-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

Latest News from Norooz for 07/22/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ایران را چهار راه حوادث لقب داده اند، چون همواره در معرض تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان بوده است، هر چند به دلیل قدمت تمدنی توانسته مهاجمان را در دل خود جذب و هضم نماید اما به نظر می رسد از عصر صفویه بدين سو كه بدنبال انقلاب فکری و صنعتی روابط تازه اي بين كشورهاي غرب و شرق جهان شكل گرفت ايران نتوانسته است از تنظيم روابط خود با كشورهاي قدرتمند دنیا خط تعادل و توازني را پي گيرد و مشكلي حاد به نام « ما و بيگانگان » بر سراسرتاريخ معاصر کشورمان سایه افکن شده است.
از سويي شاهد مداخله فراوان كشورهاي قدرتمند انگليس ، روسيه و امريكا در مقاطعي از تاريخ كشورمان هستيم ، و از سوي ديگر شاهديم كه اين مداخله همراه با پذيرش فكري و عقيدتي عده اي از نخبگان و روشنفكران و دولتمردان بوده است. در روزگاري گفته شد كه راه نجات ايران از عقب ماندگي آن است كه از فرق سرتا نوك پا فرنگي بشود و روزگاري ديگر خيلي از نخبگان و تحولخواهان دل به كشورها شوراها و ايدئولوژي ماركسيسم بستند و هردو جريان جا پايي براي كشورهاي قدرتمند در امور داخلي ايران باز مي كردند، غافل از انكه هر كشور خارجي در پي تامين منافع خود راه به داخل ايران مي جويد و چندان كاري به اين دل شيفتگان فکری و ایدئولوژیک ندارد. درمقابله با اینها جریان دیگری با عناوین آسیا در برابر غرب و کالبدشکافی غرب زدگی و رد هرگونه نوگرایی ناشی از تحولات فکری و علمی شکل گرفت که در دلش داشتن هرگونه روابطی با کشورهای قدرتمند را طرد و نفی می کرد و درپی استقلال به مفهوم سنتی اش بود.
كتاب « ما و بيگانگان » كه در بر گيرنده خاطرات دكتر نصرت الله جهانشاه لوافشار است در اين باره بس خواندني است. وي كه در دوران جوانی و دانشجويي و در ارتباط با دكتر تقی اراني توسط پليس سياسي رضاشاه بازداشت و زنداني مي شود و در پرونده مشهور به گروه ٥٣ نفر محاكمه و محكوم به شش سال زندان شده و پس از تحمل چهار سال و نيم زندان با رخداد اشتغال ايران در شهريور ماه ١٣٢٠ و سقوط رضاشاه از زندان آزاد مي شود، با تاسيس حزب توده به اين حزب پيوسته و در مسير فعاليت هاي سياسي اش به فرقه دموكرات آذربايجان مي پيوندند و عهده دار مقام معاونت رئیس دولت فرقه می شود و پس از سقوط فرقه ناچار به شوروي پناه مي برد و تا سال ١٣٥١ در اين كشور به فعاليتهاي سیاسی خود ادامه داده است، خاطرات خود را از همه اين سالها برشته تحرير درآورده و آرزو كرده است كه جوانان ايراني با خواندن اين خاطرات از تجربه اش عبرت آموزند و با خوش خيالي به دامن بيگانگان در هر نوعش نیفتند و پناه نبرند و اگر وارد فعالیت سیاسی می شوند با هوشمندي گام به این وادی پربلا گذارند و با درايت در این عرصه راه جویند.
هر چند به نظرم نويسنده به دليل افراط در وابستگي ايدئولوژيك به مارکسیسم و شوروي و ديدن نتايج زيان بار آن در نهايت در داوری دچار نوعي تفريط نسبت به رژيم پهلوي، كه در وابستگي اش به انگلیس و امريكا ترديدي نيست، و كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢ شده است، اما مجموع اين خاطرات نشان دهنده آن است كه مسله « ما و بيگانگان » در تاريخ معاصر ايران در عين حساسيت حل ناشده باقي مانده است. با اينكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي شعار استقلال در واكنش به همين موضوع طرح و پيگيري شده است اما اين بار نيز در عمل اجراي اين شعار وجهي كاملا سلبي یافته و برخلاف جان شيفتگي قبلي ها نسبت به غرب صورتي خصمانه با بيگانگان و در راس آنها امريكا و انگليس بخود گرفته است.
خلاصه اينكه در عرصه ذهنی و عمل اجتماعي ما شاهد دو رويكرد افراطي و تفريطي چه در سطح حاکمان و دولتمردان و چه در سطح جامعه و کنشگران سیاسی و مدنی در برخورد با مقوله « ما و بيگانگان » بوده ايم: از جان شيفتگي تا دشمني، از بيگانه دوستي تا بيگانه هراسي، و گويا هنوز راهي ميانه در اين باره نجسته ايم، در حاليكه در جهان جهاني شده جز از راه ارتباط سازنده و تعامل مثبت و ميانه راه پيمودن با دیگران نمی توان زندگی کرد و هر راهی جز این به ناكجااباد ختم ميشود.
ما ايرانيان بايد از تاريخ بياموزيم اما تخته بند تاريخ نشويم و آينده کشور را در بند گذشته گرفتار نسازيم. باید از تابوی « ما و بیگانگان » خود را رها کرده و با اعتماد به نفس کامل با دیگران بر پايه تامين منافع متقابل روابط برقرار سازيم و در دوستي يا دشمني با دیگران راه به افراط و تفريط نبریم که بقول امام علی به چپ و راست رفتن مذلت آور است و راه وسط را پیمودن جاده است.
در انتها به نکته ظریفی در این خاطرات اشاره می کنم که می تواند برای حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی و به ویژه برای عوامل دست اندرکار و تصمیم گیر نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی و قضایی و بازجویان و زندانبانان و...بسیار مفید باشد، و البته توصیه می کنم همه آنها این کتاب و امثالش را بخوانند تا دریابند برخوردهای آنها چه عواقبی می تواند برای کشور در پی داشته باشد. نویسنده وقتی شرح بازداشت و زندانی شدن خود و بقیه را، که به تشکیل پرونده گروه 53 نفر منجر و درتاریخ به همین نام ثبت می شود، توسط پلیس سیاسی رضا شاه می دهد به این نکته اشاره می کند که در کمیسیون تصمیم گیری شهربانی دو نگاه در برخورد با این افراد زندانی وجود داشت، نگاهی که برسخت گیری و محاکمه وزندانی کردن این افراد اصرار و تاکید داشت، و نگاهی دیگر که خواهان آسان گیری و رها کردن آنها به ویژه جوانان بود اما در عمل این نگاه اول بود که برکرسی نشست و این افراد را تا سقوط رضاشاه به زندان کشاند، اما این عمل چه حاصلی برای رژیم پهلوی ببارآورد جز اینکه بنیاد حزب توده و پیامدهای ناشی از آنرا بسازد؟ نویسنده شرح داده : " در اینجا باید یادآور شوم که اقای رکن الدین مختاری که آن زمان رئیس شهربانی کشور بود و شاید همان سال سرپاس شده بود اصولا مردی پرتلاش، کوشا و با هوش و هنرمندی موسیقی دان و شیرین پنجه و درعین حال جاه طلب و بلندپرواز و بسیار سنگ دل بود، بلند پروازی اورا وادار می کرد تا هرچه بیشتر خودنمایی کند، از اینرو همواره در پی دست آویزهای تازه ای بود که کارها را بزرگ تر جلوه دهد و خود را در خدمت به رضاشاه و مقامات خارجی که با آنان نیز سر و سری داشت صادق تر بشناساند.
با اینکه دو عضو دیگر کمیسیون سیاسی آقایان عبدالله سیف و محمد شریف نوایی پافشاری می کردند که جوانان و دانشجویان دستگیر شده با دادن پند و اندرز آزاد شوند و تنها کسانی که بنیانگزار این سازمان شناخته شده اند کیفر ببینند، آقای مختاری موافقت نمی کرد و پشت گوش می انداخت.
پس از شهریور 1320 که من از زندان آزاد شدم و حزب توده نیز تشکیل شده بود روزی در خانه ی آقای نوایی خانوادگی مهمان بودیم او با من که نزدیک او نشسته بودم آهسته گفتگو می کرد. او گفت:" این حزب توده ی شما را در واقع همکار و دوست عزیز من رکن الدین خان پایه گزاری کرده است." من خندیدم و گفتم خان عمو می فرمائید او کمونیست است؟ گفت نه او کمونیست نیست، اما کمونیست سازی کرد. درهمان آغاز بازداشت گروه شما من به او گفتم برادر بیشتر این گروه به ویژه جوانان شیفته ی چند جمله توخالی و پر زرق و برق شده اند. اگر آنها را با دادن پند و اندرز و گرفتن پشیمان نامه روانه ی کارشان کنیم، بدون گفتگو آنها هیچگاه دیگر گرد این موضوع ها نخواهند گشت. من آن روز با تجربه ی سی ساله ی سیاسی خود در شهربانی می دانستم که اگر شما در زندان بمانید و با زندانیان کهنه کار کمونیست و جاسوسان حرفه ای روس که کم نبودند آشنا و دم خورشوید رفته رفته کمونیست خواهید شد، چنانکه شدید. تنها عبدالله خان بود( سرهنگ سیف) که درک می کرد من چه می گویم و با من هم عقیده بود." ( ص 49 )
سوگمندانه آنچه در شرح وضعیت زندان دوران رضاشاه و شیوه برخورد با زندانیان در این خاطرات آمده است در مقایسه با آنچه در دوران اخیر و در برخورد با زندانیان سیاسی گزارش شده و می شود حاکی از نوعی پسترفت و ترقی معکوس در این باره در کشورماست، و اینکه حاکمیت ما حتی در آیین زندان داری نیز ناکارآمد بوده است چه برسد به اداره کشور که چشمی پرآب و دلی پرخون برای شرح آن می خواهد.


 


روزنامه فرهنگ آشتي اخیرا گفت و گويي را با آذر منصوري معاون سیاسی جبهه مشاركت انجام داده است که متن کامل آن بشرح ذیل است:


**ارزیابی جنابعالی از فعالیت احزاب در قبل و بعد از انقلاب چیست ؟
اگر به یکصد سال پیش یعنی زمانیکه حرکت مشروطه خواهی ملت ایران آغاز شد ، برگردیم حضور احزاب نیز همزمان با این حرکت شکل گرفت و آنان تا حدودی توانستند نقش خودشان را به جای بگذارند. این حرکت فشار و آسیبهای بسیار متعددی داشته است که باید یک آسیب شناسی کاملا دقیقی در ارتباط با مشروطه خواهی در ایران صورت گیرد.
**منظور ما از احزاب قبل از انقلاب بیشتر از زمان پهلوی دوم یعنی دهه ۲۰ بود که فضای سیاسی نسبتا بازتر شد ؟
بعد از روی کار آمدن محمد رضا پهلوی احزاب کاملا شکل فرمایشی داشتند و در همان حد هم نمی توانستند بروز و ظهور داشته باشند. محدودیتها به حدی بود که او نتوانست تکثر احزاب را بپذیرد.
**تکثر احزاب زمانی که فضای باز سیاسی ایجاد شده بود به وجود آمد ؟
این احزاب باید اساسا موافق شاه بودند وگرنه به هیچ وجه امکان ظهور و بروز پیدا نمی کردند. در نهایت شاه به یک سیستم تک حزبی روی آورد و رستاخیز را تشکیل داد. رستاخیز حزبی بود که هیچ تاثیری در فضای انتقادی ای که لازمه یک حرکت حزبی است ، نداشت. این حزب صرفا برای توسعه سیاستهای حکومت تشکیل شده بود. با توجه به حضور گروهها مختلف در شکل گیری انقلاب بعد از پیروزی به شکل دیگری به احزاب نگاه شد و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش قابل توجهی برای احزاب دیده شد. در آن زمان گروههای مختلفی شکل گرفتند ولی از ادامه مسیر بازماندند.
** چه گروههایی پس از انقلاب شکل گرفتند؟
مشخصا حزبی که پس از انقلاب برای سهم خواهی از انقلاب احیا شد حزب توده بود. اما به دلیل سیاستهای اتخاذ شده و تاثیر منفی که در فضای انقلاب به جای گذاشت نتوانست دوام آورد. البته هر کدام از این احزاب نیاز به آسیب شناسی مفصلی دارد و در یک جمله نمی توان آن را خلاصه کرد. حزب نهضت آزادی هم با توجه به مسائلی پیش آمد از ادامه مسیر بازماند. گروههای دیگری بودند که آنقدر فاصله شان با انقلاب زیاد شد که حتی در مقابل نظام قرار گرفتند و به دشمنای نظام پیوستند و به هر حال به عنوان گروههایی شناخته می شوند که فعالیتشان در بعد از انقلاب و شرایط فعلی برابر با براندازی نظام ست. مهمترین مساله این است که این احزاب نتوانستند به طور آزادانه و متعادل به فعالیت خودشان ادامه دهند. احزاب دیگری که سعی بر شکل گیری داشتند به دلیل فضای فرهنگی آن زمان و عدم تئوریزه کردن مطالباتشان و عدم پیوند با مردم نتوانستند به فعالیت خودشان ادامه دهند. اما آنچه که در دوم خرداد ۷۶زمینه را برای فعالیت احزاب در کشورمان به وجودآورد.
**به چه دلیل بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۶ ما نتوانستیم حزبی به صورت جامع و کامل داشته باشیم ؟
اساسا از زمانی که حرکت مشروطه خواهی در کشور به وجود آمد چارچوبی برای فعالیت احزاب در کشور نداشتیم. مساله اصلی این است که احزاب نتوانسته اند که با کل جامعه پیوند برقرار کنند. اگر این پیوند برقرار می شد شاهد عملکرد بهتری از آنها بودیم.
**با توجه به اینکه جنابعالی معتقدید فضا تا سال ۷۶ برای فعالیت احزاب مناسب نبود در آن زمان چه اتفاقی افتاد که فضا برای فعالیت باز گردید؟
مهترین شعار آقای خاتمی در قبل از انتخابات ریاست جمهوری آن سال توسعه سیاسی بود. توسعه سیاسی هم بدون وجود احزاب امکان پذیر نیست. اگر ما لازمه یک سیستم آزاد و دموکراتیک را وجود احزاب و کارکرد آن را مشارکت آزاد در شکل دهی به اراده سیاسی مردم بدانیم در حقیقت به در آن زمان است که احزاب به تکالیف عمومی خودشان عمل کرده اند. این مساله انگیزه ای برای اصلاح طلبان شد تا فعالیت خود را در غالب یک حزب تعریف کنند. در آن زمان مطالباتی مطرح شده بود که به نتیجه رساندن آنها برعهده احزاب گذاشته شده بود و دولت در آن زمان اراده جدی برای فعالیت آنها از خود نشان داده بود. در آن زمان بحث تعلق یارانه به احزاب در دولت اصلاحات بود که مطرح شد.
**در هر برهه ای ما بدون احزاب یا با احزاب با مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم از مسائل به وجود آمده در سال ۶۷ گرفته تا غائله سال ۸۸. ما میخواهیم بدانیم احزابی که در دولت خاتمی مجوز گرفتند چه نقشی در حوادث و پیگیری مطالبات داشتند ؟
بیشترین تاثیری که حزب می تواند در پیگیری مطالبات و یا ارایه برنامه داشته باشد در زمان انتخابات است. احزاب باید بتوانند با ارایه آموزش سیاسی به مردم , شکل دهی افکار عمومی , تقویت روند مشارکت سیاسی مردم در بعد سیاسی جامعه و ارتباط بین مردم و مسولین بتوانند تاثیر گذار باشند. اگر احزاب نتوانند این تاثیر را داشته باشند قطعا در فعالیتشان اختلال به وجود می آید. مهمترین فعالیت سیاسی گرد هم آمدن افرادی است که انگیزه این کار را داشته و بتوانند برنامه ریزی مدونی داشته باشند. این افراد علاوه بر داشتن انگیزه فعالیت باید چشم انداز ، استراتژیها و تاکتیکهایشان را تعریف کنند. اما مشکل اساسی که اکنون برای فعالیت احزاب وجود دارد قانون احزاب است که این قانون باید اصلاح شود.
**یعنی جنابعالی کمیسیون ماده ۱۰احزاب را دارای مشکل می دانید یا اساسا اصل ۲۶ قانون اساسی را مد نظر دارید ؟
اصل ۲۶ قانون اساسی تعریفی برای احزاب ارایه داده است ولی مهمترین مشکل آن قانون این است که احزاب ، انجمنهای صنفی ، اسلامی و اقلیتهای دینی را در یک غالب دیده است. در حالیکه کار کرد حزب اساسا متفاوت با یک انجمن صنفی ، سیاسی است و حتی اقلیتهای دینی اساسا فعالیتهای اجتماعی دارند و نه سیاسی است. مبحث بعدی حضور احزاب در انتخابات است که این مبحث جایگاهی در ایران ندارد. اگر ما مطالعه ای بر روی قانون احزاب در کشورهای دیگر داشته باشیم و سهم و نقش آنها در انتخابات ، پارلمان و دولت مشخص است. در کشورهایی که بهار عربی رخ داده است سهم احزاب کاملا مشخص و تعریف شده است. آنچه مسلم است نگاه موجود در نهادهای قدرت در کشور ما، رویکردی مثبت به تحزب در کشور نیست و حزب را تشکیلاتی می‌دانند که وجودش تاثیری بر تحولات ندارد. کمیسیون ماده ۱۰ احزاب متشکل از نمایندگان سه قوه است.بیشترین نقشی که برای کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب دیده شده، نقش ایجابی است به این معنی که وقتی گروهی متقاضی تشکیل حزب می‌شوند، بررسی‌های لازم را جهت اعطای پروانه فعالیت ارائه دهد. رویکردی که امروز بر کشور حاکم است، مخالف تحزب و وجود احزاب منتقد در کشور است و از هر اقدامی برای ایجاد محدودیت‌های جدی دریغ نخواهد کرد. فرهنگ حزبی در جامعه ما شکل نگرفته است. مثلا مسئولی در کشور اعلام می کند که افتخار من این است که عضو هیچ حزب سیاسی نیستم و مستقل فعالیت می کند.
**به چه دلیل در کشور از احزاب استقبال نمی شود ؟ حتی دز زمان اصلاحات با بسته شدن بسیاری از روزنامه ها و مجلات روبرو بودیم و به واقع در آن زمان آزادی مطبوعات و یا فعالیت آزادانه احزاب وجود نداشت ؟
دولت بر روی مطبوعات فشاری وارد نکرد. توقیف مطبوعات توسط قوه قضاییه صورت می گرفت و همانطور که می دانید این قوه یک قوه مستقل در کشور است. دولت اصلاحات به تندترین نشریه ها که به آن انتقاد وارد می کردند محدودیتی قائل نبود. به واقع باید گفت که آن دولت برای فعالیتهای اجتماعی ، سیاسی و مطبوعات محدودیتی قائل نبود.
**مساله ای که اکنون با آن مواجه هستیم دولتی روی کار قرار دارد که فرااصولگرایی است به این معنا که اگر خیلی از مسائلی که رییس دولت انجام داد رییس دولت وقت اصلاحات انجام داده بود کافر و ملحد خطاب می گردید با توجه به همه این مسائل چرا این دولت که برخاسته از هیچ جریانی نیست با احزاب مخالف است ؟
مهمترین کارکرد احزاب پاسخگو کردن دولت است. یعنی دولتی که اعتقاد به پاسخگویی داشته باشد با احزاب مشکل نخواهد داشت. دولت می داند که عملکرد آن از لحاظ اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی توسط احزاب رصد می شود و آنها می توانند دولت را بابت همه کارهایش به عرصه نقد بکشانند بنابراین فکر می کنم که این دولت به دلیل عدم پاسخگویی اینطور با احزاب رفتار می کنند.
**برخی جریان انحرافی را زاییده حوادث سال ۸۸ می دانند و برخی دیگر هم اذعان می کنند که این جریان در تمامی دستگاهها سایه انداخته است. جنابعالی به عنوان یک فعال سیاسی اصلاح طلب این مساله را چطور ارزیابی می کنید ؟
همانطور که عرض کردم احزاب اگر آزادانه فعالیت داشته باشند به دلیل رصد دولت به جامعه نسبت به این نوع برخوردها اطلاع رسانی انجام می دهند. متاسفانه بسته شدن فضا بعد از روی کار آمدن دولت نهم و اینکه دولت شاکی بسیاری از مطبوعات شد و آنها را به عرصه تعطیلی کشاند.
**جنابعالی معتقدید که در سال ۷۹ قوه قضاییه در توقیف مطبوعات نقش داشت ولی اکنون دولت آنها را به تعطیلی می کشاند ؟
همینطور است. بسته شدن فضا و عدم پاسخگویی دولت نسبت به مسائل مختلف نگرانی هایی را به وجود می آورد که یکی از این نگرانیها پدید آمدن جریانهای مختلف مانند جریانی است که انحرافی نام گرفته شده است. اگر دولت اجازه پرسشگری در جامعه را مطرح شدن نقدها را می داد دیگر شاهد این جریانات و مفاسد اقتصادی پیش آمده در دولت نبودیم. در هر دولتی امکان به وجود آمدن این مسائل می رود ولی نه به شکلی که اکنون با آن مواجه هستیم.
**ما در هر انتخاباتی با انبساط مواجه می شویم و پس از آن جامعه دچار انقباض شدید می شود این مسائل را چطور ارزیابی می کنید ؟ در این برهه نیز شاهد هستیم که فضا کم کم در حال باز شدن است ، برای مثال عرض می کنم روزنامه هایی که در زمانی توقیف شده بودند در حال حاضر کم کم رفع توقیف می شوند و یا زندانی های سیاسی یا دانشجویان سیاسی که در زندان بودند آزاد می شوند. به طور کل دارای شاهد آزادی نسبی در فضای سیاسی و مطبوعاتی هستیم. چطور باید این مسائل بعد از انتخابات هم ادامه پیدا کند. به واقع چه پیشنهادی می دهید که فضا به طور منطقی باز شود که دیگر شاهد بروز اتفاقات پیش آمده در کشور نباشیم ؟
فکر می کنم که اگر فعالین و نخبگان سیاسی فعالیت خودشان را بر مدار قانون تعریف کنند و بر منافع ملی تاکید داشته باشند در این انتخابات با مشکل مواجه نخواهیم شد بنابراین همانطور که اشاره شد قانون و منافع ملی باید مدار حرکت خودشان قرار دهند.
**منظور من انبساط بیش از حد در قبل از انتخابات و انقباض بیش از حد پس از آن است ؟
با توجه به اتفاقاتی که در کشور افتاده است باید انبساطی در کشور بیافتد که زمینه مشارکت فعالانه و آگاهانه را به وجود آورد.
**اصل سوال این است که ما قبل از انتخابات با یک فضای باز سیاسی مطبوعاتی مواجه می شویم و پس از انتخابات همه این فضاها بسته می شود. چطور می توان بین این دو تعادل ایجاد کرد که به واقع نه انبساط بیش از حد داشته باشیم و نه انقباض بیش از حد ؟
لازمه یک انتخابات پرشور و آبرومند در کشور حضور فعالانه مردم در آن است. فکر می کنم که هم فعالین سیاسی و هم فعالینی که دخیل در انتخابات هستد به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری قبل از اینکه وارد بحث انتخابات شویم بهتر باید در درجه اول یک همکاری همه جانبه صورت پذیرد و ضمانتهای لازم برای عدم انقباض بعد از آن به مردم داده شود. به طور کل همه این موارد متضمن یک انتخابات سالم و آبرومند است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته