امروز: بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ این سرزمین آکنده است از قدرناشناسی هایی که توسط هم عصران نابخرد عامدانه یا ناآگاهانه نسبت به خدمتگزاران مردم و ایران عزیز روا داشته شده است. از این جهت ورق زدن کتاب تاریخ عبرت آموز است! اما آن چه موجب تأسف است این که انگار قرار نیست مردمان، خاصّه آنان که چون طفلانی خُرد، گوی قدرت را به دست گرفته و شادمانی می کنند، در قرن بیست و یکم و در عصر ارتباطات و ماهواره و اینترنت و شبکه های جهانی از حوادث و وقایع تاریخی پندی بگیرند و عاقبت اندیشی کنند!
بازداشت خواهر عزیزمان فائزه هاشمی که خدمات ارجمندش به ویژه در حوزه های اجتماعی و مدنی انکارناپذیر است، به بهانه واهی تبلیغ علیه نظام، یک بار دیگر موجب شد که ما جمعی از زنان اصلاح طلب، که تیغ خشونت طلبان اقتدارگرا بارها جامه هامان را دریده اما بر روح و فکر و اندیشه مان اثری برجای نگذاشته است، انگشت حسرت به دندان بگزیم و افسوس بخوریم که مرکب قدرت سواران این دوران از تاریخ کشورمان نیز نابخردانه همان کج راه صاحبان قدرت در دیرینه های دور را می پیمایند.
چرا جای تأسف نداشته باشد این گونه اقدامات تنش زا در زمانه ای که کشورمان با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی روبروست که دولت ناهمراه با مجلس و مصوبه های پیشین و فعلی آن و مجموعه مراکز و نهادهای مسئول از عهده حل و فصل آن برنمی آیند.
چرا ما زنان اصلاح طلب و صلح دوست در ایامی که مردم دنیا روز صلح را به پاس داری نشسته اند، وقتی جنگ طلبان ایران را هم گام و هم زبان و هم راه با جنگ طلبان عالم می بینیم اندوه ناک نشویم و وقتی دلسوزان فکور و صاحب ایده را خانه نشین و منزوی و منتقدین قانون گرا را در بند و حبس و حصر می بینیم، دلتنگ نباشیم؟!
چرا ما زنان در کنار همه آنان که درد وطن دارند و درد دین دارند، سوگوار ارزش های ذبح شده در پای قدرت نباشیم؟! چه سان زبان به دهان گرفته بنشینیم و شاهد نامردمی هایی باشیم که با خدمتگزاران این آب و خاک و فرزندان پاک نهاد این ملک می شود؟!
هنوز ناله های مادران و پدران و فرزندان و همسران و همه خانواده های زندانیان سیاسی که هر روز فشار و سختی بر آنان افزونی می گیرد، آرام نشده کینه توزانه با اجرای احکام ناروا بر شماره زندانیان سیاسی می افزایند و با پرونده سازی های تازه و نو به نو زندانیانی را که دوره محکومیت غیرعادلانه شان سرآمده هم چنان دربند نگاه می دارند و کاشانه ها را به هم می ریزند و خانه ها را خراب می کنند و حرمت و حریم نهاد خانواده را می شکنند.
هنوز از رهایی یک چند زندانی در پایان دوره محکومیتشان لبخند بر لب این مردم ماتم زده از حجم انبوه دردهای متراکم، نیامده جوانان نازنین دیگری را جایگزینشان می کنند که مبادا روزی خبر رسد که زندان اوین و دیگر زندان های این دیار از زندانی سیاسی و معترضان و منتقدان قانونی خالی شده است!
هنوز ما در حیرت اقدامات غیرقانونی مانند تبعید زندانیان سیاسی و تبعات غیرشرعی آن از جمله عدم امکان ملاقات زوجین زندانی (ازجمله مهسا امرآبادی و مسعود باستانی و ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی) هستیم و سعی در رساندن فریادهایمان به گوش مسئولینی که هنوز معنای انسانیت و وجدان و شرف را می فهمند، داریم که اخبار ناخوشایند تصفیه حساب های سیاسی و جناحی در آستانه انتخاباتی غیرآزاد، نمایشی و فرمایشی ناخوشی را به جان و روحمان ارمغان می دهد. وچه دردناک که در این میان «زنان» هستند که بیش از پیش وجه المصالحه و مورد ظلم مضاعف به عنوان زندانی و خانواده زندانی سیاسی، قرار می گیرند.
ما جمعی از زنان اصلاح طب، ضمن ابراز تأسف شدید از تثبیت جایگاه و یا ترفیع مقام محکومان دادگاه کهریزک و جانیان و متهمان اصلی آن و در عوض، تشدید فشار و سختی بر زندانیان سیاسی و منتقدین و معترضان قانونی پس از انتخابات، اقدامات اخیر قوه قضائیه را که نصایح دلسوزان را نشنیده گرفته و مصالح مردمان را نادیده می گیرد و عدالت را قربانی مطامع سیاسی نموده برای صاحبان قدرت که لابد نگران افشای اطلاعات و دانسته هایشان هستند، مصونیت آهنین قائل شده زندان ها را بر اساس احکام ناعادلانه پر کرده است و خانه ها را از مادران و پدران و فرزندان بی گناه خالی، محکوم می کنیم.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
جمعی از زنان اصلاح طلب
3/7/1391
امروز: روز اول مهر است و من مانند بچه مدرسه ای ها بی خواب شده ام که از ملاقات جانمانم! اما یادم می آید که نباید عجله کنم و باید بدون مزاحمت بگذارم همسرجان روزه دارم به جبران شب زنده داری اش خوب بخوابد. مسیر مورد نظر را چشم بسته هم می توانم برانم. به اوین می رسم. فرم را پر می کنم و وقتی با حفاظت اطلاعات تماس می گیرند و رسیدن مرا اطلاع می دهند و فرم را مهر می زنند و می دهند دستم،صدای اذان بلند می شود. می پرسم این جا می شود نماز خواند؟ می گویند بروید بالا همان روبرو یک اتاق هست می توانید آن جا نماز بخوانید. طبقه بالا کنار تابلوی ملاقات حضوری سراغ نمازخانه را می گیرم که مأموری راهنمایی ام می کند. درب را که باز می کنم سخت متأثر می شوم از اوضاع آشفته در جایی که محل نماز مؤمنین است! کثیف، به هم ریخته، نامنظم. چند پتو چرک کف اتاق افتاده و یکی دو چادر لوله شده و مهر و جانمازهایی پراکنده. چند دمپایی پلاستیکی از همان ها که برای زندانی فارغ از زن و مرد بودنش پشت در سلول ها دیده می شود و مرا با یکی از همان ها دوبار به دادگاه انقلاب بردند، یک بار برای تمدید بازداشت موقت و بار دیگر برای گرفتن تعهدنامه که شب عید به قول قاضی بروم بالای سر بچه ام! روی دیوار یکی دو عکس از امام راحل و یک عکس از رهبری با سخنی از ایشان به این مضمون: «پای بندی به قرآن مایه روشنفکری، مایه آزادی فکری، مایه به کار افتادن علم و عقل و ابتکار و تلاش است.» با اکراه نمازم را در این مکان نامناسب می خوانم و پس از آن با وجود این که نگران رسیدن همسرجان به محل ملاقات هستم با عجله به مرتب کردن نمازخانه می پردازم. پتوها را تا می کنم و کنار دیوار می گذارم ملحفه سفید را رویش می اندازم و جانمازها و مهرها را مرتب می کنم و کاغذپاره ها و آشغال ها را گوشه ای می گذارم و پرده را صاف می کنم و به یاد سلول خودم که تقریبا یک ششم این اتاق بود می افتم که هر روز پتوها را کنار دیوار می گذاشتم و به آن تکیه می دادم و قرآن می خواندم. این جا از قرآن خبری نیست. با خود می گویم یادم باشد دفعه بعد یک قرآن بیاورم و یک مفاتیح! سریع بیرون می آیم و به مأمور که همان حوالی است می گویم: جای نامناسبی است برای نماز کثیف و نامرتب. می گوید: متأسفانه به گزارش های ما توجه نمی کنند! سرم را می اندازم زیر و می روم به طرف دربی که روبرویش داخل سالن تعداد زیادی از خانواده زندانیان عادی منتظر رسیدن نوبت ملاقاتشان هستند. مأمور می گوید صبر کنید صدایتان کنند. می گویم: زندانی ما سیاسی است! و داخل می شوم. آن بالا برگه را می دهم و از پشت پرده های افتاده ردیف آخر همسرجان را می بینم که دنبال من می گردد! فوری برمی گردم و داد می زنم لطفا پرده را بالا بزنید آمدند. همسرجان مثل همیشه با لبخند می نشیند روی صندلی مثل همیشه قیچی و چسب را از زیر کمربندش درمی آورد و تکمه قرمزرنگ شنود را چسب کاری می کند که صدا قطع و وصل نشود و بعد حال و احوال و ... مسئول سالن را که بالای سر او می بینم تعجب می کنم! ظاهرا ایشان را فرستاده اند که کاغذ و قلم را از همسرجان بگیرند ولی چه کسی چنین جسارتی را می تواند بکند؟؟؟ همسرجان می گوید: بهشان بگویید من با این وضعیت ملاقات نمی خواهم. جواب می شنود: چیزی نباید در ملاقات ردوبدل شود! در ملاقات کابینی با این شیشه های دوجداره با حضور مأمور زندان کنار دست همسرجان، با وجود شنود تلفنی و دوربین و ...چه چیزی می تواند مبادله شود؟! همسرجان می گوید: می دانم که از افکار و نوشته های من می ترسند اما قبلا این ترس را پنهان می کردند ولی حالا آنقدر ظرفیتشان کم شده که هراسشان را بروز می دهند. او آمر بازرسی بندش را هم آقا مجتبی می داند و می گوید: به این ها بگو اگر وضعیت این گونه باشد ملاقات نمی خواهیم! عصبانیتی که در چهره اش می بینم مرا نگران سلامتش می کند. بالارفتن فشار و آسیب بیشتر به چشم و ... می گویم عزیزم زبان روزه حرص نخور از دست این ها معلوم است که نگرانند باید هم نگران باشند. می گوید «باورشان شده که من زندانی این ها هستم.» من برای آنان که زندانی تن حقیر خود و آمال خرد و کثیفشان هستند، ابراز تأسف می کنم و آزاده دربند خود را به آرامش دعوت می کنم. می گوید: واقعا رفتارهایشان موجب آبروریزی است. طرف را به اتهام تغییر دین می گیرند و زندانی می کنند و حکم اعدام می دهند وقتی خوب آبروی کشور را بردند و چهره وحشتناک از اسلام نشان دادند، تحت فشارهای غرب آزادش می کنند و حالا باید منتظر بود که آقای احمدی نژاد با اعتماد به نفس کامل بیاید و بگوید اصلا بازداشتش توطئه غرب بوده است! این رفتارهای عجیب و رسوا را انجام می دهند و بعد اعتراضات ما را موجب سوء استفاده رسانه بیگانه می دانند!ناگهان یادش می آید که حاکمیت دوگانه، حالا در حکومت متمرکز، درباب مسائل فرهنگی و سینما هم دارد اتفاق می افتد یعنی ارشاد یک سری فیلم را مجاز اعلام می کند و حوزه هنری می گوید ما پخش نمی کنیم در سینماهای خودمان و خلاصه دعواهای حیدر- نعمتی ادامه دارد. همه دغدغه های همسرجان ناگهان و به سرعت از دل و سرش برزبان جاری می شود. می گوید: «شعار من برای انتخابات این است: در انتصابات شرکت نمی کنیم حتی اگر همه زندانیان سیاسی را آزاد کنند و در انتخابات آزاد شرکت می کنیم حتی اگر یک نفر را آزاد نکنند!» من نگاهش می کنم و با نگاه تأییدش می کنم. با همه وجود، با دل و جان او را که زندگی اش و سلامتش را وقف آرمان های بلندش کرده تأیید می کنم و او دوباره جویای حال بچه ها می شود. از حال عارفه ساداتمان مولود شهریور که دو سال و نیم است دلتنگ و چشم انتظار دیدار پدر است، می پرسد و از فاطمه سادات که زندگی اش پس از زندانی شدن پدرش کم فروغ شده و آزارهای مدل به مدل و پی در پی آب دیده اش کرده، از پدر و مادرهایمان که بیماری ها تاب و توانشان را می گیرد واز بقیه فامیل و دوستان عزیز. من تند تند از احوال همه به او گزارش می دهم و از حال خودش می پرسم از گردن و کمر و چشم و دندان و ... می گوید: همه چیز خوب است! یاد گفته بازجویی می افتم که به یکی از بچه هایمان گفته بود می خواهی شاگرد و مرید تاجزاده باشی، باش. ولی بالاغیرتاً هر بلایی سرت آمد مثل او نگو همه چیز خوب است!!!
ملاقات خوبی نبود در آغاز ولی به جبران جسارت ها وقت اضافی داده اند انگار. همسرجان یادشان می اندازد که وقت تمام است و خداحافظی می کند و بلند می شود. چسب روی تکمه قرمزرنگ شنود را باز می کند و با دقت قیچی و چسب را در زیر کمربندش می گذارد و خطاب به مأمور می گوید: همه چیز مثل اولش هست! با دست برایم بوسه ای می فرستد و من نیز بلافاصله پاسخ می دهم. موانع شیشه ای با سماجت به ما پوزخند می زنند و من دلم را با همسرجان روانه بند مصطفی می کنم تا تمام تنهایی هایش را تا ملاقات بعدی پر کند!
پایین که می آیم مأمور کنار بخش ملاقات حضوری صدایم می زند. به سویش برمی گردم. می گوید: شما در نمازخانه ما نماز خواندید؟ می گویم: بله . می گوید: خیلی ممنون که آن جا را مرتب کردید و من یاد همه روزهایی می افتم که کثیفی بند و حیاط کوچک هواخوری و اتاق بازجویی و محوطه ای که به اجبار موقع رفتن به دادگاه و اتاق بازجویی از آن تردد می کردم حرصم را در می آورد و چند بار خواهش کردم که جارویی بدهند تا حیاط را جارو کنم و جنازه سوسک ها را جمع کنم و دور بریزم و بازجو خونسرد و با خنده می گفت: بودجه نداریم برای نظافت و من می گفتم: وضع سپاه که خیلی خوب است با این پروژه های بزرگ و میلیاردی و می گفتم ما را بی خود و بی جهت می گیرد می آورید این جا پول بیت المال را می دهید بابت نان و آبمان چه کار و می گفتم من حاضرم نظافت کنم جایی را که به هرحال محل زندگی من است. و می گفتم این النظافة من الایمان مخاطبش کیست و می گفتم «این آلودگی ها دامن خودتان را هم می گیرد!»
امروز: همزمان با اعلام نتایج دکتری سال 91، وحید عابدینی، فعال دانشجویی دانشگاه تهران، مجددا از ادامه تحصیل در مقطع دکتری محروم شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، وی سال گذشته نیز به رغم قبولی و پذیرش در مقطع دکتری دانشگاه تهران با مخالفت نهادهای امنیتی، امکان ادامه تحصیل نیافته بود.
وحید عابدینی با اعلام این خبر گفت: «روز گذشته به سازمان سنجش مراجعه کردم و مسئول هسته گزینش سازمان سنجش لیستی را به من نشان داد و گفت که گزینش آنها از سوی وزارت اطلاعات رد شده بود. اسم من هم در آن لیست وجود داشت». وی در توضیح علت این مسئله گفت: «مسئول مربوطه به من توضیح داد که علت این مسئله فعالیتهای من در دوران دانشجویی خصوصا در انجمن اسلامی و انتشار نشریه دانشجویی بوده است».
امسال نیز همچون سالهای گذشته تعدادی از دانشجویان به دلایل سیاسی و عقیدتی از ادامه تحصیل بازمانده اند.»
وحید عابدینی دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه تهران، دبیر انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مدیر مسئول نشریه دانشجویی سوتک (توقیف شده توسط دادگاه مطبوعات)، عضو هستهی مرکزی پویش موج سوم (کمپین حمایت از از خاتمی و موسوی) در انتخابات 88، نفر اول کنکور کارشناسی ارشد و رتبه دو رقمی کنکور سراسری است.
امروز: تعدادی از نمایندگان مجلس در تلاشند، برای بار دوم با طرح سوال از رییس دولت، احمدی نژاد را به مجلس احضار کنند.
به گزارش ندای سبز آزادی، سال گذشته نمایندگان مجلس هشتم در آخرین سال از عمر آن مجلس طرح سوال از احمدی نژاد را با وجود کارشکنی های هیات رییسه عملی کردند. با این حال محمود احمدی نژاد با حضور در جلسه مجلس به ارائه پاسخ هایی توام با نیش و کنایه پرداخت و فضای مجلس را به شوخی گرفت. اقدامی که خشم نمایندگان سوال کننده را برانگیخت.
اما بر اساس خبری که سید رمضان شجاعی، نماینده ساری در مجلس نهم اعلام کرده، تعدادی از نمایندگان در اولین سال عمر کاری این مجلس در تلاش برای طرح دوباره سوال از رئیس دولت هستند و این طرح در جلسه امروز یکشنبه مجلس به امضای بیش از ۴۰ نماینده رسیده است.
سید رمضان شجاعی در گفت وگو با خبرنگار جام جم آنلاین گفته است: نمایندگان به دلیل نابسامانی بازار ارز و دلار و عدم تزریق ارز به بازار و گرانیهای اخیر تصمیم گرفتند تا مجدداً از رئیس دولت سوال کنند.
وی افزود: اینجانب طرح مذکور را امضا کردم و این طرح در جلسه امروز مجلس حدود ۴۰ امضا شده است.
نماینده ساری اضافه کرد: علی مطهری نماینده تهران یکی از طراحان این طرح است که در حال جمع آوری امضا از نمایندگان بود.
آقای مطهری در جریان سوال نمایندگان مجلس هشتم از رییس دولت نیز طراح اصلی سوالات بود.
با این حال سوال از رئیس دولت حداقل به امضای ۷۴ نماینده نیاز دارد.
امروز: رسانه های محافظه کار عمدتا وابسته به سپاه، دور تازه ای از تلاش برای تسریع در اجرای حکم اعدام سعید ملک پور، فعال سایبری را آغاز کرده اند.
به گزارش ندای سبز آزادی، سعید ملک پور، زندانی سپاه پاسداران و متخصص رایانه است که از سوی دستگاه قضایی ایران متهم به فساد فی الارض و محکوم به اعدام شده است. حکم صادرشده برای این دانشآموختهی دانشگاه صنعتی شریف بر اساس اعترافاتی صادر شده که به گفتهی خود ملکپور «تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادیهای طویل المدت» اخذ شده است.
سعید ملکپور، در مهرماه ۱۳۸۷ به اتهام مدیریت سایتهای پورنوگرافی فارسیزبان پس از بازگشت از کانادا بازداشت و پس از بیش از یک سال بازداشت در سلولهای انفرادی بند دو-الف سپاه در زندان اوین، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.
این زندانی بازداشت شده توسط ماموران سپاه، پس از اعترافات اجباری که در شرایط نگهداری در انفرادی و شکنجه های جسمی و روحی از او گرفته شده است، در نامهای به صادق لاريجانی گفته است که تمامی اعترافات او "تحت فشار زیاد، شکنجه، تهدید و وعدههای دروغین مبنی بر آزادی به قید وثیقه، تسهیل شرایط و نرمش" صورت گرفته است. او در این نامه آورده است که در جلسات بازجویی که منجر به شکسته شدن دندان، دررفتن فک، عفونت در بدن و فلج شدن موقتی بخشی از بدن او میشدند تهدید به شلاق و تجاوز جنسی می شده است.
پیش از این، آرمان رضاخانی ، دانشجوی رشته مهندسی آیتی، همبند سابق ملکپور، و یکی از برگزیدگان دهمین جشنواره جوان خوارزمی در گفت و گویی با "ندای سبز آزادی"، شرح شکنجه های سعید ملک پور، وضعیت او در زندان و دلایل اصرار سپاه به اعدام او را توضیح داده و با اشاره به فشار سپاه برای تائید حکم سعید ملکپور گفته بود: "سپاه اصرار زیادی برای اعدام شدن سعید ملکپور دارد چرا که پرونده سعید را به عنوان یکی از اقدامات مهم خود جلوه داده و بابت آن رقم کلانی بودجه گرفته است. حال اینها احساس می کنند که اگر سعید اعدام نشود پروژه هاشان شکست می خورد."
وی همچنین درباره ملکپور گفته بود: سعید طراح برنامه بود و برای شرکت ثابتی کار نمی کرد بلکه براساس تقاضاها برنامه ها را طراحی می کرد و می فروخت. و یکی از برنامه هایی که سعید طراحی کرده بود دریکی از سایتهای پورنو استفاده شده است. سعید تنها طراح این برنامه بوده و با توجه به اینکه هیچ تصوری از اینکه این برنامه در چه سایتی استفاده می شود نداشته نام خود را همراه برنامه منتشر کرده بود.
شاهد گفته های آقای رضاخانی اما بیانیه مرکز موسوم به "بررسی جرائم سازمانیافته" سپاه بود که چندی بعد، از صدور حکم اعدام برای سعید ملکپور استقبال کرد. در این بیانیه به اعترافات تلویزیونی سعید ملک پور استناد شده و گفته شده "که این اعترافات عمق فاجعه را نمایان ساخت."
از سوی دیگر، نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر، زندانیان سیاسی هم بند سعید ملک پور، دانش آموختگان دانشگاه صنعتی شریف و بسیاری دیگر از فعالان اجتماعی تا کنون با انتشار بیانیه هایی نسبت به صدور این حکم اعتراض کرده و آن را ظلمی آشکار دانشته اند. اما در حالی که دستگاه قضایی تا کنون امکان اجرای این حکم را نیافته است، تعدادی از رسانه های حکومتی مانند خبرگزاری مهر و سایت تابناک دور تازه ای از تلاش برای سپردن ملک پور به طناب دار را آغاز کرده اند.
در گزارشی که خبرگزاری مهر در این باره منتشر کرده آمده است: "پس از گذشت هزار و ۲۵۰ روز از آغاز بررسی پرونده سعید ملکپور، مدیر سایت غیر اخلاقی آویزون و تأیید حکم اعدام او از سوی دیوان عالی کشور سرنوشت اجرای حکم در هالهای از ابهام قرار دارد."
سایت تابناک نیز در این باره به اعترافات ملک پور در زندان سپاه استناد کرده و این زندانی را مفسد فی الارض خوانده است.
این در حالی است که در دو ماه گذشته اخباری از افزایش فشار بر این زندانی برای اعتراف دوباره تلویزیونی منتشر و گفته شد که او در برابر این فشارها مقاومت کرده است.
امروز: مهدی خزعلی یکشنبه شب در وبلاگش نوشت:
امروز به مناسبت هفته دفاع مقدس همراه با سرداران و جانبازان و راویان حماسه دفاع مقدس، به دیدار هاشمی - فرمانده جنگ - رفتیم، قرار بود ۴ نفر از بچه های جنگ سخن بگویند و من سخنران اول باشم، اما در بدو ورود به نگهبانی مجمع تشخیص مصلحت، دوستی در گوشم گفت: "... گفته اندنوری زاد نیاید و برگردد و از ما بهتران گفته اند که تو هم سخنرانی نکنی!"
برایم عجیب بود، چرا؟ گفتند به علت دستگیری دیشب فائزه هاشمی، سخنرانی تو و حضور نوری زاد می تواند تنش زا باشد! من نپذیرفتم و با نوری زاد وارد شدیم و مقرر شد که طبق برنامه سخنرانی انجام شود، قرآن خوانده شد و گروه جانبازان قمی همخوانی کردند، و هنوز همخوانی تمام نشده بود که مجری در گوشم گفت که:"آقای هاشمی فرموده اند که فلانی سخنرانی نکند!" می دانستم که این سخن هاشمی نیست و از دیگران است، پس نزد ایشان رفتم و گفتم:" این نظر شماست" فرمودند:" خیر، صحبت کنید" به مجری گفتم:" برنامه همان است و من باید حرفم را بزنم" این دقیقاً در انتهای همخوانی جانبازان بود و آقایان برای ممانعت از سخن من، همه سخنرانی ها را لغو و تریبون را جمع کردند"
آیت الله هاشمی رفسنجانی، در سخنان جالبی به تشریح وضعیت دوران جنگ و خاطراتی از جنگ پرداختند، از نکات جالب و متفاوت این خاطرات، نقل از خاطرات مهدی هاشمی در عملیات کربلای پنج بود که گم می شوند و مهدی هاشمی با ستاره ها راه را می یابد و آقای رحمانی(فرمانده) می گوید :"اگر مهدی نبود، ما به کام عراقی ها می رفتیم" این خاطرات در شب بازگشت مهدی جالب توجه بود... آن فرمانده و مهدی هر دو شیمیایی شده اند .
در جای دیگری از سخنان، هاشمی گفت:" حق شما رزمندگان است که خوشنام بمانید و حق ندارند کسانی با رفتارشان سپاه و بسیج را بد نام کنند!"
در پایان سخنان هاشمی، با توجه به حذف سخنرانی بچه های جنگ، یکی از فرماندهان گردان لشگر ۲۵ کربلا از گلوگاه (نورمحمد کلبادی نژاد) از انتهای جمعیت ایستاد و مردانه حرف دل بچه ها را گفت، او گفت که با او در این دوران، چه کرده اند و از ظلم ها و ستم های رفته بر بچه های جنگ سخن گفت، گفت که ما بسیجی ها می خواهیم بدون تملق سخن بگوییم، و هاشمی از این صراحت لهجه استقبال کرد.
در خاتمه نشستی خصوصی با هاشمی داشتیم و گفتنی ها را گفتیم، و گله از عملکرد آقایان، عرض کردم: بنا نیست، کسانی فاصله بین ما و شما بیاندازند و سخنران را گزینش کنند و متن را ممیزی، ما از این رفتارها گریزانیم و بسیجی این رفتارها را برنمی تابد، فرمودند:"دو روز دیگر در نشست رزمندگان بیا و حرف هایت را بگو، به دعوت رسمی من، و هر چه می خواهی بگو!"
منتظرم تا دو روز دیگر، من به عنوان یک بسیجی می گویم، اجازه نخواهیم داد، برای هاشمی بساطی مشابه فراهم کنید، هاشمی باید مثل همیشه حرف دل ما را بشنود، بی پرده و بدون واسطه، در حضور جمع، باید فرهنگ نقد را در حضور هاشمی نهادینه کنیم و او سعه صدر و تحمل را دارد و می تواند آغازگر این گویش باشد، باید گویشی نو در برابر مسئولین برقرار شود، و هاشمی مرد این میدان است، او ترسی از مواجه با نقد ندارد.
راستی پالیزدار را هم از بیمارستان با ماسک برده بودیم،حالش خوب نیست، اما به عشق دیدار با هاشمی و بچه های جنگ مرخصی گرفت و آمد...
تا دو روز دیگر که درد دلمان را در جمع همرزمان با هاشمی بگوییم خدا نگهدار....
هاشمی رفسنجانی: حق شما رزمندگان است که خوشنام بمانید و حق ندارند سپاه و بسیج را بد نام کنند!
امروز: مهدی هاشمی رفسنجانی پس از ورود به تهران و بازجویی در فرودگاه امام خمینی با اسکورت ماموران به منزل پدری خود منتقل شد.
فاطمه هاشمی دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی می گوید: دزدان و جاسوسان در کشور رها می گردند و مشکلی نیست و مشکل اینها شده آقای هاشمی و خانواده شان چون با مردم همراه شدند.
فاطمه هاشمی در گفت و گو با خبرنگار کلمه تاکید کرد: پدر من فردای انتخابات با همه ی ما اتمام حجت کردند و گفتند من می توانم مجیزگوی این ها شوم و شما بهترین زندگی را داشته باشید ولی اگر بخواهم راه درست را بروم و آنچه را انجام دهم که خدا می پسندد و حق است، فشارها روی شما زیاد می شود و بازداشت می شوید. به شما تهمت می زنند و برایتان پرونده سازی می کنند. آیا این ها را تحمل می کنید؟ ما هم تاکید کردیم که ما همه را تحمل می کنیم شما راه درست را بروید. ما در کنارتان هستیم و صبر می کنیم.
مهدی هاشمی شامگاه یکشنبه از امارات وارد فرودگاه امام خمینی تهران شد و پس از تفهیم اتهام توسط مقامات دادستانی قرار شد که دوشنبه به دادسرا مراجعه کند.
بر اساس این گزارش بعد از ورود مهدی هاشمی به فرودگاه و طی مراحل تشریفات ورود به کشور، نماینده دادستانی برای تفهیم اتهامات به وی در فرودگاه حاضر شد و آنطور که محمود علیزاده طباطبائی، وکیل مهدی هاشمی اعلام کرد موکلش پس از دریافت احضاریه، فردا برای دفاع از اتهامات در دادسرا حاضر خواهد شد و پس از آن قاضی پرونده تصمیم گیری خواهد کرد.
فاطمه هاشمی در گفتگو با کلمه تشریح کرد: وقتی من و مهدی و یاسر از هواپیما پیاده شدیم تعداد زیادی مامور جلوی هواپیما منتظر ما بودند. در ابتدا ما را بردند وی آی پی و گفتند پاس هایتان را بدهید تا ما مهر بزنیم و بعد از ۵ دقیقه آمدند و گفتند بیایید دم گیت. وقتی رفتیم آنجا بچه های اطلاعات آمدند و هر سه مان را بردند برای بازجویی و سوال و جواب که چه سفرهایی رفتید و با چه کسانی بودید و برای چه کاری رفتید و مرتب می پرسیدند که کجاها رفتید و هر جا که رفتید را بنویسید. می پرسیدند چه هتل هایی رفتید و چه رستوران هایی غذا خوردید.
دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه می افزاید: بعد از بازجویی ها من بلند شدم بروم که یک مرد آمد و با رفتاری که واقعا رعب آور بود گفت کجا؟ نمی گذارم بروی. بعد هم گفتند که مهدی مشغول صحبت کردن با قاضی است شما همینجا بنشینید. ۵ دقیقه ای آنجا نشستیم که آمدند و گفتند مهدی را بردند و شما هم می توانید بروید.
به گفته ی فاطمه هاشمی ماموران در جواب سوال های یاسر هاشمی و وی که از وضعیت برادر خود می پرسیدند جوابی ندادند و فقط می گفتند بروید. و نگفتند که مهدی کجاست. یکی از آن ها گفت بردند اما نمیدانیم کجا، یکی گفت بردند خانه و یکی هم گفت که هنوز در فرودگاه است. اما بعد از ساعتی او را به منزل پدریم منتقل کردند و گفتند که ساعت ۸ صبح باید به دادسرا مراجعه کند.
فاطمه هاشمی با بیان اینکه برخوردهایشان غیر از چند نفر که خشن و بی ادب بودند محترمانه و خوب بود تصریح می کند: بازجویی هایمان کتبی بود، البته یاسر کمی مقاومت کرد و کتبی ننوشت اما من و مهدی نوشتیم. سوال های عجیب و غریبی می پرسیدند مثلا می گفتند پول غذایتان را از کجا می آورید. من نمی دانم آقای احمدی نژاد و بقیه ی مسئولین کشور از کجا می آورند و می خورند.
وی همچنین گفت: تمام دزدان و جاسوسان و زناکاران را در کشور ول و رها کرده اند و مشکل این ها شده فقط آقای هاشمی و خانواده شان. که آن هم می دانید چرا؟ چون با مردم همراه شدند و حاضر نشدند که از ظلم تبعیت کنند.
فاطمه هاشمی در ادامه افزود: پدر من فردای انتخابات و پس از آن اتفاقاتی که افتاد و بازداشت ها شروع شد با همه ی ما اتمام حجت کردند و گفتند من می توانم مجیزگوی این ها شوم و شما بهترین زندگی را داشته باشید ولی اگر بخواهم راه درست را بروم و آنچه را انجام دهم که خدا می پسندد و حق است، فشارها روی شما زیاد می شود و بازداشت می شوید. به شما تهمت می زنند و برایتان پرونده سازی می کنند. آیا این ها را تحمل می کنید؟ ما هم تاکید کردیم که ما همه را تحمل می کنیم شما راه درست را بروید. ما در کنارتان هستیم و صبر می کنیم و الان هم داریم نتیجه ی آن را می بینیم.
وی با اشاره به تبلیغاتی که در این سه سال علیه مهدی هاشمی وجود داشت گفت: افرادی بودند که از وقتی فهمیدند مهدی تصمیم دارد به کشور برگردد خیلی تلاش کردند که مهدی بر نگردد این جو سازی هایی که علیه مهدی کردند را ما نمیفهمیم پس چه بود. سه سال است که مرتب می گویند مهدی بیاید و پاسخگو باشد. خب مهدی هم درس و کارش تمام شد و دارد به کشور بر می گردد و مشکلی هم ندارد که پاسخگوی سوالات باشد. هیاهوی این ها برای این بود که مهدی را بترسانند که بر نگردد. فائزه را به زندان فرستادند که مهدی را بترسانند که برنگردد. حتی در دبی چند نفر ناشناس با من تماس گرفتند و می گفتند که از طرف اطلاعات هستند و اصرار می کردند که الان صلاح نیست که برگردد.
فاطمه هاشمی با بیان اینکه آقای لاریجانی و اژه ای و آقایان اطلاعات دوست ندارند که مهدی این روزها برگردد و مدعی هستند که به نفع خودش هم نیست که برگردد خاطرنشان کرد: من گفتم که مهدی خودش می داند که چه کرده است. او به خودش اطمینان دارد و پاسخگو هم خواهد بود. البته من نمی دانم چه کسانی بودند چون ناشناس بودند اما به شدت پیگیر بودند که این سفر انجام نشود.
پیش از این گزارش شده بود که دبیر تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان اعلام کرده که دانشجویان معترض در مقابل منزل مهدی هاشمی تجمع کرده اند تا مانع از ورود او به خانه شوند.
اما بعدا اعلام شد که این تجمع برگزار نمی شود، چون برای آن مجوز صادر نشده است.
دانشجویان هم چنین روز گشته با توجه به اخبار ضد و نقیضی که در مورد ورود مهدی هاشمی در شامگاه شنبه به تهران در رسانه ها منتشر شده بود در فرودگاه امام خمینی(ره) تحصن کرده و خواستار بازداشت فوری وی شده بودند.
محمد پهلوان دبیر سیاسی جامعه اسلامی دانشجویان نیز با بیان اینکه مهدی هاشمی پس از ورود به کشور باید دستگیر شود مدعی شد: دانشجویان و اعضای جامعه اسلامی دانشجویان از مسئولین قوه قضائیه می خواهند که در زمان ورود مهدی هاشمی به کشور وی را دستگیر کنند.
مهدی هاشمی در حالی به ایران باز گشت که شامگاه شنبه خواهرش، فائزه هاشمی برای اجرای حکم شش ماه زندانش بازداشت و به بند امنیتی زندان زنان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه شنبه شب فائزه هاشمی در حالی با چادر خانگی به اوین اعزام شد که سعید تاجیک که به دختر هاشمی رفسنجانی هتاکی کرده بود، آزاد است و تهدید کرده است اگر او را بازداشت کنند، به کمک بچه های حزب اللهی برخورد قهر آمیز می کنند.
همزمان با این رویداد یکی از بستگان خانواده هاشمی به روز گفته است مهدی هاشمی در اولین واکنش نسبت به دستگیری فایزه هاشمی گفته است که عزم وی برای بازگشت محکم تر شده و راهی تهران می شود.
وکیل فرزندان هاشمی رفسنجانی درباره آخرین وضعیت بازگشت مهدی هاشمی نیز گفته بود: مهدی هاشمی از مدت ها قبل قصد بازگشت به تهران را داشته است اما به دلیل برخی مشکلات بازگشت او به تعویق افتاده بود.
امروز: حسن معادیخواه برای تحمل کیفر به بازداشتگاه منتقل شد.
به گزارش سحام، سایت های اصولگرا، از وی به عنوان "یکی از مرتبطین مهدی هاشمی" نام برده اند.
حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه، وزیر ارشاد در دولت شهید رجایی بود که اکنون مسئولیت بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی را بر عهده دارد.
امروز: دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا با اشاره به اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی جرأت حمله به ایران را ندارند، گفت: راهبرد دشمن نارضایتی مردم است و سرمایه اصلی انقلاب ما نیز اعتماد مردم به رهبری، حکومت و دولت است.
به گزارش مهر، سردار سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی، دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا امروزدر گردهمایی سه هزار نفری گردانهای الزهرا خواهران بسیجی وزارتخانهها و ادارات به تبیین نقش زنان در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و اقتصاد مقاومتی پرداخت و اظهار داشت: از ابتدای قرآن تا انتهای آن موضوع اصلی درباره انسان است و تمام دنیا میداند که یکی از الگوهای اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ما، حضور زنان در زمان پیروزی انقلاب است.
صفوی با بیان این که زنان در دفاع مقدس و پیروزی انقلاب اسلامی از مردان جلوتر حرکت میکردند، افزود: تعداد زیادی از شهدا را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
دستیار و مشاور عالی آقای خامنهای، حضور زنان در انقلاب اسلامی را الگو دانست و تأکید کرد: در فرهنگ کشورهای عربی، زنان اجازه حضور در میدان را ندارند اما هم اکنون میبینیم که حضور زنان ایرانی در عرصههای مختلف به الگویی برای سایر زنان تبدیل شده است.
سرلشکر صفوی افزود: زنان شیعه در بحرین و سایر کشورهای اسلامی در میدان مبارزه حضور دارند و الگوی حضور زنان در صحنههای اجتماعی و سرنوشت ساز، زنان ایرانی هستند.
وی با بیان این که همسران رزمندگان در دوران دفاع مقدس، حمایت کننده و پشتیبانی آنان بودند، اظهار داشت: در دفاع مقدس زنانی حضور داشتند که فرزندان و همسران خود را راهی عرصه جهاد کرده بودند.
فرمانده سابق سپاه پاسداران با بیان اینکه زنان در دفاع مقدس، مقاومت و رشادتهای بسیاری کردند اظهار داشت: زنان در عمق جبههها، در مدارس و دانشگاهها و در میدان های مختلف از امام بزرگوار و رزمندگان حمایت کردند.
صفوی با بیان اینکه زنان بهترین رفتار را با مراجعه کنندگان در ادارات دارند، افزود: زنان در ادارات با مردم رفتاری براساس مردمداری دارند و گزارشی نداریم که کسی از رفتار خانمها در ادارات ناراضی و ناراحت باشد.
وی تأکید کرد: شما زنان الگوی زنان جهان اسلام هستید و مدیریت، اخلاص، شجاعت، و فداکاری شما در انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی برای جهانیان به الگو تبدیل شده است.
سرلشکر صفوی با اشاره به تحریمهای اقتصادی اعمال شده علیه کشورمان گفت: برخی از دولتها منبع قدرتشان سرمایه و اقتصاد است و برخی دیگر تکنولوژی و علم را سرمایه خود میدانند اما امام بزرگوار ما بزرگترین منبع قدرت ایران را سرمایه مردمی، ایدئولوژی اسلامی، موقعیت سرزمینی، فرهنگ و تمدن دانستند.
وی با بیان این که هر کشوری منابع قدرت ملی خود را برای سه هدف در نظر دارد، افزود: این سه هدف حفظ امنیت ملی، اقتصادی و حفظ ارزشها و آرمانها است که امام با سرمایه مردمی، امنیت ملی ایران را در هشت سال دفاع مقدس تأمین کرد به گونهای که حماسه فرزندان ما در دفاع مقدس، تضمین کننده 80 سال امنیت کشورمان است.
دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا با اشاره به اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی جرأت حمله به ایران را ندارند، ادامه داد: در جنگ عراق و افغانستان آمریکا خسارتهای سیاسی، انسانی و اقتصادی زیادی دیده است و تحمل خسارت های سنگین دیگری را ندارد.
صفوی با بیان اینکه دشمن با اعمال تحریمها مردم را هدف قرار داده است، اظهار داشت: دشمن میخواهد اعتماد مردم را به نظام سیاسی ضعیف کند و در اثر این فشارهای اقتصادی که به ملت وارد میشود نوعی ناراحتی از حکومت، انقلاب و دولت در میان مردم ایجاد شود.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا تصریح کرد: اگر تجربه 8 سال دفاع مقدس را بکار بگیریم از جنگ تحریمهای اقتصادی با کمک خداوند، توجهات امام زمان، و حضرت علی ابن موسیالرضا ، با هوشمندی زنان و ملت ایران و با اقتصاد مقاومتی عبور میکنیم.
صفوی تأکید کرد: ما باید راهبرد دشمن را تشخیص دهیم و خودمان نیز راهبرد داشته باشیم؛ راهبرد دشمن نارضایتی مردم است و سرمایه اصلی انقلاب ما نیز اعتماد مردم به رهبری، حکومت و دولت است.
وی افزود: حفظ انسجام و اتحادی که در زمان جنگ بین مردم و دولت وجود داشت، مطمئنا در وضعیت کنونی باعث پیروزی ما خواهد شد.
دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا اظهار داشت: ما باید پایمان را روی گلوی دشمنان بگذاریم و هجومی با آنان برخورد کنیم چرا که ما یک ملت زنده و جوان هستیم.
امروز: وکیل فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام علت حضور نماینده دادستان در فرودگاه امام خمینی (ره) و ملاقات با موکل خود را ابلاغ برگه احضاریه به دادسرا عنوان کرد و گفت: مهدی هاشمی هیچ مشکلی برای رفتن به منزل خود ندارد.
به گزارش ایلنا، سید محمود علیزاده طباطبایی در خصوص ملاقات نماینده دادستان با مهدی هاشمی گفت: نماینده دادستان تهران که در فرودگاه امام خمینی حاضر شده بود، با موکلم دیدار و طی آن برگه احضاریه به دادسرا را به وی ابلاغ کرد.
وکیل فرزند رییس مجمع تشخیص مصلت نظام با بیان اینکه ظرف ۲۴ ساعت آینده مهدی هاشمی باید در دادسرای کارکنان دولت حاضر شود، ادامه داد: در احضاریهای که به موکل من ابلاغ شده است بدون اشاره به اتهامی از وی خواسته شده برای ارائه پارهای توضیحات در دادسرای کارکنان دولت حاضر شود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا گذرنامه مهدی هاشمی توسط مقامات ضبط شده است، اظهار کرد: خیر گذرنامه ایشان ضبط نشده و ماموران با موکلم برخورد محترمانهای داشتهاند.
علیزاده طباطبایی همچنین ضمن انتقاد از اجتماع برخی افراد مقابل منزل مهدی هاشمی برای جلوگیری از ورود وی به منزلش گفت: این اقدام افراد اشتباه و غیر قانونی است و انتظار میرود که دستگاه قضایی با مسئولان برگزارکننده این اجتماع طبق قانون برخورد کند چرا که هیچ مجوزی برای برپایی این تجمع صادر نشده است.
وکیل مهدی هاشمی تاکید کرد: انتظار ما از دستگاه قضایی این است که به آشوب طلبان و برخی از سایتهای خبری که به دنبال هیاهوسازی هستند اجازه چنین اقداماتی ندهد و طبق قانون و با رعایت انصاف اگر اتهامی متوجه موکلم است بیان کنند تا وی بتواند در دادگاه از خود دفاع کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر