-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۲۷, سه‌شنبه

Latest News from 30Mail for 07/17/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/4/26

وبسایت سحام نیوز گزارش داد پس از گذشت چهار روز از درگذشت خواهر مهدی کروبی، این رهبر جنبش سبز اجازه یافت تا با همراهی نیروهای امنیتی با همسر و فرزندان خواهر خود دیدار کند.

بر اساس گزارش وبسایت حزب اعتماد ملی، این دیدار چند ساعته روز دوشنبه (۲۶تیرماه) و در خانه خواهر درگذشته اقای کروبی انجام شده است.

در این گزارش آمده که آقای کروبی در این دیدار با دو خواهر دیگر خود که در محل حضور داشتند، نیز دیدار کرد.

همسر آقای کروبی نیز که در این دیدار رهبر جنبش سبز را همراهی می‌کرد، گفته است که ماموران امنیتی در این دیدار فضای مناسبی برای اظهار همدردی سایر اقوام با آقای کروبی فراهم کرده‌اند.

طی چند روز گذشته منابع خبری گزارش داده بودند که مقام‌های جمهوری اسلامی بار دیگر مانع از آن شده‌اند که مهدی کروبی در مراسم تدفین و ترحیم خواهر خود شرکت کند.

مقام‌های امنیتی سال گذشته نیز پس از درگذشت محدثه کروبی، یکی از خواهرهای آقای کروبی، مانع از آن شده بودند که وی در مراسم خواهر خود شرکت کند.

آقای کروبی به همراه میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد بیش از ۵۰۰ روز است که در حبس خانگی به سر می‌برند.

منابع: سحام نیوز


 
 

معاون حقوقی سپاه:
1391/4/26

 

 
محمدرضا یزدی، معاون حقوقی- پارلمانی سپاه پاسداران می گوید که اموال متعلق به سپاه پاسداران و شرکت‌های وابسته به این نهاد نظامی در تعدادی از کشورها مصادره شده است.
 
آقای یزدی روز دوشنبه، ۲۶ تیرماه در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران بدون اشاره به نام کشورهایی که اموال سپاه و شرکت‌های تحت امرش را مصادره کرده‌اند این تصمیم را «ناحق» و نشانه بی عدالتی و روحیه استکباری این کشورها دانست.
 
معاون حقوقی- پارلمانی سپاه پاسداران تصریح کرد که این کشورها با وضع «قوانین ناعادلانه» سعی دارند به جمهوری اسلامی فشار وارد کنند.
 
این مقام نظامی همچنین گفت اموال سپاه «مانند بسیاری دیگر از اموال ملت ایران» مصادره شده است.
 
بر اساس اعلام معاون حقوقی- پارلمانی سپاه در حال حاضر مركز خدمات بین‌الملل ریاست جمهوری ایران در حال اقداماتی است تا اموال مصادره شده را بازپس گیرد.
 
او گفته است که با انجام این اقدامات بعضی از حساب‌ها و سرمایه‌های جمهوری اسلامی ایران به بیت المال بازگشته است.
 
آمريکا و اتحاديه اروپا همراه با برخی از متحدان خود طی سال های اخير تحريم های يکجانبه ای را عليه فرماندهان سپاه و شرکت های وابسته به اين نيروی نظامی وضع کرده اند.
 
بر اساس تحريم های آمريکا و اتحاديه اروپا، کليه اموال و دارايی‌های شرکت های وابسته به اين نيروی نظامی و همچنين فرماندهان سپاه در آمريکا و کشورهای عضو اتحاديه اروپا ضبط شده است و معامله شهروندان و شرکت‌های آمريکايی با آنها ممنوع است.
 
معاون حقوقی و پارلمانی سپاه در گفت و گوی خود با «باشگاه خبرنگاران» گفته که بلوکه شدن اموال فرماندهان نظامی ايران «دروغی بزرگ» است و افزوده: «تمام فرماندهان ايرانی به صراحت اعلام کرده اند که هيچ دارايی در خارج از کشور نداشته اند که باعث تصرف آن اموال توسط ديگران شده باشد.»
 
به گفته محمدرضا يزدی، اين فرماندهان «بارها اعلام کرده اند که اگر پولی از ما در اختيار شما است، حاضرين با رسيد و امضاء، اختيار تام خرج کردن آن را برای گرسنگان آمريکايی و اروپايی و مردمی که در اين کشورها به خاطر سير کردن خود، مجبور به تن فروشی يا ايستادگی مقابل پليس شده و مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، بدهيم.»
 

 
 

مرکز توسعه مدیریت اینترنت:
1391/4/26

 

 
مرکز توسعه مدیریت اینترنت ایران در تازه‌ترین آمار خود اعلام کرده که «تنها شش درصد کاربران ایرانی اینترنت پر سرعت دارند.»
 
به گزارش خبرگزاری مهر و بر اساس این آمار، در ایران شش میلیون و ۹۳۴ هزار و ۷۶۰ نفر از اینترنت کم‌سرعت دایل‌آپ (شماره‌گیر) استفاده می‌کنند.
 
برپایه این آمارها، نحوه اتصال ایرانی‌ها به اینترنت به ترتیب در دسته کم‌سرعت عبارت است از: ۱۴ میلیون و ۲۵۹ هزار و ۹۸۲ نفر از طریق اینترنت موبایل، شش میلیون و ۹۳۴ هزار و ۷۶۰ نفر از اینترنت کم‌سرعت دایل‌آپ، شش میلیون و ۱۰۶ هزار نفر از طریق فیبر نوری، و در دسته پرسرعت: چهار میلیون و ۵۲۸ هزار و ۴۲۸ نفر از طریق ADSL و ۸۶۷ هزار و ۱۰۵ نفر نیز از طریق اینترنت پرسرعت بی‌سیم وایمکس.
 
مرکز توسعه مدیریت اینترنت در گزارش خود اعلام کرده که ضریب نفوذ اینترنت در ایران برای سال ۹۰ خورشیدی ۴۳ درصد است.
 
این در حالی است که بر اساس آمار دی‌ماه سال ۹۰ مرکز آمار ایران، ضریب نفوذ اینترنت در ایران برای سال ۹۰ نزدیک به ۱۵ درصد اعلام شده‌است.
 
به گزارش خبرگزاری مهر  شاخص‌های تعریف کاربر اینترنت در ایران بین دو نهاد یادشده تفاوت دارد.
 
به نوشته این خبرگزاری، مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت وابسته به وزارت ارتباطات، کاربر اینترنت را فردی می‌داند که طی ۱۲ ماه گذشته با اتصال به شبکه اینترنت از یکی از خدمات اینترنتی استفاده کرده باشد.
 
اما در داده‌های مرکز آمار ایران منظور از استفاده‌کننده از اینترنت فردی عنوان شده که در ۱۲ ماه منتهی به زمان آمارگیری، حداقل یک بار در داخل کشور از اینترنت استفاده کرده باشد.
 
این «تفاوت تعریف» ممکن است از دلایلی باشد که مرکز آمار ایران تعداد کاربران اینترنت در ایران طی سال ۹۰ را «بیش از یازده میلیون نفر» گزارش کرده است، در حالی که مرکز توسعه مدیریت اینترنت ایران در آمار تازه خود این تعداد را «۳۲ میلیون و ۶۹۶ هزار نفر» اعلام می‌کند. آمار این دو نهاد برای سال ۸۹ نیز متناقض بوده است.
 
به گزارش خبرگزاری مهر، در حالی که وزارت ارتباطات و فناوری، شمار کاربران اینترنت برای آن سال را بیش از ۲۴ میلیون نفر اعلام کرده بود، مرکز آمار ایران از نتایج طرح آمارگیری خبر داد که براساس آن تا پایان سال ۸۹ تنها ۱۱ میلیون نفر در ایران کاربر اینترنت بوده‌اند.
 
آماری از تعداد کاربران اینترنتی در ایران برای سال ۹۱ در دست نیست و در این زمینه تنها یکسری نظرسنجی‌ها انجام شده‌است.
 
برپایه یک نظرسنجی که خردادماه سال جاری به طور مشترک توسط مؤسسه نظرسنجی گالوپ و شورای اطلاع‌رسانی بین‌المللی آمریکا (بی‌بی‌جی) از دو هزار نفر در ایران انجام شده است ۴۳ درصد از پاسخ‌دهندگان گفته اند که به اینترنت دسترسی دارند.
 

 
 

1391/4/26

 

 
تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال ایران در فینال مسابقات فوتسال جام جهانی کوچک که دیشب خاتمه یافت، با نتیجه ۶ بر ۳ از سد تیم «ب» برزیل عبور کرد و عنوان قهرمانی این رقابت‌ها را به خود اختصاص داد.        
 
ملی‌پوشان ایرانی پیش از این موفق شده بودند، به ترتیب تیم‌های ایتالیا "الف"، کرواسی و برزیل "الف" را با نتایج 14 بر صفر، یک بر صفر و 9 بر 2 از پیش‌رو داده و فینالیست شوند.
 
به این ترتیب، تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال ایران که به نمایندگی از تیم فوتسال دانش‌آموزی به مسابقات جام جهانی کوچک اعزام شده بود، در مجموع با 30 گل زده و 5 گل خورده عنوان قهرمانی را از آن خود کرد.       
 
ایران در مجموع با ۳۰ گل زده و تنها ۵ گل خورده در این مسابقات که در کشور کرواسی برگزار می شد بر سکوی قهرمانی ایستاد.
 
منبع: فارس

 
 

1391/4/26

 

 

حسین ساجدی‌نیا،‌ فرمانده پلیس تهران گفت که در طرح موسوم به امنیت اجتماعی، صبح امروز دوشنبه (۲۶ تیرماه)  ۱۳۰ نفر بازداشت شده‌اند. 
 
فرمانده پلیس تهران این افراد را «اراذل و اوباش درجه ۲» خوانده و گفته که همه آنها «به نمایش گذاشته شدند.»
 
به گزارش خبرگزاری فارس، این افراد در منطقه نظام آباد تهران به نمایش گذاشته شده‌اند.
 
این نخستین بار نیست که بازداشت‌شدگان در ایران در خیابان‌های تهران گردانده می‌شوند. در ابتدای طرح موسوم به امنیت اجتماعی، تصاویر گروهی از بازداشت‌شدگان در حالی که آفتابه به گردن آنها آویزان بود و آثاری از ضرب و شتم بر بدن آنها نمایان، منتشر شد که با انتقاد فعالان اجتماعی همراه بود.
 
فرمانده پلیس تهران در حاشیه «نمایش اراذل و اوباش» گفته است: اشرار باید بدانند که پلیس بدون هیچ اغماضی با آنها برخورد خواهد کرد.
 
منبع: فارس

 
 

1391/4/26

حسین ساجدی‌نیا،‌ فرمانده پلیس تهران گفت که در طرح موسوم به امنیت اجتماعی، صبح امروز دوشنبه (۲۶ تیرماه)  ۱۳۰ نفر بازداشت شده‌اند. 

فرمانده پلیس تهران این افراد را «اراذل و اوباش درجه ۲» خوانده و گفته که همه آنها «به نمایش گذاشته شدند.»
 
به گزارش خبرگزاری فارس، این افراد در منطقه نظام آباد تهران به نمایش گذاشته شده‌اند.
 
این نخستین بار نیست که بازداشت‌شدگان در ایران در خیابان‌های تهران گردانده می‌شوند. در ابتدای طرح موسوم به امنیت اجتماعی، تصاویر گروهی از بازداشت‌شدگان در حالی که آفتابه به گردن آنها آویزان بود و آثاری از ضرب و شتم بر بدن آنها نمایان، منتشر شد که با انتقاد فعالان اجتماعی همراه بود.
 
فرمانده پلیس تهران در حاشیه «نمایش اراذل و اوباش» گفته است: اشرار باید بدانند که پلیس بدون هیچ اغماضی با آنها برخ

 
 

1391/6/26
  • نوشته‌های یک بایپولار

    بنده امروز موفق به اخذ جایزه ی نوبل در زمینه شجاعت در دادن فحش کاف دار در منزل شدم ! بین تمام دری وری هایی که به کوچک و بزرگ حواله کردم یکجا یک کسکش نا قابل هم از دهنم پرید که فکر کنم افتاد گم شد ؛ من هم بحث را به حاشیه بردم و یک لیوان آب کوفت کردم و آمدم تمرگیدم در اتاقم ؛

    آیا شما فسقلی را می شناسید ؟ فسقلی یک دختربچه شیرین و چاهار ساله است که می تواند بالغ بر چاهار ساعت یک جا بشیند نقاشی بکشد بدون اینکه جیک بزند و من ِ خاله ی بی رحم که وقتی نیست دلم برایش پر می زند، وقتی هست حوصله ندارم برای چاهارتا مداد رنگی از این اتاق لعنتی پیدا کنم ، پریروز روی کاغذهای فلش کارت نقاشی کرده بود، کاغذهایی با ابعاد 8 در 5 سانتی متر ؛ با مداد مشکی! گفتم چرا نقاشی هایت را رنگ نکردی ؟ گفت خاله هر چی بت گفتم بهم مداد رنگی ندادی ! در اینجا چه شد ؟! جگرم آتش گرفت بغض کردم رفتم کله ام را فرو کردم در لپ تاپم تا قیافه ی معصوم دخترک را نبینم ، امروز خیلی هنر کردم بهش یک کاغذ سفید دادم ؛ مداد رنگی هم دادم ، کلی هم نقاشی های رنگی کشید ؛ من هم اگر خوشحال بودم نقاشی های رنگی می کشیدم ؛ این بچه هم چاهار بار پیش من بنشیند ، از بس که من بی حوصله ام مریض می شود ؛ دیگر نقاشی های رنگی نمی کشد؛ شاید مثل دفعه ی قبل خورشید را سیاه بکشد ؛ چون مداد رنگی ندارد و من خیلی دلم بگیرد، ولی فقط بغض کنم !تلفن زنگ زده مرا از خواب بیدار کرده است؛ طبیعی بود پاچه بگیرم اما نگرفتم؛ حسش نبود ؛ ترجیح دادم مسالمت آمیز بین خودمان حلش کنم ؛ از آن سوی تلفن یک پیشنهاد دریافت شد ؛ با این بهانه که خیلی بی حوصله ای چرا انقدر بی حوصله ای دختر به این شادی!!! باید از این اصطلاح دختر به این شادی بفهمید که کاسه ای زیر نیم کاسه است ؛ البته این لفظ دختر به این شادی خیلی باحال بود ؛ این دختر بدبخت همان است که در جمع های تخمی فامیل صدای خنده اش با یک فرکانس سنج اندازه گرفته می شود و اگر بالا برود جلف و سبک و خل وعض است ... بگذریم ! پیشنهاد این بود که اگر احساس افسردگی می کنی یک وقت بگیرم برویم پیش روانپزشک و اصلن ناراحت نباش و در تمام کشورهای دنیا که مث ما عقب افتاده نیستن مرتب زیر نظر روانپزشک هستن و فلان ... این خانواده ها که با هر تفریح و خوشی و خوشگذرانی مخالفند وقتی آدم به روز فاک می افتد چه روشن فکر های بامزه ای میشوند :)) فردا ساعت 5 بعد از ظهر وقت دکتر دارم؛ می خواهم نقاشی هایم را هم ببرم ؛ می خاهم بگویم من هم قبلن قبل از خواب دو سه ساعت گریه نمی کردم ؛ اما حالا می کنم ؛ دلیل هم ندارد ، یا شاید دارد ولی شخصی است ؛ می خاهم بگویم قبلن نقاشی هایم پروانه داشت ؛ اما حالا از کشیدن یک سنجاقک هم خجالت می کشم  ؛می خاهم بگویم دوستانم نقاشی هایم را دوست ندارند چون همیشه هوا ابری ست؛ باید بگویم هزار سال است خورشید نکشیدم ام ؛ باید بگویم رنگی ترین نقاشیم یک پاییز بود ... باید بگویم دلم شور می زند فسقلی را پیش من نگذارید ؛ من حوصله ندارم برایش مداد رنگی پیدا کنم ، نقاشی هایش خاکستری می شود ؛ باید بگویم به زندگی بگویید مداد رنگی هایم را پس بدهد ...

    تیتر از ۳۰میل


     
     

    1391/6/26
  •  
    بخشنامه‌ی جدیدی در دولت صادر شده‌است که تجارت خارجی و توزیع داخلی علوفه، خوراک دام و طیور و مواد اولیه را منحصراً در اختیار دوبت قرار می‌دهد. در اینکه بخشنامه‌ی جدید مخالف فلسفه‌ی خصوصی‌سازی و اصل 44 و بازار آزاد و رقابتی‌ست حرفی نیست که حاکمیت نشان داده اگر در یک ماجرا حرفش 100 درصد با عملش مخالفت داشته باشد همین ماجرای خصوصی‌سازی است. اما چرا چنین بخشنامه‌ای صادر شده‌است؟
     
    سرکوب رسانه و تغییر معنای انتقاد از سوی حاکمیت چنین نتایجی نیز دارد. گویا مدت‌ها پیش دلسوزانی پیدا شده‌اند که با توجه به وضعیت بحرانی بازارهای علوفه و خوراک دام و طیور پیش‌بینی شرایط امروز را بکنند و از دولت بخواهند تا وضعیت را بهبود بخشد بااین‌حال گویا دولت نتوانسته یا نخواسته‌است که اقدام پیشگیرانه‌ای انجام دهد. چراکه رابطه‌ی بحران بازار خوراک دام و طیور را با بحران بازار دام و طیور هر بچه‌ای می‌فهمد. این وسط بخاطر محدودیت رسانه و نقد سرِ مردم کلاه بزرگی رفته‌است که نمی‌دانند مشکل پیش آمده چندان پیچیده نیست و بحران از خیلی وقت پیش قابل جلوگیری بود.
     
    دولت خدمتگزار باید قدردان باشد که با این اوضاع بازار مرغ کسی دیگر سراغی از گوشت قرمز نمی‌گیرد. حال که ذخیره‌ی مرغ‌های 4650 تومنی انبارهای دولت تمام شده‌است و گوش فروشنده‌ای در بازار به قمیت‌های دستوری و غیرمنطقی دولت بدهکار نیست، دولت تصمیم می‌گیرد که کنترل را بیشتر کند. اصولا مطابق فلسفه‌ی اقتصادی این جماعت هرچیزی که طبق ذهنیت ایشان پیش نرفت لابد اشکالش در کنترل ناکافی بوده‌است. توزیع و واردات را کنترل می‌کنند تا خودشان بفهمند که مسبوق به سابقه‌ی تصمیمات اقتصادی‌شان وضعیت بحرانی بازار امروز هیچ ربطی به مقوله‌ی کنترل ندارد و تازه آن وقت یک قدم هم عقب‌تر از امروز می‌ایستند.
     
    سقف قیمت‌هایی که دولت تعیین می‌کند اوضاع را بازهم بدتر می‌کنند. دریک اقتصاد کاملاً آزاد تعادل عرضه و تقاضا قیمت محصول در بازار را تعیین می‌کند. در بازار مرغ نیز چنین فرضی معتبر است چرا که افزایش قیمت ناگهانی آن معلول بهم خوردن همین تعادل است. تعیین سقف یا کف قیمت برای محصول در تعادل (همین تعادل است که قیمت مرغ را به 7000 تومان می‌رساند) موجب اثرات بعدی می‌شود. تعیین سقف قیمتی کمتر از قیمت تعادل بازار با توجه به کاهش قیمتی که در پی دارد موجب افزایش تقاضا در بازار به تعادل رسیده می‌شود و با توجه به محدودیت عرضه، فاصله‌ی تقاضا و عرضه بیشتر می‌شود در نتیجه قیمت تعادل با مصرف ظرفیت عرضه در بازار نامتعادل، بیشتر از حالت تعادلی قبل شده و حالتی از بازار سیاه را بوجود می‌آورد. چنین حالتی با وجود رویکرد کنترلی دولت، کنترل بیشتر سقف قیمت را موجب می‌شود و قیمت مرغ در چرخه‌ی افزایشی قرار می‌گیرد.
     
    توزیع منحصراً دولتی ابزاری‌ست که این بخشنامه‌ی دولت برای کنترل بیشتر بر بازارهای داخلی در اختیار آن قرار می‌دهد. نکته‌ی عجیب‌تر قراردادن انحصار دولتی بر واردات و تجارت خارجی مواد اولیه صنعت گوشت و مرغ است. تحریم جهانی انتقال پول که علیه ایران اعمال می‌شود بر تمام کالاهای وارداتی تأثیر می‌گذارد. بر طبق قوانین سازمان ملل تحریم‌ها نمی‌توانند شامل موادغذایی، دارو و شماری دیگر از کالاهای اساسی باشند اما با وجود تحریم انتقال پول، وضعیت واردات و صادرات ایران بغرنج‌تر شده‌است. در این میان تنها امید واگذاردن هرچه بیشتر اقتصاد به بخش‌های خصوصی و حتی شبه خصوصی‌ست تا در مقابل تحریم‌ها شانس بیشتری برای مانور وجود داشته‌باشد ولی در نهایت تعجب این گونه نمی‌شود.
     
    نکته‌ی جالب‌تر این طرح برخورد با بخش خصوصی از قبل تعریف شده است. بر طبق این بخشنامه مواد اولیه‌ی وارداتی خوراک دام و طیوری که هم اکنون در اختیار شرکت‌های خصوصی است می‌بایست در اختیار دولت قرار گیرد تا از طریق شبکه‌ی توزیع داخلی دولتی واگذار شود. صرف نظر از اینکه در هیچ کجا برای دولتی‌تر کردن (که خود با قانون اساسی دچار مشکل است) اموال بخش خصوصی را تصاحب نمی‌کنند، با این بحران قیمتی که در بازار وجود دارد تنها کاری که به هیچ عنوان نباید انجام داد صرف هزینه‌ای اضافی برای توزیع است. با اینکه فلسفه‌ی اینکار کنترل بیشتر بر رانت‌خواری در شبکه‌ی خصوصی توزیع است اما دولتی کردن امور توزیع موجب هزینه‌ی اضافی، زمان اضافی و قیمت تعادلی جدید بالاتر خواهد شد که بحران را افزایش خواهد داد. با این رویکرد غلط نیز باز عاقلانه‌تر اینست که دولت در کنار شبکه‌ی توزیع داخلی، خود اقدام به توزیع دولتی مواد مورد نظر خود بنماید نه اینکه کل شبکه‌ی داخلی را حذف نماید.
     

    حالا که تحریم از الطاف خداوندی قلمداد می‌شود دولت نیز دست بکار شده است تا ممری برای لطف خداوند باشد و تحریم‌های داخلی نیز بر واردات و صادرات اعمال می‌کند. همانطور که الیاس نادران اشاره کرده حتی در زمان جنگ تحمیلی با وجود تحریم‌ها هیچ زمان تجارت خارجی و توزیع کالاها در کشور در جهت دولتی‌تر کردن پیش نمی‌رفت. برای همین یک بحرانی که بازار بوجود آمده‌است شخصاً تابحال هیچ گامی از دولت ندیده‌ام که به بهتر شدن اوضاع بازار منتهی شود. برعکس با کمی وام گرفتن از توهم توطئه بصورت حساب شده‌ای تک تک اقدامات عین دامن زدن به بحران است.

    تیتر از ۳۰‌میل


     
     

    1391/6/26

     

    مژگان ساختمان‌گر
    مژلاگ

    یه بار دکتر اسعدی (دکتر خانوادگی‌مون) یه جمله‌ای به من گفت که خیلی ذهن منو درگیر کرد، خیلی بهش فکر کردم، و خیلی هم به دلم نشست. بهم گفت، اگه می‌تونی از این شهر بری برو، نمون. این شهر آخر و عاقبت خوبی نداره، تو این شهر همه دارن به هم ظلم می‌کنن، دروغ می‌گن، همدیگر رو اذیت می‌کنن، تو این شهر نمی‌شه حرف زد، نه هر حرفی، دو کلام حرف حساب، اینجا همه به فکر خودشونن، کسی به فکر دیگران نیست، کسی دلش برای کسی نمی‌سوزه، تنگ نمی‌شه، همه تنهان و تنهایی وهم برانگیزه! وقتی توهم ورت داره به این زودی خوب نمی‌شی، آدم متوهم خودش نمی‌دونه توهم داره برای همین اصلاً قبول نداره که باید برای درمانش اقدام کنه... بعد وقتی اینا به اوج خودش می‌رسه، می‌دونی چی می‌شه؟ خدا قهرش می‌یاد، خدا از مردمی که به هم ظلم کنن، حق همو زیر پا بذارن و له کنن نمی‌گذره، بلا نازل می‌کنه، این بلا می‌تونه جنگ باشه، سیل باشه، زلزله باشه، تحریم باشه یا... اونوقت خشک و تر با هم می‌سوزن.

    دیشب یه بارونی اومد تو اواخر تیر ماه تف دیده‌ی این شهر که آسمان شهر رو پاک کرد و تمیز شد همه‌چی، شاداب شد، بوی تمیزی تو شهر می‌یومد، بارانی دل‌انگیز، همه مردمی که اهل دل بودن و نبودن حالی کردن تو این هوا...
    نیمه‌های شب از خواب بیدار شدم از شدت برخورد بارون به پنجره، خونه‌ی ما طبقه‌ی پنجم و بالای یه بلندیه و دو نبش، صدای برخورد قطرات بارون با پنجره شدید بود. بلند شدم، خواب از سرم پریده بود، پشت پنجره رفتم، انگار یکی بالای پنجره شلنگ آب گرفته بود، نورها کش می‌یومدن، خونه‌ها کج و معوج می‌شدن، دزدگیر خیلی از ماشین‌ها از رعد و برق جیغ می‌کشید، خیابان سرآشیبی رو دیدم که انگار رودی در خیابان جاری بود، با خودم فکر کردم اگر دو روز به این شدت بباره تهران و آب می‌بره، نکنه این همون بالایی باشه که دکتر درباره‌اش برام گفت؟! سر جام دراز کشیدم، خودمو سپردم به باران و خوابیدم.

    تیتر از ۳۰میل


     
     

    1391/6/26
  •  

    آیدا احدیانی
    پیاده‌رو

    مادرم دو مبدا زمانی دارد : ازاله بکارت و انتخاب بنی‌صدر. معمولا اگر خاطره‌ی تعریف کند این دو می‌شوند صفر تاریخ‌ش، مثل هجرت یا میلاد. مثلا می‌گوید این شلوار گشادها زمان دختره‌گی من هم مد بود یا قبل بنی‌صدر ما کی می‌دونستیم قراره مستاجر بمونیم. بعد دخترگی‌م دیگه از این لژدارها نپوشیدم، کجا می‌پوشیدم؟ مرغ هلندی‌ و گوشت یخ‌زده‌ها را بعد بنی‌صدر ریختند تو بازار، همه این مو زائد‌ها بعد  دوره بنی‌صدر ایجاد شد.، همینطور این بچه‌های عصبی و کم‌جون.
    این دو مبدا هیچوقت با اتفاقات‌ مهمتری – یا از نظر من مهمتری –مثل تولد من یا برادرم، انقلاب، جنگ، قطعنامه پانصدونودوهشت یا مرگ مادربزرگم جایگزین نشده‌اند. از آنها یاد می‌شود ولی بیشتر در حکم اتفاقات فرعی، مثل حمله خوارج یا ملاقات با مریم مجدلیه.

    وقتی نوزده ساله بودم و بکارت به نظرم دیو بود و کمی بعدتر افسانه ، این مبدا تاریخی “‌دوران دخترگی”‌ مادرم خیلی آزارم می‌داد. اصولا برای دختری نوزده ساله که من بودم و انگار تنها مشکل‌م بعد از کنکور – یا قبل از آن- بکارت بودٰ؛ بیان مکرر کلمه “دختره‌گی”‌ انگار یادآوری مدام پرده بود. حس می‌کردم خاطرات دوران دخترگی رنگی‌ست و خوش عطر و خاطرات بعد از زنانه‌گی سیاه و خسته و بی‌حوصله. انگار بدین‌وسیله مادرم قصد داشت بگوید که بعد از سرآمدن آن‌دوره همه چیز به گندِ روزمرگی کشیده خواهد شد.  آن‌روزها مدام دنبال یک تریبونی می‌گشتم که بگویم بکارت  چیز بیخودی است و آیا مقام شامخ زن با یک تکه بافت گوشتی تعریف می شود.جوری هم حرف می‌زدم که انگار نه انگار من اینها را تجربه کرده‌ام، صرفا خوانده‌ام و بس. مادرم آدم خونسردی است. عادت دارد به آتئیست شدن ما، به زنجیرزدن و نوحه خواندن ‌ما، به هیپی شدن ما، به چپ شدن ما، به نهیلیست شدن ما، به دنیا به تخم‌م شدن ما و به عرایض صدتا یک غازما در مورد بکارت. برایش حرف می‌زدم که زن هم باید مثل دختر شاداب باشد. شما خودتان را ول کردید. خوب چرا؟ بکارت اصلا چه اهمیت دارد؟ همه را به دقت گوش می‌کرد و می‌گفت :‌”‌من نظری ندارم. عقیده‌ام را نه تحمیل می‌کنم نه جار می‌زنم. تو هم نزن. بعد بنی‌صدر جدی فهمیدم آدم هرکاری می‌خواد بکند؛ بکند، حالا لازم نیست جار بزند. بسکه کشتن  آدمها را سرجار زدن عقایدشون. من خودم زمان دختریم هم مینی  ژوپ می‌پوشیدم هم می‌رفتم امامزاده به احترام‌ش یک شال می‌انداختم سرم. مردم را هم نمی‌خواستم مدام تربیت کنم. دین و باور جار زدن نداره که” مادرم خاتمی‌ست. همه خوبند و همه سبزند و به‌به. خداوند طفره رفتن از جواب مستقیم. ملکه حفظ صلح. با همین دو جمله اساس سخنرانی خشمگین‌ت را نابود می‌کند.  او خونسرد است و من حنجره‌م را پاره کردم.

    خیلی سال سخنرانی کردم و او طفره رفت تا فهمیدم که برای مادرم ازاله بکارت یا انتصاب بنی‌صدر به یک اندازه بی‌اهمیت است . هردو دو واقعه بی‌معنی و بی‌مفهوند. خیلی طول کشید و باید خودش می‌آمد کانادا تا بفهم‌م موضوع بکارت نیست. دوران دخترگی ‌مادرم حتی تا دو ساله‌گی من هم آمده است. دوران دخترگی مادرم دورانی‌ست که در آن هرچه می‌خواسته می‌پوشیده. مینی‌ژوپ در کاباره میامی یا چادر ژورژت برای امامزاده. در دوران دخترگی مادرم را نمی‌گشتند. کسی دم در وزارتخانه ماتیک مادرم را با ته خودکار بیک  خالی نکرده بوده است. کسی دستمال دستش نداده بگوید ” پاک کن خانُم‌م” . جوراب کلفت نمی‌پوشیده. دوران دخترگی که به سرمی‌آید مادرم میرود زیر مانتوهای بلند و کرپ سیاه. بقول خودش تابستان‌ها زنها بو می‌گیرند. چاق می‌شود. مادرم به گفته خودش”لباس‌ش” را گم می‌کند. مادرم وقتی می‌گوید دوران دخترگی، خود خوب‌ش را یادآوری می‌کند.  مادر من سال پنجاه و نه روسری سرکردن بلد نبوده است. مثل نسل ما که با سالها تمرین، هزار جور روسری سر می‌کنیم، نبوده است.  درعکسها روسری خسته‌ای را گره زده زیر چانه. عینک آفتابی بزرگ ایوسنت‌لورن دوران دخترگی را به چشم زده و نشسته کنار پدرم که بعد بنی‌صدر سبیل گذاشته است. مادرم می‌گوید بعد در این عکس سبیل پدرت از فشار زندگی آویزان است. راست می‌گوید صورت پدرم بعد از بنی صدر خسته است. من ولی خوشگلم در عکس. پیرهن گلذار تنم است و پوشکم معلوم است و می‌خندم.

    سبیل پدرم متعلق به بعد از بنی‌صدر است. قبل از بنی‌صدر پدرم سبیل نداشته است.  مادرم وقتی می‌گوید قبل بنی‌صدر ارزش پولی و اعتبار ملیتی مدنظرش است. قبل از بنی‌صدر کارمند بودن ظاهرا بد نبود. می‌شد از سوپر شیلان شراب هم خرید. قبل از بنی‌صدرِ مادرم می‌شد سفر رفت. هتل هایت. می‌شد کاباره رفت و توییست رقصید. بعد از بنی‌صدر صاحبخانه بی‌رحم‌تر شد. خانه نشد خرید.یک نوار طنزی در فامیل می‌گشت که کارمند را مسخره می‌کرد. مدرک تحصیلی پدرم کم ارزش شد.  مادرم ساکن صف شیر شد. پدرم از تعاونی اداره پفک و نواربهداشتی گرفت. سفر نرفتیم.

    خیلی سال باید می‌گذشت. خیلی از مادرم باید دور می‌شدم که می‌فهمیدم دخترگی نشان از نقطه حداکثر نمودار عزت زنانه مادرم دارد، و بنی‌صدر نقطه اوج عزت ملی مادرم است. هرچقدر هم اورانیم غنی کنند و زنان ایرانی به کره ماه و فرش قرمز اسکار برسند باز برای مادر من زمان دخترگی و قبل بنی‌صدر از برآیند عزت بالاتری برخوردار است.

    تیتر از ۳۰میل


     
     

    1391/4/26

    صالح نیکبخت، وکیل خانواده امیر جوادی فر از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک، در گفت‌و‌گو با وبسایت خبری عصر ایران گفته است: «این افراد در زندان کهریزک به دلیل ضرب و شتم متوالی و ضرباتی که در نسوج نرم آن‌ها وارد شده بوده دچار عفونت داخلی شده و به علت اینکه به موقع به پزشک نرسیده و مداوا نشده بودند فوت کرده‌اند.»

    آقای نیکبخت افزود که سه قربانی بازداشتگاه کهریزک، امیر جوادی فر محمد کامرانی و روح الامینی، «به فاصله ۴۸ ساعت فوت کردند و علت مرگ همه آن‌ها قید شده بود که به علت ضربات متعدد وارده بر نسوج نرم آن‌ها در مدت ۷۲ ساعت قبل از فوت بوده است.»

    این وکیل تصریح کرده است قربانیان بازداشتگاه کهریزک چهار نفر بوده اند که خانواده نفر چهارم به دلیل «دلجویی نیروی انتظامی از آنها و پرداخت دیه» از شکایت صرف نظر کرده است.

    روز ۱۸ تیر سال ۱۳۸۸ شماری از بازداشت شدگان اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند که سه نفر از این افراد جان خود را در بازداشتگاه کهریزک از دست دادند.

    پیش از این قاضی مرتضوی، دادستان تهران در آن زمان، گفته بود که مرگ این سه نفر به دلیل ابتلا به مننژیت بوده است.

    آقای نیکبخت افزوده که این ادعای آقای مرتضوی به عنوان انتشار مطالب کذب، یکی از اتهام‌های او در پرونده نیز به شمار می‌رود.

    سعید مرتضوی و دو قاضی دیگر به نام‌های علی‌اکبر حیدری‌فرد و حسین دهنوی به دلیل فرستادن متهمان به بازداشتگاه کهریزک از سمت قضایی خود تعلیق شده‌اند و پرونده آن ها در حال طی مراحل قانونی ست.

    آقای نیکبخت ادامه داده که اتهام این قضات معاونت در قتل عمدی محسوب می‌شود.

    به گفته اقای نیکبخت، شماری از معترضانی منتقل شده به بازداشتگاه کهریزک مدعی هستند که قاضی به ان‌ها گفته بود: «شما را به کهریزک می‌فرستیم، نصف شما‌‌‌ همان جا می‌میرید. نصف دیگر برمی‌گردید».

    آقای نیکبخت افزوده در صورت تبرئه قضات پرونده، به رای صادرشده اعتراض خواهد کرد.

    منبع: عصر ایران

    مرتبط:

    دادستان تهران: مرتضوی، شاخص‌ترین فرد در پرونده کهریزک است


     
     

    1391/4/26

    خبرگزاری مهر گزارش داد فروشندگان مرغ در برخی از مراکز میادین میوه و تره بار در تهران، با دریافت کارت ملی از خریدار به او گوشت مرغ به نرخ دولتی می‌فروشند.

    بر اساس این گزارش، قیمت فروش گوشت مرغ با نرخ دولتی ۴۷۰۰ تومان است که دستکم حدود دو هزار تومان کمتر از نرخ گوشت مرغ ازاد است.

    در روزهای کنونی قیمت مرغ در ایران بر اثر افزایش قیمت خوراک طیور افزایش یافته و تلاش مقام‌های مسئول برای کاهش قیمت آن نیز تا کنون نتیجه‌ای در پی نداشته است.

    در همین ارتباط خبرگزاری فارس نیز به نقل از مدیرعامل خانه مطبوعات گیلان گزارش داد که اعضای خانه مطبوعات گیلان با ارائه کارت خبرنگاری می‌توانند به طور متوسط ۵ کیلوگرم گوشت مرغ با نرخ دولتی دریافت کنند.

    منابع: مهر و فارس

    مرتبط:

    "قیمت هر کیلو مرغ دوباره از ۷۰۰۰ تومان گذشت"

    سرگردانی مردم در صف‌های طولانی مرغ دولتی


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته