امروز: ایران طی سال های پس از انقلاب اسلامی بیش از نهصد وپنجاه میلیارد دلاردرآمد نفتی داشته است.
به گزارش انتخاب؛ به گفته یک مقام سابق نیمی از این درآمده ها درطول عمردولت نهم و دهم ( دولت اول و دوم محمود احمدی نژاد) میسرشده است.
اکبرترکان معاون سابق وزارت نفت طی نشستی درتهران با بیان اینکه درطول صد و سه سال گذشته (آغاز صادرات نفت ایران) تا کنون حدود یک هزارو صد و شانزده میلیارد دلار بوده است، تصریح کرد که درآمد نفتی دولت نهم و دهم تا کنون به 531 میلیارد دلاررسیده است.
به گفته این مقام سابق، از دوره حکومت مظفرالدین شاه تا سال 1352شمسی (... دوره مظفرالدین شاه، رضا شاه و سی و دو سال پادشاهی محمدرضا شاه) درآمد های نفتی ایران حدود 26 میلیارد 800 میلیون دلاربوده است.
به گفته این مقام وزارت نفت ایران مجموع درآمدهای نفتی ایران ازسال 1352 ( سال افزایش ناگهانی بهای نفت دربازارجهانی) تا زمان "پیروزی انقلاب" به 112 میلیاردو هفتصد میلیون دلار رسیده است.
اکبرترکان می گوید: درمجموع پیش از انقلاب ایران از محل صادرات نفت به 140 میلیارد دلار درآمد نفتی دست یافته است.
وی درادامه سخنان خود گفته است: مجموع درامدهای نفتی ایران از ابتدای" پیروزی انقلاب" تا پایان فعالیت دولت هشتم حدود 445 میلیاردو 400 میلیون دلاربوده است.
اکبرترکان می گوید: مجموع درآمدهای دولت نهم و دهم (دولت های احمدی نژاد) ازصادرات نفت 531 میلیارد دلاربوده است.
به گفته این مقام ایرانی، در شرایط فعلی هشتاد درصد درآمدهای نفتی ایران از محل صادرات نفت خام و میعانات گازی است
امروز: استاندار تهران شمار خانههاي خالي از سكنه پايتخت را بر اساس آمار 300 هزار واحد اعلام كرد.
به گزارش ایسنا، مرتضي تمدن با بيان اينكه بر اساس آمار تعداد خانههاي خالي از سكنه 300 هزار واحد اعلام شده است، گفت: بر اساس مصوبه قانوني براي خانههاي خالي از سكنه ماليات در نظر گرفته شده كه اين مبلغ بر مبناي 2 ماه اجاره است.
وي افزود: اين مبلغ حدود 300 هزار تومان براي واحدهاي 100 متري در منطقه متوسط تهران است كه دستورالعمل آن ابلاغ شده، اما اجراي آن بستگي به دستگاهها دارد.
تمدن با بيان اينكه تعداد خانههاي خالي در تهران افزايش يافته است، تصريح كرد: بر اساس آمار اظهار ميشود كه حدود 10 درصد از خانههاي نوساز تهران خالي از سكنه است
استاندار تهران همچنين درباره كاهش متراژ خانهها در تهران نيز گفت: نميتوان به صورت كلي درباره كاهش متراژ خانهها و افزايش سوئيتهاي مجردي اظهار نظر كرد، لذا نميتوان گفت كه اين مساله خوب است يا بد، چرا كه اين موضوع متناسب با شرايط شهرها و خانواده و دهكهاي درآمدي افراد متفاوت است.
تمدن تصريح كرد: عدهاي به دنبال خانهها و واحدهايي با متراژ كمتر از 50 متر هستند و عليرغم اينكه واحدهاي بالاي 50 متر هم در دسترس باشد، اما بدنبال واحدهايي با متراژ پايين هستند، لذا وظيفه ما اين است در طراحي مسكن كشور به گونهاي برنامهريزي كنيم كه بتوانيم به تمامي سليقهها پاسخ دهيم.
استاندار تهران بخشي از علل افزايش سوئيتهاي مجردي را شرايط «تحصيلي» و «اشتغال» افراد عنوان و اظهار كرد: اظهار نظر در حوزه آسيبهاي اجتماعي افزايش سوئيتهاي مجردي را بايد بررسي كنيم و لازمه آن داشتن اسناد آماري و تحقيقات ميداني است.
امروز: اخیرا توافقنامه ای میان حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کوملهء کردستان ایران انتشار یافته است که با عبارات زیر آغاز میشود : " جنبش رهاییبخش ملت کرد در کردستان ایران، سالهای متمادی از مراحل متفاوت مبارزهی پرفراز و نشیب خود را طی نموده است. مقاومت ملی و فداکاری و به شهادت رسیدن هزاران فرزند فداکار در راه اثبات هویت و حقوق سیاسی ملت کرد که در رأس همهی آنها حق تعیین سرنوشت قرار دارد، واقعیتی انکارناپذیر است."
"مقاومت ملی" و " جنبش رهاییبخش " هردو در گفتمان سیاسی بر معنای معینی دلالت می کنند و به مبارزهء ملل زیر سلطهء استعمار یا اشغالگران خارجی باز می گردند. حق تعیین سرنوشت نیز بر همین متن و یا زمانی مطرح می شود که بخشی از مردم کشوری خواهان جدایی و استقلال اند و همانطور که در نمونه های اخیر در کانادا یا انگلستان ... دیده ایم، به همه پرسی برای جدایی یا ابقای پیوندهای موجود روی می آورند. اگر حزب های نامبرده خواهان حفظ کردستان در پیوند ملی و سراسری مردم ایران - ولو در سیستمی فدرال- هستند دیگر سخن از جنبش رهایی بخش و تعیین حق سرنوشت را چگونه توجیه می کنند؟ شکل نظام سیاسی آینده ایران را نیز مجموع مردم ایران تعیین می کنند و از باصطلاح حق تعیین سرنوشت هیچ قومی در ایران منتج نمی شود. تناقض در گفتمان سیاسی این دو حزب ناگزیر به این گمان دامن می زند که "فدرالیسم" تنها پله ای برای تشکیل حکومت های قومی است تا در گام بعد با تکیه به حق تعیین سرنوشت راه جدایی و استقلال را در پیش گیرند.
در این توافقنامه، مبارزه مردم کردستان برای دمکراسی در ایران یکجا فراموش شده است و به جنبشی صرفا " در راه اثبات هویت و حقوق سیاسی ملت کرد که در رأس همهی آنها حق تعیین سرنوشت قرار دارد" فروکاسته می شود. حزب دمکرات ظاهرا از یاد برده است که سال ها شعار این حزب، "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان" بوده است و زنده یاد عبدالرحمن قاسملو به کسی اجازه نمی داد که خود را ایرانی تر از او بداند. بدین ترتیب بر مبارزه هموطنان کرد ما در جنبش سبز و مبارزه با ولایت فقیه و استبداد دینی هم خط بطلان کشیده می شود و همهء فداکاری ها، زندان و شکنجه و اعدام ها به سود دیدگاه ویژه این دو حزب مصادره می شود. ستمی که امروز بر ملت از هر قوم وتباری می رود خصلتی سراسری دارد و هدف نخستینِ مبارزهء مشترک نیز برداشتن تبعیض ها و برابری حقوقی همه مردم ایران است. گرایش هایی که در راس مطالبات خود بجای دمکراسی در ایران، حق تعیین سرنوشت اقوام را می نهند، بدون تردید جز خلل در این مبارزه نقشی نخواهند داشت. برآوردن خواستهایی چون تمرکز زدایی و افزایش اختیارات یکان های کشوری یا بازنگری در ساختار آموزشی و فراهم کردن امکانات آموزش زبان مادری، همه در یک گفتگوی ملی در چارچوب ایران دمکراتیک امکان پذیر خواهد بود.
اصول کلی این توافقنامه نیز چنان دو پهلو نگاشته شده است که معلوم نیست آیا سخن از اجرای این اصول در کشور ایران است یا در "حاکمیت آینده کردستان"!
گفته اند: "هر دو طرف اعتقاد کامل به جدایی نهاد دین از دولت دارند و بر این باورند که حاکمیت آینده کردستان و قانون اساسی کشور بر پایهء اصول دمکراسی، منشور جهانی حقوق بشر و حقوق سیاسی و ملی کردستان تدوین گردد. همچنین آزادی مذهبی و اعتقادات مختلف در کردستان را حق مشروع و انکارناپذیر تمام ساکنان کردستان میدانند. "کومله و حزب دمکرات اعتقادی کامل به انتخابات آزاد توسط مردم کردستان و سایر ازادی های سیاسی "در جامعه"! را دارند "طرفین پشتیبانی و پایبندی خود را به عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست کردستان و گنجاندن این موضوعات در قانون اساسی اعلام مینمایند"
آیا واقعا سخن از کشور ایران و قانون اساسی ایران است؟ اگر"دو طرف بر این باورند که نظام سیاسی آینده ایران لازم است سیستمی سکولار، دمکراتیک و فدرال باشد." قاعدتا باید همه این اصول در قانون اساسی ایران بیاید و هیچ واحد فدرالی نمی تواند اصولی جدا یا مخالف با قانون اساسی داشته باشد. بنابراین تاکید بر همین اصول در کردستان به جای سراسر ایران، با کدامین هدف نگاشته شده است؟ آیا می توان حفظ محیط زیست فقط در کردستان را در قانون اساسی ایران آورد و برابری قانونی را زیر پا نهاد یا سخن از قانون اساسی دیگری است.
این توافقنامه نه از دیدگاهی کشورمدارانه و برای استقرار دمکراسی در ایران بلکه از منظر تشکیل "حاکمیت آینده کردستان" نگاشته شده است. توافقنامه، این"حاکمیت" را هنوز در گفتمانی دوپهلو و متناقض در چارچوب ایران فدرال می بیند ولی اگر در آینده "تغییرات گوناگون جهانی و تحولات خاورمیانه، و یا توازن ابرقدرتها و معادلات نوین این عرصه"، شرایط مساعدی برای جدایی و تشکیل کردستان بزرگ فراهم آورد، چنین گفتمانی بدون تردید توجیه گر آن خواهد بود.
ولی نه فدرالیسم قومی و نه کوشش برای جدایی از ایران هیچکدام پاسخگوی خواست ها و آرزوهایی نیست که اکثریت مردم ایران ازهر قومی و با هر زبانی در انتظار تحقق آنند. ایرانیان همبستگی ملی خود را در چندین آزمون بزرگ تاریخی از انقلاب مشروطیت تا امروز، فراسر تعلقشان به "قوم" یا گروه زبانی ویژه ای نشان داده اند. انقلاب مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نقت، انقلاب اسلامی و جنگ با عراق، همه خصلتی سراسری داشتند و بازتاب احساس تعلق به این کشور و آب و خاک بوده اند. چنین پیوندی را جز با زور نمی توان از هم گسست و تنها با تکیه به نیروهایی خارجی است که می توان به جدایی قطعه ای از این سرزمین اندیشید. بیهوده نیست که " آقای هجری معتقد است که با احتمال رویدادن خیزشی مردمی، ایجاد پناهگاهی امن و منطقهی پرواز ممنوع در کردستان ایران حداقل میتواند برای سازماندهی نیروها با هدف سرنگونی رژیم و بنیاننهادن ایرانی فدرال و دمکراتیک یاریدهنده باشد."(1) جای تاسف است که آقای عبدالله مهتدی دبیر کل حزب کومله نیز با امضای این توافقنامه عملا به راهبرد های حزب دمکرات پیوسته است. راهبردی که بخواهد با شورش در کردستان و حمایت نیروهای خارجی آغاز گردد نه تنها به ایرانی دمکراتیک نخواهد انجامید بلکه با ایجاد جنگ داخلی به تضعیف جنبش دمکراسی خواهی و تحکیم استبداد منجر خواهد شد.
اختلاط و پراکندگی اقوام ایرانی نیز تشکیل اقلیم جداگانه ای از کرد زبانان را در ایران با مشکلاتی مواجه می سازد که منادیان "فدرالیسم ملی- جغرافیایی" بدیده نمی گیرند و اولین مشکل تعیین این جغرافیاست که به تنش های قومی بین ترک و کرد و سایر قسمت های مختلط کرد نشین دامن خواهد زد. مشکل دیگر ایجاد حکومت ها یا قدرت های خودسر قومی پیش از تحکیم دمکراسی در ایران و انحصار قهر در دست یک دولت قدرتمند دمکراتیک است. با درس آموزی از تجربه انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی، به جرات می توان گفت که چنین روندی باعث درگیری های خشونت بار خواهد شد و مسلم است که پیش آمدن این سناریوی تکراری، به دمکراسی نخواهد انجامید. این اندیشه خام را باید از سر بدر کرد که ما نخست "حاکمیت آینده کردستان" را بوجود می اوریم و سپس بر حسب شرایط، بخشی از اختیارات حکومتی را به دولت مرکزی واگذار می کنیم. نخستین شرط همکاری جنبش دمکراسی خواهی سراسری با احزاب و فعالان قومی تعهد عملی به الویت استقرار یک دولت دمکراتیک و تحکیم حقوق و آزادی هایی است که یک گقتگوی گسترده را در باره ساختار غیرمتمرکز دولت و نظام آموزشی امکان پذیر سازد.
ما به هممیهنان کرد خود اطمینان می دهیم که در سیاست خود حقوق آنان را برای آموزش زبان مادری، رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر کردستان و تفویض اختیارات به استان های کرد نشین برای اداره امور داخلی خود پاس خواهیم داشت و خواهیم کوشید تا نابرابری اقتصادی بین مرکز و پیرامون جبران شود. عدالت حکم میکند که بودجه استانی و سرمایه گذاری دولت در وهله نخست به رشد اقتصادی کردستان وسایر مناطق محروم ایرا اختصاص یابد و قانون تسهیلات ویژه ای برای سرمایه گذاری خصوصی در این مناطق در نظر گیرد.
امروزاستبداد دینی حاکم بر کشور، منشاء همه تبعیض ها و تشدید کننده رشد ناموزون اقتصادی در مناطق مختلف کشور است. بگذار برای برداشتن تبعیض ها و شکوفایی اقتصادی در تمام کشور، همه دست در دست هم برای استقرار دمکراسی و جمهوری در ایران مبارزه کنیم.
چهارم سپتامبر 2011- 14 شهریور 1391
سازمان جمهوری خواهان ایران
http://www.kurdistanmedia.com/farsi/index.php?besh=dreje&id=247
امروز: عضو شوراي شهر تهران گفت: انتشار درج خبري مبني بر اينکه به عنوان فرماندار يا شهردار شهر ري انتخاب شدهام، صحت ندارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، پروين احمدي نژاد در واکنش به انتشار خبري مبني بر اينکه وي به سمت فرماندار يا شهردار شهر ری منصوب شده است، گفت: چنين خبري شايعه اي بيش نيست و صحت ندارد و تنها بر پايه جوسازي رسانهاي است.
امروز: مصطفی پورمحمدی، ازجمله اعضای هیات سه نفره ای که در تابستان 1367 حکم اعدام فله ای و قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد، برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 1392 خیز برداشته است. وزیر کشور سابق احمدی نژاد در دولت نخست وی، که بعد از عزل، به یکی از منتقدان مهم وی تبدیل شد، از اعضای ارشد و اسبق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است که حالا در رأس سازمان بازرسی کل کشور، به اسناد و مدارک عجیب و غریب دسترسی دارد و ازجمله کسانی است که به «قانون شکنی»های باند احمدی نژاد ـ مشایی معترض است. او که برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 1388 نیز وسوسه شده بود، چند ماهی است که از نامزدهای انتخابات سال 1392 خوانده می شود. در هفته های اخیر، این احتمال شدت یافته و خود او نیز با سخنرانی ها و سفرهای استانی اش، بر این شائبه و احتمال، دامن می زند.
تكلیف باشد وارد انتخابات میشوم
رئیس سازمان بازرسی كل كشور تصریح می کند که «اگر تكلیف باشد» در انتخابات شرکت می کند. البته او بدون تعارف، تاکید می کند که «این تكلیف را خودم تشخیص میدهم.»
مصطفی پورمحمدی خود را «مطیع رهبری» می داند: «اگر ایشان بفرمایند بنشین، برو، عقب بایست همان كار را خواهم كرد.» اما: «اما بعد از رهبری كسی نیست كه بتواند به من امر و نهی كند و یا برای من تشخیص دهد. اگر ببینم شرایط كشور و شرایط شخصی ام طوری است كه تكلیف باشد وارد میشوم.»
پورمحمدی که خود را صریح و قاطع و جدی در کار بازرسی اش می داند البته «تبصره» ی اصلی در نظام جمهوری اسلامی را از یاد نمی برد: «من به خاطر مصلحت كه آن را به تعبیر مقام معظم رهبری حق میدانم برخی از جاها سكوت میكنم.»
وی در سخنرانی های اخیرش به «سابقه»ی خود اشاره کرده: «در صحنههای سخت زیادی حضور زیاد داشتم. در سختترین ماموریتهای كشور سی و چند سال حضور داشتم كه بخشی از آنان قابل بازگو كردن نیست.» او نمی گوید آن ماموریت هایی که «قابل باگو کردن نیست» کدام ها هستند. آیا اعدام های تابستان 1367 ازجمله ی آنها نیست؟
پورمحمدی متولد 1338 است؛ اذعان می کند که «بیست و یك ساله كه بودم در قامت دادستانی جلوی بنی صدر ایستادم.»
او نمی گوید که وقتی هنوز 30 سال نداشت، چه نقش هولناکی در قتل عام مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی ایفا کرد.
عضو هیات سه نفره کشتار سیاسی مخالفان
مصطفی پورمحمدی رییس کنونی سازمان بازرسی کل کشور، چنان که آیت الله منتظری در خاطراتش تصریح می کند، از مسئولان اعدام های دسته جمعی زندانيان سياسی در سال 1367 است.
این مشارکت چنان در پرونده ی پورمحمدی ثبت و ضبط است که در سفر سال 1385 احمدی نژاد به نیویورک جهت شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دولت آمریکا از صدور ویزا برای پورمحمدی جهت ورود به خاک ایالات متحده، به دلیل سابقه و نقش موثر وی در «کشتار و سرکوب ملت ایران» خودداری کرد.
سازمان دیده بان حقوق بشر ازجمله نهادهای ناظر و مستقلی است که بر این امر مهر تاکید زده است. اما مهمترین سند و شاهد، اظهارات آیت الله منتظری، قائم مقام رهبر فقید جمهوری اسلامی در خاطرات مشهور وی است.
در خاطرات آيت الله منتظری، از مصطفی پورمحمدی به عنوان عضو هيئت سه نفره ای نام برده شده که در تابستان 1367 در کشتار چند هزار نفر از زندانیان سیاسی مخالف نظام، آن هم زمانی که مشغول طی کردن دوران محکومیت خود در زندان بودند، ایفای نقش کرده است.
وی ازجمله کسانی بود که زندانیان سیاسی را با کمترین پرسش ها و در کمترین زمان ممکن، مورد بازجويی قرار می داد و به تشخيص خود، و البته با خط مشی ای که رهبر فقید جمهوری اسلامی تعریف کرده بود، با صدور حکم اعدام مجازات می کرد.
آيت الله منتظری رقم قربانیان را در خاطرات خود 2800 يا 3800 نفر دانسته و گروه های مخالف جمهوری اسلامی نيز فهرستی از نامهای 4481 نفر منتشر کرده اند که به گفته آنان در اين کشتار دسته جمعی جان باخته اند.
آيت الله منتظری در خاطرات خود می نویسد: «اول محرم شد، من آقای نيری که قاضی شرع اوين و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئيسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماينده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه داريد، آقای نيری گفت ما تا الآن هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام کرده ايم، دويست نفر را هم به عنوان سر موضع از بقيه جدا کرده ايم کلک اينها را هم بکنيم؛ بعد...»
مصطفی پورمحمدی حالا مدعی «فساد» است و بازرس مورد وثوق «نظام». وی البته ازجمله مخالفان جدی «جنبش سبز» و منتقدان صریح الهجه ی رهبران جنبش سبز است.
از اعدامهای 67 تا جنبش سبز
مصطفی پورمحمدی در جدیدترین اظهارنظرش با تصریح بر این نکته که «من عمری در جدال با ضد انقلاب و مخالفین نظام (درون و برون) پرونده ام بسته شده» به حوادث پس از کودتای انتخاباتی 1388 اشاره می کند: «اولین مصاحبه بعد از روز عاشورا متعلق به بنده است. بنده همان موقع از پروژه كشته سازی را مطرح و پیش بینی كردم كه این اتفاق میافتد... ما ناگفتههای فراوانی از فتنه داریم و دوست داریم زمان آن برسد كه این ناگفتهها را برای مردم به خصوص دانشجویان بگوییم. ما چوب ضدانقلاب را خوردیم و دیگر نمیخواهیم با این مسایل روبرو شویم.»
او تاکید می کند که «من همه تلاشم را در آن سالها انجام دادم تا کشور از فتنه عبور کند زیرا میدانستم که در طول سی و چند سال پس از انقلاب ما چوب بسیار بزرگی از ضدانقلاب و مخالفان نظام خوردیم و باید تلاش کنیم تا با تجربه و تدبیر کشور را از بحران خارج کنیم. »
متهم یا مطلع قتل های زنجیره ای
مصطفی پورمحمدی که در مقطع قتل های زنجیره ای ازجمله همراهان نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بوده، در پرونده قتل های زنجیره ای سال 1377 (فروهرها، مختاری و پوینده) نیز یک «متهم» محسوب می شود. ابتدای سال جاری، مصطفی تاج زاده، زندانی جنبش سبز در مکتوبی خطاب به وی نوشت: «برای روشن تر شدن ابعاد انحراف واقعی قتل های زنجیره ای چند سؤال از آقای پورمحمدی دارم که امیدوارم با توجه به سوابق امنیتی و حضور هم زمانشان در دستگاه قضایی و دفتر رهبری و دسترسی کامل به اطلاعات کشور، به آن ها پاسخ داده موجب تنویر افکار عمومی شوند.» پرسش های زیر ازجمله سئوال های تاج زاده از پورمحمدی بود:
«قتل های زنجیره ای یعنی محکوم به اعدام کردن های غیابی شهروندان و اجرای مخفیانه احکام صادره از چه سالی و به دستور چه کسی یا کسانی آغاز شد؟
فلاحیان و سعید امامی احکام مرگ را با چه توجیهاتی و از کدام فرد یا افرادی اخذ می کردند؟
چرا قوه قضائیه به پرونده قتل آقایان پیروز دوانی و مجید شریف که در همان سال ۱۳۷۷ به قتل رسیدند، رسیدگی نمی کند؟
آیا آقای پورمحمدی مانند آقای حسینیان و دیگر مریدان آقای مصباح یزدی مقتولان را مهدورالدم و سعید امامی را شهید می داند؟»
پورمحمدی البته هرگونه ارتباط خود با طراحان و عاملان قتل های زنجیره ای و یا اطلاع اش از این فاجعه را رد و تکذیب می کند.
پورمحمدی و احمدی نژاد؛ وزیر سابق در برابر رییس سابق
رئیس سازمان بازرسی کل کشور که ازجمله مهمترین منتقدان احمدی نژاد محسوب می شود در ماه های اخیر بارها تاکید کرده که وی شخصیتی «پاسخگو» نیست و «مسئولیت ها را متوجه دیگران می کند»؛ او تاکید کرده که چاره ای برای رییس جمهور قانون ستیز نیست و «باید وی را تا پایان دوره قانونی تحمل کرد.»
وی در خصوص نحوه خروج خود از دولت احمدی نژاد نیز می گوید: «من با بیبرنامگی به شدت مخالفم، با این که مدیران زود جابهجا بشوند مخالف بودم، با اینکه حرمت مدیران کم گذاشته شود و از آنها حمایت نشود مخالف بودم. بر این خیلی اصرار دارم که در انتخاب مدیران باید دقت شود و بر آنها نظارت شود. و معتقدم مدیران باید بر اساس شاخصهای تثبیتشده و تعریف شدهای انتخاب شوند، نه گزینش سلیقهای. متأسفانه بسیاری از گزینشها سلیقهای بود، نه ضابطهای.»
وزیر کشور احمدی نژاد در دولت اول وی، درباره شخصیت احمدینژاد می گوید: «او شوخی و جدی را قاطی می کند، منتقدان را تحویل نمی گیرد، تحقیر می کند، پاسخگو نیست و جا خالی می دهد، فرافکنی می کند و مسئولیت ها را متوجه دیگران می کند.»
رییس سازمان بازرسی کل کشور در مورد متهمان پرونده اختلاس 3000 میلیاردی نیز بارها بر حمایت احمدی نژاد و همراهانش با متهمان، تاکید کرده: «عملکرد باند اختلاس کنندگان احتیاج به ارتباطات قوی دولتی داشت و اینکه دولت از این گروه حمایت کرده هیچ تردیدی نیست؛ از احمدی نژاد، رئیس دفترش، وزرا و بانکها. اینها یک گروه بزرگ اقتصادی بودند از حمایت دولت و رانت دولت هم استفاده کردند در این هیچ تردیدی نیست.»
وی در خصوص داستان فرار محمودرضا خاوری (مدیرعامل سابق بانک ملی)، به حمایت های رییس دولت برآمده از کودتای انتخاباتی و اطرافیانش از گروه آریا اشاره می کند و می گوید: «وزارت اطلاعات میدانست که این پرونده مشکلاتی دارد و اسم خاوری هم مطرح است. این را بازپرسی فهمیده بود، ولی فکر میکردند که حالا خاوری رئیس بانک ملی است و اگر بنا باشد یک دفعه دستگیر شود، یک شوک بزرگ ایجاد میکند، دولت هم حساس بود، دولت کلی مقاومت میکرد برای اینکه اصلاً پرونده مطرح نشود، علنی نشود، اینجور پیگیری جدی نشود.»
از رویا تا واقعیت
برای کسی که در 20 سالگی دادستان بوده و حکم اعدام و زندان می داده و به تعبیر خودش، 34 سال است در حکومت است، آرزوی رسیدن به رأس قوه مجریه، رویایی بیراه نیست، به ویژه در جمهوری اسلامی که شاهد ریاست جمهوری کسی چون احمدی نژاد بوده است. پورمحمدی امیدوار است که انتقادهای صریح و مستندش به دولت احمدی نژاد، برای او جذابیت انتخاباتی به همراه داشته باشد. هرچند او به این نقد پاسخ نمی دهد که چرا زمانی که وزیر کشور احمدی نژاد بود منتقد وی نبود. خرداد سال جاری وی در مجلس حضور یافت. چالش پورمحمدی با نمایندگان منتقدش به جایی رسید که علی لاریجانی در سخنی طعنه آمیز به وی گفت: «زمانی كه وزیركشور بودید اینقدر انقلابی حرف نمی زدید. »
درهرحال، وزیر سابق احمدی نژاد امیدوار است که در زمانه ی تورم و گرانی افسارگسیخته، او بتواند با قاطعیتی که ابراز می کند، خود را در قامت جانشینی برای احمدی نژاد معرفی نماید. آرزویی که در سال 1388 نیز وجود داشت اما عملیاتی نشد.
پورمحمدی برای نامزدی اش می گوید: «هیچ جریانی نمیتواند من را مجبور به کاندیداتوری یا انصراف از آن کند. من شرایط کشور و همچنین ظرفیتهای خودم را میسنجم و پس از آنکه به یک نتیجه معقول رسیدم وارد انتخابات شده یا از کاندیداتوری فاصله میگیرد. » البته این تصمیم، متوقف است به همان «تبصره و «اما»یی که پورمحمدی نیز به آن اعتراف کرده: اگر رهبر جمهوری اسلامی نظر مخالف نداشته باشد. دیرزمانی است که از کودتای انتخاباتی 1388 مشخص شده، بدون نظر آیت الله خامنه ای، کسی رییس جمهور نخواهد شد و انتخابات بیشتر به نمایش شبیه است تا روند رقابت دموکراتیک.
ندای سبز آزادی ـ رضا ماندگار
امروز: خانواده احمد قابل، روشنفکر نواندیش دینی، ضمن تشکر از عموم مردم و فعالانی که طی مدت زمان بیماری وی، همراهی داشته و دعاگو هستند، شرحی از وضعیت فعلی وی بعد از ترخیص از بیمارستان را ارائه داده اند.
به گزارش تارنمای «شریعت عقلانی»، متن این پیام به شرح زیر است:
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
به اطلاع عموم دوستان و آشنایان می رساند که با الطاف الهی بار دیگر عزیزمان حجةالاسلام والمسلمین آقای احمد قابل عمل های سخت جراحی را پشت سر گذاشت و بحمدالله به خانه برگشت.
جهت اطلاع دوستان و علاقه مندان مختصری از شرایط ایشان را بیان می کنیم.
پس از سیر نزولی وضعیت سلامتی احمد قابل از اواخر فروردین ۱۳۹۱، با نظر دوستان و خانواده، ایشان را برای درمان به تهران منتقل کردیم و در تاریخ ۹۱/۴/۸ در بیمارستان سینا بستری گردیدند. برای گرفتن ام آر آی از مغز لازم بود که با انجام عمل جراحی، ترکش یادگار دوران جنگ تحمیلی که نزدیک نخاع ایشان قرارداشت از بدن احمد خارج شود. این عمل در تاریخ ۹۱/۴/۱۱ در بیمارستان سینا با موفقیت انجام شد. سپس در تاریخ ۹۱/۴/۱۴ برای عمل جراحی مغز به بیمارستان میلاد منتقل شدند، زیرا جهت عمل جراحی به دستگاهی نیاز بود که در بیمارستان میلاد وجود داشت. در تاریخ ۹۱/۴/۱۶ عمل جراحی مغز برای خارج کردن تومور که مجدد رشد کرده بود، با موفقیت انجام گرفت. پس از حدود ۲۰ روز بستری بودن از بیمارستان ترخیص شد. اما پس از یک هفته با تشنج شدید دوباره راهی بیمارستان میلاد شد. در این نوبت با توجه به عدم ترمیم زخم سر، دکتر معالج ایشان تشخیص داد که چون پیش از آن پرتو درمانی صورت گرفته، سلول های پوست، خود را ترمیم نمی کنند، لذا نیازمند به عمل ترمیمی می باشد. به همین جهت در تاریخ ۹۱/۵/۱۱ عمل جراحی سومی به منظور ترمیم پوست سر بر روی ایشان انجام شد. بالاخره در تاریخ ۹۱/۵/۲۳ از بیمارستان ترخیص گردید ولی پزشک معالج لازم می دانست که احمد قابل در تهران و تحت نظر بماند، تا اینکه در تاریخ ۹۱/۶/۲ اجازه خروج از تهران داده شد و ایشان به مشهد؛ محل سکونت خود بازگشت.
اینک آقای احمد قابل دوران نقاهت پس از عمل را می گذراند و در منزل بستری است. ایشان فعلا قادر به حرکت بر روی پای خود نیستند و تعادل در حرکت ندارند. اما حال عمومی ایشان خوب است. از عموم دوستان و علاقه مندان درخواست می شود که برای بهبودی ایشان دعا کنند. ضمنا تقاضا داریم جهت ملاقات حتما با خانواده ایشان هماهنگی لازم بعمل آید، زیرا نیازمند استراحت می باشند.
در پایان لازم می دانیم ضمن شکر و سپاس به درگاه احدیت، از پزشک جراح و معالج ایشان جناب آقای دکتر محمد شیرانی بیدآبادی و سایر اعضای تیم پزشکی بیمارستان میلاد، بیمارستان سینا، پرسنل محترم بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان میلاد، بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سینا، به ویژه از جناب آقای دکتر علی شکوری راد که زحمات بسیاری را متحمل شدند، همه دوستان، علاقه مندان، آشنایان، بستگان، از داخل و خارج کشور که با تلفن، ایمیل، پیامک و حضور خود، جویای حال ایشان بوده اند سپاسگزاری نماییم.
به ویژه به محضر حضرت آیة الله العظمی صانعی، حجةالاسلام والمسلمین آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور دوره اصلاحات، حجةالاسلام والمسلمین حاج سید حسن آقا خمینی، حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد منتظری و بیت مرحوم حضرت آیةالله العظمی منتظری، تشکر و سپاس خود را تقدیم داشته و از خداوند رحمان، برایشان عمر با عزت آرزو داریم.
خانواده قابل
۱۳۹۱/۶/۱۲
امروز: کیوان صمیمی و مسعود باستانی دو روزنامه نگار زندانی محبوس در زندان رجایی شهر، ساعتی پیش با یورش ماموران امنیتی به سالن ۱۲ به انفرادی های بند یک این زندان منتقل شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه، ساعتی پیش ماموران امنیتی با یورش به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر و تفتیش اتاق های زندانیان سیاسی سبز در این سالن کیوان صمیمی و مسعود باستانی را به دلیل انتشار عکس های این دو روزنامه نگار دربند، به انفرادی منتقل کردند.
چندی پیش عکس هایی از زندان رجایی شهر منتشر شد که در این عکس ها کیوان صمیمی و مسعود باستانی دیده می شدند.
کیوان صمیمی، روزنامه نگار، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است. وی یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.
این زندانی سیاسی که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر می برد به اذعان هم بندیانش به لحاظ وضعیت جسمی از چند ماه پیش دچار مشکل کبد و بیماری های مشکوک دیگری شده است.
کیوان صمیمی، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود دارد. او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.
مسعود باستانی روزنامهنگار دربند در زندان رجایی شهر که سردبیری وبگاه جمهوریت را برعهده داشته و سابقهٔ خبرنگاری در روزنامههای شرق، جمهوریت و کارگزاران را داشته است پیش از این نیز چندین بار به دلیل فعالیتهای شغلیاش بازداشت و زندانی شدهاست.
وی در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم وقتی برای رسیدگی به وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم و در اسفندماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
مهسا امرآبادی همسر وی نیز هم اکنون در بند زنان زندان اوین محبوس است.
امروز: ابوالفضل قدیانی، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه ای به محمد مرسی، رییس جمهور مصر با توجه به حضور وی در اجلاس غیرمتعهدها در تهران می نویسد: خوب بود از زمامداران ایران می خواستید دیداری با رهبران زندانی جنبش سبز ایران، جنبشی که الهام بخش جنبش ضد استبدادی ملت بزرگ مصر و شاید کلیت بهار عربی بود، داشته باشید و هدف واقعی ملت ایران را از آنها می شنیدید هرچند که یقینا با این درخواست شما موافقت نمی شد اما حداقل زمینه ای برای طرح مجدد مطالبات سرکوب شده ی ملت ایران فراهم می کرد.
به گزارش کلمه، این مبارز و زندانی سیاسی دوران ستمشاهی در بخشی از نامه خود اظهار امیدواری کرده است: آرزومندم که جنابعالی و انقلابیون مصر، نلسون ماندلا را الگوی خود قرار داده و به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندهید که در مصر حکومت مادام العمر برای کسی برقرار شود و در موعد مقرر قدرت را تحویل منتخب واقعی مردم دهید، همانطور که قدرت به شما که منتخب واقعی مردم هستید سپرده شد. کاملا آگاهید که استبداد و خودکامگی بخصوص در جوامع خاورمیانه زمینه های وسوسه انگیز دارد.
ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی ۶۷ ساله هم اینک به اتهام توهین به رهبری در حال گذراندن محکومیت ۳ ساله خود در بند ۳۵۰ اوین است، او در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده بود، چندی قبل نیز به ۳ سال زندان دیگر محکوم شد.
ابوالفضل قدیانی از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب بوده که در دوران ستمشاهی نیز ۴ سال زندان و شکنجه را تحمل کرده است.
متن کامل این نامه را به گزارش کلمه با هم می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که اراده برتریجویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
سوره قصص آیه ۸۳
جناب آقای مرسی رییس جمهور محترم مصر
با سلام و تحیت
جنابعالی به عنوان رییس جمهور برآمده از انقلابی ضد استبدادی در مصر و از کشوری بزرگ و تاریخی، در کنفرانس غیر متعهدها در تهران شرکت کردید.
متاسفانه طی دیدار کوتاه شما، نمایندگان واقعی ملت ایران نتوانستند با شما صحبتی داشته باشند چون یا در حبس اند یا اگر هم در حبس نیستند آزادی آنها بیشتر از محبوسان نیست. البته جنابعالی که خود از زندانیان سیاسی دوران استبداد حسنی مبارک در مصر بودید، خوب بود از زمامداران ایران می خواستید دیداری با رهبران زندانی جنبش سبز ایران، جنبشی که الهام بخش جنبش ضد استبدادی ملت بزرگ مصر و شاید کلیت بهار عربی بود، داشته باشید و هدف واقعی ملت ایران را از آنها می شنیدید هرچند که یقینا با این درخواست شما موافقت نمی شد اما حداقل زمینه ای برای طرح مجدد مطالبات سرکوب شده ی ملت ایران فراهم می کرد.
در اجلاسی که شما شرکت کردید فردی که در جایگاه رهبری کشور ایران نشسته است، در آن سخن راند و از دموکراسی و عدالت و مقابله با ظلم در سطح جهانی و مجامع بین المللی سخنانی بر زبان راند که جا دارد به وی گفته شود: «لم تقولون مالا تفعلون»، الحق که او از مصادیق بارز این کلام خداوند است. تمامی بینندگان و شنوندگان شاهد بودند که حاکم مستبد ایران و دیگر مستبدان چگونه مفاهیم شریفی چون عدالت و دموکراسی را قلب کرده و آنان را به تمسخر می گیرند و در حقیقت فرار به جلو می کنند؛ «فاعتبرو یا اولی الابصار»
متاسفانه همه ایرادهای مطرح شده از سوی وی به نظام بین الملل، اعم از حق وتو و بی عدالتی، دروغ جلوه دادن راستی ها و راست نشان دادن دروغ ها، تحمیل اراده زورمندان به مردم و... سال هاست در این کشور تحت زعامت وی جاری و ساری است و دقیقا مردم ایران در اعتراض به همین ها به فرمان آقای خامنه ای سرکوب شدند. شما به عنوان نمونه، برای درک صداقت و امانت داری حاکم مستبد امروز ایران، نگاهی به تفاوت ترجمه همزمان سخنرانی خود در اجلاس تهران که از رادیو و تلویزیون دولتی ایران پخش شد با سخنرانی خود داشته باشید تا معنی صداقت، عدالت، حق و... را از نظر زمامداران امروز ایران به خوبی درک کنید.
همین نوع امانتداری و عدالت بود که در انتخابات سه سال پیش در ایران اتفاق افتاد و حاصل آن دولتی نامشروع و زندانهایی مملو از آزادگان و آزادیخواهان شد؛ همچون دوران حسنی مبارک و دیگر مستبدان جهان.
امیدوارم شما و انقلابیون و ملت بزرگ مصر از تجربیات انقلاب اسلامی ایران و سرنوشت ملت شریف ایران درس بگیرید و اجازه ندهید که انقلاب مصر همانند انقلاب ایران توسط مستبدین مصادره و آمال و آرزوی آزادیخواهان را به باد فنا بدهد.
آرزومندم که جنابعالی و انقلابیون مصر، نلسون ماندلا را الگوی خود قرار داده و به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندهید که در مصر حکومت مادام العمر برای کسی برقرار شود و در موعد مقرر قدرت را تحویل منتخب واقعی مردم دهید، همانطور که قدرت به شما که منتخب واقعی مردم هستید سپرده شد. کاملا آگاهید که استبداد و خودکامگی بخصوص در جوامع خاورمیانه زمینه های وسوسه انگیز دارد.
با آرزوی توفیق روزافزون برای ملت های عربی و سایر ملل در بند استبداد
ابوالفضل قدیانی
زمامداران ایران در انتخابات همانقدر امانتدار بودند که در ترجمه سخنان شما
امروز: فرمانده نیروی زمینی ارتش با اشاره به برگزاری رزمایش مشترک با نیروی زمینی سپاه، گفت: تا پایان سال 91، دو رزمایش مشترک با سپاه پاسداران در دو حوزه «زرهی» و «هوابرد» خواهیم داشت.
به گزارش فارس، امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش با اشاره به برگزاری رزمایش مشترک سپاه و ارتش، گفت: تا پایان سال 91، دو رزمایش مشترک با برادران سپاه خواهیم داشت.
وی افزود: رزمایش اول در جنوب شرق کشور با محوریت تجهیزات زرهی برگزار میشود و در خصوص رزمایش دوم هم درحال مکانیابی آن هستیم که یا در مرکز کشور و یا یکی از مرزهای غربی انجام میشود.
فرمانده نیروی زمینی ارتش تاکید کرد: رزمایش دوم یک رزمایش هوابرد است که برای اولین بار بعد از انقلاب و در طیف گستردهای انجام میشود.
پوردستان تصریح کرد: نیروی زمینی ارتش علاوه بر این 2 رزمایش مشترک با سپاه، 3 رزمایش هم به صورت انفرادی برگزار میکند.
امروز: متاسفانه در چند روز اخیر مشکلات فنی عدیده ای برای سایت امروز به جود آمد که برای به روزرسانی و وظیفه ی مهم اطلاع رسانی دچار مشکلاتی شدیم. سایت امروز با سابقه ی بیش از 10 سال همچنان وظیفه ی خود میداند که در راستای پوشش اخبار و تحولات ایران در راستای آرمان های بلند ملت ایران در راستای آزادی و تحقق دموکراسی و پاسخگو کردن قدرت حاکمه بر ایران، تلاش کند.
امروز از مخاطبین خود برای تاخیر چند روزه در به روزرسانی و پوشش اخبار پوزش می خواهد و دست یاری از تمام آزادی خواهان ایرانی برای بهبود پوشش اطلاع رسانی طلب میکند.
با سپاس فراوان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر