-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه

Latest News from Kaleme for 07/23/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دعای روز سوم ماه مبارک رمضان: خدایا در این روز مرا هوش و بیداری در کار اطاعتت نصیب فرما و از سفاهت و کارهای باطل دور گردان و از هر چیزی که در این روز نازل می فرمایی مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت ای بخشنده ترین بخشندگان.

 


 



 


کلمه – گروه بین الملل: جنگ خونین شهری در سوریه ادامه دارد، در روزهای اخیر بیشترین درگیری ها در دو شهر اصلی سوریه، دمشق و حلب در جریان بوده است.

به گزارش کلمه، بر اساس تصاویر منتشر شده در یوتیوب، ارتش سوریه با استفاده از هلی کوپتر های جنگی مواضع مخالفان دولت در این دو شهر را بمباران کرده است. گاردین گزارش داده که دود انفجار تمامی نقاط شهر دمشق را پوشانده است و این شهر تاریخی به یک منطقه جنگی تبدیل شده است.

خبرهای متفاوت و ضد و نقیضی از شهر تجاری حلب در شمال سوریه نیز گزارش شده است. از سویی ارتش آزاد سوریه بیانیه ای مبنی بر آزادی شهر حلب و شکست نیرو های بشار اسد منتشر کرده است و از سوی دیگر تلویزیون دولتی سوریه تصاویری از خرابی ها و اجساد کسانی را که تروریست توصیف کرده، به نمایش گذاشته و اعلام کرده که نیروهای دولتی حملات مخالفان مسلح در شهرهای دمشق و حلب را دفع کرده اند و عملیات نظامی علیه آنها ادامه خواهد داشت.

درگیری های سوریه ابتدا از شهرهای کوچک و مناطق روستایی آغاز شد و اکنون به شهرهای بزرگ و اصلی این کشور رسیده است. بر اساس آمار فعالان حقوق بشر تا کنون در درگیری های سوریه نوزده هزار نفر کشته شده اند. بر اساس این آمار، ماه ژوئیه جاری با ۲۷۵۲ کشته تا امروز خونبار ترین ماه از آغاز انقلاب سوریه بوده است. بر اساس برخی گزارش ها، رهبری نیروهای دولتی که عملیات سرکوب مخالفان را انجام می دهند، در اختیار ماهر اسد برادر کوچک بشار اسد است.

دولت بشار: وضعیت عادی است/ دولت احمدی‌نژاد: همه چیز آرام است

۱۶ ماه از آغاز اعتراضات سوریه می گذرد، تنها در ماه های اخیر ۳۰ هزار نفر از مردم سوریه از طریق مرز لبنان به این کشور پناهنده شده اند. دولت بشار اسد همچنان اصرار دارد که وضعیت دمشق پایتخت سوریه کاملا عادی است. علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت احمدی نژاد نیز با موضع گیری عجیبی اعلام کرد که سوریه آرام است و نیازی نیست در مورد اتباع ایرانی ساکن در دمشق اقدامی صورت گیرد. رسانه های دولتی ایران نیز در اخباری که حتی با گزارش تلویزیون دولتی سوریه هم مغایر است، ادعا کردند که نیروهای دولتی سوریه کنترل امور را به طور کامل در دست گرفته اند.

در این میان موضع گیری های بنیامین ناتنیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نیز قابل توجه بود. ابراز نگرانی نتانیاهو از انتقال سلاح های شیمیایی و موشکی سوریه به لبنان و به خطر افتادن امنیت اسرائیل، احتمال تحرک نظامی صهیونیست ها را مطرح می کرد و حاکی از این بود که اسرائیل ممکن است قصد دخالت در اتفاقات سوریه را داشته باشد.

گزارش شده که مرکز تحقیقات استراتژیک تل‌آویو خواستار تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی برای حفظ امنیت سلاح‌های شیمیایی سوریه شده و از آمریکا، ترکیه، اردن و روسیه نیز برای آنچه مهار سلاح‌های مخفی سوریه خوانده، دعوت کرده است.

مقامات آمریکایی نیز از سرنوشت سلاح‌های شیمیایی سوریه ابراز نگرانی کرده‌اند. سخنگوی کاخ سفید گفته است که ایالات متحده، موضوع زرادخانه سلاح‌های شیمیایی سوریه را در مشورت با همسایگان این کشور و جامعه جهانی پیگیری می‌کند.

پیش از این یکی از افسران جداشده از ارتش دولتی سوریه به رویترز گفته بود که سلاح‌های شیمیایی این کشور پس از کشته شدن چهار مسئول بلند پایه امنیتی نظامی در مناطق مختلف سوریه جا به جا شده‌اند.

جنگ در شهرهای مختلف/ تانک‌ها در خیابان‌ها

روز یکشنبه اول مرداد، نیروهای ارتش سوریه به منطقه برزه در حومه دمشق یورش برده‌اند. به گزارش بی بی سی، مخالفان دولت و ساکنان این منطقه گفته‌اند که هلی‌کوپترها اهدافی را در سطح زمین هدف قرار داده‌اند و تانک‌ها و نیروهای زرهی وارد خیابان‌های منطقه شده‌اند. همچنین گروه ناظران حقوق بشر سوریه، از گروه‌های مخالف دولت، اعلام کرده است که نیروهای ارتش به منطقه مزه، در دمشق اعزام شده‌اند.

به گفته مخالفان دولت، درگیری‌هایی نیز در شهرهای حماه و دیرالزور رخ داده است. مخالفان دولت گفته‌اند که چند شهر کوچک دیگر که در حد فاصل حلب تا مرز با ترکیه در غرب سوریه قرار دارند نیز زیر آتش نیروهای ارتش بوده‌اند.

یکی از گروه‌های مخالف دولت که در داخل سوریه فعالیت می‌کند، اعلام کرده است که دیروز (شنبه، ۳۱ تیر) در شهر حلب ۱۸ نفر کشته شده‌اند. این گروه تعداد کل کشته‌شدگان در سراسر سوریه در این روز را ۱۳۰ نفر اعلام کرد که ۳۴ نفر آنها در استان حمص و ۲۸ نفر در دمشق و مناطق حومه‌ای آن بوده‌اند.

در این میان، خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، اعلام کرده که محله‌های کابون و میدان در دمشق از دست شورشیان به‌در آمده و دوباره تحت کنترل سربازان اسد قرار دارد. تلویزیون سوریه نیز در برنامه‌ها خود از عادی بودن اوضاع در پایتخت خبر داد. این شبکه همچنین تصاویری از چند جسد به همراه مقداری مهمات پخش کرده و آنها را اعضای گروه‌های تروریستی خواند.

به گفته مخالفان دولت، ارتش به ساکنان برخی مناطق هشدار داده است که قبل از آغاز بمباران قریب‌الوقوع در این مناطق، خانه‌هایشان را ترک کنند.

بر اساس گزارش‌ها، درگیری‌ها در حمص نیز ادامه داشته است. این شهر در ماه‌های گذشته از مراکز اصلی درگیری مخالفان دولت و نیروهای ارتش سوریه بوده و گزارش شده که نیروهای دولتی به معترضان در زندان اصلی شهر حمله کرده‌اند. اخوان المسلمین سوریه، از گروه‌های اصلی مخالف دولت سوریه نیز روز شنبه ۲۱ ژوئیه اعلام کرد که تسلط حکومت سوریه در بسیاری از مناطق در حال از دست رفتن است و خواهان برقراری نظم و خویشتنداری شد.

گزارش شده است که هزاران نفر از مردم سوریه برای گریز از خشونت‌ها در حال فرار به کشورهای همسایه بوده‌اند و بر اساس اعلام کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، پناهجویان سوری افزون بر لبنان، به کشورهای عراق، ترکیه و اردن پناه برده‌اند.


 


سیدهادی خامنه ای، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام در پیامی خطاب به مهدی کروبی، که هفته گذشته خواهر خود را از دست داده، این فقدان را به وی تسلیت گفته است.

به گزارش کلمه در این پیام آمده است:

جناب حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مهدی کروبی

درگذشت همشیره مکرم جنابعالی که افتخار تربیت فرزند شهیدش مقامی ارجمند را برای آن مرحومه به ارمغان آورده به جنابعالی و همسر گرامیتان و سایر بازماندگان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحومه علو درجات و برای جنابعالی صبر و توفیق مسئلت می نمایم.

*****

همچنین در پیامی دیگر که در سایت ملی مذهبی منتشر شده است جمعی از فعالان فرهنگی و سیاسی درگذشت خواهر مهدی کروبی را به وی تسلیت گفتند. در بخشی از این پیام خطاب به آقای کروبی آمده است: خدمات شما در راستای عدالت و حقیقت، هرگز از خاطره جمعی ایرانیان محو نخواهد شد:

جناب حجة الاسلام و المسلمین مهدی کروبی

درگذشت همشیره محترمه حضرتعالی را به شما و خاندان گرامی تسلیت گفته و برای آن مرحومه که فرزندشان نیز در راه استقلال این میهن شهید شده اند، رضوان و رحمت الهی را تمنا داریم.

حمایت های شجاعانه شما از حقوق و خواسته های اساسی مردم، اعتراض شما به رفتارهای غیر اخلاقی و غیر شرعی حکومت با منتقدان و مخالفان، و همراهی شما با آسیب دیدگان آخرین انتخابات ریاست جمهوری، هر چند منجر به حبس و حصر غیر قانونی شما شد و در نهایت، از آخرین وداع با همشیره خویش محروم گشتید، ولی خدمات شما در راستای عدالت و حقیقت، هرگز از خاطره جمعی ایرانیان محو نخواهد شد.

ضمن عرض تسلیت به جنابعالی و خاندان محترم، در آغازماه مبارک رمضان، رحمت و غفران برای آن مرحومه، صبر برای بازماندگان، و آزادی سریع و بدون قید و شرط را برای جنابعالی آرزومندیم.

عبدالعلی بازرگان – محمد برقعی – رضا حاجی – تقی رحمانی – علی سرداری – احمد صدری – محمود صدری – رضا علیجانی – حسن فرشتیان – مرتضی کاظمیان – محسن کدیور – علی مزروعی – فهیمه ملتی – مهدی ممکن – مهدی نوربخش – صدیقه وسمقی – حسن یوسفی اشکوری.

*****

درگذشت خواهر مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز که بیش از ۵۰۰ روز از حصر غیرقانونی و غیرشرعی او می گذرد در حالی با ممانعت حکومت از حضور وی برای شرکت درمراسم تشییع زینب کروبی همراه بود که سیل پیام های تسلیت به او به ناکامی دوباره حاکمانی ختم شد که نه تنها مدعی آن هستند که دیوارهای حصر به درخواست مردم به روی رهبران جنبش سبز کشیده شده بلکه در توهمات خود تا جایی غوطه ور شده که خواب انزوای رهبران و همراهان سبزشان را می بینند.

طیف های مختلف از مراجع تقلید و سیاسیون و احزاب تا روحانیون نواندیش حوزه و شخصیت های مختلف و مهم سیاسی ضمن تسلیت و همدردی با یار دیرینه امام خمینی، تجدید میثاق دوباره ای با او کرده و با تاکید مجدد بر غیرقانونی بودن حصر همراهان سبز خود، نشان دادند که رهبران جنبش سبز از یادها نرفته اند.

پیام هایی که انزجار خود را از رفتار حکومتی اعلام داشت که نه تنها یکی از پیشگامان انقلاب و مبارز را به جرم دفاع از مظلوم و تقبیح ظلم و ظالم محبوس کرده بلکه از حضور وی برای شرکت در مراسم سوگواری دو خواهرش که اتفاقا هر دو آنان افتخار مادر شهید بودن را داشتند، ممانعت کند.

پیام های تسلیت به مهدی کروبی؛ ناکامی حکومت از انزوای همراهان جنبش سبز


 


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر پس از اینکه وظایف اصلی حکومت و حاکم را بیان می کند، شاه کلید و گام اصلی برای موفقیت در این امر مهم را بیان می فرماید. کسی می تواند این بار گران را بر دوش بگیرد و به سر منزل مقصود برساند که ابتدا خویشتن خویش را سیاست کرده باشد و قبل از حکومت بر مردم، حاکم بر خود باشد. حاکم پارسا به عنوان یک شخص هیچ خواسته ای ندارد و تنها به خواست خدا، که همان خدمت به مردم و اجرای عدالت و ادای حقوق انسان هاست، می اندیشد. حضرت می فرماید:

«او [فرماندار مصر] را به پرهیزگاری و تقوای الهی و ایثار و فداکاری در راه اطاعت او و متابعت از آنچه در کتابش فرمان داده، چه امور واجب و چه مستحب و سنت، اموری که سعادت و شقاوت انسان تنها به تبعیت و انکار و ضایع ساختن آنها بستگی دارد، فرا می خواند. به او فرمان می دهد که خداوند سبحان را با دل و دست و زبان یاری دهد، چرا که خداوند یاری یاری دهنده خود و عزت عزیزدارنده خود را بر عهده گرفته است. و نیز از او می خواهد که خواسته های نابجای خود را در هم شکند و به هنگام وسوسه های نفس، خویشتن داری پیشه کند زیرا که نفس اماره همواره انسان را به بدی وا می دارد، مگر اینکه رحمت الهی شامل حال او شود».

حاکم و حکومتی که خود را خدایی می شمارد باید خود را نبیند و تنها خدا و خواسته های او را ببیند. او باید خود را محو سازد و تنها در پی اجرای قسط و عدل و رفع فساد و تبعیض و فقر باشد چرا که خدا این امور را می خواهد. اجرای این امور تنها و تنها در صورتی ممکن است که حاکم و حکومت خود را فدای دین و آرمان های بلند آن نماید، نه اینکه به دین و ارزش های دینی و انسانی و اخلاقی به عنوان ابزاری برای حفظ و ارتقای قدرت بنگرد. نظامی پارسایانه است که حفظ ارزش های انسانی و اخلاقی و دینی را بالاترین و مهم ترین تکلیف خود بداند نه اینکه این ارزش ها را برای بقای خود فدا سازد و قربانی کند.

به هر حال سخن امام(ع) این است که حکومت خدایی با پارسایی و پرهیزگاری حاکم ممکن می گردد چرا که چنین حاکمی نه تنها خواست خدا را بر خواست خود مقدم می سازد، بلکه خواستی برای خود قائل نیست و حاضر است خود را در راه خواست خدا فدا سازد. این امر می طلبد که حاکم قبل از پذیرش وظیفه مهم اداره جامعه، و پس از آن و تا پایان کار به مبارزه با نفس بپردازد و به فرموده امام(ع) خواسته های خود را در هم شکند و لگام نفس اماره خود را در اختیار گیرد.

آن حضرت در جای دیگر به شکلی متفاوت بر این نکته پای می فشرد: «بر فرمانروا لازم است که پیش از سیاست سپاهیان خود، خویشتن را سیاست کند» و می فرماید: «هر کس نفس خود را سیاست کند (و بر آن امیر و فرمانروا باشد) به سیاست کردن بر مردم دست یابد» و می فرماید: «نفس های خود را با پارسایی سیاست کنید» (غررالحکم، ح۹۳۳۳ و ۸۰۱۳ و ۵۵۸۸).

در حکومت علوی حاکم خودی و نفسی نمی بیند که آن را در نظر بگیرد. این حکومت اموی است که در آن شخص حاکم و خواسته های او مقدم بر هر چیز است. درست است که یک نظام حکومتی باید اقتدار داشته باشد تا بتواند در برابر دشمنان و متجاوزان بایستد و بر مشکلات فائق آید و … اما خطای حاکمان اموی در این است که اقتدار نظام را همان اقتدار فرد حاکم می انگارند و برای نشان دادن این اقتدار به هر حربه و وسیله ای متوسل می شوند. اما در نظام حکومت علوی شخص حاکم خود صرفا ابزاری برای اجرای حق و عدل است و خود باید فدا گردد. اقتدار نظام در این حکومت هرگز اقتدار شخص نیست، بلکه اقتدار نظامی است که ملت رکن اصلی آن را تشکیل می دهد.

از آنجا که در نظام حکومت علوی خواست شخص حاکم مطرح نیست و خواست خدا و اصول مندرج در کتاب خدا حاکمیت دارد، پس هرگز روابط شخصی حاکم با افراد معیار گزینش و سنجش و اعطای پست و مقام نیست. اینگونه نیست که حاکم به خاطر سوابق شخصی نسبت به کسی کینه بورزد و با حقد و کینه نسبت به افراد تصمیم بگیرد و درباره آنها داوری نماید. ممکن است در گذشته ها فردی اختلافات یا انتقاد ها یا برخوردهایی با فردی که بعدا به حکومت می رسد داشته باشد، اما حاکمی که بر نفس خود غلبه دارد توانایی این را دارد که دل را از کینه ها بشوید و انتقام گیری نکند و مصلحت دین و کشور و ملت را در نظر بگیرد.

حاکم پارسایی که بر نفس خود غلبه دارد جان و حیثیت و آبرو و تمام هستی خود را در راه دین و کشور و مصلحت ملت فدا می کند. چنین حاکمی همیشه تصمیمات و سخنان گذشته خود را بازبینی می کند و در پی آن است که هرگاه خطایی در آنها مشاهده کرد آنها را اصلاح کند. فردی که همه جا بر روی سخنان و تصمیمات گذشته خود می ایستد و هرگز حاضر نیست خطاهای خود را بپذیرد و همیشه به توجیه آنها می پردازد و علت همه نابسامانی ها و مشکلاتی را که در جامعه به وجود آمده است، مخالفان سیاسی و منتقدان و دشمنان خارجی اعلام می کند و حاضر نیست که بپذیرد که برخی از سیاست های او خطا بوده است، هرگز متقی و پرهیزگار نیست. این انسان، خداپرست و حق پرست نیست، بلکه شیطان پرست و نفس پرست است و مصداق این فرمایش خداوند است که کسانی هوای نفس خود را اله و معبود خود گرفته اند (جاثیة/۲۳).

حاکم الهی و پرهیزگار هرگز با لجبازی و پای فشردن بر مواضع خطا و ناصواب خود ملتی و کشوری را بر لب پرتگاه سقوط نمی برد و آنگاه که مصلحت ملت و دین را در چیز دیگری ببیند از سخن و تصمیم خود عقب نشینی می کند. ایستادن روی سخن خود و فقر و فلاکت و بدبختی ملت را نظاره کردن و شعارهای پوچ و تو خالی دادن و ماجراجویی هایی که هزینه سنگین آنها را ملت می پردازد شجاعت و اقتدار نیست، بلکه حماقت و تهور است. امام علی(ع) می فرماید: «شجاع ترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند» و می فرماید «شجاع ترین مردم کسی است که با بردباری بر نادانی چیره آید» و می فرماید «شجاع تر از خردمند وجود ندارد» و می فرماید: «آفت شجاعت، فرو گذاشتن دور اندیشی است» (غررالحکم، ح ۱۰۵۹۱ و ۲۸۹۹ و ۳۳۵۷ و ۳۱۸۸).


 


بدنبال فراخوان تعدادی از فعالان سیاسی و دانشجویان به زندان، عادل محمد حسینی از دانشجویان اصلاح طلب نیز روز گذشته راهی اوین شد.

به گزارش رسیده به ندای سبز آزادی، وی همزمان با اولین روز ماه رمضان برای اجرای حکم خود به زندان اوین رفت.

حکم دادگاه بدوی در شعبه پانزده دادگاه انقلاب و به قضاوت قاضی صلواتی یک سال و چهار ماه حبس تعزیری بود (یک سال برای اقدام تبلیغی علیه نظام و چهار ماه برای توهین به احمدی نژاد) که در دادگاه تجدید نظر به ترتیب به شش ماه حبس تعزیری و یک و نیم میلیون تومان جزای نقدی تبدیل شد.

عادل محمد حسینی دی ماه سال ۸۹ بازداشت شد و پس از چندی پس از تبدیل قرار بازداشت موقت وی به قرار وثیقه به طور موقت آزاد شد.


 


با وجود نظر پزشکان و دستور اکید بیمارستان از انتقال سید مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی محبوس در قرنطیه بند سپاه به بیمارستان فارابی برای ادامه مداوای چشم بیمارش جلوگیری شد.

به گزارش کلمه، به دنبال معالجات ماه گذشته چشم سیدمصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت، بیمارستان فارابی مقرر کرد تا ماه بعد نیز او برای گرفتن عکس چشم و اقدامات بعدی به بیمارستان اعزام شود که این اقدام انجام نشد و مداوا نیمه تمام مانده است.

معاون سیاسی وزارت کشور اصلاحات پس از چند ماهی که از تاری چشم رنج می برد، نهایتا ماه گذشته با پی گیری های فراوان خانواده و به تشخیص و تأیید دادستان به بیمارستان فارابی اعزام شد و با وجود آنکه پزشکان متخصص بیمارستان تاکید کرده بودند که تاجزاده باید یک شب در بیمارستان بماند تا امکان مراقبت های لازم را داشته باشد ماموران بی توجه به این توصیه ظرف مدت دو ساعت او را به زندان بازگرداندند و مجددا یک روز بعد و با پی گیری های بسیار، تاجزاده برای معاینه مجدد به بیمارستان اعزام شد.

لازم به ذکر است اخیرا پزشک قانونی برای مشکل گردن او نیز عمل جراحی را توصیه کرده که با اهمال و کندی روند اداری زندان مواجه شده است.

بنا به گفته همسر تاجزاده که چهارمین روز ماه رمضان شرایط قرنطینه و انفرادی اش دو ساله می شود، به گفته خود با شدائد زندان کنار آمده است تنها به این امید که آخرین زندانی سیاسی جمهوری اسلامی باشد.

پیش از این تاجزاده در واکنش به حکم زندان همسرش، فخرالسادات محتشمی پور گفته بود، پرونده او و خانواده اش دست مجتبی خامنه ای است و خانواده او نیز بارها اعلام داشته اند که در زمینه ملاقات ها؛ مرخصی و درمان تاجزاده مقامات قضائی از خود سلب مسوولیت کرده اند و اعلام کرده اند که تصمیمات درباره این زندانی در جایی دیگر گرفته می شود.

در حال حاضر با توجه به تغییرات جدید مسئولین زندان اوین معلوم نیست که عدم انتقال تاجزاده به زندان صرفا بی توجهی و فراموشی است یا این که در راستای بدرفتاری ها و سوء برخورد با زندانیان برای ایجاد فشار بیشتر روی زندانیان سیاسی است؟!

گفته می شود پزشک معالج چشم این زندانی سیاسی حداکثر یک هفته تأخیر را برای انجام اقدامات بعدی ممکن دانسته است.

خانواده و دوستان و همکاران و هم فکران او به شدت نگران سلامتی اش هستند که با اهمال مسئولین قضائی و مأموران امنیتی سپاه با مخاطره جدی روبروشده است.


 


سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر ایران، به وضعیت برخی از زندانیان سیاسی بیمار اشاره کرد و از وی خواست طبق وظیفه ای که سازمان ملل متحد بر عهده اش قرار داده است، تدابیر لازم را برای توقف فوری این وضعیت و الزام مقامات حکومتی ایران به رعایت حقوق اولیه زندانیان بیمار اتخاذ کند.

به گزارش کلمه، در این نامه که از سوی اردشیر امیر ارجمند برای احمد شهید ارسال شده، با اشاره به نامهای بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی، محمد صدیق کبودوند، نرگس محمدی، مهدی محمودیان، فریبرز رییس دانا، محمد سیف زاده، حامد روحی نژاد، انور حسین پناهی، حشمت الله طبرزدی و خانمها کبری بنازاده امیرخیزی و زینب جلالیان؛ از وضعیت ویژه این زندانیان سیاسی که سلامتی یا حتی حیات برخی از آنها در خطر جدی است، ابراز نگرانی شده است.

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، یک سال پیش هم در نامه ای به احمد شهید خواستار رسیدگی او به اعتصاب غذای زندانیان و تشکیل یک کمیته حقیقت یاب درباره قتل هاله سحابی و هدی صابر شده بود. وی در پاییز سال قبل هم در نامه ای دیگر به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد، فهرستی از آخرین موارد نقض حقوق بشر در ایران را اعلام کرده بود.

امیر ارجمند اکنون در این نامه، رفتار مقامات ذی ربط در ایران با زندانیان سیاسی بیمار را مصداق نقض آشکار و مستمر تعهدات بین المللی ایران و همچنین قوانین داخلی کشور دانسته و تاکید کرده که به موجب موازین بین المللی حقوق بشر از جمله قواعد حداقل استاندارد در رفتار با زندانیان و همچنین قوانین و مقررات داخلی ایران، کلیه زندانیان بیمار باید بدون هیچ گونه تمایز مخصوصا از نظر عقیده سیاسی، مذهب، قومیت و جنسیت از خدمات و مراقبت های درمانی و پزشکی مناسب برخوردار باشند.

متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسمه تعالی

جناب آقای احمد شهید

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر ایران

در حالی که اقتدارگرایان حاکم بر ایران همچنان بر نقض آشکار و سیستماتیک حقوق بشر و حقوق بنیادین شهروندان ایرانی اصرار می ورزند، لازم می دانم توجه جنابعالی را به وضعیت ویژه برخی از زندانیان سیاسی که سلامتی یا تمامیت جسمانی آنها در خطر جدی است، جلب نمایم.

آقای بهزاد نبوی با هفتاد سال سن یکی از مسن ترین زندانیان سیاسی ایران است. ایشان علی رغم وضعیت جسمانی نامناسب، به خصوص درد شدید کمر که نیازمند معالجات مستمر و خاص است، همچنان در زندان بوده و از خدمات درمانی و پزشکی مناسب و به موقع محروم است. آقایان مصطفی تاجزاده و ابوالفضل قدیانی نیز در شرایط جسمانی نامناسبی قرار دارند. این دو زندانی به جهت پافشاری بر مطالبات و حقوق قانونی مردم با سختگیری مضاعف زندانبانان مواجه شده و از خدمات پزشکی مؤثر محروم هستند.

آقای محمد صدیق کبودوند از ۲۶ می ۲۰۱۲ در اعتراض به وضعیت خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده است و اکنون در شرایط جسمانی بسیار وخیمی قرار دارد.

خانم نرگس محمدی دچار بیماری فلج غضلانی است و باید تحت مراقبت پزشکان شخصی خود باشد. در حالی که ایشان در شرایط جسمانی بسیار وخیمی قرار دارد، بیش از یازده روز است که از اجازه ملاقات و حتی تماس تلفنی محروم است.

عده ای دیگر از زندانیان سیاسی از جمله آقایان مهدی محمودیان، فریبرز رییس دانا، محمد سیف زاده، حامد روحی نژاد، انور حسین پناهی، حشمت الله طبرزدی و خانمها کبری بنازاده امیرخیزی و زینب جلالیان محروم از خدمات درمانی و پزشکی ضروزی، مناسب و مؤثر هستند.

به موجب موازین بین المللی حقوق بشر از جمله قواعد حداقل استاندارد در رفتار با زندانیان و همچنین قوانین و مقررات داخلی ایران، کلیه زندانیان بیمار باید بدون هیچ گونه تمایز مخصوصا از نظر عقیده سیاسی، مذهب، قومیت و جنسیت از خدمات و مراقبت های درمانی و پزشکی مناسب برخوردار باشند. رفتار کنونی مقامات ذی ربط در ایران با زندانیان سیاسی بیمار، نقض آشکار و مستمر تعهدات بین المللی ایران و همچنین قوانین داخلی این کشور است. لذا این شورا از جنابعالی درخواست دارد به موجب وظیفه ای که سازمان ملل متحد بر عهده شما قرار داده است، تدابیر لازم را برای توقف فوری وضعیت حاضر و الزام مقامات حکومتی ایران به رعایت حقوق اولیه زندانیان بیمار اتخاذ فرمایید.

اردشیر امیر ارجمند

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید

۲۱ ژوییه ۲۰۱۲

نسخه انگلیسی نامه

 In the name of God

21 July 2012

Dear Dr. Shaheed,

Pursuant to the earlier communications, while the ruling authoritarian apparatus continue their gross and systematic violation of the basic and fundamental rights of the Iranian people, I am writing to draw your attention to the plight of a number of political prisoners whose health or physical integrity is in serious jeopardy.

Mr. Behzad Nabavi, 70, and one of the oldest political prisoners in Iran, who has been suffering from general ill health, especially acute lower back pain, and in need of sustained, special care and treatment, has been kept in prison and deprived of proper and timely medical care. Mr. Mostafa Tajzadeh and Mr. Abolfazl Ghadyani, who have persisted in their defence of the constitutional rights and demands of the people have been subjected to harsher treatment by prison wardens, and deprived of effective medical care. Both suffer serious physical conditions.

Mr. Mohammad Seddigh Kaboodvand who has been on hunger strike since 26 May 2012 protesting his unjust imprisonment is in critical physical conditions.

Mrs. Narges Mohammadi, the well-known human rights activist, who has been suffering from acute muscle paralysis, should be under the care of her personal physician. Despite such critical physical conditions, she has been deprived of routine visits and even telephone contact for over 11 days already. This has raised serious concerns about the state of her health.

A number of other political prisoners, including Mr. Mehdi Mahmoudian, Fariborz Raies-Dana, Mohammad Seifzadeh, Hamed Rouhinejad, Anvar Hossein-Panahi, Heshmatollah Tabarzadi, and Mrs. Kobra Banna-zadeh Amirkhizi, and Mrs. Zeinab Jalalian all need urgent, effective medical care.

The current treatment of political prisoners by the Iranian prison/judicial authorities is, needless to say, in blatant and systematic violation of all recognized international rules and norms and Iran's international commitments and obligations, including the minimum standards for the treatment of detainees, as well in contravention of the applicable national law and constitutional guarantees.
In light of the foregoing, it is our earnest hope that you would take all necessary measures, in pursuit of your mandate, towards effective compliance of the Iranian authorities with their obligations and observance of the basic rights of all political prisoners, especially those in need of urgent medical care.

I remain, Sincerely Yours

Ardeshir Amir-Arjmand

Spokesman
The Coordinating Council for the Green Path of Hope of Iran

Dr. Ahmad Shaheed
United Nations Special Rapporteur
on the Human Rights Situation
of the Islamic Republic of Iran


 


سایت نزدیک به حسین شریعتمداری، از اینکه در مراسم سومین سالگرد شهدای جنایت کهریزک، «در همه جای سالن به طور آزادانه از نماد فتنه ۸۸ یعنی پرچم و دستبند سبز استفاده شده» و «شعارهای ساختارشکنانه» و «شعارهایی علیه نظام و در حمایت از سران فتنه» سر داده شده و مراسم به همین خاطر نیمه تمام مانده، ابراز نگرانی کرد و درباره «زنده شدن فتنه» هشدار داد!

گزارش کلمه از مراسم سالگرد شهدای کهریزک
گزارش روزنامه شرق از این مراسم

به گزارش کلمه، مراسم بزرگداشت قربانیان جنایت کهریزک پس از اعتراض حاضران به استفاده سخنران از تعبیر «فتنه» برای توصیف وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و سر دادن شعارهای الله اکبر و یاحسین میرحسین از سوی آنها، نیمه کاره پایان یافت. این موضوع ظاهرا خشم اقتدارگرایان را برانگیخته و سایت صراط نیوز که متعلق به یکی از اقوام حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان است، با اشاره به این موضوع نسبت به «زنده کردن فتنه در مراسم شهدای کهریزک» هشدار داده است.

این سایت با اشاره به اینکه مراسم امسال «در فضایی متفاوت تر از دو سال گذشته برگزار شد و با سر دادن شعار های ساختار شکنانه از سوی حاضران علیه نظام، این مراسم به طور نیمه کاره پایان یافت» از اینکه «برخی از عوامل فتنه ۸۸ و چهره های مطرح جریان اصلاحات» و «چهره های فعال در جریان فتنه و سیاسیون منفعل» در چنین مراسم هایی «مجالی تازه برای دید و بازدید پیدا می کنند» ابراز نگرانی کرده است.

در ادامه مطلب صراط نیوز آمده است: «مجوز دار بودن این مراسم، همواره باعث گردیده تا بر خلاف دیگر مراسمات، بسیاری از متهمان فتنه ۸۸ بتوانند آزادانه با حضور در آن، برخی مواضع ساختار شکنانه خود را مطرح سازند و به دلیل متصل بودن این مراسم به چند چهره خاص با هیچ محدودیتی هم رو به رو نشوند.»

در گزارش این سایت بدون اینکه به نام «میرحسین» اشاره شود یا حتی از شعار «الله اکبر» ذکری به میان بیاید، تاکید شده که مراسم امسال «برخلاف مراسم دو سال گذشته که با حضور برخی مسئولین کشور حالتی رسمی تر داشت، امسال با سر دادن شعارهایی علیه نظام و در حمایت از سران فتنه، نیمه کاره پایان یافت.»

این سایت نزدیک به حسین شریعتمداری همچنین به ادامه اعتراضات پس از پایان نیمه کاره مراسم نیز اعتراف کرد و نوشت: «هدایت دار شدن شعار پراکنی جمعیت حاضر در مراسم به خیابان مجاور مسجد نور ، حکایت از وجود لیدری واحد اما پنهان با برنامه ریزی قبلی برای این ماجرا داشت که با توجه به حضور گسترده برخی متهمان فتنه ۸۸ در این مراسم ، بعید هم به نظر نمی رسید.»

نویسنده سایت مذکور به متهم‌سازی و محاکمه غیابی قربانیان فقید بازداشتگاه کهریزک هم پرداخته و نوشته است: «در دو طول سه سال گذشته آنقدر از مظلومیت سه کشته شده در کهریزک سخن به میان آمده و روی آنان مانور تبلیغاتی صورت پذیرفته که همه از یاد برده متهمان کشته شده به جرم بر هم زدن امنیت ملی در کهریزک بازداشت شده اند و بنا بر برخی شنیده ها حتی خانواده یکی از کشته شدگان رابطه نزدیکی با برخی از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) داشته است.»

سایت نزدیک به نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان، همچنین با این عبارات به یادداشت خود خاتمه داد: «فارق از تمام این حرف و حدیث ها، نباید فراموش شود که هنوز در رابطه با قتل افرادی نظیر (شهید حسن غلام کبیری، سرور برومند و فاطمه رجب پور “مادر و دختری که به دست فتنه گران شهید شدند”، شهید بسیجی محمد‌حسین فیض، مصطفی غنیان) و بسیاری دیگر از افرادی که در جریان نا آرامی های سال ۸۸ به دست فتنه گران شهید شده اند اقدامی صورت نپذیرفته است.»

این رسانه اقتدارگرا که مدیر آن خواهرزاده شریعتمداری است که ظاهرا دروغ پردازی را از دایی اش به ارث برده، اشاره نکرد که متهم قتل حسن غلام کبیری در دادگاههای جمهوری اسلامی تبرئه شده و مشخص شده که قتلی در کار نبوده و این بسیجی در یک حادثه تصادف کشته شده است.

سایت نزدیک به شریعتمداری همچنین ادعا کرده که سرور برومند و فاطمه رجب پور «به دست فتنه گران شهید شدند» اما نگفته که این مادر و دختر از جمله ۸ نفری بودند که جلوی پایگاه بسیج در خیابان جناح تهران بر اثر تیراندازی کشته شدند و در آن روز کسی جز نیروهای بسیج مستقر در پایگاه، اسلحه در دست نداشت و نهادهای امنیتی حکومت هم پس از سه سال ادعا، هیچ سندی مغایر با این واقعیت ارائه نکرده اند.

سایت مذکور همچنین در حالی از محمد‌حسین فیض و مصطفی غنیان به عنوان افرادی که به «دست فتنه گران شهید شده اند» نام برده که واقعیت جز این است و مراجعه به گفته های نزدیکان محمدحسین فیض (اینجا) و گزارش های متعدد درباره اینکه مصطفی غنیان به خاطر الله اکبر گفتن اعتراضی در پشت بام، از پایین مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیده است (اینجا و اینجا)؛ دروغ بودن این ادعا را نیز ثابت می کند.


 


آدم‌هاى بد حتى در قبر هم می‌خواهند کلک بزنند

در «فروع کافی» روایتی در باب سؤال و جواب در قبر آمده که نشانگر آن است که آدم‌هاى بد حتى در قبر هم می‌خواهند کلک بزنند. پناه به خدا! خدا می‌داند من وقتى روایت را خواندم، به خودم آمدم. که بشر چقدر اسیر هوی نفس است. روایت در فروع کافى «باب المسألة فى القبر و من یسأل و من لا یسأل»: عن ابراهیم بن أبى البلاد، عن بعض اصحابه، عن أبى الحسن موسى(علیه السلام)، «قال: یُقال لِلمؤمنِ فِى قَبره: مَن ربُّک؟ قال: فیقول: الله، فیقال له: ما دینُک؟ فَیقولُ: الإِسلام، فَیُقال لَه: مَن نَبیُّک؟ فیقول: محمّدٌ، فیقال مَنْ امامک؟ فیقال: فلانٌ »، در قبر از مؤمن سؤال می‌شود: دینت چیست؟ می‌گوید اسلام. می‌گویند: پیامبرت کیست؟ می‌گوید: محمد(ص). «فَیُقالُ: کَیفَ عَلِمتَ بِذلِکَ»؟ می‌گویند: چطور فهمیدى؟ ]خوشا به حال آنکه بلد است آنجا جواب بدهد. فلانى از کجا یاد گرفتى؟ چطور شده خوب حاضر جوابى؟ با همه مشکلاتى که بوده، جان کندن مشکل‌ترین حال آدم است، براى این که همه آن‌چه را که یک عمر برایش تلاش کرده، دارد از دست می‌رود: زن، بچه، خانه، زندگى، اموال، … همه را دارند می‌گیرند.[.

«فیَقُولُ: أمرٌ هَدانى اللهُ لَهُ وَ ثَبَّتَنى عَلیهِ»، بارک الله به این ایمان، نمی‌گوید: از خودم بوده، می‌گوید: خدا من را هدایت کرد و همان خدا، نگه داشت. نه به صورت جبر، به صورت احتیاج، یعنى من رفتم به طرف او، او هم آمد به طرف من، او هم لطف کرد در حال من. «فیُقال لَهُ: نَمْ نَومةً لاحِلمَ فیها نَومةَ العَرُوس»، به او گفته می‌شود: بخواب یک خوابى مانند خوابیدن عروس. «ثُمّ یُفتَحُ لَه بابٌ إلَی الجَنّة فیَدخُلَ عَلیهِ مِنْ روُحِها و رَیحانِها» ، بابى از بهشت برایش باز می‌شود، تا نسیم‌هاى بهشتى بر او بوزد. «فَیَقوُلُ: یا رَبِّ عَجِّلْ قیامَ الساعَةِ لَعلّى أرجِعُ إلى أهلی وَ مالی» می‌گوید: با اینکه در بهشت باز شده که روح و ریحان بیاید و به او گفتند: خواب راحت برو! می‌گوید: خدایا! زود قیامت بشود، زن و بچّه و اموالم بیایند به آنها ملحق بشوم. یعنى زندگى اینطور باید باشد، مال باید از راه حلال باشد که آدم بخواهد در قیامت هم با او باشد، یا مال حلالى که باقیات الصالحات است و در راه حلال صرف شده است و زن و بچه‌اى داشته باشد که در عالم قیامت به حالش نفع داشته باشند.

«و یقال للکافر» کافر در اینجا به معناى ساتر الحق است، نه کافر یعنى آن که «اشهد ان لا اله الا الله» نمی‌گوید. «وَ یقال لِلکافِر: مَن ربُّک»؟ چون در دنیا به دروغ و کلک عادت کرده آنجا هم وقتی از او سؤال می‌شود ربّ تو کیست؟ «فیقول: الله»، خیلى قشنگ جواب می‌دهد: «فَیُقالُ: مَنْ نَبیُّکَ»؟ فَیَقُولُ: مُحَمَّد»، گفته می‌شود: پیامبرت کیست؟ می‌گوید: محمد! معلوم می‌شود در این دنیا هم گفته است. «فَیُقالُ ما دینُکَ ؟ فیقول: الإسلام»، وقتی می‌پرسند دینت چیست؟ قشنگ جواب داد و می‌گوید: اسلام! نمره‌اش در جواب بیست است. فرشته ها که او را می‌شناسند، می‌فهمند این کلک است، یک عمر با او بوده‌‌اند، می‌دانند همه‌جا کلک زده است، چطور شده، اینکه همه‌اش اهل کلک بود خوب و قشنگ جواب می‌دهد و حاضر جواب است؟! «فَیُقال: مِنْ أینَ عَلِمتَ ذلِک»؟ از او پرسیده می‌شود این‌ها را از کجا بلد شدى؟! «فَیَقُولُ: سَمِعتُ النّاسَ یَقُولُونَ فَقُلتُهُ»، در پاسخ می‌گوید: من از مردم شنیدم که این‌ها را می‌گفتند من هم مثل آنها گفتم. ملائک سؤال از واقعیّت می‌کنند اما این کافر کلک می‌زند و با زبان جواب می‌دهد. آنها می‌خواهند بگویند: باید تمام روحت «الله ربى» بگوید و فقط لقلقه زبانی نباشد و عقد قلبی باشد، اما او می‌گوید: فقط زبانم می‌گوید، در آیه شریفه هم دارد (الیَوم نَخْتِمُ عَلى أفواهِهِمْ)، معلوم می‌شود این‌ها آنجا هم می‌خواهند دروغ بگویند اما نمی‌شود. در ادامه حدیث می‌فرماید: «فَیَضْرِبانِهِ بمِرزَبةٍ لَو اجْتَمَعَ عَلیهِ الثَقَلانِ الإِنْسُ وَ الجَنُّ لَمْ یُطیقُوها» او را با پتکی می‌زنند، این پتک آن ‌قدر سنگین و محکم است که جن و انس هم در مقابل ضربه‌اى که می‌زنند طاقت نمی‌آورد. «قالَ: فَیذُوبُ کَما یَذُوبُ الرِّصاصُ»، این آدم ذوب می‌شود مثل اینکه مس ذوب می‌شود. «ثُمَّ یُعیدانِ فیهِ الرُّوحَ»، دوباره جانش بر می‌گردد، «فَیُوضَعُ قَلبُهَ بین لَوحینِ مِنْ نارٍ»، قلبش را بین دو لوح از آتش قرار می‌دهند، «فیقولُ یا رَبِّ أخِّر قِیامَ السّاعَةِ» در آن حال می‌گوید: خدایا! آخرت را تأخیر بینداز! چون اینجا که وضعم این است، دیگر واى به جهنّم!

————————————————————–

۱٫ الکافی ، ج۳، ص۲۳۸ـ ۲۳۹، باب المسألة فی القبر ومن یسأل و من لا یسأل… ، ح۱۱


 


کلمه – گروه اجتماعی: بزرگترین دریاچه داخلی کشور در آستانه خشک شدن است؛ درواقع دریاچه شور درحال تبدیل به بیابانی شور است و باید رنگ آبی آن را از نقشه پاک کرد و رنگ سفید نمک را در نقشه ها جایگزین کرد. با مرگ این دریاچه، دست کم سیزده میلیون ایرانی باید در انتظار سونامی نمک باشند. بادها تا ۱۰ میلیارد تن نمک را بر فراز ایران خواهند پاشید. وضعیت دریاچه آنقدر وخیم هست که یکی از معاونان سازمان محیط زیست اعلام خطر کند و بگوید که بیش از ۶۵ درصد عرصه این دریاچه خشک شده است.

اصغر محمدی فاضل، معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست ایران در این باره گفته است: “اندازه‌گیری املاح برخی نقاط دریاچه ارومیه نشان می‌دهد که در این بخش‌ها املاح به حالت فوق‌اشباع رسیده و دریاچه در آن قسمت‌ها آماده خشک شدن است. ” این مقام دولتی در گفت و گو با ایرنا، تاکید کرده است که کمتر از ۳۵ درصد از عرصه دریاچه ارومیه آبدار است.

این اعتراف این مدیر دولتی محیط زیست، یک ماه پس از آن صورت می گیرد که مدیر کل محیط زیست آذربایجان غربی با اشاره به طرح های تخیلی همچون بارور کردن ابرها و ایجاد بارندگی و نیز انتقال آب ارس، وعده داد که از تیرماه دریاچه دوباره جان می گیرد، ورودی آب هم افزایش می یابد و از میزان شوری آب دریاچه کاسته می شود. حالا در پایان تیرماه، مقام مافوق همین مدیر دولتی از خشک شدن بیش از ۶۵ درصد عرصه دریاچه خبر می دهد.

معنای ۳۵ درصد، چیزی جز فاجعه نیست و در واقع خبر از نابودی دریاچه می دهد، به طوری که محمد فاضلی تاکید کرده: “بخش هایی از دریاچه به دلیل غلظت و تراکم املاح به رنگ قرمز در آمده است که نشان دهنده وخامت وضعیت دریاچه در آن بخش هاست.” معاون سازمان حفاظت از محیط زیست ایران وزارت نیرو را نیز متهم کرده که حق آبه سالانه را تامین نکرده است: “وزارت نیرو از آغاز فصل آبی سال گذشته- مهرماه تا آخر شهریورماه سال ۹۰- اقدام به رهاسازی حق آبه دریاچه تا سقف یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب کرده است در حالیکه آب دریاچه با تراکم بالا و به میزان زیادی کاهش یافته است و در حال حاضر به حدود ۲۴ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد اما با توجه به شرایطی که مسیرهای رودخانه ها به دلیل عدم لایروبی، برداشت های غیرمجاز در مسیر و انحرافی که در مسیرهای آبی منتهی به دریاچه وجود دارد، این میزان آب به حوضه دریاچه نمی رسد.”

اختصاص ۹۰ درصد منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و برداشت غیرمجاز از آب‌های زیرزمینی در پی حفر چاه سبب شده تا بزرگترین دریاچه داخلی کشور در معرض خطر خشک شدن کامل قرار گیرد. کارشناسان بارها هشدارد داده اند که در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد کرد.

یکی از طرح‌هایی که برای نجات دریاچه ارومیه مطرح شده، انتقال آب از نقاط دیگر به ویژه رود ارس است. به گفتهٔ نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه در مجلس، تنها راه نجات دریاچه ارومیه آبهای رود ارس و شهرستان پیرانشهر است. اما این ایده با مخالفت‌هایی روبروست.

در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی با دو فوریّت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه موافقت نکرد و این امر به بحرانی‌تر شدن اوضاع دریاچه دامن زد، علاوه بر این پیش بینی می‌شود در صورت خشک شدن احتمالی دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استان‌های همجوار باشیم و در ادامه این امر منجر به آواره شدن ۱۳ میلیون نفر خواهد شد.

دریاچه ارومیه علاوه بر دارا بودن جاذبه طبیعی، محور کشاورزی منطقه نیز هست. اعتدال ایجاد شده توسط آن و همچنین جمع آوری نمک باعث می‌شود تا کشاورزی ممکن شود. می‌توان دریاچه ارومیه را شرطی اساسی برای کشاورزی منطقه دانست.

از طرفی آب و هوای معتدلی که او ساخته است بدل به آب و هوایی گرم با بادهایی نمک آلود خواهد شد که چون سمی برای کشت و زرع حوزه سبز آب ریزش خواهد شد. در سه دهه اخیر در حوزه آبی دریاچه ارومیه حدود ۱۷ سد ساخته شده است و یک راه گذر خاکی که شرق و غرب این دریاچه را به هم وصل می کند نیز حوزه آبی یاد شده را عملا به دو بخش تقسیم کرده است.

به گفته کارشناسان محیط زیست، این اقدامات، دو دلیل عمده خشک شدن دریاچه ارومیه بوده است. دریاچه ارومیه به دلیل کم آبی در برخی از نقاط حتی تا ۱۰ کیلومتر پس‌روی داشته و بیش از شش متر از عمق آن کم شده است.

با وجود هشدارهای بسیاری که کارشناسان محیط زیست در ارتباط با وقوع سونامی نمک در این منطقه داده اند اما محمد جواد محمدی زاده، رییس سازمان حفاظت از محیط زیست، در گفت و گو با فارس گفت:”وجود سونامی نمک در دریاچه ارومیه را قبول ندارم.”

اما بر خلاف نظر رییس سازمان محیط زیست، نهاد “برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد” اسفند ماه سال گذشته در گزارشی در مورد عواقب زیست ‌محیطی خشک شدن دریاچه ارومیه هشدار داد و اعلام کرد که ارتفاع سطح آب دریاچه از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ به میزان هفت متر پایین رفته و بر اساس تصاویر ماهواره‌ای مساحت آن در این بازه زمانی از ۶۱۰۰ کیلومتر مربع به ۲۳۶۶ کیلومتر مربع کاهش یافته است.

این نهاد بین المللی اظهار نگرانی کرده است که این دریاچه دچار سرنوشتی همانند فاجعه دریاچه «آرال» شود. دریاچه آرال در آسیای میانه که از چند دهه قبل کاملا خشک شده است باعث شده تا مردم منطقه با فاجعه توفان‌های نمک مواجه شوند.

اعتراضات مردم منطقه نیز تاکنون پاسخی جز سرکوب و زندان نیافته است. پس از تجمعاتی که سال گذشته در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه در تبریز و ارومیه و دیگر شهرهای آذربایجان برگزار شد و پلیس با گاز اشک آور و گلوله پلاستیکی به آن پاسخ گفت، صدها نفر بازداشت و تاکنون دهها نفر محاکمه و به حبس و شلاق محکوم شده اند.

 

برخی گزارش های پیشین کلمه در این باره را در لینک زیر بخوانید:

سرکوب مردم معترض به خشک شدن دریاچه ارومیه، با گلوله‌ی پلاستیکی و گاز اشک‌آور
برخورد مأموران امنیتی با تجمع معترضان در تبریز و ارومیه
آذربایجان در غم مرگ تدریجی «چشم ایران» گریست؛ آیا صدای مردم شنیده می‌شود؟
گزارش تصویری تکان دهنده از دریاچه ارومیه: حیات وحش گرفتار در تله مرگ
تاج زاده: بی‌کفایتی دولت و بی‌توجهی مجلس و رسانه‌ها مردم آذربایجان را به خشم آورده است
حمایت شورای هماهنگی راه سبز امید از مطالبات هموطنان آذربایجانی
بیانیه اصلاح طلبان آذربایجان و بیانیه ۷۰۰ شهروند میانه


 


پرویز پیران از اساتید برجسته جامعه شناسی، دیگر در دانشگاه علامه طباطبایی تدریس نخواهد کرد.

به گزارش دانشجونیوز، در ادامه روند اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید در دانشگاه های کشور، پرویز پیران از اساتید شناخته شده جامعه شناسی کشور و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به خبرنگار روزنامه شرق گفته است که مسئولان این دانشگاه عذرش را خواسته اند.

پرویز پیران تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی پیش از انقلاب ۵٧ آغاز کرد. وی سپس برای ادامه تحصیل به ایالات متحده مهاجرت کرد و سرانجام در مقطع دکتری از دانشگاه کانزاس فارغ التحصیل شد.

وی پس از چهار سال تدریس در آمریکا با پیروزی انقلاب به کشور بازگشت و به تدریس در دانشگاه های مختلفی مانند علامه طباطبایی و تهران پرداخت. در سابقه پرویز پیران همچنین مشاور ارشد سازمان ملل از سال ١٩٩٩ میلادی و عضو هیأت علمى آکادمى سوئیس براى توسعه از سال ٢٠٠٣ نیز به چشم می خورد. وی در سال ١٣٨۴ نیز به همراه سعید مدنی به دلیل ارائه یک تحلیل اجتماعى در رادیو فرانسه به دادسرای ناحیه ٢١ احضار و با قرار کفالت آزاد شده بود.

دانشگاه علامه، پیشتاز در سرکوب دانشجویان و اساتید

دانشگاه علامه طباطبایی به ریاست صدرالدین شریعتی از مهرماه سال ١٣٨۴ یکی از مراکز اصلی سرکوب دانشجویان و اساتید در جامعه دانشگاهی کشور بوده است.

صدرالدین شریعتی فروردین ماه امسال در حالی از سوی وزارت علوم به دلیل کسب مقام نخست اسلامی کردن دانشگاه های کشور مورد تقدیر قرار گرفت که عملکرد وی در مواقعی حتی انتقاد نمایندگان مجلس را در پی داشته است.

دستور محمود احمدی نژاد برای برگرداندن مهدی طیب از اساتید گروه معارف که در مرداد ماه سال ١٣٨٧ از دانشگاه اخراج شده بود، نیز با بی توجهی صدرالدین شریعتی روبه رو شد.

نامه انتقاد آمیز ٧۵ تن از نمایندگان مجلس در بهمن ٨٨ خطاب به صدرالدین شریعتی، در اعتراض به اخراج و بازنشسته کردن اجباری اساتید در این دانشگاه نیز تغییری در سیاست های رییس دانشگاه علامه ایجاد نکرد.

در بخشی از نامه نمایندگان مجلس آمده بود: “متاسفانه بعضا مشاهده می شود تحت این شعار درست، اساتیدی که به گواهی ارزیابی های خود دانشگاه علامه طباطبایی، برجسته‌ترین عملکرد آموزشی و پژوهشی را داشته و در پویایی علمی، گوی سبقت را از همکاران دانشگاهی هم‌گروه خود ربوده‌اند، صرفا به جرم انتقاد نسبت به عملکردهای رییس دانشگاه، محکوم به حذف از دانشگاه شده و در صورت لزوم برای توجیه حذف آنان علیه ایشان پرونده‌سازی هم شده است”.

اخراج و صدور احکام محرومیت از تحصیل برای ده ها تن از دانشجویان دانشگاه علامه، تفکیک جنسیتی دانشجویان، اخراج اساتیدی مانند مرتضی مردیها، محمد شریف و دکتر مشیری، برکناری ١٢ تن از اساتید دانشکده اقتصاد به دلیل آنچه اخلال در برگزاری امتحانات دانشگاه عنوان شده بود و انحلال گروه توسعه از جمله خیانت های صدرالدین شریعتی به جامعه دانشگاهی کشور می باشد.


 


تعدادی از نمایندگان مجلس با امضای یک تذکر کتبی به وزیر دادگستری، خواستار آن شدند که پس از گذشت بیش از سه سال، در رسیدگی به پرونده «جنایت کهریزک» تسریع شود.

به گزارش کلمه، این تذکر که در آن علاوه بر پرونده بازداشتگاه کهریزک به عنوان یک «واقعه تلخ»، به دیگر پرونده های قضایی دولتی ها نیز اشاره شده، به برخی موارد ارجاع شده از سوی مجلس به قوه قضاییه نیز اشاره دارد و خواستار رسیدگی سریع به این موارد بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس شده است.

بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی، چنانچه نظر مجلس در تایید گزارش تهیه شده در کمیسیون مربوطه باشد موضوع جهت رسیدگی به قوه قضائیه و سایر مراجع ذیصلاح ارسال می شود تا خارج از نوبت و بدون تشریفات دادرسی رسیدگی شود. بر اساس تبصره ۲ این ماده نیز در صورتی که مجلس در مورد رئیس جمهور و یا هر یک از وزیران سه نوبت رای به وارد بودن گزارش بدهد طرح استیضاح در صورت رعایت مفاد اصل ۸۹ قانون اساسی در دستور کار قرار خواهد گرفت.

تذکر کتبی نمایندگان به وزیر دادگستری درباره پرونده کهریزک به امضای محمدرضا تابش، احمد توکلی، حسینعلی شهریاری، حسین امیری، الیاس نادران، جعفر زاده، نجابت، رسایی، امیرابادی فراهانی، مصباحی مقدم، عابد فتاحی، محجوب، قاضی پور، رجایی، دستغیب، زارعی، اکبریان و ثروتی رسیده است.

جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از آن اتفاق افتاد که مرتضوی و دو تن از زیردستان او به نامهای قاضی حداد و قاضی حیدری فرد، برخلاف قانون دستور انتقال گروهی از بازداشت شدگان اعتراضات خیابانی به بازداشتگاه نیروی انتظامی در منطقه کهریزک واقع در جنوب تهران را صادر کردند.

این سه قاضی هنوز محاکمه نشده اند، اما گروهی از ماموران نیروی انتظامی در این پرونده محاکمه شدند که دو تن از آنها به اعدام محکوم شدند؛ اما خانواده های قربانیان از آنها گذشت کردند و خواستار محاکمه و مجازات آمران و عاملان اصلی شدند.

سعید مرتضوی که در این پرونده به معاونت در قتل متهم است، با حمایت احمدی نژاد هم اکنون به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی مشغول به کار است. به گفته صالح نیکبخت، وکیل خانواده یکی از قربانیان، مرتضوی از مسئولان انتظامی خواسته بود به دروغ گزارش دهند که قربانیان کهریزک به خاطر ابتلا به مننژیت فوت کرده اند.

در ماجرای کهریزک، علاوه بر سعید مرتضوی، حسن حداد و علی اکبر حیدری فرد؛ در گزارش های تایید نشده از نقش افراد بانفوذ و بلندپایه ای همچون سردار رادان، سردار صدرالاسلام، حسین فدایی و … نیز سخن به میان آمده که هیچ گاه از طرف نهادهای رسمی تایید یا تکذیب نشده است.

در این بازداشتگاه، دهها تن از جوانان بازداشت شده زیر شکنجه قرار گرفتند و کشته شدن دست کم چهار تن از آنها به نامهای محسن روح الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی فر و رامین آقازاده قهرمانی مورد تایید قرار گرفته است.


 


خبرگزاری ایلنا در گزارشی از یاسوج، به شرح حال یک کارگر بیکار که فرزندش بیمار است، پرداخته و نوشته است:

قلب محمدرضا ۱۱ ماهه چشم به راه خیرینی است که اگر به او کمکی نکنند در کمتر از یکماه آینده از حرکت بازمی ایستد و پدر کارگر و مادر خانه دارش را در غمی ابدی فرو خواهد برد.

چشمان محمدرضا غلامی ۱۱ ماهه ساکن «بنسجان یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد» در چشمان مادری از پا افتاده و ناامید و پدری با دست‌های پینه بسته و از همه جا رانده زل زده و قلبش با زحمت فراوان نفس می‌کشد.

پاهای معصوم این کودک پردرد اما غافل از درد خود بدلیل ناراحتی قلبی‌اش روزبه روز ضعیف‌تر می‌شود و مادرش با گریه می‌گوید تنها پسرم جلوی چشمانم دارد آب می‌شود و نمی‌دانم چکار کنم در حالیکه همسرم حتی شغلی ندارد!

وی از دعاهای خود در این شب‌های ماه مبارک رمضان هم سخن برزبان می‌راند و از بیان دست تنگی نان آور خانه‌اش ابایی ندارد.

وقتی که مادر محمدرضا حرف می‌زند پدر این طفل معصوم در سکوتی معنادار سربه زیر دارد و مرتب ذکر می‌خواند.

«سهراب غلامی»، خود را کارگری معرفی می‌کند که هر روز به ایستگاه کارگران می‌رود تا شاید کاری پیدا می‌کند و نان شبی بخرد و زندگی روزمره‌ای بگذراند، او که کم حرف است و محجوب هیچ چیز جز سلامت فرزندانش و توان کار کردن از خدا نمی خواهد.

او نیز می‌گوید دو فرزند دارم یکی دختری شش ساله و این پسر ۱۱ ماهه که هر دو مشکل قلبی و کم خونی دارند اما وضعیت پسرم حاد‌تر است.

وی از تلاش‌های فراوان و التماس‌های شبانه روزی‌اش در بیمارستان شیراز اظهار تاسف می‌خورد و می‌گوید هرچه بیشتر التماس کردم کمتر جواب گرفتم و هر حرکتی برای درمان این کودک نیازمند پول است که ما نداریم.

پدر محمدرضا چشم به آسمان می‌دوزد و تنها ذکر «الهی شکر» بر زبانش بیرون می‌آید و بعد آه می‌کشد و دوباره به خاطرات تولد تنها فرزند پسرش برمی گردد.

وی گفت: «محمدرضا» یکبار «انژیوگرافی» شده و پزشکان گفته‌اند برای معالجه وی به ۲۰ میلیون تومان نیاز است اما نمی‌دانم از کجا این مبلغ را بدست آورم.

این پدر مهربان هر چند به زبان نمی‌آورد اما همین که با خبرنگاری صحبت می‌کند یعنی اینکه چشم براه است تا خیرین در این ماه مبارک به کمکش بشتابند تا شاهد از دست رفتن جان تنها پسرش نباشد.


 


سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت بنیان‌گذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران را تسلیت گفت.

رئیس جمهوری سابق در پیام خود، پروفسور محمد حسن گنجی را بزرگی از اهالی دانش و معرفت و از خادمان صدیق علم و دانشگاه و جامعه توصیف کرده که رخ در نقاب خاک کشید و همه اصحاب فضل و فضیلت و دانش را سوگوار کرد.

استاد پروفسور محمد حسن گنجی، استاد سرشناس جغرافیای دانشگاه تهران و بنیان‌گذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی روز ۲۹ تیرماه ۱۳۹۱ بر اثر حادثه ای در منزل رخ در نقاب خاک کشید.

متن کامل این پیام که در وب سایت خاتمی درج شده، بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگی از اهالی دانش و معرفت و از خادمان صدیق علم و دانشگاه و جامعه، حضرت استاد محمد حسن گنجی، رخ در نقاب خاک کشید و همه اصحاب فضل و فضیلت و دانش را سوگوار کرد.

من این مصیبت بزرگ را به مردم ایران، به دانشگاهیان گرانقدر و بخصوص شاگردان و تربیت شدگان آن عزیز و به خانواده مکرم و معظم او و نیز به مردم شریف بیرجند که دامانشان پرورنده این عزیز بزرگ بوده است تسلیت عرض می کنم و از درگاه حضرت باری تعالی برای آن فقید سعید رحمت و آمرزش طلب می کنم.

سید محمد خاتمی
۳۰ تیرماه ۱۳۹۱


 


به دنبال فشارهای اخیر از سوی اماکن نیروی انتظامی برای جداسازی دختران و پسران در سینماهای اردبیل، دو سینمای فعال این شهر در آستانه تعطیلی قرار گرفتند.

به گزارش فارس، معاون امور سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل با تایید این خبر اظهار داشت: در روزهای گذشته شاهد برخی ابلاغ‌ها و صدور بخشنامه‌هایی از سوی نیروی انتظامی برای سینماداران بودیم و آنها در یک کار غیر‌واقعی اقدام به تفکیک دختران و پسران ورودی به سینماها کنند که به نظر می‌رسد چنین چیزی امکان‌پذیر نباشد.

حمد‌الله اسکندری خاطرنشان کرد: ‌این فشارها و تهدید‌ها در روزهای گذشته برای دو سینمای فعال شهر اردبیل سنگین و گران بوده است که سینماداران اعلام کرده‌اند در صورت ادامه این روند سینماها را تعطیل کرده و از اکران فیلم خودداری می‌کنند.

وی با اعلام اینکه در این اوضاع و شرایط نامناسب در‌آمدی برای سینماها، ایجاد چنین محدودیت‌هایی آن هم به شکل غیر‌عملی می‌تواند ضربه‌ای مهلک بر صنعت سینمای استان اردبیل وارد کند، یادآور شد: سینماداران با چه مدرکی می‌توانند در ورودی‌های خود بازرسی قرار دهند تا از دختران و پسران شناسنامه خواسته و یا کارت هویت طلب کنند در حالی که نیروی انتظامی از انجام چنین کاری در دیگر اماکن عمومی عاجز است.

اسکندری با اعلام اینکه ایجاد چنین محدودیت‌های نامناسب می‌تواند تبعات مختلف اجتماعی نیز به دنبال داشته باشد، گفت:‌ در این زمینه به جای بگیر و ببند‌های پلیسی باید فرهنگ‌سازی از خانواده‌ها آغاز شود تا با تربیت صحیح و شایسته فرزندان خود اجازه بروز و ظهور آسیب‌های احتمالی را ندهند.

مدیر سینما انقلاب اردبیل هم با انتقاد از رویه غلط نیروی انتظامی در برخورد با برخی از آسیب‌ها و نارسایی‌های اجتماعی تصریح کرد:‌ ما سینماداران آنقدر توان و اختیار نداریم که بتوانیم در ورودی سینماهای خود کنترل‌چی قرار دهیم.

بهنام شهبازی تصریح کرد:‌ ما هم اکنون با مشکلات و تنگناهای عدیده‌ای در سینماها مواجه هستیم که ایجاد محدودیت از سوی اماکن نیروی انتظامی نیز می‌تواند مشکلات ما را مضاعف کند که در این زمینه از متولیان این بخش انتظار داریم با همراهی و همکاری بیشتر اجازه دهند سینماهای اردبیل روی پای خود بایستند و هر روز با چالش‌های جدید مواجه نشوند.


 


در پی درگذشت پروفسور محمدحسن گنجی، حجت الاسلام سیدهادی خامنه ای رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام پیام تسلیتی صادر کرد.

به گزارش کلمه، در بخشی از این پیام آمده است: هرکجا که دانش جغرافیا بر روی زمین بساطی گسترده بود، دکتر محمد‌حسن گنجی حضور فعال داشت. از مجامع علمی بین‌المللی تا دانشگاههای کشور، از سازمان هواشناسی تا دانشنامه‌های بزرگ و بنیادها؛ و در این سال‌های اخیر پژوهشکده تاریخ اسلام میزبان حضور علمی این فرزانه کم‌بدیل بود.

پرفسور محمد حسن گنجی، پدر جغرافیای نوین ایران و مرد سال ۲۰۰۱ هواشناسی جهان، پنج شنبه شب گذشته در تهران درگذشت. محمدحسن گنجی که پدر جغرافیای نوین ایران نامیده می شود و در سال ۲۰۰۱ میلادی به عنوان مرد سال هواشناسی جهان برگزیده شد، از چهره های ماندگار کشورمان بود که بنیانگذاری و ریاست سازمان هواشناسی و نیز ریاست بخش آسیایی سازمان هواشناسی جهانی را در کارنامه خود داشت. از او همچنین ۱۲ کتاب به زبان فارسی ، ۱۴ کتاب به زبان انگلیسی و بیش از ۱۰۰ مقاله در رشته جغرافیا و هواشناسی به جا مانده است.

مراسم تشییع مرحوم گنجی صبح امروز از مقابل دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران با حضور جمعی از مسئولان رسمی، رئیس و اعضای سازمان هواشناسی کشور، اعضای سازمان نقشه‌برداری ایران، استادان دانشگاه و چند نسل از شاگردان محمد حسن گنجی و همچنین اعضای خانواده‌اش، از مقابل دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران برگزار شد.

متن کامل پیام تسلیت سیدهادی خامنه ای که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

انا لله و انا الیه راجعون

اندیشمند فرزانه‌ای که دانش و دانش‌پژوهان جغرافیای ایران وامدار اویند. استاد گرانقدری که خدمات علمی‌اش در سطح ملی و بین‌المللی زبانزد است.

هرکجا که دانش جغرافیا بر روی زمین بساطی گسترده بود، دکتر محمد‌حسن گنجی حضور فعال داشت. از مجامع علمی بین‌المللی تا دانشگاههای کشور، از سازمان هواشناسی تا دانشنامه‌های بزرگ و بنیادها؛ و در این سال‌های اخیر پژوهشکده تاریخ اسلام میزبان حضور علمی این فرزانه کم‌بدیل بود.

عضویت در شورای علمی گروه جغرافیای تاریخی، تحریریه فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات تاریخ اسلام و شورای عالی علمی دانشنامه جغرافیای تاریخی جهان اسلام جلوه‌هایی از ثمرات علمی این دانشمند در این پژوهشکده بود.

فقدان این چهره برجسته علمی را که بی‌تردید برای جامعه علمی ایران ضایعه جبران‌ناپذیری است به ملت شریف ایران و دانشگاهیان و پژوهشگران تسلیت می‌گوییم و برای ایشان رضوان الهی را طلب می‌کنیم.


 


چند روز پیش رسانه های جریان حاکم اصولگرا از گردهمایی جمعی خبر دادند که آنها را اصلاح طلبان میانه رو معرفی می کردند. همزمان، همین رسانه ها از تغییر نام یک گروه سیاسی ناشناس به “جبهه اصلاح طلبان” خبر دادند؛ نامی شبیه جبهه اصلاحات که از سالها قبل در عرصه سیاسی کشور فعال است. آن گردهمایی و این تغییر نام، که البته در هر دو مورد بلافاصله مشخص شد بیشتر جنگ روانی رسانه های مدعی اصول است تا واقعیت؛ این سؤال را مطرح کرده که آیا پروژه تولید اصلاح طلبان بدلی، کمکی به حل مشکلات حاکمیت می‌کند؟

به گزارش کلمه، خبرهای مربوط به این کنگره و همچنین جبهه جدید موسوم به اصلاح طلب، با سرعت بسیار در اکثر سایتها و روزنامه های جریان حاکم تکثیر و بازنشر شد. رسانه های محافظه کار و دولتی با لحنی خوشحال از این خبرها استقبال کردند و این موارد نیز به فهرست ادعاها و تعریضاتی اضافه شد که زیر خبرهای ویژه و در گوشه و کنار گزارش ها و تحلیل های رسانه های مدعی اصول تکرار می شود.

پایه گذاران حزب جدید

ابتدا خبرگزاری ها و سپس مطبوعات و سایت های این جریان، ادعا کردند جمعی از اصلاح طلبان با گرد آمدن در کنار یکدیگر و برگزاری کنگره سراسری تاسیس حزب وحدت و همکاری ملی ایران اسلامی را اعلام کردند. بنا به این گزارش ها، این کنگره با دعوت از اعضای آن از سراسر کشور صبح جمعه ۲۳ تیرماه در سالن اجتماعات حسینیه آل حیدر برگزار شد.

گفته شد که محمدرضا راه چمنی و همفکران وی، چهره های اصلی و مؤسس این حزب جدید، که خود آن را اصلاح طلب می دانند، خواهند بود. راه چمنی که مشی این حزب را خط امامی معتدل می نامد، می گوید: از سال ۸۷ مذاکراتی برای تشکیل چنین حزبی انجام شد، تا تشکل جدیدی ایجاد شود که بتواند نیروهای اصلاح طلب به ویژه اصلاح طلبانی که معتدل و خط امامی هستند را سازماندهی و به فضای سیاسی کشور وارد کند.

این فعال سیاسی که آخرین خبرهای منتشر شده از او در مطبوعات، مربوط به زمانی بود که اختلافات درونی حزب همبستگی با تلاش محافل سیاسی و رسانه ای محافظه کار علن شد، اکنون گفته که نام حزب مورد نظر وی، پس از انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸ مشخص شده و یک سال بعد نیز وزارت کشور در ابلاغیه ای مجوز فعالیت آن را صادر کرده و حالا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، این حزب قرار است فعال شود.

در نخستین گردهم آیی این حزب، راه چمنی انتقاداتی را نیز نسبت به اصلاح طلبان مطرح کرد. وی گفت: اصلاح طلبان باید بدانند که نباید فقط به دنبال حرف درمانی باشند، مشکلات مردم را نمی توان با حرف حل کرد و درمان نمود. وی همچنین با ادعای مخالفت با افراط و تفریط، بیان کرد که این گونه حرکات به اصلاح طلبان ضربه زده است.

غیر از راه چمنی، خبرگزاری های فارس و مهر به نامهای دیگری نیز به عنوان فهرست مؤسسان این حزب نوپا اشاره کرده اند؛ از جمله مسعود حیدرنژاد، سید محمد هاشمی، سید سبحان حسینی، شهرام صادر، فریدون سلیمی نیا، حجت الاسلام فاضل امیر جهانی ، حجت الاسلام محمد حسین مغیثی، سید حسن میرقائمی و سید علی موسوی.

میهمانانی که نیامدند

نخستین گردهم آیی این گروه از فعالان سیاسی که بنا به اعلام خود اصلاح طلبی معتدل را مشی خود قرار داده اند، با دعوت از میهمانانی ویژه همراه بود که البته به این دعوت پاسخ مثبت ندادند!

بنا به گزارش ایسنا و به نقل از مجری کنگره، این حزب از شخصیت هایی همچون محسن رضایی دبیر مجمع تشخییص مصلحت نظام، مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، اسحاق جهانگیری وزیر دولت اصلاحات و محمدرضا باهنر نائب رئیس مجلس برای شرکت در این مراسم دعوت کرده بوده است که هر کدام بنا به دلایلی امکان حضور در جلسه را پیدا نکرده و بابت عدم حضور خود از برگزار کنندگان عذرخواهی کرده اند.

اصلاح طلبان جدید!؟

تشکیل حزب جدید اصلاح طلب توسط راه چمنی و برگزاری کنگره آن، بار دیگر بحث برآمدن طیفی جدید به نام اصلاح طلبی را در مرکز توجه قرار می دهد. این مسئله فراتر از این کنگره توجه فعالان سیاسی، اصلاح طلبان، منتقدین و حتی محافظه کاران را به خود جلب کرده است؛ چرا که هم گروهی از اقتدارگرایان حاکم و اقلیتی از گروههای کمتر فعال اصلاح طلبان طرحی را با عنوان و محتوای گروه اصلاح طلبان معتدل مطرح کرده اند. این تفکر و طرح، بیش از آنکه عقبه و پیشینه ای سیاسی داشته باشد به نظر می رسد محصول برخوردهای چند سال گذشته حکومت با جبهه بزرگ اصلاحات و منتقدین در کشور بوده باشد.

برخی ناظران سیاسی معتقدند از آنجا که حکومت با برگزاری دادگاه های نمایشی، پرونده سازی های غیرقانونی، بازداشت های بی مورد و حذف غیراخلاقی بسیاری از اصلاح طلبان در چند سال اخیر و پس از انتخابات ۸۸، فضا را برای گروه های اصلی اصلاح طلب و احزاب موثری چون مشارکت، مجاهدین انقلاب و … بسیار محدود و تنگ کرده و اجازه فعالیت عملا از آنها گرفته شده، گروهی از سیاسیونی که خود را اصلاح طلب دانسته اما از فراگیری، محبوبیت و مقبولیتی در بین مردم برخوردار نیستند را بر آن داشته تا با ورود به صحنه و خالی دیدن میدان از رقبا و اصلاح طلبان واقعی، به نقش آفرینی بپردازند.

به نظر می رسد میدان رقابت سیاسی در کشور نیز این روزها بیشتر برای همین گروه ها و افراد آماده و مهیا شده باشد، امری که با چراغ سبز و مساعد حکومت میسر شده، به طوری که حکومت و نهادهای امنیتی ممکن است حتی در سناریو های خود به خوبی از آن بهره گیرند. در خوشبینانه ترین حالت، می توان گفت گروه ها و شخصیت هایی که به واسطه حاشیه نشینی و حضور انتقادی کمرنگ در چند سال گذشته، کمتر مورد توجه نهادهای امنیتی و قضایی قرار گرفتند، این روزها مجال بهتری از سوی همین نهادها برای نقش آفرینی پررنگ تر در غیاب نیروهای اصلی اصلاح طلب مهیا می بینند.

شاید بتوان احزابی چون مردم سالاری را از این دست دانست. آنجا که سال گذشته در یک سیاست هماهنگ و یکپارچه تمامی گروههای اصلاح طلب و منتقد که در سال های گذشته از فعالیت منع شده بودند اعلام کردند به دلیل مهیا نبودن شرایط در انتخابات شرکت نمی کنند، این حزب با رهبری کواکبیان لیستی از افراد را در برخی شهرهای اصلی کشور منتشر و با عنوان ائتلاف اصلاح طلبان آن را وارد نمایش انتخابات مجلس کرد. شاید هم از این روست که این روزها این حزب و گروههای مشابه طرحی به اسم «مناسک» را مطرح کرده اند و با تغییر نام گروه خود به جبهه اصلاح طلبان و ادعای حضور ۵۰ حزب در آن!! سعی دارند ظهور گروهی جدید از اصلاح طلبان را مدیریت کنند. به ادعای طراحان، طرح مناسک به دنبال ایجاد نهاد رهبری اصلاح طلبان برای جلوگیری از یکه تازی برخی احزاب در درون جریان اصلاحات است. امری که البته بارها و بارها مورد انتقاد و تردید گروههای اصلی اصلاح طلب واقع شده است.

حزب سازی؛ همراه با نامزد سازی

به نظر می رسد پروژه برساختن گروهی جدید به نام اصلاح طلبان که قرار است بخش قابل توجهی از سناریوی رقیب تراشی برای اصولگرایان حاکم را در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو تامین کند، در همراهی با طرحی دیگر به عنوان نامزدسازی از طرف اصلاح طلبان در حال تکمیل است. با آنکه این روزها بحث انتخابات ریاست جمهوری کم کم داغ می شود، اما جبهه اصلاحات به دلیل برخوردهای غیرقانونی و حذفی حکومت و عملکرد چالش برانگیز در انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری، تاکنون برنامه و اراده ای جدی برای ورود به انتخابات نشان نداده است.

با این حال جریان حاکم مدعی اصولگرایی بر آن شده تا با ترتیب دادن و مدیریت کردن یک بازی، ساختن اخبار و شایعات مبنی بر حضور چند کاندیدا در جبهه اصلاح طلبان، فضای انتخابات را به صورت ساختگی گرم کند. این همان چیزی است که سایت اصولگرای تابناک نیز به آن اشاره کرده، آنجا که می نویسد: در این شرایط به نظر می رسد تولید کاندیداهای اصلاح طلب که بختی برای پیروزی در انتخابات ندارند و با حضور آنها تنور انتخابات گرم شده و احتمال کناره گیری برخی از آنها در آستانه انتخابات به نفع چهره های اصولگرا وجود داشته و در صورت باقی ماندن نیز با کسب آرای پایین، عدم اقبال مردمی به اصلاح طلبان را نشان خواهند داد، یکی از پروژه های اصولگرایان در ۶ ماه آینده خواهد بود.

شاید در واکنش به همین موضوع بود که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در بیانیه ای که به مناسبت سومین سالگرد جنبش سبز منتشر کرد، با شرح دستاوردهای جنبش سبز در سه سال گذشته، نسبت به جنگ روانی اقتدارگرایان و ایجاد جریان های اصلاح طلب بدلی تذکر داد: “طراحان جنگ روانی در جبهه استبداد اکنون پس از این ناکامی فضاحت‌بار و ناامید از جلب نظر جامعه،‌ راه چاره را در ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مخالفان و منتقدان دیده‌اند. ایجاد جریان‌های اصلاح طلب بدلی که اصلی‌ترین کارویژه آن‌ تأیید استبداد و اختناق و سانسور حاکم و مخالف‌خوانی و بدگویی علیه اصلاح‌طلبان راستین و دربند است، در کانون این عملیات روانی قرار دارد.”

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه خود افشای این ترفند جدید را وظیفه و مسؤلیت تاریخی فعالان جنبش سبز دانست و از همگان خواست تا از مرزبندی‌های کاذب از گونه اصلاح طلب و سبز، داخل و خارج، اصلاح طلب تندرو و اصلاح طلب معتدل، خودداری کنند و به این حقیقت توجه داشته باشند که از نگاه استبدادیان، اصلاح طلب خوب، اصلاح طلب مرده است.

احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم نیز اصلاح طلبان جدید را به سکه تقلبی تشبیه می کند که می خواهند اصلاح طلبان واقعی را بدنام کنند. این عضو جبهه مشارکت با اشاره به احتمال اعلام حضور برخی از گروه‌های اصلاح طلب ناشناخته در آستانه انتخابات و با بیان اینکه در شرایط فعلی نمی‌شود برای کسی کارت اصلاح طلبی صادر کرد، می گوید: البته یک حسن قضیه هم این است که اصلاح‌طلبی در حال حاضر نان و آبی ندارد و هرچند از طرف جامعه مقبولیت دارد، اما افراد سودجو بیشتر به دنبال منافع کوتاه مدت هستند تا سرمایه گذاری‌های بلند مدت.

مصطفی درایتی مشاور سید محمد خاتمی نیز چندان به این اصلاح طلبان نوظهور خوش بین نیست. او بر این اعتقاد است که اصلاحات همواره در میان افکار عمومی جامعه مقبولیت دارد و اینکه یک جریان تصنعی بتواند مردم را فریب بدهد غیر ممکن است. درایتی می گوید: پیش از این هم تلاش‌هایی برای ایجاد یک جریان تصنعی در اصلاحات شروع شد اما موفق نبود و طراحان جریان رقیب به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توان یک جریان را در غالبی دیگر رهبری کرد و ما نیز از این بابت احساس نگرانی نداریم ، زیرا بدل سازی نتیجه نخواهد داشت.

مطرح کردن نامهایی چون محمدعلی نجفی، عبدالله نوری، اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف و مجید انصاری که این روزهای به صورت واحد از سوی رسانه های مدعی اصول دنبال می شود، بیش از آنکه رنگی از واقعیت داشته باشد، از پروژه ای هماهنگ در بین اصولگرایان در جهت گرم کردن صوری تنور انتخابات و همچنین اختلاف افکنی بین فعالان جنبش سبز و اصلاح طلبان واقعی خبر می دهد که ضروری است همه منتقدان حاکمیت فعلی نسبت به آن هشیار باشند و از تلاش رسانه های حکومتی برای منحرف کردن افکار عمومی از کارنامه هشت سال حاکمیت بکدست جناح اصولگرا در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی به سمت دعواهای حیدری- نعمتی انتخاباتی جلوگیری کنند. همانگونه بارها همین چهره ها و پیش از آنها سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعلام کرده اند، هدف اصلی، نیل به انتخابات آزاد است و بدین معنا، شرکت در یک بازی انتخاباتی از قبل تعیین شده، چیزی جز نقض غرض نیست.


 


مراسم تشییع پیکر مرحوم محمدحسن گنجی؛ پدر علم جغرافیا و هواشناسی ایران صبح امروز از مقابل دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش ایلنا، این مراسم ساعت ۱۰:۳۰ صبح امروز (یکشنبه ۱ مردادماه) با حضور جمعی از مسئولان رسمی، رئیس و اعضای سازمان هواشناسی کشور، اعضای سازمان نقشه‌برداری ایران، استادان دانشگاه و چند نسل از شاگردان محمد حسن گنجی و همچنین اعضای خانواده‌اش، از مقابل دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران برگزار شد.

در این مراسم پیکر مرحوم گنجی، با مشایعت گروه تشریفات و موزیک ارتش، به مسجد دانشگاه تهران منتقل شد و نماز میت توسط محمود دعایی اقامه شد. بعد از پایان نماز، محمود دعایی در سخنانی درباره مرحوم گنجی گفت: منزل سابق استاد گنجی امروز به عنوان خانه هواشناسی نام گرفته است. در یکی از دیدارهایی که در همان خانه با ایشان وی داشتم، ایشان از اقدام شهردار تهران برای خرید آن خانه با قیمت مناسب و تبدیل آن به خانه جغرافیا بسیار راضی بود و تشکر می‌کرد.

وی از چاپ پایان نامه مرحوم گنجی خبر داد و گفت: این پایان‌نامه چیزی در حدود ۸۰ سال پیش و به دو زبان انگلیسی و فارسی، نوشته شده است. پایان‌نامه مرحوم گنجی علاوه بر ارزش زیاد علمی، به نوعی سندی تاریخی هم به حساب می‌آید. تلاش ما بر این است که هر دو نسخه این پایان‌نامه را به زودی منتشر کنیم.

دعایی به جایگاه علمی بسیار بالای علمی محمد حسن گنجی در سطح جهان اشاره کرد و گفت: ایشان این شرایط را داشت که درصورت خروج از کشور از امکانات بسیار خوبی در کشورهای اروپایی و یا آمریکا برخوردار باشد، اما مرحوم گنجی شخصی وطن‌پرست بود که تمام بی‌مهری‌ها را به جان خرید و در ایران باقی ماند و به کشورش خدمت کرد.

وی در پایان درگذشت گنجی را اضایعه بزرگی برای جامعه علمی و انشگاهی کشور دانست و گفت: مرحوم گنجی با وجود سن بیشتر از ۱۰۰ سال، از توانایی ذهنی بسیار بالایی برخوردار بود و اگر بر اثر آن حادثه فوت نمی‌کرد، می‌توانستیم سال‌ها از وجود ایشان استفاده کنیم.

هنری؛ یکی از شاگردان مرحوم گنجی هم در سخنانی کوتاه به نقش او به عنوان یک معلم دلسوز که زندگی خود را وقف آموختن نمود اشاره کرد.

پس از پایان مراسم، پیکر مرحوم محمد حسن گنجی به فرودگاه منتقل شد تا پس از انتقال به شهر زادگاهش؛ بیرجند، فردا (دوشنبه ۲ مردادماه) در بوستان پروفسور گنجی این شهر، به خاک سپرده شود. همچنین مراسم بزرگداشت آن مرحوم، ساعت ۱۱:۰۰ روز سه‌شنبه(۳ مردادماه) در دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

مرحوم محمد حسن گنجی روز پنجشنبه (۲۹ تیرماه)بر اثر خونریزی مغزی ناشی از زمین خوردن، در بیمارستان پیامبران درگذشت.


 


کلمه – گروه بین الملل: در برمه چه می گذرد؟ کشوری که در چند ماه گذشته نامش در رسانه های جهان با حرکت به سمت اصلاحات، دموکراسی، آزادی رهبر مخالفان از حصر خانگی و کاهش قدرت نظامیان مطرح بود؛ حالا چه شده که اکنون ذکر نامش در خبرها با تعابیری همچون درگیری قومی و مذهبی، کشتار و نسل کشی همراه شده است. ماجرا چیست؟

به گزارش کلمه، از چند هفته پیش و با بالا گرفتن درگیری ها در برمه، برخی رسانه های حکومتی در ایران با انتشار عکس هایی مربوط به زلزله و نسبت دادن این عکسها به کشتار مسلمانان در برمه، بسیاری از مردم را اشتباه انداختند و باعث انحراف افکار عمومی از واقعیت ماجرا شدند. عادت این رسانه ها به نوشتن دروغ و انتشار عکس های غیر واقعی و جعلی، بارها به ایرانیان و منافع ملی کشور صدمات جبران ناپذیری وارد کرده و در مواردی مانند انتشار مصاحبه جعلی با محمد مرسی، رئیس جمهور جدید مصر، آبروی ایران را به خطر انداخته است.

در مورد اخیر هم این دروغ پردازی ها باعث شد که مسلمانان برمه نیز به دلیل انتشار عکس های جعلی، مظلوم واقع شوند، و باعث شد که افکار عمومی و رسانه ها در مورد این اخبار دچار تردید شوند و واکنش به موقع نشان ندهند.

ماجرا از این قرار است که در اواخر ماه مه امسال، قتل های پراکنده ای در ایالت غربی برمه اتفاق افتاد. ابتدا ۱۰ مسلمان برمه ای در حمله اوباش بودایی به اتوبوسی به قتل رسیدند. این حمله به دنبال تجاوز و قتل یک زن بودایی در مرز بنگلادش اتفاق افتاد. به گفته مقامات محلی، شایع شده بود که قتل این زن توسط یک مسلمان انجام شده است.

این اتفاقات باعث بروز در گیری های خونینی میان بودائیان و مسلمانان برمه شد، درگیری هایی که به سرعت تمام ایالت غربی رخاین را در بر گرفت. بخش عمده مسلمانان برمه در رخاین زندگی می کنند. دولت برمه از ۱۰ ژوئن در این استان حالت فوق العاده اعلام کرده است. به دلیل گسترش خشونت ها تاکنون ده ها نفر کشته شده و بسیاری از مردم محل زندگی خود را ترک کرده اند.

از آن زمان نیرو های نظامی برای سرکوب ناآرامی ها و حفاظت از مساجد و صومعه ها در شهرها مستقر شده اند. روزنامه گاردین به نقل از مقامات دولتی برمه تعداد کشته های این درگیری ها را ۷۸ نفر اعلام کرده است و گفته می شود در این مدت خانه های تعداد زیادی از مسلمانان و بودائیان سوزانده شده است.

خشونت ها در شش هفته گذشته اغلب متوجه مسلمانان بوده است. بنجامین زاواکی محقق سازمان عفو بین الملل که در بانکوک مستقر است به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که نیروهای امنیتی مستقر در این استان از جنایات بودایی ها علیه مسلمانان چشم پوشی می کنند و در مواردی خودشان هم در خشونت ها شرکت دارند.

با وجود درگیری های شدید در منطقه رخاین، دولت برمه می گوید این منطقه آرام است و اعتراضات موجود در خصوص بدرفتاری با مسلمانان را بی اساس می داند. منابع محلی می گویند که ماموران در تخریب اموال مسلمانان و دزدیدن اموال آنها شریک بوده اند و حتی اجازه داده اند که بودایی ها به مسلمانان تحت بازداشت حمله کنند.

تین سین رئیس جمهور برمه هشدار داده است که بروز چنین درگیری هایی می تواند به روند کمرنگ شدن حکوکت نظامیان ضربه بزند. او چند روز پیش گفته بود که راه حل برای قوم اقلیت (مسلمانان) اخراج شدن از کشور یا فرستاده شدن به اردوگاههاست.

برمه ۵۳ میلیون نفر جمعیت دارد که حدود ۵ درصد از آنها مسلمان هستند. بزرگترین گروه مسلمانان برمه را اقلیت قومی بنگالی به نام روهینگایا تشکیل می دهند. این افراد در زمان استعمار انگلستان به مهاجرت به نقاط حاصلخیز تشویق شدند و گروهی از آنها به مناطق غربی برمه مهاجرت کردند. اما این مسلمانان هنوز از حقوق شهروندی برخوردار نیستند و همچنان به عنوان مهاجران غیر قانونی در خانه های خود زندگی می کنند.

دولت میانمار و همچنین اکثریت بودایی این کشور از به رسمیت شناختن این گروه سر باز می زنند و همچنان آنها را بنگالی می داند.

دولت برمه این افراد را بنگلادشی می داند و بنگلادش نیز می گوید که این افراد سال ها در برمه زندگی کرده و برمه ای هستند. در درگیری های اخیر، آوارگان مسلمان زیادی از برمه به بنگلادش پناه برده اند اما دولت بنگلادش می گوید که ظرفیت پذیرش پناهجویان بیشتری را ندارد.

به گزارش عفو بین الملل، پلیس برمه تا کنون تعداد زیادی از افراد روهینگایا را بازداشت کرده است. این اقوام همواره مورد ظلم و سرکوب قرار گرفته اند. سازمان ملل متحد می گوید آنها از جمله آزاردیده ترین اقلیت ها هستند. عفو بین الملل در بیانیه خود از ادامه حمله به مسلمانان و بازداشتهای خودسرانه آنها اظهار نگرانی کرده است.

از آن زمان، به گفته عفو بین الملل، مسلمانان توسط ماموران و همچنین افراد بودایی مورد حمله قرار گرفته، کشته شده و یا بازداشت شده اند. اموال تعداد زیادی از خانواده های مسلمان نیز تخریب شده است. بنیامین زاواکی، یکی از محققان سازمان عفو بین الملل، گفته است که مسلمانان در برمه یک اقلیت قومی هستند و نه تنها از سوی بودایی ها قربانی خشونت های قومی شده اند، بلکه مورد تعرض نیروهای امنیتی هم قرار گرفته اند. کریس لووا، محقق دیگری که وضعیت اقلیت مسلمان برمه را دنبال می کند، می گوید که صدها تن از مسلمانان بازداشت شده و تعدادی از آنها در بازداشت تحت شکنجه قرار گرفته اند. لووا می گوید که مرحله اول خشونت ها، حمله شهروندان بودایی به مسلمانان بوده است اما اکنون خشونت ها وارد مرحله دومی شده و آن سرکوب دولتی مسلمانان است.

محمد المصری نویسنده عرب زبان مصری در مقاله ای، زندگی مسلمانان برمه ای را یک تراژدی تمام عیار می نامد و از اینکه آنگ سان سوچی بانوی صلح برمه و پدرش ژنرال آنگ سان که او را پدر برمه مدرن می دانند هیچ حمایتی از اقلیت مسلمان این کشور نکرده اند، انتقاد می کند.

در آخرین سفر آنگ سان سوچی به اروپا، از او در مورد مسلمانان این کشور سوال شد و او گفت که وقتی در مورد قوم روهینگایا صحبت می شود معلوم نیست که به درستی در مورد چه کسانی حرف می زنیم؛ برخی از این افراد سال هاست که در برمه زندگی می کنند و در واقع بومی این منطقه هستند اما برخی دیگر به تازگی به برمه مهاجرت کرده اند.

اما این توضیحات کافی به نظر نمی رسد و از آنگ سان سوچی، که برنده جایزه صلح نوبل است و دنیا او را به نام منادی دموکراسی در برمه می داند، انتظار می رود نسبت به دفاع از حقوق تمامی اقلیت های مذهبی و نژادی کشورش به خصوص اقلیت های مسلمانی که سال ها مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند واکنش نشان داده و از حقوق انسانی آنها دفاع کند.

خانم سوچی به ویژه در میان سبزهای ایران به سالها مبارزه و مقاومت برای رسیدن به دموکراسی و حقوق بشر مشهور است. این ارزشهای جهانی، مرز نمی شناسند و قرار نیست در پیگیری آنها تبعیضی بین ادیان و قومیت ها و نژادهای مختلف برقرار باشد. آیا حق این نیست که آنگ سان سوچی، اولین صدایی باشد که از برمه‌ی رو به دموکراسی؛ در دفاع از حقوق اقلیت مسلمان این کشور بلند می شود؟


 


جلسه بررسی وضعیت کار و اشتغال در مجلس در روز یکشنبه، به فرصتی برای انتقادات نمایندگان از عملکرد دولت تبدیل شد.

آنها در این جلسه که با حضور عبدالرضا شیخ الاسلام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شد، نسبت به سود زیاد وام بانک ها به تولیدات و سرمایه گذاران، آمارهای وزارت کار مبنی بر کاهش نرخ بیکاری، چند شغله بودن مسئولان ، توقف نرخ رشد اقتصاد کشور و اشغال فرصت های شغلی توسط اتباع خارجی انتقاد کردند.

مهدی سنایی نماینده نهاوند در این جلسه به آمارهایی اشاره کرد که نشان می دهد نرخ رشد اقتصاد کشور طی چهار سال اخیر افزایش نیافته است و طی دو سال آینده هم رشد نخواهد یافت.

بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، وی با تاکید بر اینکه بر اساس قرائن موجود و نرخ رشد اقتصاد کشور امکان نرخ رشد اشتغال وجود ندارد، رکود صنایع را عامل دیگر عدم رشد نرخ اشتغال خواند و گفت: افزایش چک های برگشتی، کاهش اعطای اعتبارات بانکی به واحدهای تولیدی، افزایش تعداد مراجعه به نمایندگان برای اشتغال، شکست طرح های زودبازده اقتصادی همگی نمایانگر عدم رشد اشتغال در کشور است.

این نماینده همچنین فاش کرد که سازمان ها و ادارات در خصوص وضعیت اشتغال مجبور به آمارسازی شده اند.

نادر قاضی پور نماینده ارومیه هم با بیان اینکه بر اساس آمار وزارت کار امروز نباید هیچ بیکاری در کشور وجود داشته باشد، گفت: میزان رشد سرمایه گذاری نشان می دهد که تعداد اشتغال مورد ادعای دولت در طی سالهای اخیر به وجود نیامده است.

وی همچنین از نبود نظارت بر خصوصی سازی انتقاد کرد و خطاب به وزیر کار گفت: ادبیات شما در سال ۹۱ عوض شده است و به جای اینکه از واژه ایجاد اشتغال استفاده کنید بحث ایجاد فرصت های جدید شغلی را بیان می کنید.

عبدالرضا عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی هم با یادآوری اینکه قرار بود دولت در دو سال اخیر ۴ میلیون شغل ایجاد کند، گفت: علی رغم آمارهای وزارت کار در عمل در کشور ما بیکاری بیداد می کند.

وی با بیان اینکه یارانه مصوب مجلس در هدفمندی یارانه ها به بخش تولیدات پرداخت نمی شود و این امر بر مشکلات بخش های تولیدی افزوده است، از نبود هماهنگی میان وزارتخانه ها برای ایجاد اشتغال و حمایت از کارگران انقاد کرد و گفت: هیچ هماهنگی میان وزارت کشاورزی، صنعت معدن و تجارت و تعاون رفاه و تامین اجتماعی وجود ندارد، وزارت صنعت در فصل تولید برنج و مرکبات این محصولات را وارد می کند و بدین ترتیب به بیکاری ها دامن می زند.

جعفر قادری نماینده شیراز نیز تاکید کرد که آمارهای دولت مبنی بر فرصت های شغلی ایجاد شده به هیچ وجه صحت ندارد، و گفت: وزارت کار به عنوان دبیر شورای عالی اشتغال در خصوص هدایت منابع بانکی به سرمایه گذاران موفق عمل نکرده است.

حسینعلی حاجی نماینده شاهین شهر هم در این جلسه خطاب به وزیر کار گفت: اگر جنابعالی وزیر کار نیستید ما حرفی نداریم اما اگر وزیر کار هستید نمی توانید بگویید که آمار اشتغال و کار به من ربطی ندارد، پس مشکل اشتغال و کار در این کشور به چه کسی ربط دارد؟

وی با بیان اینکه ۸۰ درصد مراجعات به نمایندگان در خصوص تقاضای شغل است، گفت: بر اساس آمارهای ارائه شده توسط وزارت کار نباید در کشور این مقدار بیکار وجود داشته باشد.

حاجی تصریح کرد: فضای ناامن و عدم اطمینان به آینده در میان کارگران در حال افزایش است و واحدهای تولیدی مشکلات زیادی به خاطر عدم اعطای وام دارند و اگر عاشق نبودند کار را رها کرده ، کارگران را اخراج کرده و پول خود را در بانکها سرمایه گذاری می کردند.


 


با آنکه در حکم ممنوع الخروجی صادر شده برای همسر و دختر نسرین ستوده، ۲۰ روز مهلت برای اعتراض آنها در دادسرای اوین تعیین شده بود، دیروز از ورود وکیل آنها به این دادسرا جلوگیری شد.

به گزارش سایت ملی- مذهبی، دیروز – شنبه ۳۱ تیر ماه – خانم نسیم غنوی به عنوان وکیل مهراوه و رضا خندان، جهت اعلام وکالت و تسلیم لایحه ی اعتراضی به قرار ممنوع الخروجی آنها به دادسرای اوین مراجعه کردند که به طور غیر قانونی از ورود ایشان به ساختمان دادسرا جلوگیری به عمل آمد.

این در حالی است که طبق قانون هر متهمی بدون نظر گرفتن نوع اتهام انتسابی، اجازه دارد برای خود وکیل انتخاب کند، اما متاسفانه به وی حتی اجازه ی ورود به ساختمان دادسرا هم داده نشد. در نتیجه ایشان نه تنها موفق به تحویل وکالتنامه نشدند بلکه اساسا نتوانستد لایحه اعتراضی خود را نسبت به قرار صادره در شعبه ی مورد نظر به ثبت برسانند. حال آنکه در برگه ی احضاریه تاکید شده بود که ۲۰ روز برای اعتراض مهلت دارید و میتوانید اعتراض تان را کتبا به دفتر شعبه تحویل دهید.

پیش از این مسولین دادسرا اعلام می کردند در مراحل بازپرسی اجازه نمیدهند وکلا حضور داشته باشند. با وجود این وکلا حداقل این امکان را داشتند که وکالتنامه ی خود را به ثبت برسانند و یا لوایح و اعتراضات خود را به قرارهای صادره به شعب مربوطه تحویل دهند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته