امروز: عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت: مسئولان و مسببانی که باعث بالا رفتن قیمت مواد غذایی در کشور شدهاند باید خالصانه از مردم عذرخواهی کنند.
به گزارش ایلنا، محمد رضا تابش با بیان اینکه مجلس محل قانونگذاری است و بر قوانین و مصوبهها نظارت میکند، گفت: درهر دوره از مجلس شورای اسلامی نمایندگان در آستانه ماه مبارک رمضان و آغاز سال جدید جلسات مشترکی با مسئولان و هیئت دولت تشکیل میدهند و در مجلس نهم نیز نمایندگان چندین بار چنین جلساتی را برگزار کرده است.
وی افزود: نمایندگان مجلس نهم بارها گلایهها و ضعفهای موجود در رابطه با معیشت مردم را به مسئولان و هیئت دولت گوشزد کردهاند، ولی فکر نمیکنم با این جلسات بتواند دردی از مردم را درمان کند.
نماینده اردکان در مجلس با بیان اینکه همه ابزارها در راستای بهبود اوضاع اقتصادی مردم در دست دولت است، گفت: دولت باید با برنامهریزی دقیق، صحیح و روشن از ابزارهای موجود بهترین نحو ممکن برای حل معضلات معیشتی مردم بهره گیرد.
عضو کمیسیون اقتصادی بیان کرد: امروزه هیچ سیاست مدار و مسئولی نیست که از وضع موجود و تورم لجام گسیخته خبر نداشته باشد.چراکه خود و خانواده آنها نیز در این کشور زندگی میکنند و از این مشکل رنج میبرند، لذا دولت باید با برنامهریزی صحیح و درست مشکلات را کالبد شکافی کند و تدبیری برای حل آنها بیندیشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر دولت در بحث هدفمندی یارانهها بودجه ۳۰ درصدی تولید و واحدهای تولیدی را به بخش مسکن واریز نمیکرد، شاید وضع اقتصاد ما به گونهای دیگر بود.
تابش گفت: سرمایه گذاری در بخش مسکن از سوی رئیس جمهور، یک بازده ۳۰ ساله دارد که پس از گذشت ۳۰ سال این هزینهها بار دیگر به اقتصاد کشور بازمیگردد، ولی توجه بیشمار به بخش مسکن باعث شده تا دولت از رسیدگی به واحدهای تولیدی باز بماند و این غفلت چنین مشکلات عدیدهای را در کشور ایجاد کرده است.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه دولت باید برای رفع مشکلات موجود برنامه ریزی داشته باشد،گفت: معضلی که به تدریج در کشور ایجاد شده باید به تدریج رفع شود، چرا این مشکل یک شبه بوجود نیامده که بخواهیم آن را یک با برنامه ریزی یک شبه حل کنیم.
نماینده اردکان در مجلس شورای اسلامی گفت: زمانی که خوراک طیور و سویا از بنادر و گمرگات و از کشورهای وارد کننده دیر بدست تولید کنندگان برسد، نباید بیش از این انتظار کاهش قیمت دام و طیور در کشور داشته باشیم.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد: مسئولان و مسببانی که باعث بالا رفتن قیمت مواد غذایی در کشور شدهاند باید خالصانه از مردم عذر خواهی کنند و جای خود را به دیگر افرادی که میتوانند در این عرصه فعالیت کنند بدهند ، چراکه این وضع بوجود آمده در شان ملت هوشیار و بیدار ایران نمیباشد.
وی خاطرنشان کرد: من به عنوان نماینده این ملت بجای مسببان اصلی افزایش قیمت کالاهای اساسی و معیشتی مردم از جمله بالا رفتن قیمت گوشت قرمز و سفید از ملت در این زمینه عذر خواهی میکنم.
نماینده اردکان گفت: ملت ایران هیچگاه به جلسات مشترک دولت و مجلس دل نمیبندند و از نتایج این جلسات راضی نمیشوند. لذا مسئولان دولتی باید تنگناهای موجود را صادقانه برای مردم مطرح کنند و اگر برای اجرای این برنامهها نیاز به قانون میباشد بصورت لایحه و یا طرح به مجلس بیاورد تا خلاهای قانونی آن نیز توسط نمایندگان ملت برطرف شود.
عضو کمیسیون اقتصادی در ادامه تصریح کرد: مجلس آماده است تا در راستای اجرای دقیق قوانین و کاهش قیمتها به دولت یاری رساند.
امروز: احمدی نژاد گفت: فرزندان ملت باید تمرین آزادی کنند زیرا در آزادی است که آنها میتوانند انتخاب کنند.
به گزارش ایلنا، محمود احمدینژاد پیش از ظهر امروز در مراسم افتتاحیه بیست و نهیمن اجلاس روسای آموزش و پرورش سراسر کشور که در محل مرکزی همایشهای بین المللی رازی برگزار شد، اظهار داشت: در طول ۳۳ سال گذشته به ویژه اوایل دولت نهم بحث آموزش و پرورش منوط به ایجاد فضای پاسخگویی به نیازهای اولیه محیطی و برخی از مطالبات جامعه فرهنگیان بود تا حداقل وضع موجود نظام آموزشی حفظ شود.
وی ادامه داد: اما هماکنون دغدغه اصلی جامعه فرهنگی فراتر از نیازهای محیطی و حتی ابزار کار شده است چراکه فرهنگیان به محتوای آموزش و پرورش و پیگیری آرمانهای بلند انقلاب به عنوان مهمترین ساختار فرهنگی خود نگاه میکنند.
احمدی نژاد تصریح کرد: اگرچه هنوز در ایجاد فضاها، امکانات و نیازهای اولیه دغدغههایی وجود دارد، اما امروز دغدغه جامعه فرهنگی پرداختن به محتوای تعلیم و تربیت است.
احمدینژاد طرح تحول بنیادین را مهمترین و پرافتخارترین طرح جامعه فرهنگی، نظام آموزشی و شورای عالی انقلاب دانست، افزود: تصویب طرح تحول بنیادین یک نقطه عطف است چرا که از عقب ماندگی مبنی بر تامین نیازهای اولیه عبور کردهایم و به ماموریت اصلی آموزش و پرورش ورود یافتهایم.
احمدینژاد با تاکید بر اینکه باید سند تحول بنیادی به عنوان منشور آموزش و پرورش برای دهههای آینده در همه سطوح و ردهها معرفی شود، افزود: باید همه دستاندکاران آموزش و پرورش به محتوای سند تحول بنیادی اشراف یابند و همفکری در این راستا ایجاد شود تا نیروهای آموزش و پرورش در راستای تعالی بخشیدن حرکت کنند.
احمدی نژاد مهمترین نکته در سند تحول بنیادین را توجه دستگاه تعلیم و تربیت کشور به انسان وانسان سازی دانست و افزود: ماموریت آموزش وپرورش انسان سازی است . پاسخگویی به نیازهای فکری و اساسی انسان باید در دستور کار آموزش و پرورش است.
احمدینژاد خاطرنشان کرد: هنر آموزش و پرورش این است که جادهای را ترسیم کند تا فرزندان ملت در مسیر این جاده فرصت شکوفایی استعدادهای الهی خود را پیدا کنند.
احمدی نژاد با بیان اینکه مهمترین مطالبه فطرت انسان، احساس کرامت است، افزود: انسانی که احساس کرامت نکند، له شده است و امکان شکوفایی در او وجود ندارد و همانند دانهای در خاک خفه شده است.
وی با بیان اینکه هر فردی که به آموزش و پرورش ورود پیدا میکند از همان دوران ابتدایی باید بزرگ شمرده شود، تاکید کرد: فرزندان ملت باید احساس عظمت، بزرگی و کرامت کنند از این رو باید در کتب درسی و روشهای آموزشی کوچکترین کلمه و رفتاری که کرامت انسانی را مخدوش میکند، حذف شود.
احمدی نژاد با تاکید بر اینکه انسان تحقیر شده یک انسان مرده است، افزود: تمامی فرایند در نظام آموزشی از جمله ادبیات، کلام، ارزیابی، امتحان و ثبت نام باید به گونهای باشند که همه در آن احساس کرامت کنند.
احمدینژاد با اشاره به اینکه انسانی که احساس کرامت کند به پستی دچار نخواهد شد، افزود: همه انحرافات، مشکلات و سقوط از ناحیه انسانهای تحقیر شده است از همین رو افراد باید طعم شیرین کرامت انسانی را بچشند البته این شدنی است.
وی خمیر مایه معلم را کرامت و عزت نفس عنوان کرد و افزود: جامعه فرهنگی در حالی که کمترین توجه به آنها میشد، به خوبی امتحان خود را پس دادند و اجازه ندادند عزت نفسشان مخدوش شود.
به گفته احمدی نژاد این عزت نفس در بالاترین حد نیز باید به نسلهای بعدی منتقل داده شود.
احمدینژاد در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه عنصر دیگری که باید در نظام تعلیم و تربیت نهادینه شود عدالت است، افزود: از آنجایی که عدالت شرط محیطی لازم برای شکوفایی انسان است از این رو محیط آموزش و پرورش باید سرشار ازعدالت باشد. سرفصل آموزشی، کتب درسی و نوع نگاه معلم نیز باید برمبنای تربیت عدالت باشد.
وی با تاکید براینکه دانش آموزان باید تمرین و مطالبه عدالت کنند، تصریح کرد: اینکه دانش آموزان را به دو یا سه رشته محدود کنیم در واقع نوعی ظلم به آنها است.
احمدینژاد لازمه به کمال رسیدن انسان را در آزادی دانست و افزود: این ویژگی انسان است که هر جا احساس کند امری بر او تحمیل شده است در یک فرصت مناسب آن را جبران خواهد کرد و نسبت به آن عکس العمل نشان بدهد. فرزندان ملت باید تمرین آزادی کنند زیرا در آزادی است که آنها میتوانند انتخاب کنند.
احمدی نژاد با اشاره به اینکه ارزشهای الهی زمانی اثردارند که آزادانه و نه با اکراه انتخاب شوند، گفت: زیرا در غیر اینصورت به طور حتم اثر مخربی خواهد داشت.
وی با اشاره به آیه لااکراه فی الدین تصریح کرد: در اصل دین نیز این مساله صدق میکند و آیهای با این مضمون داریم که نمی توانیم آن را چپ و راست کنیم و همانند بعضی اصول قانون اساسی نیست که تفسیرش ضد خودش است.
وی خاطرنشان کرد: فرزندان باید آزاد اندیشی و انتخاب آگاهانه را تمرین کنند و ایستادن پای انتخاب را تعلیم بينند.
احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش باتاکید براینکه خودباوری باید در محتوای کتب و نوع تدریس نهادینه سازی شود افزود: خودباوری باید در تک تک دانش آموزان وجود داشته باشد.
احمدی نژاد در ادامه با اشاره به اینکه سنت ها و غذاهای ایرانی نیز باید به دانش آموزان معرفی شود، تصریح کرد: البته عده اي در این کشور هستند که وقتی حرف های اساسی زده می شود شروع به مسخره کردن می کنند.
احمدی نژاد خاطرنشان کرد: نیروی انتظامی به جای اینکه در غذا فروشی ها ، سینماها و مراسم ها را ببندد باید به مردم آموزش داد، تا خود انتخاب کنند.
احمدی نژاد خاطرنشان کرد: اگر حقیقت ناب دراختیار انسان ها قرار بگیرند آنها خود انتخاب می کنند.
وي با تاکید براینکه نباید به دنبال کارهای سطحی برویم افزود: اگر پایه را درست کنیم که همه یاد بگیرند روزی حلال بخورند، دیگر لزومی ندارد در خیابان ها شاهد برخورد باشیم.
احمدی نژاد در ادامه با تاکید براینکه باید محیط آموزش و پرورش شاد و پر نشاط باشد، افزود: ارزش های الهی نیز برخلاف تبلیغاتی که برخی ها می کنند به محیط شاد که در آن انسان آزاد، شجاع و آگاه است، تاکید دارد.
وی واژه "فوق برنامه" برگرفته از ادبیات نظام سرمایه داری دانست و افزود: این واژه ترجمه شده لغت خارجی است و ما از آن در حالی استفاده میکنیم که حواسمان به اصل آن نیست.
وی خاطرنشان کرد: همانطور که انسان درس می خواند و کار می کند باید تفریح نیز داشته باشد، تفریح فوق برنامه نیست بلکه باید در متن برنامه باشد.
احمدی نژاد با بیان اینکه امروز در سخت ترین شرایط بعد از انقلاب و جنگ در چندین جبهه قرار داریم افزود: دولت با همه توان به میدان آمده است اما عده ای هم دراین شرایط فکر میکنند که فرصت مناسبی برای تخریب دولت است که البته مهم نیست.
احمدی نژاد در خاتمه اظهار امیدواری کرد که فرهنگیان الگویی برای آموزش و پرورش ارائه دهند که بتوان آن را به دنیا معرفی کرد.
امروز: رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه به خشکسالی های نیمه جنوبی کشور مشکوک هستم، گفت: استعمار و استکبار جهانی با تکنولوژی در شرایط اقلیمی جنوب ایران تأثیر می گذارند.
به گزارش فارس، سید حسن موسوی صبح امروز در مراسم معارفه رئیس سازمان هواشناسی به عنوان معاونت هواشناسی ستاد تسهیلات سفرهای کشور که با حضور تمام اعضای ستاد تسهیلات برگزار شد، گفت: خلا سازمان هواشناسی در ستاد کاملا مشخص بود، امنیت، آرامش سفر و کاهش حوادث سفر با سازمان هواشناسی گره خورده است.
وی درباره خشکسالی های جنوب کشور تصریح کرد: بنده به خشکسالی های نیمه جنوبی کشور مشکوکم، استعمار و استکبار جهانی با تکنولوژی در شرایط اقلیمی ایران تاثیر می گذارند. سازمان هواشناسی ریشه این مفسده را باید کشف کند چون این میزان خشکسالی در کشور طبیعی به نظر نمی رسد.
معاون رئیس جمهور ادامه داد: موضوع خشکسالی، موضوع حادی است و جنگ نرم در این بخش مشهود است.
موسوی افزود: استعمار دسترسی بیشتری به بخش جنوبی کشور دارد اگر به این مهم برسیم هم امکان تقابل فراهم می شود و هم پیشگیری. از سوی دیگر مردم دنیا نیز متوجه می شوند که استعمار چگونه ددمنشانه درباره اسلام و ایران عمل می کند.
وی ادامه داد: اصلا برای صهیونیست جهانی قابل تحمل نیست که کشوری فارغ از قدرت های غرب و شرق با اتکا به مبانی دینی این چنین قد علم کند و پیشتاز باشد.
110 سال پیش؛ نقطه آْغاز تحریم علیه ایران!
رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر این که نقطه آغاز تحریم بر ایران 110سال پیش رقم خورد، گفت: بی مبالاتی حکام وقت در آن زمان باعث شد که چاه های نفت را تاراج کنند و نقطه عطف آسیب پذیری ما آن جا بود.
وی ادامه داد: در سال 57 با انقلاب اسلامی تحریم شکست و این سال ها دشمنان حلقه تحریم را تنگ تر کردند در حالی که دنیا با این تحریم ها خودش را از منابع خدادادی ایران تحریم کرد.
آغاز فعالیت ستاد سفرهای خارجی
موسوی از تشکیل ستاد حمایت از سفرهای خارجی از هفته آینده خبر داد.
به گفته موسوی تابستان امسال به واسطه ماه مبارک رمضان سفرهای مردم طولانی تر خواهد شد.
سفرهای تابستانی کاهش نمی یابد
وی پیش بینی کرد در ماه مبارک رمضان کاهش میزان سفر نخواهیم داشت.
گردشگری ربطی به سازمان من ندارد!
وی تاکید کرد: گردشگری ربطی به سازمان من ندارد! ما خدمتگزار هستیم گردشگری در خدمات راه، پلیس، ارشاد، اورژانس و ... تبلور دارد. ما فقط هماهنگ کننده هستیم! اگر کسی مانع ورود گردشگر به کشور شود به جمهوری اسلامی آسیب می زند.
معاون رئیس جمهور تصریح کرد: متوسط رشد گردشگر در دنیا 2 تا 3 درصد است که ما رشد 150 درصدی را امسال در برنامه گردشگری قرار دادیم که گذشته را جبران کنیم.
موسوی افزود: قبل از سال 1404 به عدد 20 میلیون گردشگر خواهیم رسید.
وی ایران را به لحاظ طبیعی دومین کشور دنیا و به لحاظ تاریخی نخستین کشور دنیا اعلام کرد و گفت: قرار است چه زمانی ایران به رتبه های اول جذب گردشگر خارجی برسد؟ این موضوع نیاز به عزم ملی دارد.
رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفت: توسعه گردشگری توسعه عدالت، رشد اقتصادی و رشد اشتغال است.
توریست خارجی، ایران را بر ای فساد انتخاب نمی کند
موسوی تصریح کرد: توریست خارجی، ایران را برای فساد انتخاب نمی کند توریست ورودی به ایران توریست تاریخی، سلامت و ... است.
امروز: چندی پیش دکتر محمدرضا خاتمی، دبیرکل پیشین جبهه مشارکت ایران اسلامی طی گفت و گویی با نشریه دانشجویی «سرو» به بیان نقطه نظرات خود پیرامون گذشته، حال و آینده اصلاح طلبان پرداخت و راه کارهای مورد نظر خود را برای غلبه بر مشکلات داخلی و فشارهای فزاینده بین المللی ارائه نمود.
متن کامل این گفت و گو در ادامه می آید.
---------------------------------------------------------------------------
آقای دکتر، به عنوان سؤال اوّل لطفا به ما بگویید که اساساً خاستگاه جریان اصلاح طلب در سالهای پس از انقلاب کجاست؟ جناح چپ خط امام که بعدها جناح اصلاح طلب درون حاکمیت را تشکیل داد، چه مؤلفه ها و ویژگیهایی داشت و در مقابل چه دیدگاهی مطرح می شد؟
به نظر من اصلاح طلبی یک پروسه تاریخی است. این گونه نیست که بگوییم با انقلاب اسلامی به وجود آمده یا مثلاً بعد از دوم خرداد به وجود آمده است. این امر یک ریشه تاریخی دارد و طبعاً همه فعالین سیاسی که در عرصه کشور فعال بوده اند با توجه به این تجربیات تاریخی ومطالعاتی که داشته اند، همواره مد نظرشان بوده که کشور ایران نیازمند یک مانیفستی است که بتواند آن را از این دور عقب ماندگی بیرون ببرد. من فکر می کنم فعالین سیاسی از هر طبقه و مرامی که وجود دارند در حقیقت دنبال این هستند که کشور را آباد کنند و ایران را بسازند. با توجه به این همه منابع وسرمایه هایی که در کشور وجود دارد وضعیت گذشته و وضعیت فعلی را اصلاً مناسب نمی دانند. یعنی هیچ کسی نیست که بگوید من نمی خواهم کشور را بسازم. اقتدارگرا باشد، محافظه کار باشد، اصولگرا باشد، اصلاح طلب باشد همه می گویند که ما می خواهیم این کشور را بسازیم. در عین حالی که می خواهند کشور را بسازند یک مسئله ای هم برایشان اهمیت داشته که این شاید جوهره اصلاح طلبی باشد. شاید آن چیزی که متمایز می کند اصلاح طلبی را از اقشار دیگر این است که «انسان بما هو انسان» برایشان اهمیت داشته و معتقد بوده اند که هیچ چیز نباید سبب این شود که عزت انسان ها محترم شمرده نشود. ما در مشروطیت این وضعیت را می بینیم، در مبارزاتی که در طول صد سال گذشته برای آزادی، حال بگوییم برای دموکراسی، مردم سالاری، برای رهایی از استبداد، رهایی از استعمار و برای استقلال کشور بوده این وضعیت را می بینیم. مثلاً ملی شدن صنعت نفت را درنظر بگیرید. این به هر حال برای آن بود که ایرانی ها را عزیز کند و از زیر بار سلطه کارتل های نفتی خارجی خارج کند. یا خود قیام 15 خرداد علیه استبداد و استعمار بود. انقلاب اسلامی هم در همین راستا بود. یعنی شاکله اصلی انقلاب اسلامی همین بود. این چنین نبود که ما همه چیز داشته باشیم و کشور آباد نباشد. نه، اتفاقاً آبادی کشور شاید بد نبود. آن چه که در کشور وجود نداشت یکی استقلال بود، دیگری آزادی بود که در حرمت انسان ها تجلی پیدا می کرد. من فکر می کنم بعد از انقلاب به خاطر حوادث ناخواسته ای که اتفاق افتاد، بعد از یکی دو سال که از انقلاب دور شدیم این جنبه ها قدری تحت الشعاع حوادث دیگر قرار گرفت. مثلاً جنگ یا مسائل دیگری که وجود داشت، گروه های تروریستی که وجود داشتند و گرفتاری های مختلفی که داشتیم. این مسائل فرصت را برای یک گروه و تفکری آماده کرد که آن خواسته اصلی انقلاب را که در حقیقت آزادی بود، تا حدودی تحت الشعاع قرار دهند. من نمی خواهم بگویم این خواسته ها کامل از بین رفت. نه، به هر حال آزادی وجود داشت. اما محدودیت هایش روز به روز بیش تر می شد و این روند همچنان ادامه پیدا کرد. در این شرایط ویژگی اصلی نسل انقلاب که حالا یک زمانی چپ و زمانی خط امام خطاب می شدند در دو چیز بود. یکی آزادی خواهی و دیگری عدالت اجتماعی. از این رو شاید مثلاً به لحاظ اقتصادی متهم می شدند به سوسیالیست بودن. ولی این ها در حقیقت دنبال عدالت اجتماعی بودند. حالا ممکن است تحت تأثیر بعضی از فرهنگ ها و مکاتب اقتصادی دیگر هم قرار گرفته باشند. بله، با سرمایه داری خیلی خوب نبودند و طبعاً در دنیایی که دو نظام سرمایه داری و سوسیالیستی وجود داشت شاید بیشتر تمایل به سوسیالیسم داشتند. اما تفکر اصلی که جناح چپ خط امام را دور هم جمع می کرد آزادی خواهی بود. به هر حال در دوم خرداد فرصتی پیدا شد تا جریان اصلاح طلب به شکل منسجم، تعریف شده و شناسنامه داری تجلی پیدا کند. البته همه ما می دانیم جریان اصلاح طلبی طیف بسیار گسترده ای است. بنده ممکن است کسی را اصلاح طلب ندانم، یکی دیگر هم ممکن است مرا اصلاح طلب نداند و هر دو هم در طیف اصلاح طلبی بگنجیم. اصلاح طلبی جریان تکثرطلبی بوده است. انحصارگر نبوده که بگوید فقط من اصلاح طلب هستم و هیچ کس دیگری اصلاح طلب نیست. اصلاً اصلاح طلبی به دنبال این بوده که فضایی را ایجاد کند که همه بتوانند حرفشان را بزنند و ایده هایشان را بیان کنند.
به هر حال از دوم خرداد به بعد اصلاح طلبی شناسنامه دار شد. چهارچوب هایش تا حدودی - من نمی خواهم بگویم کامل - ولی تا حدودی مشخص شد و هرچه پیش تر آمد شکل و محتوای خاص خود را به تدریج پیدا کرد. حال اگر ما بخواهیم اصلاح طلبی را در زمان فعلی تعریف کنیم که چه هست، اصلاح طلبی یعنی این که حرکت ها باید در چهارچوب قانون باشد و روش هایی که برای تغییر، تحول و بازگشت به آرمان های فراموش شده درپیش گرفته می شوند همه مسالمت آمیز باشند. آرمان هایی چون حرمت انسان ها، آزادی و مسائل دیگری که وجود دارد. از این روست که ما می بینیم اصلاح طلبان امروز حرکت هایشان همه در چارچوب های قانونی است و حرفی خارج از قانون نمی زنند. این به معنای آن نیست که قانون هیچ ایرادی ندارد، بلکه به این معنی است که قانون بد هم بهتر از بی قانونی است. الآن دعوای اصلی ما با اقتدارگرایان همه این است که چرا قانون اجرا نمی شود. همین قانونی که خودشان نوشته اند و قبول دارند. از قانون اساسی گرفته تا قوانین موضوعه. گیر اصلی اصلاح طلبان این است که این قانون ها هم اجرا نمی شود. اگر در دادگاه هاست آن طور که باید رعایت نمی شود، اگر در نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است رعایت نمی شود، اگر در حقوق عادی شهروندی است به آن توجه نمی شود و ... . مسئله اصلی این است. بنابراین علی رغم همه فشارها و اتهاماتی که بوده، مثل براندازی، نمی دانم مخالفت با اسلام و مقدسات و ... ، ما می بینیم که اصلاح طلبی هم چنان محکم و استوار مانده است. این البته به آن معنا نیست که اصلاح طلبی تحت فشار نیست، به این معنا نیست که امروز توانایی و امکان بروز اصلاح طلبان مثل مثلاً 5 سال پیش، 6 سال پیش است. بلکه به معنای این است که اصلاح طلبی ریشه در جامعه ما دارد، مانده است و حتی مخالفین اصلاحات هم نمی توانند این را منکر شوند. ما می بینیم در جریان این انتخابات، در جاهای دیگر صریحاً ابراز می کنند که بدون اصلاح طلبان اصلاً امکان اداره کشور وجود ندارد. البته آن ها اصلاح طلبی را طوری تعریف می کنند که شاید زیاد با موازینی که خود اصلاح طلبان برای اصلاح طلبی دارند مطابقت نداشته باشد. اما این یک واقعیت است. از آن جا که اصلاح طلبی یک حیات مداوم و پویایی در جامعه ایران دارد هیچ کس نمی تواند منکرش شود و قابل حذف هم از عرصه سیاست و از عرصه اجتماعی ایران نیست.
حال باید منتظر باشیم و خواهیم دید وقتی ناصواب بودن روش هایی که در این چند سال اتخاذ شده است مشخص شد و وقتی به این نتیجه رسیدیم که باید از این روش ها برگردیم، آن وقت اصلاح طلبان باز با همان قدرت، با همان امکانات و البته با تجربه بیشتر در عرصه حاضر خواهند شد و به کشورشان کمک خواهند کرد تا آن را بسازند و به پیش روند.
در صحبت هایتان اشاره کردید به یکسری اتهاماتی که طرف مقابل در خصوص اصلاح طلبان مطرح می کند. می دانیم یکی از این اتهامات که طی سال های اخیر بسیار صریح تر مطرح شده، اتهام براندازی است. دقیقاً چه مولفه هایی اصلاح طلبان را متمایز می کند از جریان برانداز؟ فکر نمی کنید این خط مرزی که وجود دارد میان اصلاح طلبان و جریان برانداز، باید قدری پر رنگ تر شود تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد؟
ما نباید اسیر تبلیغات شویم. اگر بخواهیم اسیر تبلیغات شویم راه خودمان را گم می کنیم. ما یک راهی داریم، این راه روشن و مشخص است. از قبل این راه را می رفتیم و حالا هم داریم می رویم. اینکه طرف مقابل می خواهد چه کند به خودش مربوط است. آن ها یک هدف دارند. هدفشان هم این است که ما را بیاندازند به براندازی. یعنی بخشی از این تبلیغات برای این است که ما بگوییم بله، ما براندازیم و اقدامات براندازانه کنیم. اما خوشبختانه اصلاح طلبان در این دام نیفتاده اند. هم چنان روی اصول و موازینی که داشته اند پای فشرده اند و در این راه هم پیش رفته اند. خیلی روشن است، شما ببینید در طول چند سال گذشته این همه دادگاه برگزار شد، حتی یک مدرک نتوانسته اند ارائه کنند که اقدام براندازانه ای صورت گرفته است. چنین چیزی نبوده است. همه اصلاح طلبانی که الان گرفتارند یا دچار تنگناها شده اند همه می گویند که ما در چهارچوب جمهوری اسلامی و در چهارچوب قانون اساسی می خواهیم رفتار کنیم. اگر اعتراض یا انتقادی هم داریم این است که یک عده دیگری دارند قانون اساسی را زیر پا می گذارند. ما به این اعتراض داریم. در حقیقت یک کسان دیگری جمهوری اسلامی را براندازی کرده اند و در حاکمیت هم هستند و برای اینکه آدرس غلط بدهند شعار آی دزد، آی دزد سر می دهند. یعنی اگر ما برویم بررسی کنیم که آن جمهوری اسلامی که سی و سه سال پیش وعده داده شده با این جمهوری اسلامی که امروز محقق شده است چقدر تفاوت دارد، شاید در بعضی موارد بتوان گفت که اصلاً 180 درجه با هم متفاوتند. یعنی آن جمهوری اسلامی که به مردم وعده داده شده بود برانداخته شده است. حال یک عده ای که به آن آرمان ها و اصول اولیه علاقه مندند، می خواهند بگویند که باید برگردیم به آن آرمان ها و اصول. طرف مقابل طبیعی است که بگوید این ها براندازند. شاید عده ای خود را عین جمهوری اسلامی و نظام و اسلام می دانند و می گویند هر که به من انتقاد کند برانداز است. اما ما این معیار را نداریم. معیار ما یک سری اصول و ارزش هایی است که در تاریخ ما ثبت شده و مکتوب است. ما روی این ها پافشاری می کنیم. مهم ترین نکته ای هم که اکنون می بینیم این است که علیرغم همه تبلیغات، اصلاح طلبی زنده و پویاست. ممکن است خیلی بروز خارجی نداشته باشد. اما این شده جزو شیوه زندگی همه انسان هایی که در داخل کشور هستند و می خواهند یک تحول و تغییری در داخل کشور ایجاد کنند.
دوم اینکه بله، ما قبول داریم عده ای هستند که براندازند. یک عده ای هستند که میخواهند نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. ما با آن ها کاری نداریم. آن ها هم با ما کاری ندارند. شما ببینید آن مراکز و رسانه هایی که به نفع براندازی تبلیغ می کنند شاید بیشتر از آن که مثلاً به نظام جمهوری اسلامی حمله کنند، به آقای خاتمی و اصلاح طلبان حمله می کنند. چرا؟ برای اینکه از یک سنخ نیستند. اما اینکه ما هر روز بیاییم اعلام کنیم که سلطنت طلب نیستیم، وابسته نیستیم و ... خوب این را که همه می دانند. ما داریم کار خودمان را انجام می دهیم. من فکر می کنم مرزها کاملاً مشخص است. نباید اسیر تبلیغاتی شویم که می خواهد ما را دچار مسائل فرعی کند تا مردم یادشان رود که قرار بوده چه وضعیتی داشته باشند و اکنون چه وضعیتی دارند. بنابراین من معتقدم که هم مردم می دانند، هم افرادی که درون نظام هستند می دانند، هم مخالفین اصلاحات و هم اصلاح طلبان می دانند که اصلاح طلبی چه می گوید و مرزهایش با دشمنان ایران و دشمنان جمهوری اسلامی در کجاست.
اما ما اخلاق هم داریم. به صرف اینکه یک نفر با جمهوری اسلامی مخالف باشد نمی آییم هزار انگ و تهمت به او بزنیم. این بحث را داریم که آیا یک ایرانی شرافتمند و یک ایرانی دلسوز می تواند وجود داشته باشد که با جمهوری اسلامی مخالف باشد؟ ما می گوییم بله ممکن است. این دلیل نیست که هر کسی که جمهوری اسلامی را قبول نداشت یا ولایت فقیه را قبول نداشت آدم وابسته مزدور بیگانه پرستی باشد. ممکن است اعتقادش این باشد و اتفاقاً اصلاح طلبان می گویند که راه رشد جمهوری اسلامی این است که افکار مخالف هم آزادی داشته باشند و بتوانند در چهارچوب قانون بدون اینکه اقدام مسلحانه کنند حرفشان را بزنند تا مردم بفهمند چه در چنته دارند. اصلا به نظر من مهمترین عاملی که باعث می شود مخالفین جمهوری اسلامی مجال عرض اندام پیدا کنند روش هایی است که عده ای در داخل کشور برای سرکوب اتخاذ می کنند. این روش آن ها را در نگاه مردم مظلوم می کند، بزرگ می کند و باعث می شود برخی که فقط دورادور صدای آن ها را می شنوند گمان کنند همه ی واقعیت در دست مخالفین جمهوری اسلامی است. در حالی که اگر بیاییم اجازه دهیم افکار مخالف جمهوری اسلامی هم در یک محفل قانونی، در یک بستر مناسب و در کمال آرامش مطرح شوند این بزرگترین راه اثبات حقانیت جمهوری اسلامی است. چرا که آن جمهوری اسلامی که من می شناسم معتقدم به لحاظ اندیشه، به لحاظ تفکر و به لحاظ برنامه داشتن می تواند بر همه این ها غلبه کند. احتیاجی به سرکوب و بگیر و ببند نیست. حال چه رسد به اینکه بخواهیم با طرفداران انقلاب این گونه برخورد کنیم. به نظر من بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی، انحصار طلبی، اقتدارگرایی، سرکوب گری و استبداد است که آفتی درون خود جمهوری اسلامی است. ما نباید بیرون به دنبال دشمن بگردیم. در داخل کشور یک سری افراد، نحله ها و یک سری عقاید هستند که با افکارشان بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی می زنند. آن ها هم باید آزاد باشند تا حرفشان را بزنند. اما حق ندارند بگویند ما عین نظام هستیم، عین جمهوری اسلامی هستیم، عین اسلام هستیم. جمهوری اسلامی مال مردم است. مال جمهور مردم است. مردم باید انتخاب کنند چه تفکری به جمهوری اسلامی نزدیک تر است و چه تفکری دورتر است. اگر ما این کار را نکنیم، بالاخره به روزی می رسیم که دیگر امکان هیچ گونه اصلاحی نداریم و در چنین شرایطی مردم هم ممکن است به تنگنا بیفتند و کاری کنند که همه حسرتش را بخوریم که ای کاش زودتر فضا را باز می کردیم. این تجربه ای است که در طول تاریخ در کشور خودمان و در کشورهای دیگر اتفاق افتاده است. آن هایی که قدر فرصت را دانستند، به مردم احترام گذاشتند و به ایده ها و افکار اجازه دادند که مطرح شوند، جان سالم به در بردند. اما آن هایی که تا آخرین لحظه در برابر افکار دیگر مقاومت کردند بدون آن که هیچ منطقی داشته باشند، چاره ای جز رفتن نداشتند. به نظر من این سنت الهی است. در کشور ما هم اگر رعایت نکنیم حتما اتفاق خواهد افتاد.
در هر حال، من فکر می کنم که اصلا این آدرس غلط دادن است به یک معنا که اصلاح طلبان مرز خودشان را با براندازان مشخص نکرده اند. هیچ کس از اصلاح طلبان حتی در این زمان که بیشترین فشار را متحمل می شوند، به جرم براندازی دستگیر نشده اند. مثلا به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و محاکمه شدند. ولی اقدام علیه امنیت ملی شان چه بود؟ شرکت در یک راهپیمایی ! یا بیانیه دادن و نقد کردن این که این روش حکومت داری خوب نیست. اما این که سند بیاوریم برای براندازی، هیچ کجا وجود ندارد. هیچ کس به این جرم محاکمه نشده است و به این جرم محکوم نشده است. همه آن ها هم قبول دارند که کسانی که اکنون در زندانند از پاک ترین و ناب ترین بچه های انقلاب اسلامی هستند. و این را ناگفته با چشم هایشان می گویند که ای کاش اشتباه سه سال پیش را این گونه مرتکب نمی شدیم که این جمع را دستگیر کنیم و حالا در این بمانیم که چگونه از این تله خود ساخته رهایی پیدا کنیم.
پس آقای دکتر آن طور که من متوجه می شوم، شما معتقدید اکثریت اصلاح طلبان هم چنان خود را طرفدار جمهوری اسلامی می دانند. البته با قرائتی که برای خود دارند. درست است؟
درست است. حالا می توانیم اسمش را بگذاریم قرائت دموکراتیک یا قرائت مردمسالارانه یا هر عنوان دیگر. اما ما معتقدیم از این جمهوری اسلامی استبداد بیرون نمی آید. می توان بیرون آورد ولی دیگر نامش جمهوری اسلامی نیست. شما بروید تا روز پیروزی انقلاب، مصاحبه های امام، پیام های امام، وعده هایی که امام می دادند، این ها را بخوانید. در زمینه مسائلی چون آزادی، دموکراسی، مردمسالاری، حکومت مردمی، مجلس، جایگاه مجلس و ... . و الان مقایسه کنیم که آیا همه آن ها عملی شده اند یا نه.
گفتید که طی چند سال اخیر، اصلاح طلبی به حیات خود در بطن جامعه ایران ادامه داده است. از طرفی می دانیم که اصلاح طلبی پروژه ای است که باید یک پای دیگر هم در داخل حاکمیت داشته باشد تا بتواند مطالبات پایگاه اجتماعی خود را پی بگیرد. فکر نمی کنید در شرایط فعلی که اصلاح طلبان از حاکمیت خارج شده اند، امکان پیگیری این مطالبات و ایجاد تغییرات مطلوب در حاکمیت را از دست داده اند؟ در واقع آیا با این تعریف پروژه اصلاح طلبی پروژه ناقصی نیست؟
ببینید، شاید این سخت باشد که بتوانیم خطی بکشیم بین جامعه و داخل حکومت. شاید سخت باشد اینکار. به همین دلیل وارد این بحث شدن زمان طولانی می خواهد و من هم نمی خواهم اینکار را انجام دهم. البته در کلیت این را قبول دارم. یعنی اصلاح طلبان مخالف نظام که نیستند، مخالف شیوه هایی هستند که توسط عده ای به اسم نظام صورت می گیرد و بنابراین می خواهند این شیوه ها را اصلاح کنند و انحرافات را به راه اصلی که فکر می کنند درست است برگردانند. از سوی دیگر جامعه ما متاسفانه جامعه ضعیف شده ای است. ما نهادهای مدنی درست و حسابی نداریم. قدرت مردم که قدرت اصلی است منسجم، متشکل و سازمان یافته نیست. بنابراین جامعه ما فرصت می خواهد که شکل پیدا کند و خودش را بسازد و یکی از راه هایی که این فرصت را به جامعه می دهد، ملایم شدن دیدگاه حکومت نسبت به مردم است که مخالفت را تحمل کند و اجازه دهد مردم خواسته هایی را که دارند، حال این خواسته ها اقتصادی باشد، سیاسی باشد، اجتماعی باشد، اجازه دهد این خواسته ها مطرح شوند. بنابراین حضور اصلاح طلبان در درون حکومت می تواند به پیشبرد این مسئله کمک کند و به جامعه فرصت دهدکه شکل پیدا کند. من این را قبول دارم. اما همه چیز که در دست اصلاح طلبان نیست. اصلاح طلبان تا زمانی که روزنه های کوچکی هم باز بود برای این که در درون حکومت باشند از این روزنه ها استفاده می کردند. اما من احساس می کنم از خرداد 88 به بعد، اراده ای وجود دارد که به هیچ وجه اجازه حضور تحول خواهان در درون حکومت را نمی دهد. حداقل حضور سازمان یافته آنها را. ممکن است یکی دو نفر بتوانند وارد مثلا مجلس شوند ولی این که اصلاح طلبان بتوانند به صورت سازمان یافته مثل مجلس ششم یا دولت اصلاحات وارد ساختار قدرت شوند، این را به هیچ وجه اجازه نمی دهند. خوب، در این جا یک سوال مطرح می شود. حال که اصلاح طلبان اجازه حضور در حکومت را پیدا نمی کنند، پس اصلاح طلبی تمام شد؟ اصلاح طلبی تمام نشد. برای این که اصلاح طلبان می توانند در درون جامعه کار کنند، روی گروه های اجتماعی تاثیرگذار باشند، روی مراجع اجتماعی تاثیرگذار باشند و اراده خود را به خواست اجتماعی و خواست عمومی تبدیل کنند. این نکته ای است که به نظر من خود به خود در حال انجام شدن است. نکته دومی که وجود دارد این است که علی رغم این که اصلاح طلبان از درون حکومت اخراج شده اند، اما ساختار حکومت در جمهوری اسلامی به گونه ای است که امکان یکدست شدن آن وجود ندارد. الان اصلاح طلب شاخص و تاثیرگذاری درون مجلس نیست. اما ما می بینیم کسانی حرف هایی با رنگ و بوی اصلاح طلبانه می زنند که هرگز انتظار نداشتیم این حرف ها را بزنند. چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اقتصادی. می خواهم این را بگویم که جامعه ما و ساختار حکومت ما این قدر صلب، سفت و سخت نیست که امکان یک دست شدنش وجود داشته باشد. عمر انحصار طلبی مطلق در ایران حداقل بعد از انقلاب چهار سال بیشتر نیست. و بعد از چهار سال شروع می کند به شکاف ایجاد شدن در این بدنه ای که ما فکر می کنیم خیلی سخت است. اصلا مهم نیست که مثلا حسن حرف اصلاح طلبانه بزند. حسین هم می تواند بزند. از همین روست که من می گویم اصلاح طلبی ریشه دارد. مشی و منش این جریان جا می افتد در داخل کشور و حتی روی افراد اقتدارگرا هم اثرمی گذارد. این جاست که ما می گوییم اصلاح طلبی را نباید در یک دوره زمانی چند ساله مورد قضاوت قرار داد. بنده تردید ندارم که سال های آینده دوران انفتاح و گشایش در امور سیاسی ایران خواهد بود. البته به یک شرط، آن هم به شرط این که قدرت های خارجی از طریق امکاناتی که دارند، چه امکانات اقتصادی و چه امکانات نظامی، جامعه ایران را زمین گیر نکنند. اگر خدای ناکرده جنگی اتفاق بیفتد و یا تحریم های اقتصادی آن چنان شود که مردم به لحاظ وضعیت اقتصادی زمین گیر شوند، این تنها می تواند پروسه استبداد را طولانی کند و اصلاحات را برای سالیان سال به تعویق بیاندازد. اگر ما این عامل را در نظر نگیریم، درون مایه جامعه ایرانی به نظرم اگر برداری بکشیم به طرف بازگشت به اصلاحات است. البته منظورم اصلاحات درون حکومت است. چون جامعه را که فکر می کنم بخش قابل توجهی از آن طرفدار اصلاحات است. درون حکومت را هم گمان می کنم به طرف گشایش و اصلاحات خواهد رفت. باید دعا کنیم این مداخلات خارجی که وجود دارد پروسه اصلاحات را که به نظرم بعد از یک قرن در ایران به عقلانیت رسیده و دچار احساسات نمی شود مختل نکند.
یکی از انتقاداتی که برخی در خصوص دولت اصلاحات مطرح می کنند همین است که زمانی که دولت را در اختیار داشتند نتوانستند آن طور که باید به وعده های داده شده عمل کنند. مثلا در خصوص جامعه مدنی که شما هم مطرح کردید، فکر نمی کنید اصلاح طلبان در زمان حضور در قدرت می توانستند خیلی بهتر عمل کنند؟
به نظر من دولت اصلاحات در آن چیزهایی که وعده نداد موفقتر بود. مثلا اقتصاد. واقعا دولت در این زمینه عملکرد چشمگیری داشت. اگر یادتان باشد آن زمان نفت به هشت دلار و نه دلار رسیده بود. زمانی که دولت امور را در اختیار گرفت توانست تورم را از بیست درصد، خیلی بیشتر، شاید بیست و چند درصد به ده، یازده درصد برساند بعد از هشت سال. این توفیق بوده است دیگر. با سرمایه گذاری هایی که شد نسبت بیکاری شروع کرد به کم شدن و به هر حال دستاوردهای چشمگیری داشت. این در مسائلی بود که شعار نداده بودیم. اما در اموری که شعار داده شده بود، مثلا جامعه مدنی، آزادی ها و ... ، به نظرم آن چیزی که در حیطه اختیارات دولت بود «به طور متوسط» موفق بود. به هر حال فضای مطبوعات قدری باز شد، درعرصه های هنری، اجتماعی، در دانشگاه ها و امور مختلف فضا باز شد. شاید بعد از انقلاب کم نظیر بودیم در این مسئله. اما در خصوص شعارهایی که داده شده بود دو مشکل وجود داشت. یکی فشار همه جانبه ای که مخالفان آوردند و به نظرم دولت اصلاحات واصلاح طلبان یک مقدار گیج شدند در این زمینه. یعنی به این شدت پیش بینی نکرده بودند که مخالفت ها و مقابله ها زیاد باشد. عملا خلع سلاح شدند تا حدودی. دومین مشکلی که در دولت اصلاحات وجود داشت این بود که به هر حال آقای خاتمی یکسری شعارهایی داده بود. اما این شعارها قرار بود توسط یک بدنه اجرایی انجام شود که این بدنه اجرایی با این مفاهیم آشنایی نداشت. بنابراین وقتی می آییم در بدنه اجرایی می بینیم حمایت لازم از این ایده ها صورت نمی گیرد. مثلا تقویت نهادهای مدنی در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ خوب انجام می شد. اما مثلا فرماندار یک شهر کوچک باید نهادهای مدنی را به رسمیت می شناخت و شروع می کرد به پر و بال دادن به انجمنها و اتحادیه های صنفی، غیر صنفی، دانش آموزی، دانشجویی و ... . از آن ها کمک می گرفت و مداخله می داد آن ها را در طرح ایده، طرح نظر و حل مشکلات. خوب چون این بدنه آشنایی لازم را با این مفاهیم نداشت و آموزش لازم را ندیده بود، می بینیم در سطوح پایین تر اصلاحات دچار وقفه می شود. ما در مورد جامعه مدنی باید آموزش دهیم. همان قدر که قوانین راهنمایی و رانندگی جزو زندگی مدنی محسوب می شود، مطبوعات، رسانه ها و ... هم لازمه یک زندگی مدنی است. خوبی که دولت اصلاحات داشت این بود که این مفاهیم را مطرح کرد و زمینه را برای این که مردم در این امور فکر کنند و کار کنند فراهم کرد. اما این که برنامه سازمان یافته برای نهادینه کردن این ها و تقویتشان داشته باشد، به نظرم به آنصورت نبود و این ضعف اصلی بود که وجود داشت.
اشاره کردید به قدرت های خارجی و این که مداخله آن ها می تواند پروسه اصلاحات را برای سالیان سال به تعویق بیندازد. حال در شرایطی که غرب فشارهای سیاسی و اقتصادی فراوانی را به کشورمان تحمیل کرده، به عنوان یک اصلاح طلب فکر می کنید مسئولیت اصلاح طلبان برای جلوگیری از مداخله خارجی و رهایی از فشارهایی که وجود دارد چیست؟ اصلاح طلبان در این خصوص چه نقشی می توانند داشته باشند؟
راه اصلی این که ما طمع خارجی ها را نسبت به کشورمان قطع کنیم، بازگشت به پشتوانه و اعتماد مردم است. این تجربه را ما در دوم خرداد 76 داریم. به لحاظ امنیت خارجی ما بسیار آسیب پذیر شده بودیم و یک انتخابات نسبتا آزاد - نسبتا آزاد چون به هر حال نیروهای درون جمهوری اسلامی می توانستند رقابت کنند و اگر کسی مقداری آن طرف تر بود، مثل نهضت آزادی یا ملی - مذهبی ها حق کاندیدا شدن نداشت - همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. آن زمان، به خاطر حوادثی که اتفاق افتاده بود همه موشک های کروز در خلیج فارس روی ایران نشانه گیری شده بودند. یک انتخابات، نه تنها سر آن موشک ها را برگرداند بلکه دنیا مشتاق شد که بیاید و با ایران ارتباط سازنده برقرار کند. الان هم راهش این است. اما وقتی ما این را می گوییم برخی اشتباه می کنند. فکر می کنند که ما می گوییم مثلا بنده رضا خاتمی را بیایید اجازه دهید نماینده مجلس شود. من که این را نمی گویم. ما می آییم تضمین می کنیم که مثلا اگر نسبت به این پانصد نفر، هزار نفر حساسیت وجود دارد ما قول می دهیم این ها در انتخابات شرکت نکنند. اما بقیه را بگذارید بیایند، یک انتخابات آزاد برگزار شود و هر کسی که از صندوق بیاید بیرون این امنیت ملی را تضمین می کند. اما اگر شما این راه اصلی را انتخاب نکنید، یعنی پشتوانه مردمی برای خود نسازید، تنها یک راه برای دفع فشار خارجی باقی می ماند و آن تسلیم شدن است. یعنی آن چیزی که امروز اصلاح طلبان را نگران می کند این است که به خاطر افراط های گذشته از این طرف تفریط شود. یعنی به جای این که به مردمشان تکیه کنند، بروند تسلیم قدرت های خارجی شوند. بنابراین به اعتقاد من ما اکنون سه راه بیشتر نداریم. یا تسلیم مردم شویم، یا تسلیم قدرت های خارجی شویم و یا فشارهای مضاعف و خدای ناکرده جنگ را بپذیریم. عاقلانه ترین راه کدام است؟ این که تسلیم مردممان شویم. پیشنهاد ما این است. ما خودمان هم نیستیم اصلا. ما می رویم کنار. اما اجازه دهید بقیه بیایند و فعالیت داشته باشند، مشارکت داشته باشند. از این یک جانبه نگری و یک سویه نگری در تبلیغاتتان، در رادیو و تلویزیونتان، در رسانه های عمومی تان دست بردارید و بگذارید مردم حرفشان را بزنند. در نهایت هم مردم هر چه گفتند همه بپذیریم. مطمئن باشید در عرض مدت کوتاهی، به چند ماه نمی رسدکه همه این تهدیدات برطرف خواهد شد. قطعا این اتفاق خواهد افتاد.
حالا آقایان دوباره حرف دیگری می زنند. می گویند که این پیشنهاد شما یعنی دست برداشتن از آرمان های جمهوری اسلامی.ما در این جا حرف داریم. آرمان های جمهوری اسلامی چیست؟ آیا آرمان جمهوری اسلامی این است که مردم در تنگنا باشند و ما فقط شعار ضد استکبار بدهیم، یا آرمان جمهوری اسلامی این است که مردم ما عزیز باشند و از همه امکانات دنیا برای ساختن کشورمان استفاده کنیم و در عین حال مستقل هم بمانیم؟ شما کشور ترکیه را ببینید. آیا کسی می تواند بگوید ترکیه کشور وابسته ای است؟ معلوم است که نمی تواند. اسلام گرا ها هم سر کارند. ترکیه با عقل و درایت از همه ظرفیت های جهانی استفاده می کند و خود را به یک قطب اثرگذار منطقه ای و کم کم جهانی تبدیل کرده است. زیر بار زورگویی آن ها هم نمی رود. حرفش را درباره اسرائیل می زند و اتفاقا حرفی که او در مورد اسرائیل می زند اثرگذارتر از حرف ما است.شعار هم نمی دهد. این نشان دهنده آن است که ما می توانیم مستقل باشیم و در عین حال با کسی جنگ هم نداشته باشیم. مردمان نیز در آسایش و رفاه به سر برند. همه هدف اصلاحات همین بوده است. این مسئله ابعاد مختلف دارد. سیاست داخلی اش باید درست باشد، سیاست خارجی اش باید درست باشد، سیاست دفاعی اش باید درست باشد و ... .بنابراین اگر ما بخواهیم بگوییم در برابر مشکلاتی که در داخل و خارج داریم راه چیست، راه ما این است که به مردم برگردیم. بنده نمی گویم که مثلا رفراندم برگزار کنیم. اما این را می گویم که کسی که به خودش مطمئن باشد از رفراندم نمی ترسد. حالا شما ببینید اگر کسی حرف رفراندم را بزند به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر می شود! برای چه؟ اگر به خودتان اعتماد دارید چرا به بگیر و ببند روی می آورید؟! بیایید استدلال کنید. امکان بدهیدکه بحث های موافق و مخالف مطرح شود. جامعه ما هم الحمد لله به اندازه کافی روشن و آگاه هستند. مگر ما نمی گوییم که 85 درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و این ها به جمهوری اسلامی رای دادند؟ پس از چه میترسید؟ کسی که این گونه رفتار می کند نشان می دهد که اعتماد به نفس ندارد و بزرگترین خطر برای یک حکومت به خصوص در برابر قدرت های جهانی این است که اعتماد به نفسش را از دست بدهد. این واقعا خطرناک است و ما باید کمک کنیم که حکومتمان و دولتمان اعتماد به نفسش را به دست آورد. این بی اعتمادی که نسبت به منتقدین هست از بین برود. باید بگوییم که آقایان موسوی و کروبی ترسی ندارند. مخالفین، منتقدین و دگراندیشان ترسی ندارند. اگر این اعتماد به نفس به حکومت برگردد که می تواند به مردم خود تکیه کند، همه مشکلات حل می شود. اما اگر چنین نشود مشکلات ما روز افزون خواهد شد.
فکر نمی کنید بخشی از این بی اعتمادی که نسبت به منتقدین هست، باز می گردد به عملکرد اصلاح طلبان در سه سال گذشته؟ یعنی طوری رفتار کرده اند که این ذهنیت در طرف مقابل به وجود آید که اگر اصلاح طلبان وارد صحنه شوند، دوباره حوادث گذشته تکرار خواهد شد. مسئله ای که باعث می شود طرف مقابل از میدان دادن به اصلاح طلبان نگران باشد.
من ممکن است نسبت به ادبیات و بعضی از رفتارهای اصلاح طلبان یا جنبش سبز در طول سه سال گذشته انتقاد داشته باشم. ایرادی هم ندارد. اما ما باید ببینیم که این رفتارها و گفتارها ناشی از چیست. آیا همه چیز رو به راه بوده و خوشی زیر دل اصلاح طلبان زده و آمده اند در خیابان داد و بیداد راه انداخته اند و مثلا مرگ بر فلان و درود بر فلان گفته اند یا نه، یک کنش هایی از سوی حکومت، حداقل بخشی از حکومت نسبت به انتخابات، نسبت به رهبرانشان، نسبت به فعالین عرصه سیاسی صورت گرفته که آن ها مجبور شده اند از بس تحت فشارند فریاد بکشند؟ اگر هیچ مشکلی نبوده و چنین کرده اند آن وقت باید گفت کار نادرستی کرده اند و باید عذرخواهی کنند. اما اگر نه، باید این مسائل را هم در نظر بگیریم. در قرآن هم این را داریم. هیچ انسان مومن و با خدایی حق ندارد صدایش را بلند کند، جز کسی که به او ظلم می شود. حالا ما آمده ایم کسی را که تحت فشار فریاد کشیده گرفته ایم که چرا داد زده ای ! می خواهم بگویم که اگر از نقطه شروع بخواهیم بررسی کنیم این اصلاح طلبان نبودند که وارد این میدان شدند. بنده عضو حزب مشارکت بودم. روز بعد از انتخابات، انتخاباتی که با شکوه بود و 85 درصد مردم در آن شرکت کردند، حمله می کنند به دفتر حزب و هرکه هست را با خود می برند. آخر به چه جرمی؟ یا مثلا در خیابان آن اتفاق ها می افتد و ... .
حال من تمامی این ها را می گذارم کنار. با این ها کاری ندارم. دیگر چقدر باید عقب نشینی کنند اصلاح طلبان؟ شما آقای خاتمی را در نظر بگیرید. ایشان با یک لحن خاصی که دارد آمد و گفت که اگر این طرف اشتباه کرده، بیاید و پوزش بخواهد. اگر آن طرف هم اشتباهی کرده جبران کند. کلی هم بد و بیراه شنید به خاطر این اظهارات. خوب این یعنی چه؟ این یعنی عقب نشینی دیگر. نمی خواهم بگویم که عقب نشینی کار بدی است. این یعنی باز کردن فضا. بعد آقای خاتمی آمد و گفت که اگر انتخابات این شرایط را داشته باشد همه ما می خواهیم شرکت کنیم، کار کنیم و برنامه داشته باشیم. جواب آن را هم که آن طوری دادند. بعد هم که خود آقای خاتمی آمد و رای داد که هنوز هم محل بحث است. خوب دیگر چه کار می بایست می شد؟ آیا باید میلیونها نفر بیایند و نامه بنویسند که ما اشتباه کردیم؟! این یک جنبش است، حرکت است، یک رهبری و یک سازمان دهی خاصی دارد که آمدند و این کارها را کردند دیگر. من اتفاقا می خواهم بگویم که اصلاحات هیچ مسئله ای را حیثیتی نمی کند. سیاست عرصه امور نسبی است. یک جا جلو می روی، در جایی عقب می نشینی. زمانی فضا را برای طرف مقابلت باز می کنی، زمانی از او فضا می گیری. کاری که آقای خاتمی حداقل در طول یک سال گذشته انجام داده این است که مدام فضا را برای طرف مقابل باز کرده است. من نمی دانم دیگر چه کار باید کرد. شما نمی توانید بگویید آن سایتی که در خارج از کشور است نماینده جنبش اصلاحات است. حرکت اصلاحات یک حرکت شناسنامه دار و شناخته شده ای است. همه این کارهایی را که شما می گویید آمدند و انجام دادند. اما متاسفانه هیچ پاسخ مثبتی از طرف مقابل دیده نشد. اگر راهی که آقای خاتمی انتخاب کرده است به نوعی تقویت می شد ما خیلی سریع تر بر مشکلات غلبه می کردیم. ولی من تاکنون اراده ای برای این که به این سمت برویم ندیده ام.
اما همان کسانی که امروز در خارج از کشور هستند صدایشان به مراتب بلندتر از صدای اصلاح طلبان است و دلیلش هم تریبون هایی است که در اختیار دارند. در واقع فضای رسانه ای و مجازی را این اقلیت تندرو در اختیار گرفته است و طبیعی است که در این میان صدای آقای خاتمی شنیده نشود. آیا اصلاح طلبان برای این مشکل چاره ای اندیشیده اند؟ آیا اصلاح طلبان نمی توانند پیام آقای خاتمی را بهتر از آن چه که هست منتقل کنند؟
اتفاقا بخشی از جریان حاکمیت تمایل دارد فقط آن صداهای تند بلند باشد. چرا که در داخل به هدف خود می رسد و نمی خواهد صداهای معتدل بلند باشد. اما واقعیت این است که اصلاح طلبان در داخل مجالی برای اینکار ندارند. نه رسانه ای دارند و نه تریبونی. شما ببینید آقای خاتمی به یک مجلس ختم می خواهد برود، جلویش را می گیرند و شعار می دهند و داد و بیداد می کنند. یا می آیند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را غیرقانونی منحل می کنند و حتی اجازه نمی دهند چند نفر دور هم بنشینند و صحبت کنند. یعنی یک اراده ای وجود دارد که اجازه نمی دهد صداهای متعادل داخل کشور به گوش مردم برسد و نان آن صداهای بلند خارج از کشور را می خورد. البته این را هم بگویم که خوشبختانه در خارج کشور هم الآن بخشی از جریان اصلاحات معتدل و عاقل و منطقی مستقر شده است و رفته رفته این گروه دارند اثرگذار می شوند. اما ما باید این واقعیت را بپذیریم. در درون حاکمیت اقتدارگرا یک گروهی هستند که نانشان در خشونت است. باور کنید بعضی از این ها خوششان می آید آمریکا به ایران حمله کند. برای اینکه فکر می کنند دوران حکومت و اقتدار این ها تداوم پیدا می کند. این گروه از این که فضا باز شود، فضا از حالت نظامی - امنیتی خارج شده و سیاسی شود نگران است و اجازه نمی دهد این کار صورت گیرد.
بنابراین ما با امکاناتی که داریم نمی توانیم بیش از این صدایمان را تقویت کنیم. البته من نمی خواهم وارد نقاط ضعف اصلاح طلبان شوم. من هم قبول دارم که اصلاحات می توانست بهتر از این عمل کند. اما فضا به گونه ای است که اصلاح طلبان نمی توانند بیش از این صدای خود را به گوش مردم برسانند.
حال با در نظر گرفتن همه این بحث ها، برنامه اصلاح طلبان برای آینده نزدیک چیست؟ به هر حال انتخابات مجلس نهم برگزار گردید و کم کم نزدیک می شویم به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم. اصلاح طلبان با این انتخابات چگونه برخورد خواهند کرد؟
ما یک جریان اصلاحات داریم و یک افراد اصلاح طلب. به نظر من جریان اصلاحات تا اطلاع ثانوی تنها یک جریان اجتماعی خواهد بود. اما اصلاح طلبان مثلا حسن، حسین و ... به خصوص بعد از رای دادن آقای خاتمی خودمختار عمل خواهند کرد. ممکن است یکی بیاید و کاندیدا شود، یکی کاندیدا نشود. یکی بگوید نباید کاندیدا شویم و دیگری بگوید باید کاندیدا شویم. اما این که اصلاح طلبان بتوانند مانند انتخابات مجلس نهم به یک جمع بندی مشخص برسند، فکر می کنم این گونه نباشد. معتقدم افرادی که منتسب به اصلاح طلبان هستند برای خودشان وظیفه و نقش تعریف و بر اساس آن عمل خواهند کرد. اما جریان اصلاح طلبی همان طور که گفتم بیشتر یک حرکت اجتماعی باقی خواهد ماند.
نظر شخصی خودتان چیست؟ آیا فکر می کنید جریان اصلاحات باید حمایت کند از این افراد اصلاح طلب یا نه؟
هنوز زود است. باید قدری زمان سپری شود تا بتوان در این خصوص اظهارنظر کرد.
امروز: حجت الاسلام و المسلمين رسول منتجبنیا از آن دسته اصلاح طلبانی است که معتقد است مبنای حماسه دوم خرداد را باید در تفکر امام (ره) دنبال کرد، تفکری که در آن جایی برای فساد و اختلاس وجود ندارد و این مردم هستند که حرف اول و آخر را میزنند . وقتی با این فعال سیاسی اصلاح طلب به گفتوگو نشستیم موضوعی که بارها بر آن تاکید شد این بود که جریان اصلاحات نباید قائل به اشخاص و نامها باشد ، چراکه اصلاحات یک فرهنگ و تفکر است که اگر خود را اسیر عناوين کند، دچار اشتباه بزرگی شده است. به اعتقاد وی رسیدن به وحدت ملی از لوازم ضروری کسب اقتدار است که در سالهای اخیر دچار خدشه شده است، بنابراین تنها در صورتی که دعواهای سیاسی در حد اختلاف نظرات باقی بماند، میتوان آن را مدیریت کرد، اتفاقی که در این سالها شاهد آن نبودیم.
حجت الاسلام و المسلمين رسول منتجب نيا با حضور در خبرگزاري كار ايران (ايلنا)،با تاکید بر اینکه اگر جریانی قائل به اشخاص نباشد در تمام زوایای کشور نفوذ خواهد کرد، گفت: در این صورت این جریان مرگ ناپذیر است و نمیتوان آن را به هیچ وجه از بین برد، اگرچه میتوان جلوی حرکت آن را گرفت ،اما نمیتوان اين فکر و اندیشه را از میان برداشت.
*** اصلاحات گمشده جوانان است
وی ادامه داد: به شدت معتقدم که اصلاحات یک فکر و فرهنگ است اگر ما بتوانیم این مساله را نهادینه کنیم این بهترین تبلیغات خواهد بود. چراکه این از خطوط تبلیغاتی است که هم برای بقا و هم برای ادامه فعالیت لازم است. بنابراین اگر اصلاحات را قائل به شخص خاصی ندانیم حتی اگر اشخاص اجازه فعاليت نداشته باشند اصل جریان از بین نخواهد رفت، چرا که اصلاحات گمشده جوانان است.
*** هيچكس مسووليت مشكلات به وجود آمده براي اعتماد ملي را بر عهده نميگيرد
سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین با اشاره به مشکلاتي كه بر سر راه فعالیت این حزب وجود دارد ،یادآور شد: در خصوص حزب اعتماد ملی بارها به گونهای وانمود شده است که مشکلی برای فعالیت ما وجود ندارد ، درحالیکه حتی برگههای عضویت ما را بردهاند و ما حتی نمیتوانیم با اعضای خود در ارتباط باشیم و در مقابل، هیچ شخصی نیز مسئولیت مفقود شدن اسناد را بر عهده نمیگیرد.
*** انزواي اصلاحطلبان انزواي اكثريت مردم است
وی با بیان اینکه ضرورت حضور اصلاح طلبان در صحنه با ضرورت حضور مردم در تعیین سرنوشت خود رابطه مستقیم دارد، تصریح کرد: معتقدیم درصد قابل توجهی از بدنه جامعه یعنی اکثر آنها تفکر اصلاح طلبی دارند و کناره گیری اصلاح طلبان از فعالیت سیاسی به معنای انزوای اکثریت مردم از فعالیتهای سیاسی است.
منتجب نیا در ادامه خاطرنشان کرد: در اصل اینکه اصلاح طلبان باید در صحنه حضور داشته باشند هیچ تردیدی نیست. چرا که اصلاحات یعنی اکثریت مردم و زمانی که این مساله ثابت شد ، مسئولین یا باید برای این اکثریت قاطع یک ارزش فوق العادهای قائل شوند و یا اینکه آنها را نادیده بگیرند و تصور کنند که آنها مردهاند. اگر این اعتقاد را داشته باشند، یعنی به جمع عظیمی از مردم بیتوجهی کردند و توقع دارند که مردم چشم و گوش بسته طرفدار جناحی باشند که این دون شان مسئولین است. من شان ایران را که جمهوري اسلامی است بیش از این میدانم که بخواهند عدهای را منزوی کنند و حکومت را در انحصار جمع خاصي قرار دهند و معتقدم اين سياست خلاف نظر مسولان عالي كشور و دلسوزان انقلاب است.
*** بازگشت اصلاح طلبان به صحنه لزوما به معني معرفي كانديداها نيست
وی افزود: مسئولان باید به این نتیجه برسند که طبق توصیه امام مردم حرف اول را میزنند و حکومت بر دوش مردم است. از طرفی بازگشت اصلاح طلبان به صحنه به این نیست که در انتخابات کاندیدا داشته باشند و یا امکان مادی در اختیار آنها گذاشته شود ، بلکه بستگي به اين دارد که اولا مسئولان اذعان کنند که اصلاح طلبان نیز جزو مردم و صاحب کشور هستند و مسئولین باید در خدمت آنها به عنوان بخشي از جامعه باشند و اجازه اظهار نظر به انها بدهند.
*** انحصار قدرت در دست اقليت وحدت ملي را آسيبپذير ميكند
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: متاسفانه جمعی افراطی و تند رو معتقدند که سرنوشت کشور منحصرا باید دست اقلیت باشد و با همین تفکر اکثریت مردم را از صحنه خارج کردند . در حالیکه این تفکر خطرناکی است. من معتقدم این تفکر موجب فشارهای بین المللی و تهدیدهای سخت ابرقدرتها شده است، چرا که قدرتهاي بزرگ نیز وقتی مشاهده میکنند که عدهای خود را در انحصار اقلیت قرار دادهاند، احساس میکنند وحدت ملی ما آسیب دیده است.
*** حل مشكلات در گرو وحدت ملي است
وی با تاکید بر اینکه در فرهنگ اصلاح طلبی همه آماده هستند تا به کشور خود خدمت کنند، گفت: راه نجات کشور در برابر تهدیدات خارجی و نابسامانیهای داخلی ایجاد وحدت ملی است و این با شعار میسر نمیشود. وحدت ملی به این معنی است که همه افراد اصولگرا و اصلاح طلب صاحب کشور هستند و باید در سرنوشت آن دخالت داشته باشند بنابراین با چنین وحدتی مشکلات اقتصادی هم به حداقل میرسد و فشارهای خارجی هم اگر صددرصد حل نشود به حداقل ممکن میرسد.
منتجب نیا در خصوص لزوم ایجاد وحدت ملی تاکید کرد: وحدت ملی جزو لوازم اقتدار است به گونهای که اگر وحدت ملی باشد اقتدار هم به دنبال آن هست.
*** به حداقل رساندن اختلافات هنر مسولان است
وی تصریح کرد: منظور از اقتدار ملي، اقتداري است که از درون جامعه میجوشد و با زور و فشار همراه نیست.این اقتدار تنها در سایه وحدت ملی حاصل میشود .اقتدار مسئولین نیز در سایه وحدت ملی حاصل میشود . وحدت در عین کثرت حاصل میشود و اینگونه نیست که در وحدت تنها یک فکر حاکم باشد هنر مسئولان جامعه این است که اختلافات را به حداقل برسانند و ان را به وحدت نزدیک کنند.
سخنگوی حزب اعتماد ملی با اشاره به اینکه مدیران جامعه باید به درستی مدیریت کنند، گفت: اگر دعواها در حد اختلاف نظرات باشد ، میتوان آن را مدیریت کرد. همانگونه که پدر خوب اختلاف نظرات در خانواده را به عنوان یک واقعیت انکار ناپذیر میپذیرد و آن را مدیریت میکند، بنابراین تمرکز مدیریت با توسل به زور متفاوت است، مسئولان باید این هنر را داشته باشند که به احاد مردم بها دهند و در عین حال بهترین اندیشه را انتخاب و اجرا کنند.
*** خدشه دار شدن شعارهاي انقلاب، جمهوري اسلامي را زير سوال ميبرد
این فعال سیاسی اصلاح طلب ، جمهوری اسلامی را جزو شعارهای اولیه انقلاب دانست و تصریح کرد: اگر خواهان نظامی غیر از جمهوري اسلامي اعم از حكومت اسلامي يا .... باشیم باید بدانیم که این نظام دیگر مولود انقلاب نیست.
وي ادامه داد: شعار انقلاب تمرکز قدرت نبود و هریک از شعارهای اساسی انقلاب که خدشه دار شود، جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد.
*** همواره بر لزوم تعريف اصلاحات تاكيد داشتم
منتجب نیا در ادامه سخنان خود یادآور شد: از دوم خرداد ۷۶ که جریان اصلاحات بوجود آمد، صدها بار در عناوین مختلف تاکید کردم که اصلاحات نیاز به تعریف دارد و باید ابعاد آن را برای مردم باز کرد تا آگاهانه انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. اما متاسفانه در آن زمان کوتاهی زیادی شد به گونهای که اصلاح طلبان مشغول کارهای اجرایی و تقنینی شدند و کار به دست جمع کوچکی افتاد که اگرچه محترم بود، اما برای خود تعاریف و مواضعی را مطرح کردند در نتیجه تعریف جامعی از اصلاح طلبی حاصل نشد و معلوم نشد اصلاحات از کجا آمده است.
*** كساني بايد اصلاحات را بازتعريف كنند كه مقبوليت عامه داشته باشند
وی با تاکید بر ضرورت بازتعریف اصلاحات خاطر نشان کرد: بعد از دولت و مجلس اصلاحات، هم اکنون من هم معتقدم که اصلاحات باید باز تعریف شود و در تعریف آن باید به دو ویژگی جامعیت و مانعیت توجه کنیم. بنابراین کسانی که میخواهند اصلاحات را تعریف کنند باید دارای مقبولیت عامه باشند و تعریفی از اصلاحات داشته باشند که منطق پسند باشد.
*** اصلاح طلبان سزاوارترین افراد برای حفظ حرمت امام و پایبندی به اندیشه ایشان هستند
وی اصلاحات را مبتنی بر اندیشه حضرت امام (ره) خواند و تاکید کرد: اصولا زیر بنای حرکت دوم خرداد تفکر امام بود. مبنای خط امام بود که تبدیل به حماسه دوم خرداد شد. بنابراین نباید فراموش کنیم که پدر اصلاحات خط امام است و امام نیز در انحصار هیچ شخص و جریانی نیست و نیاز به مفسر ندارد، چراکه تفکرات ایشان برای جامعه روشن است. ضمن اینکه اصلاح طلبان سزاوارترین افراد برای حفظ حرمت امام و پایبندی به اندیشه ایشان هستند، چراکه هرچه به دست آوردهاند از امام بوده است.
*** در صورت پذيرش جدي اصلاحطلبان از سوي مسوولان شرط گذاشتن معنا ندارد
این فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص مطرح کردن برخی شروط از سوی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات آتی، اذعان داشت: من معتقدم اگه احراز بشود که مسئولان پذیرای جدی اصلاح طلبان هستند ،شرط گذاشتن برای حضور در انتخابات معنا ندارد. چرا که میتوان شروط را بعد از ورود نیز محقق کرد بنابراین اگر فضا فراهم شد اصلاح طلبان باید به دنبال انسجام، وحدت و بازتعریف اصلاحات باشند.
*** فضا براي حضور اصلاحطلبان فوقالعاده آماده است
وی ادامه داد: تصور من بر این است که هم اکنون فضای اجتماعی برای حضور اصلاحطلبان فوق العاده آماده است و اگر با اتحاد و انسجام وارد صحنه بشوند قطعا موفق خواهند شد.
منتجب نیا با اشاره به پرونده مفاسد اقتصادی یادآور شد: اصلاح طلبان هر اشکالی که داشتند هیچگاه اهل اختلاس نبودند. هر اتهامی که به آقای خاتمی بچسبانند، نمیتوانند دزدی را به وی نسبت دهند. همه قبول دارند که دولت اصلاحات صادق و خدمتگزار بود. بنابراین افرادی که متهم به اختلاس هستند خود باید کنار بروند چرا که معنا ندارد کسی که دارای پرونده فساد است حتی اگر حکم وی نیز صادر نشده در مسئولیت خود باقی بماند.
وی افزود: باید طبق توصیه مراجع افراد متهم به فساد از مسئولیت خود کنار بروند. اصلاح طلبان این تجربه شیرین را از خود به جا گذاشتند که اهل فساد نبودند. بنابراین اگر وارد صحنه بشوند با استفاده از تجربه گذشته وحدت و انسجام خود را افزایش میدهند و به مراتب بهتر از گذشته به جامعه خدمت میکنند.
*** اصلاحطلبان با نگاهي ارشادي به ديگاههاي حذفي نگاه كنند
سخنگوی حزب اعتماد ملی در خصوص برخورد اصلاح طلبان با دیدگاههای محدود کننده، تصریح کرد: اصلاح طلبان نباید حتی به کسانی که به آنها با دید حذفی نگاه میکنند با همین دید نگاه کنند، بلکه باید به گونهای ارشاد کننده با انها برخورد کنند.
وی اضافه کرد: در دوران اصلاحات هم سنگ انداریها بسیار بود، اما اگر پشتوانه مردمی وجود داشته باشد، این سنگ اندازیها به نتیجه نمیرسد.
منتجب نیا در واکنش به اظهارات برخی اصولگرایان در مورد تعیین رهبر اصلاحطلبان خاطر نشان کرد:باید به آنها گفت که هرگاه اصلاح طلبان از شما درخواست کردند میتوانید برای آنها رهبر تعیین کنید.
*** رهبر اصلاحات خود اصلاحطلبان هستند
وی با بیان اینکه اصلاح طلبی بحث اشخاص و گروهها نیست بلکه بحث ملت است، گفت: اصلاحات رهبر شخصی ندارد و رهبر آن همه اصلاح طلبان هستند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین در خصوص مطرح شدن لوازمی همچون تشکیل اتاق فکر برای انسجام هرچخ بیشتر اصلاح طلبان تاکید کرد: نباید خود را اسیر اسامی و عنوان کنیم . مهم ان است که اصلاحات باز تعریف شود و قائل به شخص و حزب نباشد و از همه سلائق در آن استفاده بشود تا تبادل نظر ایجاد شود و آن عده که از مقبولیت بیشتری برخوردارند نظرات خود را جمع کنند و بهترین نتیجه را اعمال کنند.
*** از شخصگرايي بپرهيزيم
وی در پایان خطاب به اصلاح طلبان متذکر شد: این هشدار را میدهم که در مورد احزاب از شخص گرایی بپرهیزیم . اگر سراغ شخص محوری برویم به تجربه تلخ اصولگرایان میرسیم.
امروز:
تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا، فعالان سیاسی اصلاح طلب، روزنامه نگاران با برگزاری مراسم افطار در منزل سیدمصطفی تاجزاده، ضمن آرزوی سلامتی برای این زندانی سیاسی، سالروز تولد بهزاد نبوی و مهسا امرآبادی زندانیان سیاسی و مریم شربتدار قدس همسر فیض الله عرب سرخی را گرامی داشتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا، فعالان سیاسی اصلاح طلب، روزنامه نگاران روز سه شنبه ۲۰ ام تیرماه با برگزاری مراسم افطار در منزل سیدمصطفی تاجزاده برای این زندانی سیاسی که بیش از یک سال و نیم است در روزه ی سیاسی به سر می برد، دعا کرده و ابراز امیدواری کردند هر چه زودتر با بازگشت عقلانیت شاهد آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
سیدمصطفی تاجزاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بیش از یک سال و نیم است در اعتراض به شرایط نگه داری خود روزه دار است و اخیرا نیز مورد بازجوی مجدد قرار گرفته است.
معاون سیاسی وزارت کشور در دولت سیدمحمد خاتمی، طی این مدت و در حالیکه در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند سابق زنان اوین به صورت قرنطینه است تا کنوان سه بار به دادسرای اوین برای بازجویی رفته است.
رییس ستاد انتخابات دوران اصلاحات در واکنش به این اقدام اعلام کرده است تا زمانی که جنتی محاکمه نشود او نه از خود دفاعی خواهد کرد و نه در جلسه بازپرسی و بازجویی شرکت خواهد کرد. همچنین او یک شرط جدید را هم برای احضار چهارم مبنی بر اینکه قاتل زهرا کاظمی و جانی کهریزک نیز باید محاکمه و مجازات شود، گذاشته است.
همچنین در این مراسم سالروز تولد تعدادی از زندانیان سیاسی و خانواده های آنان چون بهزاد نبوی، مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی، مهسا امر آبادی گرامی داشته شد.
امروز: محمدرضا باهنر با اطلاق مجدد لفظ "فتنه" برای خیزش سال ۸۸، مدعی شد: "اصلاح طلبان در صورتی که مواضع خود را نسبت به فتنه ۸۸ اعلام کنند، میتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند."
به گزارش خبرآنلاین، نایب رئیس مجلس درباره حضور آنچه او " حامیان فتنه" خواند در انتخابات سال آینده اظهار نظر کرد: کسانی که در فتنه ۸۸ حضور داشتند هزینه زیادی را برای نظام به بار آوردند. لذا حضور حامیان این جریان برای انتخابات آینده هیچ معنایی ندارد.
این فعال اصولگرا مدعی شد: جریان اصلاح طلبی که با سران فتنه همسویی ندارد و در قالب قانون اساسی و انقلاب حرکت میکنند میتوانند در انتخابات با اعلام موضع رسمی خود نسبت به سران فتنه در انتخابات شرکت کنند.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه واژه اصلاح طلبی در فتنه ۸۸ مخدوش شده است گفت: به طور حتم این واژه در حال حاضر طرفداری ندارد اما تفکر اصلاح طلبی میتواند با سر و سامان دادن به وضعیت خود و اعلام موضع رسمی در قبال فتنه ۸۸ به طور رسمی وارد عرصه انتخابات شود.
باهنر با اشاره به اینکه اگر اصلاح طلبان در چارچوب نظام هم فعالیت کنند هیچ سنخیتی با جامعه اسلامی مهندسین ندارند، مدعی شد: جامعه اسلامی مهندسین یک تشکل اصولگرا محسوب میشود از این رو از نظر ساختار و ماهیت هیچ گونه شباهتی با اصلاح طلبان ندارد. لذا حضور این جریان در بدنه جامعه اسلامی مهندسین به هیچ وجه امکان پذیر نیست و ما تنها به عنوان یک جریان رقیب به این مجموعه نگاه میکنیم.
امروز: مدیرعامل فروشگاههای شهروند گفت: به دستور مراجع ذیصلاح قیمت گوشت قرمز 30 درصد افزایش یافته است.
به گزارش ایسنا، قدرتالله گودرزی در جمع خبرنگاران با اشاره به فروش ویژه ماه مبارک رمضان در فروشگاههای شهروند گفت: امسال با سال گذشته تفاوتهای قابل توجهی در قیمتها با توجه به شرایط اقتصادی صورت گرفته است.
وی با بیان اینکه قیمت کالاها در بازار بالاست گفت: با تأمین کنندگان جلسه گذاشته تا از آنها تخفیفاتی در این زمینه بگیریم.
مدیرعامل فروشگاههای زنجیرهای شهروند با اشاره به اینکه بیش از 100 قلم کالا که حدود 2 هزار بارکد است و مورد نیاز شهروندان است در ماه رمضان توزیع میشود گفت: این اقلام پروتئینی، لبنی، خوارو بار و غیره است و حدود 5 تا 25 درصد تخفیف دارد.
وی به فروش ویژه ماه رمضان در سالهای قبل اشاره کرد و گفت: از چند سال گذشته کالاها با کیفیت و قیمت مناسب در این زمان عرضه شده است.
به گفته مدیرعامل فروشگاههای شهروند فروش ویژه از ابتدای ماه رمضان آغاز و تا آخر ماه رمضان ادامه دارد.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص ارائه مرغ و گوشت در فروشگاههای شهروند گفت: در بازار قیمت مرغ دیروز تا حدود 8 هزار تومان بود اما در فروشگاههای شهروند زیر 6 هزار تومان عرضه میکردیم.
این مقام صنفی در خصوص افزایش قیمت گوشت گوساله گفت: به صورت رسمی از سوی سازمانهای ذیربط اعلام شده که قیمت گوشت گوساله 30 درصد افزایش یابد.
وی ادامه داد: مدتی میزان گوشت گوساله و چرخ کرده کمتر بود اما در حال حاضر مشکل کمتر شده است.
مدیرعامل فروشگاههای شهروند با تاکید بر اینکه شهروند توزیع کننده است گفت: ما تأمین کننده نیستیم و طبق دستور شهردار تهران حاشیه خود را کاهش دادهایم.
امروز: ماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، با انتقاد از برخی فرماندهان و سرداران سپاه در جریان قیام جنبش سبز، مدعی شد: "در شرایط فتنه برخی از سرداران ما بر دهانشان مهر زدند."ن
به گزارش ایسنا، علی سعیدی در هجدهمین همایش سراسری فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی سپاه پاسداران در مشهد، ضمن ارائه مباحثی در زمینه ولایت فقیه و ابعاد ولایت مداری در افراد مختلف با بیان این پرسش که در شرایط فتنه برخی از سرداران ما بر دهانشان مهر زدند تصریح کرد: این افراد در دوران فتنه چیزی نگفتند و کوتاه آمدند.
وی گفت: باید نوع حرکتهای افراد در ماجرای بنی صدر و قضایای اخیر را اندازه بگیریم و بفهمیم چه کسی ولایتمدارتر است.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران با بیان اینکه بعضی از سیاسیون ما در اوج عزت سقوط آزاد کردند، ادعا کرد: بعضی از سردمداران ما در برابر فتنه سکوت کردند و کوتاه آمدند و در اوج عزت سقوط کردند.
وی ادعا کرد: "به سمت ظهور امام زمان حرکت می کنیم و شرایط حساسی داریم . اکنون در حال فتح خیمه معاویه هستیم و باید آستانه صبر مردم را بالا ببریم؛ دشمنان از توطئه دست بر نمیدارند مگر این که شما از مرامتان دست بردارید.
سعیدی با بیان این که جنگ نرم، جنگ اراده هاست، افزود: اراده جمهوری اسلامی برای تحقق ولایت و مبارزه با کفر و شرک و ارتجاع است.
وی ادامه داد: یکی از مهمترین کارها برای ظهور امام زمان کادر سازی و نیروسازی و تقویت ذخایر برای ظهور امام زمان است.
این مقام روحانی سپاه با بیان این که ولایت پذیری بسیار دشوار است ادعا کرد: تشخیص رهبری این است که نیروی دریای سپاه به بندر عباس برود، اما رهبری بنا ندارد چیزی را به فرماندهانشان تحمیل کنند هرچند این تدبیر رهبری است و اینجا تکلیف مدار بودن بسیار مهم است.
نماینده ولیفقیه در سپاه همچنین در جمع بسیجیان شهرستانهای نیشابور و فیروزه در هیات امام حسن نیشابور، گفت: ایستادگی رهبری در برابر مستکبران و قلدران به پشتوانه مردم ایران اسلامی است.
علی سعیدی اظهارداشت: درس گرفتن از تاریخ موجب شد که مردم ایران پشت سر سیدعلی خامنه ای بایستند تا وی مظلوم نباشد و حق بماند.
وی گفت: قرآن میگوید مردم از فرزندان آدم و نوح عبرت بگیرید که یکی از آقازادگان خوب و در مسیر حق و دیگری منحرف بوده است.
وی وجود رهبری الهی را یکی از علتهای اصلی پیروزی مردم ایران اسلامی دانست و نسخه علمی جامعه را دین بیان کرد و گفت: پیامبران آمدند تا این نسخه را عملیاتی کرده و با آن جامعه را درمان کنند.
وی علت پیروز نشدن انقلاب حضرت نوح را حضور نداشتن مردم در صحنه بیان کرد و گفت:خداوند پس از آنکه مشاهده کرد مردم به سمت رهبری نمیآیند دستور ساخت کشتی داد و تمام مردم گمراه را عذاب کرد.
سعیدی افزود: ماجرای عذاب قوم و فرزند نوح یک درس برای انسانهای معاصر است که اگر آقازاده ای به جبهه فتنه گران رفت، باید همچون نوح نبی او را رهایش کرد و دنبال او نرفت .
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفت: در انقلاب موسی ، پیامبر خدا پیروز شد و مردم در اصل انقلاب بوده و پیروز شدند، اما متاسفانه در ادامه انقلاب ضعیف عمل کردند.
سعیدی تاکید کرد: اگر زمانی آمریکا دور تا دور ایران اسلامی را محاصره کرد و شعب ابیطالب ایجاد کرد، باید مردم در سختیها و امتحانات دوام آورده و ایستادگی کنند تا بتوانند مهیای ظهور امام باشند.
امروز: خانواده و کمپین دفاع از محمد صدیق کبودوند اعلام کردهاند که این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در پنجاه و یکمین روز اعتصاب خود وارد اعتصاب غذای خشک شده و قادر به تلکم نیست. در همین زمینه جبهه متحد کرد نیز، طی نامه ای به رئیس قوه قضائیه، خواستار رسیدگی به وضعیت کبودوند شد.
به گزارش جرس، محمد صدیق کبودوند ظهر دوشنبه در واکنش به درخواست های برای توقف اعتصابش اعلام کرد به اعتصاب غذای خشک پایان می دهد اما همچنان در اعتصاب خواهد ماند .
کبودوند از پنجاه روز پیش برای استفاده از حق مرخصی و ملاقات با فرزند بیمار خود دست به اعتصاب غذا زده است. این فعال حقوق بشر بارها اعلام کرده که به دلیل بیماری صعب العلاج فرزندش نیاز است که وی به مرخصی رفته و در کنار وی برای درمان او بکوشد. اما مسئولان قضایی به این خواسته تن نمی دهند.
کمپین دفاع از کبودوند در بیانیهای اعلام کرد که کبودوند از ٢۴ تیرماە اقدام به اعتصاب غذای خشک کرده است.
در این بیانیه با تاکید بر اینکه «جمهوری اسلامی مسئول جان و سلامت کبودوند است و با توجه به شرایط بحرانی وی» از همه افراد و مجامع و نهادهای ملی و بین المللی مدافع حقوق بشر خواسته است تا صدای وی باشند و با اعمال فشار بر جمهوری اسلامی، مقامات حکومت ایران را وادار به موافقت با خواستههای انسانی و قانونی رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان نمایند و پایان یافتن اعتصاب پایەگذار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را خواستار شوند.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان هم در بیانیهای جداگانه به نقل از همسر آقای کبودوند، شرایط جسمی و روانی وی را فوق العاده خطرناک توصیف کرده و گفته است که او نیاز به مداوای «فوری» دارد.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت وضعیت نگران کننده دبیر زندانی این سازمان از تمامی مسئولان جمهوری اسلامی ایران تقاضا کرده است با توجه به وضعیت جسمی و روحی و روانی وی شرایط آزادی موقت وی را فراهم نمایند.
فرزند کبودوند٬ به دلیل بیماری در بیمارستان بستری است و این زندانی سیاسی خواستار آن است که مسئولان با اعطای مرخصی به او٬ امکان ملاقات با فرزندش را برای وی فراهم کنند.
بنا بر قوانین بین المللی و جمهوری اسلامی مقامات قضایی باید خدمات مورد نیاز درمانی را در اختیار زندانیان قرار دهند.
جلوگیری از اعزام محمدصدیق کبودوند به بیمارستان، به دلیل خودداری وی از زدن دستبند
در پی وخامت وضع جسمانی محمد صدیق کبودوند در اثر اعتصاب غذا، و عفونت و درد کلیه وی، پزشک زندان درخواست اعزام وی به بیمارستان خارج از زندان کرده بود که شعبه مأمور اعزام به دلیل امتناع کبودوند از زدن دستبند، از اعزام وی به بیمارستان خودداری کرد. پس از آن، مسئولان زندان هم دستور به لغو اعزام وی به بیمارستان دادند و بدین ترتیب کبودوند با وجود وخیم بودن وضعیت جسمانی اش به بند ٣۵٠ بازگردانده شد.
واکنش جبهه متحد کرد
در همین زمینه جبهه متحد کرد نامه ای به صادق لاریجانی نوشته و خواستار رسیدگی به وضعیت کبودوند شد.
به گزارش تارنمای انسانیت، در نامه این جبهه به رئیس دستگاه قضایی آمده است: انتشار اخبار نگران کننده در مورد سلامت آقای محمد صدیق کبودوند ، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان که بیش از 52روز است در اعتصاب غذا به سر می برد ما را برآن داشت که به عنوان شهروندان این کشور از شما به عنوان ریاست قوه قضائیه درخواست نمائیم به وضعیت بحرانی که جان این هموطن کرد را تهدید می کند ، توجه ویژه نموده و شرایط معالجه و زمینه های شکستن اعتصاب غذای مهلک ایشان را فراهم نمائید .
همچنانکه مستحضر هستید آقای کبودوند که پنجمین سال از محکومیت 11ساله خویش را در زندان طی می کند ، به ناراحتی حاد ریوی مبتلا است و ازعفونت کلیه ها رنج می برد . علاوه براین تا کنون دوبار به سکته دچار شده و مطابق اخبار منتشره پزشکان اعلام نموده اند که معالجه ایشان در شرایط زندان مقدور نیست . از طرف دیگر فرزند ایشان متاسفانه به بیماری صعب العلاجی مبتلا شده است .
از قرار معلوم اعتصاب غذای ایشان به دلیل شرایط نامناسب زندان ، عدم موافقت با معالجه ایشان در بیمارستان و نیز جلوگیری از دیدار با خانواده و فرزند بیمارشان است .
درخواست ما از حضرتعالی تامین برخورداری از حقوق مجرمین عادی و از جمله حق استفاده از مرخصی ، معالجه و دیدار با خانواده برای آقای محمد صدیق کبودوند است .
همچنین از حاکمیت و دستگاه قضایی کشور مصرانه خواستار آنیم که با برآورده کردن خواسته ی این روزنامه نگار و رهانیدن وی از خطری که جان وی را تهدید می کند ، در این روزهای منتهی به ماه مبارک رمضان ، جامعه ی کردستان را از نگرانی و تشویش به درآورند .
از آنجا که کبودوند از چهره های شناخته شده جامعه کردستان بوده و از اعتباری فراسیاسی برخوردار است، مطمئناً برآورده کردن تقاضای این روزنامه نگار کرد، نگاه و اعتماد جامعه را به عقلانیت مقامات قضایی و نیز باور آنها به حرمت و اهمیت جان انسانها از نگاه این دستگاه را تقویت خواهد کرد .
زندگی کبودوند نماد اهمیت جان انسانها در این سرزمین است .
از این روی ما ، ضمن آرزوی سلامت برای فرزند دلبند آقای محمد صدیق کبودوند ، از این فعال مدنی کرد درخواست می کنیم با شکستن اعتصاب غذای خود هدیه ای از نوع داشتن کبودوند را به جامعه ی حقوق بشری، دوستداران خود، مردم کردستان و همه مردم انسان دوست ایران ، ارزانی بخشد.
درخواست خسرو کردپور از محمدصدیق کبودوند برای پایان اعتصاب
خسرو کردپور، روزنامه نگار کرد، طی پیامی خطاب به کبودوند خواستار توقف اعتصاب غذای وی شد:
در خانه، زیر پنجره، گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه میفکن
بودن به از نبود شدن خاصه در بهار...
صدیق جان میدانی زمانی که شاملو این شعر را برای وارطان سرود دیگر خیلی دیر شده بود، چون وارطان رفته بود و ما نمی خواهیم که رفتنی باشی.
صدیق عزیز تو می دانی که کاروان آزادی در دل شبهای تاریک سیاست در ایران، بر کویر آرزوی انسان ایرانی با تمام خستگی و درماندگی، هنوز به دریوزگی نیفتاده و هنوز چون آب، روان و چون جنگل، سبز و آسمان چون اشک، زلالش، بسیار ستاره دارد و راهش را تنها از طریق ستارگان نمی یابد و نمی پیماید......، اگر از تو بخواهیم که ساربان بمانی و ستاره نباشی آیا توقع زیادی است؟
صدیق جان ما که می دانیم وضعیت بیماری ناشناخته فرزند دلبندت و سکوت سیاسیون و بی تفاوتی قفس بانان بیشتر از آنکه درمانده ات کند، راسخ و امیدوارت نموده و ما را چشم به راه... پس بیا و بمان و بشکن،...
نه، خدای ناکرده پیمان را نمی گویم؛ چرا که می دانیم که می دانی عهد مردان شکستنی نیست، اعتصابت را می گویم .
جامعه مدنی و روزنامه نگاری کرد وام دار مردانی از تبار راستان است و ما بر این گمان یقین یافته ایم که تو از همان تباری...
امیدوارم قفس بانان و قفس سازان، وضعیت بسیار بحرانی فرزندت و خودت را درک کرده آرزوی بر بالین و فرزند بودنت را جامه عمل بپوشانند.
حزب دموکرات کردستان
خالد عزیزی، دبیرکل حزب دمکرات کردستان نیز طی فراخوانی خواستار اقدام سراسری برای برون رفت از وضعیت فعلی کبودوند شد.
بنا به گزارش های رسیده، در پیام دبیر کل حزب دموکرات کردستان آمده: از تمامی احزاب و سازمانهای سیاسی و تشکلهای مدنی کردستان می خواهم هرچه سریعتر بطورمتحد، یکصدا و هماهنگ با یکدیگر یک حرکت عمومی و سراسری را در سطح کردستان، ایران و خارج از کشور در حمایت از آقای کبودوند و بمنظور تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی براه اندازند.
ادامه می دهم
محمد صدیق کبودوند روز دوشنبه اعلام کرد "به احترام شما به اعتصاب غذای خشک پایان میدهم اما همچنان در اعتصاب خواهم ماند ."
وی در دیدار با خانواده اش اعلام کرد برای ادای احترام به تمام کسانی که از من درخواست پایان اعتصاب غذا کرده بودند به اعتصاب غذای خشک پایان میدهم اما همچنان در اعتصاب تر خواهم ماند.
وی طی جملاتی اظهار داشت: ضمن تشکر از تمامی اشخاص و احزاب و شخصیتهای سیاسی ، مدنی،دانشجویان مقیم ایران و خارج از کشور و قدر دانی از نگرانی آنها و حسن توجه تمامی شخصیت ها ،سازمان ها ،احزاب و نهاد های بین المللی طی این هفته به اعتصاب غذای خشک پایان میدهم اما برای رسیدن به درخواستهایم که همگی در چارجوب قوانین حقوق بشری و بین المللی و حتی قوانین ایران است همچنان در اعتصاب تر خواهم ماند. باشد که شما همچنان حامی من باشید تا جایی که توان دارم ادامه خواهم داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر