-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 09/27/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اعلام حمله قریب الوقوع، اسرائیلی ها می تواند تنها برای اعمالِ فشارِ بیشتر کشورهای غربی در راستای تحریم تهران باشد. که این موضوع در این مقاله تحلیل می‌شود.

معادله ساده است. «باید یا تحریم ها بر ایران بیشتر کرد یا این که عواقب غیر قابل پیش بینی حمله اسرائیل را تحمل کرد.» یک دیپلمات غربی، بن بستی را که قدرت های بزرگ در آن قرار گرفته اند به طور خلاصه این گونه بیان کرد.

تردیدهای دیپلمات‌ها روزِ بعد از، تصویب قطعنامه توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی(AIEA) در محکومیت قطعی پی گیری فعالیت هایِ اتمی جمهوری اسلامی شروع شد. این موضوع در واقع پیرو آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی است، زیرا تردیدهای اسرائیل درباره ناکارآمدی تحریم ها در منصرف کردن تهران از دستیابی به بمب اتمی قوی تر شده است.

در آن زمان دیگر، تخریب برنامه اتمی ایرانی‌ها، بدون دخالت نظامی در ایران ناممکن خواهد شد. با این حال، متخصصان تاکید می کنند که این نبرد غیر قابل تصور است، درگیر کردن ایران در چنین جنگی معادل تبدیل شدن ایران، به عراق یا حتی افغانستانی دیگر است. با توجه به ضرورت این وضعیت و سختی موجِ حملات نظامی که تنها از سوی اسرائیل صورت گیرد، بنیامین ناتانیاهو را بر آن داشته تا از اعمال فشار بر متحدِ آمریکایی خود باراک اوباما دست نکشد اما باراک اوباما تا این لحظه خودش را به کری زده است!

از این گذشته، دیپلمات های غربی امروز آشکارا موضع خود را واگذار کرده اند. در واقع، موقعیت آن ها هر روز بیش از بیش، به موضع تل آویل نزدیک می‌شود. ایران تولید سانتری فوژهایش را در نیروگاه زیر زمینی فوردو دو برابر کرده است. زمان سریع تر از آن می‌گذرد که ایرانی ها بتوانند به «آستانه ایمنی» برسند و به بیان دیگر، در صورت حمله‌ی احتمالی اسرائیل، آن ها به اندازه‌ی کافی ماشین آلات آسیب ناپذیر خواهند داشت. الی کارمون محققِ موضوعات استراتژیک و ضد تروریسم در «موسسه تحقیقات بین رشته ایی هرزلیای اسرائیل» به مجله‌ی لو پوآن این طور گفت: «ما حدس می زنیم که با این وضعیت در چند ماه آینده حتی دیگر حمله‌ نظامی هم ممکن نشود.»

«نبردِ ترس»

در آن زمان دیگر، تخریب برنامه اتمی ایرانی‌ها، بدون دخالت نظامی در ایران ناممکن خواهد شد. با این حال، متخصصان تاکید می کنند که این نبرد غیر قابل تصور است، درگیر کردن ایران در چنین جنگی معادل تبدیل شدن ایران، به عراق یا حتی افغانستانی دیگر است. با توجه به ضرورت این وضعیت و سختی موجِ حملات نظامی که تنها از سوی اسرائیل صورت گیرد، بنیامین ناتانیاهو را بر آن داشته تا از اعمال فشار بر متحدِ آمریکایی خود باراک اوباما دست نکشد اما باراک اوباما تا این لحظه خودش را به کری زده است!

قبل از این که واشینگتن پیشنهادِ نخست وزیر اسرائیل را رد کند، دوشنبه، ناتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا را تشویق کرده است تا «خط قرمزی واضح و مشخص» را تعیین کند خط قرمزی که جمهوری اسلامی نتواند از آن عبور کند.

الی کارمون این طور تحلیل می‌کند که «اختلاف بین اسرائیل و ایالت متحده‌ آمریکا تنها بر سر واقعیت تهدیدِ ایران نیست بلکه، بر سرِ زمانِ حلِ این موضوع است. آمریکایی‌ها نمی خواهند تا قبل از اطمینان از توانایی ایران برای ساختن بمب هسته ایی وارد عمل شوند و از این رو در خواست های ناتانیاهو را بی پاسخ گذاشته اند زیرا او در پی قول گرفتن از آمریکا برای شرکت در حملات نظامی است، »

خارج از فشارهای بین المللی، نخست وزیر اسرائیل از ماه آگوست تاکنون، جوِ ترس را حتی برای ساکنان داخل کشور خود نیز به طور استادانه‌ایی حاکم کرده است. توزیع گسترده ماسک‌های گاز، ارسال پیامک کوتاه برای اطمینان از کارکرد مناسب سیستم‌های هشداری، تخمین نظری تعداد کشته شدگان احتمالی اسرائیل تا حد ۵۰۰ نفر نمونه هایی از اقدامات تلافی جویانه‌ است. به نظر می رسد که بنیامین ناتانیاهو در حال آماده کردن مردم، برای یک حمله‌ قریب الوقوع است.

«عواقب پیش بینی نشده»

آن چه که مسلم است، تنها این است که چه در غرب و چه در دولت یهود، فرضیه‌ حملات اسرائیلی‌ها باعث ایجاد وحشت و ترس شده است. ایلان گریل‌ثمِر، استادِ علومِ سیاسیِ دانشگاهِ بارایلان در تل آویل به مجله‌ لوپوآن گفت: «هیچ کس نمی تواند پیامدها و نتایج چنین حمله‌ایی را پیش بینی کند.»

خانم گریل ثمِر -دانشمند علوم سیاسی- همچنین تاکید کرد که «اسرائیل می تواند منطقه را به خون و آتش بکشد و ثابت کند که علیه منافعِ اروپایی ها، می تواند اقداماتی تلافی جویانه انجام دهد. خطرِ دیگرِ این حمله، می‌تواند بالا رفتن سریعِ قیمت نفت باشد موضوعی که به طور قطع، دیگر به قدرت های غربی‌ها نیازی ندارد و قبلا هم، در مواقع بحران، قیمت نفت تا بالاترین حدِ خود رفته است.»

با این حال اخبار درز کرده از جلسه‌ اعضای کابینه‌ اسرائیل، نشان گر این است که گروه محدود‌ی، مسئولیت تصمیم گیری برای یک حمله که به جز سایت‌‌ها و مناطق اتمی ایران باشد را به عهده گرفته‌اند. براساس نظرِ «یه‌دی‌اوت آهارونو» در جلسه اخیرِ چهارم سپتامبر نکته‌ قابل توجه این بود که درباره‌ نزدیک بودن تهدید ایران بین سرویس‌های امنیتی توافق نظر وجود نداشت، براساس نظر رسانه‌های اسرائیل، واگرایی و اختلاف نظرات به وجود آمده بر سر دو موضوع است یکی تاریخ و زمانی که ایران می تواند به «آستانه ایمنی» دست پیدا کند و دیگری این که در صورت حمله‌ اسرائیل، گستردگی خسارت‌های تحمیل شده به ایران تا چه اندازه می‌تواند باشد.

بنابراین برای پرهیز از چنین سناریو‌‌ی وحشتناکی است که ایالات متحده و اتحادیه اروپا سعی در حل این مشکل دارند. پس از ارائه‌ شش راه کار سازمان انرژی اتمی و تصویب چهار قطعنامه با معیارهای تحریم یکجانبه‌ جمهوری اسلامی، آهنگِ سرعتِ تصمیم گیری، کشورهای غربی در مورد تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه‌ اروپایی با شتاب بیشتری از اول ماه ژوئیه‌ اخیر به اجرا گذاشته شده است.

یک منبع دیپلماتیک غربی اعلام کرد که «تا اکنون ده درصد ظرفیتِ بندهای تحریم‌ها اجرا شده و تا انتهای سال، هفتاد درصد آن ها به اجرا گذاشته می‌شود تنها چیزی که می ماند تحریم کلی تجارت با جمهوری اسلامی است که تا تحقق آن فاصله داریم.»

«استراتژی مترسک»

با این حال، برخلاف آن چه که نخست وزیر اسرائیل گفته است، ضرورت اشاره شده، در بالا حقیقتی کاملا نسبی است. با این حال اخبار درز کرده از جلسه‌ اعضای کابینه‌ اسرائیل، نشان گر این است که گروه محدود‌ی، مسئولیت تصمیم گیری برای یک حمله که به جز سایت‌‌ها و مناطق اتمی ایران باشد را به عهده گرفته‌اند. براساس نظرِ «یه‌دی‌اوت آهارونو» در جلسه اخیرِ چهارم سپتامبر نکته‌ قابل توجه این بود که درباره‌ نزدیک بودن تهدید ایران بین سرویس‌های امنیتی توافق نظر وجود نداشت، براساس نظر رسانه‌های اسرائیل، واگرایی و اختلاف نظرات به وجود آمده بر سر دو موضوع است یکی تاریخ و زمانی که ایران می تواند به «آستانه ایمنی» دست پیدا کند و دیگری این که در صورت حمله‌ اسرائیل، گستردگی خسارت‌های تحمیل شده به ایران تا چه اندازه می‌تواند باشد.

در این زمینه، آیا تهدید‌ به مداخله نظامی اسرائیلی ها چیزی جز «مترسکی» است که تنها برای اعمال اجبار بیشتر، بر قدرت های بزرگ، جهت تحریم مجددِ ایران است. ایلان گریل‌ثمِر خاطر نشان کرد که «جنگ خوبی است که شبح و روح اسرائیل! برای حمله وارد عمل می‌شود تا از این طریق آمریکا را وادار به اعمالِ فشارِ بیشتر کند. ناتانیاهو بهتر از این نمی تواند عمل کند، زیرا با این کارش غرب را به تصویب تحریم هایی فلج کننده علیه تهران وامی دارد، تحریم هایی که منجر به فروپاشی اقتصادی کشور یا حتی فروپاشی خود رژیم شود.»

آیا این حمله «لافی واقعی» است که تنها برای تضعیف جمهوری اسلامی - تهدید موجود برای اسرائیل رقیب منطقه ایش- بیان می‌شود؟ یک دیپلمات غربی گفت که این موضوع بعید هم نیست اما بلافاصله تاکید کرد که «با توجه به صداهای برخاسته از جریان های مختلف سیاسی اسرائیل باعث شده تا تهدید به حمله‌ اسرائیل را موضوعی جدی تلقی کنیم اما استراتژی اسرائیلی ها تنها یک لاف است.»

از سوی دیگر «تریتا پارسی» متخصصِ موضوعاتِ دیپلماتیک مربوط به ایران، با اطمینان این طور گفت: «از یک سو، استراتژی اسرائیل خوب عمل می‌کند زیرا به اتحادیه‌ اروپا و آمریکا برای تحریم های بیشتری علیه جمهوری اسلامی فشار وارد می‌کند» همچنین این کارشناس افزود که، «از سوی دیگر، خبرهای حاکی از آن است که ما هر روز بیشتر به این جنگ نزدیک می شویم.»

* از: آرمین عارفی / در: مجله لو پوآن فرانسه

مترجم: شادی سابجی


 


همه مباحث پیرامون جنگ با ایران، حتی در طول سال گذشته وقتی که بنجامین نتانیاهو روز و شب از بی فایده بودن تحریم های اعمال شده بر ایران به منظور توقف برنامه هسته ای آن سخن می گفت، وقتی که درز حساب شده اخبار مربوط به پیش بینی حملات هوایی اسراییل در بهار امسال و حتی پس از بهار قبل از انتخابات آمریکا، زمانیکه کارشناسان نظامی اسراییل هشدار دادند که هم ایران و هم حزب الله و حماس ممکن است با حملات موشکی مقابله به مثل کنند و هنگامیکه تحلیل گران این موضوع را بررسی می کردند که آیا رژیم اسد در سوریه برای انحراف افکار عمومی از مسایل داخلی اقدام به حملع شیمیایی به ما خواهد کرد، و یا هنگامی که نتانیاهو اعلام کرد که او آماده بود تا مسئولیت کامل حمله به ایران را بپذیرد، موجب عصبانیت من نشد.

این آرامش من به این دلیل بود که من قبلا هم بیاد می آورم که اسراییل در گذشته خود را برای حمله احتمالی به شهرهایش آماده کرده بود. آن موضوع زمانی اتفاق افتاد که در پایان سال ۱۹۹۰ مهلت سازمان ملل متحد به عراق برای خروج از کویت نزدیک شده بود و ما نگران بودیم که آیا موشک های صدام حسین مجهز به کلاهک های شیمیایی است.

در طی چند هفته وزارت دفاع اسراییل ماسک های گاز را بین همه مردم در کشور توزیع کرد. در مقابل، در مدت تنش های اخیر، توزیع ماسک های گاز با تعلل انجام شد. بنابراین موضع خصمانه نتانیاهو به منظور اعمال فشار بر واشینگتن است.

گرچه در همین اواخر من دریافتم که ممکن است نتانیاهو واقعا متعهد به شروع جنگ باشد. دلیل اینکه افکار عمومی از او در این زمینه حمایت نمی کند این است که او به همان اندازه متعهد به اقتصاد بازار آزاد است.

در سال ۱۹۹۰ سازمان حفاظت از شهروندان ارتش یا هسته اولیه «مرکز فرماندهی حفاظت از کشور» کنونی، کار توزیع این ماسک ها را انجام داد. هر یک از شهروندان اسراییل کارت جداگانه ای را در آدرس خود دریافت کردند که در آن قید شده بود شهروند یاد شده در چه مکانی می تواند تجهیزات مورد نظر را دریافت کند. در همسایگی من، سربازان کارگاهی را در یک مهد کودک به همین منظور برقرار کردند. وقتی که همسرم ماسک های ما و جعبه ضد گاز را برای دختر دو ساله ام دریافت کرد، لازم بود که فیلم کوتاهی را نیز درباره نحوه آمادگی هنگام هشدار حمله موشکی نگاه کند.

توزیع ماسک های ضد گاز مجددا در فوریه ۲۰۱۰ از سر گرفته شد. این بار هیچگونه کارت در صندوق های پستی ما وجود نداشت. من به اصطلاح معتاد اخبار هستم اما این بار در هیچ روزنامه و یا سایت اینترنتی آگهی را دال بر دستورالعمل چگونگی دریافت تجهیزات خانواده ام (ادوات ضد گاز) ملاحظه نکردم. بهار سال گذشته از طریق یکی از آشنایانم که خیلی عصبی به نظر می رسید در این زمینه آگاه شدم. در ماه اوت، من و همسرم به طور قطع فکر می کردیم که حالا زمان دریافت ماسک ها است. برای این موضوع هم دو دلیل عمده داشتیم، اول اینکه مباحث مربوط به جنگ حالا خیلی جدی شده بود و دیگر اینکه ما مطلع شده بودیم تنها مرکز توزیع این ماسک ها در اورشلیم تا پایان ماه اوت تعطیل خواهد شد. تا آن زمان آن قدر مردم برای دریافت ماسک ها مراجعه می کردند که زمان انتظار دریافت آنها ساعت ها به طول می کشید. به همین دلیل ما به گزینه سفارش تلفنی تحویل آن را در درب منزلمان روی آوردیم.

صفحه وب سایت مرکز فرماندهی حفاظت از کشور مرا به وب سایت شرکت پست اسراییل هدایت کرد و همین جا بود که شماره تلفن مربوطه را پیدا کردم. معلوم شد که در اکتبر سال ۲۰۰۹، این شرکت مناقصه توزیع ماسک های ضد گاز را برنده شده است. این قضیه مصداق خصوصی سازی کامل نیست، زیرا شرکت پست اسرائیل یک شرکت دولتی است و بالاخره این شرکت جایگزین شرکت پست دولتی شد و در مرحله آخر می تواند به سرمایه گذاران همانطور که در مورد شرکت های دولتی دیگر اتفاق افتاده است فروخته شود. از قبل هم معلوم است که این شرکت جدید می تواند خدمات خود را ارزانتر و کارآمدتر از ارتش ارایه کند.

همین اواخر وقتی که به شماره تلفن یاد شده زنگ زدم، خانمی که کارت اعتباری مرا دریافت کرد به من گفت که سفارش برای تحویل در اورشلیم در ماه ژانویه است و اگر قرار است ماسک ها را زودتر تحویل بگیریم می توانم به Rishon Letzion که نزدیک ترین شهر به ما است و یک مرکز توزیع در این ماه در آن دایر است مراجعه کنم.

دکترینی که جایگزین دمکراسی اجتماعی در اسراییل شده است بر این مبنا است که همواره شرکت های خصوصی بهتر از شرکت های دولتی خدمات ارایه می کند و مالکیت خصوصی بهتر از مالکیت دولتی است. اگر یک سازمان را نمی توان کاملا خصوصی سازی کرد نیروی کار لازم را می توان از شرکت های خصوصی خریداری کرد. به این ترتیب تعداد افردی که از مزایای دولتی استفاده می کنند، از جمله کارمندان و یا حتی سربازان کاهش خواهد یافت.

استخدام معلمان از طریق مقاطعه کاران در مدارس دولتی تبدیل به یک رویه شده است و به این ترتیب قراردادهای اتحادیه حذف شده است. حالا شرکت های خصوصی اداره امور سالن های غذا خوری را در پایگاه های ارتش در مرکز کشور را به عهده دارند. یکی از سربازانی که به خوبی او را می شناسم به من گفت که غذای کافی در پادگان های دور افتاده وجود دارد.

زمانیکه او مشغول انجام خدمت سربازی در پادگانی بود که امور غذاخوری خصوصی شده بود وضعیت غذای شام افتضاح بود. او گفت «که ارتش به شرکت تدارکاتی موردنظر بودجه از پیش تعیین شده ای را پرداخت می کند. به همین جهت اگر آن شرکت بتواند کیفیت غذا یا تعداد کارمندان خود را کاهش دهد در این صورت سود بیشتری به دست می آورد و به همین علت بود که او و هم خدمتی هایش مجبور شدند همه دریافتی ناچیز سربازی یا پول ارسالی از طرف والدین خود را صرف غذاهای تحویلی به درب پادگان کنند.»

پیروی کورکورانه از اقتصاد بازار فقط مختص به حزب لیکود نیست. اما هیچ نخست وزیری مانند نتانیاهو ارادات بی چون و چرایی به این جریان نداشته است. نکته حائز اهمیت این است که او تنها نخست وزیری است که تاکنون اقدام نظامی را تنها گزینه جهت مواجه با برنامه هسته ای ایران می داند. شکست در آماده سازی کامل اسراییل برای مواجه با پیامدهای احتمالی آغاز جنگ الزاما به این معنا نیست که تهدیدهای او جدی نیست. تعلق خاطر خطرناک او به اقتصاد بازار و جنگ موضوعی است که مرا در نهایت عصبانی می کند.

* از: گراهام گرنبرگ / در: دیلی بیست

ترجمه : پارسا آزاد


 


اگر استفن هارپر و جان بیرد (نخست وزیر و وزیر خارجه کانادا) به مقیاس کانادایی ها از توانایی جذب اطلاعات برخوردار بودند و می توانستند به نتایج منطقی دست یابند، قاعدتا ما یک هفته پس از تصمیم گیری شان نمی باید هنوز درباره بسته شدن سفارت کانادا در ایران هنوز چون و چرا می کردیم.

به جای آن البته برخی از اهالی رسانه های کانادا نیز تلاش بی شائبه ای به خرج دادند تا به ما بباورانند که دولت محافظه کار کانادا برای تعطیلی سفارت کانادا در تهران چه قدر با بصیرت (روشن بینی) عمل کرده است.

نخست وزیر، در مصاحبه روز پنجشنبه با شبکه خبر «سان نیوز نت ورک» گفت هنگامی که وی به حوادث غم انگیزی که در ماموریت های امریکا در منطقه به وقوع می پیوندد نگاه می کند می بیند که تصمیم درستی گرفته است. با اشاره به اتفاقات گذشته در ایران و اطمینان از این که امنیت دیپلمات های کانادایی تضمین شدنی نیست، چنین تصمیم های دشواری اجتناب ناپذیر اند.

نخست وزیر در برنامه بای لاین، در گفتگو با برایان لیلی گفت: «دیپلمات ها برای خدمت در ارتش نام نویسی نمی کنند.» (قرار نیست به محدوده خطر فرستاده شوند-م)

نه، در ارتش نام نویسی نمی کنند. ولی ما دیپلمات هایمان را تنها از گزند آسیب نرهانیده ایم، بلکه کل سفارت را مختوم اعلام کرده ایم!

کانادا دیگر نقشی در تعدیل رفتار ایران نخواهد داشت، چشم ها و گوشهایمان بسته شده، اطلاعات از دست رفته و نفوذ ما کمرنگ شده است.

مرگ غم انگیز چهار دیپلمات امریکایی در لیبی و حمله به ماموریت های امریکا در مصر و یمن تصمیم بیرد برای بستن سفارت (کانادا در) تهران را توجیه نمی کند.

اگر تهدید خاصی برای کارکنان کانادا در تهران وجود داشت، حال که دیپلمات های ما در امنیت خانه آسوده اند و ماموریت ایران نیمه کاره رها شده است، بیرد و هارپر تعهد دارند که با ماهیت چنین تهدیدی صریح تر برخورد کنند.

و اگر این بیان صریح سیاست خارجی است که دولت اسرائیل و محافظه کاران ادعا می کنند، پس لابد هارپر در اواخر این ماه دست در دست مجمع عمومی سازمان ملل متحد حرکت هماهنگی را باید آغاز کند و هنگام دریافت جایزه سیاستمدار جهانی سال در نیویورک هنگام شنیدن تعریف ها و تمجید ها به توضیح و تشویق چنین حرکتی در کل دنیا بپردازد!

از سر سفره شام تا تریبون سازمان ملل، شش بلوک (دو قدم) بیشتر فاصله نیست. ولی گویا جناب هارپر به سخنرانی علاقه چندانی ندارد. (کنایه به اقدام بدون گفتگوی وی، به ویژه در مقایسه با تعلل و سهل گیری کشورهای دیگر و خود کانادا پیش از این، در رابطه با مواضع ایران-م)

جناب آقای سیاستمدار سال دنیا، البته به جای سخنرانی و چنین چیزهایی، به سازمان ملل پشت می کند و بیرد را در هفته پس از آن، در دور دوم گفتگوها (که از اهمیت کمتری به نسبت وی برخوردار است) برای سخنرانی می فرستد و خود نمی رود.

کسانی که دلیل می آورند که در مسئله ترک تهران بحث «اصول» مطرح است در واقع این نکته را نادیده گرفته اند که ما عملا برای ترویج دیگاه ها و حاکمیت و منافع ملی مان به چشم و گوش خود و واقعیت های قابل اتکا در این زمینه نیاز داریم نه به شعار اصول.

کسانی که می گویند به هر حال ایران به ما گوش نمی کرد نیز این نکته را از یاد برده اند که باید (در محل وقوع وقایع-تهران) چشم کانادایی داشته باشیم تا مسائل را ببینیم. پرچم سفید به دست گرفتن، توپ را زیر بغل زدن و به خانه رفتن (واگذار کردن)، راه گم کردگی است.

«ضیافت های کوکتل و لم دادن بر کاناپه و گرم کردن چانه، افسانه ای بیش نیست.» پائل هین بکر که به اتکای تجربه سیاسی اش در پنج کشور دنیا ماموریت داشته می گوید: «ماموریت در برخی نقاط به جای کاناپه و مهمانی، هر روز بیش از پیش به معنای جلیقه و ماشین ضد گلوله است.»

نمی توان یک دیپلمات شاغل یا بازنشسته را پیدا کرد که از بسته شدن یک سفارت پشتیبانی کند؛ مگر در موارد بسیار وخیم و خطرناک.

شاید کمتر کسی گفته و یا شنیده باشد که دیپلمات ها محیط های خطرناک باقی می مانند، نه به این دلیل که از آن ها به گرمی پیشواز و پذیرایی می شود، بلکه به اتکای این حکم فرسوده که شما دوستان خود را حفظ می کنید. در حالی که گویی شما دشمنان خود را بیشتر نگه می دارید!

ما سفارت خانه ها را در زمان های جنگ باز نگه داشتیم. در تیره ترین روزهای جنگ سرد نیز آن ها را نبستیم. حتا پس از آن که زهرا کاظمی، عکاس و خبرنگار کانادایی در سال 2003 به طرز وحشیانه ای مورد تجاوز قرار گرفت و کشته شد ایران را ترک نکردیم.

حضور خود را در سوریه بیش از بسیاری حفظ کردیم و بیرد را به خاطر ارسال پیاممان به بشار اسد ستودیم. ساندرا مک کاردل آن قدر در ترابلس باقی ماند که مجبور شد برای حفظ امنیتش بگریزد.

هارپر درست می گوید که دیپلمات های ما سرباز نیستند ولی معمولا کار آن ها شبیه ترین حرفه به سربازی است. به گفته آدریان وایلد در کانادین پرس، وی به سرویس امور خارجه، همپیمانان، و رای دهندگان کانادایی توضیح کاملی بدهکار است که چرا ایران را پشت سر گذاشتیم.

تیم هارپر// در: سایت روزنامه گلف مرکوری


عکس: به گفته آدریان وایلد در کانادین پرس، نخست وزیر استفن هارپر به سرویس امور خارجه کانادا، همپیمانان، و رای دهندگان کانادایی توضیح کاملی بدهکار است که چرا سفارت کانادا در ایران را بستیم.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته