-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

Latest News from Kaleme for 09/21/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



میرحسین: رزمندگان سال‌های جنگ را زندگی کردند و پس از آن مبارزه‌شان شروع شد؛ مبارزه‌ای آرام برای پاسداری از حیاتی، یا لااقل خاطره حیاتی که چشیده بودند. اگر آنها نبودند ما نمی‌توانستیم هشت سال با دستان خالی بایستیم.

 


 


ساعت رسمی کشور، یک ساعت به عقب کشیده شد.

به گزارش کلمه، این تغییر در ساعت ۲۴ روز پنجشنبه سی‌ام شهریورماه انجام شده و بر این اساس، امشب در ایران یک ساعت طولانی تر از شب های قبل و بعد خواهد بود.

این تغییر بر اساس قانون تغییر ساعت رسمی کشور انجام می شود که مجلس شورای اسلامی در سال ۸۶ تصویب کرده بود. تصویب این قانون به دنبال سه سال مقاومت احمدی نژاد در برابر رویه جاافتاده در کشور از دولت های قبل صورت گرفت.

اما در نهایت با بالا گرفتن کار و کشیده شدن موضوع به صحن مجلس که به تبدیل این موضوع به قانون انجامید، احمدی نژاد هم مجبور شد پس از گذشت سه سال و در مهرماه ۱۳۸۶ این قانون را ابلاغ کند.

بر اساس ماده واحده این قانون، ساعت رسمی کشور هر سال در ساعت ۲۴ روز اول فروردین یک ساعت به جلو کشیده می شود و در ساعت ۲۴ روز سی‌ام شهریور یک ساعت به عقب بر می‌گردد.


 


کلمه – گروه بین الملل: در پی قطع ارتباط دیپلماتیک کانادا با کشورمان، فرانسه به عنوان حافظ منافع کانادا در ایران تعیین شد. همزمان یک مرجع تقلید خواستار قطع ارتباط با فرانسه شده است.

به گزارش کلمه، دولت کانادا علاوه بر توقف فعالیت های سفارت خود در تهران و بازگرداندن دیپلمات ها از ایران، دیپلمات های ایران را نیز در یک اولتیماتوم چند روزه از کانادا اخراج کرده بود.

اکنون روزنامه خراسان خبر داده که وزارت امور خارجه، سفارت ایران در فرانسه را مامور کرده که همراه با دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا (وابسته به سفارت پاکستان در واشنگتن) به مسائل و مشکلات کنسولی ایرانیان ساکن کانادا رسیدگی کند.

در همین حال، آیت الله نوری همدانی خواستار قطع ارتباط ایران با فرانسه شد!

این مرجع ساکن قم با تاکید بر اینکه سفارت فرانسه در تهران باید تعطیل و سفیر این کشور از مملکت اخراج شود، علت این درخواست را چاپ کاریکاتور موهن به پیامبر اسلام در نشریه‌ای در فرانسه عنوان کرده است.

پیش از این گزارش شده بود که سفارتخانه های فرانسه در ۲۰ کشور به علت نگرانی از حمله مسلمانان خشمگین، موقتا تعطیل شده است.


 


برخی گزارش ها حاکی از آن است که در خط اشتراک اینترنت پرسرعت مشترکانی که از شرکت مخابرات تهران خدمت می‌گیرند، دسترسی به پروتکل ssl و سرویس جی‌میل قطع شده است، اما در برخی سرویس‌دهندگان اینترنت به‌ویژه سرویس‌دهندگان خصوصی هنوز این دسترسی‌ها دچار اختلال نشده است. هنوز هیچ منبع دیگری این ادعا را تایید نکرده، جز همشهری که در این باره نوشته است:

دسترسی به جی‌میل در بسیاری از خدمات دهندگان اینترنت در ایران از جمله در خط اشتراک اینترنت پرسرعت مشترکانی که از شرکت مخابرات تهران خدمت می‌گیرند باعث قطع دسترسی کاربران جی‌میل به این سرویس پست‌الکترونیک در کشور شده است.

البته از مدت‌ها پیش صحبت از پست الکترونیک ایرانی و ملی بود و تا‌کنون نیز حداقل سه سرویس ای‌میل در کشور راه‌اندازی شده است که به‌رغم اقدامات انجام شده نتوانسته جایگزین یاهو و جی‌میل شود.

هر چند در برخی سرویس‌دهندگان اینترنت به‌ویژه سرویس‌دهندگان خصوصی هنوز این دسترسی‌ها دچار اختلال نشده است اما به‌نظر می‌رسد این نوعی آزمایش رفتار و واکنش کاربران در برابر قطع کامل جی‌میل در ایران باشد. علاوه بر این اختلال‌ها، چیزی که در این مرحله قابل مشاهده است قطع دسترسی به پروتکل ssl است. این پروتکل امکان دستیابی امن به محتوای سایت‌ها را فراهم می‌کند. کاربرانی که از این پروتکل در وب‌سایت‌ها استفاده می‌کنند به جای http، حروف https را در اول آدرس‌ها مشاهده می‌کنند.

به‌دلیل قطع دسترسی به این پروتکل بسیاری از وب‌سایت‌های دیگر که صرفا از این فناوری استفاده می‌کنند نیز با اختلال مواجه شده‌اند و در این میان عجیب‌ترین رخدادی که اتفاق افتاده قطع دسترسی به یکی از ای‌میل‌های داخلی پر کاربر یعنی پست الکترونیک چاپار موسوم به chmail است.

حالا متوجه شدیم که چرا پست‌الکترونیک ایران دات‌ای‌آر از ابتدای راه‌اندازی تا‌کنون اصرار بر عدم‌استفاده از پروتکل مذکور داشته است. در شرایط حاضر این ای‌میل بدون سرآدرس https برای کاربران کاملا قابل استفاده است.روز گذشته براساس خبری که روی خروجی خبرگزاری‌ها مخابره شد، رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران صرفا از ایجاد محدودیت دسترسی در گوگل برای شرکت‌هایی که از این سایت برای بازاریابی، فروش و تبلیغات اقدام می‌کردند خبر داده و گفته که تلاش می‌شود این محدودیت برطرف شود.

او حتی خبر داده که مرکز تجارت الکترونیک وزارت صنعت، معدن و تجارت برای رفع این محدودیت تقاضا داده است اما مرجع ایجاد این محدودیت وزارت ارتباطات نیست و مراجع تصمیم‌گیر و کمیته تعیین مصادیق این مسئله را به وزارت مذکور ابلاغ کرده‌اند.

اختلال در دسترسی به جی‌میل به‌عنوان پرکاربرترین پست‌الکترونیک در دنیا در حالی صورت می‌گیرد که بعد از انتشار خبرهایی درباره احتمال قطعی دسترسی کاربران اینترنت در ایران به شبکه جهانی اینترنت بعد از راه‌اندازی طرحی موسوم به اینترنت ملی، بارها مسئولان عالی رتبه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در مصاحبه‌هایشان اظهار داشته بودند که با آمدن اینترنت ملی، دسترسی به اینترنت جهانی قطع نخواهد شد.

واقعیت این است که ای‌میل پرکاربردترین و قدیمی‌ترین سرویس اینترنتی است و با زور و اجبار نمی‌توان کسی را وادار به استفاده از ای‌میل خاصی کرد بلکه این مزیت‌های نسبی و قدرت و قابلیت‌های سرویس‌دهندگان ای‌میل است که میزان استفاده از آن را تعیین می‌کند. براساس برآوردها ایران دارای ۳۳میلیون کاربر اینترنتی است که همه آنها حداقل دارای یک آدرس ای‌میل در یاهو یا جی‌میل هستند.

بخش عمده‌ای از فعالیت‌های علمی و تجاری کاربران براساس ای‌میل آنها تنظیم و جاری شده است، قطع دسترسی به این سرویس‌ها می‌تواند تبعات زیانباری از نظر علمی و اقتصادی برای مردم داشته باشد. همچنین قطع دسترسی به پروتکل‌های امن‌سازی‌ انتقال داده در کشور می‌تواند تصویر نامناسبی از فعالیت در فضای مجازی در ایران ایجاد کند؛ تصویری که به صراحت به طرف مقابل این پیام را می‌دهد که ای‌میل من امن نیست حال می‌خواهد این ای‌میل، ایران دات‌آی‌آر باشد یا هر ای‌میل غیرایمن دیگر!


 


روزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروز خود نوشت: با پوزش از خوانندگان گرامی روزنامه که امروز روزنامه جمهوری اسلامی را در ۸ صفحه دریافت می‌نمایند، لازم می‌دانیم به اطلاع برسانیم افزایش بی‌مهار قیمت کاغذ، عدم تولید کاغذ روزنامه در داخل و مشکلات واردات کاغذ به کشور، عواملی هستند که موجب بروز بحران کاغذ مطبوعات شده‌اند و همین امر ما را نیز وادار کرده به تدابیری که یکی از آنها کاهش صفحات روزنامه در روزهای پنجشنبه می‌باشد، روی آوریم.

با این تدابیر تلاش می‌کنیم انتشار روزنامه ادامه یابد ولی قطعاً برای دراز مدت حتی به همین تدابیر نیز نمی‌توان امید داشت و مسئولان فرهنگی و اقتصادی و صنعتی کشور باید برای حل مشکلات و پایان دادن به بحران کاغذ اقدامی جدی نمایند.


 


طرح از تارنمای سفیران سبز امید


 


سازمان نظارت بر حقوق بشر سوریه امروز پنج‌شنبه از کشته شدن بیش از ۲۹ هزار نفر از مردم این کشور در جریان درگیری‌های خونین ناشی از اعتراض‌های ۱۸ماهه اخیر خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، این سازمان گفت: تا روز چهارشنبه، ۱۹ سپتامبر دست کم ۲۰۷۵۵ غیر نظامی، ۱۱۴۸ نظامی متمرد از ارتش و ۷۰۹۵ سرباز جان خود را از دست دادند.

سازمان نظارت بر حقوق بشر سوریه که مقر آن در بریتانیا قرار دارد آمار خود را با استناد به اظهارات پزشکان، خبرنگاران و فعالان سوری به‌دست می‌آورد.

در همین حال، دیپلمات‌های بیش از ۶۰ کشور جهان و اتحادیه عرب امروز پنج‌شنبه، در لاهه هلند گرد هم آمدند تا ضمن بهبود بخشیدن به هماهنگی تحریم‌ها علیه بشار اسد، این تحریم‌ها را تقویت کنند.

به گزارش خبرگزاری آلمان، اوری روزنتال، وزیر خارجه هلند که ریاست این نشست را بر عهده دارد در آغاز نشست گفت: ما به اقدام‌های قاطعانه نیاز داریم. او افزود: تحریم‌ها تنها در صورتی تأثیر خواهند داشت که به‌طور مؤثر اعمال شوند.

از سوی دیگر، حملات موشکی و توپخانه‌ای ارتش سوریه به مناطق نحت کنترل مخالفان در شهر حلب از ساعت‌های اولیه صبح امروز از سر گرفته شد.
شبکه خبری الجزیره به نقل از فعالان مخالف در سوریه گزارش داده است که جنگنده‌های میگ، مناطق الصاخور، المیسر، طریق الباب و الشعار را بمباران کردند. مناطق حومه حلب هم از حملات هوایی ارتش سوریه در امان نماندند. شماری از مناطق حمص هم صبح چهارشنبه شاهد گلوله باران توپخانه‌ای و هوایی نیروهای دولتی بود که به کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر انجامید.

در دمشق پایتخت سوریه نیز فعالان از عملیات جدید نیروهای دولتی در اردوگاه آوارگان فلسطینی یرموک خبر دادند. مناطقی از دمشق از جمله حجرالاسود، القدم، العسالی و یرموک روز سه شنبه شاهد درگیری بود که به گفته معترضان در آن ده‌ها نفر اعدام شدند.

بان کی مون: سوریه در اولویت قرار گیرد

در همین حال، دبیرکل سازمان ملل متحد گفت رهبران کشورهای شرکت کننده در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد که هفته آینده در نیویورک گردهم خواهند آمد، باید سوریه را در اولویت بحث‌های خود قرار دهند و تلاش کنند به موضعی واحد برای حل و فصل بحران این کشور و پاسخگوی با نیازهای انسانی مردم سوریه دست یابند. ‌

بان کی مون که در کنفرانسی خبری پیش از آغاز جلسه افتتاحیه نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخن می‌گفت افزود: سوریه در راس دستور کار مجموع عمومی خواهد بود. او گفت کمک‌های انسانی ارائه شده به مردم سوریه، تنها پاسخگوی ۴۰ درصد از نیازی است که سازمان ملل اعلام کرده است. سازمان ملل متحد پیش‌تر اعلام کرده بود برای کمک به ۵.۲ میلیون سوری، ۳۴۷ میلیون دلار نیاز است.

تکذیب انتقال اسلحه ایرانی به سوریه از راه حریم هوایی عراق

در تحولی دیگر، عراق گزارش سازمان‌های اطلاعات غربی درباره انتقال اسلحه ایرانی به سوریه توسط هواپیماهای غیر نظامی از راه حریم هوایی عراق را تکذیب کرد.

حسین کمال معاون وزیر کشور عراق در امور اطلاعات گفت: گزارش منتشر شده در این باره از پایه و اساس صحت ندارد.


 


کلمه – گروه سیاسی: بیش از سه سال از جنایت کهریزک می گذرد و این روزها همزمان با سالگرد ترور دکتر سودبخش*، انتشار خبر آزادی قاضی حیدری فر و ابقای قاضی مرتضوی بر مسند سازمان تامین اجتماعی، بار دیگر نام کهریزک و بازداشتگاه مخوف آن را در افکار عمومی مطرح ساخته است.

وقتی در دادگاه فرمایشی جنایات این بازداشتگاه که برای فروکش کردن بخشی از التهاب جامعه برگزار شد، اعترافات و اسنادی در معرض قضاوت عمومی قرار گرفت، ابعاد گسترده تری از این فاجعه ملی از زبان مسئولان قضایی جمهوری اسلامی بیان شد که نشانگر بخشی از عمق یک خشونت سازمان یافته و نهادینه شده در نظام قضایی و امنیتی کشور است.

دادگاهی که برگزار می شد تا عاملان و آمران شهادت محسن روح الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی فر و نیز رامین قهرمانی، احمد نجاتی کارگر و پزشک وظیفه رامین پوراندرجانی را به جزای اعمالشان برساند، اما آنقدر فرمایشی بود که خانواده قربانیان حتی راضی به اجرای حکم قصاص متهمان نشدند، و به امید محاکمه عاملان و آمران اصلی چشم انتظار ماندند.

انتظاری که پس از دو سال هنوز به نتیجه نرسیده و حتی قضات عزل شده از حضور در دادگاه مبرا شده اند و هر ماه یک مقام قضایی وعده می دهد که به زودی دادگاهی برگزار می شود، اما نه تنها دادگاهی تشکیل نمی شود که آنان با فراغت بال از مسندی به مسندی می روند.

جنایت کهریزک، پرونده‌ای است ملی که حیثیت نظام را در عالی ترین سطوح خدشه دار کرده است. بررسی نشدن جرایم آمران و عاملان این جنایت و محدود کردن آن به مجازات چند نفر، آنگونه که پیش از این در خصوص جنایت حمله کوی دانشگاه ۷۸ و پرونده های دیگر مشابه دیده ایم، نشان از سطحی بودن رسیدگی به فاجعه‌ای عمیق دارد.

خاطره هایی که از این جنایت ننگین بر جا مانده و با هیچ رنگی پاک نخواهد شد، سند رسوایی اقتدارگرایانی است که با سرقت انقلاب اسلامی و منحرف کردن نظام برآمده از آن، کار را به جایی رساندند که پس از سه دهه از فعالیت جمهوری اسلامی، روی بسیاری از جنایتکاران سابق سفید شود:

 

  • کتک و شلاق در صف‌های منظم؛ حتی مجبور به فحاشی به خود و ناموس خود نیز می‌شدند و یا روی بدن آنها بنزین ریخته و ساعت‌ها در هوای گرم تابستانی در زیر آفتاب نگه می‌داشتند، یا مجبور به لیس زدن کاسه توالت کلانتری شده‌اند
  •  در یک سولهٔ ۲۰۰ متری بدون وجود دستگاههای تهویهٔ هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود ۱۰۰ نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می‌کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند. یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد.
  •  جوادی فر تمام دنده هایش شکسته بود و قرنیه چشم و دماغ و فک او نیز شکسته و پاره شده بود و او را با کتک سوار اتوبوس کرده اند و کمیجانی به او شلاق زده بود. کمیجانی با لگد به پهلوی جوادی‌فر که از حال رفته بود می‌زده و می‌گفته بلند شو فیلم بازی نکن! به رغم وخامت حال شهید جوادی فر و معرفی وی به بهداری بازداشتگاه، به جای مداوا به او گفته بودند بزرگ می شود و یادش می رود! یکی از شاهدان تصریح کرده که به رغم تلاش بازداشت شدگان برای جلب نظر مسئولان به وخامت حال شهید جوادی فر، به آنها گفته شده است که می‌خواهند او را اعدام کنند پس بذارین همین‌ جا بمیره!
  •  شهید روح الامینی بر اثر چرکی که پشتش وارد شده بود بی حال و کسل بود و در کهریزک ایستاده می خوابید و پشتش جوش داشت و کل بدنش چرک کرده بود. به رغم عفونت شدید شهید روح الامینی، خمیس آبادی به زخمهای عفونی او با کمربند ضربه زده است.
  • محمد کامرانی در روز دوم دچار عفونت بود و نمی توانست تکان بخورد و در آمارگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود… کامرانی تا لحظه ورود به اوین مثل بقیه بچه‌ها بود و همراه همه کتک خورد… نحوه برخورد با مرحومین خیلی وحشیانه بود و محمد کامرانی نیز به همین صورت و با شکنجه مأمورین و ضرب و شتم بازداشت کننده‌های اولی فوت کرد. داخل اتاق حتی قادر به ایستادن نبود و به زمین می افتاد تا اینکه او را به بیرون بازداشتگاه بردند… محمد کامرانی که داخل اوین حالت غش و تشنج به او دست داد و رنگش پریده بود و می گفت پاهایم شل شده که فکر کردم قند خونش پایین آمده که بعد از چند روز فوت کرد… بچه‌ها را شکنجه کردند و طاقت نداشتند زنده بمانند… علت فوت آنها کثیفی زندان و آب و محل بود و به آنها دود و گازوئیل می دادند!

اینها تنها چند نمونه از حجم مهیب جنایات بازداشتگاه کهریزک است که در دادگاه فرمایشی رسیدگی به این پرونده عنوان شده بود. جنایاتی که نه تنها خانواده‌ها را از خود بی‌خود کرده بود، که حتی مسئولان قضایی هم ظاهرا حیرت زده بودند از اینکه چنین اتفاقاتی در زندان‌های جمهوری اسلامی رخ داده باشد؛ رفتارهایی که تنه به تنه جنایت‌های شهیر تاریخی می‌زد، آن هم نسبت به کسانی که هیچ جرمی مرتکب نشده اند و صرفا به دنبال دستور “جمع کردن مردم از کف خیابان ها” آنان را که حتی شعار نمی دادند و به آرامی از رای گم شده‌شان پرسشگری کرده بودند.

عامل این جنایات چه کسی می تواند باشد؟ یکی از بازداشت شدگان که جان سالم از کهریزک به در برده است، در رابطه با برخورد قاضی علی اکبر حیدری فر با دستگیر شدگان راهپیمایی سکوت سی و یک خرداد ماه، می نویسد: او گفت بنویس، و “اگر ننویسی همینجا میکشمت بعد میگم تو تظاهرات مرده بوده اینقدر میزنمت که هیشکی نتونه بشناستت!!!”

همین یک جمله برای پاسخ به آن سؤال کافی است. شاید دیگر لازم نباشد حتی دادگاهی تشکیل شود و کسی را به محکمه عدل بکشاند. وقتی یک قاضی جمهوری اسلامی به خود اجازه می دهد با بازداشت شدگان بی‌گناه اینگونه رفتار کند، همان کسی که به راحتی از کشتن حرف می زند و ابایی ندارد که آنقدر بزند تا کسی نتواند مضروب را حتی شناسایی کند، مثل بلایی که سر خیلی از زندانی‌ها آمده بود؛ دیگر نکته مبهمی باقی نمی ماند. و او همان کسی است که در ملأ عام در روز روشن برای مردم کوچه و بازار “اسلحه” می کشد و تهدید به مرگشان می کند و تیر هوایی شلیک می کند.

اصرار بر اینکه کسی مرتکب جرمی نشده که بخواهد به آن اعتراف کند، بی‌فایده است. شیوه مرتضوی و نزدیکانش هم سال‌ها همان بوده، و شاگرد خلفش حیدری فر هم همانگونه در برخورد با بازداشت شدگان رفتار می کند. یک قلم و یک کاغذ و دیگر هیچ. باید بنویسی هر چه دیکته می کنند. چون ننویسی -به گفته بازداشتی آزاد شده از کهریزک- جوابش “فحش و ناسزاست. یکی که ننوشته بعد از فحش و ناسزا با مشت به دهانش کوبیده شده و دهانش که حتی در اعتراض به رایش هم گشوده نشده بود، پر از خون شده است!”

و اینک این قاضی عزل شده و استادش سعید مرتضوی، با این همه جنایاتی که در پرونده‌شان هست، آزادند و نه فقط آزاد، که بر جان و مال مردم مستولی اند و همزمان، دلسوزان و منتقدان و معترضان بی‌هیچ جرمی در زندان‌هایی که بسیاری از آنها از کمترین امکانات برخوردار نیستند، به سر می برند.

روایت شکنجه ها و رفتارهای خشن با بازداشت شدگان از یک سو و عدم نظارت و مدیریت و مبسوط الید بودن ماموران زندان و نیروهای امنیتی و انتظامی از سوی دیگر، نشان از این دارد که نظام قضایی کشور از ویرانه‌ای که شاهرودی رئیس سابق وعده داده بود هم ویران تر شده و نیازمند یک تغییر کلی مبتنی بر ارزشهای مبتنی بر احترام به حقوق بشر است؛ آنچنان که نباز به تغییراتی مشابه در بخش های دیگر ساختار موجود هم کاملا محسوس است.

سند قرار نهایی صد و دو صفحه‌ای پرونده کهریزک که نتیجه تحقیق بازپرسی سازمان قضایی کشور بود و اقرارات و اظهارات شهود را در بر می گرفت، گویای چکیده واقعیت هایی است که در زندانها و بازداشتگاههای کشور اعمال می شود، و پژواک فریاد مظلومانی که به قول افسر نگهبان “به جایی نمی رسد” چرا که اینجا “آخر دنیاست”.

در نظام خودکامه، آنجا که کسی در مقابل قانون مسئولیت ندارد و هر کس موظف است بالا دستی خود را خشنود کند. حکم می دهد و قدرت مطلقه است، نتیجه این می شود که چندین تن قربانی ظلم عریان می شوند و جان می سپارند و اثرات عمیق روحی و عاطفی ناشی از سوء رفتارها و شکنجه‌ها سالها بر قربانیان باقی می ماند و نهایتا حاکم خودکامه تنها با تاخیر و پس از گذشتن کار از کار و رسیدن کارد به استخوان، امر به بستن یک بازداشتگاه می دهد! بدون اینکه حتی به همان جنایات مورد اعتراف هم به درستی رسیدگی شود.

بی شک هر یک از جنایاتی که تنها در کهریزک اتفاق افتاد، قابلیت آن را دارد که دولتی را ساقط، مسئولی را عزل و آمرانی را به میز عدل بکشاند. ولی آنجا که “مصالح نظام” جایگزین “کرامت انسان” می شود و “ظلم” و “جنایت” در تفسیر واژگان “عدالت اسلامی” مبنای عمل قرار می گیرد، آمرانی در سایه حمایت حاکم از یک پست به پست دیگر و از مأمنی به مأمن دیگر می گریزند.

چتر حمایتی حکومت از آمرانی که “مرضای ولایت امر” در سر داشتند، چنان گسترده است که مرتضای نامشان تنها در بخشی کوچک از سند رسوایی شهود و اعترافات پرونده کهریزک می آید.

همان مرتضایی که به همراه عصای دستش این روزها نه تنها به پای میز محاکمه کشیده نشدند، بلکه با افتخار بر مسند ثروتمند‌ترین سازمان کشور تکیه است و دیگری با نفوذی که به واسطه خوش خدمتی‌هایش به هم زده است، با آنکه پرونده اش اتهاماتی مستوجب مجازات اعدام وجود دارد، حتی تا تکمیل پرونده هم در زندان نمی ماند و به پاس خدماتش در کهریزک، به راحتی “زورگیری”، حمل مواد مخدر” و “قاچاق عتیقه جات” بر او بخشیده می شود تا به سر کار خود در ستاد مبارزه با قاجاق بازگردد! در حالی که هر روز در گوشه ای از این کشور، دانشجویی، فعال مدنی، استادی، روزنامه نگاری و فعال سیاسی به حبس فراخوانده می شود.

اما با همه کتمان ها که در جریان رسیدگی به جنایت کهریزک انجام شد، همین گزارش دادگاه‌های کهریزک به تنهایی شاهدی بر مظلومیت ملت ایران است که فرزندانش بی‌هیچ جرمی به حبس رفتند و در غیر انسانی ترین شرایط ممکن بازداشت و شکنجه شدند و حالا آمران در حاشیه امنیتی که “نظام” برای آنان فراهم کرده است، در حال برنامه ریزی برای جنایت دیگری هستند.

کهریزک دنباله طبیعی قتلهای زنجیره‌ای و حمله به کوی دانشگاه است. آنجا که باز قاضی مرعوب حکم به مجازات چند مهره دست چندم می دهد و عوامل اصلی را آزاد می گذارد تا برای تثبیت نظام مهره چینی کنند و با حذف و ارعاب چند صباحی دیگر حکومت کنند.

پرونده جنایات کهریزک نشان از بی‌بند و باری و هرج و مرجی دارد که در نظام قضایی و سیاسی کشور ما ساری و جاری است. آنجا که یک مامور به خود حق می دهد زندانی را عریان کند و در حیاط بچرخاند و دیگری را به گودال بیفکند و ساعتها گرسنه و تشنه نگه دارد، تازیانه به پیکر زخمی زندانی بزند و دهها عمل غیر انسانی دیگر که هر روزه گزارشش از زندان های اوین و رجایی شهر، اهواز و بهبهان، بابل و مشهد و … به گوش می رسد، انجام دهد.

پرونده جنایت کهریزک کارنامه و کتاب تاریخ اقتدارگرایان حاکم است. حتی بی‌هیچ تفسیر و تحلیلی، این اسناد گویای ناکارآمدی نظامی است که می خواهد برای دنیا نسخه بپیچد و داعیه رهبری منطقه‌ای و جهانی را در سر می پروراند. سرنوشت رسیدگی به این پرونده ملی، نشان از ضعف ساختاری و سیستمیک نظام مبتنی بر فردیت دارد؛ آنجا که قانون و مقررات تنها کاغذ پاره‌ای است که نه قانونگذار حامی آن است و نه مجری خود را ملزم به اجرای آن می داند.

پرونده جنایت کهریزک به تنهایی قابلیت آن را دارد که سند محکومیت حکومتی باشد که درخواست کرسی برای شورای حقوق بشر دارد. کهریزک، سند گویایی برای آن دسته از مجامع بین المللی است که برای اعمال خشونت علیه یک فرد رسانه‌ها را پر می کنند از بیانیه و اطلاعیه، ولی علیه خشونت سازمان یافته و نهادینه شده سکوت می کنند و لب به اعتراض به دولتی نمی گشایند که تنها نگرانی‌شان از آن انرژی هسته‌ای است.

*عبدالرضا سودبخش پزشکی بود که در ۳۰ شهریور ۱۳۸۹ در تهران ترور شد. او از پزشکان مرتبط با بازداشتگاه کهریزک بود که قربانیان تجاوز را معاینه کرده بود و برای اعلام مننژیت به عنوان دلیل مرگ کشته شدگان بازداشتگاه، زیر فشار قرار گرفته بود.


 


شب گذشته مراسم عروسی فرزند محمدرضا مقیسه، زندانی سیاسی محبوس دربند ۳۵۰ زندان اوین و عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی به مقابل زندان اوین کشیده شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، پیش از این مقرر شده بود محمدرضا مقیسه با استفاده از حق مرخصی در مراسم عروسی فرزندش شرکت کند ولی با وجود اینکه بطور معمول و بر اساس آیین نامه سازمان زندان ها، هنگام عروسی فرزندان زندانیان برای شرکت در مراسم عروسی به این افراد مرخصی داده می شود، دادستان تهران از مرخصی این زندانی سیاسی جلوگیری کرد.

شرکت کنندگان در مراسم عروسی پس از مطلع شدن از عدم حضور مقیسه در مراسم عروسی فرزندش، علی رغم تودیع وثیقه و قول و قرار های مکرر دادستانی به خانواده اش، در پایان جشن و دسته جمعی به همراه عروس و داماد تالار عروسی را ترک و به زندان اوین رفته و در میان احساسات مراسم را در خیابان و مقابل زندان ادامه دادند.

مامورین زندان و گشت ویژه نیروی انتظامی که در محل حاضر شده بودند تلاش کردند جمعیت را از مقابل زندان متفرق کنند تا آنجا که عروس و داماد را تهدید به بازداشت کردند که اثری در جمعیت حاضر نکرد و جمعیت پس از ساعت ۱۲ شب با شعار “یاحسین میرحسین” محل را ترک کردند.

روز گذشته نیز کلمه گزارش داده بود که محمدرضا مقیسه، جانباز دوران دفاع مقدس، ۳سال از ۶ حبس خود را تاکنون سپری کرده و ۱۸ماه است که از اعزام به مرخصی و ملاقات حضوری منع شده است.

رییس دفتر مشترک ستاد رسیدگی به حادثه دیدگان پس از انتخابات، مهرماه ۸۸ و درپی تهاجم تیم های عملیات اطلاعات شد و ۲۰۷ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت موقت بود.

مخالفت از انجام ملاقات حضوری و اعزام به مرخصی با این زندانی سیاسی برخلاف مقررات مرخصی، در زمان فوت خواهر این زندانی سیاسی هم رعایت نشده است و او حتی موفق به حضور چند ساعته در مراسم ختم خواهرش نیز نشد.


 


خسرو (روح الله) حسینیان که پیشتر گفته بود ” خودش یک پا قاتل است” در دفاع از سعید مرتضوی، متهم جنایت کهریزک می گوید: آقای مرتضوی آدم خوبی است. فردی انقلابی است. در سخت ترین شرایط از انقلاب و نظام دفاع کرد.

به گزارش کلمه وی بدون اشاره به خدمات و زحمات قاضی عزل شده کهریزک و مجری  دستورات مقامات در  قلع و قمع مطبوعات می افزاید: زمانی که مقام معظم رهبری در مصلی تهران سخنرانی کرد، آقای مرتضوی تنها قاضی ای بود که در مقابل جریان انحرافی اصلاح طلبان ایستادگی کرد. وی در زمان فتنه سال ۱۳۸۸ و انتخابات ریاست جمهوری در مقابل جریان فتنه ایستادگی کرد!

قاضی مرتضوی همان کسی است که به دستور رهبری حکم تعطیلی فله ای مطبوعات را امضا کرد و در پرونده اش علاوه بر تعطیلی بیش از صد نشریه، بازداشت روزنامه نگاران، قتل زهرا کاظمی، روزنامه نگار را هم دارد.

حسینیان از اعضای جبهه پایداری و حامیان مصباح یزدی و دولت احمدی نژاد همچنین می گوید: سزاورار نیست که نیروهای انقلاب به دست نیروهای خود تخریب شوند. این خواست دشمنان نظام و آمریکاست که نیروهای انقلاب به دست نیروهای خودی تخریب شوند.

طی روز گذشته دو تن دیگر از اعضای جبهه پایداری، بزرگواری و مهدی کوچک زاده در دفاع از سعید امامی گفته اند که او به نظام خدمات زیادی کرده است.

حسینیان که خود سالها قاضی و دادستان دادگاه وی‍ژه روحانیت بوده، افزوده است: اگر آقای مرتضوی جرمی مرتکب شده و اتهامی بر وی وارد است، باید دادگاه رسیدگی کند نه اینکه یک نماینده بگوید. در باره جرم افراد قوه قضائیه باید نظر دهد و تا دادگاه جرمی را ثابت نکرده نمی توان بر مجرم بودن افراد نظر داد.

وی که بیشترین تنش را در مجلس هشتم در جریان اعتراضات مردمی ایجاد کرده بود، مدعی شد: من با این شانتا‍ژ بازیها و بحث هایی که هیچ فایده ایی ندارد، موافق نیستم.

سخنان این نماینده مجلس در حمایت از قانون، قانونمداری و تشکیل دادگاه برای متهم جنایت کهریزک در حالی عنوان می شود که وی در جریان اعتراضات مردمی بیشترین فشار را برای حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام داد.

او که امروز از شانتاژ بازی سخن می گوید، در مجلس شورای اسلامی غائله ای درست کرد و با شعار مرگ بر موسوی و کروبی، فضای مجلس را بر هم زد.

حسینیان که پیشتر سعید امامی، از عاملان قتل های زنجیره ای را ” شهید” خوانده بود،  در جریان اعتراضات مردمی گفته بود که میرحسین، کروبی و خاتمی را به من بدهید تا اعدامشان ‌کنم و غائله بخوابد!

در حالی که تلاش  برخی نمایندگان برای عزل سعید مرتضوی بی نتیجه ماند، نه تنها جمع کثیری از نمایندگان مجلس از این قاضی عزل شده حمایت و تقدیر کردند، بلکه سعید مرتضوی امروز در یک اقدام غیرمنتظره رییس شستا را تغییر داد و محمدرضا حیدری مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری و مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری ری گروه توسعه ملی را به این سمت منصوب کرد.

سعید مرتضوی دادستان سابق تهران که در پرونده حادثه کهریزک متهم بود، بیش از این در زمینه‌های "معاونت در قتل"، "نقض حقوق شهروندی" و "هتک حیثیت ناجا" تفهیم اتهام شده است و پرونده کهریزک هنوز مفتوح است.

پدر شهید روح الامینی با اشاره به سخنان سخنگوی قوه قضاییه در مورد پرونده کیفری مرتضوی مبنی براینکه " دفاعیه اش تقدیم شده و به زودی پرونده به دادگاه می رود"، گفت: ما همچنان برای برگزاری دادگاه وی و سایر قضات تعلیق شده مرتبط با پرونده کهریزک روز شماری می کنیم.

در همین حال پدر محمد کامرانی امیدوار بود که این دادگاه تیرماهی که گذشت، برگزار شود.

تقدیر نامه از سعید مرتضوی توسط نمایندگان مجلس و ابقای او بر مسند سازمان تامین اجتماعی به رغم حکم دیوان عدالت اداری نشان می دهد که اراده ای برای مجازات متخلفان و آمران جنایت کهریزک وجود ندارد.


 


عدم نظارت مالیاتی بر فعالیت اقتصادی افراد، منجر به توسعه اقتصاد زیرمیزی و افزایش فساد در کشور می‌شود چرا که افراد به تنهایی می‌توانند با تصاحب نقدینگی موجود در کشورو استفاده از مزایای آن، به افزایش فاصله طبقاتی دامن زده، و زمینه بروز بحران‌های اجتماعی واقتصادی را در کشور فراهم کنند.کاهش ارزش پول ملی به تبع افزایش نرخ ارز، حقوق مردمی است که در دهک‌های پایین جامعه قرار دارند و زیرپای سرمایه داران قرار می‌گیرد.

نوسانات اخیر در بازار ارز کشور، زوایای پنهان‌تری از افزایش قمیت کالاهای وارداتی و همچنین کاهش میزان تولید کشور در سال حمایت از کار، تولید و سرمایه ایرانی دارد، که می‌توان در این راستا به کاهش ۳۰ درصدی قدرت خرید کارگران کشور با گذشت ۶ ماه از آغاز سال جدید اشاره کرد.

به گزارش ایلنا، طبق قوانین موجود در قانون کار جمهوری اسلامی ایران، کمیته مزد شورایعالی کار موظف است در پایان هرسال، کف حقوق کارگران را برای سال آینده مشخص کرده و به نهادهای پرداخت کننده حقوق ابلاغ کند. تصویب حقوق حدود ۳۹۰ هزار تومانی برای کارگران در سال ۱۳۹۱، انتقاداتی را در پی داشت از جمله اینکه نرخ تورم، نوسانات ارز و… در تعیین این میزان از حقوق کارگران به درستی لحاظ نشده است، اما این شرایط امروز وارد مرحله جدیدی شده، تا جایی که قیمت ۱۹۰۰ تومانی دلار در اسفند گذشته به قمیتی در حدود ۲۵۰۰ تومان رسیده که به این ترتیب بیش از ۳۰ درصد افزایش داشته است.

حذف اقلام ضروری از سبد خانوار مزدبگیران

افزایش قیمت دلار، و به دنبال آن کاهش قدرت خرید خانوار مزدبگیر ایران، تاثیر قابل ملاحظه‌ای در استفاده این خانواده‌ها به ویژه خانواده‌های کارگری، از امکانات آموزشی، درمانی و… می‌شود که می‌تواند در بلند مدت تاثیرات اجتماعی و اقتصادی زیادی برای این خانواده‌ها و جامعه به همراه داشته باشد.

علیرضا حیدری، یکی از تحلیلگران اقتصادی در این زمینه می‌گوید: کاهش ارزش پول ملی به تبع افزایش نرخ ارز، حقوق مردمی است که در دهک‌های پایین جامعه قرار دارند و زیرپای سرمایه داران قرار می‌گیرد.

او معتقد است کاهش ارزش پول ملی، تبعات جبران ناپذیری برای کارگران دارد.

او می‌افزاید: کاهش قدرت خرید مزدبگیران در ایران، جهت گیری زندگی این افراد را به سمت فقر و تنگدستی سوق می‌دهد، چرا که حقوق تعیین شده برای کارگران در ابتدای سال، کف توان آن‌ها برای امرار معاش بوده است که در صورت کاهش ۳۰ درصدی این توان، عملا امکان تنظیم مجدد الگوی مصرف وجود ندارد، لذا این کارگران هستند که روز به روز فقیر‌تر می‌شوند. درکشورهای توسعه یافته، مسئول این قبیل مشکلات اقتصادی، دولت‌ها و برنامه ریزان اقتصادی هستند که طبق اصول و عرف، مسئولیت این مشکلات را برعهده می‌گیرند.

اصلاح نظام مالیاتی، راه حل جلوگیری از افزایش فاصله طبقاتی

درصورت ادامه روند افزایش نرخ ارز و کاهش قدرت خرید کارگران و دیگر طبقات مزدبگیر جامعه ایران، اختلاف طبقاتی از زاویه میزان درآمد جهش چشمگیری به خود می‌گیرد. چرا که افراد دارای دارایی‌های سرمایه‌ای از قبیل منزل، کارخانه، مغازه، اتوموبیل، سکه، ارز و… با فروش سرمایه‌های خود و تبدیل آن به ارز، عملا سود هنگفتی را صاحب می‌شوند که هیچ نقشی در تولید آن نداشته‌اند.

به بیان دیگر، افزایش درآمد‌های این افراد معدود، بر اساس افزایش طبیعی کالا‌ها و دستمزد‌ها و به طور کلی هزینه تولید ایجاد نشده است، بنابراین اگرچه ممکن است حقوق کارگران در این شرایط برای مثال ۵۰ هزارتومان افزایش یابد، اما این اختلاف درامد با دهک‌های بالای جامعه به قدری بالاست که تنها به تشدید فاصله طبقاتی منجر می‌شود.

برای حل مشکل کاهش قدرت خرید کارگران، به نظر نمی‌رسد افزایش دستمزد نقدی دردی را دوا کند، چرا که این روند به افزایش نقدینگی و بروز تورم منجر می‌شود از این رو راه حل‌های مالیاتی برای حل این مشکل پیشنهاد می‌شود.

حیدری در این زمینه می‌گوید: باید شرایطی را فراهم کرد که خالص در آمدهای کارگران، با اصلاح نظام پولی و مالی کشور، افزایش یابد به این ترتیب که با دریافت مالیات از دهک‌های بالای جامعه – به نسبت کلیه درآمدها- نظام تامین رفاه اجتماعی را در کشور تقویت کرد.

وی معتقد است: افرادی که دارای سرمایه‌های غیرنقدی هستند، در شرایط بحرانی، می‌توانند با تغییر سرمایه غیر ریالی از A به B سود مناسبی را داشته باشند که بسیاری از طبقات مزدبگیر از این سود محروم هستند و این روند نمی‌تواند مبتنی بر یک اقتصاد عدالت محور شکل گرفته باشد. از سوی دیگر این مساله در محاسبات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود و این افراد بدون فعالیت اقتصادی مولد، نقدینگی زیادی را تصاحب می‌کنند.

در این شرایط است که سوق دادن مالیات دریافت شده از این شهروندان به سمت توسعه رفاه اجتماعی در کشور می‌تواند راه حل مناسبی برای استفاده دهک‌های پایین از گردش مالی کشور باشد.

شناسنامه اقتصادی و نظارت بردرآمد‌ها

نکته‌ای که حیدری به عنوان کار‌شناس مسائل اقتصادی در این زمینه تاکید می‌کند، مساله ایجاد شناسنامه اقتصادی برای اشخاص است به طوری که میزان فعالیت‌های اقتصادی نامتعارف افراد رصد شده و مساله دریافت مالیات به نحو احسن اجرا شود. از سوی دیگر این طرح می‌تواند در برنامه ریزهای کلان اقتصادی کشور، نقش خوبی را ایفا کند و با فعالیت‌های قانونمند از فرار مالیاتی در کشور جلوگیری کرد.

عدم نظارت مالیاتی بر فعالیت اقتصادی افراد، منجر به توسعه اقتصاد زیرمیزی و افزایش فساد در کشور می‌شود چرا که افراد به تنهایی می‌توانند با تصاحب نقدینگی موجود در کشورو استفاده از مزایای آن، به افزایش فاصله طبقاتی دامن زده، و زمینه بروز بحران‌های اجتماعی واقتصادی را در کشور فراهم کنند.


 


در حالی که بیست روز از اجرای حکم زندان ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگارو سردبیر وب سایت کانون زنان ایرانی در زندان اوین می گذرد، وی هنوز نتوانسته کوچکترین تماسی با همسر زندانی اش بهمن احمدی امویی، دیگر روزنامه نگار زندانی که در زندان رجایی شهر به سر می برد داشته باشد .

به گزارش “جرس”، بهمن احمدی امویی همسر ژیلا بنی یعقوب در خرداد ماه سال جاری به زندان رجایی شهر منتقل شد . او بعد از این انتقال ۲۰ روز را در انفرادی های زندان رجایی شهر گذراند . سلولهایی که از نظر استانداردهای نگهداری زندانیان و بهداشت در شرایط بسیار بدی هستند چند هفته ای بعد از خروج این زندانی از این سلولها بود که همسرش ژیلا بنی یعقوب نیز برای گذراندن حکم یک سال حبس خود از سوی دایره اجرای احکام به زندان اوین فراخوانده و در روز یکشنبه ۱۲ شهریور ماه و قبل از اینکه موفق به دیدار همسر زندانی اش شود به بند زنان زندان اوین منتقل شد .

زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر پنج شنبه ها و یک هفته در میان می توانند خانواده های خود را ببینند .این در حالی است که بهمن احمدی امویی از زمانی که همسرش به زندان اوین رفته ملاقات کننده ای نداشته، چرا که خانواده او در شهرستان زندگی می کنند و مادرش به دلیل بیماری قادر نیست برای دیدار او به زندان رجایی شهر کرج مراجعه کند.

ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی ۳۰ خرداد ماه سال ۸۸ و پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری ایران بازداشت شدند.

ژیلا پس از برگزاری دادگاه به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم شد. او مدتی را با قید وثیقه بیرون از زندان گذراند.

اما بهمن احمدی امویی، با حکم ۵ سال و چهار ماه حبس تعزیری از همان زمان در زندانهای اوین و رجایی شهر نگهداری شده است و تنها یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از حق مرخصی استفاده کرد. او پس از بازگشت به زندان دو سال و نیم گذشته را بدون مرخصی سپری کرده است .

ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه نگار و سردبیر وب سایت کانون زنان ایرانی سالها در تحریریه روزنامه های مختلف از جمله همشهری، نوروز، وقایع اتفاقیه، یاس نو، صبح امروز، آفتاب امروز، سرمایه و …به عنوان خبرنگار و دبیر سرویس اجتماعی فعالیت داشته است. بهمن احمدی امویی نیز سابقه فعالیت در روزنامه های شرق ،صبح امروز ، همشهری و دبیری اقتصادی روزنامه سرمایه و … را در پرونده کاری خود دارد. تنها اتهامات این دو روزنامه نگار نوشتن مقالات انتقادی درباره دولت محمود احمدی نژاد و پوشش اخبار و تجمع های قبل از انتخابات عنوان شده است .


 


سیدمصطفی تاجزاده عضو دربند جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه ایی خطاب به دخترش بزرگترین جرم خود را انتقاد از رهبری خوانده و اشاره کرده است که بازجوها بارها او را تهدید کردند که به همین دلیل او و دیگر منتقدان را خواهند کشت: “بازجو می کوشید همراه با ضرب و شتم مرا قانع کند که زنده بودنم به علت رأفت نظام است که البته این بار اشتباه سال ۷۸ را مرتکب نمی شوند که مرا سینه دیوار قرار نداده و کارم را تمام نکرده اند! او از خوش شانسی من تعجب می کرد و شاید تأسف می خورد که چرا روز بعد از انتخابات بازداشت شده ام و در نتیجه در اجتماعات مردمی حضور نداشته ام چرا که تصریح داشت «اگر در تظاهرات می دیدنت تو را می زدند و دیگر سر و کارت به اوین نمی افتاد».”

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در ادامه این نامه با انتقاد از میزان نقد پذیری مسوولان حکومتی از احکام طولانی مدت مجید توکلی و بهاره هدایت ابراز تاسف می کند و با اشاره به سخنان اخیر رییس قوه قضاییه می نویسد: “تأسف آمیزتر آن که فضای جامعه به قدری پلیسی و امنیتی است که روزنامه ها سخنان فوق را به عنوان تیتر خود برگزیدند، بدان امید که شاید بعد از این شاهد مرور احکام ظالمانه از جمله ده سال و نه سال و نیم زندان برای دو دانشجوی منتقد، اولی دانشجوی پسر در زندان رجایی شهر و دومی زندانی دختر در اوین نباشیم! بنابراین در ایران که آزادترین کشور جهان است، قضات نیز آزادند آزادیخواه ترین فرزندان این مرزوبوم را به حبس های سنگین محکوم کنند.”

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

سلام دختر گلم!

دو سال و نیم است که از دیدارت محروم شده ام و نتوانسته ام روی ماهت را ببوسم. امکان تماس تلفنی هم ندارم. تو و همسرت را هم رسماً و کتباً ممنوع الخروج کرده اند تا به ایران نیایید. پس دیگر چاره ای نیست جز این که از راه دور تولدت را تبریک بگویم و آینده ای سرشار از سلامتی و بهروزی و سعادت برای تو و همسرعزیزت آرزو کنم.

عارفه جان!

می دانی که جرم اصلی من انتقاد به رهبر و مشارکت فعال در تهیه نامه سرگشاده به وی در سال ۱۳۸۲ است براساس آن چه که یکی از بازجوهای هتاک و خشن می گفت و لابد با خود فکر می کرد وقتی قرآن کریم شرک به خداوند را ظلم عظیم می خواند حتماً انتقاد به نماینده خدا در روی زمین هم جنایت بزرگی است. جالب آن که آن بازجو می کوشید همراه با ضرب و شتم مرا قانع کند که زنده بودنم به علت رأفت نظام است که البته این بار اشتباه سال ۷۸ را مرتکب نمی شوند که مرا سینه دیوار قرار نداده و کارم را تمام نکرده اند! او از خوش شانسی من تعجب می کرد و شاید تأسف می خورد که چرا روز بعد از انتخابات بازداشت شده ام و در نتیجه در اجتماعات مردمی حضور نداشته ام چرا که تصریح داشت «اگر در تظاهرات می دیدنت تو را می زدند و دیگر سر و کارت به اوین نمی افتاد»

عارفه ساداتم!

برای این که میزان انتقادپذیری و سعه صدر مقامات کنونی را بدانی توجهت را به سخنان اخیر رئیس قوه قضائیه جلب می کنم که خطاب به قضات گفت: «در برخورد با انتقادهای تند دانشجویی که در چارچوب قانون و به دور از توهین و افترا و یا سایر عناوین مجرمانه مطرح می شود توصیه حکیمانه مقام معظم رهبری را رعایت کرده و مدارا کنند» (روزنامه های ۲۶ مردادماه) به نظر می رسد برای این همه گذشت و بزرگواری حضرات باید پروردگار عالمیان را سپاس گفت و به داشتن مقاماتی چنین رئوف و عطوف به جهانیان فخر فروخت و با مباهات اعلام کرد که آی دنیا! اگر پیامبر بزرگوار ما که خداوند مهربان وجود او را برای بشریت رحمت می نامد، اسلام را «دین سهله و سمحه» خواند و اگر مخالفان مولی علی (ع) در دوران حکمرانیش در امنیت کامل به او انتقاد و گاه هتاکی می کردند، اینک ببینید که حجت اسلام و مسلمانان یعنی آقای صادق لاریجانی به پیروی از آن دو بزرگوار اوج مدارا را در کسوت قاضی القضاتی ایرانشهر به همکاران خود یادآور می شود:

چنان چه دانشجویان، الف – در چارچوب قانون ب – به دور از توهین و افترا ج – به دور از سایر عناوین مجرمانه، انتقاد تندی مطرح کردند، براساس توصیه حکیمانه مقام معظم رهبری با او مدارا کنند!!! البته آقای صادق لاریجانی منظور خود را از این مدارا، که به هر رو شامل حال غیردانشجویان نمی شود، دقیقاً مشخص نکرد. پس اگر شهروندی به رهبر انتقاد کند، حسابش با کرام الکاتبین است و چنان چه دستگاه قضایی او را سرجایش ننشاند، گروه خوارجیِ انصار حزب الله رسماً و علناً عنان پاره خواهد کرد و به سراغ وی رفته انجام وظیفه خواهد کرد! چنین منتقدی حتی اگر به اعتراف بازجوها مدیری توانا و فاقد نقطه ضعف اخلاقی و مالی باشد و تشکیل بیش از سی و دو هزار شورای اسلامی شهر و روستا در یک روز، و البته پس از سال ها تأخیر در اجرای این اصل قانون اساسی، یکی از خدمات او محسوب می شود، نه تنها به علت انتقاد از رهبری از حقوق اساسی خود محروم می شود، بلکه امکان استفاده از بسیاری از حقوق زندانیان سیاسی عادی، چه رسد به زندانی سیاسی، را ندارد!

عارفه عزیزم!

تأسف آمیزتر آن که فضای جامعه به قدری پلیسی و امنیتی است که روزنامه ها سخنان فوق را به عنوان تیتر خود برگزیدند، بدان امید که شاید بعد از این شاهد مرور احکام ظالمانه از جمله ده سال و نه سال و نیم زندان برای دو دانشجوی منتقد، اولی دانشجوی پسر در زندان رجایی شهر و دومی زندانی دختر در اوین نباشیم! بنابراین در ایران که آزادترین کشور جهان است، قضات نیز آزادند آزادیخواه ترین فرزندان این مرزوبوم را به حبس های سنگین محکوم کنند. بگذریم.

نازنین دخترم!

من برای جبران بخشی از محرومیت هایم، شما را به بند خویش آورده ام! عکس ها و یادگاری هایتان در برابر چشمانم قرار دارد. دو عروسک پارچه ای کوچکت را به یاد تو و فاطمه که هنوز نمی دانم کدامتان را بیشتر دوست دارم، کنار کتاب هایم گذاشته ام. خاطرات تان همیشه با من است و خوابتان را نیز زیاد می بینم. اکثراً شیرین و البته گاهی تلخ با وجود این از این که در خواب نیز با من هستید و اغلب با حضور مامان، خدای مهربان را سپاسگزارم.

دختر دلسوز و فداکارم!

تجربه و تأمل به من آموخته است چنان چه انسان بخواهد دیگران خطاهایش را ببخشند خود باید در نادیده گرفتن اشتباهات سایرین پیش قدم شود. اگر مایل است دوستان و آشنایان و همکاران دوستش داشته باشند و به او احترام بگذارند، لازم است متقابلاً آنان را دوست بدارد و عزیز و محترم بشمارد. اگر شادی و پیشرفت و رفاه را حق خود می داند، نه تنها اندوه و ناکامی هیچ کس نباید او را خشنود کند بلکه همواره باید بکوشد دیگران را در شادی خود شریک سازد. چنان چه انتظار هم دلی آدم ها و کمک آنان در سختی ها را دارد، دیگران باید او را پشتیبان خویش در تنگناها بدانند. می دانی که مردم عیال خداوندند، حسن ظن به آنان تلاش برای رفع مشکلاتشان و مشارکت در جشن و سرورشان پروردگار عالمیان را خشنود می سازد. پس اگر طالب رحمت و بخشش خداوندی، مهربان و بخشنده باش. هم چنان که تاکنون بوده ای.

برای تو و علی عزیزم سلامتی، شیرین کامی و سعادت ابدی آرزو دارم. در حد توانتان مامان و فاطمه را دریابید.

در پناه حق باشید

می بوسمتان

بابا مصطفی- اوین


 


رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده دو فعال کارگری محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی گفته اند: زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، درس تغییر و پیام آزادی و برابری و امنیت را نوید می دهد، در این فصل که فاصله ها از میان رفته و دست ها مهربانانه همدیگر را می فشارند باید امتحان نیکو پس داده و کارنامه درخشانی از خود برجای بگذاریم و شاگرد خوب زمانه باشیم. ما از معلم تاریخ آموخته ایم که بعضی فرصت ها یگانه و تکرار ناپذیرند و برای قبولی در آزمون این فصل، سخت باید با جسارت گزینه مقاومت را برگزید.

به گزارش کلمه، رضا شهابی عضو هیات مدیره و مسؤل امور مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی ٢٢خرداد ٨٩ بازداشت شد و در حین انتقال به بند ٢٠٩ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید.

١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام موجب شد، این زندانی برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی چندین بار دست به اعتصاب غذا بزند.

این فعال کارگری تابستان امسال در حکمی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی شش سال حبس تعزیری و محرومیت از فعالیت های سندیکایی محکوم شد.

بهنام ابراهیم زاده فعال حقوق کودکان، فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل آزاد کارگری  ۲۲ خرداد ماه ۸۹ در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. او هنگام دستگیری و بازداشتش در بند ۲۰۹ زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفته، که در نتیجه به‌شدت زخمی شده و دو دنده‌اش شکست و در وضعیت وخیمی در زندان بسر برد.

بهنام ابراهیم زاده از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.

متن کامل این پیام که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

سومین مهر، بدون مهر پدری

سال تحصیلی جدید در شرایطی آغاز می شود که ۲۷ ماه از بهترین دوران عمرمان را دور از همکاران، هم وطنان و کانون گرم خانواده، آنهم به جرم تشکیل و عضویت در تشکل های کارگری برای دفاع از حقوق مسلم کارگران و آشنایی آنها با حقوق اولیه خود برای داشتن یک زندگی شرافتمند سزاوار هر انسان، گرفتار زندان شده ایم.

دوستان و هم وطنان گرامی!

فرزندان ما ۲۷ ماه است از مهر پدری محروم اند، آن هم در سنی که نیاز به مراقبت و رسیدگی و کمک و آموزش دارند گرچه مادرانشان در همه حال در کنار آنها هستند، ولی دوری پدر و مشکلات پیش رو ضربات جبران ناپذیری به آنها وارد کرده است.

فرزندان عزیز این مرز و بوم، ما می دانیم که همه ی شما عزیزان در شرایط برابر زندگی نمی کتید و بخش زیادی از شما از نعمت پدر یا مادر یا از داشتن غذا و سرپناه کافی یا مدرسه و معلم و امکانات تحصیلی مناسب محرومید، شماری از هم سن و سال های شما به اجبار از تحصیل بازمانده اند. ما نیز به دلیل آزادی خواهی و برابری ۲۷ ماه از عمرمان را پشت میله های زندان و به دور از خانواده و فرزندان مان بسر می بریم در این سال تحصیلی فرزندان ما نیز به جز محرومیت های اقتصادی و تحصیلی باید محرومیت از مهر پدری را تجربه کنند، و با اضطراب مثل شما به مدرسه رفته و در کلاس حاضر شوند. با این وصف ما نگران وضع زندگی شما عزیزان آینده ساز این مرز و بوم هستیم.

هم وطنان گرامی،

زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، درس تغییر و پیام آزادی و برابری و امنیت را نوید می دهد، در این فصل که فاصله ها از میان رفته و دست ها مهربانانه همدیگر را می فشارند باید امتحان نیکو پس داده و کارنامه درخشانی از خود برجای بگذاریم و شاگرد خوب زمانه باشیم. ما از معلم تاریخ آموخته ایم که بعضی فرصت ها یگانه و تکرار ناپذیرند و برای قبولی در آزمون این فصل، سخت باید با جسارت گزینه مقاومت را برگزید.

ما کارگران زندانی ضمن تبریک سال تحصیلی جدید به غنچه های نوشکفته، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و هنرجویان، آزادی و پیشرفت در تحصیل و صعود به قله های بلند علم و دانش را آرزو می کنیم و به خانواده بزرگ جامعه کارگری زحمتکش و تنان ایرانیان آزاده و شریف و سندیکاها و تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان، پرستاران، فعالان مدنی و صلح جو و همه ی عزیزان و مادران داغ دیده و شخصیت های مردمی از پشت دیوارهای زندان اوین با روحیه و اراده قوی و استوار شادباش می گوییم.

به امید پیروزی شما در راه ساختن جهانی عاری از جنگ و جهل و محرومیت

زنده باد کارگر زنده باد آزادی

رضا شهابی، عضو هیات مدیره سندیکای کارکنان شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه

اسعد(بهنام) ابراهیم زاده، عضو کمیته های هماهنگی و پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری


 


بزرگواری، نماینده کهگیلویه و از اعضای جبهه پایداری با حمایت از سعید مرتضوی، متهم جنایت کهریزک ادعا کرد که وضعیت فعلی اقتصادی کشور چون به دلیل ایستادگی بر اصول، به وجود آمده، قابل افتخار است!

به گزارش کلمه در حالی که در سال پایانی جنگ تحمیلی در زمان نخست وزیر میرحسین موسوی با همه بحران ها و مشکلات، قیمت دلار به ۱۲۰ تومان رسیده بود، وی مدعی است که اگر میرحسین رییس جمهور می شد، قیمت دلار به سه هزار تومان می رسید!

به گزارش کلمه، علی محمد بزرگواری بدون اشاره به همه سو‌ مدیریت ها و بحران های ایجاد شده در اثر ریاست احمدی نژاد در دولت دهم مفتخر است که ما آن جمعیتی بودیم که از اول آقای احمدی‌نژاد را آوردیم. ما او را روی کار آوردیم ولی در آن وضعیت او را انتخاب کردیم. الان هم اگر به انتخابات ریاست‌جمهوری دور دهم برگردیم باز هم از احمدی‌نژاد حمایت می‌کنیم و به او رای می‌دهیم چون آن طرف میرحسین موسوی و کروبی و هاشمی‌رفسنجانی بودند.

وی که بی شک اطلاعی از زمان نخست وزیر میرحسین در زمان جنگ ندارد که با کمترین بودجه و درآمد ارزی توانست کشور بحران زده را بخوبی اداره کند و قیمت ارز در کنترل کامل دولت بود، ادعا می کند که اگر موسوی بود وضع بدتر می‌شد و الان دلار به جای دوهزار و ۵۰۰ تومان، شده بود سه هزار تومان. اصلا معلوم نبود مملکت ما به کجا می‌کشید. مگر اینکه موسوی به اصول اساسی پا می‌زد تا تحریم نشویم.

بزرگواری که اظلاع چندانی از سوابق وی در جنگ و انقلاب در دست  نیست  حتی مسئولیت تحریم ها را هم می پذیرد، به آن افتخار می کند و می گوید: این مشکلات به خاطر اینکه احمدی‌نژاد روی اصول پافشاری کرده و از حق هسته‌یی ما دست برنداشته، به او وارد می‌شود. ما این را می‌پذیریم. ما مسوولیت تحریم‌ها را می‌پذیریم.

وی که با روزنامه اعتماد گفت و گو می کرد، می گوید که جبهه پایداری با دستور مصباح یزدی برای این به وجود آمد که مرز ما به عنوان اصولگرا با مرز آقای مشایی جدا شود. هر چند مصباح یزدی انکار می کند چنین مساله ای را و می گوید نقشی در پیدایی این جبهه نداشته است.

او هم مثل سایر همقطارانش در جبهه پایداری مدعی است که احمدی نژاد خدمات خوبی ارائه داده و مورد عنایت رهبر ی هم هست از او حمایت می‌کنیم چون رهبری هم می‌گوید تا روز آخر باید از دولت حمایت کنیم و ما هم در تبعیت از رهبری از احمدی‌نژاد حمایت می‌کنیم.


 


از حادثه سوء قصد به جان دو پزشک ایرانی دو سال می‌گذرد و هر چند عامل قتل دکتر سرابی به فاصله حدود یک سال بعد به دار مجازات آویخته شد اما با وجود پیگیری‌های ویژه دستگاه‌های مربوطه و به گفته وزیر بهداشت سرنخ جدیدی از عامل یا عاملان قتل دکتر سودبخش به دست نیامده است.

به گزارش ایسنا، نخستین سوء قصد به جان دکترعبدالرضا سودبخش، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشیار بخش عفونی بیمارستان امام بود. دکتر سودبخش ۳۰ شهریور ماه ۸۹، ساعت ۹ شب مقابل دفتر محل کار خود، از سوی دو موتور سوار مورد ضرب گلوله قرار گرفت و به قتل رسید. به فاصله یک روز بعد و درحالی که تنها ۲۴ ساعت از قتل دکتر سودبخش گذشته بود، پزشک دیگری مورد اصابت گلوله قرار گرفت و این بار دکتر غلامرضا سرابی – متخصص قلب و عروق حدود ساعت ۱۹:۳۰ چهارشنبه ۳۱ شهریور ماه در مقابل مطب خود در حوالی نارمک از سوی مهاجمان موتورسوار و از ناحیه پهلو چپ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد و تلاش پزشکان بیمارستان امام حسین برای نجات جان او بی‌نتیجه ماند.

با مرگ این دکتر، فرضیه سریالی بودن قتل پزشکان مطرح شد که مقامات قضایی و پلیس بشدت آن را تکذیب کردند و عملیات کارآگاهان جنایی روی ردیابی عاملان قتل دکتر سرابی متمرکز شد.

پس از حادثه قتل دکتر سودبخش، مسوولان امر در وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی در نامه‌هایی جداگانه به وزارتخانه‌های اطلاعات، کشور و نیروی انتظامی شناسایی و مجازات سریع عاملان این حادثه را خواستار شدند و به دنبال بروز حادثه نخست، تحقیقات گسترده برای کشف حقیقت دو جنایت علیه دو پزشک متخصص آغاز شد.

در آن زمان شهاب‌الدین صدر، رییس کل سازمان نظام پزشکی نیز اعلام کرد دکتر سرابی چند روزی بود که مورد تهدید قرار گرفته بود و البته برخی فضاسازی‌ها و کم‌لطفی‌ها در مورد خدمات پزشکان را در زمینه سازی چنین حوادثی موثر دانست.

البته مدتی بعد و در جریان رسیدگی به این پرونده‌ها، مشخص شد که موضوع این قتل‌ها شخصی بوده و به دنبال دستگیری متهم قتل دومین پزشک، معلوم شد که مادر این متهم یکی از بیماران دکتر سرابی بوده که در اتاق جراحی جان باخته بود و این متهم تهدید خود را نسبت به این پزشک عملی کرده بود. به این ترتیب بود که عامل قتل دکتر سرابی در شهریور ماه سال ۹۰ به دار مکافات آویخته شد. اما با وجود گذشت دو سال از حادثه سوء قصد به جان دکتر سودبخش، هنوز خبری از عاملان قتل این متخصص ارزنده کشور نیست.

مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سالگرد درگذشت این دو پزشک می‌گوید: “در زمان بروز این حوادث خود نیز امور مربوطه را از طریق وزیر اطلاعات و نیروی انتظامی پیگیری می‌کردم. با وجود تمام پیگیری‌های انجام شده متاسفانه چیز جدیدی در مورد قتل دکتر سودبخش به ما اعلام نشد و برایمان کشف نشد.”

وی می‌گوید: در این زمینه شفاها با وزیر اطلاعات صحبت کردم و به صورت مکتوب نیز نامه دادم و شخص وزیر اطلاعات نیز گفتند برای بررسی موضوع قتل دکتر سودبخش تیم خاصی گذاشته‌اند و برخی بازداشت و دستگیری‌هایی نیز در آن زمان انجام شد، ما با این وجود هنوز در این زمینه خبر جدیدی نداریم.

به دنبال قتل این دو پزشک در کشور، سوء قصد به جان یکی – دو پزشک دیگر و پرسنل مراکز درمانی و از جمله از دست دادن یکی از چشمان پرستار یاسوجی هم مطرح شد که هر چند خسارت جانی نداشت، اما در آن زمان موجی از نگرانی را برای کادر پزشکی، پرسنل مراکز درمانی و پزشکان در مطب‌ها به دنبال داشت.

به دنبال این نگرانی‌ها بود که سازمان نظام پزشکی با انعقاد تفاهم نامه‌ای با نیروی انتظامی بر آن شد که تجهیزات دفاع شخصی از جمله شوکر و افشانه اشک آور را البته به شرط و شروط‌ها در اختیار جامعه پزشکی قرار دهد و مجتمع‌های پزشکی نیز به دوربین مدار بسته مجهز شوند تا بلکه از این طریق قدری امنیت پزشکان تامین شود؛ البته در این میان برخی مسوولان معتقد بودند صرف تجهیز پزشکان به ابزار دفاع شخصی، امنیت آنها را تامین نخواهد کرد.

دکتر سودبخش و بازداشتگاه کهریزک

به گزارش جرس، دکتر عبدالرضا سودبخش، دانش‌یار دانشگاه تهران که دو سال گذشته مورد سوقصد مسلحانه قرار گرفت و جان باخت، از پزشکان مرتبط با پرونده بازداشت‌گاه کهریزک و زندانیانی بوده است که از بیماری‌های عفونی در مجاری اداری و تناسلی آسیب دیده بودند و مقامات امنیتی به وی دستور داده بودند که بیماری کلیه زندانیانی که به وی مراجعه کرده بودند را، رسمن مننژیت اعلام کند.

این استاد دانشگاه، یک روز قبل از سفر از ایران و عزیمت به خارج، به‌طرز مشکوکی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. بدین ترتیب عبدالرضا سودبخش دومین پزشکی است که طی یک‌سال اخیر، در این رابطه کشته شد.

رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشت‌گاه کهریزک نیز، ٢۵ آبان ۸۸ به‌طرز مشکوکی درگذشت؛ که مقامات آن‌را «خودکشی» اعلام کردند.

دکتر عبدالرضا سودبخش دانش‌یار دانش‌گاه تهران و متخصص عفونی در ارتباط مستقیم با بازداشت‌گاه کهریزک و زندانیانی بوده است که از بیماری‌های عفونی در مجاری اداری و تناسلی آسیب دیده بودند.

مقامات امنیتی به دکتر سودبخش دستور داده بودند که بیماری کلیه زندانیانی که به وی مراجعه کرده بودند رسمن مننژیت اعلام کند.

دکتر عبدالرضا سودبخش دانش‌یار دانش‌گاه تهران و متخصص عفونی در ارتباط مستقیم با بازداشت‌گاه کهریزک و زندانیانی بوده است که از بیماری‌های عفونی در مجاری اداری و تناسلی آسیب دیده بودند.

مقامات امنیتی به دکتر سودبخش دستور داده بودند که بیماری کلیه زندانیانی که به وی مراجعه کرده بودند رسما مننژیت اعلام کند.

این گزارش خاطرنشان کرده بود که سودبخش از پرونده پزشکی کلیه شهدای بازداشت‌گاه کهریزک مطلع بوده است، به‌علاوه وی پزشک متخصصی بوده است که تمامی زندانیان کهریزک و اوین که مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند را معاینه کرده بود و دارای اطلاعات خاصی در این زمینه بوده است.

گزارش مذکور هم‌چنین آورده بود: “سودبخش اواخر حیات خود از فشارهای فزاینده نیروهای امنیتی احساس می‌کرد جانش درخطر است.”
وی بلیط عزیمت به خارج را برای روز سی‌و‌یکم شهریور در دست داشت که کم‌تر از یک‌روز قبل از خروج از کشور، در مقابل مطبش در بلوار کشاورز تهران، با گلوله ترور و در دم کشته شد.

گفتنی است دو پزشک اصلی که زندانیان کهریزک را معاینه کرده بودند کشته شده‌اند و از حکم قطعی متهمان این بازداشت‌گاه مخوف نیز خبری نشده، اما آمران اصلی جنایات بازداشتگاه کهریزک آزاد و فعال بوده و توسط دولت ترفیع گرفته اند.


 


دولت آمریکا اعلام کرد که ۱۱۷ هواپیمای ایرانی را تحریم کرده است.

به گزارش ایلنا به نقل از آسوشیتدپرس، وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد این هواپیماها را که متعلق به شرکت‌‌های هوایی ایران ایر، ماهان ایر و یاس ایر بوده‌اند، تحریم کرده است.

مقام های دولتی آمریکا مدعی شده‌اند که این هواپیماها در پوشش کمک‌های انسان‌دوستانه به سوریه تسلیحات منتقل کرده اند.

بنا بر این گزارش، این شرکت‌های هواپیمایی در حال حاضر تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارند و بر مبنای این تحریم‌ها شرکت‌های آمریکایی اجازه تجارت با آنها را نداشته و تمام دارایی‌های آنها در آمریکا مسدود شده است.

در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا ادعا شده است در تابستان سال جاری، دولت ایران از پروازهای ماهان ایر و ایران ایر از تهران به مقصد دمشق، برای ارسال ابزار نظامی و مقابله با تجمعات استفاده کرده و این کمک‌ها با همکاری حزب‌الله انجام گرفته است.


 


شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد، شب گذشته در گفت‌و‌گوی ویژه خبری شبکه دو سیما حضور یافت و با بیان اینکه اقتصاد ایران در شرایط دشوار راه خود را پیدا می کند، افزود: در ماه های اول امسال وضع خوبی نداشتیم و شاخص بورس نزولی بود.

حسینی افزود: در ماه های آغازین امسال به علت تحریمها، صادرات میعانات گازی و پتروشیمی با دشواری هایی مواجه شد که در حال برطرف شدن است.

وزیر اقتصاد و امور دارایی گفت: صادرات میعانات گازی و پتروشیمی چون مستقیم مورد تحریم قرار گرفته بود در ماه اول تا ۴۰ درصد کاهش نشان می داد اما رفته رفته این کاهش کم شد.

حسینی با اشاره به اینکه افزایش قیمت نفت می تواند علامتهای مثبتی در اقتصاد ایران داشته باشد، افزود: در شرایط تحریم اقتصاد نقصها و کاستی هایی ایجاد می شود که ما قول می دهیم، همچون سرباز جان برکف در این حماسه نیز رو سفید باشیم و خدمت را تداوم بخشیم.

سخنگوی اقتصادی دولت گفت: بانک مرکزی عرضه ارز را متوقف نکرده بلکه آن را کم کرده است.

حسینی درباره علت کم کردن عرضه ارز از سوی بانک مرکزی اظهارداشت: در ماه‌های چهارم و پنجم امسال با کاهش فروش نفت مواجه شدیم و در شهریور با افزایش قیمت نفت و گذشتن آن از ۱۱۵ دلار این کاهش برطرف شد. بانک مرکزی مسئول تامین ارز و ذخیره برای سالهای آتی هم است، بنابراین بانک مرکزی به این جمع بندی رسید که عرضه همگانی ارز با ارز مرجع صرفا برای کالای اساسی صورت گیرد.

حسینی گفت: در سه ماه گذشته منابع ارزی بانک مرکزی تحت فشار بود و حالا این فشار برطرف شد و عرضه انجام می شود.

سخنگوی اقتصادی دولت افزود: به هیچ وجه موافق نیستم که درچارچوب نیازهای بودجه ای کشور نرخ ارز تعیین شود.

وزیر امور اقتصادی و دارایی به روش های تعیین قیمت پایه ارز اشاره کرد و افزود: ساده ترین روش برای این منظور این است که آخرین قیمت بازار غیررسمی را بگیریم و برای روز بعد استفاده کنیم و روش دیگر متوسط گیری است و روش دیگر کارهایی است که در بورس انجام می شود و قیدی گذاشتیم که باید دو درصد زیر قیمت بازار باشد.

حسینی با بیان اینکه این سازوکار جلوی نوسانات شدید را می گیرد گفت: در شرایط تحریم متغیرهای غیراقتصادی مهم هستند و آن بخش که با معیشت مردم سروکار دارد با لنگر ارز مرجع کنترل می کنیم اما زمانی که سفته بازی زیاد باشد نوسان زیاد می شود و در این زمان عرضه را افزایش و تقویت می کنیم.

وی پرهیز از انتشار اخبار تنش آلود را در مقابله با جنگ و تحریم اقتصادی مهم دانست و افزود: در جنگ نرم و تحریم اقتصادی دو عملیات انجام می شود که یکی واقعی و دیگری روانی است و در عملیات روانی کار سازماندهی رسانه ای است که برای هر دوی آن برنامه داریم و به مرور زمان تسلط ما بیشتر می شود.


 


جمعی از کارگران کارخانه ابر صنعتی ایران با امضای نامه‌ای به عدم دریافت بیش از ۱۹ ماه حقوق معوق خود اعتراض کردند.

۲۶ کارگر کارخانه ابر صنعتی ایران واقع در شهرک صنعتی قزوین در نامه‌ای که در خبرگزاری ایلنا منعکس شده، ضمن شرح مشکلاتی که باعث شده است با متوقف شدن تولید کارخانه ۲۷ کارگر آن ماه‌ها در بالاتکلیفی به سر ببرند، آورده‌اند: کارخانه ابر صنعتی ایران با ادعای کمبود نقدینگی تا هم اکنون از پرداخت بیش از ۱۹ ماه حقوق و سنوات ۲۷ کارگر خود امتناع کرده است.

به گفته این کارگران، کارفرمای خصوصی این کارخانه از فروردین ماه سال گذشته حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده است.

در این نامه کارگران تصریح کرده‌اند: وعده کارفرمای کارخانه برای پرداخت معوقات حقوقی کارگران همچنان عملی نشده است و وی با حضور در دادگاه کیفری (شعبه ۱۰۲) در پی شکایت کارگران قول داده بود که بخشی از مطالبات کارگران را قبل از ماه مبارک رمضان پرداخت کند که متاسفانه هنوز انجام نشده است.

این کارگران در ادامه اظهار داشته‌اند: هر ماه کارگران کارخانه ابر صنعتی برای اجرای رای اداره کار به شعبه ۲ شهرستان مراجعه می‌کنند که تا هم اکنون این مراجعات و پی‌گیری‌ها بی‌نتیجه بوده است.

بر اساس اطلاعات این نامه، سوابق بیمه‌ای کارگران از ۱۸ سال تا ۲۸ سال است که به جهت عدم پرداخت حق بیمه از جانب کارفرما، اغلب آنان برای بازنشسته شدن دچار مشکل شده‌اند.

در پایان کارگران با ابراز تاسف از دو سال بی‌توجهی مسئولان نسبت به رفع مشکلات کارگران ابر صنعتی، افزوده‌اند: این کارخانه در زمان فعالیت مشکلی در خصوص تولید نداشته و به همین جهت توقف تولید و عدم پرداخت حقوق کارگران برای آنان نامعلوم است.

کارخانه ابر صنعتی ایران تولید کننده اسفنج و فوم سبز در طی چند سال اخیر به جهت کمبود نقدینگی تعطیل شده و از پرداخت حقوق و سنوات و سایر مزایای قانونی کارگران خودداری کرده است.


 


جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز و فعالان مدنی و دانشجویی با حضور در منزل میلاد پناهی پور، از بازداشت شدگان کمپ سرند در تبریز که همچنان در حبس به سر می برد، به دلجویی از خانواده وی پرداختند.

بر اساس گزارش رسیده به کلمه، جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز و تنی چند از فعالان مدنی با حضور در منزل میلاد پناهی پور که در ابتدای شهریور ماه جاری در حال امدادرسانی به زلزله زدگان بازداشت شده بود، به دلجویی از خانواده وی پرداختند.

میلاد پناهی پور، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه آزاد تهران مرکز است که در ابتدای شهریور سال جاری در مناطق زلزله زده توسط نیروهای امنیتی به صورت غیرقانونی بازداشت شده بود و هم اکنون نیز در زندان تبریز به سر می برد.

بنا بر اخبار موجود، قرار بازداشت موقت این دانشجو، برای مدت بیشتری تمدید شده که موجب نگرانی خانواده وی شده است. در حال حاضر وی در قرنطینه و در بند مجرمان عادی در زندان مرکزی تبریز در بازداشت به سر می برد.

وی پیش از این نیز در سال ۸۹ و در مراسم تولد محمد مختاری، از شهدای اعتراضات مردمی پس از انتخابات، که در بهشت زهرای تهران برگزار شد، بازداشت شده بود. پناهی پور نخستین بار در مراسم چهلم شهید ندا آقاسلطان بازداشت شد.‌


 


برای فیلم جدید اصغر فرهادی هنوز نامی انتخاب نشده، این پروژه در مرحله پیش تولید قرار دارد و قرار است بابک کریمی در چند سکانس آن در نقش یک مرد ایرانی بازی کند.

به گزارش کافه سینما؛ بابک کریمی فرزند نصرت کریمی پیش از این در نقش بازپرس دادگاه در «جدایی نادر از سیمین» خوش درخشیده بود و برای دومین بار است همکاری با اصغر فرهادی را تجربه می‌کند. او بعد از «جدایی نادر از سیمین» تنها در فیلم ابراهیم شیبانی (هیچ کجا هیچ کس) بازی کرده بود که قرار است در جشنواره فیلم فجر به نمایش در بیاید. بنا به خبر بانی فیلم، کریمی که مقیم ایتالیاست این شب‌ها با نمایش «بازرس هاند واقعی» روی صحنه تئاتر ایران است.

علی مصفا دیگر بازیگر ایرانی فیلم جدید اصغر فرهادی است که در فیلم نقش مردی ایرانی که مسلط به زبان فرانسه است را بازی می‌کند. برنیس برژو و طاها رحیم دیگر بازیگران قطعی این فیلم هستند که قرار است اواسط پاییز جلوی دوربین بروند.

بنابر اعلام سایت IMDB بودجه فیلم تازه فرهادی ۱۴میلیون دلار است و فیلم به زبان فرانسه در پاریس فیلمبرداری خواهد شد. از میان عوامل پشت دوربین تنها محمود کلاری ایرانی خواهد بود که در ساخته تازه فرهادی پشت دوربین قرار می‌گیرد. او در «جدایی نادر از سیمین» نیز با این کارگردان همکاری کرده بود و توانست جایزه بهترین فیلمبرداری (قورباغه نقره‌ای) را از جشنواره کمبریج، معتبرترین فستیوال تخصصی فیلمبرداری جهان از آن خود کند.

درحالی که هنوز کمپانی ممنتو، نام اثر تازه اصغر فرهادی را اعلام نکرده و در همه سایت‌های معتبر سینمایی از فیلم او با عنوان «پروژه بدون نام فرهادی» اسم برده می‌شود اما شنیدیم اصغر فرهادی و دست‌اندرکاران فیلم به نام موقت برای این پروژه رسیده‌اند.

نام فرانسوی فیلم «´Le Passe» است که معادل آن به زبان فارسی «گذشته» (پیشینه) می‌شود. فرهادی بزودی معادل نام فارسی فیلمش را اعلام خواهد کرد. این کارگردان این روزها در فرانسه به همراه دو بازیگر فرانسوی و علی مصفا مشغول تمرین است و طبق برنامه‌ریزی انجام شده کمتر از یک ماه دیگر این فیلم کلید خواهد خورد.

«´Le Passe» در حال و هوای «جدایی نادر از سیمین» یک فیلم خانوادگی است.


 


از یک ماه اخیر تا به امروز شاخص‌های بورس تهران توانسته‌اند به مدد حمایت حقوقی‌ها و متولیان بازار سرمایه نمایانگر وضعیتی مثبت و رو به صعود در شرایطی باشند که بازار سهام با حضور کمرنگ حقیقی‌ها و معاملات کم‌عمق مواجه است.

به نوشته روزنامه اعتماد، سنگین شدن وزنه متغیرهای غیراقتصادی در تحلیل‌های کارشناسی و ابهام از دورنمای سیاست‌های اقتصادی کشور باعث شده اغلب معامله‌گران و فعالان بازار سهام نسبت به واقعیت‌های روز این بازار چندان خوشبین نباشند.

با این همه، جایگیری شاخص کل بورس در محدوده ۲۶ هزار و ۵۰۰ واحدی که بخش عمده‌یی از آن بابت رشد حجم و ارزش معاملات سهام شرکت‌های کوچک و بازار دومی است، این انتظار را برای فعالان بازار سهام ایجاد کرده که در نیمه‌دوم امسال نیز نماگر بورس تهران با آزاد شدن پتانسیل نهفته‌شده در شرکت‌های بزرگ شاهد رکوردشکنی‌های دیگری باشد.

بازدهی هنوز یک درصد نیست

این در حالی است که با وجود رشد متداوم بورس ظرف یک ماه اخیر بازدهی بازار سرمایه در نیمه اول سال هنوز به یک درصد نیز نرسیده است و فقط به کمک این رشد ۳۷ روزه، کارنامه بورس تهران در نیمه اول سال ۹۱ با بازدهی منفی همراه نمی‌شود. در حالی بورس تهران در پنجم فروردین‌ماه سال جاری کار خود در رقم ۲۶ هزار و ۲۸۰ قرار داشت که در معاملات روز گذشته پس از رشد متوالی شهریورماه به رقم ۲۶ هزار و ۵۱۴ رسید که نشان می‌دهد با وجود گذشت نیمی از سال شاخص فقط ۳۳۰ پله بالا رفته است که شاید به جرات بتوان گفت همه این رشد متعلق به شهریورماه بوده است.

آخرین ریزش در مردادماه

این متغیر که نشان‌دهنده روند کلی بازار است در حالی در میانه شهریورماه با قرار گرفتن در رقم ۲۳ هزار و ۷۰۰ واحد و سقوطی نگران‌کننده، برای چندمین بار در سال جاری مرکز توجه مسوولان شد تا با راهکارهایی از سقوط بازار سرمایه کشور جلوگیری کنند، که این حمایت‌ها از همان تاریخ باعث شد از ۱۷ مرداد ماه تا امروز بورس تهران بازدهی ۱۱ درصدی را برای سرمایه‌گذارانش به همراه داشته باشد.

اما دلایل روند این رشد بی‌محابا نیز جای بررسی دارد.

یک ماه رشد منطقی است؟

در این ارتباط یک کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه رشد یک ماه اخیر شاخص بورس با واقعیات امروز اقتصاد کشور تطبیق ندارد، اظهار کرد: چنانچه رکوردشکنی‌های صورت گرفته در شاخص بورس را حتی با نوسان قیمت دلار محاسبه کنیم، در خواهیم یافت دلیل موجهی برای رشد قیمت سهام شرکت‌هایی که اکنون با فزاینده شدن هزینه‌های تولید مواجه هستند، وجود ندارد.

حسن برادران‌هاشمی با اشاره به اینکه مثبت یا منفی شدن یکباره قیمت‌ها در اغلب نمادهای معاملاتی از وجود مشکل در کلیت بازار سهام حکایت دارد، اذعان کرد: تنها دلیل موجهی که می‌تواند برای رکوردشکنی‌های شاخص در شرایط فعلی عنوان شود حرکت سنتی بازار در ماه‌های پایانی سال آخر ریاست‌جمهوری و تمرکز مدیریت‌شده متولیان بازار سرمایه است. در غیر این صورت، با توجه به عدم وقوع اتفاق جدیدی در کلیت اقتصادی کشور، هیچ دلیل دیگری برای رشد پی در پی شاخص در چند هفته گذشته وجود ندارد.

وی ورود نقدینگی جدید به بورس را دلیل اصلی رونق خرید و فروش سهام در شرایط فعلی عنوان کرد و افزود: در حال حاضر قیمت سهام شرکت‌هایی که از حجم مبنای پایینی برخوردار هستند با اندک سرمایه‌یی دچار نوسان مثبت یا منفی می‌شود که نشانه عدم پشتوانه لازم در معاملات است. با این همه، وضعیت فعلی بورس را نمی‌توان به بدبینی دو ماه قبل و خوشبینی ماه‌های آتی تفسیر کرد.

برادران‌هاشمی با پیش‌بینی آغاز فاز اصلاحی شاخص تا ۱۰ روز آینده، افزود: با توجه به نامشخص بودن چشم‌اندازهای اقتصادی و مولفه‌های سیاسی نمی‌توان برآورد دقیقی از روند حرکتی بازار سهام براساس تحلیل تکنیکال داد اما در کوتاه‌مدت می‌توان امیدوار بود که شاخص طی دو ماه آینده به پایین‌تر از کف ۲۵ هزار واحدی خود سقوط نکند.

مولفه‌های بازار صعودی است

حمید اعرابی یکی از کارشناسان بازار سرمایه نیز به بررسی وضعیت کلی بورس پرداخت و گفت: سهام مورد معامله در بورس از نظر تحلیل فاندامنتالی، در وضعیت مناسبی بوده و نسبت قیمت به عایدی سهام (P/E) کل بازار در محدوده ۵/۲ تا ۳ واحدی محاسبه می‌شود.

شاخص ۴۲ هزار واحدی!

بنا بر ادعای این کارشناس بازار سرمایه شاخص کل تا پایان سال جاری در محدوده ۳۰ هزار واحد و تا پایان شهریورماه سال ۹۲ در محدوده ۴۰ هزار واحدی قرار خواهد گرفت.

وی افزود: در حال حاضر حجم نقدینگی جدیدی که وارد بورس می‌شود، کاملا چشمگیر است. حجمی از پول‌های هوشمند از ارز به بازار بورس منتقل شده و موجب شده شاخص کل بورس جهش کلی ورود به بالا داشته باشد.

وی ادامه داد: به نظر می‌رسد از این پس جهش آنچنانی در بازار ارز رخ ندهد، زیرا بازار ارز تقریبا به ظرفیت کامل رشد خود رسیده و در نهایت قیمت ارز ۱۵ درصد بیش از قیمت‌های فعلی در این بازار رشد خواهد داشت. از این رو پول پرقدرتی از بازار موازی ارز به بورس تزریق خواهد شد که این پول هوشمند، از این پس در بازار بورس بیش از بازار ارز بازدهی خواهد داشت.

اعرابی در خاتمه سخنان خود صنایع پالایشگاهی، معدنی، فلزات، کانی‌های فلزی، غیرفلزی و صنعت روی را از صنایع برتر برشمرد و افزود: پیش‌بینی می‌شود کلیت بازار مثبت باشد و با وجود اینکه به طور مقطعی شاهد استراحت شاخص کل خواهیم بود، اما برآیند بازار روند مثبتی را در اختیار خواهد داشت.

حرکت شاخص‌ها از نمودارها پیروی نمی‌کند

مهدی کساییان، کارشناس دیگری است که معتقد است روند حرکتی فعلی بازار سهام دیگر مثل گذشته از نمودارهای تکنیکالی پیروی نمی‌کند.

این تحلیلگر تکنیکالیست با اشاره به روند حرکت شاخص در سال‌های گذشته، خاطرنشان کرد: دو سال قبل اغلب تحلیلگران شاخص ۱۸ هزار واحدی را به راحتی قابل دسترس می‌دانستند اما اکنون با پیدا شدن رقیب‌های بسیار برای بورس در بازارهای موازی، بررسی تکنیکال شاخص ۲۶ هزار واحدی دیگر منطقی نیست. در عین حال، با کاهش مانور حقیقی‌ها در بازار سهام چنانچه حمایت‌های حقوقی‌ها از بورس برداشته شود روند حرکتی شاخص با سقوط فزاینده‌یی مواجه خواهد بود.

کساییان از وابستگی دو بازار سهام و ارز به نوسانات یکدیگر سخن گفت و افزود: به میزان وزنه نوسان‌های ارزی بازار سهام از ثبات مشخصی برخوردار نیست و از این‌رو ارائه تحلیل علمی در این شرایط با مشکل مواجه است.

وی ادامه داد: شاخص کل بورس تهران پس از ریزش‌های شدیدی که به واسطه افت قیمت سهام شرکت‌های بزرگ داشت، هم‌اکنون با بازارگردانی و تمرکز نقدینگی‌های موجود در بازار بر سهام شرکت‌های کوچک و بازار دومی در محدوده ۲۶ هزار واحدی مانور می‌دهد. این شرایط جدا از ابزاری برای نشان دادن وضعیت مثبت از وضعیت اقتصادی کشور، در مقطعی سهام شرکت‌های بزرگ را که اکنون زیر کف قیمتی خود قرار دارند به عنوان مانور تبلیغاتی برای حرکت دادن شاخص به سمت قله ۳۰ هزار واحدی به‌کار خواهد گرفت.

وی افزود: نوسان نرخ ارز در حال حاضر منجر به تعدیل‌های پی در پی سودآوری شرکت‌های به ویژه صادرات‌محوری شده که بودجه برآوردی خود را بسیار محتاطانه اعلام می‌کنند. از سویی اعلام تعدیل مثبت پس از افزایش سرمایه در برخی گروه‌ها عملا دستکاری قیمت را در بازار سهام رواج داده است.

کساییان در پایان گفت: در صورت ثابت بودن سایر شرایط تاثیرگذار، نیمه دوم امسال با بازگشت تدریجی اعتماد به بازار سهام و انگیزه شرکت‌های سرمایه‌گذاری برای جلوگیری از شناسایی زیان در سبد دارایی‌ها، بورس با شرایط بهتری روبه‌رو خواهد بود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته