-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۱۵, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 11/05/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/8/14




آرمان امیری
مجمع دیوانگان

محمد خوش‌چهره پیش‌نهاد کرده است که دولت پرداخت یارانه‌های نقدی را متوقف سازد و به جای آن سهمیه‌ غذایی در اختیار شهروندان قرار دهد. (اینجا+) من در شرایط کنونی با این پیشنهاد کاملا موافق هستم، به چند دلیل.

 

با اثبات چندین و چند باره ناکارآمدی دخالت دولت در امر اقتصاد، سیاست‌های کوپنی به یکی از تابوهای علم اقتصاد بدل شده‌اند. درست به مانند پرداخت یارانه که آن هم یک «محکوم از پیش اثبات شده» در مباحث اقتصادی به شمار می‌آید. اما وضعیت کنونی کشور ما یک مورد منحصر به فرد است. طرح حذف یارانه‌ها، با ادعای کاهش دخالت دولت و حرکت به سمت اقتصاد آزاد در دستور کار قرار گرفت و با همین برچسب پرطمطراق نیز حتی از جانب گروه‌های منتقد دولت و حکومت مورد حمایت قرار گرفت. با این حال نتیجه کار چه شد؟ پرداخت مستقیم پول از جانب دولت به مردم! نمونه‌ای کم‌نظیر از دخالت دولت و مواجب‌بگیری ملت که سالانه میلیاردها دلار هزینه به همراه دارد و همین الآن هم دولت از تداوم آن اظهار عجز می‌کند. (یعنی کفگیر خزانه به ته دیگ خورده)

 

در واقع سیاستی که قرار بود موجب کاهش دخالت دولت در مسئله اقتصاد شود از چندین جنبه مختلف سبب افزایش دخالت شد:

 

1-      رقم دقیق‌اش را نمی‌دانم اما اگر فرض کنیم فقط 50 میلیون ایرانی هستند که ماهانه 40 هزار تومان یارانه می‌گیرند، دولت هر ماه بیش از دو هزار میلیارد تومان پول نقد بین مردم توزیع می‌کند که احتمالا بالاترین رقم گردش مالی در اقتصاد بیمار و ناتوان کشور ما است.

2-      به اعتراف و حتی اعتراض مداوم نمایندگان مجلس، دولت هیچ آمار دقیق و شفافی از منابع و میزان هزینه‌کرد یارانه‌ها ارایه نمی‌کند. در نتیجه می‌توان گفت توزیع کلان‌ترین سرمایه در گردش کشور، کاملا سلیقه‌ای و به اختیار و صلاح‌دید دولت انجام می‌شود.

3-      دولت همچنان به تعیین دستوری قیمت فروش تولیدات داخلی (به ویژه محصولات لبنی) ادامه می‌دهد. بدین ترتیب، آزاد سازی فقط شامل حال قیمت‌ پرداختی سوخت مصرفی مردم و تولیدکنندگان شده و ابدا به «آزاد سازی اقتصادی» به معنای پی‌روی کردن از منطق بازار یا همان «عرضه و تقاضا» نینجامیده است.

4-      هیچ کس از فرآیند محاسبه یارانه‌ها و گام‌های احتمالی آینده اطلاعی ندارد. تمامی این تصمیمات در گروه فرجام جدال میان مجلس و دولت است. نتیجه اینکه اقتصاد کشور کاملا چشم به تصمیمات حکومتی دوخته و از این نظر نیز از منطق معمول اقتصاد آزاد پی‌روی نمی‌کند.

5-      در نهایت اینکه «مواجب‌بگیری» مردم از دولت، بیش از هر زمان به روحیه «محافظه‌کاری» مردمی در برابر ارباب قدرت دامن زده است. بدین ترتیب که تنها شایعه قطع یارانه‌ها کافی است که بخش‌ عمده‌ای از بدنه جامعه در برابر اراده سر تعظیم فرود آورده و جایگاه «شهروند حق‌مدار» را با «رعیت مواجب‌بگیر» تعویض کنند.

(برای توضیحات بیشتر بخوانید: «آیا حذف یارانه‌ها سیاستی برای کاهش دخالت دولت در اقتصاد است؟»)

 

با این حال، طرح حاضر اثرات ویرانگر دیگری نیز داشته است که بحران «سوء تغذیه» یکی از شاخص‌ترین و نگران‌کننده‌ترین آن موارد است. پیش از این هم در مورد تبعات منفی حذف یارانه از روی برخی اقلام غذایی نظیر «شیر» صحبت شده بود. (بخوانید «یکسالگی حذف یارانه‌ها و فاجعه‌ای که با دروغ پنهان نمی‌شود») طبیعی است که اقشار کم‌درآمد و دهک‌های پایین جامعه، برای هزینه‌کرد یارانه‌های نقدی خود اولویت‌های متفاوتی نسبت به نیازهای اولیه یک تغذیه بهداشتی در نظر بگیرند. پول‌های واریزی یک هدیه یک شبه است که فرهنگ متناسب برای هزینه‌کرد آن در بخش عمده‌ای از دهک‌های اجتماعی ایجاد نشده و از قبل هم پیش‌بینی می‌شد که این پول بادآورده صرف هزینه‌های غیر ضروری شود.

 

متاسفانه راهکار دولت برای کنترل این هزینه‌های غیرضروری، در نصیحت‌های ملوکانه و همواره طنزگونه محمود احمدی‌نژاد خلاصه می‌شد که از مردم می‌خواست با یارانه‌های 40-50 هزارتومانی خود مبل و پرده نخرند! جدای از مسئله شیوه محاسبه و جدول ضرب جناب احمدی‌نژاد، بدیهی بود که این شیوه اندرزگویی تغییری در فرهنگ هزینه‌کرد شهروندان ایجاد نخواهد کرد. من از اساس با اجرا و تداوم طرح حاضر مخالف بوده و هستم. اما اگر قرار باشد برای وضعیت کنونی پیشنهادی ارایه کنم، به چند دلیل همان نظر آقای خوش‌چهره را دارم و اتخاذ سیاست «کوپنی» را به مراتب مفیدتر از طرح حاضر می‌دانم:

 

1-      با جایگزینی کوپن به جای یارانه نقدی، بخش عمده‌ای از مشکل نقدینگی افسارگسیخته و همچنان رو به افزایش بازار تعدیل می‌شود.

2-      اعلام کوپن، دست‌کم این امکان را فراهم می‌آورد که از حداقل‌های غذایی و بهداشتی شهروندان اطمینان حاصل کنیم. مثلا مطمئن باشیم که هر شهروند در ماه یک لیتر شیر سهمیه‌ای دریافت می‌کند.

3-      اعلام کوپن می‌تواند سیاستی در راستای حمایت از تولید کننده داخلی باشد. یعنی دولت می‌تواند اطمینان حاصل کند که شهروندان یارانه نقدی خود را جهت خرید کالاهای خارجی (که معمولا به صورت قاچاق وارد می‌شوند) نمی‌کنند؛ بلکه خود دولت این اقلام را از تولید کننده داخلی خریده و در اختیار شهروندان قرار می‌دهد.

4-      یکی از مشکلات عمده طرح حاضر، بی‌اعتبار شدن مداوم پول است. یعنی اگر یارانه 40 هزارتومانی سال گذشته می‌توانست حداقل‌های غذایی یک شهروند را تامین کند، قطعا امسال چنین امکانی وجود ندارد. پس دولت به صورت مداوم و متناسب با تورم واقعی (نه آن آمارهای ساختگی بانک مرکزی) یارانه‌ها را افزایش دهد تا سطح زندگی یارانه‌بگیران افت نکند. طبیعتا چنین امکانی وجود ندارد. اما اگر کوپن جایگزین یارانه شود، مثلا می‌توان همان یک لیتر شیر در ماه را تثبیت کرد و مطمئن بود که فشار تغییرات قیمت در بازار شیر به صورت مستقیم به اقشار پایین جامعه منتقل نمی‌شود.

 

اما من به شخصه اطمینان دارم که پیشنهاد بازگشت به اقتصاد «کوپنی» به تصویب نخواهد رسید. چرا؟ چون وضعیت ما در حال حاضر به «مملکت‌داری با رودربایستی!» رسیده است؟ یعنی طرف یک زمانی گفته نظر فلانی به بنده نزدیک‌تر است. حالا هر اتفاقی بیفتد و آسمان به زمین هم که برسد، برای اینکه حرفش دوتا نشود مجبور است همان راه اشتباه قبلی را ادامه دهد! این وضعیت ابدا منحصر به یک شخص خاص و یا یک مقام حکومتی نیست. اتفاقا در میان نیروهای منتقد هم به صورتی کاملا مشهود می‌توان همین بیماری را مشاهده کرد. جماعتی که یک زمان کل توان خود را صرف انتقاد از سیاست «کوپنی» کرده و با تمام توان از طرح حذف یارانه‌ها حمایت کرده‌اند، طبیعتا به این سادگی‌ها نمی‌توانند تبعات فاجعه‌بار طرح حاضر را بپذیرند. همه تلاش می‌کنند که کل مشکل را به «برخی نارسایی‌ها در اجرا» تقلیل بدهند. کسی هم پاسخگو نیست که به هر حال این وضعیتی است که الآن با آن مواجه هستیم. برای وضعیت کنونی چه راه حلی دارید؟

 

خلاصه اینکه تا زمانی که هم حکومت و هم منتقدان بخواهند در سیاست‌ورزی خود با «رودر بایستی» عمل کنند، هیچ کس جرات اتخاذ تصمیمی اساسی را نخواهد داشت و حرکت در هیچ مسیر اشتباهی متوقف نخواهد شد، چه رسد به جبران خسارت‌های بعدی.




 
 

1391/8/14




 

آرش آبادپور
کمانگیر

دیشب «بغض» رضا درمیشیان در جشنواره‌ی فیلم ِ «آوارگی» روی پرده رفت. اسم آوارگی را من روی Diaspora Film Festival گذاشته‌ام. فکر نمی‌کنم جشنواره، که گردانندگان‌اش اغلب ایرانی هستند، اسمی به فارسی داشته باشد.

تماشای فیلم ِ روز ِ ایران در یک جمع ایرانی در تورنتو حظ ِ مکرر است. اول این‌که می‌شود از ایران دید و این خودش ارضای دل‌تنگی و کنجکاوی ِ توامان است. فیلم فقط روایتی از این‌که در ایران چه خبر است نیست، چیزی هم هست که در همین لحظه دارد در ایران مصرف می‌شود. شمه‌ای از وضعیت ِ فرهنگی و خوراک ِ همان‌جایی است که ازش آواره شده‌ایم.

اما فیلم آینه‌ای هم می‌شود برای دیدن ِ ایرانی‌های تورنتو، که روی صندلی‌های کناری نشسته‌اند. زمزمه‌ها و خندیدن‌ها و تک جمله‌هایی که سرفیلم می‌گویند. مثلا دوسال پیش، یکی سر ِ تماشای «تهران من حراج» به بغل‌دستی‌اش گفت «این سی‌ان‌تاورشون‌ه» و اشاره‌اش به برج میلاد بود. خود ِ این یک جمله را می‌شود خیلی درباره‌اش حرف زد.

طنز ِ وضعیت ِ دیشب این بود که فیلم با پارتی رادیوجوان در تورنتو هم‌زمان شده‌بود. فیلم هم به لحاظ ِ زمانی وقتی شروع می‌شود که حامد می‌خواهد توی دیسکو برود و تنهایی راهش نمی‌دهند.

عکس از صفحه‌ی فیس‌بوک «بغض»


تیتر از سی‌میل




 
 

1391/8/14




با گذشت ۱۹ روز از اعتصاب غذای نسرین ستوده، وکیل دادگستری زندانی در زندان اوین، همسر وی در صفحه فیس بوک خود از «ممنوع الملاقات» بودن این زندانی خبر داده است.

رضا خندان، همسر نسرین ستوده، نوشته است: «امروز صبح بدون بچه‌ها به سالن ملاقات رفتم. گفتند که بله ممنوع الملاقات است و امروز نمی‌توانید ملاقات کنید.»

آقای خندان افزوده که خانواده خانم ستوده با گذشت یک سال همچنان اجازه ملاقات با وی را ندارند و و بر اساس نامه‌ای که به سالن ملاقات داده شده است: «حتی پدر نسرین که بیش از دو سال است به رحمت خدا رفته است، همچنان ممنوع الملاقات است.»

خانم ستوده حدود یکسال پیش نیز به دلیل اعتراض به اجبار در پوشش چادر برای زنان زندان اوین، به مدت سه هفته ممنوع الملاقات شده بود.

خانم ستوده شهریورماه ۱۳۸۹ توسط نیروهای حکومت ایران بازداشت شده و دادگاه وی را به جرم «اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرده است.

این زندانی سیاسی از ۱۹ روز پیش در اعتراض به شرایط زندان در اعتصاب غذا به سر می برد و در این مدت چند بار به بهداری زندان اوین منتقل شده است.

منبع: بی‌بی‌سی

مرتبط:

نسرین ستوده بار دیگر دست به اعتصاب غذا زد

نسرین ستوده از تجدیدنظرخواهی علیه ۱۱ سال زندانش انصراف داد

همسر نسرین ستوده: مجازات‌ها در ایران تبدیل به مجازات‌های خانوادگی شده است




 
 

1391/8/14




شش نفر از نیروهای مرکز مین زدایی ایران هنگام انجام فعالیت مین زدایی در مناطق مرزی کردستان بر اثر انفجار مین کشته شدند.

به گزارش خبرگزاری مهر، این حادثه روز شنبه (۱۳ آبان ماه) و در نزدیکی روستای پیران از توابع شهرستان مریوان رخ داد.

بر اساس این گزارش، افراد کشته شده در این حادثه از استان‌های کردستان، کرمانشاه و همدان بودند و قرار است در محل سکونت خود به خاک سپرده شوند.

دو هفته پیش نیز بر اثر انفجار مین در مناطق مرزی کردستان، دو نفر کشته شده بودند.

ایران دومین کشور آلوده به مین در جهان به شمار می‌رود و هر ساله حدود ۲۰۰ نفر بر اثر انفجار مین در این کشور کشته می‌شوند.

منبع: مهر (+ و +)




 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته