بهزاد نبوی وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که هم اکنون به طور غیر قانونی در بند ۲ الف وابسته به سپاه محکومیت خود را میگذراند چندی پیش در رابطه با پرونده جدیدی به بازپرسی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
به گزارش کلمه، اتهاماتی که در جریان این بازپرسی به این مبارز و زندانی سیاسی رژیم پهلوی ابلاغ شده است عبارتند از: امضای نامههای ساختار شکن از داخل زندان، شکایت به همراه چند تن دیگر از سردار مشفق به عنوان مصداق تبلیغ علیه نظام، نشان داده شدن تصویر وی از شبکههای تلویزیونی فارسی زبان مخالف نظام در خارج کشور.
وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی در جریان بازجوییها به بازجویان خود گفته است: چرا برای محاکمه مجدد و نگهداری من در زندان این قدر خود رابه زحمت می اندازید؟ در جریان محاکمه گذشته آرشیو شخصی من شامل اسناد و مدارک دوران مسؤلیت مرا ضبط و بنده را به نگهداری اسناد محرمانه متهم کردید. این اتهام در پرونده قبلی هنوز مفتوح است بنابراین برای نگهداری من در زندان احتیاج به این اتهامات مضحک ندارید.
لازم به ذکر است پس از اعتراض بهزاد نبوی و اعلام این که از حضور در حلسات بازجویی خودداری خواهد کرد فعلا جلسات بازجویی وی متوقف شده است.
بهزاد نبوی دچار بیماریهای قلبی، کلیوی و ستون فقرات بوده و در طی مدت سه سال چند بار در سی سی یو بستری و تحت عمل جراحی قلب گرفته است. پیش از این نیز پزشکان به او توصیه کرده بودند که برای کنترل مشکل بیماری ستون فقرات خود فیزیوتراپی و هیدروتراپی داشته باشد که متاسفانه فقط در چند نوبت آن هم در زمستان سال گذشته این کار انجام شد و پس از آن جلسات درمانی این زندانی سیاسی متوقف ماند.
معاون نخست وزیر در امور اجرایی در دولت محمدعلی رجایی، رییس سازمان بسیج اقتصادی در دوران جنگ ایران و عراق از فعالان سیاسی قبل و بعد از انقلاب است که از او در عرصه سیاست ایران به "چریک پیر" یاد میشود.
نبوی از خرداد ۱۳۵۱ به دلیل تحت تعقیب بودن توسط رژیم شاه به طور مخفیانه زندگی می کرد. او قبل از انقلاب بارها توسط ماموران ساواک دستگیر شده بود. ولی هیچ گاه مأموران حکومت پهلوی موفق به گرفتن اعترافات از او نشدند و ناکامانه او را آزاد کردند.
بهزاد نبوی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت و یکی از موارد اتهامی او اخلال در ترافیک تهران ذکر شد. او در دادگاه های نمایشی سال ۸۸ نیز شرکت داده شد که جمله معروف "من به میر حسین موسوی خیانت نمی کنم" را بیان کرد. بهزاد نبوی در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۸۸ به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
سیامند رحمان با شکستن رکورد پارالمپیک موفق به کسب مدال طلای دسته فوق سنگین وزنهبرداری شد و علاوه بر اینکه قوی ترین مرد پارالمپیک شد، با آوردن هشتمین مدال طلا به اردوی ایران، جایگاه نهمی و رتبه تک رقمی را به کاروان ورزشی کشورمان بازگرداند.
به گزارش ایسنا، رقابتهای وزنهبرداری قدرتی بازیهای پارالمپیک در دسته فوق سنگین با رکوردشکنی و مدال طلای سیامند رحمان به پایان رسید. سیامند رحمان با بلند کردن وزنهی ۲۷۰ کیلوگرم رکورد پارالمپیک را شکست و در همان ابتدای کار مدال طلای خود را قطعی کرد. رحمان در حرکت دوم هم وزنه ۲۸۰ کیلویی را مهار کرد. ملیپوش ایران برای حرکت سوم خود به رکورد جهان که ۲۹۱ کیلوگرم و متعلق به خودش است حمله کرد و وزنه ای ۱۰ کیلو سنگین تر یعنی ۳۰۱ کیلوگرم را درخواست کرد که یک دست او در بالا آوردن وزنه کم آورد و این رکورد ثبت نشد.
اما همانند المپیک که قوی ترین مرد جهان یک ایرانی بود، عنوان قویترین مرد پارالمپیک هم به ملیپوش توانمند ایران رسید. نزدیکترین رقیب رحمان، فاریس از عراق بود که وزنه ۲۴۲ کیلویی را مهار کرد و نقره گرفت. وزنه بردار کره جنوبی نیز به مدال برنز رسید.
با کسب این مدال طلا، ایران جایگاه نهمی خود را از فرانسه که ۷ مدال طلا دارد پس گرفت و تا این لحظه، این جایگاه یک رقمی را به خود اختصاص داده است.
ایران و فرانسه این روزها برای کسب جایگاه نهمی رقابت نزدیکی دارند، که با مدال طلای سیامند رحمان، ایران از فرانسه پیشی گرفت؛ هرچند با جایگاه هشتم که در اختیار برزیل است، سه مدال طلا فاصله دارد.
فردا هم کاروان ورزشی ایران در روز هشتم بازیهای پارالمپیک در رشتههای دوومیدانی، شنا و دوچرخهسواری نماینده دارد. بهمن گلبارنژاد از ساعت ۱۰:۳۰ باید در ماده جاده در رشته دوچرخهسواری رکاب بزند. شاهین ایزدیار از ساعت ۱۱:۳۵ در ماده ۱۰۰ متر آزاد در رشتهی شنا به آب میپرد و فرزاد سپهوند نیز از ساعت ۲۰:۲۹ باید در ماده پرتاب دیسک به رقابت با حریفانش بپردازد. تیم فوتبال پنج نفره ایران نیز برای کسب رده پنجم به مصاف ترکیه خواهد رفت.
کیوان صمیمی، مهدی محمودیان و مسعود باستانی در نامه ای خطاب ضرغامی رییس صدا و سیما با اشاره به برنامه شب گذشته بخش خبری بیست و سی نوشته اند: جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستین بار سر داد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پیش ببرد لذا تصاویر و ده ها عکس و گزارش و بیانیه دیگر که از دیوارهای آهنی بندهای امنیتی شما به بیرون از زندان درز پیدا می کند، جز حقیقت چیز دیگری را به تصویر نمی کشد.
به گزارش کلمه، این سه زندانی روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی شهر در بخشی از این نامه با بیان اینکه “در یکی از بخش های اخبار، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر را مشاهده کردیم که گوینده تان زندان را به هتلی درجه یک تشبیه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگین و پرده یک دست دارد” آورده اند: به شما و همراهانتان نوید می دهیم که در آینده ای نه چندان دور، می توانید در این هتل های درجه یک آرام بگیرید و باور کنید برخلاف این روزها که سر در بیت المال دارید یا تکیه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانید از روزی حلال در این هتل بهرمند شوید.
گزارش تصویری از دو روزنامه نگار زندانی؛ کیوان صمیمی و مسعود باستانی در رجایی شهر
کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر می برد به اذعان هم بندیانش به لحاظ وضعیت جسمی از چند ماه پیش دچار مشکل کبد و بیماری های مشکوک دیگری شده است.
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات همچنین از زندانیان سیاسی در نظام شاهنشاهی بوده است.
مسعود باستانی روزنامه نگار، در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم وقتی برای رسیدگی به وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم و در اسفندماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای سردار ضرغامی
رئیس صدا و سیما
این سال هایی که در زندان هستیم و دسترسی به رسانه های مستقل و آزاد نداریم به ناچار به دیدن رسانه شما و همفکرانتان که نام ملی بر آن نهاده اید عادت کرده ایم و طبق عادت و از سر ناچاری روز سه شنبه نیز برنامه ۲۰:۳۰ شما را به تماشا نشستیم بلکه از بین اخبار تحریف شده و دروغتان برحسب تجربیات روزنامه نگاری خود، خبری سالم دربیاوریم.
در یکی از این اخبار، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر را مشاهده کردیم که در توضیحات گوینده تان که زندان را به هتلی درجه یک تشبیه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگین و پرده یک دست دارد، شوکه شدیم. البته گویا نویسنده و گوینده خبر نیز از دیدن فرش و پرده و یخچال در زندان تعجب کرده بود که آن را اینگونه با آب و تاب فراوان مطرح کرد.
جناب آقای ضرغامی!
قصد داشتیم که از اخلاق دینی و رسانه ای برایتان بنویسیم که می دانیم بی فایده است که دین فقط برایتان دستمال کهنه ای شده است برای پاک کردن سیاهی هایتان و ماندگاری در قدرت. انسانیت و شرافت نیز از کوچه شما و هم مسلکانتان گذر نکرده است اما به حرمت نام روزنامه نگار و خبرنگار و به شرافت قلم این توضیحات را خطاب به شما می گوییم تا شاید برای کسانی که قلمشان را به شما و دوستانتان فروخته اند اتمام حجتی باشد.
آقای ضرغامی، مدیر رسانه به اصطلاح ملی!
به گواهی آمارهای رسمی کشور و سازمان زندان ها، سالانه بیش از ۵۰۰ هزار نفر حداقل چند روزی را در زندان های سراسر کشور می گذرانند و این بدان معناست که با احتساب افراد درگیر در یک خانواده سالانه حداقل ۳ میلیون نفر از مردم ایران شرایط زندان را به طور مستقیم درک می کنند که با نشان دادن چند عکس از فرش و پرده نمی توان به آنها دروغ گفت.
این نوع گزارش های شما بیشتر از آنکه به درد مردم بخورد، به درد کسانی می خورد که با قطع ارتباط از مردم، حمایت همه جانبه خود را از مسببان اختلاس سه هزار میلیاردی اعلام کرده اند و با تمسخر انتخابات و رای مردم دردانه شان را بر صندلی نشاندند تا فاسدترین دولت صد سال اخیر را رقم بزنند و رکورد بالاترین اختلاس جهان را به ثبت رساندند.
جناب آقای سردار!
با این حال فرض می گیریم که شما راست می گویید، اینجا زندان رجایی شهر نیست اینجا تبعیدگاه رجایی شهر نیست و به قول شما هتل درجه یک است. پس اجازه بدهید حداقل یک بار خبرنگاران و نمایندگان نهادهای مستقل داخلی و بین المللی از این هتل درجه یک بازدید کنند. اینجا تبعیدگاه رجایی شهر نیست اینجا هتل درجه یک است! پس اجازه دهید که آقای بان کی مون و یا حتی نمایندگان مبهم اجلاس سران عدم تعهد از این هتل درجه یک شما بازدید کنند و اجازه می دادید بان کی مون که با درخواست بیش از ده هزار نفر از شهروندان ایرانی کوشید با برخی از زندانیان و یا مسئولان بازدید کند از این هتل های درجه شما دیدن کند.
جناب آقای ضرغامی،
مطمئن هستیم اجازه چنین بازدیدی داده نمی شود و دلیل آن را هم می دانیم. چرا که در هتل درجه یک شما انواع مواد مخدر از مواد غذایی مورد نیاز و کتاب و روزنامه به مراتب سهل الوصول تر است. چون در هتل درجه یک شما، ما شاهد ضرب و شتم و فحاشی و تهدید زندانیان توسط پرسنل زندان هستیم و از آن رنج می بریم. چون در هتل درجه یک شما، خانواده زندانیان در روزهای ملاقات مورد هتک حرمت می گیرند و برای نیم ساعت ملاقات باید بیش از ۵ ساعت معطل شوند. چون در هتل درجه یک شما، زندانیان در حالی که احکام خود را می گذرانند به بازجویی های چند ساعته و چند روزه می برند و اعضای خانواده های آنها را تهدید به اخراج و زندان می کنند. چون در هتل درجه یک شما، ما به عنوان زندانی دو سال که نمی توانیم با خانواده و فرزاندانمان به طور قانونی تماس تلفنی داشته باشیم یا مطابق قوانین نامه نگاری کنیم. در هتل درجه یک شما نمی توان شهادت هدی صابر و درگذشت آقای دکمه چی و منصور رادپور، سه زندانی سیاسی ظرف یک سال را توجیه کرد. چون در هتل درجه یک شما نمی توانید قتل و درگذشت بیش از ۵۰ نفر را در یک سال اخیر بر اثر درگیری و ضرب و شتم آن هم فقط در زندان رجایی شهر را معمولی جلوه دهید. البته سال گذشته گزارش کاملی از این هتل درجه یک خطاب به آقای خامنه ای منتشر شده است که می توانید مطالعه کنید.
جناب آقای ضرغامی،
جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستین بار سرداد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پیش ببرد. لذا تصاویر و ده ها عکس و گزارش و بیانیه دیگر که از دیوارهای آهنی بندهای امنیتی شما به بیرون از زندان درز پیدا می کند، جز حقیقت چیز دیگری را به تصویر نمی کشد. این تصاویر که شما نشان دادید، فضایی است که خود ما در تبعید با هزینه شخصی و کمک های مردمی ساخته ایم. با آنکه مجبور شده ایم پرده های متری ۵ هزار تومان را از ماموران شما متری ۲۰ هزار تومان خریداری کنیم، با آنکه مجبور شده ایم کولرهای کوچک ۸۰ هزار تومانی را ۱۵۰ هزار تومان خریداری کنیم و با آنکه مجبور شده ایم فرش های ماشینی نامرغوب و چند ده هزار تومانی شما را با قیمت فرش های مرغوب بخریم. باور کنید خانواده های ما و مردم که شما و هم مسلکانتان هزاران میلیارد از حقوقشان را در جیب هایتان ریخته اید، از سفره های خالی شان برای ساختن این هتل درجه یک ما را یاری کرده اند با آنکه حتی مجبور شده ایم برای ساختن آن در برخی موارد با چند برابر ارزش واقعی برای اجناس بی کیفیت پول پرداخت کنیم.
جناب آقای سردار ضرغامی!
البته انتشار این تصاویر توسط شما، سند دیگری است برای اثبات رسوایی و دروغگویی مسئولان امنیتی و قضایی که می گویند بیانیه ها توسط دیگران و به اسم زندانیان منتشر می شود. سند دیگری است تا ثابت کند شما و هم مسلکانتان دروغ می گویید و مظهر آن را سرلوحه رفتار خود قرار داده اید. و البته انتشار این تصاویر حامل پیامی است برای مردم سبز ایران که فرزندانشان در زندان ها کماکان در آرمان ها و عهد خود با ملتشان پایبندند و دیوارهای آهنی امنیتی شما نمی توانند ارتباط آنها با ملتشان قطع کند.
جناب آقای ضرغامی!
به شما و همراهانتان نوید می دهیم که در آینده ای نه چندان دور، می توانید در این هتل های درجه یک آرام بگیرید و باور کنید برخلاف این روزها که سر در بیت المال دارید یا تکیه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانید از روزی حلال در این هتل بهرمند شوید.
والسلام
کیوان صمیمی، مهدی محمودیان، مسعود باستانی
پانزدهم شهریور ماه سال ۹۱
زندان رجایی شهر
کلمه – گروه اقتصادی: یک روز پس از آنکه احمدی نژاد از کاهش قیمت ارز خبر داد و نرخ واقعی برابری دلار و ریال را بسیار کمتر از نرخ فعلی بازار آزاد توصیف کرد، بازار بار دیگر به سخنان وی واکنش منفی نشان داد و بهای آزاد دلار آمریکا از مرز ۲۲۰۰ تومان گذشت.
به گزارش کلمه، از ظهر امروز در بازار آزاد معاملات ارز در تهران قیمت دلار آمریکا از ۲۲۰۰ تومان فراتر رفت و در ساعات پس از آن نیز همچنان روند صعودی داشت و به بیش از ۲۲۲۰ تومان رسید.
بر اساس گزارش ها، فیمت یورو نیز به نزدیکی ۲۸۰۰ تومان رسیده و پوند انگلیس نیز در حدود ۳۵۰۰ تومان معامله می شود. سکه بهار آزادی طرح قدیم نیز ۸۵۰ هزار تومان، طرح جدید ۸۴۸ هزار تومان، نیم سکه ۴۲۴ هزار تومان و ربع سکه ۲۱۲ هزار و پانصد تومان به فروش می رسد.
احمدی نژاد دیشب در مصاحبه تلویزیونی خود از تدبیر دولت برای کاهش قیمت ارز خبر داده و گفته یود: مهمترین کار ما این است که التهاب بازار را از بین ببریم. وی همچنین گفته بود: قیمت فعلی ارز در کشور واقعی نیست، ما دارای منابع زیادی هستیم و ارزش فعلی ارز بسیار پایین تر از قیمت فعلی آن است.
کلمه پیش از این گزارش داده بود که برخی مراجع دولتی به طور محرمانه اعلام کرده اند نرخ واقعی برابری دلار با ریال، به ازای هر دلار ۶۷۰۰۰ ریال است. به عقیده کارشناسان، چنین رقم تکان دهنده ای با توجه به وضعیت رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور، عجیب و بعید نیست.
در گزارش مذکور همچنین آمده بود که وزارت اطلاعات درباره احتمال وقوع شورش های اجتماعی هشدار داده و در کمیسیون اقتصادی هم اعلام شده که منابع ارزی کشور تنها تا شش ماه دیگر کفاف مخارج ارزی را می دهد و دولت هم به طور محرمانه به دستگاه های زیرمجموعه خود اعلام کرده که با توجه به کسری بودجه، از سه ماه بعد ممکن است دولت توان پرداخت حقوق کارمندان خود را به طور کامل نداشته باشد.
برخی در این میان معتقدند ممکن است دولت در گران کردن ارز دست داشته باشد، تا از این طریق برای جمع آوری نقدینگی در دست مردم و همچنین فراهم کردن منابع ریالی برای پرداخت یارانه ها و حقوق و … اقدام کند. اما به نظر می رسد چنین تصوری، با توجه به تبعات سنگینی که تا همین حالا هم افزایش قیمت ارز بر گرانی کالاهای وارداتی و تولیدات وابسته به مواد اولیه خارجی و … داشته، صحیح باشد.
میرحسین موسوی: امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علیرغم ادعاها از معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟
علیرضا حیدری، فعال کارگری، ضمن آسیب زننده توصیف کردن تصمیم گیری دولت برای کارگران و کارفرمایان گفت: برای احقاق حق هر گروه، طرفین میبایست از طریق نمایندگان واقعی خود به مذاکره بپردازند نه آنکه دولت از بالا برای آنان تصمیم بگیرد. وی تشکلهای کارگری پر قدرت و سازمان یافته و اصل سه جانبه گرایی را کلید حل مشکلات اقتصادی و روابط کار امروز ایران دانست و هر دولتی را که قدرت سیاسی را جایگزین نهادهای کارگری کند و یک سری گروه نمادین را برای حفظ پرستیژ در عرصه بین المللی در داخل تشکیل دهد، ناتوان از حل معضلات خواند.
این کارشناس قانون کار، اصلاحیه این قانون در زمینه قراردادهای شفاهی را دارای آثار زیان باری دانست و آن را تبلور همکاری دولت و کارفرمایان علیه کارگران عنوان کرد. حیدری اصلاحیه قانون کار در این زمینه را ادامه پروژه اصلاح محیط کسب و کار عنوان کرد و گفت: به نام این طرح همه نوع بلایی بر سر کارگران و به نفع کارفرما میآورند و دلیل آن را اشتغال زایی اعلام میکنند. وضعیت اشتغال کشور هم با اجرای این طرحها مشخص است که به کدام سو میرود.
این فعال کارگری در تشریح این اصلاحیه به ایلنا گفت: به موجب اصلاحیهای که دولت تدوین کرده است، قراردادهای بالای یک ماه میان کارگران و کارفرمایان میبایست کتبی باشد. گزاره هم ارز این اصلاحیه به این معنی است که هر قراردادی که کتبی نباشد، عمر آن زیر یک ماه خواهد بود. این تغییر به آن معناست که عمر قراردادهای شفاهی یک ماهه و قابل تجدید و تکرار خواهد بود. سابقا در قراردادهای شفاهی عمر قرارداد مشخص نبود و عملا قراردادهای شفاهی دائمی محسوب میشدند، در حالی که در قراردادهای کتبی تاریخ شروع و پایان همکاری کارگر و کارفرما از ابتدا مشخص میشد.
وی قراردادهای شفاهی در شرایط فعلی را فاقد تضمین اجرایی خواند و اعلام کرد: در این قراردادها کارفرما هرگاه اراده کند کارگر را از کار اخراج میکند. این در حالی است که در قراردادهای کتبی هر چقدر هم ناعادلانه باشند، یک تعهد مشخصی میان کارگر و کارفرما وجود دارد.
به گفته حیدری ماهیت قراردادهای شفاهی میان کارگران و کارفرمایان به گونهای است که برای مراجع رسیدگی به شکایات مناسب نیستند و اگر یکی از طرفین از دیگری شکایت کند، معمولا آنچه حق به معنای واقعی کلمه است اتفاق نمیافتد.
وی تاکید کرد: ضمانت حسن اجرای قانون کار با وزارت کار است که هم به لحاظ فرهنگ سازی، هم نظارت و هم آموزش کم کاری کرده است. اگر فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و آموزش صحیحی در سطح کشور انجام میشد الان شاهد پایمال شدن حقوق کارگران و کارفرمایان نبودیم.
عیسی سحرخیز در اعتصاب دارو و غذا است. فرزند این روزنامه نگار و زندانی عقیدتی با اعلام این مطلب گفت پدرش که به دنبال انتقالش به زندان اوین در شب سه شنبه هفتم شهریورماه دست به اعتصاب غذا (تر) زده بود از صبح روز ۱۴ شهریورماه خوردن داروهایش را نیز قطع کرده است.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مهدی سحرخیز، فرزند این فعال سیاسی با بیان اینکه پدرش در اعتراض به رفتاری که با او می شود عدم استفاده از داروهایش را هم به اعتصاب غذایش افزوده است گفت:« پدرم را همان شبی که او را از بیمارستان به زندان بردند، گفته بود دست به اعتصاب غذا خواهد زد و اگر ماندنش در زندان ادامه پیدا کند حتی داروهایش را هم دیگر نخواهد خورد. طبق نامه های پزشک قانونی و کمیسیون پزشکی که موجود است ادامه درمان پدرم باید در خانه انجام می گرفت و تحت هیچ شرایطی نباید به زندان بازمی گشت چون شرایط و فضای زندان برای او خطرناک است با این حال پدرم را در اقدام ناگهانی حتی بدون اینکه تیم پزشکی و خانواده باخبر باشند شب هفتم شهریورماه از بیمارستان به زندان اوین منتقل کردند.»
عیسی سحرخیز، فعال سیاسی و معاون مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت خاتمی که در تاریخ ۱۲ تیرماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد به دلیل حاد شدن ناراحتی های قلبی و عضلانیش که از زمان بازداشت به آنها مبتلا شده است از تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۰ به بیمارستان منتقل شد با این حال او هفتم شهریورماه امسال علیرغم توصیه های پزشکی که فضای زندان را برای او خطرناک عنوان کرده بودند به زندان بازگردانده شد.
مهدی سحرخیز با اظهار اینکه پس از انتقال پدرش به زندان تا کنون از او بی خبر هستند، گفت:« متاسفانه از روزی که به زندان بازگشته تا به حال ما هیچ خبری از او نداشته ایم. وضعیت پدرم به دلیل بیماری های که دارد حاد است و حتی شاید باعث فوتش شود. اگر اتفاقی برای پدرم بیفتد مسئولش شخص خامنه ای است. کسی که حتی کوچکترین انتقاد را هم نمی تواند تحمل کند و به همین دلیل با روزنامه نگاران بازداشتی به دلیل کینه های شخصی و خود بزرگ بینی بیش از اندازه اش رفتار بسیار بدی دارد.»
عیسی سحرخیز به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس و به دلیل فعالیت های مطبوعاتی سابقش به دو سال حبس محکوم شده است. او در تیرماه سال ۱۳۹۰ نامه ای خطاب به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشت و درآن خواست تا او هر چه زودتر به ایران سفر کرده و از نزدیک وضعیت زندانیان سیاسی را ببیند. یکسال پس از نوشتن این نامه و درست یک روز قبل از ورود بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل به ایران او در اقدام ناگهانی از بیمارستان به زندان اوین منتقل شد و حتی در این اقدام خانواده و تیم پزشکیش نیز در جریان قرار نگرفتند.
مهدی سحرخیز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شاید بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بیمارستان ببیند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با این رفتار احتمال می دهم به دلیل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبیر کل سازمان ملل به ایران او را از بیمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا دیگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»
عیسی سحرخیز که از زمان بازداشتش در تیرماه ماه ۱۳۸۸ تا کنون حتی یک روز هم مرخصی نداشته است در تاریخ ۲۵ مرداد ماه سال جاری (۱۳۹۱) در نامه ای به دادستان تهران خواستار استفاده قانونی از حق مرخصی شد با این حال نزدیک به دو هفته بعد به جای مرخصی او را شبانه از بیمارستان به زندان منتقل کردند.
مهدی سحرخیز در پاسخ به اینکه آیا دادستان پاسخی به نامه پدرش داده است، گفت:« هیچ پاسخی داده نشده است. پدرم به درخواست رییس سازمان زندان ها و به دلیل فشارهای که بر روی خانواده ام بود این نامه را نوشت تا ثابت کند مسولان به او مرخصی و عفو حتی اگر خودش تقاضا کند نخواهند داد. پدرم فقط این نامه را نوشت تا بعدها کسی نگوید که خودش هیچ وقت تقاضای عفو و مرخصی نداشته است. طبق قانون باید مریض های صعب الاعلاج از حق عفو برخوردار باشند و پدر من هم طبق نظر کمیسیون پزشکی قانونی و پزشکان خودش شامل حال عفو می شود و باید به خانه منتقل شود. اما این اتفاق نمی افتد.»
مهدی سحرخیز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شاید بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بیمارستان ببیند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با این رفتار احتمال می دهم به دلیل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبیر کل سازمان ملل به ایران او را از بیمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا دیگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»
از ساعات اولیه صبح چهارشنبه تعدادی از بازنشستگان کارخانه کنفکار رشت، با تجمع در مقابل استانداری گیلان نسبت به عدم توجه مسئولین به مشکلات معیشتیشتان اعتراض کردند.
به گزارش ایلنا در رشت، یکی از کارگران کنفکار در حاشیه این تجمع، تعداد کارگران این واحد صنعتی را حدود ۲۰۰ نفر عنوان کرد و با اشاره به واگذاری شرکت ریسندگی خاور رشت در سال ۸۳ به بخش خصوصی خاطر نشان کرد: از آن سال تاکنون ۴ استاندار گیلان تغییر کردهاند ولی فقط وعده و وعید ها تغییر کرده و هیچ مشکلی حل نشده است.
این کارگر ادامه داد: هیچ مسئولی در استان سوال نمیکند چرا تجمع کردهاید، من خود کارگرم و با ۲۱ سال سابقه کار بازنشسته شدهام اما معوقات من و همکارانم پرداخت نمیشود، فرزند محصل دارم و در آستانه بازگشایی مدارس پول ندارم یک جفت کیف و کفش برای فرزندم بخرم.
میزان مطالبات کل کارگران بازنشسته کارگران این کارخانه حدود ۲ میلیارد تومان است. مشکلات این واحد تولیدی با واگذاری این کارخانه به بخش خصوصی آغاز شده است و از آن زمان تا کنون کارگران این کارخانه در اعتراض به بی قانونی های در کارخانه و احقاق حقوق های معوقه شان بارها مجبور شدند تجمع اعتراضی کنند.کارگران ریسندگی خاور نیز در این استان شرایط مشابه ای دارد و سالهاست که با حقوق معوقه و نابسامانی ها فراوانی در عرصه کسب و کارشان مواجه هستند.
محمد امین هادوی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین با اشاره به اجلاس غیرمتعهد ها در تهران و آنچه درباره ی این اجلاس از سوی تلویزیون دولتی رخ داد نوشته است: حکومتی که با وجود ادعاهای مذهبیاش، و آن همه هشدار منابع دینی نسبت به ناروا بودن دروغگویی، به مردم خود بیپروا دروغ بگوید، طبیعی است که براحتی به مردم جهان هم دروغ خواهد گفت.
به گزارش کلمه، هادوی در بخشی از نامه خود با بیان اینکه “اکنون با وقایع پیش آمده میتوان بیش از پیش به اهمیت گفتار مهندس میرحسین موسوی در مقطع انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پی برد که بارها و بارها تکرار کرد: ما آمدهایم تا بگوییم از دروغ خسته شدهایم. ملت ما از دروغ به تنگ آمده است…” آورده است: در چنین موضعی که دروغ سراسر کشور را در برگرفته، بر ما پوشیده است که چرا مراجع تقلید به عنوان برترین حافظان دین وشریعت به این موضوع واکنش نشان نمیدهند؟ آیا اینگونه اعمال را خیانت به قرآن و عترت نمیدانید؟
محمد امین هادوی در مهرماه ٨٩ به اتهام فعالیت هایی از جمله مراجعه به منزل شهدای جنبش سبز و ارتباط و ملاقات با فعالان و رهبران جنبش سبز بازداشت و از سوی قاضی پیرعباسی به تحمل ۶سال حبس محکوم شد.
فرزند هادوی اولین دادستان کل انقلاب پس از پیروزی انقلاب در دوران بازداشت به مدت ۶٠ روز دست به اعتصاب غذای تر زد زیرا ماموران امنیتی جهت تحت فشار قرار نهادن وی فرزندش را نیز بازداشت کرده بودند.
متن کامل نامه این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
إِنَّ اللَّهَ لَایهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب
همانا خداوند دروغگویان را که اسراف کار و بر باد دهنده ی منابع هستند، هدایت نمی کند.
غافر آیه ۲۸
روز پنج شنبه مردم جهان شاهد یکی از بزرگترین دروغهایی بودند که از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد و آن تحریف سخنان رییس جمهور مصر، محمد مرسی، در افتتاحیه اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران (که اغلب کشورهای جهان به صورت زنده آن را مشاهده میکردند) درمورد سوریه و بحرین بود.
حکومتی که با وجود ادعاهای مذهبیاش، و آن همه هشدار منابع دینی نسبت به ناروا بودن دروغگویی، به مردم خود بیپروا دروغ بگوید، طبیعی است که براحتی به مردم جهان هم دروغ خواهد گفت.
متولیان مذهبی جمهوری اسلامی احتمالا خود بهتر میدانند که یکی از صفات ثبوتی خداوند، صدق است و عمل مخالف با آن، یعنی دروگویی منفعت جویانه، تحت هر عنوان، مخالفت آشکار با خداوند است. بعید به نظر میرسد این سطح از دروغ گویی صرفا به ابتکار شخصی چند مترجم تحقق یافته باشد، چرا که انعکاس تحریف شدهٔ اظهارات سخنرانان افتتاحیهٔ اجلاس سران در مطبوعات روز یکشنبه و دوشنبه ایرات حکایت از وجود سیاستی در ابعاد کلان برای فریب ملت دارد.
چنین برداشتی آنگاه مورد تایید نخواهد بود که ضمن اطلاع رسانی مطابق با واقع به مردم ایران و جهان، نسبت به وجود این پدیدهٔ شوم در یکی از نقاط حساس سیاست خارجی کشور لبریز انزجار و تنفر شود، نسبت به یافتن و سابقهٔ این دروغ گویی تلاشی مجدانه صورت گیرد، و مسوولان اصلی این ماجرا و آمران آن (نه چند مترجم مامور و معذور) وقوع این عمل قبیح ضمن معرفی به دادگاه صالح، به نحو مقتضی تنبیه شوند.
از سوی دیگر، جا دارد در همین زمینه از مسوولانی که مدام در مدح و ثنای توفیق های خود داد سخن میدهند بپرسیم چرا خبر خروج هیات سوریه را از اجلاس، در اعتراض به سخنان محمد مرسی، منتشر نکردید و چرا خروج وی را در تلویزیون به طور کامل نشان ندادید و در اخبار، آن را اعلام نکردید؟ اصولا چرا با دروغگویی یا کتمان واقعیتها، اختلاف میان کشورهای دیگر را به آبروی دینی ما متصل میکنید؟
ایران می تواند درست یا نادرست، حامی سوریه باشد ولی ماحق نداریم به خاطر سوریه یا هر کشور دیگری، به مردم کشورمان و جهان، آن هم در یک اجلاس بین المللی دروغ بگوییم. آیا نمیدانیم در دنیای جدید ارتباطات نمیتوان امری را بیش از چند لحظه در پرده نگاه داشت؟
این تصویر نادرستی است که گمان میکنیم با بازی با الفاظ میتوانیم برخی حقایق را در این اجلاس پنهان کنیم. برای مثال ما میگوییم صد و بیست هیات بلند پایه خارجی در این اجلاس شرکت کردهاند، در حالیکه میدانیم بسیاری از این کشورها با مقامهای درجه ۳ و۴ و… یا در حد کارمند یا دبیر سفارت خود در این اجلاس حاضر شدهاند.
همین دروغ گویی هاست که وقتی رهبر جمهوری اسلامی وارد ساختمان اجلاس میشود، همهٔ مسوولان سراسیمه به دیدار او میشتابند و به گرد او حلقه زده و سپس به دنبال ایشان در راهروها میدوند و چنان دست و پای خود را گم میکنند که از یاد میبرند حداقل یکی از آنها به استقبال سایر میهمانان (از جمله امیر قطر) برود و به این ترتیب خط بطلانی بر عرف دیپلماتیک از یک سو و میهمان نوازی ما ایرانیان از سوی دیگر میکشند.
تردیدی نیست مسوولانی که سخنان شخص ثالثی را در مورد کشور دیگری به همین آسانی تحریف کرده، با دروغ به خورد مردم میدهند، این قابلیت را هم دارند که هرگونه گزارش، آمار یا نتیجهٔ هر انتخاباتی را به دروغ اعلام کرده یا به آسانی دروغهای دیگری را در هر موردی به مردم تحویل دهند. گویا اینان که مدام بر کوس دینداری میزنند، فراموش کردهاند این سخن امیر مومنان را که گفت: الصِّدقُ رَأسُ الدِّینِ (اصل و راس دین، صدق و راستگویی است) یا که: الکَذِبُ یُردیکَ و إن أمِنتَهُ (اگرچه با دروغ موقتا در امنیت بسر بری اما سرانجام تو را هلاک خواهد ساخت).
اکنون با وقایع پیش آمده میتوان بیش از پیش به اهمیت گفتار مهندس میرحسین موسوی در مقطع انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پی برد که بارها و بارها تکرار کرد: «ما آمدهایم تا بگوییم از دروغ خسته شدهایم. ملت ما از دروغ به تنگ آمده است…».
در چنین موضعی که دروغ سراسر کشور را در برگرفته، بر ما پوشیده است که چرا مراجع تقلید به عنوان برترین حافظان دین وشریعت به این موضوع واکنش نشان نمیدهند؟ آیا اینگونه اعمال را خیانت به قرآن و عترت نمیدانید؟
آیا دروغ را گناه کبیره نمیشمارید؟ براستی چرا اساتید، معلمان، روحانیان، روشنفکران و… سکوت اختیار کردهاند؟
آیا همگان منتظرند تا بوی تعفن دروغگویی سرتاسر کشور را در برگیرد و گروهی که با قصد و اراده درصدد تخریب اعتبار کشور و شرافت اسلامی و ایرانی ما هستند، به همه اهداف خود نایل بیایند؟
وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصَارُ
ابراهیم آیه ۴۲
هرگز گمان مبر که خداوند از آنچه ظالمان انجام میدهند غافل است (اینگونه نیست، بلکه کیفر) آنان را برای روزی به تاخیر انداخته است که چشمها (از ترس) از حرکت باز میایستند.
محمدامین هادوی
۱۳۹۱/۶/۱۳
بند ۳۵۰ زندان اوین
کلمه: با گذشت سه سال و سه ماه از اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات مهندسی شده و به رغم ادعای مسئولان مبنی بر مرگ جنبش سبز، هنوز هم فصل مشترک سخنان و دغدغه های اقتدارگرایان، رهبران جنبش سبز و چگونگی برخورد با آنان است.
در هفته ای که گذشت، کمتر روزی بود که رسانه های اقتدار گرا نامی از میرحسین موسوی، نخست وزیر محبوب امام بر پیشانی خود نداشته باشند.
از سخنان غیرمسئولانه محسنی اژه ای گرفته تا اظهارات هتاکانه پناهیان و نامه های پور محمدی. اینک نیز همزمان با برپایی کار گروه تخصصی جنگ نرم بسیج اساتید در دانشگاه علوم اسلامی رضوی٬ معاون فرهنگی سپاه ادعا کرد که مدیریت مواجهه با گروه ها و جریانات متکثر در دوران رهبری “پیچیده” و “چندلایه” است. او همچنین از نفاق نوع دوم و سوم در جریانات و گروه های سیاسی نام برده است.
مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران ادعا کرد: برخورد با امثال میرحسین موسوی و کروبی با پیشینه مثبت، که در رویارویی با مبانی و اساس انقلاب اسلامی برآمدند از برخورد با شخصی مانند کیانوری حزب توده و مجاهدین خلق بسیار سختتر است!
این مقام نظامی که لباس فرهنگ به خود پوشانده است، در حالی موسوی و کروبی را با مجاهدین خلق مقایسه کرده که بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند عملکرد جریانی که زمینه ساز کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ شد و پس از آن هم همچنین فضای خفقان و امنیتی را بر کشور حاکم نگه داشته و نظامیان و شبه نظامیان را بر حوزه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مسلط کرده، به مراتب شبیه تر به روش و عملکرد فرقه رجوی است.
این در حالی است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی از نزدیکترین و معتمدترین افراد به امام خمینی بوده و بر اساس گفته و نوشته هایشان این دو نفر بیشترین وفاداری به آرمان های انقلاب و اصول جمهوری اسلامی را دارند.
اما معاون فرهنگی سپاه مدعی شد که جلوگیری از رادیکال شدن نیروها (جذب حداکثری و دفع حداقلی)، تحمل نکردن انحراف از اصل اسلام و ایجاد مزاحمت برای جامعه، ایستادگی در مقابل عبور از آرمانهای انقلاب و نقض قانون و استفاده حداقلی از قدرت سخت و مدیریت نرمافزارانه اوضاع از دیگر موارد برخورد با جریانات سیاسی است.
این در حالی است که میرحسین موسوی علت اصلی ایستادگی در برابر تقلب و تخلف در انتخابات را دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی خوانده و گفته بود: انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته ای سیاه به آینده ای روشن عبور می دهد و باقیمانده تفاله های خود کامگی را از بین می برد و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می سازد.
معاون سپاه همچنین از اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر نیز به عنوان کودتا یاد کرد و و مدعی شد که رهبری با کمترین هزینه و با یک سخنرانی در برابر فتنه و کودتای ۱۸ تیر ایستاده و فتنه را خاموش کرده است!
این ادعا در حالی مطرح می شود که به دنبال سخنرانی آیت الله خامنه ای در نماز جمعه، خشونت عریان و سرکوب شدید در مقابل معترضان به نتایج انتخابات اعمال شد که نتیجه آن به گفته مسئولان رسمی کشور ده ها کشته، صدها زخمی و هزاران متهم است. در حال حاضر نیز صدها تن از شهروندان به بهانه های واهی در حبس به سر می برند که مشخص نیست اگر فتنه خاموش شده، چرا آنها آزاد نمی شوند.
یک فعال سیاسی اصلاح طلب تاکیدکرد: طبق قانون اداره کشور تنها با اتکا به آرای عمومی میسر است و تمام سمتها و نهادها در نظام جمهوری اسلامی ایران باید به وسیله انتخاب مردم رسمیت یافته و قانونی گردد.
حجت الاسلام حسین انصاری راد در گفتوگو با ایلنا ضمن انتقاد از برخی اظهارات صورت گرفته در مورد اعتقاد امام نسبت به مساله جمهوریت گفت: اینکه برخی مدعی هستند که امام (ره) جمهوریت را قبول نداشت و به ناچار آن را پذیرفت یک دروغ بزرگ و نسبت ناروا به بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران است.
وی ادامه داد: در انقلاب سال ۱۳۵۷ رهبر فقید انقلاب و موسس جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مرجع معتبر مدیریت کشور را بر پایه اراده و انتخاب آزاد مردم استوار ساخت و قانون اساسی ایران تحت نظر و با پیشنهاد و تاکید کامل ایشان به وسیله نمایندگان مردم به تصویب رسید.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با تاکید براینکه در قانون اساسی دوام و بقای نظام به رای اکثریت مردم وابسته است گفت: طبق قانون اداره کشور تنها با اتکا به آرای عمومی میسر است و تمام سمتها و نهادها در نظام جمهوری اسلامی ایران باید به وسیله انتخاب مردم رسمیت یافته و قانونی گردد.
وی افزود: امام تا پایان حیات خود با تاکید بر رای مردم به تائید و عمل به قانون اساسی اهتمام ورزیده و تصریح فرمودند آنچه تا کنون خارج از قانون اساسی انجام یافته به عنوان امری فوق العاده در شرایط جنگی بوده است.
حجت الاسلام انصاری راد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در قانون اساسی فصلی به نام حاکمیت ملت وجود دارد گفت: در اصل ۵۶ قانون اساسی آمده است که خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته بنابراین این حق الهی است که هیچ کس و با هیچ عنوانی نمیتواند آن را از انسان سلب کند
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین اضافه کرد: امام (ره) در واکنش به اظهارات برخی مبنی براینکه انتخابات حق مجتهدین است فرمودند این یک توطئه است تا مجتهدین را با دست مردم از بین ببرند.
وی ضمن ابراز نگرانی از برخی اظهارات عنوان کرد: متاسفانه عدهای هم اکنون به عنوان نظریهپرداز کشور جمهوریت را شرک اعلام میکنند و از رای مردم به عنوان هوسهای آنها تعبیر میکنند و با صراحت اعلام میکنند که انتخابات تنها یک مصلحت اندیشی است و اگر تمام مردم نیز بخواهند رای بدهند هیچ اعتبار قانونی نخواهد داشت.
انصاری راد همچنین در خصوص احتمال شرکت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: هم اکنون شرایط برای حضور اصلاح طلبان فراهم نیست اما آنها باید در یک اجماع که بدون استثنا تمام اصلاح طلبان را در برگیرد تصمیم قاطع و جامعی بگیرند در این صورت تمام طیفهای این جریان ملتزم هستند که به آن عمل کنند.
وی با بیان اینکه اجماع میان اصلاح طلبان باید به وسیله شاخص و فرد مورد اطمینان آنان صورت گیرد گفت: همان گونه که پیش از این نیز گفتهام معتقد هستم طول و عرض جریان اصلاحات به اندازه طول و عرض کل کشور است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین با اشاره به تشکیل ستاد فراقوهای عنوان کرد: از آغاز دولت نهم و انحلال سازمان برنامه و بودجه جمعی از کارشناسان اقتصادی در گروههای ۷۰ نفره، ۵۰ نفره و یا ۲۰ نفره با نوشتن نامهای رسما دولت را از نوع مدیریت اقتصاد کشور برحذر داشتند اما نتیجه کار دولت تا کنون مطلوب نبوده است بنابراین به نظر میرسد برای جلوگیری از خسارت بیشتر چنین تدبیری با عنوان تشکیل ستاد فراقوهای از سوی برخی اصولگرایان اندیشیده شده است.
کلمه: یک نماینده وابسته به دولت پس از چند روز اعتراف کرد که حاکمیت با به راه انداختن پروژه درخواست ملاقات انبوه، مانع از دیدار بان کی مون با رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی شده است.
به گزارش کلمه، در حالی که پیش تر گزارش شده بود به دنبال درخواست مکرر از دبیرکل سازمان ملل برای دیدار با رهبران زندانی جنبش سبز و دیگر زندانیان سیاسی، بان کی مون به طور رسمی خواستار آن شده که با میرحسین موسوی به عنوان شاخص ترین چهره مخالف حاکمیت و همچنین سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور پیشین دیدار کند، اکنون یک نماینده مجلس در جلسه هفتگی انصار حزب الله فاش کرده که حاکمیت با ارسال درخواست های مکرر ملاقات به بان کی مون و در اولویت قرار دادن آنها نسبت به دیدار وی با رهبران زندانی جنبش سبز، عملا وی را مجبور کرده که از همه دیدارهای غیر رسمی صرف نظر کند.
حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین، در جلسه انصار حزب الله با اشاره به درخواست های صورت گرفته برای دیدار دبیرکل سازمان ملل در تهران با موسوی و کروبی و خانواده های زندانیان سیاسی، گفت: تک دشمن با پاتک برنامهریزی شده نیروهای انقلاب خنثی شد که بر اساس آن یک فهرست بلند از قرارهای ملاقات برای وی ارسال شد که اگر قرار به ملاقات باشد او باید طبق برنامه عمل کند؛ یکی از این درخواستها از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی تنظیم شده بود تا در صورت حضور بانکیمون در مجلس او در حوزههای مختلف مثل حقوق مورد پرسش اعضای کمیسیون قرار بگیرد.
این نماینده وابسته به جناح دولتی افزود: گفته شد اگر قرار به ملاقات باشد خانواده هزاران شهید دوران دفاع مقدس برای ارائه سوالات خود در صف انتظار ایستادهاند که خانواده شهدای شیمیایی سردشت و شهدای ترور نیز دراین فهرست قرار دارند، با توجه به پیادهسازی این راهبرد، بانکیمون چارهای جز ارائه پاسخ منفی به همه درخواستها نداشت و بر این اساس با بهانه کمبود وقت از همه دیدارها صرف نظر کرد که به این ترتیب توطئه دشمن در این زمینه خنثی شد.
کلمه پیش از این از درخواست دبیرکل سازمان ملل برای دیدار با موسوی و خاتمی گزارش داده و همچنین در آخرین روز حضور بان کی مون در تهران نیز گزارش داده بود که درخواست او برای دیدار با میرحسین موسوی به بهانه فشردگی برنامه و نیز اینکه موسوی و خاتمی هم اکنون جایگاه رسمی سیاسی ندارند، رد شده است. موضوعی که اکنون مورد تایید عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز قرار گرفته است.
بر اساس گزارش های در اختیار کلمه، سران حاکمیت حتی برای اینکه موضوع درخواست بان کی مون برای دیدار با میرحسین پنهان بماند، دستور داده بودند این درخواست در اسناد وزارت امور خارجه نیز به طور رسمی ثبت نشود؛ اما هم اظهارات پیشین سخنگوی دبیرکل سازمان ملل و هم حالا سخنان این نماینده مجلس پرده از رازی که حاکمیت می خواست پنهان کند، برداشته و در ضمن نشان داده که حاکمان برای جلوگیری از آگاه شدن مراجع بین المللی از وضع مخالفان به چه بازی های بچه گانه ای متوسل می شوند.
کلمه: هشتمین سالگرد شهادت حاج داوود کریمی، پنج شنبه شانزدهم شهریور ماه ۱۳۹۱ بهشت زهرا، قطعه ۲۹، ساعت ۱۸، برگزار خواهد شد.
حاج داوود کریمی متولد ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۲۶ در محله سلسبیل تهران است، در ۸ سالگی پدرش را بر اثر حادثه ای از دست داد. در نوجوانی حاج داوود از طریق شهید عراقی با امام خمینی آشنا شد. در سالهای نخستین دهه ۵۰ با گروهی از دوستانش، گروه «فجر اسلام» را به راه انداخت و پس از سال ها مبارزه و مجاهدت در شهریور ۸۳ در اثر ضایعات شیمیایی به شهادت رسید.
حاج داوود تراشکاری و فعالیت سیاسیاش در تهران را تا سال ۵۵ ادامه میدهد تا در این مقطع، باز هم به رسم آن زمان گروههای چریکی که اعضای خود را به لبنان و فلسطین و الجزایر میفرستادند، به لبنان میرود. «میثم کریمی» پسر ارشد حاج داوود میگوید که او در آنجا با شهید «مصطفی چمران»، شهید «محمد منتظری»، «سید محمد غرضی» و «یحیی رحیم صفوی» هم رزم بوده است.
به گزارش کلمه، حاج داوود در آنجا مربی نیروهای چریکی لبنان میشود تا تجربه فعالیتهای نظامیاش بیشتر و جدیتر شود. دوران فعالیت چریکی حاج داوود تا اواخر سال ۵۶ در لبنان ادامه یافت. اما فرا رسیدن امواج انقلاب، حاج داوود را همچون بسیاری دیگر از چریکها، دانشجویان و مهاجران به کشور بازگرداند. چنین بود که بچه نازی آباد بار دیگر به نزد هم محلهایش بازگشت تا به همراه جوانان جنوب شهر، چهار هیات مذهبی را برای مبارزه با شاه تاسیس کنند و در پیروزی انقلاب نقش آفرین شوند.
حاج داوود از اعضای اصلی تشکیل دهنده آن و عضو هیات مرکزی سپاه تهران بود. در سال ۵۹ و در اوج درگیریهای کردستان راهی این استان شد تا سپاه منطقه کردستان را به راه بیندازد. جنگ که شروع شد، به منطقه جنوب و سپس غرب رفت. او در همین مدت که تا سال ۶۱ ادامه یافت، برپایه اموختههای خویش در لبنان مسئول اموزش نظامی سپاه شد. سپس مدتی کوتاهتر از یک سال فرمانده سپاه تهران بود.
حاج داوود در این دوره در دو عملیات مهم فاو و مرصاد (پس از پذیرش قطعنامه) حضور یافت. او در آنجا مسئولیت گردانهای رزمی- مهندسی جهاد را داشت. در فاو بود که مصدوم شیمیایی شد و از مرصاد، ترکشی در قلبش به یادگار ماند. در فاصله سالهای ۶۵ تا، ۶۷ حاج داوود در شرق کشور به سر میبرد. او در این دوره با سمت فرماندهی قرارگاه مرکزی محمد رسول الله و قرارگاههای تاکتیکی تابعه شرق کشور در قالب طرح «والعادیات» مسئول مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بود. پس از جنگ حاج داوود در حالی که میتوانست به عنوان سرداری نظامی چهره کند، به کارگاه تراشکاریاش بازگشت که به گفته حجاریان، این بار « محقــر تر» بود و در جاده باقر آباد قرار داشت. از سال ۶۸ تا زمان مرگ، حاج داوود تنها یک کارگر ساده قالب ساز بود. حجاریان میگوید: «نه درجه خواست، نه دنبال بنیاد جانبازان رفت و نه مزایای خاص سپاهیان و نظامیان را طلب کرد. در آن کارگاه کوچک به دستاورد خودش قناعت میکرد»
اما این کارگر ساده در همین سالهای انزوا، با مشکلاتی هم مواجه شد. حجاریان آن ماجرا را چنین خلاصه میکند: «حاج داوود مورد جفا واقع شد و ملامتهایی کشید اما دم نزد و هیچ توقعی نداشت.» آنچه حجاریان می گوید به دوره ای از زندان باز میگردد که از ۳۰ دی ۷۲ آغاز شد و تا اردیبهشت ماه سال بعد ادامه یافت. با این حال، نه او و نه خانوادهاش علاقه ای به، به یاد آوردن آن روزها ندارند. حاج داوود با بزرگواری خاص خود که حجاریان آن را با واژههای «استغنا از خلق و صبر در مصائب» توصیف میکند، از این ماجرا هم گذشت. از حاج داود کریمی که در ۶ شهریور ماه ۴۹ ازدواج کرد یک دختر به نام «مریم» و سه پسر با نامهای «میثم»، «محمد صادق» و «محمود» به یادگار مانده است.
میثم کریمی پسر حاج داوود در باره پدرش نوشته است:
سالگرد آزاد مردی که ساده زیست و ساده رفت و تمام آرزویش عاقبت بخیری بود.
قبل از جنگ قالب ساز بود و بعد از جنگ هم قالب ساز.
با آرمان هایش زیست و با آرمانهایش رفت و چه خوش سعادت بود که رفت و این روزها را از دریچه این دنیای فانی ندید.
رفت و باقی راه را برای ما گذاشت و صادقانه باید اعتراف کرد: شرمنده ایم! شرمنده ایم که آرمان های بزرگ شما را زیر پا می بینیم و دم بر نمی آوریم؛
شرمنده ایم ….
میثم کریمی در خاطره ای از پدرش نیز چنین می گوید:
گفتم: بابا! می شه فقط یک تلفن کنی به آقای….برای معافی سربازی بهم گفتن کافیه حاج داود یک تکزنگ بزنه ما بقی اش کارهای اداری خودم پیگری می کنم…
گفت: من رفتم جبهه! درست؟
گفتم: درست!
گفت: شما می خواهی بری سربازی! درست؟
گفتم: درست!
گفت: بسلامت!
علی رغم انتقادات فراوانی که نسبت به بسیاری از مدیران دولت نهم و دهم مطرح می شود، اگر قرار باشد ضعیف ترین مدیران دولت انتخاب شوند، انتخاب چندان دشوار نخواهد بود و یکی از نام هایی که در ابتدای لیست خودنمایی خواهد کرد، رئیس سازمان حفاظت (یا نابودی؟) محیط زیست خواهد بود؛ سازمانی که یکی از بدترین عملکردها را در پیشگیری نسبت به آسیب گونه های گیاهی و جانوری و عملکرد بدتری در بهبود آسیب های وارده به این حوزه حیاتی داشته و متاسفانه این چهره خنثی به واسطه در اختیار داشتن پست معاونت رئیس جمهوری همچون دیگر معاونین از برخورد منجر به حذف مجلس در امان مانده است.
به گزارش بازتاب، سازمان محیط زیست علی رغم وظایف خطیرش هیچ گاه از اقتدار کافی برخوردار نبوده و مهم ترین دلیل عدم برخورداری از اقتدار برای حفاظت از گونه های گیاهی و حیوانی با وجود قوانین قابل توجه و موثر در این حوزه، اراده به شدت توسعه طلبانه مسئولان است که این توسعه که می تواند شامل توسعه صنایع، توسعه راه ها و یا توسعه شهری باشد، بر هر مانعی پیروز می شود، چرا که ارائه آمارها در انتهای دولت مقابل، همه واجبات حتی حفظ محیط زیست همسایه مناطق توسعه یافته، اوجب است و باید با کمترین هزینه توسعه داد، ولو به نابودی چندصد تا چندهزار نفر درخت و این مسئله مربوط به دو دولت اخیر نیز نیست.
در دولت اصلاحات نیز علی رغم آنکه معصومه ابتکار مورد حمایت جدی رئیس جمهور وقت بود و در حوزه محیط زیست مقابل برخی پروژه هایی که اکوسیستم برخی مناطق را به کلی دستخوش تغییر می ساخت، مقاومت کرده بود و به واسطه تلاش هایش عنوان «قهرمان زمین» را از سازمان ملل دریافت کرد اما در عین حال در بسیاری از اوقات نتوانست اولویت حفظ محیط زیست در توسعه یابی کشور را جا بیاندازد. اما در دو دولت اخیر حقیقتاً محیط زیست جزو آخرین اولویت های کاری است که توسط مسئولان امر مورد توجه قرار می گیرد و هرچند در شرایط بحران دستوراتی از سوی برخی مسئولان صادر می شود، اما آنچه در نهایت رخ داده، معمولا به حفظ محیط زیست منجر نشده است.
اگر از تنها نقطه روشن کارنامه سازمان حفاظت از محیط زیست که تلاش و تحقق ارتقای دانشکده محیط زیست به دانشگاه در سال ۸۹ بود، گذر کنیم، آنچنان سوابق مشعشی از این نهاد به اصطلاح حفاظتی در ۷ سال اخیر وجود دارد که اگر برنامه محیط زیست ملل متحد در کنار عنوان «قهرمان زمین»، «ضدقهرمان محیط زیست» را هم معرفی کند، قطعاً به مدد عملکرد چند سال اخیر می توان کاندیدا شد و جایزه تازه تاسیس را از آن واعظ جوادی و محمدی زاده، دو رئیس اخیر سازمان حفاظت از محیط زیست به صورت مشترک ساخت تا بدین ترتیب در این عرصه نیز جهانی شویم!
البته در کشور مشکلات فراوانی به خصوص در حوزه سیاسی و اقتصادی وجود دارد که مسائل محیط زیستی را تا حدود زیادی به حاشیه ببرد، اما در عین حال بد نیست مروری داشته باشیم بر تلخ ترین اتفاقاتی که در همین چند ساله رخ داده و هنور آثارش پابرجاست.
شاید آتش سوزی جنگل های گلستان و همچنین مناطقی از کرمانشاه، کردستان و حتی اصفهان یکی از مهم ترین مسائلی باشد که در سال های اخیر عمدتاً به واسطه خشکی بیش از حد هوای جنگل ها که متاثر از بی بارانی و کم رطوبتی است به کرات رخ داده و طبیعتاً در این بخش کاری از دست محیط زیست بر نمی آید. اما واقعیت آن است که نهاد ناظر بر نحوه حفاظت از جنگل ها توسط سازمان جنگل ها، منابع طبیعی و آبخیزداری، سازمان محیط زیست است و سازمان محیط زیست می بایست با فشار بیشتر بر سازمان جنگل ها، زمینه افزایش جنگل بانان را فراهم می ساخت تا ضمن حفاظت وسیع تر، پس از چنین حریق هایی، پیش از فراگری اطلاع حاصل شده و در جغرافیای محدود مهار شود. همچنین حداقل امکانات نظیر یک فروند هواپیمای مخصوص اطفای حریق های بزرگ در کشور موجود نیست که خریداری اش از چین و روسیه ماموریت غیرممکنی تلقی نمی شد.
البته تنها آتش سوزی نمی تواند باعث نابودی جنگل ها شود و جنگل تراشی نیز برای این کار روش مناسبی است! در این چهارچوب، در جنگل های ابر شاهرود، اتفاقی به جز آتش سوزی رخ داد و آن هم احداث جاده در حدفاصل شاهرود تا علی آباد استان گلستان استY مسئله ای که با اعتراض شدید فعالان و کارشناسان محیط زیست همراه شده بود و به همین دلیل اجرای این پروژه به تعویق افتاد و انتظار می رود مسیر این جاده دستخوش تغییر شده یا از ساختش صرف نظر شود اما در روزهای اخیر به یک باره محمدیزاده رئیس سازمان محیط زیست در تغییر موضع عجیبی عنوان کرد: «هیچ مشکلی برای احداث جاده ابر وجود ندارد و سازمان حفاظت محیط زیست بر اجرای آن نظارت کامل دارد. احداث جاده جنگل ابر مصوب دولت است و نقشه احداث آن به تأیید سازمان حفاظت محیطزیست رسیده است. عملیات اجرایی آن آغاز و قسمتی از کنارگذر جاده ساخته شده است اما این توقع وجود دارد که وزارت راه و شهرسازی سرعت اجرای پروژه را بیشتر کند تا امکان ارتباط دوبخش به وسیله یک جاده روستایی و درجه یک فراهم شود… .» و بدین ترتیب هکتارها جنگل قربانی می شود.
در کنار اینها، ماجرای تاسف آور و غم انگیز دریاچه ارومیه را می بایست مورد توجه قرار داد که به واسطه عدم رسیدگی به موقع، هزینه هایی فراتر از واکنش به یک واقعه زیست محیطی را در پی داشت و جنبه های دیگری یافت و علاوه بر احساسات مردمی و انتقادات از این واقعه، با سوءاستفاده برخی جریانات تجزبه طلب پان ترک نیز همراه شد. این مسئله علی رغم دستورات به ظاهر مثبت برخی مسئولان هنوز به نقطه مشخصی نرسیده و دریاچه ای که به واسطه استحصال بیش از حد منابع زیرزمینی و همچنین برداشت بیش از حد پشت دریچه سدها از نفس افتاده، به بیابانی کویر بدل گشته که بیم آن می رود پس از معضل حل نشده ریزگردها، طوفان های نمک را تا استان های اطراف راهی نماید که امید می رود حداقل این اتفاق تلخ هیچ گاه جنبه عملی پیدا ننماید و آسیب های جدی که می تواند در پی داشته باشد را شاهد نباشیم.
از اتفاقات تلخ دیگر در این دوره، بحث بیماری مشمشه بود که علی الظاهر از طریق گوشت خر به شیرهای باغ وحش ارم منتقل شد و برای عدم فراگیری این بیماری مشترک میان انسان و حیوان، ۸ شیر ارم معدوم شدند و تنها ۳ شیر در باغ وحش ارم باقی ماند و از این بدتر مرگ ببر سیبری بود که چندان زمان طولانی از اقامتش در ایران نمی گذشت و در نهایت نیز مسئولین باغ وحش ارم و سازمان دامپزشکی کشور به ترتیب مقصر مرگ حیوانات باغ وحش خوانده شدند و در این میان باید پرسید آیا واقعاً سازمان محیط زیست نمی توانست با نقش فعال تری، مانع وقوع چنین فاجعه ای شود؟
این مسئله در حالی رخ داد که در برخی کشورها حتی از اسپرم حیوانات برای جفت گیری و افزایش نسل حیوانات در آستانه انقراض نیز استفاده می شود اما در مملکت ما به سادگی حیوانات نایاب به چنین وضعی تلف می شوند.
از اینها که بگذریم، بحث رودخانه زاینده رود و باتلاق گاوخونی مطرح می شود که متاسفانه با خشک شدن رودخانه زاینده رود بر اثر سدهای احداث شده، تالاب گاوخونی نیز در معرض خشکی کامل قرار گرفته و این مسئله همچون بحث دریاچه ارومیه و موارد دیگر به مجلس نیز کشیده؛ اما در نهایت قرار است چه اتفاقی بیافتد؛ معاون رئیس جمهور استیضاح شود؟! بر اساس اخبار واصله در زمان وقوع طوفان های شدید در استان، با توجه به خشک شدن گاوخونی و بخشی از بستر زاینده رود، گرد و غبار در منطقه ایجاد میشود که رانندگی در مسیرهای مختلف اصفهان دشوار کرده و در صورتی که این پدیده وسعت یابد، بعید نیست اصفهان نیز به اهوازی دیگر مبدل شود و مسئله ریزگردها در اصفهان و مناطق مرکزی کشور به شدت جنوب شود و این دسته گل جدید تنها با دادن حق آبه زاینده رود قابل حل خواهد بود و توقع سنگینی نظیر انتقال آب از دیگر نقاط به زاینده رود وجود ندارد.
اینها تتها بخشی از دستاوردهای سازمان حفاظت (؟) از محیط زیست کشورمان در چند سال اخیر است که نشان می دهد درختان چقدر به حضور چنین رئیس مقتدری که محیط زیست در دوره اش به شکوفایی و بالندگی رسیده و اصولاً دیگر بیابانی در کشور به مدد حضورش نمانده، افتخار می کنند و به همین دلیل انتظار زیادی نیست که وی برای دریافت جایزه قهرمان زمین به سازمان ملل معرفی شود و همچنین کمیته ملی المپیک نیز می تواند وی را به کمیته بین المللی المپیک برای دریافت جایزه جهانی حفظ و توسعه محیط زیست معرفی نماید و اگر در نهایت استکبار جهانی اجازه اهدای این جوایز را به محمدی زاده نداد، جایزه حرف گوش کن ترین مدیر محیط زیست جهان را به وی می توان اهداء کرد، چرا که بسیاری از این مشکلات از ناحیه دیگر بخشهاست، اما وی شاید مقابله کافی با آنها نکرده است. تنها سه روز تا سومین سالروز ریاست محمدی زاده بر این سازمان زمان مانده، برای تقدیر از وی فکری کنیم!
در حالیکه نتایج اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها سبب بحران اقتصادی فراگیر شده، معاون پارلمانی احمدی نژاد با بیان اینکه دولت در حال حاضر برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها برنامهای ندارد، میزان بودجه تخصیصی را مسبب عدم اجرای فاز دوم طرح خواند و گفت: با بودجهای که برای این موضوع پیشبینی شده است، فاز دوم قابل اجرا نخواهد بود.
همزمان، محمود احمدینژاد شامگاه سه شنبه در سیمای حکومتی ادعا کرد: “دنیا پذیرفت که روش ما در اجرای هدفمندی، عالمانه ترین روش است و همه مراجع دنیا این مسئله را تایید کرده اند. بر همین اساس باید اجازه داد تا این طرح اجرا شود.”
به گزارش فارس، لطفالله فروزنده، معاون پارلمانی رئیس دولت، با اشاره به برنامه دولت برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها اظهار داشت: دولت در حال حاضر برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها برنامه ندارد، البته مسائل مربوط به هدفمندی را باید وزیر اقتصاد پاسخ دهد.
وی افزود: به هر حال با بودجهای که برای این موضوع پیشبینی شده است، فاز دوم قابل اجرا نخواهد بود و باید با مجلس جلسهای برگزار کرده و بررسی و تفاهم کنیم که چگونه به راهکارهای اجرایی برسیم.
معاون پارلمانی رئیس دولت با اشاره به کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: بالاخره امسال سالی است که باید منابع و مصارف را با استفاده از منابع موجود و با صرفهجویی حل و فصل کنیم.
فروزنده در ارتباط با ادامه جلسات دولت و مجلس برای بررسی مسائل اقتصادی گفت: جلسات دولت و مجلس برای بررسی مسائل اقتصادی و رفع موانع در حال حاضر تشکیل میشود.
وی با بیان اینکه لایحه وظایف وزارتخانههای ادغامی در حال حاضر در کمیسیون اجتماعی دولت در حال بررسی است، یادآور شد: لایحه شرح وظایف وزارتخانههای ادغامی که در کمیسیون اجتماعی دولت در حال تدوین است نیاز به کارهای کارشناسی و بررسیهای بیشتر دارد.
وی اظهارداشت: این لایحه پس از ارسال به دولت و تصویب، به مجلس شورای اسلامی ارایه خواهد شد.
فروزنده در خاتمه در پاسخ به گمانهزنیها مبنی بر استیضاح برخی وزرا گفت: استیضاح خاصی نداریم و هیچ استیضاحی در حال حاضر در دستور کار مجلس نیست.
کلمه: رئیس دستگاه قضا مدعی است که دستگاه قضا در فتنه خوب عمل کرد به گونهای که بدون اینکه پروندهای برای کسی ایجاد شود چند هزار نفر را آوردند که ما باید به آنها رسیدگی میکردیم.
اعتراضات مردم در خرداد ماه ۱۳۸۸ به نتایج انتخابات ریاست جمهوری از نظر این مقام قضایی فتنه ای است که وی و همکارانش توانسته اند حتی بدون تشکیل پرونده به آن رسیدگی کنند.
به گزارش کلمه، صادق لاریجانی که در نشست سالانه انجمن های اسلامی مستقل سخن می گفت، بدون اشاره به بی عدالتی های صورت گرفته، قربانی شدن تعدادی از جوانان در بازداشتگاه کهریزک و حبس بی گناهان در زندان ها مدعی شد: ما از آن زمان تا کنون توهینهای اصلاح طلبان و فتنه گران را همچنان بر دوش میکشیم.
وی در خصوص آزادی های اخیر زندانیان ادعا کرد: در مراحل رسیدگی به پرونده دانشجویان و زندانیان امنیتی به افرادی برخورد کردیم که برحسب سهم قضات آنها متنبه شده بودند و حتی این متنبه شدن خود را نیز کتبا اعلام کرده بودند.
لاریجانی به نقش محوری آیت الله خامنه ای در قوه قضاییه تصریح کرد و گفت که به رهبری اطمینان داده است که این افراد با سردستههایشان اقداماتشان فرق میکنند و هر کدام را که ایشان پذیرفتند مورد عفو قرار گرفتند و باید بگویم عفو شدگان جز ردههای بالا نیستند.
این مقام قضایی بدون اشاره به تخلفات برخی نزدیکان و هواداران مصباح یزدی اظهار داشت: من از صمیم قلب آقای مصباح را دوست دارم و شخصیت ایشان را قبول دارم اما در قانون آمده است اگر جایی نسبت به مقامات و مسئولین توهینی مشاهده شد بدون نیاز شاکی خصوصی باید با آن برخورد کنیم اما برخی از قضات معتقدند که تا شاکی خصوصی نباشد نمیتواند برای فردی وارد عمل شد.
او که مدعی مبارزه با مفاسد اقتصادی است به عدم حضور جهرمی و خاوری در پرونده اختلاس بزرگ هیچ اشاره ای نکرد و در خصوص اتهامات سرحلقه تیم فاطمی گفت: “بدانید که ما در این مساله کوتاه نمیآییم اما در نظامی هستیم که مناسبات قانونی در کشور حاکم است و اجازه دهید که مسیر طی شود. قضیه که تمام شد ما اطلاعرسانی میکنیم.”
این در حالی است که پرونده محمدرضا رحیمی بعلت دخالت مستقیم رهبری، متوقف شده است.
وی با اشاره به اینکه اکنون در رابطه با دستگاه قضا دو نوع گلایه وجود دارد گفت: برخی گلایهمند هستند که چرا دستگاه قضا با رسانهها و وبلاگها برخورد میکند و برخورد دستگاه قضا با این گروه صحیح نیست اما این را باید بگویم که در برخی از وبلاگها و رسانهها اتهامات موهومی زده میشود که برای جامعه مفید نیستند و اگر ما نخواهیم با آنها مقابله کنیم قطعا جامعه و مسئولین زیر سوال خواهند رفت.
لاریجانی گفت: برخی از رسانهها و وبلاگ نویسها مسائلی را مطرح میکنند زیبنده کشور نیست مثلا عکس من و دو برادرم را میکشند و تفنگ در دستمان میگذارند و زیر آن مینویسند سه تفنگدار و یا عکس ۲۸۵ گوسفند را میکشند و در مقابل آن کرسیهای مجلس را میگذارند آیا اینها تخریب جامعه نیست، مجلس در راس امور است و آنها با این تخریبها مجلس را زیر سوال میبرند به نظر شما آیا نباید قاطعانه با این رسانه و وبلاگ نویسان برخورد شود.
قاضی القضات در خصوص پرونده برادرش بر این باور است که این پرونده سیاسی است! و می گوید: “بر اساس نقل قولی ۵۰۰ هزار پرونده نزاع با منابع طبیعی مطرح است. آیا همه آنها را در سایتها منتشر کردهاند؟ پس مشخص است که میخواهند کار سیاسی کنند.
او نگفت علت عدم رسیدگی به این پرونده چیست.
روز گذشته ده ها روزنامه نگار اوکراینی همزمان با اظهارات رئیس جمهور این کشور درباره وجود آزادی مطبوعات، با بالا بردن دست نوشته هایی به سخنان وی اعتراض کردند.
به گزارش کلمه در این پلاکاردهای ساده فقط دو جمله نوشته شده بود “سانسور را متوقف کنید”، “فامیل سالاری رسانهای در خدمت مقامات است”.
هر چند این اقدام آنان با خشونت نیروهای امنیتی رو به رو شد، اما روزنامه نگاران با این اقدام خود در اجلاسی که پوشش رسانه ای گسترده ای داشت، اعتراض به خود را به نبود آزادی در این کشور به نمایش گذاشتند.
به گزارش سان هرالد، رییس جمهور این کشور به این اقدام هیچ واکنشی نشان نداد و به ادامه سخنرانی خود پرداخت و تعدادی از روزنامه نگاران تا آخر مراسم تابلوهای خود را در دست نگه داشتند.
ویکتور یانکویچ طی دو سال گذشته که قدرت را به دست گرفته، تاکنون محدودیت های زیادی برای مطبوعات و رسانه ها فراهم کرده است. یولیا تیموشنکو، نخست وزیر سابق اوکراین، این کشور نیز سال گذشته بازداشت و به هفت سال زندان محکوم شد.
مقامات اوکراین علت بازداشت وی عقد یک قرارداد غیرقانونی ذکر کرده اند. این در حالی است که او رهبر اصلی ترین حزب مخالفان این کشور است. اوکراین برای اقدامات حقوق بشری تحت فشارهای جهانی است.
کلمه: هر چند همه روزه پرونده های جدیدی از مفاسد مالی و اداری مردان احمدی نژاد در محاکم قضایی بررسی می شود، اما او هنوز هم معتقد است دولتش “پاک ترین دولت در تاریخ کشور است” و هیچگاه به دنبال کاسبی و کارهای حزبی نبوده است!
محمود احمدی نژاد سه شنبه شب در گفت و گوی زنده تلویزیونی که از شبکه اول سیما پخش شد در پاسخ به این سوال که چه نمرهای به دولت میدهید؟ اظهار نظر کرد: من هنوز سرگرم جدا کردن مطالب دیگران از کارنامهی دولت هستم تا بعد از آن به کارنامهی دولت بپردازم، اما دولت به صورت شبانهروزی در حال تلاش است و خدمات بزرگی را به کشور کرده است. این دولت پاکترین دولت در تاریخ کشور است. هیچگاه به دنبال کاسبی و قدرت و کارهای حزبی و گروهی نبوده است. حال ممکن است یک مدیر رده پایین در جایی تخلفی بکند، اما مدیران اصلی دولت جزو پاکترینها هستند.
به گزارش کلمه، بر خلاف ادعای حامیان سابقش که دولت او را انحرافی می دانند، احمدی نژاد معتقد است: این افراد نه فراماسونر، نه حجتیهای، نه بهایی، نه بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون، نه خائن و نه دشمن هستند، بلکه اینان برای مقابله با دروغگویی و تقلب تلاش کردهاند و در این راه فحش خوردهاند و مقام معظم رهبری نیز در سخنان خود گفت که حملات به دولت به خاطر دفاع از ارزشهاست و ما از چیزی منحرف نشدهایم.
احمدی نژاد که همیشه منتقد گروهی است که از آنها نام نمی برد این بار اما به “زیاده خواهان” اشاره کرد و مدعی شد “اگر ۱۰۰ سال هم بایستم، یک ثانیه هم یک بله به زیادهخواهان نمیگویم. شاید سکوت کنم، اما بله نخواهم گفت. در جایی نشسته بودیم که یک فرد سخنرانی میکرد که شروع به کوبیدن دولت کرد. برای این مساله لطیفهای درست کرده بودم که میگفتم از ۵۲ هفتهی سال عدهای ۵۱ هفته به دولت فحش میدهند و هفتهی دولت را هم از آن انتقاد میکنند.”
وی بدون اشاره به مشکلات فزاینده اقتصادی، طرح های نیمه تمام و صنایع تعطیل شده، ادعا کرد: من و همکارانم به قولهای پایهای خود در رفتار صادقانه و کار نکردن برای حزب و گروه خود عمل کردیم و البته این مساله ۱۰۰ درصدی نبوده است اما هفت طرح اقتصادی داشتم که سه طرح اجرا شد، یک طرح در حال اجرا و سه طرح دیگر مانده است.
احمدی نژاد هم از لزوم اجرای قانون اساسی گفت و آن را مهمترین سند ملی خواند و مدعی شد که برخی افراد هستند که مسئولیت دارند ولی حتی یکبار قانون اساسی را نخواندهاند. همه ملت باید قانون اساسی را بلد باشد.
او خود را تنها نماینده کل ملت دانست و به تخلفات و تقلبات انتخاباتی و نارضایتی و اعتراض جمع کثیری از آحاد جامعه نپرداخت و گفت: نمایندگان مجلس و شوراها محترم هستند اما رئیس دولت نماد تصمیم ملت است و این اختیار به او داده شده است که اگر چیزی خلاف مصلحت مردم است امضا نکند. چقدر سر و صدا کردند و حتی در قوه قضاییه پرونده درست کردند، در صورتی که من گفتم کار خلاف قانون اساسی انجام نمیدهم. من نامههای متعددی به هیات حل اختلاف نوشتهام و استدلال کردم که فلان تصمیم خلاف قانون اساسی است.
وی بدون اشاره به فرماندهان نظامی که گاه و بیگاه در مورد مسایل سیاست خارجی نظر می دهند از افرادی که در امر سیاست خارجی دخالت می کنند، انتقاد کرد و گفت: بعضی ها دخالتهای بیجا در سیاست خارجی میکنند. رسانههای آزاد هم حق ندارند به مسئوول یک کشور توهین کنند. ما سیاستهای یک کشور را میتوانیم نقد کنیم ،اما توهین و این مسائل اخلاق نظام ما و انقلاب نیست و اگر یک نفر که مسئولیت دارد، یک دفعه بیاید و حرف خلافی بزند، غلط است. اینکه حرفی می زنی باید با جایی هماهنگ کنی. یا آقایی صبح چشمش را باز می کند و به مسئولین کشوری دیگر توهین می کند. این مال اخلاق ما نیست.
در ادامه ی این گفتوگوی زنده تلویزیونی مجری برنامه خطاب به وی گفت که “شما سال ۸۴ به من قولی دادید و گفتید یکسری اسامی در جیبم دارم و به وقتش میگویم، آیا وقتش شده یا خیر؟”
و وقتی احمدی نژاد پاسخ داد “من یکسری اسامی دادهام” ادامه داد: چون یکسال بیشتر از دولت نمانده است.
احمدینژاد با خنده پرسید: شما از کجا میدانید؟ دولت جزو ملت است، ملت هم همیشه هست، پس هیچوقت ملت تمام نمیشود. آرمانهای ملت تمام نمیشود. پس این حرفها همیشه هست.
بروز یک آلودگی نفتی بزرگ در خلیجفارس و سواحل جزیره مرجانی «کیش» زیستبوم این منطقه را به خطر انداخته است.
مسوولان سازمان منطقه آزاد کیش و شاهدان عینی این آلودگی به روزنامه «شرق» گفتهاند در ۱۵ روز گذشته این لکههای نفتی و تبعات ناشی از آن نیز روز به روز بیشتر شده و برای گردشگران و گونههای جانوری سواحل کیش اعم از مرجانها و آبزیان مشکلاتی ایجاد کرده است.
«علیرضا» یکی از ساکنان جزیره کیش در اینباره به «شرق» میگوید: «با توجه به مراجعه هر روزه به محل مورد نظر این آلودگی پیش از این نبود و از حدود ۱۰ روز پیش شروع شده است، البته من تاکنون هیچگونه لکه نفتی در سطح آب ندیدهام. همچنین وسعت لکههای ریز به قطر یک سانتیمتر روی ساحل بسیار است.»
«مسعود» یکی دیگر از شهروندان جزیره کیش نیز در اینباره به «شرق» گفته است: «من و دوستانم مدتهاست از این قسمت از ساحل جزیره و در نزدیکی پارک دلفینها برای شنا استفاده میکنیم، با این حال در چند روز گذشته بروز این آلودگیهای نفتی شنا کردن در آبهای این منطقه را مشکل کرده است، چراکه لکههای نفتی به ساحل آمده به بدن شناگران میچسبد. همچنین این آلودگی نفتی، زیباییهای این بخش از سواحل کیش را تحتالشعاع قرار داده است. همچنین براساس مشاهدات ما با پیدا شدن این لکههای نفتی به میزان زیادی از حضور ماهیها و دیگر گونههای آبزی در ساحل کیش کاسته شده است.»
«مریم محمدی» مسوول اداره حفاظت از محیطزیست سازمان منطقه آزاد کیش میگوید: «براساس گزارشهایی که به ما رسیده بود، این آلودگی در ابتدا در سواحل شرق جزیره و در قسمت پلاژ آقایان دیده شد و پس از آن به واسطه جریانات آبی، توفانهای دریایی و افزایش آلودگی به قسمت جنوب شرقی نیز رسیده است. این آلودگی الان از حالت مایع به «حالت تاربال» که لکههای شبیه قیر است بدل شده و در ساحل دیده میشود که ما تلاش کردیم با استفاده از نیروهای سازمان منطقه آزاد آن را از سواحل جمعآوری کنیم، البته این آلودگی در زمانی که در دریا و به صورت مایع است قابل جمعآوری نیست.»
او همچنین در رابطه با تاثیرات این آلودگی بر حیات گونههای جانوری در آبها و سواحل جزیره کیش نیز میگوید: «الان ۱۵ روز است که این آلودگی در آبها و سواحل کیش دیده میشود، هنوز برای بررسی آسیبهای احتمالی زود است ولی در آینده این آلودگی میتواند تبعات زیادی برای زیستبوم منطقه داشته باشد، به مرور زمان و با تهنشین شدن نفتها و نشستن آن روی مرجانهای ساحلی اجازه تنفس از آنها گرفته شده و منجر به مرگ آنها میشود.»
محمدی در پاسخ به پرسشی در رابطه با منبع این آلودگی و راهکارها برای جلوگیری از بروز بیشتر آن نیز میافزاید: «امکانات و مسوولیتهای ما در حد و اندازهای نیست که بتوانیم منبع آلودگی را تشخیص دهیم، بخش اصلی مسوولیت این کار بر عهده سازمان بنادر و کشتیرانی است و آنها باید در اینباره اظهارنظر کنند. کاری که در شرایط کنونی ما میتوانیم انجام دهیم تنها پاکسازی سواحل است تا بر مشکلاتی که برای گردشگران در سواحل ایجاد شده افزوده نشود.»
مصطفی هاشمی طبا وزیر صنایع دولتهای محمدجواد باهنر و مهندس میرحسین موسوی و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولتهای هاشمی و خاتمی در گفت و گو با روزنامه اعتماد به ادغام وزارت صنعت و بازرگانی و وضعیت اقتصادی کشور انتقاد کرد.
وی با اشاره به اینکه چرا آموزش و پرورش در آموزش عالی ادغام نشد. چرا وزارت بهداشت در لیست ادغامیها قرار نگرفت افزود: هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که شادابی فعالیتها با ادغام صورت گیرد. با ادغام، صدای صنعت خفه شد و کشور به سمت نگاه بازرگانیمحور رفت و در این میان صنعتگران هستند که در حال تضعیف و نابودی قرار دارند. صنعتگران ما در شرایط کنونی با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند و این در حالی است که در مصاحبههای تلویزیونی نمایشی دیگر داده میشود. ورود به کار و تولید نیازمند قدرت فعالان این عرصه است، حال آنکه وزیر این حوزه مدتهاست مشغول به تامین گوشت و مرغ مردم است و صنعتگر ما قدرت لازم را ندارد. حال شما این وضعیت را با کشوری مثل کره مقایسه کنید که زمانی وزیر این کشور هر روز با صنعتگرانش ملاقات داشت و به این فعالان انگیزه میداد.
وی با بیان اینکه بانکهای ما قادر به پرداخت تسهیلات نیستند، چون نمیتوانند پولها را برگردانند افزود:در عمل ما مشکلی که در امریکا باعث بحران اقتصادی این کشور شد و از عدم نقدشوندگی مسکنهای در گرو بانکها شروع شد را به گونهیی خاص در ایران بومیسازی کردهایم. تفاوت ما با آنها این است که در نظام اقتصادی امریکا شفافسازی شد و اطلاعات در اختیار همه قرار گرفت اما در ایران ما اتفاق رخ داده را تشریح نکردیم. حال بیاید به گونهیی دیگر نگاه کنیم و بپرسیم که وقتی ما در چنین شرایطی اطلاعات را دقیق و سریع ندادیم، چه شد.در ژاپن وقتی رشد اقتصادیشان ۱/۰ درصد کم شود فریاد سر میدهند اما ما واکنش لازم را نداریم.
هاشمی طبا دربخش دیگری از سخنان خود گفت:به نظرم در حال حاضر بیشتر از اینکه آمارها در ایران گرفته شود، ساخته میشود. ما فکر میکنیم آمار باید چگونه باشد و چه چیزی مطلوب و خوب است، میرویم آن را میسازیم. تعریف اشتغال هم نمونهاش. آنگونه که اشتغال را طوری میگوییم که دوست داشتهایم باشد. مشکل اصلی ما این است که شفافیت آماری نداریم.
وی خاطرنشان کرد: شعارهایی که درباره بنگاههای زودبازده دادند اشتباهی بزرگ بود که با تصور فوری و فوتی اجرایی شد و اشتباهش هم معلوم شد. باید دیدگاههای اقتصادی داخلی ایران با دیدگاههای جهانی همسانسازی شود چرا که تحرک و توسعه و استمرار رشد نسخه سریع ندارد.اگر میخواهیم رشد داشته باشیم و صنعت پا بگیرد باید نگاهمان به صنعت را تغییر بدهیم و به صنعت به عنوان یک جریان مثبت و زایندهیی نگاه شود.
هاشمی طبا گفت: فشارهای اجتماعی باعث میشود هر وزیری از ایرانخودرو و کارکنانش حمایت کند. اگر صنعتی صادراتمحور نباشد محکوم به شکست است مگر اینکه حمایت نابجا و دائمی داشته باشد.
معافیت کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار، از اتفاقات ناگواری بود که متاسفانه در دوره اصلاحات به وقوع پیوست.
به گزارش ایلنا، این طرح در تاریخ ۲۹دی ۸۱ بنا به پیشنهاد شورای عالی کار در هیات دولت به تصویب رسید. این در حالی است که بخش اعظمی از زنان کارگر و کودکان و نوجوانان کار، علی رغم اینکه کار کودکان زیر ۱۵ تمام بر اساس ماده ۷۹ قانون کار ممنوع است، در کارگاه های زیر ده نفر کار می کنند.
متاسفانه این قانون در پیش نویس اصلاحیه قانون کار نیز وجود دارد. متن ماده ۱۹۱ قانون کار به این شرح است: ماده ۱۹۱ – کارگاههای کوچک کمتر از ده نفر را میتوان بر حسب مصلحت موقتاً از شمول بعضی از مقررات این قانون مستثنی نمود. تشخیصمصلحت و موارد استثناء به موجب آییننامهای خواهد بود که با پیشنهاد شورای عالی کار به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
پروین محمدی، فعال کارگری و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران، از تصویب و تداوم در اجرای ماده ۱۹۱ قانون کار انتقاد کرد و آن را در جهت کسب رضایت سرمایه گذاران و کارفرمایان خواند. او در تشریح ادعای خود به ایلنا گفت: ماده ۱۹۱ قانون کار، قراردادهای موقت و سفید امضاء و… نتیجه ورشکستگی اقتصاد کشور است و این قوانین تنها برای کسب رضایت سرمایه گذاران اجرا میشوند.
وی مشکل اصلی کارگران زن کشور را وضعیت کار در کارگاهها و واحدهای تولیدی کوچک عنوان کرد و گفت: تولیدیهای که جمعیتی کمتر از ۱۰ نفر دارند به موجب ماده ۱۹۱ قانون کار از شمول قانون کار خارجاند. در این واحدهای تولیدی تفاوتهای فاحشی میان دستمزد، ساعت کاری و وضعیت کار زنان با آنچه که قانون مشخص کرده است وجود دارد و بازرسان وزارت کار نیز از این تولیدیها بازرسی کافی به عمل نمیآورند.
او از دولت خواست همانگونه که خود ادعا میکند، دولت همه مردم باشد نه آنکه تنها حامی حقوق سرمایه گذاران باشد.
این فعال کارگری به وضعیت خوب بازرسی از کارگاهها در سالهای اولیه انقلاب و بازه زمانی ۵۹ تا ۶۷ اشاره کرد و بیان داشت: در آن دوره کسی از کارفرمایان جرات نمیکرد که از زیر بیمههای تامین اجتماعی شانه خالی کند. پروین محمدی با انتقاد از بیمه کردن روزانه کارگران، اعلام کرد: طبق این روال اگر کارگری بخواهد ۳۰ سال بیمه خود را پر کند باید چیزی نزدیک به ۷۵ سال کار کند.
عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران تشکلهای کارگری را در بهبود وضعیت کارگران تاثیر گذار خواند و گفت: تجربه کشورهای صنعتی و نقش تشکلها و صنوف کارگری به ما نشان میدهد که این گروهها میتواند نقش جدی در احقاق حق کارگران ایفا کنند. او با انتقاد از عملکرد تشکلهای دولتی کارگری اظهار کرد: این تشکلها بیشتر از آنکه به فکر حل مشکلات کارگران باشند، نگران مسائل سیاسی کشور هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر