-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مهر ۱, شنبه

Latest News from Kaleme for 09/22/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کلمه: امروز مصادف با نودمین سالروز تولد آیت الله العظمی منتظری است؛ فقیه حق گو و شجاعی که اگرچه در بسیاری از مقاطع حیاتش مظلوم واقع شد، اما پس از مرگ، جنازه اش قدرشناسانه بدرقه شد و تشییع جنازه اش یکی از نقاط عطف جنبش سبز بود.

به این مناسبت، گاه شمار کامل زندگی آن مرجع فقید که سال قبل توسط دفتر ایشان تهیه و در سایت رسمی دفتر آیت الله العظمی منتظری منتشر شد، در نودمین سالروز تولد وی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

از آغاز تا انجام؛ گاه شمار زندگی حضرت آیت الله العظمی منتظری

۱۳۱۰ – ۱۳۰۱

۱۳۰۱ هجری شمسی (۱۳۴۰ هجری قمری – ۱۹۲۲ میلادی) – تولد در نجف آباد؛ پدر ایشان مرحوم حاج علی منتظری آگاه به مسائل دینی بود و علاوه بر کشاورزی به تبلیغ احکام دین و موعظۀ مردم می پرداخت و لذا در میان مردم جایگاه و اعتبار خاصی از نظر شخصیت اجتماعی، دینی و تقوایی داشت، و مادر ایشان مرحوم شاه بیگم منتظری بانویى متقى و پرهیزگار بود که در تربیت و رشد دینى ایشان سعى وافر داشت. "حسینعلی" فرزند اول خانواده، و دارای یک خواهر و پنج برادر بود.

۱۳۰۷ – آغاز تحصیلات ابتدائی (متفرقۀ فارسی و عربی) در مدرسه شیخ حسینعلی مسجدی معروف به مدیر

۱۳۲۰ – ۱۳۱۱

۱۳۱۳ – ورود به حوزۀ علمیۀ اصفهان (در سن ۱۲ سالگی)

۱۳۱۴ – ده ماه اقامت در حوزۀ علمیۀ قم (سکونت در مدرسۀ حاج ملاصادق) و بازگشت مجدد به حوزۀ علمیۀ اصفهان به دلیل فقر مالی، و سکونت در مدرسۀ جدۀ بزرگ؛ شرکت در دروس آیات: حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی، میرزا علی آقا شیرازی، حاج شیخ احمد حججی، حاج شیخ غلامحسین منصور و حاج شیخ جواد فریدنی

۹ بهمن ۱۳۱۵ (۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵) – وفات حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزۀ علمیۀ قم

۱۳۱۷ – آغاز تدریس درس "صرف و نحو" در شهر اصفهان توسط معظم له

بهار ۱۳۲۰ – ورود مجدد به حوزۀ علمیۀ قم و سکونت در مدرسۀ فیضیه و ملبّس شدن به لباس روحانیت؛ شرکت در درس حضرات آیات: سید حسین بروجردی، سید روح الله موسوی خمینی، علامه سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد، سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر، شیخ عباسعلی شاهرودی، سید احمد خوانساری؛ و تدریس دروس حوزوی همزمان با تحصیل

۱۳۲۰ – شرکت در درس اخلاق آیت الله خمینی در روزهای پنج شنبه و جمعه

۱۳۳۰ – ۱۳۲۱

۱۳۲۱ – آغاز مباحثه با آقای مرتضی مطهری در درس کفایۀ آیت الله سید محمد محقق داماد به مدت ۱۱ سال، پس از اتمام مباحثه با حاج آقا صدر کلباسی

۱۳ شهریور ۱۳۲۱ – ازدواج در سن ۲۰ سالگی با بانو ماه سلطان ربانی

۱۳۲۱ – شرکت در درس الهیات منظومه آیت الله خمینی

۱۳۲۲ – شرکت در درس نفس و معاد اسفار آیت الله خمینی

دی ۱۳۲۳ (محرم ۱۳۶۴ ق) – ورود آیت الله بروجردی به قم

۱۳۲۳ (۱۳۶۳ ق) – شرکت در اولین دورۀ درس اصول آیت الله خمینی به مدت ۷ سال، (خارج جلد دوم کفایة الاصول)، و مباحثه با آقای شیخ مرتضی مطهری

۲۸ بهمن ۱۳۲۳ – تولد نخستین فرزند خانواده (محمد)

۱۳۲۴ (۱۳۶۵ ق) – نگارش تقریرات فقه آیت الله بروجردی (کتاب غصب)

۱۳۲۵ (۱۳۶۶ ق) – نگارش تقریرات فقه آیت الله بروجردی (کتاب وصایا)

۴ تیر ۱۳۲۶ – تولد دومین فرزند خانواده (عصمت)

آبان ۱۳۲۷ (محرم ۱۳۶۸ ق) – نگارش تقریرات اصول آیت الله بروجردی (نهایة الاصول)

بهمن ۱۳۲۸ (ربیع الثانی ۱۳۶۹ ق) – نگارش تقریرات فقه آیت الله بروجردی (البدرالزاهر فی صلوة الجمعة والمسافر)

۱۳۲۸ – کسب درجۀ اجتهاد در سن ۲۷ سالگی

۱۳۲۹ (ربیع الثانی ۱۳۷۰ ق) – تالیف و نشر کتابچۀ "مناظرۀ مسلمان و بهائی" (حاصل مناظرۀ مستقیم معظم له با بهائیان و نقد و بررسی عقاید این فرقه)

اردیبهشت ۱۳۳۰ (شعبان ۱۳۷۰) – اتمام نگارش تقریرات اصول آیت الله خمینی (محاضرات فی الاصول)

۴ مرداد ۱۳۳۰ – تولد سومین فرزند خانواده (اشرف)

۱۳۳۰ – شرکت در درس خارج زکات آیت الله خمینی (به مدت ۲ ماه)

۱۳۴۰ – ۱۳۳۱

۱۳۳۱ (۱۳۷۲ ق) – نامۀ آیت الله بروجردی به مردم شهریار جهت معرفی معظم له، هنگام اعزام برای تبلیغ

۱۳۳۴ (۱۳۷۵ ق) – انتشار جلد اول نهایة الاصول (تقریرات درس اصول آیت الله بروجردی)

۲۵ فروردین ۱۳۳۴ – تولد چهارمین فرزند خانواده (احمد)

مرداد ۱۳۳۴ – انتشار متن نامۀ استفتای ایشان از آیت الله بروجردی در رابطه با حرمت معامله و معاشرت با بهائیان به همراه جواب آن

۱۳۳۴ – احضار به استانداری اصفهان به علت فعالیت های فرهنگی علیه بهائیت

۱۳۳۴ (۱۳۷۵ ق) – اجازه نامۀ آیت الله بروجردی به معظم له جهت اخذ وجوهات شرعیه و امور حسبیه

بهمن ۱۳۳۷ (شعبان ۱۳۷۸ ق) – انتشار کتاب "البدر الزاهر فی صلوة الجمعة والمسافر" (تقریرات درس فقه آیت الله بروجردی)

۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۹ – تولد پنجمین فرزند خانواده (طاهره)

۱۳۳۹ (۱۳۸۰ ق) – اجازه نامۀ حضرات آیات: حکیم، شیرازی و شاهرودی به معظم له در تصدی امور حسبیه و …

۱۰ فروردین ۱۳۴۰ – رحلت آیت الله سید محمد حسین طباطبائی بروجردی، مسئلۀ تعدد مرجعیت و تلاش شاه برای انتقال مرجعیت از ایران به خارج از کشور

۱۳۵۰ – ۱۳۴۱

۹ شهریور ۱۳۴۱ – تولد ششمین فرزند خانواده (سعید)

۱۳ خرداد ۱۳۴۲ – سخنرانی اعتراضی آیت الله خمینی در مدرسۀ فیضیه بر علیه شاه

۱۵ خرداد ۱۳۴۲ – بازداشت آیت الله خمینی

خرداد ۱۳۴۲ – تحصن هفت روزۀ ائمه جماعات و مردم نجف آباد به ابتکار آیت الله منتظری در مسجد بازار نجف آباد، در اعتراض به بازداشت آیت الله خمینی

تیر ۱۳۴۲ – تنظیم تلگرام اعتراض نسبت به بازداشت حضرات آیات: خمینی، محلاتی و قمی از سوی آقایان منتظری و امینی با امضای بیش از ۱۵۰ نفر از علمای مهاجر و متحصن در باغ ملک شهرری

شهریور ۱۳۴۲ – تحریم انتخابات مجلس از سوی علمای اصفهان از جمله آیت الله منتظری و ممنوع المنبر شدن ایشان

۱۳۴۲ – آغاز تدریس خارج فقه (کتاب الصوم)

فروردین ۱۳۴۳ – آزادی آیت الله خمینی پس از ۱۰ ماه حبس در یکی از پادگان های نظامی تهران، و حصر در قیطریه و مراجعت ایشان به شهر قم

آبان ۱۳۴۳ – بازداشت آیت الله خمینی پس از سخنرانی ایشان علیه قانون کاپیتولاسیون و سپس تبعید به ترکیه

۱۳۴۳ – نامۀ ۳۲ نفر از فضلای حوزۀ علمیۀ قم از جمله آیت الله منتظری به آیت الله میلانی و آیت الله مرعشی و پاسخ ایشان در دفاع و تجلیل از آیت الله خمینی در آستانۀ ماه مبارک رمضان

۱۳۴۴ – سفر آیت الله منتظری به نجف و دیدار با آیت الله حکیم و رفع شبهات القاء شده دربارۀ آیت الله خمینی

مهر ۱۳۴۴ – انتقال آیت الله خمینی و فرزندشان آقا مصطفی از ترکیه به عراق

۱۳۴۴ – دو نامۀ اعتراضی علما از جمله آقای منتظری به نخست وزیر وقت (هویدا)

۱ فروردین ۱۳۴۵ – بازداشت حجت الاسلام محمد منتظری هنگام تحویل سال در حین پخش اعلامیۀ "اعلام خطر" نسبت به دولتی شدن حوزه های علمیه، و محکومیت به سه سال زندان

فروردین ۱۳۴۵ – بازداشت آیت الله منتظری (اولین بازداشت) ساعاتی پس از دستگیری محمد؛ شکنجه دادنهای بسیار معظم له و محمد از جمله سوزاندن محمد به وسیلۀ بخاری و شکنجه های سخت و طاقت فرسای دیگر در حضور ایشان

فروردین ۱۳۴۵ – اعتراض آیت الله ربانی شیرازی به بازداشت آیت الله منتظری، و در نتیجه بازداشت خود ایشان

۱۳۴۵ – نامۀ فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم خطاب به مراجع تقلید در دفاع از حضرت آیت الله منتظری و اعتراض نسبت به بازداشت معظم له (با بیش از ۱۷۰ امضا)

۱۶ شهریور ۱۳۴۵ – نامۀ سرگشادۀ آقایان منتظری و ربانی شیرازی از زندان قزل قلعه به مراجع تقلید و مراجع بین المللی در رابطه با اعتراض به اعمال شکنجه هایی که نسبت به آنها صورت گرفته است. (خطاب به ۳۰ نفر از مراجع و علمای بلاد)

مهر ۱۳۴۵ – نگارش نامه از سوی آقایان منتظری و ربانی شیرازی خطاب به ریاست دادستانی کل ارتش و تهدید به اعتصاب غذا در صورت عدم آزادی

مهر ۱۳۴۵ – احضار سفیر ایران در عراق توسط آیت الله حکیم و درخواست آزادی آقایان منتظری و ربانی؛ و نامۀ آیت الله سید احمد خوانساری به رئیس ساواک و تلاش های آقای فلسفی جهت آزادی آیت الله منتظری، آیت الله ربانی و آقای محمد منتظری

آبان ۱۳۴۵ – نامۀ محمد منتظری به دادستانی ارتش و تهدید به اعتصاب غذا در صورت عدم اطلاع از وضعیت پدر محبوس خویش

آبان ۱۳۴۵ – آزادی آیت الله منتظری از زندان پس از هفت ماه حبس و محکومیت محمد به ۳ سال زندان

آبان ۱۳۴۵ – تلگراف و ابراز مسرت و خوشحالی از آزادی آقایان منتظری و ربانی شیرازی توسط حضرات آیات: مرعشی نجفی، خمینی، خویی، شاهرودی، حکیم، شیرازی، خادمی و علامه سمنانی

اسفند ۱۳۴۵ – مسافرت مخفیانه به نجف جهت تبادل نظر با آیت الله خمینی (توسط لنج و از طریق شهر آبادان)

۷ فروردین ۱۳۴۶ – بازداشت هنگام بازگشت از عراق در شهر آبادان (دومین بازداشت)

۵ شهریور ۱۳۴۶ – آزادی از زندان پس از پنج ماه حبس، و تلگراف آیت الله خمینی از نجف به ایشان، اقامت در شهر قم و ادامۀ فعالیت های علمی و سیاسی

۲۲ مهر ۱۳۴۶ – احضار به ساواک قم و تبعید سه ماهه به مسجد سلیمان در آستانۀ برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله و تاجگذاری شاه (اولین تبعید)

۱۳۴۶ – صدور طوماری با امضای بیش از ۱۱۰ نفر از فضلا و طلاب حوزۀ علمیۀ نجف در اعتراض به تبعید غیرقانونی آیت الله منتظری

دی ۱۳۴۶ – پایان تبعید و دیدار با آیت الله حاج شیخ محمد تقی شوشتری در شوشتر در هنگام بازگشت به قم

دی ۱۳۴۶ – ورود به قم (علیرغم ممنوع الورود بودن) و ملاقات حضرات آیات: مرعشی نجفی، گلپایگانی و شریعتمداری و جمع کثیری از علما با ایشان

بهمن ۱۳۴۶ – شروع تدریس در حوزۀ علمیۀ قم (به مدت چند روز) و بلافاصله تبعید به نجف آباد (دومین تبعید) بعد از مراجعت از تبعید مسجد سلیمان؛ آغاز تدریس خارج فقه و تفسیر قرآن در نجف آباد و ترغیب آیت الله طاهری به برگزاری نماز جمعه در اصفهان

۵ تیر ۱۳۴۷ – تولد هفتمین (آخرین) فرزند خانواده (سعیده)

آبان ۱۳۴۷ – بازگشت به قم؛ حضور نمایندۀ دادستانی، ساواک و شهربانی در منزل آیت الله منتظری و بازداشت ایشان و آقای سید هادی هاشمی (داماد ایشان) و انتقال به زندان قصر (سومین بازداشت)

۱۳۴۷ – محاکمۀ آقایان منتظری و ربانی شیرازی توسط دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محکوم شدن به ۳ سال زندان؛ تلاش علما و روحانیون صاحب نفوذ برای عدم اجرای این حکم و نهایتا تبدیل حکم در مرحلۀ تجدید نظر به یک سال و نیم محکومیت

اردیبهشت ۱۳۴۸ – آزادی آیت الله منتظری از زندان

۱۳۴۸ – آزادی محمد منتظری از زندان پس از سه سال زندان با تحمل شکنجه های سخت و طاقت فرسا

۲ اردیبهشت ۱۳۴۹ (۱۵ صفر ۱۳۹۰ ق) – تقریظ بر کتاب "شهید جاوید" (نوشتۀ آیت الله صالحی نجف آبادی)

۱۲ خرداد ۱۳۴۹ – درگذشت آیت الله سید محسن حکیم

۱۳ و ۱۴ خرداد ۱۳۴۹ – ارسال نامه ای خطاب به آقایان: اشرفی اصفهانی و خادمی درباره مرجعیت آیت الله خمینی پس از رحلت آیت الله حکیم و انتشار بیانیه ای به همراه آقای ربانی شیرازی دربارۀ اعلمیت آیت الله خمینی

خرداد ۱۳۴۹ – انتشار بیانیۀ مرجعیت آیت الله خمینی با امضای آیت الله منتظری و آیت الله ربانی شیرازی و ده نفر دیگر از فضلای حوزۀ علمیۀ قم

خرداد ۱۳۴۹ – بازداشت آیت الله منتظری، آیت الله ربانی شیرازی و آیت الله سعیدی پس از انتشار اعلامیۀ اعتراضی نسبت به حضور سرمایه داران آمریکائی در ایران و همچنین اعلام مرجعیت آیت الله خمینی. شهادت آیت الله سعیدی در زندان، تبعید مجدد آیت الله منتظری به نجف آباد (سومین تبعید)

آبان ۱۳۴۹ – تشدید فشارهای دوجانبه از سوی ساواک و مخالفان مبارزه با رژیم شاه بر آیت الله منتظری و آیت الله صالحی نجف آبادی به بهانۀ انتشار کتاب شهید جاوید

آبان ۱۳۴۹ – وفات مادر معظم له (شاه بیگم منتظری)

آذر و دی ۱۳۴۹ – اجازۀ تشرف به مکۀ معظمه از سوی رژیم در زمان تبعید و تحت نظر بودن توسط ساواک در عربستان و استقبال مردمی از ایشان پس از بازگشت از حج

۱۸ دی ۱۳۴۹ (۱۳۹۰ ق) – اجازه نامۀ آیت الله خمینی به معظم له در رابطه با اخذ وجوه شرعیه و وکالت نامۀ تامه به ایشان

بهمن ۱۳۴۹ – پایان تبعید به نجف آباد و بازگشت به شهر قم

خرداد ۱۳۵۰ – متواری شدن محمد منتظری از دست ماموران ساواک و هجرت به خارج از کشور پس از ماهها زندگی مخفی در ایران و ادامۀ مبارزه در خارج از ایران بیش از ۷ سال (کشورهای: افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و فرانسه)

۱۳۵۱

۱۱ فروردین ۱۳۵۱ – نامۀ آیت الله منتظری به آیت الله خمینی جهت اقدام برای جلوگیری از اعدام رهبران و بنیان گذاران اولیۀ سازمان مجاهدین خلق ایران

۱۳۵۲

شهریور ۱۳۵۲ – بازداشت و تبعید ۳ ساله به شهرستان طبس (استان خراسان) پس از گزارش و اعلام خطر ساواک مبنی بر نفوذ ایشان در میان مردم (چهارمین تبعید، سومین تبعیدگاه)

۱۱ مهر ۱۳۵۲ – نامۀ سرگشاده از تبعیدگاه طبس به مراجع، علما و مردم ایران مبنی بر لزوم حفظ وحدت و هوشیاری در مقابل سوء استفادۀ رژیم از ماجرای "کتاب شهید جاوید" و "دکتر شریعتی"

آبان ۱۳۵۲ – تعطیلی نماز جمعۀ آیت الله منتظری در طبس توسط ساواک؛ و تجمع و اعتراض غیرمنتظرۀ علما و مردم طبس در این رابطه

۱۰ دی ۱۳۵۲ – لایحۀ دفاعیۀ معظم له نسبت به رای کمیسیون امنیت اجتماعی قم دائر بر تبعید و اقامت اجباری به مدت سه سال در شهرستان طبس

دی ۱۳۵۲ – بازداشت در طبس توسط شهربانی و انتقال به ساواک مشهد و بازجویی سه روزه دربارۀ نامۀ ایشان خطاب به علما و مردم و استقبال چند هزار نفری مردم طبس پس از آزادی و بازگرداندن ایشان

۱۳۵۲ – تعقیب آقای سید علی خامنه ای به جرم پخش اعلامیۀ آیت الله منتظری علیه رژیم شاه

۱۳۵۲ – ادامۀ فعالیت های علمی و سیاسی، فعالیت های فرهنگی و تبلیغی و تهیۀ پول جهت پرداخت شهریه به نام آیت الله خمینی

۱۳۵۳

۱۳۵۳ – دفاع دکتر احمد صدر حاج سید جوادی وکیل آیت الله منتظری از ایشان (در سه نوبت)

مرداد ۱۳۵۳ – تبعید به شهرستان خلخال (یک سال بعد از اقامت اجباری در طبس)، (پنجمین تبعید، چهارمین تبعیدگاه)، نامۀ اعتراضی نسبت به غیرقانونی بودن تبعید به خلخال خطاب به صادق احمدی وزیر دادگستری وقت

مهر ۱۳۵۳ – تلگراف معظم له به انور سادات دربارۀ جنگ شش روزۀ اعراب و اسرائیل

آذر ۱۳۵۳ – تبعید به شهرستان سقز (بعد از ۴ ماه اقامت اجباری در خلخال)، (ششمین تبعید، پنجمین و آخرین تبعیدگاه)؛ اتمام نگارش "کتاب الخمس"

آذر ۱۳۵۳ – نامۀ اعتراضی نسبت به غیرقانونی بودن تبعید به سقز خطاب به وزیر دادگستری وقت، تماس های علمی و اجتماعی با علما و مردم اهل سنت

۱۳۵۴

تیر ۱۳۵۴ – یورش و بازداشت ایشان و انتقال به کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری، شکنجه و حبس در سلول انفرادی زندان اوین به مدت ۶ ماه

دی ۱۳۵۴ – محکوم به ۱۰ سال زندان از سوی دادگاه نظامی (چهارمین بازداشت) به اتهام ترویج آیت الله خمینی، حمایت مالی و معنوی از زندانیان و خانوادۀ آنها، حمایت از مبارزان و …

۱۳۵۴ – محکومیت آقای سید هادی هاشمی (داماد ایشان) در ابتدا به حبس ابد، و در دادگاه تجدید نظر به ۱۲ سال زندان

۱۳۵۵

آذر ۱۳۵۵ – فتوای شفاهی رعایت حریم از مجاهدین مارکسیست شده در زندان از سوی ۷ نفر از علما از جمله ایشان

۱۳۵۶

۱۳۵۶ – بازدید نمایندگان صلیب سرخ از زندانهای ایران و دیدار و مصاحبه با معظم له

۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ – تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و کتاب اسفار در زندان با شرکت آقایان طالقانی، مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی و سایر روحانیون زندانی؛ و اقامۀ نماز جمعه در زندان، تالیف کتابی دربارۀ اصول عقائد به سبک مناظرۀ بین دو دانشجو که در دورۀ حبس ۵ ساله (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱) بازبینی شد و با نام "از آغاز تا انجام" چاپ و منتشر گردید.

۱۶ دی ۱۳۵۶ (۲۶ محرم ۱۳۹۸) – تعیین آیت الله منتظری به عنوان وصی از سوی آیت الله خمینی (در امر وجوهات) به همراه حضرات آقایان: حائری، سلطانی و پسندیده

۱۳۵۷

شهریور ۱۳۵۷ – روزۀ سیاسی در زندان به همراه دیگر زندانیان به عنوان همدردی با خانواده های شهدای میدان ژاله تهران

۸ آبان ۱۳۵۷ – آزادی آیت الله منتظری و آیت الله طالقانی از زندان

آبان ۱۳۵۷ – استقبال گستردۀ مردم از ایشان و پیام آیت الله خمینی به مناسبت آزادی وی از زندان و پاسخ آیت الله منتظری به آن

۱۰ آبان ۱۳۵۷ – صدور پیام خطاب به ملت مسلمان و شریف ایران در مورد آزادی از زندان و تاکید بر ادامۀ مبارزات

۱۱ آبان ۱۳۵۷ – تلگراف تسلیت معظم له به آیت الله خمینی به مناسبت فقدان حجت الاسلام حاج آقا مصطفی خمینی

۱۴ آبان ۱۳۵۷ – پیام به مردم غیور اصفهان و نجف آباد برای اظهار همدردی با آنان و عذرخواهی از تاخیر سفر به آن منطقه

۱۵ آبان ۱۳۵۷ – پیام به اساتید دانشگاه اصفهان

۱۹ آبان ۱۳۵۷ – مصاحبۀ خبرنگار رادیو و تلویزیون آمریکا (ای بی سی) با معظم له

۲۱ آبان ۱۳۵۷ – پیام به آیت الله شبیر خاقانی دربارۀ کشتار وحشیانۀ رژیم شاه در مراسم نماز عید قربان خرمشهر

۲۴ آبان ۱۳۵۷ – پاسخ معظم له به پیام روحانیون نجف آباد پیرامون جنایات خونبار رژیم در این شهرستان

۷ آذر ۱۳۵۷ – پیام معظم له به آیت الله شبیر خاقانی دربارۀ اعتصاب کارمندان شرکت نفت

۲۴ آذر ۱۳۵۷ – پیام معظم له به مناسبت راهپیمایی و تظاهرات تاسوعا و عاشورا و کشتار وحشیانۀ رژیم شاه در شهرهای اصفهان و نجف آباد

۳ دی ۱۳۵۷ – پیام به ملت مسلمان ایران و هشدار در مورد توطئۀ جدید عمّال شاه و ایجاد اختلاف بین مردم شهرها و روستاهای ایران

دی ۱۳۵۷ – سفر به پاریس و ملاقات با آیت الله خمینی و فرزندش محمد پس از ۷ سال دوری، مذاکره دربارۀ شورای انقلاب، صدور اعلامیه و مصاحبه با رسانه های خارجی در تبیین ابعاد انقلاب

دی ۱۳۵۷ – بازگشت به ایران به همراه محمد (پس از ۷ سال مبارزه در خارج از کشور) از راه سوریه و عراق و پس از زیارت عتبات عالیات از طریق مرز خسروی، استقبال مردم در شهرهای مختلف (قصرشیرین، سرپل ذهاب، اسلام آباد، کرمانشاه، کنگاور، مریانج، همدان و ساوه)، مسافرت به اصفهان و نجف آباد و استقبال گسترده و تاریخی مردم

بهمن ۱۳۵۷ – شرکت در تحصن مسجد دانشگاه تهران که با ابتکار آیت الله منتظری انجام گرفت و دانشگاه تهران را به پایگاه انقلاب مبدل کرد و تاثیرات مهمی در پایداری جریان اعتراضات انقلابی ایفا کرد

۶ بهمن ۱۳۵۷ – اعلامیۀ معظم له دربارۀ پیوستن ارتش ایران به صفوف ملت و مطلع نمودن آنان از جنایات رژیم شاه

۱۲ بهمن ۱۳۵۷ – بازگشت آیت الله خمینی به ایران

۲۲ بهمن ۱۳۵۷ – پیروزی انقلاب اسلامی ایران

۲۷ بهمن ۱۳۵۷ – پیام آیت الله منتظری به ملت مسلمان و شجاع ایران به مناسبت پیروزی انقلاب و تاکید بر پایان اعتصابات

۱۳۵۸

فروردین ۱۳۵۸ – بازدید آیت الله خمینی از آیت الله منتظری در قم

۱۳۵۸ – تشکیل شورای انقلاب و عدم تمایل آیت الله منتظری برای شرکت در آن، و دستور آیت الله خمینی مبنی بر مشورت امور شورا با ایشان

۱۳۵۸ – دیدارهای مختلف با مردم و مبارزان دیگر کشورها و ارسال نامه خطاب به مردم برخی کشورهای اسلامی و همجوار و شخصیت های دیگر جهان و تشریح ابعاد انقلاب اسلامی

۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ – شهادت آیت الله مرتضی مطهری (دوست دیرینه و هم مباحثه ای و هم حجره ای ایشان) توسط گروه فرقان

تیر ۱۳۵۸ – انتشار دو پیام در نقد پیش نویس قانون اساسی

۲۵ مرداد ۱۳۵۸ – اعطای اعتبارنامۀ انتخاب معظم له به عنوان نمایندۀ مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی

مرداد ۱۳۵۸ – انتخاب به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی اعضای آن مجلس

۲۱ شهریور ۱۳۵۸ – انتصاب به عنوان امامت جمعۀ تهران از سوی آیت الله خمینی پس از درگذشت آیت الله طالقانی

۲۴ آبان ۱۳۵۸ – نامۀ معظم له به آیت الله خمینی و پاسخ ایشان پس از تدوین نهایی قانون اساسی

۲۳ دی ۱۳۵۸ – استعفا از امامت جمعۀ تهران بعد از پایان فعالیت های مجلس خبرگان و به منظور بازگشت به حوزۀ علمیۀ قم، و معرفی آقای خامنه ای به آیت الله خمینی جهت امامت جمعۀ تهران

۱۳۵۸ – دیدار با گروگان های آمریکایی در سفارت آمریکا، گفتگو با آیت الله خمینی مبنی بر حل سریع تر مسئلۀ گروگان گیری در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

۱۳۵۹

۱۳۵۹ – آغاز تدریس هفتگی نهج البلاغه و پخش آن از رادیوی سراسری

۲ خرداد ۱۳۵۹ – اقامۀ نماز جمعه در قم

۲۰ خرداد ۱۳۵۹ – حکم آیت الله خمینی به آیت الله منتظری مبنی بر احراز مقام اجتهاد قضات داوطلب عضویت در شورای عالی قضایی توسط ایشان

شهریور ۱۳۵۹ (ذی القعده ۱۴۰۰ ق) – تدریس خارج فقه (کتاب حدود)

۳۱ شهریور ۱۳۵۹ – آغاز جنگ عراق علیه ایران

۲۷ آذر ۱۳۵۹ – پیشنهاد برگزاری "روز وحدت حوزه و دانشگاه" همزمان با سالگرد شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح

آذر ۱۳۵۹ – پیشنهاد برگزاری "سمینار ائمه جمعۀ سراسر کشور"

آذر ۱۳۵۹ – پایه گذاری دانشگاه امام صادق(ع) و ریاست عالی ایشان بر آن و تعیین هیات امنا و نصب آیت الله مهدوی کنی به عنوان سرپرست دانشگاه

دی ۱۳۵۹ – سفر به مناطق جنگی و دیدار با رزمندگان و مردم جنگ زدۀ جنوب و غرب کشور، ارائۀ مشکلات جنگ به آیت الله خمینی و مخالفت با تفویض فرماندهی کل قوا به آقای بنی صدر

۱۰ دی ۱۳۵۹ – تلگراف معظم له به امام جمعه و علمای اهواز در مورد اتلاف وقت و از دست دادن موقعیت ها و فرصت ها در جنگ توسط برخی رجال سیاسی و نظامی

۱۲ دی ۱۳۵۹ – تلگراف آقای بنی صدر به آیت الله منتظری در مورد جنگ و پاسخ ایشان در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۵۹

۵ اسفند ۱۳۵۹ – تعیین شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ قم پس از مشورت با آیت الله گلپایگانی و موافقت آیت الله خمینی

۱۳۶۰

۴ خرداد ۱۳۶۰ (۲۱ رجب ۱۴۰۱ ق) – توقف تدریس کتاب حدود

۷ تیر ۱۳۶۰ – شهادت حجت الاسلام محمد منتظری در مقر حزب جمهوری اسلامی همراه با شهید آیت الله دکتر بهشتی و هفتاد نفر دیگر

۸ تیر ۱۳۶۰ – پیام تسلیت آیت الله خمینی به آیت الله منتظری به مناسبت شهادت شهید محمد منتظری، و جواب معظم له

۵ مهر ۱۳۶۰ – نامۀ معظم له به آیت الله خمینی در مورد ضعف عملکرد شورای عالی قضایی و ایجاد گروه گرایی در سپاه

۲۴ آبان ۱۳۶۰ – درگذشت استاد علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبائی

۶ آذر ۱۳۶۰ – پیشنهاد ایشان مبنی بر برگزاری "هفتۀ وحدت" به منظور ایجاد وحدت و همدلی میان شیعه و اهل تسنن، از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول هر سال به میمنت تولد پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد(ص)

۱۷ بهمن ۱۳۶۰ (۱۱ ربیع الثانی ۱۴۰۲ ق) – آغاز تدریس کتاب زکات

۱۳۶۱

۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ – پیشنهاد نام گذاری روز ۱۵ شعبان به عنوان "روز جهانی مستضعفین" و عملی شدن آن

۳ خرداد ۱۳۶۱– آزادسازی خرمشهر و پیشنهاد و اصرار آیت الله منتظری به آیت الله خمینی و دیگر مسئولان مبنی بر بهترین وقت پایان دادن به جنگ و دریافت غرامت

۱۷ خرداد ۱۳۶۱ – دیدار بیش از ۵۰۰ نفر از اعضا و رهبران جنبش های آزادی بخش جهان با آیت الله منتظری

خرداد ۱۳۶۱ – پیشنهاد برگزاری "کنگرۀ جهانی ائمه جمعه و جماعت"

شهریور ۱۳۶۱ – اعلام هفتۀ "امامت و ولایت" از هجدهم تا بیست و پنجم ذی الحجه هر سال و عملی شدن آن

دی ۱۳۶۱ – برگزاری "کنگرۀ جهانی ائمه جمعه و جماعت" در حسینیۀ شهدای قم (جنب بیت معظم له)

۱۳۶۱ – تاسیس "مرکز جهانی علوم اسلامی" در مدرسۀ حجتیۀ قم و تاسیس مدارس علوم دینی در برخی کشورهای اسلامی (نایروبی، سیرالئون و غنا)

۱۳۶۱ – انتشار جلد اول "کتاب الزکاة" (۶۲۰ صفحه)

۱۳۶۲

۱۳۶۲ – انتشار رسالۀ عملیه توضیح المسائل به اصرار جمع کثیری از روحانیون و مردم

۱۳۶۲ – تاسیس چهار مدرسۀ علوم دینی تحت برنامه در حوزۀ علمیۀ قم (مدارس: رسول اکرم، امام باقر، امام صادق و بعثت)

۲۵ مرداد ۱۳۶۲ – مجروح و جانباز شدن آقای محمد رضا منتظری برادرزاده معظم له در جبهۀ جنگ با عراق (نابینا شدن از هر دو چشم – جانباز ۷۰ درصد)

۱۶ اسفند ۱۳۶۲ – نامۀ معظم له به آیت الله خمینی در مورد سپاه پاسداران و مسائل جنگ

۱۳۶۳

۷ آذر ۱۳۶۳ – تعیین اعضای هیئت رسیدگی به امور زندانیان و موافقت آیت الله خمینی با آن

۴ دی ۱۳۶۳ – توقف تدریس کتاب الزکاة در اول بحث "مولفة قلوبهم"

۵ دی ۱۳۶۳ – آغاز تدریس "ولایت فقیه"

زمستان ۱۳۶۳ – انتشار جلد دوم "کتاب الزکاة" (۸۳۳ صفحه)

۱۳۶۳ – تاکید بر نظریۀ اقتصاد بر اساس عرضه و تقاضا با نظارت دولت (اقتصاد آزاد)

۱۳۶۳ – تاسیس "مدرسۀ عالی تخصصی علوم اسلامی" در قم

۱۳۶۳ – نامۀ خصوصی مرحوم سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری و تقاضای: دخالت نکردن ایشان در امور سیاسی، عدم اظهار نظر در مسائل جامعه، عدم لزوم داشتن دفتر، انتقاد از پخش دیدگاهها و دیدارهای ایشان از رسانه ها و لزوم حذف شعار: "درود بر منتظری امید امت و امام" پس از شعار: "الله اکبر، خمینی رهبر"

۱۳۶۴

۲۸ فروردین ۱۳۶۴ – مجروح و جانباز شدن آقا سعید منتظری در جزیرۀ مجنون (نابینائی چشم چپ و ناشنوائی گوش چپ و اصابت ترکش در کمر – جانباز ۵۰ درصد)

۲۴ تیر ۱۳۶۴ – مصوبۀ مجلس خبرگان دربارۀ قائم مقامی رهبری و تاکید بر منحصر به فرد بودن آیت الله منتظری در این امر

۲۵ شهریور ۱۳۶۴ – تعیین نماینده برای انجمن اسلامی معلمان سراسر کشور

۳۰ شهریور ۱۳۶۴ – نامۀ آیت الله منتظری به آیت الله مشکینی ریاست مجلس خبرگان در عدم رضایت از مصوبۀ مجلس خبرگان و تعیین شدن به عنوان قائم مقامی رهبری، و پاسخ آیت الله مشکینی به ایشان و تاکید بر دلایل انتخاب خبرگان

۱۶ مهر ۱۳۶۴ – نامۀ معظم له به آیت الله خمینی دربارۀ برخی از مشکلات کشور به ویژه مسائل جنگ

۱۳ آبان ۱۳۶۴ – پیام معظم له به هنگام انتشار مشروح صورت مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و تاکید و توصیۀ ایشان بر اجرای قانون اساسی

۲ آذر ۱۳۶۴ – اعلام مصوبۀ مجلس خبرگان رهبری در رابطه با انتخاب آیت الله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری توسط امام جمعۀ قزوین

۱۷ آذر ۱۳۶۴ – نامۀ نمایندگان مجلس به آیت الله خمینی و تایید نظر خبرگان دربارۀ انتخاب آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری

آذر ۱۳۶۴ – بازتاب وسیع اعلام مصوبۀ خبرگان در رسانه های جهانی و تفسیر و تحلیل پیرامون آن

پائیز ۱۳۶۴ – ابراز نظریۀ "انتخاب" در مقابل نظریۀ "نصب" ولیّ فقیه، در ضمن تدریس خارج فقه

۱۰ بهمن ۱۳۶۴ – پیشنهاد معظم له در جلسۀ سران کشور راجع به ادغام پنج نیروی مسلح (ارتش، سپاه، ژاندارمری، شهربانی و کمیته) به دو نیروی نظامی و انتظامی

۱۳ بهمن ۱۳۶۴ – نامۀ معظم له به شورای عالی قضایی در مورد ارجاع احکام اعدام و مصادرۀ اموال به دادگاه عالی قم

۱۳۶۵

۱۴ فروردین ۱۳۶۵ – درگذشت آیت الله سید محمد کاظم شریعتمداری، و اعتراض آیت الله منتظری نسبت به برخوردهای امنیتی با بیت و طرفداران ایشان و همچنین اعتراض به حصر آیت الله قمی در مشهد و آیت الله سید صادق روحانی در قم

۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ – نامۀ برخی از علما و روحانیون و گروه های اسلامی افغانستان به معظم له و پاسخ ایشان در جهت تحکیم وحدت بین نیروهای مسلمان و مبارز افغانستان

۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ – نامۀ معظم له به شورای عالی قضایی در مورد ضرورت رعایت آزادی تجارت

۱۳۶۵ – تشکیل هیئت عفو زندانیان که موجب آزادی هزاران زندانی سیاسی و جلوگیری از اعدام عده زیادی از افراد شد

تابستان ۱۳۶۵ – بازدید نمایندگان معظم له از زندانهای سراسر کشور

تابستان ۱۳۶۵ – مطلع شدن آیت الله منتظری از سفر مخفیانۀ مک فارلین به ایران توسط نامه های آقای منوچهر قربانی فر و سپس افشای ماجرای مک فارلین توسط مجلۀ "الشراع" لبنان

مهر ۱۳۶۵ – شهادت یاسر رستمی (نوۀ ایشان) در جبهۀ جنگ با عراق (منطقۀ فاو)

۱۱ مهر ۱۳۶۵ – نامه به آیت الله خمینی دربارۀ عدم لزوم تشکیل دادسرا و دادگاه ویژۀ روحانیت، و پاسخ آقای سید احمد خمینی در این رابطه (۱۳ مهر ۱۳۶۵)

۱۲ مهر ۱۳۶۵ – نامۀ آیت الله خمینی به آیت الله منتظری در رابطه با قضایای سید مهدی هاشمی

۱۷ مهر ۱۳۶۵ – پاسخ انتقادی و صریح ۹ صفحه ای آیت الله منتظری به نامۀ آیت الله خمینی

۱۷ مهر ۱۳۶۵ – پیام تسلیت آقای هاشمی رفسنجانی به معظم له به مناسبت شهادت یاسر رستمی

۲۰ مهر ۱۳۶۵ – احضار آقای سید مهدی هاشمی به وزارت اطلاعات در تهران و بازداشت وی

۲ آبان ۱۳۶۵ – نامه به آیت الله خمینی در مورد تناقض در اهداف مسئولین وزارت اطلاعات با اهداف ایشان

۱۸ آذر ۱۳۶۵ – پخش تلویزیونی اعترافات اجباری سید مهدی هاشمی که با حیله و فشار اخذ شده بود. در این مصاحبه وی اتهاماتی را متوجه خود، برادرش، آیت الله منتظری، مدارس و بیت ایشان نمود. تکذیب و توضیح مطالب طرح شده از سوی سید مهدی هاشمی توسط دفتر آیت الله منتظری

۲۴ آذر ۱۳۶۵ – نامه به آیت الله خمینی مبنی بر رسیدگی عادلانه و مطابق موازین عدل اسلامی نسبت به اتهامات سید مهدی هاشمی

دی ۱۳۶۵ – بازداشت ۴۰ روزۀ آقای سید هادی هاشمی به دنبال دستگیری سید مهدی هاشمی و سپس تبعید ۷ ماهۀ وی به سمنان و همچنین بازداشت جمعی از علاقه مندان و اطرافیان معظم له

۱۹ دی ۱۳۶۵ – نامه به آیت الله خمینی در ارتباط با عملکرد ناپسند وزارت اطلاعات در بازداشت و زیر سئوال بردن نیروهای انقلاب

۲۹ دی ۱۳۶۵ – نامۀ معظم له به آقای خامنه ای (رئیس جمهور وقت) در مورد تلاش برای ایجاد وحدت در بین گروه های مبارز شیعه در افغانستان

۱۳۶۵ – ارجاع برخی مسائل و وظائف فقهی و سیاسی از سوی آیت الله خمینی به آیت الله منتظری، مانند: احتکار، تعزیرات، حج، حکم مفسد فی الارض، تعیین قضات، تعیین صلاحیت ائمۀ جمعه، تعیین نمایندۀ ولیّ فقیه در سپاه، تعیین ائمه جمعۀ خارج از کشور و تعیین نمایندگان ولیّ فقیه در دانشگاهها

۱۳۶۵ – نامه به آیت الله خمینی و تبیین قضایا و حوادث پیش آمده به بهانۀ بازداشت و اعترافات سید مهدی هاشمی

۱۳۶۵ – آزادی شش هزار نفر از زندانیان سراسر کشور با تحقیق و بررسی هیئت عفو منتخب معظم له

۱۳۶۶

مهر ۱۳۶۶ – برگزاری سمینار "ائمه جمعۀ سراسر کشور" در بیت آیت الله منتظری (حسینیۀ شهدا)

۶ مهر ۱۳۶۶ – اعدام سید مهدی هاشمی برادر داماد ایشان، با حکم حاکم شرع دادگاه ویژۀ روحانیت آقای علی رازینی

آذر ۱۳۶۶ – شرکت آیت الله منتظری در جلسۀ ارائۀ وصیت نامۀ آیت الله خمینی

۱۳۶۷

۱۳۶۷ – انتشار مجلدات اول تا سوم کتاب "دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة" (مجموعا ۱۹۶۰ صفحه)

۱۳۶۷ – انتشار جلد اول کتاب "مبانی فقهی حکومت اسلامی" (ترجمۀ فارسی دراسات فی ولایة الفقیه)، (۳۹۷ صفحه)

۲ اردیبهشت ۱۳۶۷ – نامه به آیت الله خمینی در ارتباط با مشکلات ناشی از سوء مدیریت در جنگ و ابراز ناخرسندی از ادامه یافتن آن و لزوم رعایت و پایبندی به قانون اساسی

تیر ۱۳۶۷ – نامۀ معظم له به آیت الله خمینی مبنی بر لزوم برنامه ریزی دقیق جهت مبارزۀ اصولی با آمریکا، و پاسخ آیت الله خمینی به آن. بر اساس خاطرات آیت الله منتظری این نامه، زمینه چینی و بهانه سازی مناسب سیاسی برای ختم آبرومندانۀ جنگ بود.

۱۷ تیر ۱۳۶۷ – نامۀ معظم له به شورای عالی قضایی و سفارش به رعایت احتیاط در دماء و اموال مسلمین

۲۵ تیر ۱۳۶۷ – نامۀ آیت الله خمینی در تبیین ضرورت پذیرش آتش بس

۱ مرداد ۱۳۶۷ – پیام آیت الله منتظری به مردم ایران برای شرکت در راه پیمایی بیعت با امام در عید غدیر خم

مرداد ۱۳۶۷ – صدور اجازه نامه ای از آیت الله خمینی مبنی بر اعدام افراد و نیروهای وابسته به گروه های سیاسی که دورۀ محکومیت خود را در زندان ها می گذراندند پس از آن که تشخیص داده شود که هنوز سرموضع هستند، و اعدام حدود ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر با استناد به این نامه

۹ مرداد ۱۳۶۷ – نامه به آیت الله خمینی و اعتراض به اعدام های خلاف شرع و خلاف قانون چند هزار زندانی

۱۳ مرداد ۱۳۶۷ – نامۀ مجدد به آیت الله خمینی و اعتراض به ادامه اعدام ها در تهران و دیگر شهرها

۲۴ مرداد ۱۳۶۷ – احضار آقای اشراقی (دادستان تهران)، آقای رئیسی (معاون دادستان)، آقای نیّری (قاضی شرع) و آقای پورمحمدی (نمایندۀ اطلاعات) و اعلام خطر نسبت به عواقب اعدام زندانیانی که دورۀ محکومیت خود را می گذرانند و اعتراض نسبت به این موضوع

۷ آذر ۱۳۶۷ – پیام به مناسبت شهادت مظلومانۀ آقای دکتر کاظم سامی

۲۰ آذر ۱۳۶۷ – نامه به آیت الله خمینی و ابراز نگرانی از تصمیم به بازنگری در قانون اساسی و تذکر برخی امور مهم دیگر

۲ دی ۱۳۶۷ – مصاحبۀ صریح با "یادوارۀ ستاد دهۀ فجر دربارۀ سالگرد انقلاب اسلامی" و تاکید بر حفظ اصول و مبانی انقلاب؛ که این مصاحبه موجب تشدید و علنی شدن تدریجی واکنش های آیت الله خمینی نسبت به ایشان شد و بازداشت سه ماهۀ مصاحبه کننده

۲۱ بهمن ۱۳۶۷ – سخنرانی تاریخی در آستانۀ ۲۲ بهمن مبنی بر لزوم پرهیز از تشریفات و یادآوری اهداف انقلاب به جای شعارها و خرجهای اضافی، و همچنین لزوم توبۀ سیاسی در رابطه با خطاها و اشتباهات صورت گرفته در جنگ و دیگر امور کشور

۲۳ بهمن ۱۳۶۷ – کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" ایشان به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته و جوایزی به آن تعلق گرفت

۲۹ بهمن ۱۳۶۷ – نامۀ غیرمنتظرۀ انتقادی و تند آقایان کروبی، امام جمارانی و حمید روحانی خطاب به آیت الله منتظری و چاپ آن در برخی بولتن ها از جمله بولتن مجلس شورای اسلامی

۱ اسفند ۱۳۶۷ – جوابیۀ مختصر آیت الله منتظری به نامۀ آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی (این نامه با صلاحدید و مشورت دیگران در این تاریخ انتشار نیافت)

اسفند ۱۳۶۷ – آخرین ملاقات با آیت الله خمینی و ارائۀ گزارشی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و قضایی کشور

۲۸ اسفند ۱۳۶۷ – بازپس گیری وصیت نامۀ لاک و مهر شدۀ آیت الله خمینی توسط یکی از اعضای بیت ایشان (این وصیت نامه غیر از وصیت نامۀ معروف و منتشر شده است)

۱۳۶۸

۳ و ۴ فروردین ۱۳۶۸ – ارسال دو نامه خطاب به آیت الله خمینی دربارۀ شدت یافتن جوسازی ها و گسترش بدخواهی ها و تذکر برخی نکات و اعلام آمادگی برای اجرای نظرات ایشان

۵ فروردین ۱۳۶۸ – قرائت شک برانگیز و غیرمنتظرۀ نامۀ آیت الله منتظری دربارۀ اعدام های سال ۶۷ از رادیوی "بی بی سی"

۶ فروردین ۱۳۶۸ – نامۀ شدید اللحن و غیرمتعارف منسوب به آیت الله خمینی خطاب به آیت الله منتظری شامل ادعاها و اتهامات کذب و ناروا

۷ فروردین ۱۳۶۸ – ارسال نامه ای از طرف آیت الله منتظری خطاب به آیت الله خمینی در پاسخ به نامۀ منسوب به ایشان و اعلام عدم آمادگی برای رهبری آیندۀ نظام

۸ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار نامه ای منسوب به آیت الله خمینی خطاب به آیت الله منتظری و قبول برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری

۱۵ فروردین ۱۳۶۸ – برخی اعتراضات پراکنده در نجف آباد، و نامۀ آیت الله منتظری مبنی بر لزوم حفظ آرامش و اعلام نارضایتی از این گونه اعمال

۲۵ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار جوابیۀ مختصر آیت الله منتظری خطاب به آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی

۲۶ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار نامه ای منسوب به آیت الله خمینی دربارۀ آیت الله منتظری خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی جهت پیشگیری از اعتراض آنها

۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ – نامۀ ۱۱ صفحه ای آقای سعید منتظری به آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی و پاسخ به ادعاهای آنان

۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ – انتشار رنجنامۀ سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری در تیراژ وسیع توسط دستگاه های دولتی و انتشار هم زمان آن در تمام مطبوعات کشور

۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ – نامه به آیت الله خمینی دربارۀ اتهامات و شایعات منتشره در جرائد حکومتی

۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۸ – سخنان توضیحی ایشان دربارۀ کناره گیری از قائم مقامی رهبری در آغاز درس خارج فقه

۱ خرداد ۱۳۶۸ – درگذشت حاج علی منتظری والد معظم له، و تسلیت ۲۰۰ نمایندۀ مجلس شورای اسلامی به ایشان

۱۴ خرداد ۱۳۶۸ – درگذشت آیت الله خمینی، و پیام تسلیت آیت الله منتظری به این مناسبت

۲۰ خرداد ۱۳۶۸ – اطلاعیۀ ایشان جهت برگزاری مراسم ختم آیت الله خمینی در مسجد اعظم قم، و ایجاد اغتشاش به منظور برهم زدن مراسم توسط لباس شخصی های معلوم الحال حکومتی

۲۲ خرداد ۱۳۶۸ – نامه به شورای بازنگری قانون اساسی و اعلام لزوم افقه و اعلم بودن رهبر و فوق قانون نبودن او

۲۳ خرداد ۱۳۶۸ – پیام تبریک به حجت الاسلام والمسلمین خامنه ای به مناسبت انتخاب وی به عنوان رهبری، و تاکید بر لزوم مشورت در مسائل مهم با علما و شخصیت های متعهد و آگاه

۲۵ خرداد ۱۳۶۸ – پاسخ آقای خامنه ای به پیام تبریک معظم له

۲۹ خرداد ۱۳۶۸ – مصاحبۀ نشریۀ "کیهان فرهنگی" با معظم له پیرامون ابعاد علمی، فرهنگی و اخلاقی مرحوم آیت الله خمینی که اجازۀ انتشار نیافت

۲۶ شهریور ۱۳۶۸ – پایان درس خارج "ولایت فقیه" پس از ۵۵۵ جلسه درس

۱۵ مهر ۱۳۶۸ – ادامۀ بحث زکات از اول "مؤلفة قلوبهم"

۱۹ آبان ۱۳۶۸ – تعیین هیئت امنای مدرسۀ دارالشفاء قم توسط معظم له

۸ دی ۱۳۶۸ – نامه به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مخالفت با استقراض خارجی

۱۱ دی ۱۳۶۸ – اعتراض به استقراض خارجی و بیان زیان های آن در سخنرانی عمومی

۱۲ دی ۱۳۶۸ – حملۀ اراذل و اوباش و لباس شخصی های شناخته شدۀ حکومتی به بیت و دفتر معظم له (اولین حمله)

۱۶ دی ۱۳۶۸ – بیانات معظم له در توضیح برخی مسائل و زیان استقراض خارجی

۱۸ دی ۱۳۶۸ – نامۀ اعتراضی جمعی از شاگردان معظم له خطاب به علما و مسئولان در اعتراض به حملات فیزیکی به بیت و هتاکی روزنامه ها از جمله روزنامۀ جمهوری اسلامی نسبت به ایشان

۱۳۶۸ – تدریس و شرح تحف العقول

۱۳۶۸ – بازداشت دکتر علی رستمی نوۀ آیت الله منتظری و برادر شهید یاسر رستمی، محکومیت به دو سال زندان و آزادی بعد از شش ماه حبس

۱۳۶۸ – ردّ تقاضای دیدار آقای گالیندوپل نمایندۀ سازمان ملل از سوی ایشان به منظور حفظ حیثیت نظام

۱۳۶۸- انتشار محدود کتاب "واقعیتها و قضاوتها" در پاسخ به سیل اتهامات و دروغپردازی ها، و بازداشت عده ای در رابطه با انتشار آن

۱۳۶۹

فروردین ۱۳۶۹ – انتشار کتاب "خاطرات سیاسی" محمد محمدی ری شهری وزیر سابق اطلاعات علیه آیت الله منتظری در تیراژ وسیع

۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ – پیام تسلیت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مناسبت اولین سالگرد درگذشت پدر معظم له

۷ تیر ۱۳۶۹ – شکوائیۀ حجت الاسلام احمد منتظری به ریاست قوۀ قضائیه در مورد انتشار برخی از جزوات و بیانیه های حاوی مطالب کذب و توهین آمیز علیه آیت الله منتظری

تیر ۱۳۶۹ – تهیۀ ویرایش جدید کتاب "واقعیتها و قضاوتها" با افزودن نقدهایی به خاطرات سیاسی آقای ری شهری

۷ شهریور ۱۳۶۹ – پیام تسلیت آیت الله منتظری به مناسبت درگذشت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی

۲۹ دی ۱۳۶۹ – بیانات معظم له پیرامون بحران خلیج فارس و کشتار مردم مسلمان عراق توسط نیروهای آمریکا

۱۳۶۹ – انتشار جلد چهارم کتاب "دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة" (۵۶۰ صفحه)

۱۳۶۹ – انتشار جلد سوم "کتاب الزکاة" (۴۴۴ صفحه)

۱۳۷۰

بهار ۱۳۷۰ – انتشار کتاب "احکام و مناسک حج" (۴۵۵ صفحه)

۲ فروردین ۱۳۷۰ – پیام معظم له به آیت الله خوئی دربارۀ حوادث خونین عراق

۲۰ مرداد ۱۳۷۰ – پیام به مناسبت تشکیل کنفرانس صلح خاورمیانه

۸ آبان ۱۳۷۰ – بیانات معظم له به مناسبت برپایی کنفرانس صلح مادرید

۱۸ آذر ۱۳۷۰ – پیام به ششمین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در داکار (سنگال)

۲۷ آذر ۱۳۷۰ – نامۀ سرگشاده خطاب به شیعیان حجاز و منطقه شرقی دربارۀ فتوای استعماری یکی از اعضای مجلس اعلای افتای سعودی در ایراد برخی اتهامات نسبت به شیعه

۲۱ بهمن ۱۳۷۰ – سخنان معظم له در پایان درس خارج فقه به مناسبت حوادث خونین الجزایر

۲۸ بهمن ۱۳۷۰ – بیانات معظم له به مناسبت شهادت آقای سید عباس موسوی دبیر کل حزب الله لبنان، خانواده و همراهان وی

۱۳۷۱

۷ اردیبهشت ۱۳۷۱ – بیانات معظم له به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان

۱۱ خرداد ۱۳۷۱ – اتمام تدریس کتاب زکات پس از ۷۲۲ جلسه درس

۱۷ مرداد ۱۳۷۱ – درگذشت آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت

شهریور ۱۳۷۱ – آغاز تدریس خارج "مکاسب محرمه"

۹ آبان ۱۳۷۱ – بیانات معظم له به مناسبت کشتار مسلمانان در بوسنی و هرزگوین توسط صرب ها

۱۷ آذر ۱۳۷۱ – بیانات معظم له دربارۀ تخریب مسجد بابری هند و دیگر حوادث جهان اسلام

۱۳۷۱ – انتشار جلد چهارم "کتاب الزکاة" (۵۱۲ صفحه)

۱۳۷۱ – بازداشت جمعی از علاقه مندان و شاگردان آیت الله منتظری از جمله آقای حاج داود کریمی و آقای محمود دردکشان

۲۱ بهمن ۱۳۷۱ – سخنرانی انتقادی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و اعتراض به دستگیری ها

۲۳ بهمن ۱۳۷۱ – یورش لباس شخصی ها با حمایت آشکار نیروهای حکومتی به درس آیت الله منتظری

۲۳ بهمن ۱۳۷۱ – محاصره و قطع برق و تلفن منطقۀ مسکونی آیت الله منتظری، و حملۀ شبانۀ نیروهای سپاه و اطلاعات قم با فرماندهی آقای روح الله (خسرو) حسینیان از مسئولان دادسرای ویژۀ روحانیت به بیت، دفتر و حسینیه و غارت آرشیو دفتر و وجوهات شرعیه و … (دومین حمله)

۲۸ بهمن ۱۳۷۱ – اطلاعیۀ دفتر معظم له در مورد سخنرانی ایشان و حادثۀ حمله به بیت، حسینیه و دفتر و غارت پاره ای از اموال

۲۸ بهمن ۱۳۷۱ – مصاحبۀ خبرگزاری جمهوری اسلامی با حجت الاسلام احمد منتظری راجع به هجوم شبانه به بیت فقیه عالیقدر

۴ اسفند ۱۳۷۱ – نامۀ آیت الله منتظری خطاب به آیت الله گلپایگانی دربارۀ ضرورت حفظ استقلال حوزه های علمیه

۱۰ اسفند ۱۳۷۱ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به آیت الله مومن در مورد حمله و غارت بیت و دفتر

۲۹ اسفند ۱۳۷۱ – پیام کتبی کوتاه معظم له به مقام رهبری دربارۀ هجوم شبانه به بیت و دفتر

۲۹ اسفند ۱۳۷۱ – شکوائیۀ مهندس فتح الله ربانی املشی (فرزند مرحوم آیت الله ربانی املشی) خطاب به آقای خامنه ای در اعتراض به حملۀ شبانه به بیت و دفتر فقیه عالیقدر

۱۳۷۲

۵ فروردین ۱۳۷۲ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) و ارائۀ گزارشی از حملات به بیت آیت الله منتظری و غارت دفتر و حسینیۀ ایشان

اردیبهشت ۱۳۷۲ – شکایت نامۀ جمعی از شخصیتهای ملی مذهبی کشور خطاب به آیت الله یزدی (رئیس قوۀ قضائیۀ وقت) در مورد حمله به بیت و حسینیۀ آیت الله منتظری

۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۲ – نامۀ سرگشاده و مفصل معظم له خطاب به ملت ایران در ارتباط با یورش به بیت و دفتر، حدود و اختیارات رهبری و عملکرد نامناسب دادسرا و دادگاه ویژۀ روحانیت و غیرقانونی بودن این دادگاه

۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۲ – پاسخ معظم له به پرسشی در مورد فدک

۲۷ شهریور ۱۳۷۲ – بیانات معظم له در پایان درس خارج فقه پیرامون مسائل فلسطین

۱۳۷۲ – مراجعه به بیمارستان لقمان حکیم تهران و جلوگیری ماموران وزارت اطلاعات از بستری شدن ایشان علیرغم توصیۀ اکید پزشکان معالج

۲۶ آبان ۱۳۷۲ – نامۀ معظم له در پاسخ به نامۀ انجمن اسلامی مهندسین و مرحوم مهندس مهدی بازرگان در ارتباط با مسئلۀ "هدف از بعثت انبیاء(ع)"

۱۸ آذر ۱۳۷۲ – درگذشت آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت (۱۹ آذر)

۲۱ دی ۱۳۷۲ – نامۀ آقای سعید منتظری به آقای هاشمی رفسنجانی در مورد تعرّض ماموران ادارۀ اطلاعات قم به منزلی که در اختیار خانوادۀ فقیه عالیقدر و خانوادۀ شهید محمد منتظری بود

۱۳۷۲ – انتشار کتاب "شرح خطبۀ حضرت فاطمۀ زهراء(س)" (۴۳۰ صفحه)

۱۳۷۲ – ناتمام ماندن تدریس شرح تحف العقول، و شروع تدریس اصول کافی

۱۳۷۳

۲۳ فروردین ۱۳۷۳ – بیانات معظم له به مناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و یادآوری مشکلات جهان اسلام

۲۹ فروردین ۱۳۷۳ – بیانات ایشان به مناسبت کشتار بیرحمانۀ مسلمانان شهر گوراژده در بوسنی

۱۱ خرداد ۱۳۷۳ – بیانات معظم له به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال آیت الله خمینی، و موعظۀ فضلا و طلاب

۳۱ خرداد ۱۳۷۳ – پیام به مناسبت حادثۀ ناگوار بمب گذاری در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه امام رضا(ع)

خرداد ۱۳۷۳ – انتشار جلد اول کتاب "المکاسب المحرمة" (۶۰۵ صفحه)

۲۱ تیر ۱۳۷۳ – نگارش پیام خصوصی و اعتراضی خطاب به آقای خامنه ای دربارۀ استقلال حوزه و حفظ حریم مرجعیت (این پیام در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۷۳ توسط آیت الله مومن قمی به آقای خامنه ای داده شده است)

۱۳۷۳ – ویرایش مجدد و انتشار جلد اول و دوم کتاب "نهایة الاصول" (۶۰۵ صفحه)

۱۳۷۳ – انتشار کتاب "تعلیقة علی العروة الوثقی" (۵۴۴ صفحه)

۱۳۷۳ – انتشار جلد اول "رسالۀ استفتائات" (۲۹۶ صفحه)

۲۹ شهریور ۱۳۷۳ – بیانات معظم له پیرامون جنگ های داخلی افغانستان

۹ آذر ۱۳۷۳ – درگذشت آیت الله شیخ محمد علی اراکی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت

۲ و ۳ دی ۱۳۷۳ – حمله به دفتر و حسینیه پس از سخنان تند آقای خامنه ای علیه معظم له، شکستن تریبون درس و لوازم حسینیه (سومین حمله)

۳ دی ۱۳۷۳ – نامۀ جمعی از شاگردان معظم له به حضرات علما و مراجع تقلید دربارۀ اخلالگری و اغتشاش در درس فقه حضرت آیت الله منتظری

۶ دی ۱۳۷۳ – نامۀ جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه به حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در مورد حمله به حسینیه و درس فقیه عالیقدر

۱۸ دی ۱۳۷۳ – شکایت جمعی از شاگردان معظم له به دادستان عمومی قم در مورد حمله کنندگان به دفتر و حسینیه (با ذکر اسامی حمله کنندگان) و ارسال رونوشت آن برای آقایان: خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی

۲۴ دی ۱۳۷۳ – نامۀ آقای سعید منتظری خطاب به آقای خامنه ای دربارۀ حملات مکرّر به حسینیه و درس والد معظم، و ارائۀ لیستی از علاقه مندان و شاگردان زندانی آیت الله منتظری

۱ بهمن ۱۳۷۳ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان

۲۳ اسفند ۱۳۷۳ – نامه به آیت الله پسندیده دربارۀ خبر کسالت آقای سید احمد خمینی

۲۷ اسفند ۱۳۷۳ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آقای سید احمد خمینی

۱۳۷۴

۴ اردیبهشت ۱۳۷۴ – اتمام تدریس اصول کافی پس از حدود ۵۰۰ جلسه درس

۷ آبان ۱۳۷۴ – بیانات معظم له به مناسبت شهادت دکتر فتحی شقاقی رهبر جهاد اسلامی فلسطین

۱۳۷۵

۲۶ فروردین ۱۳۷۵ – بیانات معظم له به مناسبت حملات اسرائیل به جنوب لبنان

۱۴ آذر ۱۳۷۵ – بیانات معظم له در ارتباط با حمله به بیت آیت الله سیستانی در نجف اشرف و شکسته شدن حریم مرجعیت

آذر ۱۳۷۵ – انتشار جلد دوم "المکاسب المحرمة" (۶۶۸ صفحه)

۱۳۷۵ – انتشار کتاب "استفتائات مسائل ضمان" (۲۲۳ صفحه)

۱۳۷۶

۱۳۷۶ – آغاز تدریس کلمات قصار نهج البلاغه

۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ – پاسخ به پرسشی در آستانۀ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و دعوت مردم به شرکت در انتخابات و انتخاب فردی امین، متعهد، قوی الاراده، آگاه و با تجربه و در نتیجه جلوگیری از ورود کاندیداهای تحمیلی

۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۶ – آغاز تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (برای فرزندان و دامادها)

۵ خرداد ۱۳۷۶ – پیام تبریک به حجت الاسلام سید محمد خاتمی به مناسبت انتخاب وی به ریاست جمهوری؛ و توصیۀ عمل به احکام اسلام و قانون اساسی، به کارگیری نیروهای مخلص، فداکار و کارآمد، اجتناب از انحصارطلبی و تنگ نظری، تامین آزادی های اجتماعی و رسیدگی به امور معیشتی و اقتصادی مردم و توصیۀ اکید به داشتن قاطعیت در اعمال وظایف محوله با توجه به پشتوانۀ قانونی و مردمی

۱۴ آبان ۱۳۷۶ – پاسخ به سئوال جمعی از اساتید دانشگاه در مورد حکم شرعی لزوم تشکیل احزاب مستقل و عضویت در آن

۲۱ آبان ۱۳۷۶ – بیانات معظم له در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر و مظلومیت مرجعیت شیعه

۲۳ آبان ۱۳۷۶ (۱۳ رجب ۱۴۱۸ ق) – ایراد سخنرانی تاریخی در اعتراض به دولتی شدن مرجعیت شیعه، عدم استقلال قوای سه گانه، ردّ فراقانونی بودن رهبر و محدود بودن قدرت وی طبق قانون اساسی، لزوم آزادی احزاب و ابراز نظریۀ تفکیک قوا

۲۸ آبان ۱۳۷۶ – حملۀ وحشیانه و برنامه ریزی شدۀ اراذل و اوباش شناخته شدۀ حکومتی به حسینیه، دفتر و بیت معظم له (پس از سخنرانی آقای جوادی آملی در مسجد اعظم قم)؛ و سپس پلمب حسینیۀ شهدا به حکم دادگاه ویژۀ روحانیت و اشغال دفتر توسط سپاه قم، آغاز حصر خانگی با حکم شورای عالی امنیت ملی؛ و راه اندازی موج گسترده و سنگین فشارها و حملات و اهانت ها در مطبوعات، رادیو و تلویزیون،‌ نمازجمعه ها؛ و دستگیری و تضییقات فراوان برای ایشان، خانواده، شاگردان و علاقه مندان (چهارمین حمله)

۲۸ آبان ۱۳۷۶ – اولین بیانیۀ معظم له پس از حملۀ وحشیانه به حسینیه و بیت، و حصر ایشان

۵ آذر ۱۳۷۶ – سخنرانی تند و توهین آمیز آقای خامنه ای در جمع بسیجیان تهران برای تشدید اقدامات و حملات علیه آیت الله منتظری

۸ بهمن ۱۳۷۶ – نامۀ ۸۴ تن از شخصیت های علمی و فرهنگی کشور خطاب به آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) در محکومیت حمله به بیت آیت الله منتظری

اسفند ۱۳۷۶ – تجمع و اعتصاب مردم و بازاریان نجف آباد در اعتراض به حصر و تضییقات نسبت به آیت الله منتظری، و اطلاعیۀ جمعی از خانواده های شهدا در این باره

۲۸ اسفند ۱۳۷۶ – نامۀ سرگشادۀ ۳۸۵ تن از علما، اساتید و محققان حوزۀ علمیه به مراجع عظام در رابطه با ادامۀ حصر حضرت آیت الله منتظری

۱۳۷۷

نوروز ۱۳۷۷ – اجازۀ اولین ملاقات بستگان و خویشاوندان پس از شروع حصر خانگی

۱ اردیبهشت ۱۳۷۷ – انتقال آیت الله منتظری از حصر خانگی به بیمارستان خاتم الانبیاء در تهران تحت تدابیر شدید امنیتی، و استقبال مردم از ایشان به هنگام بازگشت

اردیبهشت ۱۳۷۷ – بازداشت جمعی از روحانیون و مردم در جریان مراسم سوگواری روزهای تاسوعا و عاشورا در منزل آقای احمد منتظری

۷ تیر ۱۳۷۷ – انتشار جزوۀ تالیفی ایشان با عنوان "ولایت فقیه و قانون اساسی" (در ۵ فصل – ۴۴ صفحه)

۳۰ مرداد ۱۳۷۷ – نامۀ سرگشادۀ حجت الاسلام احمد منتظری خطاب به آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) دربارۀ تضییقات ایجاد شده و ادامۀ حصر والد معظم

تابستان ۱۳۷۷ – انتشار کتابی توسط ادارۀ سیاسی ستاد نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران با عنوان "از جدایی تا رویارویی" دربارۀ ماجرای آبان ۱۳۷۶ (۱۳ رجب) و حوادث پس از آن، با هدف تخریب آیت الله منتظری

تابستان ۱۳۷۷ – راه اندازی نمایشگاهی با عنوان "پیچک انحراف" توسط وزارت اطلاعات در زمان وزارت آقای درّی نجف آبادی در شهرهای تهران، اصفهان و قم برای دامن زدن به قضایای سید مهدی هاشمی با هدف تضعیف آیت الله منتظری

پائیز ۱۳۷۷ – انتشار محدود ویرایش نهایی کتاب "واقعیتها و قضاوتها" در پاسخ به اکاذیب، تحریفات و مجعولات منتشره در نشریات، کتابها، رادیو تلویزیون و منابر (۶۹۰ صفحه)

۳ آذر ۱۳۷۷ – انتشار پیام آیت الله منتظری در مورد قتل ناجوانمردانۀ مرحوم داریوش فروهر و همسرش، که فضای ابهام را شکست و راه را برای پیگیری دیگران گشود

۱۶ آذر ۱۳۷۷ – نامۀ مهندس فتح الله ربانی املشی فرزند مرحوم آیت الله ربانی املشی خطاب به آقای درّی (وزیر اطلاعات وقت) در اعتراض به برگزاری نمایشگاه پیچک انحراف و سوء استفاده از نام پدر ایشان جهت نیل به اهداف سیاسی

۲۴ آذر ۱۳۷۷ – توصیه هایی به "روزنامۀ خرداد" در پی درخواست حجت الاسلام والمسلمین آقای عبدالله نوری

۱۹ دی ۱۳۷۷ – پیام ایشان به مناسبت قتل های فجیع سال ۱۳۷۷ توسط نیروهای رسمی وزارت اطلاعات

۱۲ بهمن ۱۳۷۷ – پاسخ به سئوالات کتبی جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه در آستانۀ بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی

۲۳ بهمن ۱۳۷۷ – پیام به مناسبت رحلت مظلومانۀ آیت الله آذری قمی

۲۹ بهمن ۱۳۷۷ – پاسخ به سئوال ماهنامۀ "کیان" در باب تزاحم (دین، مدارا و خشونت)

۱۳۷۷ – ادامۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (برای فرزندان) در ایام حصر، ۱۱۹ جلسه درس در امور عامه

۱۳۷۷ – بازداشت یک ماهۀ حاج غلامعلی رستمی داماد ایشان و پدر شهید یاسر رستمی

۱۳۷۷ – نامۀ محرمانۀ آیت الله شبیری زنجانی به آقای خامنه ای در اعتراض به نحوۀ برخورد با آیت الله منتظری

۱۳۷۸

۱۳۷۸ – بازداشت حجت الاسلام والمسلمین سید هادی هاشمی برای دومین بار در جمهوری اسلامی (۷ ماه حبس در سلول انفرادی و چند نفره، و سپس ۲ ماه در خانه های امن وزارت اطلاعات)

۲۲ فروردین ۱۳۷۸ – پیام به مناسبت شهادت مظلومانۀ سپهبد صیاد شیرازی

۶ اردیبهشت ۱۳۷۸ – فریاد اعتراض مردم نجف آباد در روز عاشورا نسبت به ادامۀ حصر آیت الله منتظری

۱۷ خرداد ۱۳۷۸ – پاسخ به سئوال جمعی از طلاب حوزۀ علمیۀ قم پیرامون "نظارت استصوابی"

۵ تیر ۱۳۷۸ – پاسخ به نامۀ آقای دکتر عبدالکریم سروش در نقد مقالۀ "در باب تزاحم"

۲۰ تیر ۱۳۷۸ – انتشار پیامی به مناسبت هتک حرمت دانشگاه و دانشجو در واقعۀ ۱۸ تیر ۷۸ (حمله به خوابگاه دانشگاه تهران)

۱۲ مرداد ۱۳۷۸ – پاسخ به پرسش هایی پیرامون "خشونت یا تسامح و تساهل"

آبان ۱۳۷۸ – توقیف "روزنامۀ خرداد" و زندانی شدن حجت الاسلام آقای عبدالله نوری صاحب امتیاز و سردبیر آن توسط دادگاه ویژۀ روحانیت؛ یکی از اتهامات ایشان ترویج سیاسی آیت الله منتظری در روزنامۀ خرداد بود.

۶ دی ۱۳۷۸ – پاسخ معظم له به سئوالات کتبی خبرگزاری رویتر و روزنامۀ گاردین

۱۴ بهمن ۱۳۷۸ – چاپ کاریکاتوری توهین آمیز از آیت الله منتظری در هفته نامۀ "پرتو سخن" متعلق به موسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی تحت اشراف آقای مصباح یزدی

۲۱ بهمن ۱۳۷۸ – پیام ایشان به مناسبت انتخابات ششمین دورۀ مجلس شورای اسلامی

۲۲ بهمن ۱۳۷۸ – انتشار جزوۀ تالیفی معظم له با عنوان "حکومت مردمی و قانون اساسی" (در ۸ فصل – ۶۰ صفحه)

۲۲ اسفند ۱۳۷۸ – پیام در رابطه با ترور آقای دکتر سعید حجاریان (سردبیر روزنامۀ صبح امروز و عضو شورای شهر تهران)

۱۳۷۹

۲۴ فروردین ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات شورای اسلامی شهر تهران در مورد "خشونت و ترور"

۲۶ فروردین ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات نشریۀ "پیام هاجر" در خصوص مضرات و عواقب سوء ممانعت از حق تحقیق و تفحص مجلس نسبت به نهادهای مربوط به مقام رهبری

۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو فرانسه" پیرامون بازداشت روزنامه نگاران و توقیف روزنامه ها

۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹ – پیام به مردم جهان در گفتگو با روزنامۀ "فرانکفورتر آلگماینه" آلمان

۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۹ – مصاحبۀ روزنامه "الشرق الاوسط" با آیت الله منتظری

۷ تیر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "جامعۀ معلمان ایران" با معظم له

۱۷ مرداد ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی رادیوی "بی بی سی" با معظم له در مورد مسکوت گذاشتن طرح اصلاح قانون مطبوعات

۳۱ مرداد ۱۳۷۹ – مصاحبۀ هفته نامۀ اسپانیائی "تمپو"

مرداد ۱۳۷۹ – توقیف "هفته نامۀ آوا" و محکومیت آقای مهندس مصطفی ایزدی مدیر مسئول آن. یکی از اتهامات، انعکاس اخبار و نظرات آیت الله منتظری بود

تابستان ۱۳۷۹ – تاسیس پایگاه اینترنتی آیت الله منتظری، نخستین پایگاه اینترنتی یک مرجع تقلید شیعه

۲۲ شهریور ۱۳۷۹ – مصاحبۀ نشریه "چشم انداز ایران" در رابطه با مجمع تشخیص مصلحت نظام

شهریور ۱۳۷۹ – انتشار غیر رسمی کتاب "بخشی از خاطرات آیت الله منتظری" (۲ جلد – ۱۶۰۰ صفحه)

۲ مهر ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات فرهنگی و هنری "جامعۀ هنری و سینمایی ایران"

۶ مهر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "رادیو صدای ایران" با معظم له

۱۱ مهر ۱۳۷۹ – پاسخ به نامۀ جمعی از شاگردان در مورد پیشنهاد شروع درس فقه از طریق تلویزیون مداربسته (به علت شرایط و محدودیت های ایام حصر)

۲۲ مهر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو آزادی" با معظم له در مورد محکومیت حجت الاسلام یوسفی اشکوری

۳۰ مهر ۱۳۷۹ – پیام به مناسبت شروع مجدد انتفاضۀ فلسطین

۲۰ آبان ۱۳۷۹ – پاسخ به نامۀ جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در مورد مصاحبه های معظم له با رسانه های خارجی

۱۶ آذر ۱۳۷۹ – بازداشت آقای سعید منتظری با حکم دادسرای ویژۀ روحانیت و توسط ادارۀ اطلاعات قم به اتهام انتشار نوار ویدئویی مربوط به بازجویی و شکنجۀ متهمان قتل های زنجیره ای پائیز ۱۳۷۷ و پخش کتاب خاطرات آیت الله منتظری

۱۳۷۹ – بازداشت مجدد حاج غلامعلی رستمی داماد معظم له

۳ دی ۱۳۷۹ – پاسخ به برخی شایعات در مورد خاطرات منتشر شدۀ معظم له

۱۰ دی ۱۳۷۹ – قرار گرفتن متن کامل خاطرات آیت الله منتظری بر روی شبکۀ جهانی اینترنت

۲۲ دی ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسش های دانشجویان دانشگاه امیرکبیر

۱۴ بهمن ۱۳۷۹ – پاسخ به استفتائی در مورد گفتگوی تمدن ها

۱۹ بهمن ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو آمریکا" به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

۲۰ بهمن ۱۳۷۹ – مصاحبۀ آقای محسنی اژه ای دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت در مورد دستگیری آقای سعید منتظری و مطرح کردن کمک رسانی آیت الله منتظری به خانوادۀ زندانیان به عنوان یکی از اتهامات

۷ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسش های مجلۀ دیدگاه، چاپ کانادا

۲۰ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسش های روزنامۀ داچ، چاپ هلند

۲۰ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسش هایی پیرامون رفراندوم

۱۳۸۰

۱۲ فروردین ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسش های مهندس مصطفی ایزدی در مورد انگیزۀ چاپ و انتشار کتاب خاطرات

۲۱ فروردین ۱۳۸۰ – پیام به مناسبت بازداشت های سیاسی نیروهای ملی مذهبی

۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰ – پاسخ به سئوالات شرعی خانواده های بازداشت شدگان سیاسی

۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۰ – پیام به مناسبت فاجعۀ سقوط هواپیما و رحلت جانگداز جمعی از خدمتگزاران به کشور و ملت

۱۸ خرداد ۱۳۸۰ – مصاحبۀ معظم له پس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در شرایط حبس خانگی

۲۴ خرداد ۱۳۸۰ – نامۀ تظلم خواهی فرزندان آیت الله منتظری خطاب به مراجع عظام تقلید

۲۹ خرداد ۱۳۸۰ – پزشکان معالج گزارش خود از وضعیت جسمی معظم له را برای آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) ارسال نمودند. در این گزارش لزوم بستری شدن ایشان اعلام شده بود

تیر ۱۳۸۰ – سومین دوره بازداشت حجت الاسلام سید هادی هاشمی، همچنین بازداشت ۱۰ نفر از شاگردان و اعضای دفتر آیت الله منتظری از جمله آقای مجتبی فیض (داماد معظم له)

۷ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسش های روزنامۀ فرانسوی امانیته

۷ تیر ۱۳۸۰ – ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد شهادت حجت الاسلام محمد منتظری توسط نیروهای ادارۀ اطلاعات قم، سپاه و دادسرای ویژۀ روحانیت، و ضرب و جرح و بازداشت تعدادی از مردم معترض

۸ تیر ۱۳۸۰ – بیانیۀ خانم حری (همسر شهید محمد منتظری) دربارۀ ممانعت از برگزاری مراسم شهید محمد، و سپس شکایت سپاه قم از ایشان و چندین بار احضار به دادگاه

۲۱ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسش های مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی دربارۀ ماده قانونی اهانت به مقدسات و سبّ النبی

۲۳ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسش های حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور پیرامون محاربه، افساد فی الارض و …

۲۵ تیر ۱۳۸۰ – حملۀ نیروهای دادسرای ویژۀ روحانیت قم به منزل حجت الاسلام احمد منتظری، غارت برخی وسایل و جوش دادن درب های آن

۲۶ و ۲۹ تیر ۱۳۸۰ – بیانیۀ حجت الاسلام احمد منتظری دربارۀ حمله به منزل ایشان و پلمب و مسدود کردن درب اتاق های منزل

۳۰ شهریور ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسش های جامعۀ معلمان ایران

۲۵ آبان ۱۳۸۰ – آزادی آقای سعید منتظری پس از ۳۴۵ روز زندان (بازداشتگاه ادارۀ اطلاعات قم، زندان ۵۹ سپاه و بند ۲۴۰ زندان اوین)، که ۳۲۵ روز آن در سلول انفرادی و ۲۰ روز باقیمانده در اتاقی چند نفره بود.

۲ آذر ۱۳۸۰ – پیام معظم له به ملت مسلمان و متعهد افغانستان

۲۶ آذر ۱۳۸۰ – درگذشت آیت الله سید محمد شیرازی، و پیام تسلیت آیت الله منتظری به همین مناسبت (۲۷ آذر ۱۳۸۰)

۱۳۸۰ – انتشار جلد سوم "المکاسب المحرمة" (۲۳۲ صفحه)

۱۳۸۰ – انتشار کتاب "نظام الحکم فی الاسلام" (خلاصۀ کتاب دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة) همراه با تعلیقات و نظرات توضیحی (۶۶۳ صفحه)

۱۳۸۰ – انتشار جلد اول تا سوم کتاب "درسهایی از نهج البلاغه" (مجموعا ۱۹۳۶ صفحه)

۲۶ بهمن ۱۳۸۰ – درگذشت خواهر آیت الله منتظری، و برگزاری مراسم یادبود وی بدون حضور معظم له

۱۳۸۱

۲۳ فروردین ۱۳۸۱ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آقای دکتر یدالله سحابی

۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱ – پاسخ به استفتای شرعی در مورد مصافحه با غیر محارم

۱۹ خرداد ۱۳۸۱ – سئوال ۲۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از وزیر دادگستری مبنی بر ارائۀ مستندات قانونی در رابطه با حصر آیت الله منتظری و بازداشت گسترده و وسیع مردم، شاگردان، اعضای دفتر و وابستگان ایشان

۷ تیر ۱۳۸۱ – پاسخ به نامۀ "مجمع مدرسین و محققین حوزۀ علمیۀ قم" در مورد استقلال حوزۀ علمیه و قداست مرجعیت شیعه

۱۷ تیر ۱۳۸۱ – استعفای آیت الله طاهری اصفهانی از امامت جمعۀ اصفهان در اعتراض به وضعیت سیاسی کشور و ادامۀ حصر آیت الله منتظری

۶ مرداد ۱۳۸۱ – نامۀ سرگشادۀ انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) به آقای خاتمی در اعتراض به حصر آیت الله منتظری

۱۶ مرداد ۱۳۸۱ – پاسخ به سئوالاتی در مورد اظهارات آقای دکتر هاشم آقاجری که منجر به اتهام ارتداد وی شده بود

۱۸ شهریور ۱۳۸۱ – نامۀ جامعۀ معلمان ایران با عنوان: "چه باید کرد؟" و پاسخ معظم له به آن

۳۰ مهر ۱۳۸۱ – پیام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در رابطه با نظارت استصوابی

۵ آبان ۱۳۸۱ – عزیمت به بیمارستان رسول اکرم تهران تحت تدابیر کم سابقۀ امنیتی

۱۷ آبان ۱۳۸۱ – پیام در اعتراض به حکم اعدام آقای دکتر سید هاشم آقاجری

۲۰ دی ۱۳۸۱ – اطلاعیۀ حجت الاسلام احمد منتظری دربارۀ روند بیماری آیت الله منتظری و شرایط خطرناک و نامطلوب جسمی ایشان

۲۷ دی ۱۳۸۱ – نامۀ آیت الله طاهری اصفهانی خطاب به مراجع تقلید حضرات آیات: شبیری، وحید خراسانی، تبریزی، بهجت، فاضل لنکرانی، مکارم، صافی گلپایگانی، صانعی، موسوی اردبیلی و نوری همدانی در مورد لزوم رفع حصر از آیت الله منتظری

دی ۱۳۸۱ – ارسال نامه ای با امضای ۱۱۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به هیئت رئیسه جهت قرائت در صحن علنی مجلس، که در آن خواستار لغو مصوبۀ شورای عالی امنیت ملی و آزادی آیت الله منتظری از حصر شده بودند. این نامه با صلاحدید آقای کروبی (رئیس وقت مجلس) در صحن علنی قرائت نشد و نهایتا رونوشت نامه برای آقای خاتمی (رئیس جمهور) ارسال گردید

دی ۱۳۸۱ – نامۀ جمع کثیری از روحانیون و فضلای حوزۀ علمیه خطاب به آقای کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد دربارۀ احتمال خطرات جانی تداوم حصر آیت الله منتظری

۵ بهمن ۱۳۸۱ – بیانیۀ نهضت آزادی ایران و جبهۀ مشارکت قم در اعتراض به ادامۀ حصر معظم له

۹ بهمن ۱۳۸۱ – مصاحبۀ تاریخی آیت الله منتظری با رادیوی "بی بی سی" و اعلام پایداری بر مواضع گذشته و تکذیب قاطع هر گونه درخواست برای آزادی از سوی خود و فرزندان (ساعاتی قبل از رفع حصر)

۱۰ بهمن ۱۳۸۱ – رفع حصر از آیت الله منتظری پس از تحمل ۵ سال و ۲ ماه و ۱۲ روز زندان خانگی

۱۱ بهمن ۱۳۸۱ – تشرف به حرم حضرت معصومه(س) پس از ۵ سال حصر

بهمن ۱۳۸۱ – دیدار مراجع تقلید، اساتید دانشگاه، فعالان سیاسی و اجتماعی، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روحانیون و طلاب و دیگر اقشار مختلف مردم با ایشان

بهمن ۱۳۸۱ – بستری شدن چند روزه در بیمارستان کامکار قم

بهمن ۱۳۸۱ – کشف یک عدد شنود مخفی (دوربین و میکروفن) کار گذاشته شده توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از محل دفتر معظم له و تحویل آن به ادارۀ اطلاعات قم

۴ اسفند ۱۳۸۱ – ممانعت سپاه پاسداران قم از رفتن آیت الله منتظری به تهران جهت معالجه علیرغم رفع حصر

۸ اسفند ۱۳۸۱ – دیدار اعضای کمیسیون حقوق بشر اسلامی با معظم له

۱۸ اسفند ۱۳۸۱ – بیانیۀ دفتر آیت الله منتظری در مورد عدم رفع حصر کامل از معظم له و تضییقات باقی مانده

۱۳۸۱ – انتشار غیر رسمی جلد اول کتاب "دیدگاهها" حاوی کلیۀ پیامها و نظریات معظم له در زمان حصر غیرقانونی (۷۲۵ صفحه)

۱۳۸۲

۱۴ فروردین ۱۳۸۲ – دیدار اعضای انجمن دفاع از آزادی مطبوعات با معظم له

۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۲ – دیدار جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های: تربیت مدرس، تهران، علوم پزشکی و امام حسین(ع)

۲۲ خرداد ۱۳۸۲ – دیدار اعضای شورای عالی، فراکسیون و دبیران استانهای حزب همبستگی

۸ تیر ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوال دانشجویان پیرامون هجوم به خوابگاههای دانشجویی

۱۳۸۲ – ادامه دیدارها با گروه های دانشجویی و اقشار مختلف مردم؛ و مصاحبه نشریات و روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی (از جمله: نشریۀ ژاپنی یومیوری، نشریۀ اسپانیایی ال پایس و خبرگزاری رویترز، خبرنگار کانادایی، سردبیر و خبرنگار روزنامۀ واشنگتن پست، نشریۀ استرالیایی سیدنی مورنینگ هرالد، روزنامۀ انگلیسی گاردین، خبرگزاری ژاپنی کیودو، هفته نامۀ اتریشی ورلاگزگروپ، روزنامۀ ایتالیایی کریره دلایسرا، نشریۀ دانمارکی پلیتیکن، روزنامۀ آلمانی اشترن، مجلۀ فلوشیپ چاپ نیویورک، مصاحبۀ تلویزیونی شبکۀ جهانی بی بی سی، و نشریۀ شیکاگو تریبون)

۱۳۸۲ – تدریس مجدد نهج البلاغه

۱۹ شهریور ۱۳۸۲ (۱۳ رجب ۱۴۲۴) – اشاره به سخنرانی ۱۳ رجب سال ۱۳۷۶ و پیامدهای آن در سخنرانی سالروز تولد حضرت علی(ع)

۲۶ شهریور ۱۳۸۲ – شروع مجدد درس خارج مکاسب محرمه، و متوقف شدن آن به علت کسالت معظم له پس از ۱۲ جلسه

۲۲ مهر ۱۳۸۲- صدور اجازۀ صرف وجوهات شرعیه برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان با نظارت آقای عمادالدین باقی

۳ آذر ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوالات جمعی از فعالان سیاسی در مورد "زندان و زندانی سیاسی"

۱۳۸۲ – انتشار کتاب "از آغاز تا انجام" (یادگار زندان اوین) مشتمل بر مباحث کلامی و اصول عقائد (۳۲۷ صفحه)

۱۳۸۲ – تدوین مجدد کتاب "تعلیقة علی العروة الوثقی"

۱۹ دی ۱۳۸۲ – دیدار و مصاحبۀ هیئت تحریریۀ ماهنامۀ نامه

۵ بهمن ۱۳۸۲ – ارسال نامه ای خطاب به اعضای شورای نگهبان با ذکر فلسفۀ ایجاد این شورا، و انتقاد نسبت به نظارت استصوابی و غیرقانونی بودن آن و نیز انتقاد از ردّ صلاحیت های گستردۀ کاندیداهای مجلس و لزوم تجدید نظر در ردّ صلاحیت ها و تذکراتی چند در رابطه با برخوردها و عملکرد شورا

۱۲ بهمن ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوال "خبرگزاری ایلنا" دربارۀ فلسفۀ نظارت شورای نگهبان بر انتخابات

۱۴ بهمن ۱۳۸۲ – دیدار جمعی از نمایندگان متحصن و مستعفی مجلس شورای اسلامی (مجلس ششم) با معظم له، و سفارش ایشان به استقامت در استیفای حقوق ملت و انتقاد از ردّ صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان

 

1383

 

3 اردیبهشت ۱۳۸۳ – دیدار اعضای "انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" با معظم له، و سفارش ایشان به لزوم استقامت در برابر مشکلات، پایداری در حفظ عقیده، لزوم آزادی فکر و اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان و ضرورت وجود رسانه های آزاد و مستقل

۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ – تدریس صلاة مسافر (۲۶ جلسه)

۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳ – پاسخ به پرسش هایی پیرامون مجازات های اسلامی

۲۰ مرداد ۱۳۸۳ – پاسخ به نامۀ آقای سید محمد خاتمی (رئیس جمهور وقت) تحت عنوان "نامه ای برای فردا"، و ذکر استقبال غیرمنتظرۀ مردم از آقای خاتمی در انتخابات و ناامیدی و یأس یا بدبینی آنان پس از ۷ سال ریاست جمهوری ایشان به دلیل وعده هایی که عملی نشد

۱۶ شهریور ۱۳۸۳ – پیام تسلیت به مناسبت شهادت فرمانده شجاع جنگ آقای حاج داود کریمی

شهریور ۱۳۸۳ – انتشار "رسالۀ حقوق" (۱۳۶ صفحه)

۲۲ آبان ۱۳۸۳ – پیام به مناسبت درگذشت برادر مجاهد آقای ابوعمار یاسر عرفات

۲ دی ۱۳۸۳ – پیام به حضرات آیات عظام و علمای نجف و کربلا دربارۀ لزوم شرکت مردم عراق در یک انتخابات آزاد و کسب استقلال واقعی مردم و کوتاه شدن دست اشغالگران از عراق

۳۰ دی ۱۳۸۳ – آغاز تدریس "روضۀ کافی"

۲ بهمن ۱۳۸۳ – دیدار دبیر کل و اعضای نهضت آزادی ایران در دهمین سالگرد بزرگداشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان

۱۳۸۳ – انتشار جلد دوم "رسالۀ استفتائات" (۵۸۲ صفحه)

۱۳۸۳ – ادامۀ دیدارها با گروه های دانشجویی و اقشار مختلف مردم؛ و مصاحبۀ نشریات و روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی (از جمله: مجلۀ تایم چاپ آمریکا، خبرنگار آلمانی بخش غربی صدای آلمان و خبرنگار نشریۀ دویچه آلمان، خبرنگار روابط بین الملل تلویزیون اتریش، هفته نامۀ پیک روز چاپ کانادا، خبرنگار صدای آمریکا، خبرنگار ایتالیایی، خبرگزاری آسوشیتدپرس، نشریۀ مصری الوطن العربی، پاسخ کتبی به سئوالات رادیو فردا، پاسخ به پرسش بخش فارسی رادیو بی بی سی، پاسخ به پرسش دانشجویان دانشگاه کلن آلمان، و پاسخ به سئوالات خبرگزاری رویترز)

۱۳۸۴

۱۵ فروردین ۱۳۸۴ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت پاپ ژان پل دوم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان

۱۸ فروردین ۱۳۸۴ – پاسخ به پرسش های انجمن اسلامی دانشجویان فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان پیرامون اهمیت شورا از نظر اسلام و قانون اساسی

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت حملۀ وحشیانۀ حکومت یمن به شیعیان آن کشور

۱۱ تیر ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت نهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری

۲۰ تیر ۱۳۸۴ – پیام در رابطه با انفجارهایی که به نام اسلام و مسلمانان در لندن انجام شد و تاکید بر لزوم هوشیاری مسلمانان و پرهیز از تلقی مشروعیت این حرکات تروریستی توسط دین اسلام و اظهار همدردی با خانواده های قربانیان این گونه اعمال تروریستی و آرزوی صلح و آرامش و امنیت برای مردم جهان

۲۳ مرداد ۱۳۸۴ – اظهار تاسف نسبت به برخوردهای ناشایست نیروهای اطلاعاتی با بیت مرحوم آیت الله شیرازی

۱۰ شهریور ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت حادثۀ دلخراش کاظمین و حمله به عزاداران در روز شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)

۱۱ شهریور ۱۳۸۴- صدور اجازۀ صرف وجوهات شرعیه برای کمک به زندانیان و خانوادۀ آنها با نظارت آقای عمادالدین باقی

تابستان ۱۳۸۴ – انتشار کتاب "مجمع الفوائد" که شامل مسائل اصولی و قواعد فقهی است و از تالیفات ایشان استخراج شده است ( ۴۹۶ صفحه)

پاییز ۱۳۸۴ – انتشار کتاب "الافق او الآفاق" دربارۀ رویت هلال (۸۸ صفحه)

۳۰ دی ۱۳۸۴ – دیدار اعضای نهضت آزادی ایران و جمعی از دوستان مرحوم مهندس مهدی بازرگان

۳۰ بهمن ۱۳۸۴ – محکومیت حمله و تخریب حسینیۀ شریعت و ضرب و جرح و بازداشت دراویش در قم

۳ اسفند ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت توهین و تخریب حرم مقدس امامین عسکریین(ع)

۱۳۸۴ – انتشار کتاب "موعود ادیان" پاسخ به شبهاتی پیرامون امام زمان(عج)، (۵۵۰ صفحه)

۱۳۸۴ – مصاحبۀ نشریات و روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی (از جمله: خبرگزاری رویترز، پاسخ به سئوالات سایت روز، هفته نامۀ نیوزویک، کانال سه تلویزیون ایتالیا، هفته نامۀ گاردین، خبرنگار تلویزیون فرانسه، و بخش بین الملل تلویزیون دولتی اتریش)

۱۳۸۵

۷ اردیبهشت ۱۳۸۵ – دیدار و گفتگو با جمعی از اعضای انجمن های اسلامی دانشگاهها (دفتر تحکیم وحدت – شاخۀ علامه)

۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آیت الله حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی

۱۳۸۵ – انتشار کتاب "اسلام دین فطرت" (۷۲۰ صفحه)

۲۴ خرداد ۱۳۸۵ – اتمام تدریس "روضۀ کافی" (۱۲۰ جلسه)

۲۷ مرداد ۱۳۸۵ – پیام به همایش جهانی "ادیان برای صلح" (کیوتو – ژاپن)

۳ مهر ۱۳۸۵ – آغاز تدریس کتاب "جامع السعادات" ملامحمد مهدی نراقی

۳۰ آبان ۱۳۸۵ – درگذشت آیت الله شیخ جواد تبریزی، و پیام معظم له به این مناسبت

۱۲ آذر ۱۳۸۵ – نگارش رسالۀ "انتقاد از خود" (عبرت و وصیت)، در پاسخ به پرسش های آقای سعید منتظری

آذر ۱۳۸۵ – ادامۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (الهیات بالمعنی الاخص)

۳۰ دی ۱۳۸۵ – دیدار با جمعی از علاقه مندان مرحوم مهندس مهدی بازرگان

۷ بهمن ۱۳۸۵ – دیدار با اعضای "انجمن دفاع از حقوق زندانیان"

۱۹ بهمن ۱۳۸۵ – پاسخ به پرسش هایی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران

۲ اسفند ۱۳۸۵ – واکنش به فتوای مفتی عربستان مبنی بر انهدام اماکن مقدس شیعیان

زمستان ۱۳۸۵ – انتشار "رسالة مفتوحة" در پاسخ به اتهام های مطروحه علیه شیعیان، (۹۶ صفحه)

۱۳۸۵ – انتشار غیر رسمی جلد دوم کتاب "دیدگاهها" (۴۷۸ صفحه) حاوی پیامها، نظریات و مصاحبه های ایشان (مربوط به ۳ سال پس از رفع حصر)

۱۳۸۵ – مصاحبۀ نشریات و روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی (از جمله: شبکۀ خبری ان تی وی ترکیه، مصاحبۀ رئیس خبرگزاری مستقل عراق، پاسخ به پرسش های مجلۀ عراقی قطوف، نشریۀ فرانکفورتر آلگماینۀ آلمان، و روزنامۀ مای ینجی ژاپن)

۱۳۸۶

۵ خرداد ۱۳۸۶ – پاسخ به سئوالات آقای مهندس مصطفی ایزدی دربارۀ مطالب مطرح شده در خاطرات آقای مهدوی کنی و ماجرای تاسیس و ادامۀ کار دانشگاه امام صادق(ع)

۱۹ خرداد ۱۳۸۶ – اعتراض مردمی در نجف آباد نسبت به پخش فیلم موهن صدا و سیما و توهین به آیت الله منتظری

۲۱ خرداد ۱۳۸۶ – درگذشت آیت الله سید حسن طباطبائی قمی، و پیام تسلیت به این مناسبت

۲۶ خرداد ۱۳۸۶ – درگذشت آیت الله شیخ محمد فاضل لنکرانی، و صدور پیام تسلیت به این مناسبت

۳ تیر ۱۳۸۶ – پیام به نشست مطبوعاتی "حق صلح"

۱۳۸۶ – انتشار جلد هفتم و هشتم کتاب "مبانى فقهى حکومت اسلامى" (مجموعا ۱۰۲۴ صفحه)

۱۳۸۶ – انتشار "کتاب الصوم" (۳۶۷ صفحه)

۱۳۸۶ – انتشار کتاب "حکومت دینى و حقوق انسان" در پاسخ به پرسش های جمعی از فضلای حوزۀ علمیۀ قم، (۱۶۰ صفحه)

۷ مرداد ۱۳۸۶ – انتشار جزوه ای با عنوان "کسوف" (۹۴ صفحه) از طرف دفتر آیت الله منتظری با هدف نقد و بررسی اخبار کذب بولتن های منتشره طی یک دورۀ ۵ ساله

۱۲ شهریور ۱۳۸۶ – انتشار قسمتی از متن گفتگوی آقای عمادالدین باقی با معظم له

۲۱ مهر ۱۳۸۶ – برگزاری نماز عید سعید فطر توسط معظم له در محل دفتر

۱۱ آبان ۱۳۸۶ – دیدار اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت با آیت الله منتظری

آذر ۱۳۸۶ – انتشار ویرایش جدید "کتاب الخمس" (۶۲۳ صفحه)

۶ دی ۱۳۸۶ – دیدار مجمع زنان اصلاح طلب با معظم له

بهمن ۱۳۸۶ – انتشار اولین نشریۀ داخلی دفتر آیت الله منتظری با عنوان "اطلاع" با هدف اطلاع رسانی صحیح نظرات و دیدگاهها و اخبار و و رویدادهای مربوط به معظم له

۱۳۸۶ – پاسخ به پرسش های خبرنگار بی بی سی، سایت خبری روز آنلاین، هفته نامۀ ایتالیایی اسپرسو، خبرنگار ایرانی مقیم آمریکا، و مدیر خبرگزاری آکی ایتالیا

۱۳۸۷

۲۲ فروردین ۱۳۸۷ – دیدار اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ – فتوای آیت الله منتظری در مورد حقوق شهروندی پیروان فرقه بهائیت و تاکید بر اینکه افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیات و روایات باید حقوق انسانی آنان رعایت شود

۱۱ خرداد ۱۳۸۷ – پاسخ به پرسش های مهندس لطف الله میثمی دربارۀ "قانون اساسی و نقش شورای نگهبان در تفسیر آن"

۱۵ مرداد ۱۳۸۷ – پاسخ به پرسش های "گاهنامۀ اطلاع" پیرامون تشکیک دربارۀ کتاب خاطرات معظم له

۲۸ شهریور ۱۳۸۷ – دیدار اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت

تابستان ۱۳۸۷ – انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهائی پیرامون مجازات هاى اسلامى و حقوق بشر" (۱۶۰ صفحه)

۱۱ مهر ۱۳۸۷ – برگزاری نماز عید فطر به امامت معظم له در محل دفتر

مهر ۱۳۸۷ – انتشار دفتر پنجم نشریۀ "اطلاع"، و بازداشت مسئول اطلاع رسانی دفتر برای جلوگیری از ادامۀ انتشار نشریه و دیگر جزوات

۴ آبان ۱۳۸۷ – بیانات معظم له در سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

۸ آبان ۱۳۸۷ – دیدار اعضای "پویش دعوت از خاتمی"

پائیز ۱۳۸۷ – انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهائی پیرامون مبانی نظری نبوت" (۷۲ صفحه)

۹ دی ۱۳۸۷ – پیام پیرامون قتل عام مردم مظلوم غزه به دست اسرائیل غاصب

۱۱ دی ۱۳۸۷ – توصیه هایی به دانشمندان، نواندیشان و پژوهشگران علوم اسلامی

۲۲ بهمن ۱۳۸۷ – دیدار اقشار مختلف مردم و بیان اینکه مسئولان باید از کارهای خلاف توبه کنند

اسفند ۱۳۸۷ – انتشار کتاب "سفیر حق و صفیر وحی" در نقد علمی برخی از نظرات آقای دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ قرآن و وحی (۲۰۰ صفحه)

۱۳۸۷ – مصاحبۀ خبرنگار رادیو زمانه، مصاحبۀ روزنامه مای ینجی ژاپن، و مصاحبۀ خبرنگار شبکۀ الجزیره

۱۳۸۸

۱ فروردین ۱۳۸۸ – پیام تسلیت به مناسبت رحلت همسر آیت الله خمینی

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ – درگذشت آیت الله محمد تقی بهجت، و پیام تسلیت آیت الله منتظری به این مناسبت

۱۳ خرداد ۱۳۸۸ – فتوای صریح معظم له مبنی بر حرمت تقلب و دستکاری در آرای مردم، و این که تغییر در آرای مردم موجب عدم مشروعیت و غصب و خیانت در امانت و استبداد می شود

۱۶ خرداد ۱۳۸۸ – پیام پیرامون دهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری

۲۲ خرداد ۱۳۸۸ – بیانات معظم له پس از شرکت در انتخابات دهمین دورۀ ریاست جمهوری

۲۶ خرداد ۱۳۸۸ – پیام در رابطه با نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن

۳ تیر ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به عملکرد نامناسب مسئولان با معترضین و سرکوب بیرحمانۀ مردم معترض به نتایج انتخابات

۱۹ تیر ۱۳۸۸ – پاسخ به پرسش های حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور پیرامون ولایت جائر و …

۲۲ تیر ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به کشتار مسلمانان در کشور چین

۳۰ تیر ۱۳۸۸ – اعتراض به توهین و مزاحمت برای حجج اسلام والمسلمین آقایان مهدی کروبی و عبدالله نوری

۷ مرداد ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ آقایان مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی و جمعی از نخبگان و شخصیت های فرهنگی و سیاسی، و بیان این که حاکمیت فعلی از تجربۀ حکومت شاه و سایر رژیم های استبدادی درس نگرفته و مشروعیت نظام را زیر سئوال برده و نظامیان را به برادرکشی و زندانیان را به اعتراف تحت زور و شکنجه واداشته است

۱۳ مرداد ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به برگزاری دادگاه های فرمایشی

۴ شهریور ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ ۲۹۳ نفر از روشنفکران و نخبگان

۱۴ شهریور ۱۳۸۸ – دیدار دانشجویان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با معظم له

۲۲ شهریور ۱۳۸۸ – پیام به مراجع تقلید، علما و حوزه های علمیه دربارۀ حوادث پس از انتخابات، و لزوم حمایت مراجع و علما از مردم و جدا کردن اعمال حاکمیت از دین و اسلام

۳۱ شهریور ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ آقای مهندس میرحسین موسوی

۷ مهر ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ مجمع زنان اصلاح طلب

۲۲ مهر ۱۳۸۸ – بیانات معظم له در درس اخلاق پیرامون مسائل روز

۸ آبان ۱۳۸۸ – عدم برگزاری جشن میلاد امام رضا(ع) در بیت آیت الله منتظری، برای اظهار همدردی با زندانیان سیاسی و خانواده های آنان

۱۹ آبان ۱۳۸۸ – توقف تدریس جامع السعادات بعد از ۳۲۴ جلسه درس

۲۳ آبان ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ تظلم خواهی مادر یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات

۲۵ آبان ۱۳۸۸ – تدریس کلمات قصار نهج البلاغه (به جای جامع السعادات)

۷ آذر ۱۳۸۸ – سخنرانی در روز عید سعید قربان و بیان اینکه بسیج باید در راه خدا باشد نه راه شیطان

۱۰ آذر ۱۳۸۸ – پاسخ به پرسش هایی دربارۀ جنبش سبز مردم ایران

۱۳۸۸ – انتشار کتاب "محاضرات فی الاصول" (تقریر دروس اصول آیت الله خمینی)، (۵۰۴ صفحه)

۱۳۸۸ – انتشار جلد سوم "رسالۀ استفتائات" (۵۰۵ صفحه)

۱۹ آذر ۱۳۸۸ – اعطای تندیس "تلاشگر حقوق بشر" به آیت الله منتظری، از سوی "کانون مدافعان حقوق بشر ایران"

۲۲ آذر ۱۳۸۸ – آخرین جلسۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (جلسۀ ۲۸۲)، (ذکر ادله بر تجرّد نفس ناطقه، از فریدۀ ششم)

۲۴ آذر ۱۳۸۸ – بیانات معظم له در پایان درس نهج البلاغه دربارۀ سوء استفادۀ ابزاری و سیاسی از پاره کردن تصویر آیت الله خمینی

۲۹ آذر ۱۳۸۸ (۳ محرم الحرام ۱۴۳۱ ق) – رحلت جانسوز معظم له در سحرگاه این روز

*****

۲۹ آذر ۱۳۸۸ – وداع اقشار مختلف مردم عزادار با پیکر مطهر در بیت معظم له، حضور مراجع عظام، گروهها و شخصیت های علمی، سیاسی و اجتماعی در بیت، جهت ادای احترام و عرض تسلیت

۲۹ آذر ۱۳۸۸ – پخش مصاحبۀ تاریخی آقای عمادالدین باقی با آیت الله منتظری از شبکۀ جهانی "بی بی سی"، و بازداشت آقای باقی به خاطر این مصاحبه

۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (ساعت ۹ صبح) تشییع جنازۀ کم نظیر با شرکت صدها هزار نفر از مردم عزادار و داغدار، علیرغم مشکلات فراوان و عدم امکان اطلاع رسانی و ممانعت نیروهای اطلاعاتی در مبادی ورودی شهر و دستگیری عده ای از افراد که قصد شرکت در تشییع جنازه داشتند

۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (ساعت ۱۱ صبح) اقامۀ نماز بر پیکر مطهر فقیه عالیقدر توسط آیت الله شبیری زنجانی، و دفن آن مرحوم در جوار فرزند شهیدش محمد منتظری در حرم مطهر حضرت معصومه(س)

۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (بعد از نماز مغرب و عشاء) ممانعت از برگزاری مراسم در مسجد اعظم قم (با پرکردن مسجد از نیروهای بسیجی و حکومتی) و متعاقب آن حمله به بیت، دفتر و عزاداران توسط نیروهای شناخته شدۀ به اصطلاح لباس شخصی (پنجمین حمله)

آذر و دی ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم یادبود و سوگواری در دانشگاههای شریف، علم و صنعت، الزهراء، آزاد تهران جنوب، هنر، خواجه نصیر، محقق اردبیلی، فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان، صنعتی شیراز، رازی کرمانشاه، کردستان، مازندران، سهند تبریز، دزفول، بین المللی امام خمینی قزوین و تربیت معلم سبزوار

۲ دی ۱۳۸۸ – جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود آیت الله منتظری در مسجد سید اصفهان، و خشونت بی سابقۀ ماموران در این مراسم و دستگیری گستردۀ مردم شرکت کننده

۳ دی ۱۳۸۸ – اعلام برگزاری مراسم یادبود در میدان امام خمینی تهران، و درگیری ماموران با مردم؛ و همچنین جلوگیری از برگزاری مراسم در مسجد جامع زنجان و کاشان، و درگیری با مردم و دستگیری شرکت کنندگان

۵ دی ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم یادبود (شب هفت) در نجف آباد، و در پایان مراسم محاصرۀ حسینیۀ اعظم (محل برگزاری مراسم) و حملۀ وحشیانه به مردم و دستگیری حدود دویست نفر از شرکت کنندگان

۱۱ دی ۱۳۸۸ – پیام تسلیت بیت فقیه عالیقدر به مهندس میرحسین موسوی در مورد شهادت خواهرزادۀ ایشان

دی ۱۳۸۸ – انتشار "کتاب الصلوة" (تقریرات درس آیت الله بروجردی)، (۶۰۰ صفحه)

دی ۱۳۸۸ – انتشار غیررسمی دو جلد کتاب "سوگنامه" حاوی برخی پیامها و مقالاتی که به مناسبت رحلت ایشان منتشر شده بود

۹ بهمن ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم چهلمین روز رحلت در دفتر معظم له و کوچۀ منتهی به بیت علیرغم کارشکنی مسئولان حفاظتی و تحت تدابیر شدید امنیتی، با حضور گستردۀ نیروهای لباس شخصی در اطراف محل برگزاری مراسم و بازداشت مجدد برخی از عزاداران در پایان مراسم

۱۳۸۹

۷ فروردین ۱۳۸۹ – درگذشت بانوی مکرّمه حاجیه خانم ربانی همسر فداکار و زجرکشیدۀ آیت الله منتظری و مادر شهید محمد منتظری (حدود صد روز پس از درگذشت معظم له)

۸ فروردین ۱۳۸۹ – ربودن جنازۀ بانوی مکرّمه توسط نیروهای ادارۀ اطلاعات و سپاه قم از محل بهشت معصومه(س) و انتقال بدون تشییع به صحن مطهر و اقامۀ نماز توسط آیت الله شبیری زنجانی و سپس تشییع بدون جنازه و با شکوه علیرغم فشارهای اطلاعاتی و امنیتی از حرم حضرت معصومه(س) تا گلزار شهدا و سپس دفن آن مرحومه در قطعۀ خانواده شهدا؛ یکی از شعارهای تشییع کنندگان در طول مسیر: "تشییع بی جنازه – این هم یه ظلم تازه"

۸ خرداد ۱۳۸۹ – احضار حجت الاسلام احمد منتظری به ادارۀ اطلاعات قم

۲۳ خرداد ۱۳۸۹ – تهاجم شبانۀ نیروهای لباس شخصی (اراذل و اوباش حکومتی) با حمایت آشکار نیروهای اطلاعات و سپاه به دفتر آیت الله منتظری و شکستن درب و غارت دفتر (ششمین حمله)

۲۴ خرداد ۱۳۸۹ – غارت کردن برخی وسایل صوتی تصویری به جا مانده از حملۀ شب گذشته و همچنین بردن اموال موجود در گاوصندوق دفتر (پول شهریۀ طلاب) توسط دادگاه ویژۀ روحانیت، و سپس پلمب دفتر به حکم این دادگاه توسط ادارۀ اطلاعات قم

۲۷ خرداد ۱۳۸۹ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به مراجع معظم تقلید و علمای اعلام در پی هتک حرمت مرجعیت

۲۷ خرداد ۱۳۸۹ – پاسخ حجت الاسلام احمد منتظری به نامۀ همدردی حجت الاسلام دکتر محسن کدیور

۱۴ تیر ۱۳۸۹ – پاسخ حجت الاسلام احمد منتظری به نامۀ همدردی مهندس عزت الله سحابی

۲۸ آبان ۱۳۸۹ – پاسخ بیت آیت الله منتظری به ندای مظلومانۀ خانوادۀ دکتر ابراهیم یزدی

۱۲ آذر ۱۳۸۹ – اطلاعیۀ بیت آیت الله منتظری در اولین سالگرد ارتحال معظم له

۲۹ آذر ۱۳۸۹ – سلب امکان برگزاری مراسم سالگرد ارتحال آیت الله منتظری در قم، و برگزاری مراسم فقط در شهر نجف آباد

۷ اسفند ۱۳۸۹ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به آیت الله خامنه ای، و پیشنهاد آشتی ملی از طریق تشکیل هیاتی ۵ نفره برای حل معضلات پس از انتخابات

۲۶ اسفند ۱۳۸۹ – برگزاری مراسم اولین سالگرد بانو حاجیه خانم ربانی (همسر آیت الله منتظری)

۱۳۸۹ – انتشار مجلدات چهارم تا ششم "درسهائی از نهج البلاغه" در سایت معظم له (مجموعا ۱۹۳۶ صفحه)

۱۳۸۹ – انتشار جلد سوم کتاب "دیدگاهها" در سایت معظم له، شامل پیامها، نظریات و مصاحبه های ایشان (۳ سال پس از رفع حصر تا زمان رحلت)، (۴۹۰ صفحه)

۱۳۸۹ – انتشار کتاب "پاسخ به پرسش های دینی" در سایت معظم له (۵۷۵ صفحه)

۱۳۸۹ – انتشار کتاب "پاسخ به پرسش هایی پیرامون معجزۀ پیامبران" در سایت معظم له (۷۸ صفحه)

۱۳۹۰

۱۰ فروردین ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجت الاسلام احمد منتظری به آقای مهندس میرحسین موسوی به مناسبت رحلت پدر بزرگوارشان

۱۰ خرداد ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجت الاسلام احمد منتظری به مناسبت درگذشت مهندس عزت الله سحابی

۱۴ خرداد ۱۳۹۰ – نوشته ای از آقای سعید منتظری در مورد سالگرد تهاجم به دفتر آیت الله منتظری (یادمان اول رجب)

۲۲ خرداد ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجت الاسلام احمد منتظری به مناسبت درگذشت مظلومانۀ آقای هدی صابر

۳ تیر ۱۳۹۰ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به رئیس قوۀ قضائیه در مورد عوارض عدم پذیرش گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل

۱۶ مرداد ۱۳۹۰ – احضار حجت الاسلام احمد منتظری به دادسرای ویژۀ روحانیت قم

۷ مهر ۱۳۹۰ – نامۀ حجت الاسلام احمد منتظری به پرزیدنت اوباما در حمایت از ملت مظلوم فلسطین

۱۶ مهر ۱۳۹۰ – احضار مجدد حجت الاسلام احمد منتظری توسط دادسرای ویژۀ روحانیت قم به اتهام: پاسخ گویی به احکام شرعی مقلدان، پرداخت شهریۀ آیت الله منتظری به طلاب، و باز بودن درب منزل وی به روی مراجعان!!

۶ آذر ۱۳۹۰ – اطلاعیۀ بیت آیت الله العظمی منتظری در دومین سالگرد ارتحال معظم له


 


کلمه: در میانه ی شهریور ماه ۱۳۸۸ میرحسین موسوی در راستای بیانیه های قبلی و با نیت برون رفت عملی از بحرانی که دیگران آن را نادیده گرفتند و نیز حرکت در راستای جنبش سبز که همانا جنبشی در راستای قانون اساسی وتحقق اصول معلق مانده ی آن بود بیانیه ای صادر کرد و ضمن ارائه راهکارهایی عملی، ساز و کار هایی دلسوزانه برای شکل گیری ایده ی "راه سبز امید" پیشنهاد داد.

به گزارش کلمه، "راه سبز امید" در نظر موسوی در واقع ادامه حرکت تاریخی مردم به سوی تعالی و راهی برای تحقق شعار های انقلاب اسلامی بود و هست. البته در آنزمان هنوز پرده ها از سناریوی تمامیت خواهان نیفتاده بود و نیت آنان برای مخالف خوانی نیروهای انقلاب و بیرون گذاشتن خیل جوانان از دایره ی خودی ها و چسباندن سر آنان به سقف!! بر ملا نشده بود و تصور می شد اقتدار گرایان قاعدتا باید از نگاه داشتن خیل عظیم مردمی در ذیل خیمه نظام با شکل گیری گفتمان بر آمده از انقلاب اسلامی که همان "راه سبز امید" بود خرسند نیز باشند.

اما چنانچه بعدا مشخص شد مخالفان مردم به چیزی جز سر به زیر آوردن و "بله قربان گویی" رضایت نمی دادند و تنها بقا برایشان مهم بود و نه دین. چه اینکه حتی دین را دام کردند و سبز های دیندار را که نماینده ی اکثریت مردم سبز اندیشی بودند که سبز خود را از راه اهل بیت گرفته بودند به زندان افکندند و رسانه های آنان را ستاندند یا محدود کردند و تریبون دولتی را به دست دین ستیزان دادند و به دروغ آنان را نماینده ی جنبش سبز معرفی کردند تا این القا را به مردم نمایند که جنبش سبز همان پوستین وارونه ای است که اقتدارگرایان به مردم معرفی می کنند و دین را باید فقط در نزد آنان جست.

در چنین شرایطی، در آن زمان موسوی در نامه ای که به عموم مراجع عظام تقلید نوشت، از نیت خود برای نوشتن این بیانیه گفت و تعدادی از مراجع عظام تقلید نیز به این نامه پاسخ دادند. از جمله آیت الله منتظری که نظراتی صریح و خواندنی را درباره نامه مهندس موسوی، قلمی کرد.

کلمه به بهانه نودمین سالروز تولد آیت الله العظمی منتظری، نامه ی موسوی به مراجع تقلید و پاسخ آیت الله منتظری را مجددا منتشر می کند و سبزاندیشان و علاقه مندان را به مطالعه آن فرا می خواند:

نامه میرحسین موسوی به مراجع عظام تقلید

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت ایت الله العظمی…

با سلام. پیرو حوادث چند ماهه اخیر بیانیه ضمیمه از سوى اینجانب صادر‏ ‏شده است. احساس نیازى که همواره براى همفکرى و همکارى با مرجعیت‏ ‏گرانقدر و روحانیت متعهد وجود دارد مرا تشویق کرد تا نسخه اى از آن را‏ ‏جهت اخذ راهنمایى تقدیم کنم.

‏ ‏اولین هدف در این بیانیه آن است که اگر خشم و نارضایتى در مردم به‏ ‏وجود آمده است آنان تصور نکنند که این احساسات منفى انباشته شده در‏ ‏ضمیرشان متوجه دین است . این رسالتى است که به نظر مى‎رسد بر عهده ‏ ‏تمامى کسانى که اسلام بر آنان حق حیات دارد و در رأس آنان روحانیت‏ ‏اسلام قرار گرفته باشد تا اجازه ندهند اقشار مختلف ، على الخصوص جوانان‏ ‏که اینک اکثریت جامعه ما را نیز شکل مى‎دهند میان برداشت هاى‏ ‏نادرست ، گزینشى و سطحى از دین و حقیقت آن اشتباه کنند و بر اثر‏ ‏هیجان هاى عاطفى از اسلام فاصله بگیرند.

‏ ‏رسانه هاى دولتى اصرار دارند که ما را مسبب و محرک حوادث این چند‏ ‏ماهه معرفى کنند، حال آن که رفتارهاى مسئولان کشور نه فقط در‏ ‏انتخابات ، بلکه از سال ها پیش هیمه هایى را انباشته بود که با خطاهاى این‏ ‏ایام شعله ور شد و با باد نخوتى که بر آن دمیدند ابعاد این آتش روز به روز‏ ‏توسعه پیدا کرد. اینجانب قطعا حق را به مردمى مى‎دهم که با برخوردهاى‏ ‏غیراسلامى ، غیرقانونى و غیرمنصفانه حقوقشان پایمال شده است ; و با‏ ‏استناد به مدارک غیرقابل انکار بدون تردید اعتقاد دارم که در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان یافته و وسیع رخ داده است . در عین حال اگر در موجى‏ ‏که از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل کشور و اصل‏ ‏نظام نمى کردم ، برایم سخت نبود که بیست سال دیگر سکوت کنم .

‏اما این گونه نبود و نیست که مردم با سکوت یا سازش یک نفر دست از‏ ‏حرکت خود بردارند، بلکه پس از مدت کوتاهى بلاتکلیفى به زودى این‏ ‏حرکت از نو و با شکلى کور و در حالى که به هیچ یک از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مى‎شد، و چه بسا دیگرانى که براى این کشور و ملت‏ ‏خواب هاى ناگوار دیده اند در هدایت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مى‎کردند.

هدف دیگر از این بیانیه و نیز بیانیه ها و حرکات قبلى این است که‏ ‏تکاپوهاى مردم در چهارچوب نظام باقى بماند و در دام ساختارشکنى هاى‏ ‏خطرناک نیفتد. این خطرى است که اگر محقق شود به راحتى مى‎تواند از‏ ‏ایران افغانستان و عراقى دیگر بسازد. ما نمى توانیم براى خوش آمد کسانى‏ ‏که نمى توانند این خطر را ببینند وظیفه خود را در پیشگیرى از آن فراموش‏ ‏کنیم ، کما این که نمى توانیم بدون اثبات تعهد خود نسبت به خواسته هاى به‏ ‏حق مردم و بازگو کردن آن در گفته هاى خود از آنان دعوتى براى آرامش‏ ‏داشته باشیم.

‏مرحوم ملا محسن فیض کاشانى در رساله الفت نامه غایت اکثر تکالیف‏ ‏شرعیه را حصول محبت و الفت اجتماعى ذکر مى‎کند. نتیجه اى که از این‏ ‏محبت و الفت ناشى خواهد شد همان چیزى است که در علوم جدید از آن با‏ ‏عنوان شبکه هاى اجتماعى نام مى‎برند، به عنوان راهى براى مهار حکومت‏ ‏و بازداشتن آن از تکرار خطاهایش ، و به مثابه روشى که به سرزندگى‏ ‏اجتماعى بینجامد و بسترى که توان ها و عواطف به هیجان آمده را در بستر‏ ‏خود جاى دهد و از سرریزهاى تخریب کننده آن جلوگیرى کند، تقویت‏ ‏شبکه هاى اجتماعى در این بیانیه توصیه شده است . این پیشنهاد‏ ‏مى‎توانست بنا بر آن چیزى که فیض مى‎فرماید رونویسى از نسخه اسلام‏ ‏تلقى شود، اگر چه کسانى که در بى انصافى مبالغه مى‎کنند آن را رونویسى از‏ ‏نسخه سیا خوانده اند.

‏و سرانجام در این بیانیه راهکارهایى براى برون رفت از بحران فعلى ارائه‏ ‏شده است که امیدوارم مورد اعتنا قرار گیرند.

‏‏۱۳۸۸/۶/۲۱‏‏

‏‏با احترام – میرحسین موسوى ‏

پاسخ آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

جناب آقاى مهندس میرحسین موسوى دامت توفیقاته

‏پس از سلام و تحیت ; نامه مورخ ‏۱۳۸۸/۶/۲۱‏ جنابعالى همراه با ضمیمه ‏ ‏آن واصل و ملاحظه گردید. شخصیت جنابعالى و تعهدتان نسبت به‏ ‏ارزشهاى دینى و اخلاقى و اهداف انقلاب و خدمات ارزنده دولت شما در‏ ‏دوران جنگ تحمیلى و حمایت هاى مکرر مرحوم امام خمینى (ره ) از شما براى‏ ‏همگان روشن است . در جریان انتخابات ریاست جمهورى اخیر و وقایع و‏ ‏فجایع بعد از آن که شما مورد توجه اقشار وسیعى از مردم و نخبگان قرار‏ ‏گرفتید، در حقیقت از آزمایش و ابتلاء بزرگى در پیشگاه خداوند متعال و‏ ‏در مقابل مردم آگاه ، سربلند بیرون آمدید; و تاکنون در حد امکان و توان‏ ‏خویش از حقوق تضییع شده مردمى که با شرکت در انتخابات ریاست‏ ‏جمهورى افتخار بزرگى را براى کشور آفریدند دفاع نمودید، که جاى بسى‏ ‏تقدیر و تشکر دارد.

‏امور پیشنهادى ضمیمه نامه جنابعالى که در حقیقت تقویت و فعال نمودن‏ ‏شبکه هاى اجتماعى و نهادهاى مردمى است ، امورى معقول و سنجیده و‏ ‏مطابق مقتضاى حال و شرایط کشور، و نیز مطابق دستور قرآن است که‏ ‏مى‎فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا…)، (سوره ‏ ‏آل عمران ، آیه ۲۰۰); اگر با انصاف و به دور از تنگ نظرى مورد بررسى قرار‏ ‏گیرد و آنها را عملى سازند و جو پلیسى و بگیر و ببند کنونى خاتمه یابد،‏ ‏مى‎تواند راه مفید و موثرى براى برون رفت از بحران کنونى – که در اثر‏ ‏قدرت طلبى و خودخواهى و غرور و ندانم کارى ها دامنگیر جمهورى‏ ‏اسلامى شده است – باشد و سنگ بناى تحولى مثبت در جهت اصلاح نظام‏ ‏و حفظ آن از خطر فروپاشى و انشقاق و پراکندگى صفوف ملت‏ ‏گردد.

‏‏البته توجه دارید راه اصلاحى مذکور که شما در جهت دفاع از حقوق مردم و‏ ‏نجات جمهورى اسلامى از این بحران بزرگ انتخاب کرده اید بس دشوار‏ ‏بوده و در معرض فشارها و تهدیدهاى بسیارى از ناحیه کسانى است که‏ ‏این بحران را ایجاد کرده اند. مطمئن باشید که با اتحاد و صبر و استقامت ،‏ ‏خداوند بنا بر وعده خود، راههاى هدایت براى پیروزى را به مردم عزیز‏ ‏عنایت مى‎فرماید. (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع‏ ‏المحسنین )، (سوره عنکبوت ، آیه ۶۹); و از طرفى استقامت در این راه الهى ،‏ ‏انسان را محل نزول فرشتگان همراه با بشارت آنان به ایمنى و نداشتن ترس و‏ ‏اندوه مى‎سازد. (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم‏ ‏الملائکة ان لاتخافوا و لاتحزنوا…)، (سوره فصلت ، آیه ۳۰).

‏‏متأسفانه بعد از انتخابات، عده اى از نخبگان و فعالان سیاسى و مطبوعاتى‏ ‏بازداشت شدند و برخلاف شرع و قانون براى اعتراف گیرى هاى‏ ‏غیر حقیقى و دروغین مورد فشار قرار گرفته و اعترافات بعضى آنان از‏ ‏رسانه هاى عمومى پخش گردید، و این مسلم و بدیهى است که اقرار‏ ‏شخص بر علیه شخص دیگرى در چنین شرایطى معتبر و مسموع نیست ;‏ ‏بلکه آنچه بیشتر مورد تأکید روایات مستفیضه مى‎باشد این است که حتى‏ ‏اقرار شخص بر علیه خودش در زیر هر گونه فشار و شکنجه اعم از تهدید،‏ ‏تجرید، حبس ، ترس و مانند آن اعتبارى نداشته و مسموع نمى باشد. (وسایل الشیعة ، جلد ۱۸، صفحه ۴۹۷ و ۴۹۸; و دراسات فى ولایة الفقیه ، جلد دوم، صفحه ‏ ‏۳۷۸).

‏‏و اجتهاد در مقابل نص این روایات ، صحیح نیست؛ و نظردادن در مقابل‏ ‏آنها بدعتى واضح است ، و اصل "اقرار العقلاء على انفسهم جایز" فقط در‏ ‏شرایط عادى و بدون اعمال زور و فشار نافذ است.

‏‏علاوه بر این ، در اصل سى و هشتم قانون اساسى آمده است: "هر گونه‏ ‏شکنجه براى گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخص به‏ ‏شهادت ، اقرار و یا سوگند مجاز نیست؛ و چنین شهادت و اقرار و سوگندى‏ ‏فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات‏ ‏مى‎شود." طبق عموم و اطلاق این اصل، هر گونه شکنجه اى براى‏ ‏اعتراف گیرى و کسب اطلاعات مجازات دارد، و اقرارها و اعترافات گرفته‏ ‏شده از این طریق نیز ارزش و اعتبارى ندارد.

‏روشن است که حبس در سلول انفرادى بویژه در دراز مدت که متهم را‏ ‏زیر فشار وادار به اعتراف مى‎کند از مصادیق بارز شکنجه است ; و با‏ ‏اعمال فشار و شکنجه ، مخصوصا به شکل وحشتناکى که در دوره اخیر انجام‏ ‏شده و شرایط غیرعادى که در پى آن وجود دارد، اعترافات متهم حتى بر‏ ‏علیه خودش نیز معتبر و مسموع نیست ; حتى اگر متهم بارها در آن شرایط و‏ ‏از طریق مصاحبه و میزگرد اعتراف و اعلام کند که خطا کرده و مرتکب‏ ‏اشتباه و جرم شده است ، اعترافات مکرر با وجود آن شرایط در بى اعتبار‏ ‏بودن ، حکم همان اعتراف اولیه را دارد.

‏همچنین در اصل سى و نهم قانون اساسى آمده است : "هتک حرمت و حیثیت‏ ‏کسى که به حکم قانون دستگیر، بازداشت ، زندانى یا تبعید شده به هر‏ ‏صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است."

‏‏حال چگونه شده است که افراد سرشناسى که سالها براى این نظام خدمت‏ ‏کرده اند با اعترافات فاقد ارزش و اعتبار، در معرض دید میلیونها نفر‏ ‏مورد هتک حرمت و حیثیت قرار گرفته اند ولى هیچ کس در قبال این مسأله‏ ‏نه تنها مجازات نمى شود بلکه مورد تأیید و تشویق قرار گرفته و اعترافات‏ ‏نیز معتبر شمرده مى‎شود؟!

‏‏آنچه در این خصوص مشکل را بیشتر کرده و اعترافات را بى اعتبارتر‏ ‏مى‎کند این است که در سیستم قضایى کنونى کشور، مدعى و طرف دعوا‏ ‏در مقابل متهمان سیاسى که جریان فکرى مقابل حاکمیت هستند، خود‏ ‏اعتراف گیران و محاکم قضایى وابسته به حاکمیت است ; و نزد هیچ عقل‏ ‏سلیمى در هیچ کجاى جهان ، این گونه اعترافات و نیز حکم و داورى ‏ ‏متعاقب آن ، کمترین ارزش حقوقى و قضایى را ندارد; چون در چنین‏ ‏محکمه اى مدعى و قاضى یکى است و فلسفه وجود هیأت منصفه که در اصل‏ ‏۱۶۸ قانون اساسى آمده است همین است ، که متأسفانه به این اصل هم مانند‏ ‏بسیارى از اصول قانون اساسى بى توجهى شده و به آن عمل نمى شود.

‏‏اقدامات اخیر حاکمیت و دادگاههاى نمایشى آن علاوه بر این که خلاف شرع‏ ‏و خلاف مصالح کشور و اسلامیت و جمهوریت نظام و از بدعت هاى بارز‏ ‏مى‎باشد، برخلاف مصلحت دنیوى خود حاکمان که مى‎خواهند حکومت و‏ ‏ریاست کنند نیز مى‎باشد. حاکمیت اگر به جاى سرکوب مردم و ایجاد‏ ‏فجایع اخیر، عقل و شعور سیاسى را حکم قرار داده و به تذکرات بعضى از‏ ‏بزرگان و علماء و مراجع گوش فرا داده بود و یک هیأت بیطرف و‏ ‏مرضى الطرفین را براى رسیدگى به شبهات انتخاباتى تعیین نموده بود، هرگز‏ ‏گرفتار بحران عدم مشروعیت کنونى نمى شد. حکومتى که در آن اقشار‏ ‏وسیعى از مردم و نخبگان ، ناراضى و در فشار باشند قابل دوام نیست . اگر‏ ‏حکومت کردن با این شیوه و روش و با ایجاد رعب و خفقان و استبداد و‏ ‏سرکوب و پر کردن زندانها از نخبگان و آزادى خواهان و گروههاى سیاسى‏ ‏مختلف ممکن بود، رژیم شاه توانسته بود حکومت خود را حفظ کند و هنوز‏ ‏پابرجا بود.

‏‏نظامى که تحت لواى اسلام بوده و افتخار شیعه بودن را دارد با انجام چنین‏ ‏اعمالى نه تنها در سطح جهان ، بلکه در کشور و در میان توده ها و جوانان ‏ ‏خودمان نیز موجب بدبینى نسبت به اسلام و دین گشته ، و عجز اسلام از‏ ‏تحقق عدالت در جامعه را اعلام مى‎کند; و متأسفانه تصمیم گیرندگان امور‏ ‏بر این حقیقت روشن چشم بسته اند و به مدح مداحان و چاپلوسى‏ ‏تملق گویان – که طبق حدیث پیامبر خدا(ص ) باید خاک بر دهان آنان ریخته‏ ‏شود – دل خوش کرده اند.

‏سلامتى و توفیق جنابعالى را در پیمودن این راه خطیر از خداوند بزرگ‏ ‏مسألت دارم .

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .

‏۳۱ شهریور ماه ۱۳۸۸ – ۲ شوال ۱۴۳۰‏

‏قم المقدسة – حسینعلى منتظرى


 


عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی و فعال سیاسی که در اعتراض به رعایت نشدن قانون در پرونده قضایی اش دست به اعتصاب غذا و دارو زده بود، دوشنبه گذشته پس از دریافت پیام سید محمد خاتمی و دیگر دوستان و همفکرانش به اعتصاب خود پایان داد.

به گزارش کلمه، سحر خیز که سه هفته ی قبل از آن را در اعتصاب غذا به سر می برد، روز یکشنبه گذشته و در پایان اعتصاب خود پیامی صادر کرد که در آن با لحنی گلایه آمیز، تاکید می کند که این تصمیم را تنها برای پشت نکردن به خرد جمعی و به خاطر “پیشنهاد دوستان اصلاح طلب خود و طرفداران جنبش سبز” اتحاذ کرده و “شکستن اعتصاب غذا و داروی خود را نیز به صورت مشروط و محدود” عملی می کند تا “شاید راهی برای تحقق خواسته های برحق و قانونی” اش گشوده شود.

سحرخیز در عین حال در این پیام خواستار توجه به وضعیت زندانیان دیگری شده که ظلم های بیشتری بر آنها رفته است، و به طور مشخص به محمد نظری اشاره کرده که شیعه و برادر شهید است و با “بیش از حدود ۱۹ سال حبس کشیدن گرد پیری بر روی مو و ریشش نشسته… اما کسی نیست که حتی حرف او را بشنود و به تظلم خواهی اش اهمیتی بدهد و خواسته کوچکش برای تجدید دادرسی پرونده را ارج نهد.”

پیش از این هم کیوان صمیمی در نامه ای از زندان رجایی شهر به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، خواهان پیگیری وضعیت محمد نظری زندانی دیگر این بند شده و نوشته بود: “من و سایر زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر از نزدیک شاهد وضع رو به وخامت این زندانی مظلوم هستیم و از شما درخواست داریم تا پیش از آنکه اتفاق ناگواری بیافتد اقدامات عاجل بشردوستانه خود را مبذول فرمایید.”

محمد نظری که به اتهام هواداری از حزب دمکراتیک کردستان بیش از ۱۹ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برد، از ۲۰ روز پیش با دوختن دهان خود، دست به اعتصاب غذا زده است. اما هیچ یک از مقامات قضایی و امنیتی تاکنون برای رسیدگی به وضعیت وی به زندان مراجعه نکرده اند.

متن پیام سحرخیز در پایان اعتصاب غذا که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:

در آستانه آغاز چهارمین هفته اعتصاب غذا و دارو، با تعدادی پیام مستقیم و غیر مستقیم دوستان همبندان و آزاد از قید زندان از جمله جناب آقای سیدمحمد خاتمی رییس جمهور اصلاح طلب مواجه شدم، که مرا در برابر پذیرش و یا رد آن در شک و تردید قرار داده بود. رد این پیام های دلسوزانه می توانست به معنی پشت کردن به خرد جمعی باشد و از آن مهمتر پافشاری و اصرارخودزنانه ارزیابی گردد که تلاش فراوانی کردم که اهل این و پیرو آن نباشم، اما چه می شود کرد وقتی اعتصاب غذا از جانب جمعی اقدام ضد حقوق بشری معرفی می گردد و افشای اموری نا حق و ظالمانه از طریق هدیه کردن جان در کوتاه مدت به منظور حفظ جان خود و دیگران در بلند مدت نکوهش می شود.

مگر نه این است که وقتی از مبارزه و مقاومت مدنی و حرکت های مسالمت جویانه سخنی به میان می آید، انسان خلع سلاح شده جز سلاح جان چیز دیگری در کف ندارد و جریان بیش از همه و بیش از همه ملتها مهاتما گاندی برابر چشم می آید، و آن پیکر نحیف و روزه های سیاسی معروف و گوناگون. مگر نه اینکه او بارها و بارها تا پای جان فدا کردن پیش رفت تا از ارزش های وارسته مراقبت و نگهداری کند. یا از جان و مال مسلمانان و هندوها پاسداری نماید. هرچند اقدام من نه از آن ارزش برخوردار است و نه از آن اهداف والا، اما یک پیام دارد؛ پیامی عام حقی در دادگاه ضایع شده، حقوقی در بیمارستان پایمال گردیده. وقتی حرمت حرف پزشکان و احترام به حرف پاسداران جان انسانها در مراکز درمانی و حتی در اداره پزشکی قانونی قوه قضاییه زیر پا گذاشته شده است چرا؟ چون هدف مقامهای امنیتی قضایی راضی کردن امیال یک نفر بوده است و جلب رضایت تنها یک شخص فارغ از حق و حقوق مردم.

اگر این نبود که ماه ها پیش من باید برای ادامه درمان آزاد می شدم یا احکام غیر قانونی شکسته می شد. نه اینکه از بیم دیدار احتمالی بان کی مون دبیر کل سازمان ملل با من در بیمارستان در حاشیه برگزاری مراسم اجلاس سران تهران مرا شبانه به اوین ببرند و در بهداری زندان در شرایط حبس انفرادی پنهان سازند و بعد به رجایی شهر انتقال دهند و فراموش کنند جان انسانی در خطر است. این ظلمی است که نه تنها بر من رفته و می رود و نه جوری که بر اعتصاب غذا کنندگان که با این اقدام خود می خواهند توجه افکار عمومی و حتی مسوولان یک نظام را از شرایط غیر قانونی تحمیل شده می رود. شاید بد نباشد که رییس جمهور سابق که رییس پیشین، آقای هاشمی رفسنجانی و حتی احمدی نژاد که بیش از حد برای زندانیان خارجی یقه می دراند اما به فکر زندانیان ایرانی نیست، فکری هم برای محمد نظری و زندانیان امسال او به ویژه کردهای شیعه و سنی و حتی عراقی کنند که دوران حبسشان گاه از زمان زمامداری سه رییس جمهور هم فراتر می رود. آن هم گاه برای ۶ دوره نه ۳ دوره عادی. محمد نظری تنها مشتی نمونه خروار است.

اعتصاب غذای این زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر اکنون دارد وارد چهارمین هفته می شود. آنان که می گویند جمهوری اسلامی فقط به اکثریت شیعه و خانواده شهدا اهمیت می دهد و تبعیض مذهبی قایل است، باید بدانند این جوان که اکنون بیش از حدود ۱۹ سال حبس کشیدن گرد پیری بر روی مو و ریشش نشسته هم شیعه است و هم برادر شهید. اما کسی نیست که حتی حرف او را بشنود و به تظلم خواهی اش اهمیتی بدهد و خواسته کوچکش برای تجدید دادرسی پرونده را ارج نهد.

شاید این نظام به قربانیان دیگر نیاز دارد. جانباختگان اعتصاب برای افشای ظلم و جور امروز و دیروز و شاید هم فردا. من پذیرای پیشنهاد دوستان اصلاح طلب و طرفداران جنبش سبز برای شکستن اعتصاب غذا و داروی خود به صورت مشروط و محدود می باشم تا شاید راهی برای تحقق خواسته های برحق و قانونی ام گشوده شود. اما نمی دانم چه کسی به فکر ظلمی است که بر محمد نظری ها رفته و می رود خواهد بود و وعده های عمل نشده در طول سال های دراز زندان به او و کردهای زندانی دیگر.

اگر نمی توان در این راه احقاق حق کرد و راهی برای این افراد بیابید، دست کم با ارسال پیام به مقامی یا به راه اندازی کارزاری تبلیغاتی از رنج و درد این همبند اعتصابی ما که حتی به رسم زندانیان عادی لب و دهانش را با نخ و سوزن دوخته تا نمایش دهد که ماجرا چیست، بکاهید. شاید گشایشی شود و تا اخر عمر در زندان نپوسد.

عیسی سحرخیز

سالن ۱۲ بند ۴
زندان رجایی شهر

یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱


 


کلمه – گروه اجتماعی:‌ بارندگی و سرما در حالی در مناطق آسیب دیده از زلزله در آذربایجان شرقی آغاز شده که بسیاری از مردم همچنان شب و روز را در چادرها سپری می کنند. دولت هنوز به جای عمل به وعده خود برای تأمین کانکس های مورد نیاز زلزله زدگان، از آنها پول درخواست کرده و این نگرانی وجود دارد که در هفته های آینده نیز مشکل اسکان آسیب دیدگان زلزله در جای گرم، حل نشود.

به گزارش کلمه، بر اساس گزارش های غیر رسمی خبرنگاران حاضر در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی اهالی روستاهای زلزله زده این استان گفته اند که برای تحویل دادن کانکس به آنها جهت اسکان در سرمای زمستان طلب سه میلیون تومان پول کرده اند.

همچنین این گزارش ها می افزاید که برای ساخت خانه نیز از اهالی روستاها وام های ۱۸ میلیون تومانی با سود ۲۶ درصد گرفته اند و تسهیلات مسکنی که پیش از این از آنان گرفته شده بود شامل وام نمی شود.

دولت در حالی از اهالی روستاهای زلزله زده می خواهد سه میلیون تومان بابت کانکس ها بگیرد که پیش از این استاندار آذربایجان شرقی تاکید کرده بود دولت و مسئولان استانی هم قسم شده‌اند از عید فطر تا عید قربان چادر‌های مناطق زلزله‌زده را به خانه‌های مستحکم تبدیل کنند.

اکنون در حالی که از عید فطر نزدیک به یک ماه گذشته، ساکنان این منطقه در آستانه شروع فصل سرما کماکان در چادر به سر می برند، و نه تنها از خانه های وعده داده شده خبری نیست، که برای کانکس نیز از مردم پول خواسته می شود و باز وعده های بی حاصل پشت هم تکرار می شوند.

در همین رابطه عباس فلاحی باباجان نماینده هریس خبر داده که تا کنون وامی به اهالی زلزله زده داده نشده است. او با اشاره به وام ۱۴ میلیونی که قرار بود به خانه های آسیب دیده تعلق بگیرد، گفته: این وام به طور مستقیم به مردم داده نمی شود. این وام در اختیار بنیاد مسکن گذاشته شده است و بنیاد مسکن نیز مصالح لازم برای ساخت و ساز و بازسازی را در اختیار مردم می گذارد. اما در این موضوع هم تاکنون ضعیف عمل شده است. اگر این مصالح به موقع و به اندازه می رسید در یک ماه گذشته روند کار با سرعت بیشتری پیش می رفت که تاکنون این اتفاق نیفتاده است.”

نماینده مردم هریس همچنین خبر از بارش نخستین برف‌ها در برخی روستاهای اهر و سرمای بسیار در این مناطق داده و تاکید کرده است: “از ۳۰۵روستای اهر، تعداد ۲۰۰روستا در حدی تخریب شده که مردم تا‌کنون به منازل خود نرفته‌اند و با وجود سرمای شدید در چادرها به‌سر می‌برند. باید فکری اساسی به حال دام و احشام مردم زلزله زده بکنیم. ”

هم‌اکنون شب‌ها دما در مناطق اهر، هریس و ورزقان کمتر از هشت درجه است که مطابق استانداردهای موجود اگر درجه هوا از ۱۲ کمتر باشد باید به فکر وسایل گرمایشی بود، در این مناطق، از ۱۵ شهریور هوا به سمت هوای پاییزی سوق پیدا می‌کند.

روزنامه تهران امروز هم با نقل این جمله از فرماندار ورزقان که “سرمای ورزقان در کشور معروف است، در سال‌های گذشته در مهرماه حتی برف و باران هم داشتیم” گزارش داده است: “روش‌های بازسازی سنتی، آنچنان که در زلزله رودبار، منجیل و بم به‌کار گرفته شد، در مناطق زلزله‌زده آذربایجان پاسخ نمی‌دهد… به‌دلیل سرمای زودرس محلی در این منطقه و حتی احتمال حمله جانوران درنده به افراد، زمان بازسازی باید کوتاه باشد اما این امر با روش‌های سنتی امکان‌پذیر نیست.”

اما نه تنها هنوز هیچ اقدام مهمی برای بازسازی صورت نگرفته، که هنوز مشکل اسکان آسیب دیدگان زلزله در جای گرم نیز حل نشده و چشم اندازی از تغییر این وضعیت دشوار اسکان در چادر در سرمای طاقت فرسا در آینده نزدیک نیز وجود ندارد.

از طرفی دیگر الله وردی دهقانی نماینده ورزقان نیز با اشاره به شروع فصل سرمان و اسکان حدود ۱۲۰ هزار نفر در این مناطق نسبت به بروز بحران در این مناطق هشدار داد و گفت: “هیچ نوع اسکان موقتی برای زلزله زدگان آذربایجان در نظر گرفته نشده است. در حال حاضر حدود ۱۲۰ هزار نفر در شهرهای ورزقان، اهر و هریس و روستاهای اطراف آن در چادر زندگی می کنند.”

او همچنین تاکید کرد که تا کنون هیچ کانکسی برای اسکان موقت به مناطق زلزله زده فرستاده نشده و با این روند و مدیریتی که شاهد آن هستیم بعید به نظر می رسد تا چهل روز آینده خانه ها دولت و بنیاد مسکن بتواند قولی که درباره ساخت ۱۰ هزار خانه داده است را عملی کند و باید منتظر بروز بحران در مناطق آسیب دیده باشیم. نماینده ورزقان از مردم و خیرین درخواست کرد مردم مناطق زلزله زده را تنها نگذارند و کمک هایشان را ادامه دهند.

نادر قاضی پور نماینده ارومیه در مجلس نیز در این باره گفت: “به رغم گذشت زمان از مصوبه دولت مبنی بر پرداخت وام مسکن، روند پرداخت تسهیلات مناسب نیست، باید با سرعت بیشتری وام ها پرداخت شوند و این مصوبه به شهرستان ها ابلاغ نشده است.”قاضی پور در گفت و گو با ایرنا سقف وام های مصوب را بین یکصد میلیون تا ۱۵۰ میلیون ریال اعلام کرد و افزود:” وام های مصوب باید به دور از بروکراسی اداری و نوبت در اختیار خانواده های آسیب دیده قرار گیرد تا آنان به زندگی عادی خود بازگردند.”

از طرفی دیگر مدیر روابط عمومی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر با بیان اینکه تهیه کانکس وظیفه هلال احمر نیست خاطرنشان کرد: “بنیاد مسکن پیگیر قضیه اسکان موقت زلزله زدگان است و برای تهیه کانکس ها مشکلی از نظر بودجه وجود ندارد اما تولید کانکس ها زمانبر است.”

پیش از این هم رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر از اقدام دولت برای رساندن کانکس های مورد نیاز به مناطق زلزله زده آذربایجان ابراز ناامید کرده و از مردم خواسته بود “به هر نحوی شده کانکس به مناطق زلزله‌زده ارسال کنند.”

اما این موضوع واکنش برخی رسانه ها را به دنبال داشت، از جمله سایت عصر ایران که پرسید: “آیا واقعاً هلال احمر با آن عظمت و با آن حجم انبوه مأموریت هایش کانکس امدادی ندارد یا سایر نهادها مانند وزارت راه و شهرسازی و بنیاد مسکن نمی توانند از عهده تأمین کانکس برآیند؟! مگر نه این است که باید همواره به تعداد کافی کانکس در انبارهای باشد تا در موارد اضطراری ، فوراً در مناطق مورد نیاز برپا شوند؟! مگر کانکس ، پتو و لباس و آب معدنی و پول نقد است که همه بتوانند کم و بیش ، بفرستند یا خون است که در رگ هایشان جاری باشد و اهدا کنند؟! مردم از کجا کانکس بفرستند؟! اگر قرار است کانکس را هم مردم بفرستند ، پس شما چه کاره اید؟!”

همچنین مدیر عامل بنیاد تعاون سپاه نیز در جریان بازدید از مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن انتقاد از برخی وعده های مطرح شده از سوی دولتمردان در خصوص اتمام ساخت منازل زلزله زده در دو ماه آینده تاکید کرد: “نباید به مردم وعده ای داد که عملی نشود، چرا که در صورت عدم اجرای آن آسیب های روانی بیشتری به آنها وارد خواهد شد.” مدیرکل مسکن سازمان بهزیستی میزان آواربرداری در مناطق زلزله زده را ۷۰ درصد اعلام و گفت: در برخی مناطق عملیات پی‌ریزی و اجرای فونداسیون و اسکلت نیز آغاز شده است.

اما از سویی دیگر مدیرکل مسکن سازمان بهزیستی خبر از تهیه کانکس‌ از سوی بنیاد مسکن داده است تا در صورت بروز مشکلات اخیر در بازسازی‌ها از این کانکس‌ها با اولویت مددجویان بهزیستی استفاده شود. چرا که فصل سرما در مناطق زلزله زده نزدیک است. اومیزان آواربرداری را در مناطق زلزله زده ۷۰ درصد خواند و گفت: در برخی مناطق عملیات پی‌ریزی و اجرای فونداسیون و اسکلت نیز آغاز شده است.

مدیر کل مسکن سازمان بهزیستی کشور در بخش دیگری از سخنان خود با اعلام آغاز ساخت ۲۰ هزار واحد مسکونی روستایی اظهار کرد: ” نهضت مسکن مددجویان بهزیستی در قالب مسکن شهری پیگیری می‌شد اما از هفته پیش با دستور وزیر راه و شهرسازی دستور العمل اجرای مشترک میان سازمان بهزیستی و بنیاد مسکن تهیه و به استانها ابلاغ شد.”

ربوی همچنین از اختصاص ۲۰ میلیارد تومان در سازمان بهزیستی برای برای تامین سهم آورده مددجویان این سازمان که دارای مشکل مالی هستند خبر داد و گفت: ” برخی از مددجویان که قادر به تامین سهم آورده خود نیستند کمکهای بلاعوض دریافت کند که البته ضوابط و شرایطی دارد و بر مبنای امتیاز بندی و اولویت بندی انجام می‌شود برخی نیز که قادر به پرداخت کمک بلاعوض هستند اما مشکل مالی دارند وام دریافت می‌کنند.”

بخشی از مسوولان وعده می دهند و بخشی دیگر نیز آن وعده ها را زیر سوال می برند و همچون دیگر امور مملکتی، دعوا بین مدیران بیشتر و بیشتر می شود و در این میان این مردم زلزله زده آذربایجان هستند که شب‌ها در چادرهایی که قرار است جای خانه‌های گرمشان را بگیرند می خوابند.

چادرها زیر هزاران قول بی عمل خیس می شوند، سرمای هوا در آذربایجان بیداد می کند، باران‌های شدیدی که شب و روز می آید گاهی تبدیل به سیل می‌شود و برف در استانه باریدن است وضعیت آشفته مردم را آشفته‌تر می‌کند ، چادر ها توان پاسداری از مردم را ندارند و مسوولان فقط وعده می دهند؛ مانند تمام وعده های بی پایان دولت دهم.


 


خوانندگان روزنامه همشهری از روز شنبه اول مهر باید این روزنامه را با ۱۰۰ تومان افزایش قیمت خریداری کنند.

به گزارش کلمه، براساس اعلام مسئولان این روزنامه، همشهری از روز شنبه اول مهر ماه با صد تومان افزایش قیمت عرضه می‌شود. به گفته آنها، گرانی کاغذ و افزایش تورم در بخش‌های مختلف مسیر تولید روزنامه موجب شده است تا انتشار روزنامه همشهری هم با بهایی چند برابر سال قبل انجام شود.

پیش از این هم روزنامه جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که تعداد صفحات روزنامه را از ۱۶ صفحه به ۸ صفحه تقلیل خواهد یافت.

بر اساس گزارش ها، تنها طی یک سال گذشته قیمت انواع کاغذ به طور متوسط بین ۲۳۰ تا ۲۷۰ درصد افزایش یافته است. افزایش قیمت کاغذ پس از آن صورت گرفت که واردات کاغذ به کشور در پی اختصاص نیافتن ارز دولتی کاهش یافت. کارخانه های داخلی نیز تنها قادرند حدود یک سوم از نیازهای داخلی تولید کاغذ کشور را برآورده کنند.

افزایش ناگهانی قیمت ارز در چند ماهه اخیر و کاهش واردات کاغذ موجب شده بازار داخلی تولید کاغذ به شدت به هم ریخته و این موضوع موجب افزایش شدید قیمت کاغذ در کشور شود، تا جایی که ادامه روند انتشار تعدادی از روزنامه‌ها و به ویژه روزنامه‌های مستقل کشور با سؤال جدی روبه‌رو شده است.


 


مسعود باستانی، روزنامه نگار زندانی که از اواسط هفته قبل در مرخصی به سر می برد، ظهر امروز جمعه به زندان رجایی شهر بازگشت.

به گزارش کلمه، این روزنامه نگار جوان در حالی پس از حدود ده روز مرخصی به زندان بازگشت که از درد شدید گردن رنج می برد و دادستانی فقط به او روز چهارشنبه را برای تکمیل درمان مرخصی داده بود.

این روزنامه نگار در حالی پس از سه سال حبس بی وقفه به مرخصی آمد که از مرخصی مهسا امرآبادی همسرش که او هم روزنامه نگار و زندانی است، جلوگیری شده است. بدین ترتیب در طی مدت مرخصی، مسعود باستانی تنها برای دو بار توانست همسرش را در زندان اوین ملاقات کند.

باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شد. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر می‌برد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان از اوین به زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل شد و هم اکنون نیز در این زندان نگهداری می شود.

ریحانه طباطبایی، روزنامه نگاری که پیش از بازگشت باستانی به زندان با او گفت و گو کرده، در این باره در وبلاگ خود نوشته است:

به سادگی رفت! وقتی که آمد هیچ کس دم در زندان رجایی شهر منتظرش نبود، مهسایش فرسنگ ها آن سو تر پشت میله های زندانی دیگر حتی نمی دانست که همسرش به مرخصی آمده است و خانواده اش شب قبلش تا ۱۲ بامداد دم در زندان رجایی شهر به انتظار ایستاده بودند تا بیاید که نیامد و گفتند بروید و فردا عصر باز بی آیید. پس از سه سال حضور مداوم در زندان فکس مرخصی اش به دلیل تمام شدن جوهر دستگاه فکس دیر آمد و یک روز بیشتر در زندان ماند تا وقتی که آن در پس از سه سال باز می شود کسی پشت آن منتظرش نباشد و مجبور شود با جیب خالی با تاکسی به خانه بی آید.

اما هرچقدر که دلش می خواست تا پشت در زندان هنگامی که قدم در دنیای آزاد! می گذارد دوستان و خانواده اش را ببیند برای بازگشت دلش می خواست تنها باشد.

گفت می خواهم فردا بروم، گفتم صبر کن باید اول ام آر ای رو انجام بدی بعد؛ گفت نیازی نیست خوب میشم یکم خستگیه همین. گفتم خیلی خب جمعه نرو بگذار شنبه، گفت چه فرقی می کنه وقتی مهسا نیست؟ تازه تمدید هم که نکردن…گفت به کسی نگو می خواهم تنها بروم، گفتم برای چی تنها؟؟ گفت سخته خداحافظی کردن، بچه ها ناراحت میشن…گفتم اره سخته دیدن یک رفیق که میره و در پشتش بسته میشه، گفت نمی خوام بچه ها نارحت شن…گفتم روزی که مهسا رفت تا شب گریه کردم، فرداش بغض داشتم و پس فرداش زندگی جریان داشت. گفت یعنی ناراحت نمیشین؟ گفتم ناراحت میشیم از حالا ناراحتیم، اما خب زندگی جریان داره، وقتی از زندان برگردیم هرکس باید برگرده سر کارش، دنبال بدبختی هاش، اما آمدن دم زندان خوب هست هم برای اون ها و هم برای تو، قرار نیست بی صدا بریم اون تو، قرار نیست انقدر راحت بپذیریم زندان رفتن را بی هیچ صدایی…این شکلی زندان رفتن خوب نیست مسعود بزار بچه ها بیان نهایتا یک ساعت ناراحتن و بعدش تموم میشه همه چی…نگام کرد..گفتم ببین انقدر بی صداش نکن، اشتباه می کنی باید بیان از زیر قران ردت کنند باید بیان و شوخی کنن باید بیان و …گفت یعنی واقعا ناراحت نمیشن؟ من این یک هفته خیلی اذیت شدم، فکر جدا شدن از شما ، فکر نبودن مهسا…فکر نبودن مهسا…دوشنبه پیش که قرار بود بره با بغض گفت همه دارن میان تا دم زندان اما اونی که باید بیاد نمیاد…

رفت یک روزه شمال، تمامش برایش خاطره بود، خاطره مهسا، می گفت تمامش را بغض داشتم ، انقدر که وقتی برگشت گرفتگی رگ گردنش که میراث زندان هست دوباره سراغش آمده بود و زمین گیر شد، دکتر می گفت اسپاسم شدیده، باید فیزیو تراپی برود، ده جلسه و دارو داد ام ار ای ..عصبانی شدم گفتم فکر می کنی مهسا این سه سال چه می کرد،زندگی زندگی زندگی…شمال می رفت جنوب می رفت سفر می کرد…گفت نوشته هاش خوندی؟ گفتم تا صبح حرف میزدیم..گفت پس چی می گی ….سکوت بودم سکوت…

دوشنبه بود که آمد، هم پر از خنده شدیم و هم پر از بغض، پس ازسه سال بالاخره سه روز مرخصی برای رفیقی قدیمی شادی بخش هست،اما مهسا نبود، سه سال دوییده بود تا این لحظه برسد و حالا خودش نبود تا با پراید قرمزش به رجایی شهر برود، دست مسعود رو بگیرد و به خونه بیاورتش ، در شهر بچرخند، خانه را اب و جارو کند و مثل تمامی خانواده هایی که این سه سال به دیدنشان رفت حالا آنها به دیدنش بیایند و او ….

حالا مسعود است که نرسیده راهی دادستانی میشود و اجازه ملاقات حضوری می گیرد، حالا مسعود است که این بار از این سوی در به سالن ملاقات می رود…مهسا خوشحاله خیلی خوشحال ….

مسعود به تک تک چهره هایمان نگاه می کند و می گوید لعنتی ها همه تان مهسا هستید و من را دلتنگ تر می کنید…

و بالاخره کار خودش را کرد، تنها رفت، انگار بی قرار بازگشت بود، شهر بی مهسا، آزادی بی مهسا…

خانه برایش تلخ بود ؛ چون تقویم خانه ورق نخورده بود

خانه براش تلخ بود ؛چون از اول امسال کسی نبوده که برگ های تقویم اتاق را جدا کند

خانه براش تلخ بود ؛ چون نمی توانست درب کمد لباسهای مهسا را باز کند

چون نمیتوانست لباسهای مهسا را نگاه کند

مرخصی براش سخت بود ، چون نمیتوانست تنها – بدون مهسا – در خانه ای که حتی هیچوقت با هم آنجا نبودند بماند

مرخصی براش سخت بود چون آن کسی که باید بهش خوش آمد میگفت نبود ، چون مهسا نبود

وبراش تلخ تر بود چون آن کسی که باید بدرقه اش میکرد برای خداحافظی خانه نبود

مسعود تنها برگشت ؛ تحمل یک زندان بزرگتر براش سخت تر بود

مسعود بازگشت به زندان در حالیکه با وجود تمامی تلخی ها محکم تر از همیشه بود، با وجود تمام دل تنگی ها دل مطمئن تر از همیشه بود، که ایمانش به درستی راهی که او و مهسا برگزیده اند ،سبز تر از همیشه بود و این را بارها تکرار کرد انقدر که اخرین تماسش با دختران مهندس موسوی و زهرا رهنورد بود “ما مجبوریم امیدوار باشیم.”

او رفت و برای مهسا تکرار کرد که ” بالله که شهر بی تو مرا حبس می شود…”


 


جوان ترین جانباز شیمیایی که نامش در لیست قربانیان سلاح شیمیایی بمباران سردشت است از مشکلات جانبازان سردشتی می گوید و تنها دغدغه اش حضور پزشک متخصص در سردشت است ولی زندگی خودش تنها با ماهی ۲۵۰ هزار تومان می‍گذرد.

به گزارش مهر، رحیم صداقت یکی از دهها کودکی است که در هفتم تیرماه سال ۶۶ در بمباران شیمیایی سردشت قربانی سلاح شیمیایی شد. او که امروز عنوان جانباز شیمیایی را یدک می کشد به دعوت از خبرگزاری مهر ۸۰۰ کیلومتر را طی کرد تا میهمان خبرگزاری مهر باشد.

البته این دعوت متقابل بود چرا که ماه قبل خبرنگار مهر میهمان خانه کوچک رحیم صداقت بود. آن روز برای رسیدن به خانه او در حاشیه شهر از یک شیب خطر ناک که نزدیک بود به داخل آن سقوط کنم عبور کردم تا به خانه کوچک استیجاری رحیم رسیدیم. البته خانه قبلی وضعیت بدتری داشت ولی این خانه کوچکتر از خانه قبلی بود. خانه رحیم یک اتاق ۱۰ متری داشت با یک آشپزخانه کوچک که سقفش با تیرچه های چوبی پوشیده شده بود.

همسر رحیم به زبان کردی از رحیم می خواست تا از میهمان ناخوانده پذیرایی کند. دیگر داشت صحبتمان گل می انداخت که رحیم تنها عکسی که ۲۵ سال تا کنون نزد خود نگاه داشته بود را به من نشان داد. عکس کودکی ۵ ساله که با تاولهای شیمیایی بر روی تخت بیمارستان شهید چمران تهران بستری شده است. قرار شد روایتش را وقتی تهران آمد برایم بازگو کند.

پنج ساله بودم که شیمیایی شدم

رحیم صداقت در مورد نحوه مجروحیتش می گوید: آن زمان پنج سال بیشتر نداشتم و چیزی یادم نمی آید ولی از دوستان، همسایگان و کسبه داستان آن روز را در سینه ام نگاه داشتم تا روزی برای کودکانم بازگو کنم. آن روز پدرم برای گرفتن کوپن مرغ و تخم مرغ رفته بود مغازه کاک محمد و من همراه با مادر و خواهرم در مغازه میوه فروشی پدرم منتظر او بودیم. من دائما به میوه ها دست می زدم و مادرم می گفت: رحیم این میوه ها کثیف است دست نزن مریض می شوی. مادرم هم زن رنج کشیده ای بود و با زن دوم پدرم با هم زندگی می کردند. ساعت چهار و نیم عصر بود که صدای هواپیماهای دشمن فضای منطقه را پر کرد. همه مردم و کسبه بازار سراسیمه به بیرون خانه ها و مغازه ها ریختند. ناگهان با اصابت یک بمب در روبروی مغازه پدرم در میدان سرچشمه سردشت همه چیز برهم ریخت. آن بمب حاوی گازهای شیمیایی بود و بعد از اصابت با فشار زیاد گاز خردل را به اطراف پراکنده می کرد. مادر و خواهرم از شدت صدمات بیهوش شدند و من هم در داخل جوی آب خیابان افتادم. زن دوم پدرم سراسیمه خود را به مغازه رساند و مرا از جوی آب در اورد و به درمانگاه شهر برد. بعد از چند روز مرا به بیمارستان شهید چمران تهران منتقل کردند. همانجا بود که عکاسان از من عکس گرفتند و آن عکس تا امروز در تمامی کتابها و نمایشگاه های ارائه و چاپ شده است.

زندگی بعد از حمله شیمیایی

رحیم که سرفه های خشک چاشنی کلامش بود گفت: پدرم چند ماه بعد من را به همراه مادرم و خواهرم به عراق برد ولی بعد از چند سال نتوانستم آنجا زندگی کنم هر چه باشد آنها دشمن ما بودند و برای من زندگی در آنجا سنگین بود و برای همین به سردشت برگشتم. دوران کودکی سختی داشتم. به فوتبال علاقه مند بودم ولی وقتی چند دقیقه بازی می کردم نفسم می گرفت. یادم هست وقتی کلاس راهنمایی بودم همکلاسیهایم مرا معتاد می نامیدند چرا که نمی دانستند که این ناتوانی تنها دلیلش ریه های پژمرده و خلتهای خردلی یادگار سال ۶۶ است. ولی هرچه بود گذشت و امروز به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر در اداره ارشاد سردشت کار می کنم. کارمند نیستم ولی حقوق بخور و نمیری داریم. .

“زریان” پا سوز من شده است

همسرم نامش زریان است که به زبان فارسی طوفان می گویند. نمی دانم چرا زریان خود را پاسوز من کرده است. ولی وقتی او در کنار من است احساس آرامش می کنم. زریان را در یک میهمانی دیدم و بعد از او خواستگاری کردم. آن زمان زریان دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه علمی کاربردی تهران بود که بعد از ازدواج مشکلات من نگذاشت به تحصیلش برسد. یادش بخیر عروسی شلوغی بود بیش از ۵۰۰ نفر میهمان داشتیم. تنها تالار عروسی سردشت پر شده بود از اقوام و آشنایان البته خدا خیرشان بدهد تمام هزینه عروسی را اقوام تقبل کردند. از زریان پرسیدم: اگر شرایط مهیا باشد دوست داری ادامه تحصیل بدهی؟ اشک در چشمانش حلقه زد و…

ماهیانه ۲۵۰ هزارتومان درآمد دارم

رحیم می گفت: زریان در خانه کار تایپ می کند. البته میز کامپیوتر ندارند. رحیم با بازی در تئاتر می تواند ماهیانه بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان درآمد داشته باشد. او بعد از گذشت ۲۵ سال تازه توانسته ثابت کند که جانباز است و او را جانباز ۱۰ درصد می نامند. ۱۰ درصد یعنی اینکه حقوقی از بنیاد نمی گیرد و تنها بیمه است آن هم برای درمان شیمیایی اش… . رحیم بیشتر روز را در خانه سپری می کند چرا که اعصاب تضعیف شده او و موج انفجار توان کارهای سخت و اداری را از او گرفته و حتی نمی تواند مدتی کوتاه با همسرش صحبت کند.

زریان هم در گفتگوی تلفنی میمهمان خبرگزاری شد و ادامه اظهارات همسرش می گفت: در سردشت کافی نت ویژه بانوان نداریم و اگر من اینکار را انجام دهم درآمد خواهیم داشت و کمک خرج خانواده می شوم و از شرمندگی افرادی که ما را حمایت و کمک می کنند در می آییم. ولی این کار حداقل به ۳ تا ۵ میلیون پول نیاز دارد که نمی توانم تهیه اش بکنم.

رحیم هم می گوید: من تا به حال دهها تئاتر را نوشته و در سردشت بازی کرده ام اما به قول معروف در سردشت دارم می پوسم جایی برای شکفتن استعدادهای من نیست درحالی که گروه هنری که داریم در سطح ملی می تواند کار کند. ولی افسوس که نمی توانم در تهران زندگی کنم و یا اینکه در کلاسهای هنرمندان بزرگ تئاتر و سینما شرکت نکم نه پولش را دارم و نه جایی برای زندگی کردن. همینجا هم که هستیم ماهیانه ۱۵۰ هزارتومان کرایه خانه می دهیم چه رسد به اینکه به تهران بیاییم.

من چیزی نمی خواهم ولی …

به رحیم صداقت گفتم: از رئیس دولت چه می خواهی؟ نگاهم کرد و گفت برای خودم… نه من که چیزی نمی خواهم ولی ترا به خدا به آقای احمدی نژاد بگویید ۱۰ سال است که کلینیک سردشت پزشک متخصص ندارد. بگوئید اشتغال نداریم. بگوئید می شود روزانه ۷۰ یا ۱۰۰ هزار تومان از راه باربری قاچاق درآمد داشت و یا با ماشین تا روزی یک میلیون تومان ولی من دارم کار فرهنگی می کنم آیا حق جانبازانی مانند من این است!

رحیم صداقت در حالی خبرگزاری مهر را ترک کرد که می گفت: سالهاست می گوییم و شما می نویسید ولی هیچ وقت کسی کاری نمی کند.


 


از روز گذشته به علت کمبود اعتبارات لازم جهت ادامه روند احداث مترو اهواز با تصمیم مدیران پروژه قطار شهری اهواز، کارگران این پروژه به مرخصی اجباری فرستاده شدند و عملا کار ساخت و ساز در بیشتر ایستگاه‌ها به تعطیلی کشیده شد.

به گزارش بهارنیوز، پروژه مترو شهر نفت‌خیز اهواز مدت‌هاست با کمبود اعتبار مواجهه است و تلاش و تکاپو چندساله مدیران سازمان قطار شهری نیز تا کنون موثر نبوده است و این مشکل کماکان لاینحل باقی مانده است.

آخرین روزنه امید برای حل این معضل، کسب اعتبار از صندق توسعه ملی و قرار گرفتن در ردیف پروژه‌های مهر ماندگار بود که این امر هم کاملا محقق نشد و با عدم قبول ضمانت‌های شهرداری اهواز از سوی بانک عامل، عملا پروژه ملی احداث متروی این شهر صنعتی که قطب صنعت نفت و گاز کشور بشمار می رود به بن بست رسید.

اکنون مدیران پروژه قطار شهری با توجه به کمبود اعتبار تخصیص یافته و ناتوانی در پرداخت هزینه‌های ساخت و ساز و تعهدات مالی، ناگزیر به فرستادن پرسنل پروژه به مرخصی اجباری شده‌اند.


 


حسین علایی *

جنگی که صدام حسین رئیس حکومت بعثی عراق در بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ علیه ایران به راه انداخت به مدت ۸ سال یعنی دو برابر مدت زمان جنگ جهانی دوم به طول انجامید. انتظار صدام از نتایج این جنگ مخرب در سقف حداقلی به “مالکیت در آوردن اروند رود” و در سقف مطلوب “جداسازی خوزستان از ایران” و در سقف حداکثری “ناکام نمودن انقلاب اسلامی” مردم ایران بود. اما حال که به نتایج این جنگ طولانی نگاه می کنیم می بینیم که نه تنها صدام حسین به هیچیک از این اهداف نرسید بلکه او جان خود و پسرانش را در راه جنگ طلبی مستمر از دست داد.

روحیه خشن و طاغوتی و مستبد صدام حسین موجب شد که وی تمام عمر سیاسی خود را در جنگ با ایران و کویت و آمریکا بگذراند و سرانجام، هم حکومت خود را از دست بدهد و هم طومار حیات سیاسی حزب بعث را در هم بپیچد و هم عراق را از مسیر پیشرفت و ترقی باز دارد و هم پای قدرت های زورگو را به منطقه خلیج فارس باز کند و ملت های منطقه را گرفتار سیاست های آمریکا کند. اما حال که ۳۲ سال از آغاز این جنگ ویرانگر می گذرد فرصت مناسبی است تا علاوه بر پرداختن به حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام و تقدیر از مقاومت مردم ایران به تجربیات و درس های برآمده از این جنگ طولانی توجه کنیم. یکی از درس های مهم جنگ تحمیلی، چگونگی مدیریت و اداره آن از سوی طرفین جنگ است. پس از آغاز جنگ توسط حکومت عراق، سیاست اصولی ایران که از سوی امام خمینی اعلام می شد این بود که تا زمانی که یک نظامی متجاوز در خاک ایران وجود دارد، مردم ایران به دفاع از کشور ادامه خواهند داد و هیچگونه آتش بسی را نخواهند پذیرفت. همچنین ایران پس از شروع جنگ نیز بر معتبر بودن معاهده ۱۹۷۵ الجزایر اصرار می ورزید و بر شناخت متجاوز از سوی مجامع بین المللی تأکید داشت . این در حالی بود که صدام حسین ۴ روز قبل از شروع جنگ، معاهده ۱۹۷۵ را که خود با شاه ایران امضاء کرده بود بی اعتبار می شمرد.

پس از عبور ارتش عراق از مرزهای ایران،قوای عراق نتوانستند در زمان بندی تعیین شده به پیشروی در خاک ایران ادامه دهند و به اهداف مورد نظر دست یابند. با مقاومت مردم و قوای مسلح جمهوری اسلامی، دولت عراق در همان هفته اول جنگ متوجه شد که تصور صدام از ضعیف بودن ایران با واقعیات تطبیق ندارد و امام خمینی قادر است با تکیه بر مکتب دفاعی اسلام قدرت جدیدی را در درون قابلیت ها و ظرفیت های مردم ایران به وجود آورد. این قدرت جدید که با حضور داوطلبان بسیجی در جبهه ها شکل گرفت و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سازماندهی شد توانست با همکاری و همدلی با ارتش جمهوری اسلامی،دفاع مقدسی را پدید آورد که آرام آرام، هم از پیشروی ارتش متجاوز جلوگیری کند و هم با طرح ریزی عملیات هایی هوشمند عمده قوای ارتش عراق را از خاک ایران بیرون کند.

نقطه اوج این پیروزی ها، انجام عملیات ۲۴ روزه بیت المقدس بود که در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ منجر به فتح خرمشهر شد. باز پس گیری خرمشهر آنقدر شیرین و بزرگ بود که بسیاری تصور می کردند با این پیروزی عظیم جنگ خاتمه خواهد یافت اما در آن زمان هنوز بخش هایی از خاک ایران از جمله نفت شهر در اختیار ارتش عراق بود. گرچه ارتش عراق از بخش هایی از خاک ایران فرار کرد تا در محاصره قوای ایران قرار نگیرد و صدام حسین طعم تلخ شکست را چشیده بود ولی با این وجود رئیس جمهور عراق در چنین وضعیتی هم حاضر به پذیرش اعتبار معاهده ۱۹۷۵ نبود و همچنان فقط به آتش بس اصرار می ورزید و می خواست حال که نمی تواند از طریق تداوم عملیات نظامی به امیال خود دسترسی پیدا کند از طریق ایجاد فرآیند مذاکره، اروندرود را به چنگ درآورد. همین موضع باعث شد که جنگ در آن مقطع خاتمه نیابد و شش سال دیگر برای تحقق خواسته ها ادامه یابد. از این به بعد بود که جنگ ابعاد گسترده تری یافت و به دریا و مناطق مسکونی و کابرد سلاح های شیمیایی کشید. عراق سعی بر بین المللی کردن جنگ داشت و ایران هم قصد داشت تا با انجام یک سلسله عملیات مستمر نظامی، دشمن را وادار به تسلیم و تحقق شرایط خود کند.

قدرت های بزرگ که در روزهای اول جنگ تصور می کردند که عراق در این جنگ برنده خواهد بود با مشاهده قدرت و توان ایران در بازپس گیری سرزمین های اشغالی خود، سعی کردند تا از بازنده شدن عراق در این جنگ خسارت بار جلوگیری کنند. لذا آنها در ابتدا به عراق کمک های تسلیحاتی فراوانی کردند و کشورهایی نظیر عربستان و کویت و امارات هم در طول دوران جنگ، بیش از ۸۰ میلیارد دلار در اختیار ماشین جنگی صدام حسین قرار دادند. علیرغم این حمایت ها و کمک های بیدریغ، ایران توانست نیروهای خود را در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ طی عملیات والفجر۸ از اروند رود عبور دهد و دهانه رودخانه خروشان اروند را به طور کامل به تصرف خود درآورد. چنین پیروزی بزرگی موجب شد تا صدام حسین احساس کند که نه تنها از این جنگ دستاوردی نداشته و چیزی به دست نیاورده است بلکه تمام اروندرود را هم از دست داده است.

در چنین وضعیتی بود که سیاست آمریکا بر این قرار گرفت که ایران در این جنگ پیروز نشود و سیاست “نه برنده نه بازنده” را در قبال جنگ عراق با ایران در پیش گرفت. هدف آمریکا و شوروی آن بود که در نتیجه تداوم جنگ، عراق بازنده نشود و ایران هم پیروز صحنه نظامی نباشد. اجرای چنین سیاستی موجب شد تا کشتی های جنگی آمریکا و شوروی به بهانه حفاظت از نفتکش های کویتی وارد آب های خلیج فارس شوند و عملا جنگ با ایران را به نفع ارتش عراق آغاز کنند.از تابستان سال ۱۳۶۶ تا ۱۲ تیر ماه ۱۳۶۷، ناوهای آمریکایی ۹ درگیری نظامی با ایران انجام دادند و به سکوهای نفتی جمهوری اسلامی در خلیج فارس و همچنین به هواپیمای مسافربری ایران حمله کردند تا جمهوری اسلامی ایران را از پیروزی قاطع باز دارند.

در چنین وضعیتی بود که ایران با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ راه را برای پایان دادن به جنگ باز کرد. اما آمریکا و کشورهای عربی پشتیبان صدام تصور نمی کردند که تجهیز گسترده ارتش عراق در نهایت منافع و کشورهای خود آنها را به خطر خواهد انداخت. دو سال بعد بود که صدام با این ارتش مجهز و بزرگ به امیرنشین کویت حمله کرد و این کشور را در مرداد ماه سال ۱۳۶۹ به تصرف کامل خود درآورد. صدام قصد داشت حتی در ساحل شرقی عربستان هم پیشروی کند و چاه های نفت این کشور را نیز به تصرف ارتش عراق درآورد. در اینجا بود که قدرت های حامی صدام و اعراب مشاهده کردند سگی را که به جان ایران انداخته بودند آنقدر هار شده است که پای آنها را نیز گرفته است. بنابراین همگی بسیج شدند تا او را از پای درآورند. به این منظور عظیم ترین لشکرکشی تاریخ در خاورمیانه انجام شد و در نهایت پس از دو جنگ ویرانگر، آمریکا کشور عراق را به اشغال خود درآورد و صدام حسین سرنگون و بساط حکومت بعثی برچیده شد. به این صورت ملت عراق که برای بیش از ۳۰ سال گروگان رژیم بعثی بود به دلیل تن دادن به حکومت دیکتاتوری، نه تنها از پیشرفت و توسعه اقتصادی باز ماند بلکه عامل اصلی نا امنی ها در خاورمیانه گردید. فاعتبروا یا اولی الابصار

* دانشیار دانشگاه امام حسین(ع) و کارشناس خاورمیانه

منبع: خبرآنلاین


 


مجید توکلی برنده جایزه بین المللی صلح دانشجویی در سال ٢٠١٣ شد.

به گزارش دانشجونیوز، در مراسمی که امروز ظهر در کشور نروژ برگزار شد، مجید توکلی، از چهره های شاخص جنبش دانشجویی و عضو دفتر تحکیم وحدت، برنده جایزه بین المللی صلح دانشجویی اعلام شد.

کمیته انتخاب کننده این جایزه از مجید توکلی به دلیل فعالیت های صلح آمیز در راه آزادی بیان و دموکراسی تقدیر کرده است. وزیرامور خارجه نروژ نیز در این مراسم با اشاره به مجید توکلی گفته است که جایزه صلح دانشجویی به شخصی جوان و شجاع اهدا شده است.

در بخشی از اطلاعیه ای که در همین راستا منتشر شده به نقش دانشجویان در جامعه ایران و محرومیت از تحصیل شمار زیادی از آنان اشاره شده است. یان تور سنر، نماینده دومین حزب بزرگ سیاسی نروژ نیز در این مراسم گفته است که این جایزه پیام روشنی به رژیم ایران است که جامعه جهانی به اوضاع ایران توجه می کند.

در بخشی دیگر از اطلاعیه منتشر شده به وضعیت نقض حقوق بشر در ایران و همچنین کمپین “ما همه مجید توکلی هستیم” اشاره شده و آمده است که برنده جایزه صلح دانشجویی نماد و نماینده ای از همه دانشجویان و فعالین سیاسی چون اوست.

جایزه صلح دانشجویی که هرساله توسط کمیته دانشجویی در نروژ اعطا می شود، برای دومین بار این جایزه را به دانشجویی در زندان اهدا کرده است. مین کو نائینگ از کشور برمه نیز برنده این جایزه در سال ٢٠٠١ میلادی شده بود. وی در اوایل سال جاری از زندان ازاد شد.

مراسم اهدای این جایزه در فوریه سال آینده در فستیوال بین المللی دانشجویی در تروندهیم نروژ برگزار خواهد شد.

جایزه صلح دانشجویی چیست؟

جایزه صلح دانشجویی در طول ١٣ سال گذشته از دانشجویانی که در راه صلح، حقوق بشر و دموکراسی گام بر می دارند، حمایت کرده است. این جایزه برای نخستین بار در سال ١٩٩٩ میلادی و از سوی فستیوال بین المللی دانشجویی در تروندهیم (ISFiT) پایه گذاری شد.

تا کنون هفت نفر از دانشجویان و سازمان های دانشجویی در کشورهای برمه، تیمور شرقی، زیمباوه، کلمبیا، صحرای غربی و کرواسی این جایزه دوسالانه را دریافت کرده اند.

امسال نیز مجید توکلی به عنوان برنده این جایزه اعلام شده است. مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)، در ١۶ آذر سال ١٣٨٨برای سومین بار بازداشت شد.

مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از درب دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی بازداشت شد. وی در دی ماه همان سال به اتهام “اجتماع و تبانی علیه نظام”، “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “توهین به ریاست جمهوری” در شعبه ١۵دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد.

او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.

این فعال دانشجویی پیش از این نیز دو بار بازداشت شده است. وی بار نخست در اردیبهشت سال ٨۶، در ماجرای جعل نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، بیش از ١۵ ماه را در زندان گذراند. او هم چنین در بهمن ماه سال ٨٧، در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، در مقابل حسینیه ارشاد مجددا بازداشت شد و ١١۵روز را در سلول انفرادی گذراند.

مجید توکلی، هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خویش را، بدون هیچ گونه استفاده از مرخصی از ابتدای بازداشت، در تبعید می گذراند و از حق دسترسی به تماس تلفنی نیز محروم است.


 


امیرخسرو دلیرثانی، فعال سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، در نامه ای به کودک خردسال خود در آغاز سال تحصیلی، نوشته است: امروز بعد از گذشت ۴ سال از زندگی ام، پشت میله های زندان بی صبرانه ورودت را به سرزمین آرزوهایم انظار می کشم و چشم انتظارم تا تو بتوانی بنویسی و با خواندن نوشته هایم به دنیای آرزوها و آرمانهایم وارد شوی و پاسخ بسیاری از پرسش هایت را دریابی، و بفهمی که چرا روزی را که باید پدرت با حضور در کنارت، تو را در ورود به دنیای زندگی اجتماعی همراهی می کرد، قدری دورتر از تو بهترین سال های عمرش و عمرت را در زندان سپری کرد و حاضر نشد آرزوها و آرمان ها و غرورش را زیر پا بگذارد، تا از نزدیک امنیت، محبت و نیازهای دیگر تو را تامین کند، و چرا مقاومت برای آینده بهتر برای تو و کودکان دیگر این سرزمین را از حضور در کنار تو مهم تر دانست.

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در نامه ی خود به فرزندش عرفان که روز گذشته برای اولین بار وارد مدرسه شد، آورده است: دوست داشتم همچون پدران دیگر و به رسم پدران خوب و با وفا، دستان کوچکت را بفشارم و تو را تا دروازه سرزمین دانایی همراهی کنم، دستانت را به دست آموزگارانت بسپارم و در شادی تولد دوباره ات از نزدیک سهیم باشم، آما آنانی که می خواهند و مدعی اند که «داد» مردم را بستانند، آنقدر در تجاوز و بیدادگری پیش رفته اند که حتی از در آغوش گرفتن یک کودک ۶ ساله توسط پدرش هم واهمه دارند و گمان می کنند که با اعمال اینگونه محرومیت ها برای مخالفینشان، پایه های لرزان استبداد را از تهدیداتی که هرگز به درستی نشناخته اند که واقعا چیست و از کجاست، مصون خواهند داشت.

امیر خسرو دلیر ثانی، از فعالان ملی-مذهبی و عضو جنبش مسلمانان مبارز، دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.

دلیرثانی در بهمن ماه ۱۳۸۹ به دلایل نامعلوم به بند ۲۰۹ منتقل شد و مدتی را در این بند گذراند. گفته می شود دلیل اصلی انتقال وی به بند ۲۰۹ و بازجویی های دوباره، به خاطر امضای بیانیه های مختلف از جمله بیانیه معروف به ۱۴ نفر بود.

نام امیر خسرو دلیرثانی در کنار نام شهید هدی صابر به عنوان اولین معترضین به شهادت هاله سحابی ثبت شده است. سی و یک خرداد ۹۰ امیرخسرو دلیرثانی با صدور نامه ای به شرح جزییات اعتصاب غذا و جان باختن هدی صابر پرداخت. او که به همراه هدی صابر در اعتراض به شهادت هاله سحابی اعتصاب غذا کرده بود با انتشار این نامه به جزییات تصمیم مشترکش با هدی صابر برای شروع اعتصاب غذا و اتفاقات رخ داده در طول مدت اعتصاب که در نهایت به جان باختن صابر منجر شد پرداخته است.

شیوا فلاح، همسر امیرخسرو دلیرثانی پیش از این در گفت و گو با کلمه با بیان اینکه این فعال ملی مذهبی در شرایط روحی و جسمی مساعدی است گفته بود: تنها مشکلی که وجود دارد این است که ما تقریبا دو سال و نیم است از مرخصی و بیش از یک سال است که از حق ملاقات حضوری محروم هستیم. ما چیزی فراتر از حقوقمان نمی خواهیم ولی متاسفانه از همین حق ساده و طبیعی خود نیز محرومیم.

متن کامل نامه این زندانی سیاسی به پسرش که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:

«و او کسی است که با قلم ندانسته ها را به انسان آموخت»

فرزند عزیزم عرفان

امروز که با رفتن به کلاس اول، راه آموختن را آغاز می کنی، روزی بزرگ در زندگی تو و تولدی دیگر برای تو و همکلاسی هایت است و چه زیباست که این روز، درست روز بعد از تاریخ تولدت است که تو بعد از شش سال برای تولدی دیگر آماده می شود و دنیای جدیدی پا می گذاری که آغازش ورود به مدرسه است.

دوست داشتم همچون پدران دیگر و به رسم پدران خوب و با وفا، دستان کوچکت را بفشارم و تو را تا دروازه سرزمین دانایی همراهی کنم، دستانت را به دست آموزگارانت بسپارم و در شادی تولد دوباره ات از نزدیک سهیم باشم، آما آنانی که می خواهند و مدعی اند که «داد» مردم را بستانند، آنقدر در تجاوز و بیدادگری پیش رفته اند که حتی از در آغوش گرفتن یک کودک ۶ ساله توسط پدرش هم واهمه دارند و گمان می کنند که با اعمال اینگونه محرومیت ها برای مخالفینشان، پایه های لرزان استبداد را از تهدیداتی که هرگز به درستی نشناخته اند که واقعا چیست و از کجاست، مصون خواهند داشت.

پسر عزیزم، امروز بعد از گذشت ۴ سال از زندگی ام، پشت میله های زندان بی صبرانه ورودت را به سرزمین آرزوهایم انتظار می کشم و چشم انتظارم تا تو بتوانی بنویسی و با خواندن نوشته هایم به دنیای آرزوها و آرمانهایم وارد شوی و پاسخ بسیاری از پرسش هایت را دریابی، و بفهمی که چرا روزی را که باید پدرت با حضور در کنارت، تو را در ورود به دنیای زندگی اجتماعی همراهی می کرد، قدری دورتر از تو بهترین سال های عمرش و عمرت را در زندان سپری کرد و حاضر نشد آرزوها و آرمان ها و غرورش را زیر پا بگذارد، تا از نزدیک امنیت، محبت و نیازهای دیگر تو را تامین کند، و چرا مقاومت برای آینده بهتر برای تو و کودکان دیگر این سرزمین را از حضور در کنار تو مهم تر دانست.

گرچه به ظاهر از تو دورم، اما دلم برای تو و همکلاسی هایت می تپد، و از معلم هستی می خواهم که شما را در آموختن بهترین ها یاری دهد و عشق، محبت، نوع دوستی و از خودگذشتگی را به همه شما بیاموزد و درس هایی را که پدرانتان آموختند ولی نگذاشتند یا نخواستند که به اجرا درآورند، شما بتوانید با دوستی و همدلی در کنار یکدیگر به واقعیت نزدیک کنید و آینده ای همراه با ارزش های انسانی را برای خود و سرزمینمان بسازید.

فرزندم، اگر توانستی به یاری خداوند مسیر پر فراز و نشیب آموختن را با موفقیت بپیمایی، به یاد داشته باش که در همان زمان که پشت میز مدرسه به آموختن می پرداختی، هزاران کودک هم سن و سال تو در همین شهر و در جای جای دیگر این سرزمین، به دلیل بی عدالتی ها و خیانت های حاکمان مستبد و خودخواه، از نعمت تحصیل محروم ماندند و در سر چهارراه ها و گوشه خیابان ها، در زیر آفتاب سوزان تابستان یا در سرمای سخت زمستان، دستان کوچکشان به امید یافتن لقمه ای نان و فرونشاندن آتش حسرت نداشتن ها ، به سوی هرکس و ناکسی دراز شد و یا در کنج کارگاه ها با رنج کار و مشقت آشنا گردید، و لحظات گرانبهای عمرشان که باید به تحصیل می گذشت در چنبره بی رحم بی عدالتی و فقر، زیر پای بیدادگران زمانه، له شد و به هدر رفت و آینده بسیاری از آنها در تند باد حوادث زمانه و در گردباد فساد و تباهی محو شد و زندگیشان بدور از شان و جایگاهی که شایسته یک انسان است ، در گمنامی به فیض ابدیت پیوست.

کودکانی چون تو که فرصت درس خواندن ورسیدن به مدارج علمی داشتید ، همواره باید به یاد داشته باشید که سهمی ازکار و تلاشتان باید در راه از میان برداشتن بی عدالتی ها مصرف گردد وقلمتان رادر راه خدمت به مردم وبه تصویر کشاندن دردها ورنج های آنها وآگاهی بخشی وفرونشاندن آتش جهل وشکستن بت ها وتابوهای ذهنی که زمینه را برای پذیرش استبداد فراهم ساخته اند بکار برید و قدر و قیمت قلم و قدرت و صلابت آن را به خوبی بشناسید و هرگز آن را در خدمت خودکامگان و استثمارگران و فرصت طلبان قرار ندهید، و تا آنجا که در توان دارید تصویر زیبای آزادی و آزادگی را بر برگهای سپید وجدانتان ترسیم کنید که سخن از آزادی از عسل شیرین تر است.

فرزندم، من به آینده شما فرزندان ایران ایمان دارم و می دانم که روزی رنج ها و سختی هایی که پدرانتان و پدرانمان در راه آزادی تحمل کرده اند به ثمر خواهد نشست، بدان که آن روز نزدیک است و زمانی فرا می رسد که دانش آموختگان دردها و رنج های واقعی مردم جامعه را بشناسند و اندیشه و قلمشان را برای رهایی و اعتلای مردم به کار برند.

بدان که اگر فقط به خود بیندیشیم و هدفی جز خوشبختی خود نداشته باشیم و منظورمان از درس خواندن، کسب مدرک و یافتن راهی برای بهتر زندگی کردن باشد، به زودی در کوچه باغ های فریبنده ابتذال و از خود بیگانگی گم خواهیم شد و نخواهیم فهمید که در اطرافمان چه می گذرد و جامعه به کدام سو می رود و دردهای جامعه چیست و مردم چه می خواهند و از چه رنج می برند، و این ندانستن ها و بی تفاوتی ها جامعه را به تدریج به آستانه سقوط و فروپاشی خواهد رسانید.

درس خواندن راهی برای دانستن است، و سواد چراغی برای یافتن راه، اما دانستن حقایق نیاز به ابزارهای دیگری هم دارد که از جمله آنها زیستن با مردم و خوب دیدن و اندیشیدن و همراه بودن با آنها در صحنه های زندگی و مشکلات است.

چند روز قبل از آنکه تو به مدرسه بروی، زلزله بخش هایی از سرزمینمان را در ناحیه آذربایجان ویران ساخت و عده زیادی آسیب دیدند و بسیاری بی خانمان شدند، درست در زمانیکه آسیب دیدگان لحظات سخت انتظار را می گذرانیدند و در اثر بی کفایتی مسئولین امکان امداد رسانی کافی برای آنها نشد، بسیاری از مردم در حرکتی خودجوش از نقاط مختلف کشور به یاری هموطنانشان شتافتند و در کنار آسیب دیدگان و همراه با آنها رنج و سختی آسیب های وارد آمده را احساس کردند، و این مسئله برای خودکامگان آنقدر گران آمد که به کمپ های کمک رسانی مردمی هجوم آوردند و عده زیادی از امدادگران مردمی را ضرب و شتم و دستگیر کردند و امروز ما تعدادی از دستگیرشدگان را در زندان در کنار خود می بینیم!

این مسئله علاوه بر ابعاد دردناک و شرم آورش، بیش از هرچیز نوید بخش این موضوع است که بی تفاوتی به رنج مردم از میان روشنفکران رخت بربسته و گام های موثری برای از میان برداشتن فاصله میان مردم و روشنفکران برداشته شده و این مسئله بر استبداد، گران آمده است.

پسرم، خاطره تلخ زلزله سال ۹۱ آذربایجان را که با رفتن تو به مدرسه مقارن شد به خاطر بسپار، یاد و خاطره کودکانی که دیوارهای گلی خانه فقیرانه شان بر سرشان فرود آمد و جان آنها یا پدر و مادرانشان را گرفت و مدارس فرسوده شان به کلی ویران شد، و خاطره امیدبخش مردان و زنانی که مهربانانه به سوی آنها بال گشودند و دستان گرم محبتشان را به سوی آسیب دیدگان دراز کردند و در این راه متحمل ضرب و شتم شده و راهی زندان شدند. به یاد داشتن این خاطره ها تفاوت میان دانش و دانستن را برای همیشه برای تو یادآور خواهد بود.

امروز که به مدرسه پا می گذاری، جمعی از مردان و زنان این سرزمین به امید دستیابی به آزادی و عدالت و تقویت جنبش سبز ضد استبدای و آزادی خواهی مردم ایران در پشت میله های زندان اسیرند و در میان آنها معلملن آزاده ای نیز هستند که حضورشان در زندان درس دائمی آزادی برای دانش آموزان این سرزمین خواهد بود.

امیدوارم آموختن دانش راهی برای دانستن حقایق به سوی شما بگشاید. آرزومندانه به دستان کوچک همه کلاس اولی های سرزمینمان و معلمان صبور و آزاده بوسه میزنم، و همه شما را به معلم هستی می سپارم.

با آرزوی آینده ای بهتر، پدرت ، امیرخسرو دلیرثانی ، ۱۷/۰۶/ ۱۳۹۱ – بند ۳۵۰ زندان اوین


 


عطاء الله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اول خاتمی، در پاسخ به دروغگویی مسعود ده نمکی درباره علت تعطیلی هفته نامه شلمچه، نوشت: «هنوز آن چنان سن و سالی از آقای ده نمکی نکذشته است، که حافظه شان را به کلی از دست داده باشند و سخنی تا به این حد بی پایه و دروغ برهنه و بریان بگویند.»

به گزارش کلمه، مسعود ده نمکی چند روز قبل در مصاحبه ای با «همشهری ماه» ادعا کرده بود که تعطیلی نشریه «شلمچه» با اراده شخصی وزیر ارشاد وقت و به علت انتشار یک صفحه از کتاب «حزب قاعدین زمان» صورت گرفته است.

وی گفته است: «بسته شدن شلمچه از سوی خود مهاجرانی با اراده شخصی‌اش و با اشاره‌ای که از بالا به او شده بود، انجام شد. یک صفحه از کتاب «حزب قاعدین زمان» نوشته عمادالدین باقی را که با مجوز وزارت ارشاد وقت چاپ شده بود، کپی کرده بودیم و در نشریه چاپ کردیم. اگر آن کتاب دروغ بود، چرا مجوز نشر گرفته بود؟ همین دلیل موجب بسته شدن شلمچه شد.»

اما مهاجرانی در یادداشتی کوتاه به این ادعا پاسخ داد و با دروغ خواندن آن، نوشت: «هنوز آن چنان سن و سالی از آقای ده نمکی نکذشته است، که حافظه شان را به کلی از دست داده باشند و سخنی تا به این حد بی پایه و دروغ برهنه و بریان بگویند.»

وی همچنین تاکید کرد: «شلمچه به دلیل اهانت به مرجع معظم تقلید ایه الله خویی که ایشان را وابسته به ساواک معرفی کرده بود، با نظر هیات نظارت موقتا تعطیل شد و پرونده به دادگاه ارجاع شد. مطلقا موضوع دیگری در باره شلمچه مطرح نبود و نشد.»

وزیر دولت اول اصلاحات یادآور شد: «اساسا وزیر ارشاد نمی تواند با رای خود نشریه ای را تعطیل کند. اتفاقا وقتی مقامات بالا دست از من خواستند که روزنامه سلام را تعطیل کنم. سخنم همین بود که قانون مطبوعات چنین اجازه ای را به وزیر نمی دهد. تنها در صورت اهانت به مراجع تقلید می توان پرونده نشریه را به دادگاه ارجاع کرد و نشریه را موقتا متوقف ساخت.

مهاجرانی ادامه داد: «آقای ده نمکی می توانند سوابق موضوع را از وزارت ارشاد و یا دبیرخانه هیات منصفه مطبوعات بگیرند. اما این که چرا ده نمکی دروغی چنین گفته است؟ با افسوس مدت هاست که دروغ و دغل و بی رسمی مذهب مختار است. و مروت و راستی مذهب منسوخ.»


 


تیم ملی بسکتبال ایران با پیروزی قاطع بر فیلیپین، راهی فینال چهارمین دوره رقابت‎های بسکتبال قهرمانی کاپ آسیا شد.

دیگر تیم فینالیست این رقابت ها، برنده دیدار ژاپن و قطر است. حامد آفاق در مسابقه امروز با کسب ۱۴ امتیاز بهترین بازیکن میدان بود.

تیم‌های ملی بسکتبال ایران و فیلیپین از ساعت ۱۱ امروز جمعه (به وقت تهران) برگزارکننده نخستین دیدار از مرحله نیمه نهایی چهارمین دوره مسابقات بسکتبال کاپ آسیا بودند.

به گزارش مهر، این دیدار که در سالن “Ota Gymnasium” شهر توکیو برگزار شد در پایان به برتری ۷۷ بر ۶۹ تیم ملی کشورمان انجامید تا شاگردان “ممی بچیروویچ” به دیدار نهایی چهارمین دوره مسابقات بسکتبال کاپ آسیا صعود کند.

تیم ملی بسکتبال کشورمان کوارتر اول بازی را با شکست (۱۶ بر ۱۷) پشت سر گذاشت اما در کوارترهای دوم تا چهارم به ترتیب با نتایج (۱۴ بر ۱۳)، (۲۳ بر ۱۷) و (۲۴ بر ۱۳) پیروز شد و جواز حضور در فینال مسابقات را بدست آورد.

بدین ترتیب فردا شنبه تیم ملی بسکتبال کشورمان در دیدار نهایی چهارمین دوره مسابقات بسکتبال کاپ آسیا به مصاف برنده دیگر دیدار مرحله نیمه نهایی این رقابت‌ها می‌رود که از ساعت ۱۳:۳۰ امروز جمعه بین تیم‌های قطر و ژاپن برگزار خواهد شد.

براساس این گزارش، شاگردان ممی بچیروویچ در مرحله گروهی مسابقات تیم‌های قطر و ژاپن را به ترتیب با نتایج (۸۵ بر ۷۵) و (۷۱ بر ۶۵) شکست داده بودند.

اولین دوره رقابت‎های بسکتبال کاپ آسیا سال ۲۰۰۴ برگزار شد و پس از وقفه در سال ۲۰۰۶ مجددا به صورت دو سال در میان پیگیری شد. تیم ملی بسکتبال ایران در حالی در چهارمین دوره رقابت‎های قهرمانی کاپ آسیا شرکت کرده است که هیچ سابقه‎ای از قهرمانی در این رقابت‎ها ندارد.

ایران در دوره ابتدایی این رقابت‎ها شرکت نداشت و در دوره گذشته هم که به میزبانی بیروت لبنان برگزار شد، با تیم “ب” به عنوان ششم دست یافت.

تیم ملی بسکتبال ایران با ترکیب محمدصمد نیکخواه بهرامی، حامد آفاق، اوشین ساهاکیان، آرن داودی، اصغر کاردوست، روزبه ارغوان، محمد جمشیدی، فرید اصلانی، امیر صدیقی، سجاد مشایخی، صالح فروتن و بهنام یخچالی در چهارمین دوره رقابت‎های بسکتبال قهرمانی کاپ آسیا شرکت کرده است. تیم نخست این رقابت‎ها به طور مستقیم به جام ملت‎های ۲۰۱۳ صعود می‎کند.


 


محمد سروش محلاتی

انسان های دیندار که تعهد به دین و شریعت را پذیرفته اند، در بسیاری از مسائل زندگی به دین مراجعه می کنند و پاسخ بسیاری از پرسش ها را از آن می طلبند، ولی آیا این بدان معناست که «همه»ی پرسش ها را باید با دین در میان نهاد و از عالمان دین توقّع و انتظار پاسخ داشت؟ اگر پاسخ به این سؤال منفی است (که قطعاً چنین است) پس باید مشخّص نمود که در زمینه ی چه مسائلی خود مردم بر اساس دانش و تجربه ی خویش، تصمیم می گیرند و در چه زمینه ای نیاز به پاسخ های دینی دارند و به کارشناسان دینی باید مراجعه کنند؟ اگر مرزبندی دقیقی در این باره انجام نشود و در پرسش ها افراط شود، از یک سو به توقّعات بیجا از عالمان دین می انجامد و آنان را در موقعیتی فراتر از جایگاه واقعی‌شان قرار می دهد و از سوی دیگر از اندیشه و شعور شهروندان، بهره کافی برده نشده و به درک و خرد آنها، بهای لازم داده نشده است.

به تعبیر دیگر با به هم خوردن این خط کشی، گاه عالمان دینی که باید در موقعیت «پیرو» بودن باشند، به خطا در موقعیت «پیشوا» بودن قرار می گیرند و به عکس شهروندانی که باید در موقعیت «پیشوا» بودن باشند، به اشتباه به موقعیت «پیرو» بودن، عقب رانده می شوند. یعنی شعور آنان نادیده گرفته می شود. این اتفاق ناگوار و تأسّف‌بار ناشی از آن است که در جامعه دینی و در میان دینداران، «تقلید» به صورت «مطلق»، قداست و اعتبار پیدا می‌کند و پنداشته می شود که هرکس به تقلید پای بندتر است و سؤالات بیشتری را با مُفتیان مطرح می کند، «متدین تر» است. به علاوه مفتیان نیر کمتر به مقلّدان خود متذکّر می شوند که برخی از این سؤالات را از ما نپرسید و پاسخ آن را «خودتان» بیابید.

این مقاله نمونه ای از این سؤالات را که در استفتاءات به چشم می خورد ولی ماهیت غیر فقهی دارد، ارائه می کند و سپس به آثار منفی این رویه اشاره می نماید.

موضوعات نو پیدا

موضوعاتی که «حکم شرعی» آنها مطرح می گردد، دو گونه‌اند: برخی عیناً در منابع فقهی مطرح بوده و حکم خاص آن بیان شده است مثلاً «خمر» موضوعی است که در کتاب و سنت، حکم آن دیده می شود و فقیه با مراجعه به آنها، آن حکم را بدست می آورد و برخی دیگر به دلیل «جدید بودن»، سابقه ای در منابع فقهی ندارند.

اظهارنظر فقهی درباره ی موضوعات جدید، قهراً سخت تر و دشوارتر است. در اینجا نمی توان به قواعد و اصول استنباط درباره ی این موضوعات پرداخت، ولی به هر حال هرگونه نظر فقهی در این باره، موکول به «شناخت صحیح» موضوع و درک کامل از آن است، پس از آن نوبت به تطبیق قواعد کلی فقه بر آن موضوع می رسد. در این فرایند علمی، هرگونه خطا در شناخت موضوع، به خطا در استنباط حکم آن می انجامد و بسیاری از اختلاف فتاوی از آنجا ناشی می شود که یک فقیه به دلیل تعریف خاصی که از این پدیده جدید دارد، آن را مشمول قاعده «الف» دانسته و حکم به حلال بودن می دهد، ولی فقیه دیگر به دلیل تعریف دیگری که همان پدیده دارد، آن را مشمول قاعده «ب» دانسته و حکم به حرام بودن می دهد.

کسانی که با ماهیت این گونه مباحث آشنا نیستند، این دو نظر متفاوت از دو فقیه را یک «اختلاف نظر فقهی» تلقی می‌کنند و قهراً نتیجه می گیرند که هرکس باید بر طبق نظر مجتهد خود عمل کند. در حالی که واقعاً در چنین مواردی، اختلاف نظر ناشی از «فقه» و استنباط فقهی نیست و لذا تقلید از «فقیه»، بی جاست، چرا که اختلاف در تشخیص موضوع است و مسئولیت آن بر عهده فقیه نیست.

مثلاً «پیوند اعضا» یک پدیده نوین در علم پزشکی است و نباید انتظار داشت که در آیات و روایات در این باره به خصوص مطلبی وجود داشته باشد، قاعده که در این باره می تواند مورد استناد فقیه قرار گیرد، «احترام جسد مسلمان» است. یک فقیه به دلیل آنکه قطع عضو از جسد را «هتک حرمت» وی تلقی می کند، فتوا به حرمت می دهد و فقیه دیگر که قطع عضو به منظور پیوند به بیمار را «هتک حرمت» نمی داند، فتوا به حرمت نمی دهد. ولی آیا واقعاً این اختلاف‌نظر، «فقهی» است و باید برای رفع آن به سراغ «فقیه اعلم» رفت و از او «تقلید» کرد؟ روشن است که مصداقِ «بی احترامی» و یا «احترام گذاردن» به تشخیص عرف بستگی دارد، و نمی توان گفت که اگر فقیهی در فقه «اعلم» است در تشخیص این گونه موضوعات عرفی نیز آگاهی بیشتر و دقیق تری دارد، از این رو، تقلید کردن در این مسأله از مجتهد توجیهی ندارد و حدّ افتاء درباره ی این موضوع جدید آن است که: «هتک حرمت نسبت به جسد مسلمان صورت نگیرد» و پس از آن، مقلّد بر اساس تشخیص خود، باید از کاری که هتک حرمت است خودداری کند و چنانچه قطع عضو برای پیوند را «هتک حرمت» نمی داند، این کار برای او شرعاً ممنوع نیست. استفتائی که درباره ی این موضوع از آیت الله بروجردی وجود دارد، نشان می دهد که فتوای ایشان به عدم جواز پیوند، ریشه در موضوع شناسی دارد و چون پیوند را با رعایت احترام جسد مسلمان منافی می دانست، لذا فتوا می داد که جایز نیست. از ایشان پرسیده اند: آیا جایز است چشم مرده مسلمانی را بیرون آورند و به جای چشم مسلمانی زنده که چشم او معیوب است پیوند زنند؟ و ایشان پاسخ داده اند:

«چشم میت مسلمان را به جای چشم شخص بگذارد، جایز نیست و مسلمان محترم است حیاً و میتاً» (استفتاءات،ج۱،ص۱۲۱).

همچنین چون مسأله، جنبه‌ی فقهی ندارد، این امکان وجود دارد که تشخیص به یک کارگروه تخصّصی و یا یک نهاد قانونگذاری محوّل شود و آنان در این باره تصمیم بگیرند و اگر آنان این کار را مصداق هتک حرمت نبینند، فقیه نمی‌تواند نظر خود را بر آنان تحمیل کرده و اعتراضی در این باره داشته باشد.

پدیده ی جدید دیگر ظهور پول های کاغذی ـ اسکناس ـ در روابط تجاری است که سؤالات فراوانی را در برابر فقه نهاده است و پاسخ فقها در این استفتاءات مبتنی بر تلقی آنها از پول کاغذی است. ولی پرواضح است که نظر دادن درباره‌ی «ماهیت اسکناس» و منشأ ارزش و اعتبار آن، جنبه ی فقهی ندارد، ولی فقها در یک قرن اخیر، خود را درگیر تحلیل این موضوع کرده اند و بر اساس تعریفی که از اسکناس دارند، احکامی را برای آن بیان نموده اند، ولی اگر کارشناسان اقتصادی با این تعریف ها موافق نباشند، دراین صورت، آن «احکام فقهی» چه اعتباری دارد؟

آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی این مسأله را مطرح کرده است که اگر کسی مبلغی پول قرض بگیرد و سپس آن پول ها (اسکناس) از طرف دولت بی اعتبار شود، قرض گیرنده چه وظیفه ای دارد؟ وی در پاسخ به سراغ ماهیت اسکناس می‌رود و ارزش آن را به پشتوانه ی طلا و نقره ای که در خزانه وجود دارد می داند و لذا می گوید:

« قرض در حقیقت بر طلا و نقره ای است که پشتوانه ی آن است و لذا با ساقط شدن اسکناس از اعتبار، باید معادل آن از طلا و نقره، به صاحب آن برگرداند»(وسیلة النجاة، ص۴۷۴)

وی همین مطلب را به «مهریّه» نیز تعمیم می دهد.

آیت الله میرزا حسین نائینی نیز که معاصر اوست چنین دریافتی از«اسکناس» دارد؛ یعنی هر کس به میزان اسکناسی که دارد، مالک طلا و جواهر موجود در خزانه ی مملکت است و کسی که اسکناس به دیگری می دهد، در حقیقت نماد دارایی طلا در اختیارش می گذارد از این رو در مبادله ی پول با پول، باید شرایط بیع «صرف» مثل «قبض فی المجلس» رعایت شود:

«الظاهر أنّ مالیة النوط لیست بما انّه ذلک الکاغذ المنقوش علیه بالنقش الکذائی و انّما مناط مالیته هو مرآتیته لما بإزائه من الروپیات فی الخزانة و لذا یعامل معه فی العرف معاملة الاثمان لا العروض، فالمعاملة الواقعه علی النوط واقعة بمقتضی هذه المرآتیة الاعتباریة علی ما بإزائه من الروپیات الموجدة فعلاً فی الخزانة، علی نحو الکلّی فی المعین و یکون قبض النوط قبضاً لها، ولو بیع نوط بنوط او بالروپیات فالظاهر لحوقه ببیع الظرف و تتوقف صحته علی القبض فی المجلس….»(الفتاوی، ج۲، ص۱۰۶)

ولی با توجه به این که این تحلیل، جنبه ی فقهی ندارد، یعنی متّخذ از کتاب و سنت نیست، چرا برای مقلّدان، اعتبار داشته و الزام آور باشد؟ و در صورتی که خود مقلّد و یا کارشناسان مالی آن را تأیید نکنند (که نمی کنند)، به چه دلیل می توان آن را معتبر شمرد؟ و در صورتی که این تحلیل مبنای احکام خاصی قرار گرفته باشد، مثل توسعه دادن احکام صرف به اسکناس، این احکام فقهی، چه اعتباری دارد؟

جالب است که در همین زمینه، تحلیل های کاملاً متفاوتی در بین فقهای معاصر دیده می شود، تحلیلی که بر ارزش استقلالی پول کاغذی اصرار می ورزد و احکام دیگری بر آن بار می کند. مثلاً آیت الله فاضل لنکرانی می گوید:

« پول رایج، دارای ارزش اعتباری مستقل است، و ارزش اعتباری آن ارتباطی به قدرت خرید ندارد.» (جامع المسائل، ج۱، ص۲۵۵)

و لذا ایشان با این تلقی از پول ـ که قطعاً از فقه اخذ نشده ـ به استنباط احکام می پردازد و نتیجه می گیرد که اگر قدرت خرید کاهش پیدا کند(تورم)، شخص مدیون و بدهکار، ضامن آن نیست واگر همان مبلغ بیست سال قبل را بپردازد، کافی است. ولی سؤال این است که به چه دلیل مقلّدی که با این تلقّی از پول و ارزش آن، موافق نیست، باید به این نظر عمل کند؟ مگر این مسأله از منابع فقهی استنباط شده که جای تقلید باشد؟ و اگر اصلِ این مبنا، برای مقلّد فاقد اعتبار باشد، قهراً جایی برای معتبر بودن احکام مترتّب بر آن باقی نمی ماند!

اثر دیگر بحث تورّم و کاهش ارزش پول، به بحث خمس مربوط می شود. مسأله این است که اگر سرمایه ی شخصی که خمس داده افزایش یافته باشد، باید مجدداً خمس آن اضافه را بپردازد، ولی چنانچه این افزایش در اثر تورم باشد و مثلاً به دلیل آن که نرخ تورم ۳۰ درصد بوده است، سرمایه یک میلیونی او امسال یک میلیون و سیصد هزار تومان شده است. آیا در این صورت، چیزی به سرمایه ی او افزوده شده است؟ آیا می توان گفت که او درسال گذشته ربح و سودی عایدش شده است؟

پاسخ به این سؤال موکول به آن است که آیا بر این افزایش که بیش از نرخ تورّم نیست، «ربح» صدق می کند؟ روشن است که این سؤال جنبه ی فقهی نداشته و پرسش از «مصداق» است که خارج از وظیفه ی فقیه است، از این رو اظهار نظر فقیه، نفیاً و اثباتاً، اعتباری برای مقلّد ندارد. آیت الله تبریزی، اینگونه افزایش های ریالی در اثر تورم را «ربح» می داند و می گوید خمس آن را باید داد (استفتاءات جدید، ج۱، ص۱۷۱) در باب مهریه نیز به نظر ایشان در نظر گرفتن تورّم، جایز نیست.(همان، ج۲، ص۳۴۲) در حالی که آیت الله بهجت ازدیاد قیمت در اثر تورّم را «سود» نمی داند:

«اگر خود جنس تفاوتی نکرده و زیادی برای تورّم و کاهش ارزش پول باشد، زیادتی خمس ندارد» (استفتاءات، ج۳، ص۹۹)

از نظر ایشان افزایش قیمت در اثر تورم، سود واقعی نیست و لذا به آن تعلق نمی گیرد:

«در تورّم، صدقِ سود نیست.»(همان، ص۱۰۱)

اثر دیگر این بحث را در باب «ربا» می توان دید. اگر افزایش به میزان نرخ تورّم و کمتر از آن، «سود» تلقی شود، نتیجه آن است که قرض دادن به شرط اضافه در حدّ تورم هم، «ربا» ست: «مثلاً کسی که صد هزار تومان قرض می دهد تا در سال بعد صد و بیست تومان بگیرد ـ اگر نرخ تورم پنجاه درصد هم باشد «ربا»خوار است، ولی اگر «ربح» بر آن این مقدار افزوده صدق نکند، او حتی اگر صد و پنجاه هزار تومان هم بعد از یکسال بگیرد، باز هم، «فقط» به همان مال خود بدون هیچ گونه ربح و سودی رسیده است. در اینجا نیز حلّیّت و حرمت این شرطِ اضافه، به صدق ربا بستگی دارد و صدق ربا هم به آن است که آیا چیزی به اصلِ دین «افزوده» شده است؟ این مسأله را به شکل دیگری نیز می توان مطرح کرد: چه مانعی دارد که در قرض، بجای آنکه اسکناس با عدد و رقم خاص مورد نظر قرار گیرد، «قدرت خرید» آن قرض داده شود تا در اثر تورّم پنجاه درصدی، قرض گیرنده، «همان قدرت خرید» گذشته را مدیون گردد تا پنجاه درصد به مبلغ گذشته اضافه شود؟

حضرت امام خمینی، چنین فرضی را نفی می کند و به عقیده ایشان «چنین شرطی نافذ نیست و همان مبلغی را که قرض گرفته ضامن است و قدرت خرید پول در این مسإله اثر ندارد»(استفتاءات، ج۲، ص۲۹۱) ولی در اینجا هم نظر ایشان، جنبه مصداقی دارد و خارج از فتوای فقهی است. فتوا این است که «شرط زیاده در قرض ربا و حرام است» (تحریر الوسیله، ج۱، ص۶۵۳)، ولی تشخیص اینکه در کجا «زیاده» تحقق دارد و یا تحقق ندارد، موکول به نظر عرف است، و اگر در نظر عرف زیاده در حد نرخ تورّم، «زیاده» تلقی نشود، قهراً ربا نخواهد بود. بخصوص که قرآن زیاده بر رأس المال را «ظلم» دانسته است،(کتاب البیع، ج۲، ص۵۴۲) «و ان تبتم فلکم رؤوس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون» (بقره/۲۷۹) و روشن است که اگر قرض دهنده همان قدرت خرید را باز پس گیرد، هرگز «ظلم» نکرده است. زیرا چیزی بیشتر از رأس المال خود اخذ نکرده است.

یکی دیگر از آثار فقهی ماهیت اسکناس، بحث مهم «ضمان» است که در شرایط کاهش ارزش پول، با آنان مواجه می شویم. مثلاً از نظر فقهی شخص غاصب، ضامن است و باید مالی را که غصب کرده به صاحبش برگرداند. فقها فرموده‌اند، اگر شیء مغصوب تلف شود چنانچه «مِثلی» است و اشباه و نظائر آن در بازار وجود دارد، غاصب موظف به رد کردن «مثلِ» مغصوب است و در غیر این صورت باید «قیمت» آن را بپردازد. پس از این فتوای فقهی نوبت به تشخیص مصداق می رسد و این سؤال مطرح می شود که مثلاً پول کاغذی مثلی است تا اگر غاصب پنجاه سال پیش صدهزار تومان دزدیده است، امروز هم موظف به پرداخت همان مبلغ باشد، و یا قیمی است که در این مثال باید ارزش مال مغصوب را در شرایط حاضر محاسبه کرده و با توجه به نرخ تورّم، آن را بپردازد(چه بسا آن صد هزار تومان امروز صد میلیون تومان باشد)، حتی در صورتی که اسکناس مثلی هم باشد، باز این سؤال مطرح است که آیا صد هزار تومان امروز، «مثل» صد هزار تومان پنجاه سال قبل است؟ اینگونه سؤالات خارج از بحث فقهی است و هرچند در استفتاءات از فقها فراوان مطرح می شود، ولی ماهیت فقهی نداشته و به تشخیص ماهیت پول مربوط می شود.

فقها خود اذعان دارند که مشخص کردن مثلی یا قیمی بودن یک مال، برعهده فقه نیست. در تحلیل چنین موضوعاتی، هرچند برخی از علمای معاصر مانند آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی(مجله فقه اهل بیت، ج۲، ص۶۵) به تفصیل وارد شده اند و نکات سودمندی مطرح کرده اند، ولی به هر حال از قلمرو فقه خارج شده اند و تحلیل آنان از اسکناس و ارزش آن، به عنان «فقیه» فاقد اعتبار است، هرچند به عنوان صاحب نظر در مسائل اقتصادی در کنار نظرات دیگر قرار می گیرد.

نمونه های فراوان دیگری نیز از این موضوعات جدید وجود دارد که فقها درباره ی حکم آنها نظر داده اند. بدون شک فتوای فقهی آنان در این موارد، «تابع» تلقی آنها از موضوع و از پدیده ی جدید است و وقتی این تلقی از اعتبار لازم برخوردار نباشد، به تبع آن، آن فتوا هم از اعتبار ساقط است. در چنین مواردی، برای اظهار نظر فقهی، دو راه در برابر فقها وجود دارد:

یکی آنکه: به اتکای آگاهی خود از موضوعات، درباره ی آنها نظر دهند.

دوم آنکه: از اظهار نظر درباره ی چنین موضوعاتی خودداری کرده و به بیان حکم کلی بسنده نمایند.

راه حل اوّل از چند جهت دارای مشکل است:

اول آنکه: به دلیل تنوّع موضوعات جدید که به دانش ها و تخصص های مختلف نیاز دارد، عملاً امکان آگاهی کامل از آنها برای مجتهدین وجود ندارد.

دوم آنکه: به دلیل آنکه مجتهد، بالاصاله کارشناس فقه است و نه کارشناس طب و علوم دیگر، لذا تشخیص او فاقد اعتبار بوده و مقلّدان شرعاً نمی توانند نظر او را بر نظر اهل فن ترجیح دهند.

سوم آنکه: چون موضوعات جدید در معرض تغییر و تحول اند و آگاهی از آنان نیز رو به رشد و تکامل می باشد، از این رو، فتوای فقها درباره ی این مسائل ، همراه با تزلزل بوده و موجب بی اعتمادی به اجتهاد و فقاهت می گردد.

بر این اساس بهترین راه مواجهه با پدیده های جدید آن است که فقها بدون آنکه درباره ی مصادیق وارد بحث شوند، به اظهارنظر فقهی در قلمرو کلیات اکتفا نمایند. نتیجه چنین رویکردی، از یک سو «استحکام فقه» و از سوی دیگر اعتبار بیشتر آن در میان مردم است. این رویکرد، هر چند به ظاهر به «قبض فقه» می انجامد، ولی فقها را در موضعی قرار می‌دهد که می توانند عالمانه از مبانی فتاوای خود دفاع کنند و بدون آن که مانعی برای «بسط علم» به حساب آیند، زمینه ی تعامل فقه و علم را فراهم می کنند.

نمونه‌ی اینگونه موضع گیری معقول و منطقی در پاسخ آیت الله میلانی به یک استفتاء، دیده می شود. از ایشان پرسیده اند که اسکناس از معدودات است تا خرید و فروش آن با زیاده، جایز باشد؟ در پاسخ ایشان، تشخیص ماهیت اسکناس به خود شخص واگذار شده و بر مبنای دو تحلیل متفاوت از آن، دو نظر فقهی داده شده است، یعنی فقیه نه تشخیص موضوع را به عهده گرفته و نه حکم خاص آن را معین کرده است. متن پاسخ چنین است:

«مربوط به تشخیص شخص است، اگر اسکناس جنبه‌ی سندیّت داشته باشد، جایز نیست و اگر فی حدّ نفسه، مالیت داشته باشد، معدود است و حکم ربای معاملی در معدودات جواز است.»(دیدگاه های علمی آیت الله میلانی، ص۳۸۷)

نتیجه آنکه اگر عملاً به آنچه که در فقه گفته ایم که تشخیص مصداق خارج از مسئولیت فقیه است، پایبند باشیم، در این صورت علاوه بر آنکه کارشناسان هر فن و دانشمندان هر رشته از علوم، آزادانه به بحث و اظهارنظر می پردازند، نهادهای عرفی قانونگذاری نیز می توانند درباره ی این مسائل تصمیم گیری نموده و نظرات آنها که به تشخیص موضوع مربوط می‌شود، نیاز به تأیید فقهی نداشته و از سوی نهادهای فقهی حکومت، قابل وتو نیست.

منبع: سایت شخصی نویسنده


 


ترافیک فردای تهران آغازی برای انباشت آلاینده‌های شهر تهران در یک ماه آینده است، ترافیک و آلودگی هوای شهر تهران در چند سال حکایت قوز بالا قوز است که با هیچ دستگاه آب پاش سال گذشته و مه پاش امسال قابل حل نیست.

به گزارش ایلنا، پاییز در راه است اما شهروندان تهرانی‌ها بقدری درگیر ترافیک خیابان‌ها و بزرگراه‌ها می‌شوند که از زیبایی این فصل بی‌نصیب می‌شود چراکه برای هر سفر شهری حتی کوتاه ناچارند زمان طولانی را هزینه کند.

در فصلی که می‌توان به دلیل هوای مطبوعش بیش از هر فصلی پیاده روی کرد و از زیبا‌هایش بهره گرفت باید بیشتر زمان خود را برای جابجا شدن در پشت چراغ‌های قرمز یا بزرگراه‌های قفل شده سپری کرد.

به گفته رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، ترافیک در مهرماه ۲۵ تا ۳۰ درصد افزایش می‌یابد و هیچ راه حلی جز مدیریت آن نداریم.

توسعه حمل و نقل عمومی و ورود ۵۰ دستگاه اتوبوس دوکابین، راه اندازی خطوط جدید تندرو و ورود ۱۰رام قطار و غیره اگرچه می‌تواند مسکن مقطعی برای بار ترافیک مهرماه باشد اما قطعا راهگشای بحران ترافیک نیست.

معاون شهردار تهران رسما از دولت خواست تابرای آغاز سال تحصیلی ساعات کار کارخانجات، بانک‌ها، ادارت و مدارس را تا حدودی تغییر دهد تا ناوگان حمل و نقل عمومی و ریلی بازده کاری مناسبی داشته باشد.

به گفته سید جعفر تشکری هاشمی ازدحام جمعیت و هجوم یکباره مسافران برای استفاده از وسایل عمومی موجب می‌شود تا بازدهی و سرویس دهی با حداقل ظرفیت فعالیت کند.

این در حالیست که دبیر شورای عالی ترافیک صراحتا اعلام می‌کند که ترافیک در مهرماه قطعا با آغاز فعالیت مدارس و مراکز دانشگاهی افزایش می‌یابد اما ساعات کار مدارس و مشاغل بدون تغییر باقی می‌ماند.

مجتبی شفیعی می‌گوید: ظرفیت اجرایی کشور به گونه‌ای است بهتر از این نمی‌شود برای آغاز فعالیت مشاغل و مدارس برنامه ریزی کرد اما با توجه به توسعه مناسب حمل و نقل عمومی مشکلی نخواهیم داشت.

اما از این سو وحید نوروزی معاون اجرایی سازمان حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران برخلاف دبیر شورای عالی ترافیک معتقد است که باید حداقل برای دو ماه، ساعات کار مدارس، ادارات و بانک‌ها را به صورت شناور تغییر داد شاید این سیاست مسکن مقطعی برای غول ترافیک باشد.

از فردا قطعا همه ما می‌فهمیم که پاییز شده نه از ریزش برگهای درختان و شنیدن صدای خش و خش آن و هوای مطبوع بلکه از صرف کردن زمانی که برای همه ما دارای ارزش بسیاری است.

کاش مسئولان باب آشتی و همصدایی را سرلوحه خود قرار می‌دادند و بجای اینکه طرح و پیشنهادهای مطالعه شده را رد کنند اندکی برای جلب رضایت مردم راه حلی مناسبی برای ترافیک می‌کردند چراکه این ترافیک در ماه آتی بر آلودگی هوا می‌افزاید و حکایت قوز بالا قوز می‌شود که با هیچ دستگاه مه پاشی قابل حل نباشد.


 


اول مهرماه سال‌روز تولد حسین منزوی، غزل‌سرای نوپرداز، است.

حسین منزوی اول مهرماه سال ۱۳۲۵ در زنجان به دنیا آمد. به این علت که پدر و مادرش معلم روستا‌های اطراف زنجان بودند، سال‌های ابتدایی زندگی‌اش در روستا گذشت. دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه‌های زنجان پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران شد.

به گزارش ایسنا، حسین منزوی در قالب آزاد، نیمایی و غزل شعر سرود؛ ولی بیش‌تر شهرتش به خاطر غزل‌سرایی‌های اوست و به همین خاطر او را از پایه‌گذاران غزل نو می‌دانند. این شاعر در حرکت غزل از فضای سنتی به سمت شعر و پیام نیما یوشیج تأثیر بسزایی داشت. او شاعری است که در دهه ۴۰ و ۵۰ که دوره‌ی‌ یکه‌تازی شاعران نوپرداز در فضای شعر بود و شعر کلاسیک دوران رکود خود را سپری می‌کرد، به غزل‌سرایی روی آورد و از این جهت بار دیگر به غزل اعتباری دوباره بخشید.

منزوی اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۵۰ در انتشارات بامداد منتشر کرد که با انتشار این مجموعه اولین جایزه‌ی شعر فروغ را دریافت کرد و به عنوان برترین شاعر جوان این دوره معرفی شد.

او سپس به رادیو و تلویزیون رفت و در آن‌جا در گروه «ادب امروز» با سرپرستی نادر نادرپور همکاری کرد. بعد از این در تلویزیون برنامه‌های متعددی در رابطه با شعر و ادبیات اجرا کرد. از دیگر فعالیت‌های ادبی او سرپرستی مجله ادبی «رودکی» در یک مقطع و همکاری با نشریه «سروش» و صفحه شعر روزنامه محلی «امید زنجان» بود.

حسین منزوی دومین کتابش را با نام «صفر خان» در ستایش از «صفر قهرمانیان» که ۳۳ سال در زندان شاه بود، منتشر کرد. این کتاب در سال ۸۲ از سوی نشر چکیده تجدید چاپ شد. با عشق در حوالی فاجعه، از شوکران و شکر، با سیاوش از آتش، از کهربا و کافور، به همین سادگی، با عشق تاب می‌آورم، این کاغذین جامه، از خاموشی‌‌ها و فراموشی، از ترمه و غزل، تغزلی در باران، این ترک پارسی‌گوی (بررسی شعر شهریار) و ترجمه شعر حیدر بابایه سلام شهریار از جمله کتاب‌های منتشرشده‌ی اوست.

منزوی را شاعر همیشه عاشق می‌دانند؛ ولی او خود در این‌باره گفته است: هر چند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانسته‌اند؛ ولی به گمان من، تغزل می‌تواند هر نوع حدیث نفسی را دربر بگیرد، حتا اگر عرفانی و اجتماعی باشد.

او همچنین گفته است: در شعر هیچ الگویی نداشته‌ام؛ ولی به حافظ، مولوی، سعدی و خیام ارادت داشته‌ام و نیما، شاملو، فروغ و نادرپور برایم بسی عزیزند.

این شاعر غزل‌سرا اردیبهشت‌ماه سال ۸۳ در سن ۵۸سالگی به‌علت بیماری قلبی و تنفسی درگذشت و در شهر زنجان به خاک سپرده شد.

یکی از عاشقانه‌های معروف حسین منزوی را در زیر بخوانید:

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود

گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت
شروع وسوسه‌ای در من، به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغـاز، به یکدگــر نرسیدن بود

اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپـوری، مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکــار دغل‌پیشه، بهانه‌اش نشنیـدن بود

چه سرنوشـت غم‌انگیزی، که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت، ولی به فکر پریدن بود


 


زمین لرزه ای به بزرگی ۴٫۹ در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) صبح جمعه حوالی جنوب غرب خوسف در استان خراسان جنوبی را لرزاند.

به گزارش ایرنا، شبکه لرزه نگاری بیرجند وابسته به مرکز لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران زمان این زمین لرزه را ساعت ۶و ۵۸ دقیقه و ۳۱ ثانیه ثبت کرده است. این شبکه مشخصات زمین لرزه را در ۳۲٫۱۴ درجه عرض شمالی و ۵۸٫۴۷ درجه طول شرقی ثبت کرده است.

اما به گزارش ایسنا، مرکز لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران موقعیت مرکز این زمین لرزه را ۳۲٫۱ درجه عرض شمالی و ۵۸٫۵ درجه طول شرقی، در عمق ۶ کیلومتری زمین گزارش کرده است.

بر اساس این گزارش، این زمین لرزه در فاصله ۸۱ کیلومتری خوسف- خراسان جنوبی، ۹۵ کیلومتری نایبند- یزد، ۱۰۵ کیلومتری بیرجند- خراسان جنوبی و ۷۶۲ کیلومتری تهران – تهران رخ داده است.

تاکنون گزارشی از میزان خسارات احتمالی دریافت نشده است.


 


کلمه: میرحسین موسوی، در مردادماه سال ۸۹ در یک سخنرانی ضمن بیان ناگفته هایی از هشت سال دفاع مقدس وعده داد در صورتی که لازم شود و برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجسته ای که در این میان سهمم عمده داشتند در آینده نیز این مسائل را با بسط و شرح بیشتری خطاب به مردم ایران بیان کند.

وی حتی اعلام کرد که اگر ناچار شود، دلایل استعفای سال ۶۷ خود را نیز برای روشن شدن مسائل با مردم در میان می گذارد. اکنون به مناسبت هفته دفاع مقدس، متن آن سخنرانی مهم برای استفاده علاقه مندان دوباره منتشر و یادآوری می شود:

اقدامی برای بازتولید استبداد

نخست وزیر دوران هشت سال دفاع مقدس در دیدار با جمعی از اعضای تشکل های سیاسی کرج، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه ، به ویژه نیمه شعبان گفت :" وجود احزاب ، تشکلهای سیاسی ،صنفی و شبکه های گسترده اجتماعی برای پیشرفت کشور و نیل به اهداف ملت ضروری است ."

وی تلاش برای از بین بردن تشکل های سیاسی و صنفی را اقدامی برای بازتولید استبداد دانست و گفت: "پهلوی دوم هم در سالهای آخر رژیم سابق حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب مجاز کشور اعلام کرد و همه دیدیم که سرنوشت او چه شد ."

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به میلاد حضرت امام زمان (عج )و نیمه شعبان ادامه داد : "عده ای بزرگداشت این روز و فلسفه انتظار را به شدت با اغراض سیاسی و خرافی در آمیخته اند . اکنون تعدادی سایت های اینترنتی وجود دارد که بر اساس پیش بینی زمان ظهور سیاست های خارجی و داخلی کشور را در چارچوبهای خرافی من در آوردی تحلیل می کنند ."

اندیشه ای که فلسفه انتظار را به ضد خود تبدیل می کند

اکنون می توان به حکمت لعن و نفرین بر کسانی که زمان برای ظهور تعیین می کنند پی برد

به گفته نخست وزیر دوران دفاع مقدس" در این تحلیل ها حضور آمریکا به عنوان مقابله با امام زمان تلقی می شود و بدتر از آن سیاست های خطرناک و ماجرا جویانه برای کمک به ظهور توصیه می شود و این باور را تقویت می کند که بخشی از سیاستهای خارجی که منجر به وضع بحرانی کنونی شده ،ریشه در این نوع تفکرات دارد و مساله فقط به سیاست خارجی کشور هم ختم نمی شوند. با ذهنیتی این چنین حساسیت غیر عادی به واژه توسعه شکل می گیرد و یکی از دلایل حذف نظام برنامه ریزی و تعطیلی شوراهای مهم قانونی ریشه در همین نگاه دارد ."

موسوی در تشریح آثار این نوع طرز تفکر گفت :"نتیجه چنین نگرشی این است که با باور به اینکه همین شش ماه و یک سال حضرت مهدی(عج) ظهور می کند پروژه های بندر کنگان و پارس جنوبی را تعطیل می کنند. هر نوع برنامه ریزی برای آب و برق و به طور کلی اقتصاد کشور متوقف می شود و به جای ایجاد اشتغال و تلاش برای سرمایه گذاری، اقتصاد صدقه ای و توزیع پول بین مردم جانشین می شود و در نهایت فلسفه "انتظار " که همواره موجب تلاش بیشتر معتقدان و پیروان امام زمان( عج ) بود به ضد خود تبدیل شود ."

حاکمیت جور؛ ریشه بد اخلاقی ها در جامعه

موسوی با توضیح اینکه در سایه چنین وضعی می توان به حکمت لعن و نفرین بر کسانی که زمان برای ظهور تعیین می کنند پی برد،افزود:

"حاکمیت عدالت و برچیده شدن ظلم و جور از جامعه محور اصلی روایات ظهور است. آنچه ریشه بد اخلاقی ها در جامعه است حاکمیت جور و خروج حکومت از عدالت است. گمان نکنید که می توانید عده زیادی از فرزندان ملت از فرهیختگان ، دانشگاهیان ، معلمان ، کارگران ، روزنامه نگاران ، زنان و جوانان ایران را به نام حکومت اسلامی در زندان نگه دارید و این ظلم و ستم اثری در اعتقادات مردم نداشته باشد ."

ملاکی برای دوری و نزدیکی از جامعه مهدوی

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت :"عدالت و دوری از ظلم یک ملاک مهم برای نزدیکی به جامعه مهدوی است هر چه یک نظام از عدالت دوری کند و رو به بی عدالتی و جور و بدرفتاری با مردم بیاورد از جامعه مهدوی فاصله می گیرد ."

وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود گفت :"نادیده گرفتن حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و روی گردانی از میثاق ملی و ضایع کردن حقوق ملت و بستن دهان ها و روزنامه ها و تبدیل رسانه ملی به رسانه انحصاری ، ریخت و پاش بیت المال ، فسادهای بزرگ اقتصادی و خم شدن شانه های کارگران و کشاورزان و حقوق بگیران زیر بار گرانی همه از مظاهر جور و ظلم و نشانه دور شدن جامعه از ارزش های مهدوی است ."

کجا رفت پرونده فسادهای کلان مالی

به گفته میرحسین " در جامعه مهدوی دزدان بزرگ را رها نمی کنند تا دستهای دزدان خرده پا را قطع کنند. "

وی افزود :"ما بازمی پرسیم و از پرسیدن خسته نمی شویم که کجا رفت پرونده فسادهای کلانی که در مجلس موافق دولت گشوده شد و سر و صدای آن به صورت بهت آوری خوابید ."

تلاش مشترک متحدان صدام و دولتیان در تحریف تاریخ انقلاب

موسوی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تحریف تاریخ به ویژه تحریف تاریخ انقلاب گفت :"در این زمینه هم بیگانگان و متحدان صدام فعال هستند و هم دولتیان ."

نخست وزیر دفاع مقدس سخنان خود را در باره تحریف تاریخ انقلاب اسلامی به ضمیمه های حجیم روزنامه های دولتی در آستانه ۲۲ خرداد مستند کرد و گفت : "ضمیمه هایی که در این باره منتشر شدند بهانه خوبی است که جنبش سبز یک بار در کنار همه فعالیت های خود به صورت واقع بینانه ای با تاریخ سی سال گذشته روبرو شود و با تحقیقات مستقل به این مساله بپردازد .

درباره جنگ هنوز لب به سخن نگشوده ام ولی ظاهرا گریزی نیست…

موسوی گفت :" این روزها هم به بهانه سالروز صدور قطعنامه ۵۹۸ که هیچ سالی از آن یاد نمی شد تحریف های آشکار و برنامه ریزی شده ای درباره تاریخ دفاع مقدس و نقش دولت در آن صورت گرفته است .این روزها عده ای مدعی شده اند که می خواستند بغداد را فتح کنند و دولت آن زمان مانع آن شده بود. بنده هنوز لب به سخن درباره دهه اول انقلاب باز نکرده ام و هیچ گاه هم میل نداشته ام در این باره صحبت کنم ولی ظاهرا مجبورم در صورت ادامه این تحریف ها برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجسته ای که در این میان سهم عمده داشتند ناگفته های خود را بگویم و نیز بگویم که استعفای سال ۶۷ بر سر چه بود ."

اگر زمان جنگ دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که بر سر اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید

موسوی گفت :"آن وزیر سابقی که خود می داند چگونه به اینجانب تحمیل شد در عین آنکه بیش از همه در جریان سر ریزشدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود حالا می گوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت ما بغداد را فتح می کردیم .شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم. بنده می گویم شما که نمی دانم به تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید انجام دادید اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید."

فراموش کرده اید که چهار میلیارد از شش میلیارد دلار هزینه جنگ می شد؟

میر حسین موسوی در پاسخ به تحریف هایی که در هفته های اخیر در باره دفاع مقدس انجام شده ،گفت : "من باور نمی کنم که شما فراموش کرده باشید که چهار میلیارد دلار از شش میلیارد دلار در آمد نفتی کشور هزینه جبهه ها و جنگ می شد و آن دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برا ی حفظ کیان کشور بود که آن هم می تواند در خدمت دفاع مقدس تعبیر شود .شما مرا مجبور می کنید بگویم علیرغم نتیجه درخشان دفاع مقدس که به بهای نثار خون های بسیار و جانفشانی رزمندگان جان برکف یک سانتیمتر از خاک کشور تقدیم دشمن نشد و این دومین مورد در طول جنگ های کشورمان از زمان فتحعلی شاه تا انقلاب اسلامی بود ، اگر پیوندی قوی تر بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های بهتری از عملیات گرفته می شد. فتح بغداد با تحویل دولت به چند فرمانده نظامی امکان پذیر نبود. بلکه برای شکست قطعی دشمن لازم بود از همان اول رابطه دولت با اداره عملی جنگ و طراحی های نظامی قطع نشود که چگونگی قطع این ارتباط داستان دیگری دارد که شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازم."

نخست وزیر امام در دوران دفاع مقدس تاکید کرد:"بعد از آنکه به تعبیر این وزیر سابق توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت سپرده شد تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد .بنده به دلایل گوناگونی فعلا فقط به اشاره می گویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که به قول مرحوم ظهیر نژاد در کمیته پشتیبانی جنگ "زیپ مرزها در حال باز شدن" بود و فاو و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست اینجانب تشکیل شد هم جناب رحیم صفوی جانشین فرمانده سپاه وهم جناب حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی در گزارشهای خود به اعضای جلسه گفتند که شما خوزستان را از دست رفته فرض کنید و تلخ آنکه این اتفاق در حالی رخ می داد که در آن شرایط نیروهای اصلی رزمنده ما در یک نقطه بی اهمیت کردستان در پی گرفتن یک ارتفاع کم اهمیت به نام "شاخ شمران "بودند و فاجعه وقتی بهتر معلوم می شود که حداقل تعدادی از فرماندهان اطلاع داشتند که همین نیروها به دلیل خشک کردن سد "دربندی خان "در معرض دور خوردن از سوی دشمن قرار گرفته بودند .

تن به خواسته های تحریف گران تاریخ و سیاست بازهای تاریخ ندهید

اگر به خون شهدا و تلاش همه در این جنگ احترام می گذارید…

موسوی در ادامه صحبتهایش به نقش مدیران برحسته در دفاع مقدس اشاره کرد :"بنده در آن زمان به این شرط مسوولیت ریاست ستاد فرماندهی کل قوا را قبول کردم که با خود تعدادی از مدیران برجسته و مدیران همکار را در ستاد شرکت بدهم. .

یکی از برجسته ترین و تاثیر گذار ترین آنها آقای بهزاد نبوی بود که می دانیم این روزها چه گرفتاری هایی دارد. تصمیمی که ستاد آن روزها در کنار فرماندهان نظامی و این مدیران برجسته گرفت تغییر اساسی در آرایش جبهه ها بود و قرار شد که در کمترین زمان ممکن به کمک همه امکانات کشور، نیروهای موجود در کردستان به خوزستان منتقل شوند و با فعالیت استاندار استان خوزستان که همین برادر عزیز و مبارزمان محسن میردامادی بود و سایر مدیران استانی اقداماتی برای مقابله با تهاجم حتمی دشمن صورت گیرد. پیش بینی ستاد درست بود ودر فاصله بسیار کمی یکی از شدیدترین حملات از سوی صدام انجام شد و یکی از حماسی ترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس که با شهادت بسیاری از فرزندان کشورمان قرین بود ،اتفاق افتاد و دشمن آن چنان تو دهنی خورد که بعد از آن دیگر نتوانست حمله ای را سامان دهد و حداکثر از منافقین حمایت کرد که آن خیانت بزرگ با پشتیبانی نیروهای صدام علیه کشور انجام شد و مردم با مقاومت خود آنها را خرد کردند ."

موسوی با اشاره به آنکه قصدش از تعریف این خاطره صرفا دفاع از مظلومیت رزمندگان بی نام و نشان ، مدیران و جهادگران شجاع و ایثار گر است ادامه داد : "این گفته ها برای آن است که بگویم اگر شما واقعا به خون شهدا و تلاش جهاد گران و مقاومت همه جانبه همه ملت و دولت در این جنگ سر نوشت ساز احترام می گذارید و نمی خواهید از حماسه دفاع مقدس برای خود قبایی بدوزید تن به خواسته های تحریف گران تاریخ و سیاست بازهای تاریخ ندهید ."

میر حسین موسوی یا د آور شد : "بنده در دو دهه گذشته به معلومات مستقیم خود از جنگ بسنده نکرده ام و تلاش کردم به اسناد و مدارک و تحلیل های چاپ شده در این باره نیز رجوع کنم . من همواره محتاط بوده ام که فقط به متون رسمی که با نظارت فرماندهان تهیه شده است بسنده نکنم و در کنار این کتاب ها از نوشته ها و تحلیل های همه صاحب نظران ازجمله ارتش نیز بهره ببرم .که یکی از بهترین تحلیل ها نوشته های افسر دانشمند و میهن دوست سرهنگ معینی وزیری است که بسیار از آن استفاده کرده ام.

اگر ناچار شوم ناگفته های جنگ را خواهم گفت

وی گفت : "این جنگ ناگفته های فراوان دارد و من ندیده ام که آقای هاشمی به عنوان فرمانده جانشین کل قوا از مشکلاتی که در مورد هماهنگ کردن ارتش و سپاه داشت سخنی گفته باشد . مشکلاتی که به اعتقاد من ربطی به بدنه سپاه و ارتش نداشت و من شاهد بودم که این مشکلات تا چه حد فرساینده بوده است. بعد از سه سال از شروع جنگ به اعتقاد من اشتباهات اساسی در تعیین استراتژی های جنگی پیش آمد که اعزام نیرو به کردستان یکی اش بود و از آن مهم تر دل بستن به عملیات های بزرگ کلاسیک شبیه عملیات های دشمن بود که مزایای نسبی ما را در کنار امکانات کشور به شدت تقلیل داد و حدود پنج سال همه امکانات کشور حتی تا حد جمع آوری برف روب ها از جاده ها و کامیون های دولتی و حتی مصادره کامیون های بخش خصوصی و همه ظرفیت های مالی – صنعتی کشور به کار گرفته می شد اما نتیجه آن شد که همه شاهد بودیم ."

موسوی در پایان سخنان خود گفت :"ایده ای که این وزیر سابق درباره فتح بغداد مطرح کرد باقیمانده همان دل بستن ها به طرح های کلاسیک جنگی و نتیجه بخش بودن عملیات های بزرگ برای شکست دشمنی بود که ماهانه فقط دو میلیارد دلار از همسایه های عرب خود برای جنگیدن با ما باج می گرفت و هنگام ختم جنگ بیش از پنجاه لشگر داشت .این نگاه به جنگ از همان بدو طرح خود در میان رزمندگان مخالفانی داشت و تا جایی که بنده در جریان بودم و در تماسهایی که فرماندهان معترضی چون شهید حاج داوود کریمی با بنده داشتند آنها عملیاتی از جنس نقشه های دوران نخست دفاع مقدس را ترجیح می دادند .و این طرح ها با توانایی های اقتصادی و اجتماعی کشور سازگاری بیشتری داشت و در آینده اگر لازم بشود و به اجبار به این بحث ها کشانده شوم موضوع را با بسط بیشتری طرح خواهم کرد.


 


معنویت گمشده دفاع مقدس در حاکمیت سودازده متحجر

کلمه- گروه سیاسی: باز سالگرد حماسه هشت سال دفاع مقدس است. حماسه هشت سال سلحشوری. حماسه فتح و ایستادگی. حماسه کربلا و عاشورا که این بار در خاک ایران زمین تجربه شد. سالگرد جنگ که می شود این روزها کمتر صدایی از رزمندگان می شنوی، همان ها که برای بیرون کردن “غول” از همه چیز گذشته و راهی دیاری نورانی شده بودند.

هلهله ها می کنند و به نام رزمنده و به کام آنان که از جبهه هیچ نشانی ندارند، جشن ها بر پا می کنند. پیشانی بندها و چفیه هایی که تنها یادگار رزمندگان از آن سالهای مقاومت بود را هم تاب نیاورده اند. این روزها اما در سالگرد این حماسه که می شود، همه صف آرایی می کنند با چفیه هایی به گردن آویخته اند برای رزمندگان صف آرایی کنند. چفیه هایی که بویی از جبهه و رزم ندارد و بوی ریا می دهد و نفاق.

صدها هزار رزمنده، دردسر شده اند برای همه. حاتمی کیا راست گفته بود "بوی الرحمن" شان باید بیاید در "دهه ثبات"؛ نکند آرامش کسی بر هم بخورد. همه سرگرم شده بودند و برخی هم معامله کرده بودند، آن یکی هم شاید آنقدر حفظ "نظام" مشغله برایش آورده که یادش رفته چه کسی حافظ واقعی این "نظام" است.

آنهایی که جنگ و جبهه “زلالشان” کرده بود، در خلوت خود ماندند. آنقدر ماندند که همه یادشان رفته بود اینها هم بخشی از این کشورند و حق حیات دارند.

در این سالهای بی نشانی که همه یادگارهای انقلابی بزرگ و حماسه ای بزرگتر به نسیان رفته بود، یکی از همان رزمندگان باز آمد و "افسانه رشادت ها" را از لابلای کتابهای تاریخ بیرون کشید.

یکی از همان کسانی که سراغ از رزمندگان داشت، از خلوت خود بیرون زد و پرچم سبز انقلاب و جبهه را باز در دست گرفت. هم صدایش آشنا بود و هم مرامش. رزمندگان مثل همان حماسه فتح خرمشهر دورش حلقه زدند، ستاد رزمندگان و جانبازانش شد یکی از فعال ترین ستاد انتخاباتی اش.

آمده بود که یادمان بیاورد که "حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادی‌شان دفاع کردند.”

آمده بود که بگوید “انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود. انقلاب ما نشان داد می‌تواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن تحجر دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.”

آمده بود تا صدای خاموش مردمی باشد که بازی سیاست و اقتصاد توان از آنان بریده بود. آمده بود بپرسد “چه چیز ما را از رسیدن به آرمان‌هایمان بازداشت و به شرایط فعلی رساند.”

آمده بود تا بار دیگر الگوی موفق سال های جنگ و جبهه را زنده کند و بگوید با مردم است که می توان دستاوردهای یک نظام و انقلاب را زنده نگه داشت و اگر این مردم “خسته” شوند و یا به “خانه هایشان” باز گردند، همه چیز از بین می رود.

آمده بود تا درس های مدرسه عشق و شهادت را برایمان بازگوید و از شاگردان آن کلاس ها بگوید که ” آن سال‌ها دو گروه در جبهه‌های جنگ حاضر می‌شدند؛ گروه نخست ایام جنگ را مبارزه کردند و سپس به نظرشان رسید وقت زندگی کردن رسیده است؛ وقت آن که پول روی پول بگذارند و برج روی برج بسازند. و گروه دوم که برای معنویتی سرشارتر به جبهه می‌رفتند. آنها برای ایثار کردن عازم جبهه نمی‌شدند؛ می‌رفتند تا از فضای نورانی‌ آنجا بهره‌مند شوند.”

او می داند که این درک این حرف ها شاید برای کسانی که آن فضا را تجربه نکرده‌اند آسان نباشد، اما واقعیت دارد.

میرحسین که خود تجربه زیستن با آن از جان گذشتگان را دارد، در توصیفشان می گوید: ” آنها، نامدارترین قهرمانان ما بودند. اما درمقابل آن گوهرهایی که به دست می‌آوردند باور نداشتند که دارند از خود‌گذشتگی می‌کنند. آنها سال‌های جنگ را زندگی کردند و پس از آن مبارزه‌شان شروع شد؛ مبارزه‌ای آرام برای پاسداری از حیاتی، یا لااقل خاطره حیاتی که چشیده بودند. اگر آنها نبودند ما نمی‌توانستیم هشت سال با دستان خالی بایستیم.”

میرحسین سربلند بود که می دید ستاد جانبازان و ایثارگرانش اینچنین فعال است، چون می دانست که آنان “به امید تجدید نورانیت ایام امام گرد هم ‌جمع شده‌اند” برای او دوران جنگ و جبهه “مباهات” بود و باور داشت که تجربه جنگ، فصل مشترک همه ملت ماست و همه به آن مفتخرند. جایی که همه ایرانیان با هم پیوند خوردند و خودی و ناخودی، نژاد و مذهب و قومیت رنگ باخت. همه یک تن شدند در برابر دشمن مشترکی که سرای آنان را نشانه رفته بود.

او آمده بود همه این برگ های فراموش شده را باز یادمان بیاورد که “همه‌جای ایران، میدان حماسه بود، جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنه‌ی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد."

او پاسخ خیلی از پرسشها را داد برای آنان که دنیایشان تنگ شده با این یادگاران جبهه و جنگ. اوگفت که در همه آن زمانی که بمباران بود و موشکباران، وقتی مردم هر چه داشتند در طبق اخلاص راهی جبهه می کردند باز "این مردم بودند که به دولتمردان وعده آرامش می دادند و همه کشور همین طور بود. نه جنگ، نه کمبودها و نه درآمد شش میلیاردی نفت احساس امنیت را از مردم نمی گرفت ."

میرحسین که خود از جنس این مردم بود می دانست که "امنیت" این ملت را این جوانان و رزمندگان نمی گیرند.

اما این جوانان دیروز غریبگان امروزند. فیض الله عرب سرخی، محمد دلاوری، محمد توانا، ابوالفضل قدیانی، محمدرضا رجبی، بهزاد عرب گل، عیسی سحرخیز، محمدرضا مقیسه، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی و دهها رزمنده دیگر که همه جرم مشترک دارند، دفاع از ارزش های انقلاب و آرمان های دفاع مقدس، اما متهم شده اند به اقدام علیه امنیت "ملتی" که خودشان بیشترین نقش را داشته اند در برقراری "امنیتش". اجتماع و تبانی علیه "نظامی" که برای پرپایی اش از جان گذشته اند.

آنها بیگانه اند برای حاکمیتی که می خواهد جهان را "مدیریت” کند. زیادی "زلا لند". نورانیت شان چشم های پر شده از آز و طمع را می زند. اهل معامله نیستند و بر سر آرمان هایش هرگز معامله نمی کنند. برای همین است که با پلشتی ها کنار نمی آیند که زلال بمانند.

میرحسین می دانست که "امنیت" آنان که برای دنیایشان دین فروشی می کنند در خطر است که جوانان دیروز را به حبس برده اند. برای همین بود که او هم باید به حبس و حصر می رفت تا باز در جمع رزمندگان باشد.

میر حسین را تاب نمی آورند چون آمده بود وصیت پیر جماران را به یادمان بیاورد وصیتی که خیلی زود از یادها رفته بود " وصیت من به فرزندانم این است که مبادا اجازه دهید دشمن درقلب و فکر شما رخنه کند؛ مبادا که فراموش شود عظمت و بزرگی و صداقت جوانانی که با خلوص نیت جان برکف، مدافع اسلام و هویت و کشور هستند. که اگرچنین شود پناه بر خدا…


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته