-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

Latest News from Kaleme for 09/08/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کامران شکری، نماینده ایران در رقابت های پرتاب نیزه پارالمپیک، امروز موفق شد مدال نقره را از آن خود کند و تعداد مدال های کشورمان را به ۲۰ برساند. همچنین ساعتی پیش ایران نهمین طلا و بیست و یکمین مدال را هم در رشته پرتاب دیسک گرفت.

جواد حردانی ورزشکار کشورمان که پیش از این هم یک مدال برنز در رشته پرتاب وزنه گرفته بود، ساعتی پیش در مسابقات پرتاب دیسک کلاس ادغامیF37/38 با رکورد ۵۲ متر و ۹۱ سانتی‌متر به قهرمانی رسید و نهمین مدال طلای را نصیب کاروان پارالمپیک ایران کرد.

ظهر امروز هم کامران شکری در رشته پرتاب نیزه کلاس F 42 توانست ۵۲ متر و ۶ سانتی متر پرتاب کند تا پس از یانلونگ فو از چین به مدال نقره برسد. رکورد پرتابگر چینی ۵۲ متر و ۷۹ سانتی متر بود. در این رشته نماینده نروژ با پرتاب ۴۸متر و ۹۰ سانتی متر در سکوی سوم ایستاد.

با کسب این مدال تعداد مدال های ایران به ۹ طلا، ۶ نقره و ۶ برنز رسیده است. طلاهای ایران را غیر از حردانی (پرتاب دیسک)، تاکنون جلیل باقری (پرتاب وزنه)، پیمان نصیری (دوی ۱۵۰۰ متر)، زهرا نعمتی (تیروکمان)، محسن کائیدی (پرتاب نیزه)، سیامند رحمان، نادر مرادی، علی حسینی و مجید فرزین (وزنه برداری) کسب کرده اند.

مدال نقره کشورمان را نیز کامران شکری (پرتاب نیزه)، مهرداد کرم‌زاده (پرتاب دیسک)، محسن کائیدی (پرتاب وزنه)، سجاد نیک پرست (پرتاب نیزه)، روح الله رستمی (وزنه برداری) و عبدالرضا جوکار (پرتاب نیزه) کسب کرده اند و مدال های برنز نیز از سوی ساره جوانمردی (تفنگ بادی ۱۰ متر)، علی صادق‌زاده (وزنه برداری) و جواد حردانی (پرتاب وزنه)، فرزاد سپه‌وند (پرتاب دیسک)، علی محمدیاری (پرتاب دیسک و ریکرو تیمی بانوان) دریافت شده است.

امروز همچنین تیم ملی فوتبال هفت‌نفره‌ی ایران نیز از راه‌یابی به دیدار پایانی پارالمپیک بازماند و بازی را با نتیجه‌ی ۲ بر یک به اوکراین واگذار کرد.

به گزارش ایسنا، نیمه‌ی نخست با وجود شروع طوفانی ایران و خلق چند موقعیت خوب گلزنی، بدون گل مساوی به پایان رسید. در نیمه‌ی دوم اوکراین روی غفلت مدافعان ایران در موقعیت تک‌به تک قرار گرفت و مهاجم این تیم گل اول بازی را به ثمر رساند. در ادامه تلاش برای جبران گل خورده نتیجه داد و مهاجم ایران روی خروج ناموفق دروازه‌بان اوکراین با ضربه‌ی چیپ گل مساوی را وارد دروازه کرد. شادی کادر فنی و بازیکنان ایران چندان دوامی نداشت و شوت سرکش بازیکن اوکراینی به زیبایی وارد دروازه شد. ایران در وقت‌های تلف شده صاحب یک ضربه‌ی ایستگاهی شد اما این موقعیت طلایی با بی‌دقتی از دست رفت.

تیم ملی فوتبال هفت‌نفره‌ی ایران برای رسیدن به مدال برنز و دفاع از جایگاه سومی المپیک پکن، مقابل برزیل قرار خواهد گرفت.


 


دبیر خانه کارگر استان قم با انتقاد از به چالش کشیدن قانون کار و عدم اجرای این قانون از سوی کارفرمایان، شرایط نیروی کارگری در این استان را دشوار دانست.

علی طالبی در گفتگو با مهر، با انتقاد از اعلام آمارهایی در مورد تعداد اشتغال‌های ایجاد شده در استان قم اظهار کرد: یکی از چالش‌های جدی در موضوع اشتغال، روش‌های بررسی آمارها است که از گذشته تاکنون با مشکلاتی مواجه بوده و با واقعیت فاصله دارد.

وی با بیان اینکه این گونه آمارها قابل اعتنا و اعتماد نیست گفت: چندی پیش گزارشی ارائه شد که برخی شرکت‌ها هر سه ماه یکبار قرارداد کارگران خود را تمدید می‌کنند و در هر بار آمار نیروهای خود را برای فراهم کردن زمینه اشتغال اعلام کرده است.

دبیر خانه کارگر قم دلیل اصلی این اقدام را استفاده از تسهیلات عنوان کرد و در مورد اشغال فرصت‌های شغلی توسط نیروهای غیرایرانی گفت: در قم کارگران بسیاری با تابعیت افغانی و پاکستانی وجود دارند که بسیاری از فرصت‌های شغلی را اشغال کرده‌اند و علاوه بر این به خاطر غیربومی بودن بسیاری از پیمانکاران، نیروهای کاری طرح‌ها و پروژه‌ها نیز غیربومی هستند از این رو نیروی کار بومی سرگردان و دنبال کار است.

این در حالی است که به گفته طالبی آمار و اطلاعاتی در مورد فعالیت کارگران غیرمجاز غیربومی در قم صادر نشده است اما در مورد تعداد فعالیت نیروی کار تنها می‌توان به آمار افرادی که در سامانه تامین اجتماعی ثبت شده‌اند استناد کرد.

طالبی یکی دیگر از مشکلات کارگران را عدم اجرای قوانین دانست و تاکید کرد: متاسفانه قانون کار را به چالش کشیده‌اند و این قانون اکنون اجرایی نمی‌شود.

وی افزود: هر زمانی که نیروی کار نسبت به مشکلاتش اعتراض کند سازمان‌های مربوطه به این مشکلات رسیدگی می‌کنند اما در مجموع آنچه که هرگز به جایی نرسد فریاد است.

دبیر خانه کارگر قم با بیان اینکه عادی نبودن وضعیت تولید به مشکلات نیروی کار دامن زده است، اظهار کرد: در این میان دیواری کوتاه‌تر از دیوار کارگران وجود ندارد و تولیدکنندگان برای جبران ضررهای خود حق و حقوق نیروی کار را کاهش می‌دهند.

وی ادامه داد: پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها این وضعیت کمی بغرنج‌تر شد و نیروی کار با مشکلات عدیده‌ای مواجه است.

در چنین وضعیتی نیروی کار باید از طریق تشکل‌های کارگری مشکلات خود را مورد بررسی قرار دهد ولی به گفته طالبی، موقعیت و توانمندی تشکل‌های کارگری به شدت کاهش یافته است.

دبیر خانه کارگر قم اظهار کرد: در زمینه دفاع از حق و حقوق کارگر کمتر نماینده‌ای وجود دارد که به دفاع از این قشر برخیزد و مسائل و مشکلات آنها را منتقل کند و نیروی کار با مشکلاتی که دارد، می‌سوزد و می‌سازد.


 


امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: آنچه بسیار سخت و تکان دهنده است این است که یک عالم یا روحانی ایمانش را به حراج بگذارد و دینش را بفروشد و خدا را از دست بدهد. این امکان پذیر نیست که شخصی بگوید من هم ایمانم را دارم و هم فلان کار را که با دین و ایمان در تضاد است انجام میدهم.

به گزارش سنی آنلاین، مولوی عبدالحمید، با اشاره به برخی نکات اخلاقی گفت: مسئله مهم دیگر، استقلال مسایل مذهبی ما است، که مسایل مذهبی باید استقلالشان را حفظ کنند. قانون اساسی به ما آزادی داده است. استقلال در مسایل مذهبی مخالف با قانون نیست. در دین اسلام هم آزادی است و کتاب الله و سنت پیامبر هم به ما آزادی داده است تا افکار و اعتقاداتمان را به هیچ کسى وابسته نکنیم و مستقل نگه داریم.

وی افزود: امروزه متاسفانه بازار حراج ایمان فراوان است. برخی ایمان خود را در مقابل صد هزار و شخصی دیگر ایمانش را به یک میلیون تومان به حراج می گذارد. فردی که قسم دروغین می خورد در حقیقت ایمانش را به حراج گذاشته است. کسی که عهدشکنی یا وعده خلافی می کند در حقیقت ایمان را به حراج می گذارد. افردی که بخاطر منصب و یا پول دست به خیانت میزنند، ایمانشان را به حراج می گذارند.

مولوی عبدالحمید ادامه داد: اما آنچه بسیار سخت و تکان دهنده است این است که یک عالم یا روحانی ایمانش را به حراج بگذارد و دینش را بفروشد و خدا را از دست بدهد. این امکان پذیر نیست که شخصی بگوید من هم ایمانم را دارم و هم فلان کار را که با دین و ایمان در تضاد است انجام میدهم.

عبدالحمید با اشاره به ضرورت هوشیاری نسبت به استقلال مساجد و مدارس در استان، گفت: فضل و احسان خداوند است که تا کنون مدارس و مساجد در استان سیستان و بلوچستان در اختیار خود اهل سنت قرار دارند، زیرا این مساجد و مدارس توسط خود اهل سنت تاسیس شده اند و باید به دست خود آنها بمانند و به هر صورتی که صلاح می دانند آنها را اداره کنند و قانون هم همین است. بحمد الله از طرف دولت یا نظام نیز اجباری نیست که حتما شما مدارس خود را باید وابسته به دولت کنید؛ حاکمیت بر این امر اجباری ندارد و شورای امور مدارس نیز چنین قصدی ندارد؛ وی افزود: ما نظارت نظام را قبول داریم و مشورت را نیز می پذیریم در صورتی که خیر و صلاح ما در آن باشد، ولی آنچه که ما بر آن تاکید داریم این است که استقلال مدارس دینی حفظ شود.

وی با اشاره به بیداری اسلامی در جهان اسلام افزود: این بیداری اسلامی که در کشورهای اسلامی مشاهده می کنیم و زنان و مردان به طرف اسلام رجوع می کنند و خودشان را به کشتن می دهند، چنانچه در سوریه در مصر، تونس و لیبی این بیداری اسلامی آمده است؛ رهبران این بیداری، علما، روشنفکران و اندیشمندان هستند که با مردمشان در ارتباط هستند و آنها را راهنمایی می کنند.

هنوز اهل سنت در کلان شهرها برای برپایی نماز با مشکل مواجه هستند

مولوی عبدالحمید با اشاره به مشکلاتی که اهل سنت در کشور دارند، علما را به فعالیت و تلاش بیشتر فراخواند و افزود: اهل سنت در کشور مشکلاتی دارند که شما هم در جریان هستید؛ در پادگانهای نظامی اجازه ادای نماز با جماعت داده نمی شود و سربازان اهل سنت با مشکلاتی مواجه هستند. شکایاتی به ما رسیده و ما از طریق مسئولین پیگیری می کنیم. در تهران اهل سنت نتوانستند نماز عید را برپا کنند؛ برای اقامه نماز جمعه مشکلاتی دارند؛ در دیگر کلان شهرها مثل اصفهان که دهها هزار اهل سنت از طبقات مختلف چه بصورت کارگر یا دانشجو هستند، نیز با همین مشکل در امر نماز و برپایی مراسمشان مواجه هستند. در یزد و کرمان از ادای نماز با جماعت منع می شوند. خیلی ها در سربازخانه ها بخاطر ادای نماز بازداشت شده اند، که چرا در نماز به امام شیعه مذهب اقتدا نمی کنید!

وی افزود: ما پیگیر این مسئله هستیم و گفتیم که قرار نیست که شما دو مذهب را یکی کنید. این کارها نشان میدهد که افرادی قصد دارند دو مذهب را یکی کنند. دو مذهب باید با هم وحدت و اخوت داشته باشند؛ شیعه نماز خودش را بخواند و اهل سنت نماز خودش را بخواند. مشکلات و مسایلی است که اقتضا می کند هر کسی طبق مذهب خودش نمازش را بخواند. ما هرگز این انتظار را نداریم که برادر شیعه بیاید پشت سر ما نماز بخواند.این از جمله مشکلاتی است که اهل سنت با آن در داخل کشور مواجه هستند.

رئیس شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت سیستان و بلوچستان در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: لازم است مشکلات را بشناسیم و روی آن فکر کنیم و دور اندیشی داشته باشیم. وقتی علما از رسیدگی به این مشکلات شانه خالی کنند، چه کسی به این مشکلات رسیدگی کند.


 


کلمه – گروه کارگری: بیکار شدن بیش از ۶۰۰ کارگر و تعطیلی کارخانه آونگان و پتروشیمی اصفهان دو رخداد مهم و ناگوار در جامعه کارگری در هفته گذشته بود.

به گزارش کلمه، این دو خبر در کنار اخبار دیگری از تجمع و اعتراض کارگران در شهرهای مختلف که به رسانه ها راه یافت، نشان می دهد که جامعه کارگری روزهای آرامی را سپری نمی کند و حاکمیت همچنان در حال حرکت در مسیری است که سرانجام آن چیزی جز نابودی اقتصاد و تولید ملی نیست.

با توجه به فضای بسته رسانه ای و سانسورهای رایج در این روزها، به سادگی می توان حدس زد که آنچه در واقع اتفاق می افتد، به مراتب گسترده تر از بخشی است که در رسانه ها اجازه و امکان انعکاس می یابد.

اما همین حد محدود از خبرها نیز که انتشار خبرهای بیکاری، اخراج، تجمع و اعتراض در آنها به رویدادهای روزمره تبدیل شده و در کنار آنها موارد متعددی از تضییع گسترده حقوق کارگران نیز مطرح است، نشان می دهد که شرایط تا چه حد ناگوار و حتی به زعم برخی ناظران آشنا با حوزه کارگری، مستعد انفجار است؛ شرایطی که از یک سو بی تدبیری در حذف یارانه ها و از سوی دیگر خصوصی سازی نارس و ضد تولیدی مسبب آن بوده است.

در واقع بعد از ابلاغ سیاست های کلی اصل ۴۴ توسط رهبری در سال ۱۳۸۴ که عملا اقدامی یکسویه در جهت تغییر ناگفته قانون اساسی و تفسیر خلاف روح اقتصادی حاکم بر آن بود، بی آنکه از مردم در این باره نظرخواهی شود، فروش ثروت های ملی و کارخانه ها به اشخاص و نهادهای نزدیک به حاکمیت و برخی نیروهای نظامی- امنیتی و غیر متعهد به کار و تولید آغاز شد.

از آن زمان تا کنون تعطیلی کارخانه ها و بیکاری کارگران افزایش دوچندانی داشته است و به اذعان غالب کارشناسان با دیدگاه های مختلف، ادامه این روند برای آینده سرزمین مان فاجعه بار خواهد بود. با این وجود مشخص نیست که رهبری چگونه این شرایط را مطلوب توصیف می کند، که دیروز در سخنان خود گفته است: “ارزیابی من از شرایط این است که کشور، در مجموع در حال پیشرفت مطلوب است”!

به نظر می رسد یا در مفهوم پیشرفت باید تجدید نظری صورت گیرد و یا لااقل نسبت آن با این وضعیت رکود تولید در سال تولید ملی و این حجم ورشکستگی ها، تعطیلی کارخانه ها، اخراج کارگران، گسترش بیکاری و … مشخص شود.

تجمعات اعتراضی کارگران در رشت و اراک

در هفته گذشته در نقاط مختلف کشور شاهد تجمعات کارگران در اعتراض به بی قانونی ها و به منظور احقاق حقوق شان بودیم. در رشت حدود ۲۰۰ کارگر کارخانه کنف کار گیلان با تجمع در مقابل استانداری گیلان نسبت به عدم توجه مسئولین به مشکلات معیشتی‌شان اعتراض کردند. جمعی از بازنشستگان این کارخانه نیز همراه کارگران در این تجمع اعتراضی حضور داشتند.

میزان مطالبات کل کارگران بازنشسته این کارخانه حدود ۲ میلیارد تومان است. یکی از کارگران حاضر در این تجمع به ایلنا گفته بود: هیچ مسئولی در استان سوال نمی‌کند چرا تجمع کرده‌اید، من خود کارگرم و با ۲۱ سال سابقه کار بازنشسته شده‌ام اما معوقات من و همکارانم پرداخت نمی‌شود، فرزند محصل دارم و در آستانه بازگشایی مدارس پول ندارم یک جفت کیف و کفش برای فرزندم بخرم.

این واحد صنعتی در سال ۸۲ به بخش خصوصی و اگذار شد و یک سال بعد به علت بحران مالی و ناکارامدی در مدیریت تعطیل شد. کارخانه کنف کار، تنها واحد تولیدکننده گونی، کیسه و منسوجات کنفی در گیلان است. کارگران آن بارها در اعتراض به وضعیت کاری شان و عدم وصول مطالباتشان، در مقابل استانداری گیلان تجمع کردند. در تاریخ سی اردیبهشت سال ۱۳۸۶ یکی از کارگران این کارخانه با ۱۸ سال سابقه کار، به دلیل مشکلات شدید مالی و شرمندگی در مقابل زن و فرزندانش، خود را حلق‌‏آویز کرد. در همان روز نیز تجمع بزرگی مقابل استانداری گیلان برگزار شده بود.

در اراک نیز حدود صد کارگر آونگان در تجمعی نسبت به تعطیلی کارخانه آونگان و بیکار شدن شان اعتراض کردند. با اعلام رای قطعی دادگاه در شعبه ۸ حقوقی اراک مبنی بر ورشکستگی شرکت آونگان، کارگران این واحد تولیدی در اعتراض به حکم صادره در مقابل شرکت تجمع کرده و خواستار حمایت مسئولین شدند. رای دادگاه با توجه به شکایت بازنشستگان شرکت مبنی بر عدم دریافت مطالبات سنواتشان صورت گرفته است. با ابلاغ حکم ورشکستگی، سازمان تامین اجتماعی نیز لیست بیمه کارگران را از تیر ماه به بعد تایید نکرده است. این در حالی است که کارگران تا هفته گذشته در کارگاه‌ها مشغول بکار بودند که با ابلاغ رای دادگاه و تعطیلی کارگاه‌ها، پروژه‌های تولید سفارشات تعطیل شده است.

مهدی اسکندری، نماینده کارفرما و رئیس حراست کارخانه آونگان که در میان معترضین حضور داشت در این زمینه گفت: از زمان شروع بحران از ۵ سال گذشته تا کنون بدلیل عدم حمایت از سرمایه گذار و به تعویق افتادن وعده‌ها، مشکلات مالی شرکت بیشتر شده بطوریکه قول استانداری مبنی بر پرداخت ۱۶ میلیارد تومان برای حمایت مالی پس از تاخیر در اجرا به ۸ میلیارد تومان و سپس به ۴ میلیارد تومان در قالب مصوبه سفر هیات دولت به استان درآمد اما‌‌ همان مصوبه هم به اجرا در نیامد تا اینکه استاندار شخصا در بهار سال ۹۰ در حضور خبرنگاران و مسئولان قول پرداخت ۲ میلیارد تومان برای پرداخت سنوات حقوق بازنشستگان را داد اما عدم تحقق این وعده نیز باعث شد تا بازنشستگان بار دیگر شکایت خود را پیگیری کنند تا این حکم اعلام شود.

به گزارش کلمه، کارخانه آونگان تولید کننده انواع نبشی و دکل های انتقال برق است. این کارخانه بزرگترین تولید کننده این نوع دکل ها در خاورمیانه بود. با شروع فروش ثروت های ملی بعد از ابلاغیه سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی توسط رهبری این کارخانه نیز در سال ۱۳۸۴ به بخش خصوصی واگذار شد. در همان زمان عباس رجایی نماینده اراک در مجلس و عضو هیئت تحقیق و تفحص از سازمان خصوصی سازی در مورد این واگذاری گفت: “در بررسی های به عمل آمده از کارخانه آونگان در اراک مشخص شد که تخلفات زیادی در واگذاری این کارخانه به بخش خصوصی صورت گرفته است و این کارخانه ۲۵ میلیارد تومان ارزانتر از قیمت واقعی واگذار شد. کارخانه آونگان که ۴۹ درصد سهام آن متعلق به دولت است واگذاری آن حاکی از منافات جدی با قانون برنامه سوم توسعه است.”

کارخانه آونگان پیش از واگذاری به بخش خصوصی حدود ۷۰۰ کارگر داشت. بعد از واگذاری ۳۰۰ کارگر تغییر وضعیت پیدا کردند و با قرارداد کار موقت و با حداقل دستمزدها به کار گماشته شدند. بخشی از ماشین آلات کار و تولید از کارخانه خارج شده بود و از شش سالن تولید این کارخانه تنها دو سالن با ظرفیت کم به فعالیت اشتغال داشت. ناکارامدی در مدیریت کارخانه شرایط به جای رسانده است که این کارخانه اکنون تنها ۱۰۰ کارگر دارد که با این حکم دادگاه انها هم بیکار شدند.

تعطیلی پتروشیمی اصفهان

هفته گذشته تعطیلی پتروشیمی اصفهان بعد از هفتاد روز پنهان کاری به شکل علنی خبری شد. این کارخانه به دلیل بدهی نزاع مالی اش با پالایشگاه نفت اصفهان و در پی عدم ارائه مواد اولیه این کارخانه از جانب پالایشکاه نفت اصفهان از ۴ تیر ماه تا کنون تعطیل است و ۵۰۰ کارگر آن بیکار هستند.

محمد ابراهیم یاوری، مدیرعامل پتروشیمی اصفهان، به فارس گفته است: تعطیلی این شرکت از بیش از ۷۰ روز پیش بوده که ما طی این مدت صبر کردیم تا جو سیاسی کشور متشنج نشود. ۲۰ سال است که بحث خوارک و طلب و بدهی مطرح است. چون در دو واحد و سیستمی که کاملا به هم وابسته اند، موضوع طلب کاری و بدهی کاری عادی ترین موضوع در ایران است.

یاوری در ادامه حذف یارانه های سوخت و بنزین را عامل بروز مشکلات در این کارخانه اعلام کرده و گفته است: پالایشگاه اصفهان ۲۰ سال در قالب یک بسته، خوراکی را به ما می دادند که ۵۵ درصد از محصول "رافینت" را که نهاده واسطه تولید بنزین به شمار می‌رود، به پالایشگاه می دادیم و ۴۵ درصد دیگر محصول، مال ما می شد. اما آقایان گفتند محصول رافینت را نمی خواهند. چون دولت دیگر یارانه ای را برای تولید بنزین به پالایشگاه نمی داده؛ برای همین ما با حجم عظیمی کالای برگشتی مواجه شدیم که هم باید پولش را می دادیم و هم اینکه نمی دانستیم با آن چه کار کنیم. چون ۲۰ سال همین رویه بود و ما هم برنامه ای نداشتیم.

هر دوی این کارخانه ها بعد از ابلاغیه سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی توسط رهبری و چوب حراج زدن به ثروت های ملی به بخش خصوصی واگذار شده است. اکنون واضح است که در نزاع بین این دو شرکت ملی خصوصی شده، این تولید ملی کشور است که ضرر می کند و از همه بدتر سفره خانواده های کارگران است که تهی می شود.

دو طرف نزاع اندکی به این مساله توجه نمی کنند که در میان این دعواها، نان و زندگی ۵۰۰ خانواده در معرض تهدید است. نابسامانی هایی از این دست، نتیجه ی چوب جراج زدن به ثروت های ملی و واگذاری آنها به بخش خصوصی- شبه دولتی و نیروهای غیر متعهد به تولید و کار به بهانه اشتغال و افزایش تولید است؛ روندی که ادامه ی آن برای اقتصاد این سرزمین فاجعه بار خواهد بود.

فعالان حقوقی و صنفی جامعه کارگری

هفته گذشته فعالان کارگری نسبت حقوق های قانونی جامعه کارگری که سال هاست به محاق رفته است سخن گفته اند.

علیرضا حیدری، فعال کارگری، با آسیب زننده توصیف کردن تصمیم گیری دولت برای کارگران و کارفرمایان در ضرورت تشکل های مستقل کارگری به ایلنا گفت: برای احقاق حق هر گروه، طرفین می‌بایست از طریق نمایندگان واقعی خود به مذاکره بپردازند نه آنکه دولت از بالا برای آنان تصمیم بگیرد. او در این گفتگو تشکل‌های کارگری پر قدرت و سازمان یافته و اصل سه جانبه گرایی را کلید حل مشکلات اقتصادی و روابط کار امروز ایران دانست و هر دولتی را که قدرت سیاسی را جایگزین نهاد‌های کارگری کند و یک سری گروه نمادین را برای حفظ پرستیژ در عرصه بین المللی در داخل تشکیل دهد، ناتوان از حل معضلات خواند.

پروین محمدی، عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران، نیز ضمن تاثیر گذار خواندن تشکل‌های کارگری در بهبود وضعیت کارگران، اظهار داشت: تجربه کشور‌های صنعتی و نقش تشکل‌ها و صنوف کارگری به ما نشان می‌دهد که این گروه‌ها می‌تواند نقش جدی در احقاق حق کارگران ایفا کنند. او با انتقاد از عملکرد تشکل‌های دولتی کارگری اظهار کرد: این تشکل‌ها بیشتر از آنکه به فکر حل مشکلات کارگران باشند، نگران مسائل سیاسی کشور هستند. محمدی در همان گفتگو با اشاره به مشکلات کارگران در کارگاه های زیر ده نفر، از تصویب و تداوم اجرای ماده ۱۹۱ قانون کار انتقاد کرد و آن را در جهت کسب رضایت سرمایه گذاران و کارفرمایان خواند. او به ایلنا گفت: ماده ۱۹۱ قانون کار، قرارداد‌های موقت و سفید امضاء و… نتیجه ورشکستگی اقتصاد کشور است و این قوانین تنها برای کسب رضایت سرمایه گذاران اجرا می‌شوند.

فرج الله عارفی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز نسبت به عقد قراردادهای کاری سفید امضاء اعتراض کرد. او در این مورد گفت: انعقاد قرارداد سفید امضا با کارگران که قشر ضعیف جامعه محسوب می‌شوند بسیار ناروا و ظالمانه است و هیچ فرقی با بردگی ندار. قراردادهای این چنینی از سوی برخی کارفرمایان امکان ایجاد فاصله طبقاتی در میان دهک‌های جامعه خواهد شد. نماینده جیرفت و عنبرآباد از کارگرانی که این چنین با آن‌ها قرارداد بسته‌ شده، دعوت کرده که آن را به کمیسیون اجتماعی یا فراکسیون کارگری انعکاس دهند تا بررسی شود!


 


دولت کانادا سفارت خود در تهران را تعطیل کرد و به دیپلمات‌های ایرانی مستقر در آن کشور نیز پنج روز مهلت داد تا خاک کانادا را ترک کنند.

بر اساس بیانیه ای که امروز جان برد وزیر امور خارجه کانادا منتشر کرده، کانادا در موضعی غیرمنتظره و ناگهانی، جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین تهدید علیه صلح و امنیت جهانی نامیده و با عنصر نامطلوب خواندن دیپلمات های ایرانی، پنج روز به آنها مهلت داده تا از این کشور اخراج شوند.

در این بیانیه به شهروندان کانادا توصیه شده که به ایران سفر نکنند و به کانادایی های مقیم ایران نیز اعلام شده که از این پس سفارت به آنها خدمات کنسولی ارائه نخواهد داد و باید به کشورهای دیگر مراجعه کنند.

کانادا چند ماه قبل هم بخش صدور ویزای سفارتخانه‌اش در تهران را به بهانه کاهش هزینه‌ها تعطیل کرده بود.

گفته می شود برخی فعالیت های غیر متعارف اعضای سفارت ایران در کانادا، در تصمیم ناگهانی این کشور برای قطع اعلام نشده ی رابطه با ایران مؤثر بوده است.


 


کلمه: بر اساس اعلام ستاد انتخابات وزارت کشور، زمان برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خردادماه ۱۳۹۲ تعیین شده است. در همین حال به نظر می رسد هم نزدیکان احمدی نژاد و هم مخالفان او نگران اند که جریان مقابل دست به مهندسی انتخابات و دستکاری آرا بزند.

به نظر می رسد تیم احمدی نژاد بیشتر نگران تقلب در انتخابات آتی باشند؛ شاید به این خاطر که از نزدیک با تجربه مهندسی انتخابات آشنایی دارند و می دانند همان اتفاق شومی که در همین ساختار در انتخابات قبلی افتاد و البته با وجود هشدار دلسوزان نظام، هم از سوی رهبری و هم از سوی نزدیکان احمدی نژاد مورد انکار قرار گرفت، باز هم ممکن و محتمل است که تکرار شود.

به گزارش کلمه، با اعلام زمان برگزاری انتخابات پیش بینی می شود که منازعات قدرت جناح های مختلف درون حاکمیت نیز شدت بگیرد. هرچند تبلیغات زودهنگام برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از زمانی آغاز شد که هنوز معترضان به نتایج انتخابات مهندسی شده ۸۸ هنوز در خیابان ها بودند و تکلیف پرونده رسیدگی به تخلفات هنوز بسته نشده بود.

اما این روزها با مرزبندی جدیدی که میان حامیان سابق و فعلی احمدی نژاد پیش آمده، هر گروه در صدد است تا خیز بلندتری برای این انتخابات بردارد. انتشار اخبار رسمی و غیررسمی از احتمال کاندیداتوری رحیم مشایی، مرد مغضوب حامیان رهبری برای این انتخابات حساسیت هایی را برانگیخته است.

اما تیم احمدی نژاد مثل همیشه با اعتماد به نفسی که ناشی از دسترسی به اسناد ناگفته است، کار خود را ادامه می دهد و با حاشیه امنی که برای مردانش درست شده، در برابر اصولگرایان سنتی شاخ و شانه می کشد.

در حالی که در انتخابات مجلس نهم، نگرانی اصولگرایان و حامیان رهبری دستکاری و تقلب از سوی استانداران احمدی نژاد بود، اینک طیف نزدیک به احمدی نژاد از “مهندسی آرا” سخن می گویند، مساله ای که طی سال های گذشته مورد مناقشه گرو ه های مختلف سیاسی کشور بوده است.

نزدیکان احمدی نژاد به چگونگی این مهندسی تاکنون اشاره نکرده اند، اما با توجه به مهندسی آرایی که در انتخابات ۸۴ و ۸۸ صورت گرفت، اشاره آنان به نقش شورای نگهبان و سپاه در تعیین کسی است که از صندوق های رای بیرون می آید.

معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸ بارها به مهندسی آرا در این انتخابات اشاره کرده و بر این باور بودند که مسئولان برگزاری این انتخابات با دستکاری در آرا، در رای مردم امانتداری نکرده اند.

چندی پیش سایت اصولگرای بازتاب از بولتن های نزدیک به دولت از کاندیداتوری مشایی خبر داد. هر چند معاونت تبلیغات دفتر مشایی با صدور اطلاعیه ای خبر “بازتاب” درباره ورود مشایی به انتخابات را تکذیب کرد، سایت “انسان کامل” که ارگان حامیان مشایی به شمار می رود، با درج و تایید تلویحی خبر بازتاب، اعلام کرد: “رسالت اصلی دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آتی، مقابله با توطئه مهندسی انتخابات است

این مقام آگاه که نامش ذکر نشده، ادعا کرد که گفتمان عدالت خواهی احمدی نژاد در جامعه نهادینه شده است و کاندیدای جریان عدالتخواه برای پیروزی نیازی به حمایت های مستقیم احمدی نژاد ندارد، گفتمان احمدی نژاد به طور کامل نهادینه شده و علاوه بر مستضعفین، قشر متوسط جامعه نیز به احمدی نژاد پیوسته اند.»

این مقام آگاه با برشماری برخی از توطئه های شکل گرفته علیه دولت، ادعا کرد:«پروژه خلع ید از دولت، برگزاری انتخابات توسط کمسیونی تحت نظر مجمع تشخیص مصلحت و … همگی در حکم اعتراف زود هنگام به شکست و در جهت مهندسی انتخابات صورت گرفته است.»

در همین حال سایت های نزدیک به دولت طی چند روز گذشته نوشته بودند:

«شنیده شده در ماه رمضان مراسم افطاری در ساختمان کوثر صورت گرفت. در این افطاری آقای مشایی بحث‌هایی در مورد رابطه شب قدر و حضرت زهرا(س) مطرح کرده است و می‌گوید: من به صراحت می‌گویم از آقایانی که در انتخابات ریاست جمهوری مطرح هستند، من هیچ کم ندارم، نباید بگذاریم برنامه‌های این دولت زمین و ابتر بماند و به فضل خدا و کمک دوستان، دولت آینده هم دست ما خواهد بود، شخص خودم هم اعلام آمادگی کرده ام و می‌آیم، آقای احمدی‌نژاد بنده را متقاعد کرد تا حضور داشته باشم.

مدیریت این کار در دستان آقای احمدی‌نژاد است، اگر او بگوید بیا می‌آیم و اگر بگوید نیا نمی‌آیم ، من دلایل مخالفت خود را در خصوص حضوردر انتخابات به ایشان گفتم و ایشان هم دلایل خود را گفتند و من قانع شدم. احمدی‌نژاد شهر به شهر خواهد رفت و خواهد گفت که اگر می‌خواهید برنامه من (احمدی‌نژاد) ادامه پیدا کند، به فلانی (مشایی)رای بدهید و این امر هم کاملاً قانونی است و ربطی به امکانات دولتی هم ندارد. برنامه‌های دولت هم بر روی مردم بی‌تاثیر نبوده است.

سال ۸۴ و ۸۸ را به یاد بیاورید که ما چقدر تنها بودیم، الان هم همان وضعیت وجود دارد. خیلی‌ها الان می‌ترسند که قالیباف رئیس جمهور شود، اما او که از هاشمی بزرگتر نیست، قالیباف خیلی ایرادها و گاف‌ها دارد و ما برای او برنامه‌ مفصلی داریم، البته نباید الان برنامه‌هایمان را رو کنیم. جبهه پیروان و موتلفه هم شامل افراد … شده‌اند و کارشان تمام است، و جدیدترهای آنها (رهپویان و ایثارگران) را هم در انتخابات شرایطشان را دیدیم و تنها برای ما جامعتین مهم است ولی آن هم خطرناک نیست، در حال حاضر اختلاف اصول‌گرایان به گونه‌ای است که حالا حالاها باید بدوند تا این اختلافات حل شود.

… آقای احمدی‌نژاد معادلات همه این‌ها را برهم ریخته است . علی‌رغم کارشکنی‌هایی که وجود دارد ، برخی می‌خواهند رابطه رهبری با احمدی‌نژاد را خراب کنند، این رابطه هم خیلی خوب و آرام است و با … هم تعاملی صورت گرفته و … هم نیاز به بودجه دارد!!! و چون بودجه می‌خواهند نمی‌توانند صریح وارد شوند. ..»

از سوی دیگر این بولتن ها نوشته اند: «شنیده شده هفته گذشته آقای ثمره هاشمی رسماً‌ به عنوان مسئول ستاد حامیان احمدی‌نژاد فعالیت خود را آغاز کرده است. گفته می‌شود آقای بقایی به عنوان اسپانسر مالی معرفی شده بود که این امر با مخالفت مشایی مواجه می‌شود و قرار می شود سید حسن موسوی مسئول امور مالی این ستادها منصوب شود تا کار انتخابات را پیش ببرند.»


 


حجم آب موجود در مخزن سد زاینده رود اصفهان از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه ۹۰) تاکنون در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته ۵۳ درصد کاهش یافته است.

به گزارش ایسنا، آمارهای منتشر شده از سوی وزارت نیرو نشان می‌دهد حجم آب موجود در مخزن سد زاینده رود در استان اصفهان از ابتدای سال آبی جاری تاکنون به ۲۲۸ میلیون مترمکعب رسیده که در مقایسه با زمان مشابه پارسال که ۴۸۳ میلیون مترمکعب بوده، ۵۳ درصد کاهش یافته است.

براساس این گزارش، حجم آب ورودی به سد زاینده رود از ابتدای سال آبی جاری تاکنون نیز در حالی به ۸۶۸ میلیون و ۸۰۰ هزار مترمکعب رسیده که در زمان مشابه پارسال این مقدار ۹۳۰ میلیون و ۴۰۰ هزار مترمکعب بوده است.

بر این اساس، حجم آب ورودی به سد زاینده رود هفت درصد کاهش یافته است. هم اکنون ۱۸ درصد از مخزن سد زاینده رود در استان اصفهان از آب پر شده و ۸۲ درصد از ظرفیت این سد خالی است.

این درحالی است که آب موجود در مخزن سد گلپایگان دیگر سد مهم استان اصفهان در مقایسه با زمان مشابه پارسال چهار میلیون مترمکعب افزایش یافته است.

حجم آب ورودی به مخزن سد خمیران نیز تا پایان هفته گذشته در حالی به هشت میلیون و ۹۰۰ هزار مترمکعب رسید که در زمان مشابه پارسال این مقدار هشت میلیون و ۲۰۰ هزار مترمکعب بوده است.

بر این اساس، حجم آب ورودی به سد خمیران هشت درصد افزایش یافته است. سدهای زاینده رود، گلپایگان، حنا و خمیران سدهای تامین کننده آب مورد نیاز در استان اصفهان هست.

حجم آب موجود در مخزن سد زاینده رود اصفهان از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه ۹۰) تاکنون در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته ۵۳ درصد کاهش یافته است.


 


رییس اداره حفاظت محیط زیست گناوه گفت: براثر سرازیرشدن فاضلاب های سرگردان به ساحل، وضعیت این نقطه گردشگری ومفرح شهر در خطرناک ترین شرایط ممکن و وضعیت قرمز قرار گرفته است.

به گزارش خلیج فارس، محمد تولیده افزود: براساس آزمایش و نتایج اندازه گیری های انجام شده روی فاضلاب و خاک ساحل این بندر توسط آزمایشگاه معتمد این اداره، وضعیت بهداشت این نقطه در وضعیت بحرانی و خطرناکی قرار دارد.

وی اظهار داشت: با تلاش سازمان حفاظت محیط زیست و شهرداری از شرکت های مشاور محیط زیستی و آزمایشگاه های معتمد، آزمایش های متعددی بر روی پساب خروجی لوله های فاضلاب ورودی به ساحل و دریا انجام شد که نتایج به دست آمده نگران کننده و به اذعان کارشناسان ذی ربط این نقطه درحال نابودی است.

تولیده گفت: همچنین در نتایج حاصل از آزمایش انجام شده پساب ورودی به ساحل دارای سختی آب بسیار بالا و محتوی ویروس ها و باکتری هایی از قبیل ویروس روده ای ایکولای شناسایی شده که یکی از قوی ترین و کشنده ترین ویروس های روده ای است که از طریق فاضلاب منتقل شده و مسری هستند.

رییس اداره حفاظت محیط زیست گناوه افزود: در حدود یک کیلومتری هر لوله ورودی به ساحل و در عمق ۱۵ سانتی متری آنها بستری از لجن و پساب شهری ایجاد شده است.

وی گفت: با توجه به این که ساحل ماسه ای این بندر تفرجگاه و مکانی زیبا و جذاب برای کودکان، گردشگران و اهاالی این شهرستان است در وضعیت موجود این افراد در معرض خطرناک ترین بیماری ها قراردارند.

تولیده بیان کرد: به اذعان کارشناسان اگر چاره ای برای جلوگیری از ورود فاضلاب به ساحل انجام نشود این نقطه تبدیل به بستری از لجن و پساب، و زیستگاه ویروس ها، قارچ ها، باکتری ها و حشرات موزی خواهد شد و تردد از چندمتری آن به دلیل وجود بوهای نامطبوع و آزاردهنده غیرممکن خواهد بود.

رییس اداره حفاظت محیط زیست گناوه که هفته گذشته از ارایه طرحی برای جلوگیری از ورود و تبعات مضر و خطرناک فاضلاب های سرگردان به ساحل گناوه خبر داد که ضروری است با حمایت و مساعدت مسوولان ذی ربط اجرایی شود.

او اکنون می گوید: اعتبار موردنیاز این طرح که برگرفته از علم نانوتکنولوژی است، ۱۵ میلیارد ریال برآوردشده است.

وی به مشخصات و مزایای این طرح اشاره کرد و افزود: هم اینک فاضلاب های خانگی از سه نقطه شهر به ساحل سرازیر می شود که در این طرح برای هرنقطه یک دستگاه پکیچ نصب خواهدشد.

رییس اداره حفاظت محیط زیست گناوه افزود: پکیچ ها علاوه بر پیشگیری از ورود آب های سطحی شهر به ساحل، توانایی تبدیل پساب فاضلاب به کود، تامین آب فضای سبز و تولید روزانه ۱۰۰ صد هزارلیتر آب شرب را دارند.

ساحل شهر گناوه یکی از نقاط دیدنی و جذاب شهرستان گناوه در شمال استان بوشهر است که همه ساله پذیرای مسافران و گردشگران بسیاری از اقصی نقاط کشور بویژه در ایام تعطیلات نوروز است که علاوه بر آن مکان مفرح و مناسبی برای پرکردن اوقات فراغت اهالی این شهرستان ازجمله شناکردن، پیاده روی و انجام رشته های ورزشی مختلف است.


 


ابوافضل قدیانی عضو ارشد سازمان انقلاب اسلامی، پس آنکه اردیبهشت ماه سال جاری به زور و فریب به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب انتقال یافت و در آنجا صلاحیت دادگاه انقلاب و موضوع اتهامات مطروحه را به خود دادگاه و آقای خامنه ای برگرداند، روز یکشنبه دوازدهم شهریور نیز مجددا حاضر به حضور در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب نشد و آن را غیر قانونی خواند.

به گزارش خبرنگار کلمه، ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی در جواب مسوولان بند ۳۵۰ زندان اوین که شامگاه شنبه ۱۱ شهریور ماه به او اطلاع دادند تا روز بعد برای حضور در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای ادای توضیحات و محاکمه با موضوع اتهام تبلیغ علیه نظام منتقل می شود،  اعلام کرد دادگاه را برابر مواد قانونی اساسی غیر قانونی و برگزار کنندگان را مجرم می داند.

این مبارز و زندانی رژیم پهلوی در نامه خود خطاب به قاضی صلواتی نوشت از آنجا که بر خلاف قانون، رسیدگی به جرایم سیاسی بدون حضور هیات منصفه و در دادگاه ناصالح و نامشروع انجام می شود حاضر به شرکت در این دادگاه نخواهد شد.

ابوالفضل قدیانی به دلیل نگارش نامه ای خطاب به مردم ایران که در آن شخص رهبری را بزرگترین مبلغ علیه نظام خوانده که مملکت را با از بین بردن اساس جمهوریت به صورت مطلقه و خودکامه اداره می کند مورد اتهام قرارگرفته است.

در دادگاه قبلی که در شعبه ۲۸ و با حضور اجباری این زندانی سیاسی برگزار شد، قدیانی دادگاه و روند رسیدگی را به محاکمه کشاند و اتهامات متعددی علیه رهبری و نهادهای شاکی (وزارت اطلاعات وشورای عالی امنیت ملی) مطرح کرد، با این وجود دادگاه وی را به تحمل حبس محکوم کرد.

این زندانی سیاسی که از آذرماه ۹۰ به طور غیرقانونی و بدون ابلاغ حکم مجازات در زندان نگهداری می شود، تاکنون به تحمل ۵ سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شده است و گشایش پرونده های جدیدش همچنان ادامه دارد.

ابوالفضل قدیانی دچار مشکلات جسمی فراوان است و مطابق نظر کمسیون پزشکی باید دوره درمان و نقاهت خود را خارج از زندان سپری کند، اما مقامات دادستانی به طور غیر قانونی از دادن مرخصی درمانی به وی خودداری می کنند.


 


محمد داوری، روزنامه نگار و معلم دربند که سه سال است در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند در نامه ای به مادر خود نوشته است سپاس که سه سال صبوری کردی و خم به ابرو نیاوردی و کمر خم نکردی.

به گزارش کلمه، سردبیر سایت سحام نیوز در نامه خود که در آستانه سالگرد بازداشت خود نگاشته آورده است: پس از سه سال به نظر می رسد می دانند محمد داورری یک معلم و خبرنگار بوده و «آموختن» و «آموزاندن» تمام زندگیش بوده است. در واقع هر دو شغل او معلمی بوده است و شاگردی، و در مدرسه بزرگ ایران با خود عهدی عاشقانه بسته است. عهدی که عاقلانه بودن را هم رمز پیروزی دانسته و خود را با کاروان عاشقان و عاقلان سبز همراه نمود.

این جانباز دوران دفاع مقدس پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. دستگیری او پس از نامه ای بود که مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک نوشت. او بعد از انتشار این نامه بازداشت شد و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در صدا و سبمای جمهوری اسلامی، اقرار کند.

مهدی کروبی در آن روزها طی نامه‌ای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلم‌هایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. با این حال محمد داوری به ۵ سال حبس محکوم شد.

متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

مادرم سپاس، سپاس که سه سال صبوری کردی و خم به ابرو نیاوردی و کمر خم نکردی.

مادر مهربانم، سپاس که همیشه بر من لبخند زدی و سه سال از سرچشمه مهرت سیرابم کردی.

مادر بزرگم، سپاس که بزرگی کردی و برای یک بار هم در طول این سه سال التماس نکردی.

مادر فهیم من، درک متقابل در این سه سال ایمانم را تقویت نمود و این تو بودی که معجزه کردی.

مادر باوفایم، سه سال گذشت و تنهایم نگذاشتی و با نگاهت همیشه من را همراهی نمودی.

مادر سپاس، آری از ۱۷ شهریور سال ۸۸ تاکنون سه سال می گذرد از روزی که این خبر رسانه ای شد: «دفتر مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی پلمپ و محمد داوری بازداشت شد.»

بسیاری پس از شنیدن این خبر از پلمپ شدن دفتر آقای کروبی و حزب اعتماد ملی تعجب نکردند چراکه غیر منتظره نبود و پرسشی هم نداشتند که چرا؟ چون می دانستند در کشور چه می گذرد اما عده ای یک پرسش داشتند که این «محمد داوری» کیست؟

حالا پس از سه سال به نظر می رسد بسیاری پاسخ این پرسش را گرفتند و می دانند او یک معلم و خبرنگار بوده و «آموختن» و «آموزاندن» تمام زندگیش بوده است. در واقع هر دو شغل او معلمی بوده است و شاگردی، و در مدرسه بزرگ ایران با خود عهدی عاشقانه بسته است. عهدی که عاقلانه بودن را هم رمز پیروزی دانسته و خود را با کاروان عاشقان و عاقلان سبز همراه نمود.

مادرم، تو نگران بودی و نخستین روزهای بی خبری از من را به سختی سپری کردی. آنها مرا اسیر و ترا پریشان کردند اما حالا آنها پریشانند و من و تو آزاد و امیدوار.

مادرم، آنها تصور می کردند دیوارهای زندان فاصله می اندازد ولی نمی دانستند که دیدارهای زندان چه فصلی می گشاید.

مادرم، تو می دانستی مغرورم. سر خم نخواهم کرد اما آنها نمی دانستند که من و تو می دانیم و در کنار سرو قامتان، سبز و استوار می مانیم.

آری مادرم سپاس.

سپاس که به ایمانم به راه آزادی ایمان داری و یک بار در این سه سال تردیدی به خود راه ندادی. تو که رنج راه طولانی را برای دیدنم به جان خریدی می دانستی که من نیز باید راه پر رنجی را بپیمایم تا این راه طولانی به پایان رسد و تو همیشه به رفتن تشویقم کردی و به رسیدن امیدوارم نمودی.

مادرم سپاس، سپاس که راضی نشدی برای رضایت تو سرخم کنم و التماس نکردی و نگذاشتی التماس کنم و می دانی و می دانم چقدر آنها در حسرت این التماس ها مانده اند و چقدر حقیرند آن نوکران و بیچارگان.

مادرم، می دانم می بخشی همه آنها را و می دانم بخشش نمی خواهی از هیچ کدام از آنها چون تو بزرگی آنقدر بزرگ که آنها کوچکند.

مادرم، برق نگاه تو، حتی از پشت شیشه های کابین دیدار حکایت از غرور و افتخار داشت و تو هربار که به دیدنم می آمدی خاطرات پر افتخاری را از همراهان سبزمان به من هدیه می کردی و من پر می شدم از خاطرات زیبا و زیبایی های خاطره ها.

تو می گفتی تنها نیستم و تنها نخواهیم ماند، از وفاداری دوستان می گفتی و از محبت هم بندیانم که از بند آزاد شده بودند و حالا گرفتار بند همراهی بودند، و چقدر این بند آن بندها را محکم تر نموده است و چه عهدی بستیم همه باهم.

مادرم سپاس

سپاس برای همه چیز و برای همیشه

فرزندت و فرزند ایران


 


سعید مدنی، عضو شورای فعالان ملی ـ مذهبی ایران جامعه شناس و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی و از صاحب‌نظران حامی جنبش سبز مردم ایران، از ۱۹ دی‌ماه ۱۳۹۰ در سلول‌های انفرادی و جمعی بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین محبوس است.

به گزارش ندای سبز آزادی، این دانش‌آموخته‌ی دکترای علوم اجتماعی عضو گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران و صاحب تحقیقات متعدد و ارزشمند در حوزه‌ی آسیب‌های اجتماعی و به‌ویژه اعتیاد، فقر، و روسپی‌گری است مدنی، روزنامه نگار، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، و از بنیان‌گذاران و عضو هیات تحریریه نشریه توقیف شده «ایران فردا» به مدیرمسئولی زنده‌یاد مهندس عزت الله سحابی است.

سعید مدنی مدرس دانشگاه علوم اجتماعی و بهزیستی و سردبیر فصلنامه علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی بود که در پی حمایت از جنبش سبز با تهدید دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ از کار برکنار شد.

با وجود پایان یافتن بازجویی‌های خشن و بدرفتاری شدید با مدنی و سپری شدن ۷ ماه از حبس این جامعه شناس بازجوهای مسلط بر بند امنیتی ۲۰۹ اوین همچنان از انتقال این فعال سیاسی ملی ـ مذهبی به بند ۳۵۰ (بند ویژه زندانیان سیاسی) ممانعت می‌کنند.


 


رییس اتحادیه قناد و بستنی‌فروشی‌های اهواز گفت: با وجود افزایش هزینه‌های تولید شیرینی، قیمت آ‌ن هیچ‌ تغییری نکرده است، این در حالیست که افزایش هزینه‌ها بر میزان تولید اثرگذار است و به همین دلیل میزان تولید با افت زیادی مواجه شده است.

سیامک جعفری در گفت‌ وگو با ایسنا، عنوان‌ کرد: قیمت انواع مواد اولیه از جمله خامه ۳۰ درصد، گردو، پسته و پودر نارگیل ۴۰ درصد، هر کیسه ۵۰ کیلویی شکر۶۷ هزار تومان، هر کیسه‌ ۴۰ کیلویی آرد ۲۸ هزار تومان و هر کیلوگرم پودر کاکائو ۲۰ هزار تومان افزایش داشته‌ است؛ درحالی که قیمت این اقلام در گذشته خیلی کمتر بود.

وی ادامه‌ داد: در حال حاضر قیمت هر کیلوگرم خامه پاستوریزه ۴۰۰۰ تومان و هر کارتون تخم‌مرغ ۶ شانه‌ای ۲۶ هزار تومان است و تهیه مواداولیه با این قیمت‌ها برای تولیدکنندگان شیرینی به‌ صرفه نیست.

رییس اتحادیه قناد و بستنی‌فروشی‌های اهواز تصریح‌ کرد: از آذرماه سال‌ گذشته تاکنون ۶۰ کارگاه تولید شیرینی تعطیل شده و در حال حاضر فقط ۱۶۰ واحد فعال است؛ این در حالیست که میزان خرید مردم نیز ۶۰ درصد کاهش یافته است.

جعفری افزود: واحدهای فعال تولید شیرینی از هزینه‌های برق ناراضی هستند، زیرا تعرفه‌های برق آنها صنفی‌ـ صنعتی حساب می‌شود؛ به‌طوری‌ که هزینه ماهانه برق یک مغازه ۶۰ متری، به یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان می‌رسد.

وی بیان‌ کرد: دست‌فروشان در تولید ما خیلی تأثیر منفی گذاشته‌اند؛ آنها اقدام به فروش شیرینی‌های بی‌کیفیت و تاریخ مصرف گذشته با قیمت‌های کمتر به مردم می‌کنند. این امر موجب شده مغازه‌داران، به دلیل ورشکستگی واحدهای خود را تعطیل کنند. ما این مسأله را به وزارت بهداشت و شهرداری اعلام کردیم، اما هیچ‌ اقدامی جهت جمع‌آوری دست‌فروشان انجام نشد.

جعفری به قیمت انواع شیرینی در اهواز اشاره کرد و گفت: قیمت هر کیلوگرم شیرینی محمدی و کره‌ای ۵۵۰۰ هزار تومان، هر کیلوگرم شیرینی آلمانی و خشک ۵ هزار تومان، هر کیلوگرم شیرینی‌تر ۶۲۰۰ هزار تومان، هر کیلوگرم رولت ناپلئونی ۷ هزار تومان، هر کیلوگرم کیک یخچالی مغزدار و نارگیلی ۷۵۰۰ تومان، هر کیلوگرم شیرینی گردویی ۹ هزار تومان و هر کیلوگرم کیک فیگوری ۱۰ هزار تومان است.


 


رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران گفت: مراجع رسمی هیچ‌گاه منشا اصلی امواج و پارازیت‌‌ها را اعلام نمی‌کنند.

معصومه ابتکار که پیش از این درباره تاثیر ارسال پارازیت بر روی امواج ماهواره‌ای در ایجاد سونامی سرطان هشدار داده بود، اکنون در گفت‌و‌گو با ایلنا درباره منشا اصلی پارازیت‌ها، اظهار کرد: ما نمی‌توانیم بگوییم که منشا اصلی امواج یا پارازیت‌ چیست، این کار وظیفه مراجع رسمی است که متاسفانه هیچ‌گاه اعلام نمی‌شود.

رئیس سازمان محیط زیست دولت خاتمی با بیان اینکه در این زمینه با وجود داشتن اطلاعات نمی‌توانم اظهار نظر کنم، تصریح کرد: ‌تنها چیزی که در این باره می‌توانم بگوییم این است که باید نصب تمامی دکل‌ها و آنتن‌های مخابراتی بر اساس ضوابط تعیین شده در مصوبه شورای شهر تهران انجام شود و این دکل‌ها باید ضابطه‌مند شود.

به گفته این عضو شورای شهر تهران، اگر چه همکاری در بخش نصب دکل‌ها و آنتن‌های مخابراتی خوب است اما هنوز در این بخش مشکلاتی وجود دارد اگرچه امیدواریم ضوابط تعیین شده در این بخش توسط تمامی نهاد‌ها و دستگاه‌ها اجرا شود.

ابتکار درباره اخباری مبنی بر ارسال امواج و پارازیت‌هایی از برج میلاد نیز گفت: این گفته را تایید نمی‌کنم اما گزارش‌هایی در این بخش برای من ارسال شده است که موید این مساله است!

وی افزود: برج میلاد به عنوان دکل مخابراتی در حال استفاده است.

کلمه پیش از این گزارش داده بود که همزمان با انتشار خبر انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان و نیز در آستانه برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، پارازیت‌ها افزایش یافته است.

گزارش های قبلی کلمه در این باره را در زیر بخوانید:

ماهواره‌هراسی حاکمیت، به بهای جان ملت؛
پارازیت‌ها همچنان در سکوت، جان مردم را می‌گیرند/ هیچ‌کس پاسخگو نیست

خفقان، پارازیت، سرطان؛ حکومت از جان ملت چه می‌خواهد
افزایش پارازیت‌های ماهواره‌ای، به‌رغم وجود هشدارها درباره عوارض آن


 


کم نیستند کسانی که هر روز ناهار را در سر کار و یا حتی منزل با ساندویچ و پیتزا برگزار می کنند.بی آنکه بدانند این محصول چه داستانی دارد.

ساندویچ و فرهنگ ساندویچ خوری محصول دوران مدرن است گرچه نشانه هایی از آن در تاریخ نیز وجود دارد اما مدرنیسم و به تبع آن کار بیشتر و فراغت کمتر باعث شد که غذای سریع فست فود برای خود جایگاه ویژه ای پیدا کند

آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی از مک دونالدی شدن به عنوان یک فرهنگ نام می برد که بیشتر کشورها را در بخشهای مختلف درگیر خود کرده است.

اما جدا از این مباحث خوشمزه بودن این نوع غذا باعث همه گیری آن در جوامع مختلف شده است گرچه ساندویچ توان آنرا داشته است که با غذاهای فرهنگ ها و ملتهای گوناگون خود را وفق دهد.

به عنوان مثل برندهای معروف فست فود مثل مک دونالد برگر کینگ و کی اف سی حتما در منوی خود در کشورهای صاحب فرهنگ غذایی چند ساندویچ با غذاهای بومی منطقه دارند اما ایران ….کشور ما در زمره یکی از تولید کنندگان خوب سوسیس و کالباس است.و این محصولات حتی از طرف ایرانیان ساکن خارج کشور به کشورهای اروپایی برده می شود اما این محصولات از کی وارد ایران شد.

پس از انقلاب کمونیستى در شوروی ۱۹۱۷/۱۲۹۶ عده زیا‌دى از ارمنیان روسیه و نیز روس‌هاى سفید یا مخالف انقلاب به ایران سرازیر شدند. کالباس، سوسیس، ژامبون از مواد غذایى مورد علاقه شدید روس‌ها و ارامنه است.. تهیه کالباس به صورت کنونى اما به شکل دستى وسنتى ازدوران بسیار قدیم در یونان و سپس روم و اروپاى قرون وسطى و جدید متداول بوده و با سیر و نمک و پس از کشف جزایر ملوک چین و هند با انواع چاشنى‌ها آن را خوشمزه مى‌کرده‌اند.

ارامنه و روس‌هاى سفیدی که به ایران آمدند و در گیلان و مازندران و استرآباد و تهران مستقر شدندو شروع به تهیه کالباس و سوسیس و ژامبون کردند، آقایان آرزومان ومیکاییلیان دو تن از ارمنیان مهاجر به ایران کارگاه‌هایى نخست در گیلان و سپس در تهران تاسیس کردند و شروع به تهیه کالباس و سوسیس و ژامبون کردند.

تا آن زمان اروپاییان مقیم تهران این مواد گوشتى را از قوطى‌هاى کنسرو که از ارویا به ایران فرستاده مى‌شد بیرون آورده مى‌خوردند ، اما به زودی تولیدات ایران مورد قبول خاطرشان قرار گرفت و دو مؤسسه آرزومانیان و میکاییلیان به کارخانه‌هاى بزرگى تبدیل شدند. شهرت کالباس وسوسیس و ژامبون ایران بدان حد بود که در جنگ دوم جهانى پس از اشغال ایران، انگلیسى‌ها رسما و طى نامه‌ای درخواست موافقت با صدور چندتن کالباس و سوسیس ایران را به خارج برای رفع نیاز سربازان انگلیسى در آفریقا و خاور نزدیک کردند.

نخستین ساندویچ فروشى‌هاى ایران

از دوران جنگ دوم به بعد اولین ساندویچ‌فروش‌ها در تهران و سپس در طول ۱۰ سال در شهرستان‌ها افتتاح شدند که غالب کارکنان آنها ارمنى بودند. نخستین بار در خیابان استانبول یا استامبول تهران چند مغازه که ماهی و ماهی دودی و لوله‌هاى کالباس مى‌فروختند ساندویچ عرضه کردند که بهای آن دانه‌ای پنج قران بود. نان بولکا (سفید بامزه ترشى خمیر)، خیارشور حلبى تبریز، کمى کره که به نان مى‌مالیدند وچند برگ جعفرى تازه خرد کرده. “مغازه خزر” در ا بتداى خیابان استانبول پس از چهار راه فردوسى- استانبول- نادرى در پاساژى واقع بود و مدتی بعد در طبقه زیرین آن رستورانى افتتاح شد که در آنجا چند نوع غذا از جمله سوسیس سرخ کرده یا مغز گوسفند یا کتلت یا ماهى ازون برون یا شیر ماهى را همراه با توده‌اى از سیب‌زمینى پوره خوشمزه که روى غذا و سیب زمینى سس گوجه فرنگى یا کچاپ هم مى‌ریختند به بهای نازل هر پرس شش قران وبعدها ۱۲ ریال و در دهه چهل ۱۸ ریال! عرضه مى‌کردند. آنجا محل جمع شدن و سخن گفتن و وقت گذراندن شعرا، نویسندگان ، روزنامه‌نگاران و دانشجویان و دانش‌آموزان کلاس‌هاى بالاى مدارس متوسطه بود.

شب جمعه در ساندویچ‌فروشى‌هاى خیابان‌هاى استانبول و نادرى و لاله زار و لاله زارنو غلغله‌اى بود. ساندویچ از سال‌های حدود ۱۳۳۵ به شهرستان‌ها نیز انتقال یافت.

رفتن به ساندویچ فروشى و بى‌آبرویى

در سال‌هاى اول افراد محترم و آبرومند رفتن به ساندویچ‌فروشى‌ها را دون شأن مى‌دیدند و حداکثر رضایت مى دادند به چلوکبابى و چلوخورشتى بروند. همان طور که د ر عصر ناصرى نیز رفتن به رستوران و چلوکبابى کارى خلاف آبرو تلقى مى‌شد و مى‌گفتند فلانی سفره درست و حسابى ندارد که به دکه نان وکباب یا دکان چلوکبابى مى‌رود اما کم کم رفتن به دکان ساندویچ‌فروشى متداول شد و امروز بسیا‌رى از خانم‌ها و آقایان وجوانان خوردن ساندویچ را بر صرف غذا در خانه ترجیح می‌ددهند. حتی در حدود سال‌های دهه ۴۰ گفته مى‌شد که تعداد کارگران ساندویچ‌فروشى‌ها تنها در شهرستان رشت به ۱۶۰۰۰تن رسیده است. در دهه ۱۳۴۰ در بلوار کشاورز یک ساندویچ‌فروشى بزرگ به نام ۴۴۴ افتتاح شده بود. همچنین ساندویچی بزرگ آندره

استقبال گسترده در دهه ۴۰ و ۵۰

در تهران طی دو دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ تعداد ساندویچ‌فروشى‌ها ازده‌هزار گذشت. در اوایل دهه ۱۳۴۰ ، همبرگر وارد بازار غذای ایران شد. تاپس همبرگر در بلوار ناهید ، خیابان جردن (آفریقا) ، اولین همبرگرها را با بهای سه تومان ، عرضه می‌کرد که با یک بطری پنج ریالی نوشابه و یک پاکت سیب‌زمینی به بهای پنج ریال ، قفیمت کل غذا از ۴۰ ریال بیشتر نبود ، وقتی همبرگز تاپس بهای غذای خود را گران کرد و چهل ریال بابت یک همبرگر گرفت ، غوغایی در تهران برپا شد. شهرداری دخالت کرد و دستور بازگشت به بهای سابق را داد که صاحب همبرگرفروشی زیر بار نرفت و به جای همبرگر ، پیتزا عرضه کرد که گران‌تر بود.

همچنین ساندویچ فروشی بزرگ آندره در قسمت جنوبی تئاتر شهر نیز از معروفترین ساندویچی ها بود که صفهای طویل آن در هنگام ظهر یا غروب مثال زدنی بود

اولین پیتزا در ایران در خیابان ویلا و همزمان در خیابان شاه عباس آن زمان در نیمه سال‌های دهه ۱۳۴۰ عرضه شد که آن را پیتزای پنتری نام نهادند. البته پیتزا داوود هم با طرفداران خود از مدعیان پیش کسوتی در این عرصه است.

در دهه‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۵۵ ساندویچ‌فروشی دیگری در تهران شهرت چشم‌گیری داشت که در ابتدای خیابان لاله‌زار نو ، جنب سینما متروپل قرار داشت ، در دو دکان ، ساندیچ‌های کالباس آن به خوشمزگی و مرغوبیت جنس شهره بود. این ساندیچ‌فروشی «اختیاری» نام داشت و دو برادر ارمنی آن را اداره می‌کردند. بوی کالباس و عطر خیارشور سیردار این مغازه پای هر رهگذری را سست می‌کرد.

به تدریج و از سال ۱۳۳۲ به بعد در سراسر تهران ، دکاکین ساندیچ‌فروشی گشایش یافت و ساندیچ‌فروشان علاوه بر کالباس و سوسیس و ژامبون ، ساندیچ‌های مانوسی با ذائقه ایرانی مانند کتلت ، استیک ، سالد اولویه ، مغز ، مرغ ، تغم‌مرغ و کوکوسبزی را عرضه می‌کردند. ساندیچ‌فروشی به تدریج در ایران به صورت یک شغل عمومی و گسترده درآمد.

امروزه اگرچه ورود برندهای معروف فست فود با مشکلاتی همراه بوده است اما برندهای وطنی سعی می کنند با افزایش کیفیت و تقلید از منوی آنها برای خود بازار خوبی دست و پا کنند و اتفاقا موفق هم بوده اند.

 منبع: خبرآنلاین


 


منعقد کردن قرارداد سفید امضا با کارگران که قشر ضعیف جامعه محسوب می‌شوند بسیار ناروا و ظالمانه است.

این موضوع مورد اذعان فرج الله عارفی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز قرار گرفته که به ایلنا گفته است: می‌توان با همفکری و همگرایی کارگران در زمینه بستن صحیح قرار داد‌ها یاری رساند، اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی باید راهکارهایی پیدا کند تا بوسیله آن راه کار بصورت جدی بر قراردادهای کارگران نظارت شود.

این نماینده افزوده است: انعقاد قرارداد سفید امضا با کارگران که قشر ضعیف جامعه محسوب می‌شوند بسیار ناروا و ظالمانه است. انعقاد قرارداد سفید امضا از سوی برخی از کارفرمایان با کارگران خود هیچ فرقی با بردگی ندارد گفت: قراردادهای این چنینی از سوی برخی کارفرمایان امکان ایجاد فاصله طبقاتی در میان دهک‌های جامعه خواهد شد.

نماینده جیرفت و عنبرآباد از کارگرانی که این چنین با آن‌ها قرارداد بسته‌ شده، دعوت کرده که آن را به کمیسیون اجتماعی یا فراکسیون کارگری انعکاس دهند تا بررسی شود!

او البته نگفته که چرا مجلس خود در این زمینه به تحقیق نمی پردازد، اما به کارگرانی که احیانا مراجعه کنند، وعده داده که نام آن‌ها به هیچ عنوان فاش نخواهد شد؛ و بدین ترتیب تلویحا تایید کرده که در وضعیت کنونی حتی تلاش کارگران برای پیگیری حقوق خود نیز ممکن است برای آنها گران تمام شود.

این عضو هیات رئیسه کمیسیون اجتماعی در ادامه با بیان اینکه اعضای کمیسیون اجتماعی به طور جدی در حال بررسی حذف شرکت‌های واسطه‌ای هستند، گفته است: دولت شرکت‌های واسطه‌ای رابرای جذب نیرو ایجاد کرد و به آن‌ها هزینه‌های قابل توجه‌ای نیز در راستای جذب می‌داده است ولی شرکت‌های واسطه‌ای اکثر وجه پرداختی دولت را برای خود بر می‌داشتند و بخش ناچیزی را به کارگران می‌دهند.

وی افزوده است: دولت به این نتیجه رسیده است که چرا بجای قرارداد مستقیم شرکت‌ها و سازمان‌ها با نیروی کار شرکت‌ها این اقدام را انجام دهند به همین منظور در راستای حذف شرکت‌‌های واسطه‌ای برآمد. اعضای کمیسیون اجتماعی لایحه حذف شرکت‌های واسطه‌ای را بصورت جدی در دستور کار خود دارند تا با وضع قانون جامع هیچ دستگاه و سازمانی در جذب نیرو سلیقه‌ای عمل نکند.

در همین باره در کلمه بخوانید:

کارگران قراردادی، مظلومان خاموش/ قراردادهای کار سفید‌امضا، احیای برده‌داری

بیش از ۸۰ درصد کارگران در مازندران با قراردادهای سفید امضا کار می‌کنند


 


صنعت دامداری به دلیل مشکلات متعدد با کاهش اشتغال مواجه شده و واحد‌های ساخته‌شده در این بخش معطل و خالی مانده‌‌ و تولید‌کنندگان نیز به بدهکاران بانکی تبدیل شده‌اند.

این واقعیت را سعید سلطانی مدیرعامل اتحادیه مرکزی دامداران اعلام می کند و در ادامه به ایسنا می گوید: در چنین شرایطی نسل جدید رغبت سرمایه‌گذاری و فعالیت در این بخش ندارند که این امر باعث از دست رفتن تولید خودکفای کشور و امنیت غذایی خواهد شد.

وی خاطرنشان می کند: علی‌رغم همه تاکیداتی که به کشاورزی و تولید شده است این بخش شرایط مناسبی ندارد. سرمایه‌گذاری‌های بالایی با استفاده از تسهیلات دولتی در این زمینه صورت گرفته اما با ظرفیت کامل کار نمی‌کنند و اکنون ۴۰ درصد از ظرفیت صنایع دامپروری خالی مانده است در حالی که این ظرفیت‌ها می‌تواند باعث افزایش تولید و ایجاد اشتغال شود.

سلطانی با گلایه از این‌که مسوولان امر کوتاه‌ترین راه را برای حل مشکلات انتخاب کرده‌ و واردات را چاره هر دردی می‌دانند، تصریح می کند: با ادامه این وضعیت اشتغال و سرمایه‌های تولیدی کشور از دست می‌رود و شیر و لبنیات نیز نابود خواهد شد.

مدیرعامل اتحادیه مرکزی دامداران می افزاید: در بخش دامداری کاهش اشتغال داشته‌ایم و واحد‌های ساخته‌شده معطل مانده‌اند و تولید‌کنندگان به بدهکاران بانکی تبدیل شده‌اند. در چنین شرایطی که تولید‌کنندگان با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می‌کنند، نه تنها حمایتی برای حفظ تولید، سرمایه و اشتغال نمی‌شود بلکه با اعمال سیاست‌های وارداتی، کنترل بازار محصول و رها کردن بازار تامین نهاده‌ها شرایط را برای ادامه راه تولید سخت‌تر می‌کنند که این امر باعث می‌شود نسل جدید رغبت سرمایه‌گذاری و فعالیت در این بخش را نداشته باشد.

وی می پرسد: تا چه زمانی پول نفت وجود دارد که در وقت مشکلات بتوان به واردات متوسل شد. از سوی دیگر بر اساس تجربیات زمانی که محتاج به واردات هستیم کشورهای فروشنده قیمت‌های خود را افزایش می‌دهند. در چنین شرایطی و با وجود مزیت‌های تولید داخلی جای سوال است که چرا باید محصولات وارداتی را به تولید خودکفا و اقتصادی کشورمان ترجیح دهیم؟


 


عبدالرضا کرباسی معاون سازمان محیط زیست خبر داد که لکه های نفتی به سواحل مازندران رسیده است.

این مقام دولتی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی پانا، با بیان اینکه پاکسازی سواحل گیلان از لکه های نفتی کشور آذربایجان در حال انجام است، اظهار داشت: کار پاکسازی سواحل دریای خزر از گلوله های نفتی در حال پیگیری و انجام است.

معاون دریایی سازمان محیط زیست ادامه داد: لکه های نفتی سواحل گیلان به سواحل لنگرود رسیده و سواحل این منطقه نیز آسیب دیده است که پیش بینی می شود سواحل مازندران نیز آسیب ببیند.

وی با اعلام این که سازمان محیط زیست بر طرح شکایت رسمی از کشور آذریابجان مصر است، خاطرنشان کرد: در حال حاضر قسمتی از لکه های نفتی را برای آنالیزم به وزارت نفت برای انگشت نگاری ارائه داده ایم تا بتوانیم بر اساس داده های علمی حرف بزنیم.

کرباسی همچنین در پایان درخصوص انتشار خبری مبنی بر آلودگی نفتی در سواحل کیش نیز گفت: در حال پیگیری این موضوع هستیم چرا که در سواحل کیش بیشتر گاز وجود دارد تا نفت لذا باید این موضوع بررسی شود تا بعد درباره آن بتوان اظهار نظر کرد.

وی با تأکید بر اینکه آذربایجان به تعهدات زیست محیطی خود در کنوانسیون تهران پایبند نیست، از طرح شکایت بر علیه کشور آذربایجان خبر داد و گفت: در نظر داریم در این راستا شکایت رسمی خود را در مجامع بین المللی اعلام کنیم.


 


کلمه – گروه اقتصادی: سید مهدی هاشمی از یاران نزدیک احمدی نژاد در سال ۸۴ و پس از آن بود. او علاوه بر آنکه گزینه مورد نظر احمدی نژاد برای وزارت رفاه بود، در دولت نهم معاونت عمران وزارت کشور و ریاست سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها را برعهده داشت و مدتی هم سرپرست وزارت کشور بود.

به گزارش کلمه، این یار و همراه دیروز احمدی نژاد، که مانند بسیاری دیگر پس از چندی از او جدا شد و به صف منتقدان پیوست و اکنون هم به مجلس نهم راه یافته و در کمیسیون عمران حضور دارد، در آن سالها وعده ها و سخنانی را درباره عدالت گستری دولت به ویژه در روستاها مطرح می کرد که تیتر بسیاری از روزنامه های حامی دولت بود.

اکنون اما هم او در مصاحبه ای با هفته نامه تجارت فردا از این واقعیت پرده برداشته که دولت احمدی نژاد از اواخر سال ۸۷ و چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم، ردیف بودجه ای را که به بازسازی خانه‌های روستایی و بیمه روستایی تعلق داشت تا هر بار تلفات زلزله در کشورمان اینقدر گسترده نباشد، خرج وعده های تبلیغاتی کرده و حالا در این سه سال و نیم، هر بار که متصدیان روستایی خواستار تخصیص این ردیف بودجه در قالب وام‌های کم‌بهره شده‌اند، جواب شنیده‌اند که بودجه کم هست و پولی برای تخصیص این ردیف بودجه مهم روستایی وجود ندارد!

هاشمی که رئیس سابق سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های دولت نهم بوده، علاوه بر اشاره به اینکه از قبل از انتخابات سال ۸۸، ردیف بودجه مدیریت بحران دیگر اختصاص داده نمی‌شود، خاطرنشان کرده: بعد از مدتی هم ردیف اسماً در اختیار وزارت کشور اما رسماً خرج‌کرد آن در اختیار نهاد ریاست‌جمهوری قرار می‌گیرد و این نهاد، آن را برای اولویت‌های دیگر روستایی در سفرهای استانی خرج می‌کند. اولویت‌هایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا حیاتی. گزیده سخنان او که در خبرآنلاین آمده، نشان می‌دهد که چگونه سوء مدیریت و خاصه‌خرجی‌های تبلیغاتی دولت، به بهای جان شهروندان تمام می‌شود:

* روستاها برای آغاز بازسازی نیاز به یکسری زیر‌ساخت‌ها داشتند. دهیاری در روستاها وجود نداشت. ابتدایی‌ترین نیاز روستاها آب و خدمات درمانی بود که تامین همین سه موضوع وقت بسیاری را برای شروع کار گرفت. ما در سال‌های ابتدایی شروع به کار یعنی از ۸۴ تا اواخر ۸۷، ۱۰ هزار روستا را دارای دهیاری کردیم. این تشکیلات برای آغاز اجرای طرح جامع روستایی لازم بود. طرح جامع روستایی در عمل بازسازی اصولی روستاها را در پی داشت. مشکل اصلی زمانی آغاز شد که دولت ردیف مدیریت بحران را از وزارت کشور گرفت و آن را مستقیم به نهاد ریاست‌جمهوری برد. عملاً می‌توان گفت که از سال ۸۸ به این سمت، ردیف مدیریت بحران را حذف کردند.

*دولت در نظر داشت که اولویت‌های بودجه تغییر کرده است. نمی‌خواهم تقصیر را هم به گردن آقای نیکزاد بیندازم. چون دوره ایشان بسیار کوتاه و به نوعی دوران گذار بود و عملاً وقتی برای برخی پیگیری‌ها را نداشتند. چون در فاصله کوتاه مدتی پس از ریاست سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها به عنوان وزیر جدید آغاز به کار کردند. اما به هر حال واقعیت این است آن ردیف مدیریت بحران‌ها که به جد تلاش کردیم و برای دادن تسهیلات برای بازسازی خانه‌های روستایی در بودجه وزارت کشور آورده بودیم، بعد از سال ۸۸ به طور کامل حذف شد. اوایل دلیل این بود که می‌گفتند کمبود بودجه هست و تخصیص‌ها در سال ۸۸ کمتر از میزان مصوب مجلس شده اما این روند در سال ۸۹ و ۹۰ هم عملاً ادامه پیدا کرد. از ظواهر امر هم پیداست کل این ردیف را در اختیار نهاد ریاست‌جمهوری قرار دادند تا طبق نظر مستقیم معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی آنجاهایی خرج شود که بیشتر خود نهاد مایل است.

*چون خودم رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها بودم، این حرف را نمی‌زنم. اسنادش موجود است. آن موقع دولت می‌گفت اولویتم خدمت‌رسانی به روستاهاست. ما ردیف مدیریت بحران را هدفمند کردیم. پیگیری اصلی هم بافت فرسوده و قدیمی و سنتی روستاها بود. این بودجه مدیریت بحران را به صورت یارانه، به وام‌های ساخت و ساز روستایی می‌دادیم تا روستایی‌ها تشویق شوند با این وام‌های کم‌بهره، ساخت و سازهایشان را شروع کنند. از آن طرف هم دهیاری‌های جدید تاسیس کرده بودیم که در تدوین برنامه جامع روستایی کمک می‌کردند و در تامین مصالح برای ساخت و ساز و همچنین رعایت اصول ایمنی در ساخت و سازهای روستایی. انصافاً کار حرفه‌ای و مهندسی‌شده‌ای را شروع کردیم تا حداقل در یک بازه زمانی هشت‌ساله بتوانیم تمام بافت‌های قدیمی را نوسازی کنیم. از طرفی از همین ردیف بودجه مدیریت بحران برای بیمه خانه‌های روستایی استفاده کردیم.

*اولویت برخی مناطق محروم‌تر بودند. روستاهای دور‌افتاده و مناطق بسیار محروم. اما به هر حال قرار بود اگر برنامه ادامه پیدا کند همه روستاها را در‌بر بگیرد. من دیگر به تدریج از سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها و وزارت کشور به دلیل وظایف بیشتر فاصله گرفتم اما در جریان بودم که دولت سال ۸۸ به نوعی نشان داد دیگر این موضوع در دستور کار نیست. اوایل ردیف در بودجه بود. یعنی نمی‌شد اعتراضی هم رئیس جدید سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها بکند. چون طبق قانون بودجه ردیف را از آنها نگرفته بودند اما پول این ردیف، جای دیگری خرج می‌شد. ابتدا موضوع را عدم تحقق بودجه و لذا عدم تخصیص عنوان کردند بعد هم که مشخص شد کل اعتبارات این بخش را از لحاظ خرج‌کرد و مدیریتی به نهاد واگذار کرده‌اند.

*اگر قرار بر وام و یارانه بازسازی باشد که باید زیر نظر وزارت کشور باشد. وقتی پول می‌رود که توسط نهاد ریاست‌جمهوری خرج شود، یعنی می‌خواهند به روستاها بدهند اما موضوع خرج‌کردش فرق کند. مثلاً سفرهای استانی یا برخی امتیازات دیگر به روستایی‌ها مانند کمک نقدی و یا کمک‌های دیگر. به هر حال از سال ۸۸، طرح احیای بافت فرسوده روستایی تقریباً نیمه‌تعطیل شد. بیمه خانه‌های روستایی هم همین‌طور.

*باید دیوان محاسبات یا هر نهاد نظارتی دیگر بررسی کند که این پول‌ها کجا خرج شد؟ به هر حال اسم ردیف مشخص بود. مدیریت بحران. حالا باید دید این ردیف در ۸۸ و بعد از آن کجا خرج شده و آیا برای مدیریت بحران بوده یا نه؟ در مورد نیکزاد هم گفتم قضاوتی نباید کرد. چون ایشان عملاً نتوانست در دوره کوتاه‌مدت روی کارهای سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها سوار شود.

*این انتقاد را ما هم به وزیر وارد کردیم که به عنوان وزیر مسکن، به مناطق نرفت. باید می‌رفتند. ۴۸ ساعت تا سفر به عربستان وقت داشتند و حداقل حضورشان در ساعت‌های اولیه و رویت میزان خرابی‌ها می‌توانست بسیار کمک باشد. اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. حالا هم تصور می‌کنم که ایشان باید یک برنامه مدون داشته باشند برای بازسازی مناطق زلزله‌زده؛ زلزله تبریز با بم بسیار تفاوت دارد و سرمای زودرس به وزیر مسکن اجازه نمی‌دهد که بتواند با خیال آسوده و فرصت چند‌ماهه به فکر بازسازی باشد. تنها امیدوارم که ایشان از تجربه‌های سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها استفاده کنند. از دهیاری‌ها و وزارت کشور کمک بگیرند و برای بازسازی حتماً طبق برنامه جامع روستایی عمل کنند.

* اینکه ۴۵‌روزه، بنیاد مسکن آنجا خانه‌سازی ‌کند، تصور کنیم که این وعده تنها برای این بود که مردم از لحاظ روحی کمی آرام شوند. مسلماً این‌طور نیست. اما می‌توانند سوله‌هایی را در این مناطق روستایی تعبیه کنند تا حداقل مردم زیر یک سقف بروند. به هر حال وسعت زلزله و تعدد روستاها، نشان داده که نمی‌توان حتی یک روز را عقب انداخت. تصور می‌کنم کمبود بودجه نداریم اما شرایط به گونه‌ای نیست که یک خانه مهندسی روستایی را تنها در یک دوره ۴۵‌روزه یا دو‌ماهه ساخت. به هر حال من تجربه سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها را به عنوان یک مقام دولتی دارم. الان نماینده مردمم. یعنی به هر حال از یک خواستگاه متفاوت. هم روحیه دولت آقای احمدی‌نژاد را می‌دانم. هم روحیه و توقعات مردم را در چنین شرایطی. مطمئناً الان دیگر دوران شعار نیست. در شرایط کنونی یک روستایی حاضر است دلش به قول ساخت دو‌ماهه خوش نباشد اما برای اول مهر یک سوله یا کانتینر پیش‌ساخته داشته باشد تا چادرش زیر برف و باران با بحران جدیدی مواجه نشود.


 


کلمه – بیتا موحد:

امروز هفده شهریور است. روزی ماندگار در تاریخ انقلاب ایران. یک تجمع، یک فریاد ” استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی”، رگبار مسلسلها… خون…. شهادت….. اینجا میدان ژاله است.

مردم پس از برگزاری تظاهراتی شگرف در میدانی که “آزادی” نام نهاده بودندش، قرار بعدی را در میدان ژاله می گذارند. صبح زود است. زن و مرد دسته دسته به میدان می آیند. خیابانهای اطراف پر است از مردمی که سرمست از چند روز تجربه وحدت و آزادگی، چهارمین روز را در صبحی به سرخی شفق آغاز می کنند.

خیابانهای اطراف ژاله میزبان حضور پرشوری است از مهمانانی که از میدان خراسان، نیروی هوایی، آبسردار، هدایت و….. سپیده نزده، از خانه بیرون جسته اند تا فریاد دوباره آزادی بسرایند.

جمعه است. مردم برای نماز چنین شتابان. شگفت زده از این همه سرباز در خیابان. اما استوار به راهشان ادامه می دهند. تکبیرگویان راهی میعادگاه صلات اند. “تن ها” نیستند. وحشت مستولی می شود ولی ما همه با هم هستیم….. به سرعت خود می افزایند…..

سربازان از شب پیش کمین کرده و سنگر گرفته اند. هلی کوپترها در آسمان چرخ می زند. تانکها و زره پوشها خیابان را پر کرده است. دهان به دهان می گردد. سربازان اسراییلی در میانشان است. نه لبنانی نیستند. اسراییلی….. گمان ندارند که “براداران ارتشی” برادر کشی کنند.

مسلسلها نشانه می رود. سینه ها شکافته می شود. امیر است که بر سنگفرش خیابان می افتد. آن دیگری نداست. شبنم است. محمد است. در خون خود می غلتند. ژاله گلگون است. آن دیگری چادرسیا هش غرقه در خون. اولین بار است که بر سر کرده. یکی در جوی فتاده. دیگری آن سوتر.

هراسان به هر سو می دوند. کوچه ها همه مسدود. درها همه بسته. سربازان می دوند. مردم هم. “قتل گاه” آزادگان است. خیابان پر شده از آتش. غبار “فتنه ” در آسمان تهران. می خواهند “مرعوب” کنند مردمی را که عزم آزادگی کرده اند. نه، اینها خارجی اند. از سرخها دستور می گیرند. وابسته اند. این است استدلال دیکتاتورها. تاج دارد یا نه. بر تخت است یا نه.

خون و دود است. باروت است و گلوله. فریاد است و فغان. “شهیدان زنده اند الله اکبر” و دیگری که با بغض پاسخش می دهد “به خون آغشته اند الله اکبر”. ژاله دیگر ژاله نیست. میدانی است به وسعت زمان. شهیدان مهمانش شده اند. خونها بر زمینش ریخته. جوی هایش از خون لبریز.

ظهر جمعه است. با خون وضو کرده اند. دو رکعت نماز عشق گزارده اند. خطبه هایش را پیشتر در میدان آزادی خوانده بودند. به مصاف دلداگی آمده اند با ارتشی که جواب لبخند را با نفیر می دهد.

ماشینهای آبپاش می آید. می خواهند بشویند سرخی لاله را. اجساد پشته. گورهای دسته جمعی برپا. می خواهند “هویت” ملتی را در خاک کنند. به خاکش نتوانند. سبز می شود. جوانه می زند. باز لاله می دمد از این خاک تفتیده. چهره ایران امروز گلگون است دوباره و دلاوری و نشاط در همه جا. امامشان گفته بود در فردای ژاله خونین.

دهها کشته، نه صدها، شاید هم هزارها. هفده شهریور نقطه عطفی است در تاریخ دیکتاتورها. آنها را که یارای پاسخ ندارند. آنها که تیر کین می کشند بر مردمی که سرود آزادی می خوانند.

مصافی که مانور اقتدار بود برای دیکتاتور. حال از آن تبری می جویند. پس از سه دهه. نه ارتشی نه گاردی. شاید اسراییلی بود. نه ” خودسر” بودند. بر تانکها نشسته، سلاحها در قبضه، تا بن دندان مسلح. ” خودسری” کرده بودند. تیغ کشیده بودند. ژاله گلگون کرده بودند.

ژاله دیگر ژاله نیست. اینجا میدان “شهدا” ست. هر جا می روی شهیدان بر تو لبخند دارند. پنجه خونین شهید با تو سخنها دارد. نه رنگ نیست. خون است که رنگ فلق به خود گرفته امروز.

چه نیک گفت مراد شاهدان که “هفده شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهداى ما مکرر شهداى کربلا و مخالفان ما مکرر یزید و وابستگان او هستند.”

و تاریخ است که تکرار می شود…..




 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته