-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 07/14/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: در ادامه پیامهای تسلیت به مهدی کروبی به دلیل درگذشت خواهرشان، محسن کدیور نیز طی پیامی به آقای کروبی، این ضایعه را تسلیت گفته و با خانواده ایشان ابراز همدردی کرد.

به گزارش جرس، محسن کدیور در پیام تسلیت خود به این راهبر جنبش سبز، ضمن ابراز تاسف عمیق خود از تداوم حصر و حبس خانگی وی با گذشت بیش از ۵۰۰ روز، ادامه این حصر را "مایه روسیاهی" نظامی ذکر کرد که "نه جمهوری است و نه اسلامی."

متن پیام تسلیت محسن کدیور به مهدی کروبی به شرح زیر است:

انا لله و انا الیه راجعون
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای کروبی
سلام علیکم بما صبرتم
درگذشت خواهر محترمه‌تان را تسلیت عرض می کنم. خداوند به آن مادر شهید رحمت و رضوان و به جنابعالی و بازماندگان محترم صبر و اجر عنایت کند. اینکه مراسم تدفین و ترحیم آن مرحومه بدون حضور برادر مجاهدش برگزار می شود نشانه واهمه‌ی ولایت جائر از حضور آزادانه منتقدان مصلح است. موقع را مغتنم شمرده تأسف عمیق خود را از بیش از ۵۰۰ روز حصر و حبس غیرقانونی جنابعالی به دلیل دفاع از حقوق به یغما رفته ملت ایران، اعتراض به تقلب در انتخابات و پافشاری بر اجرای اصول معطله قانون اساسی اعلام می‌کنم. ادامه حصر ناصحان مشفق و منتقدان قانونی مایه روسیاهی نظامی است که نه جمهوری است نه اسلامی
عزت عالی مستدام باد
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
محسن کدیور
بیست و سوم تیر ۱۳۹۱


 


امروز: سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت هنرمند توانا، معلم و مربی گرانقدر تأتر و هنرهای نمایشی،‌ زنده یاد استاد حمید سمندریان را به بانوی موقر هنر، سرکار خانم هما روستا تسلیت گفت.

این پیام امروز توسط حجت الاسلام دعایی در مراسم تشییع و بدرقه پیکر حمید سمندریان خوانده شد.

متن کامل پیام خاتمی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بانوی موقر هنر، سرکار خانم هما روستا

درگذشت هنرمند توانا، معلم و مربی گرانقدر تأتر و هنرهای نمایشی، جناب آقای حمید سمندریان را به سرکار عالی و جامعه هنری ایران و همه داغداران آن گرامی تسلیت عرض می کنم.

از خداوند منان برای آن فقید محترم آمرزش و رحمت و برای بازماندگان معزز تندرستی، شکیبایی و پاداش نیکو و برای سرکارعالی، طول عمر توأم با عزت و کامروایی در خدمت ارزنده هنری مسألت می کنم.

سید محمد خاتمی
۲۳ تیرماه ۱۳۹۱


 


امروز: شورای هماهنگی راه سبز امید در اطلاعیه ای، با تسلیت به حجت الاسلام کروبی به مناسبت درگذشت خواهرش و ابراز تأسف از اینکه صاحبان قدرت مانع حضور ایشان در مراسم تشییع و تدفین خواهر شدند، ابراز امیدواری کرد که خودکامگان آزادی‌ستیز تا دیر نشده و هزینه‌های هولناک به ایران و ایرانیان تحمیل نکرده‌اند، انسانیت و انصاف و عقلانیت و تدبیر پیشه کنند.

به گزارش کلمه، این شورا در اطلاعیه خود با اشاره به سابقه بی‌اعتنایی اقتدارگرایان و یکه‌تازان به حداقل‌های انسانی، عرفی، دینی و قانونی از جمله جلوگیری از حضور آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در مراسم تشییع و تدفین پدر ارجمند آقای موسوی، و نیز مشارکت برخی دیگر از زندانیان جنبش سبز در آیین‌های مشابه؛ تصریح کرد: حاکمان که به‌خوبی از فقدان مشروعیت دموکراتیک خود اطلاع دارند، چنان از حضور رهبران محبوس و زندانیان جنبش سبز در مجامع عمومی در هراس‌اند که ابتدایی‌ترین و معمولی‌ترین مناسبات اجتماعی (ازجمله شرکت در مراسم ترحیم) را رعایت نمی‌کنند.

متن کامل اطلاعیه شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:

به‌نام خدا

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی

خواهر مومنه، آزاده و صبور حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی کروبی، که فرزندی را برای حراست از کیان ایران و آرمان‌های انقلاب، تقدیم هم‌میهنان و استقلال و آزادی وطن کرده بود، در گذشت. تأسف‌بار آن‌که صاحبان قدرت مانع حضور برادر ایشان (جناب آقای کروبی) در مراسم تشییع و تدفین خواهر شدند.

این نخستین بار نیست که اقتدارگرایان و یکه‌تازان، نسبت به حداقل‌های انسانی، عرفی، دینی و قانونی بی‌اعتنایی نشان می‌دهند. چنان‌که پیش‌تر، از حضور آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در مراسم تشییع و تدفین پدر ارجمند آقای موسوی، و نیز مشارکت برخی دیگر از زندانیان جنبش سبز در آیین‌های مشابه، جلوگیری شده بود.

حاکمان که به‌خوبی از فقدان مشروعیت دموکراتیک خود اطلاع دارند، چنان از حضور رهبران محبوس و زندانیان جنبش سبز در مجامع عمومی در هراس‌اند که ابتدایی‌ترین و معمولی‌ترین مناسبات اجتماعی (ازجمله شرکت در مراسم ترحیم) را رعایت نمی‌کنند.

شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن طلب رحمت و مغفرت برای آن مرحومه‌ی شریفه، و با عرض همدردی و تسلیت به محضر استوار و آزاده‌ی جناب آقای کروبی که حدود ۵۰۰ روز حبس غیرقانونی و غیرمنصفانه را صبوری می‌کنند، برای ایشان و خانواده‌ی محترم، سلامتی و استقامت و توکل بیش از پیش آرزو می‌کند.

این شورا همچنین ابراز امیدواری می‌کند که خودکامگان آزادی‌ستیز تا دیر نشده و هزینه‌های هولناک به ایران و ایرانیان تحمیل نکرده‌اند، انسانیت و انصاف و عقلانیت و تدبیر پیشه کنند.

شورای هماهنگی راه سبز امید


 


امروز: فرمانده نیروی انتظامی با اعلام اینکه خط قرمز پلیس زرد و نارنجی است گفت: 130 هزار ایرانی به الکل اعتیاد دارند.
به گزارش مهر؛ سردار اسماعیل احمدی مقدم ظهر شنبه در پانزدهمین همایش معاونان اجتماعی نیروی انتظامی اظهار داشت: ناهنجاریها و بدرفتایها باید در ماههای مورد احترام همانند ماه رمضان کاهش یابد چرا که انجام این اقدامات زشت است. خداوند نمی خواهد کسی را تحت فشار قرار دهد و منافع دنیوی و جسمانی با اعمال این قوانین الهی برای انسان وجود دارد. بعد اجتماعی کار ما باید در این ماه بیشتر باشد.
وی با اشاره به تامین امنیت تفرجگاهها گفت: شهرداری کار خوبی را انجام داده است که در اعیاد شعبانیه جشنهای مردمی را در بوستانهای جنوب شهر برگزار می کند. همه مردم به دنبال پرکردن اوقات فراغت هستند و ما وظیفه داریم تفریح ارزان را برای آنها ایجاد کنیم. در صورتی که بسترهای تفریح سالم فراهم نشود افراد به سمت تفریحات منفی از جمله استفاده از ماهواره می روند. هر کاری که انجام می دهیم باید برای رفاه مردم باشد. اگر امنیت برقرار نباشد هیچ کدام از اقدامات انجام شده برای تفریح و رفاه مردم قابل استفاده نیست.


برخی قلیانی ها ایجاد مزاحمت می کنند
احمدی مقدم ادامه داد: گاهی وقتها ممکن است 4 نفر قلیانی را برداشته و در تفرجگاهی خانواده ها و امنیت آنها را مورد تعرض قرار دهند اگر چه همه قلیان کش ها این کار را نمی کنند اما برخی از آنها به صورت مجردی می آیند که ممکن است صحنه های زشتی به وجود آید به همین دلیل باید امنیت در تفرجگاهها برقرار باشد.
به گفته فرمانده نیروی انتظامی، رفاه جزئی از دین است و گذراندن اوقات فراغت در دین مشکلی ندارد. این در حالی است که تامین امنیت، عدالت و آسایش جزو وظایف حکومت الهی است این امور باعث نمی شود دنیا و آخرت در تعارض با یکدیگر باشند.


لیبرالیسم عامل افزایش مادی گرایی
احمدی مقدم به افزایش سرعت مبادله اطلاعات در دنیای کنونی اشاره کرد و گفت: ممکن است در هر جای دنیا اتفاقی رخ داده و موجی را ایجاد کند که این امر نتیجه گسترش فناوری اطلاعات است. لیبرالیسم امروز به دنبال ترویج اقتصادگری در دنیا است که نتیجه آن حرص و آز و حقارت و پوچی برای افراد است دیگر دوره فیلم هندی سرآمده و دوره نشان دادن فیلم های افراد پول دار است.


پول نداریم مرغ بخوریم، حقمان را از پولداران با چاقو می گیریم
وی ادامه داد: در فیلمها خوردن مرغ را نشان می دهند در صورتی که فردی شاید نتواند آن را بخرد فیلمها امروز ویترین جامعه هستند و برخی افراد با دیدن این فاصله طبقاتی می گویند که خودمان چاقو دست می گیریم و حقمان را از این پولدارها خواهیم گرفت. صدا و سیما امروز ویترین نشان دادن همه امور در دسترس نیست. تزلزل اخلاق امروز نگران کننده است به صورتی که وقتی ماهواره ای را جمع می کنیم خانواده ها از ما تشکر می کنند چرا که این وسیله غیر اخلاقی را از خانه یشان جمع کرده ایم تا دیگر فرزندشان از آن استفاده نکند.


کاهش سن اعتیاد در دنیا
احمدی مقدم با اعلام اینکه سن اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر در دنیا پایین آمده است، افزود: هم اکنون روسها 5 میلیون معتاد دارند و خودشان علاوه بر مصرف تولید نیز می کنند. افغانستان نیز که خودش تا چند سال پیش بزرگترین تولید کننده مواد مخدر بود امروز به بزرگترین مصرف کننده مواد مخدر به ویژه حشیش تبدیل شده است 8 درصد حشیش تولیدی در خود افغانستان مصرف می شود.


ایران تنها کشور دارای روند کاهش جرم!
فرمانده نیروی انتظامی با بیان اینکه می خواهیم امنیت روانی را تامین کنیم تاکید کرد: باید همه امور نگران کننده که روز به روز نیز در حال افزایش است، کاهش یابد. امروز ایران تنها کشوری است که در طول یک دهه گذشته توانسته همه آمارها را کاهش دهد و وقوع جرم در کشور روند کاهشی را طی می کند! این توفیق بزرگی است که باعث شده است ایران تنها کشور دنیا در روند کاهش جرم باشد.


ماموران افکار سنجی کنند
وی خواستار افکارسنجی از سوی ماموران پلیس شد و گفت: باید بدانیم مردم امروز چه مطالباتی دارند و مانند گذشته نباشد که تمام انرژی مان را صرف حوزه ای کنیم و بعد بدانیم این حوزه جزو اولویتها نیست. در ابتدا در مورد شرکتهای هرمی نیز مردم معتقد بودند این شرکتها بسیار خوب است اما مانند پدری رفتار داشتیم که خطرات را می دانستیم و باید با آنها برخورد می کردیم به همین دلیل توانستیم نظر مردم را جلب کنیم. پس از این موضوع نیز مردم گفتند چه خطری در کمین ما بود.


باتوم را کنار نمی گذاریم به مجرم لبخند بزنیم
به گفته احمدی مقدم، پس از آغاز فعالیت معاونت اجتماعی از ابتدای دهه هشتاد رویکرد پلیس نیز کنترل جرایم اجتماعی و رویکرد نرم است. البته این بدان معنا نیست که باتوم را کنار بگذاریم و به مجرم لبخند بزنیم. ما نه از معتاد و نه از مجرم بیزار نیستیم این افراد در دام شیطان افتادند و ما اگر بتوانیم فاحشه و یا معتادی را نجات دهیم کار خداپسندانه ای را انجام داده ایم. اگر می گوییم اشرار و اراذل و اوباش مجبور هستیم و هیچ گاه راضی به این کار نبودیم و اگر کسی نیز اعدام می شود مثل عضو فاسد بدن است که باید جدا شود. در مورد مرزبانی و یگان ویژه که دو نیروی مهم پلیس هستند باید بدانند که اولویت اجتماعی را نیز باید مد نظر قرار دهند پلیس با کسی دعوا ندارد.


دشمنان در تبلیغات علیه ما پیروز نمی شوند
وی با بیان اینکه تهدیدات نرم دشمن قابل رویت نیست افزود: تهدیدات نرم دشمن ناپیداست و هیچ گاه دشمن اصلی مشخص نیست. تهدیدات نرم دزد اخلاق و هویت ماست که هیچ گاه حس نمی شود و خود فرد با تهدید همراه می شود. قدرت نرم باعث می شود تا فرد راغب به انجام آن کار شود و با میل شخصی همه کارها را انجام دهد اگر چه با توجه به شکست های پی در پی دشمن و پیروزی های ما دیگر تبلیغات دشمن از بین رفته و اثرگذاری ندارد.


صدا و سیما همکاری نمی کند/ رسانه ها گزینشی منتشر می کنند
فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به اینکه باید اقتدار نرم را با همراهی مردم اجرا کرد، تاکید کرد: اجرای اقتدار نرم زمانبر است و باید ظرفیتهای لازم ایجاد شود اما برخی به قانون نیز عمل نمی کنند تاکنون صدا و سیما چند مستند در رابطه با آثار و پیامدهای استفاده از ماهواره یا پرنوگرافی نشان داده است. باید بتوانیم مردم را توجیه کنیم البته برخی می گویند که فلان قاتل یا گروگانگیر را دستگیر کرده ایم و آن را در صدا و سیما نشان دهیم. اما من مخالفت می کنم چرا که این امر باعث ایجاد احساس ناامنی می شود برخی اخبار ناامن کننده هستند که باید از انتشار آنها جلوگیری کرد. رسانه ها نیز ناانصافی می کنند و هر چه می گوییم تنها یک نقطه از آن را که به دلخواه خودشان است پوشش می دهند.


130 هزار ایرانی معتاد به الکل هستند
احمدی مقدم با بیان اینکه یک دهم معتادان کشور مصرف کننده دائم الخمر مشروب داریم گفت: می گویند در ایران 200 هزار معتاد الکلی وجود دارد که این آمار مشکوک است در دنیا 10 برابر معتادان مواد مخدر معتاد الکلی وجود دارد اما در ایران یک دهم معتادان مواد مخدر معتاد الکلی داریم بر اساس آخرین آمارها یک میلیون و 300 هزار معتاد در کشور وجود دارد.
وی با انتقاد از برخی افراد که آمارهای اشتباه را منتشر می کنند گفت: برای یک حادثه در پلیس 110 ممکن است چندین تماس ثبت شود حتی در یک تصادفی که در بزرگراهی رخ می دهد شاید بیش از 500 تماس برقرار شود اما تنها تصادفاتی که پلیس برای آنها کروکی کشیده است آمار ما محسوب می شود. اگر چه بیمه ها نیز بر اساس پرداخت خسارت آمار می دهند که این دو آمار هیچ کدام با هم منافاتی ندارد و دروغ نیست.


هر پلیسی نمی تواند در هر مورد حرف بزند
فرمانده نیروی انتظامی افزود: در پلیس آگاهی نیز به همین صورت است ممکن است یک باند سرقت دستگیر شود که به صد فقره اعتراف کند اما در سیستم پلیس تنها 20 سرقت ثبت شده و 80 مورد آن را مردم خبر نداده اند. باید اخبار نیروی انتظامی مدیریت شود چرا که نه می توان هیچ جایی را ببندیم و نه می توانیم جایی را باز بگذاریم. اطلاع رسانی در نیروی انتظامی نظام می خواهد و همه چیز باید در چارچوب نظام قرار گیرد . قرار نیست هر فردی در هر موردی حرف بزند.


تولید ملی ربطی به رئیس راهور یک استان ندارد/ مواظب گاف های خبری باشید
احمدی مقدم تصریح کرد: مسئول راهنمایی یک استان در مصاحبه ای در مورد ایربک و تولید ملی صحبت می کند در صورتی که این موضوع به او ربطی ندارد و مسئول کشوری خود را دارد. برخی می خواهند سوپرمن باشند و در مورد همه چیز اظهارنظر می کنند باید مراقب گافهای رسانه ای باشیم و با آموختن مهارتهای اجتماعی و قدرت بیان و استدلال از بروز این اتفاقات جلوگیری کنیم. ایرادی ندارد هر فردی که می خواهد حرف بزند قبلش مطالعه کند.


مردم پلیس محسوس می خواهند
وی با بیان اینکه مردم خواستار پلیس محسوس هستند، گفت: پلیس محسوس و نامحسوس دو کفه ترازوی ما است که باید پلیس نامحسوس افزایش یابد اما نمی دانیم چرا مردم دوست دارند که پلیس همیشه آشکار باشد. چندی قبل طرح استقرار چادرهای پلیس در شهر تهران را اجرا کردیم که مورد تقدیر مردم قرار گرفت اما با جمع کردن آنها سیل انتقاد به سوی پلیس سرازیر شد.


رسانه ها بزرگنمایی نکنند
احمدی مقدم با انتقاد از رسانه ها در مورد بزرگ نمایی برخی حوادث گفت: در یک پارکی سه شیشه خودرو شکسته می شود و رسانه ها جنجال به پا می کنند که چرا پلیس در پارکها حضور ندارد وقتی هم که طرح ارتقای امنیت تفرجگاهها را اجرا می کنیم تیتر می زنند که حضور دوباره پلیس در تفرجگاهها و کنترل مردم. برخی ها هدفمند تیتر می زنند اگر چه تعداد این رسانه ها کاهش یافته است رسانه ها باید در انتخاب تیتر دقت کنند که امنیت روانی جامعه به خطر نیفتد.


دستگیری چند هنرمند در فتنه 88/ پلیس متهم به مخالفت با هنر است
وی در مورد اتفاقات رخ داده در حوزه سینما گفت: اگر مردم سینمایی هستند می توانند بروند و ما جلوی آن را نگرفته ایم. ما با دیدن فوتبال مختلط در سینماها مخالف بودیم که باعث شد بگویند پلیس ضد فرهنگ و ضد هنرمند است اگر چه ما حامی سینمای خوب و بازیگر خوب هستیم بازیگر نیز مانند فوتبالیست است و ممکن است هر روز در یک نقش بازی کند یک روز نقشش مثبت و یک روز دیگر منفی باشد معتقدیم برای فرهنگ باید هزینه کرد و نمی توان بدون هزینه انتظار ارتقای فرهنگ داشته باشیم.


برخورد با افراد متدین به خاطر اکران دو فیلم جنجالی
فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به اینکه پلیس در مرز قانون ایستاده است گفت: دو فیلم در نوروز اکران شد که مورد اعتراض متدینین و کسانی که درد دین دارند قرار گرفت اگر چه با آنها نیز برخورد کردیم در صورتی که هیچ گاه دلمان نمی خواست با این افراد برخورد کنیم ما در مرز قانون ایستاده ایم و تنها از کسانی که در مسیر قانون حرکت می کنند حمایت می کنیم.

احمدی مقدم افزود: برخی مواقع اتفاقاتی نیز برای هنرمندان رخ می دهد از جمله چند هنرمند که در فتنه دستگیر شدند که توصیه کردیم این مسائل رسانه ای نشود چرا که این عناوین موجب تخریب فرد می شود البته آنها نیز نباید فکر کنند که کارت سفیدی دارند و می توانند هر کاری در جامعه انجام دهند. چندی قبل مامور پلیس راهور یکی از هنرمندان را که در حال رانندگی با سرعت 170 کیلومتر بود شناسایی و خودروی وی را متوقف کرد البته این هنرمند مدعی شد که هزاران نفر منتظر او هستند تا به اجرای برنامه بپردازد. مامور ما نیز این فرد را اعمال قانون کرد چرا که مدعی بود وظیفه من اجرای قانون و سلامتی هموطنان است. این اخبار را اجازه ندادیم منعکس شود تا حرمت افراد حفظ شود اگر چه با جرم مشهود یا فساد سازمان یافته که حکم قضایی در مورد آن صادر شده است برخورد می کنیم.

وی به معاونان اجتماعی ناجا توصیه کرد اجازه ندهند هر روز سر مواردی بی مورد دعوا و جنجال ایجاد شود و این موارد به خوراک بی مورد رسانه ها بدل شود.

احمدی مقدم با بیان اینکه پلیس باید از ظرفیتهای هنر استفاده کند، گفت: البته رسانه ملی برای پخش همیشه چیز مناسب نیست و باید دقت شود تا هر چیز در دسترس افراد قرار نگیرد ما از کمک نخبگان و تشکیل اتاق فکر استفاده می کنیم و نباید هیچ موردی را قبل از اثبات رسانه ای کنیم.


میزان ازدواج و موفقیت افراد بد پوشش کم است
وی ضعف حجاب را یکی از آثار آسیبهای اجتماعی دانست و تاکید کرد: کم کاری ما در معرفی نقش زن است تمام افرادی که در خیابان به دنبال دوست دختر می گردند هیچ گاه با آنها ازدواج نمی کنند. نقطه شروع تجاوز به عنف، دوستیهای خیابانی است و پس از گذشت مدتی پسر مدعی می شود که مادرم می خواهد تو را ببیند پس دختر را به خانه برده و چند نفری به او تجاوز می کنند البته مشخص نیست چه عاقبتی در انتظار این دختر است. سنین ازدواج در دختران محجبه پایین و موفقیت در ازدواج آنها بالاست. اگر چه بدحجابها یا در سنین بالا ازدواج می کنند یا اصلا ازدواج نمی کنند.

فرمانده نیروی انتظامی ادامه داد: یک روز سکه آزادی اجتماعی است و روی دیگر سکه همین تجاوزات و اقداماتی است که انجام می دهند البته برخی دختران جلوه گری می کنند که شوهر پیدا کنند اگر چه ممکن است نمازخوان باشند.


خط قرمز پلیس نارنجی و زرد است
احمدی مقدم با اعلام اینکه خط قرمز پلیس زرد و نارنجی است گفت: وظیفه همه احترام به قانون است ما در مرز قانون حرکت می کنیم و باید با فرهنگ سازی برخی ناهنجاریها را به قبح اجتماعی بدل کنیم. چندی قبل در اتوبان تهران کرج رانندگی می کردم که اگر قرار بود رانندگانی که سیگار کشیده یا آشغال تولید می کردند را جریمه می کردند باید صد بار می ایستادم.

وی با اعلام اینکه پلیس اگر چه گاهی زبان باتوم دارد اما همه جا این زبان به کار نمی رود و ما به دنبال اقتدار نرم هستیم، گفت: معاونت اجتماعی پل ارتباطی با جامعه است و جامعه از نظر ما تمامی افراد از جمله متدینین، آسیب رسانها و آسیب دیده ها هستند.


 


امروز: پایگاه اطلاع رسانی دولت، انتقادهای خود را از مجلس درباره بودجه ۹۱ رسانه ای کرد. این درحالی است که در شرایط فعلی بودجه ۹۱ یک قانون است و بهتر است دولت آن را اجرا کند و اگر اشکالی هست، با اصلاحیه آن را برطرف کند.

به گزارش خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاع رسانی دولت، انتقادهای خود را از مجلس درباره بودجه 91 رسانه ای کرد. متن این گزارش به شرح ذیل است:

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، بودجه 91 کشور ناگفته هایی دارد که با وجود گذشت چند هفته از تصویب آن، هنوز دغدغه های مطرح شده آن زمان و گلایه های دولت از مجلسیان از یاد نرفته و هرچه بر آن می گذرد تاثیرات آن بیشتر بروز و ظهور پیدا می کند. در ادامه گزارشی از این تغییرات و ناگفته ها به استحضار ملت شریف ایران می رسد.

آنچه که از مفهوم لایحه استنباط می شود آن است که دولت بر اساس قانون و بنا به تشخیص خود و با درنظر گرفتن سیاستها و اولویت های کلان و درآمدها و هزینه های کشور، به مجلس ارائه می کند تا مورد بررسی و تصویب قرار گیرد اما اگر این لایحه دستخوش چنان تغییراتی شود که از چارچوب و شاکله لایحه خارج گردد به اهداف مورد نظر دولت آسیب وارد خواهد کرد و عواقبی را در پیش خواهد داشت و در نهایت دودش به چشم مردم خواهد رفت. لایحه بودجه 91 از جمله لایحه هایی است که دست خوش تغییرات زیادی قرار گرفت و داد دولتیان را درآورد و هشدارهای زیادی را متوجه مجلسیان کرد.

*مجلس نمی‌تواند بدون نظر دولت، ارقام بودجه را تغییر دهد

بالاخره بر خلاف قانون و به تبع روال نامانوس شکل گرفته در مجلس، لایحه بودجه با تغییر جنسیت یا به عبارت بهتر با اعمال تغییرات اساسی به تصویب رسید و موجبات نگرانی دولت را فراهم کرد که بارها رئیس جمهور بر آن تاکید کرده است.

دولت حق دارد بپرسد چرا همیشه مولودی را که به عنوان بودجه به مجلس می‌دهد، باید با تغییر جنسیت تحویل بگیرد و خود پاسخگوی تمام عیار آن باشد، مگر این نیست که بودجه سالانه کل کشور به ترتیبی که در قانون مقرر می‌شود از طرف دولت تهیه و برای رسیدگی و تصویب به مجلس شورای اسلامی تسلیم می‌گردد پس چرا مجلس بصورت خود مختار چنان تغییراتی را اعمال می کند که دولتمردان معتقدند این از لایحه و پیشنهاد دولت خارج شده و تبدیل به یک طرح از سوی مجلس شده است.

اصل 52 قانون اساسی، با تأکید بر تهیه بودجه به وسیله دولت بر رسیدگی و تصویب به وسیله مجلس تصریح کرده، مجلس می‌تواند تمام بودجه را رد کند و یا تماماً بپذیرد. پذیرش به صورت تغییر در بودجه به معنای تبدیل بودجه دولت به یک "طرح" طبق اصول 74 و 75 می‌شود که بنابر نظر شورای نگهبان از بحث بودجه موضوعاً خارج هستند.

مجلس نمی‌تواند بدون نظر دولت، ارقام بودجه را تغییر دهد، چرا که این تغییرات از جنس طرح یا پیشنهادات راجع به لوایح محسوب می‌شوند و این موضوعی بوده که شهید بهشتی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت حین تصویب اصل 52 بر روی آن تاکید داشته است. ایشان فرمودند:

"بودجه را دولت تنظیم می‌کند و وقتی تنظیم شد، می‌شود یک لایحه بودجه که برای رسیدگی و اظهار‌نظر و تصویب به مجلس شورای ملی [اسلامی] فرستاده می‌شود که آنها ممکن است بگویند این درآمد را بی‌خود گذاشته‌اید، بنابراین دولت باید بیاید و توضیح بدهد و اصلاح کند و یا این رقم هزینه بی‌مورد است و یا مقدارش زیاد است که دولت باید به مجلس برود و اصلاح کند".

از نظر قانونگذار، دولت باید به مجلس برود و دولت بودجه را اصلاح کند. در هیچ کجا گفته نشده است که مجلس رأساً اصلاح کند، بلکه دولت را موظف کرده است که نظر مجلس را با اصلاح بودجه تأمین کند. نتیجه‌گیری این است که مجلس می‌تواند بودجه را کاملاً تصویب و یا کاملاً رد کرده و یا در ضمن رسیدگی با نظر دولت و در واقع تأیید دولت ضمن رسیدگی اصلاح کند. در هیچ موردی نباید رأساً تغییر دهد، چه تغییری جزیی و چه تغییر کلان. اگر حق تغییر را بپذیریم، مبنایی برای تعیین حد آن نداریم و اگر این تغییر پذیرفته شود، عملاً تهیه و تنظیم و هم تصویب بودجه به مجلس واگذار شده است، در این صورت نیازی نیست که مجلس منتظر تقدیم بودجه از سوی دولت بشود، خود می‌تواند مبادرت به تهیه بودجه کند و اصطلاحاً طرح بودجه بدهد که این هم بر اساس صراحت تفاسیر شورای نگهبان از اصول مرتبط، مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند به صورت طرح، پیشنهاد بودجه کند.

*افزاش حدود 100 بند در بودجه از سوی مجلس و تحمیل هزاران میلیارد تومان بار مالی به دولت

لایحه بودجه ای که دولت به مجلس پیشنهاد داد دارای 16 بند بود که به 115 بند از سوی مجلس افزایش یافت و چند هزار میلیارد تومان بار مالی بطور مستقیم یا غیر مستقیم به دولت تحمیل شد.

این همان روال نامانوسی است که مجلس شورای اسلامی در چند سال اخیر پیش گرفته و طرحهای خود را به بودجه سالیانه کشور تحمیل می کند چون اگر قرار باشد این طرحها به طور جداگانه در صحن مجلس نهایی و تصویب شود باید منابع آن مشخص و اعتبار لازم طرح تامین گردد که این خود به راحتی امکان پذیر نیست و شورای نگهبان قطعا آنرا به دلیل داشتن بار مالی برای دولت و یا مشخص نبودن منابع تامین اعتبار، رد می کند اما امکان جولانی که در ارقام لایحه بودجه می شود داد، به مراتب راحتتر و آسان تر از مسیر گفته شده است.

نگرانی دولتمردان از افزایش نرخ تورم و تاثیر نامناسب بر اقتصاد کشور که با توجه به جولانی که در ارقام بودجه سالیانه داده شده و دستاویز برخی رسانه ها قرار گرفته است را باید در این خصوص جستجو کرد.

این بار مالی متوجه بانکها، نهادهای عمومی غیر دولتی مانند سازمان تامین اجتماعی یا حتی دستگاههای اجرایی است.

شاید در ذهن ها خطور کند که بندهای اضافه شده از سوی مجلس خارج از فایده نبوده و جزء نیازهای کشور است اما آنچه مهم است این است که دولت برنامه های کلان را در قالب یک بسته و بطور جامع و موزون می بیند که قطعا مهم تر است. حقیقتا مشکلات و نیازها زیاد است اما در سطح کلان آنچه را به صلاح کشور و اولویت است باید در نظر گرفت نه اینکه یک نماینده یا فلان نهاد با لابی گری بتواند طرح خود را که شاید حساسیت چندانی نداشته باشد در بودجه بگنجاند و شاید منطقی تر و یا اصولی تر این باشد که نیاز و یا دغدغه های نمایندگان در قالب طرح پس از طی تشریفات قانونی و تصویب شورای محترم نگهبان به دولت ابلاغ شود نه اینکه توسط مجلس بصورت خود مختار بودجه نویسی شود که این قابل قبول نیست.

مطلب دیگری که در بودجه امسال اتفاق افتاد این بود که بعد از اینکه دولت لایحه را تقدیم مجلس کرد قوه قضاییه، مجلس و سایر نهادها درخواستی مبنی بر افزایش حقوق کارکنان خود ارائه کردند و دولت هم مصوباتی بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری در همین راستا داشت که متاسفانه در یک اقدام تعجب برانگیز درخواست سایر نهادها در لایحه دولت گنجانده می شود اما درخواست دولت که خود محور کار است با ترفند چند نماینده در کمیسیون تلفیق رای نمی آورد.

و این در حالی است که بر اساس منطق و عقل می بایستی برای رد یا قبول درخواست دیگر نهادها در خصوص بودجه با دولت که تنظیم کننده و مسئول اجرای آن است مشورت شود و با تدبیر و لحاظ نظرات دولت در بودجه گنجاند شود که متاسفانه این اقدام اتفاق نیفتاد.

*ارجاعی به سخنان شهید بهشتی

در این خصوص به اظهارات شهید بهشتی که در مجلس خبرگان رهبری وقت ایراد فرمودند توجه نمایید:

"آقای دکتر غفوری مگر می‌شود که یک جایی از مملکت باشد که بداند مملکت چقدر درآمد دارد و چقدر هزینه دارد؟ یک وقت است که شما می‌گویید بودجه مقامات قضایی را خودشان تهیه می‌کنند، اما اینکه بخواهند مستقیماً به مجلس بدهند، دستگاه اجرایی باید منابع درآمد و هزینه را مقایسه کند و بعد ببیند این بودجه‌ای را که به مجلس می‌برد، هماهنگ است یا خیر. این‌طور که جنابعالی می‌گویید، باید مجلس دو یا سه بودجه مختلف دریافت بکند و خود نمایندگان مجلس بنشینند و ببینند منابع درآمد این از کجا است. چون دستگاه قضایی فقط هزینه می‌دهد، درآمد که نمی‌دهد، به این ترتیب که جنابعالی می‌گویید مجلس باید بگردد دنبال یک کسی و بگوید منابع درآمد این را چگونه پیدا کنیم. این با هیچ نوع قانون بودجه‌بندی در دنیا مطابق نیست".

از نظر قانونگذار، دولت باید به مجلس برود و بودجه را اصلاح کند. در هیچ کجا گفته نشده است که مجلس رأساً اصلاح کند، بلکه دولت را موظف کرده است که نظر مجلس را با اصلاح بودجه تأمین کند.

واقعا با این شیوه تصویب بودجه در مجلس شورای اسلامی تبعات اجرای آن را چه کسی یا نهادی باید بر عهده بگیرد؟! بر اساس منطق، عقل و قانون، دولت زمانی مسئولیت اجرای بودجه را برعهده می گیرد که خود و با رعایت اهداف و مصالح نظام و همچنین با در نظر گرفتن درآمدها و هزینه های کشور البته با جلب نظر مجلس آن را برنامه ریزی کرده باشد نه اینکه اعمال سلیقه افراد و جولان دادن در بودجه را پاسخ گو باشد.

زمانی که نرخ تورم افزایش می یابد، بودجه فعالیتهای عمرانی تمام می شود، اولویت های کشور بر زمین می ماند، دخل و خرج کشور نمی خواند و یا خیلی موارد دیگر خدای نکرده اتفاق می افتد اول کسی که تریبون دست می گیرد و در رسانه ها از وضعیت بوجود آمده فریاد بر سر دولت فرود می آورد خود نماینده های مجلس هستند اما آن زمان وجدان بیداری هست تا این حقایق را یادآوری کند و بگوید خود کرده را تدبیر نیست.

*افزایش بودجه مجلس

علاوه بر بودجه های سالیانه مجلس، در دوره های مختلف مبالغی بصورت تسهیلات، بلاعوض و یا سرمایه ای بابت شروع هر دوره به قوه مقننه تعلق گرفته که در پایان هر دوره هیچ برگشتی به خزانه نداشته است در صورتی که می بایستی از تجمیع این اعتبارات کارسازی دوره های بعدی صورت می گرفت اما متاسفانه این اقدام انجام نشده است. آنچه که مورد اشاره و انتقاد دولتیان خصوصا شخص رئیس جمهور واقع شده و از سهم 470 میلیون تومانی نمایندگان سخن به میان آمده مبلغ 150 میلیارد تومانی است که بصورت جداگانه برای اجاره دفاتر نمایندگان شهرستانها در نظر گرفته شده و هیچ ربطی به بودجه عمرانی و جاری مجلس ندارد.

در این خصوص اخیرا رئیس محترم مجلس در جمع کارکنان این نهاد، دولت را مورد انتقاد قرار داده و آن را پرده دری های دروغین و متلک گویی به مجلس عنوان می کند اما آن چیزی که رئیس مجلس از آن به عنوان یک دروغ یاد می کند ردیفی است که در قانون بودجه کشور قید شده و جای انکار نیست.

آیا ردیف بودجه اختصاصی 150 میلیارد تومانی برای اجاره دفاتر نمایندگان و 25 میلیارد تومانی ایاب و ذهاب آنان و 11 میلیارد تومان برای استخدام 200 کارمند و ....؛ پرده دری دروغین است؟!

حال فارغ از این سخنان، به گوشه ای از توجیهات که پس از افشای رقم 470 میلیونی مطرح شد اشاره ای می کنیم تا خالی از لطف نباشد.

مجلس در این خصوص توجیهی دارد که عنوان می کند نمایندگان در شهرستانها باید دفاتری داشته باشند تا با مسئولین استانی و یا مردم جلساتی را برگزار کنند و یا اصلا در آن دفاتر استقرار پیدا کنند که این منطق کاملا درستی است مگر می شود یک نماینده مجلس که هم تراز یک وزیر است در استان یا شهر خود محلی برای استقرار نداشته باشد اما باید پاسخ داد که اجاره این دفتر 500 میلیون تومان است؟!

از سوی دیگر عنوان شده مجلس خود این دفاتر را اجاره می کند و هیچ مبلغی به نماینده پرداخت نمی شود که در این صورت هم باید گفت کار بسیار خوبی است اما این مبلغ پس از پایان دوره به مجلس بر می گردد اما نباید به خزانه برگشتی داشته باشد؟ و چرا برای هر دوره این مبلغ با درصدی افزایش مجددا در بودجه درخواست می شود؟ اصلا بر سر ارقام سالهای گذشته که از این بابت دریافت می شد چه بلایی آمده؟ چرا حساب و کتابی در این خصوص وجود ندارد؟!!

اما ارقام دیگری هم جدای از اجاره دفاتر نمایندگان در بودجه 91 از سوی مجلس تصویب شده که اشاره به آن هم خارج از لطف نیست.

در خصوص ایاب و ذهاب نمایندگان 25 میلیارد تومان در نظر گرفته شده که به هر نماینده بیش از 85 میلیون تومان اختصاص می یابد.

بنا به گفته خود نمایندگان اگر خودرویی که به آنان تعلق می گیرد در قالب تسهیلات باشد و موظف به تسویه آن بصورت ماهیانه باشند پس تکلیف 85 میلیون تومان چه می شود؟

در جای دیگری 11 میلیارد تومان برای استخدام 200 نفر در سال جاری در نظر گرفتند که اگر این مبلغ را نیز حساب و کتاب سر انگشتی کنیم و با یک احتمال ضعیف یعنی استخدام و پرداخت حقوق از همان ماه اول شروع به کار به میزان یک میلیون تومان برای هر کارمند( 6 ماهه دوم سال)صورت پذیرد با این مبلغ می توان 1833 نفر را استخدام کرد در حالی که مجلس مدعی استخدام 200 نفر می باشد.

موارد دیگری هست که در این محل قابل بحث نیست اما لازم است تا دخل و خرج مجلس محترم حساب و کتابی داشته باشد و به موکلان خود پاسخگو باشند تا خدای نکرده موجب شائبه نشود و یا نظارتی به آن وجود داشته باشد که مازاد آن حتی المقدور به خزانه برگشت داده شود.

*و اما سخنی از سر درد...

برخی نمایندگان مجلس در مصاحبه های خود مبالغ اختصاص یافته به خود و هزینه های جانبی را حق نماینده دانسته و تصریح کرده اند که نماینده می تواند به منابع بیشتری دست پیدا کند و یا اینکه نماینده باید تامین باشد تا دستش جلوی کسی دراز نشود.

که در این صورت لازم است برخی نمایندگان ملت صحیفه امام را بازخوانی کنند یا توصیه های مقام معظم رهبری را به یاد آورند تا ببینند چطور آنان را به عدم تجمل گرایی و داشتن زندگی ساده توصیه کرده اند.

البته بدون شک در میان نمایندگان مجلس نهم،‌ هستند کسانی که این مبالغ را حق خود نمی دانند و حتی برخی برای دریافت چنین پول هایی اکراه دارند.
jadvald1.jpg
jadvald2.jpg
jadvald3.jpg


 


امروز: مشاجره خبرنگار ایرنا و سخنگوی شورای نگهبان بر سر تفسیر از اصل ۱۱۳ قانون اساسی به اخراج خبرنگار ایرنا از محل نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان منجر شد.

به گزارش ایسنا، خبرنگار روزنامه ایران در این نشست سوال خود را این‌گونه مطرح کرد که برخورد شورای نگهبان با اصل ۱۱۳ نشان دهنده این است که این برخورد در دوره‌های مختلف دارای تناقضاتی بوده است .

کدخدایی درپاسخ خبرنگار این روزنامه گفت: شما گزارشی سیاسی ـ تجاری آماده کردید و همه مطلع شدند. فکر می‌کنم نظرات متفاوت از سوی مراجع قانونی اگر گفته شود اشکالی ندارد. هر مرجع قانونی ممکن است بر اساس برداشت خود نظراتی را اعلام کند، اشکال آن زمان است که آن استدلال، استدلال قوی نباشد. اینکه نظرات متفاوت باشد، مشکل نیست. اینطور نیست که شما می‌گویید و در گزارش تجاری ـ سفارشی به صورت غوغاسالاری به آن پرداختید. معاونین رییس‌جمهور که آمدند همه سوابق و نظرات را مطرح کردیم، از همان ابتدا شورای نگهبان با تشکیل هیات نظارت بر قانون اساسی مخالف بوده و در این جهت هیچ تردیدی ندارد.

کدخدایی یادآور شد:‌ از سال ۶۰ تاکنون ما با هرگونه مرجع و نهادی غیر از اختیارات رییس‌جمهور مخالفت کرده و اسناد آن نیز وجود دارد. شورای نگهبان در صدد سلب اختیار از هیچ مرجع و نهادی نیست،‌ اما باید بدانیم اگر مدعی عدالت هستیم، تحقق عدالت از مسیر اجرای قانون می‌گذرد.

سخنگوی شورای نگهبان تصریح کرد: به جای غوغاسالاری و محمل بافتن یا گفتن بهتر است که همه از قانون و مراجع قانونی تمکین کنیم. شیوه‌هایی که برخی‌ها در برخی از (با اعلام عذرخواهی از سایر رسانه‌ها) کاغذ پاره‌ها که با بودجه بیت‌المال ارتزاق می‌شوند و شخصیت‌های نظام را به استهزاء می‌گیرند، شیوه‌های درستی نیست.

در ادامه این نشست خبری، مباحثی میان خبرنگار ایرنا و سخنگوی شورای نگهبان درباره این موضوع مطرح شد که در نهایت «کدخدایی» خواست تا خبرنگار خبرگزاری دولت را به بیرون از محل نشست خبری هدایت کنند.

خبرگزاری ایرنا نیز گزارشی از اخراج خبرنگار خود را منتشر کرده است. براساس این گزارش پس از سخنان کدخدایی خبرنگار ایرنا خطاب به كدخدایی كه در حال نوشیدن آب بود به شوخی گفت: آقای كدخدایی را تاكنون چنین عصبانی ندیده ام كه لازم است تعجب خود را از این پاسخ ایشان ابراز دارم.

خبرنگار ایرنا خطاب به آقای كدخدایی گفت: فارغ از شخصیت حقوقی آقای كدخدایی، شخصیت حقیقی ایشان بسیار محترم و صبور بوده است و تاكنون چنین پاسخ های عصبانی گونه ای را از ایشان ندیده ام.

وی افزود: این همه توهین و تهمت مانند سیاسی-تجاری خواندن گزارش چند روز پیش روزنامه ایران و كاغذ پاره خواندن روزنامه رسمی دولت و توهین به مشاور مطبوعاتی رییس جمهوری شایسته و زیبنده جایگاه سخنگوی شورای نگهبان و شخص محترمی مثل شما نیست.

خبرنگار ایرنا افزود: از این كه چند نفر از روزنامه كه معلوم نیست چه كسانی هستند به شما مراجعه كرده و شما قضاوت خود را از مدیریت روزنامه ایران در یك نشست خبری همراه با انواع توهین ها چنین اعلام می كنید كه اصولا ارتباطی هم به سخنگوی شورای نگهبان ندارد، متاسفم.

خبرنگار سیاسی ایرنا تصریح كرد: گزارش روزنامه ایران را سیاسی-تجاری خواندید كه اصلا شایسته چنین قضاوتی نبود در صورتی كه این گزارش بر اساس مستندات حقوقی شما باید پاسخ حقوقی می دادید نه این كه این چنین با عصبانیت این مسایل را كه شایسته نشست خبری نبود، بیان می كردید.

در این هنگام، سخنگوی شورای نگهبان با قطع سخنان خبرنگار ایرنا خطاب به وی گفت: شما هم نباید چنین مسائلی را مطرح كنید و اگر سوالی دارید سوالتان را بپرسید؟

خبرنگار ایرنا خطاب به كدخدایی گفت: هنگام بیان سخنان سراسر توهین شما به رییس جمهوری، مشاور مطبوعاتی وی و روزنامه ایران ما ساكت بودیم، اجازه دهید سخنان ما تمام شود و بعد پاسخ دهید.

در این هنگام كدخدایی با توهین مجدد به این خبرنگار خطاب به او گفت: شما بیخود می كنید چنین مسائلی را مطرح می كنید و اگر ادامه دهید می گویم از جلسه اخراجتان كنند.

خبرنگار سیاسی ایرنا با اصرار بر اینكه اجازه دهید سوال و مطالبم را مطرح كنم، گفت: اجازه دهید مطالب و سوالم را مطرح كنم و چنین برخوردهای توهین آمیزی از سوی شما كه به نظر من كه فرد محترمی هستید، قابل قبول نیست.

در این هنگام، كدخدایی خطاب به نیروهای حراست شورای نگهبان حاضر در جلسه تاكید كرد: ایشان را از جلسه خارج كنید كه خبرنگار ایرنا در ادامه مطالب خود خطاب به سخنگوی شورای نگهبان گفت: همین رفتار شما هم شایسته شخصیت حقیقی و حقوقی شما نیست. اجازه دهید به عنوان یك خبرنگار سوالم را مطرح كنم.

خبرنگار ایرنا افزود: سوالم این است چگونه رییس جمهوری بر اساس اصل 113 قانون اساسی باید پاسدار و مجری قانون اساسی در كشور باشد اما ابزار لازم را در اختیار نداشته باشد؟

در این هنگام با تاكید دوباره سخنگوی شورای نگهبان، دو نفر از نیروهای حراست شورای نگهبان 'عادل علیبازی' خبرنگار سیاسی ایرنا را به صورت محافظت شده از جلسه بیرون بردند.

این خبرنگار پس از خروج از مكان نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان در حالی كه قصد داشت از تلفن در نظر گرفته شده برای خبرنگاران در شورای نگهبان برای ارسال خبر جلسه به ایرنا استفاده كند با ممانعت یكی دیگر از نیروهای محافظ شورای نگهبان رو به رو شد و او را به بیرون ساختمان شورا هدایت كردند.
.


 


امروز: عماد افروغ در گفتگوی تفصیلی با فارس به نقد و بررسی عملکرد متولیان آموش عالی و مباحثی همچون آزاداندیشی، اسلامی کردن دانشگاه‌ها و.... پرداخت.

به گزارشخبرگزاری فارس، عماد افروغ نویسنده و جامعه‌شناسی است که در کارنامه او یک دوره نمایندگی مجلس نیز وجود دارد.

افروغ که نمایندهٔ مردم تهران در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود، در سال 1365 از دانشگاه شیراز کارشناسی جامعه شناسی و سال 1369از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت.

وی دکترای جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس در سال 1376 دریافت کرد و در سال 1373 به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شناخته شد.

افروغ از سال 1376 به مدت 6 سال عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود و از سال 1382 به عنوان هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد. وی تا سال 1388 مدیر گروه علم و دین این پژوهشگاه بود و در این سال به صورت داوطلبانه و پیش از موعد خود را بازنشسته کرد.

از سوابق دیگر شغلی وی می‌توان به مدیر گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری،مدیر کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس، مسئول گروه سیاست داخلی کمیسیون داخلی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام مدیر گروه فرهنگ، هنر و تاریخ شبکه یک صدا و سیما، تدریس در دانشگاه‌های مختلف، دبیر و مسئول کمیته علمی همایش‌های روشنفکری در ایران و موازین توسعه و ضد توسعه فرهنگی کلان شهر تهران اشاره کرد.

افروغ از کاندیداهای دوره ششم مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران هم بود؛ وی در آن دوره در هیچ ائتلافی قرار نداشت و موفق به کسب آرا برای نمایندگی نشد ولی در دورهٔ هفتم مجلس شورای اسلامی، از حوزهٔ انتخابیه تهران به همراه اصولگرایان در انتخابات شرکت کرد و این‌بار به مجلس راه یافت و پس از آن به ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس انتخاب شد.

افروغ پس از مجلس هفتم ترجیح داد که در انتخابات بعدی شرکت نکند و به همین دلیل همچون گذشته به کارهای تئوریک مشغول شد.

مشی افروغ همواره نقادی بوده به طوری‌که وی از جمله منتقدین اصلی هر سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد است.

البته افروغ به عنوان یک استاد دانشگاه درباره مباحث آموزش عالی و فرهنگی هم صاحب نظر است؛ از همین رو به گفت‌وگو با وی نشستیم تا نظرش را درخصوص 33 سال آموزش عالی بدانیم.

متن این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

- فارس: اکنون آموزش عالی در ایران سابقه سی‌واندی ساله دارد. حال به نظر می‌رسد می‌توان به این پرسش پاسخ داد که بزرگترین مشکل ما در این حوزه و در واقع بزرگترین مشکل آموزش عالی در کشور ما چیست؟

*افروغ: ما دو نوع مشکل داریم که یکی مشکل صورت و دیگری مشکل محتوا است. مشکل صورت، مشکل تمرکزگرایی دانشگاه‌هاست. درحال حاضر دانشگاه‌ها فاقد رقابتند. فاقد استقلال عمل و آزادی نسبی هستند. دانشگاه با توجه به جایگاه اندیشه‌ای خود که باید به نظام‌های اقتصادی و سیاسی خط و ربط بدهد باید خاستگاه رقابتی و مستقل داشته باشد.

دانشگاه‌ها بایستی با یکدیگر رقابت کنند و این رقابت پیش شرط‌هایی دارد؛ با نگاه و رویکرد متمرکز به دانشگاه‌ها نمی‌توان رقابت ایجاد کرد. برای این موضوع می‌توان از مثال دانشگاه و نیروی انتظامی استفاده کرد. کسی از نیروی انتظامی توقع رقابت ندارد چراکه جایگاهی متفاوت دارد، آنجا باید فرمانده نیروی انتظامی، برای مثال فرمانده مناطق و پاسگاه‌ها را مشخص کند. این بدین خاطر است که در نیروی انتظامی سلسله مراتبی وجود دارد و بحث تبعیت از فرامین است، اما دانشگاه نمی‌تواند اینگونه باشد؛ مگر اینکه بگوئیم اندیشه نیز باید وضعیتی این‌چنین داشته باشد. یک فرماندهی باشد که به پاسگاه‌ها، نواحی و ... دستور دهد.

دانشگاه‌ها به لحاظ صورت متاسفانه اسیر تمرکزگرایی هستند و رقابت لازم را ندارند، نمی‌توانند خودشان دانشجو گرفته و استاد گزینش کنند.

-فارس: به هر حال اقداماتی همچون جذب دانشجو و گزینش اساتید باید یک دستورالعمل داشته باشد تا شاهد انجام رفتارهای سلیقه‌ای یا برگرفته از تمایلات سیاسی یا حزبی نباشیم.

*افروغ: البته باید این قبیل اقدامات بر حسب یک سیاست‌گذاری و دستورالعملی باشد و کسی هم مخالف این دستورالعمل‌ها نیست، اما مهم این است که دانشگاه‌ها اولا در این سیاست‌گذاری‌ها و دستورالعمل‌ها مشارکت داشته و ثانیا در عمل اختیار و آزادی نسبی داشته باشند و البته بایستی به این رشد هم رسیده باشند که اگر این آزادی عمل به آنها داده شد، آنها نیز انتخاب حزبی یا سیاسی نکنند.

باید از طرفی به بالایی‌ها توصیه تعامل‌گرایی و تمرکز‌زدایی کرد و از طرف دیگر بایستی به پائینی‌ها گفت که حواستان باشد که اینجا بحث شایستگی‌هاست و نباید اسیر ملاحظات سیاسی و جناحی قرار بگیرید.

* عدم توجه به مقولات نرم افزاری علم در ایران

-فارس: درباره نگاه دانشگاه‌ها به علم چگونه عمل کرده‌ایم؟

*افروغ: شاخص‌های ما در بحث رشد علمی فرمالیستی بوده و محتواگرایانه نیست؛ یعنی فرم است که اصالت دارد نه محتوا. این فرمالیسم از نکاتی است که ما بارها بدان اشاره کرده‌ایم؛ یعنی اینکه ما با محتواگرایی می‌توانیم به یک علم شایسته، بایسته و تولیدی برسیم نه با فرم‌هایی که در ارتباط با سطوح مختلف، ازجمله امتیازبندی‌ها و ارتقای اساتید وجود دارد.

اینها قالبند؛ یعنی وجاهت و کیفیت و نوآوری لازم را ندارند. این هم مساله دوم ماست که نوع نگاه ما به علم، باید نگاه محتواگرایانه باشد که نیست، یعنی شاخص‌ها، شاخص‌های شکلی هستند.

* انتقاد از بی‌توجهی به مقولات نرم‌افزاری علم

متاسفانه در ایران به مقولات نرم افزاری علم توجه نمی‌شود؛ اینکه علم چیست؟ در واقع نسبت علم با فرهنگ، جامعه و زیست- جهان و لایه‌های زیرین و معطوف به ساخت‌یافتگی، تمایز‌یافتگی و متغیر بودن عالم، مغفول واقع شده است. ما امروز شاهد یک چرخش دیالکتیک نیستیم. چرخه دیالکتیک بین عرصه اجتماعی و مدنی و زیست جهانی، از یک سو که عرصه گرم و جوشان است و عرصه فعالیت‌های آکادمیک و رسمی، از سوی دیگر که یخ زده و منجمد است، وجود ندارد. باید بین عرصه‌های گرم و عرصه‌های منجمد یک رابطه متقابل باشد.

یعنی سوال از حیات اجتماعی برخیزد و بعد با یک تفکر نزدیک به راه‌حل به عرصه حیات اجتماعی باز‌گردد و این چرخه کماکان ادامه داشته باشد. اما ما به جهت اینکه نگاهمان به علم، به طور عمده مصرف‌گرا است، فاقد این چرخه دیالکتیک هستیم.

* معضل علوم انسانی در ایران مضاعف است

-فارس: به نظر شما دلیل اینکه این چرخه شکل نمی‌گیرد، چیست؟

*افروغ: کسانی که متولی وجوه نرم افزاری علم هستند، توجه و تخصص لازم را ندارند. در واقع تخصص وجوه نرم افزاری، علوم انسانی است؛ یعنی این حرف‌ها مربوط به علم هدف است و علم هدف، علم انسانی است.

متاسفانه عالمان علم ابزاری، یعنی مهندسان و پزشکان بر عالمان علم هدف مسلط شدند؛ ما حتی کار ویژه علم هدف را به مهندسان و پزشکان داده‌ایم. یعنی ممکن است یک مهندس در علم خود و یا فناوری موردنظرش تخصصی داشته باشد اما درباره علم و فناوری‌ تخصص خود، تخصص لازم را ندارد. فرق است بین "در علم و فناوری" و "درباره علم و فناوری".

در اینجاست که پای جامعه شناسی علم، فیلسوف علم، نسبت علم با فرهنگ و جامعه و محتواگرایی به میان می‌آید.

نگاه تکنیک‌‌زده‌ای که وجود دارد، ما را از محتواگرایی و تولید علم جهت‌دار و متناسب با نیازها و شرایط‌مان در عرصه فعالیت‌های دانشگاهی محروم کرده است؛ مثلا من به نام وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انتقاد دارم؛ علوم انسانی در اینجا چه شد؟ فرهنگ چه شد؟ چرا همان زمان، شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره تغییر نام این وزارت‌خانه از فرهنگ و آموزش عالی به نام فعلی موضع نگرفت؟

هر چند که در کل معتقدیم که بلایی جهانی سراغ علوم انسانی آمده است، اما این معضل در ایران مضاعف و دور از انتطار است. به هر حال علوم انسانی به تحقیقات روزمره تقلیل پیدا کرده و این تحقیقات به آمارگرایی و استفاده از آمارهای استنباطی به مثابه علیت تقلیل یافته است.

یعنی نگاه نرم افزاری و فلسفی در مقولات انسانی دستخوش یک کمیت‌گرایی و آمارزدگی شده است. به عبارتی روش اثبات گرایانه حاکم بر علوم تجربی بر پدیده‌های انسانی و اجتماعی هم حاکم شده است.

* ما پیشرفت مورد انتظار را نداشته‌ایم

-فارس: با توجه به حرف‌های شما کسانی که در ارتباط با تحول در علوم انسانی هستند، تخصص لازم را برای این اقدام دارند. پس متخصصان این علوم چه می‌کنند؟

*افروغ: عمدتا اینها متخصصان علم ابزار هستند. برای مثال سلامت یک هدف انسانی است؛ اما پزشک و وزارت بهداشت ابزار تحقق این هدف است. به هر حال یادمان می‌رود "در علم و فناوری" بیشتر به "درها" توجه شده تا "درباره‌ها"؛ اینها مسائلی است که ما با آن روبه‌روییم و بارها هم آنها را بیان کرده‌ایم.

در هفته پژوهش در پژوهشگاه علوم انسانی سخنرانی‌ای داشتم و طی آن گفتم چه راهکارهایی باید انجام شود که یک پژوهش اجتماعی به نیازهای مردم گره بخورد و مردم به مثابه راهکار بدان نگاه کنند.

به نظرم، ما پیشرفت مورد انتظار را نداشته‌ایم، هر چند، فضای سیاست‌زده می‌گوید و القا می‌کند که ما رشد لازم را داشته‌ایم و فلان قله را فتح کرده و اول شده‌ایم، اما من این سخنان را قبول ندارم.

ما یک نظام اجتماعی داریم که چند خرده نظام دارد. باید بدانیم قدرت بر اندیشه تقدم دارد یا اندیشه بر قدرت؛ این سوال را باید پاسخ داد.

سوال من این است که اندیشه تقدم ارزشی دارد یا قدرت؟ به میزانی که شما قدرت را مقدم می‌دانید، اندیشه را تابع آن قرار می‌دهید، اما اگر به اندیشه ارحجیت و افضلیت دهید، نوع نگاه عوض می‌شود.

درست است که تا قدرتی نباشد، اندیشه نمی‌تواند در بعد تفصیلی‌اش تحقق پیدا کند و این مسئله در نظا‌م‌سازی نمود بیشتری دارد، اما نباید از این نکته غافل شد که قدرت تقدم ارزشی ندارد، حتی شکل‌گیری قدرت اولیه نیز تابع اندیشه ذیربط است.

قدرت اگر می‌خواهد در جهت آرمانهایش عمل کند، باید تجلی یک اندیشه باشد. مثلا در پس جمهوری‌اسلامی اندیشه‌ای بود و بعد قدرت دولتی شکل گرفت و این ابزاری برای تعالی بیشتر بخشیدن به آن اندیشه‌ها شد؛ بنابراین حسب افضلیتی که به اندیشه یا قدرت می‌دهیم، تکلیفمان معلوم می‌شود که دانشگاه و حوزه مقدم است یا قدرت.

بنده معتقدم در نظام‌سازی، خرده نظام‌هایی که با فکر سر و کار دارند، باید به خرده نظام سیاسی و اقتصادی ما الگو دهند و این نباید برعکس باشد.

* انتقاد از دوگانگی حوزه و دانشگاه

ما یک انرژی و یک ترموستات داریم؛ نقش کنترل کننده یعنی ترموستات، خیلی مهم‌تر است، چراکه ترموستات مشخص می‌کند که میزان انرژی چقدر باشد. اگر شما ترموستات را در بخش انرژی تعریف کنید، دیگر همه‌اش می‌شود انرژی؛ آنوقت این انرژی‌ها باید به چه سمتی و سویی هدایت شود؟ و چه وقت کنترل شود؟ این دستگاه کنترل کننده را من دستگاه فکری می‌دانم و البته دوگانگی حوزه و دانشگاه نیز مورد نقد بنده است.

-فارس: آقای دکتر چندی پیش بحث متولیان آموزش عالی را مطرح کرده بودید. به نظر شما متولیان آموزش عالی ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس چقدر دغدغه تولید علوم انسانی دارند؟

*افروغ: اگر قرار است شورای عالی انقلاب فرهنگی در مقام خودش قرار بگیرد، باید به طور عمده از مجموعه فیلسوفان علم، جامعه‌شناسان علم و کسانی که فلسفه تعلیم و تربیت و ابعاد متافیزیکی علم را می‌دانند، تشکیل شود.

باید کسانی که نسبت علم با فرهنگ و جامعه، مباحث نرم افزاری، ضرورت رقابتی کردن و غیر متمرکز اداره کردن دانشگاه‌ها، برون رفت از فرمالیسم، علم متناسب با شرایط زیستی و بومی و فرهنگی را می شناسند، محور قرار گیرند، براین اساس باید گفت که متاسفانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در این حد نیست.

* شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مسائل جهان اسلام را رصد کند

شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال حاضر به روزمرگی افتاده؛ من در محضر مقام معظم رهبری گفتم که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مشکلات کشور، جهان اسلام و حتی بشریت را رصد و تبیین و نظریه‌پردازی ‌کند و راه‌حل ‌دهد؛ اما این اتفاق نیفتاده است و در حال حاضر شورا اسیر روزمرگی است. به نظرم شورا در کنار روزمرگی، یک اهرم سیاسی در اختیار عده‌ای و به طور خاص رئیس آن است.

یک روز این اهرم در اختیار رئیس دولت سازندگی بود و امروز در اختیار رئیس دولت فعلی؛ هر دو فکر می‌کردند که می‌توانند به عنوان یک اهرم از این کانون استفاده کنند؛ شاید در کوتاه مدت عده‌ای بگویند که شورا رافع برخی از مشکلات است ولی با نگاه فرآیندی، نوعی آسیب زدن به کشور باشد.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد ما در شرایطی هستیم که هر فردی در هر جایگاهی که قرار می‌گیرد، بلافاصله می‌خواهد از آن جایگاه، امتیاز و از آن نمد کلاهی برای خودش دست و پا کند؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از همین جایگاه‌هاست، سوال من این است که چرا شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به خودش جایزه چهره‌های ماندگار می‌دهد؟ این یعنی چه؟ اصولا برای من قابل هضم نیست. یعنی چون فرصت دارند، باید به نفع خود استفاده کنند؟ اصلا با چه شاخص‌ها و ملاک‌هایی این جایزه‌ها اهدا می شود؟

* دستور‌العمل کرسی آزاداندیشی رنگ و بوی آزاداندیشی ندارد

مسئله بعدی مربوط به کرسی آزاداندیشی است. دستور العمل این کرسی‌ها رنگ و بویی از آزاداندیشی ندارد؛ کرسی آزاداندیشی برای خودش یک معنایی دارد، جوهری دارد؛ متاسفانه ما مفاهیم خوبی را مطرح می‌کنیم اما این مفاهیم اسیر فرمالیزم می‌شوند.

-فارس: شما به این نکات اشاره می‌کنید ولی وزارت علوم اعلام کرده است که 5هزار کرسی آزاداندیشی برگزار کرده و اقدامات جدی در راستای بومی کردن علوم انسانی و اسلامی کردن دانشگاه‌ها توسط این وزارتخانه صورت گرفته است. به عنوان مثال آقای خواجه‌سروی معاون فرهنگی وزارت علوم اعلام کرد که آئین‌نامه کرسی‌های آزاد اندیشی ابلاغ شده. وزارت علوم مدعی است در این حوزه‌ها خیلی اقدامات جدی انجام می‌دهد. شما این اقدامات را چطور ارزیابی می‌کنید؟

*افروغ: به هر حال ما که داریم می‌بینیم و شاهدیم اوضاع چگونه است. وزارت علوم این تعداد کرسی آزاد اندیشی را با چه شاخص‌هایی برگزار کرده است و هدف چه بوده است؟ آیا به هدف مطلوب رسیده است یا خیر؟ به طور حتم هدف کرسی‌ها برگزاری کمی نیست؛ برای مثال به صدا و سیما بگوییم که در رسیدن به اهدافت موفق بوده‌ای یا خیر؟ و او در جواب بگوید که قبلا اینقدر پوشش تلویزیونی داشتیم الان اینقدر، قبلا اینقدر نیروی انسانی داشتیم الان اینقدر، قبلا اینقدر کانال تلویزیونی داشتیم الان اینقدر؛ ما که از اینها سوال نکردیم؛ ما از میزان موفقیت این سازمان در جامعه متناسب با اهداف تعریف شده‌اش پرسیدیم.

کرسی آزاداندیشی یک هدفی دارد؛ من از میزان موفقیت هدفش پرسیدم نه از تعداد جلسات برگزار شده؛ قرار است از این کرسی‌ها چه حاصل شود؟ مگر می‌توان بدون آزادی بیان، آزادی فکر و بدون محتواگرایی به یک خلاقیت و نوآوری در اندیشه رسید؟

* در کرسی‌های آزاداندیشی گزینشی برخورد می‌شود

مثلا در کرسی آزاد اندیشی، گزینشی برخورد کردن در کرسی آزاداندیشی چه معنایی دارد؟ اینکه بگویند یک عده بیایند و یک عده نیایند، یعنی چه؟ باید به ماهیت وحشی آزاداندیشی توجه کرد و به آن وقع نهاد. مگر در این کرسی‌ها قرار نیست آستانه تحمل بالا رود و تضارب افکار فوران کند، پس کجاست این تضارب آرا؟

یعنی اصل حرف خوب است ولی لوازمی دارد که متاسفانه به آنها توجه نمی شود. به علاوه، آزاداندیشی به مثابه یک بحث آکادمیک در دانشگاه، عقبه‌ای دارد و آن روشنفکری در عرصه عمومی است. تا مساله‌ای در حیات اجتماعی و عرصه عمومی شکل نگیرد، نمی‌توانیم مدعی شویم عرصه فعالیت‌های آکادمیک، مساله‌ای را حل و سوالی را پاسخ می‌دهد. پس لازمه آزاداندیشی در دانشگاه‌ها وجود روشن‌فکری آزاد در عرصه عمومی است.

در عرصه عمومی باید روشن‌فکری آزاد باشد و شاهد وجود آزادی بیان و تفکر باشیم. باید موضوعات حاصل از این فضای آزاد، در فضای یخ زده، تخصصی و آکادمیک به صورت مساله درآمده و راجع به آن بحث شود؛ اولا به ما بگویند چند موضوع زنده مرتبط با حیات اجتماعی به عنوان موضوع کرسی آزاداندیشی محور قرار گرفته است؟ آیا تا به حال شده در کرسی‌های آزاداندیشی تمام افراد مدعی از سلایق و بسته به موضوع ازجناح‌های مختلف حرف‌هایشان را بزنند؟

فهرستی از موضوعات مطرح در کرسی آزاداندیشی به دست دهید؛ آیا موضوعات معرف چرخه دیالکتیک است یا موضوعاتی فانتزی هستند؟ اگر هم فانتزی نیستند، چه کسانی راجع به آنها صحبت کرده‌‌اند؟ این منش غالب کجا و آن جلسات مناظره امام رضا(ع) و امام صادق(ع) کجا که طی آن هر کسی آزادانه حرف‌هایش را می‌زند و همه را زیر سوال می‌برد؟

-فارس: به نظر شما مانع برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی چیست؟

*افروغ: نگاه امنیتی حاکم بر آموزش عالی و نگاه بسته آن جزء این موانع است. به طور مثال در برخی موارد گفته می‌شود مناظره بگذارید و فقط اگر فلان آقا بیاید ما اجازه برگزاری می‌دهیم. مگر در پارک ملت چه بحث‌هایی مطرح شد؟ بحث‌هایی که یک عمر مطرح می‌کردیم. فقط در پارک ملت کمی عمومی‌تر شد؛ اگر هدف کرسی آزاداندیشی حاصل شده بود که این همه جنجال نمی‌شد. البته بنده پس از این جنجال‌ها به طنز گفتم از آنهایی که حمله کردند ممنونم، چون باعث شدند که آن بحث خوانده شود.

* کرسی آزاداندیشی، سکوی پرش عده‌ای

-فارس: مقام معظم رهبری در آخرین فرمایشاتشان درباره کرسی‌های آزاداندیشی فرمودند که من 100 بار گفتم بروید این کرسی‌ها را راه بیندازید؛ به نظر شما دلیل سخن یاد شده رهبر معظم انقلاب چییست؟

*افروغ: متاسفانه کرسی آزاداندیشی تبدیل به یک سکوی پرش برای عده‌ای شده تا با استفاده از آن امتیازی بدست بیاورند؛ آزاداندیشی به دنبال مال و پاداش نیست، به دنبال حرف است؛ متاسفانه در آثار مکتوب کرسی‌های آزاد اندیشی، دو سوم مطالب درباره زندگی‌نامه داوران این کرسی‌هاست.

این درست است که برای هر فکر، مقاله و تراوشی، پاداشی درنظر گرفت؟ پاداش و جایزه سم مهلک آزاداندیشی است. گذشتگان ما دنبال پاداش نبودند، بلکه دنبال ادای وظیفه بودند. در حال حاضر کسانی فقط دنبال این هستند که جایی مطلبشان را چاپ کند و پیامشان منتقل شود. اما کرسی‌های فانتزی تنها کمک می‌کند که برخی از یک پله بالا بروند و امتیاز بگیرند.

ما اکنون افرادی را داریم که دنبال این چیزها نیستند ولی بیشترین اثر را در جامعه دارند. سیره عالمان ما همواره همین نگاه بوده است و مثال بارز آن آیت‌الله جوادی آملی است.

*‌ سرقت علمی از دانشجو در سیستم ارتقا اساتید

- فارس: از بحث آزاداندیشی خارج می‌شویم؛ شما به ارتقا اساتید هم انتقاداتی داشتید.

*افروغ: متاسفانه در همین روش ارتقا، سرقت‌های علمی زایدالوصفی از دانشجو صورت می‌گیرد. خود بنده اجازه نمی‌دهم دانشجویی که با من تز گرفته، مقاله مشترک چاپ کند؛ من می‌گویم زحمتِ دانشجو بوده و نباید به نام من ثبت شود. عکس این برخورد هم وجود دارد؛ طرف وزیر است ولی بیش از 60 مقاله علمی- پژوهشی در مدت وزارتش منتشر می‌کند؛ در پاسخ به اینکه چه طور فرصت کردی 60 مقاله علمی پژوهشی بنویسی؟ می‌گوید مقاله مشترک است...

این استاد در این مقالات چقدر نقش داشته است؟ ما بیرون جامعه می‌گوئیم اخلاق چیز خوبی است، دروغ چیز بدی است اما در دانشگاه برعکس می‌شود. درجامعه سرقت امر بدی است و طرف با ترس و لرز از دیوار مردم بالا می‌رود و نهایتا یک محموله سرقت می‌کند، اما جامعه به چشم سارق به او می‌نگرد. اما در دانشگاه‌ها متاسفانه سرقت‌ها می‌شود، اما نه تنها نام سرقت روی آن نمی‌گذارند، بلکه به عنوان یک سرمایه ملی هم تلقی می‌شود و تنها یک محموله هم نیست، چون حامل پاداش‌های مادی مستمر است، می‌توان گفت که حاوی چندین محموله است و متاسفانه این یک روش نهادینه برای ارتقا است.

البته کاملا واضح است که صحبت‌های من شامل استادان دلسوخته مبرا از این رفتارهای غیراخلاقی نمی‌شود، مراد نقد سیاست‌های غلط و شکل‌گرایانه‌ای است که حاکم است و موجبات دلزدگی بسیاری از دلسوختگان دانشگاهی شده است.

* وزانت مقاله به اسم استاد است یا محتوا؟

به عنوان نمونه دانشجویی که هیچ وقت با من درس نداشت و پایان‌نامه‌اش هم با من نبود، به من زنگ زد و گفت مقاله‌ای می‌خواهم چاپ کنم، گفتند حتما باید نام یک استاد هم باشد! گفتم بده استاد راهنما؛ در جواب گفت چون استاد راهنما گفته براساس اندیشه من هست، خوب نیست؛ بهتر است اسم استاد دیگری پای آن باشد؛ این چه کاری است که سر دانشجویان می‌آورند؟ اگر مقاله وزانت دارد چه کار دارند که استادش کیست؟ این دانشجو مرا قسم داد که مقاله را بدون نام استاد چاپ نمی‌کنند؛ گفتم من از یک طرف باید مساله تو را حل کنم از طرف دیگر تن بدهم به شاخص‌های ناموجه؛ به هر حال عذر‌خواهی کردم.

متاسفانه سیستم به گونه‌ای است که مقاله را چاپ نمی‌کنند مگر اینکه اسم یک استاد پای آن باشد؛ اینجا استاد مرجعیت دارد؛ ببینید عمق فاجعه را! مثلا اگر در مقاله‌ای اسم آقای ایکس باشد، باید چاپ شود و اگر نباشد چاپ نشود؟ این یعنی چه؟ وزانت یک مقاله به اسم استاد است یا محتوا؟ این یک مشکل بزرگ است و حل هم نشده است؛

*‌ حوزه‌های علمیه مانند دانشگاه‌ها مدرک‌گرا شده‌اند

اینها مساله است. انقلاب اسلامی آمده محتواگرایی را بسط دهد، حقیقت را گسترش دهد نه اینکه نماد و نمایی از حقیقت باشد. اینها مسائلی است که آدم را زجر می‌دهد. اگر کسی حسب وظیفه اجتماعی خود مقاله‌اش را به جایی بدهد که خواننده زیاد داشته باشد، از گردونه خارج می‌شود، چون مجله مربوط، بی‌نام و نشان بوده است و کسی هم به محتوای مقاله کار ندارد.

نتیجه بی‌توجهی‌ها و سیاست‌های غلط باعث پیشرفت سیاست‌های فرمی و شکلی در نهادهای سنتی علمی و حوزوی ما شده است؛ ظاهرا قرار بود دانشگاه حداقل، بهره‌مند از برخی روش‌های خوب حوزه شود، ولی در حال حاضر حوزه‌ها، دانشگاهی شده‌اند؛ حوزه‌ها مدرک‌زده و فرم‌گرا شده‌اند. من واقعا احساس خطر می‌کنم، ولی عده‌ای خطری حس نمی‌کنند و همه مسائل را مثبت می‌بینند.

-فارس: اگر اجازه می‌دهید باز هم به بحث آزاداندیشی اشاره کنم. آقای ضرغامی پس از فرمایشات رهبری تاکید داشتند که این کرسی‌ها در صداوسیما راه بیفتد. به نظر شما چقدر صداوسیما جای این کرسی‌هاست و آیا این اقدام تاکنون اجرایی شده است؟

*افروغ: تاکنون که اتفاقی درخور رخ نداده است. متاسفانه صدا و سیما در گذشته کاری کرده که حتی اگر این کرسی‌ها را نیز برگزار کند، اقبال نمی‌شود؛ یعنی عده‌ای ممنوع التصویر شده‌اند و عده‌ای هم حاضر نیستند به تلویزیون بیایند. به هر حال مشکلاتی پیش روی صدا و سیما است که جرات و شهامت عمل را از آن گرفته است.

-فارس: شما یک قسمت سوال را جواب ندادید. اینکه آیا صداوسیما جای طرح همه موارد است. یکسری مباحث بالاخره باید در جای خودش بحث شود. خیلی از مباحث را نمی‌شود در صداوسیما عنوان کرد.

*افروغ: معتقدم که می‌شود این مباحث را در صدا و سیما مطرح کرد. حتی اگر مشکلی پیش بیاید،100 تا برنامه در کنارش این مشکلات را حل می‌کند. به هر‌ حال تضارب است. ما صدا و سیما را برای که می‌خواهیم. اگر صدا و سیما یک دانشگاه است؛ اگر مخاطبان متفاوتند و اگر بخشی از مخاطبین متخصص‌اند، بالاخره باید به تخصص‌شان توجه شود.

این چه اشکالی دارد؟ در قالب مناظره و میزگرد و امثالهم می‌شود خیلی از کارها را سامان داد تا سطح فرهنگ و بینش مردم بالا رود. مردم را نباید توده عوام و بی‌سواد فرض کرد؛ باید هم بالا فرضشان کرد و هم زمینه ارتقاء آنها را فراهم کرد. به نظر بنده و برخلاف عده‌ای، در وهله اول این وظیفه بر دوش صدا و سیما است.

-فارس: به نظر شما نباید این مباحث را به جای شبکه یک در شبکه چهار مطرح کرد؟

*افروغ: مگر در شبکه چهار این حرف‌ها گفته نشد؟ همه این بحث‌ها را سال‌ها در شبکه چهار با آقایان پارسانیا، واعظی، خاموشی و دیگران داشته‌ام. مگر بعد از برنامه‌ای که من دعوت بودم آقایان واعظی و طباطبایی نیامدند و بحث نکردند؟ توقع دارید در شبکه اول بیایم چه حرف‌هایی بزنم؟ با عرض معذرت، جنگولک بازی در آورم و حرف‌های سطحی و شعاری بزنم؟ همان حرفهایی که درشبکه چهار می‌زدم درشبکه یک هم زدم؛ چه شد؟ متاسفانه بحث‌ها، چه در شبکه یک، چه در شبکه چهار، کمی که جدی می‌شود، اتفاقاتی رخ می‌دهد.

متاسفانه عده‌ای و با برنامه، فضای سیاسی کشور را به سود کسانی تسهیل می‌کنند که به برخورد شعاری و هیجانی اکتفا کرده و هرکس که رگ گردنش کلفت‌تر باشد و یک مرگ بر یا درود بر پررنگ‌تر بگوید و چندتا بد و بیراه و انگ هم چاشنی‌اش کند، راحت‌تر به منافع و مقاصدش برسد.

-فارس: آقای افروغ حال درباره اسلامی شدن دانشگاه‌ها نظرتان را بگویید. معمولا اتفاقی که می‌افتد این است که با توجه به افزایش و کاهش دما، بحث عفاف و حجاب و اسلامی کردن دانشگاه‌ها مطرح و مورد توجه و بی‌توجهی قرار می‌گیرد. با آغاز سرما که حجاب‌ها بیشتر می‌شود، برخی می‌گویند فضای دانشگاه‌های مطلوب است و تابستان‌ها می‌گویند اوضاع نامناسب است و باید دانشگاه را به سمت اسلامی شدن ببریم. معمولا در فصول سرد سال هم از اسلامی کردن دانشگاه‌ها سخن کمتری به میان می‌آید. به نظر شما دلیل وجود این رویکرد چیست؟ و چه اقداماتی تا به حال در این سطح از سوی وزارت علوم، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و یا مجلس صورت گرفته است؟ و آیا این اقدامات مفید بوده است؟

*افروغ: جالب است؛ من تاکنون این تقارن را کشف نکرده بودم. این معلوم می‌کند که اسلامی شدن فقط در سطح و پوشش دیده شده است نه در معنا؛ خیلی ممنونم که شما این موضوع را به من گفتید؛ من این را کشف نکرده بودم. اینکه این طرح‌ها موفق بوده یا نبوده‌اند، به قرائت ما از اسلامی شدن یا اسلامی کردن مربوط می‌شود؛ اولا اسلامی کردن یا اسلامی شدن؟ من با مفهوم "شدن" که بیانگر یک نگاه فرآیندی است بیشتر موافقم تا اسلامی کردن که لحظه است و عملی است غیرفرآیندی. اسلامی شدن یک مقوله بسیار پیچیده، سخت و زمان‌بر است.

اگر معنای درستی از" شدن" بدهیم می‌توانیم علمی متناسب با شرایط فرهنگی و تاریخی‌مان به دست دهیم. بنده معتقدم که این معنا و مطلوب در مواجهه با رقیب است که رخ عیان می‌کند. ممکن است فردی این قرائت از علم را نپسندد و دنبال قرائت دیگر باشد؛ معتقدم که تا قرائت رقیب نباشد، قرائت دیگر نمی‌تواند خودش را نشان دهد و به فعلیت برسد، یعنی وجود رقیب برای عطش و ظهور و تبلور دیگری ضروری است؛ این یک نگاه دیالکتیک است که باید در این "شدن" دیده شود؛ ضمنا به فعلیت رسیدن این نگاه هم پیچیدگی‌های خود را دارد و باید به مرور به آن سمت و سو حرکت کرد.

در این راستا اولا باید به سیاست‌های وجه اسلامی و عطف به این "شدن" و نگاه فرآیندی توجه داشت؛ ثانیا در ارتباط با تحقق این شدن و نگاه فرآیندی، اقدامات و سیاست‌ها و برنامه‌های فرآیندی داشت. مثلا بگویند امروز این اقدام، فردا اقدام دیگر و پس فردا هم چنین اقدامی؛ ضمنا چالش با رقیب هم داشته باشیم و اجازه مانور به رقیب هم بدهیم. اینها همه ظرف می‌خواهد؛ ما نه ظرفش را فراهم کردیم و نه آن نگاه را داریم و صرفا اسلامی شدن یا اسلامی کردن را در قالب صورت دیدیم و به تعبیر شما صورت هم مقارن شده با حجاب.

* لزوم تشکیل اتاق فکر برای عفاف و حجاب

البته ما در خود حجاب هم داستان داریم؛ اینکه وقتی می‌خواهیم حجاب موجهی را نشر دهیم باید چه کنیم؟ یعنی فرهنگ سازی بکنیم و توجه به عناصر دیگر مرتبط به این حجاب داشته باشیم یا خیر؟ فرهنگ سازی و بستر‌سازی‌ها باید چگونه باشد؟ آیا باید مبتنی بر دیوارکشی و جدایی باشد؟ اینها حرف دارد؛ باید یک اتاق فکری باشد تا این را سامان بدهد؛ اتاق فکری که به معنای واقعی کلمه اتاق فکر باشد؛ اتاق فکری که نخواهد کارایی زودبازده داشته باشد.

به عنوان مثال در مجلس هفتم قانون ساماندهی مد و لباس تصویب شد، اما برای تحقق مضمونی آن و از طریق طرحی دیگر به عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط هم توجه شد، طرحی با عنوان تسهیل ازدواج جوانان که به رغم تصویب و نهایی شدنش، هیچ‌گاه توسط دولت اجرایی نشد و رئیس مجلس وقت هم از قدرت قانونی خودش استفاده نکرد و این قانون، عملا بایگانی شد.

ما حجاب را از ضرورت‌های دین و جامعه می‌دانیم، اما آیا الگوها به روز و متناسب با شرایط تاریخی و نیازهای اقشار و مناطق مختلف است؟ از طرف دیگر خیلی‌ها هستند با حجاب تصنعی برخورد می‌کنند مثلا جلوی درب دانشگاه چادر سرشان می‌کنند و بعد برمی‌دارند. روی اینها حساسم. شما بروید و مطالعه کنید و ببینید که اول و حول و حوش انقلاب فرآیند محجبه شدن خانم‌ها چگونه بوده است؟ اینها به صورت فرآیندی اتفاق افتاده است؛ آیا ما انقلاب را کماکان فرآیندی پیش برده‌ایم؟ انقلاب برای ما کشف شد؟ آیا فرآیند کشف انقلاب را برای جوانان مهیا کرده‌ایم؟ اینگونه نباید باشد که از بالا دائم دستورالعمل بیاید و آمپول تزریق شود. احساس می‌کنم این آمپول‌ها و تزریقات برای نان به نرخ روز خوردن و همنوایی کردن با برخی سیاست‌ها است. امیدوارم که خودم در جایی قرار نگیرم که بخواهم از این کارهای فرمی بکنم.

-فارس: به نظرتان در مسائلی مثل کرسی‌های آزاد اندیشی یا اسلامی کردن دانشگاه، رسانه بر دانشگاه مقدم است یا دانشگاه بر رسانه و یا اینکه هیچ ربطی به هم ندارند؟

*افروغ: مرتبطند. هم دانشگاه وظیفه دارد و هم رسانه. اگر قرار باشد نتیجه این کرسی‌های آزاداندیشی متوجه جامعه باشد و جامعه از این کرسی‌ها بهره ببرد، به نظر من رسانه نقش مهمی دارد. دانشگاه محیط محدودی دارد. بهتر است نتیجه‌ای که در کرسی‌های آزاداندیشی معطوف به مسائل و نیازهای مردم در دانشگاه شکل می‌گیرد، در رسانه هم عملی شود.

یعنی حداقل برای علنی کردنش نیاز به مطرح شدن در رسانه دارد؛ آنهایی که دوست دارند استفاده کنند، استفاده می‌کنند و آنهایی که دوست ندارند، کانال دیگر را انتخاب می‌کنند؛ البته انتشار کرسی‌های آزاداندیشی در رسانه شروطی هم دارد؛ یکی از این شروط وجود چرخه دیالکتیک است. متاسفانه در حال حاضر این چرخه وجود ندارد.

-فارس: به نظر می‌آید در این رابطه تشکل‌ها و دانشگاه‌ها کم‌کاری می‌کنند؛ البته یک سری نشست‌ها برگزار می‌شد ولی پس از سخن مقام معظم رهبری هر کس هر چه برگزار می‌کند، نام کرسی آزاداندیشی بر روی آن می‌گذارد. دلیل این رویداد چیست؟

*افروغ: این نمونه‌ای از برخورد شکلی با یک مضمون و محتوای پرملات است؛ ما بلافاصله برای هر چیزی دستورالعملی و امتیازاتی را طراحی می‌کنیم. من نمی‌دانم چرا اینقدر امتیاز می‌دهند! یعنی اگر کسی مقاله‌ای می‌نویسد، پاداشش پاداش نقدی است؟ نمی‌توان روی پاداش معنویش فکر کنیم؟ اصلا پاداش برای چه؟ همین که حرف محقق منتشر و خوانده می‌شود، مگر کم پاداشی است؟ همین که 4 نفر آگاه شوند کم است؟

-فارس: نظر شما در مورد آی اس آی چیست؟

*افروغ: نباید ملاک مرجعیت در داوری‌ها باشد. مهم نوشتن و محتوای مقاله، قطع نظر از نام مجله و یا حتی در برخی موارد چاپ آن است. باید به محتوا توجه داشت نه به صورت؛ مهم محتوای مقاله است. به تعبیر آقای گلشنی بسیاری از کسانی که جایزه نوبل بردند مقالاتشان در مجله به اصطلاح شناخته شده پژوهشی چاپ نشده است.

متاسفانه در کشور به نتیجه عملی مقالات، ارتقای بینش عمومی مردم و تحولات ناشی از چاپ مقالات و فراگیر شدن آنها توجهی نمی‌شود. بسیاری از افراد هستند که در دنیا تنها با یک مقاله شناخته شده و شهره شده‌اند. کمیت‌پروری آموزش عالی کشور به قدری است که انسان را تبدیل به ماشین تولید مقاله می‌کند؛ مگر مقاله بدیع و نوآورانه به راحتی تولید می‌شود؟

متاسفانه نوع نگاه به علم ناموجه است؛ نوآوری، خلاقیت و فرم‌شکنی در علم ما وجود ندارد. اگر قالب‌گرایی محور شود، نباید توقع داشت انسان‌های خلاق و بدیع بمانند یا با خیال آسوده به فعالیت‌های علمی خود سامان دهند؛ دانشگاه چون برای کارهای علمی تعریف شده، بهتر می‌تواند جاذب کسانی باشد که محتواگرایانه فعالیت می‌کنند؛ چون ممکن است استاد در بیرون از دانشگاه جذب کارهای دیگر شود و عملا جامعه محروم از خدمات علمی آنان شود.

-فارس: برخی اساتید آی‌ اس ‌ای را قاتل اساتید دانشگاه‌ها دانسته‌اند. نظر شما در این باره چیست؟

*افروغ: حال یا قاتل است یا هر چه؛ ISIمعنی‌ای ندارد؛ مثلا شما بیایید و متون و اثار ادبیات فارسی را به انگلیسی بنویسید؛ این خیانتی به ادبیات فارسی است چون شعر که قابل ترجمه نیست؛ متاسفانه ترجمه می‌کنند؛ این مطالب را نباید ترجمه کرد تا دانشمند انگلیسی مجبور شود ادبیات فارسی یاد بگیرد.

این بحث جای تامل دارد که آیا می‌توان تفسیر خوبی از مفاهیم منهای چارچوب گفتمانی و بستر اجتماعی، تاریخی و فرهنگی آنها به دست داد؟ این خود مقوله‌ایست که بایستی در جای خود و به تفصیل به آن پرداخت. اما از باب نمونه تا شما یک ایرانی و انگلیسی نباشید، به هیچ وجه معنای عمیق واژه‌های مترادف فارسی یا انگلیسی را نخواهید فهمید.

- فارس: در پایان اگر نظری درباره دانشگاه، دانشجو و آموزش عالی دارید، بفرمائید.

*افروغ: ما بایستی به اندیشه، صاحبان اندیشه و نظریه، خلاقیت و نظریه‌پردازی احترام بگذاریم و همه چیز را سیاست زده نکنیم؛ سیاست فعل ابزار است، فعل هدف نیست. باید به اخلاق و معنویت توجه داشته باشیم و سعی کنیم اعتدال را دستاویز رفتارمان قرار دهیم.

معتقدم در حال حاضر عده‌ای رند با نام انقلاب اسلامی سر انقلاب را می‌برند؛ با نام ارکان رکین انقلاب، سر ارکان رکین انقلاب را می‌برند.

متاسفانه ابزارهایی هم در اختیارشان است؛ کار بسیار سختی است؛ اگر کسی زشتی می‌کند جواب زشتی را نباید با زشتی داد و باید با اخلاق و صبر با اینها مقابله کرد و انقلاب اسلامی را در همان بستر اصلی خودش قرار داد و پیش برد. چون می‌دانم بعد از انعکاس این مصاحبه موجی از بی‌حرمتی‌ها سراغم خواهد آمد، مصاحبه خود را با یک دعا خاتمه می‌بخشم: "خدایا ما را همواره و کماکان بدهکار نگه‌دار، خدایا ما را از اخلاق و منش طلبکارانه و مدعی بر حذر دار. خدایا به ما صبر در مواضع و پس از مواضع عطا فرما. خدایا در شرایطی به سر می‌بریم که عده‌ای با قالب و پوشش دین و انقلاب، بهانه‌گیری می‌کنند، مغالطه و سفسطه غیر اخلاقی می‌کنند، به هر حربه و حشیشی برای ماندن در قدرت و دستیابی بیشتر به آن چنگ می‌زنند، خدایا در برابر القائات و اغوائات و نیات و رفتارهای آزاردهنده اینان به ما صبر ده و ما را در حریم حفاظت و حصن حصین و مستحکم خود قرار ده."

-فارس: از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنونم.

* افروغ: من هم از شما تشکر می‌‌کنم.


 


امروز: فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: تمکین از سوی آمریکایی‌ها در خلیج فارس صورت می‌گیرد و اگر به هشدارهای سپاه توجه نکنند عواقب بسیاری بدی برای آنها دارد.

به گزارش فارس سردار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه در حاشیه برگزاری هجدهمین همایش سالانه این نیرو در جمع خبرنگاران اظهار داشت: توان موشکی ایران نسبت به گذشته گسترش فراوانی پیدا کرده و چیزی که آمریکا از توانمندی ایران می‌داند خیلی کمتر از چیزی است که نمی‌داند.

وی افزود: دلیل اینکه آمریکایی‌ها به تحریم‌ها و شیطنت‌های اقتصادی روی آورده‌اند این است که نمی‌توانند از فشار نظامی بهره بگیرند. اگر استکبار و آمریکا بتواند با اقدامی نظامی اهدافش را جلو ببرد قطعاً همین کار را می‌کند.

فدوی تاکید کرد: اینکه آمریکا تمام توان خود را در تحریم‌های نفتی و اقتصادی گذاشته برای این است که با روند نظامی در برابر جمهوری اسلامی ایران به نتیجه نخواهد رسید.

فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطرنشان کرد: آمریکا و رژیم صهیونیستی در چند سال اخیر تجربیات تلخ جنگ 33 روزه، جنگ‌های افغانستان یا عراق و غیره را پشت سر گذاشته است.

فدوی همچنین با اشاره به برگزاری همایش سالانه این نیرو در مشهد گفت: در این همایش سالانه برنامه‌ها، اهداف و پیشرفت‌های نیرو مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به موضع ایران درباره تنگه هرمز گفت: مسئولین مختلف کشورمان این موضوع را اعلام کرده‌اند و جمهوری اسلامی توانمندی آنچه را که عنوان کرده نه تنها در حال حاضر بلکه در زمان جنگ هم داشته است.

فدوی افزود: این برای اولین بار نیست که ما در شرایط سخت اقتصادی و تحریم نفتی قرار می‌گیریم و باید توجه داشت توانمندی نظامی فعلی ایران قابل مقایسه با زمان جنگ تحمیلی نیست. با این حال در جنگ تحمیلی زمانی که لازم بود اقدام مقابله به مثل با استکبار و هم‌پیمانان آمریکا صورت می‌گرفت.

فرمانده نیروی دریایی سپاه ادامه داد: 39 عملیات مقابله به مثل ما در حالی صورت می‌گرفت که ناو آمریکایی زودتر از ما حرکت می‌کرد ولی حتی در یک مورد هم نتوانسته است از عملیات‌های مقابل به مثل ما جلوگیری کند.

فدوی همچنین در خصوص پیشرفت نیروی دریایی سپاه اظهار داشت: ما 24 سال فرصت ذی‌قیمتی را در اختیار داشتیم که حتی 24 ساعت آن را نیز برای بالا بردن توان دفاعی خود از دست ندادیم.

وی تصریح کرد: وقتی در اواخر جنگ ناو یک میلیارد دلاری آمریکا و بالگردهای آن منهدم شد طبیعی است که با توجه به توانمندی فعلی نیروی دریایی سپاه اقتدار کاملی در منطقه تنگه هرمز و خلیج فارس داشته باشیم و تمکین از سوی آمریکایی‌ها در خلیج فارس صورت می‌گیرد که اگر به قوانین بین‌المللی و هشدار‌های سپاه تمکین نکنند عواقب بسیار بدی برای آنها خواهد داشت و ما نیز هیچ وقت عدم تمکین از آنها در تنگه هرمز و خلیج فارس نمی‌بینیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه همچنین در خصوص ورود ناو آمریکایی به خلیج فارس گفت: این یک امر عادی و طبیعی است و بنا بر نیازمندی‌های آمریکا از لحاظ سیاسی ـ امنیتی و اقتصادی در کشور خود برخی مواقع خبر ورود ناوها را منعکس می‌کنند و متاسفانه رسانه‌های داخلی ما هم به تبع آن اخبار را منتشر می‌کنند در حالی که منشاء خبر منطقه ما تنگه هرمز و خلیج فارس است.

فدوی تاکید کرد: شاید ده‌ها بار ناو آمریکا وارد و خارج خلیج فارس شود ولی آنها خبری منعکس نکنند اما یک بار بنا برنیازشان همه رسانه‌های آمریکا خبر ورود ناو را منتشر می‌کنند و شاید چون 11 جولای تاریخ رسمی دور جدید تحریم‌ها علیه ایران بود آمریکایی‌ها احساس کردند خبر ورود ناوشان را منتشر کنند.

وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: تعریفی که از توان دریایی در نیروی دریایی سپاه وجود دارد با تعریفی که در دنیا با روال معمول وجود دارد متفاوت است. ما هم منطقه نبرد و هم قواعد نبرد را خودمان تعریف کرده‌ایم. دنیا وابستگی بدون جایگزین به منطقه ما دارد.

فرمانده نیروی دریایی سپاه تصریح کرد: آمریکا اخیرا یکی از شناورهای قدیمی خود را به عنوان پایگاه ثابت دریایی در آب‌های جنوب مستقر کرده تا از طریق آن شناورهای تند‌رو را کنترل کند.

فدوی در پاسخ به سوالی در خصوص میزان امکان درگیری ایران و آمریکا گفت: امکان درگیری به میزان حماقت غربی‌ها بستگی دارد.

وی در خصوص توان ایران در بستن تنگه هرمز نیز تاکید کرد: توانمندی اینکه تنگه هرمز به صورت کامل در اختیار ما قرار بگیرد و حتی یک قطره نفت نیز از آن عبور نکند از زمان جنگ در اختیار نیروی دریایی سپاه بوده ولی اینکه این امر به کار گرفته شود یک امر ثانوی است اگر قرار باشد امنیت برای همه غیر از جمهوری اسلامی برقرار باشد قطعا اوضاع به این صورت نخواهد ماند.

فدوی با اشاره به حضور نیروی دریایی سپاه در آب‌های آزاد گفت: زمانی که ماجرای دزدان دریایی در خلیج عدن آغاز شد ابتدا نیروهای ویژه نیروی دریایی سپاه به مدت 4 ماه و به صورت کامل در منطقه حضور داشتند.

وی افزود: پس از آن نیروهای ما در کنار نیروهای ارتش جمهوری اسلامی در این آبها حضور دارند.

فدوی ادامه داد: نیروهای ویژه نیروی دریایی سپاه بر روی تمام کشتی‌های جمهوری اسلامی ایران در اقیانوس هند، شرق و غرب آن برای جلوگیری از هرگونه تحرک حضور دارند.

فرمانده نیروی دریایی سپاه در پایان تصریح کرد: این حضور نیروی دریایی سپاه در آب‌های آزاد گسترش پیدا خواهد کرد.


 


امروز: پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت درگذشت خواهر محترمه حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی
بسم الله الرحمن الرحیم
إنّا لله و إنّا إلیه راجعون
حضور محترم سرور گرانقدر حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی (دام عزه العالی)
خبر درگذشت خواهر مکرمتان و مادر شهید موجب تأثر و تأسف گردید.
از خداوند منّان، رحمت و غفران، علو درجات و حشر با حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را برای آن مرحومه، و صبر و اجر جزیل برای بازماندگان و برای جنابعالی عزت و سربلندی و رفع حصر و حبس از حضرتعالی و سایر بزرگوران را از درگاه ایزد منان خواهانیم.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
24/4/1390


 


امروز: بازرس انجمن جامعه‌شناسی ایران، تضعیف نهادهای مدنی گذشته و فقدان نهادهای مدنی جدید را از دلایل افزایش میزان خشونت درجامعه عنوان کرد.

به گزارش ایلنا، سعید معیدفر در گفت‌وگویی به دلایل افزایش میزان خشونت در جامعه پرداخت و گفت: یکی از دلایل این است که آستانه اخلاقی پائین آمده، به این معنا که مبانی ارزشی و اعتقادی جامعه کاهش پیدا کرده است، چیزی که یک زمانی قبیح بود امروز از حالت قبح خارج شده است.

وی ادامه داد: دلیل دیگری که زمینه‌های افزایش خشونت را در جامعه ایجاد کرده است بیکاری، تورم و فشارهای اقتصادی است که هر روز کمر شکن‌تر می‌شود و از آن طرف خانواده‌ها زیر بار سنگین مسئولیت‌ها، کمر خم می‌کنند.

این جامعه‌شناس با تاکید بر اینکه امروز خانواده‌ها سهمگین‌تر فشا‌رها را تحمل می‌کند افزود: متاسفانه همه آن‌ها از فقدان کارآمدی دولت در انجام مسئولیت‌های اجتماعی و همچنین کاهش میزان مشارکت‌های مدنی در صحنه اجتماعی ناشی می‌شود.

معید فر خاطرنشان کرد: بیکاری جوانان، تورم، عدم کارآمدی سیستم فرهنگی جامعه، پایین آمدن سطح کیفی آموزش و پرورش همه بر دوش خانواده هاست.

عضوهیات علمی دانشگاه تهران، خانواده‌ها را به دلیل وجود چنین شرایطی در معرض خطر دانست و افزود: بسیاری از خشونت‌های سهمگین امروز در خانواده‌ها صورت می‌گیرد، کشته شدن مردی به دست همسرش، زنی به دست همسرش، فرزندی به دست پدر و مادر و یا مادری به دست فرزندش نمونه‌هایی است که در مطبوعات آن‌ها را می‌خوانیم.

معیدفر علت افزایش میزان خشونت در خانواده‌ها را بی‌پناه بودن آن‌ها زیر بار این همه فشار عنوان و تصریح کرد: گسترش آسیب‌های اجتماعی، افزایش میزان اعتیاد و ناتوانی‌های دولت از عوامل دیگری هستند که سطح آسیب پذیری مردم را افزایش داده و میزان آستانه تحمل افراد را به ویژه در درون خانواده‌ها پایین آورده است، به طوری که همه این‌ها منجر به خشونت شده است.

به گفته وی بداخلاقی‌ها در زمینه جنسی نیز به این دلیل که نتوانسته‌ایم هنجارهای مناسب روابط جنسی را در کانون خانواده تحکیم کرده و آموزش دهیم.

معیدفر فقدان نهادهای مدنی را از دیگر علل افزایش میزان خشونت در جامعه نام برد و افزود: در گذشته اگر اختلافی در بین مردم ایجاد می‌شد کسانی بودند که به کمک آن‌ها می‌آمدند و از سهمگین‌تر شدن فشار‌ها جلوگیری می‌کردند و نمی‌گذاشتند به جرح و قتل منجر شود.

بازرس انجمن جامعه‌شناسی خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز آن نهادهای سنتی تضعیف شده‌اند و نهادهای مدنی جدید هم که در همه کشورهای توسعه یافته فعال هستند درجامعه ما شکل نگرفته و حتی بعضا اگر هم باشند ممکن است مورد طرد نظام سیاسی، جامعه و دولت قرار بگیرند.

وی تصریح کرد: فقدان این نهادهای مدنی خود به خود باعث شده است که زمینه‌های نزاع در جامعه فراهم شود زیرا نه آن نهادهای سنتی مدنی می‌توانند برای کاهش میزان جرائم فعالیت کنند و نه آن نهادهای مدنی جدید وجود دارد که سطح تحمل مردم را بالا برد تا خشونت در جامعه گسترش پیدا نکند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته