-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 07/24/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دو ناو هواپیمابر آمریکایی و چندین ناوشکن و کشتی تدارکاتی در حال گشت زنی در اقیانوس هند هستند. اوضاع متشنج است. در جنگ روانی بازدارندگی نقش اصلی را دارد – پیامدهای حملۀ نظامی نامشخص است.

هوای خلیج فارس داغ و شرجی است، گویی برق دارد. بحران به اندازۀ کافی هست، و گاهی مانند این روزها وقتی کشتی تدارکاتی «یو اس ان اس راپاهانوک» یک کشتی ماهیگیری هندی را زیرآتش گرفت تیراندازی هم می شود. هندی ها هشدارها را نادیده گرفته بودند. نتیجه: یک کشته و سه زخمی.

پس زمینه: از بیش از ده سالِ پیش که «یو اس اس کول»، مدرن ترین ناو نیروی دریایی آمریکا، در بندر یمنی عدن توسط یک قایق لاستیکی پر ا زمادۀ منفجره غرق شده بود، در مواقع تردید مقررات رفتاری مشخصی صادق است: ابتدا شلیک سپس پرسش.

در خلیج فارس نیازی نیست برای کسی توضیح داد که اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران است، اگر که ایرانی ها در مذاکرات فرسایشی و تاکنون بی نتیجه با پنج عضو پیوستۀ شورای امنیت به اضافۀ آلمان کوتاه نیایند. چنین عملیاتی توسط آمریکا، یا با هماهنگی اسرائیل انجام خواهد شد.

ایرانی ها می گویند خلیج فارس، عرب ها خلیج عربی. پشت این اختلاف بر سر نام، این پرسش پنهان است که خلیج و نفت و قدرت متعلق به کیست. البته سعودی ها می دانند چگونه با فشار ایران مقابله کند، با پول و خط لوله: بدون سر و صدای زیاد، خط گاز موجود عربستان از بقیق، مرکز نفت در شرقِ عربستان سعودی، به نفت تغییر داده شد. اکنون یک چهارم صادرات نفت سعودی از دریای سرخ انجام می شود.

خط لولۀ جدید امارات متحدۀ عربی از هبشان به فجیره ظرفیت بیشتری دارد. در مجموع با این خط لوله روزانه ۶/۵ میلیون بشکه یا حدود هفت درصد نیاز روزانۀ جهانی از مجموع ۸۵ میلیون بشکه در روز، بدور از دسترس ایرانی ها در جریان است.

«همۀ گزینه ها روی میز می ماند»

با این «بای پس ها» قدرت ایران بر بازارهای جهانی نفت همچنان کاهش می یابد. آمریکایی ها هم اکنون در ساحل جنوبی خلیج فارس یک پایگاه گستردۀ هوایی و مرکز فرماندهی برای هدایت عملیات ها بین مدیترانه و افغانستان دارد.

ناوگان پنجم در بحرین خانه کرده است. دو ناو هواپیمابر و ناوشکن و دفاع ضدهوایی و دفاع زیردریایی و کشتی تدارکاتی، در اقیانوس هند و در مقابل تنگۀ هرمز، سوراخ سوزن برای عبور حدود ۲۰ درصد از نفت جهان، در حال گشت زنی هستند. ناوهای هواپیمابر هر کدام ۸۰ هواپیمای جنگنده دارند، تاکنون وظیفۀ آنها به ویژه حمایت هوایی از افغانستان بوده است. اینها همه اساس آن چیزی را تشکیل می دهند که دیپلماسی آمریکا از شروع مناقشۀ اتمی با ایران با این جمله می گوید «همۀ گزینه ها روی میز می ماند.»

در خلیج فارس نیازی نیست برای کسی توضیح داد که اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران است، اگر که ایرانی ها در مذاکرات فرسایشی و تاکنون بی نتیجه با پنج عضو پیوستۀ شورای امنیت به اضافۀ آلمان کوتاه نیایند. چنین عملیاتی توسط آمریکا، یا با هماهنگی اسرائیل انجام خواهد شد.

ایران به موشک باران دلبسته است

پیامدها نه تنها برای قیمت نفت و اقتصاد جهانی بلکه برای ساختار تمام جهان پیش بینی ناپذیر خواهد بود. بحران قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ و ۱۹۸۰ مثالی است برای آنچه ممکن است اتفاق بیفتد.

برای ایرانی ها که در زمان شاه اولین گام های هسته ای را برداشتند حملۀ صدام حسین و ده سال جنگ به درسی وحشتناک تبدیل شد. اکنون موضوعِ ترساندن عرب ها به ویژه حکومت های سنی است، و بیرون راندن آمریکا و برتری در منطقه که قدرت نفت به اضافۀ قدرت هسته ای بشارت آن را می دهند.

در این راه سپاه پاسداران که با اعتقادات مذهبی و مزایای مالی تهییج می شوند دل به کمیت بسته اند تا کیفیت: موشک باران و همچنین انبوهی از قایق های کوچک و سریع که با تعداد زیاد خود قرار است دفاع از ایران را کامل کنند.

وضعیت منطقه شطرنج را مانَد با این تفاوت که در بازی شاهان قوانین مشخصی وجود دارد در حالیکه در بخش های زیادی از خاورمیانه قدرت در حالتِ خامِ آن است: نه نظارتی بر تسلیحات ، نه اقدامی برای اعتماد سازی و ایجاد امنیت، نه حریف معقول با رفتاری پیش بینی پذیر، نه توازن قدرت قابل اعتمادی و نه سلطه ای که صلح ایجاد کند.

اینان تهدید می کنند که خلیج فارس را با غرق کردن نفتکش ها ببندند اما با این کار – خلیج فارس آب های بین المللی است – کشتیرانی آزاد را مختل می کنند. این کار به نوبۀ خود آمریکایی ها را وامی دارد دخالت نظامی کنند. یک عامل ترمز دهنده در اوج گیری بحران این است که ایرانی ها خود به تنگۀ هرمز نیاز دارند.

منتفی نیست که ایرانی حامیان خود را در جنوب لبنان علیه اسرائیل بسیج کند– رهبر حزب الله، نصرالله با افتخار می گوید که ۵۰ هزار موشک در زرادخانه دارد. در جنگ روانی در خلیج فارس تاکنون بازدارندگی نقش اصلی را دارد. اما چگونگی گذر به جنگ واقعی نامعلوم است و تحت کنترل انحصاری هیچکس نیست.

میدان های جنگی فرعی: مصر و سوریه

وضعیت منطقه شطرنج را مانَد با این تفاوت که در بازی شاهان قوانین مشخصی وجود دارد در حالیکه در بخش های زیادی از خاورمیانه قدرت در حالتِ خامِ آن است: نه نظارتی بر تسلیحات ، نه اقدامی برای اعتماد سازی و ایجاد امنیت، نه حریف معقول با رفتاری پیش بینی پذیر، نه توازن قدرت قابل اعتمادی و نه سلطه ای که صلح ایجاد کند.

صفحۀ اصلی شطرنج، تقابل فلسطین و اسرائیل نیست که در حال حاضر در سکوت گول زننده ای فرو رفته است بلکه بحران بین آمریکا و ایران است بر سرسلطه. این بحران بر مبارزه بین عربستان سعودی سنی و ایران شیعی سایه انداخته است.

میدان های جنگی فرعی مصر و سوریه هستند. مصر که در آن شورایعالی نظامی و اخوان المسلمین با هم درگیرند و نظارت بر صحرای سینا از بین رفته و تمامی نیازهایی که قیام را در میدان التحریر به پیش راندند همانطور به قوت خود باقیند. سوریه که جنگ داخلی زنگ خطر را برای همۀ کشورها به صدا درآورده است – بیشتر از همه برای اسرائیل که ستاد ارتشش برنامه های اضطراری تدوین می کند برای حالتی که حکومت سوریه سقوط کند و مقادیر زیادی اسلحۀ شیمیایی و میکربی بی صاحب بمانند و در دست اسلام گرایان افراطی بیفتند. در خاورمیانه وضعیت قبل از جنگ حاکم است.

* از: میشائل اشتورمِر / در: دی ولت


 


نبردها در دمشق و حمله ها به نزدیک ترین محفلِ قدرتِ اسد: شورشیان سوریه در پی نبرد تعیین کننده در پایتخت هستند. حمام خون تهدید می کند زیرا شورای امنیت سازمان ملل ناتوان از تصمیم گیری های مؤثر است. تنها یک راه برای جلوگیری از فاجعه باقی می ماند – و این راه از ایران می گذرد.

روزنامۀ سوریِ الوطن تازگی اینگونه عنوان زد: «هیچگاه پایتخت را به دست نخواهید آورد!» گرچه به احتمال خیلی زیاد نویسندگان طرفدار حکومت عمدی نداشته اند – اما کسی نمی توانست صریح تر بگوید که رئیس جمهور سوریه بشار اسد دربد وضعیتی گرفتار آمده است. نبردهای اخیر و حمله ها به نزدیک ترین محفل قدرت اسد در دمشق نشان می دهند که قیام کنندگان بعد از ۱۷ ماه به مرکز قدرت وارد شده اند. لیبی را به یاد می آورد.

مخالفان قذافی در حالیکه در دیگر قسمت های کشور تیراندازی می شد در طرابلسِ به ظاهر آرام، ماه ها خود را برای نبرد تعیین کننده آماده می کردند. شورشیان قبل از آغاز قیام بیمارستان های صحرایی برپا و اسلحه انبار کردند و قوطی های کنسرو روی هم گذاشتند. احتمالاٌ در دمشق هم همینطور است.

در آخر هفته ماه رمضان شروع می شود. بهترین زمان برای زورآزمایی است. ماه رمضان ممکن است برای اسد زنگ آخرین روزهایش را به صدا درآورد. اما حمام خونی که در افق رخ می نماید احتمالاٌ مردن را در لیبی یا یمن تنها همچون برخورد بین چند نظامی نشان می دهد. حکومت اسد نشان داده چه سبوعیتی دارد. شورشیان کمتر از او نخواهند بود.

در آخر هفته ماه رمضان شروع می شود. بهترین زمان برای زورآزمایی است. ماه رمضان ممکن است برای اسد زنگ آخرین روزهایش را به صدا درآورد. اما حمام خونی که در افق رخ می نماید احتمالاٌ مردن را در لیبی یا یمن تنها همچون برخورد بین چند نظامی نشان می دهد. حکومت اسد نشان داده چه سبوعیتی دارد. شورشیان کمتر از او نخواهند بود.

در این حال در ساختمان سازمان ملل در نیویورک هم به همین شدت اختلاف نظر وجود دارد. کشورهای غربی و اتحادیۀ عرب طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل خواهان قطعنامۀ تحریم هستند. این فصل – به صورت نظری – کاربرد نیروی نظامی را هم روا می دارد. عضو پیوستۀ شورای امنیت، روسیه، می خواهد دقیقاٌ جلوی این کار را بگیرد و از دادن رأی مثبت خودداری می کند. زروآزمایی می تواند طول بکشد، ممکن است خیلی زود هم براثر رخدادهای دمشق برای همیشه به فراموشی سپرده شود.

اما پرسش اصلی چیز دیگری است: اگر قرار باشد سوریه مؤافقت کند، طرفداران قطعنامه چگونه می خواهند جلوی نبردی را بگیرند که نشانه های آن در دمشق پیداست؟ بستن حساب های بانکی در خارج، تا خانم اسد در پناهگاه قصر دیگر نتواند طلا و جواهر سفارش دهد؟ ایجاد مناطق حفاظت شده در مرز؟ یا فرستادن هواپیماهای جنگنده تا تانک ها و توپ های حکومت را بمباران کنند؟

راهبرد بی محتوایِ تصویب قطعنامۀ غربی – عربی

در نیویورک قولی داده می شود که نمی توان به آن وفا کرد. اسد به تحریم ها واکنش نشان نخواهد داد. نبردِ حکومت را برای بقای خود دیگر نمی توان با مجازات مانع شد. البته این تهدید ممکن است مؤثر افتد که اسد باید در دادگاه بین المللی جوابگو باشد.

باید به عنان فرصت داد

اما اسد می داند که هیچگاه کارش به آنجا نخواهد کشید. همانند قذافی او را نیز به همان وحشتناکی خواهند کشت. این راهبرد بی محتوای تصویب قطعنامۀ غربی – عربی در وجود وزیر خارجۀ آلمان هم خوب خود را نشان می دهد: وی می خواهد «حد و مرز اسد را به او نشان دهد» اما در همان جمله اقدام نظامی را – به درستی – «کاملاٌ منتفی می کند.» واقعاٌ وزیرخارجه به این خودکامه چه می خواهد بگوید؟

تنها راه برای جلوگیری از فاجعه طرح عنان است و خواهد بود. فشار بر مسکو و پکن آری. اما بالاخره گفتگو با همسایه ای هم که در سوریه دست کم به همین شکل نفوذ بالایی دارد: بیشتر از مسکو، ایرانی ها می توانند راهبرد خروج را به اسد بقبولانند، با دولت موقت و واگذاری قدرت و رفتن به تبعید. علیرغم میل ایران در سوریه کار چندانی نمی شود انجام داد. و تهران می داند نبرد بر سر دمشق تنها یکی از صحنه هایی است که در آنها آمریکایی ها و اروپایی ها و اسرائیلی ها و سعودی ها می خواهند جلوی جمهوری اسلامیِ قوی شده با اتم را بگیرند.

باز صد رحمت به نهِ روسیه. آری، لجوجانه می نماید. اما خیلی ساده می توان نگرانی مسکو را با رویای ابرقدرتی سابق توضیح داد یا با داشتن پایگاه در خاورمیانه با همۀ بندرهای دریایی سوریه. روسیه منافع دارد. اما جنگ سرد تمام شده است. روس ها در سوریه تجربۀ بیشتری از آمریکایی ها و اروپایی دارد. آنها نسبت به سناریوی بعد از اسد واقع بین هستند. حدس می زنند سرنگونی خشونت بار ممکن است چه پیامدهای خونینی برای منطقه و روسیه و دیگران داشته باشد.

مشکلات در خاورمیانه به هم مربوطند

تنها راه برای جلوگیری از فاجعه طرح عنان است و خواهد بود. فشار بر مسکو و پکن آری. اما بالاخره گفتگو با همسایه ای هم که در سوریه دست کم به همین شکل نفوذ بالایی دارد: بیشتر از مسکو، ایرانی ها می توانند راهبرد خروج را به اسد بقبولانند، با دولت موقت و واگذاری قدرت و رفتن به تبعید. علیرغم میل ایران در سوریه کار چندانی نمی شود انجام داد. و تهران می داند نبرد بر سر دمشق تنها یکی از صحنه هایی است که در آنها آمریکایی ها و اروپایی ها و اسرائیلی ها و سعودی ها می خواهند جلوی جمهوری اسلامیِ قوی شده با اتم را بگیرند.

از این رو این کشورها طرحِ میانگیر سازمان ملل کوفی عنان را نمی پسندند که می خواهد ایران را در موضوع سوریه لحاظ کند. این شک دلایلی دارد: هرچه باشد ایران به جایی رسیده که به دلیل برنامۀ اتمیش کاملاٌ منزوی شده است. نفتش را یه سختی می تواند بفروشد، اقتصاد و ارزش پول ملی سقوط می کنند، شهروندان با توجه به این وضعیتِ فاجعه بار قیام خواهند کرد. چرا باید به ایرانی ها این فرصت را داد که با اهرم اسد فرصت تجدید نفس پیدا کنند؟

چرا، چون مشکل های خاورمیانه به هم مربوطند. شاید بتوان با دیپلماسی مؤفق در سوریه راهی هم به ایرانی ها برای خروج از تنگنا نشان داد. در هر حال دربارۀ سوریه باید صحبت کرد، با همۀ طرف ها. کوفی عنان هم که برای طرحش مورد تمسخر واقع شده می تواند با مهارت گفتگو کند. باید به او فرصت داد – برای حفاظت از همۀ سوری ها که در غیر اینصورت می میرند.

* از: توماس آوِناریوس / در: زود دویچه تسایتونگ


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته