-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
محمدعلی بهمنی زاده دزفول است ولی حالا این شاعر جنوبی سالهاست که در بندرعباس زندگی میکند. در نه سالگی اولین شعرش در یک مجله منتشر شد و حالا ۷۱ ساله است و این یعنی بیش از شصت سال شاعری کردن. قالب غزل، گونه شعری مورد علاقهاش است و آنرا مانند پهلوانی میداند که مدام او را به مبارزه طلبیده است و البته شاعر هم هیچوقت میدان را برای مبارزه خالی نکرده است. گفت و گوی خبرآنلاین با این شاعر نامدار را بخوانید:
شعر برای شما چطور شروع میشود؟ با تصویر یا کلمه یا حس؟
بیاناش سخت است؛ زیرا شعر یک «ناگهان» است که به کلمه ختم می شود، حس ابتدایی بین این «ناگهان» تا کلمه خیلی اندک است. انسان میتواند فکر کند تصویری از آن دیده، یا میتواند تصور کند که حس زیبایی به سراغش آمده، ولی چون از لحظه شعر تا اولین خط اجرا زمان بسیار اندکی است، همه اینها میتواند در آن لحظه باشد یا میشود در خود آن شعر هم دنبالش گشت . بعضی وقت ها هم میشود آن را ندیده گرفت.
این حس که سراغ شما میآید زمان خاصی برای نوشته شدن دارد؟
زمان خاصی ندارد. شعر مثل یک زلزله است که شاید کسی هنوز نتوانسته زمان آن را تعیین کند، ولی اولین ویبرهای که به جان و روح آدم میاندازد همان لحظهای است که حس میکنیم این اتفاق دارد میافتد و کاش که ریشتر آن خیلی بالا باشد.
چه ساعتی از شبانه روز راحتتر هستید شعر بنویسید یا شعر به سراغ شما میآید؟
دلخواه خودم همیشه شب است، چون آن آرامش شب برایم همیشه مانند دفترچه سیاهی بوده است که میخواستم خودم را با گچ رویش پیاده کنم. هر چند در شب همیشه راحتتر هستم، ولی این جزو دلخواستههاست و همیشه این طور نیست، این ماجرا کاملا اتفاقی است و معلوم نیست که دقیقا در چه ساعت خاصی اتفاق بیفتد، بعضی اوقات هست که آدم پشت فرمان یا در یک کوچه بنبست است و شعر سراغش میآید.
شما شاعری هستید که شعرهای عاشقانه زیادی دارید این گذر سالها و وارد کهنسالی شدن در روند سرودن اشعار عاشقانه شما تاثیری نداشته است؟ احساس نمیکنید که زمانی وقت سرودن شعرهای عاشقانه برایتان تمام شود؟
بستگی دارد که عشق را چگونه برای خودمان تفسیر کنیم. وقتی به هر مقوله ابتدایی بیندیشیم یک ذات عاشقانه دارد؛ وگرنه به آن نمیاندیشیدیم؛ حتی جنگ. ما چون عاشق نگهداشتن یک چیزی هستیم و یا عاشق پیروزی هستیم میجنگیم، ولی عشق در هر خاستگاهی یک چهره است، فقط تعریف آن فرق میکند برای همین در پیری هم دفتر یا دفترهای دیگری برای آدم هست که باید باز شود.
ممکن است که زمانی دست از سرودن شعر عاشقانه بردارید؟
خدا نکند. من یک باور خودخواهانه از خودم دارم که میگویم «شناسنامه من یک دروغ تکراری است/ هنوز تا متولد شدن مجالم هست» من دقیقا ۷۱ سالهام و یک سال هم از آن کهولت گذشته است، ولی واقعیت این است که باوری را تا همین حالا توانستهام در خودم نگه دارم و آن این است که کودک درونم هنوز کودکیاش را دارد.
شما ترانههای زیادی هم گفتهاید که توسط خوانندگان مختلف خوانده شده است. آیا این موضوع که تصور میشود ترانه زیاد جنم شعری نمیخواهد را قبول دارید؟
اینها هم خانواده هستند چه تفاوتی دارند؟ در واقع این دو نسبت نزدیکی با هم دارند و هم ذاتند. ما در شعر با یک ناگهان روبرویم که به شکل زبان ما را احاطه میکند و به اسارت آن در میآییم، در واقع این ما نیستیم که طراحی میکنیم؛ زبان است که شاعر را طراحی میکند، اما در ترانه یک تفاوت کوچک وجود دارد آن هم این که زبان به کسی که ترانه کار میکند فرصت داده است؛ زیرا ترانه یک چیز از پیش اندیشیده شده هم میتواند باشد؛ ما میاندیشیم که میخواهیم ترانهای بگوییم، یک آهنگساز میخواهد روی آن ملودی بگذارد، یک خواننده با صدایی که در تصور ما هست میخواهد بخواند و مخاطب بیشماری هم دارد که ما نمیشناسیم.
تنها فرقی که بین ترانه و شعر هست این است که در ترانه فرصت پیشاندیشی وجود دارد، ولی در شعر، زبان، این فرصت را به ما نمیدهد. یعنی به این شکل نیست که بگوییم الان میخواهیم بنشینیم و شعر بگوییم و قالبو موضوعاش را هم مشخص کنیم؛ چون شعر یک جوشش است نه کوشش؛ جوشش شاعرانهای که شاعر متوجه شکل شعری و چه گفتناش نیست، اما در ترانه آهنگساز و خواننده و مخاطبانی هستند که امکان پیش اندیشی را به ترانه میدهند؛ شعر این امکان را ندارد، وگرنه هردو هم ذات هستند. هیچ ترانهای نمیتواند ترانهگی نداشته باشد ولی میتواند شاعرانگی نداشته باشد، بعضی از شعرها در عین شاعرانگی ظرفیت ترانه شدن هم دارند؛ در غزل هم این اتفاق افتاده است. بسیاری از غزلهای من و دیگران خوانده شدهاند؛ به این خاطر که یک مقدار ظرفیت ترانهگی هم در خود داشتهاند.
ترانه صدای منتشری است که گستردگی صوتیاش از شعر بیشتر است؛ زیرا شعر را با زبان و لحن خودمان بیان میکنیم، اما ترانه را لحن به لحن کس دیگر میخواند، طبیعی است که مخاطبان بیشتری دارد، اما جزو خاستگاه و آرزوهایم است که شعر بیشتر به سراغم بیاید تا ترانه.
غزل هم بیشتر احتمالا؟
من ارادت بیشتری به غزل دارم. غزل برایم وضعیت پهلوانی را دارد که همین اندازه که به من اجازه داده با آن دست و پنجه نرم کنم، برای من امتیاز است. چه بتوانم حریفاش شوم چه نتوانم، برایم جایگاه والایی دارد. اما این بدان معنا نیست که به گونههای دیگر شعری ارادتی نداشته باشم. همین اندازه که غزل را باور دارم شعر نیمایی و آزاد و هر شکل شعری دیگر را برای شاعری میبینم، چرا که اگر شاعر با آن زبان آموخته باشد میتواند خود را ارایه دهد، پس برایم فرقی نمیکند. ولی چنانچه خواسته درونیام را بخواهید باید بگویم اگر بتوانم روزی یک غزل بگویم برایم خوشایندتر است. البته در عین حال شکلهای دیگر شعری را هم تجربه کردهام و دیدهام این حس را برایم ندارد، غزل، پهلوانی است که مرا به مبارزه طلبیده است. هر شاعری به یک شکل شعری ارادت بیشتری دارد و ارادت من به غزل بیشتر از بقیه اشکال است.
به کوشش و جوشش اشاره کردید، شما کارگاههای ترانه هم دارید، فکر میکنید با کوشش هم میتوان شاعر پرورش داد؟
میشود ولی بستگی به موقعیتی دارد که میخواهید در آن باشید و برای نسل بعد هم با همان موقعیت بمانید، این کارهای جوششی است که میمانند نه کوششی. شعر کوششی مثل یک سفارش است. سفارشی که شاعر میخواهد موضوع آن را به شعر تبدیل کند، مسلما میتواند این کار را انجام دهد و شاید زیبا هم از کار دربیاید ولی چون در ناگهان و احاطه حاکمیت زبان نیست فقط از آن زبان بهره برده ولی با زبان نزیسته است، به همین خاطر فکر میکنم عمرش به اندازه عمر شاعرش باشد.
شما از آن دست شاعرانی هستید که آن مجلس ترحیمی را که برای غزل گرفتند خاطرتان هست،اما در آن شرایط شما شروع کردید به شاعری و با وجودی که این نگاه به غزل وجود داشت ولی شما ادامه مسیر دادید؟
در ابتدا باید بگویم که بر خلاف نظر دیگران غزل را قالب نمیدانم؛ زیرا اندیشیدن به قالب بودن غزل حدودی برای من میسازد که میتواند آزار دهنده باشد. همانطوری که گفتم شعر یک «ناگهان» است و نمیتوان در یک «ناگهان» به بنبست رسید. به اعتقاد من غزل یک شکل شعری است نه یک قالب، اما درمورد این موضوع که گفته میشد فاتحه غزل خوانده شده است خب، می بینیم که غزل دارد راه خود را ادامه میدهد و اتفاقا انرژیهای جوانی هم وارد آن شدهاند.
این صحبت من اصلا نفی شکلهای دیگر شعر نیست بلکه معتقدم که هنر وقتی به یک شکل تثبیت شده میرسد، ضرورت زمانی و تاریخی داشته است و چون ما نمیتوانیم تاریخ را نادیده بگیریم آن ظرفیت را هم نمیشود نادیده گرفت، اما اگر بخواهیم خود را در آن ظرفیت ادامه دهیم مقوله دیگری است . من با این که اصلا صورت مسئله را کنار بگذاریم هیچ وقت موافق نبودهام. شاید ادامه این راه به دلیل زخمهای بود که به غزل داشت میخورد و این غزل «اینک آن طفل گریزان دبستان غزل/ بازگشته ست غریبانه به دامان غزل» شاید اولین غزلی بود که من بعد از ده سال سکوت سرودم.
به نوعی میتوان گفت به همین دلیل بود که ما شروع کردیم به سرودن غزل. در آن دوره تهمت به غزل و زخمی که به آن میزدند بسیار بود. البته منوچهر نیستانی پیش از من پلی میان غزل دیروز و امروز زده بود، بعد از او هم ه.الف.سایه از آن عبور کرد، هر چند که او نشان نداده که از این پل عبور کرده است،اما وقتی او غزل «امشب به قصه دل من گوش میکنی / فردا مرا چو قصه فراموش میکنی» را سرود و فروغ از آن استقبال کرد و غزلی را درجواب این غزل سرود، همان جا فهمیدیم از پلی که سایه زده بود حداقل فروغ عبور کرده است. بعد از آن مهمتر از همه حسین منزوی بود که سماع غزل را بر روی این پل به نمایش گذاشته است و خیلیها سماع او را بر این پل تماشاگر بودهاند.
در این میان شما در دوجبهه مشغول سرایش بودید؟
انسان سلولی دارد که اگر نتواند این سلول را به وسعت دلخواه خود ببیند از بین میرود، به نظرم کسانی که تاب میآورند دلیلاش استفاده از این توانستن است. انسانی که به علت هر بیماری مجبور است روی تخت باشد اگر نتواند این وسعت را برای خود فراهم کند، از بیماری خیلی دیر نجات مییابد. در شعر هم همینطور است. اگر بتوانیم اندیشه در قالب بودن را از ذهنمان دور کنیم، توانستهایم عبور کنیم. من نتوانستم، اما بسیاری توانستهاند، به نظرم از ابتدا نامگذاری «غزل» بر این گونه شعری بیمهری بوده است.
شما وقتی داشتید در این حوزه کار میکردید موقعیت ویژهای داشتید. یک عده برای این نوع شعر مجلس ترحیم برگزار کرده بودند و عدهای هم به شکل کلاسیک شعر میگفتند و تلقی آنها این بود که در غزل نمیشود از کلمات امروزی استفاده کرد، زیرا فکر میکردند که ممکن است سطح غزل را پایین بیاورند. کار کردن در این فضا سخت نبود؟
به نظرم در هر موقعی کار کردن در شعر کار سختی است، به همین دلیل میگویم که غزل پهلوان قدری است که مرا دعوت کرده است. ما در هنر یک لایه بیرونی داریم و یک نمای درونی. ما در تجزیه و تحلیل ذات هنر همیشه به ذات درونیاش کار داریم، اگر به نماد درونیاش نگاه کنیم از خیلی کلمات نباید عبور کرد، ولی در غزل میبینیم چه در گذشته که مولانا میگوید «خانه دل باز کبوتر گرفت/ همهمه و بقر بقو در گرفت» هم آن روز قشنگ بوده و هم امروز زیباست. او واژگانی در شعرش به کار گرفته که در تصور آدم نمیگنجد، ولی موقعی که ما این شعر را میخوانیم با لایه درونیاش آن را میپسندیم. یا مثلا واژه خرچنگ یا لجن که نصرت رحمانی یا منزوی در غزلهایشان آوردهاند. به نظرم قالب انگار همیشه مانع بوده که شما از این در هم مثلا بتوانید واژه بیاورید ولی انگار این در بسته بوده است. همین که در ذهن بپذیریم که هر چه در قالب خودش شکل بگیرد؛ در عین حال میتواند از قالب خود بیرون بیاید در این بنبست نخواهیم ماند.
معتقد هستید که نسل شما نسلی بوده که هیچ محدودیتی اعم از کلمه و واژه در قالبهای مختلف شعری برای خود ایجاد نکرده است؟
اینکه توانسته یا نتواسته باشیم تجزیه و تحلیلها نشان میدهد، اما نسل ما باورش داشت هر واژهای میتواند در بازتاب موزون خود جایگزین خوبی برای اندیشه باشد.
این خواست شما و خواست مردم هم بود که این نوع شعر را دوست داشتند؟
این هست و چیزهای دیگری هم هست، یکی اینکه غزل میراث همیشه ما بوده است و ما چرا از این میراث بهره نبریم؟ اگر در گذشته از این سفره با دست غذا میخوردیم چرا حالا با چنگال نخوریم؟ فرقی نمیکند، مهم این است که از این سفره داری غذا می خوری، چگونه خوردن از آن سفره مهم نیست. مهم این است که آن را باور داشته باشیم، همین تغذیه خود به خود انرژی است و این انرژی فراتر از چیزی است که خودم دارم.
این موقعیت به این سفره کمک کرده است؟
طبیعی است کمک کرده باشد. شاید ما الان از وسایل سابق این سفره استفاده نکنیم اما نگاه یا اندیشهمان از این سفره سیر شود. غزل امروز این طور است؛ زیرا تمام عنصرها را کنار گذاشته و با وضعیت متفاوتتری در غزل امروز مواجه هستیم.
قبل از انقلاب بیشتر شاهد کار کردن روی قالبهای کهن بودیم، حتی شاملو هم قصیده دارد یا مثلا اخوان تجربه زیادی روی غزل یا مثنوی یا قصیده دارد، اما بعد از انقلاب بازگشت به قالبهای کهن کمتر بوده است و تنها بازگشت به غزل داشتیم و به بقیه قالبها توجهی نشد، واقعیت این است که ما قصیده خیلی زیادی نداریم که بشود به آن اشاره کرد، آیا این عدم بازگشت به خود قالبها باز میگشت؟
دلیل روشنی دارد؛ شعر یک «ناگهان» بدون پیشاندیشی است، اما در قصیده شما قصد میکنید. اسمش رویش است؛ بنابراین آنجا فاصلهای با ذات شعر دارد. در همین روزگار ما قصاید بسیار موفقی از یک شاعر داریم که توانایی او را نشان میدهد چون توانسته است با این فاصلهگذاری ناخودآگاه کارستان خود را انجام دهد. اما تکلیف شعر به طور کلی متفاوت است، چون «ناگهان» است، شما در خدمت نثر و تصویر و زبان هستید و زبان شما را به گفتن وا میدارد، بنابراین هیچ پیش اندیشی نیست، اما در قصیده این گونه نیست. ما غزل-مثنوی داریم که به شکل زیبایی از مثنوی بهره گرفته و گونه آفرینش بهتری برای غزل فراهم کرده است و تاثیر بیشتری داشته است. اما واقعیت این است که نسبت به گونههای دیگر شعری در این دوره ما بیشتر غزل میبینیم. شاید اگر ما شرایط جنگ و بیان واقعیت رودررو را نداشتیم – که تنها شکل ماندگارترش و تاثیرگذارترش غزل است زیرا زودتر در حافظه ها میماند- این غزل را هم نداشتیم. کسی که یک غزل پیامدار را به حافظه میسپارد امکان ندارد که از یاد ببرد.
بعد از جنگ زبان کاربردی ما غزل بود که نگاه مستقیم شعار شده به پیرامون خود داشت و در همان محدوده تمام شد یا نشانههایی از غزل جنگ یا خون برای ما باقی مانده که همان وضعیت را بیان کرده است؛ ولی شاعرانگیاش با خودش بوده است، مثلا «دوباره میسازمت وطن» سیمین بهبهانی را فکر میکنید که شعار است، ولی وقتی میخوانید میبینید که شعر دارد در جانت مینشنید. نمونههایی از این دست بسیار داریم. همین غزلها است که دلالت ماندگاری غزل بوده است، آنها مثل سنگری بودند که داشتند غزل را به همراه میهن خود حفظ میکردند و اجرشان هم به جای خودشان است، الان هم در موزه خاطرههای ما باقی مانده و چه بهتر که هر سال آنها را مرور کنیم. سنگرهای غزل بعد از جنگ ما، شعار است، ولی توانسته است که از پس این شعار بر آید.
البته آن مقطع موضع رسمی از شعر کهن حمایت میکرد؟
بله بیشتر دست اندرکاران و مدیران دولتی ما از شعر کهن شناخت داشتند و از سوی دیگر اصلا این زبان در هر دورهای توانسته است ما را نجات دهد. مثلا در دوره مشروطه زبان غزل ما را ماندگار کرد. شکلهای شعری دیگر به جای خود ولی آنها که موثر بودند همچنان برای این انقلاب هم موثر بودند. کارهای عزیزانی که برای مشروطه سروده بودند، هنوز ماندگارند مثلا در سرودهایمان تا میخواهیم به سرودی بیندیشیم که جانی به ما بدهد مشخص است دنبال کدام سرود می رویم؛ «مرغ سحر ناله سر کن» که برای مشروطیت سروده شده است.
در شرایط امروز گرایشهای زیادی هست. تعداد کسانی که همدوره شما بودند کم شدند اما از طرف دیگر در این دوره شاهد یک سری آفرینشها از سوی جوانان با نامهای مدرن و پسامدرن هستیم. وضعیت امروز را چطور تحلیل می کنید؟
ابتدا عدهای دلشوره داشتیم که مبادا فلان کلام و اسم و واژه به غزل لطمه بزند که نزد؛ تازه برایش بهتر شد. ما در گذشته با جهان محدود پیرامون خود روبرو بودیم، آنچه که در منزلمان بود و میشنیدیم انرژیی بود برای سرودن و آن «ناگهان» را فراهم میکرد، اما امروز پیرامون ما جهان ماست با آن چه که درش اتفاق افتاده. جهان شده دهکدهای کوچک که از هر طرف نگاهش کنی میتوانی تصورش کنی، طبیعی است فرزند شعر امروز نمیتواند حتی شکل غزل را دوست داشته باشد و آن گریز از مرکز خود را نداشته باشد، اگر نداشته باشد غیر طبیعی است چون آن قالب او را محصور کرده است، پس گریز از مرکز است که ما را به غزل امیداورتر میکند.
نباید هیچ نگران این باشیم که این عزیزان هجوم واژههایشان و تعبیرها و گستاخی کلامشان آسیب میرساند. اولا هنر نمیتواند هیچ آسیبی ببیند، تاریخ نتوانسته به آن لطمه بزند چگونه یک حکومت یا یک گروه لطمه بزند؟ در تعریفی میگویم که شعر را رشته ای ببینیم که یک سرش دست گذشته است و یک سرش دست آینده و هر دو دارند از دو طرف این رشته را میکشند که سهم بیشتری از آن را مال خود کنند، ما در اینکی زندگی میکنیم که درست وسط این کشاکش است، طبیعی است دلشوره داشته باشیم که اگر این رشته پاره شود ما وسط کجا ایستادهایم؟ قرنهاست که این کشاکش وجود دارد و این ریسمان پاره نشده است، هر دفعه هم که اتفاقی افتاده است ثابت شده خانه تکانی رو به تکاملی داشتهایم.
امروز هم گستاخی کلامی این عزیزان و کشف فطری اینها یک کشف جهانی است و دلیلاش هم بهره بردن از امکاناتی است که علم و تکنولوژی برایشان فراهم کرده است و در شعرشان حضور مییابد. حالا اینها توانستهاند بهره ببرند یا نه بازهم نگران کننده نیست؛ کسانی که با غربال از پشت میآیند همیشه کسانی هستند که تجربهای از حضور واژگان در شعر به دست آوردهاند و بهترین آفرینش و اجرا را به یادگار میگذارند. نوع اندیشه دیگری از شعر را از مولانا بهره گرفتهایم و بعدها از بیدل و صائب دیدهایم. این شاعران حرفهایی زدهاند که شاید با ذات شعر متفاوت است و هیچ وقت هم نمیتوان فهمید که این پیشاندیشی که در ذهنشان است را چطور آنقدر زیبا اجرا کردهاند که ما نمیتوانیم آن را ببینیم و رویش مکث کنیم. به نظرم کسانی خواهند آمد که خود دارند کارهای با ارزشی انجام میدهند. باید آنها را ببینیم و پیدا کنیم.
قبول دارید که تعداد کمی هستند که مثل شما این نگاه را دارند؟ هنرمندانی که سنشان زیاد میشود محافظهکارتر میشوند و درها را به روی خود میبندند؟
واقعیت این است که آنها آنچه هستند را نمیخواهند تخریب کنند، ولی انسان باید با تخریب جایگاه خود به جایگاه دیگری برسد. تا زلزلهای اتفاق نیفتد نمیتوانیم به جایی که نیندیشیدهایم دست یابیم، در هنر هم همین هست، وقتی خودمان دلواپس خودمان هستیم و دچار بحرانیم فکر می کنیم که شعرمان بحران زده شده است؛ گناه خودمان را گردن شعر میاندازیم در حالی که شعر دارد راه خود را میرود و هیچ هنری بحران پذیر نیست، این شخص است که بحران را پذیرفته و فکر میکند که پیرامونش بحران است.
فکر می کنم جنوبیها در مقابل تغییر و تحول پذیرتر هستند، منوچهر آتشی را میبینیم که تا آخرین لحظه هم تعصب نداشت؟
آتشی بعد از فقدانش بود که خیلیها متوجه شدند چیزی حدود سیصد غزل دارد، بدون اینکه بگوید عمر غزل تمام شده است. هر وقت که غزلی سراغش آمده سروده، ممکن هم هست که کارهای موفق کمی باشد یا خطوط درخشان اندکی در آنها باشد ولی وقتی میگوید «برای مرگ جوانم/ برای مردن پیر» آدم فکر میکند که او چه ذهن خلاقی داشته است.
در سبکهای قدیمی شما به سبک هندی علاقه زیادی دارید؟
علاقه داشتم ولی سعی میکردم که درگیرش نشوم. همیشه دو وضعیت مرا اسیر خودش کرده است؛ یکی موقعی که مولانا را خواندم و باید یک سکوت دو سه ماههای میداشتم که به حال خودم برگردم، چون هر شعری که میگفتم میدیدم دارم آن روند را دنبال میکنم و زیر پای مولانا را جارو میکنم، موقعیت دیگر وقتی بود که سبک هندی را مطالعه میکردم، این سبک مرا شگفتزده میکرد. واقعیت این است که سبک هندی را هیچ وقت به عنوان سبک نشناختم، برایم همان شیوه بود، در عین حال که باورش میکردم نمیتوانستم بپذیریم که این قدر چینش واژگان در کنار هم شگفت باشد و انسان در آن فضا آنها را به این دقت قرار دهد؛ چون مصراع اول طرح موضوع میکند و مصرع بعد نتیجه میگیرد. در شعر مولانا هم همین اتفاق هست ولی پذیرفتن طرح را نمیبینید، بنابراین سعی میکردم که مجاب مولانا باشم، هر چند که نمیشود بزرگان سبک هندی را کتمان کرد.
فرودگاه کلاله که احمدی نژاد پنج ماه قبل آن را افتتاح کرده بود، اکنون فعالیتی ندارد و به نوشته خبرگزاری مهر، به مکانی برای پرواز پرندگان مبدل شده است.
نماینده کلاله، مینودشت، مراوه تپه و گالیکش در مجلس، با تایید این موضوع به رایزنی با دولتمردان برای از سر گیری فعالیت این فرودگاه اشاره و ابراز امیدواری کرد که تا یکی دو هفته دیگر بار دیگر پرواز هواپیما در این فرودگاه انجام شود.
طرح تکمیل و تبدیل این فرودگاه به یک فرودگاه مسافربری از جمله وعده های اولین سفر استانی دولت در سال ۸۴ بود که با صرف حدود ۳۷ میلیارد ریال در نهایت در اردیبهشت ماه سال جاری توسط احمدی نژاد افتتاح شد و اولین پرواز آن نیز در ۴ تیرماه با ۳۰ مسافر انجام شد.
اما اکنون پس از سه ماه، گزارش خبرگزاری مهر حاکی از توقف فعالیت این فرودگاه است که قرار بود ۱۰۰ ساعت از پروازهای استان گلستان به آن انجام شود.
بر اساس این گزارش، این فرودگاه پس از چند هفته فعالیت دوباره غیرفعال شده و اکنون بیش از یک ماه است که پروازی در آن انجام نمی شود.
یکی از اعضای خانواده ی سیاوش حاتم، فعال دانشجویی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، با شرح آنچه سه شنبه گذشته در خانه ی این زندانی سیاسی رخ داده، به خبرنگار کلمه می گوید: روز سه شنبه هفته ی گذشته، ساعت ۷ صبح به یک باره ماموران به منزل پدر سیاوش مراجعه کرده و با برخورد نا مناسبی با خانواده به خصوص مادر سیاوش خانه را تفتیش کرده و پدر سیاوش را هم با خود بردند.
به گفته ی این عضو خانواده ی حاتم ماموران بی آنکه با محمود حاتم، پدر سیاوش، صحبتی داشته باشند و دلیلی برای این بازداشت اعلام کنند وی را تا ساعت ۳ بعداز ظهر در یک زیرزمین نگه داشته و سپس بی هیچ توضیحی رها کرده اند.
وی خاطرنشان می کند که ماموران ۲ عدد رسیور ماهواره را که در منزل بوده، به عنوان مدارک جرم ضبط کرده و با خود برده اند.
این عضو خانواده در گفت و گو با کلمه همچنین تصریح می کند تنها سوالی که ماموران از خانواده و از پدر سیاوش حاتم مکررا می پرسیدند، این بوده که “سیاوش کجاست” آن هم در حالی که سیاوش بیش از چهار ماه قبل برای اجرای حکم خود به زندان اوین منتقل شده است.
وی با بیان اینکه پدر سیاوش حاتم بر اثر این رفتار حال روحی مناسبی ندارد و تا چند روز بدحال بوده، تاکید می کند: منطقی نیست که وقتی سیاوش در زندان است، بازپرس و یا سیستم قضایی از وضعیت وی بی خبر باشند و ما مستاصل مانده ایم که این فشارها برای چیست.
او با اشاره به پرونده ی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی می گوید: برای سیاوش ۱۶ ماه حبس صادر کرده و یک سال هم حبس تعلیقی اش را هم به تعزیری تبدیل کرده اند.
سیاوش حاتم، فعال دانشجویی سابق صبح روز ۲۳ خرداد ماه برای اجرای حکم شانزده ماه حبس تعزیری که نه او و نه وکیلش از آن خبر داشتند روانه زندان شد. چهار مامور امنیتی با مراجعه به منزل او و نشان دادن حکم زندان او را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کردند.
سیاوش حاتم، دانشجو و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی همدان بود که یکبار در تاریخ ۲۵ خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت شد. وی پس از آن از دانشگاه بوعلی همدان به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شد. اما مدتی پس از انتقال در آذر ماه ۸۹ در جلسه امتحان در دانشگاه شهید بهشتی توسط ماموران وزارت اطلاعات قبل از شروع امتحان بار دیگر بازداشت شد.
به گفته ی این منبع آگاه، خانواده ی سیاوش حاتم طی ۴ ماه گذشته در مراجعه به مراجع قضایی و دادستانی هر بار با دست خالی از جواب بازگشته اند.
وی با اشاره به اینکه سیاوش به خاطر این مسائل از ادامه تحصیل محروم شده است، می افزاید: خانواده ی سیاوش به هر جایی که امکان بود نامه نوشتند و پیگیری وضعیت تحصیلی او را کرده اند اما هیچ کس به شکایت آنها جوابی نداده است.
این منبع آگاه با بیان اینکه ما نمی دانیم چرا به این فعال دانشجویی مرخصی نمی دهند، می گوید: یعنی می خواهند ۲ سال این جوان را در زندان نگه دارند و عمرش را تلف کنند؟ بچه ای که در دانشگاه شهید بهشتی درس خوانده و دبیر انجمن اسلامی بوده و فقط به جرم سبز بودن و سبز فکر کردن الان باید در زندان جوانی اش را بگذارد؟ فردی که واقعا یکی از معتقد ترین آدمها به راه سبزی است که انتخاب کرده این روزها گوشه زندان باید بپوسد.
محمود حاتم، پدر این فعال دانشجویی، چندی پیش گفته بود: "ما از برگزاری دادگاه پرونده دوم او با خبر نشدیم. یکدفعه آمدند منزل و حکم جلب نشان ما دادند که شانزده ماه به خاطر شرکت در راهپیمایی و تجمعات جنبش سبز در دادگاه تایید شده و او را با خودشان به بند ۳۵۰ زندان اوین بردند. بعد وکیل رفت اما اصلا او را راه ندادند حتی حکم را به او ندادند که حکم را ببیند و بخواند. نمی دانیم اصلا به کجا مراجعه کنیم هر جا که می رویم ما را راه نمی دهند اصلا نمی دانیم دادگاه تجدید نظر چه زمانی بوده است!"
محمود حاتم ماه گذشته در گفت و گو با کلمه خاطرنشان کرده بود: سیاوش من یک فعال سبز بود که اگر رسانه های سبز نبودند هیچ کس خبردار نمی شد که چه اتفاقی برایش افتاد و این سطح آگاهی از همین رسانه ها ایجاد شد که حالا همه تماس می گیرند و خبردار می شوند که چه اتفاق هایی افتاده است.
اکنون نیز عضو خانواده سیاوش حاتم در گفت و گو با کلمه، با درخواست اینکه فعالان مدنی از سیاوش و بچه های دیگر زندانی مثل او بنویسند تا گوشه ی زندان فراموش نشوند، می گوید: این بچه ها واقعا حیف هستند به خدا. ما دستمان به هیچ جا نمی رسد. از این بچه ها بنویسید و نامشان را بیاورید که محکم پای حرف ها و اعتقاداتشان ایستادند. بنویسید تا نامشان و مقاومتشان با فراموشی از بین نرود.
آیت الله العظمی موسوی اردبیلی با صدور بیانیه ای، به توهین اخیر به ساحت پیامبر اکرم(ص) واکنش نشان داد و تاکید کرد: این عمل شنیع جسارت به همه انسان های حق طلب و کرامت خواهی است که حتی اگر او را به رسالت نشناخته اند، بعنوان قهرمان اصلاح اخلاقی و اجتماعی در تاریخ بشری می شناسند. اهانت به رسول خدا (ص) اهانت به انسانیت است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر این مرجع تقلید، آیت الله موسوی اردبیلی خاطرنشان کرد: بسیار بعید است که چنین جسارتی صرفاً برای آزار و اذیت مسلمانان و هتک حرمت آنان صورت پذیرفته باشد. جنگ افروزی و فتنه گری از چنین رفتارهایی نمایان است و در این جاست که می توان دست جنایتکار صهیونیسم را مشاهده کرد. همان کسانی که این فضای پر تشنج و خصومت را به نفع خود می پندارند و سابقه چنین روش هایی را در پرونده سیاه خود دارند.
ایشان در بیانیه خود همچنین ابراز داشت: بر امت بزرگ اسلام است که در عین اعلان رسای انزجار از چنین رفتارهای نابخردانه و اظهار نفرت از دسیسه گران تاریک دل و محکوم کردن این اقدامات زشت، آرامش و متانت خود را حفظ کرده، دشمنان کوردل را در نیل به مقاصد پلیدشان ناکام نمایند.
متن کامل بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون
بار دیگر حادثه ای تلخ وجدان های بیدار بشریت را آزرد و حرکتی زشت، دل حق خواهان را به درد آورد. عملی شنیع صورت گرفت که مقصد و مقصود از آن جنایتی زیانبار است. تهیه و پخش فیلمی زشت و موهن به ساحت قدس رسول اکرم(ص) ـ بزرگ شخصیتی که وجود نورانی و مبارکش چراغ هدایت انسان ها و نور درخشان رسالت ختمیه است و سنت و سیره او آکنده از ارزش های متعالی و نجات بخشی است که هیچ جستجو گر سعادتی از آن بی نیاز نیست ـ تنها اهانت به یک فرد نیست، بلکه به منزله آزار و تعذیب بیش از یک و نیم میلیارد انسان مؤمن و دلباخته به آن حضرت است که هر صبح و شام نام او را بر سر مناره ها به بزرگی می برند. این عمل شنیع جسارت به همه انسان های حق طلب و کرامت خواهی است که حتی اگر او را به رسالت نشناخته اند، بعنوان قهرمان اصلاح اخلاقی و اجتماعی در تاریخ بشری می شناسند. اهانت به رسول خدا (ص) اهانت به انسانیت است.
بسیار بعید است که چنین جسارتی صرفاً برای آزار و اذیت مسلمانان و هتک حرمت آنان صورت پذیرفته باشد. جنگ افروزی و فتنه گری از چنین رفتارهایی نمایان است و در این جاست که می توان دست جنایتکار صهیونیسم را مشاهده کرد. همان کسانی که این فضای پر تشنج و خصومت را به نفع خود می پندارند و سابقه چنین روش هایی را در پرونده سیاه خود دارند.
از دولت های غربی خصوصاً آمریکا باید پرسید که آیا براستی نمی فهمند که این گونه رفتارها چه لطماتی بر صلح و امنیت جهانی و حتی منافع آنان وارد می کند؟ چرا سیاست های خود را در جهت پیشگیری از وقوع چنین فجایعی سامان نمی دهند بلکه متأسفانه شاهدیم که در تحریک اذهان عمومی علیه مسلمانان و ایجاد فضای عداوت و تنش می کوشند؟ سران این دول و عقلای آنان باید بدانند که اگر با تکرار چنین اتفاقاتی خشونت و خصومت تشدید شود، بیشترین خسارت متوجه منافع آنان خواهد شد هر چند لطمات جبران ناپذیری نیز به وجدان بشری و اخلاق انسانی و روح و روان مؤمنان و فضیلت خواهان عالم وارد می آید.
بر امت بزرگ اسلام است که در عین اعلان رسای انزجار از چنین رفتارهای نابخردانه و اظهار نفرت از دسیسه گران تاریک دل و محکوم کردن این اقدامات زشت، آرامش و متانت خود را حفظ کرده، دشمنان کور دل را در نیل به مقاصد پلیدشان ناکام نمایند. بر دولت های اسلامی است که با اتخاذ موضع رسمی و پی گیری بین المللی، تمام تلاش خود را برای ممانعت از تکرار چنین وقایعی و سنگین کردن هزینه چنین اقداماتی به کار برند.
اینجانب این مصیبت را به پیشگاه ولی الله اعظم (عج) و همه امت اسلام و حق خواهان عالم تسلیت عرض نموده و به ساحت مقدس پیامبر رحمت درود می فرستم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته عبدالکریم موسوی اردبیلی / ۲۸ شوال المکرم ۱۴۳۳
دبیر خانه کارگر مازندران معتقد است عرضه مستقیم و اقساطی لوازم اولیه تحصیل از طریق تعاونیهای کارگری مشکلات خرید اول ماه مهر خانوادههای کارگری را تا حدودی مرتفع میسازد.
نصرالله دریابیگی در آستانه شروع فصل تحصیل به ایلنا گفت: با وجود مشکلات بنگاههای اقتصادی که به سبب اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی رخ داده است، بسیاری از کارگران بیکار و یا برای دریافت حقوق حداقلی خود دچار مشکل هستند، از این رو قدرت خرید کارگران نیز کاهش یافته است.
او در ادامه افزود: عرضه اقساطی نوشت افزار و سایر مایجتاج مدرسه از طریق تعاونیهای مصرف کارگری همانند اتحادیه امکان میتواند بحران پیش روی تهیه این لوازم را برای خانوار کارگری تا حدودی رفع کند.
این فعال کارگری با بیان اینکه قیمت نوشت افزار نسبت به سال گذشته افزایش محسوس و چشمگیری داشته است، گفت: این افزایش قیمت به گونهای است که برخی از خانوادهها از جمله کارگران برای تهیه نوشت افزار فرزندان خود دچار مشکل شده و در تنگنا قرار گرفتهاند به طوری که اشتیاق تحصیل را در بین دانشآموزان کمرنگ کرده است.
دریابیگی در خاتمه گفت: نمایشگاهها و فروشگاههایی که برای فروش لوازم اولیه تحصیل به قیمت مناسبت راهاندازی میشوند، پاسخگوی نیاز تمام جامعه نیستند و از این رو عرضه این محصولات از سوی تعاونیهای کارگری به صورت اقساطی با کسر از حقوق راه کار مناسبی به نظر میرسد.
در پی دیدار «فریدون عباسی» رئیس سازمان انرژِ اتمی ایران و «یوکیو آمانو» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، این آژانس بیانیهای صادر کرد.
آمانو در این بیانیه از ایران خواسته است تا به نگرانیهای جامعه جهانی در خصوص ابعاد نظامی برنامه هستهای پاسخ دهد و در این خصوص شفاف سازی کند. این ادعا در حالی مطرح میشود که ایران بارها اعلام کرده برنامه هسته ایش صلح آمیز است و هیچ مدرکی دال برانحراف برنامه هستهای ایران وجود ندارد.
به گزارش مهر،همچنین آمانو بر تعهد آژانس به ادامه گفتگوها با ایران تاکید کرده و اعلام کرد مذاکره کنندههای آژانس حاضرند در آینده نزدیک با طرف ایرانی دیدار و گفتگو کنند.
پلیس راه با صدور اطلاعیه ای محدودیتهای ترافیکی جادههای کشور را از ۲۸ شهریور تا اول مهر ماه را اعلام کرد.
به گزارش مهر، پلیس راهور با توجه به پیش بینی حجم فزاینده سفرها در روزهای پایانی فصل تابستان، به منظور افزایش ایمنی، ایجاد کشش و تسهیل در امر عبور و مرور وسایل نقلیه، ممنوعیتها و محدودیتهای ترافیکی جادههای کشور از روز سه شنبه ۲۸ شهریورماه الی شنبه اول مهرماه را اعلام کرد.
تردد موتورسیکلت از ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه ۲۸ شهریور تا ساعت ۲۴ روز شنبه اول مهرماه از محورهای کرج – چالوس، هراز، فیروزکوه و محور تهران – سمنان – مشهد و بالعکس ممنوع است. ضمن اینکه تردد انواع تریلر و کامیون از محور کرج – چالوس کماکان ممنوع می باشد.
همچنین تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۲ روز پنجشنبه ۳۰ شهریور تا ساعت ۱ بامداد روز جمعه ۳۱ شهریور از کرج به سمت مرزن آباد ممنوع بوده و تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۵ روز پنجشنبه ۳۰ شهریور تا ۱ بامداد روز جمعه ۳۱ شهریورماه از مرزن آباد به سمت کرج یکطرفه خواهد بود.
تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۲ روز جمعه ۳۱ شهریورتا ساعت ۱ بامداد روز شنبه اول مهرماه از کرج به سمت مرزن آباد ممنوع بوده و تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۵ روز جمعه ۳۱ شهریورماه تا ۱ بامداد روز شنبه اول مهرماه از مرزن آباد به سمت کرج به صورت یکطرفه می شود.
تردد کامیون ها به استثنای حاملان موادسوختی و فاسد شدنی از ساعت ۶ تا ۲۴ روزهای سه شنبه ، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه و همچنین از ساعت ۶ تا ۱۳ روز شنبه اول مهرماه از محور هراز ممنوع است.
تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۳ تا ۲۴ روز پنجشنبه ۳۰ شهریور از رودهن محدوده مشاء به سمت آمل ممنوع بوده و تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۵ تا ۲۴ از آب اسک تا رودهن (محدوده مشاء) به صورت یکطرفه خواهد بود.
تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۳تا ۲۴ روز جمعه ۳۱ شهریورماه از رودهن محدوده مشاء به سمت آمل ممنوع بوده و تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ۱۵ الی ۲۴ از آب اسک تا رودهن (محدوده مشاء) به صورت یکطرفه می شود.
تردد تریلرها به استثنای حاملان مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت ۶ الی ۲۴ روزهای سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه ۲۸ ، ۲۹ ، ۳۰ و ۳۱ شهریور ماه از تهران به قائم شهر و بالعکس ممنوع می باشد.
ضمن اینکه تردد انواع کامیون و تریلر به استثنای حاملان مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت ۸ الی ۲۴ روزهای پنجشنبه و جمعه ۳۰ و ۳۱ شهریورماه و همچنین از ساعت ۸ الی ۱۳ روز شنبه اول مهرماه از محور رشت – قزوین و بالعکس ممنوع می باشد.
تردد انواع کامیون و تریلر به استثنای حاملان مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت ۸ الی ۲۴ روزهای پنجشنبه و جمعه ۳۰ و ۳۱ شهریورماه و همچنین از ساعت ۸ الی ۱۳ روز شنبه اول مهرماه از محور آستارا به اردبیل و بالعکس ممنوع است.
دومین دوره انتخابات هیات مدیره اتحادیه سراسری زنان کارگر کشور همزمان با سراسر کشور در استان آذربایجان شرقی نیز با حضور اعضای این اتحادیه در سالن اجتماعات خانه کارگر تبریز برگزار شد.
به گزارش ایلنا، دبیر اتحادیه زنان کارگر استان آذربایجان شرقی در آغاز این مراسم گفت: اتحادیه سراسری زنان کارگر کشور از سال ۸۱ با تصویب اساسنامه و آیین نامههایی در سطح گسترده برای جامعه کارگری به خصوص برای زنان کارگر بوجود آمد.
اصغری با بیان اینکه در حال حاضر نزدیک به ۲۵ اتحادیه زنان کارگر با ریاست سهیلا جلودارزاده در سطح کشور فعالیت میکنند گفت: اتحادیه زنان کارگر به منظور حفظ و احقاق حقوق مشروع و قانونی و بهبود وضع اقتصادی کارگران، صیانت از نیروی کار و اتحاد بین کارگران، حفظ و گسترش و هماهنگی منافع حرفهای و رفع هرگونه تبعیض بین کارگران زن و مرد، افزایش میزان اشتغال و بهره برداری کارگران و نهایتا رشد اقتصادی کشور فعالیت میکنند.
وی با اشاره به اینکه استان آذربایجان شرقی به عنوان یکی از قطبهای اقتصادی کشور توانسته با برنامه ریزی صحیح، دارای اتحادیه زنان کارگر فعال با بیش از هشت هزار و ۳۱۳ عضو در کشور باشد گفت: اتحادیه زنان کارگر استان سه سال متوالی است که توانسته است رتبه اول را از نظر تعداد اعضا و نوع فعالیت در کشور کسب کند.
دبیر اتحادیه سراسری زنان کارگر استان در مورد نحوه عضویت در اتحادیه زنان کارگر گفت: زنان کارگر شاغل در کلیه سازمانها، نهادها و ارگانها، بخشهای خصوصی، خدماتی، درمانی، همچنین همسران، فرزندان دختر و مادران کارگرانی که تحت پوشش بیمه سازمان تامین اجتماعی هستند میتوانند با عضویت در اتحادیه و خانه کارگر از کلیه خدمات رفاهی، درمانی، آموزشی، تفریحی، مشاوره حقوقی و… استفاده کنند.
در پایان که جمعی از زنان کارگر استان از کارخانجات، کارگاهها و شرکتهای بخش خصوصی و دولتی حضور داشتند طبق آیین نامه و دستورالعمل اتحادیه تعدادی از زنان کارگر جهت انتخابات مزبور داوطلب و در نهایت مهدیه احمدی کمالی به عنوان نائب رئیس، اکرم احمدلو دبیر، مینا عجبشیری و میترا جودی به ترتیب بازرس اول و دوم انتخاب شدند که انتخاب شدگان بمدت سه سال در این اتحادیه فعالیت خواهند کرد.
گفتنی است ایجاد زمینه و بسترسازی جهت توانمندسازی و شکوفایی استعدادها و خودباوری زنان کارگر، ایجاد روحیه همکاری بین اعضا به منظور پیشرفت سریع امور، ارائه برنامههای آموزشی برای بالا بردن آگاهی اعضا در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، حفاظت ایمنی فنی، بهداشت حرفهای، همکاری با کنفدراسیون عالی کارگران ایران در تهیه برنامهها به منظور پیشبرد امور جامعه کارگری، بررسی شکایات زنان در مورد نارساییها و پیگیری موارد حقه در کلیه مراجع زیربط، تلاش در جهت گسترش امکانات رفاهی، حفظ، حمایت و احقاق قانونی و منافع حرفهای اعضا مانند بیمه بازنشستگی، از کارافتادگی، شرکتهای تعاونی مصرف و مسکن، صندوق قرض الحسنه امور اجتماعی خدمات فرهنگی و…، همکاری در جهت بهبود شرایط کار و دستیابی به وضعیت مطلوب، تشویق عناصر فعال و معرفی افراد لایق برای احراز مسئولیتهای مناسب به کنفدراسیون عالی کارگران ایران، انجام مذاکره و همکاری و تبادل نظر با سایر اتحادیههای کارگری و شورای هماهنگی اتحادیههای کارگران کشور از اهداف اتحادیه سراسری زنان کارگر کشور میباشد.
تهدید های سران رژیم اسرائیل علیه ایران در ماههای اخیر بالا گرفته است. جدال لفظی بین سیاسیون و نظامیان دو طرف هم به جایی رسید که دبیرکل سازمان ملل در سفر اخیر خود به ایران، در دیدار با رهبری از او خواست مراقب سخنان خود باشد و هشدار داد که جنگ لفظی ایران با غربی ها ممکن است به جنگ واقعی بدل شود.
نگرانی از جنگ در جامعه ایران نیز کم و بیش وجود دارد و به خصوص بسیاری از نخبگان با نگرانی تحولات را دنبال می کنند. اردشیر امیر ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، در گفت و گویی با میهن در این باره معتقد است که جنگ در صورت وقوع، طبقه ی متوسط و ضعیف را متلاشی می کند و به استبدادی دیگر منجر می شود.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
آقای ارجمند، وضعیت پیرامونی ایران هر لحظه متشنج تر می شود، سوریه که بنابر قول جمهوری اسلامی، خط مقدم جنگ با ایران است، درگیر جنگی خونین و خانگی شده و بنابر گفته ناظران به زودی بشار اسد سقوط خواهد کرد، جنگ لفظی میان سران نظام جمهوری اسلامی و اسرائیل نیز بالا گرفته است و نشان دهنده اینکه خطر جنگ در فاصله ای نزدیک با ایران ایستاده، پرسش این است که در چنین شرایطی چرا در میان ایرانیان خارج از کشور و هواداران جنبش سبز، تحرکی جدی علیه جنگ دیده نمی شود؟
تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و وحدت ملی از اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است که در منشور آن مورد تاکید قرار گرفته است.مخالفت شورای هماهنگی راه سبز امید با جنگ طلبی و جنگ افروزی وتجزیه طلبی قاطع،صریح و بدون شرط است. نمی توان ادعای سبز بودن کرد و با جنگ و تجزیه طلبی مخالفت قاطع نکرد. دفاع از رژیم سرکوبگر بشار اسد، به ضرر منافع ملی ایران وبه سود اسرائیل و توسعه طلبی بیگانگان در منطقه است.به جای حمایت از بشار اسد می بایست با حمایت به موقع از مطالبات مشروع مردم سوریه به انتقال مسالمت آمیز و استقرار دولتی دموکراتیک و ملی در سوریه کمک می شد.هر گونه تجاوز به خاک مقدس کشور توسط رژیم متجاوز اسرائیل یا هر قدرت خارجی دیگر قطعا با دفاع شجاعانه مردم ایران مواجه خواهد شد.
فعالان جنبش سبز در داخل و خارج از کشور مستمرا با جنگ افروزی مخالفت کرده اند. متاسفانه ما فاقد رسانه ای مستقل و فراگیر هستیم و صدای جنگ طلبان اسرائیل و ماجراجویان اقتدارگرا در ایران بلندتر از سبزها و مخالفان جنگ است. اما با تشدید بحران موجود، لازم است فعالان جنبش سبز در اقداماتی هماهنگ به افکار عمومی در سراسر جهان نسبت به عواقب هرگونه عملیات نظامی در ایران هشدار دهند.
به نظر شما نسبتِ جنبش سبز با جنگ و حمله به ایران چه می تواند باشد، آیا سقوط نظام با حمله ی خارجی می تواند فضایی باز بیافریند و گشایشی در بن بست سیاسی و اقتصادی کنونی باشد و یا اینکه جنگ مقدمه ای بر بی نظمی و نا امنی بزرگ خواهد بود و بنیاد دموکراسی خواهی نو پای ایرانی را بر خواهد چید؟
جنگ جز تشدید استبداد، له شدن طبقه متوسط و مستضعف، تهدید تمامیت ارضی کشور چیزی را به دنبال نخواهد داشت. جنگ به ضرر ایران، جنبش دموکراسی خواهی در کشور و همچنین جامعه جهانی در کلیت آن خواهد بود. این فکر که با مداخله خارجی در ایران دموکراسی برقرار می شود کودکانه و حقارت بار است. متاسفانه بخشی از مستبدان حاکم بر کشور نیز از حمله نظامی استقبال می کنند. آنها نیز به اشتباه فکر می کنند که راه خروج از بن بست و بحران مشروعیت و کارآمدی که خود و کشور را درآن گرفتار کرده اند و یا حداقل تعدیل آن حمله محدود یک قدرت منفور خارجی مثل اسرائیل است.جنگ طلبان در اسرائیل و ایران منافع مشترک دارند و باید با هر دو آنها مبارزه کنیم. باید به جامعه جهانی نیز تفهیم کرد که در چنین فاجعه ای پیروز و برنده ای وجود نخواهد دشت و همه بازنده خواهند بود.
اخیرا گروههای تجزیه طلب فعال شده اند و حتی بعضا به تفاهم و اتحاد نیز رسیده اند به نظر شما آیا تجزیه ایران در صورت وقوع جنگ محتمل است و آیا در حال حاضر می توان از مطالبات قومی به نوعی بهره برد که نافی تمامیت ارضی ایران نباشد؟
مطالبات مشروع اقوام را باید از تحرکات تجزیه طلبانه جدا کرد. متاسفانه اقتدارگرایان با بستن فضای سیاسی و سرکوب غیر قانونی مطالبات مشروع مردم اقوام فضا را برای جریانات تجزیه طلب هموار می کنند. همبستگی ملی، عدالت و تضمین موازین حقوق بشری و توسعه ایران مستلزم شناسایی و تضمین حقوق مشروع اقوام در چهار چوب ایران واحد است. باید توجه داشت که هر گونه گرایش تجزیه طلبانه به تحقق خواست های مشروع قومیت ها ضربه می زند آن را به تعویق می اندازد. اگر برخی چشم به قدرتهای خارجی داشته باشند و فکر کنند که با جنگ حکومت مرکزی سقوط خواهد کرد و زمینه برای تجریه کشور فراهم می شود و آنها می توانند به خواست خود برسند، اشتباه بزرگی را مرتکب می شوند ونشان می دهد که متاسفانه به سادگی تجربیات درد آلوده گذشته را فراموش کرده اند.
ما ضمن دفاع قاطع از مطالبات مشروع اقوام در ایران، هر گونه تحرک تجزیه طلبانه و یا اقدامی که موجد فضای ابهام آلود برای تقویت چنین اندیشه یا جریانی باشد را محکوم می کنیم.
اگر قرار باشد اولویت های مبارزه مدنی جنبش سبز را برشمارید، به گمان شما انتخابات ریاست جمهوری پیش رو حائز اهمیتی هست و آیا وضعیت فعلی ایران با برگزاری یک انتخابات ریاست جمهوری با حضور "اصلاح طلبان حداقلی"، قابل علاج است؟
تغییر شرایط حاضر اولویت اول است. کشور در وضعیت بحرانی است. در بن بست است. خروج از این بن بست تنها با قبول باز شدن فضای سیاسی و پایان دادن به فضای امنیتی نظامی فعلی است. بدون همبستگی ملی خروج از بحران ممکن و پایدار نیست. در سایه چنین تحولی است که می توان نسبت به نحوه مواجه با انتخابات ارزیابی واقعی داشت. باز هم تکرار کنیم که انتخابات آزاد، سالم و منصفانه بر اساس استانداردهای جهانی حق هر شهروند ایرانی است.
هشدارهای دلسوزانه سه سال گذشته موسوی و کروبی در رابطه با آینده کشور را فراموش نمی کنیم. آنها چنین روزهای دشوار را برای کشور پیش بینی می کردند. بحران به شدتی است که دیدن آن نیاز به بصیرت زیادی ندارد . آقایان اگر از دروغ و عوام فریبی دست بردارند و فقط حاضر شوند گوشه چشم خود را باز کنند نیاز به تغییر رویه را به روشنی می بینند و به بیانیه شماره ۱۷ موسوی و ۱۴ بهمن کروبی عمل می کنند.
محمد تقی رهبر امام جمعه موقت اصفهان اعتقاد دارد که مسؤولین آنطور که باید نسبت به مساله حجاب حساسیت نشان نمیدهند و به همین دلیل از نارضایتی مراجع تقلید از دولت خبر میدهد.
وی که در مجلس هشتم رییس فراکسیون روحانیون مجلس بود و به دلیل شرایط سنی نتوانست فرصت حضور در انتخابات مجلس نهم را به دست بیاورد، در همین راستا به پرسشهای عصر ایران پاسخ داد:
*شرایط موجود بر حجاب عمومی را چطور میبینید؟
متاسفانه بیحجابی به حدی عادی شده است و برای مسئولین هم دیدن چهرههای آرایش کرده و لباسهای تنگ و چسبان طبیعی به نظر میرسد که هیچ تلاشی برای رفع این مشکل دیده نمیشود. انگار نه انگار که جمهوی اسلامی به عنوان اسلامیترین نظام در دنیا پرچمدار دین است. واقعا نمیدانم آقایانی که در دولت، آن هم دولت اصولگرایی کشور را در دست خود میبینند، چطور میتوانند بیتوجهی خود به وضع حجاب موجود در جامعه ر ا توجیه کنند. دولت باید بداند که همه پیشرفتها و موفقیتها در زمانی مهم شده و مورد توجه قرار میگیرد که بتواند فضای خیابانها را به فضایی اسلامی تبدیل کند. در حالی که خانمهای ایرانی با آن وضعیت زننده بیرون میآیند، هیچ کس نمیتواند به دلیل موفقیتهای دیگر به گمان اینکه دیگر مشکلی نداریم، ابراز خوشحالی کند. تکرار میکنم که دولت آقای احمدینژاد باید خیلی بیشتر از اینی که تا حالا نشان داده، به مساله مهمی چون حجاب حساسیت نشان بدهد.
*یعنی دولت مقصر شرایطی است که شما آن را بد حجابی مینامید؟
صد در صد! آقایان یادشان رفته است که دولتشان در کشوری از مردم رای گرفته است که در آن ایثار و شهادت حرف اول را میزند و حتی خیلی از مردم راضی هستند گرانی و مشکلات اینچنینی بیشتر شود، اما حجاب خانمها اسلامی باشد. دولتیها به طور دائم از موفقیتها و همچنین رسیدن به توسعه و پیشرفتهای مختلف حرف میزنند و خود را نسبت به دورههای قبل دولتی موفقتر میدانند. این در حالی است که اگر شراطی حجاب همینطور بماند، هموطنان دیندار و معتقد ما نمره قبولی به آنها نخواهند داد.
*اما دولتیها از تلاشهایی که برای این مساله داشتهاند، حرف میزنند
این حرف هم از همان حرفهایی است که مطرح میشود تا ادعا کنند که به فکر هستند. آنها باید بدانند که ادعای انجام دادن کاری، خریدار ندارد و باید در عمل نشان بدهند که واقعا برایشان مهم است که خیابانهای ایران محل جولان و خودنمایی بیحجابها نباشد، چیزی که تا امروز برای خود من ثابت نشده و این ذهنیت را دارم که دولت بیحجابی را دغدغه خود نمیداند. لازم میدانم با فرمایشی از مقام معظم رهبری به اشتباه بودن این نظر دولت صحه بگذارم. در جلسهای که همین ادعا در محضر ولی فقیه مطرح شد، ایشان گفتند که نهی از مشروب خوردن کار فرهنگی است و یکی از نیازهای جامعه به شمار میرود. اما اگر کسی اقدام به شرب خمر کرد، برای اینکه این کار توسط دیگران تکرار نشود باید با وی برخورد کرد. به نظر من بیحجابها هم همین شرایط دارند و در حالیکه ترویج حجاب لازم و ضروری است، با کسانی که با چهرهای زننده در انظار ظاهر میشوند به شدت برخورد شود تا درس عبرتی برای همه باشد. این شرایط غیرقابل تحمل در حالی است که اگر قانون ساماندهی مد و لباس که در مجلس هفتم قانون شد توسط دولت جدی گرفته میشد حالا با دیدن چهرههای بیحجابها تنمان تا به این حد نمیلرزید.
*البته دولت ادعاد دارد که بیشترین بودجه را صرف مسایل فرهنگی کرده است
شاید بودجهای که دولتهای اصولگرای احمدینژاد به مسایل فرهنگی اختصاص داده، بیشتر از زمانی است که زمام امور در دست خاتمی بود. اما نمیتوان نادیده گرفت که بیتوجهی به مقوله حجاب بیشتر شده است و حتی دولتمردان فعلی در اولین روزهای کاری خود بارها عنوان کردند که مشکل کشور موی دختران نیست و باید به مسایل جدیتری پرداخت. از همان روزها پیشبینی میکردم که حجاب اسلامی شاید روزی در معابر ما به کیمیایی نایاب بدل شود.
*ظاهرا مراجع هم انتقاداتی دارند
مراجع و علما نگران و دلآزرده هستند و شرایط فعلی را برای کشوری که امام عصر به آن توجه دارد را بحرانی بزرگ میدانند. این نگرانی به حدی بود که آنها از دست دولت عصبانی هستند و به همین دلیل است که رابطه دولت و حوزه ضعیف است. خب! وقتی دیر جامعهای که بر پایه دین استوار شده است، بدحجابی به بیحجابی تبدیل شود، طبیعی است که شخصیت-های برجسته دینی نخواهند و نتوانند با مسئولیتی که در این مشکل سهم زیادی دارند، ارتباط نزدیکی بگیرند. با این حال هر چقدر بیشتر حرف زده و هشدار میدهیم، دولتیها کمتر توجه میکنند.
* احمدینژاد سهم بیشتری دارد یا آنهایی که به عنوان اطرافیان رییس جمهوری معرفی میشوند؟
وقتی نزدیکان ایشان جلسات گوناگونی را با هنرپیشهها و چهرههای خاص میگذارد و وقتی دولت نیروی انتظامی را از برخورد با بی حجابی و بدحجابی و برهنگی و نیمه برهنگی زنان نهی میکند، میتوان به این نتیجه رسید که در دولت کمتر کسی هست که دغدغه حجاب داشته باشد.
مسیح علی نژاد روزنامه نگار مستقل نیز دراین باره مصاحبه ای با آقای رهبر انجام داده است که فایل صوتی آن پیش روی شماست.
یکی از فرماندهان مخالفان مسلح مخالف حکومت سوریه موسوم به ارتش آزاد سوریه اعلام کرد مخالفان ۲۵ میلیون دلار بابت مرده یا زنده اسد جایزه تعیین کرده اند.
” احمد حجازی ” یکی از فرماندهان مخالفان مسلح در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی ترکیه ضمن اعلام این مطلب مدعی شد که جمعی از سرمایه داران سوری ساکن در داخل یا خارج این کشور که از حامیان مالی مخالفان هستند پرداخت این مبلغ را به عنوان جایزه سر اسد تضمین کرده اند.
این فرمانده سابق ارتش سوریه که اخیرا به ترکیه گریخته است ، افزود که به دلیل مسایل امنیتی در حال حاضر قادر به افشای اسامی سرمایه دارانی که متقبل پرداخت جایزه سر بشار اسد شده اند؛ نیست.
نیروهای مخالف حکومت سوریه تحت حمایت مالی و تسلیحاتی کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی منطقه و ترکیه قرار دارند.
احمد حجازی افزود تعیین این جایزه به منظور تحریک و تشویق اطرافیان و نزدیکان بشار اسد برای کشتن یا تسلیم کردن اوست.
وی افزود : ” البته کسی که بشار اسد را کشته و یا زنده به ما تسلیم کند دست خوشی بیش از ۲۵ میلیون دلار باید به او داد اما ما در حال حاضر بیشتر از این قادر به پرداخت نیستیم.
سوریه از مارس سال ۲۰۱۱( فروردین ۱۳۹۰) مواجه با موجی از اعتراضات داخلی شد که در نهایت به یک شورش مسلحانه و جنگ تمام عیار داخلی انجامید .
به گزارش عصر ایران،برخی کشورهای عربی از جمله عربستان و قطر ، کشورهای اروپایی و آمریکا و نیز ترکیه از مخالفان حکومت سوریه پشتیبانی کرده و آنها را مسلح می کنند و خواستار کناره گیری بشار اسد از قدرت هستند.
دبیر انجمن تولید کنندگان لوازم آرایشی، بهداشتی و مواد شوینده از آمار قابل توجه مصرف لوازم آرایشی در ایران خبر داد.
وی در خصوص میزان مصرف لوازم آرایش در کشور گفت: بازار محصولات آرایشی در ایران یک بازار بسیار بزرگ می باشد به طوری که نسبت به جمعیت ایران دارای مرتبه و جایگاه خاصی می باشد، ایرانیان سالانه، حدود یک میلیارد و پانصد میلیون دلار برای لوازم آرایش هزینه می کنند.
به گفته دبیر انجمن تولید کنندگان لوازم آرایشی و بهداشتی، از این میزان بیست درصد به محصولات تولید داخل و درصدی نیز به محصولات وارداتی و بیش از شصت درصد این مبلغ در اختیار قاچاقچیان و سوء استفاده گران می باشد، که این بازار زمینه بسیار مناسبی برای کشورهای خارجی است که محصولات خود را به داخل ایران منتقل کنند.
علم بیگی که با روزگار نو گفت و گو می کرد، در خصوص سهم کم محصولات تولید داخل از این بازار بزرگ کفت: دلیل آنست که برخی کارخانجات با کمبود بودجه و نقدینگی مواجه هستند و نمی توانند تولید خود را افزایش داده و با نصب تجهیزات و دستگاههای جدید سهم بیشتری را به خود اختصاص دهند. دولت و سرمایه گذاران داخلی و خارجی می توانند با ورود به این عرصه، هم باعث اشتغال زایی شوند و هم سود مطلوبی را از آن خود کنند.
به گفته او، قاچاقچیان و سوء استفاده گران برای اینکه بتوانند بهتر به مقاصد شوم خود برسند شایعاتی را علیه محصولات قانونی موجود در بازار و نیز محصولات ساخت داخلی، به راه می اندازند و مثلاً می گویند که این محصول سرب دارد و خطرناک است و ایجاد حساسیت می کند و یا فلان کرم ضدآفتاب ایجاد لک می کند و . . .
علم بیگی در خصوص محصولاتی که به صورت غیرمجاز وارد کشور می شوند هشدار داد و گفت: کالاهای قاچاق و همچنین برخی محصولاتی که به صورت زیرزمینی در کشور تولید می شوند بسیار خطرناک هستند به خصوص محصولات آرایشی که به دلیل ارتباط مستقیم با پوست بسیار آسیب رسان و خطرناکند چرا که تولید لوازم آرایشی نیازمند مواد اولیه و شرایط نگهداری و آزمایشگاهی مناسب است که متأسفانه به دلیل عدم رعایت اصول بدیهی تولید و نگهداری این محصولات، مصرف کنندگان با خطرات بسیاری که گاه برگشت پذیر و جبران پذیر نیستند مواجه می شوند.
علم بیگی با اشاره به محصولات بی کیفیت و قاچاق گفت: این محصولات و همچنین سایر محصولاتی که به صورت زیرزمینی در ایران تولید می شود به دلیل اینکه نظارتی به واردات و همچنین تولید آن نیست بسیار خطرناک هستند. این کالاهای بی کیفیت عمدتاً از کشورهای بسیار عقب افتاده مانند تایوان، تایلند، بنگلادش و ویتنام و . . . به صورت قاچاق و با قیمت پایین عرضه می گردند که البته ناگفته نماند برندهای معتبر اصلاً چین ریسکی نمی کنند و ترجیح می دهند به صورت کاملاً قانونی به فروش محصولات خود بپردازند.
وی ادامه داد: از میان محصولات مرتبط با این صنعت بیشترین آمار تقلب مربوط به لوازم آرایش می باشد که البته گذشته از بازار مصرف فراوان به دلیل گران بودن محصولات دارای برند معتبر در بازار، قاچاقچیان و سوء استفاده گران، کپی و جعل مارک و برندهای معتبر اجناس بی کیفیت خود را با قیمت گزاف در اختیار مصرف کننده قرار می دهند.
دبیر انجمن تولیدکنندگان لوازم آرایشی، بهداشتی و شوینده افزود حدود ۱۶ درصد الی ۲۰درصد از واردات از مسیـرهای قانونی می باشد و سایر محصولات موجود در بازار به صورت غیرقانونی و قاچاق هستند که این مهم سبب ولع سوء استنفاده گران و قاچاقچیان می شود و در نهایت فقط مصرف کنندگان متضرر می شوند.
علم بیگی افزود: نکته جالب اینجاست که همین قاچاقچیان و سوء استفاده گران برای اینکه بتوانند بهتر به مقاصد شوم خود برسند شایعاتی را علیه محصولات قانونی موجود در بازار و نیز محصولات ساخت داخلی، به راه می اندازند و مثلاً می گویند که این محصول سرب دارد و خطرناک است و ایجاد حساسیت می کند و یا فلان کرم ضدآفتاب ایجاد لک می کند و . . . که البته این شایعات کاملاً نادرست است چرا که تمام محصولات داخلی توسط آزمایشگاه های انجمن و دیگر آزمایشگاههای معتبر همکار مورد بررسی قرار می گیرد و تمام مواد اولیه آنها آنالیز و فلزات سنگین و غیرمجاز و . . . نیز ارزیابی می گردد که خدای ناکرده برای مصرف کنندگان ضرری نداشته و سلامت آنها را دچار مشکل نکند ولی متأسفانه تبلیغات ماهواره ای نیز به بازار این شایعات دامن می زند و مصرف کنندگان را دچار گمراهی می کند. نکته جالب اینجاست که حداقل ۹۰ درصد مواد و محصولات آرایشی تبلیغی در ماهواره غیرمجاز و غیربهداشتی هستند ولی متأسفانه بازار شایعات همچنان داغ است.
من به عنوان یک شخص مطلع به مصرف کنندگان اطمینان می دهم که محصولات واراداتی مجاز و تولید داخل که از مراکز معتبر تهیه و مجوز وزارت بهداشت را دارند، کاملاً برای مصرف کننده بی زیان هستند و تمام فاکتورهای لازم برای یک محصول خوب و مطمئن را دارند. در اینجا به تمام مصرف کنندگان به خصوص بانوان محترم توصیه می کنم که از محصولات تولید داخل استفاده کنند و با محصولاتی که دارای مجوز واردات و پروانه وزارت بهداشت هستند خریداری کنند که سلامت آنها در امان باشد.
رئیس اتحادیه سراسری فروشندگان میوه و تره بار استان تهران یکی از عوامل تاثیرگذار در گرانی میوه را افزایش غیرطبیعی قیمت نایلون و نایلکس در بازار عنوان کرد و گفت: در چند روز اخیر قیمت هرکیلوگرم نایلون و نایلکس در بازار از ۲۵۰۰ به ۵۵۰۰ تومان رسیده است.
حسین مهاجران درخصوص دلیل اصلی گرانی برخی از میوه ها در بازار اظهارداشت: یکی از مواردی که در گرانی میوه نقش دارد، افزایش غیرطبیعی قیمت نایلون و نایلکس در چند روز اخیر در بازار است.
وی افزود: ایران هرکیلوگرم از مواد اولیه نایلون و نایلکس را با قیمت ۱۹۵۰ تومان به ترکیه صادر می کند درحالی که قیمت آن چندی پیش در داخل کشور در حدود ۲۳۰۰ تومان و قیمت هرکیلوگرم نایلون و نایلکس در حدود ۲۵۰۰ تومان بود.
رئیس اتحادیه سراسری فروشندگان میوه و تره بار استان تهران با بیان اینکه قیمت این مواد اولیه به ۲۷۰۰ تومان رسیده است، گفت: براین اساس، کارخانجات تولید نایلون و نایلکس باید هرکیلوگرم نایلون و نایلکس را درحدود کیلویی ۳۰۰۰ تومان به فروش برسانند درحالی که طی چند روز اخیر قیمت هرکیلوگرم نایلون و نایلکس در بازار به ۵۵۰۰ تومان رسیده است.
وی اضافه کرد: به دلیل اینکه میوه ها را در نایلون به مردم عرضه می کنیم این مسئله تاثیر زیادی بر روی افزایش قیمت میوه ها در بازار گذاشته است.
منیژه حکمت، کارگردان سینما، در روزنامه اعتماد، خطاب به وزیر ارشاد نوشت:
این روزها که همه جا صحبت از قانون است و گردن نهادن به آن، در وزارتخانه متبوع شما حوادثی رخ میدهد که یا شما از آن بیاطلاعید یا خبرها از مسیر درست به شما نمیرسد. مدیران زیرمجموعه شما در سازمان سینمایی به لطف فضایی که شما سخاوتمندانه در اختیارشان گذاردهاید، آنچنان بیمهار جولان میدهند که اعتبار سینما و وزارتخانه را یکجا به بازی گرفتهاند و به نظر میرسد حساب و کتابی هم در کار نخواهد بود و خیال دوستان راحت است.
لطماتی که از این رویههای قانونگریزانه، به حیثیت سینما و به تبع آن به متولی اصلیاش که شما باشید وارد میشود بیشتر از آن است که تصورش را بکنید و آثار زیانبارش در آینده گریبانگیرمان خواهد شد [...] من تنها به ذکر نمونهیی کوچک از به سخره گرفتن قانون توسط مسوولان سینمایی شما بسنده میکنم آن هم نه به خاطر احقاق حق که امیدی به آن ندارم بلکه به این سبب این شکواییه ثبت شود در جایی برای آینده. سخنگوی محترم کانون پخشکنندگان اتحادیه۲ شرایط صدور مجوز برای دفاتر پخش در خبرگزاریها را به این شرح اعلام میکند:
- کسانی که پنج سال در سینما به عنوان پخشکننده یا تهیهکننده کار مفید انجام داده باشند.
- محل مناسب برای دفتر پخش داشته باشند.
- مدیر پخش فعال و مجربی معرفی کنند.
در تاریخ ۲۱ فروردینماه سال جاری با توجه به دارا بودن شرایط آییننامه و اینکه ۳۰ سال در سینما به فعالیت مشغول هستم و ۱۵ سال به عنوان تهیهکننده کار کردهام و یک دفتر ۲۰۰ متری با ثبت قانونی و مجوز ۱۲ ساله وزارت ارشاد در مالکیت خود دارم و «بامداد فیلم» به شهادت اهالی سینما در ۱۱ سال اخیر یکی از خوشنامترین دفاتر تولید فیلم بوده است، تقاضای صدور مجوز پخش را به اداره نظارت و ارزشیابی ارائه دادم. مدیرکل محترم نظارت و ارزشیابی فرمودند که تقاضا را به اتحادیه۲ ببرم و نظر مشاوره آنها را بگیرم، بگذریم از اینکه یک اداره قانونی و دولتی چگونه میتواند اختیاراتش را به یک تشکیلات نیمبند که بیشتر از آنکه مشروعیت صنفی داشته باشد سبقه محفلی دارد واگذار کند
ولی من امر ایشان را اجرا کردم و در تاریخ ۲۳ فروردین طبق درخواستی مدارک و مستنداتم را به کانون پخش اتحادیه۲ ارائه دادم و در جلسهیی حضوری با ریاست آقای مرتضی شایسته، توضیحات شفاهیام را نیز ضمیمه کردم ولی هیچ عکسالعملی از دوستان اتحادیه مشاهده نشد.
بعد از مدتی مجددا در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه، نامهیی به کانون پخش اتحادیه۲ نوشتم و درخواست جواب کتبی کردم ولی باز هم خبری نشد.
آنها پیغام شفاهی دادند که «مساله را فراموش کن، ما به تو مجوز نمیدهیم و تا در بر این پاشنه میگردد آمد و رفت تو وقت تلف کردن است».
مجددا به اداره نظارت و ارزشیابی رجوع کردم و ماجرا را بازگو نمودم، مدارکم را به آقای سجادپور ارائه دادم و تاکید کردم اگر مشکلی در مدارک هست بگویید تا بدانم که چرا واجد شرایط نیستم، ایشان این بار گفتند که «سیاست ما کلا کم کردن دفاتر پخش است به همین خاطر درخواست شما با مشکل مواجه شده» و این در حالی بود که با فاصله چند روز از این پاسخ به پنج دفتر که عضو بودند و حتی شرایطی نزدیک به من هم نداشتند، مجوز پخش دادند ولی به درخواستهای مکرر من هیچ پاسخ کتبی داده نشد.
البته از ایشان که استاد تناقضگویی هستند و عمر اعتبار حرفهایشان به یک هفته نمیکشد، بیش از این انتظار ندارم.
اما آقای وزیر این چه بساطی است. شما چگونه میتوانید از نهادهای دیگری چون حوزه هنری و شهرداری توقع قانونمداری و پایبندی به قانون داشته باشید وقتی زیر گوش شما اینچنین آییننامه و قانون را به هیچ میگیرند. اگر این آییننامه بندهای دیگری دارد که ما نمیدانیم، خوب اعلام بفرمایید تا بدانیم چه شرایطی باید داشته باشیم؟ با چه کسانی نشست و برخاست کنیم؟ به کدام محافل رفت و آمد داشته باشیم و مجیز چه کسی را بگوییم؟
صراحتا اعلام کنید هرکس عضو اتحادیه۲ نیست هیچ حقی ندارد یا شرط اول این است که از دوستان و نزدیکان ما باشید، آنوقت ما هم تکلیف خود را بهتر میدانیم و میتوانیم به نهادی بالاتر شکایت بریم تا این گونه تصور نشود که در مملکتی بی قانون، قاعده و ضابطه زندگی میکنیم.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان از افزایش ۵۰ درصدی قیمت فولاد خبر داد و گفت: دیگر مصالح ساختمانی هم بین ۱۵ تا ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است.
ایرج رهبر در گفت و گو با مهر با تایید افزایش قیمت مصالح ساختمانی، اظهار داشت: قیمت فولاد در هفته های اخیر به دلیل نوسانات نرخ ارز ۵۰ درصد گران شد و در دیگر مصالح ساختمانی هم افزایش ۱۵ تا ۲۵ درصدی داشتیم.
وی افزود: این افزایش قیمت شامل انواع میلگرد، ورق، تیرآهن، سقف های گاذب، بلوک های پلی استایلن و دیگر مصالح ساختمانی بوده است که در ادامه انبوه سازان را با مشکلاتی مواجه می کند.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان با بیان اینکه نوسان نرخ ارز، بازار آشفته مسکن را کندتر می کند، بیان کرد: به دلیل نوسانات زیاد قیمت ارز، سرمایه گذاران نمی دانند که باید چه زمانی مصالح ساختمانی را خریداری کنند که همین موضوع، ساخت و ساز را با کندی مواجه می کند.
رهبر تصریح کرد: سرمایه گذاران برای ساخت و ساز مردد هستند؛ برای همین برخی از آنها قبل از شروع ساخت وساز مصالح ساختمانی خود را تهیه کرده اند و بخشی هم که می خواهند در حین کار، این مصالح را تهیه کنند، نسبت به آینده نگران هستند.
وی با اشاره به اینکه در نهایت افزایش هزینه ها بر قیمت نهایی مسکن تاثیر می گذارد، گفت: اما سازنده هایی که با قیمت مقطوع در پروژه های مسکن مهر فعال هستند، با مشکلاتی مواجه می شوند، زیرا با افزایش ۵۰ درصدی قیمت مواد اولیه همچنان باید با نرخ ثابت ۳۲۰ هزار تومان مسکن مهر بسازند.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان افزود: این مشکلات به مسئولان وزارت راه و شهرسازی اعلام شده است تا راه حلهایی برای این مشکلات پیدا کنند و یا اینکه ارز را نرخ مرجع در اختیار سازندگان بگذارند تا با قیمت مناسب تری مصالح ساختمانی را تهیه کنند.
رهبر تصریح کرد: وقتی میلگرد را با قیمت بالایی خریداری می شود، باید قیمت ساخت و ساز هم افزایش پیدا کند، در غیراین صورت برای سازندگان سودی ندارد.
در حالی که دوباره حقوق بازنشستگی، بازنشستگان ذوبآهن پرداخت نشده، این قشر در اصفهان خواستار پیگیری مطالباتشان شدند.
به گزارش مهر، حدود دو ماهی است که به برخی از بازنشستگان ذوبآهن منطقه اصفهان حقوق پرداخت نشده است که چند روزی است با اعتراضات این قشر روبهرو شده است.
این موضوع تا آنجا ادامه داشت که در روز گذشته و حتی روزهای پیش از آن تجمعی مقابل کانون بازنشستگان ذوبآهن انجام شد.
بسیاری از این بازنشستگان بیان می کردند که دیگر راه به جایی ندارند و نمیدانند که چگونه زندگی خود را با این همه تورم اداره کنند.
علی اکبر خرم دشتی رئیس کانون بازنشستگان اصفهان با اشاره به تجمع صورت گرفته در مقابل این سازمان گفت: طبق بند ۵۹ قانون بودجه سال جاری مقرر شده بود که صندوق سازمان بازنشستگی به وزارت رفاه منتقل شود اما تا زمانی که کسری این پول جبران شود که سازمان توسعه صنعت وظیفه پرداخت حقوق بازنشستگان را به عهده بگیرد.
وی ادامه داد: سازمان توسعه صنعت تا این لحظه نتوانسته این مطالبات را پرداخت کند.
رئیس کانون بازنشستگان استان اصفهان تصریح کرد: قرار بود بخشی از سهام واحدهای تولیدی مانند فولاد مبارکه، ذوبآهن و دیگر واحدها بابت کسری که صندوق دارد پرداخت شده و وضعیت آن روش شده و به وزارت رفاه ارائه شود که تاکنون این امر نیز محقق نشده است.
وی تاکید کرد: هنوز سازمانهای ذیربط به توافق نهایی در این زمینه نرسیدهاند و ما پیگیر مشکل ایجاد شده برای بازنشستگان هستیم.
ذوب آهن اصفهان اولین و بزرگترین کارخانه تولید کننده فولاد ساختمانی کشور است که بیش از سی و دوهزار بازنشسته دارد.
جعفر توفیقی وزیر علوم دولت اصلاحات ضمن انتقاد از طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها گفت: بدترین اتفاقی که درحال حاضر اتفاق افتاده، این است که عده ای از بیرون می گویند دانشگاه را بدهید دست ما تا آن را اسلامی کنیم. نهادها و سازمان هایی از بیرون وزارت علوم که درامور دانشگاه ها دخالت می کنند و برای آن تعیین تکلیف می کنند و نتیجه اش می شودهمین تفکیک جنسیتی دانشگاه ها.
توفیقی که معاون دکتر معین در وزارت علوم بود و پس از استعفای او به عنوان وزیر علوم سالهای پایانی دولت خاتمی تعیین شد، ضمن تائید این نکته که تفکیک جنسیتی طرح نهادهای امنیتی و نظامی است افزود: نهادهای امنیتی، نظامی، انتظامی و حتی حوزه ها می گویند دانشگاه را بدهید دست ما تا آن را اسلامی کنیم.
وزیر علوم خاتمی در گفت و گو با روزنامه مغرب با اشاره به دیدگاه های موافقان تفکیک جنسیتی گفت: برخی از این افراد در بازترین فضاهای دانشگاهی و فرهنگی تحصیل کرده اند و چنین دیدگاه بسته ای به مسائل دانشگاهی و زنان دارند. این سئوال همیشه برای من وجود داشته است.
توفیقی درباره طرح تفکیک جنستی گفت: این طرحی که در حال حاضر دارد اجرا می شود جزو هیچ کدام از مصوبات مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست. اما هیچ نهادی هم از مسئولان وزارت علوم پاسخ نمی خواهد و می بینیم که هر تصمیمی را که می خواهند می گیرند و هیچکس هم پاسخگو نیست.
وی همچنین خاطرنشان کرد: کسی که این تصمیم ها را می گیرد، دارد به میلیون ها دانشجو با بدبینی نگاه می کند و آن ها را در معرض فساد اخلاقی می بیند.
توفیقی افزود: تا به حال هیچ گزارشی در مورد وجود مشکل در اثر حضور دختر و پسرها در دانشگاه ها منتشر نشده و من چه زمانی که وزیرعلوم بودم و چه حالا که در دانشگاه به عنوان استاد حضور دارم، هیچ گزارشی دریافت نکردم که در یک کلاس درس، اتفاق بدی بین دختر و پسرها افتاده باشد. می خواهم بگویم اتفاقا برعکس است، یعنی کلاس های درس یکی از پاکترین مکان های جامعه اند و همه با احترام به آن نگاه می کنند.
وزیر علوم خاتمی درباره ادعای مقام های دولت درباره افزایش کیفیت آموزشی در دانشگاه تک جنسیتی همین الان در رتبه بندی دانشگاه های ایران هم مشاهده می کنیم که دانشگاه های برتر، دانشگاههای تک جنسیتی نیستند و این بحث منتفی است و حتی این موضوع کاملا برعکس است.
انتشار فیلم توهین آمیز «بی گناهی مسلمان» واکنش های زیادی را در جهان اسلام برانگیخت. حمله به سفارت آمریکا در بسیاری از کشورهای اسلامی باعث کشته شدن ۴ دیپلمات آمریکایی و کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از معترضان در کشور های مختلف شد.
قطعا هیچ مسلمانی نیست که با دیدن چنین فیلمی یا حتی شنیدن خبر آن، خشمگین نشده باشد اما اتفاقاتی که در چند روز اخیر افتاد نشان دهنده میزان تدبیر و در عین حال مدارا در میان مردمان کشور های مختلف بود.
در حالی که در مصر و لیبی و یمن تظاهرات مردم به خشونت کشیده شد و در کشوری مانند سودان معترضان حتی به سفارت های آمریکا و انگلیس نیز حمله ور شدند، برگزاری تظاهرات غیر خشونت آمیر در ایران و عدم تعرض به سفارت خانه های غربی در تهران نشان دهنده تدبیر و مدارای مردم بزرگ ایران بود.
مردم ایران نشان دادند که در عین حال که نسبت به اعتقادات خود به اسلام و پیامبر اسلام پایبندند، تحت تاثیر موج های زودگذر افراط گرایی و فیلمی که نه از لحاظ هنری و نه از نظر تاریخی ارزشی ندارد، قرار نمی گیرند.
اما طبق معمول افراط گرایی در ایران زمین نه در بین مردم بلکه در بین عده ای از مسئولان رواج دارد؛ کسانی که نه مصلحت می شناسند و نه وجهه بین المللی کشور برایشان مهم است. همان کسانی که حتی در مقابل مردم کشور خود نیز مدارا به خرج نمی دهند. از جمله سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد که با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن دستاندرکاران فیلم بیگناهی مسلمانان اعلام کرده است که جایزه اجرای حکم آیتالله خمینی مبنی بر اعدام سلمان رشدی ۵۰۰ هزار دلار افزایش یافته و به سه میلیون و سیصد هزار دلار رسیده است.
در متن این بیانیه، اجرای حکم اعدام سلمان رشدی تنها راه مقابله با گستاخی دشمنان کینهتوز اسلام که زیر پرچم شیطان بزرگ آمریکا و صهیونیستهای نژادپرست صورت میگیرد خوانده شده و در همین زمینه آمده است که «اگر حکم امام اجرا میشد، اهانتهای بعدی که در قالب کاریکاتور، مقالات و ساختن فیلم ادامه یافته» وجود نمیداشت.
قطعا سلمان رشدی یکی از بدنام ترین افراد نزد مسلمانان جهان و ایران است، اما صدور چنین بیانیه ای در شرایطی که تمام سیاستمداران جهان اسلام و حتی مفتی عربستان سعودی مردم را به آرامش دعوت کرده اند، باعث خواهد شد در شرایطی که ایران به دلیل سیاست های نادرست بین المللی از جمله مساله پرونده هسته ای در صدر اخبار جهان قرار دارد، به دلیل مورد اخیر نیز در خبر های منفی رسانه های بین المللی مطرح شود. صادر کنندگان چنین بیانیه ای نیز باید توجه کنند که افزودن تنها پانصد هزار دلار به مبلغ جایزه دومیلیون و هشتصد هزار دلاری سلمان رشدی تنها به همین معنا می تواند ارزیابی شود.
جالب اینجاست که از آن سو نیز افراط گرایان غربی سعی در دامن زدن به اتفاقات اخیر دارند، از جمله شبکه خبری بی بی سی که دقیقا در همین روزها به سراغ سلمان رشدی و مصاحبه ای را با او پخش می کند؛ که جز قصد تحریک عمدی احساسات مسلمانان در این شرایط حساس، هیچ توجیه دیگری برای آن نمی توان یافت.
یک حزب کوچک راستگرا و افراطی نیز در آلمان به نام «برای آلمان» در وبسایت خود خبر داده که فیلم بیگناهی مسلمانان را در برلین نمایش خواهد داد. وب سایت اشپیگل در این مورد نوشته است، این گروه افراطی ظاهرا از تظاهرات خشمگین مسلمانان به وجد آمده و در نظر دارد به ادامه آن کمک کند. مانفرد روهس، رئیس این حزب، در این باره به اشپیگل گفته است، آنها میخواهند نسخه کامل این فیلم را در برلین به نمایش بگذارند. او گفته است: «برای ما آنچه که مهم است هنر و آزادی بیان است».
آن هم در حالی که این فیلم نه ارزش هنری دارد و نه ارتباطی به آزادی بیان دارد.
در مقابل وزیر کشور آلمان، هانس پتر فریدریش، از این اقدام این حزب افراطی به شدت انتقاد کرده و گفته است، گروهها و سازمانهای نظیر حزب «برای آلمان» میخواهند مسلمانان و اسلامگرایان در آلمان را تحریک کنند. به گفته وزیر کشور آلمان، اقدام این حزب آشکارا ریختن بنزین بر آتش از سر نادانی است. وزیر کشور آلمان اعلام کرده است که باید تمام اقدامهای حقوقی و قانونی برای جلوگیری از نمایش فیلم ضداسلامی به کار گرفته شود.
تاریخ نیز همانند وجدان دادگاهی است که نیازی به قاضی ندارد و بی شک در فردایی که روز داوری فرا برسد، واکنش های خردمندانه مردمی ستوده خواهد شد و افراط گرایان مطرود مردم و جهانیان خواهند بود.
رئیس انجمن شرکتهای هواپیمایی با بیان اینکه بانک مرکزی به ایرلاینها اعلام کرده که از این پس سهمیه ارز ۱۲۲۶ تومانی آنها قطع میشود، گفت: با نرخهای کنونی یا ایرلاینها تعطیل یا نرخ بلیت ۱۰۰ درصد افزایش مییابد.
سید عبدالرضا موسوی در گفتوگو با فارس با اشاره به اینکه هزینه شرکتهای هواپیمایی، ارزی و بر اساس دلار است، به نوسانات اخیر نرخ ارز اشاره کرد و افزود: پیشبینی میشود اگر دولت در هفته جاری فکری به حال هزینههای ایرلاینها نکند، یا فعالیت شرکتها متوقف خواهد شد و یا شرکتهای هواپیمایی ۱۰۰ درصد افزایش قیمت خواهند داشت. مگر میتوان یک ساعت صندلی پرواز را در اختیار مسافر قرار داد و ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان دریافت کرد اما تمام هزینههای ایرلاین را با ارز ۲۵۰۰ تومانی پرداخت؟ بانک مرکزی روز یکشنبه به تمامی شرکتهای هواپیمایی اعلام کرده است که ارز دولتی از این پس به ایرلاینها اختصاص نمییابد و خود ایرلاینها باید ارز را از بازار آزاد تهیه کنند.
مدیر عامل شرکت هواپیمایی زاگرس افزود: سازمان هواپیمایی کشوری طبق هماهنگی با بانک مرکزی، ماهانه مبلغی ارز ۱۲۲۶ تومانی را در راستای حمایت از حمل و نقل هوایی به ایرلاینها اختصاص میدادند تا شرکتها حداقل زیان چندانی در نوسانات نرخ ارز نبیند اما این امر در مدت زمان کوتاهی اجرا و سپس منتفی شد. وی با بیان اینکه ایرلاینها در شرایط فعلی با دلار ۲۵۰۰ تومانی پرواز میکنند، خاطرنشان کرد: اگر همین حجم درخواست ارزی ایرلاینها به سوی بازار سرازیر شود، میزان تقاضای ارز را بسیار بالا میرود و این مورد موجب افزایش سرسامآور نرخ ارز خواهد شد.
رئیس انجمن شرکتهای هواپیمایی اضافه کرد: دولت اجازه نمیدهند که نرخ بلیت هواپیما یک ریال افزایش یابد ضمن انکه ایرلاینها خدمات خود را به ریال میفروشند، اما شرکت فرودگاهها خدمات خود را به صورت ارزی به ایرلاینها میفروشد. وی با اشاره به اینکه ایرلاینها از نظر هزینه در شرایط نامناسبی قرار دارند، تصریح کرد: وقتی قیمتهای بلیت هواپیما بسیار پایین بوده و جبران هزینههای ایرلاینها را نمیکند و در کنار آن با نوسانات نرخ ارز مواجه هستیم، تکلیفی بودن نرخ بلیت هواپیما جای تأمل دارد.
رئیس انجمن شرکتهای هواپیمایی ادامه داد: شرکتهای هواپیمایی خارجی هر صندلی پرواز خود را در هر ساعت یکصد دلار که معادل ۲۵۰ هزار تومان میشود ارائه میدهند در حالی که ما با هزینههای ارزی خود هر ساعت صندلی پرواز را ۶۰ هزار تومان میفروشیم که این امر از لحاظ منطقی و سیاست اقتصادی اصلاً مناسب نیست. از همین ۶۰ هزار تومان هم ۵ درصد به شهرداریها اختصاص مییابد و مبلغی نیز شرکت فرودگاههای کشور (۵۰۰۰ تومان) بابت عوارض مسافر از ایرلاینها دریافت میکند. هزینههای نشست و برخاست، هواشناسی، ناوبری، عبور از فضا و از این قبیل برای ایرلاینها به دلار محاسبه میشود، اما ایرلاینها باید خدمات خود را به ریال بفروشند که این امر هیچ توجیه اقتصادی منطقی ندارد و دولت باید هر چه سریعتر فکر به حال قوانین بازرگانی هزینههای ایرلاینها و حمل و نقل هوایی تجاری کشور کند.
رئیس اتحادیه چایکاران کشور از روند پرداخت مطالبات چایکاران از سوی دولت انتقاد کرد.
ایرج هوسمی در این زمینه به ایلنا گفت: مشکل پرداخت چایکاران در شرایطی همچنان پابرجاست که مطالبات سال ۹۰، اواخر فروردین امسال پرداخت شد و این مساله مشکلات زیادی برای کارگران چایکار کشور ایجاد کرده است.
وی افزود: کلیه مطالبات چایکاران باید تا اواخر مهرماه هرسال پرداخت شود که متاسفانه این اتفاق رخ نداده است.
رئیس اتحادیه چایکاران کشور، مشکل اصلی را در انحلال سازمان چای کشور عنوان و خاطرنشان کرد: انحلال سازمان چای کشور و احیای دوباره آن در سال ۹۰ باعث اختلال در روند پرداخت مطالبات چایکاران شده است که این مسئله برای کارگران این عرصه مشکلات را دوچندان کرده است و این افراد با مشکل دریافت حقوق خود نیز مواجه هستند.
هوسمی تصریح کرد: تا پیش از این ۸۵ درصد چایکاران مطالبات خود را به موقع دریافت میکردند و علاوه بر آن کود ارزان قیمت و مساعده نیز در اختیار این چایکاران قرار میگرفت اما متاسفانه در شرایط امروز، مطالبات عادی کارگران نیز پرداخت نمیشود.
رئیس اتحادیه چایکاران کشور درباره مشکلات سازمان چای گفت: متاسفانه مدیریت این مجموعه آنگونه که بایسته است،توانمندی و کارایی لازم برای مدیریت بخش چای کشور را ندارد و هربار مسئولین در رسانههای محلی اعلام میکنند که در آیندهای نزدیک مطالبات چایکاران پرداخت میشود که ما نمیدانیم این آینده نزدیک درنهایت چه زمانی فرا میرسد.
وی یادآور شد: ادامه این روند به بروز مشکلات بزرگتری در جامعه چایکاران کشور منجر میشود چرا که این قشر به دلیل مشکلات اقتصادی دیگر، به سختی میتوانند معاش خود را تامین کنند.
اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی او در دو انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری، بار دیگر به اظهارات باهنر واکنش نشان داد. این نماینده سابق مجلس که پیش تر در گفت و گو با کلمه به بیان ناگفته هایی از جزئیات تقلبها و مهندسی انتخابات در سالیان گذشته پرداخته بود، اکنون نیز در گفت و گو با سحام نیوز، بار دیگر به باهنر پاسخ داده و خاطرنشان کرده که اولویت او این است که ثابت کند جزء ساکتین فتنه نیست!
گرامی مقدم در بخشی از سخنان خود خطاب در خصوص اظهار نظر باهنر گفته است: "اگر آقای باهنر مرادش از رجال سیاسی بودن سکوت اختیار کردن ، نیرنگ و حقه بازی باشد باید عرض کنم نخیر! حتما " آقای کروبی به این مفهوم رجال سیاسی نیست و نمی خواهد باشد اگر تلقی آقای باهنر از مذهبی بودن این است که آقای کروبی درمقابل ظلمی که به مردم رفت سکوت اختیار می کرد و مورد احترام حاکمیت قرار می گرفت ! نخیر ! آقای کروبی نه اینچنین مذهبی است و نه می خواهد اینچنین مورد احترام حکومت باشد ، سوال ما از اقای باهنر این است که اگر آقای کروبی با بیش از نیم قرن مبارزه ی مستمر درجهت دفاع از حقوق ملت و دستیابی به آرمانهای ملی و اسلامی رجال سیاسی و مذهبی نیست ایشان بفرمایند چه کسانی رجال سیاسی هستند ؟!"
چندی قبل، محمدرضا باهنر در خصوص آقای کروبی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود:" کسی که میگوید من نیم ساعت خوابیدم رایم عوض شد. کسی که رییس ستادش را کرباسچی میگذارد که همه عالم میدانستند به موسوی رای میدهد جز خود کروبی، چنین فردی از نظر شما یک رجل سیاسی است؟"
نزدیک به ۶۰۰ روز از حبس مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همچنین زهرا رهنورد می گذرد و در این مدت و بلکه در تمام سه سال گذشته، سیاسیون و رسانه های حکومتی به شیوه های مختلف علیه جنبش سبز و رهبران آن دست به شایعه پراکنی و اتهام زنی و فحاشی زده اند.
اکنون مشاور کروبی در واکنش به اتهام زنی های جناح حاکم گفته است: "بدبختانه درطی ۳۳ سال گذاشته این رویه ناصواب چنان رایج شده است که مخالفت با عملکرد شخصیت های منصب دار حکومتی عین مخالفت با نظام و اسلام تلقی شده و می شود ، و این اتهام زنی از سوی جناح حاکم همواره باعث ایجاد حاشیه امن برای تخلف های مالی و سیاسی گردیده است؛ که امروز ازهر روز دیگر مصادیق فساد مالی و سیاسی برخی از شخصیت های منسب دار نظام هویدا شده است ."
متن کامل مصاحبه سحام نیوز با سخنگوی حزب اعتماد ملی در پی آمده است:
همانگونه که شاهد بودید مجددا" آقای باهنر در میان مباحث مطرح شده در خصوص انتخابات ، اظهارداشته اند آقای کروبی از نظر مذهبی نیز فاقد صلاحیت سیاسی هستند ، نظر جنابعالی در خصوص این سخنان چیست ؟
ببینید آنچه می تواند یک خواننده از سخنان ایشان بطور کلی برداشت کند این است: الف، اینکه آقای کروبی ضمن اینکه از نظر ایشان رجال سیاسی نیست از نظر مذهبی نیز مسئله دار هستند. ب، اینکه آقای کروبی از این نظر که انتخابات را زیر سوال بردند و تابع محض ولی فقیه نبودند فرد غیر مذهبی و از این حیث رجال سیاسی نیز نیستند اما تلاش می کنم درپاسخ به این اظهار نظرها دو پاسخ کوتاه که به شکل این سخنان برمی گردد بدهم و یک پاسخ که به محتوای اظهارات چند هفته گذشته ایشان برمی گردد پاسخی توصیفی خواهم داد.
اولا " آقای مهندس باهنر یا بنده فاقد صلاحیت حقوقی برای تشخیص یا ارزیابی برای رجال سیاسی بودن یا نبودن هرفردی هستیم از این جهت سخنان ایشان فاقد هرگونه ارزش حقوقی است.
ثانیا" شکل ادبیاتی که ایشان بکار می برند دارای ارزش سیاسی هم نیست چرا که ایشان بجای اینکه به نقاط ضعف و خطاهای رقبای سیاسی خود با استدلال و منطق بپردازد سعی کرده است بگوید رقبای سیاسی ما از جمله آقای کروبی و موسوی فلان است و بهمان است گاهی گفته است آقای مهندس موسوی توهم داشته است و گاهی می گوید آقای کروبی اصلا" رجال سیاسی نیست! خوب هر کسی که اندکی در حوزه سیاسی فعالیت می کند می داند که رقیب سیاسی هنگامی که دستش خالی از استدلال و منطق می شود شروع می کند به فحاشی سیاسی درست مثل قدیم ها که در چاله میدان ها رسم بود بچه ها و یا حتی بزرگترها در بازی که کم می آوردند ، شروع می کردند به پرخاشگری و فحش های غیر مرتبط با بازی وخارج از شعون اخلاق را به رقیبان خود می پراکندند و واقعا متاسفم که چرا این برادر محترم علاقمند است مواضع سیاسی خود را با ادبیاتی که بکارمی برد تا حد برخی از مداحان سیاسی تنزل بدهد ، بنابراین با این دو پاسخ شکلی می خواهم بگویم سخنان آقای مهندس باهنر هم فاقد ارزش حقوقی وهم فاقد ارزش سیاسی است . اما اگر اینجا فرض محالی را فرض کنیم یعنی آقای باهنر را در جایگاهی قرار دهیم که صلاحیت ارزیابی رجال سیاسی بودن یا نبودن را عهده دار باشد می توانیم پاسخ محتوایی نیز برای سخنان ایشان داشته باشیم ، آن وقت این سوال مطرح می شود که ایشان چه تعریفی برای رجال سیاسی قائل هستند و یا چه ویژگی هایی را برای یک فرد، لازمه رجال سیاسی بودن آن برمی شمارند خوب مسلما" اگر معیار این تعاریف و ویژه گی ها همان منابع رایج و سیاسی باشد آنگاه به این سادگی نمی شود گفت آقای کروبی رجال سیاسی نیست و حتی درهمین راستا مذهبی هم نیست چرا که برآیند تمامی تعاریف ساده ای که از واژه سیاست می شود آن است که مجموعه تدابیری را که برای تصمیم سازی اتخاذ می شود ویا مجموعه خط و مشی گزاری هایی را که برای اداره یک کشور گذاشته می شود سیاست می گویند و هرشخص حقیقی و یا حقوقی را که دراین چهارچوب فعالیت نماید سیاستمدار و جزء مردان سیاست نامگذاری می کنند ، حالا باید دید آقای کروبی درکجا ها تدابیر لازم را اتخاذ کرده است یا نکرده است نهایت ادعای آقای باهنر اگر در مسند حقوقی بنشیند ! فقط می تواند این باشد که آقای کروبی به صرف اینکه سلیقه اش با سلیقه ی آقای باهنر سازگاری نداشته ، تدبیرش به ذائقه آقای باهنر اشتباه بوده است یعنی باز هم ایشان نمی تواند مدعی شود آقای کروبی رجال سیاسی نیست .
متاسفانه ما عادت داریم که وقتی سیاستمداری مشی صادقانه را درتدابیرش اتخاذ می کند به او واژه ساده لوح را برچسب می زنیم ، آنچه که از اقای کروبی سراغ داریم همین است که به شهادت مخالف و موافق ، ایشان دراین دوره طولانی فعالیت در عرصه سیاست صداقت را سرلوحه ی تدابیر خود کرده است ، از این جهت اگر بخواهیم آقای کروبی را در دستبندی های تئوری های مدیریتی ارزیابی کنیم حتما " ایشان را باید پیرو نظریه ی ابراهام مازلو قلمداد کنیم چرا که وی در جمع بندی نظریات خود در حوزه مدیریت به این می رسد که بهترین سیاست ، صداقت است . یا وقتی که به شیوه تدابیر پیشوایان دینی مراجعه می کنیم نظیر تدابیر امیرالمومنین علی (ع) می بینیم ایشان در مقابل مردمی که وی را درمقابل معاویه و عمرو عاص بی سیاست می خواندند در نهج البلاغه می فرماید : می پندارند پسر ابوطالب سیاست نمی داند ! بخدا سوگند که اگر تقوای الهی نبود به این خدعه ای که شما سیاست می پندارید علی برترین سیاستمدار عرب می شد ویا مشاهده می شود به مشی حضرت آیت الله العظمی منتظری ایراد گرفته می شود چرا ایشان چند ماه ای سکوت نکردند تا دوران امام خمینی به پایان برسد و در جایگاه رهبری پیگیری دیدگاه های فقهی خود را و دفاع از حقوق ستمدیدگان را از موضع قدرت ادامه دهد . همه اینها وجهه تمایز سیاستمدارانی است که در استیفاء حقوق ملت ،درعمل سیاسی خود ، تقوا و دینداری را رعایت می کنند.
در مصاحبه قبلی مهندس باهنر می بینیم که ایشان خودشان نقل می کنند که به آقای مهندس موسوی گفتند شما ۲۰ سال درصحنه نبودید و حال ۱۳میلیون رای دارید و این فرصت را برای آینده غنیمت بشمارید ! خوب معنی این حرف معلوم است چیست!؟ یعنی آقای موسوی سکوت کند ، چشم را بر همه چیز ببندد و از حقوق مردمی که خواستار رسیدگی به انتخابات پرمسئله است دفاع نکند ، پس معلوم می شود در منظومه فکری آقای مهندس باهنر واژه ای به نام صداقت در تدبیر، رعایت حق در خط مشی گذاری ، شجاعت و سلامت در سیاست جایی ندارد.
اگر آقای باهنر مرادش از رجال سیاسی بودن سکوت اختیار کردن ، نیرنگ و حقه بازی باشد باید عرض کنم نخیر! حتما " آقای کروبی به این مفهوم رجال سیاسی نیست و نمی خواهد باشد اگر تلقی آقای باهنر از مذهبی بودن این است که آقای کروبی درمقابل ظلمی که به مردم رفت سکوت اختیار می کرد و مورد احترام حاکمیت قرار می گرفت! نخیر! آقای کروبی نه اینچنین مذهبی است و نه می خواهد اینچنین مورد احترام حکومت باشد ، سوال ما از اقای باهنر این است که اگر آقای کروبی با بیش از نیم قرن مبارزه ی مستمر درجهت دفاع از حقوق ملت و دستیابی به آرمانهای ملی و اسلامی رجال سیاسی و مذهبی نیست ایشان بفرمایند چه کسانی رجال سیاسی هستند ؟!
و اگر آقای کروبی رجال سیاسی و مذهبی نیست به چه دلایلی حکومت این همه او را تحت فشار قرار می دهد بعد از رخدادهای سال ۸۸ در راهپیمایی ها بارها به او حمله ور شده اند ، منزل مسکونی اش را با سنگ و چماق مورد هجوم قرار دادند ، درب خانه اش را آتش زدند به خودرو اش با گلوله شلیک کردند و آخرش هم ۱۹ ماه است او را در شرایط سخت و تنها بصورت انفرادی حصر کرده اند. راستی آقای باهنر پاسخ بدهد کسی که رجال سیاسی مذهبی نیست پس بیانیه هایش هم و رفتارهای سیاسی اش هم نبایستی اثربخش باشد، پس دستگاه های حکومتی و امنیتی از چه ویژگی شخصیتی آقای کروبی درهراسند و نگرانند؟!
آقای باهنر در مصاحبه خود تاکید دارد که چون آقای کروبی گفته است «وقتی از خواب بیدار شدم همه چیز تغییر کرده بود» بنابراین چون استدلال آقای کروبی کافی نیست وی رجل سیاسی نیست، جنابعالی درمورد این گفته آقای باهنر چگونه فکر می کنید ؟
اتفاقاتی که در آن شب افتاد و منجر به این شد که صبح آن روز آقای کروبی در مصاحبه اش عبارت فوق را به کار ببرد بطور خلاصه و تلگرافی این بود که ساعت ۱۲ شب تقریبا " تمامی نمایندگان ۷ نامزد انتخابات دوره نهم در وزارت کشور و در جوار سایت شمارش آراء حضور داشته اند و آقای موسوی لاری وزیر کشور وقت نیز با تلفن نتایج انتخابات را از استانداران جویا می شد و گزارش هایی که ایشان می گرفت و به جمع حاضر به طور شفاهی ارائه می داد حاکی از این بود که در اکثر استان ها آقای کروبی نفر اول یا نفر دوم بود ، البته این روند را تا صبح صفحه مانیتور شمارش آراء وزارت کشور نیز نشان می داد وتا قبل از ساعت ۶ صبح اقای هاشمی رفسنجانی نفر اول ، آقای مهدی کروبی نفر دوم ، آقای باقر قالیباف نفر سوم ، آقای مصطفی معین نفر چهارم و نفر پنجم آقای احمدی نژاد بود ، با آمدن نتایج شهرهای اصفهان ، تهران و قم به یکباره آقای احمدی نژاد به رتبه سوم صعود کرد و رفته رفته با فاصله اندک درجایگاه دوم قرار گرفت ، خوب آقای کروبی به عنوان نامزد انتخابات درست می گویند نه تنها ایشان بسیاری از شخصیت های سیاسی دیگر که تاساعت ۵ صبح در وزارت کشور بودند و سپس برای خواب وزارت کشور را ترک کرده بودند بعد از یک تا دو ساعت به وزارت کشور بازگشتند ، با این تغییر چشم گیر شگفت زده شدند (ابعاد وقایع آن شب را نمی شود در دو سطر بیان کرد که اگر روزی لازم باشد مفصل درباره آن باید صحبت کرد) ، اینک آقای باهنر بفرمایند کجای سخن آقای کروبی ایراد دارد و چه خطای نابخشودنی در تدبیر ایشان بوجود آمده است که ایشان از صلاحیت رجال سیاسی باید پایین کشیده شود؟! آقای کروبی که نگفته است دلیل تقلب به خواب رفتن وی بوده بلکه عین حقیقت را روایت کرده است و ایشان بعد از ظهر همان روز در مصاحبه مفصل در محل خبرگزاری ایسنا با خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه کردند ضمن بیان این حقیقت ابعاد تخلفات انتخاباتی را از جمله ورود غیر قانونی نیروهای بسیج و نهادهای نظامی بیان کردند و خواستار شمارش مجدد آراء در سه استان اصفهان، تهران و قم شدند.
خوب است آقای باهنر عزیز لحظه ای سر مبارک را به پشت سر برگردانند و آثار مدیریت ۱۵ ساله یکدست اصول گرایان بر کشور را نظاره کنند و آنوقت قضاوت کنند چه کسانی فاقد صلاحیت های رجال سیاسی و مذهبی هستند یا نیستند ؟! چه کسانی به دور از دور اندیشی و تدبیر و صرفا با خیال پردازی و توهم کار کشور را به اینجا رساندند؟! با هر مبنائی و با هر تعریفی از چهارچوب های نظریه ها و تئوری های سیاسی و مدیریتی بخواهیم قضاوت کنیم چه کسانی رجال سیاسی هستند یا نه ؟ چه کسانی توهم دارند یا نه ؟ با مصادیق روشن آن پرواضح است که آنهایی رجال سیاسی و مذهبی نیستند و دچار توهم شده اند که وضعیت اقتصادی کشور را پس از یک دست کردن قدرت طی ۱۵ سال گذشته امروز به آستانه ی متلاشی شدن رسانیده اند. وتمامی نماگرهای اقتصادی وضعیت منفی یا قرمز را نشان می دهند از جمله کاهش نرخ رشد اقتصادی تا زیر ۲% ، سقوط بی سابقه ارزش پول ملی درمقابل ارز های خارجی، افزایش تورم تا مرز ۲۵% ، افزایش شدید خط فقر تا مرز ۱۲۰۰۰۰۰تومان ، افزایش بی رویه واردات تا مرز ۷۰ میلیارد دلار ، کاهش رشد صادرات ، افزایش نرخ بیکاری تا ۱۵ % بر اساس آمار ارائه شده از خود دستگاه های دولتی درحالی است که دولت نهم و دهم بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد داشته اند .
آنهایی رجال سیاسی و مذهبی نیستند و دچار توهم شده اند که با اصرار ورزیدن و لجاجت در ادامه سیاست های ماجرا جویانه ، با سیاست دشمن تراشی ،عدم تعامل با جهان ، کشور را زیر بار قطعنامه های سنگین مجامع بین الملل بردند ! کجا هستند آن رجال سیاسی که قطعنامه های شورای امنیت را کاغذ پاره خواندند ؟! کجا هستند آنهایی که گفتند آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامه دانشان پاره شود. تا وضع اقتصادی مردم را به این نقطه بحرانی رسانیدند.
آنهایی رجال سیاسی و مذهبی نیستند و دچار توهم شده اند که در غیاب رقبای سیاسی حکم نمایندگی مجلس را گرفتند و هشت سال درمقابل تمامی کج روی ها و به بی راه رفتن ها دولت نهم و دهم سکوت اختیار کردند وپس از اتفاقات خرداد ۸۸ درمقابل ستم های روا شده از جمله بازداشت های غیر قانونی فعالان سیاسی ، تجاوزها و شکنجه ها دربازداشت گاه های مخفی و از جمله کهریزک ، و حصر غیر قانونی یاران آیت الله خمینی که یکی شهره به نخست وزیری امام دارد و دیگری شهره به یارامین امام دارد ،سکوت اختیار کردند و بعضا " ناجوانمردانه برمظلومان تاختند . حالا هم تصور می کنم برای آقای باهنر اولویتی این نیست که درمقام نایب رئیس مجلس بودن به رتق و فتق امور جاری کشور بپردازند بلکه ایشان دغدغه شان این است که به هر قیمتی اثبات کنند که جزء ساکتین فتنه نیستند.
تحلیل شما از اینکه آقای باهنر می گوید چون آقای کروبی نتایج انتخابات را نپذیرفته علیه نظام اقدام کرده است چیست ؟
ای کاش درتدوین قانون اساسی این اصل هم گنجانیده می شد که هرکس با شخصیت های نظام مخالفت کند و یا به آنها نقد داشته باشد ضد نظام است در این صورت حداقل تکلیف همه روشن بود و آنوقت دغدغه نائب رئیس مجلس هم این نبود که هنرش این باشد که بگوید چون آقای کروبی نظر شورای نگهبان را قبول نکرده پس وی ضد نظام است بدبختانه در طی ۳۳ سال گذاشته این رویه ناصواب چنان رایج شده است که مخالفت با عملکرد شخصیت های منصب دار حکومتی عین مخالفت با نظام و اسلام تلقی شده و می شود ، و این اتهام زنی از سوی جناح حاکم همواره باعث ایجاد حاشیه امن برای تخلف های مالی و سیاسی گردیده است، که امروز ازهر روز دیگر مصادیق فساد مالی و سیاسی برخی از شخصیت های منصب دار نظام هویدا شده است.
کلمه_ گروه اجتماعی: در حالی که قاضی حیدری فر، از متهمان جنایت کهریزک و تخلفات متعدد دیگر با قید وثیقه آزاد شده است، محسنی اژه ای برای آزادی ده ها فعال سیاسی، روزنامه نگار و زندانی سیاسی به دنبال بهانه می گردد!
به گزارش کلمه، آزادی زندانیان سیاسی یکی از خواسته های فعالان سیاسی، مراجع و علما و مردم است که بارها در سخنان و بیانیه های آنان مطرح شده است. تاکنون به مناسبت های مختلف تعدادی از این زندانیان آزاد شده اند. اما کماکان تعدادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران برای اجرای حکم راهی زندان می شوند.
نگهداری برخی از زندانیان سیاسی در حالی است که دوره حبس غیرقانونی آنان پایان یافته است و یا برخی از آنها به علت شرایط وخیم جسمی نیازمند مراقبت های ویژه پزشکی هستند. اما محسنی اژه ای که با افتخار خبر آزادی مجرم جنایت کهریزک را اعلام می کند، همان کسی که علاوه بر همه اتهامات، زورگویی و قاچاق را هم در پرونده خود دارد، برای آزادی زندانیان بی گناه سیاسی دنبال مناسبت می گردد!
روز گذشته محسنی ازه ای به عنوان سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به خبرنگاری که پرسید ” توجه به آزادی زندانیان در مناسبتهای مختلف، آیا زندانیان در آستانه انتخابات به خاطر اعیاد مذهبی آزاد نخواهند شد، گفت: در پاسخ به شما از اعیاد مذهبی به عنوان مناسبتها یاد کردید ولی انتخابات یکی از مناسبتها نیست. این مناسبتها در قانون ذکر شده است. ما اعیادی را پیش رو داریم که ممکن است انتخابات با بعضی از این مناسبتها همزمان شود ولی ربطی به انتخابات ندارد.
این مقام قضایی در خصوص آزاد شدن حیدریفر و اینکه تحقیقات پرونده در چه مرحلهای است، نیز ادعا کرد: از لحاظ قانون از بیان جزئیات معذورم. هر پروندهای که دارای تحقیقات است فرد میتواند با یک قرار آزاد شود تا تحقیقات ادامه پیدا کند. الزامی نیست که هر کس دارای اتهام است تا روز محاکمه در بازداشت باشد. همچنین در قانون پیشبینی شده در چه مواردی باید الزاما بازداشت موقت صادر شود و در چه مواردی اگر بازداشت موقت صادر شد باید تا چه مدتی به طول بکشد. ایشان با قرار مناسب وثیقه آزاد است. همچنین پرونده در حال بررسی و تکمیل است و امیدواریم خیلی طول نکشد و کیفرخواست صادر شود و به دادگاه برود.
ادعای این مقام قضایی در حالی مطرح می شود که بسیاری از زندانیان سیاسی که البته بدون هیچ جرمی در زندان به سر می برند، حتی قبل از بازداشت غیرقانونی، اتهامات آنان در رسانه های اقتدارگرایان منتشر شده بود و همه برگه های پرونده آنان در اختیار مدیرمسئول روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس بود.
حال آنکه در خصوص حیدریفر، گفته می شود وجود اتهامات مربوط به عتیقه جات و مواد مخدر و همچنین ارتباط او با قتل های کهریزک، ممکن است به موجب قانون او را مستحق مرگ کند. با این حال اژه ای می گوید نیازی نیست این قاضی متخلف فعلا در این مرحله در زندان باشد!
محسنی اژه ای در مورد سعید مرتضوی، متهم اصلی جنایت کهریزک و مدیر لایق کابینه احمدی نژاد می گوید: صورت مساله در مورد حکم دیوان عدالت اداری عوض شده است. در مورد پرونده کیفری نیز از ایشان تحقیق شده و لایحه دفاعیه را تقدیم کرده است. کیفرخواست صادر میشود و وی به زودی به دادگاه میرود.
این در حالی است که به گفته سخنگوی قوه قضاییه قرار بود پرونده وی تیرماه سالجاری به دادگاه برود. اما نه تنها به دادگاه نرفت، بلکه حکم دیوان عدالت اداری نیز در مورد وی اجرا نشد.
واژه کم فروشی سال هاست که لقلقه زبان ها -اعم از مردم عادی و مسئولان- شده است، اما این روزها این بی اخلاقی اقتصادی رنگ و بویی جدید به خود گرفته و در تمامی اجناس خصوصا مواد خوراکی به وفور دیده می شود.
به گزارش فردا، در حال حاضر تعیین قیمت محصولات غذایی به یکی از دغدغههای اصلی تولیدکنندگان این محصولات تبدیل شده است. تولیدکنندگان رشتههای مختلف صنعت غذا مانند نان صنعتی، لبنی، ماکارونی، سس، شیرینی و شکلات و…به دلایلی همچون رشد قیمت تمام شده محصولات، درخواست افزایش قیمت محصولات تولیدی را داده اند؛ گرچه این درخواست ها در اغلب موارد اجابت و قیمت مواد خوراکی طی ماه های اخیر چند برابر شده است اما از آنجایی که تولیدکنندگان دیگر قادر به افزایش قیمت های نجومی نیستند، شیوه ای دیگر را برای تامین منافع خود برگزیدند که بر اساس آن با همان قیمت اولیه، ماده موثر درون یک محصول را کاهش داده اند.
یکی از تخلفات آشکار و گسترده در بازار محصولات سلولزی به ویژه دستمال کاغذی به چشم می خورد. در حال حاضر اندازه جعبه دستمال کاغذی که باید ۲۰٫۵*۲۰ سانتیمتر باشد، با اندازههای ۱۷*۱۷ یا ۱۹*۱۹ به فروش می رسد که این به معنای کمفروشی آشکار است. با این کار میزان و تعداد دستمال کاغذی موجود در جعبه کاهش پیدا کرده، اما قیمت آن هیچ تغییری نمیکند. نکته جالب اینکه برخی از برندهای معروف دستمال کاغذی نیز اقدام به کمفروشی میکنند که بعضا این برندها عضو انجمن صنایع سلولزی و بهداشتی ایران نیز هستند.
مواد لبنی هم از قافله عقب نمانده و با وجود افزایش چند هزار تومانی در هر یک از محصولات، این روزها از محتوای داخل بسته بندی هایشان هم کسر شده است. از پنیر و خامه و ماست گرفته تا شیر که جدای از خبرهای منتشر شده در نوع سلامت آن، این روزها “کم فروشی” هم برچسب کارشناسان نسبت به آن شده است.
از سویی دیگر گه گاه اخباری هم از وقوع کم فروشی در حوزه های دیگر صنعت همچون محصولات کنسروی به گوش می رسد. این محصولات از جمله مواردی است که به راحتی با کاهش وزن محصول و افزایش میزان آب، نمک و برخی دیگر از مواد محتوی، به نوعی از کمیت و کیفیت آن کاسته و به اصطلاح کمفروشی می کنند.
داوود اسکندری مدیربازرسی و نظارت اصناف تهران وجود کمفروشی در برخی اقلام مواد غذایی را بهطور ضمنی تأیید می کند و می گوید: با توجه به اینکه تولیدکنندگان نمیتوانند برخی از قیمتها را آنچنان که باید و شاید افزایش دهند، از حجم آنها میکاهند که این موضوع را بسیاری از مصرفکنندگان نیز متوجه نمیشوند. او گفته که برخورد با این موضوع وظیفه ما نیست بلکه باید با تولیدکننده محصولات برخورد شود و سازمان حمایت از مصرفکنندگان در این رابطه باید پاسخگو باشد و برخورد کند.
اما مجتبی فراهانی معاون بازرسی و رسیدگی به تخلفات سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان از برخورد با با کم فروشان در واحدهای تولیدی خبر می دهد و می گوید که از ابتدای آغاز بازرسی ها تاکنون بر نحوه فعالیت ۱۷۹ هزار و ۳۸۲ واحد صنفی و صنعتی نظارت شده و ۲۰ هزار و ۵۸۰ فقره پرونده تخلف به ارزش ۱۰۲ میلیارد و ۳۱۹ میلیون و ۷۲۹ هزار و ۷۸ ریال تنظیم شده و متخلفان به ادارات کل تعزیرات حکومتی سراسر کشور جهت سیر مراحل قانونی معرفی شدهاند.
به گفته فراهانی، در اجرای این طرح تاکنون، بیشترین بازرسی انجام گرفته با ۲۶ هزار و ۲۷۸ مورد مربوط به غلات و حبوبات بستهبندی شده بوده است و همچنین این گروه کالایی با ۷ میلیارد و ۷۸۱ میلیون و ۳۸۸ هزار و ۴۳ ریال در جایگاه اول بیشترین ارزش پروندههای تشکیل شده قرار گرفته است.
گرانی و گرانفروشی موجب شده است تا در کشورمان تنظیم بازار همواره از جمله دغدغههای اصلی و اساسی دولت باشد و هرساله بخش زیادی از نیروی انسانی، منابع ریالی و ارزی دولت برای این هدف هزینه میشود.
بدون شک بهترین راه برای مقابله با پدیده کمفروشی ترمیم سیاستهای اقتصادی به نفع تولید است اما در حال حاضر که برنامههای اقتصادی بنا به گفته کارشناسان ضدتولید است باید راهبردی جدید و جدی برای جلوگیری از کمفروشی به وجود آید. اما به رغم تمامی الزامات موجود برای تنظیم بازار کالا و خدمات، هیچگاه اقدامات دولت برای تنظیم این بازار در قالب یک برنامه مدون بلندمدت نبوده و معمولا به هنگام افزایش بیرویه قیمت کالاها و اوج کم فروشی ها، دولت به سرعت و عاری از هرگونه کار کارشناسی شده، اقدام به تخصیص منابع ارزی و ریالی برای واردات کالاها از سایر کشورها می کند، امری که سال ها به عنوان نخستین گزینه روی میز دولتمردان قرار گرفته است.
بدون شک اتخاذ سیاستهای کلان اقتصادی از سوی دولت و مجلس در جهت حمایت از تولید کنندگان و مصرف کنندگان و مبارزه و برخورد قاطع با کم فروشی و گران فروشی تنها راه تضمین ارتقاء اقتصادی کشور و موجبات رفاه بیشتر مردم در راستای تثبیت قیمت ها است.
آیه ای برای یادآوری….
* ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون . و اذا کالو هم او وزنو هم یخسرون . الا یظن اولئک انهم مبعوثون . لیوم عظیم . یوم یقوم الناس لرب العالمین.
وای به حال کم فروشان آنان که وقتی چیزی را با پیمانه یا وزن از مردم تحویل می گیرند کاملاً حق خود را استیفاء می کنند ولی وقتی چیزی را تحویل مردم می دهند در پیمانه و وزن کمتر می دهند . آیا آنها عقیده ندارند که بعد از مرگ زنده خواهند شدو به روز بزرگ رستاخیز ایمان ندارند . روزی که تمام مردم در پیشگاه خداوند برای تعیین سرنوشت خود می ایستند. سوره مطففین آیات ۱-۶
در حالی که سرانجام طرح جدایی ری از تهران با اصرار دولت و مخالفت شهرداری تهران، تاکنون به تعیین یک فرماندار ویژه در این شهر منتهی شده، سایت بازتاب ادعا کرد که ناگفته های جالبی از این طرح وجود دارد که می تواند حتی سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ را متحول کند.
این منبع خبری در گزارشی، مدعی وجود جنبه های سیاسی و انتخاباتی در برنامه جداسازی شهر ری از تهران شد و با اشاره به اینکه طرح این موضوع باعث کاهش قیمت برخی زمین های شهر ری شده، نوشت:
در محدوده شهرری عمده موافقان جدایی شهرری از تهران، افراد سنتی و کمتر تحصیلکرده و عمدتا از اقشار کسبه و بازاری و صنوف شهرری هستند و در مقابل این اقلیت قدرتمند به لحاظ اقتصادی وسیاسی، اکثریت مخالف این طرح قشر تحصیل کرده و جوان این منطقه هستند و بقیه نیز برایشان تفاوتی ندارد. البته در این بین بسیاری از روحانیون وائمه جماعات و اقشار مذهبی نیز مخالف سرسخت جدایی ری هستند.
کسبه سنتی بازاری همیشه از مالیات های شهرداری ناراضی بوده اند و تصور می کنند با جدایی ری از شر این مالیات و توصیه های مکرر شهرداری مبنی بر زیباسازی و عدم مزاحمت صنفی برای مردم رها می شوند!
به همین دلیل این گروه با هماهنگی فرمانداری ری اقدام به نصب بنرهایی در حمایت از جدایی ری در محدوده شهرری کردند بنرهایی در یک اندازه و با یک فرمت! جالب اینکه بسیاری از بنرهای این صنوف خودخواه دقیقا بر دیوار فرمانداری ری نصب گردید! اما در مقابل اقشار مختلف دیگر مردم شامل دانشجویان، پزشکان، بانوان، ورزشکاران، برخی از اقشار مذهبی، شورایاری های محلات و… با مشاهده این وضع اقدام به نصب بنرهایی در مخالفت شدید با این اقدام دولت نمودند. نکته عجیب اینکه این بنرها به دستور فرمانداری ری بلافاصله جمع آوری شد. هر چند مجدداً طی روزهای اخیر این بنرها از سوی مردم نصب شده و مجددا جمع آوری می شود!
اما شاید مهم ترین علت این طرح دقیقا از منظر سیاسی قابل ارزیابی باشد. بر اساس تقسیم بندی کشوری انتخابات، حوزه تهران شامل تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر می باشد. براساس آمار وزارت کشور در تمام دوره های انتخابات بالاترین میزان مشارکت از بین این چهار شهر مربوط به محدوده فرمانداری ری بوده.
به عبارتی در برخی دوره های انتخابات مجلس یا شورای شهر یا خبرگان تعداد آرای کل شهرری بیشتر از مجموع کل آرای شهر تهران بوده! و همین مساله البته باعث شده که برای همه نامزدهای انتخاباتی چه ریاست جمهوری چه کاندیداهای مجلس این منطقه جذابیت ویژه ای داشته باشد! و به همین دلیل برای تبلیغات وحضور در این منطقه حساب خاصی باز کنند، به گونه ای که اگر هم نتوانستند به جای دیگری برای تبلیغات بروند، اولین اولویت انها حضور تبلیغاتی و جمع آوری رای در این محدوده باشد.
البته همین موضوع (آرای بالای ری به نفع حوزه تهران) و عواقب تبلیغی نامطلوب حذف این آرا، یکی از دلایل مخالفت گروهی از افراد امنیتی و سیاسی با طرح جدایی ری از تهران می باشد.
اما از چند سال پیش همگام با تحولات جامعه شناختی و دگرگونی بافت جمعیتی اتفاق غیرمنتظره ای در شهرری رخ داد که سرمنشا همه مسائل کنونی است.
در شرایطی که طبق یک برداشت سنتی اینگونه تصور می شد که اهالی شهرری به خاطر بعد سنتی و مذهبی گرایش خاصی به اصولگرایان دارند نتیجه چند دوره اخیر انتخابات دقیقا عکس این مساله را نشان داد!
در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ همزمان با شهر تهران اکثریت آرای مردم حوزه مرکزی شهرری (منطقه ۲۰) با ۶۵ درصد آرا متعلق به رقیب احمدی نژاد (موسوی) بود و در حوزه های فرعی توابع ری اکثریت با احمدی نژاد بود. این نتیجه آنقدر برای اصولگرایان عجیب بود که حتی برخی در خواست بازشماری آرا را دادند.
بعد از این ماجرا در انتخابات مجلس در مرحله اول و دوم اتفاقات عجیب دیگری افتاد: در مرحله اول انتخابات اسفند ۹۰ علی مطهری که به عنوان نماد مخالفت با دولت تلقی می شد، در حالی که در هیچ کدام از لیستهای جبهه متحد اصولگرایان و پایداری نبود، توانست در جایگاه دوم آرای مردم شهرری قرار گیرد (آمار وزارت کشور) اما نتیجه دیگر که واقعا عجیب و غیرمنتظره بود، در دور دوم انتخابات رقم خورد: حسین فدایی کاندیدای سرشناس اصولگرایان و دوست قدیمی احمدی نژاد موفق به کسب آرا نشد و از مجلس حذف شد!
این نتیجه از آن جهت عجیب بود که وی اهل شهرری و شناخته شده ترین و معروف ترین چهره نماد اصولگرایی برای اقشار مختلف مردم شهرری بود. به گونه ای که وی با اطمینان خاطر از رای مردم شهرری بیشترین تبلیغات خود را در این منطقه متمرکز کرده و حتی برخی افراد دیگر مانند علیرضا زاکانی هم به هوای رای آوری بالای حسین فدایی در شهرری، با نصب بنرهایی در این منطقه کنار حسین فدایی خود را فرزند ری نامیده بود.
این اتفاق دور از انتظار باعث شد که بخشی از دولتی ها از این بابت احساس خطر جدی کنند.
از انجا که طبق برخی تحلیلها و نظرات ریشه همه مشکلات وحوادث بعد انتخابات ۸۸ این بود که در اتفاقی کم نظیر در دنیا مردم پایتخت به شخصی غیر از رییس جمهور منتخب رای داده بودند، همین مساله باعث شد که هم قالیباف وهم جناح مقابل در مورد آرای مردم شهرری بسیار حساس شوند. با توجه به اینکه جهت و سمت وسوی این آرا برای حوزه تهران بسیار تعیین کننده است، شاه کلید این حساسیت واین طرح جدایی روشن می شود.
برخی معتقدند با توجه به حوادث ۸۸، در انتخابات آینده درصد حضور مردم حوزه شهر تهران درمناطق مرکزی وشمالی شهر کم رنگ تر خواهد بود و در این شرایط رای سایر حوزه های تهران بخصوص شهرری تعیین کننده است، به گونه ای که حتی اگر قالیباف رای کل کشور را بدست آورد ولی در تهران با مشکل روبرو شود احتمال دردسر مشابه ۸۸ برای قالیباف وجود دارد. با توجه به گرایش اهالی ری (بر مبنای نتایج انتخاباتهای اخیر) و از طرفی با توجه به اقدامات عمرانی شهرداری تهران در ری احتمال رای آوری قالیباف از ری بسیار بالاست و از طرفی آنها می گویند، چنانچه آمار شهرری از تهران جدا شود قالیباف در کسب مجموع آرا در شهر تهران بدون ری به مشکل برخورد می کند و یا حتی در صورت برنده شدن، آرای بالا و ایده آلی را کسب نخواهد کرد؛ که در هر صورت موجب چالشی مهم در برابر قالیباف خواهد بود.
از همین رو جداسازی ری در انتخابات آتی، قالیباف را با چالشی جدی در این زمینه روبرو می کند. بر اساس اخبار کاملا موثق مهم ترین فردی که این روزها هیزم طرح جدایی ری از تهران را تند تر می کند، یک نماینده طرد شده از سوی اهالی ری می باشد و از طرفی شنیده شده از سوی دولت هم به وی وعده های جذابی داده شده است… .
البته اگر بخواهیم منصفانه با قضیه بر خورد کنیم باید بگوییم که مخالفت شدید قالیباف و محافل مرتبطش با این طرح نیز متقابلا چندان غیر سیاسی نمی باشد! چرا که قالیباف و دوستانش نیز بطور دقیق از عواقب سنگینی که این طرح در انتخابات آینده برایشان ایجاد خواهد کرد خبر دارند وبدیهیست تا آنجا که در توان دارند به هر قیمت ممکن اجازه اجرای آن را نخواهند داد.
* آقای حسن بیادی نایب رییس شورای شهر تهران در مخالفت با این اقدام شهرداری سخن جالبی گفته است. وی اعلام کرده سرنوشت جدایی ری از تهران همانند سرنوشت جدایی نادر از سیمین نخواهد بود که برنده اسکار شود، بلکه همانند سرنوشت مونوریل می شود!
اگر با نکته سنجی موشکافانه به این سخن دقت کنیم متوجه می شویم که منظور وی در لفافه اینست که: همانطور که مونوریل طرح احمدی نژاد بود که با مخالفت کارشناسان روبرو شد و در نهایت توسط قالیباف پایه های نصب شده آن جمع آوری شد، بر فرض هم که احمدی نژاد با زور شهرری را از تهران جدا کند، در دور بعد که قالیباف (با احتمال زیاد) ریاست جمهور شود بلافاصله این طرح را لغو و ری را به تهران بر خواهد گردانید!
محمد توسلی اولین شهردار تهران پس از انقلاب و عضو نهضت آزادی که پیش از این کلمه از احضار او به دادگاه انقلاب برای پرونده ای مختومه شده خبر داده بود؛ دیروز در دادگاه حاضر شد و با اعلام غیر قانونی دانستن دادگاه و محتویات پرونده، اعلام کرد که او و وکلایش دفاعی نخواهند داشت، چرا که پرونده را ارادهای امنیتی تنظیم کرده و نتیجه آن نیز از پیش مشخص است.
به گزارش ندای آزادی، رسیدگی به اتهامات وارده به مهندس محمد توسلی، عضو نهضت آزادی و نخستین شهردار تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روز دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ به طور غیرعلنی و بدون حضور هیات منصفه، با حضور وکلای وی، فریده غیرت و ایمان میرزازاده در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
بر اساس این گزارش، کلاسه پرونده مندرج در احضاریه، مربوط به بازداشت ۲۶ خردادماه سال ۸۸ است که این پرونده براساس اظهارنظر بازپرس آن قبلاً مختومه اعلام شده بود. شایان ذکر است که کلاسه یاد شده توسط قاضی حیدری فرد پایهگذاری شده که در ماههای اخیر به اتهام تیراندازی به سوی مردم، تخریب اموال، جرایم امنیتی و از جمله حمل سلاح گرم، قاچاق عتیقه و نگهداری مواد مخدر بازداشت شده است.
مهندس محمد توسلی به دلیل عدم توجه قاضی صلواتی به دلایل ابرازی پیرامون عدم صلاحیت ذاتی دادگاه انقلاب در رسیدگی به اتهامات مطروحه علیه اعضای احزاب سیاسی و عدم رعایت شروط مقرر در اصل ۱۶۸ قانون اساسی و مقررات مندرج در قانون احزاب، ضمن تقدیم لایحه اعتراضی و با تصریح و تاکید بر روند رسیدگی و بازداشت غیرقانونی خود و غلبه نگاه امنیتی بر ضوابط قضایی و عدم توجه رییس دادگاه و سایر مقامات مسوول قوه قضاییه نسبت به اعمال فشارهای جسمانی و روانی غیرقانونی که بر وی در طول مدت بازداشت روا شده و مخدوش بودن اوراق پرونده، سکوت کرد.
مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران، پیش از این طی نامهای منتشر نشده خطاب به رییس قوه قضاییه، موارد نقض حقوق قانونی خود و همچنین تضییقات وارده در ایام بازداشت را اعلام کرده است. اما متاسفانه مقامات قضایی هیچ اعتنایی به این دادخواهی نداشتهاند. از این رو، ایشان ارائه هرگونه دفاعیات را غیرضروری و بیفایده دانسته و با غیرقانونی تلقی کردن جلسه دادگاه، قاضی صلواتی را از تصمیم خود مبنی بر سکوت و عدم ارائه دفاعیات باخبر ساخت.
وی قصد دارد به زودی ضمن اعلام رفتار غیرقانونی ماموران امنیتی و شرح دوران بازداشت اخیر، دلایل سکوت خود را طی یک بیانیه رسمی به اطلاع ملت ایران برساند.
پیش از این نیز دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران با اعتراض به صلاحیت دادگاه انقلاب و عملکرد نهادهای قضایی و امنیتی، ضمن برانداز دانستن کسانی که در کسوت حاکمیت، قوانین رسمی کشور و اصول قانون اساسی را نقض می کنند، سکوت کرد و حاضر نشد تا با ارائه دفاعیات، دادگاه را به رسمیت بشناسد.
متن کامل لایحه رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران به شرح زیر است:
بنام خداوند بخشنده مهربان
ریاست محترم دادگاه انقلاب شعبه ۱۵
نظر به این که اتهامات مطروحه در کیفر خواست پرونده کلاسه شماره ۸۸/۱۱۱۵۴/ط د مربوط به فعالیت سیاسی اینجانب در نهضت آزادی ایران است و مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی و قانون احزاب رسیدگی به جرایم سیاسی بایستی به صورت علنی، با حضور هئیت منصفه و در محاکم دادگستری صورت گیرد، لذا دادگاه حاضر صلاحیت رسیدگی به این اتهامات را ندارد و دلایل تفصیلی حقوقی آنرا در صورت مقتضی وکلای محترم اینجانب ارائه خواهند داد.
شایان ذکر است که در پرونده مذکور به جای ارائه دلایل بازداشت اینجانب در ۱۲ آبان ۱۳۹۱ که به اتهام امضای نامه ۱۴۳ نفر به آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق کشور انجام شده است و بر خلاف قانون حدود ۷ ماه بنده را در شرایط سلولهای بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات بازداشت کردند، پروندهای پراکنده با عنوان کلاسه بازداشت ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ به این دادگاه ارائه شده است، پروندهای که بازپرس آن آقای حیدری فر در آخرین جلسه بازپرسی در سال ۱۳۸۸ با حضور وکیل اینجانب سرکار خانم غیرت گفتند که مسئلهای نیست و آنرا مختومه اعلام کردند.
به علاوه در این پرونده به نامه مورخ ۱۳۹۱/۴/۲۵ اینجانب به رئیس محترم قوه قضائیه در این خصوص که رونوشت آن برای تعدادی از مقامات مسئول از جمله وزیر محترم اطلاعات و دادستان محترم تهران نیز ارسال شده است و برای مزید استحضار دادگاه محترم مجدداً یک نسخه از آنرا تقدیم می کنم، نیز توجهی نشده است.
طرفه آن که پس از بازداشت سال ۸۸ و دستور مقامات وزارت اطلاعات متعاقب دو نوبت احضار اینجانب و چند تن از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات، از آذر ماه سال ۸۸ فعالیت قانونی، علنی و مسالمت آمیز نهضت آزادی ایران متوقف شده است.
در شرایط حساس کنونی کشور معلوم نیست هدف از طرح مجدد اتهام عضویت در نهضت آزادی ایران چیست؟ حزبی که به استناد اصل ۲۶ قانون اساسی، قانون احزاب و نامه وزارت کشور در سال ۱۳۸۰ به دادگاه انقلاب قانونی ولی به علت عدم صدور پروانه غیر رسمی اعلام شده است.
حزبی که در سال ۱۳۴۰ توسط مرحومان سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یداله سحابی و چند تن دیگر تاسیس شد و همواره به استناد آیه محکم قرآنی ” وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ” همواره در راستای فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر برای تامین آزادی و حقوق اساسی ملت ایران از جمله کرامت انسان و حقوق بشر تلاش نموده است.
مستندات بازداشتهای اینجانب در سالهای ۶۷، ۶۹، ۸۰، ۸۸ و ۹۰ که همواره نقش ایذائی داشتهاند نیز به وضوح نشان می دهند که جز اظهار نظر مشفقانه برای اجرای قانون و پاسداری از اصول و آرمانهای اصیل انقلاب و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر نبوده است. اصولی که در آیات محکم قرآن، سخنان پیامبر (ص) و ائمه علیهمالسلام و همچنین اصل ۱۰۸ قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است.
بنده با توجه به سوابق خدمات خود در سالهای قبل و بعد از انقلاب و احساس تعهدی که نسبت به پاسداری از اصول و آرمانهای اصیل انقلاب و منافع و مصالح ملی دارم اظهار نظر در خصوص مطالب پروندهای که وجاهت قانونی و حقوقی ندارد و ارادهای امنیتی آنرا تنظیم کرده و نتیجه آن از پیش مشخص گردیده است را به مصلحت نمی دانم و وکلای بنده نیز دفاعی نخواهند داشت.
در چنین شرایطی بنده چون گذشته همواره به خداوند سمیع و علیم توکل خواهم داشت که ” وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ”
با احترام ـ محمد توسلی
- آل عمران ـ ۱۰۴ ـ باید از میان شما جمعی (همفکر و همراه) باشند که دیگران را به نیکویی فرا خوانند و به رفتار شایسته فرمان و از ناپسند باز دارند، و آنان رستگارانند. - الطلاق ـ ۳ ـ هر که به خداوند توکل کند خدا برایش کافی است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر