امروز: تقی رحمانی، فعال ملی - مذهبی که بیش از ۱۴ سال از عمر خود را پس از انقلاب در زندان های مختلف پشت سر گذاشته و اخیرا به خارج از کشور مهاجرت کرده است در نشست جانبی اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو طی سخنانی به شرایط حساس ایران اشاره کرد.
به گزارش ندای سبز آزادی، این فعال سیاسی، ریشه حساسیت و سختی شرایط کنونی ایران را به رسمیت نشناختن حقوق مردم توسط حکومت ایران دانست.
متن سخنان تقی رحمانی به شرح زیر است:
سرزمین ما ایران در شرایط حساس و سختی قرار دارد. دلیل آن تلاش و تقلای مردمی است که در طلب حقوق انسانی خود هستند وحکومتی که حاضر به رسمیت شناختن این حقوق نیست.
جامعه مدنی در حال شکل گیری در ایران به شدت زیر فشار است؛ شورو شوق زنان، اصناف و اقوام ایرانی برای کسب حقوق شهروندی باعث شده که که حکومت تلاش کند با روشهایی که مخالف موازین حقوق بشر و حتی حقوق مدنی ایران است مانع تحقق مطالبات شهروندی ایرانیان شود.
سرکوب جنبش سبز نمونه بارز آن است که رهبران آن در حصر و فعالان آن در زندان و محدودیت هستند و تبعید بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی را در پی داشته است.
اگر چه حکومت ایران از سال ۱۳۵۸ برمحدودیت آزادی ها اصرار کرده و فضا را بر احزاب سیاسی و شخصیت های مخالف و منتقد بسیار سخت و گاه مرگبار کرده است، اما در سالهای اخیربا توجه به رشد جامعه مدنی و نگاه جامعه محور(در برابر دیدگاه دولت محور که به اشغال دولت فکر می کند، جامعه محوری به دنبال آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی است) ،حکومت برای سرکوب نهاد های مدنی به روشهای گوناگون متوسل میشود.
بعضی از این روش ها عبارتند از؛
۱-دستگیری فعالان مدنی به شکل گسترده و مداوم و سریالی و مستمر .
۲-بازجوئی های خسته کننده در سلول انفرادی که متهم به وکیل دسترسی ندارد برای گرفتن اعتراف علیه متهم و دوستانش.
۳- تشکیل پرونده های قضائی برای دادگا ه های غیر مستقل که متهم را مطابق نظر نهاد های امنیتی محکوم می کنند.
۴- اجرای تدریجی حکم این افراد به شکلی که همیشه چند نفر در زندان باشند (که آخرین آن اجرای حکم شیوا نظر آهاری و ژیلا بنی یقعوب بود).
۵- گرفتن وثیقه های سنگین از متهمان به نحوی که این شیوه به معنی گروگان گرفتن متهم و وثیقه گذار است .
این روش باعث می شود که در بیرون از زندان هم کنترل و محدودیت اعمال شود و هم افراد زیادی در زندان نباشند .اگر چه بر خلاف میل خود نمیتوانند فعالیت کنند . درحال حاضر بیش از ۶ - ۷ هزار متهم با وثیقه در بیرون زندان در حول وهراس اجرای حکم هستند.
باید توجه کرد که این فشار ها برای توقف نهاد های مدنی تاثیرگذار مانند کانون صنفی معلمان ایران،خانه سینما، انجمن صنفی روز نامه نگاران،و نهاد های فعال زنان و اصناف و اقوام ایرانی است.
در ابن مورد تجربه من و همسرم هم می تواند موردتوجه قرار بگیرد.
من بیش از ۱۴سال زندان بوده ام و همسر من - نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر- به شش سال زندان محکوم شده است.او از بیماری سختی رنج می برد که در زندان به آن مبتلا شده است. وی فعال حقوق بشر است که در کنار خانم عبادی در کانون مدافعان حقوق بشر به همراه وکلایی شجاع ازحقوق متهمان دفاع می کرد.
فعالیت من و دوستان من که به جریان ملی-مذهبی معروف هستیم نیز مسالمت آمیز بوده است ، اما فشار های وارده به ما بسیار زیاد بوده است. در سال ۱۳۹۰ هدی صابر وهاله سحابی کشته شدند اما پرونده آنان در عمل بدون رسیدگی مختومه اعلام شد.
بسیاری از فعالان ملی - مذهبی در کنار دیگر فعالان در زندان هستند از جمله کیوان صمیمی ؛ علیرضا رجائی؛ سعید مدنی؛ مسعود پدرام، محمد رضائی،عماد بهاور ، فرید طاهری قزوینی و...
برخی ازچهره های فعال که در زمان حکومت پهلوی هم مبارزه می کردند تحت قشار قرار دارند از جمله دکتر ابراهیم یزدی ، محمد بسته نگار ،دکتر حبیب الله پیمان، عباس امیر انتظام ،محمد علی عموئی، کاک امینی ، دکتر محمد ملکی و بسیاری دیگرکه ذکرنام آنان مجالی مفصل می طلبد.
حکومت ایران بایستی مطابق قوانین حقوق بشر و حتی قوانین داخل خود فعالیت احزاب و نهاد های مدنی را به رسمیت بشناسد.
نهاد های مدنی تضمین کننده حقوق بشر و یاری دهنده دموکراسی هستند. عاجل ترین خواسته اجازه فعالیت به نهاد های مدنی و احزاب هستند.
خواسته ما این است که جامعه جهانی صدای اعتراض جامعه مدنی ایران باشد چون هر جای جهان ظلمی صورت بگیرد همه جهان مسئول اخلاقی آن ظلم هستند اگر اعتراض یا همدردی نکنند.
حقوق بشر باید بدون تبعض برای همه و در همه جا رعایت شود.
امروز: تعدادی از راهیافتگان مجلس پس از افزایش بی سابقه قیمت ارز خواستار ارائه ارز به بازار توسط دولت شده بودند اما وزیر اقتصاد اعلام کرد که ذخایر ارزی را صرف نیازهای جاری نمیكنیم.
به گزارش ایسنا، سید شمسالدین حسینی با بیان اینکه ذخایر بانك مركزی در حد بسیار خوبی است گفت: سیاستمان این نیست كه ذخایر ارزی كشور را كه حاصل انباشت سالها ارز در كشور است صرف نیازهای جاری كنیم.
وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به اینكه این ذخایر ارزی پشتوانه كشور هستند، اعلام كرد: میتوانیم از این ذخایر برداشت كنیم اما به دنبال آن نیستیم كه نیاز وارداتی جاری را از این طریق تامین كنیم.
سخنگوی اقتصادی دولت گفت: با افزایش این عرضه و اقبالی كه بخش خصوصی برای عرضه ارز در شبكه تجاری كه قیمت بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود، نشان داده قطعا حجم عرضه افزایش مییابد و علی القاعده این امر تعدیل نرخ ارز را به دنبال خواهد داشت.
وزیر امور اقتصادی و دارایی تاكید كرد: وقتی گهگاه از اختلال در بازار ارز صحبت میكنیم به معنای آن نیست كه همه فعالان اقتصادی ما به دنبال بورسبازی و سفته بازی باشند اما هستند افرادی كه اینگونه القا میكنند.
امروز: حمید رضا جلاییپور می گوید: در شرایط كنونی نه گفتمان اقتدارگرایی (ازهرنوعش) و نه گفتمان انقلابی قادر به حل مشكلات كشور نیست. باید در جامعه گشایش سیاسی ایجاد شود. مسوولان كشور همان حقوقی را كه برای دیگران قائلاند، برای ایرانیان هم قائل شوند.
به گزارش روزنامه اعتماد، وی در گفت و گویی خاطرنشان کرد: گفتمان اصلاحات راه نجات از مشكلات فعلی كشور است. ولی گفتمان مثل لباس نیست كه هر وقت خواستیم، آن را عوض كنیم. گفتمانها نیز مانند نهادهای اجتماعی به تدریج در جامعه شكل میگیرند، تداوم پیدا میكنند و متناظر با تغییرات جامعه، تغییر میكنند. به نظر میرسد در شرایط كنونی نه گفتمان اقتدارگرایی (از هر نوعش) و نه گفتمان انقلابی قادر به حل مشكلات كشور نیست. باید در جامعه گشایش سیاسی ایجاد شود. مسوولان كشور همان حقوقی را كه برای دیگران قائلاند، برای ایرانیان هم قائل شوند. در چنین وضعی حاملان گفتمانهای رقیب در یك فضای قانونی و مسالمتآمیز برنامههای خود را میتوانند با مردم در میان بگذارند تا با مشاركت واقعی مردم بتوان به سراغ حل معضلات و تهدیدات جامعه رفت. الان جامعه با فرسایش سیاسی دولت از درون و نوعی تهدیدات خارجی از بیرون روبهرو است.
متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
در ابتدا بگویید واژه گفتمان چه معنایی دارد و مراد از به كار بردن این مفهوم چیست؟
در علوم اجتماعی هم معنای گفتمان و هم روشهای تحلیل گفتمان مورد مناقشه و خودش تحتتاثیر گفتمانهای نظری این رشتههاست. در توضیح معنای رایجتر گفتمان میتوان گفت زبان در جامعه در چارچوب قالبهای گوناگون ساختیابی میشود و مردم در زندگی و هنگام مشاركت در قلمروهای مختلف حیات اجتماعی از قالبها و خوشههای زبانی مختلفی استفاده میكنند كه این قالبهای زبانی و ارتباطی، «گفتمان» خوانده میشود. «گفتمان پزشكی» و «گفتمان سیاسی» از نمونههای معروف انواع گفتمان است. «تحلیل گفتمان» هم تحلیل این قالبها و خوشههای زبانی است و یكی از انواع مشهور آن، «تحلیل انتقادی گفتمان» است. با این توضیح كوتاه، باید ببینیم در فضای سیاسی كنونی ایران چند قالب زبانی و گفتمانی حول و حوش امور سیاسی رایج است و این قالبهای گفتمانی از چه موقعیتی برخوردارند. چرا برخی بانفوذتر و برخی كمنفوذترند و برخی تداوم دارند و برخی عمر كوتاهتری دارند و به حاشیه میروند؟ به یك معنا ما با كاربرد مفهوم گفتمان میخواهیم از فضای سیاسی جامعه آگاهی انتقادی پیدا كنیم.
گفتمانهای سیاسی در جامعه ایران دارای چه وضعیتی هستند و به طور كلی نقش این گفتمانها را در جامعه چطور ارزیابی میكنید؟
اگر به فضای گفتاری، رفتاری و ارتباطی جامعه سیاسی ایران توجه كنیم، حداقل از دو گفتمان اصلی سیاسی كه هر كدام زیرشاخههایی دارند، میتوانیم سراغ بگیریم؛ اولی گفتمان سیاسی اقتدارگراست كه از امكانات عمومی و رسمی برخوردار است كه دارای سه شاخه است؛ شاخه اصلی آن، نظر و توانایی مقامات كشور را بر فراز قانون اساسی و خارج از چارچوب آن قرار میدهد. شاخه نحیفتر آن برای اینكه به گفتمان خود جاذبهیی بدهد، در یك حركت پاندولی از واژههای آخرالزمانگرایانه و كوروش-باستان- ملیگرایانه بهره میگیرد و الان زیر فشار حاملان گفتمان اول هستند و از آنها به منحرف یاد میشود. گفتمان اقتدارگرایی شاخه دیگری هم دارد كه حكومتی نیست و از اقتدارگرایی ناسیونالیستی و باستانگرایی دفاع میكند (مثل گفتمان سلطنتطلبها در فضای مجازی).
دسته دوم گفتمانهای اصلی سیاسی ایران كه از امكانات جامعه و اقشار متوسط آن تغذیه میكند «گفتمان مردمسالاری» است. این گفتمان هم دو شاخه دارد، شاخه اصلی آن، مردمسالاری سازگار با دین است كه حاملان آن اصلاحطلبان مسلمان هستند و شاخه دیگرش مردمسالاری سكولار است كه از حضور حتی دموكراتیك دین در عرصه عمومی هم نگران است. به هر ترتیب این گفتمانها به حاملانشان هویت میدهند، آنها را منسجم میكنند و راه را در عرصه سیاسی برایشان روشن میكنند. از طرف دیگر توجه به چالشهای محتوایی این گفتمانها با یكدیگر نشانگر تعارضات سیاسی در جامعه سیاسی است.
مسالهیی كه اینجا وجود دارد، این است كه چرا سرعت تغییر و تبدیل گفتمانها در جامعه ایران روندی غیرطبیعی دارد؟ به بیان دیگر چه عواملی موجب میشود جامعه ایران از یك گفتمان یكدفعه به گفتمان دیگری كه دارای وجوه اختلافی و حتی تضادهای زیادی با گفتمان قبلی است، پرش كند؟
گفتمانها با قدرت، آگاهی، هویت و خصوصا منافع گروههای گوناگون اجتماعی و شرایط زندگی آنها ارتباط دارد. به همین دلیل مثلا وقتی بعضی از حلقههایی كه در قدرت رسمی هستند، میبینند در جامعه ایران گفتمان اقتدارگرایی جذابیت ندارد، سعی میكنند با لعاب كوروشگرایی به گفتمانشان جاذبه بدهند ولی همین كار آنها هم اقتدارگرایی رسمی را به واكنش وامیدارد و همین میشود كه این روزها شاهدش هستید. با این همه یكی از راههای درك معنای سیاست در ایران، درك همین چالشها و رقابتهای گفتمانی است.
بسیار خب. پس بفرمایید اصلا شرایط به وجود آمدن یك گفتمان در جامعه چیست و گفتمانها باید دارای چه ویژگیهایی باشند تا بتوانند به گفتمان غالب تبدیل شوند؟
بروز و غلبه یك گفتمان به عوامل گوناگونی بستگی دارد. مثلا اینكه منطق درونی دانش حاملانش چقدر استحكام دارد، چه نسبتی با منافع و مصالح حاملان آن گفتمان دارد، دولت موافق یا مخالف آن است یا نسبت به آن بیطرف است، چه نسخهیی برای اصلیترین مشكلات جامعه میپیچد، چه نسبتی با آموزههای دینی دارد، چگونه با معضلات جامعه جدید كنار میآید و حفظ تمامیت ارضی و ثبات سیاسی را چگونه میخواهد تامین كند... همه این عوامل باعث نفوذ كمتر یا بیشتر یك گفتمان در جامعه سیاسی میشود. ارزیابی من این است كه رایجترین و موثرترین گفتمان در جامعه سیاسی كنونی ایران كه ریشه در اقشار اصلی جامعه دارد، «دموكراسی سازگار با دین» است و حداقل در بیش از 40 درصد جامعه نفوذ دارد. اما گفتمان «اقتدارگرایی» در خوشبینانهترین وضع در 20 درصد از جامعه نفوذ دارد. توجه داشته باشید كه تا همین دو دهه پیش به گفتارهای منسجم سیاسی، «گفتمان» نمیگفتند و بعضا از واژه ایدئولوژی استفاده میكردند. ایدئولوژیها در اكثر موارد همان گفتمانهای سیاسی هستند كه امروز به كار میروند.
یعنی به باور شما این دو واژه مترادف و دارای مفاهیمی مشترك هستند؟
نه اینكه دقیقا مترادف باشند اما در اكثر موارد قابل جایگزینی با یكدیگرند. در جامعهشناسی متعارف (یعنی جامعهشناسی 30 سال پیش) به گفتارهای سیاسی معنابخش و هدایتكننده نیروهای سیاسی «ایدئولوژی» میگفتند و امروز یعنی در دوره جامعهشناسی متاخر، «گفتمان سیاسی» میگویند. گفتمانها نیز هر كدام دارای نقاط قوت و ضعف هستند. مثلا همین گفتمان اقتدارگرای كوروش- باستانگرا قدرت اقناعكنندگی اقشار موثر را ندارد زیرا این اقشار میگویند چه شد كه ناگهان حاملان گفتمان مهدویتگرایانه سطحینگرانه یكدفعه یاد كوروش افتادند و برای همین این گفتمان را چندان جدی نگرفتند یا گفتمان اقتدارگرایی شاخه اول، دارای قدرت فیزیكی است ولی در جامعه نفوذ ندارد اما در عین حال از قدرت و زور برخوردار است.
البته شاید برخی بخواهند در ابتدا این مسائل را در سطح عمومی جامعه مطرح كنند تا بعد برای آن، پایگاه اجتماعی بیافرینند؟
بعضی سیاستمداران عوامفریب، سطحی و تبلیغاتچی فكر میكنند ذهنیت مردم مثل موم در دست آنهاست و آنها به راحتی میتوانند گفتمان و گفتارهای دلخواه خود را در ذهن و ضمیر مردم جا بیندازند، اما در فضای عمومی رسانهیی امروزی و با وجود دسترسی مردم به رسانههای بدیل، هر گفتار و گفتمانی نمیتواند میان مردم ریشه بدواند. شانتاژ تبلیغاتی تنها یكی از عواملی است كه به ریشه دواندن یك گفتمان كمك میكند و در غیاب عوامل دیگر چندان كارساز نیست. بنابراین گفتمان بانفوذ پدیدهیی نیست كه بتوان آن را ارادهگرایانه شكل داد و به راحتی جا بیفتد. مثلا شما ببینید چرا جا افتادن گفتمان اقتدارگرایی با وجود این همه امكانات تبلیغاتی با مشكل روبهرو است؟ چون 30 سال پیش در این جامعه یك انقلاب بزرگ مردمی شكل گرفت كه یكی از ابعاد گفتمانی آن، مخالفت با اقتدارگرایی شاه بود. به همین خاطر جا انداختن گفتمان اقتدارگرایی، آنهم از نوع سطحی مذهبی یا كوروشگرایانهاش، كار راحتی نیست.
شما ویژگیهای موثر برای تبدیل شدن یك گفتمان به گفتمان غالب را برشمردید از جمله منطقی بودن گفتمانها و مبتنی بودنشان بر استدلالهای قوی. اما با این وجود به نظر میرسد سطح آگاهی جامعه كه در واقع مخاطبان اصلی استدلال و منطق گفتمانها هستند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین ممكن است گفتمانی وجود داشته باشد كه فاقد منطق و استدلال قوی باشد اما در عین حال مورد اقبال یك جامعه عقبافتاده قرار بگیرد و به گفتمان غالب آن جامعه تبدیل شود. نظر شما چیست؟
شما اگر به تجربه گفتمانی همه جوامع سیاسی در دو سده اخیر توجه كنید، میبینید بعضی گفتمانهای سیاسی حضور پررنگتر و موثرتری داشتهاند مثل گفتمانهای «مردمسالاری»، «ناسیونالیستی» (خصوصا هنگامیكه جوامع جهان سوم در معرض امواج اولیه نوسازی قرار داشتند) و «دین سیاسی» (هنگامی كه مردم كشورهای در حال توسعه نگران فرسایش ابعاد معنوی و دینی و سنتی زندگی خود میشدند). پشت هر یك از این گفتمانها دهها سال كار فكری قرار دارد و جدا از منطق فكری این گفتمانها، شرایط اجتماعی هر جامعه در ركود یا رونق این گفتمانها تاثیر تعیینكننده داشته است. مثلا شرایط فعلی جامعه ما كه یك انقلاب بزرگ مردمی، تجربه اصلاحات اقتصادی دولت سازندگی، اصلاحات سیاسی و فرهنگی دولت خاتمی، تجربه رخدادهای پس از انتخابات 88، تجربه سیاستمداران ناكارآمد و تبلیغاتی هفت سال قبل را پشت سر گذاشته، واقعا برای پذیرش گفتمان اقتدارگرایی آماده نیست.
اما شما هنوز پاسخ سوال قبلی من را ندادهاید. پرسشی كه مطرح است این است، كه برخی گفتمانها با وجود اینكه فاقد استحكام منطقی و استدلالی هستند اما میتوانند در جوامعی عقبافتاده مورد اقبال گسترده واقع شوند. بنابراین تبدیل یك گفتمان به گفتمان غالب الزاما در گرو استحكام منطقی آن نیست.
به یك معنا حرف شما درست است. ما در هر جامعهیی تعدادی افراد سرگشته، ناامید، محروم، مظلوم، بدبین و دارای سوءظن داریم كه سیاستمداران شعاری و عوامفریب برای پیشبرد منافع خود میتوانند این قشر را حاملان ایدههای خود كنند و برای مدت نهچندان طولانی گفتمان بدون استحكام و ریشهدار خود را در میان این اقشار رواج بدهند. اما چنین نیروها و چنین گفتارهای بیریشهیی در بلندمدت كامیاب نمیشوند و به گفتمانهای تاثیرگذار سیاسی تبدیل نخواهند شد و در نهایت اوضاع همین میشود كه در حال حاضر مشاهده میكنید. با وجود یكپارچگی سیاسی و با بیش از 700 میلیارد دلار درآمد ارزی به جای اینكه گفتمانهای حاكم كنونی كشور را اندكی جلو ببرد، ایران را با انواع تهدیدات داخلی و خارجی روبهرو كرده است. در مقابل میبینیم كه در همین هفت سال گفتمان مردمسالاری و حقوقمدنیخواهی و اصلاحطلبی با وجود انواع فشارها و محدودیتها از نفوذ بیشتری در افكار عمومی برخوردار شده است.
میزان تحمل گفتمانها در برابر یكدیگر چه تاثیری میتواند در پویایی یك جامعه داشته باشد؟ از سوی دیگر آستانه تحمل گفتمانهای مختلف وابسته به چه عواملی است؟
ما یك مشكل اساسی در جامعهمان داریم. در اغلب جوامعی كه به درستی ساماندهی شدهاند و بدون پول نفت در مسیر پیشرفت حركت میكنند (مثل تركیه)، دولت نسبت به گفتمانهای مطرح در جامعه سیاسی نقش داور بیطرف را دارد. در جامعه سیاسی آنها فضای رقابتی گفتمانی امن است و در انتخابات نیروهای سیاسی گوناگون با گفتمانهای سیاسی مختلف به طور برابر مشاركت میكنند و جامعه از برآیند چالشهای گفتمانی برای پیشرفت كشور سود میبرد اما در ایران قدرت سیاسی خودش یك طرف دعواهای گفتمانی است.
گفتمان اصلاحات زمانی ایجاد شد كه اصلاحطلبان در قدرت بودند. ریشهها و زمینههای به وجود آمدن این گفتمان چه بود؟ و وقتی گفتمانی از قدرت كنار میرود، چطور میتواند به حیات خودش ادامه دهد؟
در آن موقع ما در شرایط فعلی سیاسی نبودیم و به همین دلیل اصلاحات، سیاسی و دولتمحور بود. الان ما با اوضاع سیاسی روبهرو هستیم و گفتمان اصلاحی جامعهمحور شده است و از امكانات و سرمایههای اجتماعی تغذیه میكند.
تفاوت گفتمان غالب و گفتمان حاكم (گفتمانی كه در فضای سیاسی رسمی تبلیغ میشود) چیست و هر كدام دارای چه ابزارها و امكاناتی برای رشد هستند؟
در شرایط فعلی، حاكمیت به حاملان گفتمان اصلاحی نه اجازه ورود به عرصه حكومت و نه مشاركت در عرصه سیاست را میدهد. خود حاكمیت هم با اختلاط گفتمانی روبهرو است. هنرشان فقط حذف حاملان اصلاحطلب از عرصه سیاسی رسمی بود.
در حال حاضر جایگاه گفتمان اصلاحات را در جامعه چطور ارزیابی میكنید؟
همانطور كه اشاره شد، در شرایط فعلی جامعه از اصلاحاحات دولتمحور به اصلاحات جامعه محور تبدیل شده است و نفوذ گفتمان اصلاحی و مردمسالاریخواهی و حقوقمدنیخواهی بیشتر از دوره اصلاحات زمان خاتمی شده است.
آیا استفاده احمدینژاد از بخشی از گفتمان اصلاحات در سالهای گذشته باعث لوث شدن این گفتمان نشده است؟ در این صورت آیا لازم است كه اصلاحطلبان برای ایجاد یك گفتمان جدید دست به كار شوند یا همان گفتمان اصلاحات همچنان میتواند كارایی خود را داشته باشد؟
این نشاندهنده این است كه گفتمان اصلاحات راه نجات از مشكلات فعلی كشور است. ولی گفتمان مثل لباس نیست كه هر وقت خواستیم، آن را عوض كنیم. گفتمانها نیز مانند نهادهای اجتماعی به تدریج در جامعه شكل میگیرند، تداوم پیدا میكنند و متناظر با تغییرات جامعه، تغییر میكنند. به نظر میرسد در شرایط كنونی نه گفتمان اقتدارگرایی (از هر نوعش) و نه گفتمان انقلابی قادر به حل مشكلات كشور نیست. باید در جامعه گشایش سیاسی ایجاد شود. مسوولان كشور همان حقوقی را كه برای دیگران قائلاند، برای ایرانیان هم قائل شوند.
در چنین وضعی حاملان گفتمانهای رقیب در یك فضای قانونی و مسالمتآمیز برنامههای خود را میتوانند با مردم در میان بگذارند تا با مشاركت واقعی مردم بتوان به سراغ حل معضلات و تهدیدات جامعه رفت. الان جامعه با فرسایش سیاسی دولت از درون و نوعی تهدیدات خارجی از بیرون روبهرو است.
امروز: در ادامه بحران اقتصادی و تداوم کاهش ارزش پول ملی در برابر نرخ ارزهای جهان، یکی از رسانه های داخلی می نویسد: "کنترل و حفظ ارزش پول ملی کشور" یکی از وظایف اصلی بانک مرکزی است. "حفظ ارزش پول ملی" و "بالا نگه داشتن ارزش پول ملی" هر دو از مقولههای مهم اقتصادی است که تاثیر زیادی بر توسعه اقتصادی کشور دارد.
سایت «شفاف نیوز»، طی این گزارش می نویسد: طبیعی است، وقتی که ارزش پول ملّی یک کشور در مقابل ارزهای خارجی بالا نگه داشته شود کالاهای تولید داخل برای مصرفکنندگان خارجی گرانتر خواهند شد.
هنوز از یادها نرفته است كه در اواخر سال 90 ارزش پول ملی كشور با دلار 1500 تومانی سقوط بی سابقه ای را تجربه كرد.
حالا اما در روزهای اخیر، ارزش پول ملی، با گذشتن قیمت دلار از مرز 2000 تومان در سراشیبی سقوطی دیگر قرار دارد و میرود تا ركورد تاریخی بر جای بگذارد.
در نتیجه بروز این روند، قیمت کالاهای سرمایهای و با دوام از جمله ارز و طلا و نیز سهام بالا میرود و بازار بیش از پیش حبابی خواهد بود.
اما علاوه بر سرمایه گذاری و تاثیر گذاری كاهش ارزش پول ملی در بازارهای مختلف و تولید، این ماجرا از دیدگاه خدماتی هم قابل بررسی است.
به عنوان مثال، كاهش ارزش ریال و افزایش ارزش افغانی، واحد پول ملی افغانستان، می رود تا كارگران افغانی را وادار به بازگشت به افغانستان و یا مهاجرت به دیگر كشورها كند.كارگرانی كه بعضا بخشی از كارهای ساختمانی و عملیاتی را انجام می دهند كه نیروی ایرانی برای آنها بسیار كم یافت می شود.
در حال حاضر هر افغانی 43 تومان است كه افزایش قابل توجهی نسبت به گذشته داشته و باعث می شود كارگران افغانی پول بیشتری را برای ارائه خدمات درخواست كنند.
اگر تا دیروز کارگر افغان حاضر می شد با 300 هزار تومان در ماه کار دو کارگر ایرانی را هم تقبل کند، امروز دیگر برایش به صرفه نیست حتی با 600 هزار تومان در ایران كار كند، چرا كه حقوقی که به تومان می گیرد ، در افغانستان ارزش کمتری عایدش می کند.
امروز هر كاگر افغان می تواند با تنها کمتر از 50 افغانی یک دلار بخرد در حالی که در ایران امروز برای هر دلار باید به طور متوسط 1900 تا 2000 تومان بپردازد.
به این ترتیب اگر ماجرا ی كاهش ارزش پول ملی به همین منوال پیش برود ، بعید نیست تا چند صباحی دیگر كارگران ایرانی برای كار روانه افغانستان شوند چرا كه درامدی بیشتر عایدشان خواهد شد!
همچنین ، بعید نیست در آینده ای نه چندان دور، وزارت تعاون، کار وتامین اجتماعی ، نهادهایی را برای دفاع از حقوق کارگران ایرانی ساکن افغانستان راه اندازی کند!
در هر حال،با توجه به شرایط موجود به نظر می رسد، دلار خیال کوتاهآمدن ندارد و ارزش پول ایران نیز گویی حرفی برای گفتن پیدا نمیکند.
در روزهای اخیر رشد بیش از 40 درصدی ارزش دلار در مقابل ریال ، تمامی نگاهها را به سمت خود کشانده است اما در این میان نباید این مساله را نادیده گرفت که ارزش ریال این روزها تنها در جمع ارزهای پرطرفدار، ارزش خود را از دست نمیدهد بلكه ارزش واحد پولی کشور در جمع کشورهای همسایه مانند افغانستان نیز جایگاه خوبی را برای خود نمیبیند.
امروز: اعتراض برخی از اعضای شوراهای شهر حاضر در مراسم اختتامیه اولین همایش «فرصتهای سرمایه گذاری در طرحهای شهرداریهای کشور»، سخنرانی معاون اول محمود احمدی نژاد در این مراسم را نیمه تمام گذاشت.
به گزارش نسیم، محمدرضا رحیمی در اختتامیه اولین همایش فرصتهای سرمایه گذاری در طرحهای شهرداریهای کشور، پس از طرح این مطلب که برخی از اعضای شوراهای شهر ،شهرداران را به کارهای خلاف وادارمی کنند و اگر شهرداران انجام ندهند او را برکنار می کنند و باید استانداران به یاری شهرداران بشتابند و اجازه ندهند اینگونه خواسته ها به شهرداران تحمیل شود، با اعتراض شدید شماری از اعضای شوراهای شهر حاضر در جلسه مواجه شد.
این اعضاء با اعتراض شدید به این سخنان بلافاصله از جا برخاسته و رحیمی را مخاطب قرار داده و گفتتند شما باید دوروی سکه را ببینید و یکطرفه به قاضی می نشینید و حرفهایتان بی عدالتی است.
برخی نیز خطاب به وزیر کشور با صدای بلند گفتند آقای نجار خوب سمیناری برای ما درست کردی دستتت درد نکند.
رحیمی که جا خورده بود گفت اگر برداشت بدی از سخنانم کردید عذرخواهی می کنم روی سخن من با شوراهایی بود که عملکرد مناسبی نداشتند.
امروز: وکیل دکتر مصطفی معین از اعتراض به حکم اولیه دادگاه علیه موکلش خبر داد و گفت که هم اکنون منتظر دریافت نظر دادگاه تجدید نظر است.
به گزارش ایلنا، محمود علیزاده طباطبایی درباره آخرین وضعیت پرونده مصطفی معین اظهار کرد: این پرونده هم اکنون در شعبه ۵۴ تجدید نظر بوده و هنوز حکم تجدید نظر به ما اعلام نشده است.
گفتنی است، مصطفی معین وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت اصلاحات به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی دادگاه انقلاب به جزای نقدی بدل از یک سال حبس محکوم شده است.
علیزاده طباطبایی وکیل پیش از این به ایلنا گفته بود: معین به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام در ارتباط با مطلبی که سال ۸۸ روی وبلاگ خود قرار داده است، به یک سال حبس از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محکوم شد که این حکم توسط دادگاه به ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی تبدیل شد که مورد اعتراض معین قرار گرفت.
به گزارش کلمه، متنی که دکتر معین در چهاردهم آذرماه ۱۳۸۸ در در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده و موجب محکومیت وی به تبلیغ علیه نظام شده، بدین شرح است:
"عید سعید غدیر مبارک و روز دانشجو گرامی باد!"
سلام ! لطفا" تاخیر در روزآمد کردن وبلاگ را فقط به پای سفرهای پی در پی و اشتغالات سنگین علمی ، تخصصی و اجتماعی ام بنویسید! برنامه های من در مهر و آبان مانند اردیبهشت و خرداد که فصل کنگره ها ، سمینارها و همایش های علمی است از نظر تراکم و تنوع در نقطه اوج خود قرار دارد ، به هرحال از دوری همه شما دلتنگ و ناخرسند بودم!
اخیرا" مثل میلیون ها تن از دیگر هموطنان دل نگران از بی مهری و جفای زورمندان حاکم و امیدوار به یاری و عنایت خداوند به زیارت مشهد و مرقد امام رئوف (حضرت رضا) (ع ) توفیق یافتم . امام و رهبری که زندگی مبارکش بر پایه رضایت پروردگار ، رافت با مردم و تجلی صفات خدای رحمان و رحیم بود.
فیض حضور در مشهد و قلب مقدس خراسان بزرگ در ایام نیایش و تسلیم عرفه و قربان و تداوم جنبش سبز جوانان پاک نهاد ایرانی ، فکرم را به اندیشه های دور و دراز تاریخی ، دینی و فلسفی می برد:
مگر نه اینست که : " زندگی انسان " امانت و حقی خدادادی است که رعایت حرمت و حفظ آن بر فرد و نظام اجتماعی ضروری است؟ اولین تعرض به حق حیات یک انسان وخشونت ثبت شده در تاریخ ، کشته شدن هابیل به دست برادرش به علت خودخواهی، حسد و نفرت بوده است ( مائده _٠ ۳ تا ۳۵ ). در فرهنگ قرآنی قتل یک انسان برابر با قتل همه بشریت و نجات زندگی او نجات همه انسان هاست ، چرا که همه آدمیان در برخورداری از حق حیات و کرامت نفس برابرند(اسری - ۷٠). مطابق آیات سوره صافات (٠۱ ۱ - ۱۱۱ ) در باره حضرت ابراهیم (س) و فرزندش اسماعیل (س) ، حرمت وشرافت نفس انسان مانع از قربانی ساختن او در برابرامرمقدس می شود، پس در واقع عید قربان ، جشن عشق و اخلاص در برابر خداوند و بزرگداشت حرمت حیات آدمی است. پس چگونه است که در دیار و زمانه ما ذیگر حرمت و ارزشی برای جان و مال و آبروی انسان های شریف و آزاده باقی نمانده است؟
مگر نه اینست که : " ایران ما در همیشه تاریخ مهد عشق و عاطفه و مهرورزی بوده است! از ۲٠ قرن قبل از میلاد مسیح (س) در این مرز و بوم ، " روز زمین " به عنوان نماد عشق و رحمانیت خداوند که با فروتنی و گذشت همگان را در دامان پر مهر خود پرورش می دهد جشن گرفته می شد و۵ اسفند ماه ، "روز عشاق" ( سپندارمزگان ) نام داشت. پس چگونه است که در جامعه جوان ما ، افسردگی و اضطراب و اختلالات روانی دومین بار بیماری ها را تشکیل میدهد؟
مگر نه اینست که : اولین میثاق حقوق بشر برای رفع ظلم و ستم ، نفی سلطه و استبداد ، الغای تبعیض قومی و نژادی ، لغو برده داری ، آزادی دین و مذهب و تلاش برای صلح پایدار میان ملت ها از این کشور و از سوی کورش بزرگ به جهانیان اعلام شده است؟ ومگر نه اینست که : ایران ما از اولین امضا کنندگان " اعلامیه جهانی حقوق بشر " و متعهد به رعایت مفاد آن گردیده است؟ پس چگونه است که در این زمان کشورمان هر بار در زمره نقض کنندگان حقوق بشر اعلام و محکوم می شود؟
مگر نه اینست که : رسالت اسلام و بشارت رسول خدا (ص) ، ترویج آگاهی و رحمت ، قسط و عدالت و احترام به کرامت و حقوق بشر فارغ از هرگونه تفاوت یا تبعیض جنسیتی ، نژادی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و دینی بوده است؟اسلام دین " سمحه و سهله "( بقره - ۲۸۶ ) و بدون اکراه و ابرام (بقره - ۲۵۶ ) ،دین عشق و محبت به خدا و همنوعان است ، آئین تفتیش عقاید ، خشونت و سرکوب و شکنجه و تجاوز نیست! پس چگونه است که دین داری اکنون بناحق مترادف با سوءظن ، دروغ ، مردم فریبی ، تعصب ، خرافه گرائی ، منطق زور و واپس گرائی معرفی می شود؟
مگر نه اینست که : آزادی و عدالت ، دو خواسته اصلی مردم در نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی و روح حاکم بر اصول قانون اساسی ماست؟ آیا آزادی بیان و اندیشه و مطبوعات ، آزادی تجمع و راهپیمائی مسالمت آمیز ، آزادی انتخابات و اداره همه امور کشور بر اساس آرای آگاهانه و نظارت مردم و ... تامین حقوق شهروندی بخش اعظم این میثاق ملی ( فصل های اول ، سوم و چهارم قانون اساسی ) نیست؟ پس چگونه است که با حضور شکوهمندانه مردم در انتخابات ، اجتماعات مسالمت آمیز و اعتراض های مدنی اینگونه برخورد می شود؟
***
آسایش دو گیتی تفسیراین دوحرف است
با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا ( حافظ )
همانگونه که در پست قبلی تاکید شد ، مدارا و برادری ، آزادی و اخلاق ، گذشت و بخشش ، فتوت و جوانمردی و در یک جمله " مروت و مدارا " ارزش ها و هنجارهائی است که سخت مورد نیاز جامعه ماست. آحاد ملت همگی از دوستانند ، هیچ حکومتی نباید آنان را با دشمن یا دشمنان اشتباه بگیرد! اگر به جای کینه و تنفر و خشونت از زبان خطیبان و تریبون ها و رسانه های رسمی و غیر رسمی سخن از عطوفت و مهربانی و رحم و عفو می آمد آنوقت دیگر تکرار کهکشانی از فجایع و تراژدی هائی چون .۳ تیر (۱۳۳۱ ) ،۱۶ آذر (۱۳۳۲) ، ۱۵خرداد( ۱۳۴۲) ، ۱۷ شهریور ( ۱۳۵۷) ، ۱۳آبان (۱۳۵۷ و ۱۳۸۸ ) ، ۱۸ تیر ( ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ ) ، ....و؟! را در تاریخ معاصرمان نداشتیم!
***
و .. در پایان با این امید که :
۱- " نوع نگاه حکومت " به انسان تغییر یابد!
۲- " نخبگان علمی ، اجتماعی و فرهنگی" بیش از پیش از مسئولیت و تعهد اجتماعی برخوردار شوند و در اصلاح و رشد جامعه ای اخلاقی ، عادلانه و مردم سالار و کشوری پیشرفته سهم و دین خود را بپردازند.
۳- انسان در جامعه ما به " حقوق شهروندی " خود دست یابد! انشاالله
" صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید " ( حافظ )
*****
" ارادتمند و دوستدار همیشگی شما "
امروز: آیت الله العظمی یوسف صانعی معتقد است که برای جذب عموم مردم باید اسلام طرفدار حقوق بشر به جهان معرفی شود و واقعیات اسلام درباره رعایت حقوق انسان با هر مذهب و مرام و نژادی برای جهان بشریت بازگو شود. ایشان تاکید می کند که اسلام واقعی طرفدار بشریت است، نه اسلام متحجران و خشونت طلبان.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید همچنین می گوید: حاکم باید به گونهای باشد که وقتی مردم او را دیدند به یاد تربیتهای اسلام و قرآن، پیامبر(ص) و علی(علیه السلام) بیفتند. نه اینکه وقتی او را دیدند قدرتمندان ستمگر برایشان تداعی کند و با عملکرد بد او خدای نکرده از اسلام ، دین و حکومت مبتنی بر آن بیزار شوند.
در بیاناتی از آیت الله صانعی که به مناسبت شهادت امام صادق(ع) در وب سایت دفتر ایشان منتشر شده، با اشاره به روایتی از آن امام بزرگوار، به سه گروه اجتماعی- سیاسی اشاره می شود که به همزیستی مسالمت آمیز تمدن انسانی کمک می کنند. ایشان از آن جمله، به حاکم خیرخواه مردمی اشاره می کند که مردم آزادانه او را انتخاب کرده اند و "چون مردم میبینند خودشان به این حاکم قدرت دادهاند و او وقتی بر مسند قرار گرفت بهگونهای است که به مردم ظلم نمیکند."
مشروح این گفتار را در ادامه بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها در آستانه شهادت رئیس مذهب جعفری آقا جعفر الصادق(علیه السلام) هستیم. مناسب است چند جملهای درباره آن بزرگوار عرض کنم. قبل از آن قسمتی از یک روایت امام صادق(علیه السلام) را عرض میکنم:
«لایَستَغنی أَهلُ کُل َبلدٍ عن ثلاثةٍ یفزعُ إلیهم فی أمر دنیاهم و آخرتِهِم فإن عَدِمُوا ذلک کانوا هَمَجاً»، سه چیز است که اهل هر منطقهای بینیاز نیستند که در امر دنیا و آخرتشان به آن پناه برند پس اگر آن را از دست دهند نادان و احمق هستند و خیر و خوبی در آنها نیست. در این جا امام صادق(علیه السلام) به سه گروه مهم اجتماعی و سیاسیاشاره میکند که با این سه گروه است که تمدن انسانها همراه با همزیستی مسالمتآمیز خواهد بود که اگر هر یک از این سه گروه و جمعیت از تمدن و جامعهای تهی شد، به تمدن آنها خدشه وارد میشود:
یکی: «فقیهٍ عالمٍ وَرِعٍ» ،یعنی فقیهی، دانشمندی، دانشگاهی و محققِ متتبعی در آن جامعه باشد. دانشمندان و فقهایش اهل ریشهیابی مسائل، پویایی و نوآوری باشند و به گونهای نشود که انگیزه برای تحقیق نباشد تا خدای ناخواسته بزرگان و دانشمندان ما، دانشجویان متفکر و مغزهای ما در دانشگاهها فراری شوند و در حوزهها هم عمق و ریشهیابی مسایل اسلامی گرفته شود. خدا نکند روزی برسد که یک عالم حوزوی یا دانشگاهی احساس کند باسواد بودن ارزشی ندارد و از فکر و طرحهای او استفاده نشده به آن بها داده نشود. البته امام صادق(علیه السلام) میفرماید: این دانشمندان و عالمان باید پرهیزگار باشند تا آن منطقه تمدن و کشور، به رشد و بالندگی برسد.
دوم: «و أمیرٍ خَیِّرٍ مُطاعٍ» ، و حاکمان خیرخواهی که مورد اطاعت مردمند. حکمرانان و قدرتمندانی که برای حفظ امنیت، اقتصاد، سیاست، شخصیت، فرهنگ و آزادی جامعه و دهها امر دیگر، قدرت را در دست گرفتهاند باید بسیار خیرخواه مردم باشند، و هیچگاه بد مردم را نخواهند. سپس میفرماید: «مُطاعٍ» وقتی حاکمی خیرخواه مردم بود باید مطاع هم باشد یعنی حق اوست که مردم از او اطاعت کنند. چون مردم میبینند خودشان به این حاکم قدرت دادهاند و او وقتی بر مسند قرار گرفت بهگونهای است که به مردم ظلم نمیکند. در حقیتقت مردم به صحنه آمده او را سرکار آوردهاند تا قدرتمندان در اختیار مردم باشند نه اینکه مردم در اختیار قدرتمندان. قدرتمندان، حاکمِ بر مردم نیستند بلکه این مردمند که حاکمِ بر قدرتمندان هستند. اما به لحاظ اینکه مردم رأی دادهاند، و فرد مورد نظر خود را آزادانه انتخاب کردهاند و هر کس بیشتر رأی آورده و مورد اقبال است و سر کار آمده پس باید مردم به عهد خود وفادار باشند و از او اطاعت کنند. البته اطاعت نباید از روی زور و غلبه باشد ورابطه میان مردم و حاکمان رابطه محبت و دوستی باشد. حاکم باید به گونهای باشد که وقتی مردم او را دیدند به یاد تربیتهای اسلام و قرآن، پیامبر(ص) و علی(علیه السلام) بیفتند. نه اینکه وقتی او را دیدند قدرتمندان ستمگر برایشان تداعی کند و با عملکرد بد او خدای نکرده از اسلام ، دین و حکومت مبتنی بر آن بیزار شوند.
و سوم: «طَبیبٍ بصیرٍ ثِقةٍ»،[۱] عامل مهم دیگر رشد کشورها و تمدنها وجود پزشکان آگاه، بصیر و مورد اطمینان است. منظور این است که جامعه دارای تمدن، فقط با عالمان و دانشمندان پرهیزگار و حاکمان خیرخواه اطاعت شده کامل نیست بلکه جامعه به متخصصان هر رشته ازجمله پزشکهای بینا و بصیر نیاز دارد که مردم به آنها اطمینان دارند و جسم خویش را برای معالجه در اختیار آنها قرار میدهند. بنابراین هر جامعهای به بهداشت هم نیاز دارد.
یک نمونه هم از رعایت حقوق بشر و اخلاق نیکوی حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل کنم که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده است: «روزی امام صادق(علیه السلام) غلامش را به دنبال کاری فرستاد ولی غلام دیر کرد. امام(ع) خودش شخصاً بدون اینکه فرد دیگری را دنبال او بفرستد، به دنبال غلام راه افتاد ؛ دید غلام کنار کوچه خوابش برده است! امام(ع) عصبانی نشد، بیدارش هم نکرد بلکه شروع کرد او را باد زدن، تا بالاخره بیدار شد. وقتی بیدار شد امام صادق(علیه السلام) فرمود: این فرصتی که خوابیدی، در اختیار ما بودی، الآن وقت خوابیدن نیست، این درست نیست که هم شب بخوابی هم روز! بلکه شبها را بخواب و استراحت کن و روزها کارهایی که به تو محول شده انجام بده».
شما کجا میتوانید جایی پیدا کنید که مثل اسلام به حقوق بشر اهمیت داده شود؟! کجا میتوانید دینی پیدا کنید که مثل اسلام باشد که به بشر و انسان توهین و تحقیر روا ندارد؟! با این دیدگاه سراغ آیات و روایات بروید و جاذبههای اسلام را برای مردم بیان کنید. امروز جذب به اسلام از این راه است که واقعیات اسلام در باره رعایت حقوق انسان با هر مذهب و مرام و نژادی برای جهان بشریت را بگوئید. اسلام واقعی طرفدار بشریت است نه اسلام متحجران و خشونت طلبان. اگریک آدمی هم بد است ولی بالاخره آدم است با هر مذهب و مرامی که میخواهد باشد، باید حقوقش رعایت شود. قرآن میفرماید: (( لَقَد کرَّمنا بنی آدم)).[۲] امروزه معجزهی اسلام ، طرفداری او از حقوق بشر است و با این معجزه اگر خوب بیان شود دنیا به طرف اسلام گرایش پیدا میکند.
معروف است که ۲۵ شوال روز شهادت امام صادق(علیه السلام) است. وقتی امام صادق(علیه السلام) رحلت فرمودند ابی الحسن الاول(علیه السلام) ـ یعنی امام کاظم(علیه السلام) ـ ، فرمودند: پدرم را در پنج قطعه پارچه کفن کردم: دو ثوب شطوی ـ که پارچهی مخصوص بوده که گفته میشود منسوب به قریهای از مصر است که چه خصوصیتی داشته ما نمیدانیم ـ ، که حضرت موقع حج با این دو تکه پارچه احرام میبسته است. و همچنین پیراهنی که حضرت میپوشیده و در آن عبادت میکرده است. قطعه چهارم عمامهای بوده که از جدش امام سجاد(علیه السلام) برای امام صادق(علیه السلام) به یادگار مانده بود و قطعه پنجم بُرد یمانی بوده که ظاهراً آن را هم برای احرام استفاده میکرد.
در پایان این بحث روایتی امیدوار کننده از امام صادق(علیه السلام) عرض میکنم و آن اینکه: حضرت(علیه السلام) ذکر خیری از مادرشان ام فروه میکند که دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر است و شاید برای اینکه عدهای از ناحیه پدر نمیتوانستند ایرادی به امام صادق(علیه السلام) بگیرند لذا میخواستهاند از ناحیه مادر نورانیت حضرت را خدشهدار کنند. برای همین است که امام(ع) میفرماید: « مادرم از کسانی بود که به خدا ایمان آورد، پرهیزگار و نیکوکار بود و خداوند نیکوکاران را دوست دارد». سپس حضرت(علیه السلام) از مادرش نقل میکند که پدرم فرمود:
« ای ام فَروه! همانا من هر شبانه روز هزار مرتبه برای شیعیانمان از خدا طلب مغفرت میکنم».
امیدواریم از این طلب مغفرت و لطف امام صادق(علیه السلام) و دیگر اهل بیت گوشهای و لو ناچیز هم شامل ما بشود. انشاءالله
-----------------------------------------------------
[۱]. تحفالعقول: ص ۳۲۱، و من کلامهg سمّاه بعض الشیعة نثر الدّرر؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص۲۳۵، ح ۵۹، باب ۲۳ مواعظ الصادق.
[۲]. الإسراء(۱۷)، ۷۰
امروز: مدیر عامل یك کارخانه تولید نوشتافزار در اشتهارد معتقد است واردات بیرویه لوازم التحریر بیکیفیت چینی، بازار فروش محصولات این واحد تولیدی را با بحران روبرو کرده است.
به گزارش ایلنا، محمد رضا رقیب پرور با بیان مطلب گفت: افزایش واردات نوشتافزار نامطلوب چینی در آستانه بازگشایی مدارس باعث نوسان قیمت محصولات مشابه داخلی شده است و این محصولات وارداتی با قیمت به مراتب ارزانتری در مقایسه با تولیدات داخلی بفروش میرسند.
او افزود: محصولات داخلی به جهت کیفیت مطلوبشان به طبع دارای قیمت بالاتری نسبت به محصولات وارداتی بوده و فروشندگان و دلالان این محصولات با توجه به ارزانی محصولات خارجی، بیشتر تمایل به خرید محصولات خارجی دارند و اصلا به کیفیت توجهی نمیکنند.
او در این زمینه اضافه کرد: تولید کنندگان داخلی لوازم التحریر با وجود تمایل بازار به اجناس ارزان قیمت و بی کیفیت، برای كاهش هزینه و یافتن امنكان رقابت به سمت تولید اجناس نامرغوب سوق پیدا کردهاند.
مدیر این کارخانه تولید نوشتافزار، با تاكید بر کیفیت بالای محصولات تولیدی داخل و امكان ارتقاء توان تولید و جذب نیروی كار بیشتر در صورت كنترل واردات محصولات ارزان و غیر قابل رقابت توسط دولت، گفت: با توجه به مشکلات بازار فروش و واردات بیرویه، ناچار شدهایم با کاهش تنوع محصولات خود در حال حاضر تنها در تولید چهار محصول سرمایه گذاری کنیم.
او پرداخت معوقات بانکی، تهیه مواد اولیه تولید با ارز آزاد، پرداخت حقوق نیروی کار و مالیات را از دیگر مشکلات کارخانههای نوشتافزار عنوان كرد و اظهار داشت: با وجود حمایتهای مقطعی دولت از تولید کنندگان برای بدست آوردن بازار فروش، با آنکه توان صادرات نیز داریم اما این امکان برایمان وجود ندارد.
این تولید كننده نوشتافزار وجود تولید کنندگان زیر زمینی و دلالان را یکی دیگر از معضلات این صنف عنوان کرد و گفت: این تولید کنندگان زیرزمینی بدون پرداخت عوارض و مالیات و با استفاده از برندهای معروف به بازار لوازم التحریر رخنه کرده و باعث رکود بازار داخلی شدهاند.
رقیبپور در ادامه اظهار داشت: این واحد تولیدی از سه سال پیش به جهت افزایش مشکلات، قدرت پرداخت حقوق کارگران خود را از دست داد و با اخراج تمامی نیروی كار خود هم اکنون کارگری ندارد و برای تامین نیروی كار ناچار شده است با بکارگیری سهام داران کارخانه با حداقل ظرفیت تولید كند.
او با ابراز نارضایتی از سودهای بالای بانکی در بخش تولید افزود: مراحل دریافت وامهای بانکی بسیار پیچیده است و این وامها با درصد سود بالا و مدت بازپرداخت کوتاه به تولید کننده پرداخت میشوند.
این تولیدكننده نوشتافزار با بیان اینکه بانکها دراین خصوص سلیقهای عمل میکنند ادامه داد: واحد تولیدی ما هم اکنون ۵ ماه اقساط معوقه بانکی دارد و پرداخت این اقساط با توجه به گردش مالی این واحد تولیدی مقدور نیست.
او با بیان اینکه این واحد تولیدی تنها جهت پرداخت اقساط وامهای دریافت شده همچنالن مشغول به فعالیت است، ادامه داد: تنها دلیل فعالیت كارخانه ما تعهد به بانك است و هیئت مدیره تصمیم دارد به محض اتمام اقساط بانكی كارخانه را تعطیل كند و سرمایه موجود را در بخش دیگری به جریان بیاندازد.
مدیرعامل این كارخانه نوشتافزار در خاتمه تاكید كرد: تنها راه نجات تولیدکنندگان داخای، از جمله نوشتافزار كنترل و قاعدهمند كردن واردات و همچنین حمایت دولت در تهیه مواد اولیه، پرداخت وامهای کم بهره و معافیتهای مالیاتی است.
امروز: در پی گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون فعالیت های "مشکوک" جمهوری اسلامی، شش قدرت جهانی (اعضای دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان موسوم به گروه ۱+۵) پیش نویس قطعنامه تازهای در محکومیت برنامه اتمی ایران را در نشست جاری آژانس بین المللی انرژی اتمی آماده کرده اند. همزمان گزارش رسیده است که در جریان نشست روز چهارشنبهٔ شش قدرت جهانی در وین، مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چین و روسیه نیز با محتوای قطعنامه پیشنهادی این جلسه درخصوص سرزنش ایران به خاطر توسعه برنامه غنیسازی اورانیوم موافقت کردهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، درپیش نویس این قطعنامه نگرانی جدی درباره توسعه برنامه غنی سازی اورانیوم ابراز شده است.
در این قطعنامه همچنین بر فعالیتهای صورت گرفته در تاسیسات فردو و نیز عدم دسترسی بازرسان سازمان انرژی اتمی به سایت نظامی پارچین تاکید شده است.
گفته شده است که این پیش نویس در نشست روز پنج شنبه (فردا) شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به رای گذاشته خواهد شد.
آخرین و چهارمین قطعنامه علیه جمهوری اسلامی (قطعنامه ۱۹۲۹)، توسط شورای امنیت سازمان ملل، در ١۹ خرداد ۸۹ (نهم ژوئن ٢۰١۰) به تصویب رسید.
شورای امنیت سازمان ملل، طی سالهای اخیر، با صدور قطعنامه های تحریم ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ و همچنین قطعنامۀ ۱۸۰۳ ، خواستار توقف عملیات غنی سازی در ایران، اطلاع رسانی و همکاری این کشور با آژانس بین المللی انرژی اتمی و قبول پروتکل الحاقی منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای شده بود.
امروز: بر اساس گزارش ها، شنبه ۱۸ شهریور ماه از ساعت ۹ معلمان مناطق مختلف شهر همدان مقابل سازمان آموزش و پرورش این شهر تجمع کردند.
به گزارش کلمه، خواستهی اصلی این اجتماع حدوداً ۱۰۰ نفری عذرخواهی سازمان از اعلام غیرواقعی افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارمندان و ایجاد شرایط مناسب رفاهی برای معلمان با توجه به تورم واقعی اقتصاد کشور بود.
پس از حدود دو ساعت تجمع در پیادهرو خیابان فرهنگ (محل سازمان آموزش و پرورش استان همدان) حسنی محتشم مدیر کل آموزش و پرورش به همراه معاونین خود معلمان را به داخل محوطه دعوت کرد و از ایشان خواست به سالن اجتماعات بروند تا طرفین صحبتهای همدیگر را بشنوند، که این درخواست با مخالفت حاضران روبهرو شد و در همان محوطه باز سازمان بر زمین نشستند.
بر اساس این گزارش حسنی محتشم با گزارش تغییرات و تحولات چند سال اخیر در آموزش و پرورش ایران خصوصاً با اشاره به اقدامات حاجیبابایی، این دوره را پرافتخارترین دورهی آموزش و پرورش خواند و مدعی شد که در هیچ دورهای تا این حد به شأن و مقام معلم اهمیت داده نشده است.
این اظهارات با اعتراض حاضران مواجه شد و چند تن از معلمان به اظهارنظر در مورد آمار و گزارش های صوری و کذب که در تمام وزارتخانههای دولتهای نهم و دهم به صورت امری عادی درآمده پرداختند.
در این لحظه چند تن از تحصنکنندگان متوجه شدند که در تمام این مدت از یکی از پنجرهها شخصی با دوربین مشغول فیلمبرداری از تجمعکنندگان است که با شعار دادن مانع صحبتهای بیشتر مسئولین حاضر شده و اظهار کردند تا مسئولین فضای اعتماد و همدلی ایجاد نکنند و برخورد امنیتی با این قبیل مسایل نداشته باشند، انجام هرگونه گفتوگوی سالم غیرممکن خواهد بود.
یکی از نمایندگان معلمان هم در پایان به حسنی محتشم یادآور شد در صورتی که فقط یک نفر از همکاران حاضر در تجمع به هر صورتی مورد احضار و بازخواست قرار گیرد یا خواستههای معلمان به دست فراموشی سپرده شود این قبیل تجمعات در آیندهی نزدیک و شدیدتر از وضع فعلی ادامه خواهد داشت. این تجمع در حدود سه و نیم ساعت به طول انجامید و ساعت دوازده و نیم پایان یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر