محمد جواد لاریجانی، دبیرکل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در واکنش به اظهارات محمد مرسی، رئیس جمهور مصر و بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل در اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها گفت: بیان نظرات مخالف، "سعه صدر" جمهوری اسلامی ایران را نشان می دهد. لاریجانی در برنامه ی تلویزیونی دیروز، امروز، فردا گفت: برگزاری نشست سران عدم تعهد در تهران بسیار موفقیت آمیز بوده است.
به گزارش چمران نیوز، گفتار جواد لاریجانی از آنجا جنبه ی طنز به خود میگیرد که ایشان اشاره به تحمل بالا و سعه ی صدر حاکمیت در قبال سخنان دیگر سران کشورها و یا دبیرکل سازمان ملل متحد می کند. درحالی که در سه سال و نیم اخیر، انواع و اقسام سعه صدر حاکمیت درباب شنیدن سخن مخالف و نقد را به خوبی مشاهده کردیم.
در باب سران شرکت کننده در اجلاس نم و سعه صدر حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی، نکاتی چند را باید به عرض آقای جواد لاریجانی بگوییم:
یکم / در نشست های بین المللی، مثل اجلاس غیرمتعهدها، میزبان نقش میزبانی و هماهنگ کننده را داراست. ریاست بر جنبش کشورهای غیرمتعهد، یا ریاست بر هر نهاد بین المللی، نشانه ی حاکمیت استبدادی و مطلقه ی آن کشور بر آن نهاد بین المللی نیست، که مثلا کشوری که ریاست نهادی بین المللی را بر عهده دارد، هر چه بخواهد بگوید و دیگر کشورها نیز بر مبنای آن سیاست ها عمل کنند. به نظر می رسد در ذهن آقای لاریجانی، "ریاست" و "میزبانی" اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد، به منزله ی تعریف "ریاست" در معنای کلاسیک، و یا به معنی "ولایت" داشتن بر آنهاست که حاکم بر روح و روان و زبان و منطق و حیات و ممات آنها باشد. چرا که آقای لاریجانی چنان از سعه صدر در قبال سخن مخالف سخن می گویند، گویی "رئیس" بر خطای دیگران چشم پوشی می کند و اظهار لطف نموده است.
دوم / اظهار نظر اینچنینی از یک مقام حکومتی، به سادگی حاکمیتی را ترسیم می کند، که عادت به شنیدن سخن مخالف ندارد. چه اینکه اگر حاکمیت فعلی، به شنیدن نقد و سخن مخالف و چنین اظهار نظرهایی، عادت داشت، اصولا چنین نگرانی هایی پیش نمی آمد و چنین سخنانی را از زبان امثال لاریجانی نمی شنیدیم. حال که موردی پیش آمده و خرق عادت رخ داده است، و خطایی نابخشودنی سر زده است، حاکمیت سعه صدر نشان می دهد و لطف می کند و خشم خود را فرو می خورد و از کنار این بی حرمتی به ساحت مقدس حاکمیت، عبور می کند. لذا لاریجانی با منت گذاشتن بر سر آنان که از سر مخالفت سخن گفتند، آنرا به حساب لطف می گذارد.
سوم / مشخص است که این "سعه صدر" توصیفی از سوی جواد لاریجانی، از سر ناچاری ست. زیرا حاکمیت فعلی، اساسا نمی تواند برخورد دیگری با سخنان محمد مرسی یا بان کی مون داشته باشد، و اصولا در جایگاهی نیست که توانایی برخورد داشته باشد. شاید آقای جواد لاریجانی به زبانی دیگر می خواهد بگوید که حاکمیت فعلی به آن درجه از برخورد با مخالف (مانند برخورد قذافی با امام موسی صدر، که سخنان او را شنید و تاب نیاورد و تحمل نکرد و او را به زندان انداخت) دست نمی زند و به ناچار سعه صدر پیشه می کند و تحمل می کند.
چهارم / جواد لاریجانی باید روشن تر بگوید که آیا این سعه صدر، ویژگی ذاتی حاکمیت فعلی ست یا ویژگی مصلحتی ست؟ یعنی تا زمانی که حاکمیت مجبور به داشتن سعه صدر نباشد، سعه صدر دارد؟
پنجم / آقای لاریجانی! از سعه صدر در قبال اظهارنظرهای مخالف و انتقادهای داخل کشور هم سخن بگویید. آیا زندانیان سیاسی، مطبوعات تعطیل شده، سانسور کتاب و مطبوعات، و حصر برخی از سیاستمداران و بزرگان انقلاب ، نتیجه ی سعه صدر حاکمیت فعلی است؟
ششم / جواد لاریجانی : "در ایران ، زندانی سیاسی نداریم.". این ادعایی بود که آقای لاریجانی چند ماه پیش به زبان آورد. (البته امروز هم آقای بان کی مون از حاکمیت فعلی ایران می خواهد زندانیان سیاسی را آزاد کند. و این نشانگر توجه بیش از پیش به سخنان مستند و متقن آقای جواد لاریجانی در عرصه ی بین المللی ست.) آیا این ادعای "سعه صدر" حاکمیت که لاریجانی مطرح می کند، به همان میزان صداقت دارد؟
فخرالسادات محتشمی پور، همسر سیدمصطفی تاج زاده در نامه ای با اشاره به حصر بیمارستانی محسن امین زاده، معاون وزیر امورخارجه دولت سیدمحمد خاتمی می نویسد: پشت در مردانی نشسته اند که قرار نبود زندان بان باشند بلکه قرار بود ایران بان باشند و انقلاب بان و داخل اتاق بیماری بستری است که حالا حالاها ایران باید از اندیشه و نبوغش بهره می برد.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: درست از زمانی که آمدن بان کی مون به ایران قطعی شد، سپاه زندانی اش را تحویل گرفت تا مبادا آن همتای پیشین هوس دیدار به سرش بزند آن هم در بیمارستان! و یا این که خبری، پیامی، چیزی مبادله شود خدای نکرده. غافل از این که این دیپلمات سابق هنوز بیش از خیلی از این تازه به دوران رسیده های کار نابلد، اصول دیپلماسی می داند و منافع ملی می شناسد و رابطه دولت-ملت و حقوق بین الملل حالی اش است!
محسن امینزاده، معاون وزیر ارشاد دولت میرحسین موسوی که ۶ ماه است در بیمارستان بستری شده، هفته ی گذشته، همزمان با آغاز اجلاس غیرمتعهدها و به طور ناگهان تحت مراقبتهای شدید قرار گرفته و مراقبت از وی تحت کنترل نیروهای لباس شخصی ناشناسی قرار گرفته است.
متن نامه ی فخرالسادات محتشمی پور را به گزارش کلمه با هم می خوانیم:
چند دقیقه سکوت به احترام پایداری محسن امین زاده و صبوری و متانت همسرش مهنازخانوم.
خبر حاکی از تشدید محدودیت ها و مراقبت های امنیتی از محسن امین زاده است هم زمان با برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد و هم زمان با انتقال عیسی سحرخیز از بیمارستان به بند ۲۰۹ اوین و هم زمان با پادگانی شدن پایتخت و هم زمان با …
چشم ها را که می بندم از امین زاده و مهناز خانوم تنها تصویری که می بینم تصویر یک زوج آرام و متین نازنین است که جوشش های درونی شان را همه کس نمی بیند و نمی فهمد!
این تصویر در این روزهای تشدید محدودیت ها بیشتر با من همراه است و مرا وسوسه می کند که درست در همین روزهای ممنوع الملاقاتی این زوج نازنین و این دوستان دیرین به بیمارستان بروم برای عیادت از طرف خودم و همسرجان.
قصه از کجا آغاز شد؟؟؟ از شهادت مظلومانه هدی صابر! از اعتراض هم بندی های او و از بازگشت آقا محسن به زندان و پیوستن به اعتصابیون. او با همسرجان در مرخصی بودند و هم زمان قرار شد به زندان بازگردند همسرجان به قرنطینه و آقا محسن به ۳۵۰٫ عکس های یادگاری خانوادگی را گرفتیم همان جا زیر پل یادگار روبروی اوین و تا آمدند دوربین را بگیرند لبخند همسرجان مانع شد و … همسرجان روزه اعتراضی اش را ادامه داد و آقای امین زاده اعتصاب غذا در اعتراض به رفتار غیرانسانی با یک انسان واقعی که حالا جایش سخت خالی است در عرصه های اجتماعی و سیاسی. اعتصاب غذا قلب دردمند محسن آقا را خراب کرد و …
نه نه قصه از این جا آغاز شد: هفت شاکی از کودتاگران نظامی پس از امضای نامه شان و ارسال آن برای مقامات مربوطه، یکی یکی به زندان بازخوانده شدند برای اجرای حکم هایشان. صفایی فراهانی، امین زاده، همسرجان و بعد هم بقیه شان. قلب دردمند محسن آقای صفایی سخت تر به درد آمد و کار داشت بیخ پیدا می کرد که …
نه قصه از این جا هم آغاز نشد! آغاز قصه سه روز قبل از انتخابات بود و جوهر امضایی به دستی کثیف که زیر حکم های آدم های پاک خشک شد. فردای بیست و دوم خرداد آغاز ماجرا بود. بگذارید نگویم دردناک است آن روزها، سخت دردناک. بگذارید ما از همین میانه شروع کنیم. آغازش را تاریخ خود نوشته است و پایانش را نیز می نویسد و روزی برایمان واژه واژه بازخواهند خواند.
قصه از کجا آغاز شد؟ از دردی که عجیب بود و شبیه بود به مواردی که مسئله ساز شده بود برای درخواست کنندگان امضای حکم بازداشت آدم هایی که جرمشان خدمت بود و صداقت! محسن ها یکی یکی دچار مشکل قلبی شدند و این عجیب بود! محسن های دو الف که حالا میهمان بند ۳۵۰ بودند.
هفت شاکی در همان حوالی رمضان ۸۹ یکی یکی برای اجرای حکم فراخوانده شدند و به ۳۵۰، دوالف و قرنطینه رفتند و تمام شد آن روزهای خوب با هم بودنشان در، به قول آقایان، سوئیت دو الف!
حالا محسن ها قلبشان بیمار است و همسرهایشان دلشان فراوان درد دارد! این محسن آقا اما در حصر بیمارستانی شش ماهی است که روزگار می گذراند. بدعت های تمیز! آدم می تواند برود دوست قدیم را روی تخت بیمارستان ببیند و دلش باز شود اما به شرط این که آقایان صلاح بدانند و چند روزی است که صلاح نمی دانند. درست از زمانی که آمدن بان کی مون به ایران قطعی شد. سپاه زندانی اش را تحویل گرفت تا مبادا آن همتای پیشین هوس دیدار به سرش بزند آن هم در بیمارستان! و یا این که خبری، پیامی، چیزی مبادله شود خدای نکرده. غافل از این که این دیپلمات سابق هنوز بیش از خیلی از این تازه به دوران رسیده های کار نابلد، اصول دیپلماسی می داند و منافع ملی می شناسد و رابطه دولت-ملت و حقوق بین الملل حالی اش است!
مهناز می گوید: این تغییرات استرس وارد می کند به محسن. حالش بدتر می شود. نگرانش هستم. می گوید: یک عده رفتند یک عده دیگر آمدند و ملاقات ممنوع شد! من به پرستاران گفتم قبل از این که حمله ای دست دهد لطفا آرام بخش بدهید به همسرم و آقا محسن روی تخت آرام گرفت و مهناز در کنارش آرام نشست و زل زد به چهره مردی که حالا سال ها پیرتر از سنش نشان می دهد و در دلش غوغاست! مهناز چشم ها را می بندد و خاطرات گذشته را مرور می کند. دلش برای خانه تنگ شده خانه ای که پس از شش ماه بتواند دست همسر بیمارش را بگیرد و ببرد در جایی که استرس نباشد و فشار عصبی نباشد و اندکی آرامش خیال باشد و … مهناز دلش برای جمع چهارنفری شان تنگ شده و محسن آقا هم و بچه ها هم. مهناز زندگی شان را از ابتدای آشنایی مرور می کند روزهای لانه، روزهای خدمت، روزها و شب های مأموریت، جلسات پی در پی، نبودن ها و نبودن ها و نبودن ها اما از فردای آن بازداشت فریب کارانه معنی نبودن خودش را نشان داد. مهناز آرام کنار تخت همسر بیمارش نشسته و به چشمان او نگاه می کند که به نقطه ای خیره مانده است. در پشت در اتاق شماره فلان، سه مرد سپاهی نشسته اند و منتظرند تا شیفت را تحویل نفرات بعدی بدهند. مهناز در تمام این شش ماه، که مأمورین زندان آنی اتاق را ترک نکردند، حتی نتوانسته بوسه ای بر دست و پیشانی مردش بزند که هنوز دلش برای ایران مقتدر می تپد درست مثل آن روزهایی که نام ایران با اصلاحات و جامعه مدنی و قانون و صلح طلبی و گفتگوی تمدن ها و خیلی چیزهای خوب دیگر همراه بود.
پشت در مردانی نشسته اند که قرار نبود زندان بان باشند بلکه قرار بود ایران بان باشند و انقلاب بان و داخل اتاق بیماری بستری است که حالا حالاها ایران باید از اندیشه و نبوغش بهره می برد و همسرش که قرار نبود به این زودی به جای همه نقش های دوست داشتنی، نقش پرستار را ایفا کند. و بچه ها همه شنیده هایشان را از انقلاب و آرمان هایش به خاطر می آورند و آرام آرام سر تکان می دهند!
راستی قصه از کجا آغاز شد؟؟؟!!!
مراسم اختتامیه اجلاس سران غیرمتعهدها جمعه شب در تهران برگزار شد. احمدی نژاد در این مراسم به سخنرانی پرداخت و همچنین اسناد نهایی اجلاس به تصویب رسید.
در مراسم امشب، ونزوئلا به عنوان میزبان بعدی اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد معرفی شد و بدین ترتیب تا سه سال بعد، ایران ریاست جنبش عدم تعهد را برعهده خواهد داشت.
بر اساس گزارش ها در بیانیه پایانی اجلاس که در ۱۱ بند تنظیم شده، در مورد مسائلی همچون «مدیریت مشترک جهانی»، «اشغال اراضی فلسطینی»، «پرهیز از ملاحظات سیاسی در موارد حقوق بشر»، «امحای سلاحهای هستهای»، «حق کشورها در استفادهی صلحجویانه از انرژی هستهای»، «منع تهدید یا حمله به حمله تأسیسات هستهای» و «پرهیز از اجرای قوانین و تحریمهای یکجانبه علیه کشورها» موضع گیری شده است.
اما بر خلاف گفته های پیشین مسئولان، در بیانیه پایانی هیچ اشاره ای به سوریه نشده و این نشان می دهد که اعضای جنبش عدم تعهد در نهایت پس از این دو روز نتوانسته اند در این باره به توافقی برسند.
انتقاد بان کی مون از مسئولان سوری
سکوت بیانیه پایانی اجلاس غیرمتعهدها درباره سوریه در حالی است که چند ساعت قبل از انتشار آن، دبیرکل سازمان ملل در دیدار با هیات عالی رتبه سوری در حاشیه اجلاس تهران، از آنها خواسته بود سرکوب مخالفان با سلاح سنگین را متوقف کنند.
بان کی مون که در حاشیه اجلاس کشورهای غیرمتعهد با نخست وزیر و وزیر امور خارجه سوریه دیدار و گفت و گو می کرد، پس از این دیدار در یک نشست خبری تاکید کرد: آنچه مهم است قطع خشونت از سوی طرف های درگیر است و حکومت سوریه در این زمینه بیشترین مسئولیت را دارد.
دبیرکل سازمان ملل با تاکید بر اینکه، اگر کسانی برای طرفین درگیر، سلاح ارسال می کنند، باید آن را متوقف کنند؛ خاطرنشان کرد: مقام های ایران هم قول داده اند از این خواسته ها حمایت کنند.
دیروز صبح وقتی یادداشت قبلی را مینوشتم، تنها بر اساس محاسبهی پیشین و حدس میتوانستم پیشبینی کنم که رسانههای نظام مضامین حرفهای مرسی را دستکاری کنند و کوشش کنند این فضاحت دیپلماتیک را با فضاحت تازهای بپوشانند (حتی شارلاتانیسم تازهی جواد لاریجانی هم، هر چند دیر با دستپاچگی است، توضیح نمیدهد که اگر ایران واقعاْ سعهی صدر داشت، چرا ناگزیر به تحریف شد؟). مشکل این نیست که مواضع سیاسی جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی با مثلاً مواضع مرسی تفاوت دارد. طبیعی است که سیاستمداران مختلف اختلافنظر داشته باشند. مشکل بزرگتر این است که نظام، یک نقشهی بزرگ، یک تصویر کلان از احوال عالم دارد، که تطابقی هم با اوضاع واقعی جهان و داخل ایران ندارد، و همیشه میکوشد نشان بدهد که این تصویر بزرگ و آرمانی همان تصویری است که تمام آزادگان عالم در پی آن هستند. البته برای جا انداختن این تصویر آرمانی، آزادیخواهانه و عدالتجویانه به طور سیستماتیک مرتکب خیانت به آرمانهای خودش، لکهدار کردن آزادی و زیر پا گذاشتن عدالت میشود. حکایت نظام شده است حکایت مسجدی که خوابگاه مردم بدکار است. انگار هر کار بکند، «گر جان بدهد سنگ سیه، لعل نگردد»؛ همیشه قِل میخورد و میافتد توی چالهی دروغ و نامردمی.
معقولترین واکنشی که دستگاه دیپلماسی در صورت سلامت و کارآمد بودن میتوانست انجام بدهد، گزارش دقیق و درست حرفهای مرسی بود و سپس توضیح دادن بستر ایراد آن سخنان. در صورتی که چنین ارادهای وجود داشت و اساساً چیزی به اسم دیپلماسی، آن هم نه رأی انور همایونی، در سیاست نظام وجود داشت، هیچ وقت با دستپاچهگی به سوی تحریف آشکار و جعل و دروغبافی نمیرفتند تا حدی که ادعا کنند حتی هیأت سوری جلسه را برای رفتن به مبال ترک کرده بودند. مثلاً گزارش دیپلماسی ایرانی میتوانست نمونهای خوب باشد در توضیح رفتار مرسی. اما از قضا سرکنگبین صفرا فزود. نظام حاکم بر ایران در مواضع خطا و معیوباش وقاحت به خرج میدهد و در مواضعی که احتمالاً می تواند برایاش محملی بتراشد و توجیهی ارایه بدهد، با سرآسیمهگی و دستپاچهگی متعارفاش همهی سیاستهایاش مبتنی بر خطای محاسبه و به بار آوردن هزینههای سنگین برای خودش، برای ملت و برای کشور است.
اما کل این ماجرا کلید بحث ماست: از مرسی تا موسوی چقدر فاصله هست؟ کاری که محمد مرسی در اجلاس ناهمسوها کرد، هدایت کردن (یا در واقع مجبور کردن) نظام جمهوری اسلامی و سیاست رسانهایاش به سوی عادت معهود و همیشگیاش بود: دروغ بافتن. این عادت به دروغگویی و لاپوشانی که در دورهی قدرت گرفتن احمدینژاد به اوج رسید، بی شک یکی از دلایل برگشتن ورق اقبال دولتمردان حاکم بود. اما این تصور که احمدینژاد تنها کسی بود که مروج و مبلغ سیاست دروغگویی و پروندهسازی و بسط فضای بهتان و افترا بود، تصوری است خطا. دستکم امروز که احمدینژاد ستارهی اقبالاش در نظام افول کرده است، این نکته آشکارتر شده است: کسی که هدایت جریان رسانهای دروغبافی و جعل و تحریف را به عهده داشت احمدینژاد نبود؛ احمدینژاد تنها بر این موج سوار شده بود و از مزایای امنیت داشتن دروغگویی و قانونشکنی و ریاکاری و پروندهسازی بهرهمند میشود. اتفاق تازهای نیفتاده بود. احمدینژاد از فضای پیشاپیش موجود بهترین استفاده را کرد تا بیکفایتی و هوچیگریاش را تبدیل به نقطهی قوتاش کند.
دستگاه رسانهای نظام بلافاصله کوشید تا به شیوهی همیشگیاش مدیریت بحران کند و آسیبهای وارده از سخنان مرسی را ترمیم کند. اما بیانیههای اعتراضی بسیج دانشجویی خطاب به مرسی و سخنان تند و تحقیرآمیز وبسایت جهاننیوز یک معنا بیشتر نداشت: قرار بر این بود که گریبان مرسی گرفته شود ولی راز نظام – راز دروغگو بودن رسانههای نظام و تحریفگریاش – «به بانگ بربط و نی» آشکار شد و پیش چشم جهانیان پرده از کار خودشان برگرفتند. پس امید رسانههای نظام واقعاً به چیست؟ به اینکه شمار قابلتوجهی از مردم ایران که از رسانههای رسمی استفاده میکنند فقط همین حرفها را بشنوند و ببینند و تصور کنند نه تنها مرسی حرف بدی نزده بلکه همان حرفهای نظام را تکرار کرده است. لایهی زیریناش این است که نه تنها «مردم» را ابله فرض میکنند بلکه حتی مدافعان و حامیان مخلص و مؤمن خودشان را هم گول و سادهلوح میپندارند؛ در بهترین حالت، فرضشان این است که نزد آنها جعل و تحریف و دروغ بافتن و نمایش اقتدار و مشروعیت حتی وقتی میانتهی و پوچ باشد، باز هم اخلاقاً و شرعاً موجه است: «زهی طریقت و ملت، زهی شریعت و کیش»!
سیاست دروغپروری و پروندهسازی که این روزها و در این سه سال اخیر به خصلت اصلی و محوری نظام و رسانههایاش تبدیل شده است، سیاستی است که تنها در کوتاهمدت جواب میدهد. هیچ رازی تا ابد مخفی نمیماند. مدت مخفی ماندن رازهایی از این دست، که پیش چشم جهانیان اتفاق میافتد، در روزگار رسانه، مدتی است بسیار کوتاه و روز به روز هم، به رغم تمام کوششهای نظام برای مسدود کردن روزنههای خبررسانی مستقل و سالم و آزاد، کوتاهتر میشود. پس اصل سیاست، سیاست وقت خریدن است. در این فاصله میتوان مرتکب هر بیاخلاقی و نامردمی و تزویری شد. همه چیز تا جایی که بشود حتی دو روز قدرت را محکمتر نگه داشت مباح است، ولو مشروعیت به شدت آسیب دیده باشد و اتوریتهای هم در کار نباشد.
تمام اینها نشان میدهد که قابلیت درونی حرکتی که پس از ۲۲ خرداد ۸۸ آغاز شد، همچنان موجود است و همچنان میتواند با کنار زدن پردهها نشان بدهد که نظام سرسختانه و مستمراً بر کجروی و خطا کردن پافشاری میکند. سخنان حسامالدین آشنا را در نقد بیپروا از صدا و سیما نباید دستکم گرفت. این نشانههای پراکنده و کوچک و بزرگی که میبینیم به افق بالاتری اشاره میکند که از هماکنون رنگ دیگری به انتخابات آتی نظام زده است. محمد مرسی کاری را به سادگی انجام داد که اصلاحطلبان باید برای انجام آن متحمل هزینه میشدند (یا اساساً رغبت و انگیزهاش را نداشتند). مرسی مصونیت و امنیتی را داشت که اصلاحطلبان نداشته و ندارند و برای ساختن آن حاشیهی امن ناگزیر به انواع مصالحهها و سازشها هستند.
پرسش کلیدی اما این است: آیا مردم این دروغپردازیها را باور میکنند؟ آیا در برابر تمام مواضع رسمی و تبلیغاتی بیتفاوت شدهاند؟ نظام با استمرار این سیاست بازی خطرناکی را ادامه میدهد: ناخواسته کلید گشایش را در اختیار مردم میگذارد. تا زمانی که مردم بیتفاوت باقی بمانند یا کلیت تبلیغات نظام را باور کنند، تا مدت محدودی خطری قدرت را تهدید نمیکند، ولی چه تضمینی وجود دارد که وضع بر همین منوال باقی بماند؟ اگر به یاد بیاورید وضع پیش از ۲۲ خرداد هم چندان بهتر نبود. باز هم بساط، بساط دروغپروری و پروندهسازی بود (با این تفاوت که به این درجه از رسوایی و بیآبرویی نرسیده بود). فاصلهی اکنون تا تکرار ۲۲ خرداد و بازگشت ۲۵ خرداد ممکن است دوباره به سرعت طی شود؟ بیشک نظام تمام سرمایهاش را صرف این خواهد کرد که مانع تکرار این تجربه شود. ولی میشود؟
منبع: ملکوت
ساره جوانمردی، ورزشکار کشورمان در رشته ی تیراندازی با تپانچهی بادی زنان، موفق به کسب اولین مدال پارالمپیک برای ایران شد.
وی روز جمعه با کسب مدال برنز در این رشته، موفق شد عنوان نخستین مدالآور ورزشکاران ایرانی در این مسابقات را از آن خود کند. مدال طلا در این رشته به ورزشکاری از مقدونیه رسید و ورزشکاری از روسیه نیز به مدال نقره دست یافت. عالیه محمودی، دیگر تیرانداز ایرانی در این رشته نیز در مکان ششم ایستاد.
ساره جوانمردی پس از کسب مدال برنز تیراندازی بانوان در بازیهای پارالمپیک لندن به ایسنا گفت: خوشحالم که اولین مدال کاروان ایران را من گرفتم و خدا را از این بابت شکر می کنم. من و خانم محمودی در رشته تیراندازی تمرینات زیادی داشتیم و مربیان برای ما زحمات زیادی را کشیدند و فکر می کنم ما فراتر از انتظارات ظاهر شدیم.
وی گفت: امیدوارم ورزشکاران ایران در سایر رشته ها هم عملکرد خوبی داشته و برای ایران مدال بیاورند. ضمن اینکه امیدوارم کسب یک مدال در تیراندازی که اصلا روی آن حساب نمی شد باعث شود مسئولان به این رشته توجه بیشتری کنند همچنین به ورزش بانوان و اختصاصا رشته تیراندازی در پارالمپیک. باعث افتخار من بود که به این عنوان رسیدم.
او در مرحله مقدماتی با کسب ۳۷۶ امتیاز در مکان سوم قرار گرفت و به مرحله نهایی راه یافت. جوانمردی در مرحله نهایی ۹۳ امتیاز دیگر کسب کرد و در مکان سوم باقی ماند. عالیه محمودی، دیگر بانوی تیرانداز ایرانی که در این رشته رقابت می کرد با ۴۶۷ امتیاز در مکان ششم قرار گرفت.
دبیرکل سازمان ملل عصر امروز پیش از ترک ایران، در یک کنفرانس خبری به ارائه گزارشی از دیدارها و تشریح مواضع خود پرداخت. گزارش این نشست در خبرگزاری های رسمی به شکلی نسبتا هماهنگ منتشر شده و هنوز مشخص نیست چقدر با واقعیت منطبق باشد. تنها خبرگزاری فارس بخش هایی از سخنان دبیرکل سازمان ملل در این نشست رسانه ای را سانسور کرده است. آنچه در ادامه می خوانید، گزارش خبرگزاری مهر از این جلسه است:
دبیر کل سازمان ملل با تشکر از دولت و مردم ایران به خاطر دعوت وی برای شرکت در اجلاس تهران، گفت: این اجلاس نه تنها موجب ارتقاء جایگاه سیاسی ایران در جامعه بینالمللی شد بلکه به معنای نشان دادن پیشگامی و رهبری ایران برای ایفای یک نقش معتدل و سازنده در مسائل منطقهای و بینالمللی است.
بانکیمون دبیرکل سازمان ملل در نشست خبری پیش از ترک تهران با بیان اینکه در سفر به تهران برای شرکت در اجلاس عدم تعهد با رهبر جمهوری اسلامی ایران، رئیسجمهور، دبیر شورای عالی امنیت ملی و چند تن دیگر از مقامات ایران ودانشجویان یکی از دانشگاههای تهران دیدار و گفتگو کردم ، گفت: همچنین درباره پرونده هستهیی ایران نیز مذاکراتی داشتیم و خواستار اقداماتی از سوی ایران شدم که نشان دهد به دنبال فعالیتهای صلحآمیز در پرونده هستهیی خود هستند.
وی با تاکید بر اینکه در خصوص مساله حقوق بشر نیز نگرانیهای خود را به دولت ایران انتقال دادم، گفت: در این دیدارها خواستار توجه به این مساله در انتخابات ریاستجمهوری آینده این کشور شدم. همچنین از ایران خواستم که با نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران همکاری بیشتری کند. در این سفر همچنین با نمایندگان دولت سوریه دیدار و در آنجا اعلام کردم که ما با هرگونه خشونت در سوریه مخالفیم و هر دو طرف نباید از سلاحهای سنگین علیه یکدیگر استفاده کنند.
دبیرکل سازمان ملل متحد همچنین به دیدار خود با محمود عباس رئیس دولت تشکیلات خودگردان فلسطین اشاره کرد و گفت:همچنین دیداری با محمودعباس داشتم و در آنجا وضعیت اسفناک صلح را بررسی کردیم و توافقهایی برای بررسی آغاز دوباره مذاکرات داشتیم و در این زمینه از ایران نیز میخواهم که به روند صلح کمک کند.
بان کی مون همچنین تصریح کرد: در این دیدارها درباره پرونده هستهیی ایران نیز مذاکراتی داشتیم و خواستار اقداماتی از سوی ایران شدم که نشان دهد به دنبال فعالیتهای صلحآمیز در پرونده هستهیی خود هستند. همچنین درباره مساله حقوق بشر نیز نگرانیهای خود را به دولت ایران انتقال دادم و خواستار توجه به این مساله در انتخابات ریاستجمهوری آینده این کشور شدم. همچنین از ایران خواستم که با نماینده ویژه سازمان حقوق بشر در ایران همکاری بیشتری کند.
وی با تاکید بر اینکه در خلال مذاکرات، این مساله را نیز اعلام کردم که به هیچوجه نباید برای مشروعیت سایر اعضا تهدید یا تحریم صورت گیرد افزود: نباید روند تحریمها به گونهای باشد که منجر به افزایش تنش شود. معتقدم زمان آن رسیده است که هر دولتی مسئولیت اقدامات خود را به عهده بگیرد و در جهت صلح حرکت کند.
دبیرکل سازمان ملل متحد با اشاره به اینکه برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران فرصتی برای ایران است که نقش معتدل و صلحطلبانه خود در جهان را بیشتر ایفا کند، گفت: ایران باید نشان دهد کشوری است که خواهان منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی و گفتوگوی تمدنها است.
وی تاکید کرد: با توجه به اینکه ایران میزبان تعداد زیادی از آوارگان افغانی است، مذاکره و گفتوگوهای مهمی داشتیم.
دبیرکل سازمان ملل در بخش دیگری از این نشست خبری با تاکید بر اینکه از ایران انتظار داریم از طریق گفتوگو و دیپلماسی بتواند به برنامههای جهانی و منطقهای و صلح و امنیت جهانی کمک کند، گفت: در حالی ایران را ترک میکنم که با چالشها آشنا شدم و همچنین خرسندم که پیامها را انتقال دادم، چراکه این پیامها باید صرفا در یک مقطع حساس انتقال داده شود.
بان کی مون با تاکید بر اینکه از دولت و مردم جمهوری اسلامی تشکر میکنم که من را به این اجلاس تهران دعوت کردند، گفت: این اجلاس فرصت مهمی برای ایران بود که نه تنها موجب ارتقاء جایگاه سیاسی ایران در جامعه بینالمللی میشود بلکه به معنای نشان دادن پیشگامی و رهبری ایران است تا بتواند یک نقش معتدل و سازنده را در مسائل منطقهای و بینالمللی ایفا کند.فکر می کنم بازدید من از ایران و شرکت در اجلاس عدم تعهد مفید و سازنده بود.
دبیرکل سازمان ملل با اشاره به مواضع سازمان ملل در خصوص مسئله فلسطین گفت: موضع سازمان ملل درخصوص فلسطین واضح است. ما معتقدیم تصویر دو دولت زمینهای است برای تداوم صلح و ما از طرح دو ملت که مردم فلسطین و اسرائیل بتوانند در کنار هم با صلح و امنیت زندگی کنند حمایت میکنیم.
وی خاطرنشان کرد: بنده بارها بر این موضع تاکید کردم و امروز هم دوباره در دیدار با محمودعباس آن را به وی یادآوری کردم.
دبیرکل سازمان ملل در ادامه نشست خبری در فرودگاه مهرآباد در خصوص انتصاب اخضر الابراهیمی به عنوان نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه گفت: بسیار مهم است که تمام اعضای جوامع بینالمللی از ایشان حمایت و با ایشان همکاری کنند. من از مقامات و رهبری ایران هم درخواست کردم از ایشان حمایت کنند و به نظرم از مسئولان ایرانی چنین حمایت قوی را دریافت کردم.
وی با تاکید بر اینکه ما برنامه شش مادهای کوفی عنان و بیانیه مشترک گروههای امل را داریم که در ۳۱ ژوئن در ژنو تصویب شد، گفت: من پیش از اینکه به اینجا بیایم چندین جلسه مهم راهبردی با ایشان داشتم و تمامی پیشنهادات، بیانیهها و توصیهها به عنوان ابزار مهمی قابل استفاده هستند. هدف دیپلماتیک هم این است که شاهد ایجاد صلح و پایان دادن به خشونت در سوریه باشیم.
بانکیمون تصریح کرد: طرفین درسوریه باید از خشونتها دست بردارند و درگیریها را متوقف کنند و تمام بازیگرانی که میتوانند نقش تجهیز و تسلیح را داشته باشند، چه به طرف دولت و چه گروه اپوزیسیون و مخالف، باید از این کار دست بردارند چراکه هرگونه نظامیسازی موقعیت در سوریه فقط این واقعه غمانگیز را طولانی خواهد کرد و این موجب میشود مردم سوریه تحت فشار قرار گیرند.
دبیرکل سازمان ملل متحد در پایان گفت: این بسیار مهم است که مردم و دولت سوریه این احساس مسئولیت را حس کنند و تضمینی باشد که آنها متوجه شوند همه شهروندان دارای زندگی امن و سالمی هستند. در مذاکرات من با مقامات و مسئولان ایرانی هم معلوم بود که این مباحث دنبال میشود و تضمین شده است که حرکت به سوی صلح و امنیت در سوریه پیش رود.
بشار اسد در گفت و گوی تلویزیونی اخیر خود به فرار مقام های بلندپایه سیاسی و نظامی از کشور و پیوستن آنها به مخالفان، واکنشی عصبی نشان داده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، رییس جمهور سوریه در مصاحبه با شبکه تلویزیونی خصوصی “الدنیا” ترکیه را به دامن زدن به خونریزی در سوریه فرا خوانده و همچنین در رابطه با موارد زیاد فرار مقامات عالی رتبه و نظامیان ارشد از کشور خود ابراز بی تفاوتی کرده است.
بشاراسد در بخشی از این مصاحبه گفت: ترکیه دارای مسئولیت مستقیم بخاطر خونریزی در سوریه است. وی همچنین به موارد زیاد فرار مقامات عالی رتبه و نظامیان ارشد سوریه به خارج از کشور واکنش عجیبی نشان داد و گفت: فرار روند مثبتی است… این در مجموع روند پاکسازی ملت است.
وی افزود: جلوی فراریان را گرفتن غلط است. دادن امکان فرار به آنها کار درستی است. بیایید رفتن آنها را جشن بگیریم.
بان کی مون: سرکوب با سلاح سنگین را متوقف کنید
در همین حال گزارش حاکی است که دبیرکل سازمان ملل از هیات عالی رتبه سوری در اجلاس غیرمتعهدها در تهران خواسته است که سرکوب مخالفان با سلاح سنگین را متوقف کنند.
بان کی مون که در حاشیه اجلاس کشورهای غیرمتعهد با نخست وزیر و وزیر امور خارجه سوریه دیدار و گفت و گو می کرد، پس از این دیدار در یک نشست خبری تاکید کرد: آنچه مهم است قطع خشونت از سوی طرف های درگیر است و حکومت سوریه در این زمینه بیشترین مسئولیت را دارد.
دبیرکل سازمان ملل با تاکید بر اینکه، اگر کسانی برای طرفین درگیر، سلاح ارسال می کنند، باید آن را متوقف کنند؛ خاطرنشان کرد: مقام های ایران هم قول داده اند از این خواسته ها حمایت کنند.
کلمه: نامه بیش از ۱۰ هزار شهروند ایرانی خطاب به بان کی مون که در آن درخواست پیگیری وضعیت موسوی، رهنورد، کروبی مطرح شده بود، به دفتر مرکزی سازمان ملل در نیویورک ارسال شده است و تصویر و رسید آن نیز برای اطلاع مخاطبان کلمه و همراهان سبز منتشر می شود.
به گزارش کلمه، این نامه مردمی که تنها در عرض یک شبانه روز به امضای بیش از ۱۰ هزار نفر از شهروندان ایرانی رسیده بود، طبق وعده قبلی به سه دپارتمان در سازمان ملل ارسال شده است.
دفتر کمیساریای عالی ملل متحد برای حقوق بشر، واحد سوالات عمومی و همچنین دفتر دبیرکل سازمان ملل متحد؛ هر یک نسخه ای از متن این نامه و توضیح کلمه درباره آن را به همراه دیویدی حاوی امضاها دریافت کردهاند.
در این نامه، خطاب به بان کی مون آمده است: شما در حالی به کشور ما سفر میکنید که بیش از یک سال است میرحسین موسوی، نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری، به همراه همسرش و نیز آقای کروبی، دیگر همراه جنبش سبز، بدون برگزاری هیچ دادگاه و بدون رعایت هیچ قانونی در بازداشت خانگی بوده و با تحمل انواع مشقتها از چشم مردم و خانواده خود دورند. ما شهروندان معترض ایرانی از شما میخواهیم که در بازدید خود از تهران با این رهبران بیگناه به بند کشیده شده ملاقات کنید و ما را از سلامت و وضعیت ایشان مطمئن سازید و نیز در دیدار با حاکمان، آنان را به رعایت موازین و قواعد انسانی در برخورد با منتقدان و مخالفان فرا بخوانید و به نقض حقوق بشر در کشور ما اعتراض کنید.
همچنین توضیحی که به همراه این نامه برای سه دپارتمان مذکور ارسال شده، با شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند» که بر سردر ورودی ساختمان مرکزی سازمان ملل در نیویورک قرار گرفته، آغاز شده و در ادامه آن، با یادآوری اینکه این نامه را مردم کشوری امضا کرده اند که صاحب اولین منشور حقوق بشر است اما شهروندان آن بعد از هزاران سال هنوز برای پایه ای ترین حقوق انسانی مبارزه می کنند، از مسئولان سازمان ملل خواسته شده که درخواست ده هزار شهروند ایرانی برای دیدار عالی جناب بان کی مون با رهبران زندانی مخالف دولت در ایران پیگیری و نتیجه آن اعلام شود.
فایل پیدیاف نامههای ارسال شده به این سه بخش سازمان ملل از طریق این لینکهای زیر قابل مشاهده است:
The Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights
Public Inquiries Unit
Office of the United Nations Secretary General
همچنین به دریافت کنندگان این توضیحات اعلام شده که دیویدی ارسال شده حاوی اثر انگشت دیجیتالی مربوط به ایمیل امضاها است و علت رمزگذاری آن نیز محافظت از هویت امضاکنندگان این طومار از دسترس حکومت ایران اعلام و تاکید شده که در صورت لزوم، اسامی به صورت بدون رمزگذاری نیز برای پیگیری های بعدی به سازمان ملل اعلام خواهد شد.
تصاویر نامه های ارسالی به سازمان ملل و رسید پستی آن را در زیر همین خبر ببینید.
چند ساعت قبل هم کلمه گزارش داد که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در دیدارهای خود با مقام های حکومتی در ایران، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز شده و همزمان درخواست رسمی او برای دیدار با میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی در سفر جاری نیز به مسئولان کشور اعلام شده است.
مشروح این گزارش را به همراه مجموعه خبرهای قبلی کلمه در این باره، در اینجا بخوانید
کلمه: با آنکه رسانه های حکومتی در ایران تلاش بسیاری کردند تا اینگونه القا کنند که مهمترین سخنرانی روز اول اجلاس سران کشورهای جنبش عدم تعهد در تهران، سخنان رهبری بوده و همه جهان به این سخنرانی توجه کرده اند، واکنشهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد سخنان محمد مرسی و همچنین بان کی مون بازتاب های گسترده تری داشته و به تعبیر یک تحلیلگر سیاسی حکومتی، سخنان رئیس جمهور مصر تمام برنامه های ایران برای اجلاس را به هم ریخته است.
مرسی رژیم بشار اسد را ظالم خواند و گفت که اکنون یک انقلابی علیه این رژیم ظالم و مستبد در جریان است. بان کی مون هم از اظهارات مقام های رسمی ایران درباره محو اسرائیل و انکار هولوکاست انتقاد کرد و از ایران خواست قعطنامه های شورای امنیت را اجرا و با آژانس بین المللی انرژی اتمی با شفافیت کامل همکاری کند. (گزارش مراسم افتتاحیه اجلاس و سخنان مرسی و بان کی مون)
رسانه های ایران کاسه داغ تر از آش شدند/ سوریه تکذیب کرد!
به گزارش کلمه، در همین حال ادعای دیروز رسانه های حکومتی درباره خبر ترک جلسه از سوی هیات سوریه در اعتراض به سخنان مرسی نیز امروز از سوی مسئولان سوری تکذیب شد. دیروز رسانه های حکومتی ایران در واکنش به خبر مذکور، بار دیگر کاسه داغ تر از آش شده و به نقل از العالم ادعا کرده بودند که ولید معلم برای مصاحبه از جلسه خارج شده و نه به عنوان اعتراض.
اما این ادعا، امروز از سوی خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) تکذیب شد. این رسانه دولتی سوریه به نقل از ولید معلم، وزیر امور خارجه سوریه، نوشت: هیئت این کشور در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران در اعتراض به سخنان محمد مرسی رئیس جمهور مصر، سالن اجلاس را ترک کرد و پس از پایان سخنرانی مرسی، هیئت رسمی سوریه دوباره به سالن اجلاس بازگشت.
این در حالی است که حمیدرضا ترقی هم دیروز در گفت و گو با مسیح علی نژاد، در پاسخ به این پرسش که نخست وزیر و هیات سوریه ای به دلیل شنیدن مواضع آقای مرسی علیه رژیم سوریه، نشست را ترک کرده اند، گفته بود: چنین چیزی دروغ است، ممکن است نخست وزیر سوریه به خاطر رفتن به دستشویی جلسه را ترک کرده باشد نه به خاطر اعتراض به سخنان آقای مرسی!
این عضو حزب موتلفه همچنین گفته بود: آقای مرسی به هیچ وجه علیه بشار اسد حرفی نزده بلکه از رژیم سوریه دفاع کرده است. من خودم صحبت های آقای مرسی را شنیده ام، رییس جمهور حتی یک کلمه هم علیه رژیم سوریه حرف نزد بلکه اینها همه دروغ پردازی های رسانه های وابسته به آمریکایی هاست. آقای مرسی از بشار اسد دفاع کرده و دخالت های خارجی را هم محکوم کرد.
مرسی برنامه های اجلاس را به هم ریخت
اما در مقابل، شجونی دیگر عضو موتلفه ادعا کرده بود که اصلا متوجه سخنان آقای مرسی علیه بشار اسد و رژیم سوریه نشده است. وی در مواجهه با این سوال که دلیل متوجه نشدن مواضع مرسی علیه بشار اسد این است که صدا و سیما این بخش از سخنان رییس جمهور مصر را تغییر داده است، تعجب کرده و سپس گفته بود: عجب، پس بهتر است فعلا کبریت را روشن نکنیم و اجازه دهیم بزرگان در این مورد حرف بزنند.
صریح ترین سخنان رسمی در واکنش به اظهارات مرسی را امروز حسین شیخ الاسلام مشاور علی لاریجانی در گفت و گو با مهر بیان کرد که مرسی را به ایراد سخنان ناپخته متهم کرد و در عین حال اذعان کرد که سخنان او نظم و برنامه ی از قبل تعیین شده ی اجلاس را به هم ریخت.
شیخ الاسلام رئیس جمهور مصر را به عمل برخلاف اصول جنبش عدم تعهد متهم کرد و گفت: متاسفانه آقای مرسی پختگی لازم در اداره نشست سران نم را نداشت و برنامه و نظم اجلاس را به هم ریخت.
وی از سخنان مرسی در افتتاحیه نشست نم انتقاد کرد، این اظهارات را نشان دهنده رهبری یک جنبش نداشت و گفت: رهبر یک جنبش باید نظرات همه اعضا را منعکس کند و به بیان نظرات شخصی خود نپردازد. رئیس جمهور مصر به عنوان رئیس جنبش عدم تعهد اشتباه بزرگی مرتکب شد و از اصول اصلی جنبش عدم تعهد خارج شد و تنها موضع کشور مصر را بیان کرد در حالی که به عنوان رئیس جمهور تنها باید مواضع نم را اعلام می کرد.
محمدجواد لاریجانی هم پنجشنبه شب در برنامه تلویزیونی دیروز، امروز، فردا حضور یافت و در توجیه سخنان غیرمنتظره مرسی و بان کی مون در اجلاس غیرمتعهدها، گفت: بیان نظرات مخالف از سوی محمد مرسی و بان کی مون در اجلاس تهران بزرگی و سعه صدر جمهوری اسلامی ایران را نشان می دهد گفت: اجلاس امروز تهران نشان دهنده عظمت و مقام بالای جمهوری اسلامی ایران بود. ما اعتقاد نداریم که باید نظرات دیگران را حذف کرد. در اجلاس امروز تهران اظهارات مخالفی از سوی محمد مرسی رئیس جمهور مصر و بان کی مون دبیرکل سازمان ملل مطرح شد اما ما مخالف اظهار نظر نیستیم و اعتقاد داریم کسی نباید نظر خود را به دیگران تحمیل کند.
وی همچنین تلاش کرد موضع متفاوت رئیس جمهور مصر و دبیرکل سازمان ملل با ایران درباره سوریه را اینگونه رفع و رجوع کند: ممکن است در موضوع سوریه برخی سران مخالف موضع ایران باشند، اما مخالفت آنها با مداخله خارجی بسیار قابل توجه است و همین امر امروز از سوی آقای بان کی مون هم مطرح شد.
سایت الف متعلق به احمد توکلی هم با انتشار نامه ۸ بسیج دانشجویی به مرسی و انتخاب آن به عنوان تیتر یک، به سخنان مرسی در اجلاس تهران واکنش منفی نشان داد. در بخشی از این نامه آمده است: همسویی سیاستهای دولت حضرت عالی و برخی از برادران ما در دیگر کشورها در مسئله سوریه با آنچه که از تریبونهای دولتهای مستکبر شنیده میشود باعث بهت زده شدن ما شد و نگرانیهای ملت ما مبنی بر ایجاد درگیری در بین نیروهای جبهه واحد اسلامی رنگ واقعیت گرفت. در شریط کنونی که جبهه معارضین سوریه توسط گروههای تکفیری نظیر القاعده قبضه شده است انتظار میرود تا دولت برآمده از انقلاب حضرت عالی نسبت به مواضع خود در مورد اقدامات تروریستی این گروهها در این کشور تجدید نظر کند.
اما سریع ترین واکنش را پیش از همه اینها، جهان نیوز متعلق به زاکانی از خود نشان داد که نوشت: سخنان محمد مرسی در افتتاحیه اجلاس نم درباره فلسطین، شورایامنیت، حقوق ملت ها در استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای و … مواضعی اصولی و منطقی بود اما اظهارات وی درباره سوریه ناپخته به نظر می رسد گویا هنوز تحلیلی واقع بینانه از پشت پرده بحران سوریه در اختیار رئیس جمهور مصر قرار نگرفته است. البته نقش برخی چهره های غربزده در هیئت حاکمه مصر در این راستا چشمگیر است.
در ادامه این یادداشت انتقادی آمده است: بر این اساس مواضع ناپخته مرسی درباره سوریه همزمان با ائتلاف نظامی سیاسی ترکیه، امریکا، قطر، عربستان و دول غربی علیه نظام سوریه به دلیل پشتیبانی مردم این کشور از بشار اسد، تامل برانگیز به نظر می رسد. نکته جالب در سخنان مرسی این بود که وی در طول سخنرانی خود بیش از ۶ بار از سوریه نام برد اما تنها دو بار از اسراییل نام برد.
سخنان مرسی دهن کجی به چه کسانی بود؟
اما برخی رسانه های حکومتی هم تلاش کردند خودشان را به آن راه بزنند و اظهارات مرسی علیه بشار اسد را به روی خود هم نیاورند و همچنان مانند روزهای قبل از اجلاس، به تجلیل ها و تحلیل های خود از سفر چند ساعته مرسی به تهران ادامه دهند.
پایگاه اطلاع رسانی دولت چنین رفتاری را در پیش گرفت و امروز تیتر زد: دهن کجی مرسی به امریکا و عربستان با سفر به ایران، و نوشت: سفر مرسی از جنبه نمادین اهمیت خاصی داشت و نوعی دهن کجی به آمریکا و عربستان سعودی به شمار می رود.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه هم دیروز در یادداشتی بدون اشاره به اظهارات مرسی علیه بشار اسد، مهمترین پیام سخنرانی وی در اجلاس غیرمتعهدها را آشکار شدن پیوستن وی به خط مقاومت توصیف کرد و نوشت: بقیه مواضع مرسی در سخنرانی اجلاس عدم تعهد، چه در حمایت تلویحی از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران ، چه انتقاد از تحریم های غرب علیه کشورهای مستقل و چه در انتقاد از نظام سوریه، هر چند خالی از اهمیت نیستند، اما نقش تعیین کنندگی برای جایگاه قاهره جدید در معادلات جهانی را ندارند.
دیگر گزارش های کلمه درباره اجلاس غیرمتعهدها:
درخواست دبیرکل سازمان ملل برای دیدار با موسوی و خاتمی
بان کی مون به مقام های جمهوری اسلامی: رهبران مخالفان و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
امضای نامه از سوی شهروندان ایرانی به بانکیمون برای پیگیری وضعیت همراهان زندانی جنبش سبز
حملات بیسابقه سایبری به کلمه، در واکنش به طرح امضای نامه به بانکیمون
بازتاب گسترده نامه به بان کی مون در فضای مجازی
تعداد امضاهای نامه به بانکیمون از مرز ۱۰۰۰۰ گذشت
تحویل نامه شهروندان ایرانی به سازمان ملل + عکس
اولین روز حضور دبیرکل سازمان ملل در تهران/ گفتوگوی انتقادی با مسئولان عالیرتبه حکومتی
آغاز اجلاس سران غیرمتعهدها/ سانسور سخنان رئیس جمهور مصر در پخش زنده
۶۰۰ میلیون دلار هزینه برای اجلاس کشورهای غیرمتعهد؛ آیا فایدهای هم دارد؟
دستور پنهانی دولت برای سانسور رسانهها در زمان اجلاس غیرمتعهدها + سند
افزایش پارازیتهای ماهوارهای در آستانه اجلاس غیرمتعهدها، با وجود هشدارها درباره سرطانزا بودن آن
کاهش سرعت اینترنت در برخی نقاط کشور/ اینترنت فراپرسرعت و بدون فیلتر برای میهمانان غیرمتعهد
وضعیت شبه حکومت نظامی در تهران و حضور هزاران نیرو با سلاح گرم در خیابانها، به بهانه اجلاس غیرمتعهدها
حرفهای مردم درباره اجلاس غیرمتعهدها
حسین زمان: قرار است شهر مردگان را برای سران کشورهای جهان به نمایش بگذارید؟
قیمت هر کیلوگرم گوشت گوساله در بازار تهران به ۲۳ هزار تومان رسید.
این خبر را خبرگزاری فارس اعلام کرده و خبر داده که قیمت هر کیلوگرم گوشت گوساله نسبت به هفته قبل چهار هزار تومان افزایش داشته است.
اما علی خندان روی جوان، رئیس اتحادیه گوشت گوساله تهران، در این باره هیچ توضیحی ارائه نداده که صرفا گفته است که از این موضوع بیاطلاع است و در سفر به سر میبرد.
ماه قبل هم قیمت مرغ به طور ناگهانی افزایش یافت که باعث التهاباتی در جامعه شد و دو هفته طول کشید تا قیمت نه به سطح قبلی، بلکه به حدود ۳۰ درصد بیشتر از آن برگردد.
دبیر کمیته رسمی پیگیری قضیه امام موسی صدر و دو همراهش تاکید کرد که لبنان قضیه امام موسی صدر را پیگیری میکند و حکومت لیبی بر این نکته اجماع دارد که این قضیه برای آنان در اولویت است.
به گزارش ایسنا براساس گزارش پایگاه النشرة، حسن الشامی با اشاره به اینکه سخنانی که درباره جسد یا لباسهایی مربوط به امام صدر یافت شده است، همه بی اساس بوده است و طرف لبنانی به صورت علمی این مطلب را اثبات کرده، افزود: ما اطلاعاتی به دست آورده ایم که معتقدیم بسیار ارزشمند است و با اطلاعات طرف لیبیایی همخوانی دارد و همچنین سرنخ هایی به دست آمده که فعلاً آنها را به علت سری بودن تحقیقات نمی توانیم منتشر کنیم.
وی در گفتوگویی تلویزیونی اضافه کرد: ما همچنان بر مواضع خود تأکید می کنیم. احتمال بسیار وجود دارد که امام و دو همراهش در مکانی نامعلوم زندانی باشند، زیرا لیبی کشوری پهناور است و احتمالاً این سه یار در مکانی که دور از دسترس حکومت لیبی است به سر میبرند. ما ایمان داریم به اینکه امام صدر زنده است، زیرا عمر به دست خداست و ثابت شده است که امام لیبی را ترک نکرده و هیچ دلیلی که وفات امام را ثابت کند، وجود ندارد.
الشامی اشاره کرد: مقامات لیبی هیچ اتکایی به برخی روایتها نمیکنند که میگویند امام صدر فورا و در آغاز ربوده شدن، کشته شده است، زیرا سخنان افرادی که چنین می گویند با یکدیگر متناقض است و ما حتی از یک شخص سخنان متضادی را شنیده ایم.
الشامی تأکید کرد که امام موسی صدر برای جشنهای آغاز سپتامبر به لیبی نرفته بود، بلکه به پیشنهاد رئیس جمهور وقت الجزایر به لیبی رفت تا دو موضوع را با قذافی مطرح کند: یکی چگونگی اجرای قطعنامه ۴۲۵ سازمان ملل و دیگری، گفت وگو برای پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و اینکه از قذافی بخواهد در این جنگ دست از پشتیبانی برخی گروهها بردارد.
وی گفت که امام موسی صدر در این سفر برای دیدار با قذافی بسیار عجله داشت و می خواست بعد از آن فوراً به فرانسه سفر کند.
علی صالحی وزیر امور خارجه اعلام کرد: صبح جمعه خانوادههای هفت مدیر هلال احمر ایران که در لیبی ربوده و به گروگان گرفته شده اند با آنها به صورت تلفنی صحبت کردند.
به گزارش مهر، عصر چهارشنبه خانواده هفت عضو هلال احمر ربوده شده در لیبی با رئیس کمیته صلیب سرخ جهانی و وزیر امورخارجه لیبی دیدار کرده بودند که در این دیدار عاشور بن خیال وزیر امور خارجه لیبی خبر داده بود که افراد ربوده شده سالم هستند.
در این دیدار خانواده های ایرانی های ربوده شده از صلیب سرخ و دولت لیبی خواسته بودند حداقل با همسران خود گفتگوی تلفنی داشته باشند.
در همین حال صبح امروز صالحی وزیر امورخارجه اعلام کرد: ۷ ایرانی ربوده شده با خانواده های خود گفتگوی تلفنی داشتند.
صالحی در دیدار همتای لیبیایی، آزادی کارکنان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران را پیگیری کرد.
ایسنا هم گزارش داده که علی اکبر صالحی در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره آخرین وضعیت کارکنان به گروگان گرفته شده جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در لیبی گفت: امیدواریم انشاء الله به زودی شاهد بازگشت آنها به کشور و آغوش خانواده هایشان باشیم .
حمیدرضا مسیبیان از فعالان مدنی بازداشت شده در کمپ سرند مناطق زلزله زده ایران همچنان در بازداشتگاه اطلاعات تبریز است.
به گزارش جرس، این فعال مدنی و پژوهشگر تاریخ، که ده روز قبل به همراه دهها فعال مدنی دیگر در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی بازداشت شد، در تماس کوتاهی با یکی از نزدیکان خود گفته است که همچنان در بازداشتگاه اطلاعات تبریز است.
مقام های امنیتی و سیاسی در ایران اتهام فعالان مدنی را “توزیع مواد غذایی فاسد” و “همکاری با رسانه های خارجی” عنوان کرده اند.
این در حالی است که این گروه داوطلب علاوه بر توزیع مواد مورد نیاز زلزله زدگان، نسبت به احداث امکانات بهداشتی موقت در این مناطق نیز اقدام های قابل توجهی را انجام داده اند.
حمید رضا مسیبیان، دانش آموخته مهندسی عمران و پژوهشگر تاریخ است که پیش از این هم در سال ۱۳۸۹ بازداشت شده بود.
از این فعال مدنی و پژوهشگر تا به حال کتاب هایی با موضوع نهضت ملی ایران و ملی شدن صنعت نفت ایران منتشر شده است. مسیبیان به تازگی پژوهش خود در باره مناطق جدا شده از ایران را نیز روانه بازار کتاب کرده است.
علی مصلحی فعال اصلاح طلب صبح روز پنجشنبه آزاد شد.
به گزارش جرس، علی مصلحی با سپردن وثیقه ۳۰۰ میلیونی بطور موقت از زندان کاشان آزاد شده است.
علی مصلحی از جمله فعالینی بود که همواره علی رغم فشارهای نهادهای امنیتی تحلیل هایشان در جرس منتشر می شد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان طی نامه ای به آیت الله محسن اراکی، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، ضمن تبریک انتصاب وی به سمت دبیر کلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی، از تبعیضات وارده در مورد اهل سنت کشور انتقاد کرد.
به گزارش سنی آنلاین، مولوی عبدالحمید با یادآوری این نکته که بدون حل مشکلات اهل سنت ایران و جلب رضایت عمیق و باطنی آنها، دستیابی به وحدت میسر نیست نوشته است: حال این پرسش مطرح است که آیا ما پس از گذشت سه دهه به اهداف مورد نظر در تحقق وحدت در جامعه خود و در جهان دست یافته ایم؟ به اعتقاد ما زمان آن فرا رسیده است که نتیجه کار به صورت منصفانه ارزیابی و دستاوردهای آن مشخص شود چنانچه اهداف نظام در زمینه وحدت اسلامی در داخل و خارج محقق شده است، فبها و اگر به این اهداف نرسیده ایم دلایل ناکافی خود را آسیب شناسی کرده و با اصلاح نقاط ضعف و تجدید نظر در برنامه های خود، طرحی نوین را که متضمن تحقق وحدت واقعی و عملی بین امت اسلامی باشد، پیاده و اجراء کنیم. زیرا به نظر می رسد توفیقات ما در این زمینه متناسب با هزینه هایی که صرف این کار شده است و در مقایسه با هزینه هایی که دشمنان اسلام در جهت ایجاد تفرقه صرف نموده اند، نیست.
متن این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر جناب آیت الله اراکی – دامت توفیقاتهم –
دبیر کل محترم مجمع تقریب مذاهب اسلامی
السلام علیکم
احتراما با آرزوی قبولی طاعات و عبادات، انتصاب حضرتعالی را به سمت دبیر کلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی تبریک عرض نموده و برای جنابعالی در این مسئولیت جدید آرزوی توفیق روز افزون از بارگاه ایزد منان مسئلت دارم.
لازم می دانم ضمن ابراز ارادت، در آغاز مسئولیت خطیر جدید، مواردی را به استحضار آن برادر بزرگوار برسانم.
۱- ضرورت اجتناب ناپذیر اخوت و انسجام بین مسلمین بویژه در شرایط حساس کنونی بر کسی پوشیده نیست و غیر قابل انکار است زیرا عزت و کرامت مسلمین بجز در سایه وحدت امت اسلامی متصور نیست.
۲- پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با ابتکار رهبران انقلاب اسلامی، هفته ای به نام «هفته وحدت» نامگذاری گردید و برنامه های تقریب مذاهب اسلامی، با هدف ایجاد انسجام و همبستگی اسلامی بین مسلمانان جهان بطور عام و مسلمانان ایران بطور خاص، تشکیل گردید و همه ساله همایشها و مراسم متعددی با محور وحدت اسلامی، با صرف هزینه های گزاف برگزار شده است.
حال این پرسش مطرح است که آیا ما پس از گذشت سه دهه به اهداف مورد نظر در تحقق وحدت در جامعه خود و در جهان دست یافته ایم؟ به اعتقاد ما زمان آن فرا رسیده است که نتیجه کار به صورت منصفانه ارزیابی و دستاوردهای آن مشخص شود چنانچه اهداف نظام در زمینه وحدت اسلامی در داخل و خارج محقق شده است، فبها و اگر به این اهداف نرسیده ایم دلایل ناکافی خود را آسیب شناسی کرده و با اصلاح نقاط ضعف و تجدید نظر در برنامه های خود، طرحی نوین را که متضمن تحقق وحدت واقعی و عملی بین امت اسلامی باشد، پیاده و اجراء کنیم. زیرا به نظر می رسد توفیقات ما در این زمینه متناسب با هزینه هایی که صرف این کار شده است و در مقایسه با هزینه هایی که دشمنان اسلام در جهت ایجاد تفرقه صرف نموده اند، نیست.
۳- در داخل کشور بیشترین قشری که ایجاد وحدت و اخوت اسلامی با آنان شأنیت دارد، جامعه اهل سنت ایران است، برسی اجمالی در روند نگرش به این جامعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حکایت از تبعیض و نابرابری بسیار دارد.
عدم استخدام و بکارگیری اهل سنت در نیروهای مسلح، وزارت خارجه و تمام حوزه های آن، محرومیت از مشاغل و مسئولیت های مدیریتی در سطوح مختلف: وزراء، معاونت های ریاست جمهوری، استانداران و ….از بارزترین نمونه های اعمال تبعیض هستند.
این مسئله نه تنها با اصول مربوط به مساوات و عدالت در قانون اساسی در تضاد است، بلکه نقض آشکار وحدت اسلامی بوده و همه تلاش ها برای دستیابی به وحدت را ناکام کرده است؛ علاوه بر آن برادران اهل سنت در مسایل عبادی خود در شهرهایی که اقلیت هستند بویژه برای ادای فریضه نماز جماعت و نمازهای جمعه وعیدین با مشکلات بسیاری مواجه هستند و جمعیت نزدیک به یک میلیون نفری اهل سنت در تهران هنوز پس از گذشت ۳۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان از داشتن مسجد بی بهره هستند.
۴- حوزه های علمیه اهل سنت همواره در چار چوب قانون اساسی فعالیت کرده و از سوی دستگاههای نظارتی ذیربط نیز در همین چارچوب تحت نظارت بوده اند و هرگز برای اعمال نظارت قانونی مناقشه ای بین حوزه های علمیه و دستگاههای ذیربط وجود نداشته است و این امر به عنوان موضوعی قانونی، مطاع و بلامناقشه پذیرفته شده است. اما در طی سالهای اخیر مدارس دینی اهل سنت با پدیده ای با عنوان «ساماندهی» مواجه شده اند، نگاهی به برنامه های این طرح نشان می دهد که موضوع «ساماندهی» از حیطه نظارت عبور کرده و شکل دخالت به خود گرفته است و این مسئله نگرانی عمومی جامعه اهل سنت را بر انگیخته است .
۵- احضار و بازدشت علماء در سالهای اخیر و مشکلات فوق الذکر موجب شده است که اهل سنت به شدت احساس انزوا کرده و افق روشنی برای خود و فرزندان شان تصور نکنند که نتیجه این امر خدشه دار شدن وحدت و اخوت اسلامی می باشد.
حضرت آیت الله
به اعتقاد ما، یکی از مؤثر ترین پلهای اتباطی نظام اسلامی با جهان اسلام که اکثریت آنان اهل سنت هستند، بهره گیری از قابلیت های موجود در اهل سنت کشور می باشد. اهل سنت در طول سالیان پس از انقلاب در همه صحنه ها حضور فعال داشته و دارند اما از توان و قابلیتهای آنان هرگز استفاده نشده است.
بدون تردید طرح شعار در حوزه وحدت و تقریب بدون اینکه الزامات عملی شدن آن فراهم شده باشد هیچ کمکی به ایجاد و حفظ وحدت نمی کند.
به نظر این حقیر تا زمانی که مشکلات اهل سنت ایران حل نشوند و رضایت عمیق و باطنی آنها جلب نشود، دستیابی به وحدت اسلامی که مطلوب رهبران نظام اسلامی است میسر نیست.
از آنجائیکه جنابعالی یکی از اندیشمندان و دلسوزان هستید و از سوی رهبر معظم به این سمت مهم منصوب شده اید، نیک می دانید که تا زمانیکه حداقل دستگاههای دولتی و حکومتی در راستای تقریب حرکت نکنند و با جنابعالی همراه نباشند تلاش های شما به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، زیرا وحدت در جامعه باید فراگیر و مشمول تمام بخش ها باشد و تحقق آن بصورت جزیره ای ممکن نیست.
از اطاله کلام عذر خواهی می کنم و امید وارم آنچه را که خیر خواهانه عرض کردم، مورد ملاحظه قرار گیرد.
یک بار یگر در پرتوی عنایات خاصه قادر متعال برای حضرتعالی در راستای تقریب و وحدت امت اسلام آرزوی توفیق و موفقیت دارم.
با احترام
مولوی عبدالحمید
امام جمعه اهل سنت زاهدان
با گذشت دو هفته از بازداشت مریم صالحی، فعال حقوق بشر، پیگیری های خانواده وی در این مدت بی نتیجه بوده و هیچ اطلاعی از نهاد بازداشت کننده و محل نگهداری وی در دست نیست.
به گزارش سایت ملی – مذهبی، ماموران امنیتی ساعت چهار و نیم بامداد به منزل پدری مریم در شهر اراک وارد می شوند و با برخوردی تند و بدون ارائه حکم به تفتیش منزل پرداخته و بعد از زدن دستبند به مریم صالحی او را به محل نامعلومی منتقل می کنند. این در حالی است که در پیگیری های خانواده و دوستان مریم هیچ نهاد و ارگانی مسئولیت بازداشت او را بر عهده نگرفته است.
مریم صالحی دانشجوی بیست و پنج ساله یکی از اعضای گروه حامیان حقوق بشر در ایران است که در زیر مجموعه مدافعان حقوق بشر قرار می گیرد.
بر اساس تعریف کمیساریای عالی حقوق بشر، همه کسانی که به طور فردی یا گروهی در حمایت و بهبود حقوق بشر گام بر می دارند، مدافع حقوق بشر محسوب می شوند.
این مجموعه نگرانی های گوناگون حقوق بشری، مثل اعدام های بدون محاکمه، شکنجه، بازداشت ها و توقیف های خودسرانه، ختنه دختران و زنان، تبعیض، حقوق طبقات خاص مثل حقوق زنان، کودکان، پناهندگان و آوارگان و حقوق اقلیت های ملی و قومی و فرهنگی، زبانی و جنسیتی، مسایل استخدامی، اخراج اجباری، دسترسی به مراقبت های بهداشتی، زباله های سمی و تأثیر آن بر محیط زیست را مورد توجه قرار می دهند. فعالان حقوق بشر معتقدند که با اطلاع رسانی و علنی کردن عملکرد ناقضان حقوق بشر میتوان هرچه بیشتر واکنش و حمایت افکار عمومی و سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر را در راستای حمایت از قربانیان کسب کرده و هزینه نقض حقوق بشر را برای ناقضان بیش از پیش کرد.
مریم صالحی یکی از این فعالان مدافع حقوق بشر است که از پانزده روز پیش خبری از او نیست. در این رابطه با مادر وی گفت و گویی انجام داده ایم.
صدیقه ماهوری مادر مریم صالحی طی گفتگویی اظهار داشت: از آن روزی که مریم را از خانه با دستبند بردند ( ساعت ۴ و نیم صبح چهارشنبه ۲۵مرداد ماه) تا همین امروز هر روز من و دیگر اعضای خانواده و فامیل و دوستان و آشنایان بی وقفه به هر کجا که میتوانستیم سر زدیم. از زندانهای تهران و کرج و اراک گرفته، تا دادگاه ها و کلانتریها، و دیگر جاهایی که حتی قدرت فکر کردن به آنها را ندارم مثل سر زدن به بیمارستانها و پزشک قانونی !! فقط الان از خدا میخواهم که زودتر او را ببینم که سالم و سلامت باشد. بعد از آن حتی در زندان هم که باشد می رویم ملاقاتی و حتما آزاد می شود چون میدانم که دخترم بی گناه است ، مریم فقط و فقط دوست دارد که به دیگر انسانها کمک کند و عاشق این کار است و من اصلآ نمی فهمم که چرا باید برای حکومت یا دستگاه امنیتی مزاحمتی ایجاد کند؟”
وی در خصوص سکوت دو هفته ای خانواده گفت “چند روز اول پس از اینکه دخترم را دستگیر کردند، فکر می کردیم که بهتر است کسی اطلاع نداشته باشد از فعالیتها و دستگیری مریم و… حالا پس از اینکه شدیدا نگران سلامتی مریم هستیم و با گذشت بیش از دو هفته کماکان هیچ خبری از محل نگهداری و سلامت او نگرفته ایم، فکر می کنیم که بهتر باشد که در این مورد هر چه بیشتر اطلاع رسانی و کمپین کنیم، شاید از این طریق بتوانیم با مساعدت نهادها و سازمانهای حقوق بشری، بر ماموران امنیتی یا دستگاه قضایی برای مطمئن شدن از سلامت مریم و همچنین اجرای عدالت فشار وارد کنیم. و در این رابطه از همه کسانی که به نحوی قادر به کمک میباشند از جمله مقامات دولتی و انتظامی تقاضای مساعدت کنیم.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر