امروز: صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران و تحلیل گر مسائل سیاسی حمایت احمدی نژاد از رحیم مشایی را مشکل اصلی جبهه پایداری می داند و می گوید: مشکل اساسی این است که پایداری ها احمدی نژاد را بدون رحیم مشایی ، علی اکبر جوانفکر ، عبدالرضا داوری ، مجتبی ثمره هاشمی و محمدرضا رحیمی می خواهند اما احمدی نژاد نشان داده است که به دلایل پیچیده ای حاضر نیست از رحیم مشایی دل بکند و از پشت به وی خنجر بزند و بگذارد مشایی زیر پای اصولگرایان له شود. وی معتقد است: جبهه پایداری می داند بدون احمدی نژاد نه جبهه است و نه پایدار خواهد ماند.
مشروح گفتگوی آریا با دکتر صادق زیبا کلام را در ادامه می خوانید :
آقای دکتر به نظر شما انشعاب در جبهه پایداری را می توان به دلیل حمایت برخی از اعضای این جبهه از دولت احمدی نژاد دانست؟
بله ،بنده معتقدم جبهه پایداری یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی جبهه پایداری.در واقع اگر چهره ها و شخصیت های بارز این جبهه را در نظر بگیرید شخصیت هایی مثل آقای تهرانی، حمیدرسایی ، روح الله حسینیان ، زاکانی، باقری لنکرانی یا صفار هرندی، این شخصیتها بعد از 3 تیر 84 به عنوان چهره ها و شخصیتهای سیاسی مطرح شدند البته روح الله حسینیان از قبل هم مطرح بود اما چهره شدن بسیاری از شخصیتهایی که امروز به عنوان جبهه پایداری می شناسیم بعد از سوم تیر 1384 صورت گرفت که به عنوان جریان یا گفتمان سوم تیر معروف شدند در واقع اینها ذوب در احمدی نژاد بودند و بزرگ آنها آقای احمدی نژاد بوده و هست و به نوعی ایشان پرچمدار جبهه پایداری محسوب می شود.
پس حمایت از دولت را نمی توان عامل اصلی انشقاق در این جبهه بدانیم؟
ببینید،در سه سال اخیر یعنی بعد از خرداد 88 13جبهه پایداری دچار مشکلی شدند که آنهم رحیم مشایی است در واقع بزرگترین مشکل و مخالفت جبهه پایداری با احمدی نژاد بر سر مشایی است در حالی که این جبهه از یک سو نمی تواند احمدی نژاد را رها کند زیرا جبهه پایداری می داند بدون احمدی نژاد نه جبهه است و نه پایدار خواهد ماند.
یعنی وجود جبهه پایداری در احمدی نژاد خلاصه می شود؟
در جبهه پایداری دو شخصیت، دو رکن و دو ستون حضور دارند که یک چهره روحانی یعنی آیت الله مصباح یزدی در قم است و دیگری ستون محوری و عمود خیمه جبهه پایداری است که آقای احمدی نژاد در تهران است.
منظور شما همان دو شاخه تهران و قم جبهه پایداری با محوریت این دو شخصیت است؟
بله،اگر جبهه پایداری عمود را کنار بگذارد خیمه اش افت می کند و می خوابد و چهره هایی چون آقا تهرانی، لنکرانی، زاکانی و صفارهرندی و صادق محصولی مثل دیگر چهره های معمولی جناح راست محسوب می شوند و به نوعی از این جریان خارج می شوند لذا یک جریان زمانی حیات سیاسی دارد که محمود احمدی نژاد حضور داشته باشد.
پس مشکل و اختلاف این جبهه با دولت را تنها بر سر رحیم مشایی می دانید؟
مشکل اساسی این است که جبهه پایداری ها احمدی نژاد بدون رحیم مشایی ، علی اکبر جوانفکر ، عبدالرضا داوری ، مجتبی ثمره هاشمی و محمدرضا رحیمی می خواهد اما احمدی نژاد نشان داده است که به دلایل پیچیده ای حاضر نیست از رحیم مشایی دل بکند و از پشت به وی خنجر بزند. به عبارت دیگر مساله جبهه پایداری این نیست که دچار بحران داخلی شده یا انشقاق در آن ایجاد شده است به عقیده من مشکل جبهه پایداری رحیم مشایی است به این معنا که احمدی نژاد نمی خواهد وی را کنار بگذارد.
شاید مشکل بسیاری از سیاسیون با رییس دولت بر سر همین موضوع است؟شما اینطور فکر نمی کنید؟
بله،مشکل سیاسیون ما با احمدی نژاد بر سر این موضوع است معمولا جریانات سیاسی ما حاضرند به راحتی آدمهای خود را قربانی کنند و زیرپایشان بگذارند اما ویژگی عجیب احمدی نژاد این است که مقداری مردانگی و صمیمیت درونش وجود دارد که حاضر نیست افرادی که با وی بیعت کردند را زیرپا بگذارد و له کند.
علت مخالفت جبهه پایداری با رحیم مشایی را در چه می دانید؟
در واقع اعتقادات رحیم مشایی مشکلشان نیست که چون به ایران اسلامی ، فرهنگ و تمدن ایرانی اعتقاد دارد با وی مخالفت کنند .مشکل این است که رحیم مشایی شخصیت مستقلی دارد که حاضر نیست در برابر چهره ها و شخصیت های روحانی تمکین کند اما افرادی مثل باقری لنکرانی یا محصولی در برابر آقا تهرانی تعظیم می کنند اما رحیم مشایی حاضر نیست این کار را انجام دهد وی روحانیت را فقط روحانیت می داند بنابراین این اولین مشکلشان با مشایی است به علاوه مشکلات سیاسی هم در این بین وجود دارد.
در نهایت آیا رحیم مشایی رسما می تواند موجب جدا شدن دو شاخه جبهه پایداری در انتخابات آینده شود؟
من نمی دانم سرانجام کار چه خواهد شد یقینا جبهه پایداری سعی می کند امید خودش را از دست ندهد بنابراین همچنان امیدوار است بتواند احمدی نژاد را از رحیم مشایی و آن مجموعه و حلقه ای که در اطرافش حضور دارند جدا کند.
به نظر شما رییس دولت به جدایی از مشایی رضایت خواهد داد؟
احمدی نژاد نشان داده است که حاضر نیست خرج خود را از رحیم مشایی جدا کند و حتی حاضر است تمام انتقادها و تیرهایی که به سمت وی پرتاب می شود را بپذیرد و تحمل کند اما تا کنون حاضر نشده بگذارد رحیم مشایی زیر پای اصولگرایان له شود.
امروز: عباس عبدی، شانس چندانی برای ریاست جمهوری ناطق نوری قائل نیست. وی شکست علی اکبر ناطق نوری در انتخابات خرداد76 و نیز لطمه احمدی نژاد به اعتبار ناطق در انتخابات خرداد 88 را دلایل اصلی دور بودن دست ناطق از میوه قدرت می داند. به نظر عبدی، ناطق نوری فقط وقتی می تواند رئیس جمهور شود که "کاندیدای نظام" باشد. متن زیر گفتگوی عصر ایران است با عباس عبدی درباره ناطق نوری و دولت آینده. گفتنی است که این گفتگو در بیست و ششم شهریور ماه انجام شد. هر چند دفتر ناطق ، کاندیداتوری او را رد کرده است اما سیب سیاست ، تا به زمین برسد ، هزار چرخ می خورد!
***
در هفته های اخیر، زمزمه هایی درباره کاندیداتوری علی اکبر ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده به گوش می رسید. به نظر شما، ناطق نوری تا چه حد از شانس پیروزی در انتخابات برخوردار است و در چه شرایطی؟
ابتدا چند نکته را ذکر کنم. اول اینکه، من الان به عنوان یک تحلیلگر حرف می زنم نه به عنوان یک کنشگر سیاسی. یعنی می خواهم از امر واقع سخن بگویم نه از امر مطلوب. شاید من کسی را دوست داشته باشم اما نظرم این باشد که او رئیس جمهور نمی شود. شاید هم از کسی حتی متنفر باشم اما از منظر تحلیلی معتقد باشم که او رئیس جمهور می شود.
نکته دوم اینکه، ما در مقام تحلیل باید اطلاعات هم داشته باشیم. متاسفانه در هفت هشت سال گذشته، راه اطلاعات گرفتن و نظرسنجی بسته شده است. قبلاً موسساتی وجود داشت که نظرسنجی می کردند و همه ما نتایج آن نظرسنجی ها را می خواندیم و به برداشتی کلی از فضای سیاسی جامعه می رسیدیم و بر اساس آن برداشت، مسائل سیاسی را تحلیل می کردیم.اگر من درک درستی از فلان مساله اجتماعی و سیاسی نداشته باشم، اشتباه من تاثیر محدودی دارد ولی اگر حکومت در اثر بسته شدن باب پژوهش درک درستی از مسائل جامعه نداشته باشد، اشتباهش خسارت های خیلی سنگینی در پی خواهد داشت.
بنابر این در مقام تحلیل پیامدهای کاندیداتوری احتمالی ایشان یا هر کس در انتخابات سال آینده، اطلاعاتم در حدی نیست که بتوانم اظهار نظر قاطعی در این زمینه داشته باشم. فقط بر حسب تجربه علمی خودم چنین برداشت و تحلیلی که در ادامه خواهد آمد را دارم.
نکته سوم اینکه، در این تحلیل هیچ بغضی نسبت به آقای ناطق ندارم چه بسا که نگاهم به ایشان در مقایسه با سایر نامزدهای احتمالی در میان اصولگرایان مثبت باشد.
اما نظرم این است که آقای ناطق نوری شانس چندانی برای پیروزی در یک "انتخابات رقابتی" را ندارد. دلیل اولم در تایید این حرف، شکست آقای ناطق در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 است. شکست در انتخابات ریاست جمهوری، امتیاز مثبتی برای هیچ کاندیدایی محسوب نمی شود آن هم کسی که برای پیروزی آمده بود.
دلیل دوم اینکه حمله احمدی نژاد به ناطق نوری در انتخابات قبلی، بی پاسخ مانده است. سخنان احمدی نژاد درباره ناطق، اگر درست بوده باشد، کماکان به ضرر آقای ناطق عمل میکند و اگر ناروا بوده باشد، ساخت قضایی ما به گونه ای نیست که آقای رئیس جمهور را از این بابت مواخذه کند.
بنابراین در جامعه ما، خیلی راحت به کسی اتهامی زده می شود و تکلیف صحت و سقم آن روشن نمی شود. در یک جامعه سالم اگر به کسی اتهامی زده شود، به آن اتهام رسیدگی می شود. اگر اتهام وارد باشد، فرد متهم و اگر اتهام ناوارد باشد، فرد مفتری مجازات می شود.
ناطق نوریدر چهار سال گذشته، به اتهام احمدی نژاد علیه ناطق نوری رسیدگی نشد و من فکر نمی کنم که آقای ناطق در انتخابات ریاست جمهوری بتواند گَرد آن اتهام را از چهره خودش بزداید و خسران سیاسی احتمالی از بابت آن اتهام را رفع کند هر چند تقصیر اصلی در این زمینه متوجه ایشان نیست.
دلیل بعدی اینکه، کسی که می خواهد کاندیدا شود، باید رای سه گروه عمده اجتماعی و سیاسی را جلب کند:
گروه اول طبقه متوسط است. گروه دوم، به گرایش سیاسی حکومت نگاه می کند. یعنی منتظر می ماند که ببیند رای ساخت قدرت چیست و آن گاه به آن کاندیدا رای می دهد. این گروه طرفداران ایدئولوژیک و بی چون و چرای حکومت اند. گروه سوم، طبقات حاشیه نشین شهری و روستاییان هستند. این ها منتظرند تا مطالبات خودشان را در شعارها و رفتارهای یک کاندیدا ببینید تا به او رای بدهند. رای این ها ایدئولوژیک نیست.
حالا باید دید که آقای ناطق کدام گروه را می تواند جذب کند. من گمان نمی کنم ناطق نوری بتواند طبقه متوسط را جذب کند. طبقه متوسط باید از طریق واسطه هایی جذب ناطق شوند و من بعید می دانم که ناطق نوری بتواند گروههای واسطه و رابط این طبقه را جذب کند تا آنها طبقه متوسط را مجاب به رای دادن به او بکنند. البته نمی گویم که ناطق هیچ رایی در طبقه متوسط ندارد. منظورم این است که ناطق نوری باید جریان غالب طبقه متوسط را جذب کند.
ناطق نوری طبقه پایین را هم به سختی می تواند جذب کند. با توجه به اتهام چهار سال پیش احمدی نژاد به ناطق نوری، بعید می دانم که آقای ناطق بتواند این گروه را به سمت خودش بکشاند. علاوه بر این، ناطق نوری طبیعتاً از کاربرد گفتمان مورد استفاده احمدی نژاد پرهیز می کند و همین هم مزید بر علت می شود. او ضمناً نمی تواند گفتمان جدیدی را برای جذب آرای این گروه اجتماعی، جایگزین گفتمان احمدی نژاد کند.
تنها امید ناطق نوری باید به کسانی باشد که رای ایدئولوژیک می دهند. سرازیر شدن آرای این گروه از رای دهندگان به سمت ناطق نوری، مستلزم آن است که آقای ناطق با تایید ساخت قدرت وارد انتخابات شده باشد. این تایید همان چیزی است که احمدی نژاد چهار سال پیش از آن برخوردار بود.
من نمی توانم با اطمینان بگویم که آیا ناطق نوری می تواند این تاییدیه را اخذ کند یا نه. اگر صرفاً بخشی از گروه سوم به ناطق نوری رای دهند، این میزان رای برای ریاست جمهوری ناطق کفایت نمی کند. بنابر این اگر آقای ناطق در انتخاباتی رقابتی شرکت کند، مرتکب اشتباهی فاحش شده است. اما اگر قرار باشد آقای ناطق در انتخاباتی شرکت کند که چندان هم رقابتی نیست، ممکن است بتواند فرد پیروز انتخابات باشد.
آیا اصلاح طلبان حاضرند پشت سر ناطق نوری قرار بگیرند؟ کدام گروههای اصلاح طلب؟
اینکه کدام گروه اصلاح طلب از ناطق نوری حمایت می کند، خیلی اهمیت ندارد. من گمان نمی کنم جریان اصلاحات در هیچ شرایطی در یک انتخابات رقابتی از آقای ناطق حمایت کند زیرا در چنین انتخاباتی نامزد خود را به میان خواهد آورد.
حتی اگر برخی از اشخاص اصلاحات هم از ناطق نوری حمایت کنند، این به معنای فعال شدن جریان اصلاحات در حمایت از آقای ناطق نخواهد بود؛ چرا که جریان اصلاحات باید مطالبات بدنه خودش را در نظر بگیرد. من فکر نمی کنم جریان اصلاحات می تواند بدون داشتن یک نامزد حداقلی در یک انتخابات رقابتی فعال شود.
مثلاً آقای خاتمی ممکن است از ناطق نوری حمایت کنند؟
آقای خاتمی هیچ کمکی به رقابت انتخاباتی آقای ناطق نوری نمی تواند بکند.
این بحث دیگری است. سوال من ناظر بر نفس حمایت خاتمی از ناطق بود.
آقای خاتمی طبعا قابل پیش بینی نیست و هیچ کی نمی تواند قاطعیت بگوید ایشان در آخرین لحظه چه کار خواهد کرد.
فرض کنیم خاتمی در آذر ماه امسال حمایت خودش را از ریاست جمهوری ناطق نوری اعلام کند. در این صورت طرفداران خاتمی پنج شش ماه فرصت دارند که مردم حامی خاتمی را به نفع ناطق بسیج کنند.
آقای خاتمی و اطرافیانش نمی توانند چنین بسیجی را انجام دهند. اصولگرایانی مثل ناطق نوری نمی توانند آشکارا حمایت اصلاح طلبان را بپذیرند؛ زیرا احتمال می دهند که چنین حمایتی، در ساخت قدرت امتیازی منفی برای آنها محسوب شود.
مشکل دوم آنها این است که آقای خاتمی بدون قانع کردن بدنه طرفدارانش توان بسیج آنان را ندارد. اگر در انتخابات مجلس نهم، خاتمی دو روز قبل از رای گیری، اعلام می کرد که در انتخابات رای می دهد. نه تنها هم حرف او موجب شرکت گسترده مردم حامی او در انتخابات مجلس نمی شد بلکه شاید کاری میکردند که از نظر خود پشیمان شود به همین دلیل بدون اطلاع قبلی چنین افدامی را انجام داد.
اگر سه ماه قبل از انتخابات اعلام می کرد که رای می دهد چه؟
در این صورت، همه به او می گفتند که شما نمی توانی در انتخابات مجلس صرفاً از نامزدهای اصولگرا حمایت کنی؛ بلکه شما در جایگاهی هستی که باید دست کم یک لیست انتخاباتی حداقلی داشته باشی. آقای خاتمی اساساً نمی توانست سه ماه قبل از انتخابات مجلس، اعلام کند که در انتخابات صرفاً به سی کاندیدای اصولگرا رای خواهد داد. به همین دلیل با آن وضع، یعنی به شکل اعلام نشده و در شهر دماوند، رای داد.
اگر خاتمی سه ماه قبل از انتخابات مجلس اعلام می کرد که در روز رای گیری صرفاً به چند کاندیدای اصولگرا رای خواهد داد، با چنان فشار اجتماعی ای مواجه می شد که شاید در نهایت اصلاً نمی توانست رای بدهد. این طور نیست که آقای خاتمی یا هر اصلاح طلب برجسته دیگری، بتواند هر تصمیمی بگیرد و آن را اجرا کند. تصمیم او باید با مطالبات بدنه جریان اصلاحات، ربط حداقلی قابل دفاعی داشته باشد.
اگر خاتمی با ایده تشکیل دولت وحدت ملی از سوی ناطق نوری و بازگشت برخی از اصلاح طلبان به ساختار قدرت، از ناطق نوری حمایت کند، آیا تصمیم او موجب شرکت طرفدارانش در انتخابات خواهد شد؟
این امر مشروط به این است که معلوم شود آقای ناطق می خواهد دولت وحدت ملی تشکیل دهد یا حاکمیت؟ اگر حاکمیت چنین تصمیمی گرفته است، بحث دیگری است. یعنی آقای ناطق از طرف کل حکومت وارد انتخابات (که دیگر رقابتی نخواهد بود بلکه "انتخابات اجماعی" است) می شود تا تغییری در سیاست های کنونی اعمال شود، اصلاحطلبان هم می توانند حامیان خود را به نفع ناطق نوری بسیج کنند.
اما اگر ایده تشکیل دولت وحدت ملی، ایده خود آقای ناطق باشد نه ایده حاکمیت، پا گذاشتن در چنین مسیری و با حمایت اصلاحطلبان برای آقای ناطق خطرناک خواهد بود؛ زیرا کسانی از او حمایت خواهند کرد که ناطق نوری را گرفتار مشکلات جدی با حاکمیت خواهند کرد. اما اگر حکومت بخواهد آقای ناطق دولت وحدت ملی تشکیل دهد، در این صورت ناطق نوری نامزد تقریباً منفرد می شود و رقیب جدی ای در برابر او قد علم نمی کند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 80 هم خاتمی فاقد رقیب جدی ای بود.
بله، دقیقا. در چنین وضعی، سایر کاندیداها اهمیتی ندارند و رای به آقای ناطق، رای به ایده و اراده وحدت جویانه پشت سر اوست. اگر چنین شود، در واقع انتخابات رقابتی نخواهیم داشت بلکه نقطه عطفی خواهیم داشت دال بر ورود ما به مرحله ای جدید.
اگر حکومت از ایده دولت وحدت ملی حمایت نکند، آیا حمایت احتمالی چهره هایی مثل خاتمی و هاشمی و سید حسن خمینی از ناطق نوری، به تکرار ماجرای انتخابات سال 88 منجر خواهد شد؟
الان همه چهره های منتقد برجسته، یعنی آقای ناطق و خاتمی و سایر کسانی که شما از آنها نام بردید، معتقدند که وقایع سال 88 نفعی برای جامعه ما نداشت؛ بنابراین این افراد به گونه ای رقابتی وارد میدان انتخابات نمی شوند تا وقایع سال 88 تکرار شود زیرا گمان نمیکنم ظرفیت انجام انتخابات رقابتی آن طور که مد نظر شماست وجود داشته باشد.
ما باید امیدوار باشیم که حکومت هم این نکته را لحاظ کند که اگر این افراد به گونه ای رفتار نمی کنند که ماجرای سال 88 تکرار شود، این امر نه از ناتوانی آنها در انجام چنین کاری، بلکه ناشی از این است که این افراد حوادث سال 88 را برای جامعه ایران مفید نمی دانند.
اگر اکثریت تشکل های اصلاح طلب از ریاست جمهوری ناطق نوری حمایت کنند، آیا می توانند طبقه متوسط را به نفع ناطق هم به پای صندوق های رای بکشانند؟
این نیروها می توانند طبقه متوسط را به نفع آقای ناطق به پای صندوق های رای بیاورند. البته به نفع ایده ای که پشت سر ریاست جمهوری ناطق نوری قرار دارد نه به نفع شخص آقای ناطق. اما این نیروها ابتدا خودشان باید دلیل موجهی برای کار وجود دارد.
دلیلش می تواند همان دولت وحدت ملی باشد.
این دلیل قابل توجهی است و اگر چنین دلیلی در کار باشد، تشکل های سیاسی اصلاح طلب می توانند فرایند بسیج نیرو را به نفع نامزد این ایده انجام دهند.
اصلاح طلبان یکبار در سال 84 خواستند چنین کاری را برای هاشمی رفسنجانی انجام دهند ولی ناکام ماندند.
دلیل آن ناکامی این بود که طرف مقابل آرای ایدئولوژیک و آرای طبقات پایین را داشت. اما علاوه بر این، آقای هاشمی در آن موقع اساساً نمی توانست رئیس جمهوری رایآور شود. اما الان تجربه هفت هشت سال اخیر پیش روی مردم است و شانس ناطق از این حیث بیشتر از هاشمی سال 84 است.
ضمناً از دور اول تا دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84، فرصتی چندروزه در اختیار اصلاح طلبان بود. به علاوه اینکه، آقای هاشمی هم مثل همیشه در برج عاج خودش نشسته بود و می گفت بله دیگه! همه به ما رای می دهند. اما جدا از این ها، باید تکرار کنم اگر آقای ناطق از جانب آن ایدهای که مورد حمایت حاکمیت باشد وارد کارزار انتخابات نشود، نمی تواند رئیس جمهور شود.
ناطق نوری به عنوان یک کنشگر سیاسی منفعل در چند سال گذشته، آیا مستعد ورود به انتخابات از موضع تقابل با کانون های قدرت است؟
نه، اصلاً. آقای ناطق اگر از جایگاه فعلی اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح طلبان بپیوندد، چیزی به اصلاح طلبان اضافه نمی کند. اهمیت آقای ناطق در این است که در آن سو قرار دارد نه در این سو! ناطق نوری اگر به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می دهد.
آقای ناطق باید در آن سو خوب بازی کند. البته من تا حالا نشنیده ام که آقای ناطق چیزی درباره وحدت ملی گفته باشد ولی به نظر من، آقای ناطق تا وقتی که موافقت حاکمیت با ایده "دولت وحدت ملی" و یا لااقل عدم مخالفت حاکمیت با این ایده را کسب نکرده است، نباید چنین شعاری را مطرح کند. اگر آقای ناطق توافق یا عدم مخالفت حاکمیت با شعار دولت وحدت ملی را کسب کند، ممکن است همه برای تحقق این شعار بسیج شوند.
با توجه به تحریم ها و خطر جنگ، آیا ممکن است که نظام به ریاست جمهوری ناطق رضایت دهد؟
احتمالش وجود دارد؛ ولی این امر مستلزم لابی قوی آقای ناطق بین اضلاع یک مثلث است؛ یعنی اصولگرایان، اصلاح طلبان و آقای هاشمی. دو ضلع اصلی اصولگرایان حاکم و اصلاح طلبان اند. آقای هاشمی مخالفتی با ریاست جمهوری آقای ناطق نخواهد کرد و قاعدتاً از این امر استقبال می کند. اگر ناطق نوری بتواند این لابی قوی را برقرار کند، انتخابات غیررقابتی می شود و به احتمال فراوان او به قدرت می رسد و این با توجه به شرایط امروز جامعه ایران، لزوما چیز بدی نیست.
به نظر من، اگر اقای ناطق بتواند به اصلاح طلبان ضمانت کافی در تحقق این هدف بدهد، میتواند روی حمایت آنها حساب کند.
ضمانت کافی یعنی چه؟
یعنی اینکه قبل از ریاست جمهوری ناطق، اصلاح طلبان امکان فعالیت پیدا کنند، محدودیت ها کمتر شود و ناطق نوری بتواند نقش رابط حاکمیت و اصلاح طلبان را برای تامین حداقلهای ضروری بازی کند. اگر تا اواسط زمستان چنین شرایطی ایجاد شود، فکر می کنم که اصلاح طلبان هم از ناطق حمایت می کنند.
شما خودتان شخصاً ریاست جمهوری ناطق نوری را برای جامعه کنونی ایران مفید می دانید.
به نظر من هر کسی که بتواند فضای دوقطبی موجود را کمرنگ کند، فضا را برای فعالیت بیشتر همه نیروها باز کند، حدی از عقلانیت سیاسی و اقتصادی را به دولت بازگرداند و اوضاع کلافه کننده و یاس آور کنونی را بهبود بخشد، گزینه مناسبی است و باید از او حمایت کرد.
در بین اصولگرایان شاید اقای ناطق تنها کسی باشد که شانس انجام چنین نقش مهمی را داشته باشد. یعنی شاید ایشان تنها کسی باشد که بتواند مطالبات هر دو جناح را تا حدی محقق کند. در این صورت همه باید از نامزدی که چنین برنامهای را میخواهد اجرا کند حمایت کنند.
در غیاب کاندیدای اصلاح طلبان، فکر می کنید مهمترین رقبای اصولگرای ناطق نوری چه کسانی خواهند بود؟
با فرض فعال نبودن اصلاح طلبان در انتخابات سال آینده، اگر دولت بتواند کسی را کاندیدا کند و کاملاً هم از او حمایت کند، کاندیدای دولت، ناطق نوری و سایرین را شکست می دهد. بدون برو و برگرد و با فاصله زیاد. مگر اینکه کاندیداهای اصلی دولت رد صلاحیت شوند. در این صورت قضیه متفاوت خواهد شد. اگر اصلح طلبان نباشند و دولت هم کاندیدا نداشته باشد، رقابت بین اصولگرایان جدی نخواهد شد؛ چون انتخابات با مشارکت پایین طبقه متوسط و طبقات پایین جامعه برگزار خواهد شد.
در واقع اصولگرایان در این صورت حضور اقشار این دو طبقه را که در انتخابات سال 88 رای داده بودند، تقریباً از دست می دهند. دولت اگر بخواهد از موضع تقابل با حکومت وارد انتخابات شود، کاندیدایش رد صلاحیت می شود.
اگر اصلاح طلبان و دولت کاندیدایی نداشته باشند، ناطق در رقابت با کسانی چون قالیباف و سعید جلیلی، می تواند رئیس جمهور شود؟
به نظر من آقای ناطق به طور کلی در رقابت با غیر روحانیان شانس چندانی برای پیروزی ندارد. اما در بین این سه گزینه و در غیاب اصلاحطلبان و دولتیها، در نهایت کسی پیروز انتخابات خواهد بود که حکومت از او دفاع کند. وقتی که دیگران از فرایند رقابت حذف شوند، تتمه فرایند انتخابات هم بر اساس اراده حکومت شکل خواهد گرفت.
دموکراسی خواهان جامعه ایران در سال 76 تلاش کردند تا ناطق نوری رئیس جمهور نشود. حالا اگر در انتخابات سال آینده، به نفع ناطق نوری بسیج شوند، این وضع دال بر فلاکت و تیره روزی آنها نیست؟
نه، آقای ناطق فعلی با ناطق نوری سال 76 خیلی فرق کرده است ؛ شرایط هم فرق کرده است. شما حرفهای ناطق نوری در سال 76 را بخوانید و ببینید ایشان در آن زمان دنبال تحقق چه چیزهایی بوده و الان دنبال تحقق چیست.
به علاوه سیاست که فقط صعود نیست. سیاست فراز و فرود دارد. دیروز اوضاع به گونه ای بود که می شد بهتر از ناطق نوری را رئیس جمهور کنیم، اما امروز اوضاع به شکلی است که باید به ناطق نوری رضایت دهیم تا گزینه نامطلوبی سرکار نیاید. حتی اگر این وضع نشانه فلاکت باشد، باید آن را پذیرفت و سعی کرد در این شرایط بهترین بازی ممکن را انجام داد.
تازه این نکته را هم نباید فراموش کرد که اگر دموکراسی خواهان ایرانی در سال 76 توانستند با حمایت از خاتمی مانع ریاست جمهوری ناطق نوری شوند، این کار آنها محصول اشتباه محاسبه حکومت در تایید صلاحیت آقای خاتمی بود. اگر آن اشتباه اساسی رخ نمی داد، اقشار مدرن و آزادیخواه جامعه ایران دیگر گزینه ای برای ممانعت از ریاست جمهوری آقای ناطق در اختیار نداشتند.
مشکلات و موانع پیش روی ناطق نوری برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری، در واقع مشکلات راست محافظه کار برای اعتلای موقعیتش در ساختار قدرت در ایران است. موافقید؟
شما مسابقات تنیس را پیگیری می کنید؟ در چند سال اخیر، در دنیای تنیس همیشه این سوال مطرح بوده که چرا اندی ماری برنده گرنداسلم نمی شود. یکی می گفت اندی ماری برای قهرمانی در گرنداسلم سه تا مشکل کوچک دارد: فدرر، ژوکوویچ و نادال! و بالاخره هم ماری بر این سه مانع فائق آمد و قهرمان گراند اسلم اخیر شد.
حالا آقای ناطق هم برای رئیس جمهور شدن دو سه تا از این مشکلات کوچک دارد که قبلا توضیح دادم. اما این به معنا نیست که ناطق نوری هیچ وقت گرنداسلم را نمی برد! چرا، می تواند گرنداسلم را هم ببرد به شرط اینکه شرایطش هم فراهم شود! که شدنش غیر ممکن نیست.
پس از به قدرت رسیدن احمدی نژاد، راست محافظه کار به حاشیه قدرت رانده شد. اما الان که عملکرد احمدی نژاد از نظر حامیان قدرتمند دیروزش رضایت بخش نیست، انگار این تردید برای آنها وجود دارد که راست محافظه کار را جایگزین راست رادیکال در قوه مجریه بکنند یا نه.
این ها ترجیح می دهند کسانی چون سعید جلیلی رئیس جمهور شوند. اما اگر حکومت به این نتیجه برسد که اجماعی ملی در شرایط کنونی ضرورت دارد، ترجیح می دهد ناطق نوری رئیس جمهور شود تا بلکه این اجماع محقق شود.
در چنین حالتی، شخص ناطق وارد هسته قدرت نمی شود بلکه از طریق ناطق نوری، آن اجماع ملی به هسته قدرت تزریق می شود تا این هسته قدرتمندتر شود. اگر هدف این باشد، امکان سرمایه گذاری بر روی ناطق نوری زیاد است زیرا آنها کس دیگری به غیر از ناطق نوری را ندارند که بتواند این کار را انجام دهد.
امروز: سیدمحمد خاتمی با تاکید بر محوریت بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی، آن را دارای چارچوبی متین و منطقی خواند و از آزادی زندانیان سیاسی، باز شدن فضای سیاسی کشور و انتخابات آزاد به عنوان مسیر معقول برای حل بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی یاد کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان در طول دوره مرخصی مسعود باستانی، روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی شهر، با حضور در منزل وی با او دیدار کرد.
در این دیدار که خانواده مهسا امرآبادی، همسر زندانی باستانی نیز حضور داشتند، خاتمی ضمن ابراز تاسف عمیق خود نسبت به عدم حضور امرآبادی در این دیدار، جویای شرایط زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر و وضعیت سلامتی باستانی و دیگر زندانیان سیاسی شد.
مسعود باستانی ضمن تشریح وضعیت خود و دیگر زندانیان سیاسی و شرح ملاقات با همسرش در زندان اوین و توصیف روحیه بالای زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، درباره خود و برخی زندانیان سیاسی دیگر گفت: با توجه به بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی که به عنوان محور فعالیت جنبش سبز معرفی شده، به آینده امیدوار هستند.
سیدمحمد خاتمی نیز با تایید نظر این زندانیان سبز، بیانیه شماره ۱۷ موسوی را دارای چارچوبی متین و منطقی خواند و از آزادی زندانیان سیاسی، باز شدن فضای سیاسی کشور و انتخابات آزاد به عنوان مسیر معقول برای حل بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی یاد کرد.
دیدار سید محمد خاتمی با مسعود باستانی روزنامه نگار دربند
امروز: قیمتهای جدید لبنیات اعلام شد، که بر اساس ابلاغیه، شیر کم چرب نایلونی ۹۰۰ گرمی ۱۱۰۰ تومان، بطری یک لیتری ۱۴۰۰ تومان، شیر نیم چرب ۲.۵ درصد ۱۶۵۰ تومان، شیر پرچرب سه درصد ۱۷۵۰ تومان و شیر کامل ۳.۲ درصد چربی ۱۸۵۰ تومان قیمت گذاری شده است.
به گزارش ایسنا بر اساس ابلاغیه همچنین قیمت پنیر یواف ۴۰۰ گرمی و ۴۵۰ گرمی به ترتیب ۳۲۰۰ و ۳۵۰۰ تومان تعیین شده است.
قیمت ماست ۲.۵ کیلویی دبهای چهار درصد چربی نیز ۵۵۰۰ تومان، سه درصد چربی همین نوع ماست ۵۲۰۰ تومان و ۱.۵ درصد همین ماست هم ۲۸۰۰ تومان تعیین شده است.
رضا باکری ـ دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ـ در این زمینه با اشاره به اینکه توافقهای مربوط به تحویل شیر خام ۹۳۰ تومانی به کارخانههای لبنی با انجمن گاوداران انجام شده است، افزود: همزمان با تحویل نهادههای دامی به دامداریها و گاوداریها آنها نیز باید قیمت شیر خام تحویلی کارخانههای لبنی را کاهش دهند.
وی تاکید کرد: قیمتهای اعلام شده از سوی سازمان حمایت قطعی است و باید از سوی کارخانههای لبنی اجرا شود.
امروز: سیدمصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی که دو سال است در قرنطینه سپاه محبوس است در یادداشتی با بیان اینکه هر کس مکتب خود را بهانه نفی حقوق دیگران بداند فرقه است و فرقه ای عمل می کند تصریح کرده است: اگر طرفداران آقای مصباح خود را فرقه نمی دانند، باید بگویند آیا حقوقی که برای خود قائلند، برای مخالفین خود و صاحبان دیگر مکاتب هم به رسمیت می شناسند یا خیر.
به گزارش کلمه، این زندانی جنبش سبز و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت با نفی هر گونه اقدام فردی و اظهار نظر برای شرکت در انتخابات در شرایط فعلی، ضمن اینکه هیچ قدمی برای برگزاری انتخابات آزاد برداشته نشده، که با استفاده از نام اصلاح طلبان توسط هر کسی با هر منطق و استدلالی انجام شود، شعار انتخاباتی خود را به شرح زیر بیان کرد: «ما در انتخابات آزاد شرکت خواهیم کرد حتی اگر یک زندانی سیاسی آزاد نشود و در انتصابات شرکت نخواهیم کرد حتی اگر همه زندانیان سیاسی آزاد شوند».
لازم به ذکر است اخیرا رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور نامه ای با موضوع انتخابات ریاست جمهوری خطاب به رهبری نوشته بود که در هجوم مأموران امنیتی و تفتیش بند او به همراه یادداشت های دیگرش ضبط شده است که به اعتقاد وی دستور بازرسی بند و ضبط یادداشت های شخصی و نامه هایش توسط مجتبی خامنه ای صادر شده است.
تاجزاده همچنین همزمان با انتشار این یادداشت، در آخرین اظهار نظر خود درباره انتخابات، با نفی هر گونه اقدام فردی و اظهار نظر برای شرکت در انتخابات در شرایط فعلی، ضمن تاکید بر اینکه هیچ قدمی برای برگزاری انتخابات آزاد برداشته نشده، که با استفاده از نام اصلاح طلبان توسط هر کسی با هر منطق و استدلالی انجام شود، شعار انتخاباتی خود را به شرح زیر بیان کرد: «ما در انتخابات آزاد شرکت خواهیم کرد حتی اگر یک زندانی سیاسی آزاد نشود و در انتصابات شرکت نخواهیم کرد حتی اگر همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.»
متن کامل یادداشت تاجزاده درباره فرقه مصباحیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
پیش تر توضیح داده بودم که وقتی پیروان هر مکتبی معتقدند دینشان و اعتقاداتشان بهترین و جامع ترین است، بین آدم ها از این جهت فرقی نیست. یک مکتب وقتی به فرقه تبدیل می شود که نه تنها خود را «حق» و تنها «فرقه ناجیه» می داند، بلکه به دلیل حق بودن و نجات یافته بودن در روز قیامت، حقوق مخالفین و غیرخودی ها را نفی می کند و به جریان بسته ای تبدیل می شود که واجد معیارهای دوگانه است. یعنی حقوقی که برای خود می خواهد برای دیگران قائل نیست و محدودیتی که برای دیگران می خواهد برای خود نمی خواند!
هر کسی در هر پوششی مکتب خود را بهانه نفی حقوق دیگران بداند، فرقه است و فرقه ای عمل می کند. و هر میزان این حقوق را بیشتر نفی کند، بسته تر و خشک تر خواهد شد. معمولا این گونه است که طرفداران این فرق نقاط ضعف خود را نمی بینند و برای خود مصونیت آهنین قائلند و ازسوی دیگر هیچ نقطه مثبتی در غیر فرقه خود نمی بینند و درست مقابل قرآن عمل می کنند که ملاک را «حق» می داند حتی اگر این حق به ضرر انسان و خویشان و هم قبیله ای ها و کسانی باشد که به آن ها تعلق خاطر دارد. قرآن تأکیدش بر داوری براساس حق است نه فرقه که این امر را بارها و بارها مود تأکید قرار داده است. اگر طرفداران آقای مصباح خود را فرقه نمی دانند، باید بگویند آیا حقوقی که برای خود قائلند، برای مخالفین خود و صاحبان دیگر مکاتب هم به رسمیت می شناسند یا خیر و بدانند که هرچه کمتر مخالفان خود را به رسمیت بشناسند، فرقه ترند! پس به جای انکار فرقه بودن خود بگویند که به حقوق مردم وفادارند یا خیر.
در دوره ما امکان به کار بستن معیارهای دوگانه وجود داشت. اما اینک در عصر ماهواره و اینترنت، معیارهای دوگانه به سرعت افشا می شود و هیچ کس نمی تواند از آن دفاع کند چرا که بلافاصله منعکس می شود و سؤال پیش می آید که اگر حق است چرا برای همه نیست. از سوی دیگر بیشترین انتقاد به غرب این است که چرا بعضی جاها محدودیت می گذارد و بعضی جاها نمی گذارد برای نمونه در مورد هولوکاست و توهین به مقدسات! البته اگر ما در وضعیت خوبی به سر می بردیم، شاید می توانستیم محور یک حرکت جهانی بشویم برای گرفتن مصوبه ای از سازمان ملل که توهین به اعتقادات و باورهای هر ملتی ممنوع شود. البته با تصریح بر به رسمیت شناختن حق انتقاد.
متاسفانه چون ما خود نقض کننده حقوق بشر هستیم نمی توانیم پیشنهاد دهنده چنین مصوبه ای باشیم. اما اگر کشورهای متأثر از بهار عربی و حتی عربستان کمک کنند شاید بتوان به دنبال گرفتن چنین مصوبه ای رفت که حداقل به لحاظ اخلاقی این گونه توهین ها و جسارت ها به اعتقادات مردم محکوم شود. مانند مصوبه ای که اسرائیل پس از سخنان بی پایه آقای احمدی نژاد درباره هولوکاست گرفت. مصوبه ای که پیش از آن توسط کشورهای عربی با آن مخالفت می شد اما نفی این حادثه تاریخی توسط احمدی نژاد باعث شد که به اتفاق آراء، حتی با رأی موافق کوبا و ونزوئلا تصویب شود.
امروز: بحران کاغذ در کشور به نقطه ای رسید که انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نیز با هشدار نسبت به پیامدهای گرانی کاغذ و هزینههای نشر بیانیه ای صادر کرده و طی آن نسبت به مخاطره افتادن حقوق مادی و معنوی نویسندگان و پدیدآورندگان هشدار داد.
به گزارش کلمه، نویسندگان کودک و نوجوان طی این بیانیه در حالی خواستار آن شدند تا برای معضل کاغذ چاره جویی شود که از وعده مسوولان دولتی برای حل این مشکل ماه ها می گذرد و با وجود رکود کامل در بازار نشر هیچ اقدام عاجلی صورت نگرفته است.
همزمان با این بیانیه، آموزگار، دبیر اتحادیهٔ ناشران و کتابفروشان تهران هم با اشاره به نبودن کاغذ تحریر در لیست اعلام شده برای تخصیص ارز نسبت به بحران کاغذ اعلام نگرانی کرده و گفته است: در هیچ کجای موارد اعلامی اسمی از کاغذ تحریر نیامده و این در حالی است که در لیست اعلام شده برای تخصیص ارز در اولویت ۹ از کاغذ سیگار و در اولویت ۱۰ هم از کاغذ دیواری و سیگار برگ اسم برده شده است.
همچنین حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت احمدی نژاد چندی پیش در حاشیه جلسه دولت در جمع خبرنگاران وعده کرده بود که «در بحث کاغذ نیز تصویب شد تعرفه واردات این محصول صفر شده تا واردات کاغذ به راحتی انجام شود تا مشکلات بخش چاپ در این خصوص رفع شود.»
پس از او محمدزاده معاون وزیر نیز با تکرار وعده های مافوق خود بر حذف تعرفه ۱۰ درصدی واردات کاغذ با تصویب دولت از ۳۰ شهریور تاکید کرد و مدعی شد که کارگروهی هم برای کاغذ تشکیل شده و در مهر ماه کاغذهای ثبت سفارش شده وارد بازار خواهد شد.
ادعایی که بعد از گذشت ۶ روز از سوی دبیر سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا و امروز ازسوی دبیر اتحادیهٔ ناشران و کتابفروشان تهران تکذیب شد. طاهر شبیری اعلام کرده بود: صفر شدن تعرفه واردات کاغذ صرفا در حد یک پیشنهاد به کمیسیون ماده یک ارائه شده و هنوز هیچ چیز قطعی نشده است.
او که با ایسنا گفت و گو می کرد با اشاره به اینکه نوسان نرخ ارز دلیل اصلی بالا رفتن قیمت کاغذ روزنامه در بازار بوده اعلام کرد که در کمیسیون ماده یک هیچ تصمیمی درباره کاهش تعرفه واردات کاغذ روزنامه نگرفته است.
وی با رد قصور وزارت ارشاد افزود: ما ۱۹ فروردین امسال جلسه ای با دست اندرکاران در زمینه کاغذ داشتیم و اقدامات خود را انجام می دادیم که رسانه ای نشده بود.
در همین زمینه آموزگار از رانت ایجاد شده در بخش کاغذ به واسطه واردات صورت گرفته از سوی بخش های دولتی و خصوصی خبر داد و فاش کرد که این مساله در کنار واردات کاغذ با ارز آزاد باعث میشود که یا کاغذی که با نرخ آزاد وارد شده فروش نرود و یا کاغذ وارد شده با نرخ ارز مرجع به قیمتی بالاتر فروخته شود و نوعی رانت شکل بگیرد.
با این وجود در حالی بازار وعده های دولت مثل همیشه مقابل دوربین ها و سخنرانی ها و مصاحبه ها داغ است و در عمل اقدامی صورت نمی گیرد انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در بیانیه خود با تشریح وضعیت کنونی اقتصاد نشر آن را در مرز هشدار دانسته و اعلام کرده "گرانی فزایندهی کاغذ و دیگر هزینههای چاپ و نشر موجب شده است که بسیاری از ناشران از پذیرش آثار سر باز زنند و حتی نتوانند آثاری را که تیراژشان به پایان رسیده، تجدید چاپ کنند."
تداوم انتقادها و هشدارها از سوی ناشران و فعالان مختلف این عرصه به بحران کاغذ در کشور که با نوسانات ارز روزهای سختی را برای این اهالی به وجود آورده و حالا حتی صدای گلایه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را هم بلند کرده در شرایطی است که محمدزاده معاون وزیر با رد قصور وزارت ارشاد اعا می کند ما ۱۹ فروردین امسال جلسه ای با دست اندرکاران در زمینه کاغذ داشتیم و اقدامات خود را انجام می دادیم که رسانه ای نشده بود. او اما اشاره نکرده که نتایج مثبت و اقدامات این جلسات که ۶ ماه است که به گفته او در جریان است چیست که هم چنان بحرانی که بر این حوزه سایه افکنده در حال تشدید است.
همین اوایل مهر ماه بود که منوچهر حسنزاده مدیر انتشارات مروارید اعلام کرد: به خاطر مشکلات ناشی از گرانی کاغذ، ترمز کار را کشیدهایم؛ الان بیش از یک ماه و نیم است هیچ کتابی برای چاپ نفرستادهایم.
در همین زمینه حسین عابدینی مدیر انتشارات سفیر اردهال با انتقاد از وضعیت اسفبار کاغذ در کشور به مهر گفته است: راهی که در شرایط سخت امروز پیش گرفتهایم، استفاده از چاپ دیجیتال است، ولی حقیقت این است که با این چاپ دیجیتال و شمارگان ۱۰۰ تا ۲۰۰ نسخهای که داریم، سر خود را کلاه میگذاریم.
گرانی و بحران کاغذ در کشور چندی پیش حتی صدای اعتراض آیت الله مکارم شیرازی را از قم بلند کرد که با اعلام اینکه قیمت کاغذ در مدت کوتاهی سه برابر شده و همین مسئله سبب شده که بسیاری از نشریات تعطیل شوند و چاپ کتابهای دینی نیز که خوراک معنوی است با مشکل مواجه شده ، از دست اندرکاران و مسئولان خواست تا برای حل این مشکل باید فکری بکنند.
بیانیه علاوهبر زیان ناشران، پدیدآورندگان و نویسندگان نیز امکان ارائهی آثار جدید خود به مخاطبان را تا حدود زیادی ازدست دادهاند که با مقایسهی تیراژ کتابهای چاپ اول ششماههی نخست سال ۹۰ و ۹۱ میتوان به درستی این مدعا پی برد.
بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نسبت به حذف کتاب از سبد هزینه خانوارها در اثر تداوم مشکلات بازار نشر و کاغذ و گرانی کتاب هشدار داده و اعلام کرده تردیدی نیست که افزایش غیرقابلتوجیه قیمت کاغذ بهطورمستقیم بر بهای کتاب اثر میگذارد و در شرایطی که قدرت خرید مخاطبان محدود است، آنها به ناچار کتاب را از سبد هزینهی خانوار حذف خواهند کرد
این انجمن خواستار آن شده تا کاغذ در زمره کالاهای اساسی و مشمول همان حساسیتها قرار گیرد و کاهش بهای آن را در اولویت قرار گیرد و با اعمال مدیریت منطقی بر بهای کاغذ، اقتصاد نشر جان دوبارهای بگیرد و از این گذرگاه حساس عبور کند.
امروز: آنچه در زیر می خوانید، متن کامل نطق میان دستور علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس است که قرار بود روز گذشته در مجلس خوانده شود، اما قرعه به نام وی در نیامد و از این رو برای انتشار به رسانه ها سپرده شده است:
آنچه که این روزها از نابسامانی بازار ارز مشاهده میکنیم بیش از آنکه ریشه در تحریمهای اقتصادی غرب داشته باشد، ناشی از نحوه اجرای قانون هدفمندسازی یارانههاست. در سال گذشته درآمد حاصل از اجرای این قانون ۲۸ هزار میلیارد تومان بود که طبق قانون، نیمی از آن میبایست صرف یارانه خانوارها میشد، در نتیجه به هر نفر حدود پانزده هزار تومان تعلق میگرفت. اما دولت با تخلف از قانون، مبلغ ۴۳ هزار میلیارد تومان را فقط بین خانوادهها به صورت هر نفر ۴۵۵۰۰ تومان توزیع کرد و سهم تولید را نپرداخت و کسری پانزده هزار میلیارد تومان را نیز بهطور غیرقانونی از محل فروش نفت برداشت کرد.
در نتیجه اکنون دولت به صورت مستاجری درآمده است که در پایان هر ماه باید اجاره سنگینی را به موجر پرداخت نماید و روزهای آخر ماه را در هول و هراس به سر میبرد. زمانی که میزان فروش نفت بالا بود دولت مشکل چندانی نداشت اما وقتی با کاهش فروش نفت مواجه شد مجبور به بازی کردن با قیمت ارز از طریق عرضه نکردن موقت به بازار شد تا مابهالتفاوت قیمت ارز آزاد و ارز ساختگی مرجع را صرف پرداخت و احیانا افزایش یارانهها نماید. در این ماجرا مجلس نیز مقصر است.
بعد از تصویب قانون هدفمندسازی یارانهها، زمانی که دولت از اجرای دقیق آن طفره رفت و خواستار آن شد که دستش در پرداخت یارانهها باز باشد، یعنی قانون بیقانون، آن وقت بود که مجلس باید در مقابل آن میایستاد و بر اجرای دقیق قانون پافشاری میکرد تا به اینجا نمیرسیدیم. اما مجلس هشتم به نام «تعامل» و «حفظ وحدت» از اجرای قانون و پاسداری از حقوق مردم کوتاه آمد و در مقابل این قانونگریزی دم فرو بست.
خودمان حرمت قانون و مجلس را حفظ نمیکنیم و در نتیجه کار به آنجا میرسد که رئیس[دولت] در مصاحبه اخیر تلویزیونی خود میگوید من قانونی را که منطبق بر قانون اساسی تشخیص بدهم امضا و اجرا میکنم و قانونی را که منطبق بر قانون اساسی تشخیص ندهم امضا و اجرا نمیکنم؛ و این یعنی استبداد و دیکتاتوری و به توپ بستن مجلس. چنین شخصی حتی یک روز هم نباید در مسند قدرت باقی بماند، نه اینکه بگوییم باید کاری کنیم که دورهاش به پایان برسد چون آدم جسوری است و پروندههایی زیر بغل دارد.
مجلس باید بر اجرای دقیق قانون خود پافشاری کند، نباید ریالی اضافه بر درآمد حاصل از اجرای قانون هدفمندسازی، به یارانهها اختصاص یابد، چه رسد به اینکه بخواهند میزان فعلی یارانهها را که با تخلف قانونی تامین میشود به سه برابر افزایش بدهند و احیاناً مقاصد انتخاباتی نیز در کار باشد. این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای هیئت دولت، مشکل گرانی را ناشی از افزایش نقدینگی در جامعه دانستند و راههایی را برای کاهش نقدینگی و هدایت آن به سمت تولید پیشنهاد کردند.
مسئله تغییر اساسنامه صندوق تامین اجتماعی و تبدیل صندوق به سازمان، مسئلهای قابل تامل است. صرفنظر از اینکه این کار وجاهت قانونی داشته یا نداشته -که لازم است رئیس مجلس براساس اصل صد و سی و هشتم قانون اساسی درباره آن اظهارنظر کنند- چرا باید برای حفظ یک فرد در مقام ریاست یک مجموعه، اساسنامه آن را تغییر دهیم؟ اگر این کار، کار لازمی بوده چرا قبلا انجام نشد؟
کشور را نباید با لجاجت اداره کرد. تعدادی از نمایندگان نسبت به انتصاب فردی به ریاست صندوق تامین اجتماعی که در قوه قضاییه چند پرونده دارد و برای رسیدگی به پروندههایش از قضاوت تعلیق شده است اعتراض داشتند و آن را مغایر با قانون ساختار تامین اجتماعی میدانستند، دیوان عدالت اداری نیز طی حکمی نظر آنها را تایید کرد.دولت به جای آنکه حکم دیوان را اجرا کند، اساسنامه صندوق تامین اجتماعی را تغییر داد، یعنی دور زدن قانون و دهنکجی به قوه قضاییه و کاری شبیه حیلههای شرعی که در مسئله ربا به کار میبرند.
حال جالب است که به سرعت، بودجههایی به سازمان تامین اجتماعی تزریق میشود تا مشکلات آن در باب بازنشستگان و مستمریبگیران حل شود، همه برای حفظ یک فرد در رأس این سازمان. البته ما از حل مشکلات معیشتی این اقشار خوشحال میشویم ولی سوال این است که چرا قبلا این بودجهها اختصاص نمییافت و چرا در موارد دیگر مانند متروی تهران مطالبات قانونی آنها پرداخت نمیشود. گذشته از دو میلیارد دلارِ قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلانشهرها که دو سال است پرداخت نشده است.
از مصوبات مجلس در بودجه سال ۹۱ برای متروی تهران درباره یارانه بلیت و خرید واگن و مانند آن نیز حتی یک ریال پرداخت نشده است و این یعنی یک بام و دو هوا و سیاست رفاقت در یک جا و لجاجت در جای دیگر.
امروز: احمدینژاد در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت اقتصادی ایران گفت: تصور نکنید وضعیت اقتصادی ایران خراب است؛ بلکه از وضعیت اقتصادی اروپا نیز بهتر است. در حال حاضر وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا که در حال فروپاشی است، بهتر است یا ایران؟
رئیس دولت که با خبرنگاران در نیویورک گفت و گو می کرد، بدون اشاره به مشکلات گسترده اقتصادی و معیشتی مردم ایران، سقوط ارزش پول ملی و بحران گسترده در بخش تولید و صنعت؛ مدعی شد: درآمدهای نفتی ایران سبب بزرگ شدن حجم اقتصادی ایران طی سالهای اخیر شده است؛ ضمن آنکه رتبه اقتصادی ایران از ۲۲ به ۱۷ ارتقا یافت و درآمد سرانه نیز چهار هزار دلار افزایش یافته است.
اعلام آمادگی برای مذاکره با آمریکا
وی در پاسخ سؤال خبرنگار نیویورک تایمز که پرسید: چرا ایران اقدامیبرای رابطه با آمریکا نمیکند؟ گفت: طی ۳۳ سالی که رابطه ایران و آمریکا قطع شده است، آمریکا خود به طور یک طرفه اقدام به قطع روابط کرد. در طی ۶۰ سال اخیر میان دو کشور مسایلی رخ داده که فاصله ها را افزایش داده است.
احمدی نژاد در عین حال همانند سال گذشته و برخلاف سیاستهای کلی رهبری، باز هم در نیویورک گفت: بارها اعلام کردیم که در شرایط عادلانه و براساس احترام متقابل، برای حل مسایل آماده گفت و گو هستیم.
موضعی که واکنش جمعی از نمایندگان مجلس را برانگیخت و به تذکر به وی منجر شد.
اورانیوم بدهند، غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف می کنیم
احمدینژاد همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه رسانه ها اعلام کرده اند ایران حاضر به تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در صورت لغو تحریم شده است، گفت: این موضوع جدیدی نیست؛ سال گذشته نیز اعلام کردم، اما نه به ازای تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی، زیرا اورانیوم غنی سازی ۲۰ درصدی برای ۸۰۰ هزار بیماری که در ایران به این دارو نیاز دارند، ضروری است و نمیتوان غنی سازی را متوقف کرد.
وی گفت: ما مجبور شدیم برای تولید اورانیوم غنی سازی شده ۲۰ درصدی سرمایه گذاری جدیدی کنیم درحالی که پیش از آن گفته بودم که آن را با قیمت مناسب در اختیار ما قرار دهند. اکنون نیز اگر به قیمت مناسب به ما بدهند، ضرورتی به تولید اورانیوم ۲۰ درصدی نمیبینیم.
این اعلام آمادگی که پیش از این هم از سوی سلطانیه نماینده ایران در آژانس اعلام شده بود، ظاهرا با مذاکراتی که با مسئولیت سعید جلیلی پیش برده شده، منافات دارد و مشخص نیست طرف غربی بالاخره حرف چه کسی را در این باره باید موضوع مذاکره قرار دهد.
عذرخواهی از مردم نیویورک به خاطر ایجاد ترافیک
وی همچنین در بخشی از سخنان خود در این نشست مطبوعاتی گفت: مردم آمریکا نیز همانند سایر مردم جهان خوب و صمیمی هستند. از مردم نیویورک به خاطر زحمات و مشکلاتی که به دلیل ترافیک برای آنها طی حضور در این شهر ایجاد شد، عذرخواهی میکنم و همچنین از نیروهای امنیتی و پلیس نیز که زحمات زیادی را متحمل شدند، تشکر میکنم.
وی البته خاطرنشان نکرد که آیا در نیویورک هم مانند تهران، به خاطر برگزاری یک اجلاس بین المللی، ادارات و بانک ها و مدارس و دانشگاهها و ... برای چند روز تعطیل شدند یا خیر.
امروز: مدیرعامل شركت هواپیمایی ایران ایرتور با بیان اینكه پنج فروند هواپیمای لیرباس پهن پیكر تا دوروز دیگر خریداری می شود،گفت: براساس پیش بینی های انجام شده اضافه شدن 30 فروند ایرباس تا سال آینده پیش بینی شده است.
به گزارش ایلنا، سیروس باهری در مراسم پرواز افتتاحیه یك فروند ایرباس به مقصد مشهد مقدس كه توسط این شركت خریداری شده است، در جمع خبرنگاران با اشاره به این كه برنامه توسعه ای خوبی در دست اجرا داریم، افزود: بر اساس تعریف سند استراتژیك توسط شركت هواپیمایی ایران ایرتور، خرید 30 فروند از انواع هواپیمای ایرباس تا سال آینده پیش بینی شده است تا بتوانیم مشهد مقدس را به تمام كشورهای مسلمان وصل كنیم.
خرید 5 فروند ایرباس پهن پیكر تا دو روز دیگر
مدیرعامل شركت هواپیمایی ایران ایرتور با بیان این كه پنج فروند هواپیمای ایرباس پهن پیكر 240 نفره ملكی توسط این شركت تا دو روز دیگر به ناوگان هوایی كشور اضافه می شود، تصریح كرد: كارهای حقوقی و مالی خرید این هواپیما ها انجام شده و در مرحله امضا قرارداد قرار دارد.
وی با اشاره به این كه اخیرا یك فروند هواپیمای MD و یك فروند ایرباس وارد كرده ایم گفت: این دو فروند اجاره ای است كه قرار است منتقل كنیم.
حذف پروازهای خارجی و تفریحی بعد از قطع سهمیه ارزی
باهری درباره مشكلات شركت های هواپیمایی پس از قطع سهمیه ارزی توسط بانك مركزی گفت: دو عامل نرخ سوخت و نرخ ارز از كنترل شركت ها خارج است و انتظار داریم زمانی كه دولت به ما ارز مرجع نمی دهد حمایت هایی را از شركت های هواپیمایی انجام دهد كه در غیر این صورت تمام ایرلاین ها با مشكل مواجه می شوند.
وی ادامه با بیان این كه بعد از قطع سهمیه ارزی شركت های هواپیمایی توسط بانك مركزی پروازهای خارجی و تفریحی شركت ایران ایرتور را كنسل كرده ایم و تنها پروازهای داخلی و عتبات عالیات به صورت روزانه انجام می شود، ادامه داد: حداقل كاری كه برای جبران هزینه شركت ها می توان كرد آزادسازی نرخ بلیت هواپیما است كه هم باعث افزایش رقابت بین شركت های هواپیمایی می شود و از طرفی شركت قادر به مدیریت منابع خود خواهند بود.
باهری درباره صحبت اخیر رئیس سازمان هواپیمایی كشوری مبنی بر این كه قطع سهمیه ارزی شركت های هواپیمایی هنوز به شركت ها ابلاغ نشده است، تصریح كرد: بانك ها اعلام كرده اند كه به ما ارز مرجع نمی دهند.
مدیرعامل شركت هواپیمایی ایران ایرتور افزود: اگر نرخ بلیت هواپیما به زودی افزایش نیابد و ارز مرجع نیز به شركت ها داده نشود وضعیت نامناسبی در انتظار شركت های هواپیمایی خواهد بود.
20 میلیارد تومان مابه التفاوت نرخ ارز آزاد و مرجع
وی درباره میزان زیان شركت هواپیمایی ایران ایر تور از زمان قطع سهیمه ارزی ایرلاین ها گفت: از ابتدای امسال تاكنون حدود 20 میلیارد تومان مابه التفاوت نرخ ارز مرجع و نرخ ارز بازار بوده كه به همین میزان این شركت زیان دیده است.
پرداخت هزینه توسط حج و زیارت برای هر پرواز به عتبات
باهری در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا مبنی بر این كه با مشكلات فعلی ارز وضعیت پروازهای عتبات ادامه خواهد داشت یا خیر؟ گفت: با سازمان حج و زیارت مذاكراتی انجام داده ایم تا برای هر پرواز عتبات به ما هزینه ای را پرداخت كند.
مدیرعامل شركت هواپیمایی ایران ایرتور در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به اینكه تنها شركتی هستیم كه به شركت فرودگاهها هیچ بدهی نداریم، اظهار داشت: در حالی كه مجوز افزایش نرخ بلیت هواپیما را نمی دهند اما شركت های هواپیمایی باید 17 هزینه را بپردازند.
باهری خاطرنشان كرد: در حال حاظر شركت هواپیمایی ایران ایرتور 10 فروند هواپیمای MD 145 نفره، دو فروند ایرباس 320 با ظرفیت 174 صندلی دارد كه اخیرا نیز یك فروند MD و یك فروند ایرباس به این میزان اضافه شده است.
امروز: حجتالاسلام مجتبی ذوالنور به تشریح بازداشت مهدی و فائزه هاشمی، نحوه حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات آینده و همچنین اظهار نظرهای اقتصادی خاتمی پرداخت.
به گزارش فارس، حجتالاسلام مجتبی ذوالنور پیرامون بازداشت مهدی هاشمی اظهار کرد: تحلیل شخصی بنده از حضور مهدی هاشمی در ایران این است که وی نمیتوانست برای همیشه در خارج از کشور بماند، به همین دلیل باید زمان مناسبی را برای بازگشت انتخاب میکرد که شاید این موقعیت طلایی برای وی، همین روزها است.
وی ادامه داد: مهدی هاشمی بهترین فرصت برای بازگشت را زمانی تصور کرد که در آن زمان فائزه هاشمی در زندان باشد تا شاید اینگونه بتواند از دستگیر شدن خود جلوگیری کند.
ذوالنور با یادآوری حوادث انتخابات سال 88 و فتنه همان سال تصریح کرد: آقای هاشمی مدتی است که به بحث آشتی ملی و انتخابات آزاد پرداختهاند که شاید تلقی ایشان و دیگران این باشد که نظام در آستانه انتخابات از کارهای رادیکالی، تند و بحرانزا استقبال نمیکند، بنابر این سعی میکنند که اگر آشتی ملی به آن صورتی که بیان شده، نباشد اوضاع را تلطیف کنند، بنابراین امکان دارد نظام قدری با مهدی هاشمی مماشات کند، زیرا فرصت برای انتخابات محدود است و این امر نیز میتواند یک فرصت طلایی برای مهدی هاشمی تلقی شود تا به کشور بازگردد.
وی با اشاره به عملکرد مهدی هاشمی رفسنجانی در انتخابات 88 و فتنه همان سال، عنوان کرد: مهدی هاشمی در فتنه سال 88 تأثیر مستقیم داشته و قطعأ در انتخابات پیشرو نیز میتواند تأثیرگذار باشد البته اگر تا آن زمان آزاد باشد.
ذوالنور با اشاره به چگونگی موضعگیری هاشمی رفسنجانی در انتخابات پیشرو ابراز کرد: آقای هاشمی رفسنجانی از پایههای نظام و از سابقون انقلاب است، نه خود ایشان میتواند نسبت به انتخابات بیتفاوت باشد و نه مردم چنین انتظاری دارند.
وی پیرامون نحوه حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات آینده ادامه داد: آقای هاشمی در سه صورت میتواند وارد انتخابات شود که مطلوبترین راه وارد شدن از حوزه پدری و همسو شدن با مقام معظم رهبری است.
ذوالنور تأکید کرد: یکی دیگر از راههایی که برای آقای هاشمی رفسنجانی منفعت به همراه دارد، حرکت به سوی اصولگرایان است و در غیر این صورت پیوستن به اصلاحطلبان به سود آقای هاشمی نیست.
وی با اشاره به حضور اصلاحطلبان در انتخاباتهای گذشته و نحوه حضور آنان در انتخابات آینده گفت: مدت زمان زیادی است که اصلاحطلبان کمیتهای به محوریت سعید حجاریان به وجود آورده و چند روش را برای حضور در انتخابات را ترسیم کردهاند که از جمله آنها تحریم انتخابات، حضور پر قدرت برای پیروزی و از این دست روشهای به دست آمده در کمیته است.
وی افزود: سیدمحمد خاتمی پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات را توقعی بیجا دانسته و در این شرایط طبیعی است که اگر هاشمی رفسنجانی از منافع اصلاحطلبان دفاع کند، لطمهای جبرانناپذیر خواهد خورد.
ذوالنور پیرامون محکومیت فائزه هاشمی رفسنجانی و سعید تاجیک تصریح کرد: محکومیت این دو را نمیتوان با یکدیگر مقایسه کرد و من در جایگاهی نیستم که در این زمینه نظر بدهم.
وی در پاسخ به خبرنگار فارس در قزوین پیرامون اظهارات اخیر خاتمی درباره مسائل اقتصادی دولت خودش و احمدینژاد عنوان کرد: آقای خاتمی در اظهارات اخیر خود کمی فرافکنی کرده، در حالی که فضای انتقاد برای هر دو جبهه سیاسی باز است و این مطلب که دولت آقای خاتمی از نظر اقتصادی بهتر از آقای احمدینژاد بوده درست نیست به دلیل اینکه خاتمی در دولت خود کار وسیع اقتصادی انجام نداده است و با تحریمهای اینچنینی نیز درگیر نبوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر