محمد نهاوندیان رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران معتقد است که که نظام ارزی باید تک نرخی شود تا مفسده ها از بین برود و چندنرخی مولود رانت است چون ضریب تقاضا برای ارز مرجع را افزایش میدهد و به این دلیل محیط رانت میان نرخهای مختلف ارز وسیعتر میشود.
وی در یادداشتی در شرق نوشته است: شرایط اقتصادی و جو حاکم بر بازار «ارز» در حال حاضر بهگونهای است که ایجاب میکند تا بانک مرکزی آرامش و اعتماد را به بازار ارز برگرداند. در تحقق این مهم باید تصمیمگیران اقتصادی کشور نیز با بانک مرکزی همراه شوند چراکه تغییر سیاستها این اعتماد را کاهش میدهد و اثربخشی تصمیمات بانک مرکزی را کم میکند.
در موضوع نوسانات بازار ارز هیچگاه نباید این نکته را از خاطر دور کرد که اصولا شوکهای غیرقابل پیشبینی و نوسانهای پردامنه از آن جهت که قدرت برنامهریزی مدیران اقتصادی را کم میکند پرآسیب است.
در نوسانات اخیر نیز شاید یکی از عوامل اصلی چالش حاضر این بود که با وجود نرخ تورم بسیار بالایی که هر ساله وجود داشته است، نرخ ارز از نوعی ثبات نسبی برخوردار بود. به عبارت دیگر باید گفت قدرت خرید پول ملی در خرید کالا کاهش پیدا کرده ولی در خرید ارز حفظ شده بود و این ثبات پتانسیلی را ایجاد میکرد که افراد یا واحدهای اقتصادی برای حفظ ارزش داراییشان یا حتی نیت «سفتهبازانه» وارد تقاضای ارز شوند.
تصمیمگیران برای مدیریت بازار ارز البته باید دو طرف عرضه و تقاضا را مد نظر داشته باشند تا از این رهگذر آرامش و اعتماد لازم به بازار ارز برگردد و به درجه توفیق بانک مرکزی افزوده شود. لازمه دستیابی به این مهم با در نظر گرفتن اینکه بیش از ۷۰درصد عرضه ارز در بازار ایران توسط بانک مرکزی صورت میگیرد، این است که سیگنالهای بانک مرکزی با نگاه اعتماد از سوی فعالان اقتصادی نگریسته شود. از همین جهت این سیاست که نظام ارزی کشور باید تکنرخی شود و مدیریت آن هم به صورت شناور صورت گیرد؛ اگر بازار ببیند که بانک مرکزی در اعمال این سیاست جدی است با آن همراهی میکند.
تک نرخی شدن ارز الزام قانون برنامه پنجم توسعه است و بیگمان بازگشت به ارز تکنرخی مفسدهها را از بین خواهد برد. نباید فراموش کرد که ارز چندنرخی مولود رانت است چون ضریب تقاضا برای ارز مرجع را افزایش میدهد و به این دلیل محیط رانت میان نرخهای مختلف ارز وسیعتر میشود. کار در این فضا به جایی میرسد که تقاضا برای ارز مرجع از عرضه ارز پیشی میگیرد. اولویتبندیها هم باید از این خاصیت تولید رانت دور شوند و ارز تکنرخی را تحتتاثیر قرار ندهند. در بحث تصمیم دولت برای اولویتبندی در ارایه ارز به واردات، عدم تخصیص ارز مطرح نیست بلکه سخن از اولویتها در تخصیص است که البته با مکانیزم مشخصی اولویتها مشخص و رعایت خواهد شد.
بر اساس نظر دولت اولویت بالاتر با گروههای پنجگانه نخست است؛ بر همین اساس باید اول اطمینان حاصل شود که آن گروهها شرایط مطمئنی را دارند. به نظر من در این فضا ضرورت دارد تا حتما از التهابآفرینی جلوگیری شود. مسوولان اجرایی نباید در مرحله ثبت سفارش و گشایش اعتبار به متقاضیان بگویند که ارز به آنها تعلق نمیگیرد. در واقع اجرای صحیح اولویتها میتواند نیازها را تامین کند.
به کلامی دیگر نحوه اجرا از اهمیت خاصی برخوردار است. مدیران باید برای این اتفاق عملکرد خوبی را ارایه دهند به نحوی که اولویتها حجم رانت را در بدنه ماجرای ارز افزایش ندهد.
کلمه: در حالی که فساد اداری و اختلاس به همه جا رسیده و هر روز خبری از گسترش دامنه مفاسد مالی از بخش های مختلف دولت منتشر می شود، حیدر مصلحی مدعی است: شورای نظارتی کشور به هیچ وجه یک مقوله برای مچگیری نیست بلکه مجموعهای است تا به دستگاههای مدیریتی کشور در هر سه قوه کمک کند.
حیدر مصلحی در نشست جنبی جلسه “شورای دستگاههای نظارتی کشور” گفت: این دستگاه که زیرمجموعه سه قوه است هماهنگی در جهت تقویت مدیریت کشور خواهد بود.
به گزارش کلمه، این شورا نخستین بار در آبان ۱۳۸۷ به ریاست پور محمدی رییس سازمان بازرسی کشور به منظور هماهنگی بین دستگاه های نظارتی، مبارزه با فساد، ارتقاء سطح بهره وری و مدیریتی کشور، و استفاده از توان کارشناسی یکدیگر به نفع مدیرت کشور تشکیل شد.
در طی چهار سال فعالیت این شورا که نهادی موازی با سایر نهادهای بی تاثیر نظارتی است، هنوز گزارشی از فعالیت های آن منتشر نشده است و صرفا به برگزاری جلسات سالانه و کلی گویی بسنده شده است.
در جلسه اوایل سالجاری این شورا،احمدینژاد در سخنانی به سبک و سیاق شوخیهای طعنهگون خود در مسائل سیاسی پرداخته و گفته بود: مجلس نباید پای خود را فراتر از قانون بگذارد. وی در ادامه مواضع پیشین خود در رد نقش دولت در فساد مالی مدعی شد که اصل مسئله در دعواها و درگیریها فراموششده و با فردی از قوه دیگر با تخلفات محرز برخورد صورت نمیگیرد.
رئیس قوه قضاییه نیز در واکنش به این سخنان گفته بود که باید بپذیریم که در دستگاههای اجرایی ما فساد بوده است . به نظر میرسد سوای این فساد، یک رده پنهانی از فساد نیز وجود دارد؛ بهنظر من این ردههای پنهان بسیار مهمتر از ردههای آشکار است.
مصلحی که به گفته احمدی نژاد کفایت اداره وزارت اطلاعات را ندارد، بی توجه به فساد گسترده موجود گفته است: به هیچ وجه این مجموعه به معنای مچگیری نیست زیرا دستگاههای نظارتی وضعیتی دارند که با دید مچگیری به آنها نگاه میشود اما این مجموعه به این معنا نیست بلکه مجموعهای است که هدف آن کمک به دستگاههای مدیریتی کشور در هر سه قوه است که بخش عمده کار دست قوه مجریه است تا بتواند با توان بالاتری مدیریت کشور را اداره کند و معضلات و مشکلات کشور را برطرف سازد.
رئیس شورای دستگاههای نظارتی کشور تصریح کرد: با طراحی و برنامهریزی که انجام شده همین مباحث را در سطح استانها دنبال خواهیم کرد. همچنین خبرهای مختلفی در رابطه با موضوعات مختلف کشور مطرح شد و نسبتا تصمیمگیریهای خوبی در این جهت صورت گرفت.
کلمه_ گروه اجتماعی: همزمان با نامه نگاری وزیران کابینه احمدی نژاد در اعتراض به اتهامات سرحلقه فاطمی محمدرضا رحیمی، قاضی رسیدگیکننده به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران با بیان این که رای این پرونده هنوز صادر نشده است، بازهم از تاخیر در صدور رای این پرونده خبر داد.
سیامک مدیرخراسانی در گفتوگو با ایسنا، اظهارکرد: قرار بر این بود رأی ۷۸ متهم پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران تا پایان هفته گذشته صادر شود اما به دلیل سنگینی پرونده و سایر پروندههای در دست بررسی صدور رأی این پرونده اندکی زمان میبرد.
پیش از این اعلام شده بود که رأی متهمان پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران تا پایان تیرماه صادر میشود که این عملی نشد. پس از آن نیز قاضی رسیدگیکننده به این پرونده، پایان هفته گذشته ـ ۵ مردادماه ـ را برای انشاء رأی اعلام کرده بود.
دادگاه رسیدگی به اختلاس در بیمه ایران خرداد ماه سال جاری بدون حضور متهم اصلی سرحلقه خانه فاطمی برگزار شد. غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه تاکید کرده بود که نام محمدرضا رحیمی در فهرست متهمان پرونده فساد موسوم به "خانه فاطمی" نیست!
این در حالی است که دو سال پیش، الیاس نادران نماینده تهران با بیان اینکه افرادی که در بحث مفاسد اقتصادی از رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه مفاسد اقتصادی که اخیرا اعضای آن دستگیر شده اند اطلاعی ندارند، اظهار داشته بود: یا این افرادی که از آقای رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه فساد اطلاعی ندارند یا اینکه اطلاعات آنها ناقص است.
نماینده تهران گفته بود: آقای رحیمی رئیس حلقه فساد در خیابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزیع آن تصمیم گیری می کرده است و اکنون تقریبا همه اعضای این شبکه فاسد اقتصادی در خیابان فاطمی دستگیر شده اند الا معاون اول فعلی احمدی نژاد. اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجراییش از دستگیری مستثنی می کنند نه عادلانه است نه پذیرفتنی. شبکه فساد اقتصادی خیابان فاطمی متشکل از افرادی به اسامی جابر ابدالی، الیاس محمودی، مسعودی و برخی افراد بوده که همه این افراد دستگیر شده اند.
این سخنان با واکنش احمدی نژاد رو به رو شد و او مثل همیشه به دفاع از مردانش آمد و گفت: این سخنان و اتهامات بیاساس و صرفا یک حرکت سیاسی است.
در همین حال بدنبال اعلام اسامی مدیران ارشد دولت در اختلاس، معاونت حقوقی ریاست جمهوری به نحوه انتشار برخی اخبار در خصوص پرونده اختلاس بیمه ایران و نقض اصولی از قانون اساسی اعتراض کرد و آن را نقض حقوق شهروندی خواند!
با توجه به محرز بودن نقش محمدرضا رحیمی در پرونده اختلاس شرکت بیمه، پس از اظهارات اژه ای، ذبیحی نماینده دادستان در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده نام "م.ر" "معاون اول با عنوان "ریاست سابق دیوان محاسبات" در فهرست متهمان این پرونده اعلام کرد و گفت: "در ابتدای جلسه گذشته نام «م.ر» که در جلسه قبل برده شد مربوط به دوران ریاست دیوان محاسبات وقت بوده است و ربطی به سمت فعلی وی ندارد که بدین وسیله اصلاح می شود".
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه هم که طی سالهای گذشته متهم سازش و معامله بر سر پرونده معاون اول احمدی نژاد است ادعا کرده است که نتیجه این دادگاه و دادگاه بیمه عبرتی ماندگار برای همه کسانی شود که فکر میکنند میتوانند با سوءاستفاده از مناصب و قدرتهای اجرایی و با رانتهای مختلف به مال و ثروت برسند و ملت بزرگوار باید بدانند که تبعیضی در رسیدگی به اتهامات متهمان فساد اقتصادی در هر رده و مقامی که باشند نداریم.
اعتراض مردان احمدی نژاد به قوه قضاییه
در همین حال سایت الف خبر متعلق به احمد توکلی از منتقدان جدی احمدی نژاد خبر داد: در یکی از جلسات هیات دولت، احمدینژاد با انتقاد از نحوه برگزاری دادگاهها، ضمن گلایه از مطرح شدن نام محمدرضا رحیمی به عنوان متهم فساد اقتصادی در پرونده بیمه ایران، نسبت به تداوم این روند اظهار نگرانی کرده است.
در همین رابطه در یکی دیگر از جلسات هیات دولت، با انتقاد یکی از وزرا نسبت به بر سر زبان افتادن نام معاون اول در پرونده بیمه ایران، نامه ای توسط یکی از وزرا نوشته می شود و همه وزرا به جز یک وزیر پای آنرا امضا می کنند. امضا کنندگان این نامه خواستار اصلاح روند برگزاری دادگاهها شدند و نسبت به مطرح شدن نامه محمد رضا رحیمی به عنوان متهم به فساد اقتصادی در رسانه ها صریحا انتقاد کردند.
از سوی دیگر دبیر کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه جریان انحرافی برای حفظ بقای خود و هزینه کردن در تبلیغات انتخاباتی، بسیاری از ارگانهای اقتصادی کشور را قبضه کرده است؛ گفت: پس از پایان فعالیت دولت دهم ابعاد گستردهتری از فعالیتهای غیر قانونی جریان انحرافی نزدیک احمدی نژاد منتشر میشود.
وی نگفت چرا تاکنون به پرونده نزدیکان احمدی نژاد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تخلفات آشکار مالی و فساد گسترده و محرز داشتند رسیدگی نشده است.
هر چند بوترابی ادعا کرد که مصلحت شخص و اجتماع بر این است که با این اشخاص که محکومیت آنان قطعی شده است، برخورد قاطع شود، اما اراده ای برای چنین امری در هیچ یک از دستگاه های تحت امر قوه قضاییه و مجریه دیده نمی شود.
دعای روز نهم ماه مبارک رمضان: خدایا قرار ده برایم در این روز بهرهای از رحمت وسیعت و راهنماییام کن در این ماه به سوی دلیلهای درخشانت و مرا به سوی موجبات خوشنودی همهجانبهات سوق ده به حق محبتت ای آرزوی مشتاقان
حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، یکی از رهبران در حصر جنبش سبز با اشاره به دیدار خود با سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان تاکید می کند که دغدغه ی اصلی او آزادی زندانیان سیاسی و رفع حبس آقایان کروبی و موسوی است و نه انتخابات ریاست جمهوری، و تنها در موقعیتی که این آزادی ها تامین شده باشد می توان در باره ی ورود به انتخابات ریاست جمهوری بحث و گفتگو کرد.
حسین کروبی در گزارشی که از این دیدار در صفحه ی فیس بوک خود منتشر کرده، آورده است که ریس دولت اصلاحات تاکید کرده که تا کنون از نامزدی هیچ فردی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نکرده است و مصداق و نحوه نامزدی اصلاح طلبان باید موکول به اجماع اصلاح طلبان باشد.
متن یادداشت حسین کروبی به شرح زیر است:
هفته پیش فرصتی دست داد که با آقای خاتمی دیداری داشته باشم. این دیدار در دفتر آقای خاتمی انجام شد و درباره ی اوضاع کشور، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده و پیشنهاد آقای عبد الله نوری برای تاسیس اتاق فکر اصلاح طلبان، صحبت کردیم.
اول از همه آقای خاتمی سلام گرمی به آقای کروبی رساند و گفت که آرزوی اصلی اش آزادی همه زندانیان سیاسی به خصوص آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد است. آقای خاتمی می گفت که نشانه هایی از تحقق این آرزو را می بیند که امیدوار است درست باشد.
بعد از آن به مساله انتخابات ریاست جمهوری سال آینده اشاره کردند و گفتند با توجه به فشارهای اقتصادی و سیاسی که به کشور و ملت در جریان تحریم ها و گرانی ها وارد شده است، فکر می کند که فقط با برگزاری یک انتخابات آزاد است که می توان ایران را از بحران خارج کرد.
آقای خاتمی البته تاکید داشت که دغدغه ی اصلی او آزادی زندانیان سیاسی و رفع حبس آقایان کروبی و موسوی است و نه انتخابات ریاست جمهوری! و تنها در موقعیتی که این آزادی ها تامین شده باشد می توان در باره ی ورود به انتخابات ریاست جمهوری بحث و گفتگو کرد.
ایشان تاکید کرد که تا کنون از نامزدی هیچ فردی در انتخابات ریاست جمهوری به طور مشخص و مصداقی حمایت نکرده است و مصداق و نحوه نامزدی اصلاح طلبان باید موکول به اجماع اصلاح طلبان باشد.
همچنین آقای خاتمی به طرح اتاق فکر اصلاح طلبان اشاره کرد و گفت من با اصل این کار و پیشنهاد آقای نوری موافق هستم اما چگونگی آن را باید صاحب نظران اصلاح طلب تعیین کنند و باید درباره همین موضوع اتاق فکر و نیز مساله انتخابات که آیا صحیح است وارد صحنه انتخابات شد، یا نه، و در صورت شرکت چطور وارد شد، باید نطرات آقایان کروبی و موسوی را حتما دریافت و آنها را لحاط کنیم.
روز اول مسابقات برای تیم ایران موفقیت ها و شکست های دور از انتظاری را به همراه داشت.
به گزارش کلمه، نوشاد عالمیان در اولین مسابقه ی خود در رشته ی تنیس روی میز، با پیروزی همراه بود، این اولین برد تاریخ ورزشی ایران در این رشته است. او در دور بعد با حریفی از تایلند روبرو خواهد شد.
همچنین الهه احمدی، در رشته ی تیراندازی با تفنگ بادی به مقام ششم دست پیدا کرد که در نوع خود موفقیت بزرگی برای این ورزشکار جوان ایرانی محسوب می شود. در این رشته ورزشکار چینی اول شد و اولین مدال طلای مسابقات را کسب کرد. الهه احمدی روز شنبه همچنان این فرصت را دارد که در رشته ی تیر اندازی در سه وضعیت مقام بهتری را کسب کند.
بر اساس این گزارش در ادامه ی امروز سولماز عباس زاده در رشته قایقرانی روئینگ در بین شش نفر، ششم شد، محسن شادی هم در همین رشته و قسمت مردان رتبه ی هشتم از هشت نفر را به دست آورد، ابراهیم برخورداری در رشته تیراندازی با تپانچه رتبه ی ۳۳ ام از میان ۴۴ شرکت کننده را بدست آورد، مهدی سهرابی و علی حقی در رشته ی دوچرخه سواری مسیر ۲۵۰ کیلومتری را نیمه تمام رها کردند و از خط پایان عبور نکردند، محسن زرگری دیگر رکاب زن ایرانی بر اثر حادثه زمین خورد و به بیمارستان منقل شد.
گزارش ها حاکی از سلامت جسمی او می دهند و مشکل خاصی برای این ورزشکار ایرانی اتفاق نیافتاده است، نوشاد عالمیان در تنیس روی میز به حریفی مسابقه را واگذار کرد که پیش از این او را برده بود و مه لقا جام در تیر اندازی با تفنگ بادی موفق به حضور در فینال نشد.
فردا تیم ایران تنها در رشته ی تیراندازی با تیر و کمان در رده بانوان و آقایان با زهرا دهقان و امید وزیری در رقابت ها شرکت می کند.
نتیجه مثبت آزمایش دوپینگ هایسن پولاکو، وزنهبردار آلبانیایی منجر به محرومیت او از حضور در بازیهای لندن شده است.
در پایان روز اول در جدول رده بندی مدال ها، چین، ایتالیا و ایالات متحده آمریکا در مقام های اول تا سوم قرار گرفته اند.
برنامه مسابقات روز یکشنبه را در زیر ببینید:
یکشنبه ۸ مرداد (۲۹ جولای)
از ساعت ۱۴: شمشیربازی سابر – مجتبی عابدینی- مرحله یک شصت و چهارم (ورزشگاه ExCel)
از ساعت ۱۸ تا یک بامداد ۹ مرداد: بوکس وزن ۶۹ کیلوگرم – امین قاسمی پور- دور اول (ورزشگاه ExCel)
گزارش دو مسابقه دیروز را در اینجا و برنامه کامل مسابقات ورزشکاران ایران را در اینجا ببینید. همچنین گزارش افتتاح المپیک لندن و رژه پر حرف و حدیث کاروان ایران را به همراه تصاویر در کلمه بخوانید.
اولین مراسم سالگرد قتل مظلومانه فاطمه باقری نژادیان، از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، عصر روز پنجشنبه ۵ مرداد ١٣٩١ برگزار گردید.
به گزارش دانشجونیوز، این مراسم با حضور خانواده، اقوام، دوستان و همچنین شخصیت های سیاسی و دانشگاهی در امامزاده پنج تن لویزان برگزار گردید.
در این مراسم که از ساعت ٧ الی ٨:٣٠ برگزار گردید، علاوه بر جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، محسن آرمین، حجت الاسلام موسوی لاری، حسین علایی، محمد جواد حق شناس، حجت الاسلام قوامی، نجف قلی حبیبی، همسر محمدعلی رجایی و جمعی از مادران پارک لاله نیز حضور داشتند.
فاطمه باقری نژادیان دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت و فرزند محمد باقری نژادیان نماینده ی مردم کازرون در مجلس ششم بود که از نزدیکان مهدی کروبی می باشد.
شواهد نشان می دهد فاطمه سال گذشته به قصد حضور بر سر مزار مهندس عزت الله سحابی و دختر شهیدش هاله سحابی از منزل پدری خارج شده و پس از ربوده شدن به قتل رسیده و جنازه اش یک روز بعد در بیابان های اطراف تهران پیدا شده است.
تاکنون خانواده ی وی، خصوصا پدرش، بارها بر نقش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در این قتل تأکید نموده اند به طوری که باقری نژادیان در آخرین دیدار با دانشجویان دانشگاه علم و صنعت اظهار کرده بود “ذره ای شک ندارم که نیروهای امنیتی دخترم را به قتل رسانده اند”.
آیت الله دستغیب با بیان اینکه “ای مسوولین بدانید این مردم بودند که شما را از زندانها نجات دادند” می گوید: به خود امام خمینی هم عرض میکنیم: آقا این مردم بودند که با زحمت بسیار و گذشتن از جان خود شما را از تبعیدگاه نجات دادند و به ایران آوردند.
به گزارش حدیث سرو، این مرجع تقلید مقیم شیراز در ادامه می افزاید: به آقایان حاکمیت عرض میکنیم: مردم زحمت خود را کشیدند و شما را از زندان و تبعید و آن شدائد سخت نجات دادند، به خواستهی مردم که اجرای قرآن و سنت و پاسداری از آرائشان است احترام بگذارید. اگر چنین شود هیچ تفاوت و اختلافی میان مردم و حکوت نخواهد بود.
متن کامل سخنرانی روز ششم ماه رمضان آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
تفسیر سوره مائده جلسه ۱۱
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ (۹)وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ (۱۰)یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (۱۱)
خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام میدهند، وعدهی آمرزش و پاداش بزرگ داده است.و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند.ای اهل ایمان! نعمتی را که خدا به شما بخشید به یاد آورید، آن گاه که گروهی قصد کردند بر شما دست درازی کنند و خدا دستشان را از شما کوتاه کرد. از خدا پروا کنید و مومنان باید فقط بر خدا توکل کنند.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ؛ ایمان مطابق فرمایش نورانی امیرالمومنین، عبارت است از:
«تَصدیقٌ بِالجِنانِ و اقرارٌ بِاللِسانِ و عَمَلٌ بِالارکان» (بحار، ج۶۶، ص۷۴)«گواهی با قلب و اعتراف با زبان و عمل با اعضا و جوارح.»
قدم اول ایمان، اعتقاد و شهادت به یگانگی خدا، رسالت پیامبر، امامت ائمهاطهار و عدل و معاد است. کسی که به معاد و میزان معتقد باشد، اعمالش را مطابق اعتقادش انجام میدهد و روز حساب را در خاطر میآورد.
لازمهی ایمان، عمل صالح است. پس کسی که رفتار ناشایست انجام میدهد؛ دروغ میگوید؛ دزدی میکند؛ تهمت میزند و خیانت در امانت میکند، به طور قطع از ایمان به دور است. همچنین کسی که عمل صالح را برای غیر خدا انجام میدهد، مثلا نماز میخواند؛ روزه میگیرد؛ حج میرود و خمس و زکات میدهد، به قصد خودنمایی و ریا باز هم از جادهی ایمان بر کنار است.
یکی از دوستان میگفت: اولین مرتبهای که خدمت حضرت آیت الله انصاری رحمهالله رسیدم، به ایشان گفتم: آقا من درمانده و بیچاره هستم، به شما پناه اوردهام تا شما به من بیاموزید. ایشان فرمودند: اگر به این آیه عمل کنی، خداوند نجاتت میدهد و توفیق حرکت و پیشرفت معنوی را نصیبت میفرماید:«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (کهف،۱۱۰)«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد.»
آن شخص میگوید: وقتی این را شنیدم ابتدا گمان کردم راه آسانی در پیش رو دارم، اما خیلی زود فهمیدم که انجام عمل صالح خالص، به طوری که هیچ شائبهی شرکی در آن نباشد، کار آسانی نیست.
البته قدم گذاشتن در این راه، با تمام سختیهایش، بسیار شیرین و لذت بخش است.
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ؛ حضرت آیت الله العظمی نجابت رحمهالله میفرمود: «معنای «مغفرت» این است که وقتی کسی با زیربنای ایمان، عمل صالح انجام میدهد، خداوند گناهانش را میآمرزد و آنها را به فراموشی میسپارد.» مطابق بعضی روایات، خدای تعالی گناهان این اشخاص را حتی از یاد ملائکهی موکل ثبت اعمال نیز میبرد.
اجری که خدای تعالی به اعمال مومنین میدهد، قابل مقایسه با اعمال آنها نیست. چگونه ممکن است بهشتی ابدی، با نعمتهای غیر قابل توصیف، با عمری شصت، هفتاد ساله برابری کند؟ از آن بالاتر چگونه مدت کوتاهی بندگی خدا، انسان را جانشین پروردگار میکند و قدرت تصرف در تمام کائنات را نصیبش میکند؟ اینها همه از فضل پروردگار است. با این همه غفلتها و آن عبادتهای ناقص، باز هم خداوند، در عالم برزخ و قیامت عنایت بی حساب به بندگانش میفرماید.
امروز حضرت آدم و فرزندش هابیل – طبق برخی نقلها – هشت هزار سال است که در نعمتهای عالم برزخ به سر میبرند و خدا میداند این عالم تا کی ادامه یابد و تازه پس از آن نوبت قیامت و نعمتهای بی پایان آن میرسد! مگر آدم چقدر عمر کرد و چه عملی انجام داد که مستحقّ این همه عنایت باشد و مگر دیگر آدمیان چه میکنند که خداوند این گونه مشمول رحمتشان میسازد؟ این نیست جز از فضل و اجر عظیم او.
وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا؛ خدای تعالی در این آیه به کافرانی وعده عذاب میدهد که علاوه بر کفر، آیات الاهی را هم تکذیب میکنند و در مقابل آنها میایستند. پس کسانی که توحید خدای تعالی را انکار میکنند، یا به رسالت پیامبر خاتم اعتقاد ندارند و بر دینی غیر از اسلامند و یا آنکه از پذیرش ولایت ائمه اطهار سر باز میزنند، در صورتی که به همان اعتقادات ناقص خود پایبند باشند و در صدد ستیزه جویی با حق بر نیایند و راه دین خدا را نبندند،چه بسا مشمول این وعید الاهی قرار نگیرند.
أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ؛ «اصحاب» از ریشهی «صحب» به معنای رفیق و همنشین است. «جحیم» نیز به معنای دوزخ است. بیشتر مردم گمان میکنند جهنم، گودال یا سیاه چالی تاریک و عمیق و وحشتناک است که خداوند بندگان گنهکارش را در آن میاندازد. خوابهایی هم که میبینند، غالبا مطابق همین گمان است لذا در خواب میبیند که مثلا از روی صراط رد شده و در جهنم افتادهاست.
این تصور تا حدودی صحیح است؛ یعنی وقتی عذاب الاهی صورت مییابد، به همین شکل میشود اما نکتهی مهم در اینجا این است که این عذاب و جهنم، همین امروز وجود دارد. شخص گنهکار، صورت ظاهری عملش، توهین به قرآن، یا مقابله با ائمهاطهار و یا اعمال زشت دیگر است، اما در حقیقت شمشیر به قلب خود میزند و خویشتن را در آتش فرو میاندازد. اعمال صالح هم همین گونهاند؛ یعنی صورت واقعی نماز، نور است و گاه این نورانیتها را در خواب یا مکاشفه، به بعضی نشان میدهند. پس وقتی کسی در خواب میبیند که از صراط به قعر جهنم افتاده، این افتادن، هزار سال دیگر اتفاق نمیافتد، بلکه همین امروز، اعمال او، او را به آن جایگاه کشاندهاند و این حقیقت در عالم برزخ و قیامت آشکار میشود و ظهور مییابد.
البته این نیز واقعیتی است و در کلام بزرگان اهل معرفت، از جمله حضرت آیت اللهالعظمی نجابت رحمهالله هم آمدهاست که خداوند به طور قطع به وعدهی خود مبنی بر اعطای اجر عظیم به بندگان صالح، عمل خواهد کرد اما تحقق وعید او (کیفر گنهکاران) لازم نیست قطعی باشد و ممکن است در نهایت آنچه را که درباره عقوبت گنهکاران فرموده عملی نسازد و این خلف وعده نیست، همچنان که بسیار اتفاق میافتد که افراد بزرگوار، نسبت به مجازات مجرمین اهمال و بخشش به خرج دهند و تهدیداتی را که دربارهی آنها کردهاند، انجام ندهند. البته به شرط آنکه قابلیت بخشش وجود داشته باشد. لذا ما اصلا راضی نیستیم که عذاب قاتلان ائمهاطهار، اندکی تخفیف یابد و از ابتدای نوجوانی تا آخر پیری همواره میگوییم:
اللهم العن اول ظالم ظلم حق آل محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک. مگر امام حسین علیهالسلام چه گناهی داشت؟ جز این بود که میخواست مردم زمان خود را آزاد کند و هدفی غیر از امر به معروف و نهی از منکر داشت؟ آیا باید با او چنین کنند؟ مسلما کسانی چون یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر سعد و دیگران، امام حسین علیهالسلام را میشناختند و از هدفش آگاه بودند اما دانسته او را کشتند و به همین صورت شایستهی سخت ترین عذابهای ابدی هستند.
آری، بعضی هم بودند که همانند آن پیرمرد شامی، چون چشمش به امام سجاد علیهالسلام افتاد، جلو رفت و گفت: خدا را شکر که شما را کشت و خوار کرد. امام فرمود: آیا تو مسلمانی؟ گفت: آری. فرمود: آیا قرآن خواندهای؟ گفت: آری. فرمود: این آیه را خواندهای:
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى (شوری، ۲۳)«بگو: در ازای رسالت، پاداشی از شما نمیخواهم جز محبت خویشاوندام».
گفت: آری خواندهام. فرمود: ما آنهاییم. سپس فرمود: آیا این آیه را خواندهای:وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ (اسراء ۲۶) «حق خویشاوندان را به او برسان». گفت: آری. فرمود: ما آنهاییم. باز فرمود: آیا این آیه را خواندهای؟
إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا (احزاب،۳۳)«جز این نیست که خدا میخواهد هرگونه پلیدی و آلایشی را از شما اهل بیت بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند».
گفت: بلی. فرمود: ما آنهاییم. سپس مرد شامی دست خود را به آسمان بلند کرد و سه مرتبه گفت: خدایا من به درگاهت توبه کردم و بیزارم از دشمنان آل محمد و قاتلان اهل بیت. من قرآن را خواندم و تاکنون متوجه این آیات نشدم (امالی صدوق، ص۱۶۵) و طبق بعضی روایات شمشیر دست گرفت و علیه سربازان یزید جنگید تا کشته شد. چنین کسانی که فریب خوردهاند و شستشوی مغزی شدهاند میتوانند مشمول الطاف الاهی گردند.
خلفای بنی امیه و بنی عباس به خوبی امامان شیعه را میشناختند و از شان آنها آگاه بودند. منصور دوانیقی، قبل از خلافت بر کرسی میایستاد و برای امام حسین علیهالسلام گریه میکرد اما بعد از خلافت، سادات بسیاری را کشت. آنها را در سیاهچالها زندانی میکرد و در سیاهچال را گل میگرفت و آنها را حتی از آب و غذا محروم میکرد. پس از چندی همهی آنها در همان جا میمردند و ماموران منصور، سیاهچال را بر سرشان خراب میکردند. بعضی سادات را زنده زنده لای دیوار میگذاشت و اینها همه غیر از به شهادت رساندن امام صادق علیهالسلام بود. به راستی این ریاست چیست که اینگونه بر سر انسانها میآورد؟
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ؛ نعمت بر دو قسم است: نعمت ظاهری و نعمت باطنی. نعمت ظاهری، سلامت و رزق و دیگر مایحتاج زندگی آدمی است. امنیت است که دور هم مینشینیم و سخن از خدا میگوییم. توفیق انجام اعمال صالح و عبادات است. باید این نعمتهای پروردگار را یادآوری کرد و سپاس آنها را به جای آورد.
اما سپاس و شکر باید عملی باشد و تنها شکر زبانی کافی نیست. مثلا شکر نعمت سلامتی این است که انسان از اعضا و جوارحش در راه رضای خدا استفاده کند؛ با چشمش، هم گناه نکند و هم قرآن بخواند. قرآن نسخهی دردهای ما است که خواندن و تامل کردن در آن وظیفهی همهی ما است و آموختن آن، با توجه به دستگاههای امروزی کار سختی نیست.
با گوش، هم به غیبت و دروغ و موسیقیهای حرام گوش ندهد و هم به موعظه و علم مفید گوش کند. نعمت دیگر خداوند، رفاقتهای مومنان است. شکر این نعمت، یک رنگی و صداقت و صفا با دوستان و پوشاندن عیوب یکدیگر و نصیحت و خیرخواهی نسبت به هم است. یکی دیگر از نعمتهای خوب خدا، همسایهی خوب است. همهی مومنین، مخصوصا طلبههایی که نزدیک هم یا در مجتمعهای آپارتمانی زندگی میکنند، باید قدر همسایگی هم را بدانند و قدردانی آن این است که موجب آزار همسایه شان نشوند؛ جویای احوال هم شوند؛ مایحتاج یکدیگر را برطرف سازند و مواظب بچههایشان باشند که همسایههای دیگر را اذیت نکنند.
آیت اللهالعظمی نجابت رحمهالله، زمانی در یک خانه قدیمی، یک اتاق اجاره کرده بود و با چهار، پنج فرزند در آنجا زندگی میکرد – یک اتاق دیگر هم برادرشان در اختیارشان گذاشته بود – دیگر اتاقهای آن خانه هم دست دیگر اقوام بود و هر کدام چند بچه داشتند اما همه از هم راضی بودند و کسی اذیتی برای دیگران نداشت.
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله آن قدر دربارهی همسایه سفارش میکرد که ما گمان میکردیم همسایه از همسایه ارث میبرد.
یکی دیگر از نعمتهای بزرگ خدا، نعمت فرزند است که میتواند باقیات و صالحات انسان باشد. به فرزندان خود احسان و مهربانی کنید تا خوب بار بیایند. اگر رفقای نا اهل گرفتند، با مشورت با دیگران راهی پیدا کنید تا از آن رفتار کناره گیرند و همواره با زبان خوش و محبت آنها را به سوی خود بخوانید تا از دین شما متنفر نشود. گاهی هم ممکن است فرزندی نااهل شود و به هیچ طریق نصیحتهای پدر و مادرش را نپذیرد. شما کار خود بکنید و برای او از خداوند هدایت بخواهید. پدر و مادر و خویشاوندان خوب هم نعمتهای دیگر پروردگارند.
إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ؛ نعمت بزرگی که خداوند به ملت ایران داد این بود که آنها را به وسیله حضرت امام خمینی از زیر یوغ ظلم شاهان نجات داد. چقدر کشورهای غربی سعی کردند مانع از هم پاشیدگی نظام پهلوی شوند، اما خدا نخواست. تلاش کردند با روشهای مختلف جمهوری اسلامی را متلاشی سازند؛ حملهی طبس، کودتای نوژه و هزاران دسیسه دیگر چیدند و خدا همواره این کشور را نجات داد و دست دشمنان را کوتاه کرد. اما به راستی چه کسی باید سپاسگزار این الطاف الاهی باشد؟ آیا باید دائم به مردم تذکر دهیم که ای مردم خدا بر شما منت گذاشت و این کشور و این نظام را برای شما حفظ کرد؟ بنده همان حرف امام خمینی را میزنم که فرمود: ای مسوولین بدایند این مردم بودند که شما را از زندانها نجات دادند. به خود امام خمینی هم عرض میکنیم: آقا این مردم بودند که با زحمت بسیار و گذشتن از جان خود شما را از تبعیدگاه نجات دادند و به ایران آوردند. به آقایان حاکمیت عرض میکنیم: مردم زحمت خود را کشیدند و شما را از زندان و تبعید و آن شدائد سخت نجات دادند. پیش از انحراف منافقان، از آقایان روحانی فقط آیت الله سعیدی و غفاری در زندانهای شاه به شهادت رسیدند، مابقی مردم بودند که کشته شدند و انقلاب پیروز شد. دیگر این مردم باید چکار کنند؟ لذا مسوولین باید بیشتر قدر این نعمت را بدانند و قدردانی نعمت، احترام گذاشتن به مردم است. این مردم، یا همانهایی هستند که انقلاب کردند، یا فرزندان آنهایند. مطالبهی بر حق آنها رسیدگی به وضع آنهاست. شمایی که امروز قدرت دارید باید قدر این نعمت را بدانید و به خواستهی مردم که اجرای قرآن و سنت و پاسداری از آرایشان است احترام بگذارید. اگر چنین شود هیچ تفاوت و اختلافی میان مردم و حکوت نخواهد بود. مگر قبلا این طور نبود؟ چرا امروز این همه جدایی افتاده است؟ نمیشود مردم را دسته بندی کرد و مقابل هم قرار داد. مگر پاسدارها و بسیجیان فرزندان چه کسانی هستند؟ آنها هم فرزندان همین ملتند. آیا درست است که بچه را مقابل پدر و مادرش قرار دهید؟ اگر به خواستههای مردم عمل شود، هیچ اختلافی به وجود نمیآید، شاید چند نفری بخواهند مزاحمت ایجاد کنند که خیلی زود دستشان رو میشود، در حالی که همانها را هم میشود با صحبت و مهربانی مهار کرد.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ؛ تقوا فقط این نیست که به مردم بگویید: چشم خود را از نامحرم ببندند و به حرام گوش ندهند. به هر حال نمیشود گفت: مغز خود را هم ببندید تا هیچ چیز نفهیمد! انسانها چیزهایی میفهمند و خواستههایی دارند.
شخصی به غلامش گفت: هر وقت هر چه میگویم، باید بگویی از تو میترسم. غلام گفت: چشم آقا من از شما میترسم. گفت: وقتی گفتم بیا باید بیایی. گفت: چشم آقا من از شما میترسم. گفت: هر وقت گفتم فلان چیز را بخر باید زود بخری. گفت: چشم آقا من از شما میترسم. آقا همین طور گفت و گفت تا اینکه آخر کار گفت: اگر گفتم غذا نخور، نباید بخوری. غلام گفت: دیگر از شما نمیترسم، غذا را باید خورد. ممکن است روزی به جایی برسد که دیگر مردم نترسند!
وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ شخص مومن خوبیها را از خدا میبیند و بدیها را هم اگر تقدیراتی خارج از اراده باشد، مثل مرض یا مصیبت، از خدا میبیند و اگر از ظالمان هم ظلمی دید و نتوانست کاری کند، باز هم شکر خدا را میکند و بر او توکل میکند.
دوستان عزیز باید مواظب باشند و در صحبتها و انتقادات خود به کسی توهین نکنند. بنده هم سعی میکنم بیانم، بیان نصیحت باشد و توهینی به کسی ننمایم. ما از رفتارهایی که در گذشته شد و به تعطیلی مسجد و حمله به مسجد کشیده شد، بیزاریم و از خدا میخواهیم خدا بیدارشان کند اما گذشتهها گذشته است. شما دوستان و طلاب گرامی هم سعی کنید منطقی و از روی دلیل صحبت کنید حرف حقّ خود را که میدانید مورد رضای خدا و ائمهاطهار است بزنید اما اگر به موارد شبهه ناک برخوردید و حرفی خواستید بزنید که مطمئن نیستید ائمه اطهار راضی هستند، زبان خود را نگه دارید و تقوا پیشه کنید.
تفسیر دعای روز هفتم رمضان المبارک از زبان حضرت آیت اللهالعظمی نجابت رحمهالله:
« اللهُمَّ أعِنّی فیه علی صیامه و قیامه و جَنِّبنی فیه من هَفَواتِه و آثامِه و ارزُقنی فیه ذکرَک بدوامه بتوفیقک یا هادی المُضِلیّن»
پروردگار عالم کمک بفرما به من در روز هفتم ماه رمضان که این روزهای که فرض فرمودهای و این قیام در شب را افضل و مستحب فرمودهای بتوانم به نحو احسن انجام دهم. یعنی صومم کفّ نفس از خوردن و دیدن فقط نباشد بلکه کف بنمایم و باز دارم نفسم را از التفات به غیر خدا از دوستی به غیر خدا از رفاقت به غیر خدا از کمک برای غیر خدا. الحاصل جمیع شوون وجودی را از هواپرستی و شرک نجات بده در این روز تا حق عبودیت تو را و یاد حضرتعالی را به نحو اتم برپا دارم، طوری کمک بفرما به من در این روز که طرفهالعینی نعم تو و تفضلات تو و عطایای تو را فراموش نکنم و یاد اولیای تو را به نحو احسن از حضرت ختمی مرتبت تا حضرت بقیهالله العظمی پسر حضرت امام حسن عکسری سلام الله علیهم اجمعین در قلب داشته باشم.
و جَنِّبنی؛ پروردگارا کمک فرما تا صیامم به نحو اتم و قیامم به نحو ادوم و اکمل باشد، لازمهی این آقایی و کمک این است که پروردگارا دور فرمایی مرا در این روز مبارک از امور بیهوده، «هَفَواتِه» امور بیهوده گاهی در زبان جاری است گاهی در افعال جاریست گاهی در افکار جاریست به عباره اخری صیام اتم یعنی از بیهودگی قولی و فعلی و فکری مرا باز بداری، قهرا کمک فرمودی مرا به نحو اتم و ادوم. البته اجتناب از گناه لازمهی عطاء کمک است به نحو احسن در صیام و قیام.
«و ارزُقنی فیه ذکرَک بدوامه» رزق بفرما مرا که در بیست و چهار ساعت شب و روز به یاد تو باشم و یاد تو از قلبم و جانم بیرون نرود. یاد و ذکر و فکر تو پروردگارا بدون توفیق تو محال است. خاک را ذاکر ساحت قدس ربوبی ساختن بدون توفیق تو غیر ممکن است. بندگان تو به استثنای اولیا و انبیای تو همه از مراتب عالیه غافل بوده و از مراتب عالیه بی اطلاع بلکه پس از دقت همه سردرگم هستند، پروردگارا توفیق عطا بفرما ذکر تو در روح و قلب و لسان من جایگزین شود با شوق و رغبت، یقینا از گمگشتگی نجات دادهای چنین فردی را.
کلمه- گروه بین الملل:
تشدید خشونت ها و پیشروی نیروهای دولتی سوریه به سوی حلب نگرانی سازمان ملل و بسیاری از کشور های غربی را برانگیخته است. قدرت های جهانی نگران حمله همه جانبه نیرو های وابسته به اسد و خشونت و قتل عام در این شهر هستند.
آن طور که سی ان ان گزارش داده سنگین ترین درگیری ها از زمان آغاز اعتراضات سوریه در روزهای اخیر و در دو شهر دمشق و حلب اتفاق افتاده و همچنان جهان نگران وقوع درگیری های خونین در شهر حلب است.
بر اساس گزارش مخالفان نیروهای طرفدار بشار اسد از ورود مواد غذایی و سوخت به مناطقی که در دست مخالفان است جلوگیری می کنند. یکی از مخالفان گفته است که برق این مناطق قطع شده و تمام ساکنان با کمبود مواد غذایی روبرو هستند. اما مخالفان برای یک رویارویی بزرگ آماده شده اند.
رسانه های دولتی به آغاز پاکسازی استان حما نیز اشاره و اعلام کرده اند که ارتش در حال پاکسازی حما از باندهای مسلح و تروریستی است.
به گزارش رویترز، هلی کوپترهای نظامی مناطق شورشیان را مورد حمله قرار داده و واحد های زرهی به سوی منطقه صلاح الدین که مرکز مخالفان است، در حرکت هستند. منطقه صلاح الدین شاهد وقوع درگیری های شدیدی است.
نیروهای دولتی پیشتر مواضع مخالفان را در دمشق، پایتخت سوریه، تسخیر کرده بودند. در روزهای اخیر ارتش و نیروهای شبهنظامی وابسته به دولت فعالیت خود را روی حلب متمرکز کرده و از روز چهارشنبه تا کنون واحدهای زمینی ارتش از نقاط گوناگون سوریه به سوی حلب اعزام میشوند.
همچنین ابوعمر الحلبی، یکی از فرماندهان ارتش آزاد سوریه در حلب، به خبرگزاری آلمان گفته است که در مقابل، نیروهای مسلح اپوزیسیون نیز مبارزهی اصلی خود را به حلب منتقل کردهاند. به گفتهی او تعداد شورشیان مسلح در حلب از دو هزار و ۵۰۰ نفر به پنج هزار و ۵۰۰ نفر رسیده است.
قدرت گرفتن کردها و واکنش ترکیه
ترکیه پیش از آغاز نا آرامی ها در سوریه از متحدان سوریه به شمار می رفت اما پس از آغاز اعتراضات مردمی به یک منتقد شدید بشار اسد و حکومت سوریه تبدیل شده و فشار های دیپلماتیک بر این کشور را افزایش داده است.
به گزارش دویچوله، در حالی که رژیم بعث سوریه برای اخراج مخالفان از حلب و دمشق تلاش میکند، کنترل شماری از شهرهای شمال سوریه به دست حزب کارگران کردستان (پ ک ک) افتاده است.
یک سخنگوی جنبش فرزندان آینده کردهای سوریه در مصاحبه با این رادیو گفته از آنجایی که شمار زیادی از ماموران انتظامی و امنیتی مناطق شمالی سوریه عقبنشینی کردهاند، افراد مسلح پ ک ک توانستهاند به راحتی این مناطق را تسخیر کنند.
به گفته او این احتمال وجود دارد که دولت ترکیه برای جلوگیری از گسترش فعالیت اعضای پ ک ک در مناطق مرزی دست به اقداماتی بزند که باعث بروز تنشهای تازهای شوند.
روز جمعه ۶ مرداد رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، پس از دیدار با همتای بریتانیایی خود، دیوید کامرون، از حمله تازه نیروهای دولتی سوریه به مواضع مخالفان انتقاد کرد و گفت: ما با رژیمی سروکار داریم که مردم کشور خودش را قتلعام میکند.
اردوغان از شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی خواست که برای جلوگیری از خونریزی بیشتر در سوریه اقدام کنند. اردوغان تاکید کرد، با توجه به حملات حلب و تهدیدهای مقامات سوری در رابطه با استفاده از جنگافزارهای شیمیایی، ترکیه نمیتواند «فقط شاهد و نظارهگر» باشد.
دیوید کامرون نیز در تایید اظهارات اردوغان گفت، رهبری سوریه و در راس آن بشار اسد باید بدانند که مشروعیت خود را از دست دادهاند و باید به خشونت پایان دهند.
سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفته است که یک فاجعه در حلب در حال شکل گیری است اما این خواستی غیر واقعی است که از دولت سوریه توقع آن باشد که حضور مخالفان مسلح را بپذیرد. روسیه هشدار داده که حمایت بینالمللی از مخالفان، منجر به خونریزیهای بیشتر در سوریه خواهد شد.
دولت روسیه گفته است که با بازرسی از کشتیهای این کشور که عازم سوریه هستند، مخالف است. طبق تحریمهای جدیدی که اتحادیه اروپا علیه سوریه وضع کرده، کشتیهای عازم سوریه، بازرسی میشوند.
بسیاری از ناظران نسبت به گسترش درگیری های فرقه ای به کشور های همسایه سوریه هشدار داده اند.
درحالی که شرکت کشتیرانی ایران و هند به دلیل تحریم های آمریکا و اروپا منحل شده است، هند از ورود یک کشتی تحریم شده ایرانی به آب هایش جلوگیری کرد. به گزارش روزنامه هندو، مدیر شرکت پالایشگاه ها و پتروشیمی هند در این زمینه اظهار داشت: ما باید ۴ تانکر یا محموله نفتی با حجم ۹۰ هزار تن در ماه جولای از ایران وارد می کردیم. اما ما تنها قادر هستیم به تانکرهایی اجازه ورود بدهیم که مجوز بیمه ای تایید شده از سوی دولت دارند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، پس از اعمال تحریم های نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران، مقامات این اتحادیه به شرکت های بیمه ای دستور داده اند از بیمه تانکر های حامل نفت ایران خودداری کنند. اکنون تهران اعلام کرده که میلیارد ها دلار برای بیمه تانکر ها و کشتی ها در اختیار دارد اما مجوز ها ظرف مدت چند روز لغو می شوند.
محمد علی خطیبی، نماینده ایران در اوپک، در گفت و گو با روزنامه ایران گفت: خریداران نفت ایران می توانند نفت خود را با نفتکش های ایرانی که توسط بیمه های ایرانی بیمه هستند، حمل کنند. خریداران نفت ایران دو راه دارند یا این که برای انتقال نفت خریداری شده از نفتکشهای خود استفاده کنند یا این که کار را به ناوگان ایران بسپارند. وی افزود: تعهداتی که بیمه های ایرانی در قبال نفتکش ها متقبل می شوند، هیچ گونه تفاوتی با بیمه های غربی ندارد و براین اساس هر گونه ریسک و خطری تحت پوشش قرار میگیرد.
این در حالی است که آمریکا نیز شرکت ملی تانکری ایران و ۵۸ کشتی متعلق به آن را تحریم کرده است. شرکت پالایشگاهی و پتروشیمی هند در سال مالی ۲۰۱۲ – ۲۰۱۱ قراردادی برای خرید ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تن نفت از ایران دارد اما تنها ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تن وارد کرده است. هرچند هند با توجه به کاهش ملموس سطح واردات نفت از ایران توانست از معافیت تحریمی آمریکا بهره مند شود اما این تحریم ها بیمه کشتی ها را شامل نمی شود.
گزارش ها حاکی از آن است که واردات نفت خام از ایران تنها در شرایطی امکان دارد که نظام بیمه گران که تحت رهبری شرکت بیمه عمومی قرار دارد و به جی آی سی معروف است، پوشش بیمه ای مورد نیاز برای کشتی های داخلی حامل نفت ایران را صادر کند. از سوی دیگر مساله تضمین های بیمه ای مستقل برای کشتی ها نیز هنوز برای تصمیم گیری پیش روی دولت قرار دارد. جی آی سی، موافقت کرده است که برای کشتی های داخلی ، ۵۰ میلیون دلار بیمه بدنه و ماشین آلات و ۵۰ میلیون دلار بیمه حفاظتی و غرامتی ارائه کند اما این اقدام به حال تعلیق درآمده چرا که نتوانسته مجوز مسئولان بیمه را دریافت کند.
مقامات دهلی نو می گویند شرکت پالایشگاهی و پتروشیمی این کشور از اول آوریل تا کنون یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن نفت از ایران وارد کرده است و برای جبران کمبود منابع از سوی ایران حجم خرید خود از بازار های دیگر را افزایش داده است. هند در سال جاری میلادی، خرید نفت از عراق را آغاز کرده است. قرار داد منعقد شده بین دهلی نو و بغداد حاکی از آن است که هند می تواند روزانه ۱۱ هزار بشکه نفت از عراق وارد کند. همچنین هند قراردادی برای واردات ۲و نیم میلیون تن نفت از عربستان سعودی منعقد کرده و ۲ میلیون تن نفت نیز از امارات متحده عربی وارد می کند.
برخی مقامات نفتی هند می گویند با تمهیدات اندیشیده شده، اینک این کشور به میزان کمتری به واردات نفت از ایران وابسته است. تحریم های بانکی علیه ایران موجب شد در سال گذشته هند قادر به پرداخت پول نفت به ایران نباشد و به این ترتیب بدهی بالغ بر ۵ میلیارد دلار به بار آمد. البته این بدهی چند ماه بعد از طریق بانکی در ترکیه پرداخت شد اما مقامات دهلی نو و تهران همچنان سرگرم تعریف مکانیسمی برای پرداخت پول نفت هستند. پرداخت با روپیه و معامله پایاپای از جمله راه حل هایی است که تا کنون مطرح شده است تا هند بتواند بدون نقض تحریم ها به تجارت نفتی خود با ایران ادامه دهد. اما اکنون مشکل بیمه کشتی ها نیز به مشکل تحریم بانکی اضافه شده و دهلی نو راه دشوار تری را برای واردات نفت از ایران پیش رو دارد.
از زمان آغاز تحریم ها در اول ژوئیه (یازدهم تیرماه) شرکتهای اروپایی از بیمه کردن هر نفتکشی که نفت ایران را به هر جایی از جهان ببرد، خودداری میکنند. بنادر هم بر اساس مقررات دریایی نمیتوانند به نفتکشهای فاقد بیمه اجازه ورود و تخلیه نفت بدهند. حدود ۹۵ درصد شرکتهای تخصصی بیمه های مربوط به نفتکش ها در اروپا و عمدتا در لندن مستقر هستند و با تحریم های اتحادیه اروپا دیگر نمی توانند همانند گذشته نفتکش های حامل نفت ایران را بیمه کنند.
نفتکش ها به طور معمول به دلیل خطراتی چون نشت نفت به دریاها، تا سطح یک میلیارد دلار بیمه می شوند. اجرایی شدن تحریم نفتی ایران علاوه بر قطع فروش نفت به اروپاییان، به دلیل منع پوشش بیمه ای، مشکلاتی را نیز برای صادرات نفت ایران به سایر کشورها ایجاد کرده و از جمله باعث شده است تا کره جنوبی واردات نفت خام از ایران را قطع کند.
صادرات نفت ایران تا پیش از اعمال تحریم ها حدود ۲.۵ میلیون بشکه در روز بود. براساس برآوردهای انجام شده از سوی آژانس بین المللی انرژی در حال حاضر این میزان به ۱.۵ میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.
خانه کارگر، حسین کمالی وزیر کار دولت خاتمی را به عنوان نامزد خود برای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرد.
علیرضا محجوب این موضوع را درگفتوگو با ایسنا اعلام کرد و خواستار فراهم شدن زمینه برای حضور جریانهای غیراصولگرا در انتخابات پیشرو شد. وی گفت: براین اساس باید فضای انتخابات برای انجام رقابتی کامل در کشور فراهم شود تا تمامی جریانات حاضر در کشور بتواند وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند.
این نماینده تهران در مجلس، از جریانها و گروههای مختلف هم خواست با انگیزه وارد میدان رقابت انتخاباتی شوند تا علاوه بر کسب نتیجه مورد نظر، حضور آنها منافعی برای نظام در بر داشته باشد.
محجوب از وزارت کشور و شورای نگهبان هم خواست برای حضور و دعوت همه جریانها و گروههای سیاسی در انتخابات تلاش کنند و زمینه را برای حضور تمامی جریانات در انتخابات ریاست جمهوری فراهم سازند.
در همین حال صادق زیباکلام هم در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد خواستار آن شد که اصلاح طلبان به جای معرفی نامزد، از نامزدی محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنند.
الهه احمدی که نخستین بار در تاریخ ورزش ایران در رشته بانوان به جمع فینالیست های یک رشته ورزشی در المپیک رسیده بود، در نهایت از میان ۸ ورزشکار در پله ششم ایستاد. جایگاهی که برای ایران در این رشته ورزشی بسیار حائز اهمیت است.
به گزارش خبرآنلاین، احمدی که رقابتی سخت را با رقیبان چینی داشت در ۴ تیر آخر خود کنترلش را از دست داد و نتوانست روی سکو برود. او در نهایت در فینال با کسب امتیاز ۴۹۹٫۱ به رتبه ششمی رسید. در این رشته ورزشکار چینی اول شد، مدال نقره را لهستانی ها بردند و مدال برنز هم به دیگر نماینده چینی رسید.
این در حالی بود که احمدی در ۵ شلیک اولش از این دو ورزشکار چینی نتایجی بهتر را به دست آورده بود اما در نهایت با امتیاز ۱۰۲٫۱ از راند فینال نتوانست اولین بانوی مدال آور ایران در المپیک لقب بگیرد. عنوانی که تنها چند لحظه با آن فاصله داشت.
رئیس فدراسیون تیراندازی در این باره می گوید:« همین که احمدی توانسته تا اینجا پیش بیاید نوعی تاریخ سازی است. قبل از او کسی این قدر به مدال بانوان المپیک برای کشورمان نزدیک نبوده. اگرچه این بار مدالی بدست نیاوردیم ولی هنوز ورزشکاران ما در رشته ای دیگر هم برای مدال رقابت دارند. امیدوارم بچه های ما این سد را بشکنند و مدال آور شوند.»
مهلقا جامبزرگ، دیگر نماینده ایران در رشته تفنگ بادی در مرحله مقدماتی در رده چهل و سوم قرار گفت و از صعود به فینال بازماند.
این نخستین بار است که تیم تیراندازی ایران با دو تیرانداز زن و یک تیرانداز مرد، به صورت مستقیم و بدون سهمیه در مسابقات المپیک شرکت میکند.
همچنین ندا شهسواری پینگ پنگ باز ایران در رقابتهای المپیک لندن در نخستین دیدار خود به مصاف اوشونایک از نیجریه رفت و در یک بازی نزدیک با نتیجه ۴ بر ۳ به شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت.
در کاروان ورزشی ایران که با ۵۴ ورزشکار راهی لندن شده است، ۸ زن حضور دارند که رقمی بی سابقه در تاریخ حضور ایران در المپیک است.
گزارش دو مسابقه دیروز را در اینجا و برنامه کامل مسابقات ورزشکاران ایران را در اینجا ببینید. همچنین گزارش افتتاح المپیک لندن و رژه پر حرف و حدیث کاروان ایران را به همراه تصاویر در کلمه بخوانید.
سازمان هواشناسی نسبت به بارش شدید باران و آبگرفتگی معابر عمومی و سیلابی شدن رودخانهها در استانهای غرب کشور اخطار داد.
طبق اطلاعیه شماره ۴۴ سازمان هواشناسی، طی روز یکشنبه بویژه در عصر و اوایل شب، در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل بارش باران با رعدوبرق از شدت بیشتری برخوردار است. طی این مدت آب گرفتگی معابر عمومی و سیلابی شدن رودخانه ها و مسیلها دراین مناطق پیش بینی می شود.
این شرایط با شدت کمتر در استان زنجان و ارتفاعات البرز در استانهای قزوین، البرز و تهران طی روزهای یکشنبه و دوشنبه نیز پیش بینی می شود. از اواخر یکشنبه و طی روز دوشنبه سرعت وزش باد در استانهای ایلام، خوزستان، جنوب کرمانشاه، شمال سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان جنوبی افزایش می یابد. از این رو پیش بینی می شود که گردوخاک بطور موقت سبب کاهش دید افقی و کیفیت هوا دراین مناطق گردد.
شایان ذکر است که طی اوایل هفته دمای هوا درسطح کشور تغییر محسوسی ندارد ولی پیش بینی می شود که طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه دمای هوا در نوار شمالی کشور کاهش و دربقیه نقاط کشور به طور نسبی افزایش می یابد. این افزایش دما طی روزهای پنج شنبه و جمعه در بیشتر نقاط کشور همچنان ادامه می یابد.
رطوبت ۷۵ درصدی هوا در خوزستان
در همین حال، از صبح امروز با آغاز روند افزایش رطوبت نسبی در استان خوزستان، میانگین رطوبت هم اینک در شهرهای مختلف استان به مرز ۷۵ درصد رسیده است.
به گزارش فارس، مدیرکل هواشناسی خوزستان در این باره اظهار داشت: از بامداد امروز روند افزایش رطوبت نسبی در شهرهای استان آغاز شده است و بیشترین رطوبت به شهرستان ماهشهر با ۷۴ درصد تعلق دارد.
مسعود دهملایی با اشاره به بیشترین شهرهای خوزستان از نظر شرجی و رطوبت افزود: رادار اهواز ۵۶ درصد، بستان ۴۵ درصد و گتوند با ۳۹ درصد بیشترین میزان رطوبت نسبی را در خوزستان به خود اختصاص دادهاند.
وی تاکید کرد: بررسی نقشه های پیش یابی در سطح زمین همچنان استقرار زبانه کم فشار را تا چند روز آینده نشان میدهد و در سطوح فوقانی جو نیز زبانه پر ارتفاع جنب حارهای بر روی استان قرار دارد.
مدیر کل هواشناسی خوزستان خاطر نشان کرد: آسمان استان صاف تا قسمتی ابری در ارتفاعات و نیمه شمالی نیمه ابری با احتمال رگبار خفیف و پراکنده همراه با غبار محلی و وزش باد پیشبینی میشود.
وی تاکید کرد: وضعیت هوا، صاف تا قسمتی ابری همراه با غبار یا مه رقیق جهت باد، غربی تا جنوب شرقی سرعت باد، ۱۰ تا ۳۰ کیلومتر در ساعت و ماکزیمم سرعت باد، ۳۵ کیلومتر در ساعت خواهد بود. پیشبینی میشود شهرستان اهواز به دلیل وجود رطوبت کافی در جو، امروز دمای هوای بیش از ۴۵ درجه سانتیگراد را تجربه نکند.
بازار ارز و طلا پس از مدتی آرامش، بار دیگر ملتهب شده و بر اساس آخرین گزارش ها، قیمت امروز دلار در بازار آزاد تهران ۱۹۷۴ تومان بوده که نسبت به پنجشنبه ۲۴ تومان افزایش داشته است. بهای هر قطعه سکه طرح جدید هم به ۷۴۲هزار تومان و طرح قدیم به ۷۴۵ هزار تومان رسیده است.
به گزارش طلانیوز، امروز هر قطعه سکه طرح جدید اکنون ۷۴۲هزار تومان و طرح قدیم ۷۴۵ هزار تومان به فروش رسید که نسبت به پنجشنبه هفته گذشته ۱۴ هزار تومان افزایش یافت. همچنین نیم سکه نسبت به روز مذکور ۶ هزار تومان افزایش داشت و ۳۷۱ هزار تومان شد و ربع سکه نیز با افزایش ۳ هزار تومانی اکنون به قیمت ۱۸۹هزار تومان رسید.
بر اساس این گزارش هر گرم طلای ۱۸ عیار ۷۵ هزار و ۷۷۰ تومان و سکه یک گرمی ۱۱۲ هزار تومان عرضه شد.
فعالان بازار ارز هم از افزایش نرخ انواع ارز در بازار خبردادند، به طوری که قیمت هر دلار آزاد را امروز ۱۹۷۴ تومان، هر یورو ۲۴۴۶ تومان و هر پوند۳۱۰۵ تومان اعلام کردند که هر کدام از این قیمت ها پنجشنبه هفته گذشته ۱۹۵۰، ۲۳۹۴ و ۳۰۴۰ تومان بودند.
کلمه – گروه اقتصادی: در حالی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و حتی نمایندگان حامی دولت اعتراف می کنند که طرح سهام عدالت شکست خورده و دولت هم به تعهدات خود در این باره عمل نکرده است، در آخرین سال فعالیت دولت احمدی نژاد بار دیگر خبر می رسد که بناست گروهی دیگر با عنوان ثبت نام سهام عدالت فریفته شوند.
به گزارش کلمه، این در حالی است که میلیون ها نفر دیگری که دولت به آنها سهام عدالت واگذار کرده، هنوز سود سهام خود را طلبکارند و امکان فروش آن را هم ندارند. حتی سال قبل هم که در آستانه انتخابات مجلس نهم اعلام شد، سود سهام عدالت پرداخت می شود، این وعده به تحقق نپیوست.
احمدی نژاد در آبان ماه ۱۳۸۵ از توزیع سهامی با نام سهام عدالت در میان مردم خبر داد و اظهار کرد «در سالهای گذشته همه ملّت عادلانه از ثروت کشور بهره مند نبودند و به دلایل گوناگون بین طبقات مختلف جامعه فاصله ایجاد شده بود». وی به همین دلیل وعده داد با ایجاد سهام عدالت، بازنشستگان و افراد تحت تکفّلشان، هرکدام یک برگه یک میلیون تومانی سهام عدالت دریافت خواهندکرد اما سایت فردا که این وعده را در کار دیگر وعده های محقق نشده ی احمدی نژاد فهرست کرده، تاکید می کند که این طرح نیز پس از مدتی به محاق رفت.
یکی از آخرین بارهایی که یک مقام دولتی در این باره اظهارنظر کرد، چهار ماه قبل بود که محمود افضلی معاون سازمان خصوصی سازی فراهم شدن امکان معامله سهام عدالت را به ۵ سال بعد موکول کرد!
این مقام دولتی همچنین در آن زمان از بدهی ۱۳۰۰ میلیارد تومانی شرکت ها به سهام عدالت خبر داد که احمدی نژاد دستور پرداخت آن را صادر کرده اما هنوز پرداخت نشده است.
چندی پس از آن هم خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران گزارش داد که وعده اعطای سهام عدالت به ۱۰ میلیون کارگر، شش ساله شد اما عملی نشد. این خبرگزاری با یادآوری سخنان احمدی نژاد که پروژه سهام عدالت را «بزرگترین اتفاق اقتصاد کشور» دانسته بود، نوشت: «کمتر کسی فکر میکرد کارگران که به یقین جزء دهکهای پایین درآمدی هستند و با مشکلات بسیاری از جمله عدم ثبات شغلی دست و پنجه نرم میکنند با وجود گذشت چندین سال از وعدههای رنگارنگ و امروز و فردا کردن مسئولان برای دریافت سهام عدالت همچنان سرنوشت نامعلومی را تجربه کنند.»
اواخر تیرماه هم روزنامه دنیای اقتصاد خبر داد که پس از سال های ۸۵ و ۸۶ که سود سهام عدالت پرداخت شده، دیگر هیچ گاه سود نقدی سهام عدالت طبق روال قانونی پرداخت نشده است. این روزنامه همچنین به نقل از هوشنگ عمرانی، دبیرکل کانون سرمایهگذاری های عدالت استانی، آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد که تا پایان سال ۱۳۹۴ سودی بابت سهام عدالت به مشمولین پرداخت نخواهد شد!
البته در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری در اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۸ هم دولت احمدینژاد اقدام به توزیع حدود ۴۰۰ میلیارد تومان بین پنج میلیون روستایی کرد که نسبت آن با سهام عدالت مشخص نیست، اما برخی گفته اند سود معوقه سهام عدالت بوده است.
این موضوع باعث شد که یک سال قبل، و با دو سال تاخیر، سؤال برخی از نمایندگان مجلس رو به پایان هشتم در این باره از وزیر اقتصاد در دستور کار مجلس قرار گیرد. آنها پرسیده بودند: “دلیل واگذاری و پرداخت عجولانه و غیر قانونی سود سهام عدالت در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ چه بوده است؟”
وزیر اقتصاد هم ضمن توضیحات مفصل و ادعای پرداخت سود این سهام به معدودی از سهامداران در سال ۸۹، بالاخره اعتراف کرد که دولت در اردیبهشت ماه ۸۸ اقدام به توزیع پول هایی تحت عنوان سود سهام عدالت کرده است. با این حال هیاهوی نمایندگان حامی دولت از جمله کوچک زاده و غضنفرآبادی، اجازه نداد که این بحث به آرامی ادامه پیدا کند. این نمایندگان وابسته به دولت فریاد می زدند: “این سوال یعنی همان حرفی که سران فتنه در حوادث بعد از انتخابات مطرح کردند.”
سال گذشته هم، چند روز قبل از انتخابات مجلس نهم، مدیر عامل اتحادیه تعاونیهای سهام عدالت استان تهران وعده داد که سود سهام شرکتهای واگذار شده به طرح سهام عدالت پرداخت می شود؛ اما نشد!
اکنون در حالی که ۴۵ میلیون نفر در کشور دعوتنامه سهام عدالت دریافت کرده اند، تنها بخشی از آنها در مجموع یک یا دو مرحله سود ۴۰ هزار تومانی دریافت کرده اند و ۵ سال است که هیچ خبری از سود این سهام نیست و از آن تنها یک نام و وعده باقی مانده است.
در چنین شرایطی، داریوش پاکبین مدیر عامل اتحادیه تعاونیهای سهام عدالت کشور اعلام کرده که قرار است از ۲٫۷ میلیون کارگر فصلی و ساختمانی برای تخصیص سهام عدالت ثبت نام شود!
جالب است که این کارگران، افرادی هستند که چند سال قبل برای این منظور در سامانه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ثبت نام کرده بودند و حالا در حالی که کمتر از یک سال به انتخابات بعدی باقی مانده، دولت قصد دارد بار دیگر از آنها ثبت نام به عمل آورد تا گروهی دیگر از میلیون ها ایرانی گرفتار مشکلات معیشتی را به دریافت اندک کمک نقدی امیدوار سازد.
سید علیرضا حسینی بهشتی
«دامگه حادثه»، نام کتابی است که اخیرا در خارج از کشور منتشر شده و در آن، عرفان قانعی فرد در مصاحبه مفصلش با پرویز ثابتی به عنوان مدیر امنیت داخلی ساواک، سعی در ارایه زوایای پنهان تاریخ معاصر ایران از زبان یک مسئول امنیتی صاحب نفوذ و مهم دارد. در این کتاب مطالبی هم درباره مرحوم شهید بهشتی آمده است که در این نوشتار کوتاه، سعی در بررسی آن خواهم داشت. اما پیش از پرداختن به آن، لازم است به یک نکته اساسی توجه شود که مربوط به جایگاه و میزان اعتبار مطالبی است که در قالب تاریخ شفاهی منتشر شده و میشود. از جمله منابع تاریخی که اخیرا مورد توجه قرار گرفته، مصاحبه با کسانی است که به شکلی در جریانات تاریخی حضور داشتهاند. این حضور میتواند به صورت حضور مؤثر باشد و یا صرفا به عنوان شاهد، و قرار گرفتن در هر یک از این موقعیتها بر اعتبارسنجی دادهها تأثیر میگذارد. این تا حدودی درباره خاطرات خودنوشت هم صادق است. نکته مهم این است که چه درمورد مصاحبههای تاریخ شفاهی و چه در مورد خاطرات خودنوشت، اعتبارسنجی مطالب عنوان شده با استفاده از ابزارهای مناسب، کاری بس ضروری است. به عنوان یکی از راههای سنجش اعتبار، میتوان به اسناد موثق مراجعه کرد یا از طریق بررسی مطالب مرتبط در مصاحبهها یا زندگینامههای خودنوشت دیگر، بررسی تطبیقی به عمل آورد. پرداختن به اهمیت و ارزش تاریخ شفاهی، که این روزها مباحث روش شناختی و روش تحقیق مربوط به این حوزه از تاریخنگاری به صورت یکی از شاخههای تخصصی علم تاریخ درآمده، هم در سطح دانش تخصصی و هم در سطح دانش مطبوعاتی و رسانهای، بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است. (نشریه «یاد»، که توسط بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی منتشر میشود، در چند شماره اخیر خود گامهای شایان توجهی در این زمینه برداشته است.)
در میان ایرانیان، مطالعه کتب تاریخی و بویژه منابعی که خاطرات اشخاص در آن آمده، همواره مورد توجه بوده و طی سالهای اخیر، میزان استقبال عمومی از این گونه آثار رشد کرده است. تاریخ شفاهی در این میان از جایگاهی ویژه برخوردار است و مشتاقان زیادی را، اعم از متخصصان و خوانندگان عادی، به خود مشغول ساخته است. علت یا علل این اقبال گسترده (در مقایسه با میزان مراجعه به منابع تاریخی تحلیلی) خود میتواند مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد، اما شاید روانی بیان و عاری از پیچیدگیهای محققانه بودن ادبیات تاریخ شفاهی را بتوان به عنوان یکی از علل گستردگی توجه به آن از سوی خوانندگان ایرانی برشمرد؛ چیزی شبیه آنچه از سوی برخی متخصصان جامعه شناسی ارتباطات کشورمان با عنوان خو گرفتن ذهن اکثریت ایرانیان به دانش شنیداری مطرح شده است. همین امر باعث شده تاریخ شفاهی در ایران امروز در کانون توجه قرار گرفته و در سایه کمبود قابل توجه منابع تاریخی تحقیقی، از اهمیت و اثرگذاری بیش از اندازهای برخوردار شود. می گویم «بیش از اندازه»، چون به تدریج به عنوان منبع انحصاری در شکل دادن به دانش تاریخی خوانندگان عام تبدیل گشته است. در نتیجه، و نیز بواسطهی موانع مهمی که بر سر راه تدوین و انتشار تاریخ تحلیلی و تحقیقی وجود دارد، تاریخ شفاهی و در درجه پس از آن خاطرات خودنوشت، به صورت اصلی ترین مرجع شناخت تاریخی بخش بزرگی از جامعه کتابخوان ما در آمده و طبیعتا زیانهای خود را در شکل دهی شناخت تاریخی سطحی افراد در پی دارد. تصحیح و تعدیل این گرایش افراطی به تاریخ شفاهی، نیازمند گستردهتر شدن کارهای تحقیقی در زمینه تاریخی است که خود نیازمند بسط و تجهیز فضای علمی در این حوزه میباشد. متاسفانه فضای سیاست زدهی کنونی که در آن تاریخ شفاهی به عنوان حربهای برای هتک حرمت افراد، تحریف تاریخ گذشته و ابزاری سیاسی و تبلیغاتی در جهت منافع کانونهای قدرت سیاسی در داخل و خارج از کشور مورد سوء استفاده قرار میگیرد، مانع از قرار گرفتن این حوزه مفید تاریخنگاری در جایگاه بایستهی خود شده است.
در جریان پروژه بزرگ تدوین زندگینامهی شهید آیتالله دکتر بهشتی که بیش از یک دهه است بطور جدی تر در بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی در حال انجام است، بارها به صدمات و لطمات تکیه بیش از حد بر تاریخ شفاهی برخورد کردهام. اجازه دهید یک نمونه کوچک از دهها نمونهای که در دست است را به منظور روشن تر شدن موضوع مطرح کنم. در صفحات پایانی کتاب خاطرات جعفر شریف امامی که از مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد منتشر شده، وی از کمکهای مالی که شهید بهشتی به عنوان امام مسجد هامبورگ (آلمان) از وی دریافت کرده سخن به میان میآورد. (این مطلب در چاپ دیگری از همان کتاب، حذف شده است). این نکته مهمی بود که میدانستم با مشی شهیدبهشتی و شیوه مدیریت او که در آن، دقت در منابع مالی از اهمیت بسیاری برخوردار بود، ناسازگار مینمود. خوشبختانه در سفری که چند سال پیش به هامبورگ داشتم، یکی از اعضای اصلی هیئت امنای مرکز اسلامی هامبورگ که از آن زمان در این سمت خدمت میکرد را ملاقات کردم. پس از یاد از آن سالهای پرخاطره، مسئله را مطرح کردم. او که حافظهی خوبش زبانزد دوستانش بوده و هست برایم تعریف کرد که بازرگانان ایرانی مقیم هامبورگ مبلغی به اتاق بازرگانی ایران بدهکار بودند. با توجه به نیاز مالی جهت اتمام کار ساختمان مسجد، از اتاق بازرگانی، که شریف امامی ریاست آن را همزمان با ریاست مجلس سنا بر عهده داشته (ظاهرا چندشغله بودن مسئولین مملکتی سابقهی طولانی در کشور ما دارد!) اجازه میگیرند که آن را صرف این کار بکنند که این تقاضا مورد موافقت اتاق قرار میگیرد. با این همه، به حافظهی آن دوست دیرین بسنده نکردم و سال گذشته هم با همکاری صمیمانه مسئولین اتاق، صورتجلسهای که موافقت مذکور در آن مطرح شده به دست آمد. در این نمونه کوچک میبینیم مطلبی که در جریان یک مصاحبه بطور نادقیق مطرح شده را چگونه میتوان با مراجعه به منابع و اسناد، تصحیح و به واقعیت تاریخی نزدیک کرد.
اگر در خاطرات شریف امامی با نارسایی و ابهام در توضیح یک پیشامد تاریخی روبرو هستیم که میتوان از طرق گوناگون به اعتبارسنجی آن پرداخت، چنان که خواهیم دید، بسیاری از ادعاهای ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه» از دسترس اعتبارسنجی علمی خارج است. در صفحات ۴۵۷، ۵۷۶ و ۵۷۷ کتاب به چند موضوع در رابطه با شهید بهشتی اشاره شده که فهرستوار عبارتند از: ارتباط منوچهر آزمون با شهید بهشتی در مقطعی که جریان انقلاب اسلامی شتاب گرفت (بویژه پس از نماز عید فطر به امامت شهید آیتالله دکتر مفتح و راهپیمایی متعاقب آن)، همکاری شهید بهشتی با ساواک در دوره ریاست مرکز اسلامی هامبورگ، ارتباط و رفاقت شهید بهشتی با سرتیپ اکبر دادستان (پسرخاله شاه) و همراهی با وی در مجالسی که به لحاظ اخلاقی مغایر با شئون دینی بوده، و ارتباط غیرمستقیم ساواک با شهید بهشتی در سالهای پیش از انقلاب و در زمانی که وی از مؤلفان کتب تعلیمات دینی مدارس بود (۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵).
در دو مورد از موارد یاد شده، هیچگونه مدرکی یافت نشد: ارتباط با آزموده و رفاقت با اکبر دادستان. در مورد اخیر، اگر ادعای ثابتی در رفاقت گرمابه و گلستان دادستان با شهید بهشتی اندک بهرهای از واقعیت داشت، علی القاعده اعضای خانواده و دوستان همیشه همراهش میبایست حداقل نامی از او شنیده باشند، در حالی که در پرس و جو از اعضای خانواده و معاشران شهید بهشتی در آلمان با این واکنش روبرو شدم که این نخستین بار است که از وجود چنین شخصی با خبر میشوند. البته به ادعای مکرر ثابتی در جای جای کتاب، حوزه کاری او به امنیت داخلی محدود بوده و به نظر میرسد موضوع یاد شده را باید بیشتر در شمار شنیدههای شخصی او (قبل یا بعد از انقلاب) دانست؛ چیزی شبیه افسانه ازدواج شهید بهشتی با خانمی آلمانی که بیش از سی و سه سال است توسط مخالفانش تکرار میشود.
از این گذشته، اگر چنین رابطهای میان رژیم شاه و بویژه ساواک با شهید بهشتی وجود داشته، وجود دهها سند منتشر شده ساواک (مجموعهای که ثابتی از مدیران ارشد آن بوده) که حاکی از فعالیتهای سیاسی ضدرژیم او در آلمان و اروپاست را چگونه میتوان توضیح داد؟ جالب این که ممنوعالخروج شدن شهید بهشتی در سال ۱۳۴۹ (سال بازگشت او به ایران) و نیز دستگیری او توسط کمیته مشترک ضدخرابکاری (که ساواک در آن نقشی محوری داشت) به بهانه ارتباطات وسیع و تأثیرگذار او با اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسی زبان) انجام گرفت. چگونه کسی که به تعبیر رایج آن زمان با «دستگاه» مرتبط بوده (اصطلاحی که توسط ثابتی هم بطور مکرر استفاده میشود) میتوانسته با مهم ترین تشکل دانشجویی همسو با نهضت اسلامی ایران همکاری تنگاتنگ و تأثیرگذار داشته باشد؟ پژوهشگران علاقمند را به مطالعه کتاب «اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا» که توسط بنیاد نشر آثار شهید آیتالله دکتر بهشتی و دو جلد کتاب «تاریخچه اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا» که توسط مؤسسهی روزنامه اطلاعات منتشر شده دعوت میکنم. همچنین، کارنامهی مرکز اسلامی هامبورگ توسط بنیاد نشر آثار در دست تهیه است که امیدوارم با انتشار این مجموعه، بخشهای مهمی از تاریخ نهضت اسلامی ایران در اختیار محققان قرار گیرد.
درباره دورهی همکاری شهید بهشتی با آموزش و پرورش در تألیف کتابهای تعلیمات دینی مدارس (به تعبیر ثابتی کتب شرعیات) نیز نکات مهمی وجود دارد که توجه به آن، سست بودن ادعای او را نمایان میسازد. شهید بهشتی پس از تبعید از قم به تهران که در پی فعالیتهایش به عنوان مدیر دبیرستان دین و دانش و در همراهی با نهضت امام خمینی که به تعبیر ساواک «تحریک کننده» بوده، از خدمت منفصل میشود. پس از بازگشت به ایران، با وساطت مرحوم حجتالاسلام دکتر سید رضا برقعی و درخواست شهید حجتالاسلام دکتر باهنر و مرحوم حجتالاسلام دکتر علی گلزاده غفوری، مجددا به عنوان کارشناس ارشد گروه تألیف کتابهای تعلیمات دینی به آموزش و پرورش باز میگردد. با این همه، شهید بهشتی از عنوان شدن نامش در کتاب های تعلیمات دینی به علت وجود تصاویر شاه و خانواده اش ممانعت کرد. نقش تأثیرگذار کتابهای تعلیمات دینی در تغییر بینش دینی میلیونها دانشآموز و هزاران آموزگار و دبیر، همراه با ارتباط تنگاتنگ او و همکارانش با دبیران تعلیمات دینی در سمینارهای بازآموزی که در سراسر کشور برگزار میشد، چنان بود که طبق اسناد منتشر شده ساواک، در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی متوجه امواج گسترده آگاهی بخشی آن میشوند و در صدد تغییر متون آن بر میآیند. متن کتابهای مذکور در کتاب «شناخت اسلام» توسط بنیاد نشر آثار منتشر شده و مجموعهی مباحث یکی از آن سمینارها به زودی با عنوان «درسگفتارهای فلسفه دین» منتشر خواهد شد. نگاهی به مباحث مطرح شده در هر دو کتاب، بی پایه بودن ادعای ثابتی در همکاری یا حتی هماهنگی شهید بهشتی با ساواک را آشکار میکند.
سخن را بیش از این به درازا نمیکشانم. اما نمیتوانم تأسف خود را از گرفتار شدن تاریخ نگاری انقلاب اسلامی در دست دو گروه ابراز نکنم: گروهی که با استمداد از امکانات وسیع دولتی و ارایهی کتابهایی در صدد تحریف و مصادره آن به نفع خود هستند، و گروهی در خارج از کشور که آنها هم از خلاء موجود در زمینه تاریخ نگاری علمی سوء استفاده کرده و تحت عنوان پروژههای تاریخ شفاهی، به اشاعهی اطلاعات و اخبار نادرست تاریخی که گاه با هدف تطهیر سرکردگان رژیم شاه انجام میشود، به «تاریخ سازی» مشغول هستند. گروه نخست در پی استفاده ابزاری از شهید بهشتی هستند و گروه دوم به شکلی نظاممند در پی تخریب شخصیت و تحریف افکار و اندیشههایش. امید آن که با انتشار آثار تحقیقی و مطابق با معیارهای علمی، راه صحیح برای بازشناسی تاریخ گذشتهی این سرزمین گشوده شود.
منبع: سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی
در پی تشدید فضای امنیتی در زندان کارون اهواز که پس از اعدام چهار زندانی سیاسی و امنیتی عرب در این زندان صورت گرفته، کلیه کتاب ها، دفترها و یادداشت های موجود در بند سیاسی این زندان توسط ماموران جمع آوری و به خارج از بند منتقل شد.
به گزارش کلمه، این اتفاق که روز چهارشنبه گذشته و بدون اطلاع قبلی زندانیان صورت گرفت، با توجه به عدم دسترسی این زندانیان به امکانات معمول برای زندانیان عادی همچون کتابخانه و سالن ورزشی و غیره، شرایط سخت این زندان را برای آنها بسیار سخت تر کرده است.
اگرچه این اقدام به بهانه پخش فیلمی از چهار اعدامی عرب به نام های عبدالرحمن حیدریان، عباس حیدریان، طه حیدریان و علی شریفی صورت گرفت که چندی پیش از زندان کارون به شبکه اینترنت راه یافت ولی انتشار مطلب اخیر سید ضیا نبوی، زندانی سیاسی محبوس در زندان کارون که در آن از لحظات کتاب خواندن به عنوان تنها لحظات دلپذیر زندان یاد کرده بود، ذهن ها را به سوی هدفمندی این کار با رویکرد آزار و شکنجه بیشتر این زندانیان سوق داده است.
ضیا نبوی در یادداشت مذکور نوشته بود: “از معدود لحظاتی که انسان می تونه در زندان بودن را به آزادی ترجیح بده زمانیه که کتاب خیلی خوبی می خونه و یا با ایده تامل برانگیزی مواجه می شه… در چنین وضعیتی آدم از اینکه بواسطه ی زندانی بودن مسوولیتی متوجهش نیست و هیچ امکان دیگری برای زندگی کردن و ارتباط داشتن نداره خوشحال میشه، چون می تونه تمام توجه و تمرکزش رو با خیال راحت و وجدان آسوده صرف فکر کردن به موضوع مورد نظرش بکند و افکار و تصوراتش رو به هم ببافه و شاید هم چیزی بنویسه…اینطور وقت ها زندانی می دونه که صاحب زمانی نامتناهی برای فکر کردنه و می تونه هر چقدر که دلش می خواد در استفاده از این امکان اسراف بکنه! صبح، ظهر، عصر، شب و تقریبا تمامی شبانه روز دربست در اختیار زندانیه و اون مجبور نیست که برای فکر کردن یا نوشتن از حق و حقوق قسمت های دیگه ی زندگی اش چیزی کسر کنه!! این خوشی های استثنایی در زندان البته کمی هم حس شرمندگی در آدم ایجاد می کنه، آخه زندانی احساس می کنه لحظاتی از حبسش رو با رضایت خودش درون زندانه و به اراده خودش از آزادی فرار می کنه و خب چنین حسی البته که شرم آوره!!”
طبق آخرین اخبار رسیده از زندان کارون مذاکراتی با زندانیان برای برگرداندن احتمالی این کتاب ها و دفترها که همگی اموال شخصی آنها بوده در حال انجام است که امید می رود حسن نیت مدیریت زندان کارون بر خطای غیر قابل توجیه حفاظت سازمان زندان های استان خوزستان که بانی این رفتار بوده، غلبه کرده و این تنها مفر زندانیان سیاسی برای گذراندن مفید اوقات در زندان بسته نشود.
کتاب زدایی از زندان به بهانه واهی و غیر قابل قبول امنیتی و در واقع ضد امنیتی فرض کردن خواندن و نوشتن در زندان در حالی صورت می گیرد که مسئولان قوه قضاییه همواره داعیه دانشگاه شدن زندان را داشته اند ولی این هدف را با حبس اساتید و دانشجوهای نخبه کشور دنبال می کنند.
پیش از این هم در بند ۳۵۰ اوین از تحویل گرفتن کتاب برای زندانیان ممانعت میشد که به خصوص در دوره رییس اسبق اوین، فرج الله صداقت و ریاست محمد بزرگ نیا بر بند ۳۵۰ و عدم تفکیک زندانیان عادی با زندانیان سیاسی، به موازات ورود آزاد مواد مخدر به این بند، از ورود کتاب ممانعت می شد.
این مساله با واکنش زندانیان سیاسی و خانواده های آنها مواجه شد و بعد از تغییراتی در این زندان و بخصوص مساعدت رییس جدید بند ۳۵۰ به نام آقای اعلایی که زندانیان سیاسی مجموعا از رفتار قانونی او رضایت دارند، ورود کتاب به بند ۳۵۰ تسهیل شد.
همین امر در زندان های دیگر نیز توام با فراز و فرود بوده. به عنوان نمونه دیگری از سلیقه ای رفتار کردن مسئولان زندان ها در کشور می توان به سخت گیری شدید در دوره رییس قبلی زندان کارون اهواز اشاره کرد که همزمان در زندان دیگری در استان خوزستان به نام زندان کلینیک، آقای منشداوی رییس وقت زندان کلینیک و رییس فعلی زندان کارون که طبق نوشته های ضیا نبوی و اطلاعات رسیده از دیگر زندانیان فردی قانونگرا و منطقی است، وضع تحویل کتاب و مجلات به زندانیان بهبود یافت.
اتفاق اخیر در زندان کارون نیز بنا بر اخبار دریافتی و شواهد موجود، تصمیمی از سوی حفاظت سازمان زندان های استان خوزستان بوده که در حالت خوشبینانه واکنشی عصبی و غیر مدبرانه از سوی این بخش از قوه قضاییه نسبت به انتشار فیلم اعدامیان سیاسی و امنیتی اخیر عرب ارزیابی می شود، اما نگاه بدبینانه دیگری هم هست که حفاظت زندان ها که ارتباط نزدیک تری با وزارت اطلاعات دارند، با علم به اینکه با کتاب و دفتر نمی شود فیلم گرفت و آن را به بیرون از زندان منتقل کرد، این کار را با هدف آزار بیشتر زندانیان سیاسی انجام داده اند.
وضعیت جسمی اسماعیل برزگری زندانی اعتصاب کننده غذا که در بیمارستان بستری است وخیم گزارش شده اما او که با بی توجهی دادستان با درخواست های خود روبرو شده حاضر به پایان دادن به اعتصاب خود نمی شود.
به گزارش کلمه، اسماعیل برزگری زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که هفته گذشته به دلیل حمله عصبی و شوک مغزی ناشی از فشار اعتصاب غذا بیهوش و در بیمارستان طالقانی بستری شده بود اوضاع نگران کننده ای دارد اما همچنان حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست.
در حال حاضر سلامت این زندانی سیاسی که برای هشتمین بار در اعتراض به وضعیت خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده در خطر است و در صورت عدم رسیدگی دادستان به وضعیت او ادامه اعتصاب غذا با توجه به وضعیت کنونی جسمی اش می تواند عواقب وخیمی را در پی داشته باشد.
اسماعیل برزگری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط قاضی پیرعباسی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۷ سال و ۶ ماه حبس محکوم شد که تا کنون برای اعتراض به حکم خود ۸ بار اعتصاب غذا کرده که این اعتصاب غذای طولانی، صدمات جبران ناپذیری به سلامت او زده اند.
این زندانی سیاسی از روز ٩تیرماه ١٣٩۱طی اعلام رسمی به مقامات قضائی و زندان دست به اعتصاب غذا زده است. برزگری در گذشته بعضا ۴۸ روز، ۳۸ روز، ۲۵ روز، ۱۵ روز را در اعتصاب بسر برده و اخرین بار ۱۱ روز در کما بوده است.
مقامات دادستانی پس از هربار اعتصاب غذای این زندانی سیاسی قول داده اند تا پرونده را بار دیگر مورد رسیدگی قرار دهند، عهدی که تا کنون براورده نشده است.
اسماعیل برزگری در تاریخ ۱۸ اردیبشهت ۱۳۹۰ در شهرستان تبریز توسط اطلاعات سپاه بازداشت و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد و مدت ۶ ماه را در سلول های انفرادی گذراند.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید که در تصمیم گیری ها و اعمال و سیاستگذاری ها باید سه اصل اساسی را در نظر بگیرد و با توجه به آنها اقدام کند. یکی از این سه اصل اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط است؛ و دیگری عدالت و اینکه آن سیاست بیشترین حد ممکن عدالت را در جامعه پیاده کند؛ و سوم اینکه رضایت و خشنودی توده های مردم را در بر داشته باشد. آن حضرت می فرماید:
«ای مالک … باید محبوب ترین امور در نزد تو، در حق میانه ترین، در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی و رضایت عمومی بی اثر و بی اهمیت می کند. خواص در دوران رفاه هزینه شان برای حکومت بیشتر است و هنگام سختی یاری و کمکشان کمتر؛ از انصاف بیزارترند و در خواسته هایشان پافشارتر؛ هنگام بخشش از همه کم سپاس ترند و هنگام نبخشیدن از همه عذر ناپذیرتر و هنگام مشکلات از همه کم استقامت تر. اما توده های مردم ستون های دینند و جمعیت پر شمار مسلمانان؛ آنان هستند که عِدّه و عُده و نیرو و ساز و برگ را در برابر دشمنان فراهم می کنند. پس باید توجه و تمایلت به آنان باشد» (نهج البلاغه، نامه ۵۳، ش۲۰-۲۳).
امام(ع) در این سخن و توصیه به این اشاره می کند که عمل و سیاستی که سه ویژگی را داشته باشد باید آن عمل و سیاست محبوب حاکم پارسا و پرهیزگار باشد. از این سخن بر می آید که حاکم باید در سیاستگذاری این سه اصل مهم را در نظر بگیرد امام می فرماید: و لیکن احب الامور الیک… باید محبوب ترین کارها نزد تو کاری باشد که:
۱-اوسطها فی الحق؛ در حق میانه ترین باشد
هنگامی که در تصمیم گیری دوران امربین حق و باطل باشد تصمیم گیری راحت است و وظیفه حاکم پارسا روشن است. او باید حق را بگیرد و باطل را رها کند. هنگامی که بین یک ارزش و ضد ارزش تزاحم باشد تکلیف روشن است و کسی که بخواهد بر طبق وظیفه عمل کند به سادگی راه را می یابد. اما لغزشگاه جایی است که دوران بین دو ارزش باشد و تصمیم گیرنده سیاستگذار بخواهد بین دو یا چند ارزش را جمع کند. شاید بتوان گفت که یکی از مهم ترین انحرافاتی که در تاریخ ادیان رخ داده این بوده که بر یک ارزش چنان تاکید شده که هیچ جایی برای ارزش های دیگر باقی نمانده است. عبادت مهم است و حتما باید در جامعه اسلامی به آن توجه شود اما باید توجه داشت که این امر مهم همه چیز دین نیست. همین سخن درباره حفظ ظواهر دینی و اجرای مناسک و شعائر می رود. در باب باورهای دینی اصول مختلفی وجود دارد که هر یک باید جای خود قرار گیرند. اما بزرگترین آفت و بزرگترین انحراف این است که بر یک اصل و یک ارزش چنان تاکید شود که گویا دین تنها همین اصل اعتقادی یا عملی را دارد. پرداختن بیش از حد به عبادیات باعث بی توجهی به عدالت اجتماعی و حقوق مردم می شود و این به معنای نابودی دین است. پرداختن بیش از حد به ائمه اطهار و گسترش بیش از حد مراسم عزاداری و مانند آن باعث بی توجهی به اصول مهمی مانند توحید و خدا پرستی و … می گردد. توجه بیش از حد به ظاهر دین باعث بی توجهی به باطن و روح دین می گردد و ارزش دین را از بین می برد.
امام(ع) درجای دیگر می فرماید: «لا تری الجاهل الا مفرِطا او مفرِّطا؛ انسان جاهل همیشه یا افراط و زیاده روی می کند و یا تفریط و کوتاهی»(نهج البلاغه/حکمت ۷۰). اما حاکم حکیم و نظام حکیمانه همه چیز را سر جای خود قرار می دهد و به هر چیز به اندازه ای که باید، و به اندازه ای که عقل و متون دینی تعیین کرده اند، بها می دهد.
۲-و اَعَمُّها فی العدل؛ در عدل فراگیرترین باشد
تصمیم حاکم و سیاستگذاری های او نه تنها باید در راستای عدالت باشد، بلکه باید بیشترین حد عدالت را در بر داشته باشد. از این سخن بر می آید که در سیاستگذاری ها چه بسا عدالت کامل و صد در صد ممکن نباشد و به هر حال ممکن است در جایی بین دو حق تزاحم به وجود آید و یکی فدای دیگری گردد. ممکن است برای نجات جان یک فرد ضروری گردد که در ملک کسی تصرف شود. ممکن است برای ایجاد خیابان و مانند آن لازم آید که ملک و خانه کسی بدون رضایت او خریداری گردد. اما باید حاکم توجه داشته باشد که سیاستگذاری او باید به گونه ای باشد که بیشترین حد ممکن عدالت را در بر داشته باشد. وقتی خانه و منزل کسی با زور خریداری می شود، و این کار لازم و ضروری است، باید در قیمت و امور دیگر به گونه ای عمل شود که به زندگی او لطمه وارد نگردد و در واقع همه خسارت هایی که به او وارد می شود جبران گردد.
به هر حال سخن از این است که اگر سیاست عادلانه به طور کامل ممکن نیست باید حداکثر عدالت را در بر داشته باشد و کم ترین حق از حقوق مردم را تضییع کند. عدالت همه جا و همه وقت یک اصل است و به فرموده امام علی(ع) امری است که خداوند آن را قوام بخش زندگی مردم و مایه دوری از حق کشی ها قرار داده است (غرر الحکم، ح۴۷۸۹) و «عدالت بر پادارنده مردم و زیور حکمرانان است» و «با عدالت است که کار مردم اصلاح می شود» و «هیچ چیز مانند عدالت شهرها را آبان نکرده است» (همان، ح۱۹۵۴ و ۴۲۱۵ و ۹۵۴۳). پس اجرای عدالت و ادای حقوق مردم باید اصلی باشد که حکام در همه سیاستگذاری ها و اعمال خود در نظر بگیرند. حاکم حق ندارد به بهانه هایی مانند امنیت، اقتدار ملی و مانند آن جلوی عدالت و ادای حقوق ملت را بگیرد. عدابت اصلی است که بر اصول دیگر مقدم است.
۳-و اجمعها لرضی الرعیه؛ بیشتر، رضایت مردم را در بر داشته باشد.
امام(ع) به این قسمت سوم توجه خاصی می کند و توضیح بیشتری درباره آن می دهد. نکته ای که بیشتر بر آن تاکید می کند این است که رضایت توده های مردم که اکثریت مردم را تشکیل می دهند بسیار اهمیت دارد و حاکم باید خواست این اکثریت را در نظر بگیرد. همین اکثریت مردم هستند که بارها را بر دوش می کشند و در هنگام سختی ها بیشترین هزینه را می کنند. حاکم نباید به خواص و افراد ویژه که تنها به منافع خود می اندیشند و حاضر به هزینه کردن نیستند بیش از حد توجه کند. امام(ع) در جای دیگر به دو نکته توجه می دهد. یکی اینکه حکومت از آن مردم است و هیچ کس در آن حقی ندارد مگر اینکه مردم به او بدهند؛ و دیگر اینکه اجتماع همه مردم ممکن نیست و رای و نظر اکثریت کافی است. در یک جا می فرماید: «ای مردم… امر خلافت و حکومت از آن شماست و هیچ کس حق ندارد آن را به خود اختصاص دهد، مگر آن کسی که شما او را امیر و حاکم نمایید» (تاریخ طبری، ج۴، ص۲۲۱؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۶۶؛ به نقل از آیت الله سبحانی، مسائل جدید کلامی، ص۶۰۶). و در جای دیگر می فرماید: «هرگاه گزینش پیشوا بستگی به حضور همه مسلمانان داشته باشد این کار عملی نیست…» (نهج البلاغه، خ۱۷۳). پس حکومت از یک سو مال مردم است و از سوی دیگر رای اکثریت در آن کافی است. حاکم باید در تصمیمات خود خواست و نظر این اکثریت را در نظر بگیرد.
اما یک پرسش مهم در اینجا این است که آیا خواست و نظر توده های مردم و اکثریت آنان می تواند عدالت را نابود کند و برخلاف عدالت باشد؟ پیشتر در نوشتاری تحت عنوان «همنوایی عدالت با آزادی در نظام حکومت علوی» بیان شد که حقوق اولیه انسان ها را به هیچ وجه نمی توان گرفت و به این معنا عدالت مرز آزادی را معین می کند.
کلمه: شب گذشته المپیک ۲۰۱۲ با برگزاری مراسم افتتاحیه این بزرگترین رخداد ورزشی در ورزشگاه استراتفورد، واقع در شرق لندن، به صورت رسمی آغاز شد. اما رژه تیم ایران که بدون حضور اکثر ورزشکاران و با حضور اعضای تیم پزشکی و همچنین علی آبادی در کنار آنها برگزار شد، تعجب بسیاری از مردم را برانگیخت.
در این مراسم که با حضور نزدیک به ۸۰ هزار نفر از مقامات و رهبران بیش از صد کشور شرکت کننده در این دوره حضور داشتند، ۱۵ هزار هنرور داوطلب زیر نظر دنی بویلمارگردان مشهور فیلم “میلیونر زاغه نشین” نمایش مراسم افتتاحیه را که روایتی از تاریخ مردم انگلستان و با الهام از عناصر فرهنگی آن کشور بود، اجرا کردند. در ادامه همچنین از “سر تیم برنزلی” مخترع شبکه ی جهانی اینترنت قدردانی شد.
پس از ورود ملکه انگلستان به محل برگزاری افتتاحیه، سرود ملی آن کشور توسط گروه کر کودکان ناشنوا اجرا شد. بعد از اجرای قطعات موسیقی، رژه ی حدود ۱۰ هزار ورزشکار و هیات های همراه آنان آغاز شد. رژه بر اساس رسم مسابقات با یونان آغاز و با انگلستان به عنوان میزبان پایان یافت.
به گزارش کلمه، در حالی که بسیاری از ایرانیان نیمه شب گذشته از طریق چند کانال ماهواره ای به طور زنده شاهد مراسم افتتاحیه المپیک بودند، حضور کاروان کشورمان با لباس های نامناسب و چهره های نه چندان شاد، کسی را خوشحال نکرد. این در حالی بود که تصاویر ورود کاروان ایران هم، برخلاف بسیاری از کشورهای حتی کوچک و کاروان های کم تعدادتر، بسیار محدود و بسته فیلمبرداری شده بود و دوربین به سرعت از روی کاروان ایران عبور کرد و به سراغ کاروان بعدی، متعلق به کشور عراق رفت.
پرچم ایران را علی مظاهری، عضو تیم بوکس حمل کرد. تیم ایران در این دوره از مسابقات المپیک، از ۵۳ ورزشکار که در ۱۳ رشته به رقابت خواهند پرداخت، تشکیل شده است که اکثر قریب به اتفاق آنها در مراسم افتتاحیه حضور نداشتند تا استراحت کنند.
حضور محمد علی آبادی رئیس فعلی کمیته ملی المپیک در کاروان، از دیگر عجایب این دوره بود. به طوری که احتمالا او تنها رئیس کمیته المپیک از بین ۲۰۴ کشور بود که در رژه افتتاحیه روی جایگاه نبود و کنار ورزشکاران و تیم پزشکی حضور یافت.
این موضوع حتی در سال های قبل هم سابقه نداشت، به طوری که امیر حسینی دبیرکل اسبق کمیته ملی المپیک ایران و هاشمی طباء رئیس اسبق کمیته ملی المپیک ایران امروزدر مصاحبه هایی از این کار ابراز تعجب کرده اند و گفته اند رئیس کمیته ملی المپیک کارت ویژه دارد و باید در جایگاه حضور یابد، نه در خط رژه!
شاید همین موضوع هم بود که باعث شد در زمان رژه کاروان ایران، هیچ مقامی در جایگاه حضور نداشته باشد که دوربین او را نشان دهد.
از نکات دیگر رژه ی تیم های حاضر در مسابقات، شرکت ۴ ورزشکار بدون ملیت، زیر پرچم کمیته ملی المپیک بود. یکی از این ورزشکاران اهل سودان جنوبی و سه نفر از اهالی منطقه خودمختار آنتیل هلند بودند که منحل شده است.
گزارش شده که مراسم گشایش المپیک لندن ۲۷ میلیون پوند (۳۴ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو) خرج برداشته است. مشعل المپیک در مسیری طولانی توسط دیود بکهام فوتبالیست مشهور انگلیسی توسط قایق از روی رودخانه تیمز حمل شد و دست به دست چرخید تا به دست مشعل المپیک در یک برنامه ی نمایشی روشن شد.
این مشعل از بیشتر از دویست گلبرگ مسی تشکیل شده بود که به وسیله هفت ورزشکار جوان روشن شد. سپس ساقه های گلبرگ ها بلند شدند تا به نشانه همه ملل با هم متحد شوند و مشعل بازی ها را به وجود بیاورند.
قرار است مشعل المپیک ۲۰۱۲ تا ۱۲ اوت روشن بماند. مشعل المپیک بعد از آن به آتن باز می گردد و تا سال ۲۰۱۶ که مسابقات در برزیل برگزار می شود، در آنجا و در مقر کمیته ی ملی المپیک نگهداری می شود. پرچم المپیک هم به وسیله ۹ فرد شاخص از جمله بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد و محمد علی کلی، بوکسور پیشکسوت آمریکا حمل شد.
برنامه مسابقات امروز و گزارش دو مسابقه دیروز را در اینجا و برنامه کامل مسابقات ورزشکاران ایران را در اینجا ببینید. فهرست ورزشکاران ایرانی حاضر در المپیک را هم در اینجا، و عکسهایی از رژه کاروان ایران در افتتاحیه و همچنین اسامی و تصاویر ورزشکاران المپیکی ایران را هم در زیر ببینید:
محمد نوریزاد:
امید عزیز، شرمنده ام که در این سی و سه سال پس از انقلاب، ما حاکمان شیعی این سرزمین بلادیده، مجاورانِ غیرتمندِ دینی که نه، آدم های انسان که نه، حتی شهروندان شایسته ای نیز برای تو و هم کیشان تو نبوده ایم. در سال های پیش از انقلاب، ما و شما رابطه ی خوبی با هم داشتیم. گذشته از مختصاتی که درهرکجا یافت می شود، هم ما هم شما، درسرزمین مادری مان ایران، محترم و آزاد و بهره مند از حقوق یکسان بودیم. نه کسی شما را به اسم ترکمن و سنی و مرزنشین، تحقیر می کرد و نه کسی ما را به صرفِ مرکزنشینی و پارسی گویی برقله ی بهره مندی می نشاند.
امروز اما تو، نه بخاطر سنی بودنت، و نه بخاطر ترکمن بودنت، بل بخاطر این که هم جوانی و هم نابغه ای در زندانی. سنی بودن و ترکمن بودن تو، درد مضاعفی است که آرامش حسد ورزانِ ما را روفته. و این یعنی: جهالتِ آذین بسته و دستوریافته و بر سریرِ قدرت نشسته ای که تو را از آسمان درخشش به زیرمی کشد و به زندان می افکند، از تماشای نبوغ تو در رنج است. او از این که یک جوان سنیِ ترکمن به قله ای از بلندای نبوغ دست یافته، درد می کشد و به خود می پیچد. و چون رشته های امور در دست اوست، سوزش خود را با درانداختن تو به زندان و پوشاندن لباس جاسوسی به تنت، التیام می دهد.
پسرم، من بجای همه ی آنانی که قدر تو را ندانسته و نمی فهمند و با تو جفا کرده و می کنند، یا نه، قدر علم و نبوغ تو را نیک می دانند اما جاسوسیِ تو را سناریو کرده اند تا میان زندان و همکاری، تو همان همکاری با دانش نیم بند هسته ای شان را بپذیری، از تو پوزش می طلبم.
من شرمنده ام که قدر تو را و علم تو را در دخمه های زندان اوین اینچنین به خاک انداخته اند. و از دانشمند جوانی چون تو پرچمی افراخته اند که تنها توفان تهمت بر آن بوزد. تو به گمان من و بسیاری چون من، جوانی پاک و شایسته و وطن دوست و کارآمدی. به گمان من، تو اگر فرزند یکی از دزدان دولت بودی، یا پسر یکی از برادران لاریجانی، یا پسر آدمهای کوچکی که برمنصب های بلند چنگ برده اند، نه هر سال که هر روز و به هر بهانه برای تو مراسم بزرگداشت و پاسداشت عَلَم می کردند.
بازجویانِ خفیفِ تو، به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن، که نشانه های این ناجوانمردی را مگر در سیستم های امنیتی و اطلاعاتی شوروی سابق بشود رد گرفت، مراتبی از جاسوسی را برای تو پرونده کردند و همان پرونده های مرتب شده را به قاضیان بی اراده و مرعوب دستگاه قضا سپردند و امضای آنان را بر حکم زندان تو نشاندند. که یعنی: یا در زندان بمان بپوس، یا بیا و با سایت های اتمیِ ما همکاری کن.
امید عزیز، من ازطرف همه ی آنانی که به تو انگ جاسوسی زده اند وحال آنکه خود می دانند تو یکی ازپاک ترین و شایسته ترین فرزندان این سرزمینی، از تو پوزش می خواهم. ازطرف کسانی که تو را از مسیر علم بازداشتند و به زندانت انداختند، از تو پوزش می خواهم. از طرف کسانی که آوازه ی بی گناهی و نبوغ تو را شنیدند و با پلشتیِ تمام به حبس و شکنجه ی روحی تو دستور فرمودند، از تو پوزش می خواهم.
امید عزیز، تو در کنار عزیزانی که با تو در زندانند، چه آقای موسوی و همسر باشرفش، چه آقای کروبی، و چه همه ی آنانی که بجرم های بی دلیل در حبس و زندان و تنگنایند، سندی هستید برای رسوایی آنانی که سخن حق را برنمی تابند. عقل را برنمی تابند. جامعه و افکار عمومی را برنمی تابند. امروز و آینده را برنمی تابند. و آنچه را که برمی تابند، دروغ و غارت و زشتکاری است.
امید عزیز، درزندان بمان و سرت را بالا بگیر که هر روز زندان شمایان، خشتی از ستون برقراری این جماعت خدانشناس را بیرون کشیده و می کشد و ما را به دیدار روزهای خوب و تهی ازنفرت و آکنده از درستی بشارت می دهد.
منبع: وب سایت نویسنده
*****
امید کوکبی دانشمند جوان کشورمان و دارنده ی مدرک فوق دکترای لیزر ازدانشگاه تگزاس آمریکا، اردیبهشت ماه سرانجام پس از ١۵ماه بازداشت موقت، در دادگاه نمایشی که تحت عنوان "دادگاه متهمان به همکاری با موساد در اسراییل" تشکیل شده بود از سوی قاضی صلواتی به تحمل ١٠ سال حبس به جرم ارتباط با کشور متخاصم امریکا، کشوری که امید کوکبی در آن مشغول به تحصیل بوده است، محکوم شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، دادگاهی نمایشی به ریاست قاضی صلواتی با حضور ١۵ متهم به جاسوسی برگزار شد که توسط رسانه های حکومتی از جمله صداوسیما تحت عنوان دادگاه جاسوسان اسراییل تحت پوشش رسانه ای قرار گرفت.
اما امید کوکبی از هرگونه اظهار نظر در جلسه دادگاه خودداری کرد و متعاقب آن به ١٠سال حبس محکوم شد.
امیدکوکبی به دنبال پایان تحصیلات در دانشگاه صنعتی شریف برای ادامه تحصیل راهی اروپا و امریکا شد و موفق به اخذ مدرک فوق دکترا ی لیزر از دانشگاه تگزاس آمریکا گردید، در سال های اخیر مقامات سازمان انرژی اتمی و همچنین برخی دانشگاه های وابسته به سپاه پاسداران بارها به وی پیشنهاد همکاری و فعالیت در پروژه های لیزری و مخابراتی داده بودند که کوکبی این پیشنهادات را ردکرده بود.
در دوران بازداشت نیز بازجویان از طریق فشار بر امید کوکبی و خانواده اش تلاش داشتند او را به همکاری در پروژه های جمهوری اسلامی مجاب کنند اما کوکبی گفته بود همواره آماده افتخارآفرینی برای کشورش از طریق فعالیت های دانشگاهی است اما هیچ علاقه ای به همکاری در پروژه های نظامی ندارد.
در مدت ١۵ماه بازداشت امید کوکبی، دانشمند ٣٠ ساله کشورمان، بسیاری ازنهادها و شخصیت های علمی داخلی و خارجی خواهان آزادی وی شده بودند که از جمله می توان به نامه جمعی از برندگان جایزه نوبل فیزیک به آیت الله خامنه ای و نامه ده ها تن از برندگان المپیادهای علمی جهانی و نامه انجمن های معتبر علمی از جمله انجمن IEEE اشاره کرد.
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر ایران نیز در گزارش خود نسبت به وضعیت امید کوکبی ابراز نگرانی کرده بود.
معاون وزیر راه و شهرسازی از مجوز شرکتهای حمل و نقل جادهای برای افزایش ۱۰ درصدی نرخ بلیت خبر داد.
شهریار افندیزاده در گفتوگو با ایسنا افزود: افزایش نرخ بلیت حمل ونقل جادهای برای وسایل نقلیه اتوبوس VIP و اتوبوس ویژه با توجه به نرخ تورم و نیز افزایش درآمد اقشار مختلف جامعه امری طبیعی است.
افندیزاده خاطرنشان کرد: هر ساله شرکتهای حمل ونقل جادهای مجوز افزایش نرخ بلیت خود را تا حداکثر ۱۰ درصد دارند که این رقم میتواند با توجه به امکانات شرکتهای مختلف کمتر از این نیز باشد.
رییس سازمان راهداری و حمل ونقل جادهای کشور خاطرنشان کرد: میزان افزایش نرخ بلیت حمل و نقل جادهای در تفاهم شرکتهای حمل و نقل با نظارت و تصمیم سیستمهای استانی تعیین میشود.
وی در مورد زمان افزایش نرخ بلیت نیز اظهار کرد: زمان افزایش نرخ بلیت بستگی به شرایط هر استان و نیز میزان تقاضای سرویسگیری مسافران از هر شرکت دارد. اگر شرکتی تقاضای بیشتری داشته واز امکانات بهتری برای خدماتدهی به مسافران بهره میبرد می تواند تا سقف ۱۰ درصد نرخ بلیت خود را افزایش دهد.
رییس واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد از ارائه درخواست برای ایجاد واحد تک جنسیتی علوم و تحقیقات در دو شهر کشور خبر داد.
خسرو دانشجو، رییس واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد و برادر وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، در گفتگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به ارائه درخواست دو واحد برای ایجاد پردیس تک جنیستی علوم و تحقیقات، گفت: این واحدها خواستار ایجاد پردیس تک جنسیتی برای هر دو طیف هستند.
وی با بیان اینکه اگر متقاضیان بتوانند کیفیت لازم را فراهم کنند از این طرح استقبال میکنیم، اظهار کرد: البته ما همه درخواستهای ایجاد پردیس را بدون اینکه الویتی برای آن قائل باشیم بررسی میکنیم و اگر درخواست کنندههای ایجاد پردیسهای تک جنسیتی بتوانند حداقلها را فراهم کنند مجوز خواهیم داد.
رییس واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد در خاتمه با بیان اینکه تا کنون حدود ۱۸ تقاضا برای ایجاد واحدهای جدید علوم و تحقیقات داشتهایم، گفت: امکانات این واحدها بررسی میشود تا اجازه ایجاد پردیس داده شود ولی اگر نتوانند نظر ما را تامین کنند عنوان میکنیم تا به سطح مورد انتظار ما نرسند مجوزی داده نمیشود.
محمد مرسی رئیس جمهور مصر در اولین دیدارش با اسماعیل هنیه رئیس دولت برکنار شده تشکیلات خودگردان فلسطینی و از رهبران جنبش حماس، راههای احیای آشتی میان گروههای فلسطینی و کاهش رنجهای ساکنان نوار غزه را به بحث گذاشت.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در این دیدار که روز در قاهره پایتخت مصر صورت گرفت، محمد مرسی متعهد شد تلاش لازم را برای حل بحران سوخت نوار غزه و تسهیل عبور و مرور ساکنان این منطقه، به کار گیرد.
به گزارش رادیو فردا، مراد موافی رئیس سازمان اطلاعات مصر وعده داد تا هفته آینده، تمام اقدامهای لازم را برای دو برابر شدن گازی که قطر از راه مصر به نوار غزه ارسال میکند، انجام دهد. این اقدام به منظور کاهش قطع برق در نوار غزه صورت میگیرد.
از سویی، گروه فلسطینی حماس در بیانیهای اعلام کرد که مرسی وعده داد تمام اقدامهای لازم برای تسهیل زندگی فلسطینیها در نوار غزه را عملی کند.
به گزارش شبکه خبری الجزیره، هانی المصری تحلیلگر سیاسی فلسطینی هم در این باره گفته است: «قلب مرسی با حماس است اما عقلش جای دیگری است. با وجود تمایلش برای ارائه کمک به حماس اما اختیاراتش محدود است.»
از حدود پنج سال پیش پس از درگیری مسلحانه میان نیروهای دو گروه فلسطینی فتح و حماس در نوار غزه و در دست گرفتن کنترل این منطقه توسط حماس، غزه در محاصره اسرائیل به سر میبرد. اسرائیل میگوید هدف از این محاصره، جلوگیری از شلیک راکت توسط گروههای فلسطینی به شهرکهای اسرائیلینشین است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک منبع مصری در این باره گفته است که مرسی و هنیه امکان ایجاد راهی برای تبادل تجاری میان مصر و نوار غزه را به بحث گذاشتند. او خاطرنشان کرد ایجاد منطقه آزاد تجاری میان دو طرف به دلیل ضرورت موافقت اسرائیل با آن به دلیل توافقنامه گذرگاهها که در سال ۲۰۰۵ میلادی میان تشکیلات خودگردان فلسطینی و اسرائیل امضا شد، میسر نیست.
کلمه – سید کاظم قمی:
در دو نوشتار پیشین («مقاومت مدنی منفی، انفعال نیست» و «مقاومت مدنی منفی، براندازی هم نیست») تلاش شد تمایزات مقاومت مدنی منفی و انفعال سیاسی از یک سو و براندازی از سوی دیگر بیان شود. پرسشی که پاسخ یابی به آن موضوع نوشتار حاضر است این است که در جریان جنبش اجتماعی- اصلاحی سبز، آیا اتخاذ رویکرد مشارکت در انتخابات پیش رو نمی تواند به عنوان تغییر تاکتیک در نظر گرفته شود؟
برای پاسخ به این پرسش مهم، لازم است به یاد بیاوریم که منشأ گسترش جنبش سبز چه بود. توجه می دهم که از واژه ی «گسترش» استفاده می کنم و نه «پیدایش»، چرا که اعتقاد دارم اولا جنبش سبز مرحله ی تکامل یافته ی حرکت اجتماعی است که طی یک قرن اخیر، تحقق مطالبات اساسی مردم ایران را سرلوحه ی اهداف خود قرار داده و نهضت مشروطه خواهی، نهضت ملی شدن نفت، قیام پانزده خرداد، انقلاب اسلامی و جنیش اصلاحات را در پیشینه ی هویتی خود دارد. استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت را می توان در شمار مهم ترین و بنیادی ترین این مطالبات دانست و نگاهی به ادبیات سیاسی دوران مشروطه تاکنون، گواه استمرار همراه با تکامل یافتگی آن است. درباره ی متکامل بودن جنبش سبز نسبت به حرکت های اجتماعی پیش از خود، در نوشتارهای بعد بیش تر خواهم گفت.
ثانیا، بر خلاف تصور برخی تحلیل گران، جنبش سبز نه از فردای روز رأی گیری، بلکه دست کم از آغاز دوره ی تبلیغات انتخاباتی، به واسطه ی طرح این مطالبات در قالب یک خواست عمومی شکل گرفت. گفتمانی که موسوی و کروبی در سخنرانی ها، مصاحبه ها، برنامه ها (مانند برنامه ی «دولت امید»)، کلیپ ها و سفرهای انتخاباتی ارایه دادند، مطالبات آنچه آصف بیات «ناجنبش های اجتماعی» می نامد را به جنبش تحول خواهی و اصلاح طلبی گره زد و زمینه را برای حرکتی فراگیر فراهم ساخت. رشد سریع و خارج از انتظاری که هم نحبگان اصلاح طلب و هم حاکمیت طرفدار کاندیدای دولتی را بویژه در دو هفته ی منتهی به رأی گیری غافلگیر کرد، ناکافی بودن انجام سناریوی از پیش تعیین شده اقتدارگرایان برای تمسک به شیوه های تخلف و تقلب انتخاباتی را که در دوره قبل بکار گرفته بودند، برای تضمین انتخاب کاندیدای مورد نظرشان آشکار ساخت و در نتیجه، کودتای انتخاباتی در دستور کار دولتیان قرار گرفت. حضور آگاهانه ی مردم معترض در روزهای پس از اعلام نتایج اما، تسلط کامل و بی دردسر کودتاگران بر اوضاع را دچار مشکل کرد، به ویژه این که نامزدهای رقیب کاندیدای دولتی، بر خلاف دوره های قبل، در کنار مردم ایستادند و خواستار رسیدگی به تخلفات و تقلبات پبش، حین و پس از رأی گیری شدند. به بیان دیگر، جنبش سبز پس از ۲۲ خرداد با شعار «رأی من کجاست؟» تداوم یافت. این بدان معناست که جنبش سبز خواستار تحقق اصلاحات از طریق صندوق های رأی است، اما صندوق رأیی که نتایج اعلام شده مطابق آرای ریخته شده باشد و نه اراده های معطوف به قدرت و معتقد به مهندسی انتخابات.
بنابراین، همانگونه که در نوشتارهای پیشین هم آمد، جنبش سبز، بازگرداندن اعتبار و اعتماد به صندوق رأی را هدف مهم خود می داند. این با تصور اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب که گمان می کنند می توان پس از حضور در انتخابات و به دست گرفتن سکان قوه ی مجریه (احتمالی که باید درباره ی شانس وقوع آن بحث کرد) به اصلاح فرایند انتخابات دست زد، تفاوتی مهم دارد. انتخابات مانند هر مفهوم سیاسی دیگر، دارای مختصاتی است که بدون آن، دعوت به مشارکت شهروندان به اظهار نظر خود از طریق آراء، بی معنی خواهد بود. هیچ انتخابی که بدون آزادی و آگاهی صورت گیرد، انتخاب نیست و هیچ صندوق رأیی تا متعهد به امانتداری نباشد، صندوق رأی نیست. بازگرداندن اعتبار صندوق رأی به آن، از طریق اصلاح قانون انتخابات و تضمین حفظ بی طرفی آن در قبال تمایلات انحصارطلبانه ی کانون های قدرت میسر است و بس، و اصلاح فرایندهای انتخاباتی نیازمند پشتوانه ی عقلانیت جمعی است که برخاسته از یک وفاق ملی باشد. وگرنه، برای کسانی که خیال می کنند بدون محترم شمردن تنوع و تکثر موجود در جامعه می توان به اصلاحاتی هرچند جزئی در ساختار سیاسی کشور دست زد، چاره ای جز توسل به ایده ی مهندسی انتخابات، گرم کردن تنور انتخابات، و حداکثر، گشایش های سیاسی- امنیتی کنترل شده باقی نمی ماند. خواسته های جنبش سبز مبنی بر آزادی رهبران جنبش از حصر غیرقانونی و آزادی زتدانیان سیاسی را نیز باید به عنوان علامت حسن نیتی شمرد که انتظار می رود برای آغاز اصلاحات ساختاری، از سوی حکومت نشان داده شود.
بنابراین، مقاومت مدنی منفی تا دستیابی به شرایطی که در آن، انتخابات به جایگاه اصلی خود بازگردد، فقط یک تاکتیک نیست، بلکه یک استراتژی برای دستیابی به چشم اندازی اطمینان بخش است. در شرایطی که ویژگی های اولیه ی یک انتخابات عادلانه و آزاد فراهم نیست، دعوت به مشارکت در انتخابات به مثابه دمیدن شیپور از دهانه ی گشاد آن خواهد بود.
در عصری به سر میبریم که در آن اخبار قانونشکنیها روند فزایندهای به خود گرفته است و از این رو پرسشهایی در ظاهر ساده را به ذهن متبادر میسازد. چرا در جامعه ما دروغگویى در حال گسترش است؟ چرا اعتماد عمومى روز به روز کاهش مىیابد و کمتر کسی جرات مىکند شبهنگام، حتى در باران شدید، کسى را که نمىشناسد سوار اتومبیل خود کند؟ چرا معامله کردن هر روز سختتر و دشوارتر مىشود و از همدیگر ضمانتهاى بیشترى طلب مىکنیم؟
چرا رانندگى در شهرهاى ما تا این اندازه اعصاب مىبرد؟ چرا بچههاى ما درختچههاى کنار خیابان را که شهردارى به تازگى کاشته است مىشکنند؟ چرا هرچه روکش صندلىهاى اتوبوسهاى شهرى ما را عوض مىکنند دوباره به سرعت پاره مىشوند؟ چرا این همه نرده در خیابانهایمان مىکاریم؟ چرا برخى پزشکهاى ما مخفیانه پول اضافى از بیماران مىگیرند؟ چرا در شهرهاى بزرگ ما این همه صداى بوق اتومبیل مىآید؟ چرا سالانه حدود بیستوپنجهزار نفر در تصادفات رانندگى کشته مىدهیم؟ چرا ده میلیون پرونده در دستگاه قضایى در حال رسیدگى است؟
چرا نرخ اعتیاد در حال افزایش است؟ چرا آسفالت خیابانى که هنوز چند ماه از افتتاح آن نمىگذرد اکنون این همه فراز و نشیب و دستانداز پیدا کرده است؟ چرا برخى خودروهاى ساخت داخل در همان ماههاى اول آتش مىگیرند؟ چرا وقتى یکى از تیمهاى ورزشى مىبازد طرفدارانش اتاقکهاى تلفن عمومى را تخریب مىکنند؟ چرا هرچه دولت وام مىدهد، اشتغال بالا نمىرود؟ چرا هرچه فناورى رشد مىکند، کارآیى ما افزایش نمىیابد؟ چرا حاضریم براى نشان دادن و به رخ کشیدن خطاى دیگران، خودمان هم کار غیراخلاقى کنیم؟ چرا این همه حریصیم تا ناهنجاریهاى رفتارى خودمان را از طریق موبایل تکثیر کنیم و به یکدیگر نشان دهیم؟ راستى چرا …؟
آیا عقلانیت رفتاری، انسان اقتصادی را وادار میکند که منفعت خود را با قانونشکنی مطالبه کند؟ آیا این جوامع هستند که با پاداش دادن به فرصت طلبیها، بذر بی اعتمادی میکارند و آن را پرورش میدهند تا به اذهان این گونه القا نمایند که «اگر صداقت پیشه نمایی، کلاهت پس معرکه است»؟ آیا میتوان تصور کرد که در چنین مسیری ناگزیر هر کس محدوده اعتمادش تنگتر میشود و درون حفاظهایی که به دور خود ساخته است، محصور میگردد بدون آنکه بتواند حتی گامی در جهت همان عقلانیت رفتاری بردارد؟ آیا زمان آن نرسیده است که در ادبیات رفتار عقلانی، عمل اخلاقی جایگاهی داشته باشد؟ اگر طرح چنین پرسشیهایی پذیرفتنی است، جایگاهشان در ادبیات علمی کجاست؟ مقیاس اندازه گیری و مسیر بازگشت به سوی آن چیست؟
آیا جامعهاى را که در چنین فرآیندى قرار مىگیرد، مىتوان «در حال توسعه» نامید؟ اگر آرى «در حال توسعه چه چیزى»؟ «توسعه» چیست و ربطش با پدیدههاى اجتماعى که در بالا ذکر کردیم کدام است؟ یک دولت براى آنکه جامعهاش را به سوى فرآیند توسعه رهنمون شود باید چه ویژگىهایى داشته باشد؟ اصولا دولت براى آنکه یک دولت «توسعهخواه» باشد باید چه ویژگىهایى داشته باشد؟ نقش مذهب در فرآیند توسعه چیست؟ آیا مذهب مىتواند به توسعه کمک کند؟ اگر آرى، چگونه؟
آنچه خواندید، بخشی از پیشگفتار کتاب «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد»، نوشته دکتر محسن رنانی و دکتر رزیتا مویدفر، اعضای هیاتعلمی دانشگاه اصفهان بود که بالاخره پس از دو سال انتظار، چند هفته قبل توسط انتشارات طرح نو روانه بازار شد. نویسندگان در ادامه پیشگفتار خود چنین نگاشته اند: «اینها و دهها برابر اینها، سوالهایى هستند که با کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعى در یک چارچوب تحلیلى، مىتوان به یافتن پاسخ آنها کمک کرد و دستکم ابعادى از پاسخشان را روشن کرد. کتاب «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد» کوشیده است چنین کند.»
این کتاب با آغازى ساده و قابل فهم براى هر علاقهمند به مباحث اجتماعى و اقتصادى توسعه و با ارتقای گام به گام سطح تحلیل، چارچوبى نظرى براى تحلیل ابعادى از ناکامى فرآیند توسعه در ایران معاصر فراهم آورده است. گرچه نویسندگان کتاب اذعان کردهاند که این تازه آغاز راه است و رسیدن به یک دستگاه تحلیلى قدرتمند و فراگیر نیازمند گذر زمان و همت اندیشمندان فراوانى است، اما بیگمان گامی که آنها برداشتهاند میتواند سرآغاز روشنگریهای فراوان تحلیلی در باب ناکامیهای تاریخی ایران در شکل دهی یک فرآیند توسعه پایدار باشد.
ورود بحث سرمایه اجتماعى به عرصه نظریهپردازى در مورد اقتصاد ایران و تحلیل رابطه اخلاق با اقتصاد یکى از عناصر کلیدى براى شناخت ناکامىهاى فرآیند توسعه در ایران به شمار مىرود. ورود اصطلاح «سرمایه اجتماعى» به ادبیات سیاسى – اجتماعى ایران پدیده مبارکى است. در واقع نگرانى نویسندگان از کاربرد نادرست این مفهوم که منجر به بىاعتبار شدن آن در بلندمدت مىشود، آنها را بر آن داشته تا مجموعه تاملات خود در این حوزه را در کتاب «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد» گرد آورند.
نویسندگان کتاب به صراحت گفتهاند که شاید اگر مجال بیشترى مىبود کار بهترى قابل عرضه بود. اما ایران است و هزار و یک تحول ناخواسته در راه. از همین روی، نویسندگان تصمیم گرفتهاند تا دستاوردهای فکری را که تاکنون به آن دست یافتهاند در معرض نقد و نظر اصحاب اندیشه قرار دهند تا اگر توفیقى بود بعدها در تکمیل آن بکوشند. گرچه نویسندگان به صراحت گفتهاند این کتاب، نه یک کار جدید، که حلقهاى است کوچک از زنجیره بلندى از تلاشهاى اندیشگى که از گذشته دور تاکنون براى تبیین بهتر اقتصاد ایران انجام شده است؛ اما خواننده با خواندن همان بخشهای اولیه کتاب درمییابد در عرصه نظریه پردازی برای اقتصاد ایران کاری بزرگ انجام شده است.
نویسندگان در بخش دیگری از پیشگفتار کتاب «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد» چنین آوردهاند: «اگر به گذشته علم اقتصاد بازگردیم، از هنگام انتشار کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ تاکنون بیش از دو قرن است که اندیشه اقتصادى در تکاپوى نظریهپردازى است تا بتواند رفتارهاى اقتصادى اعضای جامعه را در چارچوبهاى منطقى و علمى، تحلیل و پیشبینى کند. اما پیچیدگى رفتارهاى انسانى در تمامى حوزهها و به طور خاص در حوزه اقتصاد، اندیشمندان را ناگزیر ساخت تا به تدریج و با ملاحظه شواهد ناقض و تجربههاى خلاف انتظارهاى نظرى، قیدهایى را بر نظریههاى خود اعمال کنند و از این طریق تحلیل رفتار اقتصادى انسانها را با محدودیتهاى حاکم بر دانستههاى بشرى سازگار سازند.
دو نمونه از اصلىترین این قیدها، یکى محدود کردن رفتار عقلانى انسانها در چارچوب «عقلانیت ابزارى» است و دیگرى فرض «استقلال رفتارى» اعضای جامعه از یکدیگر است. معمولا در متون کلاسیک علم اقتصاد، انسانها موجوداتى عاقل انگاشته مىشوند که به طور مکانیکى و مستقل از یکدیگر، حداکثر منافع خود را دنبال مىکنند. در اولین گام، در سطح خرد، تحلیل رفتارهاى مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و نقش بازارها در تخصیص بهینه منابع (سرمایههاى اقتصادى و انسانى) کمیاب به خواستهها و نیازهاى نامحدود بشرى، بر پایه این فروض استوار مىشود. سپس با گسترش تحلیل به سطح کلان و معرفى توابع عرضه و تقاضاى کل و تحلیل سیاستهاى اقتصادى اثرگذار بر توابع مذکور (در راستاى تامین حداکثر رفاه اجتماعى) همچنان قیود ابزارى بودن عقلانیت و مکانیکى بودن رفتار انسانها در تحلیل مندرج است و البته طبیعت علم و لزوم داشتن تعاریف و مفاهیم روشن و دقیق، اعمال چنین قیودى را ناگزیر مىسازد.
«بر چنین بنیادى بود که نظریههاى اقتصادى شکل گرفت و به تدریج آزمون آنها – متناسب با ابزارها و روشهاى در دسترس – آغاز شد و بر پایه نتایج حاصل از این آزمونها، توصیهها و سیاستهایى شکل گرفت که بر چگونگى تخصیص منابع محدود – یعنى سرمایههاى اقتصادى و انسانى – متمرکز و موثر بود و همه اینها با امید و به منظور بهبود زندگى اقتصادى و افزایش رفاه اعضاى جامعه بود.
سیر بلند رشد اندیشه اقتصادى به گونهاى پیش رفت که به تدریج برخى فروض پایهاى (مانند عقلانیت ابزارى فردمحور) به عنوان بدیهیاتى قلمداد شد که نیازى به سخن گفتن در مورد آنها نیست و اندیشمندان اقتصادى به گونهاى غیرمستقیم از پرداختن به آنها منع شدند. اما از دیگر سو، مشاهده نتایج تجربى متفاوت در آزمون نظریههاى یکسان (مثلا مشاهده شکاف درجه توسعهیافتگى در جوامعى که داراى انباشت یکسانى از سرمایههاى انسانى و اقتصادى هستند یا گسترش فقر اقتصادى در برخى جوامع غنى از سرمایههاى اقتصادى و انسانى) شواهدى بودند که پرسشهاى تازهاى را در اذهان جستجوگر عالمان مطرح ساخت: «چرا جوامع غنى از سرمایههاى انسانى و اقتصادى، در سطوح متفاوتى از توسعهیافتگى قرار دارند؟ آیا حقیقتا انسانهاى اقتصادى، موجوداتى مکانیکى هستند که مستقل از یکدیگر حداکثر منافع شخصى را دنبال مىکنند؟ وجود ساختارهاى حاکم بر روابط انسانهاى یک جامعه، چه جایگاهى در تحلیل اقتصادى دارد؟ آیا مىتوان ساختار روابط انسانى را در یک جامعه، عامل موثر در پیشبرد اهداف توسعه دانست؟ و اگر چنین باشد، عاملى که بتواند به عنوان اصلىترین تبیینکننده ساختار روابط انسانى در مدلهاى توسعه وارد شود، چیست؟»
«پرداختن به این مسائل براى یافتن پاسخى درخور، اندیشمندان اقتصاد را وادار مىساخت تا رفتار انسانها را نه فقط در بعد اقتصادى که از ابعاد دیگر نیز مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار دهند. داگلاس سسیل نورث یکى از اقتصاددانان پیشتازى بود که براى نخستین بار (در سال ۱۹۵۰) با نگاهى دیگرگون به رفتارهاى اقتصادى انسانها، در پى تبیین ساختار روابط انسانها در عملکرد اقتصاد بود. آنچه او به آن پى برد، قواعد حاکم بر روابط انسانها بود که وى آن را «نهاد» نامید. نهادها خود حاصل قوانین رسمى هستند که در یک مقطع از زمان مصوب مىشوند یا قوانین غیررسمى (عرف) که در طول زمان جاى خود را در روابط انسانى باز مىکنند. نهادهاى کارا از طریق کاهش عدم اطمینان و ریسک روابط انسانها، دستیابى به نقطه بهینه در اقتصاد را کمهزینه مىسازند. اما چگونگى تعریف و ساخت نهادها نیز ریشه در منابع دیگرى دارد که تعیینکننده کارآیى یا ناکارآیى نهادها هستند.
شناخت ریشههاى تشکیل نهادها و استنتاج کارآیى یا عدم کارآیى مبتنى بر ریشههاى تشکیل نهادها و ورود آنها به تحلیل مسائل اقتصادى مستلزم عبور از مرزهاى مرسوم علم اقتصاد و ورود به سایر علوم رفتارشناسى انسانها بود. این نگاه جدید به مسائل اقتصادى، منشا ظهور نظریات جدیدى در علم اقتصاد گردید که با تغییر روابط نظرى مسلط بر متغیرهاى اقتصادى، زمینه ظهور مفاهیم و حوزههاى تحلیلى دیگرى را در علم اقتصاد ایجاد کرد. یکى از این مفاهیم و حوزههاى تحلیلى نو، مبحث «سرمایه اجتماعى» بود. در واقع این بار کشف این سرمایه جدید نه محصول کار اقتصاددانان بود و نه ریشه در مکاتب اقتصادى داشت. به دیگر سخن، پیدایش این مفهوم جدید ریشه در نظریههاى جامعهشناسى قرن نوزدهم میلادى داشت. اگرچه باید به حق اندیشه سرمایه اجتماعى را بازخوانى نظریه سقراط در قرن پنجم پیش از میلاد دانست که شرط لازم براى نیل به سعادت اجتماعى را عمل کردن مطابق اخلاق یا همان عمل اخلاقى مىدانست و اکنون پس از گذشت نزدیک به دو هزار و پانصد سال، تنها عنوانى جدید و مفهومى دقیقتر به خود گرفته و جایگاهى مشاهدهشدنىتر – نه فقط در مکاتب فلسفى بلکه در مکاتب جامعهشناسى، اقتصادى و سیاسى – یافته است».
کتاب «چرخههای افول اخلاق و اقتصاد» در سه بخش و چهارده فصل تنظیم شده است و با نگاهى توصیفى- تحلیلى به مقوله سرمایه اجتماعى در ایران، گوشهاى از ناکامىهاى فرآیند توسعه در ایران را باز مىکاود و آن را لباس نظریه مىپوشاند. در حقیقت مىکوشد تا نشان دهد که آنچه جایگاه اقتصادى ما را در دنیاى کنونى رقم مىزند، نه فقط متاثر از تصمیمات سیاسى مقامات و عادات رفتارى مردم در دهههاى اخیر است بلکه ریشه در یک پیشینه تاریخى چند صد ساله نیز دارد؛ چرا که سرمایه اجتماعى، سرمایهاى است که حاصل فرهنگ، تمدن، اخلاق، فناورى و هر چیزى از این دست است. به عبارت روشنتر، ذخیره سرمایه اجتماعى هر جامعه حاصل «منابع هویت» و «منابع معرفت» یک ملت در هدایت آنها به سوى پایبندى به هنجارها است؛ هنجارهایى که در فرآیندى معطوف به واقعیت و در بسترى از آزادى انتخاب، توسط اجدادشان تعریف شده و مورد حفاظت قرار گرفته است.
بخش نخست این کتاب (فصلهاى اول تا نهم) با نگاهى توصیفى به وضعیت سرمایه اجتماعى در ایران آغاز شده است. در واقع مخاطب این بخش، عامه علاقهمندان و بیشتر، دانش آموختگانى از بیرون رشتههاى اقتصاد و جامعهشناسى هستند که به نوعى به موضوع علاقهمند شدهاند و تمایل دارند تا در مورد مفهوم و اهمیت سرمایه اجتماعى براى جامعه ما بیشتر بدانند، اما آمادگى ورود به بحثهاى نظرى و فنى را ندارند.
در این بخش کوشش شده است تا با استفاده از مثالهایى ساده از زندگى روزمره، مفهومى بسیار روشن از سرمایه اجتماعى و اهمیت کارکردى آن ارائه شود. از بخش دوم کتاب (فصلهاى دهم تا دوازدهم)، نویسندگان به تدریج وارد مباحث تحلیلى و عمیقتر مىشوند. در این بخش، بنیادها، پیامدها و نظریههاى سرمایه اجتماعى مورد بررسى قرار مىگیرد. در این بخش کوشش شده است تا از پیچیدهسازى و بیان ریاضى مباحث تحلیلى تا حد ممکن پرهیز شود. به همین علت مباحث ریاضى و آمارى به پیوستهاى این بخش منتقل شده است. سرانجام در بخش سوم، نویسندگان یکبار دیگر به بحث سرمایه اجتماعى در ایران بازمىگردند اما اینبار مباحث به صورت تحلیلى ارائه مىشوند تا دانشجویان علوم اجتماعى و اقتصاد و نیز متخصصان این حوزه، بتوانند بحث را تا سطح عمیقترى دنبال کنند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
مسعود نیلی *
مساله اقتصاد ایران این است که تورم را به عنوان یک مساله اقتصاد کلان معرفی میکنیم اما با گرانی، به عنوان یک مساله اقتصاد خرد برخورد میکنیم. در کتاب «اقتصاد ایران و معمای توسعهنیافتگی» به این بدفهمیها اشاره کردهام. یکی از بدفهمیهای اقتصاد ایران، گرانی و تورم است. آنچه این روزها با آن مواجه هستیم، تورم است، گرانی نیست. گرانی اصلاً یعنی چه؟ در حال حاضر حجم نقدینگی در اقتصاد ایران بسیار زیاد است. درمقابل، رشد تولید این اقتصاد کاهش پیدا کرده. نتیجه این فرآیند تورم است. اما نمیخواهیم این موضوع را بپذیریم.
درحالی که موضوع تورم یک موضوع کلان و بسیار حائز اهمیت است. در کنار این، تورم، یک عامل تخریب سرمایه اجتماعی هم هست. چون تورم که افزایش پیدا میکند، همه دنبال این میگردند که مقصری برایش پیدا کنند. مردم به دولت بی اعتماد میشوند و دولت کسبه را مقصر میداند و میگوید کسبه دارند گران میفروشند. مدام دودستگی ایجاد میشود. چرا که دولت سعی میکند یک طرف را بگیرد آن وقت صدای طرف دیگر در میآید. همه با هم درگیر هستند. نمایندگان مجلس به دولت ایراد میگیرند اما دولت برای این که کاری کرده باشد، با کسبه برخورد می کند واین باعث نارضایتی میشود. درحالی که مقصر فرد دیگری است. مقصر، رشد نقدینگی است و زمانی که نقدینگی از رقم ۶۰ هزار میلیارد تومان به حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا میکند، رشد نقدینگی، خود را در تورم نشان میدهد. پس نباید بگوییم این تورم نیست و گرانی است. با چنین اشتباهی در مبنا، کسبه و بازاریان مقصر قلمداد میشوند بعد با آنها برخورد تعزیراتی میشود.
پیش از انقلاب ۱۰ هزار بازرس صنفی وجود داشت و اگر این تعداد به ۱۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کند، بازهم صورت مساله را پاک کردهاند. این دور باطل است وهیچ وقت به نتیجه نمیرسد. در حال حاضر مساله اصلی اقتصاد ایران بیکاری است. من نگران تورم نیستم، نگران بیکاریام. مساله این است که کشور درحال حاضر از نظر بیکاری به شکل نگرانکنندهای در معرض تهدید است. پیش از این شاید نگرانی این بود که جوانهایی که به سن کار میرسیدند، کار پیدا نمیکردند. این نگرانی همچنان وجود دارد و آثار آن را میبینیم اما این روزها موضوع بیکاری وارد مرحله خطرناکتر و نگران کنندهتری شده است. از کنار بیکار شدن شاغلان به هیچوجه نباید گذشت.
درحال حاضر فردی که پیش از این شغل داشته، در معرض از دست دادن شغلش قرار گرفته است. وضعیت بنگاهها درحال حاضر به گونهای نیست که بتوانند سطح اشتغال خود را حفظ کنند. قیمت انرژی افزایش یافته، هزینه نیرویکار زیاد شده، نرخ سود بانکی افزایش پیدا کرده، نرخ ارز افزایش پیدا کرده و آثار تحریم و بقیه تنگناها قابل مشاهده است. بعد انتظار داریم بنگاه، محصول خود را به قیمت قبلی بفروشد و اگر نفروشد با او برخورد میشود. بنابراین تا زمانی که به مسائل به صورت حرفهای نگاه نشود، نمیتوان مشکلات بخش تولید را رفع کرد. با فشار وارد آوردن به تولید، قطعا تولید متوقف میشود. تولید که متوقف شد، چه کسی میخواهد حقوق کارگرانش را بدهد. در نتیجه، دولت با انبوهی از مسائل کارگری و اجتماعی و مسائل حاشیهای دیگر مواجه میشود.
از آن طرف یارانهای که پرداخت میشود، رفته رفته زیر فشار تورم، کمارزشتر میشود و هر دوره که فشار تورمی بیشتر شود، ارزش یارانه پرداختی دولت کمتر و کمتر میشود. شاید برای دهک اول درآمدی اقتصاد ایران، مبلغ ۴۵ هزار تومان قابل توجه باشد. ولی شما از دهک اول که بالاتر میآیید، به تدریج سهم درآمد حاصل از کار افراد نسبت به یارانه دریافتی افزایش پیدا میکند. ازآن طرف، هر دوره تورم،۲۰ درصد از مبلغ یارانه پرداختی را کم ارزش میکند. مثلاً تورم ۲۰ درصدی فعلی باعث میشود ارزش یارانه پرداختی تا سطح ۳۵ هزارتومان کاهش پیدا کند و اگر همین طور ادامه پیدا کند، در مدت زمانی کم، قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا میکند. به این ترتیب مردم برای تامین معاش خود مساله پیدا میکنند. بنابراین اشتباهی که متاسفانه بعد از موضوع قانون هدفمندسازی یارانهها و افزایش قیمت انرژی صورت گرفت و هنوز هم تکرار میشود، این است که وعده دادهاند به تولید یارانه بدهند، دراین میان عدهای از تولیدکنندگان مدام فشار میآورند که چرا ندادید؟
در حالی که مساله تولید پول نیست و به کارخانه نمیشود مثل خانوار پول یارانه داد. اما تولیدکننده برای ادامه فعالیت، احتیاج به محیط مساعد دارد. آنچه باعث میشود بنگاهی از چرخه کسب و کار حذف شود، نیازهای یارانهای نیست. اگر محیط کسب وکار مساعد باشد، و تولیدکنندهای نتواند رضایت مصرفکننده را فراهم کند، حذف میشود. قرار نیست در فضای رقابتی همه تولیدکنندهها بمانند. مهمترین کار سیاستگذار این است که ورود و خروج بنگاهها کمهزینه باشد. یعنی بنگاه جدید بتواند ایجاد شود، بنگاهی هم که نمیتواند در فضای رقابتی کار کند، باید برود. بتواند تغییر کسب و کار بدهد، و در حرفه دیگری وارد شود. بنابراین، واقعاً به جای اینکه بخواهیم به کارخانجات، به واحدهای تولیدی فشار بیاوریم که چرا دارید به این قیمت میفروشید، باید ببینیم مسالهشان چیست؟ تولیدکننده از قیمت بالا نفع نمیبرد. اگر قیمت زیاد شود که تقاضا برای محصولش کم میشود. طبیعی است که همهجا دنبال این هستند که محصولشان را بفروشند.
همیشه در ابتدای یک دوره آموزشی از دانشجویان مقطع کارشناسی و درس «مبانی اقتصاد» سوالی میپرسم و میگویم پاسخ را در انتهای دوره تهیه کنید. میپرسم «در ایام کریسمس در بیشتر کشورها فروشگاهها دوره حراج دارند و کالای خود را با درصدهای بالای تخفیف میفروشند. اما در ایران، وقتی به عید نزدیک میشویم، دولت در گوشه و کنار خیابان چادر میزند برای این که قیمت را بشکند. پرسش این است که چرا این اتفاق برای اقتصاد ایران نمیافتد؟ مساله اصلی این است که در خیلی از کشورها وقتی قیمت پایین آورده میشود، با کاهش قیمت، فروش خیلی زیاد میشود و فروشنده دنبال این نیست که قیمت را بالا ببرد. دنبال این است که سودش حداکثر شود. سودش را با پایین آوردن قیمت و فروش بیشتر تضمین میکند. متاسفانه شرایط فعلی به گونهای است که به همه چیز شعاری نگاه میکنیم. مثلاً برخوردی که در سال تولید ملی با تولید میشود، متناسب با نامگذاری سال نیست. درحالی که باید ببینیم مشکلات تولید چیست. کدام دستگاه مسوول، مشکلات تولید را رصد میکند؟ کدام سازمان، متصدی رفع مشکلات ساختاری اقتصاداست؟» به عنوان جمعبندی به این نکته اشاره میکنم که فضای فعلی اقتصاد ایران به هیچ وجه سازگار با خصوصیسازی نیست. نوع دیگری از بنگاهداری شبه دولتی از درون اقتصاد ایران سر درآورده و نتیجهاش این شده که به جای گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد رقابتی مبتنی بر بخش خصوصی، به اقتصاد آنارشی و نظمناپذیر رسیدهایم.
* رییس سابق دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف
منبع: خبرآنلاین
بحث حقالله به ما هیچ ارتباطى ندارد که بگوییم فلان دختر و پسر، خواهر و برادر رضاعیاند. یک زنى میداند یک پسر و دخترى با هم شیر خوردهاند و رضاع هم حاصل شده است، حالا اینها ازدواج کرده اند، لازم نیست بروند بگویند اینها با هم شیر خوردهاند. چه اجبارى دارد؟! این حقالله است و چون آنها جاهل اند، خدا میگذرد تو نمیگذرى؟! آنها که نمیدانند معذورند، دیگر تو نمیخواهد بروى آنها را به زحمت بیندازى. مثل مسأله گفتن بعضى از مسألهگوها که گاهى یک مسألههایى میگویند که همه مردم را به جان هم میاندازند. مثلاً کسی تبلیغ میرود مسأله بگوید، و اظهار علمیّت بکند. میگوید: مسأله رضاع چون کمتر بحث شده من میخواهم بحث کنم: اگر مادرى به نوه دخترىاش شیر داد، این دختر به داماد حرام میشود. یک دفعه میبینید یکى میگوید: من به او شیر دادهام، یک دفعه میبینید زندگىها متلاشی میشود. خوب آقاى مسأله گو! اوّلاً چه واجبى است که این مسأله را بگویى ؟ و ثانیاً نظر صانعى را بگو که میگوید: رضاع موجب حرمت ابدى نمیشود. و ثالثاً در خود مسأله رضاع و کلاً حقوق الله به مردم بگویید: آقا! اعلام به آنها واجب نیست، در حقوق الله اعلام، واجب نیست.
یادتان باشد اعلامِ حقوقالله در موضوع واجب نیست، بلکه گاهى براى مردم هم ضرر دارد و اگر یک کسى که بلد نیست، واجب نیست یادش بدهید. گاهی افراد میخواهند یک چیزى را به هم بزنند و بلوایى درست بکنند.
خدا میخواهد امور منافى با عفّت در جامعه نباشد. در باب حدود عِرضی و آنچه با آبروی افراد سروکار دارد آنچه هست اصل بر خفاست. وقتى اصل بر خفاست، فقط ما دلیل داریم که شهادت جایز است، اما اینکه افراد بروند و مشاهده کنند که حد جارى بشود دلیلی برآن نداریم. و لذا اگر سه نفر آمدند و بر زنا گواهى دادند و نفر چهارمى نیامد، این سه نفر را حد میزنند.
اجراى حد مشروط است به این که علناً دیده بشود و شارع نمیخواهد که امور عِرضى آشکار بشود، برای حفظ حرمتها و آبروهاست که شارع شرط کرده چهار نفر دیده باشند و همزمان شهادت دهند بنابراین خیلی کم اتفاق میافتد شهادت چهار نفر بر این عمل اقامه شود. که اینها دیده باشند، یک مردى با یک زنى دارند عمل منافی انجام میدهد؛ آن هم این قدر بىپرده و بىپروا شده باشد که همه ببینند.
اسلام نمیخواهد امور عِرضى با شلاّق و زور جلویش گرفته شود؛ امور عِرضى را اسلام میخواهد با فرهنگ سازی و با دین مردم جلویش گرفته شود و لذا میبینید حرمت زنا از آن حرامهایى است که میلیاردها مسلمان سراغش نرفتهاند، مثل شُرب خمر که نرفتهاند. یعنى فرهنگ اسلامى، جامعه اسلامى یک فرهنگى است که آن را زشت میدانسته است، چون زشت میدانسته نرفته سراغش. نه اینکه از ترس شلاّق و تازیانه بوده است. وقتى که این فرهنگ از بین رفت اگر هزارتا شلاّق هم بزنید نمیشود جلوگیرى کرد. معلوم است اسلام که نمیخواهد با شلاّق جلوى عمل منافى با عفّت را بگیرد؛ مگر این که مثل آنهایی که طرف را آنقدر در زندان و سلول انفرادی نگه میدارند تا مجبور شود چهار بار اقرار کند، عمل کنیم که اینها به نظر من همهاش خلاف اسلام است، و اسلام در امور عِرضى جز فرهنگ و عقیده را چیز دیگرى به عنوان مانع انجام این کارها نمیخواهد.
میلیونها مسلمان شراب نخوردند؛ میلیونها مسلمان قمار بازى نکردند، میلیونها زن مسلمان حجاب را حفظ کردند. آیا شلاّق بوده؟ زندان بوده است؟ چیزى نبوده است. در همان رژیمى که مرکز فحشا رسمى بود، با این حال مردم دین دار و بافرهنگ خود را حفظ کردند و میلیونها جوان، پسر و دختر، مرد و زن، هیچ یک دنبال عمل منافى با عفّت نرفتند.
پس از آلودگی و گرد و غبار اینک معاون سازمان حفاظت محیط زیست از ورود غبار سونامی نمک دریاچه ارومیه به استانهای البرز و تهران خبر داد.
کارشناسان پیش بینی کرده بودند در صورت خشک شدن احتمالی دریاچه باران نمک در بسیاری از استانهای همجوار می بارد و در ادامه این امر منجر به آواره شدن ۱۳ میلیون نفر خواهد شد.
اصغر محمدی فاضل گفت: حق آب سالیانه دریاچه ارومیه طبق توافق کتبی با وزارت نیرو که توسط معاون وزیر نیرو ابلاغ شده است سالیانه ۳٫۱ میلیارد متر مکعب است که این حقآبه به دلیل این که سالیان گذشته به اندازه تأمین نشده، باعث شده مقدار کسری آب دریاچه ارومیه به تدریج افزایش پیدا کند.
وی اظهار داشت: در حالی که ما الان بالغ بر ۲۴ میلیارد متر مکعب کسری آب داریم، بنابراین اگر حتی ۳ میلیارد متر مکعب سالیانه دریافت کنیم، دریافتی سالیانه را جبران نمیکند. یعنی کسری ۲۴ میلیارد متر مکعبی جبران نخواهد شد.
به گزارش فارس معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: باید علاوه بر ۳٫۱ میلیارد متر مکعب، سالیانه مقادیری را به دریاچه ارومیه سهم بیشتری را برای اینکه جبران کمآبی قبلی بشود.
فاضل تصریح کرد: در سالهای گذشته متأسفانه مقدار دریافتیهایی که به عنوان حقآبه داشتیم بسیار اعداد پایینی بود و در سال آبی ۹۰-۹۱ که بهترین سال نسبت به سنوات گذشته بوده تا به امروز یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب حقآبه دریافت کردیم که هنوز نزدیک به ۶۰ درصد حقآبه نیازمندیم در حالیکه دو ماه به پایان سال آبی باقیمانده است.
وی با بیان اینکه بنابراین ما انتظار داریم وزارت نیرو در این خصوص اهتمام جدی داشته باشد، ادامه داد: با توجه به اینکه حجم مخازنی که وزارت نیرو در اختیار دارد مقادیری است که امکان تأمین این آب وجود دارد.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست بیان کرد: بر اساس اطلاعاتی که در دست داریم و همچنین توسط همکاران وزارت نیرو گفته میشود و در سایتهای وزارت نیرو جود دارد حجم آب در دست بهرهبرداری در سه استان آذربایجان غربی، شرقی و لرستان ۶ میلیارد متر مکعب است که چیزی حدود ۴ میلیارد متر مکعب قابلیت تنظیمی دارد.
وی تصریح کرد: اگر ما موضوع رهاسازی آب از سدهای مخزنی و همچنین با برداشتهای غیر مجاز و چاههای غیر قانونی که در حوزه دریاچه ارومیه وجود دارد و همچنین مسیرهای انتقال آب به دریاچه ارومیه را لایروبی و بازگشایی کنیم، اگر همین چند اتفاق ساده رخ دهد مقدار آب قابل توجهی به دریاچه وارد خواهد شد.
فاضل با بیان اینکه اعتراض دیگری که ما داریم این است که متأسفانه هنوز موضوع مطالعه سدهای جدید در دستور کار وزارت نیرو است ادامه داد: ما نسبت به این موضوع قبلاً اعتراض خود را اعلام کردیم و دستور صریح معاون اول رئیس جمهور در جلسه مدیریت منابع آب بوده که تحت هیچ شرایطی در این حوزه موضوع مطالعه سدهای جدید نباید صورت بگیرد. همچنین در جلسات دو جانبه محیط زیست و وزارت نیرو همکاران این وزارتخانه قول دادهاند که در این خصوص به صورت جدی ورود پیدا خواهند کرد. اما هنوز اخبار مختلفی به صورت رسمی و غیر رسمی از مطالعه احداث سد در بالادست دریاچه ارومیه به گوش میرسد.
وی تصریح کرد: در استان آذربایجان غربی در حوزه دریاچه ارومیه در حال حاضر ۳۱ سد مخزنی در حال مطالعه است که در این وضعیت وقتی این تعداد سد در دست مطالعه دارند نشان میدهد که برنامهای وجود دارد که سد جدید در این استان ساخته شود.
فاضل اضافه کرد: در استان آذربایجان غربی ۲۹ مورد سدهای مختلف برای احداث توسط وزارت نیرو و جهاد کشاورزی پیشنهاد شده، بنابراین درخواست ما این است که در این خصوص بازنگری شود و هیچگونه طراحی و مطالعه یا ایجاد سد جدید نداشته باشیم.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تصریح کرد: در منطقه دریاچه ارومیه مقدار قابل توجهی از آب صرف کشاورزی میشود. بر اساس آماری که داده شده در استان آذربایجان شرقی حدود ۱۵درصد آب خروجی سقفهای استان صرف موارد کشاورزی میشود.
وی ادامه داد: اگر این اقدام مورد توجه قرار نگیرد و ما سطح بهرهبرداری از سدها را از سمت کشاورزی به سمت انتقال آب به دریاچه ارومیه سوق ندهیم قطعاً وضعیت دریاچه از اینکه هست خطرناکتر خواهد شد.
فاضل گفت: در مجموعه حوزه دریاچه ارومیه نشان میدهد که سفره آب زیر زمینی منطقه به شدت افت کرده و در حال ایجاد یک فاجعه ملی زیستمحیطی هستیم.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه به توفان نمک اشاره کرد و گفت: موضوع توفان نمک موضوعی است که از سالیان گذشته توسط کارشناسان حوزه محیط زیست همیشه در رابطه با آن اخطار داده میشده است و هنوز هم مورد نگرانی ما قرار دارد.
وی گفت: حتی در گزارشاتی که ما به مقامات کشور دادهایم و همچنین جلسهای که در مجلس شورای اسلامی برگزار کردهایم عنوان شد که نگرانی ما در خصوص توفانهای نمک در دریاچه ارومیه این است که ما توفان نمک را در حوزه استان آذربایجان شرقی بسیار محتمل میدانیم و حتی گستره آن را تا مرزهای غربی استان تهران پیشبینی میکنیم.
وی تأکید کرد: احتمال رسیدن غبار نمک به استان زنجان به صورت جدی است استانهای البرز و تهران هم در معرض خطر غبار سونامی نمک هستند.
فاضل اضافه کرد: بنابراین اعتقاد ما این است که در مورد دریاچه ارومیه باید یک اقدام عاجل، جدی و ملی صورت بگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر