اعظم طالقانی
به نام حق و دادخواهان حق
الذی جمع مالاً و عدده…(سوره همزه آیه ۲)
(کسانیکه مال را جمع می کنند و حساب گری و سودجویی می کنند و می پندارند که مالش او را جاودان خواهد کرد.)
اخیراً مقامات نیروی انتظامی اعلام کردهاند که قاچاق انواع و اقسام مواد مخدر و مشروبات الکلی به ایران افزایش یافته است.(۱) برخی دیگر از انواع مواد مخدر نیز در داخل کشور تولید و توزیع میشود. سود کلانی که از قاچاق مواد مخدر به جیب قاچاقچیان میرود تا جایی است که از مردم کوچه و خیابان شنیده می شود اغلب اعضای باندهای مافیایی تا دهها میلیون تومان در هر روز درآمد دارند. اینکه برای مقابله با این بحران و جنایتکاران چه باید کرد یک روی سکه است، اما روی دیگر سکه افکار عمومی بر آنست که بخش عمدهای از قاچاق مواد مخدر مربوط به جریانهای وابسته به قدرت صورت میگیرد.
چطور ممکن است حکومتی که به اقتدار و امنیت خود متکی است نمی تواند طی این سالها باندهای مافیایی قاچاق مواد مخدر یا انسان را شناسایی و ریشه کن کند؟ در اینجا سوال برای عموم مردم مطرح شده که آیا احتمال این نیست که گزارشات و اخبار مبنی بر دخالت گروههایی از قدرت در حمل و نقل مواد مخدر صحت دارد؟!
رئیس اتحادیه ملی محصولات کشاورزی میگوید: «در سال تولید ملی، قاچاق انواع و اقسام میوههای لوکس خارجی به ایران افزایش یافته است.» (۱) چندی پیش یکی از مسئولان سازمان میراث فرهنگی از افزایش قاچاق اشیاء تاریخی و باستانی کشور به اروپا خبر داده است.(۲) مسئولان گمرک در گزارشات خود از «افزایش قاچاق محصولات الکترونیکی و لوازم خانگی و افزایش قاچاق تجهیزات دیجیتال، گوشیهای تلفن همراه، انواع لپتاپ و…گفته اند.»(۳) به تازگی «مرکز پژوهشهای مجلس از رشد ۵۰۰ درصدی قاچاق پوشاک خبر داد و به دنبال آن خبردار شدیم که ۶۰ هزار پرونده قاچاق پوشاک در قوه قضائیه تشکیل شده است. مدتی پیش در روزنامه جام جم خواندیم که معاون نظارت و بازرسی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالاو ارز گفته است با اجرای هدفمندی یارانه ها قاچاق سوخت افزایش یافته است.» (۴) سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده ناجا هم قاچاق سوخت تا روزانه ۱ میلیون لیتر را تایید کرده بود.(۵) «همچنین طبق آمار اتاق بازرگانی روز به روز واردات انواع و اقسام کالاهای چینی به کشور بیشتر میشود. حتی گاهی خبر از واردات سنگ قبر، آفتابه و دسته بیل و دمپایی هم شنیده میشود.» (۶) آیا نباید به موج این همه قاچاق در حوزههای مختلف اقتصادی تردید نمود و آنها را از جانب سوء استفاده گران متصل به باندهای مافیایی پنداشت؟
از آن طرف موج تعطیلی کارخانجات بیداد میکند یک روز تعطیلی کارخانجات نساجی و لاستیک سازی، روزی دیگر تعطیلی سرامیک سازی و ذوب آهن و لوله سازی! هفتهای نیست که عدهای کارگر پشت در مجلس تجمع نکنند و از بیکاری و عقب افتادن حقوق نالان نباشند. کار به آنجا رسیده که محصولات و مایحتاجی را که روزی آنها را صادر میکردیم حالا با چند برابر قیمت به وارد کننده آنها تبدیل شدهایم. از آن دو و نیم میلیون شغلی که دولت وعده ایجاد آن را داده بود خبری نیست. همچنین دولت زیر بار نمیرود که گرانی روزگار مردم را تلخ کرده است. انگار گوش هیچ کس به این معضل بدهکار نیست. هر ایرادی هم به دولت گرفته میشود بلافاصله آمار و ارقام از تریبونهای دولتی سرازیر میشود و منتقد در هر لباسی که باشد آماج حملات دولت قرار میگیرد. دست آخر هم اعلام میشود عدهای قصد تخریب دارند و صدای امریکا و انگلیس و اسرائیل از گلوی آنها شنیده میشود.
این بی انصافی است که هر نقدی با این اتهامات روبرو شود. اگر انتقاد از جانب اصلاح طلب و منتقدان دولت باشد بلافاصله انواع و اقسام تهمتها و توهینها نثار آنها می شود، اگر اصولگرایان منتقد کاستیهای دولت را هم بگویند بازهم انواع و اقسام تهمتها را به آنها وارد می کنند، مراجع اعتراض میکنند ماجرای دیگری به راه میافتد!! افکار عمومی بر این باور است در نهایت موضوع قاچاق مواد مخدر و غیره که با جان و جسم و روح مردم به خصوص جوانان بازی می کند چه می شود؟!
امروز مواد مخدر به راحتی بین شهروندان توزیع می شود و سود کلانی به جیب قاچاقچیان بی دین و اخلاق که هیچ تعهدی به انسانیت ندارند سرازیر می شود. این باندهای مافیایی، سودجویان جنایت کار که شامل آیه (الذی جمع مالاً و عدده…) باشند در اغلب کشورهای جهان فعالیت دارند و اکثر دولتها با آن مبارزه می کنند. بنابراین اگر توان مبارزه با باندهای مافیایی نداشته باشد، در این صورت به نظر می رسد ملتها خود باید با استفاده از راهکارهای منطقی و عملی به مبارزه با این سوداگران مرگ بپردازند تا جلوی این کسب درآمدهای نامشروع و حرام را که باندهای مافیایی به حلقوم خود و خانواده هایشان و هم مسلکانشان میریزند و از آنجا که هر انسان یک سرمایه ملی محسوب می شود اینچنین سرمایههای ملی (اعم از مالی و جانی) را نابود می کنند. این کار میسر نخواهد بود مگر با توکل بر خدا و آگاهی بخشی به عموم مردم توسط کارشناسان و معرفی جنایتکاران قاچاقچی به مردم جامعه. اگر خلاف آنچه مسیر صحیح است گام برداشته شود مصداق انحطاطی است که قرآن وعده آن را داده و شامل چنین اجتماعی خواهد شد.
منابع:
(۱) ایسنا /تیرماه ۱۳۹۱ دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر
(۲) ایسنا/ خرداد ۱۳۹۱ سید رضا نورانی
(۳) خبرآنلاین/ آبان ماه ۱۳۹۰
(۴) جام جم/آبان ۱۳۹۰
(۵) ایسنا/اردیبهشت ماه ۱۳۹۱
(۶) سایت اتاق بازرگانی
نقل از: جرس
مادر کوروش کوهکن، زندانی سیاسی محصور در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه با تاکید بر اینکه فرزند من فردی است میهن دوست که جز برای سربلندی کشورش اندیشه ای در سر ندارد گفت: فرزند من زاده شده در خانواده ای است که از پدر بزرگم که از یاران رییس علی دلواری بوده تا برادرآزاده و جانبازم همگی سربازان و مدافعان میهن بوده اند.
به گزارش کلمه، مادر این زندانی سیاسی در ادامه پرسیده است: آیا این گونه بی مهری با این چنین خانواده ای، پشت کردن برآرمان های شهیدان میهن نیست؟
کلمه هفته گذشته گزارش داده بود که این زندانی سیاسی در حال پایین آمدن از پله های بند ٣۵٠ دچار قفل شدگی زانوی راست شده و به طبقه پایین سقوط کرده است.
بر اساس همان گزارش، پس از کسب مجوز خروج به دلیل امتناع کوهکن از استفاده دستبند این اعزام به تاخیر افتاد و پس از لحظاتی با وخیم شدن حال این زندان سیاسی مامور امنیتی با توهین و فحاشی وی را به تخت آمبولانس بستند و برای اعزام وی از ٨ مامور امنیتی ویژه، استفاده شد.
کوروش کوهکن در بهمن ماه سال ٨٨ در جریان بازجویی ها دچار آسیب دیدگی زانوی راست شده بود و در خرداد ٩٠ نخستین مرحله از درمان او در بیمارستان طالقانی انجام شد، اما ادامه درمان وی به دلایل مختلف و با مخالفت دادستانی و نهادهای امنیتی قطع گردید. آخرین بار که قرار بود برای معالجه به بیمارستان اعزام شود به دلیل نگارش نامه به دادستان تهران و حمایت از حسین رونقی ملکی این اعزام لغو شد.
متن کامل نامه مادر این زندانی سیاسی به رییس قوه قضاییه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
برای آیت الله صادق لاریجانی از طرف مادری نگران
جناب آقای آیت الله صادق لاریجانی در ابتدا یادآور می شوم که پیامبر اسلام می فرمایند “بترس از دعای مظلوم که بین او و خدا هیچ پرده ای نیست”.
جناب آقای لاریجانی آیا خبر دارید که در این سه ساله ی اخیر برخورد مسئولین قضائی و امنیتی با زندانیان سیاسی و خانواده هایشان چگونه بوده است، چگونه حق و حقوق به حق آنها را زیر پا گذاشته و با برخوردهای ناشایست پرده انسانیت را دریده اند.
آیا شما خبر دارید چگونه با مادری نگران که جز خداوند پناهی ندارد برخورد کره اند؟ مادری که بارها با جسمی بیمار و چشمانی گریان از صدها کیلومتر آن سوتر در آرزوی اینکه بتواند چند روزی مرخصی درمانی را برای فرزندش از مسئولین قضائی بگیرد راهی تهران شده ولی هر بار مایوس تر از بار قبل به دیار خود بازگشته است.
من به هیچ روی آرزو نمی کنم شما حتی لحظه ای به جای من قرار بگیرید تا طعم دوری و نگرانی و بی خبری از وضعیت جسمی فرزندتان را بچشید. آری من نمی توانم چون مادرم، ولی در عجبم چگونه می توان با مادری نگران از وضعیت جسمی فرزندش این گونه تمسخرانه برخورد کرد، بترسید از آه مادران، مادران نگران، مادرانی که دیروز شوهران و برادران خود را برای دفاع از میهن روانه جبهه های جنگ کردند تا امروز شما در آرامش تکیه بر اریکه قدرت بزنید و فردا نیز فرزندانشان سربازان و مدافعان وطن هستند.
جناب آقای آیت الله صادق لاریجانی،
من مادر زندانی سیاسی کوروش کوهکن هستم، زندانی که از بهمن ماه ۸۸ تا کنون با وجود آسیب دیدگی در زانوی راستش که نیاز است مراحل درمانی، پزشکی آن در بیرون از زندان انجام شود بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بسر می برد و با وجود تلاش های مکرر برای گرفتن چند روز مرخصی درمانی از مسئولین قضائی، هنوز پاسخ روشنی دریافت نکرده ام.
جناب آقای لاریجانی،
فرزند من فردی است میهن دوست که جز برای سربلندی کشورش اندیشه ای در سر ندارد و زاده شده در خانواده ای است که از پدر بزرگم که از یاران رییس علی دلواری بوده تا برادرآزاده و جانبازم همگی سربازان و مدافعان میهن بوده اند.
آیا این گونه بی مهری با این چنین خانواده ای، پشت کردن برآرمان های شهیدان میهن نیست؟
جناب آقای لاریجانی متاسفانه برخوردهای ناشایست و تمسخرانه مسئولین قضائی با اینجانب و نگرانی از وضعیت جسمی فرزند، بیمارم که ماه ها از او بی خبری باعث شد روزهای سخت جنگ که برادرم اسیر صدامیان بود برایم تداعی شود.
و صد تاسف که امروز سیستم قضائی شما همچون صدام با اسیران برخورد می کند. البته اسیرانی که فرزندان همین آب و خاک هستند.
تیرماه ۱۳۹۱
انتخابات انجمن پزشکان عمومی که با وقفهی چهار ساله و پس از شش بار تعویق انتخابات سرانجام در روز جمعه ۲۳ تیر در محل سازمان نظام پزشکی کشور در تهران برگزار شد، با پیروزی قاطع اصلاحطلبان بهپایان رسید.
به گزارش “نوروز”، هر یازده کرسی هیأت مدیره و یک کرسی بازرسی به نام این ائتلاف نوشتهشد. اعضای پیروز انتخابات بهترتیب آراء عبارتند از: دکترها عباس کامیابی، شهریار خاقانی، فربد رهنما، عبدالرحیم اسدیلاری، محسن مصلحی، فرامرز رفیعی، علی سجادی، عزت گلعلیزاده، رضا ناوی، حمید طهماسبی و ملیحه کیانفر بهعنوان اعضای هیاتمدیره و همچنین دکتر سعید کاظمی بهعنوان بازرس.
بنا بر این گزارش، انجمن پزشکان عمومی بهعنوان نهاد مستقل تخصصی-علمی پزشکان عمومی که در سال ۱۳۷۲ تاسیس شده بود و طی ۴دورهی سهساله در اختیار جریان محافظهکار و با نفوذ دکتر صدر رئیس سازمان نظامپزشکی ایران اداره میشد، از سال ۸۶ انتخابات هیاتمدیره را برگزار نکرده بود.
بر اساس این گزارش میانگین مشارکت در دورههای گذشته ۱۵۰ تا ۲۰۰ رای بوده که در ایندوره با استقبال کمنظیر پزشکان عمومی آراء دریافتی به هزار و صد نفر رسید.
۸۰ نفر در این انتخابات کاندیدا شده بودند که رقابت اصلی میان دو لیست یازدهنفرهی ائتلاف فراگیر پزشکان عمومی و ائتلاف سپیدجامهگان (وابسته به جریان متبوع دکتر صدر) بوده است.
مشاور رییس جمهور سابق کشورمان گفت: پیش از این هم تلاشهایی برای ایجاد یک جریان تصنعی در اصلاحات شروع شد اما موفق نبود و طراحان جریان رقیب به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان یک جریان را در غالبی دیگر رهبری کرد و ما نیز از این بابت احساس نگرانی نداریم ، زیرا بدل سازی نتیجه نخواهد داشت.
به گزارش ایلنا، مصطفی درایتی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، درباره ظهور برخی از جریانات به نام اصلاح طلبی در عرصه سیاسی کشور ، اظهار کرد: اصلاحات به عنوان خطی فکری معتقد است برای مسائل جامعه راهکار دارد و همواره در میان افکار عمومی جامعه نیز از مقبولیت برخوردار است و اگر جریانی بتواند اعتماد مردم را جلب کند باید در همین راستا حرکت کند، اما اینکه یک جریان تصنعی بتواند مردم را فریب بدهد غیر ممکن است.
مشاور رییسجمهور دردولت اصلاحات خاطرنشان کرد: پیش از این هم تلاشهایی برای ایجاد یک جریان تصنعی در اصلاحات شروع شد اما موفق نبود و طراحان جریان رقیب به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان یک جریان را در غالبی دیگر رهبری کرد و ما نیز از این بابت احساس نگرانی نداریم ، زیرا بدل سازی نتیجه نخواهد داشت.
وی درباره اختلافات بوجود آمده در جریان اصولگرایی و انشقاق دائم در این جریان پیش از آغاز هر انتخاباتی گفت: اگر جریان اصولگرایی روند خود را عوض نکند بدست خود اضمحلال خود را رقم زده است هر چند علائم این اضمحلال از هم اکنون پیدا است.
درایتی با اشاره به این اختلافات و فرصت بوجود آمده برای اصلاح طلبان اظهار کرد: اختلاف در هر جریانی فرصت مناسبی برای جریان رقیب ایجاد میکند و در این مورد نیز باید گفت جریان اصولگرایی با عملکرد ضعیف خود فرصت مناسبی برای اصلاح طلبان ایجاد کرده است.
وی افزود: اختلافات میان آنان هر روز بیشتر میشود که این موضوع نشان میدهد این تفکر در مدیریت کشور دچار ضعف جدی است و نشانههای ضعف آن نیز روز به روز بیشتر نمایان میشود.
محمدرضا خاتمی با تاکید بر اینکه بخشی از تبلیغات رسمی می خواهد اصلاح طلبان را برانداز معرفی کنند یا به سمت براندازی سوق دهند، تاکید کرد که اصلاح طلبان در دام براندازی نمی افتند ولی از پافشاری بر اصول و موازین خود هم دست بر نمی دارند.
به گزارش کلمه، دبیرکل پیشین جبهه مشارکت ایران اسلامی که درباره گذشته، حال و آینده اصلاح طلبان با نشریه دانشجویی «سرو» گفت و گو می کرد، با بیان اینکه در طول چند سال گذشته این همه دادگاه برگزار شد، حتی یک مدرک نتوانسته اند ارائه کنند که اقدام براندازانه ای صورت گرفته است؛ افزود: ما در چهارچوب جمهوری اسلامی و در چهارچوب قانون اساسی می خواهیم رفتار کنیم. اگر اعتراض یا انتقادی هم داریم این است که یک عده دیگری دارند قانون اساسی را زیر پا می گذارند. ما به این اعتراض داریم. در حقیقت یک کسان دیگری جمهوری اسلامی را براندازی کرده اند و در حاکمیت هم هستند و برای اینکه آدرس غلط بدهند شعار آی دزد، آی دزد سر می دهند.
وی خاطرنشان کرد: اگر ما برویم بررسی کنیم که آن جمهوری اسلامی که سی و سه سال پیش وعده داده شده با این جمهوری اسلامی که امروز محقق شده است چقدر تفاوت دارد، شاید در بعضی موارد بتوان گفت که اصلاً ۱۸۰ درجه با هم متفاوتند. یعنی آن جمهوری اسلامی که به مردم وعده داده شده بود برانداخته شده است. حال یک عده ای که به آن آرمان ها و اصول اولیه علاقه مندند، می خواهند بگویند که باید برگردیم به آن آرمان ها و اصول. طرف مقابل طبیعی است که بگوید این ها براندازند.
خاتمی همچنین با دفاع از عملکرد دولت اصلاحات به خصوص در حوزه اقتصادی، گفت: دولت اصلاحات در آن چیزهایی که وعده نداد موفقتر بود. مثلا اقتصاد. واقعا دولت در این زمینه عملکرد چشمگیری داشت. اگر یادتان باشد آن زمان نفت به هشت دلار و نه دلار رسیده بود. زمانی که دولت امور را در اختیار گرفت توانست تورم را از بیست درصد، خیلی بیشتر، شاید بیست و چند درصد به ده، یازده درصد برساند بعد از هشت سال. این توفیق بوده است دیگر. با سرمایه گذاری هایی که شد نسبت بیکاری شروع کرد به کم شدن و به هر حال دستاوردهای چشمگیری داشت. این در مسائلی بود که شعار نداده بودیم.
نایب رئیس مجلس ششم در خصوص راه حل بحران های خارجی کشور نیز گفت: راه اصلی این که ما طمع خارجی ها را نسبت به کشورمان قطع کنیم، بازگشت به پشتوانه و اعتماد مردم است. این تجربه را ما در دوم خرداد ۷۶ داریم. به لحاظ امنیت خارجی ما بسیار آسیب پذیر شده بودیم و یک انتخابات نسبتا آزاد همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. آن زمان، به خاطر حوادثی که اتفاق افتاده بود همه موشک های کروز در خلیج فارس روی ایران نشانه گیری شده بودند. یک انتخابات، نه تنها سر آن موشک ها را برگرداند بلکه دنیا مشتاق شد که بیاید و با ایران ارتباط سازنده برقرار کند. الان هم راهش این است.
وی تصریح کرد: ما باید کمک کنیم که حکومتمان و دولتمان اعتماد به نفسش را به دست آورد. این بی اعتمادی که نسبت به منتقدین هست از بین برود. باید بگوییم که آقایان موسوی و کروبی ترسی ندارند. مخالفین، منتقدین و دگراندیشان ترسی ندارند. اگر این اعتماد به نفس به حکومت برگردد که می تواند به مردم خود تکیه کند، همه مشکلات حل می شود. اما اگر چنین نشود مشکلات ما روز افزون خواهد شد.
متن کامل این گفت و گو به نقل از سایت خبری جبهه مشارکت در ادامه می آید:
آقای دکتر، به عنوان سؤال اوّل لطفا به ما بگویید که اساساً خاستگاه جریان اصلاح طلب در سالهای پس از انقلاب کجاست؟ جناح چپ خط امام که بعدها جناح اصلاح طلب درون حاکمیت را تشکیل داد، چه مؤلفه ها و ویژگیهایی داشت و در مقابل چه دیدگاهی مطرح می شد؟
به نظر من اصلاح طلبی یک پروسه تاریخی است. این گونه نیست که بگوییم با انقلاب اسلامی به وجود آمده یا مثلاً بعد از دوم خرداد به وجود آمده است. این امر یک ریشه تاریخی دارد و طبعاً همه فعالین سیاسی که در عرصه کشور فعال بوده اند با توجه به این تجربیات تاریخی ومطالعاتی که داشته اند، همواره مد نظرشان بوده که کشور ایران نیازمند یک مانیفستی است که بتواند آن را از این دور عقب ماندگی بیرون ببرد. من فکر می کنم فعالین سیاسی از هر طبقه و مرامی که وجود دارند در حقیقت دنبال این هستند که کشور را آباد کنند و ایران را بسازند. با توجه به این همه منابع وسرمایه هایی که در کشور وجود دارد وضعیت گذشته و وضعیت فعلی را اصلاً مناسب نمی دانند. یعنی هیچ کسی نیست که بگوید من نمی خواهم کشور را بسازم. اقتدارگرا باشد، محافظه کار باشد، اصولگرا باشد، اصلاح طلب باشد همه می گویند که ما می خواهیم این کشور را بسازیم. در عین حالی که می خواهند کشور را بسازند یک مسئله ای هم برایشان اهمیت داشته که این شاید جوهره اصلاح طلبی باشد. شاید آن چیزی که متمایز می کند اصلاح طلبی را از اقشار دیگر این است که «انسان بما هو انسان» برایشان اهمیت داشته و معتقد بوده اند که هیچ چیز نباید سبب این شود که عزت انسان ها محترم شمرده نشود. ما در مشروطیت این وضعیت را می بینیم، در مبارزاتی که در طول صد سال گذشته برای آزادی، حال بگوییم برای دموکراسی، مردم سالاری، برای رهایی از استبداد، رهایی از استعمار و برای استقلال کشور بوده این وضعیت را می بینیم. مثلاً ملی شدن صنعت نفت را درنظر بگیرید. این به هر حال برای آن بود که ایرانی ها را عزیز کند و از زیر بار سلطه کارتل های نفتی خارجی خارج کند. یا خود قیام ۱۵ خرداد علیه استبداد و استعمار بود. انقلاب اسلامی هم در همین راستا بود. یعنی شاکله اصلی انقلاب اسلامی همین بود. این چنین نبود که ما همه چیز داشته باشیم و کشور آباد نباشد. نه، اتفاقاً آبادی کشور شاید بد نبود. آن چه که در کشور وجود نداشت یکی استقلال بود، دیگری آزادی بود که در حرمت انسان ها تجلی پیدا می کرد. من فکر می کنم بعد از انقلاب به خاطر حوادث ناخواسته ای که اتفاق افتاد، بعد از یکی دو سال که از انقلاب دور شدیم این جنبه ها قدری تحت الشعاع حوادث دیگر قرار گرفت. مثلاً جنگ یا مسائل دیگری که وجود داشت، گروه های تروریستی که وجود داشتند و گرفتاری های مختلفی که داشتیم. این مسائل فرصت را برای یک گروه و تفکری آماده کرد که آن خواسته اصلی انقلاب را که در حقیقت آزادی بود، تا حدودی تحت الشعاع قرار دهند. من نمی خواهم بگویم این خواسته ها کامل از بین رفت. نه، به هر حال آزادی وجود داشت. اما محدودیت هایش روز به روز بیش تر می شد و این روند همچنان ادامه پیدا کرد. در این شرایط ویژگی اصلی نسل انقلاب که حالا یک زمانی چپ و زمانی خط امام خطاب می شدند در دو چیز بود. یکی آزادی خواهی و دیگری عدالت اجتماعی. از این رو شاید مثلاً به لحاظ اقتصادی متهم می شدند به سوسیالیست بودن. ولی این ها در حقیقت دنبال عدالت اجتماعی بودند. حالا ممکن است تحت تأثیر بعضی از فرهنگ ها و مکاتب اقتصادی دیگر هم قرار گرفته باشند. بله، با سرمایه داری خیلی خوب نبودند و طبعاً در دنیایی که دو نظام سرمایه داری و سوسیالیستی وجود داشت شاید بیشتر تمایل به سوسیالیسم داشتند. اما تفکر اصلی که جناح چپ خط امام را دور هم جمع می کرد آزادی خواهی بود. به هر حال در دوم خرداد فرصتی پیدا شد تا جریان اصلاح طلب به شکل منسجم، تعریف شده و شناسنامه داری تجلی پیدا کند. البته همه ما می دانیم جریان اصلاح طلبی طیف بسیار گسترده ای است. بنده ممکن است کسی را اصلاح طلب ندانم، یکی دیگر هم ممکن است مرا اصلاح طلب نداند و هر دو هم در طیف اصلاح طلبی بگنجیم. اصلاح طلبی جریان تکثرطلبی بوده است. انحصارگر نبوده که بگوید فقط من اصلاح طلب هستم و هیچ کس دیگری اصلاح طلب نیست. اصلاً اصلاح طلبی به دنبال این بوده که فضایی را ایجاد کند که همه بتوانند حرفشان را بزنند و ایده هایشان را بیان کنند.
به هر حال از دوم خرداد به بعد اصلاح طلبی شناسنامه دار شد. چهارچوب هایش تا حدودی – من نمی خواهم بگویم کامل – ولی تا حدودی مشخص شد و هرچه پیش تر آمد شکل و محتوای خاص خود را به تدریج پیدا کرد. حال اگر ما بخواهیم اصلاح طلبی را در زمان فعلی تعریف کنیم که چه هست، اصلاح طلبی یعنی این که حرکت ها باید در چهارچوب قانون باشد و روش هایی که برای تغییر، تحول و بازگشت به آرمان های فراموش شده درپیش گرفته می شوند همه مسالمت آمیز باشند. آرمان هایی چون حرمت انسان ها، آزادی و مسائل دیگری که وجود دارد. از این روست که ما می بینیم اصلاح طلبان امروز حرکت هایشان همه در چارچوب های قانونی است و حرفی خارج از قانون نمی زنند. این به معنای آن نیست که قانون هیچ ایرادی ندارد، بلکه به این معنی است که قانون بد هم بهتر از بی قانونی است. الآن دعوای اصلی ما با اقتدارگرایان همه این است که چرا قانون اجرا نمی شود. همین قانونی که خودشان نوشته اند و قبول دارند. از قانون اساسی گرفته تا قوانین موضوعه. گیر اصلی اصلاح طلبان این است که این قانون ها هم اجرا نمی شود. اگر در دادگاه هاست آن طور که باید رعایت نمی شود، اگر در نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است رعایت نمی شود، اگر در حقوق عادی شهروندی است به آن توجه نمی شود و … . مسئله اصلی این است. بنابراین علی رغم همه فشارها و اتهاماتی که بوده، مثل براندازی، نمی دانم مخالفت با اسلام و مقدسات و … ، ما می بینیم که اصلاح طلبی هم چنان محکم و استوار مانده است. این البته به آن معنا نیست که اصلاح طلبی تحت فشار نیست، به این معنا نیست که امروز توانایی و امکان بروز اصلاح طلبان مثل مثلاً ۵ سال پیش، ۶ سال پیش است. بلکه به معنای این است که اصلاح طلبی ریشه در جامعه ما دارد، مانده است و حتی مخالفین اصلاحات هم نمی توانند این را منکر شوند. ما می بینیم در جریان این انتخابات، در جاهای دیگر صریحاً ابراز می کنند که بدون اصلاح طلبان اصلاً امکان اداره کشور وجود ندارد. البته آن ها اصلاح طلبی را طوری تعریف می کنند که شاید زیاد با موازینی که خود اصلاح طلبان برای اصلاح طلبی دارند مطابقت نداشته باشد. اما این یک واقعیت است. از آن جا که اصلاح طلبی یک حیات مداوم و پویایی در جامعه ایران دارد هیچ کس نمی تواند منکرش شود و قابل حذف هم از عرصه سیاست و از عرصه اجتماعی ایران نیست.
حال باید منتظر باشیم و خواهیم دید وقتی ناصواب بودن روش هایی که در این چند سال اتخاذ شده است مشخص شد و وقتی به این نتیجه رسیدیم که باید از این روش ها برگردیم، آن وقت اصلاح طلبان باز با همان قدرت، با همان امکانات و البته با تجربه بیشتر در عرصه حاضر خواهند شد و به کشورشان کمک خواهند کرد تا آن را بسازند و به پیش روند.
در صحبت هایتان اشاره کردید به یکسری اتهاماتی که طرف مقابل در خصوص اصلاح طلبان مطرح می کند. می دانیم یکی از این اتهامات که طی سال های اخیر بسیار صریح تر مطرح شده، اتهام براندازی است. دقیقاً چه مولفه هایی اصلاح طلبان را متمایز می کند از جریان برانداز؟ فکر نمی کنید این خط مرزی که وجود دارد میان اصلاح طلبان و جریان برانداز، باید قدری پر رنگ تر شود تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد؟
ما نباید اسیر تبلیغات شویم. اگر بخواهیم اسیر تبلیغات شویم راه خودمان را گم می کنیم. ما یک راهی داریم، این راه روشن و مشخص است. از قبل این راه را می رفتیم و حالا هم داریم می رویم. اینکه طرف مقابل می خواهد چه کند به خودش مربوط است. آن ها یک هدف دارند. هدفشان هم این است که ما را بیاندازند به براندازی. یعنی بخشی از این تبلیغات برای این است که ما بگوییم بله، ما براندازیم و اقدامات براندازانه کنیم. اما خوشبختانه اصلاح طلبان در این دام نیفتاده اند. هم چنان روی اصول و موازینی که داشته اند پای فشرده اند و در این راه هم پیش رفته اند. خیلی روشن است، شما ببینید در طول چند سال گذشته این همه دادگاه برگزار شد، حتی یک مدرک نتوانسته اند ارائه کنند که اقدام براندازانه ای صورت گرفته است. چنین چیزی نبوده است. همه اصلاح طلبانی که الان گرفتارند یا دچار تنگناها شده اند همه می گویند که ما در چهارچوب جمهوری اسلامی و در چهارچوب قانون اساسی می خواهیم رفتار کنیم. اگر اعتراض یا انتقادی هم داریم این است که یک عده دیگری دارند قانون اساسی را زیر پا می گذارند. ما به این اعتراض داریم. در حقیقت یک کسان دیگری جمهوری اسلامی را براندازی کرده اند و در حاکمیت هم هستند و برای اینکه آدرس غلط بدهند شعار آی دزد، آی دزد سر می دهند. یعنی اگر ما برویم بررسی کنیم که آن جمهوری اسلامی که سی و سه سال پیش وعده داده شده با این جمهوری اسلامی که امروز محقق شده است چقدر تفاوت دارد، شاید در بعضی موارد بتوان گفت که اصلاً ۱۸۰ درجه با هم متفاوتند. یعنی آن جمهوری اسلامی که به مردم وعده داده شده بود برانداخته شده است. حال یک عده ای که به آن آرمان ها و اصول اولیه علاقه مندند، می خواهند بگویند که باید برگردیم به آن آرمان ها و اصول. طرف مقابل طبیعی است که بگوید این ها براندازند. شاید عده ای خود را عین جمهوری اسلامی و نظام و اسلام می دانند و می گویند هر که به من انتقاد کند برانداز است. اما ما این معیار را نداریم. معیار ما یک سری اصول و ارزش هایی است که در تاریخ ما ثبت شده و مکتوب است. ما روی این ها پافشاری می کنیم. مهم ترین نکته ای هم که اکنون می بینیم این است که علیرغم همه تبلیغات، اصلاح طلبی زنده و پویاست. ممکن است خیلی بروز خارجی نداشته باشد. اما این شده جزو شیوه زندگی همه انسان هایی که در داخل کشور هستند و می خواهند یک تحول و تغییری در داخل کشور ایجاد کنند.
دوم اینکه بله، ما قبول داریم عده ای هستند که براندازند. یک عده ای هستند که میخواهند نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. ما با آن ها کاری نداریم. آن ها هم با ما کاری ندارند. شما ببینید آن مراکز و رسانه هایی که به نفع براندازی تبلیغ می کنند شاید بیشتر از آن که مثلاً به نظام جمهوری اسلامی حمله کنند، به آقای خاتمی و اصلاح طلبان حمله می کنند. چرا؟ برای اینکه از یک سنخ نیستند. اما اینکه ما هر روز بیاییم اعلام کنیم که سلطنت طلب نیستیم، وابسته نیستیم و … خوب این را که همه می دانند. ما داریم کار خودمان را انجام می دهیم. من فکر می کنم مرزها کاملاً مشخص است. نباید اسیر تبلیغاتی شویم که می خواهد ما را دچار مسائل فرعی کند تا مردم یادشان رود که قرار بوده چه وضعیتی داشته باشند و اکنون چه وضعیتی دارند. بنابراین من معتقدم که هم مردم می دانند، هم افرادی که درون نظام هستند می دانند، هم مخالفین اصلاحات و هم اصلاح طلبان می دانند که اصلاح طلبی چه می گوید و مرزهایش با دشمنان ایران و دشمنان جمهوری اسلامی در کجاست.
اما ما اخلاق هم داریم. به صرف اینکه یک نفر با جمهوری اسلامی مخالف باشد نمی آییم هزار انگ و تهمت به او بزنیم. این بحث را داریم که آیا یک ایرانی شرافتمند و یک ایرانی دلسوز می تواند وجود داشته باشد که با جمهوری اسلامی مخالف باشد؟ ما می گوییم بله ممکن است. این دلیل نیست که هر کسی که جمهوری اسلامی را قبول نداشت یا ولایت فقیه را قبول نداشت آدم وابسته مزدور بیگانه پرستی باشد. ممکن است اعتقادش این باشد و اتفاقاً اصلاح طلبان می گویند که راه رشد جمهوری اسلامی این است که افکار مخالف هم آزادی داشته باشند و بتوانند در چهارچوب قانون بدون اینکه اقدام مسلحانه کنند حرفشان را بزنند تا مردم بفهمند چه در چنته دارند. اصلا به نظر من مهمترین عاملی که باعث می شود مخالفین جمهوری اسلامی مجال عرض اندام پیدا کنند روش هایی است که عده ای در داخل کشور برای سرکوب اتخاذ می کنند. این روش آن ها را در نگاه مردم مظلوم می کند، بزرگ می کند و باعث می شود برخی که فقط دورادور صدای آن ها را می شنوند گمان کنند همه ی واقعیت در دست مخالفین جمهوری اسلامی است. در حالی که اگر بیاییم اجازه دهیم افکار مخالف جمهوری اسلامی هم در یک محفل قانونی، در یک بستر مناسب و در کمال آرامش مطرح شوند این بزرگترین راه اثبات حقانیت جمهوری اسلامی است. چرا که آن جمهوری اسلامی که من می شناسم معتقدم به لحاظ اندیشه، به لحاظ تفکر و به لحاظ برنامه داشتن می تواند بر همه این ها غلبه کند. احتیاجی به سرکوب و بگیر و ببند نیست. حال چه رسد به اینکه بخواهیم با طرفداران انقلاب این گونه برخورد کنیم. به نظر من بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی، انحصار طلبی، اقتدارگرایی، سرکوب گری و استبداد است که آفتی درون خود جمهوری اسلامی است. ما نباید بیرون به دنبال دشمن بگردیم. در داخل کشور یک سری افراد، نحله ها و یک سری عقاید هستند که با افکارشان بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی می زنند. آن ها هم باید آزاد باشند تا حرفشان را بزنند. اما حق ندارند بگویند ما عین نظام هستیم، عین جمهوری اسلامی هستیم، عین اسلام هستیم. جمهوری اسلامی مال مردم است. مال جمهور مردم است. مردم باید انتخاب کنند چه تفکری به جمهوری اسلامی نزدیک تر است و چه تفکری دورتر است. اگر ما این کار را نکنیم، بالاخره به روزی می رسیم که دیگر امکان هیچ گونه اصلاحی نداریم و در چنین شرایطی مردم هم ممکن است به تنگنا بیفتند و کاری کنند که همه حسرتش را بخوریم که ای کاش زودتر فضا را باز می کردیم. این تجربه ای است که در طول تاریخ در کشور خودمان و در کشورهای دیگر اتفاق افتاده است. آن هایی که قدر فرصت را دانستند، به مردم احترام گذاشتند و به ایده ها و افکار اجازه دادند که مطرح شوند، جان سالم به در بردند. اما آن هایی که تا آخرین لحظه در برابر افکار دیگر مقاومت کردند بدون آن که هیچ منطقی داشته باشند، چاره ای جز رفتن نداشتند. به نظر من این سنت الهی است. در کشور ما هم اگر رعایت نکنیم حتما اتفاق خواهد افتاد.
در هر حال، من فکر می کنم که اصلا این آدرس غلط دادن است به یک معنا که اصلاح طلبان مرز خودشان را با براندازان مشخص نکرده اند. هیچ کس از اصلاح طلبان حتی در این زمان که بیشترین فشار را متحمل می شوند، به جرم براندازی دستگیر نشده اند. مثلا به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و محاکمه شدند. ولی اقدام علیه امنیت ملی شان چه بود؟ شرکت در یک راهپیمایی ! یا بیانیه دادن و نقد کردن این که این روش حکومت داری خوب نیست. اما این که سند بیاوریم برای براندازی، هیچ کجا وجود ندارد. هیچ کس به این جرم محاکمه نشده است و به این جرم محکوم نشده است. همه آن ها هم قبول دارند که کسانی که اکنون در زندانند از پاک ترین و ناب ترین بچه های انقلاب اسلامی هستند. و این را ناگفته با چشم هایشان می گویند که ای کاش اشتباه سه سال پیش را این گونه مرتکب نمی شدیم که این جمع را دستگیر کنیم و حالا در این بمانیم که چگونه از این تله خود ساخته رهایی پیدا کنیم.
پس آقای دکتر آن طور که من متوجه می شوم، شما معتقدید اکثریت اصلاح طلبان هم چنان خود را طرفدار جمهوری اسلامی می دانند. البته با قرائتی که برای خود دارند. درست است؟
درست است. حالا می توانیم اسمش را بگذاریم قرائت دموکراتیک یا قرائت مردمسالارانه یا هر عنوان دیگر. اما ما معتقدیم از این جمهوری اسلامی استبداد بیرون نمی آید. می توان بیرون آورد ولی دیگر نامش جمهوری اسلامی نیست. شما بروید تا روز پیروزی انقلاب، مصاحبه های امام، پیام های امام، وعده هایی که امام می دادند، این ها را بخوانید. در زمینه مسائلی چون آزادی، دموکراسی، مردمسالاری، حکومت مردمی، مجلس، جایگاه مجلس و … . و الان مقایسه کنیم که آیا همه آن ها عملی شده اند یا نه.
گفتید که طی چند سال اخیر، اصلاح طلبی به حیات خود در بطن جامعه ایران ادامه داده است. از طرفی می دانیم که اصلاح طلبی پروژه ای است که باید یک پای دیگر هم در داخل حاکمیت داشته باشد تا بتواند مطالبات پایگاه اجتماعی خود را پی بگیرد. فکر نمی کنید در شرایط فعلی که اصلاح طلبان از حاکمیت خارج شده اند، امکان پیگیری این مطالبات و ایجاد تغییرات مطلوب در حاکمیت را از دست داده اند؟ در واقع آیا با این تعریف پروژه اصلاح طلبی پروژه ناقصی نیست؟
ببینید، شاید این سخت باشد که بتوانیم خطی بکشیم بین جامعه و داخل حکومت. شاید سخت باشد اینکار. به همین دلیل وارد این بحث شدن زمان طولانی می خواهد و من هم نمی خواهم اینکار را انجام دهم. البته در کلیت این را قبول دارم. یعنی اصلاح طلبان مخالف نظام که نیستند، مخالف شیوه هایی هستند که توسط عده ای به اسم نظام صورت می گیرد و بنابراین می خواهند این شیوه ها را اصلاح کنند و انحرافات را به راه اصلی که فکر می کنند درست است برگردانند. از سوی دیگر جامعه ما متاسفانه جامعه ضعیف شده ای است. ما نهادهای مدنی درست و حسابی نداریم. قدرت مردم که قدرت اصلی است منسجم، متشکل و سازمان یافته نیست. بنابراین جامعه ما فرصت می خواهد که شکل پیدا کند و خودش را بسازد و یکی از راه هایی که این فرصت را به جامعه می دهد، ملایم شدن دیدگاه حکومت نسبت به مردم است که مخالفت را تحمل کند و اجازه دهد مردم خواسته هایی را که دارند، حال این خواسته ها اقتصادی باشد، سیاسی باشد، اجتماعی باشد، اجازه دهد این خواسته ها مطرح شوند. بنابراین حضور اصلاح طلبان در درون حکومت می تواند به پیشبرد این مسئله کمک کند و به جامعه فرصت دهدکه شکل پیدا کند. من این را قبول دارم. اما همه چیز که در دست اصلاح طلبان نیست. اصلاح طلبان تا زمانی که روزنه های کوچکی هم باز بود برای این که در درون حکومت باشند از این روزنه ها استفاده می کردند. اما من احساس می کنم از خرداد ۸۸ به بعد، اراده ای وجود دارد که به هیچ وجه اجازه حضور تحول خواهان در درون حکومت را نمی دهد. حداقل حضور سازمان یافته آنها را. ممکن است یکی دو نفر بتوانند وارد مثلا مجلس شوند ولی این که اصلاح طلبان بتوانند به صورت سازمان یافته مثل مجلس ششم یا دولت اصلاحات وارد ساختار قدرت شوند، این را به هیچ وجه اجازه نمی دهند. خوب، در این جا یک سوال مطرح می شود. حال که اصلاح طلبان اجازه حضور در حکومت را پیدا نمی کنند، پس اصلاح طلبی تمام شد؟ اصلاح طلبی تمام نشد. برای این که اصلاح طلبان می توانند در درون جامعه کار کنند، روی گروه های اجتماعی تاثیرگذار باشند، روی مراجع اجتماعی تاثیرگذار باشند و اراده خود را به خواست اجتماعی و خواست عمومی تبدیل کنند. این نکته ای است که به نظر من خود به خود در حال انجام شدن است. نکته دومی که وجود دارد این است که علی رغم این که اصلاح طلبان از درون حکومت اخراج شده اند، اما ساختار حکومت در جمهوری اسلامی به گونه ای است که امکان یکدست شدن آن وجود ندارد. الان اصلاح طلب شاخص و تاثیرگذاری درون مجلس نیست. اما ما می بینیم کسانی حرف هایی با رنگ و بوی اصلاح طلبانه می زنند که هرگز انتظار نداشتیم این حرف ها را بزنند. چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اقتصادی. می خواهم این را بگویم که جامعه ما و ساختار حکومت ما این قدر صلب، سفت و سخت نیست که امکان یک دست شدنش وجود داشته باشد. عمر انحصار طلبی مطلق در ایران حداقل بعد از انقلاب چهار سال بیشتر نیست. و بعد از چهار سال شروع می کند به شکاف ایجاد شدن در این بدنه ای که ما فکر می کنیم خیلی سخت است. اصلا مهم نیست که مثلا حسن حرف اصلاح طلبانه بزند. حسین هم می تواند بزند. از همین روست که من می گویم اصلاح طلبی ریشه دارد. مشی و منش این جریان جا می افتد در داخل کشور و حتی روی افراد اقتدارگرا هم اثرمی گذارد. این جاست که ما می گوییم اصلاح طلبی را نباید در یک دوره زمانی چند ساله مورد قضاوت قرار داد. بنده تردید ندارم که سال های آینده دوران انفتاح و گشایش در امور سیاسی ایران خواهد بود. البته به یک شرط، آن هم به شرط این که قدرت های خارجی از طریق امکاناتی که دارند، چه امکانات اقتصادی و چه امکانات نظامی، جامعه ایران را زمین گیر نکنند. اگر خدای ناکرده جنگی اتفاق بیفتد و یا تحریم های اقتصادی آن چنان شود که مردم به لحاظ وضعیت اقتصادی زمین گیر شوند، این تنها می تواند پروسه استبداد را طولانی کند و اصلاحات را برای سالیان سال به تعویق بیاندازد. اگر ما این عامل را در نظر نگیریم، درون مایه جامعه ایرانی به نظرم اگر برداری بکشیم به طرف بازگشت به اصلاحات است. البته منظورم اصلاحات درون حکومت است. چون جامعه را که فکر می کنم بخش قابل توجهی از آن طرفدار اصلاحات است. درون حکومت را هم گمان می کنم به طرف گشایش و اصلاحات خواهد رفت. باید دعا کنیم این مداخلات خارجی که وجود دارد پروسه اصلاحات را که به نظرم بعد از یک قرن در ایران به عقلانیت رسیده و دچار احساسات نمی شود مختل نکند.
یکی از انتقاداتی که برخی در خصوص دولت اصلاحات مطرح می کنند همین است که زمانی که دولت را در اختیار داشتند نتوانستند آن طور که باید به وعده های داده شده عمل کنند. مثلا در خصوص جامعه مدنی که شما هم مطرح کردید، فکر نمی کنید اصلاح طلبان در زمان حضور در قدرت می توانستند خیلی بهتر عمل کنند؟
به نظر من دولت اصلاحات در آن چیزهایی که وعده نداد موفقتر بود. مثلا اقتصاد. واقعا دولت در این زمینه عملکرد چشمگیری داشت. اگر یادتان باشد آن زمان نفت به هشت دلار و نه دلار رسیده بود. زمانی که دولت امور را در اختیار گرفت توانست تورم را از بیست درصد، خیلی بیشتر، شاید بیست و چند درصد به ده، یازده درصد برساند بعد از هشت سال. این توفیق بوده است دیگر. با سرمایه گذاری هایی که شد نسبت بیکاری شروع کرد به کم شدن و به هر حال دستاوردهای چشمگیری داشت. این در مسائلی بود که شعار نداده بودیم. اما در اموری که شعار داده شده بود، مثلا جامعه مدنی، آزادی ها و … ، به نظرم آن چیزی که در حیطه اختیارات دولت بود «به طور متوسط» موفق بود. به هر حال فضای مطبوعات قدری باز شد، درعرصه های هنری، اجتماعی، در دانشگاه ها و امور مختلف فضا باز شد. شاید بعد از انقلاب کم نظیر بودیم در این مسئله. اما در خصوص شعارهایی که داده شده بود دو مشکل وجود داشت. یکی فشار همه جانبه ای که مخالفان آوردند و به نظرم دولت اصلاحات واصلاح طلبان یک مقدار گیج شدند در این زمینه. یعنی به این شدت پیش بینی نکرده بودند که مخالفت ها و مقابله ها زیاد باشد. عملا خلع سلاح شدند تا حدودی. دومین مشکلی که در دولت اصلاحات وجود داشت این بود که به هر حال آقای خاتمی یکسری شعارهایی داده بود. اما این شعارها قرار بود توسط یک بدنه اجرایی انجام شود که این بدنه اجرایی با این مفاهیم آشنایی نداشت. بنابراین وقتی می آییم در بدنه اجرایی می بینیم حمایت لازم از این ایده ها صورت نمی گیرد. مثلا تقویت نهادهای مدنی در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ خوب انجام می شد. اما مثلا فرماندار یک شهر کوچک باید نهادهای مدنی را به رسمیت می شناخت و شروع می کرد به پر و بال دادن به انجمنها و اتحادیه های صنفی، غیر صنفی، دانش آموزی، دانشجویی و … . از آن ها کمک می گرفت و مداخله می داد آن ها را در طرح ایده، طرح نظر و حل مشکلات. خوب چون این بدنه آشنایی لازم را با این مفاهیم نداشت و آموزش لازم را ندیده بود، می بینیم در سطوح پایین تر اصلاحات دچار وقفه می شود. ما در مورد جامعه مدنی باید آموزش دهیم. همان قدر که قوانین راهنمایی و رانندگی جزو زندگی مدنی محسوب می شود، مطبوعات، رسانه ها و … هم لازمه یک زندگی مدنی است. خوبی که دولت اصلاحات داشت این بود که این مفاهیم را مطرح کرد و زمینه را برای این که مردم در این امور فکر کنند و کار کنند فراهم کرد. اما این که برنامه سازمان یافته برای نهادینه کردن این ها و تقویتشان داشته باشد، به نظرم به آنصورت نبود و این ضعف اصلی بود که وجود داشت.
اشاره کردید به قدرت های خارجی و این که مداخله آن ها می تواند پروسه اصلاحات را برای سالیان سال به تعویق بیندازد. حال در شرایطی که غرب فشارهای سیاسی و اقتصادی فراوانی را به کشورمان تحمیل کرده، به عنوان یک اصلاح طلب فکر می کنید مسئولیت اصلاح طلبان برای جلوگیری از مداخله خارجی و رهایی از فشارهایی که وجود دارد چیست؟ اصلاح طلبان در این خصوص چه نقشی می توانند داشته باشند؟
راه اصلی این که ما طمع خارجی ها را نسبت به کشورمان قطع کنیم، بازگشت به پشتوانه و اعتماد مردم است. این تجربه را ما در دوم خرداد ۷۶ داریم. به لحاظ امنیت خارجی ما بسیار آسیب پذیر شده بودیم و یک انتخابات نسبتا آزاد – نسبتا آزاد چون به هر حال نیروهای درون جمهوری اسلامی می توانستند رقابت کنند و اگر کسی مقداری آن طرف تر بود، مثل نهضت آزادی یا ملی – مذهبی ها حق کاندیدا شدن نداشت – همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. آن زمان، به خاطر حوادثی که اتفاق افتاده بود همه موشک های کروز در خلیج فارس روی ایران نشانه گیری شده بودند. یک انتخابات، نه تنها سر آن موشک ها را برگرداند بلکه دنیا مشتاق شد که بیاید و با ایران ارتباط سازنده برقرار کند. الان هم راهش این است. اما وقتی ما این را می گوییم برخی اشتباه می کنند. فکر می کنند که ما می گوییم مثلا بنده رضا خاتمی را بیایید اجازه دهید نماینده مجلس شود. من که این را نمی گویم. ما می آییم تضمین می کنیم که مثلا اگر نسبت به این پانصد نفر، هزار نفر حساسیت وجود دارد ما قول می دهیم این ها در انتخابات شرکت نکنند. اما بقیه را بگذارید بیایند، یک انتخابات آزاد برگزار شود و هر کسی که از صندوق بیاید بیرون این امنیت ملی را تضمین می کند. اما اگر شما این راه اصلی را انتخاب نکنید، یعنی پشتوانه مردمی برای خود نسازید، تنها یک راه برای دفع فشار خارجی باقی می ماند و آن تسلیم شدن است. یعنی آن چیزی که امروز اصلاح طلبان را نگران می کند این است که به خاطر افراط های گذشته از این طرف تفریط شود. یعنی به جای این که به مردمشان تکیه کنند، بروند تسلیم قدرت های خارجی شوند. بنابراین به اعتقاد من ما اکنون سه راه بیشتر نداریم. یا تسلیم مردم شویم، یا تسلیم قدرت های خارجی شویم و یا فشارهای مضاعف و خدای ناکرده جنگ را بپذیریم. عاقلانه ترین راه کدام است؟ این که تسلیم مردممان شویم. پیشنهاد ما این است. ما خودمان هم نیستیم اصلا. ما می رویم کنار. اما اجازه دهید بقیه بیایند و فعالیت داشته باشند، مشارکت داشته باشند. از این یک جانبه نگری و یک سویه نگری در تبلیغاتتان، در رادیو و تلویزیونتان، در رسانه های عمومی تان دست بردارید و بگذارید مردم حرفشان را بزنند. در نهایت هم مردم هر چه گفتند همه بپذیریم. مطمئن باشید در عرض مدت کوتاهی، به چند ماه نمی رسدکه همه این تهدیدات برطرف خواهد شد. قطعا این اتفاق خواهد افتاد.
حالا آقایان دوباره حرف دیگری می زنند. می گویند که این پیشنهاد شما یعنی دست برداشتن از آرمان های جمهوری اسلامی. ما در این جا حرف داریم. آرمان های جمهوری اسلامی چیست؟ آیا آرمان جمهوری اسلامی این است که مردم در تنگنا باشند و ما فقط شعار ضد استکبار بدهیم، یا آرمان جمهوری اسلامی این است که مردم ما عزیز باشند و از همه امکانات دنیا برای ساختن کشورمان استفاده کنیم و در عین حال مستقل هم بمانیم؟ شما کشور ترکیه را ببینید. آیا کسی می تواند بگوید ترکیه کشور وابسته ای است؟ معلوم است که نمی تواند. اسلام گرا ها هم سر کارند. ترکیه با عقل و درایت از همه ظرفیت های جهانی استفاده می کند و خود را به یک قطب اثرگذار منطقه ای و کم کم جهانی تبدیل کرده است. زیر بار زورگویی آن ها هم نمی رود. حرفش را درباره اسرائیل می زند و اتفاقا حرفی که او در مورد اسرائیل می زند اثرگذارتر از حرف ما است.شعار هم نمی دهد. این نشان دهنده آن است که ما می توانیم مستقل باشیم و در عین حال با کسی جنگ هم نداشته باشیم. مردمان نیز در آسایش و رفاه به سر برند. همه هدف اصلاحات همین بوده است. این مسئله ابعاد مختلف دارد. سیاست داخلی اش باید درست باشد، سیاست خارجی اش باید درست باشد، سیاست دفاعی اش باید درست باشد و … .بنابراین اگر ما بخواهیم بگوییم در برابر مشکلاتی که در داخل و خارج داریم راه چیست، راه ما این است که به مردم برگردیم. بنده نمی گویم که مثلا رفراندم برگزار کنیم. اما این را می گویم که کسی که به خودش مطمئن باشد از رفراندم نمی ترسد. حالا شما ببینید اگر کسی حرف رفراندم را بزند به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر می شود! برای چه؟ اگر به خودتان اعتماد دارید چرا به بگیر و ببند روی می آورید؟! بیایید استدلال کنید. امکان بدهیدکه بحث های موافق و مخالف مطرح شود. جامعه ما هم الحمد لله به اندازه کافی روشن و آگاه هستند. مگر ما نمی گوییم که ۸۵ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و این ها به جمهوری اسلامی رای دادند؟ پس از چه میترسید؟ کسی که این گونه رفتار می کند نشان می دهد که اعتماد به نفس ندارد و بزرگترین خطر برای یک حکومت به خصوص در برابر قدرت های جهانی این است که اعتماد به نفسش را از دست بدهد. این واقعا خطرناک است و ما باید کمک کنیم که حکومتمان و دولتمان اعتماد به نفسش را به دست آورد. این بی اعتمادی که نسبت به منتقدین هست از بین برود. باید بگوییم که آقایان موسوی و کروبی ترسی ندارند. مخالفین، منتقدین و دگراندیشان ترسی ندارند. اگر این اعتماد به نفس به حکومت برگردد که می تواند به مردم خود تکیه کند، همه مشکلات حل می شود. اما اگر چنین نشود مشکلات ما روز افزون خواهد شد.
فکر نمی کنید بخشی از این بی اعتمادی که نسبت به منتقدین هست، باز می گردد به عملکرد اصلاح طلبان در سه سال گذشته؟ یعنی طوری رفتار کرده اند که این ذهنیت در طرف مقابل به وجود آید که اگر اصلاح طلبان وارد صحنه شوند، دوباره حوادث گذشته تکرار خواهد شد. مسئله ای که باعث می شود طرف مقابل از میدان دادن به اصلاح طلبان نگران باشد.
من ممکن است نسبت به ادبیات و بعضی از رفتارهای اصلاح طلبان یا جنبش سبز در طول سه سال گذشته انتقاد داشته باشم. ایرادی هم ندارد. اما ما باید ببینیم که این رفتارها و گفتارها ناشی از چیست. آیا همه چیز رو به راه بوده و خوشی زیر دل اصلاح طلبان زده و آمده اند در خیابان داد و بیداد راه انداخته اند و مثلا مرگ بر فلان و درود بر فلان گفته اند یا نه، یک کنش هایی از سوی حکومت، حداقل بخشی از حکومت نسبت به انتخابات، نسبت به رهبرانشان، نسبت به فعالین عرصه سیاسی صورت گرفته که آن ها مجبور شده اند از بس تحت فشارند فریاد بکشند؟ اگر هیچ مشکلی نبوده و چنین کرده اند آن وقت باید گفت کار نادرستی کرده اند و باید عذرخواهی کنند. اما اگر نه، باید این مسائل را هم در نظر بگیریم. در قرآن هم این را داریم. هیچ انسان مومن و با خدایی حق ندارد صدایش را بلند کند، جز کسی که به او ظلم می شود. حالا ما آمده ایم کسی را که تحت فشار فریاد کشیده گرفته ایم که چرا داد زده ای ! می خواهم بگویم که اگر از نقطه شروع بخواهیم بررسی کنیم این اصلاح طلبان نبودند که وارد این میدان شدند. بنده عضو حزب مشارکت بودم. روز بعد از انتخابات، انتخاباتی که با شکوه بود و ۸۵ درصد مردم در آن شرکت کردند، حمله می کنند به دفتر حزب و هرکه هست را با خود می برند. آخر به چه جرمی؟ یا مثلا در خیابان آن اتفاق ها می افتد و … .
حال من تمامی این ها را می گذارم کنار. با این ها کاری ندارم. دیگر چقدر باید عقب نشینی کنند اصلاح طلبان؟ شما آقای خاتمی را در نظر بگیرید. ایشان با یک لحن خاصی که دارد آمد و گفت که اگر این طرف اشتباه کرده، بیاید و پوزش بخواهد. اگر آن طرف هم اشتباهی کرده جبران کند. کلی هم بد و بیراه شنید به خاطر این اظهارات. خوب این یعنی چه؟ این یعنی عقب نشینی دیگر. نمی خواهم بگویم که عقب نشینی کار بدی است. این یعنی باز کردن فضا. بعد آقای خاتمی آمد و گفت که اگر انتخابات این شرایط را داشته باشد همه ما می خواهیم شرکت کنیم، کار کنیم و برنامه داشته باشیم. جواب آن را هم که آن طوری دادند. بعد هم که خود آقای خاتمی آمد و رای داد که هنوز هم محل بحث است. خوب دیگر چه کار می بایست می شد؟ آیا باید میلیونها نفر بیایند و نامه بنویسند که ما اشتباه کردیم؟! این یک جنبش است، حرکت است، یک رهبری و یک سازمان دهی خاصی دارد که آمدند و این کارها را کردند دیگر. من اتفاقا می خواهم بگویم که اصلاحات هیچ مسئله ای را حیثیتی نمی کند. سیاست عرصه امور نسبی است. یک جا جلو می روی، در جایی عقب می نشینی. زمانی فضا را برای طرف مقابلت باز می کنی، زمانی از او فضا می گیری. کاری که آقای خاتمی حداقل در طول یک سال گذشته انجام داده این است که مدام فضا را برای طرف مقابل باز کرده است. من نمی دانم دیگر چه کار باید کرد. شما نمی توانید بگویید آن سایتی که در خارج از کشور است نماینده جنبش اصلاحات است. حرکت اصلاحات یک حرکت شناسنامه دار و شناخته شده ای است. همه این کارهایی را که شما می گویید آمدند و انجام دادند. اما متاسفانه هیچ پاسخ مثبتی از طرف مقابل دیده نشد. اگر راهی که آقای خاتمی انتخاب کرده است به نوعی تقویت می شد ما خیلی سریع تر بر مشکلات غلبه می کردیم. ولی من تاکنون اراده ای برای این که به این سمت برویم ندیده ام.
اما همان کسانی که امروز در خارج از کشور هستند صدایشان به مراتب بلندتر از صدای اصلاح طلبان است و دلیلش هم تریبون هایی است که در اختیار دارند. در واقع فضای رسانه ای و مجازی را این اقلیت تندرو در اختیار گرفته است و طبیعی است که در این میان صدای آقای خاتمی شنیده نشود. آیا اصلاح طلبان برای این مشکل چاره ای اندیشیده اند؟ آیا اصلاح طلبان نمی توانند پیام آقای خاتمی را بهتر از آن چه که هست منتقل کنند؟
اتفاقا بخشی از جریان حاکمیت تمایل دارد فقط آن صداهای تند بلند باشد. چرا که در داخل به هدف خود می رسد و نمی خواهد صداهای معتدل بلند باشد. اما واقعیت این است که اصلاح طلبان در داخل مجالی برای اینکار ندارند. نه رسانه ای دارند و نه تریبونی. شما ببینید آقای خاتمی به یک مجلس ختم می خواهد برود، جلویش را می گیرند و شعار می دهند و داد و بیداد می کنند. یا می آیند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را غیرقانونی منحل می کنند و حتی اجازه نمی دهند چند نفر دور هم بنشینند و صحبت کنند. یعنی یک اراده ای وجود دارد که اجازه نمی دهد صداهای متعادل داخل کشور به گوش مردم برسد و نان آن صداهای بلند خارج از کشور را می خورد. البته این را هم بگویم که خوشبختانه در خارج کشور هم الآن بخشی از جریان اصلاحات معتدل و عاقل و منطقی مستقر شده است و رفته رفته این گروه دارند اثرگذار می شوند. اما ما باید این واقعیت را بپذیریم. در درون حاکمیت اقتدارگرا یک گروهی هستند که نانشان در خشونت است. باور کنید بعضی از این ها خوششان می آید آمریکا به ایران حمله کند. برای اینکه فکر می کنند دوران حکومت و اقتدار این ها تداوم پیدا می کند. این گروه از این که فضا باز شود، فضا از حالت نظامی – امنیتی خارج شده و سیاسی شود نگران است و اجازه نمی دهد این کار صورت گیرد.
بنابراین ما با امکاناتی که داریم نمی توانیم بیش از این صدایمان را تقویت کنیم. البته من نمی خواهم وارد نقاط ضعف اصلاح طلبان شوم. من هم قبول دارم که اصلاحات می توانست بهتر از این عمل کند. اما فضا به گونه ای است که اصلاح طلبان نمی توانند بیش از این صدای خود را به گوش مردم برسانند.
حال با در نظر گرفتن همه این بحث ها، برنامه اصلاح طلبان برای آینده نزدیک چیست؟ به هر حال انتخابات مجلس نهم برگزار گردید و کم کم نزدیک می شویم به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم. اصلاح طلبان با این انتخابات چگونه برخورد خواهند کرد؟
ما یک جریان اصلاحات داریم و یک افراد اصلاح طلب. به نظر من جریان اصلاحات تا اطلاع ثانوی تنها یک جریان اجتماعی خواهد بود. اما اصلاح طلبان مثلا حسن، حسین و … به خصوص بعد از رای دادن آقای خاتمی خودمختار عمل خواهند کرد. ممکن است یکی بیاید و کاندیدا شود، یکی کاندیدا نشود. یکی بگوید نباید کاندیدا شویم و دیگری بگوید باید کاندیدا شویم. اما این که اصلاح طلبان بتوانند مانند انتخابات مجلس نهم به یک جمع بندی مشخص برسند، فکر می کنم این گونه نباشد. معتقدم افرادی که منتسب به اصلاح طلبان هستند برای خودشان وظیفه و نقش تعریف و بر اساس آن عمل خواهند کرد. اما جریان اصلاح طلبی همان طور که گفتم بیشتر یک حرکت اجتماعی باقی خواهد ماند.
نظر شخصی خودتان چیست؟ آیا فکر می کنید جریان اصلاحات باید حمایت کند از این افراد اصلاح طلب یا نه؟
هنوز زود است. باید قدری زمان سپری شود تا بتوان در این خصوص اظهارنظر کرد.
منابع خبری بین المللی از شلیک یک ناو آمریکایی به یک قایق ناشناس در خلیج فارس خبر دادند. گفته شده که یک نفر بر اثر این حمله کشته و سه نفر مجروح شده اند.
یک مقام آمریکایی در گفت و گو با خبرگزاری ها اعلام کرده که یک ناو آمریکایی امروز دوشنبه با شلیک به یک قایق کوچک در سواحل امارات متحده عربی باعث کشته شدن یک نفر و مجروح شدن سه نفر شده است.
اما تاکنون مشخص نشده که این قایق از کجا آمده، سرنشینان آن چه کسانی بوده اند و چرا به اخطار ناو آمریکایی توجه نکرده و به حرکت خود به سمت آن ادامه داده اند.
در این میان، خبرگزاری آسوشیتدپرس با اشاره به اینکه طول این قایق کوچک ۹ متر بوده، این قایق را به قایق های تندروی سپاه پاسداران ایران در خلیج فارس توصیف کرده است که از سوی نیروهای آمریکایی به عنوان تهدید تلقی می شوند.
اما خبرگزاری مهر این تشبیه آسوشیتدپرس را شیطنت رسانه ای نامیده است.
بی بی سی هم این خبر را به تیرگی روابط ایران و آمریکا ربط داد و نوشت: در ماه های اخیر و در پی تهدید برخی از مقام های ایرانی درباره احتمال بستن تنگه هرمز، تنش لفظی میان ایران و آمریکا بالا گرفته است.
خبرگزاری فارس هم در این باره نوشته: بر اساس این گزارش به نظر میرسد قایق اشتباها به عنوان تهدید تلقی شده و مورد هدف قرار گرفته است.
همچنین گزارش شده که مقامات اماراتی بلافاصله قایق مورد نظر را به مکان دیگری منتقل کرده اند. یک نفر از افراد مجروح شده هم به بیمارستان منتقل شده است.
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید.
منبع: سایت ملی مذهبی
بلیت تمامی سینماهای تهران در ماه مبارک رمضان بعد از افطار نیم بها شده است .
حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفت و گو با ایلنا با اعلام این مطلب افزود: در جلسه امروز شورای صنفی نمایش با توجه به نمایش ویژه فیلمها در ماه مبارک رمضان بلیت تمامی سینماهای تهران بعد از افطار به صورت نیم بها تعیین شد.
وی ادامه داد: در این جلسه با توافق انجمن سینماداران، جامعه صنفی تهیه کنندگان و کانون پخش کنندگان مصوب شد تا بلیت سینماهای تهران تا زمان افطار به صورت کامل و بعد از افطار نیم بها تعیین شود. همچنین تمامی سینماهای تهران میتوانند تا ساعت ۳ بامداد فیلم نمایش دهند.
کاوش افزود: در این جلسه قرار داد نمایش فیلم “نامزد امریکایی من” به کارگردانی فرهاد توحید پرست بعد از فیلم “بدون اجازه” در گروه عصر جدید ثبت شد.
یکی از وزرای آفریقای جنوبی به عنوان رئیس جدید اتحادیه آفریقا انتخاب شد و به این ترتیب به کشمکشی که احتمال میرفت باعث شکاف و تهدید این سازمان شود، پایان داد.
به گزارش ایلنا به نقل از رویترز، «انکوسانزا دلامینی زوما» که پیش از این به عنوان وزیر بهداشت و خارجه آفریقای جنوبی نیز فعالیت کرده است، نخستین زنی است که به عنوان رئیس اتحادیه آفریقا انتخاب میشود.
زوما پس از سه دور رایگیری موفق شد «ژان پینگ» رقیب ۶۹ ساله خود را از رقابتها حذف کند. وی در این رایگیری موفق به کسب ۳۷ رای شده و به این ترتیب اکثریت ۶۰ درصدی لازم برای تصدی ریاست اتحادیه آفریقا را به دست آورد.
زوما به عنوان رئیس جدید اتحادیه آفریقا با چالشهای متعدی از جمله تلاش برای جلب حمایت سازمان ملل متحد برای مداخله نظامی در مالی روبهرو است.
دستگیری از نیازمندان، از طریق ایجاد شبکههای همیاری و تکفل و توانمندسازی آنان و نیز حمایت از فعالان عرصهی اقتصاد ملی در مقابل واردات بیرویهی کالاهای خارجی، از برنامههای عملی جنبش سبز است. (منشور جنبش سبز)
امام در برخی موارد، باعث شادی دشمن شدند؛ مانند صدور فرمان هشت مادهای که باعث شد در رسانهها وجود شکنجه و شنود و مانند آن در ایران مطرح شود و دشمن شادی کند. آیا میتوان گفت آن کار امام غلط بود؟ ما نمیتوانیم کارهای خود را با رسانههای بیگانه تنظیم کنیم. ما کار خود را انجام میدهیم. البته نباید باعث سوءاستفاده آنها شویم، ولی شما هر انتقادی از دولت یا هر نهاد دیگری از جمهوری اسلامی بکنید، بلافاصله در اخبار آنها منتشر میشود.
مطهری در جمع دانشجویان با اشاره به نقش دولت مشکلات جاری گفت: البته یکی از مشکلات اساسی ما به قانون عمل نکردن و به تشخیص خود عمل کردن دولت در برخی موارد است، مثل آنچه در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها رخ داده که دولت سهم ۳۰ درصدی بخش تولید را به درستی نداده و تمرکز او بر توزیع پول بین خانوارها بوده و همین امر یکی از عوامل گرانیهاست.
به گزارش تابناک، وی با اشاره به تسخیر سفارت انگلیس ادامه داد: در مورد دیگر مسائل سیاست خارجی بر این باورم که کارهای اشتباهی همچون تسخیر سفارت انگلیس انجام شد که دولت نیز مخالف بود و معلوم نشد که این اتفاق از کجا آب میخورد که به نفع انگلیس تمام شد. پس از مصوبه مجلس، قرار بود سفیر انگلیس از ایران اخراج شود، اما مجبور به عذرخواهی از این کشور شدیم.
مطهری در ادامه گفت: تذکر به نهادهای حکومتی، امر طبیعی و عادی است، قبول ندارم که نباید به اینها تذکر داد.
وی افزود: ما میتوانیم رهبری را نیز مورد سؤال قرار دهیم. نظر خود ایشان نیز همین است. شهید مطهری میگوید، هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گیرد هم خودش فاسد میشود و هم جامعه را فاسد میکند؛ این روند باید عادی باشد.
وی افزود: من بر این باورم که نباید درباره برخی نهادها قداستی قائل شویم که منجر به غیرقابل انتقاد شدن آنها شود. وی درباره شادی دشمن از این انتقادها گفت: اگر کاری کنیم که تنها اثرش شادی دشمن باشد، بله میتوان این کار را رد کرد، ولی اگر شما انتقادی کنید که آثار اصلاح امور داشته باشد و ضمناً موجب شادی دشمن شود، اشکالی ندارد.
مطهری با اشاره به برخی اقدامات امام راحل گفت: امام در برخی موارد باعث شادی دشمن شدند؛ مانند صدور فرمان هشت مادهای که باعث شد، در رسانهها وجود شکنجه و شنود و مانند آن در ایران مطرح شود و دشمن شادی کند. آیا میتوان گفت آن کار امام غلط بود؟ پس این نحوه استدلال درست نیست.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم درباره حمایت رسانههای بیگانه از وی اظهار داشت: آنها در بسیاری از موارد با مواضع من مخالفت کردهاند، به ویژه در مسائل فرهنگی مثل موضوع پوشش اسلامی، فیلمهای سینمایی و مکتب ایران.
وی افزود: ما نمیتوانیم کارهای خود را با رسانههای بیگانه تنظیم کنیم. ما کار خود را انجام میدهیم. البته نباید باعث سوءاستفاده آنها شویم، ولی شما هر انتقادی از دولت یا هر نهاد دیگری از جمهوری اسلامی بکنید، بلافاصله در اخبار آنها منتشر میشود.
مطهری با اشاره به موضع خود درباره حوادث پس از انتخابات ۸۸ گفت: در مورد قضیه فتنه، من با این نوع تحلیل فتنه که بسیاری از مقامات تحلیل میکنند مخالفم. تحلیل بسیاری از آنها بر اساس اطلاعات خصوصی است. در جلسات خصوصی صحبتهای مختلفی عنوان میشود. ممکن است خود ما در جلسه خصوصی خیلی چیزها را نقد کنیم؛ بنابراین، این قضاوتها را قبول ندارم. در آن فضای هیجانخیز ممکن است فردی حرفهایی زده باشد، ولی ته دلش چیزی نباشد.
وی افزود: آنچه در ظاهر اتفاق افتاد این بود که عده قابل توجهی از مردم متدین و علاقهمند به رهبری و انقلاب به هر دلیلی معتقد به تقلب در انتخابات بودند؛ دو سه میلیون نفر در تهران میگفتند تقلب شده. تمام بحث ما این بود که با چنین اتفاقی چه باید کرد؟ آیا ابتدا باید به اقناع آنها بپردازیم یا از همان روز اول شدت عمل به خرج دهیم و اجازه اظهارنظر به آنها ندهیم و آنها را منتسب به خارج کنیم؟ اینکه بگوییم چون آقا فرمود تقلب نشده پس همه باید بپذیرند، حرف خوبی است و ای کاش همه مثل شما بودند اما همه این طور نیستند و باید قانع شوند و البته حق آنهاست که قانع شوند.
مطهری با اشاره به اعتراض خود نسبت به بحث تقلب بیان داشت: من نخستین نفری بودم که در تلویزیون در مورد انتخابات صحبت کردم. دوشنبه یا سهشنبه پس از انتخابات در مصاحبه زنده تلویزیونی به صراحت گفتم، تقلب نشده و آقای موسوی اشتباه میکند، رأی آقای احمدینژاد در شهرهای کوچک و روستاها بیشتر است. البته من در مورد برخی مبادی آرای آقای احمدینژاد مانند نحوه مناظره و توزیع پول در آستانه انتخابات اشکال میبینم و آن را مصداق خرید رأی میدانم.
مطهری در مورد استفاده از لفظ «فتنه» در کشور گفت: تعبیر «فتنه» را اولین بار و پیش از رهبری من به کار بردم؛ در آن مصاحبه عنوان کردم که اکنون حق و باطل با هم مخلوط شده و تشخیص حق از باطل مشکل است، باید صبر کنیم گرد و غبار بنشیند تا فضا روشن شود و این مصداق فتنه است. حتی بعضی از حزباللهیها شک داشتند.
وی افزود: اما به خاطر اعتراض من به نوع رفتار با معترضین، به حمایت از موسوی و کروبی مشهور شدم. من در آن ایام میگفتم باید به معترضان مجوز تجمع داد و رسانهها هم با آنها مصاحبه کنند و دولت هم پاسخ بگوید و مردم بشنوند تا به تدریج هیجانات فروکش کند.
وی با اشاره به نواقص مدیریتی در آن برهه افزود: در آینده هم اگر چنین حوادثی پیش بیاید باید درست عمل کنیم. مدیریت بحران ما در آن زمان مدیریت کارآمدی نبود. باید کاری میکردیم که نیازی به ورود رهبری نباشد. تا مدتی شعار ضد احمدینژاد بود، هیچ کس به نظام و رهبری توهین نمیکرد. بعدا این مسائل پیش آمد.
مطهری در بیان خاطرهای در زمان حوادث سال ۸۸ گفت: خانه ما نزدیک حسینیه ارشاد است. آن زمان با مترو رفتوآمد میکردم و از ایستگاه حقانی تا منزل را از طریق خیابان میرداماد پیاده میرفتم. معترضین در یک سمت خیابان و بسیجیان در سمت دیگر بودند. هر دو طرف به من احترام میگذاشتند. البته این نشان میدهد که من منافقم [خنده حضار]؛ بنابراین، من در متن قضایا بودم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم افزود: به نظر من نباید بلافاصله فضا را میبستیم. کروبی و موسوی باید به تلویزیون میآمدند. آنها روزهای اول آماده بودند.
من به آقای ضرغامی گفتم، اینها زودتر به تلویزیون بیایند تا فضا بشکند و تبدیل به بت نشوند، آنها بگویند و مسئولان هم پاسخ بدهند و مردم بشنوند تا هیجانات کم شود. اما آنها معطل کردند.
وی در تحلیل تأثیر نقدهایش در مورد حوادث ۸۸ بیان داشت: رفتار امثال ما باعث ایجاد آرامش در معترضان شد. تیپ معترضین با حرفهای ما آرام گرفت. اگر همه مثل شما چماقی جلو میرفتند فضا تندتر از این میشد.
وی در مورد تکرار نظرات دیگران در مجلس گفت: اینکه میگویید حرف دیگران را تکرار میکنید و تحت تأثیر اصلاحطلبان سخن میگویید این طور نیست، ما شیطان را درس میدهیم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم درباره برداشت از اصل ولایت فقیه گفت: افرادی قصد دارند، ولایتفقیه را به پادشاهی تعبیر کنند و این درست نیست، زیرا ولایت فقیه ولایت فقه و ولایت اسلام است و به تعبیر شهید مطهری ولایت ایدئولوژیک است. در جایی که ولی فقیه حکم حکومتی میکند بله درست است ما باید اطاعت کنیم. خود ایشان هم فرمودند که مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است. ولی در سایر موارد هر کسی باید نظر خود را بگوید. مثلا در یک انتخابات ریاست جمهوری نباید همیشه موضوع را به ولیفقیه مرتبط کنیم و دنبال کشف نظر ایشان باشیم، بلکه هر فرد یا گروهی باید با تشخیص خودش به اصلح برسد، والا انتخابات معنی ندارد.
طبیعت انتخابات این است که هر کس خودش به اصلح برسد. نظر رهبری هم همین است و ایشان تأکید دارند که نظر من را کسی نمیداند، اما کاسههای داغتر از آش، پای رهبری را به میان میآورند که نظر آقا به فلان کس است و همین منشأ بحران میشود، چون عدهای میخواهند، حتما همان فرد رأی بیاورد و عدهای هم میخواهند که حتما آن فرد رأی نیاورد، جامعه دو قطبی میشود و بحران آغاز میشود.
وی به پرسش دانشجویی در مورد اینکه اگر بدانید میل رهبری به احمدینژاد است به او رای میدهید، جواب منفی داد و در پاسخ به پرسش دیگری که اگر رهبری چشمک بزنند باید برایشان جان نثار کنیم افزود: رهبری اهل چشمک نیست. به هر حال در جایی که حکم و دستور حکومتی نباشد، ملزم به اطاعت نیستیم. البته مسأله مرید و مرادی و عشق و عاشقی مطلب دیگری است.
مطهری ادامه داد: به هر حال اعتقاد به ولایت فقیه به معنی تعطیل عقل نیست و افراد باید فکر و اظهارنظر کنند، نه اینکه یک نفر فکر میکند و بقیه عمل میکنند.
مطهری در پاسخ به اینکه آیا شما مصلحت را بهتر از رهبری میدانید، بیان داشت: باید خودم تشخیص دهم و حجت بر من تمام شود. بحث ضدیت با رهبری نیست. مجلس محل بحث آزاد است؛ اما جایی اگر حکم حکومتی بود باید اطاعت کنیم. ایشان گفتند مرز التزام به ولایتفقیه حکم حکومتی است و یا در کرمانشاه گفتند «رهبری در قوای سهگانه دخالت نمیکند، در کار نمایندگان مجلس دخالت نمیکند، حق دخالت ندارد و اصلا امکان ندارد»، اما گاهی کاسههای داغتر از آش پیدا میشوند.
مطهری درباره مسأله هستهای ایران و راهکارهای بهبود روابط گفت: در مسأله انرژی هستهای نوع ادبیات ما در سیاست خارجی میتوانست بهتر از این باشد. اظهارات آقای احمدینژاد در مورد قطعنامهها مانند اینکه «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود» درست نبود. وقتی ما همزمان با تولید انرژی هستهای، زیاد بر مسأله نابودی اسرائیل تأکید کنیم، اینها این دو را به هم مربوط میکنند و میگویند پس انرژی هستهای را برای بمب اتم میخواهید. در حالی که مسأله نابودی اسرائیل باید از راه خودش یعنی بسیج همه کشورهای اسلامی انجام شود.
وی خاطرنشان کرد: نظام در خطر نیست. ما در خطر هستیم. نظام ریشهدار است. مردم ولیفقیه و اسلام را دوست دارند. مردم نظام را دوست دارند، چون میدانند روحانیت پاکتر از همه اقشار است. چرا همه چیز را به حساب توطئه میگذارید. بیایید واقعیت را ببینیم. اگر کسی در داخل نظام اشتباه کرد، اشتباه او را اعلام کنیم. این به نظام کمک میکند و خطری برای نظام محسوب نمیشود. چند روز پس از پیروزی انقلاب، یک فرد کمیتهای تخلفی انجام داده بود و به شهید مطهری گزارش دادند. ایشان فرمودند او را محاکمه کنید، مجازاتش هر چه بود، به نام «کمیتهای» اجرا شود. نگفتند به خاطر حفظ نظام او مجازات نشود و بگذریم، یا مجازات شود ولی نامی از «کمیته انقلاب اسلامی» برده نشود. اگر این روش را دنبال میکردیم بسیاری از مفاسدی که امروز هست نبود.
دمشق پایتخت سوریه روز یکشنبه ۲۵ تیر، شاهد شدیدترین درگیری ها میان نیروهای دولتی و مخالفان از آغاز اعتراض ها در این کشور از حدود ۱۶ ماه پیش تاکنون بوده است.
در همین حال ناظران سازمان ملل متحد در سوریه پس از بازدید از روستای تریمسه که پنجشنبه گذشته شاهد یک کشتار بود، تاکید کردند که نیروهای حکومت بشار اسد این روستا را با سلاح سنگین هدف قرار دادند.
درگیریهای شدید دمشق
به گزارش رادیو فردا، خبرگزاری رویترز گزارش داده است که دمشق، پایتخت سوریه، روز یکشنبه شاهد شدیدترین درگیری ها میان نیروهای دولتی و مخالفان از آغاز اعتراض ها در این کشور بوده است. عمده این درگیریها در محلههای فقیر نشین روی داده است.
خبرگزاری فرانسه هم به نقل از دیدهبان حقوق بشر سوریه، شمار کشته شدگان در خشونتهای روز یکشنبه این کشور را ۱۰۳ نفر اعلام کرده است. ۴۷ نفر از این کشته شدگان غیر نظامی، ۴۱ نفر از نیروهای ارتش دولتی و ۱۵ نفر از مخالفان مسلح نظام سوریه هستند.
این گزارش میافزاید که اکثر کشته شدگان از حمص، دیرالزور، ادلب، درعا، دمشق و حومه آن هستند. به علاوه این شمار از کشته شدگان، ۱۶ نفر دیگر در اثر شدت جراحات یا زیر شکنجه، جان خود را از دست دادند.
رامی عبد الرحمن مدیر دیدهبان حقوق بشر سوریه یکشنبه در تماس با خبرگزاری فرانسه گفته است: «نیروهای دولتی با خمپاره برخی از محلههای دمشق را هدف قرار میدهند.»
او با اعلام اینکه در عمده این محلهها، نیروهای ارتش آزاد سوریه و مخالفان مسلح بشار اسد حضور دارند، تاکید کرد که هیچگاه پایتخت سوریه شاهد درگیریهایی به این شدت و گستردگی نبوده است.
عبدالرحمن افزود: «شدیدترین درگیریها در محلههای تضامن، کفرسوسه، نهر عیشه، سیدی قداد و قداد روی داده است و نیروهای دولتی برای باز پس گرفتن کنترل این محلهها در تلاشاند اما تا کنون موفق نشدهاند.»
در پی این حوادث، شورای ملی سوریه که در آن طیفهای گستردهای از معترضان این کشور حضور دارند، در بیانیهای نسبت به «نتایج مصیبت بار درگیریهای سرنوشت ساز» که در دمشق و حمص روی میدهد به جامعه جهانی هشدار داد. در این بیانیه آمده است که نظام بشار اسد، پایتخت سوریه را به «میدان جنگی علیه محلههای انقلابی» تبدیل کرده است.
دربیانیه شورای ملی سوریه آمده است: «در یک هفته اخیر ۶۲ افسر درجه دار از ارتش دولتی سوریه جدا شدهاند. این خشونت نظام است که اکنون به ابزاری علیه آن تبدیل شده، این انقلاب است که همه روزه بر گستردگی آن افزوده میشود و محاصره را بر نظام در مناطقی که گمان میکرد در آنها از خشم مردم در امان است، تنگتر میکند.»
شورای ملی سوریه، مسئول آنچه که در این کشور روی میدهد را ایران و روسیه دانسته که از نظام بشار اسد «برای مقابله با مردمی که با سینههای برهنه علیه قوه قهریه قیام کردند» همه گونه پشتیبانی تسلیحاتی و معنوی میکنند.
استفاده از سلاح سنگین در تریمسه
از سوی دیگر، گروه ناظران سازمان ملل متحد در سوریه پس از بازدید از روستای تریمسه از توابع حماه که هفته گذشته شاهد کشتار بود، از نیروهای دولتی سوریه خواست به استفاده از اسلحه سنگین علیه مناطق مسکونی پایان دهند.
ناظران سازمان ملل متحد تاکید کردهاند که نیروهای دولتی سوریه در عملیات خود در روستای تریمسه، از سلاح سنگین استفاده کردهاند. این در حالی است که دولت سوریه از زبان جهاد مقدسی سخنگوی وزارت امور خارجهاش، این سخنان را رد کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در بیانیهای که سوسن غوشه سخنگوی هیات ناظران سازمان ملل در سوریه صادر کرده آمده است: «از دولت سوریه میخواهیم به استفاده از سلاح های سنگین علیه مجتمعهای مسکونی پایان دهد و تمام اقدامهای لازم را برای پایان دادن به قربانی شدن غیر نظامیان، به کار بندد.»
این بیانیه تاکید کرده است که نیروهای دولتی سوریه، در حمله به روستای تریمسه، از سلاح های سنگین به شکلی مستقیم و غیر مستقیم استفاده کردهاند.
این بیانیه افزوده است: «کارشناسان نظامی و غیر نظامی که در بازدید از روستای تریمسه شرکت داشتند، تاکید کردهاند که بیش از ۵۰ منزل در این روستا ویران یا سوزانده شدهاست. همچنین لختههای خون و بقایای جنازهها در برخی از منازل مشاهده شد.»
پیشتر جهاد مقدسی گفته بود که در حمله به تریمسه از هیچ سلاح سنگینی استفاده نشده است و تنها پنج ساختمان که در آنها «افراد مسلح تروریست» پناه برده بودند، هدف قرار گرفتند.
بیانیه هیات ناظران سازمان ملل متحد یادآور شده است که با ۲۷ تن از ساکنان روستای تریمسه برای اطلاع از آنچه که در این روستا روی داده، صحبت شده است. برپایه این اطلاعات، «نیروی دولتی به تک تک خانهها به دنبال برخی افراد یورش میبردند و از ساکنان منازل میخواستند کارت شناسایی خود را نشان دهند. برخی از افراد پس از انجام تحقیقی با آنها، در جا کشته شدند و دیگران به خارج از روستا انتقال داده شدند.»
هیات ناظران سازمان ملل تاکید کردند که هنوز نمیتوانند شمار کشته شدگان در حمله پنجشنبه گذشته به روستای تریمسه را ارزیابی کنند. پیشتر منابع مخالفان از کشته شدن بیش از ۲۰۰ نفر سخن گفته بودند.
تحولات دیپلماتیک
از سوی دیگر، دفتر ولادیمر پوتین رییس جمهوری سوریه اعلام کرد که کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب به سوریه، دوشنبه به مسکو خواهد رسید و سه شنبه با پوتین دیدار و گفتوگو خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری اینترفکس، دفتر پوتین تاکید کرده است که روسیه، بر پشتیبانی خود از طرح شش مادهای صلح کوفی عنان که به منظور پایان دادن به بحران سوریه ارائه شده، تاکید خواهد کرد.
از سوی دیگر، بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد در تماس تلفنی با وزیر امور خارجه چین خوستار آن شد تا پکن از نفوذ خود بر دولت سوریه به منظور اجرای طرح کوفی عنان، استفاده کند.
روسیه و چین تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد برای محکومیت خشونتهای دولتی در سوریه را وتو کردهاند.
حجم آب ورودی به سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه ۹۰) تاکنون در مقایسه با دوره مشابه سال آبی گذشته نزدیک به ۱۰ درصد افزایش یافت.
با این حال مسئولان دولتی از کمبود آب خبر می دهند و احتمال جیره بندی آب را مطرح می کنند؛ موضوعی که به نظر می رسد در صورت صحت، بیشتر با سوء مدیریت مرتبط باشد تا کمبود منابع آبی.
به گزارش قانون، حجم آب ورودی به مخازن سدهای کشور در دوره مورد بررسی سال آبی جاری با افزایش ۸/۹ درصدی در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته به ۳۱ میلیارد و ۸۹۰ میلیون مترمکعب رسیده است. این میزان در زمان مشابه پارسال ۲۹ میلیارد و ۵۰ میلیون مترمکعب گزارش شده بود.
براساس این گزارش، حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری تا پایان هفته گذشته ۲۲ میلیارد و ۷۹۰ میلیون مترمکعب به ثبت رسید که در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته نزدیک به ۶۴۰ میلیون مترمکعب کاهش نشان می دهد. این میزان نیز در زمان مشابه سال آبی گذشته ۲۳ میلیارد و ۴۳۰ میلیون مترمکعب گزارش شده بود.
حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور در مقایسه با مدت مشابه سال آبی گذشته، ۸/۲ درصد کاهش یافته است. حجم آب خروجی از سدهای کشور نیز از ابتدای مهرماه ۹۰ تا پایان هفته گذشته ۲۷ میلیارد و ۵۱۰ میلیون مترمکعب گزارش شد که میزان آب خروجی در زمان مشابه سال آبی گذشته ۲۳ میلیارد و ۴۲۰ میلیون مترمکعب بوده است.
این میزان از افزایش ۵/۱۷ درصدی آب های خروجی از سدهای کشور خبر می دهد. مجموع ظرفیت مخازن سدهای کشور در زمان کنونی ۴۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون مترمکعب اعلام شده که ۶/۴۸ درصد آن از آب پر شده است.
بارش افزون بر ۲۰ میلیمتری در استان های تهران و البرز
در همین حال، قانون گزارش داد که حجم بارش های استان های تهران و البرز در شبانه روز گذشته بیش از ۲۰ میلیمتر ثبت شده است.
در پی بارش هایی که از روز گذشته (یکشنبه) در استان های تهران و البرز آغاز شده است، میزان بارش های این استان ها با بیش از ۲۰ میلیمتر افزایش در مقایسه با هفته گذشته، به ۴۰۸ میلیمتر از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه ۹۰) تاکنون رسیده است.
این میزان ۳۹ درصد بیشتر از ۲۹۴ میلیمتر بارندگی در مدت مشابه سال آبی گذشته است. همچنین این میزان بارش ۲۹ درصد بیشتر از ۳۱۵ میلیمتر بارندگی در دوره بلندمدت ۴۴ ساله است.
بر اساس آمارهای وزارت نیرو، میزان متوسط بارش در استان های تهران و البرز از ابتدای تیرماه ۹۱ تاکنون نیز به ۲۸ میلیمتر رسیده است که این میزان در مقایسه با مدت مشابه پارسال، ۱۷۸ درصد افزایش نشان می دهد.
این گزارش همچنین حاکی است که در شبانه روز گذشته به طور متوسط، افزون بر ۲۲ میلیمتر باران در ۱۱ ایستگاه باران سنجی زیر پوشش شرکت آب منطقه ای تهران ثبت شده است. به این ترتیب، بیشترین بارش ها از ایستگاه سد لار با ۶۶ میلیمتر و پس از آن از ایستگاه های رودک جاجرود و نسا کرج به ترتیب به میزان ۴۹ و ۳۲ میلیمتر گزارش شده است. این در حالی است که ایستگاه باران سنجی امور آب ورامین بدون بارش باران گزارش شده است.
از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه۹۰) تاکنون نیز، ایستگاه رودک جاجرود در استان تهران با ۸۴۶ میلیمتر پربارشترین ایستگاه باران سنجی استان تهران است و ایستگاه نسا کرج با ۸۲۰ میلیمتر پس از آن قرار دارد.
دکتر علی بیدگلی، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی در یادداشتی که در دیپلماسی ایرانی منتشر شد، با اشاره به اظهار نظر آقای صالحی در مورد آمادگی ایران برای گفتگو با مخالفان بشار اسد گفت این اظهار نظر نشان می دهد که ایران پس از ماهها واقعیتی به نام مخالفین در سوریه را پذیرفته است ولی ایران در بازی دیپلماتیک بسیار عقب مانده است. متن کامل این یادداشت را در زیر بخوانید:
روز گذشته علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشورمان از آمادگی ایران برای گفتگو با مخالفان بشار اسد خبر داد. از ۱۶ ماه پیش که اعتراضات به حکومت بشار اسد در سوریه آغاز شد بسیاری معتقد بودند که ایران باید با پذیرش برخی واقعیت ها و مشکلات در سوریه تلاش کند که نوعی میانجی گری بین دولت سوریه و مخالفان آن انجام دهد.
سوریه متحد استراتژیک ایران در سه دهه گذشته بوده و قطعا از نظر این که نوعی پل رابط بین ایران و حزب الله لبنان محسوب می شده از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. از این رو ایران از ابتدای وقوع ناآرامی ها در سوریه به حمایت از بشار اسد دست زد. اما به نظر می رسد که ایران می توانست از همان ابتدا منافع خود را به نحو دیگری پیگیری کند.
با این حال سوال این است که آیا هنوز ایران می تواند چنین نقشی را در سوریه ایفا کند؟ به نظر می رسد پس از گذشت ۱۶ ماه از بحران و کشته شدن بیش از ۱۷ هزار نفر در این درگیری ها و ورود تمام عیار کشورهای منطقه و جامعه بین المللی به این بحران و همچنین مسلح شدن مخالفین از سوی کشورهایی مثل عربستان و قطر کمی این اظهار نظر دیر شده باشد. روز گذشته کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی اعلام کرد که بحران سوریه به یک جنگ داخلی تمام عیار تبدیل شده است. واقعیت های در صحنه نیز نشان می دهد که شرایط چندان برای میانجی گری سیاسی ایران فراهم نیست. کشتارهای اخیر در سوریه که آخرین مورد آن در روستای التریمسه اتفاق افتاد فارغ از این که به دست چه کسی صورت گرفته باشد نشان می دهد که بحران سوریه عمیق تر و گسترده تر از چیزی شده است که ایران بتواند آن را با میانجی گری حل کند.
متاسفانه نوع برخورد ما با موضع سوریه از ابتدا چندان واقع گرایانه نبوده است. ما بدون در نظر گرفتن امکان گفتگو و توافق با مخالفین از بشار اسد حمایت تمام عیار کردیم و از هرگونه کمکی به حکومت سوریه دریغ نکردیم. این مسئله موجب شد که مخالفین سوریه، ایران را در کنار بشار اسد و مقابل خود ببینند و هرگونه امکان ارتباط و تعامل از بین برود. حمایت ما از بشار اسد نه تنها بر وضعیت و نفوذ ما در افکار عمومی مخالفین دولت سوریه تاثیر گذار بود بلکه موجب شد که ما در برقراری ارتباط با افکار عمومی جهان عرب خصوصا در کشورهایی که دچار انقلاب شده بودند نیز دچار مشکل شویم.
نمونه این مسئله را می توان در مصر مشاهده کرد. انقلاب مصر به دلیل خصلت اسلام گرایانه آن می توانست به گسترش نفوذ ایران در منطقه کمک کند اما دیدیم که مسئله سوریه بر رابطه ایران با مصر سایه افکند و محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مصر عربستان را به عنوان اولین مقصد خارجی خود برگزید. این اتفاق و همچنین سفر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا به مصر و استقبال گرم مرسی از او پیام بسیار مهمی برای ما دارد.
به نظر می رسد که ما به جای توجه به واقعیات و استفاده از دیپلماسی برای پیگری منافع ملی در برخی موارد ذهنیت ها و برداشت های خود را جایگزین واقعیت ها کرده ایم و موجب از دست رفتن فرصت ها و صدمه به منافع ملی ما شده است.
علاوه بر این رفتار ما در قبال بشار اسد منجر به این شد که کشورهای غربی ما را کاملا از عرصه دیپلماتیک در مورد سوریه حذف کنند. در هفته های گذشته شاهد بودیم که کوفی عنان و همچنین روسیه علاقه مندی خود را برای ورود ایران به گفتگوهای دیپلماتیک در مورد سوریه اعلام کردند اما با مخالفت کشورهای غربی به خصوص آمریکا این مسئله میسر نشد. این نشانه ای از ضعف دیپلماتیک ماست. چرا ما باید به نحوی رفتار کنیم و موضع بگیریم که ما از مسئله مهمی که کاملا با منافع استراتژیک ما پیوند خورده است حذف شویم؟ چرا باید کشورهایی مثل کویت و قطر در نشست هایی که آینده سوریه را رقم می زند دعوت شوند و ایران از این معادله حذف شود. باید توجه کرد در صورت سقوط بشار اسد و قطع ارتباط ما با حزب الله صحنه خاورمیانه تغییر خواهد کرد و اهرم های ما در منطقه به طور چشم گیری کاهش و یا حذف خواهند شد. این شرایط راه غرب برای فشار بیشتر بر ایران را باز می کند.
بنابراین حداقل شرایط کنونی بیانگر این است که ما در مورد منافع خود در منطقه و به خصوص در منطقه سوریه غفلت کرده ایم. ما باید وضعیت این کشور و تحولات در صحنه را با دقت دنبال می کردیم و در موقع مناسب با مخالفین بشار اسد وارد گفتگو می شدیم و اساسا اجازه نمی دادیم که بحران به سطحی برسد که جامعه جهانی و اتحادیه عرب و شورای امنیت وارد موضوع شوند. در حالی که ما متحد سی ساله سوریه هستیم و بیشترین نفوذ در این منطقه را داشته ایم در حال حاضر به دلیل اشتباه دیپلماتیک مجبوریم که همه تخم مرغ های خود را در سبد روسیه و چین بگذاریم و ببینیم که این دو کشور در تعاملات خود با کشورهای غربی و کشورهای منطقه نظیر ترکیه، قطر و کویت به چه تصمیمی می رسند.
باید توجه داشت که اگر روسیه و چین با قطعنامه های شورای امنیت در مورد سوریه مخالفت کنند به خاطر علاقه ای نیست که به بشار اسد دارند. بلکه این به دلیل اختلاف در سهمی است که آنها از قدرت بین المللی و جایگاه خود در نظام بین الملل طلب می کنند. آنها خواهان ایفای نقش مهم تری در عرصه بین المللی و تحولات سیاسی به خصوص در حوزه های نفوذ خود هستند. سوریه آخرین پایگاه روسیه در منطقه محسوب می شود و ایستادگی روسیه به دلیل این است که نمی خواهد بیش از این کشورهای تحت نفوذ خود را از دست دهد. بخشی از این موضوع نیز به دلیل مسئله لیبی است که روسیه احساس می کند با غرب همراهی کرد ولی در نهایت غرب روسیه را در تحولات این کشور بازی نداد. بنابراین آنها از ابزار دیپلماسی استفاده می کنند تا وزن و سهم خود را در بازی های بین المللی افزایش دهند. اینجاست که نشان می دهد تفاوت ما با آنها چیست. آنها حتی از مخالفت ایران برای افزایش قدرت خود استفاده می کنند.
بنابراین حمایت روسیه از سوریه معطوف به شخص بشار اسد نیست. این مسئله ای است که لاوروف نیز در سخنان خود گفته است که روسیه از شخص بشار اسد دفاع نمی کند. مسئله برای روسیه نگه داشتن سوریه در دست خود و طلب حق و حقوق بین المللی بیشتر برای خود است. روسیه احساس می کند که آمریکا در بهارعرب به روسیه امتیاز نداده و روسیه را به بازی نگرفته است. بنابراین با توجه به این که سوریه را آخرین پایگاه خود می دانند در این مسئله مقاومت می کنند تا امتیاز بیشتری بگیرند. به این جهت ممکن است امتیازات دیگری بگیرند و بشار اسد را قربانی کنند. در صورت وقوع چنین شرایط ما بازنده اصلی تحولات سوریه خواهیم بود. چرا که ما به واسطه وابستگی های عاطفی و ایدئولوژیک با بشار اسد قدرت و نفوذ خود را قربانی کرده ایم و اجازه داده ایم که روسیه از آن به نفع خود بهره برداری کند.
بنابراین به نظر می رسد که اظهار نظر آقای صالحی از این رو صورت گرفته که اولا ایران نسبت به تعمیق بحران در سوریه و گسترش آن به کل منطقه نگران است و لذا پس از ماهها واقعیتی به نام مخالفین در سوریه را پذیرفته است و اعلام کرده که حاضر است با آنها گفتگو کند. با این حال به نظر می رسد که کمی زمان برای چنین موضع گیری و پذیرشی گذشته است و ما در بازی دیپلماتیک بسیار عقب افتاده ایم.
جام جم در یادداشتی به قلم مستوره برادران نصیری، از اینکه روزنامه نگاران به طور مستمر مجبورند دروغگویی مسئولان را پوشش دهند، خبر داد و نوشت:
می گویند روزنامهها دروغ مینویسند، همه بازنشستگانی که بارها وعده پرداخت مطالبات خود را در صفحات خبری خواندهاند، اما در حسابشان ریالی اضافه نشده در تماس با ما همین را میگویند، همه کسانی که مثلا تیتر ما را در مورد اعلام نتایج یکی از کنکورهای ورود به دانشگاهها خواندهاند، اما نتایج با دو روز تاخیر اعلام شده همین را میگویند، آنها معتقدند ما دروغ مینویسیم.
اما این وسط گروهی وجود دارند که اگر آنها به ما بگویند دروغ نوشتهایم، بار سنگینی بر دوشمان میگذارند، این گروه بیماران و خصوصا بیماران بیماریهای خاص هستند.
همین چند هفته پیش که برای بار چندم نوشتیم ۲۰۲ داروی بیماران خاص مانند بیماران سرطانی یا اماس بیمه میشود، شهروندی زنگ زد و گفت هیچ خبری از بیمه نیست، گفت که برای داروهای سرطانش هفتهای حدود سه میلیون میپردازد،گفت دروغ ننویسم. دو روز پیش نایب رئیس انجمن اماس ایران هم اعلام کرد که خبری از بیمه داروهای این بیماران نیست.
دو ماه پیش خبر بیمه شدن ۲۰۲ قلم داروی بیماران خاص اعلام شد،چند بار دیگر هم خبر تکرار شد، دیروز اما وزیر بهداشت اعلام کرد دستورالعمل بیمه شدن این داروها را آماده و به دولت ارسال کردهایم؛ ولی پوشش بیمهای داروها دست وزارت بهداشت نیست.به گفته دستجردی، اگر انجام مراحل کارشناسی به دست زمان سپرده شود، ممکن است کارشناسیها به این زودی در آن سازمان مربوط یا شورای عالی بیمه صورت نگیرد.
همین دیروز اما معاون رفاهی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که بیمهها زیر نظر همین وزارتخانه است، باز اعلام کرد: داروهای بیماران اماس، هموفیلی، سرطانی و تالاسمی تحت پوشش بیمه قرار میگیرد. احتمالا بازهم این خبر را روزنامهها و رسانههای صوتی و تصویری منتشر میکنند. ممکن است دو هفته آینده نیز در نشستی خبری باز این خبر اعلام شود و باز ما این خبر را اعلام کنیم.
ممکن است ماه بعد اعلام شود تا آخر همین ماه، داروهای بیماران خاص بیمه میشود و سه ماه بعد باز خبری با همین مضمون و این چرخه همین طور ادامه پیدا کند تا واقعا روزی برسد که بیماران با پوشش بیمه به این داروها دست پیدا میکنند.
داستان دروغگو شدن ما به همین سادگی ادامه پیدا میکند در حالی که از روز اول خبرها به شکلی امیدوارکنندهای اعلام میشود در حالی که کاغذبازیها و سوءمدیریتها به داروی بیماران خاص هم رحم نمیکند. اما بدانید این ما نبوده ایم که دروغ گفته ایم … .
روزنامه شرق در گزارشی از افزایش ۴۰درصدی تعرفه بستری در بیمارستانها خبر داد.
براساس این گزارش مدیرکل دفتر تدوین استانداردهای وزارت بهداشت اعلام کرد: بیشترین رشد تعرفههای پزشکی امسال مربوط به خدمات هتلینگ یا تخت روز بیمارستانی است که برای بخش دولتی ۳۵درصد و بخش خصوصی ۴۰درصد افزایش نسبت به پارسال تصویب شد. این به آن معناست که از این پس هزینه بستری شدن در یک بیمارستان نسبت به قبل ۴۰درصد افزایش خواهد داشت.
او با تاکید بر اینکه میان دستمزد پزشک در بخش دولتی و خصوصی تفاوتی ۱۰ برابری وجود دارد گفت: حدود چهارسال پیش فاصله تعرفه حقالزحمه یک جراح در بخش دولتی و خصوصی ۱۰ برابر بود اما طی این مدت با یک شیب ملایم این فاصله را کم کردیم به طوری که امسال این فاصله به پنج برابر رسیده است تا پزشکان هرچه بیشتر تمایل پیدا کنند همان خدمتی که در بخش خصوصی به بیمار میدهند در بخش دولتی نیز ارایه کنند و مردم هرچه بیشتر از خدمات بخش دولتی راضیتر شوند.
از سوی دیگر معاون رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی با بیان اینکه تعرفههای درمانی و افزایش آن تاثیر چندانی بر بیمارستانهای دولتی ندارد، به طور غیرمستقیم مخالفت خود را با شکل کنونی و میزان تعرفهها اعلام میکند و میگوید: ۶۰درصد منابع بیمارستانها اعتبارات دولتی است و ۴۰درصد براساس تعرفهها حاصل میشود و به این ترتیب تعرفهها در گذران امور بیمارستانهای دولتی چندان تاثیرگذار نیستند؛ ضمن اینکه در چندین سال گذشته تعرفهها ۵۰درصد افزایش یافته، اما مشکلات بخش درمان حل نشده است.
عمادی اظهار کرد: در این راستا حقوق کارگران در سالجاری ۱۸، حقوق کارمندان ۱۵درصد و اعتبار بیمهها ۱۸درصد افزایش داشت و ما با عدم افزایش پرداختها از جیب مردم و به عنوان متولی سازمانهای بیمهای، افزایش ۱۵درصدی تعرفهها را پیشنهاد دادیم که در نهایت به افزایش ۲۰درصدی آن منجر شد.
چکیده:
پوشش زن در فرهنگ ملی و اسلامی ما از جایگاه بلندی برخوردار است و لزوم آن نه تنها در میان همه مذاهب اسلامی، بلکه در همه ادیان الهی مورد اتفاق است و این حکم به دلیل بیان آن در قرآن ابدی و دائمی است؛ لذا از وظایف حکومت اسلامی است که این وظیفه دینی را تبلیغ و ترویج کرده و برای تحقق آن در جامعه برنامهریزی و فرهنگسازی کند. اما اینکه حکومت اسلامی برای اجرای این حکم به روشهای عقوبتی، تنبیه و تعزیر متوسل شده و اجبار و الزام قانونی برای آن داشته باشد.
امری است که نه از ناحیه شرع مقدس تأیید شده و نه در تاریخ اسلام و سیره پیامبر و ائمه معصومان نمونهای برای آن یافت میشود و نه سیره عقلا مؤید آن است؛ بنابراین لازم است حکومت برای پیادهسازی ارزشهای دینی از جمله پوشش در یک جامعه، اولاً از روشهای اثباتی استفاده نموده و در جهت ارتقای سطح علمی و معرفتی انسانها بکوشد و بهرهگیری از روش فرهنگسازی و تعلیمات غیرمستقیم را مقدم دارد.
کلید واژه: پوشش، حجاب، الزام حکومت،تکالیف دینی، حدود، امر به معروف، نهی از منکر
۱) طرح مسأله
پوشش زنان در فرهنگ ملی و اسلامی ما از جایگاه والایی برخوردار است و ضرورت آن در میان همه ادیان الهی، به ویژه مذاهب اسلامی تردیدناپذیر بوده و هیچ کسی از فقیهان یا آشنایان به مبانی و منابع در اصل آن مناقشه نکردهاند تا آنجا که پوشش از علائم هویتی زنان مسلمان شناخته شده است؛ هرچند دینداری در حفظ پوشش خلاصه نمیشود و از پایههای فروع دین به شمار نیامده و مانند نماز، روزه، حج و دیگر ارکان عملی اسلام نیست، اما حفظ آن برای زنان و مردان (هر یک به تناسب حساسیت خود) نقش بزرگی در پاکی اخلاق، اصالت و هویت فرهنگی- ملی و نشان دادن شخصیت و حریم عفاف داشته و موجب تکامل جامعه و رسیدن آن به مراتب عالی انسانی و اخلاقی میگردد.
اما مهم پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان به این دستور اسلامی جامه عمل پوشانید و آن را در نظام دینی اجراپذیر ساخت و متون دینی چه روشی را برای تحقق این خواسته پیشنهاد میکنند.
برخی از احکام اسلامی از چنان اهمیتی برخوردار است که برای آن ضمانت اجرایی تعیین و به کیفر آن تصریح شده است؛ مانند امنیت در جامعه. از این رو، برای سرقت، شرارت، فساد، تجاوزهای جنسی و حتی امور منجر بدان مانند خوردن مشروبات الکلی، در روایات کیفر تعیین گردیده است. در مقابل، برای ترک برخی از احکام اسلامی با آن که مهم هستند، الزام و اجبار و کیفری تعیین نشده است؛ مانند نماز، روزه و بسیاری از واجبات دیگر. حال مسأله آن است که حفظ پوشش برای زن و مرد از کدام قبیل است؟
پس از انقلاب اسلامی در راستای تثبیت ارزشهای دینی، مسأله حجاب از مسائلی بود که درباره آن سرمایهگذاری بسیار صورت گرفت. اما با گذشت ربع قرن از آن، بر خلاف انتظار، وضعیت حجاب نه تنها بهتر نشده که روز به روز بدتر میشود. حال آنکه در بسیاری از کشورهای اسلامی که آوازه انقلاب اسلامی به گوش آنها رسیده و تأثیر مثبتی بر جای گذاشته، افزایش روز به روز فرهنگ حجاب در خانوادههایی که پیش از آن هرگز به آن توجهی نمیکردند، گزارش شده است.
اکنون این پرسش مطرح است که علل عدم موفقیت جمهوری اسلامی در تداوم، گسترش و تثبیت فرهنگ حجاب چیست. بیگمان در تحلیل علل میل به ابتذال، تبرّج و بیبندوباری، افزون بر علل عام که تأثیر ویژهای بر پوشش و آرایش مردم داشته، لازم است به شیوه برخورد با مسأله نیز توجه شود و این نکته روشن گردد که آیا رعایت حجاب پدیده اعتقادی و فرهنگی است که در شرایط خاص زمینه پذیرش و عمل پیدا میکند و پروسهای طولانی برای اجراپذیری میطلبد، یا اینکه میتوان با قوانینی الزامی و کیفری با این مقوله برخورد کرد.
به عبارت دیگر، شیوه برخورد با حکم حجاب به لحاظ فقهی کدام است و آیا در اصل مسأله پوشش وظیفهای دولتی است که ضرورت الزام بر آن را ایجاب میکند یا مانند نماز، روزه و سایر احکام دینی، تکلیفی شرعی است که تا زمینه فهم، آگاهی، اعتقاد، فرهنگسازی و هنجارگرایی در آن فراهم نیاید، هر عمل الزامکننده آب در هاون کوبیدن است و کار را به جایی میرساند که مسئولان کشور از هر طیف و گرایش سیاسی به این نتیجه برسند که به هر حال باید به گونهای با آن کنار بیایند و از این موضع دست بکشند.
در این باره مسأله چندان روشن نبوده و دیدگاهها منقح و مشخص نشده است که آیا به لحاظ دینی و عقلی الزام واجب است یا اینکه در این حوزهها در اصل و قاعده اولیه جای الزام نیست، همان طور که در تکالیف فردی الزام جایی ندارد.
روشن است که تا این بحث منقح نشود، سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه نمیتواند از جایگاه دینی و فقهی مناسبی برخوردار باشد و همواره ناهماهنگی در عملکرد مجموعههای مدیریتی نظام را به وجود میآورد و تضعیف در کارآمدی دستگاه اجرایی کشور را به دنبال خواهد داشت و مشکل همچنان بر جای خود باقی خواهد ماند.
همچنین اگر مشخص شود که در مسأله حجاب به لحاظ فقهی جایی برای الزام و قوانین کیفری نیست، آنگاه موضوع برنامهریزی و فرهنگسازی از سوی مسئولان جدی گرفته میشود. درصورتی که برای دستگاههای اجرایی که دستی برای ظاهرسازی و اجرای این دسته از امور شریعت را دارند، آسانترین راه استفاده از روشهای الزامکننده است، در حالی که در آموزههای دینی آمده: «آخرالدواء الکی» (نهجالبلاغه، خطبه۱۶۸) آخرین راهحل و درمان، داغ کردن است. به همین دلیل باید روشن شود حکم پوشش، الزام حکومتی را میپذیرد یا چنین چیزی مطرح نیست و نمیتوان آن را از فقه استنباط کرد.
با این که در قرن اخیر نوشتههای بسیاری در قالب کتاب و مقاله به زبان فارسی و عربی در مسأله حجاب به رشته تحریر درآمده و بسیاری از زوایای این موضوع به بحث و بررسی گذاشته شده و تحقیقات ارزندهای نیز صورت گرفته است، اما بحث از اجراسازی و الزام بر حجاب به لحاظ فقهی سابقه نداشته و به عنوان خاص هم مطرح نگردیده است. جالب این که حتی درباره ضرورت حجاب و غض بصر در کتاب النکاح به مناسبت احکام ستر و نظر بحث نشده است. تنها در برخی کتابهای اخلاقی و حدیثی به مناسبت عفاف و آفات چشم بسیار کوتاه به این موضوع اشاره شده است.
در کشورهای اسلامی[۱]، به ویژه در ایران از حدود هشتاد سال پیش و به دنبال تأثیرپذیری از جوامع اروپایی و به ویژه از آن هنگام که کشف حجاب از سوی رضاخان اجباری شد، از سوی عالمان و فقیهان رسالهها و مقالاتی دربارة حجاب نگاشته گردید[۲]، اما درباره الزام به حجاب از سوی دولت مطلبی نیامده است.
پس از انقلاب اسلامی و طرح مجدد مسأله حجاب در میان علما و حقوقدانان درباره این موضوع بحثهایی رخ میدهد تا اینکه در سال ۱۳۷۲ قانونی در مجلس شورای اسلامی درباره الزام حجاب به تصویب میرسد که طبق آن «هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه (یا تا ۷۴ ضربه شلاق) محکوم میگردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمیباشد، ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید، فقط به حبس از دو روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
تبصره: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار تومان جزای نقدی محکوم خواهند شد» (قانون مدنی، ماده ۶۳۸).
۲) دیدگاهها درباره الزام حجاب
در میان صاحبان اندیشه درباره شیوه برخورد با مسأله حجاب، سه نظریه مطرح است:
۱- ۲) از آنجا که اصل حجاب به عنوان وظیفه شرعی واجب است، مانند هر یک از واجبات شرعی فردی و اجتماعی، باید دیگران را بر آن الزام کرد و قوانینی برای ملزم کردن زنان وضع نمود و کسانی که مرتکب بیحجابی میشوند را کیفر داد.
۲- ۲) اصل حجاب هر چند واجب شرعی است، اما وظیفه شخصی و در حوزه خصوصی تکالیف دینی فردی است؛ لذا الزام بر آن جایز نیست و نمیتوان کسی را بر بیحجابی کیفر کرد.
۳- ۲) از آنجا که اصل حجاب واجب است، فرهنگسازی و فعالیت تبلیغی برای آشنایی و آگاه کردن مردم نسبت به این وظیفه لازم است و صرف رعایت نکردن حجاب کیفری را به دنبال نمیآورد. لذا نمیتوان کسی را بر ترک حجاب و انجام عمل حرامی مانند بیحجابی مجازات کرد، ادله اولیه نیز دلالتی بر جواز الزام ندارد. تنها در صورتی الزام دولت جایز است که اولاً برداشتن حجاب به صورت کلی عفت عمومی را جریحهدار کند و بیحجابی تبدیل به ناهنجاری اجتماعی شود. ثانیاً به صورت علمی و کارشناسی ثابت شود که تبرج و آراستن ضایعهای بزرگ و اجتماعی است. ثالثاً تمام راههای فرهنگی و روشهای تبلیغی و ترویجی انجام گرفته و اکثریت جامعه از حکم حجاب آگاه شده باشند. در آن صورت بحث حجاب از حوزه تکلیف فردی بیرون آمده و در سلک قوانین اجتماعی و حقوق عمومی در میآید که عدم رعایت آن ناهنجاری اجتماعی و فساد اخلاقی خواهد بود که خود موضوع مستقلی است.
به نظر نویسنده، نظریه سوم با مستندات دینی و عقلی سازگارتر است و کسانی که نظریه نخست را برگزیدهاند، به دلایلی مانند سیره عقلا، عمومات و اطلاقات ادله و امر به معروف و نهی از منکر استناد کردهاند. حتی به این اصل فقهی که هر مخالفت با شرع تعزیر دارد، تمسک کردهاند. حال آنکه به نظر نویسنده همه این دلایل جای مناقشه جدی دارد که یکایک آنها مورد بحث قرار خواهد گرفت.
در آغاز برای روشن شدن موضوع مبانی اجراپذیری حجاب بررسی شده و آنگاه به سیره معصومان در این موضوع اشاره میگردد. در نهایت نیز ادله فقهی موافقان الزام نقد و بررسی میشود. امید است این بحث سرآغاز گفتمان جواز و عدم جواز الزام حجاب باشد و زمینه بحثهای فقهی و کارشناسی را به دنبال خود فراهم سازد و یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی به چالش کشیده شود.
۳) ضرورت فرهنگسازی در جامعه دینی
یکی از دغدغههای جامعه دینی آن است که چگونه میتوان ارزشها و تعالیم دینی را در جامعه تحقق بخشید و آیا روشهای زور، اجبار، رعب و ترس میتواند در ساختن جامعهای دین باور و دیندار کمک کند. همچنین با نگاه درون دینی این پرسش مطرح میشود که روش دین برای دینی کردن جامعه چیست و ارزشها از چه راهی تحقق میپذیرند.
بدیهی است که هر کس دارای اعتقاد دینی باشد، دوست دارد عقیده و مرامش در جامعه رواج یابد و بر اساس آن زندگی اجتماعی سامان گیرد و دیگران با او هم عقیده شوند، اما این پرسش هم مطرح است: اولاً تحقیقات و مطالعات اجتماعی چه روشی برای اجرای احکام پیشنهاد میدهد. ثانیاً آیا تعالیم دینی برای اجرا و پیاده کردنش اجازه میدهد که از هر روشی استفاده شود، یا تنها از روشهای معین میتوان اهداف دین را پیاده کرد.
یادآوری این نکته حائز اهمیت است که دیدگاه مردم نسبت به معیار دینداری در یک جامعه در گزینش روش اجرای احکام نقش محوری دارد؛ مثلاً در نگاه عدهای همینکه افراد به ظاهر دستورات دینی را عمل میکنند و شعائر دینی را رعایت مینمایند، جامعه دینی است. اگر در جامعه محافل برگزاری دعا، جشن و اعیاد دینی و عزاداری رونق گرفت و ظواهر دینی به خوبی رعایت شد، آن جامعه دینی است؛ هر چند در آن ظاهرسازی شده باشد و افراد به دلایل مختلف مانند فضای اجتماعی، موقعیت شغلی و پست اداری، ترس از مؤاخذه و رد نشدن در گزینش و یا چیزهای دیگر، به آن روی آورده باشند. اما در نگاه دیگر، این دسته از اعمال در صورتی ارزشمند و مبتنی بر دین است که با شاخصهای دیگر دینداری، چون راستگویی و ناهنجار بودن دروغگویی، رعایت امانت در جامعه، احترام به حقوق افراد و آبروی مردم، حسن همجواری، دعا و نیایش به دور از تظاهر و خودنمایی، دخالت نکردن در زندگی خصوصی و در سطح جامعه مبارزه با ستم و ستمگری، نبود فقر، فساد، تبعیض، رانتخواری، برقراری عدالت اجتماعی، بودن روح تعاون و همکاری، دوستی و گذشت همراه باشد و جامعه با این معیارها دینی میشود.
حال در برگزیدن روش مطلوب در اجرای احکام باید دید کدام معیار مورد تایید دین است. اگر تلقی نخست درست باشد، ابزارها و سازوکارهایی از سنخ آن چه امروز در جامعه ایران میگذرد باید به کار گرفت و اگر تلقی دوم درست باشد، باید راهکاری متفاوت از آن چه انجام یافته، پیش گرفت[۳].
در زمینه روش پیادهسازی احکام در حوزه آموزش و تعلیم و تربیت نیز دو نگاه سنتی و اصلاحگرایانه وجود دارد. گروهی معتقدند برای دینی کردن یک جامعه باید از همه شیوههای فرهنگی و غیرفرهنگی استفاده کرد؛ حتی اگر به خشونت بیانجامد. این گروه برنامههای آموزشی خود را حداکثر در نوسازی عنوانها و مضمونهای کهنه و شیوههای قدیمی به کار میگیرند و معتقدند که از طریق احیای همین مضمونها میتوان به اهداف مورد نظر دست یافت. همچنین برای پیشگیری از تهاجمات تا آن جا که توان هست باید مانع گسترش و نفوذ تکنولوژیهای اطلاعرسانی در جامعه شد و با ابزارها و شیوههای قانونی آنها را از دسترس مردم دور داشت. به همین دلیل این گروه از همه عوامل و نیروهای اجتماعی سود میجویند تا به آن ایدهها جامه عمل بپوشانند، هر چند روشهایی ناسالم و غیراخلاقی باشد، چون در تحقق هدف وسیله توجیهپذیر است.
گروه دیگر تنها راه حل تحول جامعه را در رجوع به فرهنگ قرآن و سنت و پالایش دین از غلو و خرافات میداند. در نظر این گروه هر چند مقاومت در برابر اندیشه بیگانه ضروری است، اما این امر تنها در سایه روشهای اثباتی و مصونسازی جامعه از طریق ارتقای سطح علمی و فرهنگی میسر میباشد. به نظر آنان هضم نشدن در تمدن جدید و ایجاد هویت مستقل برای جامعه اسلامی در صورتی ممکن است که اولاً از تمدن جدید به نحو احسن استفاده شود و این ابزارها در خدمت ارزشهای دینی به کار رود. ثانیاً به جای تاکید بر شعائرگرایی و ظاهرگرایـی، اصولـی همـچون عـدالت خـواهی، ستمستیزی، آزادی و معنویتگرایی ترویج گردد. ثالثاً بهرهگیری از شیوههای جدید عـلوم روانشناسی و جامعهشناسی برای اجرای ارزشها و تعالیم دین باید در دستور کار جامعه دینی قرار گیرد. به همین دلیل در نظر این گروه آزادی اندیشه و تبادل آراء و عقاید موجب مصونسازی جامعه در برابر انحرافات فکری و تهاجمات غیردینی است.
مرور سالهای پس از انقلاب و بررسی نحوه عملکرد حوزههای فرهنگی و آموزشی نشانگر آن است که این اقدامات نه تنها موجب افزایش دین باوری و دینگرایی نشده، بلکه گریزدهنده و طرد کننده نیز بوده است. اگر گمان شود مواد درسی دینی در مراکز آموزشی توانسته با تلنبار کردن اطلاعات دینی موجب جذب و مصونسازی گردد، باید اکنون وضعیت فرهنگی و اخلاقی جامعه بهتر از اینها میبود. در حالی که به نظر میرسد این آموزشها نه تنها نتوانسته به تقویت بنیههای دینی کمک کند، بلکه ریاکاری، ظاهرسازی و شعارگرایی را تقویت کرده است.
نکته دیگر آنکه حقیقت پوشش آن است که زن در معاشرت با مردان بدن خود را از نامحرمان بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد و کاری نکند که موجب به حرام افتادن نوع مرد شود. به عبارت دیگر روح حجاب، صرف تظاهر به پوشیدن نیست، خوب پوشیدن است و این در صورتی حاصل میگردد که افراد به آن اعتقاد داشته باشند و آن را ادب زندگی اجتماعی خود بدانند. حال اگر کسی به اصل حکم آگاهی نداشته باشد و یا فایده و کارکرد کلی آن را نداند و در محیط اجتماعی تربیت نشده باشد، الزامات اجتماعی و فضاسازی، مشکل را حل نمیکند و مانع از خودنمایی نخواهد شد. به همین دلیل گاه قانون محدودهای را تعیین میکند، اما افراد برای فرار از قانون روشهای جدید ابداع میکنند. گاهی لباس و دوخت به گونهای انجام میگیرد که به ظاهر پوشش است، اما در حقیقت فرار از حجاب و روی آوردن به برهنگی است. در فلسفه حجاب این نکته مطرح است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری، لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانواده و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد و این کار تنها در صورتی عملی میگردد و جامعهای اخلاقی (اخلاق جنسی) به وجود میآید که ایجاد ایمان اخلاقی به حجاب حاصل گردد و افراد واقعاً بخواهند و ایمان پیدا کنند که این کار را باید انجام دهند، چه ناظر و ضابط قانونی وجود داشته باشد، چه نداشته باشد.
از دیدگاه قرآن یکی از عوامل نقضکننده عفاف «تبرج» است. تبرج به معنای آراستن، آرایش کردن و آراسته بیرون آمدن است (یاحقی، ۱۳۷۲: ج۲، ص۳۹۱). البته منظور هر آراستن و آرایشی نیست؛ زیرا زمینههای طبیعی میل به تبرج و خودنمایی در انسان و به ویژه زنان وجود دارد و نباید این نکته را در بررسی مسائل زنان نادیده گرفت که بخشی از این آراستنها طبیعی است. واقعگرایی در رفتار اجتماعی ایجاب میکند که با این غریزه به شکل معقول و با کار فرهنگی برخورد شود و میان رفتار طبیعی و آنچه ناقض عفاف است و قرآن در قالب تبرج مطرح کرده، تفاوت گذاشته شود، زیرا قرآن میفرماید: «و قرن فی بیوتکّن و لاتبرجن تبرّجَ الجاهلیة الاولی» (احزاب،۳۳). مفسران قرآن کریم در تفسیر این آیه برای تبرج معانی گوناگونی ذکر کردهاند، مانند راه رفتن در میان مردان، نپوشاندن زینتهای خود، با عشوهگری راه رفتن و آشکـار ساختن زیباییهایی که سبب تحریک شهوت مردان میگردد (زیدان، ۱۴۱۷ق: ج۳، صص۴۱۴- ۴۱۳). اما قدر متیقن آن است که خود آراستن که در جاهلیت پیش از اسلام رواج داشته و امروز نیز در جاهلیت قرن بیستم در غرب رواج پیدا کرده و سبب تحریک شهوت مردان میگردد، مذمت شده است و این عمل دیگر بیحجابی نیست، بلکه فراتر از رعایت نکردن پوشش است.
در اینجا نیز باید توجه داشت که کنترل این میل فقط با کار فرهنگی ممکن است و حرکات تند و خشونتآمیز نه تنها اثر ندارد، بلکه موجب رفتار واکنشی میشود و لج و لجبازی را در میان این دسته افراد شکل میدهد.
بنابراین، طبیعیترین راه حل، مرزبندی میان آراستن طبیعی و غیرطبیعی است. آرایش در خانه و برای شوهر در خانه تاکید شده و باید رواج داده شود و در آموزشهای سمعی و بصری به گونهای تلقی نشود که ممنوع است و اگر با محذور نمایشهای تئاتر و سینما و تلویزیون مواجه است، فهمانده شود که مشکل برای ممنوعیت آنها نیست، مشکل برای نمایش دادن آنها است. دستگاههایی که در کار ترویج فرهنگ حجاب هستند، از این نکته غفلت کردهاند که گاهی به صورت فرهنگی آن را تمسخر کردهاند و گاهی با رفتارهایی به جای هدایت آن به سمت طبیعی، زمینه گسترش تبرج را در مجامع فراهم ساختهاند.
اجرای احکام و تبدیل آن به قانون باید به گونهای باشد که برای عموم جامعه تبدیل به هنجار اجتماعی شود و نباید فلسفه آن مبهم و تردیدآمیز تلقی شود، در غیر این صورت با مقاومت و گریز گسترده، اقتدار دولت زیر سوال میرود و در گذر زمان مقاومت به نقطهای میرسد که تزلزل اقتدار دولت نامیده میشود و مسئولان ترجیح میدهند که از کنار آن بگذرند و به دنبال اجرای آن نباشند. در چنین موقعیتی قدرت به ضد خود تبدیل شده و زمینه هرج و مرج فراهم میگردد. به دو نمونه متفاوت در این باب توجه کنید؛ یکی بستن کمربند ایمنی برای رانندگان که آمار بالا از سوی راهنمایی و رانندگی نشان میدهد که حدود نود درصد اتومبیلها از قانون تازه ابلاغ شده، تبعیت کردهاند و در مقابل کنترل منازل برای یافتن آنتن ماهواره است که به عنوان موارد ناموفق دولت در اجرای آن که در گذر ایام تزلزل اقتدار دولت را به نمایش درآورده است. در این موارد چون به خوبی فلسفه آن برای شهروندان توجیه نشده، زمینه تمکین به قانون فراهم نشده است.
در موضوع حجاب نیز وضع به همین منوال است. در سالهای نخستین انقلاب حجاب تبدیل به فرهنگ اجتماعی گردید و در بخشهای زیادی بدون آن که آن اجبارها شکل بگیرد با اکثریت جامعه همراهی میکرد، اما از آن جا که رفتارها شکل خشونتآمیز پیدا کرد و فلسفه حجاب تبیین نشد و مفهومی متفاوت پیدا کرد، امروز شاهد بیاثر شدن قانون و تزلزل اقتدار آن هستیم.
۴) سیره معصومان در مسأله پوشش
در آیات و روایات نکات فراوانی درباره رعایت پوشش و عفاف زنان آمده است، اما هرگز نکتهای که دلالت بر الزام و اجبار حجاب و مجازات بدحجاب هرچند به صورت تعزیری، داشته باشد، وجود ندارد؛ در حالی که در آن عصر در جامعه اسلامی زنان غیرمسلمانی بودند که مقید به رعایت حجاب نبودند. همچنین کنیزکان سرهای خود را برهنه میگذاشتند. قرآن کریم به زنان آزاده مسلمان دستور میدهد که خود را بپوشانند و در تعلیل آن میفرماید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین» (احزاب،۵۹) برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، یعنی کرامت آنان حفظ شود و مرزی میان آنها با دیگر زنان معین شده باشد تا کسی به بهانه اینکه گمان میکرده کنیز هستند، یا از زنانی هستـند که تقیدی به مسائل اخلاقی ندارند، متعرض آنها نشود (طبرسی، ۱۳۷۹ق: ج۸ ، ص۲۰۰، سیوطی، ۱۴۱۴ق: ج۷، ص۶۶۰؛ بحرانی، ۱۴۱۵ق: ج۶، ص۳۱۵؛ قمی، ۱۳۶۵: ج۲، ص۱۷۱). حتی در برخی از خبرها آمده که حتماً باید کنیزان با آن که مسلمان بودند و تکالیف الهی داشتند، سرخود را برهنه نگه دارند تا مانند زنان آزاده نباشند «فنهی الله الاماء ان یتشبهن بالحرائر» (همان). این سیره و روش پس از پیامبر نیز پیگیری شده و در تاریخ آمده است: «رأی عمر جاریة مقنعه، فضربها بدرته و قال القی القناع لاتشبهن بالحرائر» (همان). خلیفه دوم کنیزی دید که مقنعهای بر سر بسته بود با تازیانه او را زد و گفت: پوشش خود را بردار و خود را مانند زنان آزاد نکن و در روایات رسیده از اهل بیت نیز آمده اگر کنیزکان در حال نماز سر خود را پوشاندند، تنبیـه شـوند: «کن یضربن فیقال لهن لاتشبهن بالحرائر» (حرعاملی، ۱۴۱۴ ق: ج۴، ص ۴۱۲).[۴]
از سوی دیگر، در آن عصر زنان اهل بوادی و مردم عراق و برخی شهرهای ایران به دلیل کار در مزارع و رفت وآمد، تقیدی به پوشش کامل نداشتند و اگر هم به آنها گفته میشد که در اسلام رعایت حجاب آمده، باز اثری نداشت: «اذا نهین لاینتهین» (همان، ج۲۰، ص۲۰۶). مستفاد از این روایات آن است که نگاه کردن به آنها اشکالی ندارد. اگر قرار بود الزامی از سوی معصومان باشد، باید کیفری بر عدم رعایت تعیین میشد. عدم وضع کیفر دالّ بر آن است که حکم حجاب با آن که واجب و ضروری است، اما از آن دسته احکامی نیست که شارع مقدس برای انجام آن مجازاتی تعیین کرده باشد و مانند حقوق عامه مردم نظیر سرقت، زنا، لواط و شرب خمر نبوده که حدی تعیین کرده باشد و همین دلیل بر آن است که موضوع حجاب در زنان به حدی نرسیده بود که شارع بخواهد از طریق الزام و اجبار وارد شود.
۵) ادله موافقان الزام حکومتی حجاب
بعضی در اثبات الزام حکومتی حجاب به عمومات و اطلاقات برخی از روایات استناد کرده و معتقدند تارک این واجب شرعی افزون بر کیفر و عذاب الهی مستحق مجازات است. این گروه برای اثبات نظریه خود که حکومت حق دارد جامعه را بر حجاب ملزم کند به دلایلی توسل جستهاند تا ثابت کنند الزام حجاب از سوی حکومت واجب است. اکنون به تقریر این ادله و نقد و بررسی آنها میپردازیم.
۱-۵) سیره عقلا
یکی از ادله موافقان الزام، سیرة عقلا مبنی بر جلوگیری از اختلال نظام و استیفای مصالح است. توضیح آنکه رعایت نکردن پوشش اسلامی، ناهنجاری اجتماعی است که به تحریک جنسی جامعه دامن میزند و آثار سوئی مانند فساد اخلاقی به دنبال خواهد داشت. از این رو عقلا در جایی که رفتاری موجب به هم خوردن اخلاق و نظم اجتماعی شود، از حق جامعه دفاع و بر استیفای مصالح ایستادگی میکنند و از آن جا که هر مجتمعی برای حفظ انتظام خویش بر پایه ارزشهای خود قانون تصویب میکند و برای تحقق اهداف به مجازات متخلفان روی میآورد، جامعه اسلامی نیز بر اساس همین اصل میتواند برای متخلفان از دستور شرع مجازات تعیین کند و چون برای تخلف از حجاب در شرع حدی تعیین نشده، حکومت اسلامی میتواند بر اساس مصالح جامعه مجازات و تعزیر تعیین کند. این روش عقلایی است و از سوی شارع نیز رد نشده؛ لذا میتواند مبنای عمل قرار گیرد.
۱-۱-۵) نقد و بررسی
الف) بیحجابی در چه مقدار و حدی، ناهنجاری اجتماعی و تحریک جنسی و فسادآور است و موجب به هم خوردن نظم اجتماعی میشود؟ آیا عقلا نمایان شدن مقداری از مو یا بدن مانند زیرگردن و پاها را مایه فساد اخلاقی میدانند؟ یا منظور از رعایت نکردن پوشش، تبرج، آراستن و برهنگی است؟ آیا در فهم عقلا همه اینها یکسان است یا متفاوت؟
در میان متشرعان، رعایت نکردن پوشش شامل مقداری از مو و نمایان شدن دست و پا هم میشود، با اینکه کسی نمیگوید رعایت نکردن آن چنین آثار و پیآمدهایی دارد. مگر اینکه بیحجابی را مقید به جایی بکنند که به صورت عمومی موجب تحریک جنسی و فساد اخلاقی شود، در صورتی که اگر بر مبنای شرعی بخواهید استدلال عقلی کنید، سیره عقلا چنین مقداری از حداقلها را دارای آثاری از این قبیل نمیداند تا بر اساس آن قائل به الزام باشد، چون ملاک نزد عقلا اختلال نظام است و اختلال نظام با این مقدار حاصل نمیگردد و هیچ کس نه در ایران و نه کشورهای اسلامی و نه جاهای دیگر نمیگوید هر عدم رعایت حجابی مایه اختلال نظام میشود. از این رو، دلیل سیره عقلا محدودتر از آن است که بتوان به وسیله آن الزام حجاب را ثابت کرد (دلیل اخصّ از مدعاست).
ب)عقلا در نظام اجتماعی و سیاسی هنگامی از الزام و اجبار امری طرفداری میکنند که پیش از تصویب قانون همه راهها را برای تحقق آن طی کرده و به هیچ نتیجهای نرسیده باشند. مثلاً میخواهند بستن کمربند ایمنی برای سرنشینان اتومبیل را الزامی کنند، صرفنظر از اینکه بستن کمربند به نفع خود سرنشینان است، فرهنگسازی میکنند و تا مدتها از راههای گوناگون برای اجرای آن برنامهریزی میکنند و در نهایت به الزام و اجبار روی میآورند. در مسائل دیگر نیز چنین است که عقلا تمام راههای رسیدن به مقصود را به کار میگیرند تا به طور مستقیم به مقصد خود برسند. اگر این راهها نتیجه نداد، با رعایت درجه اخف به اشد از روش الزام استفاده میکنند. بنابراین هنگامی عقلا روش الزام را پیشنهاد میدهند که تخلف از خواستهای اجتماعی موجب نقض و اخلال شود و آن نقض تنها از راه الزام و مجازات، عملی باشد. به همین دلیل در سیره عقلا هر تخلفی موجب نقض نظام نیست و هر نقضی را با مجازات پیشگیری نمیکنند.
ج) عقلا در صورتی امری را تصدیق میکنند که ارتباط میان مقدمه و نتیجه عقلایی باشد. هنگامی عقلا الزام به حجاب را لازم میدانند که عمل بیحجابی در نظر آنان پیامدی داشته باشد که در استدلال گنجانده شده است. عقلا از آن جهت که عاقل هستند، بیحجابی را موجب اختلال نمیدانند و در جوامع بسیاری از صدر اسلام گرفته تا امروز، از جوامع اسلامی تا غیراسلامی، کسی نپذیرفته که تنها پوشش نداشتن زنان مفسده آشکار دارد. در ایران، در مناطق روستایی و عشایری، در مناطق شمال کشور، زنان کار میکنند و بخشی از سر و دست و پای آنها بیرون میآید. با این حال کسی نمیگوید، موجب مفاسد اختلالانگیز میشود و باید برای پیشگیری از آن الزاماتی اندیشید.
د) در میان متشرعان از زمان پیامبر (ص) تا امروز چنین سیرهای وجود نداشته که برای امری مانند حجاب، از الزام و اجبار استفاده شده یا اینکه برای فرد خاطی مجازاتی تعیین شده باشد تا دلیل بر حجیت این روش باشد. اصولاً در میان عقلا یک رویه عمومی دیده نشده که اموری مانند حجاب را که تا حدی از حوزه امور فردی است الزام کنند و اگر کسی انجام نداد، مجازات کنند تا بگوییم این سیره ردع نشده است.
۲-۵) اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی
یکی دیگر از ادله الزام حکومت که برخی به آن استناد کردهاند، اطلاقات ادله احکام است، خواه این احکام فردی باشد یا اجتماعی. چرا که وضع احکام برای تحقق پیدا کردن است و فلسفه ایجاد حکومت دینی تحقق آرمانها و اهداف دین و شریعت است و ایصال به اهداف گاهی جز با وضع مقررات کیفری میسور نیست و چون مجموعة مقررات کیفری نیز جوابگوی حجم عظیم و متنوع موجود در تخلفات از احکام نیست، از این رو دولت دینی میتواند با وضع قانون و مجازات برای سرپیچی از قوانین شریعت، برای تحقق احکام در جامعه اقدام نماید.
به عبارت دیگر، از آن جا که شارع برای برخی از جرایم مجازاتهایی تعیین کرده و در مقام بیان کیفر نقض احکام هم بوده و مجازات دیگری تعیین نکرده، پس میتوان با استناد به اطلاق مقامی اثبات مجازات برای سایر موارد، برای ترک حجاب نیز قوانینی وضع کرد و کیفر معینی تصویب نموده و در حق متخلفان اعمال کرد.
۱-۲-۵) نقد و بررسی
الف) تردیدی نیست که خداوند با فرستادن پیامبران و جعل شریعت میخواهد اهداف و مقاصد خود را پیاده کند و فلسفه کیفر و پاداش در قیامت برای این است که افراد به امید پاداش و یا از ترس عذاب الهی در مقام اطاعت دستورات او بر آیند. خداوند نمیخواهد مردم را با زور و غل و زنجیر به بهشت ببرد و از رفتن به جهنم باز دارد وگرنه اراده و اختیار را به آنها نمیداد. به تعبیر قرآن آنها را آفرید تا بیازماید که کدام آنها بهتر و نیکوتر عمل میکنند (ملک، ۲) و رقابت هم ایجاد کرده تا در این مسابقه تلاش بیشتری کنند: «لنبلوهم ایُّهم احسن عملاً» (کهف،۷). به همین دلیل مشیت حضرت حق درباره انسان، انتخاب و عمل با اراده او بوده است: «فمن شاءَ فلیؤمن و من شاءَ فلیکفر» (کهف، ۲۹) تا هرکه میخواهد ایمان آورد و هر که میخواهد کافر شود و یادآور شده که خوبی و بدی کارتان به خودتان برمیگردد (اسراء، ۷). لذا به پیامبر(ص) تأکید کرده که به جز انسانها، دیگران رفتارشان یا غریزی است و یا گریزناپذیر: «و له اسلم من فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً» (آل عمران، ۸۳)، در صورتی که درباره انسان، به گونهای دیگر تعبیر کرده و خطاب به پیامبر(ص) میگوید که نباید مردم را به ایمان آوردن وادار کنی، چون طرح و نقـشه خدا دربـاره انسان چیز دیگری است: «و لو شاء ربک لأمن من فی الارض کلهم جمیعاً أفأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین» (یـونس، ۹۹).
بنابراین، با اینکه خداوند راضی به عصیان و کفر نیست: «و لایرضی لعباده الکفر» (زمر، ۷) اما مشیت او بر تحقق اهداف دین به هر قیمتی و از هر راه و وسیلهای هم قرار نگرفته و ایصال به اهداف را در تمام امور اعتقادی و عملی با مقررات کیفری نخواسته است. تنها در اموری معین که در فقه از آن به حدود (یعنی مرزها و مرزبندیها) تعبیر شده، کیفر تعیین کرده و این کیفرها در حوزه اجتماعی و عمدتاً مربوط به تجاوز به حقوق دیگران است و تاکید کرده که فراتر از آن هم نروید چه در کیفر کردن و چه در موضوعات جدید افزودن: «و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون» (بقره، ۲۲۹).
ب) ادله احکام فردی و اجتماعی دین، چنین اطلاقی ندارد که باید در هر صورتی عملی شود. شمول حکم به همه شرایط و افراد، در صورتی است که به تعبیر اهل علم اصول، مقدمات حکمت نسبت
به آن ادله تمام و روایت در مقام بیان حکم باشد و مشخص باشد که شارع میخواهد این تکالیف در جامعه هر چند با الزام و مجبور کردن عملی شود، اما درباره پوشش مردان یا زنان، چنین چیزی از ادله استفاده نمیشود و از دلیلهای دیگر هم نمیتوان به نفع این مدعا استفاده کرد.
ج) اینکه ادعا شده که شارع میخواهد تمامی مقررات فردی و اجتماعی به هر وسیلهای عملی شود، ادعای شگفتی است. هیچ کس به اندازه خود خداوند نسبت به دین دلسوز نیست و عملی شدن دستورات دینی تابع نظر شرع است. اما از ادله احکام شرعی استفاده نمیشود که برای تحقق اوامر شرعی از هر وسیلهای میتوان استفاده کرد. قرآن کریم همان طور که اصل دعوت خود را بیان کرده، چگونگی راهنمایی و دلالت و عملی شدن آن را هم بیان نموده است: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم باللتی هی احسن» (نـحل، ۱۲۵) ای پیامبر گرامی مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوهای که نیکوتر است، مجادله نمای.
جالب این است که خداوند ذیل همین آیه تاکید میکند که نگران نباش که عدهای ایمان نمیآورند و پایبندی نشان نمیدهند. خدا خود بهتر میداند که افراد را چگونه آفریده و چه کسانی به راه میآیند یا از راه منحرف میشوند. بنابراین، از آن جا که دین مقدس است، وسائل تحقق آن هم مقدس است و باید معقول، مستند و متناسب با دین باشد.
د) اینکه مجموعه مقررات کیفری، جوابگوی حجم عظیم و متنوع موجود در جرایم نیست، باز مورد اشکال است. اگر جرایم کارهایی است که برای آن مجازات تعییین شده (مانند قتل، جرح، تجاوز، سرقت) ذیل همان عناوین قرار میگیرد و حاکم هم میتواند در همین محدوده مجازات تعیین کند؛ اما به جز این عناوین، سرپیچی جایز نیست و اطلاق مقامی در صورتی ثابت میشود که ثابت شود شارع میخواسته برای ترک هر واجبی مجازاتی تعیین کند، حال آن که شارع میتوانست انجام دهد و مسأله جدیدی هم نیست و انجام نداده است.
۳-۵) نهی از منکر
یکی دیگر از ادله الزام حجاب دلیل نهی از منکر است. دستگاههای بسیاری بر اساس این عنوان مبادرت به الزام میکنند و کسان بسیاری برای مشروعیت رفتار خود در الزام، از این عنوان استفاده مینمایند و گفته شده این دلیل بر وجوب جلوگیری از انجام هر یک از منکرات فردی و اجتماعی دلالت دارد و جلوگیری از منکرات در همه مراتب آن هر چند مجازات و کیفر باشد، مجاز است.
۱-۳-۵) نقد و بررسی
الف) در آغاز باید بدانیم منظور از معروف و منکر چیست تا روشن شود که آیا ترک هر واجب و ارتکاب هر حرام از منکرات است.
منکر در لغت «رفتار زشت، سخت و مشمئز کننده» است: (معجم الفاظ القرآن، ۱۳۶۳: ج۲، ص۷۲۷). راغب اصفهانی با قیدی دیگر منکر را چنین تعریف میکند: «هر کار زشتی که عقول سلیم زشتی آن را تایید کنند یا هر عملی که زشتی و زیبایی آن بر اساس عقول است و شارع هم از آن جهت که عقلا زشت میدانند، حکم میکند» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق: ماده نکر).
بنابراین هر فعل حرامی را نمیتوان منکر دانست، چون عقلا همه نهیهای دینی را زشت نمیدانند و اتفاق نظر ندارند. قرآن کریم نمونههایی از مصادیق منکر را یاد کرده؛ مانند فرار از قانون (مائده، ۷۹)، زورگویی (مجادله، ۲)، تجاوزگری (مائده، ۷۹)، فحشا (نحل، ۱۶؛ نور، ۲۱) و فضای فهم این موضوع را روشن ساخته تا بدانیم که منکر جایی است که هم در جامعه تنفر طبع نسبت به آن ایجاد شود و هم ناظر به امور اجتماعی باشد. به عنوان نمونه ریش تراشیدن ممکن است حرام باشد، اما منکر نباشد. انسان خود را به ذلت و خواری بیندازد حرام است، اما منکر نیست.
به عبارت دیگر، هنجار و ناهنجار دانستن کار خوب و بد وابسته به فهم و رویکرد جامعه است و در صورتی شکل میگیرد که پشتوانه اجتماعی و عقلایی پیدا کند و تنها واجب و حرام بودن کافی نیست. به عنوان نمونه تخلف از مقررات راهنمایی و گذشتن از چراغ قرمز ناهنجاری است، هر چند به لحاظ شرعی حرام نیست و کسی با ارتکاب آن در روز قیامت مؤاخذه و عذاب نمیشود. به همین دلیل قرآن به جای تعبیر حرام از واژه منکر و به جای واجب، از واژه معروف استفاده کرده است. جالب اینکه در آیات و روایات از این واژگان در حوزه احکام فردی و خصوصی استفاده نشده و تنها در موضوعاتی مانند قتل، دزدی، ظلم، فسادگری و اجحاف به جامعه به کار گرفته شده است. علامه طباطبایی میگوید: «معروف آن است که افراد جامعه انسانی آن را میشناسند، بدون آن که نسبت به آن جاهل باشند یا آن را انکار نمایند» (طباطبایی، ۱۳۹۳ق: ج۴، ص۲۵۰) و در جای دیگر مینویسد: «معروف آن است که انسانها آن را با ذوق اجتماعی درک کنند» (همان، ج۲، ص۲۳۲). بنابراین، موضوع ترک حجاب این گونه نیست که عقلا زشتی آن را دریابند و نسبت به کسانی که آن را ترک میکنند، تنفر طبع ایجاد شود.
ب) درباره نهی از منکر گفتهاند، باید عامل منکر آگاه به آن باشد و با قصد گناه انجام دهد و با آگاهی به منکر بودن به سمت آن برود. علامه نجفی صاحب جواهر الکلام به صراحت تاکید میکند: «معروف آن است که هر فعل حسن افزون بر اینکه حسن است، کننده کار آن خوبی را میشناسد و منکر هر کار زشتی است که فاعل آن زشتی آن را میشناسد» (نجفی، بیتا: ج۲۱، ص۳۵۶). اگر کسی به زشتی فعل خود آگاه نیست و از ضرر و زیان آن باخبر نشده، چگونه میتوان او را از آن نهی کرد و از کاری که او منکر نمیداند، بازداشت. به همین دلیل نهی از منکر شامل هر ناهنجاری نمیشود و نمیتوان بر اساس دلیل نهی از منکر، کسی که زشتی ترک حجاب را نمیداند و بیحجابی را از باب جلوهنمایی غریزی و طبیعی میداند، مجازات نمود. لذا در صورتی الزام حجاب از مقوله امر به معروف میشود که پیش از آن فرهنگسازی شده باشد و اکثریت جامعه ضرر و زیان آن را دانسته باشند.
ج) کسانی که نهیاز منکر را دارای مراتب دانستهاند، پس از اقدام زبانی و بیان و راهنمایی، اقدام عملی را ذکر کردهاند، مشروط بر اینکه اقدامات پیشین تاثیری نداشته باشد. اما این اقدام الزاماً تندی و کیفر نمیباشد. مثلاً محرومیتهای اجتماعی و بهکارنگرفتن در نهادهای دولتی میتواند از این قبیل باشد، نه زندان و مجازات و کیفر کردن. بنابراین اگر الزام حجاب با ادله نهی از منکر قابل اثبات باشد (بحث آن شد)، اقدام عملی آن الزاماً مجبور کردن مستقیم نیست و میتواند روشهای تنبیهی غیرمستقیم باشد.
د) در قرآن کریم مطلبی بر مراتب داشتن امر به معروف و نهی از منکر نیامده و روایاتی که در این باب رسیده بر مرتبه عملی و کیفر و ضرب و جرح در همه حوزههای تکالیف شرعی دلالت ندارد، تا از آنها الزام و اجبار استفاده شود؛ زیرا مطابق با آن چه حر عاملی در «وسائل الشیعه» و در باب سوم از ابواب وجوب امر به معروف و نهی از منکر مطرح کرده، مراتب امر به معروف و نهی از منکر ناظر به احکام فردی و حوزه حقوق خصوصی نیست. روایت نخست این باب مربوط به مخالفت مسلمانان با حکام ستمگر و مذمت سکوت و بیتفاوتی در برابر ظلم به جامعه است و ارتباطی به اجرای احکام شرعی ندارد (ر.ک. حرعاملی، ۱۴۱۴ق: ج۱۶، ص۱۳۱) و اگر شیخ حرعاملی عنوان این باب را «وجوب الامر و النهی بالقلب ثم باللسان ثم بالید و حکم القتال علی ذلک» گذاشته و تنها این روایت را نقل کرده، از آن نمیتوان نسبت به ترک هر حرامی استفاده کرد. موضوع این روایت یکی از مهمترین موضوعات جامعه یعنی مقاومت در برابر حاکمان زورگو و ستمگر است. حال چگونه میتوان این موضوع را به موضوعاتی چون ترک حجاب تنزل داد؟!
روایت تحف العقول هم که از امام حسین(ع) نقل شده و به صورت مطلق است، ناظر به مبارزه با ستمگران و ایستادگی درباره ظلم و فساد حاکمان است و نه احکام شخصی و جزئی: «و انما عاب الله ذلک علیهم، لانهم کانوا یرون من الظلمة المنکر و الفساد، فلاینهونهم عن ذلک، رغبة فیما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون» (حرانی، ۱۳۸۹ق: ص۱۷۱؛ حرعاملی،۱۴۱۴ق: ج۱۶، ص۱۳۰). خداوند آنها را بر ترک منکر سرزنش میکند، چون ستم و منکر و فساد را میبینند و سکوت میکنند و با ستمکار همراهی میکنند چون توقعاتی از او دارند و در انتظار بهرههایی از او هستند یا از تهدیدهای او میترسند.
از سوی دیگر، فقیهانی که به مراتب داشتن امر به معروف و نهی از منکر فتوا دادهاند، بر اساس این روایات بوده و دلیل دیگری نداشتهاند. حال اگر بر فرض، اجماعی هم باشد، اجماع مدرکی و مستند بر این روایات است و اگر این روایات تنها در محدوده موضوعاتی معین این مراتب را بیان کنند، نمیتوان درباره انجام هر واجب و ترک حرامی بدان قائل شد.
حاصل آنکه، روایات نهی از منکر بر اقدام عملی نسبت به هر کاری دلالت ندارد، در کارهایی چون ایستادگی در برابر حاکمان فاسد و انحراف آنان است و چون اصل، عدم دخالت در کار دیگران است، مگر اینکه با دلیل مسلم ثابت شود؛ لذا نمیتوان به این اطلاقات تمسک کرد، چرا که چنین شمول و اطلاقی محرز نیست و موضوع نهی از منکر دخالت در مسائل مهم و امور عامه حقوق اجتماعی است و روایاتی که دخالت را لازم دانسته، در جایی است که به دیگران ظلم و تجاوز میشود و ارشاد، هدایت و آگاه کردن اثری ندارد و انجام دهنده، زشتی آن را میداند: «من انکره بالسیف لتکون کلمة الله العلیا و کلمة الظالمین السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق» (همان، ص۱۳۳؛ نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره ۳۷۳). کسی که در برابر ستمگر با قدرت شمشیر میایستد تا کلمه حق برتر و جای ستمگران فروتر شود، پس اوست که به راه هدایت واصل و در راه درست گام نهاده است.
روایات دیگری که گاه در آنها لفظ نهی از منکر نیامده، ولی مفاد آن اعتراض سیاسی و مبارزه در برابر ستمگران است، نیز هرگز ناظر به الزام احکام شریعت نیست و از آنها نمیتوان در موضوع حجاب استفاده کرد.
البته صاحب وسائل باب دیگری در این کتاب آورده و آن وجوب هجر و کنارهگیری از منکر و بعضاً توسل جستن به قدرت برای از بین بردن باطل است (ر.ک. حرّ عاملی، ۱۴۱۴ق: ج۱۶، ص۱۴۴). این عنوان هر چند عام بوده و برداشت ایشان استفاده از همه وسائل برای نابودی منکر است، ولی روایات این باب هم مربوط به منکرات اجتماعی به ویژه دفاع از مظلوم است. به عنوان نمونه امام صادق (ع) به جمعی از صحابه خود فرمود: «بیگمان بر مومن است که حق بیگناهی را از بیمار دلی بگیرد، چگونه چنین حقی بر من نیست و شما درباره فردی عمل زشتی را میشنوید و در مقام انکار آن برنمیآیید» (همان).
بنابراین روایات نهی از منکر دلالت بر الزام حجاب و جواز کیفر دادن ندارد.
۶) جمعبندی
هر چند پوشش زن از نظر اسلامی تردید ناپذیر است و در میان متون فقهی و برخی تکنگاریها درباره ضرورت تثبیت فرهنگ حجاب سخن گفته شده، اما درباره الزام حجاب از سوی دولت سخنی گفته نشده و تمام سخنان مستقیم و غیرمستقیم نویسندگان در توجه به اهمیت و بایستگی عفت و پوشش بوده است و این ریشه در آموزههای دینی (قرآنی و حدیثی) دارد؛ چرا که در هیچکدام از این منابع، مطلبی در جهت الزام حجاب نیامده و هیچ حدیثی مبنی بر اینکه در حکومت پیامبر(ص)، امام علی (ع) و حتی خلفا و حکام اسلامی، کسی را بر عدم رعایت حجاب مواخذه و مجازات کرده باشند، نقل نشده است. البته در روایات اسلامی آمده است که کنیزان مسلمان موظف بودند سرخود را نپوشانند و حتی در برخی کتب تاریخی آمده که اگر کسی از آنان سرخود را میپوشاند، خلفا به او تذکر داده و یا او را مجازات میکردند.
در زمینه سوق دادن جامعه به سوی ارزشهای دینی، اصل و اساس، روشهای اثباتی و ارتقای سطح علمی و معارفی و انتخاب آگاهانه و تدریجی و بهرهگیری از روش فرهنگسازی و استفاده از روشهای غیرمستقیم تعلیمی است. در مقابل، شیوههای تربیتی اقتدارگرایانه و همراه با تهدید و ترس نه تنها منجر به تحقق واقعی آنها نمیگردد، بلکه موجب واکنش و گریز از دین و مخالفت با دیگر دستورات دینی میشود. به همین دلیل شیوه مدارا و تسامح و تقویت چهره رحمانی دین وسیله ترغیب به معنویت و اموری از قبیل حجاب میگردد. بدون شک روح حجاب، خوب پوشیدن و زمینههای تحریک جنسی را زدودن است و این در صورتی محقق میشود که قلباً شخص به آن معتقد بوده و الزام درونی داشته باشد، نه آن که از ترس مجازات و کیفر و فضای بیرونی به آن روی آورد.
از سوی دیگر، چنان که توضیح داده شد، هیچکدام از ادله فقهی اقامه شده، نه سیره عقلا، نه اطلاقات ادله روایات و نه روایات امر به معروف و نهی از منکر دلالت بر الزام حکومتی حجاب ندارد.
پی نوشتها:
۱) قاسم امین» در سال ۱۸۹۹م کتاب «تحریرالمرأة» را نوشت و در آن برخی از مسائل از جمله حجاب اسلامی را مورد تردید قرار داد. این کتاب در کشورهای عربی جنجالی بهوجود آورد و شخصیتهایی چون «محمد حمدی افندی» کتاب «الامرأه فی الاسلام و الحجاب و السفور» (۱۳۲۹ق- ۱۹۱۱م) را نوشت و به دنبال وی شخصیتهای دیگر چون «رشیدرضا» (۱۳۵۴- ۱۲۸۴ق) و «شیخ ندین الملاح» (۱۳۲۶ق-۱۹۲۸م) کتابهایی نوشتند.
۲) بخش وسیعی از این رسالهها را «رسول جعفریان» در دو مجلد با عنوان «رسائل حجابیه» گردآوری نموده است.
۳) در کتاب «قلمرو اجرای شریعت در حکومت دینی» از انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران در این زمینه با تفصیل سخن به میان آمده است.
۴)این دسته از روایات درباره الزام بر عدم پوشش سر زنان غیر آزاده در جامعه نشان میدهد که موضوع حجاب برگشت به عفت عمومی نداشته وگرنه دلیلی بر الزام بر عدم پوشش نداشته است.
منابع:
۱) قرآن کریم
۲)نهجالبلاغه
۳)ایازی، سـید محـمد عـلی: «قلمرو اجـرای شـریـعت در حـکومـت دینی»، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چ۱، ۱۳۸۰٫
۴)بحرانی، سید هاشم: «البرهان فی تفسیر القرآن»، قم، مرکز الطباعة و النشر، ۱۴۱۵ق.
۵)جعفریان، رسول: «رسائل حجابیه»، تهران، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۰٫
۶)حرانی، ابو محمدحسنبنعلیبنحسینبن شعبه: «تحف العقول عن آل الرسول»، بیروت، موسسة الاعلمی، چ۵، ۱۳۸۹ق.
۷)حرعاملی، محـمدبنحسن: «تفصیل وسائل الشیعة»، قم، موسـسه آل البیت لاحیاء التراث، چ۲، ۱۴۱۴ ق.
۸)راغـب اصفهانی: «مفردات الفاظ القرآن»، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق، دارالـقلم، چ۱، ۱۴۱۲ق.
۹)زیدان، عبدالکـریم: «المفصل فی احکام المراة و البیت المسلم»، بیروت، موسـسة الرسالة، چ۳، ۱۴۱۷ق.
۱۰)سیوطی، جلالالدین: «الدر المنثور فی التفسیر المأثور»، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق.
۱۱)طباطبایی، محمد حسین: «المیزان فی تفسیر القرآن»، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ۳، ۱۳۹۳ق.
۱۲)طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن: «مجمعالبیان فی تفسیر القرآن»، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق.
۱۳)قمی، علی بن ابراهیم: «تفسیر قمی»، تهران، دارالکتبالاسلامیة، ۱۳۶۵٫
۱۴)نجفی، محمدبنحسن: «جواهرالکلام»، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۷، بیتا.
۱۵)یاحقی، محمد جعفر: «فرهنگنامه قرآنی»، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چ۱، ۱۳۷۲٫
۱۶)مجمع اللغة العربیة، معجم الفاظ القرآن الکریم»، تهران، انتشارات ناصر خسرو، افست از چاپ قاهره، چ۱، ۱۳۶۳٫
شهرداری داراب شامگاه چهارشنبه به طور غیر قانونی و مخفیانه در منطقه بسیار وسیعی از تنها پارک جنگلی داراب ۳۵۰ اصله درخت سبز را قطع کرد.
به گزارش مهر، شامگاه چهارشنبه گذشته کارکنان شهرداری داراب با لودر و دیگر ماشین آلات سنگین درختان این پارک جنگلی را در حالی قطع می کردند که تعدادی از ماموران سد معبر با خشونت و توهین به مردم و رسانه ها از اعتراض آنان جلوگیری می کردند.
عکسها و فیلمهای گرفته شده نشان می دهد که شهرداری داراب پس از قطع درختها آنها را به محلی واقع در بلوار پاسداران در پشت ترمینال جدید داراب برده و دفن کرده است.
بر اساس این گزارش تلاش گروههای دوستدار محیط زیست و اهالی محلی برای جلوگیری از این اقدام شبانه به نتیجه نرسید بنابراین با تماس شهروندان به رسانه های محلی و مسئولین، رئیس اداره منابع طبیعی داراب به همراه تعدادی از ماموران یگان حفاظت منابع طبیعی و کارشناسان در ساعت ۲۳ چهارشنبه شب در محل پارک جنگلی حاضر شدند. در همین حال شهرداری لودرها و کمپرسی های خود را سریعا از منطقه دور کرده است.
گفته می شود دادستان عمومی و انقلاب شهرستان داراب، جلسه ای را برای رسیدگی به این موضوع تشکیل داده و مسئولان شهرداری و شورای شهر داراب را برای قطع درختان این پارک جنگی فراخوانده است که ابتدا در این جلسه رئیس منابع طبیعی داراب شاکی بوده اما زمانی که شهردار داراب قطع درختان را بر اساس طرح مصوب اداره کل منابع طبیعی فارس اعلام کرده رئیس منابع طبیعی داراب با صرف نظر از شکایت، تنها به نحوه قطع درختان اعتراض کرده است.
سید کاظم بردبار مدیر کل منابع طبیعی فارس در این باره می گوید: شهرداری داراب بر اساس طرح مصوب حدود ۱۰ سال دیگر می توانسته درختان سبز عرصه ملی پارک جنگلی داراب را به شرط کاشتن درختان پرسایه تر آن هم با هماهنگی منابع طبیعی قطع کند.
به گفته وی، شهرداری در این طرح وظیفه داشته که ابتدا نخاله های ساختمانی و زباله ها را از پارک خارج کرده و دیوار سیمانی که به طور غیر قانونی در پارک جنگلی به بهانه نهالستان ساخته است را تخریب کند.
بردبارگفته است که در این طرح ابتدا باید تنه درختان شکسته و خشک شده جمع آوری و در سالهای پایانی دوره ۱۰ ساله به سراغ درختان سالم برای جایگزینی با درختان پر سایه تر بروند.
وی می گوید: ماه گذشته شهرداری با محوطه سازی به عنوان پارک حاشیه ای قصد تخریب پارک جنگلی را داشت که بلافاصله یگان حفاظت منابع طبیعی در محل مستقر و مانع این اقدام شد.
به گفته مدیرکل منابع طبیعی استان فارس در جلسه با فرماندار، شورای شهر و نماینده شهردار طرح بازنگری مدیریت و بهره وری پارک بررسی و تأکید شد در این طرح ایجاد پارکهایی همانند پارک ملت تهران یا آزادی شیراز مد نظر نیست.
بردبار تاکید می کند: برای پارک حاشیه ای که شهرداری بودجه آن را از استانداری گرفته همکاری لازم را انجام داده ایم و جای آن را به شکلی که درختی قطع نشود مشخص کرده ایم. همچنین مکان آب نما را در فضای خالی جانمایی کرده و تأکید شد تمام اقدامات باید بر اساس اصول تعریف شده در طرح و نظارت و بازرسی از سوی منابع طبیعی انجام شود .
به گفته وی، نماینده ویژه ای برای بررسی میزان قطع درختهای سبز پارک جنگلی به داراب اعزام شده تا میزان خروج شهرداری از طرح مصوب و درستی گزارش اداره منابع طبیعی داراب معلوم شود.
مدیر کل منابع طبیعی فارس تصریح می کند: اگر درختان سبز قطع شده از تعداد انگشت شمار بیشتر باشد بلافاصله دستور توقف طرح و باز پس گرفتن مدیریت پارک از شهرداری داراب صادر می شود زیرا پیش از این از شهردار داراب در اداره کل منابع طبیعی تعهد کتبی گرفته شده است.
این در حالی است که در پی اقدام غیر قانونی شهردار داراب در ۱۴ خرداد سال جاری مبنی بر فعالیت غیر قانونی در حریم جنگل مذکور و قطع درختان و نصب کارگاه، منابع طبیعی با حکم قضایی خودروی شهرداری را توقیف و کار پیمانکار این پروژه را تعطیل کرده است.
سال گذشته نیز شهرداری داراب در روز درختکاری بیش از ۴۰۰ اصله درخت سالم را ریشه کن کرد که از این تعداد، حدود ۲۵۰ اصله درختان نارنج ۲۵ ساله بودند. از سوی دیگر فرماندار داراب گفته است که قطع درختان با هماهنگی منابع طبیعی صورت گرفته است.
محمد رضا تدین با بیان اینکه هدف این طرح ساماندهی و فضا سازی برای استفاده شهروندان است می گوید: در صورتی که ثابت شود شهرداری در اجرای این طرح مرتکب تخلف شده است، شخصا برخورد قانونی می کند.
دادستان عمومی و انقلاب داراب هم در این خصوص می گوید: با توجه به درخواست و شکایت مر دم بلافاصله موضوع قطع درختان بررسی خواهد شد و مسیر حقوقی اعزام کارشناس برای تامین دلیل اینکه چه تعداد درخت سبز بوده است و معاینه محل انجام می شود.
صادقی اضافه کرده است: شهرداری نمی تواند ادعا کند که تمام درختها خشک بوده است چون عکسها و تصاویر موجود است که جزئی از تامین دلیل محسوب می شود.
بنابر اعلام صادقی بر اساس قانون برای جلوگیری از سوء استفاده احتمالی از جایگاه، پرونده شهردار و روسای ادارات را دادگاههای مرکز استان رسیدگی می کنند.
دادستان داراب تاکید کرده است: در صورتی که خواست عمومی باشد این موضوع که آیا منابع طبیعی می توانسته اجازه دهد که درختان پارک جنگلی قطع شود یا نه به صورت جدی بررسی قضایی خواهد شد.
همچنین تعدادی از اهالی داراب و فعالان زیست محیطی طوماری برای ارسال به دادستانی به دلیل قطع درختان پارک جنگلی این شهر امضا کرده اند که در این طومار از شهرداری به خاطر قطع درختان این پارک شکایت شده است.
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ کشور از افزایش قیمت مرغ تا ۸۰۰۰ تومان در برخی از استانهای کشور خبر داد و در گفت و گو با مهر به بیان علل عدم تحویل نهاده کنجاله سویا به اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی پرداخت.
در همین باره در کلمه بخوانید:
التهاب در صنعت تولید مرغ گوشتی/ اعتصاب در کرمانشاه و صومعه سرا
صفهای طولانی و ساعتها معطلی برای خرید دو عدد مرغ جیرهبندی دولتی
عکس/ نمودار افزایش قیمت مرغ
صفهای مرغ همچنان طولانیتر میشود؛ مردم نگران قحطی
مرغ باز هم گرانتر میشود/ دولتیها دروغ میگویند
رئیس صنف پرورش دهندگان مرغ درخصوص علت افزایش بی رویه قیمت گوشت مرغ در بازار اظهارداشت: متاسفانه روز به روز قیمت نهاده ها به ویژه نهاده کنجاله سویا افزایش پیدا می کند به طوریکه درحال حاضر قیمت هرکیلوگرم نهاده کنجاله سویا در بازار آزاد ۲۱۰۰ تومان است و این مسئله تاثیر مستقیم بر افزایش قیمت مرغ در بازار دارد.
وی درخصوص قیمت فعلی مرغ در بازار گفت: براساس گزارشات موجود، علاوه براینکه قیمت هرکیلوگرم مرغ در پایتخت از مرز ۷۰۰۰ تومان گذشته است، در برخی از استانها مثل استان فارس قیمت هرکیلوگرم مرغ به ۸۰۰۰ تومان رسیده است!
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ کشوربا انتقاد از عملکرد شرکت پشتیبانی امور دام نسبت به عدم تحویل نهاده کنجاله سویا به تولیدکنندگان، گفت: متاسفانه شرکت پشتیبانی امور دام از اردیبهشت ماه تاکنون ۵۵ هزارتن نهاده کنجاله سویا که از سوی اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی کشور خریداری و پول آن پرداخت شده است را در اختیار تولیدکنندگان نگذاشته است.
وی دربیان علت عدم پایبندی شرکت پشتیبانی امور دام در قبال تعهداتش به تولیدکنندگان مرغ گوشتی گفت: براساس قراردادی که برخی ازکشتارگاهها و همچنین عده ای دلال با شرکت پشتیبانی امور دام دارند، نهاده کنجاله سویا را از این شرکت دریافت کرده اند تا در قبال دریافت هرکیلوگرم گوشت مرغ از تولیدکنندگان ۲٫۵ کیلوگرم نهاده کنجاله سویا رادراختیار آنها بگذارند و این موضوع دلیل عدم تحویل کنجاله سویا به اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی کشور است.
به گفته این فعال حوزه صنعت پرورش مرغ کشور افرادی که با شرکت پشتیبانی امور دام قرارداد دارند باید هرکیلوگرم مرغ را به قیمت ۴۴۰۰ تومان از تولیدکننده خریداری و در مراکز میادین میوه و تره بار به قیمت ۴۷۰۰ تومان عرضه کنند.
در همین حال خبرگزاری فارس گزارش داد که مرغ در میادین میوه تره بار به صورت ثبت نامی و با دریافت شماره فروخته می شود و کاهش تولید و افزایش قیمت مرغ باعث شده است تا توزیع این کالای استراتژی بصورت محدود در میادین میوه و تره بار باشد.
بر اساس این گزارش، یکی از شهروندان تهرانی در یکی از میادین میوه و تره بار تهران در خصوص خرید مرغ گفت: باید ساعت ۱۲ ظهر در میدان تره بار ثبت نام کرده، شماره دریافت کنیم تا ساعت ۳ بعد از ظهر بتوانیم مرغ به قیمت ۴۷۰۰ تومان دریافت کنیم. وی افزود: بعد از ثبت نام به هر شخص فقط دو عدد مرغ داده می شود.
قیمت هر کیلوگرم مرغ در سطح شهر تهران و در برخی نقاط ۷۵۰۰ تومان را تجربه کرده است. این در حالی است که روز گذشته قاسم نوده فراهانی رئیس اصناف کشور گفت: از امروز روزانه هزار تن مرغ در مرکز عرضه مستقیم کالا در مصلی تهران، فرهنگسرای خاوران و حکیمیه تهرانپارس به قیمت ۴۷۰۰ تومان عرضه می شود.
رئیس اتحادیه چایکاران از کاهش ۱۰ درصدی تولید چای به علت رها کردن باغات بزرگ کشاورزی در سال جاری خبر داد.
ایرج هوسمی با اشاره به افزایش هزینههای تولید در این بخش، به ایلنا گفت: در حال حاضر نرخ خرید تضمینی چای از سوی دولت متناسب با هزینههای تولید نیست.
او در خصوص تبعات عدم تناسب در نرخ خرید تضمینی و هزینههای تولید ادامه داد: با وجود آنکه دولت مطالبات خود را تا ۱۸ اردیبهشت ماه سال جاری به چایکاران پرداخت کرده است اما کشاورزان دیگر انگیزهای به فعالیت در باغات چای ندارند.
رئیس اتحادیه چایکاران با اشاره به کاهش تولید برگ سبز چای از ۷۰ هزار به ۳۰ هزار تن، تصریح کرد: کاهش تولید ظرف چند سال گذشته به دلیل وجود موانع و عواملی همچون رها کردن برخی زمینها و روی آوردن به ساخت و ساز صورت گرفته که جلوگیری از این روند اقدامات و حمایتهای سریع و کارشناسانه مسئولان را طلب میکند.
هوسمی با تاکید بر ضرورت کار کارشناسی در تعیین قیمت و برآورد هزینه یاد آور شد: نظارت وزارت بازرگانی سابق بر روند تولید و صادرات و واردات برگ سبز چای الگوی مناسبی برای وزارت جهاد کشاورزی محسوب میشود تا با ایجاد تشکیلات سازماندهی شده و منظم، در جهت بازگشت شرایط به اوضاع نسبتا خوب گذشته و ارتقای کیفی و کمی تولید گامهای موثری برداشته شود.
او در خاتمه تاکید کرد: تعیین قیمت ۳۹۰۰ ریال برای خرید تضمینی چای درجه ۲ و همچنین ۷۰۰۰ ریال برای خرید تضمینی چای درجه ۱ بسیار غیرکارشناسی و نامعقول است.
مدیرعامل فروشگاههای شهروند گفت: به دستور مراجع ذیصلاح قیمت گوشت قرمز ۳۰ درصد افزایش یافته است.
قدرتالله گودرزی در جمع خبرنگاران با اشاره به فروش ویژه ماه مبارک رمضان در فروشگاههای شهروند گفت: امسال با سال گذشته تفاوتهای قابل توجهی در قیمتها با توجه به شرایط اقتصادی صورت گرفته است.
وی با بیان اینکه قیمت کالاها در بازار بالاست گفت: با تأمین کنندگان جلسه گذاشته تا از آنها تخفیفاتی در این زمینه بگیریم.
مدیرعامل فروشگاههای زنجیرهای شهروند با اشاره به اینکه بیش از ۱۰۰ قلم کالا که حدود ۲ هزار بارکد است و مورد نیاز شهروندان است در ماه رمضان توزیع میشود گفت: این اقلام پروتئینی، لبنی، خوار و بار و غیره است و حدود ۵ تا ۲۵ درصد تخفیف دارد.
وی به فروش ویژه ماه رمضان در سالهای قبل اشاره کرد و گفت: از چند سال گذشته کالاها با کیفیت و قیمت مناسب در این زمان عرضه شده است.
به گفته مدیرعامل فروشگاههای شهروند فروش ویژه از ابتدای ماه رمضان آغاز و تا آخر ماه رمضان ادامه دارد.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس در خصوص ارائه مرغ و گوشت در فروشگاههای شهروند گفت: در بازار قیمت مرغ دیروز تا حدود ۸ هزار تومان بود اما در فروشگاههای شهروند زیر ۶ هزار تومان عرضه میکردیم.
وی در خصوص افزایش قیمت گوشت گوساله گفت: به صورت رسمی از سوی سازمانهای ذیربط اعلام شده که قیمت گوشت گوساله ۳۰ درصد افزایش یابد.
وی ادامه داد: مدتی میزان گوشت گوساله و چرخ کرده کمتر بود اما در حال حاضر مشکل کمتر شده است.
وی با تاکید بر اینکه شهروند توزیع کننده است گفت: ما تأمین کننده نیستیم و طبق دستور شهردار تهران حاشیه خود را کاهش دادهایم.
در میان علمای اسلام، اختلاف در وجوب شرعی یا عفاف آوری حجاب کمتر وجود دارد. اما در مورد فرآیند اجباری شدن آن در حکومت اسلامی حرفهای مختلف و گاه ضد یا نقیض دیده میشود. آنچه هست، بدون شنیدن ادله و اقوال صاحب نظران نمیتوان به داوری مشخصی در این خصوص رسید. از آنجایی که این مسئله به ویژه در میان نسل جوان جامعه ما به عنوان دغدغهای شخصی و بحثی استدلالی در آمده است به سراغ یکی از عالمان دین زمان خود رفتهایم تا نظر ایشان را نیز در این زمینه منعکس کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه، که از سوى چند تن از مراجع بزرگ حوزه علمیه قم اجازه اجتهاد و استنباط احکام دارد، در گفت و گویی با پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، نقطه نظرات خود را در موضوع حجاب ارائه کرده است. ایشان که پیش از این نیز چند مقاله و نوشته در این خصوص به چاپ رسانده، معتقد است، با توجه به زمینه های فقهی و تاریخی مسئله حجاب، این حکم، حکمی شرعی و شخصی است و ادله الزام آوری این مسئله در حکومت اسلامی کافی نیست.
مقاله این پژوهشگر نواندیش دینی درباره الزام حکومتی حجاب را در اینجا بخوانید
غالب علما در وجوب شرعی حجاب تردیدی ندارند و حجاب را یکی از احکام واجب برای زن مسلمان میدانند. اما در اینجا سوالی مطرح میشود که آیا حکومت اسلامی میتواند این واجب شرعی را، به عنوان واجب قانونی در نظر بگیرد و برای رعایت آن در جامعه، ساز و کار کیفری تعبیه کند و با بدحجابی برخورد نظامی کند؟ و آیا اگر وجه کیفری قانونی را حذف کنیم، حکومت اسلامی مجاز است از پول بیتالمال برای تبلیغ و ترویج حجاب هزینه کند؟
با ذکر هفت مقدمه به سوال شما پاسخ میدهم. اولا تردیدی نیست که حجاب یک دستور و تعلیم قرآنی است. در سوره احزاب (آیه ۵۹) و نور (آیه۳۱)، به این مسئله اشاره شده است و حجاب را تشویق میکند. قبل از نزول این آیات، پایبندی به حجاب در جامعه مسلمین مطرح نبود، اما پس از آن زنان مومن خود را ملزم به رعایت حجاب کردند.
ثانیا تردیدی نیست که پوشش و حجاب بخشی از تمدن بشریت است. انسانهای بدوی برهنه بودند، اما قدم به قدم حجاب، نه فقط به عنوان پوشش و حفاظ از گرما و سرما، بلکه به عنوان نوعی تشخص، هویت و انسانیت مطرح شد.
سومین مقدمه آن است که حجاب بخشی از امنیت اجتماعی، امنیت انسانی و اخلاقی را هم تامین کرده و میکند. یعنی چه به عنوان پوشش عادی در جامعه، چه به عنوان زره در جنگ، مانعی نسبی در برابر دست اندازی به فرد ایجاد میکند.
نکته چهارم این که لباس امری انتخابی است. ممکن است الزامات اجتماعی در انتخاب نوع پوشش فرد تاثیرگذار باشد، اما این انتخاب به صورت ارادی انجام میشده است. طبعا روش و آموزش شرع نیز تشویقی است، برای اینکه فرد آن پوشش را انتخاب کند.
مسئله پنجم به کاربرد پوشش در میان زنان و مردان باز میگردد. به دلیل آنکه زنان، به اقتضای ویژگیهای جسمی خود، بیشتر در برابر هجمه، خطر و سوء استفاده بودهاند، حجاب آنان حساسیت بیشتری یافته و حدود آن بیشتر شده است.
ششمین مقدمه این است که قرآن کریم اگرچه حجاب را دارای مراتب مختلف دانسته، اما دایره کمال برای آن تعریف کرده است. آیه ۶۰ سوره نور میفرماید: «… وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ…» یعنی اگر عفت بیشتری داشته باشند و بیشتر خود را بپوشانند، برایشان بهتر است.
و بالاخره مقدمه آخر آنکه مسئله حجاب امری آموزشی و تربیتی است. همانطور که از بازیکن فوتبال بدون آموزشهای لازم، نمیتوان انتظار بازی خوب داشت، بدون آموزش و تربیت هم نمیتوان حجاب را بر تن دختری خردسال کرد. خانواده باید از کودکی این آموزش را به فرزند خود بدهد. در غیر این صورت لباس پوشیدن برای کودک غیر قابل تحمل میشود.
با در نظر گرفتن این هفت مقدمه به سوال شما میرسیم. اعتقاد من آن است که حجاب، همانند نماز، روزه، خمس و زکات، یک امر شرعیِ شخصی است. حجاب مثل تصرف مال مردم، امری اجتماعی نیست که مجازات داشته باشد. در واقع تعلیمات دینی ما دو دسته است: دستهای تکلیف شخصیِ دینی و دسته دیگر اجتماعی است و برای آن کیفر گذاشته شده است. طبعا حکومت اسلامی میتواند حجاب را آموزش دهد و مردم متبوعش را بدان تشویق کند، اما برخورد کیفری در هیچ دستوری نیامده و حتی برعکس آن ذکر شده است.
در مقاله من تحت عنوان «نقد و بررسی ادله فقهی الزام حکومتی حجاب»، ادله مفصل این سخن آمده است. اینکه میتوان تشویق و تبلیغهای دولتی و حکومتی داشت برای ترویج حجاب مساوی با این نیست که اگر کسی حجاب را رعایت نکرد او را تنبیه جسمی و روانی کرد. ما در زمان پیامبر و ائمه حتی یک مورد مبنی بر برخورد با فرد بدحجاب نداریم. اتفاقا در روایتی کنیزکان مسلمان حتی از آنکه در حال نماز سر خود را بپوشانند، منع شدهاند(وسائل الشیعه، ج ۴، صص۴۱۲-۴۰۸). این نشان میدهد بحث حجاب، بحث اجتماعی جنسی به این معنا که تبلیغ می شود نیست و جنبه دیگری داشته است.
علامه در ذیل تفسیر آیه ۵۹ سوره احزاب از تفسیر درالمنثور، روایتی میآورند در شان نزول این آیه، وقتی بعضی زنان برای نماز مغرب به مسجد میرفتند و عدهای جوان متعرض آنان میشدند این آیه نازل شد که حجاب را بگذارید تا معلوم شود شما مسلمانید و شما را اذیت نکنند…
بله. در این آیه سوره احزاب که میفرماید «…ذلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ …» (ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است…)، فلسفه حجاب را، مرزبندی بین زن حر و زن غیر حر بیان میکند. یعنی کسی نگوید من تصور کردم که او کنیز است و به او تعرض کردم.
ولی در آیه ۳۱ سوره نور، حکم حجاب را به صورت یک واجب شرعی مطلق داریم که میفرماید: و«قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ…» (و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را آشکار نکنند…). این وجوب شرعی است.
اگر حجاب را در حکومت اجباری نکنیم، تکلیف مومنین نسبت به دیگران در قبال این امر واجب چیست؟
تکلیف مومنین همانند تکلیف آنها در برابر نماز خواندن دیگران است. مومنین باید دیگران را تشویق کنند که نماز بخوانند و ححاب بگذارند. اما برخورد انتظامی مشکل را چاره نمیکند و حتی بدتر میسازد.
شهید مطهری و استاد جوادی آملی و برخی دیگر، حجاب را به صورت فلسفی تفسیر میکنند. اگر ما بخواهیم به سمت تفسیر فلسفی عقلانی حجاب برویم، آیا نباید به عقلانی بودن آن در هر شرایط و در هر مورد پایبند باشیم؟ برای مثال به اینکه چه حدی از حجاب را رعایت کنیم هم باید عقلانی پاسخ دهیم.
نه. چنین نیست. رفتن شما به پزشک آیا عقلانی هست یا خیر؟
عقلانی است.
اما پزشک وقتی به شما نسخهای میدهد، شما سوال از جزئیات آن نمیپرسید و در نحوهی مصرف دارو چون و چرا نمیکنید.
بله. اما این فقهی دیدن و تعبدی دیدن است؛ نه عقلانی دیدن. منظور من این بود که در نگاه و گرایش فلسفی، برای منفعت و کارایی حجاب دلیل و علت مستقل از شرع ذکر کنیم، نه آنکه بر سخن شرع تکیه کنیم.
خیر. این قرآن است که میگوید شما چنین بپوش و این حد را رعایت کن. اصل مراجعه شما به پزشک یا قرآن، و اعتماد به سخن و دستور آنها عقلانی و عقلایی است اما در مورد جزئیات از او سوال نمیکنید و این جزئیات را دین تعیین میکند. یا اصل ایستادن پشت چراغ قرمز بر سر چهارراه عقلایی است. اما جزئیات آن را پلیس مشخص میکند که برای مثال پشت خط بایست و نیم متر جلوتر نایست. در واقع اصل آن عقلانی است، اما حدود آن تعبدی است؛ نه تعقلی.
برخی میگویند گشت ارشاد و برخورد کیفری با بدحجابی، به مثابهی برخورد یدی است که شرع در نهی از منکر توصیه کرده و جواز آن را داده است. نظر شما در این باره چیست؟
من در مقالهام به تفصیل ذکر کردهام که اولا ما در این مسائل برخورد یدی نداریم. دوما در اینکه حجاب مصداق امر به معروف و نهی از منکر باشد، محل بحث است. بین امر به واجب و امر به معروف فرق است. شرط امر به معروف و نهی از منکر آن است که معروف و منکر مورد نظر، برای افراد شناخته شده باشد. به عبارت دیگر، هنجار و ناهنجار دانستن کار خوب و بد، به فهم و رویکرد جامعه وابسته است و تنها واجب و حرام بودن کافی نیست. پس نمیتوان نهی از منکر را شامل تمام محرمات دینی دانست. حجاب هم، برای بسیاری از افراد که آن را رعایت نمیکنند، معروف و هنجار معرفی و شناخته نشده است.
دنیای اقتصاد در گزارشی از ادامه افزایش قیمتها در بازار کامپیوتر و لپتاپ خبر داد و نوشت:
با وجودی که روند قیمتها در بازار کالاهای کامپیوتری و دیجیتال صعودی است و بازار تعادلی از لحاظ قیمت ندارد، نهادهای مربوطه مانند اتحادیه و سازمان حمایت از حقوق مصرفکننده اقدامی نتیجه بخش برای حل معضلات بازار انجام ندادهاند. این در حالی است که گروهی از فعالان بازار هم اعتراضاتی در مورد افزایش مالیات صنف رایانه، به ویژه صنف فروشگاهی دارند.
براساس اعلام فعالان بازار، با توجه به مشکلات موجود در بازار کامپیوتر و همچنین تعیین ناعادلانه میزان مالیات ما ناچاریم هزینههای خود را از راه دیگری تامین کنیم که سادهترین و البته تنها راه موجود افزایش قیمت کالاهاست.
فعالان بازار همچنین افزودند، در رابطه با افزایش مالیات صنف به اتحادیه اعتراض کردهاند؛ ولی اتحادیه پاسخی نداده است. به همین دلیل طی مدت اخیر در بازار کامپیوتر و تجهیزات دیجیتالی شاهد اتفاقاتی نظیر چند دستگی قیمت، رشد روزانه قیمتها و… هستیم.
کارشناسان و فعالان بازار معتقدند تا زمانی که وضعیت دلار این طور باشد اوضاع و احوال بازار به همین منوال است. رییس اتحادیه فروشندگان دستگاههای صوتی و تصویری تهران اما معتقد است که با اختصاص ارز دولتی به واردکنندگان مشکل بازار حل خواهد شد و در صورت بروز چنین اتفاقی شاهد افزایش قیمت انواع کالاهای دیجیتالی در سطح بازار نخواهیم بود.
این درحالی است که کارشناسان بر این باورند حتی اختصاص ارز دولتی هم به واردکنندگان مشکل بازار را حل نمیکند؛ چرا که قطعا ارز دولتی به تمام واردکنندگان بازار تعلق نمیگیرد و تنها گروه محدودی موفق به دریافت ارز دولتی برای واردات کالاهای خود خواهند شد که در این صورت این عده محدود هم حاضر نمیشوند کالاها را با نرخ دلار دولتی به بازار عرضه کنند.
در نتیجه ارائه ارز دولتی تنها منجر به افزایش سود حاصل از فروش برای تعداد کمی از واردکنندگانی میشود که کالاهای خود را با ارز دولتی وارد بازار میکنند.
فعالان بازار هم با تایید این مطلب میگویند، مدتهاست دولت بابت واردات کالاها به واردکنندگان ارز دولتی اختصاص نمیدهد. به عنوان مثال لپتاپ از دسته کالاهایی است که دولت مصوب کرده که بابت واردات آن ارز دولتی ندهد.
یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از اقدام غیرقانونی وزیرآموزش و پرورش مبنی بر استخدام ۵ هزار معلم قرآن و ۱۵هزار نیروی خدماتی خبرداد.
موسی الرضا ثروتی در گفتوگو با ایلنا دراین باره گفت: این ۲۰هزار نفر درحالی به استخدام آموزش وپرورش در آمدهاند که که نه آگهی در این زمینه منتشر شد و نه از آنها امتحان و مصاحبهای به عمل آمده است.
وی با اشاره به اینکه این افراد با رابطه، پارتی بازی و چون از قوم و خویشهای روسای آموزش و پرورش هستند استخدام شدهاند، افزود: مردم به این استخدامهای غیرقانونی اعتراض دارند.
این عضو اصولگرای مجلس نهم باتاکید بر اینکه این اقدام وزیرآموزش وپرورش غیرقانونی است، افزود: با معاون منابع انسانی رئیس جمهور هم دراین زمینه صحبت کردیم و آنان نیز این اقدام را غیرقانونی دانستند و گفتند که این موضوع را به وزیرآموزش و پرورش ابلاغ میکنیم.
ثروتی خاطرنشان کرد: من تذکری را در این زمینه برای صحن مجلس نوشته بودم و همچنین نامهای به رئیس مجلس نوشتم و یک رونوشت آن را به وزیرآموزش وپرورش دادم.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه تاکیدکرد: اگروزیرآموزش و پرورش به این روال خاتمه ندهد و این ۲۰هزار نفررا از طریق امتحان و گزینش استخدام نکند نه تنها از وزارت آموزش و پرورش تحقیق وتفحص خواهیم کرد بلکه تهدید کردهام که به دنبال استیضاح آقای حاجی بابایی نیزمیروم.
وی با تاکید بر اینکه نمایندگان دیگر هم به استیضاح وزیرآموزش و پرورش رای میدهند، تصریح کرد: نمایندگان به من قول دادهاند که اگر وزیرآموزش وپرورش این ۲۰هزار استخدام خلافی راکه انجام داده است اصلاح و درچاچوب قانون عمل نکند، استیضاح وزیر را امضا میکنند.
ثروتی درپاسخ به این سوال که وزیرآموزش وپرورش چرا این اقدام غیرقانونی راانجام داده است، افزود: به نظر میرسد این اقدام درراستای انتخابات ریاست جمهوری است.
وی تصریح کرد: استخدام این ۲۰هزارنفر چه درراستای انتخابات ریاست جمهوری و چه با هر نیت دیگری، کارخلافی است.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه درپاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا مجلس درصورت عدم اصلاح وضعیت استخدام این ۲۰هزار نفر با شدت و قاطعانه برخود خواهدکرد، افزود: نمایندگان به من قول دادهاند که استیضاح را امضا میکنند و دراین صورت وزیرآموزش وپرورش بارای بالایی استیضاح خواهدشد.
ثروتی خاطرنشان کرد: وزیرآموزش وپرورش درحالی ۲۰هزارنفررا به طورغیرقانونی استخدام کرده است که با استخدام معلمان حق التدریسی مخالف است.
وی افزود: هر وزیری که میآید ۲۰تا۳۰هزار نیرو روی دست مجلس میگذارد به طوری که بعد از دوران وزیر مربوطه این افراد برای احقاق حقوقشان جلوی مجلس تجمع میکنند.
نماینده بجنورد از تهیه طرحی در مجلس مبنی بر استخدام حق التدریسیها خبرداد و افزود: این طرح شامل مربیان پیش دبستانی، قرآن، حق التدریسیهای آموزشکدههای فنی حرفهای، تربیت معلمها وآموزشیاران، حق التدریسیها و نیروهای شرکتی که درامتحان قبول نشدند، است.
این نماینده مجلس نهم تصریح کرد: همه آنها را پیشنهاد دادهایم که به مرور استخدام شوند یا افرادی که معدلشان خوب است به صورت حق التدریس و افرادی که از معدل خوبی برخودار نیستند به عنوان اداری استخدام شوند.
ثروتی به مخالفت وزیرآموزش و پرورش با این طرح اشاره کرد و افزود: این طرح اکنون درکمیسیون آموزش وتحقیقات است و درصورتی که درآنجا تصویب شود به صحن علنی مجلس آورده میشود.
از صبح امروز، کرایه حمل و نقل عمومی داخل شهری، رسما زیاد شد. هرچند از اردیبهشت ماه، کرایه های تاکسی در تهران و بسیاری از شهرها، به طور غیررسمی و از سوی راننده ها زیاد شده بود.
به گزارش خبرآنلاین؛ پس از ۴ ماه کشمکش میان شهرداری تهران و استانداری، بالاخره ابتدای این هفته اعلام شد که دولت هم با افزایش کرایه ها موافق است و تا پایان هفته نرخ کرایه های جدید اعلام می شود.
اما از امروز صبح، برچسب های افزایش کرایه ها در برخی تاکسی ها نصب شد و ایستگاه های مترو هم پول بیشتری بابت بلیت دریافت می کردند.
این درحالی است که مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران در جلسه غیرعلنی روز گذشته شورا از اجرای تدریجی مصوبه افزایش کرایه ها حرف زد. اما هیچکدام از مقامات مسئول زمانی برای اجرایی شدن این مصوبه اعلام نکرده بودند که صبح امروز مسافران مترو با اعلام نرخهای جدید مترو از بلندگو روبرو شدند.
همچنین در برخی از خطوط تاکسیرانی نیز برچسب قیمت جدید سال ۹۱ چسبانده شده بود که عدم اطلاع رسانی سبب درگیری مسافران تاکسی با رانندگان خطی و غیره شد.
براساس مصوبه شورا نرخ کرایههای تاکسی بین ۸ تا ۱۵ درصد و متوسط افزایش قیمت بلیتهای مترو ۱۲ درصد افزایش داشته است.
از سوی دیگری محمد احمدی بافنده، مدیرعامل سازمان تاکسیرانی شهر تهران با تایید افزایش نرخ کرایه ها از صبح امروز، به مهر گفت: از بعد از ظهر دیروز کار نصب نرخهای جدید را در ایستگاههای تاکسی آغاز کرده ایم و در حال اطلاع رسانی به مسافران و رانندگان تاکسی از نرخهای جدید هستیم.
او گفت: بنا به اجازه شورا از ۲۵ تیرماه کرایه های تاکسی بر اساس میزان مصوبه شورا افزایش پیدا کرده که از ظهر دیروز کار نصب برچسبهای قیمت کرایه های جدید در پایانه های تاکسی آغاز شده است. بزودی در همه تاکسیها برچسبهای جدید نصب می شود و تاکسیمترها نیز بر اساس نرخ جدید تنظیم می شوند.
افزایش کرایه ها درحالی اتفاق افتاده است که دولت اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها را متوقف کرده است.
دمای این روزهای استان کرمان به شدت افزایش یافته است به طوری که بسیاری از مردم کرمان چنین دمایی را به یاد ندارند این درحالیست که مردم شهداد از شدت گرمای هوا تنها در طول شب از خانه های خود خارج می شوند.
به گزارش مهر، گرمای هوا در بسیاری از مناطق استان کرمان این روزها نفس گیر شده است به طوری که حتی افرد مسن در استان کرمان چنین گرمایی را بی سابقه می دانند. طبق اعلام سازمان هواشناسی دمای هوا در شهر کرمان طی روزهای اخیر بین ۴۰ تا ۴۲ درجه ثبت شده است.
این درحالی است که در پی خشکسالی ۱۵ سال اخیر در این استان کم آبی در سال جاری نیز ادامه یافته است و گفته می شود خشکسالی در سال جاری نسبت به متوسط دو سال اخیر و همچنین متوسط بلند مدت بارندگی افت محسوسی یافته است.
در این میان مردم شهر شهداد در ۹۰ کیلومتری شهر کرمان با ۱۵ هزار نفر جمعیت روزهای بسیار داغی را می گذارنند گرمترین روز شهدادی ها این روزها به ۵۲ درجه سانتیگراد رسیده است و روز گذشته نیز دمای هوای این شهر ۵۰ درجه ثبت شده است.
گرمای هوا زندگی عادی مردم را مختل کرد
شدت گرما به حدی است که به گفته مردم این شهر در طول روز امکان حضور در معابر عمومی مهیا نیست و کاهش شدید رطوبت هوا در شهداد که در حاشیه کویر لوت نیز قرار گرفته هر روز بیشتر می شود.
نکته قابل توجه اینکه گندم بریان در چند کیلومتری شهداد و در حاشیه کویر لوت نیز که به عنوان گرمترین منطقه روی زمین ثبت شده است گرمای جهنمی را تجربه می کند و به گفته مردم محلی و راهنمایان کویر امکان زنده ماندن از ساعت ۹ صبح به بعد در این منطقه وجود ندارد اما نکته جالب اینکه هم اکنون یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه شیراز هم اکنون در این منطقه حضور دارند و به صورت شبانه در حال تحقیق در این منطقه هستند.
از سوی دیگر گرمای هوا موجب شده است مردم تنها بتوانند در ساعاتی از شب برای خرید مایحتاج خود از منازل خارج شوند.
نکته دیگر اینکه متاسفانه علیرغم مشکلات موجود در این شهر و لزوم استفاده بیشتر مردم از آب و برق و با وجود درخواست مسئولان این شهر و مردم هیچ تصمیمی برای تعریف تعرفه مناطق گرمسیر در این بخش تاریخی و گرمسیر کرمان نشده است و هزینه سنگینی از این جهت به مردم تحمیل می شود.
از سوی دیگر شدت گرما در شهداد طی روزهای اخیر به حدی بوده است که دو روز قبل به دلیل آتش سوزی در یکی از روستاهای توابع شهداد حجم قابل توجهی از باغهای مرکبات و نخسلتانهای این روستا طعمه حریق شد و به دلیل گرمای بیش از حد هوا و خشکیدگی شاخه های درختان کنترل این حریق غیر قابل انجام شد و درنهایت پس از سوختن بخش عظیمی از باغهای منطقه ماموران آتش نشانی شهداد با امکانات بسیار محدود خود توانستند از گسترش بیشتر آتش جلوگیری کنند اما با توجه به گرمای هوا امکان بروز مجدد این حادثه در شهداد وجود دارد.
مردم از ساعت ۹ صبح به بعد دیگر در معابر حضور ندارند/ زندگی شبانه در شهداد
در این میان بخشدار شهداد اظهار داشت: مردم شهداد با توجه به گرمای بالای ۵۰ درجه ای هوا روزهای سختی را پشت سر می گذرانند.
محمد مومنی گفت: دستگاههای گرمایشی در منازل با تمام ظرفیت درحال استفاده است با این وجود به دلیل استفاده از کولرهای آبی امکان تحمل گرما وجود ندارد.
وی ادامه داد: مردم از طلوع آفتاب تا ساعت ۹ صبح امکان خروج از منزل را دارند و با آغاز گرمای هوا به دلیل افزایش دما و عدم وجود رطوبت لازم درهوا شرایط بسیار سختی حاکم می شود و مردم تنها در ساعات شب می توانند از خانه خارج شوند.
مومنی افزود: شدت گرما به حدی است که پس از باز کردن شیرآب باید حداقل ۲۰ دقیقه برای متعادل شدن آب صبر کرد در غیر این صورت به دلیلی داغی آب نمی توان از آب شرب استفاده کرد.
وی گفت: مردم آب را در درون ظرف و یا مخزن آبگرمکنهای خاموش نگهداری می کنند و پس از چند ساعت در نهایت استفاده می کنند.
وی ادامه داد: تعطیلی روز پنجشنبه به مسئولان محلی واگذار شده است اما به دلیل اینکه اطلاع رسانی مناسبی در خصوص تعطیلی روز پنجشنبه در شهداد انجام نمی شود مجبوریم برای سهولت انجام کارهای اداری برای مردم این روز را تعطیل اعلام نکنیم اما آمادگی وجود دارد در صورتیکه رسانه های همکاری کنند پنجشنبه را تعطیل کنیم.
مومنی با اشاره به خسارتهای وارد شده به کشاورزان گفت: مهمترین شغل مردم شهداد کشاورزی است اما گرمای هوا به حدی است که اکثر درختها و مزارع خشک شده اند و به دلیل تبخیر بیش از حد آب برگهای درختان در گرمای هوا می سوزند و به همین دلایل اکثر درختان بدون برگ شده اند.
روستاهایی که خالی می شوند/ آب کشاورزی در شهداد به یک بیستم قبل از خشکسالی رسید!
وی افزود: اکثر درختان سوخته اند و مصرف آب به دلیل تبخیر در باغها افزایش یافته است اما آب در دسترس در بخش کشاورزی بسیار کم شده است بطوریکه پس از خشکسالی آب شهداد یک بیستم شده است و امکان کشاورزی وجود ندارد به همین دلیل تاکنون چندین روستا از سکنه خالی شده اند.
وی با اشاره به اینکه روزگاری مرکبات شهدا به دلیل شیرینی مشهور بود گفت: امروز ۹۷ درصد باغهای شهداد نابود شده است.
این مسئول افزود: در بخش آب شرب مشکل نداریم اما آب کشاورزی به شدت محدود شده است و بسیاری از چاههای آب و چشمه ها و حتی قناتها خشک شده اند.
دمای ۷۰٫۷ درجه در شهداد ثبت شد/ میراث فرهنگی دمای گندم بریان را ثبت ملی کند
وی در خصوص وضعیت گرمترین نقطه زمین در گندم بریان گفت: طی روزهای اخیر دمای هوا ثبت نشده است اما چندی قبل دمای هوای گندم بریان ۷۰٫۷ درجه سانتیگراد ثبت شد و هم اکنون نیز یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه شیراز در گندم بریان درحال کار تحقیقاتی هستند اما در طول شب و تا ساعت ۹ صبح در منطقه هستند و بعد از آن به سرعت گندم بریان را ترک می کنند.
وی از مسئولان میراث فرهنگی هم خواست هر چه سریعتر نسبت به ثبت ملی دمای هوا در این منطقه اقدام کنند.
مومنی گفت: به دلیل گرمای هوا مردم مجبورند از آب و برق بیشتر استفاده کنند اما در کمال تعجب دمای انرژی در این شهر مثل یک شهر سردسیر محسوب می شود که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
وی تاکید کرد: مسئولان از شهر بازدید کنند و ببینند که این شهر از بسیاری از شهرهایی که اسم گرمسیر را بر خود نهاده اند به شدت گرمتر است.
استان کرمان تحت تاثیر جریانات گرمسیری اقیانوس هند است
از سوی دیگر حمیده حبیبی کارشناس هواشناسی استان کرمان در گفتگو با مهر اظهارداشت: هم اکنون استان کرمان تحت تاثیر جریانات گرم و مرطوب اقیانوس هند قرار دارد اما طبق بررسی های صورت گرفته شهداد گرمترین شهر استان کرمان است و دمای بالای ۵۰ درجه در این شهر ثبت شده است.
وی تصریح کرد: در سایر شهرهای استان نیز هوا به شدت گرم است و طی روزهای آینده این جریان هوا همچنان ادامه خواهد داشت.
حبیبی افزود: دمای شهر کرمان طی روزهای اخیر بین ۴۰ تا ۴۱ درجه نوسان داشته است.
کارشناس هواشناسی کرمان ادامه داد: این پدیده به نام مانسون نامگذاری شده است و جریان گرم دریای عمان و اقیانوس هند شرق کشور را تحت تاثیر شدید قرار داده است.
وی افزود: در بعد از ظهرها به دلیل افزایش رطوبت هوا مقداری تحمل این گرما سخت تر می شود اما در سایر ساعات روز رطوبت کمتر است.
خشکسالی امسال در استان کرمان بی سابقه است
وی در خصوص بارندگی در سال جاری نیز گفت: نقشه های بارندگی نشان از کاهش شدید بارندگی طی دو سال اخیر در استان کرمان را می دهد بطوریکه در اوج خشکسالی سال جاری بسیار کم آب تر سالهای قبل است.
حبیبی افزود: در این میان کهنوج، جیرفت، رفسنجان و انار وضعیت بحرانی را پشت سر می گذارنند.
وی در خصوص گرد و غبار موجود در استان کرمان نیز گفت: با توجه به خشکسالیها پدیده گرد و غبار نیز افزایش پیدا کرده است اما این گرد و غبار ناشی از منشا محلی است و در سال جاری نیز دو بار استان کرمان از پدیده ریز گردهای عربی متاثر شده است.
طی سالهای اخیر بسیاری از شهرستانهای استان کرمان به خصوص شهرستانهای شرقی شاهد تغییر اقلیم و گرمای زودرس هوا هستند که خسارات زیادی را در استان بجای گذاشته و به دلیل خشکسالی منابع آب موجود در استان هر روز محدودتر می شود اما در مقابل هیچ اقدام عملی برای تامین آب در استان کرمان صورت نگرفته است.
مراسم اختتامیه دومین نشست سفیران سبز امید پس از چهار روز جلسات سخنرانی و بحث و گفت و گو و پنل ها و کارگاه های آموزشی مختلف، در شهر گوتنبرگ سوئد برگزار شد.
به گزارش کلمه، سفیران سبز امید را گروهی از جوانان فعال در گروه های مختلف حامی جنبش سبز که در شهرهای سرتاسر جهان فعالیت دارند، تشکیل داده اند. آنها منشور جنبش سبز را که به امضای میرحسین موسوی و مهدی کروبی رسیده است، محور و مبنای فعالیت های خود قرار داده اند.
اولین نشست این گروه، تابستان سال گذشته در پاریس برگزار شد و حالا برگزاری نشست دوم می تواند نویدبخش این دستاورد باشد که شبکه سفیران سبز به تدریج در حال شکل گرفتن و تقویت تشکیلاتی است، هرچند بیانیه های این جمع نشان می دهد که آنها معتقدند باید متواضعانه برای رفع نواقص کار خود تلاش کنند و به دنبال تحلیل های ذهنی و غیر واقع بینانه از شرایط سیاسی کشور هم نیستند.
گزارش آغاز به کار دومین نشست سفیران سبز امید در گوتنبرگ سوئد
متن کامل پیام شورای سفیران سبز امید در روز آغازین این نشست
این جوانان سبز که از شهرهای مختلف جهان گرد هم آمده بودند، پس از پنج روز حضور فعال در کنار یکدیگر و بحث و گفت و گو درباره موضوعاتی همچون آسیب شناسی جنبش سبز و کار تشکیلاتی و بررسی نقاط قوت و ضعف خود، بیانیه ای را به عنوان بیانیه پایانی دومین نشست سفیران سبز امید منتشر کردند که در مراسم اختتامیه این نشست قرائت شد.
به گزارش دبیرخانه نشست سفیران سبز امید، مشروح این بیانیه را در ادامه می خوانید:
بیانیه پایانی دومین نشست سالانه سفیران سبز امید
این روزها احساس وضعیت سخت معیشتی٬ دیگر مسئله طبقه خاصی از مردم نیست و فهم آن نیاز به کنکاش فراوان ندارد. شرایط سخت زندگی به گونه ای شده است که تمام اقشار و طبقات اجتماع سنگینی آن را بر روی شانه های خود احساس می کنند. هر چند فساد و ناکارآمدی اجتناب ناپذیر استبداد نقش مهمی در به وجود آوردن این شرایط دارد. اما بی شک تحریم های اقتصادی دولت های جهان علیه کشور ما این وضعیت را تشدید کرده است.
تحریم های اقتصادی مستقیم ترین زیان هایش را متوجه مردم کشورمان می کند. نه فقط پیامدهای محسوس ناشی از مواردی نظیر سقوط هواپیماها و نبود داروها که به قیمت جان هموطنان مان تمام می شود بلکه با دامن زدن به رکود اقتصادی رنجی فرسایشی به خانواده هایمان تحمیل می کند.
از سوی دیگر تحریم اقتصادی، بیش از پیش، بازار و بخش خصوصی کشور را تخریب و عرصه را برای فعالیت های اقتصادی غیر شفاف نهادهای نظامی باز می کند.
در بازار جهانی نیز تحریم تنها شریک های اقتصادی دولت را تغییر می دهد. کسانی که ساده باورانه فکر می کنند این تحریم های ظالمانه باعث افزایش اعتراض مردم می شود به این موضع توجه ندارند که اعتراض به خاطر تحریم و وضع معیشتی سخت، آینده روشن تری را برای کشور ترسیم نمی کند. چنان که تجربه در سایر نقاط جهان هم نشان می دهد تحریم ها، پروژه مردم سالار کردن حکومت را به تاخیر انداخته است. از نظر ما گذار به مردم سالاری پایدار از طریق افزایش آگاهی های عمومی ممکن است.
بی کفایتی دولت در اداره کشور تنها به حیف و میل کردن منابع مالی محدود نمی شود. منابع طبیعی کشورمان به عنوان سرمایه ملی و بین نسلی که به آیندگان هم متعلق هست در معرض آسیب جدی است. در عین حال که دریاچه ارومیه در حال شوره زار شدن است، سوء مدیریت ها باعث خشک شدن زاینده رود نیز شده است. استفاده از سوخت های غیر استاندارد و پخش پارازیت های زیان بار محیط زندگی در شهرهای بزرگ را بسیار آلوده و وجود ریزگردها و غبار فروان در شهرهای مختلف کشور به خصوص در خوزستان سلامتی و جان هموطنانمان را با خطر مواجه کرده است. اما متاسفانه همت و تلاشی برای حرکت به سمت حل آن دیده نمی شود.
دخالت اجبار آمیز حکومت در تحمیل یک سبک خاص زندگی امروز بیش از پیش چهره زشت خود را نشان می دهد. دخالت خشن و تحقیر آمیز پلیس در تعیین حدود حجاب به وضعیت تبعیض آمیز زنان در کشورمان دامن می زند. ما کتمان حق داشتن سبک های مختلف زندگی و انتخاب نوع حجاب را وضعیتی ظالمانه می دانیم. در شرایطی که حتی پلیس در مورد سایز لباس مردم اعمال نظر می کند افزایش محدودیت برای هنرمندان و مجلات و کتاب ها و ممنوع شدن فعالیت ناشران مختلف چندان عجیب به نظر نمی رسد.
جنبش سبز به عنوان تلاش اجتماعی مردم کشورمان برای محقق کردن امیدهایش برای عبور از این شرایط سخت نیاز به توان فروانی دارد. توان و کوششی که از پس هیچ گرایش یا نظر خاصی به تنهایی بر نمی آیند. وجود تنوع و تکثر در جنبش سبز مردم ایران به این معنا نیست که ما برای تغییر نیاز به همگرایی و اجماع و هم افزایی توان هایمان نداریم. اجماع برای ساختن ایرانی متکثر که بتوانند در کنار هم به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند گام بزرگی است که نیاز به همه کسانی دارد که آرزوی چنین جامعه ای را دارند.
به گمان ما شورای هماهنگی راه سبز امید هم نتوانسته است نقش خود را در این جهت به خوبی بازی کند. از نظر ما ضروری است که این نهاد با شفافیت بیشتر و روشن تر کردن مکانیزم های تصمیم گیری و تمکین به خرد جمعی گوش های خود را بیشتر برای شنیدن انتقادات خیرخواهانه باز کند.
تجربه جنبش سبز اکنون بیش از پیش تشابه و سرنوشت مشترک کشورهای منطقه را به ما نشان داد. وظعیت ما مستقل از شرایط همسایه هایمان نخواهد بود. ما اکنون خودمان را عضوی از حرکت های آزادی خواهانه مختلف مردم منطقه برای ساختن خاورمیانه ای آزاد می دانیم.
ما به ظلم در هر جای جهان که باشد و علیه هر گرایش و ملتی معترض هستیم. آنچه امروز در سوریه، بحرین و فلسطین می گذرد جنایت و ظلمی آشکار در برابر انسانهای بی گناه است. ما امیدواریم که تحولات و تدبیرها به سمت کاهش خشونت ها و تامین مطالبات مردم سوریه پیش برود.
در اثر اعمال فشارهای خارجی٬ فساد و ناکارآمدی ذاتی استبداد معیشت و حقوق و آزادی های اساسی مردم در معرض دشواری ها و مصائب فراوانی قرار گرفته است. از نظر ما راه برون رفت از این تنگنا، مشارکت همه اقشار، گروه های جامعه ما در تعیین خیر عمومی و تمکین به حق مردم برای تعیین سرنوشت کشور از طریق انتخابات آزاد است.
بازداشت خانگی دو نامزد پیشین انتخابات٬ حبس اعضای ستاد های انتخاباتی و زندانی کردن مردم معترض نه تنها ظلمی آشکار٬ اقدامی خلاف قانون و عملی غیر شرعی است که کتمان خواسته ها و مطالبات بخش های بزرگی از جامعه است.
مگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی چه می گفتند؟ جز اعتراض به فساد گسترده و کتمان حقوق اساسی مردم؟ مگر نه این است که بخش بزرگی از نگرانی هایی که میرحسین موسوی ابراز کرد٬ هر روز بیش از پیش درستی خودش را نشان می دهد و همه آن پیش بینی ها محقق می شود؟ اعتراض و ایستادگی ما در مقابل حصر غیرقانونی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد نه تنها وظیفه ما در بی پاسخ نگذاشتن استقامتی است که این بزرگوران برای حقوق ما می کنند، بلکه بازداشت خانگی رهبران ما کتمان مطالبات و هویت سیاسی ما نیز است.
حرف های میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نظر ما میانگین مطالبات بخش های بزرگی از جامعه ایران است.
آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش نه فقط تمکین به حقوق اولیه این افراد که نشانه وضعیت سیاسی کشور و نسبتی که حاکمان به هویت سیاسی و مطالبات ما برقرار می کنند، است.
از این رو سفیران سبز امید تلاش برای بسیج افکار عمومی در سرتاسر جهان و افزایش حساسیت ها به این بازداشت های غیر قانونی را یکی از مهم ترین ماموریت های سیاسی خود در سال آینده می دانند.
فعالیت در عرصه جهانی٬ محیطی است که بیش از معمول باید برای حفظ سرمایه عظیم استقلال خودمان تلاش کنیم. حفظ استقلال در فعالیت ها هزینه و سختی زیادی دارد که تنها با شعار ممکن نیست و ما برای این مهم باید سختی های بیشتری به جان بخریم. تاسیس صندوقی برای جمع آوری کمک های خورد از طرف شبکه سفیران سبز امید طرحی است که در دستور کار ما قرار خواهد داشت.
ما به عنوان گروه های مختلف سبز در شهرهای گوناگون جهان که حول منشور جنبش سبز گرد هم آماده ایم همچنان "ساختار شبکه ای تخت"، بین گروه های سبز در شهرهای مختلف جهان را مناسب با وضعیت خودمان و محیط فعالیتمان می دانیم و با حفظ این ساختار با حوصله و صبر برای گسترش آن کوشش خواهیم کرد.
گرچه طبق قرار اولیه، این گروه های سبز هستند که می توانند عضو این شبکه باشند. اما برای فعالین منفرد سبز تلاش خواهیم کرد به آنها برای تشکیل گروه ها خود در شهرهای خودشان کمک کنیم، همچنین با تعریف قطب های منطقه ای و زبانی امکان این ارتباطات را تسهیل خواهیم کردم.
ضرورت آموزش برای به دست آوردن مهارت های کار جمعی بیش از پیش بر ما روشن شده است و مهم ترین راه توان مند کردن خودمان را آموزش منظم و هدف مند برای تقویت مهارت کار گروهی و تشکیلاتی می دانیم.
ما تنها بخشی از جنبش بزرگ مردم کشورمان هستیم. خودمان را محتاج یاری همه کسانی می دانیم که برای ساختن ایرانی آباد آزاد٬ مستقل، یکپارچه و مردم سالار تلاش می کند و در استفاده از روش های مسالمت آمیز توافق نظر دارند. ما به سهم خودمان تلاش خواهیم کرد تماس های بیشتر برای ارتباط با گروه های مختلف سبز برقرار کنیم و امیدواریم امکان تماس با گروه ها و جمع های سبزی که اکنون ارتباطی با آنها نداریم یا به دلیل ضعف مان از فعالیت آنها بی اطلاع هستیم با لطف آنها فراهم شود.
نگاه به تاریخ و تجربه های مختلف در گستره جهان ما را امیدوار می کند. سختی های ما در جهان استثا نیست. جنبش های آزادی بخش مختلف٬ شرایطی سخت تر از امروز ما را گذرانده اند. کشورهای مختلف از تنگناهای بحرانی تری عبور کرده اند. ما به حکم تجربه کشورهای مختلف که گاه شرایطی به شدت دشوارتر از ما داشته اند به آینده روشن سرزمین مان امیدواریم و آن را دور از دسترس نمی دانیم و بر این باوریم که اگر هر کدام از ما هر کجا که هستیم به سهم خودمان برای کمک به پیشرفت کشورمان تلاش کنیم و منتظر دیگرانی نمانیم که به نیابت از ما این مهم را پیگری کنند این روند سرعت بیشتری خواهد گرفت.
امیدواریم تلاش ما به عنوان بخشی از فرزندان کشور بزرگ و صلح دوست ایران شبکه ای توانمند بسازد که حتی در فردای ایران آباد و آزاد٬ و پس از پیروزی مردم نیز پیگیر منافع ملی کشورمان در سطح جهان باشد.
گوتنبرگ – یک شنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱
* * *
به عزم طلوع صبح، خیره به خورشید، بر باور روشن مام ایران زمین ایستاده ایم
در بخشی از مراسم پایانی این نشست، ساجده عرب سرخی، فرزند فیض الله عرب سرخی عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با قرائت متن زیر یاد و خاطره زندانیان سیاسی و رهبران در بندمان را گرامی داشت:
برای آنان که ایستادن را پیش از رویش نابالغ سایه های سرو ایستاده اند.
برای آنان که فراتر از بدنامی شوم این خاطره های مکدر، نامدار مبارزه علیه سیاهی بوده اند.
با هر بار مرور برگه های تاریخ و بازخوانی سفیدی های بین خطوط، ایمان ها محکم تر می شود، که مگر این سنگریزه های بی مقدار سربسته ی مسموم می توانند اقیانوس بیکرانه ی آسمانی شان را مشوش کنند؟
مگر علف های ناخواسته ی مذبذب می توانند به درخت پیر این سرزمین طعنه ی پیری و فرتوتی بزنند؟
مگر میشود شاخه های بی ریشه راز سربلندی شاخه های سرسبز جوانان ایران زمین را درک کنند؟
حتی اگر دست های دزد و مرموز دفتر خاطرات سرزمینمان دریده اند، حتی اگر آلبوم عکس های رنگی تاریخ مان را به یغما برده اند،
ما استوار و جوان بر ریشه های ریشه دار خویش ایستاده ایم، ما خاطره ی زندگی را در گام های بلند خویش جسته ایم،
ما ایستاده ایم،
ما در کنار مردان و زنان سرزمینمان ایستاده ایم،
در کنار بهاره هدایت، نرگس محمدی، مهسا امرآبادی و نسرین ستوده ایستاده ایم.
ما در کنار اسطوره های دانشجویی کشورمان ایستاده ایم عبدالله مومنی، حسن اسدی زیدآبادی، مجید توکلی، مجید دری، علی جمالی، علی ملیحی، سیدضیا نبوی و احمد زیدآبادی
ما در کنار مسعود باستانی، مهدی محمودیان، سیامک قادری، بهمن احمدی امویی و محمد داوری همان ها که ثبت کردند و وقایع نگاشتند از آنچه گذشت ایستاده ایم.
ما تنها نخواهیم گذاشت جوانان وطنمان را، عماد بهاور را اسماعیل صحابه تبریزی را و محمدحسین نعیمی پور را.
ما ایستاده ایم در کنار آنان که دغدغه ی حقوق بشر دروازه های زندان را حلالشان می کند، ابوالفضل عابدینی، سیدحسین رونقی، جواد علیخانی و محمدصدیق کبودوند.
ما در کنار درخت تنومند مقاومت وطنمان ایستاده ایم،
کیوان صمیمی، ابوالفضل قدیانی، علیرضا بهشتی شیرازی، بهزاد نبوی، سیدمصطفی تاجزاده، امیرخسرو دلیرثانی، محمدرضا مقیسه، عیسی سحرخیز، علیرضا رجایی بابک داشاب، عبدالفتاح سلطانی، مسعود پدرام، فیض الله عرب سرخی و هزاران هزاران نام بلند دیگر.
ما در کنار رهبران در حصرمان، زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی ایستاده ایم.
ما خط سرخ روییدن را از دفتر زنان و مردان بزرگ مسیر سبزمان آموخته ایم.
ما به عزم طلوع صبح خیره به خورشید بر باور روشن مام ایران زمین ایستاده ایم.
* * *
تحلیل و بررسی انتخابات آتی ریاست جمهوری در نشست سفیران سبز امید
در یکی از سلسله جلسات بحث و گفت و گوی آزاد در جمع نشست سفیران سبز امید، شنبه شب رجبعلی مزروعی، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه خارج از کشور و نماینده مجلس ششم شورای اسلامی، فرخ نگهدار، فعال سیاسی و علی اکبر موسوی خوئینی، فعال سابق دانشجویی، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی به بیان نظرات خود در مورد انتخابات آتی ریاست جمهوری پرداختند.
در ابتدای این نشست فرخ نگهدار فعال سیاسی به ضرورت سیاست گذاری ملی و نه سیاست گذاری گروهی در انتخابات اشاره کرد و خواهان اجماع گروههای سیاسی در امر انتخابات برای خیر و صلاح مردم ایران شد.
وی در ادامه با اشاره به مهمترین مولفه های تهدید ساز و فرصت ساز گفت: پرونده هسته ای و مسئله تحریم ها و کشاکش میان ایران و پنج بعلاوه یک از مهمترین مولفه های تهدید ساز و فرصت ساز در ایران است و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران هیچگاه اینقدر به این اندازه موقعیت و حمایت ضعیفی از سوی مردم نداشته است.
نگهدار افزود: باید به سمت شعار صلح برویم و اجازه ندهیم روند جریان مسائل به سمت جنگ برود. باید سبزها این پیام را به حاکمیت بدهند که مردم ایران در روندهای سیاسی احساس اشتراک بکنند و در تصمیمات همه باید احساس کنند سهیم هستند. باید عرصه ای برای مداخله مردم و تمامی شهروندان وجود داشته باشد. بالا بردن سطح مشارکت عمومی در تصمیم گیری ها است از این طریق است که می توان به پایداری و ثبات رسید. بهترین عرصه ظهور این مشارکت، بهترین راه تضمین امنیت ملی، برگذاری انتخابات با مشارکت همه گروه ها و تشکل های سیاسی کشور است.
در ادامه این نشست شبانه علی مزروعی نماینده پیشین مجلس به بیان نظرات خود در زمینه انتخابات ریاست جمهوری آتی پرداخت. وی در ابتدا گفت: ای کاش آهسته و پیوسته رفتن را در عرصه سیاست یاد می دادیم و می گرفتیم و همیشه با هزینه و فایده کار می کردیم.
نماینده پیشین اصفهان در ادامه گفت: در عرصه سیاست برخورد روشنفکرانه درست نیست. کار سیاسی مبتنی بر سیاست ورزی خردمندانه با برخورد روشنفکرانه صرفا انتقادی متفاوت است زیرا روشنفکر می خواهد صرفا نقد کند و نمی خواهد وارد قدرت بشود ولی سیاست ورزی درست ناظر به کسب قدرت است و باید نگاه دولتمردی داشت . نگاه من این است که ما باید راهی را پیدا کنیم که یک قدم به جلو برویم و از خودمان بپرسیم که از فرصت انتخابات می خواهیم چه استفاده ای بکنیم.
به گفته ی مزروعی بسیاری از تحولات در ایران برخواسته از انتخابات ها بوده است. جنبش دوم خرداد و جنبش سبز برامده از کارزار انتخاباتی بوده است. حاکمیت ناچار می شود از فضای انتخابات استفاده کند و برای ترمیم پایگاه مشروعیت خودش احتمالا فضا را باز کند.
وی افزود: نگاه ما باید نگاه فرصتی باشد برای پیشبرد جنبش اجتماعی و برخورد انتزاعی نداشته باشیم. بحثی که من دارم مربوط به امروز است و شاید شرائط تا انتخابات بسیارتغییر کند. مزروعی در ادامه افزود: باید بین کارزار انتخابات و خود انتخابات به معنای رای دادن تفاوت قائل بشویم و برای کارزار انتخابات برنامه داشته باشیم و روی این کار کنیم و جلو برویم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در انتها گفت در عین حال می توانیم روی انتخابات ازادو سالم ف طرح مطالبات و خواسته هایی که در درون جامعه وجود دارد و نظارت بین المللی برامر انتخابات هم کار بکنیم.
در ادامه این نشست مهندس علی اکبر موسوی خوئینی نماینده پیشین تهران در مجلس ششم نیز به بیان نظرات خود درباره انتخابات آتی ریاست جمهوری پرداخت. وی با اشاره به انتخابات مجلس نهم حفظ اجماع میان اکثریت قاطع حامیان جنبش سبز و حتی اصلاح طلبان را دستاورد مهمی دانست که بایستی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی نیز آن را حفظ نمود. وی ضمن استقبال از طرح عبدالله نوری مبنی بر درخواست همه پرسی در پرونده هسته ای گفت نباید حرف آخر را اول زد و نیازمند برداشتن گام های آهسته ولی مطمئن هستیم و سخن از شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات زودهنگام است.
موسوی خوئینی درخواست جنبش سبز از سازمان های بین المللی برای نظارت بین المللی بر انتخابات را حق بدیهی دانسته و افزود حمایت این جنبش از انتخاب گزارشگر ویژه سازمان ملل و انتخاب احمد شهید نمونه اقدام مثبت قبلی استفاده جنبش از ابزارهای مشروع بین المللی است.
* * *
پیام تسلیت نشست سفیران سبز امید به مهدی کروبی
سفیران سبز امید همچنین در حاشیه نشست سالانه خود، در پیامی درگذشت خواهر مهدی کروبی را تسلیت گفته و برای وی و خانواده اش طلب صبر و آرامش کردند، که متن این پیام در ادامه آمده است:
غم از دست دادن عزیزان صبوری می طلبد، که این صبر نزد شیخ مهدی کروبی و خانواده ی محترماشان نا آشنا نیست.
خبر فوت خانم زینب کروبی؛ خواهر مکرمه شیخ مهدی کروبی در خلال دومین نشست سالیانه ی سفیران سبز امید ما را در تاثر فرو برد.
خانواده ی کروبی که در کنار دردهای شهدا و داغداران جنبش سبز بوده اند امروز خود عزادار عزیزی از دست رفته اند.
ما شرکت کنندگان در دومین نشست سالیانه ی سفیران سوئد خود را در این داغ شریک می دانیم و به همه ی بازماندگان تسلیت می گوییم و از خداوند متعال رحمت و مغرفت برای آن مرحومه و صبر و پایداری برای بازماندگان مسئلت می داریم.
بعد از گذشت چهار روز از تاریخ درگذشت مادر شهید، بانو زینب کروبی امروز ماموران امنیتی، مهدی کروبی را به منزل آن مرحومه بردند.
به گزارش خبرنگار سحام نیوز، در این دیدار چند ساعته، مهدی کروبی با همسر و فرزندان عزیز از دست رفته خود، دیدار و یاد خاطره آن مرحومه را گرامی داشت. همچنین در این دیدار تعداد دیگری از بستگان آقای کروبی از جمله دو خواهر دیگر ایشان که در محل حضور داشتند، با ایشان از نزدیک دیدار نمودند.
خانم فاطمه کروبی، همسر آقای کروبی که در این دیدار ایشان را همراهی می کردند گفتند که ماموران امنیتی در این دیدار فضای مناسبی جهت اظهار همدردی سایر اقوام با آقای کروبی فراهم آوردند.
طی چند روز گذشته، چهره های مطرح سیاسی، گروه ها و فعالان سیاسی و مدنی با صدور پیام های تسلیت، از شرایط پیش آمده در طی دوران حصر، به هنگام فوت خواهران آقای کروبی که از مادر شهید نیز بودند؛ با ایشان ابراز همدردی نمودند.
هم اکنون بیش از ۵۰۰ روز از حبس و حصر غیرقانونی آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد می گذرد.
تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا، فعالان سیاسی اصلاح طلب، روزنامه نگاران با برگزاری مراسم افطار در منزل سیدمصطفی تاجزاده، ضمن آرزوی سلامتی برای این زندانی سیاسی، سالروز تولد بهزاد نبوی و مهسا امرآبادی زندانیان سیاسی و مریم شربتدار قدس همسر فیض الله عرب سرخی را گرامی داشتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا، فعالان سیاسی اصلاح طلب، روزنامه نگاران روز سه شنبه ۲۰ ام تیرماه با برگزاری مراسم افطار در منزل سیدمصطفی تاجزاده برای این زندانی سیاسی که بیش از یک سال و نیم است در روزه ی سیاسی به سر می برد، دعا کرده و ابراز امیدواری کردند هر چه زودتر با بازگشت عقلانیت شاهد آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
سیدمصطفی تاجزاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بیش از یک سال و نیم است در اعتراض به شرایط نگه داری خود روزه دار است و اخیرا نیز مورد بازجوی مجدد قرار گرفته است.
معاون سیاسی وزارت کشور در دولت سیدمحمد خاتمی، طی این مدت و در حالیکه در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند سابق زنان اوین به صورت قرنطینه است تا کنوان سه بار به دادسرای اوین برای بازجویی رفته است.
رییس ستاد انتخابات دوران اصلاحات در واکنش به این اقدام اعلام کرده است تا زمانی که جنتی محاکمه نشود او نه از خود دفاعی خواهد کرد و نه در جلسه بازپرسی و بازجویی شرکت خواهد کرد. همچنین او یک شرط جدید را هم برای احضار چهارم مبنی بر اینکه قاتل زهرا کاظمی و جانی کهریزک نیز باید محاکمه و مجازات شود، گذاشته است.
همچنین در این مراسم سالروز تولد تعدادی از زندانیان سیاسی و خانواده های آنان چون بهزاد نبوی، مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی، مهسا امر آبادی گرامی داشته شد.
در حالی که خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی در کشور ممنوع است، فرمانده نیروی انتظامی از اعتیاد ۱۳۰ هزار نفر به الکل خبر داد.
احمدی مقدم با بیان اینکه یک دهم معتادان کشور مصرف کننده دائم الخمر مشروب داریم گفت: می گویند در ایران ۲۰۰ هزار معتاد الکلی وجود دارد که این آمار مشکوک است در دنیا ۱۰ برابر معتادان مواد مخدر معتاد الکلی وجود دارد اما در ایران یک دهم معتادان مواد مخدر معتاد الکلی داریم بر اساس آخرین آمارها یک میلیون و ۳۰۰ هزار معتاد در کشور وجود دارد.
وی با ادعای اینکه سن اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر در دنیا پایین آمده است، افزود: هم اکنون روسها ۵ میلیون معتاد دارند و خودشان علاوه بر مصرف تولید نیز می کنند. افغانستان نیز که خودش تا چند سال پیش بزرگترین تولید کننده مواد مخدر بود امروز به بزرگترین مصرف کننده مواد مخدر به ویژه حشیش تبدیل شده است ۸ درصد حشیش تولیدی در خود افغانستان مصرف می شود.
فرمانده نیروی انتظامی بدون اشاره به افزایش آمار جرم و جنایت در سال های اخیر، ادعا کرد: باید همه امور نگران کننده که روز به روز نیز در حال افزایش است، کاهش یابد. امروز ایران تنها کشوری است که در طول یک دهه گذشته توانسته همه آمارها را کاهش دهد و وقوع جرم در کشور روند کاهشی را طی می کند. این توفیق بزرگی است که باعث شده است ایران تنها کشور دنیا در روند کاهش جرم باشد.
باتوم را کنار نمی گذاریم
به گفته احمدی مقدم، پس از آغاز فعالیت معاونت اجتماعی از ابتدای دهه هشتاد رویکرد پلیس نیز کنترل جرایم اجتماعی و رویکرد نرم است. البته این بدان معنا نیست که باتوم را کنار بگذاریم و به مجرم لبخند بزنیم. ما نه از معتاد و نه از مجرم بیزار نیستیم این افراد در دام شیطان افتادند و ما اگر بتوانیم فاحشه و یا معتادی را نجات دهیم کار خداپسندانه ای را انجام داده ایم. اگر می گوییم اشرار و اراذل و اوباش مجبور هستیم و هیچ گاه راضی به این کار نبودیم و اگر کسی نیز اعدام می شود مثل عضو فاسد بدن است که باید جدا شود. در مورد مرزبانی و یگان ویژه که دو نیروی مهم پلیس هستند باید بدانند که اولویت اجتماعی را نیز باید مد نظر قرار دهند پلیس با کسی دعوا ندارد.
احمدی مقدم ادعا کرد: برخی مواقع اتفاقاتی نیز برای هنرمندان رخ می دهد از جمله چند هنرمند که در فتنه دستگیر شدند که توصیه کردیم این مسائل رسانه ای نشود چرا که این عناوین موجب تخریب فرد می شود البته آنها نیز نباید فکر کنند که کارت سفیدی دارند و می توانند هر کاری در جامعه انجام دهند. چندی قبل مامور پلیس راهور یکی از هنرمندان را که در حال رانندگی با سرعت ۱۷۰ کیلومتر بود شناسایی و خودروی وی را متوقف کرد البته این هنرمند مدعی شد که هزاران نفر منتظر او هستند تا به اجرای برنامه بپردازد. مامور ما نیز این فرد را اعمال قانون کرد چرا که مدعی بود وظیفه من اجرای قانون و سلامتی هموطنان است. این اخبار را اجازه ندادیم منعکس شود تا حرمت افراد حفظ شود اگر چه با جرم مشهود یا فساد سازمان یافته که حکم قضایی در مورد آن صادر شده است برخورد می کنیم.
خط قرمز پلیس نارنجی و زرد است
احمدی مقدم با اعلام اینکه خط قرمز پلیس زرد و نارنجی است گفت: وظیفه همه احترام به قانون است ما در مرز قانون حرکت می کنیم و باید با فرهنگ سازی برخی ناهنجاریها را به قبح اجتماعی بدل کنیم. چندی قبل در اتوبان تهران کرج رانندگی می کردم که اگر قرار بود رانندگانی که سیگار کشیده یا آشغال تولید می کردند را جریمه می کردند باید صد بار می ایستادم.
وی با اعلام اینکه پلیس اگر چه گاهی زبان باتوم دارد اما همه جا این زبان به کار نمی رود و ما به دنبال اقتدار نرم هستیم، گفت: معاونت اجتماعی پل ارتباطی با جامعه است و جامعه از نظر ما تمامی افراد از جمله متدینین، آسیب رسانها و آسیب دیده ها هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر