امروز: کیوان صمیمی، مهدی محمودیان و مسعود باستانی در نامه ای خطاب ضرغامی رییس صدا و سیما با اشاره به برنامه شب گذشته بخش خبری بیست و سی نوشته اند: جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستین بار سر داد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پیش ببرد لذا تصاویر و ده ها عکس و گزارش و بیانیه دیگر که از دیوارهای آهنی بندهای امنیتی شما به بیرون از زندان درز پیدا می کند، جز حقیقت چیز دیگری را به تصویر نمی کشد.
به گزارش کلمه، این سه زندانی روزنامه نگار محبوس در زندان رجایی شهر در بخشی از این نامه با بیان اینکه "در یکی از بخش های اخبار، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر را مشاهده کردیم که گوینده تان زندان را به هتلی درجه یک تشبیه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگین و پرده یک دست دارد" آورده اند: به شما و همراهانتان نوید می دهیم که در آینده ای نه چندان دور، می توانید در این هتل های درجه یک آرام بگیرید و باور کنید برخلاف این روزها که سر در بیت المال دارید یا تکیه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانید از روزی حلال در این هتل بهرمند شوید.
کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر می برد به اذعان هم بندیانش به لحاظ وضعیت جسمی از چند ماه پیش دچار مشکل کبد و بیماری های مشکوک دیگری شده است.
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات همچنین از زندانیان سیاسی در نظام شاهنشاهی بوده است.
مسعود باستانی روزنامه نگار، در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم وقتی برای رسیدگی به وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم و در اسفندماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای سردار ضرغامی
رئیس صدا و سیما
این سال هایی که در زندان هستیم و دسترسی به رسانه های مستقل و آزاد نداریم به ناچار به دیدن رسانه شما و همفکرانتان که نام ملی بر آن نهاده اید عادت کرده ایم و طبق عادت و از سر ناچاری روز سه شنبه نیز برنامه ۲۰:۳۰ شما را به تماشا نشستیم بلکه از بین اخبار تحریف شده و دروغتان برحسب تجربیات روزنامه نگاری خود، خبری سالم دربیاوریم.
در یکی از این اخبار، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر را مشاهده کردیم که در توضیحات گوینده تان که زندان را به هتلی درجه یک تشبیه کرد و گفت امکانات فراوان دارد، فرش رنگین و پرده یک دست دارد، شوکه شدیم. البته گویا نویسنده و گوینده خبر نیز از دیدن فرش و پرده و یخچال در زندان تعجب کرده بود که آن را اینگونه با آب و تاب فراوان مطرح کرد.
جناب آقای ضرغامی!
قصد داشتیم که از اخلاق دینی و رسانه ای برایتان بنویسیم که می دانیم بی فایده است که دین فقط برایتان دستمال کهنه ای شده است برای پاک کردن سیاهی هایتان و ماندگاری در قدرت. انسانیت و شرافت نیز از کوچه شما و هم مسلکانتان گذر نکرده است اما به حرمت نام روزنامه نگار و خبرنگار و به شرافت قلم این توضیحات را خطاب به شما می گوییم تا شاید برای کسانی که قلمشان را به شما و دوستانتان فروخته اند اتمام حجتی باشد.
آقای ضرغامی، مدیر رسانه به اصطلاح ملی!
به گواهی آمارهای رسمی کشور و سازمان زندان ها، سالانه بیش از ۵۰۰ هزار نفر حداقل چند روزی را در زندان های سراسر کشور می گذرانند و این بدان معناست که با احتساب افراد درگیر در یک خانواده سالانه حداقل ۳ میلیون نفر از مردم ایران شرایط زندان را به طور مستقیم درک می کنند که با نشان دادن چند عکس از فرش و پرده نمی توان به آنها دروغ گفت.
این نوع گزارش های شما بیشتر از آنکه به درد مردم بخورد، به درد کسانی می خورد که با قطع ارتباط از مردم، حمایت همه جانبه خود را از مسببان اختلاس سه هزار میلیاردی اعلام کرده اند و با تمسخر انتخابات و رای مردم دردانه شان را بر صندلی نشاندند تا فاسدترین دولت صد سال اخیر را رقم بزنند و رکورد بالاترین اختلاس جهان را به ثبت رساندند.
جناب آقای سردار!
با این حال فرض می گیریم که شما راست می گویید، اینجا زندان رجایی شهر نیست اینجا تبعیدگاه رجایی شهر نیست و به قول شما هتل درجه یک است. پس اجازه بدهید حداقل یک بار خبرنگاران و نمایندگان نهادهای مستقل داخلی و بین المللی از این هتل درجه یک بازدید کنند. اینجا تبعیدگاه رجایی شهر نیست اینجا هتل درجه یک است! پس اجازه دهید که آقای بان کی مون و یا حتی نمایندگان مبهم اجلاس سران عدم تعهد از این هتل درجه یک شما بازدید کنند و اجازه می دادید بان کی مون که با درخواست بیش از ده هزار نفر از شهروندان ایرانی کوشید با برخی از زندانیان و یا مسئولان بازدید کند از این هتل های درجه شما دیدن کند.
جناب آقای ضرغامی،
مطمئن هستیم اجازه چنین بازدیدی داده نمی شود و دلیل آن را هم می دانیم. چرا که در هتل درجه یک شما انواع مواد مخدر از مواد غذایی مورد نیاز و کتاب و روزنامه به مراتب سهل الوصول تر است. چون در هتل درجه یک شما، ما شاهد ضرب و شتم و فحاشی و تهدید زندانیان توسط پرسنل زندان هستیم و از آن رنج می بریم. چون در هتل درجه یک شما، خانواده زندانیان در روزهای ملاقات مورد هتک حرمت می گیرند و برای نیم ساعت ملاقات باید بیش از ۵ ساعت معطل شوند. چون در هتل درجه یک شما، زندانیان در حالی که احکام خود را می گذرانند به بازجویی های چند ساعته و چند روزه می برند و اعضای خانواده های آنها را تهدید به اخراج و زندان می کنند. چون در هتل درجه یک شما، ما به عنوان زندانی دو سال که نمی توانیم با خانواده و فرزاندانمان به طور قانونی تماس تلفنی داشته باشیم یا مطابق قوانین نامه نگاری کنیم. در هتل درجه یک شما نمی توان شهادت هدی صابر و درگذشت آقای دکمه چی و منصور رادپور، سه زندانی سیاسی ظرف یک سال را توجیه کرد. چون در هتل درجه یک شما نمی توانید قتل و درگذشت بیش از ۵۰ نفر را در یک سال اخیر بر اثر درگیری و ضرب و شتم آن هم فقط در زندان رجایی شهر را معمولی جلوه دهید. البته سال گذشته گزارش کاملی از این هتل درجه یک خطاب به آقای خامنه ای منتشر شده است که می توانید مطالعه کنید.
جناب آقای ضرغامی،
جنبش سبز که شعار دروغ ممنوع را برای نخستین بار سرداد هرگز حاضر نبوده است با تمسک به دروغ که کار هر روزه شما و رسانه تان است، کار خود را پیش ببرد. لذا تصاویر و ده ها عکس و گزارش و بیانیه دیگر که از دیوارهای آهنی بندهای امنیتی شما به بیرون از زندان درز پیدا می کند، جز حقیقت چیز دیگری را به تصویر نمی کشد. این تصاویر که شما نشان دادید، فضایی است که خود ما در تبعید با هزینه شخصی و کمک های مردمی ساخته ایم. با آنکه مجبور شده ایم پرده های متری ۵ هزار تومان را از ماموران شما متری ۲۰ هزار تومان خریداری کنیم، با آنکه مجبور شده ایم کولرهای کوچک ۸۰ هزار تومانی را ۱۵۰ هزار تومان خریداری کنیم و با آنکه مجبور شده ایم فرش های ماشینی نامرغوب و چند ده هزار تومانی شما را با قیمت فرش های مرغوب بخریم. باور کنید خانواده های ما و مردم که شما و هم مسلکانتان هزاران میلیارد از حقوقشان را در جیب هایتان ریخته اید، از سفره های خالی شان برای ساختن این هتل درجه یک ما را یاری کرده اند با آنکه حتی مجبور شده ایم برای ساختن آن در برخی موارد با چند برابر ارزش واقعی برای اجناس بی کیفیت پول پرداخت کنیم.
جناب آقای سردار ضرغامی!
البته انتشار این تصاویر توسط شما، سند دیگری است برای اثبات رسوایی و دروغگویی مسئولان امنیتی و قضایی که می گویند بیانیه ها توسط دیگران و به اسم زندانیان منتشر می شود. سند دیگری است تا ثابت کند شما و هم مسلکانتان دروغ می گویید و مظهر آن را سرلوحه رفتار خود قرار داده اید. و البته انتشار این تصاویر حامل پیامی است برای مردم سبز ایران که فرزندانشان در زندان ها کماکان در آرمان ها و عهد خود با ملتشان پایبندند و دیوارهای آهنی امنیتی شما نمی توانند ارتباط آنها با ملتشان قطع کند.
جناب آقای ضرغامی!
به شما و همراهانتان نوید می دهیم که در آینده ای نه چندان دور، می توانید در این هتل های درجه یک آرام بگیرید و باور کنید برخلاف این روزها که سر در بیت المال دارید یا تکیه بر منافع به ناحق تصاحب شده، آن روزها می توانید از روزی حلال در این هتل بهرمند شوید.
والسلام
کیوان صمیمی، مهدی محمودیان، مسعود باستانی
پانزدهم شهریور ماه سال ۹۱
زندان رجایی شهر
نامه کیوان صمیمی، محمودیان و باستانی از زندان به عزت الله ضرغامی
امروز: عیسی سحرخیز در اعتصاب دارو و غذا است. فرزند این روزنامه نگار و زندانی عقیدتی با اعلام این مطلب گفت پدرش که به دنبال انتقالش به زندان اوین در شب سه شنبه هفتم شهریورماه دست به اعتصاب غذا (تر) زده بود از صبح روز ۱۴ شهریورماه خوردن داروهایش را نیز قطع کرده است.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مهدی سحرخیز، فرزند این فعال سیاسی با بیان اینکه پدرش در اعتراض به رفتاری که با او می شود عدم استفاده از داروهایش را هم به اعتصاب غذایش افزوده است گفت:« پدرم را همان شبی که او را از بیمارستان به زندان بردند، گفته بود دست به اعتصاب غذا خواهد زد و اگر ماندنش در زندان ادامه پیدا کند حتی داروهایش را هم دیگر نخواهد خورد. طبق نامه های پزشک قانونی و کمیسیون پزشکی که موجود است ادامه درمان پدرم باید در خانه انجام می گرفت و تحت هیچ شرایطی نباید به زندان بازمی گشت چون شرایط و فضای زندان برای او خطرناک است با این حال پدرم را در اقدام ناگهانی حتی بدون اینکه تیم پزشکی و خانواده باخبر باشند شب هفتم شهریورماه از بیمارستان به زندان اوین منتقل کردند.»
عیسی سحرخیز، فعال سیاسی و معاون مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت خاتمی که در تاریخ ۱۲ تیرماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد به دلیل حاد شدن ناراحتی های قلبی و عضلانیش که از زمان بازداشت به آنها مبتلا شده است از تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۰ به بیمارستان منتقل شد با این حال او هفتم شهریورماه امسال علیرغم توصیه های پزشکی که فضای زندان را برای او خطرناک عنوان کرده بودند به زندان بازگردانده شد.
مهدی سحرخیز با اظهار اینکه پس از انتقال پدرش به زندان تا کنون از او بی خبر هستند، گفت:« متاسفانه از روزی که به زندان بازگشته تا به حال ما هیچ خبری از او نداشته ایم. وضعیت پدرم به دلیل بیماری های که دارد حاد است و حتی شاید باعث فوتش شود. اگر اتفاقی برای پدرم بیفتد مسئولش شخص خامنه ای است. کسی که حتی کوچکترین انتقاد را هم نمی تواند تحمل کند و به همین دلیل با روزنامه نگاران بازداشتی به دلیل کینه های شخصی و خود بزرگ بینی بیش از اندازه اش رفتار بسیار بدی دارد.»
عیسی سحرخیز به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس و به دلیل فعالیت های مطبوعاتی سابقش به دو سال حبس محکوم شده است. او در تیرماه سال ۱۳۹۰ نامه ای خطاب به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشت و درآن خواست تا او هر چه زودتر به ایران سفر کرده و از نزدیک وضعیت زندانیان سیاسی را ببیند. یکسال پس از نوشتن این نامه و درست یک روز قبل از ورود بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل به ایران او در اقدام ناگهانی از بیمارستان به زندان اوین منتقل شد و حتی در این اقدام خانواده و تیم پزشکیش نیز در جریان قرار نگرفتند.
مهدی سحرخیز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شاید بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بیمارستان ببیند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با این رفتار احتمال می دهم به دلیل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبیر کل سازمان ملل به ایران او را از بیمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا دیگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»
عیسی سحرخیز که از زمان بازداشتش در تیرماه ماه ۱۳۸۸ تا کنون حتی یک روز هم مرخصی نداشته است در تاریخ ۲۵ مرداد ماه سال جاری (۱۳۹۱) در نامه ای به دادستان تهران خواستار استفاده قانونی از حق مرخصی شد با این حال نزدیک به دو هفته بعد به جای مرخصی او را شبانه از بیمارستان به زندان منتقل کردند.
مهدی سحرخیز در پاسخ به اینکه آیا دادستان پاسخی به نامه پدرش داده است، گفت:« هیچ پاسخی داده نشده است. پدرم به درخواست رییس سازمان زندان ها و به دلیل فشارهای که بر روی خانواده ام بود این نامه را نوشت تا ثابت کند مسولان به او مرخصی و عفو حتی اگر خودش تقاضا کند نخواهند داد. پدرم فقط این نامه را نوشت تا بعدها کسی نگوید که خودش هیچ وقت تقاضای عفو و مرخصی نداشته است. طبق قانون باید مریض های صعب الاعلاج از حق عفو برخوردار باشند و پدر من هم طبق نظر کمیسیون پزشکی قانونی و پزشکان خودش شامل حال عفو می شود و باید به خانه منتقل شود. اما این اتفاق نمی افتد.»
مهدی سحرخیز در خصوص انتقال ناگهانی پدرش گفت:« شاید بان کی مون درخواست کرده بوده تا پدرم را در بیمارستان ببیند که آنها ناگهان او را شبانه به زندان منتقل کردند. نمی دانم ولی با این رفتار احتمال می دهم به دلیل نامه های که پدرم به سازمان ملل نوشته است مسولان خواسته اند تا قبل از ورود دبیر کل سازمان ملل به ایران او را از بیمارستان خارج کنند و به زندان انتقال دهند تا دیگر دسترسی به او وجود نداشته باشد.»
امروز: بهزاد نبوی وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که هم اکنون به طور غیر قانونی در بند ۲ الف وابسته به سپاه محکومیت خود را میگذراند چندی پیش در رابطه با پرونده جدیدی به بازپرسی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
به گزارش کلمه، اتهاماتی که در جریان این بازپرسی به این مبارز و زندانی سیاسی رژیم پهلوی ابلاغ شده است عبارتند از: امضای نامههای ساختار شکن از داخل زندان، شکایت به همراه چند تن دیگر از سردار مشفق به عنوان مصداق تبلیغ علیه نظام، نشان داده شدن تصویر وی از شبکههای تلویزیونی فارسی زبان مخالف نظام در خارج کشور.
وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی در جریان بازجوییها به بازجویان خود گفته است: چرا برای محاکمه مجدد و نگهداری من در زندان این قدر خود رابه زحمت می اندازید؟ در جریان محاکمه گذشته آرشیو شخصی من شامل اسناد و مدارک دوران مسؤلیت مرا ضبط و بنده را به نگهداری اسناد محرمانه متهم کردید. این اتهام در پرونده قبلی هنوز مفتوح است بنابراین برای نگهداری من در زندان احتیاج به این اتهامات مضحک ندارید.
لازم به ذکر است پس از اعتراض بهزاد نبوی و اعلام این که از حضور در حلسات بازجویی خودداری خواهد کرد فعلا جلسات بازجویی وی متوقف شده است.
بهزاد نبوی دچار بیماریهای قلبی، کلیوی و ستون فقرات بوده و در طی مدت سه سال چند بار در سی سی یو بستری و تحت عمل جراحی قلب گرفته است. پیش از این نیز پزشکان به او توصیه کرده بودند که برای کنترل مشکل بیماری ستون فقرات خود فیزیوتراپی و هیدروتراپی داشته باشد که متاسفانه فقط در چند نوبت آن هم در زمستان سال گذشته این کار انجام شد و پس از آن جلسات درمانی این زندانی سیاسی متوقف ماند.
معاون نخست وزیر در امور اجرایی در دولت محمدعلی رجایی، رییس سازمان بسیج اقتصادی در دوران جنگ ایران و عراق از فعالان سیاسی قبل و بعد از انقلاب است که از او در عرصه سیاست ایران به "چریک پیر" یاد میشود.
نبوی از خرداد ۱۳۵۱ به دلیل تحت تعقیب بودن توسط رژیم شاه به طور مخفیانه زندگی می کرد. او قبل از انقلاب بارها توسط ماموران ساواک دستگیر شده بود. ولی هیچ گاه مأموران حکومت پهلوی موفق به گرفتن اعترافات از او نشدند و ناکامانه او را آزاد کردند.
بهزاد نبوی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت و یکی از موارد اتهامی او اخلال در ترافیک تهران ذکر شد. او در دادگاه های نمایشی سال ۸۸ نیز شرکت داده شد که جمله معروف "من به میر حسین موسوی خیانت نمی کنم" را بیان کرد. بهزاد نبوی در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۸۸ به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
امروز: محمد امین هادوی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین با اشاره به اجلاس غیرمتعهد ها در تهران و آنچه درباره ی این اجلاس از سوی تلویزیون دولتی رخ داد نوشته است: حکومتی که با وجود ادعاهای مذهبیاش، و آن همه هشدار منابع دینی نسبت به ناروا بودن دروغگویی، به مردم خود بیپروا دروغ بگوید، طبیعی است که براحتی به مردم جهان هم دروغ خواهد گفت.
به گزارش کلمه، هادوی در بخشی از نامه خود با بیان اینکه "اکنون با وقایع پیش آمده میتوان بیش از پیش به اهمیت گفتار مهندس میرحسین موسوی در مقطع انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پی برد که بارها و بارها تکرار کرد: ما آمدهایم تا بگوییم از دروغ خسته شدهایم. ملت ما از دروغ به تنگ آمده است..." آورده است: در چنین موضعی که دروغ سراسر کشور را در برگرفته، بر ما پوشیده است که چرا مراجع تقلید به عنوان برترین حافظان دین وشریعت به این موضوع واکنش نشان نمیدهند؟ آیا اینگونه اعمال را خیانت به قرآن و عترت نمیدانید؟
محمد امین هادوی در مهرماه ٨٩ به اتهام فعالیت هایی از جمله مراجعه به منزل شهدای جنبش سبز و ارتباط و ملاقات با فعالان و رهبران جنبش سبز بازداشت و از سوی قاضی پیرعباسی به تحمل ۶سال حبس محکوم شد.
فرزند هادوی اولین دادستان کل انقلاب پس از پیروزی انقلاب در دوران بازداشت به مدت ۶٠ روز دست به اعتصاب غذای تر زد زیرا ماموران امنیتی جهت تحت فشار قرار نهادن وی فرزندش را نیز بازداشت کرده بودند.
متن کامل نامه این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
إِنَّ اللَّهَ لَایهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب
همانا خداوند دروغگویان را که اسراف کار و بر باد دهنده ی منابع هستند، هدایت نمی کند.
غافر آیه ۲۸
روز پنج شنبه مردم جهان شاهد یکی از بزرگترین دروغهایی بودند که از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد و آن تحریف سخنان رییس جمهور مصر، محمد مرسی، در افتتاحیه اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران (که اغلب کشورهای جهان به صورت زنده آن را مشاهده میکردند) درمورد سوریه و بحرین بود.
حکومتی که با وجود ادعاهای مذهبیاش، و آن همه هشدار منابع دینی نسبت به ناروا بودن دروغگویی، به مردم خود بیپروا دروغ بگوید، طبیعی است که براحتی به مردم جهان هم دروغ خواهد گفت.
متولیان مذهبی جمهوری اسلامی احتمالا خود بهتر میدانند که یکی از صفات ثبوتی خداوند، صدق است و عمل مخالف با آن، یعنی دروگویی منفعت جویانه، تحت هر عنوان، مخالفت آشکار با خداوند است. بعید به نظر میرسد این سطح از دروغ گویی صرفا به ابتکار شخصی چند مترجم تحقق یافته باشد، چرا که انعکاس تحریف شدهٔ اظهارات سخنرانان افتتاحیهٔ اجلاس سران در مطبوعات روز یکشنبه و دوشنبه ایرات حکایت از وجود سیاستی در ابعاد کلان برای فریب ملت دارد.
چنین برداشتی آنگاه مورد تایید نخواهد بود که ضمن اطلاع رسانی مطابق با واقع به مردم ایران و جهان، نسبت به وجود این پدیدهٔ شوم در یکی از نقاط حساس سیاست خارجی کشور لبریز انزجار و تنفر شود، نسبت به یافتن و سابقهٔ این دروغ گویی تلاشی مجدانه صورت گیرد، و مسوولان اصلی این ماجرا و آمران آن (نه چند مترجم مامور و معذور) وقوع این عمل قبیح ضمن معرفی به دادگاه صالح، به نحو مقتضی تنبیه شوند.
از سوی دیگر، جا دارد در همین زمینه از مسوولانی که مدام در مدح و ثنای توفیق های خود داد سخن میدهند بپرسیم چرا خبر خروج هیات سوریه را از اجلاس، در اعتراض به سخنان محمد مرسی، منتشر نکردید و چرا خروج وی را در تلویزیون به طور کامل نشان ندادید و در اخبار، آن را اعلام نکردید؟ اصولا چرا با دروغگویی یا کتمان واقعیتها، اختلاف میان کشورهای دیگر را به آبروی دینی ما متصل میکنید؟
ایران می تواند درست یا نادرست، حامی سوریه باشد ولی ماحق نداریم به خاطر سوریه یا هر کشور دیگری، به مردم کشورمان و جهان، آن هم در یک اجلاس بین المللی دروغ بگوییم. آیا نمیدانیم در دنیای جدید ارتباطات نمیتوان امری را بیش از چند لحظه در پرده نگاه داشت؟
این تصویر نادرستی است که گمان میکنیم با بازی با الفاظ میتوانیم برخی حقایق را در این اجلاس پنهان کنیم. برای مثال ما میگوییم صد و بیست هیات بلند پایه خارجی در این اجلاس شرکت کردهاند، در حالیکه میدانیم بسیاری از این کشورها با مقامهای درجه ۳ و۴ و... یا در حد کارمند یا دبیر سفارت خود در این اجلاس حاضر شدهاند.
همین دروغ گویی هاست که وقتی رهبر جمهوری اسلامی وارد ساختمان اجلاس میشود، همهٔ مسوولان سراسیمه به دیدار او میشتابند و به گرد او حلقه زده و سپس به دنبال ایشان در راهروها میدوند و چنان دست و پای خود را گم میکنند که از یاد میبرند حداقل یکی از آنها به استقبال سایر میهمانان (از جمله امیر قطر) برود و به این ترتیب خط بطلانی بر عرف دیپلماتیک از یک سو و میهمان نوازی ما ایرانیان از سوی دیگر میکشند.
تردیدی نیست مسوولانی که سخنان شخص ثالثی را در مورد کشور دیگری به همین آسانی تحریف کرده، با دروغ به خورد مردم میدهند، این قابلیت را هم دارند که هرگونه گزارش، آمار یا نتیجهٔ هر انتخاباتی را به دروغ اعلام کرده یا به آسانی دروغهای دیگری را در هر موردی به مردم تحویل دهند. گویا اینان که مدام بر کوس دینداری میزنند، فراموش کردهاند این سخن امیر مومنان را که گفت: الصِّدقُ رَأسُ الدِّینِ (اصل و راس دین، صدق و راستگویی است) یا که: الکَذِبُ یُردیکَ و إن أمِنتَهُ (اگرچه با دروغ موقتا در امنیت بسر بری اما سرانجام تو را هلاک خواهد ساخت).
اکنون با وقایع پیش آمده میتوان بیش از پیش به اهمیت گفتار مهندس میرحسین موسوی در مقطع انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پی برد که بارها و بارها تکرار کرد: «ما آمدهایم تا بگوییم از دروغ خسته شدهایم. ملت ما از دروغ به تنگ آمده است...».
در چنین موضعی که دروغ سراسر کشور را در برگرفته، بر ما پوشیده است که چرا مراجع تقلید به عنوان برترین حافظان دین وشریعت به این موضوع واکنش نشان نمیدهند؟ آیا اینگونه اعمال را خیانت به قرآن و عترت نمیدانید؟
آیا دروغ را گناه کبیره نمیشمارید؟ براستی چرا اساتید، معلمان، روحانیان، روشنفکران و... سکوت اختیار کردهاند؟
آیا همگان منتظرند تا بوی تعفن دروغگویی سرتاسر کشور را در برگیرد و گروهی که با قصد و اراده درصدد تخریب اعتبار کشور و شرافت اسلامی و ایرانی ما هستند، به همه اهداف خود نایل بیایند؟
وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصَارُ
ابراهیم آیه ۴۲
هرگز گمان مبر که خداوند از آنچه ظالمان انجام میدهند غافل است (اینگونه نیست، بلکه کیفر) آنان را برای روزی به تاخیر انداخته است که چشمها (از ترس) از حرکت باز میایستند.
محمدامین هادوی
۱۳۹۱/۶/۱۳
بند ۳۵۰ زندان اوین
امروز: یک روز پس از آنکه احمدی نژاد از کاهش قیمت ارز خبر داد و نرخ واقعی برابری دلار و ریال را بسیار کمتر از نرخ فعلی بازار آزاد توصیف کرد، بازار بار دیگر به سخنان وی واکنش منفی نشان داد و بهای آزاد دلار آمریکا از مرز ۲۲۰۰ تومان گذشت.
به گزارش کلمه، از ظهر امروز چهارشنبه در بازار آزاد معاملات ارز در تهران قیمت دلار آمریکا از ۲۲۰۰ تومان فراتر رفت و در ساعات اخیر نیز همچنان روند صعودی داشته و به بیش از ۲۲۲۰ تومان رسیده است.
بر اساس گزارش ها، قیمت یورو نیز به نزدیکی ۲۸۰۰ تومان رسیده و پوند انگلیس نیز در حدود ۳۵۰۰ تومان معامله می شود. سکه بهار آزادی طرح قدیم نیز ۸۵۰ هزار تومان، طرح جدید ۸۴۸ هزار تومان، نیم سکه ۴۲۴ هزار تومان و ربع سکه ۲۱۲ هزار و پانصد تومان به فروش می رسد.
احمدی نژاد دیشب در مصاحبه تلویزیونی خود از تدبیر دولت برای کاهش قیمت ارز خبر داده و گفته یود: مهمترین کار ما این است که التهاب بازار را از بین ببریم. وی همچنین گفته بود: قیمت فعلی ارز در کشور واقعی نیست، ما دارای منابع زیادی هستیم و ارزش فعلی ارز بسیار پایین تر از قیمت فعلی آن است.
طی روزهای اخیر گزارش شده بود که برخی مراجع دولتی به طور محرمانه اعلام کرده اند نرخ واقعی برابری دلار با ریال، به ازای هر دلار ۶۷۰۰۰ ریال است. به عقیده کارشناسان، چنین رقم تکان دهنده ای با توجه به وضعیت رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور، عجیب و بعید نیست.
در گزارش مذکور همچنین آمده بود که وزارت اطلاعات درباره احتمال وقوع شورش های اجتماعی هشدار داده و در کمیسیون اقتصادی هم اعلام شده که منابع ارزی کشور تنها تا شش ماه دیگر کفاف مخارج ارزی را می دهد و دولت هم به طور محرمانه به دستگاه های زیرمجموعه خود اعلام کرده که با توجه به کسری بودجه، از سه ماه بعد ممکن است دولت توان پرداخت حقوق کارمندان خود را به طور کامل نداشته باشد.
برخی در این میان معتقدند ممکن است دولت در گران کردن ارز دست داشته باشد، تا از این طریق برای جمع آوری نقدینگی در دست مردم و همچنین فراهم کردن منابع ریالی برای پرداخت یارانه ها و حقوق و ... اقدام کند. اما به نظر می رسد چنین تصوری، با توجه به تبعات سنگینی که تا همین حالا هم افزایش قیمت ارز بر گرانی کالاهای وارداتی و تولیدات وابسته به مواد اولیه خارجی و ... داشته، صحیح باشد.
امروز: از روز سه شنبه 14 شهریور، دوازدهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری در تهران در غیاب محمدتقی مصباح یزدی روحانی تندرو ساکن قم و با سخنرانی محمدرضا مهدوی کنی رئیس این مجلس آغاز شد. ابوالقاسم خزعلی 87 ساله همچون احمد جنتی 86 ساله، در کنار دیگر خبرگان رهبری (محمد یزدی، صادق لاریجانی و محمود هاشمی شاهرودی و عباس واعظ طبسی و دیگران) پا به مجلسی نهادند که نمایشی و فرمایشی بودن آن، دیرزمانی است برای تمامی ناظران مستقل سیاسی و اکثریت شهروندان ایران، آشکار شده است.
همان گونه که انتظار می رفت مهدوی کنی در سخنانش بار دیگر «اهمیت حراست از جایگاه رهبری و پاسداری از وی» را هدف اصلی مجلس خبرگان رهبری دانست؛ ضمن آن که قرار است روز پنجشنبه اعضای این مجلس به سنت اجلاس های قبلی، بار دیگر به دیدار رهبر جمهوری اسلامی بروند و از «رهنمودهای وی بهره مند گردند» و بدین ترتیب دوازدهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری را به پایان رسانند.
مجلسی که در ظاهر و براساس شرح وظایفی که در قانون اساسی برای آن منظور شده، می بایست مهم ترین و حساس ترین نهاد در ایران باشد به سبب ساختار حقوقی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی و اختیارات ویژه رهبر جمهوری اسلامی، اکنون به بی خاصیت ترین و کم اثرترین نهاد موجود در ساخت قدرت در ایران بدل شده است.
کمیسیونی فوق محرمانه
براساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت تعیین و نظارت بر ولی فقیه (رهبر جمهوری اسلامی) برعهده این مجلس نهاده شده و از جمله مهمترین و حساسیت برانگیزترین وظایف این مجلس تشکیل «کمیسیون تحقیق موضوع اصل ۱۱۱ قانون اساسی» است که برای نظارت بر استمرار شرایطی که در اصل پنجم و 109 قانون اساسی برای رهبری ذکر شده و تصمیمگیری در موارد فقدان آن، تشکیل می شود.
با وجود این طبق آیین نامه داخلی مجلس خبرگان، مذاکرات و نطق های این مجلس غیرعلنی بوده و صرفا بخشی از مراسم افتتاحیه اجلاس های آن علنی است؛ همچنین تحقیقات و مذاکرات کمیسیون تحقیق اصل ۱۱۱ قانون اساسی نیز کاملا محرمانه است و تاکنون متن مذاکرات شفاهی یا صورت جلسات و مصوبات این کمیسیون هرگز از سوی رسانه های رسمی کشور و از سوی اعضای این کمیسیون منتشر نشده است.
از میان کمیسیون های فعال در مجلس خبرگان به نظر می رسد تنها «كميسيون بررسى راههاى پاسدارى و حراست از ولايت فقيه» به بهترین شکل ممکن وظیفه خود یعنی حمایت بی چون و چرا از آیت الله خامنه ای رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران را به انجام می رساند، به گونه ای که طی سالهای پس از رهبری آیت الله خامنه ای، کارکرد مجلس خبرگان نه تنها نظارت بر عمکلکرد رهبری نبوده بلکه عکس آن یعنی نظارت کامل رهبر جمهوری اسلامی بر اعضا و فعالیت های این مجلس و تبعیت محض آنها از دستورات وی بوده است.
ریاست این مجلس از زمان تأسیس آن در سال ۱۳۶۱ در حدود ۲۵ سال برعهده علی مشکینی بود، که سرانجام پس از درگذشت وی در سال ۱۳۸۶ این مسئولیت به اکبر هاشمی رفسنجانی رسید؛ اما عمر ریاست هاشمی بر این مجلس دو سال بیشتر به طول نیانجامید. پس از وقایع انتخابات جنجالی ریاست جمهوری دهم که منجر به اختلاف نظر میان رهبر جمهوری اسلامی و هاشمی رفسنجانی شد و بهدنبال شدت یافتن انتقادات اصولگرایان حامی رهبری از مواضع هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۹محمدرضا مهدوی کنی جانشین وی شد.
آیتالله دستغیب: خبرگان خلافها را تایید میکنند
در شهریور ماه سال گذشته آیت الله سیدعلی محمد دستغیب از مراجع تقلید منتقد نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری، در زمان برگزاری اجلاس دهم خبرگان رهبری (دور چهارم) طی دو نامه خطاب به مهدوی کنی با اعلام آن که «امنیتی برای حضور در اجلاس خبرگان رهبری ندارد» به شدت از «قانون شکنی های حاکمیت در دو سال اخیر» انتقاد کرد. وی خواستار تشکیل «کمیته حقیقت یاب» برای بررسی علت دخالت سپاه و نیروهای امنیتی در نهادهای مختلف اجتماعی و زندگی مردم شد و اعلام کرد که «اینک جز شبحی از جمهوری اسلامی باقی نمانده است.»
نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری در نامه خود از رئیس و اعضای مجلس خبرگان پرسیده بود: «آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دوسال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسولالله (ص) میدانید؟ تاریخ گواهی می دهد که در حیات خبرگان خلاف شرع های بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکس العملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کرده اند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات میشود.»
اعتراض به محرمانه بودن مذاکرات خبرگان
شیوه تشکیل مجلس خبرگان رهبری و محرمانه بودن مذاکرات و مصوبات آن همواره مورد انتقاد مخالفان و منتقدان نظام جمهوری اسلامی بوده و کمتر چهره سیاسی حامی حکومت تاکنون درباره محرمانه بودن مذاکرات مجلس خبرگان سخنی به میان آورده است.
اما شش ماه پیش و همزمان با برگزاری یازدهمین اجلاس خبرگان رهبری (دور چهارم)، احمد توکلی، اصولگرای منتقد دولت خواهان محرمانه تلقی نشدن نطق ها، مذاکرات و تصمیم های مجلس خبرگان شد.
توکلی در یادداشتی که در تارنمای "الف" به چاپ رساند، با بازگو کردن برخی اخبار منتشر نشده مربوط به نشست پیشین مجلس خبرگان، انتشار چنین اخباری را برای اطلاع افکار عمومی مفید دانست.
توکلی در یادداشت خود، پیشنهاد کرده بود برای آن که مردم بدانند اعضای مجلس خبرگان «وظیفه نظارت بر رهبری را چگونه انجام می دهد و چه مواضع جمعی اتخاذ می کنند» در هر نشست این مجلس «تیم دو-سه نفره ای از اصحاب رسانه که به نظام وفادار و به حرفه خویش مسلط باشند در کنار هیات رئیسه مجلس خبرگان قرار گیرند».
هرچند این پیشنهاد نماینده مجلس، هرگز پاسخی از سوی اعضای مجلس خبرگان رهبری نیافت و اکنون در زمان برگزاری دوازدهمین اجلاس نیز تغییری در شیوه تشکیل جلسات این مجلس رخ نداده است.
آیت الله خامنه ای: دخالت در جزئیات را نمی پذیرم
در بهمن ماه سال گذشته افشای بخشی از مذاکرات محرمانه رهبر جمهوری اسلامی ایران با اعضای این مجلس از سوی یکی شاگردان محمدتقی مصباح یزدی، به جنجال بزرگی در رسانه های فارسی زبان داخلی و خارجی بدل شد.
عباس نبوی، رئیس "موسسه تمدن و توسعه اسلامی" و عضو هیات علمی موسسه امام خمینی که با ریاست مصباح یزدی اداره می شود، در اظهاراتی گفته بود که آیت الله خامنه ای، در نامه ای به «کمیسیون نظارت بر رهبری» هشدار داده است که نظارت این مجلس، صرفا به معنی بررسی «شرایط کلی رهبری» است و «حق دخالت در جزئیات عملکرد رهبری را ندارند.»
عباس نبوی این اظهارات را در سخنرانی خود در جمع اعضای "انصار حزب الله" که متن آن در نشریه "یالثارات الحسین" ارگان رسمی این تشکل منتشر شد ایفا کرده بود.
این روحانی نزدیک به آیت الله مصباح یزدی، گفته بود که آیت الله خامنه ای این اظهارات را «در اواخر همین دوره مجلس خبرگان» بیان کرده، که این موضوع با توجه به آغاز دوره جدید این مجلس در سال گذشته، نشان می دهد که به احتمال زیاد مقصود عباس نبوی «اواخر دوره قبلی مجلس خبرگان» بوده که هنوز هاشمی رفسنجانی ریاست این مجلس را به عهده داشته است.
عباس نبوی در سخنرانی خود، جمله ای از رهبر جمهوری اسلامی ایران را نقل کرده که در آن آیت الله خامنه ای خطاب به اعضای مجلس خبرگان می گوید: «اگر [شرایط رهبری] باقی هست آن وقت در مورد خرده ریزها نمی پذیرم که شما وارد جزئیات شوید... اینکه بگویید شرایط هست و کاملا وجود دارد، اما ما می خواهیم درباره این موارد که مثلا چرا این آقا را به فلان سمت برگزیدید و چرا به فلانی اجازه داده اید [بررسی کنیم]، نمی شود.»
جنتی: رهبری گفتند اصلا حرفش را نزنید!
در پاییز و تابستان سال 1385 نیز "مجله حکومت اسلامی"، به صاحب امتیازی "دبیرخانه مجلس خبرگان" که حاوی گفتگو با اعضای بلندپایه این مجلس است به نقل از اکبر هاشمی رفسنجانی و احمد جنتی دو عضو مجلس خبرگان رهبری مطالبی را درباره دستور آیت الله خامنه ای به این مجلس برای پرهیز از دخالت در اختیارات وی منتشر کرد.
هاشمی رفسنجانی در شماره تابستان 1385 مجله حکومت اسلامی گفته بود: «مجلس خبرگان فرضش بر این بود که هر چیزى که به رهبرى مربوط مى شود را پیگیرى کند، مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام، صدا و سیما، نیروهاى مسلح و هر چه که تحت امر رهبرى است . اینها به مجلس خبرگان فراخوانده شوند و گزارش کارهاى خودشان را به خبرگان بدهند و خبرگان هم سؤال کنند و آنها هم توضیح بدهند و احیاناً اگر اشکال و ایرادى هم بود، در همان جلسه مطرح شود تا همه در جریان قرار بگیرند، این به صورت قانون در آمد.»
در ادامه این نقل قول آمده است: «اما وقتى بعضى از این نهادها دعوت شدند که در جلسه خبرگان حضور پیدا کنند تا گزارش عملکردهاى خودشان را بدهند، دفتر رهبرى مانع حضور آنها در خبرگان شد و اظهار داشتند که رهبرى نظرشان این است که این موضوع جزء وظایف خبرگان نیست.»
به نوشته شماره پاییز ۱۳۸۵ مجله حکومت اسلامی، نیز احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در زمینه مخالفت رهبر با نظارت بر زیر مجموعه های خود گفته است: «نظر عده زیادى از اعضاى خبرگان بر این بود که باید هیأت تحقیق در نهادهاى زیر نظر مقام معظم رهبرى تحقیق و بررسى کند که آیا درست اداره مى شوند یا نه؟... نظر اکثریت بر این بود. تا این که موضوع را با مقام معظم رهبرى در میان گذاشتیم. چندین جلسه صحبت شد، ایشان با این نظر موافق نبودند.»
جنتی در ادامه می گوید: «ایشان در مورد نیروهاى مسلح فرمودند: اصلاً حرفش را نزنید، براى این که در نیروهاى مسلّح امکان این که کسى تحقیق و سؤال کند، نیست. نیروهاى مسلّح جاى این حرف ها نیست. مگرمى شود کسى در میان نیروهاى مسلح وارد شود و راجع به مسائلى ایجاد شبهه کند؟ در این صورت فرمانده نمى تواند کار کند. به هر حال طى دو ـ سه جلسه اى که با ایشان داشتیم و بحث هاى زیادى شد، با این موضوع مخالفت کردند.»
این دو موضوع در نامه تیرماه سال گذشته محسن کدیور، دین پژوه منتقد نظام به هاشمی رفسنجانی، رئیس سابق مجلس خبرگان یادآوری شده بود.
ندای سبز آزادی - محمد صادقی
امروز: معاونت فرماندهی کل سپاه می گوید: "برخورد با امثال میرحسین موسوی و مهدی کروبی با آن پیشینه مثبتی که دارند از برخورد با کیانوریِ حزب توده و مجاهدین خلق سختتر است."
به گزارش «خبرگزاری دانشجو»، حمیدرضا مقدمفر روز سه شنبه در کارگروه تخصصی جنگ نرم بسیج اساتید با اشاره به شیوههای مواجهه با جریانهای سیاسی مخالف نظام در جمهوری اسلامی ادعا کرد: "امام خمینی در مواجهه و برخورد با جریانهای سیاسی مخالف، دو شیوه تساهل و مدارا و برخورد قاطع در زمان مقتضی را مدنظر داشتند که همین شیوهها، عینا به همراه جذب حداکثری و دفع حداقلی در روش برخورد رهبری با جریان های سیاسی نیز مشاهده می شود."
وی با اشاره به تفاوت های دوران رهبری آیت الله خمینی و آقای خامنه ای گفت: عدهای معتقدند مدیریت مواجهه با گروهها و جریان های متکثر در سالهای اول انقلاب در مقایسه با دو دهه بعد از آن کار سخت تری بوده است، ولی نظریه دیگری وجود دارد که معتقد است در دوران رهبری آیت الله خامنهای شکل نوینی از رویارویی جریان های مخالف با نظام اسلامی بوجود آمد که پیچیدگی و چندلایهگی و نفاق نوع دوم و سوم در جریان ها و گروه های سیاسی کار را برای مدیریت جامعه نسبت به دوران امام خمینی به مراتب سختتر کرده است."
مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس تأکید کرد: برخورد با امثال میرحسین موسوی و کروبی با پیشینه مثبت، که در رویارویی با مبانی و اساس انقلاب اسلامی برآمدند از برخورد با شخصی مانند کیانوری حزب توده و مجاهدین خلق بسیار سختتر است.
مقدمفر ضمن بازخوانی اصول مواجهه و برخورد نظام اسلامی با جریان های مخالف و معاند سیاسی طی سه دهه پس از انقلاب مدعی شد : استقبال از حضور جریان های و سلایق گوناگون سیاسی در صحنه سیاسی و پرهیز از تک صدایی کردن و حذف جریانات رقیب مهمترین اصول برخورد با جریان های سیاسی بوده است.
وی سیاست تساهل و مدارا با گروههای مخالف را یکی دیگر از راههای برخورد دانست و ضمن اشاره به برخی مواضع رهبر سابق و فعلی جمهوری اسلامی در مورد این شیوه ادعا کرد : یکی از مهمترین افشاگریهایی که امام در مسیر مدارا و تحمل با مخالفان داشت را میتوان از نامه رسانهای نشده ایشان در مورد عزل آیت الله منتظری در تاریخ ۶/۱/۶۸ دانست؛ وقتی نامه و مضمون آن نشان می دهد امام در عین حالی که بسیاری از جریان های را میشناختند و به انحراف و اعوجاج آنان واقف بودند با آنان مدارا می کردند تا جریان عمومی جامعه به فهم عمومی رسیده، آنان را طرد کنند که از جمله اینها شخص مهدی بازرگان، بنیصدر و منتظری بودند.
وی ادامه داد: امام و رهبری بر اساس اصول و دکترین خود همواره به جریان ها و افراد مخالف میدان میدهند و مدارا میکنند تا زمانی که آنان از خطوط قرمز انقلاب و اسلام عبور میکنند، اینجا دیگر مدارا تمام میشود، مثلا وقتی بازرگان در برابر اشغال لانه جاسوسی میایستد و بنای ارتباط با آمریکا دارد، موضعگیری امام متفاوت می شود یا زمانی که در ۳۰ خرداد مجاهدین خلق دست به اسلحه میبرند، دیگر تساهل در اصول امام جایی ندارد.
مقدم فر ضمن عنوان کردن مصادیق دیگر مواجهه با جریان های سیاسی گفت: جلوگیری از رادیکال شدن نیروها (جذب حداکثری و دفع حداقلی)، تحمل نکردن انحراف از اصل اسلام و ایجاد مزاحمت برای جامعه، ایستادگی در مقابل عبور از آرمانهای انقلاب و نقض قانون و استفاده حداقلی از قدرت سخت و مدیریت نرمافزارانه اوضاع از دیگر موارد برخورد با جریانات سیاسی است.
وی استفاده از پشتوانه مردمی را برای مقابله با جریان های رادیکال مسئله مهمی دانست و بیان کرد: امام و رهبری همیشه با تکیه بر مردم و مردمی کردن، مبارزه با انحرافات را در دستور کار داشتند و در واقع خود مردم جلوی امثال منافقین میایستادند.
معاون فرهنگی سپاه ضمن بازخوانی حوادث دو دهه اخیر، ادامه داد : وقتی به هشت سال دوران حاکمیت کارگزاران و روی کار آمدن طیف تکنوکرات میرسیم می بینیم با اینکه رهبر انقلاب این مجموعه را کاملا می شناسند، با آنها مدارا کرده حتی در دوران دوم خرداد ۷۶ با اینکه طی هشت سال طیفی از عناصر لیبرال و منحرف عرصه اجرایی کشور را تصرف کردند به جز خطوط قرمز و حساسیت نسبت به آن، ایشان صبورانه این طیف را تحمل میکردند.
وی "ایستادگی رهبری" در برابر کودتای قیام ۱۸ تیر که وی آنرا "کودتا" خواند را نیز یکی دیگر از موارد ایستادگی و مقاومت وی دانست و مدعی شد: رهبر انقلاب با کمترین هزینه و با یک سخنرانی در برابر فتنه و کودتای ۱۸ تیر ایستادند و فتنه را خاموش کردند.
امروز: همزمان با هشدار برخی مقامات جمهوری اسلامی در خصوص قریب الوقوع بودن شورش های اجتماعی و اعتراضات سیاسی، جانشین فرمانده کل بسیج، از برگزاری رزمایش گردانهای واکنش سریع موسوم به "بیتالمقدس" در تمام استانها طی ماههای آینده خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس٬ پاسدار علی فضلی، روز سهشنبه (۱۴ شهریور) در خرمآباد گفته که "رزمایش بیتالمقدس هفتهای در یک یا دو استان کشور برگزار خواهد شد."
وی افزوده است: "در طرح سازماندهی جدید بسیج الگوهای جدیدی از مسائل دفاعی پیشبینی شده که از آن جمله ایجاد گردانهای واکنش سریع بیتالمقدس است."
گردانهای «بیتالمقدس» آنطور که این مقام نظامی اعلام کرده از شش هزار گردان «عاشورا» و «الزهرا» تشکیل شده که دومین رزمایش این گردانها در استان لرستان برگزار شده است.
فضلی اعلام کرده که عملکرد گردانهای واکنش سریع «بیتالمقدس» با برگزاری رزمایش در ۳۲ استان "مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهد گرفت."
جانشین فرمانده کل بسیج، همچنین از تشکیل گردانهای «امام علی» و «امام حسین» در کنار گردانهای «بیتالمقدس» خبر داده است.
به گزارش دیگربان، گردانهای امنیتی «امام علی» پس از وقایع انتخابات جنجال برانگیز سال ۱۳۸۸ تشکیل شد واز ۱۵ مهرماه همان سال نخستین رزمایش خود در تهران را برگزار کرد.
هدف از راهاندازی این گردانها "علاوه بر دفاع از امنیت، توسعه انقلاب، عمق بخشی به آن و جذب حداکثری مردم" عنوان شده است.
از زمان آغاز اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که با ناآرامیهای گستردهای همراه بود٬ سپاه و بسیج اقدام به تشکیل گردانهای تخصصی برای سرکوب اعتراضها در ایران کردهاند.
امروز: سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار ایرانی شد. خانم بنی یعقوب روز یکشنبه برای اجرای حکم یک سال زندان خود، راهی زندان اوین شد.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، آن هریسون، از مسئولان بخش خاورمیانه عفو بین الملل در این بیانیه از مقامات ایران خواست که فورا و بدون قید و شرط خانم بنی یعقوب را آزاد کرده و به وی اجازه دهند فعالیت حرفه ای خود را از سر بگیرد. وی افزود این روزنامه نگار فقط به خاطر استفاده از حق آزادی بیان خود زندانی شده است.
ژیلا بنی یعقوب، ۴۱ ساله، روزنامهنگار و برنده جایزه شجاعت در روزنامهنگاری سال ۲۰۰۹ و همسر بهمن احمدی امویی، دیگر روزنامه نگار زندانی است.
خانم بنی یعقوب روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در جریان وقایع پس از انتخابات به همراه همسرش، بهمن احمدی امویی بازداشت و در خرداد ۱۳۸۹ به یکسال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از شغل روزنامهنگاری محکوم شد.
بهمن احمدی امویی، همسر خانم بنی یعقوب و دیگر روزنامه نگار زندانی هم از خرداد ماه امسال به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
پیشتر گزارش شده بود به سه تن از روزنامهنگاران و فعالان حوزه زنان از جمله ریحانه طباطبایی، ژیلا بنی یعقوب و شیوا نظرآهاری گفته شده به زندان بروند و دوران محکومیت خود را بگذرانند.
ریحانه طباطبایی به پنج ماه حبس، شیوا نظرآهاری به چهار سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و ژیلا بنییعقوب به یک سال حبس و ۳۰ سال محرومیت از روزنامهنگاری محکوم شدهاند.
بیش از صد روزنامهنگار ایرانی، اردیبهشت ماه سال جاری با ارسال نامهای به روسای دو قوه قضاییه و مقننه جمهوری اسلامی، از "توهین" و "تعرض" به روزنامهنگاران در ایران انتقاد کرده و خواستار آزادی روزنامهنگاران زندانی و اجرای قانون در قبال اهالی قلم شده بودند.
در این نامه که ۲۴ اردیبهشتماه در فضای مجازی منتشر شده، آمده بود: "درست در روزهایی که متهم بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک ارتقا مقام میگیرد و قوای تحت ریاست شما چشم بر اتهامات او میبندد، روزنامهنگاران ایرانی یکی بعد از دیگری راهی زندانها میشوند، به آنان ناسزا میگویند و حتی تعرض فیزیکی میکنند."
امروز: آریا آرام نژاد از سلامت میرحسین موسوی خبر داده و نوشته است که برادر زاده ایشان هفته گذشته با وی دیدار داشته است.
به گزارش ندای سبز آزادی، میرحسین موسوی، ده روز پیش به دنبال عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد و تحت عمل آنژیو گرافی قرار گرفت. این بستری شدن تحت تدابیر شدید امنیتی بود.
پس از آنکه وی از بیمارستان مرخص شد، برادر میرحسین در گفت و گو با کلمه اعلام کرده بود که بنا به ملاحظات امنیتی نمی توانند در مورد ایشان اطلاع رسانی کنند.
روز گذشته نیز محسنی اژه ای در یک اقدام غیرمعمول در پاسخ به سوال خبرنگاری که وضعیت سلامت موسوی را جویا شد، گفته بود: " حالش خوبه."
این در حالی است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیش از پانصد و شصت روز است بدون هیچ حکمی در حبس خانگی هستند.
نوشته هنرمند سبز، آریا آرام نژاد که بدنبال انتخابات ریاست جمهوری 88 بازداشت و روانه زندان شد، بشرح زیر است:
از دیدار یکی از آشنایان باز می گشتم ، توی مترو یاد میر حسین افتادم ، از موبایلم آهنگ دلتنگی را پلی کردم و ...
ایستگاه آزادی ، چهره ای آشنا به همراه مرد دیگری وارد مترو شد ، حاج احمد یزدانفر بود محافظ ارشد مهندس موسوی، از جایم بلند شدم تا او بنشیند، قبول نکرد ...
گفتم : شما برای ما با ارزشی
گفت : شرمنده ام نکن جوون ...
در آغوشش کشیدم و صورتش را بوسیدم ...
از حال میر پرسیدم، گفت: خوب است و اشاره به همراهش کرد و گفت: ایشان هفته پیش دیدار داشتند حالشان خوب بود و هم چنان ...
آن مرد همراه برادرزاده میرحسین بود.
ایستگاه نواب خداحافظی کردم و از مترو زدم بیرون ، حالا نشسته ام پشت کامپیوتر و صدایی می خواند : نمی دونن تو زندون هم نه کم می شی نه می میری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر