وعده و وعیدهای احمدی نژاد در جمع خانواده کارکنان سازمان تامین اجتماعی با انتقاد آنان رو به رو شد و آنها نسبت به میزان مستمری و قطع بن تامین اجتماعی معترض بودند.
احمدینژاد که متهم جنایت کهریزک را به مدیریت صندوق تامین اجتماعی گذاشته از وی خواست که هر طرح و برنامهای دارید، آن را به اجرا درآورید تا کف پرداخت تامین اجتماعی از ۳۹۰ هزار تومان به ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان برسد؛ باید نشان مدیریت به کسی داد که با ۳۹۰ هزار تومان یک خانواده را اداره میکند، به هرحال باید کف حقوقها بالا برود.
احمدینژاد در یک برخورد شعاری ادعا کرد که برای حل مشکلات، حقوق مستمری بگیران را ۵۰ درصد افزایش میدهم و دعای آنها مشکلات را برطرف میکند
!
این سخنان با اعتراضات برخی از حاضران به مسوولان تامین اجتماعی مواجه شد که میگفتند مقدار مستمریشان خیلی کم است و یا چرا بن تامین اجتماعی آنها قطع شده است.
احمدی نژاد دستور رسیدگی به مسائل آنها را داد و از مسوولان تامین اجتماعی خواست که جلسهای برای شنیدن مسائل و مشکلات این مستمریبگیران تشکیل دهند.
وعده ای که وی همواره در جلسات عمومی و سفرهای استانی می دهد.
به گزارش ایسنا، احمدی نژاد در این نشست که در جمع خانواده تامین اجتماعی بود اظهار نظر کرد که باید به کسی که با ۳۹۰ هزار تومان یک خانواده را اداره میکند، نشان مدیریت داد.
اما وی اشاره ای نکرد که در اثر سیاست های اقتصادی دولت تحت امر وی خط فقر روز به روز افزایش یافته و مردم توان خرید کالاهای ضروری خود را نیز از دست داده اند.
احمدی نژاد با ادعای اینکه در مسیر پیشر فت و عدالت ما در ابتدای راه هستیم و باید کارهای زیادی انجام دهیم و امکانات و ثروت کشور را عادلانه توزیع کنیم افزود: همه مردم باید از حداقلهای یک زندگی آرام و شرافتمندانه برخوردار باشند، به عنوان مثال مسکن مناسب داشته باشند، زمانی که طرح مسکن مهر را مطرح کردیم، برخی میگفتند که نمیشود برای مردم مسکن فراهم کرد، اما دیدیم که امکانپذیر بود.
او از مشکلات و نارسایی های طرح مسکن مهر سخنی به میان نیاورد.
احمدینژاد که پیش از این وعده داده بود پول نفت را بر سر سفره های مردم بیاورد این بار مدعی شد: اگر به اقتصاد سالم برسیم، به باور من باید تمام درآمد نفت را به روز میان مردم تقسیم کنیم و خود مردم سرمایهگذاری کنند و آبادانی ایجاد کنند، مشکلات از جایی شروع میشود که فکر میکنیم عده قلیلی میتوانند از این سرمایهها برای رشد و پیشرفت کشور استفاده کنند؛ شهید بهشتی در سال ۵۹ یک سخنرانی کرد و در آن تاکید کرد که پول بیتالمال باید بین مردم به صورت مساوی تقسیم شود.
وی در ادامه با اشاره به مساله مسکن در کشور گفت: هماکنون ما ۲۲ میلیون خانواده داریم که از اراضی کشور میتوان به راحتی به هرکدام از آنها ۲۰۰ متر مربع زمین داد و چنین امری شدنی است، کشور ما منابع و امکانات فراوانی دارد، به عنوان مثال امروز گرانترین خودروهای دنیا در ایران به فروش میرود و حتی برخی از این خودروها ۵۰ درصد تولید خود را در ایران به فروش میرسانند، به عبارتی امروز هر کالایی در دنیا هرچقدر هم گران باشند تنها عدهای میتوانند آن را بخرند.
وی پیش از این نیز وعده ویلا نشینی و اهدای هزار متر زمین به هر خانوار را داده بود که با انتقاد شدید کارشناسان رو به رو شد.
احمدی نژاد این بار نیز به طرح هایی که برای زمین زدن دولت به کار گرفته شده پرداخت و افزود: در کشور مشکلاتی وجود دارد و فشارهایی نیز به دولت وارد میشود، عدهای که مخالف دولت هستند، مخالفت خود را به صورت مستقیم مطرح نمیکنند، بلکه به عنوان مثال بازار ارز را به هم میزنند تا بگویند که طرح هدفمندی یارانهها شکست خورده است، این یک نبرد سنگین است، به خصوص که گاهی دست ما بسته است و ممکن است با بیان برخی از مسائل دشمن سوءاستفاده کند و طراحیهای جدید علیه ملت ما داشته باشد.
وی بار دیگر از مگوهایش سخن گفت و مدعی شد: دست ما هیچ ورقهای علیه ملت را امضا نخواهد کرد،همه بدانید که حتی یک سوءاستفاده را نه تایید کردهام و نه از آن حمایت کردهایم، بلکه با آن برخورد کردهام و خواهم کرد، ماجراهایی است که شاید روزی نقل شود، شاید هم در سینه بماند و هیچوقت نقل نشود.
در حالی که معلولان و جانبازان هر روز با مشکلات تازه ای دست و پنجه نرم می کنند، رئیس جامعه معلولان ایران از حذف سبد کالای ویژه ماه مبارک رمضان از سفره معلولان خبر داد.
علی همت محمودنژاد در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: با آنکه در سالهای قبل دولت همه ساله به ازای هر فرد معلول ۴۰ هزار تومان سبد کالا ویژه ماه رمضان در اختیار معلولان و نیازمندان قرار میداد اما متاسفانه امسال خبری از این سبد ارزاق نیست.
رئیس جامعه معلولان ایران گفت: قرار بود دولت از محل اجرای قانون هدفمندی یارانهها و سود حاصل از آن بیش از ۵۰ سبد حمایتی برای معلولان و نیازمندان اختصاص دهد و رئیس هیات دولت نیز قبل از اجرای قانون هدفمندی قول این موضوع را داده بود در صورتیکه اینگونه نشد.
محمودنژاد همچنین به سهمیه سوخت معلولان اشاره کرد و گفت: متاسفانه پس از ۴ سال هنوز سهمیه سوخت معلولان به این افراد ارائه نشده است درحالیکه بسیاری از معلولان برای تحصیل و اشتغال نیازمند آن هستند.
عصر روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه علاقه مندان به حمید سمندریان در تالار اصلی تئاتر شهر حضور پیدا کردند تا در مراسمی که به همت خانه تئاتر مصادف با هفتمین روز درگذشت این هنرمند برجسته درنظر گرفته شده بود شرکت کنند.
به گزارش ایلنا، این مراسم ابتدا با حضور افشین هاشمی و خواندن متن پیام بهرام بیضایی برای درگذشت حمید سمندریان پس از پخش اذان موذن زاده اردبیلی آغاز شد.
سپس قطب الدین صادقی به عنوان نخستین سخران روی سن آمد و ضمن تاکید بر اینکه سمندریان هیچگاه کار مبتذل انجام نداد و برای پول و مقام کار نکرد از او به عنوان معلمی کامل یاد کرد و گفت: سمندریان همواره نمایش هایی را اجرا کرد که به آنها اعتقاد داشت، کارهایی که سوالی را مطرح می کرد و پی پاسخ آن می گشت.
وی با بیان این مطلب که امروز به جرات می گویم سمندریان معلم بزرگ تئاتر ایران است ،ادامه داد: آثاری که این هنرمند اجرا کرد همه تراز اول بودند، او توانسته بود آثار بزرگ جهان را به خوبی با جامعه خود پیوند بزند.
این مدرس و کارگردان با اشره به اینکه هر نمایشی که سمندریان اجرا کرد یک اتفاق محسوب می شود، افزود: تفکر سمندریان یک تفکر اجتماعی بود، بحران ها را میشناخت و آنها را به خوبی با صحنه پیوند می زد، سمندریان مرد آزاده ای بود که اندوه و ترس نمی شناخت و هیچکدام از آثارش فاقد اندیشه نبود.
وی با اشاره به این مطلب که کسی حق ندارد قهرمانبازی کند و از دستآوردهای سمندریان برای خود دکان بسازد، بیان کرد: سمندریان مردی آزاده است و عشق به همه نسل ها در آثارش موج می زند، خلاقیتی که سمندریان وارد تئاتر کرد در آدم هایی که بعد از او خواهند آمد وجود خواهد داشت، تمام این ها از او چهرهای بینظیر ساخته است.
صادقی در پایان با اشاره به سخنی از محمدقاضی درخصوص اینکه خوشبختی چیست، گفت: این استاد دانشگاه کردستان در پاسخ به دانشجویان گفت، کار درست انجام دهید تا مفید واقع شوید، وقتی مفید واقع شدید شما را دوست خواهند داشت و امروز سربلندم بگویم حمید سمندریان نیز جزو افرادی است که مفید کار کرد، دیگران او را دوست داشتند و خوشبخت از دنیا رفت. امیدوارم همهی ما خوشبخت از دنیا برویم.
بعد از این سخنان صادقی خسرو خورشیدی که از گذشته به عنوان طراح صحنه و لباس با سمندریان همکاری کرده بود به ایراد سخنرانی پرداخت.
خورشیدی پس از حضور روی صحنه، گفت: سمندریان فقط یک نام نبود، بلکه به تاریخ هنر ما پیوسته است. او ادامهدهندهی راه افرادی مانند نوشین، سرکیسیان بود که در شرایط دشواری کار کردند و او با قدرتی بینظیر، این ارثیه را در کنار دیگر همکاران خود به جوانان این دیار بخشید؛ نمایشهای او همیشه برای من پر از انرژی بود.
بعد از سخنان خورشیدی سالار عقیلی که در گذشته از شاگردان سمندریان بوده است روی صحنه آمد و گفت: من افتخار داشتم ۱۱ سال پیش در دانشکدهی هنر و معماری، در رشتهی تئاتر شاگرد استاد باشم و از این جهت به خود میبالم.
عقیلی ضمن اشاره یه خاطره ای از گذشته و با بیان اینکه بهخاطر سفرهایی که برای اجرای کنسرتهایم داشتم، نمیرسیدم سر کلاس های دانشگاه حضور پیدا کنم، ادامه داد: اما استاد سمندریان همیشه با روی گشاده من را میپذیرفت و میگفت، سالار تو آواز بخوان من نمرهات را میدهم.
عقیلی با بیان این مطلب که بزرگترین میراث استاد سمندریان، رفتار، اخلاق و منش او بود ضمن اشاره به اینکه قصد آواز خواندن ندارد، افزود: فقط به استادم ادای دین میکنم که به موسیقی و آواز علاقه داشت و مطمئنم به گوش او خواهد رسید.
عقیلی سپس قطعه آوازی اجرا کرد و محفل را به دیگر هنرمندانی سپرد که طبق برنامه ریزی حمیدپور آذری به تجرای برنامه می پرداختند.
سخنران بعدی مراسم اسماعیل شنگله بود، این هنرمند با سابقه کشور صحبت های خود را با ذکر خاطراتی از احوال تئاتر ایران پس از کودتای ۲۸مرداد آغاز کرد و گفت: بعد از کودتا بود که تئاتر به دلیل شرایط پیش آمده چاره ای جز این نداشت که روی پای خود بایستد و کیفیت را بالاتر ببرد، این اتفاق اول پس از کودتا و بار دوم در دوران ۲۲بهمن ۵۷ تا اوایل سال ۵۹ تجربه شد و تئاتر شکوفایی خاصی پیدا کرد.
وی ادامه داد: بعد از کودتای ۲۸مرداد تئاترها به کار خود ادامه دادند تا اینکه نخستین مدرس حرفه ای که یک آمریکایی به نام “پرفسور دیویدسون” بود کلاسی برای علاقه مندان به نمایش گذاشت و پس از آن بود که تصمیم گرفت نمایش “شهرما” را با حرفه ای ترین بازیگران آن زمان کار کند.
شنگله با ذکر یکی از خاطرات تلخ آن روزگار خود از نوع برخورد مردم با تئاتر قبل از اینکه سمندریان به ایران بازگردد، بیان کرد: غم انگیزترین لحظه زمانی بود که با چشمهای خودم دیدم با وجود اینکه قبلا اعلام شده بود تماشای نمایش برای همه رایگان است، هیچکس برای دید آن نمی آمد، حتی مردم با دیدن چراغ زنبوری هایی که در پیاده روی جلوی سالن نمایش روی زمین گذاشته شده بود راه خود را کج می کردند و از پیاده روی مقابل به حرکت خود ادامه می دادند، این بود وضعیت تئاتر کشور هنگام ورود سمندریان به ایران.
این بازیگر در ادامه با بیان این نکته که در سال های آخر برای تمام اجراها تنها یک دکور وجود داشت که آن هم آنقدر مورد استفاده قرار می گرفت تا بپوسد، تصریح کرد: سمندریان در دوره ای به ایران آمد که هیچ چیز نداشتیم، حتی در زمینه تئوری هم تنها دو کتاب در کشور وجو داشت، یکی از آن دو کتاب فن صحنه سازی تئاتر بود که همچنان در دانشگاه ها تدریس می شود و یکی از بهترین منابع در زمینه هنر تئاتر است.
شنگله در اشاره به اولین برخورد با سمندریان پس از بازگشت وی به ایران، بیان کرد: وقتی سمندریان به ایران بازگشت به این دلیل که کارمند اداره هنرهای دراماتیک بودیم و مسیر منزل هردو نزدیک هم بود به مدت دوسال هر روز صبح با هم سرکار می رفتیم و همراه هم بازمی گشتیم، در این مسیر هیچ چیز به جز تئاتر میان ما ردوبدل نمی شد.
وی درحالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود با بیان اینکه به جرات می توانم بگویم نخستین شاگرد حمید سمندریان در ایران بودم و به این شاگردی افتخار می کنم، ادامه داد: سمندریان نخستین نمایش خود به نام “دوزخ” را پشت درهای بسته اداره هنرهای دراماتیک اجرا کرد که یکی از تماشاچیان آن روز اولین استاد تئاتر من بود که پس از پایان نمایش رو به من کرد و گفت، ستاره ای در آسمان تئاتر ایران درخشید.
هنرمند پیشکسوت سینما و تئاتر سپس با بیان تاثیران فراوان سمندریان بر جریان تئاتر ایران، افزود: سمندریان اولین فردی بود که به ما گفت، تنفس چیست، نگرش در تئاتر یعنی چه، بیان و بازی ساختن یعنی چه؟
بازیگر فیلم سینمایی سگ کشی با بیان اینکه به تشویق سمندریان و کمک های او برای ادامه تحصیل راهی کشور آلمان شده است، ادامه داد: هرگاه به ایران برمی گشتم تعدادی نمایشنامه همراه خود می آوردم و به دیدار او می رفتم که در یکی از این دیدارها نمایشنامه “آندورا” نوشته ماکس فریش را به او دادم که سمندریان خیلی از آن خوشش آمد، آنرا از من گرفت که ترجمه هم کرد و بعدا متوجه شدم توسط خودش در ایران اجرا شده است.
وی ادامه داد: پس از این نمایش سمندریان نمایشنامه “کرگردن” را دست گرفت و به دلیل اینکه جایی برای تمرین نداشت شش ماه بچه های گروه را مثل یک مادر به دندان می گرفت و مانند آواره ها از این سالن به آن سالن می رفت و همه را دنبال خود می کشید، که متاسفانه بعد از این همه تلاش به دلیل شرایط آن زمان کشور، مصادف با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها این کار هم تعطیل شد.
شنگله ضمن اشاره به این مطلب که آنچه روح حساس و ظریف سمندریان را بیش از هرچیز آزرده کرد این نبود که نگذاشتند کار کند، گفت: آن سال ها یکی از بزرگترین کارگردانان روز جهان “پیر اشتاین” به ایران آمده بودتا یک نمایش اجرا کند که به دلیل شرایط آن روزها و نبودن یک محل مشخص برای اجرا درنهایت گذاشت و رفت، این اتفاق تاثیر زیادی بر سمندریان گذاشت.
وی در پایان با اندوه فراوان، بیان کرد: سمندریان می گفت آرزویم این است که جایی وجود داشته باشد که هر روز خودم چراغ آن را روشن کنم؛ افسوس که این آرزو را با خودش برد، یادش گرامی.
بعد از صحبت های این هنرمند ترانه “با ما بودی، بی ما رفتی” با حضور ایرج راد مدیر خانه تئاتر، اصغرهمت و چندتن دیگر بر روی صحنه اجرا شد.
پس از این اجرا هما روستا در میان تشویق بلند و ممتد حاضران، قطعه گل سرخی به رسم یادبود بر صندلی خالی حمید سمنریان که روی سن گذاشته شده بود تقدیم کرد.
آخرین پرده از این یادبود با حضور ستاره اسکندری روی صحنه و خواندن قطعه شعری از احمد شاملو رقم خورد که ویلن سل آنکیدو دارش او را در اجرا همراهی می کرد.
لازم به ذکر است در این مراسم افرادی چون، قادر آشنا، حسین پارسایی، مرضیه برومند، پرویز پورحسینی، حسن پورشیرازی، علی دهکردی، پیام دهکردی، بهروز بقایی، داوود فتحعلیبیگی، محمد حاتمی، محمد زریندست، بهرام شاهمحمدلو، حسن دادشکر،محمد یعقوبی، افسانه ماهیان، حضور داشتند، همچنین داریوش مهرجویی کارگردان نام آشنای سینمای ایران لحظات پایانی در مراسم حضور پیدا کرد.
سازمان عفو بین الملل گفته است که مسلمانان همچنان در غرب برمه تحت فشار حکومت قرار دارند. عفو بین الملل در بیانیه خود از ادامه حمله به مسلمانان و بازداشتهای خودسرانه آنها اظهار نگرانی کرده است.
به گزارش بیبیسی، پس از درگیریهای بودایی ها با مسلمانان در ایالت غربی راخین برمه در ماه گذشته، دولت در آن ایالت وضعیت اضطراری اعلام کرد. از آن زمان، به گفته عفو بین الملل، مسلمانان توسط ماموران و همچنین افراد بودایی مورد حمله قرار گرفته، کشته شده و یا بازداشت شده اند. اموال تعداد زیادی از خانواده های مسلمان نیز تخریب شده است.
بنیامین زاواکی، یکی از محققان سازمان عفو بین الملل، به بی بی سی گفته است که مسلمانان در برمه یک اقلیت قومی هستند و نه تنها از سوی بودایی ها قربانی خشونتهای قومی شده اند، بلکه مورد تعرض نیروهای امنیتی هم قرار گرفته اند.
کریس لووا، محقق دیگری که وضعیت اقلیت مسلمان برمه را دنبال می کند، به بی بی سی گفته است که صدها تن از مسلمانان بازداشت شده و تعدادی از آنها در بازداشت تحت شکنجه قرار گرفته اند. خانم لووا می گوید که مرحله اول خشونتها، حمله شهروندان بودایی به مسلمانان بوده است اما اکنون خشونتها وارد مرحله دومی شده و آن سرکوب دولتی مسلمانان است.
اما دولت برمه می گوید منطقه راخین “آرام” است و اعتراضات موجود در خصوص بدرفتاری با مسلمانان را “بی اساس” می داند. با این حال، دولت دسترسی خبرنگاران به منطقه را قطع کرده است.
منابع محلی می گویند که ماموران در تخریب اموال مسلمانان و دزدیدن اموال آنها شریک بوده اند و حتی اجازه داده اند که بودایی ها به مسلمانان تحت بازداشت حمله کنند.
تنشها در غرب برمه میان اکثریت بودایی و اقلیت مسلمان برای مدتی طولانی وجود داشته است. تین سین، رییس جمهور برمه، چند روز پیش گفته بود که “راه حل” برای قوم اقلیت (مسلمانان) اخراج شدن از کشور یا فرستاده شدن به اردوگاههاست. آوارگان مسلمان زیادی از برمه به بنگلادش پناه برده اند اما دولت بنگلادش می گوید که ظرفیت پذیرش پناهجویان بیشتری را ندارد.
تهران شهری است که با پیادهها قهر است. این تعبیری است که احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران از پایتخت ایران دارد. به عقیده او همه تبلیغاتی که در تهران انجام میشود متوجه سوارهرو است و کمتر به پیادهها توجه میشود.
عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران لازمه انسانی شدن شهری ماننده تهران را ایجاد هویت انسانی در شهر میداند و میگوید: «ملاک مدیریت شهر باید بر اساس انسان باشد نه ماشین؛ اگر به تبلیغاتی که انجام میشود نگاه کنید متوجه میشوید که همه این تبلیغات متوجه سوارهرو است و انگار متصدیان این کار با پیاده روها قهراند.
«مسجدجامعی»، در گفت وگو با CHN قسمتی از این بیتفاوتی شهر به پیادهروها را اینطور تشریح میکند: «تمام تابلوها پشتشان به پیادهها است و انگار کسانی که از پیادهرو حرکت میکنند شهروند نیستند و ناچاراند میلهها و قسمت ضمخت تابلوها را ببینند؛ در حالی که تصویر رنگارنگ تبلیغها رو به سمت خیابان دارد.»
به اعتقاد او پایتخت ایران یک شهر ماشینزده است و شهر ماشینزده هم مهمترین مسئلهاش انسان نیست بلکه ترافیک است.
او در ادامه با اشاره به اینکه هیچکدام از بزرگراههای ساخته شده در تهران سند مطالعاتی ندارد، میگوید: «این اسناد مطالعاتی باید نشان بدهد وقتی ما میخواهیم این بزرگراه را احداث کنیم چه بلایی بر سر مردم میآید . مثلا یکی از مباحثی که در اعلامیه جهانی حمایت از کودکان مطرح شده این است که کودکان برای رسیدن به مدرسه خودشان ناچار به عبور از بزرگراهها نباشند. مگر در شهر ما اصلا چنین چیزی ممکن است؟»
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور یکی دیگر از حقوق اساسی کودکان را دسترسی آسان و ارزان آنها به مدرسه و مهد کودک و زمین بازی میداند که در کلانشهر تهران امکانپذیر نیست. به عقیده او این موضوعات برای مدیریت شهری حاشیه است؛ چرا که کمتر پیش آمده کسانی وضعیت دسترسی کودکان به زمین بازی را بررسی کند و برای این موضوع چارهاندیشی کند.
مسجدجامعی با انتقاد از نگاهی که معطوف به ساخت بزرگراه است، اضافه میکند: تمام طرحهای ما معطوف به کشیدن بزرگراهها از این سوی شهر به آن سوی شهر بوده است. اولویت در شهر ما بزرگراه است و حتی آلودگی هوا هم نیست. در حالی که آلودگی هوا به تبع احداث بزرگراهها دارد خودش را به ما تحمیل می کند. اینکه شهر هشتاد روز تعطیل شده و تعداد کشته گان حوادث رانندگی زیاد شده چیزهایی هستند که بزرگراه ها به شهر تحمیل کرده اند.»
عضو شورای شهر تهران معتقد است محور تهران ماشین است و گویی همه تلاششان این است که دنبال ماشین بدوند. به گفته او در سی یا چهل سال اخیر این اولین بار است که یک نهاد مثل شورای شهر جرات کرده که مصوبهای تصویب کند مبنی بر اینکه پیادهرو ساخته شود. هرچند او چندان هم به اجرایی شدن این مصوبه خوشبین نیست.
خروج واگن های یک قطار باری در مسیر خط آهن جنوب در نزدیکی ایستگاه دورود، این مسیر را برای ساعت ها مسدود و برنامه سفر مردم استان خوزستان را نیز با اختلال رو به رو کرد.
روابط عمومی راه آهن جمهوری اسلامی ایران در این باره اعلام کرد: صبح امروز یک دستگاه واگن باری مخزن دار از خط ریلی محور جنوب در تونل حد فاصل قارون ـ بیشه ، از ریل خارج و موجب مسدود شدن این محور ریلی شد. حرکت کلیه قطارها در محور ریلی جنوب کشور به این علت تا پایان امروز لغو شده است.
راه آهن جمهوری اسلامی ایران از مسافران قطارهایی که امروز از این محور قصد تردد داشتند، پوزش خواسته و تاکید کرده که وجه بلیت خود را نیز تا یکماه از دفاتر فروش بلیت سراسر کشور دریافت کنند.
مدیر کل راه آهن جنوب هم در گفت و گو با واحد مرکزی خبر از لغو برنامه قطار عادی تهران ـ اهواز ساعت ۱۱:۳۰ و قطار فوق العاده۱ تهران ـ خرمشهر ساعت ۱۲:۴۰ و همچنین حذف قطار عادی اهواز ـ مشهد ساعت ۱۰:۲۰ ؛ قطار عادی اهواز ـ تهران ساعت ۱۱:۱۰ و قطار فوق العاده ۱ خرمشهر ـ تهران ساعت ۱۱:۵۰ از برنامه قطارهای امروز خبر داده است.
ایسنا هم گزارش داد که پیگیری های خبرنگارش از روابط عمومی راهآهن برای کسب اطلاعات بیشتر از جزئیات حادثه و خسارات و تلفات این سانحه بدون نتیجه بوده است.
بهار نیوز هم با اعلام اینکه در حال حاضر کلیه بلیتهای مسافران اهواز- مشهد و اهواز- تهران ابطال شده و بسیاری از مسافران همچنین در ایستگاه راه آهن و میدان اطراف آن در انتظار خبرهایی برای جایگزینی احتمالی قطار و دریافت بلیت جدید هستند؛ به نقل از یکی از مسافران اهوازی که قصد سفر به مشهد مقدس را داشته، نوشت: از ساعات اولیه صبح تمامی لوازم خود را جمع نموده و با خانواده از شوشتر به ایستگاه اهواز آمدهایم، اما مسئولان سالن گفتند که قطار ساعت ۱۰ به مقصد مشهد، لغو شده است.
جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران در آستانه ی سالگرد جان باختن “فاطمه باقری نژادیان فرد” با خانواده ی وی دیدار کردند.
به گزارش دانشجونیوز، “فاطمه باقری نژادیان فرد” ورودی سال ٨١ و دانشجوی سابق رشته ی مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت بود که جسم بی جانش در هشتمین روز مردادماه سال گذشته، در اطراف شهر ری پیدا شد.
شواهد موجود نشان می داد که وی قصد شرکت در مراسم پس از تشییع جنازه عزت الله سحابی دبیر کل ائتلاف نیروهای ملی مذهبی را داشته که در بین راه توسط افرادی که هنوز هویت آنان مشخص نیست ربوده شده است.
در این جلسه ” محمدباقر باقری نژادیان فرد” پدر فاطمه که خود از فعالین و مبارزان پیش از انقلاب بوده و در پیروزی آن نقشی اساسی داشته است، در ابتدا به بازگویی سابقه ی فعالیت های خود پرداخته و شرحی از بی مهری هایی که پس از انقلاب دیده است را برای دانشجویان بازگو کردند.
در ادامه این نماینده اصلاح طلب مردم کازرون در مجالس سوم و ششم، و از هواداران میرحسین موسوی در انتخابات سال ٨٨، با اشاره به تحت نظر بودن منزل مسکونی شان از ماه ها قبل، به دانشجویان گفت: فاطمه دختری باهوش، پاک، با تقوا، با عاطفه و حساس بود. در ابتدا به ما گفتند که دخترتان از کوه پرت شده و فوت شده است و جنازه ی دخترمان را ٢۴ ساعت بعد کنار کوه بی بی شهربانو (۶٠ کیلومتری خانه) درحالی که کوله ی کوه روی دوشش بوده است پیدا کرده اند. درحالی که فاطمه چنین کوله ای نداشت و حتی آن روز که از خانه خارج شد نیز قصد کوه رفتن نداشت. اصلا دختر ما اهل کوهنوردی نبود و آن روز حتی کفش کوه هم نپوشیده بود و ساعتی که از خانه خارج شد هم موقع مناسبی برای کوهنوردی نبود.
پس از اعتراض ما به این موضوع اعلام کردند که دخترمان به مرگ طبیعی مرده است. دو ماه بعد از آن در بررسی مجدد اعلام شد که دخترمان با قرص برنج، خودکشی کرده است. هنگامی که جسد او را تحویل گرفتیم پاهایش زخمی بود. ولی طبق نظر پزشک قانونی مرگ در اثر این ضربات نبوده است. شاید فشار طاقت فرسا، علت مرگ بوده است.
پدر شهید فاطمه باقری نژادیان فرد همچنین در رابطه با نحوه ی پیگیری ماجرای این قتل و تهدیدهای نیروهای امنیتی افزود: در طول این یک سال به تمامی سران مملکتی نامه زدیم و موضوع را پیگیری کردیم. ذره ای شک ندارم که نیروهای امنیتی فاطمه را کشته اند.
تنها سوالی که داریم این است که فاطمه به چه گناهی کشته شده است؟ دستم به جایی نمی رسد و به خدا واگذار کرده ام اما به یاری خدا تا آخر ایستاده ام. بعد از شهادت فاطمه و در مراسم چهلم تهدیدم کردند که اگر ادامه بدهم فرزندان دیگرت نیز در خطر می افتند ولی جواب من این بوده است که مکتبی که شهادت دارد، ذلت ندارد! در روزهایی که من به جرم توهین به شاه در زندان بودم خانواده ام به ملاقات من آمدند در راه بازگشت ایشان، ساواک مادر و دو برادرم را در جنایتی هولناک در آتش سوزاند و به شهادت رساند. این فاجعه کینه ای عمیق در دل من نسبت به حکومت پهلوی نهاد. اما شهادت دختر مظلومم برایم هزاران بار سوزنده تر است و هرگز از آن نخواهم گذشت.
در پایان دانشجویان با تقدیم تابلوی نقاشی از چهره ی فاطمه به خانواده ی ایشان، ضمن ابراز همدردی و تاسف، بر لزوم آگاهی بخشی در مورد نحوه ی به شهادت رسیدن مظلومانه ی فاطمه در بین اقشار مختلف جامعه از جمله دانشگاهیان، و ایستادگی در راه و اهداف بحق وی تاکید کردند.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
«یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! روزه بر شما مقرر شده است، همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود، تا شاید که پرهیزگار شوید» (بقره/۱۸۳).
نه تنها هدف روزه، بلکه هدف همه احکام و دستورات دینی و بلکه هدف کل دین پارسایی انسان هاست. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «پایه دین پارسایی است» و می فرماید: «هر چیزی بنیادی دارد و بنیاد ایمان پارسایی است» (کنز العمال، ح۷۳۰۰ و ۷۲۸۴). امام علی(ع) پارسایی را بهترین سنگر و سپر می شمارد و می فرماید: «هیچ سنگری بهتر از پارسایی نیست» و می فرماید: «پارسایی، سپر است» (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱ و ۴). اما پرسش این است که مگر انسان هدف کدام تیرهاست که نیاز به سنگر و سپر دارد؟
در فرهنگ دینی بزرگ ترین مانع نجات و رستگاری گناه است که از آن به حرام یا نافرمانی و مانند آن تعبیر می شود. گناه همراه و قرین ظلم و ستم است، چه ظلم به خود و چه ظلم به دیگران. در واقع گناه به معنای تضییع حق است، چه حق خدا و چه حق دیگر انسان ها. به هر حال تقوا و پارسایی جلو گناه، یا ظلم، یا تضییع حق را، که مهم ترین مانع رستگاری انسان است، می گیرد. امام علی(ع) می فرماید: «پارسایی مانع ارتکاب حرام ها می شود» و می فرماید: «ریشه پارسایی دوری کردن از گناهان و پرهیز از حرام است» (غرر الحکم، ح۱۴۳۶ و ۳۰۹۷) پارسایی چنان در دین مهم است که هیچ عملی بدون آن ارزش ندارد. خداوند تنها اعمال پرهیزگاران را می پذیرد (مائده/۲۷). امام علی(ع) می فرماید: «عبادتی که با پارسایی نباشد، خیری ندارد» (المحاسن، ج۱، ص۶۵) و امام صادق(ع) می فرماید: «تلاش در عبادت اگر با پارسایی نباشد، سودبخش نیست» (کافی، ج۲، ص۷۷).
به هر حال بالاترین درجه و مقام در دین و کمال و سعادت انسان پرهیزگاری و پارسایی است. خداوند می فرماید: «ارجمندترین و گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست» (حجرات/۱۳). امام علی(ع) می فرماید: «کلید ارجمندی پرهیزگاری است» و می فرماید: «هیچ کرامتی عزیزتر از پرهیزگاری نیست» (بحارالانوار، ج۷۸، ص۹ و ج۷۰، ص۲۸۸).
نتیجه پرهیزگاری و پارسایی را امام علی اصلاح نفس و دین می شمارد: «نتیجه پارسایی درست شدن نفس و دین است» (غرر الحکم، ح۴۶۳۶).
پس انسان پارسا و پرهیزگار یعنی انسان صالح، انسانی که همه وظایف الهی و انسانی و اخلاقی خود را انجام می دهد و حدود و مرزها را رعایت می کند و هیچ حقی را پایمال نمی کند و در یک کلمه متخلق به اخلاق نیکوست، چنان که امام علی(ع) می فرماید: «تقوا رئیس اخلاق است» (نهج البلاغه، حکمت۴۱۰). و هدف دین با تمام اصول و فروعش ساختن یک چنین انسانی است.
روزه عبادتی از عبادات است که هدفش ساختن انسان هایی پرهیزگار و پارسا است. اما باید توجه داشت که پارسایی و پرهیزگاری هرگز یک امر ظاهری و بیرونی نیست. انسان پرهیزگار انسانی است که درونش متحول شده و ضمیرش آراسته و دلش پیراسته گردیده و به تبع این انقلاب درونی ظاهرش زیبا و خداپسند گشته است. پس این تحول یک تحول درونی است که در بیرون و ظاهر، آثار خود را نشان می دهد. اما ظاهری آراسته که از آراستگی درون ناشی نشده باشد نه تنها ارزش ندارد، بلکه چه بسا ضد ارزش باشد؛ چرا که نشان از نفاق و دورویی و ریاکاری می دهد.
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «خداوند تعالی می فرماید: کسی که جوارح و اندامهایش از حرام های من روزه ندارد مرا چه حاجت که به خاطر من از خوردن و آشامیدن خودداری ورزد» (الفردوس، ج۵، ص۲۴۲؛ به نقل از گزیده میزان الحکمه، ص۴۶۲).
روزه به معنای تمرین پارسایی و پرهیزگاری است و پارسایی و پرهیزگاری از درون انسان ناشی می شود و با همه اعضا و جوارح انسان سر و کار دارد. امام علی(ع) می فرماید: «روزه دوری کردن از حرام هاست، آن گونه که آدمی از خوردن و آشامیدن خودداری می کند» (بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۹۴).
زهرای مرضیه، دخت گرامی پیامبر(ص)، می فرماید: «اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه کارش می آید» (دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۶۸) و امام صادق(ع) می فرماید: «هرگاه روزه گرفتی باید گوش و چشم و مو و پوست و دیگر اعضای تو نیز روزه داشته باشند» (کافی، ج۴، ص۸۷).
پس انسان روزه دار با تمام وجودش روزه دار است و در یک ماه تمرین پارسایی و پرهیزگاری می کند تا این امور ملکه او گردد و آنگاه که عید فطر را جشن می گیرد انسانی دیگر شده باشد. اما انسان دیگر شدن تنها و تنها با اصلاح درون ممکن است و نه تزئین ظاهر. انسانی که روزه گرفته و تمرین خودسازی کرده همه فریب ها و ریاکاری ها و دروغ ها و خدعه ها را کنار نهاده و پاک و خالص گردیده است و این فلسفه واقعی روزه است چنان که زهرای مرضیه(س) می فرماید: «خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود» (بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۶۸).
پس کار اصلی روزه با ظاهر انسان ها نیست و بلکه با باطن و درون آنان سر و کار دارد. نتیجه روزه در دل انسان ها ظاهر می شود و نه صرفا در ظاهر آنان چنان که امام باقر(ع) می فرماید: «روزه آرام بخش دل هاست» (امالی الطوسی، ص۲۹۶).
اگر همه اصول و فروع دین و از جمله روزه برای انسان سازی است، به این معنا که در پی ساختن انسان هایی پارسا و پرهیزگار است، و اگر پارسایی و پرهیزگاری از درون انسان ناشی می شود و در دل و ضمیر او ریشه دارد، پس همه کسانی که در پی ترویج و تبلیغ دین هستند باید روش های خود را اصلاح کنند. آنان باید با روش و شیوه ای سخن بگویند که در دل انسان ها حرکت و انگیزه ایجاد کند. تبلیغ دین با روشی که حداکثر، ظاهر انسان ها را تسلیم می کند و قلب و دل آنان را می رماند تبلیغ و ترویج دین و دینداری نیست و بلکه مبارزه با دین است. این روش ها هرگز انسان های پارسا و پرهیزگار درست نمی کند. این روش ها که معمولا در حکومت هایی که شعار دین می دهند بیشتر دیده می شود، باعث می شود که مردم به دو دسته تقسیم شوند. گروهی تلاش می کنند که ظاهر خود را آن گونه که حاکمان می خواهند بیارایند تا به پستی و مقامی و جایگاهی و مالی و منالی و … برسند. پس این روش از یک سو منافق پرور است. و از سوی دیگر دیگرانی و به ویژه جوانان با توجه به روحیه جوانی به لجبازی رو می آورند و به عمد ظواهر دینی را نادیده می گیرند. پس این روش و شیوه دو محصول بیشتر ندارد؛ یا انسان هایی منافق و ریاکار و دو رو بار می آورد و یا انسان هایی لجباز و هنجار شکن. آنچه مسلم است نتیجه این روش پرورش انسان هایی پارسا نیست. برخورد خشن و نادرست برای اجرای ظاهر دین و عدم توجه به باطن دین، که اخلاق و معنویت و پارسایی است، دین را در جامعه نابود می کند چرا که نفرت ایجاد می کند. جوانی که از یک مصاحبه برای گزینش بازگشته بود می گفت از بس دروغ گفتم از خودم نفرت دارم. پرسیدم چرا دروغ گفتی، مگر پرسش ها چه بود؟ گفت پرسش ها این بود: به چه کسی رای داده ای؟ آیا نماز جمعه شرکت می کنی؟ آیا در راهپیمایی فلان روز شرکت کرده ای و …
جوان می گوید برای چه باید در نماز جمعه شرکت کنم. مگر نماز جمعه برای یاد خدا نیست؟ مگر نماز جمعه برای پارسایی نیست؟ امام جمعه در خطبه جمعه یک مرجع تقلید را به انگلیسی بودن متهم می کند. شخصیت های شناخته شده را به دریافت پول از خارج متهم می کند و … آیا این امام جمعه می تواند به پارسایی دعوت کند. نماز جمعه ای که در آن شعار بر علیه افراد داده می شود و هرگونه اتهامی به آنان زده می شود و … آیا شرکت در این نماز جمعه حرام نیست؟ جوان می گوید چگونه من باید در راهپیمایی فلان روز شرکت می کردم در حالی که اصل آن از یک دروغ بزرگ آغاز شده بود. به کسانی که دلباخته امام حسین(ع) بودند اتهام زده شد که به آن حضرت جسارت کرده اند و …
بگذریم؛ ماه مبارک رمضان در پیش است. عالمان دین وظیفه دارند که به تقوا و پرهیزگاری دعوت کنند. عالمان دین باید مردم را متوجه اخلاق و معنویت گردانند. آنان باید به رعایت حقوق انسان ها توجه دهند. آنان باید در مقابل بی اخلاقی هایی که در جامعه می بینند فریاد بزنند. آنان باید برای انسان هایی که بدون هیچ وجه شرعی و قانونی مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند صدای عدالتخواهی اشان بلند شود. اما اگر از عالمان در این زمینه ها سکوت ببینیم و تنها برای امری ظاهری، که چه بسا وجه شرعی نیر نداشته باشد، فریادشان بلند شود باید عمیقا افسوس بخوریم.
مدیری ورزشی صدایش بلند می شود که مسابقات فوتبال در ماه مبارک رمضان حرمت این ماه را می شکند و … سیل استفتائات به سوی مراجع تقلید سرازیر می شود. گویا برخی از مراجع خواسته این مدیر ورزشی را تکرار می کنند. این در حالی است که این مسابقان سالهاست که در ماه مبارک رمضان برگزار می شود و صدای هیچ کس درنیامده است. عجیب است. آیا فوتبال یکی از مبطلات روزه است؟! جواب مرجع تقلید این باید باشد که مبطلات روزه مشخص است و روزه خواری حرام است؛ اما فوتبال و بسیاری از مسابقات ورزشی دیگر مبطل روزه نیست و حتی اگر در روز برگزار شود مشکل شرعی ندارد.
اما اینکه آیا برگزاری این مسابقات در این ماه لازم است یا نه و آیا می توان به تعویق انداخت یا نه و تعویق انداختن آن چه هزینه هایی دارد و … اموری است که نه در تخصص مرجع تقلید است و نه با شان و جایگاه او ارتباط دارد. البته جالب است که حتی اگر مسابقات به تعویق بیفتد باز تیم ها برای حفظ آمادگی باید تمرین کنند و باید چندین مسابقه دوستانه در همین ماه مبارک برگزار کنند و … آیا آن مدیر این امر را نمی داند؟ آیا این استفاده ابزاری از دین نیست؟ آیا مدیر محترم برای اینکه تیمش آماده نیست و نیاز به فرصت دارد، از دین به عنوان ابزار استفاده نمی کند؟ آیا این شعارهای ظاهری از این جهت نیست که جامعه و نظام ما اینگونه می طلبد و مدارج ترقی را تنها با این شعارها می توان پیمود؟
به هر حال فوتبال امروزه یک شغل است و اگر مسئولان تشخیص می دهند که اجرای آن در ماه مبارک رمضان ضرورت دارد و اگر روزه داری برای فوتبالیستی که در این ماه مسابقه می دهد سخت یا شاق است می تواند از سفر شرعی استفاده کند و البته مانند دیگر مشاغل سخت است.
به هر حال این نمونه ای بود از استفاده ابزاری از دین و توجه بیش از حد به امور ظاهری و ظاهرسازی و … و عالمان دین باید به این امور توجه داشـه باشند و به جای پرداختن به اموری که در شان و تخصص آنان نیست، به امور اصلی دین که اخلاق و شریعت و حقوق انسان هاست بپردازند.
مراسم بزرگداشت شهدای کهریزک در مسجد نور تهران، امسال در فضایی متفاوت برگزار شد و با سر دادن شعار از سوی حاضران علیه سخنران مراسم، به طور نیمه کاره پایان یافت.
در حالی که خبرگزاریها و منابع رسمی به ارائه گزارش های شبیه به هم و غیر واقعی از این مراسم بسنده کردند، گزارش کلمه از حاشیه های مهمتر از متن در این برنامه خبر می دهد.
به گزارش خبرنگار کلمه، مراسم سومین سالگرد شهادت قربانیان بازداشتگاه کهریزک روز پنج شنبه ۲۹ تیرماه در مسجد نور واقع در میدان فاطمی تهران، در فضایی متفاوت برگزار شد و برخلاف مراسم دو سال گذشته، امسال این مراسم به دلیل سر دادن شعار علیه سخنران از سوی حاضران، نیمه کاره پایان یافت.
بر اساس این گزارش، در میانه برنامه و در حالی که مراسم به روال همه برنامه های رسمی ختم و بزرگداشت در حال انجام بود، ناگهان سخنران از لفظ “فتنه” برای توصیف وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ استفاده کرد که این سخن وی با واکنش از سوی زنان حاضر در مسجد مواجه شد و آنان با سر دادن شعارهای “الله اکبر” و “یاحسین میرحسین” از ادامه سخنان او جلوگیری کردند.
این اعتراض، در ادامه با همراهی مردان حاضر در مراسم رو به رو شد و در نتیجه سخنران مجبور شد مراسم را نیمه کاره رها کند. جوانانی که در این مراسم با نماد سبز حضور یافته بودند نیز با این اعتراض همراهی کردند.
این گزارش حاکی است، در حاشیه این مراسم در مقابل مسجد نور و همچنین در سالن محل برگزاری مراسم پلاکاردهایی با عنوان “شهدای مظلوم کهریزک” و “یادشان سبز” نصب شده بود.
در پایان مراسم نیز تعدادی از خانوادههای جانباختگان نسبت به عدم رسیدگی مسئولان قوه قضائیه به پرونده فرزندان خود و عدم مجازات آمران و عاملان این جنایت به شدت اعتراض کردند.
نکته قابل توجه در این مراسم این است که امسال بر خلاف سال های گذشته جای بسیاری از چهره های شناخته شده نظام خالی بود. حسین محمدی، نماینده دفتر رهبری، یکی از این شخصیت ها بود که سال گذشته به عنوان نخستین میهمانان وارد سالن اجتماعات مسجد نور شد اما امسال حضور نداشت. همچنین چهره هایی چون محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ منوچهر متکی، وزیر سابق امور خارجه؛ داود دانش جعفری، وزیر پیشین اقتصاد و دارایی؛ حجتالاسلام علوی، عضو مجلس خبرگان رهبری و جواد منصوری، سفیر سابق ایران در چین نیز سال گذشته در مراسم حضور داشتند و امسال از غایبین این مراسم بودند.
اما در عوض، در مراسم امسال چهره هایی همچون سردار حسین علایی، علی شکوری راد، محمد کیانوش راد، رضا طلایینیک، امیرعلی امیری مدیر سایت تابناک حضور داشتند.
همچنین بر اساس گزارش خبرنگار کلمه، در بیرون از مسجد نیز نیروهای امنیتی سعی در پراکنده کردن مردم داشتند اما برخی از شرکت کنندگان در مراسم، همچنان به اعتراض در خیابان ادامه دادند.
برخی از نیروهای امنیتی نیز با برخی از خبرنگاران و عکاسان خبری رسانه های مستقل و اصلاح طلب برخورد می کردند و می خواستند به هرنحوی که شده از تهیه و انتشار عکس ها و مطالب مربوط به این مراسم جلوگیری کنند. به گفته شاهدان عینی، حداقل یک عکاس و خبرنگار نیز برای ساعتی بازداشت شدند.
خبرگزاری های رسمی کشور اما در گزارش هایی شبیه به هم، که بیشتر به متن های دیکته شده از بالا شبیه به نظر می رسد، به گزارش رسمی این مراسم و سانسور جزئیات بالا بسنده کردند. بر اساس این گزارش ها، در حاشیه مراسم برگزار شده، عبدالحسین روحالامینی در جمع خبرنگاران از ادامه پیگیریهای صورتگرفته در مورد پرونده کهریزک خبر داد و گفت: “در مراسم هفته قوه قضائیه که در مشهد برگزار شد، بنده گلایه هر سه خانواده را در خصوص رسیدگی به پرونده سه قاضی کهریزک خدمت رهبری و مقامات قضایی رساندم.”
او همچنین درباره اظهارات محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه، در مورد قرار داشتن پرونده مرتضوی در وضعیت “ابهام” نیز گفت: “بهتر است در اینباره از خود ایشان سؤال کنید. زیرا بنده کارشناس سیاسی نیستم.” روحالامینی در پایان نیز بار دیگر اعلام کرد که “روزشماری میکنیم تا دادگاه رسیدگی به پرونده این قربانیان برگزار شود.”
با گذشت سه سال از شکایت خانواده قربانیان شکنجه های بازداشتگاه کهریزک، هنوز حکمی از سوی قوه قضاییه در این باره صادر نشده است و به جای محاکمه و مجازات آمران و عاملان این جنایت، سعید مرتضوی از متهمان اصلی این جنایت هم ارتقاء مقام پیدا کرده و به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی منصوب شده و در مقابل، روزنامه نگارانی همچون مهدی محمودیان به علت افشای این جنایت، محکوم و زندانی شده اند.
درباره جزئیات این پرونده، مصاحبه صالح نیکبخت وکیل خانواده یکی از قربانیان را در اینجا بخوانید. بیوگرافی شهدای این جنایت و اظهارات خانواده های ایشان را نیز در اینجا ببینید.
مجمع روحانیون مبارز با ارسال پیامی به مهدی کروبی، درگذشت خواهر وی را تسلیت گفت.
این تشکل روحانیون اصلاح طلب با دریغ فراوان از این که امکان عرض تسلیت حضوراً مقدور نیست، خطاب به کروبی نوشته است: بدون شک شما که با استقامت و بردباری مصائبی را که در راه انجام وظائف دینی و ملی خود تحمل کرده و می کنید این ضایعه مولمه را نیز که تقدیر الهی است با صبر و شکیبایی پذیرا خواهید بود.
متن این پیام به نقل از دی پرس در ادامه می آید:
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ مهدی کروبی
با تاسف و اندوه فراوان از درگذشت خواهر محترمتان مادر سرافراز شهید، اطلاع حاصل شد. بدون شک شما که با استقامت و بردباری مصائبی را که در راه انجام وظائف دینی و ملی خود تحمل کرده و می کنید این ضایعه مولمه را نیز که تقدیر الهی است با صبر و شکیبایی پذیرا خواهید بود.
با دریغ فراوان که امکان عرض تسلیت حضوراً مقدور نیست، بدینوسیله مراتب همدردی خود را با جنابعالی و دیگر بازماندگان آن مرحومه ابراز میداریم، برای آن خواهر محترم رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت می نمائیم.
مجمع روحانیون مبارز
محمدمهدی مهریزی معنا کردن عبادت به مناسک و شعائر مذهبی را اشتباه می داند و مشکل امروز جوامع را بی اخلاقی عنوان می کند. وی معتقد است که باید حقوق و اخلاق نسبت به مناسک و شعائر در اولویت قرار گیرند. او که تاکید دارد باید اولویت ها در دین را بشناسیم، از این موضوع انتقاد می کند که گاهی وقت ها مناسک و شعائر در جوامع اسلامی به عنوان هویت دینداری تلقی می شوند و با این رویکرد از اخلاق و حقوق رها می شوند.
این پژوهشگر حوزوی در گفت وگو با شفقنا در بیان رابطه حقوق و اخلاق، به تعبیری که قرآن برای پیامبر (ص) درخصوص هدف از بعثت ذکر می کند، اشاره و تصریح می کند: خداوند زمانی که هدف از بعثت را ذکر می کند می فرماید؛ “لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط“ . در اینجا قسط به معنای ادای حقوق است و اینکه مرز بین من و دیگری باید رعایت شود. پیامبر گرامی اسلام نیز می فرماید که من آمده ام تا دینم را تکمیل کنم. چراکه برخی مسایل در قرآن نیست و جزو حقوق به حساب می آید. یعنی انسانها در زندگی به جایی می رسند که باید حریم ها و حقوق را رعایت و ادا کنند تا بعد از آن به فضایل اخلاقی دست یابند.
مشکل جامعه، بی اخلاقی است
او مشکل جامعه را مشکل بی اخلاقی می داند و می گوید: متاسفانه یکی از مشکلات در جوامع، عدم ادای حقوق است یعنی حریم ها را می شکنیم و آنچه از آن ما نیست، بر آن تعدی می کنیم لذا اینکه حریم ها رعایت شود و حقوق در جامعه مستولی شود، جزو فلسفه بعثت و گام اول تمامی پیامبران و به ویژه پیامبر گرامی اسلام است.
حقوق، کف دینداری است و دینداری از حقوق ایجاد می شود
مهریزی با تاکید بر اینکه اگر کسی بتواند ادای حقوق و حریم ها را رعایت کند، قطعا می تواند به مراحل بالاتر از آن یعنی اخلاق متشکل از حسن ظن، ایثار، تواضع، احسان و… برسد، بیان می کند: طبق آموزه های دینداری، حقوق، کف دینداری است و دینداری از حقوق ایجاد می شود یعنی کسی که حق و حقوق جامعه و افراد و حتی خداوند را رعایت نمی کند، در کف دینداری است اما اگر از این مرحله گذشت و حق خدا و مردم را ادا کرد، تازه وارد حوزه اخلاق شده است.
بسیاری از مسایلی که به عنوان اخلاق تلقی می شود، جزو حقوق هستند
این کارشناس امور مذهبی با بیان اینکه بسیاری از مسایلی که به عنوان اخلاق تلقی می شود، جزو حقوق هستند، اظهار می کند: در روابط بین انسان ها، پایبندی به پیمان ها و عمل به وعده ها قرار دارد که عمل به وعده در حقوق و ما قبل اخلاق است؛ البته اگر وعده دادیم تا کاری انجام شود، اخلاق هم تاکید می کند که باید انجام شود اما اگر انجام ندهیم، مساله ای یک طرفه است.
تهمت و دروغ در حوزه حقوق قرار می گیرند
او تصریح می کند: تهمت و دروغ هم در حوزه حقوق قرار می گیرند، چون با این عمل حریم ها شکسته می شود. کسی که به یک مقدار از حقوق ملتزم می شود، در عمل، در ادای حقوق تاثیر دارد؛ همانند رابطه تعلیم و تربیت که ما می گوییم؛ دانش قبل از تربیت است، اما تربیت خود آمادگی هایی را برای تعلیم فراهم می کند و از نظر رتبه و جایگاه، او باید حاصل شود و نسبت به هم تاثیر دارند.
خداوند رسیدن به اخلاق را در پاکی و تقوا می داند
این استاد دانشگاه در عین حال با تاکید بر اینکه خداوند علاوه بر آیه“ لیقوم الناس بالقسط ” در آیات دیگر هم رسیدن به اخلاق را در پاکی و تقوا می داند، می افزاید: خداوند در آیه “وأن تعفوا أقرب للتقوى“ ، عفو را مظهر تجلی اخلاق و در آیه اعدلو هو اقرب للتقوی، عدل را مظهر تجلی حقوق می داند که این دو با هم انسان را به تقوا می رسانند یعنی کسی که فقط حقوق را رعایت کند و به اخلاق نرسد، در مرحله نهایی کامل شدن انسان نقص دارد.
مهریزی با بیان اینکه در آموزه های دینی مساله ای دیگری هم تحت عنوان عبادات وجود دارد که قرآن در آیه “وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون ” به آن تاکید می کند، به شفقنا می گوید: خداوند می فرماید که ما انسانها را جز به عبادت خلق نکردیم. یعنی خداوند با اشاره به آیه اول یعنی “لیقوم الناس بالقسط ” و این آیه، رابطه و نسبتی را بین فلسفه بعثت و خلقت بیان می کند. چراکه قطعا این دو باید در تکمیل یکدیگر باشند تا انسان را به سرمنزل نهایی برسانند.
معنا کردن عبادت صرفا به مناسک و شعائر مذهبی، اشتباه است
او می افزاید: البته گاهی اوقات عبادت را به مناسک و شعائر مذهبی معنا می کنند که این مساله اشتباه است یعنی در آیات قرآن از یک عبارتی نام می برد که ممکن است شما با آن به تقوا برسید، به عنوان مثال می گوید که “یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تـتـقون” یعنی روزه بر شما نوشته شده و از مناسک دینداری است، اما لعلکم دو تعبیر دارد که یا برای تردید است و می گوید شاید برسید یا برای غایت است و می گوید برای اینکه برسید اما در نهایت در هر دو معنا، مناسک و شعائر قبل از تقوا هستند.
متاسفانه گاهی صرف مناسک و شعائر در جوامع اسلامی به عنوان هویت دینداری تلقی می شوند
مهریزی با بیان اینکه متاسفانه گاهی اوقات صرف مناسک و شعائر در جوامع اسلامی به عنوان هویت دینداری تلقی می شوند و با این رویکرد از اخلاق و حقوق رها می شوند، می گوید: اینها یک منظومه اند. در این حال گاهی اوقات کارهایی مانند روزه گرفتن و نماز شب خواندن را برای افراد بیان می کنند، اما از ارزشها و ضریب های دینداری او غافل می شوند. در صورتیکه در ضریب های دینداری، حقوق و اخلاق ضریب بالا دارند. البته کسی که حقوق و اخلاق را رعایت کند، اما مناسک و شعائر مذهبی را رعایت نکند، دیندار نخواهد بود.
گاه یک مساله مهم، در جای اهم قرار می گیرد و اهم به پشت صحنه می رود
استادیار دانشکده علوم حدیث ادامه می دهد: بنابراین یکی از اشتباهاتی که در بحث دینداری و در نظام فکری یا نظام عملی صورت می گیرد و منشأ مشکلات می شود، همان تعیین جایگاه نشدن یا مشخص نبودن ضریب است لذا می بینیم که یک مساله مهم، در جای اهم قرار می گیرد و اهم به پشت صحنه می رود. به عنوان مثال در یک حکومت، آن مقدار که بر روی حجاب سرمایه گذاری می شود، برای رعایت حقوق یکدیگر و اخلاق سرمایه ای نمی شود. چراکه به غلط تصور می کنند، اگر اینها نباشد، دینداری هم نیست. در صورتی که از آموزه های دینی غیر از این استفاده می شود یعنی ما به عنوان یک جامعه دینی اگر می خواهیم نشان دهیم که این جامعه چه پایه ای از دینداری را دارد، باید نشان دهیم که کدام یک باید در اولویت قرار گیرد، نه اینکه یکی را اهمیت دهیم و دیگری را کنار بگذاریم.
باید حقوق و اخلاق را نسبت به مناسک و شعائر در اولویت قرار دهیم
او با تاکید بر اینکه باید اولویت ها در دین را بشناسیم، بیان می کند: وقتی از حقوق و اخلاق صحبت می کنیم، آن را نیز باید نسبت به مناسک و شعائر در جایگاه والای خود قرار دهیم.
مهریزی که معتقد است در این برنامه ریزی حکومت و فرد و جامعه باید هر کدام سهم خود را اجرا کنند، اظهار می کند: ما باید بدانیم که فرد دیندار کیست؟ جامعه دیندار چیست؟ و حکومت دیندار کدام است؟ لذا این بحث برای هر سه به کار می رود و منظومه ای است که همه در آن قرار دارند یعنی من مسلمان و دیندار نباید تصور کنم که اگر نماز خواندم و روزه گرفتم، کار دینداری من تمام است بلکه باید بدانم که مناسک و شعائر جزو دین هستند اما در کنار اجزای دیگر مانند حقوق و اخلاق، مسلمان را مسلمان می کند.
حقوق، اخلاق، مناسک و شعائر از اجزای دینداری هستند که همه به عبودیت می رسند
او با تاکید بر اینکه حقوق و اخلاق و مناسک و شعائر که از اجزای دینداری هستند، همه به رهایی انسان یعنی عبودیت می رسند، می گوید: همه این مسایل، انسان را به عبودیت می رسانند، اما نسبت آنها با هم فرق می کند؛ لذا فلسفه خلقت بالاتر از فلسفه بعثت است. چرا که پیامبر هم در تکمیل دین به اخلاق و حلقه های آن می پردازد، به عنوان مثال امانتداری از حلقه های اول است، عفو و گذشت و حسن ظن از حلقه های دوم اخلاق و احسان و ایثار جزو حلقه های سوم به حساب می آیند که فراتر از همه آنهاست و پیامبر آمده است تا انسانها را به این مرحله برساند. یعنی همه پیامبران که برای تحقق عدالت جامعه انسانی و بشری آمده اند، پیامبر اسلام در میان آنها راه های بیشتری را که در نهایت به عبودیت و بندگی می رسد را نشان می دهد.
متاسفانه بسیاری مواقع فقط درگیر مناسکیم که در بعضی اوقات به خرافه می انجامد
مهریزی اظهار می کند: یک فرد دیندار باید تمام این منظومه را داشته باشد تا معنی واقعی دینداری شکل گیرد. متاسفانه ما بسیاری از مواقع فقط درگیر مناسک و شعائر هستیم که در بعضی اوقات نگاهمان سطحی شده و به خرافه می انجامد. اما اگر جایگاه و ضریب این مسایل در دینداری مشخص شود، دینداری واقعی صورت خواهد گرفت.
او می گوید: امیرالمومنین (ع) هم وقتی جامعه دینی را معرفی می کند، می گوید که پیامبر بارها فرمودند که “لن تقدّس امۀ لایؤخذ للضعیف فیها حقّه من القوی غیر متعتع“. به گفته پیامبر اسلام (ص)، جامعه ارزشی و جامعه دینی، جامعه ای است که ضعیف بدون دغدغه حق خود را از قوی بگیرد بنابراین یکی از نتایج توجه به شاخصه های دینداری، این است که هر کس اولویت های خود را می داند و در سنجش دینداری به خطا نمی رویم و تلقی و نگاه ما از دینداری تصحیح می شود.
اولویت اول حکومت دینی باید رفاه، امنیت و اصلاح امور مردم باشد
این کارشناس امور مذهبی با بیان اینکه اولویت اول حکومت دینی باید رفاه و امنیت و اصلاح امور مردم باشد، تصریح می کند: اگر مقوم های دینداری در سه قلمرو حکومت و جامعه و فرد شناخته شود و اولویت این مقوم ها با نگاه درون دینی باشد، قطعا به جایگاه مطلوبی خواهیم رسید؛ اما متاسفانه در جامعه ما وزنی که به مناسک داده می شود به باقی مسایل مثل اخلاق و حقوق داده نمی شود.
مناسک و شعائر ساده ترین روشی است که تضاد منافع در آن وجود ندارد
او معتقد است: اولویت دادن به مناسک و شعائر از طریق متولیان دین صورت گرفته و از این طریق به حکومت و عالم دانشگاهی سرایت کرده است. مناسک و شعائر ساده ترین روشی است که تضاد منافع در آن وجود ندارد و انسانها خیلی زود به آن می رسند وتصور می کنند که چون نماز می خوانند به جایی وصل شده و همه مشکلاتشان حل خواهد شد. در صورتی که این افراد همانند سپاه مقابل امام حسین (ع) هستند که در شب عاشورا قرآن و نماز شب خواندند و به تعبیر دکتر شریعتی همانند کسی هستند که تمام ماه شراب می خورد و آخرین روز، روضه می گیرد و گریه می کند و تصور می نماید که گناهانش پاک شده اند.
معصومه ابتکار
بسیاری گفته اند که «نه» گفتن به تمایلات و خواهش های نفس، بالاترین درجه وجود و شرافت انسان است. در مقابل نیز بحث های زیادی صورت گرفته که آیا میل و خواهش های انسان لزوما در تقابل با عقل و اندیشه قرار می گیرد؟ ویا آیا اصلا ضرورتی برای مهار خواهش ها با افسار عقل وجود دارد؟
این بحث ها تداعی گر موضوع مشهور جدال عقل و نفس است. البته از هر زاویه و دیدگاهی که به موضوع بنگریم در اینکه رفتار انسان ها متاثر از افکار و عقاید و تمایلات درونی آنهاست و اینکه این تمایلات در صورت فقدان چارچوب اخلاقی و اصول رفتاری می تواند ابعادی غیرانسانی ناشی از زیاده خواهی، خود محوری، خشونت و در نتیجه آسیب به دیگران و به خود منتهی شود، تردیدی نیست. انسان های متعالی مراقب افکارشان هستند. زیرا افکار، رفتار فرد را هدایت می کند و رفتار فرد شخصیت او را می سازد. شخصیت نیز آینده و مسیر زندگی فرد را رقم می زند.
شاید از این رو، رمضان تمرین سیر انسان به سوی نظامی اخلاقی و رفتاری متعالی باشد. رمضان تمرین «نه» گفتن به تمام میل ها و خواهش هایی است که می تواند انسان را از شرافت خویش دور کند. تمایلاتی که سبب بروز نقاط ضعف در شخصیت انسان شده و او را در مقابل سختی ها و فشارها و یا در مقابل طمع قدرت و ثروت خوار و ذلیل می کند. تاریخ همواره شاهد وجود انسانی هایی بوده که نتوانستند بر افکار و رفتار خود مهار اخلاق زنند و در نتیجه لطمات و آسیب های فراوانی را به جامعه خویش وارد کرده اند. بنابراین اگر رمضان تمرینی برای تعالی انسان باشد تا افکار و رفتار خود را به کنترل خویش درآورده، به زشتی ها و پلیدی ها پی ببرد و آنها را از خود دور کند، فرصت مغتنمی به حساب می آید.
از این رو بسیار شنیده ایم که رمضان و روزه تنها بستن دهان بر طعام نیست، بلکه بستن دهان بر دروغ و تهمت و ناسزاست، فرو خوردن خشم است و سد کردن راه افکار نادرست. اما شنیدن کی بود ماندن دیدن؟
رمضان های ما همچنان تنها به بستن دهان ها محدود شده و از همین روست که باور چنین اعتقاداتی برای بسیاری از مردم سخت گشته است. بسیاری، دیگر باور ندارند که دروغ هم روزه را باطل می کند و بسیاری نیز متاسفانه روزه دار را به چشم فردی می بینند که دین برایش تنها توجیه اعمال و تمایلاتش است. در موارد زیادی هم این باور مصداق دارد. آنها روزه دارانی را می بینند که به راحتی در ملاء عام دروغ می گویند اما کسی به آنها تذکر نمی دهد و با ایشان مقابله نمی کند. در حالی که رعایت ظواهر دین نباید پوششی بر باطن افراد باشد. به همین دلیل قرآن کریم در سوره ماعون می فرماید:
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ ﴿۴﴾ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾ الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ ﴿۶﴾
پس واى بر نمازگزارانى (۴) که از نمازشان غافلند (۵) آنان که ریا مى کنند (۶)
متاسفانه بسیاری از عمق و اصل روزه غافل هستند و نماز و روزه آنها فقط وسیله عُجب است. یعنی به جای ایجاد تواضع نسبت به دیگران و نگریستن به خویش، باعث غرور و خود برتربینی در آنها شده و حجابی میان واقعیات رفتاری و حقیقت روزه داری آنان می شود.
اینکه ماه رمضان پس از شعبان – که ماه انتظار برای ظهور منجی است – واقع شده شاید به این معنا باشد که برای منتظر بودن، رفتار شکلی مومنانه کافی نیست. بلکه باید رفتار ماهوی براساس تحولات معنوی در انسان رخ دهد و در مفهوم انتظار هم تجلی یابد.
ای کاش چنین بندگانی می دانستند که رمضان در حقیقت ماه آزادی روح و جان انسان هاست؛ آزادی از تمایل ها و خواهش هایی که آنها را از پرواز و ارتفاع دور نگه داشته و تا حد خواری و ذلت در مقابل خواسته ها یا بت ها و قدرت های دنیایی پایین می کشد.
ای کاش همه بدانیم که سختی گرسنگی و تشنگی ماه رمضان اگر با درک و فهم صحیح و با شراب عشق و معنویت درآمیزد می تواند از افرادی که فقط خود و اطراف خود را می بینند، انسان هایی بسازد که خود را وقف بهبود وضعیت مردم و جامعه می کنند.
منبع: وبلاگ نویسنده
چندی پیش فردی بنام علی اشرف رشیدی که رییس سازمان زندان های استان کرمانشاه بوده به عنوان رییس جدید زندان اوین منصوب شده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، علی اشرف رشیدی که در گذشته رییس سازمان زندان های استان کرمانشاه بوده است به تازگی به عنوان رییس جدید زندان اوین منصوب شده است که گفته می شود وی بیشتر پیاده کننده دیدگاه های وزارت اطلاعات و سپاه است و برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی به این مسوولیت گمارده شده است.
وی از روزهای اول اشتغال در اوین برخوردهای نامناسب با زندانیان سیاسی را در دستور کار قرار داده، و از جمله مشکلاتی برای امور درمانی زندانیان سیاسی ایجاد کرده و زندانیان بیمار بند ٣۵٠ در وضع نامناسبی قرار دارند.
سال گذشته نیز بر اساس شهادت۶۴ زندانی سیاسی محبوس در این بند به دلیل عدم رسیدگی به موقع به هدی صابر بوسیله مسولان زندان، وی که در اعتصاب غذا به سر می برد جان خود را از دست داد.
دو روز پیش نیز جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای به مناسبت تعویض مدیریت و مسئولان زندان اوین به تشدید بدرفتاری ها با زندانیان اعتراض کردند.
این خانواده ها به مسئولین جدید زندان اوین هشدار داده اند تا حداقل حقوق زندانی را در مورد زندانیان اعمال دارند و در غیراین صورت آماده پرداخت هزینه های بعدی این بی توجهی باشند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: "می خواستیم دلواپسی هایمان را از مخاطرات جدی برای سلامت عزیزانمان در آستانه ماه خدا بیان کنیم و ممانعت از اقدامات درمانی لازم را مورد شکوه قرار دهیم که اقدامات ضدحقوق بشری مانند استفاده از دست بند و پابند برای انتقال زندانیان سیاسی به بیمارستان ها و دیگر مراکز درمانی و تفتیش های حرمت شکنانه، باردیگر خوی برده داران دوره جاهلیت و قرون وسطی را به یادمان آورد که حقارت و دون مایگی خود را با تحقیر انسان های دیگر فرو می پوشاندند."
در بخشی از این بیانیه تصریح شده است: ما خانواده های زندانیان سیاسی بدین وسیله به مسئولین جدید زندان اوین و مسئولان سایر زندان های کشور اخطار می کنیم: پیش از این که شاهد اقدامات عملی ما در مقابله با بدرفتاری هایشان با زندانیان سیاسی و خانواده های آنان باشند و پیش از این که نام هایشان به لیست سیاه دلانِ بدکردارِ تاریخ اضافه شود، به خود آمده حداقل حقوق زندانی را در مورد این عزیزان اعمال دارند که در غیراین صورت پرداخت هزینه های بعدی برعهده خودشان است. همان بدرفتاری ها که نماینده مردم تهران جناب آقای دکتر مطهری به آن اذعان داشته و دادستان تهران را از آن برحذر داشته است و ما شاهدانی برآن رفتارهای زشت و ناشایست هستیم که در صورت لزوم در دادگاه صالح شهادت خواهیم داد.
سیدمصطفی تاج زاده در نامه ای خطاب به داماد خود سیدعلی طباطبایی به بهانه ی سالروز تولد وی به شرح آنچه از در پرونده ی خرم آباد و شکایت های آن روزهای وی گذشته بود پرداخته است.
به گزارش کلمه، معاون سیاسی دولت سیدمحمد خاتمی در بخشی از نامه ی خود نوشته است: اکنون من در زندانم. البته به حکم قاضی دیگری! آن حضرات هم یکی رئیس یکی از قواست و دیگری معاون اول رئیس قوه ای دیگر و سومی، دبیر شورای نگهبان به صورت مادام العمر! با وجود این من نه تنها ناامید و خسته نیستم بلکه احساس می کنم وظیفه خود را به خوبی انجام داده ام. و امیدوارم که خداوند به ما توفیق دهد که آخرین زندانیان سیاسی در این مرز و بوم باشیم و پس از ما دیگر هیچ ایرانی قانون گرایی با هرعقیده و مرام، به علت نقد حکومت مطلقه فردی و استبداد، چه دینی و چه سکولار و نیز به دلیل مخالفت با آن دسته از سیاست های خرد و کلان نادرست اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی محبوس نشود.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
داماد و فرزند عزیزم با سلام
پیش از ظهر روزی که قرار بود با خانواده گرامی ات به خواستگاری دخترم، عارفه، به منزل ما بیایید، حجت الاسلام رئیسی از من خواست غروب به دفتر وی در سازمان بازرسی کل کشور بروم تا گپ و گفتی یکی دوساعته با او و معاون مربوطه اش درباره حوادث خرم آباد (حمله لباس شخصی های سازمان دهی شده به نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت، شاخه علامه در سال ۱۳۷۹) داشته باشیم تا تحقیقات سازمان بازرسی در این باره تکمیل شود.
عذر خواستم و به او گفتم که نه تنها امشب معذورم، بلکه فردا نیز ساعت پنج صبح در رأس هیأتی سیاسی و امنیتی عازم اسلام آباد هستم تا درباره امنیت مرزهای کشور با مقامات پاکستانی مذاکره کنم. پس باید ۴۸ ساعت صبر کنید تا برگردم. آقای رئیسی مصراً خواستار تشکیل جلسه در همان شب شد در هر ساعتی که من بتوانم به دفتر وی بروم. و از آن جا که احساس کردم استنکاف من از خواسته او ممکن است این شائبه را ایجاد کند که نگرانی خاصی درباره عملکرد خود دارم و می خواهم از گفت و گو در این زمینه طفره بروم، پذیرفتم که ساعت ۲۳ به دفتر او بروم که بعد از خداحافظی با تو و خانواده ات به آن جا رفته و ساعت ۲ بامداد بازگشتم و ساعت ۳ و نیم بامداد به فرودگاه مهرآباد رفتم تا اولین و آخرین سفر خارجی کاری خود را در دوره اصلاحات به انجام برسانم.
دو روز بعد و در آخرین جلسه رسمی با مقامات پاکستانی، از طرف سفارت ایران به من اطلاع دادند که هم اینک اخبار ساعت ۱۴ شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی در حال قرائت گزارش تحقیقات سازمان بازرسی کل کشور درباره حوادث خرم آباد، متضمن اتهامات گوناگون علیه این جانب است. البته فهم مقامات پاکستانی آن قدر بود که تا بدرقه رسمی در فرودگاه نیز چیزی به روی خود نیاورند. به این ترتیب علت اصرار معاون اول کنونی رئیس قوه قضائیه برای تشکیل فوری جلسه در آن شب برای من کاملا روشن شد! احتمالا برایت تعریف کرده ام که همان روز آقای رئیسی از من پرسید که چرا وزارت کشور را ترک نمی کنم و به وزارت خانه دیگری نمی روم تا اعتراض ها بخوابد؟! پاسخ من روشن بود و مشابه همان پاسخ که به رئیس کل دادگستری تهران دادم. توضیح آن که در یکی از روزهایی که برای شرکت در دادگاه رسیدگی کننده به شکایت دبیر مرکزی هیأت نظارت بر انتخابات مجلس ششم، آقای جنتی، از این جانب، رئیس ستاد انتخابات کشور، به دادسرای رسیدگی به شکایات کارکنان دولت رفتم که قبل از مواجهه با قاضی پرونده، مرا به اتاقی هدایت کردند و در آن جا حجة الاسلام علی زاده که ادامه دادگاه و محکومیت مرا به صلاح نمی دانست، خیرخواهانه اعلام کرد که می تواند این پرونده را مختومه اعلام کند به شرط آن که آقایان خاتمی و شاهرودی، رؤسای وقت دو قوه، با یکدیگر گفت و گو و توافق کنند. منظورش این بود که من بپذیرم از وزارت کشور بروم و دادگستری نیز پرونده را مختومه اعلام کند. یعنی مانند روندی که درباره آقای مهاجرانی طی شده بود برای من اجرا شود.
من به هردو نفر که این پیشنهاد را مطرح کردند گفتم هر کس خواهان جدایی من از وزارت کشور است، باید خود هزینه اخراج مرا بپذیرد نه این که این هزینه به آقای خاتمی تحمیل شود. بر این اساس هم در دو دادگاه محاکمه شدم: دادگاه رسیدگی کننده به شکایت آقای جنتی مرا به سی ماه انفصال از خدمات دولتی و در نتیجه ترک وزارت کشور محکوم کرد. من هم متقابلا کوشیدم افکار عمومی را به نقش مسببان اصلی تخلف ها و تقلب های انتخاباتی، یعنی آقای جنتی و حامیانش درارکان حکومت جلب کنم. به دوستان هم عرض کردم این نمی شود که کانون قدرت و ثروت هر مدیر اصلاح طلبی را که نمی پسندند، دادگاهی کنند و او نیز از ترس محکومیت رأسا و داوطلبانه استعفا دهد و آقای خاتمی نیز برای جلوگیری از محکومیت احتمالی او با استعفایش موافقت کند و بعد اقتدارگراها رجز بخوانند که رئیس جمهوری نمی تواند از حقوق نزدیک ترین همکارانش دفاع کند، هرگز نخواهد توانست حامی و ناجی حقوق ملت شود!
بعد از محکومیت اول، قاضی پرونده خرم آباد مرا از همه اتهاماتی که گزارش سازمان بازرسی کل کشور متوجهم کرده بود، تبرئه کرد. اگرچه برای خالی نبودن عریضه، به جرم این که در جمع چند نفره ای در پاویون فرودگاه خرم آباد، لباس شخصی های سازمان دهی شده را که به سخنرانان مراسم حمله کرده بودند، فاشیست خوانده و خواهان جلوگیری از اقدام های غیرقانونی آنان از جمله شکستن شیشه های فرودگاه شده بودم، به یک صد هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد.
به این ترتیب در فاصله کوتاهی دوبار مجرم شناخته شده و از وزارت کشور جدا شدم اما پس از آن دیگر مدیر اصلاح طلبی در این سطح دادگاهی نشد و این روش مختومه گردید! من بعد از دادگاه دوم، پاسخ اتهامات سازمان بازرسی را برای قرائت در شبکه های خبری صدا و سیما به دفتر مدیرعامل وقت فرستادم هرچند که جواب های مرا هرگز پخش نکردند. به همین دلیل از آقایان رئیسی و لاریجانی به دستگاه قضائی شکایت کردم که چرا پیش از تشکیل دادگاه و اثبات جرم، اتهامات زیادی متوجه من کرده و حاضر به پخش جوابیه من نیستند؟! روشن است که به این شکایت ها نیز هم چون شکایت از آقای جنتی به دلیل تخلف های انتخاباتی اش، هرگز رسیدگی نشد!چرا که این هرسه نفر منصوب رهبری بودند و واجد مصونیت آهنین، تازه بعضی هایشان به علت خدمات ضداطلاعاتی شان درسن ۸۴ سالگی در سمت خود ابقاء شدند و بعضی هم ارتقای مقام گرفتند!
علی جان، پسر عزیزم!
اکنون من در زندانم. البته به حکم قاضی دیگری! آن حضرات هم یکی رئیس یکی از قواست و دیگری معاون اول رئیس قوه ای دیگر و سومی، دبیر شورای نگهبان به صورت مادام العمر! با وجود این من نه تنها ناامید و خسته نیستم بلکه احساس می کنم وظیفه خود را به خوبی انجام داده ام. و امیدوارم که خداوند به ما توفیق دهد که آخرین زندانیان سیاسی در این مرز و بوم باشیم و پس از ما دیگر هیچ ایرانی قانون گرایی با هرعقیده و مرام، به علت نقد حکومت مطلقه فردی و استبداد، چه دینی و چه سکولار و نیز به دلیل مخالفت با آن دسته از سیاست های خرد و کلان نادرست اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی محبوس نشود.
پسر همراهم!
امیدوارم استاد خرم شاهی برای استفاده از این عنوان از من ایراد نگیرد که کژتابی دارد و معلوم نیست منظور آن است که پسر خودم و همراه من هستی یا چون پدرت یا مادرت با من همراه بوده اند، چنین خطابت کرده ام! در هرحال قصدم اولی است با کمال تشکر از والدین بزرگوارت که با محبت های بی دریغشان، مرا شرمنده کرده اند و امیدوارم به این جرم ممنوع الخروج یا ممنوع المعامله نشوند! البته مخصوصاً نگفتم برادر همراهم! زیرا ترسیدم در این هرکجا و هر کی، شهاب را مجدداً بازداشت کنند و سپهرم، آن بزرگ مرد کوچک، گله مند شود و تنها!
باری این نامه را به بهانه تولدت نوشتم تا یادگاری کوچک از من برایت بماند و از این که مطالب بی ارتباط با مناسبت تولدت بود امید بخشایش دارم. عارفه را از طرف من ببوس و امیدوارم علیرغم وسوسه خناسان بدخواه، همیشه زندگی شاد و سعادت مندی داشته باشید. تولدت مبارک پسرم.
بنده خطاکار خداوند
بابا مصطفی
اوین- تیرماه
در جلسه اخیر شورای نگهبان، احمد جنتی برای بیستمین سال پیاپی از سوی اعضای منصوب این شورا به عنوان دبیر شورای نگهبان انتخاب شد.
به گزارش کلمه، احمد جنتی که در بیست سال گذشته، رد صلاحیت هزاران نفر از شهروندان و سیاستمداران، دستکاری آرای میلیون ها ایرانی و جلوگیری از تصویب صدها قانون را در کارنامه خود دارد؛ باز هم به عنوان دبیر شورایی انتخاب شده که قرار بوده پاسدار واقعی قانون اساسی و احکام شرعی باشد.
بعد از رهبری، جنتی دیرپاترین مقام نظام است که پس از بیست سال، هنوز حاضر به ترک سمت و سپردن مسئولیت به فرد دیگری نشده است. او از سال ۱۳۷۱ در این سمت مانده و البته همزمان در نماز جمعه تهران، ستاد امر به معروف، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، مجمع تشخیص و مسئولیت های دیگر نیز مشغول پیشبرد اهداف خود در نظام جمهوری اسلامی بوده است.
بر اساس قانون، فقهای شورای نگهبان از سوی رهبری منصوب می شوند. رهبری هم همیشه پس از پایان دوره، سه نفر از شش فقیه شورای نگهبان را به قید قرعه تغییر می دهد. اما در تمام بیست سال گذشته، هیچ گاه قرعه به نام جنتی زده نشده و برخلاف دیگران، تاکنون او حتی برای یک روز از این شورا خارج نشده است.
جنتی در دوره اصلاحات، یکی از مهمترین کسانی بود که در مقابل تلاش های قانونی اصلاح طلبان برای پیشبرد خواسته های مردم ایستاد؛ تا جایی که در تجمعات دانشجویی آن دوره، دانشجویان شعار می دادند: «جنتی، جنتی، تو دشمن ملتی».
سید مصطفی تاجزاده که در دوره اصلاحات، معاون سیاسی وزیر کشور بود، پس از آنکه جنتی برای دستکاری نتایج انتخابات مجلس ششم در آرای مردم تهران دست برد و ۷۰۰ هزار رای را به طور غیر قانونی باطل کرد؛ از او به دادگاه شکایت کرد. اما دستگاه قضایی پس از حدود ده سال، هنوز به این شکایت رسیدگی نکرده است.
جنتی که در آن انتخابات به بهانه واهی همچون آویزان بودن نخ و فرو رفتن صندوق ها و … به ابطال آرای مردم پرداخته بود، در انتخابات ریاست جمهوری دهم که به اذعان بسیاری از ناظران تخلفات گسترده و تقلب سازمان یافته صورت گرفت، نه تنها حاضر به ابطال انتخابات و تن دادن به خواست میلیون ها مردمی که به خیابان ها آمده بودند نشد، بلکه حتی به بازشماری کامل آرا هم تن نداد.
از مخاطبان گرامی می خواهیم مانند همیشه در نظرات خود از دو خط قرمز توهین و دروغ بپرهیزند و نظرات خود را ذیل این خبر به گونه ای درج کنند که قابل انتشار باشد.
سیدمحمد خاتمی در آستانه ماه مبارک رمضان، در دیدار با جمعی از اقشار مختلف مردم اصفهان باطرح این پرسش که آیا واقعا در حال حاضر در جامعه ما، خط مشیها و اقدامهایی که انجام میشود، مقبول جامعه است؟ تصریح کرد: اولا در سطح جامعه عمومی نوعی نارضایتی دیدهمیشود. نمیخواهم بگویم این نارضایتی منشأ یک انقلاب دیگر می شود، نه. قصد من این نیست، مردم حتی اگر نسبت به حاکمان آن نظر منفی داشته باشند، با این مسأله موافق نیستند که اصل نظام از بین برود و حتی کسانی که دینی هم نیستند، ولی صاحب انصاف اند نیز نه با دخالت خارجی موافق اند و نه می خواهند نظام از بین برود.
رییس جمهور سابق کشورمان در ادامه همچنین تاکید کرد: ما حافظ نظامیم و مدافع آن و به همین دلیل برای پایداری آن خواهان اصلاحات هستیم زیرا اگر این اصلاحات انجام نشود، اولین زیانکار نظام است و در این مورد کسانی مسؤول اند که این زمینه را به وجود آوردهاند. من معتقد نیستم باید این نظام را براندازی کرد و نباید هم چنین چیزی اتفاق بیفتد. ما شدیداً مخالف براندازی هستیم. چنین امری هم به لطف خدا اتفاق نمی افتد. ما با اصل نظام، امام و جمهوری اسلامی موافقیم، اما به روشها و سیاستهای جاری انتقاد داریم.
مشروح صحبت های رئیس جمهوری سابق کشورمان را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیدمحمد خاتمی در ادامه بخوانید:
به نام خدا
به همه شما عزیزان خوش آمد می گویم. تصورم این بود که جمع کوچک تری از دوستان خودمانی را ملاقات خواهم کرد، اما امروز با چنین جمعی پر بار و خوبی مواجه شدم. هر چند این جمع نیز خودمانی است. بهطور کلی هم بنای من بر این است که کمتر صحبت کنم و بیشتر به مسائلی که وجود دارد، فکر کنم. پس اجازه دهید آزادانه با هم بحث کنیم و ببینیم در پایان به چه نتیجه ای می رسیم.
اصفهان علاوه بر جایگاه بسیار مهمش در تاریخ و جغرافیای ایران برای من جنبه نوستالژیک دارد. سالها در اصفهان حضور داشتهام و علاقه زیادی به این شهر دارم. بهخصوص که در خدمت بزرگانی چون آقای دکتر صلواتی که از مبارزین اندیشمند و رنج کشیده اند و دیگر دوستان آزاده و مبارز بودهام. حساسترین دوران عمرم را در این شهر گذراندهام، دوران خوبی که حتی در تاریکترین روزها هم احساس یأس نمی کردیم.
اما اگر امروز در میان جوانانمان آثاری از سرخوردگی و یأس و احیاناً رویکردهای تند می بینیم باید بررسی کنیم چرا این پدیده امروز رخ داده است؟
در اینجا لازم است به مسألهای اشاره کنم. چرا با آن همه گرفتاریها در دوران پیش از پیروزی انقلاب، حبس ها، دربهدریها و نشستهای مخفی که حتی برای رد و بدل کردن یک نامه هم گرفتاریهای فراوانی داشتیم، نشاط وجود داشت و احساس یأس و ناامیدی نبود!
در همان دوره آقای صلواتی برای مدتی به زندان رفتند و اگر مقاومت و خویشتن داری قابل تحسین ایشان در بازجویی ها و بازداشت ها نبود، شاید بخش عظیمی از افراد فعال در اصفهان نیز گرفتار می شدند.
اما امروز گاه با احساس نامیدی و بیآیندگی مواجه می شویم، در حالی که انقلاب بزرگی صورت گرفته، رژیم استبدادی و سرکوبگری جای خود را به جمهوری اسلامی داده، بر حقوق و حرمت انسان ها تأکید شده و در مقابل فزون طلبی قدرت های خارجی مقاومت خوبی وجود داشته است. اما جای پرسش دارد که چرا با این وجود در بخش هایی از جامعه نشانه هایی از دلزدگی و حتی یأس می بینیم. مگر عوامل اسرائیل و آمریکا در اینجا حکومت میکنند؟! همه کسانی که اینجا حکومت میکنند، از خود ما هستند؛ اما چه شده که چنین ناراحتیای وجود دارد و از جمله افرادی که اینجا حضور دارند، از حرفهایشان گاه بوی نومیدی به مشام می رسد. این مسأله قابل بررسی است هم از نظر جامعهشناسی و هم روانشناسی. از درون آن میتوان نظام، اصلاحات و انقلاب را آسیبشناسی کرد. ما در حال حاضر در شرایط بسیار حساس و مهمی به سر میبریم. مملکت در معرض خطرهای بسیار بزرگی است هم از نظر درونی و هم بیرونی.
اولا برخلاف آنچه که گفته میشود، مایه اقتدار و قوام نظام ما، رابطه متقابل میان مردم و حکومت است بهخصوص نخبگان و نسل جوان جامعه. درست است که همه افراد جامعه مهم هستند اما نخبگان به عنوان تاثیرگذاران در جامعه و نسل جوان به عنوان نیروی با نشاطی که آینده کشور را تعیین میکند، اهمیت خاصی دارند. اگر کشور، نظام یا حکومتی توانست اعتماد این افراد را جلب کند و رابطه با آن ها براساس اعتماد و احترام و محبت بود، آن جامعه، جامعهای مقتدر خواهد شد.
آیا واقعاً در حال حاضر در کل جامعه ما و بهخصوص در جوانان و نخبگان، چنین حالتی وجود دارد؟ اینها سوالهای جدی در مورد حکومت است. من نمیخواهم بگویم همه سوالها و همه گلهها درست است، ولی حکومت باید جوابگوی همه گلایههای درست و نادرست نیز باشد.
در اینجا به یاد گفته بلند فارابی میافتم که تحتتاثیر افلاطون که میگفت: «شاه فیلسوف باید حکومت کند»، گفت: «پیامبر فیلسوف باید حکومت کند.» وی با این گفته همه مدینههای به قول خودش جاهله، فاسده و… را رد میکند و میگوید مدینه فاضله، مدینهای است که در راس آن «پیامبر فیلسوف» باشد. یعنی گرچه مردم به عنوان کسانی که حکومت را روی کار میآورند، در بینش قدیم جایگاه خاصی ندارند، اما یکی از مهمترین وظایف حکومت را، جلب رضایت مردم می داند. یعنی وقتی پیامبر فیلسوف حاکم میشود، از رسالتهای او، جلب نظر مساعد مردم است و باید کاری کند که مردم راضی باشند و حکومت را بپذیرند.
درست است که مردم در ایجاد این حکومت نقشی ندارند، اما باید پذیرای این حکومت باشند و رابطه متقابل مردم و حکومت، رابطه احترام همکاری و.. باشد. حتی کسانی هم که به این صورت دموکراسی را قبول ندارند، به این نکته اهمیت میدهند که آیا رضایت مردم وجود دارد یا نه، اگر بود آن حکومت را به حق می داند، والا آن را رد می کند. من معتقدم اگر وجود نداشت، حکومت باید در میزان و وضع مشروعیت خود تردید کند. مشروعیت یعنی مقبولیت. وقتی گفته میشود مشروعیت نظام (که ترجمه Legitimacy است)، ضرورتاً به معنای شرعی بودن آن نیست؛ ممکن است حکومتی مشروعیت داشته باشد، اما شرعی نباشد یا ممکن است شرعی باشد اما مشروعیت نداشته باشد که این مسأله اهمیت خاصی دارد.
Legitimacy یعنی فرمانهایی که صادر میشود، عواملی که وجود دارد و قوانینی که وضع آنها باعث محدودیت مردم میشود، باید قابل قبول باشد؛ نه باید ترس باشد نه اجبار و نه طمع.
آیا واقعا در حال حاضر در جامعه ما، خط مشیها و اقدامهایی که انجام میشود، مقبول جامعه است؟ اولا در سطح جامعه عمومی نوعی نارضایتی دیدهمیشود. نمیخواهم بگویم این نارضایتی منشأ یک انقلاب دیگر می شود، نه. قصد من این نیست، زیرا در عمق وجود اکثریت جامعه، اسلام هست و مردم دین را قبول دارند حتی اگر نسبت به حاکمان آن نظر منفی داشته باشند، با این مسأله موافق نیستند که اصل نظام از بین برود و حتی کسانی که دینی هم نیستند، ولی صاحب انصاف اند نیز نه با دخالت خارجی موافق اند و نه می خواهند نظام از بین برود. اتفاقاً ما حافظ نظامیم و مدافع آن و به همین دلیل برای پایداری آن خواهان اصلاحات هستیم زیرا اگر این اصلاحات انجام نشود، اولین زیانکار نظام است و در این مورد کسانی مسؤول اند که این زمینه را به وجود آوردهاند. من معتقد نیستم باید این نظام را براندازی کرد و نباید هم چنین چیزی اتفاق بیفتد. ما شدیداً مخالف براندازی هستیم. چنین امری هم به لطف خدا اتفاق نمی افتد. ما با اصل نظام، امام و جمهوری اسلامی موافقیم، اما به روشها و سیاستهای جاری انتقاد داریم.
بعضی روشها، روشهایی است که نمیتواند دوام داشته باشد؟ الان مسائلی که در اینجا مطرح شده، منهای مسایل سیاسی است که از بابت آن رنج دیدهایم. آیا واقعا این نحوه صحیح اداره مملکت است؟ آیا با ۵۵۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در ایران، یعنی حدود ۶۰ درصد کل درآمد نفتی از ۱۰۰ سال گذشته، باید امروز شاهد چنین تورم و گرانیای در ایران باشیم؟
عزیزی چند روز پیش میگفتند برای خرید به جایی رفته و آقایی مرتب و شیکپوش را دیدهاند که کیسه میوهای که حدود ۵۰ عدد گیلاس در آن بوده، در دست داشته. برایشان جای سوال بوده که با این سر و وضع چرا این مقدار؟ وقتی فروشنده به او گفت قیمت آن میشود ۳ هزار تومان، گفت: «ببخشید من به اندازه ۲ هزار تومان میخواهم!» ۲ هزار تومان یعنی یکسوم کیلو؛ واقعا چرا؟
در حال حاضر مردم در شرایط نابسامانی از لحاظ تورم و… زندگی میکنند. مشاهده آمار و گزارشهایی که خود آنها نیز اعلام میکنند، بسیار وحشتناک است. این ها هشدارهای بزرگی است برای جامعه و این ها است که به نظام لطمه می زند.
لازم است به این مسأله برگردم که برخی دوستان در این جمع به انتخابات، طرح مسایل اجتماعی، پراکندگی، وجود یأس و ناامیدی در جو حاکم و انسجام نیروها و… اشاره کردند. من نیز اشارهای کردم به مسایل موجود. در اینجا چند اصل را که اصول اصلاحطلبی است. خدمت دوستان عرض میکنم.
ما جمهوری اسلامی را قبول داریم و خواهان آن هستیم و دغدعهمان این است که معیارهایی که جمهوری اسلامی باید داشته باشد، رعایت شود. از وضع مملکت گرفته تا زندانها و روزنامهها و جراید. پس بیایید کاری کنیم جوانان از جنبههای مادی، معیشتی، کار و تحصیل و تفریح مشکل نداشته باشند یا کمتر داشته باشند. حقوق و حرمت همه افراد رعایت شود، امکانات کشور که متعلق به ملت است در مسیر درست به کار گرفته شود. در حال حاضر در دانشگاهها، برخورد و تعامل با استادان و دانشجویان بسیار تحقیرآمیز و نادرست است که این مسأله جای بحث دارد.
در این گفتوگو ما گفتیم گرچه مبنای عملکرد ما در نظام براساس چارچوب قانون اساسی است، یعنی هر کس با هر عقیدهای و گرایشی، وقتی در چارچوب قانون اساسی عمل میکند، از تمام حقوق شهروندی برخوردار است. ما می گوییم فضا باز شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند. فضای جامعه طبق موازین قانون اساسی سالم و باز شود و وضعیت امنیتی به وضع سیاسی رقابتی مبدل گردد و …
اینها از جمله اهداف کل جنبش و اصلاحات است با ذکر اینکه قانون اساسی را قبول داریم، در چارچوب نظام هستیم و با براندازی آن مخالف و با روشهای غیرمدنی در برخورد با مسایل و تندروی و خشونت مخالفیم. این برنامه کلی بارها بیان شده است.
ما هم اصول و معیارهایی داریم. بالاخره برای این انقلاب جانها داده شده است. بارها گفتهام و الان نیز میگویم مملکت ما پیشتاز جنبش اجتماعی و مدنی در تمام منطقه بوده زیرا خواهان آزادی و استقلال و پیشرفت بودهایم و اکثریت جمعیت کشور ما که دینی هستند، میخواهند نظامشان و ساز و کار حکومتشان همسو با دین باشد. ما میگوییم اسلام طرفدار آزادی است، طرفدار استقلال و پیشرفت است و البته مهمترین نکته در اسلام، اخلاق و ادب است اما در حال حاضر گاه می بینیم که بداخلاقی، فحشدادن و دروغگرفتن و تهمتزدن به عنوان ارزش معرفی می شود. حتی وقتی از این موارد شکایت میشود، به آن رسیدگی نخواهد شد.
اخیراً گفته شده است ۳ نفر بنشینند و محور کار اصلاحات باشند! با همه احترامی که برای بزرگان قائلم این را دور از شأن اصلاحات و جامعه می دانم. درحالی که این همه شخصیتهای بزرگ در جامعه وجود دارند چرا فقط سه نفر؟ هرچند بزرگ و مهم باشند (البته به جز من). از سوی دیگر، اصلاحات حزب نیست، گرچه در درون اصلاحات احزاب، گروهها و تشکلات شکل میگیرند (کارگزاران، مجاهدین انقلاب، جبهه مشارکت، اعتماد ملی، انجمنهای اسلامی، دانشگاهها، مهندسان، معلمان، جامعه، انجمنها و…) و من نیز به نوعی سعی کردهام با همه در تماس باشم و از نظرات استفاده کنم. اما باید قبول داشت بالاخره هر کدام از آنها گرچه در یک چارچوب کلی با هم مشترک هستند اما بحثها و رویکردهای خود را دارند. آیا این واقعا به معنی نفی احزاب و گروهها نیست؟ باید کاری کرد تشکیلات موجود با رغبت بیشتری فعالیت کنند؟ با این امید که شاهد فعالیت مجدد بعضی از آن ها که نفوذ بیشتر و نقش مهم داشتند باشیم. نباید کاری کرد که خدای ناخواسته تلقی اعمال تحمیل و ولایت بر جریان ها و … بشود ، بلکه باید تحزب و تشکل را تقویت کرد. البته بگوییم که جریانات همسو باید هماهنگی بیشتری داشته باشند که برای این کار باید شورای هماهنگی اصلاحات را تقویت کرد. البته در اینکه باید دائم با هم در ارتباط بود و مشورت و صحبت و هم فکری کرد، شکی نیست چنان که تا کنون هم همین طور بوده است.
در جریان انتخابات مجلس، این وظیفه به شورای هماهنگی اصلاحات محول شد تا به یک جمعبندی برسد که البته به جمعبندی خوبی هم رسید که ما نه کاندیدا میدهیم و نه نامزد داریم، اما انتخابات را تحریم نمیکنیم.
امیدوارم با توجه به وضعیت خطیری که در آن به سر می بریم شاهد وضعیتی مناسب باشیم که همه با هم و با همدلی و با رعایت حقوق مردم و جریان ها خدمتگزار مردم باشیم.
در ابتدای این دیدار حاضرین بحث های خود را پیرامون این محورها مطرح نمودند:
اسلام ما و اندیشه ها و مبارزات ما برای اسلام و تشییع علوی بوده و نمیخواستم به دروغ و عوامفریبی بکشد و این طور در گرانی بسر بریم.
خواستار حمایت از آقایان موسوی و کروبی و خاتمی شدند و اینکه آنها را تنها نخواهند گذاشت و این دوران سکوت و آزمایش بوده و موضع گیری های آنها نیز آزمایشی الهی است.
نمی خواهند افرادی محصور یا زندانی شوند درحالی که الان ۴ سال است که چنین شرایطی وجود دارد. اگر امثال خاتمی، کروبی و موسوی حرف بزنند پیرو انها خواهند بود، گرچه هدفشان تعین تکلیف برای آنها نیست. اما اینها درددل هایی است که در این جمع داشته اند و رنج هایی را که در این مدت که قابل لمس بوده تحمل کرده اند.
اگر قبل از انقلاب نیز مردم به نوعی رنج کشیدند و حال گر قرار باشد چنین رنج هایی در حال حاضر هم باشد چه تفاوتی وجوددارد؟
همزمان با معوق ماندن بدهیهای چند هزار میلیارد تومانی برقی وزارت نیرو به سازندگان و پیمانکاران ایرانی، وزارت نیرو ساخت یک نیروگاه برق سیکل ترکیبی را به صورت رایگان در عراق آغاز کرد.
در همین باره بخوانید:
نماینده مجلس عراق: باید از ایران غرامت جنگی بگیریم
به گزارش مهر، در حال حاضر حجم بدهیهای وزارت نیرو به پیمانکاران و سازندگان بخش خصوصی از مرز پنج هزار میلیارد تومان گذشته است. در این میان، به منظور تکمیل و راه اندازی طرحهای مهر ماندگار دولت فقط در صنعت برق و نیروگاه سازی به بیش از پنج هزار میلیارد تومان منابع مالی و اعتباری نیاز است.
با این وجود اخیرا مسئولان وزارت نیرو ساخت و تکمیل نیروگاههای برقآبی، حرارتی و حتی تاسیسات برقی رایگان را در کشورهای همسایه همچون پاکستان، تاجیکستان و عراق آغاز کرده اند.
در ادامه این سیاست چند روز گذشته ساخت یک نیروگاه جدید برق سیکل ترکیبی با ظرفیت تولید ۵۰۰ مگاوات برق در منطقه الحیدریه نجف آغاز شده است که هزینه ساخت این واحد نیروگاهی بیش از ۴۰۰ میلیارد تومان برآورد می شود.
ساخت این نیروگاه برقی در منطقه نجف عراق در حالی توسط وزارت نیرو کلید خورده است که دولت عراق بابت واردات روزانه نزدیک به یکهزار مگاوات برق بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بدهی به ایران دارد و هنوز برنامه زمان بندی برای تسویه این بدهی های برقی توسط وزارت برق عراق اعلام نشده است.
محمد بهزاد معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی درباره جزئیات آغاز عملیات اجرایی ساخت یک نیروگاه جدید برق در منطقه نجف عراق، گفت: هدف از ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی الحیدریه نجف تولید ۵۰۰ مگاوات برق در عراق است.
این مقام مسئول از هماهنگی ایران و عراق برای انتقال برق ایران از طریق عراق و سوریه به لبنان باتوجه به نشستهای چهارجانبه معاونان برق و انرژی این کشورها خبر داد.
در همین حال عبدالحمید فرزام بهبودی با یادآوری اینکه ساخت نیروگاه برق الحیدریه نجف هدیهای از طرف ملت ایران به کشور عراق است، بیان کرد: ایران یک واحد ۱۶۲ مگاواتی از این نیروگاه را به زائران و اهالی استانهای کربلا و نجف اهدا می کند و ساخت این واحد گازی ۱۶۲ مگاواتی از نیروگاه الحیدریه نجف با تمام هزینههای جانبی آن توسط وزارت نیرو تامین میشود.
به گفته مدیرکل دفتر مبادلات و تجارت برون مرزی شرکت مدیریت شبکه برق ایران یک واحد گازی دیگر و واحد بخار را عراق از شرکت مپنا خریداری می کند.
رئیس جامعه معلولان ایران از حذف سبد کالای ویژه ماه مبارک رمضان از سفره معلولان خبر داد. علی همت محمودنژاد در گفت و گو با مهر افزود: خاطره خوش سبد کالای ماه رمضان دیگر بر سر سفره معلولان نیست.
وی تاکید کرد: با آنکه در سالهای قبل دولت همه ساله به ازای هر فرد معلول ۴۰ هزار تومان سبد کالا ویژه ماه رمضان در اختیار معلولان و نیازمندان قرار می داد اما متاسفانه امسال خبری از این سبد ارزاق نیست.
رئیس جامعه معلولان ایران گفت: قرار بود دولت از محل اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و سود حاصل از آن بیش از ۵۰ سبد حمایتی برای معلولان و نیازمندان اختصاص دهد و رئیس [دولت] نیز قبل از اجرای قانون هدفمندی قول این موضوع را داده بود در صورتیکه اینگونه نشد.
وی از احمدی نژاد خواست به جای دعوت از معلولان و نیازمندان در روز اول ماه رمضان ، با اعطای سبد کالا شادی را به خانه های نیارمندان و معلولان باز گرداند.
محمودنژاد همچنین به سهمیه سوخت معلولان اشاره کرد و گفت: متاسفانه پس از ۴ سال هنوز سهمیه سوخت معلولان به این افراد ارائه نشده است درحالی که بسیاری از معلولان برای تحصیل و اشتغال نیازمند آن هستند.
در حالی که رسانه های رسمی عربستان از برکناری رئیس سازمان اطلاعات و امنیت این کشور خبر داده اند، مرکز حقوق بشر شرق عربستان هم از اعتصاب غذای شیخ نمر باقر النمر، روحانی بازداشتی شیعه، در بیمارستان گزارش داده است.
پایگاه اطلاع رسانی این مرکز به نقل بستگان شیخ نمر گزارش کرده که وی از زمان بازداشت دست به اعتصاب غذا زده و از خوردن هرگونه غذا امتناع میکند و مسوولان از طریق سرم به وی غذا میدهند وبا وجود حال نامساعد شیخ و جراحت شدید، دست و پای او را به تخت بیمارستان بسته اند.
به گزارش ایرنا، این مرکز فعال حقوق بشر در عربستان با ابراز نگرانی شدید از شکنجه شدید شیخ نمر، به ویژه پس از تاکید ملاقاتکنندگان بر وجود آثار کبودی در چهره وی وشکستگی دندانهایش، سازمانهای بین المللی حقوق بشر را فراخواند تا آزادی او را از دولت عربستان خواستار شوند.
بستگان این روحانی که سه هفته پیش بازداشت شد، می گویند مقامات امنیتی سعودی آنان را تهدید کردهاند که برای آرام کردن مردم خشمگین مناطق شرقی عربستان به دروغ از وضعیت جسمانی مساعد و حال خوب شیخ النمر در بیمارستان خبر دهند. سازمان پزشکان بدون مرز نیز از مسوولان سعودی خواست اجازه ملاقات با شیخ النمر را به نمایندگان این سازمان برای حصول اطمینان از وضعیت جسمانی اش بدهند.
در همین حال پادشاه عربستان سعودی ضمن برکناری برادرش شاهزاده مقرن از ریاست سازمان اطلاعات و امنیت، شاهزاده بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا را جایگزین وی کرد.
خبرگزاری رسمی عربستان (واس) با اعلام این خبر نوشت که رئیس برکنار شده ، به عنوان مشاور و فرستاده ویژه پادشاه با رتبه وزیر، منصوب شد. شاهزاده بندر نیز با حفظ سمت دبیر شورای امنیت ملی ، مسئولیت جدید را برعهده خواهد گرفت. او هفت سال پیش به عنوان دبیر شوای امنیت ملی معرفی شده بود.
به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، بندر که به مدت ۲۲ سال سفیر عربستان در واشنگتن بود در حالی سمت جدید را برعهده می گیرد که کشورش با ناآرامی روبه افزایشی در منطقه روبه رو است. عربستان در خاورمیانه با ایران، وارد جنگ نفوذ شده است و دو کشور از طرف های درگیر در بحرین، عراق، سوریه و لبنان حمایت می کنند.
بندر پسر شاهزاده سلطان ولیعهد پیشین عربستان است که در اکتبر گذشته هنگام معالجه درآمریکا، درگذشت. سطان به مدت ۵ دهه مسئولیت وزارت دفاع را نیز برعهده داشت.
عربستان سعودی در هفته های اخیر شاهد بی سابقه ترین اعتراضات از سوی شیعیان در شرق این کشور بود. در سرکوب این اعتراضات توسط پلیس و نیروهای امنیتی ، شماری از معترضین کشته شدند.
شیعیان که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت ۲۲ میلیون نفری عربستان سعودی را تشکیل می دهند در ساحل خلیج فارس زندگی می کنند؛ منطقه ای که میزبان بیشترین منابع و تاسیسات نفتی این کشور است. اعتراضات شیعیان عربستان و سرکوب خونین آن از سوی نیروهای دولتی ضربه شدیدی را به وجهه بین المللی ریاض وارد کرد که می توان به اعتراض نادر روسیه به وضعیت حقوق بشر در عربستان اشاره کرد.
بعید نیست که اعتراضات در مناطق شیعه نشین عربستان و سرکوب خشن آن و واکنش ها و تبعات این اتفاقات، با برکناری رئیس دستگاه اطلاعاتی امنیتی عربستان سعودی مرتبط باشد. شیعیان در عربستان سعودی می گویند که از تبعیض مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی رنج می برند و خواهان دست یابی به حقوق مساوی و فرصت های برابر با دیگر شهروندان هستند.
در حالی که دولت و مجلس تاکنون در پیگیری دریافت غرامت از عراق بابت حمله به ایران و خسارات هشت سال جنگ تعلل کرده اند، یک نماینده عراقی خواستار دریافت غرامت جنگی از ایران شد!
به گزارش کلمه، تعلل حاکمیت در دریافت غرامت از عراقی ها که تاکنون به منافع ملی ضربه های جبران ناپذیری وارد شده، اکنون کار را به جایی رسانده که یکی از نمایندگان مجلس عراق از دولت این کشور خواسته است بابت جنگ هشت ساله از ایران درخواست غرامت کند.
عالیه نصیف، از نمایندگان فهرست عراق آزاد، از دولت نوری المالکی خواسته است تا از ایران از تاریخ ارائه درخواست عراق به سازمان ملل برای توقف جنگ در سال ۱۹۸۲، غرامت دریافت کند. وی مدعی شده که عراق در آن زمان درخواست توقف جنگ را مطرح کرده اما ایران جنگ را تا سال ۱۹۸۸ ادامه داده است.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه الدستور، نصیف با بیان این که درخواست ایران از عراق در پرداخت غرامت ۳۶ میلیارد دلاری مخالف قوانین بینالمللی و امری کاملا مردود است، ادعا کرده این ایران است که باید به دلیل ادامه جنگ تا شش سال بعد غرامت پرداخت کند و این ایران است که باید بر اصل حسن همجواری با عراق تکیه داشته باشد.
لازم به ذکر است که پس از حمله عراق به خاک کویت، پرداخت غرامت جنگی به کویت از سال ۱۹۹۴ آغاز شد و این کشور تاکنون ۳۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار غرامت جنگی دریافت کرده است که حدود ۱۹ میلیون دلار از آن باقی مانده است.
اما خودداری عراق از پرداخت خسارت به ایران درحالی است که در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمام ملل متحد در گزارش رسمی خود، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و به طور ضمنی به حق ایران برای دریافت غرامت اعتراف کرده است.
پرفسور محمد حسن گنجی، پدر جغرافیای نوین ایران و مرد سال ۲۰۰۱ هواشناسی جهان، دیشب در تهران درگذشت.
به گزارش کلمه، محمدحسن گنجی که پدر جغرافیای نوین ایران نامیده می شود و در سال ۲۰۰۱ میلادی به عنوان مرد سال هواشناسی جهان برگزیده شد، از چهره های ماندگار کشورمان بود که بنیانگذاری و ریاست سازمان هواشناسی و نیز ریاست بخش آسیایی سازمان هواشناسی جهانی را در کارنامه خود داشت. از او همچنین ۱۲ کتاب به زبان فارسی ، ۱۴ کتاب به زبان انگلیسی و بیش از ۱۰۰ مقاله در رشته جغرافیا و هواشناسی به جا مانده است.
واحد مرکزی خبر درباره علت فوت او گزارش داده که وی در سن ۱۰۰ سالگی در بیمارستان پیامبران تهران بر اثر کهولت سن درگذشته؛ ولی برخی منابع گزارش داده اند که وی روز ۲۸ تیرماه بر اثر زمین خوردن در منزل شخصی خود، دچار خونریزی مغزی شده و پس از انتقال به بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفته، که در نهایت شب گذشته در بیمارستان از دنیا رفته است.
جزئیات مراسم تشییع و تدفین و بزرگداشت ایشان هنوز اعلام نشده است.
گزیده زندگینامه پرفسور گنجی
دکتر محمد حسن گنجی، در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسه شوکتیه بیرجند، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشته تاریخ و جغرافیا به دریافت درجه کارشناسی نائل گردید. سپس به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شده و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داده و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ نمود.
وی بار دیگر در سال ۱۳۳۱، با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت داشت.
دکتر گنجی پس از بازکشت به ایران در دانشگاه تهران، مشغول به تدریس شد و با درجه استادی در سال ۱۳۵۸ بازنشسته گردید. با این حال وی هیچ گاه دست از کار نکشید و از سال ۱۳۶۴ با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، آغاز نمود. وی از سال ۱۳۷۰ به عنوان مشاور رئیس دانشکده علوم زمین با دانشگاه شهید بهشتی همکاری داشت.
وی علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکده ادبیان و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب اسلامی، ریاست اداره کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی منطقه آسیا را نیز بر عهده داشت و عضو کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهان بود.
دکتر گنجی در کنار فعالیت خود در دانشگاه تهران، از مهرماه ۱۳۳۵ تا مهرماه ۱۳۴۷ ریاست اداره کل هواشناسی ایران را نیز عهده دار بود. در این مدت، وی نماینده ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسی جهانی، به مدت ۵ سال ریاست هواشناسی منطقه آسیا(به مدت ۵ سال) و عضویت کمیته اجرایی سازمان مزبور را برعهده داشت.
دکتر گنجی از اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ تا مهرماه ۱۳۴۷ معاونت پارلمانی وزارت راه و در زمان ریاست دانشگاهیِ پروفسور رضا، از سال ۱۳۴۷ به مدت یک سال پست معاونت اداری و مالی دانشگاه تهران را عهده دار شد. آنگاه پس از چندی مشاور دانشگاه گردید و سپس از خردادماه ۱۳۵۳ عهده دار ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی گردید و تا پایان خدمت ۳۷ ساله ی دانشگاهی خود در این سمت باقی بود.
وی در بهمن ماه ۱۳۵۴ به افتخار بازنشستگی نائل آمد و از مهرماه ۱۳۵۴ تا پایان سال ۱۳۵۷ ریاست مؤسسه آموزش عالی امیر شوکت الملک علم بیرجند را برعهده داشت.
وی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ مشاور رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح بود. و از سال ۱۳۷۳ نیز با سمت مشاور دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی در طراحی و اجرای برنامهها مشارکت داشتهاست.
همچنین از سال ۱۳۶۵ عضویت بخش جغرافیایی سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) را دارا بوده و با بیشتر دانشگاههای تهران بویژه دانشگاه تربیت مدرس در دورههای دکترای جغرافیا تدریس همکاری داشتهاست.
وی همچنین عضویت کمیته رهبری اطلس اقلیمی ایران را در سازمان هواشناسی برعهده داشتهاست.
از دیگر مشاغل وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عضو مادام العمر انجمن جغرافیائی انگلستان
عضو سابق انجمن سلطنتی مردم شناسی انگلستان و ایرلند
عضو شورای عالی آمار
عضو هیأت تحریریه دائره المعارف بریتانیا
عضو افتخاری انجمن آمریکایی پیشرفت علوم
عضو شورای عالی مردم شناسی
عضو انجمن جغرافیائی کشورهای آسیا و آفریقا
عضو کمیته ملی آبشناسی (یونسکو)
عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران
عضو کمیسیون بورسهای دانشگاهی
عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه (دانشگاهی)
عضو کمیته جغرافیائی فرهنگستان ایران
عضو شورای عالی جغرافیائی وابسته به سازمان جغرافیائی کشور
عضو کمیته برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش
عضو هیأت امنای مدرسه عالی بازرگانی رشت
* عضو هیأت امنای مدرسه عالی علوم اراک
عضو هیأت امنای مدرسه عالی فنی تهران
عضو اتحادیه انحمنهای علمی
رئیس اولین کنگره جغرافیدانان ایران ۱۳۵۲
عضو شورای دانشگاه تهران
اولین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
دکتر گنجی، در سال ۱۳۵۴ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران انتخاب شد. وی در بیست و نهمین کنگرهٔ اتحادیهٔ بین المللی جغرافیایی در کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان برجستهٔ جهان شناخته شد و سازمان هواشناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا کرد.
ایشان همچنین دارای نشان درجه سه در خدمات دولتی را دریافت کردهاست. دکتر گنجی از اوایل انقلاب تا هم اکنون بالغ بر ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهره های ماندگار، انجمنهای علمی جغرافیایی و دانشگاهها دریافت کردهاست.
در مورد وضعیت جسمی نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر اخبار نگران کننده ای منتشر شده است.
به گزارش سایت ملی-مذهبی تا کنون به رغم درخواست خانواده نرگس محمدی به هیچ یک از اعضای این خانواده اجازه ملاقات داده نشده است. این در حالی است که نرگس محمدی در طول ۱۱ روزی که به بیمارستان منتقل شده است هیچ تماس تلفنی نیز با خانواده خود نداشته است. با توجه به اعمال این محدودیت، خبری تایید نشده در مورد ضرب و شتم شدید نرگس محمدی در زندان زنجان در جریان درگیری میان زندانیان قبل از انتقال وی به بیمارستان ولیعصر منتشر شده است. ظاهرا خانم محمدی در جریان این درگیری آسیب دیده است.
بنا بر این شایعه در دعوایی که در زندان زنجان زندان میان هم بندیان وی صورت گرفته است نرگس محمدی به صورت شدیدی ضرب و شتم شده و به دلیل وخامت اوضاع جسمی مسئولان زندان مجبور می شوند وی را به بیمارستان ولیعصر زنجان منتقل کنند. محمدی ابتدا به بخش مغز و اعصاب این بیمارستان منتقل می شود و این موضوع خود نشان می دهد احتمال وارد شدن ضربه به وی بالاست. بعد از مدتی نرگس محمدی به بیمارستان شهید بهشتی منتقل می شود و در بخش اعصاب و روان بستری شده است.
دو نکته احتمال درست بودن این شایعه را متاسفانه تقویت می کنند:
نکته نخست اینکه به رغم مراجعه روزانه خانواده محمدی به بیمارستان اجازه ملاقات با ایشان را نمی دهند. مسئولان بیمارستان برای این عدم ملاقات هیچ دلیل قانع کننده ای ارائه نکرده اند.
نکته دوم اینکه از حضور پزشکان معالج نرگس محمدی در بیمارستان ممانعت به عمل آمده است. این در حالی است که خانم محمدی به دلیل حاد بودن بیماری اش در وضعیت ویژه ای قرار دارد و فرآیند معالجه ایشان طولانی و تخصصی است. لذا حضور پزشکان متخصص که سیر بیماری وی را تعقیب کرده اند ضروری به نظر می رسد اما اجازه بررسی وضعیت خانم محمدی به این پزشکان داده نشده است.
خاطرنشان می شود نرگس محمدی مبتلا به بیماری مرموزی است که میراث نخستین زندان وی در سال ۱۳۸۹ است. وی به فلج عضلانی مبتلا می شود، ناگاه به زمین یا در و دیوار می خورد و این موضوع برای سلامتی ایشان بسیار خطرناک است.
نرگس محمدی مدتی پیش در نامه ای نسبت به اینکه به سرنوشت زهرا کاظمی یا هدی صابر مبتلا شود هشدار داده و تاکید کرده بود مسئولیت مرگ وی بر عهده مسئولان است. وی در نامه خود تصریح کرده بود می خواهند پروژه مرگ تدریجی اش را عملی کنند.
همچنین قابل یادآوری است که نرگس محمدی به صورت غیر قانونی به زندان زنجان منتقل شده بود و در بندی نگهداری می شد که زندانیان زن محکوم به فساد، فحشا و اعتیاد حضور داشتند و متاسفانه در این بند روزانه زد وخوردهای شدیدی صورت می گیرد . در چند مورد نگهبانان مجبور شده بودند برای حفظ سلامتی وی این زندانی سیاسی را از بند خارج کنند تا دعوا پایان یابد. این زندانیان نیز خود قربانی بحران های اجتماعی هستند که کشور را فرا گرفته اند.
انتظار می رود مسئولان امنیتی پرونده نرگس محمدی برای رفع نگرانی خانواده اجازه تماس تلفنی وی یا ملاقات حضوری اش رابدهند. عدم تماس تلفنی در طول ۱۱ روز گذشته نگرانی ها در این مورد را افزایش داده است. این در حالی است که حتی در صورت عدم اجازه ملاقات، تماس تلفنی حق طبیعی ایشان می باشد.
سید علی صنیع خانی *
روز شنبه توفیق یافتم از خطبه های نماز جمعه قم که به امامت حضرت آیت الله استادی برگزار شده بود، از طریق تلویزیون، بهره مند گردم. همیشه ایام از آن وقتی که در جلسات درس اخلاق ایشان در اوایل دهه هفتاد که در سالن اخوت ستاد مرکزی در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه برگزار می گردید، تا برخی دیگر از جلسات در تهران و نمازجمعه های قم بهره های وافری از مباحثی که مطرح می فرمودند برده ام.
خطبه اول مطابق معمول سنوات گذشته اقتدا به رسول الله(ص) فرمودند و مطالبی را درمورد ماه رمضان، ماه برکت و رحمت و مغفرت الهی و بهترین کارها دراین ماه که از آن جمله رسیدگی به مستمندان و…و افضل اعمال آن که «الورع عن محارم الله» است، پرداختند که الحق قابل فهم و استفاده ومورد نیازهمه اقشار جامعه بوده و می باشد.
در خطبه دوم معمولاً به مباحث روز و امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اختصاص می یابد و مسائل مهم جهان اسلام و مملکت مورد توجه قرار می گیرد و دولت مردان هم از نصایح منصفانه و مشفقانه حضرتشان برخوردار می گردند. در این هفته ایشان دولت را از موردی پرهیز دادند و فرمایشاتشان را با قرائت نامه ای از آیت الله العظمی مکارم شیرازی خطاب به متولیان امور کامل فرمودند که درین باره مطالبی را باستحضارشان من باب النصیحة لِائمِةِ المُسلِمین می رسانم. موضوعی که به آن پرداخته شد و در اولویت قرار گرفته و در اولین فراز خطبه دوم مطرح گردید، جلوگیری از برگزاری مسابقات فوتبال در شبهای ماه مبارک رمضان بود و از مسئولان خواستند در این مورد به ترکیه اقتدا نمایند.
سروران عزیز؛ ارادت به شما و تکلیفم در حفظ و حراست از جایگاه مرجعیت و حفظ آن در جامعه مرا برآن داشت که قلم بر کاغذ آورم و نکاتی را به استحضار برسانم. همیشه ایام صاحبان زر و زور و حریصان به جاه و مقام و در یک کلمه دنیاطلبان، علما و مراجع شیعه را مانعی سخت برای رسیدن به اهدافشان به حساب می آوردند و درصدد بوده و هستند با تضعیف آنان به مقاصد شومشان برسند.
مستحضرید مشکل آنها حلقه های درسی شما و شمار شاگردان و آثار گرانبهایتان نیست که آنها با علم بماهو علم کاری ندارند. آنچه که به شما قدرت می دهد و از شما مانعی مستحکم می سازد، نفوذتان در مردم است. لذا همه برنامه های آنها براین است که نفوذ مردمی شما را کم کنند و البته دراین سالهای اخیر شدت گرفته است و چه بسا کشاندن مراجع به سمت مواردی که دغدغه اصلی مردم نیست و موضع گیری آنها از آن باب باشد و از آن جمله مورد اخیر.
بزرگواران؛ در این شرایط که ملت ما با مشکلات معیشتی روبرو هستند، بیکاری و فساد و فحشا و اعتیاد امانشان را بریده و روز به روز آمار ازدواج کم و آمار طلاق افزوده می گردد و اداره کنندگان خانه باید از صبح تا شب کار کنند و حتی برای خرید مرغ با قیمتی حدود دوبرابرقیمت سالهای قبل، سه چهار ساعت زنهایشان در صف مرغ صرف وقت نمایند، چه جای بحث از فوتبال در ماه رمضان است.
البته مرجع تعیین حلیّت و شبهه ناک بودن شما هستید که مرا در آن وادی راهی نیست و برداشتی بیش از آموزه های در محضرتان ندارم که ممکن است اشتباه هم باشد و ارشاد خواهید فرمود. استدعا دارم نمایندگانی را به مبادی ورودی خوراک دام و طیور، مرغداریها و کشتارگاه ها و مراکز توزیع مرغ اعزام فرمایید و بخواهید گزارشی برایتان تهیه نمایند از سویائی که تجار وارد کردند و دولت دست روی آن گذاشته و اقدام به توزیع می نماید، بدون توجه به تعهدی که واردکنندگان به طرفهای معاملاتشان داشته اند، واگذاری سویا و سایر اقلام به کشتارگاه ها درعوض فروش مرغ با قیمتی که آنها تعیین می کنند و تأمین سوبسید از مازادقیمت سویا (دو و نیم کیلو سویا به قیمت مصوب به جای عرضه یک کیلو مرغ) توقیف کامیونهای حمل مرغ و مجبور ساختن آنها به فروش با قیمت و مصوب و دست خالی برگشتن تعداد قابل توجهی از افرادی که در صفهای طولانی به انتظار نشسته بودند و نوبت آنها نرسیده و در عوض افراد بازنشسته و بیکاری که برای تأمین معیشتشان از سحرگاهان در صف نوبت می گیرند، یا نوبت را می فروشند یا مرغ را با قیمت بالا. و نهایتاً افرادی که ناگزیر از خرید مرغ هستند باید مرغ را با قیمتی بالای هفت هزار تومان باید تهیه نمایند. در این بین اقداماتی رخ می دهد و بخواهید از سویا برایتان گزارش تهیه نمایند که قیمت ۱۲۵۰ تومان ۳۱ فروردین به بیش از دوهزار تومان رسیده است.
مرغداران باید سویا را به قیمتی بالای دوهزار تومان از دولت از طریق کشتارگاهها خریداری نمایند. و این سیر تا کی باید تداوم داشته باشد، معلوم نیست. مرغدار حتماً بنا ندارد زیان دهد و حتماً مرغش را با قیمت خواهد فروخت. امروز مابه التفاوت را کشتارگاه ها از فروش سویا تأمین می کنند. والبته میزان مرغی که در تهران با قیمت مصوب توزیع می گردد کمتر از٢۰%نیاز می باشد فردا روز چه؟!
و اما ماه رمضان و شبهای آن
بزرگواران شبهای ماه رمضان در قبل از انقلاب و قهوه خانه ها و تُرنا بازی وبازی فوتبال گل کوچک در میادین نازی آباد را فراموش نکرده ام. فصل تُرنا ماه رمضان بود و باید عرض کنم کم نبودند از این تُرنا بازها و فوتبال گل کوچک ماه رمضانی که در ابتداء انقلاب اعضاء کمیته ها را تشکیل دادند و شاهد فداکاری هایشان بودیم و تعداد قابل توجهی از اینها در دفاع مقدس به فیض شهادت نائل آمدند. من به دنبال تأیید بازی تُرنا و فوتبال گل کوچک و سرگرمی های این چنینی به جای بهره مندی از برکات این ماه الهی نیستم. ولیکن می خواهم عرض کنم اینها بازدارنده اصلی نیست، که حرام خواری مانع اصلی رسیدن به کمالات است.
حقیر به لحاظ مسئولیتی که داشتم توفیق دیدار با والدین شهدا بسیار نصیبم شده بود. دراین دیدارها یکی از سؤالاتم از پدر شهیدان این بود که: چه شد که فرزندانتان اینگونه شدند و شهادت در راه خدا نصیبشان شد؟ بالاتفاق همگی یک مطلب را بیان می داشتند و آن اینکه من نان حلال را سر سفره ام می آوردم. بزرگواران بااطمینان عرض کنم برگزار شدن یا نشدن مسابقات فوتبال چیزی را عوض نمی کند والبته نشدن آن عده ای را به جمع بینندگان برنامه های ماهواره ای اضافه می نماید. و البته آنهایی که اهل تهجد هستند می توانند به فیض آن برسند، زیرا مسابقات قبل از وقت فضیلت شب زنده داریها به پایان می رسد.
حضرت امام(ره)در پیام حج سال۶۶دربند ۳ آن خطاب به روحانیون، دیدگاهش را درباره حاکمیت اقتصاد اسلامی در جهان بیان داشتند و در فرازی فرمودند: همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیاء شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه می دهد… .
و سپس فرمودند: مسلّم هر قدر کشور ما به طرف فقر زدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهان خواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر می شود و روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزارساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب وحمایت بیدریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.
بیان مطلب اخیر از باب این نیست که خدای ناکرده مراجع ما توجه به این امور ندارند و از مشکلات مردم آگاه نبوده و غم آنان را نمی خورند و از آنها فاصله گرفته اند بلکه یادی بود از معمار انقلاب که هرآنچه که باید می گفت، گفت و هرآنچه که باید می کرد، کرد. و قطعاً روح آن بزرگوار که شاهد و ناظر است همانند شما بزرگواران غمین و رنجور از این وضع خواهد بود.
از حضرت آیت الله استادی استدعا دارم، نمایندگانی را به تهران اعزام فرمایند و بخواهند از بهشت زهرا(س) سوار مترو شوند به مقصد تجریش و همین مسیر را برگردند و مشاهدات و مسموعاتشان را به روی کاغذ آورده و خدمتشان تقدیم نمایند.
والسلام
* جانباز و برادر دو شهید: سید محمد صنیع خانی، بنیانگذار ترابری سنگین سپاه، و شهید سید حسن صنیع خانی
منبع: بازتاب
کلمه – سید کاظم قمی:
طی چند ماه گذشته، و با رویکرد تجدیدنظرطلبانه ای که بخشی از نیروهای منتسب یا مدعی اصلاح طلبی اتخاذ کرده اند، مسئله ی ضرورت برخورد فعالانه نیروهای اصلاح طلب در جهت یافتن برون رفتی از بن بست سیاسی که کشور با آن مواجه است به طور مکرر و با ادبیات گوناگون مطرح شده است. در همین راستا، موضع جنبش سبز در عدم شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مورد نقد قرار گرفته و از این گونه کنش های جمعی، به عنوان «انفعال سیاسی» یاد می شود. در پس این تحلیل، انگیزه های گوناگونی قابل شناسایی است. توجیه شرکت در آن انتخابات توسط برخی از چهره ها، از حاشیه درآمدن افراد و حلقه هایی از اصلاح طلبان که پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ گزینه ی حاشیه نشینی و انتظار برای فرصتی بهتر را انتخاب کردند، دل نگرانی نسبت به وضعیت کشور در شرایط بین المللی کنونی، واهمه از شیوع افراطی گری براندازانه، و انگیزه های دیگر. داعیه ی این حرکت تجدیدنظرطلبانه، ایجاد اجماعی گسترده در میان اصلاح طلبان و اتخاذ رویکردی فعالانه است.
مغالطه ی بزرگی که توسط این جریان تجدیدنظرطلب تکرار می شود، اتصاف مقاومت مدنی منفی به انفعال است. از این دیدگاه، کنش های مدنی جمعی مانند عدم شرکت در انتخابات به نشانه ی انتقاد به آزاد نبودن آن، یا نخریدن شیر و نان به نشانه اعتراض به گرانی و تورم، انفعالی و بی ثمر است. اما آیا به راستی عدم شرکت در انتخابات اسفندماه گذشته بی اثر بوده است؟ صد البته ساده لوحی است که تصور کنیم دستگاه های تبلیغاتی دولتی یا سخنگویان رسمی و غیررسمی اقتدارگرایان آشکارا به واقعیت عدم مشارکت گسترده مردم در آن انتخابات اعتراف کنند. اما تلاش گسترده ای که از آن پس برای از بین بردن اجماع گسترده در میان نیروهای اصلاح طلب، مرزبندی اصلاح طلبی و جنبش سبز، جذب نیروهای میانه از طیف اصلاح طلبان، بازکردن فضای امنیتی برای تشکیل جلساتی که در این راستا تشکیل می شود، کاستن از حملات تبلیغاتی علیه برخی فعالان سیاسی و نیروهای تجدیدنظرطلب در کنار تشدید فشار بر روی نیروهای پای بند به مطالبات جنبش سبز، همه و همه نشان از شوک بزرگی دارد که اقتدارگرایان از عدم استقبال اکثریت مردم در انتخابات مجلس دریافت کرده اند. حرکت هایی مانند تحریم سه روزه ی خرید شیر و نان هم، مسئولان امر را به اعتراف به عمق وخامت بحران معیشتی در میان اقشار مختلف وادار ساخت.
حقیقت این است که کنش های جمعی با رویکرد مقاومت مدنی منفی، در همه جنبش های اجتماعی مسالمت آمیز، جزو مهم ترین و تأثیرگذارترین شیوه های پی گیری مطالبات مردمی بوده و هست. و گرنه، بر اساس این تفسیر اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب، مقاومت منفی نهضت استقلال طلبانه ی گاندی در هند، جنبش حقوق شهروندی مارتین لوترکینگ در آمریکا، یا نهضت آزادی خواهانه ی خانم سوچی در برمه، نیز انفعال سیاسی تلقی می شود. اما واقعیت تاریخی، نشانگر تأثیر بنیادین این شیوه در تاریخ آن کشورهاست.
شاید ریشه این تفسیر غلط از مقاومت مدنی منفی به انفعال سیاسی را بتوان در ذهنیت حاکم بر اکثریت اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب جستجو کرد که ناشی از بیگانگی آنان با چگونگی کارکرد جنبش های مدنی است. همین عدم شناخت نسبت به ماهیت جنبش های اجنماعی جدید باعث شد که در فرصت طلایی سال های دولت اصلاحات، به جای استفاده صحیح از جنبش عظیم و فراگیری که با رأی «نه» به کاندیدای مورد حمایت اقتدارگرایان آغاز شده بود، اصلاح طلبان به قدرت رسیده، به بازی در چارچوب قدرت رسمی سرگرم شوند و به تدریج و شاید ناخودآگاه، حفظ خود در قدرت را بر پیگیری مطالبات عمومی ترجیح دهند. ریزش گسترده ی نیروهای حامی اصلاحات (از جمله جنبش دانشجویی)، باعث شد که استراتژی اصلاح طلبان در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۰، بر محور خطر بازگشت اقتدارگرایان و دعوت به تکرار حماسه ی دوم خرداد متمرکز شود که معنایی جز رأی «نه» به مخالفان اصلاحات نداشت. پیگیری مجدانه ی پروژه ی بازگشت به زمین بازی سیاست رسمی توسط اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب، تجلی دوباره ی ناآگاهی شان نسبت به ماهیت جنبش های مدنی امروزین است. این دسته از اصلاح طلبان، تمامی هویت خود را تنها و تنها در حضور در قدرت رسمی تعریف می کنند و از بازتعریف خود در قامت کنشگران یک جنبش اجتماعی ناتوان یا گریزان اند. از همین روست که با تمسک به برخی تئوری های جامعه شناختی منسوخ، برکشیدن شخصیت های سیاسی در رسانه های خود، واقع گرا خواندن خود و خیال پرداز شمردن کنشگران جنبش سبز، دادن علامت به اقتدارگرایان و در انتظار علامت آنان نشستن، در صدد بازسازی فضای پیش از سال ۸۸ هستند.
واقعیت اما این است که پس از انتخابات پرتخلف و تقلب ریاست جمهوری سال ۸۸، جامعه ی ایران وارد مرحله ی جدیدی از حیات سیاسی خود شده و تحولی در بینش سیاسی مردم پدید آمده که تلاش برای بازگرداندن وضعیت به شرایط پیش از انتخابات را اگر نه ناممکن، با دشواری های فراوانی مواجه کرده است. آگاهی عمومی گسترده نسبت به میزان فساد سیاسی و اقتصادی ساختاری در درون نظام، تبدیل توده هایی که چشم به دهان نخبگان و بازیگران عرصه ی سیاست دوخته بودند به شهروندانی که خود به تجزیه و تحلیل آنچه در پیرامونشان در جریان است می پردازند و حرکت چهره های سیاسی را با میزان نزدیکی یا دوری از مطالبات اساسی جامعه رصد می کنند، وجود رهبران سیاسی با استقامتی که صادقانه از خواست های مردم حمایت کرده و از معامله بر سر حقوق بنیادین شهروندی سرباز زدند و این روزها حبسی غیرقانونی را تحمل می کنند، و تجربه قدرت همبستگی مردم در مقابله با زورگویی خودکامگان، از جمله ی این دگرگونی هاست. مقاومت مدنی برای داشتن انتخاباتی عادلانه و آزاد، قهر کردن با صندوق های رأی نیست. مردم حق دارند بخواهند تنها در انتخاباتی شرکت کنند که همان آرائی در شمارش آراء خوانده شود که به صندوق ریخته اند. اما روند اعتماد سازی از صندوق رأی شروع نمی شود، بلکه به آن ختم می شود. آزادی رهبران جنبش سبز، آزادی زندانیان سیاسی و تصحیح فرایند انتخابات به گونه ای که از دخالت نیروهای نظامی و امنیتی مصون باشد، گام هایی است که باید پیش از آن برداشته شود.
خطبه پیامبر(ص) در وصف ماه رمضان
ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی کرده است. ماهی که نزد خدا برترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.
ماهی است که در آن شما را به میهمانی خدا خواندهاند و از کسانی قرار داده شدهاید که از کرامت خدا بهره میبرند. نفسهای شما در آن تسبیح و خوابتان عبادت است و کارهای شما در آن مورد قبول و دعاهایتان در آن مستجاب است. پس از خدا با نیتهای راستین و دلهای پاک بخواهید که در این ماه توفیق روزه داری برای او، و تلاوت کتابش(قرآن) را به شما بدهد.
بدبخت کسی که از آمرزش خدا در این ماه محروم بماند!
با گرسنگی و تشنگی (به واسطه روزه) گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به خاطر آورید. بر فقیران و خانه نشستگان(مساکین) صدقه بدهید.
بزرگان خود را گرامی بدارید و به کوچکتران خود محبت کنید و به خویشان خود مهر بورزید. زبانهای خود را از آنچه نباید گفت نگاه دارید و چشمان خود را بر حرام بپوشانید و گوشهای خود را از شنیدن ناشنیدنیها حفظ کنید.
با یتیمان مردم محبت بورزید تا بعد از شما به یتیمان شما محبت کنند. از گناهان خود به سوی خدا توبه کنید. هنگام نماز دستهایتان را به دعا بلند کنید؛ زیراکه وقت نماز بهترین وقتهاست. در این اوقات خداوند با رحمت به بندگان خود نظر میکند و هرگاه با او مناجات کنند جوابشان میدهد و هرگاه او را ندا دهند به آنان لبیک میگوید و اگر او را بخوانند (دعایشان را) مستجاب میکند.
ای مردم! جانهای شما در گروی کارهای شماست. پس جان خود را با طلب آمرزش (از بند) رها سازید. پشتهای شما از بار گناهان گران است؛ پس با طول دادن سجدهها آنها را سبک کنید و بدانید که خداوند به عزت و جلال خود قسم یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش جهنم نترساند.
ای مردم! هر که در این ماه مومن روزه داری را افطار دهد ثواب آن برابر آزاد کردن برده و آمرزش گناهان گذشته خواهد بود.
بعضی از اصحاب گفتند که ما توانائی افطار دادن را نداریم. پیامبر فرمودند: “از آتش جهنم، با افطار دادن ولو با نصفهای از خرما و یا شربتی از آب دور بمانید همانا این پاداش کسی است که بر بیشتر از این توانائی نداشته باشد.”
ای مردم! هر که اخلاق خود را در این ماه خوب کند، در روزی که قدمها بر صراط میلغزد از آن به راحتی میگذرد و هر که کار خدمت گزار یا کنیز خود را سبک گرداند خدا در قیامت حساب او را راحت میکند و هر که در این ماه شر خود را از مردم باز دارد خداوند در قیامت غضب خود را از او باز میدارد.
هر که در این ماه یتیمی را گرامی دارد خداوند او را در قیامت گرامی میدارد و هر که با خویشاوندان خود دیدار کند (صله ارحام)، خداوند او را از اتصال به رحمت خود در قیامت منقطع نخواهد کرد. هر که در این ماه سنتی را به پا دارد خداوند برای او برات دوری از آتش جهنم را مینویسد. هر که در این ماه نماز واجبی بخواند خداوند برای او ثواب هفتاد نماز(ماههای دیگر) را مینویسد. هر که در این ماه بر من صلوات بفرستد، خداوند ترازوی اعمالش را برای روزی که ترازوی اعمال سبک است سنگین میگرداند و کسی که در این ماه یک آیه از قرآن را بخواند ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر ختم قرآن کرده باشد.
ای مردم! همانا در این ماه درهای بهشت باز است؛ پس از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد و درهای جهنم در این ماه بسته است پس از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما باز نکند. شیاطین در این ماه در زنجیرند پس از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.
کلمه: در حالی که سالهاست بحث ناکارایی قانون انتخابات از سوی فعالان سیاسی مطرح می شود، اینک سخنگوی شورای نگهبان می گوید که قانون فعلی انتخابات، پاسخگو نیازها نیست. اما معلوم نیست که آیا برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تغییری در این قانون صورت می گیرد یا نه.
نظارت استصوابی و مداخله شورای نگهبان در انتخابات از موضوعاتی است که بارها از سوی فعالان سیاسی مطرح شده است. عدم بی طرفی اعضای شورای نگهبان در انتخابات گذشته همواره مساله ساز بوده است.
عضو حقوقدان شورای نگهبان با اشاره به بررسی سیاست های کلی قانون انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به حکم سال گذشته رهبری در خصوص تدوین قانون جامع انتخابات پرداخت و اظهار امیدواری کرد که با مشارکت فعال شورای نگهبان موضوع اصلاح قانون انتخابات به نحو مطلوبی انجام پذیرد.
یکی دیگر از موضوعات مورد بحث در قانون انتخابات، تغییر مجریان برگزاری انتخابات است. برخی بر این باورند که دولت نمی تواند مجری بی طرفی برای برگزاری انتخابات باشد.
چند روز گذشته نیز رییس مجلس در دیداری که با برخی مراجع قم ازجمله محمدیزدی داشت بر ضرورت اصلاح قانون انتخابات تاکید کرده و گفته بود: رهبری چندی پیش دستور تصویب سیاستهای کلی قانون انتخابات را به مجمع تشخیص مصلحت نظام دادهاند و به طور حتم اگر تعیین و تصویب این سیاستها صورت گیرد، کار مجلس برای تغییر قانون انتخابات تسهیل میشود.
در همین حال سخنگوی شورای نگهبان با تشریح برخی از ضعف های قانون انتخابات گفت: پایههای قانون انتخابات مربوط به دهه ۶۰ است.
عباسعلی کدخدایی در نشست سرپرستان دفاتر نظارتی شهرستانهای استان مازندارن گفت: در دهه ۶۰ فضای سیاسی اجتماعی به گونهای متفاوت با امروز بود. بر خلاف امروز در آن زمان بر انتخابات و فضای سیاسی کشور، مسائل تجاری حاکم نبود.
وی افزود: در دهه ۶۰ به زور می توانستید فردی را وادار کنید تا به عنوان داوطلب وارد میدان شود. داوطلبان راغب نبودند که برای تبلیغات انتخاباتی هزینه کنند و یا پوستر چاپ کنند. اما الان برخی از آقایان گوی سبقت را از یکدیگر ربودهاند و میخواهند به هر طریقی که شده وارد میدان شوند و بعضاً با استفاده از کانون های قدرت و ثروت عرصه را برای رقیب تنگ بکنند.
به گزارش ایسنا، سخنگوی شورای نگهبان گفت: قانون فعلی انتخابات، پاسخگو نیازهای امروز، نیست. با توجه به تغییرات پیش آمده در فضای سیاسی کشور، قواعد انتخاباتی نیازمند بازنگری جدی است.
معاون اجرایی و امور انتخابات شورای نگهبان با اشاره به جایگاه این شورا در امر نظارت بر انتخابات و حفظ آرای مردم گفت: تشکیلات نظارتی نیز باید اثر گذاری بیشتری داشته باشد.
در حالی که مسئولان بر این باورند که تحریم ها کشور را در شرایط شکننده و ویژه ای قرار داده است، رییس ستاد تبلیغات دفاعی کشور با ادعای اینکه ملت ایران همواره تهدید را به فرصت تبدیل کرده است، می گوید این ملت تحریمکنندگان را مجازات خواهند کرد.
به گزارش سپاه نیوز، سردار سیدمسعود جزایری پیرامون تاثیرگذار نبودن تحریمهای کشورهای غربی علیه کشورمان اظهار داشت: هر روز که میگذرد ابعاد تازهای از فشارهای استکبار جهانی، رژیمهای سلطه و زیاده خواه و در راس آنها آمریکا و صهیونیست برای مردم جمهوری اسلامی ایران آشکار میشود.
وی افزود: بیجهت نیست که در بررسیها و نظرسنجیها به طور دایم بر کینه ملت ایران نسبت به دشمنان قسم خورده خود افزوده میشود؛ به طوری که اکنون نسبت به دهه گذشته نفرت مردم در مورد شیطان بزرگ آمریکا، انگلیس و بویژه رژیم صهیونیستی بیشتر شده است.
معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح افزود: مردم ایران ابعاد تحریمها را میشناسد و میزان فشارهایی که از این ناحیه بر رفاه، بهداشت، سلامت و سایر عرصههای زندگی فردی و گروهی جامعه ایران از ناحیه دشمن وارد میشود را درک میکنند.
وی ادامه داد: هر اندازه که خداوند دشمنان ما را از احمقها قرار داده، ملت ایران با هوشمندی، عملکرد و رفتار دشمن را زیر نظر دارد.
رییس ستاد تبلیغات دفاعی کشور تاکید کرد: برای همه روشن است که فشارها و تحریمها و قطعنامههایی که کشورهای بیگانه تحت امیال شیطانی آمریکا علیه مردم ایران وارد میکنند و یا به تصویب خودشان میرسانند نه صرفا به خاطر دستیابی ایران به برخی پیشرفت در تکنولوژی و صنعت و امور دفاعی و غیره بلکه ابر سرمایهداری و مافیای صهیونیزم جهانی اصولا با ذات و جوهره انقلاب اسلامی مخالف است.
علی مزروعی
ایران را چهار راه حوادث لقب داده اند، چون همواره در معرض تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان بوده است، هر چند به دلیل قدمت تمدنی توانسته مهاجمان را در دل خود جذب و هضم نماید اما به نظر می رسد از عصر صفویه بدین سو که بدنبال انقلاب فکری و صنعتی روابط تازه ای بین کشورهای غرب و شرق جهان شکل گرفت ایران نتوانسته است از تنظیم روابط خود با کشورهای قدرتمند دنیا خط تعادل و توازنی را پی گیرد و مشکلی حاد به نام « ما و بیگانگان » بر سراسرتاریخ معاصر کشورمان سایه افکن است.
از سویی شاهد مداخله فراوان کشورهای قدرتمند انگلیس ، روسیه و امریکا در مقاطعی از تاریخ کشورمان هستیم ، و از سوی دیگر شاهدیم که این مداخله همراه با پذیرش فکری و عقیدتی عده ای از نخبگان و روشنفکران و دولتمردان بوده است. در روزگاری گفته شد که راه نجات ایران از عقب ماندگی آن است که از فرق سرتا نوک پا فرنگی بشود و روزگاری دیگر خیلی از نخبگان و تحولخواهان دل به کشورها شوراها و ایدئولوژی مارکسیسم بستند و هردو جریان جا پایی برای کشورهای قدرتمند در امور داخلی ایران باز می کردند، غافل از انکه هر کشور خارجی در پی تامین منافع خود راه به داخل ایران می جوید و چندان کاری به این دل شیفتگان فکری و ایدئولوژیک ندارد. درمقابله با اینها جریان دیگری با عناوین آسیا در برابر غرب و کالبدشکافی غرب زدگی و رد هرگونه نوگرایی ناشی از تحولات فکری و علمی شکل گرفت که در دلش داشتن هرگونه روابطی با کشورهای قدرتمند را طرد و نفی می کرد و درپی استقلال به مفهوم سنتی اش بود.
کتاب « ما و بیگانگان » که در بر گیرنده خاطرات دکتر نصرت الله جهانشاه لوافشار است در این باره بس خواندنی است. وی که در دوران جوانی و دانشجویی و در ارتباط با دکتر تقی ارانی توسط پلیس سیاسی رضاشاه بازداشت و زندانی می شود و در پرونده مشهور به گروه ۵٣ نفر محاکمه و محکوم به شش سال زندان شده و پس از تحمل چهار سال و نیم زندان با رخداد اشتغال ایران در شهریور ماه ١٣٢٠ و سقوط رضاشاه از زندان آزاد می شود، با تاسیس حزب توده به این حزب پیوسته و در مسیر فعالیت های سیاسی اش به فرقه دموکرات آذربایجان می پیوندند و عهده دار مقام معاونت رئیس دولت فرقه می شود و پس از سقوط فرقه ناچار به شوروی پناه می برد و تا سال ١٣۵١ در این کشور به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داده است، خاطرات خود را از همه این سالها برشته تحریر درآورده و آرزو کرده است که جوانان ایرانی با خواندن این خاطرات از تجربه اش عبرت آموزند و با خوش خیالی به دامن بیگانگان در هر نوعش نیفتند و پناه نبرند و اگر وارد فعالیت سیاسی می شوند با هوشمندی گام به این وادی پربلا گذارند و با درایت در این عرصه راه جویند.
هر چند به نظرم نویسنده به دلیل افراط در وابستگی ایدئولوژیک به مارکسیسم و شوروی و دیدن نتایج زیان بار آن در نهایت در داوری دچار نوعی تفریط نسبت به رژیم پهلوی، که در وابستگی اش به انگلیس و امریکا تردیدی نیست، و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ شده است، اما مجموع این خاطرات نشان دهنده آن است که مسله « ما و بیگانگان » در تاریخ معاصر ایران در عین حساسیت حل ناشده باقی مانده است. با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شعار استقلال در واکنش به همین موضوع طرح و پیگیری شده است اما این بار نیز در عمل اجرای این شعار وجهی کاملا سلبی یافته و برخلاف جان شیفتگی قبلی ها نسبت به غرب صورتی خصمانه با بیگانگان و در راس آنها امریکا و انگلیس بخود گرفته است.
خلاصه اینکه در عرصه ذهنی و عمل اجتماعی ما شاهد دو رویکرد افراطی و تفریطی چه در سطح حاکمان و دولتمردان و چه در سطح جامعه و کنشگران سیاسی و مدنی در برخورد با مقوله « ما و بیگانگان » بوده ایم: از جان شیفتگی تا دشمنی، از بیگانه دوستی تا بیگانه هراسی، و گویا هنوز راهی میانه در این باره نجسته ایم، در حالیکه در جهان جهانی شده جز از راه ارتباط سازنده و تعامل مثبت و میانه راه پیمودن با دیگران نمی توان زندگی کرد و هر راهی جز این به ناکجااباد ختم میشود.
ما ایرانیان باید از تاریخ بیاموزیم اما تخته بند تاریخ نشویم و آینده کشور را در بند گذشته گرفتار نسازیم. باید از تابوی « ما و بیگانگان » خود را رها سازیم و وبا اعتماد به نفس کامل با دیگران بر پایه تامین منافع متقابل روابط برقرار سازیم و در دوستی یا دشمنی با دیگران راه به افراط و تفریط نبریم که بقول امام علی به چپ و راست رفتن مذلت آور است و راه وسط را پیمودن جاده است.
در انتها به نکته ظریفی در این خاطرات اشاره می کنم که می تواند برای حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی و به ویژه برای عوامل دست اندرکار و تصمیم گیر نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی و قضایی و بازجویان و زندانبان و…بسیار مفید باشد، و البته توصیه می کنم همه آنها این کتاب و امثالش را بخوانند تا دریابند برخوردهای آنها چه عواقبی می تواند برای کشور در پی داشته باشد. نویسنده وقتی شرح بازداشت و زندانی شدن خود و بقیه را، که به تشکیل پرونده گروه ۵۳ نفر منجر و درتاریخ به همین نام ثبت می شود، توسط پلیس سیاسی رضا شاه می دهد به این نکته اشاره می کند که در کمیسیون تصمیم گیری شهربانی دو نگاه در برخورد با این افراد زندانی وجود داشت، نگاهی که برسخت گیری و محاکمه وزندانی کردن این افراد اصرار و تاکید داشت، و نگاهی دیگر که خواهان آسان گیری و رها کردن آنها به ویژه جوانان بود اما در عمل این نگاه اول بود که برکرسی نشست و این افراد را تا سقوط رضاشاه به زندان کشاند، اما این عمل چه حاصلی برای رژیم پهلوی ببارآورد جز اینکه بنیاد حزب توده و پیامدهای ناشی از آنرا بسازد؟ نویسنده شرح داده : ” در اینجا باید یادآور شوم که اقای رکن الدین مختاری که آن زمان رئیس شهربانی کشور بود و شاید همان سال سرپاس شده بود اصولا مردی پرتلاش، کوشا و با هوش و هنرمندی موسیقی دان و شیرین پنجه و درعین حال جاه طلب و بلندپرواز و بسیار سنگ دل بود، بلند پروازی اورا وادار می کرد تا هرچه بیشتر خودنمایی کند، از اینرو همواره در پی دست آویزهای تازه ای بود که کارها را بزرگ تر جلوه دهد و خود را در خدمت به رضاشاه و مقامات خارجی که با آنان نیز سر و سری داشت صادق تر بشناساند.
با اینکه دو عضو دیگر کمیسیون سیاسی آقایان عبدالله سیف و محمد شریف نوایی پافشاری می کردند که جوانان و دانشجویان دستگیر شده با دادن پند و اندرز آزاد شوند و تنها کسانی که بنیانگزار این سازمان شناخته شده اند کیفر ببینند، آقای مختاری موافقت نمی کرد و پشت گوش می انداخت.
پس از شهریور ۱۳۲۰ که من از زندان آزاد شدم و حزب توده نیز تشکیل شده بود روزی در خانه ی آقای نوایی خانوادگی مهمان بودیم او با من که نزدیک او نشسته بودم آهسته گفتگو می کرد. او گفت:” این حزب توده ی شما را در واقع همکار و دوست عزیز من رکن الدین خان پایه گزاری کرده است.” من خندیدم و گفتم خان عمو می فرمائید او کمونیست است؟ گفت نه او کمونیست نیست، اما کمونیست سازی کرد. درهمان آغاز بازداشت گروه شما من به او گفتم برادر بیشتر این گروه به ویژه جوانان شیفته ی چند جمله توخالی و پر زرق و برق شده اند. اگر آنها را با دادن پند و اندرز و گرفتن پشیمان نامه روانه ی کارشان کنیم، بدون گفتگو آنها هیچگاه دیگر گرد این موضوع ها نخواهند گشت. من آن روز با تجربه ی سی ساله ی سیاسی خود در شهربانی می دانستم که اگر شما در زندان بمانید و با زندانیان کهنه کار کمونیست و جاسوسان حرفه ای روس که کم نبودند آشنا و دم خورشوید رفته رفته کمونیست خواهید شد، چنانکه شدید. تنها عبدالله خان بود( سرهنگ سیف) که درک می کرد من چه می گویم و با من هم عقیده بود.” ( ص ۴۹ )
سوگمندانه آنچه در شرح وضعیت زندان دوران رضاشاه و شیوه برخورد با زندانیان در این خاطرات آمده است در مقایسه با آنچه در دوران اخیر و در برخورد با زندانیان سیاسی گزارش شده و می شود حاکی از نوعی پسترفت و ترقی معکوس در این باره در کشورماست، و اینکه حاکمیت ما حتی در آیین زندان داری نیز ناکارآمد بوده است چه برسد به اداره کشور که چشمی پرآب و دلی پرخون برای شرح آن می خواهد.
منبع: ندای سبز آزادی
رییس دفتر رهبری ادعا کرد: پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و با رهبری داهیانه مقام معظم رهبری جهش علمی، اقتصادی و… در ایران به نقطه قابل توجهی دست پیدا کرده و سرعت رشد پیشرفت در کشور چشمهای بسیاری از کشورهای دنیا را به خود خیره ساخته است.
رییس دفتر رهبری مدعی است: ایرانی که تا پیش از انقلاب در سادهترین تکنولوژیها وابسته به کشورهای غربی بود امروز هر آنچه را که اراده کند، میتواند بسازد.
گلپایگانی با بیان اینکه «تا سال ۱۳۶۷ میزان نفت استخراجی از چاههای نفتی کشور روزانه ۸ تا ۹ میلیون بشکه بود» گفت: در حال حاضر روزانه ۱۹ تا ۲۰ میلیون بشکه نفت در کشور استخراج میشود.
میزان درآمد نفتی ۷ سال دولت احمدی نژاد، از مجموع درآمد تمام دولت های قبلی در ۲۷ سال قبل از آن بالاتر بوده است. برداشت بی رویه از چاه های نفت خطری است که آیندگان را تهدید می کند و دولت به رغم وعده گسترش صادرات نفتی، برای تامین ارز مورد نیاز فقط به افزایش استخراج و فروش نفت تکیه کرده است.
وی با اشاره به میزان مصرف نفت مردم آمریکا افزود: روزانه مردم آمریکا ۲۵ میلیون بشکه نفت مصرف میکنند که تنها ۱۵ میلیون بشکه آن در داخل این کشور تامین میشود و مابقی آن از کشورهای دیگر خریداری میشود.
رییس دفتر رهبری خاطرنشان کرد: براساس بررسی محققان آمریکایی تا چند سال آینده میزان مصرف روزانه مردم آمریکا به ۴۰ میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
وی نگفت چه ارتباطی بین مصرف بیشتر مردم امریکا و افزایش استخراج و فروش نفت ایران وجود دارد.
محمدیگلپایگانی بار دیگر ادعا کرد: هدایتهای مقام معظم رهبری همواره یاریگر مردم و انقلاب در برابر توطئههای دشمنان بوده است.
وی پیش از این نیز گفته بود پیشرفت های تسلیحاتی مرهون فرماندهی " حضرت آقا" ست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر