مسعود صادقی، از هواداران نهضت آزادی ایران، خود را برای اجرای حکم شش سال حبس به زندان اوین معرفی کرده است.
بنا به گزارش تارنمای میزان خبر، مسعود صادقی برای گذراندان حکم شش سال حبس قطعی و ۷۴ ضربه شلاق خود را به زندان اوین معرفی کرد و اکنون در بند ۳۵۰ این زندان به سر میبرد.
مسعود صادقی، جعفر گنجی و آرش نجبایی سه تن از علاقمندان نهضت آزادی ایران بودند که بعد از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بازداشت شدند و به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق تشکیل و راه اندازی گروه مطالعه تاریخ مجموعا به ۱۷ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.
مسعود صادقی دانش آموخته دانشگاه هنر میباشد که در اول اسفند ۱۳۸۹ تنها یک روز پس از به دنیا آمدن دخترش بازداشت شد و به مدت یک ماه در بند امنیتی ۲۴۰ زندان اوین بود و در نهایت با قرار وثیقه ۷۰ میلیون تومانی آزاد شد.
پیش از این نیز جعفر گنجی ۲۹ فروردین ۹۱ برای گذراندان حکم پنج سال قطعی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
یک منبع آگاه از فروش قطعات خودرو به صورت مزایدهای در ایران خودرو و تحت عنوان ضایعات خبر داد.
به گزارش سایت عصرامروز، وی گفت: ایران خودرو چند روز پیش در مزایدهای به صورت مخفیانه، میزان زیادی از قطعاتی را که از مدتها پیش در انبارهای این شرکت مانده بود بدلایلی چون خاک گرفتگی و قدمت به فروش رساند که این امر خسارت یک میلیارد تومانی را برای این شرکت به همراه داشته است.
وی با اشاره به تعطیلی ۵۰ درصدی خطوط تولید ایران خودرو، افزود: هم اکنون سایت تبریز دیگر وانت پیکان تولید نمیکند و در سایت بینالود خراسان نیز به علت نبود قطعه تولید خودروی سوزوکی متوقف شده است.
وی با اشاره به وضعیت کارگران ایران خودرو، افزود: از مدتها پیش اضافه کاریها کاهش پیدا کرد به طوری که ابتدا به ۸۰ ساعت، سپس ۶۰ و ۳۰ ساعت و هم اکنون به صفر رسیده است.
وی ادامه داد: ایران خودرو فارس نیز اقدام به تعدیل نیرو کرده و شرکتهای پیمانکار طرف قرارداد ایران خودرو نیز حقوق کارکنان را با تاخیر دو هفتهای میپردازند و به مرور در حال حذف مزایای کارگران و نیروهای خدماتی هستند.
وی تصریح کرد، بسیاری از این شرکتها مجدداً اقدام به تمدید قراردادها نکردهاند و شرکتی مانند ساپکو نیز همزمان با کاهش تولید اقدام به تعدیل نیرو کرده است.
این منبع آگاه افزود: از سوی دیگر گفته شده که «جواد نجم الدین» مدیرعامل ایران خودرو اعلام کرده که توان مدیریت این مجموعه با روند فعلی و بدون کمکهای دولتی را نداشته و در صورت عدم دریافت تسهیلات مالی اعلام ورشکستگی میکند.
مزدک علی نظری:
امروز خبری خواندم در مورد آغاز فصل سرما و قضیه کمبود گازوئیل و سرد شدن وسائل گرماساز زندان اوین. این مشکل سال گذشته هم ما را اذیت می کرد و مدتی با آب سرد حمام می کردیم که باعث سرماخوردگی خیلی از بچه ها شد. آن روزها شورای فرهنگی بند ۳۵۰ – که بعدن خودم هم عضو ثابتش شدم و آقایان «علیرضا رجایی» و «محمدجواد مظفر» (مدیر نشر کویر) از اعضای اصلی اش بودند- یک مسابقه داستان نویسی گذاشت با همین موضوع سرد شدن آب، که چند نفری در آن شرکت کردند و بعد روز ۲۰ آبان نتیجه مسابقه را اعلام کردند. برایم جالب بود که روز تولدم این جایزه را گرفتم. توی مراسم هم گفتم: «جشن سی و سه سالگی ام توی سلول انفرادی بودم و تنهایی گذشت، حالا خیلی خوشحالم که در آستانه سی و پنج سالگی، اینجا و در کنار شما عزیزان هستم؛ تازه دارم جایزه هم می گیرم!»
متاسفانه آن داستان توی وسائلم جا ماند، اما داستان دیگری با موضوع مشابه نوشته بودم که در ادامه می خوانید:
بیفایده
گوشه آفتابگیر هواخوری نشسته بود و مثل آدمی که تیر توی شکمش خورده باشد روی زانوهایش قوز کرده بود. حیاط خلوت بود. چند نفری جلوی ورودی سیگار میکشیدند و دو تای دیگر هم بودند که هر کدام یک طرف قدم میزدند و لابد نفخ ناهار را بیرون میدادند. صدایش میلرزید: «گنجشکک اشیمشی/ لب بوم ما نشین/ بارون میاد خیس میشی…»
ته سیگار را فشار داد به دیوار و خاموشش کرد. یکی دیگر دلش میخواست. زیر چشمی نگاه کرد تا کسی حواسش به او نباشد. نبود. با خودش فکر کرد: «حالا گیریم که باشد. به درک که یکی ببیند. خب دلم میخواهد یکی دیگر بکشم. دلم میخواهد همینطور مچاله، بنشینم جلوی آفتاب و هی سیگار بکشم.»
با سیگار بعدی هم گنجشکک اشیمشی را خواند؛ آهسته و از بین دندانهای به هم فشرده. آواز هر روزش بود. آواز ساعتهایی که دانههای عرق سرد از بازوهایش راه میافتاد و دست و پایش یخ میکرد، درست مثل خود گنجشک خیس قصه. به دکتر زندان گفته بود: «اسم قرصها را که یادم نیست، فقط میدانم برای فشارخون پایین است.»
دکتر گفته بود: «شما اسمش را بگو تا من برایت بنویسم.»
به دکتر گفته بود: «شما اسمش را بگو تا من یادم بیاید!»
بیفایده بود. این آفتاب ریقماسی آبان نمیتوانست گرمش کند و فقط گونهها و پشت دست و پایش را سیاه کرده بود. چشمهایش را بست و هوا را توی دهانش چرخاند تا صدای دریا دربیاورد. صدای ساحل، صدای یک روز گرم و آفتابی، صدای رفت و برگشت موجهای کوچک یکوجبی که از ته گلویش میآمدند، به لبهایش میخوردند و برمیگشتند…
الان چقدر دلش میخواست برهنه روی ماسههای داغ شهریوری دراز بکشد و جان گرفتن تکتک سلولهای یخزدهاش را حس کند. فکر کرد: «حاضرم همان جا بمیرم.» و آوازش شد: «گرم و زنده/ بر شنهای تابستان/ زندگی را بدرود خواهم گفت…»
به دکتر خودش گفته بود: «صبح که بیدار میشوم، یک ساعتی که میگذرد و یادم میافتد که کی هستم و کجام و قرار است برگردم زندان، دست و پایم یخ میکند. عرق میکنم. این قرصها هم دیگر فایده ندارد. باید بروم زیر دوش آب داغ و یک ربعی بایستم یا بنشینم کف حمام تا حالم جا بیاید.»
دکتر همانطور بیخودی به برگههای آزمایش زل زده بود. فکر کرد حتما باز میخواهد بگوید که تیروییدش مشکل دارد و نباید عصبی بشود و باید درست غذا بخورد و کمتر سیگار بکشد و… به جای همه اینها، دکتر فقط برگهها را نگاه کرد و انگار دستهایش میلرزید.
یک دفعه پرسید: »آنجا میشود هر روز دوش بگیرید؟»
جا خورد. سابقه نداشت دکتر در مورد چیزی جز بیماریاش بپرسد. گیج، پرسید: «کجا… آقای دکتر…؟»
نه، بیفایده بود. حتی خیال ماسههای داغ دریا کنار، یا رویای نشئگی زیر دوش آب گرم، حتی این آفتاب زرد آبان… کسی نگاهش نمیکرد، سیگار دیگری روشن کرد.
منبع: وبلاگ نویسنده
بیش از پنجاه روز از بازداشت رشید اسماعیلی، عضو شورای سیاست گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت می گذرد اما تاکنون اتهام وی مشخص نشده است.
حقانی، مادر رشید اسماعیلی با ابراز نگرانی از وضعیت نامعلوم فرزندش به “جرس” می گوید: “روز شنبه یک تماس کوتاه تلفنی با منزل گرفت و گفت هنوز در زندان سپاه تحت بازجویی است. در پی گیری ها که داشتیم م، گویند پرونده او هنوز تکمیل نشده است تا به بازپرسی بفرستند. وکیل هم پیگیر است اما تا پرونده را به بازپرسی ارسال نکنند نمی تواند به پرونده دسترسی داشته باشد.”
این دانشجوی محروم از تحصیل از روز هیجدهم شهریور در بازداشت و در بند الف سپاه در زندان دستگرد اصفهان بسر می برد.
چندی پیش جمعی از فعالان مدنی، سیاسی و دانشجویی با انتشار بیانیه ای در اعتراض به وضعیت رشید اسماعلیلی از مسئولان امنیتی و قضایی خواسته بودند به دستگیری "خودسرانه" و اعمال فشار بر فعالان سیاسی و مدنی پایان دهند. در بخشی از این بیانیه آمده است که رشید اسماعیلی یک فعال مدنی است که نظرات و دیدگاههایش را به طور علنی انتشار داده و نوشته ها و فعالیتهایش نشان می دهد که دغدغه گشودن روزنه ای از اصلاح در ساختار جمهوری اسلامی را داشته است.
مادر این روزنامه نگار خاطرنشان می کند: “ما هنوز نمی دانیم اتهامش چیست؟ در ملاقاتی هم که داشتیم فیلم برداری می کردند و شرایط طوری بود که اصلا نمی توانستیم سوال کنیم که در چه شرایطی نگهداری می شود و آیا خودش تفهیم اتهام شده یا نه؟ تمام نوشته های رشید منتشر شده و هیچ چیز خلاف قانون ننوشته است. او یک آدم اهل مطالعه و میانه رو بود.”
هم دانشگاهی رشید اسماعیلی با بیان اینکه این برخوردهای غیرقانونی تازگی ندارد، به محرومیت او از تحصیل اشاره کرده و می گوید: “رشید در رشته حقوق بشر و در دانشگاه علامه درس میخواند. تقریبا در مرحله دفاع از پایان نامه اش بود که او را از دانشگاه اخراج کردند. در حکم اخراجش هم هیچ دلیلی ذکر نشده بود. دردآورتر آن است که نصف پایان نامه خود را هم نوشته بود که از دانشگاه اخراجش کردند. پس از آن رشید بیشتر بر روی فعالیت های حقوق بشر متمرکز شد و در عرصه رسانه ها قلم زد.”
رشید اسماعیلی، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر بود که در سال ۸۵ با حکمی در کمیته انظباطی دانشگاه علامه از تحصیل محروم شد.
رشید اسماعیلی در نشست خبری کانون مدافعان حقوق بشر ضمن اعتراض به این برخوردها عنوان کرده بود: ” همه ی ما به خاطر بیان اعتقاداتمان از حق آموزش و تحصیل محروم شده ایم پس آقای احمدی نژاد چگونه به خود اجازه می دهد که ایران را آزادترین کشور دنیا و دانشجویان ایرانی را بهره مند از آزادی کامل بداند؟ همین وجود ما تعلیقی ها بهترین دلیل برای نبود آزادی در دانشگاههای ایران است. نقض حقوق بشر را در ایران ، سریالی تکراری و گویی کارگردانان آن هیچ قصدی برای خاتمه دادن به آن ندارند.”
گفتنی است در سال ۸۵ وزیر علوم کابینه نهم اعلام کرده بود که از ادامه تحصیل در مقطع بالاتر دانشجویانی که دارای سه ستاره در پرونده خود باشند، جلوگیری می شود. بدنبال این اظهارات بود که ۵۸ دانشجو ستاره دار و از ادامه تحصیل محروم شدند.
پس از اعتراض دانشجویان، در آذر سال ۸۵ محمود احمدی نژاد در سخنرانی خود در دانشگاه امیرکبیر در واکنش به اعتراض دانشجویان محروم از ادامه تحصیل گفته بود که دستور می دهم به دانشجویان ستارهدار درجه ستوانی بدهند!
گفتنی است، رشید اسماعیلی در سوم دی ماه ۸۸ نیز پس از احضار به اداره اطلاعات اصفهان دستگیر و هفتاد روز را در بازداشت به سر برده بود و پس از آزادی با قرار وثیقه در دادگاهی به یک سال و شش ماه حبس تعلیقی به مدت سه سال محکوم شد.
مادر این فعال دانشجویی سابق ضمن درخواست آزادی فرزندش از مسئولین بیان کرد: “امیدوارم هر چه زودتر رشید را آزاد کنند. البته رشید تحت هر شرایطی روحیه خودش را حفظ می کند اما از نظر جسمی هیچ اطلاعی از وضعیتش نداریم و نگران او هستیم.”
مجلس بزرگداشت هفتمین روز درگذشت استاد احمد قابل در قم با حضور علما و مراجع آیت الله بیات رنجانی، حجج اسلام سید علی خمینی (نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی)، موسوی تبریزی، اشرفی اصفهانی، هادی غفاری، احمد منتظری، سراج الدین موسوی، و بیوت آیات عظام صانعی و اردبیلی برگزار شد.
به گزارش جرس، در این مراسم با شکوه، مردم از شهرهای تهران، اصفهان، نجف آباد، مشهد، قم و اراک حضور داشتند.
مراسم هفتم مرحوم احمد قابل که قرار بود طی روزهای اخیر در تهران و نجف آباد برگزارشود، به دستور شورای تامین استان تهران و فرمانداری نجفآباد لغو شده بود.
بر اساس این گزارش افرادی که خود را از فرمانداری تهران معرفی کرده بودند، طی تماس با خانواده مرحوم قابل اعلام داشتند که به دستور شورای تامین استان تهران مراسم هفتم مرحوم احمد قابل باید لغو شود. این افراد هیچ دلیلی برای لغو این مراسم اعلام نکردند.
طبق اطلاعیه خانواده قابل بنا بود مراسم هفتم قابل در روز سه شنبه نهم آبان از ساعت ۳:۳۰ تا ۵ عصر در مسجد جامع شهرک غرب واقع در میدان صنعت برگزار شود که بدین وسیله اعلام میشود با ممانعت استانداری تهران، این مراسم لغو شده است.
همچنین مراسم ختمی که قرار بود در روز پنجشنبه یازدهم آبان در حسینیه اعظم شهر نجف آباد برگزار شود نیز در تماس تلفنی افرادی که خود را کارمندان فرمانداری شهر نجف آباد معرفی کردند، لغو شد.
در روزهای پنجشنبه چهارم و جمعه پنجم آبان نیز مراسم ختم مرحوم قابل در شهر مشهد، به رغم حضور گسترده و مشهود ماموران امنیتی داخل و اطراف مسجد و فیلمبرداری از چهره شرکت کنندگان در مراسم، با آرامش و بدون مشکل برگزار شد. اما در اقدامی خلاف عرف و قانون، روزنامه خراسان از درج اطلاعیه فوت و مراسم ختم مرحوم قابل خودداری کرد.
در روز شنبه ششم آبان ماه نیز مراسم ختمی در شهر فریمان برگزار شد. این مراسم نیز که با استقبال مردم شهر فریمان روبرو ، بدون هیچ مشکلی با آرامش کامل برگزار شد.
مرحوم استاد احمد قابل، محقق نو اندیش دینی و از منتقدان حکومت، روز دوشنبه اول آبان ماه، در بیمارستان قائم مشهد فوت کرد و به دیار باقی و استاد خود، مرحوم آیت الله منتظری پیوست.
بازتاب در یادداشتی به خبرنویسی غیر اخلاقی سایت وابسته به صداوسیما علیه دو زندانی سیاسی سابق و فعلی واکنش نشان داد و نوشت:
انتشار گزارش عجیب و موهن باشگاه خبرنگاران جوان در نسبت دادن تلویحی و تصریحی اتهامات اخلاقی به دو تن از زندانیان سیاسی، علاوه بر آن که می تواند حد شرعی برای نویسنده و مسئولان منتشر کننده این خبر به همراه داشته باشد، برای مدیریت سازمان صداوسیما نیز ننگی غیر قابل جبران است.
باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صداوسیما، در ادامه فعالیت های غیراخلاقی و غیرحرفه ای سالیان اخیر خود، روز گذشته در گزارشی که علیه نسرین ستوده منتشر کرد، وی و علی اکبر موسوی خوئینی را به متهم به اتهامات غیراخلاقی نمود.
این گزارش که مشخص نیست بر چه اساسی تهیه شده، در حالی منتشر شد که حقوق فردی مانند نسرین ستوده که به هر دلیلی در زندان به سر می برد، از نظر شرعی و قانونی مشخص است و حتی اگر اتهامی واقعی نیز درباره وی مطرح باشد، در حالی که وی امکان دفاع از خود را ندارد، انتشار علنی آن، به شدت غیراخلاقی است.
البته از سازمان صداوسیما که در سال های اخیر به شدت درگیر فساد مالی بوده است و چندی پیش معاون آن تا حد دستگیری به دلیل رسوایی در پرونده آگهی های بازرگانی رسید و برخی مجریان مشهور آن نیز در پرونده های میلیاردی سوء استفاده مالی متهمند، انتظاری بیش از این نیست؛ اما از افرادی نظیر عزت الله ضرغامی و علی دارابی که خود را متدین می دانند، انتظار می رود با این خلاف شرع بین در زیرمجموعه خود برخورد کنند.
آیا زدن اتهام لواط به یک مسلمان یا اتهام غیراخلاقی به یک زن مسلمان حد شرعی ندارد؟ آیا مسئولان صداوسیما ناراحت نمی شوند از این که اتهامات اخلاقی هولناکی که درمورد تعدادی از مدیران و مجریان مشهور این سازمان مطرح است، در رسانه های گروهی با ذکر نام و عکس آنها منتشر شود؟
آیا اختلاف نظر سیاسی و حتی عقیدتی با یک انسان، ولو مجرم، مجوزی برای هر نوع عمل غیراخلاقی محسوب می شود؟
آیا مسئولان صداوسیما تاکیدات مکرر رهبر انقلاب را در حوادث بعد از انتخابات مبنی بر عدم مجوز شرعی ظلم حتی به محکومین و مجرمین نشنیده اند که این گونه عنان گسیخته دست نیروهای افراطی و بی قید و بند و البته «قلم به مزد» را در باشگاه خبرنگاران جوان برای هرخلاف شرعی باز می گذارند؟
به راستی بر سر عزت الله ضرغامی که سابقه حضور در جبهه ها را داشته و سیره و عملکرد مسلمانان واقعی نظیر شهید عبدالله گلشن که از اقوام نزدیک اوست، چه آمده که چشم بر جنایات اخلاقی، آن هم از تریبون رسمی صداوسیما می بندد؟
اگر ذره ای از غیرتی که در امام اول شیعیان بود که از شنیدن خبر خلخال کشیدن از پای زنی یهودی تا حد مرگ ناراحت می شد، در مسئولان صداوسیما بود، باید از این که ظلمی نفرت انگیز توسط مجموعه تحت مدیریتشان به زن و مردی مسلمان روا شده، از شرم می مردند.
اسماعیل کوثری نماینده تهران در مجلس نهم می گوید: نامه نگاری های میان رییس دولت و رییس قوه قضاییه، اختلاف دو شخص است، اختلاف رییس دو قوه است که رسانه ها بزرگش کردند و متاسفانه خود آقایان هم هی بیخودی به این مساله می پردازند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پیش از این به همراه جمع دیگری از نمایندگان از زندان اوین بازدید کرده و در گفت و گویی جداگانه وعده داده بود که وضعیت روزنامه نگاران زندانی را رسیدگی خواهد کرد. در همین راستا مسیح علی نژاد روزنامه نگار بار دیگر گفت و گویی با او انجام داده است که وی در آن می گوید وضعیت برخی از روزنامه نگاران را از طریق منابع خود پیگیری کرده، اما به دلیل کارهای دیگر موضوع فراموش کرده است.
از او در مورد دلیل مخالفت قوه قضاییه با درخواست احمدی نژاد برای بازدید از اوین و وضعیت زندان ها نیز پرسیده ام. متن این گفتگوی تلفنی را می توانید در زیر بخوانید و در اینجا بشنوید:
من مسیح علی نژاد روزنامه نگار هستم از بیرون ایران مزاحم تان می شوم قبلا یک بار با شما در مورد وضعیت روزنامه نگاران گفتگو کردم و الان هم می خواستم گفتگوی دیگری با شما انجام دهم که آیا پیگیر وضعیت روزنامه نگاران زندانی شدید؟
من حقیقتش یکی دو بار پیگیری کردم اما دیگه فراموش کردم
خب من اسم بهمن احمدی امویی و مسعود باستانی را به شما داده بودم چون همسران این دو خواستار پیگیری وضعیت شان بودند که الان همسران این دو روزنامه نگار خودشان هم زندانی شدند. می توانم از شما بپرسم چه اتفاقات مهمتری در دستور کار مجلس است که نمایندگان معمولا پاسخگوی وضعیت زندانیان نیستند؟
نه…می گویم چون به اصطلاح کارهای دیگری برایم پیش آمد فراموش کردم.
آیا در جریان هستید که یکی از جرم های آقای بهمن احمدی امویی نقد عملکرد اقتصادی آقای احمدی نژاد است و الان خود آقای احمدی نژاد خواستار دیدار از اوین شدند؟
البته من بعید می دونم که جرم شان فقط به خاطر نقد ایشان (احمدی نژاد ) باشد. غیر ممکن است. من دفعه قبل هم گفتم همچین چیزی غیر ممکن است. یکی دو بار از منابعی که باید پیگیری می کردم، دنبال کردم اما کارهای دیگری پیش آمد و فراموش کردم.
من به برخی دیگر از نمایندگان زنگ زدم آنها هم همین حرف شما را می گویند که کارهای دیگری دارند و به همین دلیل روزنامه نگاران زندانی فراموش شدند، می توانم بپرسم چرا حالا که آقای احمدی نژاد یادشان آمده که از زندان بازدید کنند به ایشان اجازه بازدید نمی دهند؟
اگر ایشان (احمدی نژاد) از قبل، این موضوع بازدید از زندان را با قوه قضاییه هماهنگ می کردند بهتر بود تا اینکه حالا چون آقای جوانفکر زندانی شدند، ایشان بخواهند بروند و ملاقات بکنند و لذا اگر زودتر از اینها می رفتند و زندان را می دیدند مشکلی به نظر من پیش نمی آمد اما چون الان خودشان در ابتدای درخواست گفته اند که می خواهند آقای جوانفکر را ببینند همین یک مقداری حساسیت ایجاد می کند.
شما خودتان رفتید از طرف مجلس از اوین بازدید کردید الان افکار عمومی این پرسش را مطرح می کند که در زندان ها چه خبر است که حتی رییس دولت هم اجازه بازدید از زندان را پیدا نمی کند؟
نه هیچ خبری نیست اما اینکه ایشان ( احمدی نژاد) به خاطر ایشان (جوانفکر) می خواست از اوین بازدید کنند، به همین دلیل فکر می کنم قوه قضاییه این حساسیت را نشان داد و الا هیچ خبری نیست. ما از طرف کمیسیون امنیت ملی رفتیم اوین را دیدیم، همه موارد را از نزدیک دیدیم در سال نود و هیچ موردی نیست.
من چون متوجه پاسخ شما نشدم، عذرخواهی می کنم که سوالم را دوباره تکرار می کنم. چرا وقتی مجلس این اجازه را پیدا می کند که از زندان بازدید کند با درخواست رییس دولت مخالفت می شود که الان این تبدیل شده به یک اختلاف بزرگ در کشور؟
این اختلاف دو شخص است، اختلاف رییس دو قوه است. این مورد، موردی نیست که رسانه ها بزرگش کردند و متاسفانه خود آقایان هم هی بیخودی به این مساله می پردازند.
آقای کوثری گفته می شود اگر به آقای احمدی نژاد اجازه بازدید از اوین داده می شد این نگرانی وجود داشت که ایشان در اوین بست بنشیند و درخواست آزادی آقای جوانفکر را بکنند، آیا واقعا چنین نگرانی وجود داشت که مخالفت شده با درخواست احمدی نژاد؟
نه مگر می شود همچین چیزی، بلاخره شما رسانه ای ها این خبرها را در می آورید. ایشان چون اولین بار برای جوانفکر موضع گیری کردند، لذا به همین خاطر قوه قضاییه اجازه نمی دهد که چنین کاری صورت بگیرد.
ولی آقای احمدی نژاد خودشان الان مدعی شدند که این اولین بار نیست و قبلا هم نامه غیر علنی به رییس قوه قضاییه داده اند و درخواست رسیدگی به وضعیت زندانیان و حصر شدگان. آیا این صحت دارد؟
اگر بوده خب ما هم حتما باید مطلع می شدیم، من این چیزی که می گویید را اولین بار است که دارم می شنوم. در قانون اساسی ما مشخص شده که به هیچ وجه هیچ یک از سران نمی توانند در کار یک قوه دیگر دخالت کنند. ایشان دارد در کار قوه دیگر.
ولی آقای کوثری به هر حال رهبری جمهوری اسلامی و بخش زیادی از نمایندگان از آقای احمدی نژاد دفاع می کردید می توانم بپرسم چه تغییری در رفتار یا عملکر آقای احمدی نژاد دیدید که الان بعد از سه سال نظرتان از او برگشته است؟
اون چهار سال ، سه سال و خرده ای پیش بود ، نه الان. انسان قابل تغییر است، یک موقع هایی بالاخره ظرفیتش تمام می شود و نتیجه این می شود که می آید یک موضع دیگری در اجرا می گیرد.
به هر حال آقای کوثری همین انتخاب این همه هزینه داشته و این همه آدم کشته و زندانی شدند فکر می کنید مسولیت این هزینه ها با چه کسی است؟
این همه هم نیست. هر کسی خلاف کرده و هر کسی خلاف امنیت ملی حرکت کرده بلاخره باید پاسخگو باشد.
بلاخره نظام هزینه زیادی کرد و در انتخابات خیلی صریح قبل از اینکه شورای نگهبان نتیجه انتخابات را تایید کند، اعلام شد که باید احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهور بپذیرید، آیا قبول ندارید همین باعث شد که تعداد زیادی از مردم کشته شدند؟
دقیقا آن تعدادی که کشته شدند ۳۹ نفر بودند. ۱۳ نفر بسیجی بودند، ۱۳ نفر از مردم ۱۳ نفر هم از جنبش سبز…
آقای کوثری بحث من اصلا چیز دیگری است تا اینکه بخواهیم تفکیک کنیم که چه کسانی کشته شدند. من یک سوال دیگر دارم چه شد که الان همه آن اعتراضاتی که منتقدین احمدی نژاد در گذشته مطرح کردند و به خاطرش زندانی شدند را شما ها دارید مطرح می کنید؟ سوال من اصلا تفکیک بسیجی و جنبش سبزی نبود.
اما ما همه طرفه نگاه می کنیم چون مردم برای ما فرقی نمی کنند اما شما می خواهید جدا کنید و کشور را بدهید دست آمریکا و اسراییل. این کار را هم ما نمی گذاریم بشود.
من فکر می کنم شما سوال را دارید به یک مسیر دیگری می کشانید، الان که بحث آمریکا را مطرح می کنید نظر شما در مورد سخنان آقای احمدی نژاد در نیویورک چه است، چون ایشان بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کردند؟
پایش را بیشتر از حدش بخواهد دراز بکند ، قطعا با او برخورد می کنیم. هر کسی تا زمانی که خوب است ما هم می گوییم خوب است ما نمی آییم مثل شما پیش بینی بکنیم و خیال کنیم علم غیب داریم، الان هم آقای احمدی نژاد برای ما قابل قبول است اما انتقاد داریم و می گوییم الان باید به فکر مشکلات مردم باشیم تا انشالله مردم را از این مشکلات عبور بدهیم که به امید خدا عبور هم خواهیم داد.
میثم مشایخ:
در چند سال اخیر به علت شرایط نامطلوب اقتصادی، تبعات ناشی از آن در حوزه ها و سطوح مختلف دامنگیرِ جامعه ایرانی شده است. یکی از این حوزه ها، بهداشت و درمان است. هزینه بالای دارو و درمان از یکسو، ناتوانیِ مردم از پرداخت چنین هزینه هایی و نیز پوشش ضعیف بیمه های درمانی از سویی دیگر، موجبِ به مخاطره افتادنِ چنین بخشِ حیاتی ای شده است.
روزی نیست که از گوشه و کنار نشنویم که فرد بیماری، توان پرداخت هزینه عمل جراحی خویش را ندارد، و یا خانوده ای را نبینیم که برای تامین هزینه تسویه حساب و ترخیص مریضشان از بیمارستان به این در و در آن در نزنند، حتی گاه نیز با این مواجه می شویم که برای یک سرما خوردگی هم توان تامین هزینه ویزیت و دارو را ندارند.
در این شرایط، رییس هیات مدیره بیمارستان آتیه به ایلنا گفت: "در جلسهای باحضور مسئولان بیمارستان های خصوصی مشخص شد که بیمههای تکمیلی حدود ۱۵۰ میلیارد تومان به ۲۵ بیمارستان خصوصی بدهکار هستند. این درحالی است که طبق قرارداد باید ظرف یک ماه از ارسال اسناد تسویه حساب کنند."
در این وضعیت، با توجه به اینکه استفاده از خدمات بیمه از سوی شهروندان برای کاهشی هر چند محدود در هزینه رو به گسترش است، معوق ماندن چنین بدهی هایی از سوی شرکت های بیمه، دو معضل را هم برای بیماران و هم بیمارستان ها به وجود خواهد آورد: نخست اینکه، در صورت تداوم عدم پرداخت این بدهی ها، بیمارستان ها قادر به تامین حقوق ماهیانه کارمندان و کارکنانشان نخواهند بود که این امر تبعات خاص خود را دارد؛ دوم اینکه، بیمارستان ها برای جلوگیری از تبعات این مسئله، لاجرم ناچار خواهند شد قرار دادهای خود را با آن شرکت های بخصوص بیمه قطع نمایند _ که به معنای بی اعتبار شدن خدمات بیمه در جامعه و در نتیجه به مخاطره افتادن حیات جامعه به دلیل عدم توانِ تامین و پرداخت هزینه های درمان خواهد شد.
در موردِ معضلاتی که بخش بهداشت، سلامت و درمان هم اکنون بدان دچار شده است و به خصوص تحریم های اخیر که بحران در این حوزه را به ویژه در رابطه با تامین اقلامِ حیاتی ای نظیرِ دارو افزایش داده است، انتظار می رود که حل این معضلات که معطوف به حیات انسا ن ها می باشد، شامل مرور زمان نگردد و تا شکاف های اجتماعی بیش از این نشده، تدبیری جهت بهبود این وضعیت اندیشیده شود که البته این امر جز در سایۀ تعامل و سپردن امور به نیروهای متخصص نخواهد بود.
منبع: وب سایت نویسنده
۵۰ کارگر لولهسازی خوزستان با وجود گذشت دو سال از تعطیلی کارخانه همچنان در محل کار خود حاضر میشوند و خواستار بازگشت به کار یا تحقق وعدههای مسئولان به کارگران در هنگام تعطیلی کارخانه هستند.
آنطور که ایلنا گزارش این ۵۰ کارگر که ۳۷ ماه حقوق معوقه طلب دارند، بین ۱۵ تا ۲۳ سال در کارخانه لولهسازی خوزستان کار کردهاند و این در حالی است که پیش از این ۱۲۰ کارگر رسمی این کارخانه طی سال های گذشته بازنشسته شده و در حال حاضر تعداد دیگری نیز دارای شرایط بازنشسته شدن هستند.
به گزارش کلمه، مشکلات کارخانه لولهسازی خوزستان با واگذار شدن به بخش خصوصی آغاز شد و کارگران این شرکت بارها در اعتراض به بی قانونی های که در حق آنها اعمال می شود، مجبور به تجمع مقابل کارخانه یا استانداری خوزستان شدند. این کارخانه زمانی ۴۰۰ کارگر رسمی و قراردادی داشت و در سالهای گذشته نیز کارگران آن همواره با تعویق در پرداخت دستمزدها و حقوق مواجه بودند.
وعدههایی که محقق نشد
دبیر خانه کارگر خوزستان درباره مشکلات پیش آمده برای کارگران لولهسازی خوزستان تصریح کرد: مالکان کارخانه قرار بود با تعطیلی کارخانه ۵۰ کارگر رسمی خود را به کارخانههای هم نوع مانند فولاد خوزستان بفرستند که این امکان هنوز محقق نشده و این ۵۰ کارگر هر روز صبح بدون انجام دادن کاری فقط در محل کارخانه حاضر میشوند.
حسینی اضافه کرد: انتقال نیروهای رسمی این کارخانه به صنایع فولاد باید در اولویت کاری مسئولان کارخانه قرار میگرفت.
این فعال کارگری اظهار داشت: به گفته کارگران کارفرمای قدیمی این کارخانه برای راه اندازی مجدد خطوط تولید این واحد تولیدی نیازمند حمایت مسئولان دولتی و کشوری است و در این خصوص اعلام همکاری کرده است.
دبیر خانه کارگر خوزستان با بیان اینکه محصولات این واحد تولیدی در سطح کشور منحصر به فرد و با کیفیت بالا است گفت: این کارخانه برای فروش محصولات خود که اکثر مشتریان آن از شرکتهای آب و فاضلاب وانتقال آب است هیچ مشکلی ندارد و قبل از تولید همه محصولاتش پیش فروش میشود.
او در ادامه درباره مشکلات کارخانه یاد آور شد: بدهیهای انباشتهای که مالکان قبلی این کارخانه از بانکها و برخی ارگانهای دولتی دریافت کردهاند این واحد تولیدی را از یک واحد موفق به یک واحد بدهکار تبدیل کرده است.
عملکرد مالکان قبلی مشکلات را دوچندان کرده است
غلامرضا عشقی مالک کارخانه لوله سازی خوزستان ضمن تایید مشکلات کارخانه، حقوق معوقه کارگران را ۳۰ ماه عنوان کرد و افزود: کارخانه لوله سازی خوزستان بعد از ۵ سال کشمکش مشکلات از سال ۸۹ به دلیل نداشتن نقدینگی به ناچار تعطیل شد.
او در ادامه گفت: بیش از ۵ میلیارد تومان بدهیهای این کارخانه که حدود دو میلیارد آن از سوی مالکان قبلی کارخانه بر جا مانده است، مشکلات این کارخانه را دو چندان کرده است.
به گفته عشقی تسهیلات ۱۰ میلیاری که دولت در یکی از سفرهای استانی خود برای راه اندازی کارخانه و رفع مشکلات کارگران مصوب کرده بود به طور کامل پرداخت نشد و از این رقم فقط سه میلیارد و نهصد میلیون تومان به کارگران اختصاص یافت.
مالک کارخانه لوله سازی خوزستان با تاکید بر اینکه اگر تسهیلات مصوب دولت به این کارخانه اختصاص یابد این واحد تولیدی راه اندازی خواهد شد، افزود: این واحد تولیدی همچنین در تهیه مواد اولیه تولید هیچ مشکلی ندارد چرا که مواد اولیه آن از داخل تامین میشود.
او درادامه درباره انتقال کارگران لولهسازی به صنایع فولاد گفت: تعدادی از کارگران قرا دادی را به صنایع فولاد انتقال دادیم تا اشتغال آنان حفظ شود اما در مورد کارگران رسمی چون آنان راضی به انعقاد قرار داد جدید با صنایع فولاد نبودند و تاکید داشتند طبق قانون لوله سازی با آنان قرار داد بسته شود، راضی به انتقال به صنایع فولاد نشدند.
When the judiciary shifts from protecting the innocent to favoritism towards those in power, it becomes exceedingly more difficult to change public opinion regarding the injustices and the discriminatory nature of the judicial verdicts rendered. How can the courts blatantly disregard those responsible for the atrocities at Kahrizak prison, the attacks on the university dormitories and Sobhan alley, the violence on June 15th and June 20th [following the presidential elections] and the events of Ashura [2009], while the judicial files on large scale corruptions are dismissed without review?
Mir Hossein Mousavi
در پی یورش روز سه شنبه ی نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین به بند زندانیان زن سیاسی که با هتک حرمت و آزار آنها همراه بود، تعدادی زندانیان این بند دست به اعتصاب غذای دسته جمعی زده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه، حمله کنندگان به بند بانوان که شامل حدود ۲۰زن از نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین بودند با ورود به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی باعث بر هم زدن نظم و سلب آسایش آنان شده و پس از یورش به بند سیاسی بانوان زندانیان را به شکل توهین آمیزی بازرسی بدنی کردند.
اعتراض فائزه هاشمی
این اقدام با واکنش اعتراضی فائزه هاشمی که در حال حاضر نماینده و وکیل بند زندانیان و سایر زندانیان سیاسی زن است، مواجه شد.
براساس این گزارش، ماموران حفاظت سپس زندانیان سیاسی را به حیاط کوچک بند هدایت کرده و برای ساعتی همه زندانیان سیاسی را در فضای کوچک و نامناسب محبوس کرده و شروع به تفتیش وسایل شخصی آنان کردند که این حرکت با واکنش زندانیان زن روبرو شد.
شعار یا حسین میرحسین زندانیان
برای نشان دادن اعتراض خود به ماموران امنیتی و حفاظتی زندان اقدام به سر دادن شعار “یا حسین میر حسین”، “مرگ بر دیکتاتور”، “موسوی زنده باد کروبی پاینده باد” و سرودهای “ای ایران”، “یار دبستانی” و “نه خارم نه خاشاک” کردند.
این یورش هم چنین با واکنش اعتراضی زندانیان از جمله اعتصاب غذای جمعی از این زنان سیاسی همراه شده است.
اعتصاب غذای ۹ زندانی سیاسی
تا کنون ۹نفر از زندانیان سیاسی زن از جمله بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی در اعتراض به این اقدام ماموران حفاظت -اطلاعات زندان دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان سیاسی زن خواستار عذرخواهی رسمی رییس زندان اوین و مسوولان اداره حفاظت این زندان و همچنین ارایه ضمانت هایی از سوی آنان مبنی بر عدم تکرار چنین رفتارهای شده اند.
نام مامورانی که هتک حرمت کردند چیست؟
به گفته تعدادی از زندانیان دردی زاده و سلامی از جمله مامورانی هستند که با شیوه های غیراخلاقی و توهین آمیز در هنگام تفتیش بدنی، اقدام به آزار بدنی زندانیان کرده اند.
بند بانوان زندان اوین تنها بندی است که زندانیان زن در آن نگهداری می شوند و اتهام این زندانیان، سیاسی است.
گفته می شود پس از شروع به کار علی اشرف رشیدی به عنوان رییس زندان اوین فشارها به زندانیان سیاسی افزایش یافته است. این فشارها طی هفته های گذشته با سخت گیری برای اعزام و درمان زندانیان سیاسی، بازرسی های بدنی در هنگام خروج و ورود و اجازه دخالت ماموران امنیتی در امور زندان تشدید و این امر سبب نارضایتی و نگرانی زندانیان سیاسی شده است.
محمدصادق جنانصفت
«حسرت ملی» شاید بتواند روز و روزگار ناخوش این روزهای شهروندان مغموم ایران زمین را توضیح دهد. میلیونها ایرانی از زن و مرد، دارا و نادار، سیاستورز و گوشهگیر، استاد دانشگاه و کارگر و کشاورز و کارخانهدار این روزها سردرگم و پریشان به سرنوشت تلخ ارزش داراییها و درآمدهای خود نگاه میکنند که در برابر رشد دیوانهوار کالاها و خدمات همچون برف در آفتاب ذوب میشوند. ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی در یک سال سپری شده از پاییز ۱۳۹۰ تا پاییز ۱۳۹۱ کاهش ارزشی حدود ۵۰ درصد را تجربه کرده است. هر دلار آمریکا در هفته آخر مهر ماه امسال در بازار آزاد هرگز کمتر از ۳۵ هزار ریال و در اتاق مبادلات ارز کمتر از ۲۵ هزار ریال ارزش نداشته است. آیا این اتفاق بسیار فاجعهباری به حساب میآید؟ اقتصاددانان، فعالان صنعت و تجارت، مدیران دولت، مسوولان ارشد سیاست ایران و شهروندان عادی هر کدام از دریچه خاصی به مساله نگاه میکنند.
بدترین روزگار به شهروندانی میرسد که جز نیروی کار خود کالای دیگری برای فروش و مبادله ندارند. تهیدستان شهری با چشمهای از حیرت گرد و بزرگ شده شاهد افزایش سرسامآور کالاها و خدمات هستند و کاری از دستشان بر نمیآید جز اینکه حسرت و افسوس خود را آهسته بر زبان آورند. شهروندان بیپناه ایرانی که سرمایهشان نیروی کار است فقط میتوانند با فروشنده جزو مجادله کند و نارضایتی خویش از رشد دیوانهوار قیمتها را اعلام کند.
صاحبان صنعت با غم و اندوه به انبار مواد اولیه خود نگاه میکنند که هر روز برای به محل تولید منتقل میشود و جایگزین کردن آن دلار و پوند و یوروی نایاب و نقدینگی گم شده میخواهد و حسرت میخورند. اقتصاددانان به هشدارهای بر بادرفتهای که در این سالها داده توجه میکنند و شاید با خود بگویند چرا در برابر بیتفاوتی و حتی لجبازی دولت در برابر توصیههای کارشناسی چرا ساکت نشسته و اصرار نکردند. اقتصاددانان یادشان میآید که به مردان دولت یادآور میشدند نرخ ارز را به زور تثبیت نکنند و آنها میخواستند همچنان محبوب باشند. سیاستمداران منتقد دولت نیز شاید از اینکه بیتفاوتی پیشه کرده و راه خود را به سوی عافیتطلبی کج کرده و به امید تدبیر دولت و سایر نهادها نشستند خود را سرزنش میکنند.
منتقدان دولت نهم و دهم در همه سالهای ۱۳۸۴ تا امروز با این نگاه که شاید تدبیری فراتر از آنچه دیده میشود بر مجموعه رفتار دولت حاکم باشد نقدها را ناتمام رها کرده و بعضا در زمین صاف شده دولت بازی کردند. دولتمردان نهم و دهم که البته در این سالها تفاوتهای چشمگیر داشتند نیز شاید در خلوت خویش به این نتیجه برسند که کاش به جای مدارای بیش از اندازه با مسوولان بالادست خود و لجبازی با منتقدان، کمی جسارت و شجاعت نشان داده و هشدارهای لازم و کارشناسی به رییس دولت را در حوزه کلان کسبوکار میدادند و برای خوشایند و لجبازی آمارهای واقعیتری را طلب میکردند.
واقعیت این است که نرخ ارزهای معتبر به ریال ایران به صورتی غیراصولی و در یک دوران کوتاه مدت و در حالتی غافلگیرکننده مرزهای عجیبی را پشت سر گذاشت. رسیدن نرخ هر دلار ایالات متحده آمریکا به حدود ۴۰ هزار ریال در بازار آزاد موجی از شگفتی و بهت ایجاد کرد. این بهت و حیرت از یک طرف سر به سیاست میساید که چرا نمیتوان مانع از صعود شتابان نرخ تبدیل دلار به ریال شد و از سوی دیگر آتش به کسبوکار و معیشت شهروندان میزند که نمیتوانند صرفهجوییهای خود را از لباس و کفش و اتومبیل و گردش به شیر و پنیر و مرغ و تخممرغ نیز سرایت دهند و جیره غذایی خود را ناگهان از برنج با یک خورشت به سویا و ماکارونی تنها تغییر دهند. بدترین حالت این حسرت ملی، اما در روزهای آخر مهر ماه خود را در هیات مجادله صادرکنندگان و دولت بر سر ارز حاصل از صادرات نشان داد.
مدیران دولت دهم در روز ملی صادرات آشکارا بخش خصوصی را تهدید کردند که ارز صادراتی خود را باید با نرخهای تعیین شده دولتی عرضه کنند یا اینکه منتظر پیمانسپاری شوند. چه باید کرد؟ آیا راهی برای اجتناب از بدتر شدن شرایط وجود دارد؟ آیا راهحلهایی که احتمالا میتوانند به کاهش دشواریها منجر شوند تنها از جنس «اقتصادند»؟
کارشناسان و ناظران بر رفتار و گفتار ایرانیان صاحب منصب و مجموعه مناسبات سیاست داخلی و خارجی کشور به این نتیجه قطعی رسیدهاند که اتفاقا این بار راهحل «سیاسی» است. این گروه باور دارند که تنگناهای پدیدار شده سرچشمه سیاسی دارند و برای برطرف کردن این تنگناها باید از عنصر سیاست استفاده کرد. استفاده از نیروی همه مدیران دلسوز، با سابقه و دارای مهارتهای مدیریتی در این روزهای دشوار از طرف دولت با توصیه نهادهای قدرت یک ضرورت تمام عیار است. سرسختی نشان دادن در این حوزه از سوی هر فرد و گروه و نهادی جز اینکه بر ابعاد حسرت ملی اضافه کند، برای کشور و جامعه فایدهای ندارد. این اتفاق اگر بیفتد میتواند علامت روشنی برای طرفهای تجاری ایران باشد که احتمالا تحولات سیاسی دیگری در راه است.
علاوه بر این، میتوان امیدوار بود که دیپلماسی ایران به گونهای آرایش داده شود که افکار عمومی جهان و منطقه را متقاعد کند که سرسختی گروههای تندرو در ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها از دلایل حل نشدن مسائل ایران است. نرمش و مدارا در کنار حفظ صلابت و سختی با هدف مجاب کردن نهادهای بینالمللی برای تجدید نظر در پروندههای مرتبط با ایران هنری است که باید دیپلماسی ایران به کار گیرد. افکار عمومی جهان باید متقاعد شود که جامعه ایرانی درصدد تهدید منافع جهانی نیست و صلح و مدارا برایش مهم است. در این صورت میتوان با برخی انعطافها در چارچوب اصول بلندمدت، گامهایی در مسیر کاهش فشارها و محدودیتهای اعمال شده علیه کسبوکار مردم ایران برداشت. حسرت ملی این روزهای ایرانیان نباید ژرف و پرداختهتر شود و روزهای باز هم اندوهبارتر از راه برسند.
منبع: شماره ۵۶ ماهنامه صنعت و توسعه
علی مزروعی:
در دولت اصلاحات و مجلس ششم برپایه تجربه اجرای قانون برنامه سوم توسعه و روندی که برای رونق بخشی به اقتصاد ملی شکل گرفته بود، در تدوین و تصویب قانون برنامه چهارم توسعه « رشد اقتصاد ملی دانایی محور در تعامل با اقتصاد جهانی » به عنوان محور اصلی برنامه مطرح و ذیل شش فصل سیاستگذاریهای لازم برای تحقق این هدف به این شرح آمد:
فصل اول : بستر سازی برای رشد سریع اقتصادی ، فصل دوم : تعامل فعال با اقتصاد جهانی ، فصل سوم : رقابت پذیری اقتصادی ، فصل چهارم : توسعه مبتنی بر دانایی ، فصل پنجم : حفظ محیط زیست ، و فصل ششم : آمایش سرزمین و توازن منطقه ای.
بدون آنکه بخواهم وارد محتوا و منظومه برنامه چهارم توسعه بشوم و اینکه دولت نهم ( وایضا مجلس هفتم ) این برنامه را به مدد درآمد بالا و افسانه ای نفت از همان سال اول اجرا( سال ۱۳۸۴ ) به طاق نسیان سپردند و متاسفانه غالب شدن نگاه پوپولیستی و اقتدارگرایانه کلا روند اداره کشور را درسالهای اخیر از برنامه ای اداره شدن خارج کرد ، می خواهم به بازکردن و اهمیت این موضوع بپردازم که در جهان امروز آنچه حرف اول و آخر را در عرصه اقتصاد و سیاست می زند « اقتصاد ملی دانایی محور » است و اگر کشوری نتواند خود را در انطباق با این مشخصه و ویژگی تعریف کند و تطبیق دهد حتی اگر بر روی دریایی از نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی غنی خوابیده باشد و شعارهای پر سر و صدا بدهد باز کمیتش در عرصه اقتصاد و سیاست داخلی و جهانی لنگ می زند و روز به روز از قافله توسعه علمی و اقتصادی و…فاصله اش بیشتر و رتبه اش در مقایسه های جهانی پائین تر می شود .
« اقتصاد ملی دانایی محور » در عرصه خرد و کلان بر نیروی انسانی متخصص و دانش مدار و کارآزموده و ماهر و بکارگیری فن آوریهای پیشترفته اطلاعاتی و ارتباطی در یک فضای کاملا رقابتی و بهره گیری از مزیت های نسبی در تولید و ایجاد ارزش افزوده تکیه دارد . در سایه چنین نگاه و روندی است که ترکیب سرمایه و دارایی های بنگاه های بزرگ و موفق اقتصادی روز به روز از دارایی های مشهود و فیزیکی به دارایی های نامشهود ( توانایی های علمی و انسانی ) در حال تغییر و تبدیل است و اینرا براحتی می توان با رجوع به گزارش وضعیت کشورهای توسعه یافته در سالهای اخیر دریافت.
این رخداد به خوبی نقش نیروی انسانی و فن آوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی را در شکل گیری « اقتصاد دانایی محور » نشان می دهد و اینکه منابع انسانی دانشمند و متخصص و خلاق به عنوان اصلی ترین و مهمترین دارایی نامشهود و کلیدی طلایی کشورها در عرصه رقابت نفس گیر اقتصاد جهانی و توسعه ای به شمار می روند و هیچ سازمان و کشوری نمی تواند بدون اتکا و جلب مشارکت مشارکت فعال اینان راه خود را بسوی آینده بهتر و برتر و افق های نو بگشاید .
نکته دیگری که موید و مثبت این موضوع است گزارش بانک جهانی در ارتباط با نسبت بهره مندی از منابع انسانی ، فیزیکی و طبیعی در تولید و انباشت ثروت ملل است . گزارش های بانک جهانی از سال ۱۹۹۸به اینسو نشان می دهد که در این میان نیروی انسانی نقش تعیین کننده ای داشته و حفظ و افزایش تولید و ثروت ملی را ممکن می سازد. برپایه این گزارش ها کشورهای صنعتی که نزدیک به ۸۰ درصد از کل ثروت جهان را به خود اختصاص داده اند ۶۷ در صد این ثروت را از طریق سهم منابع انسانی در تولید ثروت بدست آورده اند و این در حالی که سهم منابع انسانی در تولید ثروت کشورهای صادر کننده مواد خام (از جمله ایران ) به ۳۶ درصد کاهش می یابد و این شکاف فقط با استفاده و اتکای به سهم منابع طبیعی و فیزیکی پر می شود!
شاخص «ثروت سرانه» نیز، که از محاسبه منابع انسانی ، فیزیکی و طبیعی بدست می آید، همین تصویر را تایید و تثبیت می کند . برپایه گزارش سال ۱۹۹۸ میزان ثروت سرانه در جهان ۸۶ هزار دلار بوده است در حالی که رقم این شاخص برای ایران ۳۸ هزار دلار محاسبه شده است . اما بطور مقایسه ای رقم ثروت سرانه در ژاپن بالغ بر ۵۶۵ هزار دلار می شود که ۸۰ درصد آنرا منابع انسانی ، ۱۸ درصد منابع فیزیکی و ۲درصد منابع طبیعی تشکیل می دهد ولی برای ایران همین ارقام ۳۹ درصد منابع طبیعی ، ۳۷درصد منابع فیزیکی و ۳۴درصد منابع انسانی می باشد، و قطعا این وضعیت در سالهای اخیر در مورد کشورمان بهبود نیافته است.
فکر می کنم ذکر مصیبت این موضوع بیشتر از این در حوصله خوانندگان نباشد چرا که ادبیات این موضوع و توجه دادن حاکمیت و نظام تصمیم گیری و اداره کشور بدان از حد وفور گذشته است که برجسته ترین آنها را می توان در سند چشم انداز توسعه بیست ساله ، سیاست های کلی نظام و قانون برنامه چهارم توسعه مشاهده و مطالعه کرد، اسناد حقوقی و قانونی ای که اجرای آنها از سوی قوای حاکم و مسئولان اداره کشور الزام آور بوده و بدون پایبندی کامل به اجرای آنها تحقق اهداف کمی و کیفی پیش بینی شده در افق ۱۴۰۴ به خواب و خیالی بیش نمی ماند. مصیبت برخورداری ایران از منابع غنی طبیعی (به ویژه نفت و گاز ) بیشتر از این نمی شود که در گذشته استقلال کشور را به گرو کشیده بود و امروز باعث بی توجهی به بهره مندی درست از درآمد آن در اقتصاد ملی و جهت دادن همه جانبه کشور در تربیت و استفاده هرچه بیشتر از منابع انسانی دانشمند و دانشگر و متخصص و خلاق در تولید و افزایش ثروت ملی است. اینکه نرخ بهره وری کل نیروی انسانی و سرمایه در کشور ما روند نزولی و منفی یافته است خود بهترین شاهد و دلیل بر مصیبت بار بودن منابع طبیعی برای کشور ماست چرا که وقتی با درآمد بالا و افسانه ای نفت و توزیع آن می توان گذران زندگی و امور کرد دیگر چه نیازی به پیمودن راه های صعب العبور برای افزایش بهره وری و سهم منابع انسانی و تولید ثروت ملی؟ وگرانیگاه همه مسائل و مشکلات کشور ما همین جاست و اینکه دراستفاده از منابع انسانی در کشور هیچ قاعده و ضابطه ای به ویژه در اقتصاد غالب دولتی حاکم نیست و بعضا فقط به برخی ارزشهای ایدئولوژیک و ظاهری توجه می شود و به همین دلیل غالب افرادی که نان علم و دانشگری و تخصص و خلاقیت و کارآفرینی خود را می خورند اما با پول و سرمایه این ملت به این جایگاه رسیده اند راه پیشرفت و ترقی خود را آنسوی آبها می جویند و براحتی می روند و به رغم سرمایه گذاری سنگین در آموزش نیروی انسانی در کشور، در واقع ما برای کشورهای دیگر و غالبا صنعتی و پیشترفته نیروی انسانی تربیت کرده و بر روند تولید ثروتشان مدد می رسانیم ! و خود را از تحقق « اقتصاد ملی دانایی محور » محروم می سازیم. خوشمزه اینکه برخی اقتدارگرایان حاکم از این مهاجرت نخبگان و متخصصان استقبال هم می کنند! مصیبت از این بیشتر نمی شود که کشوری از همه دانش نظری و ضرروت عملی موضوعی اطلاع داشته باشد و غالب مسئولان اداره کشور و در بالاترین سطوح تصمیم گیری نیز بر این موضوع اتفاق نظر داشته و برنامه عمل تحقق آنرا نیز تدوین و اجرای آنرا به صورت قانون الزام کرده باشند اما به دلیل بهره مندی از درآمدی زود گذر با حاکمیتی اقتدارگراهمه اینها به فراموشی سپرده شود و همه اداره امور به گرو این درآمد درآید! و این به طنزی تلخ می ماند که همه نیروهای سیاسی به ویژه در آستانه انتخابات ها یگدیگر را به برنامه نداشتن متهم و از یگدیگر برنامه می طلبند در حالی که برنامه عملی که حاصل تجربه کارشناسی ربع قرن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و برآمده از بیش از نیم قرن نظام برنامه ریزی کشور بوده است روی دست همه مانده است . و طنز تلخ تر اینکه در انتخابات ریاست جمهوری نهم نامزدی برنده شد که باوری به ارائه برنامه نداشت و هیچگونه برنامه ای ارائه نداد و همین فرد به ضرب و زور کودتا سکان دولت دهم را بدست گرفت، و حالا بازهم سیاسیون اصولگرا درآستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم با پرورویی تمام سخن از برنامه داشتن نامزدها می کنند! گویا اینان به هیچ حافظه ای برای مردم قائل نیستند، و اینکه در چنین وضعیتی آیا اصلا برنامه دادن و داشتن برای اداره کشور از سوی احزاب و گروهها آنهم در کار و زارهای انتخاباتی معنا دارد؟
نمی دانم تا چه زمانی این وضعیت در کشور ما امکان تداوم دارد اما در روزگار « اقتصاد دانایی محور » قطعا ادامه این وضعیت جایگاه ایران را در عرصه داخلی ، منطقه ای و جهانی بدتر از بد خواهد کرد و قطعا تجربه نظام سیاسی « جمهوری اسلامی ایران » در این وجه قابل توجیه و تکثیر نخواهد بود . و البته راه نجات کشور در گذر از این وضعیت با انجام اصلاح ساختاری اداره کشور و بازنگری نسبت به همه سیاست های مرتبط با چگونگی تربیت و استفاده از نیرو و منابع انسانی در همه سطوح و به ویژه نظام اداری و اجرایی است که خود بحث ویژه و مفصلی را می طلبد.
منبع: جرس
رئیس مرکز آمار ایران با اعلام اینکه در محاسبه نرخ بیکاری، ۱ ساعت کار در هفته مرز بیکاری مطلق و اشتغال افراد است، گفت: با این حال اشتغال کامل به معنای ۴۴ ساعت کار در هفته است.
عادل آذر در گفتگو با مهر در ارتباط با انتقادات فراوانی که از سوی بدنه بازار کار در نحوه محاسبه نرخ بیکاری و شاغل یا بیکار دانستن افراد وجود دارد، گفت: ما در این زمینه برای اینکه بتوانیم آمارهای رسمی ارائه کنیم، باید از تعاریف بین المللی سازمان جهانی کار استفاده کنیم.
رئیس مرکز آمار ایران اظهار داشت: نرخی که ما محاسبه و اعلام می کنیم بر اساس اشتغال ناقص است. به عبارتی ۱ ساعتی که برای اعلام بیکار یا شاغل بودن افراد در نظر گرفته می شود، مرز بیکاری مطلق است.
آذر ادامه داد: اگر کسی زیر ۱ ساعت در هفته شاغل باشد و خود هم بگوید که شغل دارد، مرکز آمار در محاسبه نرخ بیکاری این فرد را در ردیف بیکاران قرار خواهد داد. وی خاطر نشان کرد: از سویی اشتغال کامل آن است که فردی بتواند در هفته ۴۴ ساعت کار داشته باشد.
رئیس مرکز آمار ایران درباره دلایل پایین بودن تفاوت بین اشتغال کامل و اشتغال ناقص در آمارها که به گفته مقامات این مرکز در کل نرخ بیکاری کشور حداکثر ۱ درصد تاثیرگذار است، گفت: مبنای سوال و جواب ما از افراد، خوداظهاری است.
وی تصریح کرد: هیچ وقت در آمارگیری از کارفرمای افراد برای راستی آزمایی اشتغال افراد پرسیده نمی شود و یا اینکه نمی توان کارت ساعت حضور و غیاب افراد را چک کرد. برای ارائه آمارهای بیکاری، مستقیما سراغ خود افراد می روند.
موضوع مربوط به نحوه محاسبه نرخ بیکاری و استفاده از تعریف جهانی آن مبنی بر اینکه اگر فردی در هفته ۱ ساعت کار داشته باشد، شاغل محسوب می شود همواره مورد انتقاد و محل بیان دیدگاه های مختلف مقامات بازار کار و اشتغال بوده است.
کارشناسان بازار کار می گویند هیچ فردی در شرایط فعلی امکان تامین هزینه ها و معیشت خود و خانوار را با ۱ ساعت کار در هفته ندارد و اساسا چنین مشاغلی که بتواند فقط با ۱ ساعت اشتغال امکان زندگی را به افراد بدهد، وجود ندارد.
با این حال، مرکز آمار ایران می گوید برخی مشاغل مانند وکالت و یا پزشکی دارای چنین شرایطی است.
مرکز آمار ایران در جدیدترین گزارش خود، نرخ بیکاری تابستان امسال را ۱۲.۴ درصد و تعداد بیکاران کل کشور را بیش از ۳ میلیون و ۲۳ هزارنفر اعلام کرده است.
حادثه ریزش معدنی در اهرا سپاهان واقع در منطقه لایبید گلپایکان جان ۴ کارگر را گرفت.
این حادثه به دلیل ریزش زمین در معدن در زیر دستگاهی به نامپیکور که برای استخراج سنگهای معدن استفاده میشود، رخ داد.
به گزارش ایلنا، حیدر علی خانبازی معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان اصفهان با بیان اینکه این اتفاق ساعت ۱۱ و ۲۰ دقیقه رخ داد، تاکید کرد: این حادثه پنج نفر حادثه دیده به دنبال داشت که سه نفر از کارگرها در همان لحظه فوت کرده و دو نفر دیگر به بیمارستان انتقال داده شدند که یک نفر ازآنها نیز در راه رسیدن به بیمارستان فوت کرد.
محمد دادکان در رابطه با اینکه چرا در ورزش کشور به خصوص فوتبال همه از جمله مسئولین و غیره اظهار نارضایتی میکنند، گفت: مسئولین از چیزی ناراحت نمیشوند. آنها برای هوای نفس خودشان صحبت میکنند، هیچ کس از آنها برای ورزش صحبت نمیکنند و تنها به دنبال این هستند که خودشان را مطرح کنند. متاسفانه در ورزش ما فساد وجود دارد. ادب و روحیه جوانمردی از بین رفته است. ادب و احترام صفر است، مگر ما اعتقاد به خدا و پیغمبر نداریم؛ در جایی که دروغ و ریا باشد آن جامعه آرامش را نخواهد دید. در جامعه ما نه صداقت وجود دارد و نه درستکاری. واژههایی مانند جوانمردی در ورزش دیگر رنگی ندارد. وی ادامه داد: امروز یک فرد که ۶ ماه مدیر شده همه را میشوید و کنار میگذارد. الان در ورزش ما به خصوص فوتبال تنها ۳ قشر لذت میبرند. مسئولین، مدیران و بازیکنان.
مسئولین از اینکه برای مردم سرگرمی تازه درست کردهاند از فوتبال لذت میبرند، مدیران با عکس گرفتن و غیره به دنبال مطرح شدن هستند. بازیکنان هم میلیاردها پول میگیرند. تنها مردم هستند که هیچ لذتی از فوتبال نمیبرند، وقتی در ورزشگاهها استقلال و پرسپولیس بازی میکنند و تنها ۵ هزار تماشاگر میآید مدیران میخواهند پز چه چیزی را بدهند.
وی در رابطه با ارتباط بین نه چندان خوب فدراسیون فوتبال و ورزارت ورزش اظهار داشت: در گذشته زمانی که من ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده داشتم بعد از انتخاب برانکو او را پیش مهر علیزاده بردم و به خوبی با یکدیگر تعامل داشتیم و به هم احترام میگذاشتیم اما امروزه متاسفانه بحث احترام مطرح نیست. امروزه بحث این است که من باشم و فرد دیگر نباشد. دادکان ادامه داد: الان دعوای وزارت ورزش و کمیته المپیک به خاطر چیست؟ هر کدام میخواهند بگویند من باشم و دیگری نباشد. رئیس سابق فدراسیون فوتبال اعلام کرد. رئیس کمیته ملی المپیک و مسئولان ورزش آیا وجاهت اجتماعی یا ورزشی دارند و فقط آمدهاند یک جا برای خودشان درست کنند؟! وقتی IOC اعلام کرده که انتخابات کمیته ملی المپیک باید به تعویق بیفتد رسانه ها وظیفه دارند که کمک کنند تا انتخابات به تعویق بیفتد. دلیل این حرفم این است که ۶ ماه دیگر یک دولت جدید قرار است بیاید و قطعا نفرات تغییر میکنند و دوباره چالش دیگری در ورزش به وجود خواهد آمد.
وی درباره شرایط فدراسیون فوتبال گفت: تیم ملی در شرایط حساسی قرار دارد. باید کمک کنیم که فدراسیون فوتبال این مرحله را طی کند. در رابطه با تیم ملی فوتبال باید فعلا دعواها را کنار بگذاریم. اما چون رفتن به جام جهانی یک افتخار است مطمئن باشید اگر به این مرحله راه پیدا کنیم همه به صحنه میآیند تا خودشان را به عنوان مسبب راهیابی به جام جهانی مطرح کنند و نقش کفاشیان و کیروش در اینجا کم رنگ خواهد شد. من خواهشم این است که آرامش برای تیم ملی و کیروش ایجاد کنیم تا با راهیابی به جام جهانی مردم خوشحال شوند. شرایط تیم ملی خوب است نباید به دنبال این باشیم که تیم ملی خوب بازی نمیکند باید کمک کنیم تا بتوانیم به جام جهانی صعود کنیم.
وی درباره فساد در فوتبال و تاثیر این موضوع در ورزش کشور گفت: فوتبال جدا از جامعه نیست. کسانی که میخواستند فساد در فوتبال باشد، الان عضو کمیته ملی و تربیت بدنی هستند. باید جلوی این افراد را بگیریم نه دلالها را. ما یاد گرفتیم سراغ سیگار فروش برویم، اما کسی که تریلی تریلی سیگار میآورد را رها کردیم و کاری با او نداریم. فساد از ورزش ریشه کن نمیشود چون عدهای میخواهند فساد وجود داشته باشد.
رئیس سابق فدراسیون فوتبال افزود: من این حرفها را الان نمیزنم، قبل از انقلاب هم صحبتهایم را مطرح کردهام. این جامعه نیاز به بیداری دارد و شرایط فعلی شرایطی نیست که با فرهنگ دینی و مذهبی ما وفق داشته باشد. افرادی که خودشان عامل فساد هستند، فساد را به ورزش آوردهاند و میگویند که در ورزش فساد وجود دارد.
دادکا درباره بحث حضور دو شغلهها در فوتبال و ورود سازمان بازرسی کل کشور به این مقوله گفت: بازرسی نمی تواند این حرف را بزند، در این شرایط یا باید اساسنامه را کنار بگذاریم، یا به قول محمد علی آبادی که می گفت باید فیفای اسلامی درست کنیم؛ برویم و فیفای اسلامی درست کنیم. ما باید به مقررات فیفا احترام بگذاریم، وقتی فیفا میپذیرد چنین افرادی در فوتبال کشور وجود داشته باشند دیگر بازرسی کل کشور نباید به این موضوع ورود کند. اگر تابع فیفا هستیم نباید بگویم مجلس، دولت و یا سازمان بازرسی چه چیزی میگوید. متاسفانه دخالت دولتیها در ورزش باعث میشود این ورزش نیم بند هم خراب شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در گذشته استقلال و پرسپولیس وقتی با هم بازی میکردند جمعیت تهران یک میلیون نفر بود اما برای تماشای بازی ۱۲۰ هزار تماشاگر میآمدند امروز تهران ۱۶ میلیون جمعیت دارد اما برای بازی این دو تیم ۵ هزار نفر هم به ورزشگاه نمیآیند. دلیل این موضوع این است که اخلاق در ورزش و فوتبال ما رنگ باخته و دروغ و عدم صداقت باعث این ریزش شده است.
در پی اعزام حسین رونقی ملکی به بیمارستان فوق تخصصی هاشمی نژاد وضعیت کلیه های وی وخیم گزارش شده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، روزهای دوشنبه و سه شنبه این زندانی سیاسی جهت معاینه و درمان به بیمارستان هاشمی نژاد اعزام شد و پس از انجام آزمایشات تخصصی نتیجه این آزمایشات نشان داد که کلیه های وی به شدت آسیب دیده اند به گونه ای که کلیه چپ باید تخلیه شود و کلیه راست وی نیز ۵۰ درصد کارایی دارد.
در آخرین سری آزمایشات انجام شده که بعد از هفتمین عمل جراحی در زمان مرخصی درمانی از این فعال حقوق بشر انجام گرفت، فعالیت هر دو کلیه مثبت ارزیابی شده که بعد از بازداشت وی در مناطق زلزله زده بعلت برخوردهای فیزیکی بازجوهای اداره اطلاعات تبریز، بار دیگر کلیه های وی دچار آسیب دیدگی شدند و پس از انتقال به زندان اوین نیز علی رغم سپردن وثیقه جدید دادستان تهران با ادامه مرخصی درمانی رونقی موافقت نکرده و این امر موجب حادتر شدن شرایط وی شده است.
این زندانی سیاسی دادستان تهران و ماموران امنیتی به ویژه بازجوهای وزارت اطلاعات را مسبب آسیب دیدگی وبه خطر افتادن سلامتی خود می داند و اعلام کرده در اعتراض به این اقدام دادستان و نهادهای امنیتی دست به اعتصاب غذا می زند.
کلمه – گروه کارگری: در خلاء خبرگزاری های مستقل و غیر دولتی، بخش اعظمی از رخدادهای جامعه کارگری برای عموم مردم نشر پیدا نمی کند. اکثر رسانه ها و خبرگزاری های دولتی به مشکلات جامعه کارگری و بی قانونی های جاری در شرایط کار میلیون ها شهروند تولید کننده، توجه چندانی ندارند، ولی در عوض تمامی اعتراضات کارگری و بحران اقتصادی در کشورهای اروپای و امریکا را به طور گسترده پوشش خبری می دهند. گویا اینکه مشکلات کارگران در غرب برایشان مهم تر از بیکار شدن روزانه صدها کارگر در میهن خود ماست. آن بخشی از رسانه های دولتی نیز که همّ این کار را دارند، متاسفانه از پوشش دادن بخش اعظمی از رخدادهای جامعه کارگری باز می مانند. در نبود اتحادیه های و سندیکاهای مستقل کارگری، پی بردن به آمار دقیق اخراج کارگران و بحران در کارخانه ها به سختی ممکن خواهد بود.
با تمام این مصائب، اتحادیه آزاد کارگران در گزارشی تازه از تعطیلی برخی دیگر از کارخانجات و اخراج گسترده کارگران در هفته های اخیر خبر داده است.
متن کامل این گزارش به شرح ذیل است:
موج گسترده تعطیلی کارخانهها، اخراج سازیها و افزایش فشار بر کارگرانی که هنوز اخراج نشدهاند، بیداد میکند و از این رهگذر زندگی میلیونها خانواده کارگری در معرض نابودی بیچون و چرا قرار گرفته است. این وضعیت طی یکسال گذشته در حالی بر طبقه کارگر ایران تحمیل شده است که علاوه بر دستور گذاشتن ایجاد تغییرات ضد کارگریتر در قانون کار موجود، طی روزهای گذشته زمزمه مبنا قرار گرفتن ۳۵ سال کار برای بازنشستگی، تقلیل حقوق ماهیانه بیمه بیکاری به ۵۵ درصد حقوق + ۳۷ هزار تومان برای افراد تحت تکفل (بنا بر برخی گزارشها در برخی جاها اجرایی نیز شده است) و افزایش سن بازنشستگی به ۶۵ سال برسر زبانها افتاده است. سازمان تامین اجتماعی در نتیجه چپاول و غارت صندوق این نهاد متعلق به کارگران ورشکسته شده است. غارت و چپاول از این صندوق و ورشکستگی آنرا قرار است با افزایش سن بازنشستگی و سایر تمهیدات از قبیل کاهش حقوق بیمه بیکاری و با مبنا قرار دادن ۳۵ سال کار برای بازنشستگی بر دوش میلیونها کارگری بیاندازند که همین امروز سفرههایشان خالی است و هر روزه هزاران نفر از آنان با تعطیلی کارخانهها در معرض بیکاری و فرو پاشی زندگیشان قرار دارند. بدون تردید سرمایه داری ایران قادر به اجرای هیچیک از این قوانین ضد کارگری نخواهد شد و طبقه کارگر ایران در قبال چنین وضعیتی با اعتراضات سراسری و میلیونیاش از هستی و بقا خود به دفاع بر خواهد خواست.
گزارش زیر از مجموعه گزارش هایی است که اتحادیه آزاد کارگران ایران بنا بر اظهار کارگران کارخانهها از اقصی نقاط کشور از تقلیل تولید، تعطیلی، اخراج و فشار بر کارگران شاغل منتشر میکند. اولین مجموعه از این گزارش از یکی از بزرگترین شهرهای صنعتی ایران (شهر صنعتی کاوه در شهرستان ساوه) ششم آبانماه جاری از سوی اتحادیه منتشر شد. گزارش زیر از سه کارخانه دیگر در استان تهران و البرز است و همچون گزارش پیشین از شهر صنعتی کاوه، خود بیش از هر استدلال و توصیفی، گویای شرایط محنت باری است که امروزه بر میلیونها خانواده کارگری در سراسر کشور تحمیل شده است.
۱- شرکت ماموت: این شرکت در اتوبان کرج – قزوین نزدیک پل کردان قرار دارد. شرکت ماموت بزرگترین شرکت سازنده انواع تریلر و کانتینر حمل بار با ۱۸۰۰ کارگر در ایران بود. اما در نتیجه بحران اقتصادی موجود این شرکت ناتوان از ادامه کار شد و برای حفظ سود آوریش در شرایط بحران اقتصادی موجود، از اول مهر ماه به این سو اقدام به اخراج ۹۰۰ نفر از کارگران خود کرد. مدیریت این شرکت به کارگرانش اعلام کرده است در صورت تداوم وضعیت موجود، تعطیلی کامل کارخانه را در دستور دارد.
۲- شرکت جم ساز: این شرکت در شهر صنعتی نظر آباد هشتگرد قرار دارد و تولید کننده چراغهای اتوموبیل در کشور و طرف قرارداد با شرکتهای خودرو سازی است. شرکت جم ساز ۶۰۰ نفر کارگر داشت. این شرکت طی ماههای گذشته ۲۰۰ نفر از کارگرانش را اخراج کرده است.
۳- شرکت قالبهای صنعتی ایران خودرو: در رابطه با وضعیت این شرکت، طی دو ماه گذشته گزارشهایی از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران منتشر شده است. این شرکت علاوه بر اینکه طی دو ماه گذشته کلیه مزایا و ناهار کارگران خود را قطع کرده است و به این ترتیب بیش از هزار کارگر این کارخانه دریافتی ماهیانهشان دقیقا به نصف تقلیل پیدا کرده، اخیرا و بتدریج شروع به اخراج کارگران خود نیز کرده است. بر اساس گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، علاوه بر اخراجهای معدودی که طی دو ماه گذشته در این کارخانه صورت گرفته، این شرکت در حال حاضر اخراج ۱۰۰ کارگر دیگر را نیز در دستور گذاشته است
در حالی که پیش از این هاشمی رفسنجانی از احتمال خطر کودتا سخن گفته بود، اینک مدیرکل سیاسی نهاد ریاست جمهوری ادعا می کند که عده ای در صدد کودتا علیه دولت هستند.
هر چند استفاده از واژه کودتای انتخاباتی پس از انتخابات مهندسی شده برای خیلی ها خوشایند نبود، اما این روزها همه طرف های درگیر در مسایل سیاسی از احتمال بروز یک کودتا خبر می دهند.
به گزارش کلمه، تنها چند روز پس از انتخابات بیست و دو خرداد بود که سیدمحمد خاتمی رییس جمهور سابق گفت که اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفتهاست.
هشداری که جدی گرفته نشد و هر روز به بهانه ای تشدید فضای امنیتی افزایش یافت تا جایی که نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس و نماینده سابق امام در بنیاد شهید را هم در خانه هایشان حبس کردند.
اینک که حلقه نزدیکان به کودتاگران انتخاباتی آنقدر تنگ شده که حتی رییس دولت منتصب خود را هم تاب نمی آورند، مدیرکل سیاسی نهاد ریاست جمهوری از کودتا علیه دولت احمدی نژاد خبر می دهد.
وی در سخنانی با اشاره به سخنان رهبری مبنی بر این که یکی از استراتژیهای دشمن این است که مردم را نسبت به حکومت بدبین کند اشاره میکند و میگوید: هر کسی که در این راه قدم بردارد قطعاً در مسیر دشمن و عداوت با مردم قدم برداشته است. متأسفانه امروز ما میبینیم که رسانههای داخلی تنها به دنبال سیاهنمایی علیه دولت و ترویج ناامیدی هستند.
مدیرکل سیاسی نهاد ریاست جمهوری می افزاید: هر روز با راه انداختن یک جنگ روانی به دنبال کودتا علیه دولت هستند! وی با بیان این که گاهی اوقات حرفهای دشمنان ما از زبان دوستان گفته میشود، تصریح میکند: آن موقع است که تشخیص سره از ناسره خیلی مشکل میشود.
وی با انتقاد از برخی گروه ها و جریانات داخلی اظهار کرده است که امروز عدهای به جای همدلی برای حل مشکلات به دنبال عقدهگشایی از مسائل گذشته هستند که روی هم تلنبار شده است و در این راه دولت را مانع به قدرت رسیدنشان در آینده میدانند چرا که با رصد و نظرسنجیهایی که انجام می دهند، میبینند هنوز نتوانسته اند دولت را از چشم مردم بیندازند و مقبولیت آن را از بین ببرند.
چندی پیش محمد نوری زاد در یکی از نامه هایش به رهبری، به دیدارش با هاشمی رفسنجانی پرداخته و به نقل از او نوشته بود: برداشت من از وضع کلی کشور این است که نباید کاری کرد که وزنِ آقای خامنه ای پایین بیاید. اگر وزن آقای خامنه ای پایین بیاید معلوم نیست بعدش چه می شود. من هیچ گزینه ای بهتر از آقای خامنه ای برای وضعیت فعلی کشور سراغ ندارم. با همه ی تجربه و سن و سالی که دارم نمی توانم فردای بعد از آقای خامنه ای را پیش بینی کنم. کشور افتاده دست طائب ها و نقدی ها. هیچ بعید نیست اینها فردا حتی به کودتای نظامی دست ببرند.
احتمال خطر کودتای نظامی در حالی عنوان می شود که طی سال های اخیر با ورود سپاه به عرصه مناسبات سیاسی عملا این نهاد به یکی از ارکان تصمیم گیری در کشور تبدیل شده است.
بعد از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری هر چند بطور رسمی حکومت نظامی عنوان نشد، اما تا مدت ها فضای شهرهای بزرگ کاملا امنیتی و نظامی بود.
با گذشت سه سال از انتخابات نیز هنوز برای برپایی مراسم ختم و بزرگداشت نیز نیروهای اصلاح طلب و منتقد با مشکل رو به رو هستند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که طی سال های اخیر همه ویژگی های یک کودتای تمام عیار نظامی در جامعه مشهود است. کودتایی که نه به رسانه ها اجازه فعالیت آزادانه می دهد و نه به فعالان سیاسی و مدنی و تمام جامعه را تحت کنترل خود در آورده بود.
قطع سرویس پیام کوتاه و اختلال در شبکه تلفنی و اینترنت، دستگیری و بازداشت صدها فعال سیاسی و مدنی و شهروند، حمله به ستادهای انتخاباتی، سرکوب شدید تجمعات مردمی، حمله شبانه به خانه فعالان انتخابات، قتل و شکنجه و ده ها اقدام دیگر از نشانه های بارز یک کودتای تمام عیار علیه مردم بود که در آن زمان توسط اقتدارگرایان انکار می شد.
در ادامه برخورد با تیم احمدی نژاد، آزاده اردکانی قزوینی رئیس سابق موزه ملی ایران که چندی قبل بازداشت شده بود پس از محاکمه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام تحصیل مال نامشروع به ۶ ماه حبس و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.
بر اساس این گزارش پرونده وی در خصوص اتهامات جاسوسی، اختلاس توام با جعل و اخذ رشوه همچنان مفتوح است.
ماه گذشته نیز در حالی که احمدی نژاد برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای و رییس موسسه ایران بازداشت شد.
به گزارش مشرق، اردکانی به واسطه حمید بقایی تا مرز ریاست بر سازمان ملی جوانان پیش رفت اما به دلیل ادغامها چنین اتفاقی نیافتاد.
وی با حکمی که از بقایی گرفت به ریاست موزه ملی ایران منصوب گردید حال آنکه تخصص او میکروبشناسی بود و مدرک خود را از دانشگاه آزاد اسلامی گرفته بود. سردبیری سایت اطلاعرسانی میراث آریا و سایت خبرگزاری مناطق آزاد بنا و همچنین سردبیری نشریه پارسه در کارنامه اوست.
رئیس سابق موزه ملی ایران و معلم خصوصی مشایی و بقایی بود.
اولین بار وی در اردیبهشت سال گذشته در ارتباط با پروندهٔ فیلم ظهور بسیار نزدیک است دستگیر شد و پس از آن در تیرماه درراستای دستگیری نزدیکان احمدی نژاد موسوم به گروه انحرافی برای بار دوم بازداشت شد.
کلمه: کم نیستند عکس های تاریخی از سیاستمداران که دو نسخه دارند؛ یکی واقعی و دیگری سانسور شده. در فضای مجازی و در بین مردم، نسخه های مختلف عکس ها دست به دست می شوند و معمولا کسی یا کسانی از عکس دوم حذف شده اند: صاحبان قدرت تصمیم گرفته اند که آنها دیگر نباشند، و از این رو از تاریخ هم پاکشان کرده اند. علت چیست؟ تسویه حساب های سیاسی، که حتی تاریخ و واقعیت را هم قربانی می کند.
در تاریخ از این نمونه ها بسیارند: استالین به صورت معمول، تصویر دشمانش را از عکسهای مشترک حذف میکرد و اگر علاقه اش به فردی از بین می رفت، او دیگر در عکس ها هم جایی نداشت. یا مائو تسه تونگ که پو کو را حذف کرده و هیتلر که عکس گوبلز را از کنار خود حذف می کند. این خصیصه مشترک همه دیکتاتورها بوده و هست که نمی توانند دیگران را تحمل کنند، حتی کسانی را که تا دیروز دوست و همراهشان بودند.
در سه سال اخیر، حذف عکس و نام و هر اثری از میرحسین موسوی، با شیوه های باقی مانده از سالیان گذشته اما به شکلی صریح تر و شدیدتر، در جریان بوده است. مانند بسیاری دیگر از یاران انقلاب که بلافاصله پس از حذف سیاسی، عکس های آنان نیز از روی دیوارها و سطح شهرها و حتی کتاب های درسی و تاریخی و غیره حذف شد؛ انگار نه انگار که او در زمان رهبری بنیانگذار همین نظام، رئیس دولت بوده و در سخت ترین شرایط دفاع مقدس، کشور را او اداره کرده است.
میرحسین خود به خوبی این جنس از رفتار را توصیف کرد، آنگاه که گفت: “تبلیغاتی از این قبیل متعلق به دوران قدیم است و از شگردهایی استفاده می کند که در رژیم های توتالیتر شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو استفاده می شد. کسانی که این تبلیغات را سازمان دادند نه جامعه خودمان را می شناسند و نه درکی از فضای متحول بین المللی دارند. آنها در فضای قبل از گسترش تکنولوژی ارتباطات زندگی می کنند. ”
و حالا پس از حذف تصویر میرحسین موسوی از کتاب های درسی دانش آموزان، خبر می رسد که نام او از تابلوی موزه اتاق جنگ اهواز هم حذف شده است. این خبر و تصویر مربوط به آن را نویسنده وبلاگ خوابگرد منتشر کرده و در این باره نوشته است:
یکی بود که انگار اصلاً نبود!
۱) قرارگاه گلف در نزدیکی اهواز، قرارگاه مهمی بود برای هدایت جنگ. جایی که بیشتر فرماندهان جنگ و برخی مسئولان کشور از جمله آیتالله خامنهای، میرحسین موسوی و خصوصاً هاشمی رفسنجانی که مسئولیت فرماندهی جنگ برعهدهی او بود، از آن خاطرههای بسیار و عکسهای کمشمار دارند. این قرارگاه که پس از جنگ به موزه تبدیل شد، اتاقی دارد که آسایشگاه مشترک همان مسئولان و فرماندهان بود و اکنون بخشی از این موزه است برای بازدید دیگران. نتیجهی انتخابات پرحادثهی ۸۸ را که اعلام کردند، قسمتی از تابلو این اتاق را هم رنگ سیاه پاشیدند و بعدتر کل تابلو را عوض کردند. عکسی که میبینید، در بهمن ماه ۱۳۸۸ گرفته شده است.
۲) در سال ۵۷، همسایهای داشتیم که به قول آن روزهای بزرگترهامان «جاویدشاهی» بود. یک روز از بهمنماه داد و فریاد فحشبار این همسایه، اهل محل را بیرون کشید. تیشهای بزرگ به دست گرفته بود و با صورتی برافروخته به زبان لری فحش میداد و تند و بلند گام برمیداشت. دیگران و ما هم پشت سرش راه افتادیم. رسید سر کوچه که خانهای بود با دیوار کاهگلی. شب قبل روی دیوار، بزرگ نوشته بودند «مرگ بر شاه». این را پدرم گفت. آقای همسایه تیشهبهدست جلو «مرگ بر شاه» ایستاد و خشمگین نفسهای بلند کشید. هیچ کس جرئتِ پیش رفتن نداشت. چند لحظهای به سکوت گذشت تا ناگهان حمله برد به دیوار. و بعد، نوکِ تیشه بود که پی در پی، با خشم و نفرت به دیوار میخورد و تنش را میخراشید. کوبید و خراشید و کند و خاک به هوا فرستاد و نفس زد و عرق ریخت تا تمام شد. قد راست کرد و آستین به پیشانی خیس کشید و یک قدم عقب ایستاد. فاتحانه خیره مانده بود به دیوار. همهی محل هم گرداگردِ او دسترنجش را تماشا میکردند. از رنگ سیاهِ شعار دیگر نشانی نبود، ولی «مرگ بر شاه»، پرجلوهتر از قبل روی دیوار حکاکی شده بود.
۳) میرحسین کلمنتیس را هم بخوانید و بنگرید.
کلمه – زهره نقیبی:
بازی تلخ انرژی هسته ای با جان مردم. این بهترین توصیف از سیاست خارجی ایران با زندگی مردم ایران است، وقتی با شهروندانی هم صحبت می شوی که برای رسیدن به دارو تقلا می کنند. تازه اگر داروی مورد نظر خود را پیدا کنند. این قیمت هاست که به مرزهایی رسیده که بیمار یا باید قید درمان را بزند و یا قید گوشه ای از داشته های کل خانوار خود را: خانه، پیش کرایه یا هر چه که اندوخته ای محسوب می شود. اگر همین ها را هم نداشته باشد که….
تحریم ها و بازی ارزی دولت احمدی نژاد تنها دخل و خرج و سفره های خانوارهای ایرانی را نشانه نرفته. بلکه حالا از آنها جان می گیرد. به همین آسانی و تلخ تر از آن، این که دارو حالا دیگر تنها مشکل بیماران خاص نیست؛ داروخانه های سطح شهر به صراحت از بحران کمبود داروهای معمولی خبر می دهند و توصیه شان به مردم این است که از داروهای ضروری مصرفی خود یک بکاپ بگیرند: بیانی مؤدبانه برای احتکار!
نبود حمایت دولتی از تامین ارز دولتی برای واردکنندگان دارو و مواد اولیه آن و هم چنین تحریم بانک ها از عمده ترین دلایل کمبود دارو است. به گونه ای که اگر هم دارویی در حال حاضر در بازار است مربوط به خریدهای صورت گرفته قبل است. طبق اعلام مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت، این وزارتخانه به هیچ وجه نتوانسته به میزان ارزی که باید در ۶ ماه اول سال در اختیار شرکتها قرار میگرفت تا بتوانند مواد اولیه و داروها را تامین کنند، دست پیدا کند. او گفته است: اگر ذخایر دارویی نبود وضعیت این کشور به حالت وخیم در می آمد. وضعیتی که به اذعان داروخانه ها و داروسازها کشور به آن نقطه نزدیک شده است.
پرس و جویی در داروخانه ها و گفت و گوی خبرنگار کلمه با شما، شهروندان واقعیت های بهتری را ترسیم می کند. در ایامی که نه آمار حکومتی اعتباری دارد و نه حرف ها و اظهارات مسوولان؛ واقعیت آن چیزی است که در بطن جامعه جریان دارد.
* * *
جان مردم شوخی است؟
پیرومرد جلوی داروخانه نشسته و دستش را زیر چانه اش زده. ته مانده موهای بر سر، رنگ سپیدی دارد و عصایی هم کنار دستش است. با او هم صحبت می شوم. از شهرستان برای تهیه داروی همسرش که مبتلا به سرطان است، به تهران آمده و هنوز دست خالی مانده است. می گوید خیلی ها که آشنا و واسطه ای دارند مشکلی ندارند. اما ما که کسی را نداریم. می گوید چند جایی آدرس داده اند رفته ام و حالا هم باز یک جای دیگر گفته اند برو. سرگردان مانده ایم که چه کنیم؟
مراجعه کننده دیگری به داروخانه را در مورد وضعیت داروها مورد سوال قرار می دهم که می گوید: جان مردم شوخی است دیگر. شوخی نیست؟ این بلایی که سر ما دارند می آورند شوخی نیست. داروی یک میلیونی شده ۴ میلیون تومان. این شوخی نیست؟ اصلا مردم کی اند؟ کدام مردم؟ انگل ها نمی فهمند مردم یعنی چه؟ اینها خودشان را هم نمی شناسند.
نمونه هایی از این دست را زیاد می توان در داروخانه های خاص شهر یافت که درمانده از یافتن دارویی برای درمان هستند و یا اگر دارویی هم پیدا شود افزایش قیمت ها به قدری است که برخی ها قید درمان را می زنند.
خانم جوانی در گفت و گو با ما از یکی از نزدیکانش می گوید که برای تامین هزینه های بیماری ام اس فرزند خود خانه شان را فروخته اند.
مراجعه کننده دیگری هم در این مورد می گوید: خیلی ها از نداری بی خیال درمان شان شده اند. پول ندارند. با این هزینه های گران شکم خانواده را به سختی سیر می کنیم این دوا و درمان هم که قوز بالا قوز شده است.
به داخل داروخانه می روم. خانمی با مراجعه به داروخانه با پاسخ منفی برای داروی مورد تقاضای خود مواجه می شود، می گوید: حاضر است دو برابر قیمت آن را پرداخت کند. صاحب داروخانه می گوید شما بگو ۱۰ برابر قیمت می پردازی. وقتی دارویی نیست چه کاری از من بر می آید.
در داروخانه با یکی از پرسنل در مورد لیست داروهای نایاب سوال می کنم، می گوید: داروهای نایاب فراوان است. کدام را بگویم؟ داروهای بیماران خاص سرطانی شیمی درمانی هموفیلی، کلیوی، سرطان، دیابت .. او ادامه می دهد: ما چون با بیمارهای خاص در ارتباط هستیم، مشخصا در این مورد صحبت می کنم. اما مشکل سراسری است.
او که مشخصا به نایاب شدن داروی سرطان سینه از مدتها قبل اشاره می کند، می گوید: قیمت برخی از همین داروها هم به قدری بالاست که هر خانواری توان تامین آن را ندارد. او با بیان اینکه برای دارو ها هر روز نرخ جدیدی می آید، به این نکته اشاره می کند: بعضی ها هم باید قید درمان را بزنند. توافق می کنند از درمان هایی که خیلی هم ضروری است صرف نظر کنند. البته این مشروط به آن است که دارویی که می خواهند را پیدا کنند.
براساس آمار اعلام شده تعداد بیماران تالاسمی ۱۸ هزار نفر، اماس بیش از ۴۰ هزار نفر، دیالیز ۱۹ هزار نفر، دیابت۴ میلیون نفر، سرطان۴۰۰ هزار نفر، هموفیلی بیش از ۸ هزار نفر و بیش از ۲۳ هزار نفر مبتلا به بیماری اچآیوی-ایدز هستند
مرداد ماه فاطمه هاشمی رئیس بنیاد امور بیماریهای خاص در نامه ای به دبیر کل سازمان ملل متحد با اعلام اینکه به عنوان رئیس بنیادی که با ۶ میلیون بیمار و به تبع آن، دست کم ۳۰ درصد از جامعه ایران در ارتباط است و آسیبهای ناشی از تحریمها را بر سرنوشت آنان با تمام وجود لمس میکند، نوشت: اگرچه دارو در لیست تحریمهای اعمال شده قرار نگرفته، اما تبعات تحریم، عدم امکان انتقال وجوه از طریق سیستم بانکی و نیز فضای رعبآمیز ایجاد شده که باعث دشواریها یا توقف جدی در مبادلات تجاری با ایران شده است، سایه سنگین خود را بر بخش بهداشت و درمان انداخته و در نتیجه، ورود داروهایی که در ایران تولید نمیشوند و نیز مواد اولیه دارو، دچار وقفه شده و میرود تا علاوه بر کمبود یا نایاب شدن تعدادی از اقلام دارویی، بعضی کارخانههای داروسازی را نیز تا یکی دو ماه آینده به تعطیل بکشاند.
او گفته بود: کمبود دارو و افزایش قیمت آن ناشی از کمبود افزایش نرخ برابری ارزهای خارجی و آثار تورمی آن است، مستقیما بر جان و سلامت هزاران بیمار اثر میگذارد.
در همین زمینه ۳۰ مرداد ماه امسال نیز احمد شیبانی٬ رئیس سازمان غذا و دارو با اعلام نگرانی از توقف فروش داروهای «خاص»٬ خواستار آن شد تا برای رفع تحریمهای دارویی تلاش شود.
در داروخانه هلال احمر مراجعه کننده ای که برای داروی شیمی درمانی ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کرده به ما می گوید: با کلی تاییدیه و نامه و ثبت نام همین گیرمان آمد. از الان باید غصه بعد را داشته باشیم که چه کنیم. این جدای از هزینه های آن است.
با پدری هم صحبت می شویم که اگر چه پیگیر خرید دارویی دیگری است؛ اما می گوید: دختر من بیماری ام اس دارد. قیمت دارو بارها تغییر کرده است. تا ۳۰۰ درصد هم تغییر داشته است. می گوید: چه کنیم بنشینیم تا جان بدهند. از او در مورد عوارض نرسیدن دارو می پرسم که تو ضیح می دهد: هر خطری آنها را تهدید می کند. نه فقط این بیماری هر بیمار دیگری هم همین گونه است. دولت باید حمایت کند. باید بودجه ارزی را تامین کند. همین بیماران ام اس ممکن است بینایی و شنوایی شان را از دست بدهند. نابینا شوند. جان مردم را به بازی گرفتند.
چندی پیش نایب رئیس انجمن تالاسمی ایران از چندین مورد فوت ناشی از نبود دارو خبر داد و در انتقاد به وضع موجود عنوان کرد: بیماران تالاسمی چون خون میزنند آهن بدنشان بالا میرود، بنابراین باید دسفرال یا دسفوناک مصرف کنند تا آهن خون آنها پایین بیاد. متاسفانه با نبود دارو در چند ماه اخیر فرتینای بدن این بیماران به ۱۵هزار رسیده که خطر مرگ را به همراه دارد و کسانی را هم داشتیم که بر اثر این مسئله فوت کردهاند.
دستفروشی در حوالی یکی از داروخانه ها را در مورد مراجعین روزانه مورد سوال قرار می دهم؛ می گوید: مردم را گرفتار کرده اند. از شهرستانها می آیند سرگردان می شوند. بیماری های سرطان و شیمی درمانی. ام اس و.. او می گوید: می گویند مقصد کامیون های حمل بار داروها به جای داروخانه ها، شب ها در ناصرخسرو است. او در عین حال تاکید می کند که مشکل اصلی در واردات است.
بیمار دیگری که نسخه اش روی دستش مانده و برای گرفتن دارو به در بسته خورده است، با این توصیه یکی دیگر از مراجعین مواجه می شود که او را به داروخانه ای در خیابان سپهبد قرنی هدایت می کند که به گفته او هنوز خیلی از داروها را دارد.
خبرگزاری ایسنا ۸ آبان ماه به نقل از محمد خادم علیزاده مدیرعامل شرکت تجهیزات پزشکی هلالاحمر نوشت که چهار ماه است نتوانستهایم حتی یک ریال ارز مرجع تهیه کنیم و تاخیر در تامین ارز تولید دارو را با مشکل مواجه میکند.
وی در ادامه افزود: تاخیر در تامین ارز، برنامه های تولید را با مشکل مواجه میکند. اخذ دستمزدهای بالا، مالیات، عوارض و مطالبات گمرکی ما را اذیت میکند. این موضوع نیازمند همت دولت است تا مشکلات تولید حل شود.
داروهای معمولی هم در حال نایاب شدن است
مشکل دارو فقط خاص بیماری های خاص نیست. سراغ دیگر داروها را هم که بگیری داستان مشابهی دارند. توصیه فروشنده ها این است که هر دارویی را که مصرف می کنید از همین حالا تهیه کنید. وضع دارو هر روز بدتر می شود. آنها از ورشکست شدن شرکت های داروسازی و تعطیلی آنها خبر می دهند.
یکی از آنها به ما می گوید: شرکت ها همین هفته سفارش های دارویی ما را ارسال نکردند که صد درصد اگر برسد باز افزایش قیمت خواهیم داشت. ممکن هم هست نرسد. در مورد نوع سفارش دارو ها سوال می کنم که می گوید: همین داروهایی معمولی. سرماخوردگی و…
پیش بینی او این است که همین داروها هم نایاب می شود و هر چه بگذرد کمبودها تمام اقلام دارویی را در بر می گیرد.
به گزارش روزنامه خراسان، بر اساس دستور جدیدی که وزارت بهداشت به تمام شرکتهای وارد کننده دارو ابلاغ کرده، از ابتدای آبان ماه درخواست برای واردات ۱۱۸ قلم دارو از جمله استامینوفن، قرصهای سرماخوردگی و ترامادول پذیرفته نخواهد شد.
وزارت بهداشت همچنین در این ابلاغیه، ۱۷۰ قلم داروی دیگر را جزو اقلامی اعلام کرده که ممکن است به زودی واردات آن ها به کشور ممنوع شود.
چندی پیش احمد شیبانی معاون وزیر بهداشت با اعلام اینکه توقف فروش دارو در آینده از سوی شرکتهای خارجی بسیار نگران کننده است٬ یادآور شد: با توجه به این موضوع مسئولان باید در رفع تحریم دارو از طریق دیپلماسی تلاش کنند.
وی در واکنش به اظهارات مسئولان در رابطه با تعطیلی کارخانههای تولید دارو در آینده نزدیک٬ افزود: هماکنون حدود ۹۷ درصد از داروهای مصرفی و ۴۵ درصد از مواد اولیه در داخل تولید میشود٬ از این رو تعطیلی این کارخانهها امکانپذیر نیست.
آمار تولید دارو در کشور البته از سوی امینی معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بیش از ۹۵ درصد اعلام شده که گفته است: از این میزان ۶۰ درصد مواد اولیه آن از چین و هند وارد می شود.
خبرگزاری ها گزارش داده اند، در حال حاضر وزارت بهداشت به دلیل تحریم بانک مرکزی ، بانکهایی را در کشورهایی نظیر ترکیه، هندوستان و دوبی به عنوان واسط تامین دارو و تجهیزات پزشکی و مواد غذایی مستقر کرده تا با قیمت بالاتر و کارمزدی بیشتر این نیازها را تامین میکنند که این واردات هم با کالاهای بی کیفیت و نامرغوب و دست چندم همراه است. پیش از این رئیس انجمن جراحان ایران گفته بود برخی جراحان از نخ جراحی نامرغوب چینی استفاده میکنند. این نخها کیفیت ندارد و پس از جراحی و دوختن شکم پاره میشود و بیمار باید بار دیگر تحت عمل جراحی قرار گیرد.
در داروخانه دیگری نیز که با داروساز آن هم صحبت می شوم، می گوید: اگر تا چند وقت پیش مشکل داروهای وارداتی بود، الان داروهای ایرانی هم با مشکل مواجه شده است. توصیه او این است که از داروهایی که مصرف می کنید حتما یک بکاپ داشته باشی.
خانم میانسالی می گوید: حتی برای خرید اسپری تنفسی داروخانه او را در لیست نوبت قرار داده تا در صورت رسیدن بارهای جدید او را مطلع کنند.
او می گوید: داروهای دیگر هم همینطور است باید در لیست نوبت قرار گیریم. قیمت ها هم که چند برابر شده است. او به نقل از داروسازها می گوید: کشور توان ساخت خیلی از این ها را دارد مشکل از مواد اولیه و کمبود آن است.
خانم دیگری که دست خالی از داروخانه بیرون می آید، می گوید: پیگیر قرص یاسمین برای جلوگیری از بارداری است که هیچ جا پیدا نکرده است. او می گوید: ایران مشابه همین را تولید کرده که جز عوارض و مشکل برایمان چیز دیگری ندارد.
یکی دیگر از داروسازهای داروخانه هم نظرش این است که مواد اولیه شرکت های داروسازی رو به اتمام است و تا چند وقت دیگر همین داروهای معمولی هم امکان تولید ندارد. از او در مورد تامین مواد اولیه از کشورهایی چون چین و هند سوال می کنم که می گوید: آنها که مرغوبیتی ندارد.
مراجعه کننده دیگری می گوید همیشه نسخه دارو خود را با ۵ هزار تومان بادفترچه بیمه می گرفت که اکنون به ۱۵ هزار تومان رسیده است.
طبق اعلام وزیر بهداشت سالانه حدود ۷٫۵ درصد از مردم جامعه به خاطر هزینه های درمانی زیر خط فقر می روند. مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت گفته است: “در حال حاضر پرداخت از جیب مردم برای هزینه های درمانی بیش از ۵۰ درصد است در حالی که در کشورهای دیگر سهم پرداخت دولت و بیمه ها برای هزینه های درمان بیش از ۷۰ درصد است.”
سراغ داروخانه دیگری می روم که بسیار پر رفت و آمد است در نقطه ای در مرکز شهر، از مسوول آن که پیگیر وضعیت داروها و قیمت ها می شوم، می گوید: ویزیتور هفته پیش دارو آورده با افزایش ۱۲ درصدی قیمت و این هفته باز ۴۸ درصد روی قیمت ها کشیده است. دیگر خود شما حساب کنید اوضاع قیمت ها چگونه است. او پیش بینی می کند وضعیت بدتری در انتظار دارو و داروسازان است. از نگاه او که تحریم با آنکه مشخصا دارو را نشانه نرفته اما تاثیر صد درصدی در این بخش داشته است، وضع موجود جای شکر دارد و بدتر از این خواهد شد.
بد نیست اشاره شود مشکل دیگر در این حوزه وضعیت داروخانه های کشور است که به گفته رهبر مژدهی آذر، رئیس انجمن داروسازان ایران «داروخانهداری برای داروسازان بهصرفه نیست» و «اکثر داروخانههای کشور در معرض فروش قرار گرفتهاند.»
مهر ۱۴ مرداد ماه به نقل از او نوشت که «تاخیر در پرداخت مطالبات داروخانهها از سوی بیمهها و همچنین مالیاتهایی که برای داروخانهها بسته میشود، باعث شده تا هزینهها بیشتر از درآمد شود و در نتیجه داروخانهداری برای داروسازان منفعتی نداشته باشد.»
رئیس انجمن داروسازان ایران با اعلام اینکه صدها داروخانه در ایران برای فروش گذاشته شدهاند، ادامه داد: «امروز دیگر داروخانه برای دکتر داروساز مناسب نیست و شاید مکانی مفید برای تاجرها و افراد دیپلمه باشد.»
آنچه زیاد شنیده می شود، ورشکستگی و تعطیلی شرکت های تولیدی است. به نظر می رسد اگر برای این بحران تمهیدی اتخاذ نشود، تولیدکنندگان دارو از رده تولید خارج شوند.
با این همه وزیر بهداشت اظهار امیدواری کرده است “که در نیمه دوم سال ۹۱ تخصیص ارزها که در شش ماه نخست سال جاری صورت نپذیرفت محقق شود.”
هر چند مشخص نیست روندی که شهریاری از تخصیص ارز در ماه های گذشته ترسیم کرده تداوم یابد یا حکومت برای جان شهروندان ارزشی قایل شود. رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از اختصاص ارز برای واردات چوب بستنی و لوازم آرایشی در مقایسه با ارز تخصیص یافته به داروهای وارداتی خبر داده و با تاکید بر تامین ارز مورد نیاز داروهای سرطانی، می افزاید: متاسفانه در این بخش مشکل جدی داریم و با وجود نامه ای که حدود ۵ ماه قبل به احمدی نژاد نامه نوشتیم و هشدار دادیم که ممکن است مشکلات جدی برای مردم به وجود بیاید، اما معلوم نیست چرا بانک مرکزی توجهی به این مشکلات ندارد.
آنچه در زیر می بینید، فهرست برخی اقلام دارویی کمیاب و نایاب است که عمدتا وارداتی اند. در کنار فهرست زیر، این گزارش را هم بخوانید: از این داروها خبری نیست؛ بیهوده نگردید
کلمه: صادق طباطبایی با مروری به اقتصاد دوران جنگ با تقدیر از مدیریت این دوره می گوید: برای اینکه قیمت افزایش پیدا نکند، دولت میآید کانالیزه و کوپونیزه میکند. مازاد آن نیاز را هر کسی خواست میتواند از بازار تهیه کند.
هر چند سیاست های انقباضی دوران جنگ مورد انتقاد بخشی از اصولگرایان واقع شده است، اما امروز بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان بر این باورند که مدیریت دوران جنگ یکی از بهترین و کارآمدترین مدیریت های زمان بحران بوده است و دولت وقت توانسته با حداقل درآمد ارزی کشور را اداره و کالاهای اساسی مردم را تامین کند.
در حال حاضر با گسترش تحریم های بین المللی و فشارهای اقتصادی، اصولگرایانی که منتقد سیاست های دوران جنگ بوده اند، از کوپنی و سهمیه بندی کالا سخن می گویند.
صادق طباطبایی در تبیین سیاست اقتصادی زمان جنگ افزود: پولش را اگر دارید باتری خارجی در بازار موجود است، براحتی میتوانید تهیه کنید. پس اولویتها به نیازهای جنگ داده میشد با درآمدهای محدود ارزی؛ نتیجتا تولید داخلی متناسب با شرایط با حداکثر ظرفیت کار میکرد. یا تولیدات کشاورزی کشور بهگونهای بود که اغلب وارداتی از خارج نداشتیم. همان سیاستها باعث شد تا سال ماقبل ریاست جمهوری آقای خاتمی به جایی رسیدیم که دیگر نیازی به واردات خیلی از اقلام از جمله گندم از خارج نداشتیم.
صادق طباطبایی با انتقاد از شرایط فعلی می گوید: در حالی که در دولت فعلی چندصدهزارتن از مایحتاج کشور در بخش گندم از واردات تامین شد. بنابراین اقتصاد در آن شرایط مبتنی بر نیازمندیهای جبهه، کنترل مصرف و مصرفی متناسب، تقسیمبندی نیازمندیها بر اساس سیستمی مشخص بود و مازاد بر آن هم در بازار موجود بود. اگر کسی دلار آزاد داشت میتوانست در بازار کالای مورد مصرف خود را تأمین کند. البته مقداری واردات برای تقویت تولید داخلی هم داشتیم.
به گزارش کلمه از گفت و گوی دو ساعته روزنامه قانون با خواهر زاده امام موسی صدر، وی درباره اقتصاد در دوره جنگ میگوید: در آن دوره قسمت عمده درآمدها از نفت بود. کشور جمعیت کمتری داشت و تولیدات تا حدودی رونق داشت. اما برای آنکه تولید پاسخگوی نیاز باشد ابتدا توجه ویژه به جبهههای جنگ میشد و سپس مازاد نیاز جبههها وارد بازار مصرف داخلی میشد.
طباطبایی در ادامه می افزاید: در نظر بگیرید کارخانههایی را که باتری تولید میکردند، ظرفیت کارخانهها محدود بود. درآمد ارزی هم محدود؛ نفت هم بیشتر از ۸ دلار قیمت نداشت. ۵/۴ الی ۵ دلار هزینه استخراج نفت است. در معاملات و معادلات هم تحریم هستیم. تولید داخلی باتری با بالاترین ظرفیت انجام میشود، اما یک چاه مصرف داریم به نام جبهه؛ مدیریت اینگونه حکم میکند: آیا وقتی در خانه شما برق قطع میشود چراغ قوه بیشتر احتیاج دارید یا سربازی که در جبهه و درشب میخواهد از این سنگر به سنگری دیگر برود؟! بنابراین درمصرف بودجه، مسئله جبهه تعیین کننده است. در این صورت تولید به مقداری که تأمینکننده حداقل نیاز جبهههاست در اولویت قرار میگیرد، بقیه وارد بازار میشود. وقتی تولید مازاد به بازار میرود بدیهی است که این عرضه پاسخگوی تقاضاها نیست؛ لذا طبیعی است که قیمتها بالا برود.
وی درباره کالاهای مصرفی هم میگوید: در کالاهای خوراکی و پوشاکی وضع همینگونه متعادل بود. در واقع همین سیاست کمک کرد به حداکثر تولیدات داخلی؛ و عجیب اینکه هیچکس هم غر نمیزد. کسی اعتراض نمیکرد. وقتی که اعلام میکردند سهمیه سرانه مثلا ۵۰ گرم کره است، کسی اعتراض نمیکرد. اما امروز ممکن است حتی توهین تلقی شود. در آن زمان مردم نیازهای جبهه را میدیدند. مردم حتی برای سربازان خط مقدم غذای گرم میبردند.
طباطبایی با تببین ویژگی های زمان جنگ اظهار داشت: در جنگ وقتی لشکری حرکت میکند، آشپزخانهاش هم باید با او حرکت کند. در حالی که ارتش و نیروهای ما توان این لجستیک را نداشتند. کاری که دولت میکرد آن بود که نیازهایی که در داخل موجود نبود، مانند ماسک و ابزارهای جنگ را فراهم میکرد. مقدار ارزی که ما از منبع درآمدی نفت داشتیم اول صرف هزینههای جبهه مشخص میشد و مازاد آن برای مصارف دیگر بود. با حضوری که مردم در صحنه داشتند همه چیز را از خودشان میدانستند با نهایت صداقت، همکاری داشتند. هیچ حیف و میلی صورت نمیگرفت.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی استان مازندران، برپایی نظام جمهوری اسلامی براساس مکتب اهل بیت(ع) را حاصل ایثار، فداکاری و ازخودگذشتگیهای طولانی مدت دلسوزان اقشار گوناگون جامعه خواند و گفت: خداوند امانت بزرگی را به ما داده و باید همواره وارثان خوب و صدیقی برای این امانت باشیم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی افزود: حقیقتاً دورههای سختی را پشت سر گذاشتیم و مرارتهای بسیاری توسط مردم کشیده شد تا انقلاب به پیروزی، تثبیت، سازندگی و پیشرفت رسید و نباید اجازه داد زجرنکشیدههای انقلاب با ندانمکاری و ناکارآمدی به سرمایه و ثروت عظیم انسانی و مادی کشور صدمه بزنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری یکی از ضروریترین نیازهای کشور را قانون و قانونگرایی دانست و با بیان اینکه در حال حاضر به سند چشمانداز، سیاستهای کلی مورد تأیید رهبری، برنامه توسعه و حتی قانون اساسی بیاعتنایی میشود، گفت: عدم التزام به قانون و یا برخورد گزینشی و سلیقهای با قانون موجب هرج و مرج، انحراف و خودمحوری میشود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی الهامبخشی انقلاب اسلامی را هدف اصلی سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور که با تلاش فراوان کارشناسان نوشته شد، دانست و تصریح کرد: نادیده گرفتن سند چشمانداز و بیقانونی و ناکارآمدی، نه تنها موجب الهامبخشی ما در منطقه جهان نمیشود، بلکه الگویی منفی از ما به دنیا نشان میدهد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امیدواری و دوری از یأس را نیاز اساسی حال حاضر کشور خواند و با بیان اینکه مردم و مسئولان تاکنون امتحانهای دشواری را پشت سر گذاشتهاند، گفت: خوشبختانه مردم و بسیاری از دلسوزان که دلشان برای انقلاب و نظام اسلامی میطپد به اشتباهات پی بردهاند و همین امر میتواند مسیر بازگشت از خطا را هموار و اصلاح اشتباهات را تسهیل کند.
وی افزود: باید مردم را امیدوار به آیندهای بهتر در صحنهها حفظ کنیم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، با بیان اینکه راهکارهای خود را برای رفع مشکلات کشور همواره بیان داشتهام، رقابت صحیح و قانونی طیفهای وفادار به نظام و قانون اساسی را اصل اساسی پویایی سیاسی جامعه خواند و تأکید کرد: خطکشیهای سیاسی و تفاوت دیدگاهها و سلیقهها نباید به جدال، حذف و طرد دلسوزان نظام منجر شود و همه باید با احترام به قانون و ایجاد شرایط عادلانه و برابر برای رقابت گروههای سیاسی وفادار به نظام به نتیجه انتخاب مردم که ولینعمت نظام اسلامی هستند، احترام بگذارند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی اجحاف اقلیت بر اکثریت و بالعکس را خلاف قاعده مردمسالاری خواند و تأکید کرد: با رعایت اصول مردمسالاری نتیجه انتخاب و عملکرد منتخبین، مورد پذیرش مردم و گروهها قرار میگیرد و مسئولیتپذیری و پاسخگویی از سوی مردم و مسئولان نیز نتیجه نهایی پویایی سیاسی جامعه خواهد بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، خودخواهی و خودحقبینی را آفت حکومت و نظام سیاسی دانست و گفت: با وجود دشمنان کینهورز خارجی، نباید با دست و افکار خودمان کشور را دچار مشکلات و مضیقههای مضاعف کنیم.
وی افزود: متأسفانه در برخی مقاطع و موارد انقلابنکردهها از انقلابیون و ضدروحانیها از روحانیت انتقام میگیرد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی تعامل سازنده با سایر کشورها و دوری از دشمنتراشی را از دیگر محورهای مهم اصلاح وضع کنونی خواند و با تأکید بر لزوم همکاری متقابل و مفید با دیگران، علیرغم اختلاف عقیده و سبک زندگی تصریح کرد: آنچه ملتها و دولتها را برای توسعه و پیشرفت متحد و همدل میکند، ترس از دشمن نیست، بلکه صداقت، عقلانیت، احترام به خواست مردم، مدیریت کارآمد و حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه است.
همزمان با انتشار اسناد مشارکت سیدمحمد جهرمی در اختلاس بزرگ، برخی اخبار حاکی از آن است که سرانجام احمدی نژاد به برکناری محمدرضا رحیمی رضایت داده است و در چند روز اخیر صندلی معاون اولی از رحیمی به محمود صلاحی خواهد رسید.
عماریون سایت نزدیک به نیروهای امنیتی و از حامیان مصباح یزدی با اعلام این خبر نوشت: در راستای افزایش قدرت اسفندیار رحیم مشایی به زودی محمد رضا رحیمی از سمت خود برکنار خواهد شد.
به گزارش کلمه، این خبر در حالی منتشر شود که این روزها بیشترین حملات به احمدی نژاد وارد می شود و نامه نگاری سران قوا موج جدیدی از تهاحمات به رییس هیات دولت را ایحاد کرده است.
در همین حال هرچند رسیدگی به پرونده بیمه ایران به پایان رسید ولی همچنان خبری از پرونده محمدرضا رحیمی نیست. پرونده ای که گفته می شود وجه المصالحه پرونده جواد لاریجانی برادر قاضی القضات قرار گرفته است.
محمود صلاحی پیش از استاندار خراسان رضوی بود که جای خود را به استاندار جدید داد و جلسه تودیع وی چندی پیش برگزار شد.
محمدرضا رحیمی که در دادگاه های اختلاس بیمه ایران با نام اختصاری م.ر به فساد متهم شده اما پیگرد قضایی او با حکم حکومتی رهبری متوقف شده، پس از آنکه دادگاه رسیدگی به بیمه ایران به اتمام رسید همچنان در حاشیه امنیتی است.
با توجه به محرز بودن نقش محمدرضا رحیمی در پرونده اختلاس شرکت بیمه، پس از اظهارات اژه ای، ذبیحی نماینده دادستان در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده نام "م.ر" "معاون اول با عنوان "ریاست سابق دیوان محاسبات" در فهرست متهمان این پرونده اعلام کرد و گفت: "در ابتدای جلسه گذشته نام «م.ر» که در جلسه قبل برده شد مربوط به دوران ریاست دیوان محاسبات وقت بوده است و ربطی به سمت فعلی وی ندارد که بدین وسیله اصلاح می شود".
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه هم که طی سالهای گذشته متهم سازش و معامله بر سر پرونده معاون اول احمدی نژاد است ادعا کرده است که نتیجه این دادگاه و دادگاه بیمه عبرتی ماندگار برای همه کسانی شود که فکر میکنند میتوانند با سوءاستفاده از مناصب و قدرتهای اجرایی و با رانتهای مختلف به مال و ثروت برسند و ملت بزرگوار باید بدانند که تبعیضی در رسیدگی به اتهامات متهمان فساد اقتصادی در هر رده و مقامی که باشند نداریم.
اما، پورمحمدی رییس سازمان بازرسی کشور پس از آن گفته بود بنا به مصالح نظام به پرونده محمدرضا رحیمی رسیدگی نمی شود.
در همین حال، دبیر کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه جریان انحرافی برای حفظ بقای خود و هزینه کردن در تبلیغات انتخاباتی، بسیاری از ارگانهای اقتصادی کشور را قبضه کرده است؛ گفت: پس از پایان فعالیت دولت دهم ابعاد گستردهتری از فعالیتهای غیر قانونی جریان انحرافی نزدیک احمدی نژاد منتشر میشود.
صفحه فیس بوک روزنامه کلمه
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
متهم جنایت کهریزک که با دور زدن قانون همچنان بر مسند ریاست سازمان تامین اجتماعی تکیه زده، هر خبری در مورد افزایش سن بازنشستگی را رد کرد و از برنامه این سازمان برای تدوین مقرراتی در جهت آسان سازی بازنشستگی خبر داد.
ادامه فعالیت متهم جنایت کهریزک در مدیریت سازمان پر ماجرای تامین اجتماعی در حالی است که مقامات قضایی از صدور کیفرخواست برای سعید مرتضوی در تیرماه خبر داده بود.
سعید مرتضوی دادستان سابق تهران که در پرونده حادثه کهریزک متهم بود، بیش از این در زمینه های "معاونت در قتل"، "نقض حقوق شهروندی" و "هتک حیثیت ناجا" تفهیم اتهام شده است و پرونده کهریزک هنوز مفتوح است.
مرتضوی، سه شنبه شب و در حاشیه رونمایی از ده داروی جدید در سازمان تامین اجتماعی گفت: ما امسال ۱۸ درصد به حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران که حداقل آن برای بازنشستگان ۱۰۰ هزار تومان است، اضافه کردیم در حالی که در سالهای قبل این میزان حدود ۸ درصد بود، از این رو این مقدار افزایش در طول سالهای گذشته بی نظیر بوده است.
وی که به پشتوانه حمایت های بی دریغ احمدی نژاد توانسته است در این مسند بماند، در حالی از افزایش حقوق مستمری بگیران می گوید که بیش از نیمی از آنان حداقل حقوق را دریافت می کنند و زیر خط فقر می باشند.
مرتضوی در مورد قانون تامین اجتماعی هم گفت:این قانون متعلق به ۳۷ سال قبل و دارای ابهامات فراوانی است از این رو ما هم اکنون ده ها هزار پرونده در دیوان عدالت اداری و هزاران پرونده در هیئت های مختلف داریم که اکثر آنها در اثر ابهام و نارسایی قانون تشکیل شده است.
وی افزود: برخی کارشناسان مطالبی را در سطح رسانه های مطرح کردند که غیرواقعی است چرا که ما اصلا دنبال افزایش سن بازنشستگی نیستیم و سازمان هیچ تغییری را در این مورد در دستور کار خود قرار نداده است، بلکه درمورد مشاغل سخت و زیان آور، حتی در جهت کاهش سن بازنشستگی، مقرراتی را در دست تدوین داریم و در دیگر مشاغل هم به دنبال تدوین مقرراتی برای آسان سازی بازنشستگی هستیم.
متهم جنایت کهریزک اواخر اسفند ماه سال گذشته به ریاست سازمان تامین اجتماعی رسید. انتصابی که تا به امروز با مخالفت اصولگرایان و منتقدان احمدی نژاد رو به رو شده است. اما او آنقدر مستظهر به باندهای قدرت هست که ماه هاست به رغم همه مخالفت ها و وعده ها برای افشاگری ها در مسند خود مانده است و برای دیگران خط و نشان می کشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر