-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

Latest News from Norooz for 09/09/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



راه می افتم به سمت اوین. مسیر انحرافی به سمت درب اصلی برای دیدن دخترهامان ولی انگار خبری نیست. زنگ می زنم به ریحون با همون صدای شاد و گرمش می گه سلام مامان. خوب خیالم راحت شد این دختر که برگشت خورد اما شیوا موبایلش جواب نمی ده و این نشونه خوبی نیست:(

ماشین را پارک می کنم. داخل می روم. به سوال تکراری موبایل دارید؟ جواب منفی می دهم. فرم را پر میکنم: مثل همیشه تعداد ملاقات کنندگان: 1 .خانم زنگ می زند به حفاظت اطلاعات و می گوید خانواده تاجزاده آمده اند. بعد مهر می زند به قسمت فوقانی فرم و می دهدش به من. من راهم را به سمت کابین ها کج می کنم. سرباز تازه می گوید کجا خانوم می گویم: ملاقات. می گوید: صدایتان نکرده اند که می گویم: پسرجان حساب زندانی سیاسی جداست. حساب همسرجان ما جداتر! مات و مبهوت مرا نگاه می کند. به زودی به این تبعیض ها عادت می کند، عادت می کند. می روم به همان ردیف آخر تسبیح گردان و حمد خوان. مسئول سالن می گوید: کابین 65 لطفا. می گویم نمی شود این کابین ها، شیشه ها و گوشی ها تمیز شوند لطفا؟ می گوید ما خیلی گفته ایم گوش نمی دهند. پس خودم باید اقدام کنم مثل قبل!

همسرجان مثل همیشه سرحال می آید می نشیند و گوشی را امتحان می کند بعد چسب می زند به آن تکمه قرمز که بدون آسیب دیدن انگشتش برادرها خوب تر بشنوند فرمایشاتش را. من که در هر حال خواهم شنید!

همسرجان امروز یک ابراز تأسف جدی داشت. می گفت خیلی دلم سوخت وقتی دیدم روسیه از ما جلو افتاده و دو پارک را برای تظاهرات مخالفین درنظرگرفته. در حالی که من این برنامه را در سال 79 با معاون اطلاعات ناجا(آقای صدرالاسلام) مطرح کردم و قرار شد ایشان چند جا را ببیند و هرجا مناسب بود برای این کار انتخاب شود اما افسوس که این کار در زمان اصلاحات و پس از آن انجام نشد و روسیه در این زمینه از ما سبقت گرفت. از طرف دیگر ما از بحرین هم عقب افتادیم که مجوز راهپیمایی مسالمت آمیز به مخالفان حکومت داده و روز جمعه پیش یک تظاهرات سه کیلومتری بدون دخالت پلیس برگزار شد و این میزان عقب افتادگی ما حتی از شیخ نشین های مرتجع و شاید به زودی از عربستان سعودی در عصر بهار عربی واقعاً جای افسوس دارد.

او هم چنین با توجه به اعلام تعطیلی روزنامه لثارات و اینترنتی شدن آن گفت: وقتی که مطبوعات آزاد بود، فقط تیراژ روزنامه صبح امروز چند صد هزارتایی نبود بلکه چون فضا باز و زنده بود لثارات هم خوانده می شد اما در این فضای مرده امنیتی حتی لثارات خواننده اش را از دست داده و بدین ترتیب بستن نشریات و سانسور مطبوعات علاوه بر لطمه به فرهنگ کشور، به خودشان هم لطمه زده است!

همسرجان خواندن کتاب نمایش کمدی «بازرس» نوشته نیکلای واسیلویچ گوگول نویسنده مشهور روسی، ترجمه آبتین گلکار از انتشارات هرمس را به دوستان توصیه کردند و هم چنین مقاله ضمیمه آن را که توسط مترجم با عنوان «قضیه مهم خنده» نوشته شده را ارزشمند خواندند. ضمناً مقاله «دموکراسی دروغ نیست» دکتر فریدون مجلسی که روزنامه شرق 16 شهریور منتشر کرده است، مورد توجه ایشان قرار گرفته بود و توصیه به خواندن آن داشتند.

و اما یک موضوع مهم دیگر این که ابتکار انجمن شاعران ایران برای دعوت از دکتر شفیعی کدکنی جهت شرکت و حضور در مجامع ادبی با نگارش هزار نامه، این روزها دغدغه خاطر همسرجان ما نیز هست و دوست داشتند که ما نیز در زمره امضا کنندگان باشیم.

از ملاقات که برگشتم شنیدم که شیوا برای اجرای حکمش به زندان بازگشته است


 


جمعی از فعالان مدنی و سیاسی با انتشار نامه ای به آقای بان کی مون "عمل شجاعانه و تصمیم منطقی" وی را در سفر به تهران تحسین کرده اند.

امضاکنندگان نامه تاکید کرده اند: مایه تاسف عمیق است که حکومت در ایران به درخواست شما برای دیدار با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، که از بهمن ماه ۱۳۸۹ در حصر خانگی هست، و آقای خاتمی ،رئیس جمهور سابق، موافقت نکرده است.


متن کامل این نامه به شرح زیر است:

عالیجناب آقای بان کی مون
دبیرکل سازمان ملل متحد
ما امضاء کنندگان این نامه، بدین وسیله می خواهیم رضایت و تشکر و قدرشناسی خود را به خاطر آن چه که شما در تهران انجام داده اید بیان کنیم. همانگونه که شما هم در تهران به صراحت اشاره کردید، ما نیز آگاهیم که کسان بسیاری اهداف سفر شما به تهران را زیر سوال برده و شما را به انصراف از این سفر فرا می خواندند.
اما ما عمل شجاعانه و تصمیم منطقی‌ شما مبنی بر سفر به تهران برای هموارتر کردن ادامه مذاکرات و یافتن راه حلهای دیپلماتیک برای مسایلی که سرزمین ما، ایران، این روز‌ها با آن مواجه است را تحسین می‌کنیم.
آنچه که شما طی سه روز اقامت خود در تهران انجام دادید لبخندی پر معنا را بر چهره میلیون ها شهروند ایرانی نهاده است؛ شهروندانی زیر سرکوب و در تنگنا، که نه تنها از حاکمیتی خودکامه و غیرپاسخگو، بلکه از تحریم های اقتصادی سنگین، و از تهدید به بمباران و جنگ نیز صدمه می بینند. هم از این رو شما کاملا برحق هستید وقتی از همگان دعوت می کنید که «به قدرت تعامل، به قدرت دیپلماسی» ایمان بیاورند.
این قابل توجه است که شما تاکید کرده اید سفر شما و مواضع شما «هم توسط رهبری حکومت و هم توسط مردم ایران مورد ستایش قرار گرفته» است. این تلقی به ناراضیانی کمک می کند که از حقوق بنیادین خود محروم گشته اند؛ ناراضیانی که هر فعالیت اجتماعی و هرگونه انتقادی از سوی آنان از سوی رهبری حکومت به قول شما به «تهدیدی علیه جامعه یا دولت» تعبیر می شود.
شما در دیدار با رهبر حکومت «آزادی رهبران اپوزیسیون، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی از زندان» را مصرانه خواستار شدید. شما تاکید کردید «این کار به بیان آزادانه و بحث آزاد کمک می کند». شما به درستی اشاره کرده اید که این کارها به ویژه «کمک می کند که صداهای مردم ایران در طول سال آتی که سال انتخابات ریاست جمهوری است شنیده شود.» شما اصرار کرده اید که «ایران به جاست همکاری با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل، به ویژه با گزارشگر ویژه را تقویت کند». شما یادآوری کردید: «سازمان ملل و جامعه بین المللی به طور کامل پشتیبان تلاش دیرینه مردم ایران برای دموکراسی و حقوق بشرند. نخستین منشور حقوق بشری به وسیله کورش در ۲۵۰۰ سال پیش شکل گرفته است.»
ما مایلیم قدردانی ویژه خود را به بازتاب درخشان این صدای اکثریت بزرگ مردم ایران، صدایی که در نامه های  متعدد سرگشاده آزاديخواهان انعکاس داشت، از شما ابراز داریم.
در عین حال مایه تاسف عمیق است که حکومت در ایران به درخواست شما برای دیدار با آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، که از بهمن ماه 1389 در حصر خانگی هست، و آقای خاتمی ،رئیس جمهور سابق، موافقت نکرده است.
ما یقین داریم که نخستین دیدار شما، در مقام دبیرکل سازمان ملل متحد، از تهران از نظر مسایل خارجی و داخلی که مردم ما این روزها با آن مواجه اند سفری ارزشمند بوده است. این سفر می تواند افق های تازه ای را برای فهم بهترِ، گفتگو، و همکاری با جامعه بین المللی بگشاید، هم از این روست که ما برای شما این نامه را می نویسیم تا به شما اصرار کنیم که به هر وسیله که در اختیار دارید برای پايان دادن به نقض حقو ق بشر توسط حکومت ايران، برگزاری انتخابات آزاد، لغو تحریم های اقتصادی و ممانعت از حمله نظامی به کشور ما تلاش کنید. یقین داریم که این تلاش ها از حمایت گسترده ترین گروه های اجتماعی در ایران برخوردار است.
در این جا هم چنین مایلیم تحسین خود را به خاطر داوری منصفانه و متعادل شما پیرامون دست آوردهایی که ملت ما در طول تاریخ و در دوره های فعلی داشته است ابراز داریم.
و در پایان بار دیگر از شما به خاطر همدردی، حمایت و کلمات پر مهری که خطاب به قربانیان زلزله هولناک اخیر آذربایجان و خطاب به همه مردم ایران ابراز داشته اید، تقدیر و تشکر می نمائیم.
18/6/1391
شبنم آذر، آینده آزاد، علی آزادان، مهرداد ابوالقاسمی، روشنک آسترکی، محمد ارسی، میراردوان اسدی، آزاده اسدی، بیتا اسلامی، زینت اسماعیل زاده، کامران اشتری، امیر اعتدالی، روزبه اعتدالی، گودرز اقتداری، اصغر اکبری، بهرام امامی، نصیر امامی، مهدی امینی، شاهین انزلی، وهاب انصاری، عبدالعلی بازرگان، مینو بدیعی، پرویز براتی، فرزانه بذرپور، ارژنگ برهان آزاد، محمد برقعی، حمید رضا برهانی، حمید بهشتی، مهدی بیدقی، داریوش پارسا، حبیب پرزین، بیژن پوربهنام، محسن پورحسینی، سعید پورحیدر، امید پورمحمدعلی، علی پورنقوی، بیژن پیرزاده، رضا پیرزاده، سعید پیوندی، عارفه تاج زاده، پوریا تقی زاده آبکناری، محسن تلغری زاده، مجید تمجیدی، حمید تنگستانی، فرشاد توماج، مهدی جامی، حسن جعفری، عاطفه جعفری، سعید جعفری، وحید جعفری، احمد جلالی فراهانی، فرزاد جواهری، صنم غیائی، رضا حاجی، کمال حسینی، فاطمه حقیقت جو، احمد حمیدزاده، محسن حیدریان، اسماعیل ختائی، فرشید ختمیان، رامین خرسندی، مصطفی خسروی، بهروز خلیق، شیرین دقیقیان، اکبر دوستدار، ساسان دیلمانی، محسن رحمتی، سید اکبر روحانی، فرهاد روحی‌، سهراب رزاقی، حسین رزاقی، فرهنگ رضایی، یسنا رضائیان، مانا رضائیان، آزیتا رضوان، فرهاد روحی، اسماعیل زرگریان، حمید زنگنه، حسن زهتاب، ملیحه زهتاب، حمید سالک، حسین سماکار، داریوش سلطانی، عباس سلیمی، حمید شیرازی، محمد سهیمی، سجاد شاهمرادی، علی‌ شاکری، هادی سبحانی، امیر حسین سراجی، احمد سلامتیان، مسعود شب افروز، حسن شریعتی، سعید شمس، روح‌الله شهسوار، محمد صابر، مرتضی صادقی، محمود صدری، بالی صادقی، رادین صالحی، آتوسا صدر، علی صمد، علی طباطبائی، جمشید طاهری پور، حمید رضا ظریفی نیا، شهره عاصمی، محمدصابر عباسیان، ساجده عرب سرخی، یوسف عزیزی بنی طرف، فرزانه عظیمی، مسعود علیزاده، آبتین غفاری، صنم غیایی، فرشید فاریابی، علی فتوتی، شهرام فداکار، مهدی فتاپور، مهدی فتحی پور، رضا فانی یزدی، مسعود فتحی، ، کیوان فروزان، پویان فخرایی، علی فروزنده، احمد فرهادی، جعفر قدیم خانی، کبری قاسمی، مریم قشقاوی، علیرضا قره باغی، ساناز قاضی زاده، علی حسین قاضی زاده، مهدی قلی اقدم، مرتضی کاظمیان، سعیده کردی نژاد، حسن کلانتری، بابک کریمی، رضا کریمی، صادق کار، امید کشتکار، محسن کدیور، مرتضی کرد، محمود کرد، مسعود کرد، ناصر کرمی، عزیز کرملو، رضا گنجاره، حمید کوثری، سارا ماهروئیان، سید جواد متولی، امیرحسین متقی، مهدی محسنی، ملیحه محمدی، معصومه محمودی، منوچهر مختاری، آزاد مرادیان، حنیف مزروعی، علی مزروعی، فهیمه ملتی، میلاد ملک، پروین ملک، فرید منعمی، نوشین منوچهری، سحر موسوی، مجید موحد، جعفر منظم، محسن مهیمنی، اشرف میرهاشمی، علی اکبر موسوی؛ حجت نارنجی، ابراهیم نبوی، محمد سجاد نقوی، فرخ نگهدار، حسن نایب هاشم، علی نکویی، داود نوائیان، مهدی نوربخش، شاهین نوربخش، مهدی نوذر، احمد هادوی، سید عماد هاشمی، علی هنری، داریوش وثوقی، علیرضا وکیلی، علی یزدانی، اشکان یزدچی، حسن یوسفی اشکوری

 


Date 08/09/2012
Your Excellency, Mr Ban Ki-Moon
The Secretary-General of the United Nations
We are writing this letter to you to express our gratitude for and appreciation of the positions that you took during your trip to Tehran. We are aware that, as you frankly mentioned in Tehran, many people, had advised you against going to Tehran.
We strongly believe that you made a courageous decision to go to Tehran. You may have paved the way for further negotiations and finding diplomatic solutions for the difficult problems that our homeland, Iran, is currently grappling.
What you did in Iran during your three days of stay brought delight to the millions of ordinary Iranians who are frustrated and repressed, suffering not only from the authoritarian and unaccountable governance, but also from tough economic sanctions and the threat of war. You were completely right when you invited all sides, as you put it in your speech in Tehran, to believe in “the power of engagement, the power of diplomacy.”
It is remarkable that you emphasized that your trip and your positions were praised “by both the Iranian people and the Government leadership.” It is remarkable because it creates an opening for the dissidents that their fundamental rights are violated, dissidents whose criticisms and social activism are being interpreted by the Government’s leader as “a threat to the society or the state.”
During your meeting with the Government’s leader you urged “to release opposition leaders, human rights defenders, journalists and social activists to create the conditions for free expression and open debate. It is especially important for the voices of Iran’s people to be heard during next year’s presidential election.” You invited “Iran to strengthen cooperation with the human rights mechanisms of the United Nations, in particular the Special Rapporteur.” You mentioned "The United Nations and the international community are fully behind the people of Iran in your long struggle for democracy and human rights. The first human rights charter was developed by Cyrus 2,500 years ago"
We would like to convey our very special thanks because of your brilliant echo of the voice an overwhelming majority of Iranian people, the voice that we and other Iranian freedom seekers had conveyed in our open letters to you.
It is deeply regrettable that the Iranian government turned down your request to visit Mr. Mir Hossein Mousavi, who has been under house arrest since February 2010, and to meet with former President Mohammad Khatami.
We believe that your first trip to Iran, as the Secretary-General of the United Nations, is highly valuable, in terms of both foreign and domestic issues, that our people are facing with. It has opened new horizons for better understanding, dialogue and cooperation with the international community. We, therefore, urge you to pursue by all means the goals of putting an end to the gross violations of human rights, promoting free and fair elections, stopping economic sanctions, and preventing military attacks on our country, Iran. We believe that the pursuit of such noble goals are supported by the widest range of social groupings in Iran.
We take the opportunity to also express our heartfelt appreciation and admiration for your fair and balanced judgment about the achievements of our nation throughout its history, and in the contemporary time.
Finally, we would like to thank you for your support, message of condolences and very kind words, addressed to the survivors of the recent catastrophic earthquakes in the East Azerbaijan Province, as well as to the entire Iranian nation.

 

Mohammad Saber Abbasian, Mehrdad Abolghasemi, Asdhar Akbari, Masoud Alizadeh, Mehdi Amini, Vahab Ansari, Shahin Anzali, Sajedeh Arab Sorkhi, Kamran Ashtary, Mir Ardavan Assadi, Azadeh Assadi, Shohreh Asemi, Roshanak Astaraki, Ayandeh Azad, Ali Azadan, Shabnam Azar, Farzaneh Azimi, Yousef Azizi Benitorof, Hamid Beheshti, Minoo Badiee, Parviz Barati, Farzaneh Bazrpour, Abdolali Bazargan, Mehdi Beidaghi, Mohammad Borghei, Arzhang Borhan Azad, Hamidreza Borhani, Sassan Deilamani, Shirin Daghighian, Akbar Doostdaar, Gudarz Eghtedari, Bahram Emami, Nasir Emami, Bita Eslami, Zinat Esmailzadeh, Amir Etedali, Ruzbeh Etedali, Shahram Fadakaar, Pouyan Fakhraei, Reza Faani Yazdi, Ahmad Farhadi, Siamak Farid, Farshid Faryabi, Masoud Fathi, Keyvan Forouzan, Ali Forouzandeh, Ali Fotovvati, Mehdi Fatapour, Reza Ganjareh, Mehdi Gholi Aghdam, Jafar Ghadimkhani, Kobra Ghasemi, Maryam Ghashghavi, Ali Hossein Ghazizadeh, Sanaz Ghazizadeh, Sanam Ghiyaei, Abtin Ghaffari, Ahmad Hadavi, Reza Hadji, Fatemeh Haghighatjoo, Seyed Emad Hashemi, Richard Hollister, Mohsen Heydarian, Kamal Hosseini, Ahmad Hamidzadeh, Ali Honari, Jafar Hosseinzadeh, Hassan Jafari, Atefeh Jafari, Saeid Jafari, Vahid Jafari, Ahmad Jalali Farahani, Farzad Javaheri, Sanam Javouni, Mehdi Jami, Farshid Khatmian, Hassan Kalantari, Sadegh Kaar, Naser Karami, Aziz Karamloo, Babak Karimi, Reza Karimi, Morteza Kazemian, Omid Keshtkaar, Mahmoud Kord, Morteza Kord, Masoud Kord, Hamid Kothari, Mohsen Kadivar, Behrouz Khaligh, Esmaeil Khataei, Ramin Khorsandi, Mostafa Khosravi, Saideh Kordinezhad, Amirhossain Motaqi, Ashraq Mirhashemi, Masoumeh Mahmoudi, Milad Malek, |Arvin Malek, Sahar Mousavi, Ali Mazrooei, Hanif Mazrooei, Mehdi Mohseni, Javad Motevali, Maliheh Mohammadi, Azad Moradiyan, Farid Monemi, Manouchehr Mokhtari, Mohsen Moheymani, Sara Mahrouian, Nooshin Manouchehri, Majid Movahed, Jafar Monazam, Fahime Mellaty, Ebrahim Nabavi, Hojjat Narenji, Davoud Navaeiyah, Linda Newman, Hasan Nayeb Hashem, Ali Nikooee, Mehdi Noorbakhsh, Shahin Noorbakhsh, Farrokh Negahdar, Mehdi Nozar, Ahmad Nejati, Mohammad Sajad Naghavi, Mohammad Orsi, Habib Parzin, Saeid Pourheydar, Omid Pour Mohammad Ali, Dariush Parsa, Bizhan Pirzadeh, Reza Pirzadeh, Vicky Pitchford, Saeid Peyvandi, Mohsen Poorhosseini, Ali Pournaghavi, Catman Purrfect, Bijan Pour Behnam, Alireza Qarabaqi, Mohsen Rahmati, Seyed Akbar Rohani, Mana Rezaeian, Hossein Razaghi, Sohrab Razzaghi, Yasna Rezaeian, Azita Rezvan, Farhad Rouhi, Farhang Rezaei, Hamid Saalek, Mohammad Saaber, Morteza Sadeghi, Bali Sadeghi, Mahmoud Sadri, Mohammad Sahimi, Hossein Samakaar, Ali Samad, َAbbas Salimi, Masoud Shabafrooz, Saeid Shams, Carolyn Sheetz, Atoussa Sadr, Soheila Shafaghi, Ahmad Salamatian, Hamid Shirazi, Siamak Soltani, Dariush Soltani, Sajjad Shahmoradi, Rouhollah Shahsavaar, Hesan Shariati, Ali Shakeri, Hadi Sobhani, Amir Hossein Seraji, Radin Salehi, Majid Tamjidi, Arefe Tajzadeh, Ali Tabatabaei, Jamshid Taheripour, Arefe Tajzadeh, Pourya Taghi Zadeh Abkenari, Hamid Tangestani, Mohsen Talghari Zadeh, Farshad Toomadj, Daniel Thornton, Pourya Taghizadeh-Abkenari, Alireza Vakili, Dariush Vosoughi, Nadji Yaktschali, Ali Yazdani, Ashkan Yazdchi, Hasan Yousefi Ashkevari, Hassan Zahtab, Maliheh Zahtab, Hamid Zanganeh, Hamidreza Zarifinia, Esmaeil Zarghariyan.


 


 


مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی بیش از یک قرن پیش در مواجهه با نظام اقتصادی سرمایه داری و نقشی که بانکها در این نظام پیدا کرده بودند، بروزن آیاتی از قرآن گفت : " البانک، ماالبانک، و ماادرئک ماالبانک". بنظر می رسد این کلام سید جمال هنوز برای اسلافش در ایران ،که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را دراختیار دارند، مصداق دارد چرا که به رغم بیش از سه دهه تجربه حکومتداری تاکنون نتوانسته اند به الگویی متقن و قابل توجیه به لحاظ شرعی و علمی برای اداره نظام بانکی برسند.

در این مقال هدفم کالبد شکافی این بحث و ابعاد و جوانب آن نیست و فقط  یادآور این موضوع می شوم که در سالهای پس از انقلاب همواره برسراینکه نظام « اقتصاد اسلامی » چیست؟ بحث و گفتگو و جدال فکری فراوان بوده و هنوز هم بجایی نرسیده است اما روشن است عرصه حکومتداری و اداره امور جامعه منتظر این بحث ها و نتایجش نمی نشیند و از اینروست که در دولت های پس از انقلاب شاهد نوعی آزمون و خطا در اداره اقتصاد کشور با توجه به اقتضای شرایط و بهره مندی از علم اقتصاد و تجربه دیگران بوده ایم و از اجرای سیاست تثبیت اقتصادی تا تعدیل اقتصادی را تجربه کرده ایم اما از آنجا که اقتصاد ایران، اقتصادی نفتی و رانتی است، و مداخله دولت در اقتصاد بیش از 80 درصد برآورد می شود، طبعا این دولت است که در نهایت فرمان اقتصاد را در دست دارد و بهر سویی که بخواهد می کشاند و البته اگر برنامه نداشته باشد به ناکجاآباد می برد، اتفاقی که در دوره کنونی افتاده است!

یکی از موضوعات بسیار پرمناقشه همه این سالها بحث « ربا » و « سود بانکی » بوده است. از یکطرف این نص قرانی است که ربا حرام است؛ و از سوی دیگر بیناد و کارکرد بانکها برای جذب پس انداز مردم برپایه سوددهی تعریف شده است واز نظر برخی فقیهان این عمل بانکها مصداق ربا و حرام است. همین جا باید یادآور شد که اقتصاد عصر نزول قرآن در جامعه عربستان بسیار ساده و ابتدایی بوده بگونه ای که هیچ شباهتی با اقتصاد پیچیده و پیشترفته کنونی ندارد و در واقع نمی توان نظامی اقتصادی به مفهوم امروز برای آن عصر تعریف کرد. داد و ستد در آن عصر بواسطه سکه طلا و نقره که خود ارزش ذاتی داشته است یا تهاتری صورت می گرفته و پدیده ای بنام تورم برای مردم آن روزگار ناشناخته بوده است، اما بوده اند افرادی که سکه به دیگران وام داده و از انها درصدی سود گرفته و نزول خواری می کرده اند و این عمل با عنوان « ربا » ، یعنی زیاده گرفتن از پولی که قرض یا وام داده شده (بدلیل درآمدی از راه غیر تولید و همچنین افزایش شکاف فقر و غنا) در وحی الهی حرام اعلام شده و مسلمانان باید از عمل بدان خود داری نمایند. اما با پیدایش پول کاغذی و عصر صنعتی نظام اقتصادی جدیدی در دنیا شکل گرفته بنام « اقتصاد بازار » یا « سرمایه داری » که تقریبا عالمگیر هم شده است و در این نظام بانکها نقش واسط را برای جلب پس اندازهای خرد و بکار اندازی آن درسطوح مختلف اقتصاد دارند؛ و همچون قلب برای خون دهی به بدن اقتصاد عمل می کنند. یکی از پدیده های همزاد با رواج پول کاغذی در کشورها « تورم » بوده است که رخداد آن باعث کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید شهروندان می شود.

اینکه جوامع مسلمان در برابر این اقتصاد عالمگیر تاکنون چه واکنشی از خود تاکنون نشان داده اند خود بحث دامنه داری است اما در برخورد با مسئله بانکها آنقدر موضوع پیچیده و تازه بود که فردی مثل سید جمال الدین اسدابادی را وادار به گفتن آنچه در پیشتر آمد، کرد. در سایه چنین وضعیتی عالمگیر و تداوم کار بانکها درجمهوری اسلامی تلاش شده که عملکرد نظام بانکی تا آنجا که مقدور است از ربوی بودن فاصله بگیرد و این بود که پس از بحث و جدل های فراوان در دولت موسوی و مجلس دوم قانون « نظام بانکی بدون ربا » در سال 63 تصویب و برای اجرا به نظام بانکی کشور ابلاغ شد. بدون آنکه بخواهم وارد محتوای این قانون بشوم که بنظرم یکی از بهترین اقدامات نظری برای انطباق عملکرد نظام بانکی با آموزه های اسلامی بود، و باز بدون اینکه بخواهم به ارزیابی اینکه چقدر نظام بانکی درعمل وفادار به اجرای این قانون بوده است، بپردازم باید یادآور شوم بااینکه این قانون مورد تایید شورای نگهبان و امام خمینی قرار گرفت اما هرگز نتوانست مورد قبول برخی فقیهان و مسلمانان سنتی قرار گیرد و آنها همچنان عملکرد نظام بانکی در پرداخت سود به سپرده گذاران را ربا و شبهه حرام داشتن می دانستند، و این درحالی بود که نرخ سود سپرده ای که معمولا بصورت علی الحساب به سپرده گذاران داده می شد کمتر یا حداکثر برابر با نرخ تورم سالانه بود، و در واقع به لحاظ اقتصادی سپرده گذاران با گرفتن این سود زیاده از پول سپرده شان نگرفته بودند بلکه در برابری با نرخ تورم قدرت خریدشان محفوظ یا ارزش پولشان ثابت مانده بود.

در دوره دولت خاتمی که اقتدارگرایان بنای بر مقابله با اصلاح طلبان و هرگونه حرکت اصلاحی را داشتند یکی از سوژه هاشان همین بحث« نرخ سود بانکی » به عنوان « ربا » برای تحریک متدینین علیه دولت بود و مصباح یزدی که در ایندوره مقام سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه تهران را یافته بود بر روی این موضوع مانور بسیار داد، و این درحالی بود که در دولت خاتمی با کنترل و کاهش نرخ تورم سالانه یک یا دودرصد از نرخ سود بانکی کاسته می شد و در سال 83 این نرخ به 13 درصد رسید، اما دامنه این بحث ها باعث شد که احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی سال 84 از بین بردن « ربا » در نظام بانکی را به عنوان یکی از اهداف عدالت جویانه خود مطرح کند؛ و جالب اینکه در اولین حضور خود پس از انتخاب شدن در مجلس خبرگان رهبری ،که مجلس فقیهان است، زیره به کرمان برد و مفصل در باره ربوی بودن نظام بانکی و اینکه نرخ سود بانکی باید برداشته شود، داد سخن داد. البته در عمل از اجرای این خواسته بدلیل بحث های کارشناسی ای که به او از سوی همفکرانش در نظام بانکی ارائه شد ناتوان ماند و تنها توانست بصورت دستوری فرمان دهد که نرخ این سود به 12 درصد کاهش یابد و برای اجرای این دستور هم همه مدیران عامل بانکهای دولتی را عوض کرد تا فرمانش عمل شود! قاطبه اقتصاددانان و صاحبنظران این عمل احمدی نژاد را مورد نقد قرار داده و یادآور شدند که در شرایط تورمی اگر نرخ سود بانکی کمتر از نرخ تورم باشد باعث گریز سپرده ها از بانکها به بازار سوداگری از گونه مسکن یا ارز و سکه و...می شود اما گوش احمدی نژاد صدای هیچ منتقدی را نمی شنید و سه نامه اقتصادانان کشور را هم بایگانی کرد تا می رسیم به امروز که بدلیل شرایط اقتصادی کشور و افزایش نقدینگی و رواج بازار سوداگری ارز و طلا شورای پول و اعتبار درفصل پایانی سال 1390به این نتیجه رسید که نرخ سود بانکی را به 21 درصد و برابر نرخ تورم اعلام شده بانک مرکزی برای این سال افزایش دهد تا شاید بتواند بازار سوداگری ارز و سکه را مهار نماید. والبته چون احمدی نژاد زیر بار اجرای این مصوبه شورای پول و اعتبارنمی رفت سرانجام با دستور رهبری این مصوبه اجرا و نرخ سود بانکی به 21 درصد و بالاتر افزایش یافت تا موجبات جلب پس انداز و نقدینگی را به بانکها فراهم آورد. این تجربه نشان داد واقعیت اقتصاد و آموزه های علمی فربه تر از آن هستند که دولتی بتواند آنرا به فرمان درآورد، و احمدی نژاد که آمده بود تا نرخ سود بانکی ( و به تعبیر خودش ربا را) از نظام بانکی و اقتصاد حذف کند در عمل نه تنها نتوانست کاری در این زمینه انجام دهد بلکه هم با کاهش دستوری نرخ سود بانکی زمینه رانت جویی و فساد را در نظام بانکی گسترش داد که نماد بارزش رخداد فساد 3000 میلیارد تومانی به عنوان بزرگترین پرونده در فساد نظام بانکی بود، و هم در سایه افزایش بالای نقدینگی  واجرای سیاست های اقتصادی اشتباه و نتایج آن مجبور به بازگشت به نرخ های سود بانکی بالاتر از گذشته برای مهار نقدینگی سرگردان و سوداگر شده است بگونه ای که به تعبیر خودش ربوی ترین وضعیت سال های پس از انقلاب را در نظام بانکی بوجود آمده است. اینراهم اضافه کنم در همان زمانی که احمدی نژاد اصرار به کاهش نرخ سود بانکی داشت بجز افراد و نهادهایی که سفارشی با این نرخ وام می گرفتند، بانکها اعم از دولتی و خصوصی برای وام دادن به افراد و بنگاههای اقتصادی آنقدر بهانه و هزینه می تراشیدند که عملا نرخ سود وام بانکی دو برابر آنچه می شد که دستور داده دولت بود! و در سه سال اخیر نرخ سود وام بانکی حول و حوش سی درصد حتی برای وام های ازدواج بود، درحالیکه به سپرده گذاران حداکثر به همان میزان نرخ سود دستوری سود داده می شد و روشن است که در این میان سپرده گذاران جز ضرر نصیبی نداشته و بتدریج انگیزه سپرده گذاری در بانکها را از دست دادند، واین وضعیت کار را بجایی رساند که افزایش نرخ سود سپرده بانکی تا 21 درصد و بالاتر در شورای پول و اعتبار پذیرفته شود.

دولتی که هیچ برنامه و الگوی اقتصادی نداشت و بر موجی از شعارهای عوام پسندانه اقتصادی و معیشتی سوار شد و بر سرکار آمد، از بردن درآمد نفت برسرسفره ها تا توزیع سهام عدالت و حذف ربا از نظام بانکی سخن بسیار گفت، اداره اقتصاد کشور را بجایی رسانده است که امروز در هرگوشه اش بحرانی جلوه نمایی می کند و از جمله بحرانی  که گریبانگیر نظام بانکی کشور شده است، از رخداد فساد بزرگ و بی نظیر 3000 میلیارد تومانی تا رقم 50000 میلیارد تومانی عدم وصول وام های بانکی، و ربوی ترشدن نظام بانکی به قرائت مصباح یزدی و احمدی نژاد و همفکرانشان، و جالب اینکه دیگر هیچ سخنران و خطیب جمعه ای از این ربای حادث حرف نمی زند و اعتراض نمی کند بلکه برعکس همه از انقلابی و ارزشی بودن دولتی که با این همه وعده و وعید و شعار بر سرکارآمده،و کشور را به این روز سیاه نشانده است، تعریف وتمجید می نمایند! اما به جرئت می توان گفت دولتی که آمده بود تا الگویی اسلامی و به تعبیر خودشان اصولگرایی را پیاده و دولت اسلامی مقدمه ظهور بسازد در یک کار قطعا موفق بوده است و آنهم پیاده کردن اسلام بوده است بگونه ای که هیچ جا و نشانی از عمل به آموزه های اسلامی باقی نگذاشته است و اثبات این حرف رهبران جنبش سبز که نظام موجود نه جمهوری است و نه اسلامی، و بواقع نظامی که  نامی جز استبدادی بنام دین برآن نمی توان نهاد. جالب اینکه مدافعان این وضعیت اقتصاد کشورهای پیشترفته را بدلیل ربوی بودن درحال فروپاشی و زوال و بحرانی می دانند درحالیکه نرخ سود بانکی در این کشورها زیر 1 درصد است!


 


 


علیرضا رجایی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار در بند دقایقی پیش به مرخصی سه روزه آمد.

به گزارش کلمه این فعال ملی مذهبی و تحلیلگر سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین دقایقی پیش پس از ۱۶ ماه برای سه روز مرخصی آمد.

عضو هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و مدیر انتشارات “گام نو” که هفته ی نخست اردیبهشت ۱۳۹۰ بازداشت و به چهار سال حبس دیگر محکوم شد.

پیش از این نیز علیرضا رجایی در اسفند سال ۷۹ همراه با جمعی دیگر از فعالان ملی_مذهبی بازداشت و در زمستان ۸۱ در دادگاهی به ریاست قاضی حداد، به سه سال حکم زندان و پنج سال محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی محکوم شده بود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته