-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

Latest News from Kaleme for 09/10/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عیسی سحرخیز روزنامه نگار زندانی و فعال سیاسی در اعتراض به رعایت نشدن قانون در پرونده قضایی اش، پس از انتقال شنبه شب به زندان رجایی همچنان در اعتصاب غذا و دارو به سر می برد.

به گزارش خبرنگار کلمه، این روزنامه نگار دربند تاکید کرده است تا زمانی که شرایط درمان و پزشکی ام طبق توصیه ی پزشکان مهیا نشود به اعتصاب خود ادامه خواهم داد.

این در حالی است که پزشکان زندان رجایی شهر مجدا روز یکشنبه نامه ای تنظیم کرده اعلام کرده اند که همانطور که قبلا نیز گفته ایم ما در زندان نمی توانیم برای عیسی سحرخیز کاری انجام دهیم و مسئولیتی در قبال جان او نخواهیم پذیرفت زیرا که جان او در خطر است.

در حالیکه عیسی سحرخیز بیش‌ از شش‌ماه در "حصر بیمارستانی" و تحت مداوا بود، هم‌زمان با اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها و مقارن ساعت ۱۰ شب سه‌شنبه، هفتم شهریور به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و از همان زمان دست به اعتصاب غذای تر اعتراضی و پس از چند روز اعتصاب دارو زد.

عیسی سحرخیز که پیش از این خطاب به گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل نامه نوشته بود و از اراده حکومت برای «مرگ خاموش» مخالفان نوشته بود و کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل هم خواستار آزادی وی شده بود، همزمان با حضور بان کی مون در تهران به زندان اوین منتقل شد و تحت کنترل امنیتی بیش از پیش قرار گرفت.

او پیشتر گفته بود: چنانچه قانون درخصوص پرونده قضایی وی رعایت نشود و برخلاف نظر پزشکان معالج؛ وی را دوباره به زندان منتقل کنند، از همان روز نخست دست به اعتصاب‌غذا خواهد زد.

اعلام اعتصاب غذای عیسی سحرخیز در شرایطی است که پیشتر پزشکان معالج وی در ماه مبارک رمضان سحرخیز را به دلیل مشکلات کلیوی و قلبی از روزه گرفتن منع کرده بودند و هم اکنون آغاز اعتصاب غذای سحرخیز، نگرانی نسبت به وضع وخیم جسمی این فعال سیاسی و مطبوعاتی را شدت بخشیده است.

سحرخیز تیرماه ۸۸ و در پی بازداشت های گسترده پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و سپس توسط قاضی صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام "توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" به سه سال حبس محکوم شد. خرداد ماه با وجود تمام شدن حکم سه سال محکومیت عیسی سحرخیز وی بر خلاف روند جاری آزاد نشد.

این روزنامه نگار که در زندان رجایی شهر به سر می برد مرداد ماه در نامه ای به دادستان تهران خواستار استفاده قانونی از حق مرخصی شد. سحرخیز تا کنون از حق مرخصی عادی و استعلاجی محروم بوده و در مدت حبس، تنها به صورت تحت الحفظ و با حضور ماموران به بیمارستان منتقل شده است.

اعتصاب غذای اعتراضی عیسی سحرخیز در پی انتقال به زندان اوین‬ ‫

فرزند عیسی سحرخیز: پدرم در اعتصاب است و از او بی خبریم

انتقال عیسی سحرخیز به بند ۲۰۹ زندان اوین


 


سخنرانی بهمنی امروز جزو اخبار اول صدا و سیما بود، رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به پیش فروش سکه می گفت«مبلغ قابل توجهی از طریق پیش فروش سکه کسب کردیم»

این سوال بزرگ در ذهن ایجاد می شود که بانک مرکزی آیا صرافی است؟ آقای بهمنی طلا فروشی باز کردند؟

طلا و ارز، پشتوانه ریال هستند، در کجای دنیا پشتوانه پول را میدهند و بعد اسکناسی که خودشان چاپ کردند را از مردم پس میگیرند و بعد هم به این شیوه میبالند!!!!!

در چند نوبت طرح ویران کننده پیش فروش سکه، چندین تن طلا از ذخایر طلای کشور تبدیل به سکه شد و به مردم فروخته شد، با توجه کنترل نقدینگی (اینجا ببینید که کل پیش فروش ها حتی سهم خیلی اندکی از نقدینگی را هم از بین نبرد)

امروز دلار لحظه ای قیمت می گیرد، آخرین بار، قیمت هر دلار امریکا به ۲۵۰۰ تومان رسیده بود، دولتی که کشور را با واردات طی ۷ سال نابود کرد و بازار کشور را به بازار واردات تبدیل کرد. حالا چه خواهد کرد؟

تغییر قیمت دلار می دانید کجا اثر می گذارد، این کامنتی است که یک بیننده زیر خبری از سایت خبر آنلاین(در اینجا) گذاشته است:

با سلام بنده برای خرید یخچال ال جی بعد از یک سال در نوبت خوابیدن وام ضروری اداره مون بالاخره سه روز قبل از عیدفطر به نمایندگی ال جی مراجعه کردم قیمت یخچال۲۷ فوت سفید دو میلیون هفتصد هزار تومان بود وام من هم دو ونیم میلیون بود گفتم بمونه سر برج حقوق ماهانه ام می گیرم می خریم سه روز بعد از عید فطر به فروشگاه ال جی رفتم برای خرید قیمت همان یخچال ۲۷ فوت شده بود سه میلیون و یکصدو ده هزار تومان یعنی حدودا ۴۰۰ هزار تومان افزایش

آقای بهمنی حالا از رصد قیمت ها توسط پرتال این بانک که تازه مهرماه افتتاح خواهد شد خبر می دهد.  آن نرخ ارز کارشناسی ۱۲۲۶، کاری نکرد، صدها بار وعده تک نرخی شدن قیمت ارز عملی نشد، صدها بار قیمت پایین آمدن قیمت ارز به هیچ جا نرسید و نتیجه آنکه از اول امسال تا به حال قیمت یک دلار دوبرابر شده است.

کارخانه های کشور و واحدهای تولیدی عملا ویرانه شدند، روی سقف سوله های ایران خودرو دیزل کفتر لانه کرده! چند کارخانه خودروسازی عملا کارگران خود را اخراج کردند … هر روز خبر از تعطیلی یک واحد تولیدی به گوش می رسد.

نقدینگی کنترل نشده؛ اگر شده بود، امروز این همه بازار تشنه خرید ارز و سکه نبود … قبلا هر روز قیمت دلار و سکه تغییر می کرد و حالا لحظه ای این قیمت ها تغییر می کند.

هیچ کس به فکر نیست، هیچ کس کاری نمی کند و مسئولان دولتی به جز سیاسی کاری و لجبازی کار دیگری نمی کنند. فشار این شرایط دیر یا زود کمر طبقه متوسط را خواهد شکاند …

یک سال قبل، مطبوعات، کارشناسان مستقل و… نسبت به حراج ذخایر بانک مرکزی هشدار دادند هیچ کس توجه نکرد، گفتند خطر بزرگ ورشکستگی بانک مرکزی ممکن است اتفاق بیافتد، خندیدند و تکیه به نفت زدند و گفتند مگر می شود بانک مرکزی هم ورشکسته شود؟

میلیاردها تومان اوراق مشارکت(بخوانید قرضه و در اینجا بخوانید) منتشر شده و فروخته شده، در سررسید باید سود این اوراق به مردم پرداخت شود، اگر دولت نتواند به قول خود عمل کند همان می شود که در یونان شد.

ورشکستی زمانی اتفاقی می افتد که بدهی ها از دارایی ها پیشی بگیرد.

امروز دیگر نمی شود گفت «هنوز هم دیر نشده» نخیر؛ دیر هم شده، اما ای کاش از خر شیطان پیاده شوند و لا اقل عواقب اجتناب ناپذیری که احتمالا تا پایان سال اتفاق خواهد افتاد را کمی  و تنها کمی کمتر کنند!

بانک مرکزی اگر توانسته ذخایر خود را افزایش دهد، چرا نماگر اقتصادی خود را بروز نمی کند؟ در سه ماهه دوم سال ۹۱ هستیم و آخرین آمار منتشر شده به سه ماهه اول سال ۹۰ اختصاص دارد، نقدینگی در پایان سال ۱۳۸۹ بیش از ۲۵ درصد و در سه ماهه اول سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۳ درصد رشد داشته است. (صفحه ۱۷ نماگر اقتصادی بانک مرکزی) اگر نقدینگی را کنترل کردید، چرا حالا بعد از بیش از یک سال آمار جدید را منتشر نمیکنید؟ در همانم آمار قبلی هم در بخش های صنعت و تولید اکثر ستون ها خالی هستند و علامت "تهی" گذاشته شده است، بانک مرکزی که نتواند آمار  بخش صنعت کشور را داشته باشد، چطور لاف کنترل نقدینگی می زند؟

یا اگر هست و دارید و اعلام نمیکنید، دلیلش را بگویید که مردم هم بدانند، از چیزی نگران هستید؟

خالص دارایی ها

می گویید ذخایر بانک مرکزی در هیچ زمانی مثل حالا پر و پیمان نبوده؟ من به شما آدرس می دهم:  آقای بهمنی به سایت خودتان سر بزنید، آن کنار نماگر آخر خودتان را باز کنید، به صفحه ۱۸ بروید، ستون اول را نگاه کنید ، نوشته شده" خالص دارایی های بانک مرکزی" جز این است که در ردیف چهارم، خالص دارایی های بانک مرکزی ۶ درصد در پایان سال ۸۹ نسبت به سال قبل کاهش داشته؟ ۶ درصد از دارایی های بانک مرکزی در سال ۸۹ را خرج چه کردید؟

در پایان سه ماهه اول سال ۱۳۹۰ هم باز هم کاهش داشته و خالص دارایی های بانک مرکزی نزدیک ۹ درصد کاهش داشته، این ۱۵ درصد کاهش ذخایر بانک مرکزی کجا رفته خرج چه اموری شده؟

نقدینگی را کنترل کردید؟

اسکناس و مسکوکات منتشر شده توسط بانک مرکزی در پایان سه ماهه اول سال ۹۰ نزدیک به ۴۰ درصد رشد داشته( صفحه ۲۰ را ببینید) بی زحمت به صفحه ۱۷ برگردید، ستون آخر را ملاحظه بفرمایید، سطر چهارم را ملاحظه فرمایید نقدینگی در سال ۱۳۸۹ نزدیک به ۲۵ درصد رشد داشته، به سطر آخر هم بروید بازهم رشد نزدیک به ۲۳ درصدی نقدینگی را ملاحظه می فرمایید.

ذخایر طلا و ارز بانک مرکزی را حراج کردید، که این رشد نقدینگی را شاهد باشید؟ کدام بازار را کنترل کردید؟

من نمی گویم به "سیاه نمایی ها" ی رسانه های خارجی و رسانه های فتنه گر داخلی گوش کنید، سایت خودتان را لااقل قبل از سخنرانی یک نگاهی بیندازید، ببینید آمارهای خودتان که به دلایل "معلوم" یک سال بیشتر است آمارهایش بروز نشده اند را لااقل نگاه کنید، ببینید دستاوردهای مشعشع خودتن چیست، بعد سخنرانی کنید. کلش هم ۲۰ صفحه است، زیاد موقع مطالعه سردرد نمی گیرید.

منبع: وبلاگ شخصی امیرهادی انواری


 


“کسانی که کارگر اخراجی هستند به نوعی یا تمایل به کار ندارند و یا به حدی زیاده خواهند که همین امر فعالیت آن‌ها را کاهش می‌دهد اما اگر حق اخراج چنین کارگرانی وجود داشته باشد، به نوعی میان کارگر و کارفرما اعتمادسازی شده، حواشی محافل کارگری کاهش پیدا کرده و تولید افزایش می‌یابد.”

اینها بخش های از سخنان رحیم بنامولایی، نایب ئیس اتاق بازرگانی استان البرز در گفتگو با ایلنا است. این مقام دولتی بدون کمترین اشاره ای به ورشکستگی و بحران مالی کارخانه ها و ناکارامدی دولت در این عرصه، کارگران اخراجی را زیادی خواه توصیف کرد. این مقام دولتی ضمن دفاع از اصلاحیه قانون کار ان را تعادلی میان کارگر و کارفرما دانست و به ایلنا گفت: امنیت سرمایه که بخشی از آن مربوط به قانون کار است در سایه اصلاح قانون کار به وجود می‌آید زیرا به صنعت‌گر و تولیدکننده اختیاراتی داده‌ می‌شود که می‌تواند با کمک آن نظم قانون‌مندی را در کارخانه خود ایجاد کند.

مولایی بدون اشاره به حق اعتصاب کارگران که حتی در ماده ۴۵ قانون کار مصوب سال ۱۳۳۷ نیز وجود داشته است، به بهانه اغتشاش در کارخانه از اخراج کارگران دفاع کرد و گفت: قانونی که در آن کارفرما حق اخراج کارگر را نداشته باشد ممکن است به جای نظم، بی‌نظمی و اغتشاش رخ دهد؛ زیرا عده‌ای از کارگران ممکن است با سوء‌استفاده از این حق عامل اغتشاش در کارخانه یا محل کار خود شوند.

این سخنان بیان کننده روح ضد کارگری، حاکم بر مسئولین است که خود را در اصلاحیه قانون کار به وضوح عیان کرده است. این مقام دولتی چشم خود را بر ماه ها حقوق معوقه کارگران بست و به ایلنا گفت: سیستم کارگری باید از سمت وقت‌دزدی به سمت کارمزدی سوق پیدا کند در این صورت حاشیه‌های کارگری از بین می‌رود و در نتیجه تولید افزایش می‌یابد


 


هادی غفاری در نشست سرای اهل قلم با موضوع تروریسم طی سخنانی ضمن رد ترور و مشی مسلحانه در مورد مظلومیت بازرگان در مجلس اول، اظهار کرد: من از بازرگان، سحابی، ابراهیم یزدی و صدر حاج سید جوادی و آیت الله منتظری حلالیت طلبیده ام.

به گزارش کلمه، او این سخنان را در حالی گفت که دیگر همراه او در این نشست لطف الله میثمی از فعالان نزدیک به ملی مذهبی بود.

اعدام هویدا، برکناری بازرگان، عزل بنی صدر و ماجرای کودتاها و مجاهدین و کومله و حزب خلق مسلمان از دیگر مواردی بود که از سوی هادی غفاری مورد اشاره قرار گرفت.

در گزارش این نشست آمده است: هادی غفاری هم از انقلابیون دو آتشه و مبارز قبل از انقلاب بود، او هم قربانی تروریسم دولتی است، پدرش را شکنجه کردند و با مته پا و جمجمه اش را در ساواک شاه سوراخ کردند و کشتند، مادرش هم از زندان شاه گریخت، همسر و فرزند خردسالش هم از شکنجه ساواک در امان نماندند، خودش هم بارها به زندان رفت و بارها از زندان گریخت، و در آخر با دو حکم اعدام و دو حکم تبعید فراری بود.

بعد از انقلاب هم، بسیار دو آتشه وارد فضای انقلاب شد و در بسیاری از حوادث انقلابی صحنه گردان شد، هویدا را او اعدام کرد، در حذف و طرد احزاب گوناگون اول انقلاب فعال بود، در تظاهرات علیه این گروهها میدان دار بود، در مجلس اول و حذف نهضت آزادی و جبهه ملی با اکثریت خط امامی های مجلس بود، همان هایی که در مجلس عرصه را بر بازرگان تنگ کردند، در عزل بنی صدر و سقوط او هم تلاش کرد، در حذف کومله و دموکرات و مجاهدین خلق و فدائیان خلق و جاما و پیکار و حزب خلق مسلمان و غیره و ذالک هم از جان و دل مایه گذاشت، از منتظری هم عبور کرد که با کسی عقد اخوت نخوانده اند و ملاک حال افراد است!در یک کلام از تندروهای چپ محسوب می شد، تا امام زنده بود، برو بیایی داشتند، مجلس سوم در یدشان بود و دولت هم از آن خودشان، نخست وزیر تعیین می کردند و به رییس جمهور وقت تحمیلش می نمودند!

در این نشست هم چنین مهندس لطف الله میثمی با نقل خاطرات خود از دوران مبارزات مسلحانه زمان شاه، تروریسم را معلول دانست که استبداد و انحصار و انسداد، موجب بروز خشونت و ترور می شود.

در گزارشی که وب سایت مهدی خزعلی که میزبانی این نشست را عهده دار بوده، آمده است: میثمی اقدامات خود را یک دفاع مشروع در برابر جری شدن رژیم شاه در کشتار و حمله به مردم بیگناه دانست.

او هم چنین این نکته را مورد تاکید قرار داد که باید حساب دفاع مشروع و مبارزه آزادیبخش را از ترور جدا کرد.

لطف الله میثمی که در حال حاضر مدیر مسوول مجله چشم انداز ایران است در طول چهارده سال انتشار نشریه، ۱۸ بار به دادگاه فراخوانده شده است، تا حد ارتداد به او اتهام زده اند، او دست و دو چشمش را هنگام ساختن یک بمب صوتی دستی داده است، می گفت فقط می خواستیم که در سالگرد روز نحس ۲۸ مرداد سر و صدایی کرده باشیم و بمب طوری طراحی شده بود که زیر پل کار بگذاریم و فقط صوتی باشد، به گونه ای که اگر زن حامله ای از بالای پل عبور کرد، صدمه نبیند، و بمب در دستان او منفجر می شود و حتی او را نمی کشد.

همسرش وقتی با سلاح از مرز ترکیه وارد ایران می شود، به شهادت می رسد، خبر شهادت همسرش را در زندان، در حالی که در اعتصاب غذا بود، به او می دهند. اما او قبل از رسیدن خبر خواب می بیند که دو گل سفید در میان ۱۱ گل سرخ اهدایی همسرش، هنگام آزادی از هم جدا شدند، او تعبیر می کند که در این اعتصاب خشک، من رفتنی ام، اما خبر شهادت همسرش را می آورند.


 


سعید شیرزاد فعال حقوق بشر که برای عملیات امداد و کمک به مردم عازم منطقه زلزله زده و در آنجا به همراه عده ای دیگر از امدادگران بازداشت شده بود، از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد و نوید خانجانی عضو جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی به زندان رجایی شهر تبعید شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، سعید شیرزاد فعال حقوق بشر که برای عملیات امداد و کمک به مردم عازم منطقه زلزله زده و در آنجا به همراه عده ای دیگر از امدادگران بازداشت شده بود، ساعتی پیش کفالت ده میلیون تومانی از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.

وی که در یکی از کمپ های امدادی که توسط فعالان اجتماعی و حقوق بشر به منظور امداد و کمک رسانی به مرم زلزله زده شهرستان ورزقان ایجاد شده بود فعالیت میکرد توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان اهر بازداشت شده بود.

بر اساس این گزارش همچنین نوید خانجانی فعال حقوق بشر و از اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، که اول شهریورماه به همراه ۳۵ تن از فعالان مدنی دیگر در حالی که مشغول کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان آذربایجان شرقی در کمپی در نزدیکی روستای سرند بازداشت و پس از چند روز به همراه ۴ نفر دیگر از بازداشت‌شدگان به زندان اوین منتقل شده بود، صبح امروز به زندان رجایی شهر تبعید شد.

این فعال حقوق بشر پیشتر به ۱۲ سال حبس قطعی محکوم شده بود اما در حکم وی تبعید وجود نداشت.


 


تیم ملی والیبال ایران که با پشت سرگذاشتن مصر یک گام به لیگ جهانی نزدیک شده بود، با پیروزی مقابل ژاپن برای نخستین بار راهی رقابت‌های لیگ جهانی شد.

به گزارش مهر، تیم ملی والیبال ایران که روز جمعه موفق شد در اولین دیدار خود با نتیجه ۳ بر صفر تیم ملی والیبال ژاپن را شکست دهد، عصر امروز یکشنبه در دومین دیدار برای راهیابی به لیگ جهانی به مصاف ژاپن رفت و با برتری برابر این تیم به لیگ جهانی راه پیدا کرد.

در این دیدار که با حضور بیش از ۱۲ هزار نفر در سالن دوازده هزار نفری مجموعه ورزشی آزادی برگزار شد، شاگردان خولیو ولاسکو گیم اول را با نتیجه ۲۵ بر ۱۶ به سود خود به پایان بردند تا با توجه به پیروزی ۳ بر صفر در دیدار اول، برای نخستین بار در تاریخ والیبال ایران به رقابت های لیگ جهانی راه پیدا کنند. والیبال ایران با نسل طلایی خود که موفقیت های زیادی را در سالهای اخیر کسب کرده است به لیگ جهانی راه پیدا کرد.

قبل از این تیم‌‎های ملی لهستان، روسیه، بلغارستان، برزیل، ایتالیا، آرژانتین، کوبا، کره‌جنوبی، آمریکا، صربستان، آلمان، فنلاند، کانادا، فرانسه و هلند به رقابت‌های لیگ جهانی راه یافته بودند و ایران شانزدهمین تیمی است که به این لیگ راه یافت. بیست و چهارمین دوره رقابت‌های لیگ جهانی سال ۲۰۱۳ به صورت دوره ای برگزار خواهد شد. لهستان مدافع عنوان قهرمانی این لیگ است.

به گزارش کلمه، این دیدار در حالی برگزار شد که برخلاف دیدار قبلی، مسئولان از حضور زنان در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی جلوگیری کردند.


 


محمدرضا عالی پیام شاعر معترض و مردمی دقایقی پیش با وثیقه صد میلیون تومانی از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، محمدرضا عالی پیام شاعر مردمی دقایقی پیش در حالی با وثیقه صد میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد که پیش از این علیرغم موافقت شعبه سوم دادیاری دادسرای اوین روز هفتم شهریور با تبدیل قرار بازداشت موقت این شاعر طنز پرداز به قرار کفالت، دادیار این شعبه از پذیرش کفیل و آزادی محمدرضا عالی پیام با وجود مراجعات مکرر خانواده وی به دلیل اعمال فشار نهادهای امنیتی امتناع کرده بود.

محمدرضا عالی پیام، متخلص به "هالو" روز بیست و هشت مرداد توسط پلیس امنیت بازداشت و سی و یکم مرداد پس از آنکه توسط قناعت کار دادیاری شعبه سوم دادسرای شهید مقدس اوین به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی تفهیم اتهام شد به بند زندانیان سیاسی و امنیتی منتقل شد.

عالی پیام عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران، عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران، انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما، عضو چند انجمن ادبی هنری تهران مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت، مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا است ، اما چند سالی ست که به شعر و شاعری روی آورده است.

محمدرضا عالی پیام که از وی اشعار طنزی در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی طی سال های اخیر با تخلص "هالو" منتشر شده است پس از ورود به بند ۳۵۰ زندان اوین اقدام به انتشار یک قطعه شعر از درون حبس کرده است.


 


کلمه – گروه بین الملل: طارق هاشمی معاون سابق رئیس جمهور عراق و یکی از قدرتمندترین سیاستمداران سنی مذهب عراق به اعدام محکوم شد.

دادگاه عالی کیفری عراق طارق هاشمی معاون سابق رئیس جمهور را که در حال حاضر از کشور متواری است پس از محاکمه غیابی، به اتهام دست داشتن در حملات علیه نیروهای امنیتی و شیعیان به مرگ محکوم کرد. سخنگوی این دادگاه گفته است که هاشمی به اعدام با چوبه دار محکوم شده است.

هاشمی پس از صدور حکم بازداشت به کردستان عراق پناه برد و اعلام کرد تنها در دادگاهی که در این منطقه خودمختار یا در کرکوک برگزار شود حاضر است شرکت کند اما درخواست او پذیرفته نشد و هاشمی سپس از عراق گریخت و به قطر و سپس ترکیه رفت. دولت عراق، هاشمی را متهم کرده بود که در ترور شش قاضی عراقی و دیگر عملیات تروریستی دست داشته اما او و حامیانش این اتهامات را رد می کنند و مدعی هستند طرح این اتهامات، توطئه نوری مالکی، نخست وزیر عراق برای حذف آقای هاشمی از صحنه سیاسی است.

می توان گفت با صدور این حکم بزرگ ترین تنش سیاسی عراق پس از خروج نیروهای امریکایی در این کشور به اوج خود رسید. هاشمی که پس از صدور حکم جلب خود مدتی در اقلیم کردستان پناه گرفت و اکنون در ترکیه به سر می برد، اتهامات وارده را «دارای انگیزه سیاسی» خوانده است.

شورای عالی قضایی عراق طارق هاشمی، معاون رییس جمهور عراق و محافظانش را به دست داشتن در حملات تروریستی از جمله ترور شش نفر از قضات عراق متهم کرده است. یک روز پس از خروج آخرین نیروهای نظامی امریکا از عراق در دسامبر ۲۰۱۱، یک کمیته قضایی حکم جلب طارق هاشمی معاون سنی رییس جمهوری این کشور را صادر کرد.

از همان زمان نگرانی ها درباره سقوط احتمالی دولت عراق و افزایش تنش های فرقه یی افزایش یافت. نبرد های فرقه یی در عراق در سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ هزاران قربانی گرفت، صدام حسین رهبر سابق عراق سنی مذهب بود و پس از سقوط او بسیاری از سنی ها بیم این را داشتند که به خاطر آن دوران تنبیه شوند.

حکم بازداشت الهاشمی پس از آن صادر شد که محافظان هاشمی که قبلابازداشت شده بودند، طی اعترافاتی گفتند او با فعالیت های تروریستی مرتبط بوده است. عادل دحام، سخنگوی وزارت کشور عراق در کنفرانسی خبری اتهام های هاشمی را تایید کرد و تلویزیون دولتی عراق فیلم اعترافات کسانی که گفته می شد از محافظان هاشمی بوده اند را پخش کرد. این افراد در اعترافات خود گفتند که از دفتر هاشمی پول می گرفتند تا دست به حملاتی علیه مقام ها و افسران پلیس بزنند.

حزب العراقیه به عنوان اصلی ترین گروه سنی در پارلمان عراق در واکنش به حکم جلب هاشمی جلسات کابینه را تحریم کرد و نوری مالکی نخست وزیر عراق را به انحصار گرایی در قدرت متهم کرد. طارق هاشمی که ممنوع الخروج شده بود، به ناحیه کردستان عراق گریخت. نوری مالکی بلافاصله از دولت خودمختار کردستان عراق خواست که طارق هاشمی را تحویل دهند و به دولت کردستان اطمینان خاطر داد که محاکمه هاشمی عادلانه خواهد بود و وزرای عضو ائتلاف العراقیه را تهدید کرد که اگر به تحریم نشست های هیات دولت پایان ندهند، آنها را از کابینه اخراج می کند و بدون مشارکت ائتلاف العراقیه اکثریتی برای اداره دولت تشکیل می دهد. او در عین حال از تمام گروه های سیاسی عراق دعوت کرد تا از طریق مذاکره، راهی برای حل این بحران سیاسی پیدا کنند. هاشمی در مقابل گفت که آماده است در برابر قضات در منطقه خودمختار کردستان حاضر شود و به اتهامات وارده پاسخ گوید. مسعود بارزانی، رییس دولت اقلیم کردستان عراق نیز در مصاحبه یی درباره برگزاری محاکمه یی عادلانه برای هاشمی ابراز تردید کرد.

پس از آن بود که چندین انفجار در عراق رخ داد و صد ها نفر در این انفجارها جان خود را از دست دادند: انفجار هایی که طارق هاشمی تلویحا اعلام کرد دولت نوری المالکی در آنها دست داشت و مقامات دولت عراق هم در مقابل، هاشمی را متهم به برنامه ریزی این حملات کردند. هاشمی در چندین مصاحبه در رسانه های مختلف عدالت سیستم قضایی عراق را زیر سوال برد و بر شدت انتقاد های خود از مالکی افزود و او را به صدام حسین تشبیه کرد و مدعی شد که مالکی به دنبال آزاد شدن از شر رقبا، منتقدان و مخالفان خود است.


 


سیدمصطفی تاجزاده در نامه ایی از مصباح یزدی خواسته تا با پاسخ شفاف به پرسش های او اشتراک یا اختلاف اندیشه خود را با دیدگاه و مبانی فرقه گرایان سلفی – تکفیری اهل سنت که به دنبال احیای نظام خلافت یا استبداد فردی اند، روشن کند.

به گزارش کلمه، این عضو در بند جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دنبال اعتراض تعدادی از مریدان مصباح یزدی به آنچه که توهین علیه او دانسته اند در نامه خود تاکید کرده اگر پاسخ های وی به این سوال ها در یک جمله خلاصه شود که «چون ما حقّیم پس از این حقوق و آزادی ها برخورداریم و دیگران چون باطلند، از این حقوق و آزادی ها باید محروم باشند»، نباید کسی از این که او را رهبر فرقه گراهای تکفیری می خوانند، گله مند باشد.

چندی پیش تیمور علی عسگری مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و نماینده مجلس هفتم با انتشار مطلبی مصباح یزدی را رهبر خوارج از قم معرفی کرده بود.

علی‌عسگری در بخشی از این یادداشت که تلویحا به مصباح یزدی اشاره دارد، می‌نویسد: “نوع رفتار و شکل موضع گیری حضرات انقلابی نما که خود را صاحب بصیرت دینی دائمی می دانند، ثابت کننده این مطلب است که آنها حسرت ولایت دوران شاه را در سر می پروانند.”

پس از آن کانون دانشجویان مدافع انقلاب اسلامی دانشگاه تهران، طی بیانیه‌ای مطالب بیان شده خطاب به مصباح یزدی را محکوم و تاکید کردند: “زخم خوردگان سال‌های گذشته که بواسطه اراده ملت دستشان از منابع عمومی قطع شده و به هر نحو تلاش می‌کنند بار دیگر به قدرت برگردند، طبق معمول به فحاشی روی آورده و با بیان مسایلی که بیش از هر چیز وصف کننده اعمال و گفتار خودشان است، می‌خواهند با فرار به جلو و تطهیر حامی معنوی فتنه ۸۸، خود را آماده بازگشت به عرصه سیاسی کنند اما هیهات که ملت بصیر و تیزبین ایران مانع حضور فتنه‌‌گران، حامیان آنها و ساکتین فتنه در مناصب رسمی و اجرایی کشور خواهد شد.”

از این رو مصطفی تاجزاده از زندان در نامه ایی خطاب به مصباح یزدی از او خواسته تا او با پاسخ دادن به سوالات مطرح شده در نامه نسبت خود را با اسلام خوارجی و طالبانی و اسلام آزاد اندیش معلوم کند.

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

در روزنامه ها خواندم که مریدان آقای مصباح یزدی از این که وی به تئوریسین استبداد دینی و پرچم دار اسلام سلفی – تکفیری در ایران معروف شده ناراحتند و از قوه قضائیه خواسته اند اتهام زنندگان را محاکمه کند. من برای کشف حقیقت پیشنهاد می کنم آقای مصباح به پرسش های زیر به طور شفاف پاسخ دهد تا اشتراک یا اختلاف اندیشه وی با دیگاه و مبانی فرقه گرایان سلفی – تکفیری اهل سنت که به دنبال احیای نظام خلافت یا استبداد فردی اند، روشن شود:

۱ – آیا آقای مصباح اسلام را با دموکراسی سازگار می داند یا هم چون سلفی – تکفیری ها آن را مقابل و مخالف دموکراسی می خواند؟

۲ – آیا وی استبداد دینی را پلیدترین نوع استبداد می داند یا خیر؟ اگر استبداد نعلینی را مذموم می خواند، آن را دارای چه ویژگی هایی می داند؟ تفاوت حکومت اسلامی موردنظر وی با استبداد مطلقه فردی یا دیکتاتوری روحانیت چیست؟

۳ – آیا در جمهوری اسلامی ایران، دگراندیشانِ قانونگرا (ملتزم به قانون) حق دارند مانند مصر، ترکیه، لبنان، تونس، فلسطین، عراق، افغانستان، پاکستان، مراکش، مالزی، لیبی و … در انتخابات نامزد شوند؟ مسلمانان و حتی شیعیان منتقد رهبر چطور؟

۴ – آیا شهروندان غیرمسلمان (عرفی گرا، ماتریالیست، سوسیالیست، لیبرال و …) حق دارند مانند کشورهایی که برشمردم احزاب خاص خود را تأسیس کنند؟ آیا وعده رهبر فقید انقلاب اسلامی در پاریس که در جمهوری اسلامی، حزب کمونیست آزاد خواهد بود، راست بود یا دروغ؟

۵ – سؤال فوق را عیناً درباره نشریات و فضای مجازی مطرح می کنم. به علاوه آیا شبکه های متعدد رادیویی و تلویزیونی لازم است در کنترل انحصاری یک نفر (رهبر کشور) باشد؟ (فعلاً به این مسئله نمی پردازم که چرا در کشورهایی که در آن ها رادیو-تلویزیون، شبکه های ماهواره ای، کتاب، نشریات و مجلات، سایت های اینترنتی و … آزاد است، گرایش ها و هنجارهای اسلامی رو به گسترش است اما در ایران بعد از انقلاب به ویژه در سال های اخیر رو به تضعیف و در نقطه مقابل با کمال تأسف دین گریزی و حتی دین ستیزی بین تحصیل کردگان و جوانان رو به افزایش است؟)

۶ – آیا منتقدان قانون گرا حق برگزاری اجتماعات اعتراضی مسالمت آمیز را علیه سیاست های خرد یا کلان کشور دارند؟

۷ – آیا اگر روزی اکثر ایرانیان نظام جمهوری اسلامی را نخواهند، حق دارند آن را به نحو مسالمت آمیز تغییر دهند؟

۸ – چرا آقای مصباح قتل های زنجیره ای (سیاسی، و حتی غیرسیاسی مانند واقعه کرمان) را محکوم نمی کند؟ آیا به باور او کسی یا کسانی حق دارند با تشکیل دادگاه محرمانه برای متهمانی که حاضر نیستند از خود دفاع کنند، احکام مرگ صادر و آن ها را اجرا کنند؟ نظر وی درباره اقدام های غیرقانونی و حرمت شکنانه گروه خوارجی انصارحزب الله در حرم امام رضا(ع) و مرقد رهبر فقید انقلاب اسلامی و راه پیمایی های ۲۲ بهمن و روز قدس چیست؟ آیا وی به استراتژی «النصر بالرعب» یا پیروزی و حکومت بر اساس ترس معتقد نیست؟

۹ – آیا اهل سنت حق دارند در تهران مسجد و منبر ویژه خود را داشته باشند؟ شیعیان در قاهره چطور؟

۱۰ – نظر آقای مصباح در مورد معیارهای دوگانه چیست؟ آیا آن چه برخود نمی پسندد، برای دیگران می پسندد یا خیر؟ آیا حقوق و آزادی هایی را که او برای شیعیان به طور خاص و مسلمانان به طور عام در جوامعی که در اقلیتند قائل است، برای غیرشیعیان و غیرمسلمانان در جایی که مسلمانان یا شیعیان اکثریت را تشکیل می دهند، باور دارد؟

اگر آقای مصباح به این سؤال ها، جواب هایی با معیارهای واحدی داد و آن چه برخود و طرفدارانش روا داشت، برای دیگران، از جمله منتقدان خود نیز جایز بخواند، کمال بی انصافی است کسی وی را پرچم دار اسلام تحجر و سخن گوی اسلام سلفی – تکفیری و مدافع گروه های خوارجی در جهان تشیع بخواند و اگر پاسخ های وی در یک جمله خلاصه شود که «چون ما حقّیم پس از این حقوق و آزادی ها برخورداریم و دیگران چون باطلند، از این حقوق و آزادی ها باید محروم باشند»، نباید کسی از این که او را رهبر فرقه گراهای تکفیری می خوانند، گله مند باشد.


 


کلمه – سیدحامد آرین:

گذشت بیش از سه سال از اعتراضات مردمی مانع از آن نیست که در هر جمع و گردهمایی هرچند هدایت شده و محدود، باز سوالی در مورد زندانیان سیاسی نشود.

پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری ۱۳۸۸، حاکمیت به منظور کنترل اوضاع، کلیه نشست‌ها و جلسات پرسش و پاسخ و گردهمایی هایی را که هر از گاهی از سوی تشکل و نهادی برگزار می شد، محدود کرده است. در این میان تنها شاهد برگزاری جلساتی با گردهمایی بسیجیان، طلاب، دانشجویان پیرو ولایت، انصار حزب الله، عاشقان ولایت و … هستیم. جلساتی که کاملا حساب شده برگزار می شود و قاعدتا نباید کسی از “اهل فتنه” در آن حضور داشته باشد. با این حال نگاهی به سایت‌ها و پایگاه‌های خبری حامیان حکومت و ذوب شدگان در ولایت نشان می دهد که دغدغه افکار عمومی همچنان مساله “زندانیان سیاسی”، وضعیت “رهبران جنبش سبز” و مساله “آزادی بیان” است.

در آخرین خبری که روز گذشته از نشست “تخصصی بصیرت سیاسی” مخابره شد که به همت “معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه” با حضور طلاب برگزیده برگزار شد، باز سوالی در مورد زندانیان سیاسی پرسیده شد، سوالی که سخنران آن سیداحمد خاتمی نتوانست از کنار آن مثل همیشه بگذرد و چون جمع “خاص” بود سعی کرد جوابی در خور و شایسته دهد.

سیداحمد خاتمی هم مثل سایر مقامات کشورمان که در برابر دوربین رسانه‌های بین المللی مدعی می شوند در ایران آزادی کامل وجود دارد و هیچ زندانی سیاسی نیست، ادعا کرد: در نظام اسلامی کسی به خاطر انتقاد و اعتراض در زندان نیست.

وی نگفت وجود صدها زندانی سیاسی طی سه دهه جمهوری اسلامی را که فقط به جرم ابراز عقیده و نهایت نوشتن یک نامه یا اقدامی شبیه به این در زندان هستند، چگونه توجیه می کند.

این مقام ملبس به لباس روحانی که تا پیش از سال ۱۳۷۶ هیچ نامی از وی در هیچ یک از رسانه‌ها و مراکز علمی و فقهی به گوش نمی رسید و به ناگاه به واسطه شباهت نامش با رییس جمهوری اصلاحات سیدمحمد خاتمی، مورد توجه اقتدارگراها قرار گرفت، این روزها جز معدود افراد با بصیرتی است که اجازه سخنرانی و ابراز نظر دارد.

نگاهی به اخبار و رویدادهای سه سال پیش نشان می دهد این عضو خبرگان رهبری، در جریان اعتراضات مردمی به نتایج مهندسی شده انتخابات ریاست جمهوری بعد از فرماندهان سپاه و نزدیکان مصباح یزدی بیشترین نقش را در تشویش اذهان عمومی و ایجاد فضای بحرانی داشته است.

سیداحمد خاتمی اینک مدعی می شود کسانی که در زندان هستند به خاطر انتقاد یا اعتراض آنها نیست و اگر اینها رو به براندازی نمی‌آوردند و تظاهرات مسالمت‌آمیز داشتند، مطمئن باشید، زندانی نمی‌شدند.

وی که طی سه سال گذشته تریبون را خالی از سخنران دیده، بدون اینکه کسی مانع اظهارات غیرمستندش شود با قلب کامل واقعیت ادعا می کند: ما آنچه ما از این افراد شاهد بودیم تیراندازی و اقداماتی نظیر خلع سلاح پاسگاه نزدیک میدان آزادی و آتش زدن مسجد بود. در نظام اسلامی قرار نیست کسی به خاطر اعتراض زندانی شود و کسانی که در زندان‌اند، نیز به استناد مواد قانونی زندانی شدند. ممکن است مباشرتا این‌ها نبودند ولی طراحی آنها اتفاقات سال ۸۸ را به بار آورد.

این عضو مجلس خبرگان به دستگیری‌های گسترده در شب انتخابات که هنوز هیچ اثری اعتراضات مردمی نبود، نمی پردازد و نمی گوید به چه دلیلی اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت اسلامی، فعالان سیاسی و روزنامه نگاران برجسته در فردای بعد از انتخابات بدون حکم قضایی و به فرمان مقامات امنیتی بازداشت و روانه حبس می شوند و تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می گیرند.

او نمی گوید در اثر خشونت نیروهای امنیتی و شبه نظامی، تظاهرات آرام و سکوت میلیون‌ها ایرانی به خون کشیده می شود و افراد معلوم الحال از بالای پایگاه بسیج و مسجد که باید مامن امنی برای مردم باشد، به سوی مردم بی‌دفاع و بی‌سلاح تیراندازی می کند.

این امام جمعه منصوب رهبری که از تریبون نماز جمعه همواره برای ایجاد انشقاق بین صفوف مردم ایجاد می کند، توضیح نمی دهد که جوانان بی‌گناه که فقط رایشان را در خیابان‌ها پرسش می کردند، با کدامین جرم هدف تیر قرار می گیرند و از ناحیه سر و قلب به شهادت می رسند.

او نمی گوید علت قربانی شدن شهیدان بازداشتگاه کهریزک و شکنجه‌ها و تجاوزات به جوانان این مرز و بوم با چه هدفی انجام می شود و چرا عاملان و آمران این جنایات همچنان در مناصب قدرت مشغول به کارند.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادعا می کند: نظام اسلامی هیچ وحشتی از انتقاد و اعتراض ندارد اما آنچه مهم است این است که باید روش اقناعی برای قانع کردن مخالفان به جد پیگیری شود و یکی از توصیه‌های من به صداوسیما نیز در همین راستا ست!

سید احمد خاتمی اما به تعداد زندانیانی که فقط به خاطر نوشتن یک نامه به رهبری یا یک مقاله انتقادی در نشریات، سالهاست در زندان‌های اقتدارگرایان گرفتار هستند، نمی پردازد.

او نمی گوید آیا منظورش از روش اقناعی حکومت استفاده از سلاح، شکنجه و زندان است یا اخراج از کار و اعمال محدودیت های دیگر.

خاتمی در پاسخ به سوال یکی از حاضران مبنی بر عدم موضع‌گیری شفاف برخی از مراجع تقلید و علما نیز مدعی شده: ما نباید بزرگان خود را به سبد دشمنان بریزیم، خوشبختانه همه مراجع ما نسبت به فتنه ۸۸ موضع داشتند و صراحتا گفتند که تضعیف نظام حرام است!

این ادعا در حالی مطرح می شود که بزرگان حوزه و فقاهت، آیات عظام منتظری، وحید خراسانی، شبیری، دستغیب، موسوی اردبیلی، صانعی، بیات زنجانی و …. نسبت به خشونت به کار گرفته شده علیه مردم به شدت انتقاد کرده و به حبس و حصرهای غیرقانونی و غیرشرعی بارها اعتراض کرده اند.

این مقام خبرگان، در کنار ادعای دروغ محکومیت جنبش سبز از سوی قاطبه مراجع! نگفت که بر فرض صحت این ادعا، علت حمله به خانه علما و مراجع چه بوده و و آتش زدن دفاتر و بیوت این بزرگان با چه منظوری صورت گرفته است.

عضو مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنان خود درباره نوع برخورد با مخالفان، ضمن تقسیم آن به مخالفان برانداز و مخالفان منتقد گفت: در رابطه با کسانی که به دنبال براندازی نظام هستند این نظام است که باید با آنها برخورد کند و در هیچ نظام دینی یا غیردینی و دموکراتیک یا غیردموکراتیک میدان برای براندازان باز نمی‌شود. حق مردم اقتضا می‌کند که با براندازان برخورد شود.

او نگفت حق مردم را چه نهادی تعیین می کند و آیا صندوق‌های رای مکانی برای تشخیص حق مردم محسوب می شود یا نه؟

سیداحمد خاتمی در حالی این ادعا را مطرح می کند که با نگاهی به زندانیان سیاسی به راحتی می توان دریافت، برانداز کیست و حامی و دلسوز واقعی نظام چه کسی است.

او نگفت در غیاب دلاوران جبهه و جنگ، بانیان انقلاب اسلامی، حامیان جمهوری اسلامی، یاران و پیروان خط امام که اینک در زندان به سر می برند یا در محدودیت کامل از کوچکترین حق شهروندی بی‌بهره هستند، چه کسانی بر مناصب حکومتی تکیه زده اند.

این عضو مجلس خبرگان اشاره‌ای به پرونده خود در زمان انقلاب و جنگ هم نکرد و نگفت کسانی که این روزها مفسر سخنان امام شده اند و برای نابودی آرمان‌های انقلاب اسلامی از هیچ کوششی دریغ ندارند، در همه سالهای دشوار انقلاب و جنگ کجا بودند.

وی در ادامه ادعا کرد: اما نوع دیگر مخالفان که مخالفان سیاسی هستند، انتقادات و اعتراضاتی دارند که باید به آنها با سیره امامان یعنی سیره اقناعی برخورد شود یعنی تلاش کنیم تا مخالفان را قانع کنیم.

این ادعا از سوی کسی مطرح می شود که دو سال پیش در برابر رهبران جنبش سبز که تنها از طریق سخنرانی و صدور بیانیه به روشنگری پرداخته بودند، فریاد بر آورد “به عنوان یک طلبه انقلابی اعلام می‌داریم که موسوی و کروبی مصداق بارز محارب هستند.”

سخنان سیداحمد خاتمی و علیرضا پناهیان و سایر اقتدارگرایان در مجالس و محافل نشان از ناکامی اقتدارگرایان در اقناع افکار عمومی و حتی حامیان خودشان است.

این در حالی است که تمامی ابزار ارتباط جمعی و تریبون های سخنرانی و دانشگاه ها در اختیار این گروه است و تمام سایت ها و رسانه هایشان پر است از کینه ورزی و دروغ پردازی علیه زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز.

استیصال و سردرگمی آنجاست که اینان حتی طلاب دست پرورده خود را هم نتوانسته اند اقناع کنند چه رسد به ملت فهیم ایران که می خواهد بزرگی کند و توان تحمل کسانی که حق آنان را نادیده می گیرد ندارد.


 


سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران با ابراز تاسف از اینکه این جمع نتوانسته نشست سالانه خود را علی رغم برنامه ریزی و موافقت اولیه مسؤولان برگزار کند گفت: بسیار متأسفم که جمعی مانند این جمع که پایبندیش را به اسلام، انقلاب، حقوق مردم، عزت کشور و امنیت جامعه در همه دوره ها نشان داده است و به خصوص در این سال های پردغدغه با اعتقاد و تکیه بر اصولی که داشته است، توانسته راه را ادامه بدهد، مصالح کشور را در نظر بگیرد، نمی تواند نشستی عادی و معمولی خود را برگزار کند. آیا این باعث تاسف نیست؟ آیا این نشان دهنده این نیست که مشکل ما و فضای جامعه ما و شیوه هایی که در آن در حال اعمال است دچار اشکال و بیماری است و آیا این نباید درمان بشود؟

به گزارش کلمه به نقل از وب سایت رسمی سیدمحمد خاتمی، وی با تاکید بر اینکه “همه می دانند این جمع جمعی نیست که بخواهد ساختارشکنی بکند و اصول را زیرپا بگذارد چون برای همین اصول قربانیان فراوانی داده و مشکلات زیادی را تحمل کرده” افزود: شما نماینده نسل هایی هستید که بیشترین فداکاری را برای عزت و عظمت کشور و انقلاب و راه امام انجام داده اند و امروز نظرات خاص خود را دارید. آیا هنگامی که می خواهد نشست بگذارد باید با مشکل روبرو شود؟

سیدمحمد خاتمی در ادامه گفت: بنده معتقد نیستم که این تصمیم، تصمیمی است که از بالا گرفته شده باشد. واقعا سطوح بالای کشور از اینکه یک انجمن اسلامی قانونی، سابقه‏ دار شناخته شده یک نشست بگذارد نگران نمی شوند و جلوی آن را نمی گیرند. ولی می بینیم که در عمل این اتفاق می افتد. همانطور که شما می گویید خود دانشگاهیان با این برنامه موافقت کرده بودند اما یک اراده و نیروی است که می گوید اینها غیر خودی هستند و نباید باشند. آنها کی هستند و کجایند؟ متاسفانه آنها هستند که منشا اثر در این کشور شده اند و آنها هستند که دارند خودی و غیر خودی را به این صورت مشخص می کنند و جلوی آنها نیز گرفته نمی شود. این امر انسان را دچار نگرانی می کند. آنها کی هستند که تصمیم می گیرند علی رغم سیاست های لااقل اعلام شده این واقعه رخ می دهد. یک بخشی که مسؤول دانشگاه است هماهنگی می کند و تفاهم می کند ولی یک عده ای می آیند و جلوی آن را می گیرند و بعدا هم حکم می دهند که ما دلمان می خواهد جلوگیری کنیم. کی هستند اینها و از کجا نفوذ کرده اند، باید جلوی آن ها گرفته شود.

رییس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه “دانش و دانایی یعنی تحرّی حقیقت، یعنی تلاش برای دریافت حقیقت. معرفت و دانش یعنی تلاش برای دریافت حقیقت” تصریح کرد: توجه داشته باشیم که بسته به نحوه دید انسان به عالم و آدم و هستی، معنای حقیقت متفاوت است. اگر ما فقط رویه هستی را ببینیم حقیقت عبارت است از ماده و آن چیزی که توسط حس و تجربه قابل کنترل باشد. در این حالت، دیگر آن سوی آن دیده نمی شود، درحالی که اگر دید وسیع تری داشته باشیم فقط رویه هستی بخشی از حقیقت و جزئی از حقیقت است. درحالی که حقیقت بسیار بزرگ تر از جنبه مادی هستی است و تحری حقیقت و دانش، یعنی فرا رفتن از این رویه، نه انکار کردن آن. همین علوم تجربی و به اصطلاح Science که امروز محور کارهای علمی و دانشگاهی و مورد قبول است امر مهمی است و نمی توانیم آن را رها کنیم. اما دانش حقیقی متوقف ماندن در این بخش نیست، بلکه مستلزم فراتر رفتن از آن و هستی را بزرگ تر از ماده، دیدن است و نیز تلاش برای درک آن حقیقت. و اذن حضور یافتن به پیشگاه آن حقیقت متعالی و عالی که اتفاقا اصل بنیاد هستی است.

خاتمی در ادامه افزود: دانش و آگاهی یعنی تلاش برای کسب حقیقت و آگاهی و معرفت درست، محصول آزاداندیشی است یعنی تا انسان در فکر یا تلاش فکری آزاد نباشد، نمی تواند به حقیقت دست یابد یا اگر بیابد نمی تواند آن را تداوم ببخشد و به یک اصلی برای بهبود و ارتقا زندگی تبدیل کند. دانش محصول محیط آزاد است و محصول آزاداندیشی. عادت ها و تعصب ها مانع درک حقیقت هستند، اینکه نظام ها یا حکومت هایی باشند که بیایند برای اندیشه چارچوب مشخصی را معین بکنند و بگویند هیچ کس اجازه ندارد از این چارچوب خارج بشود؛ ضد آزاداندیشی است و در نتیجه ما را به حقیقت نخواهد رساند. ما نمی توانیم دانش حقیقی را کسب کنیم اما اینجا عرض می کنم دانش فقط ساینس نیست. ساینس فقط بخشی از دانش و معرفت است نه تنها دانش حقیقی، بلکه ایمان هم که این همه در قرآن و ادیان الهی بر آن تاکید شده محصول آزادی است. به این معنا که اگر انسان آزاد بود و می‎توانست بیندیشد و انتخاب کند و به ایمان رسید، این ایمان ارزش خواهد داشت والا اگر عادت ها و تعصب ها وجود داشته باشد و انسان باور و توهم باور پیدا کند، ارزش ندارد. این همان چیزی است که در قرآن کریم در مقام نکوهش نسبت به آن منحرفان و کسانی که ادعای ایمان هم داشتند ولی ایمان شان مورد قبول نیست آمده است. «ما پدرانمان و گذشتگانمان و سنت های رایج و عادت ها را اینگونه یافته ایم و ما پیرو آنها هستیم.» درحالی که قرآن چنین باوری را نکوهش می کند؛ «نه، شما بیاندیشید، آزاد بیندیشید، فکر بکنید و به آن حقیقت برسید و ایمان پیدا کنید، این ایمان است که ارزش دارد.» پس حاصل آزادی و آزاداندیشی، تنها حاصل آن دانش و معرفت حقیقی نیست علاوه بر آن، ایمان حقیقی هم محصول یک محیط آزاد و آزاداندیشی است. آزاداندیشی در جوامع آزاد وجود دارد و در آن تحقق پیدا می کند.

به گفته ی وی اگر این واقعیت فلسفی را بپذیریم که دانشگاه خواستگاه دانش و آزاداندیشی است یا باید این گونه باشد. دانشگاه واقعی جایی خواهد بود که در آن تلاش برای یافتن حقیقت در اوضاع مختلف وجود دارد. شیمی، فیزیک، علوم انسانی، فلسفه و معارف هرکدام بخش هایی از حقیقت را می بینند و بخش های اساسی تری وجود دارد که انسان می تواند آن را ببیند، این دانش جایگاهش در دانشگاه است و اگر دانش مستلزم آزادی و آزاداندیشی است دانشگاه هم باید جایگاه آزاداندیشی واقعی باشد، نه اینکه از جاهایی تحمیل شود که شما باید فقط پایبند به آن چه ما می گوییم باشید و حق ندارید از خطوط قرمز و اینگونه مسائل عبور کنید.

خاتمی تاکید کرد: اگر دانشگاه جایی برای آزاداندیشی و آزادی است، رسالت بزرگ آن، دو امر خواهد بود؛ ۱- پاسداری از آگاهی و دانش و معرفت و تلاش برای بسط آن و ۲- پاسداری از آزادی های اساسی و تلاش برای تقویت قدرت انتخاب و اراده انسان ها در جامعه. این رسالتی است که دانشگاه به معنای واقعی کلمه باید داشته باشد.

وی ادامه داد: حال بیایید به سراغ اینکه دانشجو در دانشگاه ها چه کاره است. دانشجو باید تمام نکاتی را که گفتم داشته باشد به علاوه جوانی. جوانی یعنی آرمانگرایی. دانشجوی جوان همیشه فضای برتر و بهتر و روشن تری را پیش رو دارد و به امور روزمره خود قانع نیست. تحول خواهی (این یکی از لوازم گریزناپذیر جوانی است)، آرمان خواهی و تحول خواهی و بلندپروازی از خواسته‏ های یک جوان دانشجوست. او میل به آزادی و استقلال دارد و به دنبال استقلال فردی خود می رود و دوست دارد مستقل باشد، در عین حال که نمی خواهد از پدر و مادر یا جامعه ببرد. او علاقمند است که روی پای خود بایستد، خواستار آزادیست و می خواهد از چارچوب های موجود بیرون بیاید، خودش فکر کند و اندیشه داشته باشد. همچنان که جامعه را مستقل و رشید می خواهد و در عین حال هیچ وقت از وضع موجود راضی نیست. جوان می خواهد جواب همه این خصوصیت ها را در فعالیت هایی که در دانشگاه و جامعه انجام می دهد بیابد و خلاصه کار این است که جوانی که خود را به دانش و آزاداندیشی مجهز می کند و بلند پرواز و آرمان خواه است. در جستجوی وضع بهتری است. و همیشه به فکر بهبود وضعیت موجود است. یعنی اگر وضع بد است بیش از همه می خواهد شرایط تغییر پیدا کند. اگر هم وضع خوب است باز هم به این شرایط قانع نیست و دوست دارد بهتر از آن بشود.

سیدمحمد خاتمی با بیان اینکه “در واقع دانش پژوهی و آزاداندیشی و جوانی حرکت به این سو را اقتضا می کند” گفت: چون بشر تکامل خواه است و این خواستی همگانی است ولی انصافا در دانشگاه و دربین جوانان، این خواسته قوی تر و نیرومندتر بوده و همین وظیفه دانشجو را مهم‏تر می کند. بنابراین وضع بد باید تغییر کند و بهبود یابد و وضع خوب باید بهتر شود. اما لازمه این کار چیست؟ انتقاد! یعنی با دیدی انتقادی به مسائل نگریستن و نیز تلاش برای یافتن راه‏حلی برای حل مشکلات. امنیت لازمه بهبودخواهی و آرمان خواهی است. اگر جامعه‏ ای خواهان رشد دانشجویان خود است باید زمینه انتقاد را فراهم کند؛ انتقاد از برنامه ‏ها، ساز و کارها و روش‏های موجود به خصوص انتقاد از خود و جامعه. اما وجه مهم انتقاد، انتقاد از قدرت است. به دلیل اینکه قدرت امکانات کشور و جامعه را در اختیار دارد و او باید مورد انتقاد قرار گیرد تا خدای نکرده امکانات را در مسیر نادرست قرار ندهد. به علاوه اینکه قدرت منشاء فساد است مگر اینکه تحت مراقبت و نظارت دائم جامعه باشد. حتی اگر قدرت در دست فرد یا گروه صالحی باشد اما انتقاد و نظارت وجود نداشته باشد، جامعه دچار فسادهای بزرگی خواهد شد. پس انتقاد لازمه دانشجو بودن، جوان بودن، دانشگاهی بودن، آزاد اندیش بودن، حقیقت جو بودن و… است و انتقاد در درجه اول متوجه قدرت است. جایگاهی که در سرنوشت جامعه بیش از هر چیز تاثیر دارد. البته امر معروف و نهی از منکر و انتقاد نیز شامل امور فردی هم می‏شود ولی انتقاد از امری به همان میزان که قدرت در آن بیشتر است، ارزش و اهمیت بیشتری دارد. بنابراین یکی از کارهای مهم همه افراد و به خصوص دانشگاه و دانشجو این است که روحیه انتقادی از خود و جامعه و به خصوص قدرت را داشته باشند. انتقاد به معنای مچ‏گیری نیست. انتقاد یعنی تحلیل درست قضایا، دیدن خوب و بدها، تقویت خوب‏ها ، انتقاد از بدی‏ها و تلاش برای تحول در جامعه به سمت خوبی است.

به گفته ی رییس جمهور سابق کشورمان، حال با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، تکلیف انجمن اسلامی که هم دانشجو و جوان است و هم در دانشگاه قرار دارد، چگونه است؟ در اینجا مساله تازه ‏ای وجود دارد. انجمن اسلامی، بقیه‏السیف جریان جنبش دانشجویی و بخش اسلامی آن در طول تاریخ وجود دانشگاه، به خصوص بعد از انقلاب است و جایگاه بسیار مهمی دارد. این انجمن با همه مشکلات موجود به خصوص در طول این مدت، از جریان جنگ تحمیلی گرفته تا طوفان ترور و تروریسم در جامعه و همینطور جریانات اخیر، هزینه‏های بسیاری پرداخته است اما همچنان روی اصول و معیارهای خود ایستاده است. از درون و بیرون محیط دانشگاه مورد فشار زیادی قرار گرفته اما راه خود را گم نکرده و همچنان بر اصول و ارزش‏های انقلاب و نظام تکیه کرده و آنچه باید مورد انتقاد قرار گیرد را انجام داده است.

خاتمی گفت: انجمن اسلامی چنین وضعی دارد. انجمن اسلامی دانشجویان یعنی جمعی که جوان است، دانشجو است و به اسلام پای بند است. وقتی اسلام به این همه افزوده می شود دفاع از اسلام و انقلاب هم از وظایف شما می‏شود. اما کدام اسلام و کدام انقلاب؟ این موضوع امر مهمی است. اسلامی که منجر به انقلاب شده است، و برای انسان حرمت قائل و خواستار عدالت در همه ابعاد آن در جامعه است و آزادی را پاس می دارد و آمده آزادی انسان و اراده او را تقویت کند. اسلامی که به حقوق مردم تکیه دارد و به آن اعتراف می‏کند و قدرت را برآمده‏ از مردم می‏داند و معتقد است این قدرت باید تحت نظارت و کنترل باشد.

وی تصریح کرد: دانشجوی مسلمان علاوه بر همه نکاتی که گفته شد، باید از این اسلام و انقلاب دفاع کند. تهدیدهایی که انقلاب با آن مواجه است، به خصوص در این زمان که ما میبینیم کسانی منادی اسلامی میشوند که برای رای مردم هیچ ارزشی قائل نیستند. کسانی هستند که حکومتی که باید خدمتگزار مردم و مسؤول در برابر آنان باشد را قیم و ارباب مردم می دانند و مردم را در برابر آن صاحب هیچ حقی نمی دانند. مدعی اسلامی شدند که آمده تا آزادی را از بین ببرد و توانایی مبارزه با فساد را ندارد و زمینه ساز فساد می‏شود.

به گفته خاتمی وقتی چنین چهره تحریف شده و نادرستی از اسلام و انقلاب اسلامی نشان داده می شود و چنین گرایشی سعی می‏کند خودش را مبنای انقلاب بداند، دفاع از انقلاب اصیل و از اسلام همانگونه که واقعا هست و در انقلاب ما بوده و در معرض خطر است از وظایف مهم انجمن اسلامی و دانشجوی مسلمان است که البته کار دشواری هم هست.

وی در ادامه افزود: اما آنچه که در این لحظه حساس در کشور ما مهم است و انجمن اسلامی و دانشجویان مسلمان و هر انسان مسؤولی باید به آن توجه داشته باشند، این است که در حال حاضر مشکلات داخلی و تهدیدهای خارجی زیاد است بنابراین باید به فکر وحدت باشیم. البته وحدت به معنای هضم شدن بعضی در بعضی دیگر نیست بلکه به معنای تفاهم است و اینکه بدانیم همه ما در این جامعه ذی‏حق هستیم و حق در انحصار جناح خاصی نیست. وحدت تکیه بر امور مشترک است و بهبود اوضاع برای اینکه هر فردی احساس هویت و دلبستگی به کشور کند. وحدت امر بسیار مهمی است و همه ما در هر کجا که هستیم باید به فکر دفاع از آرمان‏های انقلاب و امنیت و مصلحت کشور باشیم. حتی اگر بخواهیم تعامل داشته باشیم که در جای خود لازم است باید ببینیم آیا اصل مشترکی وجود دارد یا نه؟

سیدمحمد خاتمی با بیان اینکه “ما اصل اسلام و انقلاب را قبول داریم و سربلندی ملت و پیشرفت کشور را می خواهیم” تصریح کرد: بین شیوه و روش‏ها اختلاف‏هایی وجود دارد؛ کسی معتقد است با گرفتن و زدن و بستن، اسلام و انقلاب حفظ میشود و کسی این سیاست ها و روش ها را مخالف با مصلحت اسلام و کشور می داند ‏و با تغییر روش موافق است تا اصل انقلاب محفوظ بماند. اما همه می توانیم به اصل مشترکی برسیم.

وی خاطرنشان کرد: دفاع از آرمان‏ها و اصول انقلاب و سرنوشت کشور مصلحت ملت برای همه ما مهم است. گاهی اوقات منهای همه جناح بندی شاهد هستیم کشور در ورطه نابودی است. براساس این، وحدت به معنی حذف تنوع نیست بلکه جهت د ادن تنوع در مسیر هدف مشترک است.

رییس دولت اصلاحات اظهار کرد: من معتقد هستیم راهی روشن برای همه ما وجود دارد؛ پایبندی به قانون اساسی. اما نه به این معنا که قانون اساسی وحی منزل است، حتی خود قانون هم اصلاح و تغییر آن را پیش‏بینی کرده است. اما این قانون، ظرف یکبار مصرفی نیست که آن را دور انداخت. بالاخره جامعه مبنای عمل مشترک می‏خواهد. من معتقدم راه درست پایبندی همه افراد، به قانون اساسی (البته تمام قانون) است. در این جامعه اگر بخواهیم این اصل را بپذیریم و واقعا به آن عمل کنیم، بسیاری از این تنش‏ها و مشکلات از بین خواهد رفت. البته لازمه پایبندی به قانون اساسی و رفع تنش عبارت است از بازشدن فضای سیاسی و تبدیل فضای امنیتی به فضای باز سیاسی طبق همین اصول و در چارچوب قانون اساسی تا احزاب و تشکل ها بتوانند آزادانه فعالیت کنند و تشکلی چون انجمن اسلامی از برگزاری یک نشست عادی محروم نباشد. به این ترتیب به سمت تحول بنیادی در جامعه پیش خواهیم رفت که جلوی سقوط انقلاب، نظام و ارزش‏ها گرفته می‏شود. به نظر من اگر همه برای این امور تلاش کنیم و به تفاهم برسیم نه اینکه همدیگر را حذف کنیم، (همانگونه که امروز کسانی قدرت را به انحصار درآورده و همه را حذف کرده‏اند) و در مقابل ما خواستار حذف دیگران نیستم بلکه درصدد داشتن تفاهمی برای نجات از این وضعیت هستم. و به دنبال جستجوی راهی برای تفاهم و تعامل بر این اساس، امری مبارک خواهد بود و به خصوص بازشدن فضا و امنیت فعالیت در دانشگاه از اولویت برخوردار است.

محمد خاتمی همچنین گفت: امروزه وضع خوبی در دانشگاه‏ها حاکم نیست. اعمال شیوه‏های پلیسی، تحمیل فضای پادگانی بر دانشگاه، تحقیر استاد و دانشجو، به کارگیری روشهای خاص برای امتیازدادن بیجا یا محدودیت ایجادکردن‏ها برای تحصیلات نسل ما به خصوص تحصیلات تکمیلی. اینها مسائلی است که با هیچ کدام از معیارهای انقلاب ما و معیارهای مصلحت مملکت ما سازگار نیست. بیایم و لااقل از یک تجربه درس بگیریم. شما ببینید امروز دلزدگی در محیط دانشگاهی زیاد است وقتی انجمن اسلامی با آن سابقه نمی‏تواند فعالیت بازی داشته باشد تکلیف همه مشخص است. براین اساس شاهد سیل مهاجرت خواهیم بود و فردی هم که نتواند مهاجرت کند دلزده و مایوس می‏شود یا به سمتی گرایش پیدا می‏کند که نتیجه خطرناکی به همراه دارد. درحالی که اگر گفتگو، بحث و انتقاد آزاد باشد جلوی اتفاق افتادن خطرهای بسیاری که آینده کشور را تهدید می‏کند گرفته خواهد شد. در گذشته حدود ۱۰ – ۱۲ سال پیش این تجربه بود که در محیط‏های دانشگاهی به‏تدریج احساس امنیت شکل می‏گرفت. البته نمی‏خواهم بگویم در آن سال‏ها وضع بسیار خوب بود اما جهت به سمتی بود که احساس حرمت و بهبود اوضاع وجود داشت. در آن زمان محیط دانشگاه دانشجو و استاد دارای فضای مناسبی بود و نتیجه کار این بود که جلوی مهاجرت‏ها گرفته می‏شد. البته معنای حرف من این نیست که در آن موقع مهاجرتی نبوده، همیشه این اتفاق می‏افتاده اما نه به شکل سیل مهاجرتی امروزه که بهترین نیروها به خارج از کشور می‏روند. هرچند مهاجرت اشکالی ندارد اما رفتن نیروها به این شکل و رفتن نخبه‏ها به خارج از کشور، فاجعه بزرگی است. در آن زمان علاقه به بازگشتن به ایران و مهاجرت معکوس را تجربه کردیم. بسیاری از دانشمندان و دانشجویان که خارج از کشور یا در ایران بودند، تمایل داشتند در ایران فعالیت داشته باشند. دلبستگی استاد و دانشجو به یکدیگر، تجربه خوبی است هر چند آن موقع هم مشکلاتی وجود داشت اما چرا امروزه باید چنین فضایی حاکم باشد و چنین مسائلی را دوباره تجربه نکنیم. در این بین افرادی که مشخص نیست که هستند و سابقه شان چیست به زد و بند و تسویه بپردازند و هر که را نمی پسندند محدود و تحقیر کنند.

به اعتقاد وی وقتی ما آزاد و آزاداندیشی را در چارچوب قانون قبول داریم باید در محیط دانشگاه آزادی وجود داشته باشد.

سیدمحمد خاتمی در پایان گفت: ۱- ما به عنوان دانشجو و دانشجوی مسلمان باید اهتمام به ارتقای سطح دانش و بالابردن مهارت‏های لازم داشته باشید تا بتوانید خدمتگزار جامعه باشید. در همین دانشگاه ها است که نیروی گرداننده چرخ های کشور تربیت می شود‏. ۲- باید برای ایجاد فضای آزاد و امن در درجه اول در درون دانشگاه و بعد در جامعه تلاش صورت بگیرد و بخصوص قانون گرایی و بالابردن قدرت تحمل یکدیگر در درون دانشگاه مدنظر باشد. ۳- از اسلام مظلوم دفاع شود. اسلامی که در انقلاب اسلامی بود. اگر انحرافی را به نام اسلام می بینید با آن مقابله کنید و اسلام عرفان و اخلاق، اسلام طرفدار آزادی انسان و حق حاکمیت او بر سرنوشت، اسلام عدالت و اسلامی که می خواهد و می تواند وجهه کشور و مردم را در جهان بالا ببرد بشناسید و بشناسانید.

به گزارش وب سایت رسمی سیدمحمد خاتمی در ابتدای این نسشت صمیمانه اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران به طرح دیدگاه های خود و بحث و گفت وگو پرداختند.

در ابتدای این دیدار یکی از حضار با ذکر این مقدمه بحث را آغاز کرد:

طی چند سال گذشته اردوی تشکیلاتی مان را در تابستان برگزار می‏کردیم و طبق برنامه برای افتتاحیه یا اختتامیه اردو خدمت شما می رسیدیم. ما امسال هم برنامه ریزی کرده بودیم و کارها انجام شده بود که این اردو در پردیس دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشت از امروز شروع شودو همه هماهنگی‏ها هم انجام گرفته بود اما از چند روز گذشته فضایی در استان گیلان وجود داشت و ممانعت‏هایی از سوی استانداری ایجاد شد که در این باب مصوبه ای هم تعیین شد مبنی بر اینکه این برنامه نباید برگزار شود. در این زمینه دانشگاه ما را همراهی کرد و با این زمینه که فضا، فضای دانشگاه تهران هست و نیروهای بیرونی حق دخالت در آن ندارند و وقتی ما مجوز داده ایم باید برنامه برگزار شود. ما نیز با همین اتکا، برنامه را دنبال کردیم، تمام سخنرانی ها هماهنگ و همه تدارکات برنامه ها دیده شد تا اینکه نهایتا روزگذشته مسؤولان دانشگاه گفتند با توجه به فضا و تهدیداتی که نیروهای موجود در استان کرده‏اند و ممکن است صورت دهند؛ اعم از اینکه برنامه را خراب کنند یا اجازه ندهند اتوبوس‏های ما وارد فضای استان گیلان شود، بهتر است برنامه اجرا نشود. در ضمن ما نیز دوست نداشتیم به این بهانه برای میهمانان و دانشگاه و هم دوستان شرکت‏کننده در این برنامه مشکلاتی به وجود بیاید بنابراین با تمهیداتی که دیده شد، تصمیم بر این گرفتیم که برنامه برای این هفته اجرا نشود. البته گزینه ای دیگری نیز داشتم مانند اینکه مکان اردو را تغییر دهیم اما یک روزه نمی‏توانستیم این کار را انجام دهیم ولی در هر صورت برنامه اردو لغو شد.اما از اینکه دیدار با شما را در برنامه داریم و توانسته ایم خدمت شما برسیم، خوشحالیم. بحث اردو را هم پیگیری خواهیم کرد تا انشاالله در هفته‏های آتی برگزار شود. البته همه این حرف ها بیشتر درد دل بچه هاست چون برای همه برنامه‏ها هماهنگی شده بود و هزینه‏های زیادی صورت گرفته بود اعم از گرفتن جا، هماهنگی سخنرانی ها، محتویات هدیه به بچه‏ها، رزرو کردن بلیط و… که متاسفانه با وجود تمام هماهنگی‏هایی که انجام شده بود اردو برگزار نشد. امیدواریم در آینده این اردو شکل بگیرد.

 

حقیقتا نمی‏دانیم چه بگوییم وقتی در محیطی مانند تهران که اجلاس سران کشورهای دیگر در آن برگزار و شهر به مدت ۴ – ۵ روز تعطیل می‏شوند و همه در خدمت این هستند که امنیت میهمانان را تامین کنند جای سوال است که زمانی که دانشجویان قصد دارند اردویی دانشجویی با همه هماهنگی‏ها در پردیس همان دانشگاه برگزار کند نه تنها امنیت برقرار نمی‏شود بلکه تهدید به هم زدن مراسم و حضور نداشتن دانشجویان هم صورت می‏گیرد که واقعا مایه تاسف است. این مساله باعث سرخوردگی دانشجویان می‏شود. هر چند از سال ۸۸ به بعد طی این ۳ – ۴ سال، این فضا را بسیار تجربه کرده‏ایم و سراین مساله از مسؤولان دانشگاه و هم مسؤولان آنجا طلبکار هستیم.

 

حضور ما در این جمع بیشتر بر این بود که اگر فرصتی بود دانشجویان سوال‏ها و دغدغه‏هایشان را با شما مطرح کنند. بیشتر دوست داریم در این جمع شنونده باشیم اما آنچه دغدغه خاطر مجموعه و سایر دانشجویان است و کمابیش در دیدارهای دیگری که برگزار شد با شما در میان گذاشتیم راجع به موضوعات مختلفی است فضای اقتصادی، جو حاکم بر جامعه، فقر و تبعیض، فضای فسادی که هر روز به آن دامن زده می‏شود، از فضای سیاست خارجی که کاملا ناهماهنگ عمل می‏کند و هزینه بسیاری بر کشور می‏گذارد، از اتفاقاتی که اگر یکی از انها در دولت شما اتفاق می‏افتاد، آسمان را به زمین می‏دوختند و کلی هزینه ایجاد می‏کردند درحالی که امروز بسیار راحت از آن می‏گذرند. مسائل بسیاری است اما آنچه که می‏توان مستقیم به آن اشاره کرد و به نوعی دغدغه جدی بچه‏هاست اتفاقاتی است برای یک سال آینده که پیش رویمان است و امکان اتفاق افتادن آنهاست. در این مورد می‏خواهیم نظرات شما را در مورد بحث ریاست‏جمهوری که قرار است سال بعد برگزار شود، بدانیم. مسائل متعددی در رسانه و نشریه و سایت‏ها مطرح می‏شود و نقل قول‏هایی از شما و چهره‏های اصلاح‏طلب و جنبش سبز می‏شود که برخی صحیح است و برخی دقیق نیست. از آنجا که ما در این مجموعه فعالیت می‏کنیم بحث‏های بسیاری درون مجموعه مطرح می‏شود که فضای دانشجویی در رابطه با این اتفاق‏ها چه باید باشد. با توجه به اینکه فضای سال ۸۸ کماکان وجود دارد و فضایی که برای آقایان مهندس موسوی و کروبی به وجود آمده اوضاع را بغرنج تر نموده، اگر آنچه کف مطالبات بوده تأمین نشود شاید صحبت راجع به مسائل دیگر بی‏معنا باشد. شما خودتان نیز به این مساله اشاره کرده‏اید که تا زمانی که از این فضا عبور و بحران برطرف نشود صحبت کردن راجع به مسائل دیگر ضرورتی ندارد. به اعتقاد ما آنچه در فضای دانشجویی مهم است این است که باید روحیه آرامانگرایانه و عدالت‏خواهانه و آزادی‏خواهانه خود را حفظ و فراتر از جریان اصلاحات و جنبش سبز و آینده فضای سیاسی انتخابات عمل کنیم. به قولی بحث مطالبات و دغدغه‏ها را به عنوان فضای دانشجویی مطرح کنیم و اجازه ندهیم کف این مطالبات، از آن چیزی که هست پایین‏تر بیاید. یعنی اگر مسائلی مبنی بر زندانی بودن عده‏ای از بزرگان و دوستان چون آقایان موسوی و کروبی و وجود مشکلات دیگر و اینکه فضا امنیتی است مطرح می‏شود، رفع این فضاها به نوعی لازمه مشارکت‏هایی است که مطلوب باشد. تصور ما بر این است که دغدغه فضای دانشجویی که طرح مطالبات است باید مطرح شود و سپس در مورد انتخابات و مسائل دیگر سخن گفته شود. هر چند شما هم دغدغه‏هایی دارید که مطرح کرده‏اید و این موضوعی است که شما در این زمینه قطعاً بیشتر توضیح خواهید داد. بیش از این وقت شما را نمی‏گیریم و شنونده گفته‏های شما هستیم.

 


 


رشید اسماعیلی، عضو شورای سیاست گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت بازداشت شد.

به گزارش ادوارنیوز، ماموران اطلاعات سپاه عصر دیروز با مراجعه به منزل وی و بدون ارایه حکم اسماعیلی را بازداشت کردند. مامورین همچینین لپ تاپ این فعال دانشجویی را نیز با خود بردند.

خانواده وی که امروز توانستند با فرزندشان ملاقات کنند گفته اند که این عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت تا تکمیل شدن بازجویی ها با قرار بازداشت موقت در بازداشت خواهد بود.

پیش از این نیز رشید اسماعیلی در سوم دی ماه ۱۳۸۸ درپی احضار اداره اطلاعات اصفهان و مراجعه به این اداره بازداشت و به زندان اصفهان منتقل شده بود. او دانشجوی محروم از تحصیل رشته حقوق بشر در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه علامه است.


 


کلمه- علی محمد شمس:

سال‌ها تلاش برای اصلاح انحرافات نظام و مواجهه با موانع و مشکلات و مخالفت‌های پیدا و پنهان با این تلاش، تجارب و خاطرات فراوانی برای اصلاح طلبان برجای گذاشته است. به طوری که می‌توان گفت شاید هیچ‌یک از نیروهای منتقد به اندازه اصلاح طلبان از ساخت قدرت و حقایق پشت پرده و مواضع و کنش‌های نهادهای قدرت طی این سال‌ها آگاه نباشند.

اصلاح طلبان در مواجهه با این واقعیت البته واکنش یکسانی نداشتند. برخی که موضع رادیکال و عمدتاً روحیه‌ای ژورنالیستی داشتند، به محض آگاهی از این واقعیات به افشای آن می‌پرداختند و یرخی که در قدرت حضور داشتند، ظرفیت و پختگی بیشتری از خود نشان می‌دادند و با مدیریت اوضاع می‌کوشیدند، از تشنج بیشتر جلوگیری کنند و با کنترل اوضاع به اقتدارگرایان خشونت طلب زمینه و بهانه برهم زدن بازی را ندهند.

حقیقت این است که اصلاح طلبی در ایران از نوع دشوار آن بوده است بدین معنا که بخش اصلی حاکمیت که قدرت نظامی امنیتی و تبلیغاتی را در دست داشته و خود را حق مطلق و نماینده آسمان در زمین می‌داند، از همان آغاز در برابر اصلاحات و خواست مردم ایستاد و همان‌گونه نشان داد هر آن این آمادگی را داشت که بازی رأی و انتخابات و روش رقابت مسالمت آمیز را بر هم بزند.

دشواری کار اصلاح طلبان نیز در همین نکته نهفته بود که باید به گونه‌ای رفتار می‌کردند تا بهانه و زمینه بر هم زدن بازی را به آنان ندهند. سعید حجاریان وقتی می‌گفت فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در ایران مانند بازی شطرنج با گوریل است به همین واقعیت اشاره داشت. ذهن ظریف اندیش و دقیق حجاریان با این تمثیل تصویر دقیقی از فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در ایران به دست داده است. تصور کنید در بازی شطرنج با گوریل چه استرس و اضطرابی را باید تحمل کنید و تا چه حد باید مواظب حرکات خود باشید و در عین اندیشیدن به پیشبرد بازی و رسیدن به هدف خود تا چه حد باید در آرام‌سازی او بکوشید که با یک حرکت بساط بازی را برهم نزند و شما را یک لقمه نکند و شما هیچ تضمینی ندارید که وقتی بازی به ضرر او پیش می‌رود از خشم کف به دهان نیاورد و سر از بدن شما جدا نکند.

پیش تر از او بهزاد نبوی با تمثیل ظریف دیگری حساسیت و خطیر بودن حرکت اصلاحی را ترسیم کرده بود. او که به دلیل تجربه مبارزات سیاسی دهه‌های سی و چهل و نیز مبارزه مسلحانه دهه پنجاه شناخت دقیقی از ماهیت عرصه فعالیت سیاسی مسالمت آمیز در ایران داشت، در روزهای پس از پیروزی دوم خرداد گفت داستان اصلاح طلبان، داستان کسی است که سر در دهان باز شیر برده و هر آن ممکن است این شیر سر او را ببلعد، کما این که نهایت نیز شیر نبوی یا همان گوریل حجاریان چنین کرد و معترضان را سرکوب کرد و خون‌ها ریخت و اصلاح طلبان را به بند و حبس کشید.

همان زمان‌ها افراد با تجربه‌ اصلاح طلب به صراحت می‌گفتند که بر اساس تجارب تاریخی عاقبت اصلاح طلبی در ایران یا همچون سرنوشت امیرکبیر رگ زدن در حمام فین است تا همچون مصدق در غربت تبعید احمد‌آباد جان سپردن. چنانکه پیداست چهره‌های باتجربه‌تر اصلاح طلب از همان آغاز به خطیر بودن موقعیت و سرنوشتی که احتمالا در انتظارشان بود، آگاه بودند.

آن‌چه بر این صداقت و شهامت می‌افزود بردباری و خویشتن‌داری در برابر بی‌مهری‌های برخی دوستان بود که آنان را به سازشکاری و چسبیدن به میز و قدرت متهم می‌کردند. هرگاه از این منظر به جریان اصلاح طلبی بنگریم، نمی‌توانیم از تجلیل و تحسین چهره‌های اصلاح طلبی نظیر نبوی‌ها و تاجزاده‌ها و امین زاده‌ها و آرمین‌ها و میردامادی‌ها و عرب‌سرخی‌ها و … که تا به آخر بر اصول خود ایستادند و بهای آن را نیز پرداختند، خودداری کنیم.

این دوران ماجراهای ناگفته بسیار دارد، آن‌چه که مصطفی تاجزاده در نامه اخیر خود به همسرش درباره پرونده ملی‌مذهبی‌ها فاش کرد تنها نمونه‌ای از بسیار و مشتی از خروار بود. علت بازگو نکردن این موارد تاکنون نه ترس است و نه سازشکاری. حداقل تاجزاده و امثال او در تجربه سال‌های اخیر ثابت کرده‌اند نه نقطه ضعفی دارند که بترسند و نه وابستگی به چیزی دارند که برای حفظ آن محافظه‌کاری پیشه کنند. عدم بیان این حقایق هیچ علتی جز ظرفیت و خویشتنداری امثال او و صبر و تحمل و چشم دوختن به افق‌های برتر برای عبور مسالمت آمیز ایران از بحران نداشته است. آنان این خودآگاهی را داشتند که برای دعوا و برهم زدن بازی نیامده‌اند، مسؤلیت و رسالت آنان پیشبرد اصلاحات است نه رساندن اوضاع به تقابل و رویارویی نهایی و نقطه بی‌بازگشت. امروز نیز اگر تاجزاده به بیان بخشی و فقط بخشی از ناگفته‌ها می‌پردازد بر اساس تحلیلی از شرایط تحول‌یافته کنونی به این نتیجه رسیده است که بیان این حقایق می‌تواند رهبری و حامیان ایشان را در ادامه رفتار بی‌ضابطه و قانون‌شکنی‌های بی‌محابا به تأمل و احتیاط بیشتر ناگزیر کند تا بدانند اصلاح طلبان اگر چه در بندند اما از مبارزه مسالمت آمیز با خودکامگی دست نکشیده‌اند.

روایتی که تاجزاده از موضع رهبری در قبال ملی‌مذهبی‌ها حکایت کرد، و بسیاری از حقایق دیگری که در آینده او و یا دیگران خواهند گفت، یک نکته محوری دارد و آن این که مدیریت و فرماندهی جبهه ضد اصلاحات در طول این سال‌ها به دست شخص رهبری بوده است. تمامی اقدامات علیه اصلاح‌طلبان و خاتمی در سال‌های اصلاحات، یا زیر نظر مستقیم رهبری صورت گرفته است و یا تأیید رهبری را به همراه داشته است و یا این که پس از انجام از حمایت ضمنی ایشان برخوردار بوده است. این اقدامات نیازمند ابزار قضایی و امنیتی و پلیسی کارآمد بود. ابزار قضایی از همان آغاز با تقویت جریان حقانی و چهره‌هایی نظیر محسنی اژه‌ای و رئیسی و به کار گرفتن عناصر بی‌هویتی نظیر قاضی مرتضوی برای این مأموریت آماده شد.

نقل خاطره‌ای در این زمینه از یکی از نمایندگان مجلس ششم در این زمینه خالی از لطف نیست. در مجلس ششم برخی از نمایندگان اصلاح طلب با گزارش کاملی درباره سوابق و سوء استفاده‌های فراوان قاضی مرتضوی و تخلفات وی از جمله حضور مستقیم در زندان و شکنجه زندانیان به دیدار آقای شاهرودی می‌روند و از او می‌خواهند قاضی مرتضوی را برکنار کند. آقای هاشمی شاهرودی پس از شنیدن سخنان نمایندگان و شواهد و مستندات قانع می‌شود و قول می‌دهد ظرف یکی دو ماه آینده وی را برکنار کند. چند ماه می‌گذرد و اتفاقی نمی‌افتد. نماندگان در دیدار دیگری علت را جویا می‌شوند. آقای هاشمی شاهرودی در پاسخ می‌گوید من تصمیم به تغییر وی داشتم و در دیدار با رهبری موضوع را با ایشان در میان گذاشتم اما ایشان مخالفت کردند و گفتند یک جوان شجاع هم که در دستگاه شما پیدا شده می‌خواهید برکنارش کنید؟ به این ترتیب قاضی مرتضوی در قوه قضائیه نه تنها باقی ماند بلکه همان سال‌ها به عنوان مدیر نمونه قوه قضائیه برگزیده شد و به دادستانی ارتقاء مقام داده شد تا جنایت کهریزک را بیافریند.

برخلاف قوه قضائیه ابزار پلیسی و امنیتی برای برخورد با اصلاحات در آن زمان فراهم نبود. نیروی انتظامی که طبق سنت مرسوم باید زیر نظر وزیر کشور دولت اصلاحات عمل می‌کرد، ظرفیت و آمادگی چندانی برای اجرای منویات رهبری نداشت. عملکرد معاونت اطلاعات ناجا به فرماندهی سردار نقدی در ماجرای شهرداری تهران در آغاز دولت خاتمی که با همکاری تیم مدرسه حقانی در قوه قضائیه انجام گرفت، به روشنی نشان دادکه بخش اطلاعات نیروی انتظامی از قابلیت‌های لازم برای انجام چنین مأموریت‌هایی برخوردار نیست. نیروی انتظامی، نیرویی نبود که در چنین ماجراها و پرونده‌هایی بتواند مستقل عمل کند. این نیرو برای ورود به چنین ماجراهایی یا باید موافقت وزیر کشور را کسب می‌کرد و یا موافقت رهبری را.

ذکر خاطره‌ای در این زمینه می‌تواند حقیقت را روشن کند. در روزهایی که کرباسچی دستگیر شده بود و شاید هنوز محاکمه او درجریان بود و یا به پایان رسیده بود، آقای کروبی به همراه تنی چند از مسؤلان برای قانع کردن رهبری به ختم این ماجرا به دیدار ایشان رفتند. در آن دیدار آقای کروبی از ویژگی‌های مثبت کرباسچی گفت از این که او یکی از چهره‌های باسابقه است، از این که نیروی مدیری است، از این که به مصلحت نیست نظام با نیروهای خود این گونه رفتار کند. وی در ضمن بیان ویژگی‌های مثبت کرباسچی افزود که البته ایشان یک گردن‌کلفتی‌هایی نیز دارد که ممکن است تلخ به نظر برسد اما آدم مدیر و صادقی است. پاسخ رهبری به سخنان آقای کروبی این بود: «او باید بداند گردن‌کفت‌تر از خودش هم در این کشور هست». این پاسخ گویای این حقیقت بود که پرونده شهرداری تهران زیر نظر رهبری رسیدگی می‌شود. به هرحال افشای شکنجه شهرداران دستگیر شده در ساختمان وصال و نیز افشای فشار آوردن به خانم‌های دستگیر شده برای اعتراف به رابطه نامشروع با شهرداران، واکنش منفی گسترده‌ای در جامعه برانگیخت و نهایتاً به برکناری سردار نقدی انجامید.

آن تجربه نشان داد که معاونت اطلاعات ناجا برای انجام چنین مأموریت‌هایی ظرفیت و آمادگی لازم را ندارد. وزارت اطلاعات نیز در اختیار دولت اصلاحات بود. افشای فضاحت‌بار ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای گویای این حقیقت بود که استفاده از این وزارت در پروژه‌های عملیاتی علیه دولت اصلاحات تا چه حد می‌تواند زیانبار باشد. از این رو رهبری فرمان احیا و بازسازی بخش اطلاعات سپاه پاسداران را صادر کردند. این بخش به کمک بودجه‌های پنهان و درآمدهای ارزی غیرقانونی سپاه از جمله سوآپ نفت عراق که در آن زمان در تحریم بین المللی قرار داشت، به سرعت شکل گرفت. پرسنل متخلف وزارت اطلاعات که در جریان بازسازی این وزارت در دوره اصلاحات و در پی ماجراهایی نظیر قتل‌های زنجیره‌ای اخراج شده بودند جذب اطلاعات سپاه شدند تا این بخش طراح و مجری اصلی تمامی توطئه‌ها علیه اصلاح طلبان شود.

ماجرای دستگیری ملی مذهبی‌ها از جمله این توطئه‌ها بود. چنانکه تاجزاده در نامه خود تصریح کرده است، این دستگیری سابقه و عقبه‌ای داشت. بخش اطلاعات سپاه در آن زمان با این بهانه که ملی‌مذهبی‌ها برانداز هستند بر دستگیری آن‌ها اصرار می‌ورزید. اطلاعات سپاه برای آن‌ها عنوان برانداز قانونی را به کار می‌برد و براندازی قانونی اصطلاحی بود که رهبری اولین بار برای منتقدان و مخالفان قانونی به کار برده بود. اصرار سپاه برای دستگیری ملی‌مذهبی‌ها حمایت قاطع رهبری را به همراه داشت. اما خاتمی و وزارت اطلاعات دولت اصلاحات با این اقدام مخالف بودند و اتهام براندازی را در مورد آنان بی‌پایه و اساس می‌دانستند. اصرار رهبری نهایتاً به تشکیل کمیته مشترکی متشکل از کارشناسان وزارت اطلاعات و نماینده معتمد بیت رهبری انجامید تا موضوع را بررسی کند. کمیته مذکور نهایتاً به این نتیجه رسید که اتهام براندازی علیه ملی‌مذهبی‌ها اساسی ندارد. اما این گزارش که امضای نماینده رهبری را نیز بر پای خود داشت، نه تنها رهبری را قانع نکرد بلکه موجب خشم و نارضایتی از یونسی وزیر اطلاعات وقت شد. یونسی از مجموعه دانش آموختگان مدرسه حقانی بود و به همین دلیل از بین افرادی که خاتمی برای وزارت اطلاعات پیشنهاد کرده بود، رهبری با وی موافقت کرده بود و طبعاً انتظار داشت که وی همچون سایر افراد تیم حقانی عمل کند، اما یونسی نشان داده بود که فرد آزاد منشی است و در عهدی که با خاتمی بسته خیانت نمی‌کند.

او امروز نیز جزو خواص بی‌بصیرتی است که برخلاف یاران دیرین خود نظیر رئیسی و اژه‌ای باید در انزوا باشد. به هر حال مأموریت دستگیری ملی‌مذهبی ها به اطلاعات سپاه سپرده شد. اصرار بر دستگیری ملی مذهبی‌ها به رغم فقدان هرگونه سند و مدرکی دال بر برانداز بودن آن ها و نیز زمان دستگیری آن‌ها به خوبی نشان می‌داد که حساسیت روی آن‌ها به این علت نیست که رهبری و یا سپاه از ناحیه آن‌ها احساس خطر می‌کند بلکه به علت ضربه زدن به خاتمی و دولت اصلاحات است. در آن زمان در بین نیروهای سیاسی زمینه چنین برخوردی با احزاب اصلاح طلب نظیر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اساساُ فراهم نبود، اما حداقل در تحلیل رهبری و سپاه به علت نوع روابط گذشته ملی مذهبی‌ها با حکومت زمینه چنین برخوردی با آن‌ها وجود داشت.

نشانه روشنی که ثابت می‌کند علت و انگیزه اصلی دستگیری ملی‌مذهبی‌ها ضربه زدن به دولت خاتمی و مقابله با حرکت اصلاحات بود، زمان این دستگیری بود. دستگیری آن‌ها همانند بسیاری از حوادث مهم دوران اصلاحات درست در آستانه سفر خاتمی به خارج رخ داد، تا دنیا به این نتیجه برسد در ایران قدرت نه در دست خاتمی که در دست کس دیگری است. اجازه بدهید این نوشته را با تکمیل حکایت تاجزاده از آن ماجرا به پایان برسانم.

ماجرای دستگیری ملی‌مذهبی‌ها قرار بود همانند ماجرای محاکمه دکتر آقاجری با صدور اعدام یکی دو تن از آن‌ها به اتهام خیانت و براندازی به پایان برسد و در صورت فراهم بودن شرایط این بسا این حکم اجرا شود. حکم مذکور در واقع قبل از رأی دادگاه، صادر شده بود. پیش از برگزاری انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، وی در یکی از دیدارهای خود با رهبری موضوع دستگیری ملی‌مذهبی‌ها را مطرح می‌کند و از مهندس سحابی و سابقه او و تبعات منفی دستگیری و محاکمه او می‌گوید و خواهان آزادی وی می شود. مضمون پاسخ رهبری این بود: من هم متأسفم که سحابی با آن سابقه و خدمات امروز در چنین شرایطی به سر می‌برد اما جرم او براندازی و مجازات او اعدام است. آن‌چه از این فاجعه جلوگیری کرد و مانع نشستن چنین لکه ننگی بر دامان نظام شد، افکار عمومی و مخالفت جامعه با اقتدارگرایان خشونت طلب بود که در رأی بالای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری خود را نشان داد.

اصلاحات برای جبران انحرافاتی شکل گرفت که در جریان حرکت نظام در سال‌های پس از انقلاب رخ داده بود. اصلاح طلبان و در رأس آن خاتمی برآمده از همین نظام بودند و نقش بسیاری از آن‌ها در انقلاب و مبارزات پیش از آن کمتر از نقش رهبری نبود. آنان کمتر از رهبری دلسوز جمهوری اسلامی نبودند. آوردن سپاه و قوه قضائیه و بسیج و … به مقابله با دولت و مجلس اصلاحات و خواست جامعه در واقع ایستادن نظام در برابر خودش بود. بانکی مون در سخنرانی خود در دانشگاه روابط بین الملل وزارت امور خارجه با اشاره به عملکرد مسؤلان جمهوری اسلامی ایران جمله تأمل برانگیز و پر معنا گفت که به واقع حدیث امروز ماست. او گفت توسعه و پیشرفت الزاماتی دارد. در جهان کنونی نظامی که در مقابل خود و یا در مقابل جهان بایستد، قادر به توسعه و پیشرفت نیست و بلکه محکوم به فروپاشی است.


 


کلمه – گروه اقتصادی: هفته قبل ۲۲۰۰ تومان، دیروز ۲۳۰۰ تومان و امروز ۲۴۰۰ تومان. این مصداق تحقق وعده احمدی نژاد و رئیس بانک مرکزی برای کاهش قیمت دلار به ۱۵۰۰ تومان است؛ البته تحقق در مسیر معکوس. مسیری که سرانجامی جز سقوط ارزش پول ملی ندارد، بلکه تا همین حالا هم ارزش ریال نزدیک به ۶۰ درصد سقوط کرده است.

بدین ترتیب برخلاف وعده ها و پیش بینی دولتی ها، قیمت دلار در این دو روز تقریبا روزی ۱۰۰ تومان بالا رفته و اگر به همین منوال پیش برود، در هفته آینده پیش بینی دلار ۳۰۰۰ تومانی که احمدی نژاد آن را شایعه خوانده و بهمنی هم به شدت تکذیبش کرده بود، محقق می شود و باید منتظر یک فاجعه و انفجار اقتصادی در کشور باشیم.

به گزارش کلمه، نرخ فروش دلار آمریکا در بازار آزاد معاملات ارز در تهران به ۲۴۰۰ تومان رسید. این سقف افزایش قیمت ها بود که در اولین ساعات بعد از ظهر گزارش شد و پس از آن قیمت کمی پایین آمد و دوباره تا آستانه ۲۴۰۰ تومان بالا رفت. به همین نسبت، یورو و پوند هم گران تر شدند و به ترتیب از ۳۱۰۰ تومان و ۳۸۰۰ تومان فراتر رفتند.

احمدی نژاد هفته پیش در مصاحبه تلویزیونی خود از تدبیر دولت برای کاهش قیمت ارز خبر داده و گفته یود: مهمترین کار ما این است که التهاب بازار را از بین ببریم. وی همچنین گفته بود: قیمت فعلی ارز در کشور واقعی نیست، ما دارای منابع زیادی هستیم و ارزش فعلی ارز بسیار پایین تر از قیمت فعلی آن است.

کلمه پیش از این گزارش داده بود که برخی مراجع دولتی به طور محرمانه اعلام کرده اند نرخ واقعی برابری دلار با ریال، به ازای هر دلار ۶۷۰۰۰ ریال است. به عقیده کارشناسان، چنین رقم تکان دهنده ای با توجه به وضعیت رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور، عجیب و بعید نیست.

در گزارش مذکور همچنین آمده بود که وزارت اطلاعات درباره احتمال وقوع شورش های اجتماعی هشدار داده و در کمیسیون اقتصادی هم اعلام شده که منابع ارزی کشور تنها تا شش ماه دیگر کفاف مخارج ارزی را می دهد و دولت هم به طور محرمانه به دستگاه های زیرمجموعه خود اعلام کرده که با توجه به کسری بودجه، از سه ماه بعد ممکن است دولت توان پرداخت حقوق کارمندان خود را به طور کامل نداشته باشد.

کارشناسان معتقدند همین کمبود منابع ارزی و احتیاط مفرط دولت در تزریق دلار به بازار باعث شده که قیمت ها اینگونه بی مهار در حال افزایش باشند.

به گزارش کلمه، مردم هم این روزها در خیابان و تاکسی و اتوبوس می گویند هزینه های دولت برای اجلاس غیرمتعهدها باعث شده که پرداخت یارانه ها به تعویق بیفتد. هرچند در واقع ارقام مربوط به این اجلاس با مجموعه گردش اقتصادی کشور قابل مقایسه نیست، اما این تصور در مردم وجود دارد که ولخرجی های دولت برای این اجلاس نمایشی و تبلیغاتی، باعث شده که کفگیر به تگ دیگ بخورد.

برخی در این میان معتقدند ممکن است دولت در گران کردن ارز دست داشته باشد، تا از این طریق برای جمع آوری نقدینگی در دست مردم و همچنین فراهم کردن منابع ریالی برای پرداخت یارانه ها و حقوق و … اقدام کند. خصوصا با توجه به اینکه یارانه‌ها نیز تا امروز که نوزدهمین روز شهریورماه بود، پرداخت نشده و وعده واریز و امکان برداشت در فردا مطرح شده است؛ تاخیری که در پرداخت ماهانه یارانه ها بی سابقه بوده است.

اما به نظر می رسد چنین تصوری، با توجه به تبعات سنگینی که تا همین حالا هم افزایش قیمت ارز بر گرانی کالاهای وارداتی و تولیدات وابسته به مواد اولیه خارجی و … داشته، صحیح باشد. حتی اگر برخی دولتمردان هم تصور کنند که فعلا مشکل تامین ریال آنها از طریق تبدیل ارز و جمع آوری نقدینگی حل می شود، ادامه التهاب و بی قراری فعلی بازار آزاد ارز، در صورت ادامه روند فعلی، نتیجه ای جز انفجار نخواهد داشت.


 


علی یونسی شاید از معدود مسئولان جمهوری اسلامی است که می‌تواند روایتگر خوب و دقیقی از فعالیت‌های گروه‌های خودسر در ایران باشد که هم در دستگاه قضائی با این گروه‌ها برخورد کرد و هم در وزارت اطلاعات. شباهت یونسی و ناطق نوری هم از همین جا نشات می‌گیرد. هر دو مغضوب جریآن‌های خودسر هستند، چه آن زمان که علی اکبر ناطق نوری در کسوت وزیر کشور خواب جریان‌های خودسر را آشفته کرده بود و چه علی یونسی که با ورودش به وزارت اطلاعات دولت اصلاحات سعی کرد بساط گروه‌های خودسر را جمع کند. برای همین به گفته خودش اولین کاری که انجام داد با ترتیب دادن مصاحبه‌ای اعلام کرد وزارت اطلاعاتش قصد شناسایی گروههای خودسر را دارد. پیامی که با این مصاحبه به جامعه صادر میشد این بود که خودسرها ربطی به وزارت اطلاعات ندارند.

یونسی در گفت‌وگوی پیشرو که به تبارشناسی گروه‌های خودسر پرداخت، از برخی قضات دستگاه قضائی گلایه می‌کند که در مواقعی با گروه‌های خودسر همکاری کردند. او که به شدت علاقه‌مند به ناطق نوری است، از رای خودش به شیخ مازندرانی در دوم خرداد ۷۶ می گوید و اینکه چگونه جذب شعارهای خاتمی شد. برای همین یونسی، خاتمی را نمونه کامل اخلاق اسلامی میداند. گفت‌وگو با معاون فقهی-حقوقی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت در دفتر او در این مرکز انجام شد.

در ایران گروه‌های فشار را به گروه‌های خودسر می‌شناسند. شما چه تعریفی از گروه‌های خودسر دارید؟

من درصدد این نیستم که تعریف دقیقی از گروههای فشار و خودسر ارائه بدهم و شاید هم تعریف دقیقی وجود نداشته باشد،ولی ویژگی مشترک هردو اعمال فشارهای غیر قانونی بر دولتهای قانونی جهت تحمیل اراده خود می باشد. گروه های خودسر و گروههای فشار پدیده جدیدی نیستند و سالیان سال در کشورهای مختلف وجود داشته و دارند. مثلا در آمریکا قوی ترین گروه فشار، متعلق به لابی صهیونیست است.گروهی سازمان یافته و متشکل که هدف آن دفاع از موجودیت و منافع اسرائیل است و هر زمان که احساس کنند سیاستهای دولت آمریکا در راستای منافع اسراییل نیست وارد عمل میشود و دولت رسمی آمریکا را تحت فشار قرار میدهد حتی به شیوه های کثیف و رذیلانهای هم عمل میکنند، مثل افشای ماجرای رابطه خانم مونیکا لویسنکی با بیل کلینتون که از جانب این گروهها صورت گرفت.

گاهی متوسل به ترور شخصیتی هم میشوند تا دولت را مجبور به عقب نشینی کنند.حتی آقای اوباما هم در چندین نوبت مجبور به عقب نشینی شد. شاید اوایل که زمام امور را به دست گرفت نمی دانست لابی اسرائیل چقدر قوی است . در اروپا هم گروههای فشار زیادی وجود دارد. نئو نازیها و گروههای ناسیونالیست افراطی جزوگروههای فشار و یا خودسر محسوب میشوند.گروههای فشار به هر شکل آن بیشتر وقتها ابزار سیاسی دولتها، احزاب و شخصیتهای سیاسی قرار میگیرند و در مواردی پارلمانها را وادار به تصویب قوانینی علیه اقلیتهای قومی و مذهبی می کنند.

در کشورهای اسلامی هم گروه‌های فشار وجود دارند؟

بله، متاسفانه در کشورهای اسلامی گروههای فشار و خودسر به صورت گسترده و در اشکال تروریستی و فشارهای اقتصادی و فرهنگی وجود دارد . حوادث و نا امنیها در عراق ناشی از رفتار این گروهها است. جریان القاعده در اکثر کشورهای اسلامی به یگ گروه فشار تروریستی و تکفیری تبدیل شده است که از قدرت تاثیر گذار زیادی برخوردارند. البته دولتها با همه تضادی که با این گروه دارند، در مواقعی با آنها همکاری میکنند و از آنها به عنوان ابزار فشاری علیه دولت داخلی و یا دولتهای رقیب منطقه ای بهره می گیرند. مثلا عربستان اگرچه با القاعده درگیر است، ولی در عراق از این اهرم برای فشار بر دولت عراق استفاده میکند.

اوج‌گیری فعالیت گروه‌های فشار در تاریخ ایران در چه مقطعی بوده است؟

اوج ظهور و بروز این گروهها قبل از انقلاب در زمان مشروطه بوده است. گروه های فشار به اشکال مختلف ظاهر میشدند. کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد عمدتا از طریق گروه های فشار سیاسی و اجتماعی صورت گرفت.

گروه‌های فشار و خودسر بعد از انقلاب چگونه و به چه شکلی به وجود آمدند؟

در دهه اول انقلاب متاثر از شرایط سالهای اول انقلاب انواع گروه و دستههای سیاسی چپ و راست و ملی و مذهبی و قومی و محلی در همه جای کشور به وجود آمدند و دولت انقلابی و حاکمیت ملی را شدیدا تحت فشار قرار داده بودند. بسیاری از آنها برای تحمیل اراده خود متوسل به شیوههای تروریستی شدند، مانند گروه فرقا ن فداییان خلق، مجاهدین خلق و برخی از آنها مانند حزب توده با نفوذ در حاکمیت قصد پیشبرد اهداف خود را داشتند. ضعف عمومی آنها تن ندادن به قواعد بازی سیاسی و توسل به شیوههای خشن و زورمدارانه برای اعمال فشار و تحمیل اراده خودشان بود.

علاوه بر آن در مقابل گروههای معترض و یا برانداز برخی از گروههای فشار در قالب شعارهای انقلابی افراطی و تند شکل گرفت که البته طبیعت انقلاب زمینه ساز بروز و ظهور اینگونه جریانهای افراطی بود.

به عنوان مثال تسخیر سفارت آمریکا به نظر شما توسط همین گروه‌ها صورت گرفت؟

طبع انقلابی چنین تحرکاتی را اجتناب ناپذیر کرده بود که گروههایی خارج از حاکمیت دولت دست به چنین اعمالی بزنند. البته مردم هم با برخی از این نوع تحرکات همراهی میکردند. در آن زمان هر کس داغ تر و تند و تیز تر صحبت میکرد، بیشتر مورد حمایت قرار میگرفت، مثلا مرحوم حجازی با سخنرانیهای پور شور در حمآیت از تسخیر سفارت آمریکا نماینده اول تهران شد و مردم به او رای بالایی دادند برای اینکه طبع مردم، انقلابی بود.

در دوران جنگ، گروه های فشار چگونه ظاهر میشدند. به نظرم آنچنان ظهور و بروزی نداشتند.

در دهه ۶۰ پدیده گروه های خودسر مانند الان که به یک پدیده جدی و قابل توجه تبدیل شده است، نبود.ولی نمودهای مختلفی در جاهای مختلفی داشت.پیام هشت ماده ای امام(ره) کاملا در مقابله با این تفکر بود.

قانون به هیچ کس اجازه نمی دهد بدون مجوز و خودسرانه وارد حریم خصوصی مردم بشود .امام(ره) بارها تاکید کردند هیچ کس حق تعرض به احوالات شخصی مردم را ندارد. اما متاسفانه میل به افراطی گری مذهبی همیشه گروهها و افراد خودسر را تشویق به قانون شکنی و حرمت شکنی و تعرض به احوالات شخصی مردم مینماید.

در دستگاه‌های حاکمیت هم این خودسری‌ها وجود داشتند؟

بله، گروه‌های فشار وقتی وارد نهادهای دولتی می شوند اگرنتوانند به اهداف خاص خود برسند، دست به کارهای خودسرانه خواهندزد. اقدامات خشن وتندی که در برخی از ارگآنهای قضائی و امنیتی صورت میگیرد بعضا ناشی از نفوذ این گونه افراد خودسر است. سنگر قانون، برای مصونیت این گونه افراد بهترین جایگاه است.

گروه‌های خودسر فعالیت برون‌مرزی هم انجام می‌دادند؟

اگر در یک سازمان امنیتی و نظامی و سیاسی وارد شوند، احتمال انجام چنین کارهایی وجود دارد.

بعد از اینکه جنگ تمام شد افرادی که در جبهه‌ها بودند یک سری انتظاراتی از جامعه داشتند. احساس کردند افرادی که نقش چندانی در جنگ نداشتند به یکباره سردار و سرلشگر شدند. نوعی حس سرخوردگی را احساس کردند و کم کم گروه های فشار را تشکیل دادند. شما با نظر من موافقید؟

در دهه ۶۰ پتانسیل عظیم جوانان ما در جبهه و مبارزه با گروهکها صرف میشد. عناصروگروههای افراطی وخودسر قاطی مردم وسایر رزمنگان وبسیجیها درجهادودفاع مقدس شرکت می کردند والبته درهمان جبهه وجنگ هم گاهی افراطی وخودسرعمل میکردند. مثلا اگر اسیرمی گرفتند اصرارداشتند که اسیررا به قتل برسانند، ولی مدیریت این افراد درجنگ آسانتربود ولی بعدازجنگ اداره وکنترل آنها مشکل شد .بعد از جنگ آیت الله هاشمی و دولت ایشان توانست بخش عظیمی از پتانسیل جوآنها را صرف سازندگی کند ولی مطمئنا نتوانست همه این توان و پتانسیل را به خدمت بگیرد نه اینکه ایشان نمیخواست ولی به طور طبیعی با توجه به امکانات آن زمان امکان پذیر نبود.

آیت الله هاشمی در طول دوران ریاست جمهوری شان تلاش زیادی کردند تا رفاه و وتوسعه که وظیفه اصلی هر حکومتی است در کشور ایجاد شود، ولی همان زمان عدهای معتقد بودند جامعه را باید فقط باارزشهای دوران جنگ و انقلابی اداره کرد نه با ارزشهای مادی ورفاه طلبی. آیت الله هاشمی و خیلی از نخبگان معتقد بودند جامعه را باید با اقتضای شرایط زمانی خود اداره کرد ایشان بارها در خطبههای نمازجمعه تاکید میکردند که استفاده از تمتعات دنیوی اشکالی ندارد. ریشه شکل گیری برخی ازجریانهای افراطی در دهه هفتاد راباید از این جا جستوجوکرد. شکل گیری گروه طبرزدی در این وضعیت بود.

یعنی جریان طبرزدی را شما جزو گروه فشار می‌دانید؟

بله، حتی برخی از گرایشهای افراطی درون دفتر تحکیم وحدت به مثابه گروه فشار عمل می کردند.

من با این حرف شما موافق نیستم که دفتر تحکیم وحدت، گروه فشار بود، چرا که خود آنها زخم‌خورده گروه‌های فشار بودند…

تعریفی که من از گروه فشار دارم ممکن است شاید با تعریف شما فرق داشته باشد من معتقدم هر جریانی که بخواهد دولت قانونی را تحت فشار قرار بدهد که نظراتش را تحمیل کند، گروه فشار است.

برخی گرایشها درون تشکل‌های دانشگاهی مثل تحکیم وحدت بعضا هم در مقابل دولت هاشمی و هم در زمان دولت اصلاحات از مسیر قانونی خارج می شدند و به مثابه گروه فشار عمل می کردند. مثل برخی تشکلهای دانشجویی که الان به همین صورت عمل می کنند. گاهی هم گروههای فشار در اطرافیان رئیس جمهور و مقامات کشور نفوذ کرده و اهداف خود را از طریق او دنبال می‌کنند.

نفوذ گروه موسوم به جریان انحرافی از همین قبیل است. در جامعه ای که حزب قوی قانونی وجود ندارد امکان رشد و نمو گروه های فشار بیشتراست.

وزارت اطلاعات دولت آقای هاشمی در برخورد با این افراد به خوبی عمل کرد؟

گروههای خودسر و فشار به صورت سازمان یافته در زمان آیت الله هاشمی شکل گرفت و در زمان آقای خاتمی به اوج خودش رسید. البته معلول آن دولتها نبودند ولی زمینه و بهانه بروز و رشد به دست آوردند و اوج آن هم قتلهای زنجیره ای بود قتلهای زنجیره ای به یک بحران ملی تبدیل شد و حل آن هزینه زیادی بر کشور تحمیل کرد.

منظور شما از بهانه گروه‌های خودسر چیست؟

بهانه گروههای مذکور در زمان آیت الله هاشمی سلطه ارزش‌های مادی و در زمان آقای خاتمی سلطه ارزش‌های فرهنگ غربی بود.

شما برای کنترل گروهای فشار چه کار کردید؟

من در همان شروع مسئولیتم در وزارت اطلاعات اعلام کردم که گروه های خودسر را شناسایی و معرفی میکنیم. یعنی حساب وزارت اطلاعات را از این گروهها جدا کردم و این سیاست جدید وزارت را خیلی شفاف وروشن اعلام کردم که وزارت با این افراد و گروهها همکاری نمیکند، بلکه برخورد میکند، چون برخیها به نام وزارت اطلاعات این کار را میکردند.

همین که وزارت اطلاعات سکوت میکرد آنها آن سکوت را به همکاری تعبیر میکردند و این ذهنیت را به وجود میآورد که وزارت اطلاعات این گروهها را هدایت میکند در حالی که چنین نبود. برای همین من در همان ابتدای کار مصاحبه ای کردم و نشان دادم عزم وزارت اطلاعات در شناسایی و تعقیب این گروهها است.همین باعث شد فعالیت این افراد تا اندازه زیادی کاهش پیدا کند.

گروهی که آقای حجاریان را ترور کردند از همین تیپ افراد بودند؟

بله، قطعا گروهی که آقای حجاریان را ترور کردند از مصادیق روشن گروه‌های خودسر و فشار بودند، از این دست افراد با انگیزه‌های گوناگون در شهرهای مختلف که دست به ترور و آدم ربایی میزدند پیدا شدند.

در دولت سازندگی هم این افراد دست به ترور میزدند؟

بله، حتی اقدام به ترور خود آقای هاشمی هم کردند که موفق نشدند. کسی که این کار را کرد جزو همین جریانات خودسر بود.

در دولت آقای خاتمی، بیشتر به دنبال فلج کردن دولت بودند مثلا آقای حجاریان را ترور کردند….

آنها فکر می‌کردند با ترور آقای حجاریان یک ضربه کاری و اساسی به دولت اصلاحات می زنند. ولی وزارت اطلاعات کار خود را انجام داد و این افراد را شناسایی کرد.

همکاری قوه قضائیه با وزارت اطلاعات چگونه بود؟ مثلا درترور حجاریان قوه قضائیه آنچنان قوی عمل نکرد…

بله، درست می‌گویید. قوه قضائیه به دلایلی در برخورد با کسانی که آقای حجاریان را ترور کرده بودند کوتاهی کرد. آیت الله شاهرودی بعد از چند سال متوجه شد که عده‌ای از این افراد خود ایشان را هدف قرار داده بودند البته بعضی از قضات دستگاه قضائی با گروه‌های خودسر در آن زمان همکاری میکردند.

در دوران اصلاحات تریبون‌دارها نقش اساسی در تحریک گروه‌های فشار داشتند. آیا وزارت اطلاعات جلسه‌ای با این افراد تشکیل میداد و برخوردی صورت می‌گرفت؟

تریبون‌دارها از هر طیفی بودند حتی از میان اصلاح طلبان هم بودند. با اظهارنظرهایی که می‌کردند، بهانه به‌دست گروههای خودسر می‌دادند و یا گروه‌های خودسر را تحریک میکردند و گاهی بعضی از نویسندگان افراطی اصلاح طلب بهانه به دست آنها می‌دادند و من معتقدم این عده از اصلاح طلبان با تندرویهایی که داشتند به اصلاحات ضربه زدند. آن طرف هم برخی افراد حتی در کسوت امام جمعه گروه های خودسر را تحریک میکردند. عده ای از روحانیون در قم نقش اساسی در هدایت گروه های فشار داشتند. اکنون هم برخی هیئتهای مذهبی عملا به بستری برای گروههای فشار تبدیل شده اند و برخی مداحان و وعاظ هم آنها را تحریک میکنند. تا جایی که برخی از این مداحان برای قتل مخالفان مورد نظر خودشان علنا در تریبونها جایزه تعیین میکنند. ما در وزارت اطلاعات در دوران اصلاحات اینگونه تحرکات را رصد و مهار می کردیم.

با گروه‌های انصار حزب الله هم صحبت می‌کردید؟ چرا که این گروه‌ها در جامعه بیشتر با عنوان گروه فشار قلمداد می‌شوند.

بله، ما بعضی از افراد شاخص این گروه را به وزارت دعوت می‌کردیم و تذکرات لازم به آنها داده میشد و البته غالبا هم موثر واقع می شد. کم کم بسیاری از این افراد فعالیت‌هایشان با عقلانیت همراه شد ولی افراد تندروتر به‌جای آنها دوباره بر سر کار آمدند. پدیده خودسری پدیدهای نیست که یک باره از بین برود باید برخوردهای فرهنگی و همچنین قضائی با آن صورت بگیرد. در اینجا لازم میدانم این نکته را بگویم که قوه قضائیه نقش اساسی در برخورد با این افراد دارد و نباید کوتاهی و مماشات کند. قوه قضائیه متاسفانه خیلی در برخورد با این افراد مماشات میکند.مثلا در سالگرد ارتحال امام(ره) در حرم امام عده ای مقابل مقام معظم رهبری به یادگار امام راحل توهین کردند که این هم توهین به امام(ره) و رهبری محسوب میشود وهم توهین به آقای سید حسن آقای خمینی.

متاسفانه قوه قضائیه برخوردی با این پدیده زشت انجام نداد. نمونه دیگر در جماران بود که عدهای با حضور در مقابل منزل آیت الله هاشمی فحاشی‌های بسیار وقیحی علیه آقای هاشمی و بیت امام(ره) انجام دادند. خیلی از افرادی که این کارها را انجام دادند شناخته شده بودند که متاسفانه برخوردی با آنها صورت نگرفت.

نمونه آخر آن برخوردی بود که در مشهد با آقای ناطق نوری صورت گرفت. فکرش را می‌کردید یک روزی در جمهوری اسلامی با ناطق نوری چنین برخوردی شود؟

برخورد با آقای ناطق شاید آخرین هشدار به مسئولان جمهوری اسلامی باشد. برخورد با آقای ناطق تنها برخورد با ایشان نبود. کسی که در شب قدر به میزباتی تولیت بارگاه امامرضا(ع) سخنرانی میکرد آقای ناطق نوری است. کسی که از نزدیکترین یاران امام خمینی(ره) و رهبری است فردی که نقطه سیاهی در زندگی‌اش نیست و تمام عمرش وقف انقلاب و کشور شده است.

البته آقای احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی سعی کرد نقطه سیاهی در کارنامه آقای ناطق پیدا کند…

متاسفانه کاری که آقای احمدی نژاد در مناظره کرد از همین سنخ بود.

یعنی رفتارهای از جنس کارهای گروه های فشار؟

بله، آقای هاشمی و ناطق نوری چه ارتباطی به موضوع مناظره آقای احمدی نژاد و آقای موسوی داشتند که ایشان نام این دو بزرگوار را آوردند.

آقای احمدی‌نژاد از دو روش غیر اخلاقی استفاده کرد که الان تاوانش را پس میدهد. یکی تقویت گروه های فشار و سوءاستفاده از آنها برای سرکوب رقیب و دوم استفاده از روش غیر اخلاقی که نمود آن انتخابات بود که البته الان تاوانش را پس میدهد چرا که همین گروههای فشار تحرکاتی علیه خود ایشان و یارانشان انجام دادند. آنچه که در مشهد و در حرم امام رضا(ع) اتفاق افتاد یک فاجعه اخلاقی بود. این عمل توهین به همه روحانیت بود. نمی دانم وقتی این اتفاق افتاد امام جمعه مشهد در نماز جمعه از این عمل اعلام برائت کرد؟ آیا تولیت بارگاه امام رضا(ع) از آقای ناطق دفاع کردند؟ آیا روزنامه های استان خراسان این عمل را محکوم کردند؟ چرا قوه قضائیه برخوردی نکرد؟!

چرا برخی بعد از اینکه آقای ناطق سکوتش را شکست از این موضوع احساس خطر کردند؟

آقای ناطق هنوز هم سکوت کرده است، ولی به نظرم افرادی از اینکه احتمالا ایشان بخواهد در عرصه انتخابات ورود پیدا کند نگران شدند. بعضی از اصولگرایان ازورود احتمالی آقای ناطق نوری احساس خطر می‌کنند. اصولگرایانی که از حربه خودسری استفاده میکنند بدانند که این فشاری که بر سر آقای احمدی نژاد آمده، بر سر آنها هم خواهد آمد. همه باید عبرت بگیرند واز این حربه ضداخلاقی وغیر قانونی استفاده نکنند.

به نظرم افرادی به مانند ناطق نوری که ایده آشتی ملی را مطرح کرد بیشتر مورد حمله قرار می‌گیرند.

بله همینطوراست. وحدت ملی و آشتی ملی اگر اتفاق بیفتد گروه های خودسر به محاق میروند. برخی نانشان در دعواست این گروه ها حیاتشان را در اختلاف ملی می دانند نه وحدت ملی.

ورود آقای ناطق را به عرصه انتخابات چگونه می‌بینید؟

من از ورود ایشان استقبال می کنم. در انتخابات خرداد ۷۶ به آقای ناطق رای دادم.

یعنی به آقای خاتمی رای ندادید؟

بله، من به آقای ناطق رای دادم. من آقای ناطق را یکی از شایسته‌ترین و مخلص‌ترین چهره‌های نظام می‌دانم.

آقای خاتمی به رغم اینکه میدانست شما به ناطق نوری رای دادید، مسئولیت وزارت اطلاعات را به شما سپرد؟

بله، وقتی آقای خاتمی من را دعوت کرد به ایشان گفتم من به شما رای ندادم، ولی آقای خاتمی با این حال پذیرفت وزارت اطلاعات را بر عهده بگیرم. من در اینجا باید تاکید کنم من جذب اخلاق و منش آقای خاتمی شدم. خاتمی نمونه کامل اخلاق اسلامی است. من فرق اساسی بین آقای خاتمی و آقای ناطق نمی بینم. آقای خاتمی یک اصول‌گرای اصلاح طلب است و آقای ناطق در عین اصول‌گرایی یک اصلاح طلب واقعی است و هر دو این عزیزان را از سرمایه‌های ملی برای کشور میدانم. آقای خاتمی در کشور و خارج کشور از محبوبیت بالایی برخوردارند. ای کاش در اجلاس عدم تعهد از آقای خاتمی دعوت می‌شد که اگر این اتفاق میافتاد خیلی می‌توانستند از این موضوع استفاده کنند. جای آقای خاتمی در این اجلاس خالی بود آنهایی که اجلاس را برگزار کردند ناشی گری و یا تنگ نظری کردند که آقای خاتمی را دعوت نکردند.

صحبت از اجلاس کردید. برگزاری این اجلاس را در تهران چگونه دیدید؟

اصل برگزاری اجلاس یک پیروزی برای نظام محسوب میشود و افتخار بزرگی است که بتوانیم میزبانی یکی از بزرگترین اجلاس های جهان را داشته باشیم. با این حال میتوانستیم از این فرصت استفاده بیشتری کنیم. بعضی از شرکت کنندگان در این اجلاس بیشتر از این فرصت استفاده کردند. به نظرم آقای مرسی با شرکت خودش یک امتیاز داد ولی بیشتر استفاده کرد. ما می توانستیم از طریق این اجلاس مظلومیت ملت ایران را به گوش جهانیان برسانیم. ملت ایران در اثر تحریم‌های یک جانبه خیلی اذیت شده است. گرانی و تورم فشار زیادی بر مردم آورده است.

منبع: روزنامه مغرب


 


دبیر اجرایی خانه کارگر اهواز اعلام کرد: شهرداری شهرستان ایذه ۲۰۰ کارگر روزمزد و قرارداد موقت خود را بیکار کرده است.

آقایار حسینی با اعلام این خبر به ایلنا گفت: ۲۰۰ کارگر خدمات و فضای سبز شهرداری شهرستان ایذه با حضور شهردار جدید این شهر کار خود را از دست داده‌اند.

او افزود: به گفته کارگران اخراجی شهر دار جدید قصد دارد با اخراج کارگران با سابقه نیرو‌های جدید استخدام کند.

دبیر اجرایی خانه کارگر با بیان اینکه این کارگران سه ماه حقوق معوقه طلب دارند یاد آور شد: معمولا حقوق کارگران شهرداری ایذه با میانگین سه ماه تاخیر به آنان پرداخت می‌شود.


 


کارکنان کارگزاری مخابرات روستایی استان‌های آذربایجان غربی، همدان و کردستان، برای چندمین مرتبه در ماه‌های اخیر در مقابل مجلس تجمع کردند.

به گزارش ایلنا، حدود ۱۰۰ نفر از کارکنان مخابرات روستایی استان‌های غربی کشور در اعتراض به عدم داشتن قرارداد و همچنین نداشتن بیمه در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند.

یکی از حاضرین در این تجمع درباره علت حضور در مقابل مجلس گفت: ما از کارگزاران مخابرات روستایی، از سال ۸۸ به این سمت از داشتن بیمه و قرارداد محروم هستیم و در حال حاضر در حالت تعلیق به سر می‌بریم.

وی افزود: ما خواستار انعقاد قرارداد کاری در چارچوب قانون کار بوده و می‌خواهیم که تحت نظر پیمانکار به فعالیت خود ادامه دهیم.

بر اساس این گزارش این تجمع با همراهی نیروی انتظامی، به صورت مسالمت آمیز در حال برگزاری است.


 


مسعود باستانی روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی دقایقی پیش پس از بیش از سه سال حبس به مرخصی آمد.

به گزارش خبرنگار کلمه، مسعود باستانی روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی دقایقی پیش پس از بیش از سه سال حبس در حالی به مرخصی آمد که از مرخصی مهسا امرآبادی همسر روزنامه نگار و دربند وی جلوگیری شده است.

باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر می‌برد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل شده و اکنون در این زندان نگهداری می شود.

مسعود باستانی در حالیکه در طول سه سال بازداشت خود حتی یک روز نیز به مرخصی نیامده، حاضر نشده با سپردن تعهدی مبنی بر هماهنگی با بازجویان در دوران مرخصی به خواست غیر قانونی آنان تن دهد و تاکید کرده است که مرخصی را حق خود می داند اما بایستی در چارچوب سازو کارهای قانونی بتواند از آن استفاده کند و هیچ گونه تعهدی مازاد بر انچه که در قانون و آیین نامه سازمان زندان ها صراحت دارد را نخواهد پذیرفت.

او تنها بهمن ماه سال گذشته در پی وخامت وضعیت سلامتی‌اش، تحت‌الحفظ به بیمارستان سینا اعزام شده بود.

باستانی که به همراه کیوان صمیمی چندی پیش با یورش ماموران امنیتی به سالن ۱۲ به انفرادی های بند یک این زندان منتقل شده بود، در حالی برای نخستین بار طی سه سال گذشته به مرخصی می آید که همسر وی در بند زندان زنان اوین محبوس است.

مهسا امرآبادی ۲۰ اردیبهشت برای اجرای حکم خود به اوین رفت. اواخر تیر ماه پس از مخالفت ها و تهدیدهای مقامات امنیتی و قضایی نهایتا به دنبال دستور دادستانی مسعود باستانی از زندان رجایی شهر تحت الحفظ به زندان اوین برده و موفق شد همسر خود را به مدت یک ساعت ملاقات کند.

مهسا امر آبادی نیز نخستین بار در خرداد سال ۸۸ بازداشت و حدود سه ماه را در بند انفرادی ۲۰۹ سپری کرد. امرآبادی دومین بار در اسفند ۸۹ به بهانه حضور در تجمعات اعتراضی به حصر مهندس موسوی و مهدی کروبی توسط حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت شد در حالیکه او در خودروی شخصی اش و دور از محل تجمعات بود. او توسط قاضی پیر عباسی محاکمه و به یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شد.


 


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

در طول تاریخ افراد زیادی با وضعیت نامطلوب جامعه خود مبارزه کرده‌اند؛ اما تعداد اندکی از این مبارزان را می‌توان مصلح خواند. در واقع افرادی را که با وضع ناهنجار موجود مبارزه می‌کنند می‌توان به دو دسته معترض و مصلح تقسیم کرد که دومی اخص از اولی است. هر مصلحی نسبت به وضعت موجود معترض است اما هر معترضی را نمی‌توان مصلح خواند. در صورتی معترض مصلح است که اندیشمندی ژرف‌نگر باشد و ریشه بیماری جامعه را دریافته باشد و با بینشی عمیق برای این بیماری دارو تجویز کند. به هر حال صرف اعتراض به معنای این است که شخص این را فهمیده که در جامعه نابسامانی‌هایی وجود دارد. اما کار سخت و دقیق این است که فرد به علت نابسامانی و راه درمان آن دست یابد و آن را به صورت دقیق بیان کند.

مرحوم آیت‌الله طالقانی به حق شایسته نام مصلح است. او با شاه مبارزه نمی‌کند، بلکه با استبداد و دیکتاتوری مبارزه می‌کند. در نظر او دیکتاتوری و استبداد و خودرأیی ریشه همه فسادها و تباهی‌هاست و فرقی نمی‌کند که نوع نظام چگونه باشد. از نظر او مشکل، شخص نیست بلکه مشکل این است که مهم‌ترین اصل اسلامی که مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت و مشورت عمومی است، بر زمین مانده است. ایشان در آخرین خطبه نماز جمعه خود می‌گوید:

«… صدها بار من گفتم که مسأله شورا از اساسی‌ترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیامبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند. ولی نه اینکه نکردند، می‌دانم چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده شود، باید، شاید،‌یا اینکه می‌توانند؛ نه! این یک اصل اسلامی است. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند…. با همه اینها من متأسفانه نمی‌دانم چه عللی باعث شد که تا به حال تأخیر افتاده است. البته شاید بعضی علت‌هایش را می‌دانم ولی جای گفتنش نیست،‌ مگر یک وقتی که وقتش برسد» (آیه رحمت، ص۱۳۴)

و باز ایشان می‌گوید:

«از نظر قرآن و از نظر اسلام،‌ هر خانه‌ای باید یک مرکز شورایی باشد هر دهکده‌ و هر گروهی باید در کارشان یک شورایی داشته باشند. شما ملاحظه می‌کنید در قرآن، درباره زندگی خانوادگی، یعنی شیردادن بچه که هیچ به چشم نمی‌آید و از نظر مردم مسأله مهمی نیست، می‌گوید با مشورت باید باشد … چه رسد به اداره یک دهکده، چه رسد به اداره یک شهر یا کشور، همه باید واحدهای شورایی باشد… به خود پیغمبر خطاب می‌کنند: «و شاورهم فالامر». یک عرب بیابانی را نادیده نگیر، بگذار او هم احساس شخصیت کند که در سرنوشت خودش دخالت دارد. هر فردی یک دیدی برای خودش دارد که در شورا دیدش را به تو منتقل می‌کند. پنج نفر یعنی پنج عقل، پنج نور که با هم جمع بشوند، مسلما شعاع و پرتوش بیشتر از یک نور است» (طالقانی، از آزادی تا شهادت، ص۴۷۲)

مرحوم آیت الله طالقانی تنها حدود شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در قید حیات بوده‌اند. در این مدت کوتاه ایشان به صورتی بسیار عجیب بر رأی و نظر مردم در انتخاب حاکمان و دخالت در همه امور تأکید کرده است. این امر نشان می‌دهد که کار با انقلاب تمام نشده است. سقوط یک دیکتاتور یک چیز است و حاکمیت مردم چیزی دیگر. در نظر ایشان اگر مردم به صورت واقعی در سرنوشت خود دخالت نداشته باشند حکومت و نظام‌ همان طاغوت و استبداد است و هیچ فرقی نکرده است. ایشان می‌گوید:

«یا باید مردم در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند یا نه؛ یا طغیان و استبداد و استکبار، یا شورا. یعنی اگر این نشد آن است. اگر مردم در سرنوشت و در مسیر زندگی‌شان و دخالت در کارهایشان ممنوع شدند، معنی‌اش این است که یک عده‌ای مثل قیم بالای سر اینها باشند، قیم برای صغار…» (همان، ص۳۵۰).

ایشان طاغوت را اینگونه تعریف می‌کند:

«طاغوت به معنای لغوی و وسیع، هر خودخواه و سرکش بر اندیشه و آزادی و حق خلق است… طاغوت از ماده طغیان،‌ سرکشی و خروج از مسیر طبیعی و فطری است (همچون طغیان رودخانه از بستر طبیعی خود)؛ طغیان بر خلق، سلطه جابرانه بر حقوق و مواهب آنهاست» (پرتوی از قرآن؛ ج۲، ص۲۰۷)

پس مطابق نظر ایشان تا جایی که حقوق مردم به طور کامل به آنان داده نشده است و مردم به صورت کامل در سرنوشتشان دخالت داده نشده‌اند و همه چیز حکومت و جامعه به معنای واقعی به مردم واگذار نشده باشد، هنوز طاغوت حاکم است. ایشان می ‌گوید:

«در نظام اجتماعی ما رهبری را باید توده مردم انتخاب کنند. در نظام اجتماعی ما، این هرم، که دربار بود، ساقط شد، ولی هنوز قواعدش باقی است. اگر شوراها تشکیل شود، اگر مردم، همه حق رأی داشته باشند،‌ همه حق نظر داشته باشند، این هرم قابل بقاء است وگرنه آسیب‌پذیر است. برای اینکه از رأس هرم امر صادر نشود و از پایین بجوشد، باید نظام شورایی باشد» (آیه رحمت، ص۱۳۸).

این نظر و رأی و مشورت عمومی است و حکومت هرگز نباید کاری کند که برای مثال مخالفین نظام از آمدن به مجلس منع شوند:

«در مجلس ما باید مخالفین هم بیایند. اگر نیایند هم،‌ما باید دعوتشان کنیم، حرفشان گفته شود. ما هیچ نباید وحشت کنیم که گروه‌های دیگر راه پیدا کنند،‌ حرفشان را بزنند، بلکه باید از اینها دعوت کنیم، والا پنجاه نفر، شصت نفر که هم لباس و هم فکر باشیم و در یک جا جمع بشویم، همه یک رأی داریم. چون از آن موازین نمی‌توانیم خارج شویم» (طالقانی، از آزادی تا شهادت،‌ص۲۵۲).

بنابراین کسی که با طاغوت و استبداد مبارزه می‌کند در صورتی یک مصلح واقعی است که درد جامعه را بشناسد. درد جامعه استبداد زدگی است و تا درمان نشود مشکلات حل نمی‌شود. این درد در صورتی حل می‌شود که نظامی ایجاد شود که حق مردم را به طور کامل به رسمیت بشناسد و همه چیز را از آن مردم بداند و آنان را در تمام تصمیم‌گیری‌ها دخالت دهد و بداند که هیچ قدرتی و هیچ اختیاری در جامعه جدای از خواست و اراده مردم نیست. ‌و از سوی دیگر در صورتی جامعه اصلاح می‌شود که یکایک مردم خود را مسئول بدانند و به خود اجازه دهند که در کارها دخالت کنند و حتی شخص اول نظام را نقد کنند. حکومت نباید از مردم اطاعت و تبعیت محض طلب کند والا همان طاغوت است. باید مانند امام علی‌(ع) از مردم بخواهد که او را نقد کنند و اشکالاتش را بیان کنند:

«این مسئولیت عمومی است،‌ نه یک طبقه‌ای، نه یک قشری، حتی یک فرد عادی می‌تواند نسبت به کسی که در رأس مملکت واقع است،‌ امر به معروف و نهی از منکر کند. نه کارشکنی، ایراد بی جهت گرفتن؛ راه نشان دادن، آقا این راهتان اشتباه است، باید این راه را بروید،‌این کلمه‌ای که گفتید نادرست است. همین شما که نشسته‌اید، ‌صدها، هزارها گوش،‌ سخنان مرا گوش می‌دهید، نباید تعبدا قبول کنید، فرد فرد شما مسئولید. به من بگویید این جای کلام نابجا بوده است. مسلمان‌های صدر اسلام مگر این طور نبودند… اگر یک عده را انتخاب کردید برای مجلس خبرگان، خیال نکنید از شما رفع مسئولیت شده،‌ اگر عده‌ای را انتخاب کردید برای مجلس شورا، خیال نکنید مسئولیت از شما رفع شده. فرد فرد شما مسئولید،‌ باید با تمام شعور و چشم و گوشتان مراقب اعمال اینها باشید. امر به معروف و نهر از منکر! این جامعه آزاد است، این جامعه‌ای است که رشد افراد ناباب و ناصالح در این جامعه از بین خواهد رفت. علی‌(ع) همین را می‌گوید،‌ بعد می‌فرماید اگر ترک کردید پست‌ترین و رذل‌ترین مردم بر شما مسلط می‌شوند» (آیه رحمت، ص ۱۴۵-۱۴۶).

اینها سخنانی است که مرحوم آیت الله طالقانی عموما در خطبه‌های نماز جمعه و پس از پیروزی انقلاب بیان می‌کرده است. از تأکید ایشان بر می‌آید که انقلابی که شاه را سرنگون می‌کند یک انقلاب سطحی و بسیار ناتمام است. اصلاح واقعی آن است که همه جامعه حکومت را از آن خود بدانند و همه کس را نقد کنند و از امر به معروف و نهی از منکر حتی نسبت به بالاترین مقام کوتاهی نکنند. مردم همه، قدرت و حکومت را حق خود بدانند و در همه ا مور تأثیرگذار باشند. همه مسئولان هم قدرت و اختیارشان را از مردم بگیرند و هم در طول مسیر از رأی و نظر مردم در همه تصمیم‌ها استفاده کنند. ایشان همین سخنان را در غیر از خطبه و سخنرانی و قبل از پیروزی انقلاب به گونه‌ای دیگر در مقدمه‌ای که بر کتاب معروف مرحوم آیت‌الله نائینی تحت عنوان «تنبیه الامه و تنزیه المله» زده،‌ بیان کرده است:

«چون دانسته شد که حقیقت حکومت اسلامی ولایت بر امور و تصرفات شخصی والی بسیار محدود است پس شخص والی و سلطان بدون رأی و مشورت عموم ملت که شریک در مصالح نوعیه‌‌اند نمی‌تواند تصرف و اقدامی نماید… وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و سیره پیغمبر اکرم از امور مسلمه است. دلالت آیه و شاورهم فی‌الامر» که پیغمبر مقدس و معصوم را بدان خطاب و مکلف نموده، بس واضح است…، روش پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بر این بوده و … به هر حال باید از آن پیروی نمود. ظالم پرستان مستبدتراشان به نام دین، اگر به کتاب و سنت ایمان و از آن خبر داشتند باید این شورا را که ارث اسلام است و به ما برگشته از خود بدانند و محکم بدارند،‌ نه با دین مخالش پندارند».

پس مرحوم آیت‌الله طالقانی را از این جهت باید یک مصلح ژرف‌نگر دانست که تغییرات ظاهری و روبنایی را کافی نمی‌دانسته و در پی شناخت و درمان دردهای اجتماع بوده است. در نظر ایشان تا زمانی که دموکراسی واقعی پیاده نشود و مردم در سرنوشت خود و جامعه دخالت داده نشوند و خود را مسئول ندانند، جامعه گرفتار طاغوت و استبداد است و هرگز اصلاح نخواهد شد. آرمان ایشان حکومت اسلامی بوده،‌ اما دموکراسی را نه تنها ناسازگار با دین مبین اسلام نمی‌دانسته،‌ بلکه اموری مانند حق تعیین سرنوشت و دخالت در همه امور اجتماع و مشورت همگانی را از اصول مسلم و جداناشدنی اسلام می‌دانسته است. ایشان هر بیان و قرائتی از اسلام را که با دموکراسی و مشورت عمومی و دخالت همگان در تصمیم‌سازی ناسازگار باشد، ‌کج فهمی و انحراف می‌شمارد. ایشان سقوط نظام شاهنشاهی را کافی نمی‌دانسته و تنها به آن به عنوان برطرف شدن مانع و ایجاد زمینه برای پیاده کردن دموکراسی می‌نگریسته است.

منبع: وبلاگ نویسنده


 


کلمه – سجاد اعرابی:

در حالی که کاربران اینترنت در ایران به شدت از وضعیت فعلی آن گله مندند و آمار و نمودارهای معتبر جهانی و کارشناسان از شدت بالای کنترل و سانسور در اینترنت ایران نشان دارند، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اعتراف کرده که دولت بنا به ملاحظات امنیتی، در مقاطعی اقدام به کاهش سرعت و پهنای باند اینترنت در کشور می کند.

این موضوع در سه سال گذشته و از اولین روزهای پس از انتخابات مخدوش ۸۸ از سوی معترضان مطرح شده و هموازه با تکذیب دولتمردان رو به رو شده بود. به طوری که آنها بارها برخورد لنگر کشتی ها با فیبر نوری جاسک – فجیره را بهانه کردند؛ تا جایی که این بهانه گیری به موضوع تمسخر کاربران اینرنتی در ایران تبدیل شده است.

وزیر دولت احمدی نژاد البته برای توجیه این اقدام ضد مردمی، حملات سایبری از خارج را بهانه کرده، حال آنکه در واقع همیشه این کاهش سرعت برای دسترسی کاربران داخلی صورت می گرفته و غالبا با تجمعات اعتراضی یا مقاطع خاصی که نگرانی حاکمیت بیشتر می شده، همزمان بوده است.

در همین حال، گزارش ها حاکی از راه اندازی رسمی شبکه ای است که دولت از آن به عنوان «اینترنت ملی» یاد می کند و قرار است ترافیک اطلاعات داخل و خارج از کشور را از هم جدا کند و به بهانه افزایش سرعت دسترسی به سایت ها داخلی، عملا گامی در مسیر قطع یا مختل کردن ارتباط ایرانیان با شبکه جهانی اینترنت بردارد. موضوعی که بهانه کلمه برای تهیه این گزارش بوده است.

*       *       *

اینترنت ملی؛ از مهر ماه

محمد سلیمانی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره اینترنت ملی گفته طبق برنامه ریزی زمان بندی شده چارچوب کلی این شبکه طراحی و تعیین شد و طراحی مفهومی آن نیز مراحل پایانی خود را طی می کند.

وی در ادامه افزوده است: طراحی جزیی این شبکه نیز در شهریور ماه سال جاری صورت خواهد گرفت و از مهر امسال اینترنت ملی اجرایی خواهد شد. البته شاید باتوجه به منابع مالی در نظر گرفته شده به صورت وسیع و یا محدود اجرا شود.

وزیر ارتباطات با تاکید بر اینکه این شبکه طبق پیش بینی ها ظرف دو یا سه سال آینده به شکل مطلوب خواهد رسید، در بخش دیگری از سخنان خود به نام اینترنت ملی اشاره و عنوان کرده است: اینترنت ملی تنها یک نام است و شاید اسم آن تغییر کند. چون اینترنت برای مردم قابل فهم تر بود ما این نام را برای آن برگزیدیم که فکر می کنیم نام زیبایی نیز است.

همچنین سلیمانی افزوده است با اجرای این شبکه اینترنت و سرویس های متنوع اینترنتی ارزان قیمت در اختیار مردم قرار می گیرد. مباحثی چون امنیت و حفظ اطلاعات در درون کشور نیز با اجرای اینترنت ملی تحقق می یابد.

وی پایداری کردن شبکه اینترنت و استفاده از اطلاعات ذخیره شده در آینده را از دیگر مزیت های شبکه اینترنت ملی دانسته است.

پیش از این نیز معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات از راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات یا همان اینترنت داخلی در ایران خبر داده بود. عبدالمجید غریب‌رضا، خرداد ماه گذشته در اظهاراتی گفته بود: با برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری که در برنامه پنجم توسعه صورت گرفت، برقراری شبکه ملی اطلاعات در دستور کار قرار گرفته است.

اینترنت ملی چیست؟

به گفته معاون وزیر ارتباطات آنچه که از آن به عنوان اینترنت ملی یاد می شود، در واقع اینترنت داخلی برای کشور ایران است که می‌تواند نقش مؤثری را در سیاست‌های این بخش ایفا کند.

وی ادعا می کند: راه‌اندازی این شبکه سرمایه‌گذاری بسیار زیادی می‌خواهد که در صورت راه‌اندازی آن حدود ۶۰ درصد از خانوارهای ایرانی را تحت پوشش قرار می‌دهد. معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات توضیح می دهد که این شبکه قادر است همه اطلاعات لازم برای فعالین اقتصادی، ادارات و نهادهای دولتی و مردم را در اختیار کاربران قرار دهد.

مسوولان دولت ادعا می کنند که با راه اندازی این شبکه ملی از آسیب های شبکه جهانی اینترنت به دور خواهند بود، آنجا که معاون نوسازی و تحول اداری معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری می گوید: با راه اندازی اینترانت ملی مراودات دستگاه های دولتی و غیر دولتی در کشور با استفاده از بستر اینترانت ملی صورت خواهد گرفت که این امر موجب دور ماندن از آسیب های شبکه جهانی اینترنت بر امنیت اطلاعات کشور خواهد شد.

اینترانت ملی ایران پروژه ای است که توسط سازمان تبلیغات اسلامی راه اندازی می شود. در این پروژه موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، اینترانتی را در اکثر شهرهای کشور راه اندازی کرده و قرار است کم کم با اتصال تمام شهرهای کشور به هم یک اینترانت سراسری ایجاد شود.

گفته می شود این پروژه قرار است تا پایان برنامه پنجم توسعه کامل شود. پایگاه اطلاع رسانی دولت یکی از اهداف مهم این پروژه را ایجاد امنیت و مصون ماندن از حملات اینترنتی و مقابله با آمریکا در جنگ نرم بیان کرده است.

رضا تقی پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در این باره گفته است که اینترنت در کنار شبکه ملی به همان شکلی که وجود داشته همچنان باقی خواهد ماند و با اجرای این طرح امکان پیاده سازی سلامت الکترونیکی و تجارت الکترونیکی به وجود خواهد آمد.

دورکاری، تلویزیون اینترنتی، ویدئو درخواستی، آموزش از راه دور مهمترین ویژگی های این شبکه، پهنای باند آن (تا دو مگابیت بر ثانیه) بیان شده است.

گرچه از طرف دیگر پیام کرباسی، سخنگوی انجمن نظام صنفی رایانه ای، اظهار داشته که پس از راه اندازی شبکه ملی، ارتباطات اینترنتی ایران با اینترنت جهانی قطع خواهد شد و دسترسی به برخی از وب گاههای جهانی ممکن نخواهد بود.

اظهار حمایت مسوولین دولتی

با گرم شدن بحث اینترنت ملی بسیاری از مسوولان دولتی در رده ها و حوزه های مختلف شروع به حمایت از این طرح کرده اند و از جانبی به دفاع از راه اندازی آن پرداخته اند. فصل مشترک تمامی این حمایت ها کنترل بیشتری است که برای دولت به وجود می آید و آنچه که آنان به عنوان امنیت اینترنتی از آن یاد می کنند.

یکی از این مسوولین، فرمانده کل نیروی انتظامی کشور است. اسماعیل احمدی مقدم در بیستم دی ماه سال گذشته در جمع خبرنگاران و در پاسخ به ایلنا در مورد ملی شدن اینترنت، گفته بود: «نباید مرکز اطلاعات رایانه‌ای ما در خارج از کشور باشد؛ خودمان می‌توانیم این مراکز را در داخل کشور داشته باشیم؛ گوگل موتور جستجو نیست بلکه ابزار جاسوسی است».

احمدی مقدم همچنین در مراسم اختتامیه نخستین همایش دفاع سایبری در بهمن ماه ۱۳۹۰، با اشاره به تلاش ایران برای راه‌اندازی «شبکه ملی اطلاعات» گفته بود: «معتقدیم اتصال به دنیا باید در حد ضرورت باشد، چرا باید در کشور از سرویس‌هایی مثل ایمیل استفاده کنیم که ایمیل باکس آن در کشورهایی مانند آمریکا باشد»

در همین راستا روز گذشته وزیر ارتباطات مدعی شد: با توجه به حملات متعددی که در ارتباط با اینترنت کشور صورت می‌گیرد ما نیز گاه ناچار به تشدید ملاحظات امنیتی هستیم و این مساله موجب ایجاد محدودیت‌هایی در پهنای باند و سرعت اینترنت می‌شود.

رضا تقی‌پور در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: کندی اینترنت دلایل متعددی می‌‌تواند داشته باشد که در برهه‌های زمانی مختلف به آن‌ها اشاره شده است اما در ابتدای دولت نهم، ما پهنای باند بین‌الملل را از هفت درگاه دریافت می‌کردیم اما اکنون تعداد این درگاه‌ها دو برابر شده و به ۱۴ درگاه رسیده است.

به گفته او در این میان گاه به دلایلی ممکن است برخی درگاه‌ها با مشکلی مواجه شدند و در کابل‌های بین‌الملل یا در مسیر منتهی به کشور، اختلالی ایجاد می‌شود که در این موارد ترمیم آن بخش و یا تامین پهنای آن از سوی درگاه‌های دیگر بین دو روز تا یک هفته زمان می‌گیرد و همین مسئله موجب کندی اینترنت در این مدت می‌شود.

وزیر ICT در ادامه کابل‌های زیردریایی و اختلالات آنها را از دیگر دلایل کندی اینترنت کشور دانست و گفت: گاه هم شاهد بوده‌ایم که اختلالات ایجاد شده در شبکه اینترنت کشور به کابل‌های زیردریای عمان برمی‌گردد که اکنون با ایجاد یک کابل موازی زیردریایی تلاش شده است حجم مشکل در این زمینه کم شده و بخش اعظمی از ترافیکی که در این زمینه و جود دارد منتقل شود.

پیش تر نیز روح الله مومن نسب، مدیر واحد اینترنت مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیز درباره داخلی شدن اینترنت ایران گفته: «گوگل پلاس جدیدترین فناوری جاسوسی در شبکه‌است. برای مسدود کردن سایت گوگل تاکنون هزار و ۳۷۴ درخواست ارسال شده‌است و ۴۷۰ نفر هم درخواست کرده‌اند تا سایت یاهو مسدود شود.»

از سویی دیگر محمدرضا آقامیری، عضو کارگروه تعیین محتوای مجرمانه اینترنتی، در گفتگو با مهر اظهار داشته: «جی‌میل ممکن است به کمک اخلالگران بیاید، ما هیچ وقت گوگل را در خدمت رسانی به کاربران ایرانی مناسب نمی‌بینیم چرا که گوگل در خدمت سازمان سیا است. اینترنت مهمان ناخوانده است و به زودی «فیلترینگ یکپارچه و بومی» راه‌اندازی خواهد شد و گوگل «علم دشمنی» با نظام برداشته است.

آنچه که در این اظهار نظرهای مختلف به خوبی روشن است تضاد ها، تناقضات و ابهامات موجود در بین آنهاست. از سویی وزیر ارتباطات زمانی از جایگزینی این طرح سخن می گوید و زمانی دیگر می گوید اینترانت ملی در کنار اینترنت راه اندازی خواهد شد. این ها همه حاکی از آن است که مسوولان و دست اندرکاران این طرح نیز هنوز کاملا از آنچه که در پی آن هستند اطلاع کافی ندارند و تنها به دنبال راهی برای کاهش نگرانی های خود از آثار و عواقب وجود اینترنت بر عملکرد خود هستند.

انتقادات کارشناسان

ابهاماتی که در این طرح برای مردم و کاربران وجود دارد، از سوی بسیاری از کارشناسان امر نیز بیان می شود.

علی اکبر جلالی، کارشناس و صاحبنظر برجسته اینترنت در ایران این طرح را از اساس زیر سوال می برد و می گوید: در هیچ جای دنیا پسوند ملی بر اینترنت وجود ندارد و در هیچ کشوری اینترنت ملی نداریم.

وی معتقد است: تقریبا تمامی کارشناسان اینترنت و رسانه درمورد این طرح ابهام دارند و اساسا معلوم نیست چرا مسوولان اصرار دارند این نام را با هر وسیله و هزینه ای حفظ کنند.

این استاد دانشگاه علم و صنعت که بنیانگذار اولین روستای اینترنتی در ایران نیز است، می گوید: اینترانت (شبکه ملی اینترنت) می تواند در کنار اینترنت که به اطلاع رسانی و ارتباط سازی کند قرار بگیرد. بر این اساس وی با جایگزینی این طرح مخالفت می کند.

فریدون قاسم زاده، مدیرعامل شرکت افرانت (خدمات دهنده اینترنت) و استاد دانشگاه، نیز در خصوص شبکه ملی اطلاعات می گوید: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال‌های گذشته به دنبال اینترنت ملی بود و از همان ابتدا چنین موضوعی از سوی کارشناسان مورد انتقاد قرار داشت؛ چرا که ذات اینترنت از شبکه‌های به‌ هم مرتبط (Interconnected Networks) تشکیل شده و جداسازی شبکه‌ها از هم، اصل این مفهوم را بی‌معنا می‌کند.

این استاد دانشگاه بر این باور است که نباید شبکه ملی اینترنت یا اطلاعات را جایگزین شبکه جهانی اینترنت فرض کنیم. زیرا هیچ شبکه ملی اطلاعاتی در هیچ کشور جهان نمی‌تواند جایگزین شبکه جهانی اینترنت باشد. بلکه این شبکه‌ها در کنار هم و مکمل یکدیگر هستند و ارزش واقعی اینترنت که به منزله ایجاد امکان تبادل اطلاعات در سراسر جهان است، از به هم متصل بودن شبکه‌ها ایجاد می‌شود.

بنیامین صدر، در مقاله ای که در ندای سبز آزادی در همین رابطه منتشر کرده، می نویسد: نکته جالب درباره اجرای این طرح، داستان محوریت تفکیک است که به نظر می رسد در کنار طرح تفکیک جنسیتی و تفکیک های دیگر شهروندان به درجه یک و دو و سه، دیگر به واژه ای کلیدی در ایران تبدیل شده و سیاست کلی بر مبنای تفکیک رقم می خورد!

اما اینکه احتمال اجرای کامل و موفقیت طرح هایی همچون طرح تفکیک تا چه اندازه است باید گفت به نطر می رسد که با تو جه به پیشرفت روزافزون فناوری‌های جدید ارتباطی چندان نمی تواند موفق باشد و در این دهکده مجازی بیشتر به کلبه‌ای متروک شبیه است.

انتقاد از کنترل و سانسور اینترنت در ایران

در حالی این روزها بحث اینترنت ملی بر سر زبان هاست که کاربران، صاحبنظران و کارشناسان حوزه اینترنت به خوبی از جایگاه بد کشورمان در حوزه کنترل و سانسور اینترنتی آگاه هستند. به خصوص پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و با تلاش های صفار هرندی وزیر ارشاد وی طرح هایی همچون ساماندهی وبگاه ها در دستور کار قرار گرفت و تحت عناوین مختلف سانسور و فیلترینگ در ایران افزایش یافت. این امر البته تنها در قالب سانسور پی گرفته نشد و در سالهای اخیر شاهد دستکاریهای وسیع در سرعت و دسترسی کاربران به شبکه جهانی اینترنت بوده ایم.

در گزارشی که نشریه گاردین در همین رابطه در ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹ منتشر کرد، نوشته است که در ایران تمام شرکت های ارائه کننده سرویس اینترنت تحت نظارت و از کانال شرکت ارتباطات راه دور به ارائه خدمات با ترافیک پایین می پردازند، امری که به شدت کنترل بر ترافیک را تسهیل کرده و از طریق نرم افزارهایی این امکان را به دولت می دهد که IP استفاده کنندگان را نیز مورد تعقیب قرار دهد.

در مطلب دیگری که سال ۲۰۰۹ در وبسایت شرکت «Circle ID» منتشر شده با رجوع به گزارش چند مرجع معتبر بین المللی، این طور بیان شده که به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، اینترنت در ایران و عملکرد دولت در کنترل آن به امر بسیار پیچیده ای تبدیل شده است.

نگرانی از رشد دسترسی و تاثیرگذاری اینترنت

آنچه که بیش از پیش با زمزمه های راه اندازی اینترنت ملی به ذهن هر کسی خطور می کند، تلاش هایی است که در سال های اخیر از سوی دولت در جهت کنترل و سانسور و افزایش امنیت برای مسوولان در فضای مجازی شده است.

به نظر نمی آید افزایش پهنای باند و سرعت اینترنت دغدغه ی واقعی مسوولین در این روزها شده باشد، چرا که هزینه های بسیاری که این روزها برای کاهش دسترسی مردم به اینترنت و شبکه های جهانی و ماهواره ای می شود خلاف این امر را ثابت می کند. در جدیدترین اظهار نظر نیز وزیر ارتباطات بر دخالت های امنیتی در فضای مجازی مهر تایید زده و گفته است: دلیل سرعت پایین اینترنت مسایل امنیتی است.

نگرانی شدید حاکمان از قدرت و تاثیرگذاری شبکه های مجازی در سازماندهی و تقویت ارتباطات مردم و شکل دهی حرکت های مدنی، این روزها و به خصوص در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها آنها را به فکر واداشته تا هرچه زودتر پروژه ی خودساخته ی «اینترنت ملی» را به اجرا بگذارند، طرحی که در سال های گذشته بارها و بارها شاهد نقل قول ها و وعده هایی درباره راه اندازی آن در آینده ای نزدیک بودیم، اما در عمل اتفاق نیفتاد.

این در حالی است که بر اساس گزارشات بین المللی از جمله بنا بر آنچه سایت «Cosmic Log» منتشر کرده، در هشت سال اخیر در ایران سالانه تعداد کاربران اینترنت ۵۰ درصد رشد داشته که این بالاترین رقم در خاورمیانه است و همچنین تاثیر این کاربران بر سیاست در این کشور بسیار مورد توجه است، این همان نکته ای است که جان کلی، تحلیل گر مرکز مطالعاتی-تحقیقاتی برکمن بر آن تاکید می گذارد. وی یکی از نویسندگان گزارش این مرکز پیرامون اینترنت در ایران است.

مطمئنا این تعداد از کاربران رو به رشد که این روزها از وضعیت اینترنت به شدت گله مند هستند، وضعیت جدیدی را که در آن هرگونه ارتباط اینترنتی با جهانی غیر از کشورشان قطع خواهد شد را بر نخواهند تافت، و این به غیر از عواقب و هزینه هایی است که این موانع ارتباطی برای اقتصاد، فرهنگ و حوزه های دیگر در کشور خواهد داشت.

حال سوال اینجاست که آیا تصویب و اختصاص این همه طرح و هزینه برای بستن راه ها و مجاری ارتباطی مردم با یکدیگر و جهان خارج به جایی خواهد رسید و یا همچون گذشته و دیگر طرح های محدود کننده ی دولت احمدی نژاد به بن بست خواهد خورد؟


 


احمد توکلی نماینده تهران از کاهش ۵۵ درصدی ارزش پول ملی ظرف دو ماه به دلیل نوسانات ارز خبر داد و گفت: روشی که دولت دارد ممکن است کار را از دست خارج کند.

به گزارش ندای سبز آزادی وی در نطق میان دستور خود در مجلس با ارائه نمودارهایی گفت: ارزش پول ملی ظرف دو ماه ۵۵درصد کاهش پیدا کرده است.

نماینده تهران با بیان اینکه در طول روزهای اخیر قیمت ارز به شدت بالا می رود افزود: روز گذشته قیمت دلار به ۲ هزار و ۳۰۴ تومان رسید.

توکلی گفت: یکی از دلایل افزایش قیمت ارز این است که به بانک مرکزی دستور داده شده که ارز به بازار وارد نشود.

نماینده تهران با اشاره به تاثیرات افزایش قیمت ارز گفت: در علوفه و خوارک و دام طیور ۷۰ درصد به خارج وابسته هستیم با افزایش قیمت ارز این اجناس گران می شود و با گران شدن این اجناس شیر و گوشت گران می شود.


 


چندی پیش رسانه های وابسته به حکومت از جمله فارس، رجاء نیوز و باشگاه خبرنگاران جوان در اقدامی هماهنگ از مقامات قضایی خواستار افزایش برخورد با زندانیان سیاسی شدند.

این در حالیست که طی سه سال اخیر مقامات امنیتی و نظامی انواع برخوردهای غیرقانونی را در قبال زندانیان سیاسی و بویژه سران اصلاح طلب دربند بکار گرفتند تا شاید بتوانند آنها را وادار به عقب نشینی از مواضع خود کنند.

برخی از چهره های برجسته احزاب اصلاح طلب علی رغم سن بالا و مشکلات جسمانی متعدد که پس از حبس به آن مبتلا شده اند، همچنان تحت فشارهای امنیتی قرار دارند.

محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، عبداله رمضان زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی، بهـزاد نبـوی هفت نفر اصلاح طلبی هستند که در شکایتنامه ای به اظهارات یک مقام امنیتی-نظامی موسوم به “سردار مشفق” اشاره کرده و آن را سند مهمی در جهت روشن شدن مسائل پشت پرده انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث بعد از آن و اقدامات خلاف قانون در جریان انتخابات و پس از آن دانسته بودند. این در حالی است که تاکنون این شکایت بی پاسخ مانده است.

***

یک منبع موثق از آخرین وضعیت محسن امین زاده، عضو ارشد جبهه مشارکت به جرس خبر داده و می گوید: “تا به امروز نزدیک به شش ماه است که آقای امین زاده تحت نظر نیروهای امنیتی در بیمارستان بستری هستند. ایشان در حال حاضر دچار مشکل آریتمی قلب و همینطور فشار خون بالا هستند و هر گونه فشار عصبی یا شرایطی که باعث تشدید این موارد شود برای سلامت اشان خطرناک می باشد. حتی زمانی هم که در زندان بودند، چند بار از حال رفتند و طی ماههای اخیر این حالت چند بار در بیمارستان هم اتفاق افتاد. روز دوشنبه هفته گذشته هم بخاطر شرایط امنیتی و نامناسب ایجاد شده، فشار خونشان به شدت بالا می رود و از حال می روند تا حدی که می خواستند وی را به سی سی یو منتقل کنند که خوشبختانه با مراقبت های ویژه توانستند فشار خون وی را کنترل و از خطر سکته جلوگیری کنند. تیم پزشکی ایشان هم اعلام کرده اند که این شرایط امنیتی برای وی مناسب نیست و باید بدور از استرس و فشار باشند.”

محسن امین‌زاده، معاون وزارت امور خارجه ایران در دوران محمد خاتمی و عضو موسس جبهه مشارکت ایران اسلامی است که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) بازداشت و به مدت چهار ماه در سلول انفرادی نگهداری شد. او سپس در دادگاه به شش سال حبس تعزیری محکوم گردید.

این عضو جبهه مشارکت در شرایط نامناسب زندان و فشارهای مضاعف به مشکلات جسمانی متعدد مبتلا شد و بخاطر وخامت حال جسمانی بارها به بیمارستان منتقل گردید. وی مدت شش ماه است که تحت مراقبت های شدید امنیتی در بیمارستان بستری است.

این منبع مطلع ادامه می دهد: “متأسفانه حدود هشت روزی مأمورین سپاه را به جای مأمورین قبلی به بیمارستان می فرستند که مواظب امین زاده باشند و ایشان را هشت روز ممنوع الملاقات می کنند. ظاهراً قصه هم این بوده که به خاطر حضور بان کی مون می ترسیدند که ممکن است وی به دیدن امین زاده برود و برای همین هم مأمورین ویژه سپاه در بیمارستان مستقر شده بودند و شرایط بسیار امنیتی بود. تا اینکه پس از اتمام اجلاس مأمورین سپاه بیمارستان را ترک می کنند و ایشان هم شرایط جسمی اشان کمی بهتر و تحت نظر پزشکان قرار می گیرند.”

***

محسن میردامادی دبیرکل حزب مشارکت نیز که به رغم نیاز به ادامه درمان در خارج از زندان هم اکنون در حبس بسر می برد. وی در طول مدت بازداشت خود به علت عارضه قلبی و شرایط بد جسمانی چند بار از زندان به بیمارستان منتقل شده بود.

محسن میردامادی دانش آموخته روابط بین الملل از دانشگاه کمبریج بریتانیا و دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی از مهمترین احزاب اصلاح‌طلب ایران است. وی همچنین استاندار سابق خوزستان و یکی از رهبران اصلی دانشجویان پیرو خط امام بود که سفارتخانه آمریکا را در آبان هزار و سیصد و پنجاه و هشت تسخیر کردند. او نماینده مردم تهران در مجلس ششم و ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس را در کارنامه خود دارد.

وی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مدت ها در سلول انفرادی بود و پس از آن به شش سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت سیاسی محکوم شد.

یک منبع نزدیک به محسن میردامادی در خصوص آخرین وضعیت او خاطرنشان می کند: “آقای محسن میردامادی حدود سه ماه پیش به علت درد قفسه سینه و نوسان فشار خون در بیمارستان بستری شدند. اما علی رغم توصیه پزشکان بر ادامه درمان تاکنون پیگیری های خانواده برای کنترل وضعیت ایشان ومرخصی پزشکی بی پاسخ مانده است.”

***

وی در خصوص آخرین وضعیت عبدالله رمضان زاده می افزاید: “آقای رمضان زاده هم اکنون در مرخصی بسر می برند و این به خاطر سردرد های شدیدی است که گاهی اورا بی تاب می کند وعلت سردردها وجود کیست های آب کوچکی است که درون محوطه مغز ایشان ایجاد شده وبه دلیل حساسیت آن قادر به عمل نیستند و بخاطر این مشکل جسمانی به ایشان اجازه پیگیری درمان پزشکی داده اند.”

دکتر رمضان‌زاده استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران، یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری در مسیر منزل به همراه فرزندش، توسط عده‌ای لباس شخصی متوقف و با ضرب و شتم بازداشت شد. سخنگوی دولت اصلاحات در بازداشتگاه دو الف زندان اوین تا یکصد و دهمین روز بعد از دستگیری در سلول انفرادی بازداشت بوده و تحت بازجویی‌های سنگین قرار گرفت. وی در مصاحبه ای پس از دستگیری، ضمن بیان نحوه دستگیری خود و مضروب شدن توسط ماموران، تاکید کرد علی رغم فشار بازجویان برای انجام مصاحبه و اعتراف علیه دیگران، حاضر به انجام مصاحبه نشده‌ است. وی نهایتا در دادگاه به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.

***

فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و معاون وزارت بازرگانی در دوره اصلاحات است که در طی حوادث بعد از اعلام نتایج انتخابات توسط ماموران امنیتی در پانزدهم تیر ماه بازداشت و در دادگاه به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.

فیض الله عرب سرخی در طی دوران بازداشت و زندان دچار مشکلات جسمانی زیادی شد اما علی رغم توصیه پزشکان بر اعزام به خارج از بیمارستان بارها از درمان وی جلوگیری بعمل آمد. مریم شربتدار قدس، همسر عرب سرخی هفته گذشته به خبرنگار جرس گفت: “همسر من از نظر سلامتی و ورزش و تحرک، همیشه زبانزد بود اما الان متاسفانه به خاطر مشکلاتی که مسببان آن معلوم هستند، سلامتیش را از دست داده و شدیدا نگرانش هستیم چون وقتی تحرکش کم می شود قند خونش بالا می رود و تبعات زیادی دارد…”

***

هفته گذشته نیز در راستای پرونده سازی های جدید برای سران اصلاح طلب دربند بهزاد نبوى مورد بازجویی قرار گرفت. به گزارش منابع خبری جرس، اتهاماتی که در جریان این بازپرسی‌ به این مبارز و زندانی سیاسی دو رژیم ابلاغ شده است عبارتند از: امضای نامه‌های ساختار شکن از داخل زندان،‌ شکایت به همراه چند تن دیگر از سردار مشفق به عنوان مصداق تبلیغ علیه نظام،‌ نشان داده شدن تصویر وی از شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان مخالف نظام در خارج کشور.

بهزاد نبوی دچار بیماری‌های قلبی، کلیوی و ستون فقرات بوده و در طی مدت سه سال چند بار در سی سی یو بستری و تحت عمل جراحی قلب گرفته است. پیش از این نیز پزشکان به او توصیه کرده بودند که برای کنترل مشکل بیماری ستون فقرات خود فیزیوتراپی و هیدروتراپی داشته باشد که متاسفانه فقط در چند نوبت آن هم در زمستان سال گذشته این کار انجام شد و پس از آن جلسات درمانی این زندانی سیاسی متوقف ماند.

بهزاد نبوی که از سوى دادگاه انقلاب به پنج سال حبس تعزیرى محکوم شده است در کارنامهٔ فعالیت‌های اجرایی خود، معاون نخست وزیر در امور اجرایی در دولت محمدعلی رجایی، محمدرضا مهدوی کنی و میرحسین موسوی، وزیر صنایع سنگین در دولت میرحسین موسوی، نماینده و نایب رئیس مجلس در دورهٔ ششم مجلس شورای اسلامی و ریاست سازمان بسیج اقتصادی در دوران جنگ ایران و عراق را داشته‌ است.

***

همچنین در فروردین سال جاری سید مصطفی تاجزاده در دادسرای مستقر در زندان اوین مورد تفهیم اتهام قرار گرفت و اتهام جدید وی مربوط به موضوع گیری های وی دردوران بازداشتش عنوان شده است.

مصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز هم اکنون در شرایط بسیار نامناسب جسمانی در قرنطینه بسر می برد. او در دولت محمد خاتمی معاون وزیر کشور (عبدالله نوری) و سرپرست این وزارتخانه پس از استیضاح عبدالله نوری و در دولت میرحسین موسوی معاون امور بین‌الملل وزیر ارشاد (محمد خاتمی) بود. وی در پی حوادث بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و ماهها در سلول انفرادی نگهداری شد. تاجزاده از مرداد سال ۸۹ تاکنون در قرنطینه و جدای از سایر زندانیان سیاسی نگهداری می شود.

فخرالسادات محتشمی پور همسر تاجزاده با ابراز نگرانی از وضعیت وی به جرس گفته بود: “وضعیت جسمانی آقای تاجزاده بسیار نامناسب است. و کاملا مشخص است وقتی قوه قضاییه هیچ مسئولیتی قبول نمی کند مسئولیت هر اتفاقی برای آقای تاجزاده با شخص اول نظام است که همه قوا زیر نظر ایشان است….”

***

گفتنی است، محسن صفایی فراهانی رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت که یک هفته پس از برپایی انتخابات، بازداشت و در دادگاه به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود هم اکنون بدلیل شرایط جسمانی اش در مرخصی بسر می برد.


 


رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ گوشتی ایران، افزایش تولید گوشت مرغ را موجب زیان‌دهی واحدهای تولیدی دانست و هشدار داد: درصورت ادامه این روند میزان جوجه‌ریزی کاهش و نهایتا قیمت مرغ در بازار افزایش خواهد یافت.

محمد یوسفی در گفتگو با مهر درخصوص وضعیت تولید مرغ در کشور اظهارداشت: درحال حاضر تولید گوشت مرغ به قدری افزایش یافته است که نگران زیان دهی واحدهای تولیدی هستیم.

وی با ابراز تاسف از واردات بی رویه گوشت مرغ به کشور، هشدار داد: درصورتی که این روند ادامه داشته باشد مرغداران متحمل ضرر و زیان خواهند شد ، چون هزینه های تولید از هزینه های عرضه کمتر خواهد شد.

رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ گوشتی ایران تصریح کرد: براین اساس، میزان جوجه ریزی هم کاهش خواهد یافت و نهایتا قیمت مرغ در بازار افزایش خواهد یافت.

وی با بیان اینکه دولت باید هرچه زودتر اقدام به جمع آوری و ذخیره سازی گوشت مرغ مازاد بر مصرف کند تا در آینده دچار بحران نشویم، گفت: مسئولان مربوطه در وزارت صنعت، معدن و تجارت باید جلوی واردات گوشت مرغ به کشور را بگیرند، چون واردات بی رویه موجب خسارت تولیدکنندگان کشورمی شود.

یوسفی در ادامه در رابطه با قیمت گوشت مرغ در بازارنیز گفت: درحال حاضر قیمت هرکیلوگرم مرغ زنده درب مرغداری درحدود ۳۳۰۰ تا ۳۵۰۰ تومان و قیمت هرکیلوگرم گوشت مرغ در مناطق مختلف از ۴۶۰۰ تومان تا بیش از ۵۰۰۰ تومان است.


 


مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی در سالگرد رحلت این عالم نواندیش در دفتر جامعه اسلامی زنان و دفتر نشریه توقیف شده پیام هاجر به مدیر مسئولی اعظم طالقانی عصر روز شنبه ۱۸ شهریور با حضور عده زیادی از علاقه مندان نواندیشی دینی برگزار شد.

به گزارش ملی – مذهبی در ابتدای این مراسم اعظم طالقانی فعال ملی- مذهبی و دختر آیت الله طالقانی ضمن خوش آمد گویی به حاضران در باره نگاه تفسیری آیت الله طالقانی در پرتوی از قرآن نکاتی را مطرح کرد و خبر داد که ویرایش جدیدی از تفسیر پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی همراه با اضافات و ملحقاتی تازه چاپ و منتشر شده است.

در ادامه ناصر مهدوی به بحث در باره افکار و آرا مرحوم طالقانی پرداخته و ضمن توضیح گوشه هایی از آرا و نظرات متفکران بزرگ عرصه اندیشه بشری به درون مایه تفسیر پرتوی از قرآن رسید و گفت از درون دین و نیز تفسیر پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی نه اخلاق ماکیاولی بیرون می آید و نه هیچ گونه استبدادی.

در این مراسم برخی چهرهایی چون حسین شاه حسینی، حسین انصاری راد، محمد بسته نگار، محمد نوری زاد، مهدی غنی، علی قاسمی و .. نیز حضور داشتند.


 


معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت از احتمال افزایش قیمت خودرو در بازار خبر داد.

به گزارش ایسنا محسن صالحی‌نیا با اشاره به افزایش قیمت خودرو در بازار طی چند ماه گذشته گفت: شرکت‌های خودروسازی مستندات خود را برای افزایش جدید قیمت‌ها براساس تغییرات ایجاد شده در قیمت مواد اولیه و نوسان نرخ ارز ارائه کرده‌اند و به هر کدام که توجیه داشته باشد اجازه افزایش قیمت را می‌دهیم.

وی افزود: البته شرکت‌های خودروسازی باید برخی موارد مانند تسهیلات داده شده به آن‌ها و اقدامات انجام شده برای واردات مواد اولیه را نیز در مستندات خود مدنظر قرار دهند.

معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت همچنین از کاهش ۳۸ درصدی تولید انواع خودرو در کشور در پنج ماهه نخست ۱۳۹۱ خبر داد.

محسن صالحی نیا در یک نشست خبری افزود: در پنج ماهه نخست امسال در مجموع حدود ۴۰۵ هزار دستگاه انواع خودرو در کشور تولید شد که این رقم نسبت به مدت مشابه در سال قبل که ۶۲۰ هزار دستگاه بود که کاهش ۳۸ درصدی را نشان می‌دهد.

وی با اشاره به این‌که در تلاشیم تولید خودرو در نیمه دوم سال به حالت طبیعی آن برگردد، گفت: در پنج ماهه نخست امسال تولید محصولاتی مانند کاتد مس، شمش آلومینیوم، روغن نباتی، پودر شوینده، لاستیک خودرو و محصولات پتروشیمی نیز با کاهش مواجه شد.

معاون امور اقتصادی و صنایع وزارت صنعت، معدن و تجارت همچنین با اشاره به اینکه هم اکنون ارز مورد نیاز صنایع به غیر از کالاهای اساسی و دارو با نرخ غیر مرجع تامین می‌شود، گفت: امیدواریم با راه اندازی بورس ارز صنایع بتوانند نیاز ارزی خود را براساس نرخ رقابتی و به اندازه کافی تامین کنند.


 


حسام‌الدین سراج در شبی که نغمه‌هایش را مایه تسلای درد هموطنان زلزله‌زده آذربایجان کرده بود با همراهی گروه موسیقی بیدل در تالار وحدت روی صحنه رفت.

به گزارش مهر، کنسرت خیریه حسام‌الدین سراج به همراه گروه موسیقی بیدل در تالار وحدت با هدف کمک به زلزله‌زدگان آذربایجانی شب گذشته برگزار شد.

بنابر این گزارش سراج را در این اجرا رامین کاکاوند(تنبور)، شهرام میرجلالی(بربط و تار)، بهرام خانی(بربط و تار)، کوروش بابایی(کمانچه)، داوود ورزیده (نی)، محمود فرهمند (تنبک)، مسعود حبیبی (دف) و سورنا صفاتی (سنتور) همراهی کردند که بنابر اعلام قبلی سراج، هیچکدام از این هنرمندان بابت حضور در این اجرا پولی دریافت نکردند.

در این برنامه مجموعا هشت قطعه در دو قسمت اجرا شد؛ در قسمت اول ترکیب تنبور و سازهای ایرانی به جز سنتور و در قسمت دوم همراهی سنتور با سازهای ایرانی. در قسمت اول کنسرت تصنیف محفل عشق با شعری از صغیر اصفهانی، تصنیف سلطان عشق با شعری از مولانا، تصنیف نگار با شعری از ساعد باقری، تصنیف عشق و مستی با شعری از مولانا و حافظ و سه اجرای ساز و آواز اجرا شد.

بخش دوم اجرا با تصنیف قصه گیسو با شعری از حافظ آغاز و با تصنیف داغ جنون با شعری از مولانا، تصنیف ساغی با شعری از حافظ و تصنیف ماه با شعری از مولانا و دو قطعه‌ ساز و آواز همراه شد که در بخش پایانی و به دلیل تشویق‌های حضار گروه بعد از ترک سالن به محل اجرا بازگشت و قطعه‌ای دیگر را هم اجرا کرد.

چندی پیش حسام‌الدین سراج در یادداشتی اعلام کرده بود برای هموطنان عزیز آذربایجانی که در زلزله اخیر دچار غم و اندوه شده‌اند کنسرتی برگزار خواهد کرد. این وعده سراج شب گذشته و در میان استقبال علاقمندان موسیقی محقق شد.


 


عضو هیأت رئیسه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، با تأکید بر اینکه دانشجوها و خانواده‌هایشان برای پرداخت شهریه در سختی و فشار هستند، گفت: افزایش شهریه دانشگاه به دانشجویان و خانواده‌شان فشار اقتصادی وارد کرده و موجب افزایش شکاف اجتماعی می شود.

قاسم جعفری در گفت‌وگو با خانه ملت، با انتقاد از افزایش شهریه ها در ترم مهرماه دانشگاه آزاد اسلامی، اعلام کرد: به‌طور حتم این اقدامات با اظهارات قبلی فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه آزاد مبنی‌بر کاهش شهریه دانشگاه‌ها تناقض کامل دارد.

نماینده مردم بجنورد، مانه و سملقان در مجلس، با بیان اینکه خانواده‌ها به‌علت مشکلات اقتصادی و افزایش نرخ تورم طی ماه‌های اخیر، قادر به پرداخت شهریه های کنونی نیستند؛ افزود: مسئولان دانشگاه آزاد چگونه و با چه برنامه‌ای اقدام به افزایش دوباره شهریه‌ها کرده‌اند بسیار سوال برانگیز است.

این نماینده مجلس نهم، با تأکید بر اینکه دانشجویان و خانواده‌هایشان برای پرداخت شهریه در سختی و فشار اقتصادی هستند، یاد‌آور شد: به طور حتم افزایش شهریه در خانواده‌های کم درآمد موجب بروز مشکلات و شکاف‌های اجتماعی می‌شود و این کاملا با سیاست‌های اعلام شده از سوی ریاست دانشگاه آزاد تناقض داشته و همسو نیست.

جعفری ادامه داد: دانشگاه آزاد می‌بایست به جای دریافت شهریه‌های کلان از دانشجویان، با مدیریت و استفاده از مستقلات، بودجه و اعتبارات خود را جبران می‌کرد.

وی با اشاره به مصوبه جدید دانشگاه آزاد اسلامی مبنی‌بر تعطیلی روز پنجشنبه‌ها دانشگاه، افزود: یکی از عوامل ایجاد این دانشگاه در کشور، جذب شاغلان و کارمندان بوده که این نیز با سیاست‌های کلی و تاسیس دانشگاه آزاد همسو نیست و این تصمیم گیری برای نمایندگان مبهم و بدون پاسخ است.

دبیر دوم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، با تأکید بر اینکه از قبل اعلام نکردن تعطیلی پنجشنبه‌ها، نشانه سوء مدیریت است، تصریح کرد: به‌طور حتم این اقدام به ضرر دانشجویان و آموزش عالی کشور بوده و مسئولان دانشگاه آزاد از پاسخگویی طفره می روند. این تصمیمات می‌ بایست با اطلاع قبلی و در بلند مدت اجرا شود.

فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه آزاد اسلامی روز گذشته (۱۸ شهریور) در حاشیه مراسم افتتاح پروژه‌های عمرانی واحد دماوند در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا با اشاره به تورم ۲۳ درصدی در کل کشور، در خصوص افزایش شهریه دانشجویان در آغاز سال تحصیلی، گفت: از آنجایی که با نرخ تورم ۲۳ درصدی در کل کشور روبرو هستیم، بر اساس توافق وزارتین علوم و بهداشت مقرر شده است برای دانشجویان جدیدالورود میزان شهریه ۱۵ درصد افزایش یابد.


 


روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: حجت الاسلام عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل و اسدی نماینده مردم شهرستان مشکین شهر در مجلس شورای اسلامی در مراسم تودیع و معارفه چهارمین استاندار دولت احمدی نژاد در اردبیل طی سخنان جداگانه‌ای از تغییر بی‌رویه مدیریت استان به شدت انتقاد کردند.

اسدی خطاب به وزیر کشور گفت: تقریباً در هر ۵/۱ سال یک استاندار عوض شده و با توجه به حساسیت‌های وظایف استانداران، فرصت‌های که برای تغییر برنامه‌های مطالعات اولیه شروع فعالیت اجرایی لازم و جابجایی‌ها در استان صرف گردید که می‌توانست انرژی عظیمی برای استفاده از استعدادهای بی‌نظیر این استان باشد.

نماینده ولی فقیه در استان نیز گفت ظاهراً کشور مبتلا به امراض ناپایدار مدیریتی شد، که مقصر در مرحله‌ای بالاتر از وزیر کشور است. وی از استاندار جدید خواست ضمن جلوگیری از ریخت و پاشها در استقبال و هدایای غیرضروری از بیت المال، برای استفاده از قابلیت‌های بی‌نظیر استان تلاش نماید.


 


شرکت ملی گاز در راستای اجرای بخشنامه دولت، قطع گاز مشترکان بدهکار گازی سراسر کشور را از روز گذشته ۱۸ شهریور ماه به طور رسمی آغاز کرد.

بر این اساس در بین مشترکان بدهکار گازی دولت، نام جایگاه‌های CNG با بدهی ۳۸۰ میلیارد تومانی هم به چشم می خورد و از این رو پیش بینی می‌شود به‌زودی تعدادی از جایگاه‌های CNG کشور هم به دلیل بدهی‌های گازی به دولت تا مدتی تعطیل شوند.

در حال حاضر حدود یکهزار و ۹۳۰ باب جایگاه CNG در استان‌های مختلف فعال است که به طور متوسط روزانه ۲ تا ۵ درصد این جایگاه‌ها به دلیل انجام تعیرات اساسی و یا نبود برخی از قطعات یدکی تعطیل هستند که با خاموش شدن جایگاه‌های بدهکار، بار گازرسانی به خودروهای دوگانه سوز بر سر سایر مجاری عرضه می‌افتد.

اردشیر دادرس امروز در گفتگو با مهر با بیان اینکه در حال حاضر جایگاه‌های CNG بالاترین قیمت را برای خرید گاز در جهان به دولت می‌پردازد، درباره بدهی ۳۸۰ میلیارد تومانی جایگاه‌های CNG به دولت، گفت: تا مرداد ماه سالجاری جایگاه‌های CNG هیچگونه بدهی از بابت عدم پرداخت گازبها به دولت نداشته اند.

رئیس هیات مدیره انجمن صنفی سی.ان.جی کشور با اعلام اینکه قطع گاز جایگاه‌های CNG بدهکار کشور را با ۳ چالش اساسی روبرو می کند، تصریح کرد: در حال حاضر متوسط قیمت فروش هر متر مکعب گاز به مشترکان خانگی ۹۰ تومان و صنایع ۷۰ تومان است.

وی با تاکید بر اینکه اما هر مترمکعب گاز به جایگاه‌های CNG معادل ۲۶۰ تومان فروخته می شود، اظهار داشت: به عبارت دیگر، جایگاه‌ها با مصرف چهار درصد گاز تولیدی کشور حدود ۲۵ درصد درآمدهای گازی دولت را تامین می‌کنند.

این فعال اقتصادی با یادآوری اینکه با تعطیلی جایگاه‌های CNG قطعا از حجم درآمدهای گازی دولت کاسته خواهد شد، اظهارداشت: در سال‌های اخیر هدف از توسعه صنعت سی.ان.جی، کاهش مصرف بنزین بوده است.

دادرس با بیان اینکه با تعطیلی جایگاه‌های CNG مصرف بنزین کشور هم افزایش می‌یابد، اعلام کرد: در حال حاضر به طور متوسط روزانه بین ۱۸ تا ۲۰ میلیون مترمکعب گاز در جایگاه‌های CNG مصرف می شود که معادل مصرف روزانه ۱۸ تا ۲۰ میلیون لیتر بنزین است.

رئیس هیات مدیره انجمن صنفی سی.ان.جی با اشاره به اینکه تعطیلی جایگاه‌های CNG منجر به افزایش مصرف و حتی از سرگیری واردات روزانه بنزین خواهد شد، گفت: قطعا واردات بنزین در شرایط فعلی که منجر به خروج ارز از کشور می‌شود، توجیه اقتصادی ندارد.

وی همچنین با بیان اینکه پس از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه‌ها بسته‌های حمایتی از صنایع سی.ان.جی ارائه نشده است، تصریح کرد: با این سیاست‌ها به نظر می‌رسد به جای بسته حمایتی، ریاضت اقتصادی به جایگاه‌های CNG ارائه شده است.

این فعال اقتصادی در پایان خاطرنشان کرد: دولت از ابتدای سالجاری تاکنون اقدامی برای تعیین کارمزد جایگاه‌های CNG نکرده که قطع گاز برخی از جایگاه‌های بدهکار را هم در دستور کار قرار داده است.


 


خسارت به لوله های آب اصلی شهر حلب در طول درگیری ها باعث قطع آب آشامیدنی در برخی مناطق حلب شده است.

بی بی سی نیز با اشاره به یک ویدیوی منتشر شده از سوی مخالفان گفت که ویرانی های ناشی از درگیری ها مانند ویرانی های آخر الزمان به نظر می رسد.

مخالفان دولت سوریه می گویند دست کم ۱۰۰ نفر در درگیری های روز گذشته سوریه کشته شده اند و اغلب این تلفات در دو شهر دمشق و حلب بوده است.

به گفته مقامات سوریه در حادثه ای جداگانه شلیک یک راکت از غرب این کشور جان یک دختر بچه را در ناحیه مرزی با عراق گرفته است.

این حمله یکی از بدترین حوادث در منطقه مرزی سوریه و عراق از آغاز درگیری های سوریه قلمداد شده است.

در همین حال اخضر ابراهیمی، نماینده تازه اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد قرار است تلاش های خود برای میانجی گری در سوریه را با سفری به قاهره و دیدار با وزرای خارجه اتحادیه عرب آغاز کند.

گزارش ها حاکی از این است که نیروهای دولت سوریه کنترل قرارگاه های شمال شرق حلب را در پی جنگی طولانی با مخالفان به دست گرفته اند.روز جمعه مخالفان نیز کنترل قرارگاه هنانو، از بزرگترین مقرهای ارتش در منطقه را در دست گرفتند.در این درگیری ها بود که یکی از لوله های اصلی آب شهر به شکلی جدی آسیب دید.

به گفته ناظران حقوق بشر در سوریه، گروه مخالف مستقر در بریتانیا حلب که با جمعیتی نزدیک به سه میلیون نفر بزرگترین شهر سوریه است در حال حاضر دچار کمبود آب آشامیدنی است.

رامی عبدلرحمان، مدیر این گروه به خبرگزاری فرانسه گفته: “نمی توانیم بگوییم این لوله چگونه آسیب دیده اما در منطقه حملات هوایی و درگیریهایی بین دو طرف رخ داده است.”

جیم میور خبرنگار بی بی سی در لبنان می گوید در یک فیلم ویدیویی که توسط مخالفان دولت منشتر شده ویرانی ها در یکی از مناطق حلب به مثابه ویرانه های به جا مانده در آخرالزمان به چشم می آید.

گفته می شود این خسارت ها در پی حملات هوایی نیروهای دولتی ایجاد شده است.

مخالفان دولت می گویند چند منطقه دیگر شهر که آنان را در خود جای داده بود نیز به همین سیاق بمباران شده است.

در دمشق نیروهای دولتی منطقه جنوبی را که عمدتا فلسطینی نشین است هدف حمله توپخانه قرار داده اند.

فلسطینیان مقیم سوریه در ماه های نخست درگیری ها وارد این ماجرا نشدند اما اخیرا جوانان فلسطینی نیز به نیروهای مخالف و جنگشان علیه بشار اسد پیوسته اند.

در حالی که درگیری ها در سوریه ادامه دارد اخضر ابراهیمی خود را برای اولین سفرش به منطقه پس از پذیرش نمایندگی جامعه بین الملل برای حل بحران سوریه آماده می کند.

آقای ابراهیمی پیش از سفر به دمشق، در قاهره چند روز را به مذاکره خواهد گذراند.

روز شنبه وزرای خارجه اتحادیه اروپا در قبرس توافق کردند که تحریم ها علیه سوریه را دشوارتر کنند و دیپلمات ها از احتمال آغاز تحریم هایی تازه ظرف یک ماه آینده خبر دادند.

به گفته مخالفان دولت در هجده ماه درگیری سوریه حدود ۲۳ هزار نفر کشته شده اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته