیر کاغد در کشور هم می گوید : «در شرایط عادی هم هیچگاه روزنامه نگاران دستمزد و حق التحریری که در خور تحصیلات و تخصص شان باشد دریافت نکرده اند، چه برسد به شرایط بحرانی که وضعیت معلوم است و همه همکاران با مشکلات جدی روبرو خواهند شد .»
خبرنگاران مجله ها نادیده گرفته می شوند
یکی دیگر از روزنامه نگارانی که با او صحبت می کنم در یکی از نشریه های خانوادگی کار می کند. او با گلایه می گوید :« هیچ وقت ندیده ام درباره مسائل و مشکلات ما هم در رسانه ها صحبت شود انگار فقط کسانی که در روزنامه ها کار می کنند ، روزنامه نگارند و ما جز گروه دیگری هستیم در حالی که خبرنگاران نشریات خانوادگی و به طور کلی مجلات با مشکلات بیشتری هم دست و پنجه نرم می کنند .»
او به افزایش ناگهانی قیمت ارز اشاره می کند و می گوید :«از زمانی که قیمت ارز افزایش یافته مدیر مسوول ما مدام می گوید که از پس تهیه کاغذ برای نشریه اش بر نمی آید و به زودی کار را تعطیل خواهد کرد .او معتقد است همه چیز در اختیار مجلات دولتی است و در بحرانها فقط مجلات مستقل و بدون رانت دولتی قربانی می شوند .در چند ماهه اخیر هر بار با تاخیر زیاد حقوق اندک ما را پرداخته و ما مدام زیر سایه تهدید به تعطیلی و بیکاری به کارمان ادامه می دهیم و نمی دانیم چه چیز در انتظارمان است اما همکارانمان هم همیشه فکر می کنند ما شرایط خیلی بهتری از خبرنگاران شاغل در روزنامه ها داریم در حالیکه حقوق ما از حقوق یک کارگر ساده هم کمتر است .»
در حالی سایه بیکاری و ترس از دست دادن شغل بر بسیاری از نشریات و روزنامه های کشور سایه انداخته که هنوز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مسوولیت گرانی کاغذ در بازار را به دوش وزیر صنعت، معدن و تجارت می اندازد و وزارت صنعت، معدن و تجارت هم مسوولیت مستقیم آن را وزارت ارشاد اعلام می کند. هر دو هم وعده هایی مبنی بر حل این مشکل می دهند .اما بسیاری از اهالی مطبوعات این وعده ها را بی اساس می دانند و می گویند تا به حال نامه نگاریهای زیادی در این باره با مسوولان داشته اند اما گویی مسوولان اصلا به مشکلات آنها بهایی نمی دهند .
آنها معتقدند گرانی کاغذ داستان پیچیده ای دارد که در کنار مشکلات دیگر تنها باری به مسائل روزنامه نگاران مستقل اضافه خواهد کرد .روزنامه های مستقل این روزها نه تنها باید برای تداوم حیات خود بکوشند و مسائل معمول فعالیت در این حوزه را تاب بیاورند که باید با موضوعی مانند غول گرانی کاغذ نیز دست وپنجه نرم کنند . آیا این بار روزنامه نگاران و اصحاب رسانه در برابر این مشکلات تاب خواهند آورد ؟ یا باید منتظر فهرست بلندتری از روزنامه نگاران بیکار و افت بیشتر کیفیت محتوای روزنامه ها ی کشور بمانیم؟
مجمع نیروهای خط امام(ره) در بیانیه ای هتک ساحت مقدس نبوی را محکوم کرد.
به گزارش کلمه در بخشی از این بیانیه آمده است: بر همه موحدان و آزادگان فرض است که قاطعانه به مقابله با این جریان سوء پرداخته و از همه ظرفیتهای موجود برای مجازات عاملان اینگونه حوادت و پیشگیری از تکرار آن اقدام کنند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
اقدام موهن چند فیلمساز در هتک حرمت ساحت مقدس نبوی(ٍص)که با طراحی و حمایت محافل بین المللی صهیونیست انجام گرفته موجب تاثر و تاسف عمیق شد. رفتاری که دل و روح همه موحدان و نیک سیرتان جهان را می آزارد و حاکی از فصل جدیدی از تلاش برای گسترش اختلافات دینی و منهدم ساختن همزیستی مسالمت آمیز ادیان توحیدی است.
سالهاست که جریانات وابسته به صهیونیسم بین الملل با ایجاد نزاع های مذهبی و پیشگیری از وحدت پیروان ادیان توحیدی به دنبال یافتن راه و محملی برای تداوم حیات خود هستند.
این شیوه گاه با ساختن مذاهب جعلی و گاه با پوشش آزادی بیان و انتشار کاریکاتور و یا داستانهای موهن مانند کتاب آیات شیطانی و گاه با جسارت به ساحت مقدسات مانند قرآن سوزی و در مواردی هم با رفتارهای افراطی به ظاهر مذهبی دنبال می شود و همواره نقش عظیمی از هزینه های مادی و معنوی جوامع را صرف خود می سازد.
ساده اندیشی است اگر تصور شود ابعاد جنایت اخیر و موارد مشابه آن موضوعی بدون پیشینه و منحصر به یک دین و پیروان آن است، بدون شک هتک حرمت پیامبر رحمت و خاتم انبیا که احیا گر ارزشهای انسانی بود و مکار اخلاق را به اوج خود رساند،توهین به همه ادیان و مکاتبی است که خواهان حاکمیت اخلاق و معنویت در جهان هستند.
مجمع نیروهای خط امام(ره)ضمن محکومیت این اقدا نفرت انگیز آن را بخشی از سلسله تلاشهایی میداند که در دهه های اخیر با حمایت قدرت های سلطه گر دنیا بویژه آمریکا،انگلیس و رژیم جنایت پیشه اسرائیل صورت گرفته است و مسئولیت اینگونه حوادث را مستقیما متوجه آنان می داند.
بر همه موحدان و آزادگان فرض است که قاطعانه به مقابله با این جریان سوء پرداخته و از همه ظرفیتهای موجود برای مجازات عاملان اینگونه حوادت و پیشگیری از تکرار آن اقدام کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
مسئولان دولتی از اجرای نمایش «خشکسالی و دروغ» در شیراز جلوگیری کردند، آن هم در حالی که این نمایش برای اجرا مجوز داشت و بلیت های آن هم از قبل فروخته شده بود.
این خبر را محمد یعقوبی نویسنده و کارگردان این اثر نمایشی اعلام کرده و با اشاره به اینکه «خشکسالی و دروغ» قرار بود از ۲۳ تا ۲۸ شهریور در تالار حافظ شیراز روی صحنه برود و مجوز کتبی اجرای آن نیز از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شده بود، به خبرآنلاین گفته است: بعد از ظهر پنج شنبه بعد از ساعتها مذاکره و بحث و با وجود پا در میانی فرمانداری شیراز، مسوولان ارشاد استان فارس بدون آنکه مجوز قبلی خود را به صورت کتبی لغو کنند، به ما اعلام کردند که نمیتوانیم روی صحنه برویم.
«خشکسالی و دروغ» بعد از هماهنگی های لازم و کسب مجوز، قرار بود با حضور باران کوثری، پیمان معادی، علی سرابی و آیدا کیخایی در تالار حافظ شهر شیراز به روی صحنه برود. اما با وجود اینکه این نمایش پیش از این دو بار در تهران اجرا شده بود و لوح فشرده آن نیز به شبکه نمایش خانگی راه یافته است؛ تماشاگرانی که با بلیت های از قبل خریده شده برای مشاهده اولین اجرا به سالن حافظ مراجعه کردند، با درهای بسته تالار و اطلاعیه ای مواجه شدند که خبر از لغو اجرای نمایش می داد.
کارگردان این اثر خاطرنشان کرده: اینکه تنها ساعتی پیش از اجرا این اتفاق بیفتد و برخلاف نظر دیگر مسوولان شهر، اداره ارشاد مجوز کتبی خودش را هم نادیده بگیرد و اجرای ما را لغو کند، رخدادی بسیار عجیب است.
او با تاکید بر اینکه مسوولان ارشاد استان فارس هیچ دلیل صریح و قابل قبولی را برای این تصمیمشان اعلام نکردند، افزود: اول به ما گفتند مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد مخالف این اجراست که آقای قادر آشنا مدیر اداره کل هنرهای نمایشی کشور در تماس تلفنی من این ادعا را رد کرد. بعدش آنان دلیلهای دیگری را تراشیدند که یکی از دیگری عجیب و پیش پا افتادهتر بود.
این نمایشنامه نویس و کارگردان در ادامه توضیح داد: مجوز اجرای نمایش در شهرستانها را ادارات ارشاد همان محل صادر میکنند و ربطی به تهران ندارد. ما هم اجاز کتبی این کار را از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس گرفته بودیم و دیگر ارگانها و نهادهای مسوول استان نیز آن را تایید کرده بودند.
یعقوبی با اشاره به اینکه حدس میزند تغییرات مدیریتی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، باعث رخ دادن این اتفاق نادر شده است، گفت: اجرای این نمایش در شیراز یک تهیه کننده خصوصی داشت که امیدواریم با پیگیریها او و با توجه به نظر مثبت دیگر ارگانها و نهادهای استان فارس، اداره کل ارشاد نیز مجوز کتبی خود را محترم بشمارد و راه را برای اجرای ما هموار سازد.
بدنبال انتشار خبر روزنامه ایران مبنی بر کشته شدن مشاور پورمحمدی و ادعای محمدرضا رحیمی بر اختلاس ۲۱ میلیارد تومانی وی در زمان وزارت کشور، روابط عمومی سازمان بازرسی کل کشور با صدور اطلاعیهای از شکایت رییس این سازمان از معاون اول رحیمی و روزنامه ایران خبر داد.
به گزارش کلمه، پیش از این پورمحمدی ادعا کرده بود که پرونده اختلاس و فساد مالی معاون اول احمدی نژاد، بعلت ” مصالح نظام ” به تعویق افتاده است.
محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدینژاد اخیرا ادعا کرده است که یکی از اعضای سابق دولت زمانی که در کابینه مشغول بهکار بود و پیش از آنکه از دولت «طرد» شود، به طور غیر قانونی حدود ۲۱ میلیارد تومان از وزارتخانه خارج کرد. این رقم با در نظر گرفتن سود آن در چهار سال گذشته به بیش از ۳۰ میلیارد تومان میرسد و میتوان با این پول به هزاران دانشجو وام تحصیلی داد اما هنوز پس داده نشده است!
هر چند رحیمی از کسی نام نبرد، اما پورمحمدی در بیانیه ای اعلام کرد که "مبلغ مورد ادعای رحیمی از وزارت کشور خارج نشده بلکه به عنوان وام در اختیار کارکنان این وزارتخانه قرار گرفته است."
اما او که مسئولیت بالاترین نهاد بازرسی کشور را بر عهده دارد نگفت که یک وزیر به چه "حقی" از بودجه وزارت خانه برای اعطای وام بهره جسته است و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم در وزارت کشور چه خبر بوده که این همه بذل و بخشش صورت گرفته است؟ در همان زمانی که محمدرضا رحیمی، سرحلقه تیم فاطمی نیز مدعی شده همه آن اختلاس ها را برای انتخابات هزینه کرده است!
البته دولتیان به این هم بسنده نکرده و حتی پورمحمدی را به طور تلویحی به " قتل " متهم کرده و در روزنامه رسمی دولت (ایران) نوشته اند که "مشاور مصطفی پورمحمدی دو روز پس از افشای نام وی از سوی مهآفرید خسروی در دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مرده است." روزنامه ایران در گزارش خود با اشاره "تخلفات" مصطفی پورمحمدی در دوران مسئولیتش، از اعطای چک به فردی به ارزش ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برای واردات اتوبوس از چین خبر داده، اتوبوسی که نه از چین وارد شد و نه پولی به بیتالمال بازگردانده شد.
در اطلاعیه سازمان بازرسی کل کشور آمده است: «اسناد دلایل اثباتی اتهام روزنامه ایران و نسبتدهندگان افترا و نشر اکاذیب، به منظور رسیدگی، به محاکم صالح قضایی ارائه خواهد شد.»
پورمحمدی که این روزها برای کرسی ریاست جمهوری خود را آماده می کند، طی سال های گذشته پرونده های زیادی از تخلف مالی و اختلاس تیم احمدی نژاد تهیه کرده است.
یادداشت مرتبط:
افشاگریها و بگمبگمهای یغماگران قدیسمآب؛ دعوا برای یک «کرسی»
کارلوس کروش ساعاتی پس از ورود به تهران توضیحاتی کامل را درباره آخرین تحولات تیم ملی برای فوتبال دوستان ایرانی ارائه کرد.
فرهاد عشوندی در خبرآنلاین نوشت: کارلوس کروش ۲ روز بعد از شکست به لبنان. او روبروی مان نشسته. کارلوس کروش که هنوز در شوک باخت است. البته می داند این روزها علیه تیم ملی و بازیکنانش جو خوبی نیست. تیمش به دلیل رفتارهای اشتباه بزرگترهای تیم ملی در قبال رسانه ها زیر فشار است اما خود او هنوز سیبل نیست. می خواهد تمام تلاشش را به خرج دهد تا فضا را بشکند و امید را به مردم برگرداند. مدام تاکید می کند که هیچ عذر برای باخت ندارد. می پذیرد که مردم حق دارند از تغییر سخن بگویند ولی تاکید دارد این خواست برای تغییر، نباید این قدر زیاد باشد که احساساتمان جای منطق را در تصمیمات بزرگ بگیرد. این بخش نخست از گفت و گوی ما با کارلوس کروش است که بیشتر او سخن گفته و به نوعی دفاعیات و توضیحاتش است برای مردم بعد از باخت تلخ به لبنان. در بخش دیگری از این گفت و گو که ۹۰ دقیقه دیگر به طول انجامیده، سرمربی تیم ملی به طور اختصاصی به سئوالات شفاف مردم درباره تیم ملی پاسخ داده که می توانید مشروح این گفتو گو را صبح روز شنبه در روزنامه خبرورزشی بخوانید.
غم این باخت حق مردم نبود؛ مردم عزیز ما را ببخشید
در درجه اول امیدوارم که بردهای تاریخ ساز هم داشته باشیم. درس اصلی از این بازی، امید به آینده است. باید با تلاش بیشتر این شکست را جبران کنیم. فکر می کنم قبل از هر چیز باید بگویم که از این باخت ناراحتم. من قبل از همه تمام مسئولیت شکست را می پذیرم. نه بهانه ای است و نه می شود این باخت را توجیه کرد. ما خوب نبودیم و باختیم. باختیم ولی نابود و ناامید نشدیم. بلکه از این باخت درس گرفتیم. این باخت ما را جریحه دار کرده برای تلاش بیشتر. با این باخت بیشتر در کنار هم هستیم. این باخت باعث می شود از این به بعد همدل تر تلاش کنیم برای رسیدن به جام جهانی.
غم این شکست حق طرفداران فوتبال نبود. لبنان استحقاق این برد را نداشت و ما در زمین اگرچه حمله داشتیم اما نبردیم چون فوتبال همیشه عادلانه نیست. شده روزی که ما بردیم که حق مان نبوده و در بازی با لبنان هم میزان تصاحب توپ ما و موقعیت های مان باید باعث می شد که اقلا نبازیم اما باختیم تا شاید درس های زیادی از این اتفاق بگیریم. درس هایی که می تواند کمک کند دیگر اینگونه نبازیم. امیدوارم با بردهای آینده این باخت را از ذهن هواداران پاک کنیم.
این باخت غیرت و تعصب مان را جریحه دار کرده است
چیزی که باید در درجه اول بگویم ، انتخابی جام جهانی ، مسابقه دوی سرعت نیست. ما برای رسیدن به جام جهانی انگار رفتیم به مسابقه دوی ماراتن. ما تا حالا ۱۱ بازی در جام جهانی انجام دادیم ولی از این ماراتن هنوز ۵ بازی مانده و ۱۵ امتیاز مانده است. درحال حاضر ۴ امتیاز داریم و برای صعود مستقیم باید ۸ یا ۹ امتیاز بگیریم و هدف اول ما صعود است به جام جهانی . و در انتها هیچ اهمیتی ندارد که امتیازات را از چه تیمی گرفته باشیم. مطمئنا تیم ها در ادامه بازی ها امتیاز از دست می دهند و ما باید سعی کنیم به آنچه می خواهیم برسیم. من قبل از این گفته بودم ما در راه رسیدن به جام جهانی به توفان می خوریم. ولی باید اعتراف می کنم که هیچ کدام مان انتظار نداشتیم که این توفان با باخت به لبنان ایجاد شود. این باخت باعث ناراحتی همه تیم شده. همه ما ناراحتیم و دنبال فرصتی برای جبران. این برد به غیرت و تعصب بچه ها لطمه زده است و حالا سرشار از انگیزه اند برای جبران.
وقتی من به شما می گویم در آینده بهتر می شویم چون می دانم این باخت چطور روحیه ما را جریحه دار کرده. با این باخت من و دستیارانم و البته بازیکنان فقط به این فکر می کنیم که باید طوری بجنگیم که حتما برنده باشیم. دیگر نمی شود این اشتباه را تکرار کرد. بازیکنانی که توانسته باشند بعد از این شکست به سربازی برنده تبدیل شوند ، در ادامه مسیر ، گروه را همراهی می کنند و اگر کسی این روحیه را نداشته باشد از صف بازیکنان تیم ملی خارج خواهد شد. البته باید این را هم بگویم که در بازی با لبنان هم کسی کم نگذاشت. ما نتوانستیم آنی باشیم که انتظار می رفت اما کم فروشی هم نکردیم.
رسانههای لبنان میگفتند رضا عنتر پیر شده و باید بازنشسته شود
از من می پرسید تغییرات انجام خواهد شد؟ من می گویم مطمئنا اما به شرطی که مطمئن باشم هر تغییر چقدر در موفقیت اثر می گذارد. نمی توانم با دلایل احساسی تمام تیم را تغییر بدهم ولی هر تغییری که ایمان داشته باشیم رو به اتفاقی مثبت است را انجام می دهیم. این مسابقات طولانی و سخت است. استرالیا یک شب بعد از ما به اردن باخت. استرالیا که ۵ شب پیش از این توانسته بود لبنان را در صیدا ۳ بر صفر شکست دهد و کاری کند که همه مطبوعات لبنان از مربی و تیم ملی شان به شدت انتقاد کنند. فوتبال شان تحقیر شده بود و تا مرز فروپاشی پیش رفتند . از این می نوشتند که رضا عنتر پیر شده و باید از فوتبال خداحافظی کند اما دیدید که یک ضربه کاشته در بازی با ما داشتند ، یک ضربه ، یک هد و یک گل همه چیز را برای آنها ساخت و یک اشتباه تیمی ، شرایط ما را به هم ریخت. رئال مادرید به تیم کوچکی مثل ختافه از حومه مادرید در لیگ باخت اما ۳ روز پس از آن توانست بارسا را در سوپر کاپ ببرد و قهرمان شود. مطمئنا ما الان عصبانی و ناراحت هستیم. هم من ، هم شما و هم مردم ، هم بازیکنان ؛ همه فعلا احساسی، ناراحت هستیم و عصبانی . روی عصبانیت آیا می شود تصمیم منطقی گرفت؟ فکر می کنم این اتفاق ، عملی نباشد. باید بگذاریم سر فرصت همه چیز را بازبینی کنیم و بهترین تصمیم را بگیریم. تصمیمی که می تواند تیم را به جلو ببرد.
۸ مصدوم مان که برگردد تیم خود به خود عوض می شود
شما گفتید که مردم از من میخواهند تغییر ایجاد کنیم. قبل از آن باید به دو نکته اشاره کنم. دو نکته مهم برای رسیدن به موفقیت هست که باید به آن تاکید کنم. برای خوب نگه داشتن یک تیم نیاز به تعادل است و استحکام. در سه ماه گذشته ما مشکلات زیادی داشتیم برای حفظ تیم مان. مصدومیت مشکلی بود که ریتم مان را به هم ریخت. وقتی این حرف ها را می گویم ، دوست ندارم این طور حس شود که دارم توجیح می کنم یک باخت بد را. نه من به هیچ وجه نمی توانم با این حرف ها ، اتفاق تلخی را که افتاده توجیه کنم. الان زمانی است که قبل از همه بپذیرم اشتباه داشتیم و این باخت رخ داده و باید با تیمم تلاش کنیم برای جبران این اشتباه. ولی تیم من در بازی لبنان ؛ ۸ بازیکنش را نداشت. ما جباری ، آندو ، حیدری ، دژاگه ، پولادی و رضا گوچی را نداشتیم. به این ها آرش افشین و رضا نوروزی را هم اضافه کنید که از رده ملی دور شدند. تازه قاضی هم مدت زیادی نبود که به تیم ملی اضافه شده بود. وقتی این همه بازیکنم را به همراه نداشتم باید به دنبال بازیکنانی می رفتم که تجربه بازی بین المللی را داشتند و میتوانستند به ما کمک کنند.
اگر کسی به فکر تغییر نسل ملی باشد؛ من هستم/ بردن موزامبیک یا موریتانی کارنامه مرا رنگین می کند؟
من دارم به تغییرات فکر می کنم اما جام جهانی را با بازیکنانی که امروز در تیم هستند ، برگزار نخواهید کرد. در بازی با لبنان و جلوی ۳۵ هزار تماشاگری که هیجان بالایی داشتند ، باید با بازیکنی به زمین می رفتم که از تماشاگران حریف نترسد. اگر قراری به تغییر باشد ، شک نکنید من پیش قدم هستم. یکسال پیش برای اولین بار چه کسی یعقوب کریمی را ملی پوش کرد؟ چه کسی پیام صادقیان را به تیم ملی آورد؟ چه کسی به میلاد فخرالدینی، شجاع خلیل زاده و میلاد غریبی در تیم ملی فرصت داده تا به اردوها بیاید؟ شما از من ایراد می گیرید که چرا تیم ملی با ترکیبی جوان به مصاف تیم هایی مثل موریتانی و موزامبیک می رود اما نمی پرسید کسی مثل کارلوس کروش چه نیازی به بازی برابر این تیم ها دارد؟ این بازی ها چیزی به رزومه مربیگری من اضافه می کند؟ من می خواهم همین جوان ها تجربه بازی ملی را داشته باشند و به سمت پوشیدن پیراهن تیم ملی حرکت کنند. مدام می گویید چرا با برزیل ، پرتغال یا آرژانتین بازی نمی کنیم. این جوان ها باید در مسابقه ای مثل آرژانتین بازی کنند؟ جلال رافخایی و خیلی های دیگر در کمپ های ما بودند و زیر نظر بودند. من الان دارم یاد آوریمی کنم یکسال قبلخیلی از شما می گفتید چرا این قدر تیم ملی بازیکنان مختلف را تست می زند. ما در راه مان دو خیابان داریم که در یک مسیر حرکت می کند. یکی از این خیابان ها بازیکنانی دارد که امروز باید برای ما دنبال ۳ امتیاز ها باشند. در خیابان دیگر ، بازیکنانی هستند که لحظه به لحظه دارند به ترکیب اصلی نزدیک می شوند. کسانی که در آینده نزدیک هم به تیم بیایند . ما در این تیم بازیکنان جوانی داریم که خیلی از آنها زیر ۲۳ سال هستند. از آرش افشین تا یعقوب کریمی، شجاع خلیل زاده، رضا حقیقی، میلاد فخرالدینی، میلاد غریبی، باقر صادقی و فرهاد نظری که نزدیک هستند به تیم ملی و زیر نظرند. ولی شما برای آینده نمی توانید با قدم های جادویی آماده بشوید.
امروز فهمیدم کدام یک از افراد تیمم جسارت جنگ برای بردن را دارند
خیلی از مردم دنبال این بودند تا با استفاده از جادوگرها ، به موفقیت برسند. جادوگر اودینی مشتری های زیادی داشت ولی هر تیمی او را آورد شکست خورد و الان آقای اودینی باید در سیرک ها و شو ها نمایش اجرا کند چون فوتبال جای جادو و جادوگری نیست. در فوتبال و در زندگی وقتی سخت تلاش می کنی اما آن استعداد لازم را نداری خیلی سخت است . ولی بدتر این است که که استعداد و علاقه باشد اما تلاش نکنی برای موفقیت. ایرانی ها مردان روزهای سخت هستند. ما الان یک شکست بد داشتیم که گناهش گردن من است و همکارانم. ولی الان واقعیت این است که ریلکس هستم و تمرکز دارم برای شروعی دوباره چون الان و در این وقت من می بینم و درک می کنم چه کسی واقعا دلش برای تیم ملی می سوزد. آنها که واقعا به درد تیم ملی می خورند را می شناسم. در بردها که همه در کنارت هستند اما الان که روز سخت ماست مشخص می شود چه کسانی می خواهند کمک کنند . الان است که می بینم کدام یک از همراهان روحیه جنگجویی دارند. اینکه تلاش کنند برای پیروزی . این یک واقعیت خوشایند است برای شناختن نفراتم. باز هم می گویم این بازی در زمان درستی برای ما اتفاق نیفتاد. روز بد ما بود در غیاب خیلی از یاران اصلی تیم و این به ما لطمه زد ولی با در نظر گرفتن این نکات هم نمی تواند توجیه کند که ما بازنده ایم. تیم من برای بازی با لبنان برای بردن رفتن. صاحب توپ هم بودند. آیا این به این معناست که بازی فوق العاده ای انجام دادند؟ نه قطعا این طور نیست ولی با همین بازی هم می شد که ما برنده باشیم ولی نشد و برای این است که می گویم ما درس های خوبی گرفتیم. در طول ۹۰ دقیقه آنها یک ضربه داشتند و ما هم فقط یک اشتباه و این برای بردن آنها کافی بود.
۳ بازی و یک گل؛ واقعا در خط حمله مشکل داریم
ما در ۳ یا ۴ بازی گذشته مان خوب نبودیم چون به طور میانگین از زمان حضورم ۲٫۵ گل می زدیم اما در ۴ بازی با قطر، تونس، اردن و لبنان نتوانستیم در خط حمله و گلزنی حرفی برای گفتن داشته باشیم. فقط در بازی های رسمی مان اگر نگاه کنید در ۳ بازی اول مان در این مرحله فقط یک گل زدیم و در دو بازی قبلی با قطر و لبنان اصلا گلی نزدیم. تیمی که در مرحله قبلی خیلی خوب گل می زد. برای همین است که باید فشارمان بر این باشد که بتوانیم این شرایط را عوض کنیم. ما در خط حمله خوب نیستیم و باید این مشکل مان را خیلی زود برطرف کنیم. البته فکر می کنم دروازه بان لبنان در بازی با ما شده بود دیوید کاپرفیلد . هرچه ما زدیم را او می گرفت. دیوید کاپرفیلد کشتی را غیب می کند و گلر لبنان هم به بهترین شکل گل های ما را ناپدید می کرد. او تنها دلیلی که ما را دست خالی فرستاد تهران ، این گلر بود. البته این مشکل از ما بود که نتوانستیم دروازهاش را باز کنیم.
نمیتوانم دروازهبان تیم ملی را سیبل کنم/ همه تیم با هم گل میخورد
در تیم من ما با هم می بریم و با هم می بازیم. باید با هم دفاع کنیم و با هم حمله خواهیم کرد. وقتی گلی می خوریم من به عنوان سرمربی کسی را متهم ردیف اول نمی دانم. وقتی هم که گلی می زنیم هم با هم شادی می کنیم. میانگین گل های خورده ما در این مدت ۰٫۶ است. استانداردهای بین المللی می گوید تیمت خوب است وقتی میانگین گلت خوردن کمتر از ۰٫۷ گل در هر بازی است. پس از لحاظ کلی ما در گل خوردن خیلی هم بد نبودیم .ولی وقتی در یک مسابقه رسمی این گل را می خوری نمی توانی بگویی موفق بودی. ولی من الان با مشکلی روبرو هستم که می دانم با تمرین می شود حلش کرد. بدون شک انتقاد به ما وارد است برای این گل ها . ولی برای این گل خوردن نمی توانم دروازه بانم را سیبل کنم و گناه این گل ها گردن من است. ولی به نظر من ما این گل را خوردیم چون هماهنگی تیمی مان مشکل داشت. این مبحثی بود که باید روی آن خیلی تمرین کنیم.
قول میدهم تمام تلاشم را بکنم که از این گلهای مفت نخوریم
قبول دارم که ما در چند بازی مختلف ، گل هایی می خوریم که همگی به یک شکل به ثمر می رسند. ما در این مدت ۶ گل خوردیم در مسیر صعود به جام جهانی که متاسفانه ۳ تای آخرش دقیقا به یک شکل است. ولی حالا که به این مشکل پی بردیم ، می شود این مشکل را حلش کرد . من شاید خیلی نگران تر می شدم اگر الان شما می توانستید از شیده بازی ما انتقاد کنید برای اینکه لبنان ۳ یا ۴ موقعیت برابر ما داشت. ما در بازی با لبنان مسابقه ای یک گله داشتیم که آنها از ضربه ای که بدست آوردند ، یک گل زدند. شاید ما مستحق این باخت نبودیم. ما باختیم چون این مشکل را در سیستم دفاعی مان داشتیمو همین جا قول می دهم که روی این شیوه گل خوردن کار کنیم و به بهترین شکل برطرفش کنیم. در تیم من باید اصل پوشش جاری باشد. وقتی یار اول توپ را از دست داد ، نفر دوم باید توپ را بزند.
فیفا! باخت ما به لبنان تاریخساز باشد؛ باخت کره به آنها چه نام دارد؟
فیفا برای باخت ما برابر لبنان نوشته باخت تاریخ ساز اما شاید باید یادآوری کنم کمتر از ۶ ماه قبل همین لبنانی ها در بیروت تیم کره را شکست دادند. این تیم توانسته برای رسیدن به مرحله فعلی ، امارات متحده عربی را از گروهش حذف کند. اگر باخت ما برابر لبنان ، تاریخ ساز است اسم باخت کره به این تیم چه اسمی دارد؟ همین تیم بود که با ژاپن مساوی کرد و فراموش نکنیم این تیم ، تیمی نیست که ایران با ۸ لژیونرش توانست ۴ گل وارد دروازه اش کند. تا جایی که من می دانم فیفا میزبانی جام جهانی را به کره و ژاپن داده بود. شاید هم من فراموشی گرفتم ، اشتباه که نمی کنم؟ وقتی همین تیم لبنان توانسته آن تیم ها را برده باید چه اسمی روی این پیروزی ها گذاشت؟ وقتی اردن تیم استرالیا را ۲ بر یک می برد، تیمی که در رنکینگ فیفا از ما بهتر است ، برده چه اسمی باید برایش گذاشت؟ من می گویم باخت بدی داشتیم. ما الان باید با ۷ امتیاز بازی ها را ادامه می دادیم. خیلی مهم است که بگویم بازیکنان خیلی ناراحت هستند چون می دانند که نتیجه آنی نبود که باید می شد ولی نباید حول کنیم. با همه حمایت هایی که باشگاه ها و فدراسیون از ما کردند ، نتوانستیم نتیجه بگیریم اما دنیا به آخر نرسیده. این احساس پشیمانی ، نیرویی است که باید تیم ملی ایران را رو به جلو ببرد. مسابقه و مبارزه ما باید برابر تیم های همگروهی مان باشد. رقابت با لبنان ، کره و … نه اینکه با هم چلنج کنیم. دوستان ما الان ۴ امتیاز داریم ، بازی بعدمان با صدرنشین ۷ امتیازی است در ورزشگاه آزادی . ما باید در کنار هم تلاش کنیم تا این بازی را ببریم و به کره برسیم و هرچه زودتر بتوانیم به ۱۳ امتیاز لازم برای صعود دست پیدا کنیم. من به همه منتقدان احترام می گذارم اما بیایید همه با هم تلاش کنیم برای پیش رفتن به سوی هدف.
بازیکنانم بد بودند اما منصفانه نیست که بگویید کمفروشی کردند
شما از من می پرسید که بازیکنانت انگیزه بازی در تیم ملی را ندارند، خودتان می گویید ۸ سال قبل، ۸ یارتان در اروپا بازی می کردند. بله شما حرف درستی می زنید، فوتبال تان در گذشته لژیونرهای معروفی در بهترین لیگ های دنیا داشته. بله در گذشته داشته اما امروز کسی را ندارد. من فکر می کنم تو جواب سئوالت را هم دادی. لژیونرهای شما در آن فضا یاد می گرفتند چه چیزی برای بردن نیاز است. حضور در محیطی که هر روز باید بجنگی و تلاش کنی، خیلی مهم است در آن جو باشی تا بتوانی بازی های بزرگ ملی را بسازی. برای همین است که در کنار تیم من بازیکنانی مثل کریمی و نکونام هستند. بچه ها باید از این بازیکنان با تجربه ، یاد بگیرند. بودن در کنار این بازیکنان ، فرصتی است برای جوانترها. برای بازیکنی که در لیگ جلوی ۲۰۰ نفر بازی می کنند. چطور می توانند این بازیکنان در شرایطی بازی کنند که باید ۲ بازی در هفته داشته باشند. می گویم منصفانه نیست که بگوییم این بازیکنان تعهد لازم در قبال تیم ملی ندارند و برای تیم با تمام وجود بازی نمی کنند. آنها روز خوب یا شاید روزهای خوبی نداشته باشند ولی این از روی کم گذاشتن نیست.
نکند مربیان بزرگ دنیا کور یا احمق شدند که بازیکن ایرانی نمیگیرند؟
چرا بازیکنان شما دیگر در تیمی مثل بایرن مونیخ بازی نمی کنند؟ چرا دیگر بازیکنان تان در بهترین تیم های دنیا نیستند؟ چرا این اتفاق افتاده؟ چرا در عرض این ۸ سال همه چیز عوض شده؟ آیا مربیان اروپایی کور و احمق شدند که چشم شان را روی بازیکنان ایران بستند؟ روزی که برای این سئوال به جوابی منطقی برسید، همه چیز درست می شود و دوباره فوتبال تان به اوج بر می گردد. من بعد از ۲ هفته که آمدم به ایران ۲ نکته را گفتم. یکی اینکه لیگتان باید سطح کیفیاش افزایش پیدا کند. این یک نکته بود بر اساس تجربهام. نکته دوم می دانی چه چیزی است؟ اینکه مدام بازیکنانتان خودشان را روی زمین نیاندازند. این قدر بازی را قطع نکنند و سرعت بازی را نکشند. روزی که این اتفاق بیفتد، بازیکنانتان می توانند یک ریتم منطقی داشته باشند و فوتبالتان رو به جلو خواهد رفت. من دوست ندارم درباره لیگ حرفی بزنم ولی این حرفی که میزنم بر اساس تجربیاتم است برای کمک.
جر میزنند و میافتند؛ این اسمش فیرپلی است؟
بگذارید از بازی ایران و لبنان بگویم. در بازی ما فقط در نیمه دوم، لبنانی ها ۱۵ بار خودشان را روی زمین انداختند. با این شیوه از بازی ها فوتبال آسیا هیچ وقت پیشرفت نمی کند. در نیمه دوم تقریبا هر ۳ دقیقه لبنانی ها خودشان را می انداختند روی زمین و داور هم از آنها حمایت می کرد. آن هم قطع شدن های بازی که همه می دانستند دروغ است. آن وقت چطور باید از تیم من انتظار داشته باشند برای تیمی که مدام تقلب می کند، بازیکنان من توپ را بیاندازند بیرون و اسمش را هم بگذارند فیرپلی؟ تیمی جلوی ما بود که مدام دروغ می گفت و جر می زد. آنها دروغ می گفتند و سر ما کلاه می گذاشتند و بعد ما باید توپ را بیرون بزنیم؟ اسم این فیرپلی نیست، این اسمش فیرپلی نیست، کمبود جوانمردی است و من نمی خواهم واژه دیگری که برایش آماده داشتم بگویم!
بازیکنی که قبل از سوت داور، فیرپلی کند؛ قطعا خط می خورد/ وقت کشی می کنند تا خودشان بخندند و مردم ما گریه؟
یادم هست که روزهای اول به من می گفتید از این اتفاق در فوتبال . هیچ وقت باورم نمی شد تیم های عربی این قدر ناجوانمردانه وقت کشی کنند. من حرفی که می زنم درباره کلیت فوتبال آسیاست. اگر قرار است پیشرفتی باشد ، باید رقابت بالاتری بوجود بیاید و این بساط وقت کشی برچیده شود. شما از من درباره تغییر پرسیدید. بله من می خواهم در تیمم تغییر ایجاد کنم و این را هم به بازیکنان گفتم. گفتم از این بعد اگر بازی کنی ، قبل از سوت داور توپ را بیرون بزند جایی در تیم ملی ندارد. این تغییری است که باید الان انجام شود چون دیگر نمی خواهم تیمی تقلب کند و دروغ بگوید و بیفتد روی زمین و ما فیرپلی کنیم. که آخر بازی گریه سهم تیم من و مردم ما باشد و خنده برای آنها؟ نه دیگر هیچ وقت این اتفاق در تیمم نمی افتد. بچه ها هم این را می دانند.
۱۸ سال است که سیمکارت به کشور ایران وارد شده است و هر روز هم به مشترکان اپراتورهای تلفن همراه افزوده میشود.
ورود سیمکارت به ایران در سال ۱۳۷۳ و توسط شرکت مخابرات ایران انجام شد و روند ثبتنام از سوی شرکت پست و پس از آن فروش از طریق شرکت مخابرات ایران در تهران و استانها، به تدریج انجام شد و کم کم مورد استقبال قرار گرفت.
در سالهای ابتدایی ورود تلفن همراه تنها یک اپراتور نیازهای ارتباطی متقاضیان را پوشش میداد که پس از آن در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ دو اپراتور دیگر ورود کردند و با راهاندازی سیمکارتهای اعتباری خود به تعداد مشترکان خود افزودند.
مدیر عامل اپراتور اول در اعلام آخرین آمار تعداد مشترکانش در مردادماه ۹۱ به بیش از ۵۳ میلیون سیمکارت ثبت شده و ۳۷ میلیون سیمکارت فعال در لحظه اشاره کرد و گفت: شبکه در حال نوسازی است و بهزودی تمام شبکه همراه اول برای ارائه خدمات جدید تلفن همراه بهروز میشود.
اما طبق آخرین اخبار و آمار منتشر شده از سوی شرکت ارتباطات زیرساخت کشور، هم اکنون شرکت ارتباطات سیار ایران حدود ۵۷ میلیون سیمکارت فروخته که ۵۲ میلیون آن فعال شده و ۱۱۶۷ شهر و ۶۷ هزار کیلومتر از جادههای کشور را تحت پوشش قرار داده است.
ضریب نفوذ این اپراتور حدود ۷۰ درصد و ارتباط رومینگ بینالملل آن با ۲۶۹ اپراتور در ۱۱۱ کشور جهان برقرار است. اما آمار نشان داده شده از اپراتور دوم تلفن همراه (ایرانسل) حاکی از وجود نزدیک به ۳۳ میلیون مشترک اعم از دائمی و اعتباری است.
اپراتور سوم تلفن همراه هم که به چندی است از آغاز فعالیت رسمیاش میگذرد و به توزیع سیمکارتهای خود در استانهای تهران، کرج ، مشهد و شیراز پرداخته و اکنون در ۱۵ شهر دارای پوشش ارتباطی است اما هنوز به دلیل تازگی کار و شروع واگذاری در شهرهای مختلف آماری از سیمکارتهای فعال این اپراتور در دست نیست.
در همین رابطه روابط عمومی رایتل به ایسنا اعلام کرد: تاکنون نزدیک به ۷۰هزار نفر نسبت به پیشثبتنام خود اقدام کردند که دعوتنامههای آنها دیده شده است و هر روز تعداد ثبتنامها افزایش دارد.
با حکم وزیر علوم، سرپرست جدید دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان منصوب شد.
وزیر علوم با صدور حکمی عبد الامیر معزی را به عنوان سرپرست جدید دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان منصوب کرد.
گفتنی است عبد الامیر معزی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بوده و پیش از این معاونت اداری و مالی این دانشگاه را عهده دار بوده است.
عبدالعظیم آجیلی، سرپرست سابق دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان پس از اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس به دلیل جلوگیری از ورود داوطلبان استانهای اطراف به این دانشگاه توسط وزیر علوم برکنار شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر