-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 08/01/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/5/10

محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، می‌گوید ارز دانشجویان و بیماران قطع نشده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، آقای بهمنی همچنین افزود که ایران ارز کافی در اختیار دارد و «سیاستهای درستی در زمینه ارزی اتخاذ کرده‌ایم تا لطمه از این بابت به کشور وارد نشود.»

طی روزهای گذشته دولت ایران اعلام کرد که ارز مسافراتی مسافران سفرهای خارجی به جز عتبات عالیات را قطع کرده است.

روز گذشته ارسلان فتحی‌پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، نیز گفته بود که ارز دانشجویی «جزء ارزهای غیرضروری به شمار می‌رود و باید حذف شود.»

در همین ارتباط روز سه شنبه (۱۰ مردادماه)، بانک مرکزی ایران جزئیات دریافت ارز دانشجویی را اعلام کرد که بر این اساس، مبلغ دریافتی دانشجویان خارج از ایران همانند گذشته خواهد بود.

دولت ایران در سال های گذشته به دانشجویان دانشگاه‌های خارج از ایران سالانه ۱۲هزار دلار به عنوان مقرری و ۱۵هزار دلار به عنوان هزینه دانشگاه پرداخت کرده است.

منبع:

مهر (+ و +)


 
 

1391/5/10
  •  

    خارخاسک هفت‌دنده

    حقوق بازنشستگی پدر مرحومم را که مادرم دریافت می کرد نزدیک به یک سال است قطع کرده اند.
    حاصل پیگیری های ما این شده است که بگویند. تازه فهمیده ایم پدر شما هنوز نمرده است! و سند و مدرکی از مرگش موجود نیست!
    باز هم پیگیر می شویم معلوم می شود ثبت احوال قزوین که مسئول ابطال شناسنامه پدرم بوده باید وفات پدرم را  به ثبت احوال تهران گزارش می کرده  است( چون پدرم تهرانی بوده) ولی این کار را نکرده ،  بنابراین هنوز بطور قانونی پدرم نمرده است.
    باز هم پیگیری می کنیم معلوم می شود مثل مادر من چه بسیار.

    حتی نمونه ای وجود دارد که  بازنشسته ای نمرده است اما گفته اند مرده و حقوقش را قطع کرده اند تا مدارک قانونی مردنش را بیاورد.
    مادرم دست به دامان همه شده است؛ اما دوندگی ها بی فایده است.
    من را که می بیند چاره از من می جوید، می گوید: مامان جان بیا یک نامه نگاری اینترنتی بکن برای آقای خامنه ای برای آقای رییس جمهور برای رییس قوه قضاییه برای رییس مجلس برای نماینده قزوین برای امام جمعه تهران برای رییس دیوان عدالت اداری برای رییس وزارت خانه ی مدیر کل جناب آقای مستطاب محترم برادر ارجمند ... بگو من به این پول احتیاج دارم، من یک زن بیوه هستم، خرج دارم، مریضی دارم، عروس دارم، داماد دارم، من چیز زیادی نمی خواهم، حقوق شوهر مرحومم را می خواهم، حقوق شوهر مرحوم من مگر چقدر است؟ ماهیانه ششصد هزارتومان است! این مرد را زمان شاه درجه هایش را گرفته اند، از ارتش اخراجش کرده اند، آزادی خواه بوده است،  آنقدر مغرور بوده که بعد از انقلاب نرفته گدایی درجه  بکند. او به همین قدر حقوق راضی بود. حالا همین را هم از من دریغ کرده اند...

    من غصه نمی خورم، و گریه نمی کنم، مثل مادر من چه بسیار، دیگر دوران غصه خوردن بخاطر خلخال پای زن یهودی و حقوق پایمان شده زن بیوه مسلمان شیعه، شکم گرسنه ی چه بسیار کودک فقیر خیابانی، کشتارمردمان در سوریه و میانمار و عراق و افغانستان و دور و نزدیک نیست.
    دیگر دوران غصه خوردن بخاطر مرگ انسایت است.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/5/10

     پویا نعمت‌اللهی
    خیال خواب

    یادم هست یک موقعی بود که در رسانه‌ها مطرح می‌شد که مثلاً قیمت تمام‌شده‌ی تولید و توزیع یک لیتر بنزین چقدر است؟

    و یا قیمت تمام‌شده‌ی تولید یک بشکه نفت‌ خام چقدر است؟ و امثال آن…

    جالب این‌جا بود که هیچ مرجعی در وزارت نفت، اطلاع دقیقی در مورد این قیمت‌ها نداشت!

    البته در سایر دستگاه‌های دولتی هم مشابه همین وضعیت برقرار است. برای مثال چه کسی می‌داند که قیمت تمام‌شده‌ی تولید یک لیتر شیر و یا قیمت تمام‌شده‌ی تحصیل یک دانش‌آموز در کلاس اول دبستان چه‌قدر است؟…

    حالا موضوع بر سر این است که هنوز در مورد «قیمت تمام‌شده‌ی یک کیلو مرغ»، اجماع لازم در میان مراجع مسئول وجود ندارد.

    سایت الف دو روایت در این خصوص بیان کرده است:

    - مرجع دولتی (یعنی مدیر عامل شرکت پشتیبانی امور دام) اظهار داشته که با محاسبه قیمت همه عوامل مانند دستمزد، انرژی، حمل ونقل و آب، قیمت تمام‌شده‌ی یک کیلو مرغ برای امسال؛ با کمی اغماض به ۵۲۰۰ تومان بالغ می‌گردد.

    - مرجع غیردولتی (یعنی مدیرعامل اتحادیه مرغداران گوشتی) هم اعلام کرده که این هزینه‌ها هم اکنون به بیش از ۷۰۰۰ تومان رسیده است.

    این وسط، مردم عادی هم منتظرند تا قیمت مرغ به مرز ۵۰۰۰ تومان برسد.

    در همین رابطه:

    - هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت ABC  (+)


     
     

    1391/5/10
  •  

    داریوش محمدپور
    ملکوت

    مستند «از تهران تا قاهره» شوخی بی‌مزه و زشتی با تاريخ و با حافظه‌ی مردم ما بود. خلاصه‌ و چکيده‌ی اين مستند چيزی نبود جز کوششی برای جا انداختن اين مغالطه‌ی شرم‌آور که: بيدادگری در نظام جمهوری اسلامی نه تنها می‌تواند بیدادگری نظام پادشاهی را بشويد بلکه حتی می‌تواند نشانه‌ی تقديس و پاکی آن باشد. ابتدا و انتهای اين مستند هيچ چیزی جز همین سخن نيست.
     
    آن‌چه جنایت را جنایت می‌کند، حجم و ميزان و تعداد جنايات نیست بلکه نفس جنايت است. چيزی که مشروعيت را از يک نظام سياسی سلب می‌کند و آن را از عدالت ساقط می‌کند، مقايسه‌ی آن با يک نظام سياسی ديگر يا وضعیت جايگزين نيست. برای سنجش مشروعيت يک نظام سياسی و عادلانه بودن آن، به مفاهيم عینی و حقيقت‌هایی مراجعه می‌کنيم که مستقل از موقعیت‌های مختلف معنا دارند. ستم، ستم است چه به يک نفر باشد چه به یک ميليون نفر. خون‌ریزی و قتل نفس، بيدادگری است؛ چه قتل يک نفر باشد چه قتل هزاران نفر. مهم نیست خونِ یک بی‌گناه را به گردن داشته باشی يا خونِ خیلی از بی‌گناهان را. اين سخنان، سنگ بنای مغالطه‌ی خانم فرح پهلوی و سازندگان مستند مزبور است.
     
    اگر ترازويی برآوریم و بخواهيم با مقايسه‌ی نظام پادشاهی و نظام جمهوری اسلامی و میزان نارضايتی يا بیدادگری در اين دو نظام به نتيجه‌ای برسيم، تنها نتيجه‌ی معقولی که احتمالاً به آن خواهيم رسيد يک نکته‌ی بديهی است و آن اين است که: ستم بد است و بيداد مذموم. خونِ بی‌گناهان ريختن دامن‌گير است و عاقبت سوء دارد. حقوق آدميان را ضايع کردن، عقوبت دارد. پشت کردن به مردم، مشروعيت و عدالت را از نظام سياسی می‌ستاند و اين نکته برای هر دو نظام صادق است. هيچ فرق نمی‌کند که کدام یک گوی سبقت از ديگری ربوده باشد، هر دو در گردابِ بی‌عدالتی و بيداد فرو رفته‌اند. اين نکته هم بدون اين مقايسه آشکار و بدیهی بود. لذا برآوردن چنین ترازويی از اساس باطل و فاسد است.

    خانم فرح پهلوی اسم مرتضی کيوان، خسرو روزبه و خسرو گلسرخی را به ياد نمی‌آورد. و اين‌ها تنها سه نام از يک طیف سياسی کمابيش نزديک به هم هستند. آن‌چه که مهم است تعلق خاطر سیاسی اين‌ها نيست. چيزی که مهم است اين است که این‌ها آدميانی بوده‌اند که بر بیداد شوريدند؛ بر بيدادی که در نظام سياسی سلطنتی محمدرضا پهلوی نهادينه شده بود. تاريخ‌ها را دقت کنيد: خسرو روزبه در ۲۱ ارديبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد. مرتضی کیوان در ۲۷ مهر ۱۳۳۷ تيرباران شد. خسرو گلسرخی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ اعدام شد. تمام این‌ها در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی رخ داده است. از همان روزهای نخست سلطنت او تا روزهای آخر سلطنت‌اش این بساط بر پا بوده است.

     اگر نظام پادشاهی فقط مرتضی کيوان را کشته بود، تا ابد اين ننگ و بدنامی برای‌اش کفایت می‌کرد. اگر خانم فرح پهلوی فقط به مرتضی کيوان فکر می‌کرد و سر مويی به عدالت و انصاف فکر می‌کرد، به خودش اجازه نمی‌داد که بیايد از طريق مقايسه کردن خودش با جمهوری اسلامی این ننگ را تطهیر کند. از این ننگ‌ها و بدنامی‌ها در نظام جمهوری اسلامی هم به وفور یافت می‌شود. ولی برای احراز عدالت و مشروعيت کسی دست به دامان مقايسه‌ی دو ننگ و دو بدنامی نمی‌شود.

    اين مستند شوخی بی‌مزه‌ و طنز وقاحت‌آمیزی بود که حافظه‌ی تاريخی ملت ما را به سخره گرفته بود. ايران آرمانی ما ايرانی است که در آن هيچ صاحب قدرت و هيچ دولتمرد سابق يا فعلی هرگز نتواند، به خودش اجازه ندهد، حق نداشته باشد، جسارت اين را پيدا نکند که برای تطهير جنايت خودش، برای پوشاندن عدول‌اش از عدالت، خود را با يک نظام سياسی سابق یا لاحق مقايسه کند يا جنایت‌های استکبار و استعمار را فریاد بزند تا پليدی‌ها و بيدادگری‌های خودش را بپوشاند. عجيب نيست که ستمگران هم‌چنان درس نمی‌گيرند، حتی بعد از این‌که از مسند قدرت به زیر کشيده می‌شوند و تاوان‌های سنگينی برای بیدادشان می‌پردازند؟! هر چقدر این مستند می‌توانست «اطلاعات» تازه به ما بدهد و «جزييات» بيشتری را بر ما آشکار کند، هيچ تفاوتی در عمق فاجعه ايجاد نمی‌کند. خون ريختن مشروعيت‌ستان و عدالت‌زداست؛ چه خون مرتضی کیوان باشد، چه خونِ سهراب اعرابی. برکشيدن ستمگران و فاسدان، خاک در چشم مروت ريختن است؛ چه برکشيدن، مثلاًّ، نعمت‌الله نصیری باشد چه سپر امن برای سعيد مرتضوی ساختن. جنايت، جنایت است. فرقی نمی‌کند چه کسی مرتکب آن می‌شود.

    (*) مصرع از سايه است.

    پ. ن. نام‌هایی که در متن آمده‌اند همه مشت نمونه‌ی خروارند. مربوط و نامربوط ندارند. کافی است کسی  صفحات تاریخ را به دقت ورق بزند. به مضامين مشابهی می‌رسد. قربانیان نظام‌های بيداد مذهبی و غیرمذهبی ندارند. فرقی نمی‌کند متعلق به کدام حزب سياسی‌اند. ستم، با آدمی می‌ستيزد. بی‌عدالتی، خودِ آدمی را نشانه می‌گيرد.
     
    * تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/5/10

    روزنامه شرق گزارش داد دانشگاه علامه طباطبایی تهران در ۹ رشته از ۱۹ رشته تحصیلی خود در مقطع کار‌شناسی اقدام به «پذیرش جنسیتی» کرده است.

    بر اساس این گزارش، در دفترچه راهنمای انتخاب رشته آزمون سراسری سال ۹۱ آمده است که بر اساس اعلام دانشگاه علامه طباطبایی، دانشجویان زن حق تحصیل در شش رشته تحصیلی علوم اجتماعی، حسابداری، مددکاری اجتماعی، مشاوره و راهنمایی، مدیریت صنعتی و مدیریت هتلداری این دانشگاه در سال جدید را ندارند و تنها دانشجویان مرد می‌توانند در این شش رشته تحصیل کنند.

    در گزارش روزنامه شرق همچنین آمده که دانشجویان مرد نیز نمی‌توانند در سه رشته علوم تربیتی، علوم سیاسی و کتابداری این دانشگاه تحصیل کنند و دانشگاه علامه تنها دانشجویان زن را در این رشته‌ها پذیرش می‌کند.

    سال گذشته نیز دانشگاه علامه طباطبایی در اقدامی یکطرفه رشته روزنامه نگاری و ارتباطات اجتماعی را حذف کرده بود که پس از مطرح شدن انتقادات، این دانشگاه از حذف این رشته صرف نظر کرد.

    دانشگاه علامه طباطبایی تنها دانشگاه علوم انسانی ایران به شمار می‌رود.

    منبع: روزنامه شرق

    مرتبط:

    شش دانشگاه دولتی اقدام به "پذیرش جنسیتی در رشته‌های کارشناسی ارشد" کردند

    اجرای تفکیک جنسیتی در ۹۰ درصد کلاس‌های دانشگاه علامه

    تعلیق از تحصیل «بدحجابان» دانشگاه علامه طباطبایی


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته