نایب رئیس انجمن برنج کشور اعلام کرد: بازار ایران مملو از برنجهای آمریکایی و هندی است که به صورت مستقیم از امارات وارد ایران میشوند.
پرویز حسین نتاج در این زمینه به ایلنا گفت: به رغم ممنوعیت واردات محصولات کشاورزی وزارت صنعت تجارت و بازرگانی نسبت به واردات بیرویه این محصولات اقدام میکند.
او از بیکاری گسترده شالیکاران در کشور خبر داد و گفت: به علت افزایش بیرویه برنج امسال شالیکاران زیادی در معرض بیکاری قرار گرفتهاند.
نتاج با انتقاد از سیاست دولت در زمینه واردات برنج به داخل کشور یاد آور شد: دولت سالیانه به طور میانگین یک میلیون تن برنج وارد کشور میکند. در حالی که در بدترین شرایط نیاز کشور به واردات برنج ۴۰۰ هزار تن است. این در حالیست که کشاورزان مجبور به پرداخت خساراتی هستند که در ایجاد آن هیچ نقشی ندارند.
نایب رئیس انجمن برنج کشور با بیان اینکه هزینههای کارگری در این بخش بیش از ۷۰ درصد مجموع هزینهها را شامل میشود، گفت: به علت عدم حمایت دولت از کشاورزان در پی اجرای قانون هدفمندی یارانهها هزینه کارگران افزایش یافته است.
او از کاهش سطح زیر کشت ارقام پر محصول کشاورزی خبر داد و خاطرنشان ساخت: سطح زیر کشت ارقام پر محصول هم اکنون به دو سوم کاهش یافته است.
افزایش مصرف آب وبرق در پی افزایش شدت گرما در روزهای اخیر هشدارهایی به همراه دارد و آنهم مدیریت مصرف برای جلوگیری از قطع آب و برق در کشور است. البته وضعیت آب کمی بحرانی تر از برق است و در صورت ادامه روند گرما و مصرف فعلی تهرانی ها مخصوصا با جیره بندی آب مواجه خواهند شد. این هشدار متوجه برخی از شهرستان ها هم می شود.
به گزارش خبرآنلاین، براساس اظهارات مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، نحوه مصرف طی چند روز آینده می تواند در سرنوشت آبی و برقی تابستان امسال بسیار تاثیرگذارباشد و در صورت مدیریت مصرف تا ۱۰ مردادماه این مشکل برطرف خواهد شد.
به گفته محمد پرورش، مصرف آب تهرانی ها در روزهای اخیر روزانه حدود سه میلیون و ۳۰۰ هزار مترمکعب بوده که این رقم از رشد ۵ تا ۶ درصدی مصرف حکایت دارد. براساس اظهارات وی، این میزان مصرف در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، حدود پنج تا شش درصد افزایش یافته است.
وی با اشاره به هشدار شرکت آب و فاضلاب استان تهران مبنی بر افزایش شدید مصرف آب در تهران، علت این افزایش مصرف را گرم شدن هوا در روزهای اخیر اعلام کرد و افزود: ما از مردم می خواهیم که در مصرف اب صرفه جویی کنند.
براساس اظهارات پرورش، در زمان کنونی هیچ مشکل قطعی آب در تهران وجود ندارد اما با افزایش مصرف، ممکن است مشکل افت فشار به وجود آید و به عبارت دیگر، با مصرف زیاد آب شبکه دیگر پاسخگو نیست.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران درخصوص افزایش دمای استان تهران، گفت: در زمان کنونی دمای شب در مقایسه با سال گذشته افزایش یافته و اختلاف دمای شب و روز کم شده و همین امر موجب شده است تا مصرف آب بالا رود.
وی شرایط مصرف آب در استان تهران را نیز مشابه شهر تهران دانست و گفت: در زمان کنونی مصرف آب در استان تهران نیز حدود سه درصد افزایش یافته است. پرورش در توصیه ای به مردم تهران، گفت: با رعایت مصرف آب ظرف دو تا سه هفته آینده از پیک مصرف عبور خواهیم کرد.
برق هم بحرانی است
چهارشنبه گذشته در شرایطی که دمای هوا به اندازه دو روز گذشته افزایش نیافته بود وزارت نیرو از افزایش هزار ۶۰۰ مگاواتی مصرف خبرداد.
به نظر می رسد طی روزهای آتی، پیک مصرف برق تا مرز ۴۵ هزار مگاوات پیش برود. اگرچه معاون وزیر نیرو در امور برق رفیت تولید ۴۶ هزار مگاوات برق را مورد تاکید قرار داده اما پیش بینی می شود با ادامه روند مصرف برق نیز در مرز جیره بندی قرار بگیرد.
کلمه – سید حامد آرین:
در حاشیه حمله روزنامه رسالت به علی مطهری
وضعیت زندان ها و بدرفتاری با زندانیان عادی و سیاسی طی سه دهه از عمر جمهوری اسلامی پرونده سیاهی از مسئولان قوه قضاییه و سازمان امور زندان ها از خود بر جای گذاشته که به رغم اعتراف به همه کاستی ها، تلاشی برای بهبود آن صورت نگرفته است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی نقل محافل خانوادگی انواع و اقسام شکنجه هایی بود که در زندان ها و بازداشتگاه های ساواک اعمال می شد، تصور زندانی که ندامتگاه باشد و محل نگهداری مجرمان، آرزویی بود در لا به لای قصه های بزرگترها برای کوچکترهایشان بارها گفته می شد.
اما گویی تنها آرزویی بود که در قالب کلام چندگاهی ماند و هر چه گذشت اخبار و گزارش هایی از زندان ها می رسید که با مرام دینی و اصول اسلامی سازگاری نداشت. حضور بازماندگان رژیم طاغوت و نفوذ ضد انقلاب برای بدنام کردن انقلابیون! شاید شایع ترین توجیهاتی بود که به گوش می رسید.
انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دهم وقتی درهای زندان را برای بانیان جمهوری اسلامی هم باز کرد، آن زمان بود که آشکار شد بدرفتاری، تحقیر، شکنجه و تمسک به هر وسیله ای برای تحقق سناریوهایی ساختگی بخشی از واقعیت تلخی است که بیش از سه دهه بر زندان های جمهوری اسلامی سایه افکنده است.
نامه های تکان دهنده حمزه کرمی، عبدالله مومنی، عیسی سحرخیز، داوود سلیمانی و …. بیانگر شکنجه هایی بود که نه تنها فرد زندانی بلکه خانواده و آشنایان آنان نیز طی این مدت متحمل شده بودند. نامه هایی به بالاترین مقامات قضایی کشور که تاکنون بدون جواب مانده است.
وقتی پیکر بیمار سعید حجاریان در آفتاب تیرماه، نادیده گرفته شد، شاهد لخت کردن مهدی محمودیان در زمستان اوین بودیم. روزنامه نگار زندانی که به بیماری تنفسی مبتلاست و بر اثر بی توجهی های مسئولان زندان بخشی از شش خود را نیز از دست داد. کمتر کسی می توانست باور کند که اگر بدرفتاری صورت می گیرد صرفا به دلیل تخلف یک مامور است.
وقتی حمزه کرمی، رزمنده هشت سال دفاع مقدس به محسنی اژه ای از فشارهای روحی از جمله تهدید به اعدام و مرگ، تهدید به تجاوز و تهدید به استعمال بطری توسط بازجوها نوشت، همگان بر این باور بودند که به سرعت با چنین خاطیانی برخورد می شود تا چهره نظامی را که حاصل خون صدها هزار شهید و جانباز است، از این همه رفتارهای ضدانسانی بری کنند.
اما دریغ و اسف که حتی وقتی دادن فحش های رکیک و ناموسی، اتهامات اخلاقی، دروغ بستن به خانواده، دروغ و تهمت، تحقیر و فحاشی، فرو کردن سر در چاه توالت و آزار جنسی و روحی نیز توسط حمزه کرمی و سایر زندانیان به وضوح تشریح شد، باز هم دستگاه قضا خود را بی نیاز از پاسخگویی دید.
دستگاه قضایی که دادستانش حاضر به یراق است برای شکایت از روزنامه ها و رسانه ها و اعلام جرم علیه زندانیانی که سالهاست در حبس اند. دستگاه قضایی که رییس کمیسیون حقوق بشرش ابایی ندارد از اینکه بگوید در زندانهای ما تک و توکی بدرفتاری هست، اما تحت نظر و پیگیری است! حال آنکه تاکنون هیچ گزارشی از رسیدگی به چنین تخلفاتی ارائه نشده است.
دستگاه قضایی مفتخر است که حتی گوش به فرمان رهبری نظام هم نیست و سفارش اکید رهبری مبنی بر محاسبه ده روز حبس عادی با یک روز زندان انفرادی را هم نه تنها لحاظ نمی کند، بلکه دوستان و همفکران قاضی القضات که دستی بر رسانه دارند، اول منکر وجود هر زندانی سیاسی می شوند و بعد منکر هر گونه بدرفتاری و زندان انفرادی!! واسفا در نظامی که مدعی الگو برداری از حکومت مولی الموحدین است، روی استالین هم سفید شده و دیکتاتورهای شرق برای آموزش باید به خدمت قاضیان و دادستان های قوه قضاییه بیایند.
سوال این است: در حالی که هیات های ویژه برای اجرای منویات رهبری تشکیل می شود و همگان خود را ذوب در امر رهبری می دانند و برخی خود را ملزم می دانند حتی بین خطوط صحبت های ایشان را هم بخوانند و سخنان ناگفته او را هم بشنوند و برای اجرای آن طرفه العینی تعلل را هم حرام می دانند، چگونه است این توصیه موکد آیتالله خامنه ای مدت هاست بر زمین مانده است؟
بر اساس نص صریح آموزه های دینی و فقهی، زندان جایگاه در باورهای اسلامی ندارد. مردم از خود می پرسند فلسفه این همه زندانی که اداره آن حتی از سازمان امور زندان ها و نهادهای امنیتی و قضایی خارج است، چیست؟ چرا تعداد زیادی از شهروندان، برخلاف سفارش اکید رهبری مبنی بر محاسبه ده روز حبس عادی با یک روز زندان انفرادی، باید بدون هیچ جرمی در حبس باشند؟ و چرا این “فرموده رهبری” به زمین مانده و دستگاه قضاییه اقدامی برای این امر نمی کنند؟
در کنار همه بدرفتاری ها و اعمال غیرانسانی در بازداشتگاه ها، زندان انفرادی رنج مضاعفی است که گاه و بی گاه بی هیچ دلیلی، بر زندانیان تحمیل می شود. زندان انفرادی در تعریف خود نوعی از شکنجه سفید است. شکنجه ای که مغایر با قانون اساسی و کنوانسیون حقوق بشر است.
در زندان انفرادی که مبتنی بر محرومیت فرد از محرک های و داده های بیرونی است، سعی می شود فرد را دچار مشکلات شدید روحی و جسمی کنند. در این شیوه که برای تسلیم کردن فرد صورت می گیرد، با کنترل محرک های حسی از قبیل نور و صدا تلاش می شود تا زندانی را دچار فلج ذهنی و روحی کنند. به گونه ای که برای انجام هر عملی آماده شود.
رهبری که سابقه بازداشت و تبعید و انفرادی را در پرونده مبارزات سیاسی خود در زمان شاه دارد، به سختی زندان و آن هم زندان انفرادی آگاه است و از این رو چنین پیشنهادی را مطرح کرده بود.
وی که در سال ۱۳۴۲ در زندان قزل قلعه دو ماه در حبس انفرادی بود، می گوید این مدت برایش قابل قیاس با سایر سال های زمان حبسش نیست. وقتی رهبری می گوید “سختیهایی که در این بازداشت تحمل میکرد، فقط برای آنان که آن شرایط را دیدهاند، قابل فهم است” اشاره به درد بزرگتری دارد که شایسته است مسئولان قضایی کشور حداقل برای اینکه اندکی از این فضای بسته و بحران پیچیده بکاهند، راهکاری سریع بیابند تا شاید بتوانند آنان را که علاوه بر رنج “حبس های غیرقانونی”، رنج “انفرادی” را نیز تحمل کرده اند، التیامی دهند.
رهبری بهتر از دیگران می دانند برای جوانترهایی چون مهدی محمودیان و مسعود باستانی و امید کوکبی و بهاره هدایت و ضیا نبوی و مجید دری و بهمن احمدی و …. که محفوظات کمتری برای مشغول کردن خود در یک سلول انفرادی را دارند، چقدر دشوار خواهد بود که بتوانند روزها و بلکه ماه ها در این سلول ها دوام بیاورند. هر چند بزرگانی چون مهدی خزعلی، داوود سلیمانی و محمد نوری زاد و … از این همه رنج و ستمی که در انفرادی متحمل شدند، لب به شکوه گشودند.
گاهی باید چیزی را فقط تجربه کرد تا بتوان به آن عمل نمود و از این رو بود که امیرالمومنین هیچ گاه در سیری سر بر بالین ننهاد تا شاید بتواند درد گرسنگان را بفهمد و نکند در همه قلمرو تحت فرمان او کسی گرسنه به بالین رفته باشد. اما گویی رهبری و کسانی چون ایشان که خود سابقه حبس و زندان در زمان طاغوت را هم داشته اند، زیر پرچم جمهوری اسلامی هر امر ناپسند و حتی حرامی را برای حفظ قدرت مباح می دانند.
زندان هایی که هم غیر قانونی است و هم غیر شرعی و ” مجازات مضاعف” و تعدّی به حقوق زندانی و انسانی است. مجازاتی که بر اساس احکام اسلامی، اجرا کننده آن مجرم است، چه رسد به حکم دهنده آن.
بر اساس ماده ۴ قانون مجازات اسلامی، صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاههای اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمیشود.
همچنین در هیچ جایی از تاریخ اسلام، سابقه ای از حبس انفرادی و مجازات مخالفان دیده نشده که اینک افتخار حاکمیت کنونی، فعالان سیاسی و روزنامه نگارانی است که زندان هستند و رییس سازمان زندان ها افتخار می کند که آمار زندانیان سیاسی که او “امنیتی” می خواند یک در هزارم هم نیست و دیگری به کلی منکر وجودشان می شود!
باید گفت که حتی یکی هم باشد زیاد است، مگر امیرالمومنین در طول حکومت ۵ ساله خود، چند “زندانی امنیتی” داشت. مگر وقتی در مسجد کوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین صحبت میکردند و یکی از آنها قسم خورد که حضرت را خواهد کشت، کثیر حضرمی او را کتف بسته به خدمت حضرت علی نبرد؟ واکنش آن حضرت چه بود؟ حبس و انفرادی یا فرمان به آزادی؟ مگر حضرت علی نفرمودند که : آزادش کن! توقعداری که قبل از اقدام به قتل، او را بکشم! مگر آن حضرت نگفت ” اهانت کردن به من جرم نیست”. پس اینک ما را چه شده که نیت خوانی می کنیم و افراد را به حبس می بریم؟
در تاریخ حکومت حضرت علی موارد مستند از “دشنام به امیرالمومنین”، “تشکیل تجمعات علیه حکومت علی”، ” تشویش اذهان عمومی” و … در کتب تاریخی ثبت شده است. اما آیا گزارشی در تاریخ مبنی بر فشار و حبس و تبعید و ظلم به آنان مشاهده شده است؟
مگر کسانی چون خریت ابن خارث که بر علی خروج کردند، به زندان رفتند؟ مگر آنان که علیه حضرت جنگ جمل راه انداختند محبوس شدند؟ اگر امیرالمؤمنین آنها را حبس کرده بود که دیگر جنگی صورت نمی گرفت. مگر علی نگفت: انا لو فعلنا هذا لکل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم” که نمی توان زندان ها را از مردم پر کرد قبل از آنکه عملی انجام شده باشد؟
مگر حضرت علی نفرمود اگر کسی اهانت کرد، شما هم اگر خواستی اهانت کن، اما حق نداری آزادی او را سلب کنی؟
برای ما که مدعی هستیم حکومتی به نام اسلام برپا کرده ایم و سالی را به نام مبارک “امام علی” می نامیم، آیا شایسته است تا این اندازه از سیره آن حضرت دور باشیم؟ برای ما که در همه خطبه ها و سخنانمان نمونه ای از خوارج و مارقین و ناکثیان شاهد مثال می آید، سزاوار است که از “عدل علوی” و “عطوفت و مدارای علوی” تا این حد فاصله گیریم؟ مگر علی همان نبود که در بستر شهادت هم نگران بود نکند حسنین با قاتل او که عالمی را عزادار کرده بود، به انصاف عمل نکنند؟ مگر علی در حالی که چند ساعتی به لحظه دیدارش با حضرت حق نمانده بود، فرمان به “عدل و داد” برای کسی که بر “امیرمومنان” شمشیر کشیده بود نداد؟
حال ما را چه شده است که فرزندان این مرز و بوم را به جرم خدمت خالصانه به حبس برده ایم و سزای همه مجاهدت هایشان در زندان های ساواک و سال ها مبارزه برای برپایی جمهوری اسلامی با حبس و قهر می دهیم؟ مگر اینان که امروز زندان های ما را دانشگاه کرده اند، هر یک نشانی از جبهه های غرب و جنوب با خود ندارند؟ مگر سر جانباز این انقلاب را باید در توالت فرنگی فرو برد؟ و تن بیمار آن دیگری را در سرمای زمستان و گرمای تابستان آزرد؟ مگر پاداش سال ها تلاش برای عظمت جمهوری اسلامی در رده های مدیریتی سلولی سرد و تاریک است؟ آیا سزای او که در همه سال های جنگ، جوانی خود را در جبهه ها گذاشته بود و یادگار جبهه را در تن رنجور خود دارد، در این سال های میانسالی زندان است؟ مگر قریب سه سال نیست که همه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی به کار گرفته شده تا چیزی فراتر از یک خروار ” کلمات دلسوزانه برای حفظ جمهوری اسلامی” از این حبسیان بیابد و هنوز موفق نشده است.
آیا کسانی که سال ها همرزم و همکار و همراه این انقلاب و نظام بودند، اینک سزایشان ” نفی بلد” و “حبس” و “انفرادی” است ؟ در حکومت علی ابن ابیطالب “هتاک” و ” مخل امنیت” و ” محارب به امیرالمومنین” جان و مالش آسوده بود و در نظامی که به نام علی برپا شده، مریدان آن حضرت و حامیان و دلسوزان بحق جمهوری اسلامی جان و مال و خاندانشان نه حرمت دارد و نه حریم. آیا کسانی که در جمهوری اسلامی به حبس رفتند، قابل قیاس با کسانی هستند که در زمان امیرالمومنین خروج کردند و مستقیم روی در روی آن حضرت قرار گرفتند؟ کسانی که حتی طی این سه سال نتوانستید برای یکی از ادعاهای خیالی و سناریوهای ساختگی خود، سندسازی کنید برایش و آن را هم به اثبات برسانید. پرونده کسانی که فقط پر است از “خدمت خالصانه” و اینک “شکیبایی و استقامت” در برابر دایگانی که ” ثمره” سال ها مجاهدت را یک جا بر باد می دهند. کسانی که همه جرمشان استقامت بر اصول سه گانه انقلاب ” استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی” است.
مردم از خود می پرسند پس از سی و چهار سال هنوز باید شعارمان ” آزادی زندانی سیاسی” باشد؟ این پرسش همچنان باقی است، چرا هیچ اراده ای برای آزادی زندانیان سیاسی نیست؟ چرا به رغم تاکید علما، مراجع، شخصیت های سیاسی و همه دلسوزان کسی صدای مظلومیت این زندانیان و خانواده های آنان را نمی شنود؟ حال که همسران و فرزندان، خواهران و برادران همه با متانت و نجابت این رنج طاقت فرسا را تحمل می کنند، چرا به فرمانی که خودتان هم ابلاغ می کنید، پای بند نیستید؟ چرا با محاسبه ده روز برای هر یک روز تلخ زندان انفرادی، چاره ای نمی یابید تا حداقل گروهی از این بی گناهان که به احکام ظالمانه به حبس رفته اند، آزاد شوند؟ و هزاران پرسش بی پاسخ دیگر که بی شک تاریخ پاسخ های مناسبی برای آن خواهد یافت.
اما این فقط فریاد دوباره ای است بلکه به جای تکذیب و پنهان کاری و اتهامات بی اساس وابستگی و لات بازی سیاسی تا دیر نشده کاری کنید و به وضعیت نابسامان و تأسف بار زندان ها رسیدگی کنید، به جای پاک کردن صورت مساله به فریاد زندانیان بیماری برسید که مرگ در یک قدمی آنان کمین کرده است. به جای توجیه و اتهام بستن به همین باقیاتی که با نظارت شورای نگهبان خودتان به مجلس راه یافته، چشم به واقعیات بگشایید و اندکی از این ” رنج مضاعف” بکاهید. تاریخ نشان داده که عمر اقتدارگرایی از عمر همه کوتاهتر است و خداوند است که در کمین ظالمان و ستم پیشگان نشسته است.
حسین سناپور *
در حوزه ی کتاب هر وقت برمی خورم به موارد عجیب و غریبی از سانسور، یا به حرف هایی از مسئولین این حوزه که توصیه های ارشادی غریبی به نویسنده ها می کنند، یا به حذف کتاب های قبلا منتشر شده و یا احیانا جایزه گرفته و حالا هم به حذف نشر چشمه و پیش تر و حتما پس از آن هم نشرهای دیگر، مدام فکر می کنم چرا؟ چرا این کارها را می کنند؟
گمانم خیلی ها برای این سوال جواب حاضر و آماده دارند و اصلا خود سوال را بی مورد می دانند. درحالی که وقتی جواب آدم های مختلف را کنار هم بگذاریم، می بینیم اتفاقا هر کس دلیلی می بیند در این کار، از ذاتی بودن کار حذف برای اندیشه های تمامیت خواه گرفته تا نان و آب داشتن این کار برای متولیانش، تا حسب وظیفه بودن این کار برای ایشان، یا اصلا تشخیص ندادن منافع کوتاه مدت از بلندمدت وتیشه به ریشه ی خود زدن، و بعد از آن طرف هم خاموشی اهل کتاب و بی عرضه گی شان و غیره و غیره، هر کس دلیلی می آورد برای این رفتارها. و بله، احتمالا همه ی این ها با هم جواب این سوال است، با این تذکر که به هر حال در این بین بعضی از این دلایل دلیل بعضی دیگرند، و بعضی هم مهم تر از بعضی دیگر.
زمانی بود شاید در اوایل دوره ی وزارت میرسلیم، یا حتا پیش از آن، که انگار مهم این بود که کتاب های کسانی که دگراندیش شناخته می شدند درنیایند و یا دست کم به این راحتی ها درنیایند. کسانی همچون شاملو و گلشیری و غیره. اما این کار مدام بیش تر وسعت گرفت، به دلیل همان ذات گسترنده سانسور. پس مدام کتاب های بیش تر و بیش تری سانسور شد، تا آن جا که در اواخر دوره ی میرسلیم داد مذهبی ها و مسئولین حکومتی هم درآمد. در دوره ی آقای خاتمی این کار افت و خیرهایی پیدا کرد. دگراندیشی آن قدرها هم خطرناک تلقی نمی شد و نویسنده گان مشهور هم دیگر چنان خطرناک به نظر نمی آمدند و بسیاری از حذف های قبل از آن دیگر به شوخی می مانست. اما در دوره ی بعد از آن باز همان نگاه حاکم شد. دوباره عده یی که اندکی شهرتی پیدا کرده بودند خطرناک تلقی شدند و اما بقیه یی که اولین و دومین کتاب هاشان را چاپ می کردند، فقط کافی بود تکه هایی و جمله هایی از کارهاشان حذف شود. اما این عده انگشت شمار نبودند. آن قدر زیاد بودند که می شد گفت جریان جدیدی از نویسنده گان جوان شکل گرفته است. هر سال پنج یا ده نویسنده ی جوان کتاب هاشان مطرح می شد و جایزه می بردند و پرفروش می شدند و بعضی ناشران هم مثل نشر چشمه از کارهاشان استقبال می کردند. روی خوش نشان دادن نشر چشمه به آثار جوان ترها برای خودش هم شهرت بیش تر و تولید انبوه تر به همراه آورد. جایزه های تک و توک هنوز موجود هم مکمل بروز این جریان شده بودند. اما آیا این جریان جدید که به خصوص در عرصه ی رمان داشت کارهایی را عرضه می کرد که مخاطبینی را پیدا می کرد و می ساخت برای ادبیات، خوشایند مسئولین حوزه ی کتاب و کلا فرهنگ هم بود؟ طبعا نه. چون هر روز سانسور بیش تر شدت گرفت و جایزه ها یک به یک تهدید شدند و ناشران این چنین کتاب هایی امتیازهای منفی گرفتند و تا آن جا پیش رفتند که چند تایی لغو مجوز شدند و سرآخر هم مهم ترین ناشر داستان، یعنی نشر چشمه به این وضع دچار شد.
اما چرا مسئولین حوزه ی کتاب این کارها را کردند و می کنند؟ به گمان من در درجه ی اول به خاطر این که از ساختن جریانی که مبلغ فرهنگی آن ها باشد ناتوان ماندند. نه به این خاطر که از کنار حوزه ی هنری و ارشاد هیچ نویسنده ی قابلی درنیامده بود. به این خاطر که هر کدام اسم و رسمی پیداکردند، ترجیح دادند مبلغ خودشان و ادبیات باشند و نه یک گروه و جریان فکری و سیاسی. این ها که بعضی شان زمانی موافق و عامل سیاست های حذفی بودند، دیدند که کاری از این طریق پیش نمی رود. پس یا مخالف این حذف شدند و یا دست کم تبلیغ برای حذف غیرخودی ها را کنار گذاشتند. به خصوص که می دیدند هر دوره آدم های جدیدی سر کار می آیند و ایده های جدیدی دارند که گاهی خود این ها هم در آن جایی ندارند. تبلیغ برای کتاب هایی مثل “دا” که نویسنده ی معروفی نداشتند و بعضی کتاب های دیگر که جایزه های اصلی دولتی را هم در چند سال اخیر برده اند و اما شهرت چندانی پیدا نکرده اند، باعث نشده (دست کم هنوز) که این مسئولان جریانی را که می خواهند راه انداخته باشند. درست است که از نزدیک به ده سال پیش مشغول سرمایه گذاری جدید هستند، اما ادبیات حوزه یی نیست که به این زودی ها جواب بدهد. همان طور که سرمایه گذاری های سی و بیست سال پیش هم چندان نتیجه ی قابل توجهی که ایشان می خواستند نداشته است. آیا بعد از این خواهد داشت؟ طبعا نه آن قدر که آقایان انتظار دارند. چون کسانی هم که از این سرمایه گذاری ها نتیجه شوند، ناگزیر کسانی خواهند بود که درک درست تر و به گمان من والاتری از ادبیات و داستان خواهند داشت، که چیزی نیست جز دوری از تبلیغات سیاسی برای حذف دیگران و ناگزیر پای بند ادبیات و زنده گی خواهند بود و نه این یا آن جریان سیاسی یا حتا فرهنگی. نتیجه چه خواهد شد؟ دوباره دست مسئولان خالی خواهد ماند. چرا؟ چون نگاه شان به ادبیات غلط است و این همه سال بعد از داشتن قدرت و مسئولیت بیگانه مانده اند با ذات ادبیات، که تبلیغ گر افکار و سیاست های دیگری و حتا خود نویسنده هم نیست. چیزی است فراتر حتا از خودآگاه نویسنده و حاصل دانسته ها و ندانسته ها و تجربه های کرده و نکرده ی او. پس چه طور در خدمت این فکر و آن هدف باشد و خوب هم باشد و حقیقی و حامل حقیقت زنده گی هم باشد؟
گرچه تجربه ی سال های گذشته نشان داده که فایده ندارد از آقایان بخواهیم به جای سدشدن در برابر جریان های ادبی و غیر آن (و به خصوص داستان نویسی امروز ایران)، در کنارش بایستند و با همه ی کوتاه و بلندی ها و خوب و بدهاش، به آن فخر کنند و آن را از خودشان و خودشان را از آن بدانند. اما من باز همین را از آقایان می خواهم. چون هیچ کدام مان چاره یی جز این نداریم و راهی جز این نیست. اما این را هم می توانم بگویم به ایشان که، حذف این همه نویسنده و کارهاشان و ناشرهاشان جز لاغرکردن فرهنگ ما، جز افسرده و راندن فرهنگیان ما، و جز بازترکردن عرصه برای فرهنگ خارجی، و سرآخر درست کردن ناراضیان بیش تر، سودی ندارد. به جای سرمایه گذاری روی این کارهای سلبی، سرمایه گذاری بیش تری کنید روی زیرساخت ها و امکانات فرهنگی و کسی را حذف نکنید، آن وقت خواهید دید که خودبه خود جریان هایی هم که دست کم نزدیکی های فرهنگی بیش تری با شما دارند به وجود خواهند آمد و از شما گریزان نخواهند شد. البته طبعا به شرطی که ازشان نخواهید مدام به حذف دیگران فکر کنند و فکر کنند که اگر عده یی از نویسنده ها نباشند و کتاب هاشان نباشد، آن وقت آن ها میدان دار خواهند بود. چون چنین نخواهد شد و به جای آن هایی که فقط می خواهند در نبود دیگران به شهرت برسند، نویسنده گان خارجی و کتاب هاشان مطرح خواهند شد و سرآخر ما چیز زیادی برای گفتن در مقابل انبوه کارهای ترجمه و اندیشه های دیگران نخواهیم داشت. آن که دیگران را حذف می کند، لابد از حذف خود نگران است. حذف نویسنده و کتاب و ناشر برگزیده شما را برگزیده ی کتاب خوان ها نخواهد کرد، هر چه قدر هم که به خودتان جایزه بدهید و تقدیر کنید و سرمایه خرج کنید.
* نویسنده و برنده جوایز مختلف ادبی
منبع: وبلاگ نویسنده
کلمه – زهره نقیبی:
صف های مرغ همچنان در کشور برقرار است، و شاید روز به روز در حال طولانی تر شدن. دولت هنوز ناتوان از مهار بازار است و یکه تازی و پرواز قیمت مرغ با رسیدن به مرز ۹۰۰۰ تومان تداوم دارد. با این حال وعده های رنگین و تو خالی برای تثبیت قیمت هم داستانی دنباله دار است.
در همین باره بخوانید:
التهاب در صنعت تولید مرغ گوشتی/ اعتصاب در کرمانشاه و صومعه سرا
صفهای طولانی و ساعتها معطلی برای خرید دو عدد مرغ جیرهبندی دولتی
عکسهای این صف های طولانی در گرمای تابستان در شهرهای مختلف کشور، مردمی را به تصویر می کشد که سختی بی تدبیری و سوء مدیریت دولت را با خود به دوش می کشند. اگر آخرین تجربه جمعی از مردم از ایستادن در صف با ترفند دولت در فروش ارز و سکه برای خالی کردن جیب و سرمایه مردم همراه بود، اما صف های امروز روایت دیگری دارد. این بار تحریم های بین المللی صف های خرید ارزاق را به کشور کشانده است. تحریمی که حاکمیت مدعی است بی اثر بوده و آن را دور زده است. اما دولت حتی از تامین نیاز حداقلی برای خوراک مرغداری ها که منجر به افزایش قیمت مرغ شده ناتوان بوده و با وجود اعمال سیاست های دستوری هنوز موفق به ساماندهی این بازار نشده است.
در آخرین اظهارنظر مسئولان دولتی، نعمت الله ترکی معاون برنامهریزی استانداری تهران وعده داد که در این هفته با توجه به واردات و توزیع نهادههای دامی، قیمت تمام شده مرغ در هر کیلو کاهش مییابد. اما برخلاف این وعده، در اولین روز هفته قیمت های بازار حکایت از موج جدید افزایش قیمت این کالا دارد و امروز حتی اخباری از فروش مرغ با قیمت هایی نزدیک به دو برابر قیمت دولتی ۴۷۰۰ تومان هم در بازار آزاد تهران منتشر شد. ایمنا در این باره نوشت: در حالی در اصفهان عرضه و تقاضا برای مرغ بسیار با کاهش روبهرو شده که فروشندگان این کالا را در بازار آزاد تهران با قیمت ۸ تا ۹ هزار تومان میفروشند. آنگونه که کارشناسان اقتصادی پیش بینی می کنند جهش قیمتی مرغ رکوردهای جدیدی را ثبت خواهد کرد.
همه این اخبار در حالی است که یک نماینده مجلس فاش می کند در ماه های گذشته تعداد محدودی از افراد صاحب نفوذ در بدنه دولت نهاده های مرغداری ها را با ارز دولتی وارد کشور کرده و جهت به دست آوردن سودهای کلان اقدام به فروش آن در بازار آزاد کردند که این مسئله موجب افزایش قیمت گوشت مرغ در بازار شده است.
خبرنگار کلمه درباره قیمت مرغ و وضعیت بازار پای سخن شما نشسته است. در این گفت و گوها با مردم، کلمه ای که زیاد از سوی شهروندان شنیده می شود، «قحطی» است که مردم آن را برای آینده کشور پیش بینی می کنند؛ حتی اگر دولت چنین وضعیتی را به کلی انکار کند. بسیاری از مردم هم شهروندان دیگر را دعوت به خرید نکردن و تحریم می کنند و در مجموع اکثریت مردم نگران اوضاع اقتصادی و معیشتی خود هستند. مشروح این گزارش را با هم می خوانیم.
* * *
انرژی هسته ای مهم تر است یا معیشت مردم؟
یکی از شهروندان با انتقاد از افزایش قیمت کالاهای مختلف به ویژه مرغ، می گوید: آقایان در حال دور زدن تحریم ها هستند دیگر. اما در این دور پیچ در پیچ تا مردم را سکته ندهند دست بردار نیستند. یکی نیست بگوید انرژی هسته ای مهم است یا معیشت مردم. اگر وضع مردم به اندازه اورانیوم برای اینها اهمیت داشت این حال و روز مردم و کشور نبود.
پرسش شونده دیگری هم در اشاره به قیمت دولتی مرغ، با عصبانیت می گوید : مگر ۴۷۰۰ تومان ارزان است؟ مردم را مسخره خودشان کرده اند.
خانم جوانی را در مورد صف های مرغ و گرانی این کالا مورد سوال قرار می دهم که این گونه اظهار نظر می کند: مردم را مسخره خودشان کرده اند. با این همه گرفتاری و مشکلات که برایمان درست کرده اند فقط مانده است در صف مرغ و گوشت و نان بایستیم. او ادامه می دهد: مدتهاست دیگر مرغ نمی خریم. خیلی ها را می بینم که به دلیل گرانی مرغ به خرید جگر مرغ و دل و … رو آورده اند.
شهروند دیگری نیز با اعتراض به آنها که به صف های مرغ پناه آورده اند توصیه می کند که خرید را تحریم کنند و شخصیت خود را با ایستادن در این صف ها زیر سوال نبرند.
از خانم میانسالی پس از خرید از خرده فروشی های مرغ در مورد قیمت ها می پرسم که خریدش را که پای مرغ است، نشان می دهد و می گوید: برای خرید همین پای مرغ که تا چند وقت پیش دور ریز بود، کیلویی ۱۵۰۰ پول پرداخت کردم.
گلایه های مردم از روند افزایشی قیمت مرغ در حالی است که نعمت الله ترکی معاون استاندار تهران زیر بار واقعیت بازار مرغ نرفته و در شرایطی که تمام فروشگاه های تهران قیمت بالای ۷هزار تومان را برای این کالا تجربه می کنند، اعلام کرده که اینها گرانی نیست؛ بلکه گران فروشی است.
این مسئول دولتی البته به این هم اعتراف کرده که: حقیقت این است که گران شدن مرغ دست ما نیست!
مرغداری ها اعتصاب نکردند؛ ورشکست شدند
در همین زمینه اخبار زیادی از نایاب شدن مرغ در کشور به گوش می رسد. موضوعی که علت آن با اعلام خبر ورشکستگی بسیاری از واحدهای تولیدی مرغداری از سوی مدیر عامل اتحادیه مرغداران تخم گذار استان تهران مشخص می شود.
یکی از خرده فروشان می گوید: مردم کمی فکر کنند متوجه می شوند خرید از ما مقرون به صرفه تر است تا اینکه یک ماشین بگیرند و بخواهند از این مراکز توزیع که بسیار محدود و بی سر و صاحب است پیدا کنند و مرغ منجمد بخرند.
او در توضیح علت افزایش قیمت مرغ می گوید: فقط و فقط تحریم. مرغداری ها یک به یک ورشکست شدند. کشتار نمی کنند. نه اینکه اعتصاب کرده باشند. مرغی ندارند. همین باعث کمبود مرغ شده است.
از سویی مرغداران فعال و نیمه فعال فعلی هم که شغل خود را مقرون به صرفه نمی دانند به فکر تعطیلی کار هستند. بسیاری از مرغداری ها هم اقدام به تعطیلی کرده اند.
خرده فروش دیگری هم با پیش بینی افزایش قیمت مرغ در روزهای آینده می گوید: دانه مرغ نیست. بعد آقایان قبل از واردات اعلام کردند که ما بین مرغداران توزیع کردیم. تازه مثل اینکه رسیده اما در بندر مانده و اجازه ورود نمی دهند. مرغ هم کمیاب است و کشتاری نیست.
مردم از قحطی سخن می گویند
از سویی توزیع مرغ سهمیه ای میان مردم شائبه قحطی را قوت بخشیده است؛ کلمه ای که این روزها بسیار در کوچه و بازار زمزمه می شود. چنانچه شهروندی با شنیدن سوال درباره توزیع مرغ دولتی، به این جمله اکتفا می کند که “قحطی در راه است.”
شهروندی معتقد است رسما دارند مردم را برای دوران جنگ و قحطی آماده می کنند، که متاسفانه مردم هم تابع حکومت حرکت می کنند.
خانم جوانی هم از واکنش مردم به گرانی ها گلایه می کند و می گوید: هر بازی که حکومت می دهد، مردم هم تابع اند و با ساز دولت می رقصند. با این شیوه مردم، مشکلات ما همیشه باقی است.
آقایی نقل می کند در سفری به آلمان، در رستوران سفارش مرغ داده که پس از آن متوجه نگاه ها و خشم حاضرین شده و با پرس و جو متوجه شده که مرغ در آلمان کمی گران شده و آلمانی ها در اقدامی هماهنگ خرید آن را تحریم کرده اند.
او با نقل این خاطره، توضیح می دهد: در ایران بر عکس همه دنیا است. هر کالایی که گران می شود، حرص و طمع مردم هم برای خرید آن بیشتر می شود. یکی نیست به این جماعت بگوید خب حالا یک مدت مرغ نخور، نمی میری.
آن یکی هم نظرش بر این است که تازه این روزگار خوب کشور است. تحریم ها همه را فلج می کند. حالا مانده تا قحطی کشور را بگیرد.
حق مردم این نیست
داستان گرانی و کمبود مرغ در حالی است که توزیع نامناسب و جیره بندی آن با وجود صف های طولانی که موجب نارضایتی مردم شده، هنوز تداوم دارد.
خانمی با کهولت سن از جمله شهروندانی است که صف های طولانی را برای خرید مرغ تحمل کرده و مرغی نصیب او نشده است. با گلایه می گوید: به خدا این حق مردم نیست. او انتقاد می کند که مدت ها در صف ایستاده و مرکز توزیع مرغ تنها نیم ساعت اقدام به توزیع مرغ دولتی کرده و بعد مردم را رها کرده و رفته اند.
شهروند دیگری هم نقل می کند: خواهرم سحر رفته تا با گذشت ساعت ها موفق شده مرغ دریافت کند. آخر مردم با این همه گرفتاری، صبح سر کار هستند مگر وقت ایستادن در صف مرغ را دارند؟
نکته قابل توجه، اظهار نظر یکی از شهروندان است که با آنکه مدت طولانی را برای ایستادن در صف مرغ ۴۷۰۰ تومانی صرف کرده، اما مرغ را به قیمت پنج هزار تومان خریده است.
مرد میانسالی هم با اشاره به اینکه مرغداری ها قبلا چاله هایی برای مرغ های مرده خود داشتند، به توزیع مرغ های مرده در بازار اشاره می کند و می گوید: خب برای طرف صرف ندارد و با گرانی که پیش آمده حتی از ناخن مرغ هم نمی گذرند.
این مشکلات تنها محدود به تهران نیست و در سراسر کشور گرانی و شیوه توزیع مرغ موجب نارضایتی مردم شده است. خبرگزاری مهر در این باره گزارش داده که کمبود و گرانی مرغ سبب شده تا برخی شهروندانی گلستانی از ساعت چهار بامداد برای خرید مرغ ارزان در صف بایستند. این در شرایطی است که به هر نفر تنها دو عدد مرغ عرضه می شود.
یک شهروند گرگانی می گوید: من از حدود ساعت ۵ صبح در این صف ایستاده ام اما تا به الان که حدود ۹ صبح است، هنوز هیچ مرغی تحویل نگرفته ام.
دیگری نیز این سوال را مطرح می کند که چرا مسئولان استان به این امر رسیدگی نمی کنند؟ آیا هیچ شده است که در باره به این صف های طولانی سر بزنند؟
برخی از شهروندان اردبیلی هم با انتقاد از گرانی های اخیر، عدم نظارت، کنترل بازار، سودجویی برخی و بی توجهی مسئولان استانی به گرانی اقلام غذایی را عامل افزایش بیش از پیش گرانی این کالا دانستند.
خبرنگار کلمه از استان البرز نیز گزارش داده که مردم برای خرید مرغ جیره بندی ساعت ۴ صبح باید در صف بایستند تا موفق به دریافت بن خرید شوند.
ایرنا نیز در گزارشی به گلایه مردم ساوه پرداخته که به محدود بودن مراکز عرضه مرغ به نرخ دولتی اشاره کرده اند.
مردم بوشهر هم نگران از افزایش قیمت مرغ هستند و این در حالی است که به گزارش سایت خلیج فارس، سهمیه این مراکز در مواجهه با نیاز شهروندان، کم است و پس از ۳۰ دقیقه از آغاز توزیع که سهم هر نفر حداکثر دو مرغ است؛ مرغ ها تمام می شود و بسیاری از حاضران باید دست خالی محل را ترک کنند، آن هم در شرایطی که ساعتی پیش از آغاز توزیع مرغ دولتی در صف بوده اند.
رئیس اتحادیه مرغداران خراسان شمالی نیز انتقاد کرده که با رویه کنونی توزیع نهادهها، به یقین قیمت مرغ در استان با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان، از هر کیلوگرم ۷ هزار تومان نیز بیشتر خواهد شد.
علت اصلی گرانی مرغ چیست؟
عدم نظارت کافی دولت و همچنین نبود تناسب بین رشد قیمت مرغ با افزایش قیمت خوراک طیور از عوامل اصلی افزایش بی سابقه قیمت مرغ اعلام می شود. موضوعی که از مدتها قبل قابل پیش بینی بوده و دولت برای پیشگیری آن اقدامی نکرده و حالا می خواهد به شکل دستوری قیمت مرغ را به کنترل در آورد.
کنجاله سویا در ابتدای سال گذشته کیلویی ۵۰۰ تومان خریداری میشد که قیمت آن در پایان سال ۹۰ در اسفند به ۱۶۰۰ تومان رسید و با اعمال تحریم ها این ارقام روند صعودی را طی کرد. فعالان این حوزه چندی پیش تولیدکنندگان در پی کمبود کنجاله سویا به عنوان نهاده اصلی تولید این صنعت، افزایش قیمت گوشت مرغ را هشدار داده و اعلام کرده بودند در صورتی که کنجاله سویا به موقع تامین نشود به افزایش قیمت گوشت مرغ در بازار منجر خواهد شد. اما همچنان پس از گذشت چهار- پنج ماه و پیگیریهای فراوان، این معضل برای تولید وجود دارد و بدین ترتیب بازار مصرف در آستانه ماه رمضان با گرانی مواجه است.
چنانچه مقدم نیا مدیرعامل اتحادیه مرغداران گوشتی در تشریح علت نابسامانی بازار به ایسنا توضیح می دهد: نبودن کنجاله سویا به عنوان یکی از خوراک اصلی مرغ است که تولیدکنندگان، این محصول را کیلویی ۱۸۰۰ تومان تهیه میکنند و شرکت پشتیبانی امور دام هنوز این نهاده را به صورت ارزان قیمت در اختیار مرغداران نداده است.
ناصر نبیپور مدیر عامل اتحادیه مرغداران تخم گذار استان تهران هم با بیان اینکه دولت موجب بروز بحران در واحدهای تولیدی کشور شده است، به ایلنا گفته است: بیبرنامگی در توزیع نهادهها باعث میشود تا ۲ ماه دیگر وضعیت مرغداریها بدتر شود.
در همین زمینه مقدمنیا گفته است: به دلیل بالا بودن قیمت این نهاده تولیدکنندگان خوراک دیگری را جایگزین سویا میکنند که این امر باعث طولانی شدن دوره پرورش، افت رشد مرغ و همچنین افزایش تلفات آن میشود. در برخی استانها دورههای ۴۵ روزه تولید به دورههای ۶۰ روزه نزدیک شده که این امر باعث افزایش هزینه تولید و افزایش تلفات میشود و از سوی دیگر کیفیت محصول را میکاهد.
پشت پرده گرانی مرغ
گرانی مرغ و سوء مدیریت دولت در ساماندهی آن تنها به انتقاد مردم و صاحبان واحدهای تولیدی مرغ خلاصه نمی شود. این موضوع صدای اعتراض نمایندگان مجلس را هم بلند کرده است. رحمت الله نوروزی از اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس با اعلام اینکه که اقشار آسیب پذیر و متوسط جامعه توانایی خرید این محصول دامی را ندارند از سودجویی افرادی خاص جهت کسب درآمدهای کاذب پرده برداشته و گفته است: در ماه های گذشته تعداد محدودی از افراد صاحب نفوذ در بدنه دولت نهاده های مرغداری ها را با ارز دولتی وارد کشور کرده و جهت بدست آوردن سودهای کلان اقدام به فروش آن در بازار آزاد کردند که این مسئله موجب افزایش قیمت گوشت مرغ در بازار شده است.
او رویه موجود را در تعارض با شعار عدالت دولت خوانده و در گفت و گو با سایت خانه ملت به وضعیت بغرنج مرغداران اشاره کرده که در حال حاضر با مشکلات زیادی اعم از تأمین هزینه های سوخت، کمبود و یا گرانی نهاده های مرغداری و نیز خرید جوجه یک روزه با قیمت بالا مواجه اند.
مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغداران کشور نیز در این ارتباط گفته است: قرار بود برای واردات نهادههای دامی ۱۶۳ میلیون دلار ارز با نرخ مرجع هزار و ۲۲۶ تومان در اختیار اتحادیه قرار بگیرد که متأسفانه بهرغم پیگیریهای انجام شده توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت، این ارز هنوز اختصاص نیافته است.
نمودار افزایش قیمت مرغ
دو نمودار زیر، روند افزایش قیمت مرغ را به ترتیب در شش ماه و یک سال اخیر نشان می دهد. در هر دو نمودار، روند تغییرات قیمت مرغ اعم از کشتار و زنده در طول یک سال قبل از این دوره های زمانی نیز دیده می شود و امکان مقایسه را فراهم می کند.
لازم به ذکر است که قیمت های این نمودارها بر حسب متوسط همه قیمت های موجود در بازار مصرف در نظر گرفته شده و از این رو برای امروز، رقم متوسط قیمت های دولتی و آزاد، ۶۳۲۰ تومان برای هر کیلو مرغ برآورد شده است.
نمودار افزایش قیمت مرغ در شش ماه اخیر (و مقایسه با دوره مشابه سال قبل)
نمودار افزایش قیمت مرغ در یک سال اخیر (و مقایسه با دوره یک ساله قبل از آن)
پیش بینی ثبت رکوردهای جدید قیمت مرغ در روزها و هفته های آتی
به گزارش کلمه، بسیاری از فعالان و کارشناسان پیشبینی میکنند که قیمت مرغ باز هم در آینده رکورد زده و به مدار قیمتی بالاتری وارد خواهد شد.
نکته قابل توجه آنکه در این نابسامانی بازار، یدالله جوانی٬ مشاور عالی نماینده رهبری در سپاه هم صراحتا از افزایش ۷۰ درصدی قیمتها در شش ماه آینده خبر داده و با صراحت اعلام کرده «افزایش ۵۰ الی ۷۰ درصدی قیمت در ظرف ۶ ماه مردم را دچار مشکل خواهد کرد. »
وی با اعلام اینکه قیمت کالاها و خدمات روندی صعودی دارد از دولت احمدینژاد خواسته است: «تمام اهتمام خود را در مقطعی که دشمنان کمر بستهاند تا به مردم فشار بیاورند بسیج کند٬ تا اتفاق بدی نیافتد. »
تداوم این مشکلات در حالی است که تنها چند روز به آغاز ماه مبارک رمضان مانده است و دولت با شکست در تنظیم بازار مرغ که البته مسبوق به سابقه است درصدد تشکیل قرارگاه اقتصادی است و آنگونه که قاسم نوده فراهانی رئیس شورای اصناف کشور گفته است این قرارگاه اقتصادی با حضور معاون اول احمدی نژاد و وزرای اقتصادی دولت برای تنظیم بازار ماه مبارک تشکیل می شود.
باید دید این رویکرد امنیتی دولت به حوزه اقتصاد که کاملا با الگوگیری از برخورد نظامیان با مشکلات صورت می گیرد، آیا خواهد توانست مشکل معیشتی را حل کند یا باز هم باید منتظر افزایش روزافزون قیمت ها باشیم.
رضا انصاری راد، روزنامه نگار زندانی، بار دیگر دچار حمله عصبی شده و به بهداری زندان اوین منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، رضا انصاری راد که از اردیبهشت امسال به بند ٣۵٠ زندان اوین منتقل شده است، برای نهمین بار دچار حمله عصبی و تشنج شد که همبندیانش وی را به بهداری منتقل کردند.
حمله عصبی اخیر انصاری راد در حالی رخ داد که وی در هواخوری بند بوده و اگر کسی کنارش حضور نداشت، با ضربه سرش به زمین، احتمال آسیب وجود داشته است.
این انتقال در حالی است که پزشک بهداری زندان نیز امکانی جز تزریق آرامبخش ندارد.
رضا انصاری فرزند حجت السلام حسین انصاری راد، ریس کمیسیون اصل ٩٠ مجلس ششم است که به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
در شرایطی که علت به هم خوردن حال این روزنامه نگار، فشارعصبی است، مسولان قضایی تاکنون از ملاقات حضوریی با خانواده و مرخصی او جلوگیری کرده اند.
دو نمودار زیر، روند افزایش قیمت مرغ را به ترتیب در شش ماه و یک سال اخیر نشان می دهد. در هر دو نمودار، روند تغییرات قیمت مرغ اعم از کشتار و زنده در طول یک سال قبل از این دوره های زمانی نیز دیده می شود و امکان مقایسه را فراهم می کند.
لازم به ذکر است که قیمت های این نمودارها بر حسب متوسط همه قیمت های موجود در بازار مصرف در نظر گرفته شده و از این رو برای امروز، رقم متوسط قیمت های دولتی و آزاد، ۶۳۲۰ تومان برای هر کیلو مرغ برآورد شده است.
گزارش میدانی از وضعیت بازار مرغ و دغدغه های مردم را تا ساعتی دیگر در کلمه بخوانید.
نمودار افزایش قیمت مرغ در شش ماه اخیر (و مقایسه با دوره مشابه سال قبل)
نمودار افزایش قیمت مرغ در یک سال اخیر (و مقایسه با دوره یک ساله قبل از آن)
کلمه: چهار روز قبل که گزارش دردناک دادگاهی در مشهد و داستان مستأجری که با کباب کردن پوست مرغ، کودکان خود را ساکت می کرد در رسانه ها منتشر شد؛ قابل تصور نبود که تنها سه روز بعد، خطیب نمازجمعه تهران بیشرمانه واقعیت داشتن فقر در کشور را انکار کند. البته ادعای اینکه در ایران هیچکس محتاج نان شب خود نیست، خیلی پیش از این ها از زبان رئیس دولت دروغ مطرح شده بود و از حامیان بزرگ و کوچک او هم بعید نیست که دروغ هایش را تکرار کنند، فقر و فساد و تبعیض را انکار کنند، از پیشرفت های محیرالعقول بگویند و بعد هم همانند ملا نصرالدین دروغ های خود را باور کنند.
آن گزارش را پس از یادآوری اینکه امیر مؤمنان در خطبه سوم نهج البلاغه میگوید: «خداوند از علما پیمان گرفته است تا در برابر شکمبارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان، آرام و قرار نداشته باشند» … تقدیم کردیم به غیرت علما و بزرگانی هنوز از ظلمهای این دولت مدعی اسلام و رنجهای مردم زیر سلطهی این مدعیان به فریاد نیامدهاند؛ همچنین به استقامت رهبری در حمایت از دولتی که قرار است جمعیت فقرای ایران را به ۱۵۰ میلیون برساند؛ و نیز به عدالت دستگاه قضایی که به فرمودهی رهبری پروندهی اختلاس را بیش از این کش نداد؛ و نیز به صراحت امام جمعه موقت تهران که از مردم خواسته بود در مقابل فشار گرانیها «آخ» هم نگویند، و همچنین به شجاعت نمایندگان مجلس که کاری جز حمایت مستمر از دولت و کمک به زیر پا له شدن هرچه بیشتر مردم از ایشان بر نمیآید.
حالا این گزارش را به چه کسی باید تقدیم کرد؟ و کیست که هنوز از احوال مردم خبر ندارد و باید او را خبردار و توجه اش را جلب کرد؟ گزارش ایلنا از زندگی زنی که پس از تعطیلی کارگاه و بیکاری شوهر پا به سن گذاشته اش، حاضر به گدایی نیست و به جست و جوی نان در سطل های زباله روی آورده …
* * *
چند ساعتی از ظهر گذشته اما خورشید هنوز از گوشههای آسمان دودگرفته شهر، نور و حرارتش را به زمین دوخته است. در یکی از خیابانهای فرعی، کمی آنطرفتر از میدان انقلاب، روی آسفالتِ همچنان سوزان، قدمهایی با سنگینی تمام، کفشهایی را به روی زمین میکشد و در سربالایی خیابان بالا میبرد. گالشهای وصله و پینه شده از زیر چادر مشکی بورشدهای که از حد معمول کوتاهتر به نظر میرسد، پیداست.
کفه زیرین لنگه چپ کفش از قسمت پاشنه جدا شده. زنِ تنها، مجبور است پای چپ را موقع راه رفتن با کمترین فاصله از زمین، پیش ببرد. راه رفتن برایش به حدی دشوار شده که لنگ لنگان طی طریق میکند. صورت آفتاب سوخته و درهم رفته هم چهره را از ظرافت زنانه خالی کرده است.
قدمها حالا آهستهتر از قبل پیش میرود. راه را کج میکند و به سطل زباله بزرگ و چرخدار کنار خیابان نزدیک میشود. انگار که خود را برای کاری آماده میکند. چادر از سر برمی دارد و آن را به کمر محکم میکند. پیراهن گلدار زیر چادر به چادرشب مادر بزرگها میماند. گل و بوتهها بر روی لباسِ رنگ و رو رفته، دیگر به لکههای روشنی بر روی زمینه قهوهای رنگ، شبیه شده است. پیرزن، روسری نخی مشکی رنگ را هم که به پارچه کهنهای شباهت دارد، طوری محکم روی سر بسته و دنبالهاش را به دور گردن پیچانده که مزاحمتی برایش نداشته باشد. چین و چروک صورت از دور پیداست هرچند که روسری را از دو طرف تا نزدیکی نیمههای صورت جلو آورده تا چهره به حد زیادی پوشانده شده باشد.
لبههای سطل زباله را با دستانش میگیرد و خود را به آن نزدیکتر میکند. نگاهی به داخل آن میاندازد و خیلی زود چشم از آن برمیدارد. بدون آن که گردن صاف کند، زیرچشمی نگاهی به اطرف میاندازد و دور و بر را میپاید. رهگذران پیادهرو و سوارههای خیابان اما هرکدام سرشان به کار خودشان گرم است. خیابان آنقدر خلوت نیست که ماشینها بتوانند سرعت زیادی بگیرند اما کمتر سوارهای است که چشمانش به زن و سطل آشغال کنارش خیره مانده باشد. پیادهها هم چندان خود را درگیر ماجرا نمیکنند. بر خلاف تصور پیرزن، نگاهها معطوف به او نیست. نگرانی اما در چهره پژمرده او با قطرههای عرق روی پیشانی، خود را نمایان ساخته است.
پیرزن نگاهش را از اطراف میگیرد و بار دیگر به داخل سطلی که خیلیها آن را جایگاه زباله میدانند، خیره میشود. دستها هم حالا همراه چشمها شدهاند. هر دو دست به داخل سطل رفته و چیزی را در آن میجوید. قد و قامت زن آنقدر بلند نیست که کاملا بر سطل مسلط باشد. پاها را روی پنجه قرار داده و طوری به سطل آشغال تکیه کرده است که تعادل را هرچند نصفه و نیمه حفظ کرده باشد. دستها همچنان در حرکت است و محتویات سطل را جابجا میکند. بعد از چند دقیقه بازوها آرام میگیرد و لبخند کمرنگی به مفهوم رضایت در پسِ چهره زنِ نقش میبندد. او به خواستهاش رسیده و چیزی را داخل سطل یافته است.
دستهایی که به زحمت از سطل بیرون میآید، تکه نان خشک شدهای را همراه دارند. آن را روی جدول کنار خیابان میگذارد. گره چادر از کمر باز میکند و روی سر میکشد. حالا چروکیدگی قابل توجهی هم به ظاهر رنگ باخته چادر اضافه شده است. تکه نان را به آرامی از زمین برمیدارد و با دست چپ همزمان کناره میانی چادر را میگیرد به طوری که نان خشکیده زیر چادر پنهان مانده و فقط گوشههای از آن بیرون زده است. با دست راست هم بالای چادر را در هر دو طرف زیر چانه جمع کرده و آن را محکم نگه داشته است. بدون آنکه سر را بالا بیاورد به راهش ادامه میدهد. با این که از سطل فاصله گرفته اما همچنان نمیخواهد نگاهش به نگاه رهگذران گره بخورد. فقط جلوی پایش را میبیند. سرعت قدمها را هم چنان بالا برده که انگار از چیزی فرار میکند.
ظاهر زن، آغاز دوره پیری را نشانه رفته است اما خود او میگوید حدود ۴۵ سال دارد. سن دقیقش را نمیداند نه به این خاطر که قصد لاپوشانی داشته باشد بلکه شاید دیگر انگیزهای برای شمارش سالهای گذشته نمانده است.
زن تنها دو دختر دارد که به زبان خودش از خانه بیرونشان کرده. از عروس شدن دخترانش چنین تعبیری دارد. ۴ سال است که با شوهرش در اتاقی اجارهای زندگی میکند که متعلق به یکی از آشنایان همسرش است.
خانهنشینی شوهر روزگار سختی را رقم زده است: «حدودا ۸ ماهه که بیکار شده. قبل از آن هم ۳ ماه بدون آنکه حقوق بگیرد کار میکرد. در یک کارگاه ریختهگری بزرگ حوالی اسلامشهر مشغول بود. خانه ما هم همان اطراف است. کارگاه ورشکسته شد تا چند ماه به کارگرانش حقوق نداد بعد از آن هم عذر همه را خواست. شوهرم میگوید کارخانه خودروسازی که برایش قطعه تولید میکردیم دیگر به این قطعهها احتیاج ندارد. میگوید تولید آن کارخانه هم با مشکل مواجه شده. قطعههای اصلی که از خارج میآمده، دیگر وارد نمیشود و این قطعههای داخلی هم دیگر به کارشان نمیآید.»
او رنجهای پس از بیکاری شوهرش را چنین بر زبان جاری میسازد: «از همان ۸ ماه پیش مشکلات ما شروع شد. درست است که چندماه قبل از آن هم حقوق نمیگرفت اما وضعیت خودش بهتر بود. حداقل امید داشتیم اوضاع روبهراه شود. بعد از آن هم مدتی شوهرم به طور روزانه کارگری میکرد اما نتوانست در آن کارها بماند. میگوید میان جمع زیاد کارگران روزمزد، بیشتر صاحبکارها به سراغ جوانها میروند و به او که حالا نزدیک ۶۰ سال، سن دارد، کاری نمیرسد.»
این شرایط بیش از زن، مرد خانه را از نفس انداخته است:« تقریبا شبها خوابش نمیبرد. تا صبح زُل میزند به دیوار کاهگلی اتاق اجارهایمان. صبح هم بعد از نماز از خانه میزند بیرون تا کاری روزانه نصیبش شود اما کمتر موفق میشود. توان بدنی چندانی هم برای بارکشی در بازار ندارد. فقط دو روز در این کار دوام آورد. بعد دیدیم اگر ادامه دهد، خرج دوا و دکترش بیشتر از درآمد او میشود آن هم در این اوضاع که حتی بیمه هم نداریم.»
در این چند ماهی که خبری از درآمد ماهانه نبوده اجاره همان اتاق سه در چهار با آشپزخانه دو متری و دستشویی مشترک هم درنیامده است: «چند ماهی از این طرف و آن طرف اجاره را جور کردیم اما الان ۷ ماه است دیگر نتوانستهایم. دو میلیون پیش دادهایم. ماهی ۱۲۰ هزار تومان. حالا هم اجاره از پول پیش کم میشود. تازه از این ماه قرار است کرایه اضافه شود که با این وضعیت پول پیش، زودتر تمام میشود. باید فکری هم به حال آن کنیم. پیغام داده که اجاره باید ماهی ۲۰۰ هزار تومان شود. باز خدا پدرش را بیامرزد که ما را آواره خیابان نکرده.»
پیر زن فقط دو دختر بزرگ دارد که دومی ۴ سال پیش ازدواج کرده. اولی هم دو سال قبل از آن، خانه شوهر رفته است. می گوید شوهر دومی تو زرد از آب درآمده: «حداقل هفتهای یک بار از زیر کتکهایش فرار میکند به خانه ما میآید. هر بار با هزار دوز و کلک او را راضی میکنم که سر زندگیاش برود. در این اوضاع دیگر جایی برای او نداریم.»
او حالا در غذای روزانهاش هم مانده است. میگوید مدتی است به سطلهای زباله برای پیدا کردن غذا روی آورده: «دیگر هیچ راهی برایمان نمانده است.»
پیرزن که یافتن غذا از لابلای زبالههای شهر را به گدایی ترجیح داده باقی دردهایش را برای خود نگه میدارد. آهی میکشد و به راه خودش در سربالایی تند خیابان ادامه میدهد.
کنار پیادهرو ۱۵،۱۰ نفری به صف ایستادهاند. جمعیتِ به خط شده، نگاه پیر زن را به دنبال خود میکشد. ابتدای صف به داخل نانوایی بزرگی بند شده که پارچه نوشتهای مقابل آن نصب شده است. پیر زن سر را کمی بلند کرده است. کلمات روی پلاکارد میگوید: «نان با قیمت مصوب ۶۰۰ تومانی عرضه میشود.» چهرهاش نشانی از افسوس ندارد. فقط سر را پایین میاندازد و راهش را ادامه میدهد.
حالا آفتاب هم سایهاش را از سر پیرزن کم کرده است و هوا هم نشانههایی از ظلمت را بروز میدهد. صدای اذان که از بلندگوی گلدستههای مسجد بزرگ و مجلل کنار خیابان، پخش میشود، فضای اطراف را پر کرده است.
از پیرزن، حالا فقط نقطه سیاهی پیداست که آن هم در لابلای سیاهیِ چادرِ زنانی که خود را با عجله به مسجد میرسانند، گم میشود…
منبع گزارش: ایلنا
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پیامی به حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی، درگذشت خواهرش را به وی تسلیت گفت.
این تشکل روحانیون اصلاح طلب در پیام خود از درگاه ایزد منان، علو درجات برای این مادر شهید، صبر و اجر برای بازماندگان، و عزت و سربلندی و رفع حصر و حبس از کروبی و سایر بزرگواران را خواستار شد.
متن این پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
إنّا لله و إنّا إلیه راجعون
حضور محترم سرور گرانقدر حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی (دام عزه العالی)
خبر درگذشت خواهر مکرمتان و مادر شهید موجب تأثر و تأسف گردید.
از خداوند منّان، رحمت و غفران، علو درجات و حشر با حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را برای آن مرحومه، و صبر و اجر جزیل برای بازماندگان و برای جنابعالی عزت و سربلندی و رفع حصر و حبس از حضرتعالی و سایر بزرگواران را از درگاه ایزد منان خواهانیم.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
۲۴/۴/۱۳۹۱
الیاس نادران، نماینده مجلس، در یادداشتی در روزنامه همشهری، با اعتراض به بخشنامه اخیر دولت که نتیجه آن انحصاری و دولتی کردن تجارت خارجی است، اذعان کرد که حتی در اقتصاد دولتی زمان جنگ و کوپنی کردن اجناس، توزیع داخلی کالاها در شبکه دولتی انجام نمیگرفت و تجارت خارجی در بسیاری از موارد از انحصار دولت خارج بود. وی نوشت:
تصمیمات در شرایط خاص متفاوت از شرایط عادی کشور است و قانونگذار این اختیار را به سیاستگذاران اجرایی داده است که در شرایط خاص با انعطافپذیری کامل در جهت کاهش هزینههای مردم و مقابله با بحرانها تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.
بدیهی است که مجموعه این تصمیمات بهخصوص در شرایطی که منشأ بحران، خارجی است و آشفتگی بازار داخلی را هدف گرفته است، باید تسهیلکننده مراودات تجاری و آرامبخش فضای کسب و کار و تجارت داخلی باشد و التهابات را حداقل کند.
بههمریختگی در تنظیم بازار علوفه، خوراک دام و طیور و واردات مواد اولیه ذیربط که از بهمن ماه سال گذشته توسط دلسوزان تذکر داده شده بود، آثار خود را از اردیبهشت سالجاری بروز داد و متأسفانه پیشبینی کارشناسان ذیربط درست از آب درآمد. انتظار از دولت، ستاد تنظیم بازار و نهادهای سیاستگذار دیگر این بود که تصمیمات آنها اطمینان لازم را به تولیدکنندگان، زنجیره تأمین کالا و مصرفکنندگان بدهد.
در این اثنا بخشنامه اخیر معاون محترم وزیر صنعت، معدن و تجارت و مدیرعامل سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان محل تأمل است. در تاریخ ۹۱٫۴٫۷ این بخشنامه متعاقب تصمیمات ستاد تنظیم بازار داخلی و مکاتبه ۹۱٫۴٫۷ معاونت توسعه بازرگانی داخلی در جهت ساماندهی بازار اقلام علوفه مقرر داشته است که کلیه نهادههای دام و طیور، بهویژه کنجاله سویای وارداتی، صرفا از طریق شرکت پشتیبانی امور دام کشور جذب و توزیع شود.
ضمن آن تهدید برخورد تعزیراتی و… را چاشنی ضمانت اجرایی بخشنامه کرده است که بر این اساس بخش خصوصی ملزم شده است تا هر گونه خوراک دام و طیور وارداتی را به شرکت دولتی پشتیبانی امور دام تحویل دهد در غیر اینصورت با عرضه هرگونه محموله خارج از شبکه رسمی تعریف شده برخورد تعزیراتی خواهد شد.
اما نکات اساسی این بخشنامه به شرح زیر است:
۱- اگر مبنای این تصمیم این باشد که واردکنندگان از ارز مرجع استفاده کردهاند، قطعا این حق برای دولت و نهادهای ذیربط وجود دارد که با ملاحظه هزینههای حملونقل و بیمه و انبارداری و… قیمتگذاری عادلانه انجام دهند و هم واردکنندگان را ملزم به رعایت قیمتهای مصوب کنند و حتی آنها را ملزم کنند که فاکتورهای فروش و محلهای تحویل را به نهادهای نظارتی گزارش کنند و هر ضابطه نظارتی دیگری اعمال شود پذیرفتنی است.
۲- مگر شرکت پشتیبانی امور دام در واردات این اقلام محدودیت داشته که این پیشبینیهای لازم را انجام نداده است؟
به فرض که در بازارهای بینالمللی بهدلیل تحریمها محدودیتهایی اعمال شده باشد، چرا این شرکت با هماهنگی واردکنندگان خصوصی اقدام به این کار نکرد؟
۳- الزام به اینکه کلیه واردکنندگان خصوصی ملزم هستند محمولههای خود را از طریق شرکت دولتی پشتیبانی امور دام در بازار داخلی – و به هر مصرفکننده و خریداری که این شرکت معین میکند – بفروشند چه وجهی دارد؟
اولا این واردکنندگان برای تأمین محمولههای خود معمولا از مدتها قبل واردات خود را پیشفروش میکنند، یعنی اصالتا صاحبان محموله روی کشتی یا داخل بندر، تولیدکنندگان دام و طیور هستند و نه واردکنندگان و این شرکت دولتی نمیتواند حق آنها را ضایع کند.
ثانیا اگر هدف مقابله با افزایش قیمتها، گرانفروشی، رانتخواری و… است باید از ابزارهای مناسب خودش استفاده کرد. در کجای دنیا برای مقابله با گرانفروشی منابع مالی یک شرکت خصوصی را در اختیار یک شرکت رقیب دولتی قرار میدهند؟ آیا این مصداق این مثل معروف نیست که به بهانه اینکه چاقو میتواند آلت قتاله باشد، نباید تجارت آنرا ممنوع کرد؟ اگر بیم رانتخواری در شبکه دولتی وجود نمیداشت، پس اینهمه اصرار بر رقابتی کردن بازارها و محدود کردن تصدیگریهای دولتی برای چیست؟ ثالثا اگر این شرکت دولتی این واردات را به همان تولیدکنندگان بدهد که صاحبان اصلی این محموله هستند فقط یک زحمت اضافی ایجاد شده است و اگر ندهد حتما ظلم کرده است. کدام عقل سلیم و قانون عادلانهای اجازه چنین ظلم فاحش ومصادره اموال مردم را میدهد؟ مگر قصاص قبل از جنایت هم میتوان کرد؟
طبیعتا این بخشنامه به این دلایل و سایر دلایل در دیوان عدالت اداری قابل ابطال است و عدم ابطال آن از طرف دولت صرفا منجر به افزایش هزینههای اجتماعی، اقتصادی و تجاری و ایجاد ناامنی بیشتر در بازار خواهد شد.
۴- شرایط تحریم بینالمللی و مشکلات نقل و انتقال پول و کالا اقتضا دارد که همه نهادهای دولتی و غیردولتی با یکدیگر همراهی داشته و تلاش کنند تا کشور از این مرحله با حداقل هزینه و خسارت عبور کند. این دست تصمیمات نهتنها بیاطمینانی در بازار علوفه – که بخش قابلتوجهی از آن در داخل تولید میشود – را دامن میزند بلکه به بازار این پیام بسیار منفی و ناامیدکننده را میدهد که هر وقت دولت صلاح بداند بدون هماهنگی و مشورت و همراهی بخش خصوصی با یک بخشنامه اموال مردم را در اختیار میگیرد و هراس را در کل بازار شایع میکند.
فراموش نکنیم که حتی در اقتصاد دولتی زمان جنگ و کوپنی کردن اجناس، توزیع داخلی کالاها در شبکه دولتی انجام نمیگرفت و تجارت خارجی در بسیاری از موارد از انحصار دولت خارج بود.اگر دشمنان خارجی و کشورهای سلطهطلب و قلدر ما را تحریم میکنند، نباید دولت هم شرایط تحریم را برای واردکننده، تولیدکننده داخلی و مصرفکننده سختتر کند. تنظیم بازار، دولتی کردن واردات و مصادره اموال مردم نیست.
قطعا ابطال بخشنامه و استفاده از ابزارهای نظارت در سالمسازی جریان تجارت کشور و مقابله با رانتخواران و سوءاستفادهکنندگان، تنها راه اساسی حل مسئله و بازگشت اعتماد عمومی به سیاستگذاریهای وزارت صنعت، معدن و تجارت است.
پلیس سودان برای متفرق کردن اعتراض ضد دولتی پس از نماز جمعه از گاز اشک آور و باتوم استفاده کرد.
به گزارش شفقنا، اعتراضات در سودان از ماه گذشته و از زمانی که عمر البشیر که از سال ۱۹۸۹ قدرت را در دست دارد، اقدامات ریاضتی سخت از جمله توقف تدریجی یارانه ها را اعلام کرد، آغاز شده است.
تظاهرات هنوز تعداد زیادی از مردم را مانند مصر و یمن به خود جذب نکرده است اما چالشی برای دولتی که در حال مبارزه با بحران اقتصادی، تورم مواد غذایی و شورش است، محسوب می شود.
پلیس در اقدامی که تکرار وقایع جمعه گذشته بود، مسجد امام عبدالرحمان را در حومه خارطوم محاصره کرد و زمانی که ۳۰۰ نمازگزار پس از نماز ظهر شروع به اعتراض کردند گاز اشک آور شلیک کرد. افسران پلیس با استفاده از باتوم سعی در بازگرداندن نمازگران به داخل مسجد داشتند. مردم اعترضات خود را بیش از یک ساعت در داخل مسجد ادامه دادند و سپس پلیس چند تن از آنها را دستگیر کرد.
معترضان فریاد می زدند: مردم خواهان سرنگونی رژیم هستند. آنها پلاکاردهایی که دولت را محکوم می کرد در دست داشتند. اما جالب اینجا بود که احمد عمر سخنگوی پلیس هرگونه رویارویی بین پلیس و نمازگزاران را تکذیب کرد. وی گفت: امروز هیچ اتفاقی نیافتاده است. نه درگیری و نه هیچ اتفاق دیگری!
بر اساس گزارش رویترز، مسجد مذکور یکی از بزرگترین مساجد سودان است و جرقه ی اغلب درگیری ها بوده است. این مسجد با حزب اپوزیسیون «امه» در ارتباط است که در کنار دیگر احزاب مخالف از تظاهرات حمایت کرده است اما از آوردن حامیانش در اعتراضات خودداری کرده است.
فعالان سودانی تخمین زده اند که مسوولان ۲ هزار نفر را از زمان آغاز اعتراضات در چهار هفته گذشته بازداشت کرده اند. براساس گزارش عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر، در حالی که تایید بازداشت ۲ هزار نفر مشکل است، اما گزارش ها نشان می دهد که حداقل ۱۰۰ نفر تنها در خارطوم همچنان در زندان به سر می برند.
سودان بسیاری از ثروت نفتی خود را که منبع اصلی درآمدهای دولتی و دلارهای مورد نیاز برای تامین بودجه ی واردات است، با استقلال سودان جنوبی در سال گذشته، از دست داد. تورم در ماه ژوئن به ۳۷ درصد رسید و نسبت به سال گذشته دوبرابر شد. افزایش تورم به مشقت مردمی که سال ها متحمل بحران ها، درگیری های متعدد و تحریمات تجاری آمریکا بوده اند افزوده است.
معاون دادستان تهران از جزئیات پرونده زمین خواری یک افسر نیروی انتظامی در پیچیده ترین پرونده زمین خواری پایتخت پرده برداشت.
مرتضی تورک در گفت و گو با مهر از صدور کیفرخواست برای یک افسر نیروی انتظامی به دلیل زمین خواری در تهران خبر داد و افزود: در این پرونده تعدادی از ماموران نیروی انتظامی و وکلا دستگیر شدند.
وی افزود: در این پرونده که تحقیقات و بررسی آنها بسیار کار برد یکی از افسران نیروی انتظامی به نام “ح – الف” پیش از این در قسمت پلیس فرودگاهها مشغول به کار بوده است و از این طریق توانسته به فایل اطلاعات افرادی که در دهه اول انقلاب فرار کرده اند دسترسی پیدا کند. این متهم از طریق این اطلاعات به اراضی و خانه های این افراد دسترسی پیدا کرده و از طریق کلانتریها اقدام به ایجاد پرونده های صوری کرده است.
رئیس دادسرای ویژه زمین خواری گفت: متهم با نوشتن مبایعه نامه هایی به وسیله مادر بزرگ، اقوام و پدرش مدعی مالکیت اراضی را داشته و از محاکم قضایی احکامی به نفع خود گرفته است.
وی اظهار داشت: بر اساس استعلام از مرکز انفورماتیک دادگستری استان تهران در یافتیم که این افسر نیروی انتظامی تاکنون ۵۰ فقره پرونده به نام خود در شعب دادگستری به ثبت رسانده است که بیشتر پرونده ها تصاحب اراضی و املاک از سازمانهای دولتی مانند اداره مسکن و شهرسازی، شهرداری تهران، منابع طبیعی و… بوده است.
تورک افزود: در یکی از پرونده ها این متهم توانسته است شرکت آب منطقه ای تهران را محکوم کرده و از آن ۲ میلیارد تومان مطالبه کند.
معاون دادستان تهران گفت: این متهم همراه با سایر همدستانش ۴ ماه است که در بازداشت به سر می برند و با توجه به صدور کیفرخواست منتظر تشکیل دادگاه این زمین خوار هستیم.
زمین خواری ۱۴۰۰ هکتاری در شمال غرب تهران
رئیس دادسرای ویژه زمین خواری همچنین از پرونده زمین خواری دیگر در تهران خبر داد و افزود: در این پرونده متهم در اوایل انقلاب که هنوز فرمانداریها و کمیسیونها تشکیل نشده بودند توانسته است مستندات ۱۴۰ هکتار زمین را با نفوذ در برخی شوراها به ۱۴۰۰ هکتار زمین تغییر دهد.
وی افزود: متاسفانه پس از چندین سال منایع طبیعی تهران پیگیری چندانی برای بازپس گیری اراضی نکرد تا اینکه سه سال قبل این پرونده در دستور کار دادسرا قرار گرفت و به نتایج بسیار خوبی رسیده ایم.
تورک گفت: هر چند تا کنون ۱۷۰ میلیارد تومان از این اراضی فروخته شده است ولی با حکم دادگاه امیدواریم ۱۴۰۰ هکتار از اراضی تهران که بیشتر در شمال غرب تهران است بازپس گرفته می شود.
فرمانده نیروی انتظامی از نمایش مرغ خوردن در فیلمهای تلویزیون انتقاد کرد و این فیلمها را مسبب تحریک افراد ناتوان از خرید به چاقوکشی و انتقام گیری دانست.
وی همچنین از دستگیری چند هنرمند در جریان اعتراضات سال ۸۸ خبر داده که بنا به توصیه ی انجام شده، خبر این دستگیری ها رسانه ای نشده است.
بر اساس گزارشی که مهر منتشر کرده، اسماعیل احمدی مقدم ظهر امروز در پانزدهمین همایش معاونان اجتماعی نیروی انتظامی خواستار نشان ندادن خوردن مرغ در فیلمهای تلویزیونی شده و با بیان اینکه صدا و سیما امروز ویترین نشان دادن همه امور در دسترس نیست، گفته است: در فیلمها خوردن مرغ را نشان می دهند در صورتی که فردی شاید نتواند آن را بخرد فیلمها امروز ویترین جامعه هستند و برخی افراد با دیدن این فاصله طبقاتی می گویند که خودمان چاقو دست می گیریم و حقمان را از این پولدارها خواهیم گرفت.
وی با بیان اینکه دوره فیلم هندی سرآمده و دوره نشان دادن فیلم های افراد پول دار است، افزوده است: لیبرالیسم امروز به دنبال ترویج اقتصادگری در دنیا است که نتیجه آن حرص و آز و حقارت و پوچی برای افراد است.
احمدی مقدم همچنین با ابراز نگرانی از تزلزل اخلاق، مدعی شده است: وقتی ماهواره ای را جمع می کنیم خانواده ها از ما تشکر می کنند چرا که این وسیله غیر اخلاقی را از خانه یشان جمع کرده ایم تا دیگر فرزندشان از آن استفاده نکند.
فرمانده ناجا با تاکید بر اینکه رویکرد نرم پلیس به کنترل جرایم اجتماعی بدان معنا نیست که باتوم را کنار بگذاریم و به مجرم لبخند بزنیم، گفته است: ما نه از معتاد و نه از مجرم بیزار نیستیم این افراد در دام شیطان افتادند و ما اگر بتوانیم فاحشه و یا معتادی را نجات دهیم کار خداپسندانه ای را انجام داده ایم.
احمدی مقدم همچنین گفته است: می گویند در ایران ۲۰۰ هزار معتاد الکلی وجود دارد که این آمار مشکوک است در دنیا ۱۰ برابر معتادان مواد مخدر معتاد الکلی وجود دارد اما در ایران یک دهم معتادان مواد مخدر، معتاد الکلی داریم بر اساس آخرین آمارها یک میلیون و ۳۰۰ هزار معتاد در کشور وجود دارد.
معنای آمار مورد ادعای فرمانده نیروی انتظامی، وجود ۱۳۰ هزار ایرانی معتاد به الکل است و این اولین بار است که یک مقام رسمی کشور به این عدد اشاره می کند.
شورای هماهنگی راه سبز امید در اطلاعیه ای، با تسلیت به حجت الاسلام کروبی به مناسبت درگذشت خواهرش و ابراز تأسف از اینکه صاحبان قدرت مانع حضور ایشان در مراسم تشییع و تدفین خواهر شدند، ابراز امیدواری کرد که خودکامگان آزادیستیز تا دیر نشده و هزینههای هولناک به ایران و ایرانیان تحمیل نکردهاند، انسانیت و انصاف و عقلانیت و تدبیر پیشه کنند.
به گزارش کلمه، این شورا در اطلاعیه خود با اشاره به سابقه بیاعتنایی اقتدارگرایان و یکهتازان به حداقلهای انسانی، عرفی، دینی و قانونی از جمله جلوگیری از حضور آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در مراسم تشییع و تدفین پدر ارجمند آقای موسوی، و نیز مشارکت برخی دیگر از زندانیان جنبش سبز در آیینهای مشابه؛ تصریح کرد: حاکمان که بهخوبی از فقدان مشروعیت دموکراتیک خود اطلاع دارند، چنان از حضور رهبران محبوس و زندانیان جنبش سبز در مجامع عمومی در هراساند که ابتداییترین و معمولیترین مناسبات اجتماعی (ازجمله شرکت در مراسم ترحیم) را رعایت نمیکنند.
متن کامل اطلاعیه شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:
بهنام خدا
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی
خواهر مومنه، آزاده و صبور حجتالاسلام والمسلمین مهدی کروبی، که فرزندی را برای حراست از کیان ایران و آرمانهای انقلاب، تقدیم هممیهنان و استقلال و آزادی وطن کرده بود، در گذشت. تأسفبار آنکه صاحبان قدرت مانع حضور برادر ایشان (جناب آقای کروبی) در مراسم تشییع و تدفین خواهر شدند.
این نخستین بار نیست که اقتدارگرایان و یکهتازان، نسبت به حداقلهای انسانی، عرفی، دینی و قانونی بیاعتنایی نشان میدهند. چنانکه پیشتر، از حضور آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در مراسم تشییع و تدفین پدر ارجمند آقای موسوی، و نیز مشارکت برخی دیگر از زندانیان جنبش سبز در آیینهای مشابه، جلوگیری شده بود.
حاکمان که بهخوبی از فقدان مشروعیت دموکراتیک خود اطلاع دارند، چنان از حضور رهبران محبوس و زندانیان جنبش سبز در مجامع عمومی در هراساند که ابتداییترین و معمولیترین مناسبات اجتماعی (ازجمله شرکت در مراسم ترحیم) را رعایت نمیکنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن طلب رحمت و مغفرت برای آن مرحومهی شریفه، و با عرض همدردی و تسلیت به محضر استوار و آزادهی جناب آقای کروبی که حدود ۵۰۰ روز حبس غیرقانونی و غیرمنصفانه را صبوری میکنند، برای ایشان و خانوادهی محترم، سلامتی و استقامت و توکل بیش از پیش آرزو میکند.
این شورا همچنین ابراز امیدواری میکند که خودکامگان آزادیستیز تا دیر نشده و هزینههای هولناک به ایران و ایرانیان تحمیل نکردهاند، انسانیت و انصاف و عقلانیت و تدبیر پیشه کنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۲۴ تیرماه ۱۳۹۱
خانواده و جمعی از دوستان امیر خسرو دلیرثانی در نامه ای به مناسبت سالروز تولد امیرخسرو دلیرثانی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین آورده اند: در این روزها تو با چشمان ما اوضاع و احوال امروز جامعه را رصد می کنی و ما با نفسهای تو در حال و هوای ۳۵۰ زندگی می کنیم، آنجا که لبریز است از آگاهی همراه با شهامت و آزادگی، آنجا که هنوز پرچمدار آزادیخواهی ایران است و دمی از اندیشه آزادی ایران و دغدغه آینده جامعه غافل نیست و گواه آن بیانیه ها و موضع گیری هایی است که مرتب از آنسوی دیوارها می رسد و چراغی است در ذهن اندیشمندان و آزادیخواهان.
به گزارش کلمه، امیر خسرو دلیر ثانی از فعالان ملی-مذهبی، عضو جنبش مسلمانان مبارز دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.
دلیر ثانی در بهمن ماه ۱۳۸۹ به دلایل نامعلوم به بند ۲۰۹ منتقل شد و مدتی را در این بند گذراند. گفته می شود دلیل اصلی انتقال وی به بند ۲۰۹ و بازجویی های دوباره، به خاطر امضای بیانیه های مختلف از جمله بیانیه معروف به ۱۴ نفر است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بیست و سوم تیرماه سی و نهمین زادروز امیرخسرو دلیرثانی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین است. او بیش از دو ونیم سال است که دور از خانواده خود در زندان بسر می برد.
این سطور دلنوشته ای است برای او و به یاد او:
سلام بر تو از پس دیوارهای ستبر اوین؛ دیوارهایی که به ظاهر تو را از خانواده و دوستان خود جدا ساخته است ولی بی شک دل های ما را به تو نزدیک تر کرده است.
در لحظه لحظه این روزها و ماهها ، ما نیز خود را در کنار تو حس می کردیم و این لحظات را با تو زندگی می کردیم ، در آن روزها که با یارانت در اعتراض به ظلمی که به یکی از همپیمانانت شده و او را به کام مرگ کشانده بود ، اعتصاب غذا کردی ، غذا طعم خود را برای ما از دست داد و اندوه غمی که دلت را انباشته بود ، بار سنگین دوری تو را برایمان سنگین تر ساخت و در آن زمان که بیانیه ای را صادر کردید ، گویی ما نیز خود را شریک امضای تو می دانستیم و در آن لحظات که چشم بر آسمان آبی اوین پرواز آزاد پرندگان را می دیدی ، ما نیز کبوتر دلمان به آنسوی دیوارها پر می کشید و همپای تو آزادیت را آرزو می کردیم.
در این روزها تو با چشمان ما اوضاع و احوال امروز جامعه را رصد می کنی و ما با نفسهای تو در حال و هوای ۳۵۰ زندگی می کنیم ، آنجا که لبریز است از آگاهی همراه با شهامت و آزادگی ، آنجا که هنوز پرچمدار آزادیخواهی ایران است و دمی از اندیشه آزادی ایران و دغدغه آینده جامعه غافل نیست و گواه آن بیانیه ها و موضع گیری هایی است که مرتب از آنسوی دیوارها می رسد و چراغی است در ذهن اندیشمندان و آزادیخواهان.
در این مدت آرزوی تو آزادی ما بوده و آرزوی ما آزادی تو و یارانت، چرا که می دانیم آزادی تو بدون رهایی همبندانت زندگی را برایت دشوار تر خواهد ساخت! چرا که برای تو نفس کشیدن در فضایی که آکنده از عطر نفس آزادمردان در بند است، بسی گواراتر از زندگی در آنسوی دیوارها و در میان رنجها و دردهایی است که این روزها فضای جامعه را پر کرده است و می دانی که رنجهای شما بهای آگاهی جامعه است و این درد، درد زایش آزادی فردای ماست.
آن روز خواهد آمد و تو از آنسوی این دیوارها ی ستبر، ما را به صبر و استقامت دعوت کرده ای و مژده داده ای که پاداش این صبر ما در برابر دوری تو و صبر تو در قبال رنجهای ما ، فرا رسیدن روزی است که همه ما در کنار هم از هر فکر و اندیشه و عقیده ای ، آزاد و رها زندگی کنیم و آن روز ، کودکان ایران قصه پر غصه روزهای صبر و شبهای مقاومت اوین را خواهند شنید و وامدار شما برای ساختن ایران آباد و آزاد خواهند بود.
قلب شکسته مادرت، دل غمدیده پدرت ، چشمهای منتظر همسرت و نگاه پرسش آمیز فرزندت آزادی تو را انتظار می کشد.
پس پایدار باشی و سلامت که امیدمان به گامهای استوار توست.
تولدت مبارک
بهاران می رسد از راه یاران ،اگرچه اندکی تاخیر کرده است.
خانواده و جمعی از دوستان امیر خسرو دلیرثانی
تیرماه ۹۱
کلمه – سید کاظم قمی:
همه ما این حکایت ملانصرالدین را شنیده ایم که خری داشت پیر و عاجز و از کار افتاده و ملا تصمیم گرفت آن را به بازار ببرد و بفروشد. به بازار که رسید، برای فروش بهتر خر، شروع کرد به تعریف و تمجید از حیوان بی نوا و توصیف اوصاف بی نظیرش. ملا از جوانی، سرزندگی، قدرت و قوت یکایک اعضای چهارپا سخن گفت. سرانجام هم افسار خر را گرفت و به خانه بازگشت. زنش از ملا پرسید پس چرا خر را نفروختی؟ ملا جواب داد وقتی در وصف کمالات خر سخن راندم از خود پرسیدم خری به این همه خوبی را چرا خودم نگه ندارم؟ این بود که خر را نفروخته و بازگرداندم.
حکایت اظهار نظرهای مسئولین مملکت ما طی چند روز گذشته، شباهتی بسیار به حکایت ملانصرالدین پیدا کرده است. یکی وجود فقر در جامعه را انکار می کند، دیگری وجود هر گونه بن بست فقهی که ایجاد شورای فقاهت را ضروری گرداند، سومی در جمع هزار زنی که با صرف هزینه های گزاف از اطراف و اکناف عالم برای گردش و همایش و مقابله با بحران مشروعیتی که گریبانگیر نظام شده، از پیشرفت های محیرالعقول کشور در عرصه های اقتصادی، علمی، سیاسی و بین المللی سخن می راند، چهارمی هر گونه تأثیر تحریم های بین المللی علیه ایران را نفی می کند، پنجمی اصل وجود تحریم ها را، ششمی از جایگزینی مشتریان نفت ایران می گوید، هفتمی خبر عدم وجود زندانی سیاسی در ایران را اعلام می کند، و … .
لابد پیشنهاد مسئولین محترم به مردم همیشه در صحنه این است که وقتی همه اعضای خانواده بر سر سفره های نیمه خالی جمع می شوند، به جای احساس دلنگرانی و شرمندگی از وضعیت مسکن و لباس و خوراک و مدرسه و درآمد و گرانی، از غذاهای رنگارنگی که بر سر سفره حاضر است، از مسافرت خوبی که با هم رفته اند، از پائین بودن اجاره بها، از کسب و کار پر رونق، از آزادی های فراوانی که از آن برخوردارند، از مهرورزی هایی که در هنگام مراجعه به ادارات دولتی با آن مواجه می شوند، از عزت و اقتدار ایران و سربلندی ایرانیان، از تعداد زنبیل های رؤسای ممالک دنیا در صف یادگیری مدیریت اقتصادی از دولتمردان موفق ما، از ورشکستگی قریب الوقوع اقتصاد اروپا و از سقوط حتمی الوقوع غرب، آنقدر بگویند که همسر و قرزندانشان احساس کنند که همای سعادت بر دوششان نشسته و از رفاهی برخوردارند که موجب غبطه مردم دنیاست.
سال ها پیش در یکی از دبیرستان های تهران که به علت کمبود بودجه امکان راه اندازی آزمایشگاه شیمی نداشت، دبیری بود خوش ذوق. در زنگ آزمایشگاه شیمی، دانش آموزان، دبیر مذکور را می دیدند که با تعدادی لوله آزمایشگاه، بشر، بالون، مقداری نمک و یک پارچ آب وارد کلاس می شد. او مقداری آب در یک لوله آزمایشگاهی می ریخت و از دانش آموزان می خواست که فرض کنند فلان اسید است. مقداری نمک در لوله دیگر می ریخت و از دانش آموزان می خواست که فرض کنند فلان ماده است. آن نمک را در آن آب حل می کرد و از دانش آموزان می خواست که فرض کنند فلان ماده ترکیبی به دست آمده و سپس از آنها می خواست گزارش آزمایششان را تا هفته دیگر تحویل دهند.
به نظر می رسد مسئولان کشور ما هم از چنین خوش ذوقی برخوردارند. آنچه به همه خانواده ها اکیدا توصیه می شود این است که توصیه پزشکان مبنی بر عدم تماشای تلویزیون در هنگام خوردن غذا را فراموش کنند و با شنیدن خبرهای به این خوشی، شامشان را در فضایی مملو از امید میل کنند و فریب تبلیغات دشمن را نخورند. گوارای وجودتان باد!
محسن کدیور در پیام تسلیت به مهدی کروبی به مناسبت درگذشت خواهرش، ضمن تسلیت این ضایعه و ابراز همدردی با خانواده ایشان، برگزاری مراسم تدفین و ترحیم آن مرحومه بدون حضور برادر مجاهدش را نشانه واهمهی ولایت جائر از حضور آزادانه منتقدان مصلح دانست.
به گزارش جرس، کدیور در این پیام ضمن ابراز تاسف از گذشت بیش از ۵۰۰ روز از حصر و حبس خانگی غیرقانونی کروبی به دلیل دفاع از حقوق به یغما رفته ملت ایران، اعتراض به تقلب در انتخابات و پافشاری بر اجرای اصول معطله قانون اساسی، ادامه این حصر را “مایه روسیاهی” نظامی ذکر کرد که “نه جمهوری است و نه اسلامی.”
متن پیام تسلیت محسن کدیور به مهدی کروبی به شرح زیر است:
انا لله و انا الیه راجعون
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای کروبی
سلام علیکم بما صبرتم
درگذشت خواهر محترمهتان را تسلیت عرض می کنم. خداوند به آن مادر شهید رحمت و رضوان و به جنابعالی و بازماندگان محترم صبر و اجر عنایت کند.
اینکه مراسم تدفین و ترحیم آن مرحومه بدون حضور برادر مجاهدش برگزار می شود نشانه واهمهی ولایت جائر از حضور آزادانه منتقدان مصلح است. موقع را مغتنم شمرده تأسف عمیق خود را از بیش از ۵۰۰ روز حصر و حبس غیرقانونی جنابعالی به دلیل دفاع از حقوق به یغما رفته ملت ایران، اعتراض به تقلب در انتخابات و پافشاری بر اجرای اصول معطله قانون اساسی اعلام میکنم. ادامه حصر ناصحان مشفق و منتقدان قانونی مایه روسیاهی نظامی است که نه جمهوری است نه اسلامی.
عزت عالی مستدام باد
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
محسن کدیور
بیست و سوم تیر ۱۳۹۱
حبیب الله پیمان
سومین سال است که دوست عزیزمان خسرو دلیرثانی، سالروزتولدش را درچهاردیواری زندان «جشن» می گیرد. هم بندهای او نیز دیری است، شاهد آمد و شد سالهائی اند، امانت دار انبوهی از خاطره های تلخ و شیرین و حوادث و کردارهای زشت و زیبا، که با هرگذر خود، سالی بر سالهای عمر نه چندان آسوده ولی پر بارشان می افزایند.
عمر برهمگان می گذرد، چه آزاد و چه دربند، هم آن کس که نهال آزادی و آزادگی را در خویش و غیر خویش، آبیاری و تیمار می دارد، و هم آن کس که آن را افسرده و می پژمراند. هر دو یک گام دیگر به پایان مهلت پیش روی و مواجهه با روز داوری، نزدیک تر می شوند. روزی که همراه باطلوع خورشید حقیقت، پرده های غفلت و فریب و پندارهای بدل از واقعیت، از برابرچشم ها، گوش ها و دلها کنارمی روند. و هر کس بر وضعیت حقیقی وجود خویش بینا می گردد (۱) و از آن چه (از خوبی ها) از پیش انجام داده و یا به غفلت، پشت سرافکنده باخبرمی شود (۲) به دنبال وقوع رخدادی بزرگ (۳) معیارهای سنجش عوض می شوند، عذر و بهانه ها و توجیهات شرعی و قانونی، رنگ می بازند (۴) در روشنائی حقیقت و آزادی، و در برابر چشم های همگان، فرد فرد انسان ها برای وزن کشی با ترازوی عدالت، در پیشگاه وجدان خودآگاه خویش و جامعه فراخوانده می شوند. نه برای تعیین میزان ثروت های اندوخته و یا بر باد داده، و نه تعداد مدال های افتخار کسب پیروزی در میدان های نبرد برسر قدرت و پول و یا وسعت و عمق ویرانی های برجای مانده ازآن ها و نه حجم دروغ ها وتوجیه هائی که برای فریب خلق و وجدان خویش، به هم بافته اند، چرا که این ها برون دادی ازجنس حقیقت و نیروهای نامیرای زندگی بخش، ندارند تا قابل توزین باشد(۵) بلکه برای سنجش میزان آگاهی و بصیرتی که به مردم ارزانی داشته اند، استعدادهای خلاقه ای که در آنان پروراندند، شادی وامیدی که دردل های افسرده پدید آوردند و مجاهدت هائی که برای رهائی مردم از بند فقر، جهل، استبداد و بی عدالتی و کاستن از رنج های بی شمار آنان، به خرج دادند. هرکس سهم بیشتری ازاین توانائیهای مقوم زندگی و پرورش دهنده آزادی نصیب خود کرده است، با سربلندی، رضایت خاطر و اعتماد به نفس بیشتری به حیات پرثمر وهستی بالنده ی خود ادامه می دهد(۶).
« ای جان ایمن و آرامش یافته، خشنود (ازخود و خدا) و با رضامندی (کامل)، به سوی پرورش دهنده ی خویش بازگرد»(۷). و آنان که زیستنی انگل وار و غیرمولد داشته، هنری جز اعمال خشونت و تخریب و آزاردادن و آسیب رساندن نیآموخته اند، وجودی نازا، میرا و تهی ازعشق نصیب می برند و آینده ای پرتنش و آزار دهنده درانتظارشان خواهد بود . ۸
خسرو عزیز، بی تردید هر یک سال که ازعمر تو و دیگر زنان و مردان آزاده و دربند ستم می گذرد، بر وزن دستاوردها و میزان قابلیت های وجودی ونیروی ماندگاری (و نامیرائی) و نشاط روحی و رضایت خاطر و اعتماد به نفس تان افزوده می شود . زیرا اعتلای وجودی و جاودانگی، بهره انسانهای خودآگاه و آزاده ای است که با وفادار ماندن به حادثه انفجار نور، شیوه زندگی و نحوه ی « بودن»شان را در راستای افقی که آن رخداد در برابر مردمان گشوده است، تنظیم می کنند و شیوه ی زندگی و نحوه «بودن» و جهت «شدن»شان را مبتنی بر حقایق و ارزش های برون جوشیده از آن واقعه بزرگ برمی گزینند. و به هدایت شعورخود-خداآگاه خویش، درفرایندهای معطوف به حقیقت و رهائی شرکت جسته، بار امانت زیستن، بودن و شدن آزاد ، خودآگاهانه، مسئول و عاشقانه را شجاعانه بر دوش های خود حمل می کنند.
مقایسه کنید با کسانی که شیوه بودن شان، نه مواجهه خلاق با زندگی (خود و غیر خود) که لازمه اش تکیه برعنصر نامیرای شعورالهی خویشتن است، بلکه زیر تأثیر سائقه مرگ وارد عرصه ی کنش با خود و دیگران می گردند. ولاجرم حاصل عملکردشان، جز انحطاط و اضمحلال و فروپاشی درونی و فساد و ویرانی زیستگاههای طبیعی وانسانی نمی باشد. آنان، وقتی در روز بیداری و داوری به درون خود و فضای حیاتی پیرامون خویش می نگرند، جز تباهی وسیاهی و نفرت وبیزاری ازخویش نمی بینند و استشمام نمی کنند و از درون، احساسی جز سوزش شعله های فراگیر آتش حسرت و پشیمانی و شرمساری و ناتوانی درعین تنهائی و بی کسی، آنان را به خود نمی آورد. « به دوران سوگند، که بی گمان آدمی درمسیر زیانمندی ونابودی است، به جز کسانی که ایمان آورده بادرگیر شدن درعمل صالح، یکدیگررابه حق گوئی وحق خواهی واستقاما وپایداری سفارش می کنند». ۹
(۱) سوره قیامه آیه ۱۴
(۲) سوره قیامه آیه ۱۳
(۳) سوره واقعه آیات ۱-۲
(۴) سوره قیامه آیه ۱۵
(۵) سوره کهف آیات ۱۰۳-۱۰۵
(۶) سوره قارعه آیه ۷
(۷) سوره فجر آیات ۲۷-۳۰
(۸) سوره قرعه آیات ۷-۸
(۹) سوره والعصر
یک نماینده اصولگرای مجلس در واکنش به اظهارات اخیر مشایی و جوانفکر گفت: اینگونه موضع گیری و صحبت ها درباره روحانیت اگر توسط کسان دیگری غیر از این آقایان صورت می گرفت، الان کلی کفن پوش می آمد و تظاهرات می کرد.
به گزارش اعتدال، محمدمهدی پورفاطمی عضو فراکسیون روحانیون مجلس با اشاره به مواضع برخی مسئولان دولتی درباره مباحث دینی، روحانیت و مکتب ایران گفت: هر کس در حیطه کاری خود کارش را انجام دهد و کسانی که تخصصی در بحث روحانیت ندارند، نباید در این بحث ورود کنند؛ ورود آنها به بحث روحانیت کار بسیار عبثی است و گاهی حرف هایی می زند که در شان کسی که در نظام جمهوری اسلامی کار می کند، نیست.
وی افزود: اینگونه موضع گیری و صحبت ها درباره روحانیت اگر توسط کسان دیگری غیر از این آقایان صورت می گرفت، الان کلی کفن پوش می آمد و علیه صحبت ها و موضع گیری ها های انجام گرفته تظاهرات می کرد؛ متاسفانه هر کس هر چیزی رابطه روحانیت، مسائل دینی و غیره می گوید و هیچ واکنش جدی از سوی مقامات ذیربط نمی بینیم.
نماینده دشتی و تنگستان ادامه داد: در دوران آقای خاتمی همین آقایان زمانی که یک کلمه صحبت خاص درباره دین و مرجعیت می شد، کفن تن می کردند و در خیابان می ایستادند، اما اکنون به رغم مواضع متعدد و پرتکرار برخی نزدیکان رییس [دولت] درباره مباحث دینی و روحانیت، از آنها خبری نیست.
وی گفت: باید بپذیریم ایران یک کشور با تمدن و اصالت است، اما نمی شود اسلام را از ایران کنار گذاشت و این صحبت های تمدن ایرانی زیبنده نیست.
پور فاطمی تصریح کرد: آقای احمدی نژاد جریان انحرافی را پذیرفته است و آنها را قبول دارد و حرف های این جریان را رد نمی کند ؛ همه به رییس دولت درباره این جریان تذکر داده اند، اما نمی خواهد بپذیرد؛ این صحبت هایی که درباره روحانیت در دولت نهم و دهم زده شد، از مجموعه تمام دولتهای پیشین بیشتر بوده و در این میان سخنان مشاور مطبوعاتی آقای رئیس [دولت] که جدیدترین آنها بود.
مرکز آزمون دانشگاه آزاد اعلام کرد که زمان برگزاری آزمون زبان تافل این دانشگاه به تعویق افتاده است.
بر اساس اعلام مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی، زمان برگزاری آزمون زبان تافل که پیش از این قرار بود روز شنبه ۲۸ مردادماه سال جاری مطابق با ۱۸ آگوست ۲۰۱۲ برگزار شود، به زمان دیگری موکول شده است.
در این اطلاعیه به زمان شنبه ۴ شهریورماه سال جاری مطابق با ۲۵ آگوست ۲۰۱۲ اشاره شده است که مشخص نیست با توجه به تجربه های قبلی، باز هم این موعد به تعویق خواهد افتاد یا خیر.
پیش از این هم آزمون های آیلتس در ماههای گذشته چند بار به تعویق افتاده بود.
سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت هنرمند توانا، معلم و مربی گرانقدر تأتر و هنرهای نمایشی، زنده یاد استاد حمید سمندریان را به بانوی موقر هنر، سرکار خانم هما روستا تسلیت گفت.
این پیام امروز توسط حجت الاسلام دعایی در مراسم تشییع و بدرقه پیکر حمید سمندریان خوانده شد.
گزارش مراسم تشییع و تدفین استاد سمندریان را در اینجا بخوانید
متن کامل پیام خاتمی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بانوی موقر هنر، سرکار خانم هما روستا
درگذشت هنرمند توانا، معلم و مربی گرانقدر تأتر و هنرهای نمایشی، جناب آقای حمید سمندریان را به سرکار عالی و جامعه هنری ایران و همه داغداران آن گرامی تسلیت عرض می کنم.
از خداوند منان برای آن فقید محترم آمرزش و رحمت و برای بازماندگان معزز تندرستی، شکیبایی و پاداش نیکو و برای سرکارعالی، طول عمر توأم با عزت و کامروایی در خدمت ارزنده هنری مسألت می کنم.
سید محمد خاتمی
۲۳ تیرماه ۱۳۹۱
محسن میردامادی، دبیرکل زندانی جبهه مشارکت، در پیامی به مناسبت چهلمین روز درگذشت فریده ماشینی، از موسسان و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، از اینکه نمی تواند از نزدیک مراتب ارادت و تسلیت خود را به بازماندگان او ابراز کند، اظهار تاسف کرد و گفت: هرچند که جای خالی فریده ماشینی در حزب و اجتماع همیشه ما را رنج خواهد داد ولی امیدوارم همگی با استقامت و پافشاری بر آرمانهایی که او دل در گرو آن داشت باعث خشنودیش شویم.
به گزارش کلمه، میردامادی در این پیام که توسط همسرش زهرا مجردی، دیگر عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در مراسم یادبود فریده ماشینی در مسجد ولیعصر تهران خوانده شد، ضمن تسلیت درگذشت فرید ماشینی، درباره وی نوشت: ایشان با تلاش خود که از مهمترین وجوه آن خوب گوش کردن به ندای مخالف بود که ثابت کرد «ایران را برای همه ایرانیان» می خواهد خواهر عزیزمان پیروی از «معنویت، عدالت و آزادی» را در زندگی کوتاه خود به تصویر کشید. او معنویت را در پژوهشهای قرآنی و دینی و اخلاقی، عدالت را در حمایت از مظلوم و آزادی را در اعتراض به نگاه تنگ صاحبان قدرت جستجو می کرد.
در مراسمی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت فریده ماشینی برگزار شد، جمعی از همراهان و همکاران سابق او و همسرش رحیم عبادی، در کنار فعالان اصلاح طلب، اعضای جبهه مشارکت و زندانیان سیاسی سابق حضور داشتند و معصومه ابتکار، محمدرضا خاتمی، علی شکوری راد، مرضیه مرتاضی لنگرودی وچند تن دیگر از همکاران سابق و همفکران فریده ماشینی به سخنرانی پرداختند.
متن پیام دبیرکل زندانی جبهه مشارکت که در این مراسم توسط همسرش قرائت شد، به شرح زیر است:
به نام خدا
ولتکن منکم امة یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون
و باید از شما گروهی باشند که دیگران را به خیر و خوبی دعوت و از بدیها نهی کنند و به راستی که آنان رستگارانند
و فریده ماشینی از قبیله آمران به معروف و ناهیان از منکر بود نه به گفتار که با رفتار خود و به راستی که رستگار شد و من متأسفم که امروز نمی توانم از نزدیک مراتب ارادت و تسلیت خود را به بازماندگان او و جمع دوستان عزیزم که در فقدان آن عزیز سفرکرده گرد هم آمده اند ابراز کنم.
در عین حال خداوند را شکرگزارم که توفیق آشنایی، همفکری و همگامی با آن بانوی نمونه که مصداقی والا از نواندیشی دینی، کنشگری سیاسی و فعالیت مدنی بود را در طول سالها و دهه ها به من ارزانی کرد. شخصیت فریده ماشینی که بنده افتخار هم دانشگاه بودن با ایشان را داشتم از دوران دانشجویی به واقع همه جانبه بود. در عین فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان، پیگیری مسائل اجتماعی و کارگری را همزمان در دستور کار خود داشت. او از همان زمان زنی ثابت قدم و مؤمن بود و در زمانه ای که حتی بسیاری از مردان به جهت سختی شرایط از صحنه سیاست و چالشهای آن فراری بودند به فعالیت پرمخاطره سیاسی در حزب روی آورد و آن را متن اصلی زندگیش قرار داد. او به خوبی فهمیده بود که تا زمینه حداقلی مشارکت و مدارای سیاسی در جامعه به وجود نیاید، تمامی انرژی ها و فعالیتهای دیگر به هدر می رود.
او جایگاه و توان زنان دورانش را درک کرده بود و نابرابریها را خوب می شناخت پس با تمام توان در حوزه زنان به دفاع از حقوق آنان پرداخت و البته کارش در این مسیر دشوارتر از دیگران بود چون همزمان باید از منظر یک روشنفکر دینی مسائل را پیگیری می کرد. هرچند که امروز همگان تصدیق می کنند که زنان و دختران جوان حزب مشارکت در روشنگری و استقامت و دفاع از آرمانها گوی سبقت از مردان ربوده اند و بنده به نوبه خود در مقابل بزرگی آنان سر تعظیم فرود می آورم؛ ولی در حقیقت این نگاه عمیق و پیگیری خستگی ناپذیر فریده ماشینی به عنوان رئیس کمیسیون زنان حزب بود که باعث ارتقای به حق جایگاه قانونی زنان در حزب مشارکت شد. ایشان با تلاش خود که از مهمترین وجوه آن خوب گوش کردن به ندای مخالف بود که ثابت کرد «ایران را برای همه ایرانیان» می خواهد خواهر عزیزمان پیروی از «معنویت، عدالت و آزادی» را در زندگی کوتاه خود به تصویر کشید. او معنویت را در پژوهشهای قرآنی و دینی و اخلاقی، عدالت را در حمایت از مظلوم و آزادی را در اعتراض به نگاه تنگ صاحبان قدرت جستجو می کرد. اکنون فقدان آن عزیز واصل را به همسر محترم و فرزندان و خانواده عزیزشان تسلیت عرض می کنم و هرچند که جای خالی فریده ماشینی در حزب و اجتماع همیشه ما را رنج خواهد داد ولی امیدوارم همگی با استقامت و پافشاری بر آرمانهایی که او دل در گرو آن داشت باعث خشنودیش شویم.
از خداوند منان برای ایشان علو درجات و برای دوستداران و خانواده شان صبر و اجر طلب می کنم.
محسن میردامادی – زندان اوین
۲۱/۴/۹۱
مراسم تشییع پیکر استاد حمید سمندریان صبح امروز با حضور هنرمندان، علاقه مندان و دوستداران وی در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد و ساعتی بعد پیکر این استاد بزرگ تئاتر ایران، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) در خاک آرام گرفت.
بر اساس گزارش خبرگزاری ها، جمع زیادی از مردم و هنرمندان صبح امروز برای تشییع و بدرقه ‘حمید سمندریان’ پیشکسوت عرصه هنرهای نمایشی در خانه هنرمندان گرد آمدند تا با هنرمند برجسته تئاتر ایران خداحافظی کنند.
چهرههای نامآشنای تئاتر، سینما و تلویزیون و دانشجویان رشتههای مرتبط با هنرهای نمایشی در این برنامه حضور داشتند. در محوطه باز خانه هنرمندان پوستر بزرگی از چهره مرحوم سمندریان آویخته شده که روی آن نوشته شده است: ‘ این صحنه خانه من است’.
سید محمد خاتمی نیز پیام تسلیتی را خطاب به هما روستا، همسر حمید سمندریان، به این مراسم ارسال کرد که توسط حجت الاسلام دعایی خوانده شد.
متن پیام تسلیت سید محمد خاتمی به هما روستا را در اینجا بخوانید
استاد حمید سمندریان، پیشکسوت تئاتر ایران در سال ۱۳۱۰ در تهران دیده به جهان گشود و نخستین نمایش حرفهای خود را به نام ‘دوزخ’ اثر ‘ژان پل سارتر’ به صحنه برد؛ وی پس از ۵۰ سال فعالیت مستمر در عرصه نمایش کشور بامداد روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ دارفانی را وداع گفت.
او در حالی از دنیا رفت که در حسرت به صحنه بردن نمایش گالیله ماند و گله های بی پایان خود از بی مهری های دولتمردان را تا آخرین لحظه های عمر با خود به همراه داشت.
قدردانی چهار نسل شاگردان سمندریان از وی
عزت الله انتظامی، ابراهیم حقیقی، رضا کیانیان و پیام دهکردی به عنوان نمایندگان چهار نسل از شاگردان زنده یاد سمندریان در ویژه برنامه ای که برای تشییع پیکر این هنرمند در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد، به سخنرانی پرداختند.
در این مراسم که در مقابل خانه هنرمندان و تماشاخانه ایرانشهر با حضور هنرمندان، علاقمندان و دوستداران این استاد بزرگ تئاتر برگزار شد و اجرای آن بر عهده حسین پاکدل بود، عزتالله انتظامی درباره حمید سمندریان گفت: هفته گذشته به همراه ایرج راد به منزل حمید سمندریان رفتیم و با او صحبت کردیم. با همان حال همیشگی خود به من گفت: عزت هر چه کار بوده کردیم، دیگر باید برویم.
آقای بازیگر با اشاره به نیمقرن تدریس حمید سمندریان در دانشگاه و تربیت بهترین هنرمندان اشاره کرد و گفت: سمندریان مردی بود که از نظر خلق و خو نظیر نداشت، همیشه لبخند میزد و با همه به خوبی رفتار میکرد.
وی ادامه داد: او اولین کسی است که در دانشگاه در سر کلاسش حضور داشتم، پایان کار ما با او نمایش کرگدن بود.
این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون تصریح کرد: سمندریان نسبت به همه لطف داشت، هیچ کس نسبت به او گلهای نداشت و همه از او راضی بودند. امروز تئاتر ایران بزرگ مرد خود و الماس تئاتر خود را از دست داده است.
در ادامه ابراهیم حقیقی نیز گفت: سخت است شاهد آب شدن شمعی باشیم که فتیله آن شاید به صبح نرسد، باید فهمید که هما روستا چه میکشد.
وی تصریح کرد: سخت است برای معلمی حرف بزنیم که یگانه بود.
رضا کیانیان سخنران بعدی این مراسم درباره استاد حمید سمندریان اینطور گفت: سلام میکنم به حمید سمندریان که در بین شما سرک میکشد، سلام میکنم به احمد آقالو، میدانیم که دیگر حمید سمندریان تکرار نمیشود. این خیلی مهم است که یک آدم را چندین نسل دوست داشته باشند و به او احترام بگذارند، چه راز عجیبی که در وجود او بود، او هیچ وقت نمیمیرد. سمندریان چیزی از این دنیا نمیخواست فقط میخواست ۵ نمایشنامه را اجرا کند.
وی درباره حسرت استاد سمندریان از اجرا نکردن نمایش گالیله گفت: سمندریان میگفت اگر گالیله را اجرا نکنم دستم از گور بیرون میماند، چرا گالیله را اجرا نکرد. اگر سمندریان گالیله را اجرا میکرد گالیله میخوابید، اما الان گالیله زنده است.
کیانیان در پایان اشاره کرد: استاد سمندریان دستت را درون گور ببر زیرا گالیله را همه اجرا میکنیم.
«پیام دهکردی» بازیگر در مراسم تشییع پیکر حمید سمندریان گفت: تنها ماندهایم، ناتوانیم از ادامه این راه، ما چرا اینجاییم، اینجاییم برای خاکسپاری پیکر او، نه حمید سمندریان نمرده است، زنده است، زنده تکثیر شده در وجود تک تک ما و این جادوی اوست.
وی ادامه داد: رنج میبریم نمیتوانیم فراموشش کنیم، چه باید کرد. فراموشش نکن، نمیتوانیم و این درد مشترک من و توست تا همیشه، شاید اگر کمی صبر داشته باشیم، شاید بفهمیم چرا زندهایم، چرا رنج میبریم از یاد بردهایم، ما را چه آموخته، ما هستیم تا عاشقانه زندگی و کار کنیم و امید یگانه واژه ما باشد برای ادامه راهش.
این کارگردان تئاتر بیان داشت: پس حالا وداع میکنیم با پیکر او، وداع میکنیم، دوست دارمت نه بسان گذشته که چونان این لحظه، این آن بی تو بودن نه نفس دارم و نه نای نفس تنها یک واژه میمیرمت.
هما روستا: حمید می گفت همه را دوست داشته باش
همچنین در ادامه هما روستا همسر استاد حمید سمندریان نیز طی سخنانی اظهار داشت: من از همه دوستان تشکر میکنم، حمید روزهای آخر یک وصیت داشت و من را نصیحت میکرد و میگفت: همه را دوست داشته باش، حتی با تمام بدیهایشان.
وی ادامه داد: حمید میگفت دشمنان من زیاد بودند ولی وقتی به من نزدیک شدند دیگر دشمنم نبودند، دیدم که مرا دوست دارند، چون من هم آنها را دوست داشتم و میگفت به یکدیگر خوبی کنید.
در این مراسم هنرمندان و مدیرانی چون همچون علی نصیریان، قادر آشنا، محمدحسین ایمانیخوشخو، احمد مسجدجامعی، قطبالدین صادقی، کتایون فیض مرندی، داریوش اسدی، داریوش مؤدبیان، میکائیل شهرستانی، حسین کیانی، حسین سلمانی، محمدعلی قلیزاده، فرزین محدث، مجید قناد، حمید پورآذری، اسماعیل خلج، رویا میرعلمی، داوود رشیدی، حسین پورشیرازی، رضا کیانیان، حسن معجونی، احمد ساعتچیان، رضا بابک، سالار عقیلی، همایون شجریان، محمد یعقوبی، آیدا کیخایی، مریم کاظمی، سعید ذهنی، امین تارخ، فریده سپاهمنصور، بهزاد فراهانی، حامد بهداد، ستاره اسکندری، الهام پاوهنژاد، ناصر هاشمی، کیومرث پوراحمد، محمد چرمشیر، هدایت هاشمی، امیر جعفری، ریما رامینفر، هادی مرزبان، مهدی پاکدل، ناصر تقوایی، اکبر زنجاپور، شهرزاد حسنی، ایرج راد، بهروز بقایی و … حضور داشتند.
نمایش «گالیله»؛ وصیتنامه ای که نهایتا اجرا نشد
شادی خبر بازگشت مجدد حمید سمندریان به دنیای تئاتر یک ماه هم دوام نیاورد چرا که سحرگاه ۲۲تیرماه اعلام شد این کارگردان تئاتر بعد از دست و پنجه نرم کردن با بیماری در سن ۸۱سالگی در منزل خود دار فانی را وداع گفته است. او صحنه تئاتر را زمانی ترک کرد که تمرینات تئاتر «بازی استریندبرگ» را شروع کرده بود.
عصر ۲۲تیرماه طی پیامکی به اطلاع اهالی تئاتر رسید که گردهمایی هنرمندان تئاتر، دانشجویان و هنرجویان آموزشگاه حمید سمندریان در سالن انتظار تالار اصلی تئاتر شهر برپا میشود؛ مراسمی که حضور افراد، تأکیدی بر نقش و حضور مؤثر این هنرمند بود؛ هنرمندی که از سالها قبل اعلام کرده بود میخواهد نمایش «گالیله» را بهعنوان وصیتنامه هنریاش اجرا کند؛ امری که محقق نشد.
گردهمایی هنرمندان و دوستداران سمندریان با تخیل اجرای نمایش گالیله به پایان رسید. رضا گوران که اجرای برنامه را بر عهده داشت، خطاب به حاضران گفت: تئاتر جای تخیل است، تخیل کنیم که اجرای نمایش گالیله تمامشده است. آقای سمندریان روی صحنه آمده و ما میخواهیم تشویقش کنیم. استادمان را چگونه تشویق میکنیم؟ و این مراسم با تشویق هنرمندان و دانشجویانی که نمایش گالیله را ندیدند به پایان رسید تا بدانیم که تئاتر بعد از نبود او باز جریان خواهد داشت.
اسفندماه سال ۱۳۸۶ حمید سمندریان اعلام کرد که اجرای نمایش گالیله از وصیتهای هنری اوست. سرانجام آخر فروردینماه ۱۳۸۹ اعلام شد که حمید سمندریان هفت سال بعد از توقف تمرینهای نمایش گالیله نوشته برتولد برشت این اثر را زمستان ۸۹ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میبرد. در سال ۸۸طی مراسم بزرگداشت حمید سمندریان در تماشاخانه ایرانشهر، سالن شماره دو ایرانشهر نیز به نام حمید سمندریان اختصاص پیدا کرد.
استاد تئاتر ایران بارها اعلام کرده بود که دوست دارد این نمایش را روی صحنه ببرد. دلیلی که خود اینگونه شرحش داد: «زندگی گالیله در واقع افراطیترین درامی است که دوست دارم آن را اجرا کنم، اما شرایط بهگونهای نیست که بتوانیم زندگی او و سکوت تحمیلی ۵۰سالهاش را اجرا کنیم. از آنجا که طعنههای اندک من در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» مضر شناخته نشده و همینطور با اصراری که به ادامه کارم وجود دارد، بار دیگر وسوسه شدم تا نمایش زندگی گالیله را بهعنوان وصیتنامه زندگی هنری خود اجرا کنم.» امری که هربار بهدلایل مختلف انجام نگرفت تا سرانجام خبر از اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» که او سالها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و پیام دهکردی به گوش رسید که تمرینات این تئاتر هم به پایان نرسید.
وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه اعلام کرده است که این کشور پول واردات نفت ایران را نه با دلار حساب میکند و نه با طلا. و بهای نفت ایران را تنها با لیره، واحد پول ترکیه، پرداخت میکند.
ترکیه سالانه حدود ۸ میلیارد متر مکعب گاز از ایران وارد میکند. این کشور سال گذشته روزانه ۱۸۰ هزار بشکه نفت خام نیز از ایران وارد کرد. پیش از این نیز دو خریدار عمده نفت ایران یعنی چین و هند اعلام کرده بود که پول نفت ایران را به یوان و روپیه پرداخت می کنند. «دیپلماسی ایرانی» در مورد این مسئله و آثار و عوارض آن در اقتصاد ایران با دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه و اقتصاددان، گفت و گو کرده که مشروح آن را در زیر می خوانید:
آقای دکتر، ترکیه اعلام کرده است که پول نفت وارداتی ایران را به لیره پرداخت می کند. پیش از این نیز پرداخت پول نفت ایران با یوآن و روپیه از سوی چین و هند را شاهد بودیم. این مسئله چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت؟
مهم ترین اثر این کار این است که هزینه مبادله را در اقتصاد ایران افزایش می دهد این فوری ترین و مستقیم ترین اثر مبادله نفت و گاز ایران با ارزهایی نظیر یوان، روپیه و لیره است. مسئله ای که باید به آن توجه کرد این است که اگر این تنها مشکل ما در اقتصاد باشد با پرداخت ۱۵ تا ۳۰ درصدی، امکان پذیر می شود ولی اگر قرار باشد که این مشکل به سطوح دیگر هم تسری پیدا کند طبیعتا دشواری ها را برای اقتصاد ایران افزایش خواهد داد.
اساسا معنای این مبادله چیست؟ در جامعه این گونه تفسیر می شود که وقتی کشوری ذکر می کند که نفت ایران را فقط با پول رایج خود مبادله می کند یعنی ما مجبوریم که فقط کالاهای آن کشور را بخریم و آن پول را فقط در آن کشور خرج کنیم. آیا این تعبیر درست است؟
نه؛ این تعبیر درستی نیست. هرکدام از این ارزهایی که طرف های تجاری نفتی ایران به ما می دهند در سطوحی و با پرداخت هزینه هایی قابل تبدیل به ارزهای مسلط دنیا هستند و ما با آن ارزهای مسلط می توانیم محصولات دیگر کشورها را هم بخریم. طبیعتا اگر احیانا محصول قابل اعتنایی در کشورهایی که خریدار نفت ایران هستند وجود داشته باشد، خرید های ایران می تواند بدون نیاز به تبدیل پرهزینه به ارزهای مسلط امکان پذیر می شود. بدیهی است این مسئله نوعی مزیت برای این کشورها پدید می آورد و کالاها و خدماتی که می تواند مورد نیاز ایران باشد از آن کشور تامین می شود؛ ولی این مسئله به خودی خود نمی تواند به این معنی باشد که ما مجبور خواهیم بود فقط کالاهای آن کشور را خریداری کنیم.
ورود بخش خصوصی در اقتصاد ایران چنانکه الان در بحث نفت هم مطرح شده در رفع این مشکلات می تواند موثر باشد؟
تردیدی نیست که حضور بخش خصوصی به هیچ وجه نمی تواند حضور موثری باشد؛ چرا که ظرفیت های تجربی، علمی و مهارتی بخش خصوصی به دلیل که سابقه طولانی در این امر ندارد چندان زیاد نیست. اما از این که فرصت های کوچک نسبتا متنوع تری را برای ایران می تواند تدارک ببیند ممکن است به عنوان یک مفری در نظر گرفته شود که شرایطتی بهتر از شرایط کنونی در معاملات تجاری کشور ایجاد کند.
تا چه اندازه این ورود ممکن است به افزایش فساد در اقتصاد بینجامد؟
ورود بخش خصوصی به معاملات تجاری ما به خودی خود فساد را افزایش نمی دهد اما به اعتبار این که لااقل به صورت دقیق و شفاف معلوم نیست که با چه منطقی، به چه کسانی مجوز این معاملات تعلق می گیرد می تواند به عنوان فرصت نابرابر و مزیت برای گروههای اندک در نظر گرفته شود. بنابراین ورود بخش خصوصی به بحث فروش نفت و دیگر معاملات تجاری ایران به خودی خود افزایش دهنده فساد نیست اما در نبود قوانین و شفافیت های لازم ممکن است این اتفاق رخ دهد.
یک کارشناس اقتصادی اعلام کرد: نرخ بالای بیکاری در کشور نتیجه سیاستهای ضد تولیدی دولتهای نهم و دهم است و به اعتقاد من سیاستهای ضد تولیدی دولت یک برنامه حساب شده برای تعطیلی تولید در ایران بوده که مراحل مختلف آن در حال اجرا است.
به گزارش ایلنا، محمد حسین راغفر با بیان اینکه مردم انتظار تثبیت قیمتها و رفع گرانی را با اتخاذ تصمیمات عاقلانه از سوی مسئولان دارند، گفت: باید زمینه کاهش نرخ تورم و بیکاری با اتخاذ تصمیمات مسئولان فراهم شود.
وی با بیان اینکه بیکاری زمینهساز فقر و فساد در جامعه است، تصریح کرد: برای کاهش بیکاری باید با سرمایهگذاری زمینه کسب و کار را برای مردم فراهم کرد.
راغفر ادامه داد: نرخ بالای بیکاری در کشور نتیجه سیاستهای ضد تولیدی دولتهای نهم و دهم است و به اعتقاد من سیاستهای ضد تولیدی دولت یک برنامه حساب شده برای تعطیلی تولید در ایران بوده که مراحل مختلف آن در حال اجرا است.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه علاوه بر ایجاد اشتغال جدید، حفظ سطح اشتغال فعلی از راهکارهای رفع بیکاری است، گفت: متاسفانه برخی از اقدامات و سیاستگذاریها و تصمیمات دولتی، سطح اشتغال فعلی را هدف گرفته است. جمله شواهد این ادعا میتوان به این مسئله اشاره کرد که در سالی که به نام تولید ملی نام گذاری شده و به دولت گفته میشود کالاها و خدماتی که در داخل کشور قابل تولید است را وارد نکند، دولت اقدام به واردات گسترده میکند.
به گفته راغفر، دولت رسما اعلام میکند که قصد واردات ۲۴ میلیارد دلار کالاهایی را دارد که در داخل کشور قابل تولید است. کالاهایی از جمله منابع تولید محصولات کشاورزی و دامی و “جالب است که این موضوع را تصمیم انقلابی هیات دولت نیز مینامد.”
آیتالله صانعی در پیامی، درگذشت زینب کروبی، خواهر مهدی کروبی، را به وی و دیگر وابستگان سببی و نسبی آن مرحومه تسلیت گفت.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید در پیام تسلیت کوتاه خود، کروبی را «برادر مظلوم و در بند و حصر» و «یار دیرین امام و انقلاب» توصیف کرده و برای محشور شدن این مادر شهید با همنامش، حضرت زینب (س) دعا کرده است.
متن این پیام بدین شرح است:
باسمه تعالی
«إِنَّا للهِِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»
فوت مرحومه مغفوره، ام الشهید زینب کروبی را به برادر مظلوم و دربند و حصرش، یار دیرین امام و انقلاب جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مهدی کروبی(دام توفیقه) وهمه وابستگان نسبی و سببی آن مرحومه تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال صبر جمیل و اجر جزیل را برای بازماندگانش مسئلت می نمایم.
امید آنکه خداوند او را با سمّی و هم نامش زینب کبری (سلام الله علیها) محشور گرداند.
قم القدسة-یوسف صانعی
۲۴شعبان المعظم ۱۴۳۳
نتایج اولیه شمارش آرای انتخابات کنگره ملی لیبی که آن را کمیساریای عالی انتخابات این کشور اعلام کرده، پیشتازی ائتلاف ملی میانهرو به رهبری محمود جبریل نخست وزیر لیبی در دوره انتقالی را نشان میدهد. شمارش آرا همچنین از شکست سخت شاخه سیاسی گروه اسلامگرای اخوان المسلمین در سراسر لیبی حکایت میکند.
به گزارش رادیو فردا، نتایج اولیه انتخابات لیبی تا کنون نشان میدهد که این کشور، بر خلاف مسیری که مصر و تونس، دو کشور عربی که سال گذشته شاهد انقلاب بودند، پیش میرود. در این دو کشور، اسلامگرایان از راه انتخابات به قدرت رسیدند.
انتخابات کنگره ملی لیبی شنبه هفته گذشته برگزار شد. این نخستین انتخابات در لیبی پس از سرنگونی نظام معمر قذافی رهبر پیشین این کشور است. انتظار میرود نتایج نهایی انتخابات هفته آینده اعلام شود.
انتخابات کنگره ملی لیبی گامی نخست در مسیر سلسلهای از اقداماتی است که به تشکیل دولت انتقالی جدید، تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی میانجامد. این در حالی است که گمانه زنیها در خصوص به قدرت رسیدن احمد جبریل در این کشور، رو به افزایش است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، شمارش اولیه آرای انتخابات لیبی، نشان از آن دارد که ائتلاف ملی به رهبری جبریل که از ۶۰ گروه معتدل تشکیل شده، پیشتاز قاطع انتخابات است.
این نتایج اما به تنهایی باعث برتری ائتلاف ملی بر کنگره ملی لیبی نمیشود. ۸۰ کرسی از ۲۰۰ کرسی کنگره ملی لیبی، به لیست احزاب اختصاص داده شده است. در حالی که بر سر ۱۲۰ کرسی دیگر، نامزدهای مستقل رقابت کردند. بنابراین باید دید نامزدهای مستقل هوادار کدام گروه اکثریت این ۱۲۰ کرسی را در دست خواهند گرفت.
در همین زمینه، ناصر احداش تحلیلگر سیاسی لیبیایی به خبرگزاری فرانسه گفته است که مردم لیبی مشاهده کردند نخست وزیرشان در دوره انقلاب، درهای کشور را به روی جهان گشود در حالی که قذافی همه درهای لیبی را بسته بود.
به نظر میرسد حزب اسلامگرای الوطن لیبی به رهبری عبد الحکیم بلحاج از فعالان سابق اسلامگرا که انتظار میرفت نتایج در خورد توجهی به دست آورد، در رقابت با ائتلاف ملی شکست خورده است.
انس الفیتوری سخنگوی حزب الوطن گفته است که این حزب باید در عملکرد خود تجدید نظر کند و در ادامه یا باید نوع همپیمانهای خود را مشخص کند یا اینکه به تنهایی اپوزیسیونی قوی تشکیل دهد.
ائتلاف ملی و حزب عدالت و سازندگی شاخه سیاسی گروه اخوانالمسلمین هنوز واکنشی رسمی به نتایج اولیه انتخابات اعلام نکردند.
در طرابلس پایتخت لیبی، ائتلاف ملی حدود ۷۴هزار رای را از آن خود ساخت. این در حالی است که حزب عدالت و سازندگی، تنها حدود ۴هزار رای به دست آورده است.
رقبای انتخاباتی اکنون فرصت آن را دارند تا پیش از اعلام نتایج نهایی انتخابات، شکایتهای خود را به کمیساریای عالی انتخابات اعلام کنند.
جبریل تاکنون از سخن گفتن درباره احتمال دست یابی او به قدرت و رسیدن به پست نخست وزیری، دوری کرده است. او بارها بر ضرورت گفتوگو میان گروههای مختلف لیبی و تشکیل دولتی ائتلافی سخن گفته است.
اما هنوز معلوم نیست که تماسهای او با گروههای اسلامگرا آسان باشد، به ویژه اینکه اسلامگرایان او را متهم کردهاند که تلاش کرده برای جذب آرای مردم، چهرهای اسلامی از خود نشان دهد.
جبریل پیشتر در گفتوگو با خبرگزاری رویترز گفته بود که او از سن ۱۴ سالگی مسلمان و معتقد است. او لیبرال و سکولار بودن خود را نمیپذیرد.
جمعی از متخصصان و نخبگان دانشگاهی حوزه فناوری اطلاعات کشور در اطلاعیهای درباره امنیت سرویسهای ایمیل موسوم به “ملی” هشدار دادند.
در این اطلاعیه که در جهان نیوز منتشر شده، با اشاره به سوراخ های متعدد امنیتی ایمیل موسوم به “ملی”، تاکید شده است: یقیناً وادار کردن مردم به استفاده از سرویسهای نامطمئن داخلی علاوه بر اینکه اطلاعات خصوصی کاربران را در معرض تهدید جدی قرار میدهد، حاصلی جز سلب اعتماد مردم نسبت به عموم محصولات و خدمات نرمافزاری ایرانی نخواهد داشت.
نویسندگان این اطلاعیه که راهاندازی سرویسهای ایمیل داخلی را ضروری می دانند، در عین حال تاکید کرده اند: دستورالعمل جدید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مبنی بر الزامی بودن استفاده از ۳ سرویس پست الکترونیک معرفی شده که قطعا نه شایسته عنوان ملی هستند و نه حتی میتوان آنها را تولید داخلی محسوب کرد، بسیار نگرانکننده و سوالبرانگیز است.
در ادامه این اطلاعیه می خوانیم: بهتر است توضیح داده شود که براساس کدام معیارهای فنی، صلاحیت سرویسهای دولتی iran.ir، post.ir و chmail.ir (چاپار) بررسی و تائید شده است تا این شائبه در اذهان به وجود نیاید که برخی با علم و آگاهی به مشکلات متعدد کاربری و امنیتی و عدم قابلیت توسعهپذیری این ۳ سرویس، اصرار دارند دستاوردهای ناقص و فاقد کیفیت خود را با استفاده از تبلیغات سرسامآور و بخشنامههای الزامآور به کاربران ایرانی تحمیل کنند. یقیناً وادار کردن مردم به استفاده از سرویسهای نامطمئن داخلی علاوه بر اینکه اطلاعات خصوصی کاربران را در معرض تهدید جدی قرار میدهد، حاصلی جز سلب اعتماد مردم نسبت به عموم محصولات و خدمات نرمافزاری ایرانی نخواهد داشت.
این گروه ضمن تاکید بر عدم تمایل خود به ادامه همکاری با دولت در این باره، از متخصصان از سیاستگذاران حوزه فناوری اطلاعات و نهادهای نظارتی کشور خواسته اند که: اجازه ندهند اقدامات شتابزده و تصمیمات عجولانه، بیش از این به اعتبار متخصصان عرصه فناوری اطلاعات کشور لطمه وارد کند و با اجبار مردم به استفاده از این سرویسها، حریم خصوصی کاربران در معرض خطر قرار گیرد. آنها ابراز امیدواری کرده اند که: هرچه سریعتر امکان دسترسی به سرویسهای متعدد و متنوع پست الکترونیک امن و کارآمد داخلی برای عموم مردم فراهم و شرایطی مهیا شود تا کاربران فضای مجازی با میل و رغبت خود، ایمیلهای ایرانی را انتخاب کنند.
ترکیه عمل سزارین را جز در موارد اضطراری ممنوع کرد.
به نوشته روزنامه ملیت، قانون ممنوعیت سزارین در ترکیه با درج در روزنامه رسمی این کشور از روز پنجشنبه به اجرا گذاشته شد.
به گزارش انتخاب به نقل از این روزنامه، قانون ممنوعیت سزارین در ترکیه که سه هفته پیش به تصویب مجلس ملی ترکیه رسیده بود، پس از تایید توسط عبدالله گل رییس جمهوری این کشور در روزنامه رسمی ترکیه منتشر شد.
تا پیش از این، نزدیک به ۵۰ درصد زایمان ها در ترکیه توسط سزارین صورت می گرفت.
این موضوع در ماه های گذشته انتقادهای بسیار جدی مقامات دولتی ترکیه از جمله رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور را در پی داشت.
یک استاد جامعهشناسی، تضعیف نهادهای مدنی گذشته و فقدان نهادهای مدنی جدید را از دلایل افزایش میزان خشونت در جامعه عنوان کرد.
سعید معیدفر در گفتوگو با ایلنا به دلایل افزایش میزان خشونت در جامعه پرداخت و گفت: یکی از دلایل این است که آستانه اخلاقی پائین آمده، به این معنا که مبانی ارزشی و اعتقادی جامعه کاهش پیدا کرده است، چیزی که یک زمانی قبیح بود امروز از حالت قبح خارج شده است.
وی ادامه داد: دلیل دیگری که زمینههای افزایش خشونت را در جامعه ایجاد کرده است بیکاری، تورم و فشارهای اقتصادی است که هر روز کمر شکنتر میشود و از آن طرف خانوادهها زیر بار سنگین مسئولیتها، کمر خم میکنند.
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه امروز خانوادهها سهمگینتر فشارها را تحمل میکند افزود: متاسفانه همه آنها از فقدان کارآمدی دولت در انجام مسئولیتهای اجتماعی و همچنین کاهش میزان مشارکتهای مدنی در صحنه اجتماعی ناشی میشود.
معید فر خاطرنشان کرد: بیکاری جوانان، تورم، عدم کارآمدی سیستم فرهنگی جامعه، پایین آمدن سطح کیفی آموزش و پرورش همه بر دوش خانواده هاست.
عضوهیات علمی دانشگاه تهران، خانوادهها را به دلیل وجود چنین شرایطی در معرض خطر دانست و افزود: بسیاری از خشونتهای سهمگین امروز در خانوادهها صورت میگیرد، کشته شدن مردی به دست همسرش، زنی به دست همسرش، فرزندی به دست پدر و مادر و یا مادری به دست فرزندش نمونههایی است که در مطبوعات آنها را میخوانیم.
معیدفر علت افزایش میزان خشونت در خانوادهها را بیپناه بودن آنها زیر بار این همه فشار عنوان و تصریح کرد: گسترش آسیبهای اجتماعی، افزایش میزان اعتیاد و ناتوانیهای دولت از عوامل دیگری هستند که سطح آسیب پذیری مردم را افزایش داده و میزان آستانه تحمل افراد را به ویژه در درون خانوادهها پایین آورده است، به طوری که همه اینها منجر به خشونت شده است.
به گفته وی بداخلاقیها در زمینه جنسی نیز به این دلیل که نتوانستهایم هنجارهای مناسب روابط جنسی را در کانون خانواده تحکیم کرده و آموزش دهیم.
معیدفر فقدان نهادهای مدنی را از دیگر علل افزایش میزان خشونت در جامعه نام برد و افزود: در گذشته اگر اختلافی در بین مردم ایجاد میشد کسانی بودند که به کمک آنها میآمدند و از سهمگینتر شدن فشارها جلوگیری میکردند و نمیگذاشتند به جرح و قتل منجر شود.
بازرس انجمن جامعهشناسی خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز آن نهادهای سنتی تضعیف شدهاند و نهادهای مدنی جدید هم که در همه کشورهای توسعه یافته فعال هستند درجامعه ما شکل نگرفته و حتی بعضا اگر هم باشند ممکن است مورد طرد نظام سیاسی، جامعه و دولت قرار بگیرند.
وی تصریح کرد: فقدان این نهادهای مدنی خود به خود باعث شده است که زمینههای نزاع در جامعه فراهم شود زیرا نه آن نهادهای سنتی مدنی میتوانند برای کاهش میزان جرائم فعالیت کنند و نه آن نهادهای مدنی جدید وجود دارد که سطح تحمل مردم را بالا برد تا خشونت در جامعه گسترش پیدا نکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر