امروز: انا لله و انا الیه راجعون
حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای مهدی کروبی
درگذشت بانوی بزرگوار، مادر شهید و همشیره مکرمه جنابعالی را خدمت شما و همه بازماندگان تسلیت میگویم. از خداوند رحمان برای آن فقیده سعیده رحمت و مغفرت و برای بازماندگان محترم آن مرحومه صحت و سلامتی و صبر و اجر مسئلت می نمایم. امید آنکه از وجود ارزشمند آنجناب که در دوران پیش از پیروزی انقلاب سختی های فراوان تحمل نمودید و پس از آن همیشه منشأ خیر و برکت بوده اید، کشور و ملت همچنان بهره مند شود و تضییقات و محدودیت های به وجود آمده با لطف و عنایت پروردگار بر طرف گردد.
عبد الله نوری
دوشنبه 26 تیرماه 1391
امروز: خدا کند که اسرائیل چیزی را به سمت ایران پرتاب کند تا ببینید به چه شکلی ظرف 24 ساعت به طور کامل از روی کره زمین محو میشود.»
محسن رفیقدوست علاوه بر این،از سفرش به کره شمالی برای خرید موشک، داستان پر رمز و راز پذیرش قطعنامه در تیرماه 1367 از سوی امام خمینی(ره) و ماجرای نوشیدن جام زهر، جریان انحرافی، علت سکوتش در خصوص برخی مسائل و ... میگوید.
محسن رفیقدوست شاید برای نسل جوان امروز کشور، شخصیتی ناشناخته باشد اما نقش موثر "حاج محسن "در پایهگذاری و تقویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تأمین نیازمندیهای نظامی در دوران جنگ تحمیلی غیرقابل انکار است. دور بودن وی از هیاهوهای روزانه سیاسی کشور ما را برای مصاحبه به دفتر کارش کشاند تا شنوای برخی از ناگفتههای وی باشیم.
این مصاحبه حاصل گفتگوی یک ساعته ما با اولین و آخرین وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیر 67 است.
محسن رفیقدوست در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران، در یک مقایسه اجمالی بین توانمندی دفاعی و نظامی امروز با اوایل پیروزی انقلاب اسلامی گفت: مقایسه وضعیت توانمندی نظامی امروز با وضعیت اوایل انقلاب اساساً قیاس معالفارقی است.
وی ضمن اشاره به وابستگی کامل نظامی رژیم طاغوت به بیگانه اظهار داشت: خیلی از امکانات دفاعی و نظامی ما در اختیار 60 هزار مستشار آمریکایی بود که ایران را اداره میکردند و حتی هواپیماهای ما برای تعمیر به آمریکا برده میشدند.
ابراز تأسف رهبر کره شمالی
رفیقدوست با بیان اینکه برای من باعث افتخار است که شروعکننده حرکت خودکفایی نظامی در انقلاب اسلامی بودهام، یادآور شد: در سفری که برای خرید فشنگ به کره شمالی رفته بودم، "کیم ایل سونگ" رهبر آن زمان کره از اینکه ما نمیتوانیستیم یک فشنگ هم بسازیم، ابراز تأسف میکرد.
امروز جزء معدود کشورهای خودکفا از نظر دفاعی هستیم
وی ادامه داد:ولی امروز از نطر دفاعی جزء معدود کشورهای خودکفا در دنیا در این زمینه هستیم و الحمدالله از تولید فشنگ گرفته تا ساخت موشکهای قارهپیما بینیاز به بیگانگان هستیم.
اولین وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس با تاکید بر اینکه هماکنون هیچگونه وابستگی در صنایع دفاعی به خارج نداریم، تصریح کرد: وقتی در دوران جنگ بچههای جبهه به شدت تقاضای موشک تاو را از من میکردند و چون دنیا چنین موشکی را در اختیار ما قرار نمیداد برای چارهاندیشی در این خصوص به دیدار امام(ره) رفتم.
رفیقدوست ادامه داد: در دیدار با امام (ره) پیشنهاد دادم که عدهای از متخصصین دانشگاه را برای ساخت موشک تاو گرد هم جمع کنیم چرا که جوانان مسلمان ایرانی به مانند دانشمندان کشورهای دیگر مغزهای دائمالخمر و یا طرز تفکرهای آنچنانی ندارند و قول دادهاند که به سرعت موشک تاو را بسازند.
وی در ادامه تصریح کرد: امام راحل با شنیدن صحبتهای من پاسخ داد که «حرف اول تو خوشایندتر از حرف دومت در خصوص ساخت موشک است و بروید به دنبال اینکه خودکفا شوید.»
امام(ره) بر حملههای "گازانبری" تاکید داشتند
رفیقدوست در پاسخ به این پرسش که حضرت امام خمینی (ره) خواستار برخورد قاطعانه با آمریکاییها در جریان ورود ناو آنها به خلیج فارس بودند اما اینکه گفته میشود برخی از سران سپاه و ارتش در این خصوص قاطعیت لازم را نداشتهاند، صحیح است ؟ گفت: من در زمان امام(ره) که از رده بالاهای سپاه بودم هیچ گاه نشنیدم و یا ندیدم که سپاهی و یا ارتشی با فرمان امام راحل مخالفت کند.
رئیس بنیاد نور در ادامه تصریح کرد: حتی در عملیاتی که علیه نیروهای عراقی طراحی حمله میکردیم، نقشههای حمله را به خدمت امام میبردیم و با اینکه به امام عرض میکردیم که قرار است از این نقطه حمله کنیم، در برخی مواقع ایشان پیشنهاد میکردند که به شکل "گازانبری" حمله کنیم و حتی از واژه عربی "کماشه" استفاده میکردند که نیروهای خدوم سپاه و ارتش اطاعت می کردند و به شکل گازانبری حمله میکردند.
وی با اشاره به اینکه امام (ره) هیچگاه شخصیت جنگافروزی نداشتهاند، گفت: تاکید امام(ره) در دفاع و ایستادگی در برابر ابر قدرتها بود چرا که معتقد بودند وقتی که ملتی به شکلی متحد یکپارچه در برابر دشمن دفاع کنند، پیروز میشوند.
در زمان پذیرش قطعنامه در قویترین حالت نظامی به سر میبردیم
وی با تأکید این مطلب که ما در زمان پذیرش قطعنامه در قویترین حالت نظامی و دفاعی به سر میبردیم، اضافه کرد: بعد از پذیرش قطعنامه و در یک زمان کوتاهی منافقین و ارتش عراق با همکاری یکدیگر از غرب و جنوب به ما حمله کردند که به لطف خدا شکستی که عراق از ما بعد از آتش بس خورد افتضاحتر از شکست جنگ 8 سالهاش بود لذا ما قدرت نظامی خوبی داشتیم.
عارف صلاحیت حضور در انتخابات را دارد
رفیقدوست همچنین در خصوص نحوه فعالیت اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: اصلاحطلبان این حق را دارند که در انتخابات شرکت کنند و کسی نمیتواند در اختیارات مقام معظم رهبری نفوذ کند و جلوی فعالیت اصلاحطلبان را بگیرد.
وی ادامه داد: ولی آن چیزی که مشهود است این است که اصلاحطلبان ولایی، مرز خود را با اصلاحطلبان برانداز مشخص کنند، افرادی مانند عارف صلاحیت حضور در انتخابات را دارند چرا که ولایتپذیر هستند.
احمدینژاد کارهای "دلبخواهیاش" را کمتر کند
رفیقدوست در پاسخ به این سوال که آیا به نظر شما هم،احمدینژاد در سال آخر دولت خود به هاشمی نزدیکتر شده است، گفت: ما طرفدار اتحاد و یکپارچگی هستیم ولی من چنین احساسی نمیکنم، چرا که هنوز برخی عناصر به بیادبیهای خود نسبت به هاشمی ادامه میدهند و این را میتوان در روزنامههایشان مشاهده کرد.
رئیس بنیاد نور در ادامه از احمدینژاد درخواست کرد که از میزان کارهای "دلبخواهیاش" کمتر کند و تصریح کرد: امیدوار نیستم که حامیان احمدینژاد دست از سر هاشمی بردارند.
خدا کند اسرائیل چیزی به سمت ایران پرتاب کند!
رفیقدوست تصریح کرد: آمریکا به 2 کشوری حمله کرده است که به مراتب ضعیفتر از ایران بوده و نه عده ایران را دارند و نه عٌده ایران را ولی با این حال در باطلاق جنگ با این کشورها گیر کردهاند و حتی اگر حماقتی انجام دهند ما پیروز نهایی خواهیم بود.
وی همچنین افزود: خدا کند که اسرائیل چیزی را به سمت ایران پرتاب کند تا ببینید به چه شکلی ظرف 24 ساعت به طور کامل از روی کره زمین محو میشود.
ناگفتههایم را در کتابی چاپ میکنم
این فرمانده عالی دفاع مقدس در بخش پایانی گفتگو با بیان اینکه هنوز خیلی از ناگفتههایم را بازگو نکردهام، از چاپ کتابی تحت عنوان "10 سال روایت از رفیقدوست" در آینده نزدیک خبر داد و تصریح کرد: برای ماندن در عرصه سیاسی به حتم نباید که وزیر یا وکیل بود، بنده سایتی دارم که نیاز باشد مطالبم را آنجا عنوان میکنم.
وی ادامه داد: پیشبینی من این است که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشکوهتر از انتخابات دوره قبل خواهد بود و قطعاً اتفاقات تلخ سال 88 در انتخابات 92 رخ نخواهد داد.
محسن رفیقدوست در پایان این گفتگو به برخی از ناگفتههای خود نیز اشارهای داشت و به نحوه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اشاره کرد اما در عین حال خواستار شد که این بخش از اظهاراتش منتشر نشود.
امروز: یک مقام بلندپایه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته است که هدف تحریم های صورت گرفته علیه ایران، کشاندن مردم معترض این کشور به خیابان هاست.
به گزارش بی بی سی، علی اشرف نوری، معاون سیاسی سپاه پاسداران در جریان یک سخنرانی گفته است که "تنها امید دشمنان به تحریم های فلج کننده، از بین بردن آستانه تحمل مردم و وادار کردن آنها به اردو کشی خیابانی همانند فتنه ۸۸ است."
اردوکشی خیابانی اصطلاحی است بود که آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در جریان اقامه اولین نماز جمعه تهران پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۱۳۸۸ برای اشاره به معترضان به نتایج انتخابات به کار برد. او در آن سخنرانی هشدار داد که "مسئولیت خون های ریخته" در صورت ادامه "اردوکشی خیابانی" بر عهده رهبران معترضان یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی است.
پس از هشدار رهبر ایران، سرکوب اعتراضات انتخاباتی که با راهپیمایی سکوت همراه بود، آغاز شد.
در حدود سه سال پس از آغاز اعتراضات خیابانی در ایران که ماه ها ادامه داشت، مقام های سیاسی و نظامی ایران نسبت به تکرار این شیوه اعتراضات هشدار داده اند.
در تازه ترین اظهارات، معاون سیاسی سپاه گفته است که "اگر برخی جریانات سیاسی داخل کشور کشور بخواهند آزمون خود را تکرار کنند، ملت هوشیار و ولایتمدار پاسخ کوبنده خود را در عرصه های مختلف از جمله در انتخابات سال ۱۳۹۲ به آنان خواهند داد."
آقای نوری گفته است که هدف ایالات متحده از ترغیب و تصویب تحریمها علیه ایران "فشار از بیرون برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی" است.
او خواستار مقاومت مردم در برابر تحریم های علیه ایران شده است.
سایر مقام های سیاسی و نظامی ایران نیز در هفته های اخیر بر ضرورت "مقاومت مردم" در برابر تحریم ها تاکیده کرده اند.
با آغاز تحریم های نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران و شوک ناشی از آن، قیمت برخی از کالاها و اقلام اساسی در ایران به طور کم سابقه ای افزایش یافته است.
یک هفته پیش از این نماینده رهبر ایران در سپاه گفته بود که "شرایط حساسی است و در دقیقه ۹۰ به سر میبریم. ما در آستانه فتح خیمه معاویه هستیم. مردم باید بیش از گذشته صبر و استقامت داشته باشند و ما باید آستانه صبر مردم را بالا ببریم."
اشاره آقای سعیدی به جنگ صفین در زمان خلافت امام اول شیعیان بود و به معنای اشاره تلویحی به فشارهای احتمالی تلقی شد که از داخل حکومت ایران به آیت الله خامنه ای وارد می شود تا در مقابل جامعه جهانی انعطاف بیشتری نشان دهد.
آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مدتی پیش خواستار تحمل فشارها تا رسیدن ایران به "قله" شده بود.
او در جریان یک سخنرانی عمومی گفته بود: "روزی که به قله برسیم، دشمنیها و معارضههای خباثتآلود به پایان خواهد رسید."
امروز: روزنامه فرهیختگان در گفتوگویی با محمد خوشچهره نماینده مجلس هفتم به بررسی شرایط اقتصادی سه دهه اخیر و میزان وابستگی دولت های مخنلف به نفت پرداخت. گزیده ی سخنان این استاد دانشگاه به نقل از خبرآنلاین در ادامه می آید:
*در مباحث مدیریت بالاخص مدیریت استراتژیک، گاهی یک فضا میتواند مساله باشد، بعد تبدیل به معضل میشود و سپس با قویتر شدن آن شاهد بحران خواهیم بود. من هم معتقد هستم و میپذیرم که شرایط اقتصادی کشور از مرحله مساله و معضل گذشته است و همچنان این روند در حال پیشروی است. بخش مهمی از آن از عوامل داخلی و درونزا نشات میگیرد، عواملی مانند مدیریت ناپخته و ناصحیح در این امور و بخش دیگر آن از عوامل برون زا، مانند شیطنتهای قدرتهای خارجی مانند تحریمهای گسترده.
*ما شاهد هستیم بسیاری از مواردی که فشارهای سخت بر اقتصاد ما وارد میشود به دلیل سادهانگاریها در حوزه تحریم است. تا جایی که گاهی تحریم آنقدر سخت نبوده اما به علت بیمدیریتی و اهمالها موجب آن شده که فشار شدید اقتصادی ایجاد شود و در مواردی قابل تامل و حتی در برخی موارد موجب شکننده شدن اقتصاد شود.
* در دوره جنگ شرایط متفاوت و خاص خود است. برخی به اشتباه اقتصاد دوره جنگ را اقتصادی دولتی، مارکسیتی و کوپنی و سوسیالیستی میشناسند، اما این تصوراشتباه است. اگر بخواهیم جنگ خود را با جنگ جهانی مقایسه کنیم تمام کشورهایی مانند امریکا و انگلیس و... در شرایط جنگ به علت کمبود منابع در این کشورها، دولتها در تخصیص آن وارد میشوند و این وظیفه را بر عهده میگیرند. در زمان جنگ مهمترین منافع ملی، حفظ امنیت کشور است. مشخصا حفظ سرحدات، استقلال و... در زمان جنگ نسبت به رفاه اجتماعی در اولویت قرار میگیرد. این بدان معنا نیست که وضع رفاهی دیگر در برنامهها نباشد اما در رده دوم مورد بررسی قرار میگیرد. حالا سه دوره دیگر پیش روی ماست. هر سه این دولتها ادعای خاص خود را داشتند و با سلایق گوناگون به کار مشغول شدند. در بسیاری از موارد ادعاهای مخالف یکی اقتصاد آزاد و یا اقتصاد کنترلی است. اما آنچه در این روند جالب است این است که خروجی هر سه دولت یکی بود و علت آن هم افزایش وابستگی به نفت هر دولت نسبت به دولت پیشین خود است. اگر نظاره کنیم میبینیم دولت فعلی با تمام شعارهایش امروز به مراتب بسیار بیشتر از دولتی که ادعای اقتصاد دولتی داشته وابسته به نفت است.
* هر دولت روند دولت سابق را نفی کرده اما آنچه در عمل انجام داده روند همان دولت سابق است. وابستگی به نفت میزان فساد مالی و اقتصادی را نیز افزایش میدهد. میبینیم که دولت فعلی در شعارهایش همیشه تاکید بر تولید داخلی و عدم وابستگی به واردات داشته و اما امروز میبینم که میزان واردات بسیار زیاد است.
امروز: محمدصدیق کبودوند، زندانی سیاسی، که از چند روز قبل دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، روز گذشته به اعتصاب خشک خود پایان داد. اما حال جسمی وی همچنان وخیم است و اعتراض او به وضعیت خود نیز با ادامه اعتصاب غذای تر پیگیری می شود.
به گزارش کلمه، محمدصدیق کبودوند، روزنامه نگار و زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که از چند رو پیش وارد اعتصاب غذای خشک شده بود، روز گذشته به اعتصاب خشک خود پایان داده و اعتصاب تر را پی گرفت.
دو روز قبل کلمه گزارش داده بود در پی وخامت وضع جسمانی محمد صدیق کبودوند در اثر اعتصاب غذا، و عفونت و درد کلیه وی، پزشک زندان درخواست اعزام وی به بیمارستان خارج از زندان کرده بود که شعبه مأمور اعزام به دلیل امتناع کبودوند از زدن دستبند، از اعزام وی به بیمارستان خودداری کرد. پس از آن، مسئولان زندان هم دستور به لغو اعزام وی به بیمارستان دادند و بدین ترتیب کبودوند با وجود وخیم بودن وضعیت جسمانی اش به بند ٣۵٠ بازگردانده شد.
محمدصدیق کبودوند که نزدیک به پنجاه روز است در اعتصاب غذا به سر می برد، بر اساس آزمایش های پزشکی زندان دچار عفونت کلیه و کاهش شدید قند خون و ضعف شدید جسمی و حرکتی و کاهش وزن شده است.
این فعال حقوق بشر دربند از روز شنبه ششم خرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده و بارها اعلام کرده که به دلیل بیماری صعب العلاج فرزندش نیاز است که وی به مرخصی رفته و در کنار وی برای درمان او بکوشد. اما مسئولان قضایی به این خواسته تن نمی دهند.
او که سردبیر نشریه پیام مردم بوده است، از دهم تیر ماه سال ۱۳۸۶ بازداشت شده و در دادگاه انقلاب تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و اداره سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به ده سال حبس و از بابت تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق ارتباط و مراوده با سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و ارتباط و مکاتبه با کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد و گفتگو با رسانههای عمومی به یک سال حبس و جمعاً به یازده سال حبس محکوم شده که در شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ده سال حبس از بابت تاسیس سازمان، مورد تایید قرار گرفته و قطعی شده است.
بنا بر قوانین بین المللی و قوانین داخلی کشورمان، مقامات قضایی باید خدمات مورد نیاز درمانی را در اختیار زندانیان قرار دهند، اما مسئولان امنیتی و قضایی به بهانه های واهی از انجام این وظیفه خودداری می کنند.
بر اساس اصلاحیه آئین نامه سازمان زندانها که در سال ۸۹ به توصیب رئیس قوه قضائیه نیز رسیده است محکومین به حبس تا ۱۵ سال برای استفاده از حق مرخصی باید حداقل یک ششم از مدت حبس و محکومین بیش از ۱۵ سال و حبس ابد حداقل سه سال از مدت محکومیت خود را سپری کرده باشند. همچنین مقررات مربوط به سازمان زندانهای کشور مقامات زندانها را موظف میدارد که در موارد ضروری محکوم بیمار را به بیمارستانی خارج از زندان انتقال دهند. مقررات سازمان ملل متحد در ارتباط با تثبیت استانداردهای حداقلی رفتار با زندانیان نیز بر مسئولیت مقامات در انتقال زندانیان بیمار به بیمارستان های شهری و سایر موسسات درمانی ویژه تاکید دارد.
امروز: اتاق فکر یک راهبرد عملی نیست و در جوف عمل است که معنا پیدا می کند.مضیقه های امنیتی اجازه تشکیل اتاق فکر جدی را نخواهد داد.
چندی است در صفوف اصحاب و ارباب سیاست سخن از پی افکنی "اتاق فکر" اصلاح طلبان به مثابه گریزگاه و راهکاری برای برون رفت از سردرگمی این طیف می رود. بی تردید همه گویندگان و کوشندگانش از سر صدق و خیر و مآل اندیشی سخن می گویند لیک چند خرده ای بر ایده اتاق فکر می توان گرفت. این ایده را البته می توان گامی به پیش دانست و می توان از منظر سیاست، واکاوی کرد و یا از دیدگاه پراگماتیستی ارزیابی کرد و برای مثال گفت که اتاق فکر در صورتی است که عملی وجود داشته باشد و در شرایط بی عملی، اتاق فکر کارآمدی ندارد و فقط یک دلمشغولی ذهنی است، ولی می توان در چارچوب رویکرد کلی حقوق بشری و جامعه شناختی نیز بدان نظر کرد.
براین گمانم که اگر این پیشفرض را بپذیریم که جامعه کنونی ما و بل کلیه جوامع جهان نه نسبت به دو دهه و سه دهه پیش که نسبت به حتی یک دهه پیش دستخوش دگرگونی های وسیع و اعجاب آوری گردیده اند راه برای درک آنچه مقصود این نوشتار است هموار می گردد. آلوین تافلر سه دهه پیش به تبیین سه انقلاب بزرگ تاریخ بشر(عصر کشاورزی،عصر انقلاب صنعتی و عصر انفورماتیک یا موج سوم) پرداخت و دقایق دگرگونی ها و تفاوت های این سه دوره را پیش بینی کرد اما نسل ما که در دل این دگردیسی قرار داشته گویا هنوز ابعاد آن را یا تمام پیامدهای عصر جدید را به خوبی درنیافته و هنوز از فضای ذهنی موج دوم عبور نکرده است. اگر یک لحظه به دودهه پیش بازگردیم که هنوز کامپیوتر و موبایل و بهپاد و اینترنت و انواع فناوری های عصر انفورماتیک به بازار و زندگی ما نیامده بود و تفاوت های آن دوره را با زندگی امروز مقایسه کنیم درمی یابیم که در دوره پیشادیجیتال، ساختار جامعه بسیار متفاوت بود. اگر در آن دوره رسانه ها یکسویه و پیام ساز بودند و مخاطبانش منفعل و پیامگیر بودند امروزه با دوسویه شدن رسانه، دیگر یک گروه اندک ، القاگر و پیام ساز و یک اکثریت تلقین شونده و گیرنده وجود ندارد. ساختار توزیع آگاهی و خبر و اندیشه به نحوی بود که برآیند طبیعی اش پدیده قهرمان و نخبه و توده با مرزبندی ها و شکاف هایی روشن بود. در چنین جامعه ای پدیده هایی چون حزب پیشتاز و نخبگان و روشنفکران که طبقه هدایت کننده جامعه محسوب می شدند و... وجود داشت. در دوره تازه اما این تفاوت ها بهم ریخته است. شبکه های اجتماعی به وجود آمده اند که در بستر شبکه جهانی اینترنت حضوری فعال دارند و افراد نیز به صفت فردی در سطح شبکه اینترنت عرض اندام می کنند و پیام خود را به همه می رسانند به گونه ای که در بهار عربی این شبکه ها خود به جای نخبگان و احزاب سنتی، نقش ایجاد و رهبری جنبش های بزرگ اجتماعی را بر عهده گرفتند. در این دوره مفاهیم انقلابات و تغییرات اجتماعی متحول شد و دیگر تئوری های سنتی تغییرات اجتماعی درباره ضرورت وجود سازمان، ایدئولوژی، رهبری و رهبری کاریزماتیک و ... که در آن زمان حقیقت داشت در این زمان یا بطور کلی صدق نمی کند یا مفهوم تازه ای گرفته است. ایده ای چون اتاق فکر در امتداد همان تصور سنتی از جامعه و تغییرات اجتماعی روییده است. به عبارت دیگر اتاق فکر یا حتی اگر نام آن را به مجموعه هم اندیشیان یا هر نام دیگری تغییر دهیم، قائم به یک تلقی پیشینی است و آنهم این است که جامعه همانند گذشته نیاز به سر دارد و البته با گذر از تجربه تولیتاریسم و نظام های سلطانی و فردی، آن را به رهبری جمعی تبدیل کرده و تصور می کنیم ارتقاء یافته و دموکراتیک شده ایم.مهم نام آن نیست بلکه تلقی ای است که در پس و پشت آن نهفته است. در واقع بدون توجه عمیق به تغییراتی که رخ داده اند و انتظاراتی که وجود دارند ما چنان تحت نفوذ زیست سنتی خود قرار گرفته و در چنبره نوستالژی خاطرات گذشته بسر می بریم که با ایده اتاق فکر که بیانگر عقل جمعی می دانیم گمان می کنیم جلوتر از نیروهای واپسگرا حرکت می کنیم. ایده اتاق فکر یا هر نام دیگری بر آن بگذاریم در بهترین وضعیت خود این است که جمعی از سرآمدان سیاست گرد هم می آیند و با هم اندیشی و جمع بندی، راهکارهایی را ارائه می دهند. در واقع در ضمیر ناخودآگاه خود نوعی سانترالیسم دموکراتیک را با نام تازه ای تجدید سازمان کرده ایم که امروزه خبر از روحیه و رویه دموکراتیک نمی دهد زیرا غافل از اینکه در عصری بغایت متفاوت وارد شده ایم قیم توده بی سر شده و نسخه نجات می پیچیم. ایده اتاق فکر، عبارتٌ اُخرای همان حزب پیشتاز و نخبگان و قهرمانان و پیشتازان و روشنفکران پیشرو و سانترالیسم دموکراتیک است اما چون این تعابیر، امروزه جذابیت خود را از دست داده اند نام تازه ای بر آن نهاده می شود بدون اینکه دریابیم از دست رفتن جذابیت آن عنوان های پر طمطراق که در گذشته بسیاری از جوانان و انقلابیون را مسحور می کرد و تا مرز جان باختن می برد امروز ناشی از تغییراتی در ساختار و بافتار و ذائقه جامعه است و به همان دلیل، همین که لَختی در ایده اتاق فکر تامل شود آن را بازسازی شده همان مفاهیم منسوخ شده می داند. حزب پیشتاز و روشنفکران پیشرو و... که نوعی قیم مآبی را در خود مستور داشت اینک و در این زمان به مرحله عقب تری از مفاهیم دموکراتیک تعلق دارند، امروزه دیگر دموکراتیک نیستند. مفاهیم دموکراتیک نیز تبدیل و تحول می یابند. اگر روزگاری آرمان دموکراسی در این بود که به جای فقط اشراف همه مردان حق رای داشته باشند و برای آن جانبازی ها می کردند در قرن بیستم همین ایده ضد دموکراتیک شد زیرا دموکراسی این بار با حق رای زنان تعریف می شد. اکنون نیز به سطح نوینی از مفاهیم دموکراتیک گام نهاده ایم و باید در بسیاری از باورهای پیشین خود تجدید نظر کنیم. در این عصر حتی مفاهیم حقوق بشری هم تحول یافته اند. اگر نسل اول حقوق بشر بر حقوق سیاسی تاکید داشت، نسل دوم حقوق بشر به حقوق اجتماعی توجه کرد و نسل سوم به محیط زیست و بطور کلی حقوق بشر امروز مفهوم و محتوایی اجتماعی تر به خود گرفته است. مفهوم دموکراسی نیز امروزه پوست اندازی کرده است. اکنون به جای گرو های قیم و نخبه مفهوم یا پدیده شبکه اجتماعی شکل گرفته است. اتاق فکر و تمام مشابه های آن اگر در درون شبکه اجتماعی واقعی و مجازی تعریف شود و در تعامل دائمی و ارگانیک با آن باشد و جزیی از آن نه قیم آن به شمار آید می تواند کارکرد داشته باشد و این اتاق فکر دیگر آن اتاق فکر نیست و باید برای رفع سوء تفاهم، از حصار تنگ این واژه ترکیبی هم بیرون جست. همین جا باید به بازنگری مفهوم عقل جمعی هم پرداخت. اسارت در همان برداشت سنتی سبب شده است که عده زیادی از چهره های سیاسی همین که دور هم گردآمدند و با هم به توافقی رسیدند نام آن را عقل جمعی بگذارند. برای مثال هنگامی که می گویند عدم شرکت در انتخابات تصمیم عقل جمعی است و از آنان می پرسیم که این عقل جمعی چیست و کیست و کجاست، در نهایت نام عده ای همسو را می برند که گمان می کنند مرجع اصلاح طلبی هستند در حالی که همان زمان عده دیگری با تکرار همان خطا مدعی شرکت در انتخابات بر اساس عقل جمعی دیگری می شوند در حالی که عقل جمعی مورد نظر آنان چیزی جز جمعی از افراد همفکر نیست.عقل جمع و عقل یک جمع غیر از عقل جمعی است. همه به عقل جمعی استناد می کنند لیکن مصداق دیگری از "جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه" است.
عقل جمعی منظور نظر هابرماس و جامعه شناسان این است که اولا باید حوزه عمومی وجود داشته باشد و مسائل درحوزه عمومی به بحث آزاد گذاشته شود سپس برونداد این حوزه عمومیِ مسبوق به بحث در آزادی کامل، به صورت های مختلفی نظیر نظرسنجی های علمی را می توان عقل جمعی نامید. نامزدهای برگزیده شده در یک انتخابات آزاد نماینده و برگزیده عقل جمعی اند. در دوره کنونی شبکه های اجتماعی و شبکه های مجازی، وسیع ترین حوزه عمومی را تشکیل می دهند و جمعی بریده یا بیگانه از آن نمی تواند نماینده عقل جمعی باشد. در این عرصه نیز طیف های گوناگونی وجود دارند. اگر فرد یا گروهی زبان حال یک جریان و گروه باشد نماینده همان گروه است نه نماینده عقل جمعی. بنابراین یا باید نماینده گروه و جریان سیاسی خاصی بود و رسما از زبان آن سخن گفت نه اینکه هر گروهی در پشت عنوان عقل جمعی پنهان شده و عقل بعضی را ملاک قرار دهد یا باید به بیان توزیع فراوانی نظرگاه ها و دیدگاههای مختلف پرداخت و نسبی گرایی کامل را رعایت کرد. اتاق فکر، یا محل حضور جمع خاصی از افراد است و برونداد آن باید رای یک گروه سیاسی خاص قلمداد شود و یا باید با طرح بحث در حوزه عمومی و جمع بندی آن به بیان دیدگاههای موجود و وزن آماری آن بپردازد و بر اساس آن تصمیم گیری کند. تصمیم گیری بر اساسِ عقلِ جمعیِ برآیندِ حوزه عمومی و تصمیم گیری بر اساس عقل یک جمع، لزوما نتایج یکسانی نخواهد داشت.ایده اتاق فکر اصلاح طلبان می خواهد کدامیک از آنها باشد و در صورت نخست نماینده یا اتاق فکر بخشی از اصلاح طلبان است یا همه اصلاح طلبان؟
ممکن است این گفتار متهم به توصیه بی عملی شود اما واقعیت این است که اتاق فکر نیز یک راهبرد عملی نیست، و در جوف عمل است که معنا پیدا می کند. از سوی دیگر مضیقه های امنیتی اجازه تشکیل اتاق فکر جدی را نخواهد داد. بنابراین در سطح نظری با فرض اینکه امکان شکل گیری اتاق فکر وجود داشته باشد این جمع که به صورت مجمع ملی مطلوب تر است اگر جایگاه اتاق فرمان برای خود قائل باشد و رابطه یکسویه ای را با جامعه تعریف کند مشمول نقدهای پیش گفته است و اگر بخواهد از این نقدها بری باشد باید در فراگرد تعامل و دادوستد دوجانبه و فعالی با شبکه اجتماعی باشدبنابراین سرمایه گذاری بر نهادهای اجتماعی و شبکه اجتماعی پیش درآمد اتاق فکر است.
منبع: آسمان
امروز: گردهم آیی حاضران در بروکسل نقطه بسیار مثبتی در راستای مدارا است و نشست اجرایی و راهکاری گوتنبرگ نیز بسیار جالب توجه است
با فاصله یک هفته، دو نشست از دو طیف اپوزیسیون ایران در دو شهر بروکسل و گوتنبرگ برگزار شد. دو طیف که هر کدام چهره های متفاوتی را در بر می گرفت؛ چهره هایی که به نقد یکدیگر نشسته و سعی در ارائه راهکارهای اجرایی برای اتحاد و کم کردن اختلافات درونی داشتند.
در نشست بروکسل که دومین نشست تحت عنوان "اتحاد برای دموکراسی" بود، حاضران تعاریف خود را از اتحاد بیان کردند؛ به بحث پیرامون مسائل هسته ای نشسته و سرانجام راهکار را در اتحاد تمام نیروهای اپوزیسیون عنوان کردند؛ با این حال به شکل غیر رسمی برای خود خط قرمزی تحت عنوان مذاکره با مجاهدین خلق به دلیل مبارزات مسلحانه و سابقه فعالیت های سیاسی آنها ترسیم نمودند.
از نظر محسن سازگارا یکی از سازمان دهنگان کنفرانس بروکسل، جنگ نظامی علیه ایران خط قرمزی است که باید همگان در تابو سازی از آن همراه باشند؛ اما بودند اشخاصی که به صورت فردی در نشست بروکسل شرکت کرده و معتقد بودند که "نباید جنگ را تابو کرد" که البته این موضعگیری های فردی با برخورد حاضران مواجه شد.
از دید نگارنده که در هر دو نشست بروکسل و گوتنبرگ حضور داشتم، نشست بروکسل به عنوان محلی که شاید پس از سالها اپوزیسیون را با رنگ های گوناگون در خود جای داد، اتفاق مثبتی برای طیف شرکت کننده بود. جنگ، خط قرمز بود و مساله هسته ای ایران نیز توسط کارشناسان ایرانی و غیر ایرانی مورد بررسی و نقد قرار گرفت.
چگونگی استفاده از کمک های بین المللی موضوع دیگری در این نشست بود. نوشابه امیری روزنامه نگار ساکن پاریس پیشنهاد داد که کمک های بین المللی در راستای ایجاد رسانه ای ملی مورد استفاده قرار گیرد که این رسانه تمام طیف های اپوزیسیون را در بر گیرد. چهره های نزدیک به طیف حامی میرحسین موسوی، از مردم صحبت کرده و یادآور شدند که برای انجام هر فعالیت و اتخاذ هر تصمیمی باید با داخل ایران همسو بود.
عده ای نام و یاد زندانیان سیاسی، جان باختگان و رهبران در حصر جنبش سبز را یادآور شده و در نهایت بیانیه هفدهم میرحسین موسوی توسط حامیان وی بر روی میز حاضران در نشست بروکسل پخش شد.
کنفرانس بروکسل در نهایت برای اپوزیسیونی که بیش از سی سال بر جدایی دین از سیاست تاکید داشته و قانون اساسی جمهوری اسلامی را نیز دیگر قبول ندارد؛ نقطه مثبتی به شمار آمد؛ هرچند که اکثریت حاضر در این نشست رده سنی بالایی داشتند.
اما در این میان، احزاب و جریان هایی که به تازگی از ایران خارج شده و همچنان ارتباط خود را با داخل کشور حفظ کرده اند در نشست بروکسل حضور نداشتند؛ هر چند که تعداد کمی به صورت شخصی شرکت کرده بودند، اما نماینده هیچ حزب یا جریان فکری نبودند. بنا به گفته مدعوینی که شرکت نکرده بودند و همچنین برگزار کنندگان این نشست، از تمام طیف ها دعوت صورت گرفته اما برخی جریان ها و احزاب حاضر به حضور در جلسه نبودند.
از دیگر نکات مهم کنفرانس بروکسل، شفافیت در اطلاع رسانی و اعلام منابع مالی بود. طبق گفته برگزارکنندگان این نشست، برخلاف جلسه قبلی در استکهلم که هزینه برگزاری آن به وسیله سازمان اولاف پالمه تامین شده بود، کنفرانس بروکسل توسط برگزارکنندگان خصوصا جواد خادم تامین هزینه شد.
اما گوتنبرگ داستان متفاوتی داشت. عده ای از دانشجویان حاضر در این شهر پس از تجربه نشست اول سال گذشته در پاریس، این بار با حمایت سازمان اولاف پالمه اقدام به دعوت از افرادی از هسته های دیگر هم فکر خود کردند تا ضمن برقراری ارتباط مستقیم با آن ها، بتوانند زیر نظر شخصیت هایی که تجربه مبازراتی دارند، ایجاد تشکیلات و برنامه ریزی را آموزش دیده و به نقد خود بپردازند.
برنامه های فشرده این نشست که از ساعت 9 صبح تا نیمه شب ادامه داشت؛ نه تنها به نقد خود اختصاص داشت بلکه کلاس های آموزش کار گروهی، بررسی چگونگی ایجاد و استفاده از تشکیلات، جنبش مدنی و جنبش زنان را نیز شامل شد.
اکثریت حاضر در این نشست از جوانان بودند؛ جوانانی از کشورهای مختلف با خواسته مشترک که خط قرمز آنها بنا به گفته علی حسین قاضی زاده مدیر نشست، "براندازی" است. بحث ها و گفتگوهای انتقادی که میان حاضران تا سپیده های صبح به طول می انجامید، شاید یکی از بهترین قسمت های برنامه بود.
این نشست نه فقط بحث های تئوری را مطرح کرد، بلکه به شکل اجرایی به راه کارها نیز پرداخت و اصلاح طلبان هدف نقد خودی و غیرخودی واقع شدند. قدرت و دولت یکی از گفتگوهای مطرح در نیمه شب های گوتنبرگ بود. علی مزروعی به عنوان یکی از سخنرانان، اظهاراتی کرد که مورد استقبال اکثریت حضار قرار گرفت. وی گفت: «باید دید افرادی که ادعای دموکراسی خواهی دارند تا چه حد می توانند خود مجری آن باشند. اگر امروز هرکدام از ما بر صندلی های مجلس قرار بگیریم تا چه حد حقوق اقوام، اقلیت های مذهبی و ... برایمان در اولویت قرار دارد».
شاید بتوان گفت مجاهدین خلق، سلطنت طلبان و تجزیه خواهان؛ گروه هایی بودند که برگزار کنندگان و حاضران در نشست گوتنبرگ، گفتگو با آنان را از اهداف جبنش سبز نمی دانستند. از نظر گروه هایی که نشست بروکسل را تحریم کردند، ماهیت اصلی این نشست نزدیکی به آمریکا و کشورهای غربی است و از دید تحریم کنندگان گوتنبرگ، هدف اصلی مشارکین حفظ نظام و مذهب و ادامه طرح اصلاح طلبی است.
اما در این میان باز هم چهره هایی بودند که در هیچکدام از دو نشست حضور نداشتند. سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید یکی از چهره هایی بود که در هیچ یک از نشست ها حضور نداشت و باز هم طبق گفته های قاضی زاده، "برخی ملاحظات" باعث عدم حضور وی شده بود. جدا از جای خالی برخی از چهره های مطرح در هر دو نشست، کم اهمیتی مساله "رسانه" نیز از سوی شرکت کنندگان و برگزارکنندگان به چشم می خورد. در بروکسل پس از پیشنهادهای نوشابه امیری، بحث رسانه در جلسه عمومی دگیر مطرح و پیگیری نشد و در گوتنبرگ با توجه به اختصاص پنلی خاص به رسانه و دعوت از چهره های این عرصه؛ سخنرانان در جلسه حضور نداشتند.
بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، اهمیت رسانه حتی برای آنان که چشم بر این عامل مهم نیز پوشیده بودند، روشن شد؛ اما این اهمیت تنها در حد پیشنهاد و حرف و سخن باقی ماند و اقدام موثری برای داشتن یک رسانه ملی صورت نگرفت. کم توجهی به رسانه میان گروه های سیاسی یکی از ضعف های هر دو کنفرانس بود. در گوتنبرگ انتقاد اول به سخنرانان پنل رسانه وارد است و دوم به عدم جایگزینی سخنرانان حتی در زمان اندک توسط برگزار کنندگان.
گردهم آیی حاضران در بروکسل نقطه بسیار مثبتی در راستای مدارا است و نشست اجرایی و راهکاری گوتنبرگ نیز بسیار جالب توجه است و در شرایط خلاء شاید بتوان گفت با تمام انتقادهای وارده به عملگرایی پرداخته است. از تئوری اتحاد تا کار گروهی شاید فاصله از بروکسل تا گوتنبرگ باشد، اما تکثرگرایی با کدام است؟
عده ای که بروکسل را تحریم کرده و حاضر به شرکت نشدند با توجه به سوابقی که از برگزار کنندگان و تجربه های تاریخی مشابه ذکر می کنند، بر این باورند آنچه از کنفرانس بروکسل در رسانه ها منتشر شد یک "نمایش" بوده و با ماهیت اصلی آن متفاوت است. سوال اینجاست که آیا با عدم شرکت در جلساتی مانند بروکسل و تحریم آن، زمین بازی به دست دیگری نخواهد افتاد؟ آیا نباید با حضور در چنین جمع هایی، انتقادها و نظرات خود را اعلام کرد؟ عده ای که معتقدند از نشست بروکسل، مانند عراق قبل از حمله آمریکا، چلبی دیگری ظاهر می شود؛ آیا با عدم شرکت به پدیدار شدن این چلبی کمک نخواهند کرد؟
عده ای از مخالفان معتقدند که نمی توان به عنوان جریان یا حزب شرکت کرد؛ زیرا هزینه اش برای جریان یا حزب بیش از فایده اش است اما شرکت به شکل فردی چطور؟ اگر بنا به ادعای شرکت کنندگان در نشست بروکسل، هدف اتحاد است؛ چطور می خواهند گروه های نزدیک به جنبش سبز را نادیده انگارند؟ و گروه های نزدیک به جنبش سبز که سخنان میرحسین موسوی در بیانیه هایش را در صدر امور خود قرار داده اند، چطور می خواهند با حذف عده ای که با وجود همه اختلافات ایرانی هستند؛ مدعی تکثرگرایی باشند؟
منبع: جرس
امروز: وقتی شورای نگهبان و سخنگوی آن، چنین کیفیتی دارد، از دیگر نهادهای قدرت ـ بهویژه دستگاههای مجهز به قدرت سختافزاری ـ چه توقعی است؟
روی کاغذ، شورای نگهبان یکی از مهمترین نهادهای پاسدار قانون اساسی جمهوری اسلامی است. در اصل 91 قانون اساسی تصریح شده که «به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی... شورایی به نام شورای نگهبان... تشکیل میشود.»
اگرچه کارنامهی شورای نگهبان و وضع آزادی بیان و مطبوعات در ایران امروز، بهقدر لازم مشهور است، اما برخی رویدادها، قابل صرفنظر کردن نیستند. رخدادی که دو روز پیش در جلسهی نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان بهوقوع پیوست، از آن جمله محسوب میشود.
پرسشهای خبرنگار روزنامهی ایران (ارگان و یکی از مهمترین تریبونهای دولت احمدینژاد)، به مذاق عباسعلی کدخدایی، سخنگوی نهاد زیرمجموعهی آیتالله جنتی خوش نمیآید. دلخوریها و شکاف سیاسی میان اعضای شورای نگهبان و قوهی مجریهی احمدینژاد ـ و البته مشایی و جوانفکر ـ بار دیگر و این مرتبه، پیش چشم خبرنگاران رسانهها عریان میشود.
سخنگوی شورای نگهبان که ویترین این نهاد محسوب میشود، روزنامهی زیرمجموعهی دولت احمدینژاد را به «غوغاسالاری» و «مهمل بافتن» متهم میکند و «ورق پاره» میخواند. او حتی در پاسخ به واکنش و انتقاد خبرنگار روزنامهی وزارت ارشاد، میگوید: «شما بیخود میکنید چنین مسائلی را مطرح میکنید و اگر ادامه دهید میگویم از جلسه اخراجتان کنند...»؛ و البته این اتفاق رخ میدهد.
صرفنظر از تحلیل منازعهی باندهای قدرت در حاکمیت، این وضع/رویداد، نه تنها گوشهای از وضع آزادی بیان و مطبوعات را در ایران، صورتبندی و تصویر میکند بلکه نسبت شورای نگهبان با قانون اساسی، و پایبندی این نهاد به تصریحات آن را بار دیگر آشکار میسازد.
دیرزمانی است که کسی در ایران بهیاد نمیآورد تاکیدهای فصل سوم قانون اساسی، حقوق ملت را؛ و ازجمله این صراحت اصل 23 را که میگوید: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد»، و اصل 24 را که تاکید میکند: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.»
با وجود اینها، حتی در نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان، و درحالیکه اغلب خبرنگاران حاضر در محل، از رسانههای حکومتی یا همسو با وضع موجود هستند، خبرنگاری که از دل یکی دیگر از نشریات طیف محافطهکار/اصولگرا (تریبون اصلی/ارگان قوه مجریه) در جلسه حاضر است بیاحترامی و توهین و اتهام میشنود.
سخنگوی شورای نگهبان با استفاده از قدرت و تریبونی که در اختیار دارد، بیپروا تهمت میزند و تهدید و توهین میکند و حتی اتهام میتراشد. و قابل تأمل آنکه هیچ واکنش صنفی نیز از سوی خبرنگاران حاضر در محل نشست مشاهده نمیشود.
جای خالی نهادهای مستقل و ناظر جامعه مدنی، همینجا محسوس میشود. وقتی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» پلمپ میشود و امکان فعالیت نمییابد، و حمایت سندیکایی و صنفی از یک خبرنگار یا روزنامه در کار نیست، و هنگامیکه قریب به اتفاق اعضای «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» هدف احضار و تهدید و بازداشت قرار میگیرند، و این نهاد مستقل جامعه مدنی عملا تعطیل میشود، یکهتازی نهادهای قدرت بیپرواتر و بدون مانع و مزاحم و ناظر و منتقدی جلوهگری میکند.
آنچه در نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان رخ داد، تبیین کنندهی دستکم دو وضع بود:
نخست، عریان شدن مجدد گفتمان آزادی گریز مسلط بر شورای نگهبان، و روح استبدادی حاکم بر نهادی که باید پاسدار قانون اساسی باشد، و نیز شفاف کنندهی ماهیت سیاسی اقتدارگرای اعضای این نهاد عالی در ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی؛
و دیگر، آشکار شدن مجدد وضع فاجعهباری که مطبوعات و روزنامهنگاران ایران (بخوانید آزادی قلم و بیان و عقیده) در متن آن تنفس و فعالیت میکنند.
وقتی شورای نگهبان و سخنگوی آن، (و از زاویهی دیگر و بهعنوان شاهدی برجسته، دبیر آن، آیتالله جنتی) چنین کیفیتی دارد، از دیگر نهادهای قدرت ـ بهویژه دستگاههای مجهز به قدرت سختافزاری ـ چه توقعی است؟
«هرچه بگندد نمکاش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک...»
منبع: جرس
امروز: در پی تجمع اعتراضی مربیان مهد کودک استان تهران در ۴ تیر ماه مقابل مجلس شورای اسلامی و عدم رسیدگی به خواست های آنان، روز یکشنبه ۲۵ تیر گروهی از مربیان کودک از تمام استانهای کشور جلوی درب شمالی مجلس تجمع کردند.
به گزارش تارنمای خانه ملت، علت تجمع این گروه "نبود امنیت شغلی و اخراج از محل کار" است.
تجمع کنندگان با اعلام اینکه هماکنون با اخراج از محل کار٬ مشکلات اقتصادیشان تشدید شده است٬ بر لزوم کمک و حمایت مجلس از این گروه تأکید کردند.
آنها همچنین اعلام کردند که در هفته آینده، با شروع کار علنی مجلس، بار دیگر در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع خواهند کرد.
پیش از آن نیز، مربیان مهد کودک های استان تهران، در تاریخ ۴ تیر امسال، در مقابل درب اصلی مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواهان حمایت «خانه ملتیها»، به ویژه رئیس مجلس، از این قشر شده بودند.
این قشر حوزه آموزش کشور، با در دست داشتن پارچه نوشتههایی مبنی بر نابسامانی در استخدام و بلاتکلیفی در خصوص آینده شغلی، فریاد اعتراض سر داده و حمایت جدی نمایندگان مجلس را خواستار شده بودند.
همچنین جمعی از این معترضان، وضعیت موجود شغلی مربیان را تاثیر گذار در آموزش کودکان وخردسالان دانسته واختلال در تامین نشاط و نیز یادگیری درست این کودکان را از عوامل این تاثیر گذاری برشمرده بودند.
طبق گزارش مزبور، تعیین تکلیف معلمان و مربیان شرکتی از سوی مجلس هشتم به مجلس نهم واگذار شده و قرار بر این بود که طرح دو فوریتی جدید استخدام ۱۵ هزار نفر نیروی حقالتدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی و نیروهای شرکتی که به امضای نمایندگان مجلس نهم رسیده، بررسی شود.
امروز: وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه زیرساختهای مربوط به گام دوم هدفمندکردن یارانهها در حال فراهم شدن است و این گام اجرا میشود، تاکید کرد: فقط افزایش قیمتها از دستور کار خارج شده است و اجرای فاز دوم هدفمندی منتفی نشده است.
به گزارش ایسنا، سید شمس الدین حسینی، همچنین با تاکید بر اینکه گام دوم هدفمند کردن یارانهها در پاییز اجرا نمیشود، اظهار کرد: گام دوم هدفمندسازی یارانهها با تلقی افزایش قیمت از دستور کار خارج شده است.
وی با بیان اینکه علت منتفی شدن افزایش قیمتها مشخص است، گفت: در سال۱۳۸۹ وقتی که میخواستیم قانون را اجرا کنیم، به دنبال این بودیم که در پاییز این کار را انجام دهیم، چراکه بررسیهای ما حکایت از آن داشت که درکنار کل ملاحظات فنی و کارشناسی، زمان اجرای قانون بسیار مهم است.
سخنگوی اقتصادی دولت با اشاره به اینکه در مهرماه با توجه به بازگشایی مدارس با افزایش تقاضا روبرو هستیم، اظهار کرد: به این نتیجه رسیدیم در یکی از ماههای میانی پاییز قیمت حاملها را افزایش دهیم ولی وقتی تلاطمات ارزی حتی در سال۱۳۸۹ صورت گرفت، به نوعی احساس کردیم که قیمتها رو به افزایش است، از افزایش قیمتها چشمپوشی کردیم و حتی اجرای فاز اول به معنی افزایش نرخها را به ماههای دیگر موکول کردیم.
حسینی با بیان اینکه در شرایط کنونی کشور، امروز مسئله مذکور جدیتر از همیشه است، تصریح کرد: با توجه به مجموعه بررسیها و ارزیابیهایی که انجام شده است، فعلا افزایش قیمت را از دستور کار خارج کردیم.
وی خاطرنشان کرد که خارج کردن افزایش قیمت از دستور کار به معنای عقب نشینی نیست و ادامه داد: دولت در شرایط کنونی به دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی نیست بنابراین فاز دوم هدفمندی یارانهها به معنی افزایش قیمت از دستور خارج است اما کارهای هدفمندی تداوم دارد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید بر اصرار دولت مبنی بر آسیب ندیدن مردم، زمان اجرای گام دوم هدفمندی را در حال بررسی دانست و گفت: دولت باید یارانه را بر اساس میزان استحقاق افراد و نه مصرف آنان پرداخت کند این در حالی است که در وضعیت کنونی ملاک استفاده بیشتر از یارانهها، مصرف بیشتر است.
وی افزود: اجرای قانون هدفمندی نیاز به سطح بالای همفکری دارد که لازمه آن آشنایی و افزایش اطلاعات در میان افراد جامعه و عامه مردم است.
سخنگوی اقتصادی دولت در پایان خاطرنشان کرد که هدفمند کردن یارانهها در پاییز امسال اجرا نمیشود و به طور قطع پاییز مد نظر ما نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر